1 00:00:18,000 --> 00:00:25,099 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » :.:.: FilmoGen.Org :.:.: 2 00:00:43,080 --> 00:00:44,080 ‫افرادت، 3 00:00:44,800 --> 00:00:47,720 ‫کشتی‌هات، و سرزمینت... 4 00:00:49,000 --> 00:00:52,160 ‫از الان از آنِ کامبر، پادشاه یخ، هستن 5 00:00:55,280 --> 00:00:56,440 ‫به اوثر بگو، 6 00:00:58,640 --> 00:01:00,560 ‫به پادشاه دروغ‌ها بگو، 7 00:01:00,960 --> 00:01:04,600 ‫که وارث خونی برحقِ ‫خاندان پندراگون از راه رسیده! 8 00:02:03,000 --> 00:02:13,200 « زیرنویس از علی اکبر دوست دار و یـاشـار » .:: Ali99 & TAMAGOTCHi ::. 9 00:02:13,920 --> 00:02:15,120 ‫گوش کن 10 00:02:15,520 --> 00:02:17,160 الان فقط اینـه که مهمـه 11 00:02:17,240 --> 00:02:19,000 ‫اینو به مرلین برسون 12 00:02:19,080 --> 00:02:19,960 الان فقط اینـه که مهمـه 13 00:02:20,040 --> 00:02:21,640 ‫این توی خونِتـه، بچه‌جان 14 00:02:30,880 --> 00:02:32,600 ‫شمشیرت اونجاست 15 00:02:35,400 --> 00:02:37,120 ‫مراقبش بودم 16 00:02:40,800 --> 00:02:43,800 ‫راستش بالأخره که به هوش اومدی، ‫خیالم تا حدی راحت شد 17 00:02:46,280 --> 00:02:47,520 ‫اینجا از من خوششون نمیاد 18 00:02:48,480 --> 00:02:49,880 ‫آخه خون انسان‌ها توی رگ‌هامه 19 00:02:49,960 --> 00:02:50,960 ‫«خون انسان‌ها»؟ 20 00:02:52,280 --> 00:02:53,280 ‫فی نیستم دیگه 21 00:02:55,240 --> 00:02:56,240 ‫زیادی انسانم 22 00:02:57,000 --> 00:02:59,520 ‫و... نه شاخ دارم 23 00:02:59,920 --> 00:03:00,920 ‫نه بال 24 00:03:04,200 --> 00:03:05,200 ‫به هوش اومدی 25 00:03:06,160 --> 00:03:07,160 ‫می‌بینی؟ 26 00:03:07,800 --> 00:03:08,960 ‫چی بهت گفتم؟ 27 00:03:10,840 --> 00:03:11,840 ‫تنها نیستی 28 00:03:14,880 --> 00:03:16,040 ‫به نیموس خوش اومدی 29 00:03:17,880 --> 00:03:18,880 ‫دیزیر 30 00:03:20,080 --> 00:03:21,080 ‫می‌دونم 31 00:03:21,520 --> 00:03:22,360 ‫متأسفم 32 00:03:22,440 --> 00:03:23,520 ‫من مسئولم 33 00:03:23,600 --> 00:03:26,000 ‫نه. اون از خطراتش اطلاع داشت 34 00:03:26,360 --> 00:03:28,760 ‫فقط یاد و خاطره‌ش رو زنده نگه دار 35 00:03:39,760 --> 00:03:40,760 ‫راحتی؟ 36 00:03:42,280 --> 00:03:43,280 ‫شکارچی لازم داریم 37 00:03:43,640 --> 00:03:45,320 ‫برو یه کمکی بده، برادر 38 00:03:50,280 --> 00:03:52,600 ‫بهم گفت: «شمشیر رو به مرلین برسون» 39 00:03:52,680 --> 00:03:56,000 ‫مرلین جادوگر؟ ‫مشاور پادشاه اوثر پندراگون؟ 40 00:03:56,080 --> 00:03:58,120 ‫- همون مرلین؟ ‫- چه می‌دونم 41 00:03:58,200 --> 00:04:00,800 ‫من فقط همون مرلینِ ‫افسانه‌های قدیمی رو می‌شناسم 42 00:04:00,880 --> 00:04:02,720 ‫آره، شنیدم اونم یه انسانه 43 00:04:02,920 --> 00:04:06,200 ‫پس باید خودش باشه. ‫ولی مامانت بهت نگفت چرا؟ 44 00:04:06,280 --> 00:04:07,280 ‫چرا اون؟ 45 00:04:07,560 --> 00:04:09,680 ‫نه. فرصتش رو پیدا نکرد 46 00:04:11,240 --> 00:04:12,800 ‫متأسفم، نیموئه. نمی‌... 47 00:04:14,320 --> 00:04:18,200 ‫واقعیت داره. مرلین یه جادوگر از عصر کهنه، ‫البته اگه افسانه‌ها رو باور داری 48 00:04:18,280 --> 00:04:21,760 ‫اما با فی‌ها رفاقتی نداره. ‫به پادشاه انسان‌ها وفاداره 49 00:04:21,840 --> 00:04:23,200 ‫مطمئنی خودشه؟ 50 00:04:23,800 --> 00:04:25,600 ‫حتماً مادر یه چیزی راجع بهش می‌دونسته 51 00:04:25,680 --> 00:04:26,720 ‫یکی شکار کردم 52 00:04:26,800 --> 00:04:28,560 ‫۵ تا دیگه می‌خوایم 53 00:04:31,280 --> 00:04:32,840 ‫آرتور چی شد؟ 54 00:04:35,080 --> 00:04:36,600 ‫پیچیده‌ست 55 00:04:37,400 --> 00:04:38,320 ‫جونم رو نجات داد 56 00:04:38,400 --> 00:04:40,680 ‫ولی اگه نبود، توی اون مخمصه نمی‌افتادی 57 00:04:40,760 --> 00:04:43,520 ‫آره، منتهی نمی‌دونست شمشیر... 58 00:04:44,000 --> 00:04:45,400 ‫ببین، چرا دارم ازش دفاع می‌کنم؟ 59 00:04:45,760 --> 00:04:46,680 ‫تو خواهرشی 60 00:04:46,760 --> 00:04:48,600 ‫دقیقاً. از همه بهتر می‌شناسمش 61 00:04:48,680 --> 00:04:49,920 ‫یعنی چی؟ 62 00:04:50,000 --> 00:04:53,000 ‫یعنی دیگه وقت اینو نداریم که ‫دخترک قصه‌مون خاطرخواه کسی بشه 63 00:04:53,760 --> 00:04:54,760 ‫چی؟ 64 00:04:55,120 --> 00:04:56,760 ‫چرنده 65 00:04:56,840 --> 00:04:59,600 ‫تو مهم‌تر از این حرف‌هایی ‫که دلباخته‌ی یه مَرد بشی، 66 00:05:00,280 --> 00:05:01,320 ‫هر مردی اصلاً 67 00:05:01,400 --> 00:05:04,640 ‫نیموئه، تو دیگه یه دختر ‫جادوگر نیستی، ساحره گرگ‌خویی 68 00:05:04,960 --> 00:05:06,680 ‫تو دندان شیطان رو در اختیار داری 69 00:05:07,160 --> 00:05:10,640 ‫و اگه این سرنوشت رو قبول نکنی، ‫زنده زنده می‌خوردت 70 00:05:11,120 --> 00:05:13,600 ‫قدم اول اینه که ‫دوست‌های واقعیت رو بشناسی 71 00:05:14,320 --> 00:05:16,680 ‫- از کجا اینو بفهمم؟ ‫- خب، دور و برت رو نگاه کن 72 00:05:17,840 --> 00:05:21,640 ‫وقتی مجاهدین بیان سراغ من، ‫هیچ آوازه‌خوانی داستان زندگی من رو نمی‌خونه 73 00:05:22,560 --> 00:05:24,280 ‫من سرنوشتم رو با ‫این بیچاره‌ها شریک شدم، 74 00:05:24,360 --> 00:05:26,040 ‫و راه برگشتی هم ندارم 75 00:05:26,520 --> 00:05:29,360 ‫مورگانا، با این وجود، ‫از دوستیت استقبال می‌کنم 76 00:05:31,840 --> 00:05:32,880 ‫پس بهم کمک می‌کنی؟ 77 00:05:33,680 --> 00:05:35,200 ‫کمکم می‌کنی مرلین رو پیدا کنم؟ 78 00:05:35,440 --> 00:05:36,440 ‫آره 79 00:05:36,480 --> 00:05:37,880 ‫ولی نیموئه، در جریان باش 80 00:05:38,440 --> 00:05:41,160 ‫هنوز قدرت جایگاهِ الانت رو نمی‌دونی 81 00:05:41,560 --> 00:05:44,760 ‫تمام پادشاه‌ها از سرزمین‌های شمالی ‫تا بیابان‌های جنوبی دنبال این شمشیرن 82 00:05:44,840 --> 00:05:47,520 ‫تا بتونن ادعای پادشاهی پادشاهان رو بکنن 83 00:05:49,160 --> 00:05:51,640 ‫با این جایگاه، می‌تونی بر سر ‫بقات مذاکره کنی 84 00:05:52,240 --> 00:05:53,680 ‫برای بقای مردمت 85 00:06:13,520 --> 00:06:14,720 ‫- خودشه؟ ‫- آره 86 00:06:19,760 --> 00:06:21,240 ‫مرلینِ جادوگر؟ 87 00:06:21,960 --> 00:06:23,800 ‫قبلاً جادوگر بودم 88 00:06:23,880 --> 00:06:27,200 ‫خب، الان هر کس که هستی، بازداشتی 89 00:06:30,640 --> 00:06:31,840 ‫به چه اتهامی؟ 90 00:06:32,120 --> 00:06:33,120 ‫خیانت 91 00:06:33,480 --> 00:06:34,840 ‫به اعليحضرت‌ پادشاه 92 00:06:37,600 --> 00:06:38,600 ‫خیانت؟ 93 00:06:39,520 --> 00:06:40,760 ‫برو پیش بیوه، اسب عزیزم 94 00:06:40,840 --> 00:06:41,880 ‫با سرعت نور برو 95 00:06:43,880 --> 00:06:45,080 ‫محاصره‌ش کنین! 96 00:07:16,360 --> 00:07:17,360 ‫دست نگه دار 97 00:07:20,640 --> 00:07:21,640 ‫چیزی نیست 98 00:07:30,320 --> 00:07:32,160 ‫بیا اینجا، پدر 99 00:07:33,080 --> 00:07:34,160 ‫حضرت پاپ 100 00:07:34,800 --> 00:07:36,960 ‫برخیز، پدر کاردن 101 00:07:37,880 --> 00:07:39,680 ‫و لطفاً، بیا جلوتر 102 00:07:42,440 --> 00:07:45,000 ‫این آب‌ها به‌شدت نیروبخشن 103 00:07:45,080 --> 00:07:47,960 ‫قطع به یقین بعد از ‫سفر دور و درازت خسته شدی 104 00:07:48,040 --> 00:07:49,680 ‫یه تشت آب برات حاضر کنیم؟ 105 00:07:50,520 --> 00:07:53,160 ‫فکر نکنم تمام آب‌های گرم رو استفاده کرده باشم 106 00:07:54,560 --> 00:07:57,760 ‫لطفاً خودتون رو به زحمت نندازید، حضرت پاپ 107 00:07:57,840 --> 00:07:59,680 ‫این کار، استراحت برنمیداره، 108 00:08:00,240 --> 00:08:01,560 ‫کار بزرگ رو عرض می‌کنم 109 00:08:02,800 --> 00:08:06,640 ‫پدر کاردن، زحماتت دیده میشن، مطمئن باش 110 00:08:08,160 --> 00:08:09,800 ‫تا حالا چند تا دهکده... 111 00:08:10,560 --> 00:08:12,600 ‫پاکسازی شدن، پدر؟ 112 00:08:12,680 --> 00:08:13,680 ‫تعدادشون رو داری؟ 113 00:08:13,760 --> 00:08:17,160 ‫بعضی‌هاشون رو نمیشه دهکده تلقی‌ کرد، حضرت پاپ 114 00:08:18,120 --> 00:08:20,240 ‫خیلی‌ها مثل حیوون بین درخت‌ها زندگی می‌کنن 115 00:08:20,760 --> 00:08:25,320 ‫خیلی‌هاشون پایین باتلاق توی چادرهایی که ‫از پوست درست شدن، زندگی می‌کنن 116 00:08:25,800 --> 00:08:27,120 ‫باورم نمیشه 117 00:08:28,240 --> 00:08:29,680 ‫اما داریم ریشه‌کَنـشون می‌کنیم 118 00:08:30,320 --> 00:08:31,480 ‫خدا رو شکر 119 00:08:31,560 --> 00:08:33,880 ‫الحق که ستایش مخصوص خداست 120 00:08:35,640 --> 00:08:38,920 ‫چند نفر از مجاهدین سرخ‌پوش ‫تحت فرماندهیت هستن؟ 121 00:08:39,000 --> 00:08:41,400 ‫تعداد داوطلبین فوق‌العاده زیاده، حضرت پاپ 122 00:08:41,960 --> 00:08:43,877 ‫در بعضی از مناطق، شُمارشون ‫از دستمون خارج شده 123 00:08:44,440 --> 00:08:49,320 ‫ولیکن اگر بگم ۵۰۰۰ نفر، لاف نزدم 124 00:08:51,240 --> 00:08:52,960 ‫ستودنیه 125 00:08:53,840 --> 00:08:55,200 ‫تلفات چطور؟ 126 00:08:57,560 --> 00:08:59,320 ‫- تعدادی ‫- تعدادی؟ 127 00:09:00,480 --> 00:09:02,200 ‫«تعدادی» میشه چند نفر؟ 128 00:09:02,280 --> 00:09:03,680 ‫در تپه‌های نزدیک سیندر... 129 00:09:04,360 --> 00:09:06,920 ‫با مقاومت‌های جزئی‌ای مواجه شدیم 130 00:09:08,880 --> 00:09:11,160 ‫اون دختربچه رو اینطور خطاب می‌کنیم؟ 131 00:09:11,240 --> 00:09:12,320 ‫مقاومت؟ 132 00:09:12,400 --> 00:09:14,560 ‫- اونم تک و تنها؟ ‫- تک و تنها نیست... 133 00:09:14,640 --> 00:09:17,000 ‫رو حرف من حرف نزن. ‫گفتی توی آتش سوخت 134 00:09:17,400 --> 00:09:19,040 ‫برای دلسردی پیروانش اینو گفتم 135 00:09:19,120 --> 00:09:21,360 ‫شایدم می‌خواستی شکستت رو از من مخفی کنی 136 00:09:21,440 --> 00:09:23,560 ‫داری از اون یه نماد می‌سازی 137 00:09:24,360 --> 00:09:26,880 ‫اسمش رو هم که ‫گذاشتی ساحره‌ی گرگ‌خو 138 00:09:27,320 --> 00:09:30,200 ‫احتمالاً باید برای کارهای فوق‌العاده‌ش تصنیف بگی 139 00:09:31,240 --> 00:09:33,120 ‫داریم تله میذاریم، حضرت پاپ 140 00:09:33,840 --> 00:09:35,320 ‫گیرش که بیاریم، 141 00:09:35,400 --> 00:09:40,200 ‫به خداوند توانا قسم چنان ‫درس عبرتی ازش بسازم که 142 00:09:40,280 --> 00:09:42,920 ‫یأس و جنون وجود پیروانش رو بگیره 143 00:09:43,000 --> 00:09:44,280 ‫امیدوارم، پدر 144 00:09:44,840 --> 00:09:48,000 ‫وگرنه خودت درس عبرتی برای دیگران میشی 145 00:09:52,800 --> 00:09:55,200 ‫حرف دیگه‌ای هم داری؟ 146 00:09:57,200 --> 00:10:00,000 ‫اون دندان شیطان رو ‫در اختیار داره، حضرت پاپ 147 00:10:00,920 --> 00:10:03,280 ‫کلیسا اون شمشیر رو می‌خواد 148 00:10:05,000 --> 00:10:06,360 ‫البته، حضرت پاپ 149 00:10:06,440 --> 00:10:07,857 ‫اگر دوباره من رو رنجیده‌خاطر کنی، 150 00:10:08,440 --> 00:10:12,360 ‫تثلیثِ من فرماندهی ‫ارتش مجاهدین سرخ‌پوشت رو به دست می‌گیرن 151 00:10:13,960 --> 00:10:15,520 ‫پدر، در جریان باش، 152 00:10:15,920 --> 00:10:18,640 ‫تثلیث من صفات الهی زیادی داره 153 00:10:19,600 --> 00:10:21,760 ‫ولی بخشش جزوشون نیست 154 00:10:25,280 --> 00:10:27,920 ‫متوجهم، حضرت پاپ 155 00:10:34,040 --> 00:10:35,040 ‫حالا برو 156 00:10:46,640 --> 00:10:52,320 ‫شکست تو باعث شد ‫اینجا سکه‌ی یه پول بشم 157 00:10:53,360 --> 00:10:54,480 ‫تو غرور نداری؟ 158 00:10:54,560 --> 00:10:56,400 ‫این ساحره دستمون انداخته 159 00:10:58,240 --> 00:10:59,680 ‫ولی یادت باشه، 160 00:11:01,240 --> 00:11:02,440 ‫اگر من بسوزم، 161 00:11:03,880 --> 00:11:05,320 ‫تنها نمی‌سوزم 162 00:11:32,480 --> 00:11:34,560 ‫- چی می‌خوای، پسرجان؟ ‫- من دخترم 163 00:11:34,920 --> 00:11:36,480 ‫می‌خوام عضوی از شما بشم... 164 00:11:36,560 --> 00:11:38,120 ‫می‌خوام مجاهد سرخ‌پوش بشم 165 00:11:38,200 --> 00:11:40,360 ‫دختر‌ها رو راه نمیدیم 166 00:11:40,440 --> 00:11:41,640 ‫برو خونه‌ت. گمشو 167 00:11:41,720 --> 00:11:44,200 ‫جمع نبند. من دخترها رو راه میدم 168 00:11:45,240 --> 00:11:46,400 ‫من خونه‌ای ندارم 169 00:11:47,360 --> 00:11:49,440 ‫شیطان اونجا بود، برای همین به آتش کِشیدمش 170 00:11:50,760 --> 00:11:52,840 ‫خواهش می‌کنم. می‌خوام یه مجاهد سرخ‌پوش بشم 171 00:11:52,920 --> 00:11:54,480 ‫گفتم گُمشو 172 00:11:54,560 --> 00:11:57,080 ‫باید چیکار کنم؟ بهم بگو 173 00:11:57,600 --> 00:12:00,040 ‫سَرِ ساحره‌ی گرگ‌خو رو برامون بیار 174 00:12:08,920 --> 00:12:10,280 ‫بیا 175 00:12:11,280 --> 00:12:14,480 ‫- چیه؟ ‫- نامه‌ت به مرلین. تغییرش دادم 176 00:12:14,560 --> 00:12:16,480 ‫تغییرش دادی؟ چرا؟ 177 00:12:16,560 --> 00:12:18,400 ‫باید لحنش محکم‌تر میشد 178 00:12:23,960 --> 00:12:27,680 ‫«با عرض ادب و احترام از جانبِ ‫ساحره‌ی گرگ‌خو خدمت مرلین کبیر» 179 00:12:28,440 --> 00:12:29,600 ‫الان اسمم اینه؟ 180 00:12:30,040 --> 00:12:31,040 ‫بخون 181 00:12:33,880 --> 00:12:36,960 ‫«به زعم من تا حالا متوجه شدید که ‫شمشیر باستانی، یا همون دندان شیطان، 182 00:12:37,040 --> 00:12:38,440 ‫در اختیار منه 183 00:12:38,840 --> 00:12:40,576 ‫مطمئن باشید که پدر کاردن ‫از این قضیه اطلاع داره، 184 00:12:40,600 --> 00:12:43,280 ‫چرا که عده‌ی کثیری از مجاهدینش ‫طعم تیغش را چشیده‌اند» 185 00:12:43,360 --> 00:12:45,080 ‫واقعاً می‌خوای اینو بفرستی؟ 186 00:12:45,440 --> 00:12:48,520 ‫- مشکلش چیه؟ ‫- با تهدید نمی‌تونی با کسی متحد بشی 187 00:12:48,600 --> 00:12:51,440 ‫- با شمشیر دزدیده‌شده هم نمیشه ‫- آخه تو چی درموردش می‌دونی؟ 188 00:12:52,760 --> 00:12:54,320 ‫ببین، اون تخصصی نداره 189 00:12:54,600 --> 00:12:56,440 ‫واقعاً که خواهر و برادرید 190 00:12:56,442 --> 00:12:58,440 ‫باید به چشم یه نفر در سطح خودشون نگاهت کنن 191 00:12:58,520 --> 00:12:59,920 ‫آخه فقط به قدرت احترام میذارن 192 00:13:01,080 --> 00:13:02,080 ‫بخون 193 00:13:04,680 --> 00:13:07,920 ‫«با این همه، مهم‌ترین خواسته‌ی من، صلح برای هم‌نوعانم و پایان این خشونت هست 194 00:13:08,000 --> 00:13:10,120 ‫مرلین کبیر، پیشنهاد من اتحاد است 195 00:13:10,200 --> 00:13:13,825 ‫و از شما می‌خواهم که با استفاده از نفوذتان ‫نزدِ پادشاه، مهر ختامی بر این قتل‌عام بزنید 196 00:13:14,520 --> 00:13:17,680 ‫در عوض، من دندان شیطان، ‫شمشیر سلطنت، را به شما می‌دهم، 197 00:13:17,760 --> 00:13:21,440 ‫تا توسط آن، دهکده‌ها و سرزمین فِی‌ها ‫را به آنها بازگردانید. 198 00:13:21,520 --> 00:13:25,600 ‫در صورت رَدِّ پیشنهادم، تمام مزارع سرزمین‌تان ‫را با خون مجاهدین آبیاری خواهم کرد» 199 00:13:25,680 --> 00:13:26,920 ‫عاشق این قسمت آخرشم 200 00:13:27,360 --> 00:13:28,680 ‫آره، اینو نمیگم 201 00:13:28,760 --> 00:13:30,240 ‫بهترین بخشش همینه 202 00:13:30,840 --> 00:13:31,840 ‫مورگانا 203 00:13:47,880 --> 00:13:50,520 ‫آره، آره. سکه ندارم 204 00:13:51,320 --> 00:13:53,200 ‫بهتون که گفتم! 205 00:13:53,280 --> 00:13:54,960 ‫من که میگم بندازیمش تو دریا 206 00:14:03,040 --> 00:14:04,880 ‫شاید لازم باشه اینو بندازیم تو دریا 207 00:14:05,400 --> 00:14:07,280 ‫نه... نه! 208 00:14:07,760 --> 00:14:08,760 ‫زیورآلات داره؟ 209 00:14:08,800 --> 00:14:09,640 ‫هیچی نداره 210 00:14:09,720 --> 00:14:12,880 ‫مخت رَد داده که دزدکی سوار کشتی شدی؟ ‫می‌دونی کشتیِ کیه؟ 211 00:14:12,960 --> 00:14:14,520 ‫ولی موهاش قشنگه 212 00:14:14,600 --> 00:14:16,760 ‫- خیلی وقته موهای فِی‌ها اینجوریه ‫- من فی نیستم 213 00:14:17,160 --> 00:14:18,840 ‫نیستم 214 00:14:18,920 --> 00:14:20,960 ‫فی‌های شگون ندارن 215 00:14:30,240 --> 00:14:32,096 ‫- غرقش کنین ‫- نه، نه، خواهش می‌کنم!! تو رو خدا! نه! 216 00:14:32,120 --> 00:14:33,800 ‫مگر فی‌ها درمانگر نیستن؟ 217 00:14:36,160 --> 00:14:37,160 ‫آخه، 218 00:14:37,520 --> 00:14:38,520 ‫اگه فی باشه، 219 00:14:39,720 --> 00:14:41,656 ‫باید درمورد گیاه‌های دارویی و ‫این چیزها اطلاعات داشته باشه 220 00:14:41,680 --> 00:14:42,680 ‫ولی من فی نیسـ... 221 00:14:43,920 --> 00:14:45,120 ‫یعنی... 222 00:14:45,800 --> 00:14:46,800 ‫من... 223 00:14:47,040 --> 00:14:48,120 ‫فِی ام؟ 224 00:14:48,200 --> 00:14:49,680 ‫بالأخره فی هستی یا نه؟ 225 00:14:53,280 --> 00:14:54,640 ‫فی هستم 226 00:14:57,280 --> 00:14:58,200 ‫و درمانگرم 227 00:14:58,280 --> 00:15:00,160 ‫یه درمانگر خیلی محترم 228 00:15:00,240 --> 00:15:01,920 ‫راستش، توی دهکده‌ی خودم... 229 00:15:02,840 --> 00:15:04,680 ‫و چند تا از دهکده‌های اطراف، مداواگر بودم 230 00:15:06,920 --> 00:15:09,200 ‫- حتی یکی از بیمارانم هم نمُرده ‫- دروغ میگه 231 00:15:09,600 --> 00:15:10,684 ‫از اونجایی که ترین مُرده، 232 00:15:12,320 --> 00:15:13,445 ‫می‌تونیم ازش استفاده کنیم؟ 233 00:15:24,000 --> 00:15:26,880 ‫برای زجرکُش کردن، روش‌های آهسته‌تر از ‫غرق کردن هم داریم، 234 00:15:27,840 --> 00:15:28,840 ‫بهت قول میدم 235 00:15:28,880 --> 00:15:32,160 ‫اگر آبجو تُرش بشه ‫یا لاشه‌ی پرنده رو عرشه پیدا کنم، 236 00:15:32,240 --> 00:15:33,880 ‫از چشم تو می‌بینم. اُفتاد؟ 237 00:15:34,200 --> 00:15:36,376 ‫- راه دیگه‌ت اینه که زخمی‌هامو مداوا کنی ‫- چشم، خانم 238 00:15:36,400 --> 00:15:38,480 ‫من ناخدام، فیِ جنده! 239 00:15:38,560 --> 00:15:39,560 ‫ببخشید 240 00:15:42,160 --> 00:15:43,920 ‫می‌خوام خدمه‌م قوی باشه 241 00:15:44,000 --> 00:15:45,960 ‫تو دیگه به «نیزه‌ی سرخ» خدمت می‌کنی... 242 00:15:47,080 --> 00:15:49,320 ‫توی جنگش علیه کامبر، پادشاه یخ 243 00:15:53,400 --> 00:15:56,120 ‫بهش دروغ نگو. می‌تونه ذهنت رو بخونه 244 00:15:56,400 --> 00:15:57,680 ‫فقط نامه رو بهش بده 245 00:15:58,000 --> 00:15:59,160 ‫داری منو می‌ترسونی 246 00:15:59,240 --> 00:16:01,080 ‫ییوا یه جادوگر واقعیه 247 00:16:01,160 --> 00:16:03,080 ‫از بزرگان پری هست، بدجور دیوونه‌ست 248 00:16:03,560 --> 00:16:06,160 ‫اگه باهات دشمن بشه، خیلی خطرناک میشه 249 00:16:07,280 --> 00:16:09,440 ‫ولی ییوا بهترین فرصت‌مون ‫برای پیدا کردن مرلینه 250 00:16:11,240 --> 00:16:12,280 ‫از اونجا 251 00:16:16,240 --> 00:16:18,400 ‫- نمیای؟ ‫- انسان‌ها اجازه‌ی ورود ندارن 252 00:16:38,920 --> 00:16:40,840 ‫سلام؟ 253 00:16:46,000 --> 00:16:47,000 ‫کسی نیست؟ 254 00:16:55,640 --> 00:16:57,720 ‫سؤال‌ها زیادی درموردت می‌پرسن 255 00:17:02,240 --> 00:17:04,120 ‫شنیدم ممکنه بتونی بهم کمک کنی 256 00:17:10,440 --> 00:17:11,600 ‫بویی میدی که نباید 257 00:17:12,440 --> 00:17:13,600 ‫چی هستی؟ 258 00:17:13,680 --> 00:17:14,680 ‫از اهالی قومِ آسمانی 259 00:17:14,960 --> 00:17:16,640 ‫بوی قومِ آسمانی رو نمیدی 260 00:17:17,640 --> 00:17:21,760 ‫مادرم یکی از کشیش‌های اعظم‌ قبیله‌مون بود. ‫پدرم درمانگرمون بود 261 00:17:30,480 --> 00:17:32,480 ‫بهشون که فکر می‌کنی، احساس عذاب می‌کنی 262 00:17:32,560 --> 00:17:34,960 ‫این کشیشه و درمانگره رو میگم 263 00:17:37,440 --> 00:17:38,680 ‫جونا، اون دخترته 264 00:17:39,080 --> 00:17:41,760 ‫تو می‌دونی اون چیه! ‫واقعیت رو بهم بگو، لنور 265 00:17:41,840 --> 00:17:44,480 ‫- نمی‌دونم درمورد چی حرف می‌زنی ‫- بابا، لطفاً نرو 266 00:17:45,480 --> 00:17:47,680 ‫پدرت از این می‌ترسید؟ ‫از این زخم‌ها؟ 267 00:17:47,760 --> 00:17:50,160 ‫- تمومش کن ‫- حق داشت ازت بترسه 268 00:17:50,560 --> 00:17:52,560 ‫حق داشت از خونِت بترسه 269 00:17:54,720 --> 00:17:55,600 ‫خواهش می‌کنم 270 00:17:55,680 --> 00:17:58,600 ‫فقط می‌خوام بدونم می‌تونی این ‫پیام رو بفرستی برای مرلین یا نه 271 00:17:58,680 --> 00:18:00,360 ‫مرلین؟ 272 00:18:02,600 --> 00:18:04,720 ‫من اون خائن به نژادش رو نفرین می‌کنم 273 00:18:06,280 --> 00:18:08,960 ‫- چه کارش داری؟ ‫- پیامم خصوصیه 274 00:18:10,040 --> 00:18:12,760 ‫اما برای بقای فری‌ها حیاتیه 275 00:18:14,600 --> 00:18:15,800 ‫نمی‌دونم کجاست 276 00:18:28,800 --> 00:18:30,680 ‫ولی چیزی نیست که مارگوریت نتونه پیدا کنه 277 00:18:32,440 --> 00:18:33,560 ‫حتی خائن‌ها رو 278 00:18:37,680 --> 00:18:41,320 ‫۳ تا از بنادرمون، یعنی هیستینگ، ‫گریمزبی و دوور رو تصاحب کردن، 279 00:18:41,400 --> 00:18:44,000 ‫و ۵ تا از کشتی‌هامون رو غرق کردن! ‫کشتی‌های ما رو! 280 00:18:44,080 --> 00:18:46,800 ‫خدای بزرگ، امیدوارم توی دربار ‫اینجوری گریه و زاری نکرده باشی 281 00:18:46,880 --> 00:18:49,880 ‫و ادعا می‌کنه که پادشاه پندراگون واقعیه! 282 00:18:50,520 --> 00:18:51,600 ‫چقدر رو داره! 283 00:18:52,040 --> 00:18:54,680 ‫این تهاجمه؟ ما توی جنگیم؟ 284 00:18:54,760 --> 00:18:58,320 ‫متأسفانه، شاهزاده‌ها هیچ‌وقت تحمل سنگینی ‫کوله‌بار مشکلات رو یاد نمی‌گیرن 285 00:18:58,400 --> 00:19:01,560 ‫آخه، همینکه کوله‌بار سختی‌ها روی دوش‌شون ‫سنگینی می‌کنه، دادشون میره هوا 286 00:19:03,160 --> 00:19:06,360 ‫کامبر شمشیر سلطنت رو می‌خواد، ‫و برعکس بعضی از پادشاه‌ها، 287 00:19:06,440 --> 00:19:08,440 ‫ظاهراً انگیزه‌ی تصاحبش رو هم داره 288 00:19:08,520 --> 00:19:10,840 ‫معلومه که اون شمشیر کوفتی رو می‌خوایم! 289 00:19:10,920 --> 00:19:13,000 ‫چقدر به تصاحبش نزدیک شدی؟ 290 00:19:16,120 --> 00:19:17,600 ‫ضمناً، مرلین کجاست؟ 291 00:19:18,560 --> 00:19:20,200 ‫توی اقامتگاهش‌ غُل و زنجیر شده 292 00:19:21,440 --> 00:19:24,040 ‫- بذار بپوسه ‫- خب، مسلماً این کار اشتباهه 293 00:19:24,480 --> 00:19:26,855 ‫اگه مرلین رو یه جا ول کنی تا بپوسه، ‫می‌شینه نقشه می‌کِشه 294 00:19:27,560 --> 00:19:31,440 ‫مرلین چه ربطی به کامبر ‫و بندرهای آتش‌گرفته‌ی ما داره؟ 295 00:19:31,520 --> 00:19:34,200 ‫نقطه ضعفِ تو. ‫وجه اشتراکشون اینه 296 00:19:34,280 --> 00:19:37,640 ‫سریعاً پدر کاردن و مجاهدین سرخ‌پوشش ‫رو هم به این جمع اضافه می‌کنم، 297 00:19:37,720 --> 00:19:41,480 ‫کسایی که می‌تونن راست‌راست تو ‫سرزمینت راه برن و دهکده‌ها رو به آتش بکِشن 298 00:19:52,200 --> 00:19:53,400 ‫همه‌شون مسمومن؟ 299 00:19:54,960 --> 00:19:56,120 ‫همه‌شون نه 300 00:20:01,800 --> 00:20:03,360 ‫میخوای چه کار کنیم؟ 301 00:20:06,360 --> 00:20:08,000 ‫پادشاه کوفتی این سرزمین شو 302 00:20:09,360 --> 00:20:13,400 ‫به دربارت، زیردست‌هات و ‫غاصبان احتمالی تاج و تخت نشون بده 303 00:20:13,480 --> 00:20:15,880 ‫که چه بلایی سر ولگردها و خائن‌ها میاد 304 00:20:16,320 --> 00:20:17,600 ‫مرلین رو بکُش 305 00:20:21,280 --> 00:20:22,120 ‫بکُشمش؟ 306 00:20:22,200 --> 00:20:23,200 ‫در ملأ عام 307 00:20:23,520 --> 00:20:24,520 ‫با سر و صدا 308 00:20:24,840 --> 00:20:27,200 ‫تا کاخ‌های پادشاه یخ رو به لرزه در بیاره 309 00:20:28,480 --> 00:20:29,480 ‫خطرناکه 310 00:20:29,560 --> 00:20:30,560 ‫چه بهتر 311 00:20:31,320 --> 00:20:34,080 ‫نشون میده که لای پاهات یه چیزهایی هست 312 00:20:34,160 --> 00:20:35,160 ‫بعدش چی؟ 313 00:20:35,240 --> 00:20:36,760 ‫کلیسا رو با آغوش باز بپذیر 314 00:20:36,840 --> 00:20:39,280 ‫با مجاهدین سرخ‌پوش ‫علیه پادشاه یخ متحد شو 315 00:20:39,360 --> 00:20:40,840 ‫و اونو از خشکی به دریا برون 316 00:20:41,600 --> 00:20:43,720 ‫وقتی پادشاهی نباشه که بخواد ‫رو در روت بایسته، 317 00:20:44,120 --> 00:20:47,040 ‫می‌تونی ادعای مالکیت اون شمشیر رو بکنی 318 00:20:50,480 --> 00:20:51,520 ‫ممنون، مادر 319 00:20:54,920 --> 00:20:55,960 ‫همیشه خوشحال میشم 320 00:20:57,920 --> 00:21:00,320 ‫البته، اعلیحضرت 321 00:21:06,240 --> 00:21:08,560 ‫بیا، خیلی نمونده 322 00:21:08,640 --> 00:21:09,720 ‫نمی‌تونم ببینم 323 00:21:12,400 --> 00:21:13,480 ‫اومدیم بیرون؟ 324 00:21:14,880 --> 00:21:16,560 ‫آرتور، از غافلگیری خوشم نمیاد 325 00:21:19,080 --> 00:21:20,080 ‫رسیدیم 326 00:21:23,160 --> 00:21:24,160 ‫اُه... 327 00:21:24,760 --> 00:21:28,280 ‫مورگانا میگه یکی از رازهای قشنگ غارهاست 328 00:21:30,120 --> 00:21:31,120 ‫گرمه 329 00:21:33,400 --> 00:21:35,560 ‫برف‌های ذوب‌شده‌ی بالای کوه‌... 330 00:21:36,440 --> 00:21:38,920 ‫با عبور از بین سنگ‌ها گرم میشه 331 00:21:42,360 --> 00:21:44,320 ‫خب؟ 332 00:21:46,080 --> 00:21:47,360 ‫خدای من! 333 00:21:47,440 --> 00:21:49,200 ‫یه اخطاری بده بی‌زحمت 334 00:21:49,280 --> 00:21:51,720 ‫منتظر چی هستی؟ 335 00:21:51,800 --> 00:21:52,880 ‫خدای من 336 00:21:54,960 --> 00:21:56,080 ‫حس خوبی میده 337 00:21:57,240 --> 00:21:58,360 ‫بیا 338 00:21:58,440 --> 00:22:00,120 ‫نمی‌خوام. ممنون 339 00:22:00,720 --> 00:22:03,200 ‫قبلاً زن لخت دیدم 340 00:22:03,600 --> 00:22:05,600 ‫همه‌مون تحت تأثیر قرار گرفتیم 341 00:22:58,280 --> 00:23:00,200 ‫می‌دونی، نمی‌خواد قایم‌شون کنی 342 00:23:01,600 --> 00:23:02,640 ‫چیو قایم کنم؟ 343 00:23:04,680 --> 00:23:05,805 ‫جای زخم رو بدن همه‌مون هست 344 00:23:08,520 --> 00:23:09,520 ‫نیموئه 345 00:23:10,960 --> 00:23:12,080 ‫- نه، نمی‌خوام ‫- نیموئه! 346 00:23:12,160 --> 00:23:14,600 ‫- نمی‌... نمی‌خوام. خیلی گرمه ‫- ببین 347 00:23:14,680 --> 00:23:16,520 ‫نگاه کن. ببین! 348 00:23:22,160 --> 00:23:25,040 ‫بچه که بودم، سر مسابقه‌ی موش‌ها شرط‌بندی می‌کردم 349 00:23:26,960 --> 00:23:28,360 ‫توی اولین مسابقه، 350 00:23:29,240 --> 00:23:30,240 ‫موشم ترسید، 351 00:23:30,600 --> 00:23:33,560 ‫رفت تو پاچه‌ی شلوارم، و می‌خواست ‫شلوارم رو بخوره و بیاد بیرون 352 00:23:35,000 --> 00:23:37,760 ‫پسرها حسابی خندیدن 353 00:23:39,120 --> 00:23:40,720 ‫منم با چشم‌های گریان دویدم خونه و، 354 00:23:41,640 --> 00:23:43,932 ‫خب، موشه توی شلوارم بود، و ‫داشتم بالا و پایین مي‌پریدم 355 00:23:49,720 --> 00:23:50,720 ‫اون یکی چی؟ 356 00:23:52,200 --> 00:23:53,200 ‫اُه، اون 357 00:23:54,920 --> 00:23:56,520 ‫مربوط به اولین انسانیه که کُشتم 358 00:23:56,880 --> 00:23:59,320 ‫آره، ولی قبل از اینکه بمیره، ‫زخم عمیقی بهم زد 359 00:24:00,400 --> 00:24:01,400 ‫کی بود؟ 360 00:24:06,000 --> 00:24:08,760 ‫یکی از اون وحشی‌هایی که ‫پدرم رو کُشت 361 00:24:11,960 --> 00:24:14,080 ‫یا اینطور فکر مي‌کردم 362 00:24:15,760 --> 00:24:19,200 ‫بعداً مشخص شد که اون دار و دسته ‫پدرم رو نکُشته بودن 363 00:24:20,080 --> 00:24:23,280 ‫نه اینکه طرف... دست از پا خطا نکرده باشه. نه 364 00:24:23,360 --> 00:24:25,880 ‫ولی جفایی... در حق من نکرده بود 365 00:24:27,480 --> 00:24:31,000 ‫من فقط... جوون و 366 00:24:31,560 --> 00:24:32,600 ‫مست و... 367 00:24:33,520 --> 00:24:34,520 ‫عصبی بودم 368 00:24:34,960 --> 00:24:37,000 ‫تو می‌خواستی عدالت در حق پدرت برقرار بشه 369 00:24:37,080 --> 00:24:38,400 ‫عدالتی وجود نداره 370 00:24:39,680 --> 00:24:40,720 ‫می‌دونی، آدم‌ها... 371 00:24:40,800 --> 00:24:43,520 ‫...برای عدالت درست نشدن 372 00:24:44,080 --> 00:24:45,320 ‫واقعیت اینه که... 373 00:24:46,680 --> 00:24:49,520 ‫پدرم اگه می‌فهمید باهاش چیکار کردم، ‫قلبش می‌شکست 374 00:24:59,280 --> 00:25:00,280 ‫ممنون 375 00:25:01,600 --> 00:25:02,600 ‫بابت؟ 376 00:25:04,600 --> 00:25:05,640 ‫بابت اینکه بهم میگی 377 00:25:28,640 --> 00:25:31,480 ‫نیموئه، من... نیموئه، نمی‌تونم بمونم 378 00:25:33,360 --> 00:25:36,080 ‫من به آدم‌های بدی بدهکارم. ‫فقط هم بورُس نیست 379 00:25:37,440 --> 00:25:38,640 ‫بازم هستن 380 00:25:39,000 --> 00:25:41,440 ‫نمی‌خواد مشکلات من رو هم ‫به مشکلاتت اضافه کنی. متأسفم 381 00:25:41,520 --> 00:25:44,080 ‫- چرا این کارو می‌کنی؟ ‫- تو لیاقت یه مَرد خوب رو داری 382 00:25:45,520 --> 00:25:47,120 ‫مگه من قضاوتت کردم؟ 383 00:25:50,440 --> 00:25:52,560 ‫- من حرفی زدم؟ ‫- نه، چیزه... 384 00:25:52,640 --> 00:25:53,720 خودم خرابش می‌کنم 385 00:25:54,520 --> 00:25:55,480 باشه؟ 386 00:25:56,400 --> 00:25:58,840 .باید برم .نمی‌خوام آزرده شدنت رو ببینم 387 00:26:01,440 --> 00:26:02,440 نمی‌بینی 388 00:26:06,440 --> 00:26:07,280 دیگه نیستی 389 00:26:35,480 --> 00:26:36,440 مشکلت چیه؟ 390 00:26:38,800 --> 00:26:40,280 ...وای، خدایـ 391 00:26:43,080 --> 00:26:45,520 ممکنه جاش بندازی که برگردم به میدون؟ 392 00:26:48,000 --> 00:26:48,840 این دفعه چی شده؟ 393 00:26:49,760 --> 00:26:52,400 اخیراً افکار شریری ذهنم رو درگیر کردن 394 00:26:55,320 --> 00:26:56,160 تعریف کن ببینم 395 00:26:57,840 --> 00:26:59,560 !اگه ترین بود می‌بُریدشون 396 00:26:59,640 --> 00:27:01,720 !خب، ترین مُرده !الان فقط من رو داری 397 00:27:05,200 --> 00:27:06,160 یکی رو درآوردم 398 00:27:13,840 --> 00:27:15,360 در چه حالی، مینو؟ 399 00:27:18,120 --> 00:27:20,200 عمداً این کار رو باهام کردی؟ 400 00:27:23,480 --> 00:27:24,720 جونت رو نجات دادم 401 00:27:25,320 --> 00:27:27,720 غرق شدن در مقایسه با این رحمت بود 402 00:27:29,160 --> 00:27:31,240 شکمت اذیتت می‌کنه؟ 403 00:27:36,680 --> 00:27:37,560 بده ببینم 404 00:27:39,040 --> 00:27:39,920 دستت رو بده من 405 00:27:45,000 --> 00:27:47,280 !آخ 406 00:27:49,600 --> 00:27:50,600 !آخ 407 00:27:51,040 --> 00:27:52,120 خونی شدی 408 00:27:52,200 --> 00:27:54,840 آره، یه تیر از پشت یکی کشیدم بیرون و 409 00:27:55,360 --> 00:27:57,760 بعدش یهو خون پاشید همه‌جا 410 00:28:03,040 --> 00:28:05,840 ...همینجوری می‌خوای ازم نیشگون بگیری یا 411 00:28:08,040 --> 00:28:09,040 شکمت بهتر شد؟ 412 00:28:09,800 --> 00:28:10,720 نمی‌دونم 413 00:28:12,240 --> 00:28:14,440 شاید - تا حالا هیچ بیماری از دست نرفته - 414 00:28:15,760 --> 00:28:17,680 ببین، زخمی شدی؟ !من خیلی سرم شلوغـه ها 415 00:28:17,760 --> 00:28:19,920 من تو نبردها زخمی نمیشم 416 00:28:21,320 --> 00:28:22,720 سیگورد مراقبمـه 417 00:28:26,120 --> 00:28:28,360 ،ولی اگه زخمی شدن باعث میشه تو رو ببینم 418 00:28:29,880 --> 00:28:32,040 شاید اصلاً رو عرشه بیخیال سیگورد بشم 419 00:28:54,360 --> 00:28:55,360 تنهامون بذار 420 00:28:59,800 --> 00:29:00,800 اعلی‌حضرت 421 00:29:01,760 --> 00:29:02,840 ...می‌خوام پاشم، ولیـ 422 00:29:02,920 --> 00:29:05,360 چرا در مورد شمشیر نخستین پادشاهان چیزی بهمون نگفتی؟ 423 00:29:06,480 --> 00:29:08,680 ...خب، منـ - صبرکن، خودمون می‌دونیم - 424 00:29:08,760 --> 00:29:13,800 ،می‌خواستی به‌جای این‌که امیدی واهی بهمون بدی .برامون بیاریش 425 00:29:14,200 --> 00:29:15,680 خب، بله، اعلی‌حضرت 426 00:29:15,760 --> 00:29:17,440 !همیشه بی‌نقص‌ترین جواب رو میدی 427 00:29:17,520 --> 00:29:20,720 اعتراف می‌کنم که به شکل مطلوبی نرفتم 428 00:29:20,800 --> 00:29:22,120 ...اما می‌دونید، نشونه‌ها 429 00:29:22,200 --> 00:29:24,160 !بله، نشونه‌ها 430 00:29:24,960 --> 00:29:27,400 جاری شدن بارانی از خون بر قلعه‌ی پندراگون 431 00:29:29,160 --> 00:29:30,880 !چه وحشتناک - بله - 432 00:29:32,200 --> 00:29:33,960 ،ولی همونطور که قبلاً هم گفتم ...ممکنه نشونهـ 433 00:29:34,040 --> 00:29:37,320 .نشونه‌ها معانی مختلفی داشته باشن .بله، یادمونـه 434 00:29:39,720 --> 00:29:41,320 اونقدر که فکر می‌کنی احمق نیستیم 435 00:29:41,400 --> 00:29:44,600 ...من هیچ‌وقت عقیده نداشتم که - !همه‌ی درس‌هات رو یادمونـه، مرلین - 436 00:29:44,680 --> 00:29:47,480 برای نمونه، نباید از نشونه‌ها بترسیم 437 00:29:48,040 --> 00:29:49,680 در عوض می‌تونیم تصاحب‌شون کنیم 438 00:29:49,760 --> 00:29:52,560 زیر و روشون کنیم و بسنجیم‌شون 439 00:29:52,640 --> 00:29:54,320 تا وقتی که چیز جدیدی ارائه بدن 440 00:29:54,400 --> 00:29:56,520 و بعدش با عمل 441 00:29:57,360 --> 00:29:59,600 اونا رو به حقیقت تبدیل می‌کنیم 442 00:30:01,440 --> 00:30:03,520 ...حالا به‌نظر بنده این تفکر 443 00:30:04,440 --> 00:30:06,240 به طرزِ خاصی آموزنده‌ست 444 00:30:06,560 --> 00:30:07,520 چطور؟ 445 00:30:07,600 --> 00:30:11,120 چون تصمیم گرفتیم خون جاری شده بر قلعه مال ما نیست 446 00:30:13,160 --> 00:30:14,400 بلکه خون توئه - !اوثر - 447 00:30:14,480 --> 00:30:18,120 .تو هیچ‌وقت به ما باور نداشتی .ما هم دیگه به تو باور نداریم 448 00:30:19,600 --> 00:30:22,080 عصر جادوگران تموم شده، مرلین 449 00:30:23,160 --> 00:30:26,080 خطاهای اخیرت رو خیانت تلقی می‌کنیم 450 00:30:26,160 --> 00:30:28,400 و برای این کارت فقط یه فرجام وجود داره 451 00:30:32,040 --> 00:30:34,440 اعدام - بدون محاکمه؟ - 452 00:30:35,160 --> 00:30:36,400 بدون فرصت سخن گفتن؟ 453 00:30:37,080 --> 00:30:38,520 کی شما رو علیه من پُر کرده؟ 454 00:30:38,600 --> 00:30:41,400 خودت با تحقیر ما این کار رو کردی 455 00:30:41,480 --> 00:30:42,600 با دائم‌الخمریت 456 00:30:42,680 --> 00:30:44,320 !و با رفتار خائنانه‌ت 457 00:30:47,400 --> 00:30:50,440 کلی دلیل واسه قطع امید کردن از من داری، اوثر 458 00:30:50,840 --> 00:30:52,840 ولی اگه شمشیرِ سلطنت رو می‌خوای 459 00:30:53,160 --> 00:30:54,960 کُشتن من دیوونگیِ محضـه 460 00:30:55,440 --> 00:30:58,480 ببین، با اتکا به یه منبع موثق می‌دونم که .شمشیر به دستم می‌رسه 461 00:30:59,120 --> 00:31:00,280 ...فقط یه هفته بهم فرصت بده 462 00:31:00,360 --> 00:31:01,280 اوه، نه 463 00:31:02,560 --> 00:31:04,920 تا صبح فرصت داری که شمشیر رو به دست ما برسونی 464 00:31:06,520 --> 00:31:09,240 وگرنه در ملا عام سرت رو از تنت جدا می‌کنیم 465 00:31:10,040 --> 00:31:11,760 از اینجا چه کاری ازم برمیاد، اوثر؟ 466 00:31:11,840 --> 00:31:13,800 زمان کافی‌ای نیست 467 00:31:14,360 --> 00:31:15,280 !اوثر 468 00:32:09,120 --> 00:32:11,680 .همراه ما بیا .می‌بریمت یه جای امن 469 00:32:15,080 --> 00:32:16,920 ♪ تو چاله... ♪ 470 00:32:17,000 --> 00:32:21,640 ♪ از دست ساحره‌ی گرگ‌خو پنهان شد ♪ 471 00:32:22,200 --> 00:32:24,800 ♪ مجاهد، مجاهد ♪ 472 00:32:24,880 --> 00:32:27,480 ♪ دورش پیچید و خفه شد ♪ 473 00:32:27,560 --> 00:32:33,200 ♪ ساحره‌ی گرگ‌خو گازش گرفت ♪ 474 00:32:33,560 --> 00:32:38,320 ♪مجاهد، مجاهد، پرید تو چاله ♪ 475 00:32:38,920 --> 00:32:43,600 ♪ از دست ساحره‌ی گرگ‌خو پنهان شد ♪ 476 00:32:44,000 --> 00:32:46,160 ♪ ...مجاهد، مجاهد ♪ 477 00:32:48,160 --> 00:32:50,080 اوه، نه. لطفاً. می‌‌خوام مفید واقع بشم 478 00:32:54,560 --> 00:32:56,240 ...شرمنده، نمی‌فهـ 479 00:32:57,120 --> 00:32:58,360 نمی‌فهمم 480 00:32:58,440 --> 00:33:00,200 اسمم... کورا ست 481 00:33:00,280 --> 00:33:01,840 نیموئه هستم 482 00:33:04,880 --> 00:33:07,360 میشه بپرسم این نقاشی کیه؟ 483 00:33:08,320 --> 00:33:11,600 شوالیه‌ی سبز که رهبر ما ست، محافظ ما ست 484 00:33:12,000 --> 00:33:14,000 فی‌ها رو پیدا می‌کنه و نجات‌شون میده 485 00:33:14,400 --> 00:33:15,440 شوالیه‌ی سبز؟ 486 00:33:18,480 --> 00:33:20,560 بیا، یه چیزی نشونت بدم 487 00:33:24,640 --> 00:33:27,440 فردا شب آمالا ست 488 00:33:27,520 --> 00:33:28,520 یه مراسم وصال 489 00:33:29,920 --> 00:33:31,480 نه، نمی‌تونم 490 00:33:32,720 --> 00:33:34,640 واسه من نیست. زیاده‌روی می‌کنید 491 00:33:35,200 --> 00:33:36,840 چرا اتفاقاً، باید بپوشیش 492 00:33:37,280 --> 00:33:40,880 .حتماً باید بیای .تو و اون پسر خوش‌تیپ انسانه 493 00:33:55,720 --> 00:33:58,800 اعلی‌حضرت، بدون من هیچ‌وقت .شمشیر سلطنت رو به‌دست نمیارید 494 00:33:58,880 --> 00:34:00,400 دیگه گوش‌هامون از این حرف‌هات پره 495 00:34:00,480 --> 00:34:01,320 !اوثر 496 00:34:02,800 --> 00:34:03,800 !اوثر 497 00:34:07,480 --> 00:34:08,400 !اوثر 498 00:34:11,680 --> 00:34:14,400 مرلینِ جادوگر، بدین وسیله اعلام می‌دارم 499 00:34:15,400 --> 00:34:17,640 با اتکا به قدرتی که خداوند متعال به ما عطا فرموده 500 00:34:17,720 --> 00:34:21,000 به جرم خیانت به ما، به مرگ محکوم می‌شوی 501 00:34:38,760 --> 00:34:40,040 پیامی آورده، اعلی‌حضرت 502 00:34:40,120 --> 00:34:41,480 یه نامه‌ست، قربان 503 00:34:54,960 --> 00:34:55,800 خب؟ 504 00:34:56,880 --> 00:34:58,200 بورلی، چی نوشته؟ 505 00:34:58,280 --> 00:35:01,960 .نامه از طرف ساحره‌ی گرگ‌خو ـه ،پیشنهاد تحویل دادن شمشیر سلطنت 506 00:35:02,640 --> 00:35:04,240 ...شمشیر نخستین پادشاهان 507 00:35:05,800 --> 00:35:07,120 به مرلین جادوگر ـه 508 00:35:07,200 --> 00:35:09,160 بهش بگین تمایلی ندارم 509 00:35:15,200 --> 00:35:17,000 !بلندش کنید. بلندش کنید 510 00:35:17,480 --> 00:35:20,240 تر و تمیزش کنید و بیاریدش خدمت بنده 511 00:35:20,320 --> 00:35:23,280 مال ییوا هستی، مگه نه؟ 512 00:35:23,960 --> 00:35:26,720 !به اون عجوزه بگو این رابطه‌مون رو تغییر نمیده ها 513 00:35:40,680 --> 00:35:42,200 بهترین جاشـه 514 00:35:44,200 --> 00:35:45,120 بفرما 515 00:35:51,000 --> 00:35:52,000 نیموئه؟ 516 00:35:52,080 --> 00:35:52,960 بله؟ 517 00:35:55,360 --> 00:35:56,480 اوه 518 00:35:57,040 --> 00:35:58,520 امشب مراسم وصالـه 519 00:35:59,600 --> 00:36:00,760 مثل عروسی‌های شماست 520 00:36:01,600 --> 00:36:03,680 این رو... واسه من دوختن 521 00:36:05,200 --> 00:36:06,600 !خب، خیلی زیبا و رؤیایی شدی 522 00:36:08,880 --> 00:36:10,000 الان می‌خوای بری؟ 523 00:36:12,400 --> 00:36:13,320 آره 524 00:36:14,880 --> 00:36:15,840 ...من 525 00:36:20,400 --> 00:36:22,160 هیچ‌وقت اونی نمیشم که پدرم می‌خواست 526 00:36:23,800 --> 00:36:25,640 هیچ‌وقت نمی‌تونم یه شوالیه‌ی راستین باشم 527 00:36:27,480 --> 00:36:29,480 اما شاید جایی بتونم شرافتم رو به دست بیارم 528 00:36:30,480 --> 00:36:33,320 شاید یه جا بتونم به... عدالت برسم 529 00:36:35,360 --> 00:36:37,560 هدفت گشتنـه یا فقط در حال فراری؟ 530 00:36:39,320 --> 00:36:41,200 می‌دونی، ظاهراً می‌تونن شبیه بهم باشن 531 00:36:41,280 --> 00:36:42,280 ...حقیقتش 532 00:36:43,880 --> 00:36:44,960 خودم هم دیگه نمی‌دونم 533 00:36:47,720 --> 00:36:48,960 شبانه می‌خوای حرکت کنی؟ 534 00:36:49,320 --> 00:36:51,360 ،با توجه به کسایی که دنبالم می‌گردن .پیش خودم گفتم اینطور به صلاحـه 535 00:36:53,400 --> 00:36:54,400 متأسفم 536 00:36:55,040 --> 00:36:56,440 ...ای کاش می‌تونستیم فقطـ 537 00:37:00,840 --> 00:37:01,880 نه. فراموشش کن 538 00:37:04,400 --> 00:37:05,840 با من به مراسم وصال بیا 539 00:37:07,760 --> 00:37:10,960 آخه قشنگ نیست آدم همه‌چیز رو لااقل واسه یه ساعت فراموش کنه؟ 540 00:37:12,320 --> 00:37:14,480 ...نه شمشیری نه دِینی 541 00:37:15,240 --> 00:37:16,440 نه امثال مرلین و مجاهدها 542 00:37:16,520 --> 00:37:17,440 ...می‌تونیم فقط 543 00:37:18,480 --> 00:37:19,360 خودمون باشیم 544 00:37:21,360 --> 00:37:22,760 خیلی خوشحال میشم 545 00:37:22,840 --> 00:37:23,800 واقعاً؟ 546 00:37:25,440 --> 00:37:26,600 خب 547 00:37:29,640 --> 00:37:31,680 خب، باشه پس 548 00:39:44,200 --> 00:39:45,160 نیموئه 549 00:39:46,680 --> 00:39:47,640 اگه تو باشی چی؟ 550 00:39:48,440 --> 00:39:49,600 اگه چی من باشم؟ 551 00:39:49,680 --> 00:39:51,000 اگه تو مایه‌ی شرافت من باشی چی؟ 552 00:39:52,000 --> 00:39:54,160 ،اگه چیزی که باید در مسیرش قدم بردارم عدالت تو باشه چی؟ 553 00:39:57,120 --> 00:39:59,400 تو هیچ‌وقت شرافتت رو از دست ندادی، آرتور 554 00:40:02,480 --> 00:40:04,080 ولی اگه دلت می‌خواد بمونی 555 00:40:06,800 --> 00:40:07,960 منم می‌خوام که بمونی 556 00:40:13,520 --> 00:40:15,360 !شوالیه‌ی سبز 557 00:40:15,440 --> 00:40:16,800 شوالیه‌ی سبز اومده - کی؟ - 558 00:40:16,880 --> 00:40:19,160 !شوالیه‌ی سبز - !خبر رو به گوش همه برسون، بچه‌جون - 559 00:40:20,640 --> 00:40:22,200 بیا بریم - !شوالیه‌ی سبز ـه - 560 00:40:22,280 --> 00:40:24,080 بریم به ملاقات این شوالیه‌ی سبز 561 00:40:41,960 --> 00:40:42,920 اسکورل؟ 562 00:40:44,280 --> 00:40:45,720 !نیموئه - !وای - 563 00:40:49,000 --> 00:40:52,120 .خدایان رو شکر .کلی دنبالت گشتم 564 00:40:52,200 --> 00:40:53,320 معذرت می‌خوام، نیموئه 565 00:40:54,200 --> 00:40:55,280 ...شنیدم، ولیـ 566 00:40:55,880 --> 00:40:58,160 حالا دیگه اینجایی. اشکالی نداره 567 00:40:58,880 --> 00:40:59,840 !اینجایی 568 00:41:00,680 --> 00:41:01,720 !زنده‌ای 569 00:41:02,720 --> 00:41:03,680 !اوه 570 00:41:09,280 --> 00:41:11,000 شوالیه‌ی سبز جونم رو نجات داد 571 00:41:20,520 --> 00:41:21,360 گوئین؟ 572 00:41:26,120 --> 00:41:27,040 نیموئه 573 00:41:29,640 --> 00:41:31,520 خودم هستم 574 00:41:33,280 --> 00:41:35,120 !وای، خدای من - !باورم نمیشه زنده‌ای - 575 00:41:35,200 --> 00:41:37,640 !منم باورم نمیشه تو رو زنده می‌بینم - فکرکردم... همه‌چی رو برام تعریف کن - 576 00:41:37,720 --> 00:41:39,440 ...باید داستان رو برام تعریف کنی 577 00:41:41,920 --> 00:41:44,920 غمگین نباش. اینجا دوست‌های زیادی پیدا می‌کنی 578 00:41:46,680 --> 00:41:48,040 !این انسان بوی عجیبی میده 579 00:41:48,520 --> 00:41:49,600 بدجنس نباش 580 00:41:50,520 --> 00:41:51,400 جات امنـه 581 00:41:52,200 --> 00:41:53,240 چون... نگاه کن 582 00:41:54,880 --> 00:41:56,440 ساحره‌ی گرگ‌خو اینجاست 583 00:41:58,080 --> 00:42:00,280 همه‌ی مجاهدین سرخ‌پوش رو می‌کُشه 584 00:42:00,600 --> 00:42:02,800 ـخشک. چطور سر از اینجا درآوردی؟... 585 00:42:05,480 --> 00:42:06,960 باورم نمیشه اینجایی - منم باورم نمیشه - 586 00:42:07,040 --> 00:42:08,960 باید برام تعریف کنی - خیلی عوض شدی - 587 00:42:09,040 --> 00:42:11,200 ...فقطـ - خب، سال‌ها گذشته - 588 00:42:11,840 --> 00:42:13,240 ...منـ 589 00:42:13,640 --> 00:42:15,920 اوه، آرتور، ایشون گوئین ـه 590 00:42:16,000 --> 00:42:17,000 ...اون 591 00:42:17,640 --> 00:42:20,080 .مثل اعضای خونواده‌م می‌مونه .یکی از قدیمی‌ترین و عزیزترین دوست‌هامـه 592 00:42:20,160 --> 00:42:21,120 چه جالب 593 00:42:21,680 --> 00:42:23,360 گوئین، ایشون آرتور ـه 594 00:42:23,440 --> 00:42:25,920 باهم... دوستیم؟ 595 00:42:26,000 --> 00:42:28,440 یه‌جورایی توصیف رابطه‌مون سختـه 596 00:42:28,520 --> 00:42:30,560 ولی باهم سفر طولانی و داستان‌ها داشتیم 597 00:42:31,400 --> 00:42:32,480 آرتور 598 00:42:35,080 --> 00:42:36,120 سرباز مزدوری؟ 599 00:42:36,440 --> 00:42:37,280 بسته به موقعیت 600 00:42:37,640 --> 00:42:38,480 انسان 601 00:42:39,360 --> 00:42:40,600 بله 602 00:42:42,880 --> 00:42:45,080 مرسی که مراقب نیموئه‌ی عزیزم بودی 603 00:42:46,440 --> 00:42:49,920 .تا هروقت نیاز بود اینجا استراحت کن .هرچی که در بضاعتمونـه، هرچند کم، باهم تقسیم می‌کنیم 604 00:42:51,320 --> 00:42:52,240 ممنون 605 00:42:55,120 --> 00:42:57,080 ...ما زود برمی‌گردیم. فقطـ 606 00:42:57,800 --> 00:43:00,320 ،باید در مورد خیلی چیزها صحبت کنیم ...ولی 607 00:43:01,120 --> 00:43:03,520 زود برمی‌گردم. قول میدم - راحت باش - 608 00:43:14,600 --> 00:43:15,680 بله؟ 609 00:43:22,920 --> 00:43:23,840 مرلین 610 00:43:25,440 --> 00:43:28,160 چه غافل‌گیرکننده - علیاحضرت، ملکه‌ی حاکم - 611 00:43:28,600 --> 00:43:33,160 چه اتفاقی افتاده که افتخار ملاقات با شما نصیب‌مون شده؟ کیک میل می‌کنی؟ 612 00:43:34,920 --> 00:43:36,080 لطف دارین 613 00:43:36,760 --> 00:43:38,400 اما در دیوان یک دل سیر غذا خوردم 614 00:43:39,440 --> 00:43:41,200 گرچه مطمئنم بسیار خوشمزه‌اند 615 00:43:41,280 --> 00:43:42,280 شراب چطور؟ 616 00:43:43,080 --> 00:43:46,000 حتماً بعد از چنین روز هیجان‌انگیزی .عطش بسیاری داری 617 00:43:49,440 --> 00:43:51,560 !روز هیجان‌انگیر... بله 618 00:43:54,480 --> 00:43:57,280 به دلیلی، چنین روزی من رو یاد داستانی می‌اندازه 619 00:43:58,320 --> 00:43:59,640 شاید به گوش شما هم خورده باشه 620 00:44:00,240 --> 00:44:03,200 بین نجیب‌زادگان به "داستان قابله" معروفـه 621 00:44:03,880 --> 00:44:04,960 گمون نکنم شنیده باشم 622 00:44:05,960 --> 00:44:06,840 !عجب 623 00:44:09,360 --> 00:44:12,360 میگن شب سردِ غیرمعمولی واسه ماه مِی بوده 624 00:44:12,440 --> 00:44:14,560 بر روی محصولات زراعی شبنم منجمد نشسته بود 625 00:44:15,040 --> 00:44:18,680 ،با این وجود مردم شمع‌به‌دست .زیر نور ستارگان ایستاده بودند 626 00:44:19,120 --> 00:44:22,160 چون شب تولد پادشاهی بود 627 00:44:22,880 --> 00:44:24,240 این موضوع اهمیت بسیاری داشت 628 00:44:24,320 --> 00:44:26,680 چون فقط چند ماه قبل پادشاه از دنیا رفته بود و 629 00:44:26,760 --> 00:44:28,320 وارث راستینی برای پادشاهی برجا نگذاشته بود و 630 00:44:28,680 --> 00:44:30,480 ملکه حکومت رو در دست داشت 631 00:44:31,120 --> 00:44:35,200 ،اما اگه ملکه صاحب پسری می‌شد .او به عنوان پادشاهی راستین فرمانروایی می‌کرد 632 00:44:37,120 --> 00:44:38,400 اما شب که آرام‌آرام سپری شد 633 00:44:38,480 --> 00:44:41,240 مشخص گردید که بچه به دنیا نیامده و 634 00:44:42,000 --> 00:44:44,480 در رحم ملکه‌ی حاکم در تقلا بود 635 00:44:44,920 --> 00:44:48,160 با این‌که به درگاه سنت مارگارت دعا کرد که نوزادش به سادگیِ گریختنِ 636 00:44:48,240 --> 00:44:50,920 مارگارت از شکم اژدها، به دنیا بیاد 637 00:44:52,360 --> 00:44:53,920 جنین مُرده به دنیا اومد 638 00:44:55,880 --> 00:44:56,880 و پسر هم بود 639 00:45:03,120 --> 00:45:06,240 با علم بر این‌که مُردن بچه باعث از بین رفتن ادعای او برای حاکمیت میشه 640 00:45:06,320 --> 00:45:09,840 ملکه‌ی حاکم به همراه قابله نقشه‌ای کشید 641 00:45:10,680 --> 00:45:11,760 ...و سپس 642 00:45:12,960 --> 00:45:14,400 ...زیر نور ماه 643 00:45:15,520 --> 00:45:19,600 قابله، پنهانی از قلعه خارج شد و .به خانه‌ی یکی از رعیت‌های آشنا رفت 644 00:45:20,280 --> 00:45:23,160 خانواده‌ای که به تازگی صاحب فرزندی پسر شده بودن 645 00:45:25,680 --> 00:45:30,240 گفته میشه به مادر از سکه‌های خزانه‌ی سلطنتی .مقدار زیادی داده شد 646 00:45:30,320 --> 00:45:31,400 ...با این وجود 647 00:45:32,760 --> 00:45:33,880 چند روز بعد 648 00:45:35,120 --> 00:45:38,480 جسد همون زن که .به طرز مرموزی خفه شده بود پیدا شد 649 00:45:40,960 --> 00:45:42,640 عده‌ای گمانه‌زنی می‌کردن که مسموم شده 650 00:45:43,880 --> 00:45:48,000 ،درواقع، تقریباً تمام کسانی که از این توطئه‌ی پلید خبر داشتن .چنین سرنوشتی نصیب‌شون شد 651 00:45:48,520 --> 00:45:50,880 همگی به‌جز اون قابله 652 00:45:51,800 --> 00:45:53,920 که به شدت ترسیده و نگران جونش بود 653 00:45:54,000 --> 00:45:55,960 از قلمروی فرمانروایی گریخت و .دیگه هیچ‌وقت برنگشت 654 00:45:57,160 --> 00:45:58,840 تصور بر اینـه که اگه زمانی پیدا بشه 655 00:45:58,920 --> 00:46:01,240 خطر جدی‌ای برای پادشاه به حساب میاد 656 00:46:02,280 --> 00:46:05,360 گمونم دلیل این‌که برای همیشه مخفی مونده 657 00:46:05,440 --> 00:46:08,440 اینـه که شاهد بوده بقیه‌ی شخصیت‌های ماجرا !دچار چه عاقبت ناگواری شدند 658 00:46:08,520 --> 00:46:10,680 یا شایدم توضیح ساده‌تری وجود داشته باشه 659 00:46:10,760 --> 00:46:13,640 و اون این‌که هیچ‌وقت موفق نشده قلمروی فرمانروایی رو ترک کنه 660 00:46:13,720 --> 00:46:19,240 و به سرنوشت همون مادر بیچاره‌ای گرفتار شده که .پسرش رو به‌خاطر چند سکه‌ی طلا فروخت 661 00:46:19,320 --> 00:46:21,600 منم همیشه به این موضوع شک داشتم 662 00:46:22,200 --> 00:46:24,560 اما حالت سومی هم وجود داره - واقعاً؟ - 663 00:46:24,960 --> 00:46:28,680 شاید قابله صحیح و سالمـه و تحت حفاظت منـه 664 00:46:34,080 --> 00:46:35,400 شب‌تون بخیر، علیا‌حضرت 665 00:47:09,520 --> 00:47:11,040 کی از این جریان باخبره؟ 666 00:47:11,120 --> 00:47:12,080 هیچ‌کس 667 00:47:13,920 --> 00:47:15,720 آرتور خبر داره و مورگانا 668 00:47:15,800 --> 00:47:17,400 از بزرگان فی کسی خبر نداره؟ 669 00:47:17,480 --> 00:47:18,320 نه 670 00:47:20,240 --> 00:47:21,080 چطور؟ 671 00:47:25,000 --> 00:47:28,440 این شمشیر متعلق به قوم ما ست، نیموئه 672 00:47:30,360 --> 00:47:32,320 تاریخچه‌ی ما ست 673 00:47:34,480 --> 00:47:35,480 امید ما ست 674 00:47:38,760 --> 00:47:41,920 اونوقت می‌خوای این رو به مرلینِ جادوگر 675 00:47:43,280 --> 00:47:45,040 که به هم‌نوع‌های خودش پشت کرد، بدی؟ 676 00:47:45,480 --> 00:47:48,240 اون جادوگریـه که به یه شاه انسان خدمت می‌کنه 677 00:47:51,600 --> 00:47:54,840 خواسته‌ی لنور بود - لنور رو مثل مادر خودم دوست داشتم - 678 00:47:54,920 --> 00:47:55,880 ولی کار اشتباهیـه 679 00:47:55,960 --> 00:47:56,960 چرا اون؟ 680 00:47:58,000 --> 00:47:59,880 نمی‌دونم - خب، حتماً یه دلیلی پشتشـه - 681 00:48:00,280 --> 00:48:03,000 گوئین، این از آخرین جمله‌هایی بود که .قبل از فوت به من گفت 682 00:48:05,120 --> 00:48:07,680 می‌تونست هر چیز دیگه‌ای بگه :ولی این جمله رو اتخاب کرد 683 00:48:08,280 --> 00:48:09,960 "شمشیر رو به مرلین برسون" 684 00:48:11,520 --> 00:48:12,760 پس یه‌جور امتیاز برای معامله بوده 685 00:48:13,800 --> 00:48:16,000 امید داشته که این مرلین از تو محافظت کنه 686 00:48:16,080 --> 00:48:18,240 ولی بهش نیازی نداری، چون خودم مراقبتم 687 00:48:19,360 --> 00:48:21,240 قضیه‌ی به این سادگی نیست. مطمئنم 688 00:48:24,160 --> 00:48:26,240 درضمن من نیاز ندارم کسی مراقبم باشه 689 00:48:27,160 --> 00:48:28,120 مطمئنی؟ 690 00:48:30,080 --> 00:48:33,320 این به عنوان شمشیر نخستین پادشاهان هم شناخته میشه 691 00:48:35,280 --> 00:48:37,560 اوثر پندراگون هم این شمشیر رو می‌خواد 692 00:48:37,640 --> 00:48:41,040 و اگه تاریخ تکرار بشه، با وجود کلی وعده و وعید پوشالی 693 00:48:41,720 --> 00:48:44,960 فی‌ها رو به امانِ مجاهدین سرخ‌پوش رها می‌کنه 694 00:48:46,520 --> 00:48:48,520 خب، من که سر درنمیارم، چون پادشاه نیستم 695 00:48:48,600 --> 00:48:50,000 پس بدش به یه نفر دیگه 696 00:48:51,320 --> 00:48:52,320 یکی از کسایی که اینجان 697 00:48:54,440 --> 00:48:56,120 حتی اگه مجبور شم خودم قبولش می‌کنم 698 00:48:57,640 --> 00:48:58,640 ولی ندش به مرلین 699 00:48:59,360 --> 00:49:01,920 ممکن نیست مادر تو چنین موردی .با بی‌احتیاطی عمل کرده باشه 700 00:49:03,920 --> 00:49:05,280 ...نمی‌سپرد بهش اگهـ 701 00:49:10,680 --> 00:49:11,680 اون رو می‌شناخته 702 00:49:13,360 --> 00:49:14,200 چطور؟ 703 00:49:14,280 --> 00:49:16,600 ،نمی‌دونم .ولی تنها توجیه همینـه 704 00:49:18,400 --> 00:49:19,640 !اوه، نه 705 00:49:20,680 --> 00:49:21,560 !نه 706 00:49:26,480 --> 00:49:28,600 ...مورگانا 707 00:49:28,680 --> 00:49:30,360 درست میشه. قول میدم 708 00:49:30,440 --> 00:49:31,840 !ولم کن 709 00:49:35,040 --> 00:49:36,280 چی شده؟ 710 00:49:37,560 --> 00:49:38,560 خبری رسیده 711 00:49:40,880 --> 00:49:43,480 صومعه‌ی ایوار به آتیش کشیده شده و .با خاک یکسان 712 00:49:46,560 --> 00:49:47,720 سیلیا؟ 713 00:49:48,600 --> 00:49:50,400 کسی جون سالم به در نبرده 714 00:50:10,080 --> 00:50:12,760 حتماً خیلی وحشت کرده 715 00:50:16,120 --> 00:50:18,080 سیلیا صفات خوب دیگران رو می‌دید 716 00:50:19,840 --> 00:50:20,880 ...وای 717 00:50:22,200 --> 00:50:24,480 قلبم پر از نفرت و کینه‌ست 718 00:50:26,280 --> 00:50:28,440 !یه کینه‌ی وحشتناک 719 00:50:36,920 --> 00:50:39,040 فکرکنم الان هر دومون یتیم هستیم، مگه نه؟ 720 00:50:39,560 --> 00:50:40,720 تا حدودی 721 00:50:41,320 --> 00:50:42,240 فکرکنم هستیم 722 00:50:42,320 --> 00:50:43,400 مثل خواهرهای تنی 723 00:50:51,240 --> 00:50:52,760 ...اون خائن 724 00:50:53,520 --> 00:50:54,800 جوابش رو فرستاده 725 00:51:00,520 --> 00:51:02,160 اون سگِ تنبل من رو به دردسر می‌اندازه 726 00:51:02,520 --> 00:51:05,440 دفعه‌ی بعد مارگوریت تخم‌هاش رو میاره 727 00:51:21,080 --> 00:51:22,120 حالا چی میشه؟ 728 00:51:25,560 --> 00:51:28,120 می‌شینی، نفس می‌کشی و خیال می‌کنی 729 00:51:29,240 --> 00:51:30,760 غایبان تو رو به مرلین می‌رسونه 730 00:51:30,840 --> 00:51:32,960 میگه مسیر امن نیست 731 00:51:33,040 --> 00:51:35,120 راهش اینـه، راه جادوگرِ پیر 732 00:51:39,880 --> 00:51:41,120 خاطراتی به یاد میاری 733 00:51:42,040 --> 00:51:43,920 شاید خوب، شاید بد 734 00:51:44,480 --> 00:51:45,480 خوب دقت کن 735 00:51:45,880 --> 00:51:47,520 این صدای غایبان ـه 736 00:51:48,200 --> 00:51:51,040 ...و راه رسیدن به عالم میانی ـه 737 00:51:51,960 --> 00:51:53,800 جایی که مرلین منتظرتـه 738 00:52:14,120 --> 00:52:17,400 .این رو به مرلین برسون .الان فقط اینـه که مهمـه 739 00:52:19,560 --> 00:52:20,680 !فرار کن 740 00:52:22,840 --> 00:52:24,720 !بابا! نرو 741 00:52:24,800 --> 00:52:27,200 تو این خونواده رو به ظلمت کشیدی، نیموئه 742 00:52:27,280 --> 00:52:29,520 جونا، اون دخترتـه. یه کاری بکن 743 00:52:29,600 --> 00:52:30,680 تو نفرین‌شده‌ای 744 00:52:30,760 --> 00:52:34,040 .درستش می‌کنم، بابا. دارو مصرف می‌کنم .اعتراضی نمی‌کنم 745 00:52:34,640 --> 00:52:36,200 ‫این توی خونِتـه، بچه‌جان 746 00:52:39,840 --> 00:52:41,360 ...دلیلش رو از مادرت بپرس 747 00:52:42,520 --> 00:52:43,720 من به زبون نمیارمش 748 00:52:48,960 --> 00:52:51,720 !بابا، معذرت می‌خوام. برگرد 749 00:52:52,520 --> 00:52:53,920 !خواهش می‌کنم برگرد 750 00:53:16,800 --> 00:53:17,680 خودشی 751 00:53:19,840 --> 00:53:20,800 تو مرلین هستی 752 00:53:26,000 --> 00:53:27,640 و تو هم ساحره‌ی گرگ‌خو هستی 753 00:53:29,000 --> 00:53:31,280 صاحبِ وحشتناکِ دندان شیطان 754 00:53:31,960 --> 00:53:33,680 مسخره‌م می‌کنی - نه - 755 00:53:36,360 --> 00:53:38,720 ولی وارد بازی خطرناکی شدی، خانم جوان 756 00:53:38,800 --> 00:53:40,480 خیال می‌کنی این یه بازیـه؟ 757 00:53:50,600 --> 00:53:52,320 ارتباطت با این مکان چیه؟ 758 00:53:52,800 --> 00:53:53,800 چرا این رو می‌پرسی؟ 759 00:53:54,560 --> 00:53:56,840 عالم میانی محل مشترکی رو برامون در نظر گرفته 760 00:53:57,920 --> 00:53:59,760 جایی که هردومون ازش خاطره‌ای داریم 761 00:54:00,720 --> 00:54:04,600 در غیر این صورت توی یه اتاق ساده یا دشتی بودیم، نه اینجا 762 00:54:05,800 --> 00:54:06,840 من از قوم آسمانی هستم 763 00:54:07,600 --> 00:54:08,640 اینجا خونه‌ی منـه 764 00:54:13,120 --> 00:54:15,200 و این معبد جاییـه که مادرم جونش رو از دست داد 765 00:54:18,480 --> 00:54:20,640 تو دختر لنور هستی؟ - بله - 766 00:54:21,640 --> 00:54:22,960 شمشیر رو به تو سپرد 767 00:54:23,040 --> 00:54:23,920 آره 768 00:54:25,760 --> 00:54:28,600 ،و در آخرین لحظات که داشت جونش رو از دست می‌داد .ازم خواست شمشیر رو به تو بدم 769 00:54:30,080 --> 00:54:31,120 می‌شناختیش؟ 770 00:54:33,360 --> 00:54:34,640 آره، می‌شناختمش 771 00:54:35,640 --> 00:54:38,280 و توصیه‌ش به تو خیلی عاقلانه بوده 772 00:54:38,360 --> 00:54:39,880 من رو نگاه کن، مرلین - ...نه، متأسفم - 773 00:54:39,960 --> 00:54:40,800 من رو نگاه کن 774 00:54:44,200 --> 00:54:45,280 چی می‌بینی؟ 775 00:54:46,240 --> 00:54:47,360 چشم‌هات عین مادرتـه 776 00:54:48,800 --> 00:54:49,760 دیگه چی؟ 777 00:54:51,200 --> 00:54:52,720 چه... چه اسمی روت گذاشتن؟ 778 00:54:52,800 --> 00:54:53,720 نیموئه 779 00:54:54,520 --> 00:54:55,440 نیموئه 780 00:54:57,520 --> 00:54:59,200 واقعاً اسم زیباییـه 781 00:55:00,440 --> 00:55:02,800 "همه‌ش از خودم می‌پرسیدم "چرا تو؟ 782 00:55:08,000 --> 00:55:10,360 "چرا ازم خواست شمشیر رو به تو برسونم؟" 783 00:55:13,040 --> 00:55:14,240 به چه جوابی رسیدی؟ 784 00:55:16,160 --> 00:55:17,080 ...چون 785 00:55:21,000 --> 00:55:22,200 تو پدرم هستی 786 00:55:22,224 --> 00:55:32,224 « زیرنویس از علی اکبر دوست دار و یـاشـار » .:: Ali99 & TAMAGOTCHi ::. 787 00:55:32,248 --> 00:55:41,748 « فیلموژن؛ اکسیژن فیلم و سریال شما » :.:.: FilmoGen.Org :.:.: