1 00:00:00,000 --> 00:00:06,460 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:06,460 --> 00:00:08,370 ‫خب، یدک‌کش هم که داره میاد. 3 00:00:08,420 --> 00:00:09,940 ‫گمونم با این... 4 00:00:09,980 --> 00:00:11,200 ‫برنامه‌ای که واسه این ‫قراضه ریختم... 5 00:00:11,240 --> 00:00:13,200 ‫بدون خراب شدنش ‫می‌تونیم تا آتلانتا بریم و برگردیم. 6 00:00:13,250 --> 00:00:16,210 ‫آهای. آهای. 7 00:00:16,250 --> 00:00:18,030 ‫حواست هست؟ 8 00:00:18,080 --> 00:00:20,730 ‫ببخشید، می‌خواستم قبل اینکه یادم بره، 9 00:00:20,780 --> 00:00:22,780 ‫- الهامی که بهم شد رو بکشم. ‫- می‌شه منم ببینم؟ 10 00:00:22,820 --> 00:00:24,780 ‫اصلا دوست نداری ببینیش. 11 00:00:30,090 --> 00:00:31,440 ‫خاک بر سرم. 12 00:00:31,480 --> 00:00:32,740 ‫گفتم که. 13 00:00:32,790 --> 00:00:35,440 ‫- چقدر نقاشیت خوبه. ‫- مرسی... 14 00:00:35,490 --> 00:00:37,840 ‫ولی کل این منطقه ‫قراره بسوزه، کیلب. 15 00:00:37,880 --> 00:00:39,124 ‫از جمله مدرسه خودمون. 16 00:00:39,148 --> 00:00:40,930 ‫دقیقا چنین آینده‌ای واسش دیدم. 17 00:00:40,970 --> 00:00:43,320 ‫شاید، ولی ما که ‫مطمئن نیستیم این‌طوری بشه. 18 00:00:43,360 --> 00:00:45,670 ‫چون قرار نیست بذاریم ‫این‌طوری بشه. 19 00:00:45,710 --> 00:00:47,383 ‫آینده صرفا چیزیه که... 20 00:00:47,407 --> 00:00:48,850 ‫خودمون رقم می‌زنیم. 21 00:00:48,890 --> 00:00:50,720 ‫آره، کاش منم اندازه تو دلم خوش بود. 22 00:00:50,760 --> 00:00:51,850 ‫خب دلت رو خوش کن دیگه. 23 00:00:51,890 --> 00:00:53,330 ‫فعلا که کلی وقت داریم. 24 00:00:59,080 --> 00:01:00,990 ‫«طبیعت بی‌جان»؟ 25 00:01:01,030 --> 00:01:03,040 ‫- من که نمی‌دونم یعنی چی. ‫- خب... 26 00:01:03,080 --> 00:01:05,300 ‫فعلا که امروز اثری از ‫رویدادهای آخرالزمانی نیست. 27 00:01:05,340 --> 00:01:06,910 ‫پس گمونم... 28 00:01:06,950 --> 00:01:08,136 ‫هنوز وقت داریم... 29 00:01:08,160 --> 00:01:09,910 ‫که ته و توش رو در بیاریم. 30 00:01:12,220 --> 00:01:13,350 ‫لعنتی! 31 00:01:20,602 --> 00:01:30,602 ‫مترجمان: «حامی مغیثی و کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ و realKiarashNg@ 32 00:01:30,720 --> 00:01:32,060 ‫بالأخره به‌هوش اومدی. 33 00:01:32,110 --> 00:01:34,110 ‫می‌دونم قرار بوده که... 34 00:01:34,150 --> 00:01:36,070 ‫کاری کنیم گرسنگی بکشی، ولی... 35 00:01:36,110 --> 00:01:38,200 ‫می‌دونم گرسنگی کشیدن ‫چه حسی داره... 36 00:01:38,240 --> 00:01:40,640 ‫و بنا به تجربیات خودم... 37 00:01:40,680 --> 00:01:42,420 ‫فقط باعث می‌شه اوضاع بدتر بشه. 38 00:01:44,770 --> 00:01:46,340 ‫هوپ؟ 39 00:01:47,860 --> 00:01:49,860 ‫واقعا معذرت می‌خوام ام‌جی. 40 00:01:50,740 --> 00:01:52,508 ‫الآن مهم اینه که برگشتی پیشمون. 41 00:01:52,532 --> 00:01:54,300 ‫چون واقعا کمکت رو لازم داریم. 42 00:01:54,350 --> 00:01:57,000 ‫چطوری بعد تمام حرف‌هایی که زدم ‫می‌تونی چنین تصوری ازم داشته باشی؟ 43 00:01:57,050 --> 00:01:59,000 ‫بعد تمام کارهایی که کرد. 44 00:01:59,050 --> 00:02:00,310 ‫بلاهایی که سر لیزی آوردم. 45 00:02:00,350 --> 00:02:03,100 ‫اتفاقا لیزی هم برگشت... 46 00:02:03,140 --> 00:02:05,010 ‫اونم یه سری کارهایی کرده. 47 00:02:05,050 --> 00:02:07,580 ‫مثلا چه کارهایی؟ 48 00:02:07,620 --> 00:02:08,970 ‫یه مدت از همه دور بود، 49 00:02:09,010 --> 00:02:10,670 ‫ولی طبق چیزی که من فهمیدم، 50 00:02:10,710 --> 00:02:13,540 ‫احتمالا کمک کرده که بِن ‫پدرش رو بیدار کنه. 51 00:02:15,020 --> 00:02:16,720 ‫می‌رم کلیدها رو بیارم. 52 00:02:16,760 --> 00:02:19,020 ‫- که در رو واست باز کنم. ‫- نه، نمی‌شه. 53 00:02:20,810 --> 00:02:23,250 ‫اگه بذاری بیام بیرون، ‫این‌طوری اونم می‌تونه بیاد بیرون. 54 00:02:23,290 --> 00:02:25,030 ‫کی رو می‌گی؟ 55 00:02:25,070 --> 00:02:27,690 ‫بخش تاریکم دیگه. ‫آخه می‌دونی، من... 56 00:02:27,730 --> 00:02:31,080 ‫کنترل بدنم دست خودمه، ‫ولی ذهنم دست خودم نیست. 57 00:02:31,120 --> 00:02:32,600 ‫گمونم هنوز یه‌جایی توی ذهنم هست، 58 00:02:32,650 --> 00:02:34,210 ‫واسه همین نباید آزادم کنی. 59 00:02:34,260 --> 00:02:35,480 ‫حداقل تا زمانی که ‫مطمئن بشم برای همیشه رفته. 60 00:02:37,040 --> 00:02:39,480 ‫بعد دقیقا باید چطوری ‫از شرّش خلاص بشیم؟ 61 00:02:39,520 --> 00:02:41,740 ‫همینش رو باید بفهمم دیگه. 62 00:02:41,790 --> 00:02:44,790 ‫می‌رم بازم واست خوراکی بیارم. 63 00:02:44,830 --> 00:02:46,823 ‫آها، راستی... 64 00:02:46,847 --> 00:02:48,840 ‫لباس هم بیار. 65 00:02:48,880 --> 00:02:51,880 ‫یه لباسی که کمتر شبیه... 66 00:02:51,930 --> 00:02:53,890 ‫- هوپ نابودگر باشه؟ ‫- آره. 67 00:02:59,240 --> 00:03:01,810 ‫چیزی نمونده بود. 68 00:03:04,640 --> 00:03:06,250 ‫واقعا خیال کردی ‫چند دقیقه غیب شدنت... 69 00:03:06,290 --> 00:03:08,250 ‫باعث می‌شد فکر کنم ‫که دیگه کلا رفتی؟ 70 00:03:08,290 --> 00:03:10,030 ‫حالا تلاشم رو کردم دیگه. 71 00:03:10,080 --> 00:03:11,820 ‫فعلا که نگرانش نیستم. 72 00:03:11,860 --> 00:03:13,801 ‫دیر یا زود بالأخره می‌تونم... 73 00:03:13,825 --> 00:03:15,430 ‫از این زندون بزنم بیرون. 74 00:03:16,950 --> 00:03:19,870 ‫نمی‌شه تا ابد قایم بشی که. 75 00:03:19,910 --> 00:03:21,520 ‫وافل بلژیکی آوردی؟ 76 00:03:21,570 --> 00:03:23,260 ‫خیلی کارت زشته‌ها. 77 00:03:23,310 --> 00:03:25,480 ‫خب... 78 00:03:25,530 --> 00:03:27,920 ‫آدم بالأخره یه روزی مجبور می‌شه ‫با دنیا روبه‌رو بشه. 79 00:03:29,660 --> 00:03:31,920 ‫ولی حالا لازم نیست... 80 00:03:31,970 --> 00:03:34,450 ‫آدم با شکم خالی ‫باهاش روبه‌رو بشه. 81 00:03:34,490 --> 00:03:36,140 ‫می‌تونم از زیر پتو بخورم. 82 00:03:36,190 --> 00:03:38,230 ‫عه... 83 00:03:38,280 --> 00:03:40,580 ‫کمبود ارتباط اجتماعی ‫یکی از علت‌های اصلیه... 84 00:03:40,630 --> 00:03:42,630 ‫که چنین فجایعی رخ دادن. ‫پس متأسفانه باید بگم... 85 00:03:42,670 --> 00:03:44,850 ‫چنین حق انتخابی دیگه نداریم. 86 00:03:44,890 --> 00:03:46,150 ‫این حرفت یعنی چی؟ 87 00:03:47,630 --> 00:03:49,810 ‫خب، منم وقتی که... 88 00:03:49,850 --> 00:03:51,730 ‫توی برزخ بودم، ‫به یه سری مسائل فکر کردم. 89 00:03:51,770 --> 00:03:53,550 ‫- مگه توی برزخ بودی؟ ‫- بفما. 90 00:03:53,600 --> 00:03:55,560 ‫منظورم از کمبود تعامل همینه. 91 00:03:55,600 --> 00:03:57,470 ‫بگذریم. 92 00:03:57,510 --> 00:03:59,650 ‫دوست دارم خودم رو درست کنم. ‫دقیقا از همین لحظه. 93 00:03:59,690 --> 00:04:01,349 ‫گمونم جفتمون از این... 94 00:04:01,373 --> 00:04:03,260 ‫رشد شخصیتی پشیمون می‌شیم. 95 00:04:04,650 --> 00:04:06,260 ‫نمادی که روم بود از بین رفته، 96 00:04:06,310 --> 00:04:09,130 ‫که یا آرورا فهمیده که چطوری... 97 00:04:09,180 --> 00:04:10,480 ‫می‌شه طلسم رو برگردوند، یا... 98 00:04:10,530 --> 00:04:12,050 ‫هدفی که واسش عهد بسته بودیم... 99 00:04:12,090 --> 00:04:14,050 ‫بالأخره محقق شده. 100 00:04:14,100 --> 00:04:16,840 ‫که یعنی یکی موفق شده ‫یه خدا رو بیدار کنه. 101 00:04:16,880 --> 00:04:18,970 ‫دیدی؟ اوضاع خیلی خرابه و... 102 00:04:19,010 --> 00:04:21,020 ‫با حرف زدن هم حل نمی‌شه. 103 00:04:21,060 --> 00:04:22,540 ‫هر حرفی که بزنم... 104 00:04:22,580 --> 00:04:24,320 ‫قرار نیست باعث بشه ‫بقیه متوجه بشن... 105 00:04:24,370 --> 00:04:25,890 ‫اوضاع چطوری وخیم‌تر شد و... 106 00:04:25,930 --> 00:04:27,330 ‫از کنترل خارج شد. 107 00:04:27,370 --> 00:04:29,890 ‫مسئله خدایان رو که حل می‌کنیم. 108 00:04:29,940 --> 00:04:31,500 ‫تو هم صرفا باید... 109 00:04:31,550 --> 00:04:34,058 ‫با یکی صحبت کنی، 110 00:04:34,082 --> 00:04:35,330 ‫الیزابت. 111 00:04:35,380 --> 00:04:37,900 ‫حتی اگه من رو انتخاب نکنی. 112 00:04:42,600 --> 00:04:45,520 ‫ولی قبلش... 113 00:04:45,560 --> 00:04:47,480 ‫وافل نوش‌جان کن. 114 00:04:59,490 --> 00:05:02,140 ‫ای خدا. باز چی شده؟ 115 00:05:02,190 --> 00:05:03,540 ‫چیزی نمی‌شه بابا. 116 00:05:03,580 --> 00:05:05,580 ‫با آدم بدها همکاری می‌کنیم. 117 00:05:05,630 --> 00:05:07,670 ‫این نقشه مو لا درزش نمی‌ره. 118 00:05:16,160 --> 00:05:17,120 ‫بسه دیگه. 119 00:05:17,160 --> 00:05:19,510 ‫ولم کن برو. 120 00:05:20,730 --> 00:05:23,560 ‫جدی؟ تمام این مدت بیدار بودی؟ 121 00:05:23,600 --> 00:05:25,080 ‫واسه چی کمکم نکردی؟ 122 00:05:25,120 --> 00:05:28,040 ‫نقشه خودم خیلی خوب ‫داره عملی می‌شه. 123 00:05:28,080 --> 00:05:30,260 ‫- ناسلامتی ما رو دزدین. ‫- می‌خواستیم با آدم‌ربا... 124 00:05:30,300 --> 00:05:32,390 ‫یه شاهد هم داشته باشیم، ‫که مسلما بهش می‌رسیم. 125 00:05:32,440 --> 00:05:34,650 ‫- همینش مهمه دیگه، نه؟ ‫- ما یه قراری داشتیم. 126 00:05:34,700 --> 00:05:36,130 ‫اگه اینا از جینی بدتر باشن... 127 00:05:36,180 --> 00:05:37,480 ‫آخه امکان نداره بدتر باشن. 128 00:05:37,530 --> 00:05:39,270 ‫برزخ پر از هیولائه. 129 00:05:39,310 --> 00:05:41,310 ‫- معلومه که امکان داره. ‫- پس برو دیگه. 130 00:05:41,360 --> 00:05:44,230 ‫حاضرم هرکاری بکنم ولی ‫دیگه بنده کسی نباشم. 131 00:05:44,270 --> 00:05:45,800 ‫باشه. پس خودم می‌کشمت بیرون. 132 00:05:45,840 --> 00:05:48,490 ‫نه. 133 00:05:48,540 --> 00:05:49,540 ‫نه. 134 00:05:49,580 --> 00:05:51,410 ‫- بسه! ‫- هیس. 135 00:05:51,450 --> 00:05:53,280 ‫ساکت باش. خفه‌خون بگیر. 136 00:05:55,590 --> 00:05:59,290 ‫شنیدم دنبال من می‌گشتین. 137 00:06:07,120 --> 00:06:08,950 ‫اسم من سیلاست. 138 00:06:08,990 --> 00:06:11,080 ‫اینجا مقر عملیاتی منه. 139 00:06:12,480 --> 00:06:14,650 ‫من... 140 00:06:14,690 --> 00:06:17,570 ‫به‌به، چه خانمی. 141 00:06:17,610 --> 00:06:18,922 ‫شنیده بودم شما... 142 00:06:18,946 --> 00:06:20,570 ‫راهزن سکه هستین‌ها... 143 00:06:20,610 --> 00:06:23,830 ‫ول با اینکه فرض می‌کردم ‫کارتون خیلی خفن باشه، 144 00:06:23,880 --> 00:06:26,710 ‫انتظار نداشتم مغز منم بدزدین. 145 00:06:28,320 --> 00:06:30,010 ‫بنده... 146 00:06:30,060 --> 00:06:32,450 ‫نکرومانسر هستم. 147 00:06:32,500 --> 00:06:34,280 ‫در خدمت شما. 148 00:06:34,320 --> 00:06:36,460 ‫آها ایشون هم... 149 00:06:36,500 --> 00:06:38,590 ‫مامان؟ 150 00:06:38,630 --> 00:06:39,850 ‫سلام پسرم. 151 00:06:43,380 --> 00:06:46,680 ‫گمونم باید یه سری ‫توضیحاتی بهت بدم. 152 00:06:46,730 --> 00:06:48,600 ‫می‌خواستین منو ببینین؟ 153 00:06:48,640 --> 00:06:50,120 ‫آره. 154 00:06:50,160 --> 00:06:51,340 ‫می‌دونم تازه با هم ‫آشنا شدیم، جِن. 155 00:06:51,380 --> 00:06:52,690 ‫ولی این شبیه... 156 00:06:52,730 --> 00:06:54,910 ‫کارهایی هست که پدرت می‌کنه؟ 157 00:06:54,950 --> 00:06:57,040 ‫رعد و برق، آتیش، 158 00:06:57,080 --> 00:06:58,480 ‫مرگ و ویرانی. 159 00:06:58,520 --> 00:06:59,910 ‫آره، کار خودشه. 160 00:06:59,960 --> 00:07:02,390 ‫- از کجا پیداش کردین؟ ‫- من کشیدمش. 161 00:07:02,440 --> 00:07:03,830 ‫بر اساس الهامی که بهم شده بود. 162 00:07:03,870 --> 00:07:05,400 ‫خب. 163 00:07:05,440 --> 00:07:06,960 ‫پس گمونم برادر ناتنی اسکلم... 164 00:07:07,010 --> 00:07:08,490 ‫موفق شد اون حروم‌لقمه رو بیدار کنه. 165 00:07:08,530 --> 00:07:10,400 ‫عه. ما که نمی‌دونیم ‫کار بن بوده یا نه. 166 00:07:11,190 --> 00:07:13,270 ‫- فعلا که مطمئن نیستیم. ‫- ولی می‌دونیم... 167 00:07:13,320 --> 00:07:15,760 ‫نقاشی کلئو دومین مدرکمونه... 168 00:07:15,800 --> 00:07:17,190 ‫که به ظهور کن دلالت داره. 169 00:07:18,150 --> 00:07:19,460 ‫باید بدترین شرایط رو فرض بگیریم. 170 00:07:21,020 --> 00:07:22,240 ‫نقشه‌ای می‌خواییم... 171 00:07:22,280 --> 00:07:23,500 ‫که هم از مدرسه محافظت کنیم... 172 00:07:23,550 --> 00:07:26,160 ‫- هم از شهر. ‫- ولی نمی‌تونین. 173 00:07:26,200 --> 00:07:28,550 ‫مشخصا پیشگویی کرده دیگه. واضحه. 174 00:07:31,550 --> 00:07:34,030 ‫خب ببینین، پیشگوها ‫احتمالات رو نمی‌بینن. 175 00:07:34,080 --> 00:07:36,650 ‫اتفاقی که حتما میفته رو می‌بینن. 176 00:07:36,690 --> 00:07:39,210 ‫پس می‌تونم آینده رو ببینم ولی... 177 00:07:39,260 --> 00:07:40,650 ‫نمی‌تونم تغییرش بدم؟ 178 00:07:40,690 --> 00:07:42,830 ‫شرمنده داداش. 179 00:07:42,870 --> 00:07:44,260 ‫همچنان باید تلاشمون رو بکنیم. 180 00:07:44,310 --> 00:07:45,790 ‫قبل اینکه حمله شروع بشه... 181 00:07:45,830 --> 00:07:48,270 ‫همه رو ببین جای امن. ‫تو و فینچ... 182 00:07:48,310 --> 00:07:49,570 ‫برین مدرسه رو تخلیه کنین. 183 00:07:49,620 --> 00:07:51,310 ‫حالا بن رو چی کار کنیم؟ 184 00:07:51,360 --> 00:07:52,880 ‫آسیاب به نوبت. ‫باشه جِد؟ 185 00:07:52,920 --> 00:07:54,490 ‫ایتان، تو برو ام‌جی رو پیدا کن. 186 00:07:54,530 --> 00:07:56,010 ‫کمکش کن شهر رو تخلیه کنه. 187 00:07:56,060 --> 00:07:57,970 ‫- باشه. ‫- منم باهاش می‌رم. 188 00:07:58,020 --> 00:07:59,930 ‫جان؟ وایستا ببینم. نه‌خیر. 189 00:08:03,760 --> 00:08:05,540 ‫آینده رو خودمون رقم می‌زنیم، 190 00:08:05,590 --> 00:08:07,550 ‫خب؟ 191 00:08:18,340 --> 00:08:20,520 ‫می‌خوای صحبت کنی؟ ‫یا می‌خوای همین‌طوری... 192 00:08:20,560 --> 00:08:22,690 ‫عین نوجوون‌های ‫احساساتی بهم زل بزنی؟ 193 00:08:22,740 --> 00:08:24,690 ‫قشنگ بود، ولی دستت رو خوندم. 194 00:08:24,740 --> 00:08:27,260 ‫خیال کردی می‌تونی ‫کاری کنی به حرف بیام. 195 00:08:27,310 --> 00:08:30,220 ‫که بفهمی چرا هنوز نرفتم. ‫ولی لو رفتی. 196 00:08:30,260 --> 00:08:33,090 ‫اگه می‌خوای واسه حل کردن مشکل کوچولوت... 197 00:08:33,140 --> 00:08:34,660 ‫با یکی هم‌فکری کنی، ‫بد کسی رو انتخاب کردی. 198 00:08:34,700 --> 00:08:36,790 ‫تازه گمون نمی‌کنم بقیه... 199 00:08:36,840 --> 00:08:38,710 ‫اندازه ام‌جی حاضر باشن ‫انقدر راحت ببخشنت. 200 00:08:38,750 --> 00:08:42,060 ‫اینطوریه که... توی این مورد ‫فقط خودتی و خودت بچه‌جان. 201 00:08:45,020 --> 00:08:46,320 ‫سلام. 202 00:08:46,370 --> 00:08:47,670 ‫می‌شه صحبت کنیم؟ 203 00:08:53,640 --> 00:08:56,120 ‫پس می‌فهمی مشکلم چیه. ‫چون همه فکر می‌کنن... 204 00:08:56,160 --> 00:08:58,061 ‫که «پیمان بندگی»، ‫صرفا بهونه‌ست... 205 00:08:58,085 --> 00:08:59,290 ‫ولی اصلا نمی‌دونن... 206 00:08:59,340 --> 00:09:00,470 ‫که چقدر شدتش بیشتره... 207 00:09:00,510 --> 00:09:02,080 ‫چون هیچ‌کدومشون ‫چنین تجربه‌ای نداشتن. 208 00:09:02,120 --> 00:09:03,730 ‫- لیزی... ‫- منم عملا... 209 00:09:03,780 --> 00:09:06,000 ‫خودم رو از پیمانش آزاد کردم، ‫که عملا... 210 00:09:06,040 --> 00:09:08,300 ‫هیچ‌کس موفق به چنین کاری نشده. ‫ولی مطمئنم هیچ‌کس بهم آفرین نمی‌گه. 211 00:09:08,350 --> 00:09:10,220 ‫لیزی... 212 00:09:10,260 --> 00:09:11,920 ‫- الآن واقعا وقتش رو ندارم. ‫- هوپ... 213 00:09:11,960 --> 00:09:14,530 ‫جنابعالی توی سلول زندانی شدی. 214 00:09:14,570 --> 00:09:16,620 ‫به‌نظر من که هیچ ‫کار خاصی نداری. 215 00:09:16,660 --> 00:09:18,230 ‫تو هم تنها کسی هستی که... 216 00:09:18,270 --> 00:09:19,660 ‫می‌تونم سفره دلم رو پیشش باز کنم، 217 00:09:19,710 --> 00:09:21,450 ‫چون بالأخره شدی آدمی که قبلا بودی. 218 00:09:21,490 --> 00:09:23,840 ‫می‌دونم باید حرف بزنیم، خب؟ ‫کلی حرف داریم که بزنیم. 219 00:09:23,880 --> 00:09:26,630 ‫منم یه عذرخواهی حسابی بهت بدهکارم، 220 00:09:26,670 --> 00:09:28,670 ‫ولی فعلا وقتش نیست. 221 00:09:28,710 --> 00:09:31,150 ‫نسخه تاریک من هنوز این اطرافه. 222 00:09:31,200 --> 00:09:32,733 ‫قبل اینکه قوی‌تر بشه... 223 00:09:32,757 --> 00:09:34,290 ‫باید از شرّش خلاص بشیم. 224 00:09:34,330 --> 00:09:35,900 ‫دقیقا چقدر قراره طول بکشه؟ ‫چون که... 225 00:09:35,940 --> 00:09:38,720 ‫کل زندگیم رو قراره عقب بندازم، ‫تا وقتی یه راهی پیدا کنم... 226 00:09:38,770 --> 00:09:40,860 ‫به بقیه توضیح بدم ‫که دقیقا چی شد. 227 00:09:40,900 --> 00:09:42,510 ‫خب، دقیقا این شد که ‫من و تو یه سری تصمیمات... 228 00:09:42,550 --> 00:09:44,640 ‫احمقانه و تخریب آمیز گرفتیم. 229 00:09:44,690 --> 00:09:47,120 ‫تو به جای عذرخواهی، ‫می‌خوای بقیه درکت کنن. 230 00:09:47,170 --> 00:09:49,000 ‫که عذرت واسشون موجه باشه. 231 00:09:49,040 --> 00:09:51,870 ‫شاید چون کاری که من کردم ‫واسه بقیه قابل درکه... 232 00:09:51,910 --> 00:09:54,170 ‫- برخلاف کاری که تو کردی. ‫- آخه من نبودم که... 233 00:09:54,220 --> 00:09:56,050 ‫با آرورا هم‌دستی کردم ‫تا یه مشت خدای شرور بیدار کنم. 234 00:09:56,090 --> 00:09:58,790 ‫من چنین کاری کردم... 235 00:09:58,830 --> 00:10:00,920 ‫که صرفا گندهایی که ‫جنابعالی زدی رو درست کنم. 236 00:10:00,960 --> 00:10:02,180 ‫می‌خواستی منو بکشی. 237 00:10:02,230 --> 00:10:03,920 ‫تو که واقعا زدی منو کشتی. 238 00:10:03,970 --> 00:10:05,930 ‫اونم بعد اینکه بابام رو ‫راهی کُما کردی... 239 00:10:05,970 --> 00:10:07,540 ‫- بعد رفتی کشت و کشتار راه انداختی. ‫- انسانیت من... 240 00:10:07,580 --> 00:10:10,320 ‫خاموش بود. دست خودم که نبود. 241 00:10:10,360 --> 00:10:11,980 ‫ولی الآن باید با ‫عواقبش زندگی کنم. 242 00:10:12,020 --> 00:10:13,540 ‫تازه بدترین آدمی که من بودم... 243 00:10:13,590 --> 00:10:14,850 ‫هنوز اطرافم پرسه می‌زنه، ‫ولی بدترین نسخه تو... 244 00:10:14,890 --> 00:10:16,540 ‫خودِ خودتی. 245 00:10:18,680 --> 00:10:19,680 ‫لیزی... 246 00:10:19,720 --> 00:10:21,420 ‫وایستا دیگه. 247 00:10:26,210 --> 00:10:28,170 ‫قشنگ بود. 248 00:10:28,210 --> 00:10:30,560 ‫یه لحظه حس کردم ‫خودم دارم صحبت می‌کنم. 249 00:10:32,130 --> 00:10:34,650 ‫شاید جدی‌جدی دارم قوی‌تر می‌شم. 250 00:10:34,690 --> 00:10:36,780 ‫حس می‌کردم دیگه ‫توی تاریکی گرفتار شدم. 251 00:10:36,830 --> 00:10:38,870 ‫بعد دیدم یه نوری ‫همه چیز رو دربر گرفت... 252 00:10:38,920 --> 00:10:40,220 ‫منم با کله رفتم توش. 253 00:10:40,260 --> 00:10:42,010 ‫چشم باز کردم دیدم اینجام. 254 00:10:42,050 --> 00:10:44,960 ‫مثل خیلی هیولاهای دیگه ‫که توی بدن مالیوور بودن. 255 00:10:45,010 --> 00:10:46,289 ‫اولش فکر کردم... 256 00:10:46,313 --> 00:10:48,400 ‫تونستم برگردم دنیای واقعی. 257 00:10:48,450 --> 00:10:50,490 ‫بعد دیدم خورشید دیگه ‫طلوع نمی‌کنه، بعدش هم... 258 00:10:50,540 --> 00:10:52,320 ‫فهمیدم قضیه چیه. 259 00:10:52,360 --> 00:10:54,760 ‫بعدش هم تصمیم گرفتی ‫بشی یه راهزن حرفه‌ای؟ 260 00:10:54,800 --> 00:10:57,540 ‫البته قضاوتت نمی‌کنم‌ها. ‫فقط می‌خوام بفهمم چی شد. 261 00:11:04,110 --> 00:11:07,160 ‫وقتی اومدم اینجا اولین کاری که کردم ‫این بود که رفتم نوشیدنی بخورم. 262 00:11:07,200 --> 00:11:09,510 ‫فهمیدم برنامه زید چیه... 263 00:11:09,550 --> 00:11:11,160 ‫کاری می‌کنه بقیه ‫بنده‌ش بشن، 264 00:11:11,210 --> 00:11:13,950 ‫بعدش هم فهمیدم باید ‫زنجیره تأمینش رو مختل کنم. 265 00:11:13,990 --> 00:11:16,260 ‫لیاقت بهشت رفتن رو نداره. 266 00:11:16,300 --> 00:11:17,780 ‫بابت هر سکه‌ای که ازش بدزدم... 267 00:11:17,820 --> 00:11:20,000 ‫باید یک دقیقه بیشتر ‫توی برزخ بمونه. 268 00:11:20,040 --> 00:11:23,090 ‫حالا تو بگو. 269 00:11:23,130 --> 00:11:25,310 ‫اِم... 270 00:11:25,350 --> 00:11:27,960 ‫اون نوری که دیدی ‫درواقع مرگ مالیوور بود. 271 00:11:28,010 --> 00:11:30,530 ‫لحظه‌ای که مُرد بدن من ‫در اختیارش بود، بعدش هم هوپ... 272 00:11:30,580 --> 00:11:32,970 ‫دوست دخترم، با خنجری که ‫از خون خودش درست کرده بود کشتش. 273 00:11:35,190 --> 00:11:38,100 ‫یه‌مقدار پیچیده‌ست. 274 00:11:38,150 --> 00:11:40,720 ‫از کِی فهمیدی من اینجام؟ 275 00:11:40,760 --> 00:11:43,240 ‫یه مدتی هستی که می‌دونم. 276 00:11:43,280 --> 00:11:45,370 ‫وقتی هم که یه فرصتی ‫پیش اومد تا منو ببینی... 277 00:11:45,420 --> 00:11:47,200 ‫با خودت گفتی باید بدزدیمون. 278 00:11:47,240 --> 00:11:49,380 ‫شرمنده که سرت کیسه کشیدن. 279 00:11:49,420 --> 00:11:51,770 ‫ولی با خودم گفتم اگه بتونیم... 280 00:11:51,810 --> 00:11:53,510 ‫با هم همکاری کنیم، خب؟ 281 00:11:53,550 --> 00:11:55,380 ‫شاید فرصت خوبی باشه ‫که یه‌کم با هم آشنا بشیم. 282 00:11:55,430 --> 00:11:57,514 ‫هرچند که فکر می‌کنم... 283 00:11:57,538 --> 00:11:58,860 ‫منو یادت باشه. 284 00:11:58,910 --> 00:12:00,573 ‫نمی‌دوستم خاطراتت بعد اینکه... 285 00:12:00,597 --> 00:12:02,260 ‫من پریدم توی کالبد مالیوور... 286 00:12:02,300 --> 00:12:04,610 ‫همه‌شون رو پاک کردم، ‫هنوز سرجاشون هستن. 287 00:12:04,650 --> 00:12:06,350 ‫آره خب. 288 00:12:06,390 --> 00:12:08,122 ‫یه دوستی دارم اسمش جوزیه، 289 00:12:08,146 --> 00:12:09,530 ‫یه طلسمی پیدا کرد... 290 00:12:09,570 --> 00:12:11,830 ‫که همه‌شون رو برگردوند. 291 00:12:11,880 --> 00:12:14,790 ‫قرار بود بهترین خداحافظی ممکن باشه. 292 00:12:14,840 --> 00:12:17,710 ‫قرار نبود چیزی یادت بمونه ‫که سرش ناراحت بشی. 293 00:12:17,750 --> 00:12:19,800 ‫که یادت بمونه مادرت ترکت کرد. 294 00:12:19,840 --> 00:12:22,020 ‫ولی حتی نتونستم توی این مورد ‫ازت مراقبت کنم. 295 00:12:23,370 --> 00:12:25,280 ‫بدتر از اون اینه که... 296 00:12:25,330 --> 00:12:27,980 ‫تو آدم خوبی هستی. 297 00:12:28,020 --> 00:12:29,940 ‫لایق بهشت رفتن هستی. 298 00:12:29,980 --> 00:12:32,290 ‫می‌ترسم اینجا گیر افتادنت... 299 00:12:32,330 --> 00:12:33,730 ‫ربطی به من داشته باشه. 300 00:12:33,770 --> 00:12:35,810 ‫فکر نکنم به تو مربوط باشه. ‫بد برداشت نکنی‌ها. 301 00:12:35,860 --> 00:12:37,690 ‫ولی من که حس نمی‌کنم ‫اینجا گیر افتادم. 302 00:12:37,730 --> 00:12:40,210 ‫می‌خوای محل کارم رو نشونت بدم؟ 303 00:12:41,820 --> 00:12:44,040 ‫بیا دیگه. 304 00:12:48,170 --> 00:12:49,520 ‫خیلی‌خب، همه برن پایین. 305 00:12:49,570 --> 00:12:51,260 ‫اتوبوس منتظره. زود باشین. 306 00:12:55,050 --> 00:12:57,400 ‫کلئو، چی کار می‌کنی؟ 307 00:12:57,440 --> 00:12:59,010 ‫مشغول شکست خوردنم. 308 00:12:59,060 --> 00:13:01,710 ‫دارم سعی می‌کنم بفهمم ‫اتفاق بعدی چی قراره باشه. 309 00:13:01,750 --> 00:13:03,891 ‫خیال می‌کردم بتونم ‫قدرت‌های جدیدم رو... 310 00:13:03,915 --> 00:13:05,320 ‫زورکی راه بندازم، ولی... 311 00:13:05,370 --> 00:13:08,060 ‫ظاهرا که این‌جوری کارساز نیست. 312 00:13:08,110 --> 00:13:10,500 ‫شاید بتونم یه کمکی بهت بکنم. 313 00:13:10,540 --> 00:13:12,370 ‫اخیرا خیلی بیشتر ‫خوره اسطوره‌شناسی شدم، 314 00:13:12,420 --> 00:13:15,110 ‫از اونجا که با یه شخص ‫اساطیری آشنا شدم که... 315 00:13:15,160 --> 00:13:17,810 ‫می‌دونی... خودش خوردنیه. 316 00:13:18,900 --> 00:13:21,290 ‫ببین، طبق اساطیر، ‫قدرت پیشگویی... 317 00:13:21,340 --> 00:13:23,510 ‫همیشه در جواب به ‫یک سوالی فعال می‌شدن، 318 00:13:23,560 --> 00:13:26,170 ‫یا مثلا مشکلی که ‫یک نفر داشته. 319 00:13:26,210 --> 00:13:28,170 ‫شاید اگه من درمورد ‫یه کسی سوال بپرسم، 320 00:13:28,210 --> 00:13:29,830 ‫باعث فعال شدنش بشه. 321 00:13:29,870 --> 00:13:31,830 ‫تو نگران بنی. 322 00:13:33,920 --> 00:13:36,480 ‫آخه اینکه بهمون خیانت کرده ‫تو کتم نمی‌ره. 323 00:13:36,530 --> 00:13:38,036 ‫از وقتی پاش رو اینجا گذاشت، 324 00:13:38,060 --> 00:13:39,790 ‫هرکاری کرد که از ما محافظت کنه. 325 00:13:39,840 --> 00:13:41,880 ‫با خودم گفتم... 326 00:13:41,920 --> 00:13:44,450 ‫شاید تو بتونی بهم بگی ‫نقشش توی این قضایا چیه. 327 00:13:46,450 --> 00:13:49,150 ‫طبیعیه که دلواپس آدم‌هایی ‫که واسمون مهم هستن، بشیم. 328 00:13:49,190 --> 00:13:51,190 ‫شاید یه بخشی از... 329 00:13:51,240 --> 00:13:53,670 ‫ناتوان بودن توی قدرتم ‫اینه که دائم دلواپس... 330 00:14:21,180 --> 00:14:23,180 ‫اصلا کارساز نیست. 331 00:14:23,230 --> 00:14:25,920 ‫اگه طلسمی برای نابود کردن ‫نفس دیگر وجود داشت، 332 00:14:25,970 --> 00:14:27,490 ‫آخه خودم انجام می‌دادم، 333 00:14:27,530 --> 00:14:29,010 ‫همون زمانی که تو ‫ناپدید شده بودی و روی مخم بودی. 334 00:14:29,060 --> 00:14:31,100 ‫آره، حالا که به رومخ بودن اشاره کردی، 335 00:14:31,150 --> 00:14:32,710 ‫مگه قرار نبود دیگه ‫باهام حرف نزنی؟ 336 00:14:32,760 --> 00:14:34,540 ‫نه، من گفتم واسه موفق شدن ‫لازم نیست کاری بکنم. 337 00:14:34,590 --> 00:14:37,110 ‫تا الآنش هم که کاری نکردم. 338 00:14:37,150 --> 00:14:39,500 ‫با اینکه دنیا درگیر یه بحران شده، 339 00:14:39,550 --> 00:14:41,900 ‫تو تنها کسی که حاضره باهات ‫صحبت کنه رو داری پس می‌زنی. 340 00:14:41,940 --> 00:14:45,550 ‫بدون اینکه بخوام زحمتی به خودم بدم. 341 00:14:45,600 --> 00:14:46,650 ‫تو هم داری زحمت می‌کشی، 342 00:14:46,674 --> 00:14:48,600 ‫چون خودت هم می‌دونی ‫یه اتفاقی قراره بیفته. 343 00:14:48,640 --> 00:14:50,690 ‫چون خودت شبیه‌سازی جنگ رو دیدی. 344 00:14:50,730 --> 00:14:52,340 ‫حتی اگه خدایان رو شکست بدی، 345 00:14:52,390 --> 00:14:54,910 ‫دوست‌هات رو که نمی‌تونی نجات بدی. 346 00:14:54,950 --> 00:14:56,300 ‫بالأخره چندتاشون می‌میرن. 347 00:15:00,090 --> 00:15:02,270 ‫اگه یه اشتباه کوچیک مرتکب بشی... 348 00:15:02,310 --> 00:15:04,180 ‫همه‌شون میفتن می‌میرن. 349 00:15:05,960 --> 00:15:07,530 ‫عین لندون. 350 00:15:09,190 --> 00:15:12,490 ‫عین تمام کسای دیگه ‫که از دستشون دادی. 351 00:15:14,060 --> 00:15:16,450 ‫ولی می‌تونی چنین احساسی نداشته باشی. 352 00:15:16,500 --> 00:15:18,760 ‫فقط بذار من اختیارت رو بگیرم. 353 00:15:18,800 --> 00:15:20,670 ‫کاری می‌کنم چنین حسی نداشته باشی. 354 00:15:22,940 --> 00:15:24,370 ‫راست می‌گفتی. 355 00:15:24,420 --> 00:15:26,460 ‫انقدر نگران خودم بودم... 356 00:15:26,510 --> 00:15:28,730 ‫که نفهمیدم تو مشکل بزرگ‌تری داری. 357 00:15:31,030 --> 00:15:32,730 ‫احتمالا بدونم راه چاره‌ش چیه. 358 00:15:35,040 --> 00:15:37,470 ‫برین سمت یه ساحلی چیزی. 359 00:15:37,520 --> 00:15:39,260 ‫یه بخش تفریحی پیدا کنین و... 360 00:15:39,300 --> 00:15:40,910 ‫چند روز بعد همه رو برگردونین. 361 00:15:50,360 --> 00:15:51,880 ‫پلیس‌ها دارن جاده‌ها رو می‌بندن، 362 00:15:51,920 --> 00:15:53,660 ‫که کسی نتونه وارد بشه. 363 00:15:53,710 --> 00:15:56,190 ‫یعنی شهر خالیه و جای همه ‫امن و امانه؟ 364 00:15:59,500 --> 00:16:00,930 ‫چی شده؟ 365 00:16:00,980 --> 00:16:02,330 ‫پسر واقعا نمی‌دونم. ‫یه حس عجیبی دارم. 366 00:16:02,370 --> 00:16:04,280 ‫تا حالا انقدر اینجا رو ‫سوت و کور ندیدم. 367 00:16:04,330 --> 00:16:06,460 ‫خیال می‌کردم آخرالزمان ‫پر سروصدا باشه. 368 00:16:06,500 --> 00:16:08,330 ‫شاید اینم نشونه خوبی باشه. 369 00:16:08,370 --> 00:16:10,550 ‫باید واسه هوپ زمان بخریم، ‫که موفق بشه... 370 00:16:10,590 --> 00:16:12,120 ‫ذهنش رو درست کنه و ‫دهن همه‌شون رو سرویس کنه. 371 00:16:12,160 --> 00:16:14,420 ‫یه چرخ دیگه بزنیم، ‫بعدش مستقیم... 372 00:16:14,470 --> 00:16:17,250 ‫- برمی‌گردیم مدرسه کمک کنیم. ‫- خیلی‌خب. 373 00:16:25,631 --> 00:16:29,218 ‫[بنزین] 374 00:16:30,790 --> 00:16:32,440 ‫داداش. 375 00:16:32,490 --> 00:16:34,100 ‫ببین اِم... 376 00:16:34,140 --> 00:16:36,450 ‫لازم نیست بری خونه، ‫ولی اینجا هم نمی‌شه بمونی. 377 00:16:43,450 --> 00:16:44,630 ‫بن؟ 378 00:16:44,670 --> 00:16:46,630 ‫چی کار می‌کنی؟ 379 00:16:46,670 --> 00:16:49,460 ‫منم می‌خواستم همین سوال رو بپرسم. 380 00:16:49,500 --> 00:16:52,420 ‫چون از جوابی که قراره بدم ‫اصلا خوشت نمیاد. 381 00:16:57,080 --> 00:16:59,380 ‫یه الهامی به کلئو شده بود. 382 00:16:59,430 --> 00:17:00,990 ‫که کل شهر آتیش گرفته. 383 00:17:02,250 --> 00:17:04,780 ‫پس بگو چرا انقدر زود سر رسیدین. 384 00:17:09,000 --> 00:17:11,660 ‫بابات قرار نیست شهر رو آتیش بزنه. 385 00:17:11,700 --> 00:17:13,090 ‫قراره خودت بزنی. 386 00:17:13,140 --> 00:17:15,350 ‫گفتم که قرار نیست ‫از جوابم خوشت بیاد. 387 00:17:17,050 --> 00:17:19,840 ‫سعی می‌کنم تا حد امکان ‫شما رو نجات بدم. 388 00:17:19,880 --> 00:17:22,060 ‫پدرم مستقیم داره می‌ره سمت مدرسه، 389 00:17:22,100 --> 00:17:24,100 ‫می‌دونستم که شما ‫سعی می‌کنین جلوش رو بگیرین، 390 00:17:24,150 --> 00:17:25,670 ‫تازه شکست هم می‌خورین، پس... 391 00:17:25,710 --> 00:17:27,670 ‫باید یه کاری می‌کردم ‫سر جوخه گرم بشه... 392 00:17:27,710 --> 00:17:29,190 ‫تا پدرم به خواسته‌اش برسه. 393 00:17:33,160 --> 00:17:34,900 ‫می‌تونستی بهمون هشدار بدی‌ها. 394 00:17:34,940 --> 00:17:37,510 ‫اگه هشدار داده بودم، ‫حرفم رو باور می‌کردین؟ 395 00:17:39,120 --> 00:17:40,510 ‫الان حرفم رو باور می‌کنی؟ 396 00:17:42,120 --> 00:17:43,510 ‫مهم نیست. 397 00:17:43,560 --> 00:17:45,520 ‫همون‌طور که گفته بودی، 398 00:17:45,560 --> 00:17:47,430 ‫ما یه قدم ازت جلوتریم. 399 00:17:49,080 --> 00:17:52,040 ‫کسی تو شهر نیست، پس راحت باش، ‫با خاک یکسانش کن. 400 00:17:52,090 --> 00:17:54,440 ‫ما هم مجددا می‌سازیمش. 401 00:17:54,480 --> 00:17:56,870 ‫من هم فعلا می‌رم مدرسه‌مون، 402 00:17:56,920 --> 00:17:59,490 ‫آخه اینجا کسی نیست ‫که بخواد نجاتش بدم. 403 00:18:01,270 --> 00:18:04,450 ‫حرفت که کاملا درست نیست، 404 00:18:04,490 --> 00:18:07,060 ‫مگه نه؟ 405 00:18:07,100 --> 00:18:08,840 ‫باز هم داری تهدیدم می‌کنی؟ 406 00:18:10,580 --> 00:18:11,800 ‫شرمنده‌ام کیلب. 407 00:18:12,890 --> 00:18:15,110 ‫راه دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه. 408 00:18:27,120 --> 00:18:29,170 ‫یعنی قراره با یه جعبه جواهرات از شر... 409 00:18:29,210 --> 00:18:30,600 ‫نیمه خبیثم خلاص بشیم؟ 410 00:18:30,650 --> 00:18:32,260 ‫جعبه رو ول کن بابا. 411 00:18:32,300 --> 00:18:33,740 ‫طلسمش مهمه. 412 00:18:33,780 --> 00:18:35,830 ‫بچه که بودم، از اما یادش گرفته بودم. 413 00:18:35,870 --> 00:18:37,610 ‫طلسم تراپی بچه‌هاست؟ 414 00:18:37,650 --> 00:18:40,660 ‫من رو باش که یه لحظه داشتم نگران می‌شدم. 415 00:18:41,830 --> 00:18:44,100 ‫الان اینجاست؟ 416 00:18:44,140 --> 00:18:45,490 ‫بگو چه طلسمیه. 417 00:18:45,530 --> 00:18:47,970 ‫خیلی‌خب. طلسمش... 418 00:18:48,010 --> 00:18:50,230 ‫به آدم کمک می‌کنه ‫یه سری چیزها رو رها کنه. 419 00:18:50,280 --> 00:18:52,450 ‫به خصوص چیزهایی رو ‫که ازشون می‌ترسه رها کنه. 420 00:18:54,450 --> 00:18:56,720 ‫اِم، ازت ممنونم، ‫جدی می‌گم، 421 00:18:56,760 --> 00:18:58,890 ‫ولی خودم می‌دونم مشکلم از چه قراره: ‫من نیمه خبیثی دارم... 422 00:18:58,940 --> 00:19:00,550 ‫- که نمی‌تونم از شرش خلاص بشم. ‫- راستش... 423 00:19:00,590 --> 00:19:02,640 ‫گمون نکنم خودش به زور مونده باشه. 424 00:19:02,680 --> 00:19:05,510 ‫به نظرم خودت خواستی نگه داریش... 425 00:19:05,550 --> 00:19:07,030 ‫که هنوز هم موندگاره. 426 00:19:07,070 --> 00:19:09,250 ‫از منی که سلطان... 427 00:19:09,290 --> 00:19:11,040 ‫سازوکارهای دفاعی روانی‌ام بشنو: 428 00:19:11,080 --> 00:19:13,690 ‫این‌جور چیزها رو سریع... 429 00:19:13,730 --> 00:19:16,170 ‫تشخیص می‌دم. 430 00:19:16,210 --> 00:19:18,740 ‫به نظرم نیمه خبیثت ‫سازوکار دفاعی روانیه. 431 00:19:18,780 --> 00:19:20,390 ‫چه حرف احمقانه‌ایه. 432 00:19:20,440 --> 00:19:22,220 ‫من قبلا خیلی باهات بدرفتاری می‌کردم، 433 00:19:22,260 --> 00:19:25,700 ‫ولی واسه این نبود ‫که ازت متنفر بودم. 434 00:19:27,270 --> 00:19:29,660 ‫واسه این بود... 435 00:19:29,710 --> 00:19:31,620 ‫که الگوی من بودی. 436 00:19:31,660 --> 00:19:33,190 ‫باحال بودی، 437 00:19:33,230 --> 00:19:35,410 ‫زرنگ بودی، 438 00:19:35,450 --> 00:19:37,280 ‫مرموز بودی. 439 00:19:38,720 --> 00:19:41,670 ‫من هم همیشه حرف‌های ‫نامناسبی می‌زدم... 440 00:19:41,720 --> 00:19:44,810 ‫و کنترلم رو از دست می‌دادم. 441 00:19:46,290 --> 00:19:48,380 ‫گاهی با خودم می‌گفتم... 442 00:19:48,420 --> 00:19:51,380 ‫عمرا اگه دلت بخواد با کسی چون من دوست بشی. 443 00:19:52,950 --> 00:19:54,690 ‫واسه همین از خودم پست زدم، 444 00:19:54,730 --> 00:19:57,080 ‫آخه آدم وقتی می‌ترسه، 445 00:19:57,120 --> 00:19:58,820 ‫همین کار رو می‌کنه. 446 00:19:58,870 --> 00:20:00,560 ‫از خودش محافظت می‌کنه. 447 00:20:00,610 --> 00:20:02,570 ‫سازوکار دفاعی تشکیل می‌ده. 448 00:20:02,610 --> 00:20:04,390 ‫عین همون موقعی... 449 00:20:04,440 --> 00:20:06,830 ‫که بعد از کشتن لندون، ‫انسانیتت محو شده بود. 450 00:20:08,050 --> 00:20:09,790 ‫می‌خواستی از خودت محافظت کنی. 451 00:20:09,830 --> 00:20:11,620 ‫خلاصه که کافیه بفهمی الان... 452 00:20:11,660 --> 00:20:14,010 ‫داره مقابل چی ازت محافظت می‌کنه. 453 00:20:14,050 --> 00:20:16,190 ‫حتما شوخیت گرفته. ‫این شکلی که از دستم خلاص نمی‌شین. 454 00:20:17,060 --> 00:20:19,760 ‫پس چرا حس می‌کنم ‫دلت نمی‌خواد چنین کاری بکنم؟ 455 00:20:22,720 --> 00:20:24,800 ‫طلسمه رو نشونم بده. 456 00:20:28,550 --> 00:20:30,420 ‫کیلب کجاست؟ 457 00:20:53,360 --> 00:20:55,230 ‫من دست‌بردار نیستم، ‫پس بهتره برگردی، 458 00:20:55,270 --> 00:20:56,840 ‫کل اعضای جوخه‌تون رو جمع کنی... 459 00:20:56,880 --> 00:20:59,190 ‫و همگیشون رو بیاری اینجا. 460 00:21:01,710 --> 00:21:02,890 ‫زود باش. 461 00:21:02,930 --> 00:21:05,150 ‫ایتان، از اینجا ببرشون. 462 00:21:06,850 --> 00:21:08,720 ‫من به خدمتش می‌رسم. 463 00:21:28,390 --> 00:21:29,960 ‫امیدوارم وقتی کاپشنی پیدا کردین، 464 00:21:30,000 --> 00:21:32,350 ‫حالتون بهتر بشه. 465 00:21:40,700 --> 00:21:42,579 ‫[تعطیل است] 466 00:21:42,580 --> 00:21:45,360 ‫هوم. 467 00:21:45,410 --> 00:21:47,150 ‫اینجا رو باش. 468 00:21:48,150 --> 00:21:50,280 ‫زید وقتی بفهمه پردرآمدترین زیردستش... 469 00:21:50,330 --> 00:21:53,630 ‫کسب و کار مستقل راه انداخته، سبز می‌شه‌ها. 470 00:21:53,680 --> 00:21:56,030 ‫آها، اِم، خوشم نمیاد ‫راجع بهش صحبت کنم. 471 00:21:56,070 --> 00:21:57,900 ‫از نظر فنی دارم قراردادم رو فسخ می‌کنم. 472 00:21:57,940 --> 00:22:00,030 ‫ولی کمک به ملت مهم‌تره، مگه نه؟ 473 00:22:00,070 --> 00:22:01,950 ‫اکثر افراد می‌خوان به بهشت برسن، 474 00:22:01,990 --> 00:22:02,990 ‫صرفا باید کمک بگیرن ‫که بفهمن چیکار کنن. 475 00:22:03,030 --> 00:22:04,030 ‫ترجیح می‌دم این سکه‌ها رو... 476 00:22:04,080 --> 00:22:06,820 ‫خرج هدف بهتری کنم. 477 00:22:12,430 --> 00:22:14,350 ‫ممنون. 478 00:22:16,050 --> 00:22:18,610 ‫ولی این‌ها کافی نیستن. 479 00:22:24,710 --> 00:22:28,230 ‫من بارها سعی کردم رد بشم، 480 00:22:28,280 --> 00:22:30,800 ‫ولی هرچقدر هم که به فریمنه سکه می‌دادم، 481 00:22:30,840 --> 00:22:32,980 ‫اصلا کافی نبود. 482 00:22:33,020 --> 00:22:36,630 ‫با احتساب زندگیم، ‫اصلا جای تعجب نداره. 483 00:22:36,680 --> 00:22:39,850 ‫خب، آخه خودت هنوز سکه‌ای ‫به دست نیاوردی. 484 00:22:39,900 --> 00:22:42,510 ‫گمون کنم فرصت داشته باشم ‫به یه نفر دیگه هم مشاوره بدم. 485 00:22:47,820 --> 00:22:50,080 ‫خب، باید چیکار کنم؟ 486 00:22:50,120 --> 00:22:52,560 ‫رو چیزی که ازش می‌ترسی تمرکز کن... 487 00:22:52,600 --> 00:22:54,950 ‫و تصور کن داری جعبه رو ‫باهاش پر می‌کنی. 488 00:22:55,000 --> 00:22:56,480 ‫شما که اینجا نشستین ‫و دارین طلسم‌بازی می‌کنین، 489 00:22:56,520 --> 00:22:58,480 ‫خدایان دارن میان‌ها. 490 00:22:58,520 --> 00:23:00,700 ‫تو با ترست تعریف نمی‌شی. 491 00:23:00,740 --> 00:23:02,960 ‫با خشمت تعریف نمی‌شی. 492 00:23:03,010 --> 00:23:05,440 ‫وقتی دوستانت خونین و مالین به زمین افتادن، 493 00:23:05,490 --> 00:23:07,270 ‫برمی‌گردی به خودم التماس می‌کنی. 494 00:23:07,310 --> 00:23:09,450 ‫ترس و خشمت از خودت جدا هستن... 495 00:23:09,490 --> 00:23:11,010 ‫و می‌تونی تو این جعبه بذاریشون. 496 00:23:11,060 --> 00:23:13,150 ‫اصلا فرصت نمی‌کنی به موقع ‫اشتباهاتت رو جبران کنی. 497 00:23:13,190 --> 00:23:14,580 ‫یعنی دم مرگشون تو رو... 498 00:23:14,630 --> 00:23:16,930 ‫در بدترین حالت عمرت به خاطر میارن. 499 00:23:16,980 --> 00:23:18,720 ‫تا ابد زنده می‌مونی، 500 00:23:18,760 --> 00:23:20,720 ‫ولی اصلا نمی‌تونی جبران کنی. 501 00:23:22,030 --> 00:23:24,770 ‫درست می‌گی. ‫بهتر بود سکوت می‌کردی. 502 00:23:24,810 --> 00:23:27,470 ‫فهمیدم دقیقا واسه چی ‫نگهت داشتم. 503 00:23:27,510 --> 00:23:29,160 ‫جات تو این جعبه است. 504 00:23:37,520 --> 00:23:39,830 ‫باید همین شکلی بشه؟ 505 00:23:39,870 --> 00:23:41,480 ‫اِم، مطمئن نیستم. 506 00:23:41,520 --> 00:23:43,530 ‫ولی قدم بعدی رو سریع‌تر پیش می‌بریم. 507 00:23:45,140 --> 00:23:46,750 ‫باید تصور کنی ترست... 508 00:23:46,790 --> 00:23:49,230 ‫به چیز زیبایی تبدیل می‌شه. 509 00:23:49,270 --> 00:23:51,710 ‫بعد از من تکرار کن: 510 00:23:51,750 --> 00:23:55,150 ‫کاسپوری میوتیشوس دیمیتیس. 511 00:23:55,190 --> 00:23:58,800 ‫کاسپوری میوتیشوس دیمیتیس. 512 00:23:58,840 --> 00:24:02,240 ‫کاسپوری میوتیشوس دیمیتیس. 513 00:24:02,280 --> 00:24:04,980 ‫کاسپوری میوتیشوس دیمیتیس. 514 00:24:09,330 --> 00:24:11,200 ‫خارق‌العاده است. 515 00:24:11,250 --> 00:24:14,250 ‫حالا باید ساکت باشیم ‫و شاهد محو شدن... 516 00:24:14,290 --> 00:24:15,950 ‫آروم آرومش باشیم. 517 00:24:15,990 --> 00:24:17,860 ‫اینسندیا. 518 00:24:17,910 --> 00:24:20,170 ‫جهت اطمینان سوزوندمش. 519 00:24:31,180 --> 00:24:32,230 ‫این دیگه کار من نبود. 520 00:24:44,460 --> 00:24:47,240 ‫می‌دونم که خودتون من رو می‌شناسین. 521 00:24:49,460 --> 00:24:53,200 ‫حق دارین ازم بترسین. 522 00:24:53,250 --> 00:24:56,990 ‫ولی فقط دنبال خواسته خودم هستم ‫و با شما کاری ندارم. 523 00:24:59,820 --> 00:25:03,000 ‫دنبال دختر خائنم هستم! 524 00:25:09,700 --> 00:25:11,960 ‫بهم تحویلش بدین. 525 00:25:13,310 --> 00:25:15,140 ‫وگرنه... 526 00:25:16,660 --> 00:25:18,580 ‫همگیتون می‌میرین. 527 00:25:18,620 --> 00:25:21,800 ‫همگیتون می‌میرین. 528 00:25:30,720 --> 00:25:32,590 ‫ما که چنین کاری نمی‌کنیم، مگه نه؟ 529 00:25:32,630 --> 00:25:34,900 ‫- ما که جن رو بهش تحویل نمی‌دیم. ‫- معلومه که نمی‌دیم. بفرستینش... 530 00:25:34,940 --> 00:25:36,460 ‫انبار گرگینه‌ها تا نقشه‌ای بریزیم. 531 00:25:36,510 --> 00:25:38,550 ‫الان توان مبارزه نداریم‌ها. 532 00:25:38,600 --> 00:25:40,640 ‫جد جلوی بن رو گرفته، ‫کیلب هنوز خوب نشده، 533 00:25:40,690 --> 00:25:43,560 ‫راستش رو بخواین انرژی خودم هم ‫بعد از آخرین تله‌پورتم خیلی کاهش یافت. 534 00:25:43,600 --> 00:25:44,730 ‫باید هوپ کمکمون کنه. 535 00:25:44,780 --> 00:25:46,690 ‫- ولی هوپ فرصت می‌خواد. ‫- خودم می‌دونم. 536 00:25:46,740 --> 00:25:48,080 ‫ما که فرصت نداریم. 537 00:25:48,130 --> 00:25:50,220 ‫راستش، الان بهترین فرصته. 538 00:25:51,650 --> 00:25:54,310 ‫شرمنده، خوب یادم نیست ‫قهرمان‌های مهم چطوری وارد می‌شدن. 539 00:25:54,350 --> 00:25:56,270 ‫کارت حرف نداره عزیز دلم. 540 00:25:56,310 --> 00:25:57,570 ‫هوپ؟ 541 00:25:57,620 --> 00:26:00,180 ‫برگشتم. ‫ضمنا، می‌دونم چیکار کنیم. 542 00:26:14,070 --> 00:26:16,070 ‫از کجا پیدام کردی؟ 543 00:26:16,110 --> 00:26:18,200 ‫باز هم تصاویر بیشتری دیدم. 544 00:26:18,240 --> 00:26:20,200 ‫شاهد مرگ کیلب بودم. 545 00:26:20,250 --> 00:26:22,030 ‫ولی مجبور شدم ‫جد رو بفرستم کمکش، 546 00:26:22,070 --> 00:26:23,340 ‫آخه باز داشتم تصاویر دیگه‌ای می‌دیدم... 547 00:26:23,380 --> 00:26:24,340 ‫و دست خودم نبود. 548 00:26:24,380 --> 00:26:26,910 ‫بعدش تو رو دیدم. 549 00:26:26,950 --> 00:26:28,470 ‫داشتی فرار می‌کردی. 550 00:26:28,520 --> 00:26:32,390 ‫بعد از فرارت هم ‫همگیمون مردیم. 551 00:26:32,430 --> 00:26:35,090 ‫بذار خودم حدس بزنم: ‫اومدی قانعم کنی برگردم... 552 00:26:35,130 --> 00:26:37,830 ‫که بتونین به بابام تحویلم بدین. 553 00:26:37,870 --> 00:26:39,830 ‫ما اصلا چنین کاری نمی‌کنیم. 554 00:26:39,880 --> 00:26:41,700 ‫آها، اگه چند هزار سال عمر کرده باشی، 555 00:26:41,750 --> 00:26:43,840 ‫می‌فهمی ملت حاضرن ‫واسه نجات جون خودشون هر حرفی بزنن. 556 00:26:43,880 --> 00:26:47,060 ‫خب، عمرم به قدری بوده که مطمئن باشم... 557 00:26:47,100 --> 00:26:49,060 ‫نیتشون رو اشتباه برداشت کردی. 558 00:26:49,100 --> 00:26:50,410 ‫وقتی تازه وارد این مدرسه شده بودم، 559 00:26:50,450 --> 00:26:52,190 ‫مالیوور داشت هیولاهاش رو می‌فرستاد سراغم. 560 00:26:52,240 --> 00:26:54,150 ‫می‌تونستن من رو بیرون کنن ‫که خودشون رو نجات بدن. 561 00:26:54,190 --> 00:26:55,460 ‫ولی نکردن. 562 00:26:55,500 --> 00:26:58,280 ‫حتی بعد از این به اعتمادشون خیانت کردم، 563 00:26:58,330 --> 00:26:59,980 ‫من رو از تاریکی نجات دادن... 564 00:27:00,030 --> 00:27:01,940 ‫و به آغوش گرم خانواده‌شون برگردوندن. 565 00:27:03,770 --> 00:27:05,860 ‫خواهش می‌کنم بمون. 566 00:27:05,900 --> 00:27:08,600 ‫شرمنده رفیق، ‫اگه شاهد رفتنم بودی، 567 00:27:08,640 --> 00:27:10,080 ‫پس قراره برم دیگه. 568 00:27:10,120 --> 00:27:13,950 ‫ولی من امروز یه بار آینده رو تغییر دادم. 569 00:27:18,740 --> 00:27:20,130 ‫منظورت چیه؟ 570 00:27:20,180 --> 00:27:22,270 ‫جد جون کیلب رو نجات داد. 571 00:27:22,310 --> 00:27:24,090 ‫تصاویری که دیدم ‫به حقیقت نپیوستن. 572 00:27:24,140 --> 00:27:27,570 ‫اشتباه می‌کردی، ‫می‌تونم تغییرش بدم. 573 00:27:27,620 --> 00:27:31,010 ‫منظورم این نبود که در توانت نیست. 574 00:27:31,060 --> 00:27:32,710 ‫منظورم این بود که بهتره چنین کاری نکنی. 575 00:27:32,750 --> 00:27:36,240 ‫آخه وقتی آدم آینده رو تغییر بده، 576 00:27:36,280 --> 00:27:38,890 ‫احتمالش هست که دیگه پیشگو نباشه. 577 00:27:41,890 --> 00:27:43,810 ‫چیز دیگه‌ای می‌شه. 578 00:27:43,850 --> 00:27:46,070 ‫منظورت... 579 00:27:52,470 --> 00:27:54,040 ‫چیزی رو از قلم انداختم؟ 580 00:27:54,080 --> 00:27:56,600 ‫چرا نفهمیدم واسه چی ‫همگیشون رو بیهوش کردی؟ 581 00:27:56,650 --> 00:27:58,650 ‫راستش، کل دانش‌آموزان مدرسه رو ‫با طلسم خواب... 582 00:27:58,690 --> 00:28:00,390 ‫بیهوش کردم. 583 00:28:00,430 --> 00:28:02,090 ‫راجع‌به نیمه خبیثم درست می‌گفتی. 584 00:28:02,130 --> 00:28:04,740 ‫خودم نگهش داشته بودم. 585 00:28:04,790 --> 00:28:06,660 ‫آخه می‌ترسیدم همگیتون رو از دست بدم. 586 00:28:06,700 --> 00:28:09,010 ‫به محض این که نامیرا شدم، 587 00:28:09,050 --> 00:28:13,320 ‫تا حدی می‌دونستم ‫که همگیتون قبل از من می‌میرین. 588 00:28:13,360 --> 00:28:16,750 ‫لابد همین موجب شد یه سری ‫از اعمال والدینم رو به خاطر بیارم. 589 00:28:16,800 --> 00:28:19,670 ‫نمی‌خواستم باز هم ‫دردش رو تجربه کنم. 590 00:28:19,710 --> 00:28:22,800 ‫ضمنا، خودم می‌دونم ‫بالاخره مجبورم تجربه‌اش کنم، ولی... 591 00:28:22,850 --> 00:28:24,280 ‫لزومی نداره امروز تجربه‌اش کنم. 592 00:28:24,330 --> 00:28:26,370 ‫امروز می‌خوام همه رو زنده نگه دارم... 593 00:28:26,420 --> 00:28:28,680 ‫و بقیه‌اش رو بعدا ردیف کنم. 594 00:28:28,720 --> 00:28:32,250 ‫نگو که باز هم عاشق شهادت شدی هوپ. 595 00:28:32,290 --> 00:28:34,690 ‫نمی‌شه که تنهایی ‫با یه خدا مبارزه کنی. 596 00:28:34,730 --> 00:28:36,250 ‫کی گفته می‌خوام تنها مبارزه کنم؟ 597 00:28:38,300 --> 00:28:39,430 ‫تا پایان تلخ همراه همیم؟ 598 00:28:41,820 --> 00:28:43,870 ‫داریم وقتمون رو تلف می‌کنیم. 599 00:28:43,910 --> 00:28:46,220 ‫بد نیست امتحان کنیم. 600 00:28:46,260 --> 00:28:47,960 ‫ضمنا، من از اینجا بودن متنفرم. 601 00:28:48,000 --> 00:28:50,660 ‫به علاوه، بیا قبول کنیم ‫که اگه کار حل‌نشده‌ای داری، 602 00:28:50,700 --> 00:28:53,570 ‫حتما پای من هم وسطه دیگه، نه؟ 603 00:28:53,620 --> 00:28:57,930 ‫لندون، من اصلا توهم نزدم ‫که آدم یا مادر... 604 00:28:57,970 --> 00:29:00,360 ‫خوبی بودم یا نه. 605 00:29:00,410 --> 00:29:02,020 ‫داشتی تحت بدترین شرایط ممکن... 606 00:29:02,060 --> 00:29:04,980 ‫- تمام تلاشت رو می‌کردی دیگه. ‫- نه. 607 00:29:05,020 --> 00:29:06,590 ‫من فرار کردم. 608 00:29:06,630 --> 00:29:09,370 ‫به خودم گفته بودم ‫اون شکلی ازت محافظت می‌کنم، 609 00:29:09,420 --> 00:29:12,770 ‫ولی داشتم از خودم هم محافظت می‌کردم. 610 00:29:13,990 --> 00:29:17,210 ‫مادر بودن اصلا بهم نمی‌خورد، 611 00:29:17,250 --> 00:29:19,690 ‫ولی در هر صورت مادر بودم دیگه. 612 00:29:19,730 --> 00:29:23,040 ‫دلیل به بهشت نرفتنم اینه که... 613 00:29:23,080 --> 00:29:24,870 ‫گمون نکنم لیاقتش رو داشته باشم. 614 00:29:24,910 --> 00:29:28,300 ‫خلاصه هر حرفی هم که بزنم، 615 00:29:28,350 --> 00:29:30,790 ‫سکه‌ای نصیبم نمی‌شه. 616 00:29:32,050 --> 00:29:35,750 ‫پس بیا جای موشکافی گذشته، 617 00:29:37,880 --> 00:29:39,790 ‫خاطرات نو بسازیم. 618 00:29:39,840 --> 00:29:42,840 ‫اِم، بیا بریم بستنی بخوریم... 619 00:29:42,880 --> 00:29:43,970 ‫یا یه چیزی بخوریم دیگه. 620 00:29:44,020 --> 00:29:45,760 ‫باشه، خوش می‌گذره. 621 00:29:45,800 --> 00:29:48,760 ‫ولی باید قبلش یه چیزی بهت بگم. 622 00:29:50,070 --> 00:29:53,420 ‫لزومی نداره جوابم رو بدی. ‫می‌تونی صرفا گوش کنی. 623 00:30:05,470 --> 00:30:06,860 ‫نمی‌خوام بگم می‌بخشمت، 624 00:30:06,910 --> 00:30:09,040 ‫آخه نباید چنین حرفی رو ‫از زبون من بشنوی. 625 00:30:09,080 --> 00:30:12,170 ‫به‌علاوه، نمی‌خوام بگم می‌بخشمت، 626 00:30:12,220 --> 00:30:13,870 ‫آخه از دستت دلخور نیستم. 627 00:30:15,870 --> 00:30:17,480 ‫من هم مجبور بودم به فداکاری‌های ‫خارج از تصوری دست بزنم. 628 00:30:17,530 --> 00:30:19,880 ‫الان دیگه درک می‌کنم. 629 00:30:19,920 --> 00:30:22,840 ‫نمی‌تونستی عشقت به من رو ‫به شکل دیگه‌ای بروز بدی. 630 00:30:24,530 --> 00:30:26,410 ‫داشتی ازم محافظت می‌کردی. 631 00:30:27,930 --> 00:30:29,190 ‫اگه خودت آمادگی رفتن به بهشت رو نداری، 632 00:30:29,230 --> 00:30:30,630 ‫تصمیمت برام محترمه. 633 00:30:30,670 --> 00:30:33,150 ‫من که از همنشینی باهات لذت می‌برم. 634 00:30:33,200 --> 00:30:35,940 ‫ولی می‌خوام بدونی که مشکلی ندارم. 635 00:30:38,070 --> 00:30:40,120 ‫جدی می‌گم، شاد و خوشحالم. 636 00:30:40,160 --> 00:30:44,380 ‫کل عمرم عشق، دوستان ‫و ماجراهای خارق‌العاده‌ای رو... 637 00:30:44,420 --> 00:30:46,640 ‫تجربه کردم و... 638 00:30:49,170 --> 00:30:52,390 ‫تو هیچ‌جوره بهم آسیبی نزدی. 639 00:30:52,430 --> 00:30:55,910 ‫چیزیم نمی‌شه. 640 00:30:55,960 --> 00:30:58,260 ‫خلاصه که بستنی خیلی خوبه. 641 00:30:58,310 --> 00:31:00,310 ‫بریم بستنی بخوریم. 642 00:31:11,490 --> 00:31:12,890 ‫تو که دختر من نیستی. 643 00:31:14,110 --> 00:31:16,410 ‫من دختر کلاوس مایکلسونم. 644 00:31:17,670 --> 00:31:20,850 ‫مثلا باید اسم طرف رو شنیده باشم؟ 645 00:31:20,900 --> 00:31:22,640 ‫قبلا که نشنیدی، ‫ولی از این به بعد یادت می‌مونه. 646 00:31:23,720 --> 00:31:25,810 ‫هیچی واسه پدرم از خانواده مهم‌تر نبود. 647 00:31:27,290 --> 00:31:29,380 ‫کل این مدرسه خانواده من محسوب می‌شن، ‫اینه که اگه می‌خوای بلایی سرشون بیاری، 648 00:31:29,430 --> 00:31:30,640 ‫مجبوری از رو نعش من رد بشی. 649 00:31:37,560 --> 00:31:40,480 ‫یه دختربچه رو فرستادن ‫که با یه خدا مبارزه کنه؟ 650 00:31:40,520 --> 00:31:42,390 ‫کمی بهم بر خورد. 651 00:31:42,440 --> 00:31:45,090 ‫شاید حالت با دیدن توانایی‌هام بهتر بشه. 652 00:31:54,190 --> 00:31:57,020 ‫جادو رو خدایان تأثیری نداره. 653 00:31:57,060 --> 00:32:00,590 ‫نه، ولی ممکنه حواسشون رو کلی پرت کنه. 654 00:32:17,340 --> 00:32:19,650 ‫حواست باشه دنبال چی هستی بچه جان. 655 00:32:21,480 --> 00:32:25,830 ‫یه عمر طول کشید تا بتونم ‫کل قدرتم رو کنترل کنم. 656 00:32:45,890 --> 00:32:47,590 ‫لیزی! 657 00:32:53,250 --> 00:32:54,900 ‫نمی‌شه که همه‌اش ازم فرار کنی. 658 00:32:54,950 --> 00:32:57,250 ‫- نمی‌تونم باهات مبارزه کنم. 659 00:32:57,300 --> 00:32:58,990 ‫بگو واقعا این‌طور نیست. 660 00:32:59,040 --> 00:33:00,470 ‫بگو از صبح تا از کسی ‫که بهمون خیانت کرده... 661 00:33:00,520 --> 00:33:02,130 ‫دفاع نکرده بودم. 662 00:33:03,390 --> 00:33:04,780 ‫خودت که از حقیقت خبر داری. 663 00:33:04,820 --> 00:33:07,130 ‫پس تجدید نظر کردم. 664 00:33:07,180 --> 00:33:09,700 ‫دیگه نمی‌خوام صحبت کنیم. 665 00:33:09,740 --> 00:33:12,920 ‫باهام مبارزه کن، خب؟ ‫باهام مبارزه کن دیگه! 666 00:33:14,570 --> 00:33:16,880 ‫بس کن. 667 00:33:16,920 --> 00:33:18,230 ‫نمی‌خواستم بلایی سر کسی بیاد، 668 00:33:18,270 --> 00:33:20,540 ‫ولی مجبور بودم پدرم رو بیدار کنم. 669 00:33:23,060 --> 00:33:25,890 ‫می‌دونستم در حق هر کسی ‫که بیدارش کنه لطف می‌کنه. 670 00:33:25,930 --> 00:33:29,200 ‫جور دیگه‌ای نمی‌تونستم قانعش کنم ‫طلسمم رو خنثی کنه. 671 00:33:29,240 --> 00:33:33,030 ‫دیگه از هیولا و بدبختی خبری نیست. 672 00:33:33,070 --> 00:33:36,290 ‫می‌تونه طلسم تو رو هم خنثی کنه. 673 00:33:38,640 --> 00:33:40,690 ‫باهام بیا... 674 00:33:40,730 --> 00:33:43,860 ‫تا نشونت بدم. 675 00:34:07,840 --> 00:34:10,540 ‫چرا نمی‌میری؟ 676 00:34:13,110 --> 00:34:14,810 ‫می‌شه گفت خصوصیت اصلیم همینه. 677 00:34:41,440 --> 00:34:43,840 ‫هیچ چیزی نامیرا نیست. 678 00:34:43,880 --> 00:34:47,710 ‫تهش معلوم می‌شه ‫تو هم دشمن ناامیدکننده‌ای بودی. 679 00:34:49,280 --> 00:34:50,410 ‫وایستا! 680 00:34:54,540 --> 00:34:55,890 ‫اگه می‌خوای از کسی ناامید بشی، 681 00:34:55,940 --> 00:34:56,980 ‫من اومدم. 682 00:34:59,900 --> 00:35:03,070 ‫کاریشون نداشته باش. ‫باهات میام. 683 00:35:04,470 --> 00:35:05,680 ‫عزیز دلم. 684 00:35:11,780 --> 00:35:13,130 ‫دلم برات تنگ شده بود. 685 00:35:44,850 --> 00:35:46,250 ‫بابا؟ 686 00:35:47,380 --> 00:35:49,290 ‫عه، عزیز دلم. 687 00:35:49,340 --> 00:35:51,210 ‫زهره ترکم کرده بودی. 688 00:35:51,250 --> 00:35:53,690 ‫خب، مدرسه‌مون که هنوز پابرجاست. 689 00:35:53,730 --> 00:35:56,000 ‫خوبه دیگه. 690 00:35:56,040 --> 00:35:57,780 ‫هوپ چی شد؟ 691 00:35:57,820 --> 00:35:59,780 ‫حالش از تو هم بدتره. 692 00:35:59,830 --> 00:36:02,180 ‫داره استراحت می‌کنه، ‫تو هم باید استراحت کنی. 693 00:36:02,220 --> 00:36:06,700 ‫چطور می‌تونم وقتی تقصیر خودمه، استراحت کنم؟ 694 00:36:06,750 --> 00:36:08,270 ‫چطور می‌تونم وقتی از صبح تا حالا... 695 00:36:08,310 --> 00:36:11,620 ‫اعتراف نکردم و شونه خالی کردم، استراحت کنم؟ 696 00:36:11,660 --> 00:36:13,710 ‫عذر می‌خوام بابا. 697 00:36:13,750 --> 00:36:16,710 ‫از خودت و بقیه عذر می‌خوام، ‫راهی پیدا می‌کنم... 698 00:36:16,760 --> 00:36:18,540 ‫که اشتباهاتم رو جبران کنم. 699 00:36:18,580 --> 00:36:22,460 ‫از اون‌جایی که خودم ‫اشتباهات قابل توجهی مرتکب شدم، 700 00:36:22,500 --> 00:36:25,720 ‫به نظرم مهم‌ترین بخش جبران اشتباهات ‫اینه که آدم... 701 00:36:25,760 --> 00:36:27,680 ‫از افرادی که در حقشون جفا کرده ‫بپرسه چطوری جبران کنه... 702 00:36:27,720 --> 00:36:30,600 ‫ خودش به جاشون تصمیم نگیره. 703 00:36:32,990 --> 00:36:34,640 ‫خوشحالم که برگشتی الیزابت. 704 00:36:45,180 --> 00:36:48,000 ‫- پدرم چی شد؟ ‫- به خواسته‌اش رسید. 705 00:36:48,050 --> 00:36:50,090 ‫ولی مطمئنم عین باقی قلدرها ‫به محض این که... 706 00:36:50,140 --> 00:36:51,880 ‫دنبال چیز دیگه‌ای باشه، برگرده. 707 00:36:51,920 --> 00:36:53,230 ‫ولی تو زنده موندی. 708 00:36:53,270 --> 00:36:56,060 ‫پس حداقل بخشی از نقشه‌ام عملی شد. 709 00:36:56,100 --> 00:36:58,540 ‫ولی چیزی نمونده دوستانم بمیرن. 710 00:36:58,580 --> 00:36:59,970 ‫اینه که ازت ممنون نمی‌شم. 711 00:37:01,320 --> 00:37:04,190 ‫شاید بابت حمله به اون‌ها ‫ازم متنفر باشی، 712 00:37:04,240 --> 00:37:06,020 ‫ولی من بارش رو به دوش می‌کشم، ‫آخه حداقل زنده موندی... 713 00:37:06,070 --> 00:37:07,810 ‫که بتونی ازم متنفر باشی. 714 00:37:07,850 --> 00:37:12,030 ‫یعنی خودم تونستم جون کسی رو ‫که عاشقشم نجات بدم. 715 00:37:15,030 --> 00:37:16,340 ‫بی‌شوخی می‌خوای ‫چنین حرفی رو... 716 00:37:16,380 --> 00:37:17,470 ‫واسه اولین بار ‫این شکلی بهم بگی؟ 717 00:37:20,730 --> 00:37:22,780 ‫شرایطمون آرمانی نیست دیگه. 718 00:37:24,690 --> 00:37:27,000 ‫خب، امکان نداره جدی گفته باشی، 719 00:37:27,040 --> 00:37:28,310 ‫آخه عشق یعنی آدم... 720 00:37:28,350 --> 00:37:30,260 ‫در رکاب عزیزانش مبارزه کنه، 721 00:37:30,310 --> 00:37:31,310 ‫نه این که باهاشون مبارزه کنه. 722 00:37:33,350 --> 00:37:36,140 ‫ضمنا، من حاضر بودم کنار تو ‫با هر چیزی مبارزه کنم. 723 00:37:40,230 --> 00:37:41,800 ‫ولی الان چی؟ 724 00:37:48,060 --> 00:37:50,760 ‫ظاهرا واقعا عاشق همدیگه بودین. 725 00:37:50,810 --> 00:37:52,850 ‫همین‌طوره. 726 00:37:52,900 --> 00:37:54,810 ‫لابد قرار بود عشقمون ‫موقتی باشه دیگه، 727 00:37:54,850 --> 00:37:56,770 ‫آخه سرنوشت مدام راهمون رو... 728 00:37:56,810 --> 00:37:58,340 ‫از همدیگه جدا می‌کنه، 729 00:37:58,380 --> 00:38:00,340 ‫ولی تو همون دوران کوتاه ‫هم خیلی قشنگ بود. 730 00:38:00,380 --> 00:38:03,170 ‫گاهی اوقات اتفاقات خوب ‫اون‌قدری که می‌خوایم... 731 00:38:03,210 --> 00:38:05,260 ‫موندگار نیستن. 732 00:38:11,170 --> 00:38:12,830 ‫مطمئنی که می‌خوای بری؟ 733 00:38:12,870 --> 00:38:15,090 ‫مطمئن که نیستم. 734 00:38:19,360 --> 00:38:22,010 ‫ولی همون‌طور که گفته بودی، 735 00:38:22,050 --> 00:38:24,010 ‫آدم وقتی آماده باشه، ‫سکه به دست میاره دیگه. 736 00:38:26,320 --> 00:38:29,800 ‫خیال می‌کردم دنبال آمرزشم. 737 00:38:29,850 --> 00:38:31,540 ‫ولی معلوم شد ‫که می‌خواستم مطمئن باشم... 738 00:38:31,590 --> 00:38:35,630 ‫می‌تونم راحت برم ‫و تو چیزیت نمی‌شه. 739 00:38:35,680 --> 00:38:37,940 ‫نمی‌تونستم بدون اطمینان حاصل کردن برم. 740 00:38:42,160 --> 00:38:44,290 ‫تو مامان خوبی هستی. 741 00:38:44,340 --> 00:38:46,250 ‫بالاخره مامان خوبی شدم. 742 00:38:57,050 --> 00:39:00,440 ‫همیشه افتخار می‌کردم که تو پسرم هستی. 743 00:39:43,920 --> 00:39:45,790 ‫سلام ایتان. 744 00:39:47,710 --> 00:39:50,360 ‫صرفا می‌خواستم بهت بگم... 745 00:39:50,400 --> 00:39:52,490 ‫که امروز ترکونده بودی. 746 00:39:52,540 --> 00:39:55,710 ‫همه به هوپ چشم بسته بودیم ‫که نجاتمون بده، ولی... 747 00:39:57,760 --> 00:39:59,940 ‫اگه تو نبودی، ‫من هم الان اینجا نبودم. 748 00:39:59,980 --> 00:40:03,770 ‫خیلی‌خب پسر، ‫بعدا صحبت می‌کنیم. 749 00:40:10,690 --> 00:40:12,430 ‫ایتان! 750 00:40:13,430 --> 00:40:15,300 ‫چه بلایی داره سرم میاد؟ 751 00:40:27,010 --> 00:40:28,960 ‫شاید کمکم کافی نبوده. 752 00:40:29,010 --> 00:40:30,490 ‫اگه صرفا واقعه‌ای حتمی رو ‫به تأخیر انداخته باشم چی؟ 753 00:40:30,530 --> 00:40:32,140 ‫من که هنوز زنده‌ام. 754 00:40:32,180 --> 00:40:33,320 ‫هوپ و کل اعضای جوخه‌مون... 755 00:40:33,360 --> 00:40:34,750 ‫زنده و سرحالیم. 756 00:40:34,800 --> 00:40:37,060 ‫خلاصه که از نظر من ‫خیلی چیزها رو تغییر دادی. 757 00:40:39,540 --> 00:40:43,280 ‫امروز... من هم ترسیده بودم. 758 00:40:44,890 --> 00:40:47,110 ‫ولی صرفا بهتر از تو بلدم ‫ترسم رو پنهان کنم. 759 00:40:48,550 --> 00:40:50,290 ‫پیشگوها که همه‌چی رو نمی‌بینن. 760 00:40:50,330 --> 00:40:52,550 ‫من پیشگو نیستم. 761 00:40:54,030 --> 00:40:56,690 ‫جن گفته بود حالا ‫که آینده رو تغییر دادم، 762 00:40:56,730 --> 00:40:59,780 ‫یعنی دارم چیز دیگه‌ای می‌شم. 763 00:40:59,820 --> 00:41:01,480 ‫یعنی چی می‌شی؟ 764 00:41:02,820 --> 00:41:04,650 ‫نمی‌دونم. 765 00:41:04,700 --> 00:41:07,180 ‫به نظرم فعلا باید بفهمیم واسه چی... 766 00:41:07,220 --> 00:41:11,530 ‫هوپ هنوز به هوش نیومده. 767 00:41:18,000 --> 00:41:32,000 ‫مترجمان: «حامی مغیثی و کیارش نعمت گرگانی» ‫در تلگرام: Timelordsubs@ و realKiarashNg@ 768 00:41:34,600 --> 00:41:36,070 ‫هوپ؟ 769 00:41:37,000 --> 00:41:44,000 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 770 00:41:44,200 --> 00:41:51,200 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@