1
00:00:07,007 --> 00:00:09,051
ممنون که نزد من اومدین
2
00:00:09,134 --> 00:00:12,888
خانمها، آقایون
بابت حمایتتون ممنونم
3
00:00:12,971 --> 00:00:15,057
فرمانده گاست، تعداد چند نفر برآورد شده؟
4
00:00:15,891 --> 00:00:19,561
پایگاههامون در "هربر" و "کارلای" قول بیست و پنج سرباز
دادن
5
00:00:19,645 --> 00:00:22,105
لبنین" قول سی تای دیگه هم داده"
6
00:00:22,189 --> 00:00:26,944
برای "لبنین" این یه افتخاره
و نه صرفاً یه وظیفه، علیاحضرت
7
00:00:27,444 --> 00:00:31,323
من کنارتون میایستم
همونجور که پدرم کنار پدرتون ایستاد
8
00:00:32,908 --> 00:00:35,160
وقتی این رو با نیروهای پنسایی خودمون
...ترکیب کنیم
9
00:00:38,080 --> 00:00:42,167
آلتونا" هیچی نفرستاده؟ مگه میشه؟"
10
00:00:42,876 --> 00:00:44,378
لرد دیگو. همینطوره؟
11
00:00:45,045 --> 00:00:49,258
علیاحضرت. آلتونا با 20 سرباز اضافی دیگه
آماده هست
12
00:00:50,050 --> 00:00:52,010
ده تا کمتر از لبنین
13
00:00:53,262 --> 00:00:55,305
با اینکه جمعیت شهر شما دو برابره
14
00:00:55,389 --> 00:00:57,724
داریم به فصل کشت نزدیک میشیم
15
00:00:57,808 --> 00:01:00,978
شورای شهر احساس کرد که
کشاورزان باید به کشت ادامه بدن
16
00:01:01,061 --> 00:01:02,688
و گرنه به کمبود میخوریم
17
00:01:03,188 --> 00:01:08,026
لرد دیگو، اصلاً در جریانی توی کنزوآ
چه اتفاقی افتاده؟
18
00:01:08,527 --> 00:01:10,779
همه ماجرای رنج و مصیبت شما رو شنیدم
19
00:01:11,780 --> 00:01:15,951
بهم بگو ببینم
،اگه من خونه تو رو جلوی خودت نابود کنم
20
00:01:17,077 --> 00:01:21,498
تکتک کسایی که میشناختی و دوست داشتی رو
،غرق کنم و زن و بچههات رو بکشم
21
00:01:22,124 --> 00:01:23,750
بازم نگران محصولات کشاورزیای؟
22
00:01:25,627 --> 00:01:27,296
عذر میخوام، علیاحضرت
23
00:01:27,379 --> 00:01:30,966
شاید بهتر باشه بریم آلتونا و بفهمیم
24
00:01:32,386 --> 00:01:36,388
لرد هارلن: تریوانتیسیها تماس گرفتن. میخوان ملاقات کنیم -
ملکه: لرد دیگو، دوباره میپرسم -
25
00:01:36,471 --> 00:01:39,266
چند سرباز میفرستی؟
26
00:01:42,227 --> 00:01:43,896
سی سرباز، ملکه
27
00:01:46,899 --> 00:01:47,900
خیلی خب
28
00:01:51,528 --> 00:01:52,946
فرمانده گاست؟
29
00:01:53,030 --> 00:01:55,782
شمارش باقی نیروها همچنان در "مونرو" ادامه داره
30
00:01:57,784 --> 00:02:00,621
تا حالا شده تصور کنی
آتش باهات صحبت میکنه؟
31
00:02:02,122 --> 00:02:05,876
،بعد از اینکه پدر مُرد و تو غیبت زد
32
00:02:06,710 --> 00:02:09,086
قسم میخورم بهم رازهایی رو میگفت
33
00:02:11,298 --> 00:02:14,593
چرا بهم نگفتی که تریوانتیس
درخواست یه ملاقات دیپلماتیک داده؟
34
00:02:14,676 --> 00:02:16,053
چون مهم نیست
35
00:02:17,638 --> 00:02:19,389
واکنش پدر رو تصور کن
36
00:02:20,265 --> 00:02:24,770
شورای "مثلث" قدرتمند از من میترسید
برای صلح بهم التماس میکردن
37
00:02:24,853 --> 00:02:27,397
باید در نظر بگیریمش -
چرا؟ -
38
00:02:28,524 --> 00:02:32,152
حق در طرف ماست
خدا حمله رو رهبری میکنه
39
00:02:32,236 --> 00:02:37,491
آره، حتی با این وجودم توی میدون نبرد
افراد باید باور داشته باشن
40
00:02:37,574 --> 00:02:39,660
به خدا؟ -
به تو -
41
00:02:41,119 --> 00:02:45,290
باید باور داشته باشن که ملکهشون
هر کار از دستش بر میومده برای محافظت ازشون انجام داده
42
00:02:47,251 --> 00:02:49,086
افراد من هر کاری که بهشون
دستور داده بشه رو انجام میدن
43
00:02:50,254 --> 00:02:51,255
سیبث
44
00:02:53,215 --> 00:02:56,969
یه سرباز باید به آرمانش و ملکهاش باور داشته باشه
45
00:02:57,052 --> 00:03:00,514
باید تا حدی دوستش داشته باشه که
حاضر باشه به خاطرش بمیره
46
00:03:03,392 --> 00:03:09,314
تصور کن اگه بتونی جلوی تریوانتیس رو بگیری
و نذاری به سرزمینمون دست دراز کنه
47
00:03:09,398 --> 00:03:12,568
بدون اینکه حتی یه سرباز رو قربانی کنی
48
00:03:13,777 --> 00:03:15,946
همین الانش هم ازت اطاعت میکنن
49
00:03:16,029 --> 00:03:19,449
اما اگه اینکارو بتونی انجام بدی، عشق و محبتشون رو
به دست میاری
50
00:03:22,619 --> 00:03:23,996
تا حالا انجام نشده
51
00:03:25,080 --> 00:03:28,375
آخرین باری که تریوانتیسیها
درخواست مذاکره کردن، کی بوده؟
52
00:03:29,459 --> 00:03:31,545
هیچوقت -
درسته -
53
00:03:33,964 --> 00:03:36,633
...شاید بودن خدا در کنارت
54
00:03:37,843 --> 00:03:41,680
به این معنی باشه که جنگ رو
بدون جنگیدن ببری
55
00:03:53,400 --> 00:03:55,694
تریوانتیسیها نه شاهی دارن نه ملکهای
56
00:03:55,777 --> 00:03:58,238
نمیتونم با سیاستمدارهای عادی
مذاکره کنم
57
00:03:58,322 --> 00:03:59,907
معلومه که نه
58
00:04:01,074 --> 00:04:03,994
اما من میتونم به عنوان نمایندهات برم
59
00:04:04,494 --> 00:04:07,748
به عنوان شاهدخت و خواهرت
میتونم به جات صحبت کنم
60
00:04:14,963 --> 00:04:15,964
خیلی خب
61
00:04:22,763 --> 00:04:24,723
ممنون، سیبث
62
00:04:28,018 --> 00:04:31,730
البته هر گونه پیمانی که
بسته بشه، نیازمند یه عذرخواهی رسمی
63
00:04:32,231 --> 00:04:35,359
و غرامت بابت حمله به کنزوآ هست
64
00:04:35,943 --> 00:04:39,947
چی؟
میدونی که این غیرممکنه
65
00:04:41,865 --> 00:04:46,703
ما قراره بدون جنگیدن
جنگ رو ببریم. مگه نه؟
66
00:04:47,663 --> 00:04:49,915
به نظرم هر چیزی ممکنه
67
00:04:56,282 --> 00:05:04,928
سینما تقدیم میکند
www.30nama.com
68
00:06:11,400 --> 00:06:16,576
مترجم : علی نصرآبادی
Ali_EmJay@hotmail.com
69
00:06:18,086 --> 00:06:20,881
پس فکر میکردی زنت مُرده
اما نمرده بود
70
00:06:20,964 --> 00:06:22,925
و حالا قراره دوباره با هم باشین
71
00:06:23,008 --> 00:06:26,929
لابد خیلی هیجانزدهای
من که ندیدمش هم هیجانزدهام
72
00:06:27,012 --> 00:06:29,681
البته الان که شاهدخته، قضیه یکم پیچیده میشه
73
00:06:29,765 --> 00:06:31,099
عجیبه. نه؟
74
00:06:31,183 --> 00:06:33,894
که حتی یه بارم به فکرش نرسید
به این اشاره کنه که شاهدخته
75
00:06:34,811 --> 00:06:37,940
میشه گفت که یه چنین از قلمانداختنی
یه نوع دروغ محسوب میشه
76
00:06:38,023 --> 00:06:41,652
اگه من جای تو بودم، با خودم میگفتم که
کل رابطهمون یه دروغ بوده
77
00:06:41,735 --> 00:06:43,445
اما دو تا بچه با هم بزرگ کردین
78
00:06:43,529 --> 00:06:46,073
سخته که با وجود اونا دروغ گفت
79
00:06:46,156 --> 00:06:49,618
به نظرم من اگه جات بودم، خیلی عصبانی میشدم
80
00:06:49,701 --> 00:06:54,164
و البته سردرگم و مضطرب
و همینطور خوشحال از اینکه زندهست
81
00:06:54,665 --> 00:06:57,000
گمونم اصلاً ندونم چه حسی دارم
82
00:06:57,084 --> 00:06:59,586
چه بدونم؟
من که تا حالا عاشق نبودم
83
00:07:00,420 --> 00:07:02,172
شاید به خاطر اینه که زیاد حرف میزنی
84
00:07:25,487 --> 00:07:27,114
به نظرم مُرده
85
00:07:33,120 --> 00:07:35,080
منم میتونم باهات تمرین کنم
86
00:07:36,498 --> 00:07:38,625
ببینم توی تمرین با یه موجود زنده
کارت چطوره
87
00:07:42,838 --> 00:07:44,298
من فقط با سربازها میحنگم
88
00:07:45,257 --> 00:07:47,301
و کپه یونجه خشک
89
00:07:47,968 --> 00:07:50,137
یالا. حال میده
...ما
90
00:07:54,224 --> 00:07:55,225
راست میگی
91
00:07:55,934 --> 00:07:58,812
خیلی حال داد
ممنون
92
00:08:12,784 --> 00:08:14,828
من نمیخوام ریسک کنم
که شاهدخت خشمگین بشه
93
00:08:14,912 --> 00:08:17,039
وقتی بفهمه روی پسرش خش انداختم
94
00:08:19,625 --> 00:08:22,586
حالا گمشو
95
00:08:29,218 --> 00:08:30,219
!تود
96
00:08:35,849 --> 00:08:37,476
من نتونستم خواهرم رو نجات بدم
97
00:08:39,895 --> 00:08:41,395
نتونستم به پدرم کمک کنم
98
00:08:43,732 --> 00:08:46,193
باید بتونم از خانوادم محافظت کنم
99
00:08:47,736 --> 00:08:49,988
همیشه عادت داشتم که بقیه از من محافظت کنن
100
00:08:52,824 --> 00:08:55,786
مطمئنم که شاهدخت میتونه برات
یه مربی درست و حسابی استخدام کنه
101
00:08:56,954 --> 00:08:59,623
راست میگی
ازش میخوام تو رو استخدام کنه
102
00:09:09,383 --> 00:09:10,759
چرا من؟
103
00:09:11,927 --> 00:09:13,679
چونکه با هم خوب کنار میایم
104
00:09:16,014 --> 00:09:17,808
فعلاً امروز به اندازه کافی تمرین کردم
105
00:09:31,947 --> 00:09:35,534
فرمانده، قربان -
ستوان، بیا -
106
00:09:47,796 --> 00:09:50,132
تیزه -
آره -
107
00:09:51,592 --> 00:09:54,386
فولاد خالص
با یه فرآیند آهنگری جدید ساخته شده
108
00:09:55,596 --> 00:09:58,974
اگه درست به کار گرفته بشه، چیزی جلودارش نیست
109
00:09:59,808 --> 00:10:01,977
دارم کل ارتش رو از مجهز به جنگافزار جدید میکنم
110
00:10:04,605 --> 00:10:05,606
بیا
111
00:10:07,649 --> 00:10:09,067
این یکی مال توئه
112
00:10:11,320 --> 00:10:12,321
نمیفهمم
113
00:10:12,404 --> 00:10:16,033
مگه "مثلث" پیشنهاد صلح به پایاییها نداد؟
114
00:10:18,493 --> 00:10:20,579
ملکه الکی یه ملت دیگه رو متهم نمیکنه
115
00:10:20,662 --> 00:10:22,831
مگه اینکه دنبال یه جنگ باشه
116
00:10:22,915 --> 00:10:26,084
مذاکرات صلح به شکست میخورن
و ما هم از این بابت مطمئن بمیشیم
117
00:10:26,168 --> 00:10:29,630
شما در مقابل "مثلث" خیلی به وضوح
انتقاد کردین
118
00:10:30,339 --> 00:10:33,175
اگه مشکلی پیش بیاد، تقصیر رو گردن شما میندازن
119
00:10:33,258 --> 00:10:35,511
برای همینم تو به جای من میری
120
00:10:38,263 --> 00:10:43,560
،اگه احتمال صلح با پایا باشه
نباید حداقل امتحانش کنیم؟
121
00:10:44,353 --> 00:10:47,397
همینجوریشم ما بیش از حد لازم
متعهد به جنگیدن با گنایتها در جبهه غربی هستیم
122
00:10:47,481 --> 00:10:48,482
"رِن"
123
00:10:52,319 --> 00:10:53,320
"رِن"
124
00:10:54,321 --> 00:10:58,742
ملکهی پایا گستاخ شده
فراموش کرده ما کی هستیم
125
00:11:00,160 --> 00:11:06,166
به صلاح حکومت هست که ما اینو
بهش یادآوری کنیم
126
00:11:24,726 --> 00:11:26,770
خیلی خب
از اینور. نزدیک بمونین
127
00:11:51,170 --> 00:11:52,713
تاماکتی جون"ـه"
128
00:11:57,634 --> 00:11:58,635
همینجا وایستین
129
00:12:06,018 --> 00:12:07,019
برو
130
00:12:09,980 --> 00:12:12,149
بهتون گفتم منتظر بمونین تا برم
اطلاعات جمع کنم
131
00:12:12,232 --> 00:12:13,525
اینجاست یا نه؟
132
00:12:13,609 --> 00:12:17,446
شاهدخت ماگرا اینجاست و فعلاً جاش امنه
133
00:12:18,238 --> 00:12:19,823
یه چیزی رو بهمون نمیگی
134
00:12:20,949 --> 00:12:24,077
با ملکه هست
فقط همینا رو به یقین میدونم
135
00:12:24,786 --> 00:12:25,871
و کُفون چی؟
136
00:12:25,954 --> 00:12:27,706
چیزی نشنیدم
137
00:12:27,789 --> 00:12:31,168
همراهِ جادوگریابش بدون نقشهی راهنما
سفر میکرده
138
00:12:31,251 --> 00:12:33,378
شاید ما زودتر رسیدیم
139
00:12:33,462 --> 00:12:34,546
بریم پیداش کنیم
140
00:12:34,630 --> 00:12:36,215
دنبال مرتفعترین خونه باشین
141
00:12:36,298 --> 00:12:38,175
ملکه به خاطر امنیتش اونجا مستقر شده
142
00:12:38,258 --> 00:12:39,343
تو نمیای؟
143
00:12:39,843 --> 00:12:42,971
ملکه فکر میکنه من مُردم
و فعلاً باید همینطوری بمونه
144
00:12:43,055 --> 00:12:45,390
باید با جادوگریابهایی که بهم وفادارن، تماس برقرار کنم
145
00:12:45,474 --> 00:12:47,726
و مطمئن بشم که به خدمتشون ادامه میدن
146
00:12:47,809 --> 00:12:50,687
اگه قرار باشه با ملکه روبرو بشیم، به کمکشون
نیاز داریم
147
00:12:52,105 --> 00:12:55,234
و چطور پیدات کنیم؟ -
به وقتش خودم پیداتون میکنم -
148
00:12:56,902 --> 00:12:58,862
توی برخورد با ملکه حواستون باشه
149
00:12:58,946 --> 00:13:03,075
اون با هر کس دیگهای که دیدی فرق داره
و الان توی قلمروی اون هستی
150
00:13:03,951 --> 00:13:05,202
از پس خودم بر میام
151
00:13:05,285 --> 00:13:08,205
آره، اما وقتی سرت رو از دست بدی، نه
152
00:13:12,292 --> 00:13:13,961
من هنوزم بهش اعتماد ندارم
153
00:13:15,379 --> 00:13:19,508
منم اما تا الان خطایی نکرده
154
00:13:21,093 --> 00:13:22,886
نمیتونیم با این عده زیاد بریم
155
00:13:22,970 --> 00:13:25,097
پاریس، تو همینجا با شارلوت بمون
156
00:13:25,180 --> 00:13:26,824
به محض اینکه پیداش کنیم، یکی میفرستیم دنبالتون
157
00:13:27,024 --> 00:13:28,851
من باید نزدیک شما باشم تا
حنیوا رو در امان نگه دارم
158
00:13:29,560 --> 00:13:32,396
و کی توی این 17 سال اخیر
حنیوا رو در امان نگه داشته؟
159
00:13:32,896 --> 00:13:34,022
بیا
160
00:13:34,773 --> 00:13:36,108
اینو امن نگه دار
161
00:13:38,443 --> 00:13:39,486
مراقب باش، بابا
162
00:13:50,038 --> 00:13:51,540
باید خودش باشه
163
00:14:04,094 --> 00:14:06,305
خیلی خوشحال میشه که بفهمه اینجاییم
164
00:14:08,682 --> 00:14:11,602
الان یه شاهدخته -
هنوزم مامانه -
165
00:14:13,187 --> 00:14:17,399
اگه نباشه چی؟
اگه اینجا بودن عوضش کرده باشه چی؟
166
00:14:20,152 --> 00:14:21,695
بعد نجاتش میدیم
167
00:14:34,208 --> 00:14:37,461
دو نگهبان، شش قدم
168
00:14:37,961 --> 00:14:39,671
دو نگهبان، شش قدم
169
00:14:46,929 --> 00:14:48,263
خودتون رو معرفی کنین
170
00:14:49,223 --> 00:14:50,724
من برای دیدن شاهدخت ماگرا اومدم
171
00:14:50,807 --> 00:14:52,935
شاهدخت توی کاخ با کسی ملاقات نمیکنه
172
00:14:53,018 --> 00:14:54,019
برو
173
00:14:54,645 --> 00:14:56,772
با من ملاقات میکنه -
گفتم برو -
174
00:15:02,694 --> 00:15:04,196
!حنیوا
175
00:15:06,657 --> 00:15:08,200
!ماگرا -
!مامان -
176
00:15:09,409 --> 00:15:10,410
بس کنین
177
00:15:12,913 --> 00:15:14,081
!بابا! بابا
178
00:15:16,458 --> 00:15:17,543
!بس کنین
179
00:15:18,919 --> 00:15:20,128
عقب بایستین
180
00:15:27,886 --> 00:15:28,887
بابا؟
181
00:15:29,680 --> 00:15:31,932
نه. یه خرسم
182
00:15:34,643 --> 00:15:35,811
پیدات کردم
183
00:15:35,894 --> 00:15:37,020
میدونستم پیدا میکنی
184
00:15:44,945 --> 00:15:47,030
مامان -
حنیوا -
185
00:15:48,073 --> 00:15:49,700
اوه دختر من
186
00:15:52,911 --> 00:15:56,957
فکر کردم مُردی -
چیزی نیست. الان جات امنه -
187
00:15:57,040 --> 00:15:59,793
پیدات کردم
پیدات کردم
188
00:15:59,877 --> 00:16:00,878
ماگرا
189
00:16:01,962 --> 00:16:04,464
نگفته بودی مهمون داریم
190
00:16:07,676 --> 00:16:08,677
بابا
191
00:16:10,804 --> 00:16:13,599
این "لرد هارلن" ـه
192
00:16:14,433 --> 00:16:18,395
خونه اونه -
عزیزم، اذیت نکن. خونه ما هست -
193
00:16:19,646 --> 00:16:23,108
چی؟ -
بابا، بهم گوش کن -
194
00:16:23,192 --> 00:16:26,570
بابا؟ این "بابا واس"ـه؟
195
00:16:26,653 --> 00:16:27,654
آره
196
00:16:29,489 --> 00:16:32,201
من هارلن هستم؛ لرد پنسا
197
00:16:33,577 --> 00:16:36,580
و ممکنه این خبر برات عجیب باشه
اما من با زنت ازدواج کردم
198
00:16:37,164 --> 00:16:39,333
بابا. بیا طبقه بالا
199
00:16:39,416 --> 00:16:42,961
اون چی میگه؟ -
بیا طبقه بالا و همه چیز رو توضیح میدم -
200
00:16:44,004 --> 00:16:45,005
بیا
201
00:16:45,088 --> 00:16:47,674
آره. بیاین همه بریم طبقه بالا
چای داغ بخوریم
202
00:16:47,758 --> 00:16:50,802
تو... دیگه حرف نزن
203
00:16:51,386 --> 00:16:53,680
احتمالش کمه -
نه اگه گلوت رو جر بدم -
204
00:16:54,348 --> 00:16:55,766
و زنمون رو بیوه کنی؟
205
00:16:55,849 --> 00:16:58,936
پس این "بابا واس"ـه؟
206
00:17:00,020 --> 00:17:01,021
تو کی هستی؟
207
00:17:02,064 --> 00:17:05,608
تو کی هستی؟" ملکهات... فقط همین"
208
00:17:07,109 --> 00:17:09,613
خوش اومدی، بابا واس
209
00:17:11,448 --> 00:17:13,700
و شنیدم که خواهرم اسم "حنیوا" رو آورد؟
210
00:17:16,662 --> 00:17:18,579
خواهش میکنم
211
00:17:19,580 --> 00:17:20,624
من حنیوام
212
00:17:36,223 --> 00:17:38,100
دعاهام اجابت شدن
213
00:17:39,852 --> 00:17:42,688
خانوادهی خواهرم بدون اینکه
آسیبی دیده باشن، برگشتن پیشش
214
00:17:45,649 --> 00:17:46,900
عزیزام
215
00:17:48,861 --> 00:17:52,698
همهتون باید برای شام بهم ملحق بشین
باید بازگشتتون در سلامت رو جشن بگیریم
216
00:18:00,664 --> 00:18:02,165
به نظرت منظورش الانه؟
217
00:18:06,003 --> 00:18:07,629
بابا واس قدرتمند
218
00:18:10,424 --> 00:18:13,260
آوازهت به گوشمون رسیده
و همونطور که انتظار میرفت ظاهر شدی
219
00:18:13,760 --> 00:18:16,847
جوری از بین نگهبانام رد شدی که انگار
یه سری علف هرز بلندن
220
00:18:17,389 --> 00:18:18,891
خیلی بلند به نظر نمیومدن
221
00:18:21,351 --> 00:18:23,270
یه سری از بهترین سربازان دنیان
222
00:18:23,937 --> 00:18:25,090
تو اونا رو فرستادی تا بچهها رو پیدا کنن و بکشن
223
00:18:25,290 --> 00:18:26,815
معلومه که نمیتونن با یه مرد بزرگ بجنگن
224
00:18:26,899 --> 00:18:27,900
بابا
225
00:18:30,235 --> 00:18:31,570
اشکالی نداره، ماگرا
226
00:18:32,738 --> 00:18:34,865
لازم نیست به خاطر من مودب باشه
227
00:18:34,948 --> 00:18:37,242
بالاخره هر چی نباشه، خانوادهایم
مگه نه؟
228
00:18:37,326 --> 00:18:38,744
!احسنت! احسنت
229
00:18:40,329 --> 00:18:45,209
بعدشم از اونجایی که در گذشته
،سرباز تریوانتیس و بردهدار بودی
230
00:18:45,292 --> 00:18:48,212
طبیعیه که سفر سفره زیاد ادب و نزاکت رو
رعایت نکنی
231
00:18:48,295 --> 00:18:49,546
سیبث، خواهش میکنم
232
00:18:49,630 --> 00:18:52,508
وایسا... تو بردهداری؟
233
00:18:53,509 --> 00:18:56,470
جدی؟ وای
234
00:18:57,221 --> 00:18:59,306
...یعنی قضاوت نمیکنم اما
235
00:19:00,182 --> 00:19:02,935
نه، قضاوت میکنم. خیلی -
ساکت باش دیگه -
236
00:19:03,018 --> 00:19:04,937
آره، هارلن
237
00:19:05,604 --> 00:19:08,774
خیلی ساکت باش
مثل یه موش کوچولو
238
00:19:08,857 --> 00:19:10,442
فقط برام خیلی جالبه که
239
00:19:10,526 --> 00:19:15,364
یه شاهدخت پایایی از بین این همه آدم
با یه "بردهدار" ازدواج کنه
240
00:19:15,447 --> 00:19:19,826
ولی گمونم جرلامارل
زیاد برات حق انتخابی نذاشت. مگه نه، ماگرا؟
241
00:19:19,910 --> 00:19:21,161
اونجور که ولت کرد؟
242
00:19:21,828 --> 00:19:23,830
عذر میخوام، لرد هارلن
243
00:19:23,914 --> 00:19:26,375
که جلوت در مورد معشوقههای قبلی زنت
صحبت میکنم
244
00:19:26,458 --> 00:19:30,212
نه، اشکالی نداره. اشکالی نداره
همهمون گذشتهی خودمون رو داریم. نه؟
245
00:19:31,129 --> 00:19:34,341
مثلاً اینجا قبلاً خونۀ من بوده
و الان خونۀ شماست
246
00:19:34,842 --> 00:19:37,219
و این معرکه همچنان ادامه داره
247
00:19:37,302 --> 00:19:39,388
نکته جالبی گذاشتی
248
00:19:40,514 --> 00:19:43,392
از اونجایی که حق مادرزادیم
،مسیر آیندهام رو از جوونی مشخص کرد
249
00:19:43,475 --> 00:19:46,728
گذشتهی چندان هیجانانگیز و
پر شرم و شایعهای ندارم که بگم
250
00:19:46,812 --> 00:19:51,650
گمونم از یه نظری به ماگرا غبطه میخوردم
251
00:19:52,985 --> 00:19:54,111
...آزادیای که
252
00:19:54,695 --> 00:19:57,614
در عین خودخواهانه به نظر اومدنش
253
00:19:57,698 --> 00:20:01,618
برای انتخاب مسیرش بدون توجه به دیگران
...و احساس مسئولیت نسبت به کسی داشت
254
00:20:01,702 --> 00:20:06,039
با کمال احترام، علیاحضرت
ماگرا زندگیش رو
255
00:20:06,123 --> 00:20:10,002
صرف عشقورزیدن به شوهرش، تربیت بچههاش
256
00:20:10,085 --> 00:20:12,379
و خدمت به مردم آلکنی کرده
257
00:20:12,462 --> 00:20:15,090
...با تمام احترام، زن کوهستانی
258
00:20:16,633 --> 00:20:20,304
به خاطر خواهرمه که مردم آلکنی
خائن به سلطنت محسوب میشن
259
00:20:20,387 --> 00:20:22,264
مردم آلکنی نمیتونن
خائن به سلطنت محسوب بشن
260
00:20:22,347 --> 00:20:23,932
دیگه مردم آلکنی وجود ندارن
261
00:20:24,016 --> 00:20:26,560
،اگه یه قبیلۀ مخفی ناپدید بشه
اصلاً از کجا میخوایم بدونیم چی سرشون اومده؟
262
00:20:26,643 --> 00:20:27,769
بسه
263
00:20:31,773 --> 00:20:33,358
پدرمون دلیل خیلی خوبی داشته که
264
00:20:33,442 --> 00:20:37,154
صحبت از سیاست سر سفره رو منع کرد
265
00:20:37,237 --> 00:20:38,655
حق گفتی، عزیزم
266
00:20:39,156 --> 00:20:42,743
کی شراب بیشتری میخواد؟ -
من -
267
00:20:43,744 --> 00:20:44,745
خندهداره
268
00:20:45,454 --> 00:20:49,166
وقتی بچه بودیم، من رمانتیک بودم
269
00:20:50,584 --> 00:20:53,587
ماگرا همیشه قسم میخورد که ازدواج نمیکنه
و الان به اینجا رسیدیم
270
00:20:54,296 --> 00:20:57,382
من ترشیده شدم
و اون فقط سر این میز دو تا شوهر داره
271
00:21:00,636 --> 00:21:02,679
قصد بیاحترامی نداشتم، بابا واس
272
00:21:02,763 --> 00:21:07,226
من خیلی خواهرم رو دوست دارم
حتی با اینکه بهم دروغ گفت و خیانت کرد
273
00:21:07,309 --> 00:21:08,936
ماگرا: تو شوهرمی. فقط تو رو دوست دارم
274
00:21:09,019 --> 00:21:11,271
هنوزم حاضرم براش جون بدم یا کسی رو بکشم
275
00:21:11,980 --> 00:21:13,941
گمونم تو هم همینطوری باشی
276
00:21:14,942 --> 00:21:16,735
و همینطور تو، لرد هارلن
277
00:21:17,569 --> 00:21:20,447
باعث افتخاره که در چنین جمع بزرگی باشم
278
00:22:26,388 --> 00:22:28,891
صدام برات آشنا نیست، سرباز؟
279
00:22:42,946 --> 00:22:46,033
حتی اگه آشنا بود هم غیرممکنه
چون شما مُردین
280
00:22:47,409 --> 00:22:48,827
فقط از درون
281
00:22:53,790 --> 00:22:55,876
ملکه گفت که خودکشی کردین
282
00:22:57,669 --> 00:23:02,674
ملکه همیشه با گفتن حقیقت مشکل داشته
283
00:23:02,758 --> 00:23:04,092
چنین نظری نداری؟
284
00:23:06,929 --> 00:23:08,180
داشته باشم هم جار نمیزنم
285
00:23:15,229 --> 00:23:20,234
خب... الان چه اتفاقی میفته؟
286
00:23:23,779 --> 00:23:25,030
!تا ببینیم
287
00:23:34,790 --> 00:23:36,542
کفون، حنیوا
288
00:23:37,459 --> 00:23:41,171
باید بدونین که مادرتون
هرگز از جستجو کردن شما دست برنداشت
289
00:23:41,255 --> 00:23:45,050
از لحظهای که از هم جدا شدین، تمام فکر و ذکرش
شما بودین
290
00:23:46,385 --> 00:23:49,972
مایه تاسفۀ که
همین که شما رسیدین، باید به سفری بره
291
00:23:50,055 --> 00:23:52,015
کاش اینطور نبود -
سفر؟ -
292
00:23:52,099 --> 00:23:53,100
چه سفری؟
293
00:23:53,183 --> 00:23:56,103
چی میگه؟ -
...فرصت نشد بهتون بگم -
294
00:23:56,186 --> 00:23:58,355
ماموریت بسیار حائز اهمیتی هست
295
00:23:59,690 --> 00:24:01,567
ماگرا به عنوان نمایندهی من
296
00:24:01,650 --> 00:24:04,278
به جلسهای با گروه اعزامی تریوانتیس میره
297
00:24:04,361 --> 00:24:06,280
الان میری؟
298
00:24:06,363 --> 00:24:09,867
.چند روزی بیشتر نیست... مجبورم
299
00:24:09,950 --> 00:24:11,326
منم باهات میام -
منم -
300
00:24:11,410 --> 00:24:13,203
نه -
نه -
301
00:24:14,121 --> 00:24:16,248
شما اعضای خانوادهی سلطنتی هستین
302
00:24:16,790 --> 00:24:19,626
اونقدر با ارزش هستین که تریوانتیسیها
ازتون نمیگذرن
303
00:24:20,794 --> 00:24:22,588
اصلاً نمیفهمن ما اونجاییم
304
00:24:23,797 --> 00:24:28,218
شما آیندهی این فرمانروایی
و به احتمال زیاد دنیا هستین
305
00:24:28,302 --> 00:24:30,429
نمیتونیم ریسک کنیم که بهتون آسیبی برسه
306
00:24:30,512 --> 00:24:32,723
خواهرم راست میگه
همینجا میمونین
307
00:24:32,806 --> 00:24:35,142
تازه برگشتین پیشم
دوباره از دستتون نمیدم
308
00:24:35,225 --> 00:24:38,562
مامان -
حنیوا، مادرت حرف قطعیش رو زد -
309
00:24:38,645 --> 00:24:42,274
ماگرا، تریوانتیسیها برای صلح
نماینده نمیفرستن
310
00:24:42,357 --> 00:24:43,984
اونا مذاکره نمیکنن
311
00:24:44,067 --> 00:24:48,238
من اسمشو "مذاکره" نمیذارم
قراره به خاک بیفتن و التماس کنن
312
00:24:48,322 --> 00:24:51,074
تریوانتسیها تا حالا التماس نکردن و نخواهند کرد
313
00:24:51,950 --> 00:24:54,203
تا حالا دشمن چنین قدرتمندی نداشتن
314
00:24:55,037 --> 00:24:57,164
یعنی تو؟ -
خدا -
315
00:24:58,832 --> 00:25:01,960
سربازهاشون گلوی خدات رو پاره میکنن
و خونش رو میخورن
316
00:25:02,044 --> 00:25:04,713
با این وجود، خود تریوانتیسیها
درخواست صلح دادن
317
00:25:04,796 --> 00:25:06,340
یا حقهست یا تله
318
00:25:06,423 --> 00:25:09,468
بابا، باید امتحان کنیم
...حتی اگه شانس کوچیکی باشه
319
00:25:09,551 --> 00:25:10,719
نیست
320
00:25:10,802 --> 00:25:12,638
پس توی میدون نبرد شکستشون میدیم
321
00:25:12,721 --> 00:25:15,557
احتمال اون کمترم هست -
پس میگی چیکار کنیم؟ -
322
00:25:15,641 --> 00:25:19,353
تریوانتیسیها مشغول جنگ با گنایتها
در غرب هستن
323
00:25:19,436 --> 00:25:21,230
کاری نکنین توجهشون به شرق جلب بشه
324
00:25:21,313 --> 00:25:23,357
اگه واسه این کار زیادی دیر باشه چی؟ -
پس تسلیم بشین -
325
00:25:23,440 --> 00:25:25,025
!مثل یه تریوانتیسی واقعی حرف میزنی
326
00:25:44,169 --> 00:25:46,380
باید درک کنی
327
00:25:46,463 --> 00:25:49,424
به (هارلن) نیاز داشتم تا در امانمون نگه داره
328
00:25:49,508 --> 00:25:51,510
اون کِرم کوچولو که یه فکر دیگهای میکنه
329
00:25:52,219 --> 00:25:53,720
شخصیتش همینجوریه
330
00:25:54,972 --> 00:25:58,809
بابا، تو همیشه بهم اعتماد داشتی
331
00:26:01,812 --> 00:26:03,772
و تو هم تمام اون مدت بهم دروغ گفتی
332
00:26:04,173 --> 00:26:09,234
از بین همهی آدمها تو یکی باید بیشتر از بقیه
با درد گذشتهای که بهتره فراموش بشه، آشنا باشی
333
00:26:09,278 --> 00:26:11,363
ولی خوشحال شدی که گذشتهت رو
یادت بندازن، شاهدخت
334
00:26:12,823 --> 00:26:15,367
...شاهدختی که از پایا فرار کرد
335
00:26:15,450 --> 00:26:18,537
روزی که به عنوان همسرت
بهت سوگند یاد کردم، مُرد
336
00:26:18,620 --> 00:26:20,163
پس بیا از اینجا بریم
337
00:26:21,540 --> 00:26:23,834
بیا بچههامون رو برداریم و به کوهستان برگردیم
338
00:26:23,917 --> 00:26:26,503
اونجا خوشحال بودیم و دوباره میتونیم باشیم
339
00:26:26,587 --> 00:26:29,548
کاش به همین راحتی بود -
به همین راحتیه -
340
00:26:29,631 --> 00:26:33,260
تو زن منی، اونا بچههامونن
و این گذشتهایه که میخواستی فراموش کنی
341
00:26:33,343 --> 00:26:35,345
خب، اینا هم مردم پدرم هستن
342
00:26:38,140 --> 00:26:43,854
اون در بستر مرگش بهم التماس کرد که
از اونا در برابر خواهرم محافظت کنم
343
00:26:43,937 --> 00:26:45,397
و من سرافکندهش کردم
344
00:26:47,024 --> 00:26:51,320
من پایا رو ول کردم
و خیلیها به دست سیبث مُردن
345
00:26:55,616 --> 00:26:59,953
من تنها کسیم که میتونه واقعاً
تاج و تخت پادشاهی رو ازش بگیره
346
00:27:00,037 --> 00:27:01,705
و فرمانروایی رو نجات بده
347
00:27:04,124 --> 00:27:06,293
پس شاهدختبودن برات کافی نیست
348
00:27:07,544 --> 00:27:09,338
میخوای ملکه هم باشی؟
349
00:27:09,421 --> 00:27:12,299
فقط تا وقتی که مطمئن بشم
صلحی بادوام برقرار میشه
350
00:27:12,382 --> 00:27:14,760
و بعد قدرت رو به دست هارلن میدم
351
00:27:14,843 --> 00:27:18,305
ماگرا، هارلن داره تو رو بازیچهی خودش میکنه
352
00:27:18,889 --> 00:27:22,518
نه، من اونو بازیچهی خودم کردم
353
00:27:24,269 --> 00:27:26,897
داری مهمترین چیز برات رو فراموش میکنی
354
00:27:26,980 --> 00:27:30,359
تو، من، حنیوا، کفون
ما از همه مهمتریم
355
00:27:30,442 --> 00:27:32,152
من برای بچههام میمیرم
356
00:27:32,236 --> 00:27:35,405
من ازت نمیخوام براشون بمیری
میخوام براشون زنده بمونی
357
00:27:35,489 --> 00:27:36,490
...اگه فرار کنم
358
00:27:37,282 --> 00:27:40,035
،اگه فرار کنم و دوباره به خواهرم پشت کنم
359
00:27:40,118 --> 00:27:43,914
دیگه هرگز جای کفون و حنیوا امن نیست
360
00:27:45,499 --> 00:27:49,628
هجده ساله که اونا رو در امان نگه داشتم
میتونم از خودمون محافظت کنم
361
00:27:49,711 --> 00:27:52,297
اینجا نمیتونم اینکارو کنم -
میدونم اما من میتونم -
362
00:27:52,840 --> 00:27:55,843
میتونم از اونا و تو محافظت کنم
363
00:27:55,926 --> 00:27:58,720
خوبه، خوبه
هردوتون اینجایین
364
00:27:58,804 --> 00:28:02,307
حالا بیاین در مورد قرار خوابمون صحبت کنیم
365
00:28:02,933 --> 00:28:05,811
طبیعتاً در شرایط معمول
366
00:28:05,894 --> 00:28:07,980
!پذیرای هرگونه فعالیت گروهی هستم
367
00:28:08,063 --> 00:28:10,315
هارلن -
به نظرت چرا تختم اینقدر بزرگه؟ -
368
00:28:10,399 --> 00:28:11,692
بس کن
369
00:28:13,360 --> 00:28:14,820
ببخشین
370
00:28:14,903 --> 00:28:19,616
فقط میخوام این وضعیت حساس رو
به نحو احسن مدیریت کنم
371
00:28:21,910 --> 00:28:25,372
اصلاً بهش گفتی خونه منه؟
خونه منه
372
00:28:27,124 --> 00:28:28,208
کسی واسش مهم نیست
373
00:28:29,001 --> 00:28:30,335
مستی
374
00:28:31,420 --> 00:28:32,546
آره
375
00:28:33,672 --> 00:28:35,841
و گمونم دلیل خوبیم واسش داشته باشم
376
00:28:36,758 --> 00:28:39,094
ببین، بابا... بابا...واس
377
00:28:39,178 --> 00:28:42,890
برام مهم نیست اینجا چیکار میکنی با زنم... با زنمون
378
00:28:43,432 --> 00:28:44,892
مهم نیست
379
00:28:44,975 --> 00:28:50,480
اما اگه مردم بفهمن واسه همهمون بد میشه
380
00:28:51,690 --> 00:28:55,027
اتحادهای مخفی فقط وقتی جواب میدن
که مخفی باشن
381
00:28:55,110 --> 00:28:58,030
اگه همینجور حرف بزنه، گلوش رو
از حلقومش بیرون میکشم
382
00:28:58,113 --> 00:28:59,990
با همه همینطوره؟
383
00:29:00,073 --> 00:29:02,242
لطفاً تنهامون بذار
384
00:29:05,412 --> 00:29:06,413
هر جور مایلی
385
00:29:08,832 --> 00:29:10,584
...بابا واس، میدونی
386
00:29:10,667 --> 00:29:13,170
به مرور میفهمی که
من دشمنت نیستم
387
00:29:13,962 --> 00:29:16,757
اما این باعث نمیشه زیاد خطرناک نباشم
388
00:29:19,176 --> 00:29:22,513
ممکنه خونهام رو از دست داده باشم
اما اینجا هنوزم شهر منه
389
00:29:22,596 --> 00:29:25,641
و به صلاحته که مراقب حرف زدنت با من باشی
390
00:29:40,697 --> 00:29:44,326
الان بهت نیاز دارم
بیش از هر وقت دیگهای
391
00:29:52,668 --> 00:29:53,669
بابا؟
392
00:29:57,714 --> 00:29:59,299
اونا چه بلایی سرت آوردن؟
393
00:30:01,260 --> 00:30:02,761
باید اون (حنیوا) رو پس میگرفتم
394
00:30:15,482 --> 00:30:17,860
راستش نمیدونم ملکه چه فکری میکنه
395
00:30:18,360 --> 00:30:20,237
جادوگر توی خانواده سلطنتی؟
396
00:30:20,320 --> 00:30:23,824
فکر میکنه مردم اینو تحمل میکنن؟
...اگه جای دروازهها شورش بشه
397
00:30:23,907 --> 00:30:26,493
صداتو بیار پایین
و گرنه ملکه زبونت رو قطع میکنه
398
00:30:34,710 --> 00:30:35,711
"پیشگو"
399
00:30:36,670 --> 00:30:38,046
تویی؟
400
00:30:42,676 --> 00:30:44,469
اسمم "پاریس"ـه
401
00:30:46,013 --> 00:30:47,181
"پاریس"
402
00:30:49,099 --> 00:30:51,310
واسه شاهدخت یه پیام اضطراری دارم
403
00:31:01,528 --> 00:31:04,198
تو سربازی هستی که کفون رو به پنسا آورد
404
00:31:05,282 --> 00:31:06,283
آره
405
00:31:07,284 --> 00:31:09,703
گفت که بقیه سربازها چندان تمایلی به آوردنش نداشتن
406
00:31:11,872 --> 00:31:13,957
ما دستور داشتیم و من ازشون پیروی کردم
407
00:31:14,791 --> 00:31:17,920
و الان از دستور کی پیروی میکنی؟
408
00:31:18,754 --> 00:31:22,841
بیست سال به فرمانده جادوگریاب
سوگند وفاداری یاد کردم
409
00:31:24,176 --> 00:31:25,802
ترک این عادت چندان آسون نیست
410
00:31:28,764 --> 00:31:31,683
حتما این رو به ماگـ.... شاهدخت میدم
411
00:31:34,728 --> 00:31:36,855
اونروز توی جنگل
412
00:31:38,524 --> 00:31:39,900
روم تاثیر گذاشتی
413
00:31:42,319 --> 00:31:44,780
برام سواله چه حسی داره که
414
00:31:44,863 --> 00:31:48,033
اتفاقاتی که میفتن رو قبل از وقوعشون بدونی
415
00:31:51,370 --> 00:31:55,958
بیشتر به این معنیه که همیشه نگرانم
416
00:32:01,046 --> 00:32:02,589
تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکردم
417
00:32:03,715 --> 00:32:05,801
...حالا که حرف از اون نگرانیها شد
418
00:32:10,931 --> 00:32:15,060
تو قبلاً از کفون محافظت کردی
الان هم این کار رو بکن
419
00:32:16,144 --> 00:32:20,232
نزدیکش باش و از دردسر دور نگهش دار
420
00:32:22,401 --> 00:32:26,864
من اونو وارد این دنیا کردم
ولی دیگه به حرفم گوش نمیده
421
00:32:31,910 --> 00:32:33,412
کاری که میگی رو انجام میدم
422
00:32:34,538 --> 00:32:37,332
خوبه. خوبه
ممنونم
423
00:32:37,416 --> 00:32:38,417
...اما
424
00:32:40,043 --> 00:32:42,796
فقط به خاطر اینکه تو اینو ازم میخوای
425
00:32:49,636 --> 00:32:51,388
اسمت "تود" هست؟
[به معنی وزغ]
426
00:32:51,471 --> 00:32:52,764
آره
427
00:32:52,848 --> 00:32:54,641
چه اسم مسخرهایه
428
00:32:55,601 --> 00:32:58,228
متاسفانه والدینم چندان خلاقیت نداشتن
429
00:33:02,649 --> 00:33:03,650
همینجا منتظر بمون
430
00:33:46,360 --> 00:33:47,778
شاهدخت ماگرا
431
00:33:51,990 --> 00:33:53,909
صدای حرفزدن یه مُرده رو میشنوم
432
00:33:58,664 --> 00:34:00,374
پس بیا از نزدیکتر گوش بده
433
00:34:03,752 --> 00:34:05,045
واقعاً خودتی؟
434
00:34:08,924 --> 00:34:10,050
تاماکتی
435
00:34:11,217 --> 00:34:14,972
ظاهراً باید تبریک بگم
مراسم عروسی در کار بود؟
436
00:34:16,931 --> 00:34:20,601
آره. وقتی تو مُرده بودی، میخواستم اوضاع رو
درست کنم
437
00:34:20,686 --> 00:34:22,145
با ازدواج با یه لرد؟
438
00:34:22,228 --> 00:34:27,525
سربازان پنسایی اول به هارلن
و دوم به ملکه وفادارن
439
00:34:29,277 --> 00:34:30,279
خوبه
440
00:34:31,446 --> 00:34:34,783
اگه میخوایم خواهرت رو شکست بدیم، به هر نیرویی که
گیرمون بیاد نیاز داریم
441
00:34:34,867 --> 00:34:37,786
همهمون با هم موافقیم
هارلن مهرهی با ارزشیه
442
00:34:37,870 --> 00:34:40,080
کی اقدام کنیم؟ -
دارم با نهایت سرعت کار میکنم -
443
00:34:40,163 --> 00:34:41,998
توضیح اینکه چرا نمُردم وقتی خودم رو
...در راستای خدمت به ملکه کشتم
444
00:34:42,081 --> 00:34:43,958
یکمی پیچیدهتر از چیزیه که انتظار داشتم
445
00:34:44,042 --> 00:34:46,043
چقدر وقت میخوای؟ -
بیشتر از اونی که داریم -
446
00:34:46,128 --> 00:34:50,507
از اون چیزی که میشنوم، خواهرت تا چند روز دیگه
با "پایا" وارد جنگ میشه
447
00:34:51,007 --> 00:34:52,301
شایدم نه
448
00:34:52,384 --> 00:34:55,762
من متقاعدش کردم تا بذاره ترتیب یه جلسه دیپلماتیک
با تریوانتیسی ها بدم
449
00:34:55,846 --> 00:34:57,598
چرا تریوانتیسیها باید دنبال صلح باشن
450
00:34:57,681 --> 00:34:59,516
وقتی در وهله اول اصلاً اعلان جنگ نکردن؟
451
00:34:59,600 --> 00:35:00,726
وقتکُشیه
452
00:35:00,809 --> 00:35:03,270
تا سربازها بتونن از جبهه غربی لشگرکشی کنن
453
00:35:03,353 --> 00:35:07,691
خودت گفتی که تریوانتیسیها
در جبهه غربی مشغول مبارزهن
454
00:35:07,774 --> 00:35:10,319
خب، امکان نداره بخوان توی شرق
یه جنگ دیگه داشته باشن
455
00:35:11,320 --> 00:35:15,908
حتی اگه انگیزههای پنهانی دیگهای هم
داشته باشن، بازم احتمال صلح وجود داره
456
00:35:15,991 --> 00:35:20,162
،تا وقتی خواهرت روی تخت پادشاهی نشسته
صلحی در کار نیست
457
00:35:22,414 --> 00:35:28,462
هر چند... کُشتن ملکه یا حتی خلع کردنش هم
کار آسونی نیست
458
00:35:29,421 --> 00:35:33,800
قوانین دور از ذهن زیادی
برای محافظت از ملکه نوشته شدن
459
00:35:33,884 --> 00:35:36,220
و تو با همهی این قوانین آشنایی؟ -
نه. نه همشون -
460
00:35:36,303 --> 00:35:37,346
من آشنام
461
00:35:38,430 --> 00:35:41,725
پس تو جادوگریابهات رو جمع کن
و بذار من به فکر قوانین باشم
462
00:35:41,808 --> 00:35:43,060
نقشهای داری؟
463
00:35:44,520 --> 00:35:45,521
بیش از یکی
464
00:35:48,815 --> 00:35:50,859
خیلی با جوری که ما بزرگ شدیم، فرق داره
465
00:35:50,943 --> 00:35:54,655
باید تریوانتیس رو ببینی
پنسا در مقابلش مثل نقطهست
466
00:35:54,738 --> 00:35:56,657
جای فوقالعادهایه
467
00:35:58,534 --> 00:36:02,037
البته به جز بردهها و اینکه رُبودنت
468
00:36:03,497 --> 00:36:05,207
همهی تریوانتیسیها بد نیستن
469
00:36:10,546 --> 00:36:14,299
با یکی اونجا آشنا شدم
یکی مثل ما
470
00:36:16,927 --> 00:36:19,221
جدی؟ -
آره -
471
00:36:20,889 --> 00:36:24,434
و با "جرلامارل" هم نسبتی نداره
هم مادر و هم پدرش نابینان
472
00:36:26,353 --> 00:36:28,438
پس فقط نسل جرلامارل نیست
473
00:36:30,357 --> 00:36:31,817
واقعاً بینایی داره برمیگرده
474
00:36:32,526 --> 00:36:34,027
خیلی از این بابت خوشحال به نظر نمیای
475
00:36:34,111 --> 00:36:35,988
ببین با دنیا چیکار کرده
476
00:36:36,780 --> 00:36:37,948
ببین با ما چیکار کرده
477
00:36:38,031 --> 00:36:40,117
بینایی که دنیا رو نابود نکرد
478
00:36:41,577 --> 00:36:42,870
مردم کردن
479
00:36:44,746 --> 00:36:46,540
بلدن با بینایی یا بدون بینایی اینکارو بکنن
480
00:36:47,165 --> 00:36:49,376
ببین چطور ملکه میخواد علیه تریوانتیس جنگ به راه بندازه
481
00:36:49,459 --> 00:36:53,297
داره از مردمش محافظت میکنه
مگه وظیفهی یه ملکه همین نیست؟
482
00:36:53,380 --> 00:36:56,091
چرا از یکی دفاع میکنی که تمام عمرمون
میخواسته ما رو پیدا کنه و بکشه؟
483
00:36:56,175 --> 00:36:58,010
نمیدونسته که خانوادهاش هستیم
484
00:36:59,178 --> 00:37:01,638
اگه مامان حرفی میزد، شاید مجبور نبودیم قایم بشیم
485
00:37:01,722 --> 00:37:03,056
مامان داشت از ما محافظت میکرد
486
00:37:05,434 --> 00:37:06,435
شـاید
487
00:37:08,437 --> 00:37:10,105
شـایدم داشت از خودش محافظت میکرد
488
00:37:11,106 --> 00:37:13,358
در هر صورت من به مادرم بیشتر اعتماد دارم تا ملکه
489
00:37:14,318 --> 00:37:15,903
جرلامارل چی؟
490
00:37:16,403 --> 00:37:20,157
به اونم اعتماد داشتی
و "بوتز" رو هم ضمانت کردی
491
00:37:22,075 --> 00:37:24,953
واقعاً میخوای وقتی یه چاقو
جای سرت گرفتم، منو کُفری کنی؟
492
00:37:26,580 --> 00:37:27,789
ببخشید
493
00:37:32,878 --> 00:37:33,921
منم
494
00:37:36,798 --> 00:37:37,925
واسه همه چیز
495
00:37:43,847 --> 00:37:46,767
خیلی خب
مطمئنی میخوای اینکارو کنی؟
496
00:37:47,768 --> 00:37:48,810
انجامش بده
497
00:38:04,409 --> 00:38:06,954
پاریس؟ -
آره. بیا اینجا -
498
00:38:08,497 --> 00:38:09,498
بشین
499
00:38:11,291 --> 00:38:12,668
پیشم بشین
500
00:38:15,754 --> 00:38:19,424
پس دنیا از این رو به اون رو شده
501
00:38:20,425 --> 00:38:21,677
آره
502
00:38:27,516 --> 00:38:28,767
ببخشید
503
00:38:31,895 --> 00:38:34,606
ببخشید که بهت در مورد این قضایا نگفتم
504
00:38:36,316 --> 00:38:37,943
در مورد اینکه کی بودم
505
00:38:39,319 --> 00:38:43,907
ماگرا، من میدونم تو واقعاً کی هستی
506
00:38:47,619 --> 00:38:52,291
و در رابطه با این هم... خوشحالم که بهم نگفتی
507
00:38:53,208 --> 00:38:55,752
و گرنه رازت رو از "بابا" مخفی نمیکردم
508
00:38:56,628 --> 00:38:58,255
خیلی عصبانیه
509
00:38:59,506 --> 00:39:01,425
و انتظار داشتی چطوری باشه؟
510
00:39:02,426 --> 00:39:07,180
وقتی زنش رو پیدا میکنه و
میبینه با یکی دیگه ازدواج کرده؟
511
00:39:07,306 --> 00:39:08,849
اون رو بهش توضیح دادم
512
00:39:10,559 --> 00:39:15,480
...این رو هم بهش توضیح دادی که چرا
513
00:39:15,564 --> 00:39:18,025
نگفتی که دختر "کین" هستی؟
514
00:39:20,194 --> 00:39:22,029
نمیخواد به حرفم گوش بده
515
00:39:23,572 --> 00:39:28,035
نمیتونم از این وضعیت فرار کنم
باید بمونم
516
00:39:29,161 --> 00:39:30,913
برای حنیوا و کُفون
517
00:39:32,664 --> 00:39:35,167
برای حنیوا و کُفون میمونی؟
518
00:39:35,667 --> 00:39:37,002
پس کی؟
519
00:39:40,923 --> 00:39:42,799
تاج پادشاهی حق مادرزادیته
520
00:39:45,719 --> 00:39:47,971
به سر گذاشتنش چیز کمی نیست
521
00:39:57,064 --> 00:39:58,065
...میدونی
522
00:40:01,735 --> 00:40:04,238
تو بودی که این سفر رو آغاز کردی
523
00:40:06,782 --> 00:40:10,661
تو بودی که به حنیوا و کفون خوندن یاد دادی
524
00:40:12,496 --> 00:40:16,166
بهشون داستانهایی در مورد "جرلامارل بزرگ" گفتی
525
00:40:18,919 --> 00:40:20,087
پدرشون
526
00:40:23,757 --> 00:40:25,843
اگه به من بود، اصلاً از اون کوهستان بیرون نمیومدم
527
00:40:31,765 --> 00:40:33,851
دیر یا زود باید میرفتیم
528
00:40:35,352 --> 00:40:38,188
کوهستانها هرگز نمیتونستن جلودارت بشن
529
00:40:45,571 --> 00:40:46,989
دلم برات تنگ شده بود
530
00:41:19,479 --> 00:41:20,606
کفون
531
00:41:21,398 --> 00:41:22,649
اینجا چیکار میکنی؟
532
00:41:24,568 --> 00:41:25,903
به صدای جهان گوش میدم
533
00:41:27,446 --> 00:41:28,739
چی میشنوی؟
534
00:41:30,949 --> 00:41:32,784
همهچیز
بیا
535
00:41:36,246 --> 00:41:38,081
اون چشماتو ببند
536
00:41:40,667 --> 00:41:42,377
بذار صدا ذهنت رو فرا بگیره
537
00:41:47,341 --> 00:41:50,260
حالا... بگو چی میشنوی؟
538
00:41:53,639 --> 00:41:55,015
راستش هیچی
539
00:41:55,516 --> 00:41:57,267
هیچی هیچوقت "هیچی" نیست
540
00:41:57,893 --> 00:41:59,895
حتی نبودِ صدا هم یه چیزی بهت میگه
541
00:42:06,026 --> 00:42:07,027
بابا
542
00:42:08,487 --> 00:42:10,948
میدونم
صدای اومدنش رو شنیدم
543
00:42:11,949 --> 00:42:13,325
فقط آروم باش
544
00:42:15,035 --> 00:42:17,287
داره آروم نفس میکشه
نیومده شکار
545
00:42:20,707 --> 00:42:24,628
بیا
رفت به بقیه ملحق بشه
546
00:42:31,718 --> 00:42:33,095
از دست مامان عصبانیای؟
547
00:42:39,434 --> 00:42:42,020
کاری که مادرت میکنه برای تو و خواهرته
548
00:42:45,274 --> 00:42:46,692
برای تو چی؟
549
00:42:53,782 --> 00:42:56,368
مطمئن بودم که وقتی رسیدی، هارلن رو
از پشت بوم پرت میکنی
550
00:42:58,662 --> 00:42:59,913
تو فکرش بودم
551
00:43:04,710 --> 00:43:06,295
نباید بذاری هارلن پیروز بشه
552
00:43:09,339 --> 00:43:10,674
هارلن اهمیتی نداره
553
00:43:12,134 --> 00:43:13,760
کل اینجا اهمیتی نداره
554
00:43:15,012 --> 00:43:16,388
ما دوباره با همیم
555
00:43:19,057 --> 00:43:21,518
فقط باید بفهمم چطور از اینجا بیرون بیایم
556
00:43:22,603 --> 00:43:24,021
برگردیم جایی که بهش تعلق داریم
557
00:43:26,940 --> 00:43:30,401
من که به فکرم نمیرسه
جایی که همهمون بهش تعلق داشته باشیم، کجاست
558
00:43:46,293 --> 00:43:47,586
وایسا
صداشو میشنوم
559
00:43:49,588 --> 00:43:50,589
بهم بگو
560
00:44:03,101 --> 00:44:04,102
بله؟
561
00:44:04,186 --> 00:44:06,813
لرد هارلن، اسبِ برادرتون توی باغ
در حال دویدن پیدا شد
562
00:44:06,897 --> 00:44:08,649
زین شده ولی کسی سوارش نیست
563
00:44:09,983 --> 00:44:11,777
خب، اولین بار که نیست
564
00:44:12,611 --> 00:44:16,406
کریگن عادت داره وقتی عجله داره
اولین اسبی که میبینه رو سوار بشه
565
00:44:17,741 --> 00:44:20,953
ببین، اسب روی توی اصطبلم بذار
خودش وقتی برسه خونه، برش میداره
566
00:44:21,453 --> 00:44:26,500
قربان، یه کیفی روی زین بود
و روش پیامی برای شما بود
567
00:44:51,608 --> 00:44:52,860
اوه نه
568
00:44:55,320 --> 00:44:56,321
نه
569
00:45:33,901 --> 00:45:34,943
چی شده؟
570
00:45:46,121 --> 00:45:48,248
چیه؟ چی شده؟
571
00:45:50,250 --> 00:45:51,502
"کِری"
572
00:45:53,003 --> 00:45:54,254
"کِریگن"
573
00:45:56,006 --> 00:45:57,299
واقعاً متاسفم
574
00:46:14,983 --> 00:46:15,984
کُفون؟
575
00:46:18,195 --> 00:46:19,446
خودتو چطور وفق دادی؟
576
00:46:20,656 --> 00:46:21,907
خیلی خوب. ممنون
577
00:46:29,998 --> 00:46:31,208
یکم میخوای؟
578
00:46:34,378 --> 00:46:35,379
البته
579
00:46:53,313 --> 00:46:56,984
مادرت
این خونه
580
00:46:58,235 --> 00:47:00,028
لابد هضمش سخته
581
00:47:03,323 --> 00:47:04,324
آره
582
00:47:20,632 --> 00:47:22,050
چیزی اذیتتون میکنه؟
583
00:47:24,511 --> 00:47:26,388
یه لحظه فراموش کردم که بینایی
584
00:47:29,141 --> 00:47:32,561
گمونم بتونی دردم رو ببینی؟
585
00:47:34,062 --> 00:47:35,063
آره
586
00:47:36,857 --> 00:47:38,567
!چه نعمت خوبی باید باشه
587
00:47:43,322 --> 00:47:45,532
از طرفی هم، به این معنیه که
چارهای جز اعتماد کردن بهت ندارم
588
00:47:47,826 --> 00:47:49,453
...چونکه یه رازه
589
00:47:50,537 --> 00:47:51,538
کفون
590
00:47:53,332 --> 00:47:54,750
باید بین خودمون بمونه
591
00:47:55,667 --> 00:47:57,878
البته. میمونه
592
00:48:09,806 --> 00:48:11,350
من بچه رو از دست دادم
593
00:48:18,565 --> 00:48:20,150
از من گرفته شد
594
00:48:22,528 --> 00:48:23,862
خیلی متاسفم
595
00:48:32,913 --> 00:48:34,414
...وقتی مردم بفهمن
596
00:48:34,498 --> 00:48:38,293
توی روستامون ما همیشه این اتفاق میفتاد
مردم درک میکنن
597
00:48:40,087 --> 00:48:41,588
اینجا روستاتون نیست
598
00:48:42,840 --> 00:48:44,800
و منم اهل آلکنی نیستم
599
00:48:44,883 --> 00:48:47,845
من جلوی کل شهر ایستادم و
اعلام کردم باردارم
600
00:48:47,928 --> 00:48:50,472
یه بچهی بینا که الان دیگه به دنیا نمیاد
601
00:48:52,850 --> 00:48:56,270
فکر میکنن من... دیگه برگزیده نیستم
602
00:48:57,604 --> 00:48:59,439
که دیگه ملکهی خدا نیستم
603
00:49:00,732 --> 00:49:01,900
پس بهشون حقیقت رو بگین
604
00:49:03,986 --> 00:49:08,115
درک میکنن
باهاتون همدردی میکن، مثل من
605
00:49:08,198 --> 00:49:09,658
ببخشید
606
00:49:09,741 --> 00:49:10,826
ممنونم
607
00:49:13,662 --> 00:49:14,997
ممنونم، کفون
608
00:49:19,376 --> 00:49:23,839
اعتراف میکنم. من اومدم اینجا چونکه
میخواستم با یکی درد دل کنم
609
00:49:26,300 --> 00:49:29,428
به شدت احساس کردم که میتونم بهت اعتماد کنم
610
00:49:30,762 --> 00:49:32,347
از لحظهای که هم رو دیدیم، این حس رو داشتم
611
00:49:33,432 --> 00:49:35,517
تو هم احساس میکنی میتونی بهم اعتماد کنی؟
612
00:49:41,148 --> 00:49:42,149
نمیدونم
613
00:49:45,444 --> 00:49:48,197
چونکه جادوگریابِ من
مردمتون رو کُشت؟
614
00:49:48,280 --> 00:49:49,281
آره
615
00:49:53,702 --> 00:49:56,205
امیدوارم بتونم کمک کنم درک کنی که
616
00:49:56,288 --> 00:50:00,918
،اگه میدونستم ماگرا و بچههای اونن
617
00:50:01,543 --> 00:50:02,544
...من
618
00:50:03,962 --> 00:50:06,465
نمیخوام ازم متنفر باشی، کفون -
من شما رو نمیشناسم -
619
00:50:06,548 --> 00:50:09,301
اما میخوام بشناسی! میخوام منو بشناسی
620
00:50:10,594 --> 00:50:12,596
وقتی ملکه باشی، خیلی احساس تنهایی میکنی
621
00:50:16,016 --> 00:50:19,895
اونقدر تنها بودم که ترسیدم مبادا
قدرتِ ارتباط برقرار کردن رو از دست داده باشم
622
00:50:21,522 --> 00:50:23,690
اما الان احساس میکنم با تو ارتباط برقرار کردم
623
00:50:24,274 --> 00:50:28,362
تو یه خصوصیتی داری که منو آروم میکنه
624
00:50:29,154 --> 00:50:30,906
که بهم امید میده
625
00:50:33,325 --> 00:50:34,326
امید برای چی؟
626
00:50:35,118 --> 00:50:36,620
آیندهی پایا
627
00:50:37,454 --> 00:50:39,122
من که تا ابد زنده نمیمونم
628
00:50:39,206 --> 00:50:44,545
وظیفهی فرمانروایی بر این سلطنت مقدس
روزی به دوش تو میفته
629
00:50:45,170 --> 00:50:48,131
بار سنگینی برای هر زن و مرد فانیای هست
630
00:50:48,674 --> 00:50:53,762
این چند سالی که روی تخت پادشاهی نشسته بودم
...فقط برای این بارش رو به دوش کشیدم
631
00:50:53,846 --> 00:50:58,767
که همیشه یکی کنار من
...در درونم بود
632
00:51:01,353 --> 00:51:03,605
تکتک حرکاتم رو هدایت میکرد
633
00:51:04,439 --> 00:51:07,234
منظورتون خداست؟ -
آره، کفون -
634
00:51:07,901 --> 00:51:09,736
که بدون اون هیچیم
635
00:51:11,780 --> 00:51:14,449
بهت نشون میدم که
636
00:51:14,533 --> 00:51:17,035
...چطور از خدا مشورت بگیری -
سیبث -
637
00:51:17,119 --> 00:51:19,246
تا در زمان نیاز بتونی صداش رو تشخیص بدی
638
00:51:19,329 --> 00:51:21,081
و اون هم مال تو رو تشخیص میده
639
00:51:23,625 --> 00:51:27,838
گوش کن
برای شنیدنش، باید اول حسش کنی
640
00:51:34,845 --> 00:51:38,015
بذار شعلهش بهت گرما ببخشه
همونطور که ایزد خورشید به زمین گرما میبخشه
641
00:51:38,098 --> 00:51:39,600
آره. حسش کن
642
00:51:43,896 --> 00:51:44,897
آره
643
00:51:46,356 --> 00:51:47,816
منو حس کن، کفون
644
00:51:49,735 --> 00:51:53,822
خودت رو در من رها کن
و بعد خدا رو پیدا میکنی
645
00:51:54,907 --> 00:51:57,326
آره، منو حس کن
646
00:51:58,285 --> 00:51:59,494
منو حس کن
647
00:52:07,651 --> 00:52:15,383
بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال
www.30nama.com