1 00:00:01,000 --> 00:00:04,000 ‫ترجمه و زیرنویس از ‫ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، آرش شامرادلو ‫Arda.ir 2 00:00:04,024 --> 00:00:06,524 ‫Sermovie ‫دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال 3 00:00:06,750 --> 00:00:08,125 ‫باید سوگند بخوری 4 00:00:08,708 --> 00:00:11,958 ‫اولین نمونه‌ی یه ماده معدنی جدید 5 00:00:12,333 --> 00:00:14,767 ‫تضمین‌هایی که الروند داده خیلی قانع‌کننده بوده 6 00:00:14,791 --> 00:00:18,125 ‫که گیل-گالاد از فرستادن اون ‫به اینجا هیچ نیت بدی نداشته 7 00:00:18,250 --> 00:00:19,851 ‫چیز دیگه‌ای این وسط در کاره. 8 00:00:19,875 --> 00:00:22,041 ‫به لیندون برو. اون چیز رو پیدا کن. 9 00:00:23,458 --> 00:00:25,698 ‫از دریابانی اخراجید! ‫هر سه‌تاتون! 10 00:00:25,750 --> 00:00:26,666 ‫بسه! 11 00:00:26,667 --> 00:00:29,625 ‫من همین حالا زندگی دوستام رو نابود ‫و نام خانواده‌ام رو لکه‌دار کردم 12 00:00:30,958 --> 00:00:33,792 ‫به پیش آدم‌هایی برو که ‫توی برج نگهبانی قدیمی پناه گرفتن 13 00:00:34,291 --> 00:00:35,875 ‫پیامی رو بهشون برسون 14 00:00:35,916 --> 00:00:39,166 ‫این که مردمت شاید زنده بمونن ‫اگه از ادعاشون نسبت به این زمین‌ها بگذرن 15 00:00:39,250 --> 00:00:40,875 ‫و با اون بیعت کنن 16 00:00:42,500 --> 00:00:45,041 ‫یک روز، شاه واقعی ما برمی‌گرده 17 00:00:45,666 --> 00:00:49,375 ‫باور دارم مردی که توی زندان ‫نگهش داشتی، وارث گمشده و در تبعید 18 00:00:49,458 --> 00:00:51,250 ‫تاج و تخت سرزمین‌های جنوبیه 19 00:00:51,916 --> 00:00:53,500 ‫ازتون درخواست می‌کنم کنارم بجنگید 20 00:00:53,583 --> 00:00:55,125 ‫- من خدمت خواهم کرد! ‫- من خدمت خواهم کرد! 21 00:00:55,208 --> 00:00:57,666 ‫قبل از این که سائورون زمین‌هاشون رو تصاحب کنه 22 00:01:01,083 --> 00:01:04,125 ‫تو دروغ گفتی و یه خارجی ‫خطرناک رو بینمون آوردی 23 00:01:07,375 --> 00:01:09,083 ‫ما رو پشت سر رها می‌کنن 24 00:01:10,083 --> 00:01:11,883 ‫این طوری هم‌پای بقیه پیش میریم 25 00:01:12,125 --> 00:01:14,208 ‫اون به ما کمک می‌کنه و...ما به اون 26 00:03:01,375 --> 00:03:04,333 ‫موها جر می‌خورن. موها جر می‌خورن. 27 00:03:04,416 --> 00:03:06,250 ‫نه. مها...مهاجرت. 28 00:03:06,333 --> 00:03:08,833 ‫این طوری، مُـ-ها-جـ-رت 29 00:03:10,750 --> 00:03:14,041 ‫یعنی جابه‌جا شدن ‫کاریه که ما هارفوت‌ها می‌کنیم 30 00:03:14,125 --> 00:03:17,125 ‫ببین، ما...ما توی جنگل قدیمی اتراق می‌کنیم 31 00:03:17,208 --> 00:03:21,208 ‫و برای ییلاق به نورفیلد گلن میریم ‫تا مادامی که میشه حلزون جمع کنیم 32 00:03:21,333 --> 00:03:23,250 ‫- حلزون، حلزون؟ ‫- حلزون، آره 33 00:03:23,333 --> 00:03:26,916 ‫و به محض سرخ شدن برگ ‫درخت‌های بلوط به سمت بیشه میریم 34 00:03:27,000 --> 00:03:28,625 ‫یه باغ بزرگ 35 00:03:28,708 --> 00:03:31,208 ‫پر از سیب، آلو، 36 00:03:31,291 --> 00:03:33,708 ‫زردآلو، هویج، ‫عاشقش میشی 37 00:03:36,125 --> 00:03:40,083 ‫البته، تنها مشکل اینه که صدها ‫مخاطره بین اینجا و اونجاست 38 00:03:43,666 --> 00:03:44,750 ‫مخاطره؟ 39 00:03:45,375 --> 00:03:46,958 ‫مثل خطر 40 00:03:47,041 --> 00:03:51,208 ‫می‌دونی آدم‌های بزرگ، گرگ‌ها، مه، بارون 41 00:03:51,291 --> 00:03:55,750 ‫ترول‌های تپه‌ای، ترول‌های غاری ‫هر چیزی که می‌کشتت 42 00:03:57,750 --> 00:03:58,833 ‫می‌کشه؟ 43 00:04:00,333 --> 00:04:02,958 ‫یعنی باعث میشه یه نفر بمیره 44 00:04:16,125 --> 00:04:17,958 ‫من مخاطره‌ام 45 00:04:20,125 --> 00:04:21,750 ‫نه. نه. نه، تو مخاطره نیستی 46 00:04:21,833 --> 00:04:24,000 ‫- در واقع... ‫- نه. شب‌پره‌ها. 47 00:04:24,583 --> 00:04:26,708 ‫اون یه اتفاق بود. در واقع... 48 00:04:27,791 --> 00:04:29,333 ‫تو مخاطره نیستی. 49 00:04:30,291 --> 00:04:31,541 ‫تو خوبی. 50 00:04:33,166 --> 00:04:35,125 ‫من خوبم؟ 51 00:04:36,041 --> 00:04:40,208 ‫تو خوبی. چون برای کمک اینجایی. 52 00:04:44,458 --> 00:04:45,833 ‫نوری! 53 00:04:45,916 --> 00:04:48,333 ‫اوه، خوبه. بقیه تا حالا باید آماده شده باشن. 54 00:04:49,708 --> 00:04:50,958 ‫بجنب! 55 00:04:51,958 --> 00:04:54,541 ‫راه بیفت. بدو. 56 00:04:58,000 --> 00:04:59,458 ‫من...من... 57 00:05:00,375 --> 00:05:01,791 ‫من خوبم. 58 00:05:01,815 --> 00:05:04,815 ‫[هافلینگ‌ها کفش به پا نمی‌کنند، از آن رو که پاهای ایشان ‫انگشتان سفت و چرم‌مانندی دارند که پوشیده با موهای مجعد است، ‫و تقریباً می‌توانند سختی هر زمینی را تحمل کنند. (دربارۀ هابیت‌ها)] 59 00:05:04,916 --> 00:05:06,541 ‫دوباره با اون عصا به من سیخ بزن 60 00:05:06,625 --> 00:05:09,041 ‫تا موی پاهات رو توی خواب بکَنم 61 00:05:09,125 --> 00:05:11,333 ‫و در همین حال ‫منم گوش‌هام رو می‌برم 62 00:05:11,416 --> 00:05:13,375 ‫تا از شر صدای خروپفت خلاص بشم 63 00:05:13,458 --> 00:05:14,791 ‫یاوه نگو، من خروپف نمی‌کنم 64 00:05:14,875 --> 00:05:17,000 ‫چرا می‌کنی 65 00:05:18,125 --> 00:05:21,000 ‫بجنبید دیگه ‫بیشه خودش به سمت ما نمیاد 66 00:05:21,083 --> 00:05:25,083 ‫اگه آواز قدم‌زنی مامانت رو بخونی ‫شاید کمکمون کنه سریع‌تر راه بریم 67 00:05:25,166 --> 00:05:27,708 ‫آره، بخون پاپس ‫برامون چهچهه بزن 68 00:05:27,791 --> 00:05:29,875 ‫اوه، یالا، خوبمون میشه 69 00:05:33,041 --> 00:05:36,375 ‫خورشید به سرعت در حال غروب است 70 00:05:36,458 --> 00:05:39,166 ‫در زیر درختانی از جنس سنگ 71 00:05:39,875 --> 00:05:42,916 ‫آن نور در برج 72 00:05:43,000 --> 00:05:46,041 ‫دیگر خانۀ من نیست 73 00:05:46,125 --> 00:05:49,000 ‫در فراسوی چشمان آتشِ پریده‌رنگ 74 00:05:49,375 --> 00:05:52,333 ‫بسترم از شن سیاه است 75 00:05:52,416 --> 00:05:54,916 ‫هر آنچه داشتم را مبادله کردم 76 00:05:55,000 --> 00:05:59,333 ‫در ازای ناشناخته‌های پیش رویم 77 00:05:59,833 --> 00:06:05,000 ‫مرا بخوان ‫مرا بخوان ای سرزمین‌های دوردست[از تپه‌های رووانیون به ویدبروک به آندرکلیفز... ] 78 00:06:05,791 --> 00:06:11,500 ‫چرا که اکنون باید در این روزگار آوارگی ‫سرگردان شوم[...به باتلاق‌های خاکستری] 79 00:06:11,666 --> 00:06:14,625 ‫باید در دوردست‌ها سرگردان شوم 80 00:06:14,708 --> 00:06:18,333 ‫در این روزگار آوارگی 81 00:06:19,166 --> 00:06:22,125 ‫نوشیدنی‌هایم اندک است 82 00:06:22,208 --> 00:06:25,041 ‫و خوراکم اندک‌تر 83 00:06:25,125 --> 00:06:31,000 ‫قوه‌ام به من می‌گوید نه ‫اما مسیر از من بله می‌خواهد[به تروت بِند] 84 00:06:31,291 --> 00:06:37,291 ‫پاهایم بسیار کوتاه است ‫و مسیر بسیار دراز[به تروت بِند] 85 00:06:37,375 --> 00:06:40,375 ‫هیچ استراحت و آسایشی ندارم 86 00:06:40,458 --> 00:06:44,958 ‫هیچ آسایشی بجز آواز[به تِرست‌لدل] 87 00:06:45,458 --> 00:06:50,833 ‫برایم آواز بخوان، برایم آواز بخوان ‫ای سرزمین‌های دوردست[به برِیدز] 88 00:06:50,916 --> 00:06:56,750 ‫آری، برخیز و مرا در این روزگار آوارگی راهنمایی کن 89 00:06:56,833 --> 00:07:00,208 ‫لطفاً قول بده که مرا پیدا کنی 90 00:07:00,291 --> 00:07:04,291 ‫در این روزگار آوارگی 91 00:07:04,833 --> 00:07:08,291 ‫سرانجام پاسخ‌هایشان می‌آید 92 00:07:08,375 --> 00:07:11,083 ‫از میان سرما و از میان یخ 93 00:07:11,166 --> 00:07:16,791 ‫که هرکس شگفت‌زده یا سرگردان است گم‌گشته نیست 94 00:07:17,458 --> 00:07:20,250 ‫فارغ از غم 95 00:07:20,333 --> 00:07:23,458 ‫فارغ از بها 96 00:07:23,541 --> 00:07:27,041 ‫که هرکس شگفت زده 97 00:07:27,125 --> 00:07:31,083 ‫یا سرگردان است... 98 00:07:31,166 --> 00:07:36,166 ‫گم‌گشته نیست 99 00:08:37,166 --> 00:08:40,208 ‫تونل تکمیل شده، سرورم 100 00:08:44,708 --> 00:08:48,208 ‫دستت رو بهم نشون بده. 101 00:08:57,583 --> 00:08:58,916 ‫چه حسی داره؟ 102 00:08:59,000 --> 00:09:01,333 ‫مثل آتیشه، ارباب-پدر. 103 00:09:03,333 --> 00:09:07,000 ‫ای کاش تو هم می‌تونستی مثل من حسش کنی. ‫[اینکه آدار می‌تواند خورشید را تاب بیاورد نشان می‌دهد که او یک اورک نیست – یا به طور کامل – چرا که ‫به نظر می‌رسد او سهمی از نعمت‌های الف‌ها دارد: نامیرایی و تحمل نور خورشید بدون سختی. فرزندان او، اورک‌ها، ‫از طریق پوشش مخصوصی که برای خورشید دارند، از تابش دردناک خورشید به پوستشان جلوگیری می‌کنند.] 104 00:09:09,458 --> 00:09:11,000 ‫چون خیلی زود از بین میره 105 00:09:13,541 --> 00:09:17,916 ‫و همراهش اون بخش از ‫من که گرماش رو حس می‌کرد 106 00:09:21,958 --> 00:09:23,125 ‫دلتنگش می‌شم 107 00:09:26,583 --> 00:09:29,583 ‫لشگر رو فرا بخون. وقتش رسیده. 108 00:10:02,708 --> 00:10:04,958 ‫دشمن ما وعده‌ی حمله داده. 109 00:10:05,625 --> 00:10:07,791 ‫در ازای مرحمت، 110 00:10:07,875 --> 00:10:10,583 ‫بهمون دستور داده شده ‫که این برج رو ترک کنیم 111 00:10:10,666 --> 00:10:12,833 ‫و با فرمانده‌شون بیعت کنیم. 112 00:10:15,375 --> 00:10:17,875 ‫می‌دونم من اون شاهی نیستم که منتظرش بودین 113 00:10:17,958 --> 00:10:20,958 ‫ولی اگه انتخابتون اینه که ‫همراهم بمونین و بجنگین 114 00:10:21,041 --> 00:10:24,458 ‫این برج دیگه تتمه‌ای از ‫بی‌مایگی ما نخواهد بود 115 00:10:24,541 --> 00:10:26,791 ‫بلکه به نماد قدرتمون بدل می‌شه 116 00:10:31,041 --> 00:10:32,625 ‫چه کسی کنار من می‌ایسته؟ 117 00:10:33,250 --> 00:10:36,666 ‫کی از بین شما می‌ایسته و می‌جنگه؟ 118 00:10:45,791 --> 00:10:47,351 ‫- آره، بیایین این کار رو بکنیم ‫- آره 119 00:10:48,291 --> 00:10:49,916 ‫بایستیم و بجنگیم؟ 120 00:10:52,583 --> 00:10:54,166 ‫بایستید و بجنگید 121 00:10:54,875 --> 00:10:56,166 ‫شما می‌میرید 122 00:10:57,500 --> 00:11:01,000 ‫من میگم بهتره شانسمون رو امتحان کنیم 123 00:11:01,083 --> 00:11:04,000 ‫جلوی این به اصطلاح دشمن سر فرود بیاریم 124 00:11:04,083 --> 00:11:06,250 ‫من تو چشم‌های اون دشمن نگاه کردم. 125 00:11:06,958 --> 00:11:08,750 ‫اون راه رهایی شما نیست. 126 00:11:08,833 --> 00:11:10,541 ‫و تو فکر می‌کنی هستی؟ 127 00:11:11,458 --> 00:11:12,791 ‫الف؟ 128 00:11:14,041 --> 00:11:16,458 ‫این رو برای اجدادمون میگم 129 00:11:18,000 --> 00:11:19,500 ‫اون‌ها زنده موندن! 130 00:11:23,791 --> 00:11:26,125 ‫با هم می‌تونیم جون سالم به در ببریم. 131 00:11:27,000 --> 00:11:31,041 ‫دنبالم بیاین، و با هم زنده می‌مونیم! 132 00:11:31,875 --> 00:11:32,708 ‫یالا، بیاین بریم. 133 00:11:32,791 --> 00:11:35,916 ‫یالا، دنبالم بیاین، یالا! 134 00:11:37,541 --> 00:11:39,000 ‫بجنبید! 135 00:11:39,083 --> 00:11:40,291 ‫دنبالم بیاین! 136 00:11:44,166 --> 00:11:45,250 ‫تئو! 137 00:11:46,083 --> 00:11:49,250 ‫این فرصت ماست. زمان ماست. بجنب. 138 00:11:49,333 --> 00:11:52,375 ‫با من بیا. یالا پسر. دنبالم بیا، پسر. 139 00:12:05,250 --> 00:12:07,583 ‫باشه. ‫کمکم می‌کنی؟ 140 00:12:07,666 --> 00:12:09,166 ‫بالاتر. بالاتر! 141 00:12:15,958 --> 00:12:18,333 ‫ 142 00:12:23,458 --> 00:12:24,666 ‫حالا تحویلش بده. 143 00:12:31,083 --> 00:12:33,166 ‫- پدر. ‫- ایسیلدور. 144 00:12:33,250 --> 00:12:34,583 ‫میشه صحبت کنیم؟ 145 00:12:37,375 --> 00:12:39,625 ‫چرا من برای اعزام انتخاب نشدم؟ 146 00:12:39,708 --> 00:12:42,333 ‫- فکر کردم داری میری به غرب ‫- دیگه نه 147 00:12:42,416 --> 00:12:44,791 ‫نه تا زمانی که کاری در خور نومه‌نور انجام بدم 148 00:12:45,958 --> 00:12:48,791 ‫و اون کار چیه؟ از نظر تو. 149 00:12:49,500 --> 00:12:51,083 ‫نظری ندارم. 150 00:12:52,500 --> 00:12:54,500 ‫واسه همین سعی دارم پیداش کنم. 151 00:12:55,416 --> 00:12:57,125 ‫واسه همین ازت کمک می‌خوام. 152 00:12:58,208 --> 00:12:59,625 ‫کاشکی می‌تونستم کمکت کنم. 153 00:12:59,708 --> 00:13:03,125 ‫اما تعداد داوطلب‌ها خیلی بیشتر ‫از چیزیه که حتی بتونیم جاشون بدیم 154 00:13:03,333 --> 00:13:05,458 ‫نصف شهر روی این کشتی‌ها جا می‌خوان. 155 00:13:08,958 --> 00:13:10,625 ‫من رو بفرست اول صف. 156 00:13:10,649 --> 00:13:14,149 ‫[نومه‌نوری‌ها برای آسانیِ انتقال اطلاعات از یک نسل به نسل بعد، به جای ‫طومارها از کتاب‌ها استفاده می‌کنند. آنها در اصل از الفبای الفی، تنگوار، استفاده می‌کردند. ‫اما با گذر زمان این الفبا برای تطبیق با زبانشان تغییر پیدا کرد و تبدیل به یک الفبای منحصر به فرد برای خود شد.] 157 00:13:14,250 --> 00:13:15,750 ‫چه صلاحیت‌هایی داری؟ 158 00:13:15,833 --> 00:13:18,333 ‫- صلاحیت؟ ‫- عضوی از دریابانان هستی؟ 159 00:13:18,416 --> 00:13:21,958 ‫- می‌دونی من به اندازه دو برابر... ‫- آیا عضوی از دریابانان هستی؟ 160 00:13:22,666 --> 00:13:25,291 ‫محافظان ملکه چی؟ ‫صنف تاجران؟ 161 00:13:25,375 --> 00:13:26,726 ‫- اینا به خاطر یونیفرمه ‫- صنف سواران؟ 162 00:13:26,750 --> 00:13:27,750 ‫داری بی‌معنی رفتار می‌کنی 163 00:13:27,833 --> 00:13:30,750 ‫وقتی تو داشتی سرسپردگی ‫به رسوم این جزیره وانمود می‌کردی 164 00:13:30,833 --> 00:13:33,791 ‫این مردها داشتن زندگیش می‌کردن 165 00:13:35,291 --> 00:13:38,125 ‫راهی پیدا می‌کردن تا مشارکت کنن ‫تا خدمت کنن 166 00:13:39,458 --> 00:13:41,458 ‫چیزی که ظاهرا برای تو اهمیت زیادی نداشت 167 00:13:44,500 --> 00:13:47,541 ‫واسم اهمیت داره ‫من آماده‌ی خدمتم 168 00:13:48,916 --> 00:13:50,750 ‫هیچی بیشتر من رو سرافراز نمی‌کرد 169 00:13:51,833 --> 00:13:53,291 ‫اما تو فرصتش رو داشتی 170 00:13:55,250 --> 00:13:56,750 ‫و تصمیمت رو گرفتی 171 00:14:02,708 --> 00:14:04,809 ‫جون نومه‌نوری‌ها رو به خطر بندازیم 172 00:14:04,833 --> 00:14:07,875 ‫واسه خاطر یه جنوبی کثیف ‫و یه الف جنگ‌طلب؟ 173 00:14:07,958 --> 00:14:09,101 ‫مشاور فارازون! 174 00:14:09,125 --> 00:14:11,666 ‫چرا خویشاوندان ما رو می‌فرستین که بمیرن؟ 175 00:14:11,750 --> 00:14:14,666 ‫فارازون! فارازون! 176 00:14:17,416 --> 00:14:18,958 ‫- فارازون! ‫- با من بیا. 177 00:14:19,041 --> 00:14:21,833 ‫عذر می‌خوام که زودتر بهت خبر ندادم ‫هفته‌ی سختی بود 178 00:14:21,916 --> 00:14:23,333 ‫چرا این ماجرا رو متوقف نکرد؟ 179 00:14:23,416 --> 00:14:25,666 ‫- اون به ملکه وفاداره. به درست یا... ‫- به اشتباه. 180 00:14:25,791 --> 00:14:27,625 ‫خیلی‌ها حسی مثل تو دارن. 181 00:14:27,708 --> 00:14:29,851 ‫تعدادشون هنوز کافی نیست ‫اما اگه فشار مناسب وارد بشه... 182 00:14:29,875 --> 00:14:33,000 ‫پس تو باید این کار رو بکنی. ‫اون بهت گوش میده. 183 00:14:34,541 --> 00:14:37,500 ‫وقتی من حرف می‌زنم ‫گوش‌هاش بسته میشه 184 00:14:41,625 --> 00:14:43,625 ‫پس بلندتر حرف بزن. 185 00:15:25,500 --> 00:15:27,041 ‫آهای، جنوبی 186 00:15:27,916 --> 00:15:29,375 ‫ملاقاتی داری. 187 00:15:40,166 --> 00:15:42,333 ‫و بعد دشمن کجا رفت؟ 188 00:15:42,416 --> 00:15:46,125 ‫بیشتر به جنوب، فکر کنم. ‫به سمت برج نگهبانی اوس‌تی‌ریت 189 00:15:48,083 --> 00:15:49,833 ‫به دریابانان خبر میدم. 190 00:15:55,458 --> 00:15:57,708 ‫سپاسگزارم، ارباب هالبرند. 191 00:15:57,791 --> 00:16:01,500 ‫مطمئنم همیاری شما وقتی به خشکی ‫برسیم هم به همین اندازه ارزشمند خواهد بود 192 00:16:03,166 --> 00:16:04,333 ‫به خشکی برسیم؟ 193 00:16:04,916 --> 00:16:08,791 ‫گالادریل درباره آرزوی شما برای ‫متحد کردن مردمتون به ما گفته. 194 00:16:10,083 --> 00:16:11,250 ‫واقعا همچین چیزی گفته؟ 195 00:16:11,333 --> 00:16:14,250 ‫فکر نمی‌کنم شتاب‌زده چیزی گفته باشه؟ 196 00:16:15,083 --> 00:16:16,958 ‫در حقیقت قصدم این بود... 197 00:16:17,041 --> 00:16:19,458 ‫همراه من صرفا سنگینی وظیفه‌اش رو حس کرده 198 00:16:20,750 --> 00:16:24,958 ‫شکی ندارم که وقتی زمانش برسه، ‫سهم خودش رو انجام میده 199 00:16:27,250 --> 00:16:30,583 ‫با توجه به این‌که من نامم رو براش وسط گذاشتم ‫امیدوارم همین طوری باشه. 200 00:16:31,333 --> 00:16:35,750 ‫ملکه نایب‌السلطنه، پدرتون ‫درخواست کرده به برج برید 201 00:16:44,916 --> 00:16:46,416 ‫«گالادریل به ما گفته» 202 00:16:46,500 --> 00:16:49,750 ‫برام سواله که ملکه از کجا می‌دونست ‫کنار تخت پدرش منتظرم باشه. 203 00:16:49,833 --> 00:16:52,458 ‫هرگز به ذهنم خطور نمی‌کرد که ‫واسه نشان صنفی من رو بفروشی 204 00:16:52,541 --> 00:16:56,291 ‫تو ازم سوء استفاده کردی. بعد از این که این همه ‫ازت خواهش کردم منو به حال خودم رها کنی 205 00:16:56,375 --> 00:17:00,458 ‫من الان نومه‌نور رو راضی کردم پنج تا کشتی 206 00:17:00,541 --> 00:17:03,375 ‫و ۵۰۰ نفر برای کمک به مردمت بفرستن 207 00:17:03,958 --> 00:17:05,958 ‫و روی سرت تاج بذارن 208 00:17:07,000 --> 00:17:10,333 ‫خیلی‌ها شاید فرض کنن ‫تو از من سوء استفاده کردی 209 00:17:17,416 --> 00:17:19,083 ‫یه سر دیگه برای تاج گذاشتن روش پیدا کن 210 00:17:32,000 --> 00:17:33,375 ‫از این‌جا خوشم نمیاد. 211 00:17:33,458 --> 00:17:36,125 ‫چیزی نیست، دیل. فقط درختن. 212 00:17:36,208 --> 00:17:39,083 ‫چه جنونی باعث شد از این راه بیان؟ 213 00:17:41,000 --> 00:17:43,833 ‫گذرگاه راک‌فوت باید مسدود شده باشه 214 00:17:43,916 --> 00:17:47,333 ‫کارمون تو تاریکی راحت‌تر نمیشه ‫ادامه بدین 215 00:17:51,416 --> 00:17:53,166 ‫«راحت‌تر تو تاریکی» 216 00:18:13,125 --> 00:18:14,333 ‫گرگ‌ها 217 00:18:15,916 --> 00:18:19,000 ‫چرا بهم نمیگی واقعا چه خبره؟ 218 00:18:19,083 --> 00:18:23,875 ‫این بیشه‌ها هرگز این وقت ‫سال این قدر خالی نبودن 219 00:18:23,958 --> 00:18:25,416 ‫مثل قارچِ لب ساده‌ست 220 00:18:25,500 --> 00:18:27,791 ‫مسئولش اونه، مگه نه؟ ‫اون گنده‌هه 221 00:18:27,875 --> 00:18:30,083 ‫دقیقا از من می‌خوای چی کار کنم؟ 222 00:18:30,166 --> 00:18:32,416 ‫همون کاری که باید توی کمپ انجام می‌دادی. 223 00:18:32,500 --> 00:18:35,125 ‫گاریشون رو بگیر و رهاشون کن! 224 00:18:35,208 --> 00:18:37,166 ‫مگه چی میشه؟ 225 00:18:37,833 --> 00:18:39,666 ‫یه نفر رو بیوه می‌کنه؟ 226 00:18:39,958 --> 00:18:41,333 ‫یا یتیم؟ 227 00:18:44,208 --> 00:18:45,791 ‫افراد دارن گرسنه می‌شن 228 00:18:51,583 --> 00:18:53,000 ‫دور نشو. 229 00:18:56,958 --> 00:18:57,958 ‫ 230 00:19:03,125 --> 00:19:07,083 ‫این خیلی عجیبه. ‫خیلی غیرعادیه 231 00:19:07,166 --> 00:19:09,500 ‫خیلی غیرعادیه 232 00:19:14,583 --> 00:19:15,583 ‫ 233 00:19:21,750 --> 00:19:24,000 ‫- شما تقریبا باعث شدین قلبم وایسه ‫- ملوا 234 00:19:24,083 --> 00:19:25,666 ‫- ما رد پا دیدیم ‫- توی گل‌ها 235 00:19:25,750 --> 00:19:28,125 ‫- خیلی زیاد بودن ‫- یکی یکی حرف بزنید، لطفا! 236 00:19:37,666 --> 00:19:39,416 ‫بدو! 237 00:19:43,833 --> 00:19:44,666 ‫یالا! بدو! 238 00:19:53,000 --> 00:20:01,000 ‫[گرگ‌های گرسنۀ سرزمین میانه، یکی از هولناک‌ترین تهدیدها برای هارفوت‌ها به شمار می‌آید ‫و ایشان در برابر این گرگ‌ها انتخاب‌های کمی برای مبارزه کردن دارند و شیوه اصلی‌شان ‫برای پنهان شدن از دید، در برابر چنین شکارچیانی به کمک‌شان نمی‌آید.] 239 00:20:02,125 --> 00:20:03,250 ‫نوری! 240 00:20:07,458 --> 00:20:10,708 ‫نوری! نوری! 241 00:20:10,791 --> 00:20:12,458 ‫نوری! از اونجا دور شو! 242 00:20:14,416 --> 00:20:16,541 ‫نوری! نوری! 243 00:20:16,625 --> 00:20:17,625 ‫نه! می‌گیرتت! 244 00:21:12,500 --> 00:21:14,416 ‫محکم بایست، اونتامو. 245 00:21:14,916 --> 00:21:16,458 ‫پدرت رو سرافزار کن. 246 00:21:17,000 --> 00:21:20,333 ‫ضرباتشون مثل غول‌های سنگی نورت مورز فرود میاد ‫[نورت مورز منطقه‌ای است که بعدها در ‫نزدیکی مرزهای شمالی شایر قرار می‌گیرد] 247 00:21:20,875 --> 00:21:22,166 ‫ولی؟ 248 00:21:24,875 --> 00:21:28,625 ‫هنوز جلوی این دشمن آزمایش نشدن. ‫[به زبان الفی] 249 00:21:29,833 --> 00:21:33,958 ‫شاید الف حاضر باشه کمی راهنماییشون کنه؟ ‫[به زبان الفی] 250 00:21:42,416 --> 00:21:44,500 ‫راه‌های زیادی برای کشتن اورک‌ها هست 251 00:21:45,166 --> 00:21:48,125 ‫ولی برای شما ساده و سرراست میگم 252 00:21:48,875 --> 00:21:51,458 ‫فرو کنید، بچرخونید، بیرون بکشید 253 00:21:54,208 --> 00:21:55,416 ‫بهم حمله کنید 254 00:21:56,083 --> 00:21:58,625 ‫تا ببینیم کی می‌تونه به من آسیب بزنه 255 00:21:58,708 --> 00:22:02,541 ‫هر کسی بتونه، ترفیعش میدم... 256 00:22:06,125 --> 00:22:07,541 ‫به مقام نایب 257 00:22:50,166 --> 00:22:53,166 ‫شمشیرزنی هنر تعادله، نه زورآزمایی. 258 00:22:53,250 --> 00:22:56,166 ‫با پاهاتون مبارزه کنید. نه دستاتون. 259 00:23:15,041 --> 00:23:17,708 ‫الف داره توی میدون با ‫یه سرباز مبارزه می‌کنه 260 00:23:40,333 --> 00:23:41,416 ‫ریشه نکارید 261 00:23:42,416 --> 00:23:43,833 ‫حرکت کنید 262 00:24:06,250 --> 00:24:08,916 ‫هیچ‌وقت برای غلبه به یه ‫اورک به زور تکیه نکنید 263 00:24:12,708 --> 00:24:16,125 ‫اغلب بهترین راه اینه که ازشون جلو بیفتید 264 00:24:20,708 --> 00:24:22,875 ‫آفرین، نایب 265 00:24:48,500 --> 00:24:50,416 ‫نمی‌دونستم یه کمک‌آهنگر ‫می‌تونه از این کارها بکنه 266 00:24:55,166 --> 00:24:56,791 ‫برای متوقف کردن این ماجرا هنوز دیر نشده 267 00:24:57,666 --> 00:25:00,666 ‫شاید دخترعموت روی تخت پادشاهی ‫نشسته باشه، اما مردم تو رو دنبال می‌کنن ‫[فارازون پسرعموی میریل است و برادرزادۀ شاه حاضر. در نومه‌نور ‫قانون چنین بنا نهاده شده است که بزرگترین فرزند شاه ‫جانشین او خواهد شد، خواه دختر باشد و خواه پسر. (ضمیمه الف)] 268 00:25:00,750 --> 00:25:03,166 ‫- با کمک مردم می‌تونی... ‫- می‌تونم چی؟ 269 00:25:04,583 --> 00:25:06,333 ‫حرف خودت رو به کرسی بنشونی 270 00:25:06,416 --> 00:25:09,708 ‫گاهی اوقات حماقت جوانی کافیه ‫تا یه پیرمرد رو به گریه بندازه 271 00:25:15,958 --> 00:25:18,375 ‫تلاش برای متوقف کردن جنگ حماقته؟ 272 00:25:19,333 --> 00:25:21,791 ‫تقلا کردن خلاف جریان حماقته 273 00:25:23,333 --> 00:25:25,916 ‫ببین، موج شاید بلند بشه و آدم رو غرق کنه 274 00:25:26,000 --> 00:25:28,833 ‫یا پایین بیاد و از دریا بیرونش بندازه 275 00:25:28,916 --> 00:25:32,875 ‫ترفند چیره شدن به جریان اینه ‫که جهت چرخش بعدیش رو بدونی 276 00:25:32,958 --> 00:25:35,333 ‫تو یک تنه نذاشتی آخرین پادشاه ما 277 00:25:35,416 --> 00:25:37,166 ‫به راه و رسم قدیم برمون گردونه 278 00:25:37,250 --> 00:25:39,333 ‫نگو که حالا نمی‌تونی نظر میریل رو برگردونی 279 00:25:39,416 --> 00:25:42,583 ‫و چی باعث شده فکر کنی نظر ‫من و میریل در این باره یکی نیست؟ 280 00:25:42,666 --> 00:25:45,791 ‫چون پدر من ترجیح میده ‫بمیره ولی از یه الف دستور نگیره؟ 281 00:26:06,083 --> 00:26:07,708 ‫از الف دستور بگیره؟ 282 00:26:16,875 --> 00:26:21,291 ‫وقتی این ماجرا تموم شد، ‫الف‌ها از ما دستور می‌گیرن 283 00:26:22,625 --> 00:26:25,583 ‫حالا دخترعموی من اگه می‌خواد ‫می‌تونه برای گالادریل به جنگ بره 284 00:26:26,375 --> 00:26:28,208 ‫من به خاطر نومه‌نور به جنگ میرم. 285 00:26:28,291 --> 00:26:30,500 ‫چطور میشه این به خاطر نومه‌نور باشه؟ 286 00:26:32,333 --> 00:26:33,916 ‫تو هیچی یاد نگرفتی؟ 287 00:26:35,500 --> 00:26:37,958 ‫ما خیلی زود مردم کهتر ‫سرزمین میانه رو نجات میدیم 288 00:26:38,375 --> 00:26:41,333 ‫اونا رو زیر بالمون می‌گیریم، و شاهی ‫که منتظرشن رو تقدیمشون می‌کنیم 289 00:26:41,875 --> 00:26:43,833 ‫شاهی که تا ابد مدیون ما خواهد بود 290 00:26:45,250 --> 00:26:48,333 ‫حالا اگه می‌تونی یه کم فکر کن ببین ‫این قضیه چه نفعی واسه ما داره 291 00:26:51,041 --> 00:26:54,541 ‫سنگ‌های معدنی، جنگل‌ها، تجارت، خراج... 292 00:26:55,000 --> 00:26:57,958 ‫من جلوی همچین چیزی رو نمی‌گیرم ‫نه حتی به خاطر همه‌ی نمک‌های دریا 293 00:26:59,125 --> 00:27:00,416 ‫و تو هم نباید جلوش رو بگیری. 294 00:27:10,875 --> 00:27:12,208 ‫پادشاهی! 295 00:27:12,291 --> 00:27:16,041 ‫- پادشاهی در خطره. من باید... ‫- خطر رد شده، پدر. 296 00:27:17,125 --> 00:27:20,541 ‫حالا داریم همون کار رو می‌کنیم که ‫شما همیشه بهش معتقد بودین 297 00:27:21,708 --> 00:27:23,958 ‫داریم ارتباطمون رو با الف‌ها احیا می‌کنیم 298 00:27:26,291 --> 00:27:28,166 ‫من دارم به سرزمین میانه میرم 299 00:27:39,958 --> 00:27:40,958 ‫میریل؟ 300 00:27:42,083 --> 00:27:44,083 ‫بله، پدر. 301 00:27:45,916 --> 00:27:47,000 ‫خودمم. 302 00:27:50,041 --> 00:27:53,791 ‫به سرزمین میانه نرو. 303 00:27:57,000 --> 00:27:59,125 ‫تنها چیزی که اون‌جا منتظرته... 304 00:28:01,833 --> 00:28:03,833 ‫چی پدر؟ چی منتظرمه؟ 305 00:28:05,208 --> 00:28:06,625 ‫تاریکی. 306 00:28:13,541 --> 00:28:14,750 ‫باورت میشه؟ 307 00:28:16,250 --> 00:28:18,500 ‫همه دارن در مورد کاری که انجام ‫دادی حرف می‌زنن. 308 00:28:22,125 --> 00:28:24,625 ‫تا حالا ندیده بودم اینطور از ‫یه غریبه خوششون بیاد 309 00:28:29,375 --> 00:28:30,625 ‫یکم موم برات آوردم 310 00:28:31,333 --> 00:28:33,708 ‫روی جای اون پنجه بکشش، باید به ‫بهتر شدن ناحیه آسیب‌دیده کمک کنه 311 00:28:59,000 --> 00:29:00,250 ‫هی. 312 00:29:08,875 --> 00:29:11,041 ‫بس کن، خواهش می‌کنم. 313 00:30:15,083 --> 00:30:18,458 ‫به امید اتحادی دیرپا ‫میان دو مردم بزرگ ما 314 00:30:18,541 --> 00:30:20,458 ‫خزد و نولدور. 315 00:30:20,541 --> 00:30:22,666 ‫- به سلامتی اتحاد ‫- به سلامتی اتحاد 316 00:30:23,291 --> 00:30:25,708 ‫قبل از اینکه شراب‌هامون رو بنوشیم 317 00:30:26,166 --> 00:30:29,083 ‫ارباب دورین، دوست دارم ‫که توصیه‌ای بهتون بکنم. 318 00:30:29,708 --> 00:30:33,166 ‫خزد-دوم همواره آرام‌ترین قلمرویِ ‫دورفی نامیده شده، 319 00:30:33,250 --> 00:30:37,041 ‫اما در ماه‌های اخیر، گفته شده که کوره‌هاتون 320 00:30:37,125 --> 00:30:40,583 ‫به‌سان چشمان خود آئوله دارن ‫فروزانْ شعله می‌کشن. 321 00:30:40,666 --> 00:30:42,875 ‫معدن‌هاتون عمیق‌تر از همیشه دارن کندوکاو ‫می‌کنن. 322 00:30:43,583 --> 00:30:47,708 ‫این مستحکم‌سازی جدید ‫رو به چه دلیل می‌دونید؟ 323 00:30:47,732 --> 00:30:49,601 ‫[لیندون قلمرویی جنگلی است که در طول شاخابۀ ‫رود لون و مرزهای دریا ساخته شده است.] 324 00:30:49,625 --> 00:30:51,625 ‫ممکنه منم همین سوال رو در مورد لیندون بپرسم. 325 00:30:53,208 --> 00:30:56,833 ‫فرستادن جنگجوهاش به اینجا و اونجا، ‫گسترش دادن شهرهاش. 326 00:30:58,416 --> 00:31:00,500 ‫برای الف‌ها خیلی عجولانه‌ست، نه؟ 327 00:31:02,458 --> 00:31:05,333 ‫معمولاً هفته‌ها وقت می‌بره تا ‫یکی از شما بخواید تصمیم بگیره بر... 328 00:31:05,416 --> 00:31:06,791 ‫اگه بهم اجازه بدید... 329 00:31:08,250 --> 00:31:11,083 ‫دست زمان خیلی آهسته ‫برای نژاد ما به جلو می‌خزه 330 00:31:11,583 --> 00:31:15,250 ‫ما اغلب از سالها تلاش و زحمت که برامون یک ‫لحظه به حساب میاد چشم‌پوشی می‌کنیم. 331 00:31:15,333 --> 00:31:18,166 ‫با در نظر گرفتن این، من نمی‌خوام که ‫میهمانمون رو رنجیده‌خاطر کنم. 332 00:31:18,308 --> 00:31:21,558 ‫من فکر می‌کنم دوست دورف‌مون ‫سخت دل‌تر از چیزی هست که 333 00:31:21,583 --> 00:31:24,416 ‫با یک پرسش درست ‫بخواد رنجیده‌خاطر بشه. 334 00:31:25,833 --> 00:31:28,541 ‫منم یه پرسش درست برای تو دارم. 335 00:31:31,166 --> 00:31:34,250 ‫از کجا این میز رو تهیه کردید؟ 336 00:31:35,500 --> 00:31:36,916 ‫چرا اینو می‌پرسی؟ 337 00:31:38,000 --> 00:31:41,583 ‫این سنگ فقط توی اعماق ‫خاصی به وجود میاد. 338 00:31:42,000 --> 00:31:45,000 ‫به ندرت طنین‌اندازهای ما یکی‌شون ‫ رو موقعیت‌یابی می‌کنن. 339 00:31:45,833 --> 00:31:48,625 ‫ما هر کدومش رو به عنوان یک ‫ هدیۀ گرانبها در نظر می‌گیریم. 340 00:31:50,583 --> 00:31:55,833 ‫ما استفاده‌اش رو برای مقدس‌ترین ‫ مقصودها کنار می‌ذاریم. 341 00:31:57,291 --> 00:32:00,291 ‫یادبودها یا مزارها، 342 00:32:01,541 --> 00:32:03,541 ‫برای مردگان سرافرازمون. 343 00:32:13,083 --> 00:32:15,916 ‫لطفاً حرمت‌شکنی ما رو ببخشید، ارباب دورین. 344 00:32:17,041 --> 00:32:22,458 ‫ما باید همراه با شما به خونه بفرستیمش تا ‫با احترام مناسب باهاش رفتار بشه. 345 00:32:26,833 --> 00:32:30,125 ‫خوبه که بدونم هنوز یه ذره ‫ شرف بین الف‌ها مونده. 346 00:32:32,166 --> 00:32:33,250 ‫عالیجناب. 347 00:32:33,708 --> 00:32:37,166 ‫پس به شادباش اتحاد دو مردم ما. 348 00:32:37,250 --> 00:32:38,416 ‫به سلامتی اتحاد. 349 00:32:47,958 --> 00:32:51,375 ‫وفاداریت به دورف‌ها ستودنیه. 350 00:32:52,416 --> 00:32:55,166 ‫وفاداری به یک دوست ‫ باید قابل انتظار باشه. 351 00:32:55,250 --> 00:32:56,958 ‫بدون در نظر گرفتن نژادش. 352 00:32:57,047 --> 00:33:00,256 ‫و آیا این موضوع دروغ گفتن ‫ به شاهت رو توجیه می‌کنه؟ 353 00:33:00,333 --> 00:33:03,375 ‫در عجبم، شاه برین، چرا که در حقیقت شما ‫کسی بودید که داشتید به من دروغ می‌گفتید 354 00:33:08,750 --> 00:33:11,958 ‫من به خزد-دوم رفتم همراه با ‫ یک پیشنهاد دوستی، اما در حقیقت 355 00:33:12,666 --> 00:33:15,666 ‫شما دنبال یک چیز خیلی مادی‌تر بودید، مگه نه؟ 356 00:33:15,750 --> 00:33:19,000 ‫با ترانۀ ریشه‌های هیتایگلیرآشنا هستی؟ ‫[هیتایگلیر: نامی که گاه برای رشته‌کوهی که اغلب ‫ «کوهستان مه‌آلود» نامیده می‌شود به کار می‌ورد.] 357 00:33:19,750 --> 00:33:21,833 ‫برام بازگوش کن، لطفاً. 358 00:33:23,500 --> 00:33:26,833 ‫یک افسانۀ مبهم که توسط ‫ بسیاری، دروغ پنداشته شده 359 00:33:26,916 --> 00:33:30,166 ‫روایتش کن، الروند، پره‌دل. 360 00:33:33,958 --> 00:33:35,958 ‫یک نبرد رو تعریف می‌کنه، 361 00:33:36,833 --> 00:33:39,000 ‫در ارتفاعات میان قله‌های کوهستان مه‌آلود. 362 00:33:40,291 --> 00:33:43,750 ‫نه بخاطر افتخار یا وظیفه، بلکه بخاطر یک درخت 363 00:33:43,833 --> 00:33:47,083 ‫که بعضی‌ها میگن درونش آخرین ‫سیلماریلِ از دست رفته پنهان بود. 364 00:34:00,583 --> 00:34:03,458 ‫یک طرف، یک جنگجوی الف مبارزه ‫می‌کرد 365 00:34:04,250 --> 00:34:06,208 ‫با قلبی به پاکی قلب مانوه، ‫[مانوه: شاه مهین آردا، برادر ملکور. ‫ هوا و بادهای آردا در فرمان او هستند.] 366 00:34:06,291 --> 00:34:09,041 ‫که تمام روشناییش رو به درخت ‫ نثار می‌کرد تا ازش محافظت کنه 367 00:34:09,791 --> 00:34:12,416 ‫و طرف دیگه، یک بالروگِ مورگوت ‫[به غیر از خود سائورون، بالروگ‌ها مرگبارترین خادمان مورگوت بودند ‫ موجوداتی از سایه و آتش که حتی الف‌ها هم از آنها هراس به دل داشتند. (یاران حلقه)] 368 00:34:12,500 --> 00:34:15,875 ‫که تمام تنفرش رو به درخت ‫ سرریز می‌کرد تا نابودش کنه. 369 00:34:16,583 --> 00:34:20,875 ‫در میان مبارزۀ بی‌پایان اونها، ‫آذرخش درخت رو به تله می‌اندازه 370 00:34:24,125 --> 00:34:27,791 ‫در نتیجه مبارزۀ اونها، یک قدرت... 371 00:34:28,708 --> 00:34:32,875 ‫یک قدرت برابر با پاکی و روشناییِ نیکی. 372 00:34:32,958 --> 00:34:35,958 ‫برابر با نیرومندی و گردن‌کشیِ اهریمن. 373 00:34:36,958 --> 00:34:39,958 ‫میگن که به اعماق کوهستان رسوخ کرد. 374 00:34:40,041 --> 00:34:44,041 ‫جایی که حالا قرن‌هاست به انتظار نشسته. 375 00:34:45,416 --> 00:34:46,583 ‫دورین راست می‌گفت. 376 00:34:46,666 --> 00:34:49,000 ‫پس اعتراف می‌کنی که دورف‌ها پیداش ‫کردن، 377 00:34:49,083 --> 00:34:52,166 ‫فلز معدنی که نور آخرین سیلماریلِ ‫ از دست رفته رو در بر داره. 378 00:34:52,250 --> 00:34:54,083 ‫من فقط این رو اعتراف می‌کنم. 379 00:34:54,166 --> 00:34:57,041 ‫من به دورین سوگند خوردم که ‫ هیچوقت راز مردمانش رو فاش نکنم. 380 00:34:58,011 --> 00:35:00,916 ‫و چی میشه اگر حفظ کردن ‫ سوگندت به مردمان اون 381 00:35:01,666 --> 00:35:04,500 ‫به معنی اطمینان حاصل کردن ‫از نابودی مردمان خودت باشه؟ 382 00:35:38,583 --> 00:35:42,875 ‫ما اولین بار دقیقاً قبل از بازگشت ‫ گالادریل متوجهش شدیم. 383 00:35:42,951 --> 00:35:44,743 ‫امیدوار بودیم که اگر اون رو بفرستیم بره، 384 00:35:44,833 --> 00:35:48,541 ‫و اینطوری به آخرین ‫ نشانه‌های جنگ پایان ببخشیم، 385 00:35:48,625 --> 00:35:50,833 ‫شاید بتونیم پوسیدگی و تباهی رو متوقف کنیم. 386 00:35:51,916 --> 00:35:54,750 ‫اما بر خلاف تک تک تلاش‌هامون، 387 00:35:54,833 --> 00:35:57,750 ‫این انحطاط‌مون صرفاً سرعت بیشتری گرفته. 388 00:35:58,625 --> 00:36:01,958 ‫پژمردگی که به سراغ این درخت ‫ اومده چیزی نیست جز تجلی بیرونی 389 00:36:02,041 --> 00:36:03,583 ‫از یک واقعیت درونی. 390 00:36:04,416 --> 00:36:06,583 ‫که روشنایی الدار، 391 00:36:06,666 --> 00:36:10,083 ‫روشنایی ما، در حال زوال هست. 392 00:36:12,875 --> 00:36:14,458 ‫دیگه کی درمورد این میدونه؟ 393 00:36:15,041 --> 00:36:16,458 ‫افراد خیلی کمی. 394 00:36:19,625 --> 00:36:22,750 ‫دوباره می‌پرسم، و برای آخرین بار، 395 00:36:24,500 --> 00:36:27,750 ‫آیا دورف‌ها اون فلز رو پیدا کردن یا نه؟ 396 00:36:32,333 --> 00:36:35,500 ‫من سوگندی رو برای دورین یاد کردم. 397 00:36:38,166 --> 00:36:42,166 ‫برای بعضی‌ها، الان ممکنه ‫ که بار سبکی داشته باشه 398 00:36:45,541 --> 00:36:47,125 ‫اما برای من، 399 00:36:48,000 --> 00:36:51,708 ‫توسط چنین چیزهاییه که ‫ روح ما بهم همبسته هست. 400 00:36:52,500 --> 00:36:56,833 ‫من نمی‌خوام که بذارم مال من ‫ بخاطر یک امیدِ محض از دست بره. 401 00:36:58,333 --> 00:37:02,500 ‫امید هیچوقت محض نیست، الروند... 402 00:37:03,666 --> 00:37:05,500 ‫حتی وقتی که نابسنده هست. 403 00:37:06,666 --> 00:37:09,041 ‫وقتی که تمام احساسات دیگه در خواب هستند، 404 00:37:09,125 --> 00:37:13,416 ‫چشم امید، اولین هست که ‫ بیدار میشه، و آخرین که خاموش. 405 00:37:15,541 --> 00:37:19,000 ‫اگه الف‌ها الان سرزمین میانه ‫ رو به حال خودش رها کنن 406 00:37:19,791 --> 00:37:24,458 ‫لشکریان تاریکی بر سرتاسر زمین خواهند تاخت. 407 00:37:24,541 --> 00:37:25,791 ‫این پایانی خواهد بود 408 00:37:25,875 --> 00:37:30,000 ‫نه فقط برای مردمان ما، ‫بلکه برای همه مردمان دنیا. 409 00:37:31,916 --> 00:37:34,583 ‫اگه امید پیشگیری از ‫این اتفاق برات کافی نیست 410 00:37:34,666 --> 00:37:37,125 ‫تا درباره سوگندت تجدیدنظر کنی 411 00:37:38,125 --> 00:37:40,125 ‫پیشنهاد می‌کنم یه دلیل دیگه پیدا کنی. 412 00:38:07,625 --> 00:38:10,666 ‫چه بود سرزمینی که دستان نامیرا 413 00:38:10,750 --> 00:38:14,000 ‫از دریاهای جدایی‌افکن بالا آوردنش؟[زنان و مردان نومه‌نوری از آب دریا برای تأثیرات عظیمی استفاده می‌کنند ‫ آنها چنان پیشرفته هستند که شبکه‌هایی از آبراهه دارند و ‫ سدهای سلولی که شهر را متقاطع می‌کند. بدین ترتیب، یک قایق هیچگاه دور نیست.] 414 00:38:14,083 --> 00:38:17,416 ‫سرزمین هبه، سرزمین ستاره 415 00:38:17,500 --> 00:38:20,916 ‫که تا ابد می‌درخشه؟ 416 00:38:21,000 --> 00:38:24,458 ‫نومه‌بور بود ‫نومه‌نور زیبا 417 00:38:24,541 --> 00:38:27,875 ‫جزیره روشن و پر از نعمت... 418 00:38:29,250 --> 00:38:32,083 ‫گفتم که خطرناک نیست. 419 00:38:32,166 --> 00:38:35,041 ‫شرط می‌بندم تا وقتی از کشتی ‫پیاده بشم همه‌چی تموم شده. 420 00:38:35,125 --> 00:38:36,500 ‫فقط به بابام نگو. 421 00:38:36,583 --> 00:38:40,500 ‫مدام به گوش همه می‌خونه که ‫داماد آینده‌اش یه قهرمان جنگیه 422 00:38:41,166 --> 00:38:43,166 ‫بخون! بیا، بخون. 423 00:38:43,250 --> 00:38:44,958 ‫کلماتش رو که یادته، نه؟ 424 00:38:45,041 --> 00:38:48,000 ‫می‌ترسم بعد از این که جیغ‌هات ‫رو تو کل شب شنیدم، دیگه از یادم نرن. 425 00:38:49,125 --> 00:38:52,541 ‫شاید ایسیلدور باهات بخونه. 426 00:38:52,666 --> 00:38:54,708 ‫ 427 00:38:55,166 --> 00:38:57,083 ‫این باید جالب باشه. 428 00:38:57,166 --> 00:38:59,875 ‫کاری کن سرزمین بزرگ ما تا ابد پابرجا بمونه 429 00:38:59,958 --> 00:39:02,125 ‫و شمشیرهامون بر مرگ غلبه کنه 430 00:39:02,208 --> 00:39:05,083 ‫- جوابم خیره ‫- هنوز که هیچی نگفتم 431 00:39:05,166 --> 00:39:06,375 ‫پونزده ساله می‌شناسمت 432 00:39:06,458 --> 00:39:08,298 ‫فکر کردی نمی‌دونم اومدی اینجا چی بگی؟ 433 00:39:08,375 --> 00:39:11,208 ‫- در واقع شونزده ساله، اما منظورم... ‫- اونتامو 434 00:39:11,291 --> 00:39:13,750 ‫باشه. اومدم چی بگم؟ 435 00:39:13,833 --> 00:39:16,458 ‫یه عذرخواهی مفصل که اونتامو البته 436 00:39:16,541 --> 00:39:17,875 ‫در جا قبولش می‌کنه 437 00:39:17,958 --> 00:39:19,059 ‫اما من نه 438 00:39:19,083 --> 00:39:20,583 ‫و می‌دونی چرا؟ 439 00:39:21,541 --> 00:39:25,625 ‫چون عذرخواهیت فقط واسه اینه ‫که فکر می‌کنی چون من ترفیع گرفتم 440 00:39:25,708 --> 00:39:27,541 ‫می‌تونم توی قشون اعزامی راهت بدم 441 00:39:31,958 --> 00:39:33,416 ‫- می‌تونی؟ ‫- خب 442 00:39:35,583 --> 00:39:38,166 ‫فقط می‌خوام بگم ‫من در جا قبول نمی‌کردم. 443 00:39:38,250 --> 00:39:40,226 ‫- اما خوشحالم که عذرخواهی کردی ‫- نه، نکرده 444 00:39:40,250 --> 00:39:41,541 ‫کردم! 445 00:39:41,625 --> 00:39:44,625 ‫اما با کمال میل دوباره می‌کنم. ‫عذر می‌خوام که دعوا رو شروع کردم. 446 00:39:46,708 --> 00:39:48,458 ‫حالا لطفا من رو با خودتون ببرید. 447 00:39:49,625 --> 00:39:50,833 ‫نه. 448 00:39:53,250 --> 00:39:55,333 ‫باید چی کار کنم که راضی بشی؟ 449 00:39:56,458 --> 00:39:57,875 ‫باشه، می‌ذارم سه بار بزنیم. 450 00:39:58,666 --> 00:40:01,375 ‫فک و شکم. انتخاب خودته. ‫یه بار. 451 00:40:04,250 --> 00:40:05,083 ‫سه بار. 452 00:40:05,166 --> 00:40:06,708 ‫دو بار 453 00:40:08,416 --> 00:40:09,541 ‫حقیقتش... 454 00:40:13,916 --> 00:40:15,250 ‫حس سه تا رو داشت. 455 00:40:20,916 --> 00:40:23,250 ‫خب حالا من رو به کشتی می‌بری؟ 456 00:40:24,208 --> 00:40:27,208 ‫ایسیلدور، تو قدیمی‌ترین دوست منی. 457 00:40:28,875 --> 00:40:32,000 ‫و اگه می‌خوای راستش رو بدونی، ‫احتمالاً هنوز بهترین دوستمی، اما... 458 00:40:32,083 --> 00:40:33,583 ‫- چیه؟ ‫- اونتامو، ول کن. 459 00:40:34,625 --> 00:40:37,000 ‫نمی‌تونم با وجدان راحت از اسمم مایه بگذارم 460 00:40:37,083 --> 00:40:40,166 ‫که تو رو برای انجام وظیفه‌ای معرفی کنم ‫که احتمالاً تصمیم خواهی گرفت ولش کنی. 461 00:40:40,250 --> 00:40:42,375 ‫- این بار فرق می‌کنه. ‫- هممم. 462 00:40:44,208 --> 00:40:45,875 ‫امیدوارم یه روز چنین بشه. 463 00:40:47,625 --> 00:40:50,333 ‫امیدوارم یه روز چیزی رو پیدا کنی 464 00:40:50,416 --> 00:40:52,750 ‫که حاضر بشی براش همه چیزت رو فدا کنی. 465 00:40:55,833 --> 00:40:58,333 ‫من به جات مراقب بِرِک خواهم بود. قول می‌دم. 466 00:40:58,750 --> 00:41:00,083 ‫برک هم میره؟ 467 00:41:01,000 --> 00:41:02,833 ‫میرآخور به خدمت گرفتش. 468 00:41:04,333 --> 00:41:07,750 ‫متأسفم ایسیل. حق همیشه با دریاست. 469 00:41:57,166 --> 00:42:00,000 ‫می‌خوای قاچاقی بیای؟ 470 00:42:08,250 --> 00:42:09,875 ‫می‌خوای قایق رو بسوزونی؟ 471 00:42:09,958 --> 00:42:12,875 ‫همین الان از اینجا برو. ‫به هیشکی نمی‌گم که تو رو دیدم. 472 00:42:13,750 --> 00:42:16,208 ‫- فانوس رو بده به من. ‫- نکن. 473 00:42:16,291 --> 00:42:17,875 ‫بدش به من. 474 00:42:51,416 --> 00:42:53,416 ‫هرکسی رو که می‌تونی جمع کن. زودباش! 475 00:42:54,500 --> 00:42:56,541 ‫بیرون بکشیدشون. سریع. 476 00:42:57,625 --> 00:42:59,625 ‫بیرون بکشیدشون! ایسیلدور؟ 477 00:43:08,333 --> 00:43:09,500 ‫ایسیلدور؟ 478 00:43:11,750 --> 00:43:12,750 ‫چی شد؟ 479 00:43:13,416 --> 00:43:15,833 ‫اون توی یه قایق ماهیگیری بود. ‫یه خمره باید منفجر شده باشه. 480 00:43:15,916 --> 00:43:17,833 ‫یه خمره؟ 481 00:43:19,916 --> 00:43:21,916 ‫اون جونم رو نجات داد. 482 00:43:22,000 --> 00:43:24,583 ‫می‌تونست ول کنه و بره، ‫اما جونم رو نجات داد. 483 00:43:24,666 --> 00:43:25,916 ‫ناخدا! 484 00:43:33,000 --> 00:43:42,000 ‫[پایتخت نومه‌نور به جای آنکه به صورت عرضی گسترش پیدا کرده باشد، به صورت طولی ‫ و بالا گسترش پیدا کرده است. دستاوردهای اداین بر شالوده‌هایی ساخته شده به دست الف‌ها بنا شده است ‫ شالوده‌هایی که نومه‌نوری‌ها در مسیر همیشگی پیشرفت با سازه‌های خود جایگزین کرده‌اند.] 485 00:43:42,500 --> 00:43:45,333 ‫براساس مدارک ما به یه راهزن در حال گذر مشکوکیم. 486 00:43:45,416 --> 00:43:47,333 ‫اما هنوز شناساییش نکردیم. 487 00:43:47,416 --> 00:43:51,000 ‫خوش‌شانس بودیم که بقیه ‫ کشتی‌ها رو هم از دست ندادیم. 488 00:43:51,083 --> 00:43:54,833 ‫مشخصاً این یه تلاش برای دامن‌زدن ‫به تردیدهای شما بوده ملکۀ نایب‌السلطنه. 489 00:43:54,916 --> 00:43:58,208 ‫- بهش بها ندین. ‫- مجبورم که با الف مخالفت کنم. 490 00:43:58,291 --> 00:44:00,708 ‫شاید عجولانه عمل کردیم. 491 00:44:00,791 --> 00:44:03,250 ‫یک پادشاهی باید رهبری بشه. نه کشانده بشه. 492 00:44:03,333 --> 00:44:05,125 ‫من پیشنهاد می‌کنم که سفر رو به تأخیر بندازیم 493 00:44:05,208 --> 00:44:07,916 ‫تا زمانی که دل‌های بیشتری ‫به هدف شما معطوف بشه. 494 00:44:08,000 --> 00:44:12,000 ‫دشمنمون روز به روز قوی‌تر میشه. ‫شاید ساعت به ساعت اگه درنگ کنیم. 495 00:44:12,083 --> 00:44:15,375 ‫به یاد بیار که چرا این مسیر رو ‫ انتخاب کردی. ایمانت رو به یاد بیار. 496 00:44:15,458 --> 00:44:17,583 ‫فکر می‌کنی می‌تونم فراموش کنم؟ 497 00:44:18,083 --> 00:44:22,541 ‫- ما هنوز سه کشتی داریم. ‫- و دعای خیر پدرت رو. 498 00:44:26,375 --> 00:44:27,958 ‫ارباب هالبرند چه نظری داره؟ 499 00:44:28,791 --> 00:44:30,291 ‫اون در انتظار عزیمت ماست. 500 00:44:30,375 --> 00:44:31,791 ‫مطمئنم که همینطوره. 501 00:44:35,958 --> 00:44:38,041 ‫نیازه که به دریابانان دستور توقف فعالیت بدم؟ 502 00:44:44,416 --> 00:44:48,458 ‫این شورا با طلوع خورشید دوباره تشکیل ‫ جلسه خواهد داد تا تصمیمی نهایی گرفته شود. 503 00:44:50,500 --> 00:44:52,833 ‫مطمئن بشید که ارباب هالبرند شرکت داشته باشه. 504 00:45:01,541 --> 00:45:03,341 ‫چه چیزی رو تونستی ثابت کنی؟ 505 00:45:04,583 --> 00:45:06,000 ‫الروند، منو ببخش. 506 00:45:06,625 --> 00:45:07,875 ‫ببخشمت؟ 507 00:45:07,958 --> 00:45:09,333 ‫که زودتر بهت نگفتم. 508 00:45:14,250 --> 00:45:15,458 ‫تو می‌دونستی. 509 00:45:16,500 --> 00:45:19,583 ‫بهش التماس کردم از همون اول ‫تو رو محرم بدونه و قضیه رو بهت بگم، 510 00:45:19,666 --> 00:45:21,750 ‫اما شاه برین باهاش مخالفت کرد. 511 00:45:24,708 --> 00:45:27,125 ‫و این... این میتریل... 512 00:45:29,291 --> 00:45:31,000 ‫این تنها راه نجات ماست؟ 513 00:45:31,083 --> 00:45:35,125 ‫الروند، من زیر هر فشاری ‫که فکرش رو بکنی امتحانش کردم. 514 00:45:36,291 --> 00:45:39,000 ‫هیچ چیزی نورش رو کاهش نمی‌ده. 515 00:45:39,958 --> 00:45:44,458 ‫باور داریم که اگه بتونیم حجم عظیمی ‫ازش رو به سرعت به دست بیاریم، 516 00:45:44,541 --> 00:45:49,958 ‫اونقدر که یک بار دیگه بتونیم تا آخرین الف ‫رو از نور والینور مالامال کنیم... ‫[الف‌های ساکن والینور به دلیل برخورداری نور دو درخت نور قلمرو قدسی بسیار ‫ نیرومندتر بودند و تحت تاثیر نفس مرگ و میر و فرسودگی سرزمین میانه قرار نداشتند] 517 00:45:52,625 --> 00:45:53,958 ‫پس، بله. 518 00:45:55,500 --> 00:45:58,250 ‫بله. واقعاً می‌تونه راه نجاتمون باشه. 519 00:46:08,166 --> 00:46:09,500 ‫متأسفم. 520 00:46:11,500 --> 00:46:13,333 ‫که شاه برین فریبم داده؟ 521 00:46:15,250 --> 00:46:18,750 ‫یا اینکه مردمانمون محکوم به فنا هستن ‫مگه اینکه من یک سوگند رو بشکنم؟ 522 00:46:20,541 --> 00:46:21,958 ‫و به یک دوست خیانت کنم؟ 523 00:46:23,833 --> 00:46:29,250 ‫من اونجا بودم الروند، ‫اون شبی که پدرت بادبان کشید. 524 00:46:32,458 --> 00:46:37,291 ‫یک مرد فانی که باور داشت ‫می‌تونه خود خدایان رو راضی کنه 525 00:46:39,041 --> 00:46:40,916 ‫که برای کمک به ما وارد جنگ بشن. 526 00:46:42,916 --> 00:46:46,208 ‫شنیدم که مادرت بهش التماس می‌کرد که نره، 527 00:46:46,291 --> 00:46:50,125 ‫ملتمسانه ازش می‌پرسید که چرا، ‫چرا اون باید بره؟ 528 00:46:52,375 --> 00:46:54,125 ‫و می‌دونی اون چه جوابی داد؟ 529 00:46:59,541 --> 00:47:02,125 ‫برای اینکه اون تنها کسیه که ‫می‌تونه این کار رو انجام بده. 530 00:47:23,541 --> 00:47:25,791 ‫این اشتباه من بود که ازت استفاده کنم. 531 00:47:26,875 --> 00:47:28,291 ‫برای این، متأسفم. 532 00:47:30,583 --> 00:47:33,541 ‫فردا ملکه تو رو به حضور خواهد پذیرفت. 533 00:47:33,625 --> 00:47:37,791 ‫صدای تو در اون ملاقات احتمالاً تعیین‌کننده اینه ‫که مأموریت انجام خواهد شد یا نه. ‫[آنها نه در حد دورف‌ها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ اره‌گیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفت‌های نومه‌نور ‫ در ستیغ قلۀ موفقیت‌های انسان‌ها در تاریخ سرزمین میانه به حساب می‌آید. در دوران متأخر، ساخته‌های ایشان ‫ به نظر نمی‌رسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غول‌ها آنها را از استخوانِ زمین تراشیده‌اند.] 534 00:47:37,815 --> 00:47:39,017 ‫[آنها نه در حد دورف‌ها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ اره‌گیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفت‌های نومه‌نور ‫ در ستیغ قلۀ موفقیت‌های انسان‌ها در تاریخ سرزمین میانه به حساب می‌آید. در دوران متأخر، ساخته‌های ایشان ‫ به نظر نمی‌رسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غول‌ها آنها را از استخوانِ زمین تراشیده‌اند.] 535 00:47:39,041 --> 00:47:41,791 ‫- بهم کمک کن. ‫- فکر می‌کنم به اندازه کافی بهت کمک کردم. ‫[آنها نه در حد دورف‌ها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ اره‌گیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفت‌های نومه‌نور ‫ در ستیغ قلۀ موفقیت‌های انسان‌ها در تاریخ سرزمین میانه به حساب می‌آید. در دوران متأخر، ساخته‌های ایشان ‫ به نظر نمی‌رسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غول‌ها آنها را از استخوانِ زمین تراشیده‌اند.] 536 00:47:43,500 --> 00:47:45,083 ‫پس به خودت کمک کن. 537 00:47:45,833 --> 00:47:48,750 ‫جدال با منو بگذار کنار ‫و بگذار در کنار هم با اونها بجنگیم. 538 00:47:49,416 --> 00:47:53,750 ‫مدتی نه چندان دور، مردمانی مثل من ‫در کنار اونها می‌جنگیدن. 539 00:47:53,833 --> 00:47:55,500 ‫مردمانی مثل تو. نه خود تو. 540 00:48:02,000 --> 00:48:03,166 ‫اشتباه می‌کنی. 541 00:48:07,333 --> 00:48:11,750 ‫تو نمی‌دونی قبل از اینکه کارم ‫به اون کلک برسه چیکارا کرده بودم. 542 00:48:16,583 --> 00:48:18,416 ‫نمی‌دونی چطور زنده موندم. 543 00:48:27,375 --> 00:48:28,875 ‫چطور همه ما زنده موندیم. 544 00:48:35,625 --> 00:48:38,458 ‫و وقتی این مردم پی ببرن که ‫ چیکار کردم، من رو طرد خواهند کرد. 545 00:48:40,458 --> 00:48:41,666 ‫همونطور که تو چنین خواهی کرد. 546 00:48:44,041 --> 00:48:48,666 ‫گاهی برای یافتن نور، ‫لازمه اول تاریکی رو لمس کنیم. 547 00:48:52,458 --> 00:48:54,208 ‫تو چی از تاریکی می‌دونی؟ 548 00:48:58,250 --> 00:49:00,083 ‫اون خنجر مال کیه گالادریل؟ 549 00:49:01,083 --> 00:49:02,583 ‫چه کسی رو از دست دادی؟ 550 00:49:03,833 --> 00:49:04,833 ‫برادرم رو. 551 00:49:05,500 --> 00:49:06,750 ‫چی به سرش اومد؟ 552 00:49:06,833 --> 00:49:08,458 ‫کشتنش. 553 00:49:08,541 --> 00:49:10,791 ‫در مکانی از تاریکی و نومیدی. 554 00:49:10,875 --> 00:49:13,583 ‫به دست خادمان سائورون. این برات کافیه؟ 555 00:49:13,666 --> 00:49:15,166 ‫پس همه اینها به خاطر انتقامه؟ 556 00:49:15,250 --> 00:49:17,625 ‫یه نفر نمی‌تونه عطش خودش رو ‫با نوشیدن آب دریا فرو بنشونه. 557 00:49:17,708 --> 00:49:20,250 ‫پس چیه؟ چرا هنوز داری مبارزه می‌کنی؟ 558 00:49:21,166 --> 00:49:24,416 ‫تو داری ازم می‌خوای به تنها مکانی برم ‫که قسم خوردم هرگز بهش برنگردم. 559 00:49:25,333 --> 00:49:27,625 ‫حداقل کاری که می‌تونی بکنی ‫اینه که بهم بگی چرا. 560 00:49:29,375 --> 00:49:31,166 ‫چرا به جنگیدن ادامه می‌دی؟ 561 00:49:31,250 --> 00:49:33,000 ‫برای اینکه نمی‌تونم توقف کنم. 562 00:49:47,083 --> 00:49:49,375 ‫گروهی که رهبری می‌کردم ازم سرپیچی کردن. 563 00:49:51,750 --> 00:49:55,958 ‫نزدیک‌ترین دوستم با شاه دسیسه کردن ‫که تبعیدم کنن. 564 00:49:56,500 --> 00:50:00,375 ‫و هر کدوم از اینها برای این اینطوری کردن... 565 00:50:03,916 --> 00:50:06,666 ‫چرا که به نظرم دیگه نمی‌تونستن ‫فرقی بین من... 566 00:50:08,208 --> 00:50:10,208 ‫و اون پلیدی که باهاش مبارزه می‌کردم ‫رو تشخیص بدن. 567 00:50:16,166 --> 00:50:17,416 ‫متأسفم. 568 00:50:20,916 --> 00:50:22,250 ‫برای برادرت. 569 00:50:23,458 --> 00:50:24,708 ‫برای همه چیز. 570 00:50:25,750 --> 00:50:27,000 ‫متأسفم. 571 00:50:28,333 --> 00:50:30,875 ‫تأسف تو نمی‌تونه درد منو تسکین بده. 572 00:50:32,666 --> 00:50:35,166 ‫همینطور که پتک و انبر نمی‌تونه ‫درد تو رو تسکین بده. 573 00:50:36,625 --> 00:50:39,416 ‫اینجا هیچ آرامشی برای تو پیدا نخواهد شد. 574 00:50:39,500 --> 00:50:41,000 ‫همینطور نه برای من. 575 00:50:41,125 --> 00:50:43,500 ‫هیچ آرامش پایداری ‫در هیچکدوم از مسیرها وجود نداره، 576 00:50:43,583 --> 00:50:45,916 ‫مگر اون مسیری که آنسوی دریا قرار گرفته. 577 00:50:47,583 --> 00:50:50,583 ‫من قرن‌ها در جستجو برای یافتنش جنگیدم. 578 00:50:52,375 --> 00:50:54,083 ‫این مسیری هست که ‫می‌تونی آرامشت رو به دست بیاری. 579 00:51:14,333 --> 00:51:16,333 ‫خیلی وقته که منتظر چنین روزی بودم. 580 00:51:17,666 --> 00:51:20,500 ‫اون روزی که سرانجام نژاد شما برگرده، 581 00:51:21,458 --> 00:51:26,000 ‫ما رو از پهن و کثافت رهایی بده، 582 00:51:27,041 --> 00:51:30,958 ‫تا جایگاه راستین‌مون رو ‫در کنار شما به دست بیاریم. 583 00:51:33,041 --> 00:51:36,666 ‫من بیعت ابدی خودم رو تقدیم شما می‌کنم. 584 00:51:39,625 --> 00:51:43,250 ‫من وفاداری خودم رو به سائورون تقدیم می‌کنم. 585 00:51:43,274 --> 00:51:51,274 ‫[تحت تسلط نیروهای تاریکی، آدمیان اغلب به پرستش اهریمنی که بر ایشان حکم می‌راند ‫ روی می‌آورند، و توسط قول‌هایی که نیروهای تاریکی برای ‫ قدرت و دانش به آنها می‌دهند به سادگی در دام می‌افتند.(بازگشت شاه)] 586 00:52:03,958 --> 00:52:05,958 ‫شما سائورون هستید، مگر نه؟ 587 00:52:16,791 --> 00:52:18,583 ‫هی، هی... صبر کنید... 588 00:52:22,041 --> 00:52:24,833 ‫پس من به تو خدمت خواهم کرد. هرکی که باشی. 589 00:52:37,625 --> 00:52:40,041 ‫تنها خون می‌تونه بهش التزام ببخشه. 590 00:52:48,708 --> 00:52:49,875 ‫والدرگ؟ 591 00:52:58,333 --> 00:52:59,583 ‫والدرگ... 592 00:53:02,208 --> 00:53:03,875 ‫والدرگ، نه. 593 00:53:05,125 --> 00:53:06,416 ‫نه. 594 00:53:07,791 --> 00:53:08,875 ‫نه. 595 00:53:10,791 --> 00:53:11,833 ‫نه. 596 00:53:13,083 --> 00:53:14,166 ‫نه. 597 00:53:15,083 --> 00:53:16,166 ‫نه! 598 00:53:19,708 --> 00:53:21,416 ‫دفعه بعد بالاتر رو هدف بگیر. 599 00:53:24,375 --> 00:53:26,583 ‫و اینقدر از زه کمان نترس. 600 00:53:27,250 --> 00:53:29,083 ‫چرا به خودت زحمت می‌دی ‫که بهم تیراندازی یاد بدی؟ 601 00:53:30,958 --> 00:53:33,666 ‫برای اینکه برای من بیش از ۲۰۰ سال طول کشید 602 00:53:33,750 --> 00:53:37,416 ‫که به اون شجاعتی برسم ‫که امشب بتونم اینجا بایستم. 603 00:53:38,791 --> 00:53:40,666 ‫تو تنها توی ۱۴ سال بهش رسیدی. 604 00:53:41,250 --> 00:53:43,583 ‫و در نبردی که پیش رو داریم بهش نیاز میشه. 605 00:53:43,666 --> 00:53:46,041 ‫تمام زندگیم، همنوعان تو ما رو پاییدن. 606 00:53:46,125 --> 00:53:47,875 ‫هر نجوا رو می‌شمردن. 607 00:53:48,666 --> 00:53:50,833 ‫هر چاقوی آشپزخانه‌ای که بیش از اندازه تیز بود. 608 00:53:52,166 --> 00:53:54,666 ‫همه ما قراره توی این برج دفن بشیم. 609 00:53:54,750 --> 00:53:56,541 ‫برای چی می‌خوای باهامون دفن بشی؟ 610 00:53:58,416 --> 00:54:01,250 ‫برای اینکه در شمردن نجواها و چاقوها، 611 00:54:01,333 --> 00:54:04,958 ‫باعث شده صداها و دستای پشت اونها رو بشناسم. 612 00:54:06,250 --> 00:54:07,750 ‫همین الان نیمی رفتن. 613 00:54:08,833 --> 00:54:10,666 ‫اما نیمی باقی موندن. 614 00:54:12,125 --> 00:54:13,208 ‫من‌جمله تو. 615 00:54:19,833 --> 00:54:21,333 ‫پس بالاتر رو هدف بگیر. 616 00:54:39,083 --> 00:54:41,083 ‫یه چیزی هست که تو نمی‌دونی. 617 00:54:49,416 --> 00:54:51,083 ‫من اینو قبلاً دیدم. 618 00:55:39,041 --> 00:55:40,250 ‫این یه کلیده. 619 00:55:42,375 --> 00:55:46,875 ‫ساخته شده بر اساس صناعتی فراموش‌شده ‫از سوی دشمن، برای به بردگی گرفتن اجداد تو. 620 00:55:46,958 --> 00:55:48,500 ‫یه کلید برای چی؟ 621 00:55:48,524 --> 00:55:51,524 ‫[هر چند که آنها مدت‌ها با الف‌هایی که در آنجا پایگاه داشتند متحد شده بودند، اما به هر حال برج نگهبانی اوس‌تی‌ریت ‫ توسط کسانی ساخته شده بود که پیرو مورگوت بودند. اشغال آن توسط الف‌ها از جمله تمهیداتی بود که ‫ برای جلوگیری از بازگشت پلیدی انجام شد – اما شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه خود برج نشانه‌هایی از نیرویی تاریکی در خود دارد.] 622 00:55:51,541 --> 00:55:53,291 ‫نمی‌دونم. 623 00:55:53,375 --> 00:55:56,166 ‫فرمانده دشمن از تبدیل‌شدن ‫به یک رب‌النوع صحبت کرد. 624 00:55:56,250 --> 00:55:58,916 ‫از اینکه به اورک‌ها در این سرزمین‌ها ‫یک خونه اعطا کنه. 625 00:55:59,916 --> 00:56:02,583 ‫اما نقشه‌اش هرچی باشه، این قضیه مشخصه. 626 00:56:05,083 --> 00:56:08,291 ‫دشمن میدونه پسرت صاحب چیزیه که ‫می‌تونه اون نقشه رو عملی کنه. 627 00:56:14,458 --> 00:56:15,666 ‫چقدر وقت داریم؟ 628 00:56:17,208 --> 00:56:18,375 ‫چند روز. 629 00:56:21,041 --> 00:56:22,458 ‫شاید چند ساعت. 630 00:56:27,416 --> 00:56:29,125 ‫ما می‌تونیم از این جون بدر ببریم بران‌وین. 631 00:56:29,791 --> 00:56:31,208 ‫راهی وجود داره. 632 00:56:32,791 --> 00:56:33,958 ‫باید باشه. 633 00:56:37,666 --> 00:56:39,083 ‫یکی هست. 634 00:56:40,333 --> 00:56:44,041 ‫نه! به دشمن تعظیم کن، تا همه چیز رو بگیری. 635 00:56:45,625 --> 00:56:47,625 ‫از پسرت، و پسرانش پس از او. 636 00:56:49,333 --> 00:56:53,333 ‫مردم تو یک دوران کامل تلاش کردن که ‫پاکدامنی خودشون رو پس بگیرن. ‫[اشاره به در سالیان انتهایی دوران دوم بودن وقایع سریال. ‫ دوران اول دورانی بود که در پیشگفتار قسمت اول مشاهده کردیم.] 637 00:56:54,041 --> 00:56:57,166 ‫تو همه اینها رو به خاطر یک لحظه یأس تباه می‌کنی؟ 638 00:57:00,083 --> 00:57:02,083 ‫باید یه راه دیگه باشه. 639 00:57:02,166 --> 00:57:04,666 ‫یه راه معرفی کن. بهت التماس می‌کنم. 640 00:57:10,166 --> 00:57:11,208 ‫می‌بینی؟ 641 00:57:12,708 --> 00:57:14,708 ‫حق داشتین که ما رو می‌پاییدین. 642 00:57:16,041 --> 00:57:18,458 ‫چرا که سرنوشت ما به تاریکی ختم میشه. 643 00:57:20,208 --> 00:57:21,666 ‫اینطوریه که نجات پیدا می‌کنیم. 644 00:57:24,833 --> 00:57:26,416 ‫شاید به خاطر چیزیه که هستیم. 645 00:57:28,333 --> 00:57:29,833 ‫چیزیه که همیشه خواهیم بود. 646 00:57:30,750 --> 00:57:35,375 ‫اینجا چیزی بسیار بیشتر از جون‌هامون در خطره. 647 00:57:36,750 --> 00:57:40,666 ‫وقتی مورگوت در جنگ بود، ‫قاره‌ای به طور کامل غرق شد. 648 00:57:40,875 --> 00:57:43,416 ‫کیه که بدونه این چه دهشتی رو ممکنه ‫با خودش به همراه داشته باشه، 649 00:57:43,500 --> 00:57:45,166 ‫اگر دشمنمون بتونه بهش دست پیدا کنه؟ 650 00:57:45,250 --> 00:57:47,250 ‫ما چه قدرتی برای متوقف کردن اون در اختیار داریم؟ 651 00:57:47,875 --> 00:57:49,791 ‫دورت رو نگاه کن. همه چیز تمومه. 652 00:57:49,875 --> 00:57:51,666 ‫- هنوز نه. ‫- به زودی میشه. 653 00:57:53,416 --> 00:57:55,958 ‫و وقتی به لشکریانشون بهمون برسن، ‫این برج سقوط خواهد کرد. 654 00:58:13,875 --> 00:58:15,041 ‫نامپات! 655 00:58:18,250 --> 00:58:19,250 ‫نامپات! 656 00:58:22,333 --> 00:58:23,416 ‫نامپات! 657 00:58:26,291 --> 00:58:27,458 ‫نامپات! 658 00:58:30,458 --> 00:58:31,500 ‫نامپات! 659 00:58:35,000 --> 00:58:36,125 ‫نامپات! 660 00:58:59,791 --> 00:59:02,000 ‫از خودت در آورده بودی، مگه نه؟ 661 00:59:02,083 --> 00:59:04,750 ‫دیسا چندین ساله که یه میز جدید می‌خواست، پس... 662 00:59:12,333 --> 00:59:14,083 ‫ا، بی‌خیال، اونقدرا هم سنگین نیست. 663 00:59:14,166 --> 00:59:17,166 ‫این وزن میز نیست که برام سنگینه. 664 00:59:18,000 --> 00:59:19,625 ‫خب پس چرا حرف نمی‌زنی؟ 665 00:59:19,708 --> 00:59:22,125 ‫چرا که سنگینی مشترک ‫می‌تونه نصفش کنه یا دو برابر. 666 00:59:22,208 --> 00:59:24,291 ‫بسته به دلی که اون رو دریافت می‌کنه. 667 00:59:24,375 --> 00:59:28,750 ‫ریش آئوله! سوپ بلدرچین کافیه. ‫{منظور اینه طفره رفتن کافیه} ‫[آئوله، نامی که دورف‌ها اغلب بدان متوسل می‌شوند، بر باور ایشان خالق آنهاست. ‫ در قلب‌های ایشان، گفته شده است که آتش کهن او هنوز شعله می‌کشد. (ضمیمه ج)] 668 00:59:28,833 --> 00:59:31,791 ‫گوشت رو خام بفرست بیاد. 669 00:59:37,541 --> 00:59:39,958 ‫من باهات صادق نبودم دورین. 670 00:59:41,916 --> 00:59:44,791 ‫من نه به خاطر دوستی، ‫بلکه به خاطر جاه‌طلبی به خزد-دوم اومدم. 671 00:59:46,291 --> 00:59:47,791 ‫ازش خبر نداشتم. 672 00:59:50,250 --> 00:59:51,916 ‫اما برای میتریل اومده بودم. 673 00:59:58,041 --> 00:59:59,291 ‫چرا؟ 674 01:00:01,000 --> 01:00:02,416 ‫بدون اون، 675 01:00:03,500 --> 01:00:07,916 ‫با رسیدن بهار نژاد من یا باید این ‫ سواحل رو ترک کنه یا نابود بشه. 676 01:00:09,791 --> 01:00:11,041 ‫نابود بشه؟ 677 01:00:12,500 --> 01:00:14,166 ‫چطور نابود بشه؟ 678 01:00:16,166 --> 01:00:21,833 ‫روح نامیرای ما به سوی پوچی تحلیل خواهد رفت، 679 01:00:23,541 --> 01:00:25,166 ‫آرام آرام در حال کاسته شدنه، 680 01:00:26,166 --> 01:00:27,833 ‫تا جایی که تنها به سایه‌هایی بدل می‌شیم، 681 01:00:29,208 --> 01:00:31,916 ‫که توسط موج‌های زمان به کنار رونده بشیم. 682 01:00:33,750 --> 01:00:35,000 ‫برای همیشه. 683 01:00:48,958 --> 01:00:54,708 ‫پس سرنوشت کل نژاد الفی در دستان منه؟ 684 01:00:55,708 --> 01:00:57,416 ‫اینطور به نظر می‌رسه. 685 01:01:03,625 --> 01:01:05,333 ‫دوباره بگو. 686 01:01:05,500 --> 01:01:11,333 ‫سرنوشت کل نژاد الفی در دستان توست. 687 01:01:20,041 --> 01:01:21,458 ‫در دستان کی؟ 688 01:01:23,750 --> 01:01:25,166 ‫تو. 689 01:01:27,500 --> 01:01:28,541 ‫هممم. 690 01:01:40,416 --> 01:01:43,541 ‫پیراهن‌های پَردارت رو آماده کن. ‫بگذار قدم بزنیم. 691 01:01:43,625 --> 01:01:46,000 ‫- دورین... ‫- فعلاً ازم تشکر نکن. 692 01:01:46,083 --> 01:01:48,833 ‫وقتی یه راه برای راضی کردن پدرم پیدا کردیم ‫ازم تشکر کن. 693 01:01:48,916 --> 01:01:51,125 ‫حالا لطفاً می‌تونیم راه بیوفتیم؟ 694 01:01:51,208 --> 01:01:53,041 ‫سفر بازگشت طولانیه. 695 01:01:53,125 --> 01:01:56,083 ‫و اینهمه آفتاب داره باعث بهم ریختن معده‌ام شده. 696 01:01:56,708 --> 01:02:00,291 ‫فقط به یه شرط. به دیسا بگی میز رو من فرستادم. 697 01:02:00,375 --> 01:02:02,125 ‫بیشتر از این شانس خودت رو امتحان نکن الف. 698 01:02:22,833 --> 01:02:25,666 ‫ارباب هالبرند، ملکۀ نایب‌السلطنه ‫شما رو احظار می‌کنه. 699 01:03:54,000 --> 01:04:02,000 ‫[جنگ‌افزارها و جوشن‌های نومه‌نور، جهانی که آنها می‌شناسند را بازتاب می‌کند ‫ جوشن همچون زندگیِ دریایی که جزیره ایشان را محاصره کرده است، فلس‌دار ‫ هستند. و اسب‌ها قبضه شمشیرشان را زینت می‌دهند، به همراه دم اسب که کلاهخودشان را آراسته است.] 700 01:04:35,250 --> 01:04:38,250 ‫نگاه کن بابای کی دوباره براش پست جور کرده. 701 01:04:40,333 --> 01:04:42,208 ‫خودم به دستش آوردم. مثل شما. 702 01:04:42,291 --> 01:04:43,500 ‫سرباز. 703 01:04:46,750 --> 01:04:48,333 ‫خودت رو به میرآخور معرفی کن. 704 01:04:49,708 --> 01:04:51,208 ‫فکر کردم توی سواره‌نظامم. 705 01:04:51,291 --> 01:04:52,625 ‫هستی. 706 01:04:55,958 --> 01:04:57,208 ‫به عنوان نظافتچی اسطبل. 707 01:05:16,791 --> 01:05:17,625 ‫سربازان! 708 01:06:06,708 --> 01:06:08,000 ‫آماده باشید! 709 01:06:08,666 --> 01:06:10,166 ‫بادبان‌ها رو بگشایید! 710 01:06:10,583 --> 01:06:12,250 ‫مسیرمان شمال شرق خواهد بود. 711 01:06:13,958 --> 01:06:15,208 ‫به سوی سرزمین میانه. 712 01:06:16,791 --> 01:06:18,000 ‫بله! 713 01:06:21,000 --> 01:06:31,000 ‫ترجمه و زیرنویس از ‫ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، آرش شامرادلو ‫Arda.ir 714 01:06:33,000 --> 01:06:43,000 ‫آردا: نخستین مجمع اینترنتی هواداران جی.آر.آر. تالکین در ایران از ۱۳۸۳ تا به امروز ‫Arda.ir 715 01:06:45,000 --> 01:06:55,000 ‫Sermovie ‫دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال 716 01:07:05,000 --> 01:07:10,000 ‫شعر تیتراژ پایانی با الهام از ابیات چند شعر تالکین سروده شده است ‫* روزگار آوارگی = روزگاری که اجداد هابیت‌ها هنوز در حال ‫ مهاجرت بوده و در شایر ساکن نشده بودند (پیشگفتار یاران حلقه) 717 01:07:10,583 --> 01:07:13,750 ‫خورشید به سرعت در حال غروب است 718 01:07:13,833 --> 01:07:16,708 ‫در زیر درختانی از جنس سنگ 719 01:07:17,208 --> 01:07:20,083 ‫آن نور در برج 720 01:07:20,166 --> 01:07:23,291 ‫دیگر خانۀ من نیست 721 01:07:23,375 --> 01:07:26,083 ‫در فراسوی چشمان آتشِ پریده‌رنگ 722 01:07:26,166 --> 01:07:29,250 ‫بسترم از شن سیاه است 723 01:07:29,333 --> 01:07:31,875 ‫هر آنچه داشتم را مبادله کردم 724 01:07:31,958 --> 01:07:36,125 ‫در ازای آشوغِ پیش رو 725 01:07:36,500 --> 01:07:41,875 ‫مرا بخوان ‫مرا بخوان ای سرزمین‌های دوردست 726 01:07:41,958 --> 01:07:47,625 ‫چرا که اکنون باید در این روزگار آوارگی ‫سرگردان شوم 727 01:07:47,708 --> 01:07:50,458 ‫باید در دوردست‌ها سرگردان شوم 728 01:07:50,541 --> 01:07:54,166 ‫در این روزگار آوارگی 729 01:07:55,083 --> 01:07:57,416 ‫نوشیدنی‌هایم اندک است 730 01:07:57,500 --> 01:08:00,625 ‫و خوراکم اندک‌تر 731 01:08:00,875 --> 01:08:06,250 ‫قوه‌ام به من می‌گوید نه ‫اما مسیر از من بله می‌خواهد 732 01:08:06,333 --> 01:08:12,125 ‫پاهایم بسیار کوتاه است ‫و مسیر بسیار دراز 733 01:08:12,208 --> 01:08:15,166 ‫هیچ استراحت و آسایشی ندارم 734 01:08:15,250 --> 01:08:19,000 ‫هیچ آسایشی بجز آواز 735 01:08:19,958 --> 01:08:25,666 ‫برایم آواز بخوان، برایم آواز بخوان ‫ای سرزمین‌های دوردست 736 01:08:25,750 --> 01:08:31,250 ‫آری، برخیز و مرا در این روزگار آوارگی راهنمایی کن 737 01:08:31,333 --> 01:08:34,166 ‫لطفاً قول بده که مرا پیدا کنی 738 01:08:34,250 --> 01:08:37,958 ‫در این روزگار آوارگی 739 01:08:39,000 --> 01:08:41,750 ‫سرانجام پاسخ‌هایشان می‌آید 740 01:08:41,833 --> 01:08:44,833 ‫از میان سرما و از میان یخ 741 01:08:44,916 --> 01:08:50,708 ‫که هرکس شگفت‌زده یا سرگردان است گم‌گشته نیست 742 01:08:50,791 --> 01:08:53,583 ‫فارغ از غم 743 01:08:53,666 --> 01:08:56,666 ‫فارغ از بها 744 01:08:56,750 --> 01:08:59,666 ‫که هرکس شگفت زده 745 01:08:59,750 --> 01:09:03,833 ‫یا سرگردان است... 746 01:09:03,916 --> 01:09:09,708 ‫گم‌گشته نیست 747 01:09:10,000 --> 01:09:14,000 ‫Instagram: @ardadotir ‫Twitter: @ArdaDotIR ‫Telegram: @ArdaOfficial