1 00:00:00,500 --> 00:00:04,000 ‫ترجمه و زیرنویس از ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، نعیمه صنیعی، آرش شامرادلو ‫Arda.ir 2 00:00:04,000 --> 00:00:06,500 ‫Sermovie ‫دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال 3 00:00:06,541 --> 00:00:08,833 ‫- یه برج؟ ‫-‬ می‌خوام تا بهار تکمیل بشه 4 00:00:09,250 --> 00:00:11,666 ‫در نظر داشتی که از کسی 5 00:00:11,750 --> 00:00:13,559 ‫خارج از مرزهای نژاد خودمون کمک بگیری؟ 6 00:00:13,583 --> 00:00:15,083 ‫راجع به پیشنهاد پادشاهت بهم بگو 7 00:00:15,166 --> 00:00:17,500 ‫تا بتونم به پدرم ارائه‌اش کنم 8 00:00:17,625 --> 00:00:19,726 ‫اگه چیزی رو مخفی می‌کرد، می‌فهمیدم 9 00:00:19,750 --> 00:00:23,083 ‫شاید فهمیده که تو داری ‫یه چیزی رو مخفی می‌کنی 10 00:00:23,750 --> 00:00:24,950 ‫این‌جا کجاست؟ 11 00:00:25,000 --> 00:00:28,583 ‫پادشاهی جزیره‌ای نومه‌نور 12 00:00:29,583 --> 00:00:31,143 ‫تو این فکر بودم که عقبش بندازم 13 00:00:31,208 --> 00:00:33,625 ‫وقتی سنجش‌های دریا شروع شد ‫و اون کشتی حرکت کرد 14 00:00:33,666 --> 00:00:34,791 ‫تو سوارش خواهی بود 15 00:00:35,041 --> 00:00:36,541 ‫دنبال دردسر نیستم 16 00:00:41,333 --> 00:00:44,041 ‫این نقشه‌ی سرزمین‌های جنوبیه 17 00:00:44,125 --> 00:00:46,375 ‫این نه فقط از یه جا، بلکه از یه نقشه خبر میده 18 00:00:46,458 --> 00:00:48,125 ‫برای ساختن قلمرویی برای خودشون 19 00:00:48,208 --> 00:00:50,166 ‫پس سرزمین‌های جنوبی ‫تو خطر بزرگی قرار دارن 20 00:00:50,250 --> 00:00:52,416 ‫اگه سائورون واقعا برگشته باشه 21 00:00:52,500 --> 00:00:54,250 ‫سرزمین‌های جنوبی فقط آغاز کارشه 22 00:00:55,083 --> 00:00:57,351 ‫اگه کسی از شما این‌جا ‫هست که می‌خواد زنده بمونه 23 00:00:58,500 --> 00:01:01,291 ‫طلوع فردا به سمت برج الفی حرکت می‌کنیم 24 00:01:05,125 --> 00:01:06,833 ‫ببریدش پیش آدار 25 00:01:07,000 --> 00:01:07,875 ‫آدار!‬ 26 00:01:07,958 --> 00:01:10,541 ‫گفته شده که سائورون تو ‫روزگاران کهن نام‌های زیادی داشته 27 00:01:10,625 --> 00:01:12,333 ‫شاید اینم یکی از همون‌ها باشه 28 00:01:13,125 --> 00:01:17,291 ‫مردم تو شاهی ندارن، چون تو اون شاهی 29 00:01:17,375 --> 00:01:19,041 ‫با من به سرزمین میانه بیا 30 00:01:19,125 --> 00:01:20,541 ‫تو هنوز یه سپاه کم داری 31 00:01:20,625 --> 00:01:23,208 ‫شرایط قراره تغییر کنه 32 00:03:00,000 --> 00:03:01,333 ‫در این بارگاه 33 00:03:01,416 --> 00:03:05,083 ‫ما هر روز جمع می‌شیم ‫تا آینده‌ی این جزیره رو رقم بزنیم 34 00:03:05,666 --> 00:03:08,416 ‫ولی در مراسم تقدیس فرزندان 35 00:03:09,208 --> 00:03:13,291 ‫جمع می‌شیم تا به کسایی خوش‌آمد ‫بگیم که این آینده رو زندگی خواهند کرد 36 00:03:16,750 --> 00:03:20,541 ‫کسایی که مثل طلوع خورشید ‫بر فراز دریای مواج آزادند 37 00:03:26,083 --> 00:03:28,333 ‫چه اسمی براش انتخاب کردی؟ 38 00:03:28,916 --> 00:03:30,125 ‫آلینل 39 00:03:31,375 --> 00:03:32,583 ‫آلینل 40 00:03:33,250 --> 00:03:37,041 ‫باشد که قدرت نومه‌نور در تو برخیزد 41 00:03:38,458 --> 00:03:41,083 ‫خردمندی‌اش راهنمای گام‌هایت باشد 42 00:03:46,833 --> 00:03:49,500 ‫گاهی اوقات جزیره ما ‫کمی کش و قوس لازم داره 43 00:03:50,583 --> 00:03:51,833 ‫مثل خود تو 44 00:04:03,000 --> 00:04:13,000 ‫[درخت سپید نومه‌نور، نیملوت، از نسل یکی از دو درخت والینور می‌باشد - این درخت بذری از درخت گالاتیلیون است، و خود گالاتیلیون نیز میوه‌ای از تلپریون که روزگاری روشنایی‌بخش سرزمین نامیرایان بود. (بازگشت شاه)] 45 00:04:34,208 --> 00:04:37,458 ‫امروز یه روز عالیه، ملکه نایب‌السلطنه 46 00:04:39,625 --> 00:04:41,958 ‫با چه کاری روزتون رو شروع می‌کنید؟ 47 00:04:44,666 --> 00:04:46,500 ‫ملکه الف رو به بارگاه فراخونده 48 00:04:46,875 --> 00:04:48,625 ‫همین امروز صبح 49 00:04:49,208 --> 00:04:53,750 ‫دوست الف به چهار نفر از افراد انجمن حمله کرده ‫و میریل برای نوشیدن چای دعوتش کرده؟ 50 00:04:53,833 --> 00:04:56,059 ‫شاید الف رو فراخونده تا تنبیهش کنه 51 00:04:56,083 --> 00:04:58,364 ‫یا شایدم می‌خواد ازش دستور بگیره 52 00:04:59,583 --> 00:05:03,416 ‫و در شرایطی که الف با حرفاش ‫گوش ملکه‌مون رو آلوده می‌کنه 53 00:05:03,500 --> 00:05:06,833 ‫کی صدای ما میشه؟ 54 00:05:12,125 --> 00:05:14,250 ‫صدراعظم! صدراعظم! 55 00:05:14,333 --> 00:05:17,375 ‫سلامم رو بهشون برسون، باشه؟ ‫صدات رو بلند نکن 56 00:05:17,458 --> 00:05:19,833 ‫یکی می‌خواید آقا؟ ‫بیاید دیگه آقا 57 00:05:19,916 --> 00:05:22,625 ‫نمی‌دونستم مشغول انجام کار مهمی هستی 58 00:05:22,708 --> 00:05:23,583 ‫صدراعظم! 59 00:05:23,666 --> 00:05:27,500 ‫کشورداری هنر رسیدگی به امور کوچکه 60 00:05:27,583 --> 00:05:29,541 ‫دقیقا به همون ظرافتِ انجام کارهای بزرگ 61 00:05:30,166 --> 00:05:32,458 ‫دوست دارم فکر کنم که ‫تا حالا اینو یاد گرفته باشی 62 00:05:32,541 --> 00:05:34,291 ‫فقط سعی کردم زرنگ باشم 63 00:05:34,375 --> 00:05:38,125 ‫زرنگی مختص مردانی با جاه‌طلبی‌های کوچکه 64 00:05:38,875 --> 00:05:41,916 ‫ترجیح میدم خردمند باشی، پسرم 65 00:05:43,750 --> 00:05:46,083 ‫حالا مشکل چیه، هان؟ 66 00:05:46,583 --> 00:05:49,416 ‫شاید یه کم گرد و خاک به پا شده باشه 67 00:05:49,500 --> 00:05:51,583 ‫کشتی الف‌ها تو ساحل ما؟ 68 00:05:52,208 --> 00:05:55,375 ‫کارگران الفی که تجارت ‫شما رو مال خود می‌کنن؟ 69 00:05:56,958 --> 00:05:58,958 ‫کارگرانی که نمی‌خوابن 70 00:06:00,125 --> 00:06:03,125 ‫خسته نمی‌شن ‫پیر نمی‌شن 71 00:06:03,208 --> 00:06:04,833 ‫نه! 72 00:06:06,416 --> 00:06:10,166 ‫من میگم ملکه یا کور شده 73 00:06:10,250 --> 00:06:12,083 ‫یا عاشق الف‌هاست 74 00:06:12,166 --> 00:06:14,375 ‫درست مثل پدرش 75 00:06:14,458 --> 00:06:16,833 ‫-‬ عاشق الف‌ها! ‫-‬ عاشق الف‌ها! 76 00:06:16,916 --> 00:06:18,708 ‫عاشق الف‌ها! 77 00:06:18,791 --> 00:06:20,583 ‫عاشق الف‌ها! عاشق الف‌ها! 78 00:06:20,666 --> 00:06:24,041 ‫و اگه الف حالا این‌جا می‌بود ‫چی می‌دید؟ 79 00:06:24,708 --> 00:06:26,333 ‫مردان نومه‌نور 80 00:06:27,625 --> 00:06:29,875 ‫یا یه مشت بچه که دارن ناله می‌کنن؟ 81 00:06:31,458 --> 00:06:34,208 ‫ما پسران و دختران اداین هستیم ‫[نامی برای سه دسته از انسان‌های نجیب که ‫در دوران اول در کنار الف‌ها در برابر مورگوت ایستادند] 82 00:06:35,291 --> 00:06:39,375 ‫فرزندان الروس تار-مینیاتور که گروهانش ‫بر خود مورگوت غلبه کردند 83 00:06:40,583 --> 00:06:44,208 ‫ولی حالا یه الف، یه کشتی‌شکسته ‫می‌تونه ما رو تهدید کنه؟ 84 00:06:45,250 --> 00:06:48,333 ‫همتون به نشان‌هایی که ‫بر شونه دارید، نگاه کنید 85 00:06:48,416 --> 00:06:50,708 ‫میراث دستانی نیرومند 86 00:06:52,083 --> 00:06:54,458 ‫از انسان‌هایی که دیوار دریایی رو بنا گذاشتن 87 00:06:56,041 --> 00:06:58,083 ‫از کسانی که آرمنه‌لوس رو ساختند ‫[پایتخت نومه‌نور که به شهر شاهان معروف است و ‫زیباترین شهرهای این جزیره به حساب می‌آید] 88 00:06:58,166 --> 00:07:00,875 ‫دستاورد بزرگ تمدن ما 89 00:07:01,375 --> 00:07:05,000 ‫ولی حالا یه الف می‌تونه تهدیدمون کنه؟ 90 00:07:17,833 --> 00:07:18,916 ‫دوستان من 91 00:07:21,166 --> 00:07:22,250 ‫به من اعتماد کنید 92 00:07:23,916 --> 00:07:26,458 ‫چون به پینه‌های دستانم 93 00:07:26,541 --> 00:07:30,833 ‫قسم می‌خورم که دستان الف‌ها هرگز ‫زمام امور نومه‌نور رو در اختیار نخواهند گرفت 94 00:07:32,750 --> 00:07:37,083 ‫این جزیره مثل همیشه، ‫قلمرو انسان‌ها باقی می‌مونه 95 00:07:44,416 --> 00:07:45,625 ‫نوشیدنی برای همه! 96 00:07:59,083 --> 00:08:01,125 ‫فارازون! فارازون! 97 00:08:15,458 --> 00:08:18,208 ‫اسمی توی این شهر نیست که اون ندونه 98 00:08:18,291 --> 00:08:21,000 ‫جمعی که نتونه نظرشون رو عوض کنه ‫لطفی که در دینش نباشه 99 00:08:22,458 --> 00:08:23,708 ‫شگفت‌انگیزه 100 00:08:24,541 --> 00:08:26,541 ‫می‌خواستم بگم اعصاب‌خوردکنه 101 00:08:29,375 --> 00:08:31,583 ‫از تاکستان‌های نزدیک منل‌تارما ‫[کوهی مقدس در مرکز جزیره نومه‌نور که به‌عنوان ‫پرستش‌گاهی برای ایلوواتار، خدای داستان، در نظر گرفته شده] 102 00:08:31,666 --> 00:08:33,416 ‫هدفش اینه که مشکلاتت ‫رو به فراموشی بسپاره 103 00:08:33,500 --> 00:08:34,875 ‫یا حداقل این طور میگن 104 00:08:35,875 --> 00:08:37,666 ‫مشکلات من به سختی به دست اومدن 105 00:08:40,875 --> 00:08:42,458 ‫تو باید شاگرد جدیده باشی 106 00:08:43,125 --> 00:08:45,416 ‫من کمن‌ام. و اسم تو چیه 107 00:08:45,500 --> 00:08:48,083 ‫ائارین! طرح‌ها، حالا 108 00:08:48,166 --> 00:08:49,166 ‫ 109 00:09:01,083 --> 00:09:02,750 ‫تو منو می‌رنجونی، الف 110 00:09:03,458 --> 00:09:05,291 ‫من ازت به عنوان مهمان استقبال کردم 111 00:09:05,375 --> 00:09:09,125 ‫و تو به تاخت رفتی به حومه شهر ‫تا این طومارهای باستانی رو بدزدی 112 00:09:09,208 --> 00:09:12,583 ‫در حالی که همراه جنوبیت ‫به شهروندان ما حمله می‌کنه 113 00:09:12,666 --> 00:09:16,083 ‫قابل درکه که اون زودجوش باشه ‫مردمش دارن می‌میرن 114 00:09:16,166 --> 00:09:17,708 ‫مردمش؟ 115 00:09:17,791 --> 00:09:21,375 ‫معتقدم مردی که شما در دخمه‌هاتون ‫نگهش داشتید، یه نااهل معمولی نیست 116 00:09:21,458 --> 00:09:25,458 ‫بلکه وارث گمشده و در تبعید ‫تاج و تخت سرزمین‌های جنوبیه 117 00:09:25,958 --> 00:09:28,875 ‫و به گمانم الندیل که این‌جاست ‫هم یکی از امپراتورهای رونه ‫[از رون یا شرق سرزمین میانه به جز وجود ‫دریای بزرگ رون اطلاعات زیادی در دسترس نیست] 118 00:09:30,041 --> 00:09:31,875 ‫اون در واقع، یه ارباب کوچیکه 119 00:09:33,666 --> 00:09:36,458 ‫مردم اون پراکنده شدن ‫بدون رهبر موندن 120 00:09:37,458 --> 00:09:41,541 ‫ولی با حمایت شما ممکنه دوباره ‫زیر یه پرچم متحد بشن، و بجنگن 121 00:09:41,625 --> 00:09:43,208 ‫منظورت از «حمایت» چیه؟ 122 00:09:43,291 --> 00:09:48,333 ‫سائورون زمانی دشمن مردم شما بود ‫همون قدر که دشمن مردم من بود 123 00:09:49,291 --> 00:09:52,041 ‫ازتون می‌خوام کاری که نیمه‌تموم ‫مونده رو به پایان برسونید 124 00:09:52,125 --> 00:09:55,125 ‫اتحاد بین نومه‌نور و الف‌ها ‫رو دوباره به وجود بیارید 125 00:09:56,083 --> 00:09:59,458 ‫و با من بجنگید ‫تا مردمان سرزمین‌های جنوبی رو نجات بدیم 126 00:09:59,541 --> 00:10:02,208 ‫قبل از این که سائورون زمین‌هاشون ‫رو برای خودش تصاحب کنه 127 00:10:07,583 --> 00:10:10,083 ‫ما تو این بارگاه پیشنهادهای زیادی می‌شنویم 128 00:10:10,166 --> 00:10:13,416 ‫به جرأت میگم که پیشنهاد شما غافل‌گیرکننده‌ترین ‫و جاه‌طلبانه‌ترین چیزیه که تو هفته‌های اخیر شنیدم 129 00:10:16,750 --> 00:10:20,333 ‫با تمام این‌ها، نومه‌نور راه دیگه‌ای رو انتخاب کرده 130 00:10:22,625 --> 00:10:24,125 ‫نه همه‌ی نومه‌نور 131 00:10:24,666 --> 00:10:28,291 ‫شاه یا نجار، اون آدم جنوبی ‫هم مورد قضاوت قرار می‌گیره 132 00:10:28,375 --> 00:10:29,833 ‫جلسه‌ی ما تمومه 133 00:10:44,458 --> 00:10:47,541 ‫پس راهی ندارم جز این که ‫درخواست یه جلسه‌ی دیگه رو بکنم 134 00:10:47,625 --> 00:10:50,041 ‫جلسه‌ای با حکمران حقیقی نومه‌نور 135 00:10:50,125 --> 00:10:51,958 ‫پدرتون، پادشاه 136 00:10:53,375 --> 00:10:55,875 ‫نباید راجع به چیزهایی حرف ‫بزنید که درکشون نمی‌کنید 137 00:10:55,958 --> 00:10:57,333 ‫گالادریل، دختر فینارفین 138 00:10:57,416 --> 00:10:58,791 ‫و شما هم باید کنار بایستید 139 00:10:58,875 --> 00:11:02,166 ‫تا من پیشنهادم رو به کسی بدم ‫که قدرت پاسخ دادنش رو داره 140 00:11:02,250 --> 00:11:03,642 ‫بانو گالادریل، دیگه کافیه 141 00:11:03,666 --> 00:11:06,666 ‫و تو با چه قدرتی حرف می‌زنی، الف؟ 142 00:11:06,750 --> 00:11:08,250 ‫قدرت مردمانت؟ 143 00:11:08,791 --> 00:11:12,291 ‫یا تو یه کشتی‌شکسته‌ای که توی طوفان داره ‫برای نگه داشتن خودش به هر چیزی چنگ میندازه؟ 144 00:11:12,375 --> 00:11:14,375 ‫آره، تو دل من یه طوفانه 145 00:11:15,250 --> 00:11:18,250 ‫این طوفان من رو به یه دلیلی به این جزیره آورد 146 00:11:18,333 --> 00:11:21,666 ‫و تو نمی‌تونی جلوش رو بگیری، نایب‌السلطنه 147 00:11:29,458 --> 00:11:30,458 ‫بهم نگو 148 00:11:32,041 --> 00:11:33,291 ‫دعوا توی میخانه؟ 149 00:11:34,125 --> 00:11:35,291 ‫آشوب 150 00:11:44,833 --> 00:11:46,541 ‫تقریبا به آخر کار رسیدین 151 00:11:47,250 --> 00:11:48,666 ‫تا چند روز دیگه 152 00:11:48,750 --> 00:11:53,000 ‫این لذت نصیبم میشه که ‫همه‌ی شما رو هم‌کشتی صدا کنم 153 00:11:53,083 --> 00:11:57,541 ‫حالا بکشید، کارآموزها! بکشید! 154 00:12:02,833 --> 00:12:05,625 ‫ایسیلدور 155 00:12:18,458 --> 00:12:20,958 ‫حالا بکشید، کارآموزها! 156 00:12:22,333 --> 00:12:23,333 ‫بکشید! 157 00:12:30,875 --> 00:12:31,708 ‫ 158 00:12:36,916 --> 00:12:39,166 ‫کارتون رو توضیح بدید 159 00:12:39,250 --> 00:12:40,934 ‫آقا، نه، حتما یه اشتباهی پیش اومده 160 00:12:40,958 --> 00:12:42,833 ‫اشتباه من بود، ارباب دریا 161 00:12:43,666 --> 00:12:44,666 ‫من گذاشتم سُر بخوره 162 00:12:45,875 --> 00:12:48,916 ‫صدها بار دیده بودم که ‫اون طناب رو به درستی آزاد کردی 163 00:12:49,875 --> 00:12:51,291 ‫این دفعه عمدی بود 164 00:12:53,208 --> 00:12:54,791 ‫از نگهبانی دریا مرخصی! 165 00:12:55,833 --> 00:12:57,000 ‫هر سه تاتون! 166 00:13:00,666 --> 00:13:04,208 ‫غرب؟ نومه‌نور حقیقی؟ 167 00:13:04,625 --> 00:13:07,125 ‫دوباره همون آشغالی که داداشت مدام ازش می‌گفت ‫[سواحل غربی نومه‌نور رو در رو با سرزمین نامیرایان هستند و غربی‌ترین نقطه از میان جمله سرزمنی‌های فانیان به حساب می‌آیند. پیش از طرد شدن ایشان، الف‌های اره‌سئا به همراه هدیه‌ها و دانش به آن سواحل می‌آمدند. (ضمیمه الف)] 168 00:13:07,149 --> 00:13:09,149 ‫ [سواحل غربی نومه‌نور رو در رو با سرزمین نامیرایان هستند و غربی‌ترین نقطه از میان جمله سرزمنی‌های فانیان به حساب می‌آیند. پیش از طرد شدن ایشان، الف‌های اره‌سئا به همراه هدیه‌ها و دانش به آن سواحل می‌آمدند. (ضمیمه الف)] 169 00:13:09,375 --> 00:13:11,500 ‫فکر می‌کردم ارباب کشتی ‫فقط من رو مرخص می‌کنه 170 00:13:13,250 --> 00:13:14,416 ‫متاسفم 171 00:13:14,916 --> 00:13:16,250 ‫متاسفی؟ 172 00:13:16,833 --> 00:13:20,083 ‫متاسفی؟ ‫تو الان کل زندگی ما رو به آتیش کشیدی 173 00:13:20,958 --> 00:13:23,583 ‫اون سطله کجاست؟ ‫فکر کنم دارم بالا میارم 174 00:13:23,666 --> 00:13:24,916 ‫با پدرم حرف می‌زنم 175 00:13:25,000 --> 00:13:26,880 ‫قانعش می‌کنم که شما دو تا رو برگردونه 176 00:13:26,958 --> 00:13:29,125 ‫نه. بذارمش به عهده‌ی تویی که ‫خودتو از چیزی بیرون انداختی که 177 00:13:29,208 --> 00:13:30,958 ‫هرگز از اولم خودت به دستش نیاورده بودی 178 00:13:31,041 --> 00:13:32,521 ‫-‬ والاندیل ‫-‬ نه 179 00:13:33,666 --> 00:13:37,125 ‫از وقتی اون‌قدر بزرگ شدم که پارو به دست ‫بگیرم، می‌خواستم روی اون کشتی باشم 180 00:13:38,333 --> 00:13:41,875 ‫هر کاری که باید رو انجام دادم تا ‫به دستش بیارم. و تو چی کار کردی؟ 181 00:13:43,041 --> 00:13:46,541 ‫تو عمرت چی کار کردی، جز توی فکر ‫رفتن و وراجی کردن راجع به مادر مرده‌ات؟ 182 00:13:46,625 --> 00:13:48,500 ‫بس کنید! بس کنید! کافیه! 183 00:13:51,875 --> 00:13:53,875 ‫آره، همون ایسیل همیشگی ‫داره ول می‌کنه میره 184 00:13:53,958 --> 00:13:56,166 ‫ایسیل! کجا میری؟ 185 00:13:56,250 --> 00:13:58,916 ‫بره، بمونه، چه فرقی داره؟ 186 00:13:59,000 --> 00:14:02,833 ‫اصل مشکل خودشه. و این مشکل از بین نمیره. 187 00:14:23,666 --> 00:14:25,041 ‫مگروت! 188 00:14:27,541 --> 00:14:28,791 ‫آدار 189 00:15:20,458 --> 00:15:22,291 ‫آدار 190 00:16:15,500 --> 00:16:17,875 ‫نامپاک اوگلورشا [تالکین کلمات کمی از زبان سیاه خلق کرده بود و عباراتی که در این قسمت از سریال به کار رفته، منطبق بر قواعد ابداعی از سوی طرفداران نیست تا قابل ترجمه باشد] 191 00:16:27,708 --> 00:16:30,666 ‫نامپاک اوگلورشا 192 00:16:42,458 --> 00:16:45,541 ‫کجا متولد شدی، ‫[به زبان الفی] 193 00:16:48,125 --> 00:16:49,375 ‫سرباز؟ 194 00:16:52,875 --> 00:16:54,291 ‫بلریاند 195 00:16:54,315 --> 00:16:56,226 ‫[بلریاند سرزمینی بود که پیش از نابودی در دوران اول، در غرب سرزمین میانۀ امروزی قرار داشت. لیندون تنها سرزمینی است که از همه آن باقی مانده. (ضمیمه الف)] 196 00:16:56,250 --> 00:16:58,083 ‫کنار مصب رودخونه؟ 197 00:17:01,500 --> 00:17:02,875 ‫تو کی هستی؟ 198 00:17:08,000 --> 00:17:10,041 ‫من یه بار از اون رودخونه پایین رفتم 199 00:17:12,250 --> 00:17:13,750 ‫وقتی جوون بودم 200 00:17:17,916 --> 00:17:19,333 ‫یادمه... 201 00:17:21,458 --> 00:17:23,958 ‫کناره‌های رودخونه پوشیده ‫از شکوفه‌های مریم‌گلی بود 202 00:17:28,000 --> 00:17:29,458 ‫مایل‌ها شکوفه 203 00:17:32,125 --> 00:17:34,333 ‫چرا اورک‌ها بهت میگن پدر؟ ‫[آدار در زبان الفی به معنای پدر است] 204 00:17:51,166 --> 00:17:53,916 ‫بهت دروغ‌های زیادی گفتن 205 00:17:56,000 --> 00:17:57,916 ‫بعضی‌هاشون این قدر عمیقن 206 00:17:59,083 --> 00:18:03,666 ‫که حتی سنگ‌ها و ریشه‌ها هم حالا باورشون کردن 207 00:18:04,375 --> 00:18:06,208 ‫برای این که از هم جداشون کنی 208 00:18:08,541 --> 00:18:11,791 ‫لازمه که یه جهان جدید خلق بشه 209 00:18:14,875 --> 00:18:17,583 ‫ولی این کاریه که فقط ‫خدایان می‌تونن انجامش بدن 210 00:18:17,666 --> 00:18:21,500 ‫و من یک خدا نیستم. حداقل... 211 00:18:26,250 --> 00:18:27,250 ‫هنوز نه 212 00:18:31,208 --> 00:18:32,833 ‫تو چی هستی؟ 213 00:18:36,333 --> 00:18:39,875 ‫برو پیش آدم‌هایی که توی ‫برج نگهبانی قدیمی پناه گرفتن 214 00:18:42,541 --> 00:18:44,083 ‫پیامی رو بهشون برسون 215 00:18:50,666 --> 00:18:51,750 ‫چه پیامی؟ 216 00:19:14,750 --> 00:19:18,583 ‫اتاقک‌ها پر شدن ‫سعی کنید هر جا می‌تونید اتراق کنید 217 00:19:20,083 --> 00:19:22,458 ‫-‬ این گروه از کجا اومدن؟ ‫-‬ ایورباد 218 00:19:23,208 --> 00:19:25,958 ‫این یعنی تمام روستاها از اینجا تا اورودروین ‫[کوهی آتشفشانی در سرزمین‌های جنوبی] 219 00:19:33,791 --> 00:19:34,875 ‫بقیه‌اش کجاست؟ 220 00:19:35,875 --> 00:19:37,375 ‫این بقیه‌شه 221 00:19:37,875 --> 00:19:39,500 ‫دوباره باید جیره رو کم کنیم 222 00:19:39,583 --> 00:19:41,125 ‫جیره‌ی من رو کم نمی‌کنی 223 00:19:41,208 --> 00:19:43,666 ‫کی به تو اجازه داده تصمیم بگیری؟ 224 00:19:43,750 --> 00:19:46,583 ‫هر کسی که تصمیم گرفته به این برج بیاد، والدرگ ‫از جمله خود تو 225 00:19:46,666 --> 00:19:47,750 ‫چی می‌خوریم؟ 226 00:19:48,541 --> 00:19:50,083 ‫-‬ یه راهی پیدا می‌کنیم ‫-‬ چطوری؟ 227 00:19:50,166 --> 00:19:52,791 ‫-‬ نمی‌دونم ‫-‬ معلومه که نمی‌دونی 228 00:19:53,625 --> 00:19:55,916 ‫انبار غذاهای والدرگ چطوره؟ 229 00:19:56,750 --> 00:19:58,708 ‫یه گروه کوچیک می‌فرستیم به روستا 230 00:19:58,791 --> 00:20:02,916 ‫در طول روز که تعداد اورک‌ها کمتره ‫هر چی می‌تونیم رو برمی‌داریم، سریع و بی‌سروصدا 231 00:20:03,000 --> 00:20:05,083 ‫حتی نمی‌فهمن که اونجا بودیم 232 00:20:05,166 --> 00:20:07,083 ‫کدوم بدبختی رو می‌خوای ‫به این کار مجبور کنی؟ 233 00:20:07,916 --> 00:20:10,208 ‫من انجامش میدم ‫اگه هیچ کس دیگه‌ای حاضر نشه 234 00:20:10,291 --> 00:20:11,958 ‫تو نمیری اون پایین 235 00:20:12,750 --> 00:20:16,166 ‫اول دوباره تو تپه‌ها دنبال غذا می‌گردیم ‫شکارچی‌ها رو جمع کنین 236 00:20:16,958 --> 00:20:19,375 ‫و چی شکار بکنن؟ چندتا خرگوش؟ 237 00:20:19,458 --> 00:20:20,625 ‫اون غذای یه روزمون میشه 238 00:20:20,708 --> 00:20:23,458 ‫پس یه روز دیگه جلو میفتیم ‫و بذار بابتش شکرگزار باشیم 239 00:20:23,541 --> 00:20:24,625 ‫من دیگه خسته شدم و حالم به هم می‌خوره 240 00:20:24,708 --> 00:20:27,833 ‫از این که می‌بینم همه چی داره ‫نابود میشه و کاری براش نمی‌کنیم 241 00:20:27,916 --> 00:20:30,250 ‫-‬ داریم هر کاری از دستمون برمیاد انجام می‌دیم ‫-‬ خب من نه! 242 00:20:30,333 --> 00:20:31,750 ‫تئو! تئو! 243 00:20:32,250 --> 00:20:34,750 ‫می‌تونی بهم کمک کنی ‫یا برام سخت‌ترش کنی 244 00:20:50,000 --> 00:20:55,000 ‫[اورک‌ها همچون دیگر گونه‌ها غذا می‌خورند و می‌آشامند – هر چند که فاسد و ستمگر باشند، اما اگر بخواهیم آن را زندگی کردن بنامیم، آنها باید همچون دیگه موجودات زندگی کنند. آنها به هنگام نیاز از آب‌های کثیف و گوشت‌ها تغذیه می‌کنند، اما آنقدر پلید یا متفاوت نیستند که بتوانند چیزهای زهرآلود را تاب بیاورند. (بازگشت شاه)] 245 00:20:55,416 --> 00:20:57,791 ‫هیچ‌وقت نباید می‌ذاشتم ‫منو به انجام این کار متقاعد کنی 246 00:21:00,375 --> 00:21:01,625 ‫من برمی‌گردم 247 00:21:03,375 --> 00:21:05,333 ‫این قدر نازک نارنجی نباش 248 00:21:06,333 --> 00:21:07,416 ‫یالا 249 00:21:29,500 --> 00:21:31,416 ‫رووِن، میخانه 250 00:21:31,500 --> 00:21:32,958 ‫من نمیرم اون تو 251 00:21:33,333 --> 00:21:34,833 ‫ممکنه غذای بیشتری باشه 252 00:21:34,916 --> 00:21:36,875 ‫بجنب، اینجا رو رها کردن 253 00:21:40,208 --> 00:21:41,625 ‫باشه. من میرم. 254 00:22:37,666 --> 00:22:38,750 ‫رووِن 255 00:23:15,583 --> 00:23:16,708 ‫خون جوان 256 00:23:22,500 --> 00:23:23,583 ‫اینو از کجا آوردی؟ 257 00:23:34,083 --> 00:23:35,250 ‫بده بیادش 258 00:23:46,208 --> 00:23:48,000 ‫آی! پیداش کردم! 259 00:23:48,083 --> 00:23:51,958 ‫پیداش کردم! یه پسربچه‌ست اون قبضه رو داره! 260 00:23:52,041 --> 00:23:53,708 ‫یه پسربچه؟ کجاست؟ 261 00:23:53,791 --> 00:23:56,250 ‫یه جایی همین‌جا قایم شده 262 00:23:56,333 --> 00:23:58,666 ‫تو! به ارباب-پدر خبر بده. 263 00:23:59,833 --> 00:24:01,708 ‫بقیه‌تون، پخش شید 264 00:24:03,125 --> 00:24:05,583 ‫تا پیدا نشه، هیچ‌کی نمی‌خوابه 265 00:24:29,500 --> 00:24:30,583 ‫پیدات کردم! 266 00:24:51,208 --> 00:24:54,500 ‫الف‌ها و دورف‌ها با هم کار می‌کنن ‫حیرت‌آوره 267 00:24:56,041 --> 00:24:58,291 ‫دقیقا همون چیزیه که شما گفته بودین 268 00:25:03,708 --> 00:25:04,708 ‫چیه؟ 269 00:25:05,000 --> 00:25:06,250 ‫هیچی. فقط... 270 00:25:06,333 --> 00:25:09,666 ‫برای یه لحظه که اونجا وایساده بودی ‫دقیقا مثل پدرت به نظر می‌رسیدی 271 00:25:12,083 --> 00:25:13,875 ‫نمی‌دونستم شما دیده بودینش 272 00:25:13,958 --> 00:25:15,666 ‫البته، بارها دیده بودمش 273 00:25:15,750 --> 00:25:19,000 ‫اون به نحوی آینده رو می‌دید. ‫[پدر الروند ائارندیل دریانورد بود، کسی که از دریا گذشت تا کمک والار را بجوید. تقدیری متفاوت از آنِ او گشت، هدایت کشتی‌اش در آسمان به عنوان نشانه‌ای از امید برای کسانی که توسط نیروهای پلید مورد ستم قرار گرفته‌اند. (ضمیمه الف)] 274 00:25:20,166 --> 00:25:22,333 ‫می‌دونی، یادمه یه بار بهم گفت 275 00:25:24,541 --> 00:25:29,750 ‫یه روز آینده‌ام به دست ‫پسر خودش رقم می‌خوره 276 00:25:32,416 --> 00:25:35,791 ‫اون قدر عادی راجع بهش گفت ‫انگار یه نفر راجع به بارون فردا حرف بزنه 277 00:25:36,791 --> 00:25:38,333 ‫و من...من... 278 00:25:38,416 --> 00:25:42,250 ‫تا این لحظه فراموشش کرده بودم 279 00:25:44,416 --> 00:25:46,625 ‫عجیب نیست؟ 280 00:25:48,375 --> 00:25:50,958 ‫امروز مشوش به نظر میاید، سرورم 281 00:25:51,041 --> 00:25:53,083 ‫چی آزارتون میده؟ 282 00:25:54,250 --> 00:25:57,250 ‫نه، قول دادم چیزی نگم. ‫اون دوست شماست 283 00:25:57,333 --> 00:25:59,083 ‫دورین 284 00:26:00,500 --> 00:26:05,000 ‫یا داره از من دوری می‌کنه ‫یا یه چیزی رو مخفی می‌کنه 285 00:26:16,375 --> 00:26:18,416 ‫سعی کردی از گروه کارگرهاش بپرسی؟ 286 00:26:18,500 --> 00:26:22,375 ‫همه‌ی نوزده‌تاشون. ‫مدام منو دست به سر می‌کنن. 287 00:26:22,458 --> 00:26:24,666 ‫آدم تقریبا فکر می‌کنه قضیه مشکوکه 288 00:26:26,041 --> 00:26:28,791 ‫داری میگی دورین واسه خودش ‫یه دوست دختر کوچولو دست و پا کرده؟ 289 00:26:28,875 --> 00:26:31,083 ‫-‬ جز شما هیچ کسی نیست، بانوی من ‫-‬ می‌دونم 290 00:26:31,208 --> 00:26:33,250 ‫آخه کی اونو قبول می‌کنه؟ 291 00:26:35,375 --> 00:26:38,375 ‫عجوزه پولدار رو نگاه بنداز، به سنگ بوسه بنداز ‫جواهرات و طلاها را رو برق بنداز 292 00:26:38,458 --> 00:26:39,916 ‫آی! نکن! 293 00:26:40,041 --> 00:26:41,750 ‫گردا، دیگه داداشت رو نزن! 294 00:26:41,833 --> 00:26:43,500 ‫داریم تق‌تق بازی می‌کنیم 295 00:26:43,583 --> 00:26:45,208 ‫پس بسه دیگه 296 00:26:46,541 --> 00:26:49,250 ‫راه‌پله‌های طلایی رو امتحان کردی؟ 297 00:26:49,333 --> 00:26:51,083 ‫یا نگهبان سه‌در رو؟ 298 00:26:55,291 --> 00:26:56,583 ‫یادم رفت 299 00:26:56,666 --> 00:26:59,916 ‫این فسقلی‌ها حواسم رو پرت کردن 300 00:27:00,000 --> 00:27:02,875 ‫امروز رفته معدن شکاف کوارتز 301 00:27:04,916 --> 00:27:08,833 ‫می‌دونی، دیسا، هیچ رازی نیست که ‫ارزش داشته باشه با دغلکاری مخفیش کنی 302 00:27:10,375 --> 00:27:13,333 ‫به یه دورف توی خونه‌ی خودش میگی دغلکار؟ 303 00:27:14,083 --> 00:27:16,083 ‫می‌خوای برای خودت یه آشی بپزی که ‫یه وجب روغن داشته باشه؟ 304 00:27:18,500 --> 00:27:20,083 ‫اگه دورین داره کوارتز استخراج می‌کنه 305 00:27:20,166 --> 00:27:22,916 ‫چرا باید بدون برداشتن تبر و اسکنه‌اش بره؟ 306 00:27:23,000 --> 00:27:25,333 ‫و چرا تو داری غذای محبوبش رو آماده می‌کنی 307 00:27:25,416 --> 00:27:28,583 ‫اگه به شکافی رفته که رسیدن ‫بهش دو روز کامل طول می‌کشه؟ 308 00:27:28,666 --> 00:27:31,708 ‫عجوزه پولدار رو نگاه بنداز، به سنگ بوسه بنداز‬ ‫جواهرات و طلاها را رو برق بنداز‬ 309 00:27:31,791 --> 00:27:33,291 ‫گردا، بهش هشدار میدم! 310 00:27:39,125 --> 00:27:40,916 ‫دورین چکشش رو نبرده 311 00:27:41,666 --> 00:27:45,333 ‫چون کوارتزی که داره استخراج می‌کنه ‫اسکنه‌ای نیست، دیلمیه. 312 00:27:46,166 --> 00:27:47,708 ‫منم دارم آبگوشت خال سیاه درست می‌کنم 313 00:27:47,791 --> 00:27:50,875 ‫چون که نیاز داره کمی قبل از اینکه ‫اون خونه باشه آماده بشه 314 00:27:51,625 --> 00:27:55,625 ‫و درحالی که برای یک بیگانه مثل تو ‫ممکنه چندین روز طول بکشه 315 00:27:55,708 --> 00:27:57,666 ‫صعودکننده‌های دورف مثل همسر من 316 00:27:57,750 --> 00:28:01,083 ‫می‌تونن فقط توی چند ساعت به شکاف کوارتز برسن. 317 00:28:02,458 --> 00:28:05,250 ‫چیز دیگه‌ای بود که بخوای در موردش ازم سوال بپرسی عزیزم؟ 318 00:28:07,375 --> 00:28:08,541 ‫نه. 319 00:28:09,708 --> 00:28:10,875 ‫ممنون. 320 00:28:20,041 --> 00:28:23,666 ‫شکاف کوارتز. بد نیست. ‫بد نیست. 321 00:28:23,750 --> 00:28:27,250 ‫فقط امیداورم که باورم کرده باشه، ‫اون الف به این راحتیا چیزی رو قبول نمی‌کنه 322 00:28:27,333 --> 00:28:28,750 ‫قطعاً نه. 323 00:28:29,791 --> 00:28:34,041 ‫خوشبختانه ملکۀ آینده‌ام می‌تونه یه موش ‫ آبزی رو قانع کنه که پوست سمور بپوشه. 324 00:28:34,125 --> 00:28:39,500 ‫یکی از دلایل دیگه‌ای که خوش شانس بودم که با تو ازدواج کردم نه مارگید راست‌بورین. 325 00:28:39,583 --> 00:28:41,416 ‫و دلایل دیگه چی هستن؟ 326 00:28:42,000 --> 00:28:43,541 ‫اونا رو بعداً بهت میگم. 327 00:28:43,625 --> 00:28:46,541 ‫هیس حالا، بهتره صدامونو پایین نگه داریم. 328 00:28:46,625 --> 00:28:47,750 ‫اوهومم. 329 00:28:49,083 --> 00:28:51,583 ‫پیشرفت خوبی رو توی معدن قدیمی داریم به دست میاریم. 330 00:28:52,250 --> 00:28:54,875 ‫من اطمینان حاصل کردم که اون به بیرون بدرقه شد. 331 00:29:04,666 --> 00:29:08,083 ‫معدن قدیمی زیر دریاچه آبگین. ‫[دورف‌ها احترام ویژه‌ای برای دریاچۀ آبگین [Mirrormere] دارند، دریاچه‌ای که دقیقاً در بیرون ورودی شرقی خزد-دوم قرار دارد – آنها می‌گویند که در انعکاس آب‌های تاریک این دریاچه، دورینِ اول تاجی از ستارگان را بر فراز سر خود دید. (یاران حلقه)] 332 00:29:10,000 --> 00:29:11,416 ‫راه گم کردی الف؟ 333 00:29:12,166 --> 00:29:13,166 ‫هومم؟ 334 00:29:14,083 --> 00:29:16,750 ‫نه، دقیقاً می‌دونم دارم کجا میرم. 335 00:29:19,083 --> 00:29:20,283 ‫روز خوبی داشته باشی. 336 00:30:15,958 --> 00:30:17,642 ‫عجوزه پولدار رو نگاه بنداز، به سنگ بوسه بنداز 337 00:30:17,666 --> 00:30:19,291 ‫جواهرات و طلاها رو برق بنداز 338 00:31:02,083 --> 00:31:03,625 ‫می‌دونستم! 339 00:31:04,125 --> 00:31:05,166 ‫دورین؟ 340 00:31:05,250 --> 00:31:07,541 ‫- اومدی جاسوسیم رو بکنی الف؟ ‫- به سختی. 341 00:31:07,625 --> 00:31:09,125 ‫اینجا کجاست؟ 342 00:31:09,208 --> 00:31:12,125 ‫واقعاً انتظار داری باور کنم که خودت از قبل نمی‌دونی؟ 343 00:31:12,208 --> 00:31:16,041 ‫که این علت اصلیش نبود که اون تو رو به اینجا فرستاد؟ 344 00:31:17,208 --> 00:31:19,083 ‫شما برای خودتون می‌خوایدش. 345 00:31:19,166 --> 00:31:20,750 ‫دورین، چی رو می‌خوایم؟ 346 00:31:22,416 --> 00:31:25,666 ‫من هیچ اهمیتی نمی‌دم که چی داخل اون تالار هست. 347 00:31:25,750 --> 00:31:29,208 ‫من به تو اهمیت میدم، به این دوستی. 348 00:31:30,416 --> 00:31:32,125 ‫و اسرار جزوش نیستن. 349 00:31:35,125 --> 00:31:37,458 ‫معنی همه اینا چیه؟ هوم؟ 350 00:31:41,333 --> 00:31:43,000 ‫سوگندت رو نیاز دارم. 351 00:31:50,500 --> 00:31:52,083 ‫دستت رو روی کوه بذار، 352 00:31:52,166 --> 00:31:55,000 ‫هیچوقت به هیچ موجود زنده‌ای 353 00:31:55,083 --> 00:31:58,291 ‫ از چیزی که می‌خوام بهت بگم حتی زمزمه‌ای برنمیاری. 354 00:31:59,541 --> 00:32:02,125 ‫خشم دورفی حتی از خاطرات الفی هم ماندگارتر هستند. 355 00:32:02,208 --> 00:32:03,791 ‫سوگندت رو بشکن، 356 00:32:04,708 --> 00:32:08,458 ‫و قدرت این سنگ تو و خویشانت رو به غم و اندوه محکوم می‌کنه 357 00:32:08,541 --> 00:32:11,333 ‫تا به آخرین روزتون در این سرزمین میانه. 358 00:32:13,041 --> 00:32:14,833 ‫سوگند می‌خوری، الروند؟ 359 00:32:27,583 --> 00:32:31,333 ‫من به یادگار پدرم، ائارندیل دریانورد سوگند می‌خورم. 360 00:32:36,166 --> 00:32:39,125 ‫هر چیزی که اینجا بهم بگی همینجا تنها ‫در گوش‌های من فرجام می‌گیره. 361 00:32:45,625 --> 00:32:49,416 ‫دیسا اون رو توی یک رگه معمولی طلا تشخیص داد. 362 00:32:52,750 --> 00:32:54,500 ‫یک سنگ معدن جدید. 363 00:32:57,291 --> 00:33:00,500 ‫سبکتر از ابریشم، محکم‌تر از آهن. 364 00:33:00,583 --> 00:33:03,750 ‫به عنوان جنگ‌افزار، این سنگ می‌تونه ‫بهترین چیز برای باافتخارترین تیغه‌هامون باشه 365 00:33:04,666 --> 00:33:09,666 ‫یک گونه خاص، شاید عزیزتر از حتی طلا. 366 00:33:10,708 --> 00:33:13,125 ‫عجیبه که چطور نور رو جذب می‌کنه. 367 00:33:13,958 --> 00:33:15,708 ‫کمابیش انگار از درونش نور میده. 368 00:33:15,791 --> 00:33:20,208 ‫دارم بهت میگم، این می‌تونه آغاز دوران جدیدی برای مردمان ما باشه 369 00:33:21,000 --> 00:33:22,666 ‫قدرت، آبادانی... 370 00:33:22,750 --> 00:33:25,541 ‫پس چرا این همه مخفی‌کاری؟ 371 00:33:26,125 --> 00:33:27,541 ‫چرا جشنش نمی‌گیرید؟ 372 00:33:27,565 --> 00:33:29,565 ‫[حفاری کردن در خزد-دوم کمتر مربوط به زور بازو و تلاش برای کنده‌کاری است، بلکه بیشتر یک حجاری همراه با احترام هست – رفتار کردن به آرامی و همراه با اصول با سنگ، برای پرده برداشتن از رازهایی که درونش نگه می‌دارد. (کتاب سوم، فصل هشتم)] 373 00:33:30,333 --> 00:33:32,541 ‫استخراجش خطرناکه. 374 00:33:33,583 --> 00:33:37,208 ‫پدرم هر نوع فعالیت ما رو محدود کرده. 375 00:33:38,000 --> 00:33:39,875 ‫به نام مصلحت‌اندیشی. 376 00:33:42,541 --> 00:33:43,625 ‫ممکنه؟ 377 00:33:51,333 --> 00:33:53,916 ‫این سنگ معدنی شگفت‌آور رو چی صدا می‌زنید؟ 378 00:33:55,284 --> 00:33:57,284 ‫در زبان ما، «درخشش خاکستری». 379 00:33:57,375 --> 00:33:59,916 ‫و در زبان شما، چیزی مثل میت-رُود خواهد بود. 380 00:34:01,583 --> 00:34:03,333 ‫نه، نه، میشه... 381 00:34:05,416 --> 00:34:06,541 ‫میتریل. 382 00:34:08,541 --> 00:34:12,500 ‫پس تو همه این راه رو فقط به خاطر اره‌گیون اومدی؟ 383 00:34:13,250 --> 00:34:16,125 ‫من اومدم چون بیست سال، زمان زیادی برای دور موندن از همدیگه‌ست. 384 00:34:19,000 --> 00:34:20,291 ‫حتی برای یک الف. 385 00:34:24,458 --> 00:34:25,458 ‫آه. 386 00:34:27,666 --> 00:34:28,958 ‫نگهش دار. 387 00:34:31,541 --> 00:34:33,166 ‫نشان دوستی ما. 388 00:34:37,250 --> 00:34:38,250 ‫بسیار خب. 389 00:34:47,458 --> 00:34:48,333 ‫نه! 390 00:34:48,458 --> 00:34:51,500 ‫دورین! دورین! دورین، نه! 391 00:34:51,958 --> 00:34:53,875 ‫چهارتا دورف اون پایینن! 392 00:34:55,666 --> 00:34:56,750 ‫دورین! 393 00:35:14,333 --> 00:35:16,833 ‫ائارین، زمین‌ها و جام‌های نوشیدنی. 394 00:35:19,791 --> 00:35:21,041 ‫- آه! ‫- آه! 395 00:35:21,666 --> 00:35:22,791 ‫واقعاً متأسفم. 396 00:35:22,875 --> 00:35:26,375 ‫مشکلی نیست، مشکلی نیست. ‫واقعاً میگم چیزی نیست. 397 00:35:26,875 --> 00:35:29,333 ‫و من فکر کردم که استعدادهای تو به نقشه‌کشی کشتی ختم میشه. 398 00:35:29,833 --> 00:35:32,083 ‫تمیزکاری برای چابکی مفیده. 399 00:35:32,688 --> 00:35:34,375 ‫یا اونطور که رئیس انجمن میگه. 400 00:35:35,750 --> 00:35:38,708 ‫پس نظرت درمورد این چیه؟ من زمین‌ها رو تمیز ‫می‌کنم و تو هم به جام‌های نوشیدنی می‌رسی. 401 00:35:38,791 --> 00:35:40,666 ‫و هر کس آخرین نفر تموم بشه شام به حساب اون هست. 402 00:35:40,750 --> 00:35:42,809 ‫من عادت ندارم با یه مرد غریبه بپرم. 403 00:35:42,833 --> 00:35:45,750 ‫واقعاً خردمندانه‌ست. اگر یه غریبه رو این ‫اطراف دیدم اول به خودت میگم 404 00:36:12,250 --> 00:36:15,916 اگرچه این عادتت برای حمله کردن به تمام موانع سر راهت 405 00:36:16,000 --> 00:36:18,291 مثل یه کره اسب که به تاخت یورش می‌بره رو تحسین می‌کنم 406 00:36:19,583 --> 00:36:23,833 ‫ولی تا حالا هیچوقت به ذهنت خطور کرده که تو با اورک‌ها و ترول‌ها مبارزه نمی‌کنی 407 00:36:23,916 --> 00:36:24,916 ‫بلکه با آدمیان مبارزه می‌کنی؟ 408 00:36:25,375 --> 00:36:28,041 ‫آیا واقعا قصد داری که در مورد هنر نبرد به من نصیحت کنی؟ 409 00:36:28,125 --> 00:36:30,541 ‫نه. نه، من... 410 00:36:30,666 --> 00:36:33,875 ‫من چنین جرئتی ندارم. ولی 411 00:36:34,791 --> 00:36:39,416 ‫دربار ملکه میدان نبرد همیشگی تو نیست، درست نمی‌گم؟ 412 00:36:42,083 --> 00:36:43,250 ‫ادامه بده. 413 00:36:44,666 --> 00:36:47,666 ‫در مواردی مثل این موقعیت، به نظر من 414 00:36:47,750 --> 00:36:52,166 ‫تو باید تلاش کنی تا بفهمی که بزرگ‌ترین ترس حریفت چیه. 415 00:36:52,750 --> 00:36:54,541 ‫- و ازش استفاده کنم؟ ‫- نه. 416 00:36:56,083 --> 00:36:58,666 ‫به اونها راه حلی نشون بده که بر اون ترس غلبه کنند. 417 00:36:59,791 --> 00:37:02,375 ‫و اینطوری تو بر اونها غلبه می‌کنی. 418 00:37:02,458 --> 00:37:04,583 ‫پس بنابر استاندارهای تو، من توی این سلول هستم 419 00:37:04,666 --> 00:37:07,125 ‫چون هنوز نتونستم بزرگ‌ترین ترس ملکه رو پیدا کنم؟ 420 00:37:07,208 --> 00:37:08,875 ‫بنابر پایین‌ترین حد استانداردم، بله 421 00:37:08,958 --> 00:37:11,666 ‫و باید اینطور برداشت کنم که تو با چند دقیقه دیدن ملکه به بزرگ‌ترین ترسش پی‌ بردی؟ 422 00:37:11,750 --> 00:37:16,500 ‫در طی مدتی که ازش کشتی خواستی، به مردمش توهین کردی، از دستوراتش سرپیچی کردی 423 00:37:16,583 --> 00:37:18,291 ‫هیچ کدوم از اینها باعث نشد خونسردیش رو از دست بده. 424 00:37:19,333 --> 00:37:22,166 ‫حالا، یهو ملکه تو رو توی سیاهچال میندازه. 425 00:37:24,125 --> 00:37:25,125 ‫چرا؟ 426 00:37:25,333 --> 00:37:27,541 ‫من ازش خواستم که برای مردم تو بجنگه. 427 00:37:27,625 --> 00:37:30,791 ‫ولی این چیزی نبود که عصبانیش کرد، اینطور نیست؟ 428 00:37:33,333 --> 00:37:35,500 ‫من ازش خواستم تا با پدرش صحبت کنم. 429 00:37:37,000 --> 00:37:41,000 ‫پادشاه درون برج. کسی که سالهاست دیده نشده. 430 00:37:43,875 --> 00:37:48,458 ‫ببین چه اتفاقی می‌افته وقتی دست از چهارنعل رفتن برمی‌داری و یه لحظه به خودت زمان برای فکر کردن میدی؟ 431 00:37:48,541 --> 00:37:50,166 ‫دست از مقایسه کردن من با اسب بردار. 432 00:37:50,250 --> 00:37:53,125 ‫دست از متقاعد کردن من برای ترک کردن این جزیره بردار تا قبول کنم 433 00:37:53,208 --> 00:37:54,625 ‫درود، الف. 434 00:37:54,708 --> 00:37:57,416 ‫ملکه تصمیم خودشون رو گرفتند. 435 00:37:58,375 --> 00:38:02,791 ‫تو به نزد الف‌ها بازگردانده می‌شوی، تحت حمایت محافظین مسلح. همین امشب. 436 00:38:03,000 --> 00:38:08,000 ‫[نشانه‌های برجستۀ پوشش فارازون، نماد بسیاری از انجمن‌های نومه‌نور است – هر انجمن، نشانی برای ارائه دادن دارد و وظایف ویژه‌ای برای انجام دادن.] 437 00:38:16,583 --> 00:38:18,000 ‫جلو بیا. 438 00:38:32,916 --> 00:38:35,276 ‫- من چنین چیزی رو توصیه نمی‌کنم. ‫- نمی‌تونم بذارم فرار کنه. 439 00:38:35,333 --> 00:38:37,000 ‫ 440 00:38:37,083 --> 00:38:38,875 ‫می‌تونی. اگه می‌دونستی دقیقا می‌خواد کجا بره 441 00:39:00,833 --> 00:39:02,500 ‫اینجا چه کار می‌کنی؟ 442 00:39:03,583 --> 00:39:05,000 ‫شام دعوت بودم. 443 00:39:08,750 --> 00:39:10,000 ‫پسره کیه؟ 444 00:39:10,458 --> 00:39:12,291 ‫یونیفرمت کجاست؟ 445 00:39:15,291 --> 00:39:17,500 ‫از کارآموزی استعفا دادی، نه؟ 446 00:39:18,333 --> 00:39:19,750 ‫نه، بدتر از اون. 447 00:39:19,833 --> 00:39:21,333 ‫اخراج شدی؟ 448 00:39:22,416 --> 00:39:23,750 ‫همه‌مون اخراج شدیم. 449 00:39:23,833 --> 00:39:25,083 ‫ایسیل... 450 00:39:28,791 --> 00:39:32,458 ‫خب تو برنده شدی. حالا می‌تونی بری غرب. 451 00:39:35,416 --> 00:39:37,375 ‫من زندگی دوستام رو خراب کردم. 452 00:39:38,916 --> 00:39:40,500 ‫نام خانواده‌مون رو لکه‌دار کردم. 453 00:39:42,291 --> 00:39:43,958 ‫من لیاقت رفتن به غرب رو ندارم. 454 00:39:47,666 --> 00:39:50,250 ‫در ضمن، پدر به من اجازه نمیده برک رو ببرم [برک اسم اسب ایسیلدور است] 455 00:39:55,666 --> 00:39:57,750 ‫الفه! اون فرار کرده! 456 00:39:58,250 --> 00:39:59,541 ‫همه‌ی کوچه‌ها رو بگردین. 457 00:40:19,333 --> 00:40:22,500 ‫بابت مزاحمت پوزش می‌خوام سرورم، اما من... 458 00:40:22,583 --> 00:40:24,291 ‫اون دیگه نمی‌تونه به این حرف پاسخی بده. 459 00:40:32,041 --> 00:40:33,875 ‫چطور می‌دونستی که من به اینجا میام؟ 460 00:40:33,958 --> 00:40:37,625 ‫یک گروه از سربازان بیرون منتظر هستند ‫تا تو رو تا کشتی همراهی کنند. 461 00:40:38,833 --> 00:40:40,916 ‫تو عاقلانه رفتار خواهی کرد و با ‫میل خودت همراهیشون می‌کنی. 462 00:40:41,791 --> 00:40:43,500 ‫میریل. 463 00:40:50,000 --> 00:40:51,208 ‫میریل. 464 00:41:00,750 --> 00:41:01,750 ‫من... من... 465 00:41:01,833 --> 00:41:04,416 ‫مشکلی نیست پدر. من اینجام. 466 00:41:08,083 --> 00:41:09,333 ‫منو ببخشین. 467 00:41:11,041 --> 00:41:12,375 ‫من اینو نمی‌دونستم. 468 00:41:13,458 --> 00:41:15,875 ‫افراد کمی از میزان شدت زوالش با خبرن. 469 00:41:18,125 --> 00:41:20,125 ‫مایلم این موضوع به همین نحو باقی بمونه. 470 00:41:20,791 --> 00:41:23,208 ‫پس این زمان صداقت بین ماست. 471 00:41:26,000 --> 00:41:28,666 ‫پدر شما به مسلک الف‌ها وفادار بود. 472 00:41:29,625 --> 00:41:31,041 ‫چرا شما اینطور نیستین؟ 473 00:41:32,208 --> 00:41:33,541 ‫به من بگین. 474 00:41:35,875 --> 00:41:37,125 ‫خواهش می‌کنم. 475 00:41:39,458 --> 00:41:42,166 ‫پدر من همیشه باورهاش رو پنهان می‌کرد. 476 00:41:43,250 --> 00:41:46,125 ‫اما بعد از تاج‌گذاریش، یه چیزی تغییر کرد. 477 00:41:48,250 --> 00:41:50,375 ‫بر عقایدش پافشاری کرد، 478 00:41:50,458 --> 00:41:54,125 ‫ادعا کرد که ما خشم والار رو بیدار کردیم، 479 00:41:54,208 --> 00:41:57,875 ‫و باید توبه کنیم و به مسلک قدیممون برگردیم. 480 00:41:59,500 --> 00:42:01,125 ‫نارضایتی بوجود اومد. 481 00:42:02,166 --> 00:42:05,875 ‫و وقتی که برنامه‌هاش برای ‫ پیوند مجدد با الف‌ها رو اعلام کرد... 482 00:42:05,958 --> 00:42:07,375 ‫مردم شورش کردند. 483 00:42:10,125 --> 00:42:11,583 ‫چیزهای زیادی از دست رفت. 484 00:42:14,708 --> 00:42:17,041 ‫من انتخاب شدم که به جای اون بر تخت حکومت بشینم، 485 00:42:18,208 --> 00:42:20,250 ‫با دادن وعده‌ی فرونشاندن طوفان 486 00:42:21,708 --> 00:42:25,833 ‫اما در اولین شب، زمانی که تمام نومه‌نور خواب بود، 487 00:42:25,916 --> 00:42:27,583 ‫اون من رو به اینجا آورد. 488 00:42:32,958 --> 00:42:34,208 ‫پلانتیر.[پلان‌تیری توسط نولدور در والینور ساخته شد، شاید حتی به دستان خود فئانور. اشیایی با قدرت بسیار بالا. اینکه کارآیی آن تا چه حد است صرفاً خیال و گمانه‌زنی به حساب می‌آید، اما آنها بدون شک می‌توانستند زمان‌های دور و دراز و روزهای آینده را بکاوند. (دو برج)] 489 00:42:35,208 --> 00:42:37,666 ‫زمانی هفت سنگ بینا وجود داشت. ‫[پلان‌تیری توسط نولدور در والینور ساخته شد، شاید حتی به دستان خود فئانور. اشیایی با قدرت بسیار بالا. اینکه کارآیی آن تا چه حد است صرفاً خیال و گمانه‌زنی به حساب می‌آید، اما آنها بدون شک می‌توانستند زمان‌های دور و دراز و روزهای آینده را بکاوند. (دو برج)] 490 00:42:38,333 --> 00:42:40,916 ‫شش‌تای دیگه یا پنهان هستند و یا گم شدن. ‫[پلان‌تیری توسط نولدور در والینور ساخته شد، شاید حتی به دستان خود فئانور. اشیایی با قدرت بسیار بالا. اینکه کارآیی آن تا چه حد است صرفاً خیال و گمانه‌زنی به حساب می‌آید، اما آنها بدون شک می‌توانستند زمان‌های دور و دراز و روزهای آینده را بکاوند. (دو برج)] 491 00:42:41,916 --> 00:42:43,958 ‫این یکی به پدر من رسید، 492 00:42:44,791 --> 00:42:46,666 ‫و به همراه خودش رازی رو داشت. 493 00:42:49,583 --> 00:42:51,208 ‫دستت رو روی این سنگ بگذار. 494 00:42:54,583 --> 00:42:57,666 ‫- باید بهت هشدار بدم... ‫- من قبلا هم به پلانتیری دست زدم. 495 00:42:57,750 --> 00:42:59,750 ‫به این یکی دست نزدی. 496 00:43:28,875 --> 00:43:30,708 ‫این آینده‌ی نومه‌نوره که دیدی. 497 00:43:34,833 --> 00:43:36,833 ‫پلانتیری مکاشفات زیادی رو نشون میده. 498 00:43:37,750 --> 00:43:39,750 ‫بعضی از اونها هرگز اتفاق نمی‌افتن. 499 00:43:39,833 --> 00:43:41,625 ‫این اتفاق دیگه شروع شده. 500 00:43:42,500 --> 00:43:44,666 ‫مکاشفه با رسیدن تو شروع میشه. 501 00:43:45,333 --> 00:43:48,333 ‫و تو فکر می‌کنی من منجر به سقوط نومه‌نور میشم؟ 502 00:43:48,416 --> 00:43:51,000 ‫فقط نومه‌نوره که می‌تونه منجر به سقوط خودش بشه. 503 00:43:52,250 --> 00:43:55,083 ‫والار این جزیره رو در روزگار پرهیزگاری به ما هدیه دادن. 504 00:43:55,166 --> 00:43:58,791 ‫اگر ما پا به راه‌های تاریکی بگذاریم، ‫ می‌تونن از ما پسش بگیرن. 505 00:43:58,875 --> 00:44:02,833 ‫پرهیزگاری که شما در موردش صحبت می‌کنید، ‫ وفاداری نیاکان شما به الف‌ها بوده. 506 00:44:02,916 --> 00:44:04,916 ‫پدر من باور داشت 507 00:44:05,916 --> 00:44:07,916 ‫که مسلک اون تقریبا نابودمون کرد. 508 00:44:09,500 --> 00:44:13,000 ‫برای همینه که من فردا اعلام خواهم کرد که تو اینجا رو ترک کردی. 509 00:44:13,791 --> 00:44:15,208 ‫و این بحران تموم شده. 510 00:44:18,208 --> 00:44:21,166 ‫اگه ظهور پلیدی در سرزمین میانه به حال خودش رها بشه، 511 00:44:21,250 --> 00:44:23,916 ‫گسترش پیدا می‌کنه و همه ما رو نابود می‌کنه. 512 00:44:24,416 --> 00:44:27,708 ‫دوری‌جستن از جنگ ممکنه همون چیزی باشه که سقوط‌تون رو رقم می‌زنه. 513 00:44:27,791 --> 00:44:31,083 ‫من خدایان رو زیر سوال نخواهم برد. ‫تصمیم من نهاییه. 514 00:44:31,166 --> 00:44:32,958 ‫این یه تصمیم بر پایه ترسه. 515 00:44:34,791 --> 00:44:38,333 ‫درک می‌کنم وقتی تنها کسی باشی که، 516 00:44:40,375 --> 00:44:42,208 ‫تنها کسی باشی که قضیه رو می‌بینه 517 00:44:42,958 --> 00:44:44,791 ‫تنها کسی باشی که قضیه رو می‌دونه. 518 00:44:46,041 --> 00:44:49,791 ‫شاید هیچکدوم از ما دیگه نمی‌تونیم ‫این بار رو به تنهایی به دوش بکشیم. 519 00:44:50,250 --> 00:44:54,583 ‫بهت التماس می‌کنم میریل، ‫راه ترس رو انتخاب نکن، 520 00:44:54,666 --> 00:44:56,250 ‫بلکه راه ایمان رو پیش بگیر. 521 00:44:56,875 --> 00:44:58,375 ‫با من همراه شو. 522 00:44:59,125 --> 00:45:02,083 ‫بگذار نومه‌نور یک بار دیگر در کنار الف‌ها مبارزه کند. 523 00:45:11,958 --> 00:45:15,375 ‫ایمان ممکنه یک قلب رو مقید کنه گالادریل. 524 00:45:16,166 --> 00:45:19,500 ‫اما برای پایدار نگه داشتن یک پادشاهی بسیار باریکه. 525 00:45:22,250 --> 00:45:23,458 ‫متأسفم. 526 00:45:30,166 --> 00:45:34,083 ‫همه درختا خشکیدن. همه حیوونا فرار کردن. 527 00:45:34,166 --> 00:45:36,916 ‫به نظر می‌رسه عقل پسرت بهتر از ما کار می‌کنه. 528 00:45:38,833 --> 00:45:40,642 ‫یه نفر دم دروازه است! 529 00:45:45,500 --> 00:45:46,750 ‫عقب وایسا. 530 00:45:46,833 --> 00:45:49,500 ‫- از سر راه برو کنار. عقب وایسا! 531 00:45:51,375 --> 00:45:53,125 ‫به اندازه کافی هست. آروم باشید! 532 00:45:53,208 --> 00:45:55,583 ‫رووِن! تئو کجاست؟ 533 00:45:57,083 --> 00:45:58,833 ‫گفت که پشت سرم میاد. 534 00:45:58,916 --> 00:46:00,517 ‫- من خیلی گشنمه! ‫- هل نده! 535 00:46:00,541 --> 00:46:01,750 ‫اون هلم داد! 536 00:46:04,375 --> 00:46:06,875 ‫زیر هر سنگی رو نگاه کردیم. 537 00:46:07,000 --> 00:46:08,250 ‫اون برنگشته اینجا. 538 00:46:08,333 --> 00:46:10,708 ‫زود باش. 539 00:46:14,708 --> 00:46:15,791 ‫اون کجاست؟ 540 00:46:18,458 --> 00:46:19,750 ‫اون اینجا نیست! 541 00:46:23,541 --> 00:46:24,541 ‫بزن بریم. 542 00:46:27,291 --> 00:46:29,541 ‫همه جا رو بگردید. 543 00:46:32,708 --> 00:46:35,291 ‫رئیس پوستمون زنده زنده رو می‌کَنه اگه پیداش نکنیم. ‫[زبانی که اورک‌ها از آن استفاده می‌کنند زبان سیاه است، زبانی که بدون عشق به واژگان آن به کار برده می‌شود، پر از دشنام و توهین. این زبان برای استفاده خادمانِ پلیدی ساخته شد. (ضمیمه ج)] 544 00:46:35,375 --> 00:46:38,166 ‫خود رئیس بود که در وهله اول اونو گم کرد. 545 00:46:38,250 --> 00:46:40,708 ‫ایزمومبوق 546 00:46:43,458 --> 00:46:44,750 ‫زود باش! 547 00:46:48,375 --> 00:46:51,166 ‫کیشدباتوت! کیشدباتوت. 548 00:47:04,291 --> 00:47:05,750 ‫کیشدباتوت. 549 00:47:11,333 --> 00:47:12,416 ‫پیداش کنید! 550 00:47:22,958 --> 00:47:24,250 ‫هیچی اینجا نیست. 551 00:47:35,916 --> 00:47:38,083 ‫اونجا رو ببین! 552 00:48:00,166 --> 00:48:02,125 ‫کجا داری می‌ری جوونک؟ 553 00:48:03,166 --> 00:48:04,250 ‫کجاست؟ 554 00:48:04,333 --> 00:48:05,333 ‫نه! 555 00:48:05,416 --> 00:48:07,750 ‫کجا گذاشتیش؟ 556 00:48:08,666 --> 00:48:12,375 ‫شاید از دست دادن یه بازو زبونت رو باز کنه. 557 00:48:24,041 --> 00:48:26,208 ‫- زود پاش پسرک. ‫- اونجاست! بگیریدش! 558 00:48:27,000 --> 00:48:28,333 ‫اونا دارن میان. 559 00:48:53,333 --> 00:48:54,333 ‫ادامه بده. 560 00:49:20,791 --> 00:49:21,791 ‫بدو! 561 00:49:36,291 --> 00:49:37,458 ‫مامان؟ 562 00:49:38,958 --> 00:49:40,125 ‫بران‌وین. 563 00:49:43,833 --> 00:49:45,708 ‫بدوید! خودتون رو به فضای باز برسونید. 564 00:51:34,000 --> 00:51:41,000 ‫[دورف‌های زن به ندرت خارج از قلمروی خود قدم می‌گذارند، که باعث به وجود آمدن عقاید ابلهانه در خصوص آنها در میان دیگر مردمان شده است. (ضمیمه الف)] 565 00:52:12,125 --> 00:52:14,333 ‫این چی بود؟ 566 00:52:14,875 --> 00:52:17,500 ‫این یک استدعا از صخره‌ها بود 567 00:52:17,583 --> 00:52:21,500 ‫تا جسم معدنچیانی که هنوز نفس می‌کشن رو آزاد کنه. 568 00:52:23,000 --> 00:52:25,958 ‫نمی‌تونم به این فکر نکنم که ‫اگه تو اون پایین نرفته بودی، 569 00:52:27,125 --> 00:52:29,791 ‫دورین ممکن بود توی اون نقب باشه وقتی که... 570 00:52:31,375 --> 00:52:32,458 ‫متأسفم. 571 00:52:33,166 --> 00:52:34,666 ‫متأسفم که بهت دروغ گفتم. 572 00:52:34,750 --> 00:52:36,208 ‫تو به دوست من وفادار بودی. 573 00:52:36,291 --> 00:52:38,531 ‫این تمام چیزیه که لازمه به یاد بسپاریم. 574 00:52:40,541 --> 00:52:42,583 ‫همین الان آخرین نفر رو بیرون کشیدن. 575 00:52:44,416 --> 00:52:47,375 ‫زنده. همشون زنده‌ان. 576 00:52:48,333 --> 00:52:50,250 ‫خاطر پدرت باید بسیار آسوده شده باشه. 577 00:52:50,333 --> 00:52:51,750 ‫اون تعطیلش کرد. 578 00:52:53,208 --> 00:52:56,125 ‫کل اون رگه باید مسدود بشه. 579 00:52:56,208 --> 00:52:58,125 ‫- کل اون رگه؟ ‫- تمامش. 580 00:52:59,041 --> 00:53:00,500 ‫بهش زمان بده. 581 00:53:01,500 --> 00:53:04,000 ‫حتی داغ‌ترین زغال‌ها در نهایت خنک می‌شن. 582 00:53:04,083 --> 00:53:06,500 ‫آره، اما گاهی آرزو می‌کنم خنک نمی‌شدن. 583 00:53:07,750 --> 00:53:11,375 ‫گاهی آرزو می‌کنم کاش می‌شد بهش بگم ‫دقیقاً در موردش چه فکری می‌کنم، 584 00:53:12,375 --> 00:53:16,958 ‫و دیگه هرگز با اون بز پیر همکلام نشم! 585 00:53:41,250 --> 00:53:44,041 ‫پدر من به تنهایی به والینور بادبان کشید، 586 00:53:45,250 --> 00:53:49,875 ‫و والار رو راضی کرد که به جنگ ملحق بشن و مورگوت رو درهم بشکنن. 587 00:53:51,166 --> 00:53:53,208 ‫اعمالش آنچنان عظیم بودن 588 00:53:53,291 --> 00:53:56,375 ‫که والار اون رو تا فراتر از محدوده این جهان بالا بردن... 589 00:53:57,625 --> 00:54:00,333 ‫تا همیشه ستارۀ شامگاهی رو در آسمان حمل کنه. 590 00:54:03,666 --> 00:54:06,416 ‫برای سالیان بسیار، به هنگام پایان روز، ‫من به اون بالا نگاه می‌کردم... 591 00:54:08,166 --> 00:54:13,208 ‫از خودم می‌پرسیدم که اگه داره منو می‌بینه، به چی داره فکر می‌کنه. 592 00:54:15,125 --> 00:54:18,125 ‫آیا به دستاوردهایی که با میراثش رسیدم افتخار می‌کنه؟ 593 00:54:20,708 --> 00:54:26,291 ‫یا از اینکه به روش‌های بی‌شمار نتونستم انتظاراتش رو برآورده کنم مأیوس شده؟ 594 00:54:31,250 --> 00:54:34,041 ‫اما یک شب یک آن به نظرم رسید 595 00:54:34,125 --> 00:54:37,083 ‫که شنیدن هر نوع داوری به اندازه کافی شادم می‌کنه، 596 00:54:37,166 --> 00:54:39,416 ‫مادامی که این فرصت بهم داده بشه 597 00:54:39,500 --> 00:54:41,958 ‫که بتونم حتی یه مکالمه بیشتر با پدرم داشته باشم. 598 00:54:43,833 --> 00:54:47,833 ‫زمان باقی‌مونده که با پدرت داری رو حروم نکن. 599 00:54:57,666 --> 00:55:01,875 ‫الروند، من امیدوار بودم بتونی یه چیزی رو مشخص کنی. 600 00:55:02,666 --> 00:55:05,166 ‫چطور تو و شوهرم همدیگه رو ملاقات کردید؟ 601 00:55:05,250 --> 00:55:07,833 ‫گفتم که، من اونو از دست یک ترول تپه‌ای نجات دادم. 602 00:55:07,916 --> 00:55:10,250 ‫- دوتا ‫- دوتا. آره، می‌دونم. 603 00:55:10,333 --> 00:55:11,333 ‫اوهوم 604 00:55:11,791 --> 00:55:13,333 ‫داشتم از الروند می‌پرسیدم. 605 00:55:13,750 --> 00:55:15,291 ‫اینطور که به نظر میاد چاره دیگه‌ای ندارم 606 00:55:15,375 --> 00:55:17,750 ‫که حکایت شوهرت رو اصلاح کنم. 607 00:55:17,833 --> 00:55:20,125 ‫سه تا ترول بودن. ‫و من کسی بودم که اونو نجات دادم. 608 00:55:20,208 --> 00:55:24,083 ‫حتی اگه به آینه هم نگاه می‌کردی ‫نمی‌تونستی قیافه خودتو به یاد بیاری 609 00:55:24,166 --> 00:55:25,916 ‫وقتی توی جنگل بهش برخوردم، 610 00:55:26,000 --> 00:55:28,250 ‫اون در حال جاخالی دادن از ضربات گرز اونها بود. 611 00:55:28,333 --> 00:55:31,250 ‫- ناله می‌کرد و جیغ می‌زد و اینها. ‫- اون فریاد جنگی بود. 612 00:55:31,333 --> 00:55:34,125 ‫جیغ‌هاش اونقدر زیر بود که فکر کردم یه بچه است. 613 00:55:34,208 --> 00:55:35,041 ‫برای همین کمانم رو برداشتم... 614 00:55:35,125 --> 00:55:36,684 ‫- ا، شمشیر بودا. ‫- کمان بود. 615 00:55:36,708 --> 00:55:38,101 ‫- نه! شمشیر بود. ‫- به هر حال... 616 00:55:45,500 --> 00:55:46,750 ‫منو ببخش پدر. 617 00:55:47,541 --> 00:55:52,083 ‫من مغرور و خیره‌سر بودم و اشتباه می‌کردم. 618 00:55:57,666 --> 00:55:59,458 ‫حتی بهم نگاه هم نمی‌کنی؟ 619 00:56:11,208 --> 00:56:13,208 ‫مردممون باور دارن... 620 00:56:14,708 --> 00:56:17,416 ‫که وقتی یک شاه جدید دورف تاج به سر می‌گذاره، 621 00:56:18,666 --> 00:56:22,041 ‫صدای تمامی نیاکانش رو می‌شنوه، ‫[دورین نام بزرگ‌ترینِ هفت پدران دورف‌ها بود، و جدِ جملگی پادشاهان خاندان ریش دراز. دورین اول با نام دورین بی‌مرگ شناخته می‌شد، چرا که او زمانی بسیار طولانی زندگی کرد، زمان بسیار طولانی‌تر از طول عمر دورف‌های معمولی. (ضمیمه الف)] 622 00:56:24,416 --> 00:56:26,666 ‫و مصلحت‌اندیشی‌ها و خردشون رو 623 00:56:27,583 --> 00:56:29,000 ‫با او به اشتراک می‌گذارن. 624 00:56:30,750 --> 00:56:33,208 ‫حتی اشتباهاتشون رو. 625 00:56:39,083 --> 00:56:40,500 ‫اما تو... 626 00:56:42,583 --> 00:56:45,833 ‫نیاز نیست که برای شنیدن صدای من تا اون روز صبر کنی. 627 00:56:50,583 --> 00:56:55,166 ‫چرا که من تا ابد با تو خواهم بود پسرم. 628 00:56:58,833 --> 00:57:00,083 ‫حتی در زمان عصبانیت. 629 00:57:01,875 --> 00:57:03,958 ‫بیشتر از همۀ وقت‌ها در زمان عصبانیت. 630 00:57:08,458 --> 00:57:10,458 ‫چیزی نیست که نیاز به بخشش داشته باشه. 631 00:57:26,500 --> 00:57:31,250 ‫الروند ازم دعوت کرده فردا باهاش به لیندون برم. 632 00:57:36,291 --> 00:57:37,625 ‫آیا قبول کنم؟ 633 00:57:39,541 --> 00:57:42,375 ‫تضمین‌هایی که الروند داده به نظر خیلی متقاعدکننده است 634 00:57:42,458 --> 00:57:45,791 ‫که گیل-گالاد هیچ نیت بدی نداشته وقتی اون رو فرستاد اینجا. 635 00:57:45,875 --> 00:57:49,166 ‫آره. همینطوره. 636 00:57:50,291 --> 00:57:52,541 ‫اما شم درونی اینجا بسیار مهمه. 637 00:57:54,041 --> 00:57:55,541 ‫شم درونیت بهت چی میگه؟ 638 00:57:56,791 --> 00:57:58,833 ‫چیز دیگه‌ای این وسط در کاره. 639 00:57:58,916 --> 00:58:00,000 ‫خوبه پسرم. 640 00:58:01,041 --> 00:58:02,208 ‫خوبه. 641 00:58:04,041 --> 00:58:05,375 ‫به لیندون برو. 642 00:58:06,791 --> 00:58:08,125 ‫ببین اون چیز چیه. 643 00:58:24,916 --> 00:58:26,083 ‫ممنونم. 644 00:58:34,000 --> 00:58:36,416 ‫چی شده؟ مشکل چیه؟ 645 00:58:38,958 --> 00:58:43,291 ‫من یه پیغام دارم. ‫از کسی که دشمنان‌مون رو رهبری می‌کنه. 646 00:58:46,083 --> 00:58:50,083 ‫که مردمانت می‌تونن زنده بمونن اگه از ‫تمام حقشون به این زمین‌ها دست بکشن... 647 00:58:51,666 --> 00:58:53,083 ‫و با اون بیعت کنن. 648 00:58:55,500 --> 00:58:56,916 ‫و اگه قبول نکنیم؟ 649 00:58:58,416 --> 00:58:59,916 ‫اون داره برای گرفتن اوستیریت میاد. 650 00:59:39,041 --> 00:59:41,083 ‫زود باش. 651 00:59:45,875 --> 00:59:48,875 ‫اگه از من بپرسی، شایسته یه لقمه پوره ‫هستی بعد از کاری که انجام دادی. 652 00:59:50,500 --> 00:59:52,000 ‫بیا، برش دار. 653 00:59:52,583 --> 00:59:56,666 ‫همونطور که اون قبضه شمشیر رو از انبار من برداشتی. 654 00:59:57,000 --> 00:59:58,458 ‫ا... نمی‌دونم چی... 655 00:59:58,541 --> 01:00:00,041 ‫دست بردار پسرک. 656 01:00:00,750 --> 01:00:02,583 ‫می‌دونی دارم در مورد چی صحبت می‌کنم. 657 01:00:14,083 --> 01:00:17,541 ‫می‌دونی چیه؟ این یه شمشیر نیست. 658 01:00:18,166 --> 01:00:19,416 ‫این یه قدرته. 659 01:00:20,291 --> 01:00:24,791 ‫ساخته‌شده برای اجدادمان، به دست ارباب خود او. ‫[منظور مورگوت است] 660 01:00:25,291 --> 01:00:27,833 ‫خادمی زیبارو. 661 01:00:27,916 --> 01:00:31,500 ‫او گم شده بود، اما باز خواهد گشت. 662 01:00:33,041 --> 01:00:34,791 ‫از اون چیزی شنیدی پسرک؟ ‫[آدمیان همیشه در میان خادمان نیروهای تاریکی حضور داشته‌اند. از طریق تکبر آنها ثابت کرده‌اند که به آسانی تن به فساد و سلطه می‌دهند. (یاران حلقه)] 663 01:00:35,750 --> 01:00:37,250 ‫از سائورون چیزی شنیدی؟ ‫[آدمیان همیشه در میان خادمان نیروهای تاریکی حضور داشته‌اند. از طریق تکبر آنها ثابت کرده‌اند که به آسانی تن به فساد و سلطه می‌دهند. (یاران حلقه)] 664 01:00:41,916 --> 01:00:43,750 ‫باید توی آسمون دیده باشیش. 665 01:00:44,875 --> 01:00:46,458 ‫چند هفته پیش. 666 01:00:47,541 --> 01:00:48,791 ‫اون شهاب‌سنگ. 667 01:00:48,875 --> 01:00:50,708 ‫معنیش اینه که زمان اومدنش نزدیکه. 668 01:00:51,833 --> 01:00:55,666 ‫و برای من و تو پسرک به این معنیه که باید آماده باشیم. 669 01:00:55,750 --> 01:00:57,125 ‫آماده برای چی؟ 670 01:00:57,208 --> 01:00:59,500 ‫هیس پسرک. 671 01:01:00,416 --> 01:01:02,250 ‫نیروی خودت رو جمع کن. 672 01:01:03,583 --> 01:01:05,000 ‫لازمت میشه. 673 01:01:06,625 --> 01:01:08,041 ‫برای چیزی که داره میاد. 674 01:01:22,833 --> 01:01:24,416 ‫ارباب-پدر... 675 01:01:26,125 --> 01:01:27,625 ‫ما پیداش کردیم. 676 01:01:29,375 --> 01:01:31,208 ‫توی برجه. 677 01:01:56,458 --> 01:01:58,250 ‫[ترجمه از الفی: سفر به سلامت.] 678 01:02:41,791 --> 01:02:43,708 ‫مردمت آسوده‌خاطر خواهند شد. 679 01:02:44,541 --> 01:02:46,458 ‫به زودی در بارگاه جمع خواهند شد، 680 01:02:46,541 --> 01:02:48,708 ‫و در میدان اصلی، ‫تا اعلانت رو بشنون. 681 01:02:52,041 --> 01:02:54,041 ‫پس نباید منتظرشون بگذاریم. 682 01:04:05,791 --> 01:04:09,166 ‫مؤمنان باور دارن که وقتی گلبرگ‌های درخت سپید بریزه 683 01:04:09,250 --> 01:04:11,000 ‫این چیزی بی‌معنی نیست، 684 01:04:11,083 --> 01:04:13,958 ‫بلکه این اشک‌های خود والار هست که جاریه، 685 01:04:14,375 --> 01:04:19,250 ‫یادآور حی و حاضر از اینکه چشمان و داوری اونها همیشه بر سر ماست. 686 01:04:20,458 --> 01:04:23,875 ‫این زمانی سرنوشت‌ساز در مقدرات آدمیانه. 687 01:04:24,541 --> 01:04:25,791 ‫زمانی برای داوری 688 01:04:27,000 --> 01:04:31,166 ‫که در آن تک تک ما، 689 01:04:32,000 --> 01:04:35,250 ‫باید انتخاب کنیم که چه کسی هستیم. 690 01:04:36,208 --> 01:04:40,500 ‫آیا قلب‌هایمان به مانند مجسمه‌های پیرامون جزیره‌مان شده؟ 691 01:04:40,958 --> 01:04:44,833 ‫یا هنوز با خود قهرمانانی که ‫آن‌ها را حجاری کرده‌اند می‌تپد؟ 692 01:04:44,857 --> 01:04:48,157 ‫[شاه نومه‌نور به عقیدۀ بسیاری یکی از مؤمنان به شمار می‌آید. او تلاش کرد تا پادشاهیش را به راه و روش‌های الفی که در آغاز بدان مقید بود برگرداند، اما این کار باعث به وجود آمدن شورش‌های مختلف در میان مردمی که او بر آنها حکم می‌راند شد. (ضمیمه الف)] 693 01:04:48,166 --> 01:04:51,375 ‫آیا دلاوری ما محدود به قبور نیاکان خاموش‌مان شده؟ 694 01:04:53,500 --> 01:04:54,875 ‫یا در اینجا، 695 01:04:56,791 --> 01:04:58,583 ‫حتی اکنون در بین ما... 696 01:05:06,000 --> 01:05:08,416 ‫در انتظار شکفتن به‌سان خورشید در حال طلوع است؟ 697 01:05:11,458 --> 01:05:16,750 ‫شما را نه فرمان می‌دهم و نه دعوت می‌کنم ‫به هیچ خطری که خود با آن روبرو نخواهم شد. 698 01:05:17,541 --> 01:05:22,166 ‫بنابراین تصمیم گرفته‌ام که شخصاً الف را ‫در بازگشت به سرزمین میانه مشایعت کنم. 699 01:05:29,625 --> 01:05:34,458 ‫تا به برادران فانی‌مان که اکنون در سرزمین‌های جنوبی در محاصره‌اند یاری برسانم. 700 01:05:35,166 --> 01:05:37,208 ‫ملکه شما نیت خویش را آشکار کرده است. 701 01:05:37,291 --> 01:05:39,500 ‫کشتی‌هایمان پس از ده روز بادبان خواهند کشید. 702 01:05:40,708 --> 01:05:45,250 ‫قشون اعزامی متشکل از پسران و دختران شجاع 703 01:05:45,333 --> 01:05:47,541 ‫از سرتاسر نومه‌نور زیبا خواهد بود. 704 01:05:48,375 --> 01:05:52,875 ‫چه کسی حاضر است خود را وقف محافظت از ملکۀ حکمران کند؟ 705 01:05:58,833 --> 01:06:01,666 ‫قدم پیش بگذارید و خود را معرفی کنید. 706 01:06:04,166 --> 01:06:05,458 ‫من خدمت خواهم کرد! 707 01:06:09,916 --> 01:06:11,208 ‫من خدمت خواهم کرد! 708 01:06:14,125 --> 01:06:15,541 ‫من خدمت خواهم کرد! 709 01:06:22,666 --> 01:06:23,500 ‫من خدمت خواهم کرد! 710 01:06:25,916 --> 01:06:26,916 ‫من خدمت خواهم کرد! 711 01:06:34,537 --> 01:06:42,537 ‫ترجمه و زیرنویس از ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، نعیمه صنیعی، آرش شامرادلو ‫Arda.ir 712 01:06:42,561 --> 01:06:48,561 ‫آردا: نخستین مجمع اینترنتی هواداران جی.آر.آر. تالکین در ایران از ۱۳۸۳ تا به امروز Arda.ir 713 01:06:48,585 --> 01:06:56,585 ‫Sermovie ‫دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال