1
00:00:00,542 --> 00:00:05,233
برای فهم بهتر شما زیرنویس از قالب زیر پیروی میکند:
«توضیحات اضافه» «زبان سیاه موردور»
2
00:00:06,666 --> 00:00:08,375
«آنچه گذشت»
{\an8}به موردور خوش اومدین.
3
00:00:09,125 --> 00:00:10,916
به آدار قسم وفاداری میخوری؟
4
00:00:13,541 --> 00:00:15,375
کسی نمونده که ما ازش بترسیم.
5
00:00:15,458 --> 00:00:17,458
یکی هست. یه ساحر باستانی.
6
00:00:18,000 --> 00:00:20,625
مردمم رو آزاد کن تا من
بهت بگم کجا میتونی پیداش کنی.
7
00:00:20,750 --> 00:00:22,083
تا بتونی نابودش کنی.
8
00:00:27,083 --> 00:00:28,125
مادر. مادر.
9
00:00:32,375 --> 00:00:34,017
مدتی پیش، آتشفشانی فعال شد.
10
00:00:34,041 --> 00:00:38,500
زمینلرزههایی که ایجاد کرد،
در استخوانهای زمین پخش شدن
11
00:00:38,583 --> 00:00:41,083
و باعث فروریختن انتقالدهندههای نور ما شدن
12
00:00:41,166 --> 00:00:44,583
دست تاریکی به اطراف خازاد-دوم نزدیک شده.
13
00:00:44,666 --> 00:00:47,208
دیگه نمیتونیم صدای کوهستان رو بشنویم.
14
00:00:47,238 --> 00:00:50,651
در این لحظه، تمام سرزمین میانه،
لبه پرتگاه قرار گرفته.
15
00:00:50,676 --> 00:00:53,808
و حلقههای قدرت آخرین امید ما
برای بازیابی روشنایی هستن.
16
00:00:53,833 --> 00:00:55,826
یه جور دعوتنامهست...
17
00:00:55,851 --> 00:00:58,291
از طرف ارباب کلهبریمبور.
18
00:00:59,488 --> 00:01:02,238
امپراتوری جزیرهای نومهنور.
19
00:01:02,791 --> 00:01:05,458
زمانی هفت سنگ جهانبین وجود داشتن.
20
00:01:05,500 --> 00:01:07,333
این یکی به پدرم رسیده بود.
21
00:01:07,375 --> 00:01:10,000
چه کسی حاضر است خودش را وقف
22
00:01:10,083 --> 00:01:11,625
محافظت از ملکه نایبالسلطنه بکند؟
23
00:01:11,708 --> 00:01:13,583
من خدمت میکنم.
24
00:01:13,666 --> 00:01:15,333
- من خدمت میکنم!
- من خدمت میکنم!
25
00:01:16,583 --> 00:01:18,303
- فارازون!
- باهام بیا.
26
00:01:18,375 --> 00:01:19,958
چرا جلوش رو نگرفت؟
27
00:01:20,041 --> 00:01:22,128
- وفاداری اون به میریله. چه به درست...
- چه به غلط.
28
00:01:22,153 --> 00:01:25,090
شاید دخترعموت سلطنت رو در اختیار
داشته باشه، اما مردم تو رو دنبال میکنن.
29
00:01:25,115 --> 00:01:27,333
- با کمک اونها میتونی...
- میتونم چی؟
30
00:01:28,738 --> 00:01:29,779
نفوذت رو نشون بدی.
31
00:01:33,416 --> 00:01:35,125
- پناه بگیرید!
- ملکه!
32
00:01:35,791 --> 00:01:37,041
نه!
33
00:01:38,791 --> 00:01:39,916
نه!
34
00:01:42,916 --> 00:01:44,083
ایسیلدور!
35
00:01:44,750 --> 00:01:46,083
پسرم کجاست؟
36
00:01:47,441 --> 00:01:48,441
چی شده؟
37
00:01:50,066 --> 00:01:51,358
چی میبینی؟
38
00:03:16,167 --> 00:03:24,500
«ارباب حلقهها: حلقههای قدرت»
«فصل دوم - قسمت سوم»
«عقاب و اقتدار سلطنتی»
39
00:03:39,041 --> 00:03:40,041
بدهش به من.
40
00:03:45,625 --> 00:03:46,625
نه!
41
00:03:47,666 --> 00:03:50,041
تو میای خونه. میشنوی چی میگم؟
42
00:03:51,096 --> 00:03:52,554
تو با ما میای.
43
00:04:00,041 --> 00:04:02,666
لطفا برک.
44
00:04:04,000 --> 00:04:06,583
- لطفا.
- به حرفت گوش نمیده.
45
00:04:08,375 --> 00:04:10,625
به حرف هیچکدوممون گوش نمیده.
46
00:04:12,417 --> 00:04:20,417
رسانه تلگرامی لوتر فندوم تقدیم میکند
T.me/TheLotrFandom
47
00:04:23,083 --> 00:04:31,083
مـحـقــق
::. خــلیــفه .::
48
00:04:40,667 --> 00:04:48,667
مـــتـــرجـــم
::. ســیــاوش پارســا.::
49
00:05:06,666 --> 00:05:08,916
نترس چهارپا.
50
00:05:09,000 --> 00:05:13,208
نمیخوریمت... فعلا.
51
00:05:15,791 --> 00:05:18,083
آره، گرفتمت.
52
00:05:19,125 --> 00:05:21,125
نه. هنوز نه.
53
00:05:25,000 --> 00:05:26,791
یالا!
54
00:05:26,875 --> 00:05:28,115
برگرد!
55
00:05:35,208 --> 00:05:38,708
- نه! داره فرار میکنه! بریم دنبالش!
- نه! بذار بره.
56
00:05:40,875 --> 00:05:43,041
اونجا جنگل سیاهه.
57
00:05:44,166 --> 00:05:46,375
هیچی از اونجا زنده بیرون نمیاد.
58
00:06:53,791 --> 00:06:54,958
برک.
59
00:06:57,416 --> 00:06:59,000
پسر خوب.
60
00:07:13,032 --> 00:07:15,281
[عنکبوتها در سرزمین میانه، جنبهی شوم و شیطانی داشتند]
61
00:07:15,305 --> 00:07:19,305
[آنها توسط موجود غول پیکری به نام اونگولیانت
در دوران اول به سرزمین میانه آورده شدند]
62
00:08:06,208 --> 00:08:07,750
برک، برو!
63
00:09:32,958 --> 00:09:34,125
برو!
64
00:09:45,833 --> 00:09:48,589
[نومهنوریان برای اینکه از مرگ میترسیدند،
مراسمات باشکوهی میگرفتند]
65
00:09:48,614 --> 00:09:52,176
[و حتی تابوتهای خودشان را به شکلهای زیبا میآراستند
تا کمی ترس از جهان مرگ کمتر شود]
66
00:10:00,792 --> 00:10:02,600
«نومهنور»
67
00:10:02,625 --> 00:10:07,291
به عنوان پادشاه، همیشه از «مومنان»
حمایت میکرد. دلم براش تنگ میشه.
68
00:10:08,166 --> 00:10:10,666
خیلی راحت از پادشاهان مرده حرف میزنی،
69
00:10:10,750 --> 00:10:13,041
اما اسم پسر خودت رو به زبون هم نمیاری.
70
00:10:16,291 --> 00:10:20,541
خودت رو مقصر میدونی ولی نیاز نیست.
مقصر اصلی کس دیگهایه.
71
00:10:22,728 --> 00:10:24,145
سعی داری چی بگی؟
72
00:10:29,458 --> 00:10:34,083
پس این رو بدون، جزیره ما سقوط خواهد کرد
و هنوز وقت هست...
73
00:10:39,833 --> 00:10:40,833
چی شده؟
74
00:11:19,101 --> 00:11:20,268
ملکه نایبالسلطنه.
75
00:11:21,094 --> 00:11:22,344
ناخدا.
76
00:11:23,833 --> 00:11:25,208
چی میبینی؟
77
00:11:28,090 --> 00:11:30,424
اشرافزادههای شمال اینجا هستن.
78
00:11:31,791 --> 00:11:35,170
به نظر میرسه ارباب بلزگار،
اومده ادای احترام کنه.
79
00:11:35,195 --> 00:11:36,195
همم.
80
00:11:37,041 --> 00:11:39,916
کسی که احترام قائل نیست
نمیتونه ادای احترام کنه.
81
00:11:40,000 --> 00:11:43,000
فارازون با اون حرف میزنه
یا اون با فارازون؟
82
00:11:44,750 --> 00:11:45,958
دومی.
83
00:11:56,125 --> 00:11:57,333
ملکه نایبالسلطنه؟
84
00:11:59,000 --> 00:12:01,416
اینطوری جواب شهدامون رو میدیم؟
85
00:12:03,125 --> 00:12:04,916
- این تازه شروع...
- نه!
86
00:12:06,992 --> 00:12:09,492
صبر کنید! صبر کنید!
87
00:12:15,139 --> 00:12:16,389
بهم بگو.
88
00:12:18,833 --> 00:12:20,166
کی رو از دست دادی؟
89
00:12:21,141 --> 00:12:22,141
پسرم.
90
00:13:03,458 --> 00:13:05,333
- وسایل پدرتن؟
- اوه.
91
00:13:06,250 --> 00:13:07,875
نشنیدم بیای داخل.
92
00:13:10,583 --> 00:13:12,250
متعلقات مردگان.
93
00:13:12,333 --> 00:13:15,833
اونها به کلیدهای مقدسی برای درهایی
تبدیل میشن که الان تاابد بسته شدن.
94
00:13:16,683 --> 00:13:18,308
زمانی که پدر خودم مرد رو یادمه.
95
00:13:16,683 --> 00:13:19,142
{\an8}[پدر او گیمیلخاد فرزند دوم آر گیمیلزور و اینزیلبِث بود]
96
00:13:19,166 --> 00:13:25,241
{\an8}[و برعکس مادرش که از مومنان آندونیه بود، او از الفها و مومنان نفرت داشت
و این اخلاق او به پسرش فارازون هم به ارث رسید]
97
00:13:19,166 --> 00:13:22,791
حین نگاه کردن به جام نیمه پر
از شرابی که شب قبل نوشیده بود.
98
00:13:22,875 --> 00:13:25,291
از نظرم خالی کردن لیوان
خیانتی درحق پدرم بود،
99
00:13:26,333 --> 00:13:28,583
اما اون از هدر دادن
شراب خوب هم بدش میاومد.
100
00:13:30,458 --> 00:13:31,541
واسه همین نوشیدمش.
101
00:13:32,041 --> 00:13:33,541
برای چی اومدی اینجا؟
102
00:13:34,500 --> 00:13:39,166
نشون بده چی پشتت قایم کردی، تا منم بهت بگم.
103
00:13:48,416 --> 00:13:49,833
هیچی پسرعمو.
104
00:13:54,791 --> 00:13:56,333
اما وقت این رسیده که انتخاب کنی.
105
00:13:58,125 --> 00:13:59,333
جامهت رو.
106
00:14:03,708 --> 00:14:09,125
زرشکی، نشاندهنده آینده نومهنور
یا سفید نشاندهنده گذشتهش؟
107
00:14:03,708 --> 00:14:09,125
{\an8}[منظور فارازون از گذشته و آینده، مومن و کافر شدن نومهنوریان است،
تار پلانتیر پدر میریِل، دوباره مسیر مومنان را در پیش گرفته بود]
108
00:14:10,625 --> 00:14:11,791
مناسبتش چیه؟
109
00:14:12,511 --> 00:14:13,927
تاجگذاریت.
110
00:14:16,291 --> 00:14:18,416
به اندازه کافی برای مردگان عزاداری کردیم.
111
00:14:18,958 --> 00:14:21,791
وقتش رسیده به زندهها رسیدگی کنیم.
112
00:14:22,916 --> 00:14:24,416
پدرم سفیده پوشیده بود.
113
00:14:25,875 --> 00:14:27,791
فقط همین رو یادمه.
114
00:14:27,875 --> 00:14:29,958
این و یک عقاب.
115
00:14:30,041 --> 00:14:32,750
به ندرت پیش میاد که یک عقاب
مراسم تاجگذاری رو مبارک کنه.
116
00:14:33,958 --> 00:14:39,625
اگه یک عقاب در تاجگذاری تو حضور پیدا کنه،
به عنوان نشانه فرخندگی برداشت میشه.
117
00:14:33,958 --> 00:14:39,617
{\an8}[تا زمان تار-آنکالیمون که نومهنوریان از والار رویبرگردان و کافر شدند،
یک جفت عقاب در بالای خانه پادشاه در آرمنهلوس زندگی میکردند]
118
00:14:39,641 --> 00:14:41,184
[که احتمالا بخاطر تایید حکومت پادشاه بوده]
119
00:14:41,208 --> 00:14:42,458
پس سفیده رو میپوشم.
120
00:14:43,166 --> 00:14:44,750
من قرمز رو دوست دارم.
121
00:14:45,791 --> 00:14:49,291
«مانند خورشید، فرمانروای جدیدی ظهور میکند.»
122
00:14:49,791 --> 00:14:53,333
به مردم نشون میده که تو
فرمانروای جدیدی برای عصر جدیدی هستی.
123
00:14:54,375 --> 00:14:56,458
اونها به تغییر نیاز دارن.
124
00:14:56,508 --> 00:14:59,133
سفیده. فروتنانهتره.
125
00:15:05,000 --> 00:15:06,208
هرطور مایلی.
126
00:15:14,916 --> 00:15:17,708
اون درست مثل پدرشه،
هیچوقت تغییر نمیکنه.
127
00:15:17,791 --> 00:15:21,083
اون دچار ضعف جسمانی شده.
دیگه مناسب فرمانروایی نیست.
128
00:15:21,166 --> 00:15:22,976
چرا میخندین؟ حقیقته.
129
00:15:23,000 --> 00:15:26,750
تحت تاثیر آبجو قرار گرفتی.
بهتره صدات رو بیاری پایین.
130
00:15:26,833 --> 00:15:28,625
به هر ترتیب، پسرت اشتباه نمیگه.
131
00:15:29,458 --> 00:15:31,333
نزدیک بود تو بهجای اون فرمانروا بشی.
132
00:15:31,416 --> 00:15:34,338
خیلی از مردم این سرزمین هنوز
باور دارن که تو گزینه بهتری بودی.
133
00:15:35,083 --> 00:15:39,458
و بعد از جنگافروزی میریل،
خیلیها آمادن تا دوباره ازت حمایت کنن.
134
00:15:42,416 --> 00:15:45,291
«خیلیها» برای جایگزین
کردن یه ملکه کافی نیست.
135
00:15:45,375 --> 00:15:46,500
ملکه نایبالسلطنه.
136
00:15:48,083 --> 00:15:49,333
که کورم هست.
137
00:15:51,041 --> 00:15:55,166
اگه یه نفر راهی بلد بود که «خیلیها» رو
به «تعداد کافی» تبدیل کنه چی؟
138
00:15:59,041 --> 00:16:01,875
اگه کسی این راه رو بلده، چرا مطرحش نمیکنه؟
139
00:16:04,216 --> 00:16:06,382
شاید از اتفاقی که ممکنه بیفته میترسه.
140
00:16:13,375 --> 00:16:15,791
سر این میز، چیزی برای
ترسیدن وجود نداره فرزندم.
141
00:16:25,916 --> 00:16:26,916
ائارین؟
142
00:16:29,916 --> 00:16:31,666
حدس میزدم خودت باشی.
143
00:16:31,750 --> 00:16:33,000
والاندیل.
144
00:16:34,625 --> 00:16:36,281
میدونی، فکر میکردم که اعضای اتحادیهها
145
00:16:36,306 --> 00:16:38,375
ترجیح میدن تو بخش باکلاس شهر بمونن.
146
00:16:38,458 --> 00:16:40,500
توی «اقامتگاه قدیمی» چی میکنین؟
147
00:16:40,583 --> 00:16:42,023
- اومدیم پادشاه دفن کنیم.
- هممم.
148
00:16:43,375 --> 00:16:45,625
والار روحش رو حفظ کنن
و قرین آرامش نگه دارن.
149
00:16:45,766 --> 00:16:47,516
دوست داشتم اونجا باشم.
150
00:16:47,541 --> 00:16:49,666
حیف که لشکریان عادی دعوت نشده بودن.
151
00:16:50,958 --> 00:16:53,458
علیالخصوص با توجه به افرادِ
سطح پایینی که اونجا حضور داشتن.
152
00:16:55,333 --> 00:16:58,000
الان به پدرم توهین کردی؟
153
00:16:58,083 --> 00:17:00,084
نه، به تو توهین کردم.
154
00:17:02,416 --> 00:17:05,000
من در کنار ملکه در میدان جنگ خون ریختم.
155
00:17:06,250 --> 00:17:09,083
دیدم که وارد آتش مهیبی شدن
تا جون مردم رو نجات بدن.
156
00:17:09,833 --> 00:17:12,833
تا تلاش کنن جون برادر اون رو نجات بدن.
157
00:17:16,166 --> 00:17:20,166
اگه یه بار دیگه درباره ملکه بد حرف بزنی،
تو خواهی بود که دچار ضعف جسمانی میشی.
158
00:17:21,375 --> 00:17:23,291
حرفم واضح بود؟
159
00:17:26,000 --> 00:17:28,208
یا باید از طریق دیگهای
این موضوع رو حل کنیم؟
160
00:17:35,162 --> 00:17:37,666
برای امروز، به اندازه کافی واضح بود.
161
00:17:48,166 --> 00:17:50,156
خب، من که میگم این یه نوشیدنی دیگه میطلبه.
162
00:17:52,708 --> 00:17:55,791
چی میخواستی بگی ائارین؟
163
00:17:58,730 --> 00:18:00,855
من یه چیزی پیدا کردم.
164
00:18:09,083 --> 00:18:11,166
یه چیز مخفی.
165
00:18:19,708 --> 00:18:21,708
یه چیز خطرناک.
166
00:18:26,333 --> 00:18:28,083
یه چیز ممنوعه.
167
00:18:52,541 --> 00:18:55,625
مقدمات رو تقریبا بهطور کامل
فراهم کردیم ارباب پدر.
168
00:18:56,158 --> 00:18:59,774
اما... اینجا جامون امنه.
169
00:19:01,041 --> 00:19:02,291
یه خونه داریم.
170
00:19:03,416 --> 00:19:05,416
مجبوریم دوباره به جنگ بریم؟
171
00:19:07,000 --> 00:19:12,000
شما به من گفتین که سائورون مرده.
بذارین همینطور مرده رهاش کنیم.
172
00:19:13,666 --> 00:19:17,333
خطراتی در این دنیا هست
که دونستنشون وظیفه یه پدره.
173
00:19:17,416 --> 00:19:19,416
و وظیفه یه پسر اینه که به پدرش اعتماد کنه.
174
00:19:19,500 --> 00:19:21,041
بهم اعتماد کن پسرم،
175
00:19:21,125 --> 00:19:24,333
اونم وقتی میگم تا وقتی مطمئن نشدیم
که سائورون از بین رفته،
176
00:19:24,416 --> 00:19:27,791
هیچوقت به طور کامل در امان نخواهیم بود.
177
00:19:28,791 --> 00:19:31,083
امر، امر شماست ارباب پدر.
178
00:19:33,333 --> 00:19:34,333
راه بیفت.
179
00:19:39,875 --> 00:19:43,495
[برخلاف عقیدهها، اورکها همانند انسانها و الفها،
زاد و ولد میکردند و تکثیر میشدند]
180
00:20:18,541 --> 00:20:23,875
دَمراد.
ترول کوهیِ اِرِد میترین.
181
00:20:18,541 --> 00:20:23,934
{\an8}[اِرد میترین یا کوهستان خاکستری، کوهستانی
در شمال رووانیون بود که از غرب به کوهستان مهآلود نیز متصل میشد.]
182
00:20:23,958 --> 00:20:28,041
قاتل غولهای سنگی.
183
00:20:28,125 --> 00:20:30,916
خورنده استخوانهای اژدها.
184
00:20:31,750 --> 00:20:33,375
خوش اومدی.
185
00:20:44,266 --> 00:20:46,474
میبینم پیامم به دستت رسید.
186
00:20:50,791 --> 00:20:54,083
سائورون کجاست؟
187
00:21:02,791 --> 00:21:05,375
خوش اومدین.
ممنون که به اینجا سفر کردین.
188
00:21:05,923 --> 00:21:08,464
نیاز نیست اینجا مشکلاتتون رو پنهان کنید.
189
00:21:08,875 --> 00:21:11,000
قصد ما سوءاستفاده کردن از مشکلات شما نیست،
190
00:21:11,083 --> 00:21:13,458
بلکه میخوایم بهتون کمک بکنیم.
191
00:21:14,166 --> 00:21:16,041
همونطور که شما زمانی به ما کمک کردین.
192
00:21:16,125 --> 00:21:19,833
اونوقت دقیقا فکر میکنید
چه کمکی میتونید به ما بکنید؟
193
00:21:21,479 --> 00:21:22,688
حلقه.
194
00:21:23,708 --> 00:21:26,666
حلقه برای قویترین
اربابان دورف سرزمین میانه.
195
00:21:27,916 --> 00:21:30,833
شما ما رو آوردین اینجا تا
باهامون حلقه معامله کنید؟
196
00:21:32,291 --> 00:21:36,419
این حلقهها فراتر از هر قدرتی هستن
که تا به حال توسط
197
00:21:36,477 --> 00:21:39,518
دورفها، انسانها
و یا حتی الفها ساخته شده.
198
00:21:43,375 --> 00:21:45,666
اونها حلقههای قدرت خواهند بود.
199
00:21:49,029 --> 00:21:51,112
قدرتی برای التیام کوهستانتون.
200
00:21:52,708 --> 00:21:55,416
همونطور که درخت بزرگ ما رو التیام دادن.
201
00:21:57,791 --> 00:21:58,958
الروند...
202
00:21:59,708 --> 00:22:01,083
میتریل؟
203
00:22:02,250 --> 00:22:04,735
میتریل اقبال ما رو تغییر داده.
204
00:22:05,583 --> 00:22:07,416
باور دارم میتونه
اقبال شما رو هم تغییر بده.
205
00:22:09,125 --> 00:22:11,583
شاید، اقبال همهی
مردم سرزمین میانه رو تغییر بده.
206
00:22:12,791 --> 00:22:17,583
اگه بهطور ثابت براتون تامینش کنیم،
منظور کلی حرفتون همینه دیگه؟
207
00:22:18,208 --> 00:22:22,541
میتریل در ازای حلقهها. بله.
208
00:22:22,625 --> 00:22:25,141
پیشنهاد سخاوتمندانهایه ارباب کلهبریمبور،
209
00:22:25,166 --> 00:22:27,358
اما چرا سراغ پادشاهمون نرفتین؟
210
00:22:27,383 --> 00:22:31,416
چون که دورین مِهتَر همیشه
در قبول کردن کمک افراد خارجی
211
00:22:31,500 --> 00:22:33,666
مردد بوده.
212
00:22:33,750 --> 00:22:38,416
اما اگه بهجاش یکی از نژاد خودش،
پیشنهاد ما رو
213
00:22:38,500 --> 00:22:40,041
به عرضش برسونه...
214
00:22:40,125 --> 00:22:43,333
من و پدرم دیگه با هم حرف نمیزنیم.
215
00:22:43,358 --> 00:22:44,308
منظور دورین...
216
00:22:44,333 --> 00:22:46,291
راضی کردن یه اورک
217
00:22:46,375 --> 00:22:49,625
واسه آفتاب گرفتن،
راحتتر از قرار دادن ما دوتا تو یه اتاقه.
218
00:22:49,708 --> 00:22:51,908
متاسفانه نمیتونم کمکی بهتون بکنم.
219
00:22:52,291 --> 00:22:54,416
ما شما رو به اینجا فراخوندیم
تا به شما کمک کنیم.
220
00:22:58,291 --> 00:23:01,125
اگه به پدرتون راهی برای
نجات امپراتوریش نشون بدین،
221
00:23:01,625 --> 00:23:04,041
ممکنه بتونین احترامش رو دوباره پس بگیرین.
222
00:23:06,166 --> 00:23:08,000
شاید حتی وراثتتون رو.
223
00:23:08,083 --> 00:23:11,458
ببخشید، شما کی باشین؟
224
00:23:11,541 --> 00:23:13,083
بله، پوزش میخوام. ایشون...
225
00:23:13,166 --> 00:23:16,333
دوست الفها.
226
00:23:17,166 --> 00:23:19,625
همچنین دوست دورفها. همین و بس.
227
00:23:21,291 --> 00:23:24,416
که اینطور. اونوقت الروند کجاست؟
228
00:23:24,500 --> 00:23:27,291
بازسازی لیندون
تمرکز کاملش رو به خودش جلب کرده.
229
00:23:27,698 --> 00:23:29,073
جدی میفرمایین؟
230
00:23:31,000 --> 00:23:34,666
بهتون اطمیمان میدم،
الروند قاصد گفت که به چیزی جز
231
00:23:34,750 --> 00:23:36,791
کمک کردن به دوستان دورفش فکر نمیکنه.
232
00:23:36,875 --> 00:23:38,375
اون خیلی از شما تعریف میکنه.
233
00:23:39,875 --> 00:23:41,416
جالبه.
234
00:23:41,500 --> 00:23:45,250
هیچوقت از شما حرف نزد. ارباب...
235
00:23:45,333 --> 00:23:46,750
آناتار.
236
00:23:47,301 --> 00:23:48,301
آها.
237
00:23:49,263 --> 00:23:53,041
الروند گفت که شما خردمندترین دورف هستین.
238
00:23:54,250 --> 00:23:58,791
اون حقیقت رو بیان میکرد یا کس دیگهای هست
که باید باهاش مذاکره کنیم؟
239
00:24:01,791 --> 00:24:04,583
سرورانم، بار سنگینی رو
روی دوش ما قرار دادین.
240
00:24:04,666 --> 00:24:07,958
ممکنه وقت کوچکی بهمون بدین
تا دربارهش فکر کنیم؟
241
00:24:08,041 --> 00:24:10,583
- متاسفانه...
- البته!
242
00:24:12,421 --> 00:24:14,375
هرچقدر میخواید فکر کنید.
243
00:24:18,456 --> 00:24:22,208
با خودت چه فکری میکردی؟
میخواستی دعوا راه بندازی؟
244
00:24:22,291 --> 00:24:24,375
فکر میکردم، این آناتار هرکی که هست
245
00:24:24,400 --> 00:24:26,611
حتی از دور هم الروند رو نمیشناسه.
246
00:24:26,636 --> 00:24:27,683
تو از کجا میدونی؟
247
00:24:27,708 --> 00:24:30,125
چون الروند به هیچوجه همچین
حرفهای خوبی راجب من نمیزنه.
248
00:24:30,208 --> 00:24:33,000
یعنی یکم هم خیالت راحت نشده؟
249
00:24:33,083 --> 00:24:34,083
آه...
250
00:24:34,583 --> 00:24:37,916
چرا، ولی حلقههای جادویی؟
251
00:24:38,875 --> 00:24:41,500
هیچیش به نظر تو عجیب نیست؟
252
00:24:41,583 --> 00:24:43,333
تصمیمش با پدرته.
253
00:24:44,375 --> 00:24:47,541
تصمیم گرفتن راجب پیشنهادی
که قرار نیست بشنوه کار سختیه.
254
00:24:47,566 --> 00:24:49,232
ماجرا الان اینه؟
255
00:24:49,916 --> 00:24:51,458
هست، مگه نه؟
256
00:24:51,534 --> 00:24:54,882
تو ترجیح میدی بذاری
کوهستانمون فرو بریزه و نابود بشه،
257
00:24:54,914 --> 00:24:56,583
اما تو معذرتخواهی نکنی.
258
00:24:56,665 --> 00:25:00,832
حاضری به بچههامون کرم بخورونی،
اما به پدرت اعتراف نکنی...
259
00:25:00,858 --> 00:25:03,166
من اشتباه نمیکردم.
260
00:25:03,250 --> 00:25:04,583
قبول دارم.
261
00:25:05,666 --> 00:25:07,291
اما الان داری اشتباه میکنی.
262
00:25:08,458 --> 00:25:11,791
حتی اگه گوشواره جادویی هم باشن
برام مهم نیست.
263
00:25:11,875 --> 00:25:16,458
حتی اگه احتمال وجود یه راه حل هم باشه،
مهم نیست چقدر دستنیافتنی باشه،
264
00:25:16,541 --> 00:25:18,458
پادشاهمون باید دربارهش خبردار بشه.
265
00:25:19,333 --> 00:25:24,083
یا خودت به پدرت این موضوع رو خبر میدی،
یا من خبر میدم.
266
00:25:29,416 --> 00:25:31,833
یک روایتی در خازاد-دوم هست که میگه:
267
00:25:31,916 --> 00:25:34,875
«چکه چکه کردن آهسته، سنگ رو میشکنه.»
268
00:25:37,583 --> 00:25:39,208
پس بهشون زمان بده.
269
00:25:41,875 --> 00:25:43,833
زمان، نعمتیه که ازش برخوردار نیستیم.
270
00:25:45,125 --> 00:25:47,375
اگه شاهنشاهت متوجه بشه که...
271
00:25:51,250 --> 00:25:52,875
شاهنشاه چی؟
272
00:25:55,126 --> 00:25:56,710
نه، نباید بگم.
273
00:25:57,458 --> 00:26:00,791
نه. چی رو نگی؟ واضح حرف بزن.
274
00:26:02,291 --> 00:26:06,791
شاهنشاهت باور داره که
دورفها لیاقت این قدرت رو ندارن.
275
00:26:10,375 --> 00:26:14,166
در حقیقت، ایشون ساختِ
هر حلقه دیگری رو ممنوع کردن.
276
00:26:16,916 --> 00:26:19,333
و حقیقت امر اینه که
حتی خبر ندارن من اینجام.
277
00:26:25,208 --> 00:26:30,375
خب. به ایشون چه دخلی داره که من
قلمرو خودم رو چطور اداره میکنم؟
278
00:26:30,458 --> 00:26:32,166
- کلهبریمبور!
- نه!
279
00:26:33,583 --> 00:26:36,125
جونهای بیشماری در خطرن.
280
00:26:36,208 --> 00:26:40,750
وقت نداریم برای راضی کردن ایشون درباره
این که کی لیاقت کمک رو داره جر و بحث کنیم.
281
00:26:42,375 --> 00:26:45,583
به هر حال، دیر یا زود،
گیل-گالاد حقیقت رو کشف میکنه.
282
00:26:47,500 --> 00:26:48,666
اگه نکنه چی؟
283
00:26:52,541 --> 00:26:53,958
داری چیکار میکنی؟
284
00:26:56,750 --> 00:27:02,000
دارم به شاهنشاه بهخاطر
نتیجهبخشی سه حلقه تبریک میگم
285
00:27:03,166 --> 00:27:06,166
و بهش میگم که دارم در کوره رو تخته میکنم.
286
00:27:07,541 --> 00:27:10,541
بهش قول میدم که هرچه زودتر
در لیندون بهش بپیوندم.
287
00:27:17,333 --> 00:27:19,083
به شاهنشاهت دروغ میگی؟
288
00:27:23,000 --> 00:27:25,833
دارم فضای کامل کردن کارمون رو فراهم میکنم.
289
00:27:27,583 --> 00:27:31,083
من یک عصر رو صرف
آماده شدن برای این کار کردم.
290
00:27:32,041 --> 00:27:33,708
شاگردی کردم، مطالعه کردم،
291
00:27:33,791 --> 00:27:35,625
به بالاترین درجه از مهارت خودم رسیدم.
292
00:27:38,583 --> 00:27:40,708
این... این لحظه درخشش منه.
293
00:27:45,041 --> 00:27:46,875
اجازه نمیدم این لحظه رو ازم بگیره.
294
00:30:36,083 --> 00:30:38,333
ببخشید، ببخشید، ببخشید! خیلی ببخشید.
295
00:30:38,416 --> 00:30:40,125
فکر کردم اورکی!
296
00:30:48,416 --> 00:30:51,791
چیزی نیست. درد نمیکنه. آه!
297
00:30:51,875 --> 00:30:54,958
درد نمیکنه؟ معلومه که درد میکنه،
همین الان چاقو رو کردم تو رانت!
298
00:30:55,041 --> 00:30:56,833
میتونست بدتر باشه.
299
00:30:56,916 --> 00:30:59,416
- بیا، بذار بکشمش بیرون.
- نه، نکن...
300
00:31:00,534 --> 00:31:02,227
- باید بذاری سر جاش بمونه!
- واقعا؟
301
00:31:02,252 --> 00:31:04,191
آره! هروقت چاقو میخوری،
باید بذاری سر جاش بمونه.
302
00:31:04,216 --> 00:31:06,537
- من قبلا چاقو نخوردم!
- منم نخوردم!
303
00:31:10,291 --> 00:31:11,666
مطمئنی درد نمیکنه؟
304
00:31:11,750 --> 00:31:13,208
الان درد میکنه.
305
00:31:13,291 --> 00:31:14,864
ببخشید. من، آم...
306
00:31:16,333 --> 00:31:17,416
بیا.
307
00:31:18,625 --> 00:31:20,625
نه، ولش کن. خودم انجامش میدم.
308
00:31:20,708 --> 00:31:25,000
اوه! آه!
309
00:31:25,083 --> 00:31:26,291
بذار من انجامش بدم.
310
00:31:37,882 --> 00:31:39,049
من استریدم.
311
00:31:40,323 --> 00:31:41,740
ایسیلدور.
312
00:31:42,875 --> 00:31:46,083
تو اهل دریایی.
داشتی به خطالراس میرفتی؟
313
00:31:47,916 --> 00:31:50,291
بازماندهها جایی که
اردوگاه زدیم، منتظرمونن.
314
00:31:50,375 --> 00:31:51,833
پدرم هم همینطور.
315
00:31:54,689 --> 00:31:56,814
فکر کنم دیر رسیدی.
316
00:31:58,541 --> 00:32:00,250
تو پدرم رو نمیشناسی.
317
00:32:06,513 --> 00:32:08,513
یه بار اونجا رفتی، مگه نه؟
318
00:32:10,208 --> 00:32:11,875
منم داشتم دنبال یه نفر میگشتم.
319
00:32:14,125 --> 00:32:16,416
چیزی به جز گِل و رد سم اسب نمونده.
320
00:32:22,708 --> 00:32:24,500
اما... این رو پیدا کردم.
321
00:32:27,250 --> 00:32:30,125
ایناهاش. یه مسیر هم توش علامت زدن.
322
00:32:33,333 --> 00:32:34,500
«پلارگیر».
323
00:32:34,583 --> 00:32:38,500
البته. پدرم همینطوری نرفته،
همه رو برده اونجا.
324
00:32:39,250 --> 00:32:40,750
احتمالا مردم تو رو هم همینطور.
325
00:33:05,070 --> 00:33:11,244
«پلارگیر»
«زیستگاه قدیمی نومهنوریها»
326
00:33:11,384 --> 00:33:14,613
[پلارگیر، شهری بندری بود که در سال 2350 دوران دوم
توسط مومنان نومهنوری ساخته شد]
327
00:33:14,638 --> 00:33:17,892
[مردان پادشاه نیز در سرزمینهای جنوبیتر،
از جمله اومبار پناهگاههایی ساختند]
328
00:33:17,916 --> 00:33:19,756
هیچ کشتیای توی بندر ندیدم.
329
00:33:20,375 --> 00:33:21,375
امید داشته باش.
330
00:33:22,458 --> 00:33:24,666
معلوم نمیشه کی رو اون پایین پیدا کنیم.
331
00:33:25,541 --> 00:33:27,166
توام امیدواری خویشاوندانت رو پیدا کنی؟
332
00:33:29,583 --> 00:33:31,000
نامزدم.
333
00:33:43,875 --> 00:33:45,166
نرو.
334
00:33:52,446 --> 00:33:55,237
- چی شده؟
- اورکها.
335
00:33:58,083 --> 00:34:00,958
داشتم به پلارگیر میرفتم که خفتم کردن.
336
00:34:01,041 --> 00:34:03,875
- همهچیم رو بردن.
- میتونی مسافرت کنی؟
337
00:34:05,041 --> 00:34:06,375
نگاهم کن.
338
00:34:12,791 --> 00:34:14,291
باید به حرکت ادامه بدیم.
339
00:34:14,791 --> 00:34:16,916
حداقل میتونیم یه چیزی واسه خوردن بهش بدیم.
340
00:34:35,291 --> 00:34:36,916
آه!
341
00:34:37,000 --> 00:34:38,250
استرید، برو!
342
00:34:43,166 --> 00:34:44,291
بگیریدش!
343
00:34:53,416 --> 00:34:54,416
برک!
344
00:34:57,750 --> 00:34:59,708
باید به حرف دختره گوش میکردی.
345
00:35:05,166 --> 00:35:08,291
برید! اسب رو بیار.
سوار شو. برو! بزن بریم.
346
00:35:17,833 --> 00:35:21,791
تکون بخور. سرت رو بدزد. یالا.
بیاید بریم. یالا. یالا.
347
00:35:50,333 --> 00:35:51,625
ممنون.
348
00:35:53,000 --> 00:35:56,083
ایسیلدورم. یادته؟
349
00:35:57,166 --> 00:35:59,500
خاطرات الفها کمرنگ نمیشن.
350
00:36:05,791 --> 00:36:09,083
تو این جنگلها،
تعداد وحشیها چندین برابر ماست.
351
00:36:12,868 --> 00:36:15,821
اسبم. نمیتونم رهاش کنم.
352
00:36:15,853 --> 00:36:18,875
کارهات رو هرطور مناسب خودته راست و ریس کن.
353
00:36:18,958 --> 00:36:20,625
من باید به کارهای خودم برسم.
354
00:36:21,833 --> 00:36:23,333
در پلارگیر.
355
00:36:24,083 --> 00:36:25,416
چه کارهایی؟
356
00:38:53,291 --> 00:38:56,583
ناروی، ناروی!
درباره بچهها به پادشاه بگو!
357
00:38:56,666 --> 00:39:01,083
داریم هرکاری بتونیم میکنیم. متوجهم.
358
00:39:02,000 --> 00:39:04,041
هرکاری بتونیم میکنیم.
359
00:39:04,125 --> 00:39:05,791
میدونم، میدونم.
360
00:39:05,875 --> 00:39:08,708
ناروی، پادشاه میدونن که بچهها گشنهن؟
361
00:39:08,791 --> 00:39:09,791
صبر داشته باشید.
362
00:39:09,875 --> 00:39:10,958
ناروی، زود باش.
363
00:39:11,041 --> 00:39:12,625
حقیقت رو بگو ناروی.
364
00:39:12,650 --> 00:39:14,567
الان با پادشاه صحبت میکنم.
365
00:39:18,708 --> 00:39:20,833
از طرف ما با پادشاه حرف بزن.
366
00:39:21,833 --> 00:39:22,833
ناروی.
367
00:39:24,583 --> 00:39:28,166
اعلی حضرت.
بازرگانان غذا بیرون ایستادن.
368
00:39:28,833 --> 00:39:33,333
میخوان ازتون درخواست کنن
ذخایر غلات سلطنتی رو باز کنین.
369
00:39:35,166 --> 00:39:36,958
ذخایرمون چقدر دووم میارن؟
370
00:39:37,958 --> 00:39:40,916
بر اساس گفتهها... سه ماه.
371
00:39:43,083 --> 00:39:44,166
بفرستشون داخل.
372
00:39:45,291 --> 00:39:46,500
اعلی حضرت.
373
00:39:47,208 --> 00:39:48,208
میتونی بری.
374
00:40:36,718 --> 00:40:42,750
کلهبریمبور ادعا میکنه این حلقهها
بهمون قدرت حل مشکلمون رو میدن.
375
00:40:44,666 --> 00:40:50,625
به عنوان یه دورف وظیفه خودم دونستم
پیشنهادش رو به گوشت برسونم.
376
00:40:54,333 --> 00:40:56,250
اومدی فقط همین رو بگی؟
377
00:40:57,541 --> 00:40:58,875
نه.
378
00:41:02,041 --> 00:41:03,250
دیگه چی میخوای بگی؟
379
00:41:03,333 --> 00:41:04,791
این که من پسرتم.
380
00:41:07,958 --> 00:41:11,666
عین تو سرسختم. عین تو کلهشقم.
381
00:41:13,583 --> 00:41:16,458
عین تو پوستکلفت و مغرورم. و...
382
00:41:20,666 --> 00:41:22,083
اینکه اشتباه کردم.
383
00:41:26,875 --> 00:41:29,083
اشتباه کردم که بهت بیاحترامی کردم.
384
00:41:31,083 --> 00:41:32,458
و...
385
00:41:34,166 --> 00:41:35,583
متاسفم.
386
00:41:40,833 --> 00:41:42,250
افتضاح به نظر میرسی.
387
00:41:48,000 --> 00:41:50,125
معدنکارها دستهای پینه بستهای دارن.
388
00:41:52,166 --> 00:41:54,000
محکم مشت میزنن.
389
00:41:56,166 --> 00:41:57,958
پس صبر کن تا بچههات بزرگ بشن.
390
00:42:05,958 --> 00:42:07,458
پدر، آم...
391
00:42:09,958 --> 00:42:13,666
این قدرت ارهگیون، بهش اعتماد ندارم.
392
00:42:16,708 --> 00:42:18,291
یه بار بهم گفتی،
393
00:42:19,041 --> 00:42:23,333
که سرنوشت الفها توسط افرادی
عاقلتر از ما مشخص شده.
394
00:42:24,416 --> 00:42:27,375
اینکه تلاش برای عوض کردنش،
تلاش برای فرار از مرگ،
395
00:42:28,583 --> 00:42:31,208
ممکنه منجر به مصیبت خیلی بزرگتری بشه.
396
00:42:35,041 --> 00:42:36,458
مدام برام سوال میشه...
397
00:42:39,541 --> 00:42:41,541
اگه حق با تو بوده باشه چی؟
398
00:42:49,833 --> 00:42:51,958
مادرت این کار رو بهت یاد داد؟
399
00:42:54,750 --> 00:42:56,041
چی شد؟
400
00:42:57,250 --> 00:42:58,875
خودت فکر میکنی چی شد؟
401
00:43:00,316 --> 00:43:06,625
من شکست خوردم. نتونستم جلوی آدار رو بگیرم.
نتونستم... ازش محافظت کنم.
402
00:43:07,833 --> 00:43:10,531
فکر کردم حالش داره بهتر میشه.
403
00:43:10,556 --> 00:43:16,125
پلیدیای در تیرهای اورکها هست که
بدن آدمیزاد نمیتونه به راحتی از شرش خلاص بشه.
404
00:43:23,718 --> 00:43:25,468
دیدنت باعث خرسندیمه ایسیلدور.
405
00:43:26,250 --> 00:43:28,833
تعداد کمی از کسانی که با آتش
کشتی گرفتن، انقدر دووم آوردن.
406
00:43:29,666 --> 00:43:31,875
البته بجز کسانی که
نشان آدار رو دریافت کردن.
407
00:43:34,583 --> 00:43:37,000
کاش میتونستم خرسندیم رو با پدرت سهیم بشم.
408
00:43:41,166 --> 00:43:43,291
اون رهات نکرده.
409
00:43:46,556 --> 00:43:48,389
نومهنور برمیگرده.
410
00:43:49,625 --> 00:43:51,750
خانوادهت دوباره کامل میشه.
411
00:44:01,083 --> 00:44:02,875
این مردم خوششانسن که تو اینجایی.
412
00:44:07,000 --> 00:44:08,583
این روستا به یه شفادهنده نیاز داره.
413
00:44:11,458 --> 00:44:13,541
جسد شفادهندهشون رو همین دیشب سوزوندیم.
414
00:44:18,166 --> 00:44:19,766
از بلریاند چی میدونی؟
415
00:44:21,250 --> 00:44:23,125
شهر الفها بود، درسته؟
416
00:44:24,125 --> 00:44:25,958
یه قلمرو کامل الف.
417
00:44:25,983 --> 00:44:31,058
[بلریاند سرزمینی در شمال غربی سرزمین میانه بود
که در جنگ خشم علیه مورگوت با دخالت والار در زیر آب مدفون گشت]
418
00:44:31,083 --> 00:44:32,500
من اونجا به دنیا اومدم.
419
00:44:35,250 --> 00:44:37,000
الان، زیر آب خوابیده.
420
00:44:41,583 --> 00:44:45,500
بعد از سقوطش، خشم زیادی حس کردم.
421
00:44:46,000 --> 00:44:47,416
از مورگوت خشمگین بودم.
422
00:44:47,500 --> 00:44:51,041
اما بیشتر، از خودم خشمگین بودم.
423
00:44:57,958 --> 00:45:02,791
عطشی سیریناپذیره تئو.
424
00:45:03,750 --> 00:45:06,583
و وجودت رو انقدر میمکه که چیزی ازش نمونه.
425
00:45:18,896 --> 00:45:20,896
طی تمام اون سالهایی
که داشتی میپاییدیمون...
426
00:45:22,458 --> 00:45:24,500
پدرم رو میشناختی؟
427
00:45:24,583 --> 00:45:27,250
نه. نمیشناختم.
428
00:45:28,289 --> 00:45:29,623
منم همینطور.
429
00:45:31,083 --> 00:45:35,208
اما این رو میدونم که تو پدرم نیستی.
430
00:45:37,458 --> 00:45:41,083
و هر نسبتی که باهام داشتی، الان خاکستر شده.
431
00:45:43,041 --> 00:45:47,166
پس تا جایی که به من مربوطه،
نیازی نیست دیگه با هم حرف بزنیم.
432
00:45:56,750 --> 00:45:58,601
یکم دیگه از اون چوب برام بیار.
433
00:45:58,625 --> 00:46:00,333
آره، از اون تودهای که اونجاست. آره.
434
00:46:16,375 --> 00:46:18,041
این از نومهنور قدیمه.
435
00:46:18,833 --> 00:46:22,458
یهجور چشمهست. یه قطره هم آب نمیده.
436
00:46:22,541 --> 00:46:26,333
چشمه نیست. قناته.
437
00:46:26,416 --> 00:46:28,833
کارش اینه آب رو به خونه مردم برسونه.
438
00:46:30,416 --> 00:46:32,500
آدمها نمیتونن همچین چیزهایی بسازن.
439
00:46:33,083 --> 00:46:36,333
تو نومهنور میتونیم. باید ببینیش.
440
00:46:37,583 --> 00:46:40,125
اگه انقدر عالیه، چرا ترکش کردین؟
441
00:46:41,083 --> 00:46:43,500
شنیدیم چیزهای عالیتری
تو سرزمین میانه وجود داره.
442
00:46:43,737 --> 00:46:48,857
[نومهنور آنقدر پیشرفته و پرشکوه بود
که برخی آن را آتلانتیس جهان تالکین مینامند]
443
00:46:49,915 --> 00:46:51,748
واقعا میخوای اسبت رو پس بگیری؟
444
00:46:53,833 --> 00:46:55,000
میدونی کجاست؟
445
00:46:56,875 --> 00:46:59,833
اینجا به دیدنم بیا.
امشب، وقتی ماه دراومد.
446
00:47:01,750 --> 00:47:03,208
با خودت شمشیر بیار.
447
00:47:13,541 --> 00:47:15,083
خودت رو نسوزونی.
448
00:47:19,041 --> 00:47:20,875
خبری از نامزدت نشد؟
449
00:47:22,791 --> 00:47:23,791
نه.
450
00:47:26,458 --> 00:47:31,458
حتی اگه نصف تو قوی باشه موفق میشه. مطمئنم.
451
00:47:35,416 --> 00:47:37,708
من اونقدرها که فکر میکنی قوی نیستم.
452
00:47:42,833 --> 00:47:45,833
سرزنش نکردن خودم سخته.
453
00:47:47,583 --> 00:47:48,833
سرزنش برای چی؟
454
00:47:50,166 --> 00:47:51,625
زنده بودن.
455
00:47:54,416 --> 00:47:59,000
نجات پیدا کردن.
اونم وقتی خیلیهای دیگه نتونستن.
456
00:48:05,000 --> 00:48:07,500
وقتی ده سالم بود، مادرم رو از دست دادم.
457
00:48:11,250 --> 00:48:13,291
موقع شنا، از جایی که باید، دورتر شدم.
458
00:48:16,250 --> 00:48:18,000
گرفتار موج برگشتی شدم.
459
00:48:21,750 --> 00:48:23,333
اون غرق شد.
460
00:48:26,541 --> 00:48:28,166
موقع نجات جون من.
461
00:48:32,000 --> 00:48:33,625
بعد از مرگ مادرم...
462
00:48:38,166 --> 00:48:42,583
مدام برام سوال میشه اوضاع اون الان چطوره.
463
00:48:46,291 --> 00:48:48,500
من بعضیوقتها مادرم رو تو رویام میبینم.
464
00:48:55,708 --> 00:48:58,125
به نظر میاد باهاش کنار اومدی.
465
00:48:58,875 --> 00:49:00,041
نه.
466
00:49:02,125 --> 00:49:06,625
حقیقت اینه که، چیزی که الان به تو گفتم،
467
00:49:08,500 --> 00:49:10,416
خانوادهم ازش خبر ندارن.
468
00:49:12,875 --> 00:49:14,708
فقط بهشون گفتم که غرق شد.
469
00:49:19,416 --> 00:49:21,416
کسی نمیدونه تقصیر من بود.
470
00:49:26,625 --> 00:49:28,375
از اون به بعد، فکر میکردم موظفم...
471
00:49:31,916 --> 00:49:34,625
تا تلاش کنم کاری منحصر به فرد انجام بدم.
472
00:49:35,500 --> 00:49:36,958
یه کار خاص.
473
00:49:41,916 --> 00:49:44,291
تا راهی پیدا کنم که لیاقتِ
کاری که کرد رو به دست بیارم.
474
00:49:50,674 --> 00:49:54,049
فکر نکنم بشه
لیاقت همچین چیزی رو به دست آورد.
475
00:49:54,583 --> 00:49:57,916
به نظرم باید همینطوری قبولش کنی،
به عنوان یه هدیه.
476
00:49:58,541 --> 00:50:01,791
هدیهای که اون رایگان بهت داد
چون براش ارزش داشتی.
477
00:50:10,500 --> 00:50:11,833
ایسیلدور.
478
00:52:02,718 --> 00:52:03,958
یکی این اطرافه.
479
00:52:05,291 --> 00:52:09,375
اسبهاییان که دزدیدیم.
دوباره ساکتشون میکنم.
480
00:52:18,208 --> 00:52:19,458
میشه بهتون ملحق بشم؟
481
00:52:25,958 --> 00:52:28,875
تو این تاریکی این بیرون چیکار میکنی پسر؟
482
00:52:29,375 --> 00:52:30,708
مامانت رو گم کردی؟
483
00:52:34,125 --> 00:52:35,416
من یکی از شمام.
484
00:52:39,125 --> 00:52:40,375
به آدار خدمت میکنم.
485
00:52:49,250 --> 00:52:50,958
این که نشان آدار نیست.
486
00:52:51,041 --> 00:52:54,125
این ثابت میکنه که من
بیشتر از شما براش کار انجام دادم.
487
00:52:54,833 --> 00:52:55,916
امتحانمون کن.
488
00:53:02,375 --> 00:53:06,416
ببین چه شکمی به هم زده.
شرط میبندم از پلارگیر میاد.
489
00:53:06,500 --> 00:53:10,208
اومدی اینجا بهمون حمله کنی پسرجون؟
همونطور که باقی مردمت به بقیهمون حمله کردن؟
490
00:53:10,291 --> 00:53:11,500
ما هیچوقت به شما حمله نکردیم.
491
00:53:11,583 --> 00:53:13,375
شما به سه تا از اردوگاههای ما حمله کردین.
492
00:53:15,280 --> 00:53:16,655
نگهش دارین!
493
00:53:21,375 --> 00:53:22,458
نه!
494
00:53:25,708 --> 00:53:26,791
این یه تلهست!
495
00:53:36,375 --> 00:53:37,375
کمک!
496
00:53:48,500 --> 00:53:49,500
ایسیلدور!
497
00:53:51,708 --> 00:53:54,625
تئو! تئو!
498
00:55:06,619 --> 00:55:10,725
[پس از مرگ پادشاه یا در زمان پیری او، چوگان سلطنت
در طی مراسمی به جانشین او داده میشد]
499
00:55:10,750 --> 00:55:12,166
ملکه دروغها!
500
00:55:15,666 --> 00:55:17,541
اون مناسب فرمانروایی نیست!
501
00:55:17,625 --> 00:55:22,083
هیچ سخنی جز نیایش برای پادشاه یا ملکه
502
00:55:22,166 --> 00:55:25,625
در این مراسم جایز نیست.
503
00:55:26,786 --> 00:55:27,869
با این حال،
504
00:55:30,625 --> 00:55:33,833
غم و اندوه نومهنور برای من مقدسه.
505
00:55:36,000 --> 00:55:39,791
رنج شما، نیایشی درون این دیوارهاست.
506
00:55:42,333 --> 00:55:47,250
من اندوه و خشم شما رو میشنوم.
507
00:55:49,291 --> 00:55:50,708
و با شما سهیمم.
508
00:55:54,708 --> 00:55:58,500
ما خون ریختیم و خونمون ریخته شد.
509
00:56:02,750 --> 00:56:08,375
اما این رو بدونین...
ما مسیرمون رو پیدا خواهیم کرد.
510
00:56:13,500 --> 00:56:17,291
اگر کس دیگری در میان ما هست
که میخواد از ناراحتیش صحبت کنه...
511
00:56:20,833 --> 00:56:23,166
اول از خودش این رو بپرسه،
512
00:56:25,500 --> 00:56:27,583
برای کی فریاد میزنه؟
513
00:56:30,125 --> 00:56:32,333
برای کسانی که دفنشون کردیم؟
514
00:56:34,708 --> 00:56:36,458
برای امپراتوریش؟
515
00:56:38,666 --> 00:56:40,583
یا برای خودش؟
516
00:56:43,041 --> 00:56:44,666
برای ایسیلدور.
517
00:56:53,458 --> 00:56:57,041
با نفسهای آخرشون، پادشاه با من صحبت کردن
518
00:56:57,958 --> 00:57:02,708
و گفتن ملکه...
از این مشورت میگیره.
519
00:57:05,625 --> 00:57:10,166
بخاطر اینه که خویشاوندانمون
در سرزمین میانه مردن!
520
00:57:10,250 --> 00:57:12,791
این سنگ الفی ملکه شماست!
521
00:57:12,875 --> 00:57:14,291
سکوت کن!
522
00:57:26,333 --> 00:57:27,750
دروغ میگی.
523
00:57:29,791 --> 00:57:35,125
فرمانروای حقیقی نومهنور هیچوقت
به یه سازهی الفی اعتماد نمیکنه.
524
00:57:39,000 --> 00:57:41,000
ببرین و نابودش کنین.
525
00:57:41,083 --> 00:57:42,500
نه!
526
00:57:47,791 --> 00:57:49,291
پالانتیر مال منه.
527
00:57:49,315 --> 00:57:51,315
[پالانتیرها احتمالا توسط فئانور در غرب ساخته شدند،
از تعداد آنها گفته نشده]
528
00:57:51,339 --> 00:57:55,804
[اما میدانیم که برخی از آنها توسط الدار در زمان به تباهی کشیده شدن نومهنور
به آماندیل آخرین ارباب آندونیه داده شدند تا برای مومنان تسلی خاطر باشند]
529
00:57:55,829 --> 00:57:57,204
نیازش داریم.
530
00:58:01,666 --> 00:58:04,541
- جادوی الف!
- قاتل!
531
00:58:05,041 --> 00:58:08,041
ملکه دروغها! ملکه دروغها!
532
00:58:08,125 --> 00:58:10,541
- جادوی سیاه!
- از ملکه دفاع کنین.
533
00:58:10,625 --> 00:58:13,208
- تمومش کنید! تمومش کنید!
- برین عقب.
534
00:58:19,125 --> 00:58:20,125
میریل!
535
00:58:20,625 --> 00:58:22,545
- ملکه من!
- میریل!
536
00:58:22,570 --> 00:58:23,708
ملکه رو نجات بدین!
537
00:58:23,750 --> 00:58:25,041
میریل!
538
00:58:25,791 --> 00:58:26,791
دستم رو بگیر.
539
00:58:30,416 --> 00:58:32,541
میریل! میریل!
540
00:58:40,500 --> 00:58:48,500
[تا زمانی که نومهنوریان با ایمان بودند، عقابهای زیادی در منطقه سورونتیل،
شمال نومهنور زندگی میکردند و پیامآور مانوه، پادشاه والار بودند.]
541
00:59:26,458 --> 00:59:32,041
فارازون! فارازون!فارازون! فارازون!
542
00:59:32,125 --> 00:59:34,541
عقاب از فارازون حمایت میکنه!
543
00:59:34,625 --> 00:59:38,541
فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
544
00:59:38,625 --> 00:59:44,083
فارازون! فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
545
00:59:44,166 --> 00:59:48,541
فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
546
00:59:48,625 --> 00:59:52,916
فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
547
00:59:53,000 --> 00:59:57,000
فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
548
00:59:57,083 --> 01:00:02,291
فارازون! فارازون!
فارازون! فارازون!
549
01:00:06,083 --> 01:00:14,083
[پس از مرگ تار پلانتیر، فارازون برادرزاده شاه، چوگان سلطنت را از میریِل غصب کرد
و به عنوان بیست و پنجمین پادشاه نومهنور تاج گذاری کرد]
550
01:00:17,917 --> 01:00:25,917
مـــتـــرجـــم
::. ســیــاوش پارســا.::
551
01:00:28,125 --> 01:00:36,125
مـحـقــق
::. خــلیــفه .::
552
01:00:39,042 --> 01:00:44,042
ارائه شده توسط رسانه تلگرامی لوتر فندوم
T.me/TheLotrFandom
553
01:00:47,958 --> 01:00:55,958
برای مشاهده ویدیوهای مربوط به جهان تالکین
به چنل یوتیوب لجنداریوم پرشین مراجعه کنید
https://youtube.com/@legendarium.persian