1 00:00:00,353 --> 00:00:06,642 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::. 2 00:00:06,666 --> 00:00:08,732 به موردور خوش اومدید (آنچه گذشت) 3 00:00:08,858 --> 00:00:11,045 سوگند می‌خوری به آدار وفادار باشی؟ 4 00:00:13,400 --> 00:00:15,433 دیگه کسی نمونده که ازش بترسیم 5 00:00:15,458 --> 00:00:17,707 یکی هست. یه جادوگر باستانی 6 00:00:18,000 --> 00:00:20,898 ،اگه مردمم رو آزاد کنی بهت میگم اون کجاست 7 00:00:20,923 --> 00:00:22,400 تا بتونی نابودش کنی 8 00:00:27,083 --> 00:00:28,575 مادر. مادر 9 00:00:32,108 --> 00:00:33,750 یک کوه آتش‌فشان به کار افتاد 10 00:00:33,775 --> 00:00:38,784 زمین‌لرزه‌ای که ایجاد کرد ،به تمام زمین اطراف سرایت کرد 11 00:00:38,809 --> 00:00:41,199 چاه‌های خورشیدی‌مون رو فرو ریخت 12 00:00:41,224 --> 00:00:44,364 تاریکی دستانش رو دور «کازادوم» گِره کرده 13 00:00:44,389 --> 00:00:47,266 دیگه صدای کوهستان رو نمی‌شنویم 14 00:00:47,291 --> 00:00:50,791 ‫همین الان تمام سرزمینِ میانه ‫در آستانه‌ی تباهی قرار داره 15 00:00:50,834 --> 00:00:53,709 ‫و حلقه‌های قدرت آخرین امید ما ‫برای برگردوندنِ نور هستن 16 00:00:53,746 --> 00:00:56,007 ...یه‌جور دعوتنامه‌ست 17 00:00:56,032 --> 00:00:58,806 از طرف ارباب کلبریمبور 18 00:00:59,427 --> 00:01:02,465 جزیره‌ی پادشاهیِ نومه‌نور 19 00:01:02,808 --> 00:01:05,475 زمانی هفت «سنگ پیشگو» وجود داشت 20 00:01:05,500 --> 00:01:07,515 این یکی به پدرم به ارث رسیده 21 00:01:07,540 --> 00:01:10,111 کی حاضره خودش رو وقف محافظت 22 00:01:10,136 --> 00:01:12,115 از ملکه‌ی نایب‌السلطنه‌مون بکنه؟ 23 00:01:12,140 --> 00:01:13,601 من خدمت می‌کنم 24 00:01:13,626 --> 00:01:15,293 !من خدمت می‌کنم - !من خدمت می‌کنم - 25 00:01:16,609 --> 00:01:18,622 !فارازون - با من بیا - 26 00:01:18,647 --> 00:01:20,108 چرا جلوش رو نگرفت؟ 27 00:01:20,133 --> 00:01:22,350 ...اون به میریل وفاداره. چه درست چه - غلطـه - 28 00:01:22,562 --> 00:01:25,233 شاید دخترعموت عصای سلطنتی رو داشته باشه ولی مردم از تو پیروی می‌کنن 29 00:01:25,258 --> 00:01:27,633 ...با کمی کمک می‌تونی که - می‌تونم چیکار کنم؟ - 30 00:01:28,784 --> 00:01:30,010 اعمال قدرت کنی 31 00:01:33,369 --> 00:01:35,242 !پناه بگیرید - !ملکه - 32 00:01:35,764 --> 00:01:37,014 !نه 33 00:01:38,704 --> 00:01:39,829 !نه 34 00:01:42,829 --> 00:01:44,140 !ایسیلدور 35 00:01:44,817 --> 00:01:46,150 پسرم کجاست؟ 36 00:01:47,541 --> 00:01:48,541 چی شده؟ 37 00:01:50,158 --> 00:01:51,450 چی می‌بینی؟ 38 00:01:51,623 --> 00:02:01,623 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 39 00:03:39,041 --> 00:03:40,041 بدش به من 40 00:03:45,625 --> 00:03:46,625 !نه 41 00:03:47,732 --> 00:03:50,107 برمی‌گردی خونه. شنیدی چی گفتم؟ 42 00:03:51,250 --> 00:03:52,708 با ما برمی‌گردی خونه 43 00:04:00,107 --> 00:04:02,732 خواهش می‌کنم، برک 44 00:04:04,000 --> 00:04:06,583 خواهش می‌کنم - به حرفت گوش نمی‌کنه - 45 00:04:08,768 --> 00:04:11,018 به حرف هیچ‌کدوم‌مون گوش نمی‌کنه 46 00:04:13,224 --> 00:04:23,224 ‫ترجمه از «آیــدا و علی محمدخانی» ‫.:: AliMK_sub & AydaNaderisubt ::. 47 00:05:06,505 --> 00:05:09,159 نترس، چهارپا 48 00:05:09,573 --> 00:05:13,507 قرار نیست بخوریمت... هنوز نه 49 00:05:15,671 --> 00:05:17,963 آره، گرفتمت 50 00:05:19,125 --> 00:05:21,661 نه. هنوز نه 51 00:05:25,118 --> 00:05:26,909 !بجنبید 52 00:05:26,934 --> 00:05:28,174 !برید عقب 53 00:05:35,208 --> 00:05:38,801 !نه! داره فرار می‌کنه! برید دنبالش - نه! بذارید بره - 54 00:05:40,875 --> 00:05:43,041 اونجا «جنگل سیاه»ـه 55 00:05:44,139 --> 00:05:46,348 هیچ موجودی زنده از اونجا بیرون نمیاد 56 00:06:53,971 --> 00:06:55,138 برک 57 00:06:58,015 --> 00:06:59,169 رفیق 58 00:08:06,127 --> 00:08:07,669 !برک، برو 59 00:09:32,878 --> 00:09:34,045 !برو 60 00:10:00,790 --> 00:10:02,600 « نومه‌نور » 61 00:10:02,698 --> 00:10:05,824 به‌عنوان پادشاه همیشه محافظ «وفاداران» بودن 62 00:10:06,212 --> 00:10:07,572 دل‌تنگ‌شون میشم 63 00:10:08,058 --> 00:10:10,666 با فراغ بال در مورد ،پادشاهان مُرده صحبت می‌کنی 64 00:10:10,890 --> 00:10:13,351 با اینحال از به زبون آوردنِ اسم پسر خودت امتناع می‌کنی 65 00:10:16,378 --> 00:10:20,628 .به ناحق خودت رو مقصر اتفاقِ افتاده می‌دونی .مقصر واقعیِ کس دیگه‌ایـه 66 00:10:22,900 --> 00:10:24,317 منظورت چیـه؟ 67 00:10:29,458 --> 00:10:34,230 ،پس این رو بدون، جزیره‌مون سقوط می‌کنه ...و هنوز وقت هست تا 68 00:10:39,946 --> 00:10:40,946 چی شده؟ 69 00:11:19,208 --> 00:11:20,375 ملکه‌ی نایب‌السلطنه 70 00:11:21,281 --> 00:11:22,531 دریاسالار 71 00:11:24,206 --> 00:11:25,581 چی می‌بینی؟ 72 00:11:28,264 --> 00:11:30,598 اشراف‌زاده‌های شمال اینجان 73 00:11:31,757 --> 00:11:35,216 به‌نظر می‌رسه ارباب بلزگار اومدن تا ادای احترام کنن 74 00:11:35,241 --> 00:11:36,241 همم 75 00:11:37,087 --> 00:11:39,962 چطور میشه به کسی که احترامی براش قائل نیستی ادای احترام کنی؟ 76 00:11:40,253 --> 00:11:43,253 بازیچه‌ی دست فارازونـه یا برعکس؟ 77 00:11:44,750 --> 00:11:45,958 دومی 78 00:11:56,285 --> 00:11:57,493 ملکه‌ی نایب‌السلطنه؟ 79 00:11:59,187 --> 00:12:01,603 اینطوری به از دست رفته‌هامون ادای دین می‌کنیم؟ 80 00:12:03,305 --> 00:12:05,096 ...این فقط آغازِ - !نه - 81 00:12:06,987 --> 00:12:09,487 وایسید! صبر کنید 82 00:12:15,166 --> 00:12:16,416 بگو ببینم 83 00:12:19,000 --> 00:12:20,333 چه کسی رو از دست دادی؟ 84 00:12:21,234 --> 00:12:22,234 پسرم رو 85 00:13:03,704 --> 00:13:05,579 متعلقات پدرت هستن؟ - اوه - 86 00:13:06,363 --> 00:13:07,988 بی سر و صدا اومدی 87 00:13:10,543 --> 00:13:12,210 دارایی‌های مُردگان 88 00:13:12,473 --> 00:13:15,973 تبدیل به کلیدهای مقدسی برای درهایی میشن که برای همیشه بسته شدند 89 00:13:16,750 --> 00:13:18,375 زمانی که پدر خودم فوت کرد رو یادمـه 90 00:13:19,166 --> 00:13:22,791 به جامِ نیمه‌پُری که شب قبلش ازش نوشیده بود نگاه می‌کردم 91 00:13:22,875 --> 00:13:25,595 ،خالی کردن اون جام به‌نظر خیانت بزرگی میومد 92 00:13:26,419 --> 00:13:29,012 بااینحال همیشه مخالفِ هدر دادنِ شراب خوب بود 93 00:13:30,485 --> 00:13:31,568 برای همین نوشیدمش 94 00:13:32,247 --> 00:13:33,747 چرا اومدی اینجا؟ 95 00:13:34,573 --> 00:13:39,277 چیزی که پُشتت قایم کردی رو نشونم بده تا بهت بگم 96 00:13:48,549 --> 00:13:50,058 چیزی قایم نکردم، پسرعمو 97 00:13:54,791 --> 00:13:56,661 ولی وقتش رسیده که تصمیمت رو بگیری 98 00:13:58,252 --> 00:13:59,460 رنگِ ردات رو 99 00:14:03,874 --> 00:14:09,291 ،زرشکی، برای آینده‌ی نومه‌نور یا سفید، به‌یاد گذشته‌اش؟ 100 00:14:10,831 --> 00:14:11,997 مناسبتش چیـه؟ 101 00:14:12,631 --> 00:14:14,047 تاج‌گذاری‌ات 102 00:14:16,591 --> 00:14:18,716 به‌اندازه‌ی کافی برای مُرده‌ها سوگواری کردیم 103 00:14:19,017 --> 00:14:21,850 حالا وقتشـه به مشکلاتِ زنده‌ها بپردازیم 104 00:14:22,989 --> 00:14:24,489 پدرم سفید پوشید 105 00:14:26,001 --> 00:14:27,917 فقط همین رو یادمـه 106 00:14:28,152 --> 00:14:30,235 همین این، و هم یک عقاب رو 107 00:14:30,260 --> 00:14:33,068 پدیدار شدن یک عقاب در مراسمِ تاج‌گذاری فضیلت نادریـه 108 00:14:33,904 --> 00:14:39,771 ،اگر یه‌دونه‌شون تو مراسم شما حضور پیدا کنه مردم به چشم فال نیک بهش نگاه می‌کنن 109 00:14:41,208 --> 00:14:42,458 پس سفید می‌پوشم 110 00:14:43,379 --> 00:14:44,963 من خودم کمی مایل به قرمزه‌ام 111 00:14:45,977 --> 00:14:49,477 «همانند خورشید، فرمانروایی جدید برمی‌خیزد» 112 00:14:49,990 --> 00:14:53,532 به مردم نشون میده تو فرمانروایی با طرز فکری تازه برای دورانِ تازه‌ای هستی 113 00:14:54,439 --> 00:14:56,522 اونا به تغییر نیاز دارن 114 00:14:56,547 --> 00:14:59,172 سفید. خاضعانه‌تره 115 00:15:05,000 --> 00:15:06,208 هر طور مایلی 116 00:15:14,916 --> 00:15:17,708 ،اون هم مثل پدرشـه قرار نیست عوض بشه 117 00:15:17,791 --> 00:15:21,083 .از ناتوانی جسمی رنج می‌بره .دیگه برای فرمانروایی مناسب نیست 118 00:15:21,223 --> 00:15:23,033 چرا می‌خندی؟ راست میگم 119 00:15:23,058 --> 00:15:26,808 .این صحبت‌ها به‌خاطر آبجوئـه .بهتره صدات رو بیاری پایین 120 00:15:26,833 --> 00:15:28,625 از حق نگذریم، بی‌راه نمیگه 121 00:15:29,458 --> 00:15:31,333 تو تقریباً تا مرز جانشینی رفتی 122 00:15:31,416 --> 00:15:35,000 بیشترِ این سرزمین هنوز باور دارن که تو فرمانروای لایق‌تری هستی 123 00:15:35,083 --> 00:15:39,458 و بعد از جنگ‌افروزیِ میریل، تعداد زیادی حاضرن تا دوباره این موضوع رو مطرح کنن 124 00:15:42,649 --> 00:15:45,524 تعداد زیادی» برای غصب کردنِ» جایگاهِ یک ملکه کافی نیست 125 00:15:45,621 --> 00:15:46,746 ملکه‌ی نایب‌السلطنه 126 00:15:48,149 --> 00:15:49,399 تازه کور هم هست 127 00:15:51,127 --> 00:15:55,252 اگه کسی راهی برای تبدیل «تعداد زیاد» به تعداد کافی» داشته باشه چی؟» 128 00:15:59,294 --> 00:16:02,128 ،اگر کسی همچین توانایی‌ای داره چرا این رو فاش نمی‌کنه؟ 129 00:16:04,276 --> 00:16:06,442 شاید از اتفاقاتی که ممکنه بیفته می‌ترسه 130 00:16:13,581 --> 00:16:15,997 سر این میز چیزی برای ترسیدن وجود نداره، فرزندم 131 00:16:26,202 --> 00:16:27,202 ائارین؟ 132 00:16:29,895 --> 00:16:31,645 گمون کردم تو باشی 133 00:16:31,789 --> 00:16:33,039 ولندیل 134 00:16:34,611 --> 00:16:36,361 فکر می‌کردم اعضای انجمن ترجیح میدن که 135 00:16:36,386 --> 00:16:38,433 تو قسمت‌های شیک و باکلاسِ شهر بمونن 136 00:16:38,458 --> 00:16:40,500 تو این محله‌ی قدیمی چیکار می‌کنید؟ 137 00:16:40,696 --> 00:16:42,322 برای خاکسپاری پادشاه اومدیم - همم - 138 00:16:43,375 --> 00:16:45,625 باشد که والارها حافظ و تسلی‌بخش او باشند 139 00:16:46,146 --> 00:16:47,896 ای‌کاش من هم اونجا بودم 140 00:16:47,921 --> 00:16:50,367 چه حیف که سربازهای عادی رو دعوت نکردن 141 00:16:50,878 --> 00:16:53,904 مخصوصاً با توجه به اینکه چه آدم‌های سطح پایینی رو دعوت کردن 142 00:16:55,119 --> 00:16:57,786 الان به پدرم توهین کردی؟ 143 00:16:58,362 --> 00:17:00,237 نه، گمونم به تو توهین کردم 144 00:17:02,789 --> 00:17:05,373 من تو میدون نبرد پابه‌پای ملکه خون ریختم 145 00:17:06,436 --> 00:17:09,269 دیدمش که برای نجات جون مردم به دلِ آتیش زد 146 00:17:09,913 --> 00:17:12,913 برای اینکه جون برادرش رو نجات بده 147 00:17:16,086 --> 00:17:20,086 ،اگه یه بار دیگه پُشت ملکه بَد بگی این تویی که از ناتوانی جسمی رنج می‌بری 148 00:17:21,448 --> 00:17:23,364 حرفم رو واضح گفتم؟ 149 00:17:26,106 --> 00:17:28,314 یا باید از یه راه دیگه این مسئله رو حل کنیم؟ 150 00:17:35,210 --> 00:17:37,626 به‌اندازه‌ی کافی واضح بود برای امروز 151 00:17:48,219 --> 00:17:50,388 خب، به‌نظرم با این اتفاقات باید یه آبجوی دیگه بزنیم 152 00:17:52,735 --> 00:17:55,818 چی می‌خواستی بگی، ائارین؟ 153 00:17:58,750 --> 00:18:00,875 ...یه چیزی پیدا کردم 154 00:18:09,030 --> 00:18:11,362 یه چیز مخفی 155 00:18:19,774 --> 00:18:21,774 یه چیز خطرناک 156 00:18:26,333 --> 00:18:28,083 یه چیز ممنوعه 157 00:18:52,434 --> 00:18:55,802 تمهیدات تقریباً آماده شدن، پدر سالار 158 00:18:56,158 --> 00:18:59,851 ولی... اینجا جامون امنـه 159 00:19:00,993 --> 00:19:02,243 یه خونه داریم 160 00:19:03,416 --> 00:19:05,416 لازمـه که دوباره به جنگ بریم؟ 161 00:19:06,709 --> 00:19:12,000 .بهم گفتی سائورون مُرده .بذار همینطوری بمونـه 162 00:19:13,666 --> 00:19:17,333 خطراتی توی این جهان وجود داره که آگاهی نسبت بهشون وظیفه‌ی یک پدره 163 00:19:17,416 --> 00:19:19,416 وظیفه‌ی پسر هم اینه که به پدرش اعتماد کنه 164 00:19:19,560 --> 00:19:21,240 پسرم، وقتی بهت میگم که 165 00:19:21,428 --> 00:19:24,391 ،تا زمانی که مطمئن نشدیم سائورون مُرده 166 00:19:24,416 --> 00:19:27,791 ،هرگز جامون واقعاً امن نخواهد بود بهم اعتماد کن 167 00:19:28,823 --> 00:19:31,115 هر چی شما بگید، پدر سالار 168 00:19:33,333 --> 00:19:34,546 گمشو دیگه، باشه؟ 169 00:20:18,541 --> 00:20:23,875 .دامرود .ترول تپه از ارد میترین 170 00:20:24,091 --> 00:20:28,100 قاتل غول‌های سنگی 171 00:20:28,125 --> 00:20:30,916 خورنده‌ی استخوان‌های اژدها 172 00:20:31,750 --> 00:20:33,375 خوش اومدی 173 00:20:44,333 --> 00:20:46,541 می‌بینم که پیام‌مون رو دریافت کردی 174 00:20:50,791 --> 00:20:54,083 سائورون کجاست؟ 175 00:21:02,791 --> 00:21:05,375 .خوش اومدید .ممنون که تا اینجا اومدید 176 00:21:06,002 --> 00:21:08,543 اینجا لزومی نداره مشکلات‌تون رو مخفی کنید 177 00:21:08,875 --> 00:21:11,000 ما قصد نداریم از مشکلات‌تون ،سوءاستفاده کنیم 178 00:21:11,025 --> 00:21:13,400 صرفاً می‌خوایم کمک‌تون کنیم 179 00:21:14,166 --> 00:21:16,041 همونطور که شما زمانی به ما کمک کردید 180 00:21:16,125 --> 00:21:19,833 و دقیقاً چه کمکی می‌خواید بکنید؟ 181 00:21:21,666 --> 00:21:22,875 چندتا حلقه 182 00:21:23,974 --> 00:21:26,932 یک حلقه برای هر یک از قدرتمندترین اربابان دورفِ سرزمین میانه 183 00:21:27,969 --> 00:21:30,886 آوردی‌مون اینجا تا بهمون زیورآلات بدی؟ 184 00:21:32,350 --> 00:21:36,600 ‫قدرت این حلقه‌ها از هر سازه‌ای که ‫تا به حال توسط دورف‌ها، 185 00:21:36,625 --> 00:21:39,820 انسان‌ها یا الف‌ها ساخته شده، فراتره 186 00:21:43,428 --> 00:21:45,719 اونا «حلقه‌های قدرت» خواهند بود 187 00:21:49,076 --> 00:21:51,159 قدرتِ التیام بخشیدن به کوهستان‌تون 188 00:21:52,734 --> 00:21:55,442 همونطوری که به «درختِ بزرگِ» ما التیام بخشیدن 189 00:21:57,791 --> 00:21:58,958 ...الراند 190 00:21:59,708 --> 00:22:01,083 میتریل؟ 191 00:22:02,396 --> 00:22:04,723 میتریل ورق رو به‌نفع ما برگردونده 192 00:22:05,843 --> 00:22:07,676 باور دارم برای شما هم می‌تونه همین کار رو بکنه 193 00:22:09,297 --> 00:22:11,755 شاید هم برای تمام مردم سرزمین میانه 194 00:22:12,890 --> 00:22:17,682 ،اگه به طور ثابت و مداوم بهتون میتریل بدیم همچین نتیجه‌ای در پی داره؟ 195 00:22:18,208 --> 00:22:22,381 میتریل در ازای حلقه، بله 196 00:22:22,791 --> 00:22:25,249 ،پیشنهاد سخاوتمندانه‌ایـه، ارباب کلبریمبور 197 00:22:25,274 --> 00:22:27,442 ولی چرا این پیشنهاد رو پیش پادشاه‌مون مطرح نمی‌کنید؟ 198 00:22:27,467 --> 00:22:33,307 دورینِ پدر همیشه تو کمک گرفتن از بقیه تردید داشته 199 00:22:34,004 --> 00:22:40,199 ولی اگه پیشنهادمون رو هم‌نوعش ...براش مطرح کنه 200 00:22:40,238 --> 00:22:43,333 من با پدرم قطع ارتباط کردم 201 00:22:43,358 --> 00:22:44,296 ...منظور دورین اینه که 202 00:22:44,321 --> 00:22:46,409 رازی کردن یه اورک برای اینکه 203 00:22:46,434 --> 00:22:49,873 حموم آفتاب بگیره ساده‌تر از اینه که ما دو تا رو توی یه اتاق دور هم جمع کنی 204 00:22:49,898 --> 00:22:52,266 متأسفانه کمک زیادی از دستم برنمیاد 205 00:22:52,337 --> 00:22:54,462 ما شما رو احضار کردیم تا کمک‌تون کنیم 206 00:22:58,410 --> 00:23:01,244 اگه به پدرت راهی برای نجات سرزمینش بدی 207 00:23:01,818 --> 00:23:04,234 شاید دوباره احترامش رو به دست بیاری 208 00:23:06,146 --> 00:23:07,980 شاید حتی میراثت رو 209 00:23:08,083 --> 00:23:11,458 ببخشید، شما دقیقاً کی هستید؟ 210 00:23:11,727 --> 00:23:13,269 ...بله، ببخشید. بنده 211 00:23:13,425 --> 00:23:16,592 یه دوست هستم. دوستِ الف‌ها 212 00:23:17,272 --> 00:23:19,731 و دورف‌ها. نه بیشتر 213 00:23:21,337 --> 00:23:24,462 که اینطور. اون‌وقت الراند الان کجاست؟ 214 00:23:24,699 --> 00:23:27,490 بازسازیِ لیندون نیازمندِ توجه تمام و کمالش بود 215 00:23:27,804 --> 00:23:29,179 جدی؟ 216 00:23:31,046 --> 00:23:34,712 بهت اطمینان میدم، الراندِ قاصد گفت که تمام فکر و ذکرش 217 00:23:34,750 --> 00:23:36,791 فقط و فقط کمک به دوستانِ دورفش هست 218 00:23:37,041 --> 00:23:38,541 با عشق و محبت در موردت صحبت می‌کرد 219 00:23:39,875 --> 00:23:41,416 جالبـه 220 00:23:41,786 --> 00:23:45,536 ...هرگز اسمی از تو نیاورده. ارباب 221 00:23:45,573 --> 00:23:46,990 آناتار 222 00:23:47,368 --> 00:23:48,368 صحیح 223 00:23:49,443 --> 00:23:52,901 الراند گفت که تو باهوش‌ترینِ دورف‌ها هستی 224 00:23:54,250 --> 00:23:58,791 راست گفته یا باید با کس دیگه‌ای صحبت کنیم؟ 225 00:24:01,791 --> 00:24:04,918 اربابان من، موضوعات زیادی برای بررسی بهمون ارائه کردید 226 00:24:04,943 --> 00:24:08,363 میشه بهمون فرصت بدید تا در موردش فکر کنیم؟ 227 00:24:08,388 --> 00:24:10,930 ...متأسفانه - !قطعاً - 228 00:24:12,541 --> 00:24:14,375 اصلاً عجله نکنید 229 00:24:18,630 --> 00:24:22,266 با خودت چه فکری می‌کردی؟ می‌خواستی دعوا راه بندازی؟ 230 00:24:22,291 --> 00:24:24,859 ،داشتم فکر می‌کردم، اون آناتار هر کی که هست 231 00:24:24,884 --> 00:24:26,679 اصلاً الراند رو نمی‌شناسه 232 00:24:26,704 --> 00:24:27,683 از کجا می‌دونی؟ 233 00:24:27,708 --> 00:24:30,243 چون الراند هرگز همچین حرف‌های خوبی راجع‌بهم نمیزنه 234 00:24:30,268 --> 00:24:33,111 با این پیشنهادشون یه‌ذره هم خیالت راحت نشد؟ 235 00:24:33,136 --> 00:24:34,136 ...عه 236 00:24:34,729 --> 00:24:38,062 شد، ولی آخه حلقه‌های جادویی؟ 237 00:24:39,006 --> 00:24:41,631 اصلاً به‌نظرت عجیب نیست؟ 238 00:24:41,656 --> 00:24:43,406 تصمیمش با پدرتـه 239 00:24:44,375 --> 00:24:47,541 سختـه در مورد پیشنهادی که هرگز به گوشش نمی‌رسه تصمیم بگیره 240 00:24:47,566 --> 00:24:49,450 قضیه همینـه؟ 241 00:24:49,974 --> 00:24:51,516 همینـه، مگه نه؟ 242 00:24:51,541 --> 00:24:54,979 تو ترجیح میدی بذاری کوهستان‌مون ،بسوزه و از بین بره 243 00:24:55,004 --> 00:24:56,719 ولی حاضر نیستی بگی ببخشید 244 00:24:56,744 --> 00:25:00,891 ترجیح میدی جای غذا کِرم بیاری سر سفره ...تا اینکه پیش پدرت اعتراف کنی 245 00:25:00,916 --> 00:25:03,225 اشتباه نمی‌کردم 246 00:25:03,250 --> 00:25:04,583 موافقم 247 00:25:05,726 --> 00:25:07,351 ولی الان اشتباه می‌کنی 248 00:25:08,497 --> 00:25:11,830 حتی اگه گوشواره‌ی جادویی باشه هم برام مهم نیست 249 00:25:12,048 --> 00:25:16,663 ،حتی اگه ذره‌ای احتمال موفقیتش باشه ،هر چقدرم هم که دور از ذهن باشه 250 00:25:16,688 --> 00:25:18,802 پادشاه‌مون باید خبردار بشه 251 00:25:19,353 --> 00:25:24,103 ،یا خودت این مسئله رو به پدرت میگی یا خودم میگم 252 00:25:29,416 --> 00:25:32,098 :یه مثلی تو کازادوم هست که میگه 253 00:25:32,268 --> 00:25:35,227 ‫«قطراتی که آروم‌آروم می‌ریزن ‫تخته‌سنگ رو می‌شکافن» 254 00:25:37,589 --> 00:25:39,214 پس بهشون وقت بده 255 00:25:41,875 --> 00:25:43,833 زمان نعمتیـه که ازش بی‌بهره‌ایم 256 00:25:45,184 --> 00:25:47,434 ...اگه پادشاه برین بو ببره 257 00:25:51,496 --> 00:25:53,121 پادشاه برین چی شده؟ 258 00:25:55,119 --> 00:25:56,703 نه، نباید بگم 259 00:25:57,611 --> 00:26:00,944 نه. چی میگی؟ واضح بگو 260 00:26:02,257 --> 00:26:06,757 پادشاهِ برین‌تون فکر می‌کنه که دورف‌ها لایق این قدرت نیستن 261 00:26:10,375 --> 00:26:14,448 در حقیقت، اون ساخت حلقه‌های بیشتر رو ممنوع اعلام کرده 262 00:26:16,916 --> 00:26:19,333 و راستش حتی نمی‌دونه من اینجام 263 00:26:25,208 --> 00:26:30,375 خب. به اون چه ربطی داره من قلمرویِ خودم رو چطوری اداره می‌کنم؟ 264 00:26:30,578 --> 00:26:32,286 ...کلبریمبور - !نه - 265 00:26:33,623 --> 00:26:36,165 جون افراد بی‌شماری در خطره 266 00:26:36,208 --> 00:26:40,750 ‫اونقدری وقت نداریم که باهاش بحث کنیم و ‫قانعش کنیم کی این وسط مستحق کمکـه! 267 00:26:42,375 --> 00:26:45,583 ‫بهرحال دیر یا زود گیل‌گالاد به حقیقت پی می‌بره 268 00:26:47,500 --> 00:26:48,666 ‫اگر پی نبرد چی؟ 269 00:26:52,541 --> 00:26:53,958 ‫چیکار می‌کنی؟ 270 00:26:56,750 --> 00:27:02,000 ‫به پادشاه برین بابتِ موفقیت در ساخت سه حلقه تبریک میگم 271 00:27:03,166 --> 00:27:06,166 ‫بهش میگم که قراره آهنگری رو تعطیل کنم 272 00:27:07,541 --> 00:27:10,541 ‫ با قول اینکه به زودی در لیندون بهش ملحق میشم 273 00:27:17,333 --> 00:27:19,083 ‫چطور می‌تونی به شاه برین دروغ بگی؟ 274 00:27:23,000 --> 00:27:25,833 ‫می‌خوام اطمینان حاصل کنم که ‫کارمون رو به سرانجام می‌رسونیم 275 00:27:27,583 --> 00:27:31,083 ‫مدت‌ها منتظرِ این لحظه بودم 276 00:27:32,041 --> 00:27:33,708 ‫شاگردی کردم، درس خوندم، 277 00:27:33,791 --> 00:27:35,625 ‫به اوج مهارت خودم رسیدم 278 00:27:38,583 --> 00:27:40,708 ‫این... فرصتِ طلایی منـه! 279 00:27:45,041 --> 00:27:46,875 ‫اجازه نمیدم ازم بگیرتش 280 00:30:36,083 --> 00:30:38,333 ‫ببخشید، ببخشید، واقعاً ببخشید 281 00:30:38,416 --> 00:30:40,125 ‫فکر کردم اورکی چیزی هستی 282 00:30:48,416 --> 00:30:51,791 ‫اشکال نداره. درد نمی‌کنه 283 00:30:51,875 --> 00:30:54,958 ‫درد نمی‌کنه؟ معلومه که می‌کنه. .‫با چاقو زدم تو پات 284 00:30:55,041 --> 00:30:56,833 ‫می‌تونست بدتر باشه 285 00:30:56,916 --> 00:30:59,416 ‫- خیلی‌خب، بذار درش بیارم ‫- نه، نکن... 286 00:31:00,541 --> 00:31:02,378 ‫- نباید درش می‌آوردی! ‫- نباید؟ 287 00:31:02,403 --> 00:31:04,107 ‫آره، آدم وقتی چاقو می‌خوره، نباید بلافاصله درش بیاری 288 00:31:04,132 --> 00:31:06,548 ‫- من‌ که تا حالا چاقو نخوردم! ‫- خب منم! 289 00:31:10,291 --> 00:31:11,666 ‫مطمئنی درد نداری؟ 290 00:31:11,750 --> 00:31:13,208 ‫نه، الان درد می‌کنه 291 00:31:13,291 --> 00:31:14,666 ‫ببخشید، من... 292 00:31:16,333 --> 00:31:17,416 ‫صبرکن 293 00:31:18,625 --> 00:31:20,625 ‫نه، بی‌خیال. .‫خودم انجامش میدم 294 00:31:25,083 --> 00:31:26,291 ‫بذار من انجام بدم 295 00:31:26,656 --> 00:31:34,656 «دیجــــی موویـــــز» 296 00:31:37,916 --> 00:31:39,083 ‫من «استرید»ام 297 00:31:40,416 --> 00:31:41,833 ‫ایسیلدور 298 00:31:42,875 --> 00:31:46,083 ‫تو از ساکنان دریا هستی، ‫داشتی می‌رفتی سمت قله؟ 299 00:31:47,916 --> 00:31:50,291 ‫اونجا چادر زدیم. بقیه افرادمون منتظرم هستن 300 00:31:50,375 --> 00:31:51,833 ‫پدرم هم اونجاست 301 00:31:54,750 --> 00:31:56,875 ‫حتماً دلت براشون تنگ شده... 302 00:31:58,541 --> 00:32:00,250 ‫تو پدرم رو نمی‌شناسی 303 00:32:06,666 --> 00:32:08,666 ‫تو قبلاً اونجا بودی، مگه نه؟ 304 00:32:10,208 --> 00:32:11,875 ‫منم به‌دنبال یکی از عزیزانم می‌گشتم 305 00:32:14,125 --> 00:32:16,416 ‫ هیچی جز رد پا و گِل و لای باقی نمونده 306 00:32:22,708 --> 00:32:24,500 ‫اما... این رو پیدا کردم! 307 00:32:27,250 --> 00:32:30,125 ‫این. یه‌ جا رو توش علامت زدن 308 00:32:33,333 --> 00:32:34,500 ‫«پلارگیر» 309 00:32:34,583 --> 00:32:38,500 ‫البته، بابام نرفته، ‫همه رو با خودش برده اونجا 310 00:32:39,470 --> 00:32:40,970 ‫حتی ممکنه دوست‌های تو هم اونجا باشن 311 00:33:05,167 --> 00:33:11,207 ‫« پلارگیر » ‫« سکونتگاه قدیمی نومه‌نور » 312 00:33:17,916 --> 00:33:19,756 ‫هیچ کشتی‌ای تو بندر ندیدم 313 00:33:20,375 --> 00:33:21,375 ‫نااُمید نشو 314 00:33:22,458 --> 00:33:24,666 ‫اصلاً معلوم نیست اون پایین چی در انتظارمونـه 315 00:33:25,541 --> 00:33:27,166 تو دنبال کی می‌گردی؟ 316 00:33:29,583 --> 00:33:31,000 ‫نامزدم... 317 00:33:43,875 --> 00:33:45,166 ‫نرو 318 00:33:52,500 --> 00:33:55,291 ‫- چی شده؟ ‫- اورک‌ها... 319 00:33:58,083 --> 00:34:00,958 توی راه پلارگیر بودم که یهو بهم حمله کردن 320 00:34:01,041 --> 00:34:03,875 ‫- دار و ندارم رو بردن! ‫- می‌تونی با ما همسفر بشی؟ 321 00:34:05,041 --> 00:34:06,375 ‫نمی‌بینی تو چه وضعیتی‌ام؟ 322 00:34:12,791 --> 00:34:14,291 ‫باید بریم 323 00:34:14,791 --> 00:34:16,916 ‫حداقل یه‌ چیزی بهش بدیم بخوره 324 00:34:35,291 --> 00:34:36,916 ‫آخ! 325 00:34:37,000 --> 00:34:38,250 ‫استرید، فرار کن! 326 00:34:43,166 --> 00:34:44,291 ‫بگیرش! 327 00:34:53,416 --> 00:34:54,416 ‫برک! 328 00:34:57,750 --> 00:34:59,708 ‫باید به حرف دختره گوش می‌دادی! 329 00:35:05,166 --> 00:35:08,291 ‫برو سراغِ اسب، ‫زودباش! برو 330 00:35:17,833 --> 00:35:21,791 ‫یالا! زود باشید. بریم. بریم. ‫زود باشید! 331 00:35:50,333 --> 00:35:51,625 ‫ممنونم 332 00:35:53,000 --> 00:35:56,083 ‫من ایسیلدورم، یادت میاد؟ 333 00:35:57,166 --> 00:35:59,500 ‫حافظه‌ی الف‌ها خیلی قویـه 334 00:36:05,791 --> 00:36:09,083 ‫این جنگل آدم‌های وحشی و غارت‌گر کم نداره 335 00:36:12,875 --> 00:36:15,708 ‫اسبم! نمی‌تونم ولش کنم 336 00:36:15,791 --> 00:36:18,875 ‫بهتره هرچه‌زودتر خودت رو جمع و جور کنی 337 00:36:18,958 --> 00:36:20,625 ‫من باید برم سراغ کارهای خودم 338 00:36:21,833 --> 00:36:23,333 ‫توی پلارگیر 339 00:36:24,083 --> 00:36:25,416 ‫چه کارهایی؟ 340 00:38:53,291 --> 00:38:56,583 ‫ناروی، ناروی؟ ‫به پادشاه گفتی بچه‌هامون گشنه‌ان؟ 341 00:38:56,666 --> 00:39:01,083 ‫هرکاری از دست‌مون بربیاد انجام میدیم. بله 342 00:39:02,000 --> 00:39:04,041 ‫بله، نهایت تلاش‌مون رو می‌کنیم 343 00:39:04,125 --> 00:39:05,791 ‫می‌دونم. می‌دونم 344 00:39:05,875 --> 00:39:08,708 ‫ناروی، پادشاه می‌دونه بچه‌های ما گشنه‌ان؟ 345 00:39:08,791 --> 00:39:09,791 ‫صبور باشید 346 00:39:09,875 --> 00:39:10,958 ‫ناروی، بی‌خیال... 347 00:39:11,041 --> 00:39:12,625 ‫حقیقت رو به‌ پادشاه بگو، ناروی! 348 00:39:12,708 --> 00:39:14,625 ‫دارم میرم با پادشاه حرف بزنم 349 00:39:18,708 --> 00:39:20,833 ‫به پادشاه بگو به کمکش نیاز داریم 350 00:39:21,833 --> 00:39:22,833 ‫ناروی؟ 351 00:39:24,583 --> 00:39:28,166 ‫قربان، تاجران غذا بیرون تجمع کردند 352 00:39:28,833 --> 00:39:33,333 ‫از شما درخواست دارن انبارهای ‫غله سلطنتی رو در اختیارشون بذارید 353 00:39:35,166 --> 00:39:36,958 ‫ذخیره انبارها تا کی کفایت می‌کنه؟ 354 00:39:37,958 --> 00:39:40,916 ‫حداکثر... سه ماه 355 00:39:43,083 --> 00:39:44,166 ‫بفرست‌شون داخل 356 00:39:45,291 --> 00:39:46,500 ‫چشم 357 00:39:47,208 --> 00:39:48,208 ‫تو می‌تونی بری 358 00:40:37,000 --> 00:40:42,750 ‫کلبریمبور ادعا می‌کنه این حلقه ها بهمون ‫کمک می‌کنن تا از این بحران عبور کنیم 359 00:40:44,666 --> 00:40:50,625 ‫به عنوان یک دورف، وظیفه خودم ‫دونستم پیشنهادش رو به گوشت برسونم 360 00:40:54,333 --> 00:40:56,250 ‫این همه راه اومدی همین رو بگی؟ 361 00:40:57,541 --> 00:40:58,875 ‫نه 362 00:41:02,041 --> 00:41:03,250 ‫می‌شنوم 363 00:41:03,333 --> 00:41:04,791 ‫اومدم بگم من پسرتم 364 00:41:07,958 --> 00:41:11,666 ‫دقیقاً مثل خودت لج‌باز و یه‌دنده‌ام 365 00:41:13,583 --> 00:41:16,458 ‫سرشار از غرور و... 366 00:41:20,666 --> 00:41:22,083 ‫من اشتباه کردم 367 00:41:26,875 --> 00:41:29,083 ‫نباید بهت بی‌احترامی میکردم 368 00:41:31,083 --> 00:41:32,458 ‫و... 369 00:41:34,166 --> 00:41:35,583 ‫ببخشید 370 00:41:40,833 --> 00:41:42,250 ‫چقدر داغون شدی 371 00:41:48,000 --> 00:41:50,125 ‫معدنکارها زیاد سختی می‌کشن 372 00:41:52,166 --> 00:41:54,000 ‫مشت‌هاشونم خیلی قویـه! 373 00:41:56,166 --> 00:41:57,958 ‫بذار بچه‌هات بزرگ شن ‫می‌فهمی سختی یعنی چی... 374 00:42:05,958 --> 00:42:07,458 ‫بابا... 375 00:42:09,958 --> 00:42:13,666 ‫این جریانِ حلقه‌ها و ارگیون، ‫از نظر من اعتمادی بهش نیست 376 00:42:16,708 --> 00:42:18,291 ‫خودت یه‌بار بهم گفتی، 377 00:42:19,041 --> 00:42:23,333 ‫سرنوشت الف‌ها ‌به‌دست قدرتمندتر از ماست 378 00:42:24,416 --> 00:42:27,375 ‫تلاش برای تغییر سرنوست و فرار از مرگ، 379 00:42:28,583 --> 00:42:31,208 ‫ممکنه به یه فاجعه بزرگتر منجر بشه 380 00:42:35,041 --> 00:42:36,458 ‫همش با خودم میگم... 381 00:42:39,541 --> 00:42:41,541 ‫اگه حق با تو باشه چی؟ 382 00:42:49,833 --> 00:42:51,958 ‫مادرت بهت یاد داده؟ 383 00:42:54,750 --> 00:42:56,041 دقیقاً چی شد؟ 384 00:42:57,250 --> 00:42:58,875 خودت چی فکر می‌کنی؟ 385 00:43:00,625 --> 00:43:06,625 .‫نتونستم. نتونستم جلوی آدار رو بگیرم ‫نتونستم از مامانم محافظت کنم. 386 00:43:07,833 --> 00:43:10,625 ‫فکر می‌کردم حالش داره بهتر میشه 387 00:43:10,708 --> 00:43:16,125 ‫پلیدی‌ای در تیر اورک‌ها وجود داره که ‫به راحتی از وجودِ انسان پاک نمیشه 388 00:43:23,791 --> 00:43:25,541 ‫خوشحالم که می‌بینمت، ایسیلدور 389 00:43:26,250 --> 00:43:28,833 ‫ظاهراً فقط تعداد بسیار کمی از ‫کسانی که گرفتار آتش شدن زنده موندن، 390 00:43:29,666 --> 00:43:31,875 ‫اونم فقط کسایی که دارای نشان آدار هستن 391 00:43:34,583 --> 00:43:37,000 ای کاش پدرت اینجا بود تا خوشحالی‌ام را باهاش تقسیم می‌کردم 392 00:43:41,166 --> 00:43:43,291 ‫اون تو رو طرد نکرد 393 00:43:46,750 --> 00:43:48,583 ‫نومه‌نور باز خواهد گشت 394 00:43:49,625 --> 00:43:51,750 ‫خانواده‌تون دوباره سر و سامان پیدا می‌کنه 395 00:44:01,083 --> 00:44:02,875 ‫این مردم خیلی خوش‌شانس‌ان که تو اینجایی 396 00:44:07,000 --> 00:44:08,883 ‫این روستا بیشتر از ‫هرچیزی به درمانگر نیاز داره 397 00:44:11,458 --> 00:44:13,541 ‫درمانگری که میگی باعث شد ‫یه شهر با خاک یکسان بشه! 398 00:44:18,166 --> 00:44:19,766 ‫از بلریند چیزی می‌دونی؟ 399 00:44:21,250 --> 00:44:23,125 ‫یکی از شهرهای الف‌هاست، نه؟ 400 00:44:24,125 --> 00:44:25,958 ‫یه سرزمین کاملاً الف‌نشینـه 401 00:44:31,083 --> 00:44:32,500 ‫من اونجا متولد شدم 402 00:44:35,250 --> 00:44:37,000 ‫الان کاملاً زیر آبـه 403 00:44:41,583 --> 00:44:45,500 ‫وقتی که سقوط کرد، به‌شدت از مورگوث 404 00:44:46,000 --> 00:44:47,416 ‫عصبانی بودم 405 00:44:47,500 --> 00:44:51,041 ‫اما بیشترِ عصبانیت‌ام از خودم بود 406 00:44:57,958 --> 00:45:02,791 ‫عصبانیت عطشیـه که هرگز فروکش نمی‌کنه، تئو 407 00:45:03,750 --> 00:45:06,583 ‫و در نهایت ذره‌ذره نابودت می‌کنه 408 00:45:19,083 --> 00:45:21,083 ‫تو تمام این سال‌ها ما رو زیر نظر داشتی... 409 00:45:22,458 --> 00:45:24,500 ‫پدر من رو نمی‌شناختی؟ 410 00:45:24,583 --> 00:45:27,250 ‫نه، نمی‌شناختم 411 00:45:28,416 --> 00:45:29,750 ‫خودم هم همینطور 412 00:45:31,083 --> 00:45:35,208 ‫فقط همین‌قدر می‌دونم که تو پدرم نیستی و 413 00:45:37,458 --> 00:45:41,083 ‫تا الان هر نسبتی که با هم ‫داشتیم دیگه برام هیچ ارزشی نداره 414 00:45:43,041 --> 00:45:47,166 ‫برای همین، دیگه نمی‌خوام با هم هم‌کلام بشیم 415 00:45:56,750 --> 00:45:58,601 ‫چندتا دیگه از اون چوب‌ها بیار پسر 416 00:45:58,625 --> 00:46:00,333 ‫آره. آره. از همونجا 417 00:46:16,375 --> 00:46:18,041 ‫این تصویری از نومه‌نور باستانـه 418 00:46:18,833 --> 00:46:22,458 ‫چندتا آبشار که به‌زور چهار قطره آب ازش می‌ریزه 419 00:46:22,541 --> 00:46:26,333 ‫آبشار نیست، قناتـه 420 00:46:26,416 --> 00:46:28,833 ‫آب رو به خونه‌ی مردم منتقل می‌کنه 421 00:46:30,416 --> 00:46:32,500 ‫آدم‌ها نمی‌تونن همچین چیزهایی بسازن 422 00:46:33,083 --> 00:46:36,333 ‫تو نومه‌نور واسه ما کاری نداره، ‫باید بیای ببینی! 423 00:46:37,583 --> 00:46:40,125 ‫اگه اونجا این‌قدر گل و بلبلـه چرا ترکش کردی؟ 424 00:46:41,083 --> 00:46:43,500 ‫چون شنیده بودم تو سرزمین میانه ‫اتفاق‌های جالبی میفته! 425 00:46:50,083 --> 00:46:51,916 ‫اسبت رو می‌خوای؟ 426 00:46:53,833 --> 00:46:55,000 ‫تو می‌دونی کجاست؟ 427 00:46:56,875 --> 00:46:59,833 ‫نیمه‌شبِ امشب، همینجا منتظرتم 428 00:47:01,750 --> 00:47:03,208 ‫با خودت شمشیر بیار 429 00:47:13,541 --> 00:47:15,083 ‫خودت رو نسوزونی! 430 00:47:19,041 --> 00:47:20,875 ‫از نامزدت خبری نشد؟ 431 00:47:22,791 --> 00:47:23,791 ‫نه 432 00:47:26,458 --> 00:47:31,458 ‫چیزیش نمیشه، حتی اگه نصفِ زور تو رو ‫هم داشته باشه زنده می‌مونه 433 00:47:35,416 --> 00:47:37,708 ‫من اونقدرها هم که فکر می‌کنی قوی نیستم 434 00:47:42,833 --> 00:47:45,833 ‫همش خودم رو سرزنش می‌کنم 435 00:47:47,583 --> 00:47:48,833 ‫بابتِ چی؟ 436 00:47:50,166 --> 00:47:51,625 ‫این‌که زنده‌ام 437 00:47:54,416 --> 00:47:59,000 .‫این‌که جون سالم به‌در بردم .درحالی که خیلی‌ها مُردن 438 00:48:05,000 --> 00:48:07,500 ‫ده سالم بود که مادرم رو از دست دادم 439 00:48:11,250 --> 00:48:13,291 ‫داشتم شنا می‌کردم و زیادی رفته بودم جلو 440 00:48:16,250 --> 00:48:18,000 ‫جریانِ آب داشت من رو می‌کِشید پایین 441 00:48:21,750 --> 00:48:23,333 ‫مادرم مُرد 442 00:48:26,541 --> 00:48:28,166 ‫اما جون من رو نجات داد 443 00:48:32,000 --> 00:48:33,625 ‫بعد از فوتِ مادرم... 444 00:48:38,166 --> 00:48:42,583 ‫همش با خودم میگم ‫یعنی الان کجاست و چیکار می‌کنه 445 00:48:46,291 --> 00:48:48,500 ‫بعضی وقت‌ها میاد به خوابم 446 00:48:55,708 --> 00:48:58,125 ‫اما ظاهراً با این موضوع کنار اومدی 447 00:48:58,875 --> 00:49:00,041 ‫نه 448 00:49:02,125 --> 00:49:06,625 ‫من اصل ماجرا رو برای تو تعریف کردم 449 00:49:08,500 --> 00:49:10,416 ‫توی نومه‌نور، هیچکس نمی‌دونه 450 00:49:12,875 --> 00:49:14,708 ‫بهشون گفتم همینطوری غرق شد 451 00:49:19,416 --> 00:49:21,416 ‫هیچکس نمی‌دونه همه‌چیز تقصیر منـه 452 00:49:26,625 --> 00:49:28,375 ‫از اون موقع تا حالا، یه حسی بهم زنجیر شده 453 00:49:31,916 --> 00:49:34,625 ‫اینکه باید یه ‌کار بزرگ انجام بدم 454 00:49:35,500 --> 00:49:36,958 ‫یه‌ کار خاص... 455 00:49:41,916 --> 00:49:44,291 ‫تا یجوری کاری که برام کرد رو جبران کنم 456 00:49:50,708 --> 00:49:54,083 ‫بعید می‌دونم همچین چیزی ممکن باشه 457 00:49:54,583 --> 00:49:57,916 ‫از نظر من فکر کن یه هدیه بوده و قبولش کن 458 00:49:58,541 --> 00:50:01,791 ‫هدیه‌ای که چون براش عزیز بودی، ‫با عشق و از ته دل بهت اهدا کرده 459 00:50:10,500 --> 00:50:11,833 ‫ایسیلدور؟ 460 00:52:02,875 --> 00:52:03,958 ‫یکی اونجاست 461 00:52:05,291 --> 00:52:09,375 ‫صدای اون اسبه‌ست که دزدیدیم، ‫میرم دوباره آرومش کنم 462 00:52:18,208 --> 00:52:19,458 ‫میشه بشینم دور آتیش‌تون؟ 463 00:52:25,958 --> 00:52:28,875 ‫این‌ وقت شب اینجا چیکار می‌کنی، پسرجون؟ 464 00:52:29,375 --> 00:52:30,708 ‫مامانت رو گُم کردی؟ 465 00:52:34,125 --> 00:52:35,416 ‫من خودی‌ام 466 00:52:39,125 --> 00:52:40,375 ‫به آدار خدمت می‌کنم 467 00:52:49,250 --> 00:52:50,958 ‫این نشان آدار نیست 468 00:52:51,041 --> 00:52:54,125 ‫این مدرکیـه که نشون میده من ‫بیشتر از همه‌ی شما بهش خدمت کردم 469 00:52:54,833 --> 00:52:55,916 ‫می‌تونی شانست رو امتحان کنی 470 00:53:02,375 --> 00:53:06,416 ‫نگاهش کنید چقدر سُرخ و سفیده، ‫مطمئنم اهلِ پلارگیره! 471 00:53:06,500 --> 00:53:10,208 ‫اومدی مثلاً بهمون حمله کنی؟ ‫کاری که رفیق‌های خودت با بقیه کردن؟ 472 00:53:10,291 --> 00:53:11,500 ‫ما هیچوقت به شما حمله نکردیم 473 00:53:11,583 --> 00:53:13,375 ‫شما به سه‌تا از اردوگاه‌های ما حمله کردید 474 00:53:15,541 --> 00:53:16,916 ‫دستگیرش کنید 475 00:53:21,375 --> 00:53:22,458 ‫نه! 476 00:53:25,708 --> 00:53:26,791 ‫تله‌ست! 477 00:53:36,375 --> 00:53:37,375 ‫کمک! 478 00:53:37,708 --> 00:53:47,708 ‫ترجمه از «آیــدا و علی محمدخانی» ‫.:: AliMK_sub & AydaNaderisubt ::. 479 00:53:48,500 --> 00:53:49,500 ‫ایسیلدور! 480 00:53:51,708 --> 00:53:54,625 ‫تئو؟ تئو؟ 481 00:55:10,750 --> 00:55:12,166 ‫ملکه‌ی دروغگو 482 00:55:15,666 --> 00:55:17,541 ‫اون شایسته‌ی حکومت نیست 483 00:55:17,625 --> 00:55:22,083 ‫در این مراسم فقط پادشاه یا ملکه 484 00:55:22,166 --> 00:55:25,625 ‫حقِ سخن گفتن دارن! 485 00:55:26,833 --> 00:55:27,916 ‫همچنان... 486 00:55:30,678 --> 00:55:33,886 ‫اذرنگ مردم نومه‌نور از اهمیت ‫زیادی برای من برخورداره 487 00:55:36,000 --> 00:55:39,791 درد و رنج شما رو با پوست و استخوان درک می‌کنم 488 00:55:42,333 --> 00:55:47,250 ‫می‌دونم که چقدر ‫عصبانی و آزرده هستید 489 00:55:49,291 --> 00:55:50,708 ‫با شما هم‌دردی می‌کنم 490 00:55:54,708 --> 00:55:58,500 ‫ما هم جنگیدیم و هم شکست خوردیم 491 00:56:02,750 --> 00:56:08,375 ‫اما بدون شک...ما راه خودمون رو پیدا می‌کنیم 492 00:56:13,500 --> 00:56:17,291 ‫اگر شخص دیگه‌ای از بین شما اعتراضی داره، 493 00:56:20,833 --> 00:56:23,166 ‫اول از خودش بپرسه، 494 00:56:25,500 --> 00:56:27,583 «داری برای کی اشک می‌ریزی؟» 495 00:56:30,125 --> 00:56:32,333 ‫برای کسانی که از بین‌مون رفتن؟ 496 00:56:34,708 --> 00:56:36,458 ‫برای پادشاهی‌تون؟ 497 00:56:38,666 --> 00:56:40,583 ‫یا برای خودتون؟ 498 00:56:43,041 --> 00:56:44,666 ‫برای ایسیلدور! 499 00:56:44,674 --> 00:56:53,434 جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید @DigiMoviez 500 00:56:53,458 --> 00:56:57,041 ‫پادشاه درحالی که آخرین ‫نفس‌هاش رو می‌کشید، با من صحبت کرد 501 00:56:57,958 --> 00:57:02,708 ‫و به من گفت... این زن مشاور و راهنماش بوده 502 00:57:05,625 --> 00:57:10,166 ‫و دقیقاً به‌ همین خاطر، ‫عزیزان ما در سرزمین میانه پر پر شدند 503 00:57:10,316 --> 00:57:12,977 ‫این سنگِ که توسط الف‌ها ‫ساخته شده، ملکه‌ی شماست! 504 00:57:13,002 --> 00:57:14,418 ‫ساکت! 505 00:57:26,333 --> 00:57:27,750 ‫دروغـه 506 00:57:29,791 --> 00:57:35,125 ‫اون پادشاه نومه‌نوری که ما می‌شناختیم ‫به یک دست‌ساخته‌ی الفی اعتماد نمی‌کنه 507 00:57:39,000 --> 00:57:41,000 ‫اون گوی رو از اینجا ببرید و نابودش کنید 508 00:57:41,129 --> 00:57:42,546 ‫نه! 509 00:57:47,791 --> 00:57:49,291 ‫پلانتیر برای منـه! 510 00:57:55,916 --> 00:57:57,291 ‫بهش نیاز داریم! 511 00:58:01,666 --> 00:58:04,541 ‫- جادوی الف‌ها! ‫- قاتل! 512 00:58:05,041 --> 00:58:08,041 ‫ملکه‌ی دروغگو، ملکه‌ی دروغگو 513 00:58:08,125 --> 00:58:10,541 ‫- جادوی سیاه ‫- ملکه رو بگیرید 514 00:58:10,625 --> 00:58:13,208 ‫- برید عقب! دست نگه دارید ‫- بایستید 515 00:58:19,125 --> 00:58:20,125 ‫میریل؟ 516 00:58:20,625 --> 00:58:22,625 ‫- ملکه‌ی من! ‫- میریل؟ 517 00:58:22,708 --> 00:58:23,708 ‫ملکه رو نجات بدید! 518 00:58:23,750 --> 00:58:25,041 ‫میریل! 519 00:58:25,791 --> 00:58:26,791 ‫دستم رو بگیر 520 00:58:30,416 --> 00:58:32,541 ‫میریل؟ میریل؟ 521 00:59:26,458 --> 00:59:32,041 ‫فارازون! فارازون! فارازون! 522 00:59:32,125 --> 00:59:34,541 ‫فارازون! فارازون! فارازون! 523 00:59:34,625 --> 00:59:38,541 ‫فارازون! فارازون! فارازون! 524 00:59:38,625 --> 00:59:44,083 ‫فارازون! فارازون! فارازون! فارازون! 525 00:59:44,166 --> 00:59:48,541 ‫فارازون! فارازون! فارازون! فارازون! 526 00:59:48,625 --> 00:59:52,916 ‫فارازون! فارازون! فارازون! فارازون! 527 00:59:53,000 --> 00:59:57,000 ‫فارازون! فارازون! فارازون! فارازون! 528 00:59:57,083 --> 01:00:02,291 ‫فارازون! فارازون! فارازون! فارازون! 529 01:00:02,410 --> 01:00:12,410 ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز .:: DigiMoviez.Com ::.