1 00:00:06,915 --> 00:00:08,915 ‫آنچه گذشت... 2 00:00:08,916 --> 00:00:10,500 ‫یه کوه مثل یه آدم ـه 3 00:00:10,541 --> 00:00:14,000 ‫درست براش آواز بخونی، ‫آوازت رو بهت برمی‌گردونه... 4 00:00:14,083 --> 00:00:16,250 ‫بهت نشون میده کجا رو حفر کنی، ‫کجا تونل بزنی... 5 00:00:16,333 --> 00:00:18,375 ‫و کجا به کوه اصلا دست نزنی 6 00:00:21,000 --> 00:00:22,017 ‫پدر... 7 00:00:22,041 --> 00:00:23,833 ‫از اونی که فکر می‌کردیم بیشتره 8 00:00:23,916 --> 00:00:26,166 ‫- پادشاه دورین، این... ‫- کافیه! 9 00:00:26,250 --> 00:00:27,416 ‫الف رو دستگیر کنین 10 00:00:28,375 --> 00:00:30,916 ‫الروند مثل بردارم می‌مونه... 11 00:00:31,000 --> 00:00:34,250 ‫انگار که از مادر خودم بوجود اومده باشه 12 00:00:34,291 --> 00:00:36,041 ‫چطور جرات می‌کنی! 13 00:00:36,125 --> 00:00:38,166 ‫یاد و خاطره مادرت رو زنده می‌کنی... 14 00:00:38,250 --> 00:00:41,333 ‫تا از تصمیمت برای خیانت ‫به همنوع خودت دفاع کنی؟ 15 00:00:41,416 --> 00:00:43,625 ‫این تویی که به همنوعان ما خیانت کردی! 16 00:00:43,708 --> 00:00:46,041 ‫به تاجی که روی سرت میذاری بی‌حرمتی کردی! 17 00:00:49,875 --> 00:00:51,250 ‫ولش کن 18 00:00:51,333 --> 00:00:52,750 ‫دیگه مال تو نیست 19 00:00:55,125 --> 00:00:57,458 ‫از سایه اومدی 20 00:00:57,541 --> 00:01:00,083 ‫به سایه برت می‌گردونم! 21 00:01:04,833 --> 00:01:07,625 ‫دیشب دوباره اون خواب رو دیدی، نه؟ 22 00:01:07,708 --> 00:01:10,000 ‫توی خواب، یه جور شاخه هست 23 00:01:10,083 --> 00:01:11,375 ‫زیر ستارگان 24 00:01:14,125 --> 00:01:15,500 ‫انگار داریم تعقیب میشیم 25 00:01:17,708 --> 00:01:19,583 ‫داشتم کتاب قدیمی سادوک رو ورق می‌زدم 26 00:01:19,666 --> 00:01:21,541 ‫فکر کنم یه جور راهنما باشه 27 00:01:21,625 --> 00:01:23,583 ‫به سرزمین رون خوش اومدی 28 00:01:23,666 --> 00:01:25,500 ‫چرا اینطوری بهش نگاه می‌کنی؟ 29 00:01:25,583 --> 00:01:27,041 ‫انگار که قبلا اینجا بودی 30 00:01:27,125 --> 00:01:28,416 ‫فقط توی خواب‌هام بودم 31 00:01:34,458 --> 00:01:35,625 ‫اسمتو بهم بگو 32 00:01:35,708 --> 00:01:38,208 ‫اسامی زیادی داشتم 33 00:01:38,291 --> 00:01:39,541 ‫هالبرند کجاست؟ 34 00:01:39,625 --> 00:01:42,500 ‫رفته. و شک دارم برگرده 35 00:01:42,583 --> 00:01:45,583 ‫و اگه برگرده، هیچکدوم‌مون ‫نباید ازش استقبال کنیم 36 00:01:45,666 --> 00:01:49,833 ‫الروند الان بهم خبر داد همسفرت ‫اونی که ادعا کرد نبوده 37 00:01:49,916 --> 00:01:51,142 ‫اونی که فکر می‌کردم نیست 38 00:01:51,166 --> 00:01:52,666 ‫اون سائورون ـه 39 00:01:52,750 --> 00:01:55,916 ‫مستقیم به ارباب کلبریمبور داده میشه 40 00:01:56,500 --> 00:02:00,291 ‫باید بهش اطلاع داده بشه ‫که هالبرند همون سائورون ـه 41 00:02:00,375 --> 00:02:03,333 ‫منو ببخشید، سرورم، ‫ولی یه پیام‌رسون تازه رسید 42 00:02:03,833 --> 00:02:05,416 ‫بهش اجازه ورود بدیم؟ 43 00:02:37,417 --> 00:02:40,417 ‫[خازاد دوم] 44 00:03:20,291 --> 00:03:24,583 ‫- سوپ دم موش، سوپ دم موش... ‫- اوه 45 00:03:24,666 --> 00:03:26,041 ‫صبر کن 46 00:03:26,125 --> 00:03:27,750 ‫- زیادی گرونه ‫- چی؟ 47 00:03:28,625 --> 00:03:30,333 ‫گدا که نیستیم 48 00:03:30,416 --> 00:03:33,291 ‫تو خودت گفتی عاقلانه‌س ‫سر کیسه‌مونو محکم کنیم 49 00:03:33,375 --> 00:03:36,375 ‫یا وقتی این حرفو زدی ‫خودتو به حساب نیاوردی؟ 50 00:03:37,166 --> 00:03:38,166 ‫ها؟ 51 00:03:42,416 --> 00:03:44,041 ‫با یه شاهزاده ازدواج کردی 52 00:03:45,583 --> 00:03:47,583 ‫ولی حالا گرفتار یه دربه‌در شدی 53 00:03:51,625 --> 00:03:54,625 ‫گرفتار کوتوله‌ای شدم که عاشقشم 54 00:03:56,791 --> 00:04:01,791 ‫و حاضر نیستم قلبش رو ‫با یه معدن پر از سنگ آتشین هم عوض کنم 55 00:04:08,708 --> 00:04:10,458 ‫ولی داشتن سنگ آتشین چیز خوبیه 56 00:04:10,541 --> 00:04:12,375 ‫آره. خوب می‌شد 57 00:04:14,083 --> 00:04:16,083 ‫سعی کردی با پدرت حرف بزنی... 58 00:04:16,125 --> 00:04:19,500 ‫دیسا، می‌دونی هرگز قبول نمی‌کنه منو ببینه 59 00:04:19,583 --> 00:04:20,875 ‫سوالم این نبود 60 00:04:21,000 --> 00:04:23,666 ‫چرا باید بخوام برم دیدنش؟ 61 00:04:23,750 --> 00:04:25,541 ‫اون بود که منو عاق کرد! 62 00:04:25,625 --> 00:04:28,125 ‫مثل یه پای سنگی سرسخت و لجبازه 63 00:04:28,208 --> 00:04:30,528 ‫شانست برای خم کردن ‫یه آجر بیشتره تا راضی کردن پدرم 64 00:04:31,291 --> 00:04:32,458 ‫شاید حتی... 65 00:04:32,541 --> 00:04:33,541 ‫دیسا؟ 66 00:04:34,833 --> 00:04:35,833 ‫محکم از یه جایی بگیر 67 00:04:38,666 --> 00:04:40,791 ‫گفتم محکم به یه جایی بچسبین! 68 00:04:40,875 --> 00:04:42,000 ‫دیسا! 69 00:05:25,541 --> 00:05:26,750 ‫دورین 70 00:05:28,708 --> 00:05:29,708 ‫نه 71 00:05:31,541 --> 00:05:32,666 ‫نه، نه، نه، نه 72 00:05:40,667 --> 00:05:45,667 ‫ارائه شده توسط وبسایت فیلمکیو ‫.:: FilmKio.Com ::. 73 00:05:46,668 --> 00:05:51,668 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫فیلمکیو را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@FilmKio 74 00:05:51,669 --> 00:05:56,669 ‫:کانال زیرنویس‌های فیلمکیو ‫@SubKio 75 00:05:56,670 --> 00:06:01,670 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::. 76 00:06:01,671 --> 00:06:06,671 ‫« مترجم: داوود آجرلو» ‫Highbury 77 00:06:51,672 --> 00:06:57,672 ‫[ارباب حلقه‌ها] ‫[حلقه‌های قدرت] 78 00:07:15,500 --> 00:07:19,125 ‫این سرزمین‌ها یه بار دیگه... 79 00:07:19,208 --> 00:07:22,750 ‫شکوفه‌های شیرین و قشنگ بهت میده 80 00:07:29,041 --> 00:07:30,500 ‫برادر عزیزم 81 00:07:44,291 --> 00:07:45,541 ‫ارباب کلبریمبور 82 00:07:47,416 --> 00:07:49,333 ‫بهم نگفتن که رسیدی 83 00:07:52,125 --> 00:07:53,333 ‫چه خبر؟ 84 00:07:53,416 --> 00:07:55,625 ‫یه مهمون ناخونده داشتم 85 00:07:58,666 --> 00:08:00,666 ‫به این زودی برگشته؟ 86 00:08:04,291 --> 00:08:07,083 ‫گالادریل؟ گالادریل؟ گالادریل؟ 87 00:08:22,500 --> 00:08:25,083 ‫اونا بذرهایی نیستن که کاشتی؟ 88 00:08:28,291 --> 00:08:33,125 ‫سه حلقه برای پادشاهان ‫الف زیر آسمان 89 00:08:33,916 --> 00:08:38,375 ‫هفت تا برای اربابان کوتوله ‫در تالارهای سنگی‌شان 90 00:08:38,458 --> 00:08:43,541 ‫نُه تا برای انسان‌های فانی ‫که محکوم به مرگ‌ند 91 00:08:56,583 --> 00:08:59,083 ‫باید از شمال به موردور حمله کنیم 92 00:08:59,166 --> 00:09:02,000 ‫از اینجا وارد میشیم، ‫بین ارد لیتوی و افل آرنن 93 00:09:02,458 --> 00:09:05,416 ‫کار عاقلانه اینه که از شرق به آدار حمله کنیم 94 00:09:06,666 --> 00:09:08,833 ‫محل و موقعیت سائورون کجاست؟ 95 00:09:08,916 --> 00:09:13,083 ‫جاسوس‌هامون میگن سائورون ‫آخرین بار در حال سفر به موردور دیده شده 96 00:09:13,916 --> 00:09:17,500 ‫مطمئنیم قصد داره آدار رو از ‫بین ببره و ارتشش رو تصاحب کنه 97 00:09:17,583 --> 00:09:19,375 ‫اگه سریع حرکت کنیم... 98 00:09:19,458 --> 00:09:22,541 ‫شاید بتونیم با یک پا ‫دو عنکبوت رو له کنیم 99 00:09:22,625 --> 00:09:24,958 ‫و فرمانده ارتش‌های شمالی چی میگه؟ 100 00:09:25,916 --> 00:09:27,125 ‫گالادریل؟ 101 00:09:30,458 --> 00:09:33,791 ‫باید کشتی‌ها رو به آندوین بفرستیم... 102 00:09:34,625 --> 00:09:37,500 ‫از غرب به موردور حمله کنیم 103 00:09:42,416 --> 00:09:43,958 ‫همه چیزو آماده کنین 104 00:09:52,250 --> 00:09:54,375 ‫لازم نیست چشم یه عقاب رو داشته باشی... 105 00:09:54,458 --> 00:09:57,458 ‫تا ببینی افکارت به دور دست‌ها پرواز کردن 106 00:09:57,541 --> 00:09:59,500 ‫چی فکرتو مشغول می‌کنه؟ 107 00:10:01,375 --> 00:10:03,625 ‫سائورون شاید به موردور سفر کرده باشه... 108 00:10:05,625 --> 00:10:07,791 ‫ولی نمی‌تونیم مطمئن باشیم ‫همونجا بمونه 109 00:10:09,875 --> 00:10:11,458 ‫برای چی اینو میگی؟ 110 00:10:12,041 --> 00:10:13,166 ‫سائورون... 111 00:10:15,000 --> 00:10:17,791 ‫خودشو ارباب یه بیابون سوخته نمی‌بینه... 112 00:10:18,958 --> 00:10:20,750 ‫بلکه خودشو ارباب همه سرزمین میانه می‌دونه 113 00:10:23,416 --> 00:10:26,000 ‫فقط به دنبال این نیست که با فتح ‫سرزمین میانه بهش حکومت کنه... 114 00:10:26,500 --> 00:10:31,000 ‫بلکه می‌خواد ذهن‌ها و اراده تمام ‫مردمانش رو به سلطه خودش دربیاره 115 00:10:31,583 --> 00:10:33,333 ‫و برای این کار، به چندین ارتش نیاز نداره... 116 00:10:35,333 --> 00:10:36,583 ‫بلکه حلقه‌ها رو لازم داره 117 00:10:37,333 --> 00:10:40,583 ‫و نمی‌تونه بدون کلبریمبور حلقه‌ها رو بسازه 118 00:10:40,666 --> 00:10:45,666 ‫سائورون تنهاست، نه ارتشی داره و نه متحدی 119 00:10:46,208 --> 00:10:49,916 ‫ار‌گیون توسط دو رودخونه محافظت میشه... 120 00:10:50,000 --> 00:10:55,250 ‫با کیلومترها دیوار سنگی ‫که کوتوله‌ها ساختن با ضخامت سه متر 121 00:10:56,916 --> 00:11:01,625 ‫خیالت جمع باشه که کلبریمبور ‫و رازهای هنرش... 122 00:11:02,416 --> 00:11:03,416 ‫در امانن 123 00:11:22,208 --> 00:11:27,708 ‫بهت میگم، یه جور شرارت در ‫کلبریمبور لونه کرده 124 00:11:28,708 --> 00:11:32,250 ‫نقشه سائورون همین الانم داره عملی میشه 125 00:11:32,833 --> 00:11:33,958 ‫ازش مطمئنم 126 00:11:35,666 --> 00:11:36,875 ‫چطوری؟ 127 00:11:39,916 --> 00:11:42,500 ‫از وقتی این حلقه رو دستم کردم، حس کردم... 128 00:11:44,166 --> 00:11:45,375 ‫یه چیزهایی رو می‌فهمم... 129 00:11:46,541 --> 00:11:48,750 ‫نگاهی به دنیای نادیدنی انداختم... 130 00:11:50,916 --> 00:11:54,541 ‫انگار که رویاهای ناخونده به سرعت ‫میان تا ذهنم رو بیدار نگه دارن 131 00:11:56,041 --> 00:11:58,458 ‫باور داری که حلقه‌ها تواناییت برای... 132 00:11:58,541 --> 00:12:01,416 ‫دیدن چیزی که هنوز اتفاق ‫نیافتاده رو تقویت کرده؟ 133 00:12:04,291 --> 00:12:05,875 ‫توانایی‌های تو رو هم تقویت کردن؟ 134 00:12:10,375 --> 00:12:12,541 ‫فروپاشی کوهستان رو دیدم 135 00:12:13,583 --> 00:12:18,375 ‫خشک شدن آبها رو دیدم. و ابرهای سیاه رو ‫دیدم که روی برج‌های سفید جمع شدن 136 00:12:18,458 --> 00:12:21,291 ‫پس منو به ارگیون بفرست. 137 00:12:21,375 --> 00:12:24,625 ‫- اگه سائورون اونجا باشه، خبر می‌فرستم... ‫- نباید دوباره با سائورون روبه‌رو بشی 138 00:12:26,875 --> 00:12:31,125 ‫گفته میشه وقتی فریبنده ‫اعتماد یه موجود رو جلب کنه... 139 00:12:31,208 --> 00:12:34,500 ‫توانایی شکل دادن به افکار ‫اون موجود رو بدست میاره 140 00:12:35,083 --> 00:12:39,208 ‫برای اینکه تنها قلب و ذهن بلکه ‫چشمان و گوش‌های اون موجود رو فریب بده 141 00:12:39,291 --> 00:12:41,708 ‫حتی واقعیت محض اون موجود رو تغییر بده 142 00:12:43,041 --> 00:12:45,250 ‫تو یه بار تحت تاثیرش قرار گرفتی 143 00:12:48,250 --> 00:12:49,250 ‫بله 144 00:12:50,791 --> 00:12:52,208 ‫ذهنم رو می‌شناسه 145 00:12:53,875 --> 00:12:55,333 ‫و منم ذهن اونو می‌شناسم 146 00:12:56,416 --> 00:12:58,541 ‫که برای همین من باید باهاش روبه‌رو بشم 147 00:12:59,416 --> 00:13:01,708 ‫برای همین فقط من می‌تونم بکشمش 148 00:13:01,791 --> 00:13:04,208 ‫زمانی اونو دوست خودت می‌دونستی 149 00:13:04,291 --> 00:13:06,458 ‫- هالبرند یه... ‫- سائورون 150 00:13:07,875 --> 00:13:09,750 ‫نمی‌تونی تنهایی باهاش روبه‌رو بشی 151 00:13:12,125 --> 00:13:14,958 ‫فرض کنیم تنها نبودم؟ 152 00:13:22,749 --> 00:13:25,749 ‫[ارگیون، قلمروی آهنگری الفی] 153 00:13:38,750 --> 00:13:43,166 ‫ارباب کلبریمبور با ابراز تاسف به شما ‫اطلاع میدن که اجازه ورود به شما رو نمیده 154 00:13:44,000 --> 00:13:46,708 ‫نمیشه مستقیم با خودشون حرف بزنم؟ 155 00:13:46,791 --> 00:13:48,083 ‫سرورم سرشون شلوغه 156 00:13:48,166 --> 00:13:50,583 ‫ولی در سفرتون براتون آرزوی موفقیت دارن 157 00:13:51,166 --> 00:13:52,833 ‫ازم می‌خوای برم؟ 158 00:13:55,125 --> 00:13:57,750 ‫ارباب ارگیون اینو از شما می‌خواد 159 00:14:00,166 --> 00:14:02,375 ‫شاید بهتر باشه همینجا صبر کنم 160 00:14:06,625 --> 00:14:08,375 ‫شاید نظرش عوض شد 161 00:14:23,791 --> 00:14:24,625 ‫رفته؟ 162 00:14:24,708 --> 00:14:27,208 ‫نه، حاضر نمیشه بره، سرورم 163 00:14:30,625 --> 00:14:32,291 ‫خب، هر چقدر دلش می‌خواد لجبازی کنه 164 00:14:32,375 --> 00:14:36,458 ‫به بانو گالادریل قبل از اینکه بره ‫قول دادم که دیگه هرگز ازش استقبال نکنم 165 00:14:40,708 --> 00:14:42,125 ‫مورد دیگه‌ای هم بوده؟ 166 00:14:42,208 --> 00:14:44,375 ‫به گمونم زخمی شده، سرورم 167 00:14:45,708 --> 00:14:46,916 ‫بذار به حال خودش باشه 168 00:14:48,583 --> 00:14:49,583 ‫به زودی میره 169 00:14:50,541 --> 00:14:53,541 ‫پیام‌رسونهایی از لیندون ‫هر لحظه ممکنه با خبر از راه برسن 170 00:16:15,249 --> 00:16:20,249 ‫[کاراس گائر، رون غربی] 171 00:18:23,250 --> 00:18:25,708 ‫چه خبر از بال‌های سفید؟ 172 00:18:26,291 --> 00:18:28,291 ‫سایه سائورون داره عمیقتر میشه 173 00:18:29,041 --> 00:18:33,541 ‫گفته میشه یه شکل جدید به ‫خودش گرفته تا دشمنانش رو فریب بده 174 00:18:33,625 --> 00:18:34,625 ‫و ایستار چی؟ 175 00:18:35,583 --> 00:18:41,375 ‫زمزمه‌هایی از لاشخورهای نمکی ‫و دزدهای موماکیل شنیدم 176 00:18:42,375 --> 00:18:48,375 ‫زمزمه‌هایی از یه پیرمرد ژنده‌پوش، ‫که با دو تا هافلینگ به سمت شرق میره 177 00:18:48,458 --> 00:18:50,375 ‫گم شده. آسیب‌پذیره 178 00:18:50,458 --> 00:18:52,666 ‫ولی مدت زیادی اینطور نمی‌مونه 179 00:18:52,750 --> 00:18:55,916 ‫باید قبل از اینکه یاد بگیره قدرت‌هاشو ‫مهار کنه بهش برسیم 180 00:18:56,833 --> 00:19:00,666 ‫شاید، خونی که هدر دادم ‫تا تو رو مقابل خودم بیارم... 181 00:19:00,750 --> 00:19:05,416 ‫باید برای خدمتگزاران ‫مفیدتر صرف می‌شد 182 00:19:11,375 --> 00:19:12,916 ‫استاد 183 00:19:13,000 --> 00:19:15,750 ‫یکی از ردیاب‌هایی که فرستاده بودین برگشته 184 00:19:19,208 --> 00:19:20,541 ‫پیداش کردی؟ 185 00:19:20,625 --> 00:19:23,833 ‫فقط پیداش نکردم. می‌دونم ‫چطوری اسیرش کنیم 186 00:19:23,916 --> 00:19:29,541 ‫نفرین که بر وجود ماست رو درمان کن ‫تا ایستار رو زنجیر شده برات بیارم 187 00:19:30,125 --> 00:19:35,166 ‫چی باعث میشه فکر کنی ‫یه آدم فانی مثل تو... 188 00:19:35,250 --> 00:19:37,458 ‫می‌تونه یه ایستار رو شکست بده... 189 00:19:37,541 --> 00:19:41,833 ‫وقتی قدرتمندترین دستیاران من نتونستن؟ 190 00:19:42,583 --> 00:19:47,666 ‫ایستار در مقابل من ‫تسلیم میشه، چون اگه نشه... 191 00:19:47,750 --> 00:19:51,666 ‫هافلینگ‌هایی که اونا رو ‫دوست خودش می‌دونه رو سلاخی می‌کنم 192 00:19:55,291 --> 00:19:58,041 ‫دادریک چی؟ 193 00:20:00,458 --> 00:20:01,750 ‫دادریک؟ 194 00:20:01,833 --> 00:20:04,875 ‫باشه، باشه. اندوایز؟ 195 00:20:04,958 --> 00:20:08,791 ‫اسم خوبیه. ولی قرار نیست ‫اسم من این باشه 196 00:20:10,166 --> 00:20:11,208 ‫می‌دونم 197 00:20:12,125 --> 00:20:13,125 ‫فردگارد 198 00:20:15,750 --> 00:20:16,833 ‫ولی متوجه نیستی، نه؟ 199 00:20:17,958 --> 00:20:20,166 ‫هیچکس نمی‌تونه بهت یه اسم بده 200 00:20:21,500 --> 00:20:22,833 ‫از قبل برات تعیین شده 201 00:20:24,333 --> 00:20:25,875 ‫اسمت چیزیه که هستی 202 00:20:27,916 --> 00:20:33,125 ‫و وقتی اسمت رو بشنوی، ‫حس می‌کنی قلبت می‌درخشه 203 00:20:34,291 --> 00:20:36,000 ‫یه روزی می‌شنویش 204 00:20:38,333 --> 00:20:39,375 ‫ازش مطمئنم 205 00:20:40,875 --> 00:20:42,291 ‫می‌فهمیم کی هستی 206 00:20:44,916 --> 00:20:46,000 ‫می‌دونستم! 207 00:20:46,083 --> 00:20:47,625 ‫اینجا نوشته اگه به طرف ‫شمال غربی بریم... 208 00:20:47,708 --> 00:20:50,125 ‫می‌تونیم این سفر رو نصف کنیم 209 00:20:51,083 --> 00:20:52,708 ‫از اونطرفه. زود باشین! 210 00:21:08,791 --> 00:21:10,767 ‫ترجیح میدم از مسیری نرم... 211 00:21:10,791 --> 00:21:12,833 ‫که در روز اول آب تموم کنیم... 212 00:21:12,916 --> 00:21:15,125 ‫و در روز دوم از گرما بمیریم 213 00:21:16,583 --> 00:21:18,666 ‫ولی شاید نظر من اینه؟ 214 00:21:23,041 --> 00:21:24,708 ‫دادریک چطوره؟ 215 00:21:26,166 --> 00:21:27,791 ‫دادریک رو که یه بار گفتی 216 00:21:30,208 --> 00:21:31,375 ‫نه، نگفتم 217 00:21:31,458 --> 00:21:33,418 ‫- چرا گفتی. ‫- چرا گفتی 218 00:21:36,708 --> 00:21:39,375 ‫این بار خوراک چطوره؟ 219 00:21:40,291 --> 00:21:43,208 ‫تنها چیزی که پیدا کردم یه ‫عقرب و یه مشت کاکتوس وبد 220 00:21:43,833 --> 00:21:47,208 ‫عقرب نیشم زد، افتادم زمین و خب... 221 00:21:47,291 --> 00:21:50,000 ‫- همینطوری بود که کاکتوسها رو پیدا کردم ‫- همینطوری بود که کاکتوسها رو پیدا کردی 222 00:21:51,375 --> 00:21:56,000 ‫نمیشه یه طوری، نمی‌دونم، ‫جادو کنی تا آب بوجود بیاد؟ 223 00:21:58,500 --> 00:22:02,041 ‫می‌ترسه بدون یه عصا دوباره ‫کنترلشو از دست بده 224 00:22:02,583 --> 00:22:05,000 ‫پس یه عصا پیدا می‌کنیم. ‫کلی چوب این اطراف ریخته 225 00:22:05,541 --> 00:22:07,041 ‫فکر نکنم اینطوری باشه، پاپ 226 00:22:07,541 --> 00:22:08,750 ‫ساکت باشین 227 00:22:10,875 --> 00:22:11,875 ‫چی شده؟ 228 00:22:14,083 --> 00:22:16,916 ‫از توی باد صدا رو می‌شنوی؟ 229 00:22:18,541 --> 00:22:20,333 ‫- انگار صدای... ‫- سُم میاد 230 00:23:32,083 --> 00:23:34,958 ‫هنوزم نزدیکن. سوار بشین! 231 00:23:45,541 --> 00:23:47,000 ‫کی بودن؟ 232 00:23:48,791 --> 00:23:49,916 ‫نمی‌دونم 233 00:23:51,083 --> 00:23:52,541 ‫دنبال رد مان 234 00:23:53,416 --> 00:23:55,583 ‫یعنی، عاقلانه‌س از یه مسیر دیگه بریم 235 00:23:59,000 --> 00:24:00,333 ‫یکی پیدا کردیم 236 00:24:08,375 --> 00:24:09,583 ‫هیچکس خارج از مسیر حرکت نمی‌کنه 237 00:24:10,541 --> 00:24:13,041 ‫- هیچکس تنها راه نمیره ‫- هیچکس تنها راه نمیره 238 00:24:33,250 --> 00:24:35,892 ‫از زمان زلزله به بعد همه باغ‌ها پژمرده شدن 239 00:24:35,916 --> 00:24:37,726 ‫فقط باغ‌ها پژمرده نشدن 240 00:24:37,750 --> 00:24:42,041 ‫شایعه شده که نشونه‌های شومی ‫در سرتاسر قلمروی کوتوله‌ای دیده میشه 241 00:24:43,166 --> 00:24:47,125 ‫برخی میگن کوهستان وقتی که ‫شاهزاده گذاشت اون الف بیاد تو نفرین شد 242 00:24:47,208 --> 00:24:49,875 ‫شما دو تا که شایعه‌پراکنی نمی‌کنین، نه؟ 243 00:24:49,958 --> 00:24:51,416 ‫- نه. ‫- حتی فکرشم نمی‌کنیم 244 00:24:51,500 --> 00:24:54,083 ‫خوبه. چون شایعه مثل آواز یه پرنده‌س 245 00:24:54,166 --> 00:24:58,250 ‫شاید از دور قشنگ باشه، ‫ولی از نزدیک هیچ معنایی نداره 246 00:24:58,958 --> 00:25:00,291 ‫پس حقیقت نداره؟ 247 00:25:00,958 --> 00:25:03,083 ‫که یه اتفاق وحشتناک داره می‌افته؟ 248 00:25:04,500 --> 00:25:07,041 ‫قراره ثابت کنیم اینطور نیست 249 00:25:18,833 --> 00:25:20,458 ‫- پادشاه دورین ‫- پادشاه دورین 250 00:25:20,541 --> 00:25:21,833 ‫دیسا 251 00:25:23,375 --> 00:25:24,916 ‫ناروی، گزارشت چیه؟ 252 00:25:25,791 --> 00:25:27,333 ‫سرورم 253 00:25:28,875 --> 00:25:31,958 ‫مدتی نه چندان پیش، یه کوه آتشین بیدار شد 254 00:25:32,625 --> 00:25:36,833 ‫و با اینکه در فاصله دور و ‫در جنوب ما قرار داره... 255 00:25:36,916 --> 00:25:39,625 ‫زمین‌لرزه‌ای که به وجود اورد... 256 00:25:39,708 --> 00:25:44,208 ‫در تمام استخوان‌های زمین تا ‫همینجا پخش شد... 257 00:25:44,291 --> 00:25:46,208 ‫و ستون‌های خورشیدی ما رو ‫از کار انداخت... 258 00:25:47,125 --> 00:25:50,666 ‫و با سقوط اونا دیگه نمی‌تونیم ‫محصولات کشاورزی پرورش بدیم 259 00:25:54,208 --> 00:25:56,958 ‫خب، راه‌حل روشن... 260 00:25:57,041 --> 00:25:59,708 ‫اینه که تیم‌های حفاری رو ‫بفرستیم تا ستون‌ها رو تعمیر کنن... 261 00:25:59,791 --> 00:26:02,250 ‫و ستون‌های جدید رو به کار بندازن. اگرچه... 262 00:26:02,333 --> 00:26:07,208 ‫هر خواننده سنگی که اوردی نتوسته ‫مسیر امنی رو برای حفاری پیدا کنه 263 00:26:07,291 --> 00:26:09,041 ‫متاسفانه حقیقت داره 264 00:26:11,791 --> 00:26:15,291 ‫با تایید شما، سرورم، ‫نور رو پیدا می‌کنیم 265 00:26:15,375 --> 00:26:16,625 ‫تایید میشه 266 00:27:23,375 --> 00:27:25,166 ‫به مدت نُه قرن... 267 00:27:27,000 --> 00:27:32,375 ‫خوانندگان سنگی ارتباط مقدس ما ‫با این سنگ رو تقویت کردن 268 00:27:34,041 --> 00:27:38,791 ‫و در تمام اون سالها، حتی یه بار... 269 00:27:38,875 --> 00:27:44,875 ‫حتی یه بار نشده که به ما خدمت نکنن 270 00:27:48,541 --> 00:27:52,916 ‫ولی الان، دلیلش هر چی که هست... 271 00:27:55,708 --> 00:27:57,500 ‫این پیوند شکسته شده 272 00:27:57,583 --> 00:28:01,583 ‫دست تاریکی دور خازاد دوم رو گرفته 273 00:28:01,666 --> 00:28:03,541 ‫با احتیاط حفر کن، استاد حفار 274 00:28:18,875 --> 00:28:20,208 ‫دیسا 275 00:28:22,125 --> 00:28:23,291 ‫یه لحظه وقت میدی؟ 276 00:28:32,875 --> 00:28:34,791 ‫واقعا می‌خوای مجبورم کنی ‫ازت بپرسم؟ 277 00:28:36,208 --> 00:28:39,041 ‫منظورت نوه‌هاتن؟ حالشون خوبه 278 00:28:39,125 --> 00:28:41,125 ‫البته دلشون برای بازی کردن ‫با ریش‌هات تنگ شده، ولی... 279 00:28:41,208 --> 00:28:44,416 ‫لازم نیست این کار رو ‫از اونی که هست سخت‌ترش کنی 280 00:28:45,458 --> 00:28:48,125 ‫جالبه، منم مدام همین حرف رو بهش می‌زنم 281 00:28:49,958 --> 00:28:53,000 ‫قطعا دورین می‌دونه از ‫روی خشم یه حرفی زدم! 282 00:28:53,083 --> 00:28:56,166 ‫اگه یه عذرخواهی ـه، پادشاه ‫سعی می‌کنم به شوهرم اینو بگم 283 00:28:56,250 --> 00:28:58,458 ‫چرا من باید عذرخواهی کنم؟ 284 00:28:59,666 --> 00:29:01,500 ‫اون بود که توهین کرد! 285 00:29:02,958 --> 00:29:04,125 ‫بهت میگم، اون... 286 00:29:04,208 --> 00:29:07,125 ‫مثل یه زردک پرریشه کله‌شقه؟ 287 00:29:08,458 --> 00:29:11,041 ‫یه ویژگی دیگه که شما ‫دو تا درش مشترک هستین 288 00:29:12,250 --> 00:29:14,541 ‫چیزی که بهش میگی کله‌شقی... 289 00:29:15,625 --> 00:29:18,291 ‫برخی از کوتوله‌ها بهش میگن قدرت 290 00:29:19,375 --> 00:29:24,875 ‫می‌تونم تصور کنم قدرت زیادی می‌خواد ‫که چنین کینه سنگینی رو به دل بگیری 291 00:29:26,375 --> 00:29:30,833 ‫اینقدر قلب زخم خورده‌تو محکم بگیری ‫که به زحمت ضربان داشته باشه 292 00:29:33,041 --> 00:29:34,291 ‫آره، درسته 293 00:29:38,000 --> 00:29:39,416 ‫واقعا همینطوره 294 00:29:45,166 --> 00:29:47,875 ‫تعجبی نداره نمی‌تونیم ‫صدای کوهستان رو بشنویم 295 00:29:47,958 --> 00:29:50,875 ‫پادشاه‌ش نسبت به ‫غم پسر خودش کر شده 296 00:29:50,958 --> 00:29:52,375 ‫تبرت رو غلاف کن، دیسا! 297 00:29:52,458 --> 00:29:55,291 ‫می‌خوای قدرت واقعی رو نشون بدی؟ 298 00:29:56,166 --> 00:29:58,041 ‫پسرت رو پیش خودت بیار 299 00:30:00,208 --> 00:30:01,541 ‫اون جواب میده 300 00:30:03,166 --> 00:30:07,458 ‫ولی اونو به حال خودش بذاری ‫برف قله‌های زیراکزیگیل آب میشن... 301 00:30:07,541 --> 00:30:09,375 ‫قبل از اینکه این درگیری شما تموم بشه 302 00:30:16,083 --> 00:30:17,416 ‫هنوزم خبری از نور آفتاب نیست 303 00:30:19,333 --> 00:30:20,625 ‫یه بن‌بست دیگه 304 00:30:21,458 --> 00:30:22,958 ‫باید تمام شب کار کنیم 305 00:30:23,041 --> 00:30:26,041 ‫اینم از این 306 00:30:27,416 --> 00:30:31,583 ‫می‌بینم تاول زدی. اصلا ‫خجالت نداره. حتی منم تاول می‌زدم 307 00:30:32,375 --> 00:30:35,416 ‫- جدی میگی؟ ‫- آره. وقتی پنج سالم بود! 308 00:30:37,000 --> 00:30:38,541 ‫آره، دستهای شاهزاده‌ای داری 309 00:30:38,625 --> 00:30:40,708 ‫تمام عمرش جواهرات رو برق مینداخته 310 00:30:42,500 --> 00:30:45,291 ‫نگران نباش، شاهزاده، ‫فقط ۱۳ ساعت دیگه مونده 311 00:30:45,375 --> 00:30:48,541 ‫آره. تقصیر اونه توی این ‫مخمصه افتادیم 312 00:30:48,625 --> 00:30:49,750 ‫و تقصیر پدرش 313 00:30:50,833 --> 00:30:51,833 ‫نه؟ 314 00:30:54,208 --> 00:30:57,958 ‫دوباره بهم دست بزن، تا ‫با دندون انگشتت رو قطع کنم 315 00:31:20,916 --> 00:31:22,083 ‫معدن چطور بود؟ 316 00:31:26,458 --> 00:31:27,458 ‫مثل همیشه 317 00:31:30,625 --> 00:31:32,041 ‫بچه‌ها کجان؟ 318 00:31:32,125 --> 00:31:34,333 ‫گفتن گرسنه نیستن. دوباره 319 00:31:34,791 --> 00:31:36,041 ‫خب، نمیشه سرزنش‌شون کنم 320 00:31:36,833 --> 00:31:39,125 ‫این نون چاودار مزه نون پارسال رو میده 321 00:31:39,208 --> 00:31:40,791 ‫واقعا هم مال پارساله 322 00:31:42,416 --> 00:31:45,083 ‫چرا غلات تازه از روی زمین نمیاریم؟ 323 00:31:45,791 --> 00:31:47,416 ‫چه فکر بکری! 324 00:31:47,500 --> 00:31:51,125 ‫ولی کی در دیمریل دیل پیدا میشه ‫که بتونه پدرتو راضی کنه؟ 325 00:31:51,208 --> 00:31:53,708 ‫- شروع نکن. ‫- بذار فکر کنم... 326 00:31:53,791 --> 00:31:54,916 ‫گفتم شروع نکن 327 00:31:55,000 --> 00:31:57,583 ‫از خر شیطون پیاده شو و عذرخواهی کن! 328 00:31:57,666 --> 00:32:00,541 ‫- داری معده‌مو به درد میاری. ‫- خوبه! حالا به حرف دلت گوش کن! 329 00:32:00,625 --> 00:32:01,875 ‫گوش میدم! 330 00:32:02,583 --> 00:32:05,125 ‫و هنوزم میگه حق با من بود 331 00:32:05,208 --> 00:32:08,541 ‫اگه الروند رو ننداخته بود بیرون تا بپوسه... 332 00:32:08,625 --> 00:32:10,708 ‫تا ۵۰۰ سال غذای کافی داشتیم! 333 00:32:10,791 --> 00:32:12,875 ‫فکر می‌کنی قضیه سر غذاست؟ 334 00:32:15,958 --> 00:32:18,791 ‫نمی‌تونیم دیگه صدای کوهستان رو بشنویم 335 00:32:25,000 --> 00:32:26,750 ‫می‌ترسم، دورین 336 00:32:29,541 --> 00:32:30,833 ‫می‌ترسم 337 00:32:31,750 --> 00:32:34,916 ‫دیسا، بیا اینجا 338 00:32:42,000 --> 00:32:43,416 ‫ما کوتوله‌ایم 339 00:32:44,541 --> 00:32:45,958 ‫یه راهی پیدا می‌کنیم 340 00:32:48,458 --> 00:32:50,083 ‫همیشه پیدا کردیم 341 00:32:51,375 --> 00:32:52,541 ‫چطوری؟ 342 00:33:17,166 --> 00:33:21,333 ‫همه نامه‌هامون به ‫کلبریمبور بی‌پاسخ مونده 343 00:33:21,416 --> 00:33:23,458 ‫می‌ترسم سائورون توی ارگیون باشه 344 00:33:24,750 --> 00:33:27,750 ‫پادشاه والا رضایت داده من و ‫یه گروه کوچیک رو بفرسته اونجا... 345 00:33:28,583 --> 00:33:30,791 ‫تا مطمئن بشیم کلبریمبور ‫و شهرش در امان باشن 346 00:33:32,916 --> 00:33:34,708 ‫ازت می‌خوام باهامون بیای 347 00:33:37,708 --> 00:33:40,250 ‫همونطور که خیلی دوست ‫داری بهم یادآوری کنی، گالادریل... 348 00:33:42,125 --> 00:33:43,416 ‫چیزی به جز یه سیاستمدار نیستم 349 00:33:43,500 --> 00:33:45,750 ‫و با اینحال اعتماد ‫پادشاه والا رو داری 350 00:33:47,375 --> 00:33:48,833 ‫به باثبات و پایدار بودنت باور داره 351 00:33:48,916 --> 00:33:52,416 ‫یه سگ هم ثبات داره. و افسار بهش ‫ببندی سریعتر هم میشه رفت دنبالش 352 00:33:59,416 --> 00:34:01,250 ‫حاضر نمیشه بدون تو منو بفرسته 353 00:34:03,833 --> 00:34:05,000 ‫و دلیلش چیه؟ 354 00:34:05,750 --> 00:34:08,166 ‫- دلیلش رو می‌دونی ‫- می‌‌خوام بدونم تو می‌دونی یا نه 355 00:34:10,166 --> 00:34:15,083 ‫پادشاه والا باور داره، که اگه ‫تنها با دشمن اصلی روبه‌رو بشم... 356 00:34:16,291 --> 00:34:18,041 ‫ممکنه نسبت به فریبش آسیب‌پذیر باشم 357 00:34:18,583 --> 00:34:20,000 ‫و چرا همچین فکری می‌کنه؟ 358 00:34:20,083 --> 00:34:21,083 ‫بس کن، الروند 359 00:34:23,375 --> 00:34:25,351 ‫قبلا هم از دستورات پادشاه والا سرپیچی کردی 360 00:34:25,375 --> 00:34:26,875 ‫چرا الان این کار رو نمی‌کنی؟ 361 00:34:28,458 --> 00:34:29,791 ‫چون راست میگه 362 00:34:31,000 --> 00:34:32,375 ‫سائورون ازم سو استفاده کرد 363 00:34:33,000 --> 00:34:37,041 ‫و زیردستش مثل یه چنگ نواخته شدم ‫و دست خودم نبود چه آهنگی رو بنوازم 364 00:34:38,916 --> 00:34:40,916 ‫کاملا دست خودت بود 365 00:34:43,083 --> 00:34:44,875 ‫سائورون درونت رو دید... 366 00:34:44,958 --> 00:34:48,000 ‫آهنگ روحت رو نت به نت خوند... 367 00:34:49,208 --> 00:34:51,375 ‫خودشو دقیقا به چیزی ‫تبدیل کرد که نیاز داشتی 368 00:34:51,458 --> 00:34:53,458 ‫پادشاه گمشده که می‌تونست ‫تو رو به پیروزی برسونه 369 00:34:53,541 --> 00:34:56,250 ‫هر چی می‌خواست بهش دادی ‫و بعد ازش تشکر هم کردی 370 00:34:56,333 --> 00:34:58,250 ‫و حالا همین کار رو با گیل ‌گالاد کرد 371 00:34:58,333 --> 00:34:59,791 ‫و با هر الفی در لیندون 372 00:35:00,958 --> 00:35:04,291 ‫و برای همین بهت نیاز داریم. ‫کمکمون کن در این هزارتو راه رو پیدا کنیم 373 00:35:04,375 --> 00:35:06,041 ‫نمیشه ازش بیرون اومد 374 00:35:06,125 --> 00:35:08,041 ‫هزارتو مال سائورون ـه 375 00:35:09,416 --> 00:35:11,958 ‫تا وقتی که توش باشی، از بین رفتی 376 00:35:13,333 --> 00:35:16,625 ‫- شاید هم دلش بخواد بری ارگیون... ‫- لطفا، الروند 377 00:35:18,833 --> 00:35:20,791 ‫نمی‌تونم بذارم دوباره فرار کنه 378 00:35:22,500 --> 00:35:23,875 ‫نمی‌تونم 379 00:35:46,041 --> 00:35:48,500 ‫هیچوقت نرفته، گالادریل 380 00:35:50,416 --> 00:35:52,750 ‫با انتخاب استفاده از اون حلقه‌ها... 381 00:35:53,750 --> 00:35:56,583 ‫همگی تصمیم گرفتین همدستش باشین 382 00:35:58,291 --> 00:36:00,083 ‫حاضر نیستم در این ماجرا نقشی داشته باشم 383 00:36:01,708 --> 00:36:03,208 ‫یه بار بهم قول دادی... 384 00:36:04,875 --> 00:36:08,458 ‫که اگه زمزمه یا شایعه‌ای چیزی ‫که ازش می‌ترسم حقیقت داشته باشه... 385 00:36:09,666 --> 00:36:11,833 ‫آروم نمی‌گیری تا ته و توشو دربیاری 386 00:36:14,583 --> 00:36:16,833 ‫اگه دوستی ما برات معنایی داشت... 387 00:36:19,708 --> 00:36:20,708 ‫لطفا برو 388 00:36:49,166 --> 00:36:50,875 ‫دوست نداری توی زیبایی زندگی کنی؟ 389 00:36:51,958 --> 00:36:54,791 ‫استاد کیردان، نمی‌تونم ‫به اون حلقه‌ها اعتماد کنم 390 00:36:54,875 --> 00:36:57,583 ‫زیبایی چیه وقتی بخشی ازش شرور باشه؟ 391 00:36:58,125 --> 00:36:59,541 ‫باعث نمیشه کمتر زیبا باشه 392 00:37:01,416 --> 00:37:02,583 ‫برای من اینطور نیست 393 00:37:02,666 --> 00:37:05,416 ‫حاضر بودی اشعار رومیل رو ‫بندازی توی آتیش... 394 00:37:05,500 --> 00:37:07,166 ‫فقط چون شاعر مست بوده؟ 395 00:37:13,250 --> 00:37:14,625 ‫رومیل مست بوده؟ 396 00:37:16,916 --> 00:37:19,541 ‫از دایرون نپرس 397 00:37:20,500 --> 00:37:21,791 ‫تحملش سخت بود 398 00:37:23,041 --> 00:37:24,791 ‫ولی صدا... 399 00:37:24,875 --> 00:37:29,750 ‫صدایی داشت که می‌تونست ‫خود آفتاب رو به گریه بندازه 400 00:37:32,875 --> 00:37:34,375 ‫کار رو داوری کن... 401 00:37:36,375 --> 00:37:38,875 ‫و قضاوت کسانی که این کار رو ‫به سختی به انجام رسوندن رو... 402 00:37:38,958 --> 00:37:41,833 ‫به قاضی بسپار که همه چیزو می‌بینه 403 00:37:41,916 --> 00:37:43,791 ‫حس می‌کنم غیرممکنه 404 00:37:45,958 --> 00:37:47,458 ‫بهش میگن فروتنی 405 00:37:47,541 --> 00:37:49,791 ‫و برای بیشتری‌ها سخته 406 00:37:49,875 --> 00:37:52,250 ‫ولی درست‌ترین حالت بینش و بصیرته 407 00:38:03,458 --> 00:38:07,125 ‫ای کاش می‌تونستم مثل ‫تو آروم باشم 408 00:38:09,541 --> 00:38:10,791 ‫می‌تونی 409 00:38:17,625 --> 00:38:20,958 ‫هنوز به طور کامل این حلقه‌ها ‫رو درک نمی‌کنیم 410 00:38:21,041 --> 00:38:24,875 ‫ولی به قدرتی نگاه کن که نسبت ‫به هر شکل حیات ابراز می‌کنن 411 00:38:31,250 --> 00:38:35,833 ‫در دستان سائورون ممکنه ‫به شرارتی فراتر از تصور منجر بشن... 412 00:38:35,916 --> 00:38:38,750 ‫ذهن‌ها و اراده‌های همه رو ‫به سلطه خودش بگیره 413 00:38:39,291 --> 00:38:43,166 ‫برای همین باید در دستان الف‌ها بمونن 414 00:38:45,666 --> 00:38:49,458 ‫عاقلی که از این قدرت می‌ترسی، الروند 415 00:38:51,875 --> 00:38:56,875 ‫ولی نذار اون ترس تو رو کور کنه و ‫نتونی خوبی این حلقه‌ها رو ببینی 416 00:38:59,666 --> 00:39:02,000 ‫چون این دشمن تو نیست که ‫این حلقه‌ها رو به دست کرده... 417 00:39:04,125 --> 00:39:08,083 ‫بلکه مورد اعتمادترین دوستانت این ‫حلقه‌ها رو دارن 418 00:39:08,708 --> 00:39:12,708 ‫اگه باور داری اونا گمراه شدن، رهاشون نکن... 419 00:39:12,791 --> 00:39:17,875 ‫بلکه چشم‌هاتو باز کن و ‫راهنماشون باش... 420 00:39:18,541 --> 00:39:22,208 ‫قبل از اینکه تاریکی در سرتاسر ‫سرزمین میانه سایه بندازه... 421 00:39:22,291 --> 00:39:24,625 ‫و همه‌ی ما رو کور کنه 422 00:39:57,500 --> 00:39:58,916 ‫باید استراحت کنی 423 00:40:00,541 --> 00:40:03,291 ‫اصلا نمیشه، من... 424 00:40:09,958 --> 00:40:11,166 ‫بیدار شو! 425 00:40:14,833 --> 00:40:17,416 ‫چی کار می‌کنی؟ برگرد اینجا! 426 00:40:17,500 --> 00:40:19,500 ‫دیدمش. می‌دونم که دیدمش. زود باش 427 00:40:19,583 --> 00:40:21,291 ‫پاپی، دیگه نفس نمی‌کشه! 428 00:40:23,666 --> 00:40:25,833 ‫اونجا! آره! نوری، می‌تونم ببینمش! 429 00:40:26,541 --> 00:40:27,958 ‫چی رو دیدی؟ 430 00:40:28,041 --> 00:40:29,583 ‫آب 431 00:40:31,458 --> 00:40:35,375 ‫چطور میشه یه نفر ‫که این همه وقت غذا نخورده... 432 00:40:35,458 --> 00:40:37,750 ‫بازم اینقدر سنگین باشه؟ 433 00:40:41,000 --> 00:40:42,458 ‫زود باش! 434 00:40:45,041 --> 00:40:46,416 ‫لطفا، لطفا، لطفا 435 00:40:47,166 --> 00:40:48,291 ‫عجله کن، پاپی! 436 00:41:04,625 --> 00:41:05,708 ‫زود باش! 437 00:41:15,541 --> 00:41:16,583 ‫گرفتمش 438 00:41:26,291 --> 00:41:27,541 ‫زود باش 439 00:41:31,166 --> 00:41:32,333 ‫زود باش 440 00:41:33,916 --> 00:41:35,416 ‫حالت خوب میشه 441 00:41:39,750 --> 00:41:42,083 ‫وای پناه بر بزها، زنده‌ای 442 00:41:42,166 --> 00:41:44,916 ‫یه لحظه فکر کردم از دستت دادیم 443 00:41:51,000 --> 00:41:53,583 ‫قرار نیست هیچکدوم ‫همدیگه رو از دست بدیم 444 00:41:57,875 --> 00:42:00,208 ‫می‌زدم زیر گریه اگه چشم‌هام اینقدر خشک نبود 445 00:42:08,958 --> 00:42:09,875 ‫اوه... 446 00:42:29,833 --> 00:42:30,875 ‫چیه؟ 447 00:42:32,625 --> 00:42:34,000 ‫فکر نمی‌کنی که... 448 00:42:34,083 --> 00:42:39,041 ‫بی‌شباهت به عصایی ‫که توی خوابم دیدم نیست 449 00:42:39,125 --> 00:42:41,166 ‫نوری... 450 00:43:05,291 --> 00:43:07,708 ‫داشتیم یه ذره آب می‌خوردیم 451 00:43:10,583 --> 00:43:11,851 ‫پانگول نیگانویل! 452 00:43:23,583 --> 00:43:24,916 ‫چی کار می‌کنی؟ 453 00:43:25,000 --> 00:43:26,000 ‫نوری، بیا پایین! 454 00:44:18,541 --> 00:44:20,500 ‫بس کن! بس کن! تمومش کن! 455 00:44:26,458 --> 00:44:28,291 ‫چرا تمومش نمی‌کنه؟ 456 00:44:28,916 --> 00:44:30,291 ‫نمی‌تونه! 457 00:44:39,250 --> 00:44:40,416 ‫کمکمون کن! 458 00:44:42,083 --> 00:44:43,500 ‫نوری! 459 00:44:45,958 --> 00:44:47,708 ‫دارم میام! 460 00:44:53,125 --> 00:44:57,458 ‫محکم بگیر! طاقت بیار! 461 00:45:05,000 --> 00:45:06,208 ‫نوری! 462 00:45:07,166 --> 00:45:08,750 ‫نوری! 463 00:45:20,666 --> 00:45:22,083 ‫از بین رفت 464 00:45:24,833 --> 00:45:26,083 ‫واقعا؟ 465 00:45:39,875 --> 00:45:41,750 ‫اسمشو ایثیلدین گذاشتم 466 00:45:41,833 --> 00:45:44,375 ‫از آخرین ذره نقره میتریل‌مون ساخته شده 467 00:45:44,458 --> 00:45:48,208 ‫زیر نور مهتاب نباشه اصلا دیده نمیشه 468 00:45:49,125 --> 00:45:50,125 ‫درسته 469 00:45:51,916 --> 00:45:53,125 ‫کاملا نامرئی میشه 470 00:45:59,750 --> 00:46:02,375 ‫مهمون ما، هنوزم... 471 00:46:03,791 --> 00:46:05,958 ‫شب سرده، سرورم 472 00:46:06,833 --> 00:46:09,000 ‫براش یه روانداز ببرم؟ 473 00:47:07,791 --> 00:47:10,875 ‫حضورت در اینجا هر دلیلی که داره... 474 00:47:12,875 --> 00:47:16,250 ‫اگه با پای خودت نری، ‫مجبور میشی به زور بری 475 00:47:18,208 --> 00:47:19,833 ‫دیگه نمی‌تونم ازت استقبال کنم 476 00:47:23,333 --> 00:47:24,750 ‫گفتش این حرفو زدی 477 00:47:29,375 --> 00:47:32,583 ‫گالادریل؟ باهاش حرف زدی؟ 478 00:47:34,083 --> 00:47:35,125 ‫خب، تو نزدی؟ 479 00:47:35,666 --> 00:47:36,666 ‫نزدم 480 00:47:37,750 --> 00:47:39,500 ‫از وقتی رفت به طرف لیندون ‫باهاش حرف نزدم 481 00:47:40,416 --> 00:47:42,500 ‫پس از اتفاقی که افتاد هیچی نمی‌دونی؟ 482 00:47:43,875 --> 00:47:45,166 ‫از حلقه‌ها هیچی نمی‌دونی؟ 483 00:47:48,375 --> 00:47:49,750 ‫مگه حلقه‌ها چی شدن؟ 484 00:47:51,833 --> 00:47:52,833 ‫جواب دادن؟ 485 00:47:55,208 --> 00:47:56,750 ‫بهتره از خودش بپرسی 486 00:47:57,250 --> 00:47:58,416 ‫اینجا نیست 487 00:47:59,541 --> 00:48:00,416 ‫تو هستی 488 00:48:00,500 --> 00:48:02,041 ‫پادشاه والا چی؟ 489 00:48:02,125 --> 00:48:04,916 ‫قطعا یادش نرفته خبر بفرسته که... 490 00:48:06,958 --> 00:48:08,250 ‫که اینطور 491 00:48:10,166 --> 00:48:13,375 ‫قدیمی‌ترین ضرب‌المثل همینه، نه؟ 492 00:48:16,375 --> 00:48:19,666 ‫آفرینندگان اصلی اینقدر ‫رنج می‌کشن تا دستهاشون خونی بشه... 493 00:48:20,833 --> 00:48:24,750 ‫و بعد اونا میان هر چی بیشتر ‫به نفع‌شون باشه رو برمی‌دارن... 494 00:48:25,708 --> 00:48:27,458 ‫و ما رو به کلی فراموش می‌کنن 495 00:48:30,666 --> 00:48:32,416 ‫صبرت رو تحسین می‌کنم 496 00:48:34,541 --> 00:48:36,083 ‫کجا میری؟ 497 00:48:36,166 --> 00:48:38,500 ‫دلیلی نداره جایی بمونم که ‫منو نمی‌خوان 498 00:48:40,791 --> 00:48:41,791 ‫صبر کن 499 00:48:55,458 --> 00:48:57,583 ‫هالبرند. لطفا بهم بگو 500 00:48:58,916 --> 00:49:02,833 ‫حلقه‌ها موثر بودن؟ 501 00:49:11,708 --> 00:49:13,291 ‫خیلی عالی جواب دادن 502 00:49:17,041 --> 00:49:18,625 ‫پس، الف‌ها... 503 00:49:18,708 --> 00:49:19,708 ‫بله 504 00:49:24,708 --> 00:49:26,916 ‫و لیندون؟ 505 00:49:27,000 --> 00:49:28,000 ‫آره 506 00:49:35,041 --> 00:49:36,958 ‫- گریه می‌کنی؟ ‫- نه 507 00:49:42,583 --> 00:49:44,208 ‫خیالم راحت شد 508 00:49:46,125 --> 00:49:49,083 ‫اصلا فکرشم نمی‌کنی... 509 00:49:51,791 --> 00:49:53,291 ‫چه حسی داره 510 00:49:53,375 --> 00:49:55,708 ‫بعد از این همه مدت، ‫بعد از این همه قرن... 511 00:49:55,791 --> 00:49:58,375 ‫بالاخره یه چیزی درست کردم 512 00:50:01,166 --> 00:50:02,875 ‫میرم یه بطری از دوران اول باز کنم 513 00:50:05,166 --> 00:50:08,291 ‫نگهش داشتم 514 00:50:13,875 --> 00:50:15,125 ‫کلبریمبور... 515 00:50:21,625 --> 00:50:22,958 ‫دوست منی؟ 516 00:50:24,916 --> 00:50:26,250 ‫بله، البته 517 00:50:27,791 --> 00:50:28,833 ‫چرا؟ 518 00:50:28,916 --> 00:50:30,791 ‫چون جایی برای ناگفته‌ها... 519 00:50:30,875 --> 00:50:33,791 ‫بین اونایی که مثل من و تو ‫از نزدیک با هم کار کردن وجود نداره 520 00:50:34,791 --> 00:50:35,791 ‫اوه... 521 00:50:37,208 --> 00:50:40,958 ‫و با اینحال خیلی چیزها رو نمی‌دونی 522 00:50:42,500 --> 00:50:43,666 ‫خیلی چیزها می‌خوام بهت بگم 523 00:50:45,458 --> 00:50:46,458 ‫فقط اینکه... 524 00:50:49,291 --> 00:50:50,750 ‫ترسیدی 525 00:50:52,458 --> 00:50:55,333 ‫می‌بینی؟ هرگز نتونستم ‫چیزی رو ازت قایم کنم 526 00:50:56,958 --> 00:50:58,125 ‫خب... 527 00:51:02,750 --> 00:51:04,083 ‫راحت باش 528 00:51:07,333 --> 00:51:10,583 ‫هر چیزی که باید بهم بگی ‫با قلبی باز پذیراش هستم 529 00:51:13,166 --> 00:51:15,375 ‫نیومدم اینجا تا به خاطر ‫حلقه‌های الفی بنوشم 530 00:51:17,291 --> 00:51:21,041 ‫بلکه ازت بخوام برای انسان‌ها حلقه بسازی 531 00:51:22,500 --> 00:51:23,833 ‫برای انسان‌ها حلقه بسازم؟ 532 00:51:24,791 --> 00:51:26,833 ‫الف‌ها رو نجات دادی 533 00:51:28,166 --> 00:51:29,291 ‫الف‌ها با انسان‌ها فرق دارن 534 00:51:30,916 --> 00:51:31,916 ‫انسان‌ها آزمندن 535 00:51:34,208 --> 00:51:36,958 ‫خطر فاسد شدن اونا بسیار بیشتره 536 00:51:37,625 --> 00:51:39,291 ‫حتی اگه می‌خواستم حلقه‌های ‫بیشتری بسازم... 537 00:51:39,375 --> 00:51:41,208 ‫کوتوله‌ها هرگز میتریل ‫لازم رو بهم نمی‌دادن 538 00:51:41,291 --> 00:51:43,916 ‫فکر کنم متوجه میشی کوتوله‌ها ‫با مشکلات خودشون روبه‌رو شدن 539 00:51:44,000 --> 00:51:46,125 ‫چه مشکلی؟ منظورت از ‫این حرفها چیه، هالبرند؟ 540 00:51:48,625 --> 00:51:50,625 ‫اسم من هالبرند نیست 541 00:51:52,375 --> 00:51:53,291 ‫چی؟ 542 00:51:53,375 --> 00:51:56,000 ‫وقتی گالادریل حقیقت رو فهمید، انداختم بیرون 543 00:51:57,250 --> 00:51:59,416 ‫و جرات ندارم بذارم همین ‫اتفاق در مورد تو بیافته 544 00:52:03,250 --> 00:52:06,166 ‫پس فکر کنم تو پادشاه نیستی 545 00:52:06,958 --> 00:52:09,500 ‫نه. پادشاه نیستم 546 00:52:10,708 --> 00:52:12,500 ‫یه جنوبی هم نیستم 547 00:52:13,166 --> 00:52:16,041 ‫حتی یه آدم فانی هم نیستم 548 00:52:20,000 --> 00:52:21,000 ‫چی هستی؟ 549 00:52:22,458 --> 00:52:28,083 ‫نیروهایی در این دنیا هستن ‫که فراتر از شرارتن، کلبریمبور 550 00:52:28,708 --> 00:52:32,375 ‫و گاهی کمک می‌فرستن... 551 00:52:33,500 --> 00:52:34,791 ‫به شکل یه پیام‌رسون 552 00:52:34,875 --> 00:52:40,541 ‫یه جور پیک که برای راهنمایی کردن ‫خردمندان فرستاده شده 553 00:52:42,041 --> 00:52:43,041 ‫اه... 554 00:52:44,500 --> 00:52:46,708 ‫چه جور راهنمایی؟ 555 00:52:48,083 --> 00:52:50,333 ‫قیام موردور تازه شروع شده 556 00:52:50,416 --> 00:52:53,750 ‫در همین لحظه، تمام سرزمین میانه ‫در آستانه فرو رفتن در یه فاجعه بزرگه 557 00:52:54,458 --> 00:52:56,791 ‫به زودی، هر قلمرویی سقوط می‌کنه 558 00:52:58,208 --> 00:53:02,500 ‫نه فقط الف‌ها، بلکه کوتوله‌ها و انسان‌ها 559 00:53:04,541 --> 00:53:06,291 ‫تاریکی قوی‌تر میشه 560 00:53:07,333 --> 00:53:10,583 ‫و حلقه‌های قدرت آخرین امید ما ‫برای باز گردندون نور هستن 561 00:53:13,791 --> 00:53:15,250 ‫تو و من کلی کار داریم 562 00:53:21,625 --> 00:53:24,375 ‫ازم انتظار نداری باور کنم... 563 00:53:24,458 --> 00:53:28,000 ‫یه پیام‌رسون از والار هستی که... 564 00:53:38,708 --> 00:53:39,916 ‫هالبرند؟ 565 00:53:42,250 --> 00:53:43,250 ‫هالبرند! 566 00:54:01,750 --> 00:54:02,916 ‫هالبرند! 567 00:54:31,208 --> 00:54:34,583 ‫از میون گرد و غبار صحراهای ‫دور دست رد شدم... 568 00:54:37,250 --> 00:54:43,041 ‫تا دنبال هنرمندی بگردم که هنر ‫نجات دادن سرزمین میانه رو داشته باشه 569 00:54:45,541 --> 00:54:47,958 ‫یه توفان در راهه، کلبریمبور 570 00:54:50,250 --> 00:54:53,375 ‫می‌تونم برات دانشی رو به ارمغان بیارم ‫که در اختیار هیچکس نیست 571 00:54:53,958 --> 00:54:57,166 ‫می‌تونم بزرگترین توانایی‌ها رو بهت بدم 572 00:54:57,958 --> 00:55:00,125 ‫و وقتی کارمون تکمیل شد... 573 00:55:00,208 --> 00:55:05,458 ‫دیگه هیچوقت دنیا به تو ‫به چشم یه نواده ساده فیانور نگاه نمی‌کنه... 574 00:55:06,041 --> 00:55:08,333 ‫بلکه تا ابد تو رو... 575 00:55:14,291 --> 00:55:16,708 ‫ارباب حلقه‌ها می‌دونه 576 00:55:41,958 --> 00:55:43,666 ‫نیازی نیست بهم تعظیم کنی 577 00:55:44,416 --> 00:55:46,500 ‫ولی شکل طبیعی تو رو مشاهده کردم 578 00:55:49,833 --> 00:55:51,000 ‫برخیز 579 00:55:53,708 --> 00:55:55,416 ‫الان کارمون شروع میشه 580 00:55:56,666 --> 00:55:58,500 ‫چی صدات کنم؟ 581 00:55:58,583 --> 00:55:59,743 ‫من همکارتم 582 00:56:02,125 --> 00:56:04,958 ‫نه بیشتر و نه کمتر 583 00:56:07,000 --> 00:56:08,875 ‫یه سهیم‌شونده استعدادها 584 00:56:11,375 --> 00:56:12,916 ‫آنناتار 585 00:56:14,708 --> 00:56:16,166 ‫آنناتار 586 00:56:19,958 --> 00:56:21,666 ‫ارباب استعدادها 587 00:56:38,500 --> 00:56:39,583 ‫منو احضار کردین 588 00:56:40,416 --> 00:56:42,125 ‫دستورات جدیدی داری، فرمانده 589 00:56:42,916 --> 00:56:47,541 ‫اول صبح با پنج تا از ‫شجاع‌ترین الف‌هامون به سمت ارگیون میری 590 00:56:48,708 --> 00:56:49,708 ‫من... 591 00:56:51,708 --> 00:56:54,541 ‫ممنونم که تجدیدنظر کردین 592 00:56:54,625 --> 00:56:56,708 ‫نباید از من تشکر کنی 593 00:56:59,833 --> 00:57:00,916 ‫الروند 594 00:57:05,250 --> 00:57:08,458 ‫واقعا ازت ممنونم که تصمیم گرفتی باهام بیای 595 00:57:11,208 --> 00:57:13,708 ‫متاسفانه اشتباه متوجه شدی، گالادریل 596 00:57:14,875 --> 00:57:17,791 ‫وظیفه الروند پیوستن به تو نیست 597 00:57:18,541 --> 00:57:20,208 ‫بلکه رهبری کردن توئه 598 00:57:58,458 --> 00:58:00,958 ‫چی شده؟ از طرف الروند ـه؟ 599 00:58:01,916 --> 00:58:04,708 ‫یه جور دعوتنامه‌س... 600 00:58:06,250 --> 00:58:08,916 ‫از طرف ارباب کلبریمبور 601 00:58:09,000 --> 00:58:12,041 ‫می‌خواد کوتوله‌ها به ارگیون برن 602 00:58:16,042 --> 00:58:21,042 ‫« مترجم: داوود آجرلو» ‫Highbury 603 00:58:21,043 --> 00:58:26,043 ‫دانلود فیلم‌وسریال بدون سانسور، با زیرنویس چسبیده و پخش آنلاین ‫.:: FilmKio.Com ::.