1
00:00:01,000 --> 00:00:04,000
ترجمه و زیرنویس از
ایمان صاحبی و محمدحسین شکوهی
Arda.ir
2
00:00:04,024 --> 00:00:06,524
Sermovie
دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال
3
00:00:06,666 --> 00:00:09,291
[آنچه گذشت]
سپاهیان رو فرا بخون. وقتش رسیده.
4
00:00:09,666 --> 00:00:11,458
دشمن ما وعدهی حمله داده.
5
00:00:11,541 --> 00:00:14,541
چه کسانی میایستن و میجنگن؟
6
00:00:14,625 --> 00:00:15,833
شما میمیرید.
7
00:00:15,916 --> 00:00:18,250
مدتها منتظر این روز بودم
8
00:00:18,333 --> 00:00:21,375
وفاداریم رو به سائورون اعلام میکنم.
9
00:00:22,375 --> 00:00:23,583
نصفمون رفتن.
10
00:00:23,666 --> 00:00:25,041
اما نصف موندن.
11
00:00:25,333 --> 00:00:27,059
چرا من برای قشون اعزامی انتخاب نشدم؟
12
00:00:27,083 --> 00:00:28,666
فکر میکردم داری به غرب میری.
13
00:00:28,750 --> 00:00:30,916
نه تا زمانی که کاری در خور
نومهنور انجام داده باشم
14
00:00:31,000 --> 00:00:33,916
من نومهنور رو متقاعد کردم که پنج تا کشتی
15
00:00:34,000 --> 00:00:36,666
و 500 نفر رو برای کمک به مردمت بفرستن
16
00:00:36,791 --> 00:00:38,500
و روی سرت تاج بذارن.
17
00:00:38,583 --> 00:00:41,583
ازم میخوای به تنها جایی برگردم
که عهد کرده بودم بهش برنگردم
18
00:00:41,666 --> 00:00:43,666
برای چی به جنگیدن ادامه میدی؟
19
00:00:43,750 --> 00:00:45,375
چون نمیتونم توقف کنم.
20
00:00:45,958 --> 00:00:49,250
همراهم بیا، و با هم عزت
خاندانهامون رو پس میگیریم
21
00:00:50,916 --> 00:00:52,250
به سمت شمال شرق میریم.
22
00:00:53,000 --> 00:00:55,041
برای سرزمین میانه.
23
00:00:57,208 --> 00:00:59,791
این شمشیر نیست. یه قدرته.
24
00:00:59,875 --> 00:01:01,250
چیزی درباره سائورون شنیدی؟
25
00:01:02,666 --> 00:01:03,958
قبلا این رو دیدم.
26
00:01:04,250 --> 00:01:05,500
این یه کلیده.
27
00:01:06,083 --> 00:01:09,583
فرمانده دشمن از دادن یه خونه
توی این زمینها به اورکها میگفت
28
00:01:09,708 --> 00:01:11,833
نقشهاش هر چی باشه، این قطعیه
29
00:01:12,333 --> 00:01:15,333
دشمن ما میدونه که پسرت چیزی
که برای اجرای نقشهاش لازمه رو داره.
30
00:01:16,250 --> 00:01:17,375
چقدر زمان داریم؟
31
00:01:18,458 --> 00:01:19,458
شاید چند ساعت.
32
00:02:36,820 --> 00:02:43,820
ارباب حلقهها: حلقههای قدرت
قسمت ششم: اودون
33
00:03:25,333 --> 00:03:27,583
حیاتی تازه
[به زبان الفی]
34
00:03:29,708 --> 00:03:32,000
به سرپیچی از مرگ.
[به زبان الفی]
35
00:03:50,791 --> 00:03:52,083
فرزندان من،
36
00:03:53,916 --> 00:03:56,625
ما مدتها تاب آوردیم.
37
00:03:59,916 --> 00:04:04,291
غل و زنجیرمون رو دور انداختم.
38
00:04:07,166 --> 00:04:09,958
از کوهستان و دشت
39
00:04:11,000 --> 00:04:12,666
سرزمینهای یخزده و بایر گذشتیم
40
00:04:13,291 --> 00:04:15,250
تا پاهامون خاک رو خونآلود کرد.
41
00:04:18,000 --> 00:04:22,666
از ارد میترین تا افل آرنن
[ارد میترین یا کوهستان خاکستری در سمت غربی خود به کوه گونداباد وصل میشود.
افل آرنن به معنای حصار آرنن باید در نزدیکی سرزمینهای جنوبی قرار داشته باشد. ]
42
00:04:24,875 --> 00:04:26,291
ما دوام آوردیم.
43
00:04:30,625 --> 00:04:35,416
ولی امشب، یک آزمون دیگه منتظرمونه.
44
00:04:37,166 --> 00:04:41,583
دشمن ما شاید ضعیف باشه،
و تعداد نفراتشون کم...
45
00:04:43,750 --> 00:04:48,500
با این حال قبل از پایان شب،
بعضی از ما به زمین میافتن.
46
00:04:49,708 --> 00:04:52,833
منتها برای اولین بار، به زمین میافتین...
47
00:04:53,708 --> 00:04:58,083
نه به عنوان بردههایی بینام
در سرزمینهای دوردست
48
00:04:58,166 --> 00:04:59,583
بلکه در جایگاه برادران همدیگه.
49
00:05:01,416 --> 00:05:04,458
در جایگاه برادران و خوهرانی در خانهی خودمون!
50
00:05:08,208 --> 00:05:09,583
نامپات.
51
00:05:10,125 --> 00:05:11,958
نامپات! نامپات!
52
00:05:12,041 --> 00:05:13,441
امشب همون شبه
53
00:05:13,500 --> 00:05:17,041
- ما دست آهنی ئوروک رو دراز میکنیم...
- نامپات! نامپات!
[ئوروک کلمهای در زبان سیاه به معنی «اورک» است و به
برخی اورکهای با جثه بزرگتر اطلاق میشد.
زبان سیاه توسط سائورون و در سالهای سیاه دوران دوم
اختراع شده بود و ارتباطی به دوران اول و پیش از آن ندارد!]
54
00:05:17,125 --> 00:05:19,750
و مشتمون رو دور این زمینها میبندیم.
55
00:05:19,833 --> 00:05:21,500
نامپات!
56
00:05:23,791 --> 00:05:25,000
نامپات!
57
00:05:28,083 --> 00:05:29,208
نامپات!
58
00:05:31,875 --> 00:05:33,166
نامپات!
59
00:06:09,416 --> 00:06:10,791
اینجا رو بگردین.
[به زبان سیاه]
60
00:06:11,166 --> 00:06:17,166
همتون! پخش شین، پیداشون کنین!
[به زبان سیاه]
61
00:07:01,000 --> 00:07:04,208
قصد بیادبی ندارم ارباب-پدر
ولی اون کجاست؟
62
00:07:05,291 --> 00:07:06,958
چه اتفاقی برای سائورون افتاد؟
63
00:07:10,041 --> 00:07:13,875
نه دندونش پیدا میشه نه دمش.
احتمالا زرنگ بازی درآورده و فرار کرده.
64
00:07:15,250 --> 00:07:18,250
نه. الف همینجاست.
65
00:07:19,458 --> 00:07:20,833
بوش رو حس میکنم.
[به زبان سیاه]
66
00:07:20,916 --> 00:07:22,000
بله، پدر.
67
00:07:22,625 --> 00:07:23,750
این بالا!
68
00:07:29,541 --> 00:07:31,208
بیارش پایین!
69
00:07:47,208 --> 00:07:48,500
خارج شید، حالا!
70
00:08:03,208 --> 00:08:04,375
اون در رو باز کن!
71
00:08:11,958 --> 00:08:13,208
خارج شید!
72
00:08:16,125 --> 00:08:18,541
ارباب-پدر! باید برید!
73
00:08:18,625 --> 00:08:20,416
باید حرکت کنید!
74
00:08:37,666 --> 00:08:39,916
چند نفرشون ممکنه زنده بمونن؟
75
00:08:40,000 --> 00:08:41,458
چقدر وقت داریم؟
76
00:08:43,291 --> 00:08:44,500
نه به قدر کافی.
77
00:08:45,208 --> 00:08:48,041
زود باشین، باید روستا رو آماده کنیم.
78
00:09:33,750 --> 00:09:36,750
آروم باش، برک
آروم پسر.
79
00:09:50,125 --> 00:09:51,125
بکشش بالا!
80
00:10:04,416 --> 00:10:06,833
فکر میکردم همهی سربازها
باید توی تختشون باشن.
81
00:10:06,916 --> 00:10:08,875
من رو ببخشید، فرمانده
من...من فقط...
82
00:10:08,958 --> 00:10:11,291
امیدوار بودی اولین نگاه رو به خشکی بندازی؟
83
00:10:12,208 --> 00:10:13,375
راحت باش.
84
00:10:14,625 --> 00:10:17,458
تا چند لحظهی دیگه برای
چشمات قابل دیدن میشه.
85
00:10:18,875 --> 00:10:20,708
الان واسهی شما قابل دیدنه؟
86
00:10:22,083 --> 00:10:23,750
حدود یک ساعته که آره.
87
00:10:25,166 --> 00:10:26,833
چشمهای الفها تیزن.
88
00:10:26,916 --> 00:10:30,166
با این حال، چشمهای من
تا حالا تو رو ندیده بودن
89
00:10:31,125 --> 00:10:33,208
که شمشیر بزنی یا بادبان بکشی.
90
00:10:34,500 --> 00:10:35,750
مقامت چیه؟
91
00:10:38,000 --> 00:10:39,416
جاروکش اسطبل.
92
00:10:41,916 --> 00:10:44,916
از کاری که دل رو فروتن میکنه، منزجر نباش.
93
00:10:45,000 --> 00:10:48,791
فروتنی قلمروهایی رو نجات داده که افراد مغرور
فقط به سمت نابودی هدایتشون کرده بودن.
94
00:10:49,333 --> 00:10:52,916
من به این ماموریت ملحق
نشدم که فروتن باشم، فرمانده.
95
00:10:53,000 --> 00:10:54,750
پس برای چی ملحق شدی، سرباز؟
96
00:10:55,625 --> 00:10:57,458
فقط سعی داشتم تا جایی که میتونم
97
00:10:58,625 --> 00:11:00,625
از اون مکان دور بشم.
98
00:11:00,708 --> 00:11:01,875
نومهنور؟
99
00:11:02,875 --> 00:11:04,458
اونجا نومهنور نیست.
100
00:11:05,250 --> 00:11:07,083
حداقل نومهنور واقعی نیست.
101
00:11:07,791 --> 00:11:09,208
البته اگه چنین چیزی اصلا وجود داشته.
102
00:11:09,291 --> 00:11:10,875
وجود داشته.
103
00:11:12,125 --> 00:11:14,083
هنوزم وجود داره...
104
00:11:14,166 --> 00:11:16,791
حتی اگه فقط در دل کهترین جاروکش اسطبل باشه
105
00:11:18,125 --> 00:11:19,208
اسمم ایسیلدوره.
106
00:11:20,208 --> 00:11:21,708
باید میفهمیدم.
107
00:11:24,041 --> 00:11:26,041
قیافهات شبیه پدرته.
108
00:11:27,916 --> 00:11:30,541
همیشه بهم میگفتن بیشتر شبیه مادرمم.
109
00:11:49,541 --> 00:11:50,708
سرباز.
110
00:11:53,750 --> 00:11:55,000
ناخدا.
111
00:12:03,583 --> 00:12:05,000
مادرش...
112
00:12:08,375 --> 00:12:09,791
چه اتفاقی براش افتاده؟
113
00:12:14,750 --> 00:12:16,166
عجیبه.
114
00:12:18,166 --> 00:12:22,250
اکثر عمرم به شرق نگاه کردم تا
طلوع خورشید بر فراز دریا رو ببینم.
115
00:12:23,250 --> 00:12:25,958
و غرب رو نگاه کردم تا
غروبش بر خشکی رو ببینم.
116
00:12:26,458 --> 00:12:28,541
ما به سمت طلوع بادبان
میکشیم اما برای من،
117
00:12:30,291 --> 00:12:32,291
حسی شبیه شروع شب داره.
118
00:12:39,958 --> 00:12:41,166
همسرم غرق شد.
119
00:12:54,125 --> 00:12:56,291
خشکی دیده شد، سرورم.
120
00:12:56,375 --> 00:12:58,175
چقدر مونده تا لنگر بندازیم؟
121
00:12:59,000 --> 00:13:01,416
یک روز کامل باید به سمت
کوهستان بادبان بکشیم.
122
00:13:02,083 --> 00:13:05,958
و از اونجا، یک روز سواری
داریم به سمت شرق دره.
123
00:13:06,041 --> 00:13:08,041
به بقیهی کشتیها علامت بده.
124
00:13:08,125 --> 00:13:10,375
بگو تا جایی که میتونن شتاب کنن.
125
00:13:25,990 --> 00:13:29,990
[زیر ذرهبین بهترتیب از بالا
هوردرن، تیرهاراد و اوستیریت دیده میشه.]
126
00:13:54,166 --> 00:13:56,375
نابود کردنش ورای مهارتهای ماست.
127
00:14:00,708 --> 00:14:02,125
کجا مخفیش میکنی؟
128
00:14:05,916 --> 00:14:07,458
هیچکس نباید بدونه.
129
00:14:13,166 --> 00:14:14,500
نه حتی تو.
130
00:14:23,500 --> 00:14:25,333
دشمن ما دیده شده.
131
00:14:29,666 --> 00:14:31,083
قبلا ازشون جون سالم به در بردیم.
132
00:14:32,833 --> 00:14:34,458
حالا دوباره باید این کار رو بکنیم.
133
00:14:38,833 --> 00:14:40,000
امشب.
134
00:14:41,250 --> 00:14:44,250
موقعیتمون به ما برتری میده.
135
00:14:46,666 --> 00:14:50,500
ولی برای استفاده ازش باید دشمن
رو نزدیک خودمون بکشونیم.
136
00:14:53,416 --> 00:14:55,500
باید صبر کنیم تا آخرین نفر از اورکها
137
00:14:55,583 --> 00:14:58,083
از اون پل بگذره تا حمله کنیم.
138
00:14:59,416 --> 00:15:01,041
این کار اعصابتون رو آزمایش میکنه.
139
00:15:03,750 --> 00:15:04,958
اجازه بدین اتفاق بیفته.
140
00:15:06,375 --> 00:15:09,875
هر کسی که نمیتونه
بجنگه به داخل برده میشه.
141
00:15:09,958 --> 00:15:13,000
این قلعهی ماست
جایی که بهش عقبنشینی میکنیم.
142
00:15:13,916 --> 00:15:16,916
قویدل باشین. همتون.
143
00:15:18,708 --> 00:15:22,625
من ارتشهای کوچکتری رو دیدم که
دشمنان بزرگتری رو شکست دادن.
144
00:15:23,833 --> 00:15:25,416
خیلی زود خورشید غروب میکنه.
145
00:15:25,833 --> 00:15:30,666
وظیفهی خودتون رو انجام بدین، و قسم
میخورم که دوباره طلوعش رو میبینین.
146
00:15:31,875 --> 00:15:34,000
- بهش باور دارین؟
- آره.
147
00:15:35,125 --> 00:15:37,625
- بهش باور دارین؟
- آره.
148
00:15:39,000 --> 00:15:40,416
سر پستهاتون برین.
149
00:15:47,166 --> 00:15:48,250
من چی؟
150
00:15:48,958 --> 00:15:50,041
میخانه.
151
00:15:50,125 --> 00:15:52,458
میخانه برای زخمیها وبچههاست.
من میتونم بجنگم.
152
00:15:52,541 --> 00:15:54,041
میدونم که میتونی.
153
00:15:54,125 --> 00:15:56,583
واسه همین ازت میخوام اونجا باشی
تا از کسایی محافظت کنی که نمیتونن.
154
00:16:04,666 --> 00:16:05,750
بیا.
155
00:16:11,291 --> 00:16:15,500
وقتی کوچولو بودم...
وقتی خواب بد میدیدم رو یادته؟
156
00:16:16,708 --> 00:16:17,875
یادمه.
157
00:16:19,125 --> 00:16:21,125
یادته بهم چی میگفتی؟
158
00:16:22,500 --> 00:16:24,583
وقتی توی تاریکی بغلم میکردی؟
159
00:16:28,250 --> 00:16:29,875
میشه همون رو حالا بهم بگی؟
160
00:16:32,875 --> 00:16:37,958
در پایان، این سایه فقط یک چیز کوچیک و گذراست.
161
00:16:40,541 --> 00:16:42,916
فراتر از دسترسش...
162
00:16:45,041 --> 00:16:47,041
نور و زیبایی برین وجود داره.
163
00:16:47,958 --> 00:16:49,541
نور رو پیدا کن...
164
00:16:51,500 --> 00:16:53,875
و سایه هرگز پیدات نمیکنه.
165
00:17:05,208 --> 00:17:06,500
بدرود، مادر.
166
00:17:27,458 --> 00:17:28,875
آمادهای؟
167
00:17:30,083 --> 00:17:33,500
نه. تو آمادهای؟
168
00:17:49,208 --> 00:17:50,708
دونههای آلفیرین...
[گیاهی که در زبان آدمیان بهنام سیمبلمینه شناخته میشه
و به رشد کردن روی مزار انسانها معروفه.]
169
00:17:54,666 --> 00:17:57,041
بین الفها رسمه.
170
00:17:57,125 --> 00:18:00,541
قبل از شروع جنگ، یکی بکار.
171
00:18:05,833 --> 00:18:09,458
حیاتی تازه، به سرپیچی از مرگ؟
172
00:18:28,250 --> 00:18:31,875
عقیده بر اینه که یکی از والار
173
00:18:34,333 --> 00:18:36,708
مراقب چیزهای روییدنیه...
174
00:18:45,208 --> 00:18:46,791
و کسایی که به این چیزها رسیدگی میکنن.
175
00:18:54,541 --> 00:18:55,791
بقیشون رو...
176
00:18:57,041 --> 00:18:59,416
پس از این که جنگ تموم شد میکاریم.
177
00:19:02,916 --> 00:19:04,333
توی یه باغ جدید.
178
00:19:07,041 --> 00:19:08,375
تو و من.
179
00:19:10,750 --> 00:19:12,166
و تئو.
180
00:19:13,625 --> 00:19:14,875
با همدیگه.
181
00:19:17,625 --> 00:19:18,875
بهم قول بده.
182
00:21:07,541 --> 00:21:09,583
اومدن.
183
00:21:09,666 --> 00:21:10,875
وای بر ما...
184
00:23:13,583 --> 00:23:16,333
احمقها نتونستن به ما بزنن.
185
00:23:46,333 --> 00:23:47,958
یالا!
186
00:23:50,750 --> 00:23:51,950
دارن به سمت میخانه میرن.
187
00:24:10,416 --> 00:24:13,708
- برای سرزمینهای جنوبی بجنگین!
- برای سرزمینهای جنوبی بجنگین!
188
00:27:21,208 --> 00:27:22,708
این زمین مال ماست!
189
00:27:32,250 --> 00:27:35,666
شجاع بودی الف.
خیلی شجاع بودی.
190
00:28:19,375 --> 00:28:20,541
برانوین.
191
00:29:10,500 --> 00:29:13,041
داشتیم با مردم خودمون میجنگیدیم.
192
00:29:16,541 --> 00:29:20,250
فکر کردین همین جوری الکی قبولشون کردیم؟
193
00:29:21,291 --> 00:29:23,125
باید هزینهاش رو میپرداختن...
194
00:29:25,416 --> 00:29:29,458
و حالا همتون هزینهاش رو میدین.
195
00:29:48,166 --> 00:29:49,000
تردویل!
196
00:30:12,750 --> 00:30:13,916
مادر!
197
00:30:16,583 --> 00:30:19,000
همه، به قلعه برین.
198
00:30:21,208 --> 00:30:22,833
برین! برین!
199
00:30:24,000 --> 00:30:25,375
به داخل میخانه!
200
00:30:34,375 --> 00:30:35,375
میخانه!
201
00:30:36,625 --> 00:30:38,125
همتون!
202
00:30:41,750 --> 00:30:42,750
برین!
203
00:30:51,208 --> 00:30:52,541
میز!
204
00:30:52,625 --> 00:30:55,291
بجنبین!
205
00:31:09,916 --> 00:31:11,333
بجنبین!
206
00:31:14,000 --> 00:31:15,960
مادر. مادر.
207
00:31:20,375 --> 00:31:22,041
اول به اون کمک کنین.
208
00:31:31,000 --> 00:31:33,625
نه.
209
00:31:33,708 --> 00:31:35,250
به تو کمک میکنیم.
210
00:31:36,833 --> 00:31:38,083
مادر.
211
00:31:38,166 --> 00:31:39,416
تئو...
212
00:31:41,541 --> 00:31:43,541
باید جلوی خونریزی رو بگیری.
213
00:31:43,625 --> 00:31:44,833
فکر نکنم بتو...
214
00:31:44,916 --> 00:31:48,083
یا انجامش میدی یا من میمیرم. میفهمی؟
215
00:31:50,875 --> 00:31:52,166
تئو.
216
00:32:05,125 --> 00:32:07,375
مادر، آماده باش.
217
00:32:10,125 --> 00:32:11,250
معذرت میخوام.
218
00:32:23,958 --> 00:32:25,583
روی زخم رو فشار بده.
219
00:32:41,958 --> 00:32:42,958
بسوزونین...
220
00:32:43,875 --> 00:32:46,416
سردشه. خیلی خون از دست داده.
221
00:32:46,500 --> 00:32:48,083
نه. نه. نه.
222
00:32:48,166 --> 00:32:49,666
میگه بسوزونین
223
00:32:50,083 --> 00:32:53,041
دونههای آلفیرین.
باید زخم رو با آتش ببندیم.
224
00:32:53,625 --> 00:32:55,708
برام چوب سوزان بیارین. بجنبین!
225
00:33:04,750 --> 00:33:05,958
حالا.
226
00:33:09,250 --> 00:33:11,125
حالا.
227
00:33:16,791 --> 00:33:17,958
حالا این طرف.
228
00:33:23,125 --> 00:33:24,208
بذار.
229
00:33:30,541 --> 00:33:31,541
کافیه.
230
00:33:45,500 --> 00:33:46,500
برانوین؟
231
00:33:47,916 --> 00:33:49,666
- مادر؟
- برانوین؟
232
00:33:49,750 --> 00:33:51,958
بیدار شو، مادر!
233
00:34:25,291 --> 00:34:27,371
نامپات!
234
00:34:27,500 --> 00:34:30,083
نامپات!
235
00:34:30,166 --> 00:34:31,250
نامپات!
236
00:34:32,916 --> 00:34:34,000
نامپات!
237
00:34:35,458 --> 00:34:36,541
نامپات!
238
00:34:37,958 --> 00:34:39,291
نامپات!
239
00:34:40,375 --> 00:34:41,458
نامپات!
240
00:34:42,166 --> 00:34:44,166
- از پشت بزنشون
- نامپات!
241
00:34:45,583 --> 00:34:46,625
نامپات!
242
00:34:48,166 --> 00:34:49,166
نامپات!
243
00:34:50,833 --> 00:34:51,875
نامپات!
244
00:35:53,250 --> 00:35:54,330
بشین!
245
00:36:31,416 --> 00:36:34,083
چیزی که دنبالشم رو
[به زبان الفی]
246
00:36:34,166 --> 00:36:35,833
به من بده.
[به زبان الفی]
247
00:36:37,166 --> 00:36:38,583
بذار برن.
[به زبان الفی]
248
00:36:41,541 --> 00:36:42,875
بعد تصمیم میگیرم.
[به زبان الفی]
249
00:36:55,583 --> 00:37:00,125
چرا جونشون رو فدای
چنین چیز کوچیکی میکنی؟
250
00:37:21,416 --> 00:37:22,833
بعدی اون زنه.
251
00:37:24,291 --> 00:37:25,375
نه!
252
00:37:31,041 --> 00:37:32,208
- صبر کن!
- تئو!
253
00:37:34,333 --> 00:37:35,375
این زیره.
254
00:37:37,583 --> 00:37:39,166
این زیره.
255
00:37:43,375 --> 00:37:44,541
نه.
256
00:37:55,500 --> 00:37:56,500
تئو!
257
00:37:58,000 --> 00:37:59,083
متاسفم.
258
00:38:48,000 --> 00:38:50,875
والدرگ، من یه وظیفه برات دارم.
259
00:38:59,625 --> 00:39:01,875
همه اونها باید بمیرن.
260
00:40:18,458 --> 00:40:19,500
اونتامو!
261
00:40:48,458 --> 00:40:49,458
برو!
262
00:40:50,416 --> 00:40:51,416
هی!
263
00:41:01,875 --> 00:41:02,916
هی!
264
00:41:17,208 --> 00:41:18,458
پدر!
265
00:41:28,541 --> 00:41:30,041
پدر!
266
00:41:30,125 --> 00:41:32,285
- من خوبم.
- فکر کردم تو...
267
00:41:33,250 --> 00:41:34,666
من خوبم ایسیل.
268
00:41:40,583 --> 00:41:42,166
سرباز.
269
00:41:42,250 --> 00:41:43,410
فرماندهشون؟
270
00:41:47,625 --> 00:41:49,065
اون شیء در اختیارش...
271
00:41:49,125 --> 00:41:50,875
نباید باهاش فرار کنه.
272
00:42:00,583 --> 00:42:01,783
اون کیه؟
273
00:42:05,416 --> 00:42:07,096
فرمانده سپاهیان شمالی.
274
00:42:07,416 --> 00:42:09,375
گالادریل.
275
00:42:48,291 --> 00:42:50,875
نورو لیم!
[ترجمه از سینداری: چابک بتاز!]
276
00:43:19,875 --> 00:43:20,958
برو!
277
00:44:00,333 --> 00:44:01,750
منو یادت میاد؟
278
00:44:08,500 --> 00:44:09,500
نه
279
00:44:23,458 --> 00:44:24,500
دست نگهدار!
280
00:44:26,000 --> 00:44:27,333
ما زنده لازمش داریم.
281
00:44:27,875 --> 00:44:29,500
من زنده لازمش دارم.
282
00:44:30,666 --> 00:44:32,291
نمیدونی اون چیکار کرده.
283
00:44:35,583 --> 00:44:41,458
باعث رنج کسی که دوست داشتی شدم؟
284
00:44:45,541 --> 00:44:46,791
یه زن؟
285
00:44:50,041 --> 00:44:54,250
شاید یه بچه؟
286
00:44:54,333 --> 00:44:55,916
خفه شو.
287
00:44:58,333 --> 00:45:01,333
هالبرند، بگذارش کنار.
288
00:45:06,166 --> 00:45:09,166
یه نفر نمیتونه عطش رو
با نوشیدن آب دریا فرو بشونه.
289
00:45:27,708 --> 00:45:29,041
خب، چی فکر میکنی؟
290
00:45:33,375 --> 00:45:34,625
کوهها رو دوست دارم.
291
00:45:36,083 --> 00:45:38,583
شماها قراره از نزدیک بهشون نگاه کنید.
292
00:45:39,541 --> 00:45:41,958
فرمانده گالادریل داره یه گروه جمع میکنه
293
00:45:42,041 --> 00:45:44,041
تا اورکهایی که فرار کردن رو تعقیب کنه،
294
00:45:44,125 --> 00:45:46,666
و من با زبونبازی دوتا جا گرفتم.
295
00:45:46,750 --> 00:45:47,875
پس اونتامو چی؟
296
00:45:48,000 --> 00:45:51,458
فکر میکنم برای یه مدتی اینجا بمونم.
یه مقدار به مردم اینجا کمک کنم.
297
00:45:51,541 --> 00:45:55,416
- برای یه هفته به اندازه کافی نبرد دیدی؟
- بیشتر به نظر میرسه برای کل زندگی.
298
00:45:59,250 --> 00:46:01,833
این گروه، چه زمانی راه میوفته؟
299
00:46:02,708 --> 00:46:05,708
مطمئن نیستم. نه تا وقتی که
کارش با اون تموم نشده.
300
00:46:10,541 --> 00:46:15,541
وقتی بچه بودم، داستانهایی از الفهایی
که توسط مورگوت گرفتار شده بودن شنیدم.
301
00:46:17,000 --> 00:46:19,833
شکنجه شده. تغییر کرده.
302
00:46:21,875 --> 00:46:24,541
تبدیل شده به شکلی جدید و ویرانشده از حیات.
303
00:46:26,583 --> 00:46:29,000
تو یکی از اونهایی، مگه نه؟
304
00:46:30,750 --> 00:46:32,333
موریاوندور.
[ترجمه از کوئنیا: موری=سیاه + اوندور=سنگ]
305
00:46:34,000 --> 00:46:35,583
پسران تاریکی.
306
00:46:36,833 --> 00:46:38,875
نخستین اورکها.
307
00:46:39,500 --> 00:46:40,708
ئوروک.
[تعریف ئوروک نه در سریال صحیح است و نه در فیلمها! آنها اولین دسته از اورکها نبوده
و از گل و لجن نیز به وجود نیامدهاند! همچنین اورکهای با جثه بزرگتر صدها سال پیش از
ارتش سارومان نیز در دوران سوم حضور پیدا کرده بودند. لازم به ذکر است
«ئوروک-های» (های به معنی «مردم» است) که در خدمت سارومان بودند،
نسل جدیدی از اورکها به حساب آمده و از ادغام اورکها و آدمیان پدید آمده بودند.]
308
00:46:45,041 --> 00:46:46,458
ما ئوروک رو ترجیح میدیم.
309
00:46:46,541 --> 00:46:50,000
حتی موریاوندور هم از یک ارباب دستور میگیرن.
310
00:46:50,083 --> 00:46:51,875
و من به دنبال [ارباب] تو هستم.
311
00:46:52,625 --> 00:46:53,708
کجاست؟
312
00:46:54,916 --> 00:46:56,250
سائورون کجاست؟
313
00:47:06,083 --> 00:47:09,041
شاید بهتره زندانیهامون رو بیاریم زیر آفتاب.
314
00:47:17,541 --> 00:47:19,750
بعد از شکست مورگوت،
315
00:47:21,500 --> 00:47:24,750
اونی که بهش میگی سائورون...
316
00:47:27,791 --> 00:47:31,583
خودش رو وقف شفای سرزمین میانه کرد،
[پس از سقوط مورگوت به سائورون فرصت توبه داده شد، اما چون توبه کردن
و درخواست بخشش را تحقیرآمیز میدانست چنین نکرد. گرچه برای مدتی به نیکی گرایید اما
در نهایت دوباره به پلیدی گرایید تا سرانجام به نماینده اصلی شر در دورانهای بعد بدل شد. (نامه ۱۵۳ تالکین)]
317
00:47:33,750 --> 00:47:38,458
سرزمینهای ویرانش رو با نظمی بینقص کنار هم آورد.
[از میل و هدف سائورون که نظم بوده میتوان در جلد دهم کتاب تاریخ سرزمین میانه اطلاعات بیشتری کسب کرد.]
318
00:47:41,833 --> 00:47:43,833
اون به دنبال ساخت قدرتی بود
319
00:47:46,708 --> 00:47:48,375
نه از جسم...
320
00:47:50,833 --> 00:47:52,416
بلکه غالب بر جسم.
321
00:47:53,708 --> 00:47:56,125
قدرتی از دنیای نادیدنی.
[«خردمندان الف، فرمانروایان الدار که از آن طرف دریاهای دور آمدهاند.
آنها از اشباح حلقه نمیترسند،مثل کسانی که در قلمرو قدسی ساکن بودهاند،
در عین حال در هر دو جهان زندگی میکنند و در مقابل دیدنیها
و نادیدنیها قدرت زیادی دارند.» (یاران حلقه، ملاقاتهای بسیار)]
322
00:48:00,166 --> 00:48:03,166
اون هر چقدر رو که میتونست فرمان داد
که در شمال دور همراهیش کنن.
323
00:48:04,916 --> 00:48:07,916
اما هرچقدر که تلاش کرد...
324
00:48:10,000 --> 00:48:11,416
چیزی کم بود.
325
00:48:18,541 --> 00:48:22,041
سایهای از دانش تاریک
326
00:48:23,125 --> 00:48:27,375
که خودش رو حتی از اون مخفی میکرد.
327
00:48:31,375 --> 00:48:34,958
مهم نبود که چقدر خون در این راه ریخت.
328
00:48:40,250 --> 00:48:42,083
هممم. برای سهمی که داشتم...
329
00:48:44,583 --> 00:48:49,666
به اندازه کافی بچههام رو فدای آرزوهای اون کردم.
330
00:48:53,500 --> 00:48:55,166
دو شقه کردمش.
331
00:48:58,041 --> 00:49:00,291
سائورون رو کشتم.
332
00:49:00,791 --> 00:49:02,208
باور نمیکنم.
333
00:49:07,083 --> 00:49:10,708
باور نمیکنی یه ئوروک تونسته باشه اینکارو بکنه
334
00:49:12,291 --> 00:49:14,458
کاری که تمام ارتش تو نتونست.
335
00:49:14,875 --> 00:49:18,875
باور نمیکنم که تو تنها ارباب این ارتش باشی.
336
00:49:18,958 --> 00:49:21,166
بچههای من هیچ اربابی ندارن.
337
00:49:21,250 --> 00:49:23,541
اونها بچه نیستن، بردهان.
338
00:49:23,625 --> 00:49:25,541
اما هرکدومشون یک نام دارن. یک قلب دارن.
339
00:49:27,250 --> 00:49:28,291
یک قلب.
340
00:49:28,375 --> 00:49:31,583
- یک قلب که توسط مورگوت ساخته شده.
- همه ما مخلوقات اون یگانه هستیم،
[منظور از یگانه، ارو ایلوواتار، خدای یکتای رشتهافسانه تالکین است.]
341
00:49:31,666 --> 00:49:34,416
ارباب آتش پنهان،
مثل تو.
342
00:49:34,958 --> 00:49:37,708
همونطور که شایسته نفس زندگی هستن،
343
00:49:39,333 --> 00:49:41,083
و همونقدر هم شایسته یک خونهاند.
344
00:49:45,166 --> 00:49:46,250
به زودی...
345
00:49:48,708 --> 00:49:51,958
این سرزمین از آن ما میشه.
اونوقت متوجه خواهی شد.
346
00:49:58,875 --> 00:49:59,875
نه.
347
00:50:02,291 --> 00:50:04,125
نژاد تو یه اشتباه بود.
348
00:50:05,833 --> 00:50:07,250
به تقلید مسخره ساخته شدن.
[«دانایان ارهسئا بر این گمان بودند که به راستی جمله کسانی که از کوئندی پیش از شکستن اوتومنو
به دست ملکور گرفتار آمدند، آنجا زندانی شدند، و با ترفندهای بیرحمانه آهستهآهسته فاسد گشتند و تن به بندگی دادند؛ و بدینگونه ملکور نژاد زشت سیمایِ اورکها
را در رشکورزی به الفها و تقلید خام از ایشان پرورد ... اورکها جان داشتند و به شیوه فرزندان ایلوواتار زاد و ولد میکردند.» (سیلماریلیون، حدیث آمدن الفها و بندی شدن ملکور)]
349
00:50:09,291 --> 00:50:14,875
و حتی اگه تمام این دوران وقت ببره، قسم میخورم
که تا آخرین نفر از شما رو از صحنه روزگار محو کنم.
[«دانایان ارهسئا بر این گمان بودند که به راستی جمله کسانی که از کوئندی پیش از شکستن اوتومنو به دست ملکور گرفتار آمدند،
آنجا زندانی شدند، و با ترفندهای بیرحمانه آهستهآهسته فاسد گشتند و تن به بندگی دادند؛ و بدینگونه ملکور نژاد زشت سیمایِ اورکها را
در رشکورزی به الفها و تقلید خام از ایشان پرورد ...اورکها جان داشتند و به شیوه فرزندان ایلوواتار زاد و ولد میکردند.» (سیلماریلیون، حدیث آمدن الفها و بندی شدن ملکور)]
350
00:50:17,458 --> 00:50:21,333
اما زنده خواهیم گذاشتت،
351
00:50:22,250 --> 00:50:23,875
تا اینکه یک روزی،
352
00:50:23,958 --> 00:50:26,875
قبل از اینکه خنجرم رو در قلب زهرآگینت فرو کنم،
353
00:50:28,166 --> 00:50:31,166
توی گوش نوکتیزت زمزمه کنم
354
00:50:31,250 --> 00:50:33,958
که همه فرزندانت مردن
355
00:50:35,083 --> 00:50:38,083
و آفت نژادت با تو به پایان میرسه.
356
00:50:43,041 --> 00:50:46,416
به نظر میرسه من تنها الف زنده نیستم
357
00:50:46,500 --> 00:50:49,500
که توسط تاریکی تغییر کرده.
358
00:50:51,791 --> 00:50:54,291
شاید جستجوت برای جانشین مورگوت
359
00:50:54,375 --> 00:50:56,625
باید با نگاه کردن به آینه تموم میشد.
360
00:50:56,708 --> 00:51:01,416
شاید با کشتن تو، اورکِ پست، باید شروع کنم.
361
00:51:01,500 --> 00:51:02,666
گالادریل
362
00:51:08,583 --> 00:51:09,666
ئوروک.
363
00:51:37,375 --> 00:51:38,583
تو کی هستی؟
364
00:52:18,125 --> 00:52:19,416
ممنونم...
365
00:52:21,166 --> 00:52:22,583
برای بیرون کشیدنم.
366
00:52:25,791 --> 00:52:27,625
این تو بودی که اول منو بیرون کشیدی.
367
00:52:32,500 --> 00:52:34,500
هرکاری که اون سرت آورده،
368
00:52:35,875 --> 00:52:37,875
و هرکاری که کردی...
369
00:52:41,583 --> 00:52:43,250
خودت رو ازش رها کن.
370
00:52:46,666 --> 00:52:48,666
من هیچوقت باور نداشتم که بتونم [ازش رها بشم]...
371
00:52:55,083 --> 00:52:56,500
تا امروز.
372
00:53:01,958 --> 00:53:04,083
جنگیدن در کنار تو، من...
373
00:53:06,291 --> 00:53:07,541
حس کردم...
374
00:53:10,250 --> 00:53:12,666
اگه بتونم به اون احساس متوسل بشم،
375
00:53:14,125 --> 00:53:16,250
همیشه با خودت نگهش دارم،
376
00:53:18,041 --> 00:53:22,625
بتونم به بند بند وجودم پیوندش بدم، اونوقت من...
377
00:53:26,541 --> 00:53:27,958
منم همین احساس رو داشتم.
378
00:53:40,666 --> 00:53:43,000
ارباب هالبرند.
379
00:53:43,083 --> 00:53:45,083
ملکۀ نایبالسلطنه میخواد شما رو ببینه.
380
00:54:41,916 --> 00:54:42,916
ملکۀ نایبالسلطنه.
381
00:54:48,416 --> 00:54:52,916
چیزی که به شما مدیونم...
مردم من به خاطر شماست که زندهاند.
382
00:54:53,000 --> 00:54:56,416
تا جایی که من میدونم، اونها به خاطر تو هست که زندهاند.
383
00:54:57,000 --> 00:54:59,083
مسئولیتی که هرگز دنبال به عهده گرفتنش نبودم.
384
00:55:01,833 --> 00:55:03,833
اندکی از بهترین رهبران چنین هستن.
385
00:55:09,041 --> 00:55:12,500
اما اگه برای بدوش گرفتنش نیاز به مقداری کمک داری،
386
00:55:13,708 --> 00:55:15,375
احتمالاً میتونم کمک کنم.
387
00:55:16,666 --> 00:55:18,666
من رو فراخونده بودید علیاحضرت؟
388
00:55:19,916 --> 00:55:21,166
برانوین...
389
00:55:22,583 --> 00:55:24,416
این ارباب هالبرند هست.
390
00:55:36,958 --> 00:55:38,125
برانوین.
391
00:55:40,250 --> 00:55:44,666
این حقیقت داره؟
تو اون شاه وعدهدادهشده هستی؟
392
00:55:55,666 --> 00:55:56,750
بله.
393
00:56:02,208 --> 00:56:03,291
درود همگان!
394
00:56:04,375 --> 00:56:09,250
درود همگان بر شاه حقیقی سرزمینهای جنوبی!
395
00:56:09,333 --> 00:56:13,791
درود همگان بر شاه حقیقی سرزمینهای جنوبی!
396
00:56:13,875 --> 00:56:17,750
درود همگان بر شاه حقیقی سرزمینهای جنوبی!
397
00:56:22,916 --> 00:56:26,083
مردم این سرزمین مدتی طولانی منتظر این لحظه بودهاند.
398
00:56:26,875 --> 00:56:29,083
نه اونقدر به اندازه الفها.
399
00:57:04,833 --> 00:57:06,333
خودت رو عذاب نده.
400
00:57:11,291 --> 00:57:13,875
افراد زیاد دیگهای اگه به جات بودن
احتمالاً همین کارو میکردن.
401
00:57:20,708 --> 00:57:22,291
متوجه نیستی.
402
00:57:24,958 --> 00:57:28,166
این احساس گناه نیست.
403
00:57:31,833 --> 00:57:33,250
فقدانه.
404
00:57:35,916 --> 00:57:37,083
فقدان؟
405
00:57:42,250 --> 00:57:44,083
وقتی توی دستام بود،
406
00:57:46,375 --> 00:57:47,541
احساس کردم...
407
00:57:51,708 --> 00:57:52,958
قدرتمندم.
408
00:57:57,083 --> 00:57:58,833
پس از شرش خلاص بشو.
409
00:58:01,083 --> 00:58:02,583
یکبار برای همیشه.
410
00:58:03,208 --> 00:58:04,375
چطور؟
411
00:58:07,333 --> 00:58:08,666
بدش به نومهنور.
412
00:58:09,708 --> 00:58:12,208
که در سفرشون به خونه بندازنش توی دریا.
413
00:59:44,708 --> 00:59:47,416
آروم باش. بهرک، آروم باش.
414
00:59:48,250 --> 00:59:51,041
فقط یه زخمه. چیزیت نیست.
415
00:59:51,125 --> 00:59:53,750
هی، هی، هی. بهرک.
416
00:59:54,625 --> 00:59:56,625
مراقب باش.
417
00:59:58,208 --> 00:59:59,333
آتائه
[ترجمه از سینداری: آرام باش]
418
01:00:02,208 --> 01:00:03,750
نو ایدویی هی.
[ترجمه از سینداری: حال میتوانی برای همیشه استراحت کنی]
419
01:00:08,250 --> 01:00:09,708
چطور اینکارو کردی؟
420
01:00:09,791 --> 01:00:12,000
این درد خودش نیست که آزارش میده...
421
01:00:13,500 --> 01:00:14,833
بلکه درد سوارش هست...
422
01:00:14,916 --> 01:00:17,875
من دردی ندارم.
423
01:00:19,000 --> 01:00:21,666
وقتی اسبی از وسترنس در میدان جنگ میتازه،
424
01:00:23,791 --> 01:00:27,291
پیوندی ناشکستنی با سربازی که
حمل میکنه تشکل میده.
425
01:00:28,125 --> 01:00:30,250
پس از مدتی، اونها یکی میشن.
426
01:00:30,333 --> 01:00:33,958
حتی از درونیترین احساسات
دلهای همدیگه آگاه میشن.
427
01:00:34,041 --> 01:00:36,666
- تو میدونی چی حس میکنه؟
- نه.
428
01:00:37,625 --> 01:00:38,791
اون احساسات تو رو میدونه.
429
01:00:42,291 --> 01:00:44,041
کجا همه این چیزا رو یاد گرفتی؟
430
01:00:46,583 --> 01:00:48,000
از مادرت.
431
01:00:57,583 --> 01:00:59,083
فکر میکنی میتونی بهم یاد بدی؟
432
01:01:38,125 --> 01:01:40,333
اودون...
433
01:01:40,416 --> 01:01:43,625
اودون. اودون.
434
01:03:26,125 --> 01:03:27,208
پناه بگیرید!
435
01:03:30,875 --> 01:03:31,875
ملکه!
436
01:03:36,875 --> 01:03:37,875
بهرک!
437
01:03:40,750 --> 01:03:41,958
والاندیل!
438
01:04:04,708 --> 01:04:05,916
برید پشت دیوار!
439
01:04:06,000 --> 01:04:08,375
- تئو!
- تئو!
440
01:04:10,000 --> 01:04:20,000
ترجمه و زیرنویس از
ایمان صاحبی و محمدحسین شکوهی
Arda.ir
441
01:04:20,024 --> 01:04:25,024
آردا: نخستین مجمع اینترنتی هواداران جی.آر.آر. تالکین در ایران از ۱۳۸۳ تا به امروز
Arda.ir
442
01:04:25,048 --> 01:04:30,048
Sermovie
دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال