1
00:00:01,000 --> 00:00:04,000
ترجمه و زیرنویس از
ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، آرش شامرادلو
Arda.ir
2
00:00:04,024 --> 00:00:06,524
Sermovie
دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال
3
00:00:06,750 --> 00:00:08,125
باید سوگند بخوری
4
00:00:08,708 --> 00:00:11,958
اولین نمونهی یه ماده معدنی جدید
5
00:00:12,333 --> 00:00:14,767
تضمینهایی که الروند داده خیلی قانعکننده بوده
6
00:00:14,791 --> 00:00:18,125
که گیل-گالاد از فرستادن اون
به اینجا هیچ نیت بدی نداشته
7
00:00:18,250 --> 00:00:19,851
چیز دیگهای این وسط در کاره.
8
00:00:19,875 --> 00:00:22,041
به لیندون برو. اون چیز رو پیدا کن.
9
00:00:23,458 --> 00:00:25,698
از دریابانی اخراجید!
هر سهتاتون!
10
00:00:25,750 --> 00:00:26,666
بسه!
11
00:00:26,667 --> 00:00:29,625
من همین حالا زندگی دوستام رو نابود
و نام خانوادهام رو لکهدار کردم
12
00:00:30,958 --> 00:00:33,792
به پیش آدمهایی برو که
توی برج نگهبانی قدیمی پناه گرفتن
13
00:00:34,291 --> 00:00:35,875
پیامی رو بهشون برسون
14
00:00:35,916 --> 00:00:39,166
این که مردمت شاید زنده بمونن
اگه از ادعاشون نسبت به این زمینها بگذرن
15
00:00:39,250 --> 00:00:40,875
و با اون بیعت کنن
16
00:00:42,500 --> 00:00:45,041
یک روز، شاه واقعی ما برمیگرده
17
00:00:45,666 --> 00:00:49,375
باور دارم مردی که توی زندان
نگهش داشتی، وارث گمشده و در تبعید
18
00:00:49,458 --> 00:00:51,250
تاج و تخت سرزمینهای جنوبیه
19
00:00:51,916 --> 00:00:53,500
ازتون درخواست میکنم کنارم بجنگید
20
00:00:53,583 --> 00:00:55,125
- من خدمت خواهم کرد!
- من خدمت خواهم کرد!
21
00:00:55,208 --> 00:00:57,666
قبل از این که سائورون زمینهاشون رو تصاحب کنه
22
00:01:01,083 --> 00:01:04,125
تو دروغ گفتی و یه خارجی
خطرناک رو بینمون آوردی
23
00:01:07,375 --> 00:01:09,083
ما رو پشت سر رها میکنن
24
00:01:10,083 --> 00:01:11,883
این طوری همپای بقیه پیش میریم
25
00:01:12,125 --> 00:01:14,208
اون به ما کمک میکنه و...ما به اون
26
00:03:01,375 --> 00:03:04,333
موها جر میخورن. موها جر میخورن.
27
00:03:04,416 --> 00:03:06,250
نه. مها...مهاجرت.
28
00:03:06,333 --> 00:03:08,833
این طوری، مُـ-ها-جـ-رت
29
00:03:10,750 --> 00:03:14,041
یعنی جابهجا شدن
کاریه که ما هارفوتها میکنیم
30
00:03:14,125 --> 00:03:17,125
ببین، ما...ما توی جنگل قدیمی اتراق میکنیم
31
00:03:17,208 --> 00:03:21,208
و برای ییلاق به نورفیلد گلن میریم
تا مادامی که میشه حلزون جمع کنیم
32
00:03:21,333 --> 00:03:23,250
- حلزون، حلزون؟
- حلزون، آره
33
00:03:23,333 --> 00:03:26,916
و به محض سرخ شدن برگ
درختهای بلوط به سمت بیشه میریم
34
00:03:27,000 --> 00:03:28,625
یه باغ بزرگ
35
00:03:28,708 --> 00:03:31,208
پر از سیب، آلو،
36
00:03:31,291 --> 00:03:33,708
زردآلو، هویج،
عاشقش میشی
37
00:03:36,125 --> 00:03:40,083
البته، تنها مشکل اینه که صدها
مخاطره بین اینجا و اونجاست
38
00:03:43,666 --> 00:03:44,750
مخاطره؟
39
00:03:45,375 --> 00:03:46,958
مثل خطر
40
00:03:47,041 --> 00:03:51,208
میدونی آدمهای بزرگ، گرگها، مه، بارون
41
00:03:51,291 --> 00:03:55,750
ترولهای تپهای، ترولهای غاری
هر چیزی که میکشتت
42
00:03:57,750 --> 00:03:58,833
میکشه؟
43
00:04:00,333 --> 00:04:02,958
یعنی باعث میشه یه نفر بمیره
44
00:04:16,125 --> 00:04:17,958
من مخاطرهام
45
00:04:20,125 --> 00:04:21,750
نه. نه. نه، تو مخاطره نیستی
46
00:04:21,833 --> 00:04:24,000
- در واقع...
- نه. شبپرهها.
47
00:04:24,583 --> 00:04:26,708
اون یه اتفاق بود. در واقع...
48
00:04:27,791 --> 00:04:29,333
تو مخاطره نیستی.
49
00:04:30,291 --> 00:04:31,541
تو خوبی.
50
00:04:33,166 --> 00:04:35,125
من خوبم؟
51
00:04:36,041 --> 00:04:40,208
تو خوبی. چون برای کمک اینجایی.
52
00:04:44,458 --> 00:04:45,833
نوری!
53
00:04:45,916 --> 00:04:48,333
اوه، خوبه. بقیه تا حالا باید آماده شده باشن.
54
00:04:49,708 --> 00:04:50,958
بجنب!
55
00:04:51,958 --> 00:04:54,541
راه بیفت. بدو.
56
00:04:58,000 --> 00:04:59,458
من...من...
57
00:05:00,375 --> 00:05:01,791
من خوبم.
58
00:05:01,815 --> 00:05:04,815
[هافلینگها کفش به پا نمیکنند، از آن رو که پاهای ایشان
انگشتان سفت و چرممانندی دارند که پوشیده با موهای مجعد است،
و تقریباً میتوانند سختی هر زمینی را تحمل کنند. (دربارۀ هابیتها)]
59
00:05:04,916 --> 00:05:06,541
دوباره با اون عصا به من سیخ بزن
60
00:05:06,625 --> 00:05:09,041
تا موی پاهات رو توی خواب بکَنم
61
00:05:09,125 --> 00:05:11,333
و در همین حال
منم گوشهام رو میبرم
62
00:05:11,416 --> 00:05:13,375
تا از شر صدای خروپفت خلاص بشم
63
00:05:13,458 --> 00:05:14,791
یاوه نگو، من خروپف نمیکنم
64
00:05:14,875 --> 00:05:17,000
چرا میکنی
65
00:05:18,125 --> 00:05:21,000
بجنبید دیگه
بیشه خودش به سمت ما نمیاد
66
00:05:21,083 --> 00:05:25,083
اگه آواز قدمزنی مامانت رو بخونی
شاید کمکمون کنه سریعتر راه بریم
67
00:05:25,166 --> 00:05:27,708
آره، بخون پاپس
برامون چهچهه بزن
68
00:05:27,791 --> 00:05:29,875
اوه، یالا، خوبمون میشه
69
00:05:33,041 --> 00:05:36,375
خورشید به سرعت در حال غروب است
70
00:05:36,458 --> 00:05:39,166
در زیر درختانی از جنس سنگ
71
00:05:39,875 --> 00:05:42,916
آن نور در برج
72
00:05:43,000 --> 00:05:46,041
دیگر خانۀ من نیست
73
00:05:46,125 --> 00:05:49,000
در فراسوی چشمان آتشِ پریدهرنگ
74
00:05:49,375 --> 00:05:52,333
بسترم از شن سیاه است
75
00:05:52,416 --> 00:05:54,916
هر آنچه داشتم را مبادله کردم
76
00:05:55,000 --> 00:05:59,333
در ازای ناشناختههای پیش رویم
77
00:05:59,833 --> 00:06:05,000
مرا بخوان
مرا بخوان ای سرزمینهای دوردست
[از تپههای رووانیون به ویدبروک به آندرکلیفز... ]
78
00:06:05,791 --> 00:06:11,500
چرا که اکنون باید در این روزگار آوارگی
سرگردان شوم
[...به باتلاقهای خاکستری]
79
00:06:11,666 --> 00:06:14,625
باید در دوردستها سرگردان شوم
80
00:06:14,708 --> 00:06:18,333
در این روزگار آوارگی
81
00:06:19,166 --> 00:06:22,125
نوشیدنیهایم اندک است
82
00:06:22,208 --> 00:06:25,041
و خوراکم اندکتر
83
00:06:25,125 --> 00:06:31,000
قوهام به من میگوید نه
اما مسیر از من بله میخواهد
[به تروت بِند]
84
00:06:31,291 --> 00:06:37,291
پاهایم بسیار کوتاه است
و مسیر بسیار دراز
[به تروت بِند]
85
00:06:37,375 --> 00:06:40,375
هیچ استراحت و آسایشی ندارم
86
00:06:40,458 --> 00:06:44,958
هیچ آسایشی بجز آواز
[به تِرستلدل]
87
00:06:45,458 --> 00:06:50,833
برایم آواز بخوان، برایم آواز بخوان
ای سرزمینهای دوردست
[به برِیدز]
88
00:06:50,916 --> 00:06:56,750
آری، برخیز و مرا در این روزگار آوارگی راهنمایی کن
89
00:06:56,833 --> 00:07:00,208
لطفاً قول بده که مرا پیدا کنی
90
00:07:00,291 --> 00:07:04,291
در این روزگار آوارگی
91
00:07:04,833 --> 00:07:08,291
سرانجام پاسخهایشان میآید
92
00:07:08,375 --> 00:07:11,083
از میان سرما و از میان یخ
93
00:07:11,166 --> 00:07:16,791
که هرکس شگفتزده یا سرگردان است گمگشته نیست
94
00:07:17,458 --> 00:07:20,250
فارغ از غم
95
00:07:20,333 --> 00:07:23,458
فارغ از بها
96
00:07:23,541 --> 00:07:27,041
که هرکس شگفت زده
97
00:07:27,125 --> 00:07:31,083
یا سرگردان است...
98
00:07:31,166 --> 00:07:36,166
گمگشته نیست
99
00:08:37,166 --> 00:08:40,208
تونل تکمیل شده، سرورم
100
00:08:44,708 --> 00:08:48,208
دستت رو بهم نشون بده.
101
00:08:57,583 --> 00:08:58,916
چه حسی داره؟
102
00:08:59,000 --> 00:09:01,333
مثل آتیشه، ارباب-پدر.
103
00:09:03,333 --> 00:09:07,000
ای کاش تو هم میتونستی مثل من حسش کنی.
[اینکه آدار میتواند خورشید را تاب بیاورد نشان میدهد که او یک اورک نیست – یا به طور کامل – چرا که
به نظر میرسد او سهمی از نعمتهای الفها دارد: نامیرایی و تحمل نور خورشید بدون سختی. فرزندان او، اورکها،
از طریق پوشش مخصوصی که برای خورشید دارند، از تابش دردناک خورشید به پوستشان جلوگیری میکنند.]
104
00:09:09,458 --> 00:09:11,000
چون خیلی زود از بین میره
105
00:09:13,541 --> 00:09:17,916
و همراهش اون بخش از
من که گرماش رو حس میکرد
106
00:09:21,958 --> 00:09:23,125
دلتنگش میشم
107
00:09:26,583 --> 00:09:29,583
لشگر رو فرا بخون. وقتش رسیده.
108
00:10:02,708 --> 00:10:04,958
دشمن ما وعدهی حمله داده.
109
00:10:05,625 --> 00:10:07,791
در ازای مرحمت،
110
00:10:07,875 --> 00:10:10,583
بهمون دستور داده شده
که این برج رو ترک کنیم
111
00:10:10,666 --> 00:10:12,833
و با فرماندهشون بیعت کنیم.
112
00:10:15,375 --> 00:10:17,875
میدونم من اون شاهی نیستم که منتظرش بودین
113
00:10:17,958 --> 00:10:20,958
ولی اگه انتخابتون اینه که
همراهم بمونین و بجنگین
114
00:10:21,041 --> 00:10:24,458
این برج دیگه تتمهای از
بیمایگی ما نخواهد بود
115
00:10:24,541 --> 00:10:26,791
بلکه به نماد قدرتمون بدل میشه
116
00:10:31,041 --> 00:10:32,625
چه کسی کنار من میایسته؟
117
00:10:33,250 --> 00:10:36,666
کی از بین شما میایسته و میجنگه؟
118
00:10:45,791 --> 00:10:47,351
- آره، بیایین این کار رو بکنیم
- آره
119
00:10:48,291 --> 00:10:49,916
بایستیم و بجنگیم؟
120
00:10:52,583 --> 00:10:54,166
بایستید و بجنگید
121
00:10:54,875 --> 00:10:56,166
شما میمیرید
122
00:10:57,500 --> 00:11:01,000
من میگم بهتره شانسمون رو امتحان کنیم
123
00:11:01,083 --> 00:11:04,000
جلوی این به اصطلاح دشمن سر فرود بیاریم
124
00:11:04,083 --> 00:11:06,250
من تو چشمهای اون دشمن نگاه کردم.
125
00:11:06,958 --> 00:11:08,750
اون راه رهایی شما نیست.
126
00:11:08,833 --> 00:11:10,541
و تو فکر میکنی هستی؟
127
00:11:11,458 --> 00:11:12,791
الف؟
128
00:11:14,041 --> 00:11:16,458
این رو برای اجدادمون میگم
129
00:11:18,000 --> 00:11:19,500
اونها زنده موندن!
130
00:11:23,791 --> 00:11:26,125
با هم میتونیم جون سالم به در ببریم.
131
00:11:27,000 --> 00:11:31,041
دنبالم بیاین، و با هم زنده میمونیم!
132
00:11:31,875 --> 00:11:32,708
یالا، بیاین بریم.
133
00:11:32,791 --> 00:11:35,916
یالا، دنبالم بیاین، یالا!
134
00:11:37,541 --> 00:11:39,000
بجنبید!
135
00:11:39,083 --> 00:11:40,291
دنبالم بیاین!
136
00:11:44,166 --> 00:11:45,250
تئو!
137
00:11:46,083 --> 00:11:49,250
این فرصت ماست. زمان ماست. بجنب.
138
00:11:49,333 --> 00:11:52,375
با من بیا. یالا پسر. دنبالم بیا، پسر.
139
00:12:05,250 --> 00:12:07,583
باشه.
کمکم میکنی؟
140
00:12:07,666 --> 00:12:09,166
بالاتر. بالاتر!
141
00:12:15,958 --> 00:12:18,333
142
00:12:23,458 --> 00:12:24,666
حالا تحویلش بده.
143
00:12:31,083 --> 00:12:33,166
- پدر.
- ایسیلدور.
144
00:12:33,250 --> 00:12:34,583
میشه صحبت کنیم؟
145
00:12:37,375 --> 00:12:39,625
چرا من برای اعزام انتخاب نشدم؟
146
00:12:39,708 --> 00:12:42,333
- فکر کردم داری میری به غرب
- دیگه نه
147
00:12:42,416 --> 00:12:44,791
نه تا زمانی که کاری در خور نومهنور انجام بدم
148
00:12:45,958 --> 00:12:48,791
و اون کار چیه؟ از نظر تو.
149
00:12:49,500 --> 00:12:51,083
نظری ندارم.
150
00:12:52,500 --> 00:12:54,500
واسه همین سعی دارم پیداش کنم.
151
00:12:55,416 --> 00:12:57,125
واسه همین ازت کمک میخوام.
152
00:12:58,208 --> 00:12:59,625
کاشکی میتونستم کمکت کنم.
153
00:12:59,708 --> 00:13:03,125
اما تعداد داوطلبها خیلی بیشتر
از چیزیه که حتی بتونیم جاشون بدیم
154
00:13:03,333 --> 00:13:05,458
نصف شهر روی این کشتیها جا میخوان.
155
00:13:08,958 --> 00:13:10,625
من رو بفرست اول صف.
156
00:13:10,649 --> 00:13:14,149
[نومهنوریها برای آسانیِ انتقال اطلاعات از یک نسل به نسل بعد، به جای
طومارها از کتابها استفاده میکنند. آنها در اصل از الفبای الفی، تنگوار، استفاده میکردند.
اما با گذر زمان این الفبا برای تطبیق با زبانشان تغییر پیدا کرد و تبدیل به یک الفبای منحصر به فرد برای خود شد.]
157
00:13:14,250 --> 00:13:15,750
چه صلاحیتهایی داری؟
158
00:13:15,833 --> 00:13:18,333
- صلاحیت؟
- عضوی از دریابانان هستی؟
159
00:13:18,416 --> 00:13:21,958
- میدونی من به اندازه دو برابر...
- آیا عضوی از دریابانان هستی؟
160
00:13:22,666 --> 00:13:25,291
محافظان ملکه چی؟
صنف تاجران؟
161
00:13:25,375 --> 00:13:26,726
- اینا به خاطر یونیفرمه
- صنف سواران؟
162
00:13:26,750 --> 00:13:27,750
داری بیمعنی رفتار میکنی
163
00:13:27,833 --> 00:13:30,750
وقتی تو داشتی سرسپردگی
به رسوم این جزیره وانمود میکردی
164
00:13:30,833 --> 00:13:33,791
این مردها داشتن زندگیش میکردن
165
00:13:35,291 --> 00:13:38,125
راهی پیدا میکردن تا مشارکت کنن
تا خدمت کنن
166
00:13:39,458 --> 00:13:41,458
چیزی که ظاهرا برای تو اهمیت زیادی نداشت
167
00:13:44,500 --> 00:13:47,541
واسم اهمیت داره
من آمادهی خدمتم
168
00:13:48,916 --> 00:13:50,750
هیچی بیشتر من رو سرافراز نمیکرد
169
00:13:51,833 --> 00:13:53,291
اما تو فرصتش رو داشتی
170
00:13:55,250 --> 00:13:56,750
و تصمیمت رو گرفتی
171
00:14:02,708 --> 00:14:04,809
جون نومهنوریها رو به خطر بندازیم
172
00:14:04,833 --> 00:14:07,875
واسه خاطر یه جنوبی کثیف
و یه الف جنگطلب؟
173
00:14:07,958 --> 00:14:09,101
مشاور فارازون!
174
00:14:09,125 --> 00:14:11,666
چرا خویشاوندان ما رو میفرستین که بمیرن؟
175
00:14:11,750 --> 00:14:14,666
فارازون! فارازون!
176
00:14:17,416 --> 00:14:18,958
- فارازون!
- با من بیا.
177
00:14:19,041 --> 00:14:21,833
عذر میخوام که زودتر بهت خبر ندادم
هفتهی سختی بود
178
00:14:21,916 --> 00:14:23,333
چرا این ماجرا رو متوقف نکرد؟
179
00:14:23,416 --> 00:14:25,666
- اون به ملکه وفاداره. به درست یا...
- به اشتباه.
180
00:14:25,791 --> 00:14:27,625
خیلیها حسی مثل تو دارن.
181
00:14:27,708 --> 00:14:29,851
تعدادشون هنوز کافی نیست
اما اگه فشار مناسب وارد بشه...
182
00:14:29,875 --> 00:14:33,000
پس تو باید این کار رو بکنی.
اون بهت گوش میده.
183
00:14:34,541 --> 00:14:37,500
وقتی من حرف میزنم
گوشهاش بسته میشه
184
00:14:41,625 --> 00:14:43,625
پس بلندتر حرف بزن.
185
00:15:25,500 --> 00:15:27,041
آهای، جنوبی
186
00:15:27,916 --> 00:15:29,375
ملاقاتی داری.
187
00:15:40,166 --> 00:15:42,333
و بعد دشمن کجا رفت؟
188
00:15:42,416 --> 00:15:46,125
بیشتر به جنوب، فکر کنم.
به سمت برج نگهبانی اوستیریت
189
00:15:48,083 --> 00:15:49,833
به دریابانان خبر میدم.
190
00:15:55,458 --> 00:15:57,708
سپاسگزارم، ارباب هالبرند.
191
00:15:57,791 --> 00:16:01,500
مطمئنم همیاری شما وقتی به خشکی
برسیم هم به همین اندازه ارزشمند خواهد بود
192
00:16:03,166 --> 00:16:04,333
به خشکی برسیم؟
193
00:16:04,916 --> 00:16:08,791
گالادریل درباره آرزوی شما برای
متحد کردن مردمتون به ما گفته.
194
00:16:10,083 --> 00:16:11,250
واقعا همچین چیزی گفته؟
195
00:16:11,333 --> 00:16:14,250
فکر نمیکنم شتابزده چیزی گفته باشه؟
196
00:16:15,083 --> 00:16:16,958
در حقیقت قصدم این بود...
197
00:16:17,041 --> 00:16:19,458
همراه من صرفا سنگینی وظیفهاش رو حس کرده
198
00:16:20,750 --> 00:16:24,958
شکی ندارم که وقتی زمانش برسه،
سهم خودش رو انجام میده
199
00:16:27,250 --> 00:16:30,583
با توجه به اینکه من نامم رو براش وسط گذاشتم
امیدوارم همین طوری باشه.
200
00:16:31,333 --> 00:16:35,750
ملکه نایبالسلطنه، پدرتون
درخواست کرده به برج برید
201
00:16:44,916 --> 00:16:46,416
«گالادریل به ما گفته»
202
00:16:46,500 --> 00:16:49,750
برام سواله که ملکه از کجا میدونست
کنار تخت پدرش منتظرم باشه.
203
00:16:49,833 --> 00:16:52,458
هرگز به ذهنم خطور نمیکرد که
واسه نشان صنفی من رو بفروشی
204
00:16:52,541 --> 00:16:56,291
تو ازم سوء استفاده کردی. بعد از این که این همه
ازت خواهش کردم منو به حال خودم رها کنی
205
00:16:56,375 --> 00:17:00,458
من الان نومهنور رو راضی کردم پنج تا کشتی
206
00:17:00,541 --> 00:17:03,375
و ۵۰۰ نفر برای کمک به مردمت بفرستن
207
00:17:03,958 --> 00:17:05,958
و روی سرت تاج بذارن
208
00:17:07,000 --> 00:17:10,333
خیلیها شاید فرض کنن
تو از من سوء استفاده کردی
209
00:17:17,416 --> 00:17:19,083
یه سر دیگه برای تاج گذاشتن روش پیدا کن
210
00:17:32,000 --> 00:17:33,375
از اینجا خوشم نمیاد.
211
00:17:33,458 --> 00:17:36,125
چیزی نیست، دیل. فقط درختن.
212
00:17:36,208 --> 00:17:39,083
چه جنونی باعث شد از این راه بیان؟
213
00:17:41,000 --> 00:17:43,833
گذرگاه راکفوت باید مسدود شده باشه
214
00:17:43,916 --> 00:17:47,333
کارمون تو تاریکی راحتتر نمیشه
ادامه بدین
215
00:17:51,416 --> 00:17:53,166
«راحتتر تو تاریکی»
216
00:18:13,125 --> 00:18:14,333
گرگها
217
00:18:15,916 --> 00:18:19,000
چرا بهم نمیگی واقعا چه خبره؟
218
00:18:19,083 --> 00:18:23,875
این بیشهها هرگز این وقت
سال این قدر خالی نبودن
219
00:18:23,958 --> 00:18:25,416
مثل قارچِ لب سادهست
220
00:18:25,500 --> 00:18:27,791
مسئولش اونه، مگه نه؟
اون گندههه
221
00:18:27,875 --> 00:18:30,083
دقیقا از من میخوای چی کار کنم؟
222
00:18:30,166 --> 00:18:32,416
همون کاری که باید توی کمپ انجام میدادی.
223
00:18:32,500 --> 00:18:35,125
گاریشون رو بگیر و رهاشون کن!
224
00:18:35,208 --> 00:18:37,166
مگه چی میشه؟
225
00:18:37,833 --> 00:18:39,666
یه نفر رو بیوه میکنه؟
226
00:18:39,958 --> 00:18:41,333
یا یتیم؟
227
00:18:44,208 --> 00:18:45,791
افراد دارن گرسنه میشن
228
00:18:51,583 --> 00:18:53,000
دور نشو.
229
00:18:56,958 --> 00:18:57,958
230
00:19:03,125 --> 00:19:07,083
این خیلی عجیبه.
خیلی غیرعادیه
231
00:19:07,166 --> 00:19:09,500
خیلی غیرعادیه
232
00:19:14,583 --> 00:19:15,583
233
00:19:21,750 --> 00:19:24,000
- شما تقریبا باعث شدین قلبم وایسه
- ملوا
234
00:19:24,083 --> 00:19:25,666
- ما رد پا دیدیم
- توی گلها
235
00:19:25,750 --> 00:19:28,125
- خیلی زیاد بودن
- یکی یکی حرف بزنید، لطفا!
236
00:19:37,666 --> 00:19:39,416
بدو!
237
00:19:43,833 --> 00:19:44,666
یالا! بدو!
238
00:19:53,000 --> 00:20:01,000
[گرگهای گرسنۀ سرزمین میانه، یکی از هولناکترین تهدیدها برای هارفوتها به شمار میآید
و ایشان در برابر این گرگها انتخابهای کمی برای مبارزه کردن دارند و شیوه اصلیشان
برای پنهان شدن از دید، در برابر چنین شکارچیانی به کمکشان نمیآید.]
239
00:20:02,125 --> 00:20:03,250
نوری!
240
00:20:07,458 --> 00:20:10,708
نوری! نوری!
241
00:20:10,791 --> 00:20:12,458
نوری! از اونجا دور شو!
242
00:20:14,416 --> 00:20:16,541
نوری! نوری!
243
00:20:16,625 --> 00:20:17,625
نه! میگیرتت!
244
00:21:12,500 --> 00:21:14,416
محکم بایست، اونتامو.
245
00:21:14,916 --> 00:21:16,458
پدرت رو سرافزار کن.
246
00:21:17,000 --> 00:21:20,333
ضرباتشون مثل غولهای سنگی نورت مورز فرود میاد
[نورت مورز منطقهای است که بعدها در
نزدیکی مرزهای شمالی شایر قرار میگیرد]
247
00:21:20,875 --> 00:21:22,166
ولی؟
248
00:21:24,875 --> 00:21:28,625
هنوز جلوی این دشمن آزمایش نشدن.
[به زبان الفی]
249
00:21:29,833 --> 00:21:33,958
شاید الف حاضر باشه کمی راهنماییشون کنه؟
[به زبان الفی]
250
00:21:42,416 --> 00:21:44,500
راههای زیادی برای کشتن اورکها هست
251
00:21:45,166 --> 00:21:48,125
ولی برای شما ساده و سرراست میگم
252
00:21:48,875 --> 00:21:51,458
فرو کنید، بچرخونید، بیرون بکشید
253
00:21:54,208 --> 00:21:55,416
بهم حمله کنید
254
00:21:56,083 --> 00:21:58,625
تا ببینیم کی میتونه به من آسیب بزنه
255
00:21:58,708 --> 00:22:02,541
هر کسی بتونه، ترفیعش میدم...
256
00:22:06,125 --> 00:22:07,541
به مقام نایب
257
00:22:50,166 --> 00:22:53,166
شمشیرزنی هنر تعادله، نه زورآزمایی.
258
00:22:53,250 --> 00:22:56,166
با پاهاتون مبارزه کنید. نه دستاتون.
259
00:23:15,041 --> 00:23:17,708
الف داره توی میدون با
یه سرباز مبارزه میکنه
260
00:23:40,333 --> 00:23:41,416
ریشه نکارید
261
00:23:42,416 --> 00:23:43,833
حرکت کنید
262
00:24:06,250 --> 00:24:08,916
هیچوقت برای غلبه به یه
اورک به زور تکیه نکنید
263
00:24:12,708 --> 00:24:16,125
اغلب بهترین راه اینه که ازشون جلو بیفتید
264
00:24:20,708 --> 00:24:22,875
آفرین، نایب
265
00:24:48,500 --> 00:24:50,416
نمیدونستم یه کمکآهنگر
میتونه از این کارها بکنه
266
00:24:55,166 --> 00:24:56,791
برای متوقف کردن این ماجرا هنوز دیر نشده
267
00:24:57,666 --> 00:25:00,666
شاید دخترعموت روی تخت پادشاهی
نشسته باشه، اما مردم تو رو دنبال میکنن
[فارازون پسرعموی میریل است و برادرزادۀ شاه حاضر. در نومهنور
قانون چنین بنا نهاده شده است که بزرگترین فرزند شاه
جانشین او خواهد شد، خواه دختر باشد و خواه پسر. (ضمیمه الف)]
268
00:25:00,750 --> 00:25:03,166
- با کمک مردم میتونی...
- میتونم چی؟
269
00:25:04,583 --> 00:25:06,333
حرف خودت رو به کرسی بنشونی
270
00:25:06,416 --> 00:25:09,708
گاهی اوقات حماقت جوانی کافیه
تا یه پیرمرد رو به گریه بندازه
271
00:25:15,958 --> 00:25:18,375
تلاش برای متوقف کردن جنگ حماقته؟
272
00:25:19,333 --> 00:25:21,791
تقلا کردن خلاف جریان حماقته
273
00:25:23,333 --> 00:25:25,916
ببین، موج شاید بلند بشه و آدم رو غرق کنه
274
00:25:26,000 --> 00:25:28,833
یا پایین بیاد و از دریا بیرونش بندازه
275
00:25:28,916 --> 00:25:32,875
ترفند چیره شدن به جریان اینه
که جهت چرخش بعدیش رو بدونی
276
00:25:32,958 --> 00:25:35,333
تو یک تنه نذاشتی آخرین پادشاه ما
277
00:25:35,416 --> 00:25:37,166
به راه و رسم قدیم برمون گردونه
278
00:25:37,250 --> 00:25:39,333
نگو که حالا نمیتونی نظر میریل رو برگردونی
279
00:25:39,416 --> 00:25:42,583
و چی باعث شده فکر کنی نظر
من و میریل در این باره یکی نیست؟
280
00:25:42,666 --> 00:25:45,791
چون پدر من ترجیح میده
بمیره ولی از یه الف دستور نگیره؟
281
00:26:06,083 --> 00:26:07,708
از الف دستور بگیره؟
282
00:26:16,875 --> 00:26:21,291
وقتی این ماجرا تموم شد،
الفها از ما دستور میگیرن
283
00:26:22,625 --> 00:26:25,583
حالا دخترعموی من اگه میخواد
میتونه برای گالادریل به جنگ بره
284
00:26:26,375 --> 00:26:28,208
من به خاطر نومهنور به جنگ میرم.
285
00:26:28,291 --> 00:26:30,500
چطور میشه این به خاطر نومهنور باشه؟
286
00:26:32,333 --> 00:26:33,916
تو هیچی یاد نگرفتی؟
287
00:26:35,500 --> 00:26:37,958
ما خیلی زود مردم کهتر
سرزمین میانه رو نجات میدیم
288
00:26:38,375 --> 00:26:41,333
اونا رو زیر بالمون میگیریم، و شاهی
که منتظرشن رو تقدیمشون میکنیم
289
00:26:41,875 --> 00:26:43,833
شاهی که تا ابد مدیون ما خواهد بود
290
00:26:45,250 --> 00:26:48,333
حالا اگه میتونی یه کم فکر کن ببین
این قضیه چه نفعی واسه ما داره
291
00:26:51,041 --> 00:26:54,541
سنگهای معدنی، جنگلها، تجارت، خراج...
292
00:26:55,000 --> 00:26:57,958
من جلوی همچین چیزی رو نمیگیرم
نه حتی به خاطر همهی نمکهای دریا
293
00:26:59,125 --> 00:27:00,416
و تو هم نباید جلوش رو بگیری.
294
00:27:10,875 --> 00:27:12,208
پادشاهی!
295
00:27:12,291 --> 00:27:16,041
- پادشاهی در خطره. من باید...
- خطر رد شده، پدر.
296
00:27:17,125 --> 00:27:20,541
حالا داریم همون کار رو میکنیم که
شما همیشه بهش معتقد بودین
297
00:27:21,708 --> 00:27:23,958
داریم ارتباطمون رو با الفها احیا میکنیم
298
00:27:26,291 --> 00:27:28,166
من دارم به سرزمین میانه میرم
299
00:27:39,958 --> 00:27:40,958
میریل؟
300
00:27:42,083 --> 00:27:44,083
بله، پدر.
301
00:27:45,916 --> 00:27:47,000
خودمم.
302
00:27:50,041 --> 00:27:53,791
به سرزمین میانه نرو.
303
00:27:57,000 --> 00:27:59,125
تنها چیزی که اونجا منتظرته...
304
00:28:01,833 --> 00:28:03,833
چی پدر؟ چی منتظرمه؟
305
00:28:05,208 --> 00:28:06,625
تاریکی.
306
00:28:13,541 --> 00:28:14,750
باورت میشه؟
307
00:28:16,250 --> 00:28:18,500
همه دارن در مورد کاری که انجام
دادی حرف میزنن.
308
00:28:22,125 --> 00:28:24,625
تا حالا ندیده بودم اینطور از
یه غریبه خوششون بیاد
309
00:28:29,375 --> 00:28:30,625
یکم موم برات آوردم
310
00:28:31,333 --> 00:28:33,708
روی جای اون پنجه بکشش، باید به
بهتر شدن ناحیه آسیبدیده کمک کنه
311
00:28:59,000 --> 00:29:00,250
هی.
312
00:29:08,875 --> 00:29:11,041
بس کن، خواهش میکنم.
313
00:30:15,083 --> 00:30:18,458
به امید اتحادی دیرپا
میان دو مردم بزرگ ما
314
00:30:18,541 --> 00:30:20,458
خزد و نولدور.
315
00:30:20,541 --> 00:30:22,666
- به سلامتی اتحاد
- به سلامتی اتحاد
316
00:30:23,291 --> 00:30:25,708
قبل از اینکه شرابهامون رو بنوشیم
317
00:30:26,166 --> 00:30:29,083
ارباب دورین، دوست دارم
که توصیهای بهتون بکنم.
318
00:30:29,708 --> 00:30:33,166
خزد-دوم همواره آرامترین قلمرویِ
دورفی نامیده شده،
319
00:30:33,250 --> 00:30:37,041
اما در ماههای اخیر، گفته شده که کورههاتون
320
00:30:37,125 --> 00:30:40,583
بهسان چشمان خود آئوله دارن
فروزانْ شعله میکشن.
321
00:30:40,666 --> 00:30:42,875
معدنهاتون عمیقتر از همیشه دارن کندوکاو
میکنن.
322
00:30:43,583 --> 00:30:47,708
این مستحکمسازی جدید
رو به چه دلیل میدونید؟
323
00:30:47,732 --> 00:30:49,601
[لیندون قلمرویی جنگلی است که در طول شاخابۀ
رود لون و مرزهای دریا ساخته شده است.]
324
00:30:49,625 --> 00:30:51,625
ممکنه منم همین سوال رو در مورد لیندون بپرسم.
325
00:30:53,208 --> 00:30:56,833
فرستادن جنگجوهاش به اینجا و اونجا،
گسترش دادن شهرهاش.
326
00:30:58,416 --> 00:31:00,500
برای الفها خیلی عجولانهست، نه؟
327
00:31:02,458 --> 00:31:05,333
معمولاً هفتهها وقت میبره تا
یکی از شما بخواید تصمیم بگیره بر...
328
00:31:05,416 --> 00:31:06,791
اگه بهم اجازه بدید...
329
00:31:08,250 --> 00:31:11,083
دست زمان خیلی آهسته
برای نژاد ما به جلو میخزه
330
00:31:11,583 --> 00:31:15,250
ما اغلب از سالها تلاش و زحمت که برامون یک
لحظه به حساب میاد چشمپوشی میکنیم.
331
00:31:15,333 --> 00:31:18,166
با در نظر گرفتن این، من نمیخوام که
میهمانمون رو رنجیدهخاطر کنم.
332
00:31:18,308 --> 00:31:21,558
من فکر میکنم دوست دورفمون
سخت دلتر از چیزی هست که
333
00:31:21,583 --> 00:31:24,416
با یک پرسش درست
بخواد رنجیدهخاطر بشه.
334
00:31:25,833 --> 00:31:28,541
منم یه پرسش درست برای تو دارم.
335
00:31:31,166 --> 00:31:34,250
از کجا این میز رو تهیه کردید؟
336
00:31:35,500 --> 00:31:36,916
چرا اینو میپرسی؟
337
00:31:38,000 --> 00:31:41,583
این سنگ فقط توی اعماق
خاصی به وجود میاد.
338
00:31:42,000 --> 00:31:45,000
به ندرت طنیناندازهای ما یکیشون
رو موقعیتیابی میکنن.
339
00:31:45,833 --> 00:31:48,625
ما هر کدومش رو به عنوان یک
هدیۀ گرانبها در نظر میگیریم.
340
00:31:50,583 --> 00:31:55,833
ما استفادهاش رو برای مقدسترین
مقصودها کنار میذاریم.
341
00:31:57,291 --> 00:32:00,291
یادبودها یا مزارها،
342
00:32:01,541 --> 00:32:03,541
برای مردگان سرافرازمون.
343
00:32:13,083 --> 00:32:15,916
لطفاً حرمتشکنی ما رو ببخشید، ارباب دورین.
344
00:32:17,041 --> 00:32:22,458
ما باید همراه با شما به خونه بفرستیمش تا
با احترام مناسب باهاش رفتار بشه.
345
00:32:26,833 --> 00:32:30,125
خوبه که بدونم هنوز یه ذره
شرف بین الفها مونده.
346
00:32:32,166 --> 00:32:33,250
عالیجناب.
347
00:32:33,708 --> 00:32:37,166
پس به شادباش اتحاد دو مردم ما.
348
00:32:37,250 --> 00:32:38,416
به سلامتی اتحاد.
349
00:32:47,958 --> 00:32:51,375
وفاداریت به دورفها ستودنیه.
350
00:32:52,416 --> 00:32:55,166
وفاداری به یک دوست
باید قابل انتظار باشه.
351
00:32:55,250 --> 00:32:56,958
بدون در نظر گرفتن نژادش.
352
00:32:57,047 --> 00:33:00,256
و آیا این موضوع دروغ گفتن
به شاهت رو توجیه میکنه؟
353
00:33:00,333 --> 00:33:03,375
در عجبم، شاه برین، چرا که در حقیقت شما
کسی بودید که داشتید به من دروغ میگفتید
354
00:33:08,750 --> 00:33:11,958
من به خزد-دوم رفتم همراه با
یک پیشنهاد دوستی، اما در حقیقت
355
00:33:12,666 --> 00:33:15,666
شما دنبال یک چیز خیلی مادیتر بودید، مگه نه؟
356
00:33:15,750 --> 00:33:19,000
با ترانۀ ریشههای هیتایگلیرآشنا هستی؟
[هیتایگلیر: نامی که گاه برای رشتهکوهی که اغلب
«کوهستان مهآلود» نامیده میشود به کار میورد.]
357
00:33:19,750 --> 00:33:21,833
برام بازگوش کن، لطفاً.
358
00:33:23,500 --> 00:33:26,833
یک افسانۀ مبهم که توسط
بسیاری، دروغ پنداشته شده
359
00:33:26,916 --> 00:33:30,166
روایتش کن، الروند، پرهدل.
360
00:33:33,958 --> 00:33:35,958
یک نبرد رو تعریف میکنه،
361
00:33:36,833 --> 00:33:39,000
در ارتفاعات میان قلههای کوهستان مهآلود.
362
00:33:40,291 --> 00:33:43,750
نه بخاطر افتخار یا وظیفه، بلکه بخاطر یک درخت
363
00:33:43,833 --> 00:33:47,083
که بعضیها میگن درونش آخرین
سیلماریلِ از دست رفته پنهان بود.
364
00:34:00,583 --> 00:34:03,458
یک طرف، یک جنگجوی الف مبارزه
میکرد
365
00:34:04,250 --> 00:34:06,208
با قلبی به پاکی قلب مانوه،
[مانوه: شاه مهین آردا، برادر ملکور.
هوا و بادهای آردا در فرمان او هستند.]
366
00:34:06,291 --> 00:34:09,041
که تمام روشناییش رو به درخت
نثار میکرد تا ازش محافظت کنه
367
00:34:09,791 --> 00:34:12,416
و طرف دیگه، یک بالروگِ مورگوت
[به غیر از خود سائورون، بالروگها مرگبارترین خادمان مورگوت بودند
موجوداتی از سایه و آتش که حتی الفها هم از آنها هراس به دل داشتند. (یاران حلقه)]
368
00:34:12,500 --> 00:34:15,875
که تمام تنفرش رو به درخت
سرریز میکرد تا نابودش کنه.
369
00:34:16,583 --> 00:34:20,875
در میان مبارزۀ بیپایان اونها،
آذرخش درخت رو به تله میاندازه
370
00:34:24,125 --> 00:34:27,791
در نتیجه مبارزۀ اونها، یک قدرت...
371
00:34:28,708 --> 00:34:32,875
یک قدرت برابر با پاکی و روشناییِ نیکی.
372
00:34:32,958 --> 00:34:35,958
برابر با نیرومندی و گردنکشیِ اهریمن.
373
00:34:36,958 --> 00:34:39,958
میگن که به اعماق کوهستان رسوخ کرد.
374
00:34:40,041 --> 00:34:44,041
جایی که حالا قرنهاست به انتظار نشسته.
375
00:34:45,416 --> 00:34:46,583
دورین راست میگفت.
376
00:34:46,666 --> 00:34:49,000
پس اعتراف میکنی که دورفها پیداش
کردن،
377
00:34:49,083 --> 00:34:52,166
فلز معدنی که نور آخرین سیلماریلِ
از دست رفته رو در بر داره.
378
00:34:52,250 --> 00:34:54,083
من فقط این رو اعتراف میکنم.
379
00:34:54,166 --> 00:34:57,041
من به دورین سوگند خوردم که
هیچوقت راز مردمانش رو فاش نکنم.
380
00:34:58,011 --> 00:35:00,916
و چی میشه اگر حفظ کردن
سوگندت به مردمان اون
381
00:35:01,666 --> 00:35:04,500
به معنی اطمینان حاصل کردن
از نابودی مردمان خودت باشه؟
382
00:35:38,583 --> 00:35:42,875
ما اولین بار دقیقاً قبل از بازگشت
گالادریل متوجهش شدیم.
383
00:35:42,951 --> 00:35:44,743
امیدوار بودیم که اگر اون رو بفرستیم بره،
384
00:35:44,833 --> 00:35:48,541
و اینطوری به آخرین
نشانههای جنگ پایان ببخشیم،
385
00:35:48,625 --> 00:35:50,833
شاید بتونیم پوسیدگی و تباهی رو متوقف کنیم.
386
00:35:51,916 --> 00:35:54,750
اما بر خلاف تک تک تلاشهامون،
387
00:35:54,833 --> 00:35:57,750
این انحطاطمون صرفاً سرعت بیشتری گرفته.
388
00:35:58,625 --> 00:36:01,958
پژمردگی که به سراغ این درخت
اومده چیزی نیست جز تجلی بیرونی
389
00:36:02,041 --> 00:36:03,583
از یک واقعیت درونی.
390
00:36:04,416 --> 00:36:06,583
که روشنایی الدار،
391
00:36:06,666 --> 00:36:10,083
روشنایی ما، در حال زوال هست.
392
00:36:12,875 --> 00:36:14,458
دیگه کی درمورد این میدونه؟
393
00:36:15,041 --> 00:36:16,458
افراد خیلی کمی.
394
00:36:19,625 --> 00:36:22,750
دوباره میپرسم، و برای آخرین بار،
395
00:36:24,500 --> 00:36:27,750
آیا دورفها اون فلز رو پیدا کردن یا نه؟
396
00:36:32,333 --> 00:36:35,500
من سوگندی رو برای دورین یاد کردم.
397
00:36:38,166 --> 00:36:42,166
برای بعضیها، الان ممکنه
که بار سبکی داشته باشه
398
00:36:45,541 --> 00:36:47,125
اما برای من،
399
00:36:48,000 --> 00:36:51,708
توسط چنین چیزهاییه که
روح ما بهم همبسته هست.
400
00:36:52,500 --> 00:36:56,833
من نمیخوام که بذارم مال من
بخاطر یک امیدِ محض از دست بره.
401
00:36:58,333 --> 00:37:02,500
امید هیچوقت محض نیست، الروند...
402
00:37:03,666 --> 00:37:05,500
حتی وقتی که نابسنده هست.
403
00:37:06,666 --> 00:37:09,041
وقتی که تمام احساسات دیگه در خواب هستند،
404
00:37:09,125 --> 00:37:13,416
چشم امید، اولین هست که
بیدار میشه، و آخرین که خاموش.
405
00:37:15,541 --> 00:37:19,000
اگه الفها الان سرزمین میانه
رو به حال خودش رها کنن
406
00:37:19,791 --> 00:37:24,458
لشکریان تاریکی بر سرتاسر زمین خواهند تاخت.
407
00:37:24,541 --> 00:37:25,791
این پایانی خواهد بود
408
00:37:25,875 --> 00:37:30,000
نه فقط برای مردمان ما،
بلکه برای همه مردمان دنیا.
409
00:37:31,916 --> 00:37:34,583
اگه امید پیشگیری از
این اتفاق برات کافی نیست
410
00:37:34,666 --> 00:37:37,125
تا درباره سوگندت تجدیدنظر کنی
411
00:37:38,125 --> 00:37:40,125
پیشنهاد میکنم یه دلیل دیگه پیدا کنی.
412
00:38:07,625 --> 00:38:10,666
چه بود سرزمینی که دستان نامیرا
413
00:38:10,750 --> 00:38:14,000
از دریاهای جداییافکن بالا آوردنش؟
[زنان و مردان نومهنوری از آب دریا برای تأثیرات عظیمی استفاده میکنند
آنها چنان پیشرفته هستند که شبکههایی از آبراهه دارند و
سدهای سلولی که شهر را متقاطع میکند. بدین ترتیب، یک قایق هیچگاه دور نیست.]
414
00:38:14,083 --> 00:38:17,416
سرزمین هبه، سرزمین ستاره
415
00:38:17,500 --> 00:38:20,916
که تا ابد میدرخشه؟
416
00:38:21,000 --> 00:38:24,458
نومهبور بود
نومهنور زیبا
417
00:38:24,541 --> 00:38:27,875
جزیره روشن و پر از نعمت...
418
00:38:29,250 --> 00:38:32,083
گفتم که خطرناک نیست.
419
00:38:32,166 --> 00:38:35,041
شرط میبندم تا وقتی از کشتی
پیاده بشم همهچی تموم شده.
420
00:38:35,125 --> 00:38:36,500
فقط به بابام نگو.
421
00:38:36,583 --> 00:38:40,500
مدام به گوش همه میخونه که
داماد آیندهاش یه قهرمان جنگیه
422
00:38:41,166 --> 00:38:43,166
بخون! بیا، بخون.
423
00:38:43,250 --> 00:38:44,958
کلماتش رو که یادته، نه؟
424
00:38:45,041 --> 00:38:48,000
میترسم بعد از این که جیغهات
رو تو کل شب شنیدم، دیگه از یادم نرن.
425
00:38:49,125 --> 00:38:52,541
شاید ایسیلدور باهات بخونه.
426
00:38:52,666 --> 00:38:54,708
427
00:38:55,166 --> 00:38:57,083
این باید جالب باشه.
428
00:38:57,166 --> 00:38:59,875
کاری کن سرزمین بزرگ ما تا ابد پابرجا بمونه
429
00:38:59,958 --> 00:39:02,125
و شمشیرهامون بر مرگ غلبه کنه
430
00:39:02,208 --> 00:39:05,083
- جوابم خیره
- هنوز که هیچی نگفتم
431
00:39:05,166 --> 00:39:06,375
پونزده ساله میشناسمت
432
00:39:06,458 --> 00:39:08,298
فکر کردی نمیدونم اومدی اینجا چی بگی؟
433
00:39:08,375 --> 00:39:11,208
- در واقع شونزده ساله، اما منظورم...
- اونتامو
434
00:39:11,291 --> 00:39:13,750
باشه. اومدم چی بگم؟
435
00:39:13,833 --> 00:39:16,458
یه عذرخواهی مفصل که اونتامو البته
436
00:39:16,541 --> 00:39:17,875
در جا قبولش میکنه
437
00:39:17,958 --> 00:39:19,059
اما من نه
438
00:39:19,083 --> 00:39:20,583
و میدونی چرا؟
439
00:39:21,541 --> 00:39:25,625
چون عذرخواهیت فقط واسه اینه
که فکر میکنی چون من ترفیع گرفتم
440
00:39:25,708 --> 00:39:27,541
میتونم توی قشون اعزامی راهت بدم
441
00:39:31,958 --> 00:39:33,416
- میتونی؟
- خب
442
00:39:35,583 --> 00:39:38,166
فقط میخوام بگم
من در جا قبول نمیکردم.
443
00:39:38,250 --> 00:39:40,226
- اما خوشحالم که عذرخواهی کردی
- نه، نکرده
444
00:39:40,250 --> 00:39:41,541
کردم!
445
00:39:41,625 --> 00:39:44,625
اما با کمال میل دوباره میکنم.
عذر میخوام که دعوا رو شروع کردم.
446
00:39:46,708 --> 00:39:48,458
حالا لطفا من رو با خودتون ببرید.
447
00:39:49,625 --> 00:39:50,833
نه.
448
00:39:53,250 --> 00:39:55,333
باید چی کار کنم که راضی بشی؟
449
00:39:56,458 --> 00:39:57,875
باشه، میذارم سه بار بزنیم.
450
00:39:58,666 --> 00:40:01,375
فک و شکم. انتخاب خودته.
یه بار.
451
00:40:04,250 --> 00:40:05,083
سه بار.
452
00:40:05,166 --> 00:40:06,708
دو بار
453
00:40:08,416 --> 00:40:09,541
حقیقتش...
454
00:40:13,916 --> 00:40:15,250
حس سه تا رو داشت.
455
00:40:20,916 --> 00:40:23,250
خب حالا من رو به کشتی میبری؟
456
00:40:24,208 --> 00:40:27,208
ایسیلدور، تو قدیمیترین دوست منی.
457
00:40:28,875 --> 00:40:32,000
و اگه میخوای راستش رو بدونی،
احتمالاً هنوز بهترین دوستمی، اما...
458
00:40:32,083 --> 00:40:33,583
- چیه؟
- اونتامو، ول کن.
459
00:40:34,625 --> 00:40:37,000
نمیتونم با وجدان راحت از اسمم مایه بگذارم
460
00:40:37,083 --> 00:40:40,166
که تو رو برای انجام وظیفهای معرفی کنم
که احتمالاً تصمیم خواهی گرفت ولش کنی.
461
00:40:40,250 --> 00:40:42,375
- این بار فرق میکنه.
- هممم.
462
00:40:44,208 --> 00:40:45,875
امیدوارم یه روز چنین بشه.
463
00:40:47,625 --> 00:40:50,333
امیدوارم یه روز چیزی رو پیدا کنی
464
00:40:50,416 --> 00:40:52,750
که حاضر بشی براش همه چیزت رو فدا کنی.
465
00:40:55,833 --> 00:40:58,333
من به جات مراقب بِرِک خواهم بود. قول میدم.
466
00:40:58,750 --> 00:41:00,083
برک هم میره؟
467
00:41:01,000 --> 00:41:02,833
میرآخور به خدمت گرفتش.
468
00:41:04,333 --> 00:41:07,750
متأسفم ایسیل. حق همیشه با دریاست.
469
00:41:57,166 --> 00:42:00,000
میخوای قاچاقی بیای؟
470
00:42:08,250 --> 00:42:09,875
میخوای قایق رو بسوزونی؟
471
00:42:09,958 --> 00:42:12,875
همین الان از اینجا برو.
به هیشکی نمیگم که تو رو دیدم.
472
00:42:13,750 --> 00:42:16,208
- فانوس رو بده به من.
- نکن.
473
00:42:16,291 --> 00:42:17,875
بدش به من.
474
00:42:51,416 --> 00:42:53,416
هرکسی رو که میتونی جمع کن. زودباش!
475
00:42:54,500 --> 00:42:56,541
بیرون بکشیدشون. سریع.
476
00:42:57,625 --> 00:42:59,625
بیرون بکشیدشون! ایسیلدور؟
477
00:43:08,333 --> 00:43:09,500
ایسیلدور؟
478
00:43:11,750 --> 00:43:12,750
چی شد؟
479
00:43:13,416 --> 00:43:15,833
اون توی یه قایق ماهیگیری بود.
یه خمره باید منفجر شده باشه.
480
00:43:15,916 --> 00:43:17,833
یه خمره؟
481
00:43:19,916 --> 00:43:21,916
اون جونم رو نجات داد.
482
00:43:22,000 --> 00:43:24,583
میتونست ول کنه و بره،
اما جونم رو نجات داد.
483
00:43:24,666 --> 00:43:25,916
ناخدا!
484
00:43:33,000 --> 00:43:42,000
[پایتخت نومهنور به جای آنکه به صورت عرضی گسترش پیدا کرده باشد، به صورت طولی
و بالا گسترش پیدا کرده است. دستاوردهای اداین بر شالودههایی ساخته شده به دست الفها بنا شده است
شالودههایی که نومهنوریها در مسیر همیشگی پیشرفت با سازههای خود جایگزین کردهاند.]
485
00:43:42,500 --> 00:43:45,333
براساس مدارک ما به یه راهزن در حال گذر مشکوکیم.
486
00:43:45,416 --> 00:43:47,333
اما هنوز شناساییش نکردیم.
487
00:43:47,416 --> 00:43:51,000
خوششانس بودیم که بقیه
کشتیها رو هم از دست ندادیم.
488
00:43:51,083 --> 00:43:54,833
مشخصاً این یه تلاش برای دامنزدن
به تردیدهای شما بوده ملکۀ نایبالسلطنه.
489
00:43:54,916 --> 00:43:58,208
- بهش بها ندین.
- مجبورم که با الف مخالفت کنم.
490
00:43:58,291 --> 00:44:00,708
شاید عجولانه عمل کردیم.
491
00:44:00,791 --> 00:44:03,250
یک پادشاهی باید رهبری بشه. نه کشانده بشه.
492
00:44:03,333 --> 00:44:05,125
من پیشنهاد میکنم که سفر رو به تأخیر بندازیم
493
00:44:05,208 --> 00:44:07,916
تا زمانی که دلهای بیشتری
به هدف شما معطوف بشه.
494
00:44:08,000 --> 00:44:12,000
دشمنمون روز به روز قویتر میشه.
شاید ساعت به ساعت اگه درنگ کنیم.
495
00:44:12,083 --> 00:44:15,375
به یاد بیار که چرا این مسیر رو
انتخاب کردی. ایمانت رو به یاد بیار.
496
00:44:15,458 --> 00:44:17,583
فکر میکنی میتونم فراموش کنم؟
497
00:44:18,083 --> 00:44:22,541
- ما هنوز سه کشتی داریم.
- و دعای خیر پدرت رو.
498
00:44:26,375 --> 00:44:27,958
ارباب هالبرند چه نظری داره؟
499
00:44:28,791 --> 00:44:30,291
اون در انتظار عزیمت ماست.
500
00:44:30,375 --> 00:44:31,791
مطمئنم که همینطوره.
501
00:44:35,958 --> 00:44:38,041
نیازه که به دریابانان دستور توقف فعالیت بدم؟
502
00:44:44,416 --> 00:44:48,458
این شورا با طلوع خورشید دوباره تشکیل
جلسه خواهد داد تا تصمیمی نهایی گرفته شود.
503
00:44:50,500 --> 00:44:52,833
مطمئن بشید که ارباب هالبرند شرکت داشته باشه.
504
00:45:01,541 --> 00:45:03,341
چه چیزی رو تونستی ثابت کنی؟
505
00:45:04,583 --> 00:45:06,000
الروند، منو ببخش.
506
00:45:06,625 --> 00:45:07,875
ببخشمت؟
507
00:45:07,958 --> 00:45:09,333
که زودتر بهت نگفتم.
508
00:45:14,250 --> 00:45:15,458
تو میدونستی.
509
00:45:16,500 --> 00:45:19,583
بهش التماس کردم از همون اول
تو رو محرم بدونه و قضیه رو بهت بگم،
510
00:45:19,666 --> 00:45:21,750
اما شاه برین باهاش مخالفت کرد.
511
00:45:24,708 --> 00:45:27,125
و این... این میتریل...
512
00:45:29,291 --> 00:45:31,000
این تنها راه نجات ماست؟
513
00:45:31,083 --> 00:45:35,125
الروند، من زیر هر فشاری
که فکرش رو بکنی امتحانش کردم.
514
00:45:36,291 --> 00:45:39,000
هیچ چیزی نورش رو کاهش نمیده.
515
00:45:39,958 --> 00:45:44,458
باور داریم که اگه بتونیم حجم عظیمی
ازش رو به سرعت به دست بیاریم،
516
00:45:44,541 --> 00:45:49,958
اونقدر که یک بار دیگه بتونیم تا آخرین الف
رو از نور والینور مالامال کنیم...
[الفهای ساکن والینور به دلیل برخورداری نور دو درخت نور قلمرو قدسی بسیار
نیرومندتر بودند و تحت تاثیر نفس مرگ و میر و فرسودگی سرزمین میانه قرار نداشتند]
517
00:45:52,625 --> 00:45:53,958
پس، بله.
518
00:45:55,500 --> 00:45:58,250
بله. واقعاً میتونه راه نجاتمون باشه.
519
00:46:08,166 --> 00:46:09,500
متأسفم.
520
00:46:11,500 --> 00:46:13,333
که شاه برین فریبم داده؟
521
00:46:15,250 --> 00:46:18,750
یا اینکه مردمانمون محکوم به فنا هستن
مگه اینکه من یک سوگند رو بشکنم؟
522
00:46:20,541 --> 00:46:21,958
و به یک دوست خیانت کنم؟
523
00:46:23,833 --> 00:46:29,250
من اونجا بودم الروند،
اون شبی که پدرت بادبان کشید.
524
00:46:32,458 --> 00:46:37,291
یک مرد فانی که باور داشت
میتونه خود خدایان رو راضی کنه
525
00:46:39,041 --> 00:46:40,916
که برای کمک به ما وارد جنگ بشن.
526
00:46:42,916 --> 00:46:46,208
شنیدم که مادرت بهش التماس میکرد که نره،
527
00:46:46,291 --> 00:46:50,125
ملتمسانه ازش میپرسید که چرا،
چرا اون باید بره؟
528
00:46:52,375 --> 00:46:54,125
و میدونی اون چه جوابی داد؟
529
00:46:59,541 --> 00:47:02,125
برای اینکه اون تنها کسیه که
میتونه این کار رو انجام بده.
530
00:47:23,541 --> 00:47:25,791
این اشتباه من بود که ازت استفاده کنم.
531
00:47:26,875 --> 00:47:28,291
برای این، متأسفم.
532
00:47:30,583 --> 00:47:33,541
فردا ملکه تو رو به حضور خواهد پذیرفت.
533
00:47:33,625 --> 00:47:37,791
صدای تو در اون ملاقات احتمالاً تعیینکننده اینه
که مأموریت انجام خواهد شد یا نه.
[آنها نه در حد دورفها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ ارهگیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفتهای نومهنور
در ستیغ قلۀ موفقیتهای انسانها در تاریخ سرزمین میانه به حساب میآید. در دوران متأخر، ساختههای ایشان
به نظر نمیرسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غولها آنها را از استخوانِ زمین تراشیدهاند.]
534
00:47:37,815 --> 00:47:39,017
[آنها نه در حد دورفها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ ارهگیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفتهای نومهنور
در ستیغ قلۀ موفقیتهای انسانها در تاریخ سرزمین میانه به حساب میآید. در دوران متأخر، ساختههای ایشان
به نظر نمیرسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غولها آنها را از استخوانِ زمین تراشیدهاند.]
535
00:47:39,041 --> 00:47:41,791
- بهم کمک کن.
- فکر میکنم به اندازه کافی بهت کمک کردم.
[آنها نه در حد دورفها هستند و نه در حد فلزکاران الفِ ارهگیون، اما در خصوص آهنگری، پیشرفتهای نومهنور
در ستیغ قلۀ موفقیتهای انسانها در تاریخ سرزمین میانه به حساب میآید. در دوران متأخر، ساختههای ایشان
به نظر نمیرسد که حاصل از صنعتگری باشد، بلکه شبیه چیزهایی خواهد بود که غولها آنها را از استخوانِ زمین تراشیدهاند.]
536
00:47:43,500 --> 00:47:45,083
پس به خودت کمک کن.
537
00:47:45,833 --> 00:47:48,750
جدال با منو بگذار کنار
و بگذار در کنار هم با اونها بجنگیم.
538
00:47:49,416 --> 00:47:53,750
مدتی نه چندان دور، مردمانی مثل من
در کنار اونها میجنگیدن.
539
00:47:53,833 --> 00:47:55,500
مردمانی مثل تو. نه خود تو.
540
00:48:02,000 --> 00:48:03,166
اشتباه میکنی.
541
00:48:07,333 --> 00:48:11,750
تو نمیدونی قبل از اینکه کارم
به اون کلک برسه چیکارا کرده بودم.
542
00:48:16,583 --> 00:48:18,416
نمیدونی چطور زنده موندم.
543
00:48:27,375 --> 00:48:28,875
چطور همه ما زنده موندیم.
544
00:48:35,625 --> 00:48:38,458
و وقتی این مردم پی ببرن که
چیکار کردم، من رو طرد خواهند کرد.
545
00:48:40,458 --> 00:48:41,666
همونطور که تو چنین خواهی کرد.
546
00:48:44,041 --> 00:48:48,666
گاهی برای یافتن نور،
لازمه اول تاریکی رو لمس کنیم.
547
00:48:52,458 --> 00:48:54,208
تو چی از تاریکی میدونی؟
548
00:48:58,250 --> 00:49:00,083
اون خنجر مال کیه گالادریل؟
549
00:49:01,083 --> 00:49:02,583
چه کسی رو از دست دادی؟
550
00:49:03,833 --> 00:49:04,833
برادرم رو.
551
00:49:05,500 --> 00:49:06,750
چی به سرش اومد؟
552
00:49:06,833 --> 00:49:08,458
کشتنش.
553
00:49:08,541 --> 00:49:10,791
در مکانی از تاریکی و نومیدی.
554
00:49:10,875 --> 00:49:13,583
به دست خادمان سائورون. این برات کافیه؟
555
00:49:13,666 --> 00:49:15,166
پس همه اینها به خاطر انتقامه؟
556
00:49:15,250 --> 00:49:17,625
یه نفر نمیتونه عطش خودش رو
با نوشیدن آب دریا فرو بنشونه.
557
00:49:17,708 --> 00:49:20,250
پس چیه؟ چرا هنوز داری مبارزه میکنی؟
558
00:49:21,166 --> 00:49:24,416
تو داری ازم میخوای به تنها مکانی برم
که قسم خوردم هرگز بهش برنگردم.
559
00:49:25,333 --> 00:49:27,625
حداقل کاری که میتونی بکنی
اینه که بهم بگی چرا.
560
00:49:29,375 --> 00:49:31,166
چرا به جنگیدن ادامه میدی؟
561
00:49:31,250 --> 00:49:33,000
برای اینکه نمیتونم توقف کنم.
562
00:49:47,083 --> 00:49:49,375
گروهی که رهبری میکردم ازم سرپیچی کردن.
563
00:49:51,750 --> 00:49:55,958
نزدیکترین دوستم با شاه دسیسه کردن
که تبعیدم کنن.
564
00:49:56,500 --> 00:50:00,375
و هر کدوم از اینها برای این اینطوری کردن...
565
00:50:03,916 --> 00:50:06,666
چرا که به نظرم دیگه نمیتونستن
فرقی بین من...
566
00:50:08,208 --> 00:50:10,208
و اون پلیدی که باهاش مبارزه میکردم
رو تشخیص بدن.
567
00:50:16,166 --> 00:50:17,416
متأسفم.
568
00:50:20,916 --> 00:50:22,250
برای برادرت.
569
00:50:23,458 --> 00:50:24,708
برای همه چیز.
570
00:50:25,750 --> 00:50:27,000
متأسفم.
571
00:50:28,333 --> 00:50:30,875
تأسف تو نمیتونه درد منو تسکین بده.
572
00:50:32,666 --> 00:50:35,166
همینطور که پتک و انبر نمیتونه
درد تو رو تسکین بده.
573
00:50:36,625 --> 00:50:39,416
اینجا هیچ آرامشی برای تو پیدا نخواهد شد.
574
00:50:39,500 --> 00:50:41,000
همینطور نه برای من.
575
00:50:41,125 --> 00:50:43,500
هیچ آرامش پایداری
در هیچکدوم از مسیرها وجود نداره،
576
00:50:43,583 --> 00:50:45,916
مگر اون مسیری که آنسوی دریا قرار گرفته.
577
00:50:47,583 --> 00:50:50,583
من قرنها در جستجو برای یافتنش جنگیدم.
578
00:50:52,375 --> 00:50:54,083
این مسیری هست که
میتونی آرامشت رو به دست بیاری.
579
00:51:14,333 --> 00:51:16,333
خیلی وقته که منتظر چنین روزی بودم.
580
00:51:17,666 --> 00:51:20,500
اون روزی که سرانجام نژاد شما برگرده،
581
00:51:21,458 --> 00:51:26,000
ما رو از پهن و کثافت رهایی بده،
582
00:51:27,041 --> 00:51:30,958
تا جایگاه راستینمون رو
در کنار شما به دست بیاریم.
583
00:51:33,041 --> 00:51:36,666
من بیعت ابدی خودم رو تقدیم شما میکنم.
584
00:51:39,625 --> 00:51:43,250
من وفاداری خودم رو به سائورون تقدیم میکنم.
585
00:51:43,274 --> 00:51:51,274
[تحت تسلط نیروهای تاریکی، آدمیان اغلب به پرستش اهریمنی که بر ایشان حکم میراند
روی میآورند، و توسط قولهایی که نیروهای تاریکی برای
قدرت و دانش به آنها میدهند به سادگی در دام میافتند.(بازگشت شاه)]
586
00:52:03,958 --> 00:52:05,958
شما سائورون هستید، مگر نه؟
587
00:52:16,791 --> 00:52:18,583
هی، هی... صبر کنید...
588
00:52:22,041 --> 00:52:24,833
پس من به تو خدمت خواهم کرد. هرکی که باشی.
589
00:52:37,625 --> 00:52:40,041
تنها خون میتونه بهش التزام ببخشه.
590
00:52:48,708 --> 00:52:49,875
والدرگ؟
591
00:52:58,333 --> 00:52:59,583
والدرگ...
592
00:53:02,208 --> 00:53:03,875
والدرگ، نه.
593
00:53:05,125 --> 00:53:06,416
نه.
594
00:53:07,791 --> 00:53:08,875
نه.
595
00:53:10,791 --> 00:53:11,833
نه.
596
00:53:13,083 --> 00:53:14,166
نه.
597
00:53:15,083 --> 00:53:16,166
نه!
598
00:53:19,708 --> 00:53:21,416
دفعه بعد بالاتر رو هدف بگیر.
599
00:53:24,375 --> 00:53:26,583
و اینقدر از زه کمان نترس.
600
00:53:27,250 --> 00:53:29,083
چرا به خودت زحمت میدی
که بهم تیراندازی یاد بدی؟
601
00:53:30,958 --> 00:53:33,666
برای اینکه برای من بیش از ۲۰۰ سال طول کشید
602
00:53:33,750 --> 00:53:37,416
که به اون شجاعتی برسم
که امشب بتونم اینجا بایستم.
603
00:53:38,791 --> 00:53:40,666
تو تنها توی ۱۴ سال بهش رسیدی.
604
00:53:41,250 --> 00:53:43,583
و در نبردی که پیش رو داریم بهش نیاز میشه.
605
00:53:43,666 --> 00:53:46,041
تمام زندگیم، همنوعان تو ما رو پاییدن.
606
00:53:46,125 --> 00:53:47,875
هر نجوا رو میشمردن.
607
00:53:48,666 --> 00:53:50,833
هر چاقوی آشپزخانهای که بیش از اندازه تیز بود.
608
00:53:52,166 --> 00:53:54,666
همه ما قراره توی این برج دفن بشیم.
609
00:53:54,750 --> 00:53:56,541
برای چی میخوای باهامون دفن بشی؟
610
00:53:58,416 --> 00:54:01,250
برای اینکه در شمردن نجواها و چاقوها،
611
00:54:01,333 --> 00:54:04,958
باعث شده صداها و دستای پشت اونها رو بشناسم.
612
00:54:06,250 --> 00:54:07,750
همین الان نیمی رفتن.
613
00:54:08,833 --> 00:54:10,666
اما نیمی باقی موندن.
614
00:54:12,125 --> 00:54:13,208
منجمله تو.
615
00:54:19,833 --> 00:54:21,333
پس بالاتر رو هدف بگیر.
616
00:54:39,083 --> 00:54:41,083
یه چیزی هست که تو نمیدونی.
617
00:54:49,416 --> 00:54:51,083
من اینو قبلاً دیدم.
618
00:55:39,041 --> 00:55:40,250
این یه کلیده.
619
00:55:42,375 --> 00:55:46,875
ساخته شده بر اساس صناعتی فراموششده
از سوی دشمن، برای به بردگی گرفتن اجداد تو.
620
00:55:46,958 --> 00:55:48,500
یه کلید برای چی؟
621
00:55:48,524 --> 00:55:51,524
[هر چند که آنها مدتها با الفهایی که در آنجا پایگاه داشتند متحد شده بودند، اما به هر حال برج نگهبانی اوستیریت
توسط کسانی ساخته شده بود که پیرو مورگوت بودند. اشغال آن توسط الفها از جمله تمهیداتی بود که
برای جلوگیری از بازگشت پلیدی انجام شد – اما شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه خود برج نشانههایی از نیرویی تاریکی در خود دارد.]
622
00:55:51,541 --> 00:55:53,291
نمیدونم.
623
00:55:53,375 --> 00:55:56,166
فرمانده دشمن از تبدیلشدن
به یک ربالنوع صحبت کرد.
624
00:55:56,250 --> 00:55:58,916
از اینکه به اورکها در این سرزمینها
یک خونه اعطا کنه.
625
00:55:59,916 --> 00:56:02,583
اما نقشهاش هرچی باشه، این قضیه مشخصه.
626
00:56:05,083 --> 00:56:08,291
دشمن میدونه پسرت صاحب چیزیه که
میتونه اون نقشه رو عملی کنه.
627
00:56:14,458 --> 00:56:15,666
چقدر وقت داریم؟
628
00:56:17,208 --> 00:56:18,375
چند روز.
629
00:56:21,041 --> 00:56:22,458
شاید چند ساعت.
630
00:56:27,416 --> 00:56:29,125
ما میتونیم از این جون بدر ببریم برانوین.
631
00:56:29,791 --> 00:56:31,208
راهی وجود داره.
632
00:56:32,791 --> 00:56:33,958
باید باشه.
633
00:56:37,666 --> 00:56:39,083
یکی هست.
634
00:56:40,333 --> 00:56:44,041
نه! به دشمن تعظیم کن، تا همه چیز رو بگیری.
635
00:56:45,625 --> 00:56:47,625
از پسرت، و پسرانش پس از او.
636
00:56:49,333 --> 00:56:53,333
مردم تو یک دوران کامل تلاش کردن که
پاکدامنی خودشون رو پس بگیرن.
[اشاره به در سالیان انتهایی دوران دوم بودن وقایع سریال.
دوران اول دورانی بود که در پیشگفتار قسمت اول مشاهده کردیم.]
637
00:56:54,041 --> 00:56:57,166
تو همه اینها رو به خاطر یک لحظه یأس تباه میکنی؟
638
00:57:00,083 --> 00:57:02,083
باید یه راه دیگه باشه.
639
00:57:02,166 --> 00:57:04,666
یه راه معرفی کن. بهت التماس میکنم.
640
00:57:10,166 --> 00:57:11,208
میبینی؟
641
00:57:12,708 --> 00:57:14,708
حق داشتین که ما رو میپاییدین.
642
00:57:16,041 --> 00:57:18,458
چرا که سرنوشت ما به تاریکی ختم میشه.
643
00:57:20,208 --> 00:57:21,666
اینطوریه که نجات پیدا میکنیم.
644
00:57:24,833 --> 00:57:26,416
شاید به خاطر چیزیه که هستیم.
645
00:57:28,333 --> 00:57:29,833
چیزیه که همیشه خواهیم بود.
646
00:57:30,750 --> 00:57:35,375
اینجا چیزی بسیار بیشتر از جونهامون در خطره.
647
00:57:36,750 --> 00:57:40,666
وقتی مورگوت در جنگ بود،
قارهای به طور کامل غرق شد.
648
00:57:40,875 --> 00:57:43,416
کیه که بدونه این چه دهشتی رو ممکنه
با خودش به همراه داشته باشه،
649
00:57:43,500 --> 00:57:45,166
اگر دشمنمون بتونه بهش دست پیدا کنه؟
650
00:57:45,250 --> 00:57:47,250
ما چه قدرتی برای متوقف کردن اون در اختیار داریم؟
651
00:57:47,875 --> 00:57:49,791
دورت رو نگاه کن. همه چیز تمومه.
652
00:57:49,875 --> 00:57:51,666
- هنوز نه.
- به زودی میشه.
653
00:57:53,416 --> 00:57:55,958
و وقتی به لشکریانشون بهمون برسن،
این برج سقوط خواهد کرد.
654
00:58:13,875 --> 00:58:15,041
نامپات!
655
00:58:18,250 --> 00:58:19,250
نامپات!
656
00:58:22,333 --> 00:58:23,416
نامپات!
657
00:58:26,291 --> 00:58:27,458
نامپات!
658
00:58:30,458 --> 00:58:31,500
نامپات!
659
00:58:35,000 --> 00:58:36,125
نامپات!
660
00:58:59,791 --> 00:59:02,000
از خودت در آورده بودی، مگه نه؟
661
00:59:02,083 --> 00:59:04,750
دیسا چندین ساله که یه میز جدید میخواست، پس...
662
00:59:12,333 --> 00:59:14,083
ا، بیخیال، اونقدرا هم سنگین نیست.
663
00:59:14,166 --> 00:59:17,166
این وزن میز نیست که برام سنگینه.
664
00:59:18,000 --> 00:59:19,625
خب پس چرا حرف نمیزنی؟
665
00:59:19,708 --> 00:59:22,125
چرا که سنگینی مشترک
میتونه نصفش کنه یا دو برابر.
666
00:59:22,208 --> 00:59:24,291
بسته به دلی که اون رو دریافت میکنه.
667
00:59:24,375 --> 00:59:28,750
ریش آئوله! سوپ بلدرچین کافیه.
{منظور اینه طفره رفتن کافیه}
[آئوله، نامی که دورفها اغلب بدان متوسل میشوند، بر باور ایشان خالق آنهاست.
در قلبهای ایشان، گفته شده است که آتش کهن او هنوز شعله میکشد. (ضمیمه ج)]
668
00:59:28,833 --> 00:59:31,791
گوشت رو خام بفرست بیاد.
669
00:59:37,541 --> 00:59:39,958
من باهات صادق نبودم دورین.
670
00:59:41,916 --> 00:59:44,791
من نه به خاطر دوستی،
بلکه به خاطر جاهطلبی به خزد-دوم اومدم.
671
00:59:46,291 --> 00:59:47,791
ازش خبر نداشتم.
672
00:59:50,250 --> 00:59:51,916
اما برای میتریل اومده بودم.
673
00:59:58,041 --> 00:59:59,291
چرا؟
674
01:00:01,000 --> 01:00:02,416
بدون اون،
675
01:00:03,500 --> 01:00:07,916
با رسیدن بهار نژاد من یا باید این
سواحل رو ترک کنه یا نابود بشه.
676
01:00:09,791 --> 01:00:11,041
نابود بشه؟
677
01:00:12,500 --> 01:00:14,166
چطور نابود بشه؟
678
01:00:16,166 --> 01:00:21,833
روح نامیرای ما به سوی پوچی تحلیل خواهد رفت،
679
01:00:23,541 --> 01:00:25,166
آرام آرام در حال کاسته شدنه،
680
01:00:26,166 --> 01:00:27,833
تا جایی که تنها به سایههایی بدل میشیم،
681
01:00:29,208 --> 01:00:31,916
که توسط موجهای زمان به کنار رونده بشیم.
682
01:00:33,750 --> 01:00:35,000
برای همیشه.
683
01:00:48,958 --> 01:00:54,708
پس سرنوشت کل نژاد الفی در دستان منه؟
684
01:00:55,708 --> 01:00:57,416
اینطور به نظر میرسه.
685
01:01:03,625 --> 01:01:05,333
دوباره بگو.
686
01:01:05,500 --> 01:01:11,333
سرنوشت کل نژاد الفی در دستان توست.
687
01:01:20,041 --> 01:01:21,458
در دستان کی؟
688
01:01:23,750 --> 01:01:25,166
تو.
689
01:01:27,500 --> 01:01:28,541
هممم.
690
01:01:40,416 --> 01:01:43,541
پیراهنهای پَردارت رو آماده کن.
بگذار قدم بزنیم.
691
01:01:43,625 --> 01:01:46,000
- دورین...
- فعلاً ازم تشکر نکن.
692
01:01:46,083 --> 01:01:48,833
وقتی یه راه برای راضی کردن پدرم پیدا کردیم
ازم تشکر کن.
693
01:01:48,916 --> 01:01:51,125
حالا لطفاً میتونیم راه بیوفتیم؟
694
01:01:51,208 --> 01:01:53,041
سفر بازگشت طولانیه.
695
01:01:53,125 --> 01:01:56,083
و اینهمه آفتاب داره باعث بهم ریختن معدهام شده.
696
01:01:56,708 --> 01:02:00,291
فقط به یه شرط. به دیسا بگی میز رو من فرستادم.
697
01:02:00,375 --> 01:02:02,125
بیشتر از این شانس خودت رو امتحان نکن الف.
698
01:02:22,833 --> 01:02:25,666
ارباب هالبرند، ملکۀ نایبالسلطنه
شما رو احظار میکنه.
699
01:03:54,000 --> 01:04:02,000
[جنگافزارها و جوشنهای نومهنور، جهانی که آنها میشناسند را بازتاب میکند
جوشن همچون زندگیِ دریایی که جزیره ایشان را محاصره کرده است، فلسدار
هستند. و اسبها قبضه شمشیرشان را زینت میدهند، به همراه دم اسب که کلاهخودشان را آراسته است.]
700
01:04:35,250 --> 01:04:38,250
نگاه کن بابای کی دوباره براش پست جور کرده.
701
01:04:40,333 --> 01:04:42,208
خودم به دستش آوردم. مثل شما.
702
01:04:42,291 --> 01:04:43,500
سرباز.
703
01:04:46,750 --> 01:04:48,333
خودت رو به میرآخور معرفی کن.
704
01:04:49,708 --> 01:04:51,208
فکر کردم توی سوارهنظامم.
705
01:04:51,291 --> 01:04:52,625
هستی.
706
01:04:55,958 --> 01:04:57,208
به عنوان نظافتچی اسطبل.
707
01:05:16,791 --> 01:05:17,625
سربازان!
708
01:06:06,708 --> 01:06:08,000
آماده باشید!
709
01:06:08,666 --> 01:06:10,166
بادبانها رو بگشایید!
710
01:06:10,583 --> 01:06:12,250
مسیرمان شمال شرق خواهد بود.
711
01:06:13,958 --> 01:06:15,208
به سوی سرزمین میانه.
712
01:06:16,791 --> 01:06:18,000
بله!
713
01:06:21,000 --> 01:06:31,000
ترجمه و زیرنویس از
ایمان صاحبی، محمدحسین شکوهی، آرش شامرادلو
Arda.ir
714
01:06:33,000 --> 01:06:43,000
آردا: نخستین مجمع اینترنتی هواداران جی.آر.آر. تالکین در ایران از ۱۳۸۳ تا به امروز
Arda.ir
715
01:06:45,000 --> 01:06:55,000
Sermovie
دانلود رایگان و بدون سانسور فیلم و سریال
716
01:07:05,000 --> 01:07:10,000
شعر تیتراژ پایانی با الهام از ابیات چند شعر تالکین سروده شده است
* روزگار آوارگی = روزگاری که اجداد هابیتها هنوز در حال
مهاجرت بوده و در شایر ساکن نشده بودند (پیشگفتار یاران حلقه)
717
01:07:10,583 --> 01:07:13,750
خورشید به سرعت در حال غروب است
718
01:07:13,833 --> 01:07:16,708
در زیر درختانی از جنس سنگ
719
01:07:17,208 --> 01:07:20,083
آن نور در برج
720
01:07:20,166 --> 01:07:23,291
دیگر خانۀ من نیست
721
01:07:23,375 --> 01:07:26,083
در فراسوی چشمان آتشِ پریدهرنگ
722
01:07:26,166 --> 01:07:29,250
بسترم از شن سیاه است
723
01:07:29,333 --> 01:07:31,875
هر آنچه داشتم را مبادله کردم
724
01:07:31,958 --> 01:07:36,125
در ازای آشوغِ پیش رو
725
01:07:36,500 --> 01:07:41,875
مرا بخوان
مرا بخوان ای سرزمینهای دوردست
726
01:07:41,958 --> 01:07:47,625
چرا که اکنون باید در این روزگار آوارگی
سرگردان شوم
727
01:07:47,708 --> 01:07:50,458
باید در دوردستها سرگردان شوم
728
01:07:50,541 --> 01:07:54,166
در این روزگار آوارگی
729
01:07:55,083 --> 01:07:57,416
نوشیدنیهایم اندک است
730
01:07:57,500 --> 01:08:00,625
و خوراکم اندکتر
731
01:08:00,875 --> 01:08:06,250
قوهام به من میگوید نه
اما مسیر از من بله میخواهد
732
01:08:06,333 --> 01:08:12,125
پاهایم بسیار کوتاه است
و مسیر بسیار دراز
733
01:08:12,208 --> 01:08:15,166
هیچ استراحت و آسایشی ندارم
734
01:08:15,250 --> 01:08:19,000
هیچ آسایشی بجز آواز
735
01:08:19,958 --> 01:08:25,666
برایم آواز بخوان، برایم آواز بخوان
ای سرزمینهای دوردست
736
01:08:25,750 --> 01:08:31,250
آری، برخیز و مرا در این روزگار آوارگی راهنمایی کن
737
01:08:31,333 --> 01:08:34,166
لطفاً قول بده که مرا پیدا کنی
738
01:08:34,250 --> 01:08:37,958
در این روزگار آوارگی
739
01:08:39,000 --> 01:08:41,750
سرانجام پاسخهایشان میآید
740
01:08:41,833 --> 01:08:44,833
از میان سرما و از میان یخ
741
01:08:44,916 --> 01:08:50,708
که هرکس شگفتزده یا سرگردان است گمگشته نیست
742
01:08:50,791 --> 01:08:53,583
فارغ از غم
743
01:08:53,666 --> 01:08:56,666
فارغ از بها
744
01:08:56,750 --> 01:08:59,666
که هرکس شگفت زده
745
01:08:59,750 --> 01:09:03,833
یا سرگردان است...
746
01:09:03,916 --> 01:09:09,708
گمگشته نیست
747
01:09:10,000 --> 01:09:14,000
Instagram: @ardadotir
Twitter: @ArdaDotIR
Telegram: @ArdaOfficial