1 00:00:06,050 --> 00:00:06,583 ‫[آنچه گذشت] 2 00:00:06,584 --> 00:00:08,876 ‫- برج بسازی؟ ‫- باید تا بهار تکمیل بشه. 3 00:00:09,293 --> 00:00:11,709 ‫همکاری با افرادی ‫غیر از هم‌نژادهای خودمون رو... 4 00:00:11,793 --> 00:00:13,543 ‫هم در نظر گرفتی؟ 5 00:00:13,626 --> 00:00:15,126 ‫پیشنهاد پادشاهتون رو بهم بگو... 6 00:00:15,209 --> 00:00:17,543 ‫تا تصمیم بگیرم به اطلاع پدرم برسونم یا نه. 7 00:00:17,668 --> 00:00:19,751 ‫اگه مسئله‌ای رو ازمون ‫مخفی کرده بود، حس می‌کردم. 8 00:00:19,793 --> 00:00:23,126 ‫شاید خودش حس کرد که تو داری ‫مسئله‌ای رو ازشون مخفی می‌کنی. 9 00:00:23,793 --> 00:00:24,959 ‫اینجا کجاست؟ 10 00:00:25,043 --> 00:00:28,626 ‫قلمرو جزیره نومنوره. 11 00:00:29,626 --> 00:00:31,168 ‫تو فکرش بودم که شاید به تعویق بندازمش. 12 00:00:31,251 --> 00:00:33,668 ‫کارآزمایی دریایی که آغاز بشه ‫و اون کشتی حرکت کنه، 13 00:00:33,709 --> 00:00:34,834 ‫باید سوارش شده باشی. 14 00:00:35,084 --> 00:00:36,584 ‫اصلا نمی‌خوام دردسر درست کنم. 15 00:00:41,376 --> 00:00:44,084 ‫نقشه «سرزمین‌های جنوبی»ـه. 16 00:00:44,168 --> 00:00:46,418 ‫صرفا مکانی رو تعیین نکرده، ‫برنامه‌ای رو تعیین کرده. 17 00:00:46,501 --> 00:00:48,168 ‫می‌خوان سرزمین خودشون رو ایجاد کنن. 18 00:00:48,251 --> 00:00:50,209 ‫پس «سرزمین‌های جنوبی» ‫به شدت به خطر افتادن. 19 00:00:50,293 --> 00:00:52,459 ‫اگه سائورون واقعا برگشته باشه، 20 00:00:52,543 --> 00:00:54,293 ‫به «سرزمین‌های جنوبی» بسنده نمی‌کنه. 21 00:00:55,126 --> 00:00:57,334 ‫اگه هرکدومتون می‌خواین زنده بمونین، 22 00:00:58,543 --> 00:01:01,334 ‫سپیده‌دم به سمت برج الف‌ها حرکت می‌کنیم. 23 00:01:05,168 --> 00:01:06,876 ‫ببرش پیش آدار. 24 00:01:07,043 --> 00:01:07,918 ‫آدار! 25 00:01:08,001 --> 00:01:10,584 ‫می‌گن سائورون اون قدیم‌ها ‫اسامی متعددی داشته. 26 00:01:10,668 --> 00:01:12,376 ‫شاید این هم از اسامی خودشه. 27 00:01:13,168 --> 00:01:17,334 ‫مردمت پادشاهی ندارن، ‫آخه پادشاهشون خودتی. 28 00:01:17,418 --> 00:01:19,084 ‫باهام بیا «سرزمین میانه». 29 00:01:19,168 --> 00:01:20,584 ‫هنوز ارتش نداری. 30 00:01:20,668 --> 00:01:23,251 ‫شرایطمون به زودی تغییر می‌کنه. 31 00:02:21,800 --> 00:02:28,800 ‫ارائه شده توسط وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 32 00:02:29,000 --> 00:02:36,000 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: DigiMoviez@ 33 00:02:37,600 --> 00:02:45,250 ‫«ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ‫«فصل یکم، قسمت چهارم» 34 00:03:00,043 --> 00:03:01,376 ‫ما روزانه در این دربار... 35 00:03:01,459 --> 00:03:05,126 ‫جمع می‌شیم که راجع به آینده جزیره‌مون ‫برنامه‌ریزی کنیم. 36 00:03:05,709 --> 00:03:08,459 ‫ولی در روز «نعمت کودکان»، 37 00:03:09,251 --> 00:03:13,334 ‫جمع می‌شیم تا به افرادی که در آینده‌مون ‫زندگی می‌کنن، خوش‌آمد بگیم. 38 00:03:16,793 --> 00:03:20,584 ‫آینده‌مون چون سپیده‌دمی ‫بر دریایی مواج، نامحدوده. 39 00:03:26,126 --> 00:03:28,376 ‫چه اسمی براش انتخاب کردی؟ 40 00:03:28,959 --> 00:03:30,168 ‫آلینل. 41 00:03:31,418 --> 00:03:32,626 ‫آلینل. 42 00:03:33,293 --> 00:03:37,084 ‫باشد که قدرت نومنور ‫در وجودت جلوه کند. 43 00:03:38,501 --> 00:03:41,126 ‫حکمتش مسیرت را روشن کرده... 44 00:03:46,876 --> 00:03:49,543 ‫جزیره‌مون هم گاهی باید عین خودت... 45 00:03:50,626 --> 00:03:51,876 ‫خودش رو کش بیاره. 46 00:04:15,000 --> 00:04:30,000 ‫مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و آیـــدا» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و AydaNaderiSubT@ 47 00:04:34,251 --> 00:04:37,501 ‫امروز روزی بی‌نقصیه ملکه حاکم. 48 00:04:39,668 --> 00:04:42,001 ‫اول از همه به چه کاری می‌رسین؟ 49 00:04:44,709 --> 00:04:46,543 ‫الفه رو به دربار احضار کرد. 50 00:04:46,918 --> 00:04:48,668 ‫همین امروز صبح احضارش کرد. 51 00:04:49,251 --> 00:04:53,793 ‫رفیق الفه به چهار عضو صنف حمله کرده، ‫اون‌وقت می‌ریل به صرف چای دعوتش می‌کنه؟ 52 00:04:53,876 --> 00:04:56,043 ‫احتمالا الفه رو احضار کرده ‫که مجازاتش کنه. 53 00:04:56,126 --> 00:04:58,376 ‫یا ازش دستور بگیره. 54 00:04:59,626 --> 00:05:03,459 ‫حالا که الفه داره حرف‌هاش رو ‫به خورد ملکه‌مون می‌ده، 55 00:05:03,543 --> 00:05:06,876 ‫کی نماینده ماست؟ 56 00:05:12,168 --> 00:05:14,293 ‫صدراعظم! صدراعظم! 57 00:05:14,376 --> 00:05:17,418 ‫سلامم رو بهش برسون، خب؟ ‫صدات رو بلند نکن. 58 00:05:17,501 --> 00:05:19,876 ‫میل ندارین قربان؟ ‫بفرمایین قربان. 59 00:05:19,959 --> 00:05:22,668 ‫متوجه نشده بودم مشغول کار مهمی هستین. 60 00:05:22,751 --> 00:05:23,626 ‫صدراعظم! 61 00:05:23,709 --> 00:05:27,543 ‫مملکت‌داری یعنی آدم باید هنرش رو داشته باشه ‫که موقع رسیدگی به مسائل جزئی... 62 00:05:27,626 --> 00:05:29,584 ‫هم اندازه مسائل مهم دقت کنه. 63 00:05:30,209 --> 00:05:32,501 ‫ترجیح می‌دم فرض کنم ‫تا الان این مسئله رو یاد گرفته باشی. 64 00:05:32,584 --> 00:05:34,334 ‫صرفا داشتم سعی می‌کردم ‫حرف زیرکانه‌ای بزنم. 65 00:05:34,418 --> 00:05:38,168 ‫زیرکی خصوصیت افرادیه ‫که زیاد بلندپرواز نیستن. 66 00:05:38,918 --> 00:05:41,959 ‫ترجیح می‌دادم عاقل باشی پسرم. 67 00:05:43,793 --> 00:05:46,126 ‫خب، چه مشکلی پیش اومده، هوم؟ 68 00:05:46,626 --> 00:05:49,459 ‫احتمالا داره همهمه‌ای رخ می‌ده. 69 00:05:49,543 --> 00:05:51,626 ‫کشتی‌های الف‌ها به ساحلمون بیان؟ 70 00:05:52,251 --> 00:05:55,418 ‫کارگران الف تجارتمون رو ازمون بگیرن؟ 71 00:05:57,001 --> 00:05:59,001 ‫کارگرانشون نمی‌خوابن، 72 00:06:00,168 --> 00:06:03,168 ‫خسته نمی‌شن، پیر نمی‌شن. 73 00:06:03,251 --> 00:06:04,876 ‫نه‌خیر! 74 00:06:06,459 --> 00:06:10,209 ‫به نظر من یا ملکه کور شده، 75 00:06:10,293 --> 00:06:12,126 ‫یا عاشق الف‌هاست. 76 00:06:12,209 --> 00:06:14,418 ‫پدرش هم همین‌طور بود. 77 00:06:14,501 --> 00:06:16,876 ‫- عاشق الف‌هاست! ‫- عاشق الف‌هاست! 78 00:06:16,959 --> 00:06:18,751 ‫عاشق الف‌هاست! 79 00:06:18,834 --> 00:06:20,626 ‫عاشق الف‌هاست! ‫عاشق الف‌هاست! 80 00:06:20,709 --> 00:06:24,084 ‫خب، اگه الفه الان اینجا بود، ‫شاهد چه صحنه‌ای می‌بود؟ 81 00:06:24,751 --> 00:06:26,376 ‫شاهد مردان نومنور بود... 82 00:06:27,668 --> 00:06:29,918 ‫یا شاهد جمعی کودک که ناله می‌کنن؟ 83 00:06:31,501 --> 00:06:34,251 ‫ما فرزندان آدان‌هاییم. 84 00:06:31,575 --> 00:06:34,210 ‫{\an8}[آدان‌ها: انسان‌هایی که در عصر نخست ‫از شرق دور به بلریاند مهاجرت کردند] 85 00:06:35,334 --> 00:06:39,418 ‫ما فرزندان الروس تارمینیاتوریم ‫که مورگوث رو شکست داده بود. 86 00:06:40,626 --> 00:06:44,251 ‫ولی حالا یه الف که آواره شده ‫می‌خواد تهدیدمون کنه؟ 87 00:06:45,293 --> 00:06:48,376 ‫تک‌تکتون نگاهی به نشان صنفتون بندازین. 88 00:06:48,459 --> 00:06:50,751 ‫نشان میراث افراد قدرتمندیه. 89 00:06:52,126 --> 00:06:54,501 ‫نشان میراث انسان‌هاییه ‫که دیوار دریایی رو بنا کردن. 90 00:06:56,084 --> 00:06:58,126 ‫که آرمنولوس رو... 91 00:06:58,209 --> 00:07:00,918 ‫که افتخار تمدنمونه بنا کردن. 92 00:07:01,418 --> 00:07:05,043 ‫ولی الان یه الف می‌خواد تهدیدمون کنه؟ 93 00:07:17,876 --> 00:07:18,959 ‫دوستان عزیزم... 94 00:07:21,209 --> 00:07:22,293 ‫به من اعتماد داشته باشین. 95 00:07:23,959 --> 00:07:26,501 ‫چرا که به پینه دست‌هام... 96 00:07:26,584 --> 00:07:30,876 ‫سوگند می‌خورم که حکمرانی نومنور ‫هرگز به دست الف‌ها نیفته. 97 00:07:32,793 --> 00:07:37,126 ‫مملکتمون عین همیشه ‫قلمرو انسان‌ها باقی می‌مونه. 98 00:07:44,459 --> 00:07:45,668 ‫همگی مشروب مهمون منین! 99 00:07:59,126 --> 00:08:01,168 ‫فارازون! فارازون! 100 00:08:15,501 --> 00:08:18,251 ‫اصلا شهری هست ‫که اسمش رو بلد نباشه؟ 101 00:08:18,334 --> 00:08:21,043 ‫جمعیتی هست که نتونه قانعشون کنه ‫یا کسی هست که مدیونش نباشه؟ 102 00:08:22,501 --> 00:08:23,751 ‫خارق‌العاده است. 103 00:08:24,584 --> 00:08:26,584 ‫من که می‌خواستم بگم «خشمگین‌کننده» است. 104 00:08:29,418 --> 00:08:31,626 ‫محصول تاکستان‌های حوالی مینل‌تارماست. 105 00:08:31,709 --> 00:08:33,459 ‫می‌گن آدم با خوردنش ‫کل مشکلاتش رو فراموش می‌کنه. 106 00:08:33,543 --> 00:08:34,918 ‫نمی‌دونم راست می‌گن یا نه. 107 00:08:35,918 --> 00:08:37,709 ‫من با کلی زحمت به مشکلاتم چیره شدم. 108 00:08:40,918 --> 00:08:42,501 ‫حتما کارآموز جدیدی. 109 00:08:43,168 --> 00:08:45,459 ‫من کمن هستم. اسم خودت... 110 00:08:45,543 --> 00:08:48,126 ‫آهای، ایارین. زود باش نقشه‌ها رو بیار. 111 00:08:48,209 --> 00:08:49,209 ‫آها. 112 00:09:01,126 --> 00:09:02,793 ‫آزرده‌خاطرم می‌کنی الف. 113 00:09:03,501 --> 00:09:05,334 ‫من مهمون محسوبت کردم ‫و بهت خوش‌آمد گفتم، 114 00:09:05,418 --> 00:09:09,168 ‫ولی سرکار خانم رفتی نواحی روستایی ‫که طومارهای باستانی بدزدی، 115 00:09:09,251 --> 00:09:12,626 ‫همراه اهل «سرزمین‌های جنوبی»ـت ‫هم که به شهروندانمون حمله کرده. 116 00:09:12,709 --> 00:09:16,126 ‫زود خشمگین شدنش قابل درکه. ‫مردمش دارن جون می‌دن. 117 00:09:16,209 --> 00:09:17,751 ‫«مردمش»؟ 118 00:09:17,834 --> 00:09:21,418 ‫من معتقدم مردی که تو سیاهچالتون حبس کردین ‫رعیت دعوایی عادی‌ای نیست، 119 00:09:21,501 --> 00:09:25,501 ‫بلکه ولیعهد گم‌شده و تبعیدی ‫تاج و تخت «سرزمین‌های جنوبی»ـه. 120 00:09:26,001 --> 00:09:28,918 ‫پس گمون کنم الندیل هم ‫امپراتور رودل باشه. 121 00:09:30,084 --> 00:09:31,918 ‫راستش، از لردهای خردشون هستم. 122 00:09:33,709 --> 00:09:36,501 ‫مردمش پخش و پلا شدن. ‫رهبری ندارن. 123 00:09:37,501 --> 00:09:41,584 ‫ولی شاید اگه شما ازش حمایت کنین، ‫تحت فرمانش متحد بشن و مبارزه کنن. 124 00:09:41,668 --> 00:09:43,251 ‫منظورت از «حمایت» چیه؟ 125 00:09:43,334 --> 00:09:48,376 ‫سائورون قبلا هم دشمن مردم شما بود، ‫هم دشمن مردم من. 126 00:09:49,334 --> 00:09:52,084 ‫ازتون درخواست می‌کنم ‫کار نیمه‌تماممون رو تمام کنین. 127 00:09:52,168 --> 00:09:55,168 ‫ازتون درخواست می‌کنم مجددا اتحاد ‫بین نومنور و الف‌ها رو برقرار کنین... 128 00:09:56,126 --> 00:09:59,501 ‫و تا سائورون «سرزمین‌های جنوبی» رو ‫فتح نکرده، 129 00:09:59,584 --> 00:10:02,251 ‫باهام مبارزه کنین تا انسان‌های ‫اون سرزمین رو نجات بدیم. 130 00:10:07,626 --> 00:10:10,126 ‫ما تو این دربار پیشنهادات متعددی می‌گیریم. 131 00:10:10,209 --> 00:10:11,822 ‫می‌تونم بگم چندین هفته بود ‫پیشنهادی نداشتیم... 132 00:10:11,846 --> 00:10:13,459 ‫که این‌قدر غافلگیرکننده ‫و بلندپروازانه باشه. 133 00:10:16,793 --> 00:10:20,376 ‫با این حال، ‫نومنور مسیر دیگه‌ای رو انتخاب کرده. 134 00:10:22,668 --> 00:10:24,168 ‫کل مردم نومنور که انتخاب نکردن. 135 00:10:24,709 --> 00:10:28,334 ‫اون اهل «سرزمین‌های جنوبی» ‫چه پادشاه باشه، چه نجار، محاکمه می‌شه. 136 00:10:28,418 --> 00:10:29,876 ‫جلسه‌مون به اتمام رسید. 137 00:10:44,501 --> 00:10:47,584 ‫پس چاره‌ای جز درخواست ‫جلسه دیگه‌ای ندارم. 138 00:10:47,668 --> 00:10:50,084 ‫با حکمران حقیقی نومنور جلسه می‌ذارم. 139 00:10:50,168 --> 00:10:52,001 ‫با پدرتون، پادشاه، جلسه می‌ذارم. 140 00:10:53,418 --> 00:10:55,918 ‫بهتره مسائلی رو که درکش ‫از توانت خارجه به زبون نیاری... 141 00:10:56,001 --> 00:10:57,376 ‫گالادریل، دختر فینارفین. 142 00:10:57,459 --> 00:10:58,834 ‫شما هم بهتره کنار بکشین... 143 00:10:58,918 --> 00:11:02,209 ‫که شاید به کسی که اختیاراتش ‫در حد اجابت درخواستم باشه، پیشنهاد بدم. 144 00:11:02,293 --> 00:11:03,626 ‫بانو گالادریل، دیگه بسه. 145 00:11:03,709 --> 00:11:06,709 ‫اون‌وقت منظورت کدوم اختیاراته؟ 146 00:11:06,793 --> 00:11:08,293 ‫اختیاراته مردم خودت رو می‌گی؟ 147 00:11:08,834 --> 00:11:12,334 ‫یا صرفا آواره‌ای هستی که می‌خوای ‫وسط طوفان دستت رو به جایی بند کنی؟ 148 00:11:12,418 --> 00:11:14,418 ‫درون خودم طوفانی در جریانه. 149 00:11:15,293 --> 00:11:18,293 ‫بی‌جهت من رو به این جزیره نکشونده. 150 00:11:18,376 --> 00:11:21,709 ‫شما هم نمی‌تونین سرکوبش کنین ملکه حاکم. 151 00:11:29,501 --> 00:11:30,501 ‫بذار خودم حدس بزنم. 152 00:11:32,084 --> 00:11:33,334 ‫تو میکده دعوا کردی؟ 153 00:11:34,168 --> 00:11:35,334 ‫به جرم فتنه بازداشت شدم. 154 00:11:44,876 --> 00:11:46,584 ‫دیگه دارین موفق می‌شین! 155 00:11:47,293 --> 00:11:48,709 ‫چند روز دیگه... 156 00:11:48,793 --> 00:11:53,043 ‫افتخار همقطار خطاب کردنتون نصیبم می‌شه. 157 00:11:53,126 --> 00:11:57,584 ‫حالا بکشین نظام‌آموزان! بکشین! 158 00:12:02,876 --> 00:12:05,668 ‫ایسیلدور... 159 00:12:18,501 --> 00:12:21,001 ‫بکشین نظام‌آموزان! 160 00:12:22,376 --> 00:12:23,209 ‫بکشین! 161 00:12:30,918 --> 00:12:31,751 ‫طناب در رفت! 162 00:12:36,959 --> 00:12:39,209 ‫دلیل اشتباهتون رو توضیح بدین. 163 00:12:39,293 --> 00:12:40,918 ‫قربان، نه، حتما اشتباهی صورت گرفته. 164 00:12:41,001 --> 00:12:42,876 ‫تقصیر من بود دریاسالار. 165 00:12:43,709 --> 00:12:44,709 ‫از دست من در رفت. 166 00:12:45,918 --> 00:12:48,959 ‫من که شاهد بودم صد بار ‫اون طناب رو درست بستی. 167 00:12:49,918 --> 00:12:51,334 ‫این کارت تعمدی بود. 168 00:12:53,251 --> 00:12:54,834 ‫از گارد دریایی اخراجی! 169 00:12:55,876 --> 00:12:57,043 ‫هر سه‌تاتون اخراجین! 170 00:13:00,709 --> 00:13:04,251 ‫«غرب»؟ «نومنور راستین»؟ 171 00:13:04,668 --> 00:13:07,168 ‫باز هم همون مزخرفات برادرت رو تکرار می‌کنی! 172 00:13:09,418 --> 00:13:11,543 ‫خیال می‌کردم دریاسالار ‫فقط خودم رو مرخص کنه. 173 00:13:13,293 --> 00:13:14,459 ‫عذر می‌خوام. 174 00:13:14,959 --> 00:13:16,293 ‫عذر می‌خوای؟ 175 00:13:16,876 --> 00:13:20,126 ‫عذر می‌خوای؟ ‫کل زندگیمون رو به فنا دادی! 176 00:13:21,001 --> 00:13:23,626 ‫شاش‌دان کجاست؟ ‫گمون کنم الان بالا میارم. 177 00:13:23,709 --> 00:13:24,959 ‫با پدرم صحبت می‌کنم. 178 00:13:25,043 --> 00:13:26,918 ‫قانعش می‌کنم کاری کنه ‫جفتتون رو مجددا مستقر کنن. 179 00:13:27,001 --> 00:13:29,168 ‫نه‌خیر. واقعا استاد اخراج شدن ‫از مقامی هستی... 180 00:13:29,251 --> 00:13:31,001 ‫که از اولش هم لایقش نبودی. 181 00:13:31,084 --> 00:13:32,418 ‫- والاندیل... ‫- نه. 182 00:13:33,709 --> 00:13:37,168 ‫از وقتی به سن پارو به دست گرفتن رسیده بودم، ‫می‌خواستم عضو خدمه اون کشتی بشم. 183 00:13:38,376 --> 00:13:40,834 ‫کل اعمال لازمه واسه رسیدن ‫به این جایگاه رو انجام دادم. 184 00:13:40,858 --> 00:13:41,918 ‫اون‌وقت تو چیکار کردی؟ 185 00:13:43,084 --> 00:13:46,584 ‫به جز فکر کردن به مادر مرحومت ‫و چرت و پرت گفتن ازش چیکار کردی؟ 186 00:13:46,668 --> 00:13:48,543 ‫بس کنین! بس کنین! بسه! 187 00:13:51,918 --> 00:13:53,918 ‫آره، ایسیل عین همیشه می‌ذاره و می‌ره. 188 00:13:54,001 --> 00:13:56,209 ‫ایسیل! داری کجا می‌ری؟ 189 00:13:56,293 --> 00:13:58,959 ‫چه فرقی می‌کنه بره یا بمونه؟ 190 00:13:59,043 --> 00:14:02,876 ‫مشکل اصلیش خودشه ‫که اون هم اصلا حل نمی‌شه. 191 00:14:23,709 --> 00:14:25,084 ‫ماگروت! 192 00:14:27,584 --> 00:14:28,834 ‫آدار... 193 00:15:20,501 --> 00:15:22,334 ‫آدار... 194 00:16:15,543 --> 00:16:17,918 ‫نامپاک اوگلورشا. 195 00:16:27,751 --> 00:16:30,709 ‫نامپاک اوگلورشا. 196 00:16:42,501 --> 00:16:45,584 ‫زادگاهت کجاست... 197 00:16:48,168 --> 00:16:49,418 ‫سرباز؟ 198 00:16:52,918 --> 00:16:54,334 ‫زادگاهم بلریانده. 199 00:16:56,293 --> 00:16:58,126 ‫کنار دهانه رود به دنیا اومدی؟ 200 00:17:01,543 --> 00:17:02,918 ‫تو کی هستی؟ 201 00:17:08,043 --> 00:17:10,084 ‫یه بار وقتی جوان بودم... 202 00:17:12,293 --> 00:17:13,793 ‫کنار اون رود قدم زده بودم. 203 00:17:17,959 --> 00:17:19,376 ‫یادمه... 204 00:17:21,501 --> 00:17:24,001 ‫کنار رودش مملو از غنچه‌های مریم‌گلی بود. 205 00:17:28,043 --> 00:17:29,501 ‫چندین کیلومتر غنچه مریم‌گلی بود. 206 00:17:32,168 --> 00:17:34,376 ‫چرا اورک‌ها پدر خطابت می‌کنن؟ 207 00:17:51,209 --> 00:17:53,959 ‫دروغ‌های زیادی به خوردتون دادن. 208 00:17:56,043 --> 00:17:57,959 ‫برخی دروغ‌هاشون این‌قدر ریشه کرده... 209 00:17:59,126 --> 00:18:03,709 ‫که حتی سنگ‌ها و ریشه‌ها هم باورشون دارن. 210 00:18:04,418 --> 00:18:06,251 ‫واسه رها شدن از کل دروغ‌هاشون... 211 00:18:08,584 --> 00:18:11,834 ‫باید حتما دنیای جدیدی ایجاد کرد. 212 00:18:14,918 --> 00:18:17,626 ‫ولی چنین کاری فقط از دست خدایان ساخته است. 213 00:18:17,709 --> 00:18:21,543 ‫من هم خدا نیستم. ‫حداقل... 214 00:18:26,293 --> 00:18:27,168 ‫هنوز نیستم. 215 00:18:31,251 --> 00:18:32,876 ‫تو چی هستی؟ 216 00:18:36,376 --> 00:18:39,918 ‫برو پیش انسان‌هایی ‫که تو برج دیدبانی قدیمی پناه گرفتن. 217 00:18:42,584 --> 00:18:44,126 ‫پیغامی بهشون برسون. 218 00:18:50,709 --> 00:18:51,793 ‫چه پیغامی برسونم؟ 219 00:19:14,793 --> 00:19:18,626 ‫سربازخونه همین الانش هم پر شده. ‫سعی کنین هرجایی می‌تونین مستقر بشین. 220 00:19:20,126 --> 00:19:22,501 ‫- این‌ها از کجا اومدن؟ ‫- از ایورباد. 221 00:19:23,251 --> 00:19:26,001 ‫یعنی از کل روستاهای ‫اینجا تا اورادروین اومدن. 222 00:19:33,834 --> 00:19:34,918 ‫بقیه‌اش کو؟ 223 00:19:35,918 --> 00:19:37,418 ‫بقیه‌اش همینه. 224 00:19:37,918 --> 00:19:39,543 ‫باید باز هم جیره‌بندی رو کاهش بدیم. 225 00:19:39,626 --> 00:19:41,168 ‫خب، جیره‌بندی من رو که کاهش نمی‌دین. 226 00:19:41,251 --> 00:19:43,709 ‫اصلا کی گفته تو حق داری تصمیم بگیری؟ 227 00:19:43,793 --> 00:19:46,626 ‫کل افرادی که تصمیم گرفتن به این برج بیان ‫چنین حقی بهم دادن. از جمله خودت والدرگ. 228 00:19:46,709 --> 00:19:47,793 ‫می‌خوایم چی بخوریم؟ 229 00:19:48,584 --> 00:19:50,126 ‫- راه‌حلی پیدا می‌کنیم. ‫- چطوری؟ 230 00:19:50,209 --> 00:19:52,834 ‫- نمی‌دونم. ‫- هه. ندونستنت که تابلوئه. 231 00:19:53,668 --> 00:19:55,959 ‫انبار والدرگ چطوره؟ 232 00:19:56,793 --> 00:19:58,751 ‫گروه کوچکی رو می‌فرستیم شهر. 233 00:19:58,834 --> 00:20:02,959 ‫روزانه که تعداد اورک‌ها کمتره می‌ریم، ‫آروم و بی‌سروصدا هرچی بتونیم برمی‌داریم. 234 00:20:03,043 --> 00:20:05,126 ‫اصلا از حضورمون خبردار نمی‌شن. 235 00:20:05,209 --> 00:20:07,126 ‫کدوم بدبختی رو می‌خوای بفرستی؟ 236 00:20:07,959 --> 00:20:10,251 ‫اگه کسی حاضر نباشه، خودم می‌ره. 237 00:20:10,334 --> 00:20:12,001 ‫جناب‌عالی نمی‌ری اونجا. 238 00:20:12,793 --> 00:20:16,209 ‫قبلش باز هم تپه‌ها رو می‌گردیم. ‫شکارچیانمون رو جمع کنین. 239 00:20:17,001 --> 00:20:19,418 ‫خب، چی می‌خوان شکار کنن؟ ‫چندتا خرگوش؟ 240 00:20:19,501 --> 00:20:20,668 ‫اون‌جوری یه روز سیر می‌شیم. 241 00:20:20,751 --> 00:20:23,501 ‫یعنی یه روز دیگه دوام میاریم. ‫بهتره بابتش سپاس‌گزار باشیم. 242 00:20:23,584 --> 00:20:24,668 ‫دیگه حالم از این وضع به هم می‌خوره... 243 00:20:24,751 --> 00:20:27,876 ‫که همه‌چی داره نیست و نابود می‌شه، ‫ولی دست رو دست گذاشتیم. 244 00:20:27,959 --> 00:20:30,293 ‫- داریم تمام تلاشمون رو می‌کنیم دیگه. ‫- خب، من که نمی‌کنم! 245 00:20:30,376 --> 00:20:31,793 ‫تئو. تئو! 246 00:20:32,293 --> 00:20:34,793 ‫یا می‌تونی کمکم کنی، ‫یا شرایط رو دشوارتر کنی. 247 00:20:55,459 --> 00:20:57,834 ‫اصلا نباید می‌ذاشتم ‫قانعم کنی چنین کاری کنیم. 248 00:21:00,418 --> 00:21:01,668 ‫من برمی‌گردم. 249 00:21:03,418 --> 00:21:05,376 ‫این‌قدر بزدل نباش. 250 00:21:06,376 --> 00:21:07,459 ‫بیا دیگه. 251 00:21:29,543 --> 00:21:31,459 ‫رووان، بریم میکده. 252 00:21:31,543 --> 00:21:33,001 ‫من که اونجا نمی‌رم. 253 00:21:33,376 --> 00:21:34,876 ‫شاید باز هم غذا توش باشه. 254 00:21:34,959 --> 00:21:36,918 ‫بیا دیگه، اینجا که متروکه است. 255 00:21:40,251 --> 00:21:41,668 ‫خیلی‌خب. خودم می‌رم. 256 00:22:37,709 --> 00:22:38,793 ‫رووان؟ 257 00:23:15,626 --> 00:23:16,751 ‫کم سن و سالی. 258 00:23:22,543 --> 00:23:23,626 ‫اون رو از کجا آوردی؟ 259 00:23:34,126 --> 00:23:35,293 ‫بدش به من. 260 00:23:46,251 --> 00:23:48,043 ‫آهای! پیداش کردم! 261 00:23:48,126 --> 00:23:52,001 ‫پیداش کردم! یه پسر بچه است! ‫دسته شمشیر دستشه! 262 00:23:52,084 --> 00:23:53,751 ‫پسر بچه است؟ کجاست؟ 263 00:23:53,834 --> 00:23:56,293 ‫همین‌جاها قایم شده. 264 00:23:56,376 --> 00:23:58,709 ‫آهای! به پدر اعظم خبر بده. 265 00:23:59,876 --> 00:24:01,751 ‫بقیه‌تون پخش بشین. 266 00:24:03,168 --> 00:24:05,626 ‫تا پیداش نکردیم، کسی نمی‌خوابه. 267 00:24:29,543 --> 00:24:30,626 ‫پیدات کردم! 268 00:24:51,251 --> 00:24:54,543 ‫الف‌ها و دورف‌ها با هم همکاری می‌کنن. ‫خارق‌العاده است. 269 00:24:56,084 --> 00:24:58,334 ‫پیش‌بینیت کاملا درست بود. 270 00:25:03,751 --> 00:25:04,584 ‫چیه؟ 271 00:25:05,043 --> 00:25:06,293 ‫هیچی. صرفا... 272 00:25:06,376 --> 00:25:09,709 ‫یه لحظه وقتی اونجا وایستاده بودی، ‫کاملا شبیه پدرت بودی. 273 00:25:12,126 --> 00:25:13,918 ‫خبر نداشتم پدرم رو دیده بودی. 274 00:25:14,001 --> 00:25:15,709 ‫معلومه، بارها دیده بودمش. 275 00:25:15,793 --> 00:25:19,043 ‫معمولا آینده رو خوب پیش‌بینی می‌کرد. 276 00:25:20,209 --> 00:25:22,376 ‫راستش، یادمه یه بار بهم گفته بود... 277 00:25:24,584 --> 00:25:29,793 ‫روزی آینده‌ام به دست پسرش رقم می‌خوره. 278 00:25:32,459 --> 00:25:35,834 ‫انگار حرف خیلی ساده‌ای بود ‫و مثلا داشت می‌گفت فردا بارون میاد. 279 00:25:36,834 --> 00:25:38,376 ‫من هم... من هم... 280 00:25:38,459 --> 00:25:42,293 ‫تا همین لحظه حرفش رو از یاد برده بودم. 281 00:25:44,459 --> 00:25:46,668 ‫عجیب نیست؟ 282 00:25:48,418 --> 00:25:51,001 ‫ظاهرا امروز بی‌قراری جناب. 283 00:25:51,084 --> 00:25:53,126 ‫چی ذهنت رو درگیر کرده؟ 284 00:25:54,293 --> 00:25:57,293 ‫نه، به خودم قول داده بودم حرفش رو نزنم. ‫دوست خودته. 285 00:25:57,376 --> 00:25:59,126 ‫دورین رو می‌گی. 286 00:26:00,543 --> 00:26:05,043 ‫یا داره ازم اجتناب می‌کنه، ‫یا مسئله‌ای رو ازمون مخفی کرده. 287 00:26:16,418 --> 00:26:18,459 ‫از گروه‌های کارگرانش سوال نکردی؟ 288 00:26:18,543 --> 00:26:22,418 ‫از هر نوزده گروه سوال کردم. ‫مدام پسم می‌زنن. 289 00:26:22,501 --> 00:26:24,709 ‫آدم با خودش می‌گه تا حدی مشکوکه. 290 00:26:26,084 --> 00:26:28,834 ‫منظورت اینه که دورین ‫دوست‌دختر کوچکی اختیار کرده؟ 291 00:26:28,918 --> 00:26:31,126 ‫- کسی جز شما تو زندگیش نیست بانوی من. ‫- خودم می‌دونم. 292 00:26:31,251 --> 00:26:33,293 ‫آخه کی حاضره باهاش باشه؟ 293 00:26:35,418 --> 00:26:38,418 ‫♪ ای عجوزه ثروتمند، سنگت رو ببوس، ‫طلا و جواهراتت رو برق بنداز. ♪ 294 00:26:38,501 --> 00:26:39,959 ‫آخ! بس کن! 295 00:26:40,084 --> 00:26:41,793 ‫گردا، این‌قدر برادرت رو نزن! 296 00:26:41,876 --> 00:26:43,543 ‫داریم بزن بزن بازی می‌کنیم. 297 00:26:43,626 --> 00:26:45,251 ‫خب، بس کنین. 298 00:26:46,584 --> 00:26:49,293 ‫«راه‌پله زرین» رو گشتی؟ 299 00:26:49,376 --> 00:26:51,126 ‫«نگهبانی سه‌در» رو چی؟ 300 00:26:55,334 --> 00:26:56,626 ‫یادم رفته بود. 301 00:26:56,709 --> 00:26:59,959 ‫این کوچولوها دارن ذهنم رو خراب می‌کنن. 302 00:27:00,043 --> 00:27:02,918 ‫امروز داشت می‌رفت معدن «شکاف کوارتز». 303 00:27:04,959 --> 00:27:08,876 ‫دیسا، راستش، هیچ رازی به مخفی کردنش ‫با دوز و کلک نمی‌ارزه. 304 00:27:10,418 --> 00:27:13,376 ‫دورف جماعت رو تو خونه خودش ‫دغل‌باز خطاب می‌کنی؟ 305 00:27:14,126 --> 00:27:16,126 ‫این‌جوری آبگوشت غلیظی به هم می‌زنی‌ها. 306 00:27:18,543 --> 00:27:20,126 ‫اگه دورین رفته تو معدن کوارتز مشغول بشه، 307 00:27:20,209 --> 00:27:22,959 ‫واسه چی تبر حفاریش رو جا گذاشته؟ 308 00:27:23,043 --> 00:27:25,376 ‫ضمنا، اگه به شکافی رفته ‫که پایین رفتن ازش... 309 00:27:25,459 --> 00:27:28,626 ‫دو روز کامل طول می‌کشه، ‫واسه چی داری غذای محبوبش رو آماده می‌کنی؟ 310 00:27:28,709 --> 00:27:31,751 ‫♪ ای عجوزه ثروتمند، سنگت رو ببوس، ‫طلا و جواهراتت رو برق بنداز. ♪ 311 00:27:31,834 --> 00:27:33,334 ‫گردا، بهت هشدار می‌دم‌ها! 312 00:27:39,168 --> 00:27:40,959 ‫دورین تبرش رو نبرد، 313 00:27:41,709 --> 00:27:45,376 ‫چون کوارتز اون معدن ‫حفاری نمی‌خواد. دم دسته. 314 00:27:46,209 --> 00:27:47,751 ‫من هم دارم آبگوشت دم موش کور درست می‌کردم، 315 00:27:47,834 --> 00:27:50,918 ‫چون یه کم طول می‌کشه ‫تا قبل از رسیدنش جا بیفته. 316 00:27:51,668 --> 00:27:55,668 ‫ضمنا، شاید واسه بیگانه‌ای چون خودت ‫چندین روز طول بکشه، 317 00:27:55,751 --> 00:27:57,709 ‫ولی دورف‌های کوهنوردی چون شوهر من... 318 00:27:57,793 --> 00:28:01,126 ‫می‌تونن چند ساعته ‫از «شکاف کوارتز» پایین برن. 319 00:28:02,501 --> 00:28:05,293 ‫سوال دیگه‌ای نداشتی عزیزم؟ 320 00:28:07,418 --> 00:28:08,584 ‫نه. 321 00:28:09,751 --> 00:28:10,918 ‫ممنون. 322 00:28:20,084 --> 00:28:23,709 ‫«شکاف کوارتز». بدک نبود. بدک نبود. 323 00:28:23,793 --> 00:28:27,293 ‫فقط امیدوارم حرفم رو باور کرده باشه. ‫اون الف راحت گول نمی‌خوره. 324 00:28:27,376 --> 00:28:28,793 ‫قطعا همین‌طوره. 325 00:28:29,834 --> 00:28:34,084 ‫شانس آوردم که ملکه آینده‌ام می‌تونه ‫موش آبی رو رنگ کنه و جای مینک بفروشه. 326 00:28:34,168 --> 00:28:36,627 ‫باز هم دلیلی دارم ‫که بابت ازدواج با تو... 327 00:28:36,651 --> 00:28:39,543 ‫و ازدواج نکردن ‫با مارگارید راست‌بورین شکر کنم. 328 00:28:39,626 --> 00:28:41,459 ‫خب، دلایلی دیگه‌اش چی هستن؟ 329 00:28:42,043 --> 00:28:43,584 ‫بعدا بهت می‌گم. 330 00:28:43,668 --> 00:28:46,584 ‫ساکت باش. بهتره صدامون رو بلند نکنیم. 331 00:28:46,668 --> 00:28:47,793 ‫اوهوم. 332 00:28:49,126 --> 00:28:51,626 ‫تو معدن قدیمی پیشرفت خوبی حاصل کردیم. 333 00:28:52,293 --> 00:28:54,918 ‫اطمینان حاصل کردم ببرنش بیرون... 334 00:29:04,709 --> 00:29:08,126 ‫معدن قدیمی زیر دریاچه میرورمیر. 335 00:29:10,043 --> 00:29:11,459 ‫گم شدی الف؟ 336 00:29:12,209 --> 00:29:13,168 ‫هوم؟ 337 00:29:14,126 --> 00:29:16,793 ‫نه. دقیقا می‌دونم کجا برم. 338 00:29:19,126 --> 00:29:20,293 ‫روزت به خیر. 339 00:30:16,001 --> 00:30:17,626 ‫♪ ای عجوزه ثروتمند، سنگت رو ببوس، ♪ 340 00:30:17,709 --> 00:30:19,334 ‫♪ طلا و جواهراتت رو برق بنداز. ♪ 341 00:31:02,126 --> 00:31:03,668 ‫می‌دونستم! 342 00:31:04,168 --> 00:31:05,209 ‫دورین؟ 343 00:31:05,293 --> 00:31:07,584 ‫- اومدی جاسوسیم رو بکنی الف؟ ‫- خیلی کم. 344 00:31:07,668 --> 00:31:09,168 ‫اینجا کجاست؟ 345 00:31:09,251 --> 00:31:12,168 ‫واقعا انتظار داری باور کنم ‫خودت خبر نداری؟ 346 00:31:12,251 --> 00:31:16,084 ‫انتظار داری باور کنم که از اولش ‫هم واسه همین نفرستاده بودت اینجا؟ 347 00:31:17,251 --> 00:31:19,126 ‫می‌خواین خودتون تصاحبش کنین. 348 00:31:19,209 --> 00:31:20,793 ‫دورین، چی رو می‌خوایم؟ 349 00:31:22,459 --> 00:31:25,709 ‫من نمی‌دونم چی تو اون اتاقه ‫و اصلا برام مهم نیست. 350 00:31:25,793 --> 00:31:29,251 ‫ولی تو و دوستیمون برام مهمه. 351 00:31:30,459 --> 00:31:32,168 ‫ولی با مخفی‌کاری که نمی‌شه دوست موند. 352 00:31:35,168 --> 00:31:37,501 ‫این کارها یعنی چی؟ هوم؟ 353 00:31:41,376 --> 00:31:43,043 ‫باید سوگند بخوری. 354 00:31:50,543 --> 00:31:52,126 ‫به این کوه سوگند بخور... 355 00:31:52,209 --> 00:31:55,043 ‫هیچ‌وقت ذره‌ای از حرفی رو ‫که می‌خوام بهت بزنم... 356 00:31:55,126 --> 00:31:58,334 ‫با هیچ موجود زنده‌ای در میون نمی‌ذاری. 357 00:31:59,584 --> 00:32:02,168 ‫خشم دورف‌ها حتی از حافظه ‫الف‌ها هم موندگارتره. 358 00:32:02,251 --> 00:32:03,834 ‫اگه قولت رو زیر پا بذاری، 359 00:32:04,751 --> 00:32:08,501 ‫قدرت این سنگ خودت و همنوعانت رو ‫تا آخرین روز زندگیتون... 360 00:32:08,584 --> 00:32:11,376 ‫تو «سرزمین میانه» محکوم به غم می‌کنه. 361 00:32:13,041 --> 00:32:14,833 ‫قسم می‌خوری، الروند؟ 362 00:32:27,583 --> 00:32:31,333 ‫به یاد و خاطره پدرم، ارندیل دریانورد، ‫قسم می‌خورم... 363 00:32:36,166 --> 00:32:39,125 ‫هرآنچه که اینجا می‌گویی، هیچ‌جای ‫دیگر بازگو نخواهد شد. 364 00:32:45,625 --> 00:32:49,416 ‫دیسا این رو موقع جست‌وجوی طلا پیدا کرده. 365 00:32:52,750 --> 00:32:54,500 ‫یه نوعِ جدید از سنگ‌های معدنی. 366 00:32:57,291 --> 00:33:00,500 ‫سبک‌تر از ابریشم، سخت‌تراز آهن 367 00:33:00,583 --> 00:33:03,750 ‫به عنوان یک سلاح، می‌تونه برگ‌ برنده‌ای ‫برای ما باشه. 368 00:33:04,666 --> 00:33:09,666 ‫و از نظر ارزش، شاید از طلا هم باارزش‌تر باشه. 369 00:33:10,708 --> 00:33:13,125 ‫می‌بینی چطور نور رو به خودش ‫ربایش می‌کنه؟ 370 00:33:13,958 --> 00:33:15,708 ‫انگار از درون هم نور ایجاد می‌کنه. 371 00:33:15,791 --> 00:33:20,208 ‫از نظر من، این سنگ می‌تونه آغازگر دوره‌ای ‫جدید برای مردم ما باشه. 372 00:33:21,000 --> 00:33:22,666 ‫آورنده قدرت و سعادت. 373 00:33:22,750 --> 00:33:25,541 ‫پس چرا اینقدر یواشکی؟ 374 00:33:26,125 --> 00:33:27,541 ‫نباید جشن بگیریم؟ 375 00:33:30,333 --> 00:33:32,541 ‫می‌گن این کارها برای من خطرناکه! 376 00:33:33,583 --> 00:33:37,208 ‫پدرم به بهونه احتیاط، دخالت ما رو توی 377 00:33:38,000 --> 00:33:39,875 ‫این امور ممنوع کرده. 378 00:33:42,541 --> 00:33:43,625 ‫می‌شه ببینمش؟ 379 00:33:51,333 --> 00:33:53,916 ‫چه اسمی برای این سنگِ شگفت‌انگیز برگزیدی؟ 380 00:33:55,291 --> 00:33:57,291 ‫به زبان خودمون «تابانِ خاکستری» 381 00:33:57,375 --> 00:33:59,916 ‫به زبان شما فکرکنم بشه «میت‌راد» 382 00:34:01,583 --> 00:34:03,333 ‫نه، نه، می‌شه... 383 00:34:05,416 --> 00:34:06,541 ‫«می‌تریل» 384 00:34:08,541 --> 00:34:12,500 ‫پس واقعاً این همه راه رو برای ارگیون اومدی؟ 385 00:34:13,250 --> 00:34:16,125 ‫اومدم چون 20 سال دوری از یک دوست ‫واقعاً طاقت‌فرسا و طولانی بود. 386 00:34:19,000 --> 00:34:20,291 ‫حتی برای یک الف. 387 00:34:27,666 --> 00:34:28,958 ‫مال خودت. 388 00:34:31,541 --> 00:34:33,166 ‫می‌تونه نشونه‌ای برای دوستی‌مون باشه. 389 00:34:37,250 --> 00:34:38,250 ‫خیلی‌خب پس... 390 00:34:47,458 --> 00:34:48,333 ‫نه! 391 00:34:48,458 --> 00:34:51,500 ‫دورین، دورین، نــه! 392 00:34:51,958 --> 00:34:53,875 ‫چهارتا دورف این پایین‌ان. 393 00:34:55,666 --> 00:34:56,750 ‫دورین! 394 00:35:14,333 --> 00:35:16,833 ‫ایارین! داری تمیزکاری می‌کنی؟ 395 00:35:21,666 --> 00:35:22,791 ‫واقعاً ببخشید. 396 00:35:22,875 --> 00:35:26,375 ‫اشکال نداره، اشکال نداره ‫واقعاً می‌گم، اشکال نداره. 397 00:35:26,875 --> 00:35:29,333 ‫فکر می‌کردم فقط توی نقاشی استعداد داری. 398 00:35:29,833 --> 00:35:32,083 ‫تمیزکاری برای دست‌ورزی خیلی خوبه. 399 00:35:32,708 --> 00:35:34,375 ‫کارفرما انجمن که اینطوری می‌گه. 400 00:35:35,750 --> 00:35:38,708 ‫خب نظرت چیه اینکارو کنیم؟ ‫من کِف زمین رو تمیز می‌کنم و تو جام‌ها رو 401 00:35:38,791 --> 00:35:40,666 ‫هرکسی که دیرتر تموم شد، پولِ ‫شام رو حساب می‌کنه. 402 00:35:40,750 --> 00:35:42,809 ‫من با آدم‌های غریبه بیرون نمی‌رم. 403 00:35:42,833 --> 00:35:45,750 ‫اگه غریبه‌ای دیدم، درجا بهت می‌گم. 404 00:36:12,250 --> 00:36:15,916 ‫همونقدر که اراده‌ات رو برای کنار زدن ‫هر مانعی که سر راهت باشه تحسین می‌کنم، 405 00:36:16,000 --> 00:36:18,291 ‫مثل اسبی که با سرعت می‌تازه... 406 00:36:19,583 --> 00:36:23,833 ‫اما به این فکرنکرده بودی که تو در اصل با ‫غول‌ها یا اورک‌ها نمی‌جنگی، 407 00:36:23,916 --> 00:36:24,916 ‫بلکه با انسان‌ها می‌جنگی؟ 408 00:36:25,375 --> 00:36:28,041 ‫الان می‌خوای کلاس جنگ‌شناسی برام بذاری؟ 409 00:36:28,125 --> 00:36:30,541 ‫نه، نه من... 410 00:36:30,666 --> 00:36:33,875 ‫جراتش رو ندارم، اما... 411 00:36:34,791 --> 00:36:39,416 ‫دادگاهِ ملکه میدان جنگی نیست ‫ که درش تسلط داشته باشی، نه؟ 412 00:36:42,083 --> 00:36:43,250 ‫ادامه بده. 413 00:36:44,666 --> 00:36:47,666 ‫در شرایطی مانند الان، از نظر من... 414 00:36:47,750 --> 00:36:52,166 ‫با تشخیص بزرگ‌ترین ترس دشمن، ‫می‌شه به آسونی شکست‌ش داد. 415 00:36:52,750 --> 00:36:54,541 ‫- با استفاده از ترس‌شون؟ ‫- نه. 416 00:36:56,083 --> 00:36:58,666 ‫به‌عنوان چیزی که بشه به‌شون غلبه کرد. 417 00:36:59,791 --> 00:37:02,375 ‫تا کاملاً افسارشون رو در دست بگیری. 418 00:37:02,458 --> 00:37:04,583 ‫پس داری می‌گی دلیلِ اینکه من زندانی شدم 419 00:37:04,666 --> 00:37:07,125 ‫اینه که ملکه می‌ترسه تا نکنه بفهمم ‫بزرگ‌ترین ترسش چیه؟ 420 00:37:07,208 --> 00:37:08,875 ‫بسیار کوته‌نظرانه، بله. 421 00:37:08,958 --> 00:37:11,666 ‫گیریم که همینطوره، توی اون چند دقیقه‌ای ‫که دیدیش به این نتیجه رسیدی؟ 422 00:37:11,750 --> 00:37:16,500 ‫تو درخواست یک کشتی کردی، به مردم‌ش ‫توهین و از دستوراتش سرپیچی کردی. 423 00:37:16,583 --> 00:37:18,291 ‫هیچ‌کدوم از این کارها ‫عصبانی‌اش نکرد. 424 00:37:19,333 --> 00:37:22,166 ‫بعدش خیلی یهویی، دستور می‌ده ‫زندانی‌ات کنن. 425 00:37:24,125 --> 00:37:25,125 ‫چرا؟ 426 00:37:25,333 --> 00:37:27,541 ‫ازش خواستم وارد جنگ بشه. 427 00:37:27,625 --> 00:37:30,791 ‫اما این دلیلِ برانگیختن عصبانیت‌ش نبوده، ‫اینطور نیست؟ 428 00:37:33,333 --> 00:37:35,500 ‫خواستم با پدرش صحبت کنم. 429 00:37:37,000 --> 00:37:41,000 ‫پادشاه توی برج زندگی می‌کنه، ‫سال‌هاست کسی ندیدتش. 430 00:37:43,875 --> 00:37:48,458 ‫پس چند دقیقه دست از تازیدن بردار ‫و مثل آدم به کاری که کردی فکرکن. 431 00:37:48,541 --> 00:37:50,166 ‫دست از مقایسه من با یه اسب، بردار. 432 00:37:50,250 --> 00:37:53,125 ‫تو هم دست از متقاعد کردن من برای ‫ترک اینجا بردار! 433 00:37:53,208 --> 00:37:54,625 ‫قابل توجه الف. 434 00:37:54,708 --> 00:37:57,416 ‫ملکه حاکم تصمیم خود را اعلام کردند. 435 00:37:58,375 --> 00:38:02,791 ‫همین امشب تحتِ مراقبت ویژه ‫به سرزمین الف‌ها باز گردانیده خواهید شد. 436 00:38:16,583 --> 00:38:18,000 ‫بیا جلو. 437 00:38:32,916 --> 00:38:35,276 ‫- باهاش در نیوفت! ‫- نمی‌تونم که همینطوری بذارم بره! 438 00:38:35,333 --> 00:38:37,000 ‫چرا می‌تونی. 439 00:38:37,083 --> 00:38:38,875 ‫اگه می‌دونستی داره کجا میره! 440 00:39:00,833 --> 00:39:02,500 ‫اینجا چیکار می‌کنی؟ 441 00:39:03,583 --> 00:39:05,000 ‫با یکی قرار داشتم. 442 00:39:08,750 --> 00:39:10,000 ‫کی هست حالا؟ 443 00:39:10,458 --> 00:39:12,291 ‫لباس نظام‌آموزیت کجاست؟ 444 00:39:15,291 --> 00:39:17,500 ‫نکنه استعفا دادی! نه؟ 445 00:39:18,333 --> 00:39:19,750 ‫نه، بدتر. 446 00:39:19,833 --> 00:39:21,333 ‫اخراجت کردن؟ 447 00:39:22,416 --> 00:39:23,750 ‫کاری کردم همه اخراج بشن. 448 00:39:23,833 --> 00:39:25,083 ‫ایزیل... 449 00:39:28,791 --> 00:39:32,458 ‫خب، به خواسته‌ات رسیدی که. ‫حالا می‌تونی بری «سواحل غربی» 450 00:39:35,416 --> 00:39:37,375 ‫زندگی دوستانم رو نابود کردم، 451 00:39:38,916 --> 00:39:40,500 ‫آبرومون رو بردم. 452 00:39:42,291 --> 00:39:43,958 ‫لیاقت اونجا رو ندارم. 453 00:39:47,666 --> 00:39:50,250 ‫به‌علاوه، بابا دیگه اجازه نمیده بریک رو هم ببرم. 454 00:39:55,666 --> 00:39:57,750 ‫اون الف! فرار کرده. 455 00:39:58,250 --> 00:39:59,541 ‫همه‌جا رو زیر و رو کنید. 456 00:40:19,333 --> 00:40:22,500 ‫ببخشید که سرزده اومدم اعلی‌حضرت... 457 00:40:22,583 --> 00:40:24,291 ‫اون دیگه " اعلی‌حضرت " نیست. 458 00:40:32,041 --> 00:40:33,875 ‫از کجا می‌دونستی می‌خوام بیام اینجا؟ 459 00:40:33,958 --> 00:40:37,625 ‫ سربازان بیرون اینجا برای همراهی‌ کردنت ‫تا کشتی منتظرن. 460 00:40:38,833 --> 00:40:40,916 ‫اگه عقل تو کله‌ات باشه با پای خودت می‌ری. 461 00:40:41,791 --> 00:40:43,500 ‫می‌ریل... 462 00:40:50,000 --> 00:40:51,208 ‫می‌ریل... 463 00:41:00,750 --> 00:41:01,750 ‫من، من... 464 00:41:01,833 --> 00:41:04,416 ‫چیزی‌نیست پدر، من اینجام. 465 00:41:08,083 --> 00:41:09,333 ‫من رو ببخش. 466 00:41:11,041 --> 00:41:12,375 ‫از این اوضاع خبر نداشتم. 467 00:41:13,458 --> 00:41:15,875 ‫کمتر کسی از وضعیت وخیم پادشاه باخبره. 468 00:41:18,125 --> 00:41:20,125 ‫خواستارم جایی درز نکنه. 469 00:41:20,791 --> 00:41:23,208 ‫پس زمانِ روشن‌سازی حقیقت فرا رسیده. 470 00:41:26,000 --> 00:41:28,666 ‫پدرت با الف‌ها میونه خوبی داشت، 471 00:41:29,625 --> 00:41:31,041 ‫چرا تو نداری؟ 472 00:41:32,208 --> 00:41:33,541 ‫بگو! 473 00:41:35,875 --> 00:41:37,125 ‫لطفاً. 474 00:41:39,458 --> 00:41:42,166 ‫پدرم همیشه اسیر اعتقاداتش بود. 475 00:41:43,250 --> 00:41:46,125 ‫اما بعد از تاج‌گذاری‌اش، یه‌ جای کار می‌لنگید. 476 00:41:48,250 --> 00:41:50,375 ‫به مردی بی‌پروا تبدیل شد، 477 00:41:50,458 --> 00:41:54,125 ‫می‌گفت که اقدامات ما خشم والاها رو تشدید می‌کنه، 478 00:41:54,208 --> 00:41:57,875 ‫اینکه باید توبه کنیم و دوباره به روش های ‫قدیمی رو بیاریم. 479 00:41:59,500 --> 00:42:01,125 ‫دلهره و ناگهانی ‫همه رو فرا گرفته بود. 480 00:42:02,166 --> 00:42:05,875 ‫و وقتی که اعلام کرد قراره با الف‌ها ‫پیمان دوستی ببنده... 481 00:42:05,958 --> 00:42:07,375 ‫مردم شورش کردند. 482 00:42:10,125 --> 00:42:11,583 ‫خیلی چیزها از دست رفت، 483 00:42:14,708 --> 00:42:17,041 ‫تصمیم گرفته شد من به جاش حکومت کنم، 484 00:42:18,208 --> 00:42:20,250 ‫وعده‌ دادم تا آشوب رو خاموش کنم. 485 00:42:21,708 --> 00:42:25,833 ‫اولین شبِ حکومتم، زمانی ‫که همه در خواب بودند. 486 00:42:25,916 --> 00:42:27,583 ‫من رو به اینجا آورد. 487 00:42:32,958 --> 00:42:34,208 ‫«پلنتیر» 488 00:42:32,958 --> 00:42:35,358 ‫{\an8}[هفت گوی معروف که با استفاده از آن‌ها قادر به دیدن آینده بودند] 489 00:42:35,208 --> 00:42:37,666 ‫«هفت سنگِ بینایی» 490 00:42:38,333 --> 00:42:40,916 ‫شِش‌تای دیگه یا گم شدن یا پنهان. 491 00:42:41,916 --> 00:42:43,958 ‫نسل‌ها دست به دست ‫شد و به پدرم رسید. 492 00:42:44,791 --> 00:42:46,666 ‫و همچنان...یک‌ راز باقی مانده. 493 00:42:49,583 --> 00:42:51,208 ‫دستت رو بذار روش. 494 00:42:54,583 --> 00:42:57,666 ‫- باید بهت هشدار بدم... ‫- قبلاً بارها پلنتیری‌ها رو لمس کردم. 495 00:42:57,750 --> 00:42:59,750 ‫اما این یکی فرق می‌کنه. 496 00:43:28,875 --> 00:43:30,708 ‫این آینده نومنور بود که دیدی. 497 00:43:34,833 --> 00:43:36,833 ‫پلنتیری پیش‌بینی‌های زیادی داره. 498 00:43:37,750 --> 00:43:39,750 ‫بعضی‌هاشون هرگز رخ نمی‌دن. 499 00:43:39,833 --> 00:43:41,625 ‫همین الانش شروع به رخ دادن کرده. 500 00:43:42,500 --> 00:43:44,666 ‫اومدن تو آغازِ رخداد این آینده‌ست. 501 00:43:45,333 --> 00:43:48,333 ‫یعنی فکرمی‌کنی من باعثِ سقوط نومنور می‌شم؟ 502 00:43:48,416 --> 00:43:51,000 ‫سقوط کردن نومنور فقط دست خودشه. 503 00:43:52,250 --> 00:43:55,083 ‫این جزیره در روزی فضیلت‌وار از جانب والاها ‫به ما پیشکش شد. 504 00:43:55,166 --> 00:43:58,791 ‫اگر گمراه بشیم، می‌تونن اون رو باز پس بگیرن. 505 00:43:58,875 --> 00:44:02,833 ‫فضیلتی که ازش حرف می‌زنی به‌خاطر ‫وفاداری اجدادت به الف‌ها بود. 506 00:44:02,916 --> 00:44:04,916 ‫پدرم با الف‌ها هم‌پیمان بود. 507 00:44:05,916 --> 00:44:07,916 ‫و راه اون...ما رو به سمت نابودی کشوند. 508 00:44:09,500 --> 00:44:13,000 ‫برای همین فردا به مردم اعلام می‌کنم ‫که تو رفتی. 509 00:44:13,791 --> 00:44:15,208 ‫و این بحران به پایان می‌رسه. 510 00:44:18,208 --> 00:44:21,166 ‫اگر در برابر اهریمنی که در «سرزمین میانه‌»‌ ‫در حال قد علم کردن‌ـه، اقدامی صورت نگیره 511 00:44:21,250 --> 00:44:23,916 ‫همه‌جا و همه‌چی رو نابود می‌کنه. 512 00:44:24,416 --> 00:44:27,708 ‫اجتناب از شرکت در این جنگ، ممکنه همون ‫چیزی باشه که باعث سقوط اینجا می‌شه. 513 00:44:27,791 --> 00:44:31,083 ‫من روی حرف خدایان حرف نمی‌زنم، ‫تصمیم نهایی‌ـه. 514 00:44:31,166 --> 00:44:32,958 ‫تصمیمی از روی رعب و وحشت. 515 00:44:34,791 --> 00:44:38,333 ‫می‌دونم تنها بودن چه حسی داری، 516 00:44:40,375 --> 00:44:42,208 ‫تنها کسی که باخبره... 517 00:44:42,958 --> 00:44:44,791 ‫تنها کسی که می‌دونه اوضاع از چه قراره. 518 00:44:46,041 --> 00:44:49,791 ‫شاید دیگه مجبور نباشیم که این فشار ‫رو به تنهایی متحمل باشیم. 519 00:44:50,250 --> 00:44:54,583 ‫التماس می‌کنم، می‌ریل ‫از راه ترس سر باز بزن، 520 00:44:54,666 --> 00:44:56,250 ‫راه ایمان رو انتخاب کن. 521 00:44:56,875 --> 00:44:58,375 ‫با من هم‌پیمان شو. 522 00:44:59,125 --> 00:45:02,083 ‫بذار الف‌ها و نومنور یک‌بار دیگه ‫کنار هم بجنگند. 523 00:45:11,958 --> 00:45:15,375 ‫اعتماد، اتحاد میاره گالادریل. 524 00:45:16,166 --> 00:45:19,500 ‫اما نخی بسیار نازک آویخته به پادشاهی‌ـیه ‫که سرنوشت همه به اون بستگی داره. 525 00:45:22,250 --> 00:45:23,458 ‫متاسفم. 526 00:45:30,166 --> 00:45:34,083 ‫جنگل‌‌ها خشک شدند و همه حیوانات فرار کردند. 527 00:45:34,166 --> 00:45:36,916 ‫به‌نظر می‌رسه پسرت از ‫همه‌ ما ها هوش بیشتری داره. 528 00:45:38,833 --> 00:45:40,642 ‫یکی داره میاد! 529 00:45:45,500 --> 00:45:46,750 ‫برید کنار. 530 00:45:46,833 --> 00:45:49,500 ‫- از سر راه برید کنار، عقب وایستید. ‫- اجازه بدید رد بشه. 531 00:45:51,375 --> 00:45:53,125 ‫به همه می‌رسه، آروم باشید. 532 00:45:53,208 --> 00:45:55,583 ‫رووان، ثئو کجاست؟ 533 00:45:57,083 --> 00:45:58,833 ‫گفت پشت سرم میاد. 534 00:45:58,916 --> 00:46:00,517 ‫- دارم از گشنگی می‌میرم! ‫- هل نده! 535 00:46:00,541 --> 00:46:01,750 ‫اون هلم داد. 536 00:46:04,375 --> 00:46:06,875 ‫همه جا رو، زیر و رو کردیم. 537 00:46:07,000 --> 00:46:08,250 ‫اینجاها نیست. 538 00:46:08,333 --> 00:46:10,708 ‫یالا. 539 00:46:14,708 --> 00:46:15,791 ‫کجاست؟ 540 00:46:18,458 --> 00:46:19,750 ‫اینجا نیست. 541 00:46:23,541 --> 00:46:24,541 ‫بیاین بریم. 542 00:46:27,291 --> 00:46:29,541 ‫همه‌جا رو خوب بگردید. 543 00:46:32,708 --> 00:46:35,291 ‫اگه پیداش نکنیم، رئیس زنده زنده ‫پوست‌مون رو می‌کنه. 544 00:46:35,375 --> 00:46:38,166 ‫والا خود رئیس همون اول گمش کرد! 545 00:46:43,458 --> 00:46:44,750 ‫یالا! 546 00:47:11,333 --> 00:47:12,416 ‫پیداش کنید! 547 00:47:22,958 --> 00:47:24,250 ‫اینجا که نیست. 548 00:47:35,916 --> 00:47:38,083 ‫اونجا رو بگرد. 549 00:48:00,166 --> 00:48:02,125 ‫کجا با این عجله وروجک؟ 550 00:48:03,166 --> 00:48:04,250 ‫کجاست؟ 551 00:48:04,333 --> 00:48:05,333 ‫نـه! 552 00:48:05,416 --> 00:48:07,750 ‫از کجا پیداش کردی؟ 553 00:48:08,666 --> 00:48:12,375 ‫شاید وقتی بازوهات رو قطع کردم به حرف بیای! 554 00:48:24,041 --> 00:48:26,208 ‫- زودباش رفیق. ‫- اونجاست! بگیریدش. 555 00:48:27,000 --> 00:48:28,333 ‫دارن میان. 556 00:48:53,333 --> 00:48:54,333 ‫ادامه بده. 557 00:49:20,791 --> 00:49:21,791 ‫بدوو! 558 00:49:36,291 --> 00:49:37,458 ‫مامان؟ 559 00:49:38,958 --> 00:49:40,125 ‫برونوین. 560 00:49:43,833 --> 00:49:45,708 ‫فرار کنید! برید یه جای امن. 561 00:52:12,125 --> 00:52:14,333 ‫چرا اینکارو کردید؟ 562 00:52:14,875 --> 00:52:17,500 ‫درخواستی از سنگ‌ها بود 563 00:52:17,583 --> 00:52:21,500 ‫تا جسد معدنچیانی که هنوز امیدی ‫برای زنده بودنشون هست رو آزاد کنه. 564 00:52:23,000 --> 00:52:25,958 ‫همه‌ش با خودم فکر می‌کنم اگه تو اون پایین نبودی، 565 00:52:27,125 --> 00:52:29,791 ‫دورین اونجا گیر می‌افتاد و خدایی نکرده... 566 00:52:31,375 --> 00:52:32,458 ‫ببخشید. 567 00:52:33,166 --> 00:52:34,666 ‫ببخشید که بهت دروغ گفتم. 568 00:52:34,750 --> 00:52:36,208 ‫تو سال‌ها هم‌دم و یاور دوست من بودی. 569 00:52:36,291 --> 00:52:38,531 ‫تنها چیزی که مهمه همین مسئله‌ست. 570 00:52:40,541 --> 00:52:42,583 ‫همین الان آخرین نفر رو بیرون کشیدن. 571 00:52:44,416 --> 00:52:47,375 ‫زنده، همه‌شون زنده‌ان. 572 00:52:48,333 --> 00:52:50,250 ‫حتماً دیگه خیالت پدرت راحت شده. 573 00:52:50,333 --> 00:52:51,750 ‫معدن رو تعطیل کرد. 574 00:52:53,208 --> 00:52:56,125 ‫کُل رگه قراره تعطیل بشه. 575 00:52:56,208 --> 00:52:58,125 ‫- کل رگه؟ ‫- همه‌ش. 576 00:52:59,041 --> 00:53:00,500 ‫بعش یکم زمان بده. 577 00:53:01,500 --> 00:53:04,000 ‫حتی داغ‌ترین زغال‌سنگ‌ها هم ‫زمانی خُنک می‌شن. 578 00:53:04,083 --> 00:53:06,500 ‫اره اما بعضی وقت‌ها با خودم می‌گم ‫ای کاش که نمی‌شدن. 579 00:53:07,750 --> 00:53:11,375 ‫ای کاش می‌تونستم حسی که واقعاً ‫بهش دارم رو به زبون بیارم 580 00:53:12,375 --> 00:53:16,958 ‫تا دیگه هیچوقت با اون پیرمرد سر و کله نزنم. 581 00:53:41,250 --> 00:53:44,041 ‫پدرم خودش تک و تنها به «ولینور» رفت، 582 00:53:45,250 --> 00:53:49,875 ‫تا والاها رو متقاعد کنه به جنگ بپیوندن ‫و مرگوث رو سر به نیست کنن. 583 00:53:51,166 --> 00:53:53,208 ‫اقدامش آن‌چنان به چشم اون‌ها درخشان اومد... 584 00:53:53,291 --> 00:53:56,375 ‫که والاها اون رو به جایی فراتر از این دنیا بردند، 585 00:53:57,625 --> 00:54:00,333 ‫که تا ابد زهره رو در آسمان‌های بی‌پایان حمل کنه. 586 00:54:03,666 --> 00:54:06,416 ‫سال‌هاست که هر روز ‫به آسمان نگاه می‌کنم... 587 00:54:08,166 --> 00:54:13,208 ‫و با خودم می‌گم اگه اینجا بود ‫چه فکری درمورد من می‌کرد؟ 588 00:54:15,125 --> 00:54:18,125 ‫آیا از اینکه این‌گونه میراثش رو هدایت کردم ‫به خودش می‌بالید؟ 589 00:54:20,708 --> 00:54:26,291 ‫یا از این نا اُمید می‌شد که به هزاران روش ‫می‌تونستم انتظاراتش رو برآورده کنم و نکردم؟ 590 00:54:31,250 --> 00:54:34,041 ‫اما یک شب به این فکر فرو رفتم... 591 00:54:34,125 --> 00:54:37,083 ‫که حاضرم با خوشحالی هر نظری که ‫درموردم داره رو بشنوم. 592 00:54:37,166 --> 00:54:39,416 ‫تا زمانی که این فرصت رو داشته باشم 593 00:54:39,500 --> 00:54:41,958 ‫تا حتی یک‌بار دیگه بتونم صداش رو بشنوم. 594 00:54:43,833 --> 00:54:47,833 ‫وقت باقیمانده‌ای که با پدرت داری رو ‫الکی هدر نده. 595 00:54:57,666 --> 00:55:01,875 ‫الروند، کنجکاوم تا یه‌چیزی رو برام تعریف کنی. 596 00:55:02,666 --> 00:55:05,166 ‫تو و همسرم چطوری با هم آشنا شدید؟ 597 00:55:05,250 --> 00:55:07,833 ‫بهت که گفتم، ‫من جون الروند رو از دست یه ترول‌کوهی نجات دادم. 598 00:55:07,916 --> 00:55:10,250 ‫- دوتا ‫- بله می‌دونم دوتا. 599 00:55:11,791 --> 00:55:13,333 ‫ولی از الروند پرسیدم. 600 00:55:13,750 --> 00:55:15,291 ‫پس دیگه چاره ای ندارم تا 601 00:55:15,375 --> 00:55:17,750 ‫حرفی که همسرتون زد رو تکذیب کنم. 602 00:55:17,833 --> 00:55:20,125 ‫اولاً که سه تا ترول بودن و دوماً ‫من اون رو نجات دادم. 603 00:55:20,208 --> 00:55:24,083 ‫تو یادت نمیاد ناهار چی خوردی، اونوقت... 604 00:55:24,166 --> 00:55:25,916 ‫وقتی که توی جنگل بهش برخوردم... 605 00:55:26,000 --> 00:55:28,250 ‫داشت ضربات پتک ترول‌ها رو جا خالی می‌داد. 606 00:55:28,333 --> 00:55:31,250 ‫- فریاد می‌زد، جیغ می‌کشید و ناله می‌کرد ‫- فریاد مبارزه بود خب! 607 00:55:31,333 --> 00:55:34,125 ‫جیغ‌ش اینقدر گوش‌خراش بود که فکرکردم صدای بچه‌ست. 608 00:55:34,208 --> 00:55:35,041 ‫دست به کمان شدم... 609 00:55:35,125 --> 00:55:36,684 ‫- شمشیر بودها! ‫- کمان دستم بود. 610 00:55:36,708 --> 00:55:38,188 ‫- نه! شمشیر بود مرد حسابی ‫- بدون... 611 00:55:45,500 --> 00:55:46,750 ‫من رو ببخش پدر. 612 00:55:47,541 --> 00:55:52,083 ‫لج‌بازی و یک‌دندگی کردم و دراشتباه بودم. 613 00:55:57,666 --> 00:55:59,458 ‫حتی نمی‌تونی تو صورتم نگاه کنی نه؟ 614 00:56:11,208 --> 00:56:13,208 ‫مردم ما باور دارن که.... 615 00:56:14,708 --> 00:56:17,416 ‫وقتی یک دورف به تاج و تخت می‌رسه... 616 00:56:18,666 --> 00:56:22,041 ‫صدایِ تمام نیاکان‌ش در گوشش وَرانداز می‌شه. 617 00:56:24,416 --> 00:56:26,666 ‫مشورت‌ها و علم‌شون رو در اختیار... 618 00:56:27,583 --> 00:56:29,000 ‫پادشاه می‌ذارن. 619 00:56:30,750 --> 00:56:33,208 ‫حتی اشتباهاتی که مرتکب شدن. 620 00:56:39,083 --> 00:56:40,500 ‫اما تو... 621 00:56:42,583 --> 00:56:45,833 ‫نیازی نیست منتظر اون روز بمونی تا ‫صدای من رو تو گوش‌ت بشنوی. 622 00:56:50,583 --> 00:56:55,166 ‫چون من همیشه با تو هستم پسرم. 623 00:56:58,833 --> 00:57:00,083 ‫حتی در خشم و عصبانیت. 624 00:57:01,875 --> 00:57:03,958 ‫حتی بعضی‌وقت ها، بیشتر در زمان خشم. 625 00:57:08,458 --> 00:57:10,458 ‫کاری نکردی که ببخشم. 626 00:57:26,500 --> 00:57:31,250 ‫الروند از من دعوت کرده تا باهاش به لیندین برم. 627 00:57:36,291 --> 00:57:37,625 ‫قبول کنم؟ 628 00:57:39,541 --> 00:57:42,375 ‫الروند با اقداماتش طِی این چند روزه... 629 00:57:42,458 --> 00:57:45,791 ‫به تشدد ثابت کرده که گیل‌گلاد از ‫فرستادنش نیت‌ـی نداشته. 630 00:57:45,875 --> 00:57:49,166 ‫همینطوره. 631 00:57:50,291 --> 00:57:52,541 ‫حس درونی، احساسی بسیار قدرتمنده. 632 00:57:54,041 --> 00:57:55,541 ‫حس درونی‌ات چی می‌گه؟ 633 00:57:56,791 --> 00:57:58,833 ‫که یه نقشه‌ای داره. 634 00:57:58,916 --> 00:58:00,000 ‫خوبه پسرم. 635 00:58:01,041 --> 00:58:02,208 ‫خوبه. 636 00:58:04,041 --> 00:58:05,375 ‫به «لیندین» برو. 637 00:58:06,791 --> 00:58:08,125 ‫ببین هدفش چیه. 638 00:58:24,916 --> 00:58:26,083 ‫ممنون. 639 00:58:34,000 --> 00:58:36,416 ‫چیه؟ چی شده؟ 640 00:58:38,958 --> 00:58:43,291 ‫پیامی از فرمانده دشمن‌مون به دستم رسیده. 641 00:58:46,083 --> 00:58:50,083 ‫گفته در صورتی با مردم‌ت کاری نداره، که اون‌ها ‫ادعای مالکیت اینجا رو رها کنن 642 00:58:51,666 --> 00:58:53,083 ‫و با اون بیعت کنن. 643 00:58:55,500 --> 00:58:56,916 ‫اگه قبول نکنیم چی؟ 644 00:58:58,416 --> 00:58:59,916 ‫میاد و استیریت ‫رو با خاک یکسان می‌کنه. 645 00:59:39,041 --> 00:59:41,083 ‫بیا. 646 00:59:45,875 --> 00:59:48,875 ‫اگه نظر من رو می‌خوای، بعد کاری که کردی ‫حقته یکم مشروب بخوری. 647 00:59:50,500 --> 00:59:52,000 ‫برش‌دار، بخور. 648 00:59:52,583 --> 00:59:56,666 ‫همونطوری که اون دسته‌شمشیر رو از انبار برداشتی. 649 00:59:57,000 --> 00:59:58,458 ‫نمی‌دونم درموردِ چی... 650 00:59:58,541 --> 01:00:00,041 ‫بیخیال بابا رفیق. 651 01:00:00,750 --> 01:00:02,583 ‫خوب می‌دونی از چی حرف می‌زنم. 652 01:00:14,083 --> 01:00:17,541 ‫می‌دونی چیه؟ یه شمشیر عادی نیست. 653 01:00:18,166 --> 01:00:19,416 ‫قدرتی بی‌همتاست. 654 01:00:20,291 --> 01:00:24,791 ‫برای اجدادمان توسط خودِ ارباب ساخته شده. 655 01:00:25,291 --> 01:00:27,833 ‫خادمی زیبارو. 656 01:00:27,916 --> 01:00:31,500 ‫همان که نهان شده، اما بزودی برمی‌گرده. 657 01:00:33,041 --> 01:00:34,791 ‫صداش رو نشنیدی؟ 658 01:00:35,750 --> 01:00:37,250 ‫صدای «سائورون» رو نشنیدی؟ 659 01:00:41,916 --> 01:00:43,750 ‫حتماً توی آسمان دیدیش! 660 01:00:44,875 --> 01:00:46,458 ‫همین چند هفته پیش. 661 01:00:47,541 --> 01:00:48,791 ‫همون شهاب‌سنگِ درحال سقوط. 662 01:00:48,875 --> 01:00:50,708 ‫این یعنی...ظهورش نزدیکه! 663 01:00:51,833 --> 01:00:55,666 ‫و وظیفه من و توئه که آماده باشیم. 664 01:00:55,750 --> 01:00:57,125 ‫آماده‌ی چی؟ 665 01:00:57,208 --> 01:00:59,500 ‫آروم پسرجون. 666 01:01:00,416 --> 01:01:02,250 ‫قدرتت رو تلنبار کن. 667 01:01:03,583 --> 01:01:05,000 ‫بهش نیاز پیدا می‌کنی. 668 01:01:06,625 --> 01:01:08,041 ‫برای اتفاقی که قراره بیوفته... 669 01:01:22,833 --> 01:01:24,416 ‫پدر اعظم... 670 01:01:26,125 --> 01:01:27,625 ‫پیداش کردیم. 671 01:01:29,375 --> 01:01:31,208 ‫داخل برج‌ـه. 672 01:01:56,458 --> 01:01:58,250 ‫سفر به سلامت. 673 01:02:41,791 --> 01:02:43,708 ‫با رفتن اون خیال مردم‌تون راحت می‌شه. 674 01:02:44,541 --> 01:02:46,458 ‫همه بزودی در دربار و میدان جمع خواهند شد 675 01:02:46,541 --> 01:02:48,708 ‫تا اطلاعیه مهم شما رو بشنوند. 676 01:02:52,041 --> 01:02:54,041 ‫پس نباید معطل‌شون کنیم. 677 01:04:05,791 --> 01:04:09,166 ‫معتقدان بر این باورند که وقتی ‫برگ‌های درخت سفید شروع به ریزش می‌کنه، 678 01:04:09,250 --> 01:04:11,000 ‫بی‌دلیل و نگهانی نیست... 679 01:04:11,083 --> 01:04:13,958 ‫بلکه اشک والاهاست که می‌ریزد. 680 01:04:14,375 --> 01:04:19,250 ‫یادآوران صاحب‌حیاتی که چشم و داوری ‫آن‌ها همواره برماست. 681 01:04:20,458 --> 01:04:23,875 ‫زمانی سرنوشت‌ساز در سرنوشت هر بشر وجود داره. 682 01:04:24,541 --> 01:04:25,791 ‫زمانِ قضاوت... 683 01:04:27,000 --> 01:04:31,166 ‫که در آن همه، تک تک ما... 684 01:04:32,000 --> 01:04:35,250 ‫باید تصمیم بگیریم درواقع ‫چه کسانی خواهیم بود. 685 01:04:36,208 --> 01:04:40,500 ‫آیا قلب‌های ما به مجسمه‌هایی تبدیل شده اند ‫که صرفاً این جزیره را احاطه کرده اند؟ 686 01:04:40,958 --> 01:04:44,833 ‫یا قلب آنان همچنان با عشق برای تراش‌دهنده ‫آن‌ها می‌تپد؟ 687 01:04:48,166 --> 01:04:51,375 ‫آیا شجاعت ما نیز با پدرانمان به زیر خاک رفت... 688 01:04:53,500 --> 01:04:54,875 ‫یا هنوز وجود دارد؟ 689 01:04:56,791 --> 01:04:58,583 ‫همین حالا میان ما، 690 01:05:06,000 --> 01:05:08,416 ‫و صبر پیشه کرده، تا در زمان موعود قد علم کند 691 01:05:11,458 --> 01:05:16,750 ‫من شما را به سمت هیچ خطری که خود با آن ‫روبه‌رو نشده‌ام، دعوت یا فرماندهی نمی‌کنم. 692 01:05:17,541 --> 01:05:22,166 ‫برای همین تصمیم گرفتم، شخصاً آن الف را ‫تا «سرزمین میانه» همراهی کنم 693 01:05:29,625 --> 01:05:34,458 ‫تا به برادران میرایمان که اکنون در سرزمین های جنوبی ‫گرفتار شده‌اند، یاری برسانم. 694 01:05:35,166 --> 01:05:37,208 ‫ملکه شما قصد خود را اعلام داشت. 695 01:05:37,291 --> 01:05:39,500 ‫کشتی‌های ما ده روز دیگر به آب انداخته خواهند شد. 696 01:05:40,708 --> 01:05:45,250 ‫سپاهی عظیم از دختران و پسران دلیر... 697 01:05:45,333 --> 01:05:47,541 ‫اقصی‌نقاط نمنور تشکیل خواهد شد. 698 01:05:48,375 --> 01:05:52,875 ‫چه کسی حاضر است تا تعهد خود را ‫برای محافظت از ملکه حاکم ثابت کند؟ 699 01:05:58,833 --> 01:06:01,666 ‫به جلو بیاید و خود را معرفی کنید. 700 01:06:04,166 --> 01:06:05,458 ‫من خدمت می‌کنم. 701 01:06:09,916 --> 01:06:11,208 ‫من خدمت می‌کنم. 702 01:06:14,125 --> 01:06:15,541 ‫من خدمت می‌کنم. 703 01:06:22,666 --> 01:06:23,666 ‫من خدمت می‌کنم. 704 01:06:25,916 --> 01:06:26,916 ‫من خدمت می‌کنم. 705 01:06:27,376 --> 01:06:28,376 «مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و آیـــدا» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و AydaNaderiSubT@ 706 01:06:35,210 --> 01:06:40,458 «مترجمان: «کیارش نعمت گرگانی و آیـــدا» ‫در تلگرام: realKiarashNg@ و AydaNaderiSubT@