1
00:00:01,100 --> 00:00:06,700
ارائهای از تیم ترجمهی دیباموویز
2
00:00:06,762 --> 00:00:15,285
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
www.DibaMoviez.Com
3
00:01:38,920 --> 00:01:48,520
« SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت »
4
00:01:48,733 --> 00:01:52,904
در شهر گریندیل، جایی که
همیشه حس و حال هالووین داره
5
00:01:52,987 --> 00:01:58,493
دختری زندگی میکرد که نیمهساحره و
نیمهانسان بود، که در تولد 16 سالگیش
6
00:01:58,701 --> 00:02:00,829
:مجبور بود از بین دو دنیا یکی را انتخاب کند
7
00:02:01,246 --> 00:02:04,999
،دنیای ساحرگی خانوادهاش
و دنیای انسانی دوستانش
8
00:02:05,542 --> 00:02:09,087
،اسم من سابرینا اسپلمنـه
و اون دختر من هستم
9
00:02:18,054 --> 00:02:21,349
،زامبیها گیجم کرده بودن. یعنی
چرا اونا انقدر کُند بودن؟
10
00:02:21,432 --> 00:02:24,352
زامبیهای سریع مفهوم نسبتاً
تازهای تو ژانر وحشت هستن
11
00:02:24,435 --> 00:02:26,938
مظاهر اولیه احتمال میدادن
جنازههای دوباره احیا شده
12
00:02:26,938 --> 00:02:31,151
،دچار عارضهی سختی عضلات میشدن
و به همین دلیل، آروم حرکت میکردن
13
00:02:32,569 --> 00:02:34,863
از کجا اینا رو میدونه؟ -
نمیدونم والا -
14
00:02:35,321 --> 00:02:38,116
من فکر میکردم اونا یه جورایی عجیب بودن -
منم فکر میکردم اونا عجیبن -
15
00:02:38,241 --> 00:02:39,075
اشکالی نداره
16
00:02:39,492 --> 00:02:40,785
اوه، ببخشید
17
00:02:41,077 --> 00:02:43,705
سابرینا -
خانم وردول. سلام -
18
00:02:44,330 --> 00:02:46,624
نمیدونستم شما هم طرفدار
فیلمهای وحشتناک بودین
19
00:02:47,125 --> 00:02:49,210
،سابرینا دیوونهی اوناست
هر چی خونینتر بهتر
20
00:02:49,544 --> 00:02:53,673
خب، کیه که هر از گاهی از
یه ترسِ خوب لذت نبره؟
21
00:02:53,840 --> 00:02:55,425
مخصوصاً این موقع از سال
22
00:02:56,301 --> 00:02:59,304
خانم وردول، ما یه رسمی داریم که میریم سینما
23
00:02:59,387 --> 00:03:03,308
و بعدش کافیشاپِ دکتر سربروس
تا چیزی رو که دیدیم تحلیل کنیم
24
00:03:04,517 --> 00:03:07,061
میخواین بهمون ملحق شین؟ -
باید یه سری مدارک رو طبقهبندی کنم -
25
00:03:07,812 --> 00:03:11,191
.ولی ممنون، ممنون بابتِ پیشنهادت
جدی میگم
26
00:03:13,860 --> 00:03:14,903
تو کلاس میبینمتون، بچهها
27
00:03:20,200 --> 00:03:21,701
برینا، چرا همچین کاری کردی؟
28
00:03:22,493 --> 00:03:23,953
دعوت از خانم وردول؟ -
آره -
29
00:03:24,829 --> 00:03:27,999
...دلم براش میسوزه، تو اون خونه زندگی میکنه
30
00:03:29,959 --> 00:03:30,793
تک و تنها
31
00:03:36,716 --> 00:03:39,969
32
00:03:42,055 --> 00:03:45,600
33
00:03:47,352 --> 00:03:48,603
34
00:03:51,940 --> 00:03:55,068
وای، خدای من. خدای من
35
00:04:00,365 --> 00:04:01,491
خدای من
36
00:04:12,001 --> 00:04:12,919
آهای؟
37
00:04:21,344 --> 00:04:23,221
کمکم کنین، خواهش میکنم
38
00:04:27,183 --> 00:04:28,351
وای، خدای من
39
00:04:34,482 --> 00:04:35,608
حیوونکی
40
00:04:36,776 --> 00:04:39,404
خونهی من انتهای همین جادهست
41
00:04:40,780 --> 00:04:44,075
کاملاً تر و تمیزت میکنیم، و صبح
با دکتر سپرستین تماس میگیریم
42
00:04:52,125 --> 00:04:54,502
تمامِ فیلم نقشِ یه استعاره رو داره
43
00:04:54,585 --> 00:04:56,129
این یه فیلمِ ترسناکه، سوزی
44
00:04:56,212 --> 00:04:58,214
طرفدار شیطان، نمیتونه جفتش باشه؟
45
00:04:58,298 --> 00:05:00,383
دقیقاً! دقیقاً، هر دوشونه -
آره -
46
00:05:00,466 --> 00:05:04,012
،در یک سطح، آره، در مورد زامبیهاست
ولی همچنین در مورد جنگِ سرده
47
00:05:04,095 --> 00:05:06,597
حقوق مدنی -
از هم پاشیدنِ خانوادهی هستهای -
48
00:05:06,848 --> 00:05:09,183
یعنی ما الان فیلمهای متفاوتی دیدیم؟ -
متوجهش نشدین؟ -
49
00:05:09,267 --> 00:05:13,479
از زمانی که دختره تبدیل به زامبی شد
و بعد مادرش رو خورد؟
50
00:05:13,563 --> 00:05:17,108
فکر کنم هاروی احتمالاً تو اون
بخشش چشماش رو بسته بود
51
00:05:17,191 --> 00:05:18,818
نه، نبسته بودم
52
00:05:18,901 --> 00:05:21,696
اوه، این وحشتناکه. بهترین
...صحنه رو از دست دادی
53
00:05:22,363 --> 00:05:25,241
!خودت رو نجات بده، سابرینا -
!نه -
[ مردهشور خانهی اسپلمن ]
54
00:05:25,325 --> 00:05:26,451
من یکم میترسم
55
00:05:26,534 --> 00:05:29,203
به نظر میاد خیلی ترسیدی -
اونا تو جنگل هستن -
56
00:05:29,287 --> 00:05:31,289
نه، من نمیترسم. من نمیترسم
57
00:05:33,916 --> 00:05:36,085
"اونا دارن میان بگیرنت، باربارا"
58
00:05:36,169 --> 00:05:41,174
هاروی کینکل، تنها کسی
!که قراره بترسونی خودتی
59
00:05:43,551 --> 00:05:44,427
گرفتمت
60
00:05:53,686 --> 00:05:54,771
یه چیزی برات گرفتم
61
00:06:00,401 --> 00:06:02,153
هاروی
62
00:06:15,208 --> 00:06:16,292
دوسِت دارم، سابرینا
63
00:06:17,960 --> 00:06:20,463
...میخواستم برای گفتنش تا تولدت صبر کنم
64
00:06:21,381 --> 00:06:24,258
ولی از اونجایی که شاید امسال
...نتونیم با هم جشن بگیریم، گفتم
65
00:06:24,342 --> 00:06:25,718
خوشحالم که نگهش نداشتی
66
00:06:27,595 --> 00:06:28,679
دوستش دارم
67
00:06:29,472 --> 00:06:30,515
تو رو هم دوست دارم
68
00:06:31,182 --> 00:06:32,350
69
00:06:42,568 --> 00:06:43,653
شب بخیر، سابرینا
70
00:07:08,511 --> 00:07:12,223
71
00:07:12,306 --> 00:07:15,893
72
00:07:15,977 --> 00:07:19,439
73
00:07:19,522 --> 00:07:23,401
74
00:07:25,903 --> 00:07:27,447
برات یکم چای دم کردم
75
00:07:30,741 --> 00:07:33,244
چندتا کلوچهی بادوم خوشمزه
تو کابینت پیدا کردم
76
00:07:34,787 --> 00:07:37,457
نمیخوای اسمت رو به من بگی؟
یا اینکه چه اتفاقی افتاد؟
77
00:07:40,293 --> 00:07:41,502
کسی بهت حمله کرد؟
78
00:07:43,754 --> 00:07:44,714
نه
79
00:07:51,137 --> 00:07:51,971
جنگل بهم حمله کرد
80
00:07:54,599 --> 00:07:56,893
...اوه، خب
81
00:07:59,020 --> 00:08:00,771
تو اهل این حوالی نیستی، مگه نه؟
82
00:08:01,397 --> 00:08:03,649
،همه در جریانِ ساحرهگیری در سِیلم هستن
83
00:08:04,233 --> 00:08:06,736
...ولی یکی همینجا تو گریندیل بود
84
00:08:07,653 --> 00:08:09,071
1692
85
00:08:09,822 --> 00:08:12,992
...13 ساحره تو جنگل به دار آویخته شدن
86
00:08:14,410 --> 00:08:17,622
و ارواح خشمگینِ اونا از همون
موقع جنگلِ اینجا رو تسخیر کرده
87
00:08:17,997 --> 00:08:19,332
...از کجا انقدر در مورد
88
00:08:19,957 --> 00:08:20,917
ساحرهها میدونی؟
89
00:08:22,793 --> 00:08:27,965
خب، گمونم من مورّخ غیررسمی
شهر گریندیل هستم
90
00:08:29,509 --> 00:08:32,803
،بعلاوه، تو دبیرستان محلی تدریس میکنم
دبیرستانِ بکستر
91
00:08:34,430 --> 00:08:37,934
اسمِ یکی از دانشآموزاتون سابریناست؟
92
00:08:40,436 --> 00:08:41,521
چرا، آره
93
00:08:43,356 --> 00:08:44,357
سابرینا اسپلمن
94
00:08:47,318 --> 00:08:48,694
تو سابرینا رو میشناسی؟
95
00:08:48,986 --> 00:08:51,906
نه، ولی پدرِ حرومزادهاش رو میشناختم
96
00:08:51,989 --> 00:08:55,535
که قانونِ مقدس ساحرهها رو شکست
و با یه ماده خوکِ فانی ازدواج کرد
97
00:09:39,120 --> 00:09:42,248
کارِ بزرگ آغاز میشود، اربابِ تاریکی
98
00:09:42,873 --> 00:09:46,043
من سابرینا را تقدیمِ شما خواهم کرد
99
00:10:53,235 --> 00:10:54,403
به امید اینکه شوم نباشه
100
00:10:55,027 --> 00:11:00,027
[ سهشنبه، 28 اُکتبر امسال ]
101
00:11:09,001 --> 00:11:11,295
صبح بخیر، عمهها. امبروز
102
00:11:12,338 --> 00:11:14,090
صبح بخیر، عزیزم. چطور خوابیدی؟
103
00:11:14,173 --> 00:11:16,050
اینطور که پیداست، خوابِ پر تب و تابی داشته
104
00:11:16,133 --> 00:11:19,345
،حالا که بهش اشاره کردی، عمه زی
بله یکی دو باری بیدار شدم
105
00:11:19,428 --> 00:11:22,264
...دورانِ هیجان انگیزیه
106
00:11:22,348 --> 00:11:23,516
از چندین جهت...
107
00:11:23,599 --> 00:11:26,477
من هفتهی قبل از تعمید تاریکم رو یادمه
108
00:11:26,894 --> 00:11:29,647
احساس میکردم زندگیِ واقعیم
بالاخره داره شروع میشه
109
00:11:29,855 --> 00:11:31,065
به زور خوابیدم
110
00:11:32,191 --> 00:11:35,611
،پای خرگوش، شب بذار زیرِ بالشت
مثل مُردهها خوابت میبره
111
00:11:35,695 --> 00:11:39,949
،حالا که حرف از مرگ شد
یه خفاش دیشب اومد تو اتاقم
112
00:11:40,032 --> 00:11:42,535
یکی از پنجرههام رو شکست و رد شد -
اوه، میخوای من برش گردونم؟ -
113
00:11:42,618 --> 00:11:44,954
نه، امبروز، ما هیچکدوم از جادو
جمبلهات رو قبول نمیکنیم
114
00:11:45,037 --> 00:11:47,331
اشکالی نداره تو باغچه خاکش کنم؟ -
آره. هر جور میلته -
115
00:11:47,415 --> 00:11:50,918
میتونی تو گورستونِ حیوانات خونگی کنار
ساعتِ آفتابی خاکش کنی. اونجا جا هست
116
00:11:51,335 --> 00:11:52,795
اوه، وایسا ببینم، این چیه؟
117
00:11:52,878 --> 00:11:56,549
قبل از اینکه معبد بدنت بتونه
تعمید شه باید تطهیر شه
118
00:11:56,632 --> 00:11:57,883
از سمومش پاکسازی شه
119
00:11:57,967 --> 00:12:01,637
این در واقع شیر و تخممرغ
،و رُزماری و غافثه
120
00:12:01,721 --> 00:12:05,224
و یه فنجون وانیل و یه سرِ انگشت
...ریشهی سردهی نیلوفرپیچ و
121
00:12:05,725 --> 00:12:06,684
گَسهست
122
00:12:07,184 --> 00:12:08,811
و گیاهانِ دیگه که از باغچهام چیدم
123
00:12:09,145 --> 00:12:10,271
بخورش، عزیزم
124
00:12:10,980 --> 00:12:13,974
اینکارو نکن، دختر دایی -
امبروز -
125
00:12:14,275 --> 00:12:17,611
سابرینا، باید قبل از تعمید تاریکت
یه روح همذات انتخاب کنی
126
00:12:17,695 --> 00:12:19,238
شورا دفتر ثبت رو فرستاده
127
00:12:19,697 --> 00:12:22,158
من، چندتا گزینهی مناسب رو مشخص کردم
128
00:12:22,867 --> 00:12:27,955
،حالا، یه جوجهتیغیِ خیلی خوشگل هست
یه جغد با جلال و جبروت
129
00:12:28,539 --> 00:12:30,916
تامِ اخمو به خوشحالی از یه
سگِ دیگه استقبال میکنه
130
00:12:31,000 --> 00:12:32,710
عمه زی، در این مورد
131
00:12:34,044 --> 00:12:36,672
،به جای انتخابِ یه حیوانِ همذات از یه کتاب
132
00:12:36,756 --> 00:12:39,842
که خیلی، نمیدونم، ناانسانیه
133
00:12:39,925 --> 00:12:43,262
ارواح همذات هیولاهایی هستن که
شکل حیوانات به خودشون گرفتن
134
00:12:43,345 --> 00:12:46,015
.تا بهتر به اربابانِ ساحرهشون خدمت کنن
هیچ چیز اونا انسانی نیست
135
00:12:46,098 --> 00:12:51,020
ولی مدتیه که وِردِ احضاری رو تمرین میکنم
...که تو کتابِ اهریمنشناسی پیدا کردم و
136
00:12:51,604 --> 00:12:54,774
اگه من حرفش رو شایع کنم
،که دنبال یه آشنا میگردم
137
00:12:54,857 --> 00:12:57,485
و ببینم کسی میخواد داوطلب شه یا نه؟
138
00:12:57,568 --> 00:13:00,070
فکر کنم این فکرِ خیلی جذابیه
139
00:13:00,696 --> 00:13:04,033
اسمِ بعد از تعمیدت چی؟
اسمی انتخاب کردی؟
140
00:13:04,116 --> 00:13:05,951
راستش رو بخواین، انتخاب کردم
141
00:13:07,620 --> 00:13:08,788
ادوینا دایانا
142
00:13:09,538 --> 00:13:12,541
،ادوینا، که تقریباً ادوارده
به احترام پدرم
143
00:13:12,625 --> 00:13:14,585
و دایانا، به احترام مادرم
144
00:13:15,586 --> 00:13:17,338
...و نه فقط به احترام اونا
145
00:13:18,506 --> 00:13:19,840
برای نزدیکتر بودن به اونا
146
00:13:20,716 --> 00:13:23,177
برای داشتنِ اونا کنارم وقتی
که مسیرِ شب رو طی میکنم
147
00:13:23,260 --> 00:13:25,930
نمیخواستم گریه کنم -
...و -
148
00:13:26,055 --> 00:13:29,809
فقط ای کاش، مادرت برای دیدنِ این
صحنه اینجا بود، برای دیدنِ تو
149
00:13:30,184 --> 00:13:32,561
منم همینطور، عمه جون -
اونا خیلی بهت افتخار میکردن -
150
00:13:32,645 --> 00:13:34,939
اونا خیلی به زنِ جوانی که بهش
تبدیل شدی، افتخار میکردن
151
00:13:35,022 --> 00:13:39,819
اصلاح میکنم، هیلدا، اونا به ساحرهی جوانی
که داره بهش تبدیل میشه، افتخار میکردن
152
00:13:58,462 --> 00:14:00,631
نمیخوای بگی تو ذهنت چی میگذره، دختر دایی؟
153
00:14:01,924 --> 00:14:03,175
...فقط
154
00:14:03,968 --> 00:14:07,721
بعضیها شاید بگن رد شدنِ...
یه خفاش از پنجره اتفاقِ شومیه
155
00:14:08,764 --> 00:14:11,767
همچنین دیروز یه قورباغهی
دو سر تو کفشم پیدا کردم
156
00:14:12,059 --> 00:14:14,562
،یه لحظه وایسا ببینم، تو که تردید نداری، نه
157
00:14:14,645 --> 00:14:16,021
منظورم در مورد تعمید تاریکته؟
158
00:14:17,231 --> 00:14:20,526
چون تو خونه کنار "خانم جکیل و
هاید" به نظر هیجانزده میومدی
(اشاره به رمانی به همین نام)
159
00:14:20,860 --> 00:14:23,988
...و هیجانزده هستم. ولی همچنین یکم
160
00:14:24,071 --> 00:14:28,033
اشکالی نداره یکم استرس داشته باشی
161
00:14:28,534 --> 00:14:32,663
رفتن به جنگل، نوشتنِ اسمت
تو کتابِ ارباب تاریکی
162
00:14:33,122 --> 00:14:34,456
حتی منم دلم شور میزد
163
00:14:37,293 --> 00:14:39,128
به دوستای انسانت چی گفتی؟
164
00:14:39,211 --> 00:14:42,256
که داری به یه مدرسهی اعیانی
شبانهروزی تو کنتیکوت منتقل میشی؟
165
00:14:45,259 --> 00:14:46,260
...دختر دایی
166
00:14:47,469 --> 00:14:50,222
امیدوارم که یه چیزی بهشون گفته باشی -
هنوز نه -
167
00:14:51,515 --> 00:14:54,810
منتظر زمانِ مناسبم -
ولی هرگز زمانِ مناسبش نمیشه -
168
00:14:54,894 --> 00:14:57,062
برای همینه که باید این حقیقتِ
تلخ رو بهشون بگی
169
00:14:57,146 --> 00:15:00,649
تو درک نمیکنی، امبروز، تو یه
جادوگرِ کامل به دنیا اومدی
170
00:15:00,733 --> 00:15:03,402
،مجبور نبودی با نصفِ زندگیت خدافظی کنی
171
00:15:03,485 --> 00:15:05,070
دوستات، دوست پسرت
172
00:15:05,154 --> 00:15:08,157
،درسته، ولی بعدش، وقتی کاملاً ساحره شدی
173
00:15:08,240 --> 00:15:09,867
مدت زمانِ بیشتری جوون میمونی
174
00:15:09,950 --> 00:15:12,369
استعدادهات رو تو آکادمی
هنرهای نادیده پرورش میدی
175
00:15:12,453 --> 00:15:14,246
جایی که پدرت مدیرش بود
176
00:15:14,455 --> 00:15:17,166
،تعلق پیدا میکنی، دختر دایی
به هر نحو ممکن
177
00:15:17,249 --> 00:15:18,375
میدونم
178
00:15:18,751 --> 00:15:22,630
.و من همهی اونا رو میخوام. جدی میگم
...فقط اینکه
179
00:15:26,717 --> 00:15:27,676
احمقانهست
180
00:15:29,637 --> 00:15:33,140
وقتی دلت برای چیزایی که داشتی تنگ میشه
که باهاشون خدافظی کردی، درسته؟
181
00:15:31,388 --> 00:15:33,140
182
00:15:33,223 --> 00:15:37,436
من 75 سالِ گذشته رو با عمههامون
تو حبس خونگی بودم، سابرینا
183
00:15:35,476 --> 00:15:37,436
184
00:15:37,895 --> 00:15:39,605
حق نداشتم این خونه رو ترک کنم
185
00:15:40,272 --> 00:15:44,276
من به طور مداوم دلم برای همه چی تنگ میشه
186
00:16:03,963 --> 00:16:08,008
ارواحِ جنگل، من قصد و نیتم
را به شما اعلام میکنم
187
00:16:08,550 --> 00:16:11,845
،بیرون بیایید و مرا دنبال کنید
و آن گاه برابر خواهیم شد
188
00:16:13,263 --> 00:16:16,934
،نه به عنوانِ ارباب و خدمتکار
،بلکه روح همذات با روح همذات
189
00:16:17,559 --> 00:16:21,605
،برای به اشتراک گذاشتنِ دانش
روح و خلق و خویمان
190
00:16:31,323 --> 00:16:35,536
و اکنون، ارواح، منتظر میمونیم
191
00:16:50,300 --> 00:16:52,136
یه وِرد احضار، سابرینا؟
192
00:16:53,679 --> 00:16:57,016
فرا خوندنِ یه روح همذات؟ -
بعدش تعمید میشی -
193
00:16:57,099 --> 00:16:58,726
پرودنس، دورکس، اگتا
194
00:16:58,809 --> 00:17:00,394
...به، به، به
195
00:17:01,145 --> 00:17:03,355
و ما باید فرض کنیم معنیش اینه که به آکادمی
196
00:17:03,439 --> 00:17:05,482
هنرهای نادیده هم منتقل میشی؟
197
00:17:05,733 --> 00:17:06,859
برنامه همینه
198
00:17:07,276 --> 00:17:08,610
مایهی تأسفه
199
00:17:09,111 --> 00:17:11,196
افراد دورگه جایی تو آکادمی ندارن
200
00:17:11,488 --> 00:17:13,574
و شما دقیقاً به کی میگین دورگه؟
201
00:17:13,949 --> 00:17:18,037
مگه تو اینجوری نیستی؟
نیمهساحره، نیمهانسان؟
202
00:17:19,038 --> 00:17:20,873
با همنوعانِ خودت بمون
203
00:17:21,623 --> 00:17:24,752
دلت نمیخواد بلایی که سر مادر
و پدرت اومد سرِ خودتم بیاد
204
00:17:25,210 --> 00:17:26,170
چی گفتی؟
205
00:17:26,587 --> 00:17:27,838
...تصادفی
206
00:17:28,547 --> 00:17:29,715
...که جونشون رو گرفت
207
00:17:29,798 --> 00:17:33,260
خیلی غمانگیز میشه اگه
اتفاقِ مشابهی برای تو بیوفته
208
00:17:33,552 --> 00:17:36,430
من تو دامِ شما نمیوفتم و
ازتون حرفِ زور نمیشنوم
209
00:17:36,513 --> 00:17:39,641
نه تو جنگل و نه تو آکادمی
210
00:17:39,892 --> 00:17:41,226
احمقِ کلهشق
211
00:17:52,738 --> 00:17:53,989
چیکار دارین میکنین؟
212
00:17:59,912 --> 00:18:01,830
یه نفرین؟ دارین من رو نفرین میکنین؟
213
00:18:22,017 --> 00:18:23,393
جندههای خبیث
214
00:18:36,115 --> 00:18:38,283
سابرینا. هی، دختر
215
00:18:38,659 --> 00:18:41,411
.پام رفت روی پیچکِ سمی، راز
باید از روی خودم بشورمش
216
00:18:42,204 --> 00:18:43,163
باشه
217
00:18:45,582 --> 00:18:48,085
،اگر امروز واقعاً نفرین شدهام
بگذار آب سِحر را بشوید
218
00:18:48,168 --> 00:18:50,546
،اگر امروز واقعاً نفرین شدهام
بگذار آب سِحر را بشوید
219
00:18:56,593 --> 00:18:57,469
سوزی؟
220
00:18:59,471 --> 00:19:00,389
سوزی
221
00:19:01,014 --> 00:19:03,183
جریان چیه؟ چی شد؟
222
00:19:08,021 --> 00:19:09,565
اونا پیراهنم رو کشیدن بالا
223
00:19:13,193 --> 00:19:14,027
چی؟
224
00:19:15,112 --> 00:19:16,113
کی اینکارو کرد؟
225
00:19:19,199 --> 00:19:23,245
.چهار نفرشون بودن
چهارتا بازیکنِ فوتبالِ میمون
226
00:19:23,495 --> 00:19:26,081
،اونا پیراهنش رو بالا کشیدن، مدیر هاوتورن
227
00:19:26,165 --> 00:19:29,835
چون میخواستن ببینن اون سینه داره یا نه
228
00:19:29,918 --> 00:19:32,421
که ببینن اون زیر لباسش پسره یا دختر
229
00:19:32,629 --> 00:19:37,467
خب، خانم اسپلمن، اگه بتونین
اسامیِ اونا رو بهم بدین
230
00:19:37,551 --> 00:19:40,012
در این صورت میگم برای بررسی بیان دفتر
231
00:19:40,179 --> 00:19:41,430
سوزی بهم نمیگه
232
00:19:42,097 --> 00:19:43,015
ولی میتونم حدس بزنم
233
00:19:43,098 --> 00:19:46,226
یا میتونین همهی بازیکنای فوتبال
رو برای جواب پس دادن بکشین دفتر
234
00:19:46,435 --> 00:19:50,461
توصیه میکنی بدونِ دلیل اونا رو محاکمه کنم؟ -
این اصطلاح برام مهم نیست -
235
00:19:50,647 --> 00:19:53,901
ولی سوزی اینجا، تو مدرسهی
شما احساسِ امنیت نمیکنه
236
00:19:54,234 --> 00:19:57,821
اون داره تو یه وضعیتِ مداوم
از ترس زندگی میکنه
237
00:19:58,614 --> 00:19:59,531
238
00:19:59,823 --> 00:20:05,120
...خب، اگه این درسته، پس تو به عنوان دوستش
239
00:20:05,996 --> 00:20:06,872
...شاید
240
00:20:07,372 --> 00:20:09,917
...به خانم پاتنوم پیشنهاد بدی که
241
00:20:11,543 --> 00:20:12,794
یه مدرسهی دیگه پیدا کنه
242
00:20:14,379 --> 00:20:17,758
هی، چه خبر؟ همه چی روبراهه؟ -
،یه سری عوضی سر به سر سوزی میذاشتن -
243
00:20:17,841 --> 00:20:22,471
،اذیتش میکردن، هاروی. بهش میگن عجیب و غریب
بهش دست درازی میکنن
244
00:20:22,554 --> 00:20:23,931
عوضیها. اونا کی هستن؟
245
00:20:24,014 --> 00:20:27,643
سوزی اسمهاشون رو بهم نمیگه، ولی میتونی
پرس و جو کنی؟ منم همین کارو میکنم
246
00:20:27,726 --> 00:20:30,270
،البته، ولی برینا، این آدما
اونا دست به یکی میکنن
247
00:20:30,354 --> 00:20:32,105
مخصوصاً در مقابل کسی که
تو تیمِ مزخرفشون نیست
248
00:20:32,189 --> 00:20:35,025
باید یه کاری بکنیم هاروی، این
اتفاق نمیتونه ادامه پیدا کنه
249
00:20:35,108 --> 00:20:37,069
...من باهاتم، سعی میکنیم، فقط دارم میگم
250
00:20:37,152 --> 00:20:40,781
که هیچ راهی برای محافظت از سوزی نیست؟
این حرفیه که همه بهم میزنن؟
251
00:20:40,864 --> 00:20:42,783
نه اصلاً
252
00:20:45,535 --> 00:20:48,080
شاید من بتونم کمک کنم، سابرینا
253
00:20:49,039 --> 00:20:50,791
خانم وردول
254
00:20:51,458 --> 00:20:52,417
بله؟
255
00:20:53,585 --> 00:20:55,963
دلم برای دوستات به درد میاد
256
00:20:58,924 --> 00:21:00,926
شرایط سختی برای گذروندنه
257
00:21:01,969 --> 00:21:03,303
...آره، مشکل اینه
258
00:21:04,263 --> 00:21:06,974
...این شهر، این مدرسه، یه فرهنگِ
259
00:21:07,057 --> 00:21:08,642
مردسالاریِ بنیادی داره؟
260
00:21:09,309 --> 00:21:12,104
،و مدیر هاوتورن متعصبترین
261
00:21:12,187 --> 00:21:16,066
دلقکترین و زنگریزترین فرد بین همهست
262
00:21:16,942 --> 00:21:19,611
دنیا کی میخواد بفهمه؟
263
00:21:20,737 --> 00:21:22,781
زنها باید مسئول همه چی باشن
264
00:21:23,240 --> 00:21:25,575
،معاونِ مدیرمون، خانم گلاور
265
00:21:25,659 --> 00:21:27,869
اون اتفاقی رو که داره میوفته نادیده نمیگیره
266
00:21:27,953 --> 00:21:30,622
...فقط میگم ای کاش هاوتورن فقط
267
00:21:30,706 --> 00:21:31,707
فقط چی؟
268
00:21:33,041 --> 00:21:34,668
...هاوتورن یه آدمِ زورگوئه
269
00:21:35,752 --> 00:21:37,462
و ای کاش یکی یه درسی بهش میداد
270
00:21:39,673 --> 00:21:40,632
چرا تو بهش درس ندی؟
271
00:21:43,302 --> 00:21:44,845
این چه کمکی به سوزی میکنه؟
272
00:21:45,304 --> 00:21:48,348
شکستِ یک سازمان از بالاترین مقامش شروع میشه
273
00:21:49,474 --> 00:21:52,477
...مدیر هاوتورن یه متحد نیست. اگه
274
00:21:53,020 --> 00:21:54,896
،اگه قرار بود یه مدت بره مرخصی
275
00:21:54,980 --> 00:22:00,110
گمونم تو و دوستات میتونستین
راهی برای کمک به سوزی پیدا کنین
276
00:22:00,193 --> 00:22:01,111
،مشکل اینه که
277
00:22:01,194 --> 00:22:05,324
هاوتورن نمیره تعطیلات حتی
مرخصی روزانه هم نمیگیره
278
00:22:08,160 --> 00:22:09,828
میدونی، اون از عنکبوتها میترسه
279
00:22:12,706 --> 00:22:13,874
مدیر هاوتورن اینجوریه؟
280
00:22:14,333 --> 00:22:16,960
281
00:22:20,297 --> 00:22:22,299
کاملاً از اونا وحشت داره
282
00:22:32,517 --> 00:22:33,894
یه عکسِ حیاتی
283
00:22:37,731 --> 00:22:41,485
،بازیکنای فوتبال یه علامت هستن
ولی این بیماری تا عمق سنگبنای
284
00:22:41,568 --> 00:22:43,528
این مدرسه نفوذ کرده
285
00:22:43,612 --> 00:22:46,114
پس اونجاست که باهاش مبارزه
میکنیم، با یه انجمن
286
00:22:46,490 --> 00:22:49,409
برای زنانِ جوان. برای اینکه
همدیگه رو ببینن و تقویت کنن
287
00:22:49,493 --> 00:22:51,995
جایی که میتونیم در مورد مشکلاتی
که باهاشون مواجیهم بحث کنیم
288
00:22:52,079 --> 00:22:54,831
و راه حل های کنشگرا ابداع کنیم
289
00:22:54,915 --> 00:22:57,918
منظورت یه جور انجمن برای سرنگون
کردنِ مردسالاری سفیدپوستاست؟
290
00:22:58,168 --> 00:22:59,586
صبرکن. چی؟ -
دقیقاً -
291
00:22:59,878 --> 00:23:02,756
برای بسیج کردن و اعتراض
،اگه نیاز بود سیاسی شدن
292
00:23:02,839 --> 00:23:05,467
،برای مبارزه کردن در صورت نیاز
برای دفاع از همدیگه
293
00:23:05,550 --> 00:23:08,303
،پس سوزی هیچوقت احساس تنهایی نمیکنه
بنابرین هیچکدومِ ما چنین حسی نمیکنه
294
00:23:08,387 --> 00:23:10,972
هاوتورن باهاش مخالفت نمیکنه؟
اون حتی پارسال اجازه نمیداد
295
00:23:11,056 --> 00:23:12,974
یه انجمن دخترانِ پلنگهای سیاه باز کنم
296
00:23:13,266 --> 00:23:17,687
شاید یه نقشه برای موفق شدن تو این
قضیه بدون دخالتِ هاوتورن داشته باشم
297
00:23:18,188 --> 00:23:19,648
فقط باید سریع انجامش بدم
298
00:23:19,898 --> 00:23:20,816
چقدر سریع؟
299
00:23:20,899 --> 00:23:23,527
.به محض اینکه ممکن باشه
ولی قطعاً تا جمعه
300
00:23:25,028 --> 00:23:26,571
درست سرِ وقت برای تولدت
301
00:23:27,364 --> 00:23:29,950
آره، ولی یادتون باشه، تولد
امسالم رو خیلی مهم نمیکنیم
302
00:23:30,033 --> 00:23:31,535
ولی مهمه
303
00:23:31,618 --> 00:23:34,287
تولد 16 سالگیته، اونم تو شبِ هالووین
304
00:23:34,371 --> 00:23:35,539
یه ماه گرفتگی هم پیشِ روئه
305
00:23:35,622 --> 00:23:38,375
منظورم اینه، چنین همراستاییِ
نجومی یه جشن میطلبه
306
00:23:39,418 --> 00:23:41,920
هاروی، ازم حمایت کن -
...قبلاً تلاش کردم راز، چندین بار، ولی -
307
00:23:42,003 --> 00:23:45,674
ولی من با عمههام برنامه دارم
308
00:23:47,259 --> 00:23:49,344
برنامههایی که سالها در دستِ تهیه بودن
309
00:23:50,679 --> 00:23:52,848
این یه سنتِ فوقِ محرمانهی
خانوادهی اسپلمنـه
310
00:23:52,931 --> 00:23:56,560
،که من نباید در موردش حرف بزنم
پس بیاین روی انجمنمون تمرکز کنیم
311
00:23:56,643 --> 00:23:57,853
اسمش رو چی بذاریم؟
312
00:23:58,145 --> 00:23:59,521
شاهینهای مونث
313
00:24:04,860 --> 00:24:09,948
استولس، روح همذاتِ من، خادمِ وفادارم
314
00:24:12,701 --> 00:24:15,203
اربابِ تاریکی ما خردمنده
315
00:24:17,289 --> 00:24:19,708
اون وابستگیش به دنیای فانی رو حس میکنه
316
00:24:19,791 --> 00:24:22,461
و ما رو فرستاده که ببینیم
خواستهاش عملی میشه
317
00:24:25,964 --> 00:24:28,258
و ما از انجامش اطمینان حاصل میکنیم
318
00:24:33,180 --> 00:24:36,433
،مردهشور خانهی اسپلمن
چه کمکی ازم ساختهست؟
319
00:24:37,476 --> 00:24:38,310
اوه، نه
320
00:24:38,768 --> 00:24:40,395
بله، هیلدا، چی شده؟
321
00:24:40,604 --> 00:24:43,064
یه مرد جوون تازه چاقو خورده
322
00:24:44,232 --> 00:24:47,277
.مادر و پدرش دارن به دیدنِ ما میان
حیوونکیها
323
00:24:47,360 --> 00:24:48,320
324
00:24:48,487 --> 00:24:49,613
شیطان رو شکر
325
00:24:50,989 --> 00:24:53,492
و والدینش تابوتِ باز میخوان یا بسته؟
326
00:24:53,783 --> 00:24:58,330
.حرفمون به اونجا نرسید، زلدا
پسرشون تازه چاقو خورده و مُرده
327
00:24:58,413 --> 00:25:02,959
،خب، حتی اگه نتونیم از جسدش استفاده کنیم
هنوز برای تعمید سابرینا به خونش نیاز داریم
328
00:25:03,043 --> 00:25:08,173
،و خونِ انسان همیشه ارجحـه
بنابرین، زمانبندی بهتر از این نمیشد
329
00:25:08,965 --> 00:25:10,133
البته از نظر اهریمنی
330
00:25:11,635 --> 00:25:13,470
خیلی جالبه
331
00:25:13,553 --> 00:25:16,723
خانم و آقای کمپر خیلی بهتون تسلیت میگیم
332
00:25:17,724 --> 00:25:21,603
خواهرم و من هر کاری میکنیم
که در حد امکان بیدرد باشه
333
00:25:21,686 --> 00:25:25,273
ما بچهدار نمیشدیم، بنابرین مجبور شدیم
کانر رو به فرزندخوندگی بگیریم
334
00:25:25,524 --> 00:25:26,483
335
00:25:28,777 --> 00:25:30,403
میتونین کاری کنین شبیه به این بشه؟
336
00:25:35,408 --> 00:25:36,868
در مورد تولدت، برینا
337
00:25:37,202 --> 00:25:39,663
میدونم که تو این یه قرار خیلی
،اسرارآمیز با عمههات داری
338
00:25:39,746 --> 00:25:41,206
...که اجازه نداری در موردش حرف بزنی
339
00:25:42,374 --> 00:25:46,753
ولی... صد در صد مطمئنی که
نمیتونم نظرت رو عوض کنم؟
340
00:25:47,254 --> 00:25:48,922
...میتونیم فقط دوتامون باشیم
341
00:25:50,215 --> 00:25:53,802
،باهم ماهگرفتگی رو تماشا کنیم
منتظر بمونیم هوا تاریک شه
342
00:25:53,885 --> 00:25:57,430
هاروی، این مثل یه رویا میمونه -
اوهوم -
343
00:25:57,514 --> 00:26:02,227
...ولی... این قرار، این
یه جور تعهده
344
00:26:04,020 --> 00:26:08,233
و واقعاً نمیتونی چیزی در موردش
به ما بگی، یا به من بگی
345
00:26:08,525 --> 00:26:10,068
...فقط اینکه مهمه
346
00:26:12,153 --> 00:26:13,321
...برای عمههام
347
00:26:13,780 --> 00:26:14,656
و برای من
348
00:26:15,657 --> 00:26:17,659
چی انقدر مهمه که تولدت
رو به خاطرش از دست میدی؟
349
00:26:19,077 --> 00:26:21,997
...موضوع زیاد در مورد تولدم نیست. این
350
00:26:22,998 --> 00:26:24,791
بیشتر در مورد اتفاقیه که بعدش میوفته
351
00:26:26,293 --> 00:26:27,711
به نظر شوم میاد
352
00:26:30,922 --> 00:26:32,215
من دارم میرم، هاروی
353
00:26:36,052 --> 00:26:37,387
من دبیرستانِ بکستر رو ترک میکنم
354
00:26:37,470 --> 00:26:40,432
و میرم به یه مدرسهی شبانهروزی تو کنتیکوت
355
00:26:41,558 --> 00:26:42,475
چی؟
356
00:26:44,060 --> 00:26:45,353
جدی میگی؟
357
00:26:45,687 --> 00:26:49,024
...عمههام دارن من رو میبرن اونجا
جمعه شبِ این هفته
358
00:26:49,232 --> 00:26:50,942
از چی داری حرف میزنی، سابرینا؟
359
00:26:51,026 --> 00:26:55,655
دارم از این فرصتِ شگفت
...انگیز حرف میزنم که من
360
00:26:56,281 --> 00:26:57,574
نمیتونم ازش بگذرم
361
00:26:58,533 --> 00:27:00,660
به قدری شگفت انگیزه که هرگز
چیزی ازش به من نگفتی؟
362
00:27:00,994 --> 00:27:02,454
یا به راز؟ یا به سوزی؟
363
00:27:02,537 --> 00:27:04,956
نمیخواستم شماها رو بترسونم
364
00:27:05,040 --> 00:27:08,710
که چی؟ میخواستی همینجوری بذاری بری؟
بدونِ خدافظی کردن؟
365
00:27:09,294 --> 00:27:11,171
نه، معلومه که نه
366
00:27:12,005 --> 00:27:15,091
خب... چه مدرسهای؟ اسمش چیه؟
367
00:27:15,175 --> 00:27:17,093
...این
368
00:27:19,512 --> 00:27:20,889
ببخشید، یادم رفت
369
00:27:20,972 --> 00:27:23,558
واقعاً؟ -
نوکِ زبونمه ها -
370
00:27:23,642 --> 00:27:27,687
چون باید بگم، برینا همهی این ماجرا
به نظر یه جورایی مشکوک میاد
371
00:27:31,358 --> 00:27:32,400
...تقریباً اینجوریه که
372
00:27:33,109 --> 00:27:33,943
چی؟
373
00:27:34,569 --> 00:27:38,531
...نمیدونم، انگار تو
...داری یه چیزی رو ازم پنهان میکنی
374
00:27:40,241 --> 00:27:42,327
که هیچوقت مجبور نیستی پنهان کنی
375
00:27:43,620 --> 00:27:44,829
تو که این رو میدونی، مگه نه؟
376
00:27:46,581 --> 00:27:48,208
نه، معلومه که میدونم
377
00:27:49,376 --> 00:27:50,210
...میتونی فقط
378
00:27:51,252 --> 00:27:52,295
...حقیقت رو بهم بگی
379
00:27:53,296 --> 00:27:54,214
...هر چی که هست
380
00:27:55,131 --> 00:27:56,174
و همه چی درست میشه
381
00:27:57,884 --> 00:27:58,802
...من
382
00:28:00,845 --> 00:28:02,222
جدی میگم، برینا
383
00:28:02,305 --> 00:28:04,849
،هیچی نیست که از پسش برنیایم
384
00:28:05,308 --> 00:28:07,185
تا وقتی که با هم صادق باشیم
385
00:28:08,061 --> 00:28:09,020
...هاروی
386
00:28:10,522 --> 00:28:11,564
چیه؟ بهم بگو
387
00:28:20,156 --> 00:28:21,908
شاید اگه نشونت بدم آسونتر باشه
388
00:28:23,576 --> 00:28:24,452
باشه
389
00:28:32,669 --> 00:28:33,628
گوش کن
390
00:28:35,505 --> 00:28:36,673
خیلی این صدا رو دوست دارم
391
00:28:37,924 --> 00:28:40,552
صدای وزش باد از بین شاخههای درختها
392
00:28:43,596 --> 00:28:46,182
فکر کنم این صدای موردعلاقهی
من تو تمامِ دنیاست
393
00:28:47,934 --> 00:28:50,061
چی میخواستی بهم نشون بدی؟
394
00:28:55,567 --> 00:28:56,651
اینجا
395
00:28:59,696 --> 00:29:01,406
من اینجا به دنیا اومدم، هاروی
396
00:29:02,949 --> 00:29:04,993
نه تو بیمارستانِ گریندیل. اینجا
397
00:29:06,119 --> 00:29:07,829
تو این درخت زار
398
00:29:08,246 --> 00:29:09,831
تقریباً 16 سال قبل
399
00:29:14,419 --> 00:29:19,007
همچنین جاییه که جمعهی این
هفته مجدداً متولد میشم
400
00:29:20,008 --> 00:29:22,635
تو تولدِ 16 سالگیم، در شروع نیمهشب
401
00:29:23,386 --> 00:29:25,013
زیر ماه گرفتگیِ کامل
402
00:29:26,222 --> 00:29:28,683
نمیفهمم. چطور مجدداً متولد میشی؟
403
00:29:30,101 --> 00:29:35,482
اسمِ مراسم تعمید تاریکه، ولی
اونقدری که به نظر میاد بد نیست
404
00:29:35,857 --> 00:29:40,069
یه جورایی مثل زمانیه که رفتیم
بت میتصوای شاشانا فلدمن
(بت میتصوا: آیین جشنِ تکلیف یهودیان)
405
00:29:40,361 --> 00:29:43,031
یا کینسهآنیرای گواردالوپه لوپز
(کینسهآنیرا جشن تولد 15 سالگی دختران آمریکای لاتین)
406
00:29:43,448 --> 00:29:48,745
من دورانِ دختریم رو پشتِ سر میذارم
407
00:29:54,501 --> 00:29:55,543
تو جنگل؟
408
00:29:57,670 --> 00:29:58,671
این یه استعارهست؟
409
00:29:58,755 --> 00:30:02,425
...هاروی، یادت میاد
،زمانِ شروع سال تحصیلی
410
00:30:02,801 --> 00:30:05,386
چیزی که خانم وردول در مورد
یولد گریندیل بهمون گفت
411
00:30:05,470 --> 00:30:07,514
،اینکه قبیلههای ساحرهها تو سیلم بودن
412
00:30:07,597 --> 00:30:09,933
ولی هیچکس هرگز در موردشون
چیزی ننوشته یا حرفی نزده؟
413
00:30:10,016 --> 00:30:11,643
هیچ سنگِ قبر و یادبودی ازشون نیست؟
414
00:30:12,310 --> 00:30:13,186
آره، یه چیزایی یادمه
415
00:30:13,269 --> 00:30:15,939
دلیلش اینه که ساحرهها
نمیخوان کسی چیزی بدونه
416
00:30:17,023 --> 00:30:22,821
تا محفل بتونه در طول قرنها به طور خصوصی و
،بدونِ مزاحم به حیاتش تو گریندیل ادامه بده
417
00:30:19,609 --> 00:30:22,821
418
00:30:27,283 --> 00:30:28,868
تا ما بتونیم زنده بمونیم
419
00:30:29,035 --> 00:30:29,869
ما"؟"
420
00:30:30,495 --> 00:30:32,997
...چی داری میگی؟ این که تو
421
00:30:33,081 --> 00:30:33,957
نیمهساحرهام
422
00:30:35,583 --> 00:30:37,001
از طرفِ پدرم
423
00:30:38,294 --> 00:30:41,130
دارم میگم که ساحرهها واقعی هستن، هاروی
424
00:30:41,214 --> 00:30:44,175
و پدرِ من جادوگر بود
425
00:30:44,259 --> 00:30:47,387
،و اینکه بعد از این آخر هفته
،بعد از تعمیدم
426
00:30:47,470 --> 00:30:49,973
بعد از اینکه اسمم رو تو
کتاب اربابِ تاریکی نوشتم
427
00:30:50,056 --> 00:30:54,018
باید دبیرستانِ بکستر رو ترک کنم
...و به آکادمی هنرهای نادیده برم
428
00:30:54,102 --> 00:30:54,936
چی؟
429
00:30:55,019 --> 00:30:58,064
و هر رابطهی معنیداری...
با انسانها رو انکار کنم
430
00:31:03,778 --> 00:31:07,198
ساحره بودن ویژگیهای خوشایند
خیلی زیادی داره
431
00:31:07,282 --> 00:31:11,327
ولی تنها ویژگی بدش خداحافظی کردن از تو
432
00:31:11,411 --> 00:31:13,246
و راز و سوزیـه
433
00:31:13,496 --> 00:31:16,499
یعنی، تو همهی این حرفها رو به خاطر
این میزنی که نمیخوای با من باشی؟
434
00:31:16,583 --> 00:31:17,667
چون من گفتم دوسِت دارم؟
435
00:31:17,959 --> 00:31:18,877
نه، هاروی، نه
436
00:31:18,960 --> 00:31:21,504
،دارم این حرف رو میزنم، چون صبحِ دوشنبه
437
00:31:21,588 --> 00:31:24,299
نمیخوام ناگهان از زندگیت رفته باشم
438
00:31:24,382 --> 00:31:27,051
و تو دلیلش رو ندونی یا خودت رو سرزنش کنی
439
00:31:27,135 --> 00:31:28,887
میدونم که هضمش خیلی سخته
440
00:31:28,970 --> 00:31:30,054
اینکه تو یه ساحرهای؟
441
00:31:30,513 --> 00:31:33,850
ببخشید، یه نیمهساحره؟ آره. آره، سخته
442
00:31:37,896 --> 00:31:39,731
پس، حرفایی رو که زدم فراموش کن
443
00:31:39,814 --> 00:31:43,735
،هاروی، به صدام گوش کن، حرفام رو بشنو
و چیزایی رو که گفتم فراموش کن
444
00:31:43,818 --> 00:31:46,362
،ذهنت رو آروم کن، قلبت رو آروم کن
بذار این افکارِ دردناک از بین برن
445
00:31:46,446 --> 00:31:47,322
...صبرکن
446
00:31:58,124 --> 00:31:59,959
!اوه -
هاروی؟ -
447
00:32:07,508 --> 00:32:08,635
...سابرینا، چی
448
00:32:10,637 --> 00:32:11,846
ما کجاییم؟
449
00:32:12,013 --> 00:32:13,014
جنگل
450
00:32:15,224 --> 00:32:18,061
داشتیم میرفتیم خونه و تصمیم گرفتیم
یه مسیر دیگه رو امتحان کنیم
451
00:32:18,561 --> 00:32:19,395
اوه
452
00:32:22,523 --> 00:32:24,859
بعدش؟ -
...بعدش یه دقیقه گُم شدیم -
453
00:32:27,028 --> 00:32:28,154
ولی حالا چیزیمون نیست
454
00:32:30,281 --> 00:32:31,157
خوبه
455
00:32:35,954 --> 00:32:37,580
داشتیم در مورد چیزی حرف میزدیم؟
456
00:32:41,334 --> 00:32:44,837
داشتم بهت میگفتم که این هالووین
چه برنامههایی با عمههام دارم
457
00:32:50,593 --> 00:32:51,427
سلام
458
00:32:52,345 --> 00:32:53,262
سلام
459
00:32:54,347 --> 00:32:57,016
چرا انقدر غمگین؟ سابرینا
460
00:32:57,141 --> 00:33:01,020
داشتم به هاروی میگفتم که
...از دبیرستانِ بکستر میرم
461
00:33:01,104 --> 00:33:03,189
بری به یه مدرسهی شبانهروزی تو کنتیکوت؟
462
00:33:03,272 --> 00:33:07,193
آره، ولی بعدش، نمیخواستم بهش
...دروغ بگم، امبروز، بنابرین
463
00:33:08,361 --> 00:33:10,363
بهش گفتم که ساحره هستم
464
00:33:11,489 --> 00:33:13,032
خدای من
465
00:33:13,116 --> 00:33:15,910
...ولی خیلی آزاردهنده بود
466
00:33:17,453 --> 00:33:18,413
بنابرین حرفم رو پس گرفتم
467
00:33:19,288 --> 00:33:21,624
از چه لحاظ آزاردهنده بود؟ -
از همه لحاظ -
468
00:33:22,750 --> 00:33:26,462
تمام این وضعیت، غیر ممکنه
469
00:33:27,922 --> 00:33:29,382
من هاروی رو دوست دارم
470
00:33:30,008 --> 00:33:32,969
نمیخوام با اون یا دوستام خدافظی کنم
471
00:33:36,014 --> 00:33:39,517
ای کاش میتونستم اون رو با خودم ببرم
472
00:33:39,934 --> 00:33:41,227
در طول مسیرِ شب؟
473
00:33:43,688 --> 00:33:44,814
اوه، دختر دایی
474
00:33:45,606 --> 00:33:48,776
اگه... ای کاش میتونستم
شرایط رو برات آسونتر کنم
475
00:33:49,736 --> 00:33:50,611
اشکالی نداره
476
00:33:52,280 --> 00:33:53,406
از پسش برمیام
477
00:33:55,450 --> 00:33:56,451
از پسش برمیام
478
00:33:59,704 --> 00:34:02,415
ولی کاری که میتونی بکنی اینه که یکم
دیگه تو اجرای یه طلسم کمکم کنی
479
00:34:02,498 --> 00:34:03,833
که حسابِ مدیرم رو برسم
480
00:34:05,084 --> 00:34:07,920
تا بتونم قبل از تعمیدم تو
مدرسه یه انجمن بر پا کنم
481
00:34:08,588 --> 00:34:09,839
برای محافظت از سوزی
482
00:34:10,465 --> 00:34:11,758
و همهی دخترها
483
00:34:13,593 --> 00:34:17,638
اگه نمیتونم باهاشون بمونم، حداقل
میتونم این یه کار رو انجام بدم
484
00:34:20,433 --> 00:34:22,018
کتابِ طلسم من مالِ خودته
485
00:34:23,061 --> 00:34:25,354
و کِی قراره جادو جمبل کنیم؟
486
00:34:26,606 --> 00:34:28,691
حدوداً نصفِ شب -
ساعتِ جادوگری؟ -
487
00:34:28,900 --> 00:34:30,234
اووه، ترسناکه
488
00:34:38,242 --> 00:34:41,079
اوه، عمه هیلدا، خواهرای
عجیب و غریب وحشتناکن
489
00:34:41,287 --> 00:34:45,208
هر کسی که به آکادمی میره از خود
راضی و وحشتناک و نژادپرسته
490
00:34:45,291 --> 00:34:47,710
آخه چرا اونا باید بیدلیل تو رو نفرین کنن؟
491
00:34:47,794 --> 00:34:49,754
نگران نباش، نفرینشون رو شستم
492
00:34:49,837 --> 00:34:52,590
خب، حتماً بررسیش میکنیم -
بهت حسودی میکنن -
493
00:34:54,092 --> 00:34:56,052
تو دخترِ یه کشیشِ اعظم هستی
494
00:34:56,385 --> 00:34:57,220
اونا کی هستن؟
495
00:34:57,887 --> 00:34:59,514
هیچکس
496
00:35:00,098 --> 00:35:02,100
ولی دقیقاً به همین دلیله
که یه روح همذات لازم داری
497
00:35:02,183 --> 00:35:03,935
که ازت در مقابل چنین حملاتی محافظت کنه
498
00:35:04,018 --> 00:35:05,436
من سعی کردم یکی رو احضار کنم
499
00:35:05,645 --> 00:35:07,814
یه تخم مرغ بشکن لطفاً، خانومی
500
00:35:07,897 --> 00:35:09,649
کار از محکم کاری عیب نمیکنه
501
00:35:12,318 --> 00:35:15,905
اوه. حدسم درست بود. این یه نفرینِ خونیه
502
00:35:16,197 --> 00:35:17,198
اوه، همچنان پابرجاست
503
00:35:17,448 --> 00:35:23,121
بنابرین، اگه درمان نشه، این نفرین به آرومی
سلامتی، اراده و عقلت رو از بین میبره
504
00:35:21,869 --> 00:35:23,121
505
00:35:23,621 --> 00:35:29,001
بنابرین، یه رژیم حمامِ نمک، استفاده
،از شمعِ وارونه به مدت چند هفته
506
00:35:29,085 --> 00:35:30,962
و فکر کنم همین نتیجهبخش باشه
507
00:35:31,754 --> 00:35:32,880
خیلی خب، برو دیگه
508
00:35:41,055 --> 00:35:41,973
عمهها
509
00:35:43,724 --> 00:35:47,311
...خواهرای عجیب و غریب یه چیزی
در مورد بابا و مامان گفتن
510
00:35:47,687 --> 00:35:49,480
راجع به پدر و مادرت چی گفتن؟
511
00:35:50,064 --> 00:35:51,149
تصادفشون
512
00:35:51,399 --> 00:35:53,860
اونا تقریباً اشاره میکردن که تصادف نبوده
513
00:35:55,069 --> 00:35:56,863
خب، این فقط شر و وره -
آره -
514
00:35:57,196 --> 00:35:59,407
پدر و مادرت داشتن با هواپیما
به ایتالیا میرفتن
515
00:35:59,490 --> 00:36:03,369
وقتی هواپیماشون سقوط کرد، ادوارد قرار
بود تو واتیکان سخنرانی داشته باشه
516
00:36:03,744 --> 00:36:04,787
به طرز مصیبت باری
517
00:36:06,414 --> 00:36:09,333
حالا برو طبقه بالا و همونطور که
عمه هیلدات گفت حموم کن
518
00:36:53,127 --> 00:36:53,961
مامان؟ بابا؟
519
00:36:58,007 --> 00:36:59,258
!صبر کنین
520
00:37:09,810 --> 00:37:11,354
مامان؟ بابا؟
521
00:37:12,230 --> 00:37:14,732
شما به مراسم تعمیدم میاین؟
522
00:37:13,439 --> 00:37:14,732
523
00:37:15,066 --> 00:37:17,235
،من اسامیِ شما رو برداشتم
امیدوارم اشکالی نداشته باشه
524
00:37:48,766 --> 00:37:51,227
525
00:38:00,319 --> 00:38:01,779
،تو همچین آدمی نیستی، دختر دایی
526
00:38:01,862 --> 00:38:04,365
استفاده از جادوگری برای گرفتنِ انتقام شخصی
527
00:38:04,657 --> 00:38:06,701
الان زمانِ ناچاریه، امبروز
528
00:38:06,784 --> 00:38:09,996
حالا یادت باشه، من نمیخوام
،مدیر هاوتورن رو بکشم
529
00:38:10,079 --> 00:38:12,081
فقط میخوام حسابی بترسونمش
530
00:38:12,456 --> 00:38:15,793
خانم وردول بهم گفت اون از عنکبوتها میترسه
531
00:38:15,876 --> 00:38:17,211
اوه، پس آسونه
532
00:38:18,379 --> 00:38:21,799
شانس آوردی که عمه هیلدا اونا رو به
عنوان ارواحِ همذاتش نگه میداره
533
00:38:31,684 --> 00:38:34,478
مطمئنی که نمیخوای اون رو بکشی؟
چون میتونیم اینکارو بکنیم
534
00:38:34,729 --> 00:38:37,356
نوچ. فقط میخوام یکی دو روزی مدرسه نیاد
535
00:38:37,648 --> 00:38:40,985
صحیح. خب، پس فقط به طور ملایم میترسونیمش
536
00:38:49,327 --> 00:38:54,707
عنکبوت، ای عنکبوت، برام سواله چرا تارِ
باریکت رو انقدر قشنگ و نازک میتَنی
537
00:38:54,790 --> 00:38:57,418
تا مگسهای چاق بگیری و غذای خودت کنی
538
00:38:57,793 --> 00:39:04,550
عنکبوت، ای عنکبوت، برام سواله مگه نمیبینی؟
یک زنبورِ بزرگ و وزوزو و بیمحابا از راه میرسه
539
00:39:05,384 --> 00:39:09,513
،او تارِ قشنگت رو خراب میکند
هنگامی که آشفتهحال میشوی
540
00:39:09,889 --> 00:39:13,851
،ولی هیچ رحمی نمیکنی
و هیچ رحمی نمیبینی
541
00:40:14,286 --> 00:40:15,162
اوه، نه
542
00:40:15,663 --> 00:40:16,622
حالا چی؟
543
00:40:23,587 --> 00:40:24,964
سابرینا
544
00:40:30,761 --> 00:40:31,637
...کی
545
00:40:32,513 --> 00:40:33,472
تو کی هستی؟
546
00:40:36,767 --> 00:40:38,018
خودت رو نشون بده
547
00:40:38,811 --> 00:40:41,355
صدای فراخوانت تو جنگل رو شنیدم
548
00:40:45,776 --> 00:40:47,236
و اومدم
549
00:40:51,490 --> 00:40:52,616
550
00:40:58,998 --> 00:41:00,666
چه بچه گربهی قشنگی
551
00:41:02,084 --> 00:41:03,252
اسمت چیه؟
552
00:41:04,422 --> 00:41:09,422
[ چهارشنبه، 29 اُکتبر ]
553
00:41:10,092 --> 00:41:11,844
درکت نمیکنم، برادرزاده
554
00:41:11,927 --> 00:41:14,722
یه روحِ همذات وحشی رو به اونی که
برای خدمت پرورش یافته ترجیح میدی؟
555
00:41:15,097 --> 00:41:18,434
.سیلم بهم خدمت نمیکنه، عمه زی
ما با هم شریکیم
556
00:41:18,517 --> 00:41:20,436
،اون از من محافظت میکنه
من از اون محافظت میکنم
557
00:41:20,519 --> 00:41:23,272
بخور، عزیزم. این دفعه یکم دارچین ریختم توش
558
00:41:23,355 --> 00:41:25,816
،و چرا بین این همه اسم
اسمش رو گذاشتی سیلم؟
559
00:41:25,900 --> 00:41:28,277
من نذاشتم. اون اسم خودش رو گذاشت سیلم
560
00:41:28,527 --> 00:41:32,907
.حداقل حالا روحِ همذاتت رو داری
و خودت رو تطهیر میکنی
561
00:41:32,990 --> 00:41:34,700
آره، تقریباً برای تعمیدت حاضری
562
00:41:35,743 --> 00:41:36,869
در این مورد
563
00:41:39,079 --> 00:41:42,500
خب، من وسط برپا کردنِ یه
انجمن تو مدرسه هستم
564
00:41:42,583 --> 00:41:44,043
انجمن؟ چجور انجمنی؟
565
00:41:44,126 --> 00:41:47,922
،محافظتِ زنان از زنان. میدونی
یه جورایی مثل یه محفل
566
00:41:49,131 --> 00:41:54,553
به هر حال، میخواستم بدونم امکانش هست
تعمیدم رو یکم به تعویق بندازیم؟
567
00:41:54,970 --> 00:41:57,056
به تعویق بندازیمش؟ -
اوه، عزیزم -
568
00:41:57,139 --> 00:42:00,142
سابرینا، تو نمیتونی تولد 16
،سالگیت رو به تعویق بندازی
569
00:42:00,226 --> 00:42:02,394
مخصوصاً نه وقتی که با یه ماه
گرفتگی کامل همزمان میشه
570
00:42:02,478 --> 00:42:05,231
که هر 66 سال یکبار اتفاق میوفته
571
00:42:06,524 --> 00:42:09,026
...اگه موضوع فقط یه انجمنه، عزیزم
572
00:42:09,109 --> 00:42:10,903
اینطور نیست، عمه هیلدا
573
00:42:11,529 --> 00:42:13,280
موضوع هاروی هم هست
574
00:42:14,406 --> 00:42:17,201
ما همین اواخر رابطهمون رو جدیتر کردیم
575
00:42:17,826 --> 00:42:19,828
اون که بکارتت رو ازت نگرفته، نه؟
576
00:42:20,162 --> 00:42:23,666
قانون ساحرگی کارآموزان رو
ملزم به باکره بودن میکنه
577
00:42:23,749 --> 00:42:25,543
اوه، وای -
عمه زلدا -
578
00:42:25,709 --> 00:42:27,586
نه اینکه به کسی مربوط باشه، ولی نه
579
00:42:28,587 --> 00:42:29,755
شیطان رو شکر
580
00:42:29,838 --> 00:42:31,549
،گرچه، حالا که حرفش رو کشیدین وسط
581
00:42:31,632 --> 00:42:35,177
اعتراف میکنم، من راجع به حفظ باکرگیم
برای اربابِ تاریکی تردید دارم
582
00:42:35,261 --> 00:42:37,179
اون کی باشه که تصمیم بگیره
من با بدنم چیکار میکنم؟
583
00:42:37,263 --> 00:42:39,223
چون این قانونِ ساحرههاست. عهد و پیمانه
584
00:42:39,306 --> 00:42:40,307
باشه، ولی چرا؟
585
00:42:42,393 --> 00:42:45,437
و اگه نمیدونی، شاید بتونم قبل
،از تعمیدم با کسی حرف بزنم
586
00:42:45,521 --> 00:42:49,066
کسی که میتونه کمکم کنه این مسائل رو درک
کنم تا بتونم یه تصمیمِ بررسی شده بگیرم
587
00:42:49,149 --> 00:42:50,109
تصمیم؟
588
00:42:50,776 --> 00:42:54,113
این وظیفهی مقدس و افتخار ماست
که به اربابِ تاریکی خدمت کنیم
589
00:42:54,196 --> 00:42:56,782
استعداد خارقالعاده و خوشایندی
که در ازای نام نویسی در کتابش
590
00:42:56,865 --> 00:42:58,659
بهمون ارزانی میکنه
591
00:42:58,742 --> 00:43:01,829
و تو، تو این حق رو ازش دریغ میکنی؟ -
این اسمِ منه، عمه زلدا -
592
00:43:01,912 --> 00:43:05,291
،ما همه تو کتاب نام نویسی میکنیم
و با افتخارم اینکارو میکنیم
593
00:43:05,708 --> 00:43:07,334
این تاثیرِ مادرته
594
00:43:07,418 --> 00:43:10,045
زلدا، آروم باش. فشار خونت میره بالا
595
00:43:10,129 --> 00:43:11,463
این تقصیرِ تو هم هست
596
00:43:11,714 --> 00:43:14,008
باید اون رو طبق سنت تو خونه آموزش میدادیم
597
00:43:14,091 --> 00:43:19,597
سابرینا، تو نمیخوای به عنوان یه
عضو کامل به کلیسای شب ملحق شی؟
598
00:43:19,680 --> 00:43:21,807
فکر کنم، فقط نمیدونم چرا
599
00:43:21,890 --> 00:43:25,102
باید تمام جوانبِ انسانی زندگیم
رو به خاطرش فدا کنم
600
00:43:25,185 --> 00:43:28,439
قانونِ ساحرهها. مسیرِ شب یا مسیرِ نور
601
00:43:28,522 --> 00:43:30,190
ولی جفتش نه
602
00:43:30,274 --> 00:43:33,527
،و با این حال، پدرم که جادوگر بود
،با مادرم ازدواج کرد
603
00:43:33,611 --> 00:43:34,528
و اون انسان بود
604
00:43:34,612 --> 00:43:37,656
بله، و این کار تقریباً باعثِ
قتل ادوراد بابتِ کفر شد
605
00:43:37,740 --> 00:43:40,951
،که این سوال رو مطرح میکنه
من چرا باید بخوام عضو سازمانی بشم
606
00:43:41,035 --> 00:43:43,037
که این کار رو با هرکسی
که برام مهمه میکنه؟
607
00:43:43,120 --> 00:43:45,039
چون این چیزیه که برای تو خواستن
608
00:43:49,293 --> 00:43:50,502
درست نیست، هیلدا؟
609
00:43:51,920 --> 00:43:53,964
مگه ادوارد و دایانا هر دوشون
این حرف رو نزدن؟
610
00:43:54,465 --> 00:43:57,176
.آره، اونا همین رو گفتن، عزیزم
چندین و چند بار
611
00:43:57,468 --> 00:43:59,637
تو دخترِ کلیسای شب هستی
612
00:43:59,970 --> 00:44:01,722
پدرت یه کشیشِ اعظم بود
613
00:44:02,056 --> 00:44:04,224
،تو زیر ماه گرفتگی کامل تعمید میشی
614
00:44:04,516 --> 00:44:07,895
همونطور که ما شدیم، همونطور که
تمام اسپلمنهای قبل از تو شدن
615
00:44:07,978 --> 00:44:10,981
.همونطور که بچههات تعمید میشن
!و برادرزادهی عزیز، این قطعیه
616
00:44:18,989 --> 00:44:20,115
،بذار ازت بپرسم
617
00:44:20,741 --> 00:44:23,994
،اون طلسمی که دیشب روی هاوتورن اجرا کردیم
ازش لذت بردی دیگه؟
618
00:44:24,411 --> 00:44:26,497
از برقِ چشمات معلوم بود که عاشقش شدی
619
00:44:26,521 --> 00:44:28,521
آره خب، معلومه
620
00:44:29,208 --> 00:44:33,087
میدونی که استعدادهات، این سرخوشی
اگه تعمید نشی تبدیل به هیچ میشه
621
00:44:33,170 --> 00:44:34,129
میدونم
622
00:44:35,547 --> 00:44:37,883
فقط... باید مطمئن بشم
623
00:44:40,135 --> 00:44:42,388
در این صورت باید، یه
مالوم مالس" به دست بیاری"
624
00:44:42,471 --> 00:44:45,182
مالوم مالس دیگه چیه؟ -
بستگی داره کی ترجمهاش کنه -
625
00:44:45,265 --> 00:44:47,476
اگه مترجم مرد باشه، سیبِ شیطانه
626
00:44:47,559 --> 00:44:50,229
اگه زن باشه، میوهی دانشه
627
00:44:50,729 --> 00:44:51,897
باهاش چیکار میکنن؟
628
00:44:52,231 --> 00:44:54,149
اون یه سیبه، سابرینا، گازش میزنی
629
00:44:57,027 --> 00:44:58,904
و رازهایی برات زمزمه میکنه
630
00:44:59,905 --> 00:45:01,281
بهت دانش میده
631
00:45:01,865 --> 00:45:04,284
گاهی اوقات شاید نمایی از آینده بهت نشون بده
632
00:45:04,576 --> 00:45:07,413
"باید مسیرِ شب رو طی کنی یا مسیرِ نور رو؟"
633
00:45:08,163 --> 00:45:12,418
مالوم مالس شاید یه مسیر
رو از دیگری تمیز بده
634
00:45:13,585 --> 00:45:16,422
این برات جالبه؟ -
آره، علاقه دارم -
635
00:45:16,505 --> 00:45:19,341
،برو به یه باغ میوه
پیرترین درخت رو پیدا کن
636
00:45:20,259 --> 00:45:22,970
حتماً یه سیب داره. درخت هر قدر
پیرتر باشه، و بیشتر دیده شه
637
00:45:23,053 --> 00:45:26,432
بیشتر میدونه و تفسیرش از آینده دقیقتر میشه
638
00:45:27,015 --> 00:45:27,891
عالیه
639
00:45:28,892 --> 00:45:30,936
و مطمئن شو توش کرم نداشته باشه
640
00:45:51,915 --> 00:45:53,417
یه مالوم مالس؟
641
00:45:55,627 --> 00:45:59,965
و چی استولس، اگه مالوم
به دورگه چیزی نشون بده
642
00:46:00,048 --> 00:46:02,760
که از تعمید منصرفش کنه چی؟
643
00:46:04,720 --> 00:46:06,972
ارباب تاریکیِ ما از این موضوع
خوشش نمیاد، مگه نه؟
644
00:46:09,975 --> 00:46:11,185
سلام، خانم میکس
645
00:46:12,352 --> 00:46:15,606
رازلند و من میخواستیم بدونیم
مدیر هاوتورن اومدن یا نه؟
646
00:46:16,607 --> 00:46:19,401
مدیر هاوتورن امروز نمیان سرِ کارشون
647
00:46:20,444 --> 00:46:23,530
ایشون یه... شوک رو تجربه کردن
648
00:46:24,239 --> 00:46:25,199
چه بد
649
00:46:25,282 --> 00:46:28,994
رازلند و من یه پیشنهاد انجمن داریم که
امیدوار بودیم بتونیم موافقتش رو کسب کنیم
650
00:46:29,578 --> 00:46:31,413
،در غیابِ آقای هاوتورن
651
00:46:31,497 --> 00:46:35,709
...گمونم معاونِ مدیر گلاور
652
00:46:36,376 --> 00:46:38,962
صلاحیتِ بررسی چنین درخواستهایی رو داشته باشن
653
00:46:41,715 --> 00:46:44,885
هاوتورن تو عمرش حتی یه روزم مریض نشده
654
00:46:45,135 --> 00:46:47,387
تو چیکار کردی، تو یه عروسکِ
وودو سنجاق فرو کردی؟
655
00:46:57,773 --> 00:46:58,857
!آره
656
00:46:58,941 --> 00:47:00,943
سوزی! یالا! ما کمک لازم داریم
657
00:47:01,193 --> 00:47:02,027
باشه
658
00:47:02,110 --> 00:47:04,530
659
00:47:05,072 --> 00:47:08,367
شماها، شما همهی این کارها
رو فقط برای من میکنین، آره؟
660
00:47:08,450 --> 00:47:12,830
برای همهمون. 50% دبیرستانِ بکستر
رو زنان تشکیل میدن، سوزی
661
00:47:12,913 --> 00:47:14,623
مدرسه به چنین انجمنی نیاز داره
662
00:47:14,706 --> 00:47:18,043
.موعدش خیلی وقته گذشته، رفیق
،ولی، آره، اگه کسی دوباره سر به سرت بذاره
663
00:47:18,126 --> 00:47:21,255
یه انجمنِ خواهری قانونی و
شناخته شده ازت حمایت میکنن
664
00:47:21,839 --> 00:47:25,133
و اسمش، ویکا؟ -
رازلند ابداعش کرد -
665
00:47:25,217 --> 00:47:30,055
انجمنِ فرهنگی و هنری بین نژادی زنان: ویکا
666
00:47:31,682 --> 00:47:34,768
!اوهوم! اوهوم
!اوهوم! اوهوم
667
00:47:34,792 --> 00:47:38,392
و هر چی دخترای بیشتری عضو شن
ساکت کردنشون سختتر میشه
668
00:47:38,564 --> 00:47:40,607
این تلفن برای تو بود، سابرینا
669
00:47:40,691 --> 00:47:42,651
خانم وردول خواسته تو رو توی دفترش ببینه
670
00:47:46,989 --> 00:47:51,535
معاونِ مدیر گلاور میگه که
سازمانتون رو تایید کرده
671
00:47:51,618 --> 00:47:55,664
و در درخواستنامه از من به عنوان
مشاور معلمان اسم برده شده
672
00:47:55,998 --> 00:47:59,042
امیدوارم که مشکلی نداشته باشه، خانم وردول -
خیلی هم خوشحال میشم -
673
00:47:59,960 --> 00:48:02,045
مخصوصاً اگه این انجمن بهت
674
00:48:02,129 --> 00:48:04,339
آرامش فکری رو بده که به وضوح بهش نیاز داری
675
00:48:04,798 --> 00:48:07,259
کمک میکنه. حداقل در این یک جبهه
676
00:48:07,676 --> 00:48:08,635
...اوه، چیز
677
00:48:09,636 --> 00:48:11,680
چیزِ دیگهای هست که اذیتت میکنه؟
678
00:48:12,890 --> 00:48:14,349
روت سنگینی میکنه؟
679
00:48:15,517 --> 00:48:18,562
...اگه بتونم باهاتون صادق باشم -
اوه، البته -
680
00:48:19,354 --> 00:48:23,567
،امکانش هست که من به یه مدرسهی دیگه برم...
681
00:48:23,650 --> 00:48:28,780
یه مدرسهی خصوصی، ولی صد در صد
مطمئن نیستم چیزیه که میخوام
682
00:48:30,115 --> 00:48:32,618
خب، مدرسهی خوبیه؟
683
00:48:32,701 --> 00:48:34,202
یکی از بهترین مدارسه
684
00:48:34,286 --> 00:48:38,123
،و چیزی که پیچیدهترش میکنه
اینه که پدرم به این مدرسه رفته
685
00:48:38,206 --> 00:48:41,585
خب پس چرا تو نری؟
686
00:48:41,668 --> 00:48:46,381
سوتفاهم نشه، نه اینکه بخوام
دانش آموز نمونهام از پیشم بره
687
00:48:47,799 --> 00:48:50,218
این قضیه که در مورد یه پسر نیست، نه؟
688
00:48:51,178 --> 00:48:55,140
متوجه شدم که چقدر شیفتهی آقای کینکل هستی
689
00:48:55,223 --> 00:48:59,436
،البته، هاروی هم توش نقش داره
ولی این برام همه چیه
690
00:49:00,312 --> 00:49:01,647
همهی زندگی من تو گریندیله
691
00:49:02,773 --> 00:49:05,359
رفع کردنِ مشکلی که باهاش دارم
خیلی سخت به نظر میرسه
692
00:49:09,321 --> 00:49:10,322
...خب
693
00:49:11,531 --> 00:49:13,450
این ارزشِ بحث بیشتر رو داره
694
00:49:13,533 --> 00:49:15,786
چطوره من و تو بعد از مدرسه
با هم قرار بذاریم
695
00:49:15,869 --> 00:49:20,332
و ببینیم میتونیم باهم این مسئلهی
گیجکننده رو حل کنیم؟
696
00:49:20,415 --> 00:49:23,710
،خیلی خوشحال میشم، خانم وردول
ولی بعد از مدرسه برنامه دارم
697
00:49:24,294 --> 00:49:26,421
اوه؟ -
میرم سیب بچینم -
698
00:49:27,130 --> 00:49:28,715
ها! خوش بگذره
699
00:49:29,716 --> 00:49:30,884
اینجایی که میگی کجاست؟
700
00:49:35,764 --> 00:49:38,517
701
00:49:38,600 --> 00:49:41,478
702
00:49:42,062 --> 00:49:44,648
703
00:49:44,731 --> 00:49:50,237
704
00:50:11,842 --> 00:50:13,885
جور نمیشه -
خب، میشه -
705
00:50:13,969 --> 00:50:15,595
بعدش رنگش رو یکسان میکنیم
706
00:50:15,679 --> 00:50:17,848
چه فایده؟ حتی نمیدونم چرا به خودم زحمت میدم
707
00:50:17,931 --> 00:50:20,183
یه چیزی هست که باید ببینین
708
00:50:20,267 --> 00:50:21,476
تو اتاقِ مومیایی
709
00:50:24,771 --> 00:50:26,231
خیلی احساسیه
710
00:50:28,191 --> 00:50:31,653
این یه نشانِ تولده -
...جز اینکه من سوراخش کردم و -
711
00:50:41,163 --> 00:50:42,539
اوه، خونریزی نمیکنه
712
00:50:44,750 --> 00:50:46,043
این نشانِ یه جادوگره
713
00:50:46,251 --> 00:50:49,129
یا خیلی ساده خونش تو کونش خشک شده
714
00:50:49,212 --> 00:50:52,174
ولی اگه نشانِ جادوگر باشه و
...کانر به قتل رسیده باشه
715
00:50:52,257 --> 00:50:53,550
یه شکارچیِ ساحره؟
716
00:50:54,009 --> 00:50:55,010
این ممکنه؟
717
00:50:55,093 --> 00:50:56,762
شاید ارزش در میون گذاشتن
با شورا رو داشته باشه
718
00:50:57,095 --> 00:50:59,681
اینم یه دلیلِ دیگه برای ملحق شدنِ
سابرینا به کلیسای شب
719
00:51:00,057 --> 00:51:01,099
تا تحتِ محافظت باشه
720
00:51:02,392 --> 00:51:06,354
ساحرههای بدونِ محفل طعمهی آسونی هستن -
،من براش خدا خدا میکردم، زلدا -
721
00:51:06,438 --> 00:51:11,735
و فقط فکر میکنم اگه میخواد با کسی
حرف بزنه، یه نظر خارجی
722
00:51:11,818 --> 00:51:15,489
مجبورش میکنی با کی حرف بزنه، هیلدا؟
شخصِ ارباب تاریکی؟
723
00:51:15,572 --> 00:51:16,531
نه
724
00:51:17,365 --> 00:51:22,746
نه، ولی من فقط... به منطقیترین
حالت ممکن بهش احساسِ نزدیکی میکنم
725
00:51:26,041 --> 00:51:28,502
مومیایی کردنش رو تموم کن. با دقت
726
00:51:28,960 --> 00:51:30,629
قطره قطرهی خونش رو برای تدهینِ
727
00:51:30,712 --> 00:51:33,048
سابرینا حین تعمید نیاز داریم
728
00:51:33,507 --> 00:51:35,675
حیف که تابوتِ بسته رو قبول نکردن
729
00:51:36,468 --> 00:51:38,762
خیلی وقته که واسه شام گوشتِ آدم نخوردیم
730
00:51:58,156 --> 00:52:01,201
731
00:52:01,868 --> 00:52:05,163
732
00:52:05,831 --> 00:52:09,376
733
00:52:09,668 --> 00:52:13,630
734
00:52:13,713 --> 00:52:18,760
735
00:52:22,681 --> 00:52:25,142
هی، احتمالاً باید برای درِ
،خونهام یه کدو تنبل بخرم
736
00:52:25,225 --> 00:52:26,935
اگه یه وقت بچهها واسه هدیه اومدن دمِ در
737
00:52:27,561 --> 00:52:30,605
عمههات که دیگه نمیخوان، نه؟ -
نه، هاروی. فکر کنم ترتیبش رو دادن -
738
00:52:30,689 --> 00:52:31,648
باشه
739
00:52:48,575 --> 00:52:49,975
[ هزارتوی کاهی ]
740
00:52:50,000 --> 00:52:52,878
هرگز هیچی آسون نیست، نه؟
741
00:53:04,598 --> 00:53:06,516
هیکری، پیکری، هیکری، پیکری
742
00:53:06,600 --> 00:53:07,851
این دختر کجا باید بره؟
743
00:53:08,101 --> 00:53:11,146
،اون به شرق میره، به غرب میره
به سمتِ لونهی کلاغ میره
744
00:53:11,771 --> 00:53:14,482
...هیکری، پیکری، هیکری، پیکری
745
00:53:51,978 --> 00:53:52,854
صبرکن
746
00:54:22,175 --> 00:54:26,179
دیگه خبری از سیب چیدن نیست، عزیزم
747
00:54:56,042 --> 00:54:57,794
سیلم -
وای، خدای من -
748
00:55:01,840 --> 00:55:03,842
آفرین. پسرِ خوب
749
00:55:04,551 --> 00:55:06,970
کی... کی اون رو فرستاده بود؟
750
00:55:07,595 --> 00:55:09,014
کارِ خواهرای عجیب و غریب بود؟
751
00:55:11,683 --> 00:55:14,269
باشه، خب، میتونی کمکم کنی
از هزارتو عبور کنم؟
752
00:55:14,519 --> 00:55:16,479
برسم به درخت؟
753
00:55:44,591 --> 00:55:47,510
...سیلم، از کجا بدونم کدوم سیب
754
00:55:53,183 --> 00:55:54,893
مالوم مالسه؟
755
00:56:16,664 --> 00:56:17,624
...مالوم
756
00:56:19,542 --> 00:56:21,169
من باید تعمید شم؟
757
00:57:39,873 --> 00:57:41,040
هی
758
00:57:42,167 --> 00:57:43,501
کدو تنبلها تو ماشینن
759
00:57:43,960 --> 00:57:45,336
چرا منتظرم نموندی؟
760
00:57:45,628 --> 00:57:47,630
761
00:57:48,089 --> 00:57:50,133
این کوچولو کیه؟
762
00:57:50,675 --> 00:57:51,551
...آم
763
00:57:52,051 --> 00:57:52,969
یه گربهی ولگرد
764
00:57:54,386 --> 00:57:55,386
میبرمش خونه
765
00:57:55,763 --> 00:57:59,476
هیچوقت فکر نمیکردم گربه دوست
داشته باشی، ولی... باشه
766
00:58:11,821 --> 00:58:12,655
سیلم؟
767
00:58:30,173 --> 00:58:31,341
عمهها
768
00:58:32,008 --> 00:58:33,218
امبروز؟
769
00:58:33,927 --> 00:58:38,139
میشه لطفاً یه جلسهی خانوادگی داشته باشیم؟
من یه تصمیمی در مورد تعمیدم گرفتم
770
00:58:40,141 --> 00:58:42,477
سابرینا، ما اینجاییم
771
00:58:58,368 --> 00:59:01,246
بچه همینه؟ -
بله، عالیجناب -
772
00:59:02,205 --> 00:59:04,082
این برادرزادهی ما، سابریناست
773
00:59:10,838 --> 00:59:14,217
اوه، فرزندم، روحتم خبر نداره
که چقدر خاصی، مگه نه؟
774
00:59:14,717 --> 00:59:16,261
اینکه چطور برگزیده شدی
775
00:59:17,679 --> 00:59:19,472
ببخشید، من شما رو میشناسم؟
776
00:59:19,889 --> 00:59:23,351
،واقعاً اون رو ببخشید، پدر
نمیدونه داره چی میگه
777
00:59:23,434 --> 00:59:26,354
سابرینا، امشب مفتخر شدیم
778
00:59:26,688 --> 00:59:28,648
ایشون فاستوس بلکوود هستن
779
00:59:30,024 --> 00:59:32,819
ایشون کشیشِ اعظم کلیسای شب هستن
780
00:59:34,070 --> 00:59:37,865
نمایندهی اربابِ تاریکی شیطان روی زمین
781
00:59:37,949 --> 00:59:40,285
عمههات بهم گفتن در مورد تعمیدت تردید داری
782
00:59:41,119 --> 00:59:44,914
اینکه شاید، در واقع، اسمت
رو در "کتابِ هیولا" ننویسی
783
00:59:44,998 --> 00:59:47,750
...آه -
نه، نه، نه. این ممکن نیست -
784
00:59:48,459 --> 00:59:50,044
نباید اینجوری باشه
785
00:59:51,629 --> 00:59:52,463
...بنابرین
786
00:59:54,507 --> 00:59:57,885
بذار ببینیم چیکار میتونم برای
متقاعد کردنت انجام بدم
787
00:59:59,378 --> 01:00:04,578
« SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت »
788
01:00:04,602 --> 01:00:10,447
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
www.DibaMoviez.Com
789
01:00:10,490 --> 01:00:17,490
کانال تلگرام تیم ترجمهی دیباموویز
https://t.me/DibaSub