1
00:00:01,100 --> 00:00:06,742
ارائهای از تیم ترجمهی دیباموویز
2
00:00:06,762 --> 00:00:15,285
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
www.DibaMoviez.Com
3
00:01:38,620 --> 00:01:48,620
« SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت »
4
00:01:51,903 --> 00:01:52,987
بیکن میخوری دختر دایی؟
5
00:01:54,114 --> 00:01:55,281
اَه اَه، نه
6
00:01:55,490 --> 00:01:58,868
بعد از چیزی که دیروز تو
کلیسای شب دیدم، روزه میگیرم
7
00:01:58,952 --> 00:02:01,663
،شاید تا آخر عمرم روزه بگیرم
ولی تا آخر امشب دیگه قطعیه
8
00:02:01,746 --> 00:02:03,581
اوه؟ برنامههای بزرگی داری؟
9
00:02:03,790 --> 00:02:06,584
امم، قراره بعد از تموم شدن
شیفتِ کاری هاروی بریم سینما
10
00:02:06,918 --> 00:02:09,504
چقدر آسوده میتونی این حرف رو بزنی
11
00:02:10,588 --> 00:02:12,882
به زودی، لوک و من هم
میتونیم همین کار رو بکنیم
12
00:02:13,675 --> 00:02:15,593
جالبه، ولی چطور چنین کاری ممکنه؟
13
00:02:15,677 --> 00:02:17,387
لوک با کشیشِ اعظم ارتباط داره
14
00:02:17,470 --> 00:02:19,806
پیشنهاد کرده از طرف من
با پدر بلکوود حرف بزنه
15
00:02:19,889 --> 00:02:21,683
تا محکومیتِ من رو لغو کنه
16
00:02:22,600 --> 00:02:25,603
امبروز، انگار بدجوری دلت رو باختی
17
00:02:26,604 --> 00:02:28,189
عمه هیلدات کجاست؟
18
00:02:28,273 --> 00:02:31,860
.تو کتابفروشی کار میکنه، عمه زی
یادته که، جمعهی سیاهه
19
00:02:31,943 --> 00:02:36,030
قطعاً اینطور نیست -
نه، منظورم جمعهی تاریک ساحرهها نیست -
20
00:02:36,447 --> 00:02:39,492
.منظورم جمعهی سیاه برای انسانهاست
شلوغترین روزِ خرید ساله
21
00:02:39,576 --> 00:02:41,786
همچنین یکی از شلوغترین اوقات ماست
22
00:02:41,870 --> 00:02:43,830
،اجساد کمپر الان تو راه اینجا هستن
23
00:02:43,913 --> 00:02:45,248
و شیطان میدونه دیگه کی
24
00:02:45,331 --> 00:02:47,792
سردخونهی اسپلمن، زلدا هستم
25
00:02:50,170 --> 00:02:51,171
نه، نشنیده بودیم
26
00:02:54,174 --> 00:02:57,343
سابرینا، یه حادثه تو معدن اتفاق افتاده
27
00:02:58,511 --> 00:03:01,431
...ولی هاروی -
برو. و به درگاه شیطان دعا کن که حالش خوب باشه -
28
00:03:15,445 --> 00:03:19,490
.هی، هی! من دنبال هاروی کینکل میگردم
در موردش با کی حرف بزنم
29
00:03:21,659 --> 00:03:23,828
ببخشید. شما هاروی کینکل رو ندیدین؟
30
00:03:27,248 --> 00:03:30,919
ببخشید. شما هاروی کینکل رو ندیدین؟
...اون موی قهوهای داره و
31
00:03:31,002 --> 00:03:31,878
!سابرینا
32
00:03:34,255 --> 00:03:36,174
هاروی! وای، خدای من
33
00:03:38,635 --> 00:03:40,929
،اوه، مرسی، مرسی، مرسی، مرسی
34
00:03:41,012 --> 00:03:42,972
مرسی، مرسی، مرسی، مرسی
35
00:03:44,896 --> 00:03:46,696
به موقع اومدم بیرون
36
00:03:46,768 --> 00:03:50,271
،ولی پنج نفر هنوز داخل معدن هستن
و سابرینا، تامی یکی از اوناست
37
00:03:51,064 --> 00:03:52,315
وای، نه -
من باید برگردم داخل -
38
00:03:52,398 --> 00:03:54,776
نمیتونم اونجا ولش کنم -
هی، هی، صبر کن. صبر کن -
39
00:03:54,859 --> 00:03:56,527
هاروی، به نظر میاد شوکه شدی
40
00:03:56,611 --> 00:04:00,281
باید پدرم رو پیدا کنم -
!سابرینا! هاروی -
41
00:04:00,365 --> 00:04:02,200
!بچهها -
اون حالش خوبه؟ -
42
00:04:02,283 --> 00:04:05,036
نمیدونم. وقتی اتفاق افتاد تو معدن بود
43
00:04:05,119 --> 00:04:06,871
وای، خدای من -
...ما باید -
44
00:04:08,164 --> 00:04:10,750
بیاین یه جایی واسه گذاشتنِ وسایل
پیدا کنیم تا بتونیم شروع به کمک کنیم
45
00:04:21,052 --> 00:04:22,095
سابرینا
46
00:04:29,435 --> 00:04:30,561
،خدای عزیز
47
00:04:30,645 --> 00:04:34,774
استدعا میکنیم که عزیزانِ ما
را با فرشتگان محشور نمایی
48
00:04:35,566 --> 00:04:36,401
هاروی
49
00:04:38,736 --> 00:04:40,947
اوضاع اون تو چطوره؟ -
خوب نیست. تونلی -
50
00:04:41,030 --> 00:04:44,409
که برای رسیدن به بازماندهها سوراخ میکنن
زیادی کوچیکه. همهی مردها بیش از حد بزرگن
51
00:04:44,742 --> 00:04:46,869
،هیچکس نمیتونه ازش رد شه
حتی منم نمیتونم. سعی کردم
52
00:04:46,953 --> 00:04:50,540
هاروی، من نمیخوام تو برگردی اون پایین
53
00:04:50,623 --> 00:04:53,501
سابرینا، برادرم زیرِ اون همه سنگ گیر افتاده -
...میدونم، ولی -
54
00:04:53,835 --> 00:04:56,504
وای خدای من، تو بدجوری خونریزی داری
55
00:04:56,587 --> 00:04:59,424
چیزی نیست -
خواهش میکنم -
56
00:05:08,599 --> 00:05:10,977
...باید پیداش کنیم. اون نمیتونه
...امکان نداره تامی
57
00:05:11,060 --> 00:05:12,520
میدونم. میدونم
58
00:05:13,187 --> 00:05:15,189
ولی تو باید انرژیِ خودت رو حفظ کنی، هاروی
59
00:05:15,273 --> 00:05:16,899
همه دارن استراحت میکنن
60
00:05:16,983 --> 00:05:19,068
بعد از اینکه تامی و بقیهی
بچهها رو پیدا کردیم
61
00:05:19,152 --> 00:05:20,653
...ولی اول
62
00:05:24,282 --> 00:05:27,452
هاروی، این زخم خیلی عمیقه
63
00:05:27,535 --> 00:05:29,037
فکر کنم احتمالاً بخیه لازم داشته باشه
64
00:05:29,120 --> 00:05:31,873
همینجا بمون. میرم یه دکتر پیدا میکنم
65
00:05:42,842 --> 00:05:44,594
اونجا چه خبره؟
66
00:05:44,677 --> 00:05:48,056
مطمئن نیستم. میگن یه بچه زده به
سرش و وقتی هیچکس حواسش نبوده
67
00:05:48,139 --> 00:05:49,390
یواشکی رفته تو معدن
68
00:05:49,474 --> 00:05:51,684
سابرینا، نمیدونم سوزی کجاست
69
00:05:51,768 --> 00:05:54,854
...وای، نه. تو که فکر نمیکنی
70
00:06:00,443 --> 00:06:02,695
ببخشید. ببخشید. ببخشید
71
00:06:03,363 --> 00:06:05,448
سوزی! چه خبر شده؟ -
دیوونه شدی؟ -
72
00:06:05,531 --> 00:06:08,117
!ممکن بود کُشته شی -
من تو سوراخ جا میشدم -
73
00:06:08,201 --> 00:06:10,244
و این کاری بود که عمه دوروتیام
بهم گفت انجام بدم
74
00:06:10,328 --> 00:06:11,245
منظورت چیه؟
75
00:06:12,288 --> 00:06:14,791
منظورم اینه، اگه عمه دوروتیام بود همین کارو میکرد
76
00:06:15,500 --> 00:06:17,210
من کسی رو پیدا نکردم
77
00:06:17,834 --> 00:06:19,834
فقط این رو پیدا کردم
78
00:06:19,921 --> 00:06:21,506
اینجا چه خبره؟
79
00:06:31,224 --> 00:06:32,725
ببخشید. ببخشید
80
00:06:34,977 --> 00:06:35,978
...این
81
00:06:37,146 --> 00:06:38,981
این کلاهِ تامیـه
82
00:06:39,982 --> 00:06:41,401
ما... پیداش کردیم؟
83
00:06:43,236 --> 00:06:45,696
...خب، پس، باید به گشتن ادامه بدیم، باید
84
00:06:45,780 --> 00:06:49,158
و اینکارو میکنیم. ولی الان نه
85
00:06:49,867 --> 00:06:51,869
اوضاع اینجا داره ناجور میشه
86
00:06:52,578 --> 00:06:54,997
هر چه سریعتر بکنیم، تونل بیشتر فرو میریزه
87
00:06:55,373 --> 00:06:58,334
،ما تجهیزاتِ مناسب نداریم
ولی فردا به دستش میاریم
88
00:06:58,418 --> 00:06:59,752
اونموقع دوباره ادامه میدیم
89
00:07:05,133 --> 00:07:06,676
،ممنون از همه که به اینجا اومدین
90
00:07:06,759 --> 00:07:08,678
،ولی در صورتی که کارگر معدن
91
00:07:08,761 --> 00:07:11,222
،یا از مامورینِ نجات شهر گریندیل نیستین
92
00:07:11,305 --> 00:07:13,015
از همگی میخوام برین خونه
93
00:07:14,183 --> 00:07:17,270
جدی میگم، دوستان، ممنون بابتِ حمایتتون
94
00:07:17,562 --> 00:07:18,646
فردا میبینیمتون
95
00:07:19,105 --> 00:07:21,065
بابا، اگه فردا خیلی دیر باشه چی؟
96
00:07:21,482 --> 00:07:24,193
پسر، دوباره شروع نکن
97
00:07:24,610 --> 00:07:26,988
ما نهایت تلاشِ خودمون رو میکنیم
98
00:07:35,288 --> 00:07:36,831
هاروی
99
00:07:52,847 --> 00:07:54,015
اون نجاتم داد
100
00:07:55,808 --> 00:07:56,767
تامی نجاتم داد
101
00:07:59,312 --> 00:08:01,063
...وقتی معدن شروع به فرو ریختن کرد
102
00:08:02,899 --> 00:08:04,567
تامی من رو از سرِ راه هُل داد کنار
103
00:08:06,569 --> 00:08:07,987
...اون گفت فرار کنم، بنابرین
104
00:08:09,739 --> 00:08:12,825
اینکارو کردم. فقط... فرار کردم
105
00:08:16,662 --> 00:08:21,626
دوباره ترسو بودم -
نه... نبودی -
106
00:08:24,587 --> 00:08:27,507
یه جوری تونل به اندازه کافی
دوام آورد که من رد شم
107
00:08:28,966 --> 00:08:30,968
...بعد صدای یه غرّش رو پشتِ سرم شنیدم انگار
108
00:08:32,261 --> 00:08:35,056
انگار زمین داشت بسته میشد
و سعی داشت من رو فرو بکشه
109
00:08:38,893 --> 00:08:41,395
فکر میکنی چطوره که من
تونستم از اونجا بیام بیرون؟
110
00:08:52,949 --> 00:08:56,994
شاید... یه نفر هوات رو داشته
111
00:09:00,748 --> 00:09:01,707
اون شخص تامیـه
112
00:09:02,708 --> 00:09:04,418
همیشه بوده
113
00:09:07,755 --> 00:09:13,553
...میگن 12 ساعت اول بعد از هر حادثهی معدن
حیاتیترین ساعات هستن
114
00:09:15,012 --> 00:09:17,181
...اگه بازماندهها رو در این زمان پیدا نکنی
115
00:09:18,099 --> 00:09:19,767
...شانسشون خیلی کمه برای
116
00:09:24,647 --> 00:09:26,482
همه چی درست میشه
117
00:09:31,529 --> 00:09:32,530
سردته
118
00:09:40,496 --> 00:09:41,539
خوبم
119
00:10:07,231 --> 00:10:08,566
کنارم میمونی؟
120
00:10:10,860 --> 00:10:12,028
تمام شب
121
00:10:28,961 --> 00:10:29,962
سابرینا
122
00:10:30,296 --> 00:10:32,840
عمه هیلدا. تمامِ این مدت سر کار بودی؟
123
00:10:32,923 --> 00:10:36,135
آره، سر کار بودم. دکتر سی تمام شب
،کتابفروشی رو باز نگه داشت
124
00:10:36,218 --> 00:10:39,347
فقط برای اینکه به داوطلبان
قهوه و شکلاتِ داغ رایگان بده
125
00:10:39,430 --> 00:10:40,514
هارویِ عزیز چطوره؟
126
00:10:41,515 --> 00:10:42,975
با پدرش رفت خونه
127
00:10:43,225 --> 00:10:45,770
،من میرم لباس عوض کنم
بعدش کنار معدن همدیگه رو میبینیم
128
00:10:45,853 --> 00:10:47,855
باشه، یالا. بیا بریم
129
00:10:49,148 --> 00:10:50,983
هر دوتون بیاین داخل
130
00:10:56,447 --> 00:10:58,449
امبروز و من یه خبرهایی داریم
131
00:10:59,700 --> 00:11:01,911
خودتون رو آماده کنین، خبر خوشایند نیست
132
00:11:02,787 --> 00:11:07,458
من داشتم زیر نظرِ عمه زی
فرافکنی اثیری" میکردم"
(تجربهی خروج روح از بدن)
133
00:11:08,501 --> 00:11:10,836
و به داخل معدن رفتم
134
00:11:14,632 --> 00:11:15,925
هیچ بازماندهای اونجا نبود
135
00:11:20,054 --> 00:11:21,806
...یا حضرتِ ابلیس
136
00:11:21,889 --> 00:11:22,890
مطمئنی؟...
137
00:11:24,684 --> 00:11:25,976
آره، کاملاً مطمئنم
138
00:11:26,060 --> 00:11:29,897
.خب، در این صورت، باید بهشون بگیم
هاروی داره از نگرانی دیوونه میشه
139
00:11:29,980 --> 00:11:33,359
و اگه جستجو ادامه پیدا کنه
شاید یه عده آسیب ببینن
140
00:11:33,442 --> 00:11:35,611
متأسفانه، نمیتونیم اینکارو بکنیم، سابرینا
141
00:11:36,654 --> 00:11:40,991
یکی از خطراتِ بزرگ دوستیِ
یه ساحره با انسانها همینه
142
00:11:41,617 --> 00:11:45,246
دونستن چیزایی که اونا نمیدونن، و اینکه نتونی
بهش عمل کنی یا باهاشون در میون بذاری
143
00:11:45,413 --> 00:11:47,957
این اصلاً با عقل جور در نمیاد
144
00:11:49,625 --> 00:11:50,710
اتفاقات پیش میان
145
00:11:50,960 --> 00:11:52,753
اتفاقاتِ خیلی بد. تصادفات
146
00:11:52,837 --> 00:11:55,464
ولی نظمِ طبیعی باید حفظ شه
147
00:11:55,548 --> 00:11:58,509
این یکی از اصولِ اساسی ماست
148
00:11:59,301 --> 00:12:02,430
اتفاقات باید بدونِ دخالت ما
و به روالِ طبیعی پیش برن
149
00:12:02,680 --> 00:12:05,266
...وگرنه -
اتفاقاتِ بدی میوفته، میدونم -
150
00:12:05,850 --> 00:12:09,228
اتفاقی که برای اونا افتاد
فاجعهی خیلی وحشتناکیه
151
00:12:11,188 --> 00:12:13,357
اون رو خوب میشناختی، سابرینا؟
152
00:12:13,816 --> 00:12:14,984
تامی رو؟ -
اوهوم -
153
00:12:15,067 --> 00:12:16,861
...چند باری دیده بودمش، ولی
154
00:12:18,779 --> 00:12:21,157
اون همه چیزِ هاروی بود
155
00:12:23,451 --> 00:12:24,285
...اون
156
00:12:28,789 --> 00:12:30,291
اون نابود میشه
157
00:12:32,251 --> 00:12:33,836
...بابا، برمیگردیم
158
00:12:37,006 --> 00:12:38,799
هاروی، ایشون آقای موریس هستن
و از بانک اومدن
159
00:12:38,883 --> 00:12:41,010
آقای موریس، این پسرِ کوچیکترم هارویـه
160
00:12:41,927 --> 00:12:44,263
سلام -
واقعاً در مورد برادرتون متأسفم -
161
00:12:45,014 --> 00:12:48,058
ما... ما هنوز پیداش نکردیم
162
00:12:50,227 --> 00:12:51,312
...هاروی، من
163
00:12:52,229 --> 00:12:55,733
منم از گرفتنِ این تصمیم بیشتر از اینکه
تو از شنیدنش خوشت بیاد، خوشم نمیاد
164
00:12:55,816 --> 00:12:56,734
شنیدنِ چی؟
165
00:12:58,319 --> 00:12:59,487
چه تصمیمی، بابا؟
166
00:13:01,405 --> 00:13:04,575
من باید ایمنیِ سایر افراد رو در نظر بگیرم
167
00:13:09,830 --> 00:13:11,582
اون جستجو رو متوقف کرد -
کی؟ -
168
00:13:11,665 --> 00:13:15,127
پدرِ عوضیم. اون گفت نمیتونه جونِ
،افراد بیشتری رو به خطر بندازه
169
00:13:15,211 --> 00:13:16,837
ولی میدونم که مزخرفه
170
00:13:18,005 --> 00:13:21,592
اون همون موقع داشت با بانک
،و شرکتِ بیمه مذاکره میکرد
171
00:13:21,675 --> 00:13:24,428
چون دریافت خسارت براش خیلی
مهمتر از پیدا کردنِ تامیـه
172
00:13:24,512 --> 00:13:28,265
نه، هاروی. اون فقط نگرانه. مثلِ تو -
نه، سابرینا، اون داره میاد اینجا -
173
00:13:28,349 --> 00:13:30,226
که خاکسپاریِ تامی رو برای
فردا برنامهریزی کنه
174
00:13:30,351 --> 00:13:34,146
اون داره عجله میکنه چون نمیتونه چکِ
بیمه رو قبل از مراسم خاکسپاری بگیره
175
00:13:35,272 --> 00:13:37,817
و ما... حتی هنوز جسدش رو هم پیدا نکردیم
176
00:13:40,027 --> 00:13:41,904
،چجور مردی چنین کاری میکنه
177
00:13:42,321 --> 00:13:46,617
وقتی که پسرِ خودش ممکنه
زنده و در عذاب باشه؟
178
00:13:52,331 --> 00:13:54,375
شماها سابرینا رو ندیدین، نه؟
179
00:13:54,458 --> 00:13:56,293
اون در عرض دو روز گذشته
تو سمینار شرکت نکرده
180
00:13:56,377 --> 00:13:59,380
اوه، مگه نشنیدی؟ یه حادثهی
وحشتناک تو معدن رخ داده
181
00:13:59,463 --> 00:14:00,881
چندتا انسان مُردن
182
00:14:00,965 --> 00:14:02,967
چی؟ منظورتون دوست پسرشه؟
183
00:14:03,050 --> 00:14:05,010
برادرِ دوست پسرش. واقعاً غمانگیزه
184
00:14:05,094 --> 00:14:06,303
...یا میتونست باشه
185
00:14:06,387 --> 00:14:09,139
اگه کینکلها خانوادهای کثیف
از شکارچیانِ ساحره نبودن
186
00:14:09,223 --> 00:14:12,184
خاکسپاری فرداست -
اونا یه تابوتِ خالی رو دفن میکنن -
187
00:14:28,409 --> 00:14:30,244
عمه جون؟ -
بله، عزیزم؟ -
188
00:14:38,043 --> 00:14:39,253
وقتی میمیری چه اتفاقی میوفته؟
189
00:14:40,212 --> 00:14:42,256
همم؟ -
کجا میری؟ -
190
00:14:43,632 --> 00:14:46,302
خب، فقط میتونم در مورد ساحرهها حرف بزنم
191
00:14:47,052 --> 00:14:50,014
و گمونم تو کنجکاوی بدونی
192
00:14:50,097 --> 00:14:52,349
چه اتفاقی برای انسانهایی مثل
توماس کینکلِ جوون میوفته
193
00:14:54,768 --> 00:14:55,895
نمیدونم
194
00:14:58,731 --> 00:14:59,773
مُردن درد داره؟
195
00:15:01,317 --> 00:15:03,694
منظورم تمامِ اون دفعاتیه
که عمه زلدا تو رو کُشته
196
00:15:03,986 --> 00:15:07,531
خب راستش، بستگی به سلاحِ قتل منتخبش داره
197
00:15:10,326 --> 00:15:13,495
و عمه زلدا چطور تو رو زنده میکنه؟
198
00:15:13,579 --> 00:15:16,957
اون وِردی میخونه، یا تو نفرین شدی؟
199
00:15:17,041 --> 00:15:20,002
نه. نه، همچین چیزی نیست
200
00:15:20,085 --> 00:15:23,631
در واقع، همه چی به خاک مربوط میشه
201
00:15:24,548 --> 00:15:29,094
...دقیقتر بگم، یه قطعه خاک
202
00:15:29,678 --> 00:15:31,597
تو قبرستونِ جلوی خونهمون
203
00:15:31,680 --> 00:15:34,183
نسلهاست که بینِ خانوادهی اسپلمن بوده
204
00:15:34,475 --> 00:15:39,730
ظاهراً، خاکیه که از باغ قابیل برداشت شده
205
00:15:39,813 --> 00:15:41,649
و با خونِ هابیل خیس شده
206
00:15:43,108 --> 00:15:44,902
حاصلخیزترین خاک روی زمین
207
00:15:45,778 --> 00:15:48,530
و تمامِ اسرار مرگ و زندگی رو در خودش داره
208
00:15:52,034 --> 00:15:53,077
تمومش کردم
209
00:15:53,953 --> 00:15:55,162
چرا نمیپوشیش
210
00:15:56,038 --> 00:15:57,164
باشه
211
00:15:59,416 --> 00:16:02,628
این پای کوچولو. این پای کوچولو
212
00:16:04,004 --> 00:16:05,047
اینم از این
213
00:16:08,217 --> 00:16:09,593
میدونم برای چی میپرسی
214
00:16:12,638 --> 00:16:16,767
،ولی زنده کردنِ مُردهها
اصلاً و ابداً امکان نداره
215
00:16:18,143 --> 00:16:19,812
،انجامش با ساحرهها آسونتره
216
00:16:20,187 --> 00:16:23,774
و هرگز و هیچوقت نباید روی
انسانها به کار گرفته شه
217
00:16:26,193 --> 00:16:28,988
،هموطنور که عمه زلدا میگه
ما در چنین جایگاهی نیستیم
218
00:16:30,197 --> 00:16:33,283
و باغچهی قابیل، فقط برای ساحرههاست
219
00:16:33,993 --> 00:16:35,244
نگران نباش، عمه هیلدا
220
00:16:35,619 --> 00:16:37,454
من هیچ فکری ندارم
221
00:16:40,290 --> 00:16:43,127
حتی اگه داشتم، ما که جسدِ
تامی رو برای دفن کردن نداریم
222
00:16:43,919 --> 00:16:45,212
فقط کلاهش رو داریم
223
00:16:45,879 --> 00:16:46,922
متأسفم
224
00:17:02,646 --> 00:17:04,231
دکتر سی
225
00:17:04,314 --> 00:17:07,276
هیلدا، اومدم ادای احترام کنم
226
00:17:08,068 --> 00:17:11,947
تامی هاروی رو برای خریدنِ کتاب
...کمیک به مغازه میاورد و حالا
227
00:17:12,906 --> 00:17:15,409
میدونم که اون از اومدنتون ممنون میشه
228
00:17:16,285 --> 00:17:18,078
این خیلی... عالیه
229
00:17:19,872 --> 00:17:21,790
دلگرمی میده، مگه نه؟
230
00:17:23,125 --> 00:17:26,628
دیدنِ اینکه تمام اهالی گریندیل برای ادای
احترام به یکی از پسرانِ فوت شدهشون میان
231
00:17:27,379 --> 00:17:29,214
ولی شهرهای معدنی برای شما همینه
232
00:17:29,590 --> 00:17:30,883
مصصمترین مردم
233
00:17:31,884 --> 00:17:33,135
،حالا، سابرینا
234
00:17:33,552 --> 00:17:37,097
میدونم که هاروی کینکل به عنوانِ
شغل دومش تو معدن کار میکرد
235
00:17:38,432 --> 00:17:41,769
باید اعتراف کنم، وقتی خبرِ
...فرو ریختنِ معدن رو شنیدم
236
00:17:42,770 --> 00:17:43,729
بدجوری ترسیدم
237
00:17:44,396 --> 00:17:46,190
اون سالم اومد بیرون، خانم وردول
238
00:17:46,815 --> 00:17:49,401
فکر کنم چون یه طلسمِ
محافظت روش اجرا کردم
239
00:17:49,860 --> 00:17:51,195
طلسمِ محافظت؟
240
00:17:51,278 --> 00:17:54,156
بعد از اینکه که کینکلها تو مونولی
،به روحِ همذات شلیک کردن
241
00:17:54,239 --> 00:17:56,950
میترسیدم خواهرای عجیب و
...غریب تلافی کنن، بنابرین
242
00:17:58,619 --> 00:18:01,538
...صبر کن، شما که فکر نمیکنی... اونا
243
00:18:02,372 --> 00:18:06,794
،اگه قرار بود حدس بزنم
میگفتم... نه
244
00:18:07,294 --> 00:18:09,088
البته، همیشه یه نفر برای سرزنش کردن میخوایم
245
00:18:09,171 --> 00:18:12,299
حتی در مقابل فجایعی که به طور طبیعی رخ میدن
246
00:18:12,382 --> 00:18:16,095
این فقط مربوط به ذاتِ انسانها و ساحرههاست
247
00:18:16,804 --> 00:18:19,223
یعنی، از این لحاظ، خیلی باهم فرق نداریم
248
00:18:23,644 --> 00:18:25,145
،اوه، عمه زی
249
00:18:25,395 --> 00:18:28,565
هیچکدوم از انسانها در طول عمرشون
زندگی رو درک میکنن؟
250
00:18:29,441 --> 00:18:31,318
هر لحظهی زودگذر و با ارزشش رو؟
251
00:18:31,693 --> 00:18:32,528
نه
252
00:18:33,529 --> 00:18:35,739
شاعرها و هنرمندها شاید درک کنن
253
00:18:35,989 --> 00:18:37,991
البته، نه اینکه ما خیلی بهتریم
254
00:18:40,661 --> 00:18:42,162
عمه زی، داری گریه میکنی؟
255
00:18:42,955 --> 00:18:44,623
گرده رفته تو چشمم
256
00:18:45,040 --> 00:18:46,500
بیا تمومش کنیم
257
00:19:25,914 --> 00:19:28,584
هاروی، نوبتِ توئه، عزیزم
258
00:19:38,427 --> 00:19:39,428
...آه
259
00:19:41,013 --> 00:19:41,847
...ما
260
00:19:43,098 --> 00:19:44,016
...آم
261
00:19:45,184 --> 00:19:46,059
...ما
262
00:19:47,853 --> 00:19:48,687
...آم
263
00:19:48,770 --> 00:19:50,522
،قدرت از روز، قدرت از شب
264
00:19:50,606 --> 00:19:52,149
بهش قدرت و اراده ارزونی کن
265
00:19:56,028 --> 00:19:57,487
...ما امروز اینجا جمع شدیم
266
00:19:58,113 --> 00:19:59,740
...که با برادرم توماس کینکل
267
00:20:01,116 --> 00:20:02,201
خداحافظی کنیم
268
00:20:04,620 --> 00:20:05,579
...آه
269
00:20:06,371 --> 00:20:07,206
تامی
270
00:20:09,249 --> 00:20:10,375
بهترین دوستم
271
00:20:11,376 --> 00:20:12,211
...اون هست
272
00:20:14,713 --> 00:20:15,547
...بود
273
00:20:17,382 --> 00:20:18,217
!خدایا
274
00:20:21,637 --> 00:20:22,930
نمیدونم چی بگم
275
00:20:23,013 --> 00:20:25,682
سخنرانی کردن تو مجلس ترحیم خیلی سخته
...وقتی حتی مطمئن نیستی
276
00:20:27,935 --> 00:20:28,936
...آم
277
00:20:29,811 --> 00:20:31,313
"اون بهم میگفت "بیعرضه
278
00:20:34,191 --> 00:20:36,318
هر سال وسایلِ مدرسهام رو برام میخرید
279
00:20:37,611 --> 00:20:38,987
ما در مورد همه چی حرف میزدیم
280
00:20:40,781 --> 00:20:42,115
در مورد دخترها حرف میزدیم
281
00:20:43,992 --> 00:20:46,578
خب... یه دختر
282
00:20:47,746 --> 00:20:50,958
اون ازم در مقابل هر چیز بدی محافظت کرد
283
00:20:52,542 --> 00:20:57,714
...یه بار، ازش پرسیدم رویاش چیه، و اون گفت
284
00:20:58,882 --> 00:21:02,928
گفت که رویاش اینه که رویاهای
...من تحقق پیدا کنن
285
00:21:04,763 --> 00:21:06,598
...که اون همچین شخصی بود. و من
286
00:21:08,976 --> 00:21:10,102
دلم براش تنگ میشه
287
00:21:14,398 --> 00:21:15,315
ممنون
288
00:21:25,409 --> 00:21:30,580
پسرم، توماس کینکل مردِ خوب و شرافتمندی بود
289
00:21:31,415 --> 00:21:33,125
همگی میتونیم با دونستنش تسلی پیدا کنیم
290
00:21:33,583 --> 00:21:35,794
که اون در بهشت با مادرش یکی شده
291
00:21:36,962 --> 00:21:40,132
تامی برای خانواده و وظیفه بیشتر
از سایر مسائل ارزش قائل بود
292
00:21:41,425 --> 00:21:44,136
اون وظایفش رو انجام میداد
و هرگز گله نمیکرد
293
00:21:45,262 --> 00:21:46,847
...اون خطراتش رو درک میکرد
294
00:21:48,974 --> 00:21:55,022
ولی این رو هم میدونست که معادن
عامل حیاتِ گریندیل هستن
295
00:21:55,439 --> 00:21:59,401
و تامی معادنمون رو دوست داشت
296
00:21:59,484 --> 00:22:00,944
نه، اینطور نبود
297
00:22:03,864 --> 00:22:06,450
...پسر -
تامی از معدن متنفر بود، بابا -
298
00:22:06,950 --> 00:22:08,785
اون فقط به خاطر اینکه تو
مجبورش کردی اونجا کار میکرد
299
00:22:08,869 --> 00:22:10,829
برای یه میراثِ احمقانهی خانوادگی
300
00:22:10,912 --> 00:22:13,081
.تو نوبتت حرفات رو زدی، هاروی
حالا بگیر بشین
301
00:22:13,165 --> 00:22:15,917
نه، اگه به خاطر تو نبود تامی
میتونست از این جهنمدرّه بره
302
00:22:16,001 --> 00:22:19,671
ولی تو، تو نمیذاشتی بره، مگه نه؟
چون این چطور به نظر میرسید؟
303
00:22:20,672 --> 00:22:21,715
کافیه دیگه
304
00:22:22,549 --> 00:22:24,468
بشین
305
00:22:25,302 --> 00:22:27,220
!گفتم، بشین سرِ جات
306
00:22:44,279 --> 00:22:45,113
هاروی
307
00:22:52,329 --> 00:22:53,497
هاروی
308
00:22:56,458 --> 00:22:58,293
نمیتونم بدونِ تامی تو اون خونه زندگی کنم
309
00:22:59,169 --> 00:23:00,754
نمیتونم تنهایی با پدرم زندگی کنم
310
00:23:01,546 --> 00:23:03,924
من خیلی متأسفم، هاروی
311
00:23:05,425 --> 00:23:08,053
و بدترین قسمتش اینه که دلیلِ مردنش منم
312
00:23:08,261 --> 00:23:12,641
میدونی که این حقیقت نداره -
!چرا! چرا، همینه! برینا، این رو ببین -
313
00:23:14,226 --> 00:23:16,127
یه نامه از دانشگاه نوتردام؟
314
00:23:16,895 --> 00:23:18,730
این یه نامهی پذیرش برای تامیه
315
00:23:19,523 --> 00:23:21,483
اون سه سال قبل درخواست داده و قبول شده
316
00:23:21,566 --> 00:23:24,111
اون میتونست با یه بورسیهی
فوتبال بره، یه بورسیهی کامل
317
00:23:24,778 --> 00:23:27,572
این رو وقتی داشتم دنبال یه عکس برای
خاکسپاری میگشتم تو اتاقش پیدا کردم
318
00:23:27,948 --> 00:23:29,074
متوجه نمیشم
319
00:23:29,449 --> 00:23:31,618
،اون میتونست از این شهرِ خراب شده بره
320
00:23:31,993 --> 00:23:34,788
.ولی اون برای محافظت از من موند
میدونم
321
00:23:35,664 --> 00:23:36,665
من کشتمش
322
00:23:38,667 --> 00:23:39,793
من برادرم رو کشتم
323
00:23:40,961 --> 00:23:41,920
حالا چیکار قراره بکنم؟
324
00:23:42,003 --> 00:23:45,632
،خودت رو جمع و جور میکنی
این کاریه که قراره بکنی
325
00:23:46,299 --> 00:23:48,468
فکر میکنی اشکالی نداره که
اونجوری آبروم رو ببری؟
326
00:23:48,552 --> 00:23:51,721
جلوی بقیهی مردم؟ که یاد و
خاطرهی تامی رو خراب کنی
327
00:23:51,805 --> 00:23:53,640
ولش کنین، آقای کینکل
328
00:23:53,723 --> 00:23:55,183
نباید تامی میمُرد
329
00:23:56,184 --> 00:23:58,854
باید تو میمُردی -
ای کاش من بودم -
330
00:23:59,438 --> 00:24:02,441
از خدا میخوام ای کاش من بودم -
ای آشغال -
331
00:24:02,524 --> 00:24:05,569
...ای بدبختِ آشغال -
!آقای کینکل -
332
00:24:06,027 --> 00:24:07,446
این مراسم خاکسپاریِ پسرتونه
333
00:24:08,530 --> 00:24:11,199
میشه به یادش ادای احترام کنیم
و خودمون رو جمع و جور کنیم؟
334
00:24:12,325 --> 00:24:14,569
مهمونهاتون دارن میرن. توصیه میکنم
شما هم همینکارو بکنین
335
00:24:22,711 --> 00:24:25,755
صبرکن. هاروی! هاروی، نرو -
باید تنها باشم، برینا، خواهش میکنم -
336
00:24:30,260 --> 00:24:31,845
وقت، سابرینا
337
00:24:34,139 --> 00:24:34,973
بهش وقت بده
338
00:24:41,104 --> 00:24:42,439
هاروی کینکلِ بیچاره
339
00:24:43,982 --> 00:24:46,234
،اون چطور قراره تو اون خونه دوام بیاره
340
00:24:46,443 --> 00:24:50,363
!تک و تنها، با اون پدرِ زورگوش
341
00:24:52,949 --> 00:24:54,201
اون دوام نمیاره
342
00:24:55,076 --> 00:24:57,204
بدونِ برادرش نه، این حقیقته
343
00:25:03,502 --> 00:25:08,089
خانم وردول، پدرم ازتون خواسته که
مراقبم باشین، و شما مراقبم بودین
344
00:25:08,465 --> 00:25:12,219
حالا ازتون درخواست... بیشتری دارم
345
00:25:12,469 --> 00:25:16,348
ازتون کمک میخوام. و نمیتونین از حرفی
که قراره بزنم چیزی به عمههام بگین
346
00:25:16,431 --> 00:25:18,308
نه. معلومه که نمیگم
347
00:25:21,770 --> 00:25:24,648
خب، به چی فکر میکنی؟ -
...دارم فکر میکنم -
348
00:25:25,815 --> 00:25:27,025
...مدام فکر میکنم
349
00:25:28,443 --> 00:25:30,362
جسد تامی هنوز پیدا نشده
350
00:25:32,405 --> 00:25:33,281
خب؟
351
00:25:33,573 --> 00:25:37,077
...پس اگه... اون قرار بود
352
00:25:38,036 --> 00:25:38,995
...برگرده
353
00:25:39,829 --> 00:25:42,999
شاید یه سوالاتی مطرح باشه، ولی نه زیاد
354
00:25:44,668 --> 00:25:45,752
"برگرده؟"
355
00:25:46,962 --> 00:25:48,171
...آم
356
00:25:51,216 --> 00:25:54,761
داری از یه طلسمِ تجدید حیات حرف میزنی؟
357
00:25:55,053 --> 00:25:58,265
.شما هاروی رو دیدین، خانم وردول
اون به برادرش نیاز داره
358
00:25:58,598 --> 00:26:03,395
ارتباط با مُردگان تاریکترین و
خطرناکترین جادوی مقدسه
359
00:26:04,104 --> 00:26:05,188
...این
360
00:26:07,232 --> 00:26:10,652
خب، جادوی مرگه -
خواهش میکنم، خانم وردول -
361
00:26:11,319 --> 00:26:12,737
من دوستش دارم
362
00:26:13,780 --> 00:26:17,534
،و به عنوان سابرینا، دوست دخترش
کارِ چندانی ازم برنمیاد
363
00:26:17,617 --> 00:26:19,160
...به عنوانِ سابرینای ساحره
364
00:26:20,954 --> 00:26:23,373
میتونستم... درستش کنم
365
00:26:23,832 --> 00:26:25,166
...اگه، اگه من
366
00:26:26,585 --> 00:26:31,298
،اگه ما... قدرت تسکین رنج و عذابش رو داریم
367
00:26:31,673 --> 00:26:32,924
چرا نباید ازش استفاده کنم؟
368
00:26:35,218 --> 00:26:38,430
خب، برای شروع، قوانینی وجود دارن
369
00:26:39,764 --> 00:26:42,267
و این کار خطرناکیه
370
00:26:43,018 --> 00:26:49,649
...زندگی. مرگ. زندگیِ پس از مرگ
اینا چیزایی نیستن که بشه باهاشون بازی کرد
371
00:26:49,733 --> 00:26:52,110
چرا؟ یعنی انقدر پیچیدهست؟ -
خب، راستش نه -
372
00:26:52,193 --> 00:26:55,697
وِردی که من دارم خیلی سادهست
و نتایج خیلی عالی میده
373
00:26:55,780 --> 00:26:56,990
با چشمای خودم دیدم
374
00:26:57,991 --> 00:26:59,075
ولی تو نمیتونی
375
00:27:00,994 --> 00:27:04,372
بهت التماس میکنم -
شما این وِرد رو دارین؟ -
376
00:27:04,456 --> 00:27:08,335
یه جایی تو دفترم، تو قفسهها
تو دبیرستان بکستر
377
00:27:08,918 --> 00:27:14,132
یه "کتابِ مردگان" پر از انواع
آیینهای ارتباط با مُردگان
378
00:27:15,592 --> 00:27:19,429
...ولی، سابرینا
،حتی اگه از این آیین استفاده کنی
379
00:27:19,512 --> 00:27:23,058
یه بخش از طلسم هست که گفتنی نیست
380
00:27:23,141 --> 00:27:25,435
کدوم بخشش -
از بلند گفتنش متنفرم -
381
00:27:25,518 --> 00:27:29,606
طلسم برای زنده کردنِ مُرده
به یه قربانی نیاز داره
382
00:27:31,399 --> 00:27:34,361
برای متاوزن کردنِ نیروهای کائنات
383
00:27:35,528 --> 00:27:38,114
اگه قرار باشه تامی دوباره
زنده شه، یه نفر باید بمیره
384
00:27:38,657 --> 00:27:40,992
چشم در مقابل چشم. زندگی در مقابل زندگی
385
00:27:43,119 --> 00:27:44,913
ولی نمیتونی از این خط قرمز عبور کنی
386
00:27:52,379 --> 00:27:57,175
،تو چیزای زیادی هستی، سابرینا اسپلمن
ولی قاتل یکی از اونا نیست
387
00:28:10,730 --> 00:28:11,815
!پدر بلکوود
388
00:28:12,399 --> 00:28:13,525
خواهر زلدا
389
00:28:14,734 --> 00:28:16,903
،ما روزِ خیلی پر تلاطمی داشتیم
ولی بفرمایین داخل
390
00:28:17,570 --> 00:28:19,698
گمونم برای خبری تازه در مورد همسرتون اومدین
391
00:28:19,906 --> 00:28:21,908
در واقع، برای دیدنِ خواهرزادهتون اومدم
392
00:28:23,410 --> 00:28:25,578
برادر امبروز، من نمیدونم چی بگم
393
00:28:25,912 --> 00:28:30,458
،به محض اینکه لوکاس در موردت با من حرف زد
نگاهی به پروندهات انداختم
394
00:28:31,251 --> 00:28:37,173
تو در 17 سالگی به دانشگاه آکسفورد
رفتی و یه دیوانِ شعر چاپ کردی
395
00:28:37,257 --> 00:28:42,971
با سوررئالیستها نقاشی کشیدی، به
هودینی" جادوی نمایشی یاد دادی"
(شعبدهباز معروف آمریکایی)
396
00:28:44,013 --> 00:28:47,825
پسرم، چطور آخر سر شدی کسی که در توطئهای
برای منفجر کردنِ واتیکان نقش داشت؟
397
00:28:48,893 --> 00:28:52,689
پدرم تو جوونی مُرد. به دستِ
شکارچیان ساحره کشته شد
398
00:28:54,190 --> 00:28:57,736
...من از این دانشگاه به اون دانشگاه رفتم
399
00:28:58,319 --> 00:29:00,155
در تلاش برای پیدا کردنِ
شخصی که برام پدری کنه
400
00:29:01,281 --> 00:29:03,450
و بعدش، یکی رو پیدا کردم
401
00:29:04,325 --> 00:29:08,163
اون باهوش، باجذبه و وفادار
به اربابِ تاریکی بود
402
00:29:09,456 --> 00:29:10,749
یه کراولیِ جوان
403
00:29:12,208 --> 00:29:14,002
و رسالتِ اون تبدیل به رسالت من شد
404
00:29:17,046 --> 00:29:19,466
تو تنها جادوگری بودی که در ارتباط
با اون توطئه دستگیر شد
405
00:29:20,091 --> 00:29:22,552
ولی تو تنهایی عمل نکردی، برادر امبروز
406
00:29:23,052 --> 00:29:24,971
...درسته. نه، من
407
00:29:25,555 --> 00:29:26,723
یه معامله بهم پیشنهاد شد
408
00:29:27,599 --> 00:29:28,683
...مصونیت
409
00:29:29,684 --> 00:29:32,103
اگه اسامی شرکای توطئهگرم رو لو میدادم
410
00:29:32,937 --> 00:29:34,856
ولی حیف، نمیتونستم اینکارو بکنم
411
00:29:36,149 --> 00:29:38,902
خب، این پیشنهاد همچنان پابرجاست
412
00:29:39,611 --> 00:29:42,322
اسامیِ بقیهی کسانی که همراهت
...توطئه کردن رو بهم بده
413
00:29:43,156 --> 00:29:45,116
و آزادیت رو به دست میاری
414
00:29:55,418 --> 00:29:58,463
من برای شنیدنِ تصمیمت برمیگردم
415
00:30:07,222 --> 00:30:08,264
عالیجناب
416
00:30:08,348 --> 00:30:11,017
اگه یه لحظه وقت دارین، میخواستم
بدونم میتونم یه زحمتی بهتون بدم
417
00:30:13,937 --> 00:30:17,649
من نیاز به هدایتِ روحانی شما دارم
418
00:30:23,363 --> 00:30:28,201
یه مدت از آخرین باری که تن به
اعترافِ شیطانی دادم میگذره
419
00:30:29,953 --> 00:30:35,542
ولی باید الان نزدِ شما اعتراف کنم میترسم
خانوادم زیادی از مسیر شب منحرف شده باشه
420
00:30:36,626 --> 00:30:38,503
البته
421
00:30:38,628 --> 00:30:45,218
چارهای نیست جز اینکه در محضر اربابِ
تاریکی سر سجده فرود بیاری. زود باش
422
00:30:51,850 --> 00:30:55,311
من بعد از مرگِ ادوارد سخت تلاش کردم
خانوادهی اسپلمن رو در مسیر نگه دارم
423
00:30:55,395 --> 00:30:58,022
ولی ما یه خانوادهی گمراه شده هستیم
424
00:30:58,982 --> 00:31:02,569
نیمهانسان، در حبسِ خانگی، تکفیر شده
425
00:31:03,862 --> 00:31:07,699
گاهی اوقات حس میکنم دارم خونهای
برای ساحرههای سرکش اداره میکنم
426
00:31:11,578 --> 00:31:13,162
دارم شکست میخورم، پدر
427
00:31:14,747 --> 00:31:18,001
.کلیسایِ شب رو نا امید میکنم
شما رو نا امید میکنم
428
00:31:22,672 --> 00:31:24,299
...برخلاف خدای دروغین
429
00:31:25,466 --> 00:31:27,886
اربابِ تاریکی نقاط ضعفِ ما رو میپذیره
430
00:31:29,012 --> 00:31:32,056
اون میدونه که ما از غرایض و کاستی خلق شدیم
431
00:31:33,892 --> 00:31:36,603
این ذاتِ ماست، خواهر زلدا
432
00:31:46,029 --> 00:31:50,325
منم با ترس... و رنج و عذاب آشنایی دارم
433
00:31:53,411 --> 00:31:57,498
البته میدونین، همسرم ایمانم رو
434
00:31:57,582 --> 00:31:59,375
با تخطیش در لاتاری تهدید کرد
435
00:32:00,668 --> 00:32:04,714
علاوه بر این، وقتی که من چشم به راه
...سرنوشت و جنسیت بچههام هستم
436
00:32:06,633 --> 00:32:08,509
...بانو بلکوود
437
00:32:10,303 --> 00:32:11,954
خودش رو ازم دریغ کرده
438
00:32:12,138 --> 00:32:12,972
نه
439
00:32:14,682 --> 00:32:15,558
بله
440
00:32:16,893 --> 00:32:18,269
الان ماههاست که اینطوره
441
00:32:18,770 --> 00:32:22,190
،رها شده و دست نخورده موندن
442
00:32:22,941 --> 00:32:25,276
...این ارادهی اربابِ تاریکی
443
00:32:26,277 --> 00:32:27,612
برای هیچ کدوم از ما نیست
444
00:32:30,698 --> 00:32:31,532
فاستوس
445
00:32:31,824 --> 00:32:32,742
زلدا
446
00:32:57,100 --> 00:32:58,476
سوزی
447
00:33:02,105 --> 00:33:03,189
دوروتیا
448
00:33:04,023 --> 00:33:06,567
.کاری رو که ازم خواستی انجام داد
رفتم داخل معدن
449
00:33:06,651 --> 00:33:07,485
بله که رفتی
450
00:33:07,819 --> 00:33:09,487
تو پسرِ خیلی شجاعی هستی
451
00:33:10,697 --> 00:33:14,242
اهالی خانوادهی پاتنوم از زمانِ
تاسیس این ناحیه شجاع بودن
452
00:33:15,284 --> 00:33:17,286
چه حسی داشت؟ -
ترسناک بود -
453
00:33:18,788 --> 00:33:20,581
ولی خیلی خوب هم بود
454
00:33:20,665 --> 00:33:24,043
و این... فقط شروعش بود
455
00:33:44,439 --> 00:33:47,442
برینا. باشه، این قراره عجیب به نظر بیاد
456
00:33:48,526 --> 00:33:50,820
یعنی، خیلی خیلی عجیب
457
00:33:51,237 --> 00:33:52,071
چیه؟
458
00:33:53,656 --> 00:33:54,907
باشه، فقط میگمش
459
00:33:55,742 --> 00:33:57,869
وقتی که تابوتِ تامی افتاد زمین رو یادته؟
460
00:33:57,952 --> 00:34:01,831
وقتی تو رفتی دنبالِ هاروی، من
کلاه ایمنی تامی رو برداشتم
461
00:34:02,957 --> 00:34:08,087
...و وقتی نگهش داشته بودم... یه
462
00:34:09,380 --> 00:34:10,465
...مثل
463
00:34:11,799 --> 00:34:13,593
خب، مثلِ یه الهام بود
464
00:34:15,136 --> 00:34:16,596
یه برق
465
00:34:17,513 --> 00:34:19,599
و میدونم چطور به نظر میاد
466
00:34:21,559 --> 00:34:24,353
...ولی یه لحظه تو مراسم خاکسپاری بودم
467
00:34:34,405 --> 00:34:36,574
و لحظهی بعد داخل معدن بودم
468
00:34:37,283 --> 00:34:41,079
دو تا دخترِ چندشآور رو دیدم
469
00:34:41,329 --> 00:34:45,041
و اونا لباسهای قدیمی با یقههای
توری پوشیده بودن
470
00:34:45,666 --> 00:34:47,794
فقط دوتا دختر؟ سه تا نه؟
471
00:34:48,503 --> 00:34:51,255
فقط دوتا. و داشتن عروسک بازی میکردن
472
00:35:09,315 --> 00:35:11,275
عجیبه، درسته؟
473
00:35:11,609 --> 00:35:14,862
آره، قطعاً عجیبه
474
00:35:16,739 --> 00:35:20,034
خب، راز، ازت میخوام این دوتا دختر رو
475
00:35:20,118 --> 00:35:22,870
با نهایتِ جزئیاتی که ممکنه
یادت بیاد برام توصیف کنی
476
00:35:37,343 --> 00:35:39,011
کافیه، سابرینا
477
00:35:40,888 --> 00:35:41,973
تو احضارم کردی
478
00:35:42,056 --> 00:35:44,350
من اینجام. چی میخوای؟
479
00:35:44,934 --> 00:35:46,060
انتقام
480
00:35:46,561 --> 00:35:48,604
میتونم باهاش کنار بیام. از کی؟
481
00:35:48,688 --> 00:35:52,066
خواهرای کینهتوزت رفتن سراغِ
دوست پسرم و برادرش
482
00:35:52,733 --> 00:35:54,443
هاروی زندهست، ولی تامی مُرده
483
00:35:54,861 --> 00:35:56,612
و چهارتا انسانِ دیگه هم همینطور
484
00:35:56,696 --> 00:36:01,325
این یعنی 5 نفر جونشون رو به خاطر
سرگرمی دورکس و اگتا از دست دادن
485
00:36:01,909 --> 00:36:03,828
چی میخوای، سابرینا؟
486
00:36:04,996 --> 00:36:06,414
میخوام تامی برگرده
487
00:36:09,542 --> 00:36:13,254
بعلاوه، از وقتی که از دستِ بانو
بلکوود نجاتت دادم، بهم مدیونی
488
00:36:16,299 --> 00:36:17,466
و من یه نقشه دارم
489
00:36:22,471 --> 00:36:24,473
!اگتا! دورکس
490
00:36:25,683 --> 00:36:28,436
چی شده، سابرینا؟ سلام، پرودنس
491
00:36:28,936 --> 00:36:30,313
!همین الان به حقیقت اعتراف کنین
492
00:36:30,396 --> 00:36:33,232
شما باعث فرو ریختنِ معدن شدین
که تامی کنیکل رو به کشتن داد؟
493
00:36:34,775 --> 00:36:38,779
فکر میکنی ما از شخصی که ادعا میشه
شکارچیِ ساحرهست انتقامِ خونی گرفتیم؟
494
00:36:38,863 --> 00:36:40,364
برای کشتنِ یه روح همذات؟
495
00:36:40,448 --> 00:36:42,074
گمونم هرچیزی ممکنه
496
00:36:42,325 --> 00:36:43,910
خون، خون طلب میکنه
497
00:36:43,993 --> 00:36:45,828
میبینی؟ اونا اعتراف میکنن
498
00:36:46,746 --> 00:36:48,831
داشتین برای این نقشه میکشیدین، خواهرها؟
499
00:36:49,165 --> 00:36:52,376
وقتی ادعا کردین به خاطر رستگاری
من شکرگزار اربابِ تاریکی هستین؟
500
00:36:52,460 --> 00:36:53,878
تو دلرحم شده بودی، پودنس
501
00:36:53,961 --> 00:36:55,671
یه کاری باید انجام میشد
502
00:36:55,755 --> 00:36:58,883
،از اونجایی که هیچ جای مرگِ تامی طبیعی نبود
503
00:36:58,966 --> 00:37:02,053
پس یکی از شما جندهها قراره
کمکم کنه توازن رو برقرار کنم
504
00:37:02,136 --> 00:37:03,554
یه زندگی در ازای زندگی
505
00:37:03,846 --> 00:37:06,432
پس، کی قراره بمیره؟
506
00:37:07,600 --> 00:37:10,269
تو دل و جراتش رو نداری کسی رو بکشی -
شاید اون نداشته باشه -
507
00:37:11,687 --> 00:37:12,980
ولی من دارم
508
00:37:14,190 --> 00:37:16,525
چطور جرات کردین بدونِ اجازهی من عمل کنین
509
00:37:17,443 --> 00:37:21,197
حالا، کدوم یکی از شما مغز متفکر بود؟
یا ترجیح میدین با هم بسوزین؟
510
00:37:25,409 --> 00:37:26,619
اگتا بود
511
00:37:27,245 --> 00:37:29,163
.همهاش ایدهی اون بود
من حتی نمیخواستم انجامش بدم
512
00:37:29,622 --> 00:37:30,748
راست میگه؟
513
00:37:32,041 --> 00:37:34,710
فقط متأسفم که اونیکی پسره کینکل هم نمرد
514
00:37:37,630 --> 00:37:39,840
امشب اونا رو بیار به جنگل، پرودنس
515
00:37:40,299 --> 00:37:42,385
اگتا دِینی رو که داره ادا میکنه
516
00:37:43,511 --> 00:37:45,471
قتل و زنده کردنِ مُرده، سابرینا؟
517
00:37:46,138 --> 00:37:47,473
تو خبیث شدی
518
00:37:48,224 --> 00:37:51,519
کارهایی که برای کمک به کسایی که دوستشون
دارم میکنم هیچ حد و مرزی نداره
519
00:37:51,686 --> 00:37:52,770
کِی؟
520
00:37:54,021 --> 00:37:55,273
میتونم تماشا کنم؟
521
00:37:57,108 --> 00:37:58,609
دارین از ارتباط با مُردگان
حرف میزنین، درسته؟
522
00:37:59,110 --> 00:38:01,904
خب، امکان نداره از دستش بدم، پس، کی؟
523
00:38:02,154 --> 00:38:03,906
کدوم جنگل؟ -
نیمه شب -
524
00:38:03,990 --> 00:38:05,741
تو فضای باز کنار بسترِ رودخونه
525
00:38:06,367 --> 00:38:08,953
پرودنس، من خواهرتم -
نه امشب خواهرم نیستی -
526
00:38:10,288 --> 00:38:12,540
یه کتابِ مردگان لازمت میشه -
یکی گیر میارم -
527
00:38:53,956 --> 00:38:56,125
...و بچه یه قدم دیگه در راه
528
00:38:56,751 --> 00:38:58,336
!تباهی برمیداره
529
00:39:21,650 --> 00:39:24,278
.باورم نمیشه داریم اینکارو با اگتا میکنیم
اون خواهرمونه
530
00:39:24,362 --> 00:39:26,864
،اگه میخوای برو، ولی اگه میمونی دورکس
531
00:39:26,947 --> 00:39:29,617
دهنت رو ببند، وگرنه تو رو هم قربانی میکنیم
532
00:39:29,825 --> 00:39:31,410
به عنوان دانشجوی ارتباط با مردگان
533
00:39:31,494 --> 00:39:34,080
به شدت توصیه میکنم متن رو
کلمه به کلمه بازگو کنی
534
00:39:34,372 --> 00:39:36,832
کوچکترین انحرافی میتونه
منجر به مرگِ همهمون بشه
535
00:39:39,168 --> 00:39:42,213
آیینِ تجدید حیات سه مرحله داره
536
00:39:43,130 --> 00:39:43,964
...اول
537
00:39:46,175 --> 00:39:47,635
سگها رو احضار میکنیم
538
00:39:49,178 --> 00:39:53,057
،سگهای بهشت، سگهای جهنم، سگهای زمین"
539
00:39:53,140 --> 00:39:54,600
،نگهبانانِ دروازه
540
00:39:54,683 --> 00:39:58,354
ما شما را برای کمک به احیای
"پسرِ فوت شده احضار میکنیم
541
00:40:11,575 --> 00:40:13,994
یا حضرتِ ابلیس، داره جواب میده
542
00:40:15,788 --> 00:40:20,167
مرحلهی دوم، باید دروازهی
بین دنیاها رو باز کنیم
543
00:40:21,502 --> 00:40:26,215
ما مقابل دری که دنیای زندهها را از دنیای"
"مُردهها جدا میکند تعظیم میکنیم
544
00:40:26,298 --> 00:40:29,343
"با سپاسِ حقیرانه، استدعا داریم که باز شود
545
00:40:46,277 --> 00:40:47,403
منتظرش بمونین
546
00:40:54,410 --> 00:40:56,120
دروازه بازه
547
00:40:56,704 --> 00:41:01,208
سومین و آخرین مرحله، قربانی
548
00:41:01,709 --> 00:41:03,836
دوست داری افتخارش رو نصیبِ خودت کنی؟
549
00:41:06,046 --> 00:41:07,339
با کمال میل
550
00:41:14,930 --> 00:41:18,350
یادت باشه، خودت این بلا رو سرِ خودت آوردی
551
00:41:20,227 --> 00:41:25,357
خبیثترینِ ارواح، ما یک زندگی در ازای
زندگی به شما پیشکش میکنیم
552
00:41:26,400 --> 00:41:28,444
...ای اربابِ توانای تاریکی
553
00:41:28,527 --> 00:41:31,739
،که همه چیز از او مشتعل است...
554
00:41:32,072 --> 00:41:36,744
،قدرت در طریقتِ توست
ارادهات میلِ باطنی من
555
00:41:45,753 --> 00:41:49,507
سابرینا... از این کار مطمئنی؟
556
00:41:52,259 --> 00:41:53,302
باید باشم
557
00:42:18,410 --> 00:42:19,912
"سگها احضار شدند"
558
00:42:20,579 --> 00:42:22,498
دروازه باز شد"
559
00:42:22,581 --> 00:42:24,875
بهای خونین پرداخته شد
560
00:42:25,834 --> 00:42:29,213
توماس کینکل، ما از تو خواهش میکنیم
561
00:42:29,672 --> 00:42:30,631
برخیز
562
00:42:31,215 --> 00:42:32,258
برخیز
563
00:42:32,716 --> 00:42:34,260
"!برخیز
564
00:42:41,934 --> 00:42:42,768
خب حالا چی؟
565
00:42:43,185 --> 00:42:45,646
13 دقیقه صبر میکنیم
566
00:42:46,605 --> 00:42:50,067
وقتِ کافی برای اینکه تمام آثار
روحِ ساحره از بدنش خارج شه
567
00:42:50,150 --> 00:42:51,151
و بعدش؟
568
00:42:51,819 --> 00:42:52,945
دفنش میکنیم
569
00:43:09,920 --> 00:43:12,464
کامل با خاک بپوشونینش -
چرا اینجا دفنش میکنیم؟ -
570
00:43:12,548 --> 00:43:14,466
چرا همونجوری تو جنگل ولش نکردیم؟
571
00:43:15,801 --> 00:43:18,262
خفه شو و بکَن
572
00:43:24,226 --> 00:43:25,227
سابرینا
573
00:43:27,313 --> 00:43:28,606
وای، گندش بزنن
574
00:43:28,897 --> 00:43:31,275
،ارتباط با مردگان، سابرینا؟ این احمقانهترین
575
00:43:31,358 --> 00:43:33,902
غیرمسئولانهترین کاریه که
تو عمرت انجام دادی
576
00:43:34,236 --> 00:43:37,114
اصلاً از اول چی باعث شد فکر انجام
دادنِ همچین کاری به ذهنت بیاد؟
577
00:43:37,197 --> 00:43:40,117
محض رضای ابلیس، تو کار سرنوشت دخالت میکنی؟ -
هاروی در هم شکسته بود، امبروز -
578
00:43:40,200 --> 00:43:41,702
باید یه کاری میکردم
579
00:43:41,785 --> 00:43:46,624
آره، آره، تو با قدرتمندترین و
خبیثترین نیروهای موجود وَر رفتی
580
00:43:46,915 --> 00:43:48,751
خیلی قویتر از اربابِ تاریکی
581
00:43:48,834 --> 00:43:52,004
من دارم از مرگ حرف میزنم، دختر دایی -
من کلمه به کلمهی آیین رو اجرا کردم -
582
00:43:52,087 --> 00:43:55,674
پس تو و دوستات تو چالهی
قابیل ما چیکار میکنین؟
583
00:43:55,758 --> 00:43:59,845
آیین خواستار کشته شدنِ یه
نفر برای برگشتنِ تامی بود
584
00:43:59,928 --> 00:44:01,889
اگتا همون شخص بود
585
00:44:02,890 --> 00:44:07,227
ولی تو آیین هیچ اشارهای به این
نشده بود که قربانیِ کشته شده
586
00:44:07,311 --> 00:44:09,021
باید مُرده باقی بمونه
587
00:44:09,104 --> 00:44:12,441
...چرا همیشه باید اصرار کنی
588
00:44:13,192 --> 00:44:16,236
که عالم برات امتیازاتِ ویژه قائل میشه؟
589
00:44:16,904 --> 00:44:19,782
.تو نظم طبیعی رو به هم زدی
متوجهش که هستی، نه؟
590
00:44:19,865 --> 00:44:22,660
.که قوانینی وجود دارن
نمیشه سرنوشت رو گول زد
591
00:44:22,743 --> 00:44:25,996
فایدهی ساحره بودنم چیه اگه نتونم
به کسایی که دوست دارم کمک کنم
592
00:44:26,080 --> 00:44:30,376
.تو این دفعه از یه خط قرمز عبور کردی
نه، نه... نه، خط رو کاملاً پاک کردی
593
00:44:30,459 --> 00:44:33,045
دلیلی نداره که فکر کنیم طلسم جواب نمیده
594
00:44:43,180 --> 00:44:45,974
و اونم باید اگتا باشه
595
00:44:46,892 --> 00:44:48,894
درست طبق برنامه. دیدی؟
596
00:44:49,937 --> 00:44:51,897
همه چی مطابق نقشه پیش میره
597
00:44:55,234 --> 00:44:56,902
وصیتِ شرمآوریه، دختر دایی
598
00:44:59,571 --> 00:45:01,031
13 ساعت، امبروز
599
00:45:02,199 --> 00:45:03,575
تامی برمیگرده
600
00:45:04,952 --> 00:45:05,994
میبینی
601
00:45:09,331 --> 00:45:11,333
همه چی ظرف 13 ساعت درست میشه
602
00:45:28,642 --> 00:45:30,144
خوش برگشتی، خواهر
603
00:45:35,357 --> 00:45:36,442
من کجام؟
604
00:45:37,985 --> 00:45:39,027
من کجا بودم؟
605
00:45:39,319 --> 00:45:40,779
پس شما اون رو نکشتین؟
606
00:45:41,280 --> 00:45:45,743
کشتیمش، ولی فقط برای اینکه سابرینا
یه نقشه برای زنده کردنِ اگتا داشت
607
00:45:46,201 --> 00:45:49,705
خواهر اگتا، تو به مدت 13 دقیقه مُرده بودی
608
00:45:49,788 --> 00:45:51,039
حالا برگشتی
609
00:45:53,250 --> 00:45:55,127
کارها عواقبی دارن
610
00:45:55,836 --> 00:45:57,963
،وقتی اون انسانها رو با کمال آشفتگی کشتی
611
00:45:58,046 --> 00:45:59,882
ما رو در خطر لو رفتن قرار دادی
612
00:46:00,507 --> 00:46:02,259
تصور کن اگه پدرم میفهمید چی میشد
613
00:46:03,886 --> 00:46:06,096
تو هنوز داخل زمین بودی
614
00:46:08,265 --> 00:46:09,266
...پس
615
00:46:10,559 --> 00:46:11,602
...ازت ممنون میشم
616
00:46:12,644 --> 00:46:17,983
که هرگز چنین عملی رو بدونِ
اجازهی صریح من انجام ندی
617
00:46:33,081 --> 00:46:35,334
امروز صبح خیلی سر حال به نظر میرسی خواهر
618
00:46:35,584 --> 00:46:38,420
آب و هوای فصل بهم میسازه، هیلدا
619
00:46:38,879 --> 00:46:42,800
.دارم میرم سرِ کار
"!گفتنش رو خیلی دوست دارم. "کار
620
00:46:43,133 --> 00:46:45,844
،نیازی نیست امشب برای من میز شام بچینی
621
00:46:45,928 --> 00:46:48,388
چون، میدونی، شاید دوباره دیر بیام
622
00:46:50,766 --> 00:46:51,600
باشه
623
00:46:52,768 --> 00:46:56,605
خب تو... امروز قصد داری چیکار کنی؟
624
00:46:56,939 --> 00:46:59,608
گمونم... کشیش اعظم به دیدنم بیاد
625
00:47:13,997 --> 00:47:15,165
خوبی، برینا؟
626
00:47:15,791 --> 00:47:17,334
مدام به ساعت نگاه میکنی
627
00:47:17,960 --> 00:47:19,920
...اوه، آره، راز. فقط
628
00:47:20,796 --> 00:47:22,506
فقط منتظرم زنگ بخوره
629
00:47:23,924 --> 00:47:27,344
ولی میخواستم بگم، میزبانی یه مراسم جمع
آوری اعانه توسط ویکا فکر خیلی خوبیه
630
00:47:27,427 --> 00:47:28,887
فکر خیلی خوبیه
631
00:47:28,971 --> 00:47:31,849
یعنی، حداقل کاریه که میتونیم برای
معدنچیها و خانوادههاشون انجام بدیم
632
00:47:32,474 --> 00:47:36,895
برای ما، تمومه. ولی برای
اونا، همینطور ادامه داره
633
00:47:37,271 --> 00:47:39,481
آره، خیلی بده
634
00:47:41,316 --> 00:47:43,986
خب، آه... راز؟
635
00:47:44,778 --> 00:47:47,364
اون الهامی... که داشتی
636
00:47:55,706 --> 00:47:59,710
...ننه روثم... گفت وقتی کور شد
637
00:48:00,878 --> 00:48:05,173
به طور مداوم شروع به دیدنِ الهاماتی کرد
638
00:48:05,757 --> 00:48:07,968
چیزهایی که ممکن نبود دیده باشه
639
00:48:08,218 --> 00:48:09,845
...اتفاقاتی که افتاده بودن
640
00:48:10,596 --> 00:48:12,306
اتفاقاتی که قرار بود بیوفتن
641
00:48:12,890 --> 00:48:14,308
دیوونه کننده ترین قسمتش؟
642
00:48:14,850 --> 00:48:16,685
ننه میگه کوریِ ما یه نفرینه
643
00:48:18,562 --> 00:48:20,564
،این شاید فقط به خاطر اثر داروهای مسکن باشه
644
00:48:20,647 --> 00:48:24,151
ولی اون باور داره که یکی از اجداد
ما به یه ساحره برخورده
645
00:48:25,986 --> 00:48:27,362
میدونم
646
00:48:27,779 --> 00:48:31,199
،و اینکه اون ساحره با کوری نفرینش کرده
647
00:48:31,283 --> 00:48:35,537
و نسلها این نفرین بین زنانِ واکر منتقل شده
648
00:48:36,413 --> 00:48:38,665
و الهامات؟
649
00:48:38,790 --> 00:48:41,801
بهش میگه: بصیرت
650
00:48:42,711 --> 00:48:45,130
یه حسِ اضافی که وقتی کور میشیم پرورش میدیم
651
00:48:46,757 --> 00:48:48,759
بهت گفتم که احمقانه بود
652
00:49:07,653 --> 00:49:09,321
امبروز، پسرِ عزیزم
653
00:49:12,449 --> 00:49:14,034
تصمیمی گرفتی؟
654
00:49:18,580 --> 00:49:21,917
ببخشید، عالیجناب. ولی من نمیتونم
اسامیِ شرکای توطئهگرم رو لو بدم
655
00:49:24,002 --> 00:49:25,671
خیلی از شنیدنش خوشحالم
656
00:49:27,506 --> 00:49:30,217
صداقت، شرف، وفاداری
657
00:49:31,009 --> 00:49:33,762
اینا خصیصههایی هستن که باید
در کلیسای شب گرامی بداریم
658
00:49:40,394 --> 00:49:43,689
،نمیتونم حکمت رو به طور کامل لغو کنم
ولی میتونم تخفیفش بدم
659
00:49:46,441 --> 00:49:48,777
بیا تو آکادمیِ هنرهای نادیده برای من کار کن
660
00:49:49,069 --> 00:49:52,197
محکمه به عنوانِ نوعی خدماتِ
اجتماعی اجازهاش رو میده
661
00:49:52,948 --> 00:49:58,412
بعدش، من و تو باهم در راستای
عفو و آزادیِ کاملت تلاش میکنیم
662
00:50:04,668 --> 00:50:07,462
فاستوس، باید همین الان باهات حرف بزنم
663
00:50:07,963 --> 00:50:09,214
و به طور خصوصی
664
00:50:23,103 --> 00:50:24,271
این یعنی چی؟
665
00:50:25,564 --> 00:50:28,233
مارماهی و حلزون" فاستوس"
اشاره به شعری کودکانه که در آن ادعا میشود )
( پسرها از مارماهی و حلزون خلق شدند
666
00:50:29,151 --> 00:50:31,403
نتایج امیدبخش هستن
667
00:50:31,695 --> 00:50:35,574
...اربابِ تاریکی به احتمال زیاد نعمتِ
668
00:50:36,074 --> 00:50:37,159
دو پسر بهت عطا کرده
669
00:50:40,287 --> 00:50:41,204
پسرهای دوقلو؟
670
00:50:41,288 --> 00:50:44,041
برای به انجام رسوندن میراثِ
بلکوود در کنار هم
671
00:50:45,959 --> 00:50:48,628
شیطان رو شکر، تو واقعاً
!مورد رحمت قرار گرفتی
672
00:50:50,255 --> 00:50:52,632
متأسفانه مثل اینکه جایگاه خودت
رو فراموش کردی، خواهر زلدا
673
00:50:56,136 --> 00:50:58,680
ولی ازت بابتِ خدماتت ممنونم
674
00:51:00,390 --> 00:51:02,517
...ولی، فاستوس، اون روز -
آره -
675
00:51:02,601 --> 00:51:05,896
،تو مسائل خاصی رو به من اعتراف کردی
نقاطِ ضعف خاصی که منم حس کردم
676
00:51:07,105 --> 00:51:09,524
من کوتاهی کردم که برات
کفّارهی توبه تعیین نکردم
677
00:51:10,358 --> 00:51:12,903
کفّارهی توبه؟ -
مجازاتِ شلاق، خواهر -
678
00:51:13,403 --> 00:51:16,907
.برای تقویتِ جسم و اراده
30 ضربه شلاق باید کافی باشه
679
00:51:17,491 --> 00:51:19,451
گمونم شلاقِ نُهسر داری؟
680
00:51:19,534 --> 00:51:22,204
بله دارم... یه جایی
681
00:51:22,704 --> 00:51:26,083
.خوبه. پس، اینجا انجامش میدیم
گمونم درِ اتاقت قفل داره
682
00:51:26,166 --> 00:51:27,417
...بله داره، ولی
683
00:51:28,752 --> 00:51:30,045
متوجه نمیشم
684
00:51:30,128 --> 00:51:33,924
،تو من رو شلاق میزنی
و بعدش من تو رو شلاق میزنم
685
00:51:34,007 --> 00:51:38,136
...و باهم غرق در شور و شوقِ عالی
686
00:51:39,429 --> 00:51:40,347
عذاب میکشیم
687
00:51:43,600 --> 00:51:44,935
چطوره؟
688
00:51:46,269 --> 00:51:48,897
کاملاً درخور و شایستهست
689
00:51:58,031 --> 00:51:59,074
هاروی
690
00:52:00,492 --> 00:52:01,493
تو برگشتی
691
00:52:02,953 --> 00:52:05,831
آره. بیشتر برای دور شدن از پدرم
692
00:52:07,165 --> 00:52:09,918
.رفتارِ همه عجیب غریبه
...یه جور دیگه باهام برخورد میکنن انگار
693
00:52:10,460 --> 00:52:12,546
حالا من اون پسری هستم
که برادرش تو معدن مُرده
694
00:52:12,629 --> 00:52:15,090
به این زودی ناامید نشو، هاروی
695
00:52:16,091 --> 00:52:18,426
هرگز نمیدونی. ممکنه یه معجزه رخ بده
696
00:52:21,054 --> 00:52:22,264
نمیدونم، برینا
697
00:52:23,473 --> 00:52:24,891
...اگه تا الان اتفاق نیوفتاده
698
00:52:55,964 --> 00:52:58,300
وای، خدای من. چه اتفاقی برای تامی افتاد؟
699
00:52:58,383 --> 00:53:00,218
هیچ اتفاقی نیوفتاد، امبروز
700
00:53:01,469 --> 00:53:03,388
،بیشتر از 13 ساعت گذشته
701
00:53:03,471 --> 00:53:05,056
و جواب نداد
702
00:53:06,558 --> 00:53:07,726
به فالِ نیک بگیرش
703
00:53:09,603 --> 00:53:12,230
من برگشتم به جنگل و تندیس همونجا مونده بود
704
00:53:12,314 --> 00:53:13,732
منظورت چیه، تو جنگل؟
705
00:53:13,815 --> 00:53:17,027
...نه، روح به جسد برمیگرده
هرجایی که هست
706
00:53:17,485 --> 00:53:20,405
...چی؟ ولی تو آیین ننوشته بود
707
00:53:20,989 --> 00:53:22,449
تو با مرگ و زندگی بازی میکنی
708
00:53:22,532 --> 00:53:25,076
!و حتی اصولِ اولیه رو نمیدونی، دختر دایی
709
00:53:25,952 --> 00:53:27,120
وای، خدای من
710
00:53:28,705 --> 00:53:29,956
اون تو معدنه
711
00:54:42,400 --> 00:54:48,150
« SinCities زیرنویس از سـینـا صـداقـت »
712
00:54:48,150 --> 00:54:54,150
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
www.DibaMoviez.Com
713
00:54:54,724 --> 00:55:01,224
کانال تلگرام تیم ترجمهی دیباموویز
https://t.me/DibaSub