1 00:00:00,020 --> 00:00:03,772 ‫من جارچی شهرم، ‫اومدم روز برداشت ر بهتون تبریک بگم 2 00:00:03,773 --> 00:00:06,307 ‫خوشی رو با یه نمایش شروع میکنیم 3 00:00:06,309 --> 00:00:09,710 ‫برای بزرگداشت اولین روز محصول 4 00:00:09,712 --> 00:00:11,312 ‫که مسالمت آمیز... 5 00:00:11,314 --> 00:00:14,949 ‫توسط شوالیه‌های شاه کرگنور ‫و مردم برگ جشن گرفته شد 6 00:00:14,951 --> 00:00:16,984 ‫دست بزنین 7 00:00:16,986 --> 00:00:19,954 ‫چه ناز 8 00:00:19,956 --> 00:00:21,589 ‫به نظرت این نمایشه نشون میده که... 9 00:00:21,591 --> 00:00:24,358 ‫که چطور مردم برگ رو کشتیم ‫و سرزمین‌شون رو دزدیدیم؟ 10 00:00:24,360 --> 00:00:27,428 ‫بیخیال، ال. ‫همیشه حقیقت تاریخ طی گذر زمان عوض میشه 11 00:00:27,430 --> 00:00:29,430 ‫قتل‌عام همین سه سال پیش بود 12 00:00:29,915 --> 00:00:30,898 ‫همه‌مون شاهد بودیم 13 00:00:30,900 --> 00:00:33,767 ‫روزی روزگاری، ‫یه قبیله به اسم مردم برگ بود 14 00:00:33,769 --> 00:00:37,237 ‫که سال‌ها، بیرون مورکفورد پایینی ‫زندگی میکردن 15 00:00:37,239 --> 00:00:39,974 ‫درحال انجام کارهای خودشون بودن 16 00:00:41,210 --> 00:00:42,476 ‫ذرت 17 00:00:42,478 --> 00:00:46,013 ‫بعد شاه کرگنور نجیب به سمت... 18 00:00:46,015 --> 00:00:47,818 ‫قلمرو مردم برگ راهی شد 19 00:00:47,819 --> 00:00:51,120 ‫تا باهاشون دوست بشه 20 00:00:51,122 --> 00:00:53,389 ‫سلام. ‫من شاه کرگنور مهربون هستم 21 00:00:53,391 --> 00:00:54,857 ‫و عاشق مردم برگ هستم 22 00:00:56,961 --> 00:00:58,961 ‫اوه، چه عالی 23 00:00:58,963 --> 00:01:00,963 ‫میشه این سرزمین رو بدین به من، لطفا؟ 24 00:01:00,965 --> 00:01:02,732 ‫بله. ما نمیخوایمش 25 00:01:02,734 --> 00:01:03,799 ‫خداحافظ 26 00:01:03,801 --> 00:01:06,202 ‫و بعد مردم برگ... 27 00:01:06,717 --> 00:01:10,639 ‫آه، فقط... ‫میدونی، گذاشتن رفتن 28 00:01:10,641 --> 00:01:12,308 ‫خدافظ! 29 00:01:12,310 --> 00:01:13,809 ‫ما اونا رو کشتیم! 30 00:01:13,811 --> 00:01:16,345 ‫و واسه همین سالی یه‌بار، ‫تو روز برداشت 31 00:01:16,347 --> 00:01:18,881 ‫صلح، باهم بودن 32 00:01:18,883 --> 00:01:21,917 ‫و روح برنده‌ی مورکفورد پایینی ‫رو جشن میگیریم 33 00:01:21,919 --> 00:01:23,619 ‫پایان 34 00:01:26,758 --> 00:01:27,957 ‫چرا تو دست میزنی؟ 35 00:01:27,959 --> 00:01:29,425 ‫میدونم نمایش مشکل‌دار بود 36 00:01:29,427 --> 00:01:31,927 ‫ولی پسره کوچولویی که ‫نقش کرگنور رو بازی کرد تأثیر گذار بود 37 00:01:31,929 --> 00:01:33,729 ‫روز بداشت مبارک! 38 00:01:33,731 --> 00:01:35,765 ‫تیکه ویژه آخر نمایش! 39 00:01:45,860 --> 00:01:55,904 سی نما تقدیم میکند [30nama.best] 40 00:01:55,920 --> 00:02:05,904 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » telegram: Tooraj_pk 41 00:02:06,831 --> 00:02:10,201 ‫یا خدا! ‫آب‌گوشت بوش عالیه، بابا 42 00:02:10,203 --> 00:02:11,367 ‫بدونش که روز برداشت نمیشه 43 00:02:11,369 --> 00:02:13,068 ‫خیلی واسه رسیدن عمو برت هیجان‌زده‌ام 44 00:02:13,070 --> 00:02:15,004 ‫به نظرتون داستان معروف گرگ‌تون ‫رو تعریف میکنین؟ 45 00:02:15,006 --> 00:02:16,539 ‫ممکنه 46 00:02:16,541 --> 00:02:18,007 ‫تو هیجان‌زده‌ای، ال؟ 47 00:02:18,009 --> 00:02:20,309 ‫یعنی نه، نه والا 48 00:02:20,311 --> 00:02:22,244 ‫من و برت هر سال دعوا میکنیم، ‫و ازش متنفرم 49 00:02:22,834 --> 00:02:25,199 ‫میدونی خیلی از سیاست‌هاش ‫خوشت نمیاد 50 00:02:25,201 --> 00:02:27,283 ‫آره، یارو اوسکله 51 00:02:27,285 --> 00:02:29,785 ‫به شاه کرگنور رأی داد. ‫دیوونگیه 52 00:02:29,787 --> 00:02:31,320 ‫چرا دیوونگیه؟ 53 00:02:31,322 --> 00:02:34,068 ‫چون رژیم ما سلطنتیه. ‫ما حق رأی نداریم 54 00:02:34,070 --> 00:02:36,736 ‫عمو برت فقط رو یه تیکه کاغذ نوشت ‫کرگنور... 55 00:02:36,783 --> 00:02:38,020 ‫و سمت قلعه انداختش 56 00:02:38,022 --> 00:02:39,262 ‫چون خیلی یارو رو دوست داره 57 00:02:39,287 --> 00:02:42,694 ‫میدونم، ولی میشه فقط... ‫یه شام دل‌نشین داشته باشیم؟ 58 00:02:44,085 --> 00:02:45,182 ‫و برت برادر کوچیک منه، 59 00:02:45,184 --> 00:02:46,715 ‫و خیلی نمیتونم ببینمش 60 00:02:46,717 --> 00:02:49,561 ‫و یعنی، سال خیلی سختی ‫پشت سر گذاشته 61 00:02:49,563 --> 00:02:50,695 ‫میتونم باهاش راه بیام 62 00:02:50,697 --> 00:02:52,397 ‫تا وقتی که اون زر مفت نزنه 63 00:02:52,399 --> 00:02:53,655 ‫مشکلی پیش نمیاد 64 00:02:54,958 --> 00:02:56,958 ‫اووه! ‫رسیدن 65 00:02:58,528 --> 00:03:00,328 ‫هشدار برتی! 66 00:03:00,330 --> 00:03:03,231 ‫پسر عمو چیپ، ‫پسر عمو تانت 67 00:03:03,233 --> 00:03:04,465 ‫اووه! 68 00:03:04,467 --> 00:03:05,600 ‫آخ! 69 00:03:05,602 --> 00:03:07,196 ‫چطوری؟ 70 00:03:07,198 --> 00:03:08,703 ‫شکایتی ندارم 71 00:03:08,705 --> 00:03:11,005 ‫اوه، اینم از خوره کتاب‎مون 72 00:03:11,007 --> 00:03:12,540 ‫- آه! ‫- سلام، عمو برت 73 00:03:12,542 --> 00:03:15,309 ‫خب، ال تازه کار خانوادگی ‫رو پیش گرفته 74 00:03:15,311 --> 00:03:18,546 ‫اوه از مدرک تحصیلی مجللش ‫داره استفاده میکنه، ها؟ 75 00:03:20,150 --> 00:03:21,916 ‫بوم! هشدار برتی! 76 00:03:23,620 --> 00:03:24,685 ‫هی، لطف کن 77 00:03:24,687 --> 00:03:26,446 ‫در بطری رو برام باز کن 78 00:03:26,448 --> 00:03:27,733 ‫ممنون، عزیز 79 00:03:28,258 --> 00:03:29,757 ‫حتما، عمو برت 80 00:03:32,629 --> 00:03:36,631 ‫چانسلی، عمه و عموهات اومدن 81 00:03:40,503 --> 00:03:42,036 ‫شاه ترکس 82 00:03:42,497 --> 00:03:44,005 ‫شاه مرگدان 83 00:03:44,708 --> 00:03:46,674 ‫ملکه گامیلاگور 84 00:03:48,044 --> 00:03:49,677 ‫لرد وکسلر 85 00:03:49,679 --> 00:03:52,580 ‫تا حالا متوجه شدی که ‫خانواده من... 86 00:03:52,582 --> 00:03:55,183 ‫نمیدونم، خیلی باهم خشک ‫و رسمی رفتار میکنن؟ 87 00:03:55,185 --> 00:03:57,385 ‫بیاین برای سپاس از... 88 00:03:57,387 --> 00:03:58,986 ‫حضور همدیگه دست بدیم 89 00:03:58,988 --> 00:04:00,388 ‫بیاین 90 00:04:00,390 --> 00:04:03,824 ‫فقط اینه که عشق خانوادگی‌شون کجاست، ‫میدونی؟ 91 00:04:03,826 --> 00:04:06,194 ‫تو از خانواده جنگ سالاهای مجنونی 92 00:04:06,196 --> 00:04:08,429 ‫خوش شانسی که نزدن همدیگه ‫رو نکُشتن 93 00:04:08,431 --> 00:04:10,565 ‫فقط خوب میشد ‫اگه یه‌بار باهم عاطفی رفتار کنیم 94 00:04:10,567 --> 00:04:13,188 ‫میدونی، اگه نتونیم تو روز برداشت ‫باهم ارتباط برقرار کنیم 95 00:04:13,190 --> 00:04:14,495 ‫پس کِی میتونیم؟ 96 00:04:14,497 --> 00:04:15,770 ‫شاهزاده، اگه من جات بودم 97 00:04:15,772 --> 00:04:17,405 ‫فقط از سر راه میرفتم کنار 98 00:04:17,407 --> 00:04:19,160 ‫و میذاشتم روز بدون سانحه بگذره 99 00:04:19,162 --> 00:04:24,011 ‫یا میتونم یه سری بازی انتخاب کنم ‫و کارهای یخ‌شکن دیگه که... 100 00:04:24,013 --> 00:04:27,448 ‫دیوارهایی که اقوامم بین‌شون بنا کردن ‫رو نابود کنه 101 00:04:27,450 --> 00:04:29,690 ‫کسی گفت "شب بازی خانوادگی"؟ 102 00:04:29,692 --> 00:04:30,796 ‫نه 103 00:04:30,798 --> 00:04:32,520 ‫من گفتم. ‫کار من بود 104 00:04:33,215 --> 00:04:34,589 ‫سر اینکه شلوغی راه چطور بود 105 00:04:34,591 --> 00:04:36,802 ‫به گپ بپردازیم؟ 106 00:04:37,860 --> 00:04:40,460 ‫اومم. سخت بود 107 00:04:41,623 --> 00:04:43,556 ‫رنگ 42! 108 00:04:45,201 --> 00:04:47,101 ‫بنداز، بنداز، برو! 109 00:04:55,111 --> 00:04:56,635 ‫هی راه چطور بود، برت؟ 110 00:04:56,637 --> 00:04:58,050 ‫اوه، خوب نبود 111 00:04:58,052 --> 00:05:00,514 ‫تو مورکفورد میانی ‫واسه صبحونه وایسادیم 112 00:05:00,516 --> 00:05:02,350 ‫و یه یارویی برامون غذا سرو کرد 113 00:05:02,352 --> 00:05:04,986 ‫یا خدا، طوری بوی بد تندی میداد ‫که انگار تازه از خط تولید ادویه اومده 114 00:05:04,988 --> 00:05:07,692 ‫واسه همین بهش گفتم، "هی رفیق ‫نمیدونم اهل کجای نقشه‌ای 115 00:05:07,694 --> 00:05:09,532 ‫ولی این اطراف 116 00:05:09,532 --> 00:05:12,099 ‫هیولای دریایی وجود نداره ‫و ما باسن‌مون رو میشوریم 117 00:05:13,169 --> 00:05:15,095 ‫اووه، اووه، اووه! ‫یادم رفته بود 118 00:05:15,097 --> 00:05:17,872 ‫باید کنار این یکی ‫مواظب حرف زدنم باشم 119 00:05:17,874 --> 00:05:19,206 ‫ها؟ 120 00:05:22,311 --> 00:05:24,345 ‫تو یه مَرد بالغی 121 00:05:24,347 --> 00:05:26,514 ‫میتونی هر حرفی میخوای بزنی 122 00:05:26,516 --> 00:05:29,683 ‫آره، فعلا 123 00:05:29,685 --> 00:05:32,686 ‫به زودی، دیگه نمیتونی هیچی بگی 124 00:05:32,688 --> 00:05:34,655 ‫هی، من یه فکری دارم 125 00:05:34,657 --> 00:05:37,507 ‫چرا چیزهایی که بخاطرشون ‫شاکر هستیم رو نگیم 126 00:05:37,509 --> 00:05:38,771 ‫من شروع میکنم 127 00:05:38,773 --> 00:05:42,296 ‫من بخاطر خونه زیبام، ‫پسر عالیم 128 00:05:42,298 --> 00:05:44,932 ‫و دختر فوق‌العاده با استعدادم ‫خدا رو شاکرم 129 00:05:44,934 --> 00:05:47,868 ‫و بخاطر پسرهام خدا رو شاکرم 130 00:05:49,205 --> 00:05:50,571 ‫ولی بیشتر از هر چیزی 131 00:05:50,573 --> 00:05:53,474 ‫خدا رو شاکرم که تو مورکفورد ‫زندگی میکنم 132 00:05:53,476 --> 00:05:56,677 ‫و این چیزیه که همه‌مون باید ‫بخاطرش خدا رو شکر کنیم 133 00:05:56,679 --> 00:06:00,347 ‫و میتونی بابتش از شاه کرگنور تشکر کنی 134 00:06:00,349 --> 00:06:01,882 ‫خب... 135 00:06:01,884 --> 00:06:06,087 ‫میتونم مخالفت کنم که ‫کرگنور بدون شک بدترین شاه... 136 00:06:06,089 --> 00:06:07,955 ‫تاریخ قلمروئه 137 00:06:07,957 --> 00:06:09,457 ‫تو جوونی 138 00:06:09,459 --> 00:06:11,358 ‫تو دنیای واقعی نبودی 139 00:06:11,360 --> 00:06:13,427 ‫یعنی، تو... ‫طرز کار دنیا رو بلد نیستی 140 00:06:13,429 --> 00:06:16,330 ‫کسی اینو میگه که ‫پاش رو از مرداب بیرون نمیذاره 141 00:06:16,332 --> 00:06:19,600 ‫اوه اوه. ‫فکر کنم داره چنگال‌هاش رو بیرون میاره 142 00:06:23,906 --> 00:06:26,240 ‫بوم! هشدار برتی! 143 00:06:26,242 --> 00:06:29,310 ‫دور اول، عمو برت 144 00:06:30,213 --> 00:06:32,079 ‫لطفا منو ببخشین 145 00:06:40,885 --> 00:06:43,105 ‫هی ال، برگرد پایین 146 00:06:43,130 --> 00:06:44,696 ‫آب‌گوشت تقریبا حاضره 147 00:06:44,698 --> 00:06:47,699 ‫و به نظرم بابا و عمو برت ‫ممکنه به زودی داستان گرگ رو بگن 148 00:06:47,701 --> 00:06:49,868 ‫آره، یکم دیگه میام پایین 149 00:06:49,870 --> 00:06:51,436 ‫و وقتی اومدم، ‫من و عمو برت... 150 00:06:51,438 --> 00:06:54,039 ‫قراره بحث خیلی جالبی داشته باشیم 151 00:06:54,041 --> 00:06:56,308 ‫بیخیال، ال. ‫با عمو برت مهربون باش 152 00:06:56,310 --> 00:06:58,310 ‫واقعا سال سختی داشته 153 00:06:58,312 --> 00:07:00,879 ‫میدونی که بین اون و زن عمو راندا ‫چه اتفاقی افتاد 154 00:07:00,881 --> 00:07:04,316 ‫این دلیل نمیشه که ‫مثل یه کابوس واسه آدم باشه 155 00:07:04,318 --> 00:07:06,585 ‫بیخیال. بابا گفت که نمیتونی ‫با عمو برت دعوا کنی 156 00:07:06,587 --> 00:07:08,125 ‫آره، گفت نمیتونم باهاش دعوا کنم 157 00:07:08,127 --> 00:07:10,789 ‫نگفت که نمیتونم با دقت... 158 00:07:10,791 --> 00:07:13,992 ‫با یه سری نکات گفتگوی ‫خوب تحقیق شده ازش دست پیش بگیرم 159 00:07:13,994 --> 00:07:17,596 ‫که همشون با آمار عینی ‫و حقایق جمع‌آوری شدن 160 00:07:17,598 --> 00:07:20,632 ‫واسه اینه که بابا ‫این کلمات رو نمیفهمه 161 00:07:23,103 --> 00:07:25,209 ‫خیلی‌خب، اینطوری بازی حدس بزن ‫رو بازی میکنن 162 00:07:25,211 --> 00:07:27,873 ‫خب، کی میخواد اول امتحان کنه؟ 163 00:07:31,211 --> 00:07:33,578 ‫عمو مرگدان، شما چطور؟ 164 00:07:33,580 --> 00:07:35,380 ‫قبول میکنم 165 00:07:40,287 --> 00:07:42,621 ‫پس فقط ادای چیزی که ‫رو کاغذ نوشته شده... 166 00:07:42,623 --> 00:07:43,898 ‫شده رو در بیارم؟ 167 00:07:43,900 --> 00:07:44,996 ‫بله، دقیقا 168 00:07:45,021 --> 00:07:46,324 ‫بسیار خب 169 00:07:51,732 --> 00:07:53,678 ‫آم... 170 00:07:53,680 --> 00:07:55,233 ‫قطع کردن سر یه نفر 171 00:07:55,235 --> 00:07:57,335 ‫زدن سر یه ملکه رقیب 172 00:07:59,373 --> 00:08:00,839 ‫قطع کردن سر یه مَرد بی‌گناه 173 00:08:00,864 --> 00:08:02,440 ‫انداختن یه جسد از بالای کوه 174 00:08:02,465 --> 00:08:03,931 ‫فکر نکنم حرفم رو شنیده باشی 175 00:08:03,956 --> 00:08:05,322 ‫گفتم قطع کردن سر یه مَرد بی‌گناه 176 00:08:05,412 --> 00:08:06,244 ‫نه 177 00:08:06,246 --> 00:08:08,313 ‫اوه، اوه. هیس. ‫نباید حرف بزنی 178 00:08:09,349 --> 00:08:10,917 ‫- ماهی‌گیری ‫- درسته 179 00:08:10,919 --> 00:08:12,984 ‫اوه! ماهی‌گیری! 180 00:08:12,986 --> 00:08:14,048 ‫حال داد 181 00:08:14,050 --> 00:08:17,022 ‫- آره، واقعا حال داد ‫- منم لذت بردم 182 00:08:17,024 --> 00:08:19,858 ‫منم دارم لذت میبرم 183 00:08:19,860 --> 00:08:21,660 ‫این خوبه 184 00:08:21,662 --> 00:08:25,997 ‫بله. حس خوبی داره ‫که برنده بازی باشم... 185 00:08:25,999 --> 00:08:28,967 ‫و بنابراین بهترینم 186 00:08:32,890 --> 00:08:36,892 ‫چانسلی، بازی بعدی ‫رو معرفی کن 187 00:08:36,977 --> 00:08:38,610 ‫چشم 188 00:08:38,612 --> 00:08:39,678 ‫بهت گفته بودم 189 00:08:45,033 --> 00:08:47,135 ‫آب‌گوشت تقریبا حاضره 190 00:08:47,955 --> 00:08:50,114 ‫هی! زنده‌ست 191 00:08:51,181 --> 00:08:52,912 ‫- هی، برت ‫- هی 192 00:08:52,914 --> 00:08:56,294 ‫اوه تو توی یه صنعت لجن‌کاوی ‫کار میکنی، درسته؟ 193 00:08:56,296 --> 00:08:58,705 ‫درسته. ناحیه 13 194 00:08:58,730 --> 00:09:01,004 ‫صحیح. ‫میدونی، اون روز... 195 00:09:01,029 --> 00:09:04,002 ‫یه خبر کوچیک جالب شنیدم 196 00:09:04,004 --> 00:09:06,304 ‫میدونستی که شاه کرگنور... 197 00:09:06,306 --> 00:09:08,220 ‫از لجن حفر شده محلی ‫تو خندق قلعه‌ش استفاده نمیکنه؟ 198 00:09:08,222 --> 00:09:09,474 ‫ساختگیه 199 00:09:09,476 --> 00:09:10,496 ‫چی؟ 200 00:09:10,498 --> 00:09:13,117 ‫مردم دوست دارن دروغ‌هایی ‫رو باور کنی... 201 00:09:13,119 --> 00:09:16,535 ‫که جارچی شهر میخواد ‫تو حلقت بریزه 202 00:09:16,537 --> 00:09:17,729 ‫گول نخور 203 00:09:17,731 --> 00:09:21,168 ‫شاه کرگنور بهترین اتفاقیه که ‫واسه مورکفورد افتاده 204 00:09:21,193 --> 00:09:22,826 ‫- آمین، برادر ‫- آمین 205 00:09:22,851 --> 00:09:24,784 ‫مایکی، یعنی چی؟ ‫تو طف عمو برتی؟ 206 00:09:24,938 --> 00:09:27,505 ‫شرمنده، ال. ‫اون صداش بلندتر از توئه 207 00:09:29,088 --> 00:09:30,755 ‫- بوم! ‫- هشدار برتی! 208 00:09:32,299 --> 00:09:36,334 ‫آه، آه، آه، دستکش آهنی 209 00:09:36,336 --> 00:09:38,570 ‫آم... یه برجک دفاعی 210 00:09:38,572 --> 00:09:39,545 ‫نه 211 00:09:39,547 --> 00:09:42,240 ‫آم، یه نقشه 212 00:09:42,242 --> 00:09:43,908 ‫ابره؟ ‫نمیدونم 213 00:09:43,910 --> 00:09:45,443 ‫شبیه هیچی نیست 214 00:09:45,445 --> 00:09:47,545 ‫- وقت تمومه ‫- یه عقاب بود 215 00:09:47,547 --> 00:09:48,546 ‫چی؟ 216 00:09:48,548 --> 00:09:51,116 ‫یه بال، اون یکی بال، ‫دم 217 00:09:51,118 --> 00:09:52,655 ‫تو تا حالا عقاب دیدی؟ 218 00:09:52,657 --> 00:09:54,867 ‫تویی که عقاب ندیدی 219 00:09:54,869 --> 00:09:57,689 ‫نمیدونی من چی دیدم 220 00:09:57,691 --> 00:09:59,327 ‫شاهزاده، اوضاع داره ‫زیادی خطری میشه 221 00:09:59,352 --> 00:10:01,419 ‫بیا فقط شام رو سرو کنیم ‫و این دیوونه‌ها رو از اینجا ببریم 222 00:10:01,444 --> 00:10:02,457 ‫نه، نه، نه. ‫همه‌چی روبراهه 223 00:10:02,482 --> 00:10:03,938 ‫فقط با یه بازی شادتر ‫اوضاع رو آروم میکنم 224 00:10:03,963 --> 00:10:05,696 ‫هی جمع، چرا یه بازی دیگه نکنیم؟ 225 00:10:05,721 --> 00:10:08,316 ‫خب، بازی بعدی اسمش اینه ‫"تا حالا هرگز" 226 00:10:08,341 --> 00:10:10,541 ‫یه چیزی میگم که تا حالا انجام ندادم 227 00:10:10,566 --> 00:10:11,999 ‫و اگه شما اون کار رو کردین 228 00:10:12,024 --> 00:10:13,757 ‫اون وقت باید یه پیک مشروب بخورین 229 00:10:13,782 --> 00:10:17,083 ‫خیلی‌خب. ‫من یکی دارم 230 00:10:17,377 --> 00:10:21,079 ‫من تا حالا هرگز بخاطر بزدلی... 231 00:10:21,081 --> 00:10:25,316 ‫و بی‌کفایتی خودم باعث شرم ‫پادشاهیم نشدم 232 00:10:25,341 --> 00:10:27,108 ‫این مستقیما منظورت با من بود؟ 233 00:10:27,133 --> 00:10:29,500 ‫خب، بدون شک من که نیستم 234 00:10:31,792 --> 00:10:35,593 ‫شاید منظورم همه‌تون بود 235 00:10:35,595 --> 00:10:36,897 ‫بچه‌ها، اصلا نیازی نیست ‫بازی کنیم 236 00:10:36,922 --> 00:10:38,023 ‫میتونیم فقط یه شام لذت‌بخش ‫دور هم بخوریم 237 00:10:38,048 --> 00:10:40,413 ‫تا حالا هرگز اینقدر نزدیک نبوده 238 00:10:40,438 --> 00:10:42,938 ‫که رو خانواده خودم ‫شمشیر بکشم! 239 00:10:42,963 --> 00:10:45,464 ‫- منم همینطور ‫- منم همینطور 240 00:10:45,639 --> 00:10:47,539 ‫منم 241 00:10:51,044 --> 00:10:52,177 ‫خیلی‌خب 242 00:10:52,879 --> 00:10:55,246 ‫پیش به سوی انتقام! 243 00:11:12,553 --> 00:11:15,420 ‫انجام شد! 244 00:11:15,445 --> 00:11:18,413 ‫خواهر و برادرهام رو کشتم! 245 00:11:18,438 --> 00:11:21,672 ‫خانواده هیچی نیست! 246 00:11:21,697 --> 00:11:24,164 ‫روز برداشت مبارک! 247 00:11:35,789 --> 00:11:37,755 ‫حالا، اون حال داد! 248 00:11:37,757 --> 00:11:39,866 ‫نه، نمیتونی انکار کنی که... 249 00:11:39,891 --> 00:11:41,891 ‫از وقتی که شاه کرگنور به سلطنت رسید 250 00:11:41,916 --> 00:11:44,692 ‫که میزان فقر همیشه تو مورکفورد پایینی ‫بالا بوده 251 00:11:44,717 --> 00:11:46,831 ‫چون نسل شما نمیخوان سخت کار کنن 252 00:11:47,934 --> 00:11:49,634 ‫هی، این آب‌گوشت چیزی نمونده ‫حاضر بشه 253 00:11:49,636 --> 00:11:51,703 ‫بوی نرم شدن استخوون‌ها ‫رو حس میکنم 254 00:11:51,705 --> 00:11:53,362 ‫اگه میخوای بختت رو تو زندگی عوض کنی 255 00:11:53,387 --> 00:11:55,854 ‫فقط باید تا توان داری ‫تلاش کنی 256 00:11:55,879 --> 00:11:57,178 ‫کرگنور اینطوری به موفقیت رسید 257 00:11:57,203 --> 00:11:59,070 ‫کرگنور خانواده‌اش سلطنتی بودن 258 00:11:59,095 --> 00:12:00,294 ‫داری خنگ‌بازی در میاری 259 00:12:00,319 --> 00:12:02,119 ‫مراقب باش، ال. ‫ممکنه ناراحتم کنی 260 00:12:03,201 --> 00:12:05,034 ‫اوه، خدای من! 261 00:12:05,118 --> 00:12:06,384 ‫اصلا نمیشه تحملت کرد! 262 00:12:06,386 --> 00:12:07,972 ‫آب‌گوشت خیلی خوشمزه‌ست 263 00:12:07,974 --> 00:12:10,371 ‫ال، تو این حرفا رو پیش کشیدی 264 00:12:10,396 --> 00:12:13,030 ‫متوجه نمیشم چرا باید اینقدر ‫احساساتی بشی 265 00:12:13,055 --> 00:12:14,821 ‫- احساساتی؟ ‫- آره 266 00:12:14,846 --> 00:12:17,080 ‫احساساتی؟ ‫خب، میدونی چیه عمو برت؟ 267 00:12:17,105 --> 00:12:18,704 ‫شرط میبندم تو هم خیلی احساساتی شده بودی 268 00:12:18,729 --> 00:12:21,564 ‫وقتی زنت بخاطر نونوای شهر ‫ولت کرد! 269 00:12:21,635 --> 00:12:25,136 ‫بوم! ‫هشدار الی، لاشی! 270 00:12:36,583 --> 00:12:38,483 ‫راست میگی 271 00:12:41,154 --> 00:12:43,288 ‫پسرا، آم... 272 00:12:43,290 --> 00:12:46,224 ‫میدونم بهتون گفته بودم ‫مامان‌تون... 273 00:12:46,249 --> 00:12:49,117 ‫به یه سفر کاری دراز مدت رفته، ‫ولی... 274 00:12:49,142 --> 00:12:50,545 ‫من... 275 00:12:52,519 --> 00:12:56,788 ‫دروغ گفتم چون روم نمیشد 276 00:12:56,813 --> 00:12:59,013 ‫حقیقت رو بهتون بگم 277 00:13:00,547 --> 00:13:02,765 ‫مادرتون منو ولت کرد چون من... 278 00:13:03,844 --> 00:13:06,178 ‫نمیتونستم... 279 00:13:06,203 --> 00:13:08,536 ‫از نظر جنسی راضیش کنم 280 00:13:08,648 --> 00:13:12,750 ‫واسه همین با نونوای شهر فرار کرد 281 00:13:12,752 --> 00:13:18,289 ‫چون اون بهتر از من میتونست ‫باهاش سکس کنه 282 00:13:24,758 --> 00:13:25,955 ‫بوم 283 00:13:27,234 --> 00:13:28,333 ‫هشدار غمگینی 284 00:13:30,613 --> 00:13:31,946 ‫برت... 285 00:13:32,172 --> 00:13:34,139 ‫- قصد نداشت... ‫- برت... 286 00:13:34,164 --> 00:13:37,932 ‫به نظرم وقتشه دیگه بریم 287 00:13:37,957 --> 00:13:41,091 ‫میخواستم بعد از شام اینو بهت بدم، ‫ولی آم... 288 00:13:41,147 --> 00:13:43,815 ‫بیا 289 00:13:44,515 --> 00:13:46,918 ‫بابات گفت از کتاب خوشت میاد 290 00:13:46,920 --> 00:13:49,754 ‫نمیدونم چی هستن و اینا 291 00:13:49,756 --> 00:13:51,756 ‫ولی زنه تو فروشگاه 292 00:13:51,758 --> 00:13:54,092 ‫گفت از این یکی خوشت میاد، ‫واسه همین... 293 00:13:54,567 --> 00:13:59,364 ‫یالا، پسرا. ‫بیاین بریم به خونه یه اتاقه‌مون 294 00:14:05,205 --> 00:14:07,138 ‫متاسفم، بابا 295 00:14:07,140 --> 00:14:09,774 ‫اوه، اشکالی نداره 296 00:14:10,291 --> 00:14:14,646 ‫یعنی، به گمونم خب ‫میدونی تمام تلاشت رو کردی 297 00:14:15,815 --> 00:14:19,083 ‫آره خب، آب‌گوشت حاضره. ‫شما دوتا بهتره... 298 00:14:19,085 --> 00:14:21,619 ‫من میرم بخوابم 299 00:14:37,725 --> 00:14:39,362 ‫عمو برت؟ 300 00:14:40,261 --> 00:14:42,295 ‫عمو برت 301 00:14:44,866 --> 00:14:46,999 ‫باباتون بی‌مصرفه، پسرا 302 00:14:47,001 --> 00:14:49,468 ‫جاش تو گِل‌هاست 303 00:14:50,938 --> 00:14:52,838 ‫هی، عمو برت 304 00:14:55,009 --> 00:14:56,409 ‫هی 305 00:14:56,411 --> 00:15:00,112 ‫گوش کن، بابت حرفی که تو خونه زدم ‫معذرت میخوام 306 00:15:01,416 --> 00:15:03,011 ‫حرکت غیر منصفانه‌ای بود 307 00:15:04,886 --> 00:15:06,719 ‫ولی آره، من... 308 00:15:06,721 --> 00:15:08,387 ‫آره، به گمونم حقم بود 309 00:15:08,389 --> 00:15:09,459 ‫من... 310 00:15:09,461 --> 00:15:13,225 ‫نباید اینجوری بهت فشار میاوردم 311 00:15:14,776 --> 00:15:16,879 ‫میدونم سر همه‌چی هم‌نظر نیستیم 312 00:15:16,904 --> 00:15:19,999 ‫ولی چطوره این قضیه رو... 313 00:15:20,001 --> 00:15:21,821 ‫حداقل واسه باقی امشب کنار بذاریم؟ 314 00:15:22,509 --> 00:15:24,009 ‫نظرت چیه؟ 315 00:15:24,034 --> 00:15:25,800 ‫صلح؟ 316 00:15:27,141 --> 00:15:28,908 ‫صلح 317 00:15:31,396 --> 00:15:34,130 ‫خیلی‌خب. ‫بیاین، پسرا 318 00:15:41,542 --> 00:15:44,342 ‫هی، رفیق! 319 00:15:44,525 --> 00:15:46,258 ‫چطوری؟ 320 00:15:47,161 --> 00:15:51,364 ‫فقط یه تعطیلات عادی کنار خانواده‌ام میخواستم 321 00:15:51,366 --> 00:15:55,368 ‫و به جاش، اینو تبدیل به ‫بدترین روز برداشت کردم 322 00:15:55,370 --> 00:15:59,638 ‫نه. یعنی، اساسا ‫از نظر تعداد مرگ و میر 323 00:15:59,640 --> 00:16:01,440 ‫اولین روز برداشت بدتر بود 324 00:16:01,442 --> 00:16:05,090 ‫هی، نظرت چیه دسرهای ‫اون مُرده‌ها رو بخوریم؟ 325 00:16:05,092 --> 00:16:06,612 ‫نه. ممنون 326 00:16:06,614 --> 00:16:09,482 ‫به نظرم فقط نیاز دارم ‫یکم از قلعه بیرون برم 327 00:16:25,533 --> 00:16:29,068 ‫هی آب‌گوشت عالی‌ایه، بابا 328 00:16:29,070 --> 00:16:30,306 ‫اوه 329 00:16:31,006 --> 00:16:32,672 ‫آره، ممنون 330 00:16:36,544 --> 00:16:41,147 ‫خب، کسی واسه امسال ‫برنامه بزرگی داره؟ 331 00:16:41,149 --> 00:16:42,915 ‫نه 332 00:16:50,158 --> 00:16:54,093 ‫هی عمو برت، ‫اون داستان... 333 00:16:54,095 --> 00:16:57,630 ‫درمورد تو و بابا و گرگ چی بود؟ 334 00:16:58,126 --> 00:16:59,132 ‫اوه 335 00:16:59,134 --> 00:17:02,501 ‫چرا، داستان دیوونه‌واریه 336 00:17:02,503 --> 00:17:04,737 ‫- آره ‫- خب آره آره، یه شب 337 00:17:04,739 --> 00:17:06,739 ‫من و بابات 338 00:17:06,741 --> 00:17:10,709 ‫اتفاقی موقعی که داشتیم ‫میرفتیم بخوابیم 339 00:17:10,711 --> 00:17:11,811 ‫در خونه رو باز گذاشتیم 340 00:17:11,813 --> 00:17:13,479 ‫اشتباه بزرگی بود 341 00:17:13,481 --> 00:17:15,948 ‫و حدس بزنین نصف شب 342 00:17:15,950 --> 00:17:17,616 ‫چی تو آشپزخونه سر و کله‌ش پیدا شد! 343 00:17:17,937 --> 00:17:19,147 ‫چی؟ 344 00:17:19,854 --> 00:17:21,320 ‫- یه گرگ! ‫- یه گرگ! 345 00:17:23,004 --> 00:17:23,913 ‫امکان نداره! 346 00:17:23,915 --> 00:17:24,886 ‫- آره ‫- آره 347 00:17:24,888 --> 00:17:26,388 ‫بعد بابامون بخاطر باز گذاشتن در... 348 00:17:26,390 --> 00:17:28,021 ‫- دعوامون کرد ‫- اوه، خدایا 349 00:17:28,023 --> 00:17:30,025 ‫یه تبر گنده بهمون داد ‫و گفت، 350 00:17:30,027 --> 00:17:32,832 ‫"حالا برین تو جنگل ‫و تا وقتی که... 351 00:17:32,834 --> 00:17:35,835 ‫اون گرگ لعنتی رو نکشتین ‫بر نمیگردین" 352 00:17:37,238 --> 00:17:38,938 ‫آه، چه تف توش! 353 00:17:38,940 --> 00:17:41,073 ‫دست وقتی که تازه شب ‫داشت شروع میشد 354 00:17:41,075 --> 00:17:43,479 ‫من میرم نوشیدنی بیارم. ‫شما ادامه بدین 355 00:17:43,481 --> 00:17:45,311 ‫- اوه ممنون، عزیزم ‫- آخی! 356 00:17:45,313 --> 00:17:47,513 ‫فقط 4 و 5 سالمون بود 357 00:17:47,515 --> 00:17:48,960 ‫تا حالا چیزی نکشته بودیم 358 00:17:48,962 --> 00:17:50,365 ‫چند روز تو جنگل حیرون بودیم 359 00:17:50,367 --> 00:17:54,587 ‫یه گروه ویزیگوت‌ها ‫ما رو گرفتن 360 00:17:57,158 --> 00:17:59,693 ‫- دوستت دارم، بابایی ‫- منم دوستت دارم، عزیزم 361 00:17:59,718 --> 00:18:01,117 ‫روز برداشت مبارک 362 00:18:03,764 --> 00:18:05,865 ‫- ممنون ‫- خواهش 363 00:18:08,603 --> 00:18:09,802 ‫اوه! 364 00:18:09,804 --> 00:18:11,170 ‫چانسلی، سلام 365 00:18:11,172 --> 00:18:12,183 ‫تو شهر چیکار میکنی؟ 366 00:18:12,208 --> 00:18:14,675 ‫سلام، ال. ‫فقط اومدم یکم قدم بزنم 367 00:18:14,729 --> 00:18:16,262 ‫روز برداشتت چطور پیش میره؟ 368 00:18:16,358 --> 00:18:19,793 ‫راستش یه‌جورایی کم کم داره ‫باحال میشه 369 00:18:19,818 --> 00:18:21,451 ‫تو چی؟ 370 00:18:21,616 --> 00:18:24,587 ‫بابام تازه کل فامیل‌هام ‫رو جلو روم کشت، پس... 371 00:18:24,785 --> 00:18:26,719 ‫یا خدا 372 00:18:26,744 --> 00:18:27,940 ‫حالت خوبه؟ 373 00:18:28,069 --> 00:18:29,175 ‫آره. ‫نه، خوبم 374 00:18:29,357 --> 00:18:31,123 ‫آره، نگران من نباش 375 00:18:31,125 --> 00:18:33,792 ‫خب، میذارم برگردی به جشنت 376 00:18:33,794 --> 00:18:36,061 ‫اومم. روز برداشت مبارک 377 00:18:36,063 --> 00:18:37,725 ‫صبر کن. آه... 378 00:18:38,152 --> 00:18:40,720 ‫- میخوای بیای خونه‌مون؟ ‫- واقعا؟ 379 00:18:40,745 --> 00:18:42,079 ‫یعنی، مهمونی ساده‌ایه 380 00:18:42,104 --> 00:18:44,671 ‫فقط دور هم نشستیم، ‫حرف میزنیم و بازی میکنیم 381 00:18:45,072 --> 00:18:46,417 ‫بازی میکنین؟ 382 00:18:46,442 --> 00:18:47,675 ‫پایه‌ای؟ 383 00:18:47,700 --> 00:18:48,904 ‫معلومه که پایه‌ام 384 00:18:48,929 --> 00:18:50,695 ‫عالیه 385 00:18:52,313 --> 00:18:54,675 ‫اوه، یه خورده خون ‫رو موهات ریخته 386 00:18:54,700 --> 00:18:56,567 ‫اوه ببخشید. ‫فکر کردم همه‌ش رو پاک کردم 387 00:18:56,592 --> 00:18:59,426 ‫بابام یه قاتل آروم نیست 388 00:18:59,451 --> 00:19:02,018 ‫- آه. آره، آدم مزخرفیه ‫- اوهوم 389 00:19:02,043 --> 00:19:04,477 ‫ولی یه لطفی در حقم بکن... ‫وقتی به خونه رسیدیم 390 00:19:04,502 --> 00:19:05,868 ‫حرفی از سیاست نزن 391 00:19:05,893 --> 00:19:07,393 ‫اوه آره، حتما. ‫من که مشکلی ندارم 392 00:19:07,418 --> 00:19:08,550 ‫ایول. ‫ممنون، رفیق 393 00:19:08,575 --> 00:19:11,342 ‫این اردک‌ها چقدر زشتن 394 00:19:13,923 --> 00:19:15,690 ‫داری ساس‌های بالشت ‫رو فوت میکنی؟ 395 00:19:17,861 --> 00:19:19,594 ‫سر کار گرمازده شدی 396 00:19:19,596 --> 00:19:22,194 ‫یه دوست درحال مرگ ‫رو احیاء میکنی 397 00:19:22,196 --> 00:19:23,814 ‫وقت تموم شد! 398 00:19:23,816 --> 00:19:26,634 ‫داشتم قبل از میان‌وعده ‫یه تخم غاز داغ رو فوت میکردم 399 00:19:26,636 --> 00:19:28,403 ‫اوه! 400 00:19:28,405 --> 00:19:30,338 ‫- خیلی نزدیک گفتیم ‫- سخت بود 401 00:19:30,340 --> 00:19:31,631 ‫ولی کارتون خوب بود 402 00:19:31,633 --> 00:19:34,842 ‫باشه خب، واسه باختن ‫چقدر بهت بدهکارم؟ 403 00:19:34,844 --> 00:19:36,926 ‫آه نه، نیازی نیست بهم پول بدی 404 00:19:36,928 --> 00:19:38,025 ‫فقط یه بازیه 405 00:19:38,027 --> 00:19:39,347 ‫خیلی‌خب! ‫پولی در کار نیست! 406 00:19:39,349 --> 00:19:40,415 ‫عجب! 407 00:19:41,951 --> 00:19:46,888 ‫خیلی‌خب، نوبت منه، نوبت منه 408 00:19:47,461 --> 00:19:49,175 ‫اوه، سواد ندارم بخونمش 409 00:19:49,177 --> 00:19:51,025 ‫پس ادای سگ رو در میارم 410 00:19:52,562 --> 00:19:54,395 ‫رووو! 411 00:19:55,562 --> 00:19:59,989 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » telegram: Tooraj_pk 412 00:19:59,990 --> 00:20:08,989 سی نما، مرجع دانلود فيلم و سريال [30nama.best]