1 00:00:02,647 --> 00:00:06,221 ‫تنها چیز سختی که تو یاد میگیری اینه که 2 00:00:06,245 --> 00:00:08,595 ‫به هر طریقی 3 00:00:08,619 --> 00:00:11,465 ‫امروز یا فردا 4 00:00:11,489 --> 00:00:13,205 ‫خیلی اتفاقی 5 00:00:15,082 --> 00:00:17,426 ‫همه چی میمیره و از بین میره 6 00:00:19,764 --> 00:00:21,742 ‫برای بعضیا ، بدتر از اینکه 7 00:00:21,766 --> 00:00:23,744 ‫ کسی که دوستش دارن رو از دست بدن 8 00:00:24,883 --> 00:00:27,514 ‫ اینه که می دونند یه روز 9 00:00:27,538 --> 00:00:29,383 ‫از دستش میدن 10 00:00:29,407 --> 00:00:32,653 ‫مامان ، بابا 11 00:00:33,183 --> 00:00:37,062 ‫میخواستم شما رو در جریان بذارم که تصمیم گرفتم خونه رو بفروشم 12 00:00:37,980 --> 00:00:40,441 ‫میدونم اون خونه خیلی برای شما ارزشمند بود 13 00:00:41,419 --> 00:00:43,619 ‫واسه منم خیلی ارزش داره 14 00:00:45,330 --> 00:00:47,656 ‫لطفا ازم ناراحت نشید 15 00:01:08,480 --> 00:01:10,880 ‫911 ، مورد اورژانسی تون چیه ؟ 16 00:01:18,422 --> 00:01:19,566 ‫یه نفر هنوز پیدا نشده ؟ 17 00:01:19,590 --> 00:01:21,401 ‫وحشتناکه 18 00:01:21,425 --> 00:01:22,736 ‫السیو و استاورز داشتن مقدمات 19 00:01:22,760 --> 00:01:24,671 ‫آماده سازی قبر خانم مندک رو انجام میدادند 20 00:01:24,695 --> 00:01:27,474 ‫- که اونجا گیر افتادن ‫- خب 21 00:01:27,498 --> 00:01:29,990 ‫آقا می تونید بهم بگید اون پائین چه اتفاقی افتاد ؟ 22 00:01:31,435 --> 00:01:32,746 ‫من و استاورز 23 00:01:32,770 --> 00:01:34,548 ‫...داشتیم قبر رو میکندیم 24 00:01:34,572 --> 00:01:36,516 ‫که به طرف داخل کشیده شدیم 25 00:01:36,540 --> 00:01:38,552 ‫انگار که قبر خودش داشت حفر می شد 26 00:01:38,576 --> 00:01:41,722 ‫نشست زمین ! زمین لرزه باعث شد همه چی زیر زمین تغییر کنه 27 00:01:41,746 --> 00:01:43,724 ‫در واقع ما داریم اطراف پوسته نازکی مثه پوست تخم مرغ 28 00:01:43,748 --> 00:01:46,493 ‫و حبابی شکل راه میریم ، می بینید ؟ 29 00:01:46,517 --> 00:01:48,562 ‫- دقیقا کی این اتفاق افتاد ؟ ‫- نمی دونم 30 00:01:48,586 --> 00:01:49,663 ‫شاید نیم ساعت پیش 31 00:01:49,687 --> 00:01:51,386 ‫بچه ها بریم 32 00:01:57,595 --> 00:01:59,506 ‫آروم حرکت کنید . زمینش مثه ریگ روان هست 33 00:01:59,530 --> 00:02:01,608 ‫من نمیخوام شما و اون یکی دوستمون 34 00:02:01,632 --> 00:02:03,610 ‫اون پائین زیر ده ها تن خاک گیر کنید 35 00:02:03,634 --> 00:02:05,579 ‫اون نیم ساعته داره هوای آلوده رو تنفس می کنه 36 00:02:05,603 --> 00:02:06,809 ‫ شایدم نه 37 00:02:07,252 --> 00:02:08,582 ‫منظورتون چیه؟ 38 00:02:08,904 --> 00:02:10,517 ‫زمین مثه پوسته تخم مرغ و حبابه 39 00:02:10,989 --> 00:02:12,385 ‫چاه هوا 40 00:02:12,409 --> 00:02:14,868 ‫باید بفهمیم دقیقا کجاست 41 00:02:17,448 --> 00:02:18,592 ‫....چی ؟ نگید که اینا 42 00:02:18,616 --> 00:02:20,360 ‫تابوت و جنازه ست 43 00:02:20,384 --> 00:02:21,561 ‫اینجا همونجایی که بهش میگن چاه هوا 44 00:02:21,585 --> 00:02:22,696 ‫خیلی افتضاحه 45 00:02:22,720 --> 00:02:24,564 ‫"اینم از "استیورز 46 00:02:24,588 --> 00:02:26,044 ‫خب بچه ها بیل و سطل رو بیارید 47 00:02:26,068 --> 00:02:27,701 ‫بریم 48 00:02:27,725 --> 00:02:29,691 ‫بفرما 49 00:02:31,729 --> 00:02:33,395 ‫یه دونه دیگه 50 00:02:37,735 --> 00:02:40,118 ‫خوبید ؟ 51 00:02:40,143 --> 00:02:41,242 ‫آره 52 00:02:41,266 --> 00:02:42,749 ‫اصلا خوب به نظر نمیاد 53 00:02:42,773 --> 00:02:44,684 ‫کلیدش کجاست ؟ 54 00:02:44,708 --> 00:02:46,453 ‫فکر کنم همونجا سرجاش باشه 55 00:02:46,477 --> 00:02:48,688 ‫با هر روشی که شده 56 00:02:48,712 --> 00:02:51,391 ‫ما اون مرد رو از اونجا بیرون میاریم ، برید کنار 57 00:02:51,415 --> 00:02:52,759 ‫- خیلی خب بچه ها ‫- بچه ها ! بیرونش بیارید 58 00:03:11,468 --> 00:03:13,319 ‫- دیدمش 59 00:03:13,343 --> 00:03:15,112 ‫خب آروم باش ، حالت خوب میشه 60 00:03:15,136 --> 00:03:16,449 ‫آروم بگیرش 61 00:03:16,473 --> 00:03:18,518 ‫خیلی خب ما گرفتیمت 62 00:03:18,542 --> 00:03:21,421 ‫- صبر کنید ‫- گرفتیمت 63 00:03:21,445 --> 00:03:23,557 ‫- استیورز ما هواتو داریم ‫- آروم و یواش ، تلاش کن نفس بکشی 64 00:03:23,581 --> 00:03:25,559 ‫نفس بکش ، آروم باش 65 00:03:25,583 --> 00:03:26,726 ‫ما هواتو داریم آروم باش 66 00:03:30,454 --> 00:03:33,366 ‫من گرفتمت ، سعی کن آروم باشی 67 00:03:33,391 --> 00:03:35,837 ‫واقعا کله خر بازی بود 68 00:03:35,861 --> 00:03:37,973 ‫تو به معنای کلمه اون مرد رو از قبر کشیدی بیرون 69 00:03:37,997 --> 00:03:40,976 ‫آره ‫فقط امیدوارم که بفهمند 70 00:03:41,496 --> 00:03:42,911 ‫امیدواری کی بفهمه ؟ 71 00:03:42,935 --> 00:03:44,813 ‫ارواحی که مزاحمشون شدیم 72 00:03:44,837 --> 00:03:46,970 ‫نمی خوام این اتفاقات شوم ، همراه من به خونه بیاد 73 00:03:57,703 --> 00:04:00,782 ‫زیرنویس : لادن ‫E-mail : ladan.h1993@gmail.com ‫Telegram : t.me/Ladani93 74 00:04:01,854 --> 00:04:04,900 ‫چه خبره ؟ 75 00:04:04,924 --> 00:04:06,835 ‫تماست خیلی مرموز بود 76 00:04:06,859 --> 00:04:07,936 ‫در مورد پدرته 77 00:04:08,440 --> 00:04:09,871 ‫بابام ؟ 78 00:04:09,895 --> 00:04:11,706 ‫چی می گی کارن ؟ 79 00:04:11,730 --> 00:04:13,708 ‫...من با بابام حرف نزدم از زمانی که 80 00:04:13,732 --> 00:04:14,910 ‫نـُه سالم بود 81 00:04:14,934 --> 00:04:16,180 ‫توی آی سی یو هست 82 00:04:16,204 --> 00:04:18,153 ‫اینجا ؟ تو همین بیمارستان ؟ ‫- آره 83 00:04:18,177 --> 00:04:20,982 ‫دیروز بیهوش به اینجا آوردنش 84 00:04:21,495 --> 00:04:24,007 ‫از دیروز تلاش میکنند که با ما تماس بگیرن 85 00:04:26,208 --> 00:04:28,690 ‫کی فهمیده که باید به من زنگ بزنه ؟ 86 00:04:28,714 --> 00:04:30,981 ‫اسم و آدرس ما توی کیف پولش پیدا کردن 87 00:04:35,020 --> 00:04:38,700 ‫پدر شما از بیماری خونریزی داخلی رنج میبره 88 00:04:38,724 --> 00:04:40,835 ‫که باعث شده داخل مغزش خونریزی کنه 89 00:04:40,859 --> 00:04:42,938 ‫خب الان در چه وضعیتی هست ؟ 90 00:04:42,962 --> 00:04:46,269 ‫بیماریش تشدید شده و گسترش پیدا کرده 91 00:04:53,906 --> 00:04:56,740 ‫فقط همین دستگاه هاست که زنده نگهش داشته 92 00:04:59,979 --> 00:05:02,757 ‫و شما میخواید بدونید که دستگاه ها رو ازش جدا کنید یا نه 93 00:05:02,781 --> 00:05:04,659 ‫متاسفم 94 00:05:04,683 --> 00:05:07,796 ‫بدون دستور از مقام های بالا ، قانون ما اینه که تا زمانی که 95 00:05:07,820 --> 00:05:11,628 ‫از خویشاوندان بیمار اجازه نگرفتیم ، دستگاه رو از بیمار جدا نمی کنیم 96 00:05:14,793 --> 00:05:16,994 ‫و حتما اون خویشاوند منم 97 00:05:19,031 --> 00:05:20,875 ‫911 ، مورد اورژانسی تون چیه ؟ 98 00:05:20,899 --> 00:05:22,677 ‫من داشتم کوهنوردی میکردم 99 00:05:22,701 --> 00:05:24,012 ‫که پرت شدم ... صخره ریزش کرد 100 00:05:24,036 --> 00:05:25,747 ‫صدامو میشنوید ؟ 101 00:05:25,771 --> 00:05:27,015 ‫من صداتون رو میشنوم آقا 102 00:05:27,039 --> 00:05:28,950 ‫من پشت خطم ، میدونید کجا سقوط کردید ؟ 103 00:05:28,974 --> 00:05:30,919 ‫...من تو راهه کوهستانی سن رامن بودم ، فکر میکنم 104 00:05:30,943 --> 00:05:33,722 ‫خدای من ... مطمئنم که پام شکسته 105 00:05:33,746 --> 00:05:34,856 ‫استخوان پام رو میبینم 106 00:05:34,880 --> 00:05:36,791 ‫من اصلا صداتون رو نمیشنوم 107 00:05:36,815 --> 00:05:38,793 ‫میشه دقیقا بگید اون راه کوهستانی کجاست ؟ 108 00:05:38,817 --> 00:05:41,029 ‫نقطه ویستا ، خلیج آبالون 109 00:05:41,053 --> 00:05:43,698 ‫خونریزی دارم ‫خدای من ....... لطفا کمکم کنید 110 00:05:46,058 --> 00:05:48,003 ‫الو ؟ 111 00:05:49,343 --> 00:05:51,840 ‫من به این غریبه ای که لوله های تنفسی بهش وصل بود 112 00:05:51,864 --> 00:05:54,809 ‫و روی تخت خوابیده بود خیره شدم و اصلا این مرد رو نمیشناختم 113 00:05:54,833 --> 00:05:56,911 ‫چطوری برای یه فرد کاملا غریبه در مورد 114 00:05:56,935 --> 00:05:58,713 ‫مرگ و زندگیش تصمیم بگیرم ؟ 115 00:05:58,737 --> 00:06:00,302 ‫هن حتما میدونی که ما 116 00:06:00,326 --> 00:06:01,983 ‫با ماشین حمل نامه و بسته پستی که این اطراف رانندگی نمی کنیم 117 00:06:02,596 --> 00:06:04,986 ‫تو هر روز در مورد مرگ و زندگی افراد غریبه تصمیم می گیری 118 00:06:05,010 --> 00:06:07,622 ‫چه جوری این یکی مورد برات با بقیه فرق داره ؟ 119 00:06:07,646 --> 00:06:11,157 ‫اون غریبه ها وقتی که من فقط 9 سالم بود ترکم نکردند 120 00:06:11,181 --> 00:06:13,695 ‫ببین نمیخوام بگم بی عاطفه ای 121 00:06:13,719 --> 00:06:15,096 ‫ولی اگه واقعا باید تصمیم بگیری 122 00:06:15,120 --> 00:06:16,665 ‫همین الان تصمیمت رو بگیر 123 00:06:16,689 --> 00:06:18,633 ‫...منظورم اینه که وضعیتش 124 00:06:18,657 --> 00:06:20,869 ‫...معمولا آدمایی که این بیماری رو دارن بهبود پیدا نمی کنند 125 00:06:20,893 --> 00:06:22,804 ‫آره معمولا آدم هایی هم که یه میلگرد تو 126 00:06:22,828 --> 00:06:24,806 ‫مغزشون فرو رفته زنده نمی مونند 127 00:06:24,830 --> 00:06:26,730 ‫ولی بعد شگفت زده ات می کنن 128 00:06:28,667 --> 00:06:29,966 ‫تحت تاثیر قرار گرفتم 129 00:06:40,713 --> 00:06:42,691 ‫راه قدیمی کوهستانی باید اون بالا باشه 130 00:06:42,715 --> 00:06:44,693 ‫پارک واردن گفته که چندسال پیش اینجارو بستن 131 00:06:44,717 --> 00:06:45,994 ‫ولی حدس میزنم هر از مدتی 132 00:06:46,018 --> 00:06:48,830 ‫ آدم های ماجراجوی زیادی هستند که این تابلو اخطار رو نادیده بگیرن 133 00:06:48,854 --> 00:06:49,998 ‫نتونستن تلفنش رو ردیابی کنند ؟ 134 00:06:50,022 --> 00:06:52,723 ‫از زمانی که تلفن رو قطع کرده دیگه نتونستیم باهاش ارتباط برقرار کنیم 135 00:07:02,901 --> 00:07:04,879 ‫- کاپیتان ‫- بله 136 00:07:04,903 --> 00:07:06,937 ‫حدس میزنم از اینجا افتاده 137 00:07:10,809 --> 00:07:12,754 ‫خیلی خب ، همگی آماده بشید 138 00:07:12,778 --> 00:07:14,823 ‫چیمنی و هن شما جرثقیل دستی رو بیارید 139 00:07:14,847 --> 00:07:16,624 ‫موقتاً سبد رو آماده کنید 140 00:07:16,648 --> 00:07:17,759 ‫من میرم به گروه های عملیاتی بی سیم برنم 141 00:07:17,783 --> 00:07:18,793 ‫که در حالت آماده باش قرار بگیرن 142 00:07:18,817 --> 00:07:19,923 ‫دریافت شد 143 00:07:20,363 --> 00:07:21,930 ‫کاپیتان بابی نش از ایستگاه آتش نشانی 118 هستم 144 00:07:21,954 --> 00:07:24,966 ‫از منطقه کوهستانی کوه آبالون به گروه عملیاتی 145 00:07:24,990 --> 00:07:27,264 ‫دریافت شد 146 00:07:38,670 --> 00:07:40,637 ‫خیلی خب ادی ، زود باش 147 00:07:55,921 --> 00:07:58,295 ‫باک ، ادی ، اون پائین چیزی می بینید ؟ 148 00:07:59,691 --> 00:08:01,511 ‫نه 149 00:08:01,535 --> 00:08:04,628 ‫فقط یه منظره گرون قیمت می بینم 150 00:08:07,633 --> 00:08:09,611 ‫کاپیتان یه چیزی پیدا کردم 151 00:08:09,635 --> 00:08:10,745 ‫اینم از کوهنوردمون 152 00:08:14,873 --> 00:08:16,684 ‫! کوهنورد 153 00:08:16,708 --> 00:08:18,686 ‫فکر نکنم این همون چیزی باشه که دنبالشیم 154 00:08:18,710 --> 00:08:20,296 ‫بقایای یه انسان هست کاپیتان 155 00:08:20,320 --> 00:08:21,756 ‫اسکلت های باقی مونده اش 156 00:08:21,780 --> 00:08:24,366 ‫نشونه گذاریش کنید ولی خرابش نکنید 157 00:08:24,905 --> 00:08:26,728 ‫...مگر اینکه 158 00:08:26,752 --> 00:08:28,663 ‫چیه ؟ فکر می کنی ارواح به 911 زنگ زدن ؟ 159 00:08:28,687 --> 00:08:29,964 ‫فقط دارم حدس میزنم 160 00:08:29,988 --> 00:08:32,634 ‫کمک 161 00:08:32,658 --> 00:08:34,836 ‫خب دیدی ؟ روحی در کار نیست 162 00:08:34,860 --> 00:08:36,671 ‫بچه ها اون پائین چه خبره ؟ 163 00:08:36,695 --> 00:08:37,906 ‫فکر کنم یه صدایی شنیدیم کاپیتان 164 00:08:37,930 --> 00:08:40,809 ‫آروم باش رفیق ما اینجائیم 165 00:08:40,833 --> 00:08:43,678 ‫کاپیتان یه آدم زنده پیدا کردیم 166 00:08:43,702 --> 00:08:44,746 ‫میتونید اسمتون رو بهمون بگید ؟ 167 00:08:44,770 --> 00:08:46,335 ‫ایان 168 00:08:46,359 --> 00:08:48,683 ‫ایان ما تورو از اینجا بیرون میاریم باشه ؟ 169 00:08:48,707 --> 00:08:50,752 ‫پام شکسته 170 00:08:52,945 --> 00:08:54,923 ‫بچه ها ما براتون سبد میفرستیم پائین 171 00:08:54,947 --> 00:08:56,758 ‫چطوری پیدام کردید ؟ 172 00:08:56,782 --> 00:08:58,693 ‫آسون نبود ، گوشیت آنتن نمیداد 173 00:08:58,717 --> 00:08:59,861 ‫که ردیابیت کنند 174 00:08:59,885 --> 00:09:01,167 ‫کی ردیابی کنه ؟ 175 00:09:01,191 --> 00:09:02,897 ‫911 176 00:09:02,921 --> 00:09:04,966 ‫من وقتی پرت شدم گوشیم از دستم افتاد 177 00:09:04,990 --> 00:09:06,868 ‫به 911 زنگ نزدم 178 00:09:15,466 --> 00:09:17,449 ‫شما هنوز دارید کدوها رو تزئین می کنید ؟ 179 00:09:17,474 --> 00:09:19,452 ‫چندتا تزئین کردید ؟ 180 00:09:19,476 --> 00:09:21,655 ‫- مگه چقدر روح وجود داره ؟ ‫اینا برای باک هست - 181 00:09:21,679 --> 00:09:24,133 ‫میخوام اینا رو جلوی ایستگاه آتش نشانیمون بزنم 182 00:09:24,157 --> 00:09:25,899 ‫بابی میگه که باک فکر می کنه 183 00:09:25,924 --> 00:09:27,427 ‫یه روح به 911 زنگ زده 184 00:09:27,451 --> 00:09:29,776 ‫- اگه یه روح واقعا اینکارو کرده باشه که خیلی باحاله ‫- خب باک که اینجوری فکر می کنه 185 00:09:29,800 --> 00:09:32,217 ‫- ولی ارواح واقعی نیستند ‫- خانواده تامی شریدان 186 00:09:32,241 --> 00:09:35,067 ‫قبلا توی آپارتمانی زندگی می کردند ، جایی که یه پیرزن مرده بوده 187 00:09:35,094 --> 00:09:36,305 ‫و می گفت که چراغ های خونشون وقتی که داشتن از قوری چایی 188 00:09:36,329 --> 00:09:38,006 ‫استفاده می کردن خود به خود خاموش و روشن میشده 189 00:09:39,332 --> 00:09:41,310 ‫مگه بعد از زلزله این ساختمون ها رو خالی از سکنه نکردند ؟ 190 00:09:41,334 --> 00:09:43,078 ‫آره 191 00:09:43,102 --> 00:09:44,313 ‫بیشتر به نظر میاد سیستم کابل برقشون مشکل داشته 192 00:09:44,337 --> 00:09:46,685 ‫تا اینکه ارواح از اون دنیا واسشون پیغام بفرستند 193 00:09:46,709 --> 00:09:51,220 ‫هری بیشتر از100 بیلیون نفر روی این سیاره زندگی می کردند 194 00:09:51,244 --> 00:09:54,223 ‫مطمئن باش هرگوشه از این شهر ممکنه قبلا یه پیرزن مرده باشه 195 00:09:54,247 --> 00:09:58,060 ‫حتی ممکنه توی همین خونه 196 00:09:58,084 --> 00:09:59,809 ‫خب ، خیلی خب 197 00:09:59,833 --> 00:10:01,129 ‫دیگه کافیه ، باشه ؟ 198 00:10:01,153 --> 00:10:03,198 ‫باباتون قراره زود بیاد دنبالتون 199 00:10:03,222 --> 00:10:05,267 ‫چرا نمیرید وسایلتون رو آماده کنید 200 00:10:05,291 --> 00:10:07,846 ‫واسه کمکتون ممنونم ، بهتون میگم که کارمون چه طور پیش رفت 201 00:10:13,343 --> 00:10:15,343 ‫پس یه روح به 911 زنگ زده ؟ آره ؟ 202 00:10:15,368 --> 00:10:17,346 ‫واسه یه تماس اورژانسی از منطقه ویستا به ماموریت رفتیم 203 00:10:17,370 --> 00:10:19,114 ‫یه کوهنورد از صخره سقوط کرده بود 204 00:10:19,138 --> 00:10:21,116 ‫باک و ادی رو واسه پیدا کردنش پائین فرستادم 205 00:10:21,140 --> 00:10:23,051 ‫و اونا کلی استخون پیدا کردن 206 00:10:23,075 --> 00:10:24,419 ‫- استخون انسان ؟ ‫- آره 207 00:10:24,443 --> 00:10:26,288 ‫یه کوهنورد زنده هم پیدا کردیم 208 00:10:26,312 --> 00:10:28,423 ‫وقتی از لبه ی صخره پرت شد گوشیش از دستش افتاده 209 00:10:28,447 --> 00:10:31,193 ‫و باک الان فکر می کنه که اون دوست اسکلت مون 210 00:10:31,217 --> 00:10:32,327 ‫با 911 تماس گرفته 211 00:10:32,351 --> 00:10:34,129 ‫خب تو چه فکری می کنی ؟ 212 00:10:34,153 --> 00:10:36,131 ‫فکر کنم آدمایی که داشتن از اون مسیر کوهستانی میرفتن 213 00:10:36,155 --> 00:10:37,753 ‫احتمالا نمیخواستن اینکارو بکنند 214 00:10:37,777 --> 00:10:40,235 ‫یه نفر اونو دیده و گوشیش رو برداشته 215 00:10:40,259 --> 00:10:42,137 ‫اینکارو کرده که کسی نفهمه 216 00:10:42,161 --> 00:10:43,171 ‫اونا هم اونجا بودن 217 00:10:43,195 --> 00:10:44,439 ‫در مورد استخون ها چه فکری می کنی ؟ 218 00:10:44,463 --> 00:10:47,209 ‫هیچی ، اون آقا که خیلی وقت بوده که اونجا افتاده 219 00:10:47,233 --> 00:10:48,343 ‫ار کجا میدونی آقاست ؟ 220 00:10:48,367 --> 00:10:50,379 ‫از حلقه ازدواجش 221 00:10:50,403 --> 00:10:53,437 ‫بر اساس سایز حلقه ، ادی متوجه شد که اون یه آقاست 222 00:10:56,108 --> 00:10:58,153 ‫منطقه ویستا 223 00:10:58,177 --> 00:11:00,222 ‫ناحیه پالوس ،درسته ؟ - ‫- آره 224 00:11:00,246 --> 00:11:02,057 ‫چرا داری این همه کارآگاه بازی در میاری ؟ 225 00:11:02,081 --> 00:11:04,092 ‫این موضوع که به تو مربوط نمیشه - ‫من یه سرگرد آزادم - 226 00:11:04,116 --> 00:11:06,128 ‫هرجا بخوام میرم - ‫خیلی خب - 227 00:11:06,152 --> 00:11:08,230 ‫آتینا گرند هستم ، سلام رندی 228 00:11:08,254 --> 00:11:10,399 ‫حالت چطوره ؟ 229 00:11:10,423 --> 00:11:14,403 ‫شنیدم امروز شما بچه ها یه مورد پرونده حل نشده گرفتید 230 00:11:14,427 --> 00:11:17,072 ‫چی ؟ 231 00:11:17,096 --> 00:11:19,063 ‫میخوای بهم کمک کنی اینجارو مرتب کنیم ؟ 232 00:11:20,366 --> 00:11:22,244 ‫مدرسه ما مجهز به 233 00:11:22,268 --> 00:11:25,113 ‫دوتا محوطه روباز بازی و یک سالن ورزشی مدرن هست 234 00:11:25,137 --> 00:11:28,795 ‫سالن سینما ، تئاتر و انواع برنامه های آموزشی داریم 235 00:11:28,819 --> 00:11:32,209 ‫همچنین برنامه ها پرورشی و تربیتی داریم 236 00:11:34,146 --> 00:11:36,413 ‫ببین 237 00:11:39,352 --> 00:11:42,865 ‫برنامه هاتون برای بچه ها به نظر خوب میاد ولی خوشحالی کریستوفر 238 00:11:42,889 --> 00:11:45,167 ‫برای من خیلی مهمه 239 00:11:45,191 --> 00:11:47,235 ‫من میخوام که اون حس کنه عادی و نرماله 240 00:11:47,259 --> 00:11:49,271 ‫و حس نکنه نیاز به کمک داره 241 00:11:49,295 --> 00:11:51,206 ‫هر بچه ای خاص هست و بله 242 00:11:51,230 --> 00:11:53,308 ‫بعضیاشون نسبت به بقیه نیازهای بیشتری دارن 243 00:11:53,332 --> 00:11:55,865 ‫ولی در نهایت همشون مثه بچه های خودم هستند 244 00:11:56,435 --> 00:12:00,237 ‫همون طوری که ما آموزششون میدیم بچه ها هم از هم چیزای جدید یاد میگیرن 245 00:12:11,050 --> 00:12:13,395 ‫فکر می کنم مدرسه مناسبی برای کریستوفر باشه 246 00:12:19,722 --> 00:12:22,304 ‫خب پس بریم ثبت نام کنیم 247 00:12:22,328 --> 00:12:24,172 ‫خب الان تنها چیزی که باقی مونده مصاحبه خانوادگیه 248 00:12:24,196 --> 00:12:27,175 ‫ -ببخشید چی ؟ ‫- کریستوفر که عالیه 249 00:12:27,199 --> 00:12:28,410 ‫اطلاعات شما رو هم که داریم و الان فقط 250 00:12:28,434 --> 00:12:30,312 ‫باید با خانوم دیاز ملاقات کنیم 251 00:12:30,336 --> 00:12:32,443 ‫مشکلی که نیست ، درسته ؟ 252 00:12:33,139 --> 00:12:34,316 ‫نه ، قطعا این یه مشکله 253 00:12:34,340 --> 00:12:35,417 ‫ببین میدونم صحبت کردن در مورد مادر کریستوفر 254 00:12:35,441 --> 00:12:37,219 ‫برای تو موضوع حساسیه 255 00:12:37,243 --> 00:12:39,321 ‫ولی مطمئنم اگه وضعیت رو به مدیر آموزشگاه 256 00:12:39,345 --> 00:12:41,289 ‫توضیح بدیم همه چی درست میشه 257 00:12:41,313 --> 00:12:43,872 ‫تو کپی موافقت نامه سرپرستی رو داری ؟ 258 00:12:45,484 --> 00:12:46,717 ‫نه ندارم 259 00:12:47,453 --> 00:12:49,252 ‫ما هنوز طلاق نگرفتیم 260 00:12:53,259 --> 00:12:55,756 ‫... من نمیفهمم مردم به چه دلیل واسه این چیزا هزینه می کنند 261 00:12:55,780 --> 00:12:57,239 ‫کلی آدم با نقاب اینجاست 262 00:12:57,263 --> 00:12:59,107 ‫که بقیه رو بترسونند 263 00:12:59,131 --> 00:13:01,343 ‫اشکال نداره من حاضرم کلی هزینه کنم که فقط به جیغ زدن تو بخندم 264 00:13:18,050 --> 00:13:20,250 ‫-باشه ، باشه 265 00:13:22,388 --> 00:13:24,321 ‫خدای من 266 00:13:27,248 --> 00:13:29,104 ‫اوه کریس 267 00:13:29,128 --> 00:13:31,306 ‫اونارو می بینی 268 00:13:31,330 --> 00:13:33,375 ‫لعنتی ! عجب جلوه های ویژه ی معرکه ای 269 00:13:33,399 --> 00:13:36,266 ‫فکر نمی کنم جلوه های ویژه باشه 270 00:13:48,280 --> 00:13:50,247 ‫کریس 271 00:13:53,368 --> 00:13:55,368 ‫911 ، مورد اورژانسی تون چیه ؟ 272 00:13:55,393 --> 00:13:57,164 ‫این خفاش ها واقعی اند 273 00:13:57,189 --> 00:14:00,068 ‫تعداد افرادی که ممکنه توسط خفاش ها گاز گرفته شده باشند رو دارید ؟ 274 00:14:00,092 --> 00:14:03,238 ‫منظورت اینه که خون آشام گازشون گرفته ؟ 275 00:14:03,262 --> 00:14:05,006 ‫ببین به نظر میاد حدود ده درصد از خفاش ها هاری گرفتن 276 00:14:05,030 --> 00:14:06,308 ‫اگه کسی اونجاست 277 00:14:06,332 --> 00:14:08,243 ‫که از دهنش کف بیرون میاد، ما باید در جریان باشیم 278 00:14:08,267 --> 00:14:10,212 ‫فکر نمی کنم ، اکثرا وقتی می خواستن 279 00:14:10,236 --> 00:14:12,013 ‫از اونجا فرار کنند آسیب دیدن 280 00:14:12,037 --> 00:14:13,181 ‫کسی اون توئه ؟ 281 00:14:13,205 --> 00:14:15,016 ‫شاید یه چندتا ولگرد باشن 282 00:14:15,040 --> 00:14:17,252 ‫ولی هنوز کسایی هستند که اونجا توی لباس هالوین گیر کرده باشن 283 00:14:17,276 --> 00:14:19,154 ‫باک ، ادی برید ببینید چی دستگیرتون میشه 284 00:14:19,178 --> 00:14:20,886 ‫ببینید میتونید کمکی کنید 285 00:14:20,910 --> 00:14:22,124 ‫چیزی رو که نبینیم نمی تونیم نجات بدیم 286 00:14:22,148 --> 00:14:23,358 ‫باشه کاپیتان 287 00:14:23,382 --> 00:14:25,773 ‫ببین فوبیا یا حتی ترس نیست 288 00:14:25,797 --> 00:14:28,296 ‫فقط خفاش و موش توی لیست من جز اولین آیتم ها هستند 289 00:14:28,320 --> 00:14:30,668 ‫که قطعا نباید رشد کنند 290 00:14:30,692 --> 00:14:32,100 ‫منظورم اینه اصلا چطور ممکنه این اتفاق بیوفته 291 00:14:32,124 --> 00:14:34,069 ‫بیخیال ، این احمق ها اومدن پائین لونه خفاش ها نمایش درست کردند 292 00:14:34,093 --> 00:14:38,028 ‫اونم زمانی که این پشه های لعنتی بیماری منتقل می کنند 293 00:14:40,399 --> 00:14:43,211 ‫پسرا کارتون عالیه 294 00:14:43,235 --> 00:14:45,280 ‫- کسی اونجاست ؟ ‫- خدایا مرسی 295 00:14:45,304 --> 00:14:47,349 ‫دوست پسرم ... وقتی که خفاش ها حمله کردن 296 00:14:47,373 --> 00:14:49,151 ‫اون فرار کرد و با صورت به دیوار برخورد کرد 297 00:14:49,175 --> 00:14:50,707 ‫سرش به شدت به دیوار برخورد کرد 298 00:14:52,211 --> 00:14:54,378 ‫اره همینطوره 299 00:14:56,215 --> 00:14:57,755 ‫بریم ببینیم 300 00:15:00,286 --> 00:15:01,997 ‫جناب میتونید بشینید 301 00:15:02,021 --> 00:15:03,761 ‫خیلی خب 302 00:15:05,157 --> 00:15:07,554 ‫- آقا می دونید امسال چه سالیه ؟ ‫- 2018 303 00:15:07,578 --> 00:15:09,037 ‫میشه به من اسم رئیس جمهور رو بگید ؟ 304 00:15:09,061 --> 00:15:11,072 ‫بیخیال ، واقعا باید بگم ؟ 305 00:15:11,096 --> 00:15:13,104 ‫پس حالش خوبه 306 00:15:21,307 --> 00:15:23,925 ‫آتینا تو اینجا چیکار می کنی ؟ 307 00:15:23,949 --> 00:15:26,087 ‫در مورد روحی که بهت زنگ زده بود شنیدم 308 00:15:26,111 --> 00:15:28,023 ‫خدایا باک بیخیال نمیشه 309 00:15:28,047 --> 00:15:30,192 ‫اون کوهنوردی رو که نجات دادن ، حالش رو به بهبوده 310 00:15:30,216 --> 00:15:34,129 ‫من به خاطر اون کوهنوردی اینجام که اونقدر خوش شانس نبوده که نجات پیدا کنه 311 00:15:34,153 --> 00:15:36,442 ‫من مکالمه های قبلی رو چک کردم و یه چیزایی فهمیدم 312 00:15:36,466 --> 00:15:39,034 ‫ تمام تماس هایی که از منطقه ویستا گرفته شده رو جمع آوری کردم 313 00:15:39,058 --> 00:15:40,685 ‫چی فکرمیکنی ؟ مربوطه به شش ، هفت سال پیش بوده ؟ 314 00:15:40,709 --> 00:15:43,138 ‫اسکلتش که اینو میگه ، ببین میتونی چی پیدا کنی 315 00:15:43,162 --> 00:15:45,106 ‫شناساییش سخته 316 00:15:45,130 --> 00:15:47,142 ‫تماس هایی که شش سال پیش گرفته شده 317 00:15:47,166 --> 00:15:48,840 ‫...من فکر کردم شاید 318 00:15:48,864 --> 00:15:50,312 ‫بتونه بهمون کمکی کنه 319 00:15:50,336 --> 00:15:53,652 ‫چی داری ؟ - ‫این و اینارو - 320 00:15:53,676 --> 00:15:56,084 ‫حروف اول اسمش روی حلقه 321 00:15:56,108 --> 00:15:58,353 ‫فقط شش تا از حروف الفباست ، اطلاعات زیادی نداریم 322 00:16:04,183 --> 00:16:07,229 ‫یکی پیدا کردم ، تماس 29 اکتبر سال 2011 323 00:16:07,253 --> 00:16:09,231 ‫911 ،مورد اورژانسی تون چیه ؟ 324 00:16:09,255 --> 00:16:11,032 ‫من داشتم کوهنوردی میکردم که پرت شدم 325 00:16:11,056 --> 00:16:12,771 ‫صخره ریزش کرد 326 00:16:12,795 --> 00:16:14,269 ‫صدامو میشنوید ؟ 327 00:16:14,293 --> 00:16:16,304 ‫صداتون قطع و وصل میشه ‫آدرستون رو بگید ؟ 328 00:16:16,328 --> 00:16:19,074 ‫نه این نمی تونه واقعیت داشته باشه 329 00:16:19,098 --> 00:16:20,998 ‫دقیقا صداش شبیه کسی هست که دیروز تماس گرفت ، اونو بزار 330 00:16:22,334 --> 00:16:24,312 ‫911 ، مورد اورژانسی تون چیه ؟ 331 00:16:27,011 --> 00:16:28,939 ‫صداتون رو می شنوم آقا 332 00:16:28,963 --> 00:16:30,239 ‫من پشت خطم ، می دونید کجا افتادید ؟ 333 00:16:30,263 --> 00:16:32,053 ‫اصلا نمی فهمم این یه همون تماسه 334 00:16:32,077 --> 00:16:34,055 ‫- یعنی صدای دیروز 335 00:16:34,079 --> 00:16:36,024 ‫با صدای این آدم که هفت سال پیش زنگ زده یکی هست ؟ 336 00:16:36,048 --> 00:16:38,260 ‫- آره ‫- یعنی یه روح به 911 زنگ زده ؟ 337 00:16:38,284 --> 00:16:40,028 ‫اون هفت ساله که اونجا گیر افتاده بوده 338 00:16:40,052 --> 00:16:42,152 ‫فکر کنم از انتظار خسته شده بوده 339 00:16:48,262 --> 00:16:49,573 ‫پس یعنی یه روح بوده ؟ 340 00:16:49,935 --> 00:16:52,583 ‫چرا تو گوشم زمزمه می کنی و چرا اصلا من به تو گفتم ؟ 341 00:16:52,608 --> 00:16:54,697 ‫ولی بچه های قسمت کامپیوتری میگن 342 00:16:54,722 --> 00:16:55,999 ‫احتمالا به خاطر نقص فنی سیستم بوده 343 00:16:56,023 --> 00:16:59,002 ‫میگن به خاطر اختلالات توی تماس ها بوده 344 00:16:59,026 --> 00:17:02,216 ‫خب اینو چطوری میخوای توجیه کنی ؟ این دقیقا همون تماس بوده 345 00:17:02,240 --> 00:17:03,873 ‫یعنی صدای هر دوتا تماس یکی هست 346 00:17:03,897 --> 00:17:05,742 ‫اکثر این تماس ها شبیه به هم هست 347 00:17:05,766 --> 00:17:07,744 ‫اگه این حرفا حالت رو بهتر می کنه پس خودت رو گول بزن 348 00:17:07,768 --> 00:17:09,946 ‫ولی هردومون میدونیم که یه روح به 911 زنگ زده 349 00:17:09,970 --> 00:17:11,438 ‫باشه 350 00:17:11,462 --> 00:17:13,850 ‫من دارم به حلقه ازدواج فکر می کنم 351 00:17:13,874 --> 00:17:15,885 ‫منظورم اینه که تو دیدیش دیگه درسته ؟ 352 00:17:15,909 --> 00:17:18,955 ‫یه نفر چند شب میتونه منتظر خبر بمونه ؟ 353 00:17:18,979 --> 00:17:21,891 ‫یه جایی شنیدم که اگه یه نفر هفت سال مفقود بشه 354 00:17:21,915 --> 00:17:23,893 ‫اون فرد دیگه از نظر قانونی فوت شده به حساب میاد 355 00:17:23,917 --> 00:17:25,862 ‫فکر کنم باید نامه دادخواستی ، چیزی بنویسی 356 00:17:25,886 --> 00:17:28,732 ‫خدای من واقعا وحشتناکه 357 00:17:28,756 --> 00:17:31,601 ‫اینکه به کل جهان بگی که امیدت رو از دست دادی 358 00:17:31,625 --> 00:17:33,453 ‫هفت سال واقعا زمان زیادیه 359 00:17:33,927 --> 00:17:35,913 ‫احتمالا خیلی قبل تر آدم امیدش رو از دست میده 360 00:17:38,999 --> 00:17:40,877 ‫نه بعضیا می تونند تا آخر عمرشون منتظر بمونند 361 00:17:43,804 --> 00:17:46,783 ‫امیدوار بودن واقعا سخته 362 00:17:47,842 --> 00:17:49,786 ‫باعث میشه یه مدت کوتاه به زندگی 363 00:17:49,810 --> 00:17:51,788 ‫...امیدوار باشی و ادامه بدی ، ولی 364 00:17:51,812 --> 00:17:53,923 ‫بعدش می فهمی چیزی که امید داشتی اتفاق بیوفته 365 00:17:53,947 --> 00:17:55,558 ‫...هیچوقت اتفاق نمیوفته 366 00:17:56,450 --> 00:17:59,429 ‫بعدش مثه اینه که فقط چندسال از زندگیت عقب موندی 367 00:17:59,707 --> 00:18:01,851 ‫ولی درکش خیلی سخته ، درسته ؟ 368 00:18:01,876 --> 00:18:05,723 ‫فهمیدن اینکه باید خیلی منتظر بمونی 369 00:18:07,320 --> 00:18:09,141 ‫یا اینکه هرچه سریعتر باید بیخیال بشی 370 00:18:09,165 --> 00:18:10,762 ‫فکر می کنم بدونی 371 00:18:13,934 --> 00:18:16,702 ‫فقط باید به خوت یه کم زمان بدی تا این واقعیت رو بپذیری 372 00:18:33,137 --> 00:18:34,764 ‫حداقلش اینه که مرتب هست 373 00:18:34,788 --> 00:18:38,635 ‫نمی دونم حتی وصیت نامه داره با نه 374 00:18:38,659 --> 00:18:39,869 ‫به نظر نمیاد 375 00:18:39,893 --> 00:18:42,694 ‫که واسه اینکار کلی پول خرج وکیل کرده باشه 376 00:18:43,964 --> 00:18:47,151 ‫خب تو می تونی فرم هاشون آنلاین پیدا کنی 377 00:18:47,668 --> 00:18:49,679 ‫شاید اینکارو کرده باشه 378 00:18:51,905 --> 00:18:53,407 ‫من برم میزشو چک کنم 379 00:19:23,354 --> 00:19:24,803 ‫اونجا چیزی پیدا نکردی ؟ 380 00:19:26,707 --> 00:19:28,317 ‫عزیزم بیا به این یه نگاهی بنداز 381 00:19:30,194 --> 00:19:31,855 ‫چی ؟ وصیت نامه رو پیدا کردی ؟ 382 00:19:31,879 --> 00:19:33,790 ‫نه 383 00:19:33,814 --> 00:19:35,825 ‫یه مقاله توی روزنامه ی تایمز در مورد امدادگر ها هست 384 00:19:35,849 --> 00:19:38,595 ‫خدای من با این عکس افتضاح من 385 00:19:38,619 --> 00:19:40,964 ‫من عاشق همین عکست شدم 386 00:19:40,988 --> 00:19:43,767 ‫این واسه سه سال پیشه 387 00:19:43,791 --> 00:19:46,085 ‫بابام چند وقت بوده به اینجا اومده ؟ 388 00:19:55,803 --> 00:19:58,670 ‫سلام 389 00:20:04,845 --> 00:20:06,778 ‫- ممنون که اومدی 390 00:20:34,675 --> 00:20:36,653 ‫...چقدر بزرگ شده 391 00:20:44,017 --> 00:20:45,995 ‫تا حالا در مورد من سوال پرسیده ؟ 392 00:20:46,687 --> 00:20:48,698 ‫نه زیاد 393 00:20:48,722 --> 00:20:49,933 ‫اون سرش خیلی شلوغه 394 00:20:49,957 --> 00:20:51,734 ‫... اسباب کشی ، مدرسه جدید 395 00:20:51,758 --> 00:20:53,703 ‫- شهر جدید ، آدمای جدید ‫- حتما همینطوره 396 00:20:53,727 --> 00:20:55,905 ‫حتما وقتی بهش گفتی میخوای تگزاس 397 00:20:55,929 --> 00:20:57,974 ‫رو ترک کنی خیلی شوکه شده 398 00:20:58,324 --> 00:21:00,869 ‫دیروز وقتی بهم زنگ زدی شوکه شدم 399 00:21:00,893 --> 00:21:02,045 ‫شانون 400 00:21:02,069 --> 00:21:05,373 ‫در مورد مدرسه جدیدش بهم بگو 401 00:21:07,320 --> 00:21:09,686 ‫باید تو رو ملاقات میکردن 402 00:21:09,710 --> 00:21:11,988 ‫یعنی برای ثبت نام ، حضور تو ، ضروری بود 403 00:21:12,012 --> 00:21:14,958 ‫به نظر خوب میاد 404 00:21:15,424 --> 00:21:17,927 ‫فکر نمی کنم مدرسه ای باشه که موردنظر تو باشه 405 00:21:17,951 --> 00:21:19,804 ‫کلاساش کوچیکتره 406 00:21:20,427 --> 00:21:22,538 ‫به جای 30 نفر توی یه کلاس ده نفر هستند 407 00:21:22,789 --> 00:21:25,668 ‫...منظورم اینه کلاس هنرشون 408 00:21:25,692 --> 00:21:27,737 ‫باید بودی و میدیدیش - ‫می تونم ببینمش ؟ - 409 00:21:27,761 --> 00:21:28,938 ‫کریستوفر رو ببینم ؟ 410 00:21:28,962 --> 00:21:31,741 ‫قدم خیلی بزرگیه 411 00:21:31,765 --> 00:21:34,878 ‫وقتی به اینجا اومده و مدرسه اش رو عوض کرده 412 00:21:34,902 --> 00:21:37,981 ‫شاید بهتر باشه باهاش حرف بزنم ؟ 413 00:21:38,005 --> 00:21:40,016 ‫فقط مطمئن شم اونم همینو میخواد 414 00:21:40,040 --> 00:21:41,885 ‫فکر نمی کنم کار خوبی باشه 415 00:21:41,909 --> 00:21:43,470 ‫ممکنه ... ممکنه ذهنش درگیر بشه 416 00:21:43,494 --> 00:21:44,954 ‫درگیر چی ؟ 417 00:21:44,978 --> 00:21:47,489 ‫- من مامانشم ‫- آره مامانی که از وقتی دو سالش بوده 418 00:21:47,513 --> 00:21:48,925 ‫ تا حالا یه بارم ندیده 419 00:21:48,949 --> 00:21:50,994 ‫مامانم مریض و تنها بود 420 00:21:51,018 --> 00:21:52,962 ‫... تو که می دونی به چه دلیل رفتم 421 00:21:52,986 --> 00:21:55,732 ‫آره ولی انتظار داشتیم برگردی 422 00:21:55,756 --> 00:21:57,033 ‫ولی هیچوقت برنگشتی 423 00:21:57,057 --> 00:21:58,968 ‫می تونستی با من بیای 424 00:21:58,992 --> 00:22:00,937 ‫ولی نمی خواستی تگزاس رو ترک کنی 425 00:22:00,961 --> 00:22:03,706 ‫پدر و مادر و خواهرات رو ترک کنی 426 00:22:03,730 --> 00:22:05,975 ‫حداقل تا اون زمان یه چیزایی بود که برات مهم بودن 427 00:22:05,999 --> 00:22:07,944 ‫حرفت عادلانه نیست ، من تلاش کردم بهترین تصمیم رو 428 00:22:07,968 --> 00:22:09,679 ‫برای کریستوفر بگیرم - ‫درسته - 429 00:22:09,703 --> 00:22:10,780 ‫چونکه ادی همیشه میدونه 430 00:22:10,804 --> 00:22:11,948 ‫ چی واسه بقیه بهتره 431 00:22:11,972 --> 00:22:13,917 ‫امیدوارم یه بارم که شده 432 00:22:13,941 --> 00:22:15,852 ‫از بقیه می پرسیدی واقعا چی میخوان 433 00:22:15,876 --> 00:22:17,854 ‫چی میخواستی که تا حالا بهت ندادن ؟ 434 00:22:17,878 --> 00:22:18,888 ‫تو رو 435 00:22:18,912 --> 00:22:21,925 ‫من یه شوهر و یه حامی میخواستم 436 00:22:21,949 --> 00:22:25,695 ‫ولی تنها چیزی که داشتم یه تنهایی توی تگزاس با یه بچه بود 437 00:22:25,719 --> 00:22:27,697 ‫و تو توی یه قاره دیگه بودی 438 00:22:28,247 --> 00:22:30,900 ‫یه نفر رو میخواستم که حمایتم کنه 439 00:22:30,924 --> 00:22:32,409 ‫من همیشه حمایتت کردم 440 00:22:32,433 --> 00:22:34,003 ‫نه 441 00:22:34,712 --> 00:22:36,728 ‫تو توی افغانستان بودی 442 00:22:45,656 --> 00:22:47,334 ‫از اینکه اومدی بازم ازت ممنونم 443 00:22:48,058 --> 00:22:50,845 ‫بعضی وقتا که مایکل بچه هارو میبره دوست دارم یه کم خلوت کنم 444 00:22:50,870 --> 00:22:53,782 ‫بقیه مواقع نه 445 00:22:53,806 --> 00:22:55,851 ‫اینا مربوط به همون چیزایی هست که ما اون روز توی 446 00:22:55,875 --> 00:22:57,753 ‫ناحیه پالوس پیدا کردیم ؟ 447 00:22:57,777 --> 00:22:59,721 ‫دارم تلاش میکنم که هویتشون رو کشف کنم 448 00:22:59,745 --> 00:23:02,658 ‫امیدوارم بتونم یکی از خویشاونداش رو پیدا کنم 449 00:23:02,682 --> 00:23:04,726 ‫- شغلت اینه ؟ ‫- چی ؟ کمک کردن به مردم ؟ 450 00:23:04,750 --> 00:23:07,429 ‫دوست دارم اینجوری فکر کنم 451 00:23:07,453 --> 00:23:09,989 ‫نه منظورم اینه که کارآگاهی نیست که به این چیزا رسیدگی کنه ؟ 452 00:23:10,014 --> 00:23:12,523 ‫من مطمئنم که اونا دنبال پرونده های داغ هستند 453 00:23:12,548 --> 00:23:15,095 ‫صحنه جرم و سر نخ خایی که همه جا هست 454 00:23:15,119 --> 00:23:17,264 ‫این براشون مهم تره از اینه که 455 00:23:17,288 --> 00:23:20,382 ‫برای یه تکه استخوان چه اتفاقی افتاده 456 00:23:21,125 --> 00:23:23,203 ‫نمیخوام بگم اهمیت نمیدن 457 00:23:23,227 --> 00:23:25,272 ‫سرشون واقعا شلوغه 458 00:23:25,296 --> 00:23:27,274 ‫آزمایش دی ان ای انجام دادی ؟ 459 00:23:27,298 --> 00:23:29,976 ‫آره درخواست دادم ولی یه کم زمان میبره 460 00:23:30,000 --> 00:23:32,112 ‫احتمالا آزمایش های مربوط به دندان زودتر اماده میشه 461 00:23:32,136 --> 00:23:34,480 ‫حالا این همه عجله واسه چیه ؟ 462 00:23:35,039 --> 00:23:37,050 ‫تا حالا برات تعریف کردم که دقیقا 463 00:23:37,074 --> 00:23:38,974 ‫چه زمانی بود که تصمیم گرفتم پلیس بشم ؟ 464 00:23:42,279 --> 00:23:44,980 ‫نه سالم بود 465 00:23:46,783 --> 00:23:48,761 ‫نصف شب بود 466 00:23:48,786 --> 00:23:51,098 ‫از خواب بیدار شدم دیدم بابام لباساشو پوشیده 467 00:23:51,956 --> 00:23:55,001 ‫چراغ قوه و تفنگش رو برداشت 468 00:23:55,417 --> 00:23:57,003 ‫من داشتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم 469 00:23:57,027 --> 00:24:00,028 ‫و دیدم همه همسایه ها ازخونه بیرون اومدن 470 00:24:01,098 --> 00:24:02,275 ‫... یه دختر کوچولو 471 00:24:02,299 --> 00:24:05,912 ‫تو مدرسه ما ، سال پائینی بود 472 00:24:05,936 --> 00:24:07,847 ‫گم شده بود 473 00:24:09,140 --> 00:24:12,986 ‫یه نفر اونو از تختخوابش دزدیده بود 474 00:24:13,010 --> 00:24:14,921 ‫چه کابوسی 475 00:24:14,945 --> 00:24:16,256 ‫پیداش کردن ؟ 476 00:24:16,280 --> 00:24:20,026 ‫اونا یه تار موش رو روی یه چوب پیدا کردن 477 00:24:20,050 --> 00:24:21,962 ‫فقط همین 478 00:24:21,986 --> 00:24:24,052 ‫برای همیشه ناپدید شد 479 00:24:26,023 --> 00:24:29,936 ‫مامانم هفته ای دوبار به پدر و مادرش سر میزد 480 00:24:29,960 --> 00:24:33,306 ‫ براشون غذا و اینجور چیزا میبرد 481 00:24:33,998 --> 00:24:37,010 ‫هیچوقت اونا رو به جز توی کلیسا ندیدم 482 00:24:37,034 --> 00:24:40,002 ‫فقط همون موقع که میخواستن کلیسا برن ، از خونه بیرون میومدن 483 00:24:42,306 --> 00:24:46,208 ‫ولی یادمه که چقدر زندگیشون عوض شده بود 484 00:24:49,346 --> 00:24:53,293 ‫فقط یه هفته بی خبری از بچشون 485 00:24:53,317 --> 00:24:56,163 ‫کافی بود که یه شبه پیر بشن 486 00:24:56,187 --> 00:25:00,167 ‫بعد از شش ماه که کاملا نابود شده بودن 487 00:25:00,191 --> 00:25:02,235 ‫و من با خودم عهد بستم بزرگ که شدم 488 00:25:02,259 --> 00:25:04,204 ‫پلیس بشم 489 00:25:04,228 --> 00:25:08,063 ‫و دختر کوچولوشون رو پیدا کنم 490 00:25:09,491 --> 00:25:11,077 ‫دردشون رو یه کم تسکین بدم 491 00:25:11,101 --> 00:25:12,245 ‫پیداش کردی ؟ 492 00:25:12,269 --> 00:25:14,169 ‫نه نتونستم 493 00:25:20,010 --> 00:25:22,255 ‫...ولی یه نفر 494 00:25:22,880 --> 00:25:24,913 ‫عاشق این مرد بوده 495 00:25:29,954 --> 00:25:32,165 ‫به بابات فکر می کنی ؟ 496 00:25:32,598 --> 00:25:35,135 ‫روحش ذهنم رو تسخیر کرده 497 00:25:35,159 --> 00:25:37,971 ‫تصمیم ات رو گرفتی که باید چیکار کنی ؟ 498 00:25:37,995 --> 00:25:40,963 ‫من نباید اینقدر با خودم درگیر بشم 499 00:25:42,233 --> 00:25:46,146 ‫بخشی از وجودم امیدواره که حالش خوب بشه 500 00:25:46,170 --> 00:25:47,863 ‫...و به هوش بیاد 501 00:25:50,407 --> 00:25:53,242 ‫اگه اینجوری بشه در نهایت میتونم ببینمش 502 00:25:58,349 --> 00:26:01,669 ‫من حتی تو این سال ها به خودم اجازه ندادم 503 00:26:02,544 --> 00:26:06,066 ‫که تصور کنم اون چطور مردی بوده 504 00:26:06,090 --> 00:26:09,936 ‫فقط خیلی دردناکه 505 00:26:09,960 --> 00:26:13,128 ‫اینکه بخوام اونو تو ذهنم واقعی کنم 506 00:26:14,999 --> 00:26:17,210 ‫...که این یعنی 507 00:26:17,851 --> 00:26:20,981 ‫من اونقدر ازش متنفر نیستم که از اینکه دستگاه ها رو 508 00:26:21,005 --> 00:26:24,117 ‫ ازش جدا کنند احساس خوبی بهم دست بده 509 00:26:24,775 --> 00:26:26,286 ‫حداقل الان میدونی 510 00:26:26,310 --> 00:26:29,923 ‫اون مردی بوده که شیطون به وجودش نفوذ کرده 511 00:26:29,947 --> 00:26:33,026 ‫و الان آدم خوبی در وجودش ظهور کرده 512 00:26:33,701 --> 00:26:35,962 ‫اونم یکیه مثه همه ما آدما 513 00:26:43,060 --> 00:26:45,071 ‫لعنت بهش 514 00:26:45,095 --> 00:26:47,107 ‫خب جواب آزمایش مشخص شد 515 00:26:47,923 --> 00:26:49,209 ‫بهت اسمش رو گفتن ؟ 516 00:26:49,233 --> 00:26:50,944 ‫از زندان کالیفرنیا بوده 517 00:26:50,968 --> 00:26:52,178 ‫الکس آرماندو پرز 518 00:26:52,202 --> 00:26:54,214 ‫فقط بیست و دو سالش بوده 519 00:26:54,238 --> 00:26:56,271 ‫فقط شش ماه از آزاد شدنش از زندان میگذشته 520 00:27:04,081 --> 00:27:06,442 ‫الان تو دزد دریایی هستی ؟ 521 00:27:08,185 --> 00:27:10,130 ‫اسنیک پلیسکن 522 00:27:10,612 --> 00:27:12,032 ‫فیلم فرار از نیویورک 523 00:27:12,056 --> 00:27:13,166 ‫بازیگر نقش اولش کورت راسل بود 524 00:27:13,190 --> 00:27:15,001 ‫بهترین فیلم جان کارپنر 525 00:27:15,025 --> 00:27:16,485 ‫خیلی خب ، باشه 526 00:27:16,509 --> 00:27:18,071 ‫من همون فیلم تانگو و کـَش خودمو به اینا ترجیح میدم 527 00:27:18,095 --> 00:27:20,173 ‫بامزه شدی ، قبولت دارم 528 00:27:25,794 --> 00:27:27,147 ‫نا امید میشم وقتی می بینم 529 00:27:27,171 --> 00:27:29,905 ‫این لباس با خودش لبخند به همراه نیاورده 530 00:27:33,478 --> 00:27:34,847 ‫با شانون دعوام شد 531 00:27:35,054 --> 00:27:37,958 ‫وقتی ازش خواستم به مدرسه کریستوفر بیاد 532 00:27:38,669 --> 00:27:40,293 ‫اون گفت که اول از همه چیز باید کریستوفر رو ببینه 533 00:27:40,317 --> 00:27:43,548 ‫و تو بهش گفتی نه ؟ ببین اگه می خوای اون دوباره به زندگیت برگرده 534 00:27:43,572 --> 00:27:45,999 ‫یه جاهایی باید کوتاه بیای و سخت نگیری 535 00:27:46,023 --> 00:27:48,301 ‫- کی گفته من میخوام اون دوباره تو زندگیم باشه ؟ ‫-بیخیال 536 00:27:48,325 --> 00:27:50,971 ‫پس تو تصمیم گرفتی که تگزاس رو ترک کنی 537 00:27:50,995 --> 00:27:53,940 ‫و خیلی اتفاقی شغلی رو پیدا کردی 538 00:27:53,964 --> 00:27:57,043 ‫که با محل زندگی قبلیت فقط نیم ساعت فاصله داره ؟ 539 00:27:57,067 --> 00:27:59,045 ‫گروه امداد و نجات لس آنجلس تو کشور حرف اول رو میزنه 540 00:27:59,069 --> 00:28:01,790 ‫! - حتی توی دنیا ‫- ممکنه اون بخواد به زندگی قبلیش برگرده 541 00:28:01,814 --> 00:28:03,917 ‫می دونی که به نفع پسرته 542 00:28:03,941 --> 00:28:06,186 ‫و همچنین برای مادرش خوبه که توی زندگی پسرش حضور داشته باشه 543 00:28:06,210 --> 00:28:08,021 ‫...هر چی زودتر بهتر 544 00:28:08,045 --> 00:28:09,889 ‫اگه دوباره گند زد به همه چی چیکار کنم ؟ 545 00:28:09,913 --> 00:28:13,059 ‫ طی این سال ها هردوتاتون پخته تر شده اید 546 00:28:13,550 --> 00:28:16,384 ‫- و پسرت به مادرش احتیاج داره ‫- بابا 547 00:28:19,223 --> 00:28:22,235 ‫.اینقدر بامزه شدید که دوست دارم به تکه های کوچیک قیچی تون کنم 548 00:28:38,108 --> 00:28:39,285 ‫اسمش چیه ؟ 549 00:28:39,309 --> 00:28:40,987 ‫"اسمش "شهر بارانیه 550 00:28:41,011 --> 00:28:42,222 ‫اسب قوی و تندرو هست 551 00:28:42,246 --> 00:28:44,924 ‫- تو خریدیش که ازش مواظبت کنی ؟ ‫- نه اون متعلق به پلیس هاست 552 00:28:44,948 --> 00:28:47,027 ‫من ازش مواظبت می کنم و بهش اموزش میدم 553 00:28:47,051 --> 00:28:48,183 ‫که چطوری یه اسب خوب پلیس باشه 554 00:28:51,221 --> 00:28:53,955 ‫میخوای بهش سیب بدی بخوره ؟ 555 00:29:24,490 --> 00:29:26,490 ‫911 ، مورد اورژانسی تون چیه ؟ 556 00:29:26,660 --> 00:29:28,704 ‫یه اسب رَم کرده و داره با سرعت فرار میکنه 557 00:29:28,728 --> 00:29:31,054 ‫مامور زخمی ، تکرار می کنم یه مامور زخمی داریم 558 00:29:31,078 --> 00:29:32,809 ‫درخواست کمک فوری دارم 559 00:29:39,973 --> 00:29:42,585 ‫"آروم باش "شهر بارانی 560 00:29:42,609 --> 00:29:43,853 ‫اون هیچوقت رَم نکرده بود 561 00:29:44,892 --> 00:29:46,689 ‫برای بار اول خیلی سخته 562 00:29:46,713 --> 00:29:49,131 ‫نمیدونم آتل اندازه پاهاش داشته باشیم یا نه 563 00:29:49,155 --> 00:29:50,793 ‫میدونی شاید بتونم تلاش کنم و تجهیزات دیگه ای پیدا کنم 564 00:29:50,817 --> 00:29:52,728 ‫فقط پاهاش آسیب ندیده 565 00:29:52,752 --> 00:29:54,630 ‫میخوای به سازمان حمایت از حیوانات بی سیم بزنم ؟ 566 00:29:54,654 --> 00:29:56,732 ‫یک ساعت طول میکشه تا به اینجا برسن 567 00:29:56,756 --> 00:29:59,735 ‫- داره زجر میکشه ‫شاید دامپزشک بتونه کمک کنه - 568 00:29:59,759 --> 00:30:01,671 ‫اسب ها مستعد عفونت هستند 569 00:30:01,695 --> 00:30:04,807 ‫روده هاشون به آنتی بیوتیک واکنش نشون نمیده 570 00:30:04,831 --> 00:30:06,709 ‫تقریبا غیر ممکنه که بدنشون با تزریق ایمن بشه 571 00:30:06,733 --> 00:30:08,445 ‫و اینکار جواب بده 572 00:30:08,469 --> 00:30:10,746 ‫- وزنش چقدره ؟ ‫- تقریبا هزار پوند 573 00:30:10,770 --> 00:30:12,564 ‫توی ماشین آتش نشانی به اندازه کافی داروی باربیتورات نداریم 574 00:30:12,588 --> 00:30:14,324 ‫که کارشو تموم کنه 575 00:30:14,348 --> 00:30:16,786 ‫اول باید بهش آرام بخش تزریق کنیم - ‫کارشو تموم کنیم ؟ - 576 00:30:16,810 --> 00:30:18,546 ‫در غیر این صورت تا قبل از اینکه قلبش از کار بیوفته 577 00:30:18,571 --> 00:30:20,549 ‫دیوانه وار به خودش می پیچه 578 00:30:20,573 --> 00:30:22,317 ‫مطمئنی میخوای انجامش بدی ؟ 579 00:30:22,341 --> 00:30:24,486 ‫ما میتونیم راه دیگه ای رو امتحان کنیم 580 00:30:24,510 --> 00:30:26,377 ‫هردومون میدونیم که راه دیگه ای جواب نمیده 581 00:30:27,900 --> 00:30:29,144 ‫پسر خیلی خوبیه 582 00:30:29,742 --> 00:30:31,609 ‫نمی خوام بیشتر از این عذاب بکشه 583 00:30:35,521 --> 00:30:37,399 ‫باشه رفیق 584 00:30:39,592 --> 00:30:42,571 ‫آرامبخش تزریق میکنم 585 00:30:42,595 --> 00:30:46,275 ‫ممنونم رفیق 586 00:30:46,299 --> 00:30:47,576 ‫ممنونم که منو همیشه همراهی کردی 587 00:30:47,600 --> 00:30:50,245 ‫اینکه به من آسیب نمیزدی 588 00:30:50,269 --> 00:30:51,480 ‫الان تو به خواب میری ، باشه ؟ 589 00:30:51,504 --> 00:30:53,549 ‫وقتی که بیدار شدی 590 00:30:53,573 --> 00:30:56,218 ‫تو یه اسب نجیبی که میتونی تا آخر عمرت بدوئی 591 00:30:56,242 --> 00:30:59,455 ‫دیگه لازم نیست یه جا بمونی و تماشا کنی 592 00:30:59,479 --> 00:31:01,590 ‫دیگه نیازی نیست قوی باشی 593 00:31:01,614 --> 00:31:03,325 ‫آروم یا شجاع باشی 594 00:31:03,349 --> 00:31:05,227 ‫از این به بعد دیگه آزادی 595 00:31:06,486 --> 00:31:08,430 ‫تو زندگی بعدی هم دوباره اسب باش 596 00:31:08,976 --> 00:31:10,354 ‫مورفین 597 00:31:18,197 --> 00:31:19,408 ‫بابی 598 00:31:19,945 --> 00:31:21,477 ‫میخوای که اینکارو من انجام بدم ، هن ؟ 599 00:31:21,501 --> 00:31:23,490 ‫نه انجامش میدم 600 00:31:37,550 --> 00:31:39,047 ‫هن 601 00:32:44,383 --> 00:32:46,350 ‫اون دوستمه 602 00:33:17,450 --> 00:33:20,495 ‫آلانا پرز ؟ 603 00:33:20,519 --> 00:33:23,777 ‫من گروهبان گرانت هستم ، به خاطر الکس اومدم 604 00:33:37,958 --> 00:33:39,314 ‫کِی ؟ 605 00:33:39,338 --> 00:33:41,450 ‫ما بقایای جسدش رو دیروز شناسایی کردیم 606 00:33:41,920 --> 00:33:43,452 ‫ولی خیلی از زمان مرگش میگذره 607 00:33:44,089 --> 00:33:45,590 ‫هفت سال 608 00:33:47,413 --> 00:33:50,425 ‫من گزارش گمشدن اش رو دیدم 609 00:33:50,449 --> 00:33:54,363 ‫اونا تلاش میکردن به من ثابت کنند که اون منو ترک کرده 610 00:33:55,308 --> 00:33:58,300 ‫و به زن و زندگی قبلیش برگشته 611 00:33:58,324 --> 00:34:01,336 ‫...من خیلی از دستش 612 00:34:01,360 --> 00:34:03,272 ‫عصبانی بودم 613 00:34:04,067 --> 00:34:07,409 ‫...نه به خاطر اینکه کسی منو باور نکرد 614 00:34:08,447 --> 00:34:10,835 ‫به خاطر اینکه هیچکس به اون اعتماد نداشت 615 00:34:10,859 --> 00:34:14,383 ‫هیچ مدرکی از اینکه قتل عمدی باشه نداریم 616 00:34:14,407 --> 00:34:17,539 ‫به نظر میاد که در حین کوهنوردی 617 00:34:18,311 --> 00:34:22,224 ‫زمین زیر پاهاش فرو ریخته 618 00:34:22,248 --> 00:34:23,925 ‫پزشکی قانونی 619 00:34:23,949 --> 00:34:26,548 ‫در مورد بقایای جسدش باهات تماس میگیره 620 00:34:33,805 --> 00:34:37,309 ‫فکر کردم دوست داری اینو پیش خودت داشته باشی 621 00:34:47,239 --> 00:34:49,318 ‫مامان میتونیم الان بریم ؟ 622 00:34:49,342 --> 00:34:51,553 ‫اره عزیزم حتما ، یه لحظه صبر کن 623 00:34:51,577 --> 00:34:53,544 ‫یه لحظه 624 00:35:01,454 --> 00:35:05,754 ‫ممنونم 625 00:35:10,827 --> 00:35:13,020 ‫خانوم دیاز ممنون که تشریف آوردید 626 00:35:13,069 --> 00:35:15,080 ‫دیدن شما باعث افتخار بود - ‫همچنین ، ممنون - 627 00:35:15,104 --> 00:35:16,070 ‫خواهش میکنم . روز خوبی داشته باشید 628 00:35:22,493 --> 00:35:25,388 ‫از مدرسه به خاطر قرار ملاقاتت با من تماس گرفتن 629 00:35:25,412 --> 00:35:27,423 ‫...که فکر کنم تموم شده - ‫نگران نباش - 630 00:35:27,447 --> 00:35:29,425 ‫بازجوییم نکردند 631 00:35:29,449 --> 00:35:31,829 ‫خودم که اینجوری فکر میکنم - ‫مطمئنم کارتو خوب انجام دادی - 632 00:35:31,854 --> 00:35:33,583 ‫ازت ممنونم ، کریستوفر هم همینطور 633 00:35:33,607 --> 00:35:34,700 ‫...به خاطر همین اومدی اینجا 634 00:35:34,724 --> 00:35:36,690 ‫که پیام تسکر پسرم رو بهم بگی ؟ 635 00:35:41,664 --> 00:35:42,874 ‫...وقتی که تو رفتی 636 00:35:44,543 --> 00:35:46,712 ‫فهمیدم 637 00:35:47,295 --> 00:35:48,714 ‫منم تلاش کردم 638 00:35:48,738 --> 00:35:49,982 ‫و تو داشتی از مادرت مواظبت میکردی 639 00:35:50,006 --> 00:35:52,651 ‫و منم تلاش میکردم از کریستوفر مراقبت کنم 640 00:35:52,675 --> 00:35:55,754 ‫و فاصله بینمون بیشتر و بیشتر شد 641 00:35:55,778 --> 00:35:57,514 ‫ولی من همیشه به این فکر میکردم که تو به خونه برمیگردی 642 00:35:58,681 --> 00:36:01,660 ‫شاید یه این شانسو داشتیم که همه چی رو با هم درست کنیم 643 00:36:02,060 --> 00:36:03,962 ‫ولی اینکارو نکردیم 644 00:36:03,986 --> 00:36:05,831 ‫...خب الان من فکر میکنم 645 00:36:05,855 --> 00:36:07,966 ‫میخواستم بدونی 646 00:36:08,692 --> 00:36:09,968 ‫چرا ؟ 647 00:36:09,992 --> 00:36:11,642 ‫من نمیدونم چی پیش اومد 648 00:36:13,173 --> 00:36:16,716 ‫هرچی از زمان رفتنم بیشتر میگذشت ، برام سخت تر بود که برگردم 649 00:36:16,833 --> 00:36:19,812 ‫باهات روبرو شم ‫و حتی با کریستوفر روبرو شم 650 00:36:20,704 --> 00:36:22,781 ‫اون حتما از من متنفره 651 00:36:22,805 --> 00:36:24,883 ‫چی می گی؟ چرا کریستوفر از تو متنفر باشه ؟ 652 00:36:24,907 --> 00:36:26,952 ‫چون من اینکارو باهاش کردم 653 00:36:27,669 --> 00:36:29,988 ‫من چندین بار لحظه به لحظه 654 00:36:30,012 --> 00:36:32,958 ‫زمان بارداریم رو تو ذهن خودم مرور کردم 655 00:36:32,982 --> 00:36:34,993 ‫و تلاش می کردم بفهمم 656 00:36:35,017 --> 00:36:37,896 ‫چطور این اتفاق افتاد و 657 00:36:37,920 --> 00:36:39,932 ‫کجا رو اشتباه کردم 658 00:36:40,974 --> 00:36:42,801 ‫و فکر میکردم که برای همه چی آماده ام 659 00:36:42,825 --> 00:36:44,803 ‫پس کلی تحقیات کردم 660 00:36:44,827 --> 00:36:47,639 ‫درمان های جدید و مختلف رو پیدا میکردم 661 00:36:47,663 --> 00:36:50,676 ‫ولی همه اینا منو از پا در آورد و ناراحتم کرد 662 00:36:50,700 --> 00:36:51,985 ‫...و من فقط 663 00:36:52,668 --> 00:36:54,613 ‫به یه کم زمان احتیاج داشتم 664 00:36:55,671 --> 00:36:58,750 ‫و بعد مادری که به بچه اش آسیب رسونده بود ترکش کرد و رفت 665 00:36:59,164 --> 00:37:00,721 ‫معذرت میخوام 666 00:37:03,591 --> 00:37:05,657 ‫تو هیچ کار اشتباهی نکردی 667 00:37:05,681 --> 00:37:06,958 ‫هر چیزی که پیش اومد 668 00:37:08,751 --> 00:37:09,895 ‫تقصیر تو نبود 669 00:37:09,919 --> 00:37:12,865 ‫الان اینو میفهمم 670 00:37:12,889 --> 00:37:14,967 ‫...من فقط 671 00:37:14,991 --> 00:37:17,658 ‫احساسش نمی کردم 672 00:37:22,223 --> 00:37:23,892 ‫کریستوفر دوستت داره 673 00:37:24,800 --> 00:37:27,902 ‫و دلش برات تنگ شده 674 00:37:34,944 --> 00:37:36,922 ‫منم دلم برات تنگ شده 675 00:37:37,322 --> 00:37:38,913 ‫منم همینطور 676 00:38:16,319 --> 00:38:17,796 ‫...هر کسی که توی زندگی منه 677 00:38:18,113 --> 00:38:20,704 ‫خواهرم ، گروهمون 678 00:38:20,728 --> 00:38:22,601 ‫طرف منو میگیرن 679 00:38:22,625 --> 00:38:25,704 ‫الان به تنها چیزی که نیاز دارم اینه که 680 00:38:25,728 --> 00:38:29,275 ‫با کسی حرف بزنم که از اَبی طرفداری کنه 681 00:38:29,299 --> 00:38:31,500 ‫میدونی باک من نمیخوام از کسی طرفداری کنم - ‫...ولی میدونی - 682 00:38:31,524 --> 00:38:33,879 ‫من هردوتاتون رو دوست دارم - ‫آره ولی تو اونو خوب میشناسی - 683 00:38:33,903 --> 00:38:36,715 ‫راستشو بخوای شاید الان حتی بهتر از من بشناسیش 684 00:38:36,739 --> 00:38:40,173 ‫من چند هفته است که باهاش صحبت نکردم 685 00:38:40,197 --> 00:38:43,655 ‫فاصله بین تماس هامون زیاد شد 686 00:38:43,679 --> 00:38:45,958 ‫و مکالمه مون هر روز کمتر شد 687 00:38:46,391 --> 00:38:48,760 ‫یه صدایی تو گوشمه 688 00:38:48,784 --> 00:38:50,061 ‫که مدام بهم میگه 689 00:38:52,655 --> 00:38:54,833 ‫بیخیال باک به زندگیت ادامه بده 690 00:38:55,358 --> 00:38:56,835 ‫اون هیچوقت برنمیگرده 691 00:38:56,859 --> 00:38:58,971 ‫اون هنوز بهت اهمیت میده 692 00:39:00,170 --> 00:39:02,407 ‫هنوز آمادگی اینو نداره که برگرده 693 00:39:03,021 --> 00:39:04,911 ‫حداقل واسه این یه مورد هنوز اماده نیست 694 00:39:06,669 --> 00:39:08,747 ‫بذار ببینم منظورت چیه ؟ - ‫برادرش - 695 00:39:08,771 --> 00:39:09,848 ‫برادرش دنبالش رفت ، می دونی 696 00:39:09,872 --> 00:39:11,783 ‫که راضیش کنه با اونا زندگی کنه 697 00:39:11,807 --> 00:39:13,885 ‫و راستشو بخوای من فکر میکنم این اتفاق خوبیه که یه مدت پیش اونا باشه 698 00:39:13,909 --> 00:39:16,473 ‫منظورم اینه که اون باید دنیای واقعی رو 699 00:39:16,497 --> 00:39:17,956 ‫تجربه می کرد 700 00:39:18,339 --> 00:39:20,792 ‫میدونی ، از این میترسه 701 00:39:20,816 --> 00:39:23,595 ‫که تحمل این همه یاد آوری خاطرات رو نداشته باشه 702 00:39:24,032 --> 00:39:25,999 ‫آره در موردش بهم گفته بود 703 00:39:27,140 --> 00:39:30,736 ‫همه چیزی که اینجاست متعلق به اونه 704 00:39:30,760 --> 00:39:34,606 ‫و هر روز این حس مالکیت داره کمتر و کمتر میشه 705 00:39:34,630 --> 00:39:36,675 ‫میبینی من تمام این مدت احساس می کردم 706 00:39:36,699 --> 00:39:39,878 ‫.. توسط خاطرات اون تسخیر شدم ولی 707 00:39:40,445 --> 00:39:42,286 ‫ولی شاید من روح بودم 708 00:39:43,040 --> 00:39:44,983 ‫... وقتی که به اینجا اومدم 709 00:39:45,007 --> 00:39:48,453 ‫شاید باید خیلی وقت پیش بیخیال میشدم و به زندگیم ادامه میدادم 710 00:39:53,458 --> 00:39:55,727 ‫شاید تو اینو ندونی 711 00:39:55,751 --> 00:39:58,930 ‫ولی وقتی که من بچه بودم 712 00:39:58,954 --> 00:40:01,666 ‫عادت داشتم نامه بنویسم 713 00:40:01,690 --> 00:40:02,934 ‫مامانم بهم میگفت که به محض اینکه به آدرس جدیدیمون رفتیم 714 00:40:02,958 --> 00:40:05,003 ‫همشون رو پست می کنیم 715 00:40:05,027 --> 00:40:07,839 ‫این اتفاق هیچوقت نیفتاد ولی من به نوشتن نامه ادامه میدادم 716 00:40:07,863 --> 00:40:11,976 ‫در مورد عروسک پارچه ایم مینوشتم 717 00:40:13,853 --> 00:40:17,704 ‫تا روزی که به خدمت دولت در اومدم 718 00:40:20,610 --> 00:40:22,403 ‫...و اون لحظه 719 00:40:23,712 --> 00:40:26,115 ‫... که بهترین دوستم رو دیدم و من 720 00:40:27,700 --> 00:40:29,995 ‫و متوجه شدم که تمایل زیادی دارم که ببوسمش 721 00:40:30,662 --> 00:40:34,699 ‫تو مثه دفتر خاطراتم شدی 722 00:40:35,124 --> 00:40:38,169 ‫اعتراف های من به پدر خیالیم 723 00:40:39,420 --> 00:40:41,907 ‫من نمیدونم تو چی میخوای 724 00:40:41,931 --> 00:40:43,897 ‫چونکه واقعا نمیشناسمت 725 00:40:46,511 --> 00:40:48,902 ‫من واقعا میتونم بیخیال چیزی که میخوام بشم 726 00:40:51,086 --> 00:40:53,252 ‫و نمیخوام اینجوری زندگی کنی 727 00:40:55,562 --> 00:40:57,978 ‫یه روح باشی روی تخت بیمارستان 728 00:41:05,572 --> 00:41:07,888 ‫من تو رو می بخشم بابا 729 00:41:12,988 --> 00:41:14,154 ‫...و اجازه میدم 730 00:41:17,750 --> 00:41:19,733 ‫...و اجازه میدم که دستگاه ازت جدا شه 731 00:41:27,051 --> 00:41:29,688 ‫همه ی ما توسط فردی که دوستش داریم 732 00:41:31,660 --> 00:41:33,240 ‫و از دستش دادیم 733 00:41:33,264 --> 00:41:35,861 ‫تسخیر شدیم 734 00:41:41,824 --> 00:41:43,902 ‫و همچنین توسط تصمیم هایی که میگیریم 735 00:41:43,926 --> 00:41:46,696 ‫و کسی که هنوز درگیرشیم 736 00:41:50,799 --> 00:41:54,713 ‫زندگی ما شبیه سری داستان های ارواح هست 737 00:42:07,619 --> 00:42:10,629 ‫بعضی وقتا تنها کاری که میتونیم انجام بدیم اینه که به صفحه بعد بریم 738 00:42:12,322 --> 00:42:13,371 ‫و ادامه بدیم 739 00:42:24,667 --> 00:42:26,011 ‫چیزی که من الان بهش نیاز دارم 740 00:42:26,035 --> 00:42:28,880 ‫مطمئن نیستم که بخوای برگردی 741 00:42:28,904 --> 00:42:31,645 ‫و اینکه وقتی برگردی چه احساسی داری 742 00:42:31,669 --> 00:42:34,853 ‫ولی اینو میدونم که بیشتر از این نمیتونم منتظر بمونم 743 00:42:34,877 --> 00:42:38,757 ‫تو داستان ارواح منی ، اَبی 744 00:42:39,540 --> 00:42:41,927 ‫تو فوق العاده ترین روحی بودی 745 00:42:41,951 --> 00:42:45,541 ‫که به زندگی من وارد شدی ‫باهم کلی چیزو تجریه کردیم 746 00:42:45,565 --> 00:42:48,033 ‫و بعدش توی تاریکی شب ناپدید شدی 747 00:42:48,925 --> 00:42:51,364 ‫بودن با تو منو مرد بهتری کرد 748 00:42:51,388 --> 00:42:54,695 ‫و به خاطر همین من تا ابد عاشقت میمنونم 749 00:42:57,802 --> 00:42:59,162 ‫الان وقتشه که 750 00:42:59,186 --> 00:43:02,271 ‫اینو بفهمم من بدون تو 751 00:43:03,190 --> 00:43:04,524 ‫!چه طور آدمی هستم ؟ 752 00:43:17,274 --> 00:43:25,339 ‫زیرنویس : لادن ‫E-mail : ladan.h1993@gmail.com ‫Telegram : t.me/Ladani93