1 00:00:29,000 --> 00:00:34,000 ‫«زیرنویس اختصاصی فیلیمو» 2 00:00:34,001 --> 00:00:39,001 ‫مترجم: «TheFlashPoint» 3 00:00:45,000 --> 00:00:50,000 ‫مونیخ، آلمان نازی. ‫نهم نوامبر سال 1938 4 00:00:53,878 --> 00:00:56,112 ‫و اون‌ها تا ابد... 5 00:00:56,114 --> 00:00:58,613 ‫- زندگی خوشی داشتند! ‫- زندگی خوشی داشتند! 6 00:01:11,361 --> 00:01:13,963 ‫دعای قبل خواب؟ 7 00:01:13,965 --> 00:01:17,867 ‫«شِما اسرائیل، هاشم الخینو، هاشم الخَد». 8 00:01:17,869 --> 00:01:20,069 ‫- آمین. ‫- آمین. 9 00:01:20,071 --> 00:01:21,771 ‫دوستتون دارم. 10 00:01:21,773 --> 00:01:24,608 ‫ما هم دوستت داریم. شب بخیر. 11 00:01:33,851 --> 00:01:36,586 ‫- پدر؟ ‫- هان؟ 12 00:01:40,357 --> 00:01:42,292 ‫چرا اونا از ما متنفرن؟ 13 00:01:45,129 --> 00:01:49,031 ‫فکر نمی‌کنم اونا از ما متنفر باشن. 14 00:01:49,033 --> 00:01:51,332 ‫فقط این‌که هیتلر ما رو بخاطر ‫رنج کشیدنِ طبقه‌ی کارگر... 15 00:01:51,334 --> 00:01:53,169 ‫مقصر می‌دونه، 16 00:01:53,171 --> 00:01:55,305 ‫و بعضی از مردم، این انتخاب رو کردن که ‫حرف‌هاش رو باور کنن. 17 00:01:57,374 --> 00:01:59,309 ‫ولی چرا؟ 18 00:02:01,311 --> 00:02:03,080 ‫پاسخ دادن به این سوال راحت نیست... 19 00:02:04,816 --> 00:02:07,850 ‫ولی می‌تونم اینو بهت بگم؛ 20 00:02:07,852 --> 00:02:09,684 ‫اقتصاد داره بهتر میشه، 21 00:02:09,686 --> 00:02:12,988 ‫و خیلی زود، اونا دیگه تمرکز نمی‌کنن روی این‌که ‫دنبال مقصر این بگردن که... 22 00:02:12,990 --> 00:02:16,357 ‫چرا کارشون موفقیت آمیز نبود، ‫و همه به ساختنِ آینده‌ای بهتر... 23 00:02:16,359 --> 00:02:18,727 ‫فکر می‌کنند. 24 00:02:18,729 --> 00:02:20,729 ‫ما فقط باید همینطور نقش خودمون رو ... 25 00:02:20,731 --> 00:02:25,633 ‫مثل همیشه در مقابل آلمان، اجرا کنیم. 26 00:02:25,635 --> 00:02:27,569 ‫حالا بگیر بخواب. 27 00:02:27,571 --> 00:02:29,972 ‫فردا مدرسه داری، تازه تو خیلی جوونی که بخوای... 28 00:02:29,974 --> 00:02:31,843 ‫درباره‌ی این چیزا نگران باشی. 29 00:02:36,214 --> 00:02:38,883 ‫- دوستت دارم. ‫- منم دوستت دارم. 30 00:04:58,331 --> 00:05:01,331 ‫نورمبرگ، آلمان، سال 1945 31 00:05:04,332 --> 00:05:08,000 ‫«کنگرشال»، پایگاه سابق نیروهای نازی 32 00:05:08,332 --> 00:05:09,834 ‫خبردار! 33 00:05:12,403 --> 00:05:13,871 ‫ژنرال «پتون». 34 00:05:29,754 --> 00:05:31,552 ‫عصر بخیر، سربازان! 35 00:05:31,554 --> 00:05:33,190 ‫عصر بخیر، قربان! 36 00:05:34,792 --> 00:05:36,526 ‫آزاد! 37 00:05:39,730 --> 00:05:43,165 ‫اگر بخوایم تعریفی که همه در مورد دلاوری قبول دارند، 38 00:05:43,167 --> 00:05:47,169 ‫به عنوان خصیصه‌ای در نظر بگیریم که ‫ترس در اون راه نداره... 39 00:05:47,171 --> 00:05:50,873 ‫پس هیچوقت یه مرد دلیر ندیدم! 40 00:05:50,875 --> 00:05:54,675 ‫همه‌ می‌ترسند! 41 00:05:54,677 --> 00:05:57,846 ‫شجاعت چیزی جز این نیست که... 42 00:05:57,848 --> 00:06:01,450 ‫ترس، یک دقیقه بیشتر دووم میاره. 43 00:06:01,452 --> 00:06:06,255 ‫حالا تصور کنید که در این جنگ، ‫به عنوان یک غیرنظامی بجنگید. 44 00:06:06,257 --> 00:06:08,991 ‫تصور کنید که ندونید چطور باید با اسلحه شلیک کرد، 45 00:06:08,993 --> 00:06:13,364 ‫ولی با این وجود با نازی‌ها در میوفتید ‫تا جون مردم رو نجات بدید. 46 00:06:16,200 --> 00:06:20,335 ‫همین الان یک داستان باورنکردنی شنیدم. 47 00:06:20,337 --> 00:06:22,738 ‫و مایلم با شما به اشتراک بذارمش. 48 00:06:22,740 --> 00:06:25,640 ‫چون این یه داستان... 49 00:06:25,642 --> 00:06:29,044 ‫درباره‌ی یکی از اون انسان‌های بی‌نظیر هست، 50 00:06:29,046 --> 00:06:32,114 ‫که کاری می‌کنن تا فداکاری‌ها... 51 00:06:32,116 --> 00:06:34,883 ‫و دلاوری‌های شما... 52 00:06:34,885 --> 00:06:37,021 ‫کاملا ارزشش رو داشته باشن. 53 00:07:35,045 --> 00:07:38,149 ‫اوه، خدای من! ‫اوه، خدای من! 54 00:07:39,550 --> 00:07:41,682 ‫خدای من! ‫پدر، از دیدنت غافلگیر شدم. 55 00:07:41,684 --> 00:07:44,019 ‫چطور جرأت می‌کنی؟ 56 00:07:44,021 --> 00:07:45,487 ‫از نمایشم خوشت اومد؟ 57 00:07:45,489 --> 00:07:48,323 ‫تو یه دلقکی که خودش رو شبیه هیتلر کرده ‫و انگار توی خانه‌ی روسپیان ـه! 58 00:07:48,325 --> 00:07:52,361 ‫بابا، این هیتلر نیست. چاپلین ـه. ‫اینجا هم یه کافه‌‌‌‌ست. 59 00:07:52,363 --> 00:07:54,498 ‫اوه، عذر می‌خوام که یه مقدار اشتباه گرفتم! 60 00:07:55,799 --> 00:07:58,736 ‫پدر، من یه بازیگرم. 61 00:08:00,971 --> 00:08:03,107 ‫- آره ‫- آره 62 00:08:07,211 --> 00:08:11,582 ‫فردا باید صبح زود کار رو شروع کنیم. ‫بیا بریم خونه. برو! 63 00:08:21,325 --> 00:08:24,195 ‫خانم گاربر داره میاد ‫خانم گاربر داره میاد. 64 00:08:26,330 --> 00:08:29,731 ‫- سلام خانم گاربر. ‫- سلام. 65 00:08:29,733 --> 00:08:33,635 ‫- «اِما» حالش چطوره؟ ‫- خوبه، ممنونم. 66 00:08:33,637 --> 00:08:35,771 ‫قضیه چیه که همیشه حال اون رو می‌پرسی؟ 67 00:08:35,773 --> 00:08:39,374 ‫راستش بابام ازم می‌خواد باهاش ازدواج کنم. 68 00:08:39,376 --> 00:08:41,512 ‫- واقعا؟ ‫- واقعا! 69 00:08:42,980 --> 00:08:45,080 ‫این حقیقت داره، «شارس»؟ 70 00:08:45,082 --> 00:08:47,282 ‫اون یهودیه؟ 71 00:08:47,284 --> 00:08:49,718 ‫- فکر کنم. ‫- پس نه! 72 00:08:49,720 --> 00:08:51,055 ‫چرا؟ 73 00:08:52,656 --> 00:08:54,489 ‫نمی‌خوام هیچ دختر یهودی‌ای... 74 00:08:54,491 --> 00:08:57,626 ‫دائماً توی زندگیش از سر و کله زدن با این ‫سبزیِ بی‌خاصیت... 75 00:08:57,628 --> 00:09:00,764 ‫که می‌خواد یه دلقک بشه و بدرد هیچ کاری نمی‌خوره، ‫رنج ببره! 76 00:09:04,201 --> 00:09:05,702 ‫خب، اکثرش حقیقت داشت! 77 00:09:05,704 --> 00:09:08,237 ‫اِما تنها دختر یهودی‌ توی دنیاست... 78 00:09:08,239 --> 00:09:10,172 ‫که نمی‌خواد ازدواج کنه. 79 00:09:10,174 --> 00:09:12,309 ‫نباید وقتت رو هدر بدی. 80 00:09:14,178 --> 00:09:16,313 ‫ممنونم. 81 00:09:23,787 --> 00:09:28,090 ‫- فکر نمی‌کنم نقشه‌مون گرفته باشه. ‫- نه، فکر می‌کنم گرفت! 82 00:09:28,092 --> 00:09:30,425 ‫- اون الان فکر می‌کنه تو بی‌خاصیتی! ‫- نه، نه. 83 00:09:30,427 --> 00:09:33,161 ‫طبق نظریه‌ی دکتر فروید، «فرافکنی» صورت گرفت! 84 00:09:33,163 --> 00:09:36,298 ‫- تا حالا اسمش رو نشنیدم. ‫- می‌دونم. 85 00:09:36,300 --> 00:09:39,067 ‫مقصر دونستنِ دیگران می‌تونه ‫منجر به فرآیند «لگد زدن به سگ» بشه... 86 00:09:39,069 --> 00:09:40,402 ‫که اشخاص، در یک سلسله مراتب... 87 00:09:40,404 --> 00:09:41,670 ‫طبقه‌ی پایین‌تر خودشون رو مقصر می‌دونن... 88 00:09:41,672 --> 00:09:43,372 ‫و این موضوع تا پایان زنجیره ادامه پیدا می‌کنه، 89 00:09:43,374 --> 00:09:45,509 ‫و تا آخرین طبقه‌ میرسه. 90 00:09:46,443 --> 00:09:47,976 ‫حالا این که گفتی یعنی چی؟ 91 00:09:47,978 --> 00:09:50,279 ‫یعنی اگه قصاب فکر کنه تو بی‌خاصیتی... 92 00:09:50,281 --> 00:09:52,416 ‫احتمالا نابغه‌ای! 93 00:09:54,151 --> 00:09:56,251 ‫- اوهوم! ‫- آره. 94 00:09:56,253 --> 00:09:58,723 ‫به دکتر فروید بگو اون رو درمان کنه! 95 00:10:02,559 --> 00:10:05,494 ‫- عصر بخیر، عمو ‫- سلام، «جورج» 96 00:10:05,496 --> 00:10:08,731 ‫اشکالی نداره اگه یه لحظه با «مارسل» صحبت کنم؟ 97 00:10:08,733 --> 00:10:11,233 ‫هزار بار بهت گفتم، من یه بازیگر جدی هستم. خیلی‌خب؟ 98 00:10:11,235 --> 00:10:12,769 ‫من یه دلقک نیستم. 99 00:10:12,771 --> 00:10:15,404 ‫فقط به کمکت نیاز دارم. ‫این بچه‌ها، خیلی سختی‌ها کشیدن. 100 00:10:15,406 --> 00:10:17,306 ‫به من چه که اونا سختی کشیدن؟ 101 00:10:17,308 --> 00:10:18,775 ‫- این حرف رو نزن. ‫- دارم می‌زنم. 102 00:10:18,777 --> 00:10:20,409 ‫دارم می‌زنم. متاسفم. ‫من اهمیتی نمیدم. خیلی‌خب؟ 103 00:10:20,411 --> 00:10:21,677 ‫من با بچه‌ها خوب نیستم. 104 00:10:21,679 --> 00:10:23,412 ‫می‌دونی، اصلا طاقت ندارم. ‫ببخشید. 105 00:10:23,414 --> 00:10:25,013 ‫می‌دونی، به زور وقت پیدا می‌کنم تا ‫توی مغازه‌ی بابام کار کنم. 106 00:10:25,015 --> 00:10:26,281 ‫الان هم می‌خواد کل روز اونجا باشم. 107 00:10:26,283 --> 00:10:27,683 ‫یه نمایشنامه‌ی کامل هست که دارم روش کار می‌کنم، 108 00:10:27,685 --> 00:10:29,284 ‫که 30 شخصیت مختلف رو توش ارائه میدم. 109 00:10:29,286 --> 00:10:30,652 ‫- سی تا! ‫- مارسل. 110 00:10:30,654 --> 00:10:33,288 ‫- چیه؟ ‫- اینا یتیم‌های یهودی هستن. 111 00:10:33,290 --> 00:10:35,524 ‫می‌دونم. می‌دونم. ‫می‌دونی...ببخشید ولی... 112 00:10:35,526 --> 00:10:37,492 ‫من خودم یه پدر یهودیِ زنده دارم، 113 00:10:37,494 --> 00:10:38,627 ‫که زندگی رو واسم سخت‌تر کرده. 114 00:10:38,629 --> 00:10:40,765 ‫این حرفت اصلا قشنگ نبود! 115 00:10:42,866 --> 00:10:45,133 ‫- از من می‌خوای چه کمکی کنم؟ ‫- برو روی نمایشنامه‌ت کار کن. 116 00:10:45,135 --> 00:10:47,402 ‫کاراکترهای چیزی هستن که باید در موردشون بنویسی. 117 00:10:47,404 --> 00:10:49,237 ‫- «جورج» ‫- برو گمشو! 118 00:10:49,239 --> 00:10:51,206 ‫متاسفم، متاسفم، متاسفم. 119 00:11:03,788 --> 00:11:06,521 ‫سلام، «فلور». 120 00:11:25,142 --> 00:11:27,710 ‫الان مادرت رو دیدم. 121 00:11:27,712 --> 00:11:31,546 ‫داشت به پدرم میگفت که باید باهات ازدواج کنم. 122 00:11:31,548 --> 00:11:34,015 ‫عجب! اون نسل، دیگه پیر شدن...می‌دونی... 123 00:11:34,017 --> 00:11:35,852 ‫اونا متوجه نمیشن که ما فقط وقتی ازدواج می‌کنیم... 124 00:11:35,854 --> 00:11:38,019 ‫که عشق در میون باشه. 125 00:11:38,021 --> 00:11:41,556 ‫و تو نمی‌تونستی توی کافه، عشق رو پیدا کنی! ‫درسته؟ 126 00:11:41,558 --> 00:11:43,425 ‫هِی، هرچیزی که درباره‌ی اونجا میشنوی رو باور نکن. 127 00:11:43,427 --> 00:11:44,694 ‫- باشه؟ ‫- مطمئنم که خیلی موثقـه. 128 00:11:44,696 --> 00:11:45,994 ‫خب، هنر هرجایی می‌تونه اتفاق بیوفته. 129 00:11:45,996 --> 00:11:49,431 ‫خب، مثلا مارسل دوشان رو نظر بگیر. 130 00:11:49,433 --> 00:11:51,099 ‫نمی‌دونم اون کیه. 131 00:11:51,101 --> 00:11:54,035 ‫خب قبل از این‌که بخوای یه هنرمند رو با بوم نقاشیش ‫قضاوت بکنی، باید اون رو بشناسی. 132 00:11:54,037 --> 00:11:55,670 ‫اونوقت بوم نقاشی تو، اون کافه‌ست؟ 133 00:11:55,672 --> 00:11:58,475 ‫آره. نه، نه. چی؟ ‫تو دیگه کی هستی! 134 00:11:59,977 --> 00:12:02,411 ‫- دختری که تو می‌خوای باهاش ازدواج کنی. ‫- ببخشید؟ نه، نه. 135 00:12:02,413 --> 00:12:03,645 ‫من نمی‌خوام با تو ازدواج کنم. 136 00:12:03,647 --> 00:12:04,913 ‫مادرت می‌خواد که تو با من ازدواج کنی، 137 00:12:04,915 --> 00:12:08,016 ‫من هم داشتم باهاش مؤدبانه رفتار می‌کردم. 138 00:12:08,018 --> 00:12:09,786 ‫اومدن! 139 00:12:09,788 --> 00:12:13,991 ‫- گفتی چند نفرن؟ ‫- 123 بچه. 140 00:12:15,693 --> 00:12:19,394 ‫موسسه، کلی پول برای جون اونا خرج کرده. 141 00:12:19,396 --> 00:12:22,533 ‫نازی‌ها، والدینشون رو کُشتن. 142 00:12:31,975 --> 00:12:33,141 ‫مارسل. 143 00:13:07,846 --> 00:13:09,781 ‫می‌خوای نگاه کنی؟ 144 00:13:22,159 --> 00:13:24,359 ‫- حاضری؟ ‫- آره. 145 00:13:24,361 --> 00:13:25,828 ‫چرا برادرم اینجاست؟ 146 00:13:25,830 --> 00:13:27,697 ‫گفتم برای بچه‌ها دلقک بازی کنه. 147 00:13:27,699 --> 00:13:29,699 ‫اون فقط به خودش اهمیت میده. 148 00:13:29,701 --> 00:13:32,837 ‫و خدا نکنه بهش بگی «دلقک». دیوونه میشه! 149 00:13:34,338 --> 00:13:37,372 ‫ببین، اگه کمک نکنه، می‌فرستیمش خونه... 150 00:13:37,374 --> 00:13:39,641 ‫ولی الان به همه نیاز داریم. 151 00:13:39,643 --> 00:13:43,378 ‫باشه. ‫اون اتوبوس کافی نیست. 152 00:13:43,380 --> 00:13:45,082 ‫فقط همون رو داریم. 153 00:13:46,583 --> 00:13:48,786 ‫می‌تونم ماشین بابامون رو بگیرم. 154 00:13:50,287 --> 00:13:52,422 ‫فکر خوبیه. 155 00:13:53,791 --> 00:13:55,657 ‫خاطر جمع شو که هیچ چاقو یا گوشتی اونجا باقی نمونه. 156 00:13:55,659 --> 00:13:57,427 ‫بچه‌ها همین الانشم ترسیدن. 157 00:13:59,229 --> 00:14:00,428 ‫برو! 158 00:14:12,777 --> 00:14:14,077 ‫خیلی‌خب. 159 00:14:19,316 --> 00:14:20,952 ‫یالا. ‫بیاید بریم! 160 00:14:23,021 --> 00:14:24,956 ‫مشکل چیه؟ بیاید بریم. 161 00:14:41,405 --> 00:14:43,305 ‫بیاید بریم! 162 00:14:54,418 --> 00:14:56,086 ‫می‌خوای بیای پایین؟ 163 00:15:01,124 --> 00:15:05,061 ‫از اینطرف. مراقب باش. 164 00:15:05,063 --> 00:15:06,998 ‫چیزی نیست. 165 00:15:35,158 --> 00:15:36,625 ‫آروم! اینجوری نکنید! 166 00:15:38,096 --> 00:15:41,162 ‫اوه، اوه، آروم باشید. ‫همگی آروم باشید. آروم باشید. آروم باشید. 167 00:15:41,164 --> 00:15:44,199 ‫آروم باشید. غذا به همه میرسه. 168 00:15:44,201 --> 00:15:45,835 ‫نیازی نیست دعوا کنید. 169 00:15:45,837 --> 00:15:48,670 ‫برید روی میزها بشینید. ‫نه، اصلا نیازی نیست... 170 00:15:48,672 --> 00:15:50,605 ‫- این رو میدم... ‫- هُل ندین! 171 00:15:50,607 --> 00:15:53,044 ‫جورج، جورج. لطفا بهم کمک کن. 172 00:16:01,284 --> 00:16:03,220 ‫این یکی رو امتحان کن. 173 00:16:05,589 --> 00:16:08,558 ‫- زیادی بزرگه؟ ‫- نه، خوبه. 174 00:16:20,203 --> 00:16:22,772 ‫چیزی نیست. 175 00:16:22,774 --> 00:16:25,473 ‫داری یه دختر بزرگ میشی! 176 00:16:25,475 --> 00:16:27,710 ‫با من بیا. 177 00:16:27,712 --> 00:16:30,180 ‫میلا، من الان برمیگردم. 178 00:16:34,819 --> 00:16:36,954 ‫حالم خوب میشه؟ 179 00:16:43,393 --> 00:16:45,627 ‫همین الانشم حالت خوبه. 180 00:16:45,629 --> 00:16:48,831 ‫این برای هر زنی اتفاق میوفته. 181 00:16:48,833 --> 00:16:51,332 ‫برای من هم اتفاق میوفته. 182 00:16:51,334 --> 00:16:53,270 ‫این یعنی تو داری رشد می‌کنی. 183 00:16:54,872 --> 00:16:59,975 ‫خب، از الان به بعد، هرماه، یه چند روز... 184 00:16:59,977 --> 00:17:03,411 ‫مجبوری یه دونه از اینا بپوشی. 185 00:17:03,413 --> 00:17:04,479 ‫این چیه؟ 186 00:17:04,481 --> 00:17:06,048 ‫یه دستمال ویژه‌ست؛ 187 00:17:06,050 --> 00:17:09,819 ‫که جلوی رسیدنِ خون به لباست رو می‌گیره. 188 00:17:09,821 --> 00:17:12,788 ‫فقط یه چند روز طول میکشه. 189 00:17:12,790 --> 00:17:16,726 ‫مثل یه تمرین می‌مونه برای این‌که ‫آماده بشی برای اون روزی که... 190 00:17:16,728 --> 00:17:21,229 ‫سالیان بعد، خواستی بچه دار بشی. 191 00:17:21,231 --> 00:17:27,335 ‫نه، ندویید! نه، نه. نیازی به دوییدن نیست! 192 00:17:27,337 --> 00:17:29,370 ‫به خودتون آسیب می‌رسونید. 193 00:17:41,518 --> 00:17:43,618 ‫همگی آروم بگیرید. 194 00:17:43,620 --> 00:17:46,188 ‫لطفا، روی میز نایستید! 195 00:17:46,190 --> 00:17:49,357 ‫با همدیگه خوب رفتار کنید. ‫الان دیگه یه خانواده هستید. 196 00:17:49,359 --> 00:17:51,963 ‫اینجا خونه‌ی جدید شماست. 197 00:19:04,568 --> 00:19:06,704 ‫اون داره چی‌کار می‌کنه؟ 198 00:20:56,180 --> 00:20:59,350 ‫صبر کنید، صبر کنید، صبر کنید، صبر کنید. ‫فوت کنید! 199 00:21:56,506 --> 00:21:57,942 ‫فوت کنید! 200 00:22:07,284 --> 00:22:08,419 ‫برید! 201 00:22:28,420 --> 00:22:30,000 ‫من دوباره پیامبر شما خواهم شد. 202 00:22:30,500 --> 00:22:33,500 ‫اگه جامعه‌ی جهانیِ یهود، موفق بشه... 203 00:22:34,501 --> 00:22:37,500 ‫تا مردم جهان رو مجبور به جنگ کنه... 204 00:22:38,000 --> 00:22:41,501 ‫باید بدونه که نتایج این قضیه، ‫مثل لایحه‌ی «بولشیویزیسیون» نخواهد بود... 205 00:22:41,502 --> 00:22:43,999 ‫و نه تنها با پیروزی یهودیان همراه نخواهد شد، 206 00:22:44,000 --> 00:22:46,800 ‫بلکه نابودیِ اروپا را به همراه خواهد داشت! 207 00:23:30,234 --> 00:23:34,371 ‫مثل یه دلقک لباس می‌پوشی، مثل یه دلقک نقاشی می‌کنی. 208 00:23:40,111 --> 00:23:42,246 ‫چه کمکی می‌تونم بهت بکنم؟ 209 00:23:48,352 --> 00:23:52,655 ‫اگه قلم مو رو روی رنگ بکشی، یه چهره می‌کِشی. 210 00:23:54,492 --> 00:23:58,994 ‫نمی‌خوام بگم زشته، اتفاقا به نظرم داری بهتر میشی. 211 00:23:58,996 --> 00:24:01,797 ‫فقط هیچوقت درست نفهمیدم ‫که چرا مردم این‌کار رو می‌کنن... 212 00:24:01,799 --> 00:24:03,732 ‫حتی وقتی که خیلی عالیه! 213 00:24:03,734 --> 00:24:05,668 ‫بهم بگو چرا این کار رو میکنی؟ 214 00:24:08,806 --> 00:24:10,671 ‫چرا میری دستشویی؟ 215 00:24:10,673 --> 00:24:12,608 ‫اوه، لازم نیست به پدرت بی‌احترامی کنی. 216 00:24:12,610 --> 00:24:14,675 ‫نه، نه. ‫نه نمی‌خوام بهت بی‌احترامی کنم. 217 00:24:14,677 --> 00:24:18,549 ‫فقط دارم می‌پرسم، چرا میری دستشویی؟ 218 00:24:20,184 --> 00:24:23,320 ‫چون بدنم برام چاره‌ای نمیذاره. 219 00:24:26,023 --> 00:24:28,123 ‫همینه. 220 00:24:28,125 --> 00:24:30,261 ‫جواب من به سوالت همین بود. 221 00:25:13,971 --> 00:25:15,571 ‫- آمین. ‫- آمین. 222 00:25:15,573 --> 00:25:16,707 ‫آمین. 223 00:25:20,311 --> 00:25:24,012 ‫اوه، استیک! چه ایده‌ی نابی! ‫از کجا گرفتیش؟ 224 00:25:24,014 --> 00:25:26,682 ‫ممنونم. ‫تو اون لباس رو از کجا گرفتی؟ 225 00:25:26,684 --> 00:25:30,319 ‫در واقع این یه لباس نیست. ‫یه زیرجامه‌ی زنونه‌ست! 226 00:25:30,321 --> 00:25:32,821 ‫- از مامان گرفتمش ‫- شارس... 227 00:25:32,823 --> 00:25:35,357 ‫«آلن» فکر می‌کنه هیتلر می‌خواد به لهستان حمله کنه، 228 00:25:35,359 --> 00:25:37,559 ‫و جنگ به سرتاسر فرانسه کشیده میشه. 229 00:25:37,561 --> 00:25:40,662 ‫هیتلر در مقابل فرانسه هیچ شانسی نداره. ‫اون داره بلوف میزنه! 230 00:25:40,664 --> 00:25:44,299 ‫یه جورایی دلم می‌خواد این اشتباه رو بکنه تا نابودش کنیم. 231 00:25:44,301 --> 00:25:46,134 ‫تا حالا سخنرانی‌هاش رو شنیدی؟ 232 00:25:46,136 --> 00:25:47,704 ‫سخنرانی، سخنرانی، سخنرانی، سخنرانی! 233 00:25:47,706 --> 00:25:50,806 ‫پاپیولیست‌ها سخنرانی می‌کنن تا یه مشت احمق، ‫با رضایت خودشون بخروشن... ‫(پاپیولیست: طرفدار توده‌ی مردم) 234 00:25:50,808 --> 00:25:53,208 ‫و احساس بهتری نسبت به زندگی مزخرفشون پیدا کنن. 235 00:25:53,210 --> 00:25:54,977 ‫من فکر می‌کنم آلن بد نمیگه! 236 00:25:54,979 --> 00:25:58,080 ‫و ما باید آماده باشیم که یه موقع اگه لازم شد، بریم! 237 00:25:58,082 --> 00:26:00,882 ‫من از لهستان رفتم تا از یهودی-هراسی فرار کنم، 238 00:26:00,884 --> 00:26:03,952 ‫حالا بهم میگی آماده باشم تا دوباره برم؟ 239 00:26:03,954 --> 00:26:05,220 ‫نه، نه. 240 00:26:05,222 --> 00:26:07,856 ‫آره، منم همینطور. ‫نمی‌تونم همینجوری بذارم برم. 241 00:26:07,858 --> 00:26:10,158 ‫بخاطر بچه‌ها؟ عجب! 242 00:26:10,160 --> 00:26:12,794 ‫بچه‌ها؟ دارم تا جایی که می‌تونم به بچه‌ها کمک می‌کنم، 243 00:26:12,796 --> 00:26:14,396 ‫ولی دارم روی نمایشنامه‌م کار می‌کنم. باشه؟ 244 00:26:14,398 --> 00:26:15,831 ‫طبقه‌ی بالا، دارم پشت پرده‌ی تئاتر رو هم ‫خودم نقاشی می‌کنم 245 00:26:15,833 --> 00:26:17,666 ‫- خیلی ازت ممنونم! ‫- آره، من احمقم. 246 00:26:17,668 --> 00:26:19,268 ‫داشتم باور می‌کردم که بالاخره شروع کردی... 247 00:26:19,270 --> 00:26:21,303 ‫بغیر از خودت، به کس دیگه‌ای اهمیت بدی. 248 00:26:21,305 --> 00:26:24,306 ‫خب...چرا مسئولیت بچه‌ها باید گردن من باشه؟ 249 00:26:24,308 --> 00:26:25,974 ‫شاید بخاطر این‌که اونا تنها کسایی هستن که... 250 00:26:25,976 --> 00:26:28,343 ‫هنرت رو کاملا مسخره... 251 00:26:28,345 --> 00:26:30,180 ‫در نظر نمی‌گیرن. 252 00:26:38,255 --> 00:26:42,958 ‫123تا بچه توی اون قلعه هستن. 253 00:26:42,960 --> 00:26:46,295 ‫لطفا بهم بگو کجا باید ببریمشون؟ 254 00:26:46,297 --> 00:26:48,165 ‫هرکاری که می‌خوای بکن! 255 00:26:50,534 --> 00:26:53,101 ‫همش به مارسل میگی خودخواه... 256 00:26:53,103 --> 00:26:54,403 ‫خب؟ 257 00:26:54,405 --> 00:26:55,837 ‫...ولی تا جایی که من خبر دارم، 258 00:26:55,839 --> 00:26:57,139 ‫اون هر روز داره به بچه‌ها کمک می‌کنه، 259 00:26:57,141 --> 00:26:59,443 ‫در حالی‌که تو داری درباره‌ی هیتلر نظریه پردازی می‌کنی. 260 00:27:06,383 --> 00:27:08,718 ‫چند وقت میشه؟ 261 00:27:08,720 --> 00:27:10,854 ‫از وقتی که اومدن اینجا، یک سال میگذره. 262 00:27:16,193 --> 00:27:19,027 ‫سلام، آلن 263 00:27:19,029 --> 00:27:21,165 ‫بجنب، بیا بریم. 264 00:27:23,634 --> 00:27:27,804 ‫- مارسل! ‫- اوه، نه. داره میاد! داره میاد! 265 00:27:29,540 --> 00:27:32,007 ‫اوه، اوه، لطفا بهم کمک کن ‫لطفا بهم کمک کن! 266 00:27:32,009 --> 00:27:35,477 ‫اوه، باشه. 267 00:27:35,479 --> 00:27:38,146 ‫خیلی‌خب، خیلی ازت ممنونم. ‫امیدوارم که الان شاد شده باشی. 268 00:27:38,148 --> 00:27:39,448 ‫- مارسل؟ ‫- بله؟ 269 00:27:39,450 --> 00:27:42,017 ‫- می‌تونم یه رازی رو بهت بگم؟ ‫- آره. سریع بگو. 270 00:27:42,019 --> 00:27:44,286 ‫اِما ازت خوشش میاد. 271 00:27:44,288 --> 00:27:46,488 ‫خیلی‌خب. باشه. اوه سلام! 272 00:27:46,490 --> 00:27:48,590 ‫- خب، تو هم ازش خوشت میاد؟ ‫- اوه، آره 273 00:27:48,592 --> 00:27:51,259 ‫کتاب خیلی خوبیه. ‫ما داریم درباره‌ی یه چیز دیگه حرف می‌زنیم. 274 00:27:51,261 --> 00:27:53,628 ‫یه موضوع کاملا متفاوت! 275 00:27:53,630 --> 00:27:57,366 ‫من از همه‌ی پرنسس‌های این قلعه، خوشم میاد. باشه؟ 276 00:27:57,368 --> 00:27:59,000 ‫دفعه بعدی یه ذره بلندتر بگو! 277 00:27:59,002 --> 00:28:00,770 ‫- حتما! ‫- لطفا توی رادیو هم پخشش کن! 278 00:28:00,772 --> 00:28:02,471 ‫- خداحافظ مارسل. ‫- خداحافظ. 279 00:28:02,473 --> 00:28:05,607 ‫- سلام جورج، سلام فلور. ‫- سلام مارسل. 280 00:28:05,609 --> 00:28:07,211 ‫آلن! 281 00:28:09,947 --> 00:28:12,647 ‫سلام...جورج! 282 00:28:12,649 --> 00:28:15,854 ‫- خوشحالم می‌بینمت. ‫- سلام آلن. خوشحالم می‌بینمت. 283 00:28:18,055 --> 00:28:20,455 ‫بگو ببینم چیا می‌دونی؟ 284 00:28:20,457 --> 00:28:22,759 ‫همون چیزایی که توی رادیو میگن. 285 00:28:22,761 --> 00:28:25,193 ‫که باید همرو آماده کنیم تا به سمت جنوب بریم. 286 00:28:25,195 --> 00:28:27,062 ‫بچه‌ها بالاخره دارن سر و سامون میگیرن. 287 00:28:27,064 --> 00:28:30,532 ‫اگه دنبال راه‌های دیگه نگردیم، بی‌مسئولیتی کردیم. 288 00:28:30,534 --> 00:28:32,667 ‫چه راه‌های دیگه‌ای؟ ‫یه قلعه‌ی دیگه داری؟ 289 00:28:32,669 --> 00:28:35,604 ‫نه، نه. آلن فکر می‌کنه که همین‌که همشون یه جا باشن... 290 00:28:35,606 --> 00:28:38,039 ‫خودش خطرناکه! درسته؟ 291 00:28:38,041 --> 00:28:39,977 ‫فکر کنم منظورتون رو نفهمیدم! 292 00:28:43,113 --> 00:28:47,048 ‫قیام هیتلر داره به بدترین گروه‌های ممکن، قدرت می‌بخشه. 293 00:28:47,050 --> 00:28:49,618 ‫همه می‌دونن که بچه‌های یهودی اینجا زندگی می‌کنن. 294 00:28:49,620 --> 00:28:51,520 ‫تو که دلت نمی‌خواد اینجا تبدیل به یه هدف بشه؟! 295 00:28:51,522 --> 00:28:53,856 ‫فقط بخاطر این‌که تو یهویی احساس کردی ‫ممکنه اوضاع خطرناک بشه... 296 00:28:53,858 --> 00:28:57,592 ‫نمی‌خوام بی‌ثباتیِ زندگیشون رو بیشتر کنم. 297 00:28:57,594 --> 00:28:59,796 ‫تو، کیلومترها از آلمانِ نازی فاصله داری. 298 00:28:59,798 --> 00:29:01,596 ‫اونجا یه رهبر به شدت محبوب... 299 00:29:01,598 --> 00:29:04,332 ‫داره قدرتمندترین ارتش تاریخ اروپا رو آماده می‌کنه، 300 00:29:04,334 --> 00:29:06,836 ‫تا کشورهای همسایه رو فتح کنه. 301 00:29:06,838 --> 00:29:09,973 ‫در حالیکه داره همه‌ی تقصیرها رو گردن یهودی‌ها میندازه. 302 00:29:12,643 --> 00:29:15,610 ‫میشه یه سیب به من بدین؟ 303 00:29:15,612 --> 00:29:16,915 ‫البته! 304 00:29:22,252 --> 00:29:24,388 ‫- آروم باش! ‫- باشه. 305 00:29:28,793 --> 00:29:32,561 ‫فکر می‌کنم منظورش اینه که باید آماده‌ی بدترین‌ها باشیم. 306 00:29:32,563 --> 00:29:35,700 ‫و درست میگه...راه دیگه‌ای نداریم. 307 00:29:37,836 --> 00:29:41,002 ‫فکر می‌کنم باید تمرین رو هم شروع کنیم. 308 00:29:41,004 --> 00:29:43,271 ‫تمرین چی؟ 309 00:29:43,273 --> 00:29:45,674 ‫اونا بچه‌ان! 310 00:29:45,676 --> 00:29:47,812 ‫باید بهشون آموزش بدیم که زنده بمونن! 311 00:29:56,754 --> 00:29:58,890 ‫- نازی‌ها! نازی‌ها! ‫- نازی‌ها! نازی‌ها! 312 00:30:00,892 --> 00:30:02,827 ‫عجله کن، جوزف! 313 00:30:30,889 --> 00:30:33,522 ‫یهودی؟ 314 00:30:33,524 --> 00:30:35,994 ‫یهودی؟ شاید تو یهودی باشی؟ 315 00:30:38,562 --> 00:30:40,796 ‫روی درخت یه یهودی هست. 316 00:30:45,870 --> 00:30:48,539 ‫- نکن! ‫- بیا پایین، جوزف! 317 00:30:49,941 --> 00:30:52,307 ‫آره! 318 00:30:52,309 --> 00:30:54,543 ‫گوش کن. 319 00:30:54,545 --> 00:30:57,379 ‫زندگی خودت و همه‌ی دوستانت... 320 00:30:57,381 --> 00:30:59,514 ‫به ساکت بودنت بستگی داره. 321 00:30:59,516 --> 00:31:00,950 ‫ما اینجا بازی نمی‌کنیم! 322 00:31:00,952 --> 00:31:03,886 ‫ولی مارسل با مزه‌ست، ‫نازی‌ها که اینطور نیستن! 323 00:31:07,759 --> 00:31:09,424 ‫دیدی؟ 324 00:31:09,426 --> 00:31:12,028 ‫خیلی‌خب، همگی بیاید پایین. 325 00:31:12,030 --> 00:31:15,998 ‫حالا... دیدین چطوری یه موش خرما قایم میشه؟ 326 00:31:16,000 --> 00:31:17,936 ‫موش خرما؟ 327 00:31:26,376 --> 00:31:32,080 ‫موش خرما، جایی پیدا نمی‌کنه که توی درخت قایم بشه 328 00:31:32,082 --> 00:31:35,183 ‫نه! موش خرما، جایی رو پیدا می‌کنه... 329 00:31:35,185 --> 00:31:39,689 ‫تا بتونه بخشی از درخت بشه! 330 00:31:39,691 --> 00:31:43,759 ‫خب، ترفندش اینطور نیست که مطمئن بشی... 331 00:31:43,761 --> 00:31:46,494 ‫اونا نمی‌بیننت! 332 00:31:46,496 --> 00:31:50,098 ‫بلکه حتی اگه ببیننت، 333 00:31:50,100 --> 00:31:53,437 ‫چیزی که می‌بینن، توجهشون رو جلب نمی‌کنه. 334 00:31:55,205 --> 00:31:57,740 ‫نامرئی رو مرئی کنید، 335 00:31:57,742 --> 00:32:00,912 ‫و مرئی رو نامرئی! 336 00:32:06,350 --> 00:32:08,383 ‫مارسل؟ 337 00:32:08,385 --> 00:32:10,052 ‫- نمی‌تونم ببینمش ‫- کجاست؟ 338 00:32:10,054 --> 00:32:11,519 ‫کجا رفت؟ 339 00:32:11,521 --> 00:32:12,857 ‫مارسل؟ 340 00:32:14,591 --> 00:32:18,027 ‫- مارسل؟ ‫- کجا رفت؟ 341 00:32:22,366 --> 00:32:24,767 ‫بیاید داخل. بیاید داخل. یالا! 342 00:32:24,769 --> 00:32:27,369 ‫آره. بیاید داخل. سرده! خیلی یخ ـه! 343 00:32:29,373 --> 00:32:30,875 ‫بیاید داخل. 344 00:32:45,790 --> 00:32:49,491 ‫به علت تهاجم آلمان به لهستان... 345 00:32:49,493 --> 00:32:53,228 ‫دولت فرانسه به همه‌ی شهروندان دستور داده، 346 00:32:53,230 --> 00:32:58,600 ‫تا در ده روز آینده، همه‌ی شهر‌های مرزی رو تخلیه کنند. 347 00:32:58,602 --> 00:33:00,905 ‫باید به همه‌ی بچه‌ها بگیم که داریم از اینجا میریم. 348 00:33:02,774 --> 00:33:06,207 ‫من به اجتماعات یهودی، تلگراف میفرستم... 349 00:33:06,209 --> 00:33:09,111 ‫تا از خانواده‌ها بخوام، بچه‌ها رو بپذیرن. 350 00:33:09,113 --> 00:33:12,815 ‫خانواده‌ها می‌تونن چندتایی رو قبول کنن، ‫ولی اونا خیلی هستن! 351 00:33:12,817 --> 00:33:15,383 ‫چه پیشنهادی میدی؟ 352 00:33:15,385 --> 00:33:18,622 ‫باید بعضی از بچه‌ها رو بدیم به کلیسا. 353 00:33:21,159 --> 00:33:23,224 ‫بچه‌های مذهبی همیشه درباره‌ی این صحبت می‌کنن که... 354 00:33:23,226 --> 00:33:25,795 ‫والدینشون چقدر عصبانی میشن اگه بفهمن که ‫«احکام کوشر» رو زیر پا گذاشتن، 355 00:33:25,797 --> 00:33:28,396 ‫حالا تو می‌خوای بفرستیشون کلیسا؟ 356 00:33:28,398 --> 00:33:31,936 ‫در شرایط مرگ و زندگی میشه به احکام یهود، عمل نکرد 357 00:33:34,138 --> 00:33:37,505 ‫شاید دیگه وقتش باشه که باهاشون روراست باشیم. 358 00:34:03,400 --> 00:34:09,741 ‫نمی‌دونم چطور باید بهشون بگیم که دیگه تموم شد! 359 00:34:14,478 --> 00:34:17,614 ‫نمی‌خوای چیزی بگی؟ 360 00:35:24,215 --> 00:35:25,315 ‫ممنونم 361 00:35:28,152 --> 00:35:31,987 ‫هفته‌ی بعد، «روش هشانا» خواهد بود. ‫(سال نو یهودی‌ها) 362 00:35:31,989 --> 00:35:33,621 ‫این‌بار خیلی خاص خواهد بود. 363 00:35:33,623 --> 00:35:35,323 ‫خیلی‌خب. می‌دونم. چیزی نیست. 364 00:35:35,325 --> 00:35:39,360 ‫چون ما نه تنها به سال نو خوشامد میگیم... 365 00:35:39,362 --> 00:35:41,629 ‫همینه! 366 00:35:41,631 --> 00:35:43,935 ‫...بلکه به یه قرن جدید خوشامد میگیم. 367 00:35:49,673 --> 00:35:55,146 ‫ما سال 5700 رو در پیش داریم. ‫(سال عبری) 368 00:35:58,448 --> 00:36:03,085 ‫در هر نسلی اونا بر علیه ما برمیخیزند. 369 00:36:03,087 --> 00:36:07,355 ‫گاهی وقتا، یه مرد قدرتمند... 370 00:36:07,357 --> 00:36:10,259 ‫گاهی وقتا، یه ارتش... 371 00:36:10,261 --> 00:36:14,763 ‫یا این‌که یه ملت، سعی می‌کنه تا مردم یهود رو نابود کنه. 372 00:36:14,765 --> 00:36:18,100 ‫ولی بازم ما اینجا با هم هستیم... 373 00:36:18,102 --> 00:36:23,906 ‫و می‌دونیم که این‌بار هم، خدای متعالی و یگانه... 374 00:36:23,908 --> 00:36:27,044 ‫ما رو از دست اون‌ها نجات میده. 375 00:36:28,445 --> 00:36:32,181 ‫ما همچنان از شما مراقبت می‌کنیم. 376 00:36:32,183 --> 00:36:37,552 ‫ولی یه مدت، دیگه با هم نخواهیم بود. 377 00:36:37,554 --> 00:36:39,989 ‫و بخاطر همین... 378 00:36:39,991 --> 00:36:45,493 ‫تصمیم گرفتیم که الان در شیپور بدمیم؛ 379 00:36:45,495 --> 00:36:48,697 ‫یعنی یک هفته قبل از «روش هشانا»! 380 00:36:48,699 --> 00:36:51,834 ‫تا شما این لحظه و این صدا رو در خاطر داشته باشید... 381 00:36:51,836 --> 00:36:55,637 ‫تا به شما یادآوری کنه، 382 00:36:55,639 --> 00:36:59,341 ‫که تنها نیستید! 383 00:37:09,053 --> 00:37:11,987 ‫خیلی‌خب، همه بیاید بریم به سمت جنوب! 384 00:37:26,988 --> 00:37:31,988 ‫تمام جمعیت «استراشبورگ» به جنوب فرانسه منتقل شد. 385 00:37:36,200 --> 00:37:42,200 ‫خانواده‌ی مارسل، به امید این‌که به زودی برمیگردن، ‫هیچ چیز با خودشون برنداشتند! 386 00:37:46,201 --> 00:37:48,201 ‫در عرض شش هفته، ‫ارتش نازی این کشورها را فتح کردند: 387 00:37:48,500 --> 00:37:49,600 ‫بلژیک، 388 00:37:49,601 --> 00:37:50,701 ‫لوکزامبورگ، 389 00:37:50,702 --> 00:37:51,902 ‫هلند، 390 00:37:51,903 --> 00:37:53,103 ‫و فرانسه! 391 00:37:53,104 --> 00:37:57,104 ‫پاریس، این هدف با ارزش، گرفته شد. 392 00:37:57,400 --> 00:38:02,105 ‫گهواره‌ی لیبرالیسم و دموکراسی در دستان آلمان است، 393 00:38:02,106 --> 00:38:05,106 ‫و به همین دلیل تحت فرمان آلمان هم خواهد بود. 394 00:38:14,107 --> 00:38:17,107 ‫لیموگ، ویچی فرانسه ‫29ژانویه، سال 1941 395 00:38:26,263 --> 00:38:29,765 ‫تا الان چهل‌تاشون رو به خانواده‌های یهودی، 396 00:38:29,767 --> 00:38:33,936 ‫دوازده تا به غیرکلیمی‌ها، شانزده تا به مدرسه‌های کاتولیک، 397 00:38:33,938 --> 00:38:36,571 ‫و 30تاشون رو به پرورشگاهی در «ایزیو» دادیم 398 00:38:36,573 --> 00:38:38,774 ‫خب 100تاشون رفتن، 20 تا موندن. 399 00:38:38,776 --> 00:38:43,445 ‫کاش همینطور بود! ولی ما منتظر هستیم... 400 00:38:43,447 --> 00:38:45,383 ‫تا ده‌ها یتیم دیگه از آلمان برسن. 401 00:38:57,395 --> 00:39:00,062 ‫- حاضری؟ ‫- آره 402 00:39:00,064 --> 00:39:01,964 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- سلام 403 00:39:33,164 --> 00:39:35,864 ‫یه گروه تو «لیون» هستن که ‫دارن خودشون رو مسلح می‌کنن تا بجنگن! 404 00:39:35,866 --> 00:39:37,533 ‫بعضی از اونا رو میشناسم. 405 00:39:37,535 --> 00:39:40,302 ‫«دو گل» داره با پول و اسلحه‌ی بریتانیا بهشون کمک می‌کنه. ‫(شارل دو گل؛ رهبر مقاومت فرانسه در مقابل نازی‌ها) 406 00:39:40,304 --> 00:39:42,704 ‫اگه بخوای بهشون ملحق بشی، ‫نیروهایی هستن که خوب سازماندهی شدن. 407 00:39:42,706 --> 00:39:46,442 ‫اوه، نه. من نمی‌جنگم. خیلی‌خب؟ ‫من فکر می‌کنم! و بخاطر همین زنده‌ام. 408 00:39:46,444 --> 00:39:49,445 ‫ما پنج هزار ساله که داریم فکر می‌کنیم. 409 00:39:49,447 --> 00:39:53,315 ‫شاید وقتشه که یه چیز دیگه رو امتحان کنیم. 410 00:39:53,317 --> 00:39:55,650 ‫واقعا فکر می‌کنی بتونم با تفنگ به کسی کمک کنم؟ 411 00:39:55,652 --> 00:39:57,587 ‫معلومه که نه! 412 00:40:00,691 --> 00:40:02,657 ‫خیلی‌خب. 413 00:40:02,659 --> 00:40:04,993 ‫این رو نگاه کن، اِما. 414 00:40:04,995 --> 00:40:07,131 ‫«مارسل مارسو». 415 00:40:13,871 --> 00:40:17,007 ‫- عالیه! ‫- بذار ببینم. 416 00:40:20,677 --> 00:40:22,580 ‫اسم خیلی خوبیه. 417 00:40:27,000 --> 00:40:31,581 ‫برلین، آلمان نازی ‫28 مارس، سال 1941 418 00:40:35,000 --> 00:40:37,582 ‫- اسم شب؟ ‫- طوفان و استرس! 419 00:41:31,000 --> 00:41:34,583 ‫کاش می‌تونستید بگید که یهودی هستید، 420 00:41:36,000 --> 00:41:42,584 ‫ولی نیروی اطلاعات ما میگه بعضی از شما، ‫اعضای حزب هستید. 421 00:41:44,585 --> 00:41:48,685 ‫بعضی‌ از شما جزو بسیج جوانان هیتلر هستید ‫و حتی شنیدم که... 422 00:41:52,000 --> 00:41:56,686 ‫البته امیدوارم این بخش، چیزی جز یه شایعه نباشه، 423 00:41:56,687 --> 00:41:59,687 ‫شنیدم که بعضی‌هاتون جزو ارتش طوفان هستید. ‫(ارتش ویژه‌ی هیتلر) 424 00:41:59,700 --> 00:42:01,745 ‫- درود بر هیتلر! ‫- درود بر هیتلر! 425 00:42:08,746 --> 00:42:12,146 ‫انگار تا الان به اندازه‌ی کافی یهودی نداشتیم! 426 00:42:12,147 --> 00:42:13,647 ‫کولی‌ها، 427 00:42:14,648 --> 00:42:16,648 ‫معلول‌ها، عقب مونده‌ها، 428 00:42:17,649 --> 00:42:19,649 ‫کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها، 429 00:42:19,650 --> 00:42:23,650 ‫اتحادیه‌های کارگری و همه جور جانور موذی‌ای ‫رو باید تحمل کنیم. 430 00:42:27,651 --> 00:42:30,651 ‫الان دیگه نازی‌های متفاوت هم بهشون اضافه شدن! 431 00:43:09,113 --> 00:43:11,248 ‫میای بهم سر میزنی دیگه؟ 432 00:43:19,356 --> 00:43:22,426 ‫می‌دونی، اگه بهم سر نزنی فراموشت می‌کنم. 433 00:43:28,767 --> 00:43:29,867 ‫ممنونم 434 00:43:32,269 --> 00:43:34,405 ‫بیا، بیا، بیا، بیا. 435 00:43:36,940 --> 00:43:38,575 ‫بیا بریم. 436 00:43:41,211 --> 00:43:42,546 ‫شب خوش. 437 00:43:52,691 --> 00:43:53,824 ‫چی؟ 438 00:43:56,560 --> 00:43:58,862 ‫- چرا داریم این‌کار رو می‌کنیم؟ خیلی‌خب. ‫- خفه شو! 439 00:44:05,235 --> 00:44:07,371 ‫گذرنامه‌هاتون، لطفا! 440 00:44:08,773 --> 00:44:10,709 ‫بله، بله. حتما! 441 00:44:19,516 --> 00:44:23,385 ‫لطفا به پدرم درباره‌ی این قضیه چیزی نگید. ‫اون خبر نداره. 442 00:44:23,387 --> 00:44:25,522 ‫پدرت کیه؟ 443 00:44:26,990 --> 00:44:29,624 ‫داری به چی می‌خندی؟ 444 00:44:29,626 --> 00:44:31,660 ‫لطفا بهش نگو. پدرم منو میکُشه! 445 00:44:31,662 --> 00:44:33,161 ‫نه، سرکار هیچ حرفی نمیزنه... 446 00:44:33,163 --> 00:44:34,930 ‫وگرنه پدرت اون رو میکُشه! 447 00:44:34,932 --> 00:44:37,099 ‫عذر می‌خوام. ‫لطفا نگو. 448 00:44:37,101 --> 00:44:38,635 ‫خیلی‌خب. 449 00:44:44,441 --> 00:44:48,845 ‫خانم «گارنو» ‫من به پدرتون کاری ندارم. 450 00:44:48,847 --> 00:44:52,247 ‫یا این‌که ارتباطتون با این مرد، چیه. 451 00:44:52,249 --> 00:44:54,518 ‫که قشنگ مشخصه در حد و اندازه‌های شما نیست... 452 00:44:56,620 --> 00:44:58,620 ‫ولی ازتون می‌خوام این آخرین باری باشه که ... 453 00:44:58,622 --> 00:45:00,757 ‫این موقع از شب شما رو اینجا پیدا میکنم، 454 00:45:00,759 --> 00:45:03,392 ‫وگرنه مجبور میشم خودم ببرمتون پیش پدرتون. 455 00:45:03,394 --> 00:45:05,529 ‫ممنونم، سرکار 456 00:45:11,535 --> 00:45:12,636 ‫برید خونه. 457 00:46:05,389 --> 00:46:07,257 ‫«الیس لوری» 458 00:46:15,733 --> 00:46:17,165 ‫- همه چیز روبراهه؟ ‫- آره، آره. 459 00:46:17,167 --> 00:46:19,234 ‫اون کشیش به نظر آدم خوبی میومد، مگه نه؟ 460 00:46:19,236 --> 00:46:20,839 ‫الیزابت دختر قوی‌ایه. 461 00:46:23,207 --> 00:46:24,975 ‫آره، آره. 462 00:46:30,280 --> 00:46:32,750 ‫- خیلی‌خب. گوش کن ‫- بله 463 00:46:34,318 --> 00:46:37,619 ‫اون گروه مقاومت که توی «لیون» هستش... 464 00:46:37,621 --> 00:46:40,923 ‫- خب؟ ‫- چطور می‌تونیم بهشون ملحق بشیم؟ 465 00:46:40,925 --> 00:46:42,390 ‫کی؟ 466 00:46:42,392 --> 00:46:44,159 ‫منظورت چیه، «کی»؟ ‫من! ما! 467 00:46:44,161 --> 00:46:46,296 ‫- تو؟ ‫- آره من. 468 00:46:47,297 --> 00:46:48,599 ‫چه اتفاقی افتاد؟ 469 00:46:50,067 --> 00:46:53,235 ‫همین الان افسرهای «ویشی» جلوی ما رو گرفتن، ‫(ویشی: دولت فرانسه بعد از تسخیر توسط آلمان) 470 00:46:53,237 --> 00:46:57,038 ‫می‌دونی...و...من فقط... 471 00:46:57,040 --> 00:46:59,674 ‫نمی‌خوام بدون این‌که کاری کنم... 472 00:46:59,676 --> 00:47:01,746 ‫همینجوری فقط فرار کنم! 473 00:47:04,548 --> 00:47:08,583 ‫گوش کن...این مبارزینِ لیونی، اونا جدی هستن. 474 00:47:08,585 --> 00:47:11,586 ‫آدمای سرسختی هستن و دارن زندگی‌هاشون رو ‫برای فرانسه به خطر میندازن. 475 00:47:11,588 --> 00:47:13,823 ‫طبق معمول، بین اونا جاسوس‌هایی هم هستن. 476 00:47:13,825 --> 00:47:15,758 ‫و اگه باهاشون ارتباط برقرار کنم، ‫نمی‌تونی بعدش نظرت رو عوض کنی! 477 00:47:15,760 --> 00:47:18,059 ‫- می‌دونم. ‫- اگه فقط بخاطر این ناراحتی که جلوت رو گرفتن... 478 00:47:18,061 --> 00:47:19,628 ‫نه، فقط بخاطر ناراحت بودنم نیست. 479 00:47:19,630 --> 00:47:23,467 ‫نه، من...من حاضرم که بجنگم. 480 00:47:26,537 --> 00:47:27,870 ‫جورج منتظره تا بچه‌های دیگه برسن. 481 00:47:27,872 --> 00:47:29,872 ‫آره، خب جورج بهشون میرسه. 482 00:47:29,874 --> 00:47:32,842 ‫اون یه قدیس ـه! ‫من باهاش صحبت نمی‌کنم. 483 00:47:32,844 --> 00:47:34,979 ‫فکر می‌کردم که...بهم افتخار کنی. 484 00:47:37,581 --> 00:47:40,682 ‫- بهت افتخار می‌کنم. ‫- خب. می‌تونستی به زبون بیاریش... 485 00:47:40,684 --> 00:47:42,150 ‫- من بهت افتخار می‌کنم ‫- خیلی‌خب. ممنونم 486 00:47:42,152 --> 00:47:44,352 ‫ولی اول باید با پدرمون صحبت کنی. 487 00:47:44,354 --> 00:47:46,154 ‫باید بهش بگی که این تصمیم رو گرفتی! 488 00:47:46,156 --> 00:47:48,356 ‫خیلی‌خب، میرم بهش میگم. 489 00:47:48,358 --> 00:47:50,425 ‫می‌دونی کجاست؟ 490 00:47:50,427 --> 00:47:52,496 ‫- توی آپارتمان. ‫- نه. 491 00:49:13,477 --> 00:49:14,979 ‫مارسل؟ 492 00:49:17,715 --> 00:49:21,184 ‫باورم نمیشه الان چی دیدم! 493 00:49:25,155 --> 00:49:26,791 ‫اومدی داخل؟ 494 00:49:28,059 --> 00:49:30,695 ‫از بالای پله‌ها دیدمت. 495 00:49:34,665 --> 00:49:36,166 ‫خوشت اومد؟ 496 00:49:38,069 --> 00:49:39,636 ‫می‌تونی آواز بخونی! 497 00:49:43,473 --> 00:49:46,876 ‫همیشه می‌خواستم این کار رو بکنم، 498 00:49:46,878 --> 00:49:50,081 ‫ولی پدرم یه قصاب بود. پدر اونم یه قصاب بود. 499 00:49:52,683 --> 00:49:55,350 ‫نمی‌تونستم یهویی یه خواننده بشم. 500 00:49:55,352 --> 00:49:57,086 ‫ولی الان می‌تونی! 501 00:49:57,088 --> 00:49:58,221 ‫آره 502 00:49:59,589 --> 00:50:01,491 ‫چون الان دیگه چیزی ندارم. 503 00:50:02,794 --> 00:50:05,529 ‫اونا همه چیز، بجز صدام رو ازم گرفتن. 504 00:50:07,732 --> 00:50:11,169 ‫خب پس...چرا با علاقه‌ی من مخالفت می‌کردی؟ 505 00:50:18,843 --> 00:50:21,045 ‫چون نمی‌خواستم گرسنگی بکشی! 506 00:50:22,379 --> 00:50:25,750 ‫چون اکثر هنرمندان، نمی‌تونن خرج خودشون رو در بیارن ‫می‌دونستی؟ 507 00:50:28,251 --> 00:50:30,922 ‫حداقل یه قصاب، هیچوقت گرسنه نمیشه. 508 00:50:43,134 --> 00:50:45,935 ‫اجرای خیلی خوبی بود. 509 00:50:45,937 --> 00:50:48,636 ‫- پس خوشت اومد؟ ‫- آره خوشم اومد. من...من... 510 00:50:48,638 --> 00:50:51,173 ‫- چیه؟ ‫- اگه من بودم یه مقدار روی صحنه، راحت‌تر می‌بودم 511 00:50:51,175 --> 00:50:54,309 ‫- همین! فقط... ‫- آهان. پس خوشت نیومد؟ 512 00:50:54,311 --> 00:50:55,845 ‫ببخشید...گفتم که خوشم اومد. 513 00:50:55,847 --> 00:50:57,278 ‫فقط دارم میگم فکر می‌کنم که می‌تونی بیشتر لذت ببری، 514 00:50:57,280 --> 00:50:58,646 ‫و بعدش ما هم اون لذت بردنت رو احساس می‌کنیم. 515 00:50:58,648 --> 00:50:59,882 ‫خیلی‌خب، بذار یه چیزی رو بهت بگم. 516 00:50:59,884 --> 00:51:03,284 ‫شاید...وقتی که جنگ تموم شد، 517 00:51:04,856 --> 00:51:06,623 ‫ما...ما بتونیم... 518 00:51:08,025 --> 00:51:10,027 ‫می‌تونیم با همدیگه اجرا کنیم. 519 00:51:12,662 --> 00:51:16,600 ‫من و آلن، داریم به «مقاومت» می‌پیوندیم. 520 00:51:23,040 --> 00:51:24,874 ‫خدا پشت و پناه هر دوتاتون باشه. 521 00:51:29,000 --> 00:51:34,000 در دهم نوامبر سال ۱۹۴۲ .قوای آلمان بقیه‌ی خاک فرانسه را نیز اشغال کرد 522 00:51:39,875 --> 00:51:45,875 ‫لیون، ایستگاه «پراش» ‫18 نوامبر، سال 1942 523 00:52:56,300 --> 00:52:58,269 ‫نه، نه، نه. ‫واینسید. واینسید. 524 00:55:32,456 --> 00:55:33,856 ‫بریم! بریم! 525 00:55:50,074 --> 00:55:52,307 ‫مارسل اوناهاش. مارسل! 526 00:55:52,309 --> 00:55:54,211 ‫اِما اونجاست! ‫اِما اونجاست! 527 00:55:55,946 --> 00:55:58,049 ‫سوار شو. سوار شو. سوار شو. 528 00:56:00,650 --> 00:56:02,153 ‫برو، برو، برو، برو. 529 00:56:06,524 --> 00:56:07,925 ‫اوه، خدای من. 530 00:56:28,879 --> 00:56:30,881 ‫به «مقاومت» خوش اومدین. 531 00:56:33,000 --> 00:56:36,000 ‫«هتل ترمینوس» ‫«مرکز فرماندهی پلیس مخفی نازی‌ها» 532 00:56:44,001 --> 00:56:46,101 ‫اونا چرا صف بستن؟ 533 00:56:46,500 --> 00:56:50,102 ‫همونطور که شما دستور دادین، ‫ما مطمئن شدیم همه‌ی فرانسوی‌هایی بدونن... 534 00:56:51,103 --> 00:56:54,103 ‫که به هرکسی که بهمون اطلاعاتی بده که باهاش... 535 00:56:54,104 --> 00:56:57,104 ‫بتونیم «مقاومت» رو بشکونیم، پاداش میدیم. 536 00:56:59,105 --> 00:57:01,777 ‫همه‌ی اینا اومدن تا بهمون اطلاعات بدن؟ 537 00:57:01,778 --> 00:57:03,778 ‫بله، ستوان. 538 00:57:06,000 --> 00:57:08,100 ‫هرکسی که مشارکت کنه، یه نشان بهش داده میشه 539 00:57:08,101 --> 00:57:11,101 ‫که با اون می‌تونه آزادانه در شهر حرکت کنه 540 00:57:12,102 --> 00:57:15,102 ‫خیانت به هموطنان، برای پول! 541 00:57:19,103 --> 00:57:22,103 ‫تا الان یه سری اطلاعات گرفتیم که شاید بدرد بخورن 542 00:57:29,672 --> 00:57:31,041 ‫بشینید. 543 00:57:37,448 --> 00:57:38,949 ‫مارسل کیه؟ 544 00:57:39,917 --> 00:57:41,016 ‫من 545 00:57:41,018 --> 00:57:42,951 ‫گذرنامه‌هاتون تحسین برانگیز هستن. 546 00:57:42,953 --> 00:57:46,355 ‫ممنونم قربان. ‫خانم! 547 00:57:46,357 --> 00:57:48,924 ‫اگه راحت‌تری، از نظر من «قربان» اشکالی نداره. 548 00:57:48,926 --> 00:57:51,426 ‫قراره 20 تا مبارز از بریتانیا برامون بیاد. 549 00:57:51,428 --> 00:57:54,263 ‫- چقدر طول میکشه تا براشون درست کنی؟ ‫- بیست تا؟ 550 00:57:54,265 --> 00:57:57,266 ‫شاید فکر کنید یه فرآیند ماشینی باشه. خب؟ 551 00:57:57,268 --> 00:58:00,135 ‫ولی واقعا هنر می‌خواد تا هر انحنا و تحرک حروف... 552 00:58:00,137 --> 00:58:01,570 ‫عذر می‌خوام. ‫...رو بررسی کنی. 553 00:58:01,572 --> 00:58:03,572 ‫شدت فشار دادن قلم هم مهمه! 554 00:58:03,574 --> 00:58:05,407 ‫چون همه‌ی گذرنامه‌ها رو یه نفر درست نکرده. 555 00:58:05,409 --> 00:58:07,509 ‫و ترکیب رنگ‌ها هم مهمه. چون رنگ سیاهی بهت میده... 556 00:58:07,511 --> 00:58:09,144 ‫که به نظر معتبر میاد. ‫اما شاید باورتون نشه ولی... 557 00:58:09,146 --> 00:58:10,379 ‫سیاه، حالت‌های مختلف داره. خیلی‌خب؟ 558 00:58:10,381 --> 00:58:11,613 ‫و توی هر شهر فرق می‌کنه. 559 00:58:11,615 --> 00:58:13,048 ‫چقدر طول میکشه؟ 560 00:58:13,050 --> 00:58:15,119 ‫20تا یک روز زمان میبره. 561 00:58:16,320 --> 00:58:18,587 ‫اونا یک ساعت دیگه میرسن. 562 00:58:18,589 --> 00:58:20,355 ‫یک ساعت؟ 563 00:58:20,357 --> 00:58:22,191 ‫یک ساعت میشه که اینجاییم! می‌تونستی زودتر بهم بگی. 564 00:58:22,193 --> 00:58:24,193 ‫بیشتر اروپا در حال تسلیم شدنه... 565 00:58:24,195 --> 00:58:26,161 ...‫در حالیکه شهر لیون تنها مقاومتیه که 566 00:58:26,163 --> 00:58:28,199 ‫واقعا داره به نازی‌ها ضربه میزنه. 567 00:58:29,366 --> 00:58:31,767 ‫می‌تونی همینجوری اونجا بشینی یا می‌تونی بهم بگی... 568 00:58:31,769 --> 00:58:34,171 ‫به چه چیزایی نیاز داری تا توی یه ساعت کارمون تموم بشه. 569 00:58:38,742 --> 00:58:40,275 ‫بهمون 20تا گذرنامه‌ی فرانسوی بدید. 570 00:58:40,277 --> 00:58:43,147 ‫بذارید مارسل اسامی رو انتخاب کنه. ‫اون انجامش میده. 571 00:58:45,082 --> 00:58:48,552 ‫ما 20دقیقه‌ی دیگه میریم. فقط مارسل باهامون میاد. 572 01:00:03,029 --> 01:00:04,800 ‫آدم یا اهل یه کشوره... 573 01:00:04,801 --> 01:00:05,801 ‫یا نیست! 574 01:00:32,456 --> 01:00:34,726 ‫هیچوقت یه نقاش یهودی ندیده بودم. 575 01:00:39,063 --> 01:00:41,396 ‫جلوی من می‌تونی راحت باشی. 576 01:00:41,398 --> 01:00:44,633 ‫ممنونم، ولی نقاش‌های یهودیِ زیادی وجود دارن. 577 01:00:44,635 --> 01:00:46,935 ‫ولی این نقطه قوت مردم تو نیست... 578 01:00:46,937 --> 01:00:52,107 ‫وقتی که با نویسندگان و دانشمندان مقایسه‌شون می‌کنی، ‫متوجه این موضوع میشی. می‌دونی چرا؟ 579 01:00:52,109 --> 01:00:55,279 ‫چون دین شما بهتون اجازه نمیده که خدا رو بِکِشید. 580 01:00:56,815 --> 01:01:00,282 ‫که خیلی‌ها بخاطر همین از شما متنفرن. 581 01:01:00,284 --> 01:01:03,251 ‫وقتی نمی‌بینن که دارید به درگاه کی دعا می‌کنید، می‌ترسن. 582 01:01:03,253 --> 01:01:07,658 ‫نه، اونا از ما متنفرن چون قرن‌هاست که ‫دارن توی گوششون می‌خونن که ما مسیح رو کشتیم. 583 01:01:15,666 --> 01:01:17,834 ‫تمام حماسه‌ی مردم یهود اینه که... 584 01:01:17,836 --> 01:01:22,337 ‫اون‌هایی که در مصر برده بودن، خودشون رو آزاد کردن... 585 01:01:22,339 --> 01:01:25,374 ‫تا جامعه‌ی خودشون رو بسازن. 586 01:01:25,376 --> 01:01:29,444 ‫هیچ نمادی برای ستمگران، از یهود خطرناک‌تر نیست. 587 01:01:29,446 --> 01:01:32,614 ‫چون یهودی‌ها، برده‌ها رو از بند آزاد کردند. 588 01:02:24,034 --> 01:02:25,502 ‫فکر کردم خوابیدی. 589 01:02:28,472 --> 01:02:30,574 ‫خب، تو که معلومه نخوابیده بودی! 590 01:02:32,242 --> 01:02:33,910 ‫منظورت چیه؟ 591 01:02:36,079 --> 01:02:37,379 ‫چیه؟ 592 01:02:37,381 --> 01:02:40,315 ‫اصلا نمی‌دونستم ازش خوشت میاد. 593 01:02:40,317 --> 01:02:42,486 ‫همه چیز رو بهت نمیگم که. 594 01:02:52,797 --> 01:02:54,029 ‫اون الان کجاست؟ 595 01:02:54,031 --> 01:02:55,632 ‫رفت سیگار بخره. 596 01:02:57,100 --> 01:03:00,304 ‫خب، تو... 597 01:03:04,709 --> 01:03:05,976 ‫بهم بگو! 598 01:03:13,317 --> 01:03:14,886 ‫دوستش دارم! 599 01:03:25,395 --> 01:03:26,898 ‫پس که اینطور! 600 01:03:46,918 --> 01:03:49,686 ‫چی؟ بهم بگو! 601 01:04:05,102 --> 01:04:10,674 ‫نازی‌ها! نازی‌ها! 602 01:04:13,978 --> 01:04:15,479 ‫اونا رسیدن! 603 01:04:28,258 --> 01:04:29,727 ‫اون چیه؟ 604 01:04:33,230 --> 01:04:34,899 ‫- کیسه‌ها رو بیار. ‫- خیلی‌خب. 605 01:05:02,125 --> 01:05:03,592 ‫- نام... ‫- «جیسون بیکر» 606 01:05:03,594 --> 01:05:05,126 ‫بریم. 607 01:05:05,128 --> 01:05:06,764 ‫به «مقاومت» خوش اومدی. 608 01:05:23,200 --> 01:05:26,500 ‫- فقط زن‌ها! ‫- کسی رو دیدین که لباس مردونه پوشیده باشه؟ 609 01:05:26,501 --> 01:05:28,501 ‫میرم بررسی می‌کنم. 610 01:05:50,374 --> 01:05:51,809 ‫وایسا! 611 01:05:53,911 --> 01:05:55,276 ‫- تکون نخور! ‫- دستا بالا! 612 01:05:55,278 --> 01:05:56,611 ‫دست‌هات رو بیار بالا! 613 01:05:56,613 --> 01:05:57,880 ‫نه، نه، نه، نه ‫نه، نه شلیک نکنید! 614 01:05:57,882 --> 01:05:59,280 ‫برادرمه! شلیک نکنید! 615 01:05:59,282 --> 01:06:02,051 ‫برادرمه! ‫آلن. آلن؟ 616 01:06:02,053 --> 01:06:03,251 ‫چه شده؟ 617 01:06:03,253 --> 01:06:05,520 ‫«گشتاپو» ‫(پلیس مخفی آلمان) 618 01:06:05,522 --> 01:06:07,058 ‫اونا همه رو بردن! 619 01:08:09,546 --> 01:08:12,715 ‫اِما و میلا. 620 01:08:12,717 --> 01:08:14,150 ‫دو خواهر یهودی درحالی دستگیر شدن... 621 01:08:14,152 --> 01:08:16,286 ‫که به همراه مقاومت فرانسه، میجنگیدن! 622 01:08:20,024 --> 01:08:23,761 ‫اگه بهم بگید مردها کجا هستن، ‫این قضیه همین الان خاتمه پیدا می‌کنه. 623 01:08:31,235 --> 01:08:33,771 ‫میلا، تو همینجا بمون. 624 01:08:37,074 --> 01:08:40,542 ‫میلا. هیس! هیس! 625 01:08:40,544 --> 01:08:43,613 ‫برو اونجا. تکون نخور! 626 01:08:45,615 --> 01:08:48,318 ‫دارید کجا میبریدش؟ 627 01:09:34,198 --> 01:09:37,001 ‫با کلمه‌ی «برداشت پوست»، آشنا هستی؟ 628 01:09:38,936 --> 01:09:41,772 ‫یا به عبارتی پوست کندن! 629 01:09:45,442 --> 01:09:46,409 ‫نه؟ 630 01:09:48,045 --> 01:09:51,613 ‫یه روش اعدام آروم و دردناک هستش... 631 01:09:51,615 --> 01:09:54,049 ‫که پوست از بدن جدا میشه... 632 01:09:54,051 --> 01:09:56,220 ‫در حالیکه فرد همچنان زنده‌ست. 633 01:09:58,388 --> 01:10:02,858 ‫تلاشی صورت میگیره تا اون بخشِ کنده شده‌ی پوست، ‫سالم باقی بمونه... 634 01:10:02,860 --> 01:10:04,960 ‫ضمن این‌که سعی میشه در بیشتر این فرآیند... 635 01:10:04,962 --> 01:10:08,396 ‫فرد، بهوش بمونه! 636 01:10:08,398 --> 01:10:12,201 ،اگه قراره در هر صورت من رو بکشید پس چه فرقی می‌کنه؟ 637 01:10:12,203 --> 01:10:14,005 ‫نه، اِما 638 01:10:17,275 --> 01:10:19,977 ‫تصمیم گرفتم که نکشمت. 639 01:10:25,016 --> 01:10:29,253 ‫می‌خوام این کار رو با خواهرت بکنم. ‫جلوی چشمات! 640 01:10:37,295 --> 01:10:38,461 ‫چرا؟ 641 01:10:41,299 --> 01:10:45,000 ‫چون تو نمی‌خوای بهم بگی مردها کجا هستن! 642 01:10:45,002 --> 01:10:47,202 ‫حتی اگه اونا رو نگیرم، 643 01:10:47,204 --> 01:10:49,238 ‫حداقل می‌خوام تو برگردی پیششون... 644 01:10:49,240 --> 01:10:51,407 ‫و بهشون بگی چه بلاهایی سرت اومده. 645 01:10:51,409 --> 01:10:54,944 ‫اونوقت ببینیم که اونا می‌خوان به این مقاومت بی‌فایده‌شون ‫ادامه بدن یا نه! 646 01:10:54,946 --> 01:10:56,245 ‫نمی‌دونم کجا هستند! 647 01:10:56,247 --> 01:10:58,613 ‫نمیدونم! 648 01:10:58,615 --> 01:11:00,682 ‫قسم می‌خورم. 649 01:11:00,684 --> 01:11:02,753 ‫باور نمی‌کنم. 650 01:11:09,794 --> 01:11:11,262 ‫اِما؟ 651 01:11:13,197 --> 01:11:15,197 ‫باهاش چیکار کردی؟ 652 01:11:15,199 --> 01:11:17,565 ‫کاری نکردم. حتی بهش دست هم نزدم. 653 01:11:17,567 --> 01:11:19,770 ‫می‌خواد بدونه که اونا کجا هستند. 654 01:11:21,238 --> 01:11:23,105 ‫بهش نگو. 655 01:11:23,107 --> 01:11:24,773 ‫در هر صورت ما رو میکُشه! 656 01:11:24,775 --> 01:11:26,041 ‫پس نمی‌دونی! 657 01:11:26,043 --> 01:11:27,710 ‫- نمی‌دونم. ‫- می‌دونی! 658 01:11:27,712 --> 01:11:29,244 ‫- نمی‌دونم! ‫- تو می‌دونی! 659 01:11:29,246 --> 01:11:31,347 ‫- نه، نه. ‫- منو بکش. برام مهم نیست. 660 01:11:31,349 --> 01:11:35,583 ‫ما خیانت‌کار نمیشیم. ‫ما با شما همدست نمیشیم. 661 01:11:35,585 --> 01:11:37,485 ‫به این حرفت احترام میذارم. می‌دونی... 662 01:11:37,487 --> 01:11:38,921 ‫ما همدستشون نمیشیم! 663 01:11:38,923 --> 01:11:41,622 ‫...همه‌ی این افراد دیگه، هیچ عزت نفسی ندارن! 664 01:11:41,624 --> 01:11:46,061 ‫من ترجیح میدم مثل تو بمیرم تا مثل اونا زندگی کنم. 665 01:11:46,063 --> 01:11:48,466 ‫چیزی نگو، خواهش می‌کنم! 666 01:11:51,634 --> 01:11:54,236 ‫چیزی نگو! 667 01:11:54,238 --> 01:11:57,505 ‫چیزی نگو اِما، خواهش می‌کنم. 668 01:11:57,507 --> 01:12:01,310 ‫برام مهم نیست اون چیکار می‌کنه. ‫مهم نیست. 669 01:12:01,312 --> 01:12:03,578 ‫- لطفا این‌کار رو نکن. ‫- خواهش می‌کنم، اِما. 670 01:12:03,580 --> 01:12:05,381 ‫- نه، نکن، خواهش می‌کنم. ‫- اِما، نه. نه، اِما، اِما. 671 01:12:05,383 --> 01:12:07,883 ‫- نه، خواهش می‌کنم. نکن! ‫- لطفا، اِما. اِما لطفا! 672 01:12:07,885 --> 01:12:10,719 ‫- نه! ‫- این‌کار رو نکن! این‌کار رو نکن! 673 01:12:10,721 --> 01:12:12,522 ‫نه، نکن! 674 01:12:20,630 --> 01:12:22,099 ‫باید بریم داخل 675 01:12:23,768 --> 01:12:25,602 ‫- باید بریم داخل ‫- نه، نه 676 01:12:42,019 --> 01:12:44,587 ‫- «کلاوس باربی» ‫- آره، می‌بینمش. 677 01:12:49,588 --> 01:12:51,588 ‫رفتار «اوتیغیگین» چطوره؟ 678 01:12:51,589 --> 01:12:54,100 ‫خوبه ‫الان پرسید کِی بابایی رو می‌بینیم. 679 01:12:54,101 --> 01:12:55,851 ‫- واقعا؟ ‫- نه 680 01:12:58,200 --> 01:13:00,852 ‫خیلی خوشحالم که اینجایی. 681 01:13:02,853 --> 01:13:04,853 ‫تحسین برانگیزه! مگه نه؟ 682 01:13:04,854 --> 01:13:06,854 ‫آره واقعا! 683 01:13:06,855 --> 01:13:08,855 ‫عالی شد. ولی هیچ جا خونه‌ی آدم نمیشه. 684 01:13:09,856 --> 01:13:11,856 ‫اون خیلی رشد بزرگ شده. 685 01:13:11,857 --> 01:13:13,500 ‫اون می‌تونه قیافه‌ها رو تشخیص بده. 686 01:13:13,501 --> 01:13:15,501 ‫- واقعا می‌تونه؟ ‫- آره، یه هفته‌ای میشه! 687 01:13:15,502 --> 01:13:17,502 ‫موضوع چیه؟ ‫چرا داره گریه می‌کنه؟ 688 01:13:18,503 --> 01:13:20,503 ‫سلام، این منم. «اوتیغیگین». 689 01:13:27,264 --> 01:13:30,933 ‫داری به چی نگاه می‌کنی؟ ‫چیزی نیست. چیزی نیست. 690 01:13:30,999 --> 01:13:33,504 ‫بیا، تقریبا رسیدیم. 691 01:13:37,341 --> 01:13:39,775 ‫- خودشه ‫- معلومه که خودشه. 692 01:13:39,777 --> 01:13:41,343 ‫میلا کجاست؟ 693 01:13:41,345 --> 01:13:45,282 ‫تا وقتی که این رو داشته باشی، ‫کسی نباید برات مزاحمت ایجاد کنه. 694 01:14:21,152 --> 01:14:22,553 ‫اون کجاست؟ 695 01:14:25,189 --> 01:14:26,922 ‫داره میره داخل ایستگاه قطار. 696 01:14:26,924 --> 01:14:28,190 ‫میلا کدوم گوریه؟ 697 01:14:28,192 --> 01:14:30,159 ‫نمی‌دونم. ‫اِما بهمون میگه. 698 01:14:30,161 --> 01:14:32,194 ‫به محض این‌که بهش نزدیک بشیم، میگیرنمون. 699 01:14:32,196 --> 01:14:33,661 ‫باشه، باشه. گوش کن چی میگم. 700 01:14:33,663 --> 01:14:35,697 ‫نگهبان‌ها رو بکِش سمت خودت و بدو. 701 01:14:35,699 --> 01:14:38,033 ‫- من میرم داخل. ‫- خیلی خطرناکه. 702 01:14:38,035 --> 01:14:39,669 ‫پس بذار منو بُکُشن. 703 01:14:42,039 --> 01:14:44,275 ‫برو. مواظب خودت باش. 704 01:16:23,073 --> 01:16:24,408 ‫ داری چیکار می‌کنی؟ 705 01:16:28,846 --> 01:16:31,346 ‫باید با «مقاومت» رشد کنیم و آموزش ببینیم. 706 01:16:31,348 --> 01:16:33,515 ‫باید اسلحه پیدا کنیم. باید یاد بگیریم چطور تیراندازی کنیم. 707 01:16:33,517 --> 01:16:35,319 ‫باید مواد منفجره رو بشناسیم. 708 01:16:36,854 --> 01:16:38,787 ‫اونا انسان نیستن. 709 01:16:38,789 --> 01:16:41,191 ‫هیچ انسانی همچین کاری رو در حق دیگری نمی‌کنه. 710 01:16:48,032 --> 01:16:49,600 ‫وقتی اونجا بودی... 711 01:16:51,235 --> 01:16:53,602 ‫من خودم رو غرق در تنفر کردم، 712 01:16:53,604 --> 01:16:57,072 ‫و البته که میل به انتقام گرفتن داشتم، 713 01:16:57,074 --> 01:17:01,476 ‫ولی...هرچی بیشتر بهش فکر کردم، 714 01:17:01,478 --> 01:17:04,749 ‫تنها چیزی که در ذهنم بود... 715 01:17:08,052 --> 01:17:10,888 ‫این بود که چرا ما اینجاییم؟ 716 01:17:12,456 --> 01:17:15,758 ‫و داریم در جنگی میجنگیم که نمی‌تونیم پیروز بشیم 717 01:17:15,760 --> 01:17:17,959 ‫در حالیکه می‌تونیم بچه‌های یتیم بیشتری رو بگیریم... 718 01:17:17,961 --> 01:17:22,199 ‫و قبل از این‌که دست نازی‌ها بهشون برسه، ‫ببریمشون یه کشور دیگه! 719 01:17:32,276 --> 01:17:34,609 ‫ما نمی‌تونیم الان بریم. 720 01:17:34,611 --> 01:17:36,746 ‫خب الان واقعا می‌تونیم چیکار کنیم؟ 721 01:17:36,748 --> 01:17:38,882 ‫می‌تونیم باهاشون بجنگیم. 722 01:17:42,486 --> 01:17:45,454 ‫برای بچه‌ها، خونه پیدا کردیم. ‫مکان‌های امن. 723 01:17:45,456 --> 01:17:46,922 ‫تا وقتی که توی کشوری هستن که... 724 01:17:46,924 --> 01:17:50,292 ‫نازی‌ها اون کشور رو تسخیر کردن، ‫هیچ جا برای اونا امن نیست. 725 01:17:50,294 --> 01:17:51,993 ‫و این یه ذره مبارزه‌ای که می‌تونیم بکنیم... 726 01:17:51,995 --> 01:17:53,428 ‫می‌تونیم سرعتشون رو کم کنیم. 727 01:17:53,430 --> 01:17:55,866 ‫می‌تونیم زندگی توی فرانسه رو براشون جهنم کنیم. 728 01:18:04,508 --> 01:18:06,377 ‫نازی‌ها چی می‌خوان؟ 729 01:18:10,981 --> 01:18:12,314 ‫چی؟ 730 01:18:12,316 --> 01:18:14,249 ‫اونا به کلاوس باربی اهمیتی نمیدن، 731 01:18:14,251 --> 01:18:16,284 ‫یه مشت برده‌ی پلیس مخفی... 732 01:18:16,286 --> 01:18:18,420 ‫که شاید بکشیمشون! ‫اونم اگه خوش شانس باشیم. 733 01:18:18,422 --> 01:18:19,724 ‫نه، درست میگی. 734 01:18:21,058 --> 01:18:23,660 ‫اونا به کُشتن ما اهمیت میدن. ‫همونجور که اون رو کُشتن. 735 01:18:28,599 --> 01:18:30,534 ‫پس بهترین راه برای مقاومت چیه؟ 736 01:18:32,369 --> 01:18:34,970 ‫کُشتنشون نیست! 737 01:18:34,972 --> 01:18:37,539 ‫اونا برای مرگ حاضرن! 738 01:18:37,541 --> 01:18:38,841 ‫اگه می‌خوای مقاومت کنی... 739 01:18:38,843 --> 01:18:42,579 ‫باید مطمئن بشیم که یهودی‌های بیشتری زنده می‌مونن. 740 01:18:45,850 --> 01:18:48,318 ‫چطور می‌تونی الان نری و بُکُشیش؟ 741 01:18:49,386 --> 01:18:51,119 ‫معلومه که می‌خوام باربی رو بُکُشم. 742 01:18:51,121 --> 01:18:55,657 ‫می‌خوام هیتلر هم بمیره. ‫ولی نمی‌تونیم همه‌ی نازی‌ها رو بُکُشیم. 743 01:18:55,659 --> 01:18:57,995 ‫می‌تونیم چندتاشون رو بُکُشیم. 744 01:19:01,098 --> 01:19:02,966 ‫یا می‌تونیم جون چند نفر رو نجات بدیم. 745 01:19:04,869 --> 01:19:10,038 ‫و شاید یه روز اون نازی‌ها دستگیر بشن... 746 01:19:10,040 --> 01:19:14,578 ‫و بچه‌هایی که ما نجات دادیم به زندگیشون ادامه میدن ‫و خانواده تشکیل میدن. 747 01:19:21,318 --> 01:19:23,587 ‫اونایی که تا الان مُردن چی؟ 748 01:19:25,824 --> 01:19:28,025 ‫فکر می‌کنی اونا می‌خوان ما چی‌کار کنیم؟ 749 01:19:29,694 --> 01:19:33,696 ‫زندگی‌هامون رو به خطر بندازیم ‫تا از قاتل‌هاشون انتقام بگیریم؟ 750 01:19:33,698 --> 01:19:36,701 ‫یا به یتیم‌ها کمک کنیم تا زنده بمونن؟ 751 01:19:52,282 --> 01:19:53,918 ‫باید بچه‌ها رو نجات بدیم. 752 01:19:56,754 --> 01:19:57,922 ‫همین‌کار رو می‌کنیم. 753 01:20:06,129 --> 01:20:09,066 ‫آلمان، لهستان، 754 01:20:10,267 --> 01:20:12,300 ‫همه جای اروپا! 755 01:20:12,302 --> 01:20:16,340 ‫قراره ماهی 50 الی 100تا یتیم برامون بیاد. 756 01:20:17,876 --> 01:20:22,546 ‫گوش کنید. می‌خوایم بهتون کمک کنیم تا ‫اونا رو از فرانسه ببرید بیرون. 757 01:20:24,081 --> 01:20:26,014 ‫کجا ببریمشون؟ 758 01:20:26,016 --> 01:20:29,150 ‫حتی متحدین هم دیگه جایی برای پناهندگان ندارن. 759 01:20:29,152 --> 01:20:31,686 ‫سوییس چطور؟ 760 01:20:31,688 --> 01:20:35,526 ‫می‌خوای بچه‌ها رو از بین کوه‌های پوشیده از برف ببری؟ 761 01:20:37,729 --> 01:20:39,563 ‫حداقل اینجا در امان هستن. 762 01:20:40,364 --> 01:20:41,697 ‫اونا در امان نیستن. 763 01:20:41,699 --> 01:20:43,833 ‫اگه توی کوه آلپ دستگیر بشن... 764 01:20:43,835 --> 01:20:47,035 ‫نه تنها باید مسئولیت این شرمساری رو قبول کنیم، 765 01:20:47,037 --> 01:20:49,638 ‫بلکه اعتبار و بودجه‌‌ای رو از دست میدیم... 766 01:20:49,640 --> 01:20:51,876 ‫که برای مراقبت از بقیه‌ی بچه‌ها بهشون نیاز داریم. 767 01:20:53,277 --> 01:20:54,913 ‫اون در امان نیستن. 768 01:20:58,215 --> 01:21:00,582 ‫جورج، گوش کن... 769 01:21:00,584 --> 01:21:03,652 ‫بذار یه گروه کوچک ببریم، 770 01:21:03,654 --> 01:21:06,024 ‫تا ببینیم می‌تونیم از مرز رد بشیم یا نه. 771 01:21:07,892 --> 01:21:09,526 ‫خواهش می‌کنم. 772 01:21:26,677 --> 01:21:28,412 ‫هیس! هیس! ‫هیس! هیس! 773 01:21:33,517 --> 01:21:35,584 ‫- نه، مارسل. چی... ‫- هیس، هیس 774 01:21:35,586 --> 01:21:38,522 ‫- این چند وقت کجا بودی؟ ‫- هیس، هیس، هیس. 775 01:22:07,351 --> 01:22:08,583 ‫برید بچه‌ها. 776 01:22:08,585 --> 01:22:11,386 ‫کاری که مارسل و اِما و آلن می‌گن رو انجام بدید، 777 01:22:11,388 --> 01:22:14,189 ‫و بهتون قول میدم هیچ اتفاقی نمیوفته. 778 01:22:14,191 --> 01:22:15,858 ‫ممنونم. 779 01:22:15,860 --> 01:22:18,029 ‫ممنونم که زندگی ما رو نجات میدید. 780 01:22:23,701 --> 01:22:25,968 ‫- ممنونم. ‫- برو، برو، برو، برو! 781 01:22:25,970 --> 01:22:29,139 ‫برو، برو ‫همین الان برو. بیرون! برو بیرون! 782 01:22:30,340 --> 01:22:32,641 ‫خیلی‌خب. بیاید بریم. 783 01:22:32,643 --> 01:22:34,476 ‫- خیلی‌خب. ‫- یالا بچه‌ها. بیاید بریم. 784 01:22:34,478 --> 01:22:35,913 ‫بجنبید. 785 01:22:37,015 --> 01:22:38,983 ‫- همینه! بیا اینجا. ‫- خداحافظ. 786 01:22:41,151 --> 01:22:42,417 ‫برو پسرم. 787 01:22:42,419 --> 01:22:44,419 ‫تو و مادر هم باید از اروپا بیاین بیرون. 788 01:22:44,421 --> 01:22:46,991 ‫برو! برو! 789 01:23:07,011 --> 01:23:10,848 ‫شنیدم که اینجا جلسه‌ای برای ‫ویزای یهودیانِ خارجی برقرار میشه. 790 01:23:22,849 --> 01:23:24,849 ‫بیا داخل و خفه خون بگیر. 791 01:23:30,001 --> 01:23:31,568 ‫نه، من... 792 01:24:06,470 --> 01:24:10,672 ‫کم حفظت‌شده‌ترین جایی که توی مرز وجود داره ‫این پرتگاه هستش! 793 01:24:10,674 --> 01:24:14,777 ‫ما از راه این جنگل میریم، که باید آسون‌تر باشه. 794 01:24:14,779 --> 01:24:17,445 ‫که ما رو می‌رسونه به مسیری که به اون پرتگاه میرسه، 795 01:24:17,447 --> 01:24:20,684 ‫پایین این کوه...میرسیم به «ژنو». 796 01:24:23,121 --> 01:24:25,620 ‫اونوقت پایین این پرتگاه، یه جاده هست؟ 797 01:24:25,622 --> 01:24:26,858 ‫آره 798 01:24:29,559 --> 01:24:33,064 ‫اِما...می‌تونی درباره‌ی میلا باهام حرف بزنی. 799 01:24:34,866 --> 01:24:37,969 ‫منظورم اینه که من هم پدر و مادرم رو از دست دادم. 800 01:24:43,207 --> 01:24:45,810 ‫مردم همیشه برای اون‌هایی میمیرن ناراحت میشن. 801 01:24:47,245 --> 01:24:49,679 ‫ولی اونا باید بیشتر ناراحت اون کسایی باشن ‫که زنده می‌مونن. 802 01:24:53,450 --> 01:24:57,720 ‫چیزهایی زیبایی در زندگی وجود دارن. 803 01:24:57,722 --> 01:24:59,689 ‫اگه همه با هم ازش استفاده می‌کردن، آره! 804 01:25:04,494 --> 01:25:06,864 ‫میلا دیگه بین ما نیست، 805 01:25:09,033 --> 01:25:13,237 ‫ولی ما اینجاییم تا مطمئن بشیم که ‫همه‌ی شما در امان باشید. 806 01:25:14,872 --> 01:25:17,072 ‫اگه میلا اینجا بود، نمی‌خواست من ناراحت باشم. 807 01:25:17,074 --> 01:25:20,011 ‫و مطمئنم والدین تو هم می‌خوان تو شاد باشی. 808 01:25:24,849 --> 01:25:26,683 ‫ما هیچوقت ناراحت نبودیم. 809 01:25:31,688 --> 01:25:33,257 ‫بیا بغلم. 810 01:25:46,237 --> 01:25:48,272 ‫نمی‌دونستم توی لیون قراره بایسته! 811 01:25:49,807 --> 01:25:51,742 ‫احتمالا فقط یه لحظه وایسه. 812 01:26:14,198 --> 01:26:15,231 ‫اون اینجاست. 813 01:26:15,233 --> 01:26:16,598 ‫کی؟ 814 01:26:16,600 --> 01:26:18,100 ‫باربی! 815 01:26:18,102 --> 01:26:19,136 ‫نه. 816 01:26:20,271 --> 01:26:22,938 ‫- باید بپرم پایین. ‫- نه، نه، نه، نه. 817 01:26:22,940 --> 01:26:25,042 ‫خیلی‌خب، وضعیت آواز خونی بگیرید. 818 01:26:37,621 --> 01:26:40,055 ‫اگه منو شناسایی کنه، هممون رو میکُشه. 819 01:26:40,057 --> 01:26:42,293 ‫نمی‌تونی همینجوری از اینجا بری که! ‫بیا. 820 01:26:43,593 --> 01:26:46,795 ‫خیلی‌خب، برو، برو، برو، برو. ‫بیا، بیا، بیا. 821 01:26:46,797 --> 01:26:49,033 ‫در رو قفل کن. ‫در رو قفل کن. 822 01:26:51,936 --> 01:26:54,171 ‫همگی «مریم مقدس» رو بخونید. 823 01:28:17,922 --> 01:28:19,554 ‫دارید کجا میرید؟ 824 01:28:19,556 --> 01:28:22,358 ‫داریم میریم توی «یوناژ» گردش کنیم. 825 01:28:22,360 --> 01:28:23,792 ‫گذرنامه‌ها لطفا. 826 01:28:23,794 --> 01:28:25,296 ‫بله. 827 01:28:42,980 --> 01:28:47,385 ‫اون پسر جوون، صدای زیرمون رو می‌خونه. ‫«جوزف»! 828 01:28:54,258 --> 01:28:57,092 ‫- داری چیکار می‌کنی؟ ‫- من؟ 829 01:28:57,094 --> 01:28:59,161 ‫- می‌خوای بهمون بخندن؟ ‫- اوه، نه! 830 01:28:59,163 --> 01:29:01,098 ‫من هیچوقت همچین کاری نمی‌کنم. 831 01:29:08,139 --> 01:29:12,107 ‫اونا بچه هستن. ‫منم یه مربی هستم. 832 01:29:12,109 --> 01:29:14,912 ‫چرا باید بهشون ترس رو آموزش بدم؟ 833 01:29:53,984 --> 01:29:56,318 ‫- همراه من بیا. ‫- ها؟ 834 01:29:56,320 --> 01:29:58,322 ‫گفتم همراهم بیا. 835 01:30:01,645 --> 01:30:03,645 ‫ستوان؟ 836 01:30:06,646 --> 01:30:08,646 ‫اذیتشون نکن! 837 01:30:08,647 --> 01:30:10,647 ‫تو کی باشی که اینو بگی؟ 838 01:30:10,648 --> 01:30:14,648 ‫پیرمردی که از یه کیلومتری ‫می‌تونه بچه‌های خوب رو تشخیص بده. 839 01:30:23,646 --> 01:30:25,149 ‫پاهات رو باز کن! 840 01:30:33,057 --> 01:30:36,327 ‫جیب‌هات رو بهم نشون بده. 841 01:30:39,130 --> 01:30:42,266 ‫این فقط یه قاشقه. ‫اینم پوله! 842 01:30:45,736 --> 01:30:46,704 ‫این چیه؟ 843 01:30:47,670 --> 01:30:49,771 ‫سبیل ـه! 844 01:30:49,773 --> 01:30:51,140 ‫داری رهبر رو مسخره می‌کنی؟ 845 01:30:51,142 --> 01:30:53,575 ‫نه، نه. با کمال احترام سرکار... 846 01:30:53,577 --> 01:30:56,280 ‫این سبیل چارلی چاپلین هستش. 847 01:30:58,182 --> 01:31:01,750 ‫فکر می‌کنم وسط این جنگ، خیلی مهمه... 848 01:31:01,752 --> 01:31:03,686 ‫که بچه‌ها رو بخندونم. 849 01:31:09,560 --> 01:31:11,927 ‫اون دختره... 850 01:31:11,929 --> 01:31:14,163 ‫چند سالشه؟ 851 01:31:14,165 --> 01:31:15,764 ‫اون... 852 01:31:15,766 --> 01:31:17,368 ‫اون چهارده سالشه. 853 01:31:25,442 --> 01:31:27,609 ‫باید بهش کمک کنی صداش رو تقویت کنه. 854 01:31:27,611 --> 01:31:29,380 ‫خیلی خاصه! 855 01:31:31,582 --> 01:31:34,016 ‫- ما بخاطر همین اینجاییم دیگه. ‫- بذار یه چیزی رو ازت بپرسم. 856 01:31:34,018 --> 01:31:35,150 ‫بله قربان. 857 01:31:41,959 --> 01:31:43,460 ‫من یه دختر دارم. 858 01:31:44,929 --> 01:31:47,763 ‫فکر می‌کنی چطور می‌تونم... 859 01:31:47,765 --> 01:31:51,101 ‫مطمئن بشم که به هنر علاقه‌مند بشه؟ 860 01:31:55,506 --> 01:31:57,041 ‫چند سالشه؟ 861 01:31:59,176 --> 01:32:02,578 ‫اون فقط یه نوزاده! 862 01:32:02,580 --> 01:32:04,646 ‫منظورم این نیست که همین الان چیکار کنم. 863 01:32:06,083 --> 01:32:10,154 ‫اما دنبال استراتژی‌ای هستم تا برای آینده، ‫شخصیتش رو بسازم. 864 01:32:18,896 --> 01:32:21,232 ‫سعی کنید بهش تحمیل نکنید. 865 01:32:23,133 --> 01:32:26,804 ‫هرچقدر بیشتر بهش تحمیل کنید... 866 01:32:28,372 --> 01:32:30,774 ‫فکر می‌کنم بیشتر بر خلافش عمل می‌کنه. 867 01:32:32,276 --> 01:32:34,409 ‫بذارید علاقه‌ی خودش رو پیدا کنه. 868 01:32:34,411 --> 01:32:36,311 ‫از سر راهش کنار وایسید. ‫می‌دونید، اگه هرچیزی... 869 01:32:36,313 --> 01:32:37,980 ‫به جهت مخالف هدایتش کرد، 870 01:32:37,982 --> 01:32:39,716 ‫بهش بگید که هنر برای آدمای ضعیف ـه... 871 01:32:39,718 --> 01:32:42,052 ‫بعدش اون دلش می‌خواد بهتون ثابت کنه که اشتباه می‌کنید. 872 01:33:01,740 --> 01:33:03,340 ‫خیلی جالب بود. 873 01:33:05,976 --> 01:33:07,845 ‫خیلی جالب بود. 874 01:33:11,148 --> 01:33:12,616 ‫ممنونم. 875 01:33:14,952 --> 01:33:16,120 ‫برو. 876 01:33:16,755 --> 01:33:18,255 ‫الان؟ 877 01:33:21,525 --> 01:33:22,626 ‫مکس! 878 01:33:23,994 --> 01:33:25,162 ‫ممنونم، قربان. 879 01:33:39,711 --> 01:33:43,078 ‫چیزی نیست. چیزی نیست. ‫بیا اینجا. 880 01:33:43,080 --> 01:33:44,747 ‫بیا اینجا 881 01:33:44,749 --> 01:33:45,883 ‫چیزی نیست. 882 01:33:47,752 --> 01:33:49,386 ‫چیزی نیست. 883 01:34:01,841 --> 01:34:08,841 ‫«مونتریاند» کوه‌های آلپ فرانسه ‫6 مایل تا مرز سوییس 884 01:34:11,842 --> 01:34:13,177 ‫آروم برید. 885 01:34:15,780 --> 01:34:19,147 ‫آروم برید. بجنب، جری. ‫بیا اینجا. 886 01:34:19,149 --> 01:34:21,149 ‫خیلی‌خب، بیا اینجا. 887 01:34:21,151 --> 01:34:22,453 ‫خیلی‌خب. 888 01:34:24,888 --> 01:34:26,623 ‫بجنب. 889 01:35:43,624 --> 01:35:45,624 ‫چیکار می‌کنی؟ 890 01:35:50,000 --> 01:35:53,625 ‫- حالت خوبه؟ ‫- فقط... 891 01:35:53,626 --> 01:35:55,626 ‫- یه صدایی شنیدم و نگران شدم. ‫- چه جور صدایی؟ 892 01:35:56,627 --> 01:35:58,627 ‫متاسفم، فقط... 893 01:35:58,628 --> 01:36:01,128 ‫بچه خوابه! 894 01:36:05,129 --> 01:36:06,230 ‫کلاوس... 895 01:36:06,231 --> 01:36:08,500 ‫کشیش‌ها رو زندانی می‌کنی؟ 896 01:36:15,000 --> 01:36:18,000 ‫سازمان جهانی یهود، رسانه‌ها رو کنترل می‌کنه... 897 01:36:18,001 --> 01:36:22,001 ‫بانک‌های جهانی، ایالت متحده، بریتانیا و شوروی... 898 01:36:23,002 --> 01:36:26,200 ‫اینا دارن از گروه‌های به اصطلاح «مقاومت»، ‫در سرتاسر اروپا حمایت مالی می‌کنن... 899 01:36:26,201 --> 01:36:28,201 ‫و لیون، پایتخت اون‌هاست. 900 01:36:28,202 --> 01:36:30,800 ‫نمی‌خواد اینقدر برام رسمی توضیح بدی. 901 01:36:30,801 --> 01:36:34,800 ‫نمی‌خوام هیچوقت بچه‌مون بفهمه که پدرش ‫به یه کشیش صدمه زده! 902 01:36:36,801 --> 01:36:40,100 ‫همسرت قدرتمندترین مقام رسمی در کل جنوب فرانسه‌ست... 903 01:36:40,101 --> 01:36:41,650 ‫فقط می‌خوام بدونم اینجا چه خبره! 904 01:36:41,651 --> 01:36:44,852 ‫...و هیچ افسری با این سن توی کل «رایخ» ‫نیروهاش بیشتر از من نیست. ‫(رایخ: امپراطوریِ نازی‌ها) 905 01:36:44,853 --> 01:36:47,853 ‫من با برخورد خوب با دشمنانم به اینجا نرسیدم. 906 01:36:48,999 --> 01:36:52,200 ‫اگه می‌خوای من و بچه‌مون که اینجاست رو داشته باشی، 907 01:36:52,201 --> 01:36:54,500 ‫پس باید بدونم که اینجا چه خبره. 908 01:36:54,501 --> 01:36:58,501 ‫هر کاری که می‌کنم برای خودمون، آینده‌مون ‫و برای دخترمون می‌کنم. 909 01:36:59,502 --> 01:37:01,502 ‫هرچی زودتر مقاومت رو بشکونیم... 910 01:37:01,503 --> 01:37:03,503 ‫ولی من می‌خوام بهت اعتماد کنم! 911 01:37:11,899 --> 01:37:14,504 ‫بهت قول میدم... 912 01:37:23,000 --> 01:37:25,505 ‫ستوان؟ 913 01:37:27,506 --> 01:37:30,506 ‫کشیش گفت اون بچه‌هایی که توی قطار بودن، ‫یهودی بودن. 914 01:37:30,507 --> 01:37:33,507 ‫و اونا می‌خوان به کوه‌های آلپ برن تا ‫از مرز سوییس رد بشن. 915 01:37:35,508 --> 01:37:38,900 ‫تا پنج دقیقه‌ی دیگه، یه جوخه آماده کن. 916 01:37:39,200 --> 01:37:40,901 ‫باشه، ستوان. 917 01:38:05,944 --> 01:38:07,275 ‫من خوبم. 918 01:38:07,277 --> 01:38:10,245 ‫خوبم. ببخشید. 919 01:38:10,247 --> 01:38:12,516 ‫- خوبم. ‫- بیا اینجا. 920 01:38:13,851 --> 01:38:16,551 ‫چیزی نیست. 921 01:38:16,553 --> 01:38:18,253 ‫ممنونم. 922 01:38:18,255 --> 01:38:19,423 ‫ممنونم. ببخشید. 923 01:38:23,460 --> 01:38:25,395 ‫ممنونم. 924 01:38:40,677 --> 01:38:42,112 ‫بیاید اونجا یه استراحتی بکنیم. 925 01:38:43,146 --> 01:38:44,749 ‫خیلی‌خب. 926 01:39:28,926 --> 01:39:30,291 ‫خوبه؟ 927 01:39:30,293 --> 01:39:31,796 ‫ممنونم. 928 01:39:40,237 --> 01:39:41,906 ‫تو فوق‌العاده‌ای. 929 01:39:46,209 --> 01:39:47,611 ‫بخاطر توئه! 930 01:39:48,713 --> 01:39:51,113 ‫منظورت چیه؟ 931 01:39:59,123 --> 01:40:02,192 ‫وقتی همدیگه رو دیدیم، فقط به خودت علاقه داشتی. 932 01:40:08,032 --> 01:40:10,398 ‫هنوزم فقط به خودم علاقه دارم. 933 01:40:23,447 --> 01:40:25,016 ‫خاموشش کنید. 934 01:40:27,885 --> 01:40:29,284 ‫- هیس! ‫- بجنبید! 935 01:40:33,691 --> 01:40:35,091 ‫خیلی‌خب. همگی برید بالای درخت! 936 01:40:35,093 --> 01:40:36,391 ‫- کیف‌ها رو ول کنید. ‫- کیف‌ها رو ول کنید. 937 01:40:36,393 --> 01:40:37,594 ‫کیف‌ها رو ول کنید. 938 01:40:38,196 --> 01:40:39,095 ‫بریم. 939 01:40:39,097 --> 01:40:40,996 ‫- بیا ‫- بجنبید، بیاید بریم. 940 01:40:40,998 --> 01:40:42,532 ‫یالا، بیاید بریم. برو برو! 941 01:40:43,467 --> 01:40:44,767 ‫برید، برید. 942 01:40:44,769 --> 01:40:47,235 ‫- برید! ‫- نه! 943 01:40:47,237 --> 01:40:49,138 ‫- حالت خوبه؟ ‫- عجله کنید! 944 01:40:49,140 --> 01:40:51,006 ‫یالا. یالا سریعتر. 945 01:40:56,379 --> 01:40:58,147 ‫خیلی‌خب، بیاید از درخت‌ها بریم بالا. 946 01:40:58,149 --> 01:40:59,915 ‫بالا! بجنبید. بالا! 947 01:41:26,778 --> 01:41:29,277 ‫خیلی‌خب. به من نگاه کن! 948 01:41:29,279 --> 01:41:30,478 ‫به من نگاه کن! 949 01:41:30,480 --> 01:41:32,447 ‫به من نگاه کن! 950 01:41:32,449 --> 01:41:34,616 ‫به من نگاه کن! به من نگاه کن! 951 01:41:34,618 --> 01:41:37,820 ‫چشم‌هاتون به مارسل باشه. ‫چشم‌هاتون به مارسل باشه. 952 01:41:37,822 --> 01:41:39,757 ‫پایین رو نگاه نکنید! 953 01:44:04,758 --> 01:44:06,758 ‫باید همین نزدیکا باشن. 954 01:44:08,500 --> 01:44:10,759 ‫تا وقتی پیداشون نکردیم از اینجا نمیریم. 955 01:45:07,497 --> 01:45:08,663 ‫ایست! 956 01:45:11,769 --> 01:45:12,801 ‫به سمت پرتگاه! 957 01:45:12,803 --> 01:45:13,869 ‫برید! 958 01:45:25,116 --> 01:45:27,051 ‫صبر کنید! صبر کنید! صبر کنید! 959 01:45:37,495 --> 01:45:39,895 ‫- پرتگاه، همینه؟ ‫- امیدوارم! 960 01:45:41,732 --> 01:45:43,298 ‫همگی... 961 01:45:43,300 --> 01:45:44,133 ‫بپرید! 962 01:45:44,135 --> 01:45:48,504 ‫برو! بپر! ‫برو! بپر! 963 01:45:49,539 --> 01:45:50,773 ‫- برو! ‫- برو! 964 01:45:50,775 --> 01:45:51,807 ‫بپر! 965 01:45:56,981 --> 01:45:59,715 ‫- نمی‌تونم. نمی‌تونم. ‫- باید بری. بپر! 966 01:46:01,919 --> 01:46:04,887 ‫اِما! 967 01:46:04,889 --> 01:46:06,390 ‫بپر! بپر! 968 01:46:39,000 --> 01:46:40,500 ‫تیراندازی نکنید! 969 01:46:43,000 --> 01:46:45,501 ‫امکان نداره اون زنده مونده باشن 970 01:46:46,980 --> 01:46:49,502 ‫بیاید بریم! 971 01:47:20,965 --> 01:47:22,333 ‫اِما... 972 01:47:25,503 --> 01:47:26,935 ‫اِما؟ 973 01:47:26,937 --> 01:47:28,971 ‫مراقب باش، مراقب باش! 974 01:47:28,973 --> 01:47:31,108 ‫- بیا ‫- بیارش اینجا. 975 01:47:38,916 --> 01:47:40,681 ‫همه‌ی بچه‌ها اینجا هستن؟ 976 01:47:40,683 --> 01:47:43,152 ‫- آره ‫- بیارشون بالا. 977 01:47:43,154 --> 01:47:44,386 ‫می‌تونم ببینمش! 978 01:47:44,388 --> 01:47:45,653 ‫اِما! 979 01:47:45,655 --> 01:47:47,222 ‫اِما کجاست؟ 980 01:47:47,224 --> 01:47:49,193 ‫- اونجاست! اونجاست ‫- اوه... 981 01:47:52,062 --> 01:47:53,230 ‫اِما! 982 01:48:04,708 --> 01:48:06,108 ‫- بشین اینجا. ‫- اِما! 983 01:48:06,110 --> 01:48:08,744 ‫اِما! اِما! اِما! 984 01:48:08,746 --> 01:48:10,112 ‫اِما! اِما! 985 01:48:30,134 --> 01:48:32,401 ‫صدای منو میشنوی؟ مارسل هستم! 986 01:48:32,403 --> 01:48:36,572 ‫مارسل هستم. ‫صدام رو میشنوی؟ 987 01:48:36,574 --> 01:48:40,342 ‫اِما، گوش کن. ‫چیزی نیست. حالت خوبه؟ 988 01:48:40,344 --> 01:48:42,544 ‫همه‌ی بچه‌ها اینجا هستن. ‫چیزی نیست. 989 01:48:42,546 --> 01:48:45,814 ‫چیزی نیست. خواهش می‌کنم، اِما. ‫خواهش می‌کنم، باهام حرف بزن. 990 01:48:45,816 --> 01:48:48,152 ‫صدام رو میشنوی؟ ‫صدام رو میشنوی؟ 991 01:48:49,053 --> 01:48:50,554 ‫اِما؟ 992 01:48:52,756 --> 01:48:54,091 ‫اِما، باهام حرف بزن! 993 01:48:57,094 --> 01:48:58,762 ‫اِما! 994 01:49:51,115 --> 01:49:52,283 ‫کمک می‌خواید؟ 995 01:49:53,651 --> 01:49:55,350 ‫کمک؟ کجا... 996 01:49:55,352 --> 01:49:56,918 ‫کجا هستیم؟ 997 01:49:56,920 --> 01:49:58,387 ‫توی کوه‌های آلپ. 998 01:49:58,389 --> 01:50:00,858 ‫آره...آره ولی...کدوم کشور؟ 999 01:50:02,660 --> 01:50:05,195 ‫این همه راه از فرانسه تا اینجا اومدید؟ 1000 01:50:06,163 --> 01:50:07,331 ‫فران... 1001 01:50:08,332 --> 01:50:10,565 ‫سوییس؟ 1002 01:50:10,567 --> 01:50:12,167 ‫آره، درسته. 1003 01:50:21,879 --> 01:50:24,913 ‫ما موفق شدیم! 1004 01:50:24,915 --> 01:50:26,850 ‫موفق شدیم! 1005 01:50:37,194 --> 01:50:38,896 ‫اونجا رو نگاه کنید! 1006 01:50:41,298 --> 01:50:42,964 ‫بریم! بریم! 1007 01:51:30,581 --> 01:51:33,382 ‫دفعات بسیاری، با عبور از کوه‌های آلپ، ‫جون خودش رو به خطر انداخت... 1008 01:51:33,384 --> 01:51:35,686 ‫تا یتیم‌ها رو به یه جای امن برسونه. 1009 01:51:38,122 --> 01:51:42,324 ‫اون به شخصه، و مستقیما... 1010 01:51:42,326 --> 01:51:44,461 ‫مسئول نجات جون صدها بچه‌ست! 1011 01:51:46,029 --> 01:51:49,566 ‫و به صورت غیرمستقیم ‫مسئول نجات جون هزاران بچه‌ست! 1012 01:51:52,236 --> 01:51:55,205 ‫و اون، الان یکی از افسرهای رابط ماست. 1013 01:51:56,540 --> 01:51:58,940 ‫اما اون یه بازیگر هم هست... 1014 01:51:58,942 --> 01:52:01,276 ‫و شما قراره... 1015 01:52:01,278 --> 01:52:04,546 ‫اولین اجرای رسمیش در برابر عموم رو ببینید. 1016 01:52:04,548 --> 01:52:09,584 ‫سربازان! اسمش رو به یاد بسپارید... 1017 01:52:09,586 --> 01:52:11,723 ‫چون اون هیچوقت فراموشتون نمی‌کنه، 1018 01:52:14,091 --> 01:52:15,894 ‫«مارسل مارسو» 1019 01:55:20,895 --> 01:55:26,895 ‫«مارسل مارسو» بخاطر خدماتی که به مقاومت فرانسه کرد ‫به «افسر ارشد افتخاری ارتش» تبدیل شد و ‫به او در فرانسه مدالِ افتخار داده شد. 1020 01:55:26,896 --> 01:55:31,896 ‫او به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران ‫تئاتر تاریخ شناخته می‌شود 1021 01:55:31,897 --> 01:55:38,897 ‫پدر مارسل، یعنی شارس مانگل، ‫به اردوگاه کار اجباریِ «آشویتز» فرستاده شد؛ ‫که نهایتا در سال 1945 در آنجا به قتل رسید. 1022 01:55:38,898 --> 01:55:47,898 ‫بعد از جنگ، دو شکارچی نازی یعنی «بیت کلارسلفد» و ‫«سرج کلارسفلد»، کلاوس باربی را در بولیوی پیدا کردند. 1023 01:55:47,899 --> 01:55:50,899 ‫او به فرانسه بازگردانده شد و در آنجا محکوم به ‫فعالیت‌های ضد حقوق بشر شد. ‫او در سال 1991 در زندان، مُرد. 1024 01:55:50,900 --> 01:55:56,900 ‫گروه یهودیِ مقاومت فرانسه، ده هزار کودک را ‫در زمان جنگ جهانی دوم نجات داد. 1025 01:55:56,901 --> 01:56:02,901 ‫نازی‌ها ادعا می‌کردند که کشتار کودکان گروه‌های خطرناک ‫بخشی از نقشه‌ی آن‌ها برای پاکسازی نژاد پاک آریایی بوده. 1026 01:56:03,902 --> 01:56:06,902 ‫آن‌ها یک میلیون و پانصد هزار کودک را کشتند، ‫از جمله ده هزار کودک رومانیایی! 1027 01:56:06,903 --> 01:56:09,903 ‫کودکانی که ناتوانی‌های ذهنی و جسمی داشتند... 1028 01:56:12,904 --> 01:56:18,904 ‫و بیش از یک میلیون کودک یهودی را به قتل رساندند. 1029 01:56:20,905 --> 01:56:24,905 ‫این فیلم تقدیم به آن کودکان می‌شود. 1030 01:56:25,906 --> 01:56:30,906 ‫ما هیچوقت شما را فراموش نخواهیم کرد