1 00:00:16,834 --> 00:00:24,634 « زیرنویس از سینا صداقت » .: SinCities :. 2 00:00:24,667 --> 00:00:29,375 ‫خب، نگاهش کن. تقریباً انسان شدی 3 00:00:35,375 --> 00:00:38,250 ‫اوناهاش. دوباره سر پا و سر حال شدی 4 00:00:39,292 --> 00:00:41,833 ‫ممنون 5 00:00:42,917 --> 00:00:45,917 ‫- خوبه که دوباره لباس پوشیدم، ولی... ‫- ولی؟ 6 00:00:46,000 --> 00:00:48,167 ‫یه چیزی که در مورد حرکت کردن هست 7 00:00:48,250 --> 00:00:51,000 ‫اینه که فکر می‌کنم وقتی حرکت نکنم ‫حس خوبی بهم میده 8 00:00:51,083 --> 00:00:54,542 ‫اوه. پس نمی‌خواستی بری یه قدمی بزنی؟ 9 00:00:55,208 --> 00:00:57,625 ‫- چی؟ ‫- خب، به زور می‌تونستم ببرمت قدم بزنی 10 00:00:57,708 --> 00:01:00,375 ‫در حالی که کیرت تو هوا بالا ‫پایین می‌پرید، می‌تونستم؟ 11 00:01:00,458 --> 00:01:03,583 ‫شاید یه پرنده فکر می‌کرد کیرت یه شاخه درخته ‫و با خودش می‌بردش 12 00:01:03,667 --> 00:01:06,000 ‫آره. خب 13 00:01:06,083 --> 00:01:09,292 ‫اوه، بیخیال. یه لبخند کوچولو تو رو نمی‌کشه 14 00:01:12,000 --> 00:01:13,000 ‫آفرین پسرِ خوب 15 00:01:14,042 --> 00:01:16,708 ‫خب حالا، دوست داری بریم یه قدمی بزنیم؟ 16 00:01:16,792 --> 00:01:18,792 ‫یکم هوای تازه زیر نور ستاره‌ها؟ 17 00:01:18,875 --> 00:01:21,500 ‫فکر کنم دوست دارم، آره 18 00:01:21,708 --> 00:01:22,708 ‫خوبه 19 00:01:23,250 --> 00:01:25,667 ‫متأسفانه، یه شرطی داره 20 00:01:28,250 --> 00:01:29,250 ‫اوه 21 00:01:29,500 --> 00:01:32,750 ‫فکرِ من نیست. استریگا اصرار کرد 22 00:01:33,625 --> 00:01:37,250 ‫باید خیلی راحت باشه. فقط می‌خواست ‫امنیتش یکم بیشتر باشه 23 00:01:37,958 --> 00:01:40,667 ‫تو ده برابر قوی‌تر از منی، لنور 24 00:01:40,750 --> 00:01:43,208 ‫استریگا اشاره کرد که تو یه جادوگری 25 00:01:44,083 --> 00:01:46,958 ‫و واقعاً می‌خوای بری قدم بزنی، پس... 26 00:01:47,625 --> 00:01:49,042 ‫میشه این رو بندازی گردنت؟ 27 00:01:51,083 --> 00:01:53,000 ‫باشه 28 00:01:53,417 --> 00:01:54,417 ‫آفرین پسرِ خوب 29 00:01:54,833 --> 00:01:56,167 ‫بریم قدم بزنیم! 30 00:02:23,042 --> 00:02:26,417 ‫شبِ قشنگیه، اینطور فکر نمی‌کنی؟ 31 00:02:26,500 --> 00:02:30,125 ‫شبِ خیلی سردیه. سلولم گرم‌تر بود 32 00:02:30,875 --> 00:02:33,667 ‫به خاطر اینه که حرارتِ تلف شده رو ‫با لوله به اطراف قلعه منتقل می‌کنیم 33 00:02:34,500 --> 00:02:37,208 ‫واقعاً؟ حتی داخلِ سلول‌ها؟ 34 00:02:37,292 --> 00:02:40,333 ‫من همش بهت می‌گم. ما هیولا نیستیم 35 00:02:44,208 --> 00:02:46,917 ‫تو قلعه‌ی دراکولا هم حرارت ‫با لوله منتقل می‌شد 36 00:02:47,000 --> 00:02:48,750 ‫این جادوی خون‌آشامیه 37 00:02:48,833 --> 00:02:52,000 ‫راستش، فقط علمه. دانشِ باستانی 38 00:02:52,083 --> 00:02:56,208 ‫نکته اینه هکتور، آدما مسائل رو فراموش می‌کنن ‫و خون‌آشام‌ها فراموش نمی‌کنن 39 00:02:57,083 --> 00:02:58,792 ‫باید چیزهای زیادی یاد بگیری 40 00:02:59,500 --> 00:03:00,792 ‫و فرصتش نصیبم میشه؟ 41 00:03:01,333 --> 00:03:03,125 ‫چقدر پرشور 42 00:03:03,833 --> 00:03:05,750 ‫آروم باش و از شب لذت ببر 43 00:03:13,958 --> 00:03:15,875 ‫نور روزم می‌تونه قشنگ باشه 44 00:03:15,958 --> 00:03:17,417 ‫به حرفت اعتماد می‌کنم 45 00:03:19,000 --> 00:03:20,333 ‫نور روز رو یادت نمیاد؟ 46 00:03:20,417 --> 00:03:24,625 ‫هیچوقت برام مهم نبوده. ‫همیشه به شب علاقه داشتم. 47 00:03:25,458 --> 00:03:28,792 ‫شاید یه چیزی رو از دست بدی، می‌دونی. ‫وقتی فقط شب بیرون میای. 48 00:03:28,875 --> 00:03:32,000 ‫اوه، فکر نکنم. فقط نگاه کن 49 00:03:38,167 --> 00:03:41,417 ‫نمی‌تونم تصور کنم نورِ خورشید ‫چطور می‌تونه این منظره رو بهتر کنه 50 00:03:45,167 --> 00:03:47,458 ‫خیلی خب. اعتراف می‌کنم 51 00:03:48,792 --> 00:03:50,125 ‫این شگفت انگیزه 52 00:03:51,500 --> 00:03:54,333 ‫دیدی؟ اینجا زیادم بد نیست، نه؟ 53 00:03:55,625 --> 00:03:56,833 ‫می‌تونم بدونِ اینم سر کنم 54 00:03:58,375 --> 00:03:59,667 ‫درد داره؟ 55 00:03:59,958 --> 00:04:03,917 ‫نه. فقط من رو یاد آخرین باری می‌ندازه ‫که یکی بهم قلّاده بست 56 00:04:04,000 --> 00:04:05,375 ‫تو بریلا؟ 57 00:04:05,458 --> 00:04:07,292 ‫وقتی کارمیلا تقریباً من رو کشت 58 00:04:07,375 --> 00:04:09,250 ‫خب، اون کمی کج خلقه 59 00:04:09,333 --> 00:04:11,333 ‫ولی هیچوقت نمی‌خواست تو رو بکشه 60 00:04:11,417 --> 00:04:12,542 ‫نه 61 00:04:13,125 --> 00:04:15,625 ‫چون بهم نیاز داره تا برده‌ی آهنگر روحش باشم 62 00:04:15,708 --> 00:04:19,875 ‫نه، چون اگه می‌خواست تو رو بکشه، ‫به سادگی مُرده بودی 63 00:04:20,958 --> 00:04:23,125 ‫و اگه می‌خواست شکنجه‌ت کنه، 64 00:04:23,208 --> 00:04:24,500 ‫در حالی به اینجا می‌رسیدی 65 00:04:24,583 --> 00:04:27,375 ‫که دل و روده‌ت تو دستت بود ‫و یه نیزه تو کونت 66 00:04:27,458 --> 00:04:30,167 ‫گمونم این حقیقت داشته باشه 67 00:04:30,250 --> 00:04:33,750 ‫یعنی، می‌تونم ببینم همچین کاری می‌کنه. ‫تو کابوس‌های شبونه‌م. 68 00:04:33,833 --> 00:04:37,458 ‫اون واقعاً بد خلقه، ولی منطقیم هست 69 00:04:37,542 --> 00:04:40,917 ‫هیچوقت اجازه نمیده خشمش اون ‫رو به جایی برسونه که نمی‌دونم 70 00:04:41,000 --> 00:04:43,208 ‫کل نژاد بشر رو محکوم به مرگ کنه؟ 71 00:04:43,833 --> 00:04:45,000 ‫فقط یه مثالِ تازه 72 00:04:45,083 --> 00:04:48,375 ‫از این‌که دیوانه شدن از خشم ‫می‌تونه چجوری باشه 73 00:04:48,458 --> 00:04:49,708 ‫خیلی خب 74 00:04:50,792 --> 00:04:54,292 ‫شاید تو راه اینجا مثل یه شاه جوان ‫باهات برخورد نشده باشه، 75 00:04:54,375 --> 00:04:56,583 ‫ولی زنده به اینجا رسیدی 76 00:04:56,667 --> 00:04:57,958 ‫ولی اونجوری بهتر می‌شد 77 00:04:58,042 --> 00:05:00,750 ‫به این فکر کردی که فقط برای این زنده‌ای 78 00:05:00,833 --> 00:05:03,583 ‫که تو قلعه‌ی دراکولا به حرف ‫کارمیلا گوش کردی؟ 79 00:05:03,667 --> 00:05:05,875 ‫گوش نکردم. اون فریبم داد 80 00:05:05,958 --> 00:05:08,792 ‫فکر نکنم فریبت داده باشه 81 00:05:08,875 --> 00:05:13,125 ‫فکر می‌کنم اون به نظرت کاملاً منطقی اومد، ‫و تو به طور قابل درکی، 82 00:05:13,208 --> 00:05:16,542 ‫نسبت به تمام اتفاقات احساس گناه کردی 83 00:05:16,625 --> 00:05:18,583 ‫اون مجبورم کرد به دراکولا خیانت کنم 84 00:05:18,667 --> 00:05:20,333 ‫نه، چنین کاری نکرد 85 00:05:20,417 --> 00:05:23,125 ‫اون بهت نشون داد که اون پیرمرد دیوونه بود، 86 00:05:23,208 --> 00:05:25,708 ‫و تو رو از عواقبش نجات داد 87 00:05:28,042 --> 00:05:30,375 ‫اینجا هیچکس نمی‌خواد بهت صدمه بزنه 88 00:05:31,167 --> 00:05:33,875 ‫فقط هنوز کاملاً بهت اعتماد نداریم 89 00:05:34,792 --> 00:05:38,333 ‫- بهم اعتماد ندارید؟ ‫- تو سعی کردی به من صدمه بزنی، هکتور 90 00:05:46,250 --> 00:05:48,333 ‫داره در مورد من چی میگه؟ 91 00:05:48,417 --> 00:05:51,833 ‫لنور داره میگه تو یه زنِ بدجنس و پلیدی 92 00:05:51,917 --> 00:05:54,958 ‫دختر کوچولوی پررو. داره جواب میده؟ 93 00:05:56,167 --> 00:05:57,500 ‫به نظر میاد 94 00:05:58,417 --> 00:05:59,792 ‫صبر کن 95 00:05:59,875 --> 00:06:02,167 ‫حالا دوباره داره در موردت گله می‌کنه 96 00:06:02,250 --> 00:06:04,125 ‫و این‌که چطور زدی لت و پارش کردی 97 00:06:04,458 --> 00:06:06,667 ‫اوه، محض رضای خدا 98 00:06:06,750 --> 00:06:10,750 ‫اگه به گذشته نگاه کنی، کتک زدنش ‫به نظر یه اشتباه محاسباتی میاد، 99 00:06:11,417 --> 00:06:14,375 ‫چون ظاهراً نقشه‌ی تو بدونِ اون جواب نمیده 100 00:06:14,667 --> 00:06:17,042 ‫باید می‌ترسوندمش 101 00:06:17,583 --> 00:06:21,625 ‫اگه هنوز یه احمقِ خوشحال بود ‫لنور چیزی نداشت که روش کار کنه 102 00:06:22,208 --> 00:06:24,583 ‫ما به اون احمق نیاز داریم، کارمیلا 103 00:06:24,667 --> 00:06:26,667 ‫می‌دونم، می‌دونم 104 00:06:28,083 --> 00:06:30,250 ‫- ولی یه مشکلی هست ‫- چی؟ 105 00:06:30,333 --> 00:06:33,917 ‫اون می‌تونه اجساد رو تبدیل ‫به موجوداتِ شب‌رو کنه 106 00:06:34,000 --> 00:06:38,708 ‫ما برای تقویتِ ارتش خودمون ‫به موجوداتِ شب‌رو نیاز داریم 107 00:06:39,375 --> 00:06:41,417 ‫نقشه همینه، آره 108 00:06:41,917 --> 00:06:45,000 ‫این همه جسد تازه رو از کجا بیاریم 109 00:06:45,083 --> 00:06:47,792 ‫بدونِ این‌که ذخیره‌ی آذوقه‌مون رو صفر کنیم؟ 110 00:06:47,875 --> 00:06:49,375 ‫هر چیز به وقتش 111 00:06:49,875 --> 00:06:52,792 ‫اول لنور باید این مشکل رو برامون حل کنه 112 00:07:00,958 --> 00:07:03,500 ‫نه. از این طرف 113 00:07:16,667 --> 00:07:19,583 ‫سلولِ جدید 114 00:07:20,375 --> 00:07:21,375 ‫برو تو 115 00:07:23,875 --> 00:07:26,583 ‫این یه حقه‌ست؟ دارم خواب می‌بینم؟ 116 00:07:26,667 --> 00:07:29,417 ‫فکر کردم شاید دوست داشته باشی ‫بتونی مطالعه کنی 117 00:07:33,875 --> 00:07:35,208 ‫افسارت رو بده به من 118 00:08:00,000 --> 00:08:02,042 ‫آفرین پسرِ خوب 119 00:08:06,000 --> 00:08:09,708 ‫در ضمن کتابه در مورد جادوی خون‌آشامی ماست 120 00:08:09,792 --> 00:08:11,250 ‫با توجه به تخصص خودت، 121 00:08:11,333 --> 00:08:14,000 ‫یه حسی بهم گفت شاید برات جالب باشه 122 00:08:14,083 --> 00:08:16,333 ‫آه، ممنون 123 00:08:18,333 --> 00:08:19,958 ‫خیلی ممنون 124 00:08:20,042 --> 00:08:21,708 ‫می‌تونم فردا شب ببینمت؟ 125 00:08:22,500 --> 00:08:24,083 ‫بله... 126 00:08:24,167 --> 00:08:26,792 ‫آه، بله، البته 127 00:08:28,792 --> 00:08:29,958 ‫ممنون 128 00:08:31,375 --> 00:08:33,792 ‫شب بخیر. خواب‌های خوب ببینی 129 00:08:49,958 --> 00:08:51,917 ‫چه برداشتی ازش داشتی؟ 130 00:08:53,042 --> 00:08:54,042 ‫سنت جرمین؟ 131 00:08:54,917 --> 00:08:57,542 ‫مطمئن نیستم به اندازۀ کافی ‫بهش اعتماد داشته باشم، 132 00:08:59,000 --> 00:09:01,958 ‫ولی کسی نیست که تو اولین ‫برخوردم باهاش فکر می‌کردم 133 00:09:02,708 --> 00:09:05,417 ‫اون ناراحته. آره 134 00:09:06,042 --> 00:09:08,292 ‫ولی مرد شیّادی هم هست 135 00:09:09,125 --> 00:09:10,875 ‫ولی با ما اونجوری برخورد نکرد 136 00:09:10,958 --> 00:09:12,458 ‫آره. همینطوره 137 00:09:13,042 --> 00:09:14,458 ‫این اذیتت می‌کنه؟ 138 00:09:15,125 --> 00:09:16,250 ‫یه ذره 139 00:09:17,583 --> 00:09:19,375 ‫ولی می‌تونی چی واقعاً اذیتم می‌کنه؟ 140 00:09:19,708 --> 00:09:20,708 ‫چی؟ 141 00:09:21,333 --> 00:09:23,792 ‫این که شاید به قدری تنها بوده 142 00:09:23,875 --> 00:09:26,333 ‫که راضی بود به اون سرعت ‫چهرۀ واقعیش رو نشون بده 143 00:09:26,417 --> 00:09:30,042 ‫چون اونم به شدت نیاز به... دوست داشت 144 00:09:30,833 --> 00:09:33,458 ‫اون انقدر غمگین و تنهاست؟ 145 00:09:34,083 --> 00:09:35,958 ‫و از فقدانش عذاب می‌کشه 146 00:09:36,042 --> 00:09:38,833 ‫تو رو یاد کسی می‌ندازه؟ 147 00:09:39,417 --> 00:09:41,208 ‫این فکر ناراحت کننده ایه 148 00:09:41,292 --> 00:09:42,708 ‫آره 149 00:09:43,542 --> 00:09:45,458 ‫فکر می‌کنم باید بهش کمک کنیم 150 00:09:45,542 --> 00:09:46,958 ‫البته، که فکر می‌کنی 151 00:09:47,042 --> 00:09:48,667 ‫کارِ درست همینه 152 00:09:48,750 --> 00:09:50,500 ‫و شاید به کمکش نیاز پیدا کنیم 153 00:09:51,583 --> 00:09:54,417 ‫ما از داستانِ خودمون افتادیم ‫تو داستانِ یه نفر دیگه... 154 00:09:55,083 --> 00:09:56,083 ‫دوباره؟ 155 00:09:56,875 --> 00:10:00,292 ‫احمقانه‌ست. همش داستانِ ماست 156 00:10:01,125 --> 00:10:04,042 ‫امیدوارم به قدری زنده بمونم ‫که ببینم چطور تموم میشه 157 00:10:26,417 --> 00:10:28,083 ‫نه... 158 00:10:33,000 --> 00:10:34,833 ‫این اشتباهه... 159 00:10:39,500 --> 00:10:43,458 ‫ما... ما نباید... اینجا باشیم 160 00:11:35,750 --> 00:11:37,625 ‫کجایی؟! 161 00:12:04,375 --> 00:12:06,625 ‫هنوز اینجایی؟! 162 00:13:38,167 --> 00:13:39,833 ‫خواهش می‌کنم! 163 00:13:39,917 --> 00:13:42,667 ‫بهم بگو کجایی! 164 00:14:14,292 --> 00:14:17,000 ‫دستم رو بگیر! 165 00:14:28,000 --> 00:14:29,167 ‫خواهش می‌کنم! 166 00:15:17,458 --> 00:15:18,917 ‫وای خدا! 167 00:15:20,583 --> 00:15:25,375 ‫مطمئنم حتماً زمانی بوده ‫که خواب‌های خوب می‌دیدم 168 00:15:25,458 --> 00:15:29,125 ‫شاید وقتی تو قصرها و کاخ‌ها زندگی می‌کردم 169 00:15:31,458 --> 00:15:33,042 ‫ولی شایدم نه 170 00:15:34,417 --> 00:15:36,042 ‫همش به خاطر استرس بود 171 00:15:37,083 --> 00:15:38,958 ‫در ازای دریافتِ سکه می‌رقصیدم، 172 00:15:39,042 --> 00:15:44,667 ‫و مطمئن می‌شدم برای ماه ‫و سال آینده سکۀ کافی دارم 173 00:15:47,583 --> 00:15:49,167 ‫هیچوقت آسون نبود، نه؟ 174 00:15:52,250 --> 00:15:54,542 ‫و بعدش... 175 00:15:54,625 --> 00:15:56,000 ‫تو رو پیدا کردم 176 00:15:58,875 --> 00:16:00,792 ‫وقتی اینجا بودی خواب می‌دیدم؟ 177 00:16:02,125 --> 00:16:03,125 ‫نمی‌دونم 178 00:16:04,625 --> 00:16:07,458 ‫زیادی روی ساعت‌های روزم متمرکز بودم 179 00:16:09,167 --> 00:16:11,833 ‫اون روزها هیچوقت نمی‌خواستم بخوابم 180 00:16:13,333 --> 00:16:15,583 ‫و حالا دوباره اینجام 181 00:16:16,875 --> 00:16:19,042 ‫هیچوقت نمی‌خوام بخوابم 182 00:16:21,042 --> 00:16:23,000 ‫نه تا وقتی پیدات نکردم 183 00:16:25,125 --> 00:16:29,125 ‫نه تا وقتی دوباره تو خوابِ خوب زندگی کنم 184 00:16:31,917 --> 00:16:34,042 ‫نه تا وقتی برگردی 185 00:16:51,042 --> 00:16:53,667 ‫اونی که می‌تونه خوب حرف بزنه کجاست؟ 186 00:16:53,750 --> 00:16:55,542 ‫اونی که چشم داره؟ 187 00:16:55,625 --> 00:16:57,292 ‫تو رو تو جنوا خلق کردم 188 00:17:05,542 --> 00:17:07,500 ‫منظورت... منم؟ 189 00:17:08,792 --> 00:17:11,917 ‫آره. یه لحظه کنارم بشین 190 00:17:15,708 --> 00:17:18,292 ‫چی می‌خوای؟ 191 00:17:18,667 --> 00:17:20,792 ‫کنجکاو بودم 192 00:17:20,875 --> 00:17:24,792 ‫شب درازه و من زیاد به ‫اتفاقاتِ اخیر فکر کردم 193 00:17:24,875 --> 00:17:27,292 ‫می‌تونم یه سؤالی ازت بپرسم؟ 194 00:17:27,375 --> 00:17:28,667 ‫البته 195 00:17:28,750 --> 00:17:30,667 ‫یادت میاد کی بودی؟ 196 00:17:30,750 --> 00:17:32,500 ‫قبل از این‌که بری جهنم 197 00:17:33,417 --> 00:17:34,542 ‫من... 198 00:17:35,792 --> 00:17:37,667 ‫تقریباً یادمه 199 00:17:38,750 --> 00:17:39,917 ‫مثل اینه که... 200 00:17:40,625 --> 00:17:44,417 ‫یادم میاد خواب دیدن چجوری بود، 201 00:17:44,500 --> 00:17:48,708 ‫و این که لحظاتی از رویا یادم بیاد، 202 00:17:48,792 --> 00:17:52,083 ‫ولی هیچوقت کلش یادم نمیومد 203 00:17:53,625 --> 00:17:54,875 ‫متوجه میشی؟ 204 00:17:54,958 --> 00:17:56,708 ‫آره 205 00:17:56,792 --> 00:17:58,375 ‫چی یادت میاد؟ 206 00:17:58,458 --> 00:18:01,375 ‫من یه حکیم بودم 207 00:18:03,000 --> 00:18:04,125 ‫واقعاً؟ 208 00:18:04,208 --> 00:18:05,500 ‫آره 209 00:18:06,042 --> 00:18:09,667 ‫تو جایی به اسمِ آتن 210 00:18:10,292 --> 00:18:12,833 ‫فکر کنم خیلی وقت پیش بود 211 00:18:12,917 --> 00:18:14,417 ‫رشته‌ی تحصیلیت چی بود؟ 212 00:18:14,500 --> 00:18:17,917 ‫من فیلسوف بودم؟ 213 00:18:18,000 --> 00:18:21,458 ‫و این چیزی بود که تو رو راهی جهنم کرد؟ 214 00:18:21,542 --> 00:18:24,833 ‫من به عنوان انسان در دورانی زندگی می‌کردم 215 00:18:24,917 --> 00:18:28,750 ‫که امپراتوری حاکم به آتن 216 00:18:28,833 --> 00:18:33,042 ‫مذهب و قوانینش رو عوض کرد 217 00:18:33,833 --> 00:18:36,458 ‫من معتقد بودم فلسفه 218 00:18:36,542 --> 00:18:40,542 ‫مطالعه‌ی نظام حاکم بر دنیا 219 00:18:40,625 --> 00:18:43,500 ‫و هدف ما توش باشه 220 00:18:44,375 --> 00:18:48,458 ‫و بازم بحث در مورد ماهیتِ خداوند 221 00:18:48,542 --> 00:18:50,750 ‫تبدیل به یه جرم شد 222 00:18:52,375 --> 00:18:54,125 ‫کی این رو جرم اعلام کرد؟ 223 00:18:55,458 --> 00:18:57,792 ‫مسیحی‌ها 224 00:18:59,125 --> 00:19:02,500 ‫فیلسوف بودن 225 00:19:02,583 --> 00:19:04,500 ‫گناه بود 226 00:19:04,583 --> 00:19:08,458 ‫و یه مسیحیِ مهم 227 00:19:08,542 --> 00:19:10,042 ‫می‌گفت 228 00:19:10,708 --> 00:19:15,583 ‫که مردم باید گناهکاران رو شکار کنن 229 00:19:15,667 --> 00:19:19,625 ‫و اونا رو به سمتِ رستگاری برونن 230 00:19:19,708 --> 00:19:24,792 ‫جوری که یه شکارچی طعمه‌ی خودش ‫رو به سمتِ تله‌ها می‌رونه 231 00:19:25,792 --> 00:19:30,583 ‫فکر کردن به خدا قطعاً از دید ‫خدا گناه به حساب نمیاد 232 00:19:31,333 --> 00:19:33,083 ‫شاید 233 00:19:33,167 --> 00:19:36,208 ‫و بازم... من اینجام 234 00:19:37,125 --> 00:19:38,500 ‫و شاید 235 00:19:38,583 --> 00:19:40,833 ‫کل رویات رو برام تعریف نکردی 236 00:19:41,667 --> 00:19:46,750 ‫به من خیانت شد، آهنگرِ روح 237 00:19:47,583 --> 00:19:49,458 ‫من شکار شدم 238 00:19:49,542 --> 00:19:52,500 ‫من شکنجه شدم 239 00:19:52,583 --> 00:19:57,333 ‫به خاطر جونم دروغ گفتم... 240 00:19:57,417 --> 00:19:59,417 ‫تو یه کلیسا، 241 00:19:59,500 --> 00:20:01,750 ‫جلوی یه قاضی 242 00:20:02,750 --> 00:20:05,333 ‫من بقیه رو لو دادم 243 00:20:05,417 --> 00:20:09,292 ‫تا خودم بتونم زنده بمونم 244 00:20:09,875 --> 00:20:13,792 ‫من تبدیل به یه گناهکار شدم 245 00:20:15,500 --> 00:20:17,250 ‫و؟ 246 00:20:17,333 --> 00:20:21,792 ‫و اونا به هر حال من رو کشتن 247 00:20:23,167 --> 00:20:25,208 ‫من تو جهنم بیدار شدم... 248 00:20:25,917 --> 00:20:29,500 ‫چون این دنیا جنونِ محضه 249 00:20:29,958 --> 00:20:31,042 ‫و... 250 00:20:31,667 --> 00:20:35,833 ‫یه چیزی در مورد گناه فهمیدم 251 00:20:37,542 --> 00:20:39,125 ‫چی فهمیدی؟ 252 00:20:42,042 --> 00:20:43,208 ‫فهمیدم... 253 00:20:44,833 --> 00:20:46,458 ‫ازش خوشم بیاد 254 00:20:47,208 --> 00:20:50,292 ‫بازم اینجام، 255 00:20:50,375 --> 00:20:54,917 ‫برگشتم روی سطح زمین... 256 00:20:55,000 --> 00:20:57,958 ‫قوی و آزاد، 257 00:20:58,042 --> 00:21:02,583 ‫تو دنیایی که فکر کردن 258 00:21:02,667 --> 00:21:04,958 ‫چیزی به حساب میاد 259 00:21:05,042 --> 00:21:09,750 ‫که باید شکنجه شه و به قتل برسه 260 00:21:12,792 --> 00:21:16,875 ‫به خاطر زندگی دوباره‌ای که بهم دادی ممنونم 261 00:21:18,083 --> 00:21:21,250 ‫قصد دارم به خوبی ازش استفاده کنم 262 00:21:21,333 --> 00:21:27,083 ‫و رویاهای تازه و شگفت انگیزی ازش بسازم 263 00:21:28,002 --> 00:21:35,502 « زیرنویس از سینا صداقت » .: SinCities :.