1 00:00:07,959 --> 00:00:09,918 ‫خیلی‌خب، فیلم رو پخش کنین. 2 00:00:11,000 --> 00:00:18,000 ‫بامابین تقدیم می‌کند ‫.:: Bamabin.com ::. 3 00:00:18,200 --> 00:00:25,200 ‫ارائه شده توسط ‫سینما‌ دریمینگ CineDreaming@ 4 00:00:26,543 --> 00:00:30,043 ‫تصادف ماشین‌ها تو فیلم‌های سینمایی رو ‫عملی خشونت‌آمیز محسوب نکنین. 5 00:00:30,126 --> 00:00:33,459 ‫نه، این برخوردهای سهمگین ‫بخشی از سنت دیرینه... 6 00:00:33,543 --> 00:00:35,418 ‫مثبت‌اندیشی آمریکایی‌ان. 7 00:00:35,501 --> 00:00:38,126 ‫مهر تأیید مجددی ‫بر ارزش‌ها و باورهای سنتی‌ان. 8 00:00:38,209 --> 00:00:40,168 ‫این مسائل رو گرامی می‌دارن. 9 00:00:40,251 --> 00:00:43,043 ‫این تصادفات رو ‫هم عین روز شکرگزاری... 10 00:00:43,126 --> 00:00:44,918 ‫و روز استقلال در نظر بگیرین. 11 00:00:45,001 --> 00:00:47,165 ‫ما تو چنین روزهایی ‫واسه مردگان سوگواری نکرده... 12 00:00:47,189 --> 00:00:48,501 ‫یا با معجزات شادی نمی‌کنیم. 13 00:00:48,584 --> 00:00:52,084 ‫نه‌خیر، این روزها مخصوص ‫مثبت‌اندیشی سکولارن. 14 00:00:52,168 --> 00:00:53,876 ‫مخصوص گرامی داشتن اشخاصن. 15 00:00:54,709 --> 00:00:57,668 ‫می‌خوان هر تصادف رو ‫بهتر از قبلی در بیارن. 16 00:00:57,751 --> 00:01:00,727 ‫مدام دارن ابزار و مهارت‌هاشون رو ‫به روز می‌کنن... 17 00:01:00,751 --> 00:01:02,793 ‫و با چالش‌های مختلف مواجه می‌شن. 18 00:01:04,501 --> 00:01:08,376 ‫یکی از کارگردانان فیلم آمریکایی می‌گه: ‫«می‌خوام این کامیون...» 19 00:01:08,459 --> 00:01:12,501 ‫«دو بار تو هوا پشتک بزنه ‫و انفجاری نارنجی‌رنگ...» 20 00:01:12,584 --> 00:01:15,168 ‫«به شعاع یازده متر ایجاد کنه.» 21 00:01:15,251 --> 00:01:19,043 ‫فیلم از احساسات پیچیده انسانی ‫فاصله می‌گیره... 22 00:01:19,126 --> 00:01:24,668 ‫تا صحنه‌ای اساسی، پرسروصدا ‫و آتشین رو نشونمون بده. 23 00:01:25,334 --> 00:01:28,168 ‫هر تصادفی رو ‫تو فیلم‌های آمریکایی در نظر بگیرین. 24 00:01:28,251 --> 00:01:29,751 ‫صحنه به شدت مفرحیه، 25 00:01:29,834 --> 00:01:32,626 ‫عین بدل‌کاری موقع پرواز... 26 00:01:32,709 --> 00:01:34,918 ‫یا راه رفتن رو بال هواپیما می‌مونه. 27 00:01:35,001 --> 00:01:36,793 ‫افرادی که این تصادفات رو ‫رقم می‌زن، 28 00:01:36,876 --> 00:01:41,001 ‫می‌تونن صحنه‌ای مملو از نشاط ‫و آسایش خاطر ثبت کنن... 29 00:01:41,084 --> 00:01:44,418 ‫که تصادفات ماشین‌ها ‫تو فیلم‌های خارجی اصلا به پاشون نمی‌رسن. 30 00:01:44,501 --> 00:01:48,043 ‫شاید بگین: ‫«پس اون همه خون و شیشه چی می‌شه؟» 31 00:01:48,126 --> 00:01:50,334 ‫«صدای ترمز لاستیک، ‫اجساد له شده...» 32 00:01:50,418 --> 00:01:53,251 ‫«و نقص عضوشون چی؟ ‫این دیگه چه‌جور مثبت‌اندیشی‌ایه؟» 33 00:01:54,209 --> 00:01:56,251 ‫من در جوابتون می‌گم ‫پشت پرده خشونت رو در نظر بگیرین. 34 00:01:57,084 --> 00:02:01,293 ‫به روحیه‌ای مملو از معصومیت و فرح می‌رسین. 35 00:02:01,350 --> 00:02:06,500 ‫«سوت ممتد» 36 00:02:08,000 --> 00:02:19,000 ‫مترجمان: «نامدار، تارخ علی‌خانی و حامی مغیثی» ‫در تلگرام: aManofWar@ و Timelordsubs@ 37 00:02:20,959 --> 00:02:22,786 ‫- [۱. امواج و تابش] ‫- سال اولی‌ها، خوش اومدین! 38 00:02:22,810 --> 00:02:24,209 ‫هر سوالی داشتین، ازم بپرسین. 39 00:02:24,293 --> 00:02:26,584 ‫خوش اومدین. بیاین سال اولی‌ها. 40 00:02:26,668 --> 00:02:29,084 ‫سلام بچه‌ها! خوش اومدین! 41 00:02:29,168 --> 00:02:31,584 ‫- باید حرکت کنیم. دوبل پارک کردیم. ‫- هولم نکن. 42 00:02:31,668 --> 00:02:33,584 ‫الان ترافیک سنگینه. 43 00:02:33,668 --> 00:02:36,584 ‫نمی‌خواین کمکم کنین مستقر بشم؟ ‫من که کلی وسیله دارم. 44 00:02:36,668 --> 00:02:38,418 ‫- سلام رفیق! ‫- ردیفش می‌کنیم. 45 00:02:38,501 --> 00:02:41,043 ‫باورم نمی‌شه به هم‌اتافیم ‫چنین حرفی زدی. 46 00:02:41,709 --> 00:02:44,876 ‫تو که اصلا نمی‌شناسیش. ‫مسائل شخصیم رو بهش نگو. 47 00:02:44,959 --> 00:02:46,584 ‫خودت سه بار گره زدیش. 48 00:02:46,668 --> 00:02:48,626 ‫- هر دفعه همین شکلی می‌شه. ‫- به نظرم خوشگل نشده بود. 49 00:02:57,100 --> 00:03:01,000 ‫[دانشکده نوک تپه] 50 00:03:01,001 --> 00:03:03,793 ‫بیاین تا دیر نشده، ‫از این روزهای بی‌هدف لذت ببریم. 51 00:03:08,459 --> 00:03:10,501 ‫- بهتر بود می‌اومدی. ‫- کجا می‌اومدم؟ 52 00:03:10,584 --> 00:03:12,834 ‫امروز مخصوص استیشن واگن بود. 53 00:03:12,918 --> 00:03:16,001 ‫باز هم یادم رفت؟ ‫خیر سرت باید یادم بندازی. 54 00:03:16,084 --> 00:03:17,751 ‫مراسمش حرف نداشت. 55 00:03:17,834 --> 00:03:20,626 ‫تا بعد از بایگانی موسیقی چیده بودنشون... 56 00:03:20,709 --> 00:03:21,959 ‫و تا بزرگراه ایالتی هم رسیده بودن. 57 00:03:22,043 --> 00:03:23,959 ‫خودت که می‌دونی باید یادم بندازی جک. 58 00:03:24,043 --> 00:03:26,293 ‫- سال بعد هم میان. ‫- امیدوارم بیان. 59 00:03:26,376 --> 00:03:31,293 ‫متوجه شدم طرح مطالعات هیتلر رو ‫سال ۱۹۶۸ راه انداخته بودم. 60 00:03:31,376 --> 00:03:34,709 ‫الان شونزده ساله ‫که شاهد این مراسم بودم. 61 00:03:34,793 --> 00:03:38,501 ‫استیشن واگن‌ها برام مهم نیستن. ‫می‌خواستم ملت رو ببینم. 62 00:03:38,584 --> 00:03:40,043 ‫امسال چه شکلی بودن؟ 63 00:03:40,126 --> 00:03:43,293 ‫خانم‌ها دامن چارخونه ‫و پلیور دست‌بافت پوشیده بودن. 64 00:03:43,376 --> 00:03:46,418 ‫می‌دونستم. ‫مردها هم کت سوارکاری پوشیده بودن. 65 00:03:47,168 --> 00:03:48,543 ‫کت سوارکاری دیگه چیه؟ 66 00:03:48,626 --> 00:03:50,751 ‫با این همه پول احساس راحتی می‌کنن. 67 00:03:50,834 --> 00:03:54,126 ‫واقعا باور دارن ثروتشون حقشونه. ‫تا حدی می‌درخشن. 68 00:03:54,209 --> 00:03:56,793 ‫من هم با اون سطح درآمد ‫زیاد به مرگ فکر نمی‌کنم. 69 00:03:56,876 --> 00:04:00,584 ‫شاید مرگ طبق تعریف ما وجود نداشته باشه ‫و صرفا اسنادی رو دست به دست کنن. 70 00:04:01,376 --> 00:04:03,668 ‫- فضانوردان چطوری معلق می‌مونن؟ ‫- از هوا سبک‌ترن. 71 00:04:03,751 --> 00:04:06,293 ‫اونجا که هوا نیست. وقتی نیست، ‫نمی‌شه ازش سبک‌تر باشن. 72 00:04:06,376 --> 00:04:09,334 ‫- انگار خودمون استیشن واگن نداریم. ‫- کوچکه، رنگش هم عنابیه. 73 00:04:09,418 --> 00:04:11,876 ‫- مگه فضا سرد نیست؟ ‫- درش زنگ زده. 74 00:04:11,959 --> 00:04:13,084 ‫- فضا؟ ‫- استیشن واگنمون رو می‌گم. 75 00:04:13,168 --> 00:04:16,543 ‫اسم اصلیش کورولاست. ‫تو شبکه «ورد نتورک» دیده بودیم. 76 00:04:16,626 --> 00:04:19,084 ‫- مگه کورولا ماشین نیست؟ ‫- همه‌چی ماشینه دیگه. 77 00:04:19,168 --> 00:04:20,209 ‫وایلدر کجاست؟ 78 00:04:20,293 --> 00:04:21,543 ‫وایلدر؟ 79 00:04:21,626 --> 00:04:25,209 ‫- وایلدر، گرسنه‌ای؟ ‫- فضا چقدر سرده؟ 80 00:04:25,293 --> 00:04:27,001 ‫هنوز داری با زندانیه بازی می‌کنی؟ 81 00:04:27,084 --> 00:04:29,043 ‫- گمون کنم گیرش انداخته باشم. ‫- کی رو کشته بود؟ 82 00:04:29,126 --> 00:04:31,001 ‫- تحت فشار بود دیگه. ‫- به چند نفر شلیک کرده بود؟ 83 00:04:31,084 --> 00:04:32,459 ‫- پنج نفر. ‫- پنج نفر؟ 84 00:04:32,543 --> 00:04:34,793 ‫البته پلیس ایالتیه رو حساب نکردم، ‫چون بعدش بهش شلیک کرده بود. 85 00:04:34,876 --> 00:04:37,001 ‫قصد نداشتم این شکلی ناهار بخورم. 86 00:04:37,084 --> 00:04:39,293 ‫می‌خواستم ماست و جوانه گندم بخورم. 87 00:04:39,376 --> 00:04:42,126 ‫- چنین حرفی آشنا نیست؟ ‫- همین‌جا شنیده بودیم دیگه. 88 00:04:42,209 --> 00:04:44,043 ‫مدام کلی چیز میز می‌خری ‫که اصلا نمی‌خوریشون. 89 00:04:44,126 --> 00:04:45,084 ‫استفی، برج جدی... 90 00:04:45,168 --> 00:04:47,751 ‫بابِت خیال می‌کنه اگه هی بخردشون، ‫مجبور می‌شه بخوردشون. 91 00:04:47,834 --> 00:04:49,209 ‫عاداتش رو خیلی دوست داریم. 92 00:04:49,293 --> 00:04:52,709 ‫تنها کسی که شاید لازم باشه ‫رژیم بگیره، خودم هستم. 93 00:04:52,793 --> 00:04:54,709 ‫... به تأسیساتی سودمند بدل گشته ‫و نفع خواهید برد. 94 00:04:54,793 --> 00:04:56,376 ‫- صدای چیه؟ ‫- صدای هشدار دوده. 95 00:04:56,459 --> 00:04:58,751 ‫- آتش‌سوزی شده؟ ‫- یا باتریش تموم شده. 96 00:04:58,834 --> 00:05:01,126 ‫جک، برج سنبله، ‫اخیرا خلاف جهت شنا کرده‌اید... 97 00:05:01,209 --> 00:05:03,584 ‫دلیل اکثر آتش‌سوزی‌های خانگی، ‫نقص سیم‌کشیه. 98 00:05:03,668 --> 00:05:05,584 ‫همیشه همین عبارت رو به کار می‌برن. 99 00:05:05,668 --> 00:05:08,251 ‫- اموالت بیشتر خواهند شد. ‫- جایگزینشون می‌کنم. 100 00:05:08,334 --> 00:05:10,626 ‫سعی می‌کنه گوش نکنه، ‫ولی در واقع دلش می‌خواد بشنوه. 101 00:05:10,709 --> 00:05:12,501 ‫عین ترکیبی از عشق و نفرت می‌مونه. 102 00:05:13,834 --> 00:05:16,043 ‫آشناهاش رو کشته بود ‫یا غریبه بودن؟ 103 00:05:16,126 --> 00:05:17,918 ‫- اصلا همدیگه رو نمی‌شناختن. ‫- صدایی تو گوشش بود؟ 104 00:05:18,001 --> 00:05:20,001 ‫- آره، صدای تلویزیون بود. ‫- چه صدایی بود؟ 105 00:05:20,084 --> 00:05:23,334 ‫می‌گفت اسمت رو تو تاریخ ثبت کن، ‫ولی گمون نکنم ثبت بشه. 106 00:05:23,418 --> 00:05:25,501 ‫- آیرن سیتی رسانه‌های بزرگی نداره. ‫- خیلی‌خب! 107 00:05:25,584 --> 00:05:27,251 ‫می‌رم دوش بگیرم، 108 00:05:27,334 --> 00:05:30,834 ‫بعدش می‌ریم فروشگاه، ‫بعدش هم کلاس ژستم رو تدریس می‌کنم. 109 00:05:32,584 --> 00:05:36,293 ‫- نمی‌دونستم چیپس «پرینگلز» داریم. ‫- مگه امروز یه بار دوش نگرفته بود؟ 110 00:05:36,376 --> 00:05:38,293 ‫می‌شه یکی بردارم؟ ‫نه، راستش، دوتا می‌خوام. 111 00:05:39,584 --> 00:05:43,209 ‫چون می‌دونم بعدا باز هم می‌خوای، ‫سه‌تا بهت می‌دم. 112 00:05:43,293 --> 00:05:44,709 ‫شاید نخوام. 113 00:05:47,668 --> 00:05:51,709 ‫صبحانه خوشمزه‌تون رو با وافل «اگو» ‫محصول «کیلوگ» شروع کنین... 114 00:05:52,501 --> 00:05:53,709 ‫دایلاره. 115 00:05:53,710 --> 00:05:54,700 ‫[دایلار] ‫[هر سه روز یک بار، یک عدد مصرف کنید] 116 00:05:54,793 --> 00:05:57,834 ‫- می‌خوای چیکار کنیم؟ ‫- خودت می‌خوای چیکار کنیم؟ 117 00:05:57,918 --> 00:05:59,709 ‫من می‌خوام خودت لذت ببری. 118 00:05:59,793 --> 00:06:01,626 ‫من از جلب رضایت تو لذت می‌برم. 119 00:06:01,709 --> 00:06:04,418 ‫ولی رضایتم با جلب رضایت خودت جلب می‌شه. 120 00:06:04,501 --> 00:06:07,668 ‫کار اشتباهیه که مرد ‫ملاحظه یارش رو بکنه؟ 121 00:06:07,751 --> 00:06:09,876 ‫من وقتی تنیس بازی می‌کنیم، یارت هستم، 122 00:06:09,959 --> 00:06:12,084 ‫راستش، بهتره باز هم تنیس بازی کنیم. 123 00:06:12,168 --> 00:06:14,084 ‫در غیر اون‌صورت، همسرت هستم. 124 00:06:14,168 --> 00:06:16,168 ‫می‌خوای برات کتاب بخونم؟ 125 00:06:16,251 --> 00:06:17,668 ‫حرف نداره. 126 00:06:21,293 --> 00:06:23,334 ‫لطفا کتابی انتخاب نکن... 127 00:06:23,418 --> 00:06:27,418 ‫که مردی «درون» زنی باشه ‫یا مردی به زنی «دخول» کنه. 128 00:06:27,501 --> 00:06:30,084 ‫- چشم. ‫- ما که سرسرا یا آسانسور نیستیم. 129 00:06:30,709 --> 00:06:32,709 ‫«می‌خواستم درون خودم حسش کنم.» 130 00:06:32,793 --> 00:06:34,543 ‫انگار طرف می‌تونه کاملا وارد بشه، 131 00:06:34,626 --> 00:06:37,043 ‫اتاق بگیره، همون‌جا بخوابه، ‫غذا بخوره و از این حرف‌ها. 132 00:06:37,126 --> 00:06:39,341 ‫اگه به کسی «دخول» نکنن ‫و کسی بهشون «دخول» نکنه، 133 00:06:39,365 --> 00:06:40,709 ‫برام مهم نیست چیکار می‌کنن. 134 00:06:41,300 --> 00:06:42,300 ‫[پوست مخملی] 135 00:06:44,700 --> 00:06:45,300 ‫[پوست مخملی] 136 00:06:48,168 --> 00:06:49,668 ‫زندگی خوبه جک. 137 00:06:49,751 --> 00:06:51,209 ‫واسه چی چنین حرفی زدی؟ 138 00:06:51,293 --> 00:06:53,334 ‫صرفا حس کردم باید بگم. 139 00:06:56,959 --> 00:06:58,584 ‫می‌خوام خودم زودتر بمیرم. 140 00:06:59,668 --> 00:07:01,459 ‫انگار مشتاقی که بمیری. 141 00:07:01,543 --> 00:07:05,293 ‫اگه تو نباشی، زندگی خیلی ‫غم‌انگیز می‌شه و احساس تنهایی می‌کنم. 142 00:07:06,209 --> 00:07:09,668 ‫مخصوصا اگه بچه‌هامون بزرگ شده ‫و رفته باشن خونه خودشون. 143 00:07:10,959 --> 00:07:12,293 ‫فعلا در امانیم. 144 00:07:12,376 --> 00:07:14,793 ‫تا وقتی بچه‌هامون پیشمون باشن در امانیم. ‫آخه بهمون نیاز دارن. 145 00:07:14,876 --> 00:07:18,959 ‫زندگی با بچه‌هامون حرف نداره، ‫ولی وقتی بزرگ و پخش و پلا شدن، 146 00:07:19,043 --> 00:07:20,751 ‫می‌خوام خودم زودتر بمیرم. 147 00:07:20,834 --> 00:07:21,918 ‫نه‌خیر جک. 148 00:07:22,001 --> 00:07:25,209 ‫مرگت شکاف عمیقی تو زندگیم ایجاد می‌کنه. 149 00:07:25,834 --> 00:07:28,834 ‫در اون صورت باید با صندلی‌ها ‫و بالش‌ها صحبت کنم. 150 00:07:28,918 --> 00:07:31,543 ‫مرگ خودت بدتر از شکافی عمیق ایجاد می‌کنه. 151 00:07:31,626 --> 00:07:34,418 ‫- فراتر از شکافی عمیق چی می‌شه؟ ‫- گردابی وسیع. 152 00:07:34,501 --> 00:07:38,126 ‫مرگ تو عمق زیادی ایجاد می‌کنه... 153 00:07:39,584 --> 00:07:41,626 ‫- همه‌چی رو پوچ می‌کنه. ‫- بی‌شعور نباش دیگه. 154 00:07:41,709 --> 00:07:45,043 ‫قطعا تأثیر مرگ تو رو زندگی من ‫بدتر از مرگ من رو زندگی توئه. 155 00:07:45,126 --> 00:07:46,209 ‫چیزیت نمی‌شه. 156 00:07:46,293 --> 00:07:48,834 ‫سفر می‌کنی ‫و زندگی هیجان‌انگیز نویی رقم می‌زنی. 157 00:07:48,918 --> 00:07:52,959 ‫من با کت‌شلوار مراسم ختمت ‫تا ابد رو همون صندلی می‌شینم. 158 00:07:53,043 --> 00:07:56,959 ‫اشتباه می‌کنی. ‫ضمنا، واقعا دلت نمی‌خواد زودتر بمیری. 159 00:07:57,043 --> 00:07:58,501 ‫نمی‌خوای تنها باشی، 160 00:07:58,584 --> 00:08:01,876 ‫ولی میلت به مرگ ‫بیش از ترست از تنهایی نیست. 161 00:08:03,793 --> 00:08:05,793 ‫امیدوارم جفتمون تا ابد زنده بمونیم. 162 00:08:07,001 --> 00:08:09,709 ‫پیر بشیم، بی‌دندون بشیم، 163 00:08:11,043 --> 00:08:14,126 ‫پوستمون خال‌خالی بشه ‫و خیالاتی بشیم. 164 00:08:16,584 --> 00:08:18,251 ‫این تصمیمات با کیه؟ 165 00:08:32,376 --> 00:08:33,918 ‫کی تو آسمونه؟ 166 00:08:37,418 --> 00:08:38,459 ‫کی هستی؟ 167 00:09:08,709 --> 00:09:10,709 ‫وقتی ملت می‌ترسن و ناتوان می‌شن، 168 00:09:10,793 --> 00:09:12,459 ‫به شخصیت‌های جادویی روی میارن. 169 00:09:13,084 --> 00:09:14,418 ‫به شخصیت‌های افسانه‌ای روی میارن. 170 00:09:15,376 --> 00:09:16,584 ‫به افرادی حماسی روی میارن... 171 00:09:17,293 --> 00:09:19,501 ‫که عامل ارعاب بوده ‫و تصویری شوم ارائه می‌دن. 172 00:09:23,084 --> 00:09:26,209 ‫می‌شه از نقشه بیستم ژوئیه اشتاوفنبرگ... 173 00:09:26,293 --> 00:09:27,334 ‫واسه کشتن هیتلر بگین؟ 174 00:09:28,293 --> 00:09:30,376 ‫هدف کل نقشه‌ها مرگه. 175 00:09:31,126 --> 00:09:32,793 ‫ذات نقشه همینه. 176 00:09:34,293 --> 00:09:35,626 ‫نقشه سیاسی، 177 00:09:36,668 --> 00:09:39,501 ‫نقشه تروریستی، ‫نقشه عاشقانه... 178 00:09:39,584 --> 00:09:41,293 ‫کاملا بلندش کنین... 179 00:09:41,376 --> 00:09:43,168 ‫و نقشه‌های روایی. 180 00:09:43,251 --> 00:09:44,418 ‫بگیرین بالا... 181 00:09:44,501 --> 00:09:47,043 ‫حتی نقشه‌هایی که تو بازی بچه‌ها دخیلن. 182 00:09:47,126 --> 00:09:48,668 ‫حالا دستتون رو مشت کنین... 183 00:09:48,751 --> 00:09:51,501 ‫هر بار که نقشه‌ای می‌ریزیم، ‫به مرگ نزدیک‌تر می‌شیم. 184 00:09:51,584 --> 00:09:53,543 ‫پای چپ، دست چپ، بعدش چیکار می‌کنیم؟ 185 00:09:53,626 --> 00:09:55,751 ‫عین قراردادی می‌مونه ‫که همه‌مون باید امضاش کنیم. 186 00:09:55,834 --> 00:09:56,793 ‫احسنت! 187 00:09:56,876 --> 00:09:58,293 ‫هم نقشه‌ریزان، 188 00:09:59,251 --> 00:10:01,293 ‫هم اهداف نقشه‌ها امضاش می‌کنن. 189 00:10:01,376 --> 00:10:03,376 ‫بده ببینم. 190 00:10:03,459 --> 00:10:04,584 ‫پسش بده. 191 00:10:05,168 --> 00:10:07,751 ‫چهل و پنج ساله بود، موی قهوه‌ای ‫و چشم تیره‌رنگی داشت. 192 00:10:07,834 --> 00:10:10,126 ‫صد و هشتاد سانت ‫و هفتاد و پنج کیلو بود. 193 00:10:10,209 --> 00:10:13,543 ‫- پدیده به شدت خارق‌العاده‌ای بود. ‫- به زبونم دقت کن. 194 00:10:13,626 --> 00:10:15,209 ‫«فردا سه‌شنبه است.» 195 00:10:15,959 --> 00:10:17,668 ‫«مورگن ایست دینستاگ.» 196 00:10:18,459 --> 00:10:19,918 ‫«مورگن ایز دینستاگ.» 197 00:10:20,501 --> 00:10:22,126 ‫- «مورگن...» ‫- «مورگن...» 198 00:10:22,209 --> 00:10:23,293 ‫- «ایست...» ‫- «ایست...» 199 00:10:23,376 --> 00:10:25,126 ‫- «دینستاگ.» ‫- «دینستاگ.» 200 00:10:25,209 --> 00:10:27,418 ‫- «مورگن ایست دینستاگ.» ‫- «مورگن ایزت دینستاگ.» 201 00:10:27,501 --> 00:10:29,376 ‫«فردا سه‌شنبه است.» 202 00:10:29,459 --> 00:10:31,793 ‫فردا که سه‌شنبه نیست. ‫فردا چهارشنبه است. 203 00:10:31,876 --> 00:10:34,668 ‫ولی «فردا سه‌شنبه است». 204 00:10:34,751 --> 00:10:36,168 ‫«فردا سه‌شنبه اسـ...» خب... 205 00:10:36,251 --> 00:10:37,709 ‫«دارم سالاد سیب‌زمینی می‌خورم.» 206 00:10:38,293 --> 00:10:40,001 ‫«ایخ اسه کارتوفل‌سالات.» 207 00:10:40,084 --> 00:10:41,293 ‫- «ایح...» ‫- «ایخ...» 208 00:10:41,376 --> 00:10:42,876 ‫- «ایخ... هف...» ‫- «اسه... ایخ اسه...» 209 00:10:42,959 --> 00:10:45,334 ‫«ایخ هفه فورتو... فورتو سالاد.» 210 00:10:45,418 --> 00:10:47,584 ‫- «فورتوفو سالاد.» ‫- «ایخ اسه کارتوفل‌سالات.» 211 00:10:47,668 --> 00:10:49,501 ‫«ایخ هفه... ایخ هفه فورتوفو...» 212 00:10:49,584 --> 00:10:51,876 ‫«ایخ اسه کارتوفل‌سالات.» 213 00:10:53,334 --> 00:10:54,418 ‫- «ایحه... ایحه...» ‫- «ایخ...» 214 00:10:54,501 --> 00:10:55,334 ‫- «ایح.» ‫- «ایخ.» 215 00:10:55,418 --> 00:10:57,668 ‫اگه به کسی نگین ‫بهم تدریس می‌کنین، 216 00:10:57,751 --> 00:10:59,084 ‫خیلی ممنون می‌شم. 217 00:10:59,168 --> 00:11:01,043 ‫احتمالا خبر نداشته باشین، 218 00:11:01,126 --> 00:11:03,418 ‫ولی احتمالا از برجسته‌ترین پژوهشگران... 219 00:11:03,501 --> 00:11:05,418 ‫آمریکای شمالی در زمینه مطالعات هیتلر باشم. 220 00:11:05,501 --> 00:11:07,293 ‫بنده ج‌ک گلدنی هستم. 221 00:11:08,709 --> 00:11:11,834 ‫تو «دانشکده نوک تپه» ‫نازیسم پیشرفته تدریس می‌کنم. 222 00:11:12,543 --> 00:11:13,793 ‫در نتیجه، حتما درک می‌کنین... 223 00:11:13,876 --> 00:11:17,376 ‫که خیلی بابت آلمانی بلد نبودن ‫خجالت می‌کشم. 224 00:11:17,459 --> 00:11:20,418 ‫شاید واسه همین عینک آفتابی می‌زنم، 225 00:11:21,709 --> 00:11:23,334 ‫ولی بهتره تحلیلش نکنیم. 226 00:11:23,418 --> 00:11:24,793 ‫همون‌طور که احتمالا فهمیدین، 227 00:11:24,876 --> 00:11:28,501 ‫پشت زبونم با سقف دهنم رابطه خوبی نداره. 228 00:11:28,584 --> 00:11:32,626 ‫بالاخره، دانشجویانم رو مجبور می‌کنم ‫حداقل یه سال آلمانی بردارن. 229 00:11:34,793 --> 00:11:37,251 ‫به خاطر کنفرانس هیتلر عجله دارم. 230 00:11:38,126 --> 00:11:41,293 ‫قراره بهار امسال ‫تو «دانشکده نوک تپه» برگزار بشه... 231 00:11:41,376 --> 00:11:44,918 ‫و پزوهشگرانی از سراسر آلمان شرکت می‌کنن. 232 00:11:45,001 --> 00:11:48,876 ‫به نظرتون می‌تونین تا اون موقع ‫مبانی زبانشون رو بهم یاد بدین؟ 233 00:11:49,668 --> 00:11:51,084 ‫من قایق‌رانی بادبانی هم تدریس می‌کنم. 234 00:11:52,350 --> 00:11:53,542 ‫[به زودی بخش قصابی افتتاح می‌شود] 235 00:11:53,543 --> 00:11:56,751 ‫مسئول پخش «کلینکس سافتیک»، ‫کامیونت ورودیمون رو مسدود کرده. 236 00:11:57,584 --> 00:11:59,001 ‫چه هیجان‌انگیز. 237 00:11:59,626 --> 00:12:01,376 ‫تو نیویورک هم این شکلیه. 238 00:12:02,584 --> 00:12:04,084 ‫ترکیب رایحه نون تازه... 239 00:12:04,168 --> 00:12:06,543 ‫با منظره مردی با لباس خونین... 240 00:12:06,626 --> 00:12:10,084 ‫که گوشت گوساله رو قطعه قطعه می‌کنه ‫خیلی هیجان‌انگیزه. 241 00:12:10,168 --> 00:12:12,251 ‫سلام موری ساس‌کایند، ایشون همسرم، بابِته. 242 00:12:12,334 --> 00:12:14,834 ‫موری امسال از نیویورک به دانشکده‌مون اومده. 243 00:12:14,918 --> 00:12:16,668 ‫- عجب. ‫- متخصص اساطیر در قید حیاته. 244 00:12:16,751 --> 00:12:19,418 ‫شوهرتون خیلی خارق‌العاده است خانم گلدنی. 245 00:12:19,501 --> 00:12:23,626 ‫هر کسی بخواد تو هر دانشگاه کشورمون ‫یه کلمه از هیتلر بگه، 246 00:12:23,709 --> 00:12:26,918 ‫حتما باید اشاره‌ای مستقیم ‫یا استعاری به ج‌ک هم داشته باشه. 247 00:12:27,001 --> 00:12:29,834 ‫- تو زندگی واقعی جک صداش می‌کنیم. ‫- هیتلر الان دیگه مال گلدنی شده. 248 00:12:29,918 --> 00:12:33,668 ‫کاری که باهاش کردی مایه شگفتیمه. ‫می‌خوام خودم همین کار رو با الویس بکنم. 249 00:12:33,751 --> 00:12:35,459 ‫- خاک خودمه. ‫- خاک که با خاک فرقی نداره. 250 00:12:35,543 --> 00:12:37,084 ‫این بچه‌ها کی هستن؟ ‫بچه‌های خودتونن؟ 251 00:12:37,168 --> 00:12:39,543 ‫خب، اون دنیزه... 252 00:12:39,626 --> 00:12:43,043 ‫«سرد» و «داغ» کلمه‌ان. ‫باید کلمات رو بیان کنیم... 253 00:12:43,126 --> 00:12:46,001 ‫- شیشه‌شور «گلس‌پلاس» کم داریم. ‫- نباید همین‌جوری بنالیم. 254 00:12:46,084 --> 00:12:47,084 ‫اون هاینریکه... 255 00:12:47,168 --> 00:12:48,876 ‫... تعداد مردگان امروز ‫بیش از هر روزی تو کل تاریخه. 256 00:12:48,959 --> 00:12:50,501 ‫- اون استفیه. ‫- باید آبمون رو بجوشونیم. 257 00:12:50,584 --> 00:12:52,168 ‫بچه‌های خودم و همسر اول و سومم هستن. 258 00:12:52,251 --> 00:12:54,126 ‫- اون هم دنیزه... ‫- بارون نپتون از جنس الماسه. 259 00:12:54,209 --> 00:12:56,543 ‫بابِت بچه شوهر دومشه. 260 00:12:56,626 --> 00:12:59,084 ‫وایلدر بچه خودمونه. ‫همسر چهارم همدیگه‌ایم. 261 00:12:59,168 --> 00:13:00,834 ‫فرانسوی‌ها غدد رو هم می‌خورن. 262 00:13:00,918 --> 00:13:03,418 ‫خانواده منشأ اطلاعات نادرست کل دنیاست. 263 00:13:03,501 --> 00:13:06,918 ‫حتما زندگی خانوادگی خصوصیتی داره ‫که به تولید اطلاعات ناصحیح ختم می‌شه. 264 00:13:07,001 --> 00:13:09,834 ‫آخه حقیقت خوشحالی و امنیتمون رو ‫تهدید می‌کنه. 265 00:13:09,918 --> 00:13:13,209 ‫به خاطر صمیمیت بیش از حد، سروصدا ‫و گرمای وجود داشتنه. 266 00:13:13,293 --> 00:13:17,001 ‫«تگرین»، «دنوراکس» ‫و «سلسان بلو» کم داریم. 267 00:13:17,084 --> 00:13:19,376 ‫موی همسرت واقعا شگفت‌انگیزه. 268 00:13:19,459 --> 00:13:20,376 ‫آره، همین‌طوره. 269 00:13:20,459 --> 00:13:23,334 ‫- موش خیلی مهمه. ‫- گمون کنم متوجه منظورت شده باشم. 270 00:13:23,418 --> 00:13:25,751 ‫- امیدوارم قدر این خانم رو بدونی. ‫- معلومه که می‌دونم. 271 00:13:25,834 --> 00:13:28,418 ‫- چنین خانمی به راحتی به دست نمیاد. ‫- خودم می‌دونم. 272 00:13:28,501 --> 00:13:31,168 ‫«دریستان اولترا» کم داریم. ‫«دریستان اولترا» کم داریم. 273 00:13:31,169 --> 00:13:33,050 ‫[آدامس «کرفری»] 274 00:13:33,918 --> 00:13:36,959 ‫اگه نمی‌دونستی، باید بگم موقع تولیدش ‫کلی حیوانات آزمایشگاهی سرطان می‌گیرن. 275 00:13:37,043 --> 00:13:39,876 ‫خودت می‌خواستی آدامس بدون قند بخورم. ‫پیشنهاد خودت بود. 276 00:13:39,959 --> 00:13:41,876 ‫اون موقع رو بسته‌اش هشدار ننوشته بودن. 277 00:13:41,959 --> 00:13:44,626 ‫بعدش هشدار نوشتن، ‫ولی گمون نکنم دیده باشیش. 278 00:13:44,709 --> 00:13:47,626 ‫یا باید آدامس قنددار با رنگ مصنوعی بخورم، 279 00:13:47,709 --> 00:13:50,459 ‫یا آدامس بدون قندی بخورم که موش‌ها ‫به خاطرش اذیت می‌شن. تصمیمش با خودته. 280 00:13:50,543 --> 00:13:52,459 ‫اصلا آدامس نخور. ‫تا حالا به ذهنت خطور نکرده؟ 281 00:13:52,543 --> 00:13:53,459 ‫دنیز. 282 00:13:54,334 --> 00:13:55,418 ‫استفی. 283 00:13:55,501 --> 00:13:58,459 ‫- یا باید آدامس بخورم، یا سیگار بکشم. ‫- نظرت چیه جفتش رو انجام بدی؟ 284 00:13:58,543 --> 00:14:00,126 ‫خودت همین رو می‌خوای، مگه نه؟ 285 00:14:00,209 --> 00:14:01,709 ‫همه‌مون می‌تونیم طبق خواسته‌مون عمل کنیم. 286 00:14:01,793 --> 00:14:04,459 ‫البته ممکنه به خاطر سن ‫و قدمون اجازه نداشته باشیم. 287 00:14:04,543 --> 00:14:06,501 ‫داری بی‌جهت شلوغش می‌کنی. 288 00:14:06,584 --> 00:14:09,793 ‫باید درست می‌گی. ولش کن. ‫یه هشدار رو بسته است دیگه. 289 00:14:09,876 --> 00:14:12,084 ‫- یه مشت موشن دیگه. ‫- سه مشت جونده به‌دردنخورن. 290 00:14:12,168 --> 00:14:14,584 ‫تازه، ترجیح می‌دم گمون کنم ‫از بس فراموشی داره، 291 00:14:14,668 --> 00:14:16,168 ‫روزی دو آدامس بیشتر نخوره. 292 00:14:16,251 --> 00:14:17,584 ‫چی رو فراموش می‌کنم؟ 293 00:14:17,668 --> 00:14:19,334 ‫اشکالی نداره. ولش کن. 294 00:14:19,418 --> 00:14:21,834 ‫چی رو فراموش می‌کنم؟ 295 00:14:21,918 --> 00:14:24,168 ‫«سانی دیلایت» کم داریم. ‫«سانی دیلایت» کم داریم. 296 00:14:24,251 --> 00:14:26,626 ‫- لئون! پارسلی! ‫- هفتاد و نه! 297 00:14:26,709 --> 00:14:28,334 ‫بذار کمکت کنم بلند شی. 298 00:14:28,418 --> 00:14:31,501 ‫اِم، تو راهروی شش ‫«چیریو» ریخته. 299 00:14:31,584 --> 00:14:33,209 ‫شرمنده، تو راهروی چهار ریخته. 300 00:14:33,293 --> 00:14:35,043 ‫آفتابگیرم رو دزدیدی. 301 00:14:35,126 --> 00:14:36,251 ‫عه، پسش بـ... 302 00:14:37,251 --> 00:14:39,251 ‫شرمنده. «لاکی چارمز» ریخته. 303 00:14:39,334 --> 00:14:41,043 ‫از دنیز عذرخواهی کن. 304 00:14:41,126 --> 00:14:42,543 ‫شاید بعدا کردم. ‫یادم بنداز. 305 00:14:42,626 --> 00:14:43,668 ‫دختر خیلی خوبیه... 306 00:14:43,751 --> 00:14:47,251 ‫و می‌خواد خواهر بزرگ‌ترت باشه. ‫اگه بذاری، دوستت هم می‌شه. 307 00:14:47,334 --> 00:14:49,793 ‫گمون نکنم «دوستم» بشه. ‫یه مقدار رئیس‌بازی درمیاره. 308 00:14:49,876 --> 00:14:52,959 ‫حواست باشه علاوه بر عذرخواهی، ‫کتابش رو هم بهش پس بدی. 309 00:14:53,043 --> 00:14:56,126 ‫مجله طبیه. همیشه می‌خوندش. ‫اصلا عادی نیست. 310 00:14:56,209 --> 00:14:59,251 ‫- حداقل یه چیزی می‌خونه. ‫- فهرست یه مشت دوا و داروئه. 311 00:14:59,334 --> 00:15:01,418 ‫- می‌خوای بدونی واسه چی می‌خونه؟ ‫- واسه چی؟ 312 00:15:01,501 --> 00:15:02,793 ‫آخه می‌خواد از عوارض جانبی... 313 00:15:02,876 --> 00:15:05,251 ‫دارویی که بابِت مصرف می‌کنه، ‫خبردار بشه. 314 00:15:06,001 --> 00:15:07,043 ‫مگه بابِت چی مصرف می‌کنه؟ 315 00:15:07,126 --> 00:15:08,876 ‫از من نپرس، از دنیز بپرس. 316 00:15:08,959 --> 00:15:11,584 ‫- از کجا می‌دونی چیزی مصرف می‌کنه؟ ‫- از دنیز بپرس. 317 00:15:11,668 --> 00:15:13,876 ‫- چرا از بابا نپرسم؟ ‫- از بابا بپرس. 318 00:15:15,950 --> 00:15:21,050 ‫[زمین بازی «راک‌اسمیت»] ‫[قهرمانان ایالاتی] 319 00:15:41,543 --> 00:15:45,168 ‫خودم می‌دونم یه سری چیزها رو فراموش می‌کنم، ‫ولی نمی‌دونستم این‌قدر تابلوئه. 320 00:15:45,251 --> 00:15:46,251 ‫تابلو نیست. 321 00:15:46,334 --> 00:15:49,209 ‫شماره تلفن طرف رو می‌گیرم، ‫ولی یادم می‌ره دارم به کی زنگ می‌زنم. 322 00:15:49,293 --> 00:15:51,418 ‫می‌رم مغازه، ولی یادم می‌ره چی بخرم. 323 00:15:51,501 --> 00:15:52,584 ‫همه‌مون فراموش می‌کنیم دیگه. 324 00:15:52,668 --> 00:15:55,293 ‫گاهی اوقات استفی رو «دنیز» صدا می‌کنم. 325 00:15:55,376 --> 00:15:57,418 ‫یادم می‌ره ماشین رو کجا پارک کردم. 326 00:15:57,501 --> 00:16:00,751 ‫حرف دخترها برام مهم نیست. ‫امکان نداره تأثیر آدامسم باشه. 327 00:16:00,834 --> 00:16:03,418 ‫- باورش خیلی دشواره. ‫- شاید دلیل دیگه‌ای داره. 328 00:16:03,501 --> 00:16:04,584 ‫منظورت چیه؟ 329 00:16:04,668 --> 00:16:07,334 ‫شاید چیزی به جز آدامس هم می‌خوری. 330 00:16:07,418 --> 00:16:10,459 ‫- کی چنین حرفی بهت زده؟ ‫- استفی بهم گفت. 331 00:16:10,543 --> 00:16:12,543 ‫- کی به استفی گفت؟ ‫- دنیز گفت. 332 00:16:12,626 --> 00:16:15,334 ‫استفی به دنیز گفته ‫چی می‌خورم؟ 333 00:16:15,418 --> 00:16:17,334 ‫می‌خواستم اول از خودت بپرسم، ‫بعد از خودش. 334 00:16:17,418 --> 00:16:19,334 ‫ما که همیشه همه‌چی رو ‫به هم می‌گیم. 335 00:16:19,418 --> 00:16:22,334 ‫چیزی نمی‌خورم که رو حافظه‌ام ‫تأثیر بذاره جک. 336 00:16:22,418 --> 00:16:24,584 ‫خودم می‌خوام این روزها رو ‫به خاطر داشته باشم. 337 00:16:24,668 --> 00:16:27,334 ‫همه مسائلی رو فراموش می‌کنن. ‫اتفاقات زیادی رخ می‌ده دیگه. 338 00:16:27,418 --> 00:16:28,501 ‫زندگیم مجموعه‌ای از «یا»هاست. 339 00:16:28,584 --> 00:16:31,501 ‫یا باید آدامس عادی بخورم، ‫یا آدامس بدون قند. 340 00:16:31,584 --> 00:16:34,876 ‫یا باید آدامس بخورم، یا سیگار بکشم. ‫یا باید سیگار بکشم، یا وزن اضافه کنم. 341 00:16:34,959 --> 00:16:38,501 ‫یا باید وزن اضافه کنم، ‫یا رو پله‌های استادیوم بدوم. 342 00:16:38,584 --> 00:16:40,168 ‫ظاهرا زندگی حوصله‌سربریه. 343 00:16:40,959 --> 00:16:42,668 ‫امیدوارم تا ابد ادامه پیدا کنه. 344 00:16:44,209 --> 00:16:46,209 ‫- هنوز قهوه نمی‌خوری؟ ‫- نه. 345 00:16:46,293 --> 00:16:48,668 ‫بابا وقتی از کلاسش برمی‌گرده، ‫یه فنجون می‌خوره. 346 00:16:48,751 --> 00:16:49,793 ‫خیلی سر کلاسش زحمت می‌کشه. 347 00:16:49,876 --> 00:16:51,209 ‫با قهوه خوردن آروم می‌شه. 348 00:16:51,293 --> 00:16:52,668 ‫واسه همین خطرناکه. 349 00:16:52,751 --> 00:16:55,918 ‫- واسه چی خطرناکه؟ ‫- هرچی آدم رو آروم کنه، خطرناکه. 350 00:17:22,209 --> 00:17:24,418 ‫می‌خوایم بابا رو چیکار کنیم؟ 351 00:17:24,501 --> 00:17:26,834 ‫با اون قرصی که می‌خوره، ‫هیچی یادش نمی‌مونه. 352 00:17:26,918 --> 00:17:28,793 ‫ما که مطمئن نیستیم ‫قرصی مصرف می‌کنه یا نه. 353 00:17:28,876 --> 00:17:31,668 ‫خودم بسته خالیش رو ‫ته سطل آشغال زیر روشویی آشپزخونه دیدم. 354 00:17:31,751 --> 00:17:34,251 ‫- از کجا می‌دونی مال خودشه؟ ‫- خودم دیدم انداختش دور. 355 00:17:34,334 --> 00:17:36,043 ‫اسم دارو روش نوشته بود. 356 00:17:36,543 --> 00:17:37,793 ‫- اسمش دایلاره. ‫- دایلار؟ 357 00:17:37,876 --> 00:17:39,584 ‫«هر سه روز یک‌بار ‫یک عدد بخورید»، 358 00:17:39,668 --> 00:17:42,793 ‫انگار خطرناک یا اعتیادآوره. 359 00:17:42,876 --> 00:17:45,751 ‫- تو کتابت راجع به دایلار چی نوشته؟ ‫- همین دیگه. 360 00:17:45,834 --> 00:17:48,376 ‫تو کتابم نیست. ‫چندین ساعت گشتمش. 361 00:17:48,459 --> 00:17:49,834 ‫چهار صفحه نمایه داره. 362 00:17:49,918 --> 00:17:52,751 ‫حتما اخیرا عرضه شده ‫یا اسمش رو عوض کردن. 363 00:17:52,834 --> 00:17:55,126 ‫- می‌خوای خودم دوباره بگردم؟ ‫- نه، خودم گشتم. 364 00:17:55,209 --> 00:17:57,959 ‫شاید اگه بتونیم قرصش رو گیر بیاریم، ‫بتونی بدی بررسیش کنن؟ 365 00:17:58,043 --> 00:17:59,918 ‫نمی‌خوام بیش از حد بزرگش کنم. 366 00:18:00,001 --> 00:18:02,418 ‫- می‌تونیم با دکترش تماس بگیریم؟ ‫- هر کسی دارویی مصرف می‌کنه. 367 00:18:02,501 --> 00:18:04,178 ‫هر کسی هر از گاهی ‫مسئله‌ای رو فراموش می‌کنه. 368 00:18:04,202 --> 00:18:05,251 ‫ولی عین مادرم نمی‌کنه. 369 00:18:05,334 --> 00:18:07,751 ‫- خودم همیشه کلی چیز رو فراموش می‌کنم. ‫- خودت چی مصرف می‌کنی؟ 370 00:18:07,834 --> 00:18:10,793 ‫اِم، قرص فشار خون، قرص استرس، ‫قرص حساسیت، 371 00:18:10,876 --> 00:18:12,251 ‫قطره چشم و آسپرین. 372 00:18:12,334 --> 00:18:15,418 ‫کابینت داروهاتون رو گشتم. ‫خیال کردم بسته جدیدی پیدا می‌کنم. 373 00:18:15,501 --> 00:18:17,959 ‫- لوی دایلار پیدا نکردی؟ ‫- نه. 374 00:18:18,043 --> 00:18:19,418 ‫خب، شاید دیگه مصرف نمی‌کنه. 375 00:18:19,501 --> 00:18:22,168 ‫واسه چی نمی‌خوای باور کنی ‫که ممکنه یه جای کار بلنگه؟ 376 00:18:22,251 --> 00:18:24,834 ‫باید به همدیگه اجازه بدیم ‫اسرارمون رو حفظ کنیم، موافق نیستی؟ 377 00:18:24,918 --> 00:18:27,459 ‫تو اتاق زیرشیروانی کتاب‌های ‫علوم خفیه قایم کرده. 378 00:18:28,043 --> 00:18:29,209 ‫خودم پیداشون کردم. 379 00:18:29,293 --> 00:18:32,584 ‫ضمنا، گمون نکنم امشب ‫به کلاس ژستش رفته باشه. 380 00:18:32,668 --> 00:18:33,709 ‫چرا چنین حرفی می‌زنی؟ 381 00:18:33,793 --> 00:18:36,126 ‫دم تابلوی ایست، سمت راست پیچید ‫و سمت چپ نرفت. 382 00:18:36,209 --> 00:18:39,293 ‫- شاید خواسته از مسیر سرسبزتری بره. ‫- اون هم سمت چپ می‌شه. 383 00:18:39,376 --> 00:18:41,376 ‫بجنبین، بیاین. دارن فیلم ‫سقوط هواپیما پخش می‌کنن. 384 00:18:43,709 --> 00:18:46,459 ‫... مانوری به نام «هشت کوبایی وارونه»... 385 00:18:46,543 --> 00:18:49,209 ‫جتی آزمایشی تو نمایشی هوایی ‫تو نیوزیلند بود. 386 00:18:49,293 --> 00:18:50,584 ‫باز هم پخشش می‌کنن. 387 00:18:50,668 --> 00:18:53,043 ‫... واسه اجرای کاملش، ‫جای کافی نداشت. 388 00:18:57,751 --> 00:19:00,709 ‫هواپیما تو مزرعه‌ای کنار شرکت ‫«بال کورپوریشن» سقوط کرد... 389 00:19:00,793 --> 00:19:04,126 ‫به هیچ‌کدوم از هزاران شاهد ماجرا ‫اجازه ندادن وارد اون ناحیه بشن... 390 00:19:04,209 --> 00:19:06,543 ‫- بیاین یه سریال کمدی موقعیت تماشا کنیم. ‫- نه‌خیر! 391 00:19:06,626 --> 00:19:08,959 ‫... ظاهرا این اف۸۶ داشت موفق می‌شد، 392 00:19:09,043 --> 00:19:10,918 ‫اما فاصله و سرعتش کافی نبود. 393 00:20:02,584 --> 00:20:03,501 ‫بابا؟ 394 00:22:54,334 --> 00:22:56,959 ‫حس کردم دارم درون خودم سقوط می‌کنم. 395 00:22:58,876 --> 00:23:01,543 ‫انگار شیرجه زده بودم ‫و قلبم داشت می‌ایستاد. 396 00:23:04,084 --> 00:23:07,376 ‫یکی اینجا پیشمون بود. ‫موجودی پیشمون بود. 397 00:23:08,626 --> 00:23:09,751 ‫طبیعیه. 398 00:23:09,834 --> 00:23:13,126 ‫عادیه که افراد خوب و خوش‌نیت، ‫با دیدن فاجعه‌ای... 399 00:23:13,209 --> 00:23:15,626 ‫تو تلویزیون، هیجان‌زده بشن. 400 00:23:15,709 --> 00:23:17,834 ‫از حواس‌پرتی رنج می‌بریم. 401 00:23:17,918 --> 00:23:19,209 ‫نیاز داریم هر از گاهی فاجعه‌ای رخ بده... 402 00:23:19,293 --> 00:23:22,126 ‫که بمباران اطلاعات پیوسته رو قطع کنه. 403 00:23:22,209 --> 00:23:24,543 ‫مدام اطلاعات دریافت می‌کنیم. ‫با کلمات، تصاویر، اعداد... 404 00:23:24,626 --> 00:23:27,543 ‫فقط فجایع توجهمون رو جلب می‌کنن. ‫خودمون خواهانشونیم. 405 00:23:27,626 --> 00:23:29,418 ‫حالا پای کالیفرنیا وسط میاد. 406 00:23:29,501 --> 00:23:31,084 ‫گل‌شار رخ می‌ده، ‫جنگل آتش می‌گیره... 407 00:23:31,168 --> 00:23:32,751 ‫اگه قرصی برات بیارم... 408 00:23:32,834 --> 00:23:34,709 ‫قرص؟ قرص واقعی؟ 409 00:23:34,793 --> 00:23:35,626 ‫آره، قرص. 410 00:23:35,709 --> 00:23:37,459 ‫- می‌تونی بررسیش کنی؟ ‫- جک. 411 00:23:37,543 --> 00:23:39,043 ‫- چرا از من می‌پرسی؟ ‫- چون نابغه‌ای. 412 00:23:39,126 --> 00:23:41,626 ‫همه‌مون نابغه‌ایم. ‫مگه جریان از همین قرار نیست؟ 413 00:23:41,709 --> 00:23:43,459 ‫تو من رو نابغه خطاب می‌کنی. ‫من تو رو نابغه خطاب می‌کنم. 414 00:23:43,543 --> 00:23:46,376 ‫- آلفونسه رو نابغه خطاب می‌کنیم. ‫- هر بلایی سر کالیفرنیا بیاد، حقشه. 415 00:23:46,459 --> 00:23:49,168 ‫این مفهوم سبک زندگی رو ‫کالیفرنیا ابداع کرده بود. 416 00:23:49,251 --> 00:23:50,501 ‫همین تضمینی بر ‫به فنا رفتنشونه. 417 00:23:50,584 --> 00:23:53,209 ‫- جک... ‫- کسی من رو نابغه خطاب نمی‌کنه. 418 00:23:53,293 --> 00:23:56,418 ‫زیرک خطابم می‌کنن. ‫می‌گن به موضوع مهمی چسبیدم... 419 00:23:56,501 --> 00:24:00,001 ‫منظورت اینه که شیفتگی ‫فجایع تلویزیونی امری نسبتا جهانیه. 420 00:24:00,084 --> 00:24:02,043 ‫- قرصه کجاست؟ ‫- باید پیداش کنم. 421 00:24:02,126 --> 00:24:05,543 ‫... نمی‌دونم خوشحال باشم یا ناراحت ‫که تجربیاتم رو به همه نسبت می‌دین. 422 00:24:05,626 --> 00:24:08,334 ‫جک، باید کمکم کنی... 423 00:24:08,418 --> 00:24:11,459 ‫تو گروه خودم مرکز الویس پرسلی راه بندازم. 424 00:24:11,543 --> 00:24:13,043 ‫نظر آلفونسه چیه؟ 425 00:24:13,126 --> 00:24:16,959 ‫ظاهرا به نظرش کوتساکیس بیشتر حق داره. 426 00:24:17,043 --> 00:24:19,168 ‫کوتساکیس موقع درگذشت سلطان ‫تو ممفیس بوده. 427 00:24:19,251 --> 00:24:21,084 ‫با چند تن از همراهانش مصاحبه کرده بود... 428 00:24:21,168 --> 00:24:23,834 ‫تو مستراحی بدون نشیمنگاه ریدی؟ 429 00:24:23,918 --> 00:24:25,501 ‫مستراح مردونه بی‌نظیر و باحالی بود... 430 00:24:25,584 --> 00:24:29,793 ‫الویس از نظر کوتساکیس همون الویسه. ‫ولی الویس در حکم هیتلر منه. 431 00:24:29,876 --> 00:24:31,668 ‫چه کمکی از دستم ساخته است؟ 432 00:24:31,751 --> 00:24:34,209 ‫اگه بتونیم امروز بعدازظهر ‫یه سر بیای کلاسم... 433 00:24:34,293 --> 00:24:36,543 ‫و نظری در این رابطه بدی، ممنون می‌شم. 434 00:24:36,626 --> 00:24:40,084 ‫اعتبار و حضورت خیلی برام ارزشمنده. 435 00:24:40,168 --> 00:24:42,334 ‫شاشیدن تو برف فتیش من هم هست. 436 00:24:42,418 --> 00:24:46,168 ‫این مسائل رو تدریس نمی‌کنیم. ‫مستراح بدون نشیمنگاه، شاشیدن تو روشویی... 437 00:24:46,251 --> 00:24:47,793 ‫و فرهنگ مستراح عمومی رو می‌گم. 438 00:24:47,876 --> 00:24:50,209 ‫من تو کل روشویی‌های ‫غرب آمریکا شاشیدم. 439 00:24:50,293 --> 00:24:53,876 ‫من یواشکی از مرز رد شدم ‫که تو روشویی‌های منیتوبا و آلبرتا بشاشم. 440 00:24:53,959 --> 00:24:57,418 ‫تا حالا زنی پوسته پوسته کمرتون رو ‫بعد از چند روز تو ساحل موندن کنده؟ 441 00:24:57,501 --> 00:25:00,209 ‫تو فلوریدا، کوکو بیچ پیش اومده بود. ‫حرف نداشت. 442 00:25:00,293 --> 00:25:02,626 ‫دومین یا سومین تجربه برتر عمرم بود. 443 00:25:02,709 --> 00:25:04,501 ‫- برهنه بود؟ ‫- تا کمرش برهنه بود. 444 00:25:04,584 --> 00:25:06,168 ‫کدوم طرفی وایستاده بود؟ 445 00:25:19,700 --> 00:25:21,650 ‫[مواد شیمیایی سمی] 446 00:25:28,626 --> 00:25:32,001 ‫♪ وایستا، ببین و نگاهم کن عزیز دلم. ♪ 447 00:25:32,084 --> 00:25:34,168 ‫♪ فلسفه زندگی من از همین قراره. ♪ 448 00:25:37,650 --> 00:25:39,800 ‫[اشتعال‌پذیر] ‫[سیگار کشیدن تا پانزده متری ممنوع] 449 00:25:47,650 --> 00:25:50,542 ‫[اشتعال‌پذیر] ‫[سیگار کشیدن تا پانزده متری ممنوع] 450 00:25:50,543 --> 00:25:51,959 ‫آیا مادر الویس خبر داشت... 451 00:25:53,168 --> 00:25:54,793 ‫الویس جوان‌مرگ می‌شه؟ 452 00:25:55,876 --> 00:25:57,293 ‫از آدمکش‌ها می‌گفت. 453 00:25:58,668 --> 00:26:00,751 ‫از «زندگی به خصوصش» می‌گفت. 454 00:26:00,834 --> 00:26:04,001 ‫از زندگی فردی به این مشهوری می‌گفت. 455 00:26:05,001 --> 00:26:07,709 ‫مگه ساختار زندگی به شکلی نیست ‫که آدم رو زود از پا دربیاره؟ 456 00:26:08,834 --> 00:26:10,751 ‫هدف زندگی همینه، مگه نه؟ 457 00:26:11,501 --> 00:26:13,501 ‫قوانین و دستور‌العمل‌هایی وجود داره. 458 00:26:17,709 --> 00:26:19,709 ‫من نسبت به مادرها حس خاصی دارم. 459 00:26:20,584 --> 00:26:22,084 ‫مادرها واقعا خبر دارن. 460 00:26:22,709 --> 00:26:24,043 ‫روایاتمون حقیقت دارن. 461 00:26:24,126 --> 00:26:26,168 ‫هیتلر مادرش رو خیلی دوست داشت. 462 00:26:27,584 --> 00:26:31,168 ‫اولین بچه کلارا بود ‫که در نوزادی نمرد. 463 00:26:31,251 --> 00:26:34,376 ‫الویس و گلادیس دوست داشتن ‫همدیگه رو ناز کنن. 464 00:26:35,084 --> 00:26:38,668 ‫تا به بلوغ جسمانی نرسیده بود، ‫تو یه تخت‌خواب می‌خوابیدن. 465 00:26:38,751 --> 00:26:40,584 ‫با همدیگه کودکانه صحبت می‌کردن. 466 00:26:40,668 --> 00:26:42,251 ‫هیتلر بچه تنبلی بود. 467 00:26:43,001 --> 00:26:46,543 ‫کارنامه‌اش مملو از نمرات نامطلوب بود. 468 00:26:46,626 --> 00:26:49,043 ‫گلادیس نگران تو خواب راه رفتنش بود. 469 00:26:49,126 --> 00:26:51,626 ‫هر بچه‌ای رو که اذیتش می‌کرد، ‫دعوا می‌کرد. 470 00:26:52,584 --> 00:26:55,293 ‫گلادیس هر روز الویس رو می‌رسوند مدرسه ‫و می‌رفت دنبالش. 471 00:26:55,376 --> 00:26:58,334 ‫- تو دعواهای خیابونی ازش دفاع می‌کرد. ‫- ولی کلارا خیلی دوستش داشت. 472 00:26:59,043 --> 00:27:00,126 ‫لوسش می‌کرد. 473 00:27:00,793 --> 00:27:03,793 ‫جای پدرش که بی‌توجهی می‌کرد، ‫بهش توجه می‌کرد. 474 00:27:03,876 --> 00:27:07,459 ‫گلادیس معتمدِ الویس بود. ‫دوست‌دخترهاش رو باهاش آشنا می‌کرد. 475 00:27:07,543 --> 00:27:09,751 ‫هیتلر واسه مادرش شعری نوشته بود. 476 00:27:09,834 --> 00:27:14,126 ‫کلاس پیانو می‌رفت ‫و موزه و ویلا طراحی می‌کرد. 477 00:27:14,209 --> 00:27:18,251 ‫وقتی الویس به ارتش ملحق شد، ‫گلادیس مریض و افسرده شد. 478 00:27:18,334 --> 00:27:21,751 ‫هیتلر به قول خودمون «پسر مامانی» بود. 479 00:27:21,834 --> 00:27:24,501 ‫الویس طاقت ندیدن گلادیس رو نداشت. 480 00:27:24,584 --> 00:27:27,501 ‫حالش که بدتر شد، ‫تو بیمارستان شب‌زنده‌داری می‌کرد. 481 00:27:27,584 --> 00:27:29,959 ‫وقتی مادر هیتلر به شدت مریض شد، 482 00:27:30,043 --> 00:27:32,918 ‫تو آشپزخونه تختی گذاشت ‫که بهش نزدیک‌تر باشه. 483 00:27:33,001 --> 00:27:34,876 ‫الویس موقع درگذشت گلادیس فروپاشید. 484 00:27:34,959 --> 00:27:37,126 ‫آشپزی و نظافت می‌کرد، ‫کنار قبرش کلی اشک ریخت. 485 00:27:37,209 --> 00:27:40,959 ‫- تو تابوتش نازش می‌کرد. ‫- غرق افسردگی و تأسف به حال خودش شد. 486 00:27:41,043 --> 00:27:42,418 ‫کودکانه باهاش صحبت کرد. 487 00:27:42,501 --> 00:27:45,251 ‫هیتلر تا آخر عمرش طاقت نداشت که... 488 00:27:45,334 --> 00:27:48,293 ‫... مرگ گلادیس تغییر بزرگی تو دیدگاه... 489 00:27:48,376 --> 00:27:49,918 ‫... کنار درخت کریسمس از دنیا رفت. 490 00:27:50,001 --> 00:27:51,501 ‫- ... سلطان ایجاد کرد. ‫- چندین سال بعد... 491 00:27:51,584 --> 00:27:53,626 ‫الویس کم‌کم خودش رو دور کرد... 492 00:27:53,709 --> 00:27:55,043 ‫... به شدت از همه دوری می‌کرد... 493 00:27:55,126 --> 00:27:56,709 ‫... و به حالت مرگ خودش نزدیک می‌شد. 494 00:27:56,793 --> 00:27:59,876 ‫هیتلر پرتره مادرش رو تو اتاقش ‫تو اوبرسالزبرگ به دیوار زده بود. 495 00:27:59,959 --> 00:28:02,959 ‫کم‌کم با گوش چپش سوتی می‌شنید. 496 00:28:04,126 --> 00:28:07,126 ‫الویس به شرایط قراردادش عمل کرد. 497 00:28:07,918 --> 00:28:08,959 ‫افراط می‌کرد، 498 00:28:10,168 --> 00:28:14,334 ‫رو به زوال می‌رفت، خودش رو نابود می‌کرد، ‫عجیب و غریب رفتار می‌کرد، 499 00:28:14,418 --> 00:28:20,459 ‫چاق شد و مغزش مملو از توهین بود، ‫خودش این بلاها رو سر خودش آورد. 500 00:28:23,001 --> 00:28:24,876 ‫دیگه جایگاه افسانه‌ایش تضمین شده بود. 501 00:28:26,168 --> 00:28:31,834 ‫افرادی که بهش شک داشتن با مرگی زودهنگام، ‫وحشتناک و غیرضروری کنار زد. 502 00:28:31,918 --> 00:28:33,459 ‫دیگه کسی نمی‌تونست انکارش کنه. 503 00:28:34,626 --> 00:28:39,459 ‫احتمالا مادرش کل این وقایع رو ‫تو تلویزیونی نوزده اینچی... 504 00:28:39,543 --> 00:28:41,376 ‫و چندین سال پیش از مرگ خودش دیده بود. 505 00:28:44,043 --> 00:28:45,376 ‫هیتلر رو تصور کنین... 506 00:28:46,043 --> 00:28:47,126 ‫که اواخر عمرشه... 507 00:28:47,209 --> 00:28:50,584 ‫و تو فورربونکر، ‫زیر شهر آتشین گیر افتاده. 508 00:28:50,668 --> 00:28:53,584 ‫به یاد اوایل دوران قدرتش می‌افته... 509 00:28:53,668 --> 00:28:55,376 ‫که ملت می‌اومدن. 510 00:28:56,168 --> 00:28:59,126 ‫افراد زیادی حیاط رو می‌پوشوندن، 511 00:28:59,209 --> 00:29:01,751 ‫ترانه‌های میهن‌دوستانه می‌خوندن... 512 00:29:01,834 --> 00:29:06,418 ‫و رو دیوارها و بدن حیوانات اهلی ‫سواستیکا می‌کشیدن. 513 00:29:06,501 --> 00:29:09,459 ‫کلی آدم به ویلای کوهستانیش می‌اومدن. 514 00:29:09,543 --> 00:29:12,626 ‫کلی آدم می‌اومدن ‫که حرف‌هاش رو بشنون. 515 00:29:12,709 --> 00:29:15,376 ‫کلی آدم می‌اومدن ‫که با دیدنش تحریک می‌شدن، 516 00:29:15,459 --> 00:29:19,543 ‫کلی آدم که قبلا گفته بود ‫تنها عروسش هستن. 517 00:29:19,626 --> 00:29:24,876 ‫کلی آدم می‌اومدن که با صداش، ‫ترانه‌های شادی‌آور... 518 00:29:24,959 --> 00:29:28,668 ‫و رژه‌های مشعل‌دار هیپنوتیزم بشن. ‫ولی وایستین ببینم! 519 00:29:32,584 --> 00:29:34,793 ‫این توصیفات واسه همه‌مون خیلی آشناست. 520 00:29:36,376 --> 00:29:39,043 ‫تقریبا برامون عادیه. 521 00:29:40,084 --> 00:29:43,501 ‫کلی آدم میان، هیجان‌زده می‌شن، 522 00:29:45,001 --> 00:29:46,543 ‫همدیگه رو هل می‌دن... 523 00:29:46,626 --> 00:29:49,501 ‫و مشتاقن اعزامشون کنن. ‫اتفاقی عادی نیست؟ 524 00:29:50,251 --> 00:29:51,543 ‫همه‌مون با چنین حسی آشناییم. 525 00:29:52,834 --> 00:29:55,876 ‫خودمون تو این جمعیت‌ها حضور داشتیم. 526 00:29:55,959 --> 00:29:59,959 ‫ولی حتما این جمعیت‌ها خصوصیت متفاوتی داشتن. ‫چه خصوصیتی داشتن؟ 527 00:30:04,918 --> 00:30:07,043 ‫بذارین واژه وحشتناکی رو... 528 00:30:08,126 --> 00:30:09,584 ‫از انگلیسی باستان، 529 00:30:10,751 --> 00:30:12,209 ‫آلمانی باستان... 530 00:30:12,293 --> 00:30:14,501 ‫و نورس باستان زمزمه کنم. 531 00:30:16,376 --> 00:30:21,168 ‫مرگ. 532 00:30:24,293 --> 00:30:29,126 ‫مرگ. 533 00:30:33,043 --> 00:30:35,543 ‫این جمعیت‌ها به نام مرگ جمع شده بودن. 534 00:30:36,834 --> 00:30:39,543 ‫واسه گرامی داشتن مردگان جمع شده بودن. 535 00:30:39,626 --> 00:30:40,959 ‫ولی مردگان همون زمان رو ‫گرامی نمی‌داشتن. 536 00:30:42,584 --> 00:30:43,918 ‫مردگان آینده رو گرامی می‌داشتن. 537 00:30:45,418 --> 00:30:47,251 ‫مردگانی رو که الان ‫کنارمون زنده‌ان گرامی می‌داشتن. 538 00:30:48,709 --> 00:30:53,793 ‫دسته‌روی می‌کردن، آهنگ می‌خوندن، ‫سخنرانی می‌کردن، با مردگان حرف می‌زدن... 539 00:30:53,876 --> 00:30:57,251 ‫و یه یاد مردگان متونی می‌خوندن. 540 00:30:57,334 --> 00:30:59,793 ‫می‌رفتن شاهد هیزم‌ها و چرخ‌های سوزان باشن، 541 00:30:59,876 --> 00:31:02,959 ‫چند هزار پرچم رو ‫به نشانه احترام بلند می‌کردن، 542 00:31:03,043 --> 00:31:05,501 ‫چند هزار سوگوار با لباس فرم جمع می‌شدن! 543 00:31:05,584 --> 00:31:10,584 ‫کلی درجه نظامی و اسکادران داشتن، ‫مناظر مناسبی رو برمی‌گزیدن، 544 00:31:10,668 --> 00:31:13,668 ‫پرچم‌های خونین داشتن ‫و لباس‌های فرم مشکی می‌پوشیدن. 545 00:31:13,751 --> 00:31:18,334 ‫کلی آدم می‌اومدن که سپری ‫مقابل مرگ خودشون ایجاد کنن. 546 00:31:18,418 --> 00:31:20,834 ‫می‌اومدن تا با همدیگه ‫جلوی مرگ رو بگیرن. 547 00:31:21,543 --> 00:31:25,626 ‫اگه از جمعیت جدا می‌شدن، ‫ریسک مرگشون رو به جون می‌خریدن... 548 00:31:25,709 --> 00:31:28,084 ‫و ممکن بود تک و تنها بمیرن! 549 00:31:42,084 --> 00:31:45,918 ‫مهم‌ترین دلیل جمع شدن مردم همین بود. 550 00:31:48,418 --> 00:31:50,168 ‫می‌رفتن که کنار هم تجمع کنن. 551 00:33:10,000 --> 00:33:20,000 ‫.:‌: Bam‌abin.co‌m :‌:. ‫Cin‌eDre‌am‌ing@ 552 00:33:36,000 --> 00:33:39,500 ‫[۲. عارضه مسمومیت هوایی] 553 00:33:39,501 --> 00:33:41,959 ‫امیدوارم روزها بی‌هدف باشن. 554 00:33:42,043 --> 00:33:43,876 ‫فصول به آرامی عوض بشن. 555 00:33:45,084 --> 00:33:47,959 ‫طبق نقشه‌مون عمل نکنیم. 556 00:34:00,543 --> 00:34:06,126 ‫ضد احتقان، آنتی‌هیستامین، ‫داروی سرماخوردگی، ضد درد. 557 00:34:43,751 --> 00:34:46,001 ‫سلام. چی می‌بینی؟ 558 00:34:46,084 --> 00:34:49,793 ‫رادیو گفت تانکری از خط‌آهن خارج شده، ‫ولی گمون نکنم خارج شده باشه. 559 00:34:49,876 --> 00:34:52,376 ‫تصادف کرده و یه چیزی سوراخش کرده. 560 00:34:52,459 --> 00:34:54,751 ‫کلی دود بلند شده. ‫ظاهرش خوش‌آیند نیست. 561 00:34:54,834 --> 00:34:56,001 ‫چه شکلیه؟ 562 00:35:03,293 --> 00:35:06,584 ‫- ماشین آتش‌نشانی هم دیدی یا... ‫- خیلی زیادن. 563 00:35:06,668 --> 00:35:08,709 ‫ظاهرا زیاد نزدیک نمی‌شن. 564 00:35:08,793 --> 00:35:11,751 ‫حتما مواد به شدت سمی ‫یا منفجره‌ایه. 565 00:35:12,418 --> 00:35:14,501 ‫- این طرفی نمیاد. ‫- از کجا می‌دونی؟ 566 00:35:14,584 --> 00:35:15,418 ‫نمیاد دیگه. 567 00:35:15,501 --> 00:35:19,209 ‫خواستم بگم نباید لبه پنجره وایستی. ‫بابا نگران می‌شه. 568 00:35:19,293 --> 00:35:22,876 ‫خیال می‌کنی اگه بهم بگی نگران می‌شه، ‫عذاب وجدان می‌گیرم و چنین کاری نمی‌کنم. 569 00:35:22,959 --> 00:35:25,876 ‫ولی اگه بگی خودت نگران می‌شی، ‫همیشه تکرارش می‌کنم. 570 00:35:27,168 --> 00:35:28,293 ‫پنجره رو ببند. 571 00:35:31,001 --> 00:35:32,501 ‫تکالیفت رو انجام دادی؟ 572 00:35:32,584 --> 00:35:34,876 ‫اون دوده گنده رو از اتاق زیرشیروانی دیدی؟ 573 00:35:34,959 --> 00:35:37,043 ‫- دوده نیست. ‫- مجبور می‌شیم از اینجا بریم؟ 574 00:35:37,126 --> 00:35:38,876 ‫- معلومه که نه. ‫- از کجا می‌دونی؟ 575 00:35:38,959 --> 00:35:39,834 ‫می‌دونم دیگه. 576 00:35:39,918 --> 00:35:41,424 ‫پس اون دفعه که تو مدرسه‌مون ‫نشتی رخ داده بود... 577 00:35:41,448 --> 00:35:42,459 ‫و مجبور شدیم تخلیه‌اش کنیم چی؟ 578 00:35:42,543 --> 00:35:44,668 ‫اون نشتی داخلی بود. ‫این یکی خارجیه. 579 00:35:44,751 --> 00:35:47,043 ‫دارن با برگ‌روب روی نشتی رو می‌پوشونن. 580 00:35:47,126 --> 00:35:48,168 ‫با چی می‌پوشونن؟ 581 00:35:48,251 --> 00:35:50,459 ‫چه بدونم، ولی می‌خوان ‫از خطر نشتی بکاهن. 582 00:35:50,543 --> 00:35:53,959 ‫- معلوم نمی‌شه دارن چیکار می‌کنن. ‫- نمی‌خوان گسترش پیدا کنه. 583 00:35:54,043 --> 00:35:55,376 ‫- چی بخوریم؟ ‫- نمی‌دونم. 584 00:35:55,459 --> 00:35:57,834 ‫اگه گسترش پیدا کنه، ‫چه باد بیاد، چه نیاد، به اینجا می‌رسه. 585 00:35:57,918 --> 00:35:59,376 ‫- نمی‌رسه. ‫- از کجا می‌دونی؟ 586 00:35:59,459 --> 00:36:00,459 ‫نمی‌رسه دیگه! 587 00:36:00,543 --> 00:36:03,209 ‫رادیو دوده گنده‌ای خطابش می‌کنه، ‫ولی این‌طور نیست. 588 00:36:03,293 --> 00:36:05,126 ‫- بابا هم همین رو می‌گه. ‫- پس چیه؟ 589 00:36:05,209 --> 00:36:08,918 ‫شکل خاصی نداره و رو به گسترشه. ‫دودی تیره و مشکیه. 590 00:36:09,001 --> 00:36:11,376 ‫- چرا می‌گن دوده است؟ ‫- نمی‌خوان وقت برنامه رو بگیرن. 591 00:36:11,459 --> 00:36:13,209 ‫نگفتن چه ماده شیمیایی‌ایه؟ 592 00:36:13,293 --> 00:36:15,501 ‫اسمش مشتق نایودین یا نایودین دیه. 593 00:36:15,584 --> 00:36:17,876 ‫تو مدرسه فیلمی راجع به زباله‌های سمی ‫گذاشته بودن و توضیح داده بودن. 594 00:36:17,959 --> 00:36:20,126 ‫- چه عوارضی داره؟ ‫- فیلم همون موش‌ها رو می‌گی؟ 595 00:36:20,209 --> 00:36:23,918 ‫از عوارضش رو انسان مطمئن نبودن. ‫ولی موش‌ها کلی ورم می‌کردن. 596 00:36:24,001 --> 00:36:26,168 ‫تو فیلمه این‌جوری می‌گفت. ‫رادیو چی گفت؟ 597 00:36:26,251 --> 00:36:28,251 ‫گفت پوست آدم می‌سوزه ‫و کف دستش عرق می‌کنه. 598 00:36:28,334 --> 00:36:30,293 ‫- کف دست موش‌ها عرق می‌کرد؟ ‫- رادیو رو می‌گه، فیلمه رو نمی‌گه. 599 00:36:30,376 --> 00:36:32,876 ‫بعدش گفتن تهوع، استفراغ ‫و تنگی نفس رو هم شامل می‌شه. 600 00:36:32,959 --> 00:36:34,751 ‫- رادیو گفته یا فیلمه؟ ‫- جفتشون. 601 00:36:34,834 --> 00:36:36,668 ‫- این طرفی نمیاد. ‫- از کجا می‌دونی؟ 602 00:36:36,751 --> 00:36:39,168 ‫نمیاد دیگه. ‫امروز هوا آرومه. 603 00:36:39,251 --> 00:36:41,959 ‫اگه این وقت سال باد بیاد، ‫اون طرفی میاد، این طرفی نمیاد. 604 00:36:42,043 --> 00:36:43,668 ‫- اگه این طرفی بیاد چی؟ ‫- نمیاد. 605 00:36:43,751 --> 00:36:46,334 ‫- اگه همین یه بار بیاد چی؟ ‫- واسه چی باید بیاد؟ 606 00:36:46,418 --> 00:36:48,362 ‫بخشی از بزرگراه ‫میان‌ایالتی رو مسدود کردن. 607 00:36:48,386 --> 00:36:49,376 ‫بهتره مسدود کنن. 608 00:36:49,459 --> 00:36:50,668 ‫- واسه چی؟ ‫- واسه چی بهتره بکنن؟ 609 00:36:50,751 --> 00:36:53,459 ‫بهتره دیگه. ‫احتیاط شرط عقله. 610 00:36:53,543 --> 00:36:57,209 ‫- این‌جوری حمل و نقل تسهیل می‌شه... ‫- گوشی دستت باشه هلن. جک همین‌جاست. 611 00:36:57,293 --> 00:37:00,459 ‫خانواده استور می‌گن تانکره ‫صد و سی هزار لیتر نشتی داشته. 612 00:37:00,543 --> 00:37:02,418 ‫دخترهاش می‌گفتن ‫کف دستشون عرق کرده. 613 00:37:02,501 --> 00:37:04,918 ‫عوارضش رو اصلاح کردن. ‫باید بالا بیارن. 614 00:37:05,001 --> 00:37:06,418 ‫کسی حالت تهوع نداره؟ 615 00:37:06,501 --> 00:37:08,959 ‫خیلی‌خب، خیلی‌خب. ‫مرسی هلن. 616 00:37:09,043 --> 00:37:13,209 ‫خبر بده. خانواده استور با مرکز هواشناسی ‫کنار گلسبورو صحبت کردن. 617 00:37:13,293 --> 00:37:15,501 ‫دیگه دوده بزرگ خطابش نمی‌کنن. 618 00:37:15,584 --> 00:37:17,043 ‫چی خطابش می‌کنن. 619 00:37:17,126 --> 00:37:18,584 ‫ابر سیاه بزرگی خطابش می‌کنن. 620 00:37:18,668 --> 00:37:22,418 ‫این‌جوری مناسب‌تره. ‫یعنی دارن حلش می‌کنن. خوبه. 621 00:37:25,043 --> 00:37:28,626 ‫می‌گن ممکنه توده هوایی ‫از کانادا به سمت جنوب بیاد. 622 00:37:28,709 --> 00:37:31,209 ‫همیشه توده هوایی ‫از کانادا به سمت جنوب میاد. 623 00:37:31,293 --> 00:37:33,334 ‫درسته. ‫همیشه همین‌طور بوده. 624 00:37:33,418 --> 00:37:36,543 ‫از اون‌جایی که کانادا شماله، ‫اگه این ابر بزرگ سمت جنوبمون باشه، 625 00:37:36,626 --> 00:37:39,126 ‫اصلا سمت خودمون نمیاد. ‫کی غذا می‌خوریم؟ 626 00:37:39,209 --> 00:37:41,459 ‫شاید بهتر باشه بیشتر نگران ابره باشیم. 627 00:37:41,543 --> 00:37:43,800 ‫خودم می‌دونم نمی‌خوایم ‫بچه‌ها رو بترسونیم... 628 00:37:43,824 --> 00:37:44,709 ‫هیچی نمی‌شه. 629 00:37:44,793 --> 00:37:47,793 ‫خودم می‌دونم هیچی نمی‌شه، ‫تو هم می‌دونی هیچی نمی‌شه، 630 00:37:47,876 --> 00:37:50,418 ‫ولی باید جوانب احتیاط رو رعایت کنیم. 631 00:37:50,501 --> 00:37:52,834 ‫کی می‌فهمیم واقعا خطرناکه یا نه؟ 632 00:37:52,918 --> 00:37:56,584 ‫این بلایا سر ساکنین ‫مناطق آلوده میاد. 633 00:37:56,668 --> 00:37:59,209 ‫متأسفانه جامعه به شکلی بنا شده... 634 00:37:59,293 --> 00:38:02,084 ‫که فقرا و بی‌سوادان آسیب اصلی... 635 00:38:02,168 --> 00:38:05,334 ‫فجایع طبیعی و مصنوعی رو ‫متحمل می‌شن. 636 00:38:05,418 --> 00:38:06,251 ‫واقعا غم‌انگیزه. 637 00:38:06,334 --> 00:38:10,126 ‫تا حالا دیدی تلویزیون سیلی رو نشون بده ‫که استاد دانشگاهی... 638 00:38:10,209 --> 00:38:11,668 ‫قایق تو خیابونشون رفت و آمد کنه؟ 639 00:38:11,751 --> 00:38:14,251 ‫- چرا می‌خوای این‌قدر زود شام بخوری؟ ‫- ناهار نخوردم. 640 00:38:14,334 --> 00:38:18,418 ‫- مرغ سرخ‌شده تند درست کنم؟ ‫- حرف نداره! 641 00:38:19,626 --> 00:38:21,334 ‫- وایلدر کجاست؟ ‫- نمی‌دونم. 642 00:38:21,418 --> 00:38:23,501 ‫- لباست رو اتو کردم. ‫- ممنون. 643 00:38:24,334 --> 00:38:26,876 ‫- قبض تلفن رو پرداخت کردی؟ ‫- پیداش نمی‌کنم. 644 00:38:26,959 --> 00:38:28,793 ‫قبض گاز و برق رو پرداخت کردم. 645 00:38:31,293 --> 00:38:33,626 ‫بیا کمی به فکر ابره باشیم، خب؟ 646 00:38:33,709 --> 00:38:34,959 ‫اگه خطرناک باشه چی؟ 647 00:38:35,043 --> 00:38:37,293 ‫محتوای کل تانکرهای قطارها خطرناکن. 648 00:38:37,376 --> 00:38:38,959 ‫ولی عوارضش درازمدته. 649 00:38:39,043 --> 00:38:41,584 ‫- یعنی بعدا می‌میریم؟ ‫- نمی‌میریم. دلیل مرگمون این نیست. 650 00:38:41,668 --> 00:38:43,668 ‫کافیه در معرضش قرار نگیریم. 651 00:38:43,751 --> 00:38:46,209 ‫بیا حواسمون باشه که ازش غافل نشیم. 652 00:38:48,084 --> 00:38:51,043 ‫ وایلدر اینجاست. ‫بابا داره مرغ سرخ‌کرده فلفلی درست می‌کنه. 653 00:38:51,126 --> 00:38:53,418 ‫اسمش رو گذاشتن ابر مواج سیاه. 654 00:38:53,501 --> 00:38:56,001 ‫- خانواده استور هم همین رو گفتن. خوبه. ‫- چرا خوبه؟ 655 00:38:56,084 --> 00:38:59,126 ‫به خواهرت گفتم که قراره با ‫ دقت بیشتری بررسیش کنن. 656 00:38:59,209 --> 00:39:00,209 ‫نگهم دار نیافتم. 657 00:39:16,584 --> 00:39:17,709 ‫خیلی‌خب. 658 00:39:23,043 --> 00:39:26,584 ‫خب هنوز که اونجاست. 659 00:39:26,668 --> 00:39:28,376 ‫به نظر به همون مکان مربوطه. 660 00:39:28,459 --> 00:39:30,918 ‫حواست باشه وایلدر به عایق‌ها دست نزنه. 661 00:39:31,001 --> 00:39:32,834 ‫یعنی میگی ممکن نیست بیاد این طرفی؟ 662 00:39:32,918 --> 00:39:35,501 ‫از صدات مشخصه یه چیزی ‫ می‌دونی که من نمی‌دونم. 663 00:39:35,584 --> 00:39:37,293 ‫به نظرت میاد یا نه؟ 664 00:39:37,376 --> 00:39:40,918 ‫می‌خوای که من بگم نمیاد، ‫ تا بعدش حقایقت رو بکوبی توی صورتم. 665 00:39:41,001 --> 00:39:42,751 ‫- بیا اینجا رفیق. ‫- چی می‌گن؟ 666 00:39:42,834 --> 00:39:44,751 ‫درواقع باعث حالت تهوع، استفراغ... 667 00:39:44,834 --> 00:39:46,584 ‫یا تنگی نفس نمی‌شه. 668 00:39:46,668 --> 00:39:48,001 ‫پس چیکار می‌کنه؟ 669 00:39:48,084 --> 00:39:50,043 ‫باعث پش قلب و آشناپنداری می‌شه. 670 00:39:50,126 --> 00:39:51,834 ‫آشناپنداری؟ بی‌خیال بابا. 671 00:39:51,918 --> 00:39:54,501 ‫روی بخش حافظه کاذب مغز تاثیر می‌ذاره. 672 00:39:54,584 --> 00:39:56,126 ‫- باور نمی‌کنم. ‫- فقط این نیست. 673 00:39:56,209 --> 00:39:58,543 ‫دیگه ابر مواج سیاه صداش نمی‌کنن. 674 00:39:58,626 --> 00:39:59,584 ‫چی صداش می‌کنن؟ 675 00:39:59,668 --> 00:40:01,251 ‫عارضۀ مسمومیت هوایی. 676 00:40:02,543 --> 00:40:05,751 ‫اسمش مهم نیست. جاش مهمه. 677 00:40:05,834 --> 00:40:07,751 ‫اون اونجاست و ما اینجاییم. وایلدر! 678 00:40:07,834 --> 00:40:09,793 ‫یه جریان‌هوایی بزرگ داره از کانادا ‫ به سمت پایین حرکت می‌کنه. 679 00:40:09,876 --> 00:40:12,251 ‫- خودمون می‌دونستیم. ‫- دلیل نمی‌شه مهم نباشه. 680 00:40:12,334 --> 00:40:14,709 ‫شاید باشه، شاید هم نباشه. بستگی داره. 681 00:40:14,793 --> 00:40:16,709 ‫شرایط آب‌وهوایی داره عوض می‌شه. 682 00:40:35,751 --> 00:40:37,751 ‫امشب زود شام نمی‌خوریم؟ 683 00:40:37,834 --> 00:40:40,918 ‫- چرا زود باشه؟ ‫- چون می‌خوایم سرمون شلوغ نباشه. 684 00:40:41,001 --> 00:40:42,501 ‫چرا نباید سرمون شلوغ باشه؟ 685 00:40:42,584 --> 00:40:44,501 ‫- محض اینکه اتفاقی رخ بده. ‫- مثلا چی؟ 686 00:40:44,584 --> 00:40:47,084 ‫واقعا خوشمزست بابا. ‫چرا نمی‌خوری عزیزم؟ 687 00:40:49,418 --> 00:40:53,251 ‫- دنیز؟ خوبی عزیزم؟ ‫- علائمش منسوخ شدن. 688 00:40:55,918 --> 00:40:58,126 ‫استفی، می‌شه... 689 00:41:13,376 --> 00:41:16,209 ‫- بابا، می‌شه یکم دیگه بهم ذرت بدی؟ ‫- حتما. 690 00:41:16,293 --> 00:41:19,126 ‫خیلی ممنونم. 691 00:41:25,126 --> 00:41:28,126 ‫- حالت بهتر شد؟ ‫- این فلفل خیلی... 692 00:41:30,251 --> 00:41:33,418 ‫- فکر کنم از آتش‌نشانی میاد. ‫- حالا دسر چی داریم؟ 693 00:41:38,709 --> 00:41:41,418 ‫ابر شیمیایی کشنده. 694 00:41:41,501 --> 00:41:44,001 ‫تمامی مکان‌های مسکونی را تخلیه کنید. 695 00:41:44,709 --> 00:41:48,501 ‫ابر شیمیایی کشنده. ‫ابر شیمیایی کشنده. 696 00:41:48,584 --> 00:41:49,751 ‫تخلیه کنید... 697 00:41:52,334 --> 00:41:53,668 ‫می‌گن خونه رو تخلیه کنیم. 698 00:41:53,751 --> 00:41:57,251 ‫داشتن پیشنهاد می‌دادن یا ‫ با اجبار حرف می‌زدن؟ 699 00:41:57,334 --> 00:41:58,459 ‫ماشین مامور آتش‌نشانی بود... 700 00:41:58,543 --> 00:42:00,543 ‫که یعنی می‌شه گفت فرصت نکردی... 701 00:42:00,626 --> 00:42:03,001 ‫متوجه حالت لحن صحبتش بشی. 702 00:42:03,084 --> 00:42:04,001 ‫بخاطر آژیر بوده. 703 00:42:04,084 --> 00:42:05,584 ‫صداش داشت می‌گفت: 704 00:42:05,668 --> 00:42:09,043 ‫"تمامی مکان‌های مسکونی را تخلیه کنید. ‫ابر شیمیایی کشنده." 705 00:42:09,126 --> 00:42:12,043 ‫"ابر شیمیایی کشنده." 706 00:42:18,126 --> 00:42:19,001 ‫چیزی نیست. 707 00:42:26,793 --> 00:42:28,584 ‫جک! ولش کن! 708 00:42:30,334 --> 00:42:32,376 ‫کسی ماسک اسکی من رو ندیده؟ 709 00:42:41,459 --> 00:42:44,334 ‫- ماسک اسکی من کجاست؟ ‫- ماسک اسکی می‌خوای چیکار؟ 710 00:42:44,418 --> 00:42:46,793 ‫حین چنین اتفاقاتی لازم می‌شه دیگه. 711 00:42:46,876 --> 00:42:48,959 ‫مردم حین مسافرت خیلی وسایل الکی میارن. 712 00:42:49,043 --> 00:42:51,168 ‫حالا فکر نکنم گیاه لازم باشه ولی... 713 00:42:51,251 --> 00:42:53,084 ‫- مطمئنید همه اومدن؟ ‫- اینطور به نظر میاد. 714 00:42:53,168 --> 00:42:54,918 ‫همه رفتن. 715 00:42:57,709 --> 00:42:58,751 ‫ما دیر کردیم. 716 00:43:15,168 --> 00:43:17,751 ‫ساکنین بلک‌اسمیت باید ‫ از مسیر باغ‌راه بروند. 717 00:43:17,834 --> 00:43:20,334 ‫تا به محل خدمت‌رسانی چهارم رسیده... ‫و مسیرشان را تا... 718 00:43:20,418 --> 00:43:22,584 ‫رستورانی به نام کاخ کونگ‌فو ادامه دهند. 719 00:43:22,668 --> 00:43:25,418 ‫همون‌جاییه که نیلوفر آبی و گوزن زنده داشت؟ 720 00:43:25,501 --> 00:43:26,418 ‫درسته. 721 00:43:26,501 --> 00:43:28,751 ‫- ما باید کجا بریم؟ ‫- می‌گن بهمون. 722 00:43:29,418 --> 00:43:31,501 ‫- می‌شه آهنگ‌های من رو پخش کنیم؟ ‫- بعدا عزیزم. 723 00:43:31,584 --> 00:43:33,751 ‫امسال زمستون سرده یا معمولیه؟ 724 00:43:33,834 --> 00:43:35,459 ‫- در مقایسه با کی؟ ‫- نمی‌دونم. 725 00:43:35,543 --> 00:43:37,959 ‫- اگه ساکن سمت غربی هستید... ‫- ما رو میگه. 726 00:43:38,043 --> 00:43:40,793 ‫به سمت اردوگاه پیشاهنگی گل نرگس بروید. 727 00:43:40,876 --> 00:43:42,209 ‫و در آنجا داوطلبان صلیب‌سرخ... 728 00:43:42,293 --> 00:43:44,501 ‫- بهشون آب‌میوه و قهوه می‌دن. ‫- خیلی‌خب. حالا برنامه داریم. 729 00:43:44,584 --> 00:43:47,084 ‫یعنی از بزرگراه شماره ده، ‫ دقیقا بعد نمایندگی فورد آینرسون. 730 00:43:47,168 --> 00:43:48,251 ‫لعنتی. 731 00:43:48,334 --> 00:43:51,876 ‫بین خط مرزی شهرستان و ایالتی شماره پنج. ‫از ما خواستند که اشاره کنیم لطفا... 732 00:43:51,959 --> 00:43:55,459 ‫اقدام به پناهگیری در محلی خارج ‫ از جای تعیین شده نکنید. 733 00:44:17,709 --> 00:44:20,376 ‫منظور جناب آلبرت اینشتین اینه که... 734 00:44:20,459 --> 00:44:23,376 ‫وقتی جلوتر خیابان چهار بانده بشه ‫ ترافیک درست میشه. 735 00:44:25,793 --> 00:44:27,959 ‫اون‌هایی توی اون کراون ویکتوریا نشستن ‫ انگار نمی‌ترسن. 736 00:44:28,709 --> 00:44:30,376 ‫آره، دارن بگو بخند می‌کنن. 737 00:44:30,959 --> 00:44:32,334 ‫این‌ها که مشغول بگو بخند نیستن. 738 00:44:32,418 --> 00:44:34,334 ‫- کدوم‌ها؟ ‫- فورد واگن بغلیمون. 739 00:44:34,418 --> 00:44:35,709 ‫به نظر خیلی ناراحت میان. 740 00:44:35,793 --> 00:44:38,459 ‫مگه به ما ربطی داره مردم ‫ توی ماشین چیکار می‌کنن؟ 741 00:44:38,543 --> 00:44:42,251 ‫- آخه می‌خوام بدونم چقدر باید بترسم. ‫- هنوز مشخص نیست استف. 742 00:44:42,334 --> 00:44:44,918 ‫- این باعث می‌شه بیشتر بترسم. ‫- نترس. 743 00:44:45,543 --> 00:44:47,668 ‫کسی از روبرو نمیاد. 744 00:44:47,751 --> 00:44:48,918 ‫حتما پلیس مسیر رو مسدود... 745 00:44:49,001 --> 00:44:51,626 ‫پلیس‌ها کجان؟ ‫ما رو به حال خودمون رها کردن؟ 746 00:44:51,709 --> 00:44:52,543 ‫همین اطرافن. 747 00:44:52,626 --> 00:44:55,418 ‫چرا باید حین یه عارضۀ آب‌وهوایی ‫ اثاثیه منزل بخرن؟ 748 00:44:55,501 --> 00:44:58,251 ‫- تخفیف خورده. ‫- شاید یه چیزی می‌دونن که ما نمی‌دونیم. 749 00:44:58,334 --> 00:45:01,584 ‫- شاید راه فراری نیست. ‫- شاید داره از هوا نایودین دی می‌باره. 750 00:45:01,668 --> 00:45:02,668 ‫امکانش هست؟ 751 00:45:02,751 --> 00:45:05,834 ‫از مردمی که داخل خانه هستند ‫ خواهشمندیم داخل خانه بمانند. 752 00:45:05,918 --> 00:45:08,334 ‫- چرا باید چنین چیزی بگن؟ ‫- به ما گفتن خونه رو ترک کنیم. 753 00:45:08,418 --> 00:45:09,668 ‫باید در خانه بمانید. 754 00:45:09,751 --> 00:45:12,834 ‫اگر درحال حاضر خانه را ترک کردید، ‫فورا به پناهگاه بروید. 755 00:45:12,918 --> 00:45:16,959 ‫تکرار می‌کنیم، اگر خانه هستید، ‫ در خانه بمانید. 756 00:45:17,043 --> 00:45:21,459 ‫اگر خانه نیستید، مقامات پیشنهاد می‌کنند ‫ که فورا به خانه بروید. 757 00:45:21,543 --> 00:45:24,043 ‫دارن از ما جلو می‌زنن بابایی. 758 00:45:24,126 --> 00:45:25,959 ‫از لحاظ فنی غیرقانونیه... 759 00:45:45,584 --> 00:45:47,751 ‫بابا شام مرغ سرخ‌کرده فلفلی درست کرده بود. 760 00:45:47,834 --> 00:45:48,876 ‫غذای موردعلاقه‌ی بابا. 761 00:45:49,626 --> 00:45:51,959 ‫بابا گفت که نگران نباشیم، ‫دوده نمیاد این طرفی. 762 00:45:52,043 --> 00:45:54,876 ‫ولی دوده نبود. ‫عارضۀ مسموم هوایی بود. 763 00:45:54,959 --> 00:45:56,918 ‫فورا وسایل رو جمع کردیم ‫ و سوار ماشین شدیم... 764 00:45:57,001 --> 00:45:59,459 ‫و متوجه شدیم که دیر تخلیه کردیم. 765 00:45:59,543 --> 00:46:01,209 ‫تمام این‌چیز ها واقعا داره رخ می‌ده؟ 766 00:46:01,293 --> 00:46:04,709 ‫باران بر سقف استیشن‌واگن‌مان ضربه می‌زد. 767 00:46:05,626 --> 00:46:09,751 ‫آسایش چنار و پرچین رو ترک کردیم ‫ تا توی ترافیک گیر کنیم. 768 00:46:09,834 --> 00:46:12,334 ‫بابامون توی رادیو دنبال اطلاعات می‌گشت. 769 00:46:12,418 --> 00:46:15,918 ‫ماشین‌ها مثل دومینو توی ‫ ترافیک صف کشیده بودن. 770 00:46:17,001 --> 00:46:19,418 ‫با وحشت از کنار مردم گذر کردیم. 771 00:46:20,334 --> 00:46:23,251 ‫پیوندی وصف‌نشدنی بین ما ‫و همسفرانمان شکل گرفت. 772 00:46:23,334 --> 00:46:26,543 ‫و ناگهان تصادف. ‫ماشینی در جاده چپ شد. 773 00:46:26,626 --> 00:46:29,209 ‫- مردم برای یاری شتافتند. ‫- مردم بیچاره... 774 00:46:29,293 --> 00:46:33,793 ‫ما فقط توانستیم تماشا و ابراز همدردی کنیم. 775 00:46:41,959 --> 00:46:44,543 ‫- چی بود؟ ‫- ماشین رو برون جک. 776 00:46:45,168 --> 00:46:47,751 ‫گلوت رو دیدم. یه چیزی رو قورت دادی. 777 00:46:47,834 --> 00:46:50,293 ‫آب‌نبات بود. حواست به جلوت باشه. 778 00:46:50,376 --> 00:46:52,043 ‫آب‌نبات رو می‌ذارن توی دهن... 779 00:46:52,126 --> 00:46:54,584 ‫و بدون هیچ مکیدنی قورتش می‌دن؟ 780 00:46:54,668 --> 00:46:57,209 ‫قورت چیه؟ هنوز توی دهنمه. 781 00:46:57,293 --> 00:46:58,876 ‫ولی یه چیزی رو قورت دادی. دیدم. 782 00:46:58,959 --> 00:47:01,584 ‫آب دهنم بود که توی دهنم جمع شده بود. 783 00:47:01,668 --> 00:47:03,251 ‫می‌شه رانندگی بکنی؟ 784 00:47:03,334 --> 00:47:05,209 ‫گمان می‌کنم شرایط خیلی ترسناک باشه. 785 00:47:05,293 --> 00:47:09,001 ‫بله، با ماده شیمیایی بسیار ‫ترسناکی سر و کار داریم. 786 00:47:09,084 --> 00:47:11,751 ‫ممکنه روی عده زیادی تاثیر بذاره. 787 00:47:11,834 --> 00:47:15,626 ‫اطلاعی دارید که چند نفر در گلسبورو ‫خانه‌های خودشون رو ترک کردند؟ 788 00:47:15,709 --> 00:47:18,334 ‫- داریم بنزین تمام می‌کنیم. ‫- اطلاعی ندارم. 789 00:47:18,418 --> 00:47:20,376 ‫- همیشه اضافه میاریم. ‫- از کجا اضافه بیاریم؟ 790 00:47:20,459 --> 00:47:22,626 ‫باک رو اینطوری می‌سازن. که تموم نشه. 791 00:47:22,709 --> 00:47:24,793 ‫ممکن نیست. اگه بنزین نزنی تموم می‌شه. 792 00:47:24,876 --> 00:47:26,668 ‫تا ابد که نمی‌ری. 793 00:47:26,751 --> 00:47:29,709 ‫- پس چطوری باید بفهمی وقت بنزین زدنه؟ ‫- وقتی از پمپ بنزین رد می‌شی. 794 00:47:28,835 --> 00:47:30,181 ‫{\an8}[خروجی هفدهم، رستوران، تلفن، ‫ پمپ بنزین، محل اسکان] 795 00:47:29,793 --> 00:47:31,043 ‫ببینید. 796 00:48:03,043 --> 00:48:04,418 ‫هیچکس اینجا نیست. 797 00:48:21,543 --> 00:48:22,584 ‫کار می‌کنه. 798 00:49:13,585 --> 00:49:14,585 ‫[خدمات رسانی شبانه روزی] 799 00:49:45,626 --> 00:49:46,876 ‫پولش رو ندادی بابایی. 800 00:49:47,793 --> 00:49:48,959 ‫کسی نبود. 801 00:49:49,043 --> 00:49:51,043 ‫می‌تونستی پول رو بذاری روی پیشخوان. 802 00:49:51,126 --> 00:49:53,876 ‫عجله داشتم. 803 00:49:53,959 --> 00:49:57,334 ‫- براشون چک می‌فرستم. ‫- بعید می‌دونم بفرستی. 804 00:49:57,418 --> 00:49:59,668 ‫اگه سگ‌ها مسموم بشن چی می‌شه؟ 805 00:49:59,751 --> 00:50:01,876 ‫- سگ‌ها چیزیشون نمیشه. ‫- از کجا می‌دونی؟ 806 00:50:01,959 --> 00:50:03,834 ‫- از جک بپرس. ‫- از هاینریک بپرس. 807 00:50:03,918 --> 00:50:07,126 ‫ممکنه احتمالش باشه. ‫ می‌تونیم از موش‌ها استفاده کنیم... 808 00:50:07,209 --> 00:50:08,959 ‫تا ببینیم چه بیماری‌هایی ‫ممکنه بینمون منتقل بشه. 809 00:50:09,043 --> 00:50:11,501 ‫و اگه فکر کنن ممکنه سگ آسیب ‫ ببینه چنین کاری نمی‌کنن. 810 00:50:11,584 --> 00:50:13,959 ‫- چرا؟ ‫- سگ پستانداره. 811 00:50:14,043 --> 00:50:15,793 ‫- موش هم هست. ‫- موش حیوان موذیه. 812 00:50:15,876 --> 00:50:18,543 ‫- می‌شه گفت موش‌ها بیشتر جونده‌ان. ‫- حیوان موذی محسوب می‌شه. 813 00:50:18,626 --> 00:50:21,293 ‫- سوسک‌هم حیوان موذیه. ‫- سوسک حشره‌ست. 814 00:50:21,376 --> 00:50:23,209 ‫باید از شمردن پاهاشون بفهمی. 815 00:50:23,293 --> 00:50:25,293 ‫- حیوان موذی‌ هم هست. ‫- سوسک‌ها... 816 00:50:25,376 --> 00:50:28,709 ‫خانواده عامل اصلی پخش اطلاعات غلط دنیاست. 817 00:50:28,793 --> 00:50:31,668 ‫دقیقا مثل یه سوسک، ‫ حتی اگه هردوشون موذی باشن. 818 00:50:31,751 --> 00:50:34,751 ‫از اونجایی که موش و انسان ممکنه ‫سرطان بگیرن، ولی سوسک نمی‌گیره. 819 00:50:34,834 --> 00:50:37,251 ‫حرفش اینه که دو موجودی که پستاندار هستن... 820 00:50:37,334 --> 00:50:39,709 ‫نقاط اشتراک بیشتری از دو موجودی ‫ که موذی هستند، دارن. 821 00:50:39,793 --> 00:50:42,376 ‫یعنی می‌خوای بگی موش نه‌تنها... 822 00:50:42,459 --> 00:50:45,084 ‫موذی و جونده‌ست، بلکه پستاندار هم هست؟ 823 00:50:45,168 --> 00:50:46,376 ‫لعنتی. 824 00:51:30,043 --> 00:51:32,626 ‫نگاهش کنین. نگاهش کنین. 825 00:51:32,709 --> 00:51:34,376 ‫- من هم می‌شه با اون ببینم؟ ‫- من هم می‌خوام ببینم. 826 00:51:34,459 --> 00:51:36,043 ‫زود بچه‌ها. با هم ببینین لطفا. 827 00:51:36,126 --> 00:51:39,959 ‫- با هم می‌بینیم! اول من بعدش... ‫- نه، با هم. یعنی واقعا با هم. 828 00:52:35,418 --> 00:52:36,876 ‫به اردوگاه گل نرگس خوش‌اومدید. 829 00:52:46,543 --> 00:52:48,293 ‫[اردوگاه گل نرگس] 830 00:53:00,459 --> 00:53:03,918 ‫شنیدم فردا صبح زود می‌تونیم بریم خونه. 831 00:53:04,001 --> 00:53:05,959 ‫نمی‌دونم دوست دارم برم یا نه. 832 00:53:06,043 --> 00:53:08,209 ‫مادرشوهرم اومده خونه ما. 833 00:53:08,293 --> 00:53:11,126 ‫- این قضایا بهونه خوبی بوده. ‫- شنیدم ممکنه دو هفته طول بکشه. 834 00:53:11,209 --> 00:53:12,918 ‫دولت بیشتر می‌دونه... 835 00:53:13,001 --> 00:53:14,626 ‫گزارش‌هایی زیادی به دست ما می‌رسه. 836 00:53:14,709 --> 00:53:16,001 ‫ولی خبر مفیدی نمی‌دن. 837 00:53:16,084 --> 00:53:19,501 ‫یه هلیکوپتر وارد ابر سمی شد ‫ و کاملا ناپدید شد. 838 00:53:19,584 --> 00:53:21,709 ‫حداقلش هفت تا معنی داره. 839 00:53:21,793 --> 00:53:23,418 ‫من شیش تا به ذهنم می‌رسه، هفتمی چیه؟ 840 00:53:23,501 --> 00:53:26,001 ‫خب اگه شیش‌تای تو رو ندونم... 841 00:53:26,084 --> 00:53:27,834 ‫سگ‌ها از نیومکزیکو رسیدن... 842 00:53:27,918 --> 00:53:30,584 ‫خیلی جسورانه طی یه عملیات شبانه ‫با چتر توی چمنزار فرود اومدن. 843 00:53:30,668 --> 00:53:31,793 ‫واقعا قهرمان‌ هستن. 844 00:53:31,876 --> 00:53:34,584 ‫یه موسسه معتبر جهانی ‫ از هیپنوتیزم استفاده کرده... 845 00:53:34,668 --> 00:53:38,251 ‫و باعث شده صدها نفر تجربیاتی ‫از زندگی قبلیشون رو به یاد بیارند. 846 00:53:38,334 --> 00:53:42,751 ‫امثال سازندگان اهرام ثلاثه، ‫دانش‌آموزان خارجی، و آدم فضایی‌ها. 847 00:53:42,834 --> 00:53:47,501 ‫توی همین سال گذشته متخصص هیپنوتیزم تناسخ ‫یعنی لینگ تی وان، اعلام کرده که... 848 00:53:47,584 --> 00:53:49,793 ‫به صدها نفر کمک کرده جزئیاتی ‫ از زندگی قبلیشون به دست بیارند. 849 00:53:49,876 --> 00:53:52,543 ‫چیزی که روش سمپاشی کردن ‫ احتمالا سدیم کربنات بوده. 850 00:53:52,626 --> 00:53:54,334 ‫می‌شه گفت دیر کردن و کم هم کردن. 851 00:53:54,418 --> 00:53:57,459 ‫حدس من اینه که صبح زود روش ‫سم‌پاشی هوایی می‌کنن. 852 00:53:57,543 --> 00:54:00,459 ‫و ابر سمی رو با سدیم کربنات ‫ بیشتری بمباران می‌کنن... 853 00:54:00,543 --> 00:54:04,251 ‫که به میلیون‌ها جریان کوچیک ‫ و بی‌ضرر تبدیلش می‌کنه. 854 00:54:04,334 --> 00:54:07,209 ‫سدیم کربنات همون کربنات دو سوده... 855 00:54:07,293 --> 00:54:11,751 ‫که توی صنایع ساخت شیشه، سرامیک، ‫مواد شوینده و صابون استفاده می‌شه. 856 00:54:11,834 --> 00:54:14,418 ‫و ازش برای تهیه بی‌کربنات نوشابه ‫‌ هم استفاده می‌شه... 857 00:54:14,501 --> 00:54:18,543 ‫که مطمئنم خیلی‌هاتون توی ‫شب‌نشینی‌هاتون مصرفش کردید. 858 00:54:19,668 --> 00:54:22,043 ‫پس احتمالا سوالی که واستون پیش اومده... 859 00:54:22,126 --> 00:54:23,793 ‫اینه که این نایودین دی که... 860 00:54:23,876 --> 00:54:25,501 ‫اسمش رو می‌شنویم چیه؟ 861 00:54:25,584 --> 00:54:27,543 ‫خب خوبه که پرسیدید. 862 00:54:27,626 --> 00:54:32,168 ‫شکل پودری بدون رنگ و بو داره ‫و به شدت خطرناکه. 863 00:54:36,209 --> 00:54:38,251 ‫دو غارتگر رو کشتن... 864 00:54:38,334 --> 00:54:41,209 ‫چندین جسم پرنده ناشناخته ‫ این اطراف دیده شده. 865 00:54:41,293 --> 00:54:44,709 ‫می‌دونستید قرار بوده رونالد ریگان ‫ توی کازابلانکا باشه؟ 866 00:54:44,793 --> 00:54:46,709 ‫ظاهرا هاینریک داره گوشه‌گیری ‫ رو کنار می‌ذاره. 867 00:54:46,793 --> 00:54:48,584 ‫کجاست؟ ندیدمش. 868 00:54:48,668 --> 00:54:50,126 ‫اون گروه مردم رو می‌بینی؟ 869 00:54:50,209 --> 00:54:52,418 ‫پا نشو. اون دقیقا وسطشونه. 870 00:54:52,501 --> 00:54:55,376 ‫داره چیزهایی راجع به عارضۀ مسموم ‫ می‌دونه رو بهشون می‌گه. 871 00:54:55,459 --> 00:54:58,376 ‫- چی می‌دونه؟ ‫- ظاهرا خیلی‌چیزها. 872 00:54:58,459 --> 00:55:00,084 ‫چرا به ما نگفت؟ 873 00:55:00,168 --> 00:55:02,084 ‫شاید فکر می‌کنه ارزشش رو نداره که... 874 00:55:02,168 --> 00:55:04,251 ‫پیش خانوادش جذاب و بامزه باشه. 875 00:55:04,334 --> 00:55:06,084 ‫ما بازخوردهای منفی‌ای بهش می‌دیم. 876 00:55:06,168 --> 00:55:08,084 ‫به نظرت بهتر نیست بری اونجا... 877 00:55:08,168 --> 00:55:10,293 ‫و بهش نشون بدی که پدرش در ‫ لحظات بزرگ زندگیش کنارشه؟ 878 00:55:10,376 --> 00:55:13,126 ‫- اگه من برم ناراحت میشه. ‫- اگه من برم چی؟ 879 00:55:13,209 --> 00:55:15,334 ‫- فکر می‌کنه من فرستادمت. ‫- به نظرت بده؟ 880 00:55:19,126 --> 00:55:21,584 ‫- فقط آب‌نبات بود؟ ‫- چی؟ 881 00:55:21,668 --> 00:55:24,168 ‫آب دهنت رو قورت دادی؟ 882 00:55:24,251 --> 00:55:25,459 ‫آب‌نبات بود. 883 00:55:25,543 --> 00:55:27,251 ‫- یکی به من بده. ‫- آخریش بود. 884 00:55:27,334 --> 00:55:29,084 ‫- چه مزه‌ای بود؟ زود بگو. ‫- گیلاسی. 885 00:55:30,668 --> 00:55:32,709 ‫توجه. توجه. 886 00:55:33,334 --> 00:55:37,251 ‫اگر شما برای مدتی طولانی‌تر از ده ثانیه... 887 00:55:37,334 --> 00:55:41,084 ‫در معرض عارضۀ مسموم هوایی قرار گرفته‌اید... 888 00:55:41,168 --> 00:55:44,209 ‫- لطفا به جلو بیایید... ‫- نشنیدی چی گفت؟ 889 00:55:44,293 --> 00:55:46,543 ‫- راجع به در معرض قرار گرفتن بود. ‫- درسته. 890 00:55:46,626 --> 00:55:48,126 ‫چه ربطی به ما داره؟ 891 00:55:48,209 --> 00:55:50,001 ‫ما نه. تو. 892 00:55:50,084 --> 00:55:51,334 ‫من چرا؟ 893 00:55:51,418 --> 00:55:54,584 ‫مگه تو نرفتی بیرون که باک ماشین رو پر کنی؟ 894 00:55:54,668 --> 00:55:57,126 ‫ولی اون‌موقع که عارضۀ هوایی رومون نبود. 895 00:55:57,209 --> 00:55:58,668 ‫جلومون بود. 896 00:55:58,751 --> 00:56:02,251 ‫یادته وقتی برگشتی توی ‫ماشین اون نورها روشن شد؟ 897 00:56:02,334 --> 00:56:04,251 ‫- قشنگ بودن. ‫- آره. 898 00:56:04,334 --> 00:56:07,668 ‫یعنی داری میگی وقتی پیاده شدم ‫ممکنه ابر اونقدر نزدیک بوده باشه... 899 00:56:07,751 --> 00:56:09,293 ‫که روم بباره؟ 900 00:56:09,376 --> 00:56:10,418 ‫تقصیر تو نیست... 901 00:56:10,501 --> 00:56:13,959 ‫ولی عملا حدود دو دقیقه و نیم توش بودی. 902 00:56:15,793 --> 00:56:19,209 ‫- چه مدت بیرون ماشین بودی؟ ‫- دنیز گفت دو دقیقه و نیم. 903 00:56:21,251 --> 00:56:22,918 ‫زیاده یا کم؟ 904 00:56:23,001 --> 00:56:24,626 ‫این شامل هرچیزی که باعث بشه پوست... 905 00:56:24,709 --> 00:56:27,918 ‫و یا مجرای بدن با انتشارات ‫تماس برقرار کنه می‌شه. 906 00:56:28,001 --> 00:56:29,001 ‫این نایودین دی... 907 00:56:29,084 --> 00:56:30,293 ‫تبریک میگم! 908 00:56:30,376 --> 00:56:32,876 ‫یه جور آلودگی سمی واقعا جدیده. ‫می‌شه گفت پیشرفته‌ترینه. 909 00:56:32,959 --> 00:56:35,876 ‫یک بخش در میلیونش می‌تونه ‫یه موش رو وارد زندگی نباتی بکنه. 910 00:56:35,959 --> 00:56:38,001 ‫پس کسایی که توی ماشین بودن چی؟ 911 00:56:38,084 --> 00:56:40,334 ‫برای پیاده شدن و سوار شدن ‫ باید در رو باز می‌کردم دیگه. 912 00:56:40,418 --> 00:56:43,043 ‫به نظرم شرایط اون‌ها خیلی خطرناک نبوده. 913 00:56:43,126 --> 00:56:46,793 ‫اون دو دقیقه و نیمه که ‫ به نظر من خطرناک بوده. 914 00:56:46,876 --> 00:56:50,418 ‫- شبه‌تخلیه یعنی چی؟ ‫- مخفف شبیه‌سازی تخلیه‌ست. 915 00:56:50,501 --> 00:56:52,834 ‫برنامه جدید دولتی که دارن ‫سر بودجه‌ش بحث می‌کنن. 916 00:56:52,918 --> 00:56:54,543 ‫این تخلیه که شبیه سازی شده نیست. 917 00:56:54,626 --> 00:56:55,668 ‫- واقعیه. ‫- می‌دونیم. 918 00:56:55,751 --> 00:56:57,918 ‫ولی گفتیم می‌تونیم ازش به ‫ عنوان نمونه استفاده کنم. 919 00:56:58,001 --> 00:57:00,251 ‫یعنی داری می‌گی از یه ‫عارضۀ واقعی استفاده کردید... 920 00:57:01,043 --> 00:57:03,584 ‫تا شبیه‌سازیتون رو تمرین بکنید؟ 921 00:57:03,668 --> 00:57:05,918 ‫کاملا همین‌طوره. 922 00:57:06,001 --> 00:57:06,876 ‫چطور پیش میره؟ 923 00:57:07,459 --> 00:57:09,751 ‫منحنی نموندار بیشتر از اونیه که باید باشه. 924 00:57:09,834 --> 00:57:12,001 ‫اگه این واقعا شبیه‌سازی بود، ‫الان قربانی‌هامون... 925 00:57:12,084 --> 00:57:13,751 ‫اونجایی نیستن که می‌خواستیم باشن. 926 00:57:13,834 --> 00:57:16,876 ‫باید به این هم توجه کنیم که ‫ اتفاقات امشب واقعیه. 927 00:57:16,959 --> 00:57:18,459 ‫پس کامپیوترها چی؟ 928 00:57:18,543 --> 00:57:22,001 ‫الان داری اطلاعات واقعی رو ‫ وارد سیستم می‌کنی یا تمرینه؟ 929 00:57:22,084 --> 00:57:23,334 ‫نگاه کن. 930 00:57:27,918 --> 00:57:29,918 ‫من دو دقیقه و نیم بیرون بودم. 931 00:57:30,001 --> 00:57:33,001 ‫تنها چیزی که اون خانم در معرضش ‫ قرار گرفته خوش‌شانسیه. 932 00:57:34,334 --> 00:57:35,793 ‫چند ثانیه می‌شه؟ 933 00:57:35,876 --> 00:57:39,376 ‫اعداد پرانتزی می‌شن و چشمک می‌زنن. 934 00:57:39,459 --> 00:57:40,584 ‫یعنی چی؟ 935 00:57:41,751 --> 00:57:44,043 ‫- یعنی قراره بمیرم؟ ‫- اینطور نیست. 936 00:57:45,043 --> 00:57:47,501 ‫- منظورت چیه؟ ‫- یعنی نمیشه دقیقا اینطور بیانش کرد. 937 00:57:48,209 --> 00:57:49,876 ‫چطوری می‌شه بیانش کرد؟ 938 00:57:49,959 --> 00:57:52,168 ‫با کلمات نمی‌شه، با تعداد سال می‌شه. 939 00:57:52,251 --> 00:57:53,668 ‫تا پونزده سال بیشتر مشخص می‌شه. 940 00:57:53,751 --> 00:57:56,168 ‫تا اون‌موقع شرایط هنوز بحرانیه. 941 00:57:56,251 --> 00:57:57,793 ‫تا پونزده سال چی‌ مشخص می‌شه؟ 942 00:57:57,876 --> 00:58:02,293 ‫اگه تا اون‌موقع زنده باشی... ‫ اطلاعاتمون خیلی از الان بیشتر می‌شه. 943 00:58:02,376 --> 00:58:04,918 ‫طول عمر نایودین دی حدود سی‌ساله. 944 00:58:05,001 --> 00:58:06,584 ‫پس تا اون‌موقع از نصفش گذر کردی. 945 00:58:06,668 --> 00:58:09,959 ‫یعنی برای نجات پیدا کردن از این ماده ‫ باید تا هفتاد سالگی عمر کنم؟ 946 00:58:10,751 --> 00:58:14,001 ‫من اگه بودم نگران چیزی که دیده ‫ یا احساس نمی‌شه، نمی‌شدم. 947 00:58:14,084 --> 00:58:16,459 ‫می‌رفتم زندگیم رو می‌کردم. 948 00:58:16,543 --> 00:58:18,793 ‫ازدواج می‌کردم، سروسامون می‌گرفتم، ‫ بچه‌دار می‌شدم. 949 00:58:18,876 --> 00:58:22,126 ‫با توجه به اطلاعات فعلی دلیلی نمی‌بینم ‫که نتونید این کارها رو بکنید. 950 00:58:22,209 --> 00:58:25,543 ‫- ولی گفتی شرایط بحرانیه. ‫- من نگفتم. کامپیوتر می‌گه. 951 00:58:25,626 --> 00:58:27,793 ‫حرفی که کامپیوتر می‌زنه شبیه‌سازی نیست. 952 00:58:27,876 --> 00:58:31,043 ‫برعکس بازوبندی که زدی واقعیه. 953 00:58:31,126 --> 00:58:32,084 ‫واقعیه. 954 00:58:37,293 --> 00:58:38,209 ‫ممنونم. 955 00:58:47,001 --> 00:58:49,959 ‫می‌خوان مردم فکر کنن که تصادف قطار بوده... 956 00:58:50,459 --> 00:58:51,293 ‫ولی درواقع یه بمب هسته‌ای بوده. 957 00:58:51,376 --> 00:58:52,418 ‫موری! 958 00:58:53,251 --> 00:58:54,251 ‫- تو هم اینجایی که. ‫- جک. 959 00:58:54,334 --> 00:58:55,334 ‫سلام آقای گنده. 960 00:58:55,418 --> 00:58:57,584 ‫همه سفیدپوست‌ها ‫یه آهنگ موردعلاقه از الویس دارن. 961 00:58:57,668 --> 00:58:59,918 ‫فکر کردم رفتی نیویورک. 962 00:59:00,001 --> 00:59:02,126 ‫موندم که فیلم تصادف ماشین‌ها رو ببینم. 963 00:59:02,209 --> 00:59:05,459 ‫شنیده بودم اینجا زن‌های بی‌بند‌وباری ‫ پیدا می‌شن، اومدم بررسی کنم. 964 00:59:05,543 --> 00:59:07,668 ‫یکی‌شون می‌گه یه قسمتی از اونجاش جدا شده. 965 00:59:07,751 --> 00:59:10,418 ‫- به نظرت منظورش چیه؟ ‫- به نظر که مشغول نمیان. 966 00:59:10,501 --> 00:59:14,418 ‫فکر نکنم چنین فاجعه‌ای باعث پرهیز جنسی بشه. 967 00:59:14,501 --> 00:59:17,251 ‫بالاخره که یکی‌ دوتاشون رو گیر میاریم... 968 00:59:17,334 --> 00:59:20,293 ‫ولی فکر نمی‌کنم قرار باشه گروهی کاری بکنن. ‫یعنی امشب نه. 969 00:59:20,376 --> 00:59:23,376 ‫- توی گروهت کسی آشناپنداری نداشت؟ ‫- نه. 970 00:59:24,709 --> 00:59:26,751 ‫کسی توی گروهت کسی آشناپنداری نداشت؟ 971 00:59:28,168 --> 00:59:30,543 ‫چرا حس می‌کنیم این اتفاقات قبلا رخ داده؟ 972 00:59:31,376 --> 00:59:36,793 ‫ساده‌ست. واقعا قبلا رخ دادن. ‫توی ذهنمون. مثل بینشی از آینده. 973 00:59:36,876 --> 00:59:38,376 ‫فراطبیعیه. 974 00:59:38,459 --> 00:59:41,459 ‫شاید وقتی بمیریم با خودمون بگیم که؛ 975 00:59:42,584 --> 00:59:46,043 ‫«این حس رو می‌شناسم، قبلا اینجا بودم.» 976 00:59:48,626 --> 00:59:49,668 ‫حالت چطوره؟ 977 00:59:51,668 --> 00:59:52,918 ‫دارم می‌میرم موری. 978 00:59:53,709 --> 00:59:57,293 ‫دو دقیقه و نیم در معرض ابر سمی بودم. 979 00:59:57,376 --> 01:00:00,376 ‫حتی اگه به شیوه مستقیم من رو نکشه... 980 01:00:00,459 --> 01:00:02,168 ‫توی بدنم تا زمان مرگم هست. 981 01:00:02,251 --> 01:00:05,584 ‫ممکنه توی سقوط هواپیما بمیرم ‫و نایودین دی... 982 01:00:05,668 --> 01:00:07,543 ‫بعد مرگم هنوز توی بدنم هست. 983 01:00:07,626 --> 01:00:08,751 ‫یه کامپیوتر بهم گفت. 984 01:00:08,834 --> 01:00:10,834 ‫واقعا متاسفم دوست من. 985 01:00:10,918 --> 01:00:12,918 ‫ولی کامپیوترهام اشتباه می‌کنن. 986 01:00:14,459 --> 01:00:16,293 ‫الکتریسیته ساکن فرش می‌تونه ‫ باعث اشتباهشون بشه. 987 01:00:16,376 --> 01:00:18,543 ‫توی پناهگاه بودیم. فرشی نبود. 988 01:00:18,626 --> 01:00:22,043 ‫پرز. یا موی توی مدار برق. ‫خیلی اشتباهات پیش میاد. 989 01:00:22,126 --> 01:00:24,168 ‫راجع به این با بابِت حرفی نزن. 990 01:00:24,251 --> 01:00:25,918 ‫- خیلی ناراحت میشه. ‫- باشه. 991 01:00:26,001 --> 01:00:29,043 ‫گاهی اوقات واقعا مرگ رو ‫ با چشم‌های خودم می‌بینم. 992 01:00:29,126 --> 01:00:30,959 ‫معمولا شب‌ها. 993 01:00:31,043 --> 01:00:33,459 ‫چیزی که همیشه ازش می‌ترسیدم. ‫ و حالا هم وقتش رسیده. 994 01:00:34,834 --> 01:00:37,209 ‫هممون می‌دونیم که نمی‌شه از مرگ فرار کرد. 995 01:00:37,293 --> 01:00:39,668 ‫و با این دانش سنگین باید چیکار بکنیم؟ 996 01:00:39,751 --> 01:00:42,668 ‫سرکوب می‌کنیم. روش پوشش می‌ذاریم. ‫ولی تو بلد نیستی سرکوب کنی. 997 01:00:42,751 --> 01:00:46,251 ‫کاش می‌تونستم یه کاری بکنم. ‫یا یه راه حلی برای این مشکل پیدا کنم. 998 01:00:46,334 --> 01:00:50,209 ‫ممکن بود هیتلر ازت مراقبت کنه. ‫بعضی‌ آدم‌ها از زندگی هم قوی ترن. 999 01:00:50,293 --> 01:00:53,334 ‫هیتلر از مرگ هم قوی تر بود. ‫کاملا درک می‌کنم. 1000 01:00:53,418 --> 01:00:55,918 ‫جدی می‌کنی؟ کاش من هم می‌کردم. 1001 01:00:56,001 --> 01:00:57,209 ‫کاملا واضحه. 1002 01:00:57,293 --> 01:01:00,459 ‫این ترس بزرگی که داری جای مرگت رو پر کرده. 1003 01:01:00,543 --> 01:01:03,376 ‫کار جسورانه‌ای انجام دادی. ‫یک پیشروی جسورانه. 1004 01:01:03,459 --> 01:01:04,501 ‫جسورانه و احمقانه. 1005 01:01:07,626 --> 01:01:10,084 ‫اگه می‌تونستم میل شخصیم رو از بین ببرم. 1006 01:01:10,168 --> 01:01:13,918 ‫بیا، این رو بگیر. من خونه‌ توی کشوی ‫اجاقم یکی دیگه دارم. 1007 01:01:14,543 --> 01:01:16,126 ‫بگیر توی دستت. حسش کن. 1008 01:01:16,876 --> 01:01:17,834 ‫پره. 1009 01:01:18,501 --> 01:01:20,834 ‫چیز کوچولوییه، ولی واقعا شلیک می‌کنه. 1010 01:01:20,918 --> 01:01:24,793 ‫کالیبرش بیست و پنج میلی‌متریه و خودکاره. ‫آلمانیه. قایمش کن. 1011 01:01:24,876 --> 01:01:26,876 ‫نمی‌خوامش. 1012 01:01:26,959 --> 01:01:30,668 ‫به نظر من دو نوع آدم توی دنیا هست جک. 1013 01:01:30,751 --> 01:01:33,209 ‫قاتل‌ها و مقتول‌ها. بیشترمون مقتولیم. 1014 01:01:33,834 --> 01:01:37,334 ‫تمایل و خشم لازم برای قاتل بودن رو نداریم. 1015 01:01:37,418 --> 01:01:41,918 ‫ولی واقعا بهش فکر کن که کشتن ‫یه آدم چقدر هیجان‌انگیزه. 1016 01:01:42,001 --> 01:01:44,376 ‫اگه اون بمیره، یعنی تو نمی‌میری. 1017 01:01:44,459 --> 01:01:49,209 ‫گرفتن زندگیش یعنی به دست آوردن زندگی. ‫از کجا معلوم؟ 1018 01:01:49,293 --> 01:01:51,626 ‫شاید خشم هم نوعی تولد دوباره باشه. 1019 01:01:52,209 --> 01:01:54,918 ‫و شاید حتی بشه مرگ رو کشت. 1020 01:02:00,084 --> 01:02:03,334 ‫و فرار می‌کردن، چون نمی‌دونستن چیکار بکنن. 1021 01:02:03,418 --> 01:02:05,001 ‫مردم شهر ترسیده بودن. 1022 01:02:05,084 --> 01:02:08,668 ‫از هیبت ابر ترس داشتن. ‫به شکل عظیمی بالای سرشون بود... 1023 01:02:09,376 --> 01:02:12,209 ‫♪ سگ‌های نایودینی اومدن که بمونن ♪ 1024 01:02:15,251 --> 01:02:18,209 ‫♪ دولت اطلاعات رو به اشتراک نمی‌ذاره ♪ 1025 01:02:21,126 --> 01:02:25,126 ‫♪ جسم‌های پرنده ناشناخته ‫در فارمینگتون دیده شدن ♪ 1026 01:02:27,376 --> 01:02:30,168 ‫♪ دورمون غارت ها زیاد شده ♪ 1027 01:02:32,626 --> 01:02:36,501 ‫♪ سه‌ تا از گوزن‌های زنده ‫رستوران کاخ کونگ‌فو مُردن ♪ 1028 01:02:39,293 --> 01:02:42,584 ‫♪ این ابر‌های زیبا اون چیزی ‫که نشون می‌دن نیستن ♪ 1029 01:02:45,418 --> 01:02:49,959 ‫♪ اون‌ها رو با لباس مایلکس ببین ♪ 1030 01:02:51,501 --> 01:02:54,626 ‫♪ اومدن که بسوزونن و غارت کنن ♪ 1031 01:02:57,293 --> 01:03:03,293 ‫♪ فرقی بین قرمز و آبی نیست ♪ 1032 01:03:03,376 --> 01:03:06,584 ‫♪ ابر سراغ هممون میاد ♪ 1033 01:03:09,293 --> 01:03:14,751 ‫♪ فرقی بین قرمز و آبی نیست ♪ 1034 01:03:15,584 --> 01:03:17,293 ‫♪ ابر داره میاد ♪ 1035 01:03:26,668 --> 01:03:28,084 ‫♪ یه بار دیگه ♪ 1036 01:03:36,168 --> 01:03:42,043 ‫مسموم! همه چیز مسمومه! ‫همه چیز مسمومه! 1037 01:03:42,126 --> 01:03:46,251 ‫- جک! پاشو جک! باید بریم! ‫- سوار ماشین‌هاتون بشید! 1038 01:03:46,334 --> 01:03:48,001 ‫- مامان! مامان! ‫- پنج دقیقه دیگه. 1039 01:03:48,084 --> 01:03:49,001 ‫همین الان! 1040 01:03:49,084 --> 01:03:52,084 ‫چرا باید همه چیز رو دوبار بگه؟ ‫صداش رو می‌شنویم دیگه. 1041 01:03:52,168 --> 01:03:53,751 ‫از شنیدن صدای خودش خوشش میاد. 1042 01:03:54,834 --> 01:03:57,459 ‫سم داره نزدیک تر می‌شه! 1043 01:03:58,126 --> 01:04:00,293 ‫مسموم! مسموم! 1044 01:04:03,293 --> 01:04:06,793 ‫پوشیدن محافظ صورت ضروریه. 1045 01:04:14,751 --> 01:04:16,668 ‫اسب کوفتی اینجا چیکار می‌کنه! 1046 01:04:23,459 --> 01:04:25,626 ‫مراقب باش! مراقب باش! مراقب باش! 1047 01:04:28,251 --> 01:04:30,001 ‫وایستا، وایستا، وایستا! 1048 01:04:33,334 --> 01:04:35,918 ‫- جک! جک! ‫- بابایی! بابایی! 1049 01:04:36,001 --> 01:04:38,876 ‫- استفی، خرگوشکت رو گم کردی! ‫- چی؟ چی؟ 1050 01:04:38,959 --> 01:04:43,001 ‫- خرگوشم! بابا، خرگوشکم افتاده. ‫- جک! جک! 1051 01:04:43,084 --> 01:04:45,501 ‫- اینجام! ‫- جک! 1052 01:04:46,501 --> 01:04:48,376 ‫استفی خرگوشکش رو گم کرده! 1053 01:04:49,459 --> 01:04:50,584 ‫جک! 1054 01:04:50,668 --> 01:04:52,918 ‫خرگوش استفی رو بیار! خرگوشش! 1055 01:04:53,001 --> 01:04:55,251 ‫- خرگوشش افتاده! ‫- اونجاست! 1056 01:04:55,334 --> 01:04:57,876 ‫کلیدها! کلیدها رو لازم دارم! ‫کلید ماشین! 1057 01:04:57,959 --> 01:04:59,709 ‫کلید! کلید! 1058 01:05:02,001 --> 01:05:03,751 ‫همه فورا برن توی ماشین! 1059 01:05:34,543 --> 01:05:35,543 ‫ممنون. 1060 01:05:52,567 --> 01:05:54,127 ‫[کنترل اسلحه مردم یعنی کنترل ذهن مردم] 1061 01:05:54,543 --> 01:05:55,543 ‫آوردمش. 1062 01:06:05,376 --> 01:06:07,251 ‫- جک! ‫- داریم اشتباه می‌ریم! 1063 01:06:07,334 --> 01:06:08,168 ‫چیکار می‌کنی؟ 1064 01:06:08,251 --> 01:06:11,209 ‫یه حسی بهم میگه این لندروور بلده کجا بره. 1065 01:06:24,709 --> 01:06:25,709 ‫خدای من! 1066 01:06:25,793 --> 01:06:27,293 ‫اینجا جاده نیست. 1067 01:06:27,376 --> 01:06:29,209 ‫خیلی‌خب. بخواب. 1068 01:06:34,751 --> 01:06:36,209 ‫چراغ‌ها سمت چپمونن. 1069 01:06:36,293 --> 01:06:37,418 ‫دیدم. 1070 01:06:40,293 --> 01:06:42,334 ‫وای خدا. خدای من. 1071 01:06:44,376 --> 01:06:46,418 ‫چراغ‌ها نزدیک تر نمی‌شن. 1072 01:06:49,459 --> 01:06:50,668 ‫حالا اونجان. 1073 01:06:58,959 --> 01:07:00,668 ‫حالا پشتمونن. 1074 01:07:06,584 --> 01:07:08,959 ‫بکن. بکن. 1075 01:07:11,709 --> 01:07:13,709 ‫- موقعیت ساعت دو. ‫- خیلی خوب بود. 1076 01:07:23,168 --> 01:07:26,501 ‫- رفتیم توی آب بابا. ‫- الان متوجه شدم. 1077 01:07:28,293 --> 01:07:29,967 ‫[اهمیت بدهید، محیط زیست را آلوده نکنید] 1078 01:07:31,251 --> 01:07:32,709 ‫ماشین رو خاموش کن بابا. 1079 01:07:37,418 --> 01:07:39,793 ‫- گوسفندها مژه دارن؟ ‫- از بابات بپرس. 1080 01:07:39,876 --> 01:07:42,334 ‫- داریم سُر می‌خوریم. ‫- گوسفندها مژه دارن بابا؟ 1081 01:07:42,418 --> 01:07:45,668 ‫کسی نمی‌خواد به اتفاقاتی که ‫داره رخ می‌ده توجهی بکنه؟ 1082 01:07:45,751 --> 01:07:48,084 ‫بابا می‌خواد واسه رد شدن از نهر پز بده. 1083 01:07:48,168 --> 01:07:51,459 ‫نه، نمی‌خوام پز بدم. ولش کن. ‫برین حرفتون رو ادامه بدین. 1084 01:07:52,126 --> 01:07:55,209 ‫- اگه آبشار باشه چی؟ ‫- آبشار اینجاست بابایی؟ 1085 01:08:10,793 --> 01:08:11,751 ‫اوه. 1086 01:08:45,209 --> 01:08:46,084 ‫دوباره روشنش کن. 1087 01:08:51,084 --> 01:08:53,459 ‫تا ته گاز رو فشار بده. 1088 01:09:15,543 --> 01:09:17,459 ‫یه بار دیگه! 1089 01:09:27,793 --> 01:09:30,084 ‫اگه یه نفر خیلی نزدیک بشه... 1090 01:09:30,168 --> 01:09:32,668 ‫ممکنه کشته بشه؟ یا فقط اذیت می‌شه؟ 1091 01:09:36,418 --> 01:09:39,001 ‫ممنونم. 1092 01:09:54,251 --> 01:09:58,834 ‫که میل زیادی به ترکیب با مواد سمی ‫ موجود در نایودین دی دارند. 1093 01:09:58,918 --> 01:10:02,251 ‫ابر داره به مسیرش به سمت غرب ‫ادامه میده و از ساکنین تقاضا داریم... 1094 01:10:02,334 --> 01:10:04,001 ‫تا به آیرن سیتی نقل مکان کنند. 1095 01:10:04,084 --> 01:10:06,334 ‫جایی که کسب و کارهای محلی درهایشان را... 1096 01:10:06,418 --> 01:10:10,209 ‫رو به مسافرانی که از ‫خانه‌هایشان دور شدند باز کردند. 1097 01:10:10,834 --> 01:10:13,418 ‫دو نفر از حزب‌های پارتیزانی مُردن... 1098 01:10:13,501 --> 01:10:15,459 ‫و اسید روی لباس مایلکسشون دیده شده. 1099 01:10:15,543 --> 01:10:19,168 ‫گوش کنید همگی! ‫صحبت کافیه! 1100 01:10:20,668 --> 01:10:24,876 ‫کسی حق ترک ساختمون رو نداره! فهمیدید؟ 1101 01:10:25,626 --> 01:10:29,251 ‫اگه یه نفر بیاد ‫ و بهم بگه «می‌شه من برم؟»... 1102 01:10:29,334 --> 01:10:33,334 ‫همین حرف الان رو بهش می‌زنم. 1103 01:10:33,418 --> 01:10:37,459 ‫کسی حق ترک ساختمون رو نداره. 1104 01:10:45,793 --> 01:10:49,168 ‫- بابِت چطوره؟ ‫- از خبرهای جدید خوشم نمیاد. 1105 01:10:49,251 --> 01:10:50,084 ‫بهم بگو. 1106 01:10:50,709 --> 01:10:53,959 ‫دارن مهندسین هلیکوپتر رو ‫از ارتش می‌فرستن... 1107 01:10:54,043 --> 01:10:57,668 ‫تا موجودات میکروسکوپی رو ‫ وارد هسته ابر سمی بکنن. 1108 01:10:57,751 --> 01:11:00,209 ‫- از چیش خوشت نمیاد؟ ‫- نمی‌دونم. 1109 01:11:00,293 --> 01:11:03,418 ‫هرچی بحث علمی‌تر می‌شه، بیشتر می‌ترسم. 1110 01:11:06,084 --> 01:11:09,126 ‫هیچ‌چیز توی شبکه نیست. نه کلمه‌ای، نه عکسی. 1111 01:11:11,334 --> 01:11:15,751 ‫توی کانال گلسبورو تا الان ‫فقط پنجاه و دو کلمه گفته شده. 1112 01:11:16,418 --> 01:11:17,626 ‫هیچ فیلمی پخش نشده. 1113 01:11:18,793 --> 01:11:20,334 ‫هیچ گزارش زنده‌ای پخش نشده. 1114 01:11:21,168 --> 01:11:24,959 ‫واقعا این اتفاق انقدر معموله ‫که واستون مهم نیست؟ 1115 01:11:25,709 --> 01:11:28,084 ‫- تا سرحد مرگ ترسیده بودیم! ‫- هنوز هم می‌ترسیم. 1116 01:11:28,168 --> 01:11:29,751 ‫خونه‌هامون رو ترک کردیم. 1117 01:11:29,834 --> 01:11:31,168 ‫از توی یه طوفان رد شدیم. 1118 01:11:31,251 --> 01:11:33,543 ‫اون شبح مرگبار رو دیدیم. 1119 01:11:34,459 --> 01:11:37,918 ‫کشتی مرگباری که از آسمان گذر کرد. 1120 01:11:38,001 --> 01:11:40,668 ‫می‌خوان بگن بی‌اهمیت بوده؟ 1121 01:11:40,751 --> 01:11:45,084 ‫می‌خوان بگن الکی بوده؟ ‫نمی‌دونن واقعیه؟ 1122 01:11:46,126 --> 01:11:50,668 ‫مگه نباید خیابون الان ‫پر دوربین و خبرنگار باشه؟ 1123 01:11:50,751 --> 01:11:52,876 ‫نباید سرشون داد بزنیم که... 1124 01:11:52,959 --> 01:11:55,251 ‫«ولمون کنید.»، ‫ «به اندازه کافی سختی کشیدیم.» 1125 01:11:55,334 --> 01:11:58,751 ‫حق نداریم از سوال‌های احمقانه‌شون ‫ متنفر بشیم؟ 1126 01:11:58,834 --> 01:12:01,251 ‫آره! 1127 01:12:01,876 --> 01:12:03,376 ‫ببینید چطوری ما رو انداختن این داخل. 1128 01:12:04,001 --> 01:12:05,501 ‫ما قرنطینه شدیم. 1129 01:12:05,584 --> 01:12:06,834 ‫آره! 1130 01:12:06,918 --> 01:12:09,626 ‫مثل جذامیان توی قرون وسطی. 1131 01:12:09,709 --> 01:12:10,543 ‫درسته! 1132 01:12:10,626 --> 01:12:14,751 ‫هرچیزی که دوست داشتیم ‫و واسش زحمت کشیدیم توی خطر جدیه. 1133 01:12:14,834 --> 01:12:17,709 ‫حتی اگه تلفات زیاد نباشه... 1134 01:12:17,793 --> 01:12:20,876 ‫نباید واسه رنجی که می‌کشیم ‫بهمون بها داده بشه؟ 1135 01:12:20,959 --> 01:12:22,959 ‫- واسه ترسمون؟ ‫- آره! 1136 01:12:23,043 --> 01:12:25,501 ‫مگه ما نترسیدیم؟ 1137 01:12:25,584 --> 01:12:26,709 ‫آره! 1138 01:12:26,793 --> 01:12:29,543 ‫ما اهمیت داریم! درسته! 1139 01:12:46,668 --> 01:12:47,834 ‫این رو قبلا دیدم. 1140 01:12:50,168 --> 01:12:51,168 ‫چی رو قبلا دیدی؟ 1141 01:12:51,793 --> 01:12:54,293 ‫تو اونجا ایستاده بودی، من اینجا. 1142 01:12:55,793 --> 01:12:58,584 ‫ظاهرت رو خوب و واضح یادمه. 1143 01:12:59,293 --> 01:13:01,751 ‫قبلا همه‌ش رخ داده. ‫صدای لوله‌ها. 1144 01:13:01,834 --> 01:13:04,168 ‫موهای ریز روی صورتت... 1145 01:13:04,251 --> 01:13:05,918 ‫همون نگاه آشنات. 1146 01:13:06,918 --> 01:13:08,084 ‫کدوم نگاه؟ 1147 01:13:08,876 --> 01:13:10,293 ‫ترسیده. 1148 01:13:11,168 --> 01:13:12,251 ‫خاکستری. 1149 01:13:13,584 --> 01:13:14,584 ‫مفقود. 1150 01:13:19,084 --> 01:13:23,084 ‫نُه روز قبل روزی بود که ‫گفتن می‌تونیم بریم خونمون. 1151 01:13:24,185 --> 01:13:27,245 ‫{\an8}[3. دیلاراما] 1152 01:13:24,698 --> 01:13:26,459 ‫خوش برگشتید مشتریان. 1153 01:13:26,543 --> 01:13:29,209 ‫خوشحالم که می‌بینم بعد عارضۀ مسموم... 1154 01:13:29,293 --> 01:13:30,543 ‫فروشگاه‌ها تغییری نکرده. 1155 01:13:32,043 --> 01:13:34,459 ‫درواقع فروشگاه‌ها بهتر شده. 1156 01:13:33,876 --> 01:13:37,085 ‫{\an8}[قصابی] 1157 01:13:35,876 --> 01:13:38,251 ‫بین گوشت بسته‌بندی نشده و نون تازه... 1158 01:13:38,334 --> 01:13:40,668 ‫مثل یه بازار ایرانی شده. 1159 01:13:40,751 --> 01:13:42,168 ‫همه چیز خوبه. 1160 01:13:42,251 --> 01:13:45,668 ‫و تا وقتی که اشتباهی نکنن، ‫ همینطور همه چیز خوب می‌مونه. 1161 01:13:49,501 --> 01:13:52,543 ‫می‌دونستی تبتی‌ها معتقدن بین ‫مرگ و تولد دوباره... 1162 01:13:52,626 --> 01:13:54,584 ‫ انسان وارد حالت انتقالی می‌شه. 1163 01:13:54,668 --> 01:13:57,668 ‫وقتی میام اینجا به همین فکر می‌کنم. 1164 01:13:58,334 --> 01:14:02,418 ‫فروشگاه‌ یه جور مکان انتظاره. ‫ما رو از لحاظ روانی ترمیم می‌کنه. 1165 01:14:02,501 --> 01:14:03,584 ‫یه جور دروازه‌ست. 1166 01:14:04,501 --> 01:14:07,959 ‫ببین چقدر درخشانه. ‫ببین چقدر مملو از اطلاعات... 1167 01:14:08,043 --> 01:14:09,418 ‫امواج و ترشحات روانیه. 1168 01:14:09,501 --> 01:14:12,918 ‫همه‌ی حروف و اعداد اینجان، ‫همه‌ی طیف‌های رنگی... 1169 01:14:13,001 --> 01:14:17,501 ‫همه‌ی صدا‌ها و نغمه‌ها، ‫تمامی رموز و عبارات تشریفاتی. 1170 01:14:17,584 --> 01:14:19,584 ‫فقط باید بلد باشیم رمزگشاییش کنیم. 1171 01:14:19,668 --> 01:14:21,418 ‫وای! خدا! 1172 01:14:21,501 --> 01:14:23,251 ‫همسر دوست‌داشتنیت چطوره؟ 1173 01:14:23,959 --> 01:14:26,834 ‫اون از زمان عارضۀ یه‌جورایی تغییر کرده. 1174 01:14:27,543 --> 01:14:29,293 ‫ما دچار آسیب جمعی شدیم. 1175 01:14:29,376 --> 01:14:31,584 ‫همیشه لباس گرم‌کن می‌پوشه. 1176 01:14:31,668 --> 01:14:34,418 ‫از پنجره به بیرون خیره می‌شه ‫ و بی‌دلیل گریه می‌کنه. 1177 01:14:34,501 --> 01:14:35,959 ‫نمی‌دونم چطوری بهش کمک کنم. 1178 01:14:36,043 --> 01:14:38,751 ‫و خودم هم بخاطر کنفرانس هیتلر ‫وقت زیادی ندارم... 1179 01:14:38,834 --> 01:14:41,126 ‫- و بچه‌ها چی؟ ‫- برگشتن مدرسه. 1180 01:14:41,209 --> 01:14:43,584 ‫استفی دیگه ماسک محافظتیش رو نمی‌پوشه. 1181 01:14:44,334 --> 01:14:45,543 ‫خودت چی؟ 1182 01:14:45,626 --> 01:14:48,251 ‫فردا دوباره قرار دکتر دارم. 1183 01:14:48,334 --> 01:14:50,418 ‫به عنوان یه مرد نفرین شده ‫چه نظری راجع بهت داد؟ 1184 01:14:50,501 --> 01:14:51,543 ‫بهش نگفتم. 1185 01:14:51,626 --> 01:14:55,001 ‫اگه خودش متوجه مشکلی نشه، ‫قرار نیست بهش اشاره‌ای بکنم. 1186 01:14:55,084 --> 01:14:57,626 ‫- همیشه به دکترها دروغ می‌گم. ‫- من هم همین‌طور. 1187 01:14:57,709 --> 01:14:58,668 ‫ولی خب چرا؟ 1188 01:14:59,376 --> 01:15:01,959 ‫اون مسئله الویس رو یادته ‫ که توش بهم کمک کردی؟ 1189 01:15:02,668 --> 01:15:05,293 ‫مشخص شد که... البته متاسفانه... ‫درهرصورت برنده می‌شدم. 1190 01:15:05,376 --> 01:15:08,584 ‫- چی شد؟ ‫- کوتساکیس یعنی رقیبم... 1191 01:15:09,709 --> 01:15:11,668 ‫دیگه زنده نیست. 1192 01:15:11,751 --> 01:15:12,834 ‫- اون... ‫- مُرده. 1193 01:15:13,751 --> 01:15:15,793 ‫حین موج‌سواری توی مالیبو گم شده. 1194 01:15:15,876 --> 01:15:17,043 ‫حین وقت استراحت. 1195 01:15:17,126 --> 01:15:19,334 ‫یک ساعت پیش فهمیدم. ‫فورا اومدم اینجا. 1196 01:15:20,251 --> 01:15:21,793 ‫متاسفم که می‌گم. 1197 01:15:21,876 --> 01:15:24,001 ‫مخصوصا بخاطر شرایطت. 1198 01:15:24,959 --> 01:15:26,251 ‫کوتساکیس بیچاره. 1199 01:15:27,501 --> 01:15:29,126 ‫حین موج‌سواری گم شده؟ 1200 01:15:30,418 --> 01:15:31,751 ‫آدم به اون گنده‌ای. 1201 01:15:31,834 --> 01:15:34,293 ‫- یکم بزرگ بود. ‫- واقعا گنده بود. 1202 01:15:34,376 --> 01:15:37,293 ‫- گمونم صد و چهل کیلویی وزن داشت. ‫- حداقلش. 1203 01:15:37,376 --> 01:15:39,751 ‫مُرده. اون هم آدم به این گنده‌ای. 1204 01:15:39,834 --> 01:15:42,793 ‫این که اطرافیانت بمیرن خوب نیست. ‫ولی خب باز هم از مُردن خودت بهتره. 1205 01:15:42,876 --> 01:15:45,584 ‫فرض کن انقدر گُنده باشی، بعد بمیری. 1206 01:15:46,918 --> 01:15:48,959 ‫قیافش هنوز جلوی صورتمه. 1207 01:15:49,043 --> 01:15:53,209 ‫شاید اگه انقدر مرگ انکار نکنیم، ‫ بتونیم با آرامش بمیریم. 1208 01:15:53,293 --> 01:15:55,918 ‫همین‌طوری خیلی راحت در در رد بشیم. 1209 01:16:07,126 --> 01:16:09,126 ‫حالا. آروم. 1210 01:16:08,835 --> 01:16:09,501 ‫{\an8}[دکتران کودکی ششصد سال ‫ در یخ بود را به دنیا آوردند] 1211 01:16:09,834 --> 01:16:12,834 ‫له کنید. تکان دهید. آب پرتقال. 1212 01:16:18,834 --> 01:16:20,501 ‫نانسی. سنکا. 1213 01:16:21,168 --> 01:16:22,334 ‫سنکا، نانسی. 1214 01:16:33,001 --> 01:16:35,126 ‫اگه مرگ فقط صدا باشه چی؟ 1215 01:16:37,459 --> 01:16:41,376 ‫دائما می‌شنویش. صدایی اطرافت. 1216 01:16:42,334 --> 01:16:44,584 ‫یک‌دست. ممتد. 1217 01:16:53,668 --> 01:16:55,293 ‫می‌شه گفت عجیبه، مگه نه؟ 1218 01:16:57,043 --> 01:16:58,918 ‫که می‌تونیم مُرده‌ها رو تصور کنیم. 1219 01:16:59,543 --> 01:17:02,043 ‫پیام آخر را نادیده بگیرید. ‫نادیده بگیرید. 1220 01:17:03,001 --> 01:17:04,001 ‫صبرکن، چی؟ 1221 01:17:04,668 --> 01:17:05,876 ‫آهان، نادیده نگیرید. 1222 01:17:21,668 --> 01:17:23,626 ‫چرا انقدر واسه معاینه میایید آقای گلدنی؟ 1223 01:17:23,709 --> 01:17:27,043 ‫قبلا همیشه از این‌که مشکلی باشه می‌ترسیدید. 1224 01:17:27,126 --> 01:17:28,126 ‫هنوز هم می‌ترسم. 1225 01:17:28,834 --> 01:17:33,043 ‫خب، خوشحالم که به عنوان یه بیمار، ‫ وضعیتتون رو جدی می‌گیرید. 1226 01:17:33,126 --> 01:17:33,959 ‫وضعیتم؟ 1227 01:17:34,043 --> 01:17:35,959 ‫وقتی مردم از مطب دکتر بیرون می‌رن... 1228 01:17:36,043 --> 01:17:38,126 ‫یادشون می‌ره که مریضن. 1229 01:17:38,209 --> 01:17:41,668 ‫ولی این باعث نمی‌شه بعد وقت کاری ‫ دکترها دیگه دکتر نباشن. 1230 01:17:41,751 --> 01:17:43,543 ‫مریض‌ها هم باید همین‌طور باشن. 1231 01:17:44,334 --> 01:17:46,709 ‫از میزان پتاسیم خونتون اصلا راضی نیستم. 1232 01:17:46,793 --> 01:17:49,709 ‫- معنیش چی می‌شه؟ ‫- وقت توضیح نیست. 1233 01:17:49,793 --> 01:17:51,959 ‫گاهی اوقات واقعا بالا میره، ‫گاهی اوقات هم الکی بالا میره. 1234 01:17:52,043 --> 01:17:53,459 ‫دونستن همین کافیه. 1235 01:17:53,543 --> 01:17:55,709 ‫الان پتاسیم من چقدر بالاست؟ 1236 01:17:55,793 --> 01:17:57,959 ‫می‌شه با مدرک گفت که از سقف هم زده بیرون. 1237 01:17:58,584 --> 01:18:02,918 ‫این پتاسیم بالا می‌تونه ‫نشانه‌ بیماری‌ای باشه... 1238 01:18:03,001 --> 01:18:05,126 ‫که داره تازه خودش رو نشون می‌ده؟ 1239 01:18:05,209 --> 01:18:09,376 ‫مریضی‌ای که احیانا توسط ناخواسته ‫در معرض چیزی قرار گرفتن... 1240 01:18:09,459 --> 01:18:15,501 ‫یا ورود مواد نشتی به بدن از آب و هوا باشه؟ 1241 01:18:15,584 --> 01:18:18,043 ‫با چنین ماده‌ای برخورد داشتید؟ 1242 01:18:18,126 --> 01:18:19,709 ‫در معرض اون ابر بودید؟ 1243 01:18:19,793 --> 01:18:22,626 ‫چرا؟ مگه آمار احتمال در معرض بودن رو می‌ده؟ 1244 01:18:22,709 --> 01:18:26,793 ‫اگه در معرضش نبوده باشید که ‫آمار چنین چیزی نمی‌گفت، مگه نه؟ 1245 01:18:26,876 --> 01:18:28,043 ‫پس موافقیم. 1246 01:18:28,126 --> 01:18:30,126 ‫و دلیلی نداره که به من دروغ بگی. 1247 01:18:33,084 --> 01:18:36,376 ‫واسه آزمایشات بیشتر می‌فرستمت گلسبورو. 1248 01:18:36,459 --> 01:18:40,084 ‫یه مرکز جدید زدن به اسم ‫مزارع برداشت پاییزه. 1249 01:18:40,168 --> 01:18:41,251 ‫اسمش رو شنیدی؟ 1250 01:18:42,459 --> 01:18:44,418 ‫تجهیزات واقعا به‌روزی دارند. 1251 01:18:44,501 --> 01:18:46,959 ‫واقعا پیشرفته‌ست. 1252 01:18:48,043 --> 01:18:50,793 ‫بهشون بگو جواب آزمایش رو ‫محفوظانه برای من بفرستند. 1253 01:18:51,459 --> 01:18:54,084 ‫با هم، به عنوان دکتر و مریض... 1254 01:18:54,168 --> 01:18:57,209 ‫می‌تونیم کاری کنیم که تنهایی موفق نمی‌شدیم. 1255 01:18:57,293 --> 01:18:59,418 ‫دکتر لو، اسم دایلار رو شنیدین؟ 1256 01:19:00,459 --> 01:19:03,084 ‫- اسم جزیره‌ای توی خلیج فارسه؟ ‫- نه، یه جور... 1257 01:19:03,168 --> 01:19:05,626 ‫با پایانه‌های نفتی. ‫که واسه بقای غرب خیلی مهمن. 1258 01:19:05,709 --> 01:19:08,418 ‫داروییه که توی یه کپسول سفید فروخته می‌شه. 1259 01:19:08,501 --> 01:19:09,709 ‫اسمش رو نشنیدم. 1260 01:19:34,709 --> 01:19:37,584 ‫زندگی با روند کند اما مطمئنی ‫داره در بلک‌اسمیت و اطرافش... 1261 01:19:37,668 --> 01:19:40,918 ‫به حالت طبیعی برمی‌گرده. ‫بهم خبر دادن که سگ‌های ژرمن شپرد... 1262 01:19:41,001 --> 01:19:45,751 ‫فقط مقدار کمی از مواد سمی ‫را بیرون شهر پیدا کردند. 1263 01:19:45,834 --> 01:19:49,293 ‫ولی دیگر خطری جان انسان‌ها ‫و یا حیوانات را تهدید نمی‌کند. 1264 01:19:49,376 --> 01:19:51,834 ‫آخرین گروه اعزامی اضطراری هم ‫درحال جمع کردن وسایل... 1265 01:19:51,918 --> 01:19:53,418 ‫و بردن سگ‌ها هستند. 1266 01:19:53,501 --> 01:19:56,501 ‫خطر اصلی اشعاتی هستند که به ‫ طور روزمره با ما را احاطه کرده‌اند. 1267 01:19:56,584 --> 01:20:00,376 ‫رادیویتان، تلویزیونتان، مایکروویوتان. ‫خطوط برقی بیرون خانه‌ها. 1268 01:20:00,459 --> 01:20:01,668 ‫ابرهای سمی رو فراموش کنید. 1269 01:20:01,751 --> 01:20:05,709 ‫میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی ‫رو جدی بگیرید. اگر حقایق مربوط به... 1270 01:20:05,793 --> 01:20:09,001 ‫تحقیقاتی که روی آن‌ها صورت گرفته ‫منتشر می‌شد این صنعت فروپاشی می‌کرد. 1271 01:20:09,084 --> 01:20:10,293 ‫وایلدر کم حرف تر شده؟ 1272 01:20:10,376 --> 01:20:11,668 ‫اگر نتایج منتشر شوند... 1273 01:20:11,751 --> 01:20:13,459 ‫شکایت‌هایی به ارزش ‫میلیاردها دلار صورت می‌گیره. 1274 01:20:13,543 --> 01:20:15,418 ‫یکم شدیده، مگه نه؟ 1275 01:20:15,501 --> 01:20:17,751 ‫چی شدیده، چیزی که گفتم، یا چیزی که رخ داد؟ 1276 01:20:17,834 --> 01:20:19,334 ‫چرا کوه‌ها شمال ایالتن؟ 1277 01:20:19,418 --> 01:20:21,626 ‫- کوه‌ها همیشه شمال ایالتن. ‫- بیشتر توضیح بده. 1278 01:20:21,709 --> 01:20:23,459 ‫برف‌ها طبق برنامه در بهار آب می‌شن... 1279 01:20:23,543 --> 01:20:26,001 ‫و به آبریزهای نزدیک شهر می‌ریزن. 1280 01:20:26,084 --> 01:20:28,543 ‫که باعث می‌شه ذخیره آب داشته باشیم. 1281 01:20:28,626 --> 01:20:30,334 ‫- حقیقت داره؟ ‫- خودت چی فکر می‌کنی؟ 1282 01:20:30,418 --> 01:20:32,668 ‫- واقعا نمی‌دونم. ‫- گوش کنید بچه‌ها. 1283 01:20:33,668 --> 01:20:35,751 ‫از خیابون که رد می‌شید دست ‫ هم رو بگیرید، باشه؟ 1284 01:20:36,709 --> 01:20:38,584 ‫کنار استخرها هم مراقب باشید. 1285 01:20:39,293 --> 01:20:42,168 ‫اگه فکر کردید یه نفر آدم‌رباست، ‫ احتمالش هست که باشه. 1286 01:20:45,209 --> 01:20:46,209 ‫کجا می‌ری؟ 1287 01:20:46,293 --> 01:20:48,834 ‫توی کلیسا یه کلاس جدید بهم دادن. 1288 01:20:48,918 --> 01:20:50,793 ‫- چه درسی؟ ‫- خوردن و نوشیدن. 1289 01:20:50,876 --> 01:20:52,751 ‫- مگه واضح نیست؟ ‫- چیش یاد دادن داره؟ 1290 01:20:52,834 --> 01:20:54,834 ‫احیانا یکم دیر نیست؟ شب شده دیگه. 1291 01:20:54,918 --> 01:20:56,084 ‫شب چیه؟ 1292 01:20:56,168 --> 01:20:59,543 ‫هر هفته هفت بار شب می‌شه، چیش خاصه؟ 1293 01:21:04,043 --> 01:21:05,251 ‫جک. 1294 01:21:05,334 --> 01:21:08,084 ‫بعد شام می‌تونی توی تکالیفم کمک کنی؟ 1295 01:21:10,251 --> 01:21:12,751 ‫دروغ گفتم تکلیف دارم. ‫می‌خواستم یه چیزی نشونت بدم. 1296 01:21:26,072 --> 01:21:27,837 ‫[دایلار] 1297 01:21:27,959 --> 01:21:29,001 ‫دایلار. 1298 01:21:29,876 --> 01:21:34,084 ‫چهار تا ازش مونده. یکیش رو واسه مدرک بردار. ‫مدرک فیزیکی ازش می‌خوایم. 1299 01:21:35,543 --> 01:21:37,751 ‫- جلوی بابا هیچ اشاره‌ای نمی‌کنیم. ‫- خیلی‌خب. 1300 01:21:37,834 --> 01:21:40,084 ‫لابد می‌خواد بگه یادش نمیاد ‫چرا گذاشته بودشون اونجا. 1301 01:21:40,168 --> 01:21:42,209 ‫فردا اول وقت می‌رم داروخونه، 1302 01:21:42,293 --> 01:21:44,084 ‫از فروشنده درمورد دایلار می‌پرسم. 1303 01:21:44,168 --> 01:21:45,918 ‫- خودم قبلاً پرسیدم. ‫- کی؟ 1304 01:21:46,001 --> 01:21:46,959 ‫نزدیک‌های کریسمس. 1305 01:21:47,043 --> 01:21:49,084 ‫- سه تا داروخونه رفتم. ‫- خب چی گفتن؟ 1306 01:21:49,168 --> 01:21:50,459 ‫اسمش هم نشنیده بودن. 1307 01:21:50,543 --> 01:21:52,334 ‫- توی فهرست داروهاشون نبود. ‫- داروی قاچاقیه. 1308 01:21:52,418 --> 01:21:55,501 ‫- باید به دکترش زنگ بزنی. ‫-فردا بهش زنگ می‌زنم. 1309 01:21:55,584 --> 01:21:56,918 ‫الآن زنگ بزن! 1310 01:21:57,001 --> 01:21:59,834 ‫مسئله جدیه جک. مشکل داره. 1311 01:21:59,918 --> 01:22:02,001 ‫الآن زنگ می‌زنم. ‫زنگ می‌زنم به خونه‌اش. 1312 01:22:02,084 --> 01:22:02,918 ‫غافل‌گیرش کن. 1313 01:22:03,001 --> 01:22:05,751 ‫اگه به خونه‌اش زنگ بزنم، ‫توی پذیرش رصد نمی‌شم. 1314 01:22:05,834 --> 01:22:07,459 ‫زنگ بزن خونه‌اش. بیدارش کن. 1315 01:22:07,543 --> 01:22:09,501 ‫سعی کن از زیر زبونش حرف بکشی. 1316 01:22:09,584 --> 01:22:11,334 ‫زنگ می‌زنم خونه‌اش. بیدارش می‌کنم. 1317 01:22:11,418 --> 01:22:13,668 ‫سعی می‌کنم از زیر زبونش حرف بکشم. 1318 01:22:13,751 --> 01:22:15,293 ‫- الو؟ ‫- سلام دکتر هوکستراتن. 1319 01:22:15,376 --> 01:22:18,376 ‫جک گلدنی هستم، ‫شما پزشک همسرم بابِت هستید. 1320 01:22:18,459 --> 01:22:19,293 ‫خیلی‌خب. 1321 01:22:19,376 --> 01:22:23,084 ‫ببخشید با خونه‌تون تماس گرفتم، ‫ولی نگران بابِت بودم. 1322 01:22:23,168 --> 01:22:27,376 ‫و تقریباً مطمئنم دارویی که شما تجویز کردید، ‫واسه‌اش مشکلاتی درست کرده. 1323 01:22:27,459 --> 01:22:28,459 ‫چه مشکلاتی؟ 1324 01:22:28,543 --> 01:22:29,834 ‫لغزش حافظه. 1325 01:22:29,918 --> 01:22:32,834 ‫زنگ زدی خونۀ یک دکتر ‫تا بهش درمورد لغزش حافظه بگی؟ 1326 01:22:32,918 --> 01:22:36,584 ‫اگه همه واسه لغزش حافظه زنگ می‌زدن ‫خونۀ دکترها، می‌دونی بعدش چی می‌شد؟ 1327 01:22:36,668 --> 01:22:38,293 ‫تعداد تماس‌ها سر به فلک می‌کشید. 1328 01:22:38,376 --> 01:22:40,334 ‫این لغزش‌ها مکرراً رخ می‌دن. 1329 01:22:40,418 --> 01:22:41,751 ‫مکرر و طولانی‌مدت. 1330 01:22:41,834 --> 01:22:45,043 ‫ساعت ده شب زنگ زدی خونۀ یک دکتر، 1331 01:22:45,126 --> 01:22:47,126 ‫بعد از «لغزش حافظه» واسه‌اش می‌گی؟ 1332 01:22:47,959 --> 01:22:51,001 ‫چرا نمی‌گی دچار باد معده شده؟ ‫واسه باد معده‌اش بهم زنگ بزن. 1333 01:22:51,084 --> 01:22:54,293 ‫لغزش‌های مکرر و طولانی‌مدته دکتر. ‫حتماً تأثیر داروهاشه. 1334 01:22:54,376 --> 01:22:55,334 ‫چه دارویی؟ 1335 01:22:55,418 --> 01:22:56,626 ‫- دایلار. ‫- دایلار. 1336 01:22:56,709 --> 01:22:57,709 ‫اسمش هم نشنیده‌ام. 1337 01:22:57,793 --> 01:22:59,543 ‫قرص سفید کوچیکه. 1338 01:22:59,626 --> 01:23:00,959 ‫که توی بطری کهرباییه. 1339 01:23:01,043 --> 01:23:02,043 ‫توی بطری کهربا... 1340 01:23:02,126 --> 01:23:05,001 ‫با کلمات سفید و کوچیک ‫یک قرص رو توصیف کردی، 1341 01:23:05,084 --> 01:23:09,251 ‫بعد ساعت ده شب زنگ زدی به خونۀ دکتر، ‫و انتظار داری جوابت رو بده؟ 1342 01:23:09,334 --> 01:23:12,543 ‫خب چرا نمی‌گی گرده یا نه؟ ‫باز این مورد حیاتی‌تره. 1343 01:23:12,626 --> 01:23:14,668 ‫آخه داروی قاچاقیه. 1344 01:23:14,751 --> 01:23:15,876 ‫تا حالا ندیدمش. 1345 01:23:15,959 --> 01:23:18,251 ‫و مسلماً برای خانمت تجویزش نکرده‌ام. 1346 01:23:18,876 --> 01:23:21,793 ‫- باشه. ببخشید مزاحم شدم. ‫- بگو سه تا داروخونه رفتیم... 1347 01:23:21,876 --> 01:23:24,209 ‫هیچ‌وقت روی حرفی که به ‫دکترها می‌زنم، کنترلی ندارم. 1348 01:23:26,418 --> 01:23:28,668 ‫قرصه رو می‌دم به یکی... 1349 01:23:28,751 --> 01:23:31,626 ‫توی بخش شیمی مدرسه آنالیزش کنه. 1350 01:23:31,709 --> 01:23:33,751 ‫نکنه این کارم از قبل کردی؟ 1351 01:23:34,459 --> 01:23:36,709 ‫درواقع این چیزی نیست ‫که ما به اسم قرص می‌شناسیم. 1352 01:23:36,793 --> 01:23:40,084 ‫محتویات دارویی دایلار توی ‫غشای پلیمری محصور شده. 1353 01:23:40,168 --> 01:23:43,501 ‫آب از دستگاه گوارش آدم ‫با سرعت کنترل‌شده‌ای، 1354 01:23:43,584 --> 01:23:45,584 ‫از طریق غشاء نفوذ می‌کنه. 1355 01:23:45,668 --> 01:23:46,959 ‫بعد این آبه چی کار می‌کنه؟ 1356 01:23:47,043 --> 01:23:49,626 ‫مواد داخل غشاء رو حل می‌کنه. 1357 01:23:49,709 --> 01:23:52,584 ‫بعدش محتویات دارویی‌اش ‫از طریق سوراخ کوچیکی، 1358 01:23:52,668 --> 01:23:54,418 ‫از قرص پلیمری خارج می‌شه. 1359 01:23:54,501 --> 01:23:56,334 ‫مدتی طول کشید تا سوراخش رو پیدا کنم. 1360 01:23:56,418 --> 01:23:58,251 ‫علتش اینه که با لیزر سوراخ شده. 1361 01:23:58,334 --> 01:24:02,043 ‫نه تنها کوچیکه، بلکه توی چنین ‫ابعاد کوچیکی خیلی دقیق سوراخ شده. 1362 01:24:02,126 --> 01:24:04,501 ‫لیزر؟ پلیمر؟ 1363 01:24:04,584 --> 01:24:06,543 ‫من توی این مسائل سررشته‌ای ندارم جک، 1364 01:24:06,626 --> 01:24:09,084 ‫ولی تا همین حد می‌دونم که ‫سیستم کوچیک فوق‌العاده‌ایه. 1365 01:24:09,168 --> 01:24:12,043 ‫- عه، کیک اسفنجی! ‫- این همه ظرافت چه فایده‌ای داره؟ 1366 01:24:12,126 --> 01:24:15,793 ‫دارو با نرخ‌های مشخص طی مدت زمان ‫طولانی روی فرد اثر می‌کنه. 1367 01:24:15,876 --> 01:24:17,459 ‫سیستم مؤثری داره. 1368 01:24:17,543 --> 01:24:19,751 ‫نمی‌دونم چی بگم. ‫حتی برق از کله‌ام پریده. 1369 01:24:20,626 --> 01:24:23,709 ‫حالا بگو ببینم این داروئه ‫برای چه کاری طراحی شده؟ 1370 01:24:23,793 --> 01:24:25,584 ‫اصلاً دایلار چیه؟ 1371 01:24:25,668 --> 01:24:27,584 ‫- نمی‌دونم. ‫- خوبم می‌دونی. 1372 01:24:27,668 --> 01:24:30,668 ‫- تو نابغه‌ای. همه این رو می‌گن. ‫- این رو نگن چی بگن؟ 1373 01:24:30,751 --> 01:24:32,126 ‫من رشته‌ام شیمی اعصابه. 1374 01:24:32,209 --> 01:24:33,709 ‫هیچ‌کس حتی نمی‌دونه یعنی چی. 1375 01:24:33,793 --> 01:24:35,418 ‫جک، من فقط از این اطمینان دارم، 1376 01:24:35,501 --> 01:24:39,126 ‫ماده‌ای که توی دایلار موجوده، ‫نوعی داروی روانیه. 1377 01:24:39,209 --> 01:24:42,918 ‫احتمالاً برای تعامل با بخش دورافتاده‌ای ‫از قشر مخ انسان طراحی شده. 1378 01:24:43,001 --> 01:24:46,293 ‫کاش بیشتر ازش بلد بودم. ‫ولی این رو هم بهت بگم: 1379 01:24:47,001 --> 01:24:48,168 ‫توی بازار نمی‌شه پیداش کرد. 1380 01:24:48,251 --> 01:24:51,168 ‫منم توی شیشه داروی معمولی پیداش کردم. 1381 01:24:51,251 --> 01:24:52,918 ‫واسه من که مهم نیست کجا پیداش کردی. 1382 01:24:53,626 --> 01:24:54,876 ‫داروی ناشناخته‌ایه. 1383 01:25:23,334 --> 01:25:27,834 ‫وقتشه صحبت مفصلی بکنیم. ‫من می‌دونم، خودتم می‌دونی سر چی. 1384 01:25:27,918 --> 01:25:29,001 ‫دایلار رو پیدا کردیم. 1385 01:25:29,793 --> 01:25:31,043 ‫کدوم دایلار؟ 1386 01:25:31,126 --> 01:25:33,793 ‫اذیت نکن بابا. ‫چسبونده بودیش به محفظۀ رادیاتور. 1387 01:25:34,418 --> 01:25:36,918 ‫چرا باید چیزی رو بچسبونم به رادیاتور؟ 1388 01:25:37,001 --> 01:25:40,168 ‫دنیز دقیقاً پیش‌بینی کرده بود ‫چنین بهونه‌ای میاری. 1389 01:25:40,251 --> 01:25:43,418 ‫- معمولاً درست حدس می‌زنه. ‫- هر چی از دایلار می‌دونی بهم بگو. 1390 01:25:43,501 --> 01:25:45,876 ‫اگه بخاطر من نمی‌گی، ‫پس بخاطر دختر کوچولوت بگو. 1391 01:25:46,501 --> 01:25:48,876 ‫نگرانت شده. بدجورم نگرانته. 1392 01:25:48,959 --> 01:25:51,251 ‫تازه بماند که دیگه نمی‌تونی بهونه‌ای بیاری. 1393 01:25:51,334 --> 01:25:52,751 ‫عملاً مچت رو گرفته‌م. 1394 01:25:52,834 --> 01:25:55,418 ‫یک‌دونه از قرص‌ها رو دادم به ‫یکی از متخصصان آنالیزش کنه. 1395 01:25:56,376 --> 01:25:58,543 ‫دایلار به اندازۀ جانوران میکروسکوپی، 1396 01:25:58,626 --> 01:26:02,001 ‫که ابر مواج رو خوردند، دارای هوشیاریه. 1397 01:26:03,584 --> 01:26:07,793 ‫مسئلۀ دیگه‌ای هم هست که ‫وضعیتت رو خیلی وخیم‌تر می‌کنه. 1398 01:26:07,876 --> 01:26:10,793 ‫می‌دونیم دایلار برای تجویز عمومی نیست. 1399 01:26:11,543 --> 01:26:12,543 ‫خودتم خوب می‌دونی، 1400 01:26:12,626 --> 01:26:14,876 ‫که من حوصلۀ موی دماغ کسی شدن رو ندارم. 1401 01:26:14,959 --> 01:26:17,043 ‫ولی دنیز اصلاً مثل من نیست. 1402 01:26:17,751 --> 01:26:21,334 ‫اگه بهم نگی چی می‌دونی، ‫دختر کوچولوت رو به جونت می‌ندازم. 1403 01:26:21,418 --> 01:26:23,959 ‫با تمام قدرتش بهت حمله می‌کنه. 1404 01:26:24,043 --> 01:26:26,543 ‫جوری لهت می‌کنه که نتونی دفاع کنی. 1405 01:26:27,168 --> 01:26:28,793 ‫می‌دونی که راست می‌گم بابِت. 1406 01:26:44,543 --> 01:26:46,334 ‫فقط بذار به روش خودم بگم. 1407 01:26:47,001 --> 01:26:48,001 ‫عجله نکن. 1408 01:26:48,626 --> 01:26:49,918 ‫کل روز وقت داریم. 1409 01:26:50,001 --> 01:26:52,293 ‫هر چقدر طول بکشه من اینجا می‌مونم. 1410 01:26:58,459 --> 01:27:00,626 ‫دقیقاً نمی‌دونم از کی شروع شد. 1411 01:27:01,918 --> 01:27:03,834 ‫شاید یک سال و نیمی بشه. 1412 01:27:05,293 --> 01:27:07,501 ‫حس می‌کردم دارم از مرحله‌ای گذر می‌کنم. 1413 01:27:08,293 --> 01:27:12,084 ‫انگار به دورۀ تحولی از زندگیم رسیده بودم. 1414 01:27:12,168 --> 01:27:14,543 ‫«نطقۀ تحول» یا «عطف». 1415 01:27:14,626 --> 01:27:18,334 ‫فکر می‌کردم باهاش کنار میام. ‫با دورۀ میانسالی که واردش شدم. 1416 01:27:18,418 --> 01:27:22,084 ‫می‌گفتم این مشکلم از بین می‌ره، ‫منم فراموش می‌کنم. ولی این‌جوری نشد. 1417 01:27:22,168 --> 01:27:23,043 ‫چه مشکلی؟ 1418 01:27:23,126 --> 01:27:26,293 ‫- الآن اینش رو ول کن. ‫- تا حالا این‌شکلی ندیده بودمت. 1419 01:27:26,376 --> 01:27:30,043 ‫کل ذات بابّت همین‌شکلی بوده. ‫آدم شاد و شنگولیه. 1420 01:27:30,126 --> 01:27:33,334 ‫اصلاً تسلیم غم و حسرتش نمی‌شه. 1421 01:27:33,418 --> 01:27:35,584 ‫- بذار بگم جک. ‫- خیلی‌خب. 1422 01:27:37,001 --> 01:27:40,126 ‫تو که می‌دونی نظر من چیه. ‫از نظرم همه‌چیز قابل اصلاحه. 1423 01:27:40,209 --> 01:27:43,543 ‫آدم بنا بر نگرش درست خودش، ‫می‌تونه با تقسیم شرایط خطرناک، 1424 01:27:43,626 --> 01:27:45,584 ‫به بخش‌های ساده‌تر، اون شرایط رو تغییر بده. 1425 01:27:45,668 --> 01:27:50,334 ‫واسه خودم رفتم کتابخانه و کتاب‌فروشی، ‫تلویزیون کابلی تماشا کردم. 1426 01:27:50,418 --> 01:27:54,209 ‫فهرست و نمودار درست کردم، ‫با یه روحانی سیک توی آیرن سیتی حرف زدم. 1427 01:27:54,293 --> 01:27:57,168 ‫حتی توی اتاق زیر شیروانی ‫کتاب علوم غریبه می‌خوندم، 1428 01:27:57,251 --> 01:28:00,126 ‫که یک‌وقت تو و دنیز پیداش نکنید ‫و کنجکاو نشید که قضیه از چه قراره. 1429 01:28:00,209 --> 01:28:02,334 ‫بدون اینکه من خبردار بشم؟ 1430 01:28:02,418 --> 01:28:05,334 ‫بابِت آدمیه که با من صحبت می‌کنه، 1431 01:28:06,001 --> 01:28:08,334 ‫رازهاش رو درمیون می‌ذاره و ‫من رو محرم اسرارش می‌دونه. 1432 01:28:08,418 --> 01:28:12,293 ‫الآن مشکل تأسف تو از اینکه ‫من مشکلم رو نگفتم نیست. 1433 01:28:12,376 --> 01:28:15,376 ‫مشکل دردیه که من داشتم ‫و تلاش‌هایی که برای خاتمه دادنش کردم. 1434 01:28:15,459 --> 01:28:16,418 ‫خیلی‌خب. 1435 01:28:17,501 --> 01:28:20,668 ‫تحقیقات زیادی کردم، ‫ولی به چیزی نمی‌رسیدم. 1436 01:28:20,751 --> 01:28:22,751 ‫شرایط وخیمم داشت ‫کل زندگیم رو تحت الشعاع قرار داد. 1437 01:28:23,501 --> 01:28:25,418 ‫بعد که یک روز رفته بودم سوپرمارکت، 1438 01:28:25,501 --> 01:28:27,876 ‫توی صف داشتم شرح روزنامه‌ای می‌خوندم. 1439 01:28:28,501 --> 01:28:31,001 ‫تبلیغی توش دیدم. ‫حالا بماند که چی نوشته بود. 1440 01:28:31,084 --> 01:28:35,459 ‫در همین حد بگم که نوشته بود: ‫فراخوان داوطلب برای پژوهش سرّی. 1441 01:28:36,126 --> 01:28:38,293 ‫برای فراخوانش اقدام کردم، 1442 01:28:38,376 --> 01:28:42,626 ‫و بعد شرکت کوچیکی توی زمینۀ ‫روان‌شناسی ازم مصاحبه کرد. 1443 01:28:43,459 --> 01:28:48,043 ‫فرض کنیم اسمش پژوهشکدۀ گری بود. ‫هرچند اسم واقعیش نیست. 1444 01:28:48,126 --> 01:28:50,793 ‫فرض کنیم اسم رابط من آقای گری بود. 1445 01:28:50,876 --> 01:28:53,084 ‫آقای گری ترکیبی از چند شخصیته. 1446 01:28:53,168 --> 01:28:57,959 ‫اونجا در نهایت با سه یا چهار ‫یا افراد بیشتری در ارتباط بودم. 1447 01:28:58,043 --> 01:29:03,709 ‫توی یکی از اون ساختمون‌های مرتفع ‫و مخفی آجری‌رنگ با حصار برقی، 1448 01:29:03,793 --> 01:29:05,626 ‫و بوته‌زارهای کم‌ارتفاع اطرافش. 1449 01:29:05,709 --> 01:29:08,293 ‫هیچ‌وقت مدیر اونجا رو ندیدم. ‫حالا بماند چرا. 1450 01:29:08,376 --> 01:29:11,751 ‫خلاصه پشت سر همدیگه آزمایش دادم. 1451 01:29:11,834 --> 01:29:15,376 ‫آزمایش‌های عاطفی، روانی، ‫حرکتی و فعالیت مغزی. 1452 01:29:15,459 --> 01:29:18,751 ‫آقای گری در نهایت سه نفر رو انتخاب کرد، ‫که منم جزوشون بودم. 1453 01:29:18,834 --> 01:29:20,459 ‫سه نفر برای چی انتخاب کرد؟ 1454 01:29:21,501 --> 01:29:23,334 ‫قرار بود نمونه‌های آزمایشی... 1455 01:29:23,418 --> 01:29:28,334 ‫تولید نوعی داروی فوق تجربی ‫و فوق سرّی باشیم. به اسم: 1456 01:29:29,626 --> 01:29:30,584 ‫دایلار. 1457 01:29:30,668 --> 01:29:31,876 ‫آها. 1458 01:29:31,959 --> 01:29:35,459 ‫آقای گری گیرندۀ دایلاری ‫توی مغز انسان پیدا کرده بود، 1459 01:29:35,543 --> 01:29:39,001 ‫و در حال اعمال تغییرات نهایی ‫روی قرص خودش بود. 1460 01:29:39,084 --> 01:29:42,418 ‫بعد از مدت‌ها برای اولین بار ‫امیدوار شده بودم. 1461 01:29:44,043 --> 01:29:47,459 ‫ولی آزمایشش روی انسان‌ها ‫خطرات زیادی هم داشت. 1462 01:29:47,543 --> 01:29:53,126 ‫ضررهای زیادی از جمله خطر مرگ داشت. ‫یا ممکن بود جسمم زنده بمونه و مغزم بمیره. 1463 01:29:53,209 --> 01:29:56,293 ‫یا نمی‌تونستم کلمات رو از اشیاء تشخیص بدم، 1464 01:29:56,376 --> 01:29:58,626 ‫به طوری که اگه کسی می‌گفت «گلولۀ پرسرعت»، 1465 01:29:58,709 --> 01:30:03,709 ‫من پرت می‌شدم روی زمین که پناه بگیرم. ‫در نهایت، باعث فراموشی من شد. 1466 01:30:03,793 --> 01:30:07,751 ‫و همچنان اجازه دادن ادامه بدی؟ ‫اونم مثل یک حیوان آزمایشی انسانی؟ 1467 01:30:08,501 --> 01:30:09,584 ‫نه، اجازه ندادن. 1468 01:30:10,876 --> 01:30:16,334 ‫آخرش گفتن خطرات زیادی داره. ‫از لحاظ قانونی، اخلاقی و غیره. 1469 01:30:16,418 --> 01:30:17,834 ‫خب، پس خوب شد. 1470 01:30:17,918 --> 01:30:19,043 ‫نه. 1471 01:30:19,126 --> 01:30:21,043 ‫ولی من قبول نکردم. 1472 01:30:23,668 --> 01:30:26,251 ‫ازت می‌خوام سعی کنی ‫اتفاقی که بعدش افتاد رو درک کنی. 1473 01:30:27,584 --> 01:30:30,709 ‫اگه بخوام این ماجرا رو واسه‌ات بگم، ‫باید این جنبه‌اش هم لحاظ کنم، 1474 01:30:30,793 --> 01:30:33,459 ‫این جنبۀ کوچیک و کثیف قلب آدم رو لحاظ کنم. 1475 01:30:35,084 --> 01:30:37,168 ‫گفتی بابِت در میون می‌ذاره و درد دل می‌کنه؟ 1476 01:30:37,793 --> 01:30:39,793 ‫- اصلاً ذات بابِت همینه. ‫- خوبه. 1477 01:30:40,793 --> 01:30:43,043 ‫منم در میون می‌ذارم و درد دل می‌کنم. 1478 01:30:44,459 --> 01:30:46,584 ‫ولی دلت نمی‌خواد بدونی چی شد. 1479 01:30:48,001 --> 01:30:50,918 ‫به خیالت دوست داری بدونی، ‫ولی باور کن دلت نمی‌خواد. 1480 01:30:53,001 --> 01:30:55,793 ‫من و آقای گری هماهنگی خصوصی انجام دادیم. 1481 01:30:57,334 --> 01:30:59,709 ‫خواستیم آزمایش‌ها رو خودسرانه انجام بدیم. 1482 01:31:01,126 --> 01:31:03,001 ‫قرار بود مشکل من درمان بشه، 1483 01:31:03,084 --> 01:31:06,293 ‫و اونم به کشفیات خارق‌العادۀ ‫پزشکی خودش برسه. 1484 01:31:06,376 --> 01:31:07,293 ‫خیلی‌خب. 1485 01:31:11,001 --> 01:31:12,751 ‫که شامل رفتار غیرعقلانی من شد. 1486 01:31:13,709 --> 01:31:17,876 ‫فقط این شکلی می‌تونستم دکتر گری رو ‫متقاعد کنم که از داروها استفاده کنم. 1487 01:31:18,584 --> 01:31:20,834 ‫چون آخرین سنگرم بود، آخرین امیدم بود. 1488 01:31:21,959 --> 01:31:24,001 ‫اول روانم رو در اختیارش قرار دادم. 1489 01:31:24,084 --> 01:31:26,126 ‫الآنم بدنم رو در اختیارش گذاشتم. 1490 01:31:31,376 --> 01:31:35,751 ‫چطوری بدنت رو در اختیار شخص فرضی گذاشتی ‫که ترکیبی از سه چهار نفره؟ 1491 01:31:37,459 --> 01:31:38,876 ‫مگه این شخصیت ترکیبی نبود؟ 1492 01:31:39,834 --> 01:31:42,084 ‫اصلاً بحث اندام تناسلی‌اش رو مطرح کنیم. 1493 01:31:43,168 --> 01:31:45,334 ‫یعنی چند بار چنین کاری کردی؟ 1494 01:31:45,959 --> 01:31:47,584 ‫این بار فقط یک نفر بود جک. 1495 01:31:48,168 --> 01:31:51,376 ‫شخص کلیدی ماجرا، مدیر پروژه بود. 1496 01:31:51,459 --> 01:31:55,459 ‫پس این آقای گری که می‌گیم، ‫دیگه ترکیبی از چند فرد نیست؟ 1497 01:31:55,543 --> 01:31:57,251 ‫الآن شده یک نفر. 1498 01:32:00,418 --> 01:32:04,584 ‫رفتیم توی یه مسافرخونۀ کثیف و نامرتب. 1499 01:32:07,834 --> 01:32:09,459 ‫کی و کجاش بماند. 1500 01:32:11,126 --> 01:32:13,959 ‫نزدیک سقفش... یه تلویزیونی داشت. 1501 01:32:14,876 --> 01:32:17,793 ‫فقط همینش رو یادمه. 1502 01:32:17,876 --> 01:32:22,168 ‫انقدر خجالت می‌کشیدم که برای پوشوندن صورتم ‫ماسک اسکی پوشیده بودم. 1503 01:32:32,626 --> 01:32:36,876 ‫منظورت از غیرعقلانی این بود؟ ‫رفتی سکس کردی تا قرص بگیری. 1504 01:32:36,959 --> 01:32:38,959 ‫- جک... ‫- عملاً پابرهنه... 1505 01:32:39,043 --> 01:32:41,709 ‫روی فرش ضدحریق راه رفتی. 1506 01:32:41,793 --> 01:32:46,751 ‫آقای گری سوئیچ ماشین کرایه‌ایش رو ‫گذاشت روی کمد، 1507 01:32:46,834 --> 01:32:47,959 ‫بعدم مستقیم بهت دخول کرد. 1508 01:32:48,043 --> 01:32:52,459 ‫خواهشاً از این اصطلاح استفاده نکن. ‫تو که می‌دونی چه حسی بهم می‌ده. 1509 01:32:52,543 --> 01:32:54,418 ‫عملی که طرف انجام داده اسمش دخوله. 1510 01:32:54,501 --> 01:32:57,084 ‫به عبارت دیگه خودش رو داخلت قرار داده. 1511 01:32:57,168 --> 01:32:59,334 ‫چیزی توی کسی قرار نگرفته. 1512 01:32:59,418 --> 01:33:03,459 ‫صرفاً کاری که لازم بود رو کردم. ‫اختیارم دست خودم نبود. 1513 01:33:03,543 --> 01:33:07,293 ‫عقلم سر جاش نبود. 1514 01:33:07,376 --> 01:33:09,793 ‫صرفاً معاملۀ سرمایه‌داری بود. 1515 01:33:09,876 --> 01:33:13,251 ‫تو عاشق همسرت هستی ‫که همه‌چیزش رو بهت می‌گه. 1516 01:33:13,334 --> 01:33:17,501 ‫منم دارم زور می‌زنم واسه‌ات اون آدم باشم. 1517 01:33:17,584 --> 01:33:19,668 ‫من فقط می‌خوام سعی کنم درکت کنم. 1518 01:33:21,626 --> 01:33:23,918 ‫چند بار رفتی توی اون مسافرخونه؟ 1519 01:33:24,001 --> 01:33:27,209 ‫کم و بیش چند ماه به صورت مداوم رفتم اونجا. 1520 01:33:27,293 --> 01:33:28,584 ‫قرارمون همین بود. 1521 01:33:29,209 --> 01:33:30,209 ‫از... 1522 01:33:32,584 --> 01:33:34,293 ‫از سکس باهاش لذت بردی؟ 1523 01:33:34,376 --> 01:33:36,501 ‫من فقط... 1524 01:33:37,376 --> 01:33:40,501 ‫فقط تلویزیونی که روی سقف ‫به سمت خودمون بود رو یادمه. 1525 01:33:55,626 --> 01:33:57,251 ‫حس شوخ‌طبعی داشت؟ 1526 01:33:58,043 --> 01:34:00,793 ‫می‌دونم زنان از شوخی‌های جنسی ‫آقایون خوششون میاد. 1527 01:34:00,876 --> 01:34:03,876 ‫متأسفانه من بلد نیستم. ‫و بعد این اتفاق... 1528 01:34:03,959 --> 01:34:06,709 ‫گمون نکنم دیگه فرصتی باشه ‫که بتونم یاد بگیرم. 1529 01:34:06,793 --> 01:34:10,751 ‫همون بهتر در حد آقای گری ‫توی ذهنت بمونه. همین و بس. 1530 01:34:10,834 --> 01:34:13,918 ‫نه قدبلنده، نه کوتاه، نه پیره و نه جوان. 1531 01:34:14,001 --> 01:34:17,501 ‫نه می‌خنده و نه گریه می‌کنه. ‫برای خودت می‌گم. 1532 01:34:38,209 --> 01:34:40,293 ‫نه، باید بهم بگی طرف کیه. 1533 01:34:40,376 --> 01:34:43,584 ‫نه. از کجا معلوم نری بکشیش؟ 1534 01:34:43,668 --> 01:34:45,209 ‫چون من آدم‌کش نیستم. 1535 01:34:45,293 --> 01:34:46,876 ‫تو مردی جک. 1536 01:34:46,959 --> 01:34:50,209 ‫همه می‌دونن مردان چه حسادت جنون‌آمیزی دارن. 1537 01:34:50,293 --> 01:34:53,459 ‫- آقایون توی این مسائل خیلی واردن. ‫- من توش وارد نیستم. 1538 01:34:53,543 --> 01:34:57,793 ‫من حتی موقع گره زدن کیسه زباله، ‫خود کیسه رو می‌چرخونم. 1539 01:35:02,126 --> 01:35:03,293 ‫قرارهاتون همچنان ادامه داره؟ 1540 01:35:03,376 --> 01:35:04,834 ‫- نه. ‫- چرا؟ 1541 01:35:06,334 --> 01:35:08,793 ‫چون داروش کارساز نبود. 1542 01:35:09,626 --> 01:35:12,626 ‫حداقل روی من نبود. 1543 01:35:18,334 --> 01:35:20,126 ‫شاید بهتره من برم. 1544 01:35:23,251 --> 01:35:24,834 ‫برم هتل بمونم یا... 1545 01:35:27,418 --> 01:35:28,418 ‫نمی‌دونم. 1546 01:35:33,293 --> 01:35:35,293 ‫نمی‌دونم. 1547 01:36:56,043 --> 01:36:56,918 ‫نه. 1548 01:36:58,043 --> 01:36:59,043 ‫نه. 1549 01:37:03,793 --> 01:37:05,709 ‫دیگه من رو به اینجا رسوندی، 1550 01:37:06,959 --> 01:37:08,376 ‫مجبورم کردی تا این حد تحمل کنم. 1551 01:37:09,376 --> 01:37:11,626 ‫حداقل بگو مشکلت چیه؟ 1552 01:37:15,584 --> 01:37:17,251 ‫می‌ترسم بمیرم. 1553 01:37:18,751 --> 01:37:20,709 ‫از مرگ خودم می‌ترسم. 1554 01:37:20,793 --> 01:37:21,793 ‫تو؟ 1555 01:37:24,251 --> 01:37:25,834 ‫تو که هنوز جوانی. 1556 01:37:26,668 --> 01:37:29,334 ‫پله‌های استادیوم رو دو تا یکی ‫می‌ری بالا و پایین. 1557 01:37:29,418 --> 01:37:32,001 ‫این ترسی که داری اصلاً منطقی نیست. 1558 01:37:32,084 --> 01:37:34,168 ‫فقط نمی‌تونم باور کنم... 1559 01:37:34,251 --> 01:37:37,959 ‫که ما موجودات داریم به سمت ‫عدم وجود قدم برمی‌دارم. 1560 01:37:38,043 --> 01:37:39,084 ‫همه‌مون. 1561 01:37:40,084 --> 01:37:43,084 ‫این تصور آزارم می‌ده جک. ‫اصلاً ولم نمی‌کنه. 1562 01:37:43,168 --> 01:37:45,543 ‫بابا، همه از مرگ می‌ترسن. 1563 01:37:45,626 --> 01:37:49,084 ‫ولی آقای گری گفته بود ‫من زیادی روش حساس بودم، 1564 01:37:49,168 --> 01:37:54,126 ‫که ترس زودهنگام دارم. ‫واسه همین مشتاق بود از من استفاده کنه. 1565 01:37:54,209 --> 01:37:57,334 ‫بابا، توی این خانواده منم که درگیریم مرگه. 1566 01:37:57,418 --> 01:37:58,876 ‫همیشه هم خودم بودم. 1567 01:38:00,834 --> 01:38:02,084 ‫دوستت دارم. 1568 01:38:02,168 --> 01:38:07,626 ‫آخه ترسم از مرگ بیشتر از عشقم به توئه. ‫و خیلیم عاشقتم. 1569 01:38:08,751 --> 01:38:11,793 ‫به خودم قول داده بودم ‫یک مسئله‌ای رو بهت نگم. 1570 01:38:13,626 --> 01:38:15,543 ‫من به صورت آزمایشی قراره بمیرم. 1571 01:38:16,876 --> 01:38:19,584 ‫حالا قرار نیست فردا یا پس‌فردا بمیرم. 1572 01:38:19,668 --> 01:38:21,043 ‫ولی در دست انجامه. 1573 01:38:22,001 --> 01:38:26,543 ‫پس دیگه از ترس و بلاهای معلق صحبت نمی‌کنیم. 1574 01:38:26,626 --> 01:38:30,126 ‫مسئلۀ سخت پیش‌رومون همینه. ‫واقعیت همینه. 1575 01:38:31,126 --> 01:38:32,834 ‫ظاهراً طی اون مدتی که... 1576 01:38:32,918 --> 01:38:36,584 ‫من از ماشین پیاده شدم و تا پمپ بنزین رفتم، 1577 01:38:36,668 --> 01:38:39,709 ‫به قدری در معرض مواد شیمیایی ‫توی هوا بودم که... 1578 01:38:39,793 --> 01:38:43,168 ‫اینکه آدم مرگ خودش رو تصور کنه، ‫یکی از حقیرترین و زننده‌ترین و... 1579 01:38:43,251 --> 01:38:45,626 ‫یکی از خوشایندترین شکل‌های ‫خودخوری کودکانه‌ست. 1580 01:38:45,709 --> 01:38:48,584 ‫وقتی بچه بودی چقدر از تصور ‫مرگ خودت لذت می‌بردی؟ 1581 01:38:48,668 --> 01:38:51,709 ‫من هنوزم مرگ خودم رو تصور می‌کنم. ‫وقتی بابت چیزی ناراحت می‌شم، 1582 01:38:51,793 --> 01:38:54,376 ‫تصور می‌کنم دوست‌هام و اقوام و همکارهام، 1583 01:38:54,459 --> 01:38:56,376 ‫همه‌شون دور تابوتم جمع شدن. 1584 01:38:56,459 --> 01:38:59,376 ‫خیلی هم ناراحتن که چرا وقتی ‫زنده بودم باهام مهربون‌تر نبودن. 1585 01:38:59,459 --> 01:39:01,293 ‫کودکان خیلی کارشون توی ‫ترحم به خودشون خوبه، 1586 01:39:01,376 --> 01:39:03,501 ‫لابد به این معنیه که ‫کاملاً طبیعی و حائز اهمیته. 1587 01:39:03,584 --> 01:39:06,668 ‫ولی یه چیزی از ترحم به خود، ‫بچه‌گونه‌تر و رضایت‌بخش‌تره، 1588 01:39:06,751 --> 01:39:09,876 ‫که مشخص می‌کنه چرا من مدام ‫عادت دارم مرگ خودم رو تصور کنم. 1589 01:39:11,543 --> 01:39:15,043 ‫مثل مرگ، بیماری، فضای خارج از زمین. ‫اینجا همه‌چیزش واضح‌تره. 1590 01:39:16,751 --> 01:39:19,668 ‫- صبحونه‌ات رو شروع کن... ‫- ...که تهش می‌رسه به همین. 1591 01:39:19,751 --> 01:39:21,876 ‫که آدم آخرین وداع‌اش رو با بقیه بکنه. 1592 01:39:21,959 --> 01:39:24,126 ‫ولی آدم با خودش چطوری وداع می‌کنه؟ 1593 01:39:24,209 --> 01:39:27,251 ‫- زبونت رو نشونم بده. ‫- منتظر سخنرانی‌ات هستیم. 1594 01:39:27,334 --> 01:39:28,793 ‫پاناسونیک. 1595 01:39:28,876 --> 01:39:32,001 ‫بچه‌ها دلشون برای خانۀ پپرونی من ضعف می‌ره، 1596 01:39:32,084 --> 01:39:34,668 ‫پس اینجا چند برش پپرونی می‌ذارم، 1597 01:39:35,334 --> 01:39:37,126 ‫با ژامبون یا سوسیس پخته... 1598 01:39:37,209 --> 01:39:39,709 ‫بهترین راه برای استفاده از ‫پس‌مونده‌های غذا همینه. 1599 01:39:39,793 --> 01:39:42,918 ‫از هر چیزی که توی یخچال باشه ‫می‌شه توی ساندویچ استفاده کرد، 1600 01:39:43,001 --> 01:39:44,418 ‫یا حداقل توی خونۀ من که می‌شه. 1601 01:39:44,501 --> 01:39:48,168 ‫اینجا کمی پنیر موتزارلا داریم، ‫همه‌اش رو همون وسط می‌ریزم. 1602 01:40:21,501 --> 01:40:22,918 ‫چی کار می‌کنی؟ 1603 01:40:24,376 --> 01:40:26,334 ‫نترس. منم. 1604 01:40:26,418 --> 01:40:27,876 ‫می‌دونم خودتی. 1605 01:40:30,834 --> 01:40:32,418 ‫می‌دونم دنبال چی می‌گردی. 1606 01:40:33,001 --> 01:40:36,126 ‫با قوطی قرصه چی کار کردی؟ ‫سه تا قرص توش مونده بود. 1607 01:40:36,209 --> 01:40:39,084 ‫- از کجا معلوم من برداشتمش؟ ‫- من می‌دونم، خودتم می‌دونی. 1608 01:40:39,168 --> 01:40:42,459 ‫اگه کسی بتونه بهم بگه این دایلار چیه، ‫شاید بتونیم به نتیجه‌ای برسیم. 1609 01:40:42,543 --> 01:40:44,668 ‫مادرت دیگه اون دارو رو مصرف نمی‌کنه. 1610 01:40:44,751 --> 01:40:47,668 ‫دیگه عذرت برای قایم کردن ‫اون قوطی موجه نیست. 1611 01:40:47,751 --> 01:40:50,001 ‫بهم بگو تأثیرش چیه تا بهت بدمش. 1612 01:40:52,168 --> 01:40:53,293 ‫خیلی‌خب. 1613 01:40:55,834 --> 01:40:57,418 ‫من اخیراً دچار ترسی شدم. 1614 01:40:57,501 --> 01:40:59,959 ‫فکر می‌کردم اتفاق ناجوری قراره بیفته. 1615 01:41:00,043 --> 01:41:02,168 ‫خداروشکر کاشف به عمل اومد ‫که اشتباه می‌کردم. 1616 01:41:02,251 --> 01:41:04,668 ‫ولی تأثیراتش ماندگار بود. 1617 01:41:04,751 --> 01:41:06,001 ‫دایلار رو لازم دارم. 1618 01:41:06,084 --> 01:41:07,334 ‫مشکل چیه؟ 1619 01:41:07,418 --> 01:41:09,501 ‫همین کافی نیست که بدونی ‫یه مشکلی وجود داره؟ 1620 01:41:09,584 --> 01:41:11,001 ‫نمی‌خوام گولم بزنی. 1621 01:41:11,084 --> 01:41:14,084 ‫کسی نخواست کسی رو گول بزنه. ‫صرفاً داروئه رو می‌خوام. 1622 01:41:14,168 --> 01:41:15,668 ‫می‌خوای بدیش به مادرم. 1623 01:41:15,751 --> 01:41:18,251 ‫که محض اطلاعت بگم، ‫گمونم ماسک اسکی دزدیده. 1624 01:41:18,959 --> 01:41:21,668 ‫- معتاد شده؟ ‫- خودتم می‌دونی چنین آدمی نیست. 1625 01:41:21,751 --> 01:41:24,168 ‫طلاق که نمی‌خواید بگیرید، نه؟ 1626 01:41:24,251 --> 01:41:26,251 ‫چرا چنین سوالی می‌پرسی؟ 1627 01:41:26,334 --> 01:41:29,459 ‫روی تخت کشویی کاناپه می‌خوابی. ‫خیلیم اذیت می‌شی. 1628 01:41:35,126 --> 01:41:37,001 ‫مشکلمون درمورد مرگه. 1629 01:41:39,543 --> 01:41:40,543 ‫من ازش می‌ترسم. 1630 01:41:41,834 --> 01:41:44,959 ‫احتمالاً قرص‌هاش تأثیری ندارن، ‫ولی شاید روی من داشته باشن. 1631 01:41:45,043 --> 01:41:48,918 ‫حتی اگه کارساز نباشن مهم نیست چی هستن. ‫من خودم می‌خوام سرخوش بشم. 1632 01:41:49,001 --> 01:41:50,418 ‫به نظرت یه خرده احمقانه نیست؟ 1633 01:41:50,501 --> 01:41:52,584 ‫عاقبت آدم‌های ناامید همینه دیگه. 1634 01:41:53,418 --> 01:41:57,251 ‫یادته توی رادیو شنیدی که ابر مواج ‫باعث عرق کردن کف دست می‌شه، 1635 01:41:57,334 --> 01:41:59,501 ‫بعدش کف دست خودت عرق کرد، آره؟ 1636 01:41:59,584 --> 01:42:01,418 ‫قدرت صلاحدید افراد، 1637 01:42:01,501 --> 01:42:04,001 ‫بعضی‌ها رو مریض می‌کنه، ‫و بعضی‌ها رو درمان می‌کنه. 1638 01:42:04,084 --> 01:42:06,251 ‫اگه فکر کنم بهم کمک می‌کنه، ‫پس بهم کمک می‌کنه. 1639 01:42:08,084 --> 01:42:10,501 ‫- قوطی‌اش رو انداختم دور. ‫- نه، دروغ نگو. کجا انداختیش؟ 1640 01:42:10,584 --> 01:42:12,293 ‫انداختمش توی سطل آشغال. 1641 01:42:12,376 --> 01:42:13,501 ‫- کی؟ ‫- چند روز پیش. 1642 01:43:35,273 --> 01:43:41,327 ‫[...می‌ترسید؟] 1643 01:43:48,179 --> 01:43:53,874 ‫[چگونه توقف در یک کفش‌فروشی آلمانی ‫به یک عمر درد پا پایان داد.] 1644 01:43:54,414 --> 01:43:59,257 ‫[از مرگ می‌ترسید؟ ‫فراخوان داوطلب برای پژوهش سرّی] 1645 01:44:51,459 --> 01:44:52,459 ‫الو؟ 1646 01:44:53,418 --> 01:44:55,043 ‫می‌خوام مقداری دایلار بخرم. 1647 01:44:56,626 --> 01:44:58,626 ‫- واسه درمان ترس؟ ‫- واسه درمان ترس. 1648 01:44:59,876 --> 01:45:01,293 ‫مختل کردن شبکه. 1649 01:45:02,418 --> 01:45:05,084 ‫بیا مسافرخونۀ جاده‌ای جرمن‌تاون. 1650 01:45:06,334 --> 01:45:07,709 ‫اتاق هشت. 1651 01:45:43,126 --> 01:45:44,501 ‫آره. آره. 1652 01:45:47,668 --> 01:45:49,418 ‫برو، برو، برو. آره. 1653 01:45:51,626 --> 01:45:53,084 ‫سخنرانی‌ات حرف نداشت جک. 1654 01:45:53,168 --> 01:45:54,668 ‫خیلی آب خوردی بابایی. 1655 01:45:58,418 --> 01:46:00,043 ‫امشب منتظر نمون بیام خونه. 1656 01:46:00,709 --> 01:46:04,043 ‫- ولی باید برم کلاس، ماشین رو می‌خوام. ‫- ماشین بمونه پیش خودت. 1657 01:46:05,043 --> 01:46:06,793 ‫من به ماشینمون نیاز ندارم. 1658 01:46:10,209 --> 01:46:11,918 ‫هوا سوز داره. 1659 01:46:13,251 --> 01:46:15,209 ‫می‌دونی سوز داشتن هوا یعنی چی؟ 1660 01:46:16,084 --> 01:46:17,626 ‫یعنی چی؟ 1661 01:46:20,876 --> 01:46:22,084 ‫یعنی باید ماسک اسکی پوشید. 1662 01:46:34,918 --> 01:46:38,418 ‫نمی‌دونستم این همه اطلاعات ‫از سگ هیتلر وجود داره. 1663 01:46:38,501 --> 01:46:40,001 ‫الویس هم عاشق سگ‌ها بود. 1664 01:46:41,168 --> 01:46:44,751 ‫وولاون و مافی‌دی و شامپاین بودن... 1665 01:46:44,834 --> 01:46:48,043 ‫البته یه مافین‌نامی هم بود. ‫وندل هم بود که اون گربه بود. 1666 01:46:48,126 --> 01:46:50,668 ‫- موری، سوئیچ ماشینت رو می‌خوام. ‫- باشه. 1667 01:47:11,376 --> 01:47:13,043 ‫جای خریدن، بدزد. 1668 01:47:15,876 --> 01:47:17,418 ‫جای حرف زدن، شلیک کن. 1669 01:47:17,501 --> 01:47:19,043 ‫تو مردی جک. 1670 01:47:19,126 --> 01:47:22,251 ‫همه می‌دونن مردان چه حسادت جنون‌آمیزی دارن. 1671 01:47:22,334 --> 01:47:24,626 ‫جای خریدن، بدزد. 1672 01:47:27,126 --> 01:47:28,876 ‫جای حرف زدن، شلیک کن. 1673 01:47:29,584 --> 01:47:31,793 ‫شاید خشم هم نوعی تولد دوباره باشه. 1674 01:47:34,668 --> 01:47:37,376 ‫و شاید حتی بشه مرگ رو کشت. 1675 01:48:12,319 --> 01:48:15,592 ‫[مسافرخانه] 1676 01:48:16,186 --> 01:48:19,467 ‫[تلویزیون رنگی آر‌سی‌ای] 1677 01:48:19,772 --> 01:48:21,865 ‫[دفتر پذیرش] 1678 01:48:44,709 --> 01:48:47,498 ‫[«نو میش بوت زوپ کو»] 1679 01:48:56,452 --> 01:49:01,194 ‫[مسافرخانۀ جاده‌ای] 1680 01:50:02,543 --> 01:50:06,043 ‫قلبت درد می‌کنه یا روحت؟ 1681 01:50:15,084 --> 01:50:16,501 ‫می‌شناسمت. 1682 01:50:16,584 --> 01:50:19,459 ‫آره. زیاد جام رو عوض می‌کنم. 1683 01:50:20,334 --> 01:50:22,209 ‫تبدیل به آدم متفاوتی می‌شم. 1684 01:50:23,501 --> 01:50:24,334 ‫اِم... 1685 01:50:27,376 --> 01:50:28,459 ‫چی می‌گفتم؟ 1686 01:50:34,751 --> 01:50:35,918 ‫چی می‌خوای؟ 1687 01:50:37,376 --> 01:50:39,001 ‫یه مقدار دایلار می‌خوام. 1688 01:50:44,918 --> 01:50:46,001 ‫خواسته‌ات چیه؟ 1689 01:50:47,626 --> 01:50:48,918 ‫می‌خوام زندگی کنم. 1690 01:50:50,043 --> 01:50:51,584 ‫ولی داری می‌میری. 1691 01:50:51,668 --> 01:50:53,251 ‫ولی دلم نمی‌خواد بمیرم. 1692 01:50:53,334 --> 01:50:55,251 ‫پس تفاهم نظر داریم. 1693 01:50:56,626 --> 01:50:59,918 ‫ورود به یک اتاق به معنی توافق ‫بر سر نوعی رفتاره. 1694 01:51:01,834 --> 01:51:05,626 ‫برای مثال با خیابان و پارکینگ فرق داره. 1695 01:51:08,293 --> 01:51:10,959 ‫نکته‌اش اینه که اتاق‌ها فضای داخلی هستند. 1696 01:51:11,751 --> 01:51:12,959 ‫گل گفتی. 1697 01:51:13,043 --> 01:51:16,501 ‫توافق نانوشته‌ای بین کسی هست ‫که وارد اتاق می‌شه، 1698 01:51:16,584 --> 01:51:19,709 ‫با کسی که وارد اتاقش شده‌ان. 1699 01:51:20,668 --> 01:51:21,834 ‫اتاق یک فضای داخلیه. 1700 01:51:21,918 --> 01:51:24,334 ‫افراد توی یک اتاق باید ‫سر این مسئله توافق کنند، 1701 01:51:24,418 --> 01:51:27,501 ‫همون‌طور که چمن‌زار و غلف‌زار و ‫مزرعه و باغ از هم متمایز هستن. 1702 01:51:27,584 --> 01:51:29,251 ‫کاملاً منطقی گفتی. 1703 01:51:29,334 --> 01:51:33,959 ‫برای تبدیل فارنهایت به سلسیوس ‫باید چنین کاری کرد. 1704 01:51:35,209 --> 01:51:37,543 ‫من از اولش توی چنین وضعیتی نبودم. 1705 01:51:38,293 --> 01:51:39,709 ‫منم چنین فکری می‌کردم. 1706 01:51:39,793 --> 01:51:41,793 ‫داشتم کار مهمی انجام می‌دادم. 1707 01:51:45,001 --> 01:51:46,793 ‫به خودم حسادت می‌کردم. 1708 01:51:47,793 --> 01:51:50,876 ‫مردن بدون ترس یک امر روزمره‌ست. 1709 01:51:50,959 --> 01:51:52,709 ‫می‌شه باهاش زندگی کرد. 1710 01:51:52,793 --> 01:51:55,209 ‫یعنی می‌گی بدون عنصری مثل ترس، 1711 01:51:55,293 --> 01:51:56,751 ‫ترسی که می‌شناسیم وجود نداره؟ 1712 01:51:57,793 --> 01:51:59,126 ‫که مردم باهاش سازگار می‌شن؟ 1713 01:51:59,209 --> 01:52:00,626 ‫دایلار شکست خورد... 1714 01:52:02,126 --> 01:52:03,501 ‫اونم با اکراه. 1715 01:52:04,501 --> 01:52:05,959 ‫روی همه بی‌اثر بود؟ 1716 01:52:07,001 --> 01:52:08,793 ‫روی تمام بدن‌ها. 1717 01:52:08,876 --> 01:52:10,584 ‫ولی شک ندارم اون روز بالأخره می‌رسه. 1718 01:52:10,668 --> 01:52:12,168 ‫شاید الآن، شایدم هیچ‌وقت. 1719 01:52:12,251 --> 01:52:16,584 ‫یعنی می‌گی در نهایت واسه‌اش ‫داروی مؤثری پیدا می‌شه؟ 1720 01:52:16,668 --> 01:52:19,668 ‫بین خودمون بمونه جوجه، ‫من این قرص‌ها رو مثل آب‌نبات می‌خورم. 1721 01:52:19,751 --> 01:52:21,668 ‫منم چنین فکری می‌کردم. 1722 01:52:27,001 --> 01:52:28,501 ‫چقدر می‌خوای بخری؟ 1723 01:52:29,918 --> 01:52:31,251 ‫چقدر لازم دارم؟ 1724 01:52:31,334 --> 01:52:33,709 ‫سنت که زیاده. میانسالی؟ 1725 01:52:35,668 --> 01:52:37,543 ‫ببین درست عذابت رو توصیف می‌کنم؟ 1726 01:52:39,668 --> 01:52:41,543 ‫من تو رو فردی می‌بینم... 1727 01:52:42,668 --> 01:52:45,334 ‫که کت چرم قهوه‌ای تیره، 1728 01:52:45,418 --> 01:52:47,626 ‫با شلوار شامپاینی‌رنگ پوشیده. 1729 01:52:48,459 --> 01:52:49,834 ‫حالا بگو چقدر درست گفتم. 1730 01:52:51,293 --> 01:52:54,043 ‫من با برنامه‌های تلویزیونی آمریکایی ‫انگلیسی یاد گرفتم. 1731 01:52:55,334 --> 01:52:58,501 ‫به ندرت اون زمانی رو فراموش می‌کنم، 1732 01:52:58,584 --> 01:53:00,418 ‫که هنوز جایگاهم رو داشتم. 1733 01:53:02,001 --> 01:53:04,334 ‫خانمی رو با ماسک اسکی یادمه، 1734 01:53:06,418 --> 01:53:08,793 ‫ولی در حال حاضر اسمش ذهنم پریده. 1735 01:53:09,918 --> 01:53:11,584 ‫سکس آمریکایی. 1736 01:53:14,334 --> 01:53:17,918 ‫راستش انگلیسی‌ام رو همین شکلی یاد گرفتم. 1737 01:54:18,418 --> 01:54:21,418 ‫نمی‌تونستم کلمات رو از اشیاء تشخیص بدم، 1738 01:54:21,501 --> 01:54:24,501 ‫اگه کسی می‌گفت «هواپیمای در حال سقوط»، 1739 01:54:24,584 --> 01:54:26,834 ‫من پرت می‌شدم روی زمین که پناه بگیرم. 1740 01:54:26,918 --> 01:54:27,876 ‫هواپیمای در حال سقوط. 1741 01:54:33,418 --> 01:54:34,418 ‫سقوط طیاره! 1742 01:54:39,793 --> 01:54:42,626 ‫- چرا اومدی اینجا سفیدپوست؟ ‫- واسه خرید. 1743 01:54:42,709 --> 01:54:44,459 ‫خیلی رنگت سفیده، خبر داری؟ 1744 01:54:44,543 --> 01:54:45,918 ‫چون دارم می‌میرم. 1745 01:54:47,293 --> 01:54:49,084 ‫این حالت رو جا میاره. 1746 01:54:50,001 --> 01:54:52,001 ‫- همچنان می‌میرم. ‫- ولی دیگه اهمیت نمی‌دی، 1747 01:54:52,834 --> 01:54:54,668 ‫که یعنی حالت جا میاد. 1748 01:54:55,501 --> 01:54:56,668 ‫بارش تگرگ. 1749 01:54:59,876 --> 01:55:01,084 ‫تیرباران. 1750 01:55:16,584 --> 01:55:19,918 ‫اسم من جک گلدنیه و اومدم بکشمت. 1751 01:55:20,001 --> 01:55:22,584 ‫قبلاً مقتولی بودم که الآن قاتل شده. 1752 01:55:23,459 --> 01:55:25,584 ‫همسرم بابِت رو می‌شناسی. 1753 01:55:25,668 --> 01:55:27,668 ‫ماسک اسکی روی صورتش بود. 1754 01:55:27,751 --> 01:55:30,959 ‫ماسک اسکی زده بود تا صورتم رو نبوسه، 1755 01:55:32,001 --> 01:55:33,751 ‫می‌گفت این کارش غیرآمریکایی بود. 1756 01:55:33,834 --> 01:55:36,834 ‫من بهش گفتم اتاق فضای داخلیه. 1757 01:55:36,918 --> 01:55:39,084 ‫اگر موافق نیستی وارد اتاق نشو. 1758 01:55:39,168 --> 01:55:43,126 ‫نکته همینه. برخلاف خط ساحلی نوظهور ‫یا صفحات قاره‌ای، 1759 01:55:43,209 --> 01:55:44,209 ‫یا... 1760 01:55:45,751 --> 01:55:47,626 ‫می‌شه غلات طبیعی خورد، 1761 01:55:49,209 --> 01:55:51,209 ‫سبزیجات، تخم‌مرغ... 1762 01:55:53,168 --> 01:55:54,168 ‫بدون ماهی، 1763 01:55:54,959 --> 01:55:56,334 ‫بدون میوه. 1764 01:55:56,418 --> 01:55:58,501 ‫یا میوه، 1765 01:55:58,584 --> 01:55:59,876 ‫سبزیجات، 1766 01:56:01,001 --> 01:56:02,459 ‫پروئین حیوانی، 1767 01:56:02,543 --> 01:56:04,751 ‫بدون غلات و بدون شیر. 1768 01:56:04,834 --> 01:56:05,834 ‫یا... 1769 01:56:06,834 --> 01:56:10,251 ‫کلی شیر سویا برای ویتامین ب۱۲، 1770 01:56:10,334 --> 01:56:13,209 ‫و کلی سبزیجات برای تنظیم ‫میزان ترشح انسولین، 1771 01:56:13,293 --> 01:56:14,834 ‫ولی بدون گوشت، 1772 01:56:14,918 --> 01:56:16,834 ‫بدون ماهی، بدون میوه. 1773 01:56:17,543 --> 01:56:19,751 ‫کلی ترکیبات کارآمد وجود داره. 1774 01:56:21,751 --> 01:56:24,084 ‫تا حالا واسه‌ات سوال شده ‫چرا از بین سی و دو دندان، 1775 01:56:24,959 --> 01:56:27,501 ‫این چهارتا بیشترین دردسر رو درست می‌کنن؟ 1776 01:56:32,543 --> 01:56:34,709 ‫تا یک دقیقۀ دیگه جوابت رو می‌دم. 1777 01:58:09,501 --> 01:58:10,626 ‫جک؟ 1778 01:58:12,043 --> 01:58:13,043 ‫جک؟ 1779 01:58:15,047 --> 01:58:16,589 ‫آخ! 1780 01:58:17,668 --> 01:58:19,334 ‫بابا؟ 1781 01:58:22,709 --> 01:58:23,793 ‫تیر خوردی! 1782 01:58:25,043 --> 01:58:25,876 ‫وای. 1783 01:58:26,793 --> 01:58:27,959 ‫تو هم خوردی. 1784 01:58:30,168 --> 01:58:31,626 ‫معذرت می‌خوام. 1785 01:58:31,709 --> 01:58:36,793 ‫این می‌تونه نشان‌دهندۀ ‫روند تصاعدی گرمی هوا باشه. 1786 01:58:37,709 --> 01:58:41,084 ‫- لابد از مچ دستم کمانه کرده. ‫- بعد خورده به پای من. 1787 01:58:41,168 --> 01:58:42,834 ‫از کجا می‌دونستی میام اینجا؟ 1788 01:58:43,709 --> 01:58:45,001 ‫مردجماعت قاتله. 1789 01:58:47,876 --> 01:58:49,959 ‫- کمک می‌خواد. ‫- بیا از اینجا ببریمش. 1790 01:58:51,376 --> 01:58:52,668 ‫خودمون کمک می‌خوایم. 1791 01:58:53,959 --> 01:58:56,168 ‫چرا تفنگ پر بهش دادی؟ 1792 01:58:56,251 --> 01:58:59,918 ‫توی ذهنم سه بار بهش تیر زدم، ‫ولی درواقع سه تا زده بودم، 1793 01:59:00,001 --> 01:59:01,376 ‫و نقشه‌ام این بود که... 1794 01:59:01,459 --> 01:59:03,543 ‫چه بدونم بابا. کلاً ریدم توی نقشه‌ام. 1795 01:59:06,126 --> 01:59:08,293 ‫بعداً برمی‌گردم ماشین موری رو ببرم. 1796 01:59:10,001 --> 01:59:11,209 ‫داره خفه می‌شه. 1797 01:59:41,251 --> 01:59:43,543 ‫- کی بهم تیر زد؟ ‫- اِم... 1798 01:59:45,251 --> 01:59:46,293 ‫من... 1799 01:59:46,376 --> 01:59:47,209 ‫خودت زدی. 1800 01:59:48,418 --> 01:59:49,834 ‫خودت به خودت تیر زدی. 1801 01:59:51,709 --> 01:59:53,918 ‫- کی به تو تیر زد؟ ‫- تو زدی. 1802 01:59:54,918 --> 01:59:57,501 ‫اسلحه دست خودته دیگه. 1803 02:00:00,001 --> 02:00:02,543 ‫دقیقاً قصدم از این کار چی بود؟ 1804 02:00:03,626 --> 02:00:05,168 ‫حسابی رد داده بودی. 1805 02:00:05,959 --> 02:00:07,293 ‫خیلی بی‌احتیاطی کردی. 1806 02:00:07,376 --> 02:00:08,293 ‫ولی می‌بخشیمت. 1807 02:00:09,626 --> 02:00:12,126 ‫شما کی هستید؟ از لحاظ لغوی. 1808 02:00:12,209 --> 02:00:15,668 ‫ما رهگذریم. عه، دوستیم. 1809 02:00:15,751 --> 02:00:17,126 ‫حالا مهم نیست. 1810 02:00:17,209 --> 02:00:20,543 ‫برخی هزارپایان چشم دارند، برخی ندارند. 1811 02:00:21,251 --> 02:00:22,418 ‫- باشه. ‫- حتماً. 1812 02:00:25,793 --> 02:00:27,459 ‫این دلفین‌های بازیگوش، 1813 02:00:29,043 --> 02:00:31,459 ‫مجهز به فرستندۀ رادیویی هستن. 1814 02:00:32,959 --> 02:00:35,751 ‫شاید بشه از سرگردانی ‫دور و درازشون چیزی فهمید. 1815 02:00:37,584 --> 02:00:39,168 ‫روی آنتن هستید! 1816 02:00:44,451 --> 02:00:48,701 ‫[بخش اورژانس] 1817 02:00:59,459 --> 02:01:01,834 ‫سرش رو گرفتی؟ 1818 02:01:01,918 --> 02:01:04,459 ‫تنیس نمیاید؟ کسی نمیاد تنیس؟ 1819 02:01:04,543 --> 02:01:06,751 ‫تیر خوردیم! 1820 02:01:18,043 --> 02:01:19,293 ‫تیر خوردیم. 1821 02:01:24,334 --> 02:01:25,918 ‫این حوالی زیاد پیش میاد. 1822 02:01:35,043 --> 02:01:38,084 ‫برانکارد بیارید. ‫چرا فقط دو تا برانکارد داریم؟ 1823 02:01:38,168 --> 02:01:39,251 ‫خواهر هلدیگارد! 1824 02:01:39,834 --> 02:01:41,168 ‫سبد خرید رو بیار. 1825 02:01:42,876 --> 02:01:44,334 ‫زودباش دیگه! 1826 02:01:45,793 --> 02:01:47,418 ‫- می‌شه کارت رو درست انجام بدی؟ ‫- ببخشید خانم. 1827 02:01:49,376 --> 02:01:51,584 ‫برو سراغ این آقا لاغره... کارل! 1828 02:01:51,668 --> 02:01:52,918 ‫ببرش اونجا. 1829 02:01:53,001 --> 02:01:55,709 ‫آروم! دستش رو بگیر. 1830 02:01:59,668 --> 02:02:01,668 ‫یک، دو، سه! 1831 02:02:12,543 --> 02:02:16,751 ‫درآمد متورم، تعدیل شده و واقعی. 1832 02:02:24,334 --> 02:02:28,876 ‫کسی نمی‌دونه چرا پرندگان دریایی ‫عازم سن میگل می‌شن. 1833 02:02:40,459 --> 02:02:41,459 ‫اسمت چیه؟ 1834 02:02:42,584 --> 02:02:44,251 ‫خواهر هرمان ماری. 1835 02:02:44,876 --> 02:02:47,293 ‫«خوب، بهتر...» ‫(آلمانی) 1836 02:02:47,376 --> 02:02:48,751 ‫«بهترین.» 1837 02:02:48,834 --> 02:02:49,876 ‫«ترجیحاً». 1838 02:02:49,959 --> 02:02:50,876 ‫«ترجیحاً.» 1839 02:02:51,459 --> 02:02:53,959 ‫«یک، دو...» 1840 02:02:54,043 --> 02:02:57,043 ‫«سه، چهار...» 1841 02:02:57,126 --> 02:02:59,751 ‫«پنج، شش...» 1842 02:02:59,834 --> 02:03:04,709 ‫«هشت، هشت، نه، ده.» 1843 02:03:05,959 --> 02:03:07,334 ‫«پا...» 1844 02:03:07,418 --> 02:03:08,334 ‫«صندلی راحتی.» 1845 02:03:08,418 --> 02:03:10,501 ‫- «صندلی.» ‫- «صندلی.» 1846 02:03:11,168 --> 02:03:14,418 ‫امروز کلیسا درمورد بهشت ‫چه داستان‌هایی می‌گه؟ 1847 02:03:14,501 --> 02:03:16,751 ‫هنوز مثل همون بهشت قدیمه؟ 1848 02:03:18,501 --> 02:03:20,501 ‫خیال کردی ما احمقیم؟ 1849 02:03:21,001 --> 02:03:22,834 ‫ما برای مراقبت از افراد ‫مریض و زخمی اینجایم. 1850 02:03:22,918 --> 02:03:26,126 ‫همین و بس. اگه می‌خواید از بهشت بشنوید، ‫برید یه جای دیگه. 1851 02:03:26,876 --> 02:03:28,959 ‫پس چرا این عکسه رو زدید به دیوار؟ 1852 02:03:29,043 --> 02:03:31,501 ‫واسه بقیه‌ست، نه واسه ما. 1853 02:03:31,584 --> 02:03:34,459 ‫یعنی به بهشت باور نداری؟ ‫اون‌وقت راهبه‌ای؟ 1854 02:03:34,543 --> 02:03:36,709 ‫اگه تو باور نداری، ‫من چرا باور داشته باشم؟ 1855 02:03:36,793 --> 02:03:38,459 ‫اگه باور داشتی، شاید ما هم باور می‌کردیم. 1856 02:03:38,543 --> 02:03:41,168 ‫اگه باور داشتم، شاید شما باور نمی‌کردید. 1857 02:03:42,001 --> 02:03:44,793 ‫بالأخره یک نفر باید وانمود کنه اعتقاد داره. 1858 02:03:44,876 --> 02:03:47,084 ‫پس مرگ پایان زندگیه؟ 1859 02:03:47,168 --> 02:03:49,084 ‫هیچ زندگی‌ای بعدش وجود نداره؟ 1860 02:03:49,876 --> 02:03:51,793 ‫می‌خوای باور خودم رو بگم، 1861 02:03:52,751 --> 02:03:54,709 ‫یا چیزی که وانمود می‌کنم باور دارم؟ 1862 02:03:54,793 --> 02:03:57,793 ‫من دلم نمی‌خواد بشنوم. ‫خیلی وضع زشتیه. 1863 02:03:57,876 --> 02:03:59,918 ‫- ناسلامتی راهبه‌ای! ‫- عین راهبه‌ها باش! 1864 02:04:00,001 --> 02:04:03,751 ‫شما از توی خیابان اومدید اینجا، ‫زوج متأهل هستید، 1865 02:04:03,834 --> 02:04:06,084 ‫یک نفر رو از پاهاش کشیدید و آوردید، 1866 02:04:06,168 --> 02:04:10,376 ‫و درمورد فرشته‌هایی حرف می‌زنید ‫که توی آسمان هستند. 1867 02:04:10,459 --> 02:04:12,418 ‫خودتون رو گول نزنید! 1868 02:04:13,397 --> 02:04:16,382 ‫هر کسی که میاد اینجا و از فرشتگان ‫حرف می‌زنه کودنی بیش نیست. 1869 02:04:16,655 --> 02:04:17,905 ‫فرشته رو نشونم بدید. 1870 02:04:17,953 --> 02:04:18,920 ‫لطفاً! 1871 02:04:18,945 --> 02:04:20,256 ‫می‌خوام یکی‌شون رو ببینم. 1872 02:04:20,389 --> 02:04:22,225 ‫یک فرشته نشونم دید. 1873 02:04:22,264 --> 02:04:25,085 ‫یک مو از بدن فرشته نشونم بدید! 1874 02:04:25,180 --> 02:04:26,711 ‫وظیفۀ ماست... 1875 02:04:26,767 --> 02:04:32,009 ‫که در جهان به چیزهایی معتقد باشیم، ‫که دیگران نیستند. 1876 02:04:32,158 --> 02:04:34,361 ‫اگه دست از چنین عقایدی بکشیم، 1877 02:04:34,408 --> 02:04:37,111 ‫نسل بشر منقرض می‌شه. 1878 02:04:37,166 --> 02:04:38,658 ‫واسه همین ما اینجایم. 1879 02:04:38,683 --> 02:04:40,127 ‫مایی که اقلیت هستیم. 1880 02:04:40,314 --> 02:04:42,048 ‫اگه یک‌وقت خدایی نکرده، 1881 02:04:42,073 --> 02:04:43,463 ‫وانمود نکنیم که بهشون معتقدیم، 1882 02:04:43,556 --> 02:04:46,814 ‫زمین و زمان از هم می‌پاشه! 1883 02:04:48,266 --> 02:04:49,876 ‫جهنم جاییه که هیچ معتقدی نباشه. 1884 02:04:51,392 --> 02:04:52,525 ‫ما دعا می‌خونیم، 1885 02:04:52,900 --> 02:04:54,720 ‫شمع روشن می‌کنیم، 1886 02:04:55,408 --> 02:04:57,501 ‫از مجسمه‌های مختلفی که داریم، 1887 02:04:57,564 --> 02:05:01,212 ‫طلب سلامت و عمر طولانی می‌کنیم. 1888 02:05:03,415 --> 02:05:05,172 ‫ولی زیاد طول نمی‌کشه. 1889 02:05:07,681 --> 02:05:10,744 ‫شما ایمانتون رو از دست خواهید داد. 1890 02:05:14,126 --> 02:05:17,209 ‫پس شاید بهتر باشه سعی کنید ‫به همدیگه ایمان داشته باشید. 1891 02:05:23,334 --> 02:05:24,584 ‫آقای دکتر. 1892 02:05:25,876 --> 02:05:28,084 ‫آقای... آقای دکتر. 1893 02:05:29,209 --> 02:05:30,418 ‫حالش خوب می‌شه؟ 1894 02:05:31,251 --> 02:05:34,168 ‫تا مدتی نه. ولی زنده می‌مونه. 1895 02:05:47,334 --> 02:05:50,126 ‫کاش درمورد مشکلم بهت نگفته بودم. 1896 02:05:51,001 --> 02:05:52,418 ‫چرا؟ 1897 02:05:52,501 --> 02:05:55,876 ‫چون اون‌موقع بهم نمی‌گفتی ‫که اول تو قراره بمیری. 1898 02:05:56,668 --> 02:05:59,293 ‫دو تا آرزویی که من توی زندگیم دارم، 1899 02:06:00,459 --> 02:06:02,793 ‫اینه که تو قبل من نمیری، 1900 02:06:03,793 --> 02:06:06,501 ‫و اینکه وایلدر همین‌جوری که هست بمونه. 1901 02:06:11,876 --> 02:06:15,626 ‫یک‌بار نزدیک بود قبل عشق‌بازیمون ‫ازت بخوام جوراب ساق گرم‌کن پات کنی. 1902 02:06:16,376 --> 02:06:17,834 ‫پس چرا نگفتی؟ 1903 02:06:17,918 --> 02:06:20,584 ‫گفتم شاید شک کنی که مشکلی دارم. 1904 02:06:49,918 --> 02:06:52,626 ‫...سلاح‌های هسته‌ای جدید ‫و سیستم تحویل آنان. 1905 02:06:53,168 --> 02:06:55,834 ‫علاوه بر این، برنامه‌ریزی تبدیل... 1906 02:06:55,918 --> 02:06:58,584 ‫برای محافظت از رفاه اقتصادی ‫آن دسته از افراد در جوامعی، 1907 02:06:58,668 --> 02:07:01,543 ‫که تحت تأثیر انجماد ‫سلاح‌های هسته‌ای قرار می‌گیرند... 1908 02:07:02,334 --> 02:07:04,709 ‫شترها توی کوهانشون چی ذخیره می‌کنن؟ ‫آب یا غذا؟ 1909 02:07:04,793 --> 02:07:07,959 ‫بستگی داره منظورت کدوم شترها باشه. ‫شتر یک کوهانه و دو کوهانه داریم. 1910 02:07:08,043 --> 02:07:10,834 ‫یعنی شتر دو کوهانه توی یکیش ‫غذا و توی اون‌یکی آب ذخیره می‌کنه؟ 1911 02:07:10,918 --> 02:07:13,793 ‫مهم‌ترین مسئله اینه که شتر ‫یکی از خوراک لذیذ محسوب می‌شه. 1912 02:07:13,876 --> 02:07:17,251 ‫- مگه گوشت تمساح نبود؟ ‫- مطمئنی منظورت... 1913 02:07:17,334 --> 02:07:19,209 ‫کی شتر رو به آمریکا معرفی کرد؟ 1914 02:07:19,293 --> 02:07:24,418 ‫موری می‌گه ما موجودات شکننده‌ای هستیم، ‫که با حقایق خصمانه‌ای احاطه شدیم. 1915 02:07:24,501 --> 02:07:27,126 ‫- بولیوی قلع داره. ‫- شیلی مس و آهن داره. 1916 02:07:27,209 --> 02:07:29,959 ‫تا حالا ندیدم کسی مثل خودم ‫از چهارشنبه‌ها خوشش بیاد. 1917 02:07:31,043 --> 02:07:32,084 ‫شیرمون تموم شد. 1918 02:07:32,168 --> 02:07:35,584 ‫...که جنگ جهانی بعدی ‫ممکن است بر سر نمک باشد. 1919 02:07:35,668 --> 02:07:37,959 ‫غافل‌گیری‌های دنیا پایانی ندارند. 1920 02:07:39,834 --> 02:07:44,376 ‫برای خودمان و نقش عجیبی که ‫در بلایای خود بازی می‌کنیم، ناراحتم. 1921 02:07:45,793 --> 02:07:49,209 ‫اما از روی احساس یک‌دنده‌ای ‫در ویرانه‌هایی با مقیاس بزرگ، 1922 02:07:50,126 --> 02:07:51,793 ‫همچنان به یکدیگر امید می‌دهیم. 1923 02:07:53,084 --> 02:07:54,584 ‫و به همراه یکدیگر در اینجا... 1924 02:07:56,376 --> 02:07:57,584 ‫منتظر می‌مانیم. 1925 02:08:04,836 --> 02:08:11,836 ‫مترجمان: «نامدار، تارخ علی‌خانی، حامی مغیثی» ‫در تلگرام: aManofWar@ و Timelordsubs@ 1926 02:08:11,947 --> 02:08:18,947 ‫ارائه شده توسط: ‫سینما‌ دریمینگ CineDreaming@ 1927 02:08:19,048 --> 02:08:26,048 ‫سیر تا پیاز سینمای جهان رو با ما ببین! ‫.:: Bamabin.com ::. 1928 02:08:26,174 --> 02:08:36,174 ‫{\an5}«ژن، ژیان، ئازادی»