1 00:00:06,000 --> 00:00:08,450 !بری - من آدم خبیثی‌ام؟ - 2 00:00:08,820 --> 00:00:13,690 .اوه، خدای من! منظورم اینه... مسلماً من به قدر کافی این رو بهت نمی‌گم؟ 3 00:00:15,070 --> 00:00:16,690 تو اینجا چه غلطی می‌کنی، پسر؟ 4 00:00:16,780 --> 00:00:17,949 تو یه پلیس وامونده رو کشتی؟ 5 00:00:18,030 --> 00:00:19,280 فیوکس، باید بری - نه، ممکنه بیوفتم زندان - 6 00:00:19,360 --> 00:00:20,727 !دیگه نمی‌خوام ریخت‌ـت رو ببینم 7 00:00:22,400 --> 00:00:25,070 سلام، بابا - برنامه‌ریزی‌شده بودی؟ نه - 8 00:00:25,150 --> 00:00:28,280 بنابراین من کاری رو کردم که هر بازیگر قابلی می‌کنه. بداهه‌گویی کردم [ ایهام: یه چارۀ موقت پیدا کردم ] 9 00:00:28,490 --> 00:00:29,240 تو گذاشتی رفتی 10 00:00:29,570 --> 00:00:32,740 ،باید اون‌ها رو تشنه نگه داری نه اینکه سیرآب‌شون کنی 11 00:00:33,650 --> 00:00:36,610 اون تروله استر، داره دودره‌بازی درمیاره 12 00:00:36,690 --> 00:00:40,860 پس تو بری اون‌تو، به کلۀ معیوب ،هندوانه‌ای‌ـش شلیک کنی 13 00:00:40,940 --> 00:00:42,990 اوضاع هنک بدجور دگرگون می‌شه 14 00:00:43,190 --> 00:00:44,400 !اه، بیخیال 15 00:00:54,400 --> 00:00:57,900 و آینده چی؟ چه اتفاقی ممکنه بیوفته؟ 16 00:00:57,990 --> 00:01:00,110 توماس فریدمن، بیا با تو شروع کنیم 17 00:01:00,190 --> 00:01:03,400 آیندۀ دنیا، اتحادهای چندملیتیه 18 00:01:03,490 --> 00:01:09,110 ،و به منظور رشدکردن در این اقتصاد جدید باید مقداری از سلطه‌هات رو فدا کنی 19 00:01:09,190 --> 00:01:12,780 ولی، اشتباه نکنید، آسیا روبه‌رشده 20 00:01:12,860 --> 00:01:14,190 زر مفته 21 00:01:14,280 --> 00:01:15,650 این خنگ خدا رو کی آورد؟ 22 00:01:15,740 --> 00:01:17,490 ،آسیا روبه‌رشد نیست 23 00:01:17,570 --> 00:01:22,440 چون هنک نقشۀ بسیار قابل اتکایی داره که جلوی آسیا رو بگیره و نظام طبیعی تجارت رو برگردونه 24 00:01:22,530 --> 00:01:30,740 خب، با احترام، مطمئن نیستم شما قرار باشه یک نفری جلوی رشد آسیا به‌عنوان یه نیروی بازار جهانی رو بگیری 25 00:01:30,820 --> 00:01:33,350 خب، با احترام، تو چرا دهن گشادت رو نمی‌بندی؟ 26 00:01:33,351 --> 00:01:39,690 چون کار آسیا به محض اینکه من یه گلوله بکّارم توی کلّۀ خیلی گنده‌ش تمومه [ صفت ملکی مؤنث ] 27 00:01:39,780 --> 00:01:41,860 پس، می‌دونی چیه، توماس فریدمن؟ 28 00:01:41,940 --> 00:01:44,780 تو توی نویسندگی ناشی‌ای، و هیچ‌کس ازت خوش‌ـش نمیاد 29 00:01:44,860 --> 00:01:46,320 هنک 30 00:01:47,110 --> 00:01:49,110 !هنک 31 00:01:51,900 --> 00:01:54,240 یا پیغمبر. چه خبر؟ 32 00:01:54,320 --> 00:01:56,740 .کریستوبال لازم‌ـت داره یه اتفاقی افتاده 33 00:01:59,940 --> 00:02:03,150 منظورت... یه اتفاق بَده؟ 34 00:02:03,240 --> 00:02:06,110 کریستوبال، چه خبر؟ اتفاقی واسه استر افتاد؟ 35 00:02:09,030 --> 00:02:13,530 تو روح‌ـش. نه به گمونم، چون اینجاست 36 00:02:13,610 --> 00:02:16,940 دیشب به استر و افرادش حمله شد 37 00:02:17,030 --> 00:02:20,570 توی صومعه؟ حدس می‌زنم؟ 38 00:02:20,650 --> 00:02:25,240 عجب، کدوم آشغالی توی یه مکان مقدس بهت حمله می‌کنه 39 00:02:25,320 --> 00:02:26,610 و موفق نمی‌شه؟ 40 00:02:26,690 --> 00:02:28,240 شکر خدا؟ 41 00:02:28,320 --> 00:02:30,780 منظورم اینه، عالی به نظر می‌رسی. با «اسلرپی»ـت [ یخ در بهشت ] 42 00:02:30,860 --> 00:02:33,650 به گمونم مَرده... کارش رو انجام نداد 43 00:02:33,740 --> 00:02:36,070 ...یا زنه 44 00:02:36,150 --> 00:02:40,740 یا شایدم حملۀ پهپادی هماهنگ‌شده بود - «یه پسر سفیدپوست، با یه گرمکن «لولولمون - 45 00:02:40,820 --> 00:02:43,570 هوم - فرار کرد - 46 00:02:43,650 --> 00:02:45,610 یه نفر سعی داره بازی‌مون بده، هنک 47 00:02:45,690 --> 00:02:48,820 یه نفر داره بازی درمیاره 48 00:02:48,900 --> 00:02:51,280 بازی‌هایی مثل شطرنجی که بهم نشون دادی 49 00:02:51,360 --> 00:02:56,490 حالا باید سر دربیارم یه مهرۀ کوچکه یا یه مهرۀ بزرگ 50 00:02:57,190 --> 00:02:58,900 هوم 51 00:02:58,990 --> 00:03:00,530 شاید اسبی 52 00:03:02,150 --> 00:03:03,610 شاید اسبی 53 00:03:03,690 --> 00:03:07,280 هنک، فکر نمی‌کنم محتاطانه باشه توی صومعه بمونه 54 00:03:07,360 --> 00:03:11,280 من از استر و چندتا از افرادش دعوت کردم که اینجا پیش ما بمونن 55 00:03:11,360 --> 00:03:14,190 پس تو و افرادت باید یه خرده براشون جا باز کنید 56 00:03:14,280 --> 00:03:18,690 خب پس، ما کجا باید بمونیم؟ 57 00:03:25,320 --> 00:03:28,530 اخمال، کار داریم 58 00:03:28,610 --> 00:03:31,820 باید بریم «آیکیا»؟ شاید یه قالیچه بگیریم؟ [ ...شرکت سوئدی و چندملیتی فروش تخت‌خواب، میز و ] 59 00:03:31,900 --> 00:03:34,030 چندتا مبل شنی؟ 60 00:03:35,400 --> 00:03:37,320 باید بری رو بکُشیم 61 00:03:38,616 --> 00:03:43,616 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 62 00:03:47,740 --> 00:03:52,360 این داستان اولین‌باریه که جون یه نفر رو گرفتم 63 00:03:53,030 --> 00:03:56,490 با دوست صمیمی‌ـم آلبرت توی یه دیدبان‌گاه بودم 64 00:03:57,650 --> 00:04:00,740 ،یه فعالیت مشکوک دیدیم 65 00:04:00,820 --> 00:04:03,820 و آلبرت بهم گفتم که شلیک کنم 66 00:04:03,900 --> 00:04:05,570 کردم 67 00:04:06,320 --> 00:04:10,610 و اولین‌باری بود که تابحال یه حس ،هدف‌داشتن بهم دست می‌داد 68 00:04:10,690 --> 00:04:12,650 یه حس تعلق اجتماعی 69 00:04:14,820 --> 00:04:18,110 ،اولین‌باری که یه نفر رو کشتم ...بهترین روز زندگی‌ـم بو 70 00:04:18,190 --> 00:04:20,530 نه، نه، نه، نه، نه، نه 71 00:04:20,610 --> 00:04:21,940 تُف 72 00:04:22,030 --> 00:04:23,610 با اثرت در کشمکشی؟ 73 00:04:23,690 --> 00:04:25,360 چیزی هست که من بتونم باهاش کمک کنم؟ 74 00:04:25,440 --> 00:04:27,990 آره، فقط نمی‌دونم دل‌ـم می‌خواد انجام‌ـش بدم یا نه 75 00:04:28,070 --> 00:04:29,780 چی؟ چرا؟ 76 00:04:29,860 --> 00:04:33,690 خیلی قوی بود. منظورم اینه، به معنای واقعی کلمه دربارۀ مرگ و زندگی بود 77 00:04:33,780 --> 00:04:36,280 ...نه، می‌دونم دربارۀ مرگ و زندگیه، ولی 78 00:04:36,360 --> 00:04:38,240 نمی‌دونم، من اونجا خیلی کارها کردم 79 00:04:38,320 --> 00:04:40,860 همه‌ش از... این کارها نبود 80 00:04:40,940 --> 00:04:44,990 گوش کن، من بهتر از هر کسی می‌دونم که مواجه‌شدن با گذشته چقدر ترسناکه 81 00:04:45,070 --> 00:04:48,690 منطورم اینه، می‌دونی، زمانی که جین مجبورم کرد دربارۀ ازدواج‌ـم صحبت کنم، من رو دیدی 82 00:04:48,780 --> 00:04:50,940 کاملاً وحشت‌زده‌ام کرد 83 00:04:51,030 --> 00:04:54,400 به خدا، یه... یه جورایی بهبوددهنده بوده 84 00:04:54,490 --> 00:04:58,820 مثلاً، خیلی‌خب، من الان بخشی که بالأخره تو روـش وایسادم و ترک‌ـش کردم رو نوشتم 85 00:04:58,900 --> 00:05:00,490 و من... خیلی‌خب 86 00:05:01,360 --> 00:05:03,900 ولی این رو گوش کن 87 00:05:03,990 --> 00:05:06,570 بار آخرت بود دست روم بلند کردی، سم 88 00:05:06,650 --> 00:05:08,900 می‌خوای خفه‌ام کنی؟ خب، از این خفه شو 89 00:05:08,990 --> 00:05:10,650 من ترک‌ـت می‌کنم 90 00:05:12,070 --> 00:05:13,240 خفه‌ت کرد؟ 91 00:05:13,320 --> 00:05:15,690 اوه، آره. منظورم اینه، اون یه کثافت تمام‌عیار بود 92 00:05:15,780 --> 00:05:19,570 راست‌ـش قراره با دوست‌ـم کیت که شبی که ترک‌ـش کردم اونجا بود تماس تصویری برقرار کنم 93 00:05:19,650 --> 00:05:21,070 پس سرعت وای‌فای توی اتاق نشیمن‌ـت بهتره، آره؟ 94 00:05:21,150 --> 00:05:22,610 آره - آره، عالیه - 95 00:05:22,690 --> 00:05:24,280 اما شاید بخوای خاطرجمع بشی نیک لباس تن‌ـش باشه - آره - 96 00:05:24,360 --> 00:05:25,990 و... خیلی‌خب 97 00:05:28,900 --> 00:05:32,360 لیو، اونجائی؟ 98 00:05:33,780 --> 00:05:35,940 بیخیال. این چه بساطیه؟ - می‌دونم، می‌دونم، می‌دونم - 99 00:05:36,030 --> 00:05:40,070 یه خرده «مارک دیوید چپمن»ـی به نظر می‌رسه، ولی دلیل اصلی اینجابودن‌ـم اینه [ قاتل آمریکایی که «جان لنون» را به قتل رساند ] 100 00:05:40,150 --> 00:05:45,570 خیلی بابت نحوۀ به‌پایان‌رسیدن گفتگوی آخرمون ،متأسفم، و می‌خواستم برات جبران کنم 101 00:05:45,650 --> 00:05:48,070 در نتیجه یه چیزی برات آوردم 102 00:05:48,150 --> 00:05:49,740 !لاترجی 103 00:05:51,190 --> 00:05:52,490 بازش کن 104 00:05:54,070 --> 00:05:58,320 این چیه؟ - این کلید کلبه‌ـمه. دل‌ـم می‌خواد دست تو باشه - 105 00:05:58,400 --> 00:06:00,280 می‌خوام توی خانواده نگه‌ش دارم 106 00:06:00,360 --> 00:06:01,570 بدون هیچ قید و شرطی 107 00:06:01,650 --> 00:06:03,530 من... به یه خونۀ تعطیلاتی احتیاج ندارم 108 00:06:03,610 --> 00:06:06,400 نه، می‌دونی، مسئله اینه، من به چشم یه خونۀ تعطیلاتی بهش نگاه نمی‌کنم 109 00:06:06,490 --> 00:06:10,820 ،به چشم یه فرصت کاری بهش نگاه می‌کنم ،جایی که من و تو با همدیگه کار می‌کنیم 110 00:06:10,900 --> 00:06:13,190 و می‌تونه واقعاً ما رو به هم نزدیک‌تر کنه 111 00:06:13,900 --> 00:06:16,860 می‌تونی بهش رسیدگی کنی، می‌تونی به نمایش‌ـش بذاری، می‌تونی اجاره‌ش بدی 112 00:06:16,940 --> 00:06:18,650 می‌خوای سرایدارت باشم؟ 113 00:06:18,740 --> 00:06:22,150 من دوست دارم بیشتر به چشم نایب مالک بهش نگاه کنم 114 00:06:22,240 --> 00:06:23,650 باشه - ،حالا - 115 00:06:23,740 --> 00:06:26,360 مشخصه که نمی‌تونم بهت دستمزد بدم - !بابا، بابا - 116 00:06:26,440 --> 00:06:31,070 ولی می‌تونیم درآمد رو با هم سهیم بشیم - بابا، من کلبه‌ای - !که دوست‌دخترت توش به قتل رسید رو نمی‌خوام. مشمئزکننده‌ست 117 00:06:32,440 --> 00:06:34,150 فقط لطفاً... فقط لطفاً برو ردّ کارـت 118 00:06:34,240 --> 00:06:36,070 .خواهش می‌کنم، بابا خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم 119 00:06:36,150 --> 00:06:37,900 خواهش می‌کنم دست از سرـم بردار 120 00:06:43,940 --> 00:06:48,070 ،پس مارک مربی بیسبال هِیدن‌ـه و خیلی داره جدی‌ـش می‌گیره 121 00:06:48,150 --> 00:06:53,727 یه جورایی تمام پرخشاگری‌ـش رو سر هِیدن خالی می‌کنه، حتی با اینکه اگه یادت باشه توی دبیرستان هم بازیکن بیسبال خوبی نبود 122 00:06:53,728 --> 00:06:55,820 نه، ریده بود - اوه، و الان دیگه تنباکو می‌جوئه - 123 00:06:55,900 --> 00:06:58,150 که خیلی ناخوشاینده. من دارم می‌میرم - اَه‌اَه - 124 00:06:58,240 --> 00:07:00,740 اما سلام‌ـم رو بهش برسون - حتماً - 125 00:07:00,820 --> 00:07:03,860 آم... خیلی‌خب، پس من شروع به نویسندگی کردم 126 00:07:03,940 --> 00:07:05,360 !عجب - آره - 127 00:07:05,440 --> 00:07:08,150 منظورم اینه، توی این دوره‌زمونه همه ...مطالب‌شون رو خودشون می‌نویسن، پس 128 00:07:08,240 --> 00:07:11,690 آم... و به این نتیجه رسیدم که می‌خوام یه صحنه دربارۀ سم بنویسم 129 00:07:11,780 --> 00:07:14,190 خیلی‌خب 130 00:07:14,280 --> 00:07:16,650 چرا؟ - منظورم دقیقاً دربارۀ اون شب‌ـیه که ترک‌ـش کردم - 131 00:07:16,740 --> 00:07:17,949 پس اون شب رو یادته؟ 132 00:07:17,950 --> 00:07:20,070 ...آم 133 00:07:20,150 --> 00:07:23,610 آره، متأسفانه اون شب رو خیلی خوب یادمه 134 00:07:23,690 --> 00:07:26,570 آره، می‌دونم. شرمنده که هیچ‌وقت درست درباره‌ش صحبت نکردیم 135 00:07:26,650 --> 00:07:30,530 آم... ولی این خیلی مهمه. واسه این ...کلاس بازیگریه‌ست، و من فقط، من 136 00:07:30,610 --> 00:07:33,990 من باید بدونم تو دربارۀ اون شبِ آخر چی یادته 137 00:07:34,070 --> 00:07:37,820 ،یادمه که نصف شب اومدی پیش‌ـم 138 00:07:37,900 --> 00:07:40,190 و گردن‌ـت قرمز شده بود 139 00:07:41,190 --> 00:07:43,070 و به‌هم‌ریخته بودی 140 00:07:43,150 --> 00:07:48,240 «گفتی که قبل‌تر توی «روستر ،بودی، با کن سینگلتون رقصیدی 141 00:07:48,320 --> 00:07:50,070 و بعد سم بابت‌ـش از خود بی‌خود شد 142 00:07:50,150 --> 00:07:54,860 آره - پس بعدش وقتی رسیدی خونه، کتک‌ـت زد - 143 00:07:54,940 --> 00:07:58,110 بنابراین به این نتیجه رسیدیم که تو باید از اونجا بزنی بیرون 144 00:07:58,190 --> 00:08:04,400 و رفتیم مکان تو، و من یه چوب بیسبال برداشتم، انگار که اون کمکی می‌کرد 145 00:08:04,490 --> 00:08:07,190 و زمانی که رسیدیم اونجا، اون طبق معمول روی زمین از هوش رفته بود 146 00:08:07,280 --> 00:08:11,780 ،در نتیجه کُلی از وسایل‌ـت رو برداشتیم ریختیم‌شون توی ماشین، و تو گازش رو گرفتی رفتی 147 00:08:13,490 --> 00:08:16,820 آره، درسته، ولی اون بعد از این بود که بهش گفتم بره گم شه 148 00:08:16,900 --> 00:08:20,150 اوه. من... من واقعاً اون رو یادم نمیاد 149 00:08:20,240 --> 00:08:25,360 ،نه، من گفتم... گفتم: «می‌خوای خفه‌ام کنی «بزدل؟ خب، از این خفه شو. من از اینجا می‌رم 150 00:08:26,150 --> 00:08:27,070 !عجب - آره - 151 00:08:27,150 --> 00:08:29,030 این رو همون موقع بهت گفتم 152 00:08:29,860 --> 00:08:32,360 خب، قضیه مال خیلی وقت پیشه 153 00:08:32,440 --> 00:08:35,940 و... و شب دیوانه‌واری بود - آره - 154 00:08:36,030 --> 00:08:38,000 و... ما نباید دربارۀ اون صبحت کنیم 155 00:08:38,001 --> 00:08:40,940 باید دربارۀ تمام اتفاقات خوبی که داره - برات میوفته صحبت کنیم - آره 156 00:08:41,030 --> 00:08:44,110 من و مارک زمانی که نقش اون مادر فضاییه رو بازی کردی تماشات کردیم 157 00:08:44,190 --> 00:08:46,440 اوه، خدا، اون گریم چقدر دیوانه‌وار بود؟ - خیلی خوب بود - 158 00:08:46,530 --> 00:08:49,990 این‌یکی برنامه‌ـه‌ام رو دیدید؟ اسم‌ـش «سوختن پمپئی» بود 159 00:08:50,070 --> 00:08:52,280 ...نه، فکر نکنم دیده باشم‌ـش. من 160 00:08:52,360 --> 00:08:56,110 ،بخوام روراست باشم، سرم خیلی گرم بچه‌هاست - راست‌ـش زیاد وقت تماشا ندارم - اوه، درسته 161 00:08:56,190 --> 00:09:01,990 به جز «آناتومی گری»، «کارداشیان‌ها»، کُل ،«کدبانوهای وامانده»، «این ما هستیم» 162 00:09:02,070 --> 00:09:05,820 .«پس فکر می‌کنی می‌تونی برقصی؟»، «آوا» عاشق «عوض‌شده در زمان تولد»ـم 163 00:09:05,900 --> 00:09:07,860 از اونی که خانواده با کُلی بچه داره خوشم میاد 164 00:09:07,940 --> 00:09:09,070 اون سریال خوبیه 165 00:09:22,360 --> 00:09:28,190 ،این داستان اولین‌باری که جون یه نفر رو گرفتم نیست بلکه داستان اولین‌باریه که جون یه نفر رو نجات دادم 166 00:09:28,280 --> 00:09:30,360 دومین اعزام‌ـم بود 167 00:09:30,440 --> 00:09:32,320 توی «درۀ کورنگال» بودیم [ افغانستان ] 168 00:09:32,400 --> 00:09:34,780 ،الاغ یه دهاتی کشته شده بود 169 00:09:34,860 --> 00:09:38,940 و من و آلبرت سعی داشتیم به یه بحث سر اینکه کی بانی‌ـش بود فیصله بدیم 170 00:09:39,030 --> 00:09:42,070 خیلی‌خب، اینجا کسی به یه لاغ شلیک کرده؟ 171 00:09:42,150 --> 00:09:43,650 صحیح، فکر نمی‌کردم 172 00:09:43,740 --> 00:09:47,240 ،ببینید، متوجه‌ام که بابت الاغ‌تون دلخورید ،ولی هیچ‌کدوم از افراد اینجا بهش شلیک نکردن 173 00:09:47,320 --> 00:09:48,690 پس قرار نیست غرامت‌ـش رو بهتون بدیم 174 00:09:55,440 --> 00:09:57,070 .با من حرف بزن، با من حرف بزن می‌تونه با من حرف بزنه 175 00:09:57,150 --> 00:09:58,530 گفت خدا حواس‌ـش بهتون هست - خدا حواس‌ـش به منه؟ - 176 00:09:58,610 --> 00:10:00,740 ...خب، پس خدا می‌دونه که من 177 00:10:04,610 --> 00:10:06,030 بهیار 178 00:10:10,280 --> 00:10:11,820 !بهیار 179 00:10:12,440 --> 00:10:14,190 !بهیار، جناح 180 00:10:14,280 --> 00:10:16,490 !بهیار 181 00:10:20,240 --> 00:10:22,570 !می‌بینی‌شون؟ 182 00:10:22,650 --> 00:10:25,030 !نه. نه، آلبرت - !شمال غربی‌ـت رو بپّا - 183 00:10:25,110 --> 00:10:26,110 !جنوب غربی‌ـت رو بپّا 184 00:10:38,650 --> 00:10:42,240 !هی، تو 185 00:10:42,320 --> 00:10:45,900 ...نه، نه، نه، نه، نه 186 00:10:45,990 --> 00:10:47,490 تُف 187 00:11:18,690 --> 00:11:21,280 آخه چطور تیرت خطا رفت؟ - !من بلد نیستم با تفنگ شلیک کنم - 188 00:11:21,360 --> 00:11:25,280 هی، تو این رو دربارۀ خودت می‌دونی، با این‌حال وقتی ازت می‌خوام بیای بری رو بکُشی، می‌گی باشه؟ 189 00:11:25,360 --> 00:11:27,727 ...هنک، یه محرک قدرت اینجا هست که مانع 190 00:11:28,690 --> 00:11:30,820 !برو پایین 191 00:11:30,900 --> 00:11:33,150 چی شد؟ - !تیر خوردم - 192 00:11:33,240 --> 00:11:35,490 تُف - !آخ، دست وامونده‌ام - 193 00:11:35,570 --> 00:11:37,150 !اه! خیلی درد داره 194 00:11:37,240 --> 00:11:41,780 یه فیلم‌نامه‌خونی با ویلمر والدراما انجام دادم. می‌شناسی‌ـش. خیلی باحاله 195 00:11:41,860 --> 00:11:43,280 خیلی... خونسرده 196 00:11:43,360 --> 00:11:45,940 !فز؟ آره - آره، فز! آره - [ That '70s Show نام نقش وی در سیت‌کام ] 197 00:11:46,030 --> 00:11:48,400 خیلی‌خب، اخمال، باید خودت رو جمع‌وجور کنی 198 00:11:48,490 --> 00:11:49,990 فقط پاشو وایسا، و بهش شلیک کن 199 00:11:50,070 --> 00:11:52,690 !باشه؟ به خودت باور داشته باش - !کون لق‌ـت! من... من الان تیر خوردم - 200 00:11:52,780 --> 00:11:54,070 خب، منم تیر خوردم، یادته؟ 201 00:11:54,150 --> 00:11:56,190 بری دقیقاً به همون دست من شلیک کرد 202 00:11:56,280 --> 00:11:58,240 ،اوه، دقیقاً همون‌جا! عجب !خیلی کارش درسته 203 00:11:58,320 --> 00:12:01,030 خیلی‌خب، ولی بابت‌ـش !بچه‌بازی درنیاوردم، درآوردم؟ بجنب 204 00:12:01,110 --> 00:12:03,990 پاشو، هنک. پاشو 205 00:12:04,070 --> 00:12:05,490 خُل شدی؟ 206 00:12:05,570 --> 00:12:08,070 به من شلیک می‌کنی؟ !دوست‌دختر وامونده‌ام اون‌توئه 207 00:12:10,740 --> 00:12:12,320 تو ریدی به نقشه‌مون 208 00:12:13,490 --> 00:12:15,860 من دیگه در هر صورت مرده حساب می‌شم، پس می‌دونی چیه؟ 209 00:12:16,740 --> 00:12:18,240 فقط بزن 210 00:12:21,900 --> 00:12:23,240 بزن 211 00:12:27,190 --> 00:12:28,240 !تُف 212 00:12:28,320 --> 00:12:30,360 !اوه خدای من - !تُف - 213 00:12:30,440 --> 00:12:32,360 !اوه خدای من، اون خیلی ترسناک بود 214 00:12:32,440 --> 00:12:34,240 اون واقعاً ترسناک بود 215 00:12:37,240 --> 00:12:40,690 ...هنک، گوش کن چی می‌گم. ما نمی‌تونیم - اوه، نه - 216 00:12:40,780 --> 00:12:42,530 بیخیال، پسر. هنک 217 00:12:42,610 --> 00:12:44,860 اوه خدای من 218 00:12:44,940 --> 00:12:47,240 !اوه خدای من 219 00:12:48,110 --> 00:12:49,070 استفراغ کردم 220 00:12:49,820 --> 00:12:51,740 ببخشید. اوه پسر، واقعاً شرمنده 221 00:12:51,820 --> 00:12:53,070 خیلی‌خب، گوش کن - اون خیلی چندش‌آور بود - 222 00:12:53,150 --> 00:12:54,690 من دیگه نمی‌تونم برات کار کنم، خیلی‌خب؟ 223 00:12:54,780 --> 00:12:56,320 باید یه نفر دیگه رو پیدا کنی 224 00:12:56,400 --> 00:12:58,400 خب، آدم‌کُش دیگه‌ای سراغ داری؟ - نه - 225 00:12:58,490 --> 00:13:02,110 خب، ازم می‌خوای چی‌کار کنم؟ با یه تابلوی درخواست کمک برم به هتل آدم‌کُشی جان ویک؟ چی‌کار کنم؟ 226 00:13:02,190 --> 00:13:03,570 همین‌جا آدم‌های اینکاره‌ش رو داری، پسر 227 00:13:03,650 --> 00:13:05,860 !اوه، خدای من، افراد من تخمی‌ـن، خودت‌ـم می‌دونی 228 00:13:05,940 --> 00:13:07,780 !مخصوصاً این ننه‌هرجایی که اینجاست 229 00:13:07,860 --> 00:13:10,360 خب، اگه من تخمی‌ـم، پس !تو شاه کوه تخمی هستی 230 00:13:10,440 --> 00:13:13,440 !اوه، دهن گشادت رو ببند 231 00:13:13,530 --> 00:13:15,440 !کون لق‌ـت - ببند - 232 00:13:16,490 --> 00:13:17,990 ...ببین، اگه 233 00:13:20,440 --> 00:13:21,860 اگه افرادت رو آموزش بدم چی؟ 234 00:13:21,940 --> 00:13:23,820 اونا خودشون مربی تربیت بدنی دارن. تقریباً سه تا دارن 235 00:13:23,900 --> 00:13:25,320 ...باشگاه رو نمی‌گم. چیز رو می‌گم 236 00:13:25,400 --> 00:13:27,190 من یه تفنگدار دریایی‌ام، خیلی‌خب؟ 237 00:13:27,280 --> 00:13:30,240 می‌تونم تیراندازی یادشون بدم، مهارت‌های جنگی 238 00:13:30,320 --> 00:13:32,860 اون‌جوری دیگه مجبور نیستم کسی رو بکُشم، دِین‌ـم رو ادا کردم 239 00:13:35,110 --> 00:13:36,320 یه ارتش بهم می‌دی؟ 240 00:13:36,990 --> 00:13:39,820 این کدوتنبل‌ها رو یه شبه تبدیل می‌کنی به سیندرلا، هان؟ 241 00:13:39,900 --> 00:13:43,440 می‌تونیم مافیای میانمار رو تحت سلطۀ خودمون درآریم، دوباره با کریستوبال 50-50 بشیم 242 00:13:43,530 --> 00:13:45,030 یا اینکه می‌تونی همه‌چی رو برداری واسه خودت 243 00:13:45,110 --> 00:13:48,030 .‏‏50-50 با کریستوبال ‏‏از آواش خوشم میاد 244 00:13:48,110 --> 00:13:50,280 ببین، یه سری لوازم ازت لازم دارم، باشه؟ 245 00:13:50,360 --> 00:13:53,690 اگه قراره این‌کارو بکنیم، یه لیست از چیزهایی که لازم‌ـم می‌شه برات می‌فرستم، باشه؟ 246 00:13:53,780 --> 00:13:55,940 و باید بریم یه جای دور 247 00:13:56,030 --> 00:13:58,190 ...مثل دشتی بیابونی چی‌کار داری می‌کنی؟ 248 00:13:58,280 --> 00:13:59,280 ...‏‏50-50 249 00:13:59,360 --> 00:14:00,690 هنک 250 00:14:00,780 --> 00:14:02,190 با کریستوبال... 251 00:14:05,530 --> 00:14:06,740 چی‌کار داری می‌کنی؟ 252 00:14:07,450 --> 00:14:08,950 چی‌کار داری می‌کنی؟ 253 00:14:08,990 --> 00:14:10,440 !بجنب، پاشو 254 00:14:10,530 --> 00:14:12,320 تلفنی نمی‌شه با هم صحبت کنیم 255 00:14:12,400 --> 00:14:14,530 ♪ 50-50با کریستوبال ♪ 256 00:14:15,400 --> 00:14:18,740 ملت می‌بینن‌ـش - ♪ 50-50با کریستوبال ♪ - 257 00:14:18,820 --> 00:14:22,030 ♪ !و بری یه ارتش برام آموزش می‌ده ♪ - !هنک. هنک! بس کن - 258 00:14:36,030 --> 00:14:37,440 !اوه خدای من 259 00:14:37,530 --> 00:14:40,400 اون پُرتنش بود - اوهوم؟ - 260 00:14:40,490 --> 00:14:45,690 آره، من الان حدود یه ساعت با دوست‌ـم کیت تلفنی صحبت کردم، یه سری خاطرات خیلی مشکل رو بازگو کردیم 261 00:14:45,780 --> 00:14:49,440 وایسا، اما خیلی مفید بود که با یه نفر ،که واقعاً اونجا بود صحبت کردم، می‌دونی 262 00:14:49,530 --> 00:14:50,990 فقط واسه اینکه چشم‌هام به روی واقعیت باز بشه 263 00:14:51,070 --> 00:14:52,400 عالیه 264 00:14:53,240 --> 00:14:57,990 احساس می‌کنم اگه قراره این ...داستان رو تعریف کنم، فقط 265 00:14:58,070 --> 00:15:01,490 باید صد در صد صادقانه تعریف‌ـش کنم، می‌دونی؟ 266 00:15:02,240 --> 00:15:04,940 و اساساً اون دقیقاً همون‌طور که من یادمه یادشه 267 00:15:05,030 --> 00:15:07,240 خوبه 268 00:15:08,860 --> 00:15:10,650 آ... مضطرب به نظر می‌رسی - جداً؟ - 269 00:15:10,740 --> 00:15:15,900 آره، نگران نباش. ببین، فقط یه بن‌بست نویسندۀ کوچکه. باشه؟ واسه همه پیش میاد 270 00:15:17,610 --> 00:15:19,900 برای کمک به داستان‌ـت با کی می‌تونی صحبت کنی؟ 271 00:15:19,990 --> 00:15:21,400 ...آم 272 00:15:21,490 --> 00:15:24,570 اون تفنگدارهای دریایی که آوردی‌شون به مهمونی ناتالی چی؟ 273 00:15:26,070 --> 00:15:28,530 راست‌ـش اونا دیگه صحبت نمی‌کنن - اوه - 274 00:15:28,610 --> 00:15:33,440 خب، باید یه نفر وجود داشته که بتونی دربارۀ چیزی که کشیدی باهاش صحبت کنی 275 00:15:38,610 --> 00:15:40,360 !گوش کن چی می‌گم، بری، حرومی کودن 276 00:15:40,440 --> 00:15:43,070 ازت می‌خوام اقرار کنی، تو کارآگاه جنیس ماس رو کشتی 277 00:15:43,150 --> 00:15:44,400 نه، نکشتم - چرا، کشتی - 278 00:15:44,490 --> 00:15:46,530 نه، نکشتم، کثافت حقیر 279 00:15:47,190 --> 00:15:48,990 اون ضروریه؟ - فقط ادامه بده. دوباره انجام‌ـش بده - 280 00:15:49,070 --> 00:15:50,110 !باشه 281 00:15:51,240 --> 00:15:54,030 بری، می‌دونم تو کارآگاه جنیس ماس رو کشتی 282 00:15:54,110 --> 00:15:55,530 از کجا؟ - چون خودم اونجا بودم - 283 00:15:55,610 --> 00:15:58,110 واقعاً؟ - نه - 284 00:15:58,190 --> 00:15:59,900 خب، فکر می‌کنم این رو بدونه 285 00:15:59,990 --> 00:16:02,240 ما نمی‌دونیم اون چی می‌دونه 286 00:16:02,320 --> 00:16:04,240 چرا نمی‌ذاری برم باهاش صحبت کنم، هان؟ 287 00:16:04,320 --> 00:16:06,990 .خودم ذهن این آدم رو سرِ هم کردم فکر می‌کنی نمی‌تونم از هم بازش کنم؟ 288 00:16:07,070 --> 00:16:09,070 !فقط بذار پنج دقیقه باهاش باشم 289 00:16:09,150 --> 00:16:10,530 کاری می‌کنم برینه رو دست‌هام [ دست پُر برمی‌گردم ] 290 00:16:10,610 --> 00:16:13,190 چی؟ یعنی...؟ - اوهوم - 291 00:16:13,280 --> 00:16:15,240 بهتره به نتیجه برسونی‌ـش - وگرنه به زندان می‌افتم - 292 00:16:15,320 --> 00:16:17,650 آره، زندان - خیلی‌خب، شنیدم - 293 00:16:22,150 --> 00:16:24,360 اینجا چه قبرستونی‌ـه؟ 294 00:16:24,440 --> 00:16:30,490 اینجا مغازۀ فروش لوازم جشن کینسه‌آنیرا»ست که واسه زن‌ـم خریدم» 295 00:16:30,570 --> 00:16:32,570 همون زنی که ترک‌ـم کرد 296 00:16:32,650 --> 00:16:35,070 پس دیگه زن‌ـم نیست، مگه نه؟ 297 00:16:35,150 --> 00:16:36,690 ممنون که حرف‌ـش رو پیش کشیدی 298 00:16:37,820 --> 00:16:41,280 این جشن کینسه‌آنیرا، واسه این خانم‌های جوان واقعاً اتفاق بزرگی‌ـه 299 00:16:41,360 --> 00:16:44,030 یه‌جورایی شبیه «بر میتصوا»ی زنونه‌ست جشن تکلیف پسران یهودی. به جشن تکلیف ] [ دختران یهودی «بت میتصوا» گفته می‌شود 300 00:16:46,820 --> 00:16:48,900 خیلی‌خب، گوش کنید دلقک‌ها 301 00:16:48,990 --> 00:16:50,690 شوخی می‌کنم. خیلی هم خوشتیپ هستید 302 00:16:50,780 --> 00:16:55,780 خب، امروز خیلی واسه شروع پروژۀ جدید هیجان‌انگیز خوش‌شانسی‌ـم 303 00:16:55,860 --> 00:16:59,110 پروژۀ یادگیری تمام سبک‌های جنگی از مهمون ویژۀ بسیار ماهرمون 304 00:16:59,190 --> 00:17:02,440 ایشون معلم شما هستن، ولی بهترین دوست من‌ـه: بری 305 00:17:14,360 --> 00:17:16,440 قبل از اینکه شروع کنیم، کسی سؤالی نداره؟ 306 00:17:20,030 --> 00:17:23,820 این واقعیت داره که شما بااِستعدادترین آدم‌کش کُل آمریکا هستید؟ 307 00:17:23,900 --> 00:17:26,740 نه، من بااِستعدادترین آدم‌کش کُل آمریکا نیستم 308 00:17:28,860 --> 00:17:31,530 .شکسته‌نفسی می‌کنه اون «ایر جردن» آدم‌کش‌هاست [ لقب مایکل جردن ] 309 00:17:38,610 --> 00:17:41,070 همگی‌مون از اینکه از شما چیزی یاد بگیریم، خیلی هیجان‌زده‌ایم 310 00:17:41,150 --> 00:17:42,690 امروز با تفنگ تیراندازی می‌کنیم؟ 311 00:17:42,780 --> 00:17:44,190 ...بله 312 00:17:45,400 --> 00:17:47,570 صبر کنید، چند نفر از شماها انگلیسی صحبت می‌کنید؟ 313 00:17:49,610 --> 00:17:50,490 خیلی‌خب، بزن به چاک 314 00:17:50,570 --> 00:17:52,740 یالا، بزن به چاک. برو پی کارت 315 00:17:52,820 --> 00:17:55,190 یالا، استراحت کن. راه بیوفت 316 00:18:11,700 --> 00:18:14,450 .ساشا: ناخوش از خواب بیدار شدم » « می‌تونی توی «لمون» جام وایسی؟ 317 00:18:16,150 --> 00:18:18,050 « آره » 318 00:18:20,280 --> 00:18:21,690 !اوه، پسر 319 00:18:21,780 --> 00:18:23,690 این‌ها شبیه «تیم شش»ـن، هاه؟ [ گروه توسعۀ جنگاوری ویژۀ نیروی دریایی مشهور به تیم شش ] 320 00:18:23,780 --> 00:18:25,690 !حتی شاید خفن‌تر از اونا 321 00:18:25,780 --> 00:18:28,280 قاتل بالفطره‌ان، هان؟ 322 00:18:29,150 --> 00:18:33,400 ولی جداً، چقدر طول می‌کشه یه ارتش واقعی شن؟ 323 00:18:33,490 --> 00:18:36,530 می‌دونی، دو سه ساعت؟ 324 00:18:36,610 --> 00:18:41,320 هنک، نمی‌تونم معجزه کنم و از این آدم‌ها یه ارتش بسازم. به درد لای جرز دیوار می‌خورن 325 00:18:41,400 --> 00:18:44,360 ،خب، می‌دونی سانی و شر چی می‌گفتن 326 00:18:44,440 --> 00:18:45,990 گردن توئه، عزیزم 327 00:18:46,070 --> 00:18:47,860 پس بجنب، به تمرینات یه شدتی بده 328 00:18:47,940 --> 00:18:49,150 نظرت چیه؟ 329 00:18:54,190 --> 00:18:55,740 پناه بر خدا، مایربک 330 00:18:55,820 --> 00:18:58,740 توی مثل «انی اوکلی»ِ معمولی هستی [ تیرانداز سابق آمریکایی ] 331 00:18:58,820 --> 00:18:59,990 !عالیه 332 00:19:01,610 --> 00:19:02,990 انی اوکلی 333 00:19:04,530 --> 00:19:06,650 هی، رئیس! دیدی؟ 334 00:19:08,320 --> 00:19:10,490 !کارـت حرف نداشت، مرد 335 00:19:13,600 --> 00:19:18,800 !ساشا: جاردهد جام وامیسته. ساشا مرخصی داره هرزه» .تُف «.اون واسه ناتالی بود جارهد یا کلّه‌خمره‌ای اصطلاحی‌ست ] [ که برای تفنگداران دریایی به کار می‌رود 336 00:19:27,490 --> 00:19:30,280 ببخشید، تعطیل‌ـیم 337 00:19:30,360 --> 00:19:32,820 پس حالا دیگه این‌طوری پول درمیاری، هان؟ 338 00:19:32,900 --> 00:19:36,150 سوتین ورزشی می‌فروشی؟ چه بلایی سرت اومده؟ 339 00:19:36,240 --> 00:19:37,610 ...فیوکس، گوش کن 340 00:19:37,690 --> 00:19:40,280 ...نه، تو گوش کن کثافت نمک‌به‌حروم. من 341 00:19:40,360 --> 00:19:42,150 واقعاً خوشحالم که اینجایی 342 00:19:45,490 --> 00:19:46,650 واقعاً؟ 343 00:19:46,740 --> 00:19:50,440 کورنگال»، مرد؟ واقعاً می‌خوای راجع‌به» اتفاقات کورنگال صحبت کنی؟ واسه چی؟ 344 00:19:50,530 --> 00:19:53,940 خب، ازم می‌خواستن در مورد ،اولین قتل تأییدشده‌ام صحبت کنم 345 00:19:54,030 --> 00:19:56,150 و دل‌ـم می‌خواد یه چیز مثبت‌تر رو انجام بدم 346 00:19:56,240 --> 00:19:59,400 پس می‌خواستم در مورد وقتی که ،آلبرت رو نجات دادم صحبت کنم 347 00:19:59,490 --> 00:20:02,610 ...ولی اون داستان - به‌سرعت قاراشمیش میشه - 348 00:20:02,690 --> 00:20:05,280 آره - به معنای واقعی کلمه - بدترین داستانی‌ـه که می‌تونی تعریف کنی 349 00:20:05,360 --> 00:20:08,070 منظورم اینه، بعد از اون همه کاری ،که واسه فراموشی‌ـش کردیم 350 00:20:08,150 --> 00:20:09,990 می‌خوای در موردش شر و ور بگی؟ 351 00:20:10,070 --> 00:20:12,360 ...خب، باید داستان صادقانه‌ای باشه. واسه همین - صادقانه؟ - 352 00:20:12,440 --> 00:20:13,820 آره - شوخی می‌کنی؟ - 353 00:20:13,900 --> 00:20:17,440 اگه حقیقت رو در مورد کورنگال ،به اون هم‌بازی‌های کوچولوت بگی 354 00:20:17,530 --> 00:20:20,400 دیگه هیچ‌وقت مثل قبل نگاه‌ـت نمی‌کنن 355 00:20:22,070 --> 00:20:24,150 بیخیال، مرد. تو توی صنعت سرگرمی هستی 356 00:20:24,240 --> 00:20:27,030 ،اون‌ها صداقت رو نمی‌خوان اون دنبال سرگرم‌شدن هستن 357 00:20:27,110 --> 00:20:31,990 منظورم اینه، خدایا... فکر می‌کنی اصلِ کاریه !واقعاً سخنرانی‌ توی «شجاع‌دل» رو کرده؟ نه 358 00:20:32,070 --> 00:20:33,690 نه، رفته و خودش رو به کشتن داده، می‌دونی؟ 359 00:20:33,780 --> 00:20:36,070 ولی قضیه یه داستان نیست، یه کاره 360 00:20:36,150 --> 00:20:38,150 پس باید بذاری اون سخنرانی رو انجام بده، می‌دونی 361 00:20:38,240 --> 00:20:42,610 :که این‌طوری همه بتونن بگن «اوه، مرگ‌ـش برای هیچ‌وپوچ نبوده» 362 00:20:49,400 --> 00:20:50,940 هی 363 00:20:51,030 --> 00:20:53,610 چت شده، مرد؟ چی‌ـه؟ 364 00:20:54,820 --> 00:20:56,820 ...هیچی. فقط 365 00:20:58,110 --> 00:20:59,440 ...من 366 00:20:59,530 --> 00:21:01,190 یکی رو ندارم، می‌دونی 367 00:21:01,280 --> 00:21:03,860 تمام بچه‌های کلاس، دارن‌ـش 368 00:21:03,940 --> 00:21:07,030 یعنی، سلی یه دوستی داره که، می‌دونی 369 00:21:07,110 --> 00:21:08,740 ،داستان‌ـش رو واسه‌ـش تعریف کرد و می‌دونی 370 00:21:08,820 --> 00:21:12,070 گفت واقعاً مفید بود، چون واسه کسی تعریف کرده که خودشم اونجا بوده 371 00:21:12,150 --> 00:21:13,320 آره 372 00:21:14,400 --> 00:21:16,110 یه‌جور آدمی که اهمیت میده 373 00:21:20,440 --> 00:21:23,070 ...نمی‌دونم، فقط نمی‌تونم راجع‌به این مسائل با کسی 374 00:21:23,150 --> 00:21:24,860 فقط خفه‌شو، مرد 375 00:21:24,940 --> 00:21:27,240 ...فقط، می‌دونی 376 00:21:30,440 --> 00:21:31,820 دل‌ـم واسه‌ـت تنگ شده بود، مرد 377 00:21:33,990 --> 00:21:36,650 ...جدی میگم. می‌دونم به‌نظر می‌تونیم راجع‌به یه موضوع دیگه صحبت کنیم 378 00:21:36,740 --> 00:21:38,400 من‌ـم خیلی دل‌ـم واسه‌ـت تنگ شده 379 00:21:38,490 --> 00:21:40,240 اوه، خیلی‌خب - بیا اینجا ببینم - 380 00:21:40,320 --> 00:21:43,740 فکر کردی دل من واسه‌ـت تنگ نشده بود؟ 381 00:21:43,820 --> 00:21:46,110 تو رفیق خودمی. دارمت - آره - 382 00:21:46,190 --> 00:21:49,070 عاشق‌ـتم، مرد - ممنون، فیوکس - 383 00:21:49,150 --> 00:21:51,650 واقعاً دل‌ـم واسه‌ـت تنگ شده، مرد - من‌ـم همین‌طور، مرد - 384 00:21:56,990 --> 00:22:03,530 خیلی‌خب، پس این داستان حقیقی از لحظه‌ای‌ـه که زندگی من رو تغییر داد 385 00:22:04,860 --> 00:22:08,150 توی درۀ کورنگال مشغول گشت‌زنی بودیم 386 00:22:08,240 --> 00:22:12,150 به صورت آلبرت تیر خورد، و من داشتم کمک‌های اولیه بهش می‌دادم 387 00:22:12,240 --> 00:22:15,780 و بعدش یه اتفاق جالب افتاد 388 00:22:15,860 --> 00:22:18,320 !بری، باید ول‌ـش کنیم! باید بریم 389 00:22:19,320 --> 00:22:20,570 بریم؟ 390 00:22:20,650 --> 00:22:22,690 !بریم؟ 391 00:22:24,530 --> 00:22:25,990 به من گوش کنید 392 00:22:26,070 --> 00:22:29,070 ،میشه فرار کرد و زنده موند حداقل واسه یه مدّت کم 393 00:22:29,150 --> 00:22:32,530 و چندین سال بعد هم توی تخت‌خواب‌هاتون خواهید مُرد 394 00:22:32,610 --> 00:22:37,610 اون‌موقع حاضرید تمام روز‌هایی رو که تا مرگ‌ـتون فاصله دارید، معامله کنید 395 00:22:37,690 --> 00:22:41,280 ،تا فقط یک فرصت داشته باشید فقط یک فرصت 396 00:22:41,360 --> 00:22:43,780 ...تا به اینجا برگردید و به دشمنان‌مون بگیم 397 00:22:43,860 --> 00:22:47,240 ،که ممکنه جون‌مون رو بگیرن ولی هیچ‌وقت نمی‌تونن 398 00:22:47,320 --> 00:22:50,070 ...آزادی‌مون رو - صبر کن ببینم - 399 00:22:50,150 --> 00:22:51,400 بله؟ - این مال فیلم شجاع‌دل‌ـه - 400 00:22:51,490 --> 00:22:53,280 نه، این‌طور نیست - مطمئناً واسه فیلم شجاع‌دل‌ـه - 401 00:22:53,360 --> 00:22:55,440 از این بابت مطمئنم، چون ماه‌ها دنبال اون فیلم بودم 402 00:22:55,530 --> 00:22:57,490 هاه؟ - می‌دونستم یه‌جایی شنیده بودم‌ـش - 403 00:22:57,570 --> 00:22:59,150 نه. نه، این‌طور نیست 404 00:22:59,240 --> 00:23:01,400 توی افغانستان این رو گفتم - رفیق، بدون شک واسه شجاع‌دل‌ـه - 405 00:23:01,490 --> 00:23:03,320 اون فیلم مورد علاقۀ من‌ـه - ...من گفتم - 406 00:23:03,400 --> 00:23:05,030 داستان گوسفندکن کجاست؟ 407 00:23:05,110 --> 00:23:06,400 چطور بیخیال اون شدی؟ 408 00:23:07,400 --> 00:23:09,940 فقط می‌خوام یه چیز الهام‌بخش‌تر و سرگرم‌کننده‌تر انجام بدم 409 00:23:10,030 --> 00:23:12,990 پس پیش خودت گفتی از «مل گیبسون» سرقت ادبی کنی؟ 410 00:23:13,070 --> 00:23:15,400 من یهودی هستم! چه غلطی می‌کنی، بری؟ 411 00:23:15,490 --> 00:23:17,320 ،تو داخل یه جنگ بودی 412 00:23:17,400 --> 00:23:19,440 و چرت تحویل‌مون میدی 413 00:23:20,150 --> 00:23:23,110 باید با تاریکی فطری‌ـت ارتباط برقرار کنی 414 00:23:23,190 --> 00:23:26,690 فطری نیست - باور کن، دقیقاً همینه، و تاریک‌ـه - 415 00:23:26,780 --> 00:23:29,530 ،و بهتره وارد کارـت کنی‌ـش 416 00:23:29,610 --> 00:23:31,570 وگرنه اینجا جایی نداری 417 00:23:33,190 --> 00:23:34,860 خیلی‌خب، می‌دونی چیه؟ من یه ایده‌ای دارم 418 00:23:34,940 --> 00:23:36,610 ...سلی - بله؟ - 419 00:23:36,690 --> 00:23:38,900 مشخص کردی کی نقش شوهر سابق‌ـت رو بازی کنه؟ 420 00:23:38,990 --> 00:23:42,400 آره، نیک انجام‌ـش میده - هی - 421 00:23:42,490 --> 00:23:43,650 قطعی‌ـه؟ 422 00:23:43,740 --> 00:23:45,190 آره، آره - نمی‌دونم - 423 00:23:45,280 --> 00:23:48,400 خیلی‌خب، بری نقش شوهر سابق‌ـت رو بازی می‌کنه. حل شد. بعدی 424 00:23:49,110 --> 00:23:52,650 فکر می‌کنی نمی‌تونم نقش یه آدم دگرجنس‌گرا رو بازی کنم؟ من 22 سال اون نقش رو بازی کردم، خب؟ 425 00:23:57,780 --> 00:24:00,110 ...خیلی‌خب 426 00:24:00,940 --> 00:24:02,610 مطمئنی با این قضیه راحتی؟ 427 00:24:02,690 --> 00:24:05,280 اوه، خدای من. کاملاً. بری، تو اصلاً شبیه سم نیستی 428 00:24:05,360 --> 00:24:07,150 اتفاقاً تو انجام‌ـش بدی راحت‌ترم 429 00:24:07,240 --> 00:24:09,110 هی، این چالش خیلی خوبی براته 430 00:24:09,190 --> 00:24:11,150 سعی کن یه‌کمی خشن شی، می‌دونی؟ 431 00:24:12,650 --> 00:24:14,030 خب؟ 432 00:24:14,110 --> 00:24:16,610 از کجا شروع کنم؟ - اوه، ببخشید. اول صفحۀ دوم - 433 00:24:20,150 --> 00:24:21,570 چرا داشتی با اون یارو می‌رقصیدی؟ 434 00:24:21,650 --> 00:24:23,400 کن؟ 435 00:24:23,490 --> 00:24:25,650 اون فقط یه دوست‌ـه، سم 436 00:24:27,400 --> 00:24:29,610 .برام مهم نیست، خوشم نمیاد خجالت‌آور بود 437 00:24:31,360 --> 00:24:33,070 عین فاحشه‌ها بودی 438 00:24:33,150 --> 00:24:35,820 می‌تونی دوباره تکرارش کنی و من رو با کلمۀ «فاحشه» بکوبی؟ 439 00:24:35,900 --> 00:24:37,900 واقعاً بکوبون بهم، می‌دونی؟ 440 00:24:37,990 --> 00:24:39,440 خیلی‌خب 441 00:24:42,400 --> 00:24:44,150 برام مهم نیست. خوشم نمیاد. خجالت‌آور بود 442 00:24:44,240 --> 00:24:46,570 عین فاحشه‌ها بودی - ...سم - 443 00:24:46,650 --> 00:24:49,490 احمق نباش - به من نگو احمق - 444 00:24:53,820 --> 00:24:56,280 ببخشید، فکر نمی‌کنم بتونم از پسش بربیام - واسه چی؟ - 445 00:24:56,360 --> 00:24:58,070 اینجا نوشته خفه‌ـش می‌کنم. نوشته - خفه‌ـت می‌کنم - اوهوم 446 00:24:58,150 --> 00:25:00,280 .نمی‌دونم می‌تونم اینکارو بکنم یا نه فکر نمی‌کنم بتونم خفه‌ـت کنم 447 00:25:00,360 --> 00:25:01,990 اوه، چقدر شیرین، بری 448 00:25:02,070 --> 00:25:04,400 ولی من سال‌ها دعوای صحنه‌ای انجام دادم. طوری نیست 449 00:25:04,490 --> 00:25:06,280 ،می‌دونی چیه؟ اینکار خیلی شیرین‌ـه 450 00:25:06,360 --> 00:25:09,530 ،ولی اگه قراره توی این صحنه باشی لازم‌ـه که بازی کنی 451 00:25:09,610 --> 00:25:12,490 باید بازی‌کردن‌ـت رو ببینم 452 00:25:13,650 --> 00:25:15,280 ،آره، اگه من رو خفه نکنی 453 00:25:15,360 --> 00:25:17,440 :اون‌موقع این بی‌معنی میشه که بگم 454 00:25:17,530 --> 00:25:21,240 می‌خوای خفه‌ام کنی، بزدل؟ خب، از این» ...خفه شو. من دارم ترک‌ـت می‌کنم!»، پس 455 00:25:21,320 --> 00:25:23,400 !خیلی‌خب، حرکت 456 00:25:23,490 --> 00:25:26,900 خیلی‌خب. هی، از پس‌ـش برمیای 457 00:25:30,400 --> 00:25:32,280 چرا داشتی با اون یارو می‌رقصیدی؟ - کن؟ - 458 00:25:32,360 --> 00:25:34,110 اون فقط یه دوست‌ـه، سم 459 00:25:34,190 --> 00:25:35,940 .برام مهم نیست، خوشم نمیاد خجالت‌آور بود 460 00:25:36,030 --> 00:25:37,860 عین فاحشه‌ها بودی - ...سم - 461 00:25:37,940 --> 00:25:40,440 احمق نباش - !به من نگو احمق - 462 00:25:40,530 --> 00:25:41,780 ...سم 463 00:25:41,860 --> 00:25:44,190 !احمق نباش 464 00:25:44,280 --> 00:25:46,280 یالا. هی 465 00:25:46,360 --> 00:25:48,110 یالا. هی، بری، بجنب 466 00:25:48,190 --> 00:25:50,320 سلی، نمی‌تونم خفه‌ـت کنم - نه، بجنب بابا - 467 00:25:50,400 --> 00:25:51,530 !زود باش 468 00:25:51,610 --> 00:25:53,610 اینکارو نکن. خواهش می‌کنم، سلی 469 00:25:53,690 --> 00:25:55,740 ...این یه کار رو نمی‌تونم 470 00:25:57,860 --> 00:25:59,280 یالا، بچه کوچولو 471 00:25:59,360 --> 00:26:00,570 !هی 472 00:26:00,650 --> 00:26:02,240 این رو نگو - !یالا - 473 00:26:02,320 --> 00:26:03,610 داری چیکار می‌کنی؟ اینکارو نکن 474 00:26:03,690 --> 00:26:05,740 !یالا! یالا - ...ببین، سلی - 475 00:26:05,820 --> 00:26:07,650 ببین، من می‌دونم واقعاً کی هستی، خب؟ - !به من دست نزن - 476 00:26:07,740 --> 00:26:09,610 ...وانمود می‌کنی آدم بی‌نقصی هستی، ولی در اعماق وجودت - !بس کن. بس کن - 477 00:26:09,690 --> 00:26:12,150 هیچی به‌جز یه آدم فاسد نیستی و ازش خوشت میاد - مشکل‌ـت چیه؟ - 478 00:26:12,240 --> 00:26:13,990 واسه‌همین هیچ‌وقت قرار نیست تغییر کنی 479 00:26:14,070 --> 00:26:16,320 !و واسه‌همین قراره ترک‌ـت کنم 480 00:26:16,400 --> 00:26:18,780 چرا این حرف‌ها رو به من می‌زنی؟ - !یالا! یالا - 481 00:26:18,860 --> 00:26:20,360 بس کن - !خفه‌ـم کن - 482 00:26:20,440 --> 00:26:21,990 !یالا دیگه، مرتیکۀ ترسو 483 00:26:22,070 --> 00:26:24,110 !انجام‌ـش بده! یالا - بری، داره بهت کمک می‌کنه - 484 00:26:24,190 --> 00:26:26,860 !یالا! خفه‌ـم کن - توی صحنه باهاش بمون. بریزش بیرون - 485 00:26:26,940 --> 00:26:28,440 !گُه نخورید 486 00:26:30,240 --> 00:26:31,070 لعنتی 487 00:26:31,150 --> 00:26:33,610 !هی، بری، هی 488 00:26:36,820 --> 00:26:39,860 !هی. هی! بری، صبر کن ،ببخشید. ببین 489 00:26:39,940 --> 00:26:42,400 .خیلی زیاده‌روی کردم، می‌دونم می‌خواستم واسه صحنه کمک‌ـت کنم 490 00:26:42,490 --> 00:26:45,030 ببخشید، باشه؟ - ببین، نمی‌دونم چرا - همه دل‌ـشون می‌خواد اینکارو بکنم، خب؟ 491 00:26:45,110 --> 00:26:46,780 !نمی‌خوام به کسی آسیب برسون‌ـم - !می‌دونم - 492 00:26:46,860 --> 00:26:48,740 متوجه‌ـم. لازم نیست به من آسیب برسونی، این فقط بازی‌کردن‌ـه 493 00:26:48,820 --> 00:26:51,070 ...قسمتی از صحنه‌ست، خب؟ فقط 494 00:26:52,110 --> 00:26:53,440 چیه؟ 495 00:26:55,360 --> 00:26:56,650 سلام، سلی 496 00:27:00,320 --> 00:27:01,610 سلام، سم 497 00:27:17,950 --> 00:27:20,950 « بعد از تیتراژ ادامه دارد » 498 00:27:21,450 --> 00:27:26,450 « کاری از هومن صمدی و سمیرا » ► Sorrow & Raylan Givens ◄ 499 00:27:26,500 --> 00:27:30,500 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 500 00:27:30,501 --> 00:27:34,500 @Dibasub :کانال تلگرام تیم ترجمۀ دیباموویز 501 00:28:40,000 --> 00:28:42,780 فکر نمی‌کنی این جاسوس‌بازی‌ها زیاده‌روی‌ـه؟ 502 00:28:42,860 --> 00:28:45,990 ،نه. فقط بیارش اینجا، به حرف بیارش 503 00:28:46,400 --> 00:28:47,530 و من باقی‌ـش رو انجام میدم 504 00:28:48,440 --> 00:28:50,320 بار آخرت بود دست روم بلند کردی، سم 505 00:28:50,400 --> 00:28:51,990 هی، سلی گفت دل‌ـش نمی‌خواد اون نمایش رو ببینی 506 00:28:52,070 --> 00:28:53,820 نه، این تویی که دل‌ـت نمی‌خواد ببینم‌ـش 507 00:28:53,900 --> 00:28:54,900 سلی، چی شده؟ 508 00:28:55,440 --> 00:28:57,610 چطور به مردم کتک‌خوردن‌ها و معذرت‌خواهی‌ها رو توضیح بدم؟ 509 00:28:57,690 --> 00:28:58,740 مجبور نیستی 510 00:29:00,400 --> 00:29:05,990 داستان تو اینه که پدرت توسط فضایی‌ها ربوده و جایگزین شد؟ 511 00:29:06,440 --> 00:29:07,740 همچین اتفاقی افتاد 512 00:29:08,690 --> 00:29:10,610 یه‌کمی باهاش مشکل دارم