1 00:00:00,000 --> 00:00:05,000 ‫«ارائه‌ای از تیم ترجمه‌ی دیباموویز» 2 00:00:17,890 --> 00:00:19,001 ‫«پارک سیتی - کانزاس» 3 00:00:08,258 --> 00:00:12,346 ‫آهنگ In Every Dream Home a Heartache ‫از گروه: Roxy Music 4 00:02:27,105 --> 00:02:28,857 ‫ژوان؟ ببین، من... 5 00:02:29,107 --> 00:02:31,943 ‫عزیزم؟ چیزی نیست! 6 00:02:32,027 --> 00:02:33,862 ‫نترس. فقط... 7 00:02:34,366 --> 00:02:36,366 ‫داشتم یللی تللی می‌کردم! 8 00:02:49,367 --> 00:02:56,367 ‫دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم ‫www.DibaMoviez.Com 9 00:04:10,010 --> 00:04:20,010 ‫ترجمه و زيرنويس از ‫.::Oceanic 6 - علیرضا::. ‫.::Twitter: @MrOceanic6::. 10 00:04:21,011 --> 00:04:24,347 ‫پس از 3 روز بودن در مقبره، ‫مسیح دوباره زنده شد 11 00:04:24,431 --> 00:04:29,060 ‫رستاخیز بدن ‫زندگی ابدی روح 12 00:04:29,394 --> 00:04:31,313 ‫این پیام صلیب است 13 00:04:31,396 --> 00:04:34,316 ‫پیروزی زندگی بر مرگ 14 00:04:35,317 --> 00:04:37,100 ‫«فردریکسبورگ - ویرجینیا» 15 00:04:37,986 --> 00:04:41,573 ‫ای خدایا، کسی که یگانه پسرت ‫را تقدیم به صلیب کردی 16 00:04:41,656 --> 00:04:45,744 ‫و با رستاخیز او ما را ‫از قدرت مرگ رهایی دادی 17 00:04:46,411 --> 00:04:49,998 ‫و شکوه، جلال، ملک و قدرت 18 00:04:50,499 --> 00:04:52,501 ‫برای حالا و همیشه ‫از آنِ تو باشد 19 00:04:53,126 --> 00:04:54,126 ‫امین 20 00:05:10,769 --> 00:05:12,437 ‫می‌خوای بری باهاشون بازی کنی، برایان؟ 21 00:05:12,521 --> 00:05:15,732 ‫کتت رو بده به من. ‫برو. از پسش برمیای 22 00:05:16,107 --> 00:05:17,818 ‫بفرما 23 00:05:19,444 --> 00:05:20,779 ‫می‌ذاری بره فوتبال بازی کنه؟ 24 00:05:21,112 --> 00:05:22,697 ‫بیش‌تر به نظر میاد گرگم به هواست 25 00:05:23,365 --> 00:05:25,867 ‫پسرهای بزرگ‌تر باهاش خوب رفتار می‌کنن. ‫خوشحالم اینو می‌بینم 26 00:05:26,451 --> 00:05:28,495 ‫فقط نگرانم. آخه جثه‌شون... بزرگه 27 00:05:28,578 --> 00:05:29,578 ‫چیزیش نمی‌شه 28 00:05:30,372 --> 00:05:32,791 ‫امروز راد و هریت دارن میان 29 00:05:34,084 --> 00:05:37,087 ‫اونو که یادته، درسته؟ ‫از بانک «فرست کردیت». 30 00:05:37,170 --> 00:05:38,713 ‫- وام ماشین رو داده ‫- صحیح 31 00:05:38,797 --> 00:05:40,924 ‫دنبال ثبت مزرعه‌شون هستن 32 00:05:41,007 --> 00:05:42,175 ‫عزیزم، این صرفاً یه مهمونی به صرف کبابه 33 00:05:42,259 --> 00:05:45,554 ‫بله، همچین جاهایی ملت معاشرت می‌کنن دیگه. ‫املاک هم که خوراک صحبته 34 00:05:46,805 --> 00:05:48,807 ‫یه کم تلاش کن 35 00:05:49,391 --> 00:05:50,392 ‫اجتماعی باش 36 00:05:52,727 --> 00:05:53,979 ‫آدم‌های خوبی هستن 37 00:05:54,312 --> 00:05:56,189 ‫این هفته 65 ساعت کار کردم 38 00:05:56,273 --> 00:05:57,732 ‫دو تا سردکن آبجو دارم 39 00:05:57,983 --> 00:05:59,818 ‫حالا شدم آدم معاشرتی! 40 00:06:00,861 --> 00:06:02,362 ‫- مرسی هریت ‫- اوه، خواهش می‌کنم 41 00:06:02,445 --> 00:06:03,780 ‫- اون‌جا می‌بینمت ‫- خیلی‌خب 42 00:06:03,864 --> 00:06:04,990 ‫تشریف آورد! 43 00:06:05,240 --> 00:06:06,992 ‫مامان، فوتبال بازی کردم 44 00:06:07,409 --> 00:06:09,035 ‫اوه برایان! 45 00:06:10,495 --> 00:06:11,538 ‫لباست رو ببین 46 00:06:12,038 --> 00:06:14,541 ‫انگار برنده شده. ‫از قوانین پیروی کرده 47 00:06:15,041 --> 00:06:16,585 ‫سوار ماشین شو برادوی جو ‫[لقب یک بازیکن فوتبال آمریکایی] 48 00:06:18,295 --> 00:06:19,963 ‫عزیزم؟ 49 00:06:20,046 --> 00:06:22,716 ‫- نمی‌خوای... معاشرت کنی؟ ‫- اینا رو دارم می‌پزم 50 00:06:22,799 --> 00:06:23,925 ‫باشه 51 00:06:26,887 --> 00:06:27,887 ‫بیل؟ 52 00:06:28,597 --> 00:06:29,866 ‫- اسمت بیل‌ـه درسته؟ ‫- بیل تنچ 53 00:06:29,890 --> 00:06:30,890 ‫راد! 54 00:06:30,932 --> 00:06:32,292 ‫- خوشحالم که تونستی بیای ‫- سلام 55 00:06:32,350 --> 00:06:35,312 ‫نیم‌ساعت اخیر درگیر ‫بازی فریزبی بودم 56 00:06:35,395 --> 00:06:37,480 ‫خب بیل که دنبال یه همکار ‫کباب‌پز می‌گشت 57 00:06:37,564 --> 00:06:39,149 ‫می‌تونی همین‌جا مشغول بشی 58 00:06:39,232 --> 00:06:40,232 ‫ممنونم 59 00:06:40,567 --> 00:06:42,652 ‫واقعاً خونه قشنگی داری. ‫کِی خریدیش؟ 60 00:06:42,736 --> 00:06:43,987 ‫حدود 5 سال پیش 61 00:06:44,070 --> 00:06:46,531 ‫اگه وقت داشتم ‫یه سر و سامونی به این پشت می‌دادم 62 00:06:46,615 --> 00:06:49,075 ‫دیل رو می‌شناسی؟ ‫خونه معماری تودور سر کوچه مال اونه 63 00:06:49,159 --> 00:06:50,952 ‫یه آشنا داره. 64 00:06:51,494 --> 00:06:53,204 ‫دیل! بیا این‌جا 65 00:06:55,832 --> 00:06:57,059 ‫- بیل تنچ ‫- داشتم می‌گفتم 66 00:06:57,083 --> 00:06:59,003 ‫یه آشنایی داشتی که کمکت کرد ‫سر و سامونی به باغت بدی 67 00:06:59,085 --> 00:07:02,464 ‫دیل تو کار بستن قرارداده، ‫نانسی هم یه چیزی درباره کوانتیکو گفته بود؟ 68 00:07:02,547 --> 00:07:05,008 ‫عضو اف‌بی‌آی هستم. ‫بخش روانشناسی 69 00:07:06,593 --> 00:07:08,178 ‫روی پروژه‌های خاص کار می‌کنیم 70 00:07:09,054 --> 00:07:10,055 ‫فوق‌محرمانه؟ 71 00:07:10,555 --> 00:07:12,015 ‫نه. تو این مایه‌ها نیست 72 00:07:12,515 --> 00:07:14,267 ‫در واحدی هستم که روی ‫متجاوزین زنجیره‌ای مطالعات می‌کنه 73 00:07:15,018 --> 00:07:16,018 ‫مثلاً چی؟ 74 00:07:16,061 --> 00:07:18,647 ‫به طور خاص با افرادی روبرو هستیم... 75 00:07:18,939 --> 00:07:20,065 ‫که جرائم وسواسی ‫رو مرتکب می‌شن 76 00:07:21,024 --> 00:07:22,442 ‫این دقیقاً یعنی چی؟ 77 00:07:24,277 --> 00:07:27,489 ‫مثل پسر سم، ‫خفه‌کننده بوستون و اینجور چیزها 78 00:07:27,572 --> 00:07:28,823 ‫چطوری روشون مطالعه می‌کنید؟ 79 00:07:28,907 --> 00:07:31,576 ‫- باهاشون گفت‌وگو می‌کنیم. ‫- توی زندان؟ باهاتون حرف می‌زنن؟ 80 00:07:31,660 --> 00:07:33,203 ‫بعضی‌هاشون که حتی نمی‌تونن ‫جلوی حرف زدنشون رو بگیرن 81 00:07:33,286 --> 00:07:35,348 ‫- با کی حرف می‌زنی؟ یه مثال بزن ‫- آره. چی می‌گن؟ 82 00:07:35,372 --> 00:07:37,582 ‫مکالمه‌ای که به درد پای ‫منقل کباب بخوره نیست 83 00:07:37,999 --> 00:07:39,751 ‫بهت می‌گن چرا دست به این کارها زدن؟ 84 00:07:41,294 --> 00:07:43,755 ‫عجیبه اما بعضی‌هاشون ‫عاشق حرف زدن درباره‌اش هستن 85 00:07:44,214 --> 00:07:46,174 ‫یکی‌شون، قاتل دانشجویان 86 00:07:46,841 --> 00:07:49,177 ‫دو قدم اون‌طرف‌تر از ما ‫پشت میز نشسته بود 87 00:07:49,260 --> 00:07:50,720 ‫و با جزییات تعریف می‌کرد 88 00:07:50,804 --> 00:07:52,180 ‫چطوری... 6 تا دانشجو رو کشته 89 00:07:52,263 --> 00:07:53,098 ‫دیوانه‌کننده‌اس 90 00:07:53,181 --> 00:07:55,684 ‫اونا رو کشته و مثل ‫بوقلمون کریسمس جر داده 91 00:07:55,767 --> 00:07:57,268 ‫همه‌شون خونسرد بودن؟ 92 00:07:58,144 --> 00:07:59,144 ‫بستگی داره 93 00:07:59,771 --> 00:08:01,207 ‫وقتی با ریچارد اسپک مصاحبه می‌کردیم... 94 00:08:01,231 --> 00:08:03,274 ‫با ریچارد اسپک تو ‫یه اتاق بودی؟ 95 00:08:03,358 --> 00:08:05,360 ‫تا حالا بهم نگفته بودی 96 00:08:05,443 --> 00:08:08,905 ‫بعد از اون اتفاق یه ماه ‫خواب به چشم‌هام نمیومد 97 00:08:08,989 --> 00:08:09,989 ‫تو چی، هریت؟ 98 00:08:10,031 --> 00:08:11,884 ‫نمی‌خوام همچین چیزهایی بشنوم 99 00:08:11,908 --> 00:08:14,703 ‫راد رو مجبور می‌کنم تلویزیون رو خاموش کنه ‫وگرنه که پلک رو هم نمی‌تونم بذارم 100 00:08:14,786 --> 00:08:15,996 ‫اوه عزیزم 101 00:08:16,079 --> 00:08:19,374 ‫هریت گفت راد سه روز آخر هفته‌ها ‫با قایقش می‌ره بیرون 102 00:08:19,457 --> 00:08:21,126 ‫منم بهش گفتم عاشق ماهیگیری هستی 103 00:08:21,209 --> 00:08:22,085 ‫هر وقت اومدی قدمت روی چشم 104 00:08:22,168 --> 00:08:24,546 ‫چند تا رو کُشت؟ 7-8 پرستار؟ 105 00:08:24,629 --> 00:08:26,189 ‫- نُه ‫- چرا این کار رو کرد؟ چیزی گفت؟ 106 00:08:26,256 --> 00:08:28,800 ‫- همگی، وقت ناهاره ‫- باور کن، دلت نمی‌خواد بدونی 107 00:08:29,259 --> 00:08:30,093 ‫البته که می‌خوایم بدونیم 108 00:08:30,176 --> 00:08:31,896 ‫بس کن. دلم نمی‌خواد ‫درباره این چیزها 109 00:08:31,928 --> 00:08:34,389 ‫با این آدم‌ها صحبت کنی. ‫فهمیدی؟ ممنونم 110 00:08:40,390 --> 00:08:42,390 ‫«واکاویل کالیفرنیا» 111 00:08:52,907 --> 00:08:54,659 ‫دکتر! 112 00:08:54,743 --> 00:08:56,703 ‫- دکتر، دوباره حمله بهش دست داده! ‫- آقای فورد، لطفاً 113 00:08:56,745 --> 00:08:57,954 ‫- لطفاً ‫- دارمش 114 00:08:58,038 --> 00:08:59,330 ‫مامور فورد 115 00:08:59,414 --> 00:09:01,666 ‫باید آروم باشید 116 00:09:01,750 --> 00:09:02,792 ‫منو نگاه کنید 117 00:09:03,418 --> 00:09:05,920 ‫آروم نفس بکشید 118 00:09:06,004 --> 00:09:07,338 ‫همینه 119 00:09:07,547 --> 00:09:10,425 ‫باید بدونم که آروم می‌مونید ‫تا رهاتون کنم 120 00:09:11,718 --> 00:09:14,345 ‫- خیلی‌خب؟ ‫- آهان 121 00:09:38,328 --> 00:09:42,707 ‫یک، دو، سه، چهار! ‫تکون بخورید! یالا! 122 00:09:47,629 --> 00:09:48,713 ‫زود باشید بچه‌ها! 123 00:09:51,000 --> 00:09:52,714 ‫«کوانتیکو ویرجینیا» 124 00:09:56,012 --> 00:09:57,347 ‫شپرد زنگ زد 125 00:09:58,014 --> 00:10:00,391 ‫دستور داده یه نسخه از نوارها ‫و متن گفت‌وگوها رو بهش بدیم 126 00:10:00,475 --> 00:10:04,479 ‫- دارم براش می‌فرستم ‫- گمونم دلش بازم غافلگیری نمی‌خواد 127 00:10:05,063 --> 00:10:06,439 ‫نمی‌شه بهش خُرده گرفت 128 00:10:07,524 --> 00:10:09,692 ‫امروز عصر می‌خواد تو رو ببینه 129 00:10:09,901 --> 00:10:11,444 ‫ساعت 4:30 130 00:10:11,528 --> 00:10:14,197 ‫آخر ساعت کاری. هولدن رو هم خواسته؟ 131 00:10:14,280 --> 00:10:15,323 ‫فقط تو 132 00:10:25,458 --> 00:10:26,835 ‫اونجاست 133 00:10:29,963 --> 00:10:32,507 ‫- سلام ‫- دان! 134 00:10:32,590 --> 00:10:34,175 ‫این‌جا چی‌کار می‌کنی؟ 135 00:10:34,259 --> 00:10:36,511 ‫آخه شنیدم سرداب رو ‫تغییر دکور دادید 136 00:10:36,594 --> 00:10:39,281 ‫از زمانیکه آموزش تیراندازی می‌کردیم ‫دیگه این پایین نیومده بودم 137 00:10:39,305 --> 00:10:42,016 ‫- مال کِی بود؟ 15 سال پیش؟ ‫- خب اون قدر نیست 138 00:10:42,100 --> 00:10:44,394 ‫اما دوست داریم ‫بهش بگیم... زیرزمین 139 00:10:44,477 --> 00:10:46,688 ‫حالا که حرفش شد ‫برات کادوی خونه جدید آوردم 140 00:10:47,063 --> 00:10:50,191 ‫- سه ساله زیر میزم مونده ‫- فکر می‌کردم با هم دوستیم، دان 141 00:10:50,984 --> 00:10:52,861 ‫در هر صورت بیخ ریش خودته 142 00:10:55,238 --> 00:10:56,239 ‫«ب.ش.ک» 143 00:10:57,407 --> 00:10:58,658 ‫بستن، شکنجه، کشتن 144 00:10:59,367 --> 00:11:02,078 ‫پلیس ویچیتا گهگداری زنگ می‌زد ‫مشاوره می‌گرفت 145 00:11:02,370 --> 00:11:06,332 ‫- خب، این پرونده خیلی وقته راکده ‫- آخرین قربانیش مربوط به سال 77ـه 146 00:11:06,416 --> 00:11:08,960 ‫اما مدت کوتاهی قبل ‫فاصله کمی تا هدف داشته 147 00:11:09,043 --> 00:11:11,588 ‫به محض اینکه پلیس ویچیتا تایید کرد ‫که کار خودش بوده باهامون تماس گرفت 148 00:11:11,671 --> 00:11:14,424 ‫بهشون گفتم دیگه توی این کار نیستم ‫اما یه آشنا دارم 149 00:11:14,507 --> 00:11:16,551 ‫- چند تا رو کُشته؟ ‫- فکر می‌کنیم 7 تفر 150 00:11:17,385 --> 00:11:21,973 ‫بعلاوه این مقتول احتمالی. ‫آنا ویلیامز 63 ساله 151 00:11:22,348 --> 00:11:23,766 ‫از سالن رقص میاد خونه 152 00:11:23,850 --> 00:11:26,394 ‫می‌بینه وسایلش گم شده ‫خطوط تلفن هم قطعه 153 00:11:26,603 --> 00:11:28,354 ‫پلیس‌ها به چشم سرقت بهش نگاه می‌کنن 154 00:11:28,438 --> 00:11:31,733 ‫اما مدتی بعد یه نامه حاوی ‫یه شعر و گواهینامه دستش می‌رسه 155 00:11:32,442 --> 00:11:34,986 ‫قاتل یه نسخه ازش رو به ‫شبکه تلویزیونی محلی هم فرستاده 156 00:11:35,987 --> 00:11:39,866 ‫«نقشه‌ی بی‌نقص لذت منحرفانه 157 00:11:40,241 --> 00:11:42,785 ‫و شجاعانه در آن شب بهاری بود. 158 00:11:43,620 --> 00:11:46,122 ‫اوه، ای... چرا نیامدی؟ 159 00:11:46,623 --> 00:11:47,832 ‫- خدایا ‫- همونقدر که شاعر بدیه 160 00:11:47,916 --> 00:11:49,250 ‫مغزمتفکر جنایتکار بدی هم است 161 00:11:49,334 --> 00:11:52,545 ‫- هفت قتل که موفقیت آمیز بحساب میاد ‫- باید اولی رو ببینی 162 00:11:52,629 --> 00:11:54,923 ‫این‌قدر شلخته بوده که ‫معجزه‌اس تونسته قسر در بره 163 00:11:55,298 --> 00:11:57,592 ‫خانواده اوترو، سال 74 164 00:11:57,675 --> 00:11:59,677 ‫چهار نفر. تو روز روشن 165 00:11:59,761 --> 00:12:02,055 ‫پدر، دو بچه ‫و یه سگشون خونه بودن 166 00:12:02,138 --> 00:12:05,934 ‫این‌قدر اوضاع خراب بوده که... ‫نه، امکان نداره برنامه‌ریزی شده بوده باشه 167 00:12:06,017 --> 00:12:07,268 ‫گره‌های کور 168 00:12:10,104 --> 00:12:11,314 ‫چی رو سرشه؟ 169 00:12:11,564 --> 00:12:13,441 ‫کیسه پلاستیکی و دو تا تیشرت 170 00:12:15,193 --> 00:12:17,695 ‫چند ماه بعد اولین نامه ‫به دست پلیس رسید 171 00:12:17,779 --> 00:12:21,115 ‫حاوی جزییاتی بود که فقط قاتل خبر داشته. ‫همون موقع تماس گرفتن 172 00:12:21,199 --> 00:12:22,283 ‫چی بهشون گفتی؟ 173 00:12:22,659 --> 00:12:24,786 ‫که نامه واقعیه و احتمال زیاد ‫دوباره دست به کار می‌شه 174 00:12:24,869 --> 00:12:27,556 ‫می‌دونی اون روزها چطوری بود دیگه. ‫ملت جاشون رو خیس می‌کردن 175 00:12:27,580 --> 00:12:30,708 ‫- نامه رو عمومی کردن؟ ‫- بهشون توصیه کردیم این کار رو نکنن 176 00:12:30,792 --> 00:12:33,378 ‫همه می‌ترسیدن نکنه ‫علنی کردن نامه تشویقش کنه 177 00:12:33,461 --> 00:12:35,213 ‫از اون موقع تا حالا سه تای دیگه رو هم کُشته 178 00:12:35,380 --> 00:12:37,715 ‫احتمالاً کترین برایت در آوریل 74 179 00:12:37,799 --> 00:12:40,510 ‫قطعاً شرلی واین در مارس 77 180 00:12:40,593 --> 00:12:42,762 ‫نانسی فاکس، دسامبر 77 181 00:12:42,845 --> 00:12:45,157 ‫بعد از آخرین قتل ‫پرسیدن که باید به اهالی شهر خبر بدن 182 00:12:45,181 --> 00:12:47,850 ‫- که یه شکارچی بینشون هست یا نه ‫- در مورد یکی‌شون گفتی «احتمالاً» 183 00:12:47,934 --> 00:12:48,977 ‫کترین برایت 184 00:12:49,060 --> 00:12:51,562 ‫هیچ‌وقت ادعا نکرد اونو کُشته ‫اما یه شاهد به جا گذاشت، برادرش 185 00:12:51,646 --> 00:12:57,485 ‫این نامه اخیرش که به تلویزیون کی.اِی.کی.ای ‫در سال 78 فرستاده این مساله رو تقویت می‌کنه 186 00:12:58,695 --> 00:13:01,489 ‫اسم 6 نفر از 7 قربانی رو گفته. ‫شماره 5 رو ببین 187 00:13:01,572 --> 00:13:03,491 ‫«شماره پنج... 188 00:13:03,574 --> 00:13:05,410 ‫شما انگیزه و قربانی را حدس بزنید 189 00:13:05,493 --> 00:13:08,079 ‫برایت هم به همون سبک دست‌هاش بسته ‫شده بود اما چاقو هم خورده بود 190 00:13:08,162 --> 00:13:09,539 ‫واسه همین مطمئن نبودیم 191 00:13:09,622 --> 00:13:13,126 ‫ستوان درواتسکی رو مسئول پرونده کردن 192 00:13:13,209 --> 00:13:15,044 ‫آدم زرنگ و فعالیه. کلی هم انرژی داره 193 00:13:15,128 --> 00:13:17,048 ‫- شاید بهتر باشه با اون شروع کنی ‫- از دیدنت خوشحال شدم دان 194 00:13:17,130 --> 00:13:21,175 ‫واقعاً دوست دارم بدونم ‫به چه نتیجه‌ای می‌رسی 195 00:13:21,801 --> 00:13:22,801 ‫حتماً 196 00:13:23,553 --> 00:13:24,553 ‫خیلی‌خب 197 00:13:44,073 --> 00:13:45,199 ‫اوه بیل! 198 00:13:49,829 --> 00:13:51,289 ‫چرا نریم توی دفتر من؟ 199 00:13:53,541 --> 00:13:56,961 ‫خیلی وقته می‌شناسمت ‫واسه همین خواستم شخصاً قبل از اینکه 200 00:13:58,504 --> 00:14:01,632 ‫از زبان کسی دیگه بشنوی ‫باهات صحبت کنم 201 00:14:02,425 --> 00:14:03,426 ‫باید وسایلم رو جمع کنم؟ 202 00:14:04,177 --> 00:14:05,261 ‫اوه نه. خدایا نه 203 00:14:06,262 --> 00:14:07,847 ‫بیل بالاخره می‌خوام دست به کار بشم 204 00:14:08,139 --> 00:14:09,807 ‫ببخشید قربان. چه کاری؟ 205 00:14:09,891 --> 00:14:12,393 ‫بهم تبریک بگو ‫دارم بازنشسته می‌شم 206 00:14:13,311 --> 00:14:14,604 ‫- واقعاً؟ ‫- بله 207 00:14:15,688 --> 00:14:16,688 ‫این... 208 00:14:17,523 --> 00:14:20,234 ‫تبریک می‌گم قربان. ‫زمانبندی قضیه... 209 00:14:20,318 --> 00:14:21,861 ‫مدت‌هاست دارم بهش فکر می‌کنم 210 00:14:21,944 --> 00:14:23,404 ‫هی تصمیم‌گیری رو به تاخیر می‌نداختم 211 00:14:23,863 --> 00:14:26,657 ‫پگ بالاخره مجبورم می‌کنه ‫همه اون نوه‌ها رو ببینم 212 00:14:27,200 --> 00:14:29,452 ‫الان وقت خوبیه. یکی رو پیدا کردم 213 00:14:29,535 --> 00:14:31,412 ‫که به‌نظرم برای واحد علوم رفتاری خیلی خوبه 214 00:14:31,496 --> 00:14:32,372 ‫تد گان 215 00:14:32,455 --> 00:14:34,332 ‫دستیار مدیر روابط عمومی در واشنگتن 216 00:14:34,415 --> 00:14:35,249 ‫روابط عمومی؟ 217 00:14:35,333 --> 00:14:36,793 ‫صرفاً یه آدم با کت‌شلوار گرون قیمت نیست 218 00:14:36,876 --> 00:14:40,338 ‫مامور میدانی در لس‌آنجلس بوده در پرونده‌های ‫ارتش آزادی‌خواه همزیست و پلنگ‌های سیاه دخیل بوده 219 00:14:40,421 --> 00:14:43,091 ‫درباره محکومیت‌های ما در پرونده‌های ‫دیویر و سالت شنیده 220 00:14:43,174 --> 00:14:44,008 ‫و بر این اساس 221 00:14:44,092 --> 00:14:47,136 ‫نظرش رو به افراد ارشد ‫ساختمان هوور منتقل کرده 222 00:14:47,220 --> 00:14:49,389 ‫- که بیاد کوانتیکو؟ ‫- می‌خواد واحد رو گسترش بده 223 00:14:49,472 --> 00:14:53,017 ‫و قصد داره طرز کار ما رو اجرایی کنه 224 00:14:54,102 --> 00:14:57,647 ‫همه دنبال یه پُست خوب ‫در اف‌بی‌آی نوین هستن 225 00:14:58,606 --> 00:15:00,525 ‫می‌خوام تو اول ‫باهاش ملافات کنی 226 00:15:00,608 --> 00:15:03,277 ‫ممنونم قربان. کِی این قضیه... 227 00:15:03,986 --> 00:15:05,321 ‫توی اتاق کنفرانسه 228 00:15:05,405 --> 00:15:08,408 ‫سوال ما اینه که... چرا؟ 229 00:15:08,491 --> 00:15:11,160 ‫فکر می‌کنیم می‌دونیم چرا 230 00:15:11,702 --> 00:15:15,039 ‫و درک می‌کنیم. ‫تنها کاری که تو باید بکنی اینه که بهمون بگی 231 00:15:15,123 --> 00:15:16,332 ‫حق با ماست یا نه 232 00:15:17,417 --> 00:15:19,335 ‫ببخشید. باید تا آخر گوش می‌دادم 233 00:15:20,002 --> 00:15:21,170 ‫محشره 234 00:15:23,172 --> 00:15:24,215 ‫مامور ویژه تنچ 235 00:15:24,298 --> 00:15:25,883 ‫لطفاً بگید بیل 236 00:15:26,300 --> 00:15:28,344 ‫دستیار مدیر شپرد بهم گفتن ‫که علاقمند شدید 237 00:15:28,428 --> 00:15:29,846 ‫اما به نظر میاد در جریان امور قرار گرقتید 238 00:15:29,929 --> 00:15:30,972 ‫بهترین نوار 239 00:15:31,055 --> 00:15:32,723 ‫در اختیار دستان حاذقی خواهی بود بیل 240 00:15:32,890 --> 00:15:35,101 ‫و اگه چیزی لازم داشتید ‫دفترم در اختیار شماست 241 00:15:42,358 --> 00:15:44,569 ‫همین الان نوارهای دویر رو شنیدم 242 00:15:45,736 --> 00:15:47,613 ‫5دقیقه و 58 ثانیه‌اش نیست 243 00:15:48,656 --> 00:15:51,742 ‫از بحث در مورد اتوبوس مدارس ‫به اعتراف کامل رسیدید 244 00:15:52,452 --> 00:15:55,204 ‫هر اتفاقی که در اون بازه افتاده ‫حتماً بدجوری قانع‌کننده بوده 245 00:15:56,038 --> 00:15:59,083 ‫واقعاً حیف که دستگاه ضبط ‫دقیقاً همون موقع از کار افتاده 246 00:15:59,292 --> 00:16:00,376 ‫بله قربان. همین‌طوره 247 00:16:00,460 --> 00:16:02,253 ‫کی مسئول این اشتباهه؟ 248 00:16:03,546 --> 00:16:04,589 ‫مامور فورد 249 00:16:04,672 --> 00:16:06,674 ‫خب... 250 00:16:08,217 --> 00:16:09,844 ‫می‌دونیم که می‌تونه یاد بگیره 251 00:16:15,057 --> 00:16:18,019 ‫در مورد مامور فورد به دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫ابراز نگرانی کردی. چرا؟ 252 00:16:18,853 --> 00:16:22,690 ‫تجربه‌ام بهم می‌گه غریزه ‫گاهی اوقات ممکنه آدم رو به دردسر بندازه 253 00:16:23,566 --> 00:16:25,651 ‫بازجویی‌ها 254 00:16:26,444 --> 00:16:27,528 ‫بر اساس همکاریه 255 00:16:27,945 --> 00:16:30,531 ‫وقتی همکارت تصمیم می‌گیره ‫راه خودش رو بگیره چالشی می‌شه 256 00:16:31,657 --> 00:16:34,911 ‫بیل، نیت من از اومدن به واحد ‫علوم رفتاری 257 00:16:34,994 --> 00:16:37,747 ‫بطور مشخص تبدیل کار شما ‫به یه دستورالعمله 258 00:16:37,830 --> 00:16:38,830 ‫پس... 259 00:16:40,082 --> 00:16:41,834 ‫باید مامور فورد رو بفرستم بره؟ 260 00:16:41,918 --> 00:16:43,377 ‫اه... 261 00:16:44,212 --> 00:16:48,132 ‫قربان، روش‌های هولدن ‫شاید سوال برانگیز باشن 262 00:16:48,216 --> 00:16:51,135 ‫اما ایده‌ی مصاحبه ‫با افراد مجرم مال اون بود 263 00:16:52,053 --> 00:16:54,347 ‫و وقتی شروع به استفاده از چیزهایی ‫که آموختیم به شکل روایت کردیم 264 00:16:54,430 --> 00:16:55,681 ‫اون بود که... 265 00:16:56,098 --> 00:16:57,683 ‫غریزه اون که هدایتتون کرد؟ 266 00:17:00,353 --> 00:17:04,023 ‫چیزهایی رو از روانی‌ها کشید بیرون ‫که با روش‌های مودبانه امکانش نبود 267 00:17:04,482 --> 00:17:07,735 ‫اخراج مامور فورد بسیار خسارت‌باره قربان 268 00:17:09,403 --> 00:17:11,531 ‫نوید فعالیت ما رو از بین می‌بره 269 00:17:12,782 --> 00:17:14,534 ‫دقیقاً همین نظر رو دارم 270 00:17:15,868 --> 00:17:19,914 ‫می‌خوام این واحد به جای کار روی پرونده‌های راکد ‫به پرونده‌های در جریان بپردازه 271 00:17:20,331 --> 00:17:23,125 ‫می‌شه غریزه این مرد جوان رو... ‫کنترل کرد؟ 272 00:17:23,209 --> 00:17:24,252 ‫مهار قربان؟ 273 00:17:24,335 --> 00:17:26,254 ‫از اسب‌های مسابقه چیزی می‌دونی بیل؟ 274 00:17:26,337 --> 00:17:28,464 ‫متاسفانه نه اونقدری که تو مسابقه برنده بشم 275 00:17:28,548 --> 00:17:31,884 ‫بعضی وقت‌ها اسبی داری که ذاتاً تند می‌دوئه 276 00:17:31,968 --> 00:17:33,886 ‫اما وحشی و بدخلقه 277 00:17:34,303 --> 00:17:35,638 ‫مربی حق انتخاب داره: 278 00:17:36,055 --> 00:17:38,182 ‫اخته‌اش کنه تا رام‌تر بشه 279 00:17:38,266 --> 00:17:42,186 ‫اما ممکنه این شور و چیزی ‫که اونو استثنایی کرده از بین ببره 280 00:17:42,270 --> 00:17:45,523 ‫واسه همین مربی ممکنه ‫چشم‌بند بهش بزنه 281 00:17:45,606 --> 00:17:48,651 ‫تا موقع مسابقه حس کنه که... تنهاست 282 00:17:49,193 --> 00:17:52,280 ‫کاری که توش مهارت داره رو به بهترین ‫شکل انجام می‌ده منتها در زمین مسابقه 283 00:17:53,406 --> 00:17:56,284 ‫- می‌فهمی چی می‌گم؟ ‫- دلتون نمی‌خواد هولدن رو اخته کنید 284 00:17:57,910 --> 00:18:00,705 ‫می‌خوام چشم‌بند مامور فورد باشی 285 00:18:01,247 --> 00:18:04,041 ‫که زیاد دور برنداره... ‫به اشتباه نیوفته 286 00:18:05,293 --> 00:18:06,711 ‫می‌تونم روت حساب کنم؟ 287 00:18:06,794 --> 00:18:08,087 ‫قطعاً قربان 288 00:18:14,719 --> 00:18:16,178 ‫از دکتر کار بهم بگو 289 00:18:17,179 --> 00:18:20,683 ‫دکتر کار مفاهیم حیاتی کار رو بهمون می‌ده 290 00:18:20,766 --> 00:18:23,644 ‫- باهاش هم‌نظر هستی؟ ‫- باید از ایشون بپرسید قربان 291 00:18:23,728 --> 00:18:25,021 ‫دوست دارم که باشیم 292 00:18:25,104 --> 00:18:26,957 ‫فقط می‌خوام مطمئن بشم ‫اگه قراره یه استاد دانشگاهی 293 00:18:26,981 --> 00:18:29,984 ‫بینمون باشه کمک حالمون باشه ‫نه اینکه مانع پیشرفت بشه 294 00:18:30,067 --> 00:18:31,277 ‫اوه گمونم باعث پیشرفته 295 00:18:34,030 --> 00:18:38,701 ‫از صحبت باهات خوشحال شدم بیل. ‫لطفاً هر چی لازم داشتی خبرم کن 296 00:18:38,784 --> 00:18:39,827 ‫ممنونم قربان 297 00:18:43,456 --> 00:18:48,461 ‫و تحقیقات دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫به نظرم بی‌تدبیرانه‌اس 298 00:18:48,753 --> 00:18:51,797 ‫دارم روش کار می‌کنم منتفی بشه. ‫وقتی موفق شدم بهت اطلاع می‌دم 299 00:18:51,881 --> 00:18:53,007 ‫واقعاً خیالم راحت می‌شه 300 00:18:53,716 --> 00:18:55,176 ‫مامور فورد رو می‌فرستی اینجا؟ 301 00:18:56,427 --> 00:18:58,429 ‫به مامور فورد چند روز مرخصی دادم 302 00:18:58,512 --> 00:19:01,682 ‫- دوشنبه میاد دفتر ‫- دوشنبه صبح هم خوبه 303 00:19:03,059 --> 00:19:05,186 ‫- در رو باز بذارم؟ ‫- بله 304 00:19:15,321 --> 00:19:17,281 ‫شپرد داره بازنشسته می‌شه 305 00:19:19,909 --> 00:19:20,909 ‫واقعاً؟ 306 00:19:21,118 --> 00:19:22,203 ‫خودش اینطور گفت 307 00:19:23,704 --> 00:19:25,289 ‫حرفش رو باید قبول کنم 308 00:19:26,415 --> 00:19:27,875 ‫و با جایگزینش دیدار کردم 309 00:19:28,417 --> 00:19:31,921 ‫از واشنگتن اومده. ‫ممکنه همونی باشه که لازم داریم 310 00:19:32,421 --> 00:19:34,715 ‫- چطور؟ ‫- پتانسیل ما رو دیده 311 00:19:35,758 --> 00:19:37,843 ‫اما می‌گه در مورد دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫کمکمون می‌کنه 312 00:19:37,927 --> 00:19:39,095 ‫خب خواهیم دید 313 00:19:52,358 --> 00:19:53,526 ‫کسی خبری ازش نشنیده؟ 314 00:19:53,609 --> 00:19:54,609 ‫نه 315 00:19:54,944 --> 00:19:58,406 ‫- به دوست‌هاش زنگ زدی؟ ‫- دوستی هم داره؟ 316 00:20:00,950 --> 00:20:03,202 ‫خبری از دفتر مسئولیت حرفه‌ای نشد؟ 317 00:20:04,036 --> 00:20:05,036 ‫یه چیزی رو می‌دونی؟ 318 00:20:05,621 --> 00:20:06,621 ‫ممکنه مشکلی برامون پیش نیاد 319 00:20:14,547 --> 00:20:15,548 ‫واحد علوم رفتاری. ‫تنچ هستم 320 00:20:15,631 --> 00:20:18,175 ‫یه تماس از مرکز درمانی کالیفرنیا دارم 321 00:20:18,884 --> 00:20:20,302 ‫قبول می‌کنم 322 00:20:20,386 --> 00:20:23,180 ‫- بیل؟ منم ‫- کدوم گوری بودی؟ 323 00:20:29,770 --> 00:20:30,770 ‫بله 324 00:20:39,739 --> 00:20:43,451 ‫حمله پانیک یه سازوکار اشتباه ‫جنگ یا گریزه 325 00:20:43,534 --> 00:20:44,734 ‫فکر می‌کنی دچار حمله قلبی شدی 326 00:20:44,785 --> 00:20:48,205 ‫اما بدن اکسیژن رو به اعضایی می‌فرسته ‫که نیاز به دفاع دارن 327 00:20:48,289 --> 00:20:50,209 ‫- تکامل مغز خزنده ‫- به‌نظر همین درسته 328 00:20:51,584 --> 00:20:54,420 ‫- سکته قلبی نکردم؟ ‫- پانیک ممتد بوده 329 00:20:54,503 --> 00:20:58,299 ‫در نهایت مجبور شدیم آرامبخش بهت بزنیم. ‫باید مراقب اختلال پانیک 330 00:20:58,382 --> 00:21:00,968 ‫- و تکرار حمله باشی ‫- ممکنه دوباره رخ بده؟ 331 00:21:01,051 --> 00:21:03,220 ‫اصلاً چی باعثش شده؟ 332 00:21:03,304 --> 00:21:05,514 ‫من جسم رو درمان می‌کنم ‫نه ذهن رو 333 00:21:05,598 --> 00:21:07,850 ‫می‌تونم بفرستمت انتهای راهرو ‫تست رورشاخ رو انجام بدی 334 00:21:07,933 --> 00:21:10,644 ‫اما توصیه من اینه که ‫استرس رو مدیریت کنی 335 00:21:10,728 --> 00:21:14,023 ‫و سعی کنی کاری که دفعه اول ‫باعث این اتفاق شده رو انجام ندی 336 00:21:14,106 --> 00:21:18,402 ‫اگه عود کرد، بنزودیازپین بخور. ‫اینم نسخه با یه بار تمدید مجدد 337 00:21:18,986 --> 00:21:20,529 ‫- آرامبخش؟ ‫- موفق باشی 338 00:21:20,613 --> 00:21:23,365 ‫تو اولین بیمار من هستی ‫که در طی این 25 سال از اینجا مرخص می‌شه 339 00:21:25,493 --> 00:21:27,161 ‫خودت که می‌تونی لباس تنت کنی، مگه نه؟ 340 00:21:34,001 --> 00:21:36,629 ‫چی شما رو به واحد علوم رفتاری کشوند، دکتر کار؟ 341 00:21:38,088 --> 00:21:40,090 ‫مامور تنچ و فورد با من تماس گرفتن... 342 00:21:40,174 --> 00:21:44,094 ‫شرح ماوقع رو نمی‌خوام. ‫چی باعث شد زندگی در بوستون رو رها کنید 343 00:21:44,178 --> 00:21:47,139 ‫تا در یه زیرزمین کار کنید ‫و دیوانه‌ها رو دسته‌بندی کنید؟ 344 00:21:49,809 --> 00:21:51,685 ‫اعتقاد دارم کاری که می‌کنیم مهمه 345 00:21:52,353 --> 00:21:53,562 ‫روی روانی‌ها مطالعه می‌کنیم 346 00:21:53,646 --> 00:21:56,482 ‫کاری که می‌کنن و چرایی قضیه ‫همیشه جلب نظر می‌کرده 347 00:21:57,107 --> 00:21:59,276 ‫اما کار من قبل از این با مجرمان یقه‌سفید بود 348 00:21:59,360 --> 00:22:01,612 ‫بیش از حد معمولی ‫و بسیار زیرک هستن 349 00:22:01,695 --> 00:22:05,366 ‫واسه همین داشتن تعداد زیادی سوژه ‫که مشکلاتشون عمیقه 350 00:22:05,449 --> 00:22:06,826 ‫موقعیت فوق‌العاده‌ای بود 351 00:22:09,411 --> 00:22:10,496 ‫و حس کردم... 352 00:22:10,579 --> 00:22:12,790 ‫که ممکنه تفاوتی ایجاد کنید 353 00:22:14,667 --> 00:22:15,501 ‫اوهوم 354 00:22:15,584 --> 00:22:18,128 ‫سهم شما در این واحد رو حیاتی می‌دونم 355 00:22:18,879 --> 00:22:20,719 ‫جامعیت بنیان تحقیقات شما 356 00:22:20,756 --> 00:22:22,633 ‫دقیقاً همون چیزیه که امیدواریم ‫بتونیم در واحد علوم رفتاری انجام بدیم 357 00:22:22,716 --> 00:22:24,426 ‫خوشحالم اینو می‌شنوم قربان 358 00:22:24,510 --> 00:22:25,928 ‫با بیل صحبت کردم 359 00:22:26,011 --> 00:22:28,764 ‫که از کارت بسیار تعریف می‌کرد 360 00:22:29,557 --> 00:22:31,767 ‫از مامور فورد و نقشش چی می‌تونی 361 00:22:31,851 --> 00:22:32,935 ‫به من بگی؟ 362 00:22:35,062 --> 00:22:37,481 ‫مامور فورد... الهام بخشه 363 00:22:38,357 --> 00:22:42,194 ‫اما صرفاً فقط زمانی داده‌ها رو تایید می‌کنه ‫که از فرضیاتش حمایتت کنن 364 00:22:42,278 --> 00:22:44,613 ‫- موفق هم بوده ‫- در برخی پرونده‌ها، خیلی 365 00:22:44,697 --> 00:22:49,368 ‫انتخاب‌هاش همیشه... جالب هستن ‫اما تمایل به نزدیک‌بینی و رفتار براساس انگیزه آنی داره 366 00:22:49,451 --> 00:22:51,495 ‫و با این حال موفق بوده 367 00:22:52,413 --> 00:22:55,708 ‫معتقدم که تمام چیزهای بزرگ جایی بین 368 00:22:55,791 --> 00:22:58,502 ‫متد و جنون خلق شدن دکتر کار 369 00:23:00,004 --> 00:23:01,005 ‫احساس می‌کنید خیلی بی‌پرواست؟ 370 00:23:01,088 --> 00:23:03,507 ‫نه، این اولین ارجاع هملتی بود که 371 00:23:03,591 --> 00:23:05,342 ‫از زمان اومدنم به کوانتیکو شنیدم 372 00:23:06,927 --> 00:23:09,179 ‫مامور فورد باید می‌تونسته در حین 373 00:23:09,263 --> 00:23:10,583 ‫مصاحبه‌ها تصمیم گیری کنه که شاید... 374 00:23:11,473 --> 00:23:12,473 ‫غیرمعمول بوده 375 00:23:12,933 --> 00:23:15,060 ‫ازم می‌خواید که از رفتار غیرحرفه‌ای چشم‌پوشی کنم؟ 376 00:23:15,144 --> 00:23:17,688 ‫نه اصلاً. ازت می‌خوام کمکم کنی ‫تا ازش جلوگیری کنم 377 00:23:18,898 --> 00:23:21,275 ‫اما بدون خفه کردن... شم اون 378 00:23:22,902 --> 00:23:24,320 ‫می‌تونی کمکم کنی؟ 379 00:23:27,072 --> 00:23:28,365 ‫حتماً تلاشم رو می‌کنم 380 00:23:28,449 --> 00:23:29,742 ‫فقط همین رو می‌خواستم 381 00:23:33,662 --> 00:23:34,872 ‫می‌دونی... 382 00:23:35,247 --> 00:23:37,958 ‫قبل از اینکه اینجا بیام بهم پیشنهاد شده بود ‫رئیس دفتر مدیر بشم 383 00:23:38,042 --> 00:23:40,586 ‫اما اون کار رو رد کردم تا با شما ‫توی زیرزمین همکاری کنم 384 00:23:40,669 --> 00:23:43,297 ‫واقعاً همین الانم معتقدم ‫تصمیم درستی گرفتم 385 00:23:44,131 --> 00:23:45,549 ‫خب ممنونم قربان 386 00:23:59,229 --> 00:24:01,482 ‫لعنتی 387 00:24:01,899 --> 00:24:02,899 ‫چیه؟ 388 00:24:04,443 --> 00:24:05,443 ‫چیه؟ 389 00:24:06,737 --> 00:24:07,947 ‫خودت رو جمع و جور کن 390 00:24:09,448 --> 00:24:12,201 ‫برنامه‌ریز مرخص‌کننده بیمار ‫به ایستگاه پرستاری شرقی 391 00:24:12,284 --> 00:24:14,203 ‫برنامه‌ریز مرخص‌کننده بیمار ‫به ایستگاه... 392 00:24:16,038 --> 00:24:18,415 ‫حملات پانیک، ملاقات با کمپر؟ 393 00:24:18,499 --> 00:24:20,125 ‫- چه کاریه؟ ‫- می‌دونم 394 00:24:20,417 --> 00:24:22,211 ‫- چرا رفتی؟ ‫- نمی‌دونم بیل 395 00:24:24,171 --> 00:24:26,131 ‫ببخشید. کس دیگه‌ای نبود ‫بهش زنگ بزنم 396 00:24:26,215 --> 00:24:28,425 ‫وقت خوبی نبود که من ‫کار رو ول کنم 397 00:24:28,801 --> 00:24:30,886 ‫و نباید دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫رو قال بذاری 398 00:24:30,970 --> 00:24:32,262 ‫متوجهی، درسته؟ 399 00:24:34,139 --> 00:24:35,979 ‫حدس می‌زنم که بخوای به کارت ادامه بدی هولدن 400 00:24:36,058 --> 00:24:37,601 ‫و برات استرس‌آور نباشه 401 00:24:37,685 --> 00:24:39,645 ‫- بله ‫- پس این کار رو باید بکنی 402 00:24:39,728 --> 00:24:40,938 ‫آخر هفته رو استراحت می‌کنی 403 00:24:41,480 --> 00:24:42,481 ‫خودت رو جمع و جور می‌کنی 404 00:24:42,564 --> 00:24:45,150 ‫و دوشنبه مثل یه آدم توانمند 405 00:24:45,234 --> 00:24:46,485 ‫مسئول و ... 406 00:24:48,529 --> 00:24:49,780 ‫حرفه‌ای حاضر می‌شی 407 00:24:49,863 --> 00:24:53,075 ‫و لازم نکرده کسی از این... حمله خبردار بشه 408 00:24:54,118 --> 00:24:55,995 ‫اما از الان به بعد دیگه ‫طبق قوانین من عمل می‌کنی 409 00:24:56,328 --> 00:24:59,164 ‫اگه گفتم دهنت رو ببندی ‫این کار رو می‌کنی 410 00:25:02,501 --> 00:25:03,836 ‫اگه متوجه شدی ‫سرت رو تکون بده 411 00:25:06,213 --> 00:25:08,453 ‫- دوشنبه با شپرد صحبت می‌کنم ‫- شپرد داره بازنشسته می‌شه 412 00:25:09,133 --> 00:25:11,927 ‫جایگزینش دستیار مدیر تد گان‌ـه 413 00:25:12,219 --> 00:25:13,303 ‫می‌خواست ببینتت 414 00:25:14,221 --> 00:25:15,514 ‫نگران نباش ‫پوششت دادم 415 00:25:16,306 --> 00:25:17,141 ‫ممنونم 416 00:25:17,224 --> 00:25:19,059 ‫دوشنبه صبح باهاش جلسه داری 417 00:25:19,143 --> 00:25:20,060 ‫چطور آدمیه؟ 418 00:25:20,144 --> 00:25:21,186 ‫کاملاً واشنگتنی 419 00:25:21,270 --> 00:25:23,105 ‫می‌خواد از نزدیک ما رو زیرنظر بگیره 420 00:25:23,188 --> 00:25:26,400 ‫اما اگه درست رفتار کنیم ‫ممکنه مشکلی واسمون پیش نیاد 421 00:25:33,741 --> 00:25:36,493 ‫- اگه چیزی لازم داشتی... ‫- چیزیم نمی‌شه 422 00:25:38,912 --> 00:25:39,912 ‫خواهش می‌کنم 423 00:27:27,062 --> 00:27:28,605 ‫اون...؟ 424 00:27:31,859 --> 00:27:34,194 ‫مامور فورد. خوشحالم که بالاخره می‌بینمت 425 00:27:34,278 --> 00:27:36,613 ‫- از ملاقات با شما خوشوقتم قربان ‫- منو تد صدا کن 426 00:27:36,697 --> 00:27:38,532 ‫تا حالا اتاق ناهارخوری مدیران رفتی؟ 427 00:27:38,615 --> 00:27:39,615 ‫کافه رو رفتم 428 00:27:40,159 --> 00:27:41,660 ‫خب املت خوشمزه‌ای درست می‌کنن 429 00:28:18,238 --> 00:28:19,238 ‫زود اومدی 430 00:28:23,619 --> 00:28:25,370 ‫وندی، هفته قبل 431 00:28:25,871 --> 00:28:28,165 ‫- نباید بهت تهمت می‌زدم ‫- نه، نباید می‌زدی 432 00:28:28,248 --> 00:28:31,084 ‫علاقه‌ای به سیاست‌های داخلی ‫اف‌بی‌آی ندارم 433 00:28:31,168 --> 00:28:33,929 ‫اما با گان صحبت کردم و به نظر میومد ‫شروع تازه‌ای خواهیم داشت 434 00:28:33,962 --> 00:28:35,964 ‫واسه همین... عذرخواهیت رو قبول می‌کنم 435 00:28:36,423 --> 00:28:37,799 ‫و عذرخواهی می‌کنم... 436 00:28:40,385 --> 00:28:41,511 ‫راستی 437 00:28:44,556 --> 00:28:46,716 ‫سوژه‌های جدیدی دارم ‫که باید یه نگاهی بهشون بندازیم 438 00:28:46,975 --> 00:28:48,018 ‫به نظر که خوب میان 439 00:28:49,728 --> 00:28:52,105 ‫- چند وقته بالاست؟ ‫- حدود 10 دقیقه 440 00:28:52,439 --> 00:28:54,942 ‫اومد وسایلش رو گذاشت ‫و بدون هیچ حرفی رفت بالا 441 00:28:56,652 --> 00:28:57,694 ‫باید دست به دعا برداریم 442 00:29:00,405 --> 00:29:03,533 ‫چیزی که از این مصاحبه‌ها ‫جمع‌آوری کردی پیشگامانه‌اس 443 00:29:03,951 --> 00:29:06,286 ‫- آینده اداره‌اس ‫- موافقم 444 00:29:06,703 --> 00:29:10,582 ‫اما... ما چندان... 445 00:29:10,666 --> 00:29:12,084 ‫حمایتی نمی‌شدید؟ 446 00:29:13,710 --> 00:29:17,256 ‫هوور کشتی بزرگی رو ساخته. ‫برحسب مهارت تغییر جهت دادنش سخته 447 00:29:17,839 --> 00:29:19,883 ‫اما این ایده‌ها نه تنها مترقی هستن 448 00:29:19,967 --> 00:29:21,635 ‫که کاربردی و موثر هستن 449 00:29:21,718 --> 00:29:23,470 ‫- تو ثابت کردی ‫- تلاشم رو کردم 450 00:29:23,553 --> 00:29:25,305 ‫اما یه نبرد بود 451 00:29:25,389 --> 00:29:27,266 ‫و من اینجام تا این رویه رو عوض کنم 452 00:29:28,392 --> 00:29:32,145 ‫به دستیار مدیر شپرد احترام می‌ذارم ‫اما از جهات گوناگون با هم فرق داریم 453 00:29:33,355 --> 00:29:36,525 ‫از نوآوری استقبال می‌کنم ‫حتی اگه کمی هم زحمت 454 00:29:37,609 --> 00:29:38,609 ‫به همراه داشته باشه 455 00:29:40,320 --> 00:29:43,448 ‫دلمون نمی‌خواد واشنگتن ‫برامون تعیین تکلیف کنه 456 00:29:44,533 --> 00:29:47,286 ‫می‌خوام ما رو به عنوان قطاری ‫ببینن که ایستگاه رو ترک کرده 457 00:29:47,369 --> 00:29:49,246 ‫و جامونده‌ها رو ترس برداره 458 00:29:49,329 --> 00:29:51,248 ‫- چطور این کار رو بکنیم؟ ‫- با نتیجه 459 00:29:52,124 --> 00:29:53,709 ‫مثل همونی که از دویر و پرونده آلتونا 460 00:29:53,792 --> 00:29:55,085 ‫کسب کردی 461 00:29:56,753 --> 00:29:58,005 ‫تو رو در موقعیت قرار می‌دم 462 00:29:59,172 --> 00:30:00,632 ‫اما باید به نتیجه برسی 463 00:30:03,468 --> 00:30:05,804 ‫کی رو بیشتر از همه می‌خوای؟ 464 00:30:06,722 --> 00:30:09,308 ‫کسی که شپرد گفته نمی‌تونی ‫بهش دسترسی داشته باشی؟ 465 00:30:11,143 --> 00:30:13,103 ‫- منسون ‫- منسون رو برات جور می‌کنم 466 00:30:13,186 --> 00:30:16,440 ‫- اما در ازاش ازت یه چیزی می‌خوام ‫- به روی چشم 467 00:30:16,815 --> 00:30:19,651 ‫هیچی سریع‌تر از تحقیقات دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫نوآوری رو از ریل خارج نمی‌کنه 468 00:30:19,735 --> 00:30:22,237 ‫- تمام مسئولیت رو قبول... ‫- کاری می‌کنم بسته بشه 469 00:30:22,321 --> 00:30:24,281 ‫اما ازت شفافیت کامل رو انتظار دارم 470 00:30:24,364 --> 00:30:27,701 ‫یه خط مستقیم ارتباطی با من خواهی داشت 471 00:30:27,784 --> 00:30:31,204 ‫اما می‌خوام بهم اطمینان بدی ‫هیچوقت چیزی ازم پنهان نمی‌مونه 472 00:30:32,372 --> 00:30:34,458 ‫- هیچوقت ‫- نیازی نیست نگران من باشید 473 00:30:36,543 --> 00:30:37,919 ‫یه چیزی رو می‌تونم بهت بگم هولدن؟ 474 00:30:38,003 --> 00:30:39,046 ‫اوهوم 475 00:30:39,588 --> 00:30:42,341 ‫مامور تنچ، دکتر کار... 476 00:30:42,883 --> 00:30:44,760 ‫عاشق تیمی هستم که جمع کردی 477 00:30:47,471 --> 00:30:48,638 ‫ممنونم تد 478 00:30:49,264 --> 00:30:50,390 ‫ویلیام هنری هنس 479 00:30:50,474 --> 00:30:53,310 ‫وقتی سال 78 بخاطر قتل 4 زن ‫دستگیر شد 26 سالش بود 480 00:30:53,393 --> 00:30:54,686 ‫اولین قاتل زنجیره‌ای سیاهپوست ما 481 00:30:54,770 --> 00:30:56,938 ‫آمارهای کمی درباره قاتلین ‫زنجیره‌ای سیاهپوست وجود داره 482 00:30:57,022 --> 00:30:59,483 ‫واسه همین اساساً ما داریم ‫پایگاه اطلاعاتی تشکیل می‌دیم 483 00:31:02,194 --> 00:31:03,194 ‫و؟ 484 00:31:05,113 --> 00:31:06,114 ‫تحت تاثیر قرار گرفتم 485 00:31:06,198 --> 00:31:07,198 ‫اوه، واقعاً؟ 486 00:31:09,201 --> 00:31:10,201 ‫رویایی داره 487 00:31:10,535 --> 00:31:12,162 ‫عالیه. خب هنس؟ 488 00:31:13,288 --> 00:31:16,458 ‫نکته جالبش اینه که اولین قربانیش ‫سفیدپوست بوده 489 00:31:16,875 --> 00:31:19,669 ‫این اولین باریه که یکی از سوژه‌های ما ‫از مرزهای نژادی عبور کرده 490 00:31:19,753 --> 00:31:21,353 ‫ممکنه انگیزه‌اش نژادی بوده باشه؟ 491 00:31:21,380 --> 00:31:24,007 ‫این سوال رو می‌خوایم بپرسیم ‫اما از همه مهم‌تر اینه که اگه نبوده 492 00:31:24,091 --> 00:31:26,009 ‫آیا جوری بوده که نژادی تصمیم گرفته باشه؟ 493 00:31:26,093 --> 00:31:28,720 ‫هنس توی همون ندامتگاهیه که ‫ویلیام پیرس جونیور 494 00:31:28,804 --> 00:31:31,515 ‫یکی دیگه از سوژه‌های ما ‫که به 8 قتل محکوم شده زندانیه 495 00:31:31,598 --> 00:31:33,558 ‫در یک زمان می‌تونید هر دو رو داشته باشید 496 00:31:33,642 --> 00:31:34,642 ‫منسون رو واسمون جور می‌کنه 497 00:31:35,018 --> 00:31:36,018 ‫ببخشید؟ 498 00:31:36,728 --> 00:31:39,064 ‫تد بهم گفت که منسون ‫رو جور می‌کنه 499 00:31:39,147 --> 00:31:39,981 ‫چطور این اتفاق افتاد؟ 500 00:31:40,065 --> 00:31:42,526 ‫منسون با دسته‌ی روانی‌های جنسی که ‫باهاشون مصاحبه کردیم 501 00:31:42,609 --> 00:31:43,610 ‫جور درنمیاد 502 00:31:43,693 --> 00:31:46,113 ‫داری می‌گی نباید با بدنام‌ترین قاتل 503 00:31:46,196 --> 00:31:47,114 ‫قرن بیستم حرف بزنیم؟ 504 00:31:47,197 --> 00:31:48,698 ‫منسون کسی رو نکشته 505 00:31:48,782 --> 00:31:51,535 ‫برخلاف این سوژه‌هایی ‫که بارها مرتکب قتل شدن 506 00:31:51,618 --> 00:31:53,370 ‫و دستکم یکی از قتل‌هاشون ‫مولفه جنسی داشته 507 00:31:53,453 --> 00:31:56,915 ‫یه جورایی با دکتر کار موافقم. ‫نمی‌شه همین‌طوری بریم سراغ بدنام 508 00:31:58,083 --> 00:32:00,627 ‫خیلی‌خب. قبل از اینکه جلوتر بریم 509 00:32:03,088 --> 00:32:04,506 ‫حس می‌کنم باید سنگ‌ها رو وا بکنیم 510 00:32:07,551 --> 00:32:09,261 ‫چه سنگی؟ 511 00:32:09,845 --> 00:32:12,264 ‫با بیل درباره‌اش حرف زدم ‫اما می‌خوام به هر دوی شما هم بگم 512 00:32:12,889 --> 00:32:17,018 ‫در مورد تحقیقات دفتر مسئولیت حرفه‌ای تمامی مسئولیت‌ها ‫در قبال دستکاری رونوشت‌ها رو برعهده می‌گیرم 513 00:32:17,102 --> 00:32:19,942 ‫- گریبانگیر هیچ کدومتون نمی‌شه ‫- منم کاملاً صادق بودم 514 00:32:20,605 --> 00:32:21,605 ‫گرگ 515 00:32:22,357 --> 00:32:23,525 ‫تو بهشون چی گفتی؟ 516 00:32:24,401 --> 00:32:25,485 ‫حقیقت رو گفتم 517 00:32:27,529 --> 00:32:30,532 ‫براشون توضیح دادم که تو ازم خواستی ‫رونوشت‌ها رو تغییر بدم 518 00:32:30,615 --> 00:32:35,454 ‫تحقیقات اونا شدت گرفت چون یکی ‫نوار اسپِک رو براشون فرستاده بود 519 00:32:37,497 --> 00:32:40,667 ‫من تنها کسی بودم که اهمیت نمی‌داد ‫کی محتویات اون نوار رو شنیده 520 00:32:40,750 --> 00:32:42,919 ‫پس ممکنه کار من بوده باشه ‫اما... می‌دونم که من نکردم 521 00:32:43,587 --> 00:32:45,630 ‫شپرد تصمیم گرفت نوار رو از بین ببره 522 00:32:45,714 --> 00:32:47,549 ‫واسه همین اون چیزهای بیشتری ‫برای از دست دادن داشته 523 00:32:49,134 --> 00:32:50,974 ‫بیل، تو مصر بودی ‫از بین بره 524 00:32:51,011 --> 00:32:52,220 ‫واسه همین کار تو نبوده 525 00:32:52,512 --> 00:32:54,657 ‫و وندی، واقعاً شوکه شدم شنیدم ‫بیل بهت تهمت زده 526 00:32:54,681 --> 00:32:56,349 ‫همه‌مون شوکه بودیم هولدن 527 00:32:56,433 --> 00:32:57,913 ‫وندی دلیلی نداشته نوار رو بفرسته 528 00:32:58,810 --> 00:33:01,480 ‫هیچوقت سختکوشی ما رو بخطر نمی‌ندازه 529 00:33:04,774 --> 00:33:06,776 ‫تو نوار اسپک رو به دفتر تحقیقات فرستادی 530 00:33:06,860 --> 00:33:08,862 ‫من... 531 00:33:11,031 --> 00:33:12,842 ‫حس کردم بیش‌تر و بیش‌تر ‫داریم فرو می‌ریم 532 00:33:12,866 --> 00:33:14,034 ‫خدای من 533 00:33:14,117 --> 00:33:16,286 ‫- باید روراست می‌بودیم ‫- تو باید صادق می‌بودی 534 00:33:16,369 --> 00:33:19,789 ‫- چرا نیومدی پیش ما گرگ؟ ‫- اومدم. اما شماها سعی در ماستمالی قضیه داشتید 535 00:33:19,873 --> 00:33:23,126 ‫اگه دروغ بگیم و مدارک رو دستکاری کنیم ‫توی سراشیبی تندی میوفتیم 536 00:33:23,210 --> 00:33:25,504 ‫- حرفش حقه ‫- واقعاً؟ درست می‌گه؟ 537 00:33:25,962 --> 00:33:29,132 ‫همه ما رو بخطر انداختی تا وجدان ‫حساس خودت رو آروم کنی؟ 538 00:33:29,216 --> 00:33:31,903 ‫نوار رو ناشناس فرستادم. ‫آماده بودم اندازه شماها مجازات بشم 539 00:33:31,927 --> 00:33:34,054 ‫تا دسته جمعی بیکار بشیم؟ 540 00:33:34,137 --> 00:33:36,223 ‫گرگ، گمونم برای جلو رفتن ‫باید به هم اعتماد کنیم 541 00:33:36,306 --> 00:33:40,393 ‫که تصمیماتی که کل واحد رو تحت تاثیر قرار می‌ده ‫نباید بدون بحث گرفته بشه 542 00:33:40,477 --> 00:33:42,437 ‫گمون نکنم بندیکت آرنولد ‫دوباره حق رای پیدا کنه 543 00:33:47,484 --> 00:33:49,402 ‫ببخشید. امیدوارم مزاحم نشده باشم 544 00:33:49,486 --> 00:33:52,072 ‫نه. داشتیم درباره قدم‌های ‫بعدی حرف می‌زدیم 545 00:33:53,073 --> 00:33:54,866 ‫- تو باید مامور اسمیت باشی ‫- قربان 546 00:33:54,950 --> 00:33:55,950 ‫اه 547 00:33:56,493 --> 00:33:57,953 ‫می‌خوام همه‌تون بدونید 548 00:33:58,036 --> 00:34:00,956 ‫تحقیقات دفتر مسئولیت حرفه‌ای ‫رسماً پایان یافته 549 00:34:01,456 --> 00:34:03,291 ‫- خبر خوبیه قربان ‫- بله 550 00:34:03,917 --> 00:34:06,127 ‫و این یعنی می‌تونیم ‫به جلو پیش بریم 551 00:34:06,211 --> 00:34:08,463 ‫اگرچه دوست دارم ‫خط زمانی‌مون رو سرعت ببخشم 552 00:34:09,172 --> 00:34:11,091 ‫در حال حاضر چقدر طول می‌کشه؟ 553 00:34:11,424 --> 00:34:12,424 ‫حدوداً 554 00:34:16,596 --> 00:34:17,973 ‫برآورد تقریبی: 555 00:34:18,306 --> 00:34:21,393 ‫دو سال دیگه برای مصاحبه‌ها ‫و یه سال هم برای نتیجه‌گیری 556 00:34:21,476 --> 00:34:22,476 ‫خیلی طولانیه 557 00:34:23,186 --> 00:34:25,706 ‫قصد دارم منابعی که لازم دارید رو ‫در اختیارتون بذارم 558 00:34:25,730 --> 00:34:27,357 ‫تا کارتون کامل و بدون معطلی تموم کنید 559 00:34:27,440 --> 00:34:29,859 ‫محققین، رونویس‌کننده‌ها ‫پشتیبانی فنی 560 00:34:29,943 --> 00:34:32,279 ‫هر کس و چیزی که لازم دارید ‫براتون فراهم می‌کنم 561 00:34:33,947 --> 00:34:35,907 ‫- چطور به نظر میاد؟ ‫- شلوغ قربان 562 00:34:37,742 --> 00:34:39,953 ‫همین‌طوره، مگه نه؟ 563 00:34:48,420 --> 00:34:51,548 ‫این اتفاق به پردازنده‌ای وصله ‫تا اطلاعات شما رو مدیریت کنه 564 00:34:51,631 --> 00:34:54,217 ‫فضا برای ماموران کارآموز ‫پشتیبانی کارکنان 565 00:34:54,884 --> 00:34:56,386 ‫می‌تونید فرآیند انتخاب و 566 00:34:56,469 --> 00:34:59,180 ‫پایه‌ریزی برنامه آموزشی رو فوراً شروع کنید 567 00:34:59,681 --> 00:35:01,600 ‫یه اتاق استراحت رو هم ‫داریم اضافه می‌کنیم 568 00:35:02,809 --> 00:35:03,809 ‫و سرویس بهداشتی؟ 569 00:35:05,020 --> 00:35:06,020 ‫و سرویس بهداشتی 570 00:35:06,813 --> 00:35:08,189 ‫این عالیه تد 571 00:35:22,245 --> 00:35:25,874 ‫- کجا داری می‌ری؟ ‫- از اون‌جایی که فضای جدیدی در اختیارمون گذاشتن 572 00:35:26,958 --> 00:35:28,335 ‫من می‌رم انتهای راهرو 573 00:35:33,214 --> 00:35:35,759 ‫بذار بهبود شروع بشه 574 00:35:55,362 --> 00:35:57,572 ‫سلام. نوشیدنی مهمون من؟ 575 00:35:58,990 --> 00:36:00,283 ‫لازم نیست 576 00:36:00,367 --> 00:36:02,535 ‫یه چیزی هست که می‌خوام ‫ازت مشاوره بگیرم 577 00:36:04,120 --> 00:36:05,120 ‫البته اگه وقت داری 578 00:36:08,166 --> 00:36:09,250 ‫مهمون تو 579 00:36:20,178 --> 00:36:22,180 ‫بریم سر میز بشینیم 580 00:36:26,976 --> 00:36:28,853 ‫اینجا رو چطوری پیدا کردی؟ 581 00:36:29,270 --> 00:36:32,273 ‫یه روز بعد از کار تفنگداران دریایی رو دنبال کردم. ‫مثل یه صف مورچه میومدن اینجا 582 00:36:34,442 --> 00:36:38,071 ‫درباره چی می‌خواستی حرف بزنی؟ گرگ؟ 583 00:36:38,154 --> 00:36:39,489 ‫نه. چرا همچین حرفی می‌زنی؟ 584 00:36:39,572 --> 00:36:41,741 ‫اونطوری ازش انتقاد کردی. ‫به روش بهتر می‌شد حلش کرد 585 00:36:41,825 --> 00:36:44,136 ‫فکر کردم حالا که شپرد داره می‌ره ‫همه باید از نو شروع کنیم 586 00:36:44,160 --> 00:36:46,000 ‫فکر نکنم بیل همچین نظری داشته باشه 587 00:36:46,037 --> 00:36:48,873 ‫خصوصاً حالا که قانون قبیله‌ای ‫اف‌بی‌آی شکسته شده 588 00:36:48,957 --> 00:36:50,476 ‫لااقل حالا می‌دونه تو نوار ‫رو لو ندادی 589 00:36:50,500 --> 00:36:51,835 ‫این قضیه بین من و بیل‌ـه 590 00:36:51,918 --> 00:36:53,938 ‫و همه اینا رو می‌شد بدون ‫سنگسار عمومی حل کرد 591 00:36:53,962 --> 00:36:56,148 ‫حالا که حد و حدود گرگ رو می‌دونم ‫دیگه باهاش مشکلی ندارم 592 00:36:56,172 --> 00:36:57,006 ‫حد و حدود؟ 593 00:36:57,090 --> 00:36:59,426 ‫قوانین اخلاقی خاصی داره 594 00:36:59,926 --> 00:37:01,803 ‫دستکم حالا دیگه می‌تونیم ‫پیش‌دستی کنیم 595 00:37:05,640 --> 00:37:07,225 ‫خب اگه گرگ نیست پس چیه؟ 596 00:37:12,689 --> 00:37:13,898 ‫من بیمارستان بودم 597 00:37:14,482 --> 00:37:15,859 ‫- حالت خوبه؟ ‫- بله 598 00:37:17,026 --> 00:37:18,027 ‫الان خوبم 599 00:37:18,903 --> 00:37:19,988 ‫من... 600 00:37:20,530 --> 00:37:21,530 ‫حمله پانیک داشتم 601 00:37:22,073 --> 00:37:24,200 ‫راستش گفتن چندین حمله. ‫یادم نمیاد 602 00:37:24,284 --> 00:37:25,493 ‫بهم آرامبخش زده بودن 603 00:37:26,244 --> 00:37:28,371 ‫دکتر بهم گفت ممکنه ‫اختلال پانیک داشته باشم 604 00:37:28,830 --> 00:37:30,081 ‫قبلاً هم اتفاق افتاده بوده؟ 605 00:37:30,165 --> 00:37:31,416 ‫نه. هیچوقت 606 00:37:31,499 --> 00:37:33,668 ‫هولدن باید بهم بگی از نظر جسمی ‫چه اتفاقی افتاده بوده 607 00:37:33,752 --> 00:37:35,003 ‫و ازت می‌خوام دقیق بگی 608 00:37:35,086 --> 00:37:36,880 ‫حس می‌کردم سکته قلبی دارم می‌کنم 609 00:37:37,589 --> 00:37:38,715 ‫نفسم بالا نمیومد 610 00:37:38,798 --> 00:37:40,109 ‫- بیهوش شدی؟ ‫- نه 611 00:37:40,133 --> 00:37:41,050 ‫- رویا می‌دیدی؟ ‫- توی تونل بودم 612 00:37:41,134 --> 00:37:42,734 ‫- از اونموقع حمله‌ای داشتی؟ ‫- برعکس 613 00:37:42,802 --> 00:37:44,804 ‫پرانرژی هستم. ‫می‌خوام برگردم سر کار 614 00:37:44,888 --> 00:37:46,688 ‫و بالاخره حمایتی که لازم داشتیم رو داریم 615 00:37:46,765 --> 00:37:48,409 ‫و در عین حال، نمی‌خوام هیچی... 616 00:37:48,433 --> 00:37:50,685 ‫دقیقاً چی باعث تسریع حمله شد؟ 617 00:37:53,396 --> 00:37:54,689 ‫رفته بودم دیدن کمپر 618 00:37:54,773 --> 00:37:55,773 ‫تنهایی؟ 619 00:37:57,525 --> 00:38:01,070 ‫حملات پانیک اغلب زمانی رخ می‌دن که ‫احساس آسیب‌پذیری حاد بهت دست بده 620 00:38:01,529 --> 00:38:04,532 ‫روان‌پریش‌ها بشدت اغفال‌گر هستن ‫و اونم تو رو خوب می‌شناسه 621 00:38:04,616 --> 00:38:07,577 ‫دقیقاً محدوده حساسیت تو رو می‌دونه 622 00:38:09,078 --> 00:38:10,288 ‫تهدیدت کرد؟ 623 00:38:10,371 --> 00:38:12,457 ‫نه، دقیقاً نه. اون... 624 00:38:15,043 --> 00:38:16,043 ‫بغلم کرد 625 00:38:20,340 --> 00:38:24,511 ‫وقتی با یه روان‌پریش همذات‌پنداری می‌کنیم ‫در حقیقت داریم خویشتن رو نفی می‌کنیم 626 00:38:25,011 --> 00:38:28,598 ‫اعتقادات خودمون درباره نجابت ‫و انسانیت رو منکر می‌شیم 627 00:38:28,681 --> 00:38:30,433 ‫و این خیلی خطرناکه 628 00:38:30,517 --> 00:38:32,101 ‫- از پسش برمیام ‫- مطمئنی؟ 629 00:38:32,185 --> 00:38:34,705 ‫چون آخرین جایی که دلت می‌خواد ‫این اتفاق بیوفته 630 00:38:34,729 --> 00:38:36,169 ‫وسط مصاحبه‌اس. ‫خصوصاً حالا 631 00:38:36,231 --> 00:38:38,271 ‫واسه همین می‌خواستم ببینم ‫نظری داری یا نه 632 00:38:38,316 --> 00:38:40,586 ‫در حالت ایده‌آل باید استرس زندگیت رو تعدیل کنی 633 00:38:40,610 --> 00:38:42,671 ‫فارغ از اون، باید به اندازه کافی بخوابی ‫ورزش کنی 634 00:38:42,695 --> 00:38:43,696 ‫و مراقبه کنی 635 00:38:43,780 --> 00:38:45,782 ‫ورزش رو می‌تونم. ‫می‌تونم بدوم 636 00:38:45,865 --> 00:38:47,367 ‫و این شروع خوبیه 637 00:38:47,700 --> 00:38:50,203 ‫اما باید به علائم هم دقت کنی 638 00:38:50,286 --> 00:38:52,372 ‫نفس‌های بریده بریده ‫افزایش ضربان قلب 639 00:38:52,455 --> 00:38:54,249 ‫ضعف بینایی، سرگیجه 640 00:38:54,332 --> 00:38:55,708 ‫می‌تونم حواسم بهت باشه 641 00:38:55,792 --> 00:38:58,272 ‫اما خودت تنها کسی هستی ‫که حس می‌کنه حمله‌ای نزدیکه 642 00:38:59,462 --> 00:39:00,462 ‫خیلی‌خب 643 00:39:02,131 --> 00:39:03,466 ‫بغلت کرد؟ 644 00:39:08,388 --> 00:39:09,388 ‫می‌خوام کمکت کنم 645 00:39:09,806 --> 00:39:14,185 ‫اگه درباره هر چیزی خواستی ‫با کسی حرف بزنی 646 00:39:15,103 --> 00:39:15,937 ‫من هستم 647 00:39:16,020 --> 00:39:18,106 ‫زبونم قاصره که بگم چقدر ممنونم وندی 648 00:39:18,231 --> 00:39:20,733 ‫چون گهگداری، توی این کاری که من می‌کنم 649 00:39:20,817 --> 00:39:24,612 ‫خیلی خوبه که بدونم کسی ‫کنارم هست 650 00:39:26,155 --> 00:39:27,198 ‫البته 651 00:39:30,618 --> 00:39:33,955 ‫پس از خدمت در جنگ جهانی دوم ‫به عنوان یک سرباز برگزیده نیروی هوایی 652 00:39:34,038 --> 00:39:37,792 ‫دستیار مدیر شپرد 6 سال ‫در اداره پلیس بالتیمور حضور داشتند 653 00:39:37,876 --> 00:39:40,461 ‫و در کلاس سال 1953 کوانتیکو ‫به عنوان شاگرد ممتاز 654 00:39:40,545 --> 00:39:42,046 ‫فارغ‌التحصیل شدند 655 00:39:42,130 --> 00:39:44,841 ‫- فکر می‌کنه خوشحاله؟ ‫- 27سال وقت داشته 656 00:39:44,924 --> 00:39:47,927 ‫فکر می‌کنم مشتاقه که لباس تنش کنه ‫بره وسط آب و ادای ماهیگیری دربیاره 657 00:39:48,469 --> 00:39:51,014 ‫پیشگام در معرفی فناوری رایانه بوده 658 00:39:51,097 --> 00:39:54,517 ‫و تکنیک‌های بی‌شمار نوین تمرینی ‫را به کمال رساندند 659 00:39:54,601 --> 00:39:58,438 ‫اما میراث ادامه‌دار ایشان ‫واحد علوم رفتاری خواهد بود 660 00:39:59,230 --> 00:40:00,857 ‫که قرار است گسترش یابد 661 00:40:00,940 --> 00:40:04,319 ‫و پایه‌گذار پایگاه ملی اطلاعاتی جرائم خواهد بود 662 00:40:04,402 --> 00:40:06,446 ‫به نظر میاد یکی کاری که ما کردیم ‫رو با آغوش باز پذیرفته 663 00:40:06,529 --> 00:40:09,657 ‫قبول یه مقوله اجتناب‌ناپذیر توی این اداره ‫باعث می‌شه عکست بره روی دیوار 664 00:40:09,741 --> 00:40:13,161 ‫تا صحنه‌های جرم از منظر ‫روانشناسی رمزگشایی شوند 665 00:40:13,244 --> 00:40:16,039 ‫و به ماموران این اجازه را می‌دهد ‫که رفتار مجرمانه را از ریزترین 666 00:40:16,122 --> 00:40:19,375 ‫- ملاحظات پیش‌بینی کنند ‫- زیادی داره غلو می‌کنه 667 00:40:19,459 --> 00:40:20,710 ‫خوشحال به نظر نمیاد 668 00:40:21,294 --> 00:40:24,881 ‫می‌توانم عرض کنم که شهرت او ‫همیشه بخاطر درستی 669 00:40:24,964 --> 00:40:27,133 ‫صداقت و نجابت تمام بوده است 670 00:40:27,467 --> 00:40:28,635 ‫برای خدماتت 671 00:40:29,218 --> 00:40:33,765 ‫قدردانی اداره را ابراز می‌کنم ‫و به تو، پگ و فرزندان عزیزت 672 00:40:33,848 --> 00:40:37,644 ‫ترور، شان و لیزا ‫به خاطر بازنشستگی تبریک می‌گویم 673 00:40:54,369 --> 00:40:55,369 ‫هی 674 00:40:55,703 --> 00:40:58,539 ‫به اولین جلسه رسمی ‫پاچه‌خاریت در اداره خوش اومدی 675 00:40:58,957 --> 00:41:00,750 ‫خب یه پاچه جدید بیرون ‫از اداره پیدا کردی 676 00:41:00,833 --> 00:41:03,228 ‫و قدمت روی چشم اگه می‌خوای پیش من بمونی 677 00:41:03,252 --> 00:41:06,005 ‫- و همین کنار پناه بگیری ‫- ممنونم 678 00:41:10,843 --> 00:41:13,054 ‫پاچه‌خاری متمدنانه‌ایه 679 00:41:13,137 --> 00:41:14,889 ‫نصف افراد ساکن ساختمان هوور اومدن 680 00:41:14,973 --> 00:41:16,391 ‫روی خوش نشون می‌دیم 681 00:41:18,768 --> 00:41:21,437 ‫اون بابا قبل رفتنش ‫اسم همه رو خواهد فهمید 682 00:41:21,771 --> 00:41:24,482 ‫- جلسه‌ات باهاش چطور بود؟ ‫- به نظر باهوش، منصف 683 00:41:24,565 --> 00:41:25,775 ‫و پشتیبان خوبی میاد 684 00:41:26,234 --> 00:41:27,860 ‫به هولدن خیلی امید بسته 685 00:41:28,653 --> 00:41:31,447 ‫ازم خواست نذارم به جاده خاکی بزنه 686 00:41:31,531 --> 00:41:32,573 ‫واقعاً؟ 687 00:41:33,074 --> 00:41:34,117 ‫چیش بامزه‌اس؟ 688 00:41:34,200 --> 00:41:36,119 ‫دقیقاً همین رو هم از من خواست 689 00:41:38,454 --> 00:41:40,164 ‫ناقلاتر از چیزیه که فکر می‌کردیم 690 00:41:40,915 --> 00:41:42,750 ‫دو تا پرستار بهتر از یه دونه‌اس 691 00:41:42,834 --> 00:41:43,668 ‫درسته 692 00:41:43,751 --> 00:41:45,336 ‫ببین، باید این‌کار رو بکنم 693 00:41:45,837 --> 00:41:46,838 ‫یه توصیه کوچولو 694 00:41:47,296 --> 00:41:49,716 ‫اگه دیدی مردها دارن کرواتشون رو شل می‌کنن 695 00:41:49,799 --> 00:41:51,300 ‫تا توانش رو داری ‫بزن به چاک 696 00:41:51,592 --> 00:41:52,592 ‫ممنونم 697 00:41:56,180 --> 00:41:58,016 ‫ببخشید قربان 698 00:42:00,476 --> 00:42:03,563 ‫همگی عذر می‌خوام. ‫اگه می‌شه چند لحظه توجه کنید 699 00:42:03,855 --> 00:42:04,855 ‫ممنونم 700 00:42:06,107 --> 00:42:07,150 ‫همونطور که همگی می‌دونید 701 00:42:07,525 --> 00:42:10,069 ‫اینجا اومدیم تا به یکی از ‫بهترین‌هامون ادای احترام کنیم 702 00:42:10,987 --> 00:42:11,988 ‫یه مربی 703 00:42:12,655 --> 00:42:13,655 ‫دوست 704 00:42:14,407 --> 00:42:16,492 ‫و یه مامور خیلی خوب 705 00:42:16,576 --> 00:42:18,494 ‫رابرت، به افتخار تو قربان 706 00:42:20,580 --> 00:42:22,081 ‫بعنوان ماموران اف‌بی‌ای 707 00:42:22,165 --> 00:42:24,333 ‫همه‌مون می‌خوایم یکی از 10 نفر ‫فهرست تحت تعقیب‌ترین‌ها رو بازداشت کنیم 708 00:42:25,168 --> 00:42:28,171 ‫حالا 10 اسم برتر لیست شما شده 709 00:42:28,254 --> 00:42:31,007 ‫قزل‌الا، اردک ماهی و ماهی خاردار دریایی 710 00:42:31,090 --> 00:42:33,760 ‫فکر کردیم بهتره ابزار نیروی ‫کُشنده شما رو ارتقا بدیم 711 00:42:35,344 --> 00:42:36,846 ‫این چطوره؟ 712 00:42:37,472 --> 00:42:39,265 ‫هان؟ 713 00:42:41,225 --> 00:42:42,268 ‫لذتش رو ببرید قربان 714 00:42:42,602 --> 00:42:44,437 ‫- سخنرانی! ‫- سخنرانی! 715 00:42:44,520 --> 00:42:45,520 ‫سخنرانی! 716 00:42:46,856 --> 00:42:48,858 ‫باعث افتخار منه که در کنار ‫بسیاری از شما خدمت کردم 717 00:42:48,941 --> 00:42:51,903 ‫و باعث فخر خودتون و اداره شدید 718 00:42:52,904 --> 00:42:55,948 ‫هر روزی که در این پست بودم ‫باعث افتخار من شدید 719 00:42:56,032 --> 00:42:58,451 ‫و نمی‌دونم به چه زبونی تشکر کنم 720 00:42:58,868 --> 00:42:59,702 ‫و از این 721 00:42:59,786 --> 00:43:02,538 ‫به محض اینکه به مونتانا برم ‫ازش استفاده می‌کنم 722 00:43:02,830 --> 00:43:05,625 ‫و اگه همسرم گزارش مفقودی من رو داد 723 00:43:05,708 --> 00:43:06,584 ‫توجهی بهش نکنید 724 00:43:06,667 --> 00:43:08,461 ‫ممنونم 725 00:43:08,586 --> 00:43:10,922 ‫- تبریک می‌گم. احسنت ‫- ممنون بیل 726 00:43:13,174 --> 00:43:15,218 ‫فقط می‌خواستم بگم... 727 00:43:16,552 --> 00:43:20,598 ‫این افتخار رو داشتم که فقط در 3 سال ‫از 27 سال خدمت شما باهاتون همکاری کنم 728 00:43:21,265 --> 00:43:22,308 ‫اما در این مدت 729 00:43:23,017 --> 00:43:26,896 ‫خودتون رو در معرض خطر قرار دادید ‫و از ایده‌های جدید شجاعانه دفاع کردید 730 00:43:27,605 --> 00:43:28,605 ‫با حمایت شما 731 00:43:29,857 --> 00:43:31,818 ‫نقاب شرارت رو کنار زدیم 732 00:43:32,318 --> 00:43:35,154 ‫و ذهن مجرم رو عیان کردیم 733 00:43:36,948 --> 00:43:38,407 ‫واحد کوچیک ما از شما تشکر ... 734 00:43:39,408 --> 00:43:40,868 ‫قربان 735 00:43:43,412 --> 00:43:44,412 ‫قربان! 736 00:43:45,706 --> 00:43:47,250 ‫مامور فورد 737 00:43:52,171 --> 00:43:53,840 ‫می‌خواستم بهتون بگم... 738 00:43:54,507 --> 00:43:55,967 ‫چیزی که گفتم از ته دل بود 739 00:43:56,175 --> 00:43:58,177 ‫مطمئنم همینطوره مامور فورد 740 00:44:01,347 --> 00:44:03,266 ‫حالتون خوبه قربان؟ 741 00:44:03,349 --> 00:44:05,101 ‫آره. داشتم به فردا فکر می‌کردم 742 00:44:06,227 --> 00:44:07,645 ‫اولین روز بازنشستگی 743 00:44:09,272 --> 00:44:13,401 ‫رسماً از مهمونی خودتون قایمکی زدید بیرون. ‫حس می‌کنم... 744 00:44:13,484 --> 00:44:17,113 ‫اوه واقعاً بی‌صبرانه منتظرم ‫حست رو بشنوم! 745 00:44:17,655 --> 00:44:19,949 ‫ابله مغرور خودخواه 746 00:44:20,032 --> 00:44:23,619 ‫27سال عمرم رو گذاشتم. ‫از یه مامور میدانی ساده به مدیریت رسیدم 747 00:44:23,703 --> 00:44:26,873 ‫و حالا هر چیزی که براش تلاش کردم ‫رو با یه لکه گند بزرگ از تو دارم می‌ذارم می‌رم 748 00:44:26,956 --> 00:44:28,457 ‫- قربان... ‫- واقعاً فکر کردی ... 749 00:44:28,541 --> 00:44:31,502 ‫بازنشست شدم؟ ‫کثافت از خودمتشکر 750 00:44:31,794 --> 00:44:34,022 ‫مجبور شدم بازنشست بشم ‫چون یه نفر باید تاوان 751 00:44:34,046 --> 00:44:36,299 ‫سرپیچی، قضاوت بی‌پروا 752 00:44:36,382 --> 00:44:37,884 ‫غرور زیادت رو بده 753 00:44:37,967 --> 00:44:41,470 ‫- من مسئولیت رو برعهده گرفته بودم... ‫- واقعاً حرف نداری 754 00:44:41,554 --> 00:44:44,015 ‫این شوق و جدیتت همش فیلمه؟ 755 00:44:44,098 --> 00:44:47,935 ‫یا واقعاً بابت گندی که بالا آوردی فراموشکار شدی؟ 756 00:44:48,019 --> 00:44:49,187 ‫من از یه جنگ، خیابون‌های بالتیمور 757 00:44:49,270 --> 00:44:51,772 ‫و هوور جون سالم بدر بردم 758 00:44:51,856 --> 00:44:54,275 ‫و در نهایت به دست تو دخلم اومد؟ 759 00:44:54,358 --> 00:44:56,777 ‫چی؟ 760 00:44:58,779 --> 00:45:02,283 ‫خدایا. واقعاً آدم ترسویی هستی 761 00:45:03,034 --> 00:45:04,034 ‫قربان! 762 00:45:04,702 --> 00:45:06,370 ‫فکر کردم همسرتون رو فراموش کردید 763 00:45:06,454 --> 00:45:08,372 ‫بعد از اینهمه سال نه 764 00:45:08,456 --> 00:45:11,542 ‫بیل، مهمونی بی‌نظیریه! 765 00:45:11,626 --> 00:45:14,253 ‫- باعث افتخاره قربان ‫- نه، باعث افتخار منه 766 00:45:14,337 --> 00:45:16,130 ‫همیشه بخاطر خواهم داشت 767 00:45:16,214 --> 00:45:18,049 ‫به پگ گفتم اگه دست و پاگیرش شدید 768 00:45:18,132 --> 00:45:21,212 ‫این اجازه رو داره تا شما رو پیش من ‫بفرسته تا بدترین بازی گلف عمرتون رو داشته باشید 769 00:45:21,260 --> 00:45:22,803 ‫یادم می‌مونه 770 00:45:23,095 --> 00:45:25,598 ‫دلمون براتون تنگ می‌شه قربان. ‫بدون شما مثل سابق نمی‌شه 771 00:45:25,681 --> 00:45:27,934 ‫اوه گمونم می‌فهمی ‫که آب از آب تکون نمی‌خوره 772 00:45:30,935 --> 00:45:37,935 ‫دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم ‫www.DibaMoviez.Com 773 00:45:58,172 --> 00:46:00,883 ‫آهنگ The Overload ‫از: Talking Heads