1 00:01:56,421 --> 00:02:00,461 «« قلـــــب‌هاي زخمـــــي »» 2 00:03:01,701 --> 00:03:06,060 اقتباسي آزاد بر اساسِ «اثري ادبي از «ماکس بلچر 3 00:03:50,381 --> 00:03:56,379 هنگامي که در پيِ آن برمي‌آيم ... تک تکِ لحظاتِ گذشته را 4 00:03:56,740 --> 00:04:03,222 ،در غم يا شاديِ بخصوصش بازسازي نمايم ... حسي از گذرا بودنِ زندگي 5 00:04:03,421 --> 00:04:09,262 ،و نيز از فقدانِ اهميتِ آنچه ما هستيِ بشري مي‌ناميم .مرا در بر مي‌گيرد 6 00:04:15,540 --> 00:04:16,840 .بفرماييد 7 00:04:16,980 --> 00:04:19,461 .متشکرم، آقا 8 00:04:29,902 --> 00:04:32,401 دنبالِ کي مي‌گردين؟ - .«دنبالِ دکتر «جافالان - 9 00:04:32,502 --> 00:04:34,380 .از اولين راهرو دستِ چپ بريد 10 00:04:34,902 --> 00:04:36,219 !برو کنار 11 00:04:58,940 --> 00:05:01,421 ترسيدي، «مانو»؟ - .نه - 12 00:05:02,580 --> 00:05:05,019 .موردي برايِ ترس وجود نداره 13 00:05:09,899 --> 00:05:11,862 .مطمئن باش همه چيز روبراه ميشه 14 00:05:15,579 --> 00:05:18,081 موقعي که ازتون عکس گرفته ميشه .بايد نفسِ‌تون رو حبس کُنيد 15 00:05:18,182 --> 00:05:20,782 .مي‌خوام عکسِ راديوگرافي خوب دربياد 16 00:05:21,220 --> 00:05:22,660 .دراز بکشيد 17 00:05:23,501 --> 00:05:26,139 سردتون شده؟ اون هم تويِ اين گرما؟ 18 00:05:26,542 --> 00:05:27,842 .يه کمي 19 00:05:37,620 --> 00:05:39,579 .فقط چند دقيقه طول مي‌کشه 20 00:05:54,382 --> 00:05:56,302 .اين صفحه رو ميذارم زيرتون 21 00:06:05,180 --> 00:06:06,480 !حالا 22 00:06:10,502 --> 00:06:15,660 يأسي تلخ و طاقت‌فرسا .در سرش وزوز مي‌کرد 23 00:06:16,500 --> 00:06:18,140 !عکسِ خوبي شده 24 00:06:19,300 --> 00:06:22,702 ... اما همونطور که حدس ميزدم 25 00:06:23,420 --> 00:06:25,502 .مسأله اصلاً رماتيسم نيست 26 00:06:26,300 --> 00:06:29,958 .يکي از مهره‌هايِ ستونِ فقرات آسيب ديده .در واقع يکي از مهره‌ها مفقود شده 27 00:06:30,059 --> 00:06:33,700 مفقود شده؟ - .بفرماييد بشينيد - 28 00:06:35,259 --> 00:06:36,780 پرسيديد چطوري؟ 29 00:06:38,020 --> 00:06:42,701 .خُب منظور اين نيست که مثلِ سرقت از يک مغازه دزديده شده باشه .بلکه اون مهره توسطِ ميکروب‌ها سائيده شده 30 00:06:44,582 --> 00:06:48,521 .بکُلي خورده شده .مثلِ يک دندانِ کرم‌خورده 31 00:06:48,622 --> 00:06:50,679 يعني تويِ ستونِ فقرات اين اتفاق افتاده؟ 32 00:06:50,780 --> 00:06:54,179 !مگر نه اينکه مهره‌ها اونجا قرار دارن؟ 33 00:06:54,340 --> 00:06:56,222 .بله، کاملاً تخريب شده 34 00:06:58,141 --> 00:07:01,719 : ما بهش ميگيم .بيماريِ «پوت»، سلِ ستونِ فقرات 35 00:07:01,820 --> 00:07:03,341 .که به مهره‌ها آسيب ميزنه 36 00:07:03,901 --> 00:07:05,219 خيلي وخيمه؟ 37 00:07:05,979 --> 00:07:08,078 .شما اينجا اومدي تا بهبود پيدا کُني 38 00:07:08,179 --> 00:07:11,039 پس اين قيافه‌يِ ترس‌خورده !بهت کمکي نمي‌کُنه 39 00:07:11,140 --> 00:07:14,181 .کمي شهامت داشته باشيد .اين بيماري قابلِ درمانه 40 00:07:19,380 --> 00:07:21,942 .و اما يک موردِ مشکوک ِديگه 41 00:07:27,859 --> 00:07:30,382 درست همونطور که .اشعه‌يِ ايکس نشون داده بود 42 00:07:31,780 --> 00:07:33,980 .به مهره‌ها آسيب رسيده 43 00:07:35,220 --> 00:07:37,400 ولي نکته‌يِ اميدوارکُننده اينه که .هيچ قوزي شکل نگرفته 44 00:07:37,501 --> 00:07:41,219 !وگرنه آخر و عاقبتش مثلِ «ريچاردِ سوم» ميشد [ريچاردِ سوم : پادشاه گوژپشتِ انگلستان] 45 00:07:42,000 --> 00:07:44,800 ".اکنون اين است زمستانِ دلتنگيِ ما" [ريچاردِ سوم، ويليام شکسپير، پرده‌يِ اول، صحنه‌يِ اول] 46 00:07:45,381 --> 00:07:47,582 شما به تئاتر علاقه داري؟ - .بله، همينطوره - 47 00:07:48,580 --> 00:07:50,262 .تاق‌باز بشو 48 00:07:54,539 --> 00:07:55,839 .کمربندت رو باز کُن 49 00:08:06,382 --> 00:08:08,600 .اينجا يک دمل وجود داره 50 00:08:08,701 --> 00:08:11,238 چرک و عفونتِ مهره‌ها .تا اينجا سرايت کرده 51 00:08:11,339 --> 00:08:13,859 .مجبوريم دمل رو بترکونيم - چطوري؟ - 52 00:08:14,419 --> 00:08:16,101 .کارِ آسونيه 53 00:08:18,021 --> 00:08:19,742 بد موقع اومدم؟ 54 00:08:20,540 --> 00:08:21,840 .نه 55 00:08:22,341 --> 00:08:25,820 .بعداً ادامه ميديم .از تشخيصِ من خاطرجمع باشيد 56 00:08:27,341 --> 00:08:28,480 .مي‌توني لباس بپوشي 57 00:08:28,581 --> 00:08:32,040 ،من اومدم تا خداحافظي کُنم .و ازتون تشکر کُنم 58 00:08:32,141 --> 00:08:34,099 .خواهش مي‌کُنم، عزيزم 59 00:08:35,581 --> 00:08:40,101 : به قولِ معروف .پزشک تنها وسيله است، وگرنه شفا دستِ خداست 60 00:08:41,299 --> 00:08:42,782 !فوق‌العاده‌ست 61 00:08:43,661 --> 00:08:46,142 ببينيد، اين خانم همين پارسال .به اينجا اومدن 62 00:08:46,341 --> 00:08:50,101 نه، صبر کُنيد، انگار سالِ 1935 بود؟ .و حالا کاملاً بهبود پيدا کردن 63 00:08:50,699 --> 00:08:53,321 .بهتون تبريک عرض مي‌کُنم، خانم - .ممنونم - 64 00:08:53,422 --> 00:08:55,598 .هر از گاهي حتماً به ما سر بزنيد - .چَشم، آقايِ دکتر - 65 00:08:55,699 --> 00:08:57,500 .ما رو فراموش نکُنيد 66 00:08:58,902 --> 00:09:01,939 .اميدوارم هميشه سالم و سلامت باشيد - .ممنونم، خانم - 67 00:09:14,780 --> 00:09:17,860 مدتِ طولانيه که اون دمل رويِ پوستِ‌تون دراومده؟ 68 00:09:18,182 --> 00:09:20,740 الان پُره از چرک و عفونتي که از طريقِ .استخوان‌هايِ ناخوش بهش سرايت کرده 69 00:09:21,020 --> 00:09:24,380 .راستش هيچوقت متوجهش نشدم ميشه ترکوندش؟ 70 00:09:24,860 --> 00:09:28,918 .البته. خوشبختانه به موقع اقدام کرديد ... چون اگر خودش مي‌ترکيد 71 00:09:29,019 --> 00:09:32,982 .بسيار درسرساز ميشد - .بله، متوجه هستيم - 72 00:09:34,740 --> 00:09:38,560 مي‌تونيد از پسِ مخارج بربياييد؟ .هزينه‌ها اصلاً ارزان نيستن 73 00:09:38,661 --> 00:09:42,600 .هر کاري از دستم بربياد انجام ميدم .آخه اين تنها پسرِ ماست 74 00:09:42,701 --> 00:09:45,182 اهلِ کجا هستيد؟ - .«رومان» - 75 00:09:46,022 --> 00:09:48,640 .شرط مي‌بندم شما تاجر هستيد 76 00:09:48,741 --> 00:09:52,021 .بله، من دو دهنه مغازه‌يِ شيشه‌فروشي دارم 77 00:09:52,182 --> 00:09:55,300 از اين بابت که مشکلي وجود نداره؟ - !خدا نکُنه - 78 00:09:57,339 --> 00:10:01,901 .او احساسِ شکنندگيِ بسيار مي‌کرد 79 00:10:04,020 --> 00:10:05,941 .«کارمن سيلوا» نامِ مستعارِ «اليزابت ويت» ملکه‌يِ روماني] [.که در عينِ حال شاعر و نويسنده نيز بود 80 00:10:08,459 --> 00:10:11,662 In patria nostra multae silvae sunt [.در کشورِ ما هست بسيار جنگل‌هايي] 81 00:10:12,180 --> 00:10:14,262 Quae bestiis abundant [.چه وفوري از بکر بودگي] 82 00:10:16,339 --> 00:10:19,181 .بيا بريم يه نگاه به دريا بندازيم - .باشه، حتماً - 83 00:10:25,901 --> 00:10:28,000 برايِ عيادت اومدين؟ - .بله - 84 00:10:28,101 --> 00:10:31,461 !بيايين به ما ملحق بشين - .ولي من بايد برم داخل - 85 00:10:33,262 --> 00:10:36,801 انگار يک قرن ميشه !که شما رو زيارت نکرديم 86 00:10:36,902 --> 00:10:39,881 راستش درگيرِ يه سري .کارهايِ احمقانه بودم 87 00:10:39,982 --> 00:10:42,638 «رفته بودم «کلادوو .برايِ ديدنِ مادرم 88 00:10:42,739 --> 00:10:46,240 !باور نمي‌کُنم، داريد دروغ ميگيد - .جدي ميگم! همين ديروز برگشتم - 89 00:10:46,341 --> 00:10:48,479 کمي ليموناد براتون بيارم؟ - .نه، ممنونم - 90 00:10:48,580 --> 00:10:53,019 مي‌خواين برايِ بالا رفتن از پله‌ها کمکِ‌تون کُنم؟ - !شما بهتره بريد به مريض‌هاتون برسيد - 91 00:11:21,861 --> 00:11:26,062 !از اين کار بدم مياد! من که ديگه بچه نيستم - !باشه، خيله خُب - 92 00:11:27,460 --> 00:11:29,461 .تويِ اينجا که هستي خوش‌رفتار باش 93 00:11:30,939 --> 00:11:33,581 من برات پول مي‌فرستم .تا حالت خوب بشه 94 00:11:33,899 --> 00:11:35,199 ... اگه من کار مي‌کُنم 95 00:11:36,261 --> 00:11:38,998 .تمامش بخاطرِ توئه .اينو فراموش نکُن 96 00:11:39,099 --> 00:11:40,942 .هم من و هم مادرت 97 00:11:41,222 --> 00:11:43,300 .ما غير از بچه‌هامون کسي رو نداريم 98 00:11:48,461 --> 00:11:50,980 .معذرت مي‌خوام که يه کمي برآشفته شدم 99 00:11:53,380 --> 00:11:56,740 ،من نسبت به شما، هم احساسِ دِين مي‌کُنم .و هم احساسِ گناه 100 00:11:58,702 --> 00:12:02,661 ولي اين موقعيتِ فعلي باعث شده .عصبي بشم 101 00:12:02,780 --> 00:12:07,542 مطمئنم حالت خوب ميشه و دستِ ماها رو .در روزگارِ پيري‌مون مي‌گيري 102 00:12:07,899 --> 00:12:09,199 .آره، همينطوره 103 00:12:10,260 --> 00:12:14,942 اونوقت من تويِ بستر : دراز مي‌کشم و فرياد ميزنم 104 00:12:15,379 --> 00:12:19,360 !«مانو»! «مانو»! «مانو» !جنگ شروع شده 105 00:12:19,461 --> 00:12:23,862 !اينجا نبردِ «ماراششتي»-ه! تفنگِ منو بهم بده نبردِ ماراششتي : آخرين نبردِ عمده ميانِ] [امپراتوريِ آلمان و پادشاهيِ روماني در جنگِ جهانيِ اول 106 00:12:23,981 --> 00:12:27,720 !ما داريم با ژنرال «ماکِنزن» مبارزه مي‌کُنيم 107 00:12:27,821 --> 00:12:30,862 !به ژنرال «گريگورسکو» خبر بده 108 00:12:31,300 --> 00:12:34,159 ولي جداً موقعي که پير بشم تو باهام چکار مي‌کُني، پسرم؟ 109 00:12:34,260 --> 00:12:38,381 !ازت مراقب مي‌کُنم ديگه !با يه گلوله تويِ مغز 110 00:12:46,982 --> 00:12:50,419 بيمارهايِ اينجا .زندگيِ عاديِ خودشون رو ادامه ميدن 111 00:12:51,540 --> 00:12:55,139 ،بيرون ميرن، موسيقي گوش ميدن ... لباس‌هايِ معمولي مي‌پوشن 112 00:12:55,461 --> 00:12:58,321 تويِ ايوان زيرِ آفتاب ... دراز مي‌کشن 113 00:12:58,422 --> 00:13:00,640 !و به هيچ چيزِ اين دنيا اهميتي نميدن 114 00:13:00,741 --> 00:13:02,760 .فقط برايِ خودشون دراز مي‌کشن 115 00:13:02,861 --> 00:13:06,382 تو حتي مي‌توني بصورتِ درازکش .درشکه هم بروني 116 00:13:06,501 --> 00:13:08,022 .مثلاً درشکه‌يِ سبکِ دوچرخ رو 117 00:13:08,582 --> 00:13:09,882 .آره 118 00:13:11,420 --> 00:13:14,581 .دلم هوسِ کوفته‌ماهي کرده 119 00:13:16,020 --> 00:13:17,741 !بفرما! کوفته‌ماهي 120 00:13:18,102 --> 00:13:19,699 !برگرديد 121 00:13:21,581 --> 00:13:25,141 !نبايد بي‌خبر اينجا رو ترک کُنيد - .معذرت مي‌خوايم - 122 00:13:32,060 --> 00:13:34,278 .اين هم از اتاقِ‌تون 123 00:13:34,379 --> 00:13:38,181 .اتاق رو با سولفور ضدِ عفوني کرديم 124 00:13:38,300 --> 00:13:42,340 .دستشويي هم در انتهايِ راهروئه 125 00:13:43,979 --> 00:13:47,820 !خيلي معرکه‌ست ازش خوشت مياد، «مانو»؟ 126 00:13:48,100 --> 00:13:53,342 !مثلِ هتل مي‌مونه !انگار «گراند هتل ويکتوريا»يِ «رومان»-ه 127 00:13:54,259 --> 00:13:56,141 !يا انگار هتل «ريتزهاک»-ه 128 00:13:57,062 --> 00:13:59,981 !اينجا اصلاً حس نمي‌کُني بيمار هستي 129 00:14:00,699 --> 00:14:04,182 قبل از من کي اينجا بوده؟ - .خيلي‌ها - 130 00:14:04,500 --> 00:14:07,542 کسي هم اينجا مُرده؟ - !البته که نه - 131 00:14:10,099 --> 00:14:14,700 .بيمارِ قبلي يه دختر خانم بود .اما بعدش به «برک-سور-مر» در فرانسه رفت 132 00:14:16,220 --> 00:14:20,060 .آقايِ دکتر هم همين الان ميان 133 00:14:23,819 --> 00:14:26,300 بيمارهايِ زيادي مثلِ من اينجا هستن؟ 134 00:14:26,461 --> 00:14:31,020 مثلِ شما؟ من حتي نمي‌دونم !شما رو چطور صدا کُنم 135 00:14:31,941 --> 00:14:34,801 : سه کلمه را فرياد کُنيد" "!شامپاين، شراب، راين 136 00:14:34,902 --> 00:14:37,820 !منظورم رو رسوندم؟ - !چه جور هم - 137 00:14:38,219 --> 00:14:42,638 .بعضي از بيمارها حتي ده تا از مهره‌هاشون مشکل داره .و بعضي‌هايِ ديگه هم پاهاشون مشکل داره 138 00:14:42,739 --> 00:14:46,321 اما شما مشکلي ندارين. اينطور که شنيدم .دملِ چرکيِ شما اونقدرها هم ناسور نيست 139 00:14:46,422 --> 00:14:50,139 ناسور؟ - .منظورم اينه که نترکيده - 140 00:14:51,022 --> 00:14:53,422 فقط عفونتش يه مقدار .به مهره‌ها رسوخ کرده 141 00:14:55,219 --> 00:14:57,101 .بله، نترکيده 142 00:14:57,300 --> 00:15:02,921 ،بعضي‌ها ميگن باز شدنِ دملِ چرکي .يعني باز شدنِ درِ مرگ 143 00:15:03,022 --> 00:15:06,880 دکترها اينطور ميگن؟ - .نه، بيمارهايِ خرافاتي - 144 00:15:06,981 --> 00:15:08,421 !به نظرِ من که فقط يه مُشت حيوونن 145 00:15:17,299 --> 00:15:22,579 ،آرزوهايي تازه و اميدهايي تازه .به شکلي عظيم درونم بارور گشت 146 00:15:23,220 --> 00:15:24,520 .دارويِ بي‌حسي 147 00:15:27,341 --> 00:15:31,742 ،اگر دمل سر باز نکُنه .تقريباً هيچ خطري وجود نداره 148 00:15:34,022 --> 00:15:35,918 و در عرضِ يک ثانيه !کارش تمامه 149 00:15:36,019 --> 00:15:38,879 لازمه عفونت رو طوري تخليه کُنيم .که دمل نترکه 150 00:15:38,980 --> 00:15:40,981 اگه سر باز کُنه چي؟ 151 00:15:41,499 --> 00:15:45,000 اونوقت ممکنه در تماس با باکتري‌ها ... عفوني شده 152 00:15:45,101 --> 00:15:47,340 .و موجبِ مسموميتِ خون بشه 153 00:15:47,539 --> 00:15:50,840 گاهي اوقات بيمار حتي به مدتِ چند روز .از درد نعره ميزنه 154 00:15:50,941 --> 00:15:53,660 و گاهي اوقات هم بيمار .چيزي متوجه نميشه 155 00:15:54,221 --> 00:15:56,702 و دمل به مدتِ چندين سال .همينطور چرک و عفونت تراوش مي‌کُنه 156 00:15:57,700 --> 00:16:03,260 ،لازمه که از اين موارد اطلاع داشته باشيد .تا از هر گونه سراسيمگي پرهيز کُنيد 157 00:16:04,220 --> 00:16:07,080 ولي ما به عفونت .اجازه‌يِ تراوش کردن نميديم 158 00:16:07,181 --> 00:16:09,420 و در نتيجه، خيلي زود .دمل ناپديد ميشه 159 00:16:29,979 --> 00:16:31,279 !حرکت نکُنيد !حرکت نکُنيد 160 00:16:41,299 --> 00:16:43,479 !تمام شد !تمام شد 161 00:16:43,580 --> 00:16:46,741 !اينجا رو نگاه کُنيد، دوستِ من !اين هم از عفونت 162 00:16:49,540 --> 00:16:51,902 .دمل کاملاً از عفونت پُر شده بود 163 00:16:52,662 --> 00:16:54,739 .همينطور به پشت دراز بکشيد 164 00:16:56,659 --> 00:17:00,219 .بذاريد به پشت دراز کشيدن عادت کُنه 165 00:17:00,741 --> 00:17:02,861 .فعلاً اجازه ميديم همينطور بمونيد 166 00:17:03,141 --> 00:17:05,720 .و بعد بدنِ‌تون رو گچ مي‌گيريم 167 00:17:05,821 --> 00:17:08,540 گچ؟ - .اصلاً چيزِ حادي نيست - 168 00:17:08,859 --> 00:17:11,820 فقط از ستونِ فقراتِ‌تون .در برابرِ شکستگي محافظت مي‌کُنه 169 00:17:13,862 --> 00:17:19,181 گويي در گوشتِ لمس‌شده از دارويِ بي‌حسي .چنگالي فرو ميرفت 170 00:17:35,620 --> 00:17:38,879 وقتي شکمت رو با اون آمپولِ قطور ... سوراخ مي‌کردن 171 00:17:38,980 --> 00:17:40,900 حس کردم ديگه نمي‌تونم .رويِ زانوهام بايستم 172 00:17:41,979 --> 00:17:45,182 اگه بيشتر طول مي‌کشيد .غش مي‌کردم مي‌افتادم زمين 173 00:17:47,862 --> 00:17:50,500 .تو فوق‌العاده شجاع هستي، پسرم 174 00:17:55,899 --> 00:17:57,301 .من برم هزينه‌يِ بيمارستان رو پرداخت کُنم 175 00:18:33,581 --> 00:18:36,860 ،نبايد تنهايي هيچ جا بريد .حتي دستشويي 176 00:18:40,781 --> 00:18:45,020 ،به محضِ اينکه زنگ رو بزنيد .خودم لگن رو براتون ميارم 177 00:18:57,819 --> 00:18:59,459 .«اين برايِ شماست، آقايِ «نلو 178 00:19:00,622 --> 00:19:02,598 .مرحمتِ شما کم نشه، قربان 179 00:19:02,699 --> 00:19:05,142 .خوب مراقبش باشيد 180 00:19:05,702 --> 00:19:09,238 .اون هنوز يه پسربچه‌ست - .مطمئن باشيد اينجا از هيچ بابت کم و کسري نداره - 181 00:19:09,339 --> 00:19:14,942 هر چيزي لازم داشتيد، فقط کافيه زنگ بزنيد تا من فوراً خودم رو برسونم. باشه؟ 182 00:19:15,940 --> 00:19:17,860 .ممنونم 183 00:19:35,021 --> 00:19:40,620 ،کساني که در اطرافم بودند ترحم‌انگيز به نظر مي‌رسيدند ... از اين بابت که چقدر ساده‌دلانه 184 00:19:40,742 --> 00:19:44,060 ،به آنچه انجام مي‌دادند و احساس مي‌کردند .باور داشتند 185 00:20:14,139 --> 00:20:15,702 چرا مي‌خندي؟ 186 00:20:16,662 --> 00:20:17,962 !آخه خيلي مضحکه 187 00:20:26,742 --> 00:20:29,061 !دکتر نکُنيد! ولم کُنيد 188 00:20:37,382 --> 00:20:40,182 .دلم برات تنگ ميشه - !اين حرف‌ها رو بي‌خيال شو - 189 00:20:40,662 --> 00:20:42,302 .گرامافون يادت نره 190 00:20:42,781 --> 00:20:44,782 به محضِ اينکه برسم خونه .برات مي‌فرستمش 191 00:20:48,979 --> 00:20:52,182 .فقط شجاع باش، پسرم - !همين کارو مي‌کُنم، نگران نباش - 192 00:20:53,779 --> 00:20:55,840 .از طرفِ من، مامان و خواهرهام رو ببوس 193 00:20:55,941 --> 00:20:57,581 .راديو رو هم بفرست 194 00:20:57,780 --> 00:21:00,380 يه ليست از کتاب‌هايي که .مي‌خوام رو هم برات آماده مي‌کُنم 195 00:21:01,582 --> 00:21:03,078 .بعداً با هم تلفني حرف ميزنيم 196 00:21:03,179 --> 00:21:06,102 .اينجا تلفن هم داريم - !مي‌بيني؟ تلفن هم دارن - 197 00:21:14,381 --> 00:21:15,681 .خُب ديگه، خداحافظ 198 00:21:17,142 --> 00:21:20,141 ،قوي باش .و زود خوب بشو 199 00:21:22,460 --> 00:21:23,820 .سفر به سلامت 200 00:21:28,262 --> 00:21:33,819 !قلبت استوار باد، سفلي‌جنابا !باشد که بس زود گردي ستاره‌ماهيِ آب‌ها 201 00:21:41,979 --> 00:21:43,300 .خير پيش 202 00:22:08,820 --> 00:22:14,139 احساسي زنده از اينکه .هر آنچه رُخ مي‌دهد واقعي نيست 203 00:22:31,622 --> 00:22:33,301 خيلي وقته که بيمار شدين؟ 204 00:22:34,141 --> 00:22:38,118 ،آره، خيلي وقته .ولي همين تازگي متوجهش شدن 205 00:22:38,219 --> 00:22:40,361 .همه‌مون همين مشکل رو داريم 206 00:22:40,462 --> 00:22:42,340 بيماري‌تون چيه؟ 207 00:22:42,620 --> 00:22:45,700 !"کلمه‌اي که بسا چيزها در دلِ خويش دارد" - چي؟ - 208 00:22:45,861 --> 00:22:49,421 ،«بيماريِ «پوت !«کلمه‌اي که بسا چيزها در دلِ خويش دارد : «پوت 209 00:22:50,381 --> 00:22:53,920 : حتماً اون تبليغ رو شنيدين که ميگه کلمه‌اي که بسا چيزها در دلِ خويش دارد : «موت»"؟" 210 00:22:54,021 --> 00:22:57,101 .جمله‌يِ تبليغيِ شامپاينِ «موت»-ه 211 00:22:57,300 --> 00:23:00,181 "!«کلمه‌اي که بسا چيزها در دلِ خويش دارد : «موت" 212 00:23:00,380 --> 00:23:02,700 !فقط اينکه کلمه‌يِ من بجايِ «موت»، «پرسيوال پوت»-ه پرسيوال پوت : جرّاحِ بريتانياييِ قرنِ هجدهم] [و از بنيانگذارانِ رشته‌يِ ارتوپدي در طب 213 00:23:04,182 --> 00:23:06,060 شما چطور؟ - .مالِ من هم همينه - 214 00:23:06,539 --> 00:23:08,502 "!صدايي که بسا چيزها در دلِ خويش دارد" 215 00:23:09,381 --> 00:23:11,620 بدنِ شما رو گچ گرفتن؟ 216 00:23:12,979 --> 00:23:16,182 يعني نفهميدين؟ - .آخه اصلاً قابلِ تشخيص نيست - 217 00:23:16,420 --> 00:23:20,460 دکتر «جافالان» اونها رو به تنِ !هر مشتري‌اي که از راه ميرسه مي‌دوزه 218 00:23:21,619 --> 00:23:25,800 استاد بزرگِ گچ گرفتن !و قصابِ نشتر زن 219 00:23:25,901 --> 00:23:28,879 !در واقع ايشون يک دامپزشک هستن - !جداً؟ - 220 00:23:28,980 --> 00:23:31,580 !همينطوري گفتم - !شوخي نکُنيد - 221 00:23:32,102 --> 00:23:36,261 ،فقط با شما شوخي مي‌کُنم !چون شما انرژيِ حيات القاء مي‌کُنيد 222 00:23:38,980 --> 00:23:42,939 !با همين عصايِ زيربغل مي‌زنمت‌ها - .مراقب باشيد نريزيدش - 223 00:23:45,861 --> 00:23:49,221 شما بيمارِ جديد هستين؟ - .بله - 224 00:23:49,382 --> 00:23:51,601 .«امانوئل» - .ارنست». از آشنايي‌تون خوشوقتم» - 225 00:23:51,702 --> 00:23:55,241 .اينجا بعضي‌ها هستن که چشمِ ديدنِ يهودي‌ها رو ندارن - !بذار نداشته باشن - 226 00:23:55,342 --> 00:23:57,518 .«ويکتور» - .«امانوئل» - 227 00:23:57,619 --> 00:24:00,198 ،اما من از شما خوشم مياد !چون مريض هستيد 228 00:24:00,299 --> 00:24:03,520 .والنتين» هميشه نقشِ لژيونرِ «گاردِ آهنين» رو بازي مي‌کُنه» گاردِ آهنين : نامِ حزبي سياسي در روماني تا اوايلِ جنگِ جهانيِ دوم] [با ايدئولوژيِ يهودستيزي، ملي‌گرايي، فاشيسم و ضديت با کمونيسم 229 00:24:03,621 --> 00:24:07,861 بازي مي‌کُنم؟ !من واقعاً لژيونرِ «گاردِ آهنين» هستم 230 00:24:08,582 --> 00:24:12,979 خُب حالا تويِ چه رشته‌اي تحصيل مي‌کُني؟ !سبد-دوزي زيرِ آب؟ 231 00:24:13,102 --> 00:24:14,441 .نه، شيمي 232 00:24:14,542 --> 00:24:17,521 ،ولي فعلاً بيمار هستم .پس تحصيلي هم در کار نيست 233 00:24:17,622 --> 00:24:21,819 سولانژ»! بيا با برادرِ» !دردمندِ جديدمون آشنا بشو 234 00:24:21,942 --> 00:24:24,279 !در رنج و دردي بي‌پايان 235 00:24:24,380 --> 00:24:27,299 اسمِ شما فرانسويه، مادموازل؟ 236 00:24:28,500 --> 00:24:30,421 .بله، اسمِ من همينه 237 00:24:30,781 --> 00:24:32,901 .«سولانژ» .يعني : فرشته‌يِ آفتاب 238 00:24:33,062 --> 00:24:35,158 "... فرشته‌يِ خدا، فرشته‌يِ نگهبانِ عزيزِ من" [دعايي مرسوم در ميانِ مسيحيانِ کاتوليک] 239 00:24:35,259 --> 00:24:36,559 .اسمِ دلفريبيه 240 00:24:37,820 --> 00:24:41,279 ،ولي اسمِ اصليش «زاگا»ست .«همينطوري اسمِ خودش رو گذاشته «سولانژ 241 00:24:41,380 --> 00:24:43,139 !اي آدمِ بيشعور 242 00:24:45,381 --> 00:24:46,940 اشکال نداره من هم ازش بخورم؟ 243 00:25:50,139 --> 00:25:54,782 .احساسي سترگ از ترک‌شدگي 244 00:26:08,022 --> 00:26:10,860 !ما که قرار نيست بکُشيمت 245 00:26:14,742 --> 00:26:20,141 واقعاً پسرِ گُنده‌اي مثلِ تو !نمي‌تونه پانسمان شدن رو تحمل کُنه؟ 246 00:26:22,541 --> 00:26:24,780 !مي‌بيني؟ اون پسرِ خوبي نبوده 247 00:26:30,862 --> 00:26:33,662 حالا هر چقدر دلت مي‌خواد !نعره بزن! بلندتر 248 00:26:35,259 --> 00:26:37,060 !هنوز هم داري گريه مي‌کُني؟ 249 00:26:37,620 --> 00:26:41,499 ،بهت گفته بودم موقعِ کار !اينجا تجمع نکُن 250 00:26:50,980 --> 00:26:52,280 آقايِ دکتر؟ 251 00:26:54,701 --> 00:26:57,960 حالِ پسرم چطوره؟ - پسر؟ - 252 00:26:58,061 --> 00:26:59,420 .آها، حالش خوبه 253 00:27:00,660 --> 00:27:03,958 .فقط عفونت به بيضه‌هاش نزديک شده 254 00:27:04,059 --> 00:27:05,941 .مجبورم براش اِتر تجويز کُنم 255 00:27:06,140 --> 00:27:08,040 ولي حالش خوب ميشه؟ - .بله، خوب ميشه - 256 00:27:08,141 --> 00:27:11,158 .فعلاً همراهش بريد به اتاقش 257 00:27:11,259 --> 00:27:12,860 .ما اينجا کُلي کار داريم 258 00:27:18,021 --> 00:27:19,342 اوضاع چطوره؟ 259 00:27:20,939 --> 00:27:24,499 پس مي‌خواي امروز کارِ گچ گرفتن رو انجام بديم؟ 260 00:27:24,860 --> 00:27:29,622 .بله، امروز .ديگه به دراز کشيدن عادت کردم 261 00:27:31,380 --> 00:27:33,101 !آفرين پسرِ شجاع 262 00:27:33,381 --> 00:27:37,719 چون معمولاً بيمارها مي‌خوان !مثلِ موشِ وحشت‌زده در برن 263 00:27:37,820 --> 00:27:39,120 !دقيقاً همينطوره 264 00:27:42,021 --> 00:27:44,821 ولي به هر حال، دير يا زود .مجبوري اين کار رو انجام بدي 265 00:27:45,419 --> 00:27:47,820 .چون به بهبودِ نقطه‌يِ عفوني‌شده کمک مي‌کُنه 266 00:27:49,421 --> 00:27:51,821 و از شکستگيِ ستونِ فقرات هم .جلوگيري مي‌کُنه 267 00:28:05,261 --> 00:28:09,861 اين روپوش بايد تا وقتي که .ما گچ رو درمياريم تنت بمونه 268 00:28:15,901 --> 00:28:18,701 چرا اينقدر قيافه‌يِ وحشت‌زده به خودت گرفتي؟ 269 00:28:23,140 --> 00:28:25,340 .بريد باز هم گچ بياريد 270 00:28:31,342 --> 00:28:36,342 [عملِ گچ‌گرفتن] Gypsum factum - .نترس، من مردِ لُخت زياد به چشم ديدم - 271 00:28:39,179 --> 00:28:42,459 !تو کيلومترها از اين چيز به چشم ديدي - !و فرسنگ‌ها مايلِ دريايي - 272 00:28:45,062 --> 00:28:47,539 !«موبي ديک» رُمانِ مشهورِ قرنِ نوزدهمي نوشته‌يِ] [هرمان ملويل» نويسنده‌يِ آمريکايي» 273 00:29:24,019 --> 00:29:26,819 .ستونِ فقراتت رو راست بگير 274 00:29:27,579 --> 00:29:31,980 "... تماميِ روياهايم به حقيقت پيوستند سرانجام" - !بگذار گچ گرفتنت را دهم من انجام - 275 00:29:42,539 --> 00:29:44,740 .نفست رو بده داخل - .باشه - 276 00:29:45,181 --> 00:29:48,261 !شما خيلي شبيه تابلويِ نقاشيِ «مفتشِ اعظم» اثرِ «ال گرِکو» هستيد [ال گرِکو : نقاش و مجسمه‌سازِ اسپانيوليِ دورانِ رنسانس] 277 00:29:49,659 --> 00:29:53,741 !شايد تناسخش باشه - !«ال گرِکو» رو ميگه، نه «ولاسکز» - [ديه‌گو ولاسکز : نقاشِ اسپانيوليِ قرنِ هفدهم] 278 00:29:54,662 --> 00:29:55,962 !يوناني [.گرِکو به معنايِ يوناني مي‌باشد] 279 00:30:25,340 --> 00:30:27,859 مي‌توني اونطرفت رو برگردوني؟ 280 00:30:31,542 --> 00:30:33,819 !خيلي سنگينه 281 00:31:00,299 --> 00:31:05,100 ،همبسته با ناخوشيِ ديگر بيماران .همبسته با قالبِ گچِ خويش 282 00:31:14,300 --> 00:31:16,301 .به پشت درازش کُنيد 283 00:31:19,741 --> 00:31:22,860 !مثلِ يه مجسمه شدم 284 00:31:23,140 --> 00:31:28,161 ،بعضي‌ها براي بدست آوردنِ يه مجسمه .مجبورن هزاران کار انجام بدن 285 00:31:28,262 --> 00:31:29,562 ... در حاليکه تو 286 00:31:29,979 --> 00:31:31,840 !فقط کافي بود کمي بيمار بشي 287 00:31:31,941 --> 00:31:35,480 !مجسمه‌اي از پوست و گچ - !دقيقاً - 288 00:31:35,581 --> 00:31:38,598 ،چخوف» گفته انسان‌ها بايد از هر نظر زيبا باشن» [آنتون چخوف : نويسنده‌يِ بزرگِ قرنِ نوزدهمِ روس] 289 00:31:38,699 --> 00:31:42,701 ،از نظرِ چهره، لباس .روح و قالبِ اندام 290 00:31:42,981 --> 00:31:46,821 !حالا سوسيس رو بذاريم رويِ منقل .مي‌ذاريمت اونجا تا خشک بشي 291 00:32:00,979 --> 00:32:03,558 اوه، داستانِ اون دکتره رو .هنوز تمام نکردم 292 00:32:03,659 --> 00:32:07,381 داشتين مي‌گفتين که اون دکتر .رويِ زنداني‌ها آزمايش مي‌کرد 293 00:32:10,180 --> 00:32:12,181 .سالِ 1870 اين اتفاق افتاده 294 00:32:13,620 --> 00:32:20,060 دکتره تويِ شوربايِ بعضي از اون زنداني‌ها .ذرتِ کپک‌زده مي‌ريخت و به خوردشون ميداد 295 00:32:20,701 --> 00:32:23,761 .در نتيجه، اون زنداني‌ها به «پلاگر» مبتلا شدن پلاگر : نوعي ناخوشي که پوست را ترکانده] [.و حتي بيمار را به جنون سوق ميدهد 296 00:32:23,862 --> 00:32:25,162 آخه چرا؟ 297 00:32:25,382 --> 00:32:28,981 اين کار رو برايِ مطالعه‌يِ ارتباطِ بينِ اين بيماري .و رژيمِ غذاييِ بر اساسِ ذرت انجام مي‌داد 298 00:32:31,100 --> 00:32:33,641 زنداني‌هايي که به «پلاگر» مبتلا شدن، مُردن؟ 299 00:32:33,742 --> 00:32:35,582 .بعضي‌هاشون مُردن 300 00:32:38,580 --> 00:32:41,299 .بعضي آدم‌ها چه سرنوشتي دارن 301 00:32:53,821 --> 00:32:56,341 .آقايِ دکتر - چيه؟ - 302 00:32:56,701 --> 00:33:00,160 .اين گرما داره حالم رو بد مي‌کُنه 303 00:33:00,261 --> 00:33:03,379 !نه بابا !يه وقت همينجا بالا نياري؟ 304 00:33:04,339 --> 00:33:06,501 !بياييد اين کوچولو رو بلند کُنيد 305 00:33:06,939 --> 00:33:09,700 گوشِ‌تون با منه؟ .بياييد بلندش کُنيد 306 00:33:15,740 --> 00:33:17,902 ،ولي اينطوري با اون سرعتي که بايد .خشک نميشي 307 00:33:25,259 --> 00:33:26,861 !«مجسمه‌يِ «نلسون [«بنايي در لندن به يادبودِ دريادار «هوراشيو نلسون] 308 00:33:29,579 --> 00:33:31,822 .حواست باشه خوب استراحت کُني 309 00:33:33,181 --> 00:33:38,139 ،هر وقت حوصله‌ام سر رفت !رقصِ بندري و رقصِ فاکس‌تروت و رقصِ جاوا مي‌کُنم 310 00:33:39,659 --> 00:33:41,699 !اين پسره خيلي بامزه‌ست‌ها 311 00:33:43,699 --> 00:33:45,581 !آفرين! خنده بر هر دردِ بي‌درمان دواست 312 00:34:06,582 --> 00:34:12,899 ،هر لحظه از زندگيم، هر حرکتي که مي‌کُنم ... هر دردي که حس مي‌کُنم، هر آنچه گويي در زندگيم رُخ مي‌دهد 313 00:34:13,021 --> 00:34:19,020 ،هر حادثه‌اي که فکر مي‌کُنم بي‌نهايت اهميت دارد .هيچ نيست مگر اتمي گم‌گشته در اقيانوسي بيکران از وقايعِ تماميِ جهان 314 00:34:41,261 --> 00:34:42,561 .دهنت رو باز کُن 315 00:34:45,500 --> 00:34:47,662 هيچ خانه‌اي نبايد" "!بي‌آسپيرين بماند 316 00:35:13,939 --> 00:35:15,239 بفرماييد؟ 317 00:35:20,302 --> 00:35:24,380 !وقت بخير، قربان !مي‌بينم که يونيفورمِ ژنرالي‌تون رو به تن کردين 318 00:35:25,382 --> 00:35:27,621 !بدجور تويِ گند و کثافت فرو رفتم 319 00:35:28,059 --> 00:35:32,358 حس مي‌کُنم انگار داره از پوستم رد ميشه و تا مغزِ استخونم .فرو ميره و تويِ ستونِ فقراتم جريان پيدا مي‌کُنه 320 00:35:32,459 --> 00:35:33,781 !نفرت‌انگيزه 321 00:35:34,460 --> 00:35:37,459 نگران نباش. تا دو سه روزِ ديگه .کاملاً خشک ميشه 322 00:35:40,182 --> 00:35:43,461 .هيچوقت به اين آشغالِ لعنتي عادت نمي‌کُنم 323 00:35:43,860 --> 00:35:46,401 .تمامِ حرکاتم رو مختل کرده 324 00:35:46,502 --> 00:35:48,780 .چيزي نيست، بهش عادت مي‌کُني 325 00:35:57,819 --> 00:35:59,119 .چه بارونِ وحشتناکيه 326 00:36:00,380 --> 00:36:02,942 من يکي که خوشحالم .داره بارون مياد 327 00:36:03,579 --> 00:36:06,302 ،برايِ مريض بودن !بهترين آب و هواست 328 00:36:08,421 --> 00:36:12,181 چون حالا همه‌يِ مردم تويِ خونه‌هاشون موندن .و مثلِ ما دلتنگ هستن 329 00:36:13,421 --> 00:36:17,461 ،مساعد بودنِ آب و هوا .همه چيز رو بدتر مي‌کُنه 330 00:36:18,582 --> 00:36:21,760 من همين روزهايِ باروني رو ،ترجيح ميدم 331 00:36:21,861 --> 00:36:25,340 يعني وقتيکه آدم‌ها مثلِ سگِ کتک‌خورده !تويِ خونه‌هاشون مي‌چپن 332 00:36:26,661 --> 00:36:28,101 .نمي‌دونم والا 333 00:36:29,499 --> 00:36:34,499 يه چيزي رو ازت بپرسم؟ اون خانم‌خوشگله، «سولانژ» کيه؟ 334 00:36:36,941 --> 00:36:39,919 .يکي از بيمارهايِ سابقه .از يوگسلاوي به اينجا اومده 335 00:36:40,020 --> 00:36:43,118 بيمار؟ - .آره، مدتِ سه سال تويِ گچ بود - 336 00:36:43,219 --> 00:36:46,061 .اما بعد کاملاً بهبود پيدا کرد 337 00:36:46,422 --> 00:36:47,820 !سه سال 338 00:36:50,062 --> 00:36:54,081 پس چرا هنوز اينجاست؟ - .تويِ دفترِ يه وکيل‌دعاوي کار مي‌کُنه - 339 00:36:54,182 --> 00:36:56,341 .دوست نداره اينجا رو ترک کُنه 340 00:36:57,462 --> 00:36:59,301 اينجا مثلِ يه ماده‌يِ مخدر .اعتيادآوره 341 00:36:59,539 --> 00:37:02,381 .انگار تويِ خون نفوذ مي‌کُنه 342 00:37:03,141 --> 00:37:05,440 قبلاً با يکي از هموطن‌هاش .ازدواج کرده بوده 343 00:37:05,541 --> 00:37:08,379 ولي وقتي مريض ميشه .شوهره ترکش مي‌کُنه 344 00:37:09,500 --> 00:37:11,420 .خيلي مهربون و باوقاره 345 00:37:11,981 --> 00:37:13,820 نکُنه از اين دختره خوشت اومده؟ 346 00:37:14,100 --> 00:37:17,240 .راستش اون خيلي احمقه .و تازه، بقيه‌يِ مريض‌ها هم دلِ‌شون پيشش گيره 347 00:37:17,341 --> 00:37:19,441 پس نکُنه تو هم عاشقش هستي؟ 348 00:37:19,542 --> 00:37:21,900 .نه، من فقط کردمش 349 00:37:24,422 --> 00:37:26,360 چطور ميشه دوباره ببينمش؟ 350 00:37:26,461 --> 00:37:28,960 خونِ جواني تويِ تُخم‌هات !طوفان مي‌کُنه‌ها 351 00:37:29,061 --> 00:37:32,341 باشه، يه کاري مي‌کُنم موقعِ صرفِ چاي .همديگه رو ببينين 352 00:38:20,022 --> 00:38:24,219 انزجاري ناگهاني .درآميخته با تأثري توصيف‌ناپذير 353 00:38:35,382 --> 00:38:37,621 !اين هم رفيقِ گچ‌کاري‌شده‌يِ جديدمون 354 00:38:39,859 --> 00:38:41,159 !«مبارک باشه، «امانوئل 355 00:38:42,221 --> 00:38:45,301 مي‌خوايم اين شراب رو بنوشيم !به افتخارِ خانم‌هايِ نازنازي 356 00:38:48,100 --> 00:38:50,700 ارنست»، نوشيدنيِ ديگه‌اي هم داري؟» - .آره - 357 00:38:50,822 --> 00:38:53,061 .هم کنياک هست، هم براندي 358 00:38:56,582 --> 00:38:58,958 !برو بابا، مگه مي‌خواي به کُشتنِ‌مون بدي؟ 359 00:38:59,059 --> 00:39:01,982 از آواز خوندنم خوشت نمياد؟ - تو به اين قارقار ميگي آواز خوندن؟ - 360 00:39:02,139 --> 00:39:04,879 يالا تمومش کُن، وگرنه با همين چوب‌زيربغل !ميزنم تويِ مُخت‌ها 361 00:39:04,980 --> 00:39:08,179 !برو کونت رو بده بابا - !جمع کُن ببينم - 362 00:39:08,659 --> 00:39:10,979 !الان مي‌برمت اون کنج مي‌ذارمت 363 00:39:30,259 --> 00:39:32,141 !ديدي با خاک يکسانت کردم؟ 364 00:39:36,422 --> 00:39:40,480 «ما همه‌مون مي‌دونيم که تو و «ايزا با هم سر و سري دارين. مگه نه، «ايزابلا»؟ 365 00:39:40,581 --> 00:39:43,241 چطور همچين فکري به کله‌ات خطور کرده؟ 366 00:39:43,342 --> 00:39:45,900 اصلاً بذارين اين قضيه رو .فيصله‌اش بدم 367 00:39:47,101 --> 00:39:50,598 من در برابرِ اين هيأت منصفه‌يِ محترم ... قسم مي‌خورم 368 00:39:50,699 --> 00:39:54,421 «که بينِ من و خانمِ «ايزابلا .هيچ سر و سري نيست 369 00:39:54,582 --> 00:39:57,119 .ما فقط با هم دوست هستيم 370 00:39:57,220 --> 00:40:00,261 ،ولي اگر هم بينِ ما چيزي وجود داشته !به هيچکسِ ديگه‌اي مربوط نيست 371 00:40:00,541 --> 00:40:04,399 تو ما رو احمق فرض کردي؟ !همه‌مون مي‌دونيم که شما هر شب همديگه رو مي‌بينين 372 00:40:04,500 --> 00:40:08,239 !راستش رو بگو، بعدش چکار مي‌کُنين؟ - !آخه به شماها چه ربطي داره؟ - 373 00:40:08,340 --> 00:40:11,361 ،ما فقط با همديگه صحبت مي‌کُنيم .و کتاب مي‌خونيم 374 00:40:11,462 --> 00:40:15,121 .شما که خودتون مي‌دونيد تا پايينِ پاهاش گچ گرفته شده - خُب که چي؟ - 375 00:40:15,222 --> 00:40:18,081 آدم از رويِ قالبِ گچ هم !مي‌تونه عشق‌بازي کُنه 376 00:40:18,182 --> 00:40:21,101 !همه‌تون گوش کُنيد !تو هم همينطور 377 00:40:21,942 --> 00:40:24,721 به شرافتِ سربازيم ... جداً سوگند مي‌خورم 378 00:40:24,822 --> 00:40:28,819 «که بينِ من و «ايزابلا !هيچ چيزي وجود نداره 379 00:40:29,261 --> 00:40:32,881 و در ضمن، شما همه‌تون مي‌دونيد .ايزابلا» تا پايينِ پاهاش گچ گرفته شده» 380 00:40:32,982 --> 00:40:35,718 ولي تو مي‌توني تمامِ بدنش رو !از بالا تا پايين غرقِ بوسه کُني 381 00:40:35,819 --> 00:40:39,222 !اين حقيقت نداره - !لابد کُسش رو هم مي‌بوسي - 382 00:40:41,821 --> 00:40:43,980 !يالا عذرخواهي کُن - !چرا بايد معذرت بخوام؟ - 383 00:40:56,820 --> 00:40:58,601 !واي کلاهم 384 00:40:58,702 --> 00:41:01,060 !باشه، باشه، کاريش ندارم !ديگه ولم کُن 385 00:41:01,340 --> 00:41:03,260 يه نوشيدني‌اي چيزي .واسم بيار 386 00:41:04,220 --> 00:41:07,899 !مرتيکه‌يِ مستِ شپشو 387 00:42:03,982 --> 00:42:05,282 !«سولانژ» 388 00:42:15,379 --> 00:42:18,540 لطفاً بذاريد اين کلاه باشکوه .پيشِ من بمونه 389 00:42:18,820 --> 00:42:20,540 !«به‌جاش کلاه منو بگير، «سولانژ 390 00:42:32,340 --> 00:42:33,480 !بيا سمتِ من 391 00:42:33,581 --> 00:42:35,939 !تو رو خدا بيا سمتِ من !بيا سمتِ من 392 00:43:01,820 --> 00:43:04,182 ديگه نمي‌خواين بازي رو ادامه بدين؟ 393 00:43:38,100 --> 00:43:43,318 ،خلائي مهيب در سينه‌اش حس مي‌کرد .همچون نيازي شديد به تنفس يا گريستن 394 00:43:43,419 --> 00:43:45,399 مي‌خواي دکتر رو خبر کُنيم؟ 395 00:43:45,500 --> 00:43:48,300 .نه - بگو کجات درد مي‌کُنه؟ - 396 00:43:49,659 --> 00:43:52,900 .چيزي نيست، الان خوب ميشه - .بگو ديگه - 397 00:43:54,539 --> 00:43:56,782 .کبدم؛ کبدم درد مي‌کُنه 398 00:43:57,300 --> 00:43:59,718 مشروب خوردي؟ - .نه - 399 00:43:59,819 --> 00:44:03,121 ،با اين گچي که دورِ بدنته .نبايد مشروب بخوري 400 00:44:03,222 --> 00:44:05,499 .حالا آروم بگير 401 00:44:06,739 --> 00:44:09,718 حس مي‌کُنم عضله‌هايِ دورِ کبدم .دارن دچارِ گرفتگي ميشن 402 00:44:09,819 --> 00:44:12,219 .الان واست کمپرسِ آبِ سرد ميارم 403 00:44:13,382 --> 00:44:16,480 ممکنه درد داره از سمتِ ،ستونِ فقرات سرايت مي‌کُنه 404 00:44:16,581 --> 00:44:19,921 .يا از سمتِ يکي ديگه از مهره‌هايِ کمرت - .اميدوارم اينطور نباشه - 405 00:44:20,022 --> 00:44:21,238 .شما همه‌تون اميدوار هستين 406 00:44:21,339 --> 00:44:24,699 !من تنها بيمارِ حرفه‌اي هستم 407 00:44:25,981 --> 00:44:27,919 !چون از اميد، دست شستم 408 00:44:28,020 --> 00:44:30,600 .الان 6 ساله که کارم همينه 409 00:44:30,701 --> 00:44:34,940 ماه آينده قراره دوازدهمين .عملِ جرّاحيِ عمرم رو انجام بدم 410 00:44:36,019 --> 00:44:39,758 ،پس بايد گفت تو يه بيمارِ قهرمان هستي !نه يه بيمارِ حرفه‌اي 411 00:44:39,859 --> 00:44:42,319 !يه «نيکادورِ» سلِ ستونِ فقرات [نيکادور : عضوِ جوخه‌يِ مرگِ گاردِ آهنين] 412 00:44:42,420 --> 00:44:46,261 !يه فرمانده‌يِ گاردِ آهنين !«سروان «پوت 413 00:44:46,460 --> 00:44:51,078 ،گاردِ آهنين و سروان" "... به شاهينِ گچي تبديل مي‌کُنند ما را 414 00:44:51,179 --> 00:44:54,281 ،«گاردِ آهنين و سروان و «ميکائيل فرشته‌يِ مقرب" "!سلِ‌استخواني هستند ما را [.گاردِ آهنين، بنامِ ميکائيل فرشته‌يِ مقرب نيز شهرت داشته است] 415 00:44:54,382 --> 00:44:57,020 !جناب سروان رو مسخره نکُن 416 00:44:57,619 --> 00:45:00,840 !و همينطور قهرمان‌هايي مثلِ «بليماچه» و «کارانيکا» رو : کنستانتين بليماچه و نيکو کارانيکا] [شاعرانِ مطرحِ کشورِ روماني در قرنِ بيستم 417 00:45:00,941 --> 00:45:02,921 ولي گاردِ آهنين !فقط يه مشت قاتل و جاني هستن 418 00:45:03,022 --> 00:45:06,281 .دوکا» مستحقِ به قتل رسيدن نبود» - !چرا، مستحقش بود - يون گئورگ دوکا : نخست وزيرِ روماني که در پيِ تلاش] [.برايِ سرکوبيِ جنبشِ گاردِ آهنين سرانجام ترور شد 419 00:45:06,382 --> 00:45:08,600 .چون با گاردِ آهنين مخالف بود 420 00:45:08,701 --> 00:45:12,598 ،اگه «نيکادور»ها تويِ آلمانِ هيتلري بودن !مثلِ قهرمانِ ملي پرستيده ميشدن 421 00:45:12,699 --> 00:45:17,660 ،در حاليکه اينجا تويِ روماني .اونها رو اعدام مي‌کُنن يا به حبسِ ابد مي‌فرستن 422 00:45:19,461 --> 00:45:24,321 نظرت راجع به «چوران» و متفکرهايِ نسلِ جديد چيه؟ اميل چوران : فيلسوفِ قرنِ بيستمِ رومانيايي که در آثارش] ،موضوعاتي چون نيهيليسم، پوچي، مرگ و خودکشي [.يأس، بدبيني، رنج و عذاب محوريت داشتند 423 00:45:24,422 --> 00:45:26,598 همون نويسنده‌يِ کتابِ !بر قله‌هايِ نااميدي» و اين چيزها؟» 424 00:45:26,699 --> 00:45:29,079 .زياد ازش خوشم نمياد 425 00:45:29,180 --> 00:45:31,959 «بيا اينو بخون ببين نظرِ «چوران .راجع به «هيتلر» چيه 426 00:45:32,060 --> 00:45:34,741 .روزنامه رو بده بهش - .بده تا يه نگاه بندازم - 427 00:45:35,059 --> 00:45:37,558 ،به هر حال به نظرِ من .هيتلر» يه ديوانه‌يِ زنجيريه» 428 00:45:37,659 --> 00:45:42,120 کاري هم ندارم نظرِ «چوران» و !بوران» و «کوران» راجع بهش چيه» 429 00:45:42,221 --> 00:45:44,379 .ولي من ضدِ يهود نيستم 430 00:45:44,782 --> 00:45:47,459 !مگر از جنبه‌يِ سياسي و اقتصادي 431 00:45:47,620 --> 00:45:51,821 چون همه چيز زيرِ سرِ !بانکدارهايِ خرپولِ يهوديه 432 00:45:52,262 --> 00:45:58,099 ولي شما داري موفقيت‌هايِ هنرمندان و نويسندگان و صنعتگرانِ يهودي .که به سختي امرار معاش مي‌کُنن رو ناديده مي‌گيري 433 00:45:58,341 --> 00:46:02,560 شما هم مثلِ تمامِ اشخاصِ ضدِ يهود، فقط داري !راجع به بانکدارهايِ يهودي ياوه‌سرايي مي‌کُني 434 00:46:02,661 --> 00:46:05,079 اون ترانه‌يِ معروفِ ضدِ يهود چطوريه؟ 435 00:46:05,180 --> 00:46:12,419 "... بايد که ما دهقانان گرديم آزاد" - "... بايد که از رنج و محنت گرديم آزاد" - 436 00:46:12,741 --> 00:46:19,280 مگذاريم يهوديانِ کثيف و بيگانگان" "!بي‌رحمانه خونِ ما را بمکند بي‌امان 437 00:46:19,381 --> 00:46:20,481 .اين اصلاً تفکرِ معقولي نيست 438 00:46:20,582 --> 00:46:24,759 !عاشقِ اون "بمکند" گفتنت هستم - !برو کونت رو بده، بيشعور - 439 00:46:24,860 --> 00:46:29,601 خانمِ «سولانژ»، بي‌زحمت مقاله‌يِ .چوران» رو برامون بخون» 440 00:46:29,702 --> 00:46:32,120 .به هر حال، اين نظرِ يک جوانِ روشنفکره 441 00:46:32,221 --> 00:46:35,480 و تويِ روزنامه‌يِ معتبرِ .ورمئا» هم چاپ و منتشر شده» 442 00:46:35,581 --> 00:46:38,500 همون قسمتيه که .زيرش خط کشيده شده 443 00:46:39,421 --> 00:46:41,801 !ميشه خلاصه‌اش کُني؟ 444 00:46:41,902 --> 00:46:45,038 هيتلريسم را مي‌توان" "،پذيرفت يا مردود دانست 445 00:46:45,139 --> 00:46:50,798 ،ليکن انديشه‌اي اينچنين، در آلمان نوعي شيوه‌يِ زندگي است" "،بدونِ توجه و ورايِ هرگونه شرايطِ سياسي‌اي که عيناً حاکم باشد 446 00:46:50,899 --> 00:46:54,519 زيرا تحتِ هر شرايطي، همين انديشه" ".در آگاهيِ فرديِ همگان رسوخ نموده است 447 00:46:54,620 --> 00:46:57,641 ،و در واقع، انديشه‌اي اينچنين" ".به معنايِ تاريخِ آلمان است 448 00:46:57,742 --> 00:46:59,319 !من که هيچي متوجه نشدم 449 00:46:59,420 --> 00:47:03,120 آبشخورِ هيتلريسم" "... از ذاتِ آلمان ناشي گشته 450 00:47:03,221 --> 00:47:07,878 و ورطه‌يِ جداسازنده‌يِ تفکرِ آلماني" ".از تفکرِ فرانسوي را عميق‌تر مي‌گرداند 451 00:47:07,979 --> 00:47:12,580 گويي هيتلريسم تأييديه‌اي‌ست" ".بر خصومتِ تاريخيِ آلمان‌ها 452 00:47:14,219 --> 00:47:19,041 آنچه برايِ من علاقه برمي‌انگيزد اين است که" "،هيتلريسم چگونه به شکلي غيرِ منطقي پرورده مي‌شود 453 00:47:19,142 --> 00:47:23,939 آن هم از طريقِ تفکرِ مردسالارانه که صرفاً" ".خواهانِ سلطه بوده و هيچگونه نقدي را برنمي‌تابد 454 00:47:24,299 --> 00:47:30,459 يک ناسيونال-سوسياليست بايد بي‌هيچ فکر و انديشه‌اي" ".در اين رسالتِ تاريخي مشارکت جويد 455 00:47:30,939 --> 00:47:36,622 اين جنبش به سادگي اصولِ حياتِ فلسفي را" "،به شکلي عامه‌پسند مبتذل گردانيده است 456 00:47:38,100 --> 00:47:43,080 و حتي مفاهيمِ جسمِ خاکي در برابرِ روحِ متعالي، که مربوط به" ".آئين‌هايِ عرفاني است را به شکلي نوين عرضه نموده است 457 00:47:43,181 --> 00:47:46,237 "... نياز به يک پيشوا" 458 00:47:46,338 --> 00:47:47,438 .اصلاً سر درنميارم 459 00:47:47,539 --> 00:47:49,260 .و برام اهميتي هم نداره 460 00:47:49,459 --> 00:47:51,120 .حق با «امانوئل»-ه - !چي؟ - 461 00:47:51,221 --> 00:47:53,779 .ببينم اينجا چي نوشته 462 00:47:56,701 --> 00:48:01,701 توصيه به مردانِ جوان" ": برايِ اظهارِ عشق به بانوانِ زيبا 463 00:48:02,139 --> 00:48:08,260 حتي شاعرانه‌ترين سوگندهايِ عشق نيز" ".بي‌روح و خالي از لطف خواهند گشت اگر نفسِ شما بدبو باشد 464 00:48:08,659 --> 00:48:12,380 پس برايِ اجتناب از اين امر، با مصرفِ آدامسِ" "!مارکِ «بيچ‌نات» دهانِ خود را خوشبو گردانيد 465 00:48:13,140 --> 00:48:17,541 "!چرا که حتي قديس «جان کريسوستوم» نيز از آن استفاده مي‌نموده است" [از مقدسينِ يونانيِ کليسايِ ارتدکسِ مسيحي در قرونِ چهارم و پنجم] 466 00:48:19,860 --> 00:48:21,119 .کاش من هم ازشون مي‌جويدم 467 00:48:21,220 --> 00:48:22,979 .ولي نفسِ تو که بدبو نيست 468 00:48:23,182 --> 00:48:26,080 .خودم که نمي‌تونم اينو تشخيص بدم - .خُب من دارم بهت ميگم - 469 00:48:26,181 --> 00:48:28,361 .شايد بخاطرِ اينه که نفسم بهت نميرسه 470 00:48:28,462 --> 00:48:33,420 ليک چه کسي را توان بازگوييِ" "اين داستانِ اندوهناک است؟ 471 00:48:33,742 --> 00:48:37,340 !چقدر خودشيريني مي‌کُنه - !اي يهوديِ موذي - 472 00:48:40,020 --> 00:48:42,999 .چوران» تحتِ تأثيرِ «نائه يونسکو» قرار داره» نيکلاي يونسکو : فيلسوف و روزنامه‌نگارِ] [قرونِ نوزدهم و بيستمِ رومانيايي 473 00:48:43,100 --> 00:48:44,961 .از سبکِ نوشتاريش مشخصه 474 00:48:45,062 --> 00:48:49,078 اين مملکت پُر شده از !نائه يونسکو»هايِ کوتوله» 475 00:48:49,179 --> 00:48:52,438 پس ازش خوشت نمياد؟ - !اون يه ضدِ يهودِ ابلهه - 476 00:48:52,539 --> 00:48:56,859 ،از اون کثافت‌هايِ روزگاره .يه حرومزاده‌يِ نفرت‌انگيزِ به تمامِ معناست 477 00:48:58,099 --> 00:49:02,339 ،ولي من فکر نمي‌کُنم که اون ضدِ يهود باشه .خودِ من هم نيستم 478 00:49:02,461 --> 00:49:07,440 اون حرفش اينه که يهودي‌ها .هيچوقت دست به يه انقلابِ واقعي نزدن 479 00:49:07,541 --> 00:49:10,678 و انقلابِ راستين، همونيه که .الان در آلمان در حالِ وقوعه 480 00:49:10,779 --> 00:49:13,600 ،اين سفسطه‌ست !سفسطه برايِ احمق‌ها 481 00:49:13,701 --> 00:49:16,879 شرم‌آوره که آدمي مثلِ اون، خودش رو .تا حدِ چنين سفسطه‌بازيِ سخيفي تنزل ميده 482 00:49:16,980 --> 00:49:20,838 ،سفسطه يا مفسطه !به نظرِ من که حق با اونه 483 00:49:20,939 --> 00:49:23,718 !ول کُنين بابا !بذاريد نشونِ‌تون بدم «هيتلر» چطوريه 484 00:49:23,819 --> 00:49:25,379 .اوا»، بيا بلندم کُن» 485 00:50:11,539 --> 00:50:14,500 ".اگر ممکن است، اين جامِ رنج و عذاب را از مقابلِ من بردار" [انجيلِ متي، بابِ 26، آيه‌يِ 39] 486 00:50:34,821 --> 00:50:36,461 .من ديگه بايد برم 487 00:50:37,540 --> 00:50:39,421 .کُلي کار دارم که بايد انجام بدم 488 00:50:39,621 --> 00:50:41,061 .کارم از ساعتِ 8 شروع ميشه 489 00:50:56,302 --> 00:50:59,760 "... چه دردي، چه عذابي" 490 00:50:59,861 --> 00:51:03,341 کشتي در حالِ غرق شدن است" ".حتي تا دکلِ اصلي 491 00:51:04,942 --> 00:51:08,260 و خدمه‌يِ در حالِ غرق شدن" "... به درونِ اعماق 492 00:51:08,501 --> 00:51:12,342 با لگدهايِ محکمِ‌شان" "!همديگر را مي‌کُنند ناکار 493 00:51:18,382 --> 00:51:21,641 !به سلامتيِ سلامتي - پس مريض‌ها چي؟ - 494 00:51:21,742 --> 00:51:24,461 .مريض‌ها؟ مريض‌ها نيازي به سلامتي ندارن 495 00:51:24,741 --> 00:51:27,600 ،چون از دراز کشيدن لذت مي‌برن 496 00:51:27,701 --> 00:51:30,200 و همينطور از اينکه رويِ چهارچرخه .اين طرف و اونطرف برده بشن 497 00:51:30,301 --> 00:51:32,201 واقعاً اينطور فکر مي‌کُني؟ - .آره - 498 00:51:32,302 --> 00:51:37,120 ،ولي من در چنان موقعيتِ تراژيکي قرار دارم !که حتي لازمه از نظرِ تکاملي به زماني برگردم که يک ليمو بودم 499 00:51:37,221 --> 00:51:39,078 چون هميشه دوست دارم .کاملاً سالم و سلامت باشم 500 00:51:39,179 --> 00:51:42,620 در صورتيکه حالا فقط تويِ بسترم .با حالتِ تهوع و تب‌دار دراز مي‌کشم 501 00:51:43,100 --> 00:51:47,420 .ولي حالا آزاديِ بيشتري داري 502 00:51:47,581 --> 00:51:49,939 آخه با اين آزاديِ کذايي !چه غلطي بکُنم؟ 503 00:51:50,381 --> 00:51:53,801 فقط هر روز بلند ميشم، دندون‌هام رو ... مسواک مي‌زنم و غذا مي‌خورم 504 00:51:53,902 --> 00:51:59,039 حتي اگه در اون روز، اتفاقِ فاجعه‌آميزي ،مثلِ تايتانيک رُخ داده باشه 505 00:51:59,140 --> 00:52:03,541 يا اگه کسي در حالِ تحمل کردنِ .درد و رنجِ وحشتناکي، فوت کرده باشه 506 00:52:04,539 --> 00:52:07,619 .«مثلِ «جوردانو برونو - .«بله، مثلِ «جوردانو برونو - کشيش، فيلسوف و عارفِ ايتالياييِ قرنِ شانزدهم] [.که به جرمِ ارتداد در رُم زنده سوزانيده شد 507 00:52:08,102 --> 00:52:10,639 من تا حدِ يکنواخت بودنِ .زندگيِ حيواني تنزل پيدا کردم 508 00:52:10,740 --> 00:52:14,619 .ولي فکر نمي‌کُنم اينطوري باشه - !بخاطرِ اينه که تو فعلاً هنوز اولِ کار هستي - 509 00:52:15,859 --> 00:52:20,859 ولي اگه بيماريت به شکلِ ناگهاني و غيرِ منتظره‌اي علاج پيدا مي‌کرد؟ 510 00:52:22,502 --> 00:52:26,700 و دوباره به همون بلندپروازي‌ها، جاه‌طلبي‌ها ... و اميد و آرزوهايِ گذشته برمي‌گشتي 511 00:52:26,861 --> 00:52:28,319 آيا اونها باز هم اهميتِ سابقِ‌شون رو داشتن؟ 512 00:52:28,420 --> 00:52:29,720 .من دارم ميرم 513 00:52:30,140 --> 00:52:33,161 !و شما رو با اين فلسفه‌يِ چلاقِ‌تون تنها ميذارم 514 00:52:33,262 --> 00:52:34,902 !حالا چرا چلاق؟ 515 00:52:35,861 --> 00:52:37,221 !چون همينطوريه 516 00:52:38,062 --> 00:52:40,781 !«خوب بخوابييد، «افلاطون» و «ارسطو 517 00:52:41,422 --> 00:52:43,419 !«يا «پات» و «پاتاچون [زوجِ کمديِ مشهورِ رومانيايي] 518 00:52:44,340 --> 00:52:45,640 .تو هم خوب بخوابي 519 00:52:46,299 --> 00:52:48,219 برايِ ديدنِ دوباره‌ات .لحظه‌شماري مي‌کُنم 520 00:52:53,460 --> 00:52:55,542 .شب بخير - .شب بخير - 521 00:53:08,060 --> 00:53:13,961 ما در خلائي اينچنين، احساساتي را شکل مي‌دهيم که خود ،تکه‌هايي از خلائي هستند که در فضايِ مجردِ درونيِ‌مان وجود دارند 522 00:53:14,062 --> 00:53:20,540 ،و در آن خلاء، خودمان را زنده مي‌پنداريم .حال آنکه آن خلاء همه چيز را به خود فرو مي‌کشد 523 00:53:37,140 --> 00:53:40,641 .چرک‌هايِ زيرِ گچ رو هم تميز کُنيد 524 00:53:40,742 --> 00:53:43,300 !واسه اين کار، «شاخه‌يِ زرين» دارم اشاره به شاخه‌يِ زرين در اسطوره‌هايِ يونانِ باستان] [.که برايِ ورود به جهانِ سفلي بکار ميرفته است 525 00:53:51,782 --> 00:53:53,779 !آره، همينجا 526 00:53:56,459 --> 00:53:57,900 .بذاريد خودم انجامش بدم 527 00:54:02,261 --> 00:54:04,879 !چقدر خوبه - .بسّه ديگه، وگرنه خودت رو زخمي مي‌کُني - 528 00:54:04,980 --> 00:54:09,199 !فقط يه کمِ ديگه - !داري بدترش مي‌کُني که - 529 00:54:09,300 --> 00:54:11,259 .خارش که اينطوري از بين نميره 530 00:54:11,501 --> 00:54:13,820 .برعکس بيشتر اذيتت مي‌کُنه 531 00:54:23,140 --> 00:54:24,440 .خودتو صاف کُن 532 00:54:27,221 --> 00:54:29,979 .آخرش واسم دردسر درست مي‌کُني 533 00:55:21,020 --> 00:55:25,179 .پوچيِ تمام و کمالِ اين روزِ باشکوه 534 00:55:29,019 --> 00:55:30,540 ... در عرضِ يک سال 535 00:55:31,979 --> 00:55:36,219 يه آدمِ بيمار، به اندازه‌يِ فتح کردنِ .يه امپراتوري انرژي صرف مي‌کُنه 536 00:55:36,422 --> 00:55:38,419 !البته رويِ محورِ منفيِ مختصات 537 00:55:39,621 --> 00:55:43,118 به همين دليل هر کدوم از ماها کسي هستيم ... که هيچوقت نمي‌تونستيم «قيصر» بشيم 538 00:55:43,219 --> 00:55:45,220 .«يا «ناپلئون» يا «نلسون 539 00:55:46,379 --> 00:55:49,281 تو از جرّاحي نمي‌ترسي؟ - .به هيچ وجه - 540 00:55:49,382 --> 00:55:52,560 .موضوع اصلاً شهامت داشتن نيست - !يه سکه به من کمک کُنيد، رئيس - 541 00:55:52,661 --> 00:55:54,838 کي بهت اجازه داده واردِ اينجا بشي؟ !برو بيرون ببينم 542 00:55:54,939 --> 00:55:57,900 .به طفلک کاري نداشته باش 543 00:55:58,940 --> 00:56:00,678 .بيا - !دستت درد نکُنه، رئيس - 544 00:56:00,779 --> 00:56:02,101 !حالا برو بيرون ديگه 545 00:56:05,422 --> 00:56:07,741 .نه، من نمي‌ترسم 546 00:56:08,060 --> 00:56:11,140 من به جرّاحي از ديدگاه .مطلقاً خنثي و بي‌طرفانه نگاه مي‌کُنم 547 00:56:14,542 --> 00:56:17,160 : مثلِ ديدگاه رواقيون، و همونطور که «مارکوس آئورليوس» گفت [امپراتورِ روم در قرنِ دومِ ميلادي و از فيلسوفانِ رواقي] 548 00:56:17,261 --> 00:56:21,238 ،آنچه بر ما تأثير مي‌گذارد، في نفسه خودِ آن امر نيست" ".بلکه نظر و ديدگاه ما نسبت به آن است 549 00:56:21,339 --> 00:56:22,979 .شايد 550 00:56:23,220 --> 00:56:26,998 ،من تويِ اين 28 سال عمرم .هر چيزي رو به چشم ديدم 551 00:56:27,099 --> 00:56:28,781 .هم خوب و هم بد رو 552 00:56:35,140 --> 00:56:37,701 !برو اونطرف ببينم، کلاغ زاغي 553 00:56:40,861 --> 00:56:42,981 اينها کي هستن؟ 554 00:56:44,179 --> 00:56:46,019 !برو گمشو ديگه 555 00:56:49,862 --> 00:56:51,162 اينها کي هستن؟ 556 00:56:51,782 --> 00:56:54,820 .دو نفر از هنرپيشه‌هايِ نمايش‌خانه .هر دوشون جنده هستن 557 00:56:55,061 --> 00:56:57,679 چرا اين عکس رو پيشِ خودت !نگه ميداري تا شق کُني؟ 558 00:56:57,780 --> 00:57:00,959 من هميشه بعد از هر عملِ جرّاحي .مشکلِ راست شدن پيدا مي‌کُنم 559 00:57:01,060 --> 00:57:03,839 برايِ همين، به اين عکس نگاه مي‌کُنم .تا قوايِ جنسيم برگرده 560 00:57:03,940 --> 00:57:06,739 !از وياگرا هم بهتر جواب ميده 561 00:57:06,900 --> 00:57:08,200 !سکسي هستن، نه؟ 562 00:57:38,861 --> 00:57:43,241 چقدر ناهمساز بود واقعيتِ ايامي که از درونش ،بسانِ رودخانه‌اي خاموش گذر مي‌نمودند 563 00:57:43,342 --> 00:57:48,580 ،همان چيزي که وقتي با چشمانِ بسته .لَخت و بي‌حرکت دراز مي‌کشيد، آن را حس مي‌نمود 564 00:57:59,259 --> 00:58:00,699 Quelle elegance [!چه باشکوه] 565 00:58:01,060 --> 00:58:02,360 .«سلام، «نلو 566 00:58:20,782 --> 00:58:22,520 چيزِ ديگه‌اي لازم نداري؟ 567 00:58:22,621 --> 00:58:24,219 .نه، همه چيز رو‌به‌راه‌ست 568 00:58:31,100 --> 00:58:35,480 ،اين که نتونستي بياي اشکالي نداره ولي چرا هيچ خبري بهم ندادي؟ 569 00:58:35,581 --> 00:58:38,318 .حداقل مي‌تونستي يه يادداشت بفرستي 570 00:58:38,419 --> 00:58:42,638 ولي در عوض ترجيح دادي !منو مثلِ يه ابله منتظر نگه داري 571 00:58:42,739 --> 00:58:45,399 !ديگه داري گنده‌اش مي‌کُني - !به هيچ وجه - 572 00:58:45,500 --> 00:58:49,481 .خودت بودي که گفتي مياي سر ميزني 573 00:58:49,582 --> 00:58:53,440 به هر حال، مي‌تونستي .يه خبري بهم بدي 574 00:58:53,541 --> 00:58:57,139 حداقل از حالا به بعد .همچين کاري بکُن 575 00:58:57,262 --> 00:59:01,761 .بايد مودبانه برخورد کرد - !مودبانه - 576 00:59:01,862 --> 00:59:05,240 ديگه داري مثلِ يه شوهرِ پيرِ حسود !رفتار مي‌کُني‌ها 577 00:59:05,341 --> 00:59:07,300 !کينه‌توزانه حرف مي‌زني 578 00:59:07,661 --> 00:59:09,980 .خُب آخه ناراحت شدم 579 00:59:10,299 --> 00:59:14,381 حتي فرستاده بودم .شراب و شکلات بخرن 580 00:59:15,260 --> 00:59:17,478 !پس بيا شراب رو بنوشيم 581 00:59:17,579 --> 00:59:22,559 ،قبلاً با «ارنست» نوشيدمش !عاشقِ سابقت 582 00:59:22,660 --> 00:59:24,759 !ديگه واقعاً داري حسودي مي‌کُني‌ها 583 00:59:24,860 --> 00:59:27,901 !من از مردهايِ حسود متنفر هستم 584 00:59:31,061 --> 00:59:35,820 ،من قبلاً به خانم‌هايِ زيبا حسادت مي‌کردم" "!تا اينکه از کِرِمِ «توکالون» استفاده کردم 585 00:59:38,381 --> 00:59:42,340 ،اين آگهيِ تبليغاتي رو ديدم .ولي کِرِمِ «نيوا» رو ترجيح ميدم 586 00:59:42,820 --> 00:59:48,240 در آب و هوايِ نامساعد، صورتِ خود را" "!با کِرِمِ «نيوا» چرب نماييد 587 00:59:48,341 --> 00:59:54,179 نه فقط شب‌ها، بلکه همچنين روزها نيز" "!استفاده از آن را فراموش نکُنيد 588 00:59:54,581 --> 00:59:59,101 : نظرت درباره‌يِ اون آگهيِ تبليغاتي چيه که ميگه اشخاصِ عصبي، جوان مي‌ميرند"؟" 589 01:00:01,179 --> 01:00:02,861 بهت برخورد؟ 590 01:00:03,621 --> 01:00:04,921 .از اين آگهي خوشم نمياد 591 01:00:07,219 --> 01:00:09,581 .چون من واقعاً جوان مي‌ميرم 592 01:00:10,421 --> 01:00:15,421 تو هميشه عاشقِ اين هستي !که نقشِ قرباني رو بازي کُني 593 01:00:27,659 --> 01:00:30,221 .بابتِ يکشنبه معذرت مي‌خوام 594 01:00:30,620 --> 01:00:33,381 واقعاً کُلي کار داشتم .که بايد انجام مي‌دادم 595 01:00:34,579 --> 01:00:39,040 ،قرار بود چند تا کارخونه با هم ادغام بشن .و من مجبور شدم کُلي صورتجلسه تايپ کُنم 596 01:00:39,141 --> 01:00:41,940 .حسابي از پا افتادم 597 01:00:42,539 --> 01:00:44,260 رئيست کيه؟ 598 01:00:44,901 --> 01:00:48,198 سابقاً مأمورِ گرفتن .و کُشتنِ سگ‌هايِ ولگرد بوده 599 01:00:48,299 --> 01:00:50,220 !ديگه خودت ببين چه جور آدميه 600 01:00:50,661 --> 01:00:53,380 باهاش سکس هم داري؟ - .نه - 601 01:00:54,900 --> 01:00:56,200 !خوبه 602 01:01:04,262 --> 01:01:07,380 من به شکلِ وحشتناکي .آدمِ تنبلي هستم 603 01:01:08,379 --> 01:01:11,939 ،سکوت و آرامشِ اينجا .بطورِ شگفت‌انگيزي با من سازگاره 604 01:01:13,981 --> 01:01:15,579 پُشتت درد نمي‌کُنه؟ 605 01:01:16,220 --> 01:01:18,519 .مالِ من قبلاً خيلي درد مي‌گرفت - .آره، درد مي‌کُنه - 606 01:01:18,620 --> 01:01:24,261 ولي اينکه رويِ تخت اينطرف و اونطرف .بُرده ميشم رو خيلي دوست دارم 607 01:01:25,420 --> 01:01:30,259 فراموش کرده بودم که سکوت و آرامشِ کامل .واقعاً وجود دارن 608 01:01:39,379 --> 01:01:42,281 .تو بايد تحصيلاتِ دانشگاهيت رو ادامه بدي 609 01:01:42,382 --> 01:01:46,198 ،به زودي حالم خوب ميشه .و بعدش دوباره برمي‌گردم سرِ درس و مشق 610 01:01:46,299 --> 01:01:49,459 .ولي فعلاً دوست دارم چيزهايِ ديگه‌اي مطالعه کُنم - مثلاً چي؟ - 611 01:01:50,661 --> 01:01:53,499 .«مثلاً، «رودولف کارناپ [فيلسوفِ آلمانيِ قرنِ بيستم] 612 01:01:54,862 --> 01:01:59,301 La science et la metaphysique devant l'analyse logique du langage [علم و متافيزيک، پيش از تحليلِ منطقيِ زبان] 613 01:02:01,900 --> 01:02:04,718 .ايده‌هاي هيجان‌انگيزي داره 614 01:02:04,819 --> 01:02:06,420 چيزي ازشون شنيدي؟ 615 01:02:07,580 --> 01:02:09,581 .اگه خودت توضيح بدي آسون‌تره 616 01:02:11,420 --> 01:02:13,221 .بيا نزديک‌تر 617 01:02:41,180 --> 01:02:44,340 !پس تو از اون فيلسوف‌هايِ زن‌گريز نيستي 618 01:02:44,620 --> 01:02:47,939 !زن‌گريز؟! من؟! ابداً 619 01:02:48,860 --> 01:02:50,580 Bien au contraire [!کاملاً برعکس] 620 01:02:58,299 --> 01:03:03,859 احساسِ سرگيجه‌آورِ واقعيت .پس از انتظاري طولاني مدت 621 01:03:04,220 --> 01:03:06,021 !واي خدايا، شعر 622 01:03:06,700 --> 01:03:11,259 !پس تو شعر هم ميگي؟ - !اونها رو بهم پس بده - 623 01:03:11,739 --> 01:03:14,798 !خجالت نکش .مطمئنم شعرهايِ دوست‌داشتني‌اي هستن 624 01:03:14,899 --> 01:03:17,422 .يکي‌شون رو واسم بخون - .نمي‌تونم - 625 01:03:17,702 --> 01:03:21,700 چرا؟ - .آخه الان وقتِ مناسبي برايِ اين کار نيست - 626 01:03:22,540 --> 01:03:26,199 !اوه، زود باش ديگه !يکي از شعرهات رو واسم بخون 627 01:03:26,300 --> 01:03:29,678 نظرت چيه يکي از شعرهايِ «باکوويا» رو بخونم؟ .آخه شاعرِ محبوبِ منه 628 01:03:29,779 --> 01:03:32,719 !ولي من يکي از شعرهايِ خودت رو مي‌خوام 629 01:03:32,820 --> 01:03:34,260 !الان نه 630 01:03:35,381 --> 01:03:38,262 پس باشه، يکي از شعرهايِ .باکوويا» رو بخون» 631 01:03:39,540 --> 01:03:41,061 .بيا اينجا 632 01:03:49,781 --> 01:03:53,958 ،لحظاتي هستند که من صاحبِ همه چيز هستم در آنها" ".لحظاتِ سکوت و جنونِ خفيف 633 01:03:54,059 --> 01:03:59,280 ،لحظاتِ قصه‌هايِ شيرين همچون روياهايي برساخته از سرخ‌گُل‌ها" ".لحظاتي که من صاحبِ همه چيز هستم در آنها 634 01:03:59,381 --> 01:04:02,959 مي‌داني؟ لحظاتي هستند که من" ".صاحبِ همه چيز هستم در آنها 635 01:04:03,060 --> 01:04:08,439 ،زندگي جريان مي‌يابد در خطي طويل از کلمات" "... بسانِ ترانه‌اي برساخته از نُتي کهن و باستاني از آن دورها 636 01:04:08,540 --> 01:04:11,420 لحظاتي هستند که من" ".صاحبِ همه چيز هستم در آنها 637 01:04:12,779 --> 01:04:16,140 .«اسم شعرش هست : «در خوشبختي 638 01:04:16,861 --> 01:04:21,318 .بيشتر به شعرهايِ «مينولسکو» شبيهه 639 01:04:21,419 --> 01:04:25,400 آخه اين چطور مي‌تونه !شعرِ «مينولسکو» باشه؟ 640 01:04:25,501 --> 01:04:28,879 !اون يه شاعرِ داغونه !يه احمقِ به تمامِ معناست 641 01:04:28,980 --> 01:04:34,821 در حالي که معتبرترين .و بزرگ‌ترين شاعرِ ما «باکوويا»ست 642 01:04:35,059 --> 01:04:36,759 به هر حال، منو يادِ .شعرهايِ «مينولسکو» انداخت 643 01:04:36,860 --> 01:04:40,620 ،هر چند از شعر سر رشته‌اي ندارم !جنابِ آقايِ زن‌گريز 644 01:04:40,780 --> 01:04:42,781 !واقعاً هم که هيچ سر رشته‌اي نداري 645 01:05:08,620 --> 01:05:09,920 !نه 646 01:05:10,579 --> 01:05:13,239 .ممکنه بهت آسيب برسه - !مزخرفه - 647 01:05:13,340 --> 01:05:14,640 .نه 648 01:05:15,540 --> 01:05:19,899 !خواهش مي‌کُنم - .من بايد برگردم سرِ کارم - 649 01:05:20,582 --> 01:05:23,280 !خواهش مي‌کُنم .مي‌دونم که ديگه برنمي‌گردي 650 01:05:23,381 --> 01:05:26,980 .برمي‌گردم. حرفم رو باور کُن .بهم اعتماد داشته باش 651 01:05:35,500 --> 01:05:37,340 !اينقدر غم‌زده نباش 652 01:05:39,022 --> 01:05:41,779 اينطوري خيال مي‌کُنم !مرتکبِ جنايت شدم 653 01:05:45,619 --> 01:05:47,382 .خيلي دوستت دارم 654 01:05:47,819 --> 01:05:49,221 .من هم دوستت دارم 655 01:05:50,020 --> 01:05:52,539 من هيچوقت تنهايي .با بيمارها ملاقات نمي‌کُنم 656 01:05:55,342 --> 01:05:57,700 .خيلي بهت احتياج دارم 657 01:05:59,220 --> 01:06:00,520 .مي‌دونم 658 01:06:03,340 --> 01:06:10,380 به تماميِ آن رودها، آبشارها و مجراهايِ ظلمانيِ ،تماميِ اين مردماني مي‌انديشم که بر زمين هستند 659 01:06:10,621 --> 01:06:18,382 به طغيانِ اين ظلماتي که همچنانکه راه مي‌روند يا مي‌خوابند ... در زيرِ پوستِ‌شان و در ظلمات رُخ مي‌دهد، همچون در تماميِ موجودات 660 01:06:18,501 --> 01:06:25,459 ،و حيواناتي که دارايِ رگ و شاهرگ هستند. و به آن حرارت مي‌انديشم .به همان بخارات و همان غرّشِ خون که در نهايت به پوست منتهي مي‌شود 661 01:06:49,501 --> 01:06:53,878 هيچ چيز غم‌انگيزتر و تأثيرگذارتر از ،مراسمِ تدفين در زيرِ حرارت و نورِ آفتاب نيست 662 01:06:53,979 --> 01:06:58,702 ،همان هنگام که آدميان و اشياء در آن بخارِ داغ بزرگ‌تر به نظر مي‌رسند .چنانکه گويي از پشتِ ذره‌بيني ديده مي‌شوند 663 01:07:12,142 --> 01:07:15,502 پروردگارا، بر من رحم فرما" ".و گناهانم را محو کُن 664 01:07:16,300 --> 01:07:20,940 مرا از عصيانم کاملاً شستشو ده" ".و از گناهانم پاک ساز 665 01:08:14,542 --> 01:08:18,480 هر چيزي که زندگيِ آدمي را در احاطه دارد، برايِ کِرم‌هاست ،و نيز برايِ زباله‌هايي که جسمش خود با آنها هيچ تفاوتي ندارد 666 01:08:18,581 --> 01:08:22,902 ،و سرنوشتِ او به رغمِ تماميِ چيزهايِ زيبايِ زندگيش .نهايتاً به بوي تعفن ختم مي‌شود 667 01:08:23,339 --> 01:08:28,718 موقعِ مُردن، بيماري به شکلِ طعنه‌آميز .ويکتور» رو به مسخره گرفت» 668 01:08:28,819 --> 01:08:30,119 .آره 669 01:08:30,781 --> 01:08:34,639 دکتر گفت احتمالاً بخاطرِ .اختلالِ سيستمِ عصبي بوده 670 01:08:34,740 --> 01:08:39,320 ،چون در عوضِ فرياد زدن و گريه کردن .درد موجبِ خنديدنش شد 671 01:08:39,421 --> 01:08:42,638 !خيال کردي خيلي باهوشي؟ - ... شايد اين بهترين چيز باشه - 672 01:08:42,739 --> 01:08:44,940 .در حالِ خنديدن مُردن 673 01:08:46,982 --> 01:08:48,959 .من فکر مي‌کُنم خنده‌يِ عصبي بوده 674 01:08:49,060 --> 01:08:50,899 !کونِ خودت عصبيه 675 01:08:55,622 --> 01:08:59,519 ويکتور» به اين خانمه قول داده بود» .اگه باهاش سکس کُنه، گرامافونش رو بهش مي‌بخشه 676 01:08:59,620 --> 01:09:04,020 ولي آخرش تويِ وصيتش گرامافون رو به اون .سه بچه‌اي بخشيد که با هم تويِ يه اتاق هستن 677 01:09:05,740 --> 01:09:09,399 !پس لابد از سرِ بغض و کينه‌ست که قيافه‌اش اينطور زرد شده - .گرامافونِ معرکه‌اي بود - 678 01:09:09,500 --> 01:09:11,059 .«اودئون وِرک برلين» 679 01:09:12,821 --> 01:09:15,260 "!راديو دوستِ شماست" 680 01:09:16,059 --> 01:09:17,878 کسي باز هم مارچوبه مي‌خواد؟ 681 01:09:17,979 --> 01:09:20,039 !من - !من هم - 682 01:09:20,140 --> 01:09:22,099 مارچوبه ديگه واسه چيه؟ 683 01:09:23,182 --> 01:09:28,361 دکتر قصد داشت برايِ خانواده‌يِ .عزادارِ متوفي کاري بکُنه 684 01:09:28,462 --> 01:09:29,779 !با مارچوبه 685 01:09:30,301 --> 01:09:36,219 ،ما هر کاري که برايِ تسلا دادن ازمون بربياد انجام ميديم !با صحبت، گُل و يا مارچوبه 686 01:09:38,461 --> 01:09:43,580 ايزا» کجاست؟» - .مسکّن خورد رفت کمي دراز بکشه - 687 01:09:43,780 --> 01:09:47,581 تو کِي قراره مرخص بشي؟ - .يه ماه ديگه - 688 01:09:47,819 --> 01:09:50,500 .قبل از کريسمس 689 01:09:51,302 --> 01:09:52,602 !«سولانژ» 690 01:09:54,340 --> 01:09:55,780 چيه؟ 691 01:10:03,540 --> 01:10:07,500 .امشب بيا پيشم بمون .بدونِ تو بودن رو نمي‌تونم تحمل کُنم 692 01:10:07,780 --> 01:10:09,220 .نمي‌تونم 693 01:10:15,659 --> 01:10:18,179 !دارم بهت التماس مي‌کُنم 694 01:10:34,502 --> 01:10:37,302 "!استور و واسيلاکه" نامِ زوجِ کمدينِ مشهورِ رومانيايي که برنامه‌اي راديويي] [.با عنوانِ «ساعتِ شادي» را اجرا مي‌نمودند 695 01:10:48,541 --> 01:10:51,060 !خيلي زيبا هستي 696 01:10:55,499 --> 01:10:58,299 "!واي که زندگي چقدر سخت و دشواره" 697 01:11:02,261 --> 01:11:08,340 ،سدِ بي‌تفاوتِ ايجاد شده بواسطه‌يِ گچ .مکانيسمي جديد، سرد، خشن و به شدت ديرپا ايجاد نمود 698 01:11:17,779 --> 01:11:21,742 چيه؟ - .لبه‌يِ قالبِ گچ داره شکمم رو زخم مي‌کُنه - 699 01:11:28,101 --> 01:11:29,699 الان بهتره؟ 700 01:11:29,940 --> 01:11:31,699 .آره، خوبه 701 01:12:17,979 --> 01:12:23,581 .تاريکي بر گردِ ما، همچون شرابي غليظ بود 702 01:12:29,061 --> 01:12:31,699 !من هنوز شعرت رو نشنيدم‌ها 703 01:12:32,379 --> 01:12:35,939 !تو گولم زدي - .متأسفم - 704 01:12:36,380 --> 01:12:37,680 .گوش کُن 705 01:12:38,342 --> 01:12:44,919 ،شيطان سياه است اما" "!«نه به سياهيِ واکسِ «وولتور 706 01:12:45,020 --> 01:12:46,660 .اينو واسم ببندش 707 01:12:49,340 --> 01:12:51,460 : اين هم از شعري که مي‌خواستي 708 01:12:52,262 --> 01:12:55,062 .«اسمش هست : «برايِ يک دخترمدرسه‌اي 709 01:12:58,022 --> 01:13:04,900 ،در آن ايامِ مدرسه، تو بودي بهتر از همگان" "!من تو را تماشا مي‌کردم و بر خود مي‌لوليدم هر دمان 710 01:13:05,141 --> 01:13:14,062 ،اکنون که نمره‌يِ قبولي گرفته‌اي از تماميِ امتحانات" "!اي کِرمِ کتابِ من، بيا و مرا کُن ملاقات 711 01:13:19,499 --> 01:13:25,620 ،«مي‌دوني، من دوستي دارم به اسمِ «مانولسکو .که اشعارِ فوق‌العاده‌اي ميگه 712 01:13:28,300 --> 01:13:32,078 من بهش توصيه کردم .اسمش رو عوض کُنه 713 01:13:32,179 --> 01:13:35,382 : و اسمِ خودش رو بذاره .«مانولسکو-قبر» 714 01:13:35,739 --> 01:13:37,039 چرا؟ 715 01:13:37,539 --> 01:13:40,560 .آخه اينطوري مهيج‌تر به نظر ميرسه 716 01:13:40,661 --> 01:13:47,981 .شنودگانِ عزيز، اينجا راديو ملي است" "!اکنون به شعري رومانتيک از «مانولسکو-قبر» گوش فرا مي‌دهيم 717 01:13:48,380 --> 01:13:51,621 !اينطوري انگار يه نابغه‌يِ نفرين‌شده‌ست 718 01:13:52,539 --> 01:13:56,740 .بذار برات يکي از شعرهايِ «امينسکو» رو بخونم [ميهاي امينسکو : شاعرِ رومانياييِ قرنِ نوزدهم] 719 01:14:09,699 --> 01:14:14,160 ،آن هنگام که سايه برمي‌اندازد تاريک‌روشني" "،پرندگان گردِ هم مي‌آيند با همدلي 720 01:14:14,261 --> 01:14:18,382 ،ليک رگبارِ تيرهايِ افرادِ سلطان" "!بر زمين مي‌افکند آنان را همچو باران 721 01:14:18,819 --> 01:14:22,881 !نمي‌دونستم اينقدر حسِ طنز داري - !خدا نکُنه - 722 01:14:22,982 --> 01:14:25,859 تو به خدا اعتقاد داري؟ - خودت چطور؟ - 723 01:14:26,619 --> 01:14:31,100 !گاهي اوقات !ولي بيشترِ وقت‌ها بهش اعتقادي ندارم 724 01:14:31,860 --> 01:14:37,102 من فکر مي‌کُنم تنها چيزي که .واسه‌يِ ما آدم‌ها اهميت داره، زندگيِ ابديه 725 01:14:37,301 --> 01:14:42,382 .يعني چيزي پس از مرگ !حالا مي‌خواد خدا باشه يا نباشه 726 01:14:42,819 --> 01:14:44,540 !آخه چطور؟ 727 01:14:45,339 --> 01:14:47,581 تصور کُن خدا به رويِ زمين .نزولِ اجلال کُنه 728 01:14:49,301 --> 01:14:51,520 .مثلاً بياد به همين آسايشگاه 729 01:14:51,621 --> 01:14:55,041 ... مياد ad majorem Dei gloriam اونوقت با «برايِ فر و شکوه و جلالِ هر چه عظيم‌ترِ پروردگار»] [نامِ شعارِ انجمنِ يسوعيان از شاخه‌هايِ کليسايِ کاتوليک 730 01:14:55,142 --> 01:14:59,301 ،با عيسي مسيح، با مريمِ باکره ... با فرشته‌ها 731 01:14:59,700 --> 01:15:02,500 !و حتي با ميکائيل فرشته‌يِ مقربِ گاردِ آهنين 732 01:15:03,179 --> 01:15:05,198 !شوخيِ باحالي بود 733 01:15:05,299 --> 01:15:10,839 اونوقت با منطقِ خشکِ رياضي‌وار ثابت ميشه ... که خدا وجود داره، که عيسي مسيح وجود داره 734 01:15:10,940 --> 01:15:14,219 ولي اين هم ثابت ميشه .که انسان‌ها فاني هستن 735 01:15:14,979 --> 01:15:17,741 !و هيچ چيزي پس از مرگ وجود نداره 736 01:15:18,981 --> 01:15:22,702 ،يعني خدا وجود داره !اما پس از مرگ هيچ چيزي وجود نداره 737 01:15:23,462 --> 01:15:29,099 .ولي هيچ مذهبي همچين چيزي نميگه .بيشتر شبيه به «بوگوميليسم» مي‌مونه بوگوميليسم يا بوغوميليه : نام فرقه‌اي مانوي با جنبه‌هايِ عرفاني] و معتقد به ثنويت در بالکانِ قرونِ وسطي که هم به اينکه [.عيسي پسرِ خداوند است باور داشتند و هم به ديدگاه‌هايِ مانوي 738 01:15:29,499 --> 01:15:30,862 .نمي‌دونم 739 01:15:31,100 --> 01:15:33,742 .ولي اين هم خودش يه احتمال مي‌بود 740 01:15:34,579 --> 01:15:38,181 اونوقت آيا هنوز هم به خدا اهميتي مي‌دادي؟ 741 01:15:39,459 --> 01:15:40,759 .نه 742 01:15:41,099 --> 01:15:45,220 Quod erat demonstrandum !«البته، مثلِ «سقراط - جمله‌اي لاتين که در پايانِ اثباتِ يک مسئله نوشته مي‌شود] ،«و اين معاني را مي‌رساند : «که بايد نشان داده مي‌شد .«اثبات شد آنچه بايد (مي‌شد)» و يا «فهو المطلوب» : ليکن تلويحاً اين معني نيز از آن استنباط مي‌گردد [.«چيزي که مورد شک است» 743 01:15:56,259 --> 01:15:57,861 .زيرِ چشم‌هام پُف کرده 744 01:15:59,819 --> 01:16:03,239 اگه «عيسي مسيح» مي‌اومد به چه زباني صحبت مي‌کرد؟ 745 01:16:03,340 --> 01:16:07,878 من که نمي‌تونم تصورش رو بکُنم !به زبانِ رومانيايي صحبت مي‌کرد 746 01:16:07,979 --> 01:16:10,180 !معلومه، به زبانِ صربي 747 01:16:22,740 --> 01:16:26,139 .من همين الان برمي‌گردم 748 01:16:46,299 --> 01:16:51,439 ،اگه دملِ ديگه‌اي رويِ بدنت تشکيل نشه .تا کريسمس از گچ درت مياريم 749 01:16:51,540 --> 01:16:54,420 و حتي ممکنه در عرضِ چند ماه .قادر به راه رفتن بشي 750 01:16:54,539 --> 01:16:56,740 منو از گچ درميارين؟ !جداً؟ 751 01:16:58,460 --> 01:17:01,540 .احتمالش وجود داره 752 01:17:01,659 --> 01:17:05,198 : اين تمامِ چيزيه که مي‌تونم بگم .احتمالش وجود داره 753 01:17:05,299 --> 01:17:07,219 !اينطوري محشر ميشه 754 01:17:08,102 --> 01:17:11,101 !حرفه‌يِ ما رو دستِ‌کم نگير 755 01:17:11,301 --> 01:17:13,481 خيله خُب، حالا برو بيرون .کمي هوايِ تازه بخور 756 01:17:13,582 --> 01:17:18,939 .تا جايي که مي‌توني هواخوري کُن، حتي اگه هوا سرد باشه - .متشکرم، آقايِ دکتر - 757 01:17:29,341 --> 01:17:31,619 !هي، حالت چطوره؟ 758 01:17:36,940 --> 01:17:39,982 ،ظاهراً اينطور که ميگن .قراره به زودي منو از گچ دربيارن 759 01:17:40,462 --> 01:17:42,862 !مبارک باشه 760 01:17:43,622 --> 01:17:45,441 !جلويِ راه رو گرفتي‌ها 761 01:17:45,542 --> 01:17:49,120 ميشه شما رو به اتاقم دعوت کُنم؟ 762 01:17:49,221 --> 01:17:51,421 ،مي‌تونيم با هم گپ بزنيم .به موسيقي گوش کُنيم 763 01:17:51,579 --> 01:17:55,479 ،تازه، يه صفحه‌يِ جديد هم برام آوردن .«موسيقيِ «موتزارت»-ه و همينطور «مارين 764 01:17:55,580 --> 01:17:58,621 .باشه، حتماً ميام - پس امشب مي‌بينمت؟ - 765 01:17:59,182 --> 01:18:02,181 !هي، مراقب باش 766 01:18:06,259 --> 01:18:11,021 !اين «براتيانو» هم خيلي خوش‌شانسه - !آره، ولي فقط با کُلي دوز و کلک - يون براتيانو : سياستمدارِ رومانياييِ قرنِ نوزدهم و بيستم] [و نخست‌وزيرِ کشورِ روماني برايِ پنج دوره 767 01:18:13,701 --> 01:18:18,539 ،اگه بخاطرِ اين مريضيِ لعنتيم نبود .واردِ سياست شده بودم 768 01:18:19,100 --> 01:18:21,742 .من يه بار «آرجِتويانو» رو تويِ يه کافه ديدم کنستانتين آرجِتويانو : سياستمدارِ رومانياييِ قرنِ نوزدهم و بيستم] [و نخست‌وزيرِ کشورِ روماني برايِ يک دوره‌يِ کوتاه 769 01:18:22,141 --> 01:18:25,281 پشتِ يه ميز اون ته سالن نشسته بود .و دو تا خانمِ لوند هم کنارش بودن 770 01:18:25,382 --> 01:18:29,261 همينطور مشروب مي‌خورد و فحاشي مي‌کرد !و با دست درِ کونِ اون دو تا خانم مي‌زد 771 01:18:54,420 --> 01:18:58,478 ... ناگهان به ياد آورد که زماني دانشجو بوده است .که بلندپروازي‌ها و آرزوهايِ بسياري داشته است 772 01:18:58,579 --> 01:19:02,020 اما تمامِ اينها چه زماني اتفاق افتاده بودند؟ 773 01:19:03,221 --> 01:19:07,219 اشکال نداره اگه بيام رويِ تختت دراز بکشم؟ 774 01:19:07,419 --> 01:19:08,719 .بيا 775 01:19:20,021 --> 01:19:23,939 اگر با اين دستِ ناقابل" "... به اين معبدِ مقدس بي‌حرمتي نمايم 776 01:19:25,382 --> 01:19:28,000 "گناهي بخشودني مرتکب گشته‌ام؛" 777 01:19:28,101 --> 01:19:31,741 زيرا لبانم چون دو زائرِ شرمسار حاضرند" ".آن رفتارِ خشن را با بوسه‌اي نرم جبران کُنند [رومئو و ژوليت، ويليام شکسپير، پرده‌يِ اول، صحنه‌يِ پنجم] 778 01:19:41,180 --> 01:19:43,261 .نه، نکُن. خواهش مي‌کُنم 779 01:19:43,461 --> 01:19:45,500 .سولانژ» ناراحت ميشه» 780 01:19:46,222 --> 01:19:49,519 مگه قراره کسي بهش بگه؟ - .اصلاً خوشم نمياد اين کارو بکُنم - 781 01:19:49,620 --> 01:19:52,059 .آخه اون دوستِ منه 782 01:19:53,422 --> 01:19:57,518 فکر نمي‌کُنم خودِ «سولانژ» هم .اونقدرها پاکدامن باشه 783 01:19:57,619 --> 01:20:01,039 !اون که «تِرِسا آويلا»يِ قديسه نيست [قديسه‌يِ اسپانيوليِ قرنِ شانزدهم] 784 01:20:01,140 --> 01:20:02,899 !«يا «هيلدگارد فون بينگن [فيلسوف، تارکِ دنيا و قديسه‌يِ آلمانيِ قرونِ يازدهم و دوازدهم] 785 01:20:03,141 --> 01:20:04,980 .واسم فرقي نداره 786 01:20:09,219 --> 01:20:14,398 ما اونقدر بيمار هستيم «ايزا»، که به شدت منزجرکُننده‌ست ... اگه بخوايم بابتِ اخلاقياتِ بورژوازي 787 01:20:14,499 --> 01:20:16,339 .دلنگراني به خودمون راه بديم 788 01:20:16,742 --> 01:20:19,521 .مسيحيت تمامِ ما رو نابود کرده 789 01:20:19,622 --> 01:20:22,061 ولي من نمي‌خوام .کسي رو ناراحت کُنم 790 01:20:24,940 --> 01:20:26,998 ... زندگي آنچنان بازي‌اي جدي است 791 01:20:27,099 --> 01:20:30,081 که ما برايش حتي !آبکاريِ نيکل را هم اختراع نموده‌ايم 792 01:20:30,182 --> 01:20:34,260 و برايِ زندگي نمودن، مجبوريم !به اهميتِ چنين چيزهايي باور داشته باشيم 793 01:20:34,621 --> 01:20:38,759 اما بگذاريد به خاطر داشته باشيم .که تمامِ اينها صرفاً يک بازي است 794 01:20:38,860 --> 01:20:40,739 .شايد اينطور نباشه 795 01:20:41,260 --> 01:20:44,379 .شايد رستگاريِ روح وجود داشته باشه 796 01:20:45,262 --> 01:20:49,179 ما فقط داريم زمانِ کوتاهي .که داريم رو به هدر ميديم 797 01:20:49,701 --> 01:20:51,421 .زمان نمي‌تونه به هدر بره 798 01:20:52,381 --> 01:20:54,221 !شايد هم بره 799 01:20:56,859 --> 01:21:00,299 در موردِ محوريتِ انديشه‌يِ خودم چيزي برات گفتم؟ 800 01:21:00,821 --> 01:21:03,099 آره، انگار اون «سولانژ» بود .که براش گفتم 801 01:21:03,859 --> 01:21:08,022 يک انسانِ عاقل و خردمند : پيشِ خودش اينطور ميگه 802 01:21:08,540 --> 01:21:12,720 آن کسي بختيار است که نزدِ خود" "... ساعتِ مرگش را همواره حاضر نگاه مي‌دارد 803 01:21:12,821 --> 01:21:15,239 ".و هر روز مهيايِ مرگ مي‌شود" 804 01:21:15,340 --> 01:21:18,158 او صبحگاهان چنين مي‌انديشد که آن اندازه" "،زنده نخواهد بود تا شب را به چشم ببيند 805 01:21:18,259 --> 01:21:22,240 و شباهنگام جرأت ندارد" ".وعده‌يِ ديدنِ روزِ بعد را به خويش دهد 806 01:21:22,341 --> 01:21:27,358 پس چنان زندگي مي‌کُند" ".که مرگ هرگز او را غافلگير ننمايد 807 01:21:27,459 --> 01:21:30,200 من هم سال‌هاست .که همينطوري فکر مي‌کُنم 808 01:21:30,301 --> 01:21:35,620 .ولي هيچکس منو آدمِ عاقل و خردمندي نمي‌دونه - .ولي تو عاقل و خردمند هستي - 809 01:21:36,019 --> 01:21:37,540 !«مارکوس آئورليا» 810 01:21:41,019 --> 01:21:42,501 !دست از سرم بردار 811 01:21:44,939 --> 01:21:47,301 .الان زنگ مي‌زنم پرستار بياد 812 01:21:55,061 --> 01:21:58,821 .اميدوارم از دستم دلگير نشده باشي - !اصلاً و ابداً - 813 01:21:59,301 --> 01:22:01,820 .من هم برايِ تو همينو اميدوارم - .نه، دلگير نشدم - 814 01:22:06,459 --> 01:22:08,421 .لطفاً منو ببريد اتاقم 815 01:22:12,099 --> 01:22:15,141 .«شب بخير، «مانو - .شب بخير - 816 01:22:39,901 --> 01:22:43,181 .لازمه که آخرين مراسمِ مذهبي رو پيش از مرگِ‌تون انجام بديد -" "!دست از سرم برداريد - 817 01:22:57,419 --> 01:23:02,899 امانوئل» چنين انديشيد که چه ميشد اگر تماميِ عمارت» ... ناگهاني به دنيايي همچون يک کشتي تبديل ميشد 818 01:23:03,099 --> 01:23:09,760 ،کشتي‌اي که با تماميِ آن همه بيمارش، غرقه در نور ... بر امواجِ اقيانوس شناور است، درست در آخرين شبِ سفر 819 01:23:09,861 --> 01:23:16,420 پيش از غرق شدن و در هم شکستن با تماميِ آن قالب‌هايِ گچ، تماميِ آن رنجوري‌ها و تماميِ آن يأس‌هايي که در آنجا گردِ هم جمع آمده بودند؟ 820 01:23:30,700 --> 01:23:32,558 اگه رئيسِ بيمارستان ... از اين قضيه خبردار شد 821 01:23:32,659 --> 01:23:35,501 ،نگو که ما بهت کمک کرديم .وگرنه همه‌مون اخراج مي‌شيم 822 01:23:50,461 --> 01:23:53,541 .لطفاً يه دسته‌گُلِ داوودي برام بخريد 823 01:24:32,701 --> 01:24:35,960 او در خود رقتِ قلبي ناگهاني احساس نمود .برايِ اشياء، خانه‌ها، بازارها 824 01:24:36,061 --> 01:24:39,540 : و در ذهنِ خويش چنين گفت "!آه، بدرود، بدرود" 825 01:25:31,299 --> 01:25:35,561 ،اعتياد به الکل را درمان کُنيد" "!پيش از آنکه فردِ معتاد به الکل، قانون‌شکني کُند 826 01:25:35,662 --> 01:25:38,980 !تو اينجا چکار مي‌کُني؟ - نمي‌خواي دعوتم کُني بيام داخل؟ - 827 01:25:39,179 --> 01:25:43,062 !منو مثلِ «آتلاس» رويِ کولِ‌شون تا اينجا حمل کردن آتلاس : قهرماني در يونانِ باستان که] [.جهان را بر رويِ شانه‌هايش نگاه داشته بود 828 01:25:45,619 --> 01:25:47,182 .بياييد داخل 829 01:26:03,578 --> 01:26:07,342 "!آقايون، بازرسِ کُل تشريف آوردن" 830 01:26:11,420 --> 01:26:17,180 کِي بياييم برتون گردونيم؟ - !شايد خانم سرشون شلوغه و زياد وقت نداشته باشن؟ - 831 01:26:18,700 --> 01:26:21,899 .تا هر وقت دلت مي‌خواد بمون 832 01:26:25,340 --> 01:26:27,621 دوست داري چاي و بيسکويت واست بيارم؟ 833 01:26:29,541 --> 01:26:32,098 .نمي‌خواد خودت رو زحمت بدي 834 01:26:40,339 --> 01:26:41,979 .ميذارمش اينجا 835 01:26:44,582 --> 01:26:46,299 اوه، ببخشيد .اصلاً حواسم نبود 836 01:26:46,859 --> 01:26:48,779 .«آندري»، «امانوئل» 837 01:26:51,421 --> 01:26:53,460 .از ملاقاتِ‌تون خوشوقتم 838 01:26:54,581 --> 01:26:57,399 .من ديگه بايد برم - چرا؟ يه کمِ ديگه مي‌موندي؟ - 839 01:26:57,500 --> 01:27:00,941 اينجا موندنم مثلِ اينه که .رويِ يه مار پا بذارم 840 01:27:01,259 --> 01:27:06,259 چون بايد برايِ مجله‌يِ بنيادِ سلطنتي .متني رو ارسال کُنم 841 01:27:15,901 --> 01:27:20,060 .ديدنِ‌تون برام مايه‌يِ افتخار بود، آقا - .برايِ من هم به‌همچنين - 842 01:27:22,379 --> 01:27:25,421 .با اجازه‌يِ شما، بانويِ عزيز 843 01:27:32,378 --> 01:27:35,998 .نمي‌دونستم باعثِ مزاحمت ميشم .فقط مي‌خواستم غافلگيرت کُنم 844 01:27:36,099 --> 01:27:40,020 مي‌تونستي قبلش يه يادداشت بفرستي .و خبر بدي 845 01:27:40,462 --> 01:27:42,599 اين آقايِ شيکِ !خوش دک و پوز کي بود؟ 846 01:27:42,700 --> 01:27:45,742 .يه دوست - Amicus Plato ،آها - : اشاره به اصلاحي يوناني که جمله‌يِ کاملِ آن بدين شکل مي‌باشد] [.«افلاطون دوستِ من است، ليکن حقيقت دوستي نيکوتر است» 847 01:27:52,181 --> 01:27:54,140 مي‌دوني که اين واسه چيه؟ 848 01:27:55,622 --> 01:27:58,422 ،نه؟ پس بعداً برات ميگم .ولي فعلاً نميشه 849 01:28:11,220 --> 01:28:14,780 لابد مي‌دوني که اون گُل‌ها از طرفِ من هستن؟ 850 01:28:16,619 --> 01:28:18,761 !خيلي خوشحالم که اومدي 851 01:28:18,862 --> 01:28:21,020 !حسابي غافلگير شدم 852 01:28:24,460 --> 01:28:28,139 اجازه بده تو رو !محکم به قالبِ گچم بفشارم 853 01:28:29,779 --> 01:28:32,179 !«مثلِ «استادِ معمار مانوله اشاره به افسانه‌اي رومانيايي مربوط به معمارِ] [صومعه‌يِ «کورته‌آ ده آرجِش» واقع در منطقه‌يِ والاچيا 854 01:28:39,141 --> 01:28:44,158 ،مانوله»، «مانوله»، اي استاد بنّايِ کبير»" "،اين ديوار قلبم را در هم مي‌فشارد 855 01:28:44,259 --> 01:28:47,700 "!و جسمِ نحيفم را در هم مي‌شکند" 856 01:29:00,019 --> 01:29:03,982 !الان نه .الان وقتِ پريود شدنمه 857 01:29:04,083 --> 01:29:04,998 .اشکالي نداره 858 01:29:05,099 --> 01:29:09,619 .آخه خون به همه جا مي‌پاشه - !خواهش مي‌کُنم - 859 01:29:10,022 --> 01:29:16,900 ،در بيرون، روزِ سپيد و بي‌رنگ ادامه دارد .که در ناخوش‌گونگي‌اش و سرخوردگي‌هايِ پوچ و عبثِ بشري مي‌جوشد 860 01:29:17,978 --> 01:29:19,342 .نوبتِ منه 861 01:29:20,540 --> 01:29:23,900 چه کسي بيشتر از همه تويِ زندگيت تو رو ترسونده؟ - !تو - 862 01:29:24,541 --> 01:29:25,939 !جدي هستم‌ها 863 01:29:27,221 --> 01:29:28,700 .تو زيبا هستي 864 01:29:29,660 --> 01:29:30,960 .مرسي 865 01:29:38,138 --> 01:29:40,917 فکر کُنم يه بار وقتي بچه بودم .خيلي ترسيدم 866 01:29:41,018 --> 01:29:44,340 : چند پسرِ روزنامه‌فروش رو ديدم که فرياد ميزدن "!بميريد، يهودي‌هايِ نجس" 867 01:29:44,739 --> 01:29:47,561 البته بيشتر به نظرم .عجيب اومد تا ترسناک 868 01:29:47,662 --> 01:29:51,558 چون مي‌ديدم آدم‌ها درباره‌يِ .مرگ حرف مي‌زنن، درباره‌يِ مرگِ من 869 01:29:51,659 --> 01:29:56,982 ،و همينطور که از اونجا عبور مي‌کردم .تقريباً نشنيدم صدايي از هيچکس دربياد 870 01:29:57,619 --> 01:30:02,441 برام عجيب بود که چرا در خياباني در روماني ... اينقدر راحت فرياد مرگ سر داده ميشه 871 01:30:02,542 --> 01:30:04,942 و مردم حتي برنمي‌گردن نيم‌نگاهي بندازن؟ 872 01:30:05,621 --> 01:30:09,419 .در حاليکه مرگ يک موضوعِ جديه 873 01:30:09,780 --> 01:30:14,721 اگه کسي تويِ خيابون‌ها فريادِ مرگِ ... مثلاً دستفروشها رو سر ميداد 874 01:30:14,822 --> 01:30:19,100 بالاخره ممکن بود باعثِ تعجبِ .چند نفر از رهگذرها بشه 875 01:30:20,582 --> 01:30:22,061 !چه وحشتناک 876 01:30:23,500 --> 01:30:28,361 موضوع اين نيست که چرا اون سه پسر "!مي‌تونستن فرياد بزنن : "بميريد، يهودي‌هايِ نجس 877 01:30:28,462 --> 01:30:32,158 موضوع اينه که فريادِ اونها مي‌تونه .هيچ توجه و مخالفتي از سويِ ديگران برنيانگيزه 878 01:30:32,259 --> 01:30:33,661 .مثلِ سوتِ يک تراموا 879 01:30:34,982 --> 01:30:40,038 راستش تا حالا هيچوقت نتونستم با ديگران صحبت کُنم ... بدونِ اينکه با ترس از خودم بپرسم 880 01:30:40,139 --> 01:30:42,599 آيا اون شخصي که روبروم قرار داره مي‌دونه من يهودي هستم؟ 881 01:30:42,700 --> 01:30:46,940 و آيا منو بابتش مي‌بخشه؟ 882 01:30:49,059 --> 01:30:52,139 .اين موضوع برايِ من هيچ اهميتي نداره - .مي‌دونم - 883 01:30:54,739 --> 01:30:59,420 ترسناک‌ترين لحظه‌يِ زندگيِ تو کدومه؟ - .من هميشه در حالِ ترسيدن از چيزي هستم - 884 01:31:00,099 --> 01:31:01,620 .ترسيدن، ترسيدن 885 01:31:02,741 --> 01:31:06,021 ،ولي بدتر از همه .هشتمِ ژوئنِ پارسال بود 886 01:31:06,140 --> 01:31:08,621 منظورت روزِ تاجگذاريه؟ 887 01:31:09,899 --> 01:31:14,500 با دوست‌پسرم رفته بودم .تا شاهدِ اين رويدادِ عظيمِ سلطنتي باشم 888 01:31:15,340 --> 01:31:18,459 ،ما در صندلي‌هايِ رديفِ اول نشسته بوديم .که ناگهان انفجار صورت گرفت 889 01:31:19,418 --> 01:31:22,422 دوست‌پسرم کشته شد .ولي من زنده موندم 890 01:31:23,581 --> 01:31:26,139 !خداوندا، چقدر انفجارِ وحشتناکي بود 891 01:31:27,179 --> 01:31:30,301 تو واقعاً اونجا حضور داشتي؟ - .آره - 892 01:31:30,739 --> 01:31:34,061 رفته بودي اون ياروهايي که به خاندانِ سلطنتيِ روماني ادايِ احترام مي‌کردن رو ببيني؟ 893 01:31:34,982 --> 01:31:39,060 آدم‌هايِ خيلي زيادي کشته شدن؟ .چون روزنامه‌ها تلفات رو فقط 10-12 نفر اعلام کردن 894 01:31:40,462 --> 01:31:41,821 .خيلي بيشتر از اين 895 01:31:42,301 --> 01:31:45,899 آدم‌هايِ زيادي رو ديدم که تکه تکه شده بودن .و مغزشون همه جا پاشيده شده بود 896 01:31:47,258 --> 01:31:51,179 روزنامه‌ها برايِ حمايت از سياستمدارها .دروغ گفتن تا آبروشون رو حفظ کُنن 897 01:31:51,379 --> 01:31:53,622 نماينده‌هايِ مجلس .همه‌شون فاسد هستن 898 01:31:55,299 --> 01:31:58,639 خودم ديدم که خيلي از کشته‌شده‌ها رو .تنگِ هم چپونده بودن 899 01:31:58,740 --> 01:32:00,040 .جنايتِ بزرگي بود 900 01:32:02,580 --> 01:32:03,982 !طفلکي 901 01:32:04,742 --> 01:32:07,181 !چه خوش‌شانس بودي که قسر جستي - .البته - 902 01:32:08,340 --> 01:32:09,640 !البته 903 01:32:10,579 --> 01:32:12,822 عاشقِ اون دوست‌پسرت بودي؟ 904 01:32:22,421 --> 01:32:24,418 مي‌خواي بريم کنار ساحل؟ 905 01:32:25,059 --> 01:32:27,358 .ولي اول بايد دستشويي کُنم 906 01:32:27,459 --> 01:32:28,900 .واست يه ظرف ميارم 907 01:32:29,180 --> 01:32:33,381 !خجالت مي‌کشم - !من خودم هم مريض بودم، يادت رفته؟ - 908 01:32:45,941 --> 01:32:50,619 واست يه درشکه مي‌گيريم .تا بتوني باهاش بروني 909 01:33:01,939 --> 01:33:03,260 .دستِ‌تون درد نکُنه 910 01:33:04,538 --> 01:33:06,059 !چقدر باحاله 911 01:33:09,381 --> 01:33:11,339 اينطوري ديدِتون مناسبه؟ 912 01:33:11,980 --> 01:33:13,638 .خيلي عاليه - اون يکي آينه چطور؟ - 913 01:33:13,739 --> 01:33:16,879 .بله - .تا ساعتِ 6 برگردين وگرنه مجبورم هزينه‌يِ اضافي مطالبه کُنم - 914 01:33:16,980 --> 01:33:19,699 .تا اون موقع برمي‌گرديم - !نگين بهتون نگفتم - 915 01:33:20,340 --> 01:33:23,059 !از چک و چونه زدن خوشم نمياد - .چک و چونه‌اي در کار نيست - 916 01:34:09,139 --> 01:34:12,117 اگر امروز تبديل گردم" "... به قلوه‌سنگي درونِ جعبه‌اي 917 01:34:12,218 --> 01:34:15,681 و يا به پروانه‌اي زرّين" "... درونِ کدر-شيشه‌اي 918 01:34:15,782 --> 01:34:18,638 اگر امشب تبديل گردم" "... به قنديل‌هايِ يخي تب‌آلود 919 01:34:18,739 --> 01:34:22,379 ،يا به ُمشتي بلور" "... و يا به عروسکي روياآلود 920 01:34:22,821 --> 01:34:25,680 اگر اشيايي مي‌داشتم" "... از درون جاندار 921 01:34:25,781 --> 01:34:28,641 ،انديشه‌هايي بافته‌شده از ابريشم" "... يا خاطراتي از شيشه‌اي ضخيم‌جدار 922 01:34:28,742 --> 01:34:31,559 دوست مي‌داشتم ملاقات‌هايت باشد" "... النگوهايي از خون 923 01:34:31,660 --> 01:34:35,101 ،لبخندي، گردنبندي، لحظه‌اي" ".انگشتري‌اي از نگيني آبگون 924 01:34:35,619 --> 01:34:37,021 کي اين شعر رو گفته؟ 925 01:34:37,259 --> 01:34:38,559 .خودم 926 01:34:43,741 --> 01:34:45,899 .خيلي زيباست 927 01:34:50,138 --> 01:34:55,678 اگه من خوب بشم، اونوقت تو حاضري نامزدم بشي و باهام ازدواج کُني؟ 928 01:34:55,779 --> 01:34:57,419 واسه چي؟ 929 01:34:57,818 --> 01:35:00,541 آخه من واقعاً خيلي دوست دارم .اينطور بشه 930 01:35:00,860 --> 01:35:03,141 مگر نه اينکه من نسبت به سنِ تو خيلي پيرتر هستم؟ 931 01:35:04,339 --> 01:35:07,419 .من 32 سالمه - !خُب اصلاً بهت نمي‌خوره - 932 01:35:07,580 --> 01:35:10,821 .و به علاوه، اين موضوع هيچ برام اهميت نداره .پس بگو ديگه 933 01:35:11,220 --> 01:35:13,540 چي رو؟ - همچين چيزي رو قبول مي‌کردي؟ - 934 01:35:14,380 --> 01:35:16,139 .بايد ببينيم چي پيش مياد 935 01:35:16,780 --> 01:35:19,840 چي رو ببينيم؟ نکُنه مي‌خواي از خوب شدنم مطمئن بشي؟ 936 01:35:19,941 --> 01:35:23,438 دکتر «جافالان» خودش گفت .به زودي گچِ منو باز مي‌کُنن 937 01:35:23,539 --> 01:35:26,037 !پس رويِ اين قضيه حساب نکُن - .اينطور نيست - 938 01:35:26,138 --> 01:35:28,917 پس چي؟ - .من يه زنِ آزاد هستم - 939 01:35:29,018 --> 01:35:33,360 .و اين آزادي رو دوست دارم چرا بايد خودم رو زنداني کُنم؟ 940 01:35:33,461 --> 01:35:35,841 منظورت اينه که زندگي کردن با من !حکمِ زنداني شدن داره؟ 941 01:35:35,942 --> 01:35:39,179 ازدواج با هر کسي، حکمِ زنداني شدن داره؛ .دستِ کم تا اندازه‌اي 942 01:35:39,901 --> 01:35:44,859 .من که نمي‌خوام تو رو زنداني کُنم .تو باز هم آزاديِ خودت رو خواهي داشت 943 01:35:45,742 --> 01:35:49,880 ،هر چند بغل کردنِ من !يه زندانِ متفاوته 944 01:35:49,981 --> 01:35:52,020 !زنداني مملو از گُل‌ها 945 01:35:56,060 --> 01:36:00,261 زندگيِ ما رو در شهرِ «رومان» چطور مي‌بيني؟ - در شهرِ «رُم»؟ - 946 01:36:01,021 --> 01:36:02,321 !«در شهرِ «رو-مان 947 01:36:04,462 --> 01:36:05,821 .نه، نه 948 01:36:07,219 --> 01:36:13,901 ،رومان» شهرِ نکبتي و کثيفيه» .با مردمي که از درون فاسد شدن 949 01:36:15,340 --> 01:36:18,999 ،مردمِ اون شهر احمق هستن .بدونِ هيچ شور و هيجاني 950 01:36:19,100 --> 01:36:20,939 مُرده هستن .در حالي که هنوز زنده‌ان 951 01:36:21,742 --> 01:36:24,622 .نمي‌دونم .به هر حال کنارِ هم خواهيم بود 952 01:36:24,979 --> 01:36:29,720 من به دانشگاه برمي‌گردم، مگر اينکه .رو تنگ گرفته باشن Numerus Clausus [به معنايِ شماره‌يِ محدودِ ورودي‌هايِ يک دانشگاه] 953 01:36:29,821 --> 01:36:33,139 ،رو Numerus Valahicus يا .همونطور که به شکلِ پُر طمطراق اسمش رو گذاشته بودن 954 01:36:33,780 --> 01:36:35,998 .و تو هم مي‌توني بياي اونجا و کار کُني 955 01:36:36,099 --> 01:36:40,518 ،اونوقت من هم بخاطرِ دو نفرمون ميرم سرِ کار و کار مي‌کُنم .و بعدش صاحبِ دو تا بچه‌يِ نازنازي ميشيم 956 01:36:40,619 --> 01:36:42,102 .و زندگيِ خوبي خواهيم داشت 957 01:36:42,420 --> 01:36:44,221 !تو خيلي بچه هستي 958 01:36:45,262 --> 01:36:46,859 و بعدش، تو هيچوقت ... منو نخواهي رنجوند 959 01:36:47,059 --> 01:36:49,961 .و هميشه هم ازم مراقبت خواهي کرد 960 01:36:50,062 --> 01:36:52,500 !اينطوري نيست - !چرا، هست - 961 01:36:56,259 --> 01:36:57,559 پس آره يا نه؟ 962 01:36:58,141 --> 01:37:00,380 ،نمي‌دونم !بايد ببينيم چي پيش مياد 963 01:37:00,902 --> 01:37:02,202 .باشه 964 01:37:02,741 --> 01:37:05,040 .منتظر مي‌مونم تا تصميمت رو بگيري 965 01:37:05,141 --> 01:37:08,578 منتظر نمون، آخه اينطوري !حس مي‌کُنم تحتِ فشار هستم 966 01:37:09,780 --> 01:37:15,278 ،تو همينطور به نوشتنِ شعر ادامه بده، و خوب بشو !بعدش ببينيم چي پيش مياد 967 01:37:15,379 --> 01:37:17,660 اينقدر خودت رو ... بيش از حد خسته نکُن 968 01:37:17,902 --> 01:37:21,500 .وگرنه درمانت بي‌فايده ميشه - .فهميدم - 969 01:37:22,502 --> 01:37:24,958 اينقدر رويِ موضوعاتِ مختلف .پافشاري نکُن 970 01:37:25,059 --> 01:37:28,619 !درخواست کردن که پافشاري کردن نيست 971 01:37:30,140 --> 01:37:32,621 مي‌دونم، ولي آخه من نمي‌خوام .تو رنج بکشي 972 01:37:32,820 --> 01:37:34,740 !ولي من اصلاً رنج نمي‌کشم 973 01:37:37,382 --> 01:37:40,679 بعضي‌ها فکر مي‌کُنن رنج کشيدن .هدفِ غاييِ مراسمِ عشايِ ربّانيه 974 01:37:40,780 --> 01:37:47,238 ،اونها خودشون رو در رنج کشيدن غوطه‌ور مي‌کُنن ... و عاشقش هستن، چون اونو همچون اقتداري دروني مي‌بينن 975 01:37:47,339 --> 01:37:51,099 اقتداري که اونها رو نسبت به سايرين .رفعت و سيادت ميده 976 01:37:52,500 --> 01:37:56,681 .من با همچين آدم‌هايي برخورد داشتم. البته طبيعيه - .نه، اينطور نيست - 977 01:37:56,782 --> 01:38:01,820 هيچ چيز احمقانه‌تر از غروري که .در اثرِ رنج بوجود مياد نيست 978 01:38:02,019 --> 01:38:05,821 نمي‌دوني چطور با افتخار زخم‌هايِ شکافته‌شده‌يِ .خودشون رو به همديگه نشون ميدن 979 01:38:06,458 --> 01:38:09,161 ببين، هر وقت من مي‌شنوم ... يکي از دوستانم در رنجه 980 01:38:09,262 --> 01:38:13,281 آرزو مي‌کُنم مي‌تونستم کاري کُنم .که اون دوستم ديگه رنج نکشه 981 01:38:13,382 --> 01:38:16,798 مثلاً حتي الان هم که ... به هر حال بيمار هستم 982 01:38:16,899 --> 01:38:23,200 هميشه آرزو مي‌کُنم اي کاش مي‌تونستم .با تشنج‌هايِ طولاني‌مدت، دردِ دوستانم رو خنثي کُنم 983 01:38:23,301 --> 01:38:26,679 مثلاً مي‌تونستم .يه دملِ دردناک رو خوب کُنم 984 01:38:26,780 --> 01:38:29,299 .نه از رويِ دلسوزي يا خيرخواهي 985 01:38:29,779 --> 01:38:34,779 بلکه به عنوانِ عملي شرافتمندانه .بر عليه حماقتِ درد و رنجِ جسماني 986 01:38:35,420 --> 01:38:42,059 به رغمِ وضعيتم، دردهايم، يا مرگِ سرزده‌ام، تماميِ چيزهايِ پيرامونم ... همچنان اشکال و احجامِ معينِ خويش را حفظ خواهند نمود 987 01:38:42,259 --> 01:38:49,701 و شايد جايي در خياباني، مردي برايِ لحظه‌اي توقف کرده .جعبه کبريتي از جيبش بيرون کشيده و سيگارش را روشن کُند 988 01:38:59,861 --> 01:39:03,060 .ديگه بايد برگرديم .داره دير ميشه 989 01:39:07,461 --> 01:39:09,101 چت شده؟ 990 01:39:10,859 --> 01:39:12,159 !«سولانژ» 991 01:39:13,820 --> 01:39:19,580 مطمئنم که عشقِ ما !آخرش يه روز به پايان ميرسه 992 01:39:19,779 --> 01:39:24,559 .آره، با مرگِ‌مون به پايان ميرسه - !نه، خيلي زودتر! خيلي جلوتر از اون چيزي که بايد باشه - 993 01:39:24,660 --> 01:39:28,960 .سولانژ»، هرگز هيچ چيزي به پايان نميرسه» .مخصوصاً عشق 994 01:39:29,061 --> 01:39:34,821 ،تو مدام در آينده زندگي مي‌کُني !در حاليکه من آينده‌اي ندارم 995 01:39:35,258 --> 01:39:37,179 .انگار فراموش کردي که من بيمار هستم 996 01:39:37,739 --> 01:39:41,180 و در ضمن، تو هيچ دليلي .برايِ غصه خوردن نداري 997 01:39:44,939 --> 01:39:46,579 !خواهش مي‌کُنم منو ببخش 998 01:39:54,819 --> 01:39:57,619 !عزيزم، بويِ دريا و اشک ميدي 999 01:40:53,222 --> 01:40:59,081 اکنون نتايجِ نهاييِ آراءِ شمارش‌شده‌يِ" ": انتخاباتِ دسامبرِ 1937 به شرحِ زير اعلام مي‌شود 1000 01:40:59,182 --> 01:41:02,542 ".حزبِ ليبرالِ ملي، 35.9 درصدِ آراء" 1001 01:41:03,260 --> 01:41:06,501 ".حزبِ مليِ دهقانانِ، 20.4 درصدِ آراء" 1002 01:41:07,860 --> 01:41:13,858 و بطورِ شگفت‌انگيز، حزبِ لژيونر با کسبِ 15.58 درصدِ آراء" ".در رده‌يِ سومِ قرار گرفته است 1003 01:41:14,100 --> 01:41:16,861 "... همچنين حزبِ مليِ مسيحي با 9.1 درصدِ آراء" 1004 01:41:31,100 --> 01:41:39,298 ،احساس نمودم سرم در زندانِ جمجمه‌ام .به شکلي موحش و دردناک فشرده مي‌شود 1005 01:41:48,019 --> 01:41:55,822 اي «کودرينو»، تو هستي ناجيِ ما، تويي که در اين زمانه‌يِ دشوار" ".برايِ ما فرستاده شده‌اي از سويِ خداوند، اي شهريار کورنليو کودرينو : سياستمدارِ راست‌گرايِ] [رومانيايي و رهبرِ حزبِ گاردِ آهنين 1006 01:41:56,620 --> 01:42:04,462 ،رهايي ده ما را از اين نوميدي و فلاکت" ".با گاردِ پُرتوانِ آهنينت، اي باشهامت 1007 01:42:15,659 --> 01:42:18,400 شفا پيدا کردين؟ - .آخرش پام رو بُريدن - 1008 01:42:18,501 --> 01:42:21,899 .ديگه بهش احتياج نداشتم - پس قطعش کردن؟ - 1009 01:42:22,141 --> 01:42:25,140 آره، حالا از اين !به عنوانِ کير استفاده مي‌کُنم 1010 01:42:29,260 --> 01:42:33,300 بايد سوراخش کُنيم .و عفونت رو بيرون بکِشيم 1011 01:42:35,139 --> 01:42:39,320 آخه چرا همچين اتفاقي افتاده؟ شما که گفتين حالم داره بهتر ميشه؟ 1012 01:42:39,421 --> 01:42:42,301 حساب و کتابي برايِ اين بيماري وجود نداره .که بشه با اطمينان حرف زد 1013 01:42:42,739 --> 01:42:45,462 .با اين حال، اصلاً جدي نيست .قابلِ درمانه 1014 01:42:46,298 --> 01:42:47,700 .بله، موردِ حادي نيست 1015 01:42:49,221 --> 01:42:51,222 .کاتي» هم درست مثلِ تو بود» 1016 01:42:51,701 --> 01:42:56,782 ،بعد از باز کردنِ گچش، براش آتل‌بندي کرديم .و الان حالش کاملاً خوب شده 1017 01:43:08,739 --> 01:43:10,379 .نگران نباش 1018 01:43:16,419 --> 01:43:18,620 !آروم باش، آروم باش 1019 01:43:31,541 --> 01:43:34,099 !تموم شد !آفرين، آفرين 1020 01:43:35,182 --> 01:43:39,439 خيلي شجاعانه تحمل کردي! خيال کردم الانه که !آسايشگاه رو با نعره‌هات بذاري رويِ سرت 1021 01:43:39,540 --> 01:43:42,820 با اين همه چرک و عفونت .دارويِ بي‌حسي ديگه کارساز نبود 1022 01:43:43,622 --> 01:43:46,702 .انگشتِ شستم رو گاز گرفتم - !آفرين، آفرين - 1023 01:43:47,861 --> 01:43:49,739 .اين ضعفِ بنيه در اثرِ عدمِ تحرکه 1024 01:43:50,661 --> 01:43:52,700 .يا در اثرِ عفوني شدنِ ستونِ فقراته 1025 01:43:53,061 --> 01:43:56,701 اين جمودِ مفاصلِ زانو .نياز به آتل‌بندي داره 1026 01:43:56,858 --> 01:43:59,539 وگرنه ديگه هيچوقت .تواناييِ راه رفتن رو بدست نمياري 1027 01:44:02,979 --> 01:44:04,279 !اينو گوش کُنيد 1028 01:44:04,581 --> 01:44:09,038 به هر کسي که بتواند از محلِ اختفايِ" "... «ميتيکا تيگارو» معروف به «هاپلئا» 1029 01:44:09,139 --> 01:44:11,879 و يا خودرويِ 8 سيلندرِ کريسلر ايمپريالِ " "... مدلِ 1933 که توسطِ وي دزديده شده 1030 01:44:11,980 --> 01:44:18,021 خبري بدست دهد، مبلغِ 5 هزار لئو" ".مژدگاني تعلق خواهد گرفت 1031 01:44:18,900 --> 01:44:24,061 !اين مملکت، خلوتگاه دزدهاست - !همه‌اش بخاطرِ فقره - 1032 01:44:24,741 --> 01:44:28,980 ،اگه با آتل‌بندي صاف نشد .مجبور به انجامِ عملِ جرّاحي ميشيم 1033 01:44:31,979 --> 01:44:34,779 درد مي‌کُنه؟ - .آره - 1034 01:44:37,021 --> 01:44:40,998 متأسفم، ولي مجبوريم .برايِ يه مدت بذاريم همينطوري بمونه 1035 01:44:41,099 --> 01:44:42,658 !استراحتِ مطلق 1036 01:44:43,580 --> 01:44:45,980 .ديگه نبايد به سالنِ غذاخوري بري 1037 01:44:46,179 --> 01:44:50,542 .بابتِ جشنِ سالِ نو هم شرمنده .سلامتي به همه چيز اولويت داره 1038 01:44:54,140 --> 01:44:55,440 !فقط استراحت کُن 1039 01:45:10,502 --> 01:45:15,621 ،هر روز دردي ديگر و عذابي ديگر .هر روز رنجي بيشتر و يأسي بيشتر 1040 01:45:19,219 --> 01:45:22,902 ... چهار، سه، دو، يک 1041 01:45:32,259 --> 01:45:34,299 !«سالِ نو مبارک، «مانو 1042 01:45:35,539 --> 01:45:36,839 !زود خوب بشو 1043 01:45:44,340 --> 01:45:46,061 !گائيدمش 1044 01:45:46,778 --> 01:45:51,379 !گائيدمش 1045 01:46:01,382 --> 01:46:06,582 .کشف و شهودي تازه، مملو از اندوه 1046 01:46:17,621 --> 01:46:18,921 .بفرماييد 1047 01:46:19,622 --> 01:46:20,982 .سلام، خانم 1048 01:46:31,261 --> 01:46:36,061 ننه جان، ميشه ما رو تنها بذاري؟ - .البته، عزيزم - 1049 01:46:39,982 --> 01:46:42,701 .اينجا حسِ خيلي خوبي دارم 1050 01:46:43,941 --> 01:46:47,662 .اين اتاق پُر از آرامشه 1051 01:46:49,221 --> 01:46:53,019 باعث ميشه تازه بفهمم .چقدر تويِ اتاقِ خودم تنها هستم 1052 01:46:54,182 --> 01:46:58,460 .من هم احساسِ تنهايي مي‌کردم .مخصوصاً تويِ دو سالِ اولي که اينجا اومدم 1053 01:46:58,778 --> 01:47:00,741 .ولي بعد بهش عادت کردم 1054 01:47:01,340 --> 01:47:05,422 ،به مريضيم، به قالبِ گچ ... به پانسمان‌ها 1055 01:47:06,781 --> 01:47:08,578 عجيب نيست؟ 1056 01:47:09,338 --> 01:47:11,900 بعضي‌ها شفا پيدا مي‌کُنن .و بعضي‌ها هم نه 1057 01:47:12,180 --> 01:47:15,919 «مثلاً به نظر مي‌رسيد «ويکتور .داره بهبود پيدا مي‌کُنه، اما بعدش مُرد 1058 01:47:16,020 --> 01:47:19,759 يا «کاتي» که ناخوش بود .الان حالش کاملاً خوبه 1059 01:47:19,860 --> 01:47:21,980 ارنست» هم که چند وقت پيش» .مرخص شد 1060 01:47:23,182 --> 01:47:24,580 عجيبه که آخه چرا؟ 1061 01:47:25,382 --> 01:47:29,299 چرا بعضي‌ها زنده مي‌مونن و بعضي‌ها نه؟ 1062 01:47:29,579 --> 01:47:32,022 !دارم از تعجب شاخ درميارم 1063 01:47:32,701 --> 01:47:35,301 من الان مدت‌هاست که ديگه .دست از تعجب کردن برداشتم 1064 01:47:36,218 --> 01:47:38,419 .واقعاً تحسينت مي‌کُنم 1065 01:47:40,462 --> 01:47:44,820 اصلاً تمامِ کساني که نسبت به بيماري‌شون .بي‌تفاوت هستن رو تحسين مي‌کُنم 1066 01:47:45,020 --> 01:47:49,120 ولي آره، اگه خودِ من تا اين اندازه تسليم مي‌شدم .حالِ بدتري پيدا مي‌کردم 1067 01:47:49,221 --> 01:47:51,460 .فکر نمي‌کُنم اينطور باشه - .چرا، همينطوره - 1068 01:47:52,020 --> 01:47:55,241 گاهي اوقات شب‌ها از خواب بيدار ميشم .و قالبِ گچم رو به شکلِ ديوانه‌واري احساس مي‌کُنم 1069 01:47:55,342 --> 01:47:59,059 ،آرزو مي‌کُنم اي کاش ميشد تکه‌تکه‌اش کُنم .و بعد دندان قروچه ميرم و مثلِ يه بچه مي‌زنم زيرِ گريه 1070 01:47:59,420 --> 01:48:01,701 .من هم همينطوري بودم 1071 01:48:02,062 --> 01:48:03,362 .همه‌مون همينطوري بوديم 1072 01:48:03,621 --> 01:48:07,317 ما هم شب‌ها از خواب بيدار ميشديم .و به قالبِ گچِ‌مون چنگ يا مُشت مي‌زديم 1073 01:48:07,418 --> 01:48:09,360 ،اما بعد از مدتي .ديگه آدم احساسش نمي‌کُنه 1074 01:48:09,461 --> 01:48:12,342 : پزشک‌ها بهش ميگن .بافتِ التيام يافته 1075 01:48:12,779 --> 01:48:17,061 مي‌دوني چيه؟ - .آره، يعني وقتي بدن پوست ميندازه - 1076 01:48:17,660 --> 01:48:23,059 همون پوستِ کبود و ورم کرده‌ايه .که رويِ زخمِ بهبود يافته شکل مي‌گيره 1077 01:48:23,301 --> 01:48:28,318 ،مثلِ پوستِ طبيعي مي‌مونه .فقط نسبت به گرما و سرما يا لمس کردن بي‌حسه 1078 01:48:28,419 --> 01:48:32,260 .که اينطور - .آره. درست مثلِ ما بيمارهايِ قديمي - 1079 01:48:32,582 --> 01:48:36,521 ما ديگه نسبت به درد و رنج .بي‌حس هستيم 1080 01:48:36,622 --> 01:48:39,099 .ولي من اينطور نيستم - !هنوز جا داري - 1081 01:48:41,821 --> 01:48:46,061 از ما حتي قهرمان‌بازيِ !سلِ واقعي هم دريغ شده 1082 01:48:46,579 --> 01:48:50,780 !سلِ ريوي، رومانتيک‌تر مي‌بود 1083 01:48:50,979 --> 01:48:53,660 !ما نابغه‌هايِ نفرين‌شده‌ايم 1084 01:48:54,339 --> 01:48:57,038 بيا همه جا کمي .مرگِ‌موش پخش کُنيم 1085 01:48:57,139 --> 01:48:58,859 و بعد صبح وقتيکه ... بالايِ سرشون مي‌ريم 1086 01:48:59,700 --> 01:49:04,998 ،مي‌بينيم : "پنجه‌هايشان در اثرِ جمودِ نعشي ".همچون حالتِ دعا خواندن به هم چسبيده بود 1087 01:49:05,099 --> 01:49:08,098 .ولي من نمي‌خوام بميرم 1088 01:49:42,301 --> 01:49:43,601 !هيس 1089 01:49:51,141 --> 01:49:52,539 !بهم دست نزن 1090 01:49:52,861 --> 01:49:54,939 !شرمنده، خيلي درد مي‌کُنه 1091 01:49:59,700 --> 01:50:02,139 چه اتفاقي افتاده؟ - !برو بيرون - 1092 01:50:03,260 --> 01:50:04,917 !نلو»، خواهش مي‌کُنم کمکم کُن» 1093 01:50:05,018 --> 01:50:06,582 !آخه الان وقتِ اين کارها بود؟ 1094 01:50:10,659 --> 01:50:13,259 !نلو»، منو ببر پيشِ دکتر» - .همين الساعه - 1095 01:50:20,179 --> 01:50:22,902 !آخه پيشِ خودت چه فکري کردي؟ - !ببخشيد - 1096 01:50:30,101 --> 01:50:31,822 .خواهش مي‌کُنم باز هم بهم سر بزن 1097 01:50:58,460 --> 01:51:03,320 ظلماتي که اين همه جان‌هايِ بسيار را به درونِ خويش ... فرو بُرده و ناپديد کرده بود، همچنان غليظ مي‌نمود 1098 01:51:03,421 --> 01:51:07,979 حال آنکه از جان‌ها و زندگي‌هايي که به درونش .رهسپار گشته بودند، هيچگونه ردي بر جاي نمانده بود 1099 01:51:09,580 --> 01:51:11,700 .خودم مي‌تونم انجامش بدم 1100 01:51:11,819 --> 01:51:14,598 ،لزومي نداره خودت رو خسته کُني .اون هم وقتي ما اينجا هستيم 1101 01:51:14,699 --> 01:51:17,159 .آخه اين کارِ خيلي آسونيه 1102 01:51:17,260 --> 01:51:20,141 من مي‌تونم خيلي کارها رو .خودم انجام بدم 1103 01:51:24,698 --> 01:51:27,821 .داشتين در موردِ «ساموئل» برام مي‌گفتين 1104 01:51:28,300 --> 01:51:32,421 ،وقتي برايِ مهموني پيشمون اومد .يه مقدار گوشتِ حلالِ طبقِ آيينِ يهود ذبح شده آورد 1105 01:51:33,219 --> 01:51:36,720 راستش اصلاً خوشم نمياد که تو اينجا .نمي‌توني گوشتِ حلال بخوري 1106 01:51:36,821 --> 01:51:40,500 در حاليکه حداقل بايد هر از گاهي .طبقِ سنت عمل کُني 1107 01:51:41,341 --> 01:51:43,100 .بذار به حالِ خودش باشه 1108 01:51:44,340 --> 01:51:46,498 .اجازه بده من براش تعريف کُنم 1109 01:51:47,539 --> 01:51:51,558 ،وقتي «سامي» به رختخواب رفت .بعد از مدتي يهو شنيديم صدايِ خر و پفش بلند شده 1110 01:51:51,659 --> 01:51:56,502 .پس همراه «افرايم» به اتاقش رفتيم .تويِ اتاقِ تو خوابيده بود 1111 01:51:56,701 --> 01:51:58,001 .طبقه‌يِ بالا 1112 01:51:58,460 --> 01:52:03,040 ،افرايم» رفت زيرِ تختخواب» .و من هم تويِ گنجه‌ي لباس خودم رو قايم کردم 1113 01:52:03,141 --> 01:52:07,559 بعدش «افرايم» شروع کرد ... تختخواب رو اينطوري تکون دادن 1114 01:52:07,660 --> 01:52:09,101 !ببخشيد 1115 01:52:11,059 --> 01:52:17,261 من هم شروع کردم تکون دادنِ گنجه !"و داد زدم : "واي، واي 1116 01:52:18,781 --> 01:52:22,660 ،سامي» خيال کرد زلزله اومده» ... وحشت‌زده شد و 1117 01:52:23,220 --> 01:52:25,481 !خودش رو از پنجره پرت کرد بيرون - !عجب احمقيه - 1118 01:52:25,582 --> 01:52:27,341 .نه، فقط وحشت‌زده شده بود 1119 01:52:27,859 --> 01:52:31,780 آخه تويِ زلزله‌يِ سالِ 1910 .چندين ساعت زيرِ آوار مونده بود 1120 01:52:32,782 --> 01:52:36,100 بعدش چي شد؟ - .خُب ما هم حسابي ترسيديم ديگه - 1121 01:52:36,541 --> 01:52:40,080 همينطور عينهو مُرده .دراز به دراز اونجا افتاده بود 1122 01:52:40,181 --> 01:52:42,939 .ولي فقط لگنش شکسته بود 1123 01:52:43,580 --> 01:52:47,140 !انصافاً خيلي خوش‌شانس بود !ما هم همينطور 1124 01:52:48,499 --> 01:52:51,520 عصباني شده بود؟ - .آره، حتي گفت ميره ازمون شکايت مي‌کُنه - 1125 01:52:51,621 --> 01:52:55,920 : همينطور هوار مي‌کشيد "!همه‌تون رو مي‌ندازم زندان" 1126 01:52:56,021 --> 01:53:00,720 : ما سعي کرديم آرومش کُنيم "!سامي»، اين فقط يه شوخي بود»" 1127 01:53:00,821 --> 01:53:03,540 "!يعني تحملِ شوخي کردن رو نداري؟" 1128 01:53:03,659 --> 01:53:06,539 ولي همين نشون ميده که يه شوخي !چه کارها که نمي‌تونه بکُنه 1129 01:53:06,938 --> 01:53:09,262 .خلاصه ما رو نبخشيده 1130 01:53:12,061 --> 01:53:15,159 ولي باز هم خيلي احمقانه‌ست !که خودش رو از پنجره پرت کرده بيرون 1131 01:53:15,260 --> 01:53:18,480 احمقانه؟ آخه فکر مي‌کرد .تويِ خونه‌يِ خودش خوابيده 1132 01:53:18,581 --> 01:53:21,500 .خونه‌يِ خودشون، طبقه‌يِ بالاتر نداره 1133 01:53:21,742 --> 01:53:23,680 «مثلِ قضيه‌يِ «ايتزاک !که از پرتگاه افتاده بود پايين 1134 01:53:23,781 --> 01:53:25,761 !نگو - !بذار واسش تعريف کُنم - 1135 01:53:25,862 --> 01:53:27,579 .ايتزاک» از يه پرتگاه ميفته پايين» 1136 01:53:28,661 --> 01:53:33,038 بعد يکي از شاخه‌ها رو مي‌گيره "!و داد مي‌زنه : "کمک! کمک 1137 01:53:33,139 --> 01:53:37,540 «و بعد صدايِ پرطنينِ «يهوه : به گوشش مي‌رسه 1138 01:53:37,658 --> 01:53:44,098 شاخه را رها کُن، چرا که من به دو تن" "!از فرشتگانم فرمان مي‌دهم تو را بگيرند 1139 01:53:44,501 --> 01:53:50,381 : ايتزاک» هم که شاخه رو ول کرده و خبري نشده ميگه» "!يعني اون بالا هيچ کسي نيست؟" 1140 01:53:50,542 --> 01:53:52,900 !اونوقت تو از گوشتِ حلال ميگي 1141 01:54:02,741 --> 01:54:06,701 .امروز هوا آفتابيه - .درسته، آفتابي و يخ‌زده‌ست - 1142 01:54:07,979 --> 01:54:10,099 .آره، هوا هنوز خيلي سرده 1143 01:54:11,101 --> 01:54:12,401 .بفرماييد 1144 01:54:20,179 --> 01:54:22,299 .سلام، خانم - .سلام - 1145 01:54:26,062 --> 01:54:27,621 .غذاتون رو آوردم 1146 01:54:32,582 --> 01:54:35,021 ،ببينم خانم مانو» رفتارش خوبه؟» 1147 01:54:35,462 --> 01:54:38,921 بله، بله، ايشون بيمارِ .مودب و خوش‌رفتاري هستن 1148 01:54:39,022 --> 01:54:42,301 !آخه هميشه عينهو يه بچه بدقلقي مي‌کُنه - !مامان - 1149 01:54:42,420 --> 01:54:47,000 و هميشه عادت داره !با اشخاصِ خيالي حرف بزنه 1150 01:54:47,101 --> 01:54:50,241 هر چيزِ جزيي و بي‌اهميتي هم !مي‌تونه اشکش رو دربياره 1151 01:54:50,342 --> 01:54:55,878 حتي مي‌تونه بدونِ هيچ دليلي !همينطور تا ابد گريه کُنه 1152 01:54:55,979 --> 01:54:57,861 .ولي ايشون حالا ديگه گريه نمي‌کُنن 1153 01:54:58,298 --> 01:55:01,120 مطمئنم که خداوند بعدها .پاداشِ اين همه عذابش رو خواهد داد 1154 01:55:01,221 --> 01:55:06,021 چرا، حقيقت داره! و تويِ مدرسه هم اينقدر باهوش بود !که حتي معلم‌ها و اساتيد ازش مي‌ترسيدن 1155 01:55:06,739 --> 01:55:09,899 !و چه شعرهايي ميگه - !شعرهايي که هيچکس ازشون سر درنمياره - 1156 01:55:10,341 --> 01:55:13,739 شکلات برمي‌داريد، خانم؟ - !راست ميگه! هيچکس ازشون سر درنمياره - 1157 01:55:19,261 --> 01:55:21,742 ،دو تا برداريد !تا شايد دوقلو بزائيد 1158 01:55:22,702 --> 01:55:24,380 .متشکرم - .خواهش مي‌کُنم - 1159 01:55:25,178 --> 01:55:27,460 .روزِ خوبي داشته باشيد - .روزِ شما هم خوش باشه - 1160 01:55:32,421 --> 01:55:34,379 !«راچليکا ناچمانسون» 1161 01:55:36,218 --> 01:55:37,481 .شکلات‌ها رو مي‌ذارم همينجا 1162 01:55:37,582 --> 01:55:40,781 يه جورايي شکلات .طعمِ چايي رو بهتر مي‌کُنه 1163 01:55:41,702 --> 01:55:44,659 .بريم ديگه .وگرنه قطارمون رو از دست ميديم 1164 01:55:45,062 --> 01:55:47,900 !بجنب - .بذار يه کمِ ديگه بمونيم - 1165 01:55:54,700 --> 01:55:56,000 .سردت نشه 1166 01:56:09,461 --> 01:56:11,662 .خيلي خوشحالم که تونستيم ببينيمت 1167 01:56:12,902 --> 01:56:14,202 .من هم همينطور 1168 01:56:15,540 --> 01:56:20,340 ،بيهودگي حفره‌هايِ جهان را پُر مي‌نمود ،هچون مايعي که در تماميِ جهات پخش مي‌گردد 1169 01:56:20,501 --> 01:56:25,739 ،و آسمانِ سرپناه، آسمانِ جاودان، پوچ و نامتعين .رنگِ يأس و نوميدي بر خود مي‌گرفت 1170 01:56:58,982 --> 01:57:03,222 .دکتر گفت حالِ «ايزا» بدتر شده - آخه چطوري؟ - 1171 01:57:04,262 --> 01:57:09,441 تمامِ پايِ سمتِ راستش .پُر شده از زخم‌هايِ عميق و ناسور 1172 01:57:09,542 --> 01:57:10,842 !خداوندا 1173 01:57:11,258 --> 01:57:14,461 حتي شايد مجبور بشن .پاش رو قطع کُنن 1174 01:57:15,540 --> 01:57:18,837 خودِ «ايزا» اينو مي‌دونه؟ - .حتي روحش هم خبر نداره - 1175 01:57:18,938 --> 01:57:21,980 ،بهش چيزي نگو .وگرنه به هم مي‌ريزه 1176 01:57:22,141 --> 01:57:23,441 .باشه 1177 01:57:24,341 --> 01:57:28,718 دکتر بهش گفته بايد ،به يه بيمارستانِ ديگه منتقل بشه 1178 01:57:28,819 --> 01:57:33,921 ،واسه عملِ جرّاحي .تا حالش خوب بشه 1179 01:57:34,022 --> 01:57:37,739 بنده‌خدا خيلي خوشحاله. خيال مي‌کُنه .تا شفا پيدا کردنش ديگه چيزي نمونده 1180 01:57:39,179 --> 01:57:41,678 کسي به مادرش چيزي نگفته؟ 1181 01:57:41,779 --> 01:57:43,741 .خودم بهش تلفن کردم 1182 01:57:48,579 --> 01:57:52,581 !طفلکي - .حالا قراره ببرنش بيمارستان - 1183 01:58:09,300 --> 01:58:13,680 حسي غريب از خودخواهي و امنيت و يا شايد خُرده‌رياکاري‌اي ... اخلاقي مي‌طلبد به تماشايِ شخصِ بيماري نشستن 1184 01:58:13,781 --> 01:58:18,820 با علم به اينکه او تا چند وقتِ ديگر خواهد مُرد، حال آنکه .خودِ آن شخص کوچکترين ظني از اين موضوع نبرده است 1185 01:58:25,059 --> 01:58:26,861 .مي‌خوام يه رازي رو بهت بگم 1186 01:58:27,621 --> 01:58:30,939 ،اين بزرگ‌ترين رازِ منه .پس برايِ هيچکس تعريفش نکُن 1187 01:58:31,142 --> 01:58:32,442 .تعريف نمي‌کُنم 1188 01:58:34,540 --> 01:58:38,899 «من و ننه «لئانا .هر روز ورق بازي مي‌کُنيم 1189 01:58:39,939 --> 01:58:44,740 ،هر چند سرِ چيزي بازي نمي‌کُنيم .ولي من تويِ ذهنم سرِ روزها شرط مي‌بندم 1190 01:58:45,062 --> 01:58:47,900 يعني چي؟ - .سرِ روزهايِ عمرم - 1191 01:58:49,259 --> 01:58:53,779 ،ورق‌هايي که ازش مي‌برم ... روزهايي هستن که به عمرِ من اضافه ميشن 1192 01:58:53,902 --> 01:58:55,699 .و از عمرِ اون کسر ميشن 1193 01:58:56,302 --> 01:58:57,742 .که اينطور 1194 01:58:58,621 --> 01:59:01,340 .تا الان حدودِ 400 روز بدست آوردم 1195 01:59:02,499 --> 01:59:03,940 .بيشتر از يک سال 1196 01:59:04,980 --> 01:59:08,540 .البته اون از چيزي خبر نداره .فقط صورتش همينطوري داره پُف مي‌کُنه 1197 01:59:08,782 --> 01:59:11,620 در صورتيکه چهره‌يِ من هر روز داره بهتر به نظر مياد. مگه نه؟ 1198 01:59:12,380 --> 01:59:14,262 .آره، درسته 1199 01:59:20,140 --> 01:59:24,541 اگه مي‌تونستم، واسه عملِ جرّاحي .همراهت مي‌اومدم 1200 01:59:25,739 --> 01:59:27,421 .کاتي» همراهم مياد» 1201 01:59:27,701 --> 01:59:31,342 حالا ديگه حتي به عصا هم .احتياجي نداره 1202 01:59:34,778 --> 01:59:38,878 شايد با ورق‌بازي، تمامِ ايامِ عمرِ ... ننه «لئا» رو ازش بگيرم 1203 01:59:38,979 --> 01:59:41,579 .و آخرش همونجا کنارم فوت کُنه 1204 01:59:46,982 --> 01:59:50,742 وقتي حالم خوب بشه، بيا با هم بريم .سالنِ رقص و برقصيم 1205 01:59:51,221 --> 01:59:52,619 نظرت چيه؟ 1206 01:59:53,498 --> 01:59:54,798 .باشه 1207 01:59:56,459 --> 02:00:00,380 رويِ اين بسترِ مرگم .ساعيانه تمرين مي‌کُنم 1208 02:00:00,779 --> 02:00:02,139 !تمرين 1209 02:00:08,060 --> 02:00:12,440 مرگِ او مرگِ من بود، و هر آنچه پس از آن انجام دادم ... و تمامِ لحظاتي که پس از آن زندگي نمودم 1210 02:00:12,541 --> 02:00:17,422 انفعالي سرد و مبهم از .مرگِ پيش‌آينده‌يِ مرا، درونِ خويش دارد 1211 02:00:25,178 --> 02:00:26,478 خيلي داغونه؟ 1212 02:00:27,701 --> 02:00:31,860 !مزخرف نگو .قطعاً التيام پيدا مي‌کُنه 1213 02:00:33,100 --> 02:00:35,021 .پانسمان رو عوض کُنيد 1214 02:00:35,420 --> 02:00:38,619 !حسابش رو مي‌رسيم .نگران نباش 1215 02:01:00,622 --> 02:01:01,922 .اين هم از اين 1216 02:01:31,741 --> 02:01:37,221 ،پيشتر تنها مادرش در هنگامِ کودکيِ وي .او را اينچنين در قنداق پوشانيده بود 1217 02:02:20,179 --> 02:02:21,899 .اينقدر نوازشم نکُن 1218 02:02:26,419 --> 02:02:29,397 وقتي مُردم، به مراسمِ .تشييع جنازه‌ام نيا 1219 02:02:29,498 --> 02:02:31,100 .اين کارو برات قدغن مي‌کُنم 1220 02:02:31,741 --> 02:02:35,339 .تو نمي‌ميري. حالت خوب میشه .بهت قول ميدم 1221 02:02:55,622 --> 02:02:57,139 .منو ببخش 1222 02:02:58,298 --> 02:03:00,380 .فکرم درست کار نمي‌کُنه 1223 02:03:00,660 --> 02:03:05,180 .از گله و شکايت خوشم نمياد .از آه و ناله‌هايِ احساسات‌گرايانه هم متنفرم 1224 02:03:05,859 --> 02:03:07,159 .اشکال نداره 1225 02:03:08,378 --> 02:03:09,780 !چرا، داره 1226 02:03:11,662 --> 02:03:13,540 .يه جورايي حق داري 1227 02:03:15,022 --> 02:03:20,001 من در موردِ رابطه‌مون فکر مي‌کُنم .و تا چند ماه ديگه تصميمم رو مي‌گيرم 1228 02:03:20,102 --> 02:03:22,099 .تو هم در موردش فکر کُن 1229 02:03:24,622 --> 02:03:26,262 .من که تصميمم رو قبلاً بهت گفتم 1230 02:03:27,578 --> 02:03:29,341 .ولي باز هم در موردش فکر کُن 1231 02:03:41,379 --> 02:03:43,699 .چند وقت پيش، يه خواب ديدم 1232 02:03:44,739 --> 02:03:46,039 چه خوابي؟ 1233 02:03:48,061 --> 02:03:51,141 ،خواب ديدم اينجا هستم ،تويِ اتاقم 1234 02:03:51,982 --> 02:03:53,741 .اما همه چيز عجيب و غريب بود 1235 02:03:55,499 --> 02:03:58,478 ... بعد داشتم تويِ مرغزارها قدم ميزدم 1236 02:03:58,579 --> 02:04:00,342 .که ناگهان يه اسبِ مُرده ديدم 1237 02:04:01,981 --> 02:04:03,281 .تجزيه شده بود 1238 02:04:04,101 --> 02:04:08,022 ،اما جمجمه‌ي باشکوهي داشت .درست مثلِ عاج 1239 02:04:08,302 --> 02:04:12,580 سفيد بود و دندون‌هايِ بزرگ و زردش .در معرضِ ديد مونده بود 1240 02:04:15,701 --> 02:04:23,101 بعد متوجه شدم که اين پنجره‌ها .حدقه‌يِ چشم‌هايِ اون جمجمه هستن 1241 02:04:26,580 --> 02:04:29,902 .من درونِ اون جمجمه‌ي اسب بودم 1242 02:04:31,622 --> 02:04:37,582 ،اين ترک‌هايِ رويِ ديوارها .درزهايِ رويِ استخوانِ جمجمه بودن 1243 02:04:41,579 --> 02:04:44,221 .و اين کتاب‌ها هم دندون بودن 1244 02:04:44,782 --> 02:04:47,420 .دندون‌هايِ اون اسب 1245 02:04:49,340 --> 02:04:52,781 اينطور بود که من .درونِ اون جمجمه بودم 1246 02:04:57,338 --> 02:04:58,779 آخرش چطور تموم شد؟ 1247 02:05:01,658 --> 02:05:02,958 .همه‌اش همين بود 1248 02:05:04,381 --> 02:05:06,221 ،مثلِ بتن سفت و محکم شده بودم 1249 02:05:08,739 --> 02:05:10,660 ،از سرما مي‌لرزيدم 1250 02:05:11,980 --> 02:05:14,780 .و نمي‌‌دونستم چکار بکُنم 1251 02:05:19,342 --> 02:05:21,300 .من به خواب هيچ اعتقادي ندارم 1252 02:05:51,379 --> 02:05:57,220 ،مثلِ بتن سفت و محکم شده بودم، از سرما مي‌لرزيدم .و نمي‌‌دانستم چکار بکُنم 1253 02:06:37,102 --> 02:06:40,819 ،به محضِ اينکه اونجا رسيديد .اين پرونده رو به دکتر بديد 1254 02:06:45,661 --> 02:06:49,839 ... «پدرت اونجا تويِ ايستگاه قطارِ «بخارست 1255 02:06:50,138 --> 02:06:53,741 «با آمبولانسِ بيمارستانِ «سان وينست ده پاول .به استقبالت مياد 1256 02:06:53,902 --> 02:06:56,681 .اونجا عملِ جرّاحي رو انجام ميدن 1257 02:06:56,782 --> 02:06:59,718 ولي برايِ بهبودي و بازيابي !برگرد همينجا 1258 02:06:59,819 --> 02:07:01,557 .خيلي ازتون سپاسگزارم 1259 02:07:01,658 --> 02:07:06,939 واقعاً متأسفم که اينجا، شرايط و امکانات .برايِ عملِ جرّاحي مهيا نيست 1260 02:07:09,818 --> 02:07:11,118 !شجاع باش 1261 02:08:00,579 --> 02:08:04,900 تماميِ يأس و نوميديم به شکلي دردناک .دوباره درونم مي‌خروشيد 1262 02:08:19,622 --> 02:08:25,901 ،گاردِ آهنين و سروان" "... به شاهينِ آهنين تبديل مي‌کُنند ما را 1263 02:08:26,899 --> 02:08:32,659 ،«گاردِ آهنين و سروان و «ميکائيل فرشته‌يِ مقرب" ".ياور و پشتيبان هستند ما را 1264 02:08:52,339 --> 02:08:54,658 .از اين در رد نميشه 1265 02:08:55,741 --> 02:08:57,899 .بيايين اينطرف 1266 02:08:58,421 --> 02:09:01,221 .بدينش بالا تا من از اينجا بگيرمش 1267 02:09:06,420 --> 02:09:09,237 .خواهش مي‌کُنم اول پاهاش رو نديد بالا - چطور مگه؟ - 1268 02:09:09,338 --> 02:09:12,699 .آخه شگون نداره - .پس بچرخونيدش - 1269 02:09:32,340 --> 02:09:34,341 .اجازه بديد رد بشيم 1270 02:09:43,622 --> 02:09:44,757 !اين يارو چلاقه 1271 02:09:44,858 --> 02:09:48,061 .بريد سرِ جاهاتون بشينيد، بچه‌ها 1272 02:10:00,061 --> 02:10:01,939 !حالا يه کاريش مي‌کُنيم 1273 02:10:04,742 --> 02:10:06,620 ،بفرماييد بشينيد .بفرماييد بشينيد 1274 02:10:11,980 --> 02:10:15,260 بيماريش چيه؟ - .راحتش بذار - 1275 02:10:21,219 --> 02:10:24,499 حالا پيشخدمت چطور رد بشه؟ 1276 02:10:41,978 --> 02:10:47,238 ،خاک‌ِ سرد و سنگين به درشتي بر تابوت افشانيده شد ... حال آنکه مردمانِ خسته با لباس‌هايِ پُر از گرد و خاک و خيس از عرق 1277 02:10:47,339 --> 02:10:51,179 به زندگيِ مصرانه‌يِ خويش .بر رويِ زمين ادامه مي‌دادند 1278 02:11:56,180 --> 02:12:07,180 hamlethamletian : ترجمه زيرنويس Aranman : ويرايش نهايي