1 00:00:00,262 --> 00:01:20,778 ‫ارائه شده توسط وبسایت "آپ تی وی" ‫UPTV.co 2 00:00:04,782 --> 00:01:04,957 ترجمه و تنظیم @Matin78124 3 00:01:26,374 --> 00:01:31,374 ‫در یک دوره 5 ساله،نوزده هزار ‫سرقت به "اف بی آی" گزارش شد 4 00:01:34,207 --> 00:01:37,040 ‫این یعنی که نوزده هزار سارق 5 00:01:37,107 --> 00:01:38,841 ‫کارشون رو به درستی انجام ندادن 6 00:01:39,340 --> 00:01:42,040 ‫آخه کی میخواد که "اف بی آی" بیوفته دنبالش؟ 7 00:01:43,608 --> 00:01:48,675 ‫نه مرد،من میگم که اگه قراره سرقت کنی، ‫مطمعن شو که گزارشی درز نکنه 8 00:01:52,542 --> 00:01:55,407 ‫یه چیز جالب در مورد صندوق امانات اینه که.. 9 00:01:57,008 --> 00:01:59,107 ‫اصلاً ایمنی ندارن 10 00:02:15,340 --> 00:02:17,508 ‫هیچکدوم از چیزایی که توی ‫صندوق هستن،بیمه نیستن 11 00:02:17,741 --> 00:02:20,508 ‫اگه گزارش ضرر و زیان رو به بانک یا دولت بدی.. 12 00:02:21,140 --> 00:02:23,408 ‫اونوقت اونا واست یه بیلاخ فکس میکنن 13 00:02:26,408 --> 00:02:29,140 ‫بنابراین کی از صندوق امانات استفاده میکنه؟ 14 00:02:29,841 --> 00:02:31,040 ‫آدمای احمق 15 00:02:32,674 --> 00:02:33,741 ‫و جنایتکارا 16 00:02:34,173 --> 00:02:36,542 ‫حالا،من مشکلی با آدمای احمق ندارم 17 00:02:36,707 --> 00:02:39,608 ‫البته تا وقتی که حماقتـشون ‫به کسی آسیبی نزنه 18 00:02:41,340 --> 00:02:44,542 ‫صاحب صندوق 2504 یه آدم شل مغزه 19 00:02:44,608 --> 00:02:47,774 ‫کسی که درآمدش رو پنهان میکنه تا مجبور نباشه به بچه هاش پول بده 20 00:02:48,575 --> 00:02:50,874 ‫چطور با بچه خودت همچین کاری میکنی!؟ 21 00:02:51,707 --> 00:02:55,807 ‫بذار واضح بگم،من هیچوقت از کسایی که حقشـون نیست،دزدی نمیکنم 22 00:02:56,741 --> 00:03:01,274 ‫و آنچه که میدزدم،همیشه برمیگرده ‫به دست کسایی که آسیب دیدن 23 00:03:02,807 --> 00:03:06,641 ‫اون آدم خوشتیپِ سیاه؟ ‫آره،اون منم،رینگو 24 00:03:07,307 --> 00:03:09,508 ‫آره،رینگو،مثل بیتل *گروه موسیقی* 25 00:03:09,974 --> 00:03:12,475 ‫و نمیخواد قضیه جان و پاول و جورجی رو شروع کنی 26 00:03:12,542 --> 00:03:14,607 ‫چون وقتـش رو ندارم که این بحثـا رو بکنم 27 00:03:14,774 --> 00:03:18,207 ‫چیزی که باید بهش توجه کنی،هنر استادانه ‫تغییر قیافه دادنـه منـه 28 00:03:18,908 --> 00:03:20,707 ‫من یه آفتاب پرستِ سیاهـم عزیزم 29 00:03:24,807 --> 00:03:26,741 ‫و دست خالی ام.. 30 00:03:28,542 --> 00:03:30,707 ‫چون وقتی اون آشغالا بفهمن که ‫صندوق ها خالیـه 31 00:03:31,173 --> 00:03:32,441 ‫اعصابشـون خورد میشه 32 00:03:37,741 --> 00:03:39,441 ‫اونا سر مدیر بانک فریاد میزنن 33 00:03:39,607 --> 00:03:42,607 ‫مدیر بانک ممکنه حتی بذاره که فیلم امنیتی رو ببینه 34 00:03:44,207 --> 00:03:49,475 ‫ولی اونم همین چیزی که واستـون تعریف کردم رو ‫بهش میگه،میگه اینجا بیمه نیست 35 00:03:50,307 --> 00:03:54,040 ‫اونا به "اف بی آی" گزارش نمیدن.. 36 00:03:54,140 --> 00:03:56,741 ‫چون سوسکا از روشنایی فرار میکنن.. ‫ 37 00:04:01,974 --> 00:04:08,040 ‫و در ظرف 6 ماه،من صندوقم رو خالی میکنم و ‫حسابم رو میبندم 38 00:04:11,408 --> 00:04:15,542 ‫و چند انتقاد به عنوان یه ناشناس مینویسم 39 00:04:16,508 --> 00:04:19,707 ‫اوه خدای من! دیوید،وسایلت رو جمع کن 40 00:04:19,774 --> 00:04:24,441 ‫معلوم شد که فقط من نیستم که از ‫انجام دادن کارِ درست،احساس خوبی بهم دست میده 41 00:04:25,140 --> 00:04:27,408 ‫اون رفیق کوچولو،اسمش ویکـه 42 00:04:30,040 --> 00:04:32,207 ‫توی بچـگی داستان های چینی راجبِ 43 00:04:32,308 --> 00:04:34,774 ‫ترقه هایی که ارواح شیطانی رو میترسونه ‫شنیده بود 44 00:04:37,607 --> 00:04:40,240 ‫دو نکته رو باید راجب دیوید بدونی 45 00:04:40,941 --> 00:04:42,173 ‫اول.. 46 00:04:43,741 --> 00:04:45,173 ‫اون تسلیم نمیشه 47 00:04:46,140 --> 00:04:50,508 ‫و در نهایت توی منفجر کردن چیزا خیلی ‫مهارت به دست آورد 48 00:04:52,641 --> 00:04:56,040 ‫این یارو وقتی خواستن شهر وگاس رو تغییر بدن، ‫پول خوبی به جیب زد 49 00:04:56,607 --> 00:05:00,475 ‫دوماً،اون هنوزم همون پسریـه ‫که بهتـون گفتم 50 00:05:00,774 --> 00:05:06,341 ‫اون هنوزم کله شقـه،هنوز مدل موش مثل قبلـه ‫هنوز شبیه یه بچه 12 ساله اس 51 00:05:06,408 --> 00:05:10,507 ‫و هنوزم معتقده که آتیش بازی میتونه ‫ارواح شیطانی رو دور کنه 52 00:05:10,707 --> 00:05:12,908 ‫ این کارخانه تولید موادمخدر بود. 53 00:05:13,173 --> 00:05:16,874 ‫ویک اطمینان حاصل کرد که دیگه هیچ موادی از اونجا بیرون نیاد 54 00:05:17,040 --> 00:05:18,574 ‫حالا من اونجا نبودم.. 55 00:05:18,741 --> 00:05:21,341 ‫ولی فکر کنم چیزی شبیه به این بود 56 00:05:48,807 --> 00:05:50,874 ‫ایشـونم وایولتـه 57 00:05:52,008 --> 00:05:56,275 ‫در حال حاضر اون توی یه کلیسایی در ‫اروپای شرقیـه 58 00:05:57,841 --> 00:06:02,308 ‫اخیراً چندتا دختر رو از حلقه قاچاق جنسی ‫آزاد کرد 59 00:06:04,541 --> 00:06:07,073 ‫و اونا،چندتا اراذل اوباشِ اروپای شرقی هستن که 60 00:06:07,140 --> 00:06:12,674 ‫قراره به لیست بلندی از آدمایی که قدرت های ‫وایولت رو دسته کم گرفتن،اضافه بشن 61 00:06:34,375 --> 00:06:37,275 ‫رفیق،یه چیزایی توی مایه های فیلم ماتریکس بود 62 00:06:37,874 --> 00:06:41,341 ‫نمیگم که اون از جاذبه سرپیچی کرد یا کار خاصی کرد 63 00:06:42,941 --> 00:06:44,375 ‫چون من اونجا نبودم 64 00:06:44,541 --> 00:06:48,607 ‫ولی میدونم که اون روز،فقط یه نفر ‫از اونجا سالم اومد بیرون 65 00:06:53,507 --> 00:06:56,174 ‫حدود یک سال پیش،ما همـو نمیشناخیم 66 00:06:56,440 --> 00:07:01,141 ‫همه اینها با یک دسته گل تغییر کرد،سه دسته گل 67 00:07:02,141 --> 00:07:06,040 ‫بنظر میرسید که کارهای خوبِ ما در رادارِ برخی ‫آدمای نیکوکار قرار گرفته بود 68 00:07:06,707 --> 00:07:08,941 ‫ این پیشنهادی برای ‫تقویت بازی ما بود. 69 00:07:09,374 --> 00:07:14,275 ‫چرا وقتی میتونیم به دنبال فاسدهای بین المللی ‫بریم ، یک قاچاقچی خیابونی رو از پا در بیاریم؟ 70 00:07:14,541 --> 00:07:18,541 ‫ما به یه تیم تبدیل شدیم،سعی ‫کردیم یه اسم خفن جور کنیم 71 00:07:18,908 --> 00:07:20,040 ‫رابین هودها 72 00:07:20,674 --> 00:07:24,374 ‫نه،من اصلاً اسمی که توش ‫هود باشه رو خوشم نمیاد 73 00:07:24,507 --> 00:07:28,841 ‫ویک حتی پیشنهادِ اسم ماتلی کرو رو داد 74 00:07:28,974 --> 00:07:32,541 ‫معلومه که نه! ولی من اسمِ ‫ناسازگارها رو دوست داشتم.. 75 00:07:33,374 --> 00:07:36,174 ‫همه با این اسم موافق نبودن، ‫ولی گور پدرشـون 76 00:07:36,341 --> 00:07:40,108 ‫اونی که داره داستان رو میگه منـم! ‫پس اسممـون ناسازگارهاس 77 00:07:44,908 --> 00:07:48,941 ‫به هرحال،فصلِ بعدی داستانِ ما ‫کمی پیش آغاز شد.. 78 00:07:49,141 --> 00:07:51,073 ‫ در یک زندان در لس آنجلس. 79 00:07:57,108 --> 00:08:01,641 ‫ "اف بی آی" اینجا است تا زندانی 272523 ‫رو به زندان آقای شولتز تحویل دهد. 80 00:08:01,807 --> 00:08:03,407 ‫- کجا؟ ‫- انگلستان. 81 00:08:03,541 --> 00:08:06,008 ‫آقای شولتز اونجا یک زندانِ خصوصی رو اداره میکنه 82 00:08:06,074 --> 00:08:08,308 ‫، این زندانی خاص ، ریچارد ‫پیس ،فرار کرده. 83 00:08:08,407 --> 00:08:11,440 ‫و این همه راه رو فقط ‫برای فرار یه زندانی اومدی؟ 84 00:08:12,108 --> 00:08:13,374 ‫مسائل زناشویی 85 00:08:14,208 --> 00:08:16,275 ‫مسائل زناشویی معادل اینه که این زندانی داشت 86 00:08:16,340 --> 00:08:18,440 ‫با خانمِ آقای شوتلز شیطنت میکرد 87 00:08:20,241 --> 00:08:23,474 ‫و واسه شولتز.. ‫این موضوع یکمی مشکل به وجود آورد 88 00:08:23,741 --> 00:08:26,440 ‫کاش زندان های اینجا ‫زندانبانان رو به مرخصی بفرستند 89 00:08:26,541 --> 00:08:27,741 ‫آقای شولتز نگهبان نیست. 90 00:08:28,108 --> 00:08:30,774 ‫نه ، اون یک شریک ارشد در ‫یک شرکت چند ملیتی ـه 91 00:08:30,841 --> 00:08:34,507 ‫که اتفاقاً اون شرکت مالک زندان های ‫سراسر کره زمینـه. 92 00:08:35,374 --> 00:08:38,340 ‫مستقیم به سمت راست،440،در 312 رو باز کن 93 00:08:38,474 --> 00:08:40,208 ‫21 دریافت شد،الان باز میکنم 94 00:08:40,340 --> 00:08:42,908 ‫اسمش ریچارد پیسـه،احتمالاً میدونید 95 00:08:43,074 --> 00:08:44,275 ‫گزارش بده 440 96 00:08:44,707 --> 00:08:46,841 ‫خب،ما همین الان مدارک رو برای ‫آزادیِ فوریِ اون گرفتیم 97 00:08:47,008 --> 00:08:49,108 ‫ قاضی ظاهراً اتهامات رو رد کرده. 98 00:08:56,874 --> 00:08:58,340 ‫این ریچارد پیس نیست. 99 00:09:00,774 --> 00:09:02,041 ‫اگرچه خوبه 100 00:09:04,431 --> 00:09:08,294 ‫این فیلمِ امروز پیس از حیاط ورزش ‫زندانـه. به این نگاه کن 101 00:09:09,841 --> 00:09:11,941 ‫اونجا،درست همونجا 102 00:09:12,841 --> 00:09:15,974 ‫ببین،من اینجا کاره ای نیستم ولی ‫فک کنم اون یه پهباد بود 103 00:09:16,274 --> 00:09:18,340 ‫خیلی خب،اگه اون پهباد بوده،اونوقت ‫محموله چی بود؟ 104 00:09:18,741 --> 00:09:21,507 ‫میتونه یه شاه کلید باشه،میتونه یه ‫کیک تولد باشه که توش اره برقیـه 105 00:09:21,741 --> 00:09:24,641 ‫تنها چیزی که میدونیم اینه که ما تمام این ‫تاسیسات رو زیر و رو کردیم 106 00:09:24,874 --> 00:09:26,240 ‫ریچارد پیس اینجا نیست 107 00:09:26,374 --> 00:09:29,474 ‫نمیفهمم،اگه قرار بود ‫در ظرف 24 ساعت آزاد بشه 108 00:09:29,541 --> 00:09:30,407 ‫چرا فرار کرده؟ 109 00:09:30,774 --> 00:09:33,807 ‫شاید احتمالاً باید همین امروز یه کاری رو انجام میداد.. 110 00:09:35,507 --> 00:09:36,541 ‫نه فردا.. 111 00:09:39,941 --> 00:09:42,707 ‫شما.. 112 00:09:42,841 --> 00:09:44,174 ‫-هانی ‫-هانی هستید 113 00:09:44,474 --> 00:09:45,707 ‫هانی ابو اسد. 114 00:09:46,374 --> 00:09:47,407 ‫درسته. 115 00:09:48,041 --> 00:09:49,240 ‫بنابراین 116 00:09:50,841 --> 00:09:52,108 ‫پیس کجاست؟ 117 00:09:52,807 --> 00:09:54,141 ‫از کجا بدونم؟ 118 00:09:56,041 --> 00:09:58,374 ‫خب،تو سه ماه باهاش هم سلولی بودی 119 00:09:59,074 --> 00:10:01,741 ‫بنظر میاد که این کار رو ‫عمداً انجام داده چون.. 120 00:10:01,807 --> 00:10:05,674 ‫چون شما چیزی بهش گفتی.. ‫چیزی.. 121 00:10:06,641 --> 00:10:08,374 ‫ارزشمند رو بهش گفتی 122 00:10:13,074 --> 00:10:14,641 ‫نمیدونم 123 00:10:16,574 --> 00:10:17,607 ‫درسته 124 00:10:21,074 --> 00:10:23,374 ‫خب،شاید.. 125 00:10:25,274 --> 00:10:31,641 ‫احساس بهتری پیدا میکنی اگه با من ‫خصوصی صحبت کنی.. 126 00:10:41,674 --> 00:10:43,407 ‫- برق قطع شد. ‫- لعنتی. 127 00:10:43,474 --> 00:10:46,009 ‫حالا ما یه اتباع خارجی رو با یه زندانی ‫توی یه اتاق داریم 128 00:10:51,707 --> 00:10:53,173 ‫چه خبره؟ 129 00:10:55,541 --> 00:10:56,574 ‫اونجا رو نگاه کن 130 00:10:59,009 --> 00:11:00,307 ‫من میدونم پیس کجاست 131 00:11:01,674 --> 00:11:02,674 ‫ببخشید. 132 00:11:04,507 --> 00:11:05,874 ‫معلومه که میدونه پیس کجاست! 133 00:11:06,140 --> 00:11:10,374 ‫اون همین الان هانیِ بیچاره رو با یه ‫گوشیِ لعنتی لت و پار کرد و ازش اطلاعات کشید 134 00:11:18,507 --> 00:11:21,240 ‫مشخص شد که هانی قبلاً نوکرِ 135 00:11:21,307 --> 00:11:23,407 ‫شاهزاده حکیم الزهرانی بود 136 00:11:23,641 --> 00:11:26,240 ‫پیس فهمید که شاهزاده به ‫چیزای احمقانه علاقه داره 137 00:11:26,340 --> 00:11:28,741 ‫مثل این که سالی یه بار بیاد لس آنجلس 138 00:11:28,807 --> 00:11:30,407 ‫اونم فقط یه روز بمونه واسه خرید 139 00:11:38,474 --> 00:11:40,307 ‫-همون همیشگی ‫-شاتِ بعدی به حساب ماست 140 00:11:40,374 --> 00:11:44,507 ‫اون همچنین هیچوقت بدون کلکسیون ساعت های ‫ارزشمندش سفر نمیکنه 141 00:11:44,807 --> 00:11:47,173 ‫عجب ساعتِ گرونیـه 142 00:11:49,240 --> 00:11:52,374 ‫مارک ژیرالد جوزف،گراند والا 143 00:11:52,541 --> 00:11:58,707 ‫طلا،پلاتین،23 قیراط ‫رنگ "دی"،الماس بی عیب و نقص 144 00:12:00,842 --> 00:12:02,807 ‫یکی از دو موردِ موجود.. 145 00:12:03,842 --> 00:12:05,274 ‫ 146 00:12:09,009 --> 00:12:10,307 ‫ریچارد پیس هستم 147 00:12:11,274 --> 00:12:14,073 ‫-از ملاقاتتـون خوشبختم ‫-منم همینطور 148 00:12:16,307 --> 00:12:19,107 ‫شما کویتی هستید ، ها؟ 149 00:12:19,774 --> 00:12:23,574 ‫من یک دختر دارم که در ‫خاورمیانه کار میکنه ، یونیسف. 150 00:12:24,374 --> 00:12:30,741 ‫کارهای خیریه ، کودکان ، پناهندگان و... ‫چیزایی از این قبیل. 151 00:12:35,641 --> 00:12:37,474 ‫بنابراین.. 152 00:12:38,173 --> 00:12:40,173 ‫چنین ساعتی چقدر در میاد؟ 153 00:12:40,374 --> 00:12:43,975 ‫چهار،پنج میل.. ‫اوه،متاسفم 154 00:12:44,040 --> 00:12:45,507 ‫-معذرت میخوام،متاسفم ‫-جداً؟ 155 00:12:45,574 --> 00:12:48,842 ‫لطفاً لطفاً،اجازه بدید.. ‫اینم از این 156 00:12:48,975 --> 00:12:50,975 ‫-مشکلی نیست ‫-یکمش اینجا ریخته 157 00:12:51,073 --> 00:12:52,474 ‫اوه، عذرخواهی میکنم 158 00:12:52,975 --> 00:12:55,009 ‫-میشه لطفاً بس کنید؟ ‫-بله،بله 159 00:12:55,107 --> 00:12:57,440 ‫تقصیر من بود،یکمی زیادی خوردم.. 160 00:12:57,574 --> 00:13:02,274 ‫یکی از اون روزاس، ‫خیلی خب،وقت رفتنه 161 00:13:13,607 --> 00:13:14,607 ‫سلام. 162 00:13:15,008 --> 00:13:16,340 ‫سلام. 163 00:13:17,607 --> 00:13:18,775 ‫اونجا چی داری؟ 164 00:13:21,909 --> 00:13:23,374 ‫شاهزاده حکیم الزهرانی؟ 165 00:13:23,875 --> 00:13:25,240 ‫این یک تصویر قدیمیـه. 166 00:13:29,541 --> 00:13:31,140 ‫میخوای راجبش صحبت کنی؟ 167 00:13:31,173 --> 00:13:32,474 ‫نه،راستش نه 168 00:13:32,574 --> 00:13:34,909 ‫آره،میخواد راجبش صحبت کنه 169 00:13:35,107 --> 00:13:36,140 ‫خدایا.. 170 00:13:54,641 --> 00:13:56,107 ‫چه زندگیِ صادقانه ای 171 00:14:06,207 --> 00:14:07,407 ‫- پنت هاوس ‫- بایستید 172 00:14:07,541 --> 00:14:09,274 ‫شما در اینجا هیچ ‫صلاحیت و اختیاراتی ندارید. 173 00:14:09,374 --> 00:14:10,541 ‫بذارید "اف بی آی"ترتیبش رو بده 174 00:14:10,607 --> 00:14:12,407 ‫شنیدی که چی گفت،بجنبید 175 00:14:17,708 --> 00:14:19,073 ‫برو بریم 176 00:15:29,274 --> 00:15:31,173 ‫-برید به اتاق خواب ‫-دریافت شد 177 00:15:32,340 --> 00:15:34,140 ‫میرم دست به آب 178 00:15:35,541 --> 00:15:37,775 ‫تو از درِ اول برو،من از در دوم میرم 179 00:15:42,274 --> 00:15:44,541 ‫ساعت هام نیستن! 180 00:15:47,541 --> 00:15:48,574 ‫وضعیت چطوره؟ 181 00:15:49,974 --> 00:15:51,207 ‫یه چندتا مهمون داریم 182 00:15:51,874 --> 00:15:53,541 ‫تقریباً رسیدیم 183 00:15:54,073 --> 00:15:55,374 ‫وضعیتـمون چطوره؟ 184 00:15:55,775 --> 00:15:57,274 ‫تقریباً رسیدیم 185 00:16:03,173 --> 00:16:05,642 ‫امنـه 186 00:16:09,073 --> 00:16:10,107 ‫- هی ‫- هی 187 00:16:17,874 --> 00:16:21,708 ‫-آقایون،اقامت خیلی دوست داشتنی ای بود ‫-ماشینـتون منتظرتـونه 188 00:16:26,941 --> 00:16:28,775 ‫سوپرایز! 189 00:16:31,742 --> 00:16:33,474 ‫ممنون 190 00:16:36,307 --> 00:16:38,974 ‫- خوشحالم دوباره میبینمت. ‫- منم همینطور 191 00:16:39,073 --> 00:16:42,474 ‫- شاهزاده الزهرانی؟ ‫-نه،اونـو از خودم درآوردم. 192 00:16:42,941 --> 00:16:47,874 ‫این شاهزاده اس،البته نه شاهزاده الزهرانی ‫اونـو از خودش درآورده بود 193 00:16:47,974 --> 00:16:51,240 ‫اون ادعا کرد که شاهزاده کشوریـه که ‫هیچکس تا حالا اسمی ازش نشنیده 194 00:16:51,675 --> 00:16:54,040 ‫ولی این مهم نیست.. ‫چیزی که مهمـه اینه که.. 195 00:16:54,742 --> 00:16:58,040 ‫اون نیکوکاری که گُل فرستاده بود رو یادتـونه؟ ‫این همون یاروئه 196 00:16:58,140 --> 00:17:01,107 ‫-اجازه هست؟ ‫-بزن بریم،همین الان 197 00:17:05,340 --> 00:17:07,841 ‫خیلی خب،ماشینا رو آماده کنید،بریم ‫بریم 198 00:17:24,941 --> 00:17:26,307 ‫لعنتی 199 00:17:30,774 --> 00:17:33,240 ‫ممنون،اینا مال منـن 200 00:17:36,642 --> 00:17:37,675 ‫بنابراین این یک حقه بود؟ 201 00:17:38,073 --> 00:17:41,474 ‫"حقه" توصیفِ کافی واسه کاری که ‫ما کردیم نبود 202 00:17:41,542 --> 00:17:44,908 ‫ما حتی این یارو رو استخدام کردیم تا ‫نقش هم سلولیِ پیس رو اجرا کنه 203 00:17:45,107 --> 00:17:48,240 ‫آره،احتمالاً باید کُلی پول بدیم بهش 204 00:17:48,340 --> 00:17:50,941 ‫من رو تحت تاثیر قرار دادی،ولی چرا؟ 205 00:17:51,741 --> 00:17:56,440 ‫ساده است،ما بهت نیاز داریم،تو بهمون ‫نیازی نداری،پس برای همین ما به اهرم فشار نیاز داشتیم 206 00:18:05,107 --> 00:18:09,274 ‫میدونی اونا به جرمی جدی که توی ‫چندین دوربینِ هتل ضبط شده چی میگن؟ 207 00:18:10,307 --> 00:18:15,140 ‫اهرم فشار،حالا ‫تو به ما نیاز داری،به همین سادگی 208 00:18:28,475 --> 00:18:31,707 ‫-"ما"دقیقاً کیـه؟ ‫-من و دوستانم 209 00:18:43,207 --> 00:18:44,642 ‫لازم نیست با ما بیای 210 00:18:51,807 --> 00:18:53,040 ‫به خودت بستگی داره 211 00:19:02,073 --> 00:19:03,441 ‫ما منتظر چی هستیم؟ 212 00:19:20,542 --> 00:19:23,307 ‫مگه پیس با زنِ شولتز چیکار کرده ‫که اینقدر بد بوده؟ 213 00:19:25,173 --> 00:19:28,408 ‫بذار فقط بگم که خانم شولتز از ‫این موضوع ناراحت نیست 214 00:19:28,608 --> 00:19:30,641 ‫ 215 00:19:49,140 --> 00:19:52,807 ‫سلامتی اونایی که منـو دزدیدن 216 00:19:53,173 --> 00:19:56,340 ‫آدم ربایی عنصریـه که به زور نیاز داره ‫اینجا هیچ زوری روت نیست 217 00:19:56,475 --> 00:19:58,107 ‫هروقت خواستی میتونی بری 218 00:19:58,307 --> 00:19:59,874 ‫پشت سرت یک علامت خروج قرار داره. 219 00:20:00,107 --> 00:20:02,508 ‫آره،خب شاید اون یکی رو بیخیال بشم 220 00:20:02,707 --> 00:20:04,240 ‫رفیق.. 221 00:20:05,240 --> 00:20:06,475 ‫اسمم رینگوئه 222 00:20:07,441 --> 00:20:09,841 ‫ایشون وایولتـه ‫این رفیقمـون هم ویکـه 223 00:20:10,207 --> 00:20:14,073 ‫قبلاً هم با هنرمند کلاهبرداری که به ‫عنوان شاهزاده شناخته میشه،ملاقات کردی 224 00:20:14,674 --> 00:20:19,107 ‫-این یه جورایی سازمان جناییـه؟ ‫-نه،اصلاً سازمان جنایی نیست 225 00:20:19,274 --> 00:20:20,741 ‫فقط چند نفریـم که سعی میکنن ‫کار درست رو بکنن 226 00:20:20,841 --> 00:20:27,274 ‫خب پس منـو اشتباهی گرفتید، ‫چون من کارِ درست انجام نمیدم 227 00:20:27,375 --> 00:20:31,341 ‫اوه،میدونم ‫تو کاملاً مشهوری 228 00:20:31,508 --> 00:20:33,073 ‫آره،تنها چیزی که تو نسبت به سرقت از ‫آدما 229 00:20:33,140 --> 00:20:35,375 ‫توش بیشتر مهارت داری،اینـه ‫که گیر بیوفتی 230 00:20:36,040 --> 00:20:38,908 ‫و فرار کنی،تو یه افسانه ای 231 00:20:39,475 --> 00:20:41,274 ‫چندتا از زندانیای شولتز رو فراری داد؟ 232 00:20:41,408 --> 00:20:43,741 ‫با حساب من،چهار نفرو،کم و بیش 233 00:20:43,974 --> 00:20:46,774 ‫چهار زندانی؟ ‫توسط یه شخص؟ 234 00:20:46,841 --> 00:20:51,508 ‫عاشقشم مرد،همه ـمون عاشقشـیم ‫ولی میدونی کی خوشش نمیاد؟ 235 00:20:51,607 --> 00:20:52,841 ‫شولتز 236 00:20:53,008 --> 00:20:54,308 ‫اصلاً و ابداً خوشش نمیاد 237 00:20:54,707 --> 00:20:57,508 ‫و این اصلاً ربطی به شایعاتی که راجب ‫تو و خانومـش پخش شده نداره 238 00:21:01,240 --> 00:21:04,008 ‫شولتز نیومده که تو رو تحویل زندانـش بده 239 00:21:04,508 --> 00:21:06,807 ‫اون کاغذ بازیا جعلی بود، ‫اون میخواست بُکشتـت 240 00:21:07,040 --> 00:21:11,375 ‫با توجه به کمک هایی که تاحالا ‫به جامعه کردی،نمیشه گفت که تصمیمـش اشتباه بود 241 00:21:11,475 --> 00:21:13,707 ‫ولی ما داریم بهت یه فرصتی میدیم ‫تا شرایط رو برگردونی 242 00:21:14,008 --> 00:21:15,574 ‫اوه عالیه،چه خوش شانسم من 243 00:21:15,674 --> 00:21:20,475 ‫ببین،تنها چیزی که لازمـه بدونی،اینه ‫که جفتمـون یه دشمن مشترک داریم 244 00:21:20,674 --> 00:21:21,807 ‫ورنر شولتز. 245 00:21:22,641 --> 00:21:24,941 اصلاً نیازی به توضیح نداره 246 00:21:25,341 --> 00:21:27,040 ‫اون حتی توی خاورمیانه هم ‫زندان داره 247 00:21:27,375 --> 00:21:29,974 ‫شولتز دید که پول توشـه و ‫خواست که بیشترش کنه 248 00:21:30,275 --> 00:21:32,008 ‫بنابراین با اخوان المسلمین ‫همکاری کرد 249 00:21:32,107 --> 00:21:36,073 ‫ سازمان تروریستی محلی در ‫برخی از کشورها به نام جزرستان. 250 00:21:36,375 --> 00:21:40,574 ‫خب،میدونی،شولتز زندان های بسیار خوبی میسازه 251 00:21:41,607 --> 00:21:45,107 ‫ولی تروریسم؟خب ‫این یکمـی زیاده رویـه 252 00:21:45,308 --> 00:21:47,408 ‫آره،فکرت درسته،البته تا وقتی که بفهمی شولتز 253 00:21:47,475 --> 00:21:49,807 ‫توی یکی از سلول هاش یه چیزی ‫واسه معامله کردن داره 254 00:21:50,375 --> 00:21:53,375 ‫آره یک عرب سرسخت ‫به نام جیسون کوئیک. 255 00:21:54,574 --> 00:21:56,173 ‫اون رو واسه همه چی دستگیر کردن 256 00:21:56,241 --> 00:21:59,341 ‫مواد مخدر،اختلاس،کُلی اسلحه 257 00:22:00,941 --> 00:22:02,107 ‫من برگشتم عوضیا! 258 00:22:02,375 --> 00:22:04,173 ‫شولتز همینجـوری اون رو آزادش کرد 259 00:22:07,674 --> 00:22:12,173 ‫معلوم شد که جیسون کوئیک در واقع ‫اسمش یه چیز توی مایه های جاسم بین بوده 260 00:22:12,275 --> 00:22:14,408 ‫یکی از برترین نوچه های ‫پسر اخوان المسلمین 261 00:22:14,607 --> 00:22:18,008 ‫و وقتی که شولتز اونـو آزادش کرد،جیسون ‫با این مرد بهش لطف کرد 262 00:22:18,308 --> 00:22:23,073 ‫ابو هیراوا، ‫اسمش واقعیش ام..جم.. 263 00:22:23,128 --> 00:22:24,771 ‫عبدالرحمان نعیمی 264 00:22:24,941 --> 00:22:27,008 ‫همین که ایشـون میگه 265 00:22:27,241 --> 00:22:30,441 ‫برای همه اهداف ، جانشین بن لادن. 266 00:22:32,607 --> 00:22:35,707 ‫پس،شولتز با این یارو ریخته رو هم! 267 00:22:36,008 --> 00:22:40,841 ‫آره ریختن روی هم و خدا میدونه که ‫دارن چیکارا میکنن 268 00:22:41,375 --> 00:22:44,140 ‫-چرا این چیزا رو به من میگی؟ ‫-چون تو یه دزدی 269 00:22:44,375 --> 00:22:48,641 ‫بذار همینجـا متوقفـت کنم، ‫آره من دزدم.. 270 00:22:49,507 --> 00:22:53,173 ‫ولی من فقط از شهروندای برجسته ای که ‫بیمه پرداخت میکنن سرقت میکنم 271 00:22:53,408 --> 00:22:55,974 ‫هیشکی آسیبی نمیبینـه ‫مخصوصاً من 272 00:22:56,173 --> 00:22:59,341 ‫علاوه بر اون،من فقط تنها کار میکنم 273 00:23:00,208 --> 00:23:05,607 ‫و اگه نظرم عوض بشه،که البته نمیشه.. ‫به هیچکدومـتون سهمی نمیرسه 274 00:23:09,140 --> 00:23:12,507 ‫توی یکی از مکان ها به ارزش سه میلیون دلار ‫طلا وجود داره 275 00:23:19,140 --> 00:23:20,440 ‫من طلا دوست دارم 276 00:23:21,908 --> 00:23:24,941 ‫تروریسم پول زیادی رو با آدم ربایی،مواد، 277 00:23:25,107 --> 00:23:28,008 ‫نفت و سرقت کردن به جیب میزنه، ‫ولی تمام این پول کثیفـه 278 00:23:28,073 --> 00:23:30,874 ‫قابل ردیابیـه، ‫اونا برای پولشـویی.. 279 00:23:31,174 --> 00:23:33,607 ‫-طلا میگیرن ‫-آره طلا 280 00:23:34,008 --> 00:23:37,440 ‫جایی مخفیـش کردن که هیچکس ‫جرئت نمیکنه نزدیکش بشه 281 00:23:37,707 --> 00:23:39,208 ‫مگر اینکه مجبور بشه 282 00:23:47,374 --> 00:23:48,275 ‫یک زندان؟ 283 00:23:48,541 --> 00:23:51,107 ‫اوه،نه فقط یه زندان معمولی، ‫زندان رفیقت شولتز! 284 00:23:51,374 --> 00:23:54,107 ‫ما داریم میریم تو کارش، ‫بهمـون ملحق میشی؟ 285 00:23:56,607 --> 00:24:00,308 ‫تو ازم میخوای که برم توی یه کشور ‫خاورمیانه 286 00:24:00,440 --> 00:24:04,141 ‫جایی که خدا میدونه چندبار توضیح دادی که 287 00:24:04,241 --> 00:24:07,141 ‫پُر از تروریستـه، ‫که بریم طلاهاشـون رو بدزدیم؟ 288 00:24:07,541 --> 00:24:09,841 ‫-آره ‫-دقیقاً همین کارو میخوایم بکنیم 289 00:24:10,008 --> 00:24:13,474 ‫به عبارت دیگر،واسه یه بارم که شده ‫یه کار خوبی بکنیم 290 00:24:21,440 --> 00:24:23,941 ‫اوه،چه ارزشمند 291 00:24:24,407 --> 00:24:28,308 ‫بذار ببینم.. ‫چجوری بگم،آها فهمیدم 292 00:24:28,874 --> 00:24:29,941 ‫نخیرم 293 00:24:30,474 --> 00:24:31,974 ‫و اگه احساس بهتری بهتـون دست میده،اینم بگم که 294 00:24:32,607 --> 00:24:35,241 ‫کاملاً مطمعنم که همه شما دیوونه اید 295 00:24:35,507 --> 00:24:37,440 ‫مخصوصاً این رفیقمـون که اینجا نشسته 296 00:24:37,774 --> 00:24:41,707 ‫ببخشید،داریم فرود میایم ‫لطفاً کمربندهاتـون رو ببندید،ممنون 297 00:24:44,507 --> 00:24:47,275 ‫میدونی،گمونم باید زودتر اینـو میپرسیدم 298 00:24:47,841 --> 00:24:49,208 ‫فرود به کجا؟ 299 00:24:49,908 --> 00:24:52,074 ‫به ابوظبی. 300 00:24:54,440 --> 00:24:55,507 ‫ابوظبی. 301 00:24:58,774 --> 00:25:00,874 ‫هی مرد،بهترین رفیقِ شولتز! 302 00:25:01,407 --> 00:25:05,108 ‫اون کسایی که کت خاکستری پوشیدن اخوان المسلمینـن 303 00:25:06,108 --> 00:25:07,807 ‫دوباره سعی میکنن تو رو بُکشن،میدونی.. 304 00:25:09,374 --> 00:25:12,340 ‫اگه نظرت عوض شد،توی جیب سمت چپ کُتت ‫یه کارت هست 305 00:25:13,108 --> 00:25:16,208 ‫-زنگـمون بزن ‫-تا بعد 306 00:25:24,841 --> 00:25:26,274 ‫وای وای،اینجا رو نگاه کن! 307 00:25:28,574 --> 00:25:29,641 ‫تاکسی؟ 308 00:25:35,008 --> 00:25:36,641 ‫اوه 309 00:25:38,074 --> 00:25:39,407 ‫بزن بریم 310 00:25:51,908 --> 00:25:56,941 ‫نظرت چیه منـو ببری به بهترین هتل ‫پنج ستاره توی ابوظبی؟ 311 00:25:57,174 --> 00:26:01,274 ‫-میدونم کجا ببرمت ‫-خوبه مرد 312 00:26:01,741 --> 00:26:05,174 ‫-اولین باره میای اینجا؟ ‫-آره،اولین باره 313 00:26:05,307 --> 00:26:06,541 ‫- میدونی چیه؟ ‫- چیه؟ 314 00:26:06,841 --> 00:26:09,574 ‫-گمونم از اینجا خوشم بیاد ‫-آره خوشت میاد 315 00:27:18,173 --> 00:27:24,173 ‫سلام،بهترین ویسکیِ تک مالتـت رو با ‫دوتا یخ بهم بده 316 00:27:26,841 --> 00:27:28,141 ‫ساعت قشنگیـه 317 00:27:29,108 --> 00:27:34,407 ‫لئون لافلور ماگنیفیک ‫769تا قطعه داره 318 00:27:34,674 --> 00:27:39,641 ‫که هرکدومش توسط یه هنرور توی ‫یه آتلیه توی سوئیس ساخته شده 319 00:27:40,374 --> 00:27:43,909 ‫من معتقدم که فقط چهارتا از این ساعت ‫توی جهان ساخته شده 320 00:27:44,140 --> 00:27:45,741 ‫تحت تاثیر قرار گرفتم 321 00:27:48,874 --> 00:27:50,607 ‫موندم چطور کیف پولم اینجا افتاده 322 00:27:51,074 --> 00:27:54,009 ‫متاسفم،کیف پولـتون 323 00:27:54,207 --> 00:27:55,574 ‫نه کیفِ من نیست 324 00:27:56,274 --> 00:27:59,407 ‫و ترجیح میدم که تنهایی نوشیدنی بخورم، ‫راستش اصرار میکنم که تنهایی بنوشم 325 00:28:01,074 --> 00:28:02,440 ‫اوکی،حق با شماس 326 00:28:04,274 --> 00:28:08,707 ‫خیلی خب،خدانگهدار ‫موفق باشی 327 00:28:16,074 --> 00:28:17,274 ‫متاسفم 328 00:28:23,942 --> 00:28:25,507 ‫سلام،جین و تونیک لطفاً 329 00:28:33,842 --> 00:28:35,240 ‫باورم نمیشه 330 00:28:36,574 --> 00:28:39,942 ‫اوه،عذرمیخوام ‫بنظرم شما اینُ انداختید 331 00:28:40,107 --> 00:28:43,942 ‫اوه،خیلی ممنونم! ‫از ملاقات با شما خوشحال شدم 332 00:28:44,041 --> 00:28:45,240 ‫-بله منم مفتخرم ‫-اهل کجایی؟ 333 00:28:45,607 --> 00:28:48,507 ‫-من آمریکایی ام،من سفر میک.. ‫-خانم 334 00:28:49,374 --> 00:28:51,307 ‫گمونم شما کیف پولتـون رو انداختید 335 00:28:51,574 --> 00:28:53,674 ‫ممنونم،میدونی چیه؟ ‫خیلی جالبه 336 00:28:53,741 --> 00:28:56,240 ‫-من همین الان اونـو از فروشگاه خریدم ‫-قطعاً همینطوره 337 00:28:56,374 --> 00:29:00,875 ‫ولی میدونی،باید بیشتر مراقب باشی چون ‫دنیا پُر شده از دزد و جیب بُر 338 00:29:01,073 --> 00:29:04,073 ‫آره میدونم،واسه همینم ارزون ترین ‫کیف رو خریدم 339 00:29:04,707 --> 00:29:07,741 ‫و کیف اصلـیم رو کنار قلبم نگه داشتم 340 00:29:09,107 --> 00:29:11,474 ‫چیز دیگه ای هست که نزدیک ‫قلبـتون نگه دارید؟ 341 00:29:12,073 --> 00:29:15,340 ‫بذار ببینم،دادگاه فقرا.. 342 00:29:15,440 --> 00:29:19,107 ‫مستضعفان،مصیبت هایی که ‫مظلومان جهان دیدن.. 343 00:29:19,707 --> 00:29:21,942 ‫درغیر این صورت،نه،چیز دیگه ای نیست 344 00:29:22,274 --> 00:29:23,707 ‫بنظر آدم تنهایی هستید 345 00:29:24,040 --> 00:29:26,674 ‫نه،در واقع ‫کاملاً راضی هستم 346 00:29:27,909 --> 00:29:29,140 ‫گاهی اوقات.. 347 00:29:30,374 --> 00:29:33,040 ‫شرایط توی زندگیمـون بهم میریزه و ما ‫حتی متوجه اش نمیشیم 348 00:29:34,107 --> 00:29:37,009 ‫شرایط از دستت میره اگه دنبالشـون نباشی 349 00:29:37,207 --> 00:29:41,040 ‫اگه مشکلی نیست،من و خانم داشتیم ‫باهم صحبت میکردیم 350 00:29:41,173 --> 00:29:42,474 ‫جداً؟ خیلی خنده دار شد 351 00:29:42,541 --> 00:29:44,842 ‫چون فکر میکردم شما ترجیح ‫میدید تنهایی نوشیدنی بخورید 352 00:29:45,040 --> 00:29:47,474 ‫در واقع،اگه به یاد داشته باشم ‫شما اصرار داشتید تنها باشید 353 00:29:48,474 --> 00:29:52,541 ‫برو یکی واسه خودت پیدا کن،این مالِ منـه 354 00:29:52,707 --> 00:29:56,107 ‫-چی گفتی؟ ‫-ایشـون دوستِ جدیدمـه 355 00:29:57,842 --> 00:29:58,875 ‫واقعاً؟ 356 00:29:59,474 --> 00:30:03,541 ‫واقعاً خیلی جالب شد چون درواقع.. ‫ایشـون دختر منـه! 357 00:30:04,474 --> 00:30:07,040 ‫و من شما رو نمیشناسم! آقای دوست! 358 00:30:13,641 --> 00:30:15,875 ‫اون آقا مجبور شد که بره به کارش برسه 359 00:30:15,942 --> 00:30:19,607 ‫ولی گفتن که نوشیدنیِ خودش و ما رو ‫حساب میکنن،خیلی ممنون 360 00:30:22,942 --> 00:30:24,875 ‫اونجا یه حرکت خیلی خفن زدی 361 00:30:25,474 --> 00:30:27,474 ‫آره خب،معلمـم خوب بود 362 00:30:30,008 --> 00:30:33,374 ‫خوشحالم میبینمت هوپ،واقعاً خوشحالم 363 00:30:33,808 --> 00:30:35,107 ‫منم همینطور بابا 364 00:30:36,942 --> 00:30:38,574 ‫خب،چطور شد که اومدی ابوظبی؟ 365 00:30:39,040 --> 00:30:43,173 ‫به همون روشی که افتادم زندان، ‫برخلاف میلم 366 00:30:43,407 --> 00:30:44,607 ‫و تو؟ 367 00:30:45,173 --> 00:30:47,574 ‫من،من اینجام تا با چندتا ‫نیکوکار ملاقات کنم 368 00:30:47,674 --> 00:30:51,140 ‫داریم در مورد روش های جدید و نوآورانه ‫برای کمک به بحران پناهندگان صحبت میکنیم 369 00:30:51,240 --> 00:30:52,742 ‫-خوبه،تحسین برانگیزه ‫-آره واقعاً 370 00:30:52,974 --> 00:30:57,073 ‫و وقتی توی لابی هتل بودم،دیدم ‫که یه بحران دیگه در حال شکل گیری ـه 371 00:30:57,240 --> 00:31:00,407 ‫-خب،عادت های قدیمیـه ‫-آره 372 00:31:02,842 --> 00:31:04,374 ‫هی گوش کن. 373 00:31:05,742 --> 00:31:10,073 ‫-بریم یه قدمی بزنیم،باشه؟خیلی وقته ندیدمت ‫-آره باشه 374 00:31:11,240 --> 00:31:13,607 ‫شاید بعد از اینکه.. 375 00:31:14,073 --> 00:31:16,842 ‫-دست خوش ‫-پولـو حساب کردم.. 376 00:31:17,040 --> 00:31:19,708 ‫بفرمایید،بقیه اش رو نگه دار 377 00:31:27,775 --> 00:31:29,307 ‫مادرت رو دیدی؟ 378 00:31:30,607 --> 00:31:32,073 ‫اون مادرمـه! پس آره دیدمش 379 00:31:32,708 --> 00:31:36,307 ‫-حالش چطوره؟ ‫-خوبه 380 00:31:36,808 --> 00:31:38,675 ‫دوباره ازدواج کرده 381 00:31:39,340 --> 00:31:43,140 ‫-خیلی طولش داد ولی بالاخره از پسش بر اومد ‫-خوبه 382 00:31:43,440 --> 00:31:44,440 ‫آره 383 00:31:44,775 --> 00:31:45,875 ‫واقعاً خوبـه 384 00:31:46,240 --> 00:31:49,675 ‫تو چطور،چیکارا میکنی؟ ‫هنوز ازدواج نکردی؟ 385 00:31:50,173 --> 00:31:53,607 ‫نه ازدواج نکردم،من.. 386 00:31:53,808 --> 00:31:55,607 ‫توی اعتماد به مردا مشکل دارم 387 00:31:57,440 --> 00:31:58,574 ‫مسائل بابا 388 00:32:01,507 --> 00:32:04,574 ‫ببین هوپ،میدونم بنظر کلیشه ای میاد.. 389 00:32:04,742 --> 00:32:07,974 ‫ولی این کار رو بخاطر تو کردم و ‫اون زمان کار درستی بود 390 00:32:08,374 --> 00:32:10,374 ‫چرا؟ چون فقط ‫خیلی اشتباه میکنی؟ 391 00:32:12,908 --> 00:32:15,240 ‫آره 392 00:32:15,742 --> 00:32:16,541 ‫همینطور بود.. 393 00:32:17,340 --> 00:32:20,207 ‫میدونی توی کل این قضیه چی از همه ‫غم انگیزتره؟ 394 00:32:20,974 --> 00:32:22,675 ‫این که تو واقعاً باور داری که کار درستُ میکنی 395 00:32:24,140 --> 00:32:26,240 ‫ولی من میدونم که در اعماق وجودت.. ‫پُشت اون همه 396 00:32:26,374 --> 00:32:29,541 ‫خودنمایی و دزد بودنت، ‫تو آدم خوبی هستی 397 00:32:31,908 --> 00:32:33,608 ‫فقط باید اون شخص رو پیدا کنی.. 398 00:32:38,207 --> 00:32:40,173 ‫آره،خب گفتنش راحتـه.. 399 00:32:43,040 --> 00:32:46,440 ‫شاید بتونم اون شخص رو بدزدم.. 400 00:32:52,407 --> 00:32:56,575 ‫باید برم،متاسفم ‫باید برم واسه جلسه آماده بشم 401 00:32:56,642 --> 00:32:57,642 ‫باشه. 402 00:32:59,541 --> 00:33:02,173 ‫-خوشحال شدم دیدمت ‫-آره منم خوشحال شدم بابا 403 00:33:02,742 --> 00:33:04,340 ‫- خداحافظ. ‫- خداحافظ. 404 00:35:33,874 --> 00:35:35,874 ‫خیلی خب،من هستم 405 00:35:36,340 --> 00:35:39,841 ‫ولی اگه این کار رو کردیم و ‫عملی شد.. 406 00:35:40,374 --> 00:35:42,841 ‫فقط بخاطرِ وجود منـه 407 00:35:43,408 --> 00:35:46,608 ‫من رئیسم،هرچی من بگم انجام میشه، ‫بدونه استثنا 408 00:35:47,207 --> 00:35:49,674 ‫-میتونیم باهاش کنار بیایم ‫-واسه همینم انتخابت کردیم 409 00:35:49,774 --> 00:35:56,140 ‫و سهممـون؟مساوی نیست،تقسیم به ‫پنج نمیشه،50 من 50 شما 410 00:35:57,140 --> 00:36:00,542 ‫-سهمِ چی؟ ‫-پول،طلا 411 00:36:01,908 --> 00:36:04,741 ‫-چیزی وجود نداره! ‫-منظورت چیه که چیزی وجود نداره؟ 412 00:36:04,807 --> 00:36:07,575 ‫من فکر کردم هدف اصلیِ قصه همینه، ‫اینکه طلا رو بدزدیم 413 00:36:07,807 --> 00:36:11,441 ‫درسته،ولی به این معنی نیست ‫که طلایی باقی میمونه که تقسیم کنیم 414 00:36:11,575 --> 00:36:14,107 ‫-خب،چرا که نه؟ ‫-چون قضیه در مورد ما نیست 415 00:36:14,408 --> 00:36:16,575 ‫در مورد اینه که مانع این بشیم که طلا ‫باعث تامین مالی تروریسم بشه 416 00:36:16,741 --> 00:36:21,441 ‫درسته،متوجه ام، ‫طلا رو بدزدیم،تروریست ها رو متوقف کنیم 417 00:36:21,874 --> 00:36:24,040 ‫غنیمت به دست پیروزها میوفته 418 00:36:24,140 --> 00:36:26,140 ‫هیچ پیروزی وجود نداره پیس 419 00:36:26,441 --> 00:36:28,807 ‫هیچوقت نمیتونیم اخوان المسلمین رو ‫متوقف کنیم 420 00:36:29,340 --> 00:36:31,641 ‫ولی میتونیم یه بمب رو خاموش کنیم 421 00:36:31,707 --> 00:36:35,173 ‫ما کارمـون رو برای کمک به ‫دیگران میکنیم،نه برای کمک به خودمـون 422 00:36:38,173 --> 00:36:40,475 ‫اوه خدای من،باز شروع شد 423 00:36:40,741 --> 00:36:45,707 ‫اگه این خیلی سرگرم کننده نبود... ‫اونوقت خیلی ناراحت کننده میشد 424 00:36:46,575 --> 00:36:49,140 ‫بای 425 00:36:53,542 --> 00:36:54,542 ‫پیس 426 00:36:56,741 --> 00:36:59,408 ‫پیس،پیس 427 00:36:59,674 --> 00:37:03,240 ‫ببین،من نمیدونم چجوری این اطلاعات رو ‫بدست آوردید 428 00:37:03,774 --> 00:37:07,841 ‫یا اینکه کی بهتـون گفته که من به این ‫کارای خیرخواهانه علاقه دارم 429 00:37:08,073 --> 00:37:10,741 ‫-ولی اونا اشتباه میکردن ‫-من گفتم 430 00:37:12,475 --> 00:37:13,841 ‫من بهشـون گفتم 431 00:37:14,807 --> 00:37:19,307 ‫بهت گفته بودم که یه جلسه در مورد بحران ‫پناهندگان دارم،این همون جلسه اس 432 00:37:19,574 --> 00:37:20,741 ‫محض رضای خدا.. 433 00:37:21,607 --> 00:37:25,508 ‫-نگو که اونا تو رو هم وارد این ماجرا کردن ‫-نه،من اونا رو آوردم 434 00:37:26,674 --> 00:37:27,908 ‫این ایده منـه. 435 00:37:28,140 --> 00:37:30,974 ‫هوپ،گوش کن به من، ‫اگه هرکدوم از این حرفا صحت داره.. 436 00:37:31,274 --> 00:37:33,741 ‫پس با سفارت تماس بگیر،با یه ‫نماینده صحبت کن 437 00:37:33,807 --> 00:37:34,908 ‫ما تلاش کردیم. 438 00:37:35,140 --> 00:37:37,173 ‫جزرستان یکی از متحدای مهم آمریکاست 439 00:37:37,341 --> 00:37:40,641 ‫فرماندهی مرکزی ایالات متحده از ‫پایگاه هوایی آل العدید برای حمله به 440 00:37:40,707 --> 00:37:44,008 ‫خاورمیانه استفاده میکنه،آمریکا نیازی ‫نداره که سوالای زیادی بپرسه 441 00:37:44,408 --> 00:37:47,140 ‫و جزرستان هم نیازی به یافتن پاسخ نداره 442 00:37:49,774 --> 00:37:51,073 ‫اونا از این موضوع مطلعـن؟ 443 00:37:51,274 --> 00:37:53,674 ‫میدونن،ولی نمیدونن،میگیری چی میگم؟ ‫*خودشون رو زدن به نفهمی* 444 00:37:57,574 --> 00:38:01,408 ‫بیخیال عزیزم،آخه ‫من اینجا چیکار کنم؟ 445 00:38:02,207 --> 00:38:04,574 ‫همین کار رو،من میخوام این کار رو بکنی 446 00:38:08,008 --> 00:38:11,107 ‫ببین بابا،ما بهت نیاز داریم 447 00:38:13,507 --> 00:38:14,574 ‫من بهت نیاز دارم 448 00:38:16,475 --> 00:38:20,207 ‫فقط همین یه بار رو ازت میخوام که ‫نری و درُ پشت سرت ببندی 449 00:38:26,841 --> 00:38:28,974 ‫من باید سرم رو معاینه کنم 450 00:38:29,774 --> 00:38:32,974 ‫آره،گمونم باید یه چیزایی رو راجب ‫ابو هیراوا ذکر کنم 451 00:38:33,641 --> 00:38:35,707 ‫یعنی،ما دنبالِ طلای اونـیم 452 00:38:35,908 --> 00:38:38,375 ‫هیوارا به عربی یعنی عصا 453 00:39:00,741 --> 00:39:02,375 ‫و اون،باغبانـش بود 454 00:39:03,107 --> 00:39:06,073 ‫خب،خوب شد گفتی 455 00:39:06,541 --> 00:39:10,874 ‫زندان،سخته واردش بشی، ‫خارج شدن ازش هم سخت تره 456 00:39:11,140 --> 00:39:12,741 ‫مخصوصاً با یک کامیون طلا. 457 00:39:13,008 --> 00:39:15,908 ‫سوال اول،طلا کجاست؟ 458 00:39:16,208 --> 00:39:18,327 با داخل چند تماس ‫برقرار کردیم،پس به این ترتیب 459 00:39:18,477 --> 00:39:20,574 ‫میدونیم که یه جایی زیر زمینـه،ولی ‫هنوز نمیدونیم گاوصندوق کجاست 460 00:39:20,741 --> 00:39:22,674 ‫ عکسهای نظارتی ‫از این تاسیسات دارید؟ 461 00:39:22,807 --> 00:39:24,607 ‫آره داریم،بیا نشونت میدم 462 00:39:25,107 --> 00:39:28,774 ‫این تاسیسات یکی از مدرن ترین ‫زندانهای کره زمین است. 463 00:39:29,008 --> 00:39:31,941 ‫و کاملاً مستقلـه ‫غذا،آب،همه چی 464 00:39:32,208 --> 00:39:33,574 ‫صبر کن. برگرد. 465 00:39:35,008 --> 00:39:38,341 ‫ادامه بده،ادامه بده،بسـه 466 00:39:38,908 --> 00:39:40,641 ‫اگه زندان مستقلـه 467 00:39:40,874 --> 00:39:44,275 ‫پس انتظار دارم که یک لباسشویی ‫کاملاً کارا در داخل وجود داشته باشه. 468 00:39:44,375 --> 00:39:47,774 ‫آره،درست کنار آشپزخونه ‫از همون سیستم تهویه استفاده میکنه 469 00:39:47,908 --> 00:39:49,741 ‫این بخار موجود در عکسـه. 470 00:39:50,408 --> 00:39:52,474 ‫درسته،ولی اینطور بنظر نمیاد درسته؟ 471 00:39:52,607 --> 00:39:54,574 ‫چون با این که عربیـم ضعیفه ولی 472 00:39:54,641 --> 00:39:58,140 ‫کاملاً مطمعنم که اون ‫یه ون لباسشوییـه 473 00:39:58,507 --> 00:40:00,974 ‫یعنی شولتز این زندان رو بدونه 474 00:40:01,040 --> 00:40:02,674 ‫نصب خشکشویی صنعتی ساخت. 475 00:40:02,774 --> 00:40:05,707 ‫فقط یک سیستم تولید ‫بخار برای لاپوشونی. 476 00:40:05,908 --> 00:40:08,607 ‫و به جاش یه گاوصندوق ساخت 477 00:40:09,073 --> 00:40:11,208 ‫حالا میدونیم طلا کجاست.. 478 00:40:11,375 --> 00:40:14,407 ‫-درست توی چنگمونـه ‫-برو بریم به زندان،بریم؟ 479 00:40:14,607 --> 00:40:19,807 ‫اوه،اینم بگم که من فقط سوار هواپیمای ‫درجه یک میشم 480 00:40:19,908 --> 00:40:22,375 ‫- منم همینطور! ‫- اوه،تبریک میگم. 481 00:40:22,541 --> 00:40:25,208 ‫دفعه بعدی حتماً بلیطتـون رو توی ‫پرنسس ایر رزرو میکنم 482 00:40:25,275 --> 00:40:26,707 ‫منظورت چیه که دفعه بعدی؟ 483 00:40:26,908 --> 00:40:28,941 ‫کل این منطقه در ‫حالت آماده باشـه. 484 00:40:29,008 --> 00:40:32,874 ‫اگه یه گروهی مثل ما توی ‫فرودگاه فرود بیاد،جلب توجه میکنه 485 00:40:32,941 --> 00:40:34,841 ‫باشه باشه باشه،من هنوزم ‫نظرم همونـه 486 00:40:35,174 --> 00:40:37,275 ‫قطار،هواپیما،ماشین 487 00:40:37,641 --> 00:40:41,107 ‫مشکلی ندارم،تا وقتی که ‫درجه یک باشه 488 00:40:46,607 --> 00:40:47,641 ‫ 489 00:40:49,341 --> 00:40:51,275 ‫چرا کسی چیزی نمیگه؟ 490 00:40:55,174 --> 00:40:57,275 ‫لطفاً بگو داری شوخی میکنی 491 00:40:57,407 --> 00:41:01,008 ‫باید باهاش کنار بیایم، ‫وسایل نقلیه رو کاملاً بررسی میکنن 492 00:41:01,073 --> 00:41:03,141 ‫شترها،محمد راهنمای ما خواهد بود. 493 00:41:04,008 --> 00:41:06,108 ‫-کدومـشون محمده؟ ‫-همه ـشون 494 00:41:06,275 --> 00:41:08,040 ‫محمد جان 495 00:41:08,141 --> 00:41:11,707 ‫حدود 30 مایل صحرای بکر ‫تا مرز جزرستان وجود داره. 496 00:41:11,874 --> 00:41:12,874 ‫خب 497 00:41:13,641 --> 00:41:16,141 ‫باید از زندان سرقت کنیم،برو بریم 498 00:41:16,308 --> 00:41:19,541 ‫-بهرحال،خوشتیپ شدی ‫-ممنون،پررو نشو 499 00:41:19,674 --> 00:41:22,741 ‫کدوم شتر مال منـه؟میشه اینـو داشته باشم؟ ‫بنظر دوستانه اس 500 00:41:34,707 --> 00:41:38,374 ‫یه دختر خوبی مثل تو توی همچین ‫بیابونی چیکار میکنه؟ 501 00:41:39,340 --> 00:41:40,774 ‫باور کن،اونقدرا هم خوب نیستم 502 00:41:41,741 --> 00:41:44,108 ‫اونا به این خاطر ازم نخواستن که بهشـون ‫ملحق بشم چون خیلی تمایل داشتم 503 00:41:44,241 --> 00:41:46,507 ‫پس واسه این نیست که نتونستی با یکی قرار بذاری 504 00:41:48,474 --> 00:41:51,474 ‫نه،توی قرار گذاشتن خیلی هم خوبم 505 00:41:52,208 --> 00:41:53,607 ‫حتی توی دَک کردنشـون بهترم 506 00:41:54,974 --> 00:41:56,974 ‫شاید بهتره روشـت رو عوض کنی 507 00:41:57,641 --> 00:42:01,275 ‫-ممکنه شانسـت رو بیشتر کنه ‫-آقای دزد چی میگه!؟ 508 00:42:03,974 --> 00:42:05,541 ‫نه،من مدتها پیش تصمیم گرفتم که 509 00:42:05,607 --> 00:42:07,340 ‫اگه نمیتونم واسه کسی خوب باشم، 510 00:42:08,008 --> 00:42:10,074 ‫پس حداقل میتونم تلاش کنم تا ‫واسه همه خوب باشم 511 00:42:11,607 --> 00:42:13,174 ‫فلسفه خوبیـه 512 00:42:35,574 --> 00:42:36,674 ‫میدونی... 513 00:42:39,074 --> 00:42:41,574 ‫میگن که آدما توی بستر مرگـشون.. 514 00:42:42,774 --> 00:42:44,641 ‫هرگز از کارهایی که کردن پشیمون نیستن.. 515 00:42:45,074 --> 00:42:48,374 ‫فقط از کارهایی که نکردن پشیمونـن 516 00:42:49,307 --> 00:42:52,407 ‫بنظر داری یه مکالمه رو شروع میکنی که ‫ممکنه پشیمون بشی 517 00:42:54,407 --> 00:42:56,741 ‫ما به زودی اینجا قراره یه ‫کار خیلی خطرناکی رو بکنیم 518 00:42:57,674 --> 00:43:00,074 ‫اگه یه جورایی احساساتی اینجا وجود داشته باشه.. 519 00:43:01,223 --> 00:43:02,807 ‫خب خیلی حیف میشه اگه بمیریم .. 520 00:43:02,874 --> 00:43:05,141 ‫بدونه اینکه احساسمـون رو بیان کنیم 521 00:43:06,841 --> 00:43:10,240 ‫تاحالا فکر کردی که احساسی که داری ‫ممکنه باعث مرگت بشه؟ 522 00:43:11,941 --> 00:43:14,340 ‫نه،هرگز به ذهنم خطور نکرده 523 00:43:17,108 --> 00:43:18,108 ‫قضیه تو نیستی پیس 524 00:43:18,440 --> 00:43:20,707 ‫از نظر ظاهری 525 00:43:20,941 --> 00:43:22,741 ‫تو یه مرد بسیار جذابی 526 00:43:25,009 --> 00:43:27,607 ‫ولی میدونی.. ‫من با مردا قرار نمیذارم.. 527 00:43:29,841 --> 00:43:31,108 ‫اونا رو میکُشم 528 00:43:45,674 --> 00:43:47,340 ‫باید تلاشم رو میکردم 529 00:44:13,141 --> 00:44:16,541 ‫- سلام ‫- سلام 530 00:44:22,407 --> 00:44:23,507 ‫تو خوبی؟ 531 00:44:25,474 --> 00:44:26,507 ‫آره خوبم 532 00:44:30,041 --> 00:44:32,607 ‫- فقط کمی ترسیدم. ‫- آره 533 00:44:34,074 --> 00:44:36,707 ‫خب،مطمئناً خطرات خودش رو داره.. 534 00:44:37,674 --> 00:44:39,574 ‫منظورم زندان نیست.. 535 00:44:40,674 --> 00:44:43,207 ‫بابا،این کار رو واسه ‫دلیل های درست میکنی،مگه نه؟ 536 00:44:43,707 --> 00:44:48,607 ‫یعنی،نمیخوای کاری ‫ که همیشه انجام میدی رو بکنی و.. 537 00:44:49,108 --> 00:44:50,641 ‫و یهویی ناپدید بشی؟ 538 00:44:53,707 --> 00:44:54,741 ‫منظورت.. 539 00:44:56,207 --> 00:44:58,641 ‫- طلائه؟ ‫- نه 540 00:45:02,107 --> 00:45:05,041 ‫نه،منظورم اینه که ‫بدونه من ناپدید بشی.. 541 00:45:09,574 --> 00:45:10,674 ‫هوپ.. 542 00:45:12,741 --> 00:45:16,240 ‫واقعاً میخوام بهت چنین قولی رو بدم.. ‫واقعاً میخوام.. 543 00:45:20,741 --> 00:45:23,407 ‫یه بار توی یه شعر یه بیت زیبا رو خوندم که میگفت.. 544 00:45:24,674 --> 00:45:28,340 ‫"یک مرد به سفرهای دور ‫میرود تا بفهمد واقعاً کیست." 545 00:45:30,607 --> 00:45:32,240 ‫برای تو هم همینطور. 546 00:45:35,009 --> 00:45:36,307 قوی باش 547 00:45:40,107 --> 00:45:41,474 قوی باش 548 00:45:56,274 --> 00:45:59,040 ‫یکم استراحت کن،فردا روز بزرگیـه 549 00:46:26,440 --> 00:46:28,975 ‫-اینجا جامـون خوبه ‫-چرا نمیتونم پیش بابام باشم؟ 550 00:46:30,008 --> 00:46:33,641 ‫خیلی خطرناکه،نمیخوایم بهشـون این ‫ فرصت رو بدیم که با یه تیر دو نشون بزنن 551 00:46:35,707 --> 00:46:37,808 ‫-بهم قوت قلب دادی ‫-جداً؟ 552 00:46:38,140 --> 00:46:40,307 ‫نه،شوخی کردم 553 00:46:40,842 --> 00:46:41,909 ‫ 554 00:46:42,140 --> 00:46:44,107 ‫خب،ما معمولاً دوست نداریم با 555 00:46:44,240 --> 00:46:45,842 ‫افرادی که خانواده و ‫عزیزانی دارن،کار کنیم. 556 00:46:46,307 --> 00:46:50,107 ‫احساسات رو وارد جریان میکنه. ‫و احساسات میتونه آدمـو گول بزنه 557 00:46:55,875 --> 00:46:56,909 ‫چیکار میکنی؟ 558 00:46:57,173 --> 00:46:59,207 ‫آدم نمیدونه کِی باید سلاح دم دستش باشه 559 00:47:07,173 --> 00:47:09,173 ‫خیلی خب. 560 00:47:11,207 --> 00:47:12,407 ‫میخوای چیکار کنی ؟ 561 00:47:13,173 --> 00:47:15,507 ‫چجور موادی داری؟ 562 00:47:16,407 --> 00:47:17,875 ‫من نه مشروب میخورم نه مواد میزنم 563 00:47:18,040 --> 00:47:19,875 ‫واقعاً؟ شاید باید شروع کنی 564 00:47:20,140 --> 00:47:21,909 ‫فقط یه کوچولو تا روی غلطک بیوفتی 565 00:47:22,274 --> 00:47:23,974 ‫اگه بخوای میتونم یکم گیر بیارم 566 00:47:24,107 --> 00:47:26,140 ‫قطعاً نه! کارِ خطرناکیـه 567 00:47:26,574 --> 00:47:27,574 ‫شوخي كردم. 568 00:47:28,775 --> 00:47:30,775 ‫خدایا،اصلاً حس شوخ طبعی نداری مگه نه؟ 569 00:47:31,073 --> 00:47:32,207 ‫راستش وقتش رو ندارم 570 00:47:32,607 --> 00:47:34,607 ‫هیچکدوم از کارایی که من میکنم ‫خنده دار نیستن 571 00:47:38,674 --> 00:47:39,708 ‫منم همینطور 572 00:47:46,808 --> 00:47:49,607 ‫میدونی چیه؟ بیا روی آنچه که ‫راجب کارمـون بهش علاقه داریم تمرکز کنیم 573 00:47:50,240 --> 00:47:53,274 ‫خیلی خب،من دوست دارم آدما رو کُتک بزنم 574 00:47:54,842 --> 00:47:56,541 ‫خیلی خب،خوبه 575 00:47:56,875 --> 00:48:02,842 ‫خیلی خب،بیا فرض کنیم که من یه مَردم و ‫دارم میام طرفت 576 00:48:03,207 --> 00:48:04,607 ‫- یک پسر احمق. ‫- درسته.باشه. 577 00:48:04,675 --> 00:48:06,708 ‫ولی چندتا رفیق اون پُشت دارم که ‫هوای منـو دارم،پس.. 578 00:48:06,775 --> 00:48:09,507 ‫تو باید منـو توی یه حرکت از پا در بیاری، ‫چه حرکتی میزنی؟ 579 00:48:09,775 --> 00:48:11,140 ‫-یه ضربه؟ ‫-آره،یکی 580 00:48:11,407 --> 00:48:13,008 ‫آسونه،یه مشت توی گلوت میزنم 581 00:48:13,173 --> 00:48:14,440 ‫-توی خایه هاش نمیزنی؟ ‫-نه 582 00:48:14,607 --> 00:48:17,407 مردا آلت تناسلیـشون از نظر حساسیت فرق داره 583 00:48:17,574 --> 00:48:20,307 چیزی که ممکنه یکیـو به زمین بندازه،ممکنه به اون ‫یکی حال بده 584 00:48:20,440 --> 00:48:22,474 ‫ولی یه ضربه خفن به سیب گلوش.. 585 00:48:23,541 --> 00:48:24,541 ‫سریع دخلش میاد 586 00:48:25,574 --> 00:48:26,808 ‫باحاله 587 00:48:28,008 --> 00:48:29,675 ‫احتمالاً بابات آدم خفنی بوده 588 00:48:30,908 --> 00:48:32,274 ‫هرگز اونـو نشناختم.. 589 00:48:34,574 --> 00:48:35,607 ‫متاسفم. 590 00:48:36,240 --> 00:48:38,374 ‫خب،منم همینطور 591 00:48:40,474 --> 00:48:44,541 ‫خب،من به شخصه دوست دارم ‫ازش تشکر کنم 592 00:48:44,874 --> 00:48:47,541 ‫اگه اون تو رو ترک نمیکرد و باعث ‫نمیشد که اینقدر از مَردا منتفر بشی.. 593 00:48:47,742 --> 00:48:49,274 ‫احتمالاً به مبارزه من ملحق نمیشدی 594 00:48:52,008 --> 00:48:53,474 ‫از این دید هم میشه بهش نگاه کرد 595 00:48:54,541 --> 00:48:56,340 ‫تو خوش شانسی که چنین پدری داری.. 596 00:48:56,742 --> 00:48:58,073 ‫خیلی دوسِت داره 597 00:48:59,040 --> 00:49:00,340 ‫آره گمونم.. 598 00:49:01,941 --> 00:49:03,207 ‫گرچه هنوزم یه آشغاله 599 00:49:06,040 --> 00:49:07,574 ‫آره هست.. 600 00:49:09,675 --> 00:49:10,742 ‫بیا 601 00:49:12,374 --> 00:49:14,541 ‫-فکر کردم اهلش نیستی ‫-نیستم 602 00:49:16,073 --> 00:49:19,374 ‫سلامتیِ پدرا، ‫پدرِ خوب و پدرِ بد 603 00:49:28,908 --> 00:49:30,941 ‫بسیار خب،خانمها و آقایان 604 00:49:31,140 --> 00:49:33,574 ‫وقتشـه حرکت کنیم، ‫رینگو،لش نکن 605 00:49:34,541 --> 00:49:37,874 ‫پاشید،خودتونـو جمع کنید خانم ها و آقایون 606 00:49:38,207 --> 00:49:39,742 ‫خیلی خب،بشینید 607 00:49:40,207 --> 00:49:44,008 ‫مشکل طلا اینه که.. ‫خب،سنگینـه 608 00:49:44,173 --> 00:49:45,340 ‫بنابراین ما به ‫وسیله نقلیه ای نیاز 609 00:49:45,440 --> 00:49:47,008 ‫داریم که بتونه از ‫پس این نوع وزن بر بیاد. 610 00:49:47,073 --> 00:49:48,073 ‫ردیفش میکنم 611 00:49:48,207 --> 00:49:49,742 ‫و برای خارج کردنـشون از کشور.. 612 00:49:49,874 --> 00:49:51,642 ‫شترها از پسش برنمیان 613 00:49:52,040 --> 00:49:53,742 ‫بنابراین ، ما به نوعی ‫حمل و نقل نیاز داریم. 614 00:49:54,008 --> 00:49:55,841 ‫-من میتونم. ‫-میتونی چی؟ 615 00:49:56,140 --> 00:49:58,340 ‫همون نوعی حمل و نقلی که گفتی رو میتونم، ‫کشورم میتونه اونـو تامین کنه 616 00:49:58,507 --> 00:50:00,742 ‫آقای شاهزاده ادعا میکنه که توی 617 00:50:00,807 --> 00:50:02,207 ‫یکی از کشورای حوزه خلیج فارس ‫ممکنه بهش لطف کنن 618 00:50:02,374 --> 00:50:03,708 ‫فکر کردم گفتی که ‫تو شاهزاده نیستی 619 00:50:03,908 --> 00:50:07,874 ‫من گفتم اون شاهزاده ای که فکر میکنی نیستم، ‫ولی توی کشور خودم یه شاهزاده ام 620 00:50:07,974 --> 00:50:10,941 ‫چه کشوری؟تو که کشور نداری! 621 00:50:11,908 --> 00:50:14,107 ‫خیلی خب،باشه،خیلی ممنونم ‫رینگو 622 00:50:14,173 --> 00:50:16,173 ‫بهرحال،یه سوال خارج از موضوع بکنم 623 00:50:16,708 --> 00:50:17,575 ‫این اسمِ کوچیکتـه؟ 624 00:50:17,841 --> 00:50:22,073 ‫آره،خودم این اسمُ انتخاب کردم ‫به احترام بزرگترین بیتلز 625 00:50:22,140 --> 00:50:24,107 ‫-دوباره شروع شد ‫-منظورت چیه که دوباره شروع شد؟ 626 00:50:24,173 --> 00:50:25,675 ‫چیه؟ یه سیاهپوست نمیتونه از ‫بیتلز خوشش بیاد؟ 627 00:50:26,207 --> 00:50:28,307 ‫ببینید،اون کارش با سازش واقعاً باورنکردنی بود 628 00:50:28,675 --> 00:50:31,340 ‫شماها نمیفهمید،اون ‫اولین درامر راک اند رول بود.. 629 00:50:31,507 --> 00:50:33,340 ‫روی هر درامر راک بعد از خودش تاثیر گذاشت 630 00:50:33,440 --> 00:50:36,340 ‫-حتی اونطوری که چوبش رو نگه میداشت ‫-جداً؟ 631 00:50:37,274 --> 00:50:38,708 ‫من در مورد رینگو شوخی نمیکنم. 632 00:50:39,774 --> 00:50:42,642 ‫بهتره که قبولـش کنیم و ‫باهاش کَل نندازیم 633 00:50:46,207 --> 00:50:48,608 ‫گند زدی! افتضاحی 634 00:50:50,240 --> 00:50:53,542 ‫چطور میخواید بگید ‫ که "یلو سابمارین" یکی از آهنگای بیتلز نیس؟ 635 00:50:53,642 --> 00:50:55,874 ‫فقط دارم میگم که درست بهش توجه نشد 636 00:50:55,941 --> 00:50:58,908 ‫خیلی خوشحالم که پرسیدم، ‫رینگو،ما به یه لیست از 637 00:50:58,974 --> 00:51:01,608 ‫ تمام پیمانکاران بیرون زندان احتیاج داریم . 638 00:51:01,675 --> 00:51:02,508 ‫حتماً 639 00:51:02,774 --> 00:51:05,173 ‫و اصلاً نباید دست دست کنیم 640 00:51:05,274 --> 00:51:06,874 ‫باید گاوصندوق رو بترکونیم 641 00:51:06,941 --> 00:51:08,307 ‫هوپ،تو تجربه هایی رو 642 00:51:08,440 --> 00:51:10,642 ‫راجب جعبه های گوشی توی سپاه صلح داری،درسته؟ 643 00:51:10,807 --> 00:51:12,307 ‫- آره؟ ‫- من به اون مجموعه مهارت نیاز دارم. 644 00:51:12,575 --> 00:51:15,340 ‫و هر چیز دیگری که من در سنی ‫بسیار نامناسب بهت یاد دادم 645 00:51:15,440 --> 00:51:17,708 ‫وایولت،ما باید بفهمیم مواقعی که شولتز ‫توی زندان نیست،کجاست 646 00:51:17,841 --> 00:51:19,874 ‫به نظارت نیاز داریم 647 00:51:20,073 --> 00:51:23,040 ‫قبلاً انجامش دادم.بنظر میاد که ‫شما پسرا باید آماده باشید 648 00:51:23,173 --> 00:51:26,173 ‫شولتز 45 دقیقه دیگه یه قرار ناهار داره 649 00:51:26,307 --> 00:51:27,974 ‫خیلی خب خوشتیپ،برو بریم 650 00:51:28,240 --> 00:51:29,807 ‫این همون چیزیـه که راجبش حرف میزدم 651 00:51:35,675 --> 00:51:36,707 ‫خوش آمدید آقا. 652 00:51:47,908 --> 00:51:50,642 ‫ایناهاشـش ‫حواست به اون کیف باشه 653 00:51:53,107 --> 00:51:57,073 ‫-دیدی چقدر سنگین بود؟ ‫-مثل یه زنِ خپل بود! 654 00:51:58,173 --> 00:52:00,107 ‫به نظر میرسه شولتز داره 655 00:52:00,207 --> 00:52:02,475 ‫دوستمـون ابو هیراوا معامله میکنه 656 00:52:03,741 --> 00:52:04,774 ‫باید جلوش رو بگیریم 657 00:52:05,475 --> 00:52:07,707 ‫متاسفم هوپ،نمیتونی همه اش برنده بشی 658 00:52:08,008 --> 00:52:11,974 ‫ما نمیدونیم این یارو کیه و تا الان احتمالاً ‫غیبش زده 659 00:52:12,173 --> 00:52:13,374 ‫جیسون کوئیک 660 00:52:14,340 --> 00:52:16,240 ‫جیسون کوئیک؟ قیافه خوبی داره 661 00:52:17,107 --> 00:52:20,741 ‫مواد مخدر رو از سیستمش بیرون کرد و ‫دوباره جهاد رو راه انداخت 662 00:52:20,941 --> 00:52:22,207 ‫اون یکی توی عکس.. 663 00:52:22,340 --> 00:52:24,542 ‫معاون رئیس بانک جزرستان است. 664 00:52:24,608 --> 00:52:26,107 ‫اون طلا رو با پول ‫نقد معامله میکنه. 665 00:52:26,274 --> 00:52:27,974 ‫آره،بانک فردا صبح ساعت 10 باز میشه 666 00:52:28,374 --> 00:52:31,240 ‫بعد از اون،جیسون با یه پرواز بعد از ظهر میره.. 667 00:52:32,340 --> 00:52:35,040 ‫که به این معناست که غیبش میزنه 668 00:52:37,307 --> 00:52:38,774 ‫اون چیه دستت؟ ‫چی میخونی؟ 669 00:52:39,274 --> 00:52:43,173 ‫- من اینا رو توی فروشگاه سوک برداشتم. ‫- باشه. 670 00:52:43,741 --> 00:52:46,575 ‫- چیه؟ ‫- هیچی. 671 00:53:39,173 --> 00:53:41,274 ‫من به آدمـت طلا دادم،تقصیر من نیست که دزده 672 00:53:41,475 --> 00:53:43,274 ‫- بود. ‫- ببخشید؟ 673 00:53:43,341 --> 00:53:45,475 ‫یه دزد بود،بجز اینکه 674 00:53:45,774 --> 00:53:48,841 ‫-نبود.. ‫-ببخشید،متوجه نمیشم 675 00:53:49,107 --> 00:53:52,841 ‫زیرشکنجه،تمام مردان حقیقت رو میگن 676 00:53:53,173 --> 00:53:56,807 ‫چشمان یه مرد نمیتونه دروغ بگه،به من نمیتونه 677 00:53:57,173 --> 00:53:59,408 ‫خصوصاً وقتی که ‫اونا رو توی دستام گرفتم 678 00:53:59,607 --> 00:54:01,040 ‫اگر فکر میکردم کارِ تو بوده.. 679 00:54:01,173 --> 00:54:03,107 ‫اونوقت ما این مکالمه رو انجام نمیدادیم.. 680 00:54:03,574 --> 00:54:06,574 ‫آها،خیلی خب باشه 681 00:54:06,707 --> 00:54:09,508 ‫اگه دیگه کاری ندارید،من الان مهمون دارم 682 00:54:09,607 --> 00:54:13,008 ‫در آینده نزدیک یک عملیات ‫بزرگ انجام میشود ، 683 00:54:13,140 --> 00:54:14,874 ‫ولی ممکنه کیفـت رو در خانه جا بذاری 684 00:54:15,408 --> 00:54:18,375 ‫برای انجام این معامله به چیزی بزرگتـر ‫نیاز داری 685 00:54:18,574 --> 00:54:21,607 ‫باشه،این دفعه با کی معامله میکنم؟ 686 00:54:21,941 --> 00:54:24,107 ‫-با من ‫-شما؟خیلی خوبه 687 00:54:24,341 --> 00:54:26,674 ‫- سه روز. ‫- باشه متشکرم 688 00:54:28,140 --> 00:54:29,674 ‫تف توش 689 00:54:32,908 --> 00:54:34,073 ‫موافقم 690 00:54:34,341 --> 00:54:36,941 ‫هیراوا داره میاد اینجا تا طلاهاش ‫رو بگیره 691 00:54:38,008 --> 00:54:42,275 ‫خبر بد همینـه. ‫خبری که بدتره.. 692 00:54:42,974 --> 00:54:44,008 ‫این یاروئه 693 00:54:44,275 --> 00:54:46,408 ‫خیرات ردا یک بانکدار ‫مستقر در لندنـه. 694 00:54:46,674 --> 00:54:49,541 ‫عضو برتر انجمنـه و تا سه روز دیگه میاد اینجا 695 00:54:49,774 --> 00:54:52,507 ‫هیراوا عروسک انگشتیـه. ‫و این مرد خودِ دستـه. 696 00:54:52,707 --> 00:54:54,941 ‫پس ما به نقشه خودمون واسه ‫حمله به زندان سرعت میدیم 697 00:54:55,040 --> 00:54:59,308 ‫نمیتونیم نیمه کاره شروع کنیم،آماده نیستیم 698 00:54:59,908 --> 00:55:02,441 ‫من آماده ام،شما چی؟ 699 00:55:04,908 --> 00:55:06,207 ‫ما کاملاً شومبولیم ‫*تشابه لفظی داره* 700 00:55:07,707 --> 00:55:10,741 ‫-آماده،نه شومبول ‫-آره،شومبول! 701 00:55:11,241 --> 00:55:13,707 ‫آره،تو شومبولی، ‫من نیستم 702 00:55:14,707 --> 00:55:15,741 ‫باید مست کنم 703 00:55:18,741 --> 00:55:20,607 ‫خیلی خب،برو بریم 704 00:55:20,874 --> 00:55:24,107 ‫تنها راهی که این عملیات خوب پیش بره اینه که 705 00:55:24,207 --> 00:55:27,241 ‫زندان به درستی اداره نشه 706 00:55:27,375 --> 00:55:29,674 ‫خوشبختانه ، ما چند ‫نفر رو در داخل داریم. 707 00:55:30,774 --> 00:55:33,308 ‫و این که جایی کار کنیم که کنترل مستقیم روی 708 00:55:33,607 --> 00:55:35,974 ‫شرایط جسمانیِ زندانیا داشته باشیم 709 00:55:36,107 --> 00:55:38,474 ‫هر مسئله بهداشتی که به بیش ‫از ده تخت نیاز داشته باشه... 710 00:55:40,707 --> 00:55:41,741 ‫خب.. 711 00:55:41,908 --> 00:55:44,073 ‫باید ببریمـشون بیرون! الان! 712 00:55:44,674 --> 00:55:47,408 ‫بذار فقط بگیم که اونا به تختای ‫بیشتری نیاز دارن 713 00:55:54,607 --> 00:55:58,140 ‫-و ما از در جلویی میزنیم بیرون ‫-خب،شایدم نه 714 00:55:59,040 --> 00:56:00,607 ‫بیاید بریم ببینیم چی میشه،خب؟ 715 00:56:01,941 --> 00:56:05,974 ‫عبدالله،میدونی اینجا چند قانون رو نقض کردید؟ 716 00:56:06,107 --> 00:56:09,008 ‫نخیر،چندماه پیش بازرس به اینجا سر زد 717 00:56:09,741 --> 00:56:14,208 ‫حالا بذارید بپرسم،شما تمام تجهیزات یخچالتـون رو ‫از کجا تامین میکنید؟ 718 00:56:14,308 --> 00:56:16,908 ‫-صنایع اقیانوس آرام ‫-اونا هنوزم هستن؟ ‫-بله 719 00:56:17,107 --> 00:56:18,674 ‫خب،باید اونا رو فوراً پُشت خط بیارید 720 00:56:18,741 --> 00:56:21,774 ‫باید چندتا ماشین بخار جدید بیاریم اینجا، ‫باید وسایل رو به روز کنید 721 00:56:21,874 --> 00:56:25,474 ‫شما از طرف وزارت بهداشت ‫عمومی هستید،آقای... 722 00:56:25,941 --> 00:56:29,008 ‫-لاینول الزاگرد ‫-بله همینطوره 723 00:56:29,107 --> 00:56:32,140 ‫من اونجا یه دوستی دارم،شاید بهتره ‫باهاش تماس بگیرم و اوضاع رو مرتب کنم 724 00:56:32,275 --> 00:56:34,174 ‫شما از "ساخ"مطلعیـد؟ 725 00:56:34,741 --> 00:56:37,674 ‫سازمان استاندارد خلیج فارس. 726 00:56:37,774 --> 00:56:40,941 ‫اونا مسئول ‫تامین کردن و استاندارد بودنِ 727 00:56:41,040 --> 00:56:43,107 ‫مواد غذایی در منطقه خلیج فارس هستند 728 00:56:43,275 --> 00:56:47,574 ‫بنابراین شما میتونید ‫تصور کنید که اگر چنین موسسه با ارزشی 729 00:56:47,741 --> 00:56:50,107 ‫توی چنین بازرسی هایی کوتاهی کنه چطور بنظر میرسه 730 00:56:50,208 --> 00:56:53,073 ‫حالا اگه نظر شخصیـه من رو بخواید،بنظرم ‫جزرستان نباید 731 00:56:53,141 --> 00:56:54,974 ‫به نظرات بقیه کشورها اهمیت بده،درسته؟ 732 00:56:55,040 --> 00:56:56,707 ‫پس اگه میخواید با دوستتـون تماس بگیرید، 733 00:56:56,807 --> 00:57:00,308 ‫-و اون رو هم درگیر کنید،بفرمایید،باهاش تماس بگیرید ‫-اونا دوست نیستن 734 00:57:00,474 --> 00:57:02,941 ‫این من نخواهم بود که خانواده ‫سلطنتی رو ناراحت میکنه 735 00:57:03,040 --> 00:57:05,474 ‫ایشـون دوستِ پسرعمومـه ‫و من حتی نمیشناسمـش 736 00:57:07,874 --> 00:57:08,974 ‫صنایع اقیانوس آرام بفرمایید؟ 737 00:57:09,040 --> 00:57:10,741 ‫آیا شما یکی از.. 738 00:57:11,174 --> 00:57:13,774 ‫ونگارد K2350. 739 00:57:13,908 --> 00:57:17,474 ‫ونگارد k2350 توی انگار دارید؟ 740 00:57:18,541 --> 00:57:21,674 ‫دارید؟عالیـه ‫میخوام در اسرع وقت دوتاشـو بفرستید 741 00:57:22,008 --> 00:57:23,774 ‫به موسسه اصلاح کیفری دولا. 742 00:57:29,241 --> 00:57:30,707 ‫منظورت چیه که میگی موجود نیست؟ 743 00:57:30,807 --> 00:57:32,874 ‫همین دو ثانیه پیش گفتی که پنج تاشـو داری 744 00:57:33,241 --> 00:57:34,941 ‫این خوب نیست. 745 00:57:35,275 --> 00:57:36,807 ‫آره تو راست میگی 746 00:57:37,541 --> 00:57:40,474 ‫-چی گفتن؟ ‫-بنظر میرسه که موجود نیست 747 00:57:40,541 --> 00:57:43,108 ‫ولی اونا میتونن با عجله اون سفارشا رو ‫درعرض یه هفته به دستمـون برسونن 748 00:57:43,241 --> 00:57:45,275 ‫ 749 00:57:47,974 --> 00:57:49,275 ‫اون تلفن رو جواب بده عبدالله 750 00:57:50,607 --> 00:57:53,340 ‫- جواب بده ‫- اگه خانواده سلطنتی باشه چی؟ 751 00:57:53,541 --> 00:57:54,574 ‫تلفنُ جواب بده 752 00:58:00,541 --> 00:58:04,407 ‫سلام آقا،از طرف صنایع اقیانوس آرام تماس میگیرم 753 00:58:04,574 --> 00:58:08,374 ‫میخوام در مورد اشتباهی که ‫توی تماس قبلی پیش اومد عذرخواهی کنم 754 00:58:08,674 --> 00:58:13,040 ‫در واقع مدل 2350 توی انبار موجوده 755 00:58:13,108 --> 00:58:15,941 ‫ما یه لغو سفارش غیرمنتظره ای داشتیم 756 00:58:16,141 --> 00:58:19,674 ‫در حقیقت،الان که داریم صحبت میکنیم ‫یکی از افرادمـون اون اطرافـن 757 00:58:20,374 --> 00:58:22,574 ‫فردا بعد از ظهر ‫برای شما خوبـه؟ 758 00:58:22,874 --> 00:58:26,541 ‫فوق العادس، ‫خیلی خیلی سپاسگذارم 759 00:58:26,841 --> 00:58:31,275 ‫لطف دارید قربان،خیلی متشکرم ‫روز خوبی داشته باشید 760 00:58:33,674 --> 00:58:34,741 ‫ یه فنجان قهوه بزنیم؟ 761 00:59:15,474 --> 00:59:18,574 ‫خیلی خب،فردا بعد از ناهار ‫میریم داخل 762 00:59:19,507 --> 00:59:21,974 ‫هی وایولت،نمیشد یه لباس کوچیک تر پیدا کنی؟ 763 00:59:22,240 --> 00:59:25,908 ‫نه،اون آدمی که بزرگترین الکلیـه شرکت بود، ‫اتفاقاً بزرگترینِ شرکت هم بود! 764 00:59:26,340 --> 00:59:29,474 ‫-این خون ـه؟ ‫-موفق باشی 765 00:59:29,741 --> 00:59:30,807 ‫وایولت 766 00:59:36,141 --> 00:59:39,274 ‫اما من نیاز دارم که کمی ‫بیشتر اطلاعات اینجا وارد کنی 767 00:59:39,340 --> 00:59:42,141 ‫-ولی اینا که اینجان ‫-عبدالله،تمرکز کن! 768 00:59:42,240 --> 00:59:44,674 ‫-واسه خانوادت تمرکز کن ‫-بله،اونا رو تمیز میکنم 769 00:59:44,741 --> 00:59:47,274 ‫-امضا کن،امضا کن دیگه ‫-لطفاً بفرمایید،مراقب باشید 770 01:00:15,174 --> 01:00:16,774 ‫ 771 01:00:17,009 --> 01:00:20,074 ‫رفیق،مشکل عصبی داریا! 772 01:00:20,240 --> 01:00:22,440 ‫از بچگی داشتم،بجنبید 773 01:00:27,440 --> 01:00:29,541 ‫گمونم کار ردیف شد،بریم ببینیم ‫پروسه چطور پیش میره 774 01:00:29,674 --> 01:00:31,841 ‫نه،اونا خودشـون از پسش بر میان، ‫خبرمـون میکنن 775 01:00:31,908 --> 01:00:34,240 ‫من به زودی یک کاپیتان میشم،تو نمیتونی ‫اینجوری باهام رفتار کنی 776 01:00:34,374 --> 01:00:35,507 ‫بریم پروسه رو چک کنیم 777 01:00:35,641 --> 01:00:38,173 ‫باشه عبدالله،چقدر عصبی هستی ‫برو بریم 778 01:00:47,173 --> 01:00:48,474 ‫بزرگا مقدمـن 779 01:00:48,741 --> 01:00:52,340 ‫این ماشین بخارهای جدید رو نگاه کن! ‫چقدر خوب عمل میکنن 780 01:00:52,440 --> 01:00:57,173 ‫عبدالله ، K2350. 781 01:00:57,541 --> 01:00:59,841 ‫شبیه به همدیگه ان 782 01:01:00,374 --> 01:01:02,909 ‫ولی تا چه حد نزدیک بررسی کردید؟ 783 01:01:03,009 --> 01:01:05,041 ‫- نه خیلی زیاد ‫- دقیقاً. 784 01:01:05,474 --> 01:01:10,407 ‫میبینی،ظاهرشـون یکیـه ‫ولی لوازم داخلیـشون کاملاً متفاوتـه 785 01:01:17,274 --> 01:01:18,274 ‫نه 786 01:01:20,674 --> 01:01:24,340 ‫چیکار میکنی؟ ‫اول باید توش رو پُر کنی 787 01:01:25,041 --> 01:01:26,074 ‫درسته؟ 788 01:01:26,474 --> 01:01:30,607 ‫منظورم اینه،اینا ماشین بخارهای خودتـن ‫اگه میخوای روشنـشون کنی.. 789 01:01:30,674 --> 01:01:33,009 ‫هرکاری میخوای بکن،تو صاحبشـی 790 01:01:33,340 --> 01:01:35,140 ‫نه نه من صاحبش نیستم، ‫خانواده سلطنتی صاحبشـه 791 01:01:35,207 --> 01:01:38,607 ‫-کِی میتونیم ازشون استفاده کنیم؟ ‫-یکی دو ساعته دیگه 792 01:01:39,074 --> 01:01:41,707 ‫به لوازم داخلی مهلت بده تا جا بیوفتن 793 01:01:42,274 --> 01:01:44,307 ‫خوشم میاد که بهم گوش میدی 794 01:01:44,440 --> 01:01:46,173 ‫مثل اینه که ما یه رابطه برقرار کردیم 795 01:01:46,307 --> 01:01:49,107 ‫حس میکنم باید بغلت کنم ‫بیا بغلم 796 01:01:49,875 --> 01:01:51,340 ‫من... متاسفم 797 01:01:51,507 --> 01:01:54,541 ‫بخشی از فرهنگ منه. ‫من..من اروپایی هستم. 798 01:01:54,707 --> 01:01:56,374 ‫- شما اروپایی هستید؟. ‫- آره. 799 01:01:57,307 --> 01:02:00,474 ‫فنلاندی ام،اهل فنلاندم 800 01:02:00,614 --> 01:02:04,641 ‫ما خوراکمـون بغله،عاشق بغل کردنیم 801 01:02:04,909 --> 01:02:08,975 ‫بله بله بله 802 01:02:09,140 --> 01:02:11,107 ‫بله،حالا واسه شما یه کار دیگه دارم 803 01:02:11,374 --> 01:02:14,340 ‫یه برگه رو امضا کنید و از شر من خلاص میشید ‫میرم دیگه! 804 01:02:21,674 --> 01:02:22,674 ‫باشه. 805 01:02:33,307 --> 01:02:34,340 ‫وای. 806 01:02:42,274 --> 01:02:44,274 ‫چند روز پیش که بنظر یه ایده خوبی بود.. 807 01:02:44,707 --> 01:02:46,774 ‫حالا باید معجزه بشه.. 808 01:02:48,040 --> 01:02:49,073 ‫درسته 809 01:02:49,707 --> 01:02:53,040 ‫برو بریم،فردا صبح خیلی سرمون شلوغه 810 01:03:08,541 --> 01:03:09,607 ‫نوش جان. 811 01:03:10,407 --> 01:03:11,707 ‫درختی متولد شده ‫*تشابه لفظی* 812 01:03:49,008 --> 01:03:53,040 ‫این باکتری هایی که توی یه موسسه محلی ‫پیدا میشه شگفت انگیزه 813 01:03:53,340 --> 01:03:55,340 ‫میدونی،واقعاً باید بهتر ازشون محافظت کنن 814 01:03:55,541 --> 01:03:57,674 ‫امیدوارم که عوارض جانبیِ جدی نداشته باشه 815 01:03:58,307 --> 01:03:59,775 ‫مطمئناً مشکلی نیست 816 01:04:09,942 --> 01:04:12,008 ‫این افراد رو سریعاً به ‫درمانگاه منتقل کنید! 817 01:04:12,140 --> 01:04:15,040 ‫و محض رضای خدا یکیـو بیارید ‫این وضعـو پاک کنه،حالا! 818 01:04:29,040 --> 01:04:30,607 ‫- خب؟ ‫- مطمئن نیستیم آقا. 819 01:04:30,775 --> 01:04:33,541 ‫اما تعداد زیادی از زندانیان ‫و کارمندان علائم مسمومیت و 820 01:04:33,607 --> 01:04:37,675 ‫شکم درد شدید،حالت تهوع و ‫ استفراغ رو نشان دادن. 821 01:04:37,875 --> 01:04:39,742 ‫این میتونه نوعی ‫مصرف بیش از حد باشه. 822 01:04:41,240 --> 01:04:42,274 ‫بنابراین... 823 01:04:43,274 --> 01:04:46,474 ‫همه اینا فقط راجب یه ماریجوانای بده؟ 824 01:04:47,440 --> 01:04:49,574 ‫شاید باید با پلیس ملی تماس بگیریم؟ 825 01:04:51,675 --> 01:04:52,842 ‫چِتی؟ 826 01:04:53,607 --> 01:04:57,374 ‫بله قربان،یعنی نه قربان. ‫فکر خیلی بدیـه 827 01:05:03,675 --> 01:05:07,274 ‫تمام پروازها و هتل ها و شرکت های ‫تاکسی رانی رو بررسی کنید،پیس رو پیدا کنید 828 01:05:17,974 --> 01:05:19,274 ‫ زندانیان بیمار یا مریض 829 01:05:19,374 --> 01:05:22,073 ‫ لطفا سریعاً به ‫درمانگاه گزارش بدن 830 01:05:22,140 --> 01:05:25,207 ‫تکرار میکنم،تمام زندانیان مریض 831 01:05:25,274 --> 01:05:28,207 ‫لطفاً هرچه سریعتر به درمانگاه گزارش بدن 832 01:05:40,908 --> 01:05:42,140 ‫باشه. 833 01:05:45,608 --> 01:05:48,040 ‫-وایسا،بایست ‫-چیه؟ 834 01:05:49,574 --> 01:05:51,474 ‫اوه بیخیال مرد،کالبد شکافی که نیست 835 01:06:10,173 --> 01:06:11,541 ‫بیا بریم. 836 01:06:22,440 --> 01:06:26,407 ‫-طبق محاسباتم،جنوبه ‫-طبق محاسباتِ من.. 837 01:06:30,541 --> 01:06:31,474 ‫بله 838 01:06:49,575 --> 01:06:54,340 ‫حامد الزاگرب ، دفتر ‫سموم و گازهای مضر. 839 01:06:55,507 --> 01:06:56,708 ‫ 840 01:06:57,474 --> 01:06:59,742 ‫کی در مورد گازهای ‫مضر چیزی گفته؟ 841 01:07:00,642 --> 01:07:02,008 ‫هنوز هیشکی 842 01:07:02,507 --> 01:07:07,774 ‫ببینید من باید هر بیمار و ‫منبع آلودگی رو آزمایش کنم. 843 01:07:09,008 --> 01:07:11,774 ‫میتونه چیزی با ‫توضیحی ساده باشد ، 844 01:07:12,040 --> 01:07:15,107 ‫یا خیلی خیلی جدی تر 845 01:07:15,474 --> 01:07:18,307 ‫همانطور که گفتم ، تا زمانی ‫که وضعیت رو به درستی 846 01:07:18,407 --> 01:07:20,407 ‫ارزیابی نکنم ، قادر ‫به تعیین آن نخواهم بود. 847 01:07:20,749 --> 01:07:24,915 ‫ما بلافاصله به پاکسازی با ‫هزمت نیاز خواهیم داشت. ‫*پاکسازی با لباس های مخصوص* 848 01:07:25,073 --> 01:07:29,508 ‫-بنظرم.. ‫-پس.. 849 01:07:30,642 --> 01:07:33,374 ‫شما که نمیخواید این موضوع به ‫بحران بین المللی تبدیل بشه 850 01:07:33,774 --> 01:07:37,575 ‫نه نه نه نه نمیخوایم،گفتید چی لازم دارید؟ 851 01:07:37,874 --> 01:07:41,040 ‫-هزمت ‫-هزمت،به عربی؟ کی مُرده؟ 852 01:07:41,140 --> 01:07:44,941 ‫منظورم کلمه عربیِ هزمت نیست، ‫هزمتِ خودمونـو میگم 853 01:07:45,340 --> 01:07:47,508 ‫هزمت،باشه،باشه 854 01:07:47,642 --> 01:07:50,407 ‫متوجه ام،چندتا لازمه؟ 855 01:07:50,708 --> 01:07:53,508 ‫-میدونی چیه؟خودم رسیدگی میکنم ‫-باشه باشه 856 01:08:23,608 --> 01:08:24,642 ‫شوخی میکنی؟ 857 01:08:25,008 --> 01:08:27,608 ‫راجب مواد منفجره؟ ‫من همیشه جدی ام. 858 01:08:27,874 --> 01:08:29,240 ‫چقدر زمان داریم؟ 859 01:08:30,207 --> 01:08:31,240 ‫داره تموم میشه 860 01:08:31,741 --> 01:08:34,340 ‫چطور میخوایم مواد منفجره رو از توی ‫اون سوراخ رد کنیم؟ 861 01:08:35,841 --> 01:08:39,575 ‫اینکار رو نمیکنیم، ‫میخوایم یه هیندربرگ درست کنیم ‫*فاجعه انفجاری در سال1937* 862 01:08:46,374 --> 01:08:51,008 ‫سلام،دنبالتـون میگشتم،میخوام ‫یه چیزی رو اینجا بهتون نشون بدم 863 01:08:51,107 --> 01:08:53,008 ‫از این طرف لطفاً،فوق العاده مهم و خطرناکه 864 01:08:53,240 --> 01:08:54,475 ‫خب،کجا؟ 865 01:08:55,040 --> 01:08:57,707 ‫قربان ، بیمارستان ‫الآمدی ، پروتکل اورژانسیه. 866 01:08:58,608 --> 01:09:03,140 ‫درسته،پس.. ‫نیمی از جمعیت زندان 867 01:09:03,240 --> 01:09:05,908 ‫دارن به بیرون از زندان منتقل میشن؟ 868 01:09:06,107 --> 01:09:11,040 ‫حداقل نصفـشون،بله،ولی بیمارستان ‫یه بخشش رو به ما اختصاص داده 869 01:09:11,475 --> 01:09:14,140 ‫اونا تحت مراقبت 24 ساعته خواهند بود. ‫قربان همه چی تحت کنترلـه. 870 01:09:14,240 --> 01:09:16,374 ‫خیلی خب،حس میکنم پیس اینجاست 871 01:09:22,073 --> 01:09:26,340 ‫یالا ویک،بجنب ‫باهام حرف بزن 872 01:09:27,340 --> 01:09:29,140 ‫خیلی خب،فکر کنم کافیه 873 01:09:30,707 --> 01:09:32,741 ‫- خوبه ‫- فندک. 874 01:09:35,974 --> 01:09:37,207 ‫زمان؟ 875 01:09:37,941 --> 01:09:39,340 ‫پنج ثانیه 876 01:09:39,774 --> 01:09:41,542 ‫- چهار ‫- در این مورد.. 877 01:09:42,140 --> 01:09:44,240 ‫-سه،دو،یک،بجنب ‫-بابایی رو مفتخر کن 878 01:09:44,641 --> 01:09:45,741 ‫ 879 01:10:01,173 --> 01:10:04,240 ‫دیوونه ای؟ 880 01:10:04,542 --> 01:10:08,941 ‫آره ، طبق گفته مقامات ‫و همه آزمایشات استاندارد. 881 01:10:09,807 --> 01:10:12,774 ‫-اون یه بمب ماشینی بود قربان ‫-بمب و کوفت 882 01:10:16,807 --> 01:10:19,240 ‫وای لعنتی 883 01:10:20,542 --> 01:10:21,607 ‫ 884 01:10:26,774 --> 01:10:28,140 ‫-پیس ‫-چیه؟ 885 01:10:29,107 --> 01:10:30,707 ‫باشه،کارت رو بکن 886 01:10:31,173 --> 01:10:34,341 ‫دارمـت،فقط هیجان زده شدم 887 01:10:40,073 --> 01:10:42,341 ‫-خیلی خب،یه عکس بگیر ‫-عالی بنظر میاد 888 01:10:42,542 --> 01:10:43,375 ‫بیا دیگه. 889 01:10:43,441 --> 01:10:45,441 ‫-زیباست ‫-نفسم رو بند میاره 890 01:10:49,008 --> 01:10:50,607 ‫لبخند! 891 01:10:51,707 --> 01:10:53,107 ‫چه عکس قشنگی 892 01:10:53,207 --> 01:10:54,475 ‫- آماده نیست؟ ‫- صبر کن. 893 01:10:54,542 --> 01:10:56,607 ‫بجنب،وقت نداریم 894 01:11:06,207 --> 01:11:08,707 ‫- گاو صندوق رو به من نشون بده. ‫- یک لحظه آقا. 895 01:11:13,475 --> 01:11:17,173 ‫یالا یالا یالا،دارمش 896 01:11:17,841 --> 01:11:19,073 ‫بفرما قربان 897 01:11:23,508 --> 01:11:26,508 ‫-بنظرم مشکلی نیست ‫-همینطوره قربان 898 01:11:27,341 --> 01:11:29,375 ‫خیلی خب 899 01:11:30,674 --> 01:11:31,807 ‫خب 900 01:11:34,275 --> 01:11:36,574 ‫-یه لحظه وایسا،زوم کن ‫-بذار ببینم 901 01:11:41,974 --> 01:11:43,607 ‫بنظر ثابته قربان 902 01:11:46,107 --> 01:11:47,375 ‫ 903 01:11:54,874 --> 01:11:56,241 ‫اوه تُف توش 904 01:11:59,040 --> 01:12:00,107 ‫حکومت نظامی کنید 905 01:12:00,475 --> 01:12:02,507 ‫قربان،نمیتونیم ‫احتمالاً نمیتونیم 906 01:12:02,707 --> 01:12:04,941 ‫زندان اکنون در حالت حکومت نظامی است 907 01:12:05,073 --> 01:12:08,040 ‫تکرار میکنم،زندان در حالت حکومت نظامی است 908 01:12:25,807 --> 01:12:27,040 ‫توی گورنیسـه 909 01:12:32,241 --> 01:12:33,707 ‫ 910 01:12:50,208 --> 01:12:52,908 ‫-اون آمبولانس ها رو متوقف کن ‫-بِکش کنار 911 01:12:57,874 --> 01:12:59,107 ‫خبر خوب یا خبر بد؟ 912 01:12:59,707 --> 01:13:02,341 ‫دخترِ پیس به اندازه کافی واست خوبه شولتز؟ 913 01:13:02,807 --> 01:13:04,040 ‫ 914 01:13:04,908 --> 01:13:07,308 ‫خوبه،واسه یه ساعت زنده نگهـش دار 915 01:13:08,308 --> 01:13:09,407 ‫ممنون 916 01:13:19,807 --> 01:13:20,807 ‫برو برو برو 917 01:13:21,275 --> 01:13:23,741 ‫همه آمبولانسا رو چک کنید،طلاها ‫رو پیدا کنید 918 01:13:24,507 --> 01:13:25,641 ‫دنبال من بیاید 919 01:13:28,008 --> 01:13:29,241 ‫چیزی نیست 920 01:13:34,974 --> 01:13:36,375 ‫اینجا چیزی نیست 921 01:13:38,107 --> 01:13:39,341 ‫لطفاً شلیک نکنید! 922 01:13:46,574 --> 01:13:48,674 ‫ما چیزی پیدا نکردیم قربان 923 01:14:00,741 --> 01:14:02,107 ‫ 924 01:14:03,374 --> 01:14:04,208 ‫شما کی باشید؟ 925 01:14:04,440 --> 01:14:07,941 ‫-اعضای پاکسازی زباله های خطرناک. ‫- چه زباله های خطرناکی؟ 926 01:14:08,174 --> 01:14:10,040 ‫ببین مرد،ما فقط داریم ‫کارمون رو میکنیم 927 01:14:10,174 --> 01:14:11,941 ‫اگه مشکلی داری،با رئیسمـون ‫صحبت کن 928 01:14:12,241 --> 01:14:13,341 ‫رئیستـون کجاست؟ 929 01:14:13,674 --> 01:14:16,241 ‫میدونی چی عجیبه،این که ما این همه کار ‫باید انجام بدیم 930 01:14:16,308 --> 01:14:19,807 ‫و اونا دارن صندوق بار میزنن؟ ‫اونم صندوق های سنگین 931 01:14:23,807 --> 01:14:25,008 ‫از اون طرف رفتن 932 01:14:33,941 --> 01:14:37,074 ‫قربان،بهمون خبر رسید که ابو هیراوا ‫واسه طلاهاش اومده 933 01:14:37,474 --> 01:14:40,340 ‫نگران نباشید،گُمش نمیکنیم، ‫توی هرجاده آدم گذاشتیم 934 01:14:40,440 --> 01:14:42,674 ‫ممنون که اینکار رو کردید،ولی ‫توی جاده فرعی ها چی داریم؟ 935 01:14:42,841 --> 01:14:44,074 ‫قربان؟ 936 01:14:47,741 --> 01:14:49,074 ‫میدونی چیه؟ 937 01:14:49,307 --> 01:14:51,074 ‫دوست دارم ببینم چیکار میکنی 938 01:14:51,141 --> 01:14:53,574 ‫اول ایمنی! 939 01:14:56,340 --> 01:14:58,374 ‫این ماشینو خوب میرونی شاهزاده،مگه نه؟ 940 01:15:00,807 --> 01:15:04,541 ‫ببین،باشه،میفهمم ‫تو رانندگی میکنی،هرموزیکی بخوای میذاری 941 01:15:04,707 --> 01:15:06,641 ‫منم مشکلی ندارم،ولی باید یه کاری 942 01:15:06,707 --> 01:15:09,241 ‫با این دوتا "دارت هیتر"بکنیم ‫*شخصیت جنگ ستارگان* 943 01:15:09,474 --> 01:15:11,774 ‫نمیتونم تحمل کنم! 944 01:15:12,008 --> 01:15:15,241 ‫موزیک لازمم! بیخیال 945 01:15:18,941 --> 01:15:21,174 ‫آره 946 01:15:22,807 --> 01:15:24,174 ‫خوراکت این موزیکاست نه؟ 947 01:15:25,074 --> 01:15:26,307 ‫آره 948 01:15:28,841 --> 01:15:31,774 ‫برو بریم عزیزم 949 01:15:36,474 --> 01:15:38,174 ‫آره عزیزم 950 01:15:46,541 --> 01:15:47,707 ‫لعنتی 951 01:15:50,340 --> 01:15:52,541 ‫برو ، برو ، برو ، برو! 952 01:15:54,507 --> 01:15:55,574 ‫ 953 01:15:56,340 --> 01:15:58,607 ‫این که جاده نیست! ‫گرچه من پُشتتم 954 01:15:58,874 --> 01:16:01,208 ‫برو بریم 955 01:16:03,974 --> 01:16:05,374 ‫نیروهای کمکیـمون 956 01:16:08,208 --> 01:16:09,440 ‫سلام دوستان! 957 01:16:27,208 --> 01:16:30,041 ‫حالا شد یه مهمونیِ خفن، ‫زیادش کن 958 01:16:31,174 --> 01:16:32,774 ‫ 959 01:16:41,074 --> 01:16:43,374 ‫چه خفن،برو بریم 960 01:16:46,474 --> 01:16:48,474 ‫من نترسیدم،اصلاً نترسیدم 961 01:16:50,340 --> 01:16:51,340 ‫ترمز 962 01:16:55,607 --> 01:16:56,707 ‫ 963 01:16:57,541 --> 01:16:58,741 ‫ 964 01:16:59,374 --> 01:17:01,407 ‫ 965 01:17:03,207 --> 01:17:05,041 ‫شماها اون پُشت خوبید؟ 966 01:17:06,108 --> 01:17:07,707 ‫خوبیم،خوبیم؟ 967 01:17:17,374 --> 01:17:20,374 ‫برو بریم،ما ناسازگارهاییم عزیزم 968 01:17:20,474 --> 01:17:23,009 ‫حالا پامـو تو ماتحتت میکنم 969 01:17:33,207 --> 01:17:36,140 ‫- حالا! ‫- حالا؟ آره 970 01:17:37,274 --> 01:17:38,607 ‫ لعنتی! 971 01:17:46,841 --> 01:17:49,240 ‫ 972 01:17:51,207 --> 01:17:52,975 ‫سرپا میشاشیم رفیق 973 01:17:53,975 --> 01:17:57,440 ‫تو حتی نمیدونی این حرف یعنی چی! ‫خیلی شیطونی رفیق،سرپا میشاشیم! 974 01:17:59,009 --> 01:18:01,307 ‫برو برو! 975 01:18:17,041 --> 01:18:18,507 ‫سلام. 976 01:18:18,574 --> 01:18:21,107 ‫اینجا جاییه که ما بودیم، ‫هیچکدوممـون مسلح نبودیم 977 01:18:21,374 --> 01:18:23,440 ‫میخواستیم شولتز فکر کنه که ‫بهمون رو دست زده 978 01:18:23,607 --> 01:18:25,641 ‫علاوه بر اون،ما نمیخوایم بهمـون شلیک بشه 979 01:18:26,041 --> 01:18:27,240 ‫سلام. 980 01:18:37,842 --> 01:18:41,541 ‫ تقریباً همین حالا است که شولتز ‫میفهمه واقعاً ما را گیر نیاورد. 981 01:18:42,407 --> 01:18:43,440 ‫شگفت آوره. 982 01:18:47,307 --> 01:18:50,009 ‫وایسید،به اون ماشین های ‫سفید توجه کنید 983 01:18:50,307 --> 01:18:52,307 ‫چطور ممکن بود کسی بدونه که ‫ما قراره کجا بریم، 984 01:18:52,374 --> 01:18:54,440 ‫اونم قبل از شروع تعقیب و گریز؟ 985 01:18:54,774 --> 01:18:56,707 ‫بهش میگن یه راهنمای ناشناس 986 01:18:56,909 --> 01:19:01,274 ‫ما میخواستیم که دستگیر بشیم، ‫چون یه داستانی واسه گفتن داشتیم 987 01:19:41,474 --> 01:19:42,875 ‫پس هنوز توی زندانه؟ 988 01:19:43,140 --> 01:19:44,407 ‫نه دقیقاً 989 01:19:54,875 --> 01:19:56,140 ‫بایست،چیو داری جابۀجا میکنی؟ 990 01:19:56,240 --> 01:19:59,541 دستور دادن تعمیرش کنیم 991 01:20:00,574 --> 01:20:01,607 ‫بفرمایید. 992 01:20:04,541 --> 01:20:05,741 ‫اینجاست.. 993 01:20:09,040 --> 01:20:10,641 ‫هنوزم باید یه نگاهی بهش بندازم 994 01:20:14,607 --> 01:20:17,107 ‫حتماً،بفرمایید 995 01:20:18,842 --> 01:20:20,240 ‫یه نگاه بندازید 996 01:20:20,775 --> 01:20:22,073 ‫دیدی؟ 997 01:20:22,808 --> 01:20:24,274 ‫دینگ دونگ. 998 01:20:25,942 --> 01:20:27,641 ‫شنیدم برخی از زندانیان ‫بهش آسیب زدن. 999 01:20:27,842 --> 01:20:29,607 ‫- اوه ، آره ‫- حرومزادهِ دیوونه. 1000 01:20:29,875 --> 01:20:32,474 ‫-دیوونه ها.. ‫-بدجوره نه؟ 1001 01:20:32,707 --> 01:20:35,574 ‫-خیلی خب،روز خوبی داشته باشید ‫-بله بله 1002 01:20:47,274 --> 01:20:48,875 ‫اسلحه رو بذار زمین 1003 01:20:49,274 --> 01:20:50,407 ‫میدونم دارید به چی فکر میکنید 1004 01:20:50,708 --> 01:20:53,008 ‫این رفقا کی هستن و از کجا پیداشون شد؟ 1005 01:20:53,440 --> 01:20:55,674 ‫خیلی خب،شاهزاده بهمون گفت که اون ‫سربازایی داره که 1006 01:20:55,808 --> 01:20:58,641 ‫قایم میشن و منتظر می مونن تا شولتز ‫پیداش بشه 1007 01:20:58,775 --> 01:21:01,340 ‫و بعدش این بچه ها لباس های سیاه لشکر 1008 01:21:01,440 --> 01:21:03,909 ‫ توی یک فیلم اکشن خفن سالوادوری رو پوشیدن. 1009 01:21:03,974 --> 01:21:06,574 ‫عمراً این سربازا واقعی باشن 1010 01:21:06,808 --> 01:21:07,808 ‫ولی گولـش زدم 1011 01:21:08,440 --> 01:21:13,140 ‫تو نمیتونی جلوی نیروی ارتش خارجی ‫تفنگ در بیاری 1012 01:21:13,207 --> 01:21:15,040 ‫خصوصاً جلوی کشوری با حاکمیت مستقلِ.. 1013 01:21:15,173 --> 01:21:16,875 ‫- سلوا ‫- سلوا 1014 01:21:17,140 --> 01:21:18,775 ‫- کشور شما. ‫- کشورم. 1015 01:21:19,107 --> 01:21:22,307 ‫فقط..فقط.. ‫یه لحظه لطفاً 1016 01:21:23,607 --> 01:21:25,173 ‫انجامش بده لطفاً 1017 01:21:28,808 --> 01:21:32,541 ‫به نظر میرسه پدر عزیزت ‫امروز به خاطر تو نیومد 1018 01:21:37,908 --> 01:21:39,207 ‫تمومش کن 1019 01:21:41,240 --> 01:21:43,574 ‫رزرو به نام هوپ ریس 1020 01:21:45,407 --> 01:21:47,407 ‫من منتظر اون تماس بودم. 1021 01:22:33,040 --> 01:22:34,775 ‫مردهای لعنتی 1022 01:22:34,908 --> 01:22:36,107 ‫خب،اینم از این 1023 01:22:38,941 --> 01:22:40,608 ‫قبلاً باهم آشنا نشدیم،من هوپ هستم 1024 01:22:41,307 --> 01:22:44,775 ‫اون مُشت،نسبت به اتفاقایی ‫ که اون روز واسه شولتز افتاد،درد خیلی کمتری داشت 1025 01:22:45,307 --> 01:22:47,708 ‫توی یکی از اون ماشین سفیدهایی که ‫بهشون اشاره کردم.. 1026 01:22:48,474 --> 01:22:49,742 ‫ابو هیراوا بود 1027 01:22:53,731 --> 01:22:55,374 ‫تقصیر من نیست. 1028 01:22:56,440 --> 01:22:58,808 ‫اشکالی نداره،باورت میکنم 1029 01:23:00,775 --> 01:23:03,207 ‫ولی کسانی هستند که علاقه ای ‫به حقیقت ندارن.. 1030 01:23:03,974 --> 01:23:07,340 ‫فقط به عدالت علاقه دارن، ‫چندان سریع هم پیش نمیره 1031 01:23:11,742 --> 01:23:13,941 ‫ روز بعدش،برخی از ‫اخبارها 1032 01:23:14,040 --> 01:23:15,675 ‫ مسمومیت غذایی در زندان رو گزارش دادن 1033 01:23:15,908 --> 01:23:18,708 ‫اصلاً حرفی از طلا نزدن 1034 01:23:18,974 --> 01:23:20,173 ‫همونطور که گفتم.. 1035 01:23:20,407 --> 01:23:23,775 ‫اگه میخوای از بانک سرقت کنی،مطمعن شو ‫که گزارشی درز نکنه 1036 01:23:50,140 --> 01:23:51,774 ‫زنده ـشون گذاشتی؟ 1037 01:23:51,841 --> 01:23:53,642 ‫- البته که نه. ‫- خوبه 1038 01:23:59,173 --> 01:24:03,440 ‫-بابام کجاست؟ ‫-نمیدونم،اون تا اینجا کامیون رو آورد 1039 01:24:06,708 --> 01:24:10,642 ‫-وای نه ‫-وای نه واسه چی؟ ‫ما داریمش،این خبر خوبیـه 1040 01:24:10,841 --> 01:24:12,742 ‫- نه ‫- اون احتمالاً همین اطرافـه. 1041 01:24:12,841 --> 01:24:13,742 ‫نه 1042 01:24:15,374 --> 01:24:17,173 ‫احساس میکنم اون این اطراف نیست.. 1043 01:24:25,107 --> 01:24:26,440 ‫اوه خدای من. 1044 01:24:27,908 --> 01:24:29,274 ‫این اصلـه.. 1045 01:24:31,407 --> 01:24:33,542 ‫- طلا کجاست؟ ‫- دست اونـه 1046 01:24:34,974 --> 01:24:36,008 ‫و دیگه برنمیگرده. 1047 01:24:36,140 --> 01:24:39,708 ‫نه نه نه نه نه ‫امکان نداره.. 1048 01:24:39,807 --> 01:24:41,941 ‫نه،امکان داره، ‫خیلی هم امکان داره 1049 01:24:42,508 --> 01:24:45,107 ‫لعنتی،خیلی متاسفم ‫من بودم که اونـو ضمانت کردم.. 1050 01:24:45,173 --> 01:24:46,374 ‫من اونو وارد این موضوع کردم 1051 01:24:46,774 --> 01:24:49,040 ‫بعد از یک عمر ناامیدی ‫باید بهتر میشناختمـش... 1052 01:24:50,974 --> 01:24:52,274 ‫خیلی بهتر.. 1053 01:25:13,475 --> 01:25:14,475 ‫بابا 1054 01:25:16,008 --> 01:25:17,274 ‫بله 1055 01:25:19,274 --> 01:25:20,707 ‫طلا رو دزدیدی؟ 1056 01:25:23,807 --> 01:25:25,040 ‫آره دزدیدم 1057 01:25:25,841 --> 01:25:27,374 ‫از ما؟ 1058 01:25:29,307 --> 01:25:30,107 ‫بله 1059 01:25:30,407 --> 01:25:32,340 ‫پس اینجا چیکار میکنی؟ 1060 01:25:33,173 --> 01:25:36,475 ‫امیدوارم..مشکلات رو رفع کنم 1061 01:25:40,240 --> 01:25:41,807 ‫یکمی تمیزش کردم 1062 01:25:44,408 --> 01:25:45,475 ‫اوه 1063 01:25:47,207 --> 01:25:48,441 ‫متشکرم. 1064 01:25:48,874 --> 01:25:51,073 ‫- دوستت دارم. ‫-منم دوستت دارم. 1065 01:25:55,008 --> 01:25:56,274 ‫بچه ها.. 1066 01:25:56,674 --> 01:25:57,941 ‫هییییییییییس 1067 01:25:58,240 --> 01:26:00,107 ‫به من نگو هییس! ‫کُلی کار داریم 1068 01:26:00,841 --> 01:26:03,441 ‫میدونی چیه،این لحظه خیلی نازه و از این حرفا 1069 01:26:03,542 --> 01:26:06,941 ‫ولی ما یه سل.. ‫سل،سل چی چی؟ 1070 01:26:07,073 --> 01:26:08,073 ‫سلوان 1071 01:26:08,274 --> 01:26:11,173 هواپیمای باربریِ سلوان آماده رفتنه 1072 01:26:11,340 --> 01:26:14,475 ‫خب،بیاید گورمون رو گُم کنیم، ‫پرنده رو بیار 1073 01:26:14,741 --> 01:26:16,608 ‫- ماشالا ‫- آره. 1074 01:26:22,274 --> 01:26:24,508 ‫بنابراین ما پرنده رو برداشتیم ‫و گورمون رو گُم کردیم 1075 01:26:24,608 --> 01:26:26,408 ‫رفتیم به هواپیمای باربریِ شاهزاده 1076 01:26:27,307 --> 01:26:29,607 ‫ داشتن یه هواپیمای باربری تقریباً ‫این باور رو در من به وجود آورد 1077 01:26:29,674 --> 01:26:31,340 ‫که اون واقعاً یه شاهزاده اس 1078 01:26:31,774 --> 01:26:34,307 ‫گفتم تقریباً 1079 01:26:35,508 --> 01:26:37,340 ‫هی رینگو،نوشیدنیـت 1080 01:26:37,441 --> 01:26:39,408 ‫- شاهزاده ، برای شما. ‫- ممنون. 1081 01:26:39,874 --> 01:26:43,073 ‫هی،شما همه ـتون چتر دارید، ‫چتر من کجاست؟؟ 1082 01:26:43,307 --> 01:26:45,040 ‫منم یه چتر میخوام،این دیگه چه وضعشه؟ 1083 01:26:45,674 --> 01:26:49,274 ‫زندگی همینـه،منظورم اینه که ‫زندگی من همیشه همین بوده 1084 01:26:49,375 --> 01:26:52,073 ‫مرد،باورم نمیشه که تو واقعاً ‫یه شاهزاده ای 1085 01:26:52,173 --> 01:26:53,274 ‫منظورم اینه توی دنیای حیوانات 1086 01:26:53,375 --> 01:26:55,408 ‫والدینـت تو رو ترک میکردن،یا میخوردنـت 1087 01:26:55,508 --> 01:26:58,575 ‫با یکمی تمرین و یکم چرم ضدپوست 1088 01:26:58,874 --> 01:27:00,607 ‫منم میتونم واسه خودم یه ناسازگار باشم 1089 01:27:01,974 --> 01:27:03,607 ‫حتی فکرشم نکن 1090 01:27:04,641 --> 01:27:07,240 ‫دوست دارم دوباره تو رو بشناسم.. 1091 01:27:07,807 --> 01:27:08,974 ‫توی بازنشستگیـم 1092 01:27:09,240 --> 01:27:11,674 ‫یا شاید بتونیم بدون ‫بازنشستگی همدیگه رو بشناسیم. 1093 01:27:14,073 --> 01:27:16,774 ‫آره بابا،نظرت چیه؟ ‫تو یه ناسازگاری؟ 1094 01:27:22,008 --> 01:27:23,707 ‫نه راستش،بنظرم.. 1095 01:27:25,974 --> 01:27:28,707 ‫بنظرم جام خوبه 1096 01:27:29,207 --> 01:27:31,375 ‫سلامتی خودمون بچه ها 1097 01:27:31,974 --> 01:27:33,441 ‫- به سلامتی. ‫- به سلامتی. 1098 01:27:33,508 --> 01:27:36,475 ‫-سلامتی بچه ها،نوش ‫-سلامتی 1099 01:27:40,274 --> 01:27:42,508 ‫ در اخبار بین المللی ‫یونیسف در حال گزارشی است از 1100 01:27:42,607 --> 01:27:45,774 ‫ بزرگترین کمک مالی خصوصی ‫که تاکنون 1101 01:27:45,908 --> 01:27:46,908 ‫ به صندوق کودکان شده است 1102 01:27:46,974 --> 01:27:49,240 ‫ سخنگوی یونیسف اظهار داشت 1103 01:27:49,308 --> 01:27:52,008 ‫ کمک مالی به طور ناشناس ‫توسط یک بخشنده اهدا شد 1104 01:27:52,107 --> 01:27:56,140 ‫ که درخواست کرد ‫بودجه برای پناهجویان در نظر گرفته شود. 1105 01:27:56,641 --> 01:28:00,275 ‫ در اخبار مالی ، بورس سهام ‫همچنان در حال رکود است 1106 01:28:00,408 --> 01:28:04,107 ‫ در حالی که قیمت طلا به ‫بالاترین حد خود رسیده است . 1107 01:28:04,762 --> 01:29:05,754 ‫ارائه شده توسط وبسایت "آپ تی وی" ‫UPTV.co 1108 01:28:08,456 --> 01:28:38,456 ترجمه و تنظیم @Matin78124