1 00:00:22,680 --> 00:00:24,228 ‫دوستان... 2 00:00:24,252 --> 00:00:25,351 ‫دوستان... 3 00:00:27,989 --> 00:00:33,469 ‫ما امروز در این مکان به عنوانِ ‫غنایی، گینه‌ای، مراکشی، 4 00:00:33,760 --> 00:00:35,720 ‫الجزایری، سنگالی، 5 00:00:35,800 --> 00:00:37,312 ‫و یا مالزیایی ‫جمع نشده‌‌ایم، 6 00:00:37,720 --> 00:00:39,687 ‫بلکه به عنوان آفریقایی‌هایی کنار هم آمده‌ایم 7 00:00:42,320 --> 00:00:45,098 ‫که از بی‌احترامی و سوءاستفاده‌ی 8 00:00:46,440 --> 00:00:49,484 ‫قدرت‌های فاسد و امپراتوری پیشین ‫خسته شده‌اند. 9 00:00:50,240 --> 00:00:54,085 ‫زمان آن رسیده ‫تا پیمان‌های اتحاد جدید بسازیم. 10 00:00:54,785 --> 00:00:59,305 ‫با آن‌ها که متوجه اهمیت استراتژیک آفریقا هستند 11 00:01:00,021 --> 00:01:03,701 ‫و حاضرند با ما به مانند هم‌قطارانشان رفتار کنند. 12 00:01:04,321 --> 00:01:06,281 ‫نه به عنوان فرمان‌بُردارانشان! 13 00:01:07,320 --> 00:01:08,992 ‫و نه به عنوان بردگانشان! 14 00:01:10,173 --> 00:01:12,173 ‫هم‌اکنون ‫زمان ما از راه رسیده. 15 00:01:12,930 --> 00:01:15,450 ‫ما باید سرنوشت خودمان را انتخاب کنیم! 16 00:01:17,822 --> 00:01:19,542 ‫یک آفریقای سوسیالیست! 17 00:01:22,375 --> 00:01:23,617 ‫برای آفریقایی‌ها! 18 00:01:44,313 --> 00:01:45,980 ‫قطعاً بهتر از اینم بوده، خانم. 19 00:01:46,005 --> 00:01:46,817 ‫ 20 00:01:46,873 --> 00:01:49,032 ‫آخر فصل جنگلبان‌ها رو می‌فرستیم ‫هرس کنن. 21 00:01:49,056 --> 00:01:51,945 ‫- بله. ‫- درخت بلوط پیر هنوز داره ادامه میده. 22 00:01:52,125 --> 00:01:55,250 ‫- به زحمت. ‫- آخه خیلی کهن‌سال به نظر میاد، انگار باستانیه. 23 00:01:55,275 --> 00:01:57,460 ‫خب، وقتی زمانش برسه ‫باید قطعش کنن. 24 00:01:57,582 --> 00:01:59,688 ‫- چه حیف. ‫- به نظر میاد امروز قراره همینجوری بارون بباره. 25 00:01:59,712 --> 00:02:01,710 ‫نوه‌م، دنیل، رو یادتونه، خانم؟ 26 00:02:02,484 --> 00:02:05,023 ‫بله، البته که یادمه. ‫توی مراسم تعمیدش بودم. 27 00:02:05,187 --> 00:02:06,347 ‫بله بودید. 28 00:02:07,237 --> 00:02:09,968 ‫باید برگردیم، خانم. ‫باید از زیر این بارون ببریمتون بیرون. 29 00:02:09,993 --> 00:02:11,007 ‫صحیح. 30 00:02:11,032 --> 00:02:13,492 ‫من میرم کابل برق‌ها رو بیارم، ‫باتری موتور خوابیده. 31 00:02:13,517 --> 00:02:14,837 ‫چی؟ دوباره؟ 32 00:02:16,437 --> 00:02:19,421 ‫- می‌تونم کمکتون کنم، خانم؟ ‫- عه، دستت درد نکنه. 33 00:02:22,154 --> 00:02:23,968 ‫بِکشید! بِکشید! 34 00:02:24,261 --> 00:02:25,901 ‫ 35 00:02:26,553 --> 00:02:28,713 ‫- ببخشید، حالتون خوبه، خانم؟ ‫- بله، خوبم، متشکرم. 36 00:02:29,335 --> 00:02:30,445 ‫ 37 00:02:47,696 --> 00:02:50,496 ‫گارد تشریفاتی ‫در انتظار ورود آقای کِنِدی بودند. 38 00:02:50,521 --> 00:02:52,641 ‫فرانسوی‌ها خوشحال شدند ‫که او به پاریس آمد 39 00:02:52,666 --> 00:02:54,666 ‫پیش از آن‌که برای ملاقاتِ ‫آقای خروشچف به وین رود... 40 00:02:54,672 --> 00:02:58,752 ‫به نظرت اگر یکی قصد داشته باشه ‫صادقانه زندگی کنه، کِی باید 41 00:02:58,832 --> 00:03:01,952 ‫خودش رو "میان‌سال" خطاب کنه؟ 42 00:03:02,512 --> 00:03:05,752 ‫بس کن. تو هنوز یه دختر جوانی! 43 00:03:06,187 --> 00:03:08,032 ‫امروز اتفاقی خودم رو ‫در یک آینه دیدم. 44 00:03:09,032 --> 00:03:10,432 ‫شبیه یک پیر زن بودم. 45 00:03:10,512 --> 00:03:12,632 ‫تو هنوز بچه‌دار شدن رو ‫به اتمام نرسوندی. 46 00:03:13,832 --> 00:03:14,832 ‫درسته. 47 00:03:15,226 --> 00:03:18,912 ‫پس خانواده‌تو کامل کن، ‫بزار اولی پا به مدرسه بذاره، 48 00:03:18,992 --> 00:03:21,112 ‫بعد بیا درباره‌ی ‫میان‌سال بودن صحبت کنیم. 49 00:03:21,192 --> 00:03:23,672 ‫اونوقت دیگه میان‌سال نیستم، ‫کهن‌سالم. 50 00:03:23,752 --> 00:03:25,632 ‫در اینجا شاهد ورودشون به پاریس هستید... 51 00:03:25,712 --> 00:03:27,592 ‫عه... نه، نه! 52 00:03:27,882 --> 00:03:29,882 ‫دوباره خراب شد! 53 00:03:31,794 --> 00:03:33,834 ‫- مامانی! مراقب باش. ‫- رئیس‌جمهور... 54 00:03:33,859 --> 00:03:35,499 ‫نه، بس کن! تلویزیون اجاره‌ایه. 55 00:03:35,524 --> 00:03:36,524 ‫ما... 56 00:03:38,468 --> 00:03:40,508 ‫نه. 57 00:03:41,352 --> 00:03:42,912 ‫عه نه، آره، درستش کردی. ‫کارِت خوب بود. 58 00:03:42,992 --> 00:03:45,832 ‫این ماکارونی و پنیر مزه‌ی غذای بهشتی میده. 59 00:03:45,912 --> 00:03:48,265 ‫... برای دیدار با دانشکده‌ی پزشکی پاریس. 60 00:03:48,290 --> 00:03:50,132 ‫تمام این آخر هفته مثل بهشت بوده. 61 00:03:50,296 --> 00:03:51,368 ‫این اولین ملاقاتی خواهد بود... 62 00:03:51,392 --> 00:03:53,062 ‫متاسفانه، من صبح باید برم. 63 00:03:53,552 --> 00:03:57,398 ‫- برای چی؟ ‫- اونا قراره برای شام بیان. 64 00:03:57,789 --> 00:03:58,782 ‫خانواده‌ی کندی؟ 65 00:03:58,807 --> 00:04:00,736 ‫بعد از ملاقات با خروشچف در وین، ‫و بعد از پاریس، 66 00:04:00,792 --> 00:04:01,992 ‫میان به لندن. 67 00:04:02,210 --> 00:04:04,573 ‫قراره در کاخ باکینگهام ‫یه شام غیر رسمی داشته باشیم. 68 00:04:04,598 --> 00:04:05,827 ‫در مدت اقامت مختصرشان در پاریس... 69 00:04:05,851 --> 00:04:08,851 ‫زنش خیلی جوانه. ‫من همیشه فکر می‌کردم همسن توئه. 70 00:04:08,888 --> 00:04:09,937 ‫هست. 71 00:04:10,272 --> 00:04:12,062 ‫... ضیافتی در کاخ الیزه. 72 00:04:12,131 --> 00:04:13,651 ‫عه... نه! 73 00:04:14,912 --> 00:04:15,912 ‫متشکرم. 74 00:04:18,072 --> 00:04:19,672 ‫عه نه، ببین، ایناهاش. 75 00:04:19,752 --> 00:04:21,592 ‫... درباره‌ی دلربایی و وقار جکی، 76 00:04:21,672 --> 00:04:23,289 ‫همسر آقای کندی ‫صحبت می‌کردند. 77 00:04:23,539 --> 00:04:26,459 ‫در واقع، در اکثر مواقع ‫جکی بود که جلب نظر می‌کرد. 78 00:04:33,287 --> 00:04:35,127 ‫واقعاً خوشگله، مگه نه؟ 79 00:04:36,832 --> 00:04:37,921 ‫بله. 80 00:04:40,200 --> 00:04:52,000 ‫-: ارائـه‌ای از تـیـم‌هـای :- ‫-:: LiLMeDiA , MXSub , TvWorld , NightMovie ::- 81 00:05:43,200 --> 00:05:47,400 ‫ «این قسمت: خانم کندی عزیز» 82 00:05:51,800 --> 00:06:02,800 ‫-: محمـد Dunham :- ‫-:: NightMovie.Co ::- 83 00:06:38,739 --> 00:06:42,019 ‫یک مورد مهم در دستور جلسه‌ی امروز داریم، خانم. 84 00:06:42,257 --> 00:06:43,497 ‫غنا. 85 00:06:43,625 --> 00:06:45,025 ‫و نگرانی ادامه‌دارمون 86 00:06:45,105 --> 00:06:47,632 ‫بابت عداوت در حال رشد نکرومه ‫نسبت به غرب. 87 00:06:47,931 --> 00:06:50,091 ‫احساس می‌کنی داره از ‫اتحادیه‌ی کشورهای مشترک‌المنافع فاصله می‌گیره؟ 88 00:06:50,265 --> 00:06:52,785 ‫بیشتر از اونکه فاصله بگیره ‫در حال دویدن به سمت درب خروجه. 89 00:06:52,865 --> 00:06:54,225 ‫به سمت آغوش کی می‌دوه؟ 90 00:06:55,505 --> 00:06:56,825 ‫روس‌ها، خانم. 91 00:06:58,021 --> 00:07:00,501 ‫دیروز، ‫میزبان برژنف در آکرا بود. 92 00:07:01,345 --> 00:07:02,465 ‫برژنف؟ 93 00:07:02,490 --> 00:07:04,385 ‫ریاست هیئت‌رئیسه‌ی شوروی، 94 00:07:04,465 --> 00:07:08,039 ‫همون که برای صحبت در رابطه با ‫پروژه‌ی احداث سد عزیز نکرومه به غنا پرواز کرد. 95 00:07:08,101 --> 00:07:09,825 ‫- سد ولتا رو میگی. ‫- بله، خانم. 96 00:07:10,117 --> 00:07:12,721 ‫ولی من فکر کردم نکرومه در این رابطه ‫با آمریکایی‌ها در حال صحبته. 97 00:07:12,745 --> 00:07:15,851 ‫بود، ‫ولی روسیه این رو موقعیتی می‌پنداره برای رودست زدن 98 00:07:16,221 --> 00:07:18,710 ‫به آمریکایی‌ها، ‫تا بتونه در آفریقا یه جای پا پیدا کنه، 99 00:07:18,789 --> 00:07:20,989 ‫و تلاش کنه تمام قاره رو ‫سرخ‌رنگ کنه. 100 00:07:22,246 --> 00:07:24,926 ‫خب، نباید از آمریکایی‌ها بخوایم ‫پیشنهادشون رو بهبود ببخشن؟ 101 00:07:25,039 --> 00:07:27,185 ‫قطعاً به محض اینکه ‫جناب رئیس‌جمهور کندی به لندن برسند 102 00:07:27,265 --> 00:07:29,145 ‫- باهاشون صحبت خواهم کرد. ‫- چقدر خوب. 103 00:07:30,367 --> 00:07:33,664 ‫- پس از پیروزی بزرگش در پاریس به اینجا میاد. ‫- حقیقتاً همینطوره. 104 00:07:34,500 --> 00:07:36,346 ‫بنده فکر کردم دو گل ‫تمایلی نسبت به آقای کندی نداره. 105 00:07:36,370 --> 00:07:38,665 ‫خیر! چه شخصاً چه سیاستاً ‫تمایلی بهشون نداره. 106 00:07:38,861 --> 00:07:42,341 ‫- پس چگونه نظرش عوض شد؟ ‫- به خاطر بانوی اول، خانم. 107 00:07:44,656 --> 00:07:47,305 ‫- چرا؟ مگه چیکار کرد؟ ‫- تمام مردم پاریس رو به خودش خیره کرد. 108 00:07:47,385 --> 00:07:49,705 ‫جناب رئیس‌جمهور دو گل رو ‫رامِ خودش کرد. 109 00:07:50,905 --> 00:07:54,460 ‫- چجوری تونست این کار رو بکنه؟ ‫- با تکلم سلیس زبان فرانسوی. 110 00:07:55,007 --> 00:07:56,305 ‫بله، همگی می‌تونیم این کار رو بکنیم. 111 00:07:56,330 --> 00:07:59,665 ‫و با مناظره کردن با فیلسوفان و صاحب‌فکران محلی 112 00:07:59,745 --> 00:08:02,398 ‫تا آن‌که تمام تمایلات ضد آمریکایی ‫آب شدند و در زمین فرو رفتند. 113 00:08:03,539 --> 00:08:04,985 ‫گمونم زن خوشگلیه. 114 00:08:07,335 --> 00:08:08,585 ‫اونا هم که فرانسوی‌اند. 115 00:08:08,718 --> 00:08:11,665 ‫همچنین به نوع خودش ‫زن به شدت باهوشی هم هست، 116 00:08:11,745 --> 00:08:13,266 ‫چرا که در دانشگاه سوربُن 117 00:08:13,291 --> 00:08:16,468 ‫و موسسه‌ی معتبر مطالعات سیاسی پاریس ‫تحصیل کرده. 118 00:08:17,425 --> 00:08:20,625 ‫"فریبنده‌ترین و باهوش‌ترین ‫زن روی زمینه." 119 00:08:21,305 --> 00:08:23,345 ‫همین رو درباره‌ش میگند. 120 00:08:25,475 --> 00:08:27,078 ‫و حالا داره به لندن میاد، 121 00:08:28,117 --> 00:08:29,718 ‫پس بهتره بهترین پذیرایی ممکن رو کنیم، 122 00:08:29,745 --> 00:08:31,225 ‫مگه نه، جناب نخست‌وزیر؟ 123 00:08:31,905 --> 00:08:33,023 ‫علیاحضرت. 124 00:08:36,937 --> 00:08:40,345 ‫من فکر می‌کنم همیشه در موقع انتخاب لباس شب ‫مهمه که 125 00:08:40,502 --> 00:08:44,523 ‫آدم از خودش بپرسه ‫وقتی پوشیدش دقیقاً می‌خواد چه احساسی بهش دست بده. 126 00:08:45,625 --> 00:08:46,671 ‫ 127 00:08:47,218 --> 00:08:51,185 ‫من فکر می‌کنم آدم فقط دلش نمی‌خواد ‫احساس کنه... دومین شخص زیبائه. 128 00:08:51,265 --> 00:08:53,443 ‫کاملاً. مخصوصاً اگر که اون آدم 129 00:08:53,455 --> 00:08:55,585 ‫بسیار بزرگتر از شخص دیگه باشه. 130 00:08:56,197 --> 00:08:58,945 ‫- جلوی خودتو بگیر. ‫- از لحاظ مرتبه عرض کردم، خانم، نه سن. 131 00:09:00,065 --> 00:09:03,185 ‫به همین منظور ‫بنده چیز بسیار ویژه‌ای رو مد نظر دارم. 132 00:09:03,539 --> 00:09:06,335 ‫خانم کندی ممکنه نگاه همگان رو در پاریس خیره کرده باشه، 133 00:09:06,563 --> 00:09:08,923 ‫ولی بیایید فراموش نکنیم ‫فرانسه دارای یک حکومت جمهوریه. 134 00:09:10,235 --> 00:09:12,156 ‫ما یک حکومت سلطنتی داریم. 135 00:09:13,065 --> 00:09:15,225 ‫و به نظر من اگر صاحب مملکت هستید، ‫به رخ بکشید. 136 00:09:32,545 --> 00:09:33,973 ‫من یک نگاه به برنامه‌ی محل نشستنِ 137 00:09:33,985 --> 00:09:35,585 ‫مراسم شام انداختم و متوجه شدم که... 138 00:09:35,665 --> 00:09:37,745 ‫نفستون رو بدید بیرون، خانم. 139 00:09:37,969 --> 00:09:38,889 ‫یه کم دیگه. 140 00:09:38,914 --> 00:09:40,905 ‫خانم کندی رو دادی به عمو دیکی. 141 00:09:41,164 --> 00:09:43,705 ‫- بسته شد. ‫- بله، دادم. درخواست خودش بود. 142 00:09:43,785 --> 00:09:45,385 ‫چند هفته‌ست که داره مغزم رو می‌خوره. 143 00:09:45,465 --> 00:09:47,789 ‫اتفاقاً شوهر خواهرتم می‌خواست کنارش بشینه. 144 00:09:48,171 --> 00:09:49,265 ‫- برتولد؟ ‫- بله. 145 00:09:49,345 --> 00:09:50,345 ‫پدر سوخته. 146 00:09:50,425 --> 00:09:53,425 ‫تازه بگذریم از نخست‌وزیر خودمون ‫و سفیر آمریکایی. 147 00:09:53,560 --> 00:09:54,765 ‫خب، خب، خب. 148 00:09:55,187 --> 00:09:57,512 ‫همه مشتاقن کنار بانوی اول بشینن. 149 00:09:58,947 --> 00:10:00,804 ‫می‌تونم یه کم بزرگش کنم، خانم. 150 00:10:02,385 --> 00:10:05,585 ‫- نمی‌خواد. ‫- اگه منم بخوام کنارش بشینم چی؟ 151 00:10:05,742 --> 00:10:08,625 ‫- من گذاشتمت کنار تئودورا. ‫- اون خواهرمه. 152 00:10:08,773 --> 00:10:10,705 ‫بله، چند سال هم هست ندیدیش. 153 00:10:10,730 --> 00:10:13,785 ‫نه، اون بازم خواهرمه ‫و این درباره‌ی، می‌دونی... 154 00:10:14,054 --> 00:10:15,785 ‫نخیر، نمی‌دونم. 155 00:10:16,083 --> 00:10:17,203 ‫بانوی اوله. 156 00:10:17,665 --> 00:10:21,225 ‫در هر صورت مطابق با تشریفات ‫مگر به عنوان شوهرت، حق من نیست که 157 00:10:21,305 --> 00:10:23,225 ‫در کنار بالارتبه‌ترین زن مجلس بشینم؟ 158 00:10:23,305 --> 00:10:25,745 ‫درسته. اگر مراسم شام دولتی بود ‫می‌تونستی توقع داشته باشی 159 00:10:25,825 --> 00:10:29,025 ‫در کنار بالارتبه‌ترین مهمون زن بشینی، ‫ولی در این مورد، 160 00:10:29,320 --> 00:10:31,231 ‫نخست‌وزیر ازمون خواسته... التماس کرده 161 00:10:31,243 --> 00:10:33,065 ‫این رو یک مراسم شام دولتی نکنیم. 162 00:10:33,145 --> 00:10:34,145 ‫چرا؟ 163 00:10:34,225 --> 00:10:36,225 ‫تا دماغ فرانسوی‌ها رو به خاک نمالیم. 164 00:10:36,305 --> 00:10:38,425 ‫چه ربطی به فرانسوی‌های لعنتی داره؟ 165 00:10:38,505 --> 00:10:41,305 ‫خب، ظاهراً دو گل اگر فکر کنه ما ‫خیلی به آمریکایی‌ها نزدیک هستیم 166 00:10:41,330 --> 00:10:43,865 ‫در مقابل پیوستن ما به اتحادیه‌ی اقتصادی اروپا ‫مقاومت می‌کنه. 167 00:10:43,945 --> 00:10:46,665 ‫- به همین دلیل، این یه مراسم شام کوچیک و غیر رسمیه. ‫- خب، باشه. 168 00:10:46,745 --> 00:10:49,905 ‫- پس نشستن هر کی اختیاریه. ‫- بله، گمان کنم همینطوره. 169 00:10:49,985 --> 00:10:52,425 ‫در این صورت، من می‌تونم ‫دیکی رو بفرستم کنار خواهرم 170 00:10:52,505 --> 00:10:55,305 ‫و خودم کنار بانوی اول بشینم. 171 00:10:55,385 --> 00:10:56,734 ‫اگه لازمه بکن. 172 00:10:57,489 --> 00:10:58,809 ‫بسیار خب. 173 00:11:00,305 --> 00:11:01,545 ‫لازمه. 174 00:11:21,185 --> 00:11:22,625 ‫متشکرم، آقایان. 175 00:11:25,325 --> 00:11:26,405 ‫و شما! 176 00:11:34,945 --> 00:11:37,745 ‫جناب رئیس‌جمهور و بانوی اول ‫دارند از راه می‌رسند، خانم. 177 00:11:37,825 --> 00:11:38,825 ‫ 178 00:11:39,545 --> 00:11:41,185 ‫شما اینجایی. 179 00:11:51,465 --> 00:11:54,505 ‫امکانش هست فکر کنم ‫اندکی کمتر هیجان‌زده باشی؟ 180 00:11:54,585 --> 00:11:55,785 ‫نخیر. 181 00:11:59,305 --> 00:12:00,505 ‫بسیار متشکرم. 182 00:12:00,585 --> 00:12:02,585 ‫پورچی، اینجا چه خبره؟ 183 00:12:04,509 --> 00:12:05,869 ‫همگی عقلشون رو از دست داده‌اند. 184 00:12:07,805 --> 00:12:09,132 ‫دارن میان! 185 00:12:17,875 --> 00:12:20,425 ‫مادام بانوی اول، ‫به کاخ باکنیگهام خوش‌اومدید. 186 00:12:20,505 --> 00:12:22,305 ‫- متشکرم. ‫- جناب رئیس‌جمهور. 187 00:12:22,446 --> 00:12:23,446 ‫سلام. 188 00:12:23,573 --> 00:12:26,053 ‫علیاحضرت در اتاق پذیرایی آبی ‫منتظرتون‌اند. 189 00:12:30,425 --> 00:12:32,649 ‫پیش از آغاز شام ‫یک پذیرایی مختصر برگزار خواهد شد، قربان. 190 00:12:32,661 --> 00:12:33,406 ‫بسیار عالی. 191 00:12:33,625 --> 00:12:36,411 ‫برانگیختگی همگانی رخ داده. ‫چه رفتار غیر عادی‌ای. 192 00:12:36,436 --> 00:12:37,796 ‫بسیار غیر عادی‌ایه. 193 00:12:38,419 --> 00:12:39,843 ‫- خانم. ‫- متشکرم. 194 00:12:41,183 --> 00:12:42,343 ‫عزیزم! 195 00:12:43,515 --> 00:12:44,529 ‫محض رضای خدا. 196 00:12:44,554 --> 00:12:47,496 ‫- بیخیال، اینا مثه خانواده‌ی سلطنتی می‌مونن. ‫- چقدر بامزه. 197 00:12:58,923 --> 00:13:00,243 ‫خدایا. 198 00:13:00,904 --> 00:13:02,718 ‫اول رئیس‌جمهور، اول رئیس‌جمهور. 199 00:13:04,438 --> 00:13:05,638 ‫علیاحضرت. 200 00:13:06,046 --> 00:13:07,539 ‫- ادای احترام نکرد. ‫- ادای احترام نکرد. 201 00:13:08,203 --> 00:13:11,273 ‫- خانم کندی. ‫- عالی‌جناب. 202 00:13:11,625 --> 00:13:13,984 ‫- والاحضرت همایونی. ‫- خانم کندی. 203 00:13:15,665 --> 00:13:17,625 ‫شبتون بخیر، علیاحضرت همایونی. 204 00:13:18,366 --> 00:13:19,446 ‫خداوندا. 205 00:13:19,773 --> 00:13:21,116 ‫محض رضای خدا. 206 00:13:21,140 --> 00:13:22,580 ‫آقای رئیس‌جمهور. 207 00:13:24,460 --> 00:13:26,960 ‫- آقای رئیس‌جمهور. ‫- عالی‌جناب. 208 00:13:27,015 --> 00:13:29,179 ‫- برگه‌ی آداب تشریفات رو بهشون ندادند؟ ‫- چرا! 209 00:13:29,593 --> 00:13:31,046 ‫واضحه که نخوندتش. 210 00:13:31,804 --> 00:13:33,976 ‫بله، خب. برویم؟ 211 00:13:34,614 --> 00:13:35,734 ‫ 212 00:13:35,767 --> 00:13:37,127 ‫جکی. 213 00:13:37,470 --> 00:13:39,914 ‫- فکر می‌کنی زنه کجا داره میره؟ ‫- فقط خدا می‌دونه. 214 00:13:43,421 --> 00:13:46,022 ‫خانم کندی، ‫باور دارم نخست‌وزیرمون رو می‌شناسید... 215 00:13:46,065 --> 00:13:49,156 ‫احساس می‌کنم به ده‌هزار طریق ممکن ‫اشتباه پیش رفت. 216 00:13:49,323 --> 00:13:51,859 ‫بدتر از اینم دیده‌م، ‫اگر چه مطمئن نیستم کِی. 217 00:13:54,343 --> 00:13:56,148 ‫- نوشیدنی می‌خوای؟ ‫- آره لطفاً. 218 00:13:56,906 --> 00:13:59,505 ‫- ببخشید، قربان. ‫- به فنا رفت. 219 00:13:59,585 --> 00:14:00,665 ‫ 220 00:14:12,265 --> 00:14:13,804 ‫دلم براش می‌سوزه. 221 00:14:15,078 --> 00:14:16,832 ‫میگن که در پشت درهای بسته 222 00:14:16,844 --> 00:14:18,705 ‫در وین، خروشچف تحقیرش کرده، 223 00:14:18,785 --> 00:14:21,718 ‫کلی توی سرش زده، ‫و مثل یک پسربچه باهاش رفتار کرده. 224 00:14:21,929 --> 00:14:24,345 ‫تعجبی نداره که جنگ سرد... 225 00:14:34,505 --> 00:14:37,921 ‫هوس‌رانی... ولی ادامه نمیدیم! 226 00:14:38,545 --> 00:14:40,343 ‫نخیر، نمیدیم. 227 00:14:46,425 --> 00:14:49,210 ‫بس کن. 228 00:14:55,185 --> 00:14:57,390 ‫خب، چطور بود؟ 229 00:14:58,545 --> 00:15:01,105 ‫فوق‌العاده، اون یه زن بهشتیه. 230 00:15:01,453 --> 00:15:03,765 ‫- واقعاً؟ ‫- و به طرز ترسناکی باهوشه. 231 00:15:04,494 --> 00:15:05,494 ‫بله. 232 00:15:06,816 --> 00:15:07,896 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 233 00:15:08,148 --> 00:15:10,281 ‫- می‌خواد اطراف اینجا رو ببینه. ‫- واقعاً؟ 234 00:15:10,367 --> 00:15:13,051 ‫- خب، پس خودم نشونش میدم. ‫- نه، مشکلی نیست، از من خواست. 235 00:15:13,076 --> 00:15:16,265 ‫نخیر. اینجا خونه‌‎ی منه، ‫پس خودم اطراف رو بهش نشون میدم. 236 00:15:21,252 --> 00:15:22,772 ‫خانم کندی. 237 00:15:24,121 --> 00:15:25,273 ‫روبراهی؟ 238 00:15:25,811 --> 00:15:28,771 ‫امیدوارم همسرم ‫خیلی دردسر درست نکرده باشه. 239 00:15:30,719 --> 00:15:34,079 ‫خودت می‌دونی خوش‌شانس‌ترین مرد روی زمینی، درسته؟ 240 00:15:36,217 --> 00:15:37,297 ‫بله. 241 00:15:41,499 --> 00:15:44,259 ‫اگر چه همه به منم همین رو میگن. 242 00:15:47,705 --> 00:15:48,825 ‫حتماً. 243 00:15:49,545 --> 00:15:50,705 ‫اونا دارن کجا میرن؟ 244 00:15:51,385 --> 00:15:53,505 ‫اصلاً و ابداً هیچ ایده‌ای ندارم. 245 00:15:56,025 --> 00:15:57,825 ‫اینجا اتاق تخت سلطنتیه. 246 00:15:57,905 --> 00:16:00,406 ‫در سال‌های ابتداییِ ‫حکومت ملکه ویکتوریا، 247 00:16:00,585 --> 00:16:02,985 ‫مراسم رقص و کنسرت‌های گوناگونی ‫اینجا برگزار می‌شد، 248 00:16:03,312 --> 00:16:05,745 ‫ولی الان عمدتاً برای پذیرایی، 249 00:16:05,825 --> 00:16:08,960 ‫برگزاری مراسم اعطای نشان ‫و گرفتن عکس عروسی به کار میره. 250 00:16:14,627 --> 00:16:15,718 ‫ادامه بدهیم؟ 251 00:16:16,505 --> 00:16:18,476 ‫اینجا سرسرای نگارخانه‌ست. 252 00:16:19,145 --> 00:16:21,905 ‫این جد جد جد جد پدربزرگمه، 253 00:16:21,985 --> 00:16:26,265 ‫جورج سوم، و ایشون ‫در سال 1761 سرای باکینگهام رو برای همسرش، 254 00:16:26,345 --> 00:16:28,164 ‫ملکه شارلت، ‫خریداری کرد. 255 00:16:28,953 --> 00:16:30,070 ‫این کیه؟ 256 00:16:30,814 --> 00:16:34,174 ‫یکی از اعضای خاندان پیت ــه، ‫جوان‌ترینشون. 257 00:16:35,025 --> 00:16:37,273 ‫بابت چیزی شناخته می‌شد که همیشه 258 00:16:37,285 --> 00:16:39,545 ‫باعث شده برام عزیز باشه: ‫کمرویی فلج‌کننده. 259 00:16:40,788 --> 00:16:43,668 ‫ظاهراً به زحمت می‌تونست ‫در چشم بقیه نگاه کنه. 260 00:16:45,004 --> 00:16:47,044 ‫ولی با این وجود ‫نخست‌وزیرمون شد. 261 00:16:47,945 --> 00:16:49,465 ‫کاملاً درک می‌کنم. 262 00:16:50,340 --> 00:16:52,601 ‫منم ذاتاً آدم خجالتی‌ای هستم. 263 00:16:59,964 --> 00:17:02,244 ‫این راه به آپارتمان‌های خصوصی‌مون ‫متنهی میشه. 264 00:17:05,209 --> 00:17:06,492 ‫میان‌بره. 265 00:17:10,265 --> 00:17:13,093 ‫در این مکان ‫جایی خصوصی‌تر از اینجا گیر نمیاد. 266 00:17:14,242 --> 00:17:15,804 ‫آدم اینجا خیلی احساس راحتی می‌کنه. 267 00:17:16,465 --> 00:17:18,225 ‫کاملاً درک می‌کنم. 268 00:17:19,142 --> 00:17:21,902 ‫آدم باید جایی رو داشته باشه ‫که بتونه به اونجا فرار کنه. 269 00:17:22,825 --> 00:17:26,465 ‫من اغلب با خودم فکر می‌کنم ‫چطور پیش میاد کسی که به اندازه‌ی من از توجه بیزاره 270 00:17:26,545 --> 00:17:29,500 ‫سر از یه تُنگ ماهی به نام کاخ سفید ‫دربیاره. 271 00:17:31,468 --> 00:17:33,745 ‫ولی متوجه‌م در واقع ‫یه منطق گمراه‌کننده 272 00:17:33,825 --> 00:17:36,865 ‫برای اینکه یه شخص بسیار خجالتی ‫به چنین موقعیتی برسه، وجود داره. 273 00:17:36,945 --> 00:17:38,804 ‫پس باید این رو ‫برام توضیح بدی. 274 00:17:39,505 --> 00:17:43,025 ‫خب، یه شخص خجالتی ‫دنبال فرد قوی‌ای می‌گرده تا ازش محافظت کنه. 275 00:17:44,218 --> 00:17:46,105 ‫بله، تا اینجا رو قبول دارم. 276 00:17:46,273 --> 00:17:50,335 ‫و فردی که شخصیت قوی داسته باشه ‫اغلب کسیه که از زندگی اجتماعی لذت می‌بره 277 00:17:50,834 --> 00:17:52,234 ‫و باهاش به زندگی ادامه میده. 278 00:17:53,164 --> 00:17:56,625 ‫و بعد، پیش از اینکه خودت بفهمی، ‫همون کسی که رفتی پیشش 279 00:17:56,705 --> 00:18:00,065 ‫تا ازت محافظت کنه ‫دلیل جلوی همه قرار گرفتن و بی‌پناه بودنته. 280 00:18:02,164 --> 00:18:04,429 ‫تصور جک از بهشت ‫جلوی جمعیت بودنه. 281 00:18:05,105 --> 00:18:07,745 ‫کمپین کردن، پول جمع کردن، و سخنرانی کردنه. 282 00:18:07,825 --> 00:18:09,492 ‫اون موقع‌ست که احساس زنده بودن می‌کنه. 283 00:18:10,406 --> 00:18:15,025 ‫حاضره بره پشت تریبون ‫در زیر نور پرژکتور برای ده‌هزار نفر صحبت کنه 284 00:18:15,105 --> 00:18:18,545 ‫تا اینکه تنها باشه... با من. 285 00:18:24,150 --> 00:18:25,830 ‫تصور تو از بهشت چیه؟ 286 00:18:28,054 --> 00:18:32,085 ‫دوست دارم با خودم باشم ‫و در ییلاقات اوقاتم رو به تنهایی بگذرونم. 287 00:18:32,781 --> 00:18:34,225 ‫برای اینکار کجا میری؟ 288 00:18:34,484 --> 00:18:37,453 ‫به یه مزرعه در گلن‌اورا، ‫حدود یک ساعت با واشینگتن فاصله داره. 289 00:18:37,529 --> 00:18:38,781 ‫در مری‌لند؟ 290 00:18:39,328 --> 00:18:41,398 ‫- در ویرجینیا. ‫- عه، بله. 291 00:18:44,185 --> 00:18:45,185 ‫ 292 00:18:47,492 --> 00:18:49,000 ‫- سلام، استوارت. ‫- خانم. 293 00:18:49,148 --> 00:18:51,187 ‫- دارن غذا می‌خورن. ‫- بله، خانم. 294 00:18:51,250 --> 00:18:53,145 ‫وای خدای من! 295 00:18:53,414 --> 00:18:57,031 ‫- سلام، توله‌سگ‌ها. ‫- سلام، اسم تو چیه؟ 296 00:18:57,320 --> 00:18:58,904 ‫اون شوگر ــه. 297 00:18:58,929 --> 00:19:00,601 ‫اینا هم توله‌هاشن. 298 00:19:00,625 --> 00:19:02,425 ‫بیا اینجا، بیا اینجا، کوچولو. 299 00:19:02,505 --> 00:19:04,695 ‫- اینا ویسکی و شری ــن. ‫- سلام. 300 00:19:06,545 --> 00:19:08,945 ‫خیلی باهوشی که احتیاط به خرج میدی. 301 00:19:10,065 --> 00:19:12,945 ‫واقعاً یکی از بهترین پارادوکس‌هاست ‫که من در موقعیتی‌ام 302 00:19:13,025 --> 00:19:15,865 ‫که باید با عده‌ی زیادی صحبت کنم، 303 00:19:16,465 --> 00:19:19,125 ‫ولی در درون، ‫وقتی کنار حیوونا هستم بیشتر از همیشه خوشحالم. 304 00:19:19,405 --> 00:19:20,695 ‫منم همینطورم. 305 00:19:23,250 --> 00:19:27,021 ‫من همیشه فکر می‌کنم خواهرم ‫اگر نگیم بهتر، 306 00:19:27,046 --> 00:19:28,695 ‫ولی بانوی اول طبیعی‌تری می‌بود. 307 00:19:28,789 --> 00:19:31,665 ‫خواهر منم همینطور. ‫اون ملکه به دنیا اومد. 308 00:19:32,929 --> 00:19:36,225 ‫و برترین ملکه‌ی بریتانیایی هم هست، ‫حد اقل در نظر خودش. 309 00:19:40,265 --> 00:19:41,304 ‫ 310 00:19:44,125 --> 00:19:47,828 ‫نه، خیلی ازش خوشم اومد. ‫تازه کاملاً آماده بودم ازش بیزار باشم. 311 00:19:48,225 --> 00:19:50,465 ‫ولی در نهایت ‫مطلقاً فریفته‌ش شدم. 312 00:19:51,425 --> 00:19:53,025 ‫- وقتش بود بهم یادآوری شه. ‫- چه چیز؟ 313 00:19:53,156 --> 00:19:56,185 ‫خب، اینکه آدما به ندرت ‫اون چیزی‌اند که به نظر میان. 314 00:19:56,210 --> 00:19:58,371 ‫خب، پس من نمی‌دونم پاتریک ‫داشت درباره‌ی چی صحبت می‌کرد. 315 00:19:58,425 --> 00:19:59,585 ‫- پاتریک؟ ‫- پلانکت. 316 00:19:59,665 --> 00:20:02,145 ‫- دیشب در تارتوف دیدمش. ‫- اینی که گفتی اسم رستورانه؟ 317 00:20:02,185 --> 00:20:05,185 ‫یه نمایشه، عزیزم. ‫یه نمایش بسیار معروف فرانسویه. 318 00:20:05,265 --> 00:20:06,982 ‫- عه، خودم می‌دونستم. ‫- واقعاً؟ 319 00:20:07,007 --> 00:20:09,368 ‫- بله، در ژانر تراژدی کلاسیکه. ‫- نمایش خنده‌آوره. 320 00:20:09,425 --> 00:20:11,305 ‫- نوشته‌ی پیساروئه. ‫- نخیر، مولیر. 321 00:20:11,385 --> 00:20:13,570 ‫پیسارو نقاش بود! 322 00:20:16,265 --> 00:20:18,625 ‫آخرین باری که قدم در تئاتر یا گالری گذاشتی 323 00:20:18,921 --> 00:20:20,230 ‫کِی بود؟ 324 00:20:20,255 --> 00:20:21,460 ‫یا آخرین باری که کتاب خوندی؟ 325 00:20:21,905 --> 00:20:23,248 ‫مثل وحشی‌ها زندگی می‌کنی. 326 00:20:23,273 --> 00:20:24,585 ‫متشکرم. 327 00:20:25,094 --> 00:20:26,494 ‫پاتریک چی گفت؟ 328 00:20:27,012 --> 00:20:29,835 ‫پاتریک هفته‌ی گذشته ‫در منزل خاندان ردزیویل شام دعوت بود، 329 00:20:30,678 --> 00:20:33,478 ‫و این دوست جون‌جونی جدیدت، ‫خانم کندی هم دعوت بوده. 330 00:20:34,468 --> 00:20:36,705 ‫امروز صبح بهم زنگ زد ‫و بعضی از چیزایی رو که 331 00:20:36,785 --> 00:20:38,905 ‫از زبونش ‫سر میز شام شنیده بهم گفت. 332 00:20:38,979 --> 00:20:40,398 ‫چی گفته؟ 333 00:20:40,761 --> 00:20:42,328 ‫باید از پاتریک بپرسی. 334 00:20:42,945 --> 00:20:45,025 ‫باید بگم، حرفاش یه کم نامهربانانه بود. 335 00:20:45,757 --> 00:20:48,546 ‫خودت که می‌دونی نقل سخن ‫باعث میشه داستان عوض شه. 336 00:20:50,254 --> 00:20:52,054 ‫مطمئنم چیز خاصی نبوده. 337 00:20:53,185 --> 00:20:54,265 ‫نگران نباش! 338 00:21:01,705 --> 00:21:03,145 ‫احترام همگانی! 339 00:21:03,225 --> 00:21:05,929 ‫پیش‌فنگ! 340 00:21:08,125 --> 00:21:10,531 ‫دوش‌فنگ! 341 00:21:12,820 --> 00:21:14,859 ‫پافنگ! 342 00:21:17,678 --> 00:21:19,478 ‫عقب‌گرد! 343 00:21:21,937 --> 00:21:23,718 ‫- پاتریک. ‫- علیاحضرت. 344 00:21:24,670 --> 00:21:26,270 ‫بسیار لطف کردی اومدی. 345 00:21:28,905 --> 00:21:31,345 ‫- واقعاً مسیر طولانی‌ای نبود. ‫- هنوزم منزلت چند خیابان با اینجا فاصله داره؟ 346 00:21:31,425 --> 00:21:33,132 ‫- در سربازخانه‌ی ولینگتن؟ ‫- بله. 347 00:21:33,468 --> 00:21:35,081 ‫و هنوزم برای استخدام کردن سربازهای تمام هنگ‌ها 348 00:21:35,105 --> 00:21:37,305 ‫از دانشگاه‌های برتر ‫به سرتاسر کشور سفر می‌کنی؟ 349 00:21:37,385 --> 00:21:39,265 ‫بله. 350 00:21:41,854 --> 00:21:43,054 ‫متوجه شدم... 351 00:21:44,105 --> 00:21:47,554 ‫اخیراً در یک ضیافت شام ‫بانوی اول رو دیدی. 352 00:21:48,095 --> 00:21:50,175 ‫- کی؟ ‫- خانم کندی. 353 00:21:51,515 --> 00:21:52,956 ‫- مارگارت بهم گفت. ‫- واقعاً؟ 354 00:21:52,981 --> 00:21:54,031 ‫بله. 355 00:21:56,244 --> 00:21:57,364 ‫خب چطور بود؟ 356 00:21:58,745 --> 00:22:01,382 ‫دلپذیر بود، ‫رویداد مهمی پیش نیومد. 357 00:22:01,921 --> 00:22:04,617 ‫- خودت که می‌دونی مراسم شام منزل ردزیویل چطوره. ‫- خیر، نمی‌دونم. 358 00:22:05,140 --> 00:22:06,789 ‫خب، غذاشون همیشه خوبه. 359 00:22:06,814 --> 00:22:08,694 ‫بله، خب، من درباره‌ی ‫غذا ازت سوال نپرسیدم. 360 00:22:11,381 --> 00:22:13,061 ‫تمایل دارم بدونم ‫چه چیزهایی گفته شد. 361 00:22:15,545 --> 00:22:17,425 ‫پاتریک، ما با هم بزرگ شدیم 362 00:22:17,679 --> 00:22:21,125 ‫و رابطه‌مون همیشه بسیار بی‌پرده و بی‌آلایش بوده. 363 00:22:21,703 --> 00:22:23,555 ‫- بله، خانم. ‫- بله، پس... 364 00:22:23,580 --> 00:22:25,578 ‫بیا عادت چندین ساله‌مون رو نشکنیم. 365 00:22:29,265 --> 00:22:30,385 ‫بسیار خب. 366 00:22:32,639 --> 00:22:34,757 ‫چیزی که از زبون بانوی اول شنیدم... 367 00:22:36,109 --> 00:22:38,721 ‫و باید ذکر کنم، ‫من چند صندلی باهاش فاصله داشتم. 368 00:22:38,745 --> 00:22:40,385 ‫- امکانش هست اشتباه شنیده باشم. ‫- بله. 369 00:22:43,105 --> 00:22:47,025 ‫این بود که به نظرش ‫کاخ باکینگهام 370 00:22:47,105 --> 00:22:49,750 ‫درجه‌ی دو، ویران و غم‌انگیزه. 371 00:22:50,429 --> 00:22:52,882 ‫مثه یه هتل استانی که کسی بهش رسیدگی نکرده. 372 00:22:53,665 --> 00:22:59,039 ‫و اینکه به آدم این حس دست میده ‫اینجا یه موسسه‌ی از پا افتاده‌ست 373 00:22:59,465 --> 00:23:01,865 ‫و جایی در دنیای مدرن نداره. 374 00:23:05,535 --> 00:23:06,775 ‫متوجه‌م. 375 00:23:14,585 --> 00:23:17,437 ‫حرفی برای گفتن ‫در رابطه با من داشت؟ 376 00:23:17,819 --> 00:23:19,054 ‫- لیلی‌بت. ‫- پاتریک! 377 00:23:19,079 --> 00:23:21,119 ‫من اون سمت میز بودم... 378 00:23:27,252 --> 00:23:29,632 ‫ولی سخنانی که فکر می‌کنم ‫شنیدم این بود که... 379 00:23:33,567 --> 00:23:36,137 ‫در جایگاه ریاست مملکتمون، ما... 380 00:23:36,931 --> 00:23:38,476 ‫یه زن میان‌سال داریم... 381 00:23:38,958 --> 00:23:44,918 ‫که آنقدر ناکنجکاو، ‫بی‌استعداد و عادیه که... 382 00:23:47,664 --> 00:23:50,825 ‫جایگاه جدید تنزل یافته‌ی بریتانیا ‫در جهان جای تعجب نداره، 383 00:23:50,905 --> 00:23:52,585 ‫بلکه اجتناب‌ناپذیر بوده. 384 00:24:07,185 --> 00:24:08,304 ‫خب... 385 00:24:11,627 --> 00:24:13,382 ‫باید به زودی دعوتش کنیم ‫دوباره به اینجا بیاد. 386 00:24:53,305 --> 00:24:55,476 ‫متاسفانه خبر بد دارم. ‫از بد هم بدتره. 387 00:24:55,570 --> 00:24:57,942 ‫در رابطه با پروژه‌ی سد ولتای نکرومه‌ست. 388 00:24:57,954 --> 00:25:00,025 ‫رئیس‌جمهور کندی ‫کنار کشیده. 389 00:25:02,188 --> 00:25:03,188 ‫چرا؟ 390 00:25:03,268 --> 00:25:05,068 ‫حضور آمریکایی‌ها مشروط به این شرط بود 391 00:25:05,148 --> 00:25:07,468 ‫که غنا تمام روابطش با روسیه رو ‫قطع کنه. 392 00:25:07,548 --> 00:25:09,845 ‫کاشف به عمل اومد ‫نکرومه دیروز در مسکو بوده 393 00:25:09,857 --> 00:25:11,562 ‫برای دریافت نشان لنین، 394 00:25:11,587 --> 00:25:12,907 ‫عالی‌ترین مدال درجه‌ی نظامی. 395 00:25:13,593 --> 00:25:15,593 ‫از خود شخص خروشچف. 396 00:25:16,407 --> 00:25:18,882 ‫- قدم بعدی چیه؟ ‫- ای کاش می‌دانستم. 397 00:25:19,028 --> 00:25:20,789 ‫ای کاش یک برگ برنده در آستین داشتم. 398 00:25:21,268 --> 00:25:24,148 ‫همونطور که رئیس‌جمهور کندی در پاریس ‫بانوی اولش رو داشت؟ 399 00:25:37,762 --> 00:25:39,162 ‫چرا من رو نمی‌فرستی؟ 400 00:25:42,809 --> 00:25:43,809 ‫به کجا؟ 401 00:25:45,039 --> 00:25:48,268 ‫به غنا. به سفری که به چشمِ ‫یک سفر شخصی دیده میشه. 402 00:25:48,293 --> 00:25:49,348 ‫اصلاً و ابداً. 403 00:25:49,373 --> 00:25:51,419 ‫انجام این کار ‫خارج از امکانه، خانم. 404 00:25:51,431 --> 00:25:52,431 ‫چرا؟ 405 00:25:52,984 --> 00:25:55,444 ‫دیدار ملکه از غنا ‫به چشم یک تعریف بزرگ دیده میشه. 406 00:25:55,468 --> 00:25:56,548 ‫تعریف بسیار زیاد. 407 00:25:56,628 --> 00:25:59,268 ‫در اون صورت ‫غنا به عنوان مملکت ارجح از بقیه متمایز میشه. 408 00:25:59,348 --> 00:26:02,468 ‫و با انجام این کار ما با خطر بیگانه کردنِ ‫نیجریه، سیرالئون، و تانگانیکا روبرو می‌شویم. 409 00:26:02,548 --> 00:26:05,028 ‫ولی قطعاً، متمایز کردن غنا از بقیه، ‫ممکنه حرکت لازم برای جدا نگه داشتنِ 410 00:26:05,068 --> 00:26:07,548 ‫نکرومه از روس‌ها ‫و ماندنش در داخل اتحادیه‌ی کشورهای مشترک‌المنافع باشه. 411 00:26:07,628 --> 00:26:09,268 ‫شاید، ولی به عنوان ملکه، ‫ناشایسته که شما در حالِ 412 00:26:09,308 --> 00:26:11,268 ‫مداخله کردن در کار کثیف سیاست ‫دیده بشید! 413 00:26:11,348 --> 00:26:12,708 ‫اما به عنوان ریاست اتحادیه‌ی کشور‌های مشترک‌المنافع، 414 00:26:12,788 --> 00:26:14,588 ‫نمیشه یک‌بار اجازه داشته باشم ‫ازش دفاع کنم؟ 415 00:26:14,613 --> 00:26:16,015 ‫علیاحضرت. 416 00:26:17,131 --> 00:26:20,523 ‫این کار امن نخواهد بود. ‫این کار برانگیزنده خواهد بود. 417 00:26:21,894 --> 00:26:24,726 ‫سوار اون هواپیما شدن، از نظر من، 418 00:26:25,327 --> 00:26:28,312 ‫یک اشتباه بزرگ خواهد بود. 419 00:26:43,656 --> 00:26:46,820 ‫"توجیه کردن این سفر از هر زاویه‌ای ‫غیرممکنه. 420 00:26:47,304 --> 00:26:49,068 ‫"غیر اخلاقی، بر خلاف قانون اساسی، 421 00:26:49,148 --> 00:26:51,548 ‫و غیر قابل دفاعه ‫که ملکه حتی قصد انجام این سفر را داشته باشد." 422 00:26:52,934 --> 00:26:55,454 ‫خب، می‌خواستی چیکار کنم؟ ‫هیچی؟ 423 00:26:55,668 --> 00:26:57,641 ‫قطعاً نمی‌خواستم با آدم مکاری 424 00:26:57,665 --> 00:26:59,625 ‫مثل نکرومه ‫وارد بازی شطرنج بشی. 425 00:26:59,955 --> 00:27:01,275 ‫تو فقط داری غر می‌زنی. 426 00:27:01,456 --> 00:27:02,816 ‫تو هم داری ساده‌لوحانه عمل می‌کنی! 427 00:27:03,789 --> 00:27:07,108 ‫آخرین باری که نکرومه رو دیدی، ‫اون فقط... نکرومه بود. 428 00:27:07,188 --> 00:27:08,824 ‫الان شده شیر آفریقا، 429 00:27:08,836 --> 00:27:10,668 ‫داره شوروی‌ها رو به جون آمریکایی‌ها می‌اندازه، 430 00:27:10,748 --> 00:27:13,210 ‫تو هم بره‌ای هستی ‫که این شیر برای ناهار می‌خورتش. 431 00:27:14,851 --> 00:27:16,685 ‫بهترین کاری که می‌تونی بکنی ‫اینه که توی خونه بمونی 432 00:27:16,710 --> 00:27:18,804 ‫و همون چیزی باشی ‫که قراره باشی. 433 00:27:18,828 --> 00:27:21,348 ‫- یه عروسک؟ ‫- یه ملکه‌ی مشروطه! 434 00:27:21,428 --> 00:27:23,028 ‫- پس یه عروسک. ‫- اگه می‌خوای اینجوری بگو. 435 00:27:23,841 --> 00:27:27,078 ‫خب، تمام هدفم همینه. ‫نمی‌خوام اینجوری بگم. 436 00:27:42,799 --> 00:27:45,239 ‫قربان؟ از راه رسید. 437 00:28:31,505 --> 00:28:34,105 ‫متشکرم، بسیار زیبااند. 438 00:28:42,038 --> 00:28:43,296 ‫برویم، خانم؟ 439 00:28:45,691 --> 00:28:47,163 ‫- بگو بایستن. ‫- بایستید. 440 00:28:47,351 --> 00:28:49,507 ‫لطفاً یه لحظه صبر کنید، خانم. 441 00:28:50,414 --> 00:28:51,429 ‫بله. 442 00:28:51,856 --> 00:28:53,096 ‫خبرنگارا. 443 00:28:55,541 --> 00:28:57,901 ‫ 444 00:29:09,348 --> 00:29:13,601 ‫علیاحضرت، ‫کشور غنا فروتنانه ورودتون رو خوش‌آمد میگه. 445 00:29:14,013 --> 00:29:15,013 ‫بله. 446 00:29:17,228 --> 00:29:19,070 ‫- ما از اینجا بودن بسیار خوشحالیم. ‫- البته. 447 00:29:20,948 --> 00:29:24,078 ‫عقب، عقب، عقب، عقب، عقب، عقب! 448 00:29:26,455 --> 00:29:27,507 ‫آماده؟ 449 00:29:29,508 --> 00:29:31,788 ‫متشکرم، علیاحضرت. 450 00:29:33,588 --> 00:29:35,548 ‫متشکرم. 451 00:29:35,628 --> 00:29:38,195 ‫عکسی که می‌خواست رو بهش دادی. 452 00:29:39,414 --> 00:29:41,668 ‫این عکس فردا در صفحه‌ی اول تک تکِ ‫روزنامه‌های آفریقایی چاپ میشه، 453 00:29:41,748 --> 00:29:44,218 ‫و باعث میشه باقی رهبران آفریقایی ‫از حسادت خفه شن. 454 00:29:44,313 --> 00:29:46,033 ‫بله، اگر مفید باشه ایرادی نداره. 455 00:29:56,119 --> 00:29:59,439 ‫آدین هستم. وصلش کن. 456 00:29:59,992 --> 00:30:01,883 ‫- من یک خط تماس امن به غنا دارم. ‫- بله، قربان. 457 00:30:03,398 --> 00:30:06,748 ‫فکر می‌کردم موافقت کرده ‫تمام ارتباطاتش با شوروی رو معلق کنه. 458 00:30:06,828 --> 00:30:08,770 ‫- ظاهراً بدین‌گونه نیست. ‫- آماده‌ی شما هستیم، قربان. 459 00:30:08,794 --> 00:30:10,531 ‫آقایون، متشکرم. 460 00:30:18,441 --> 00:30:19,687 ‫متشکرم. 461 00:30:20,961 --> 00:30:22,046 ‫بیرون. 462 00:30:22,828 --> 00:30:23,828 ‫الو؟ 463 00:30:26,550 --> 00:30:27,550 ‫علیاحضرت. 464 00:30:27,726 --> 00:30:28,773 ‫جناب نخست‌وزیر. 465 00:30:29,004 --> 00:30:30,675 ‫بنده همین الان تاییده‌ی این خبر رو دریافت کردم 466 00:30:30,687 --> 00:30:32,324 ‫که تیمی از مهندسان بین‌المللی 467 00:30:32,351 --> 00:30:35,108 ‫برای آغاز کار بر روی پروژه‌ی ‫سد نکرومه به غنا رسیده‌اند. 468 00:30:35,188 --> 00:30:39,308 ‫به نظر من که این خبر خوبیه، نیست؟ 469 00:30:39,908 --> 00:30:41,937 ‫ما آمریکایی‌ها رو تشویق کردیم ‫به غنا برگردند. 470 00:30:41,962 --> 00:30:43,268 ‫مهندسان شوروی هستند، خانم. 471 00:30:44,179 --> 00:30:45,882 ‫به نظر میاد نکرومه داشته همگی ما رو 472 00:30:45,907 --> 00:30:47,627 ‫علیه همدیگه بازی می‌داده. 473 00:30:47,745 --> 00:30:49,585 ‫- چی؟ ‫- ما رو به ساز خودش رقصونده. 474 00:30:49,908 --> 00:30:51,601 ‫متاسفانه باید بگم ‫ازتون سوءاستفاده کرده، خانم. 475 00:30:52,618 --> 00:30:53,827 ‫همونطور که ما ازش هراس داشتیم. 476 00:31:00,519 --> 00:31:02,239 ‫الیزابت! چه شده؟ 477 00:31:04,824 --> 00:31:06,504 ‫عصرتون بخیر، قربان. ‫مارتین. 478 00:31:07,520 --> 00:31:08,640 ‫ 479 00:31:08,720 --> 00:31:10,280 ‫اگه جای تو باشم ‫داخل نمیرم. 480 00:31:11,293 --> 00:31:12,293 ‫قربان؟ 481 00:31:13,108 --> 00:31:14,562 ‫درخواست کرده تنها باشه. 482 00:31:16,406 --> 00:31:17,750 ‫میگه داره فکر می‌کنه. 483 00:31:59,708 --> 00:32:00,828 ‫خانم. 484 00:32:02,618 --> 00:32:03,738 ‫چه خبره؟ 485 00:32:05,434 --> 00:32:06,634 ‫داری چیکار می‌کنی؟ 486 00:32:08,588 --> 00:32:09,668 ‫الیزابت؟ 487 00:32:18,646 --> 00:32:20,171 ‫بله، سرهنگ چارتریس هستم. 488 00:32:20,494 --> 00:32:22,492 ‫مارتین چارتریس ‫پشت تلفنه. 489 00:32:22,650 --> 00:32:24,593 ‫در غنا یک موقعیت در حال وقوعه. 490 00:32:25,642 --> 00:32:26,642 ‫الو؟ 491 00:32:45,548 --> 00:32:47,679 ‫داری چیکار میکنی؟ الیزابت؟ 492 00:32:56,948 --> 00:33:00,268 ‫فکر می‌کنم هردو ‫متوجه اهمیت این لحظه هستیم. 493 00:33:01,548 --> 00:33:02,648 ‫بله. 494 00:33:03,696 --> 00:33:05,835 ‫ولی آیا متوجه شرایطش هم هستیم؟ 495 00:33:09,493 --> 00:33:11,853 ‫به نظر میاد در حال انجام یک‌جور ‫مذاکره‌اند. 496 00:33:11,878 --> 00:33:13,878 ‫- چجور مذاکره‌ای؟ ‫- ملکه رو از اونجا ببر! 497 00:33:16,583 --> 00:33:17,943 ‫علیاحضرت؟ 498 00:33:22,023 --> 00:33:23,228 ‫وای خداوندا! 499 00:33:23,308 --> 00:33:24,348 ‫چه خبره؟ 500 00:33:29,988 --> 00:33:31,875 ‫نکرومه دست ملکه رو گرفته. 501 00:33:32,119 --> 00:33:33,279 ‫دو، سه، چهار! 502 00:33:50,268 --> 00:33:51,988 ‫اونا دارن... می‌رقصن. 503 00:33:53,761 --> 00:33:55,601 ‫ملکه‌مون داره می‌رقصه، قربان. 504 00:33:57,375 --> 00:33:58,507 ‫با یک آفریقایی. 505 00:33:58,587 --> 00:34:01,227 ‫چی؟ سر این امر توافق کردیم؟ 506 00:34:01,307 --> 00:34:02,387 ‫با این امر موافقت کردیم؟ 507 00:34:02,467 --> 00:34:04,267 ‫قطعاً سر این امر موافقت نکردیم. 508 00:34:04,347 --> 00:34:06,281 ‫- دارن چیکار می‌کنند؟ ‫- دارن چیکار می‌کنند؟ 509 00:34:07,707 --> 00:34:08,984 ‫بیانش سخته. 510 00:34:09,627 --> 00:34:11,307 ‫باور دارم رقص فاکس‌ترات ــه. 511 00:34:12,390 --> 00:34:14,190 ‫رقص فاکس‌ترات، قربان. 512 00:34:57,028 --> 00:35:00,335 ‫خانم‌ها و آقایان، ‫مردی که مفتخرم او را 513 00:35:00,668 --> 00:35:02,948 ‫سی و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده خطاب کنم، 514 00:35:03,117 --> 00:35:06,968 ‫ولی بیشتر از آن ‫مفتخرم او را برادرم خطاب کنم، 515 00:35:07,868 --> 00:35:09,188 ‫جان اف. کندی. 516 00:35:13,748 --> 00:35:15,268 ‫متشکرم، بابی. 517 00:35:20,606 --> 00:35:22,921 ‫امروز یک آمریکایی بودن به چه معناست؟ 518 00:35:25,137 --> 00:35:28,375 ‫کامیاب، نیرومند، و رجحان‌یافته. 519 00:35:30,072 --> 00:35:31,192 ‫قطعاً. 520 00:35:32,232 --> 00:35:35,792 ‫ولی، مشکل‌دار هم هست. 521 00:35:37,028 --> 00:35:41,273 ‫وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم ‫می‌بینم مردمانمون بیش از پیش از هم جدا شده‌اند. 522 00:35:42,054 --> 00:35:45,188 ‫حقیقتاً، از زمان جنگ داخلی تا به الان ‫اوضاع مملکت بدین شکل نبوده. 523 00:35:45,854 --> 00:35:48,894 ‫تغییر و لغزشی در قدرت معنوی و 524 00:35:49,179 --> 00:35:51,820 ‫عقلانی‌مون ‫مشاهده میشه. 525 00:35:52,687 --> 00:35:57,257 ‫آفت بر سازمان‌های نظارتی‌مون فرونشسته ‫و فساد اجتماعی گریبان‌گیرمون شده، 526 00:35:57,375 --> 00:36:01,515 ‫در واشنگتن آغاز گردیده ‫و در حال فرا گرفتن هر گوشه‌ی آمریکاست. 527 00:36:02,065 --> 00:36:04,406 ‫تعداد زیادی از ما ‫راهمون رو گم کرده‌ایم، 528 00:36:04,826 --> 00:36:08,306 ‫اراده‌مون و هوش هدف‌مند تاریخی‌مون رو از دست داده‌ایم. 529 00:36:08,843 --> 00:36:14,228 ‫زمان احیا فرا رسیده، ‫زمان بهره‌مندی از نسل جدیدی از رهبران فرا رسیده، 530 00:36:14,437 --> 00:36:17,948 ‫رهبرانی که مملکت رو التیام بدهند، ‫ولی ما تنهایی نمی‌توانیم موفق باشیم، 531 00:36:18,226 --> 00:36:23,548 ‫به همین خاطر من از تک تک شما درخواست می‌کنم ‫پیشگامان اجرای این احیا باشید، 532 00:36:23,628 --> 00:36:28,187 ‫پیشگامان این التیام باشید، ‫پیشگامان مرمت این ارزش‌های والای آمریکایی باشید: 533 00:36:28,281 --> 00:36:31,788 ‫آزادی، مدارا، ‫و برابری فرصت‌های اجتماعی. 534 00:36:31,898 --> 00:36:34,548 ‫در آن‌هنگام است که می‌توانیم جایگاه 535 00:36:34,628 --> 00:36:38,628 ‫و مسئولیت‌هایمان را مطالبه کرده ‫و رهبران یک جهان حقیقتاً آزاد باشیم. 536 00:36:38,812 --> 00:36:42,588 ‫باشد که خداوند به شما ‫و به ایالات متحده‌ی آمریکا برکت دهد! 537 00:36:54,988 --> 00:36:56,268 ‫متشکرم. متشکرم. 538 00:37:00,308 --> 00:37:01,308 ‫ممنون. 539 00:37:04,068 --> 00:37:06,188 ‫- متشکرم، قربان. ‫- عالی بود. 540 00:37:06,268 --> 00:37:08,296 ‫شما باعث شدین ‫این شب ارزشمند باشه. 541 00:37:13,668 --> 00:37:15,126 ‫خانما، اگه تمایل داشته باشین ‫بیاین این طرف. 542 00:37:15,138 --> 00:37:15,628 ‫حتماً. 543 00:37:25,068 --> 00:37:28,428 ‫وقتی خاندان سلطنتی بریتانیا ‫از یک مستعمره‌ی سابق دیدار می‌کنه، 544 00:37:28,508 --> 00:37:30,953 ‫معمولاً خبرش در ایالات متحده ‫نمی‌پیچه. 545 00:37:31,348 --> 00:37:34,428 ‫اما هنگامی که ملکه الیزابت ‫با یکی از بندگان سابقش می‌رقصه... 546 00:37:34,453 --> 00:37:35,453 ‫چی شده، عسلم؟ 547 00:37:35,478 --> 00:37:39,438 ‫... یک ملکه‌ی سفید پوست در کنار یک رهبر آفریقایی، ‫توجه تمام دنیا جلب میشه. 548 00:37:39,682 --> 00:37:43,593 ‫و توجه خود رهبر غنایی ‫شخص رئیس‌جمهور نکرومه هم جلب گردید. 549 00:37:44,039 --> 00:37:45,919 ‫نکرومه که از بابت این رفتار به شگفتی افتاده بود... 550 00:37:45,944 --> 00:37:48,757 ‫فردا صبح با بچه‌ها میرم به گلن‌اورا. 551 00:37:49,648 --> 00:37:52,668 ‫- هنوز آخر هفته نشده. ‫- ... که به سرعت در حال هم‌پیمان شدن با... 552 00:37:52,748 --> 00:37:55,708 ‫امروز چهارشنبه‌ست. ‫برای من به قدر کافی آخر هفته‌ست. 553 00:37:56,610 --> 00:37:57,992 ‫اینجوری نکن. 554 00:37:59,367 --> 00:38:02,429 ‫تو هم شأن و منزلت من رو ازم نگیر ‫و بعدش بهم نگو چیکار کنم. 555 00:38:02,454 --> 00:38:04,534 ‫من فقط می‌خواستم ازت تشکر کنم، همین. 556 00:38:06,028 --> 00:38:09,108 ‫برای دومین بار در هفته‌های اخیر، ‫تو برای تغییر یک امر مهمِ 557 00:38:09,188 --> 00:38:11,988 ‫سیاست خارجی ‫بسیار سودمند بودی. 558 00:38:14,382 --> 00:38:16,222 ‫و یه مملکت آفریقایی که به سرعت 559 00:38:16,234 --> 00:38:18,468 ‫داشت به سمت آغوش باز کمونیست‌ها می‌رفت 560 00:38:18,828 --> 00:38:20,988 ‫نظرش عوض شده ‫و در غرب باقی مونده. 561 00:38:23,063 --> 00:38:25,156 ‫این چه ربطی به من داره؟ 562 00:38:26,146 --> 00:38:28,266 ‫ملکه‌جون با اون قوزک‌پاهای چاقش؟ 563 00:38:30,061 --> 00:38:32,141 ‫- چی؟ ‫- علیاحضرت خسته؟ 564 00:38:32,998 --> 00:38:34,773 ‫تاج‌دار ناکنجکاو؟ 565 00:38:35,388 --> 00:38:37,436 ‫ظاهراً بعضی از چیزایی که تو 566 00:38:37,448 --> 00:38:39,508 ‫درباره‌ش سر مراسم شام توی لندن گفتی، 567 00:38:39,588 --> 00:38:43,304 ‫به گوش ملکه الیزابت رسیده ‫و به نظر میاد ایجابش کرده دستی بر آتش بگیره. 568 00:38:44,748 --> 00:38:46,810 ‫بدون اون توهین‌ها، نمی‌رفت 569 00:38:46,822 --> 00:38:48,948 ‫حرف کابینه‌شو زمین بزنه، ‫اعتبارشو به خطر بندازه 570 00:38:49,028 --> 00:38:50,828 ‫و بر خلاف تمام مشاوره‌ها ‫به غنا بره 571 00:38:50,908 --> 00:38:54,007 ‫تا رئیس‌جمهور نکرومه رو به طرف ما بکشه، ‫ولی رفت. 572 00:38:55,992 --> 00:38:58,578 ‫با یه رقص ‫شیرین‌کاری باورنکردنی‌ای کرد. 573 00:38:58,603 --> 00:39:01,883 ‫- و همه‌ش به خاطر توئه. ‫- آماده‌ن بری. 574 00:39:02,797 --> 00:39:06,477 ‫ناراحت نباش. احتمالش کمه توی گلن‌اورا ‫اتفاقی ببینیش. 575 00:39:07,388 --> 00:39:08,781 ‫در گلن‌اورا نه. 576 00:39:09,388 --> 00:39:13,375 ‫ولی در مسیر بازگشتم از هند و پاکستان ‫قراره برم به لندن. 577 00:39:13,668 --> 00:39:17,226 ‫پس توصیه می‌کنم ‫به کاخ باکینگهام نری. 578 00:39:18,835 --> 00:39:22,390 ‫- ببخشید، منظورم "هتل استانی" بود. ‫- خیلی کار راحتی نیست. 579 00:39:22,543 --> 00:39:25,406 ‫دفعه‌ی قبلی که در لندن بودیم ‫خواهر ملکه یه قرار نهار گذاشت. 580 00:39:25,586 --> 00:39:26,786 ‫عه؟ 581 00:39:26,968 --> 00:39:28,208 ‫پس باید کلی خوش بگذره. 582 00:39:28,995 --> 00:39:32,715 ‫دخترا می‌خوان بیفتن به جون هم! ‫منتظرم یه گزارش کامل بشنوم. 583 00:39:33,988 --> 00:39:35,242 ‫بیا بریم، بابی. 584 00:39:46,948 --> 00:39:50,868 ‫به زودی به ارتفاع پروازیِ ‫بیست و پنج هزار فوت می‌رسیم 585 00:39:50,948 --> 00:39:54,548 ‫و خوشحالم عرض کنم انتظار داریم ‫باقی مسیر پروازمون به لندن 586 00:39:54,628 --> 00:39:56,988 ‫در شرایط صاف و آرام باشه. 587 00:39:57,948 --> 00:40:01,710 ‫علیاحضرت، واکنش‌های بین‌المللی بیشتری ‫در رابطه با سفر غنا دارم. 588 00:40:03,181 --> 00:40:06,335 ‫- مثبتن یا منفی؟ ‫- به شدت مثبتن، خانم. 589 00:40:10,081 --> 00:40:11,681 ‫پس خیلی سریع یه نگاه بهشون می‌اندازم. 590 00:40:16,828 --> 00:40:18,132 ‫خب... 591 00:40:18,791 --> 00:40:21,471 ‫روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز گفته 592 00:40:21,496 --> 00:40:23,576 ‫"یه مانور استراتژیک زیرکانه بوده، 593 00:40:23,908 --> 00:40:26,835 ‫و مثالی از استقبال بی عیب و نقص ‫از خطر سیاسی." 594 00:40:27,375 --> 00:40:28,964 ‫روزنامه‌های استرالیایی بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند 595 00:40:28,988 --> 00:40:30,708 ‫بابت تعهدی که به اتحادیه‌ی کشورهای مشترک‌المنافع دارید 596 00:40:30,788 --> 00:40:33,118 ‫و روزنامه‌ی ایلاستریتد لندن نیوز گفته 597 00:40:33,130 --> 00:40:35,668 ‫"این یک پیروزی بسیار برجسته برای شخص ملکه‌ست." 598 00:40:35,748 --> 00:40:37,108 ‫ 599 00:40:37,188 --> 00:40:38,708 ‫مغرور بودن بهت نمیاد. 600 00:40:40,554 --> 00:40:44,148 ‫مطبوعات غنایی ‫تو رو یه سوسیالیست خطاب می‌کنند. 601 00:40:44,371 --> 00:40:45,411 ‫ 602 00:40:45,828 --> 00:40:47,708 ‫وای خدا! 603 00:40:47,788 --> 00:40:49,351 ‫یک مورد دیگر هم هست. 604 00:40:49,511 --> 00:40:51,812 ‫بانوی اول... خانم کندی. 605 00:40:55,104 --> 00:40:56,104 ‫چی شده؟ 606 00:40:56,460 --> 00:40:57,548 ‫ 607 00:40:57,628 --> 00:40:58,985 ‫از دفترش نامه فرستادند که درخواست کردند 608 00:40:58,997 --> 00:41:00,406 ‫پیش از برگزاری مراسم صرف نهار ‫در روز بیست و هشتم مارس 609 00:41:00,431 --> 00:41:02,367 ‫با علیاحضرت دیدار خصوصی داشته باشند. 610 00:41:03,274 --> 00:41:04,394 ‫به چه علت؟ 611 00:41:04,872 --> 00:41:06,265 ‫ذکر نکردند. 612 00:41:07,432 --> 00:41:09,552 ‫- مراسم نهار کجاست؟ ‫- در کاخ باکینگهام، خانم. 613 00:41:13,777 --> 00:41:17,092 ‫خب، بیا ملاقات رو در قصر ویندزر ‫ترتیب بدیم. 614 00:41:19,508 --> 00:41:21,748 ‫بعضی مواقع یک دژ کفایت می‌کنه. 615 00:41:23,588 --> 00:41:24,945 ‫قصر ویندزر. 616 00:41:42,788 --> 00:41:45,188 ‫روبرو رو نگاه کنید! 617 00:41:45,268 --> 00:41:47,108 ‫به صف شین! 618 00:41:51,948 --> 00:41:53,348 ‫از راست حرکت کنید! 619 00:41:59,847 --> 00:42:02,247 ‫راه رو برای گارد ملکه باز کنید! 620 00:42:14,548 --> 00:42:15,988 ‫چپ، راست، چپ... 621 00:42:16,068 --> 00:42:17,588 ‫بعد از ظهرتون بخیر، خانم کندی. 622 00:42:18,948 --> 00:42:20,428 ‫از این طرف، لطفاً. 623 00:42:25,908 --> 00:42:28,228 ‫چپ، راست، چپ، راست... 624 00:42:28,308 --> 00:42:29,868 ‫از این طرف، خانم کندی. 625 00:42:41,828 --> 00:42:43,640 ‫خانم کندی، از این طرف، لطفاً. 626 00:42:59,286 --> 00:43:00,953 ‫خانم کندی تشریف آوردند، ‫علیاحضرت. 627 00:43:02,668 --> 00:43:06,492 ‫علیاحضرت، ‫متشکرم که با من دیدار کردید. 628 00:43:08,791 --> 00:43:09,831 ‫خانم کندی. 629 00:43:11,903 --> 00:43:13,223 ‫بفرمایید بنشینید. 630 00:43:17,783 --> 00:43:19,223 ‫متشکرم. 631 00:43:24,223 --> 00:43:25,343 ‫چای میل دارید؟ 632 00:43:44,137 --> 00:43:47,671 ‫من درخواست کردم پیش از مراسم صرف نهارمون ‫در روز جمعه خصوصی باهاتون صحبت کنم 633 00:43:48,523 --> 00:43:50,250 ‫چونکه یک معذرت‌خواهی بهتون بدهکارم. 634 00:43:50,624 --> 00:43:51,704 ‫به چه علت؟ 635 00:43:52,362 --> 00:43:54,842 ‫فکر می‌کنم هر دو ‫پاسخ این سوال رو می‌دونیم. 636 00:43:59,908 --> 00:44:00,929 ‫متشکرم. 637 00:44:08,628 --> 00:44:12,348 ‫در یک دور همی اجتماعی، ‫به مدت کوتاهی پس از ملاقات پیشینمون، 638 00:44:12,428 --> 00:44:15,054 ‫من نظراتی دادم، 639 00:44:15,539 --> 00:44:17,868 ‫نظارت نابخردانه‌ای دادم 640 00:44:17,948 --> 00:44:19,664 ‫که تصور می‌کنم به گوشتون رسیده. 641 00:44:19,785 --> 00:44:21,505 ‫واقعاً نیازی به این کار نیست. 642 00:44:23,168 --> 00:44:24,640 ‫گزارشات این که شما گفتی... 643 00:44:25,906 --> 00:44:28,742 ‫چیزهای خاصی گفتی ‫به گوش من رسید. 644 00:44:29,628 --> 00:44:32,710 ‫و من اعتراف می‌کنم ‫که لحظه‌ای شگفت‌زده شدم، 645 00:44:32,976 --> 00:44:35,988 ‫از اونجا که این گزارشات به هیچ وجه نمایانگرِ ‫تصوری که من از ذات ملاقاتمون داشتم، 646 00:44:36,068 --> 00:44:37,515 ‫نبودند. 647 00:44:37,579 --> 00:44:40,437 ‫ولی در حین انجام این شغل، بنده یاد گرفته‌ام، ‫چنان‌که مطمئنم خود شما هم یاد گرفته‌ای، 648 00:44:41,094 --> 00:44:42,898 ‫چیزی رو خیلی جدی نگیرم. 649 00:44:43,063 --> 00:44:45,898 ‫مردم به دلایل مختلف ‫چیزای زیادی میگند، 650 00:44:46,140 --> 00:44:48,908 ‫که اشتباه نقل میشن یا اشتباه تعبیر میشن ‫و پیش از اونکه متوجه شی، 651 00:44:48,988 --> 00:44:51,308 ‫اون سخنان بدل به چیز کاملاً متفاوتی میشن 652 00:44:51,481 --> 00:44:54,226 ‫و همه ناراحتن و آماده‌ی مشاجره. 653 00:44:55,429 --> 00:44:58,068 ‫بنده کاملاً مطمئنم شما ‫قصد تخریب و یا بی‌احترامی نداشتی. 654 00:44:58,273 --> 00:45:02,132 ‫خب بالاخره، چرا باید داشته باشی؟ ‫ما به زحمت همدیگر رو می‌شناسیم. 655 00:45:02,726 --> 00:45:05,456 ‫ولی باز هم، کار من غیر قابل بخشش بود ‫واسه همین من نمی‌تونم 656 00:45:05,468 --> 00:45:08,668 ‫بهونه‌ای بیارم، اما اگر اجازه بدید، 657 00:45:08,748 --> 00:45:10,765 ‫تمایل دارم دلیلش رو بیان کنم. 658 00:45:13,167 --> 00:45:14,727 ‫بله، البته. 659 00:45:15,306 --> 00:45:18,976 ‫دفعه‌ی قبلی که ما در لندن بودیم، ‫احتمالاً حد اقل از بیرون به نظر می‌اومد، 660 00:45:19,312 --> 00:45:21,668 ‫من و جک، ‫داریم روی ابرا راه میریم. 661 00:45:21,748 --> 00:45:23,428 ‫بله، بنده تایید می‌کنم. 662 00:45:24,095 --> 00:45:26,735 ‫تجلیل‌شده‌ترین و مشهورترین زوج جهان ‫بودید. 663 00:45:27,500 --> 00:45:32,080 ‫حقیقت اینه که من هنوز از مشکلات پس از زایمان رنج می‌بردم 664 00:45:32,246 --> 00:45:35,687 ‫بعد از اینکه پسرمون رو به دنیا آوردم، ‫و جک هم مشکلات سلامتی خودش رو داشت. 665 00:45:36,261 --> 00:45:39,835 ‫اگر بگم داشتیم تقلا می‌کردیم ‫کم گفتم. 666 00:45:41,053 --> 00:45:42,710 ‫واسه همین، وقتی به پاریس رسیدیم... 667 00:45:44,108 --> 00:45:45,468 ‫مشکلی ندارم به شما بگم، 668 00:45:45,493 --> 00:45:47,693 ‫از درخشیدن در اونجا لذت بردم. 669 00:45:48,348 --> 00:45:51,148 ‫بعد، در کاخ الیزه... 670 00:45:51,228 --> 00:45:54,508 ‫بنده مردی هستم که جکلین کندی رو ‫به پاریس همراهی کرد... 671 00:45:58,068 --> 00:45:59,348 ‫و لذت بردم. 672 00:45:59,428 --> 00:46:02,588 ‫جک خوشحال نبود ‫که توجه همه به من بود. 673 00:46:03,700 --> 00:46:06,367 ‫- پشت درهای بسته... ‫- می‌تونم تصور کنم. 674 00:46:10,039 --> 00:46:12,039 ‫عامل‌های دیگری هم در کار بودند. 675 00:46:13,285 --> 00:46:14,565 ‫دکترمون، 676 00:46:15,663 --> 00:46:18,235 ‫دکتر جیکوبسن به طور مداوم پیش از سفرهامون 677 00:46:18,247 --> 00:46:20,903 ‫ترکیب داروییش رو بهمون تزریق می‌کنه. 678 00:46:22,748 --> 00:46:24,028 ‫توش ویتامین داره. 679 00:46:26,889 --> 00:46:28,593 ‫ولی مواد دیگه‌ای هم هست. 680 00:46:31,508 --> 00:46:34,628 ‫برای اینکه کمک کنه سر پا شیم یا... 681 00:46:35,760 --> 00:46:37,040 ‫آروم بگیریم. 682 00:46:40,573 --> 00:46:43,527 ‫در مورد اون مراسم شام، ‫پیش از برگزاری به من یه چیزی داده بود. 683 00:46:44,301 --> 00:46:46,613 ‫که یه کم... تقویتم کنه. 684 00:46:47,621 --> 00:46:49,128 ‫یه نقاشی‌های زیبایی آویزون بود. 685 00:46:49,140 --> 00:46:50,542 ‫من بهش گفتم نیاز دارم خوشحال بشم. 686 00:46:51,804 --> 00:46:53,684 ‫ولی گمونم باعث شد زبونم شل بشه. 687 00:46:55,633 --> 00:46:59,635 ‫و بعد شنیدم بعضی از این حرفای هولناک به گوش شما رسیده... 688 00:47:02,207 --> 00:47:04,967 ‫نمی‌تونم بهتون بگم ‫چقدر موجب پریشانی خاطرم شده، 689 00:47:06,424 --> 00:47:10,426 ‫ایده‌ی اینکه ممکنه کسی رو که ‫انقدر تحسینش می‌کنم رو ناراحت کرده باشم. 690 00:47:11,606 --> 00:47:13,168 ‫خیلی لطف دارید که این رو میگید. 691 00:47:13,889 --> 00:47:15,098 ‫حقیقت داره. 692 00:47:15,936 --> 00:47:20,270 ‫اونجوری که کارتونو انجام میدید، ‫اونجوری که با فشار روی شونه‌هاتون کنار می‌آیید، 693 00:47:20,762 --> 00:47:24,068 ‫چیزهایی که از زندگی شخصی‌تون فدا کردید، 694 00:47:24,093 --> 00:47:27,816 ‫دیگه چه برسه به خودداری ‫و شأن و منزلتتون. 695 00:47:30,306 --> 00:47:32,666 ‫به عنوان یه زن، ‫این‌ها برام الهام‌بخشه. 696 00:47:33,628 --> 00:47:35,316 ‫و اون کاری که الان در غنا کردید، 697 00:47:36,548 --> 00:47:38,184 ‫بسیار خارق‌العاده بود. 698 00:47:42,913 --> 00:47:47,340 ‫باید می‌گفتم ‫من کار زیادی در غنا انجام ندادم. 699 00:47:48,268 --> 00:47:50,816 ‫سوار هواپیما شدم و رفتم. 700 00:47:51,708 --> 00:47:52,908 ‫و تنها علتی که برای رفتن داشتم 701 00:47:52,988 --> 00:47:56,668 ‫این بود که احساس کردم در مقایسه با تو ‫مطلقاً بی‌فایده هستم 702 00:47:57,703 --> 00:47:59,223 ‫و تلاش داشتم باهات رقابت کنم. 703 00:48:00,338 --> 00:48:05,027 ‫و اگر کسی بخواد چیزی بگه، ‫منم که باید بسیار بهت ادای دین قدردانی کنم. 704 00:48:07,438 --> 00:48:08,878 ‫ولی هیچی نگفتم. 705 00:48:10,309 --> 00:48:11,762 ‫فقط همونجا نِشَستم 706 00:48:13,025 --> 00:48:14,745 ‫و گذاشتم حرفاش رو بزنه. 707 00:48:15,200 --> 00:48:17,809 ‫- و طعم پیروزیت رو چشیدی. ‫- بله. 708 00:48:18,887 --> 00:48:22,308 ‫حالا از من چه توقعی داری؟ ‫می‌خوای باهات دعوا کنم؟ 709 00:48:22,388 --> 00:48:24,419 ‫خب، فکر نمی‌کنی حقمه ‫یکی باهام دعوا کنه؟ 710 00:48:24,443 --> 00:48:27,683 ‫- نه. ‫- آخه اون خیلی دل‌شکسته، 711 00:48:28,708 --> 00:48:31,113 ‫ضعیف و شکست‌خورده ‫بود. 712 00:48:33,009 --> 00:48:35,168 ‫تو کار کاملاً درستی کردی. 713 00:48:37,304 --> 00:48:40,544 ‫اون به تو توهین کرد، به همه‌مون توهین کرد، ‫تو هم که یه قدیس نیستی. 714 00:48:40,828 --> 00:48:42,788 ‫- نه نیستم. ‫- خودمون این رو می‌دونستیم. 715 00:48:45,863 --> 00:48:48,623 ‫وقتی لازم باشه ‫یخ توی رگ‌هات جاری میشه. 716 00:48:48,648 --> 00:48:49,648 ‫بله. 717 00:48:51,565 --> 00:48:53,125 ‫خب، دمت گرم. 718 00:49:04,828 --> 00:49:06,828 ‫آخریه، خانم، ‫ولی این خیلی بزرگ و سنگینه. 719 00:49:06,908 --> 00:49:09,508 ‫عقب نیفتین. 720 00:49:09,588 --> 00:49:10,828 ‫بله. 721 00:49:11,868 --> 00:49:13,828 ‫همینه، ایول، دنیل! 722 00:49:13,908 --> 00:49:16,588 ‫- نه، گیر کرده. ‫- همینجوری به سمت بالای تپه برو. 723 00:49:28,942 --> 00:49:30,504 ‫- خانم. ‫- چی شده؟ 724 00:49:30,529 --> 00:49:31,934 ‫در خانه بهتون نیاز دارند. 725 00:49:32,673 --> 00:49:33,673 ‫صحیح. 726 00:49:38,639 --> 00:49:41,119 ‫- چه خبر شده؟ ‫- چمیدونم، پسر. 727 00:49:42,064 --> 00:49:43,395 ‫یه اتفاقی افتاده. 728 00:49:51,649 --> 00:49:52,649 ‫خانم. 729 00:49:55,028 --> 00:49:58,108 ‫در اطراف صحنه ‫کاملاً غوغا شده بود. 730 00:49:58,188 --> 00:50:01,188 ‫در حالی که صدای شلیک گلوله‌ها به گوش می‌رسید ‫مردم فریاد زدند و بر زمین دراز کشیدند. 731 00:50:01,268 --> 00:50:03,321 ‫خبرنگاران مشاهده کردند ‫جناب رئیس‌جمهور کندی 732 00:50:03,333 --> 00:50:05,676 ‫بر صورت در خودرویش دراز کشیده بود. 733 00:50:05,910 --> 00:50:07,748 ‫زنان و مردان فریاد می‌زدند. 734 00:50:08,027 --> 00:50:10,520 ‫او خون رو بر سر رئیس‌جمهور دید. 735 00:50:10,788 --> 00:50:13,588 ‫در حال حاضر تنها اطلاعاتی که در واشنگتن داریم ‫همینه. 736 00:50:13,668 --> 00:50:16,908 ‫و فعلاً، من شما رو بازمی‌گردونم ‫به بخش اخبار رادیوی لندن. 737 00:50:16,988 --> 00:50:19,418 ‫سلام، مردم لندن. ‫بنده همین الان خبری از دالاس شنیدم 738 00:50:19,443 --> 00:50:21,412 ‫که رئیس‌جمهور هنوز زنده‌ست 739 00:50:21,468 --> 00:50:23,316 ‫ولی در شرایط وخیم به سر می‌بره. 740 00:50:23,777 --> 00:50:26,068 ‫ظاهراً به سرش شلیک شده 741 00:50:26,203 --> 00:50:30,184 ‫و فرماندار تگزاس، فرماندار کانلی، ‫به قفسه‌ی سینه‌ش شلیک شده. 742 00:50:30,379 --> 00:50:34,028 ‫خانم کندی گریه‌کنان ‫تلاش می‌کرد سر شوهرش رو بالا نگه داره، 743 00:50:34,053 --> 00:50:38,253 ‫وقتی که خبرنگاران به ماشین رسیدند ‫و ماشین با سرعت به سمت بیمارستان رفت. 744 00:50:38,278 --> 00:50:41,785 ‫معاون رئیس‌جمهور لیندن جانسن ‫در خودروی پشت سر رئیس‌جمهور بود. 745 00:50:42,108 --> 00:50:45,496 ‫به رئیس‌جمهور کندی ‫خون تزریق شده. 746 00:50:45,706 --> 00:50:49,168 ‫هر چند، یکی از دو کشیشی که ‫به اتاق فراخوانده شدند 747 00:50:49,193 --> 00:50:52,403 ‫آخرین سوگند کلیسا رو ‫برای رئیس‌جمهور کندی 748 00:50:52,428 --> 00:50:54,228 ‫اجرا کرده. 749 00:50:55,007 --> 00:50:58,087 ‫خانم کندی و خانم کانلی شکه‌شده‌‌اند، 750 00:50:58,112 --> 00:51:01,192 ‫ولی در کنار تخت شوهرانشان هستند. 751 00:51:10,083 --> 00:51:11,203 ‫مُرد. 752 00:51:50,668 --> 00:51:52,293 ‫در اواخر بعد از ظهر دیروز... 753 00:51:52,317 --> 00:51:54,357 ‫مگه نگفتی زنش خیلی ناراحت بوده؟ 754 00:51:55,176 --> 00:51:56,456 ‫توی ازدواجشون؟ 755 00:51:58,822 --> 00:52:01,222 ‫- بله. ‫- ... رئیس‌جمهور فوت شده رو همراهی کردند. 756 00:52:01,428 --> 00:52:04,228 ‫- لباس‌هایش هنوز... ‫- قضیه‌ی ناراحتی هم همینه. 757 00:52:04,308 --> 00:52:06,428 ‫... این جرم غیر قابل تصور و بدون احساس... 758 00:52:06,453 --> 00:52:09,013 ‫فقط لازمه یه چیز بدتر از راه برسه... 759 00:52:09,148 --> 00:52:10,543 ‫... با یک آمبولانس نیروی دریایی خاکستری‌رنگ... 760 00:52:10,567 --> 00:52:13,456 ‫... اونوقته که می‌فهمی ‫با وجود تمام اتفاقاتی که افتاده، در واقع خوشحالی بوده. 761 00:52:13,924 --> 00:52:16,120 ‫... در برابر دیدگان هزاران 762 00:52:16,132 --> 00:52:18,456 ‫عزادار به داخل بیمارستان حمل شد 763 00:52:19,223 --> 00:52:22,183 ‫و امشب مردم سرتاسر کشورمان ‫هنوز در حال ناباوری و در شوک این خبر هستند. 764 00:52:22,208 --> 00:52:23,988 ‫هنوز همون لباسا تنشه! 765 00:52:25,948 --> 00:52:28,003 ‫نمی‌تونستن یه لباس دیگه براش پیدا کنن؟ 766 00:52:28,533 --> 00:52:30,293 ‫تابوت رئیس‌جمهور منتقل شد به... 767 00:52:30,318 --> 00:52:32,518 ‫خون شوهرش روی سر تا پاش ریخته. 768 00:52:32,543 --> 00:52:35,623 ‫اقوام و عزیزان به خانم کندی پیوستند ‫جهت برگزاری یک مراسم ختم خصوصی 769 00:52:35,648 --> 00:52:37,222 ‫در اتاق شرقی... 770 00:52:37,234 --> 00:52:38,503 ‫نه، فکر کنم از قصد این کار رو کرده. 771 00:52:38,528 --> 00:52:41,208 ‫... پیش از آن‌که جسد ‫به ساختمان گنبدی پایتخت منتقل گردد. 772 00:52:41,456 --> 00:52:43,430 ‫آخرین روز در زندگی نخستین 773 00:52:43,442 --> 00:52:45,696 ‫رئیس‌جمهور کاتولیک ایالات متحده. 774 00:52:45,988 --> 00:52:47,748 ‫داری کجا میری؟ 775 00:52:48,233 --> 00:52:51,553 ‫لیندن جانسن، ‫سوار بر هواپیمای ریاست‌جمهوری به این مقام سوگند داده شد، 776 00:52:51,578 --> 00:52:52,858 ‫ظرف مدت کمتر از یک‌صد دقیقه 777 00:52:52,883 --> 00:52:55,120 ‫پس از مرگ رسمی ‫رئیس‌جمهور کندی... 778 00:53:04,519 --> 00:53:07,279 ‫او کارش را به عنوان ‫سی و ششمین رئیس‌جمهور... 779 00:53:07,304 --> 00:53:09,815 ‫- علیاحضرت. ‫- مایکل. 780 00:53:10,815 --> 00:53:13,051 ‫تمایل دارم تمام اعضای خاندان سلطنتی 781 00:53:13,506 --> 00:53:15,456 ‫به مدت یک هفته ‫عزاداری بر پا کنند. 782 00:53:17,468 --> 00:53:21,148 ‫و تمایل دارم زنگ کلیسای وست‌مینستر ‫به صدا دربیاد. 783 00:53:23,313 --> 00:53:26,846 ‫خانم، طبق رسوم ‫زنگ باید تنها در صورتی 784 00:53:26,871 --> 00:53:28,428 ‫به صدا در بیاد... 785 00:53:28,508 --> 00:53:31,076 ‫که یکی از اعضای خاندان سلطنتی ‫فوت کرده باشه. 786 00:53:31,088 --> 00:53:31,948 ‫خودم می‌دونم. 787 00:53:33,421 --> 00:53:39,143 ‫ولی تمایل دارم به مدت یک ساعت، ‫هر دقیقه، زنگ به صدا دربیاد، 788 00:53:40,680 --> 00:53:42,510 ‫از ساعت یازده تا سر ظهر. 789 00:53:47,087 --> 00:53:48,207 ‫بله، خانم. 790 00:53:48,239 --> 00:53:50,679 ‫... به رئیس‌جمهور جانسن پیوستند 791 00:53:50,704 --> 00:53:52,862 ‫در دعایش برای درخواست کمک از خداوند. 792 00:53:53,368 --> 00:53:56,128 ‫باشد که همگی اندکی نور و امید 793 00:53:56,529 --> 00:53:59,529 ‫در تاریکی روزهای پیش رو ‫بیابیم. 794 00:54:52,400 --> 00:54:59,000 ‫-: محمـد Dunham :- 795 00:55:00,000 --> 00:55:15,000 ‫-: ارائه‌ای از تیم‌های ترجمه‌ی :- ‫-:: LiLMeDiA , MXSub , TvWorld , NightMovie ::-