1 00:00:02,960 --> 00:00:04,390 ‫یه پسر دیگه به قتل رسیده 2 00:00:06,160 --> 00:00:08,830 ‫فکر کنم ضروریه که یه قرارداد ببندیم 3 00:00:08,860 --> 00:00:10,930 ‫و البته به صلاح پسرتونه 4 00:00:10,960 --> 00:00:16,200 ‫یک معلول دنبال یه معلول دیگه می‌گرده 5 00:00:16,240 --> 00:00:18,600 ‫ما که با تشریح مغز خودمون پیداش نمی‌کنیم 6 00:00:18,640 --> 00:00:21,440 ‫با گشتن دنبال آدمایی که ‫دندون‌های نقره دارن هم پیداش نمی‌کنیم 7 00:00:21,470 --> 00:00:23,370 ‫باید ببینیم چی پشت این سرنخ‌هاست 8 00:00:23,410 --> 00:00:26,310 ‫یالا، سارا، لازم نیست به این حرفا گوش بدیم 9 00:00:26,350 --> 00:00:28,610 ‫پس برید، هردوتون 10 00:00:28,650 --> 00:00:30,880 ‫و وقتی برگردین که تونستین ‫به درون خودتون نگاه کنین 11 00:00:30,920 --> 00:00:33,150 ‫خانوم سانترولی و پسرش... 12 00:00:33,190 --> 00:00:34,590 ‫اینو توی ایستگاه پلیس بهم دادن. 13 00:00:34,620 --> 00:00:36,290 ‫چرا کُشتن اون پسر کافی نبوده؟ 14 00:00:36,320 --> 00:00:38,490 ‫چرا باید یه نامه بفرسته؟ 15 00:00:38,520 --> 00:00:40,460 ‫اون ما رو زیر نظر داره. 16 00:00:41,590 --> 00:00:44,460 ‫کی می‌خواد یکم خوش بگذرونه؟ 17 00:00:47,870 --> 00:00:55,070 رسانه بزرگ نایت مووی تقدیم میکند NightMovie.Co 18 00:00:55,090 --> 00:01:00,990 ترجمه از: عرفان و پویا @erfanam7 19 00:01:03,280 --> 00:01:06,780 ‫بنظر میاد کاملاً... 20 00:01:06,820 --> 00:01:09,290 ‫دست‌خط... 21 00:01:09,320 --> 00:01:13,560 ‫و شخصیت کارکتر... 22 00:01:13,590 --> 00:01:15,830 ‫نشون میده که خودشم از این درد زجر می‌کشیده 23 00:01:17,260 --> 00:01:19,030 ‫کسی که همچین شخصیتی داره 24 00:01:19,110 --> 00:01:21,930 ‫فقط با خشم و خشونت آروم میشه 25 00:01:23,890 --> 00:01:25,290 ‫مردی که اینو نوشته 26 00:01:25,320 --> 00:01:27,120 ‫و این نامه‌ی تهدید آمیز... 27 00:01:27,160 --> 00:01:28,820 ‫قطعاً کار یک فرد مذکره. 28 00:01:29,060 --> 00:01:30,620 ‫مردی که این نامه رو نوشته 29 00:01:30,660 --> 00:01:32,530 ‫حداقل چندین سال در مدرسه درس خونده 30 00:01:32,560 --> 00:01:34,430 ‫تا به این دسخت خوب رسیده 31 00:01:34,460 --> 00:01:36,360 ‫این نگارش به دستور ایالات متحده 32 00:01:36,400 --> 00:01:37,700 ‫15سال پیش ممنوع شده 33 00:01:37,730 --> 00:01:40,400 ‫بنظر میاد خیلی مطمئنید، آقای مک‌لاود. 34 00:01:40,440 --> 00:01:43,100 ‫دکتر کرایزلر، به عنوان متخصص دست خط... 35 00:01:43,140 --> 00:01:45,010 ‫وظیفه‌ی منه که اطمینان پیدا کنم 36 00:01:45,040 --> 00:01:48,340 ‫این نامه نشون میده که این مرد... 37 00:01:48,380 --> 00:01:50,010 ‫به سختی و منظم تمرین دیده 38 00:01:50,050 --> 00:01:53,450 ‫و استایل دست خطش ‫شبیه متود پالمر میمونه. 39 00:01:53,480 --> 00:01:55,780 ‫متود پالمر در دهه‌ی 70 معرفی شد 40 00:01:55,820 --> 00:01:58,050 ‫و خیلی سریع توسط مدراس ابتدایی 41 00:01:58,090 --> 00:01:59,550 ‫در سراسر کشور، مورد استفاده قرار گرفت 42 00:01:59,590 --> 00:02:01,220 ‫البته اگه فرض کنیم این... 43 00:02:01,260 --> 00:02:04,120 ‫ما فرض می‌کنیم تحصیلات ابتدایی ‫کسی که این نامه رو نوشته 44 00:02:04,160 --> 00:02:06,290 بیشتر از 15 سال نداشته 45 00:02:06,330 --> 00:02:08,960 ‫و الآن نمی‌تونه بیشتر از 35 سال سن داشته باشه 46 00:02:09,000 --> 00:02:11,270 ‫یا کوچیک‌تر از 24 سال باشه 47 00:02:12,870 --> 00:02:16,740 ‫امیدوارم که این نامه فقط یک شوخی باشه 48 00:02:17,820 --> 00:02:21,840 ‫یا اینکه فقط خواسته ‫چیزی رو امتحان کنه 49 00:02:24,550 --> 00:02:26,580 ‫ممنون که اومدین، آقای مک‌لاود 50 00:02:27,290 --> 00:02:30,520 ‫خواهش می‌کنم صورت‌حساب خدمات‌تون رو برام بفرستید 51 00:02:40,330 --> 00:02:42,000 ‫کاراگاه گروهبان ‫گمان می‌کنم... 52 00:02:42,030 --> 00:02:44,730 ‫حرفای بیشتری واسه گفتن داشته باشید 53 00:02:44,770 --> 00:02:47,060 ‫ما اثر انگشت زیادی پیدا کردیم 54 00:02:47,100 --> 00:02:49,700 ‫که احتمالاً مربوط به خانواده‌ی سانترولی بوده 55 00:02:49,740 --> 00:02:51,770 ‫- یا سارای که اینجاست ‫- اما با بکار گیری... 56 00:02:51,810 --> 00:02:53,710 ‫محلول نیترات قادر خواهیم بود 57 00:02:53,740 --> 00:02:55,680 ‫اثر انگشتی که روی ‫ساعت اون پسر بچه پیدا کردیم رو مطاقبت بدیم 58 00:02:55,710 --> 00:03:01,080 ‫با اثری انگشتی که روی نشان اون پاکت نامه پیدا کردیم 59 00:03:02,450 --> 00:03:06,320 ‫با وجود حرفای آقای مک‌لاود در مورد دست خطش 60 00:03:06,360 --> 00:03:11,490 ‫چندتا لغت و عبارت از اون نامه ‫بیرون کشیدم 61 00:03:11,530 --> 00:03:13,800 ‫که ممکنه مهم باشن 62 00:03:14,920 --> 00:03:18,000 ‫"مهاجران کثیف." ‫"پسر خوشمزه." 63 00:03:18,390 --> 00:03:21,100 ‫"خاک و رنگ." ‫"19ام فوریه." 64 00:03:21,140 --> 00:03:22,360 ‫یه چیزی معلومه... 65 00:03:22,400 --> 00:03:24,540 ‫اینه که چیزای زیادی رو میشه ‫از روی کلماتش دونست 66 00:03:24,570 --> 00:03:27,370 ‫اما ممکنه خواسته باشه ‫ما رو گمراه کنه 67 00:03:27,410 --> 00:03:29,640 ‫اگه اینا نیست ‫پس داره با تصریح این کلمات.... 68 00:03:29,660 --> 00:03:33,980 ‫لذت میبره، و اگه عقده‌ی روحی‌ نیست ‫پس داره به جسد بی‌حرمتی می‌کنه. 69 00:03:35,670 --> 00:03:37,330 ‫احتمالاً داره... 70 00:03:37,370 --> 00:03:40,440 ‫حرکاتی که یاد گرفته یا شاهد بوده ‫رو منعکس می‌کنه 71 00:03:40,470 --> 00:03:41,770 ‫دارین میگین که خودشم... 72 00:03:41,810 --> 00:03:43,510 ‫قربانی همچین اقدام وحشتناکی بوده؟ 73 00:03:43,540 --> 00:03:46,580 ‫مردی که در کودکی گرفتار همچین خشونتی شده 74 00:03:46,610 --> 00:03:49,480 ‫فکر کنم می‌تونیم با اطمینان بگیم ‫مردی که این نامه رو نوشته 75 00:03:49,520 --> 00:03:53,150 ‫در کودکی مورد شرم، اذیت 76 00:03:53,190 --> 00:03:55,770 ‫کتک خورده ‫و خیلی توهین شده، قرار گرفته 77 00:03:56,520 --> 00:03:58,310 ‫و ممکنه که بهتون بگم... 78 00:03:58,370 --> 00:03:59,460 ‫تمام اون آزار و اذیت‌ها ‫کار یک مرد بوده 79 00:04:00,110 --> 00:04:02,390 ‫اما با توجه به ماهیت و دیگر شواهد ‫فکر می‌کنم... 80 00:04:02,430 --> 00:04:04,910 ‫تمام این آذار و اذیت‌ها ‫توسط یک خانوم ظالم صورت گرفته 81 00:04:05,910 --> 00:04:08,300 ‫اگه نظریه‌تون درست باشه، خانوم هاوارد 82 00:04:08,330 --> 00:04:10,770 ‫قربانی‌مون، یعنی قاتل ‫دنبال خانوم‌ها نمیرفت؟ 83 00:04:10,800 --> 00:04:13,370 ‫نامه به آدرس خانوم سانترولی فرستاده شده 84 00:04:13,920 --> 00:04:15,910 ‫و از کاری که کرده هم دفاع و هم اغرار می‌کنه 85 00:04:15,940 --> 00:04:18,910 ‫پر از جزئیات تشریع و سلاخی 86 00:04:18,940 --> 00:04:20,710 ‫این صدای پسری نیست که... 87 00:04:20,810 --> 00:04:21,610 ‫که خودشم گرفتار همچین مشکلی شده؟ 88 00:04:21,650 --> 00:04:23,050 ‫چندتا خانواده میشناسید 89 00:04:23,080 --> 00:04:25,220 ‫که توسط زنان خشن و سلطه‌گر ‫اداره بشن؟ 90 00:04:25,250 --> 00:04:27,360 ‫ولی با من موافقین که بیشتر از یک مورد خشونت وجود داره. 91 00:04:27,370 --> 00:04:28,550 ‫دوست‌تون رو اینجا ببینید 92 00:04:28,590 --> 00:04:30,020 کسی که شدیداً تحت تأثیر دوران کودکیش بوده 93 00:04:30,060 --> 00:04:33,420 ‫لزلو، مادر من مدت زیادی از کودکی رو پیش نبوده. 94 00:04:33,450 --> 00:04:35,730 ‫دکتر، ما در مورد تربیت... 95 00:04:35,760 --> 00:04:37,630 ‫یه مرد خوشتیپ و سست کلاس توصیف حرف نمیزنیم 96 00:04:37,650 --> 00:04:39,670 ‫هیچ نشونه‌ی توی اون نامه نیست ‫که نشون بده 97 00:04:39,700 --> 00:04:42,090 ‫زنی مسئول این قضایاست ‫نه توی برایر، نه توی فراید، نه... 98 00:04:42,130 --> 00:04:44,470 ‫چرا اینقدر مقاومت می‌کنید ‫که حضور یک زن توی این قضایا... 99 00:04:44,500 --> 00:04:46,600 ‫چون هیچ زن سلطه گری... 100 00:04:46,640 --> 00:04:48,810 ‫توی زندگی قاتل وجود نداشته، ‫و ما اینجا نبودیم 101 00:04:48,840 --> 00:04:50,770 ‫و هیچ قتلی اتفاق نمیوفتاد 102 00:05:39,160 --> 00:05:41,120 ‫سارا! 103 00:05:41,160 --> 00:05:42,990 ‫سارا، صبرکن! 104 00:05:43,030 --> 00:05:45,800 ‫اون کاملاً نشون داد که به جز نظر خودش... 105 00:05:45,830 --> 00:05:48,730 ‫- به هیچ نظر دیگه‌ای اهمیت نمیده ‫- خب، اعتراف می‌کنم که اون می‌تونه... 106 00:05:48,760 --> 00:05:50,820 ‫همزمان کله‌خر و عجول باشه 107 00:05:50,860 --> 00:05:52,640 ‫اما نباید این قضیه رو جدی بگیری 108 00:05:52,680 --> 00:05:55,210 ‫- اون باهمه اینجور رفتار می‌کنه ‫- اون یه زورگوئه و من مورد زورگویی قرار نمیگیرم 109 00:05:55,240 --> 00:05:57,010 ‫واکس بزنم، آقا؟ ‫واکس؟ 110 00:05:57,040 --> 00:06:00,040 ‫شک دارم هیچ مردی بتونه به تو زور بگه 111 00:06:00,080 --> 00:06:01,980 ‫- منو جو گیر نکن ‫- واکس بزنم، آقا؟ 112 00:06:02,010 --> 00:06:03,280 ‫خیلی خب 113 00:06:06,290 --> 00:06:07,620 ‫واقعاً انتظار داری اینجا بایستم 114 00:06:07,650 --> 00:06:09,750 ‫و صبر کنم که کفشت رو واکس بزنی؟ 115 00:06:09,790 --> 00:06:12,260 ‫- در حقیقت، بله ‫- چرا؟ 116 00:06:12,580 --> 00:06:14,220 ‫چون فکر می‌کنی من خوشتیپم 117 00:06:14,260 --> 00:06:16,160 ‫من گفتم تو خوشتیپ و سستی 118 00:06:17,000 --> 00:06:18,900 ‫از دست این لجاجت الکی 119 00:06:18,930 --> 00:06:20,410 ‫بعلاوه، من علاقه‌ای... 120 00:06:20,440 --> 00:06:22,200 ‫به واکس دادن کفش‌هام ندارم 121 00:06:22,240 --> 00:06:24,800 ‫فقط می‌خواستم به این پسر فقیر یک کار شرافتمندانه پیشنهاد بدم 122 00:06:24,840 --> 00:06:26,770 ‫و تو از کار شرافتمندانه چی می‌دونی؟ 123 00:06:26,810 --> 00:06:28,470 ‫می‌دونم که بهش اهمیتی نمیدم 124 00:06:28,510 --> 00:06:30,380 ‫یه آدم سست و علاقه‌مند به الکل 125 00:06:30,410 --> 00:06:31,800 ‫فقط با کار زیاد 126 00:06:31,840 --> 00:06:33,110 ‫و اراده‌ی زیاد، ‫میتونه زندگیش رو تغییر بده 127 00:06:33,150 --> 00:06:36,310 ‫متأسفانه دقیقاً مثل مادربزرگ پیرم حرف میزنی 128 00:06:36,350 --> 00:06:37,580 ‫خب، شاید بهتر باشه ‫به حرفاش گوش بدی 129 00:06:37,620 --> 00:06:38,850 ‫اوه خیلی‌خب 130 00:06:39,620 --> 00:06:42,490 ‫سارا هاوارد، با من ازدواج می‌کنی؟ 131 00:06:46,360 --> 00:06:49,580 ‫من، جان اسکایلر مور... 132 00:06:49,660 --> 00:06:52,060 ‫شما، سارا هاوارد را 133 00:06:52,100 --> 00:06:54,800 همسرم خودم برمیگزینم ‫از امروز تا ابد 134 00:06:54,830 --> 00:06:56,600 ‫از یه زندگی بهتر تا یه زندگی بدتر 135 00:06:56,640 --> 00:06:58,670 ‫از یه زندگی غنی تا یه زندگی فقیرانه 136 00:06:58,700 --> 00:07:00,400 ‫و بهت بچه‌های زیاد سست... 137 00:07:00,440 --> 00:07:02,040 ‫مثل خودم... 138 00:07:02,070 --> 00:07:04,880 ‫و لجبازی مثل خودت میدم 139 00:07:04,910 --> 00:07:07,170 ‫اگه فکر می‌کردم کوچیک‌ترین صداقتی توی حرفات هست 140 00:07:07,200 --> 00:07:09,170 ‫شاید به پیشنهادت فکر می‌کردم 141 00:07:15,290 --> 00:07:17,760 ‫- هی! ‫- نرو 142 00:07:17,790 --> 00:07:20,760 ‫فکر کردم حداقل باهم غذا میخوریم 143 00:07:20,790 --> 00:07:23,000 ‫فرماندار وقتی به دفترش برگرده ‫انتظار داره منو اونجا ببینه 144 00:07:23,040 --> 00:07:25,260 ‫و منم کارای زیادی دارم 145 00:07:28,130 --> 00:07:29,440 ‫سارا؟ 146 00:07:30,370 --> 00:07:34,340 ‫اگه ازت میپرسیدم ‫و جدی میگفتم 147 00:07:34,370 --> 00:07:36,240 ‫چی میگفتی؟ 148 00:08:33,300 --> 00:08:35,470 ‫پروفسور کوونا 149 00:08:35,500 --> 00:08:37,870 ‫این لزلو کرایزلرـه؟ 150 00:08:37,900 --> 00:08:40,270 ‫هر جا باشم صداتو میشناسم 151 00:08:40,310 --> 00:08:43,350 ‫خواهش می‌کنم، بلند نشین، پروفسور 152 00:08:46,020 --> 00:08:47,580 اجازه میدین بشینم؟ 153 00:08:52,750 --> 00:08:55,160 ‫ممنون که قبول کردین منو ببینید، پروفسور 154 00:08:56,240 --> 00:09:00,190 ‫تو یه دانشجوی فوق‌العاده بودی، لزلو 155 00:09:00,700 --> 00:09:02,860 ‫با اشتیاق فراوان کارات رو دنبال می‌کردم 156 00:09:02,900 --> 00:09:05,850 ‫در این زمینه، قربان، یه ...دانشجو چیزای رو یاد میگیره 157 00:09:05,880 --> 00:09:08,060 ‫که از استادش شنیده باشه 158 00:09:09,540 --> 00:09:12,580 ‫اولین روز دانشگاهت رو یادمه 159 00:09:12,620 --> 00:09:16,670 ‫اومدی پیشم و ازم خواستی ‫که در کلاسم شرکت کنی 160 00:09:16,710 --> 00:09:19,770 ‫گفتی نگران آینده‌ات هستی 161 00:09:19,800 --> 00:09:21,740 ‫و معرفی بدن یه پرنده‌ی مُرده... 162 00:09:21,770 --> 00:09:25,600 ‫تو رو وارد مسیری کرد ‫که حتی نمی‌دونستی قراره قبولش کنی 163 00:09:27,810 --> 00:09:29,150 ‫تو من توی یه اتاق گذاشتی 164 00:09:29,860 --> 00:09:32,680 ‫و پرنده‌ی مُرده رو بهم دادی ‫که روش مطالعه کنم 165 00:09:32,720 --> 00:09:35,480 ‫گنجشک چشم قرمز 166 00:09:35,520 --> 00:09:38,420 ‫به پرنده نگاهی اندختم، ‫و بعد از مدت کمی برگشتم 167 00:09:38,450 --> 00:09:41,390 ‫و شرح جسدش رو بهت دادم 168 00:09:41,430 --> 00:09:43,490 ‫و منم بهت گفتم که دوباره به پرنده نگاه کنی 169 00:09:43,530 --> 00:09:45,170 ‫اینکارو به عنوان یه تازه کار شروع کردم 170 00:09:45,270 --> 00:09:49,300 ‫ولی با 4 صفحه مقاله برگشتم ‫"به پرنده‌ات دوباره نگاه کن." 171 00:09:49,330 --> 00:09:51,800 ‫تو اینو بهم گفتی ‫و منو دوباره پس فرستادی 172 00:09:53,770 --> 00:09:56,880 ‫سه روز دیگه به اون گنجشک نگاه کردم 173 00:09:57,000 --> 00:09:59,580 ‫تا اون موقع، بی‌چاره داشت بو می‌گرفت 174 00:10:00,470 --> 00:10:05,060 ‫دقیقاً اون موقع بود که گفتی ‫بالأخره پرنده‌ام رو دیدم 175 00:10:06,530 --> 00:10:09,750 ‫موضوع این نیست که چی تو کلاس یاد می‌گیری 176 00:10:09,790 --> 00:10:11,740 ‫موضوع اینه که چطوری یاد میگیری 177 00:10:14,030 --> 00:10:17,330 ‫و متأسفانه الآن خودم رو توی شرایطی می‌بینم 178 00:10:17,360 --> 00:10:22,460 ‫که چیزی رو میبینم که خودم می‌خوام ببینم 179 00:10:22,500 --> 00:10:24,430 ‫حتی با وجود متناقص بودن ماجرا 180 00:10:24,470 --> 00:10:26,940 ‫بازم چیزی رو میبینم 181 00:10:26,970 --> 00:10:29,070 ‫که از قبل می‌دونم 182 00:10:29,110 --> 00:10:32,040 ‫همونطور که گیج میشم 183 00:10:32,080 --> 00:10:35,630 ‫بنظر میاد تئوری‌ها جای واقعیت رو برام میگیره 184 00:10:39,220 --> 00:10:43,560 ‫میشه پیشنهاد کنین ‫که چیکار می‌تونم بکنم؟ 185 00:10:47,290 --> 00:10:49,560 ‫به پرنده‌ات نگاه کن، لزلو 186 00:10:51,030 --> 00:10:52,800 ‫به پرنده‌ات نگاه کن 187 00:11:00,970 --> 00:11:03,470 ‫خدای من ‫[روان‌شناس یا پلیس، کدام یک قاتل پسر بچه‌را پیدا می‌کنند] 188 00:11:03,510 --> 00:11:07,780 ‫خدا آخر و عاقبت این کشور را بخیر کند 189 00:11:11,350 --> 00:11:14,920 ‫و فکر کنم اون مرد، یه دکتره 190 00:11:18,090 --> 00:11:20,390 ‫بنظر نمیاد روبراه باشی، جان 191 00:11:20,420 --> 00:11:25,160 ‫امیدوارم یه خماری دیگه ‫تو رو دچار مشکل نکرده باشه 192 00:11:28,900 --> 00:11:32,530 ‫خدای بزرگ. ‫هیچوقت به اون ماشین عادت نمی‌کنم 193 00:11:34,770 --> 00:11:37,890 ‫ترجیح میدم که با یه نفر صحبت کنم... 194 00:11:37,930 --> 00:11:43,110 ‫تا اینکه زبون یه غریبه گوشم رو کر کنه 195 00:11:43,150 --> 00:11:46,950 ‫چیه؟ کی بود؟ ‫قیافه‌ات مثال کسایی شده که روح دیدن 196 00:11:58,060 --> 00:12:00,230 ‫به گمونم یه وقتی میرسه ‫که بهم بگی... 197 00:12:00,260 --> 00:12:04,090 ‫چرا داری منو به این زندان کوفتی میبری 198 00:12:04,870 --> 00:12:07,200 ‫توی بالیو ثابت کردی که آدم مفیدی هستی 199 00:12:07,240 --> 00:12:09,870 ‫و فکر کردی ممکنه دوباره مفید باشم؟ 200 00:12:09,910 --> 00:12:11,440 ‫قبلاً بهت گفتم، جان 201 00:12:11,480 --> 00:12:13,840 ‫آدما از تو بیشتر از من خوششون میاد 202 00:12:13,880 --> 00:12:16,870 ‫و این ممکنه... چالش برانگیز باشه 203 00:12:17,250 --> 00:12:19,150 ‫پس بهم بگو چرا داریم میریم اونجا؟ 204 00:12:19,700 --> 00:12:21,790 ‫گنجشک چشم قرمز 205 00:12:22,120 --> 00:12:23,500 ‫چی؟ 206 00:12:25,260 --> 00:12:28,890 ‫تو قراره جسی پامرای رو ببینی 207 00:12:32,200 --> 00:12:36,090 ‫جسی پامرای؟ ‫مرد شیطانی بوستون؟ 208 00:12:41,500 --> 00:12:44,140 ‫- مضطرب نشو ‫- مضطرب نیستم 209 00:12:44,180 --> 00:12:46,520 ‫فقط مشروب خوردن رو ترک کردم 210 00:13:14,340 --> 00:13:15,740 ‫از سلول‌ها فاصله بگیرید 211 00:13:15,770 --> 00:13:18,010 و با زندانی‌ها صحبت نکنید 212 00:13:43,350 --> 00:13:44,690 ‫20دقیقه وقت داری 213 00:13:54,310 --> 00:13:56,180 ‫مراقب رفتارت باش، جس 214 00:13:56,210 --> 00:13:58,450 ‫وگرنه می‌دونی چه اتفاقی میوفته 215 00:14:16,070 --> 00:14:18,280 ‫سلام جسی 216 00:14:22,170 --> 00:14:24,030 ‫منو یادت میاد؟ 217 00:14:26,110 --> 00:14:28,410 ‫اسم من دکتر کرایزلرـه 218 00:14:33,320 --> 00:14:35,080 ‫ما سال‌ها پیش ‫باهم ملاقات کردیم 219 00:14:35,120 --> 00:14:37,820 ‫برای اولین بار به زندان افتاده بودی 220 00:14:44,830 --> 00:14:47,620 ‫امیدوارم بودم اجازه بدی چندتا سوال... 221 00:14:47,650 --> 00:14:49,030 ‫در مورد بچه‌ها ‫ازت بپرسم 222 00:14:49,070 --> 00:14:51,000 ‫واسه همین مزاحم نهار خوردنم شدی؟ 223 00:14:51,040 --> 00:14:53,770 ‫تا بتونی دوباره ازم بازجویی کنی؟ 224 00:14:53,800 --> 00:14:56,820 ‫پس منو یادت میاد 225 00:14:59,240 --> 00:15:01,120 ‫مایلم پیشرفتت رو ببینم 226 00:15:01,150 --> 00:15:03,810 ‫من تا 22 سال دیگه... 227 00:15:03,850 --> 00:15:05,510 ‫در زندان انفرادی می‌مونم 228 00:15:05,550 --> 00:15:06,920 ‫به این میگی پیشرفت؟ 229 00:15:06,950 --> 00:15:10,090 ‫بعضی‌ها میگن شانس آوردی که اعدام نشدی 230 00:15:10,120 --> 00:15:12,750 ‫اوه، چرا باید این حرفو بزنی؟ ‫چرا باید بگی من خوش شانسم؟ 231 00:15:13,920 --> 00:15:15,560 ‫یا بگی دیوانه‌ام؟ 232 00:15:15,590 --> 00:15:18,800 ‫من بخاطر قتل اون بچه‌ها از دستت عصبانی نیستم 233 00:15:19,830 --> 00:15:23,470 ‫نه حتی بخاطر بلایی که بعد از کُشتن ‫سرشون آوردی 234 00:15:23,500 --> 00:15:26,240 ‫برعکس، کاملاً قابل درک بود 235 00:15:26,270 --> 00:15:27,970 ‫قابل درک؟ 236 00:15:29,010 --> 00:15:32,910 ‫مدارکی هست که نشون میده تو این قتل‌ها رو... 237 00:15:32,940 --> 00:15:34,540 ‫بخاطر حسادت انجام دادی 238 00:15:34,580 --> 00:15:37,080 ‫حالا به این گوش کن 239 00:15:37,110 --> 00:15:40,280 ‫اون فکر می‌کنه ‫چون من یک چشم نابینا دارم 240 00:15:40,320 --> 00:15:41,810 ‫این ورا میدوئم ‫و چشم بچه‌های دیگه رو میبرم 241 00:15:41,830 --> 00:15:43,690 ‫چون اونا دوتا چشم سالم دارن 242 00:15:43,720 --> 00:15:46,890 ‫اگه فقط حسادت بود، دکتر 243 00:15:46,920 --> 00:15:49,790 ‫چرا نمیری بیرون و دست مردم رو قطع نمی‌کنی؟ 244 00:15:54,670 --> 00:15:56,800 ‫دیدی؟ ‫یادمه 245 00:15:59,870 --> 00:16:02,070 ‫دست‌هات رو یادمه 246 00:16:02,110 --> 00:16:05,520 ‫آره، یادمه ‫آره، یادمه 247 00:16:05,550 --> 00:16:08,550 ‫خب، بذار یه سوال ازت بپرسم، جسی 248 00:16:13,850 --> 00:16:16,090 ‫کندن صورت‌هاشون... 249 00:16:17,150 --> 00:16:19,900 ‫مخصوصاً چشم‌هاشون، ‫برای تو هیچ معنی نداشتن؟ 250 00:16:20,460 --> 00:16:22,790 ‫فقط حرکتی از روی خشونت بود؟ 251 00:16:22,830 --> 00:16:25,460 ‫واسه اتفاقی که برای اون بچه‌ها افتاد 252 00:16:25,600 --> 00:16:28,730 ‫چیزی وجود نداره که بتونی بهش بگی ‫"یه دلیل خوب" 253 00:16:30,870 --> 00:16:33,800 ‫فقط بریده بودم، همین 254 00:16:33,840 --> 00:16:35,410 ‫باید متوقفش می‌کردم 255 00:16:35,440 --> 00:16:36,790 ‫چی رو متوقف می‌کردی؟ 256 00:16:41,850 --> 00:16:45,430 ‫- جسی؟ ‫- آره، اون حرومزاده‌ها رو می‌دیدم 257 00:16:46,020 --> 00:16:48,010 ‫اونجا می‌ایستادن 258 00:16:48,990 --> 00:16:50,890 ‫و به آبنباتشون لیس میزدن 259 00:16:50,920 --> 00:16:52,990 ‫یا یه کیک حاضری میخوردن 260 00:16:53,030 --> 00:16:55,480 ‫بهم زل میزدن ‫جوری که انگار من یه حیوون توی قفسم 261 00:16:55,520 --> 00:16:56,840 ‫فقط اینکه من توی قفس نبودم 262 00:16:58,830 --> 00:17:00,860 ‫حداقل اون موقع نبودم 263 00:17:01,610 --> 00:17:04,990 ‫چیزی نبود که جلوم رو از کاری که باید می‌کردم، بگیره 264 00:17:06,700 --> 00:17:08,950 ‫می‌دونم چطور بنظر میام 265 00:17:11,080 --> 00:17:13,580 ‫آره، پدرم... 266 00:17:14,180 --> 00:17:17,580 ‫اون نتونست صورتم رو تحمل کنه ‫و گذاشت رفت 267 00:17:19,670 --> 00:17:21,670 ‫مادر عزیزم... 268 00:17:22,460 --> 00:17:25,420 ‫هیچوقت صورتم رو نبوسید 269 00:17:26,860 --> 00:17:29,640 ‫نه... ‫نه حتی یکبار 270 00:17:45,710 --> 00:17:47,910 ‫چیزی نیست، جسی 271 00:18:06,230 --> 00:18:09,300 ‫حرفامو باور کردی، دکتر؟ 272 00:18:09,340 --> 00:18:12,550 ‫تو واقعاً فکر کردی که اون بچه‌ها رو بخاطر این کُشتم... 273 00:18:12,610 --> 00:18:14,570 ‫چون مادرم هیچوقت... 274 00:18:14,610 --> 00:18:16,810 ‫صورت زشتم رو نمی‌بوسید؟ 275 00:18:24,050 --> 00:18:25,650 ‫فکر می‌کنی می‌دونی چرا چشم‌هاشون رو درآوردم؟ 276 00:18:25,680 --> 00:18:27,760 ‫- نگهبان! ‫- پوست‌شون رو کندم؟ 277 00:18:28,200 --> 00:18:31,720 ‫فکر می‌کنی می‌دونی چرا چشم‌هاشون رو درآوردم؟ 278 00:18:35,560 --> 00:18:37,060 ‫نگهبان! 279 00:18:38,900 --> 00:18:41,170 ‫- چشم‌های زیباشون؟ هان؟ ‫- بندازش! 280 00:18:46,040 --> 00:18:49,410 ‫هیچوقت بهش پی نمیبری ‫فقط خودم می‌دونم 281 00:18:49,430 --> 00:18:53,650 ‫فقط جسی پامرای! ‫تو هیچوقت بهش پی نمیبری! 282 00:19:25,640 --> 00:19:28,910 ‫احتمالاً مدتی هست که خوابم بُرده 283 00:19:31,950 --> 00:19:35,820 ‫گمون نکنم چیزی که می‌خواستی رو ‫از جسی گرفته باشی؟ 284 00:19:36,920 --> 00:19:40,450 ‫شاید حقیقت این باشه که... 285 00:19:41,120 --> 00:19:44,020 ‫من به اندازه‌ی که فکر می‌کنم، نمی‌دونم 286 00:20:18,730 --> 00:20:20,900 ‫سلام، تئودور 287 00:20:22,500 --> 00:20:23,860 ‫شهردار 288 00:20:23,900 --> 00:20:25,930 ‫روز زیبایی برای سواریه 289 00:20:27,020 --> 00:20:28,390 ‫بله 290 00:20:28,430 --> 00:20:30,350 ‫بعد از اتفاقی بدی که در قلعه‌ی گادرن افتاد 291 00:20:30,370 --> 00:20:33,090 ‫خبری ازت نشنیدم 292 00:20:41,670 --> 00:20:45,970 ‫تنها منبع خبری من ‫روزنامه‌هاییه که می‌خونم 293 00:20:46,020 --> 00:20:48,490 ‫بهتون پیشنهاد می‌کنم ‫که خبرات رو نادیده بگیرید، شهردار 294 00:20:48,520 --> 00:20:50,020 ‫حقیقت به ندرت روی سر تیتر روزنامه‌ها میره 295 00:20:50,060 --> 00:20:53,730 ‫فقط یادت باشه که اون 400 نفر ‫واسه این شهر مهمتر از اون هستن 296 00:20:53,860 --> 00:20:55,230 ‫که در بین عموم مورد تمسخر واقع بشن 297 00:20:55,260 --> 00:20:57,830 ‫و یکیشون رو به جرم قتل دستگیر کنن 298 00:20:57,870 --> 00:20:59,700 ‫متأسفانه نمی‌دونم دارین در مورد چی حرف میزنید 299 00:20:59,730 --> 00:21:02,800 ‫دارم در مورد قضیه مضنون شدن... 300 00:21:02,840 --> 00:21:04,570 یکی از اعضای خانواده‌ی با شخصیت حرف میزنم 301 00:21:04,610 --> 00:21:07,570 ‫یه خانواده خیلی مهم 302 00:21:07,610 --> 00:21:09,430 ‫اونا اومدن پیش من و امیدوار بودن... 303 00:21:09,470 --> 00:21:11,780 ‫که این قضیه بصورت خصوصی حل بشه 304 00:21:11,810 --> 00:21:13,430 ‫قضیه قتل بچه‌ها... 305 00:21:13,490 --> 00:21:16,020 ‫در دادگاه و با قانون حل خواهد شد 306 00:21:16,050 --> 00:21:17,650 ‫فقط یادت باشه کی تو رو... 307 00:21:17,690 --> 00:21:19,770 ‫سر این مقام گذاشت، تئودور 308 00:21:19,810 --> 00:21:22,790 ‫من که می‌دونم کی منو گذاشت 309 00:21:22,820 --> 00:21:25,250 ‫روزنامه‌ها شاید مملو از دروغ باشن 310 00:21:25,270 --> 00:21:28,470 ‫اما می‌تونن باعث نارضایتی مردم از وضع موجود بشن 311 00:21:30,020 --> 00:21:31,660 ‫ازم می‌خوای چیکار کنم؟ 312 00:21:32,480 --> 00:21:34,900 ‫بذار خانواده حلش کنه 313 00:21:36,980 --> 00:21:39,210 ‫مشکلی نخواهد بود؟ 314 00:21:44,050 --> 00:21:45,850 ‫مشکلی نخواهد بود، شهردار 315 00:21:46,520 --> 00:21:48,520 ‫مشکلی نخواهد بود 316 00:21:49,080 --> 00:21:50,410 ‫چارلی 317 00:21:50,440 --> 00:21:52,120 ‫وای! مراقب باش 318 00:22:08,400 --> 00:22:12,980 ‫پارگی افقی 319 00:22:13,020 --> 00:22:17,540 ‫8اینچ بالاتر از ریه 320 00:22:17,580 --> 00:22:19,540 ‫قسمتی از اعضا بریده شده 321 00:22:19,580 --> 00:22:22,750 ‫کافیه که بری نهار بخوری، درسته؟ 322 00:22:22,780 --> 00:22:25,450 ‫اشتهای زیادی ندارم، اما ممنون 323 00:22:25,490 --> 00:22:28,120 ‫فرماندار هستن؟ ‫باهاشون قرار داریم 324 00:22:28,160 --> 00:22:29,690 ‫با سروان کانتر هستن 325 00:22:37,950 --> 00:22:39,650 ‫من یه سوال دارم 326 00:22:41,240 --> 00:22:45,480 ‫سکس بین مرد و اون پسر ‫چطور اتفاق میوفته؟ 327 00:22:47,410 --> 00:22:51,140 ‫می‌تونه به صورت دهانی و مقعدی باشه 328 00:22:51,180 --> 00:22:53,420 ‫همونطور که در رابطه‌ی بین زن و مرد هم هست 329 00:22:53,430 --> 00:22:56,430 ‫- البته ‫- یا یه ارضای دستی 330 00:22:56,460 --> 00:22:57,730 ‫در زمانی که... 331 00:22:57,750 --> 00:22:59,210 ‫قتل اتفاق میوفته 332 00:23:00,910 --> 00:23:02,910 ‫خودارضایی به جای مقاربت 333 00:23:03,010 --> 00:23:04,120 ‫بعضی از مردا فکر می‌کنن 334 00:23:04,130 --> 00:23:06,770 ‫این بهترین راه برای یه ارضا رضایت بخشه 335 00:23:09,070 --> 00:23:11,540 ‫من فقط می‌تونم لذت زنان رو درک کنم 336 00:23:11,560 --> 00:23:13,910 ‫ولی برای یه مرد بالغ ‫بنظر میرسه برخلاف طبیعته 337 00:23:13,950 --> 00:23:15,220 ‫اوه، کاملاً موافقم 338 00:23:15,250 --> 00:23:17,780 ‫یعنی، برای مردی که رو به خودارضایی میاره... 339 00:23:19,620 --> 00:23:21,050 ‫یکبار یه پرستار توی آموزش می‌شناختم 340 00:23:21,090 --> 00:23:22,670 ‫- خدایا ‫- واقعاً؟ 341 00:23:22,700 --> 00:23:24,420 ‫آره، ولی امتحاناش رو رد شد 342 00:23:24,460 --> 00:23:26,180 ‫ازش پرسیدن اندام تناسلی رو چطور می‌شوره، 343 00:23:26,220 --> 00:23:29,530 ‫و گفت، "همون طوری که یهودی‌ها رو می‌شورم" 344 00:23:29,560 --> 00:23:31,100 ‫کافیه! 345 00:23:31,130 --> 00:23:33,530 ‫اسمش رو می‌خوام، اونم همین الان سروان کانر 346 00:23:33,670 --> 00:23:35,270 ‫مظنونی در این جنایت‌ها نداریم قربان 347 00:23:35,300 --> 00:23:36,900 ‫کاش اینطوری نبود 348 00:23:36,940 --> 00:23:39,630 ‫هیچ آدم ثروتمندی توجه اداره رو جلب نکرده؟ 349 00:23:39,670 --> 00:23:40,840 ‫نه قربان 350 00:23:45,300 --> 00:23:47,970 ‫من کتمان حقایق رو تحمل نمی‌کنم سروان 351 00:23:48,000 --> 00:23:49,640 ‫اگه جنایتی انجام شده، 352 00:23:49,670 --> 00:23:52,510 ‫هر اقدامی برای دستگیری مجرم انجام خواهد شد 353 00:23:52,570 --> 00:23:54,630 ‫موقعیت اجتماعیش هم اصلاً برام مهم نیست 354 00:23:54,730 --> 00:23:57,500 ‫بله قربان. ‫باهاتون هم‌عقیده هستم فرماندار 355 00:24:07,420 --> 00:24:08,550 ‫می‌خواستین ما رو ببینین قربان؟ 356 00:24:08,590 --> 00:24:11,300 ‫آره، بیاین داخل. یه چیزی براتون دارم 357 00:24:12,130 --> 00:24:14,300 ‫خانم هاوارد، لطفاً بهمون ملحق شید 358 00:24:16,220 --> 00:24:18,770 ‫تازه رسیدن 359 00:24:20,500 --> 00:24:23,690 ‫برای هر افسری در اداره استاندارده 360 00:24:25,220 --> 00:24:27,150 ‫هفت‌تیر نیمه‌خودکار، ‫انتخاب خیلی خوبیه قربان 361 00:24:28,030 --> 00:24:29,980 ‫لطفاً مستقیم به محل تیراندازی برید، 362 00:24:30,010 --> 00:24:32,840 ‫و با اسلحه‌هاتون آشنا بشید 363 00:24:32,870 --> 00:24:35,080 ‫ممنون فرماندار 364 00:24:38,170 --> 00:24:39,630 ‫خانم هاوارد 365 00:24:48,740 --> 00:24:52,400 ‫متوجه شدم که ‫ممکنه پلیس یه مظنون داشته باشه، 366 00:24:52,440 --> 00:24:55,250 ‫ولی تحقیقات کرایزلر بنظر میاد عقب افتاده 367 00:24:56,430 --> 00:24:58,640 ‫می‌خوام گزارشات پلیس رو بگردین تا ببینین... 368 00:24:58,680 --> 00:25:01,880 ‫فرد ثروتمندی در این گزارشات وجود داره ‫که با اعمالش... 369 00:25:01,910 --> 00:25:05,050 ‫سوءظن به وجود بیاره 370 00:25:05,080 --> 00:25:06,830 ‫همون طور که می‌دونید قربان، ‫دلیل خوبی داریم که باور کنیم... 371 00:25:06,850 --> 00:25:08,980 ‫قاتل طبقه‌ی اجتماعی خوبی داره 372 00:25:09,020 --> 00:25:10,290 ‫وقتی آقای مور از فاحشه‌خانه‌ی... 373 00:25:10,320 --> 00:25:11,890 ‫عمارت پریسیس دیدن کرد، به این موضوع پی بُرد 374 00:25:11,920 --> 00:25:14,150 ‫آره، به خوبی مطلعم... 375 00:25:14,230 --> 00:25:17,130 ‫که امتیاز اجتماعی ‫متحدین قدرتمندی در اداره داره 376 00:25:17,160 --> 00:25:18,790 ‫پس لطفاً مراقب باشین 377 00:25:51,130 --> 00:25:52,170 ‫خانم هاوارد 378 00:25:52,200 --> 00:25:54,100 ‫امیدوارم مزاحم نباشم 379 00:25:54,630 --> 00:25:56,690 ‫بنظر میاد دارید به غافلگیر کردن عادت می‌کنید، 380 00:25:56,730 --> 00:26:01,130 ‫اگر چه که خوشایند هستن. ‫نمی‌خواید بشینید؟ 381 00:26:01,140 --> 00:26:02,440 ‫فکر نکنم 382 00:26:02,480 --> 00:26:04,840 ‫فقط بخاطر دستور فرماندار اومدم 383 00:26:04,880 --> 00:26:07,250 ‫اومدم بهتون اطلاع بدم که پلیس یه مظنون داره 384 00:26:08,550 --> 00:26:11,120 ‫روزولت برای شناساییش کمک شما رو می‌خواد 385 00:26:11,150 --> 00:26:13,180 ‫خیلی دوست دارم که بهم ملحق بشید 386 00:26:17,020 --> 00:26:18,420 ‫لطفاً 387 00:26:18,460 --> 00:26:21,550 ‫فقط به این شرط که ‫دیگه در مورد مادرهای پریشان... 388 00:26:21,590 --> 00:26:24,400 ‫و بچه‌های خیسِ آب‌شون داستان نبافین 389 00:26:25,610 --> 00:26:27,530 ‫قول میدم 390 00:26:33,200 --> 00:26:35,210 ‫ممنون 391 00:26:51,990 --> 00:26:53,930 ‫شراب رضایت‌بخش نیست؟ 392 00:26:53,960 --> 00:26:55,160 ‫خوشمزه‌ست 393 00:26:56,720 --> 00:26:58,000 ‫راستش رو نمی‌گید 394 00:26:58,030 --> 00:26:59,780 ‫راستش اینه که ویسکی رو ترجیح میدم 395 00:27:02,270 --> 00:27:04,640 ‫- برای خانم یه ویسکی بیارید لطفاً ‫- بله قربان 396 00:27:04,670 --> 00:27:07,570 ‫- لطفاً دو تاش کنید ‫- البته 397 00:27:10,110 --> 00:27:12,910 ‫من توسط پدرم به عنوان تک فرزند بزرگ شدم 398 00:27:12,950 --> 00:27:15,070 ‫بهم یاد داد که ویسکی بخورم 399 00:27:16,830 --> 00:27:19,020 ‫گفت اگه می‌خوام تلاش کنم که ‫در دنیای یه مرد زندگی کنم، 400 00:27:19,050 --> 00:27:22,120 ‫پس لازمه که یاد بگیرم ‫مثل یه مرد مشروب بخورم 401 00:27:22,160 --> 00:27:24,060 ‫هر چند باید اقرار کنم، سال‌ها طول کشید... 402 00:27:24,100 --> 00:27:26,020 ‫تا خودم رو به مزه‌ش عادت بدم 403 00:27:26,060 --> 00:27:27,530 ‫پدرتون دیگه چی یادتون داد؟ 404 00:27:27,560 --> 00:27:29,390 ‫سواری، تیراندازی، 405 00:27:29,430 --> 00:27:31,550 ‫زندگی بدون ترس از عقاید خودم 406 00:27:31,580 --> 00:27:34,230 ‫در مورد اسب‌سواری یا تیراندازی اطلاع ندارم، 407 00:27:34,270 --> 00:27:37,140 ‫ولی بنظر میاد مورد آخری رو خوب یاد داده 408 00:27:37,170 --> 00:27:38,970 ‫مطمئنین که چیزی نمی‌خورین؟ 409 00:27:39,010 --> 00:27:40,540 ‫نه، ممنون 410 00:28:04,230 --> 00:28:05,760 ‫رضایت‌بخش نیست؟ 411 00:28:17,210 --> 00:28:20,810 ‫پدربزرگش اهل روستایی اطراف مینسک‌ــه 412 00:28:21,930 --> 00:28:23,350 ‫بهش بگو 413 00:28:25,000 --> 00:28:26,520 ‫من هیچوقت ندیدمش 414 00:28:26,550 --> 00:28:28,620 ‫قبل از متولد شدنم فوت کرد 415 00:28:29,190 --> 00:28:30,550 ‫پدر مادرم اینجا با هم آشنا شدن 416 00:28:30,590 --> 00:28:32,060 ‫درست مثل ما، مامان 417 00:28:32,090 --> 00:28:33,590 ‫با کشور قدیم ارتباط‌هایی داره 418 00:28:33,630 --> 00:28:35,990 ‫در مورد اسم‌هاتون کنجکاوم 419 00:28:36,030 --> 00:28:39,160 ‫توی عهد عتیق یادم نمیاد ‫مارکوس یا لوسیوس باشه 420 00:28:39,200 --> 00:28:41,690 ‫- شکسپیر ‫- شکسپیر؟ 421 00:28:41,730 --> 00:28:44,600 ‫والدین‌مون تازه به این کشور رسیده بودن 422 00:28:44,640 --> 00:28:47,410 ‫برای یاد گرفتن انگلیسی، ‫تصمیم گرفتن شکسپیر بخونن 423 00:28:47,440 --> 00:28:49,410 ‫یا سعی کردن 424 00:28:49,440 --> 00:28:51,160 ‫نصف "جولیو سزار" رو خونده بودن، 425 00:28:51,190 --> 00:28:52,990 ‫که ما متولد شدیم. اونا نمی‌خواستن... 426 00:28:53,030 --> 00:28:55,670 ‫بچه‌هاشون در معرض ‫احساسات ضدیهودی قرار بگیرن، 427 00:28:55,700 --> 00:28:57,650 ‫بنابراین اسم شخصیت‌های نمایشنامه ‫روی ما گذاشته شد 428 00:28:59,890 --> 00:29:02,720 ‫چه داستان قشنگی خانم آیسکسون 429 00:29:08,930 --> 00:29:10,690 ‫در مورد این مظنون دیگه چی می‌تونین بگین؟ 430 00:29:10,730 --> 00:29:11,880 ‫فرماندار فقط اظهار داشتن... 431 00:29:11,890 --> 00:29:14,070 ‫که ثروت و امتیاز اجتماعی خوبی داره، 432 00:29:14,100 --> 00:29:16,400 ‫و اینکه من باید ببینم گزارشات پلیس... 433 00:29:16,410 --> 00:29:18,500 ‫برای شناساییش بوسیله‌ی اعمالش، ‫کمکی می‌کنه یا نه 434 00:29:18,530 --> 00:29:20,290 ‫چندتا شکایت پیدا کردم... 435 00:29:20,390 --> 00:29:22,270 ‫که در رابطه با رفتار ناشایست با بچه‌ها بودن، 436 00:29:22,300 --> 00:29:24,240 ‫حدوداً همسن قربانی‌هامون بودن 437 00:29:24,270 --> 00:29:27,030 ‫این دوتا رو پیدا کردم ‫که بیشترین متقاضی رو داشته 438 00:29:27,070 --> 00:29:29,680 ‫مرد جوان، 29 ساله، مجرد، 439 00:29:29,710 --> 00:29:31,810 ‫در خیریه‌های بچه‌ها داوطلب میشه 440 00:29:31,850 --> 00:29:34,880 ‫در هر دو شکایت، اسم متهم ویرایش شده 441 00:29:34,920 --> 00:29:38,050 ‫نفوذ رئیس پلیس سابق بارنزــه، ‫شکی ندارم 442 00:29:38,090 --> 00:29:40,220 ‫این اسم رو هم پیدا کردم 443 00:29:43,320 --> 00:29:44,760 ‫اسقف هنری پاتر؟ 444 00:29:44,790 --> 00:29:46,960 ‫توی اون مدرک ویرایش شده، ‫بعد از ارتکاب جرم اظهار داشته... 445 00:29:46,990 --> 00:29:49,350 ‫که یه جور سوءتفاهم پیش اومده، 446 00:29:49,530 --> 00:29:51,230 ‫و مرد جوانی که به حمله متهم شده، 447 00:29:51,270 --> 00:29:52,870 ‫فقط کمی دچار خشونت شده 448 00:29:52,900 --> 00:29:54,430 ‫دارید میگید، 449 00:29:54,470 --> 00:29:56,140 ‫که اسقف کلیسای اپیسکوپال... 450 00:29:56,170 --> 00:29:58,990 ‫خشونتی که پسربچه رو به بیمارستان فرستاده 451 00:29:59,250 --> 00:30:01,620 ‫در حالیکه هنوز خیلی برای نتیجه‌گیری زوده، ‫خانم هاوارد... 452 00:30:01,700 --> 00:30:03,840 ‫باید از کار پلیسی‌تون تمجید کنم 453 00:30:03,880 --> 00:30:06,240 ‫گمونم باید از این نظر سپاسگزار باشم که... 454 00:30:06,270 --> 00:30:08,180 ‫کاری که دارم می‌کنم، کار پلیسی‌ــه 455 00:30:08,220 --> 00:30:09,580 ‫جستجوی این گزارشات... 456 00:30:09,620 --> 00:30:11,890 ‫و رسیدن به برداشت‌های کاملاً متقاعدکننده، 457 00:30:11,950 --> 00:30:14,350 ‫مسلماً ارزشش رو داره 458 00:30:14,390 --> 00:30:16,360 ‫فرماندار روزولت شاید با شما موافق نباشن 459 00:30:16,390 --> 00:30:17,860 ‫بنظر من فرماندار روزولت، 460 00:30:17,890 --> 00:30:21,460 ‫توانایی مخالفت با بیشتر مردم ‫در بیشتر موارد رو داره 461 00:30:21,500 --> 00:30:23,660 ‫پس شما هم همین حالت رو دارید 462 00:30:25,370 --> 00:30:29,480 ‫اگه می‌خواستم باهاتون مخالفت کنم، ‫فقط منظورتون ثابت میشد 463 00:30:30,840 --> 00:30:33,270 ‫با توجه به دانش و تجربه‌تون، 464 00:30:33,310 --> 00:30:34,460 ‫شاید به جاش باید بگم... 465 00:30:34,490 --> 00:30:36,560 ‫شما کله‌شق و خودسر هستین 466 00:30:39,150 --> 00:30:40,490 ‫خودسر؟ 467 00:30:40,520 --> 00:30:42,420 ‫استعدادش رو دارید 468 00:30:46,660 --> 00:30:49,690 ‫لطفاً منو ببخشید دکتر 469 00:30:50,420 --> 00:30:53,360 ‫کارای بیشتری دارم که انجام بدم 470 00:31:16,820 --> 00:31:20,390 ‫روور سرخ، روور سرخ، ‫جیمز رو بفرستین! 471 00:31:30,260 --> 00:31:34,600 ‫روور سرخ، روور سرخ، ‫اسقف رو بفرستین! 472 00:31:46,950 --> 00:31:48,530 ‫حسابی نفسم گرفت 473 00:31:48,560 --> 00:31:50,830 ‫شما بدون من برید 474 00:31:52,770 --> 00:31:54,780 ‫من لزلو کرایزلر هستم 475 00:31:56,100 --> 00:31:57,700 ‫بنظرم یه آشنای مشترک داریم... 476 00:31:57,740 --> 00:31:59,860 ‫تئودور روزولت 477 00:32:01,680 --> 00:32:04,110 ‫دوستِ یک دوست، دوست منه 478 00:32:04,150 --> 00:32:06,180 ‫بنظر میاد دوستان زیادی دارید، 479 00:32:06,210 --> 00:32:08,480 ‫و بعضی‌هاشون بسیار مهم‌ان 480 00:32:08,520 --> 00:32:10,570 ‫چه کاری ازم برمیاد جناب کرایزلر؟ 481 00:32:10,610 --> 00:32:12,890 ‫دکتر کرایزلر 482 00:32:12,920 --> 00:32:15,590 ‫شاید شنیده باشید، تعدادی پسر... 483 00:32:15,620 --> 00:32:17,120 ‫در املاک اجاره‌ای به قتل رسیدن 484 00:32:17,160 --> 00:32:19,490 ‫منم مثل همه روزنامه‌ها رو می‌خونم 485 00:32:19,530 --> 00:32:22,960 ‫اومدم تا درباره‌ی ‫یکی از اعضای گروه‌تون تحقیق کنم، 486 00:32:23,340 --> 00:32:26,570 ‫کسی که سابقه‌ی پلیسی مشکل‌داری داشته 487 00:32:26,600 --> 00:32:29,920 ‫متاسفانه کسی با این مشخصات نمی‌شناسم 488 00:32:29,960 --> 00:32:33,210 ‫شاید این به یادتون بیاره 489 00:32:36,980 --> 00:32:40,350 ‫روور سرخ، روور سرخ، ‫متیو رو بفرستین! 490 00:32:42,720 --> 00:32:45,690 ‫اسم شما ذکر شده، مگه نه؟ 491 00:32:47,680 --> 00:32:50,560 ‫این مرد جوان رو سال‌ها ندیدم 492 00:32:50,590 --> 00:32:53,230 ‫اون زندگی مادی براش مهم بود 493 00:32:53,520 --> 00:32:55,860 ‫آخرین بار شنیدم، خانم ون برگن... 494 00:32:56,500 --> 00:32:59,700 ‫روور سرخ، روور سرخ، هنری رو بفرستین! 495 00:32:59,730 --> 00:33:03,100 ‫مادرش اونو فرستاده بود سوئیس 496 00:33:03,140 --> 00:33:06,310 ‫تا به اصطلاح آرامش درمانی کنه 497 00:33:06,340 --> 00:33:08,140 ‫شکایتی که علیه‌ش تنظیم شده بود، 498 00:33:08,170 --> 00:33:10,980 ‫مربوط به کاری بود که توی کلیسا انجام می‌داده 499 00:33:11,010 --> 00:33:12,790 ‫سوءتفاهم‌ــه 500 00:33:14,370 --> 00:33:17,180 ‫داوطلب شده بود تا در رابطه با ‫بچه‌های یتیمی که داریم، کمک کنه 501 00:33:18,040 --> 00:33:20,250 ‫اون مرد جوان و پُرشوری‌ــه 502 00:33:22,420 --> 00:33:25,230 ‫اشتباه رخ داده 503 00:33:26,700 --> 00:33:28,730 ‫پس باور ندارید که توانایی قتل رو داره؟ 504 00:33:30,270 --> 00:33:32,460 ‫روور سرخ، روور سرخ، جرالد رو بفرستین! 505 00:33:34,030 --> 00:33:35,980 ‫بذارید ازتون بپرسم دکتر، 506 00:33:36,710 --> 00:33:40,650 ‫خدا چطور یک روان‌پزشک رو... 507 00:33:41,410 --> 00:33:45,450 ‫از یه کیمیاگر یا یه روحانی تشخیص میده، 508 00:33:45,480 --> 00:33:47,450 ‫یا از کسی که میزها رو بلند می‌کنه، 509 00:33:47,480 --> 00:33:48,920 ‫یا با مُرده‌ها حرف می‌زنه؟ 510 00:33:48,950 --> 00:33:50,680 ‫روان‌شناسی، رشته‌ای... 511 00:33:50,720 --> 00:33:52,920 ‫نسبتاً جدید اما قابل احترام در پزشکی‌ــه 512 00:33:52,950 --> 00:33:59,430 ‫بدون خدا، ذات انسان به سمت خوبی نمیره، ‫بلکه به سمت بدی میره 513 00:33:59,880 --> 00:34:01,930 ‫همه در گناه زاده میشن 514 00:34:01,960 --> 00:34:04,430 ‫رستگاری نیاز همه‌ست 515 00:34:04,470 --> 00:34:06,710 ‫و اگه نیاز به رستگاری وجود نداشت، 516 00:34:06,750 --> 00:34:10,300 ‫کلیسا بدون شک ابداعش رو ضروری می‌کرد 517 00:34:23,420 --> 00:34:26,320 ‫چه تقویم زیبایی اسقف 518 00:34:29,920 --> 00:34:32,330 ‫می‌تونم ازتون بپرسم، اهمیتِ... 519 00:34:32,360 --> 00:34:34,250 ‫19 فوریه چیه؟ 520 00:34:34,630 --> 00:34:36,900 ‫چهارشنبه‌ی توبه‌ بوده ‫[اولین روز چله‌ی روزه‌داری] 521 00:34:40,170 --> 00:34:41,970 ‫"خاک و رنگ" 522 00:34:42,000 --> 00:34:44,260 ‫ببخشید؟ 523 00:34:45,220 --> 00:34:47,470 ‫چون با مذهب کاتولیک بزرگ شدم، ‫باید می‌دونستم 524 00:34:47,930 --> 00:34:51,480 ‫سوال آخر، ویلم دیندار بود؟ 525 00:34:51,510 --> 00:34:56,880 ‫همون طور که گفتم، ‫زندگی مادی براش مهم بود 526 00:35:17,970 --> 00:35:19,570 ‫"در 19اُم فوریه، 527 00:35:19,610 --> 00:35:23,140 ‫دیدم پسرتون بیرون کلیسا جولان میده..." 528 00:35:25,180 --> 00:35:28,680 ‫"با خاک و رنگی که روی صورتش بود 529 00:35:29,750 --> 00:35:31,940 ‫"تصمیم گرفتم صبر کنم... 530 00:35:32,600 --> 00:35:35,390 ‫"و چند بار دیدمش تا اینکه یک شب، 531 00:35:35,420 --> 00:35:38,460 ‫از اون مکان بُردمش" 532 00:36:04,020 --> 00:36:07,520 ‫- اسمی داری؟ ‫- خوشت نمیاد 533 00:36:07,560 --> 00:36:10,510 ‫تو این ماجرا از هیچی خوشم نمیاد 534 00:36:15,210 --> 00:36:16,760 ‫ویلم ون برگن 535 00:36:17,610 --> 00:36:19,230 ‫ون برگن؟ 536 00:36:20,820 --> 00:36:22,530 ‫مطمئنی؟ 537 00:36:23,810 --> 00:36:26,770 ‫مطمئنم یه زوج ثروتمند و برجسته‌ی اجتماعی، 538 00:36:26,790 --> 00:36:28,710 ‫پسری با شخصیت مشکوک دارن 539 00:36:28,740 --> 00:36:31,480 ‫که تمام ویژگی‌هاش با قاتل ما مشترکه 540 00:36:31,510 --> 00:36:34,070 ‫پس با عقل جور درمیاد که شهردار ‫بهم هشدار داده بود، 541 00:36:34,080 --> 00:36:35,620 ‫از جهت دیگه به ماجرا نگاه کنم 542 00:36:38,980 --> 00:36:40,370 ‫پس پیشنهاد می‌کنم، 543 00:36:40,410 --> 00:36:42,760 ‫کاری که شهردار گفته رو انجام بدی ‫و از جهت دیگه بهش نگاه کنی 544 00:36:42,790 --> 00:36:44,200 ‫منظورت چیه؟ 545 00:36:45,090 --> 00:36:47,090 ‫ون برگن قاتل ما نیست 546 00:36:48,430 --> 00:36:50,360 ‫و چطور به این نتیجه رسیدی؟ 547 00:36:50,500 --> 00:36:52,770 ‫دیداری از یک کلیسا در فایو پوینتس... 548 00:36:52,800 --> 00:36:54,900 ‫جایی که جوجیو سانتورلی ممکن بود بره 549 00:36:55,410 --> 00:36:57,460 ‫گروهش از مهاجرین فقیر ساخته شده بود، 550 00:36:57,500 --> 00:37:00,670 ‫دنیایی به دور از اسقف پاتر ‫و خواننده‌های کُر مو طلایی‌ش 551 00:37:00,710 --> 00:37:02,280 ‫این جواب سوال من نبود 552 00:37:02,310 --> 00:37:05,450 ‫قاتل قربانی‌هایی انتخاب می‌کنه ‫که یه‌جورایی... 553 00:37:05,490 --> 00:37:09,040 ‫سابقه‌ و ترتیب خودش رو یادش میاره، ‫طبقه‌ی خودش 554 00:37:09,080 --> 00:37:11,470 ‫تقریباً باور شده که نمی‌خوای قاتل پیدا بشه، 555 00:37:12,120 --> 00:37:14,720 ‫این برات چیزی بیشتر از یه تمرین نیست، 556 00:37:14,760 --> 00:37:17,030 ‫یا آزمایشی از ذهن انسان 557 00:37:17,070 --> 00:37:18,740 ‫کمک منو خواستی که یه اسم در بیارم، 558 00:37:18,770 --> 00:37:20,030 ‫و اینکارو کردم 559 00:37:20,390 --> 00:37:21,960 ‫همین بود 560 00:37:27,320 --> 00:37:29,870 ‫اینجا کلاس درس، 561 00:37:29,900 --> 00:37:31,840 ‫یا یکی از اعمال آزمایشگاهیت نیست 562 00:37:31,870 --> 00:37:33,610 ‫این یارو داره بچه‌ها رو می‌کشه، 563 00:37:33,640 --> 00:37:36,140 ‫اونم به خون‌سردانه‌ترین و مخوف‌ترین شکل، 564 00:37:36,180 --> 00:37:39,410 ‫و هیچ استدلالی هم جلوش رو نمی‌گیره 565 00:37:39,450 --> 00:37:42,280 ‫وقتشه که اقدامی بشه 566 00:37:46,660 --> 00:37:48,920 ‫قشنگ سرویسش کردم 567 00:37:48,960 --> 00:37:52,290 ‫موندم چرا اصلاً بازی می‌کنه 568 00:37:52,330 --> 00:37:56,430 ‫سروان کانر، باهاتون حرف دارم 569 00:38:04,370 --> 00:38:07,240 ‫خیلی‌خب، رفقا 570 00:38:18,330 --> 00:38:20,320 ‫در مورد ویلم ون برگن چی می‌دونید؟ 571 00:38:20,360 --> 00:38:24,830 ‫اسم ون برگن رو می‌شناسم قربان، 572 00:38:24,870 --> 00:38:29,520 ‫ولی همه توی شهر این اسم رو می‌شناسن 573 00:38:29,550 --> 00:38:32,590 ‫اطلاع نداشتی که علیه‌ش شکایت ثبت شده؟ 574 00:38:32,630 --> 00:38:36,500 ‫آخه روزی هزارتا شکایت میاد فرماندار 575 00:38:37,140 --> 00:38:39,210 ‫انتظار ندارید که از همه‌ش خبر داشته باشم 576 00:38:49,150 --> 00:38:52,150 ‫دفترت رو خیلی مرتب نگه میداری سروان 577 00:38:54,220 --> 00:38:55,320 ‫بله قربان 578 00:38:58,130 --> 00:39:00,390 ‫ممنون قربان 579 00:39:00,430 --> 00:39:02,990 ‫می‌خوام محتاطانه جای... 580 00:39:03,030 --> 00:39:04,710 ‫ویلم ون برگن رو پیدا کنی 581 00:39:07,570 --> 00:39:09,740 ‫آدرسش رو می‌خوام 582 00:39:24,100 --> 00:39:27,400 ‫تا حالا حموم شیر نگرفتم 583 00:39:45,290 --> 00:39:47,250 ‫چه بلایی سر دندونات اومد؟ 584 00:39:47,720 --> 00:39:50,420 ‫آب‌نبات زیاد خوردم 585 00:39:52,630 --> 00:39:54,360 ‫فرماندار روزولت؟ 586 00:39:54,600 --> 00:39:58,160 ‫- افراد آماده‌ان؟ ‫- کاملاً آماده‌ان 587 00:39:59,670 --> 00:40:01,630 ‫- قربان؟ ‫- پس راه بیافتیم 588 00:40:01,670 --> 00:40:05,170 ‫همراه‌مون میاید؟ ممکنه خطرناک باشه 589 00:40:05,210 --> 00:40:07,770 ‫خب فرماندار، شما شخصاً یه پولدار فاسد... 590 00:40:07,810 --> 00:40:09,080 ‫مثل ون برگن رو دستگیر کنید، 591 00:40:09,110 --> 00:40:11,440 ‫بدون شک توجه مطبوعات رو جلب می‌کنه 592 00:40:11,480 --> 00:40:13,300 ‫برای همینه که ازتون خواستم... 593 00:40:13,330 --> 00:40:15,550 ‫تحقیق درباره‌ی مکانش رو ‫محرمانه انجام بدید، سروان 594 00:40:16,050 --> 00:40:18,890 ‫حس می‌کنم شهر اونقدر به این خونواده بدهکاره 595 00:40:20,020 --> 00:40:21,490 ‫خیلی‌خب، یالا! 596 00:41:04,870 --> 00:41:07,130 ‫یالا! از سر راه برید کنار! 597 00:41:17,350 --> 00:41:19,980 ‫برو، برو، برو! 598 00:41:50,750 --> 00:41:52,450 ‫حالا دیگه مال منی 599 00:41:56,880 --> 00:42:00,020 ‫همین جا وایسا سروان، ‫بذار خودم برم 600 00:42:07,130 --> 00:42:09,000 ‫کیه؟ 601 00:42:10,700 --> 00:42:12,630 ‫درو باز کنید! پلیس! 602 00:42:18,270 --> 00:42:21,710 ‫ویلم ون برگن، درو باز کن! ‫پلیس هستیم! 603 00:42:32,090 --> 00:42:34,220 ‫مادر 604 00:42:35,020 --> 00:42:38,520 ‫ببخشید خانم، شما کی هستید؟ 605 00:42:39,240 --> 00:42:41,110 ‫خانم افی 606 00:42:43,730 --> 00:42:46,830 ‫چرا وقتی در زدم جواب ندادی؟ 607 00:42:47,360 --> 00:42:49,290 ‫پسره رو ببر 608 00:42:52,420 --> 00:42:54,810 ‫میشه لباس رو نگه دارم؟ 609 00:42:55,210 --> 00:42:58,010 ‫نمی‌تونی اینکارو بکنی، ‫نمی‌تونی اینکارو بکنی! 610 00:42:58,050 --> 00:43:00,610 ‫شما جناب روزولت هستین، مگه نه؟ 611 00:43:00,650 --> 00:43:04,220 ‫بله، شما اینجا زندگی می‌کنید خانم افی؟ 612 00:43:04,250 --> 00:43:08,050 ‫بله قربان، 26 سال 613 00:43:08,090 --> 00:43:11,960 ‫لطفاً ما رو ببخشید، ‫یه اشتباهی پیش اومده 614 00:43:12,520 --> 00:43:16,100 ‫اشتباه اومدیم فرماندار؟ 615 00:43:23,540 --> 00:43:26,310 ‫شب دلپذیری داشته باشید خانم 616 00:43:29,480 --> 00:43:31,580 ‫سروان کانر! 617 00:43:31,610 --> 00:43:32,950 ‫قربان؟ 618 00:43:33,870 --> 00:43:36,250 ‫باید اینجا رو ترک کنیم 619 00:43:37,060 --> 00:43:38,470 ‫من نمی‌خوام برم 620 00:43:38,500 --> 00:43:40,520 ‫می‌دونم عزیزم می‌دونم 621 00:43:42,110 --> 00:43:43,990 ‫نمی‌تونی منو مجبور کنی 622 00:43:44,030 --> 00:43:47,700 ‫چیزی نیست، فقط برای مدت کوتاه 623 00:43:55,200 --> 00:44:00,240 ‫ویلم من، پسر خوب من 624 00:44:00,270 --> 00:44:01,870 ‫نــــه! 625 00:44:01,910 --> 00:44:03,680 ‫نــه! 626 00:44:03,710 --> 00:44:06,280 ‫نه! نه! 627 00:44:17,960 --> 00:44:19,490 ‫می‌خوام بدونید فرماندار، 628 00:44:19,530 --> 00:44:21,660 ‫پول خوبی برای اون آدرس دادم 629 00:44:21,700 --> 00:44:23,300 ‫پول خوبی دادم 630 00:44:24,720 --> 00:44:27,500 ‫ظاهراً به قدر کافی خوب نبوده 631 00:44:36,770 --> 00:44:39,110 ‫اسلحه‌ت رو بده من 632 00:44:41,750 --> 00:44:44,420 ‫اسلحه‌ت رو بده، همین الان! 633 00:44:52,090 --> 00:44:55,760 ‫از اینکار پشیمون میشید جناب روزولت 634 00:45:08,760 --> 00:45:10,310 ‫بریم 635 00:45:12,680 --> 00:45:15,050 ‫برو! 636 00:45:37,370 --> 00:45:38,690 ‫هر دفعه که زنگ میزنی، 637 00:45:38,720 --> 00:45:40,910 ‫مادربزرگم رو زهره ترک می‌کنی، 638 00:45:40,940 --> 00:45:42,740 ‫مخصوصاً نصفه شب 639 00:45:42,780 --> 00:45:44,590 ‫باید یه چیزی نشونت بدم 640 00:45:45,960 --> 00:45:50,360 ‫انسان‌ها مخلوقاتی از عادت‌ها، ‫رسوم و سنت‌ها هستن 641 00:45:50,400 --> 00:45:51,550 ‫بنابراین، منطقی‌ــه که... 642 00:45:51,590 --> 00:45:53,850 ‫قاتل‌مون ممکنه یه الگو رو دنبال کنه 643 00:45:53,890 --> 00:45:55,340 ‫روز اول ژانویه، 644 00:45:55,380 --> 00:45:58,420 ‫یک پسر سیاه‌پوست ناشناس ‫مُرده پیدا شد 645 00:46:01,060 --> 00:46:03,210 ‫جسد آرون مورتون... 646 00:46:03,240 --> 00:46:06,150 ‫روز دوم فوریه آویزون از پُل بروکلین پیدا شد 647 00:46:08,470 --> 00:46:10,270 ‫جسد جورجیو سانتورلی، 648 00:46:10,300 --> 00:46:12,740 ‫روز سوم مارچ پیدا شد، 649 00:46:13,040 --> 00:46:16,210 ‫ولی بعد علی بن قاضی ‫روز سوم آپریل کشته شد، 650 00:46:16,240 --> 00:46:18,280 ‫و الگوی عددی شکسته شد 651 00:46:18,310 --> 00:46:21,780 ‫باید اعتراف کنم حسابی دلسرد شدم، 652 00:46:21,820 --> 00:46:24,450 ‫ولی در نامه‌ای که ‫برای خانم سانتورلی فرستاده شده بود، 653 00:46:24,490 --> 00:46:28,130 ‫قاتل اشاره می‌کنه جورجیو رو ‫بیرون یه کلیسا دیده، 654 00:46:28,150 --> 00:46:29,460 ‫در تاریخ 19اُم فوریه، 655 00:46:29,490 --> 00:46:32,760 ‫"با خاک و رنگی که روی صورتش بود، ‫جولان می‌داد... 656 00:46:32,790 --> 00:46:35,860 ‫معلوم نبود تا اینکه فهمیدم ‫منظور از "خاک و رنگ" چیه 657 00:46:35,900 --> 00:46:37,300 ‫که با عقل جور در اومد 658 00:46:37,640 --> 00:46:39,560 ‫چهارشنبه‌ی توبه 659 00:46:40,890 --> 00:46:43,270 ‫همه‌شون روزهای مقدسن 660 00:46:44,940 --> 00:46:46,970 ‫طبق تقویم مسیحی جلو میره 661 00:46:47,010 --> 00:46:49,780 ‫روز مقدس بعدی 14اُم می هست 662 00:46:52,160 --> 00:46:54,200 ‫جشن معراج مسیح 663 00:46:54,650 --> 00:46:57,120 ‫فقط چند روز دیگه 664 00:46:58,090 --> 00:46:59,490 ‫آره 665 00:46:59,491 --> 00:47:02,491 ترجمه از: عرفان و پویا @erfanam7