1 00:00:00,800 --> 00:00:02,550 ‫آنچه گذشت... 2 00:00:02,550 --> 00:00:05,329 ‫دکتر رودز، جواز پزشکی شما تحت تجدیدنظرـه. 3 00:00:05,364 --> 00:00:06,216 ‫ببخشید، چرا؟ 4 00:00:06,216 --> 00:00:08,300 ‫اتهاماتی مبنی بر سوءاستفاده پزشکی مطرح شده. 5 00:00:08,300 --> 00:00:10,300 ‫تو گزارش منو به هیئت پزشکی دادی؟ 6 00:00:10,300 --> 00:00:11,633 ‫بله، اینکارو کردم. 7 00:00:11,633 --> 00:00:13,633 ‫می‌خوای بگی انتظارشو نداشتی؟ 8 00:00:13,633 --> 00:00:16,842 ‫کمکم کن، چاک، وگرنه از دست میرم. 9 00:00:16,842 --> 00:00:18,175 ‫کاری کنم بیخیال رسیدگی بشن؟ 10 00:00:18,175 --> 00:00:20,091 ‫کاریه که تو می‌تونی بکنی. 11 00:00:20,091 --> 00:00:21,967 ‫فردا اولین روز ربکا کنتو 12 00:00:21,967 --> 00:00:23,300 ‫به عنوان مدیر عامل سیلرز ـه. 13 00:00:23,300 --> 00:00:25,591 ‫می‌خوام روز بدی براش باشه. 14 00:00:25,591 --> 00:00:27,591 ‫من می‌خوام از هیئت مدیره کناره‌گیری کنم. 15 00:00:27,591 --> 00:00:29,424 ‫- منم همینطور ‫- چطور شد؟ 16 00:00:29,424 --> 00:00:30,758 ‫ما سهاممون رو فروختیم. 17 00:00:30,758 --> 00:00:31,799 ‫به کی فروختید؟ 18 00:00:31,799 --> 00:00:33,549 ‫تیلور میسون. 19 00:00:33,549 --> 00:00:35,132 ‫برای درخواست شنود و ضبط مکالمات اومدم اینجا. 20 00:00:35,132 --> 00:00:36,799 ‫برای چاک رودز، به علت فساد عمومی. 21 00:00:36,799 --> 00:00:39,049 ‫رابطه بین قاضی یاد شده و آقای رودز 22 00:00:39,049 --> 00:00:40,758 ‫دلیل بیشتری برای الزام این شنود ـه. 23 00:00:40,758 --> 00:00:41,924 ‫خوب عمل کردی. 24 00:00:42,581 --> 00:00:43,382 ‫حکم شنودت رو گرفتی. 25 00:00:43,382 --> 00:00:48,424 ‫برای توسعه‌ام به مشکل مالی برخوردم. 26 00:00:49,303 --> 00:00:50,841 ‫خب چطور قرار پوست ِاین حروم... 27 00:00:50,841 --> 00:00:54,132 ‫حالا بگیر بشن، آقای وزیر ‫حرفای زیادی برای گفتن داریم. 28 00:00:54,132 --> 00:00:55,841 ‫اخبار مثبت، پدر. 29 00:00:55,841 --> 00:00:58,299 ‫بانک ایالتی قطر قراره لیست ‫محدود شده رو کنار بزنه 30 00:00:58,299 --> 00:01:00,591 ‫و آماده است یه وام تپل بهت بده. 31 00:01:00,591 --> 00:01:02,507 ‫در این باره مطمئنی؟ 32 00:01:02,507 --> 00:01:04,758 ‫مستقیماً از وزیر خزانه‌داری گرفتمش. 33 00:01:04,758 --> 00:01:07,340 ‫طی سال گذشته، خونه‌ی شما ‫به مالکیت در اومده. 34 00:01:07,340 --> 00:01:10,049 ‫آره، همسرم به یه مقدار پول دست پیدا کرد. 35 00:01:10,049 --> 00:01:13,507 ‫متاسفم، تو... ‫حوله‌ای چیزی لازم نداری؟ 36 00:01:14,415 --> 00:01:15,439 ‫من راحتم. 37 00:01:15,760 --> 00:01:16,815 ‫هیئت پزشکی... 38 00:01:17,383 --> 00:01:18,339 ‫متاسفم، ویندی. 39 00:01:18,339 --> 00:01:20,048 ‫مجبوری شانست رو در برابرشون امتحان کنی. 40 00:01:20,936 --> 00:01:22,298 ‫پس می‌دونم که قابل انجام شدن نبوده. 40 00:01:22,323 --> 00:01:36,298 :ترجمه و زیرنویس از امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 40 00:01:36,323 --> 00:01:51,298 Billions.S04E10: روز اول سال نو 98/03/11 41 00:01:52,111 --> 00:01:54,141 ‫بانکی که از لیست محدود شده کنار زدم... 42 00:01:54,176 --> 00:01:55,298 ‫بانک ایالتی قطر... 43 00:01:55,298 --> 00:01:57,324 ‫درسته. یه گزارش رسید. 44 00:01:57,359 --> 00:01:59,298 ‫مجبورم برگردونم‌ـش به لیست محدود شده. 45 00:01:59,298 --> 00:02:01,173 ‫لعنتی. 46 00:02:01,173 --> 00:02:03,213 ‫باید همدیگه رو ببینیم. همینطور پدرت. 47 00:02:04,180 --> 00:02:05,380 ‫روز اول سال نو چطوره؟ 48 00:02:05,380 --> 00:02:07,672 ‫همه جا ساکت ـه... ‫[روز اول سال نو] 48 00:02:08,380 --> 00:02:21,672 Billions کانال سریال توضیحات و اطلاعات مربوط به سریال t.me/IR_Billions 49 00:02:22,797 --> 00:02:24,088 ‫سال نو مبارک 50 00:02:24,088 --> 00:02:26,589 ‫قطعا. توام همینطور. 51 00:02:26,589 --> 00:02:28,172 ‫دقیقا همونطور که برنامه داشتم سپریش کنم. 52 00:02:29,380 --> 00:02:30,797 ‫تو رو از کجا کشوندن اینجا؟ 53 00:02:30,797 --> 00:02:32,088 ‫ترکیه. تو چی؟ 54 00:02:32,088 --> 00:02:33,589 ‫جزایر سن بارتلمی 55 00:02:33,589 --> 00:02:34,756 ‫من برام مهم نیست. 56 00:02:34,756 --> 00:02:36,338 ‫اگه به خاطر این شغل نبود، تنها راهی که 57 00:02:36,338 --> 00:02:38,338 ‫می‌تونستم سن بارتلمی رو ببینم ‫در شبکه «مسافرت» بود. 58 00:02:38,338 --> 00:02:40,255 ‫تازه اگه می‌تونستم پول کابل‌ـش رو بدم. بیخیال. ‫(شبکه کابلی پولی) 59 00:03:00,409 --> 00:03:02,046 ‫می‌تونم برنده بشم، درسته؟ 60 00:03:03,603 --> 00:03:05,087 ‫اگه اینطور فکر نمی‌کردیم در حال آماده سازی نبودیم... 61 00:03:05,087 --> 00:03:06,171 ‫لعنتی 62 00:03:06,988 --> 00:03:08,588 ‫تو فکر نمی‌کنی بتونم ببرم. 63 00:03:08,588 --> 00:03:11,337 ‫اگه اکس این فکرو می‌کرد، با اسکایپ ‫تماس تصویری می‌داد؟ 64 00:03:11,337 --> 00:03:13,588 ‫اگه اینجا بود بهتر میشد. 65 00:03:13,588 --> 00:03:17,504 ‫همیشه هست. ولی پسراش هوس ‫کرده بودن برن «فیجی» 66 00:03:18,203 --> 00:03:20,129 ‫اسکایپ مثل حضور داشتن نیست. 67 00:03:20,129 --> 00:03:21,546 ‫ولی گمونم خوب باشه. 68 00:03:21,546 --> 00:03:23,546 ‫باید بهتر از خوب باشه. 69 00:03:23,546 --> 00:03:26,046 ‫امروز باید کاملا واقعی رفتار کنی. 70 00:03:26,046 --> 00:03:27,671 ‫قراره بهت سخت بگیریم. 71 00:03:27,671 --> 00:03:29,337 ‫چون وقتی با هیئت پزشکی رو به رو بشی 72 00:03:29,337 --> 00:03:31,838 ‫و جوازت شرط معامله باشه، ‫بی‌رحمانه خواهد بود. 73 00:03:31,838 --> 00:03:35,129 ‫- اینا آدمای باهوشی هستن ‫- می‌تونم برنده بشم؟ 74 00:03:35,129 --> 00:03:38,005 ‫باید هیئت رو مجاب کنی که کارت با تیلور 75 00:03:38,005 --> 00:03:41,503 ‫با همه‌ی افراد اینجا، بخشی از کار پزشکیت نیست. 76 00:03:41,503 --> 00:03:42,837 ‫که جلسات جزوی از اونا نیستن. 77 00:03:42,837 --> 00:03:45,795 ‫که اونا جلسات بهبود عملکرد هستن. 78 00:03:45,795 --> 00:03:48,670 ‫که تیلور یه بیمار نبوده، بلکه یه مشتری بوده 79 00:03:48,670 --> 00:03:51,837 ‫کسی که از حریم خصوصی بین ‫دکتر و بیمار لذت نمی‌بره... 80 00:03:51,837 --> 00:03:53,628 ‫اورین 81 00:03:53,628 --> 00:03:56,045 ‫می‌تونم . برنده . بشم ؟ 82 00:03:56,045 --> 00:03:58,336 ‫وقتی کار امروزشون تموم شد بهت خبر میدم 83 00:04:08,837 --> 00:04:12,503 ‫دوستان قدیمی دشمن می‌شوند ‫دشمنان قدیمی ... 84 00:04:12,503 --> 00:04:14,253 ‫ما هرگز دوست نبودیم. 85 00:04:14,253 --> 00:04:16,086 ‫خب، کی این جلسه رو شروع می‌کنیم...؟ 86 00:04:16,086 --> 00:04:17,670 ‫می‌دونم: فقط صبح رو وقت داری... 87 00:04:17,670 --> 00:04:20,462 ‫نه من مشتاقم. مشتاقم که از همه ‫این چیزا خلاص بشی، فقط همین. 88 00:04:20,462 --> 00:04:23,045 ‫تا وقتی که بشه قبل ظهر تمومش کرد. 89 00:04:24,628 --> 00:04:26,879 ‫خب، همگی اینجا هستیم. پس بیاید شروع کنیم... 90 00:04:26,879 --> 00:04:29,045 ‫خب، دیگه تقریبا وقتشه. 91 00:04:29,045 --> 00:04:31,044 ‫منتظرتون بودم. 92 00:04:32,818 --> 00:04:33,853 ‫تو اینجایی! 93 00:04:34,849 --> 00:04:36,544 ‫بیاید اینو برنده بشیم. 94 00:04:41,919 --> 00:04:44,377 ‫آره. چند ساعت پیش فرود اومدم. 95 00:04:44,377 --> 00:04:46,003 ‫موج‌ها یکم بزرگ بودن. 96 00:04:46,003 --> 00:04:47,252 ‫یه صدف پای «گوردی» رو خراش داد. 97 00:04:47,252 --> 00:04:49,419 ‫تخته‌ی موج سواری «دینی» از وسط نصف شد. 98 00:04:49,419 --> 00:04:51,627 ‫صندلی‌های جلوی بازی تیم «رنجرز» ‫رو برای فردا داریم 99 00:04:51,627 --> 00:04:53,377 ‫خوشحال بودن که سریع از اونجا بزنن بیرون. 100 00:05:03,642 --> 00:05:05,711 ‫انتظار نمی‌رفت اینجا باشی. 101 00:05:05,711 --> 00:05:08,085 ‫قانع کننده است. 102 00:05:08,085 --> 00:05:11,586 ‫دکتر رودز، ما این جلسه‌ی رسیدگی رو 103 00:05:11,586 --> 00:05:13,419 ‫برای تخطی اخلاقی شدید شما و 104 00:05:13,419 --> 00:05:15,878 ‫سواستفاده از یادداشت‌های بیماران برگزار کردیم. 105 00:05:15,878 --> 00:05:18,918 ‫درمورد ماهیت جلسات‌تون با تیلور میسون بهمون بگید. 106 00:05:18,918 --> 00:05:21,168 ‫من هرگز درمورد چیزی که با بیمارانم ‫بحث می‌کنم صحبت نمی‌کنم. 107 00:05:21,168 --> 00:05:22,918 ‫پس تیلور بیمار شما بوده؟ 108 00:05:22,918 --> 00:05:25,418 ‫اگه ما نقض عهد پیدا کنیم، اون وقت میشه 109 00:05:25,418 --> 00:05:27,251 ‫نقض عهد محرمیت دکتر-بیمار. 110 00:05:27,251 --> 00:05:28,251 ‫موکل. منظورم موکل بود. 111 00:05:28,251 --> 00:05:31,134 ‫تیلور موکل من بود 112 00:05:31,169 --> 00:05:33,002 ‫و در جلسات بهبود عملکرد شرکت می‌کرد. 113 00:05:36,501 --> 00:05:38,585 ‫باید فرض بگیریم ویندی رودز 114 00:05:38,585 --> 00:05:40,793 ‫برای جلسه کاملا آماده و متمرکز هستش. 115 00:05:40,793 --> 00:05:43,002 ‫من ترسوندمش. ترسیده بود. 116 00:05:43,002 --> 00:05:44,460 ‫و بعدش من ترسوندمش. 117 00:05:44,460 --> 00:05:46,293 ‫ولی من و سارا شک داریم، که ‫ویندی دوباره به خودش بیاد 118 00:05:46,293 --> 00:05:48,126 ‫و اینکه کشته میشه. 119 00:05:48,126 --> 00:05:49,626 ‫پس باید محکم تر بکشیمش. 120 00:05:49,626 --> 00:05:51,002 ‫اینکارو باید بکنی، تیلور. 121 00:05:51,002 --> 00:05:52,543 ‫بهم بگو بکشم، منم می‌کشم. 122 00:05:52,543 --> 00:05:54,376 ‫بیاید بریم سر وقتش. 123 00:05:56,209 --> 00:05:58,460 ‫دیشب که منو کشتی :) 124 00:05:58,460 --> 00:06:01,043 ‫برای شب سال نو چیکار کردید؟ 125 00:06:02,376 --> 00:06:04,752 ‫من بیشترشو موندم خونه و مطالعه کردم. 126 00:06:04,752 --> 00:06:06,002 ‫منم همینطور. 127 00:06:06,002 --> 00:06:07,834 ‫تو موندی خونه... این کارا از تو ... 128 00:06:07,834 --> 00:06:09,417 ‫نه همینطور. 129 00:06:09,417 --> 00:06:11,125 ‫منظورم این بود که کار خاصی نکردم. 130 00:06:11,125 --> 00:06:13,459 ‫شب معمولی. میدونی؟ 131 00:06:13,459 --> 00:06:15,792 ‫ترجیح میدم شبی مهمونی برگزار کنم که بیرون نباشن. 132 00:06:17,109 --> 00:06:19,834 ‫پس فقط با چندتا از دوستام رفتیم شام. 133 00:06:19,834 --> 00:06:21,625 ‫یه دوست. 134 00:06:21,625 --> 00:06:24,917 ‫ای کاش می‌دونستم داری چوب کاری می‌کنی، لارن. 135 00:06:28,709 --> 00:06:31,167 ‫سال نو مبارک! درسته؟ 136 00:06:32,333 --> 00:06:33,618 ‫سلام 137 00:06:36,333 --> 00:06:38,125 ‫ایشون «لانی واتلی» هستن. 138 00:06:38,125 --> 00:06:39,792 ‫اون تحت فرمان رودز در دادگستری ‫جنوبی یه ستاره بود. 139 00:06:39,792 --> 00:06:42,375 ‫چاک منو آموزش داد. به صورت ‫نزدیک باهاش کار کردم. 140 00:06:42,375 --> 00:06:45,001 ‫اینو می‌تونم بهتون بگم: ‫اگه اون داره همسرشو برای 141 00:06:45,001 --> 00:06:47,167 ‫جلسه رسیدگی آماده می‌کنه، ‫همسرش کاملا آماده خواهد بود. 142 00:06:47,167 --> 00:06:48,292 ‫آماده کشتن خواهد بود. 143 00:06:48,292 --> 00:06:50,250 ‫مطلقاً هرچیزی که 144 00:06:50,250 --> 00:06:52,917 ‫برای بردن لازم باشه میگه. 145 00:06:52,917 --> 00:06:54,542 ‫حقیقت باشه یا نباشه. 146 00:06:54,542 --> 00:06:56,292 ‫الان رابطه‌تون با اونا چطوره؟ 147 00:06:56,292 --> 00:06:58,332 ‫- باید اینو بدونم... ‫- از من آتو دارن؟ 148 00:06:58,332 --> 00:07:00,791 ‫نه. ندارن 149 00:07:00,791 --> 00:07:03,291 ‫سارا برام گفت بین شما و ویندی چه اتفاقی افتاده. 150 00:07:03,291 --> 00:07:05,082 ‫و تجربه‌ی من هم مشابه بود. 151 00:07:05,082 --> 00:07:07,291 ‫چیزی نمونده بود اخراج بشم. 152 00:07:07,291 --> 00:07:08,833 ‫مثل «سمی هیگار» در گروه موسیقی «ون هیلن». 153 00:07:10,552 --> 00:07:11,916 ‫چون در نهایت، فقط رودز ـه 154 00:07:11,916 --> 00:07:13,332 ‫که کار رودز رو درست می‌کنه. 155 00:07:13,332 --> 00:07:15,374 ‫خیلی شبیه اکسلرادهاست. 156 00:07:15,374 --> 00:07:17,374 ‫در هر صورت، بریم ترتیبشونو بدیم. 157 00:07:17,374 --> 00:07:19,708 ‫اینکارو می‌کنیم. ولی باید بدونید: 158 00:07:19,708 --> 00:07:22,124 ‫اگه این مساله رو پیگیری کنید، برای ‫شما خالی از ریسک نخواهد بود. 159 00:07:22,124 --> 00:07:24,082 ‫من ترسی از حمله‌ی اونا ندارم... 160 00:07:24,082 --> 00:07:26,207 ‫اگه برای شهادت دادن علیه ویندی بری 161 00:07:26,207 --> 00:07:27,875 ‫اونا می‌تونن اطلاعاتی رو درموردت مطرح کنن 162 00:07:27,875 --> 00:07:29,708 ‫اطلاعاتی که دلت نمی‌خواد بیرون بره. 163 00:07:29,708 --> 00:07:32,416 ‫گوه کاری میشه. اطلاعات درز می‌کنه. 164 00:07:32,416 --> 00:07:35,207 ‫به طور غیر منتظره، رفتار و اعمال ‫شما تحت پرسش قرار می‌گیره. 165 00:07:35,207 --> 00:07:37,124 ‫اونا اینطوری عمل می‌کنن. 166 00:07:37,124 --> 00:07:38,499 ‫نمی‌خوایم سرمایه‌گذاران‌مون 167 00:07:38,499 --> 00:07:39,833 ‫درمورد خصلت‌های بد خصوصی‌ت چیزی بدونن... 168 00:07:39,833 --> 00:07:41,458 ‫این چیزی هست که بخوای در نظر بگیری، تیلور؟ 169 00:07:41,458 --> 00:07:44,082 ‫ارزش در نظر گرفتن داره... 170 00:07:44,082 --> 00:07:46,540 ‫و حالا در نظر می‌گیریم. شاید برگردیم بهش. 171 00:07:46,540 --> 00:07:47,957 ‫ولی اول، بیاید بفهمیم 172 00:07:47,957 --> 00:07:49,749 ‫چطور میشه جواز لعنتی ویندی رو ازش گرفت. 173 00:07:49,749 --> 00:07:52,582 ‫می‌دونید چطور برنده میشیم؟ ‫چون من می‌دونم. 174 00:07:52,582 --> 00:07:54,040 ‫کاری می‌کنیم تیلور پیداش نشه. 175 00:07:54,040 --> 00:07:56,165 ‫همکاری‌شون رو با هیئت پزشکی متوقف کنن. 176 00:07:56,165 --> 00:07:58,081 ‫درسته، اگه تیلور پیداش نشه 177 00:07:58,081 --> 00:07:59,665 ‫یا از اظهارات رسمی خودداری کنه 178 00:07:59,665 --> 00:08:02,373 ‫کاری که ویندی کرده... این مساله ناپدید میشه. 179 00:08:02,373 --> 00:08:03,623 ‫اگرچه این اتفاق نمیوفته. 180 00:08:03,623 --> 00:08:05,623 ‫خب. شاید بتونم وادارش کنم تا اتفاق بیوفته. 181 00:08:05,623 --> 00:08:07,415 ‫چیزی بهشون پیشنهاد بدم که نیاز دارن. 182 00:08:07,415 --> 00:08:09,999 ‫اهرم فشار درست کنم. می‌دونید که، ‫از همون کارایی که می‌کنم. 183 00:08:09,999 --> 00:08:11,749 ‫اوه... نمی‌تونم اینو توصیه کنم... 184 00:08:11,749 --> 00:08:13,123 ‫حرکت پرمخاطره‌ای ـه، بابی. 185 00:08:13,123 --> 00:08:14,707 ‫موافقم. اگه تیلور موافقت نکنه 186 00:08:14,707 --> 00:08:17,373 ‫و در عوض قضیه رو به هیئت بشه، بدتر به گا میریم. 187 00:08:17,373 --> 00:08:19,915 ‫خب چارل، اگه کاری که ازت خواسته شده بود می‌کردی 188 00:08:19,915 --> 00:08:21,832 ‫هیچ کدوم اینا اتفاق نمی‌افتاد. 189 00:08:21,832 --> 00:08:23,123 ‫تیلور می‌بایست الان با 190 00:08:23,123 --> 00:08:24,749 ‫مشکلات حقوقی خودش دست و پنجه نرم می‌کرد... 191 00:08:24,749 --> 00:08:27,290 ‫فکر نمی‌کنم برای این یکی من ‫مورد سرزنش باشم، باب 192 00:08:27,290 --> 00:08:29,415 ‫این تلفات جنگ جناحی شماست... 193 00:08:29,415 --> 00:08:31,915 ‫بسه ! 194 00:08:31,915 --> 00:08:33,749 ‫تیلور رو نمیشه خرید، نمیشه نظرشو عوض کرد 195 00:08:33,749 --> 00:08:35,456 ‫و تلاش برای این کار، فقط بدترش می‌کنه. 196 00:08:35,456 --> 00:08:38,581 ‫نمی‌تونم اجازه بدم هیچکس دخالت کنه ‫و ازشون بخواد بیخیال بشن. 197 00:08:38,581 --> 00:08:41,622 ‫اون حس خرسندی لعنتی رو به تیلور نمیدم. 198 00:08:42,843 --> 00:08:45,330 ‫ببخشید مجبورم بکشونم‌تون ‫بیرون، ولی یه مشکلی هست. 199 00:08:45,330 --> 00:08:47,581 ‫ 200 00:08:57,706 --> 00:08:59,539 ‫چی داری؟ 201 00:09:00,956 --> 00:09:02,164 ‫لعنت به من! 202 00:09:02,164 --> 00:09:03,622 ‫چیه؟ 203 00:09:03,622 --> 00:09:05,330 ‫یه هدیه سال نوی تخمی. 204 00:09:05,330 --> 00:09:06,956 ‫یه اثر پیکاسو... «پسری با پیپ». 205 00:09:06,956 --> 00:09:08,622 ‫همینطور یه مشکل مالیاتی بزرگ. 206 00:09:08,622 --> 00:09:10,581 ‫بعد از اینکه امضاءش کردی، 17 جعبه دیگه رو 207 00:09:10,581 --> 00:09:12,664 ‫فهرست کردم که بعد از تعطیلات برات ارسال بشن. 208 00:09:13,428 --> 00:09:14,664 ‫من امضاءش نمی‌کنم. 209 00:09:14,664 --> 00:09:17,122 ‫خب مجبوری. که مالکیتت رو اثبات کنی. 210 00:09:17,122 --> 00:09:18,831 ‫تو امروز سرت شلوغه؟ 211 00:09:18,831 --> 00:09:20,539 ‫نه ولی دلم می‌خواد کارم تموم بشه، میدونی. 212 00:09:20,539 --> 00:09:22,247 ‫برم خونه و مسابقات بولینگ رو تماشا کنم. 213 00:09:22,247 --> 00:09:25,329 ‫آره، حتما. 214 00:09:25,329 --> 00:09:30,329 ‫این هزار دلار ـه. 215 00:09:30,329 --> 00:09:33,580 ‫و یکم بیشتر برای اونا... 216 00:09:33,580 --> 00:09:35,455 ‫ازت می‌خوام یه مدت کوتاهی اینجا صبر کنی. 217 00:09:35,455 --> 00:09:38,788 ‫یه چیزی که روزمو تغییر میده. خیلی خب. 218 00:09:41,341 --> 00:09:44,329 ‫خب، یه صندلی بهش بدید، قهوه ‫و غذا... هرچی که بخواد. 219 00:09:44,329 --> 00:09:45,997 ‫مسابقه رو داخل لپ تاپ براش پخش کنید. 220 00:09:45,997 --> 00:09:47,663 ‫زیاد طول نمی‌کشه. 221 00:09:50,830 --> 00:09:53,830 ‫الان اون نقاشی و 17 تای دیگه شبیه‌ش 222 00:09:53,830 --> 00:09:56,079 ‫قراره مثل کامیون 18 چرخ از روم رد بشن. 223 00:09:56,079 --> 00:09:59,663 ‫ازت می‌خوام «شان ایلز» رو همین الان ‫بیاری اینجا. این گندکاری واسه اونه... 224 00:09:59,663 --> 00:10:00,997 ‫نه اینکه حالا بتونه درستش کنه. 225 00:10:00,997 --> 00:10:02,788 ‫پس ویکتور رو هم بیار اینجا. سریع. 226 00:10:02,788 --> 00:10:04,830 ‫اینکارو می‌کنم. 227 00:10:09,867 --> 00:10:10,788 ‫قاضی «فانت». 228 00:10:10,788 --> 00:10:13,954 ‫حتی با وجود بسته بودن دادگاه، ‫عدالت هرگز نمی‌خوابه. 229 00:10:13,954 --> 00:10:16,704 ‫اینجا در دادگستری جنوبی، ما ‫همیشه در دسترس هستیم. 230 00:10:17,704 --> 00:10:19,996 ‫و منم نوار امروز رو براتون پخش می‌کنم. 231 00:10:23,787 --> 00:10:26,122 ‫بانکی که از لیست محدود شده خارج کردم... 232 00:10:26,157 --> 00:10:28,909 ‫- بانک ایالتی قطر... ‫- درسته. یه گزارش رسید. 233 00:10:28,944 --> 00:10:30,787 ‫مجبورم دوبار برگردونمش به لیست محدود شده. 234 00:10:30,787 --> 00:10:32,287 ‫لعنتی 235 00:10:32,287 --> 00:10:33,829 ‫باید همدیگه رو ببینیم. همینطور پدرت. 236 00:10:34,883 --> 00:10:37,328 ‫روز اول سال نو چطوره؟ همه چیز آرومه... 237 00:10:39,579 --> 00:10:42,460 ‫دیگه شنود مکالمات تلفنی‌شون کافی نیست. 238 00:10:42,495 --> 00:10:43,620 ‫باید از وسایل شنود و نظارت استفاده کنیم. 239 00:10:43,620 --> 00:10:46,078 ‫همونطور که شنیدید قاضی، اونا قراره ‫برای پیگیری جرایم‌شون 240 00:10:46,078 --> 00:10:49,278 ‫شخصا ملاقات کنن و ما باید به حرفاشون گوش بدیم. 241 00:10:50,704 --> 00:10:53,078 ‫استحقاق سوم درخواست نظارت. 242 00:10:56,996 --> 00:10:59,579 ‫کار گذاشتن شنود در دفتر دادستانی کل ‫ایالت نیویورک رو رد می‌کنم 243 00:10:59,579 --> 00:11:01,828 ‫این خارج از محدوده است. 244 00:11:01,828 --> 00:11:05,578 ‫ولی با میلی، این اجازه رو میدم: 245 00:11:05,578 --> 00:11:09,244 ‫کار گذاشتن شنود در محل زندگی چاک رودز و پدرش. 246 00:11:09,244 --> 00:11:10,661 ‫داخل اتاق خواب‌ها چیزی نباشه. 247 00:11:10,661 --> 00:11:13,578 ‫اتاق‌های دفتری خانگی، فضاهای باز فقط. 248 00:11:13,578 --> 00:11:15,619 ‫همراهش شرایط عمده‌ای هست 249 00:11:15,619 --> 00:11:17,161 ‫یا چیزایی که می‌تونید بهش گوش بدید. 250 00:11:17,161 --> 00:11:18,745 ‫البته. 251 00:11:19,672 --> 00:11:22,953 ‫هرچیزی که به پرونده مربوط نباشه باید ‫هدفون از روی گوش برداشته بشه. 252 00:11:22,953 --> 00:11:26,828 ‫و اگه یه وکیل حضور داشته باشه، ‫بی چون و چرا ضبط متوقف میشه 253 00:11:26,828 --> 00:11:29,619 ‫برای حفاظت حریم خصوصی وکیل-موکل. 254 00:11:29,619 --> 00:11:31,536 ‫ما یه تیم بررسی مربوطه جمع می‌کنیم... 255 00:11:31,536 --> 00:11:33,953 ‫یه مامور FBI و یه دستیار دادستان از اینجا... 256 00:11:33,953 --> 00:11:35,369 ‫که تصمیم بگیرن چه چیزی 257 00:11:35,369 --> 00:11:37,202 ‫داخل محدوده بررسی هست و چه چیزی نیست. 258 00:11:37,202 --> 00:11:38,995 ‫خوبه 259 00:11:40,083 --> 00:11:42,077 ‫اونا فقط چیزی که مجاز به شنیدنش ‫هستید بهتون میدن. 260 00:11:42,077 --> 00:11:45,953 ‫از این تخطی کنید، پرونده‌تون به بی راهه میره. 261 00:11:45,953 --> 00:11:47,786 ‫ممنونم، قاضی. 262 00:11:54,285 --> 00:11:56,660 ‫روز خوبی برای تو و پرونده‌ات هستش... 263 00:11:56,660 --> 00:11:58,076 ‫«دنچزی» می‌تونه مامور رو انتخاب کنه... 264 00:11:59,197 --> 00:12:02,910 ‫- تیم بررسی رو تو هدایت می‌کنی ‫- صبر کن. این ایده خوبی نیست 265 00:12:02,910 --> 00:12:04,910 ‫می‌بایست کسی باشه که در ‫پرونده دخیل نبوده باشه... 266 00:12:04,910 --> 00:12:06,326 ‫نیستی. من پرونده رو جلو می‌برم. 267 00:12:09,189 --> 00:12:10,910 ‫تو یه نوار شنود گوش دادی 268 00:12:10,910 --> 00:12:14,285 ‫در یکی دو تا جلسه حضور داشتی، اطلاعات به ‫درد نخور به دستت رسیدن. تو بدون تعصب هستی. 269 00:12:14,285 --> 00:12:15,994 ‫هر دومون می‌دونیم من کارایی ‫بیشتر از اینا انجام دادم 270 00:12:15,994 --> 00:12:17,994 ‫ولی بهتره باور کنی من بدون تعصب هستم. 271 00:12:17,994 --> 00:12:19,660 ‫بهتره انتظار نداشته باشی که با من 272 00:12:19,660 --> 00:12:21,827 ‫«درست غلط چشمک ضربه» بازی کنی. ‫(درست بود چشمک بزن - غلط بود ضربه بزن) ‫(استعاره از اطلاعات دادن) 273 00:12:21,827 --> 00:12:23,827 ‫وگرنه امانت‌داری‌م رو از دست میدم. 274 00:12:23,827 --> 00:12:27,160 ‫علتش اینه که می‌دونم مرتکب اشتباه نمیشی، کیت. 275 00:12:27,160 --> 00:12:29,160 ‫هرکس دیگه‌ای داخل اون دفتر رو ‫می‌تونم مجبور کنم حرف بزنه 276 00:12:29,160 --> 00:12:31,660 ‫- تو رو نمی‌تونم ‫- درسته لعنتی من وا نمیدم. 277 00:12:31,660 --> 00:12:33,702 ‫چون من به زندان نمیرم. 278 00:12:35,033 --> 00:12:36,827 ‫و برای ملاقات تو هم به اونجا نمیام. 279 00:12:36,827 --> 00:12:39,492 ‫شماره موبایل مامور دنچزی رو بهم بده 280 00:12:40,267 --> 00:12:41,868 ‫می‌خوام بهترین افراد مخابراتیش 281 00:12:41,868 --> 00:12:43,534 ‫فورا اون میکروفون‌ها رو کار بذارن... 282 00:12:52,179 --> 00:12:54,701 ‫الگوی حقیقت: یه بیمار وارد میشه؛ 283 00:12:54,701 --> 00:12:58,242 ‫از بالا بودن ضربان قلبش بهت ‫میگه، 250 تپش در دقیقه 284 00:12:58,242 --> 00:12:59,576 ‫حالا، تو شک می‌کنی که 285 00:12:59,576 --> 00:13:01,743 ‫اون از یه جور مواد مخدر استفاده می‌کرده. 286 00:13:01,743 --> 00:13:05,159 ‫با توجه به سوگند بقراط، وظیفه‌ات چیه؟ 287 00:13:06,701 --> 00:13:07,993 ‫موارد مخدر ضربان قلب رو میاره پایین! 288 00:13:07,993 --> 00:13:09,492 ‫به همین دلیل بهشون میگن پایین آورنده 289 00:13:09,492 --> 00:13:10,743 ‫یا خدا؛ اسپیروس. 290 00:13:10,743 --> 00:13:13,534 ‫این یارو اسپیروس که میگید نمی‌شنامش. 291 00:13:13,534 --> 00:13:16,784 ‫من دکتر «رودیزیو» هستم، همونطور که ‫کارت اسمم به وضح اینو نشون میده... 292 00:13:16,784 --> 00:13:19,159 ‫کافیه اسپیروس. دیگه زده به سرت. 293 00:13:19,159 --> 00:13:21,034 ‫درش بیار. 294 00:13:27,534 --> 00:13:29,033 ‫اونم همینطور. 295 00:13:34,408 --> 00:13:36,152 ‫برگردیم سراغش. 296 00:13:36,187 --> 00:13:37,408 ‫آیا اینطور نیست، خانوم رودز... 297 00:13:37,408 --> 00:13:40,825 ‫- دکتر رودز ‫- این حرفو بهشون نزن، نه. 298 00:13:40,825 --> 00:13:42,658 ‫- باهاش پیش برو ‫- تویی که باهاش پیش میری 299 00:13:44,873 --> 00:13:46,700 ‫این درست نیست، دکتر رودز 300 00:13:46,700 --> 00:13:48,241 ‫که این اولین بار نیست که 301 00:13:48,241 --> 00:13:50,033 ‫یادداشت‌های بیماران‌تون در معرض خطر قرار می‌گیرن 302 00:13:50,033 --> 00:13:51,992 ‫و علیه خود بیمار مورد استفاده قرار می‌گیرن؟ 303 00:13:51,992 --> 00:13:54,158 ‫در گذشته نه چندان دور، شما بی‌دقت بودید 304 00:13:54,158 --> 00:13:56,033 ‫و شخصی در دفتر دادستانی موفق شد از... 305 00:13:56,033 --> 00:13:57,742 ‫باور کردنی نیست لعنتی! 306 00:13:57,742 --> 00:13:58,908 ‫ 307 00:13:58,908 --> 00:14:00,700 ‫هی، نگهش دار. 308 00:14:00,700 --> 00:14:02,658 ‫اگه قراره به این سادگی ثباتت رو از دست بدی 309 00:14:02,658 --> 00:14:03,783 ‫توصیه میکنم در جلسه حاضر نشی 310 00:14:03,783 --> 00:14:06,241 ‫و هر تصمیمی که اتخاذ کردن قبول کنی. 311 00:14:06,241 --> 00:14:08,691 ‫مثل اون تبلیغه که میگه: ‫"هرگز اجازه نده عرق کردنت رو ببینن." 312 00:14:08,726 --> 00:14:09,658 ‫همه‌تون فیلم «مظنونین همیشگی» رو دیدید 313 00:14:09,658 --> 00:14:11,408 ‫فقط اونی که گناهکار بود تونست شبو راحت بخوابه. 314 00:14:11,408 --> 00:14:14,533 ‫نه. باید تا می‌تونی خودتو خونسرد نگه داری. 315 00:14:15,467 --> 00:14:16,699 ‫خونصرد با ص. 316 00:14:19,180 --> 00:14:20,407 ‫هی 317 00:14:20,407 --> 00:14:21,615 ‫بیا 318 00:14:29,352 --> 00:14:32,949 ‫می‌دونی... مجبوری بعضی از سوالاشونو جواب بدی 319 00:14:32,949 --> 00:14:36,416 ‫و به علاوه، به چاک سخت نگیر ‫توی کاری که می‌کنه بهترینه. 320 00:14:36,451 --> 00:14:37,949 ‫سرویس کردن دهن من؟ 321 00:14:39,407 --> 00:14:40,907 ‫آره. خیلی هم دوستش داره. 322 00:14:40,907 --> 00:14:42,949 ‫فقط یه استعداد ویژه دیگه که شوهرت داره. 323 00:14:43,794 --> 00:14:45,157 ‫این چیزی نیست که منو به دردسر میندازه. 324 00:14:45,157 --> 00:14:47,157 ‫آره؟ پس مشکل واقعی چیه؟ 325 00:14:47,157 --> 00:14:49,907 ‫اگر تیلور بیمار بوده؛ من مرتکب نقض عهد شدم 326 00:14:49,907 --> 00:14:51,949 ‫اگر تیلور یه موکل و مشتری جلسات ‫مشاوره بهبود عملکرد بوده 327 00:14:51,949 --> 00:14:53,824 ‫و بیمار نبوده، اون وقت من در امانم. 328 00:14:53,824 --> 00:14:55,741 ‫آره. اونجا محرمانه بودن مطرح نیست. 329 00:14:55,741 --> 00:14:57,574 ‫ولی اون وقت تمام کارکنان اکس کپیتال ‫که باهاشون جلسه داشتم 330 00:14:57,574 --> 00:14:58,866 ‫هم همینطور حساب میشن. 331 00:14:58,866 --> 00:15:00,282 ‫و چیزی که به من گفتن حفاظت شده نیست. 332 00:15:00,282 --> 00:15:02,198 ‫پس اگه در رابطه با اون جلسات ازم سوال کنن... 333 00:15:02,198 --> 00:15:04,866 ‫فقط چیزی که لازمه به اشتراک بذار ‫تا از این مخمصه خلاص شی. 334 00:15:04,866 --> 00:15:07,156 ‫مثل دنزیگ که با اسلحه گرفتنش. 335 00:15:07,156 --> 00:15:09,197 ‫کشمکش دالر بیل برای بدست آوردن اطلاعات داخلی... 336 00:15:09,197 --> 00:15:11,364 ‫اینکه ازش استفاده کرده یا نکرده مهم نیست، ‫بابتش پشیمونه یا نه مهم نیست 337 00:15:11,364 --> 00:15:13,406 ‫ولی کاری که برای بدست آوردنش انجام داده. 338 00:15:13,406 --> 00:15:15,823 ‫شرکت‌های پوششی، صندوق‌های پوششی، بخش کثیف. 339 00:15:15,823 --> 00:15:17,948 ‫گروه ضربت اکس کپیتال دست چین شده ‫که بقیه حریفان رو از پا در بیاره، 340 00:15:17,948 --> 00:15:19,656 ‫- کسب و کارها رو نابود کنه... ‫- متوجه شدم. 341 00:15:19,656 --> 00:15:21,740 ‫پس اگه اون داستان‌ها، اون ‫جلسات، محافظت شده نباشن 342 00:15:21,740 --> 00:15:23,990 ‫ممکنه احضار بشم و تحت پیگرد قرار بگیرم. 343 00:15:23,990 --> 00:15:26,364 ‫اون وقت بهترین گزینه‌ات میشه اینکه اخراجم کنی. 344 00:15:27,990 --> 00:15:29,364 ‫شاید الانشم همین باشه. 345 00:15:30,261 --> 00:15:31,364 ‫همچین اتفاقی نمی‌افته. 346 00:15:31,364 --> 00:15:34,364 ‫ما همیشه با این چیزا سر و کله می‌زنیم. ‫تو تاثیر کمی روش داری. 347 00:15:34,364 --> 00:15:37,740 ‫و ببین، اگه ضربه‌ای به تو بخوره، کار تغییری نمی‌کنه. 348 00:15:37,740 --> 00:15:39,364 ‫تیم‌ ما همچنان به ملاقات و جلساتت میاد. 349 00:15:39,364 --> 00:15:41,072 ‫تا وقتی که کار خوب باشه 350 00:15:41,072 --> 00:15:42,990 ‫مردم مزخرفات مربوط به شهرت و ‫اعتبارت رو فراموش می‌کنن. 351 00:15:42,990 --> 00:15:45,406 ‫استیون برچ نکرد. هیئت مدیره‌اش فراموش نکرد. 352 00:15:45,406 --> 00:15:47,573 ‫رسماً منو از دفترش انداخت بیرون... 353 00:15:47,573 --> 00:15:49,566 ‫چرا داشتی باهاش حرف می‌زدی؟ 354 00:15:49,601 --> 00:15:51,531 ‫برای مبادله. یه چیزی برای چاک. 355 00:15:51,531 --> 00:15:53,197 ‫و اون انداختت بیرون؟ 356 00:15:53,197 --> 00:15:54,864 ‫اون مادرجنده الان برگشت به لیست سیاهم. 357 00:15:54,864 --> 00:15:56,488 ‫واقعا نباید یه لیست سیاه داشته باشی... 358 00:15:57,864 --> 00:15:59,697 ‫یالا. بیا برگردیم داخل. 359 00:15:59,697 --> 00:16:01,321 ‫سعی کن خونسردی‌تو حفظ کنی. 360 00:16:02,905 --> 00:16:05,155 ‫میدونم میدونم، من این حرفو زدم، درسته؟ 361 00:16:06,454 --> 00:16:07,864 ‫مشکلات روان شناسی داشتی؟ 362 00:16:07,864 --> 00:16:09,530 ‫دلیل ملاقاتت با ویندی رودز همین بوده؟ 363 00:16:09,530 --> 00:16:10,572 ‫نه 364 00:16:10,572 --> 00:16:12,030 ‫پس مساله کاری بوده. 365 00:16:12,030 --> 00:16:14,668 ‫تو اونو بیرون دیدی، به عنوان یه مشاور بهبودگر. 366 00:16:14,703 --> 00:16:15,447 ‫نه 367 00:16:15,447 --> 00:16:17,030 ‫پس چی بود؟ چی بود که باعث شد بهم بریزی؟ 368 00:16:17,030 --> 00:16:18,864 ‫مربوط به تفکیک جنسیتی بود؟ 369 00:16:19,934 --> 00:16:21,905 ‫سردرگمی بود؟ یه بحران؟ 370 00:16:21,905 --> 00:16:23,655 ‫حساب و کتاب من درست بود. 371 00:16:23,655 --> 00:16:24,947 ‫و نه، ربطی به 372 00:16:24,947 --> 00:16:26,739 ‫جنسیت غیردوگانه‌ی من نداره. ‫(اطلاعات دقیق تر در کانال سریال) 373 00:16:26,739 --> 00:16:28,405 ‫مشکلات روانشناختی نداشتم... 374 00:16:28,405 --> 00:16:31,321 ‫فقط یه مشکل که می‌خواستم خصوصی ‫و در امنیت باهاش مشورت کنم. 375 00:16:31,321 --> 00:16:34,071 ‫پس داشتی به دنبال راهی برای ‫تسکین دادن به وجدانت می‌گشتی 376 00:16:34,071 --> 00:16:35,572 ‫به خاطر کارهای اشتباهی که مجبور بودی 377 00:16:35,572 --> 00:16:37,405 ‫در زمان خدمت به بابی اکسلراد انجام بدی؟ 378 00:16:37,405 --> 00:16:39,613 ‫تمام نکته اینه: ‫هر مساله‌ای که داشتم درموردش باهاش 379 00:16:39,613 --> 00:16:41,321 ‫حرف می‌زدم، می‌بایست خصوصی باقی می‌مونده. 380 00:16:41,321 --> 00:16:42,989 ‫چون اون مشاور من نبوده 381 00:16:42,989 --> 00:16:45,154 ‫اون دکتر من بوده، دکتر رودز. 382 00:16:45,154 --> 00:16:47,738 ‫و تمام پیکره‌ی پزشکی روی حریم خصوصی بنا شده. 383 00:16:47,738 --> 00:16:49,154 ‫و جهت اطلاع 384 00:16:49,154 --> 00:16:50,946 ‫اونجا هر اتفاقی افتاد 385 00:16:50,946 --> 00:16:52,279 ‫من و شما همدیگه رو ندیدیم. 386 00:16:52,279 --> 00:16:55,029 ‫دقیقا درسته. یادم می‌مونه. 387 00:17:01,863 --> 00:17:05,769 ‫من دقیقا فقط برای سه تا چیز صف وامیستم: 388 00:17:05,804 --> 00:17:09,112 ‫اول: اولین بسته تولید شده قرص متاکوالون ‫(قرص ضد خواب) 389 00:17:09,112 --> 00:17:10,487 ‫که از خط مونتاژ کارخونه در میاد، 390 00:17:10,487 --> 00:17:13,237 ‫دوم: یه فرصت برای ملاقات با «الن دی‌جنرس» ‫(مجری و کمدین معروف آمریکایی) 391 00:17:13,237 --> 00:17:16,029 ‫و سوم: هر باری که به «میامی» میرم 392 00:17:16,029 --> 00:17:18,279 ‫برای خرچنگ رستوران «جو استون». 393 00:17:18,279 --> 00:17:21,654 ‫که حامل این غذاها و اخبار هستم. 394 00:17:21,654 --> 00:17:23,446 ‫و یکمم آفتاب سوخته شدی. 395 00:17:23,446 --> 00:17:25,404 ‫و اخبارت هم به خوبی غذا هست؟ 396 00:17:25,404 --> 00:17:28,446 ‫خب، تا موقعی که دارید ناهار می‌خورید 397 00:17:28,446 --> 00:17:30,654 ‫شاید بتونیم یکم صحبت کنیم، ویندی؟ 398 00:17:34,194 --> 00:17:37,236 ‫شایعاتی شنیدم که تیلور رفته سراغ «کلینگ» 399 00:17:37,236 --> 00:17:39,319 ‫یه تولید کننده وسایل و ابزار ـه 400 00:17:39,319 --> 00:17:41,319 ‫در «لیونگود» بهش برخوردم. 401 00:17:41,319 --> 00:17:43,111 ‫اون گفت تیلور در آخرین ساعات روز کاری آخر سال 402 00:17:43,111 --> 00:17:45,236 ‫یه عالمه از سهام شرکتشون رو خریده. 403 00:17:45,236 --> 00:17:47,403 ‫کلینگ تامین‌کننده‌ی اصلی سیلرزـه. 404 00:17:47,403 --> 00:17:50,403 ‫اون تنها شاه راه گردش پوله که باقی مونده. 405 00:17:51,460 --> 00:17:52,862 ‫تیلور سعی داره ما رو گروگان بگیره. 406 00:17:52,862 --> 00:17:55,153 ‫به همین دلیل برگشتم. می‌دونستم ‫به اطلاعاتش نیاز داری. 407 00:17:55,153 --> 00:17:56,319 ‫و شاید یه راه چاره‌ای داشته باشی. 408 00:17:56,319 --> 00:17:57,653 ‫دالر بیل ترتیبشونو میده. 409 00:17:57,653 --> 00:17:59,278 ‫راه چاره ام: بهش زنگ بزن. 410 00:18:04,958 --> 00:18:06,028 ‫ازت می‌خوام بیای اینجا. 411 00:18:06,028 --> 00:18:07,903 ‫و سال نوی کیری تو هم مبارک. 412 00:18:07,903 --> 00:18:09,611 ‫از کلینگ و تیلور میسون چی می‌دونی؟ 413 00:18:09,611 --> 00:18:11,445 ‫هیچی. روز اول سال نو ـه. 414 00:18:11,445 --> 00:18:13,695 ‫به همین دلیل گفتم سال نوی کیری مبارک... 415 00:18:13,695 --> 00:18:15,695 ‫چیزی ندونستن مشکل ماست. 416 00:18:15,695 --> 00:18:18,153 ‫افرادت رو جمع کن، بیا اینجا، اونا رو هم بیار اینجا. 417 00:18:18,153 --> 00:18:19,486 ‫و سر در بیار چرا کلینگ وارد ماجرا شده 418 00:18:19,486 --> 00:18:22,235 ‫که باید از همون اول اینو می‌فهمیدی. 419 00:18:22,235 --> 00:18:25,668 ‫شاید یکم خرچنگ استون برات باقی مونده باشه. 420 00:18:25,703 --> 00:18:27,277 ‫حرفشم نزن. 421 00:18:28,360 --> 00:18:31,152 ‫من در هر دو طرف ماجراهایی مشابه این بودم 422 00:18:31,152 --> 00:18:32,527 ‫حس می‌کنم غریزه‌ی خوبی 423 00:18:32,527 --> 00:18:34,527 ‫برای نتیجه منصفانه دارم. 424 00:18:35,681 --> 00:18:37,027 ‫این جور چیزا رو معمولا به کسی میگن 425 00:18:37,027 --> 00:18:39,277 ‫که بخوان تشویقش کنن یه معامله رو قبول کنه. 426 00:18:39,277 --> 00:18:42,152 ‫همینطورم هست. بله. و معامله‌ای که تو باید انجام بدی 427 00:18:42,152 --> 00:18:44,902 ‫و تنها معامله‌ای که هست و وجود داده اینه: 428 00:18:44,902 --> 00:18:46,819 ‫6 ماه تعلیق جواز پزشکیت. 429 00:18:46,819 --> 00:18:48,527 ‫یه دوره‌ی التزامی تحت شرایط خاص. 430 00:18:48,527 --> 00:18:50,944 ‫بگو یه سال. بعد برگردونده میشه. 431 00:18:50,944 --> 00:18:52,861 ‫و طی دو سال دیگه 432 00:18:52,861 --> 00:18:56,068 ‫آثار و اسناد تمام این اقدامات محو میشن. 433 00:18:56,068 --> 00:18:59,694 ‫توصیه می‌کنی برم سراغ این؟ 434 00:18:59,694 --> 00:19:00,819 ‫آره 435 00:19:00,819 --> 00:19:03,193 ‫برات آسون تر میشه 436 00:19:04,639 --> 00:19:06,756 ‫نه چاک. برای تو آسون تر میشه 437 00:19:06,791 --> 00:19:08,277 ‫چون می‌تونی از اینجا بری و به کارای دیگه‌ات برسی 438 00:19:08,277 --> 00:19:11,735 ‫بدون اینکه تقصیر و اتهامی از طرف من بهت برسه. 439 00:19:12,748 --> 00:19:14,317 ‫برای بقیه روزم باید به کارای دیگه برسم... 440 00:19:14,317 --> 00:19:16,234 ‫ماه‌هاست که دارم روش کار می‌کنم 441 00:19:16,234 --> 00:19:17,443 ‫و به زمان بستگی داره. 442 00:19:17,443 --> 00:19:19,693 ‫ولی اون کار این انگیزه رو بهم نداده. 443 00:19:19,693 --> 00:19:20,860 ‫معامله رو قبول کن 444 00:19:22,364 --> 00:19:24,401 ‫"معامله رو قبول کن؟" 445 00:19:25,811 --> 00:19:27,401 ‫نه "سعی کن معامله رو جوش بدی" 446 00:19:27,401 --> 00:19:30,026 ‫نه "شاید بشه معامله‌ای کرد" 447 00:19:30,026 --> 00:19:32,234 ‫ای عوضی 448 00:19:32,234 --> 00:19:34,985 ‫تو حدس نمی‌زنی. از خودت هم حرفی در نیاوردی. 449 00:19:34,985 --> 00:19:38,234 ‫کاری رو می‌کنی که جادوگرها بهش میگن: نیرو 450 00:19:38,234 --> 00:19:41,151 ‫بذاری فکر کنم تصمیمی رو می‌گیرم که خودت قبلا گرفتی 451 00:19:41,151 --> 00:19:44,276 ‫بدون اطلاع من رفتی و یه معامله رو پیش-مذاکره کردی. 452 00:19:44,276 --> 00:19:46,109 ‫و حالا تمام کاری که من بکنم اینه که بگم "بله". 453 00:19:46,109 --> 00:19:49,192 ‫خب، اگه «پن و تلر» در برنامه Fool Us ‫به یه داور مهمان نیاز داشته باشن 454 00:19:49,192 --> 00:19:51,276 ‫قطعا تو بهترینی براشون. درست گفتی. ‫(برنامه‌ای که شرکت کنندگان سعی می‌کنن بقیه رو گول ‫بزنن و داورها رای میدن کارشون چقدر واقعی بوده) 455 00:19:51,276 --> 00:19:53,276 ‫ولی این باعث نمیشه کاری که کردم اشتباه باشه. 456 00:19:53,276 --> 00:19:55,484 ‫- کار زیرکانه است ‫- کار آسونه 457 00:19:55,484 --> 00:19:57,443 ‫شاید کار درسته 458 00:19:59,734 --> 00:20:00,900 ‫چطور پیش میره؟ 459 00:20:00,900 --> 00:20:02,275 ‫راستشو بخوای خوب نیست 460 00:20:02,275 --> 00:20:04,483 ‫اون گناهکار به نظر میاد، مثل گناهکارها حرف می‌زنه 461 00:20:04,483 --> 00:20:06,525 ‫چون حس می‌کنه گناهکاره. 462 00:20:07,769 --> 00:20:09,066 ‫راستش چیز خوبی درموردش گفتی. 463 00:20:10,796 --> 00:20:13,942 ‫یعنی... اکثر مردم... 464 00:20:13,942 --> 00:20:16,108 ‫اونا اصلا براشون مهم نیست. 465 00:20:20,734 --> 00:20:23,483 ‫چطور بعد این همه مدت منو اینقدر کم می‌شناسی؟ 466 00:20:23,483 --> 00:20:25,734 ‫این اقرار به گناه عمومی ـه! 467 00:20:25,734 --> 00:20:27,066 ‫این تسلیم شدنه 468 00:20:27,066 --> 00:20:28,734 ‫و تن دادن به خواسته‌ی تیلور ـه 469 00:20:28,734 --> 00:20:29,859 ‫و من هرگز هیچکدوم اینا رو انجام نمیدم. 470 00:20:29,859 --> 00:20:31,817 ‫و من لعنتی... 471 00:20:33,984 --> 00:20:36,400 ‫هنوزم ممکنه با یکی از کارات ناراحت بشم؟ 472 00:20:38,878 --> 00:20:40,442 ‫خب، به نظر میاد میشه. 473 00:20:41,876 --> 00:20:44,650 ‫چرا اینقدر اطمینانت کمه که می‌تونم موفق بشم؟ 474 00:20:46,108 --> 00:20:48,482 ‫اگه بخوایم صادق باشیم، تو 475 00:20:48,482 --> 00:20:50,858 ‫از اطلاعات خصوصی بر علیه تیلور استفاده کردی. 476 00:20:52,246 --> 00:20:54,315 ‫از نظر اخلاقی برام مهم نیست. 477 00:20:54,315 --> 00:20:55,983 ‫ولی معنیش اینه به احتمال زیاد 478 00:20:55,983 --> 00:20:58,774 ‫تو جلسه‌ی اظهارات رو می‌بازی ‫مگه اینکه قضیه رو مبهم کنی. 479 00:20:58,774 --> 00:21:01,649 ‫یه راه برات ساختم تا آخرش به ‫جایی که می‌خوای برسی... 480 00:21:01,649 --> 00:21:04,691 ‫همراه با جوازت، بدون ثبت دائمیش در پرونده‌ات 481 00:21:04,691 --> 00:21:06,858 ‫و به جای تشکر کردن، منو ... 482 00:21:06,858 --> 00:21:09,858 ‫مایه ناامیدی و مایوسی نشون میدی. 483 00:21:11,108 --> 00:21:13,190 ‫دارم یه راه حل بهت پیشنهاد می‌کنم. 484 00:21:13,190 --> 00:21:15,566 ‫تو فقط یه معجزه می‌خوای 485 00:21:16,493 --> 00:21:18,691 ‫حالا اگه می‌خوای اینجا بمونم و ادامه بدم... 486 00:21:18,691 --> 00:21:20,357 ‫نه نه. برو به کارت برس. 487 00:21:20,357 --> 00:21:21,524 ‫مشکلی برام پیش نمیاد. 488 00:21:35,107 --> 00:21:38,064 ‫مافی می‌خواد در حضور ما دو نفر ‫درمورد چیزی صحبت کنه 489 00:21:38,064 --> 00:21:39,648 ‫شخصاً. 490 00:21:39,648 --> 00:21:41,481 ‫سرت شلوغه؟ به نظر سرت شلوغه... 491 00:21:41,481 --> 00:21:43,356 ‫حرفتو بزن، مافی 492 00:21:43,356 --> 00:21:46,481 ‫خب سال جدیدـه، منم می‌خوام درمورد ‫چیزی رو راست باشم. 493 00:21:46,481 --> 00:21:48,440 ‫ما دستورالعمل معین و مشخصی نداریم 494 00:21:48,440 --> 00:21:50,690 ‫ولی با شرایطی که بر دنیا حاکمه 495 00:21:50,690 --> 00:21:54,106 ‫اشکالی نداره از یکی از کارکنان ‫بخوام باهام قرار بذاره، معاشرتی؟ 496 00:21:54,106 --> 00:21:55,773 ‫برامون مهمه که بدونیم اون شخص کیه؟ 497 00:21:55,773 --> 00:21:57,398 ‫لارن ـه. 498 00:22:00,398 --> 00:22:01,565 ‫مافی، تا زمانی که با رضایت خودشون 499 00:22:01,565 --> 00:22:03,314 ‫و با ادب بهشون نزدیک بشی 500 00:22:03,314 --> 00:22:05,064 ‫آزاد هستی که با دوستان کارمندت معاشرت کنی 501 00:22:05,064 --> 00:22:06,356 ‫البته کسانی که زیر دست مستقیمت نیستن. 502 00:22:06,356 --> 00:22:07,648 ‫من جمله لارن. 503 00:22:07,648 --> 00:22:08,940 ‫عالیه. ممنونم. 504 00:22:08,940 --> 00:22:10,523 ‫مطمئن نیستم اینکارو بکنم. 505 00:22:10,523 --> 00:22:12,189 ‫پس اگه میشه شما چیزی نگید... 506 00:22:12,189 --> 00:22:14,023 ‫متوجه شدیم، مافی. نگران نباش 507 00:22:18,732 --> 00:22:22,440 ‫همونطور که گفت؛ سال جدید شروع جدید. 508 00:22:22,440 --> 00:22:24,481 ‫پس بهتره بیخیال کسشعر گفتن بشیم. 509 00:22:24,481 --> 00:22:26,564 ‫اگه تو و لارن سعی دارید ارتباطتون رو مخفی نگه دارید 510 00:22:26,564 --> 00:22:28,689 ‫این تخمی رو مخفی نگه دارید خب. 511 00:22:28,689 --> 00:22:30,272 ‫پس تو می‌دونی... 512 00:22:30,272 --> 00:22:31,647 ‫فکر می‌کنی باید به بقیه بگیم؟ 513 00:22:31,647 --> 00:22:34,939 ‫نه. من نیومدم برای یه رئیس شرکت ‫سرمایه‌گذاری کار کنم 514 00:22:34,939 --> 00:22:36,439 ‫که مخ دخترای روابط عمومی رو می‌زنه... 515 00:22:37,324 --> 00:22:38,772 ‫این اصلا به اون شکل نیست. 516 00:22:38,772 --> 00:22:40,605 ‫اینو من می‌دونم. 517 00:22:40,605 --> 00:22:42,063 ‫ولی می‌تونن کاری کنن که اینطور دیده بشه 518 00:22:42,063 --> 00:22:44,439 ‫توسط افرادی که اون بیرون هستن و اینو می‌خوان. 519 00:22:44,439 --> 00:22:47,480 ‫پس تلاش بهتری برای مخفی نگه داشتنش انجام بدید. 520 00:22:47,480 --> 00:22:49,272 ‫نکته حرفت رو متوجه شدم. ممنونم. 521 00:23:04,188 --> 00:23:05,647 ‫این یارو واقعا اینجا کار می‌کنه؟ 522 00:23:05,647 --> 00:23:07,439 ‫خودش که اینو گفت، منم آوردمش بالا... 523 00:23:08,147 --> 00:23:10,814 ‫بهم گفتن بیام. ولی کارت ورودم رو یادم رفت. 524 00:23:10,814 --> 00:23:13,105 ‫یه کار مفید انجام بده. 525 00:23:14,896 --> 00:23:16,646 - Untranslated Line - 526 00:23:16,646 --> 00:23:19,312 ‫اون عن رو از دهنت در بیار و شروع کن حرف زدن. 527 00:23:19,312 --> 00:23:21,438 ‫روی مساله‌ای کم کار می‌کنی که ممکنه به قیمت 528 00:23:21,438 --> 00:23:23,396 ‫میلیون‌ها دلار برامون تموم بشه. 529 00:23:23,396 --> 00:23:25,354 ‫تیلور اگر در عمل کنترل کلینگ رو بدست بگیره 530 00:23:25,354 --> 00:23:26,938 ‫علاوه بر کنترل شرکت، کنترل کارگاه‌های 531 00:23:26,938 --> 00:23:28,896 ‫سازنده‌ی وسایلی که سیلرز ‫می‌فروشه رو هم بدست می‌گیره. 532 00:23:28,896 --> 00:23:31,479 ‫و اگه تیلور تصمیم بگیره اون کارگاه‌ها ‫رو از گردش خارج کنه؟ 533 00:23:31,479 --> 00:23:33,980 ‫به شرکتشون صدمه میزنه، ولی پوست شما کنده میشه. 534 00:23:35,025 --> 00:23:36,354 ‫تولیدات شرکت کلینگ 535 00:23:36,354 --> 00:23:38,771 ‫63 درصد سود سیلرز رو شامل میشه. 536 00:23:38,771 --> 00:23:41,312 ‫آره. این... این کسب و کارمون رو داغون می‌کنه. 537 00:23:41,312 --> 00:23:43,479 ‫و اگه تیلور از بیرون حمایت بشه 538 00:23:43,479 --> 00:23:45,396 ‫خطر ادغام معکوس هست. ‫(توضیحات در کانال سریال) 539 00:23:45,396 --> 00:23:47,229 ‫اونا می‌تونن از کلینگ برای ‫تصاحب سیلرز استفاده کنن. 540 00:23:47,229 --> 00:23:48,813 ‫- آره ‫- خدایا، اون عوضی کوچولو 541 00:23:48,813 --> 00:23:52,646 ‫ببین من باعث شدم در تیررس اون قرار بگیری. ‫پس مسئولیت درست کردنش با خودمه. 542 00:23:52,646 --> 00:23:54,354 ‫باید یه تامین کننده جدید وسایل پیدا کنیم. 543 00:23:54,354 --> 00:23:55,980 ‫تا کاملا مستقل باشیم. 544 00:23:55,980 --> 00:23:58,688 ‫من هیئت مدیره رو مجاب می‌کنم، ‫چون تقصیر خودم بوده. 545 00:23:59,421 --> 00:24:02,438 ‫بوش، LG، هایر، سامسونگ ‫[همگی غول‌های تولیدکننده ابزار اولیه] 546 00:24:02,438 --> 00:24:03,478 ‫باید بفهمم کدومشون آماده‌ی همکاری ـه 547 00:24:03,478 --> 00:24:06,020 ‫و کدومشون مناسب حمله کردنه. 548 00:24:07,645 --> 00:24:09,645 ‫رئیس، لازم نیست بهت بگم که 549 00:24:09,645 --> 00:24:11,812 ‫هرکدوم از اون شرکت‌ها میلیاردها دلار ارزش دارن. 550 00:24:11,812 --> 00:24:13,687 ‫و الان بدهی سیلرز خیلی بیشتر از این حرفاست. 551 00:24:13,687 --> 00:24:15,437 ‫آره. در جریانم. 552 00:24:15,437 --> 00:24:17,937 ‫خیلی هم خوب میشه اگه یه گزینه‌ی ‫لعنتی ارزون‌تر برام پیدا کنی. 553 00:24:25,437 --> 00:24:28,061 ‫اونو یادت میاد؟ 554 00:24:28,061 --> 00:24:29,729 ‫نه 555 00:24:29,729 --> 00:24:32,395 ‫ویکتور، می‌دونی سال پیش در ‫نمایشگاه «آرت بازل» چه اتفاقی افتاد؟ 556 00:24:32,395 --> 00:24:34,186 ‫جوگیر شدی، 20 تا اینا نقاشی خریدی؛ درسته؟ 557 00:24:35,376 --> 00:24:36,434 ‫18 تا 558 00:24:36,447 --> 00:24:38,228 ‫هزینه مالیات و گمرکی که داره پام نوشته میشه 559 00:24:38,228 --> 00:24:39,603 ‫یه چیزی حدود 75 میلیونه. 560 00:24:39,603 --> 00:24:41,562 ‫- لعنت به من ‫- آره 561 00:24:41,562 --> 00:24:44,311 ‫در عوض دوستم «شان ایلز» اینجا 562 00:24:44,311 --> 00:24:46,270 ‫منو به یه بانکدار سوییسی خوب معرفی کرد 563 00:24:46,270 --> 00:24:48,311 ‫که گفت حاضره برام نگهشون داره... 564 00:24:48,311 --> 00:24:51,228 ‫چون وقتی اونا داشتن آمار پول ذخیره شده رو 565 00:24:51,228 --> 00:24:52,644 ‫به دولت ایالات متحده گزارش می‌دادن 566 00:24:52,644 --> 00:24:56,039 ‫بانک‌های سوییسی مجبور نبودن ‫آثار هنری رو گزارش بدن. 567 00:24:56,074 --> 00:24:58,060 ‫- عالیه ‫- تا الان. 568 00:24:58,095 --> 00:24:59,728 ‫بانک تصمیم گرفته که ارجاعش بده 569 00:24:59,728 --> 00:25:03,102 ‫- و خبر رو با «عمو سام» درمیون بذاره ‫- وای خدای... ‫(لقب دولت آمریکا) 570 00:25:03,102 --> 00:25:06,144 ‫پس دمش گرم زحمت کشید برام ‫ارسال‌شون کرد اینجا. 571 00:25:06,144 --> 00:25:07,853 ‫ولی اگه دریافتش کنم... 572 00:25:07,853 --> 00:25:10,060 ‫75 میلیون دلار برات هزینه برمی‌داره. 573 00:25:10,060 --> 00:25:11,352 ‫وای خدای... 574 00:25:11,352 --> 00:25:14,102 ‫- سال نوی تخمی مبارک ‫- چرا همه مدام اینو میگن؟ 575 00:25:15,899 --> 00:25:18,769 ‫- شان، چیزی برای پیشنهاد دادن داری؟ ‫- نه هیچی قربان 576 00:25:18,769 --> 00:25:21,185 ‫هیچ خبر به درد بخوری از ‫دوست بانکدار سوییسی‌ـت نداری؟ 577 00:25:21,185 --> 00:25:22,352 ‫نه هیچی قربان. 578 00:25:22,352 --> 00:25:24,060 ‫هیچ پیشنهاد کوفتی نداری!؟ 579 00:25:24,060 --> 00:25:26,436 ‫نه هیچی قربان. 580 00:25:26,436 --> 00:25:29,019 ‫تو مشاور زمان جنگ نیستی، شان. 581 00:25:30,796 --> 00:25:32,394 ‫ازت می‌خوام یه راه در رو برام پیدا کنی. 582 00:25:32,394 --> 00:25:33,436 ‫روش کار می‌کنم. 583 00:25:41,935 --> 00:25:43,268 ‫دستیارم اون بیرون نبود... 584 00:25:44,908 --> 00:25:46,977 ‫تو فکر می‌کنی «گرسهاپر» 585 00:25:46,977 --> 00:25:49,268 ‫استاد «پو» رو در اتاق تمرین منتظر گذاشت؟ ‫*سریال Kung Fu که در دهه 70 پخش میشد* 586 00:25:49,268 --> 00:25:50,893 ‫راستش مقایسه عادلانه‌ای نیست. 587 00:25:50,893 --> 00:25:52,810 ‫گرسهاپر اونجا زندگی می‌کرد و یه جورایی خدمتکار بود 588 00:25:52,810 --> 00:25:54,643 ‫پس انتخاب چندانی نداشت. 589 00:25:54,643 --> 00:25:57,143 ‫آره خب، تو هم انتخاب چندانی نداری، قهرمان. 590 00:25:57,143 --> 00:26:01,143 ‫نه اگه بخوای بوی گند بازنده ازت دور بشه. 591 00:26:01,143 --> 00:26:03,768 ‫ولی من که غیبم نزد. ایمیل فرستادم. 592 00:26:03,768 --> 00:26:05,810 ‫اولین جلسه‌مون... تازه الان داره نتیجه میده. 593 00:26:05,810 --> 00:26:07,393 ‫من دارم اینجا تلاش میکنم. دیدی که وقتی اومدی داخل 594 00:26:07,393 --> 00:26:08,685 ‫پشت میزم ننشسته بودم. 595 00:26:08,685 --> 00:26:10,601 ‫"همیشه حالت نبرد. آماده اقدام." 596 00:26:10,601 --> 00:26:13,143 ‫حتی اگه ایمیل بزنی بازم غیب شدنه. حتی زنگ بزنی. 597 00:26:13,143 --> 00:26:15,727 ‫یا حتی یه شیپورچی لعنتی بفرستی که خبرو بهم بده. 598 00:26:15,727 --> 00:26:17,643 ‫من دلخور نشدم. 599 00:26:17,643 --> 00:26:20,143 ‫من از نشانه‌هایی که تو می‌فرستی مطلع هستم 600 00:26:20,143 --> 00:26:23,226 ‫رفیق، نشانه‌های یه انسداد. 601 00:26:24,935 --> 00:26:27,393 ‫متوجه شدم. ولی این... 602 00:26:27,393 --> 00:26:29,226 ‫امروز اتفاق بزرگی داره میوفته. 603 00:26:29,226 --> 00:26:30,642 ‫چیزی که اومدنم رو غیر ممکن کرد. 604 00:26:31,390 --> 00:26:33,058 ‫تو مُردی؟ 605 00:26:33,058 --> 00:26:34,684 ‫به معنای واقعی اینو می‌پرسی؟ 606 00:26:34,684 --> 00:26:38,475 ‫آره همینطوره. آیا ، تو ، مُردی؟ جسد؟ 607 00:26:38,475 --> 00:26:40,100 ‫چون بعد شاید در اون صورت 608 00:26:40,100 --> 00:26:41,600 ‫برات غیرممکن میشد که بیای جلسه. 609 00:26:41,600 --> 00:26:43,976 ‫همیشه برای داستان‌هایی برای ‫گفتن به خودت وجود داره. 610 00:26:44,947 --> 00:26:47,017 ‫اون کلمه غیرممکن رو یه بار دیگه به من بگو 611 00:26:47,017 --> 00:26:48,976 ‫تا با یه مشت همراه دندونت از دهنت بندازمش بیرون. 612 00:26:48,976 --> 00:26:52,142 ‫حالا، اون کار فوق مهمت رو اینجا تموم کن. 613 00:26:52,142 --> 00:26:55,350 ‫و بعد امشب بیا سراغم. 614 00:26:56,431 --> 00:26:58,017 ‫یا هیچ وقت دیگه نیا سراغم. 615 00:27:10,517 --> 00:27:12,017 ‫هی، خوشگله... 616 00:27:12,017 --> 00:27:15,350 ‫اینجا نه، هرگز اینجا با اون اسم ‫حیوون کسشعر صدام نکن. 617 00:27:15,350 --> 00:27:17,559 ‫نه اینکه واسه این زودیا مهم باشه. 618 00:27:17,559 --> 00:27:19,224 ‫چرا ؟ 619 00:27:19,224 --> 00:27:22,975 ‫اکس داره منو می‌فرسته جاده تا با ‫پول خارجی سر و کله بزنم. 620 00:27:22,975 --> 00:27:25,307 ‫چون الان مسئول روابط عمومی نداریم. 621 00:27:25,307 --> 00:27:27,141 ‫من مسئول روابط عمومی هستم. 622 00:27:27,141 --> 00:27:28,349 ‫این مزخرفه. 623 00:27:28,349 --> 00:27:29,725 ‫مثل چی حال میده. 624 00:27:29,725 --> 00:27:31,257 ‫از راه برگشتم می‌بینمت. 625 00:27:33,016 --> 00:27:35,224 ‫هی 626 00:27:35,224 --> 00:27:38,141 ‫می‌خواستم برات در جلسه اظهارات آرزوی موفقیت کنم 627 00:27:38,141 --> 00:27:39,516 ‫برو جرش بده. 628 00:27:39,516 --> 00:27:41,082 ‫تو برو جرش بده. 629 00:27:41,117 --> 00:27:42,182 ‫طبیعت وحشی ـه 630 00:27:42,182 --> 00:27:43,725 ‫و من خود طبیعت هستم. 631 00:27:43,725 --> 00:27:45,641 ‫از پسش بر میام. 632 00:27:56,349 --> 00:27:57,933 ‫میکروفون‌ها کار گذاشته شدن. 633 00:27:58,770 --> 00:28:00,141 ‫خبر خوبی بود لعنتی! 634 00:28:00,141 --> 00:28:01,891 ‫کی میرید سراغ خونه چاک؟ 635 00:28:01,891 --> 00:28:04,558 ‫خب، چاک و همسرش هم هر دو بیرون بودن... 636 00:28:04,558 --> 00:28:06,433 ‫و بچه‌هاشون با پدربزرگشون بیرون بودن. 637 00:28:06,433 --> 00:28:08,598 ‫پس خونه‌شون خالی بود. ترتیب هر دو خونه رو دادیم. 638 00:28:09,710 --> 00:28:12,640 ‫تو خیلی کارت درسته! 639 00:28:12,640 --> 00:28:14,935 ‫منتظر یه بطری مشروب برای کریسمس از طرف من باش 640 00:28:14,970 --> 00:28:15,807 ‫- یه برند خوب ‫- حتما 641 00:28:15,807 --> 00:28:17,098 ‫- خوشحالم به نتیجه رسید ‫- آره 642 00:28:17,098 --> 00:28:18,807 ‫هرچند یه چیز مهم: بین تیم بررسی 643 00:28:18,807 --> 00:28:20,640 ‫و اتاق شنونده یه خط جدا کننده بکش. 644 00:28:20,640 --> 00:28:22,515 ‫از اون خط بگذری، قاضی پرونده‌تو می‌سوزونه. 645 00:28:22,515 --> 00:28:24,598 ‫- خودتم همراهش ‫- می‌دونی که همینکارو می‌کنم 646 00:28:32,178 --> 00:28:35,098 ‫هیچکس بیشتر از پسرم باعث لبخند زدنم نمیشه! 647 00:28:36,348 --> 00:28:37,598 ‫پس اون دختر کوچولوی شیرین 648 00:28:37,598 --> 00:28:39,306 ‫با چونه‌ی قهرمانی چطور؟ 649 00:28:39,306 --> 00:28:41,640 ‫اونم خوشحالی میاره البته. 650 00:28:41,640 --> 00:28:43,724 ‫ولی با پیچیدگی کمتر. 651 00:28:43,724 --> 00:28:46,098 ‫هیچوقت مجبور نبوده نمایش اجرا کنه ‫هیچوقت مجبور نبوده به چیزی دست پیدا کنه 652 00:28:46,098 --> 00:28:48,098 ‫تا زمانی که صرفاً باشه 653 00:28:48,098 --> 00:28:49,682 ‫باعث خوشی ـه. 654 00:28:49,682 --> 00:28:53,807 ‫ولی تو پسرم، در امتداد سفر همراهت سربلندی میاری. 655 00:28:53,807 --> 00:28:55,765 ‫تحت تاثیر چه داروی کوفتی‌ای هستی؟ 656 00:28:55,765 --> 00:28:58,305 ‫آدرنالین خالص. داشتم کل شهر رو قدم می‌زدم. 657 00:28:58,305 --> 00:28:59,472 ‫ 658 00:28:59,472 --> 00:29:01,139 ‫موافقم 659 00:29:01,139 --> 00:29:03,764 ‫به تمام کارایی که قراره انجام بدیم فکر می‌کردم. 660 00:29:03,764 --> 00:29:06,723 ‫و مثل «جریتول» خون رو تازه می‌کنه. ‫(یک نوع مکمل غذایی شامل آهن و سدیم و...) 661 00:29:06,723 --> 00:29:08,180 ‫و مامان؟ 662 00:29:08,180 --> 00:29:09,472 ‫اون رفته «پالم بیچ» 663 00:29:09,472 --> 00:29:11,305 ‫از آب و هوا لذت می‌بره و خرید می‌کنه 664 00:29:11,305 --> 00:29:12,305 ‫خوش به حالش. 665 00:29:12,305 --> 00:29:14,305 ‫و صحبت از خوشی شد. 666 00:29:14,305 --> 00:29:16,806 ‫امروز بچه‌هاتو دیدم. 667 00:29:16,806 --> 00:29:19,095 ‫یه دلخوشی ! 668 00:29:19,180 --> 00:29:20,806 ‫یه جنتلمن و یه بانوی واقعی. 669 00:29:20,806 --> 00:29:22,639 ‫خب، اونا پدربزرگشونو خیلی دوست دارن. 670 00:29:23,887 --> 00:29:26,514 ‫یه فنجون چایی؟ 671 00:29:26,514 --> 00:29:28,389 ‫- آیرا و.... ‫- وزیر؟ 672 00:29:28,389 --> 00:29:30,014 ‫تو راه هستن 673 00:29:30,014 --> 00:29:31,514 ‫نباید زیاد طول بکشه 674 00:29:40,806 --> 00:29:43,014 ‫اون اینجا چه گوهی داره می‌خوره؟ 675 00:29:43,014 --> 00:29:45,347 ‫دوباره بهش تمایل داریم. 676 00:29:45,347 --> 00:29:46,847 ‫پروژه ویژه 677 00:29:46,847 --> 00:29:49,722 ‫مشکلی نداریم... 678 00:30:04,013 --> 00:30:07,221 ‫ایتالیایی‌ها فکر می‌کنن کسایی که بعد از ‫ساعت 11 داخل قهوه‌شون شیر 679 00:30:07,221 --> 00:30:09,638 ‫می‌ریزن، حیوان هستن. 680 00:30:09,638 --> 00:30:11,930 ‫منم یه جورایی باهاشون موافقم، از ‫نظر تئوری، در واقعیت... 681 00:30:11,930 --> 00:30:13,722 ‫فقط اون اسپرسو رو بده من 682 00:30:13,722 --> 00:30:15,596 ‫یه یارویی از شرکت حمل و نقل اینجاست 683 00:30:15,596 --> 00:30:17,722 ‫یه آدم دیگه. تقاضای ملاقات با شما رو داره. 684 00:30:28,013 --> 00:30:29,680 ‫نمی‌تونم اجازه بدم تنها افرادم 685 00:30:29,680 --> 00:30:31,888 ‫که در تعطیلات کار می‌کنن، از کارشون معلق بشن. 686 00:30:33,021 --> 00:30:34,096 ‫بهش گفتی که بهت خوش خدمتی کردم؟ 687 00:30:35,303 --> 00:30:36,762 ‫اون همه چیزو به من میگه. 688 00:30:36,762 --> 00:30:39,637 ‫و منم به همه چیزو به برادرزنم میگم. 689 00:30:40,532 --> 00:30:42,721 ‫نمی‌خوای بدونی برادرزنم شغلش چیه؟ 690 00:30:42,721 --> 00:30:43,804 ‫دلم می‌خواد؟ 691 00:30:43,804 --> 00:30:45,429 ‫اون برای یه سازمان کار می‌کنه که بهش میگن 692 00:30:45,429 --> 00:30:48,012 ‫اداره گمرک و حفاظت مرزی ایالات متحده آمریکا 693 00:30:48,012 --> 00:30:50,429 ‫خب، این که شغل خوبیه. 694 00:30:50,429 --> 00:30:52,137 ‫واقعا همینطوره. 695 00:30:52,137 --> 00:30:54,095 ‫ایلز! 696 00:30:56,345 --> 00:30:59,262 ‫این آقای محترم رو می‌بری یه ‫جای خلوت تا باهاش صحبت کنی. 697 00:30:59,262 --> 00:31:01,262 ‫مطمئن میشی ضبطش نمی‌کنه. 698 00:31:01,262 --> 00:31:03,345 ‫و بعد راضیش می‌کنی. 699 00:31:04,357 --> 00:31:06,595 ‫از این فرصت داده شده سپاسگزارم 700 00:31:06,595 --> 00:31:09,095 ‫همونطور که در پاسور رومی میگن: ‫بی حساب تموم نمیشه. 701 00:31:09,095 --> 00:31:11,554 ‫آقا؟ 702 00:31:11,554 --> 00:31:14,470 ‫اگه افراد دیگه‌ای مثل تو سر و کله‌شون ‫پیدا بشه تا ازم باج بگیرن 703 00:31:14,470 --> 00:31:15,804 ‫شروع می‌کنم به سوزوندن نقاشی‌ها. 704 00:31:15,804 --> 00:31:17,012 ‫ترجیح میدم پول از دست بدم 705 00:31:17,012 --> 00:31:19,595 ‫تا اینکه حتی یه دقیقه با این کسشعر سر و کله بزنم. 706 00:31:25,553 --> 00:31:26,803 ‫سال نو مبارک 707 00:31:26,803 --> 00:31:28,136 ‫چرا اینجاییم؟ 708 00:31:28,136 --> 00:31:30,219 ‫خب. فکر نمی‌کردم دلتون بخواد همه‌ اونا... 709 00:31:30,219 --> 00:31:32,094 ‫زودتر از شما اول سالی کارشونو شروع کنن. 710 00:31:32,094 --> 00:31:33,636 ‫ولی اونا چرا اینجان؟ 711 00:31:33,636 --> 00:31:36,761 ‫اونا هم نمی‌خواستن من زودتر از اونا شروع کنم. 712 00:31:56,613 --> 00:31:57,928 ‫واقعا چرا برگشتی؟ 713 00:31:57,928 --> 00:32:00,928 ‫یه مرد می‌تونه چندتا مارگاریتا و پیناکولادا بنوشه؟ 714 00:32:00,928 --> 00:32:03,302 ‫مردی که من دارم نگاهش می‌کنم، یه عالمه. 715 00:32:03,302 --> 00:32:05,970 ‫و چقدر می‌تونی زیر آفتاب بمونی قبل اینکه بسوزی؟ 716 00:32:08,845 --> 00:32:10,845 ‫ساعت چنده؟ 717 00:32:10,845 --> 00:32:14,343 ‫بله. «پاتک» دیگه نیست. 718 00:32:14,343 --> 00:32:15,969 ‫پدرت اون ساعتو بهت داد، درسته؟ 719 00:32:15,969 --> 00:32:17,802 ‫قبل از مرگش بهم داد. 720 00:32:17,802 --> 00:32:20,427 ‫براش لحظه‌ی احساسی‌ای بود... 721 00:32:20,427 --> 00:32:23,301 ‫برنامه می‌ریخت و پیش می‌رفت... 722 00:32:25,340 --> 00:32:27,427 ‫ولی برای من، چیز بزرگی بود. 723 00:32:27,427 --> 00:32:28,844 ‫یه چیز بزرگ. 724 00:32:30,416 --> 00:32:31,802 ‫کجاست؟ 725 00:32:31,802 --> 00:32:33,176 ‫یه جایی در سواحل جنوبی 726 00:32:33,176 --> 00:32:35,468 ‫یا شاید همین الانش هم در مسیر جاده ابریشم ـه 727 00:32:35,468 --> 00:32:37,969 ‫به سمت مقصدی هیجانی. 728 00:32:37,969 --> 00:32:39,510 ‫نگو که اونقدر مست کردی که فروختیش. 729 00:32:39,510 --> 00:32:41,343 ‫نه 730 00:32:41,343 --> 00:32:43,301 ‫با یه خانوم جوان که باهاش ‫ملاقات کرده بودم برگشتم به هتل. 731 00:32:43,301 --> 00:32:45,385 ‫یه دختر داخل قایل تفریحی. ولی نه واقعا. 732 00:32:45,385 --> 00:32:47,176 ‫اون... 733 00:32:47,176 --> 00:32:48,802 ‫فکر می‌کردم اون استثنایی ـه. 734 00:32:48,802 --> 00:32:50,218 ‫چقدر جوون؟ 735 00:32:50,218 --> 00:32:51,802 ‫مهمه ؟ 736 00:32:51,802 --> 00:32:54,635 ‫اون یه روح سالخورده داشت. 737 00:32:54,635 --> 00:32:56,176 ‫22 738 00:32:57,802 --> 00:32:59,385 ‫فکر کردم ازش خوشم میاد. 739 00:33:01,718 --> 00:33:03,217 ‫ازش خوشم اومد. 740 00:33:03,217 --> 00:33:05,217 ‫و بعد؟ 741 00:33:05,217 --> 00:33:08,217 ‫بیهوش شدم. بیدار شدم، اون و ساعت رفته بودن. 742 00:33:09,693 --> 00:33:13,551 ‫- به پلیس زنگ زدی؟ ‫- بیش از حد خجالت زده بودم 743 00:33:13,551 --> 00:33:15,426 ‫بیش از حد ناراحت. 744 00:33:16,309 --> 00:33:18,217 ‫دیگه به سرنوشت انسانیت عقیده‌ چندانی ندارم. 745 00:33:18,217 --> 00:33:20,217 ‫خوبه که هنوز یکم عقیده داری. 746 00:33:24,718 --> 00:33:26,384 ‫بذار یه تماس بگیرم. 747 00:33:26,384 --> 00:33:27,467 ‫باعث میشه حالت بهتر بشه. 748 00:33:28,362 --> 00:33:29,675 ‫دلال ساعت؟ 749 00:33:29,710 --> 00:33:31,259 ‫نزدیک. اون یه متخصص ـه. 750 00:33:31,259 --> 00:33:32,426 ‫متخصص چی؟ 751 00:33:32,426 --> 00:33:34,092 ‫برگردوندن احساسات انسانی به حالت اول. 752 00:33:40,426 --> 00:33:42,300 ‫بهتره بیخیال تعارفات و 753 00:33:42,300 --> 00:33:44,092 ‫خایه‌مالی‌ کردن بشیم، میشه؟ 754 00:33:44,092 --> 00:33:46,509 ‫مشکل چیه؟ 755 00:33:46,509 --> 00:33:49,175 ‫بادهای سیاسی جهتشون عوض شد ‫منم باید همراهشون جهت عوض کنم. 756 00:33:49,175 --> 00:33:51,383 ‫و خاورمیانه از همه جا بادخیز تر ـه 757 00:33:51,383 --> 00:33:53,133 ‫قطر دوباره تبدیل به عامل غیر قابل قبول شده. 758 00:33:53,133 --> 00:33:55,800 ‫ممکنه اینطور باشه. ولی پای خودت گیره... 759 00:33:55,800 --> 00:33:57,174 ‫پسرم پاتو گیر گذاشت... 760 00:33:57,174 --> 00:33:58,675 ‫پس بهتره زیادی تغییر جهت ندی 761 00:33:58,675 --> 00:34:01,091 ‫وگرنه به ضرر خودت تموم میشه. ‫اون کاری می‌کنه اینطور بشه. 762 00:34:01,091 --> 00:34:04,258 ‫چیزی که اون به روش خودش میگه اینه: 763 00:34:04,258 --> 00:34:08,842 ‫چیکار می‌تونیم بکنیم تا وام دهی در حالت قبلی بمونه؟ 764 00:34:08,842 --> 00:34:12,341 ‫باشه. لعنتی. باشه 765 00:34:12,341 --> 00:34:13,925 ‫شاید بتونم یه استثنا پر کنم 766 00:34:13,925 --> 00:34:15,883 ‫و عمیقاً در اسناد دولتی مخفیش کنم. 767 00:34:15,883 --> 00:34:17,466 ‫ولی برای این، باید فراتر از 768 00:34:17,466 --> 00:34:19,550 ‫شرایط معالمه اولیه پیش بریم. 769 00:34:19,550 --> 00:34:22,091 ‫قرار نیست بی‌طرف باشم، باید برم به سمت مثبت. 770 00:34:22,091 --> 00:34:24,133 ‫- صبر کن... ‫- چی داری میگی؟ 771 00:34:24,133 --> 00:34:26,133 ‫اگه وامی که من کمکتون کردم بگیرید 772 00:34:26,133 --> 00:34:28,883 ‫نتیجه‌اش بشه توسعه‌ی ساختمان‌، من می‌خوام... 773 00:34:32,691 --> 00:34:33,717 ‫از کاسه من؟ 774 00:34:33,717 --> 00:34:34,842 ‫وای خدای من 775 00:34:34,842 --> 00:34:36,717 ‫- ساکت باش، آیرا ‫- چقدر؟ 776 00:34:39,298 --> 00:34:41,132 ‫یه باج گیری لعنتی. 777 00:34:41,132 --> 00:34:43,215 ‫حد معمولی و استاندارد کارمزد ـه. 778 00:34:43,215 --> 00:34:44,465 ‫حق با اونه. 779 00:34:44,465 --> 00:34:46,549 ‫شاید همینطوره. ولی مجبور نیستم خوشم بیاد 780 00:34:46,549 --> 00:34:50,048 ‫توافقمون هرچیزی هست، نمی‌تونه فقط زبانی باشه... 781 00:34:50,048 --> 00:34:54,173 ‫من اسناد رو با خودم آوردم. 782 00:34:54,173 --> 00:34:56,173 ‫برای آسودگی‌مون... 783 00:34:56,173 --> 00:34:58,632 ‫تمام کاری که باید بکنیم... 784 00:34:59,815 --> 00:35:02,841 ‫و بعدش همه خوشحال هستن. 785 00:35:20,841 --> 00:35:22,340 ‫شاید دلت بخواد اینا رو بگیری... 786 00:35:22,340 --> 00:35:24,090 ‫من به اون چیز کوفتی دست نمی‌زنم. 787 00:35:24,090 --> 00:35:26,215 ‫هرطور راحتی. میذارم‌شون داخل گاوصندوقم. 788 00:35:26,215 --> 00:35:28,548 ‫یه لحظه صبر کن، آقای سریع 789 00:35:42,339 --> 00:35:44,464 ‫از حالا به بعد هیچ تغییری صورت نخواهد گرفت. 790 00:35:45,368 --> 00:35:47,006 ‫من باید برگردم به واشنگتن. 791 00:35:47,006 --> 00:35:49,089 ‫کلی کار دارم که باید انجام بدم. 792 00:35:49,089 --> 00:35:51,381 ‫آقایون 793 00:35:58,631 --> 00:36:00,715 ‫حالا که فقط سه تامون هستیم، باید بگم 794 00:36:00,715 --> 00:36:03,670 ‫از قبل نمی‌دونستم ماهیت اون گفت و گو چیه... 795 00:36:03,705 --> 00:36:04,506 ‫و بعدش... 796 00:36:04,506 --> 00:36:06,548 ‫بعد از اینکه این کپی‌ها رو گذاشتم ‫داخل گاوصندوقم می‌تونی 797 00:36:06,548 --> 00:36:08,381 ‫هرچقدر دلت خواست درمورد مسائل قانونی ناله کنی. 798 00:36:08,381 --> 00:36:11,047 ‫و بعدش پدر، باید همه چیز رو بهش بگی. 799 00:36:11,047 --> 00:36:13,631 ‫تا بعدا هر اتفاقی افتاد بتونه ازمون دفاع کنه. 800 00:36:13,631 --> 00:36:16,493 ‫منظورت اون احمقیه که بیشتر از همه ضرر کرده؟ 801 00:36:16,528 --> 00:36:18,046 ‫- می‌تونم واقعا... ‫- بله 802 00:36:18,046 --> 00:36:19,338 ‫نمی‌تونم به نقشه‌های آینده گوش بدم. 803 00:36:19,338 --> 00:36:20,880 ‫ولی کارایی که قبلا انجام دادید... 804 00:36:20,880 --> 00:36:22,922 ‫و افرادی که باهاشون اون کارا رو انجام دادید... 805 00:36:22,922 --> 00:36:23,939 ‫اینو باید بدونم. 806 00:36:34,588 --> 00:36:37,672 ‫اسناد رو با خودم آوردم. 807 00:36:37,672 --> 00:36:38,964 ‫برای آسودگی‌مون... 808 00:36:38,964 --> 00:36:41,005 ‫تمام کاری که باید بکنیم ... 809 00:36:41,005 --> 00:36:43,046 ‫این لعنتی باورنکردنی ـه. 810 00:36:43,046 --> 00:36:44,380 ‫چی دارم می‌شنوم.... 811 00:36:44,380 --> 00:36:45,964 ‫که اونا وارد یه دسیسه شدن؟ 812 00:36:45,964 --> 00:36:48,171 ‫کلاه برداری. یه معامله غیرقانونی. 813 00:36:48,171 --> 00:36:49,463 ‫تخطی از قوانین بانکی بین‌المللی. 814 00:36:49,463 --> 00:36:51,046 ‫- در ادامه پول شویی... ‫- ساکت... 815 00:36:51,967 --> 00:36:53,922 ‫اون صدای خش خش چی بود؟ اونا این معامله ‫کیری رو به صورت سند کاغذی در آوردن!؟ 816 00:36:53,922 --> 00:36:55,422 ‫شاید بخوای اینا رو نگه داری... 817 00:36:55,422 --> 00:36:56,515 ‫من به اون چیز کوفتی دست نمی‌زنم. 818 00:36:56,605 --> 00:36:58,672 ‫هر طور راحتی. میذارمش داخل گاوصندوقم. 819 00:36:58,672 --> 00:37:00,588 ‫آماده قسمت بعدش باش 820 00:37:00,588 --> 00:37:02,171 ‫حالا که فقط سه تامون هستیم، باید بگم 821 00:37:02,171 --> 00:37:03,797 ‫از قبل نمی‌دونستم ماهیت اون گفت و گو... 822 00:37:03,797 --> 00:37:05,380 ‫چی هست... و بعدش... 823 00:37:05,380 --> 00:37:07,004 ‫بعد از اینکه این کپی‌ها رو گذاشتم داخل... 824 00:37:07,004 --> 00:37:09,692 ‫گاوصندوقم، می‌تونی هرچقدر دلت خواست ‫درمورد مسائل قانونی ناله کنی. 825 00:37:09,727 --> 00:37:12,170 ‫و پدر، باید همه چیز رو بهش بگی. 826 00:37:12,170 --> 00:37:14,087 ‫تا بعدا هر اتفاقی افتاد بتونه ازمون محافظت کنه. 827 00:37:14,087 --> 00:37:15,629 ‫منظورت اون احمقیه که 828 00:37:15,629 --> 00:37:17,129 ‫بیشتر از همه باخت داده؟ 829 00:37:17,592 --> 00:37:18,762 ‫واقعا می‌تونم... 830 00:37:18,921 --> 00:37:21,254 ‫چی شد؟ 831 00:37:21,254 --> 00:37:22,879 ‫تازه داشتیم به جاهای خوبش می‌رسیدیم 832 00:37:22,879 --> 00:37:23,963 ‫خودت می‌دونی چی شد. 833 00:37:25,587 --> 00:37:27,754 ‫وقتی کراکوف اونجا بود حریم خصوصی ‫وکیل-موکل در کار نبود. 834 00:37:27,754 --> 00:37:29,462 ‫بعد از اینکه کراکوف رفت 835 00:37:29,462 --> 00:37:31,421 ‫آیرا شریمر به وضوح گفت که وکیلشون هست... 836 00:37:31,421 --> 00:37:33,671 ‫طوری این مساله رو بیان کرد ‫که در دادگاه غیر قابل رد کردن هست 837 00:37:33,671 --> 00:37:35,379 ‫و داشت بهشون مشورت حقوقی می‌داد. 838 00:37:35,379 --> 00:37:37,254 ‫پس باید مامورها هدفون رو از گوششون در میاوردن 839 00:37:37,254 --> 00:37:38,295 ‫و ضبط رو متوقف می‌کردن. 840 00:37:39,796 --> 00:37:41,295 ‫پس کلش همین بود... 841 00:37:41,295 --> 00:37:44,629 ‫تمام چیزی که ضبط کرده قبل اینکه ‫مجبور بشه خاموشش کنه؟ 842 00:37:44,629 --> 00:37:45,838 ‫تقریبا همه اش. 843 00:37:45,838 --> 00:37:47,337 ‫گور بابای تقریبا. دیگه چی ضبط کرد؟ 844 00:37:47,337 --> 00:37:48,629 ‫دیگه چه چیزی داخل نوار اصلی بود؟ 845 00:37:48,629 --> 00:37:50,421 ‫دقیقا چه چیزی داخل گاوصندوق گذاشته میشد؟ 846 00:37:50,421 --> 00:37:52,212 ‫برایان! درمورد این قضیه حرف زدیم... 847 00:37:52,212 --> 00:37:54,461 ‫بیخیال، کیت. این که کمپ دخترای پیشاهنگ نیست! 848 00:37:54,461 --> 00:37:56,503 ‫اونا داشتن راحت درمورد کاری که می‌کردن حرف می‌زدن 849 00:37:56,503 --> 00:37:58,086 ‫اگه اسناد باشه که بشه بدست آورد... 850 00:37:58,086 --> 00:37:59,503 ‫اون صدا حکمش رو بهم میده. 851 00:37:59,503 --> 00:38:01,503 ‫به من فشار نیار. 852 00:38:02,529 --> 00:38:04,420 ‫و اصلا نباید این سوالا رو بپرسی. 853 00:38:05,674 --> 00:38:07,003 ‫این دقیقا چیزی بود که ازش می‌ترسیدم. 854 00:38:12,003 --> 00:38:13,670 ‫این ملاقات تمومه. 855 00:38:20,795 --> 00:38:23,378 ‫دنی مورگولیس. 856 00:38:23,378 --> 00:38:26,837 ‫در گذشته نه چندان دور کارای خوبی برام کردی. 857 00:38:26,837 --> 00:38:28,211 ‫اونطور که شنیدم 858 00:38:28,211 --> 00:38:30,211 ‫مامورین فدرال رو تحت تاثیر قرار دادی. 859 00:38:30,211 --> 00:38:33,128 ‫جهت اطلاع، اون روز بغل استخر هوا خنک بود 860 00:38:33,128 --> 00:38:35,378 ‫اونطور که یادم میاد کاملا خوش آب و هوا بوده. 861 00:38:35,378 --> 00:38:37,169 ‫ولی هرچی که دلت می‌خواد به خودت بگو. 862 00:38:37,169 --> 00:38:39,545 ‫در هر صورت، باعث شد کارم رو سفت بگیرم. 863 00:38:39,545 --> 00:38:41,294 ‫الان 6 روز در هفته کار می‌کنم... 864 00:38:41,294 --> 00:38:43,003 ‫- خوش به حالت ‫- آره 865 00:38:43,003 --> 00:38:45,669 ‫خب. در جریان قرار گرفتی. 866 00:38:45,669 --> 00:38:47,585 ‫معتقدم می‌تونم کارای خوب ‫بیشتری برات بکنم، اکس. 867 00:38:47,585 --> 00:38:49,127 ‫بذار بهت بگم «بندر آزاد» چیه... 868 00:38:49,127 --> 00:38:50,961 ‫یه انبار در یه فرودگاه خصوصی 869 00:38:50,961 --> 00:38:53,168 ‫که اجناس ارزشمند خارجی اونجا انبار میشن 870 00:38:53,168 --> 00:38:55,377 ‫و پنداشته میشه که اون اجناس برای همیشه ترانزیت شده 871 00:38:55,377 --> 00:38:57,877 ‫تا مشتری‌ها از مالیات و گمرک فرار کنن. 872 00:38:59,335 --> 00:39:01,168 ‫- پس می‌دونی... ‫- البته که می‌دونه 873 00:39:01,168 --> 00:39:03,168 ‫ولی بخش خوبش رو بهش بگو. 874 00:39:03,168 --> 00:39:05,544 ‫یکی دارم که قسمتیش مال خودمه. 875 00:39:05,544 --> 00:39:08,085 ‫یه بندر آزاد. در «نیوبورگ». باند فرودگاه اختصاصی 876 00:39:08,085 --> 00:39:09,669 ‫- جدی؟ ‫- آره 877 00:39:09,669 --> 00:39:11,544 ‫و مدیرش خودم هستم. 878 00:39:11,544 --> 00:39:13,877 ‫پس می‌تونم نقاشی‌هات انبار کنم تا ‫برای همیشه از مالیات خلاص شی. 879 00:39:13,877 --> 00:39:15,711 ‫این کارت ارزشمند ـه 880 00:39:15,711 --> 00:39:17,544 ‫و می‌تونم حتی یه کاری بهتر از این بکنم: 881 00:39:17,544 --> 00:39:20,585 ‫نسخه کپی شده رو نگه می‌دارم، تا ‫بتونی نسخه اصلی رو آویزون کنی. 882 00:39:20,585 --> 00:39:22,585 ‫اگه کسی پرسید، بگو اینا نسخه کپی هستن :) 883 00:39:22,585 --> 00:39:24,919 ‫البته با یه دستمزد کم 884 00:39:24,919 --> 00:39:27,460 ‫دستمزد متوسط؟ 885 00:39:27,460 --> 00:39:28,519 ‫باشه 886 00:39:28,819 --> 00:39:30,085 ‫حرف زدن بسه 887 00:39:30,085 --> 00:39:32,376 ‫بقیش بین تو و ویکتور انجام میشه. 888 00:39:32,376 --> 00:39:35,376 ‫محموله دریافت شده از اروپا به اسم تو تغییر می‌کنه 889 00:39:35,376 --> 00:39:37,167 ‫بهم خبر میدی که چه زمانی اون ‫'نسخه‌های کپی' دستم می‌رسه 890 00:39:44,376 --> 00:39:46,626 ‫هی. کارت عالی بود 891 00:39:46,626 --> 00:39:49,001 ‫ادامه بده. تحت تاثیر قرارم بده. 892 00:39:49,001 --> 00:39:51,292 ‫و به زودی از بند اون دِین خلاص میشی. 893 00:39:51,292 --> 00:39:52,793 ‫می‌تونی روش حساب کنی. 894 00:40:02,334 --> 00:40:05,209 ‫این بدجور حال رفیقمو خوب می‌کنه. 895 00:40:08,626 --> 00:40:11,459 ‫اگرچه مطمئن نیستم اگه خودم بودم از ‫اون اتاق برای اینکار استفاده می‌کردم. 896 00:40:11,459 --> 00:40:12,876 ‫طبقه ناهنجار ـه 897 00:40:12,876 --> 00:40:15,084 ‫خیلی ناهنجاره و خیلی عمومی ـه. 898 00:40:15,084 --> 00:40:16,626 ‫اون اون چیزی که فکر می‌کنی نیست. 899 00:40:28,875 --> 00:40:31,333 ‫باید اینو بدونی که ممکنه گریه کنی. 900 00:40:31,333 --> 00:40:35,125 ‫و اگه اینکارو کردی، فقط خودتو رها کن. 901 00:40:37,561 --> 00:40:38,667 ‫یعنی ارتباط 902 00:40:38,667 --> 00:40:42,166 ‫یعنی آزادی از بند نگه داشتن همه‌اش 903 00:40:42,166 --> 00:40:44,166 ‫این به نظر عالی میاد. 904 00:40:44,166 --> 00:40:46,000 ‫چطور ما... 905 00:41:07,458 --> 00:41:09,709 ‫اون یه «آغوش‌گیر» حرفه‌ای ـه. 906 00:41:10,916 --> 00:41:12,582 ‫و در این زمینه یکی از بهتریناست. 907 00:41:34,119 --> 00:41:35,624 ‫پس... 908 00:41:35,624 --> 00:41:36,749 ‫هوم؟ 909 00:41:36,749 --> 00:41:38,833 ‫اینم جلسه آغوش‌گیری ماست؟ 910 00:41:39,860 --> 00:41:41,582 ‫نه. تو همین الانشم کارو انجام دادی. 911 00:41:41,582 --> 00:41:44,874 ‫باعث شدی حس گرمی و دوست داشته ‫شدن و اهمیت داده شدن بهم دست بده. 912 00:41:44,874 --> 00:41:47,874 ‫خب، این چیزی ‌ـه که هر روز نمی‌شنوم. 913 00:41:47,874 --> 00:41:50,416 ‫ببین. نمی‌دونم گوردی واقعا زانوش رو خراش داده 914 00:41:50,416 --> 00:41:52,165 ‫و دین تخته‌ی موج سواری‌شو شکونده... 915 00:41:52,165 --> 00:41:55,207 ‫ولی تو به خاطر من برگشتی. 916 00:41:55,207 --> 00:41:58,416 ‫مثل تو که برای من برمی‌گشتی و برگشتی. 917 00:41:58,416 --> 00:42:00,665 ‫این بیشتر از تحت تاثیر قرار دادن ـه، اکس. 918 00:42:00,665 --> 00:42:05,331 ‫میشه با چیزی که الان در خونه دارم مقایسه‌اش کرد 919 00:42:05,331 --> 00:42:07,665 ‫این... خیلی خوبه. 920 00:42:07,665 --> 00:42:11,581 ‫ولی به علاوه: تو باید به خاطر خودت هم برمی‌گشتی. 921 00:42:13,744 --> 00:42:16,164 ‫- برای این... ‫- چی؟ اونا همه گند زدن 922 00:42:16,164 --> 00:42:17,957 ‫باید میومدن و درستش می‌کردن. 923 00:42:17,957 --> 00:42:19,707 ‫نه. اگه دلایل امروز نبود 924 00:42:19,707 --> 00:42:21,415 ‫بازم دلایل جدید پیدا می‌کردی 925 00:42:21,415 --> 00:42:23,331 ‫باشه. گمونم آره اینکارو می‌کردم. 926 00:42:23,331 --> 00:42:25,081 ‫باید بذاری برن خونه. 927 00:42:26,104 --> 00:42:27,623 ‫تک تک شون. 928 00:42:27,623 --> 00:42:29,540 ‫خوشم نمیاد. اگه من دارم اینجا جون می‌کنم 929 00:42:29,540 --> 00:42:31,039 ‫اونا هم باید اینجا جون بکنن. 930 00:42:31,039 --> 00:42:32,748 ‫آره. نمی‌تونی یه روز به خودت مرخصی بدی 931 00:42:32,748 --> 00:42:34,039 ‫پس اونام نمی‌تونن مرخصی برن. 932 00:42:34,039 --> 00:42:35,957 ‫تا بتونی دور خودت رو احاطه کنی. 933 00:42:35,957 --> 00:42:40,498 ‫باشه. شاید می‌خوام اونا دنبال من نباشن. 934 00:42:40,498 --> 00:42:42,456 ‫شاید می‌خوام که نقطه برتری خودشون رو پیدا کنن. 935 00:42:42,456 --> 00:42:43,707 ‫شاید می‌خوام برعکس حسی که الان 936 00:42:43,707 --> 00:42:46,331 ‫وگز داره رو داشته باشن... 937 00:42:46,331 --> 00:42:48,956 ‫کاملا در موقعیت‌شون ناراحت هستن 938 00:42:48,956 --> 00:42:51,747 ‫تا حد مرگ ترسیدن که نکنه یه وقت ‫منو ناامید کنن یا موفق نشن 939 00:42:51,747 --> 00:42:53,497 ‫از اینکه دقیقا اون جایی که می‌خوام نباشن 940 00:42:53,497 --> 00:42:55,080 ‫دقیقا زمانی که اونجا لازمشون دارم. 941 00:42:55,080 --> 00:42:56,747 ‫بیشترشون تحت این شرایط موفق میشن. 942 00:42:56,747 --> 00:43:00,005 ‫برای مدت طولانی. ولی بعدش نیاز به بازیابی دارن. 943 00:43:00,040 --> 00:43:00,747 ‫در زمان من؟ 944 00:43:00,747 --> 00:43:02,789 ‫همه‌اش که زمان تو نیست. روز تعطیله 945 00:43:02,789 --> 00:43:05,622 ‫وقتی پول منه پس تعطیلی وجود نداره. 946 00:43:05,622 --> 00:43:06,956 ‫اونا به خاطر من پولدار هستن. 947 00:43:06,956 --> 00:43:08,872 ‫پس می‌تونن کمکم کنن همین وضع بمونه. 948 00:43:08,872 --> 00:43:11,622 ‫داری مجازات‌شون می‌کنی چون اونا 'تو' نیستن. 949 00:43:12,955 --> 00:43:14,330 ‫باید بذاری برن خونه، بابی. 950 00:43:14,330 --> 00:43:16,831 ‫تا بتونن فردا برگردن و واقعا کار کنن. 951 00:43:16,831 --> 00:43:18,831 ‫هدف از پولدار بودن هر کدومتون چیه 952 00:43:18,831 --> 00:43:20,414 ‫وقتی نتونید ازش لذت ببرید؟ 953 00:43:20,414 --> 00:43:22,831 ‫وقتی اینکارو کردم خبرت می‌کنم... 954 00:43:28,219 --> 00:43:29,706 ‫این... 955 00:43:29,706 --> 00:43:31,163 ‫آره 956 00:43:31,163 --> 00:43:35,414 ‫به همین دلیل نمی‌تونم اجازه بدم جلسه اظهارات رو ببازی 957 00:43:36,664 --> 00:43:38,162 ‫چون همیشه می‌دونستم 958 00:43:38,162 --> 00:43:41,496 ‫به تو بیشتر از هر کس دیگه‌ای در اینجا نیاز دارم. 959 00:43:41,496 --> 00:43:43,663 ‫حداقل بعد از... 960 00:43:44,950 --> 00:43:46,204 ‫تابحال بهت گفتم 961 00:43:47,652 --> 00:43:49,830 ‫چرا و چطور دقیقا 962 00:43:49,830 --> 00:43:53,663 ‫می‌دونستم که تو قراره توی همه‌ ‫اینا همراهم باشی. برای همیشه؟ 963 00:43:54,212 --> 00:43:55,221 ‫یادت میاد؟ 964 00:43:56,208 --> 00:43:57,955 ‫اگه یادم نیاد چطور آدمی میشم؟ 965 00:43:59,592 --> 00:44:00,955 ‫یالا 966 00:44:04,204 --> 00:44:06,037 ‫خب، اولین بار در زندگیم بود 967 00:44:06,037 --> 00:44:09,246 ‫که نمی‌تونستم برای خودم بجنگم و تو برای من جنگیدی 968 00:44:09,246 --> 00:44:11,204 ‫خب. مطمئنم خودت اجازه ندادی قضیه همین بوده 969 00:44:11,204 --> 00:44:12,996 ‫هر موقعی که این قضیه بوده. 970 00:44:13,992 --> 00:44:15,621 ‫آره. ولی تو می‌دونستی. 971 00:44:15,621 --> 00:44:18,746 ‫درست بعد از یازده سپتامبر بود. 972 00:44:18,746 --> 00:44:21,788 ‫وقتی اون بیانیه جسورانه ولی در ‫عین حال بی‌پروایانه رو اعلام کردم 973 00:44:21,788 --> 00:44:23,996 ‫که مراقب تمام بازماندگان حادثه خواهم بود 974 00:44:23,996 --> 00:44:27,036 ‫همچنین خانواده‌ی اونایی که زنده نموندن. 975 00:44:27,036 --> 00:44:30,829 ‫و بعد فقط این نبود که هزینه‌ی ‫تک تک مراسم تدفین‌ها رو بدم 976 00:44:30,829 --> 00:44:33,036 ‫تمام بچه‌ها رو بفرستم مدرسه 977 00:44:33,036 --> 00:44:36,078 ‫بلکه باید تمام سود و پاداش‌هاشون ‫رو هم برای سه سال آینده 978 00:44:36,078 --> 00:44:37,453 ‫پرداخت می‌کردم. 979 00:44:37,453 --> 00:44:39,537 ‫بی‌پروایانه‌ نبود. سخاوت‌مندانه بود. 980 00:44:39,537 --> 00:44:41,245 ‫بهترین کاری بود که کردی. 981 00:44:41,245 --> 00:44:43,662 ‫قطعا. ولی به علاوه: غیرممکن هم بود. 982 00:44:45,637 --> 00:44:47,453 ‫هر مشاور تجاری که داشتم 983 00:44:47,453 --> 00:44:49,495 ‫بهم گفت شرکت رو تعطیل کن. 984 00:44:49,495 --> 00:44:52,745 ‫کار خدا بوده. کاری از من بر نمیاد. 985 00:44:52,745 --> 00:44:54,870 ‫یعنی، ما هیچ حساب کتابی نداشتیم ‫هیچ پرسنل و کارمندی نداشتیم 986 00:44:54,870 --> 00:44:56,370 ‫داشتیم با وام‌های اضافی دست رو به رو می‌شدیم. 987 00:44:56,370 --> 00:44:58,245 ‫تمام بانک‌ها اصرار داشتن بیخیالش بشم. 988 00:44:58,245 --> 00:44:59,870 ‫ولی تو گوش نکردی. 989 00:44:59,870 --> 00:45:01,537 ‫به مدت حدودا سه هفته بیدار بودی؟ 990 00:45:01,537 --> 00:45:02,912 ‫ 991 00:45:02,912 --> 00:45:04,495 ‫یادم برام سوال بود چطور اینکارو می‌کنی. 992 00:45:04,495 --> 00:45:07,036 ‫چطور اینقدر شفاف و محکم موندی. 993 00:45:07,036 --> 00:45:08,829 ‫حسش نکردم. 994 00:45:10,757 --> 00:45:12,286 ‫هنوزم نفهمیدی کدوم لحظه رو میگم، نه؟ 995 00:45:12,286 --> 00:45:14,911 ‫نه... 996 00:45:14,911 --> 00:45:16,160 ‫همه‌اش مثل... 997 00:45:16,160 --> 00:45:18,244 ‫آره. مثل یه تیرگی بود. 998 00:45:18,244 --> 00:45:20,703 ‫جز واسه اون چند نفری که مقاومت کردن. 999 00:45:20,703 --> 00:45:22,786 ‫این واسه یکی از مراسم‌های ختم بود. 1000 00:45:22,786 --> 00:45:25,703 ‫خدا. یه مدت کل کارمون همین بود، درسته؟ 1001 00:45:25,703 --> 00:45:27,994 ‫صبح‌ها می‌رفتیم محل حادثه 1002 00:45:27,994 --> 00:45:29,452 ‫بعد از ظهر می‌رفتیم مراسم تدفین 1003 00:45:29,452 --> 00:45:32,828 ‫بعدش چونه زدن با بانک‌ها و سرمایه‌گذاران 1004 00:45:32,828 --> 00:45:37,202 ‫هر ساعت شبانه روز، تلاش برای نگه داشتن شرکت. 1005 00:45:37,202 --> 00:45:38,744 ‫منظورم اینه که ببین. 1006 00:45:38,744 --> 00:45:40,285 ‫می‌دونستم که ثروت باد آورده نصیبم شده 1007 00:45:40,285 --> 00:45:42,035 ‫ولی هنوز ثمر نداده بود. 1008 00:45:42,893 --> 00:45:44,577 ‫اون موقع، هنوز بابت اون روانشناسی ورزشی 1009 00:45:44,577 --> 00:45:46,452 ‫که اونجا کار می‌کردم بهشون بدهکار بودم. 1010 00:45:46,452 --> 00:45:48,744 ‫آره. قبلا مراسم ختم‌ها رو باهم می‌رفتیم. 1011 00:45:48,744 --> 00:45:50,577 ‫تو به خانواده‌ها کمک می‌کردی. 1012 00:45:50,577 --> 00:45:52,703 ‫و بعد در اون مراسم به خصوص 1013 00:45:54,005 --> 00:45:56,703 ‫دسته‌ای خانواده‌ها به سمتم هجوم آوردن. 1014 00:45:56,703 --> 00:45:59,452 ‫که بهم گفتن پول رو سریع و به موقع بهشون نمیدم. 1015 00:45:59,452 --> 00:46:02,035 ‫اونا به امانت‌داریم حمله کردن ‫منو دزد خطاب کردن 1016 00:46:02,035 --> 00:46:03,535 ‫گفتن پولشونو می‌دزدم. 1017 00:46:03,535 --> 00:46:05,159 ‫درحالی که تمام کاری که می‌کردم 1018 00:46:05,159 --> 00:46:09,076 ‫مذاکره و برنامه ریختن بود 1019 00:46:09,076 --> 00:46:13,660 ‫تا شرکت رو سر پا نگه دارم و پولشونو بهشون بدم. 1020 00:46:13,660 --> 00:46:16,243 ‫در حالت عادی... جلوشون در میومدم. 1021 00:46:16,243 --> 00:46:20,451 ‫ولی... 1022 00:46:20,451 --> 00:46:24,410 ‫درست در اون لحظه... 1023 00:46:24,410 --> 00:46:26,618 ‫از حدش فرا تر رفت. 1024 00:46:26,618 --> 00:46:28,243 ‫البته. 1025 00:46:28,243 --> 00:46:31,451 ‫غم، بی‌خوابی، عذاب وجدان بازمونده‌ها 1026 00:46:31,451 --> 00:46:34,201 ‫غیرممکن بودن وظیفه... 1027 00:46:34,201 --> 00:46:37,243 ‫درحالی که داشتن روم خالی ‫می‌کردن، من فقط اونجا ایستادم. 1028 00:46:38,248 --> 00:46:39,535 ‫زبونم بسته شده بود. 1029 00:46:39,535 --> 00:46:41,785 ‫و بعد کل اونجا داشتن نگاه می‌کردن. 1030 00:46:41,785 --> 00:46:44,535 ‫تقریبا تبدیل شده بود به یه وضعیت ازدحام. 1031 00:46:44,535 --> 00:46:45,785 ‫و این زمانی بود که... 1032 00:46:45,785 --> 00:46:48,368 ‫پریدم وسط تو و اونا 1033 00:46:50,159 --> 00:46:51,368 ‫الان یادم اومد. 1034 00:46:51,368 --> 00:46:52,409 ‫دقیقا 1035 00:46:52,409 --> 00:46:53,826 ‫یادت میاد چی گفتی؟ 1036 00:46:53,826 --> 00:46:55,659 ‫چون من تک تک کلماتش رو یادمه. 1037 00:46:55,659 --> 00:46:57,867 ‫اونقدر بلند گفتی که همه‌ی آدمایی که اونجا بودن شنیدن: 1038 00:47:00,137 --> 00:47:01,367 ‫" خفه خون بگیرید 1039 00:47:01,367 --> 00:47:04,367 ‫" شما خانواده‌تون رو از دست دادید ‫بقیه هم که اینجا هستن همینطورن 1040 00:47:04,367 --> 00:47:06,951 ‫" و این مرد تنها امیدی‌ـه که دارید 1041 00:47:06,951 --> 00:47:09,117 ‫" که تا پایان عمرتون بهتون پول بده. 1042 00:47:09,117 --> 00:47:12,701 ‫" و یه چیز دیگه هم بهتون بگم ‫التماسش کردم که اینکارو نکنه 1043 00:47:12,701 --> 00:47:16,200 ‫" چون فکر می‌کنم بعدش خودش رو نابود می‌کنه 1044 00:47:16,200 --> 00:47:17,575 ‫" اون بهش نیازی نداره 1045 00:47:17,575 --> 00:47:20,909 ‫" اون می‌تونه بی‌دردسر بره دنبال ‫کارش و چند سال دیگه 1046 00:47:20,909 --> 00:47:23,242 ‫" اون به اندازه‌ی 20 تا طول عمر ثروت خواهد داشت 1047 00:47:23,242 --> 00:47:25,409 ‫" ولی اگه واقعا اون براتون خیلی کُندـه 1048 00:47:25,409 --> 00:47:27,450 ‫" اگه واقعا فکر می‌کنید داره ازتون دزدی می‌کنه 1049 00:47:27,450 --> 00:47:30,701 ‫" یه کلمه دیگه بگید تا مجبورش کنم متوقفش کنه 1050 00:47:32,117 --> 00:47:34,075 ‫" درغیر این صورت، باهاش دست بدید 1051 00:47:34,075 --> 00:47:37,450 ‫تشکر کنید تا همگی بتونیم باهم سوگواری کنیم. " 1052 00:47:38,216 --> 00:47:39,409 ‫و دقیقا همین اتفاق افتاد... 1053 00:47:40,909 --> 00:47:42,783 ‫ولی این اون لحظه نبود. 1054 00:47:42,783 --> 00:47:45,179 ‫اون لحظه وقتی بود که بعدش سوار ماشینم شدی 1055 00:47:45,214 --> 00:47:48,074 ‫- و گفتی... ‫- گفتم: "بابی 1056 00:47:48,074 --> 00:47:50,866 ‫" بهتره کاری که به اون آدما گفتی انجام بدی 1057 00:47:50,866 --> 00:47:52,449 ‫" وگرنه فقط مجبورت نمی‌کنم استعفا بدی. 1058 00:47:52,449 --> 00:47:53,700 ‫شخصاً می‌کشمت. " 1059 00:47:53,700 --> 00:47:56,074 ‫و درست همون موقع 1060 00:47:56,074 --> 00:47:58,825 ‫فهمیدم که تو تا آخر عمرم در این کار همراهم هستی. 1061 00:47:59,954 --> 00:48:03,408 ‫چون در برابر بقیه دنیا، بهم وفادار بودی 1062 00:48:03,408 --> 00:48:05,408 ‫ولی در خلوت، منو متعهد نگه می‌داشتی 1063 00:48:05,408 --> 00:48:07,783 ‫و به هدف بزرگتر وفادار بودی. 1064 00:48:07,783 --> 00:48:09,199 ‫و خیلی لذت داشت که اینو تماشا کنی. 1065 00:48:09,199 --> 00:48:10,616 ‫هنوزم همینطوره. 1066 00:48:10,616 --> 00:48:13,950 ‫پس هرچیزی که لازمه در اون جلسه بگو 1067 00:48:13,950 --> 00:48:15,449 ‫تا از این مخمصه خلاص شی. 1068 00:48:15,449 --> 00:48:18,866 ‫و منم تا تهش پشتت هستم. 1069 00:48:26,032 --> 00:48:27,574 ‫امیدوارم بتونم. 1070 00:48:30,281 --> 00:48:33,824 ‫و اگه نمی‌تونی، باید اون یکی کار رو انجام بدی. 1071 00:48:35,246 --> 00:48:35,949 ‫اون یکی چیز؟ 1072 00:48:35,949 --> 00:48:38,198 ‫تو قدرتش رو داری که این مساله رو برطرف کنی. 1073 00:48:38,198 --> 00:48:41,073 ‫که مجبور نباشی در اون جلسه از خودت دفاع کنی. 1074 00:48:41,073 --> 00:48:44,156 ‫قبل تر شنیدم چی گفتی، که نمیشه ‫نظر تیلور رو عوض کرد 1075 00:48:44,156 --> 00:48:47,699 ‫و اگه اونی که داره سعی می‌کنه من باشم، ‫اون وقت حق شاید حق با تو می‌بود... 1076 00:48:49,679 --> 00:48:52,323 ‫ولی همونقدر که پیشنهاد دادنش منو می‌کشه: 1077 00:48:52,323 --> 00:48:53,532 ‫برو سراغ تیلور. 1078 00:48:53,532 --> 00:48:55,115 ‫باهاش حرف بزن. 1079 00:48:57,174 --> 00:48:58,907 ‫ازش بخشش بخواه. 1080 00:49:07,115 --> 00:49:10,532 ‫درسته. 1081 00:49:18,407 --> 00:49:19,823 ‫به نظر میاد حالت خوب شده. 1082 00:49:19,823 --> 00:49:21,489 ‫از آغوشت لذت بردی؟ 1083 00:49:21,489 --> 00:49:23,531 ‫اون خیلی بیشتر از اینا انجام داد. 1084 00:49:23,531 --> 00:49:26,489 ‫اون یه حس کاملا خوب ارائه داد. 1085 00:49:28,406 --> 00:49:30,614 ‫عه، بن کیم! نگاهش کن. 1086 00:49:30,614 --> 00:49:32,781 ‫تنها کسی که داوطلبانه اومده. 1087 00:49:32,781 --> 00:49:34,989 ‫هرسال اینکارو می‌کنم. 1088 00:49:34,989 --> 00:49:37,823 ‫پشت میزم تنها می‌شینم، تصور می‌کنم 1089 00:49:37,823 --> 00:49:39,364 ‫و هدف‌های یک سالم رو می‌چینم. 1090 00:49:39,364 --> 00:49:40,906 ‫البته 1091 00:49:40,906 --> 00:49:45,447 ‫بن، پسرم، امسال تنها انجامش نمیدی. 1092 00:49:46,487 --> 00:49:48,280 ‫یالا 1093 00:49:48,280 --> 00:49:50,572 ‫گمونم بن کیم قراره به آغوش کشیده بشه :) 1094 00:49:53,864 --> 00:49:55,531 ‫هی 1095 00:49:55,531 --> 00:49:56,823 ‫موفق باشی 1096 00:50:02,447 --> 00:50:05,030 ‫خیلی خب همگی! تلاشتون رو دوست داشتم. 1097 00:50:05,030 --> 00:50:06,823 ‫و دیدن صورت‌های زیبای لعنتی‌تون. 1098 00:50:06,823 --> 00:50:08,697 ‫ولی به قدر کافی کار کردید. 1099 00:50:08,697 --> 00:50:13,154 ‫پس گورتونو از اینجا گم کنید و ‫از بقیه تعطیل‌تون لذت ببرید. 1100 00:50:13,154 --> 00:50:14,905 ‫حالا وقتی رسیدید خونه 1101 00:50:14,905 --> 00:50:16,905 ‫یه جعبه شامپاین از طرف من به دستتون رسیده. 1102 00:50:16,905 --> 00:50:18,822 ‫و یه قوطی خاویار. 1103 00:50:18,822 --> 00:50:21,238 ‫ولی پیتزا رو خودتون باید سفارش بدید، باشه؟ 1104 00:50:21,238 --> 00:50:22,738 ‫پس بخورید؛ بنوشید 1105 00:50:22,738 --> 00:50:25,238 ‫و بعد خودتونو آماده کنید که وقتی بازار باز شد 1106 00:50:25,238 --> 00:50:26,988 ‫برگردید اینجا 1107 00:50:26,988 --> 00:50:30,238 ‫و بقیه رو واسم نابود کنید لعنتیا ! 1108 00:50:35,738 --> 00:50:36,738 ‫یالا ! 1109 00:51:00,445 --> 00:51:02,779 ‫واقعا فکر می‌کردم صحبتی نداریم. 1110 00:51:02,779 --> 00:51:04,529 ‫آخرین گفت و گو. 1111 00:51:04,529 --> 00:51:06,237 ‫آخرین درخواست؟ 1112 00:51:07,862 --> 00:51:10,195 ‫امیدواری که همینطوری برای جلسه حاضر نشم 1113 00:51:10,195 --> 00:51:12,112 ‫یا قراره ازم بخوای که نیام؟ 1114 00:51:13,838 --> 00:51:14,987 ‫هرکدوم 1115 00:51:14,987 --> 00:51:19,278 ‫ببین، همه چیزی که می‌خوام بگم اینه 1116 00:51:19,278 --> 00:51:21,821 ‫متاسفم 1117 00:51:21,821 --> 00:51:26,237 ‫واقعا متاسفم. 1118 00:51:26,930 --> 00:51:29,791 ‫یه جور اشتیاق برای انتقام 1119 00:51:29,826 --> 00:51:32,487 ‫یا رقابت، یا عطش کینه 1120 00:51:32,487 --> 00:51:34,237 ‫بهم غلبه کرد و باعث شد از خط قرمز رد بشم. 1121 00:51:34,237 --> 00:51:38,904 ‫نه، من... من به خودم اجازه دادم از خط قرمز رد بشم. 1122 00:51:38,904 --> 00:51:41,195 ‫منم بودم می‌گفتم خیلی از خط رد شدی. 1123 00:51:43,535 --> 00:51:45,445 ‫ولی اینو بدون: 1124 00:51:45,445 --> 00:51:47,486 ‫تو میگی نمی‌خوای آخرش بشی مثل اکس یا من 1125 00:51:47,486 --> 00:51:51,111 ‫خب، این نوع انتقام جویی آخرش به همینجا ختم میشه. 1126 00:51:51,111 --> 00:51:56,277 ‫زشته، بیمارکننده است 1127 00:51:57,880 --> 00:51:59,194 ‫و من حتی به بدترین دشمنم توصیه‌اش نمی‌کنم. 1128 00:51:59,194 --> 00:52:01,486 ‫کم و بیش برای آدمی که یه زمان ‫برام خیلی اهمیت داشته 1129 00:52:01,486 --> 00:52:05,486 ‫و الانم... به طرز عجیبی برام اهمیت داره. 1130 00:52:07,152 --> 00:52:08,778 ‫عذرخواهی تو واقعی نیست. 1131 00:52:08,778 --> 00:52:10,194 ‫لازمه تاکید کنم که 1132 00:52:10,194 --> 00:52:12,444 ‫چقدر جواز پزشکیم برام اهمیت داره؟ 1133 00:52:12,444 --> 00:52:15,736 ‫این، مثل بقیه چیزات، فقط برات یه معامله است 1134 00:52:15,736 --> 00:52:17,695 ‫تو همچین آدمی هستی. 1135 00:52:17,695 --> 00:52:20,069 ‫پس فقط باید واقعا ازم بخوای نیام. 1136 00:52:20,069 --> 00:52:21,528 ‫به عنوان یه لطف شخصی به تو. 1137 00:52:21,528 --> 00:52:23,277 ‫باید عین کلماتش رو بگی. 1138 00:52:25,851 --> 00:52:27,861 ‫لطفا به جلسه نیا. 1139 00:52:29,156 --> 00:52:30,319 ‫اینکارو برام بکن. 1140 00:52:31,365 --> 00:52:33,361 ‫تو منقطع شدی، ویندی. 1141 00:52:33,361 --> 00:52:35,902 ‫نگاهی که توی چشمات هست بهم میگه که هنوز 1142 00:52:35,902 --> 00:52:39,443 ‫یه جایی داخلت، هنوز آدمی هست که ‫درست رو از غلط تشخیص میده. 1143 00:52:39,443 --> 00:52:41,610 ‫این جلسه برات فرصتی‌ـه که ‫دوباره اون آدم رو بازسازی کنی 1144 00:52:41,610 --> 00:52:43,276 ‫من هدفم شکست دادنت نیست. 1145 00:52:43,276 --> 00:52:45,485 ‫دارم فرصتی برای نجات دادن خودت بهت میدم. 1146 00:52:51,327 --> 00:52:53,026 ‫و در واقع، همون تعیین کننده است. 1147 00:52:53,026 --> 00:52:55,253 ‫من به جلسه نمیام. 1148 00:52:55,288 --> 00:52:56,860 ‫اگه فکر می‌کنی باید جوازت رو نگه داری 1149 00:52:56,860 --> 00:53:00,318 ‫تا بتونی به مداوای مردم بپردازی، بهشون بگو چرا 1150 00:53:00,318 --> 00:53:02,360 ‫و منم نمیام اونجا تا حرفی جز این بزنم. 1151 00:53:07,652 --> 00:53:10,443 ‫اینکارو می‌کنم. ممنون 1152 00:53:11,217 --> 00:53:12,268 ‫یکی بهت بدهکارم 1153 00:53:12,848 --> 00:53:14,402 ‫همینطوره 1154 00:53:14,402 --> 00:53:16,902 ‫ولی به خودت بیشتر بدهکاری 1155 00:53:41,484 --> 00:53:43,359 ‫بیخیال. جدی؟ 1156 00:53:43,359 --> 00:53:44,859 ‫نه نه نه نه نه. اینکارو می‌کنی. 1157 00:53:46,285 --> 00:53:48,401 ‫می‌تونی و می‌کنی 1158 00:53:50,484 --> 00:53:51,776 ‫می‌دونی این نماد چیه؟ 1159 00:53:51,776 --> 00:53:53,109 ‫آره. باد الهی 1160 00:53:53,109 --> 00:53:54,943 ‫کامیکازه. درسته؟ ‫(خلبان‌های انتحاری ژاپنی در جنگ جهانی دوم) 1161 00:53:54,943 --> 00:53:56,401 ‫کسانی که فداکاری نهایی رو برای 1162 00:53:56,401 --> 00:53:58,275 ‫امپراتور و ملت و آرمان‌هاشون انجام دادن. 1163 00:53:58,275 --> 00:54:00,359 ‫ولی این تخته؟ متوجه استعاره شدم 1164 00:54:00,359 --> 00:54:03,109 ‫ولی این... کلاس کاراته بچه‌ها نیست. 1165 00:54:03,109 --> 00:54:04,776 ‫از استعاره فرا تر برو! 1166 00:54:04,776 --> 00:54:06,359 ‫بشکنش! 1167 00:54:06,359 --> 00:54:08,275 ‫حسش کن! 1168 00:54:13,274 --> 00:54:14,733 ‫ 1169 00:54:14,733 --> 00:54:16,274 ‫می‌بینی؟ 1170 00:54:16,274 --> 00:54:19,566 ‫می‌بینی برایان، هیچی بیشتر از 1171 00:54:19,566 --> 00:54:23,108 ‫کامیکازه شدن، باعث نمیشه خالص ترین ‫نسخه خودت رو حس کنی. 1172 00:54:23,108 --> 00:54:26,400 ‫ازت می‌خوام به موفقیت حمله همه جانبه کنی! 1173 00:54:26,400 --> 00:54:27,650 ‫ 1174 00:54:27,650 --> 00:54:29,400 ‫کامیکازه اسم بدی روشه 1175 00:54:29,400 --> 00:54:32,066 ‫چون همه می‌خوان روی خودکشی تمرکز کنن. 1176 00:54:32,066 --> 00:54:34,233 ‫ولی چیزی که اونا از قلم میندازن 1177 00:54:34,233 --> 00:54:37,733 ‫خلوص تعهد ـه. 1178 00:54:37,733 --> 00:54:39,024 ‫ 1179 00:54:39,024 --> 00:54:40,483 ‫خوبه 1180 00:54:44,692 --> 00:54:46,316 ‫دوباره! 1181 00:54:46,316 --> 00:54:47,692 ‫آره! 1182 00:54:47,692 --> 00:54:48,733 ‫آرره! 1183 00:54:48,733 --> 00:54:50,316 ‫- آره! ‫- آره! 1184 00:54:50,316 --> 00:54:52,692 ‫یکی دیگه! 1185 00:55:02,649 --> 00:55:04,649 ‫استراتژی مورد نظرت رو پیدا کردی؟ 1186 00:55:06,712 --> 00:55:08,607 ‫کارها انجام شدن، اقدامات اتخاذ شدن. 1187 00:55:08,607 --> 00:55:11,148 ‫خوبه 1188 00:55:11,148 --> 00:55:13,565 ‫و قضیه تو؟ 1189 00:55:13,565 --> 00:55:16,816 ‫موثر 1190 00:55:16,816 --> 00:55:19,440 ‫عالیه 1191 00:55:25,097 --> 00:55:27,732 ‫چاک، چه موقع فهمیدی می‌خوای باهام ازدواج کنی؟ 1192 00:55:30,023 --> 00:55:35,405 ‫منظورم... لحظه دقیقش ـه 1193 00:55:35,440 --> 00:55:37,023 ‫و علتش. 1194 00:55:44,190 --> 00:55:45,941 ‫فقط یک لحظه؟ ... 1195 00:55:53,169 --> 00:55:54,898 ‫یادم نمیاد... 1196 00:56:04,064 --> 00:56:06,690 ‫هی بچه‌ها! شام! 1197 00:56:26,272 --> 00:56:28,773 ‫ 1198 00:56:28,773 --> 00:56:31,481 ‫ 1199 00:56:31,481 --> 00:56:34,398 ‫ 1200 00:56:34,398 --> 00:56:37,523 ‫ 1201 00:56:37,523 --> 00:56:39,271 ‫ 1202 00:56:39,271 --> 00:56:40,438 ‫داری ویسکی ایرلندی می‌خوری 1203 00:56:40,438 --> 00:56:42,438 ‫با یه شلوار کوفتی گرون قیمت 1204 00:56:42,438 --> 00:56:44,897 ‫و مدل موی 100 دلاریت و ماشین BMWت. 1205 00:56:44,897 --> 00:56:47,939 ‫فقط «روز سنت پاتریک» و عید پاک ‫یادت میوفته که ایرلندی هستی. ‫(توضیحات در کانال سریال) 1206 00:56:47,939 --> 00:56:49,397 ‫می‌بینی این یارو رو؟ 1207 00:56:49,397 --> 00:56:51,146 ‫میدونی چیه؟ گور بابات... 1208 00:56:51,146 --> 00:56:52,397 ‫ 1209 00:56:52,397 --> 00:56:54,355 ‫ 1210 00:56:54,355 --> 00:56:55,855 ‫ 1211 00:56:55,855 --> 00:56:57,313 ‫ 1212 00:56:57,313 --> 00:56:58,730 ‫ 1213 00:56:58,730 --> 00:57:00,397 ‫اصلا حتی بهش فکر هم نکن. 1214 00:57:00,397 --> 00:57:02,438 ‫چیکار می‌کنی، جکی؟ 1215 00:57:04,174 --> 00:57:05,772 ‫- اون افتاد ‫- هر دوشون؟ 1216 00:57:05,772 --> 00:57:07,313 ‫اونا مست کردن. 1217 00:57:07,313 --> 00:57:09,605 ‫برایان برادرت رو از اینجا ببر بیرون، میشه؟ 1218 00:57:10,438 --> 00:57:12,230 ‫خودت که می‌دونی، خودم از پس اون ‫ایرلندی‌های کونی برمی‌اومدم. 1219 00:57:12,230 --> 00:57:13,772 ‫آره، البته. 1220 00:57:13,772 --> 00:57:15,355 ‫و آخرین باری که رفته بودی «بلفاست» ‫(پایتخت ایرلند شمالی) 1221 00:57:15,355 --> 00:57:17,393 ‫و از هدف حمایت می‌کردی کِی بود؟ ‫خب، هرگز همچین کاری نکردی. 1222 00:57:17,428 --> 00:57:18,355 ‫یالا... 1223 00:57:18,355 --> 00:57:21,313 ‫آره ولی یه بار رفتم «کیپ کد» ... ‫(در شرقی‌ترین قسمت ایالت ماساچوست) 1224 00:57:24,063 --> 00:57:28,312 ‫خب، برادر کوچیکه 1225 00:57:28,312 --> 00:57:30,145 ‫سالهاست ندیدمت. 1226 00:57:30,145 --> 00:57:32,145 ‫چون دیگه واسه کریسمس نمیای خونه مادر. 1227 00:57:32,145 --> 00:57:34,312 ‫از گوشتی که می‌پزه خوشم نمیاد... 1228 00:57:36,343 --> 00:57:37,396 ‫ولی تو یهویی اینجا پیدا شد... 1229 00:57:37,396 --> 00:57:39,187 ‫حتما معنیش اینه یه چیزی می‌خوای. 1230 00:57:41,646 --> 00:57:43,729 ‫چی می‌خوای؟ 1231 00:57:43,729 --> 00:57:46,521 ‫تنها کاری که با دستات بهتر از دعوا کردن انجام میدی 1232 00:57:49,270 --> 00:57:51,062 ‫یه گاوصندوق؟ 1233 00:57:52,200 --> 00:57:53,704 ‫شک نکن همینه. 1234 00:57:53,705 --> 00:57:59,112 :کاری از امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 1234 00:57:59,114 --> 00:58:09,112 «تقدیم به روح بلند دوست عزیزم «فرنام جباری فرد 1234 00:58:11,114 --> 00:58:55,111 Billions کانال سریال توضیحات و اطلاعات مربوط به سریال t.me/IR_Billions ‫Telegram: @H1tmaN Instagram: H1tmaN007