1 00:00:11,000 --> 00:00:15,240 .من اوترد، پسر اوترد هستم .و بعنوان یک نجیب زاده ساکسونی بدنیا آمدم 2 00:00:15,320 --> 00:00:19,880 .سرزمین اجدادیم را تصاحب کرده اند .و من بعنوان یک دانمارکی و همچنین کافر بزرگ شدم 3 00:00:19,960 --> 00:00:22,840 .من اوترد، اهل بِبِنبِرگ هستم .و باید چیزی که برای من است را پس بگیرم 4 00:00:23,400 --> 00:00:26,640 .اما من بزرگترین جنگجوی شاه آلفرد شدم 5 00:00:26,720 --> 00:00:31,360 ،و از پادشاهی او در سرزمین وِسِکس .و رویایش بعنوان سرزمین واحد انگلستان دفاع میکنم 6 00:00:31,440 --> 00:00:36,640 و این دفاع کردن بوسیله گروهی از یاران وفادارم از جمله .قاتلان، وحشی ها و یک کشیش مطرود پشتیبانی میشود 7 00:00:37,200 --> 00:00:40,880 ،دعا میکنم زمانی که جنگ آغاز شد .شمارو مایوس نکنم 8 00:00:41,840 --> 00:00:44,720 من خوشبختی را با همسرم .گیزِلا پیدا کردم 9 00:00:44,800 --> 00:00:46,640 .او دو فرزند به من داده 10 00:00:46,720 --> 00:00:50,040 آلفرد دخترش را به عقد فردی ضعیف بنام اثِلرِد داده 11 00:00:50,120 --> 00:00:52,880 .که خودش را پادشاه سرزمین مِرسیا میداند 12 00:00:53,440 --> 00:00:54,920 ،اما دختر آلفرد به اسارت دانمارکی ها درامد 13 00:00:55,000 --> 00:00:59,000 .و عاشق یک جنگجوی دانمارکی بنام اِریک شد و از طرفی مورد طمع تصاحب فردی دیگر بنام هِیستِن شد 14 00:01:00,920 --> 00:01:04,720 هِستِن بظاهر خود را هم پیمان آلفرد نشان می دهد 15 00:01:04,800 --> 00:01:06,760 او هرگز نمیتواند قابل اطمینان باشد 16 00:01:06,840 --> 00:01:08,840 و حال که سلامتی آلفرد در خطر است 17 00:01:08,920 --> 00:01:13,480 زمانی سخت و تاریک برای مردم این سرزمین رقم خورده است 18 00:01:15,440 --> 00:01:16,840 .و سرنوشت و تقدیر پایه و اساس همه چیز است 19 00:01:17,000 --> 00:01:30,000 DragonHeart تقدیم می کند heros.sword@gmail.com 20 00:01:49,760 --> 00:01:51,520 !خداوند شاه را حفظ کند 21 00:02:11,960 --> 00:02:13,120 .پدر پیوکا 22 00:02:14,680 --> 00:02:17,560 ،اگر آنچه که ما باور داریم حقیقت داشته باشد ...و بهشت انتظار مارا میکشد 23 00:02:18,120 --> 00:02:19,640 .که مسلما بدون هیچ شک و تردیدی همینطور است لُرد 24 00:02:19,720 --> 00:02:22,096 از این میترسم که حتی اگر به من اجازه داده شود که ا،ز دروازه های بهشت عبور کنم 25 00:02:22,120 --> 00:02:23,680 باز هم حس در برزخ بودن را داشته باشم 26 00:02:23,760 --> 00:02:26,960 همچین اتفاقی نمیافتد نمیتواند که بیافتد. آنجا بهشت است 27 00:02:27,040 --> 00:02:29,480 از زمانیکه من تاج پادشاهی را بر سر گذاشته ام، چه چیزهایی تغییر کرده؟ 28 00:02:30,960 --> 00:02:33,040 دانمارکی ها هنوز بر سرزمین هایمان یورش میاورند و سلاخی کردنشان ادامه دارد 29 00:02:33,120 --> 00:02:36,280 و این کار را تا زمان مرگ من و حتی بعد از آن ادامه خواهند داد 30 00:02:38,440 --> 00:02:40,080 پس هدف از بودن من چیست؟ 31 00:02:40,640 --> 00:02:44,960 لرد، هدف از بودن شما پادشاهی کردن از طرف خداوند است 32 00:02:45,520 --> 00:02:47,640 بدون شما هیچ کلیسایی وجود نداشت 33 00:02:48,320 --> 00:02:50,280 هیچ وِسِکسی نبود، هیچ قانونی وجود نداشت 34 00:02:51,040 --> 00:02:53,400 هیچ قلعه و حصاری، هیچ پناهگاهی وجود نداشت 35 00:02:54,720 --> 00:02:56,160 هیچ ایده ای بعنوان کشوری واحد بنام انگلستان نبود 36 00:02:57,120 --> 00:02:58,240 کاری که شما انجام داده اید 37 00:02:58,320 --> 00:03:01,120 بنا کردن کشوری بزرگ و خداپرست است 38 00:03:01,200 --> 00:03:03,760 هیچی عوض نشده هیچ ماموریتی به سرانجام نرسیده 39 00:03:05,800 --> 00:03:09,280 و وقتی که من از این دنبا برم، چی میخواد بشه؟ 40 00:03:11,760 --> 00:03:14,000 چیزی که شما شروع کرده اید، ادامه پیدا خواهد کرد 41 00:03:14,560 --> 00:03:15,880 باید اینطور شود 42 00:03:18,960 --> 00:03:19,960 بله 43 00:03:22,000 --> 00:03:23,360 متشکرم، بیوکا 44 00:03:25,960 --> 00:03:26,960 باید اینطور شود 45 00:03:33,360 --> 00:03:34,640 نگهبانان 46 00:03:35,200 --> 00:03:36,200 روتو برگردون 47 00:03:38,520 --> 00:03:40,640 هیچ مردی نباید روشو به من نشون بده 48 00:03:41,320 --> 00:03:44,600 هیچ مردی نمیتونه قبل از "بلادهِر" من را ببینه 49 00:03:49,640 --> 00:03:51,120 برو به اردوگاه یادآور شو 50 00:03:51,200 --> 00:03:53,960 که اِرل سیگورد باید اولین کسی باشد که مرا میبیند 51 00:03:54,040 --> 00:03:55,040 بله، بانو 52 00:03:59,080 --> 00:04:01,600 Once he has my message, they'll be free to gaze. زمانیکه پیغامم را به بلادهر رساندم اونوقت دیگران میتونن مرا ببینن 53 00:04:05,600 --> 00:04:09,120 بانوی من، قسم میخورم که به شما نگاه نکردم 54 00:04:09,200 --> 00:04:10,680 باید چشمهاتو ازت بگیرم 55 00:04:10,760 --> 00:04:13,000 بانو، نه، رحم کنید 56 00:04:14,000 --> 00:04:15,160 و همینطور زبانتو 57 00:04:17,720 --> 00:04:20,360 Bitch! I'll kill you! زنیکه، میکشمت 58 00:04:23,200 --> 00:04:24,200 نه. نه 59 00:04:47,960 --> 00:04:49,120 روتونو برگردونید 60 00:04:50,600 --> 00:04:53,120 فقط زنها اجازه دارن من را ببینن 61 00:04:53,200 --> 00:04:55,920 تا زمانیکه به لُردم بگم که چه دیده ام 62 00:05:14,320 --> 00:05:17,840 سیگورد، عشقم، مرا بنوش و آنچه دیده ام را حقانیت ببخش 63 00:05:18,400 --> 00:05:20,600 اجازه بده، آن قدرتی که نیاز داری را بهت بدهم 64 00:05:35,920 --> 00:05:37,400 من مرگ پادشاهی را میبینم 65 00:05:41,920 --> 00:05:42,920 کدام پادشاه؟ 66 00:05:44,000 --> 00:05:45,160 من مرگ... ِ 67 00:05:46,360 --> 00:05:47,360 آلفرد را میبینم 68 00:05:58,600 --> 00:05:59,760 دیده شد 69 00:06:01,880 --> 00:06:03,320 دیده شد 70 00:06:03,400 --> 00:06:04,480 مرگ آلفرد 71 00:06:04,560 --> 00:06:07,000 و شکوه و عظمت جنگجویان اودین دیده شد "اودین: خدای خدایان وایکینگها" 72 00:06:07,800 --> 00:06:10,360 راهی که قراره بریم ساده نخواهد بود 73 00:06:11,560 --> 00:06:14,120 خدایان خواهند خواست که ما پاداشمان را دریافت کنیم 74 00:06:15,040 --> 00:06:17,120 اما من به شما این قول را میدهم...َ 75 00:06:41,200 --> 00:06:42,640 که از کوچکترین خوک 76 00:06:43,480 --> 00:06:45,720 تا تاج طلایی که بر سر آلفرد است 77 00:06:46,600 --> 00:06:49,000 سرزمین وِسِکس و هر چیزی که در اوست 78 00:06:49,080 --> 00:06:52,480 همه و همه، باید متعلق به جنگجویان "بلادهِر" باشد 79 00:07:53,400 --> 00:07:54,400 آره! ـ 80 00:08:00,440 --> 00:08:01,440 نه 81 00:08:02,680 --> 00:08:03,840 دوباره! ـ 82 00:08:05,040 --> 00:08:08,360 اوترد، نظرت در مورد مهارت شمشیرزنی ادوارد چیه؟ 83 00:08:12,720 --> 00:08:15,360 لُرد، نظر من اینه که "اِستیاپا" داره وقتشو تلف میکنه 84 00:08:15,440 --> 00:08:16,920 میشه بیشتر توضیح بدید؟ 85 00:08:17,000 --> 00:08:18,320 حتما، بانوی من 86 00:08:18,960 --> 00:08:20,360 اِستیاپا، صبر کن 87 00:08:21,080 --> 00:08:22,080 این مضخرفات را تموم کن 88 00:08:22,120 --> 00:08:25,320 نباید از شمشیر استفاده کنی مهارت از طریق چوب یاد داده میشه 89 00:08:25,880 --> 00:08:28,040 ممنونم ولی من وزن شمشیر را ترجیح میدم 90 00:08:28,120 --> 00:08:30,120 این نشانه شجاعت شاهزاده است 91 00:08:30,200 --> 00:08:31,840 اجازه بده تماشا کنیم، عزیزم 92 00:08:34,280 --> 00:08:35,400 چی یاد گرفتی؟ 93 00:08:35,480 --> 00:08:36,640 هر روز داره چیزای بیشتری یاد میگیره 94 00:08:36,720 --> 00:08:37,760 مادر، خواهش میکنم 95 00:08:38,840 --> 00:08:39,840 نشونم بده 96 00:08:47,760 --> 00:08:51,240 لرد، "هِیستِن" همان دانمارکی کثیف اینجاست 97 00:08:54,120 --> 00:08:56,120 اوترد، این پسررو باید حسابی بسنجیش 98 00:09:03,880 --> 00:09:05,280 بچه رو بشون سر جاش 99 00:09:05,360 --> 00:09:07,000 تو در جایی نیستی که بخوای حرف بزنی 100 00:09:14,960 --> 00:09:17,000 اوه، بدشانسی آوردی اِدوارد 101 00:09:17,920 --> 00:09:21,000 اوترد، ما یک ملاقاتی داریم از دوستان قدیمی خودته 102 00:09:27,200 --> 00:09:29,680 پسر، این فقط یک تمرین بود برای همینم هست که هنوز زنده ای 103 00:09:30,480 --> 00:09:33,880 از الان به بعد فقط با چوب تمرین میکنی از ضربه زدنه که چیزی یاد میگیری 104 00:09:38,520 --> 00:09:41,920 در وجود تو یک جنگجویی هست که ما پیداش میکنیم 105 00:09:42,000 --> 00:09:43,960 متشکرم، اوترد 106 00:09:44,040 --> 00:09:46,920 شاهزاده ادوارد، همانکارهایی که لرد اوترد گفتن را انجام بدهید 107 00:09:47,000 --> 00:09:49,240 ایشان سلامتی و امنیت شما را میخواهند 108 00:09:49,320 --> 00:09:52,120 اسقف "اِرکِنوالد" ـ متشکرم 109 00:09:52,200 --> 00:09:54,680 - مطمئنم که حال همسرتان خوب است - همینطوره 110 00:09:54,760 --> 00:09:57,240 دختر زیباییست همیشه اسمش را فراموش میکنم 111 00:09:57,800 --> 00:10:00,320 اسمش "گیزلا" است لرد، او یک کافر است 112 00:10:01,040 --> 00:10:02,520 او باری دیگر بچه ای را بدنیا می آورد 113 00:10:03,240 --> 00:10:04,240 یک پسر 114 00:10:05,240 --> 00:10:06,560 بچه شما پسر است 115 00:10:07,560 --> 00:10:08,880 برادر "گودوین" دارای توانایی های الهی هستند 116 00:10:10,080 --> 00:10:11,080 خدا دادی هستند 117 00:10:14,080 --> 00:10:15,760 لطفا عذر مرا بپذیرید، لرد 118 00:10:15,840 --> 00:10:16,880 البته 119 00:10:18,280 --> 00:10:20,360 ادوارد، درسهایت دیر شد 120 00:10:21,320 --> 00:10:22,320 بیا 121 00:10:31,560 --> 00:10:33,880 شنیدم اشراف زادگانی هستند که میخواهند سر به تنت نباشه 122 00:10:35,840 --> 00:10:39,080 دختر جوانی را تبدیل به فاحشه کردی و با چندتا توله ترکش کردی 123 00:10:39,160 --> 00:10:40,440 اون فاحشه نیست 124 00:10:41,600 --> 00:10:42,760 ای ادوارد بد 125 00:10:43,640 --> 00:10:44,960 اون فاحشه نیست 126 00:10:47,880 --> 00:10:49,160 اگه جراتشو داری دوباره بگو 127 00:10:50,000 --> 00:10:51,480 ای ادوارد بد 128 00:10:53,360 --> 00:10:54,400 اسمش "سیگورد" است 129 00:10:55,680 --> 00:10:57,480 یارانش "بِلادهِر" صداش میزنن "بلادهر = خونین مو" ـ 130 00:10:57,560 --> 00:11:00,840 مطمئنم یه چیزی گندیده 131 00:11:01,720 --> 00:11:04,080 من یکی رو گذاشتم که اردوگاه "بلادهر" را تحت نظر بگیره 132 00:11:04,160 --> 00:11:05,360 ولی کنجکاوم که... ـ 133 00:11:06,200 --> 00:11:07,960 هیستین، چرا از تو نخواسته که بهش ملحق بشی 134 00:11:09,760 --> 00:11:10,760 اتفاقا ازم خواسته 135 00:11:11,600 --> 00:11:12,840 ولی من قبول نکردم 136 00:11:12,920 --> 00:11:15,240 منم مثل تو روی حرفم وای میستم 137 00:11:16,040 --> 00:11:19,160 ولی برعکس تو تبلیغهای مذهبی شاه را میپذیرم 138 00:11:19,240 --> 00:11:20,880 حرفات فقط باد هواست 139 00:11:20,960 --> 00:11:23,240 آیا صلح بینمون نگه داشته نشده؟ 140 00:11:23,640 --> 00:11:26,920 آیا همسرم و بچه هام آرزوی مسیحی شدن را ندارند؟ 141 00:11:27,680 --> 00:11:28,680 دارند؟ 142 00:11:28,720 --> 00:11:32,040 دارند بانوی من من از کشیش خواستم که مقدماتش را فراهم کند 143 00:11:32,120 --> 00:11:33,800 این خبر خیلی خوبیه 144 00:11:33,880 --> 00:11:35,280 واقعا خبریه واسه خودش 145 00:11:35,840 --> 00:11:37,920 لرد، این باید موقعیت خوبی باشه 146 00:11:38,000 --> 00:11:39,600 بمحض اینکه کارمان با اِرل سیگورد (بلادهِر) به اتمام رسید 147 00:11:39,680 --> 00:11:42,360 بهش رسیدگی خواهم کرد، عزیزم 148 00:11:42,440 --> 00:11:43,840 آیا او لشگرکشی میکنه یا میخواهد ناگهان یورش ببرد؟ 149 00:11:43,920 --> 00:11:46,440 او بصورت ناگهانی یورش میبرد تا قدرت و آمادگی شما را ارزیابی کند 150 00:11:46,520 --> 00:11:47,880 این شمایید که باید لشگرکشی کنید 151 00:11:47,960 --> 00:11:51,680 و سپاهش را نابود کنید تا پیام محکمی به تمام شمالی ها (دانمارکی ها) داده باشید 152 00:11:56,040 --> 00:11:58,400 عالیجناب چیزی خوردند که به مزاجشان سازگار نبوده؟ 153 00:12:01,960 --> 00:12:03,320 لرد، شراب زیاد خوردید؟ 154 00:12:21,880 --> 00:12:23,160 اوترد، تو راست میگی 155 00:12:24,080 --> 00:12:26,840 لنگر انداختن کشتی های "سیگورد" در خاک وِسِکس غیر قابل قبوله 156 00:12:26,920 --> 00:12:29,760 ـ ما قبل از سرمای زمستان حمله خواهیم کرد ـ زودتر قربان 157 00:12:30,320 --> 00:12:31,320 پس مقدمات نظامی را فراهم میکنیم 158 00:12:32,080 --> 00:12:34,160 بیوکا، "اثِلرِد" از مِرسیا را خبر کن 159 00:12:34,880 --> 00:12:36,960 این تهدیدی برای هر دو سرزمین است 160 00:12:37,040 --> 00:12:39,480 هم پیمانانمان باید به محافظین وِسِکس بپیوندند 161 00:12:39,560 --> 00:12:41,680 بله قربان در اولین فرصت نامه ای برایش میفرستم 162 00:12:41,760 --> 00:12:44,880 بهش اطلاع بده که ما در استحکامات "اِشِنگام" بهش ملحق میشیم 163 00:12:48,840 --> 00:12:50,040 در حال حاضر... ـ 164 00:12:52,200 --> 00:12:53,480 نیاز به هواخوری دارم 165 00:13:01,960 --> 00:13:06,080 حال بانو "اَثِلفلِد" و بچه شان این روزها چطور است؟ 166 00:13:06,160 --> 00:13:07,560 قیافه بچه به کی رفته...ـ 167 00:13:07,640 --> 00:13:08,960 یک کلمه دیگه بر علیه ایشون حرف بزنی 168 00:13:09,040 --> 00:13:12,240 یجوری اون غذارو تو حلقت فرو میکنم که همون لحظه برینیش 169 00:13:12,320 --> 00:13:14,240 من قبلا دیدم با دیگران اینکارو کرده خودش یجور معجزه است 170 00:13:14,320 --> 00:13:17,280 من که چیزی نمیگم شوهرش "اَثِلرِد" هم چیزی نمیگه 171 00:13:17,360 --> 00:13:19,640 و من میگم تو به "اَثِلفلِد" بدهکاری 172 00:13:19,720 --> 00:13:21,880 تو سرباز و کشتی داری اونم نه بخاطر اینکه بدستشون آوردی 173 00:13:21,960 --> 00:13:24,040 تنها بخاطر اینکه اثلفلد، آقاتون "سیگفرید"رو کشت 174 00:13:25,480 --> 00:13:27,200 یادمه زنیکه چیکار کرد 175 00:13:28,480 --> 00:13:29,840 هیچوقت فراموش نمیکنم 176 00:13:29,920 --> 00:13:30,920 کافیه دیگه 177 00:13:30,960 --> 00:13:34,640 بهش بگید، دعا میکنم که یکبار دیگه کارمون بهم بیوفته 178 00:13:34,720 --> 00:13:35,760 هِیستِن 179 00:13:36,560 --> 00:13:37,720 بسه دیگه 180 00:13:40,880 --> 00:13:45,320 بلادهِر زنی داره که تو ازش خوشت میاد اوترد 181 00:13:46,880 --> 00:13:47,720 اسمش "اِسکِید"ه 182 00:13:47,800 --> 00:13:52,280 زیباییش مثل خورشید کورت میکنه درحالیکه تمام تاریکی شب را در خودش داره 183 00:13:53,040 --> 00:13:54,080 اون یک غیبگوئه 184 00:13:55,760 --> 00:13:57,120 و از طرف پدری یک شیطانه 185 00:14:03,440 --> 00:14:05,760 دلم میخواد بگم از دیدنت خیلی خوشحال شدم، اوترد 186 00:14:08,680 --> 00:14:10,040 ولی اصلا اینجوری نیست 187 00:14:10,120 --> 00:14:11,200 منم همینطور 188 00:14:14,720 --> 00:14:18,840 خدا مرا ببخشه، ولی دلم میخواد سر این مرتیکه رو با یک تبر کُند ببرم 189 00:14:19,680 --> 00:14:23,080 بیوکا، وضعیت سلامتی شاه داره همینطوری بدتر میشه 190 00:14:25,520 --> 00:14:26,920 بله، لحظه به لحظه داره بدتر میشه 191 00:14:28,480 --> 00:14:30,040 برای همینه که وقت گذراندن تو با جانشین شاه 192 00:14:30,120 --> 00:14:32,280 شاهزاده "ادوارد" انقدر مهمه 193 00:14:32,960 --> 00:14:36,280 کارهای آلفرد باید ادامه پیدا کنه و تو باید از این امر مهم مطمئن بشی 194 00:14:39,680 --> 00:14:43,080 به شاه بگو که من او را در راه "اِشِنگام" یا در خود استحکامات ملاقات خواهم کرد 195 00:14:43,160 --> 00:14:45,520 ـ کجا داری میری؟ ـ پیش زنم 196 00:14:46,280 --> 00:14:48,200 بعدشم میرم با چشمهای خودم "بلادهِر"رو ببینم 197 00:14:49,000 --> 00:14:50,920 تو باید منتظر اجازه شاه باشی 198 00:14:51,760 --> 00:14:52,760 برای یک بار هم که شده 199 00:15:26,440 --> 00:15:27,520 برای صبح بخیر آمدید قربان؟ 200 00:15:27,600 --> 00:15:30,960 خودتون و اسب ها را آماده کنید قبل از تاریکی شب راه میافتیم 201 00:15:31,040 --> 00:15:32,920 ـ کجا میریم؟ ـ میریم جنگ 202 00:15:33,560 --> 00:15:34,960 پس زودتر از موعد باید بریم 203 00:15:36,240 --> 00:15:37,240 بابا من یک جنگجوام 204 00:15:39,120 --> 00:15:40,320 من اینو میبرم 205 00:15:43,640 --> 00:15:45,000 این چه وضعشه، گیزلا؟ 206 00:15:45,560 --> 00:15:48,360 ما کلی خدمتکار داریم که برامون غذا تهیه کنن تو باید فقط استراحت کنی 207 00:15:49,680 --> 00:15:51,480 من بهش گفتم اینکارو کنه 208 00:15:51,560 --> 00:15:53,960 چجوری میتونم استراحت کنم با این پسر شیطون تو شکمم؟ 209 00:15:54,040 --> 00:15:57,400 یک کشیش هم دقیقا همین را گفت که تو یک پسر باردار هستی 210 00:15:57,960 --> 00:16:00,720 معلومه که پسره یک لحظه آروم و قرار نداره 211 00:16:00,800 --> 00:16:02,360 خدارو شکر، این دیگه آخریشه 212 00:16:03,040 --> 00:16:04,280 تو که نمیتونی جلوشو بگیری 213 00:16:04,840 --> 00:16:06,240 من میدونم چجوری باید جلوشو بگیرم 214 00:16:07,760 --> 00:16:09,800 این دیگه آخریشه 215 00:16:17,120 --> 00:16:18,600 شما دارید آماده جنگ میشید؟ 216 00:16:20,120 --> 00:16:22,760 آره، من به "فینان" ملحق میشم و بعد آماده جنگ میشیم 217 00:16:26,360 --> 00:16:27,600 ـ"تیرا" پیشت میمونه 218 00:16:28,440 --> 00:16:30,760 و من برای خانه پیغام میفرستم به "کوکام" به "هیلد" پیغام ارسال میکنم 219 00:16:30,840 --> 00:16:33,840 تیرا در زمان بدنیا آمدن بچه کنارت خواهد بود شاید من نتونم بموقع خودم را برسونم 220 00:16:34,480 --> 00:16:36,120 ولی بهت قول میدم که برمیگردم 221 00:16:36,920 --> 00:16:38,040 ممممم ـ هممممم 222 00:16:38,120 --> 00:16:40,600 و حالا که داری اینکارو میکنی میری تنها کپه تو میزاری 223 00:16:42,160 --> 00:16:43,440 یعنی دلت میاد اینکارو با من بکنی؟ 224 00:16:43,520 --> 00:16:45,520 اووه، آره، خوبم دلم میاد 225 00:16:47,640 --> 00:16:48,640 البته برای مدتی 226 00:17:00,840 --> 00:17:02,120 حرکت میکنیم!ـ 227 00:17:35,080 --> 00:17:36,080 عصرت بخیر 228 00:17:39,840 --> 00:17:42,360 همانا شمشیری را بر قلبت نشان گرفته ام... ـ 229 00:17:43,480 --> 00:17:44,480 من یک دوست هستم 230 00:17:46,360 --> 00:17:47,360 عادتمه دیگه 231 00:17:48,880 --> 00:17:49,880 باهام بیا 232 00:17:50,280 --> 00:17:52,480 اینجوری میتونی همه چیزو راجع به روستاتون برام بگی 233 00:18:14,520 --> 00:18:17,040 ای پدر مقدس مرا از این مصیبت رهایی بخش 234 00:18:17,120 --> 00:18:19,240 تپیدن قلبم را متوقف کن و جانم را بگیر 235 00:18:19,320 --> 00:18:22,000 تو را قسم میدهم به تمام ارواح مقدس در بهشت که جانم را بگیر 236 00:18:22,080 --> 00:18:24,360 خدایا، روحم را بگیر و خلاصم کن 237 00:18:24,440 --> 00:18:28,200 خدایا، التماست میکنم، من از مرگ نمیترسم بلکه از اینطور مردن میترسم 238 00:18:28,840 --> 00:18:31,240 جانم را بگیر و مرا از آن خود کن 239 00:18:31,320 --> 00:18:32,680 خواهش میکنم، خواهش میکنم 240 00:18:32,760 --> 00:18:33,840 نقره ها کجان؟ 241 00:18:34,400 --> 00:18:35,320 هیچ نقره ای وجود نداره 242 00:18:35,400 --> 00:18:36,400 میگم نقره ها کجان؟ 243 00:18:36,480 --> 00:18:38,840 التماس میکنم، حرفمو باور کنید من دروغ نمیگم 244 00:18:41,520 --> 00:18:45,400 اگه دوست داری زنده زنده کباب بشی پس باهات همینکارو میکنم 245 00:18:45,480 --> 00:18:48,040 هیچ نقره ای وجود نداره!ـ قسم میخورم!ـ 246 00:18:48,880 --> 00:18:49,880 بانو...ـ 247 00:18:51,840 --> 00:18:53,720 نقره ها!ـ 248 00:18:55,480 --> 00:18:56,480 جوابشو بده 249 00:18:57,520 --> 00:19:00,920 جوابشو دادم، قربان هیچ دارایی در اینجا نیست 250 00:19:04,200 --> 00:19:05,360 بندازش تو آتش 251 00:19:06,080 --> 00:19:08,560 نه، خواهش میکنم!ـ التماستون میکنم!ـ 252 00:19:10,280 --> 00:19:11,920 نقره ها کجان!ـ 253 00:19:12,000 --> 00:19:14,640 هیچکدوم از شما مردان مقدس نمیتونه جای این جواب بده؟ 254 00:19:14,720 --> 00:19:16,320 ای پروردگار عالم، نجاتم بده!ـ 255 00:19:22,640 --> 00:19:23,840 کمکم کنید!ـ 256 00:19:30,320 --> 00:19:32,840 قربان، شما نمیتونید اینکارو کنید سوال پرسیدن و کشتن این مرد با من بود 257 00:19:34,360 --> 00:19:35,600 شما حق اینکارو ندارید!ـ 258 00:19:35,680 --> 00:19:38,920 اینجا کلیسا است و در کلیسا نقره نگهداری میشه 259 00:19:41,000 --> 00:19:42,000 تو 260 00:19:43,520 --> 00:19:44,600 اسمت چیه؟ 261 00:19:45,440 --> 00:19:47,520 مرا برادر "هوبِرت" صدا میزنن، قربان 262 00:19:47,600 --> 00:19:52,040 قربان، قسم میخورم که ما یک کلیسای بسیار فقیری هستیم ما اینجا غذا و آبجو داریم، ولی چیز دیگری اینجا نیست 263 00:19:52,120 --> 00:19:53,360 برادر هوبِرت...ـ 264 00:19:54,280 --> 00:19:56,560 اگر واقعیت را بگی جانت را نجات داده ای 265 00:19:56,640 --> 00:19:58,720 حقیقت را بگو و جان دوستانت را هم نجات بده 266 00:20:02,920 --> 00:20:05,200 ولی، قربان، روحم لعنت میشود 267 00:20:05,280 --> 00:20:08,600 جان خودت را مثل یک دلاور بگیر!ـ ما هم حاضریم فقط غذا و آبجو طلب کنیم 268 00:20:11,200 --> 00:20:14,800 قربان، قسم میخورم، اینجا هیچ نقره ای وجود نداره 269 00:20:19,640 --> 00:20:22,040 اینا برای خودتن، هرکاری دوست داری باهاشون بکن 270 00:20:41,680 --> 00:20:44,000 قربان، مطمئنید که نمیخواید از کالسکه استفاده کنید؟ 271 00:20:44,080 --> 00:20:46,440 مطمئنم ما با اسب به سمت "اِشِنگام" میرویم 272 00:20:48,080 --> 00:20:49,080 اِستیاپا 273 00:21:25,360 --> 00:21:29,920 بانو، "بلادهِر" برای پیدا کردن نقره داره بسمت روستای بعدی میره 274 00:21:31,840 --> 00:21:34,640 ـ متوجه شدید؟ داره اینجارو ترک میکنه ـ بزار بره 275 00:21:36,080 --> 00:21:39,680 ما تا وقتیکه کارم با این کشیشها تموم نشده همینجا میمونیم 276 00:21:43,160 --> 00:21:46,480 بهش بگو ما بعدا میایم فقط به نگهبانان من کاری نداشته باشه 277 00:21:47,040 --> 00:21:48,040 چشم 278 00:21:58,080 --> 00:21:59,160 صبح بخیر، هوبِرت 279 00:21:59,840 --> 00:22:01,120 الان دیگه حرفاتو باور میکنم 280 00:22:02,000 --> 00:22:03,240 در اینجا هیچ نقره ای نیست 281 00:22:04,760 --> 00:22:07,480 پس حالا بگو، بجز نقره دیگه چی میتونی به من بدی؟ 282 00:22:34,560 --> 00:22:36,240 قربان، برای لشگرکشی آماده ایم 283 00:22:37,600 --> 00:22:38,720 پس راه بیافتید 284 00:22:39,320 --> 00:22:41,880 ولی با نیمی از سربازان، نه بیشتر 285 00:22:42,440 --> 00:22:43,440 شما نمیاید؟ 286 00:22:44,880 --> 00:22:47,320 چرا، ما متحد "وِسِکس" هستیم 287 00:22:48,000 --> 00:22:50,680 میگن یک سری دانمارکی به مرزهای شمالی یورش بردند 288 00:22:50,760 --> 00:22:52,520 اونجا همیشه دانمارکی ها هستن 289 00:22:52,600 --> 00:22:54,760 بخاطر صلاح سرزمین "مِرسیا" هم که شده من باید اینجا بمونم 290 00:22:55,640 --> 00:22:57,240 ما که نمیتونیم از سرزمینمان غفلت کنیم 291 00:22:57,880 --> 00:23:01,120 قربان، منطقی اینه که ما خودمان را به "وِسِکس" نزدیک نگه داریم 292 00:23:03,280 --> 00:23:06,920 آلفرد، برای همیشه نمیتونه زنده باشه و جانشینش "ادوارد" هم یک پسر بچه است 293 00:23:07,000 --> 00:23:09,960 بنظر میاد که آلفرد حالا حالاها قصد مردن نداشته باشه 294 00:23:12,160 --> 00:23:14,440 درسته که خیلی مریضه ولی قرار نیست که بمیره 295 00:23:16,400 --> 00:23:18,920 اگر دیدیش، بهش بگو که من مشغول سر و کله زدن با وایکینگها هستم 296 00:23:19,000 --> 00:23:22,600 قربان، من به پدرم اطلاع میدم که شما بمحض اینکه بتوانید به ایشان ملحق میشوید 297 00:23:22,680 --> 00:23:24,560 ممنونم، بانوی من 298 00:23:26,160 --> 00:23:29,040 شما دارید میروید جنگ؟ این کار ممنوع نیست؟ 299 00:23:29,120 --> 00:23:30,600 دوست دارم شاه را ببینم 300 00:23:30,680 --> 00:23:34,160 او یکی از شاهان است. تنها شاه موجود که نیست 301 00:23:34,720 --> 00:23:37,080 شاهان و فروانروایی های بسیاری وجود دارند 302 00:23:38,040 --> 00:23:39,520 اَلدهِلم، آماده ایم برای رفتن؟ 303 00:23:40,360 --> 00:23:42,960 ـ قربان، مطمئنید که نمیخواهید بیایید؟ ـ بسلامت!ـ 304 00:23:43,040 --> 00:23:44,920 تورو خدا برید، بزارید راحت باشم 305 00:23:46,240 --> 00:23:47,240 بله، قربان 306 00:23:48,080 --> 00:23:50,640 براتون در مرزهای شمالی، موفقیت آرزومندم امیدوارم که سلامت برگردید 307 00:23:54,600 --> 00:23:56,160 شما باید سربازانتان را رهبری کنید 308 00:23:57,120 --> 00:24:00,680 دوست ندارم صدای نق نق باصطلاح بانوی سرزمین "مِرسیا"رو بشنوم 309 00:24:01,240 --> 00:24:04,240 برای همینه که ترجیح میدم وقتت را در املاک خودت بگذرانی 310 00:24:04,320 --> 00:24:06,200 پس بهتره که دیگه تنهات بزارم 311 00:24:07,840 --> 00:24:08,960 حال دخترت چطوره؟ 312 00:24:10,560 --> 00:24:11,880 حال "دخترمون" خوبه 313 00:24:11,960 --> 00:24:14,920 و دعا میکنم اخلاقش را از پدرش به ارث نبره 314 00:24:16,360 --> 00:24:18,120 همینطور از کارای مادرش 315 00:24:19,520 --> 00:24:20,520 جنده!ـ 316 00:24:22,800 --> 00:24:24,160 من را کوچیک کردی 317 00:24:28,680 --> 00:24:30,800 برای کمک به سرزمین "وِسِکس"...ـ 318 00:24:32,080 --> 00:24:33,800 به "وِسِکس" حرکت میکنیم 319 00:24:33,880 --> 00:24:40,280 ولی شک نکنید، که ما داریم برای آزادی و شکوه و جلال سرزمین "مِرسیا" میجنگیم 320 00:24:40,840 --> 00:24:44,760 و بار دیگر به شاه آلفرد نشان میدهیم 321 00:24:44,840 --> 00:24:46,520 که دلاوری و سلحشوری چگونه است 322 00:24:48,680 --> 00:24:53,120 ما به کافران لعنت شده نشان میدهیم که دلاور کیست 323 00:25:04,240 --> 00:25:07,680 اون زن، آنجا در کلیساست هنوز به من نیاز دارید؟ 324 00:25:09,480 --> 00:25:10,720 برو پیش خانواده ات 325 00:25:46,760 --> 00:25:49,440 تو دیگه کی هستی؟ چی میخوای؟ 326 00:25:49,520 --> 00:25:51,400 میخوام که همتون تسلیم بشید 327 00:25:52,120 --> 00:25:53,680 وگرنه "قتل" میکنم 328 00:25:55,000 --> 00:25:56,000 این چی زِر زد؟ 329 00:25:57,360 --> 00:25:58,200 گفت "قتل" میکنه؟ 330 00:25:58,280 --> 00:25:59,560 قتل میکنه یعنی چی؟ 331 00:25:59,640 --> 00:26:01,280 یک کلمه است دیگه، نشنیدی تاحالا؟ 332 00:26:02,200 --> 00:26:03,760 یک کلمه از کتاب مقدسه 333 00:26:03,840 --> 00:26:07,320 یعنی کشتن یا سلاخی کردن 334 00:26:08,160 --> 00:26:09,160 میکشمتون 335 00:26:11,320 --> 00:26:12,320 قتل میکنم 336 00:26:13,400 --> 00:26:15,720 ـ یعنی تو میخوای همه ماهارو "قتل" کنی؟ ـ آره، بیشترتونو 337 00:26:16,280 --> 00:26:17,920 بعضیاتون ممکنه فرار کنید، البته امیدوارم 338 00:26:20,520 --> 00:26:22,240 من یک... من یک شمشیر دارم 339 00:26:22,960 --> 00:26:24,120 یک شمشیر خیلی تیز 340 00:26:25,200 --> 00:26:26,760 ولی ترجیه میدم که تسلیم بشید 341 00:26:27,680 --> 00:26:29,560 ـ بکشینش ـ حالا!ـ 342 00:26:54,560 --> 00:26:56,560 هِیستِن گفت، زنه از تیره شیاطینه 343 00:26:56,640 --> 00:27:00,520 پس بنظرم بیاین یک میله پشت در بندازیم و همه جارو آتیش بزنیم 344 00:27:00,600 --> 00:27:03,360 ـ چرا که نه؟ ـ برای "بلادهِر"، زنه خیلی با ارزشه 345 00:27:25,800 --> 00:27:27,080 اِسکِید تویی؟ 346 00:27:30,440 --> 00:27:33,560 تو! تو هیچکاری نمیکنی جز اینکه میری پیش فرمانده ات 347 00:27:35,080 --> 00:27:37,440 بهش میگی که "اوترد" اهل "بِبِنبِرگ"ـ جادوگرش را در اختیار داره 348 00:27:38,160 --> 00:27:39,480 میدونستم که میای 349 00:27:41,160 --> 00:27:42,480 و براش خونبها میخواد 350 00:27:42,560 --> 00:27:44,240 نخیر. میری پیش سالارمون 351 00:27:44,320 --> 00:27:47,320 و بهش میگی که از این لحظه به بعد 352 00:27:47,800 --> 00:27:49,640 اوترد از بِبِنبِرگ دچار نفرین من شده 353 00:27:51,960 --> 00:27:55,320 جادوگر، قلب اوترد را در دستانش دارد 354 00:27:55,400 --> 00:27:57,880 و آن را میفشارد...ـ 355 00:28:00,560 --> 00:28:01,720 و خوردش میکند 356 00:28:07,560 --> 00:28:08,640 برو 357 00:28:11,800 --> 00:28:14,280 اوترد، این تویی که از حالا به بعد زندانی من میشی 358 00:28:15,600 --> 00:28:16,600 بگیرش 359 00:28:18,160 --> 00:28:20,680 سیتریک، گفتم بگیرش دستهاشم ببندین 360 00:28:20,760 --> 00:28:22,960 من خودم را وقف سه نفر که ریسندگان سرنوشت نام دارند کرده ام 361 00:28:23,040 --> 00:28:24,120 و تو را در بند آنها کرده ام 362 00:28:25,000 --> 00:28:26,720 ـ تو متعلق به منی ـ دهنشم ببندید 363 00:28:26,800 --> 00:28:29,720 راه تو، راهیه که من برات انتخاب میکنم اوترد راگنارسون 364 00:28:29,800 --> 00:28:31,840 و روحت برای منه تا شکنجه اش بدم 365 00:28:39,920 --> 00:28:40,920 چشمهاشو بگیر 366 00:28:45,640 --> 00:28:47,080 با خودمون میبریمش به اِشِنگام 367 00:29:20,840 --> 00:29:23,440 فکر کنم زنه میخواد یجوری خودشو جا کنه تو ذهن اوترد 368 00:29:24,360 --> 00:29:26,320 اوترد باید زنرو بکشه و قضیه رو خاتمه بده 369 00:29:26,400 --> 00:29:28,280 اینکار نفرین را از بین نمیبره 370 00:29:28,360 --> 00:29:29,800 نفرینی در کار نیست 371 00:29:30,280 --> 00:29:33,280 حالا اگر من بگم هیچ خدای مسیحی وجود نداره همون میشه که من گفتم؟ 372 00:29:33,360 --> 00:29:35,560 هیچ نفرینی وجود نداره، سیتریک 373 00:29:36,200 --> 00:29:39,320 من زنهایی را دیدم که مردی را نفرین کردند و فرداش اون مرد مُرده بود 374 00:29:39,400 --> 00:29:40,960 خیلی خوب، کافیه دیگه 375 00:29:41,560 --> 00:29:43,680 هرچقدر بیشتر در موردش صحبت بشه قدرتش هم بیشتر میشه 376 00:30:04,400 --> 00:30:08,520 اوترد، ما داریم در مورد استراتژیمون صحبت میکنیم و من تصمیم گرفتم که ما همینجا بمونیم 377 00:30:08,600 --> 00:30:10,160 در قلعه بمانیم و منتظر باشیم 378 00:30:10,240 --> 00:30:11,240 برای چی؟ 379 00:30:11,280 --> 00:30:14,160 ـ تا بلادهِر حمله کنه ـ چرا فکر میکنید که او حمله میکنه؟ 380 00:30:14,720 --> 00:30:18,240 اوترد، این کاری نیست که همیشه دانمارکی ها میکنن؟ اصلا نمیتونن تو این چیزا جلوی خودشونو بگیرن 381 00:30:18,320 --> 00:30:19,920 چرا نباید حمله کنه؟ من که اینجام 382 00:30:20,000 --> 00:30:22,200 شما اینجایید و یک عالمه سرباز هم با شماست 383 00:30:22,680 --> 00:30:26,440 چرا باید مردانشو در مقابل دیوارهای این قلعه قرار بده درحالیکه الان "وینچستر" بی محافظ مانده؟ 384 00:30:26,520 --> 00:30:27,400 یعنی الان به وینچستر حمله میشه؟ 385 00:30:27,480 --> 00:30:29,960 او ارتش بزرگی برای حفظ کردن وینچستر نداره 386 00:30:30,040 --> 00:30:33,680 ـ خب اگر هِیستِن بهش ملحق بشه چی؟ ـ یعنی داری میگی که باید در خانه میماندیم؟ 387 00:30:33,760 --> 00:30:36,240 اگر باور دارید که دیگه این قلعه برتری نداره 388 00:30:36,320 --> 00:30:37,840 باید راه حل دیگه ای پیدا کنید 389 00:30:38,800 --> 00:30:41,920 ـ من شمارو نمیشناسم ـ من "سیگبریت"، پسر "سیگِلف" هستم 390 00:30:42,000 --> 00:30:45,560 اینها، روستاهای من هستند که کافران دارن آتش میزنند پدرم این دیوارها را ساخته 391 00:30:45,640 --> 00:30:49,200 پدرت اینارو خیلی خوب ساخته سیگبریت برای همینه که بلادهِر نمیتونه به اینجا حمله کنه 392 00:30:50,120 --> 00:30:52,880 ـ اون اصلا نمیخواد مردانش را از دست بدهد ـ حتی بقیمت کشتن پادشاه؟ 393 00:30:52,960 --> 00:30:57,320 قربان، اون یا صبر میکنه که ما از گشنگی بمیریم یا از اینجا میگذره. ولی حمله نمیکنه 394 00:30:57,400 --> 00:30:59,400 ولی ما باید حمله کنیم. این پیشنهاد من است 395 00:30:59,480 --> 00:31:01,320 اگر وینچستر آسیب پذیره، قربان... ـ 396 00:31:01,400 --> 00:31:03,800 این زنی که اسیرش کردی چرا آوردیش اینجا؟ 397 00:31:05,240 --> 00:31:06,320 بخاطر اینکه ارزشمنده 398 00:31:07,880 --> 00:31:11,360 و "سیگورد" میخواهد که او را برگرداند من حاضر نیستم اسمش را "بلادهِر" صدا بزنم 399 00:31:11,440 --> 00:31:13,920 ـ بله ـ و زنه ازش چی میخواد؟ 400 00:31:14,000 --> 00:31:15,000 میخواد که همسرش باشه؟ 401 00:31:15,440 --> 00:31:16,480 معشوقش باشه؟ 402 00:31:17,080 --> 00:31:19,400 اون یک... یک پیشگوئه 403 00:31:20,920 --> 00:31:21,920 یک ساحره 404 00:31:22,560 --> 00:31:23,560 همممم 405 00:31:25,560 --> 00:31:28,440 ذهن کوچک یک دانمارکی به نشانه ها باور دارد، ادوارد 406 00:31:29,320 --> 00:31:33,240 اگر یک پرنده از اردوگاهشان تا اردوگاه ما پرواز کند آنها این را یک نشانه میدانند و آن را دنبال کرده 407 00:31:33,320 --> 00:31:35,480 و به اینجا لشگرکشی میکنند 408 00:31:35,560 --> 00:31:38,320 و همه اینا فقط بخاطر اینه که یک پیشگو اینجوری در مورد آن پرنده حس کرده 409 00:31:39,240 --> 00:31:42,360 بله قربان، اینطوری هم میتونه اتفاق بیوفته 410 00:31:42,440 --> 00:31:45,800 پس نتیجه میگیریم، بدون آن پیشگو هیچ نشانه ای هم وجود نخواهد داشت 411 00:31:45,880 --> 00:31:49,480 ـ اینجوری "سیگورد" کور میشه و جنگی هم اتفاق نمیوفته ـ شما هم دارید درست میگید و هم غلط 412 00:31:49,560 --> 00:31:51,520 اوترد، ما صبر میکنیم 413 00:31:54,280 --> 00:31:55,280 حالا... ـ 414 00:31:58,840 --> 00:31:59,960 دوست دارم که این پیشگو را ببینم 415 00:32:02,800 --> 00:32:03,800 اِسکِید 416 00:32:13,280 --> 00:32:15,440 پدر بیوکا، نیازی نیست شما خودتان را به دردسر بیاندازید 417 00:32:15,520 --> 00:32:16,520 نیازی به وجودم نیست، قربان؟ 418 00:32:18,720 --> 00:32:20,000 قفل در را باز کن 419 00:32:21,360 --> 00:32:25,280 ـ دارن چیکار میکنن؟ ـ آلفرد گفت که میخواد ترتیب جادگررو بده 420 00:32:25,960 --> 00:32:27,040 بخدا اگه دروغ بگم 421 00:32:50,000 --> 00:32:51,320 اوترد، تنهامون بزار 422 00:32:53,280 --> 00:32:54,280 بنظرتون مشکلی پیش نمیاد، قربان؟ 423 00:32:55,080 --> 00:32:58,240 او کاملا قل و زنجیر شده و من هم خطر نمیکنم و بهش نزدیک نمیشم 424 00:32:59,000 --> 00:33:00,000 لطفا اینجارو ترک کن 425 00:33:14,040 --> 00:33:15,040 تنهاش گذاشتی و اومدی؟ 426 00:33:15,800 --> 00:33:16,800 خودش درخواست کرد 427 00:33:18,440 --> 00:33:21,320 تو فکر میکنی "بلادهِر" مستقیم میره سمت وینچستر؟ 428 00:33:21,960 --> 00:33:23,760 خانواده هامون آنجا بی دفاع هستن 429 00:33:23,840 --> 00:33:26,800 برای همینه که نمیتونیم برای حمله ای که هرگز اتفاق نخواهد افتاد اینجا منتظر بشیم 430 00:33:26,880 --> 00:33:28,160 اوترد، تو باید... ـ 431 00:33:29,240 --> 00:33:30,800 یکاری کنی که شاه متوجه خطر بشه... ـ 432 00:33:31,560 --> 00:33:32,560 اینکارو برای کسانی که بهشون عشق میورزیم بکن 433 00:33:36,520 --> 00:33:37,800 شما بوی مرگ میدید، قربان 434 00:33:39,760 --> 00:33:41,960 بله، متاسفانه همینطوره 435 00:33:42,520 --> 00:33:43,520 چرا "متاسفانه"؟ 436 00:33:44,600 --> 00:33:46,440 شما زندگی پر از ثروت و آبرومندی را دارید 437 00:33:46,520 --> 00:33:49,440 خیلی کارا هست که باید انجام بشه من باید بنتیجه رسیدنشان را ببینم 438 00:33:53,520 --> 00:33:54,960 سوالتان را بپرسید 439 00:34:03,720 --> 00:34:04,880 چقدر مانده... ـ 440 00:34:07,160 --> 00:34:09,800 که من برم؟ این را میدانی؟ 441 00:34:11,440 --> 00:34:13,480 میتونی این را ببینی؟ 442 00:34:23,040 --> 00:34:24,679 شما تابستان بعدی را نخواهید دید 443 00:34:26,440 --> 00:34:28,080 ولی نامتان زنده خواهد بود 444 00:34:29,080 --> 00:34:30,199 شما در خاطرات ثبت خواهید شد 445 00:34:31,159 --> 00:34:36,239 بعنوان اولین، آخرین و تنها پادشاه ساکسون ها 446 00:34:43,880 --> 00:34:45,679 من از تابستان خوشم میاد 447 00:35:08,160 --> 00:35:11,600 سیگورد، سرورم بلادهِر، ای معشوقم 448 00:35:11,680 --> 00:35:13,440 صدامو بشنو، آزادم کن، اتقامم را بگیر 449 00:35:13,520 --> 00:35:16,720 بخاطر من بیا، برای من بمیر مرا بخواه، مرا طلب کن 450 00:35:16,800 --> 00:35:19,400 سیگورد، مرا آزاد کن!ـ 451 00:35:22,080 --> 00:35:25,400 بلادهِر، بسوی من بیا! ـ 452 00:35:25,920 --> 00:35:28,440 برای من بمیر، انتقامم را بگیر! ـ 453 00:35:28,520 --> 00:35:29,960 مرا آزاد کن! ـ 454 00:35:30,800 --> 00:35:32,920 پادشاهی در این اردوگاه هست! ـ 455 00:35:33,560 --> 00:35:35,960 بسوی من بیا! مرا طلب کن! ـ 456 00:35:36,040 --> 00:35:38,840 اگر زنه انقدر اصرار داره به صدا زدن بلادهِر میتونیم ازش خیلی استفاده ها کنیم 457 00:35:38,920 --> 00:35:40,120 آزادم کن! ـ 458 00:35:44,200 --> 00:35:45,960 بلادهِر! ـ 459 00:35:46,720 --> 00:35:50,440 بسوی من بیا، انتقامم را بگیر آزادم کن، مرا طلب کن! ـ 460 00:35:51,000 --> 00:35:51,840 بلادهِر! ـ 461 00:35:51,920 --> 00:35:55,000 ـ کی میتونیم دهنشو بدوزیم؟ ـ برایم بمیر، مرا طلب کن 462 00:35:55,080 --> 00:35:58,480 ـ بزار هرچقدر میخواد آواز بخونه ـ پادشاهی در این شهر است! ـ 463 00:35:58,560 --> 00:36:00,280 این آواز خوندن نیست 464 00:36:00,360 --> 00:36:02,240 بلادهِر! ـ 465 00:36:02,320 --> 00:36:04,640 ـ لرد اوترد ـ بسوی من بیا! ـ 466 00:36:04,720 --> 00:36:07,040 شما اجازه میدید این زن تمام شب داد و فقان راه بندازه؟ 467 00:36:07,120 --> 00:36:09,680 ـ آزادم کن! ـ ـ برای مدت کوتاهی، بله 468 00:36:09,760 --> 00:36:11,320 بلادهِر! ـ 469 00:36:11,400 --> 00:36:14,280 اینجا پادشاهی است که میتونی بکشیش! ـ 470 00:36:15,000 --> 00:36:19,480 ـ خفه اش کن! ـ ـ بسوی من بیا، انتقامم را بگیر، آزادم کن! ـ 471 00:36:20,440 --> 00:36:22,080 من ازت اینو میخوام 472 00:36:22,800 --> 00:36:25,320 برای من بمیر! مرا بخواه! ـ 473 00:36:25,400 --> 00:36:28,280 خبرای دست اول برات دارم 474 00:36:28,360 --> 00:36:29,440 بلادهِر! ـ 475 00:36:29,520 --> 00:36:32,600 همون "سیگِبریت"، پسر هر کی میخواد باشه 476 00:36:33,160 --> 00:36:35,920 دوست داره دل و روده اِدوارد جوان را از شکمش بیرون بکشه 477 00:36:36,000 --> 00:36:38,600 ـ دوست داری بدونی چرا؟ ـ بلادهِر! ـ 478 00:36:38,680 --> 00:36:39,680 آمممم... ـ 479 00:36:40,960 --> 00:36:42,800 ـ نه ـ بهت میگم 480 00:36:43,880 --> 00:36:46,880 ادوارد، پسر "بر حق" الفرد 481 00:36:47,440 --> 00:36:51,440 دو تا توله دوقلو از دختری که سیگبریت عاشقش بوده داره 482 00:36:51,520 --> 00:36:53,800 و هنوز سیگبریت عاشق دختره اس؟ 483 00:36:53,880 --> 00:36:58,160 برایم بمیر، مرا طلب کن! بلادهِر! ـ 484 00:36:58,240 --> 00:37:00,800 هیچکی اینو خفه نمیکنه؟ 485 00:37:00,880 --> 00:37:04,320 برای چی اینارو به من میگی؟ به من ربطی نداره 486 00:37:06,480 --> 00:37:08,440 اونا یکاری میکنن که بهت ربط پیدا کنه، اوترد 487 00:37:09,040 --> 00:37:12,880 آنها از یک راهی، تو را مسئول ادوارد میکنن 488 00:37:14,920 --> 00:37:16,440 تو کارت اینه که شاه بسازی، دوست من 489 00:37:17,640 --> 00:37:18,880 و آلفرد هم اینو میدونه 490 00:37:38,040 --> 00:37:39,280 من هنوز تصمیم را نگرفتم 491 00:37:41,120 --> 00:37:43,960 من میتونم جای زنت را بگیرم اوترد راگنارسون 492 00:37:44,520 --> 00:37:47,720 ما باهم میتونیم از شمال تا جنوب فروانروایی کنیم 493 00:37:48,880 --> 00:37:49,880 بشنو 494 00:37:51,720 --> 00:37:52,720 گوش بده 495 00:37:58,040 --> 00:38:01,480 شما سربازا اینو ببرید پایین و برش گردونید تو سلولش 496 00:38:02,320 --> 00:38:03,320 بزارید استراحت کنه 497 00:38:08,240 --> 00:38:09,520 شب بخیر، قربان 498 00:39:20,760 --> 00:39:22,120 چرا هنوز من را نکشته اید؟ 499 00:39:24,200 --> 00:39:25,520 شما چی میخواید؟ 500 00:39:26,480 --> 00:39:28,080 من بیشتر از نقره میارزم 501 00:39:30,240 --> 00:39:32,320 غذارو بزار دهنت و بجو 502 00:39:34,120 --> 00:39:35,800 اگر من چیزی هستم که میخوای... ـ 503 00:39:37,520 --> 00:39:38,520 پس مرا برای خودت کن 504 00:39:57,160 --> 00:39:58,440 من مخالفتی ندارم 505 00:40:04,040 --> 00:40:05,200 من به فاحشه نیازی ندارم 506 00:40:05,840 --> 00:40:07,640 تو بزودی نیاز به یک زن پیدا میکنی 507 00:40:10,840 --> 00:40:13,960 قربان، شما مرا نمیکشید چون نفرین من بر روی شما میماند 508 00:40:14,800 --> 00:40:17,000 تا ابد و الدهر 509 00:40:18,680 --> 00:40:20,240 راه ما بهم گره خورده 510 00:40:21,600 --> 00:40:23,080 و سرنوشت ما بهم پیچیده 511 00:40:26,400 --> 00:40:27,400 اومدش 512 00:40:39,920 --> 00:40:42,680 قربان، بلادهِر اینجاست! ـ با خودش گروگان داره! ـ 513 00:40:42,760 --> 00:40:47,040 همه سربازها بسمت دیوارها بروند! ـ تمام شمشیرزن ها و نیزه داران باید آماده باشند! ـ 514 00:41:01,760 --> 00:41:04,320 آسفِرث، آماده شو که دروازه را باز کنی فینان، تو با من بیا 515 00:41:04,880 --> 00:41:06,536 ـ چی شده؟ ـ کی اومده؟ 516 00:41:06,560 --> 00:41:09,480 ـ بلادهِر، قربان، با گروگانها اومده ـ میخواد مذاکره کنه؟ 517 00:41:09,560 --> 00:41:10,560 احتمالا 518 00:41:20,720 --> 00:41:22,200 اوترد راگنارسون 519 00:41:22,280 --> 00:41:23,520 این چه افتضاحیه دیگه؟ 520 00:41:24,440 --> 00:41:27,200 ای آلفرد از وِسِکس زن من پیش شماست 521 00:41:27,280 --> 00:41:30,000 یا همین الان برش میگردونی به من یا مردمت میمیرن 522 00:41:31,640 --> 00:41:34,000 قربان، من تمام این بدبختارو میشناسم 523 00:41:34,080 --> 00:41:35,760 این میخواد مذاکره کنه یا نه؟ 524 00:41:35,840 --> 00:41:39,360 اگر زنت را میخوای، پس بزار مذاکره کنیم! ـ 525 00:41:39,440 --> 00:41:41,960 ما نمیخوایم مرگ بیگناه دیگری را ببینیم! ـ 526 00:41:42,040 --> 00:41:45,120 ـ من تمام چیزی که باید بگم را گفتم ـ التماستون میکنم، اون جوان را نکشید 527 00:41:45,200 --> 00:41:46,520 از جون آن جوان بگذرید! ـ 528 00:41:47,720 --> 00:41:50,040 التماستون میکنم قربان لطفا از جان آن جوان بگذرید 529 00:41:50,120 --> 00:41:53,200 قربان، از جان این جوانها بگذرید آنها میتونن به شما خدمت کنن. خواهش میکنم قربان 530 00:41:55,560 --> 00:41:57,800 آسفِرث، دروازه رو باز کن اِستیاپا، آماده باش 531 00:41:57,880 --> 00:42:00,200 ـ قربان، آنها دارن زنها را میکشند ـ دروازه! ـ 532 00:42:04,200 --> 00:42:05,200 اِرل سیگورد! ـ 533 00:42:06,080 --> 00:42:07,720 یدونه گروگان دیگر را بکش 534 00:42:07,800 --> 00:42:10,000 تا من یکاری کنم تمام مردان اینجا بدن برهنه شو ببینن 535 00:42:10,680 --> 00:42:13,080 و بعد دل و روده شو میریزم بیرون فقط کافیه یک نفر دیگرو بکشی! ـ 536 00:42:13,160 --> 00:42:14,840 بکششون، قربان در زندگی بعدی شما را خوام دید 537 00:42:16,040 --> 00:42:17,600 همشونو بکشید! حمله کنید! ـ 538 00:42:20,720 --> 00:42:23,400 ـ بکشینشون! حمله کنید! ـ ـ عجب سلیطه ایه 539 00:42:23,480 --> 00:42:24,880 جوابت چیه؟ 540 00:42:26,160 --> 00:42:28,280 دیگه میخوام بکشمش داره خستم میکنه 541 00:42:28,360 --> 00:42:30,080 اون نمیتونه منو بکشه، قربان. من نفرینش کردم 542 00:42:31,240 --> 00:42:32,840 همشونو بکشید! ـ 543 00:42:32,920 --> 00:42:34,320 دیگه بهش صدمه نمیزنی! ـ 544 00:42:44,360 --> 00:42:45,520 قیمت بالا رفته 545 00:42:46,080 --> 00:42:47,760 تو گروگانهارو آزاد میکنی 546 00:42:47,840 --> 00:42:49,960 و مستقیم میفرستیشون بسمت قلعه 547 00:42:50,040 --> 00:42:53,640 کاری که من میکنم اینه که، کیرتو میکنم میدم بخوریش آزادش کن 548 00:42:54,200 --> 00:42:56,640 تا غروب وقت داری که گروگانهارو آزاد کنی 549 00:42:57,200 --> 00:42:59,760 وگرنه تمام مردان این قلعه میرن تو صف واسه کردن زنت 550 00:43:01,400 --> 00:43:02,400 تا غروب وقت داری! ـ 551 00:43:04,000 --> 00:43:06,280 بنظرم مذاکره تمام شد، قربان 552 00:43:07,520 --> 00:43:10,960 تو "والهالا" را نخواهی دید، اوترد راگنارسون قسم میخورم ـ(والهالا، بهشت وایکینگها است)ـ 553 00:43:11,040 --> 00:43:13,480 ـ بلادهِر! ـ ـ اوترد راگنارسون! ـ 554 00:43:14,040 --> 00:43:16,520 ـ بکششون! ـ ـ اوترد راگنارسون! ـ 555 00:43:16,600 --> 00:43:19,760 دلم میخواد فقط یک مو از سرش کم بشه اون زن منه! ـ 556 00:43:21,080 --> 00:43:23,000 قربان، باید نقشه مان را عوض کنیم 557 00:43:23,080 --> 00:43:25,760 ما نمیتونیم منتظرش بشیم تا حمله کنه چون این کار را نمیکنه 558 00:43:26,920 --> 00:43:29,480 ارزش اون زن از چیزی که فکر میکردم هم بیشتره 559 00:43:29,560 --> 00:43:31,400 بلادهِر تا هر موقع که طول بکشه منتظر میمونه 560 00:43:31,480 --> 00:43:33,680 اَثِلرِد و سربازان "مِرسیا" هم نزدیک هستند 561 00:43:33,760 --> 00:43:34,840 اینجوری ممکنه دیده شوند 562 00:43:36,120 --> 00:43:37,720 ما باید زودتر بریم و توی راه جلوشون رو بگیریم 563 00:43:37,800 --> 00:43:41,360 من میتونم "فینان" رو بفرستم که اینکارو بکنه و خودمان هم بعد به آنها ملحق میشویم 564 00:43:41,920 --> 00:43:43,880 ما باید مکان نبرد را انتخاب کنیم 565 00:43:43,960 --> 00:43:46,320 ما باید تا همینجور وضعیت روانی بلادهِر بهم ریخته هست سریعا اقدام کنیم 566 00:43:46,400 --> 00:43:47,800 کجا باید به اَثِلرِد ملحق شویم؟ 567 00:43:49,080 --> 00:43:51,640 من دارم به "فیارنهام" فکر میکنم اونجا یک تپه است 568 00:43:51,720 --> 00:43:53,480 من آنجا را میشناسم، قربان اینکار به ما برتری میده 569 00:43:53,560 --> 00:43:55,120 ما در اینجا چگونه باید به اَثِلرِد ملحق بشیم؟ 570 00:43:55,200 --> 00:43:57,560 و چطوری مطمئن بشیم که اِرل سیگورد بر طبق انتظارات ما عمل میکنه؟ 571 00:43:57,640 --> 00:44:00,960 فینان سربازان مِرسیا را پیدا میکنه و ما هم مطمئن میشیم که بلادهِر داره دنبالمون میاد 572 00:44:01,040 --> 00:44:02,640 قربان، من و شما اونو بسمت خودمون میکشیم 573 00:44:02,720 --> 00:44:04,640 و اگر نتونیم اَثِلرِد را پیدا کنیم؟ 574 00:44:06,120 --> 00:44:07,320 خودمون باهاش میجنگیم 575 00:44:08,360 --> 00:44:10,600 ولی باید سریع عمل کنیم همین امروز اینکارو میکنیم 576 00:44:13,120 --> 00:44:14,120 من آماده ام، قربان 577 00:44:14,760 --> 00:44:16,880 من سریع سربازان مِرسیا را پیدا میکنم 578 00:44:20,400 --> 00:44:22,840 برو بسمت فیارنهام 579 00:44:26,880 --> 00:44:28,400 دروازه ها را باز کنید! ـ 580 00:44:29,160 --> 00:44:30,160 پیسسس 581 00:44:32,960 --> 00:44:33,960 دروازه ها 582 00:44:34,760 --> 00:44:36,480 می تازیم و توقف نمی کنیم 583 00:44:37,120 --> 00:44:41,200 آنها نمی توانند به ما برسند! ـ آنها نباید به ما برسند! ـ 584 00:44:44,480 --> 00:44:46,760 برای آزادی وِسِکس! ـ 585 00:44:54,440 --> 00:44:55,840 دارن فرار میکنن 586 00:44:56,600 --> 00:44:58,600 قربان! قربان! دارن فرار میکنن 587 00:45:00,000 --> 00:45:02,480 قربان، ارتش ساکسون ها دارن از قلعه فلنگو میبندن 588 00:45:02,560 --> 00:45:04,320 ـ کیارو دیدی داشتن فرار میکردن؟ ـ همشون بودن 589 00:45:04,400 --> 00:45:06,880 هم بانو اِسکِید را دیدم و هم اوترد راگنارسون 590 00:45:06,960 --> 00:45:08,200 تمام سپاهشون بودن 591 00:45:08,280 --> 00:45:11,160 تمام مردان، شمشیر بدست، به پیش وقتشه 592 00:45:11,760 --> 00:45:12,920 اسبها را آماده کنید! ـ 593 00:45:14,920 --> 00:45:16,640 دروازه ها را ببندید! ـ 594 00:45:33,200 --> 00:45:34,200 قربان! ـ 595 00:45:34,720 --> 00:45:35,800 دارن دنبالشون میرن 596 00:45:36,920 --> 00:45:38,280 دارن دنبالشون میرن 597 00:45:38,360 --> 00:45:39,520 ما صبر میکنیم... ـ 598 00:45:40,120 --> 00:45:42,920 طوری باید دنبالشون بریم که نفهمند دارن تعقیب میشن 599 00:45:43,480 --> 00:45:44,840 پس ما دعا میکنیم 600 00:45:56,240 --> 00:45:58,280 قربان، گاری تو گل گیر کرده 601 00:45:58,360 --> 00:46:00,560 اسب را ازش جدا کنید و راه بیافتید 602 00:46:00,640 --> 00:46:02,600 سیتریک، تبرت را بده 603 00:46:16,080 --> 00:46:18,680 اونا دنبال نقره بودن، بزار یکم بهشون از اینا بدیم 604 00:46:22,240 --> 00:46:23,880 ادامه بدید! راه بیافتید! ـ 605 00:46:24,880 --> 00:46:26,600 ما نباید دیده بشیم! ـ 606 00:46:27,160 --> 00:46:28,160 ما دنبالشون میریم 607 00:46:29,000 --> 00:46:30,920 و سپس، همه اون حرومزاده هارو میکُشیم! ـ 608 00:46:47,760 --> 00:46:49,320 ممکنه یک تله باشه 609 00:47:02,200 --> 00:47:03,360 این همونجاست که میگفتی؟ 610 00:47:04,280 --> 00:47:06,360 ـ اینجا "فیارنهام" هست؟ ـ آره 611 00:47:09,880 --> 00:47:11,680 ممکنه "فینان" راه را درست نیومده باشه 612 00:47:14,080 --> 00:47:15,920 باید اینجا منتظر باشیم تا دانمارکی ها بیان و گیرمون بندازن؟ 613 00:47:19,320 --> 00:47:20,680 قربان، نقره است 614 00:47:20,760 --> 00:47:23,360 باید خیلی ترسیده باشن که گاری را اینجوری ول کردن 615 00:47:23,440 --> 00:47:25,960 نقره هارو بپیچید تو یک پارچه و بزاریدشون یک جای امن.ـ حرکت کنید 616 00:47:26,600 --> 00:47:28,320 میخوام تا اومدن شب، هیچ سرباز ساکسونی زنده نمونده باشه.ـ 617 00:47:29,200 --> 00:47:30,360 حرکت کنید!ـ 618 00:47:38,680 --> 00:47:41,200 سربازات اینجان. مطمئنم.ـ 619 00:47:50,240 --> 00:47:51,480 اون فینانه.ـ 620 00:47:55,960 --> 00:47:57,200 و سربازان مِرسیا.ـ 621 00:48:00,760 --> 00:48:02,160 حالا دیگه یک سپاه بزرگ شدیم!ـ 622 00:48:03,440 --> 00:48:06,160 شکوه و افتخار از آن ماست!ـ 623 00:48:25,080 --> 00:48:26,840 دیوار دفاعی درست کنید!ـ 624 00:48:39,360 --> 00:48:40,360 آماده باشید!ـ 625 00:48:45,400 --> 00:48:48,440 آنها تپه را دارند.ـ ما هم تعدادمون بیشتره و هم اراده خدایان با ماست.ـ 626 00:48:49,000 --> 00:48:50,600 جنگجویان "اودین"!ـ 627 00:48:51,920 --> 00:48:55,000 ما سر جامون میایستیم!ـ اونا خودشون میان سمت ما،ـ 628 00:48:55,080 --> 00:48:58,000 و ما هم سر از بدنشون جدا میکنیم!ـ 629 00:49:04,360 --> 00:49:06,600 هیچ سرباز ساکسونی زنده از اینجا بیرون نمیادا!ـ 630 00:49:15,120 --> 00:49:16,360 محکم وایسید!ـ 631 00:49:21,840 --> 00:49:24,800 ما صفمون نمیشکنه!ـ سر جامون میایستیم!ـ 632 00:49:28,200 --> 00:49:29,280 برای "مِرسیا"! ـ 633 00:49:42,880 --> 00:49:45,160 برای زن و بچه هاتون بجنگید! ـ 634 00:49:57,240 --> 00:49:58,440 صف رو حفظ کنید! ـ 635 00:50:01,960 --> 00:50:04,560 ـ بلندم کن! ـ ـ شکاف رو بپوشونید! ـ 636 00:50:10,120 --> 00:50:11,400 دووم بیارید! ـ 637 00:50:18,920 --> 00:50:20,200 صدای شیپور از کجاست؟ 638 00:50:21,160 --> 00:50:22,840 کی صدای شپور درمیاره؟ 639 00:50:30,320 --> 00:50:31,440 آلفرده. ـ 640 00:50:32,000 --> 00:50:34,120 صدا از سپاه آلفرد و مردان "وِسِکس"ـه! ـ 641 00:50:37,800 --> 00:50:41,600 ـ اِستیاپا! ـ ـ دیوار دفاعی! ـ 642 00:50:43,680 --> 00:50:45,040 صف رو حفظ کنید! ـ 643 00:50:47,680 --> 00:50:49,240 به پیش! ـ 644 00:50:55,320 --> 00:50:56,400 به پیش! ـ 645 00:51:08,480 --> 00:51:09,760 !افتادیم تو تله 646 00:51:14,040 --> 00:51:15,800 قربان، هنوز بجنگیم؟ 647 00:51:24,920 --> 00:51:26,560 .از تو آبی گرم نمیشه، بلادهِر 648 00:51:27,480 --> 00:51:28,680 .به هیچ دردی نمیخوری 649 00:51:32,040 --> 00:51:33,520 .امانشون ندید 650 00:51:35,080 --> 00:51:36,840 !با شمشیرتون تار و مارشون کنید 651 00:51:40,880 --> 00:51:42,960 !دارن از ترس فرار میکنن 652 00:51:47,600 --> 00:51:49,480 !شکست خوردند 653 00:52:36,720 --> 00:52:37,720 ...اوترد 654 00:52:38,760 --> 00:52:39,760 !همسرت مرده 655 00:52:47,680 --> 00:52:49,240 .او بهت یک پسر داده 656 00:52:51,080 --> 00:52:52,360 ولی خودش نتونست دووم بیاره 657 00:53:08,960 --> 00:53:10,520 ـ باید ببینمش. ـ اوترد، نه! 658 00:53:10,600 --> 00:53:12,840 ـ نه، باید برم پیشش! ـ اوترد، اون دیگه از دنیا رفته! 659 00:53:14,200 --> 00:53:15,520 .الان دیگه زیر خاکه 660 00:53:16,160 --> 00:53:17,480 .چند روزه که این اتفاق افتاده 661 00:53:19,280 --> 00:53:20,280 .اون دیگه رفته