1 00:00:00,055 --> 00:00:02,398 من اوترد، پسرِ اوترد هستم 2 00:00:03,063 --> 00:00:06,462 بانو اثلفلد خواسته‌ی پدرش را اجابت کرد و 3 00:00:06,463 --> 00:00:08,862 با اثلرد، لردِ مرسیا ازدواج کرد 4 00:00:08,863 --> 00:00:12,582 و آلفرد را در رسیدن به رویای انگلستانی یکپارچه نزدیکتر از همیشه ساخت 5 00:00:12,583 --> 00:00:15,223 سرورم، عشق باید با ملایمت و مهربانی باشد 6 00:00:17,263 --> 00:00:21,422 ،در یک وصلت فرخنده تر پدر بیوکا با خواهرم تیرا ازدواج کرد 7 00:00:21,423 --> 00:00:23,782 عذر میخوام لرد اوترد من آسفرث هستم 8 00:00:23,783 --> 00:00:25,822 تو پسر حرامزاده آلفردی 9 00:00:25,823 --> 00:00:28,422 ،بعد از اینکه اریک و سیگفرید برادران شمالی 10 00:00:28,423 --> 00:00:31,022 نتوانستند من را برای ملحق شدن ،به سپاهشان متقاعد کنند 11 00:00:31,023 --> 00:00:32,902 شهر لاندن را به تصرف درآوردند 12 00:00:32,903 --> 00:00:36,582 ،تو میگی به من سوگند وفاداری خوردی ولی با اینحال مدام به دِین‌لند رفت و آمد میکنی 13 00:00:36,583 --> 00:00:38,302 چطور بهت اعتماد کنم؟ 14 00:00:38,303 --> 00:00:41,502 آلفرد فرماندهی سپاهش را به اثلرد سپرد 15 00:00:41,503 --> 00:00:43,782 فردا عازم جنگ میشیم میخوام که تو هم همراهم بیای 16 00:00:43,783 --> 00:00:44,822 به میدان نبرد؟ 17 00:00:44,823 --> 00:00:49,502 ،و برای پس گرفتن شهر اعزام شدیم ولی هیچ احدی را پیدا نکردیم 18 00:00:49,503 --> 00:00:53,862 اگه اراده کنیم، راهی وجود داره تا بزرگترین ارتشی که این کرانه ها به خودش دیده را درست کنیم 19 00:00:53,863 --> 00:00:57,862 !سرورم - این علامتیه که از چند فرسخی دیده میشه - 20 00:00:57,863 --> 00:01:01,211 !تیرا - مرگ در راه ـه - 21 00:01:01,242 --> 00:01:03,273 !جنگل! به سمت جنگل 22 00:01:03,383 --> 00:01:05,702 این یه حقه است، مطمئنم 23 00:01:05,703 --> 00:01:09,142 و از عواقب وحشتناکِ آن ترس دارم 24 00:01:09,143 --> 00:01:10,623 همه چیز به سرنوشت بستگی دارد 25 00:01:10,647 --> 00:01:18,647 .:. تـیـم تــرجـــمه شـــوتایـم تــقـدیـم مـیکــنـد .:. .:. WwW.Show-Time.iNFO .:. .:. Forums.Show-Time.Info .:. 26 00:01:52,500 --> 00:01:59,500 ترجمه از مــانــی و میلاد و مـحـمـدرضـا شایان مهر RainyDay & vanDerlove & Artavan 27 00:02:22,463 --> 00:02:25,542 نه، نه خدایا خودت رحم کن 28 00:02:25,543 --> 00:02:28,142 که حقیقت نداشته باشه 29 00:02:28,143 --> 00:02:29,902 !تیرا 30 00:02:29,903 --> 00:02:31,222 !بانو اثلفلد 31 00:02:31,223 --> 00:02:32,263 !تیرا 32 00:02:34,543 --> 00:02:35,743 !تیرا 33 00:02:37,183 --> 00:02:39,142 ،تو رو خدا زنده باش تو رو خدا زنده باش 34 00:02:39,143 --> 00:02:44,543 !بانو اثلفلد - !تیرا! تیرا، خواهش میکنم - 35 00:02:47,143 --> 00:02:48,583 !تیرا 36 00:02:50,423 --> 00:02:52,343 !بانو اثلفلد 37 00:02:54,783 --> 00:02:56,662 تمام مردها رو از دم تیغ گذروندن 38 00:02:56,663 --> 00:02:57,903 زنها هم همینطور 39 00:02:59,663 --> 00:03:02,822 ،اون دختر شاه آلفرده امکان نداره بکشنش 40 00:03:02,823 --> 00:03:04,503 امکان نداره 41 00:03:06,463 --> 00:03:08,063 !تیرا 42 00:03:18,823 --> 00:03:20,143 تو رو خدا 43 00:03:25,943 --> 00:03:26,983 !بیوکا 44 00:03:30,383 --> 00:03:31,862 !بیوکا 45 00:03:31,863 --> 00:03:34,262 !تیرا 46 00:03:34,263 --> 00:03:36,222 !بیوکا 47 00:03:36,223 --> 00:03:37,702 !تیرا 48 00:03:37,703 --> 00:03:39,222 !بیوکا 49 00:03:39,223 --> 00:03:41,142 !تیرا 50 00:03:41,143 --> 00:03:42,463 !بیوکا 51 00:03:44,423 --> 00:03:47,442 فکر کردم مُردی از خدا میخواستم جون منم بگیره 52 00:03:47,443 --> 00:03:50,063 فکر کردم مُردی فکر کردم مُردی 53 00:03:52,943 --> 00:03:56,244 تیرا؟ تیرا؟ 54 00:03:57,343 --> 00:04:00,903 تیرا، اثلفلد کجاست؟ 55 00:04:03,903 --> 00:04:05,542 !جواب بده 56 00:04:05,543 --> 00:04:06,903 !معلومه که جواب میده 57 00:04:10,783 --> 00:04:12,223 نمیدونم 58 00:04:14,423 --> 00:04:16,342 دستگیرش کردن؟ 59 00:04:16,343 --> 00:04:18,422 ... با هم فرار کردیم ولی 60 00:04:18,423 --> 00:04:21,550 بعدش اثلفلد ... رفته بود 61 00:04:24,863 --> 00:04:26,623 سرورم، ما جستجو رو ادامه میدیم 62 00:04:28,863 --> 00:04:32,622 بُردنش، حتماً همینطوره ،وگرنه چه دلیلی داره که شهر رو رها کنن 63 00:04:32,623 --> 00:04:34,062 و به اردوگاه حمله کنن؟ 64 00:04:34,063 --> 00:04:35,983 اون دختر پادشاهه 65 00:04:37,223 --> 00:04:38,383 جراتشو ندارن 66 00:04:42,463 --> 00:04:45,022 اردوگاه و اطرافش رو جستجو میکنیم 67 00:04:45,023 --> 00:04:47,103 دنبال بانو اثلفلد بگردید 68 00:04:58,023 --> 00:05:00,302 منو کجا میبری؟ 69 00:05:00,303 --> 00:05:04,382 بالاخره زبونت باز شد؟ به سمت بئمفلیوت میریم 70 00:05:04,383 --> 00:05:06,503 بعدش چی؟ کشتی؟ 71 00:05:07,703 --> 00:05:09,422 قفس؟ 72 00:05:09,423 --> 00:05:13,503 هنوز تصمیم نگرفتم به خاطر تو از خیرِ لاندن گذشتم 73 00:05:16,543 --> 00:05:20,763 اریک! دختره چجوریاس؟ گرمه؟ 74 00:05:20,823 --> 00:05:22,062 ثروتمنده 75 00:05:22,063 --> 00:05:25,662 بایدم همینطور باشه اون جاده‌ی ما برای رسیدن به افتخاره 76 00:05:40,903 --> 00:05:42,943 به آلفرد چی میخوای بگی؟ 77 00:05:44,503 --> 00:05:46,143 به جز حقیقت چی میتونم بگم؟ 78 00:05:47,303 --> 00:05:51,542 آلفرد ازت میپرسه که چرا اثلفلد همراهت بود در حالیکه اصلاً نباید همراهت می‌بود 79 00:05:51,543 --> 00:05:53,519 خودم خُب میدونم نباید اونجا می بود 80 00:05:55,263 --> 00:05:58,265 باید بگی اثلفلد اصرار کرد، التماس کرد 81 00:05:58,943 --> 00:06:02,942 و تو هم چنان شیفته‌ی عروست بودی که نتونستی درخواستشو رد کنی 82 00:06:02,943 --> 00:06:05,382 و خودمو ضعیف جلوه بدم؟ 83 00:06:05,383 --> 00:06:09,543 ،سرورم، این یه انتخابه بین دلباخته بودن یا احمق بودن 84 00:06:10,543 --> 00:06:12,022 اوترد؟ 85 00:06:12,023 --> 00:06:13,982 اوترد، کجا میری؟ 86 00:06:13,983 --> 00:06:17,634 میرم کوکهام، خونه خودم !همونجایی که آلفرد دستور داد بمونم 87 00:06:17,695 --> 00:06:20,015 همونجایی که زنم رو گذاشتم 88 00:06:21,063 --> 00:06:23,062 ولی شاه ممکنه کارِت داشته باشه 89 00:06:23,063 --> 00:06:27,091 ،پادشاه، با اون همه خرد و فرزانگی چاره ای جز تبعید کردنش پیدا نکرد، پدر بیوکا 90 00:06:29,183 --> 00:06:32,868 در ضمن باید این شُبهه رو به وجود بیاری که چطور شمالی‌ها 91 00:06:32,905 --> 00:06:36,345 از موقعیت مکان و زمانیِ اثلفلد باخبر بودند 92 00:06:56,063 --> 00:06:59,082 ،اگر واقعاً باور داری که اثلفلد زنده است از اونجا که آدمی نیستی 93 00:06:59,083 --> 00:07:02,122 ... که ولش کنی به امون خدا که شکی هم نیست که اینکارو نمیکنی 94 00:07:02,123 --> 00:07:04,662 ،پس دلیل اصلیت برای برگشتن به کوکهام 95 00:07:04,663 --> 00:07:06,382 به جای وینچستر چیه؟ 96 00:07:06,383 --> 00:07:09,062 تو وینچستر حرفی برای گفتن نیست 97 00:07:09,063 --> 00:07:11,302 نمیخوام جزو دادگاه نجوا کنندگان باشم 98 00:07:11,303 --> 00:07:15,341 ،هر وقت حرفی واسه گفتن داشتیم میریم نه قبلش 99 00:07:18,863 --> 00:07:21,183 سیتریک - بله سرورم؟ - 100 00:07:23,503 --> 00:07:25,902 همراه "ریپر" به سمت بئمفلیوت برو 101 00:07:25,903 --> 00:07:29,422 ،ناوگان اریک و سیگفرید اونجاست خودشون هم همونجا خواهند بود 102 00:07:29,423 --> 00:07:30,702 باید جاسوسی کنیم؟ 103 00:07:30,703 --> 00:07:33,502 باید با چشم خودت ببینی که بانو اثلفلد زنده است 104 00:07:33,503 --> 00:07:36,742 .و چطور باهاش رفتار می کنند بعد ریپر رو بفرست پیش من به کوکهام 105 00:07:36,743 --> 00:07:39,942 تو همونجا می‌مونی و جاسوسی میکنی 106 00:07:39,943 --> 00:07:43,062 سیتریک، من باید از تمام سوراخ سنبه‌های بئمفلیوت باخبر باشم 107 00:07:43,063 --> 00:07:45,742 از تک تکِ علف‌هایی که اطراف دژ سبز شدند 108 00:07:45,743 --> 00:07:47,463 چشم سرورم 109 00:07:50,500 --> 00:07:57,000 [بئمفلیوت - بنفلیت] [پادشاهی آنگلیای شرقی] 110 00:07:57,183 --> 00:08:01,223 اینو میبینی؟ هر روز جنگجوهای بیشتری به ما ملحق میشن 111 00:08:02,223 --> 00:08:05,182 ،همین که خبر اسیر کردن تو به گوششون برسه بیشتر هم میشن 112 00:08:05,183 --> 00:08:10,243 همه برای جنگ لحظه شماری میکنن بابتش باید از شما تشکر کنم بانو 113 00:08:11,463 --> 00:08:12,983 داخل قلعه مردهای زیادی منتظرن 114 00:08:14,143 --> 00:08:17,502 ،میخوان بهت نزدیک بشن توی چشمات زُل بزنن 115 00:08:17,503 --> 00:08:18,983 میخوان منو بترسونن 116 00:08:20,263 --> 00:08:21,623 بله 117 00:08:44,543 --> 00:08:46,623 یادتونه چی بهتون گفتم؟ 118 00:08:47,983 --> 00:08:50,022 ... گفتم که میخوام 119 00:08:50,023 --> 00:08:54,382 ،دختر شاه آلفرد رو دعوت کنم حالا اون اینجاست 120 00:08:57,183 --> 00:08:58,703 به خدایان قسم میخورم 121 00:09:00,503 --> 00:09:05,222 که این غنیمت، به ارزانی فروخته نخواهد شد 122 00:09:05,223 --> 00:09:09,982 ثروت و افتخار در انتظار همه شما خواهد بود 123 00:09:30,343 --> 00:09:32,782 این بهترین جاییه که داریم 124 00:09:32,783 --> 00:09:35,982 ،اینها افراد من هستن اونا مراقبت هستن 125 00:09:35,983 --> 00:09:38,742 همیشه باید تحت نظر باشی 126 00:09:38,743 --> 00:09:40,742 اینجا جاتون امنه 127 00:09:40,743 --> 00:09:44,132 و همراهان من چطور؟ خدمتکارام که تو اردوگاه بودن؟ 128 00:09:45,903 --> 00:09:49,823 ،هر زنی غیر از اثلفلد یا کشته شده یا تصاحب 129 00:09:56,303 --> 00:10:00,303 به احتمال زیاد تصاحب شدند یه سطل اون گوشه هست 130 00:10:01,423 --> 00:10:05,022 یه سطلِ سلطنتی برای اینکه دستتان اوخ نشه 131 00:10:16,460 --> 00:10:22,460 [وینتنسیستر - وینچستر] [پادشاهی وسکس] 132 00:10:29,503 --> 00:10:35,023 ،اثلرد، انتظار داشتم یک پیک بیاد البته چند روز بعد نه الان 133 00:10:37,143 --> 00:10:40,163 خبر من مهمتر از اون بود که به پیک اعتماد کنم 134 00:10:44,912 --> 00:10:46,972 لاندن دوباره پس گرفته شد 135 00:10:47,303 --> 00:10:49,422 خدا را شکر 136 00:10:49,423 --> 00:10:55,502 ... هیچ مرد شمالی در شهر زنده نماند ولی 137 00:10:55,503 --> 00:10:58,383 ،این پیروزی بزرگ به بهای قابل توجهی بدست آمد 138 00:11:00,350 --> 00:11:01,870 راه و رسم جنگ همینه 139 00:11:04,463 --> 00:11:06,483 سرورم، قضیه مربوط به اثلفلده 140 00:11:09,303 --> 00:11:10,503 چه ربطی ؟ 141 00:11:12,903 --> 00:11:16,893 ... میترسیم که ایشان را اسیر کرده باشند 142 00:11:18,903 --> 00:11:20,942 سرورم، دعا میکنیم که همین اتفاق رخ داده باشه 143 00:11:20,943 --> 00:11:22,182 توسط شمالی‌ها؟ 144 00:11:22,183 --> 00:11:23,942 اثلفلد همراه شما بوده؟ 145 00:11:23,943 --> 00:11:25,982 ... چه بلایی سر دخترم میارن 146 00:11:25,983 --> 00:11:28,023 اثلفلد اونجا بود؟ 147 00:11:30,063 --> 00:11:33,382 دختر منو با خودت به میدان جنگ بردی؟ 148 00:11:33,383 --> 00:11:34,742 جنگی در کار نبود سرورم 149 00:11:34,743 --> 00:11:37,582 ،ایشان جزو سپاه مهاجمین نبودند سرورم صد البته که نبودند 150 00:11:37,583 --> 00:11:40,782 فاصله زیادی با سپاه داشتند - ولی گویا فاصله مطمئنی نداشتند - 151 00:11:40,783 --> 00:11:44,822 ،مسلماً من آدم ضعیفی بودم ولی اون خودسر و مشتاق بود 152 00:11:44,823 --> 00:11:46,902 خودش اصرار کرد که تا یک مسیری همراه ما بیاد 153 00:11:46,903 --> 00:11:48,662 تو ناسلامتی شوهرش هستی 154 00:11:48,663 --> 00:11:50,542 برام سخته که دست رد به سینه‌اش بزنم 155 00:11:50,543 --> 00:11:53,262 اون زنده است؟ با چشم خودت دیدی؟ اینو جواب بده 156 00:11:53,263 --> 00:11:57,662 باید زنده باشه سرورم چه دلیلی برای کشتنش دارند؟ 157 00:11:57,663 --> 00:11:59,263 ولی به طور قطع نمیدونی؟ 158 00:12:01,263 --> 00:12:02,383 نه 159 00:12:05,103 --> 00:12:08,043 اینم نمیدونم که از کجا فهمیدن اثلفلد با ما سفر میکنه 160 00:12:09,463 --> 00:12:12,422 اوترد فکر میکنه که اونا به بئمفلیوت برگشتند 161 00:12:12,423 --> 00:12:15,302 اون خوب میشناستشون - اوترد به کوکهام برگشت، سرورم - 162 00:12:15,303 --> 00:12:18,380 فقط از دستورات قبلی شما پیروی میکرد، سرورم 163 00:12:24,983 --> 00:12:29,463 ... بعد از شنیدن وقایع و بهانه‌ها 164 00:12:31,905 --> 00:12:33,385 چیزی که باید بدونم حقایق هستند 165 00:12:34,825 --> 00:12:39,504 من در سراسر این سرزمین آدمایی دارم براشون پیام میفرستم و خبر میگیرم 166 00:12:39,505 --> 00:12:41,505 تنها کاری که از دستم برمیاد همینه 167 00:12:44,916 --> 00:12:46,945 .تنها کاری که از دست همه ما برمیاد همینه ! عزیزم 168 00:12:49,265 --> 00:12:52,425 !سرورم، قول شرف میدم !نجاتش خواهم داد 169 00:12:56,385 --> 00:12:57,945 هیچ میدونی چیکار کردی؟ 170 00:12:59,185 --> 00:13:03,265 احتمالاً نمیدونی، چون همونقدر که بدردنخور هستی مغرور هم هستی 171 00:13:04,665 --> 00:13:07,264 من هیچ کاری جز اجرای فرامین پادشاه انجام ندادم 172 00:13:07,265 --> 00:13:12,185 !کل پادشاهی رو در خطر قرار دادی !تمام پادشاهی‌ها رو 173 00:13:13,865 --> 00:13:17,064 تو یه وزغی، یه ابله، یه احمق 174 00:13:17,065 --> 00:13:19,304 با جاه‌طلبی بسیار فراتر از ظرفیتت 175 00:13:19,305 --> 00:13:21,504 ،اگه من اینو بتونم ببینم مطمئنم آلفرد هم میتونه ببینه 176 00:13:21,505 --> 00:13:23,744 لرد اودا، مقصود خودتون رو به روشنی بیان کردید 177 00:13:23,745 --> 00:13:25,740 این یک بار گستاخی شما رو میبخشیم 178 00:13:25,785 --> 00:13:26,990 تو منو میبخشی؟ 179 00:13:27,042 --> 00:13:29,740 نباید سرورم رو به این شکل مورد خطاب قرار بدید 180 00:13:29,745 --> 00:13:33,665 میتونم بهتون پیشنهاد کنم تشریف ببرید و یک جام شراب دیگه بنوشید؟ 181 00:13:38,865 --> 00:13:40,984 پدر بیوکا، استیاپا، همراه من بیایید 182 00:13:40,985 --> 00:13:42,904 تمام جزئیات رو از لحظه‌ای که 183 00:13:42,905 --> 00:13:45,304 .وینچستر رو ترک کردید برام تعریف میکنید !دنبالم بیایید 184 00:13:45,305 --> 00:13:46,945 بله سرورم 185 00:13:51,745 --> 00:13:55,024 لاندن دوباره پس گرفته شد" و هیچ مرد شمالی 186 00:13:55,025 --> 00:13:56,905 "در شهر زنده نماند 187 00:13:59,025 --> 00:14:00,305 خیلی خوب شروع کردی 188 00:14:01,865 --> 00:14:05,544 شاید باید به شاه یادآوری کنم که چه کسی بود که به دین‌لند سفر میکرد 189 00:14:05,545 --> 00:14:07,584 ،یادآوری میکنم که دوستِ شما اوترد 190 00:14:07,585 --> 00:14:13,504 کسیه که، شاهِ مرسیا صداش می کنند ... و حتماً گوشزد میکنم که چقدر شما علاقه‌مند 191 00:14:13,505 --> 00:14:14,905 به تختشان هستید 192 00:14:16,825 --> 00:14:18,265 حتماً بگو 193 00:14:20,225 --> 00:14:24,184 ولی بذار یادت بندازم که تنها مردی که میتونه 194 00:14:24,185 --> 00:14:26,664 این گندکاری بزرگ رو جمع و جور کنه 195 00:14:26,665 --> 00:14:29,464 همون مردیه که اینطور مستاصل به دنبال خراب کردنش هستی 196 00:14:29,465 --> 00:14:31,145 اوترد 197 00:14:32,945 --> 00:14:34,665 شاهِ مرسیا 198 00:14:50,345 --> 00:14:51,745 تو چه فکری هستی؟ 199 00:14:55,025 --> 00:14:56,545 تو فکر اثلفلد هستم 200 00:14:58,185 --> 00:14:59,905 ،اگه زنده باشه چشم امیدش به توئه 201 00:15:05,945 --> 00:15:07,425 آلفرد پدرشه 202 00:15:09,705 --> 00:15:13,705 ،ولی چشم امیدش به توئه اوترد از ببنبرگ 203 00:15:15,745 --> 00:15:19,345 ،درسته که این مشکل تو نیست ولی تو حلش میکنی 204 00:15:20,985 --> 00:15:24,024 ،با فرستادن سیتریک زودتر کارتو شروع کردی 205 00:15:24,025 --> 00:15:25,544 بیا کنارم بشین 206 00:15:25,545 --> 00:15:26,865 نه، گرسنه‌ ام 207 00:15:28,665 --> 00:15:30,344 کمکت میکنم 208 00:15:30,345 --> 00:15:34,184 !نه، خودم انجامش میدم !فکر کنم یه چیزی گرفتم 209 00:15:34,185 --> 00:15:36,144 !بالاخره شام جور شد 210 00:15:36,145 --> 00:15:37,545 !اوه! عجب هیولایی هم هست 211 00:15:42,665 --> 00:15:45,384 سرورم. گفتین که شما رو پیدا کنم 212 00:15:45,385 --> 00:15:48,545 تو کی هستی؟ - پسر حرامزاده آلفرد - 213 00:15:51,585 --> 00:15:55,585 من آسفرث هستم بانو آسفرثِ خالی 214 00:16:02,065 --> 00:16:05,824 به هر شخص در هر شهری ،سپرده شده که دعا کنند 215 00:16:05,825 --> 00:16:07,624 که دختر پادشاه زنده و سلامت باشه 216 00:16:07,625 --> 00:16:11,504 پس حتماً زنده است، حالش هم خوبه و فوری آزاد میشه 217 00:16:11,505 --> 00:16:13,105 خیلی خب، شب بخیر بگو 218 00:16:14,105 --> 00:16:16,424 شما که مرد معتقدی نیستید سرورم؟ 219 00:16:16,425 --> 00:16:18,744 معلومه که اعتقاد دارم 220 00:16:18,745 --> 00:16:20,305 ولی به خدایان راستین 221 00:16:21,825 --> 00:16:23,665 و به سرنوشت 222 00:16:25,865 --> 00:16:28,464 آسفرث، دوست داری به یه کافر خدمت کنی؟ 223 00:16:28,465 --> 00:16:30,464 بانو، خدا در وجود تمام مردان خوب هست 224 00:16:30,465 --> 00:16:33,785 و عموی من لئوفریچ بارها بهم گفته بود که شوهر شما مرد خوبیه 225 00:16:35,225 --> 00:16:36,625 یه مرد عالی 226 00:16:37,945 --> 00:16:39,424 واقعاً اینو میگفت؟ 227 00:16:39,425 --> 00:16:41,025 بله، میگفت سرورم 228 00:16:42,825 --> 00:16:47,305 با اینحال این مرد خوب فقط به یک دلیل اجازه داد بهش ملحق بشی 229 00:16:49,585 --> 00:16:51,425 برای خجالت‌زده کردن آلفرد 230 00:16:55,065 --> 00:16:56,225 راست میگه 231 00:16:58,705 --> 00:17:01,784 سرورم، ممکنه این دلیلی باشه که ،اجازه دادید بهتون ملحق بشم 232 00:17:01,785 --> 00:17:04,145 ولی به شما دلیلی میدم که اجازه بدید بمونم 233 00:17:07,305 --> 00:17:10,104 سرنوشت تو رو کشونده اینجا آسفرث 234 00:17:10,105 --> 00:17:13,884 بهتره وینچستر خیلی بیشتر از دعا و نیایش داشته باشه 235 00:17:15,505 --> 00:17:19,464 چون ما هم به زودی میریم اونجا - نخیرم - 236 00:17:19,465 --> 00:17:22,304 تو خودت هم میخوای بری پس چرا بچه بازی در میاری ؟ 237 00:17:22,305 --> 00:17:24,025 ما وقتی راهی وینچستر میشیم 238 00:17:26,345 --> 00:17:28,065 که از بئمفلیوت برام خبر بیارند 239 00:17:53,905 --> 00:17:55,985 آدم هام میگن حاضر نیستی غذا بخوری 240 00:17:57,225 --> 00:17:59,425 بله، میخوام قبلش خودم را بشورم 241 00:18:00,945 --> 00:18:03,264 کاسه که داری، آب هم هست دیگه چی میخوای ؟ 242 00:18:03,265 --> 00:18:04,504 منظورم حمام کردن بود 243 00:18:04,505 --> 00:18:07,904 میخوام برم بیرون هوای تازه استشمام کنم دیگه داره حالم از اینجا بهم میخوره 244 00:18:07,905 --> 00:18:10,544 میدونی! پیشنهاد برادرم این بود بذاریمت توی یک بشکه 245 00:18:10,545 --> 00:18:12,545 تا جلوی همه حمام کنی 246 00:18:34,345 --> 00:18:35,585 ... بانو 247 00:18:38,825 --> 00:18:43,624 ترتیبی میدم که در خلوت خودت حمام کنی ولی باید در ازاش 248 00:18:43,625 --> 00:18:46,305 غذایی که میارند را بخوری 249 00:18:50,625 --> 00:18:51,785 خیلی خُب 250 00:18:54,865 --> 00:18:56,505 پس به توافق رسیدیم 251 00:18:59,585 --> 00:19:01,025 ممنونم 252 00:19:20,765 --> 00:19:27,465 احساس میکنم زنده است .... توی قلبم ولی خدا میدونه چه بلایی دارند سرش میارند ؟ 253 00:19:38,945 --> 00:19:42,864 اون شجاعت مادرش را به ارث برده برای همین اطمینان دارم 254 00:19:42,865 --> 00:19:45,365 که از این آزمون سخت هم سربلند بیرون میاد 255 00:19:50,673 --> 00:19:56,425 سرورم منم ترجیح میدم که اونو مایل ها دورتر از اینجا در کوکهام ببینم 256 00:19:58,585 --> 00:20:03,524 ولی امکانش نیست که شما اوترد را به دربار احضار کنید ؟ 257 00:20:03,720 --> 00:20:06,484 خودم میدونم - که اون هیچوقت ایمان نخواهد آورد نمی تونم - 258 00:20:06,485 --> 00:20:09,284 ولی اگر شما بفرستینش بئمفلیوت ... و اگر دخترمان اونو ببینه 259 00:20:09,285 --> 00:20:13,464 میدونی که نمی تونم اینکارو بکنم - شاید بهش جرأت دوباره بده ... - اثلفلد به اوترد ایمان داره 260 00:20:13,465 --> 00:20:17,025 و ما هم به خداوند ... و به دعا و نیایش 261 00:20:22,385 --> 00:20:23,585 حق با شماست 262 00:20:28,345 --> 00:20:30,405 تنهاتون میذارم تا به نامه نگاری هاتون برسید 263 00:20:56,465 --> 00:20:59,425 چیزی را که باید، دیدیم ریپِر وقتشه بری پیش اوترد 264 00:21:00,465 --> 00:21:02,065 ! همین حالا 265 00:21:12,105 --> 00:21:15,385 این همه نگهبان برای چیه ؟ نکنه ازم میترسی ؟ 266 00:21:16,425 --> 00:21:20,005 تو کُلی می ارزی بانوی من حتی اگه دست و روت نشُسته باشه 267 00:21:39,565 --> 00:21:43,504 اون دختر یک پادشاهه پس همه سرهاشون را برگردونند 268 00:21:43,505 --> 00:21:45,064 میخوام پس سرِ همه تون بهش باشه 269 00:21:45,065 --> 00:21:47,744 سرورم، حالا مگه چی میشه یه نگاهی بندازیم ؟ 270 00:21:47,745 --> 00:21:49,265 گفتم پسِ سرِتون 271 00:22:24,385 --> 00:22:26,465 ... حق با شما بود سرورم 272 00:22:28,905 --> 00:22:30,944 واقعاً خوشگله - آره هست - 273 00:22:30,945 --> 00:22:35,205 ولی اون خیلی بیشتر از این حرفاست اون دختر ده ها برابر وزنش، طلا و نقره می ارزه 274 00:22:36,225 --> 00:22:38,785 برای همین داشتم فکر میکردم باید تا میتونیم پروارش کنیم 275 00:22:56,545 --> 00:22:58,025 این بازی اسم هم داره ؟ 276 00:22:59,105 --> 00:23:00,545 هفت] سنگ] 277 00:23:02,145 --> 00:23:03,945 اونوقت واسه چی حالا ؟ 278 00:23:07,705 --> 00:23:08,824 اون ریپِر ـه 279 00:23:08,825 --> 00:23:13,105 باید از بئمفلیوت خبر آورده باشه میرم اوترد را خبر کنم 280 00:23:15,105 --> 00:23:17,265 اوترد ... اوترد 281 00:23:19,385 --> 00:23:20,425 ! اوترد 282 00:23:36,585 --> 00:23:39,804 سرورم اگر شمالی ها برای تامین آذوقه رو آوردند به غارت مرسیا 283 00:23:39,805 --> 00:23:42,344 فکر می کنید چقدر طول بکشه تا سراغ وسکس هم بیاند ؟ 284 00:23:42,345 --> 00:23:45,184 آیا وقت آن نرسیده تا " ارتش آزاد" را تشکیل بدیم ؟ [ فیرد ارتش متشکل از مردان غیرنظامی که ] [ داوطلبانه برای دفاع از سرزمینشان می جنگیدند] 285 00:23:45,185 --> 00:23:47,004 اثلولد، از اونجا که تو ملکی نداری 286 00:23:47,005 --> 00:23:50,525 پس در جایگاهی هم نیستی که بخوای در مورد لزوم تشکیل ارتش آزاد حرف بزنی 287 00:23:52,025 --> 00:23:54,904 امّا روی سخنم با اربابان ـیه که ملک دارند 288 00:23:54,905 --> 00:23:56,904 هر کدام از شما محصولی دارید که باید دِروش کنید 289 00:23:56,905 --> 00:23:59,424 پس باید در اسرع وقت محصول را درو و در نزدیکترین جای ممکن انبار کنید 290 00:23:59,425 --> 00:24:00,504 و ازش محافظت کنید 291 00:24:00,505 --> 00:24:03,064 تا اگر حمله کردند نتونند چیزی را به تاراج ببرند 292 00:24:03,065 --> 00:24:06,104 ولی مهمتر اینکه ما نباید حتی یک ارزن خوراک به دست آنها بدیم 293 00:24:06,105 --> 00:24:08,365 چشم طمع آنها به وسکس را کور خواهیم کرد 294 00:24:09,065 --> 00:24:11,464 و همینکه درو تمام شد مردانی که توان جنگیدن دارند را 295 00:24:11,465 --> 00:24:14,304 از کار مرخص کنید تا اگر میخوان به ارتش ملحق بشن 296 00:24:14,305 --> 00:24:19,064 بهتر نیست اینکار را اجباری کنید سرورم ؟ مرسیا به کمک ارتش نیاز داره 297 00:24:19,065 --> 00:24:21,464 باید در موردِ این کافرها کاری بکنید 298 00:24:21,465 --> 00:24:24,304 این کافرها که میگید گروگانی را در اختیار دارند لرد سِلوین 299 00:24:24,305 --> 00:24:26,944 نکنه میخواید باعث مرگ بانو اثلفلد بشید ؟ 300 00:24:26,945 --> 00:24:31,024 سرورم، قصد ندارم موجب آزردگی خاطر مبارک بشم 301 00:24:31,025 --> 00:24:35,904 ولی در صورتی که ایشان واقعاً زنده است نباید تا حالا خواسته هاشون را مطرح می کردند ؟ 302 00:24:35,905 --> 00:24:39,144 آنها میخواند ما بهشان التماس کنیم سلوین آنها ترس و وحشت ما را میخواند 303 00:24:39,145 --> 00:24:41,724 چون از قدرت ایمان ما آگاهی ندارند سرورم 304 00:24:46,785 --> 00:24:48,345 پدر پیرلیگ ؟ 305 00:24:49,585 --> 00:24:53,824 عذر میخوام سرورم ولی اوترد از ... از بخشِ چیز تشریف آوردند 306 00:24:53,825 --> 00:24:55,765 درخواست شرفیابی به حضور شما را داره 307 00:24:58,785 --> 00:25:00,525 آیا میشه بهش اعتماد کرد " ؟" 308 00:25:01,625 --> 00:25:04,944 سرورم، آیا مطمئنید جایگاه اوترد در این سمت جنگه ؟ 309 00:25:04,945 --> 00:25:08,244 سرورم اتفاقاً جایگاه اوترد دقیقاً همینجا در میان بزرگان وسکس ـه 310 00:25:08,245 --> 00:25:10,344 سرورم اگه نظر من را بخواید باید بذارید بیاد داخل 311 00:25:10,345 --> 00:25:13,304 منم همینطور - بذارید بیاد - 312 00:25:13,305 --> 00:25:14,705 جناب پادشاه ؟ 313 00:25:23,145 --> 00:25:26,505 ارباب اوترد میتونند به ویتان ملحق بشوند - بله سرورم - 314 00:25:31,505 --> 00:25:33,065 سرورم 315 00:25:41,665 --> 00:25:42,945 بانو السویث 316 00:25:44,985 --> 00:25:47,664 اینجا اومدم چون خبرهایی در مورد اثلفلد برام آوردند 317 00:25:47,665 --> 00:25:48,904 کی؟ شمالی ها ؟ 318 00:25:48,905 --> 00:25:52,424 جاسوس هام که آن طرف دیوارهای بئمفلویت در کنار شمالی ها میخوابند 319 00:25:52,425 --> 00:25:54,785 سرورم، اثلفلد زنده است 320 00:25:55,785 --> 00:25:58,285 آدم هام ایشان را با چشمای خودشان دیدن 321 00:25:59,425 --> 00:26:01,944 خدا رو شکر - خدا را هزاران مرتبه شکر - 322 00:26:01,945 --> 00:26:04,704 پس چرا هنوز مشخص نکردند چه خواسته هایی دارند ؟ 323 00:26:04,705 --> 00:26:07,344 چون دارند خبر گروگانی که گرفتند را در همه جا پخش می کنند 324 00:26:07,345 --> 00:26:10,024 فخر می فروشند ؟ برای اسیر کردن یک زن ؟ 325 00:26:10,025 --> 00:26:12,544 نه برای ارتشی که با خون بهای اون خواهند ساخت 326 00:26:12,545 --> 00:26:14,265 من دقیقاً از همین می ترسیدم سرورم 327 00:26:15,865 --> 00:26:18,924 گمان نمی کنم کسی اینجا شک داشته باشه وقتش که برسه 328 00:26:18,925 --> 00:26:21,745 آنها خواسته هایی مطرح خواهند کرد قابل توجه 329 00:26:22,045 --> 00:26:23,904 خواسته هایی که پرداختن ـشان عواقبی خواهد داشت 330 00:26:23,905 --> 00:26:25,924 معلومه که خواسته های غیر معقولی خواهند داشت 331 00:26:25,925 --> 00:26:27,481 آنها دست بالا را در مذاکرات دارند 332 00:26:27,530 --> 00:26:30,010 پس خواسته هایی مطرح می کنند که مجبور بشیم به حداقل آنها رضایت بدیم 333 00:26:30,465 --> 00:26:32,265 یعنی قصد دارید باهاشون مذاکره کنید سرورم ؟ 334 00:26:34,665 --> 00:26:36,424 قصد دارم دخترم را برگردونم 335 00:26:36,425 --> 00:26:38,944 و مهم نیست به چه بهایی سرورم ؟ 336 00:26:38,945 --> 00:26:41,524 ... مرسیا سرزمین ثروتمندی که نیست هیچ بلکه 337 00:26:41,625 --> 00:26:45,204 وسکس سهم مرسیا را از نقره ها خواهد داد و اگر لازم باشه از خونهایی که خواهد ریخت 338 00:26:45,205 --> 00:26:47,104 من کاری را میکنم که لازمه 339 00:26:47,105 --> 00:26:49,864 و اگر این یعنی مذاکره پس مذاکره می کنم 340 00:26:49,865 --> 00:26:53,704 سرورم توصیه میکنم که شما شخصاً در این مذاکرات حاضر نشید 341 00:26:53,705 --> 00:26:58,024 حضور شما در مقام پادشاه و پدرِ گروگان فقط باعث بالارفتن بهای آزادی شاهزاده خواهد شد 342 00:26:58,025 --> 00:27:00,064 اگر شاه نه، پس کی ؟ 343 00:27:02,065 --> 00:27:03,665 ! سکوت 344 00:27:08,945 --> 00:27:10,265 اثلرد ؟ 345 00:27:14,785 --> 00:27:17,678 بله سرورم - تو باید اون شخص باشی - 346 00:27:17,762 --> 00:27:19,740 حل این مناقشه به مرسیا مربوطه 347 00:27:19,745 --> 00:27:21,625 پس تو باید به بئمفلیوت بری 348 00:27:23,225 --> 00:27:24,143 حتماً سرورم 349 00:27:24,190 --> 00:27:27,344 و چه کسی به نمایندگی از وسکس سرورم ؟ 350 00:27:27,345 --> 00:27:29,657 به هر حال مسئولیت نجاتِ جانِ دختر شما 351 00:27:29,758 --> 00:27:32,574 باریه که باید بین وسکس و مرسیا تقسیم بشه 352 00:27:37,705 --> 00:27:41,704 من پیشنهاد میکنم لرد اوترد را به نمایندگی از وسکس بفرستیم 353 00:27:41,705 --> 00:27:43,105 موافقم 354 00:27:55,265 --> 00:28:00,325 عذر میخوام سرورم، ولی فکر میکنم اوترد تنها انتخابیه که دارید 355 00:28:07,465 --> 00:28:08,905 سرورم ؟ 356 00:28:18,505 --> 00:28:20,905 اوترد، تو اثلرد را در این راه همراهی می کنی 357 00:28:21,705 --> 00:28:23,585 هر کاری که از دستم بربیاد میکنم سرورم 358 00:28:26,305 --> 00:28:27,465 بانوی من 359 00:28:40,745 --> 00:28:42,025 ! اوترد 360 00:28:47,385 --> 00:28:51,344 اوترد، باید منو ببخشی ولی من از شاه خواستم 361 00:28:51,345 --> 00:28:53,425 که من را از این سفر معاف کنه 362 00:28:55,086 --> 00:28:58,744 به خاطر گناهانم، خدا همیشه من را در کنار تو قرار داده 363 00:28:58,745 --> 00:29:03,354 و اینبار برای تنها گذاشتنت ... احساس شرم می کنم 364 00:29:03,394 --> 00:29:06,064 نه بیوکا، جای تو توی وینچستر پیش تیراست 365 00:29:06,065 --> 00:29:07,505 خدا حفظت کنه 366 00:29:08,785 --> 00:29:12,904 اوترد تو خیلی چیزها به من دادی ولی بهترین هدیه ای که بهم دادی 367 00:29:12,905 --> 00:29:15,944 شجاعت نزدیک شدن به تیرا بود 368 00:29:15,945 --> 00:29:18,504 پس حتماً موقع دعا کردن منو که فراموش نمی کنی ؟ 369 00:29:18,505 --> 00:29:19,865 شاید 370 00:29:21,105 --> 00:29:22,385 هرگز 371 00:29:31,865 --> 00:29:33,105 ! گفتم مال منه 372 00:29:35,625 --> 00:29:38,265 افراد آروم و قرار ندارند شکار ارضاشون نمیکنه 373 00:29:39,465 --> 00:29:42,344 شاید بهتره بریم اونطرف روخونه تا کمی خون بریزند 374 00:29:42,345 --> 00:29:44,344 اونطرف رودخونه، وسکس ـه 375 00:29:44,345 --> 00:29:47,224 چه بهتر اینطوری اگه آلفرد رو دیدم بهش میگم برادرم داره 376 00:29:47,225 --> 00:29:48,765 دخترش را سیخ میزنه 377 00:29:53,145 --> 00:29:54,904 میتونم ببینم که ازش خوشت اومده 378 00:29:54,905 --> 00:29:56,965 اینقدر که ازش سواری بگیرم، آره 379 00:29:58,465 --> 00:30:02,545 خُب پس معطل چی هستی ؟ یه کیـ# کوچولو که به جاییش بر نمیخوره 380 00:30:11,745 --> 00:30:14,984 هِستن، داری کجا میری ؟ 381 00:30:14,985 --> 00:30:18,705 ببند اون گاله رو داگفین شتر دیدی، ندیدی 382 00:30:30,185 --> 00:30:32,024 چی میخوای ؟ 383 00:30:32,025 --> 00:30:33,465 من چی میخوام ؟ 384 00:30:34,625 --> 00:30:37,544 اومدم اینجا بهت یادآوری کنم که یک زنی 385 00:30:37,545 --> 00:30:39,105 و یک گروگان 386 00:30:42,585 --> 00:30:45,165 عاشق پوست رنگ پریده ات شدم 387 00:30:46,665 --> 00:30:49,024 نشونم بده، لباساتو درآر 388 00:30:49,025 --> 00:30:51,505 لرد اِریک میدونه تو اینجایی ؟ 389 00:30:53,025 --> 00:30:54,905 خودِ لرد اریک منو فرستاده 390 00:30:56,691 --> 00:31:02,344 حالا، یا لباساتو در میاری یا خودم جرشون میدم 391 00:31:09,465 --> 00:31:11,225 داگفین، نگهش دار 392 00:31:14,145 --> 00:31:17,144 بلندشو، گفتم بلند شو 393 00:31:17,145 --> 00:31:21,904 سرورم، اون یک گروگانه - روی پاهات وایستا - 394 00:31:21,905 --> 00:31:27,185 اون گروگانه - اون ارزشمنده - 395 00:31:30,905 --> 00:31:32,305 قیمتی ـه 396 00:31:34,065 --> 00:31:35,745 ولش کنین 397 00:31:38,545 --> 00:31:40,145 تنهامون بذار 398 00:31:46,225 --> 00:31:47,545 ! همه تون 399 00:32:19,657 --> 00:32:23,006 نباید همچین اتفاقی می افتاد و دیگه هم نمیوفته 400 00:32:24,745 --> 00:32:26,105 عذرمیخوام 401 00:32:31,585 --> 00:32:33,544 عذر میخوام 402 00:32:33,545 --> 00:32:36,605 این اولین بارم نیست که یک مرد باهام بدرفتاری میکنه 403 00:32:38,985 --> 00:32:40,345 دیگه کدومشان ؟ 404 00:32:41,905 --> 00:32:45,185 اینجا نه ... مربوط میشه به قبل از اینجا 405 00:32:48,625 --> 00:32:51,704 ولی حالا میدونم اگه دوباره این اتفاق افتاد چیکار کنم 406 00:32:51,705 --> 00:32:56,185 از سطل آب استفاده می کنم...و البته چاقو 407 00:32:58,385 --> 00:32:59,745 کار درستی میکنی 408 00:33:00,905 --> 00:33:02,965 شما ارزش زیادی دارید بانوی من 409 00:33:06,825 --> 00:33:09,945 در آرامش بخوابید شب خوش 410 00:33:42,145 --> 00:33:43,505 اودا 411 00:33:48,225 --> 00:33:51,544 دیر وقته قصد داشتم بشینم اندکی تفکر کنم 412 00:33:51,545 --> 00:33:54,605 میدونم، به عادت همیشگی سرورم ولی منتظر بودم تا باهاتون حرف بزنم 413 00:33:57,425 --> 00:34:00,464 سرورم امیدوارم به خاطر حرفی که میخوام بزنم منو ببخشید 414 00:34:00,465 --> 00:34:03,705 دغدغه من وسکس ـه و آینده ی انگلستان 415 00:34:07,425 --> 00:34:09,939 شما درباره آزادی اثلفلد حرف زدید 416 00:34:09,978 --> 00:34:14,424 چه میخواد به بهای نقره باشه چه به بهای خون... 417 00:34:14,425 --> 00:34:15,704 درسته 418 00:34:15,705 --> 00:34:17,705 ولی راه سومی هم هست 419 00:34:18,825 --> 00:34:23,024 ،اگر خون بها از حد معقول بیشتر باشه اگر خونی که این جنگ طلب میکنه 420 00:34:23,025 --> 00:34:26,104 ،از حد گذر کنه اگر اقتدار وسکس سرورم 421 00:34:26,105 --> 00:34:28,065 و عزت این پادشاهی در خطر باشه 422 00:34:30,425 --> 00:34:35,325 اونوقت نباید ایشان را ترغیب کنید که خودشان جان خودشان را بگیرند ؟ 423 00:34:37,545 --> 00:34:38,945 برای صلاح و مصلحت وسکس 424 00:34:41,625 --> 00:34:45,065 حتی برخی شاید بگن این خودش نوعی شهادت ـه 425 00:34:49,145 --> 00:34:50,344 حرفات رو شنیدم اودا 426 00:34:50,345 --> 00:34:52,965 خوشحالم که احساس میکنی میتونی همچین توصیه ای بهم بدی 427 00:34:55,145 --> 00:34:57,665 حالا، میخوام تفکر کنم و تو هم اینجا را ترک می کنی 428 00:34:59,465 --> 00:35:00,945 سرورم 429 00:35:02,025 --> 00:35:07,025 به اطرافتون نگاه کنید ببینید که چه فداکاری هایی صورت گرفته 430 00:35:08,634 --> 00:35:10,624 صدها مرد از پس صدها تنِ دیگه 431 00:35:10,625 --> 00:35:15,064 زنان و کودکانی جونشان را برای چیزی دادند که حالا در اختیار ماست 432 00:35:15,065 --> 00:35:18,825 ! آنها جان خودشان را دادند، اودا نه اینکه جان خودشان را بگیرند 433 00:35:19,865 --> 00:35:22,024 و هر کدام ـشان را در بهشت" " پاداشی خواهد بود 434 00:35:22,025 --> 00:35:23,784 این اون چیزیه که ما بهش اعتقاد داریم درسته ؟ 435 00:35:23,785 --> 00:35:30,505 منظورم منم همینه سرورم، در بهشت هیچ فداکاری ای بدون پاداش نخواهد موند 436 00:35:32,745 --> 00:35:36,285 شما پیش از آنکه پدر باشید پادشاه این سرزمین هستید 437 00:35:40,065 --> 00:35:42,145 من به جایگاه خودم واقفم 438 00:35:45,625 --> 00:35:47,445 و تو همین حالا اینجا را ترک میکنی 439 00:35:51,425 --> 00:35:52,625 سرورم 440 00:36:26,185 --> 00:36:28,148 گفتم شاید دوست داشته باشی هوای شب را استشمام کنی 441 00:36:28,351 --> 00:36:29,351 ممنونم 442 00:36:35,505 --> 00:36:37,705 شبی که من به دنیا اومدم ماه کامل بود 443 00:36:40,345 --> 00:36:44,105 پدرم میخواست به احترام خدای ماه "اسمم را بذاره "مونی 444 00:36:45,945 --> 00:36:49,385 ولی مونی مجبوره هر شب از گرگ آسمان،هاتی فرار کنه 445 00:36:51,935 --> 00:36:54,545 و مادرم دوست نداشت هیچ گرگی منو تعقیب کنه 446 00:36:58,385 --> 00:37:02,405 به ماه که نگاه کردم، دیدم آسمون چقدر صافه گفتم با هم ازش لذت ببریم 447 00:37:04,145 --> 00:37:05,945 خوشحالم که به فکرم بودی 448 00:37:07,145 --> 00:37:10,044 مجبور بودم چون یا باید تو رو میاوردم اینجا ! یا برادرمو 449 00:37:10,045 --> 00:37:12,305 قبول کن، انتخاب سختیه 450 00:37:26,105 --> 00:37:28,985 تا حالا همچین صورتی رو به عمرم ندیدم 451 00:37:31,785 --> 00:37:35,945 ولی حالا حتی وقتی چشمام رو میبندم باز هم می بینمش 452 00:37:39,825 --> 00:37:41,465 همسرت مرد خوشبختیه 453 00:37:42,785 --> 00:37:44,465 همسرم منو نمی بینه 454 00:37:46,309 --> 00:37:48,784 پس یا احمقه یا کور 455 00:37:48,785 --> 00:37:50,625 کور نیست 456 00:37:55,185 --> 00:37:56,945 پس فکر میکنم، مهربون هم نیست ؟ 457 00:37:58,345 --> 00:38:00,345 اون همون مردیه که باهات بدرفتاری کرده ؟ 458 00:38:03,025 --> 00:38:05,705 اگه حق انتخاب داشتم اون کسی نبود که باهاش میبودم 459 00:38:41,065 --> 00:38:42,745 !تو! هِی تو 460 00:38:43,945 --> 00:38:45,145 اثلولد 461 00:38:47,425 --> 00:38:49,064 اودا، بازم که مستی 462 00:38:49,065 --> 00:38:51,344 امیدوارم اینطور باشه چون هیچی نمی بینم 463 00:38:51,345 --> 00:38:53,645 با سن و سالی که تو داری مشروب برات خوب نیست 464 00:38:54,745 --> 00:38:58,025 نظر تو درباره پرداخت خون بهای اثلفلد چیه ؟ 465 00:39:02,865 --> 00:39:04,025 نظری نداری ؟ 466 00:39:07,065 --> 00:39:09,025 نظری که بشه بلند گفت نه 467 00:39:10,465 --> 00:39:12,824 یعنی از اون پدر هیچی در وجود تو هست ؟ 468 00:39:12,825 --> 00:39:16,765 از اون پادشاه ؟ - از اینکه میبینم فکر میکنی - این سوال پرسیدن داره نا امید شدم 469 00:39:17,825 --> 00:39:22,285 من هم خونِ اون پدر را تو رگهام دارم هم وجودش را، اینو دانمارکیا خوب فهمیدند 470 00:39:23,225 --> 00:39:24,345 ! حتی مُرده هاشون 471 00:39:28,105 --> 00:39:33,005 و من هر روز بیشتر به پدرم شبیه میشم نمی بینی چه لباس پاکیزه ای تنمه ؟ 472 00:39:36,625 --> 00:39:37,985 پدرت مرد بزرگی بود 473 00:39:44,065 --> 00:39:45,225 مرد بزرگی که دوستم بود 474 00:39:47,705 --> 00:39:53,464 پس اگر واقعا تو، پسر اون پدری شاید به کمکت نیاز داشته باشم 475 00:39:53,465 --> 00:39:54,865 برای چی به کمک من نیاز داری ؟ 476 00:40:02,825 --> 00:40:05,825 فکر میکنم به تخت خوابتون بیشتر نیاز دارین سرورم 477 00:40:06,705 --> 00:40:07,865 و یک بالش 478 00:40:23,665 --> 00:40:27,465 باید بدی یکی از این آهنگرا برات جای تیغه، یک قاشق روش بسازه 479 00:40:29,105 --> 00:40:30,704 برگ ها دارند میریزند 480 00:40:30,705 --> 00:40:34,824 میخوام تا آخر زمستون خون بها را گرفته باشیم که بهار ارتش مان اینجا باشه 481 00:40:34,825 --> 00:40:37,425 و تابستون تاج پادشاهی روی سرمان 482 00:40:38,425 --> 00:40:41,005 ،اونها هم همین رو میخوان تا زمستون بهشون جواب بدیم 483 00:40:44,265 --> 00:40:45,825 سواریش چطور بود؟ 484 00:40:49,065 --> 00:40:53,185 خوشت نمیاد خیلی استخوانی و پرسر و صداست 485 00:40:54,585 --> 00:40:56,425 هر چند بدرد وقت گذرونی میخوره 486 00:40:59,225 --> 00:41:01,645 اگه یه وقت یه توله توی شکمش بذاری چی؟ 487 00:41:03,665 --> 00:41:06,645 اونوقت آلفرد با پولی که میده دونفر تحویل میگیره 488 00:41:11,065 --> 00:41:14,145 خونِ یه وایکینگ برای قدرت بخشیدن به دودمانش، خوبه نه؟ 489 00:41:24,185 --> 00:41:27,184 وقتی به بئمفلیوت برسیم اونها چکار میکنن؟ 490 00:41:27,185 --> 00:41:30,504 مراسمی در کار خواهد بود باده نوشی یا غذایی؟ 491 00:41:30,505 --> 00:41:32,464 مراسم قربانی کافران خواهد بود 492 00:41:32,465 --> 00:41:36,505 جوان ترین عضو ملاقات کننده‌ها رو با تبر به دو نیم میکنن 493 00:41:37,785 --> 00:41:39,545 سعی می کنن که تحقیرمون کنن 494 00:41:40,825 --> 00:41:43,024 به چه شکل؟ 495 00:41:43,025 --> 00:41:45,504 با توهین، ستیزه‌ جویی 496 00:41:45,505 --> 00:41:47,665 چرا؟ - چون زورشون میرسه - 497 00:42:00,145 --> 00:42:04,264 هِستِن، ما راهی بئمفلیوت هستیم 498 00:42:04,265 --> 00:42:05,784 از طرف آلفرد؟ 499 00:42:05,785 --> 00:42:07,065 بله، از طرف آلفرد 500 00:42:08,505 --> 00:42:12,424 من اینجام تا شما رو تا دژ راهنمایی کنم، سرورم شما به همراه دونفر دیگه 501 00:42:12,425 --> 00:42:14,945 من حداقل با نیمی از افرادم میام نه کمتر 502 00:42:20,265 --> 00:42:21,705 قبول 503 00:42:22,785 --> 00:42:25,184 بانو اثلفلد؟ حال ایشون خوبه؟ 504 00:42:25,185 --> 00:42:27,824 تا وقتی که نبینمش ! مذاکره‌ای صورت نمیگیره 505 00:42:27,825 --> 00:42:29,464 حالش خوبه 506 00:42:29,465 --> 00:42:34,505 سرورم اریک مراقب هستند تا ایشون رضایت کامل داشته باشند، سرورم 507 00:42:37,185 --> 00:42:40,145 حرکت کنید، ما هم پشت سر میایم - به اسبها نیاز پیدا نمی کنید - 508 00:42:57,425 --> 00:42:59,304 سروم، من یک سوال دارم 509 00:42:59,305 --> 00:43:02,224 ما از این دیدار خواهان چه چیزی هستیم؟ 510 00:43:02,225 --> 00:43:07,144 سوال کردن داره؟ معلومه، میخوایم اثلفلد رو آزاد کنیم 511 00:43:07,145 --> 00:43:10,225 اگه بجاش جنگ حاصل بشه چی؟ 512 00:43:11,505 --> 00:43:13,545 این فقط یه سوال ـه سرورم، همین 513 00:43:15,585 --> 00:43:19,345 ،بدون شک زنم رو از دست میدم این خودش دلیلی میشه برای جنگ 514 00:43:21,505 --> 00:43:24,305 ،خواه ناخواه جنگ اتفاق میوفته شکی در این نیست 515 00:43:25,865 --> 00:43:28,904 تنها تفاوتی که میتونه باشه اندازه‌ی سپاهیه 516 00:43:28,905 --> 00:43:30,665 که ما در میدان نبرد با اون مواجه خواهیم شد 517 00:43:31,785 --> 00:43:33,744 ما آمادگی لازم رو خواهیم داشت 518 00:43:33,745 --> 00:43:36,304 اما آیا این چیزیه که ما میخوایم؟ 519 00:43:36,305 --> 00:43:39,784 ،آلفرد دخترش رو میخواد این واضحه 520 00:43:39,785 --> 00:43:44,704 اما آیا این به نفع مرسیا هم هست؟ ،آیا این به نفع اثلرد 521 00:43:44,705 --> 00:43:48,265 فرمانروای مرسیا و لاندن و شاید فراتر از اونها، هم هست؟ 522 00:43:50,585 --> 00:43:54,324 به نظر من سرورم، شما تمام تلاشتون رو برای آزادی ایشون انجام بدید 523 00:43:54,325 --> 00:43:56,745 اما نه به قیمتی که باعث نابودی خود ما بشه 524 00:44:28,505 --> 00:44:30,304 همه تون باید زانو بزنید 525 00:44:30,305 --> 00:44:35,104 نمیزنیم، ما برای صلح و در جایگاهی برابر اینجا هستیم 526 00:44:35,105 --> 00:44:37,624 مجبورمون کردید فاصله زیادی رو پیاده طی کنیم 527 00:44:37,625 --> 00:44:39,025 همین قدر احترام که گذاشتیم کافیه 528 00:44:42,625 --> 00:44:44,664 تو باید به من ملحق میشدی، اوترد 529 00:44:44,665 --> 00:44:48,824 اگه میخواستی بهت ملحق بشم چرا یه مرد مُرده رو گذاشتی که پیشگویی کنه؟ 530 00:44:48,825 --> 00:44:50,264 چرا خودت درخواست نکردی؟ 531 00:44:50,265 --> 00:44:53,305 من اگه میخواستم ممکن بود رد کنی اما خواستِ خدایان رو ... ؟ 532 00:44:56,945 --> 00:44:59,525 پادشاه وسکس مراتب احترامشون رو به شما میرسونن 533 00:45:00,505 --> 00:45:03,224 امیدوارن همراهی دخترشون برای شما مسرت بخش بوده باشه 534 00:45:05,265 --> 00:45:06,865 مسرت بخش ؟ 535 00:45:10,105 --> 00:45:11,745 هر چند این یکی عزیز دُردونه اش نیست 536 00:45:12,905 --> 00:45:16,104 وگرنه چرا باید اجازه میداد با همچین کون گلابی ای ازدواج کنه 537 00:45:16,105 --> 00:45:18,664 که الان پشت من ایستاده؟ - قبل از اینکه مذاکره‌ای صورت بگیره - 538 00:45:18,665 --> 00:45:22,664 کون گلابی میخواد تا مطمئن بشه که حال زنش خوبه 539 00:45:22,665 --> 00:45:25,725 و اگه نباشه؟ اونوقت چی؟ 540 00:45:26,825 --> 00:45:30,465 جناب کون گلابی چیکار میکنه؟ میگوزه؟ 541 00:45:35,905 --> 00:45:39,505 با من میجنگی؟ با برادرم چطور ؟ 542 00:45:40,524 --> 00:45:42,265 من استقبال میکنم 543 00:45:47,545 --> 00:45:48,945 تو فقط زانو میزنی 544 00:45:50,545 --> 00:45:52,864 نمیزنم - !زانو بزن - 545 00:46:01,145 --> 00:46:05,024 ،من برای مذاکره اومدم تقاضا دارم با احترام باهام رفتار بشه 546 00:46:05,025 --> 00:46:08,465 اگه علاقه‌ای به شنیدن قیمت پیشنهادی من ندارید خوشحال میشم اینجا را ترک کنم 547 00:46:10,465 --> 00:46:11,705 ! اثلفلد 548 00:46:13,105 --> 00:46:14,985 همینطور که میبینی، حالش خوبه 549 00:46:17,825 --> 00:46:20,825 میخوام باهاش صحبت کنم - پس بکن - 550 00:46:33,745 --> 00:46:35,145 باهات خوب رفتار میکنن؟ 551 00:46:36,385 --> 00:46:37,904 آره 552 00:46:37,905 --> 00:46:40,385 توی این مدت بهت...دست نزدن؟ 553 00:46:42,705 --> 00:46:44,145 نه نزدن 554 00:46:50,225 --> 00:46:53,585 کاری که الان میخوام انجام بدم ضمانتِ قیمتی منصفانه برای آزاد کردنت ـه 555 00:46:54,825 --> 00:46:57,484 یکم لفاظی می کنیم 556 00:46:57,485 --> 00:47:02,304 ولی نگران حرفهایی که ممکنه بزنم نباش بهت اطمینان میدم 557 00:47:02,305 --> 00:47:05,585 وقتی این کار تموم بشه تاوان کاری که با ما کردن رو پس خواهند داد 558 00:47:07,145 --> 00:47:08,465 ممنونم، سرورم 559 00:47:14,585 --> 00:47:16,264 قیمت شما چیه؟ 560 00:47:16,265 --> 00:47:18,465 باید عادلانه باشه یا اینکه میتونید نگهش دارید 561 00:47:20,545 --> 00:47:22,984 طوری صحبت میکنی که انگار به زنت اهمیت نمیدی 562 00:47:22,985 --> 00:47:25,344 ،البته که اون برای من اهمیت داره اما اون یه قیمتی داره 563 00:47:25,345 --> 00:47:28,904 که نمیتونم بیشتر از اون پرداخت کنم و پرداخت هم نخواهم کرد 564 00:47:28,905 --> 00:47:31,905 ،پس بگو چقدر بگو چقدر میدی 565 00:47:35,345 --> 00:47:37,925 صد پوند نقره [ چهل و پنج کیلوگرم ] 566 00:47:38,745 --> 00:47:40,805 سرزمین من استطاعت بیشتر از این رو نداره 567 00:47:48,225 --> 00:47:50,584 این مرد از طرفِ آلفرد صحبت میکنه؟ 568 00:47:50,585 --> 00:47:52,505 نه اینطور نیست 569 00:47:53,785 --> 00:47:55,025 570 00:47:56,745 --> 00:48:01,624 !وِیلند! ویلند کجاست؟ اینجا نمی بینمش 571 00:48:01,625 --> 00:48:04,705 !ویلند! ویلند 572 00:48:07,785 --> 00:48:09,865 آها! ویلند 573 00:48:17,985 --> 00:48:20,345 ...این مردی که اینجاست 574 00:48:22,505 --> 00:48:23,825 بزنش 575 00:48:33,785 --> 00:48:36,584 اون یه دختره، نه پسر 576 00:48:36,585 --> 00:48:39,824 مورد بی مهری بوده و در حقیقت به مرسیا تبعیدش کردن تا تا آخر عمرش 577 00:48:39,825 --> 00:48:43,904 ،شوهرش ترتیبش رو بده همون کسی که شما با سخاوتمندی خوابش کردین 578 00:48:43,905 --> 00:48:47,624 اما برعکس شوهرش آلفرد علاقه‌ای به پرداخت مبلغ آنچنانی نداره 579 00:48:47,625 --> 00:48:50,864 آلفرد چه مبلغی رو پیشنهاد داده، بگو - میگم - 580 00:48:50,865 --> 00:48:54,224 به غیر از صد پوند نقره ای که توسط 581 00:48:54,225 --> 00:48:55,904 شوهرش گفته شد 582 00:48:55,905 --> 00:48:59,385 آلفرد دویست پوند نقره دیگه اضافه میکنه 583 00:49:01,145 --> 00:49:03,104 جمعاً سیصد پوند؟ 584 00:49:03,105 --> 00:49:04,384 مبلغ منصفانه ایه 585 00:49:04,385 --> 00:49:07,624 در گذشته سر دخترِ یک پادشاه فرنگی با همین مبلغ به توافق رسیدند 586 00:49:07,625 --> 00:49:10,345 پیرلگ؟ - حقیقت داره، سرورم، قیمت منصفانه ایه - 587 00:49:15,066 --> 00:49:18,504 ...نه، نه، نه 588 00:49:18,505 --> 00:49:23,224 نه، نه آلفرد یه پادشاه فرنگی ـه و نه این قیمت یه قیمت منصفانه 589 00:49:23,225 --> 00:49:24,904 من که میگم قیمت منصفانه ایه 590 00:49:24,905 --> 00:49:27,424 ،مثل اون کون گلابی تو هم گوزیدی 591 00:49:29,185 --> 00:49:35,184 بله! چه بوی بدی هم میده، به خدایان که بوی خیلی بدی میده، درها رو باز کنید 592 00:49:35,185 --> 00:49:36,784 ! قیمت منصفانه ایه 593 00:49:36,785 --> 00:49:39,825 به نظر من که هست - دارین با این پیشنهادتون بهم توهین می کنید - 594 00:49:41,505 --> 00:49:45,304 ،اگه واقعا پیشنهاد آلفرد همین باشه من ترجیح میدم 595 00:49:45,305 --> 00:49:49,065 دخترش رو بیارم توی همین اتاق و بذارم همه به نوبت ترتیبش رو بدن 596 00:49:52,145 --> 00:49:57,665 قسم میخورم ببندمش به یه گاری و در تمام پادشاهی‌ها بگردونمش 597 00:49:59,425 --> 00:50:01,664 ،این چیزیه که میخوای 598 00:50:01,665 --> 00:50:02,985 ساکسون؟ 599 00:50:04,305 --> 00:50:06,784 به من توهین نکن 600 00:50:06,785 --> 00:50:09,225 بهت توهین نمیکنم - نکن - 601 00:50:20,105 --> 00:50:23,645 پادشاه اختیاراتی بهم داده تا مقداری قیمت رو بالا ببرم 602 00:50:26,105 --> 00:50:29,385 !عجب سورپرایزی 603 00:50:30,825 --> 00:50:33,624 پس، بگو 604 00:50:33,625 --> 00:50:37,304 ،سرورم، اگه اجازه بدید برای صرفه جویی در وقت و جوهر 605 00:50:37,305 --> 00:50:40,065 شاید بهتره، شما قیمت رو بگید؟ 606 00:50:41,305 --> 00:50:43,825 ،یه قیمت قابل قبول نه غیر ممکن 607 00:50:45,025 --> 00:50:46,265 بگو 608 00:50:53,265 --> 00:50:56,385 ده هزار پوند نقره، هزار پوند طلا 609 00:50:57,825 --> 00:50:59,944 تحویلش هم باید با خود آلفرد باشه 610 00:50:59,945 --> 00:51:01,224 البته 611 00:51:01,225 --> 00:51:03,504 و برای اینکه بیشتر راضی بشید 612 00:51:03,505 --> 00:51:04,785 لباس دلقکها رو هم تنش کنه، خوبه ؟ 613 00:51:05,825 --> 00:51:07,424 با احترام، سیگفرید 614 00:51:07,425 --> 00:51:10,505 گنده گوزیت از من و کون گلابی هم بیشتره 615 00:51:13,745 --> 00:51:16,765 میرم بشاشم اینطور که معلومه حالا حالاها اینجاییم 616 00:52:09,740 --> 00:52:15,740 ترجمه از مــانــی و میلاد و مـحـمـدرضـا شایان مهر RainyDay & vanDerlove & Artavan 617 00:52:19,899 --> 00:52:26,064 ،اثلرد، فرمانروای مرسیا !اگه فکِت نشکسته، به ما ملحق شو 618 00:52:26,065 --> 00:52:27,344 یه چیزی بخور 619 00:52:27,345 --> 00:52:31,544 بله، میام، باعث خوشحالیم ـه 620 00:52:31,545 --> 00:52:33,744 مذاکره تموم شد 621 00:52:33,745 --> 00:52:34,325 !تموم شد؟ 622 00:52:34,377 --> 00:52:37,474 ،معامله انجام شد و خیلی هم بد بود چیزی نگو 623 00:52:37,560 --> 00:52:42,224 اوترد و پدر پیرلیگ رفتن تا از حال بانو خبر دار بشن، سرورم 624 00:52:42,225 --> 00:52:45,664 پس من میرم پیش اون - نه - 625 00:52:45,665 --> 00:52:48,464 همینجا منتظر میمونی 626 00:52:48,465 --> 00:52:52,065 همینجا میشینی...کنار خودم 627 00:53:04,505 --> 00:53:06,144 به سلامتی نقره و طلا 628 00:53:06,145 --> 00:53:08,264 و به مقدار زیاد، سرورم 629 00:53:08,265 --> 00:53:09,545 بنوش 630 00:53:14,865 --> 00:53:16,265 داره عبادت میکنه 631 00:53:18,665 --> 00:53:21,385 ،بذار کمی با اون کشیش خلوت کنه بعد میتونی ببینیش 632 00:53:23,505 --> 00:53:25,544 ! بیست و شش تا کشتی 633 00:53:25,545 --> 00:53:30,104 تا ماه بعدی زیاد تر هم میشن و همینطور ماه بعدش 634 00:53:30,105 --> 00:53:33,024 آلفرد داره بهای نابودیِ خودش رو پرداخت میکنه 635 00:53:33,025 --> 00:53:35,904 نباید آلفرد از وسکس رو دست کم بگیری 636 00:53:35,905 --> 00:53:40,664 هرگز، اما مبلغی که توافق کردیم رو پرداخت میکنه دیگه؟ 637 00:53:40,665 --> 00:53:42,385 میکنه 638 00:53:43,705 --> 00:53:45,725 حتی برای دختری که دوستش نداره؟ 639 00:53:47,065 --> 00:53:50,184 آلفرد داره جون میده با جون و دل عاشقشه 640 00:53:50,185 --> 00:53:52,024 شوهرش اینطور نیست 641 00:53:52,025 --> 00:53:55,624 خشمت نسبت به اثلرد من رو شگفت زده کرد 642 00:53:55,625 --> 00:53:57,145 دلیلش چی بود؟ 643 00:53:58,745 --> 00:54:00,584 یه اشتباه بود 644 00:54:00,585 --> 00:54:02,984 درسته 645 00:54:02,985 --> 00:54:05,185 ولی خوب نشون دادی که اون دختر برات مهمه 646 00:54:12,865 --> 00:54:15,424 نمیتونم بذارم اون بره 647 00:54:15,425 --> 00:54:16,945 نمیتونم بدمش بره 648 00:54:18,945 --> 00:54:23,464 ،ما روی مبلغی به توافق رسیدیم قرارداد بسته شده 649 00:54:23,465 --> 00:54:24,985 با برادرم 650 00:54:39,745 --> 00:54:41,745 لرد، اوترد - بانو - 651 00:54:43,025 --> 00:54:45,664 پدرتون مراتب مهربانیشون رو برای شما فرستادن 652 00:54:45,665 --> 00:54:47,825 مطمئنم که در محراب به خواب رفته 653 00:54:48,985 --> 00:54:52,625 ،ترتیب دادم تا آزادتون کنن به زودی به خونه برمیگردید 654 00:54:54,105 --> 00:54:55,465 با اریک صحبت کردی ؟ 655 00:54:58,305 --> 00:54:59,345 بله 656 00:55:00,585 --> 00:55:02,425 بهت چی گفت؟ 657 00:55:05,785 --> 00:55:07,824 بانو، اون یه شمالیه و یه کافر 658 00:55:07,825 --> 00:55:09,984 اون همانقدر کافره که تو هستی 659 00:55:09,985 --> 00:55:12,504 داشتن ذره ای امید به اینکه روزی با همدیگه باشید دیوانگیه 660 00:55:12,505 --> 00:55:14,264 به جایی نمیرسه - اینطور نیست - 661 00:55:14,265 --> 00:55:18,704 فکر کردین چون شما میخواین این اتفاق میوفته؟ بانو، هرگز همچین اتفاقی نخواهد افتاد 662 00:55:18,705 --> 00:55:21,785 ولی، باید بیوفته - شوهرتون چی؟ - 663 00:55:22,698 --> 00:55:25,384 من در مورد شوهرم صحبت نمیکنم 664 00:55:25,385 --> 00:55:27,064 اون برای من اهمیتی نداره 665 00:55:27,065 --> 00:55:29,264 و هرگز هم نخواهد داشت - اما اون دست روی دست نمیذاره - 666 00:55:29,265 --> 00:55:30,624 برام اهمیتی نداره 667 00:55:30,625 --> 00:55:34,344 نه سیگفرید دست روی دست میذاره و نه پدرتون 668 00:55:34,345 --> 00:55:37,864 !تمام خانوادتون رو از دست میدید - یک خانواده جدید درست میکنم - 669 00:55:37,865 --> 00:55:39,864 ،ما یک خانواده جدید درست می کنیم من و اریک 670 00:55:39,865 --> 00:55:42,104 و اونها خواهند مُرد، مثل خود شما 671 00:55:42,105 --> 00:55:44,064 در آتش، با برق شمشیر 672 00:55:44,065 --> 00:55:45,664 پس، با خوشحالی خواهم مُرد 673 00:55:45,665 --> 00:55:48,184 ،اثلفلد، گوش کن هرگز رنگ آرامش رو نخواهی دید 674 00:55:48,185 --> 00:55:50,185 هرگز - زندگی با اریک چیزیه که من میخوام - 675 00:55:51,225 --> 00:55:54,145 این هم برای من بهترینه و هم برای وسکس 676 00:55:55,665 --> 00:55:58,065 این رو به کسی غیر از تو نمیتونم بگم 677 00:55:59,545 --> 00:56:02,305 از کسی به غیر از تو نمیتونم بخوام 678 00:56:06,945 --> 00:56:08,345 کمکمون میکنی تا فرار کنیم؟ 679 00:56:13,665 --> 00:56:16,944 ،بانو من سوگند وفاداری به پدرتون خوردم اگه کمکتون کنم و موفق بشیم 680 00:56:16,945 --> 00:56:19,264 ،من رو میکشه اما بدتر از اون 681 00:56:19,265 --> 00:56:21,584 از من میخواید تا حکم مرگ شما رو هم صادر کنم 682 00:56:21,585 --> 00:56:24,185 نه، من ازت میخوام تا بذاری زندگی کنم 683 00:56:26,385 --> 00:56:30,144 من اون گنجینه‌ای نخواهم شد که باهاش ارتشی علیه پدرم بسازند 684 00:56:30,145 --> 00:56:31,704 چنین اتفاقی نخواهد افتاد 685 00:56:31,705 --> 00:56:33,824 هرگز 686 00:56:33,825 --> 00:56:36,784 من همراه با اریک از اینجا میرم 687 00:56:36,785 --> 00:56:38,345 یا هرگز جایی نمیرم 688 00:56:39,905 --> 00:56:43,744 اوترد، ازت میخوام که زندگیم رو نجات بدی 689 00:56:43,745 --> 00:56:46,505 و با این کار مردم وسکس و مرسیا رو هم در امان بداری 690 00:56:49,225 --> 00:56:51,025 کمکم میکنی؟ 691 00:56:53,025 --> 00:56:54,185 لطفا؟ 692 00:56:54,209 --> 00:57:01,209 .:. ارائـه ‌ای دیـگـر از تـیـم تـرجــمه شــوتایـم .:. .:. WwW.Show-Time.iNFO .:. .:. Forums.Show-Time.Info .:.