1
00:00:10,949 --> 00:00:13,640
من اوترد پسر اوترد هستم
2
00:00:13,720 --> 00:00:16,335
اِدوارد ارتشش رو تا افرویچ پیش بُرد؛
3
00:00:16,385 --> 00:00:19,000
و اونجا خبری سرنوشتساز به دستش رسید
4
00:00:19,080 --> 00:00:23,280
نیکبختی و تیرهروزی با هم
در خونهمون رو زدن
5
00:00:23,360 --> 00:00:25,360
دیگه حرامزادهای در کار نیست
6
00:00:25,411 --> 00:00:26,720
با هم ازدواج میکنیم
7
00:00:27,160 --> 00:00:28,880
بیا یه کشیش بیاریم
8
00:00:30,920 --> 00:00:32,000
به همین زودی، پدر؟
9
00:00:32,080 --> 00:00:33,880
پس یکی هم قراره جای منو بگیره
10
00:00:34,240 --> 00:00:37,360
الفورد با همراهِ ناراضیش از شهر رفت…
11
00:00:37,558 --> 00:00:38,800
به کجا؟
12
00:00:39,098 --> 00:00:40,538
پیش پدربزرگم
13
00:00:40,880 --> 00:00:43,160
…چرا که اتلهلم به شمال سفر کرده بود
14
00:00:43,240 --> 00:00:46,160
و با پادشاه کنستانتین
از اسکاتلند متحد شده بود
15
00:00:46,240 --> 00:00:48,840
اگه کمکم کنی علیه شاه
شورش به پا کنم،
16
00:00:48,920 --> 00:00:52,640
و نوهم رو به فرمانروایی وسکس برسونیم،
17
00:00:52,720 --> 00:00:56,960
نصف سود سرزمینهای مرسیا رو
18
00:00:57,040 --> 00:00:59,760
از طریق یه پیوند زناشویی
تقدیم بانو الفوین میکنیم
19
00:00:59,840 --> 00:01:04,776
بانو السویت موفق نشد الفوین رو
از چنگ افراد اتلهلم آزاد کنه
20
00:01:05,871 --> 00:01:08,040
مقاومت نکن!
21
00:01:11,360 --> 00:01:14,320
الفوین! فرار کن!
22
00:01:14,920 --> 00:01:16,800
بعد از مرگ سیگتریگر،
23
00:01:17,440 --> 00:01:20,840
استیورا از مسببان اندوهش انتقام گرفت
24
00:01:20,920 --> 00:01:22,760
لطفاً بهم بگو بریدا رو اسیر کردی
25
00:01:23,000 --> 00:01:23,880
نمیتونم
26
00:01:23,960 --> 00:01:26,680
پس بهم بگو اون تحت اختیار منه
تا مجازاتش کنم
27
00:01:26,806 --> 00:01:29,288
با علم به اینکه سرنوشتهامون
،به هم گره خورده
28
00:01:29,338 --> 00:01:31,400
درخواست بریدا رو قبول کردم
29
00:01:31,960 --> 00:01:35,200
هر دو میدونستیم که قراره
تا حد مرگ مبارزه کنیم؛
30
00:01:35,250 --> 00:01:37,250
ولی پیوندمون زیادی عمیق بود
31
00:01:37,392 --> 00:01:38,560
من نمیکُشمت
32
00:01:38,760 --> 00:01:41,320
اگه قبلاً امیدی در کار بوده،
باز هم میتونه باشه
33
00:01:45,008 --> 00:01:47,640
- چیکار کردی؟!
- رگنار…
34
00:01:48,761 --> 00:01:50,160
همهچیز مقدر شده
35
00:01:55,320 --> 00:01:57,800
« لویدیس »
36
00:01:57,880 --> 00:02:00,520
« لیدز »
« پادشاهی نورثامبریا »
37
00:02:02,000 --> 00:02:08,000
« سینما تقدیم میکند »
:.:.: 30Nama.Com :.:.:
38
00:02:08,500 --> 00:02:12,500
« کانال رسمی تیم ترجمهی ۳۰نما »
:. @CinamaSub .:
39
00:02:14,000 --> 00:02:20,000
« زیرنویس از علی اکبر دوست دار و مـهـرداد »
:. Ali99 & Mehrdadss .:
40
00:02:20,500 --> 00:02:24,500
▷ Instagram.com/Aliakbar.1999
41
00:02:28,999 --> 00:02:30,151
اینجا چیکار میکنی؟
42
00:02:58,760 --> 00:03:00,360
توی والهالا میبینمت
43
00:03:04,240 --> 00:03:05,240
استیورا
44
00:03:13,000 --> 00:03:14,000
استیورا!
45
00:03:15,840 --> 00:03:19,200
استیورا! چرا باهام حرف نمیزنی؟
46
00:03:19,280 --> 00:03:22,760
من از بند نفرینش آزادت کردم؛
حرف دیگهای نمونده
47
00:03:22,840 --> 00:03:25,840
اون منو نفرین نکرد.
داشت برمیگشت پیشم
48
00:03:25,920 --> 00:03:27,280
میشد نجاتش داد
49
00:03:27,360 --> 00:03:29,880
سیگتریگر آب از سرش گذشته بود
50
00:03:29,960 --> 00:03:32,960
هیچوقت نمیفهمم چرا
داشتی میدادیش به اون
51
00:03:33,040 --> 00:03:35,560
میتونتی جلوش رو بگیری؛
ولی ابداً این کارو نکردی
52
00:03:35,640 --> 00:03:38,240
خودت هزار بار گذاشتی این اتفاق بیفته
53
00:03:38,320 --> 00:03:40,080
دیگه تموم شده رفته
54
00:03:41,000 --> 00:03:42,600
استیورا، خواهشاً همراهم بیا
55
00:03:43,480 --> 00:03:44,480
میتونیم بریم خونه
56
00:03:45,200 --> 00:03:46,680
تو خونهای نداری
57
00:03:47,080 --> 00:03:49,000
هیچی نداری که به من بدی
58
00:03:50,640 --> 00:03:52,760
استیورا، تو خیلی زجر کِشیدی
59
00:03:52,840 --> 00:03:56,360
نه! اونهایی که اذیتم کردن زجری نکِشیدن
60
00:03:56,440 --> 00:04:00,200
هیچکس مثل من درد رو نچشیده.
هنوز نه
61
00:04:00,280 --> 00:04:02,000
هنوز قصۀ زندگیت به سر نرسیده
62
00:04:02,080 --> 00:04:04,840
آره، خیلی چیزها رو باختی؛
ولی یه هدف جدید پیدا میکنی
63
00:04:06,440 --> 00:04:09,430
بار باختهامون رو به دوش میکِشیم؛
ولی به مسیرمون ادامه میدیم
64
00:04:09,480 --> 00:04:12,200
آره، من به مسیرم ادامه میدم؛
ولی نه همراه تو
65
00:04:13,320 --> 00:04:14,370
اینجا رو آباد میکنیم
66
00:04:14,880 --> 00:04:17,680
علاوهبر وفاداری، چوب و آب شیرین هم داریم
67
00:04:18,680 --> 00:04:19,950
بقیۀ دانمارکیها دارن میان
68
00:04:20,000 --> 00:04:23,430
- مثل دانمارکیها زندگی میکنیم و میمیریم
- اینجا رنگ آرامش رو نمیبینی
69
00:04:23,480 --> 00:04:25,390
پس توی آغوشِ جسد سیگتریگر
به آرامش میرسم
70
00:04:25,440 --> 00:04:28,080
نه، این حرفو نزن.
این تقدیر تو نیست
71
00:04:28,160 --> 00:04:29,720
این خواستِ خدایان نیست
72
00:04:30,760 --> 00:04:32,640
دیگه اعتقادی به تقدیر ندارم
73
00:04:46,080 --> 00:04:49,560
همیشه جوری حرف زدی که انگار
هر حرکت جزو یه نقشهست
74
00:04:50,200 --> 00:04:54,160
تمام کارهات موجه محسوب شده
چون به انتخاب خودت نبوده
75
00:04:54,240 --> 00:04:56,600
اینطور نیست.
من کورکورانه کاری نکردم
76
00:04:56,680 --> 00:04:59,720
تمام نبردهات،
تمام کسایی که از دم تیغ گذروندیشون
77
00:04:59,800 --> 00:05:02,560
به خانوادهت ترجیحشون دادی
و بهشون برچسب سرنوشت زدی
78
00:05:03,200 --> 00:05:06,600
تقدیر تو مایۀ زجر و ماتم من بوده
79
00:05:08,400 --> 00:05:10,520
پس الان به انتخاب خودم
بهت پشت میکنم
80
00:06:13,000 --> 00:06:15,400
« ببنبرگ »
81
00:06:15,480 --> 00:06:19,960
« بامبورگ »
« پادشاهی نورثامبریا »
82
00:06:45,720 --> 00:06:47,080
ارباب اتلهلم…
83
00:06:50,000 --> 00:06:51,160
ملاقاتی داری
84
00:06:54,640 --> 00:06:57,080
- بانو الفوین اومده؟
- نه
85
00:06:57,160 --> 00:07:00,320
پس لطفاً بهشون بگو
آماده که باشم حضور پیدا میکنم
86
00:07:04,840 --> 00:07:06,680
من نوکرت نیستم
87
00:07:08,200 --> 00:07:12,480
شاید متحد پادشاه کنستانتین باشی؛
ولی توی قلعۀ من مهمونی…
88
00:07:12,560 --> 00:07:13,560
آمادهام
89
00:07:14,080 --> 00:07:15,200
کی اومده ملاقاتی من؟
90
00:07:16,400 --> 00:07:18,000
- نوهت
- الفورد؟
91
00:07:18,680 --> 00:07:19,840
چرا زودتر نگفتی؟
92
00:07:30,080 --> 00:07:34,200
این، این کار خداست!
93
00:07:34,280 --> 00:07:37,120
نوۀ عزیزم!
94
00:07:37,200 --> 00:07:39,120
بالأخره به هم رسیدیم
95
00:07:40,440 --> 00:07:41,920
وای، نه
96
00:07:42,000 --> 00:07:44,640
وای. مگه چی شده؟
97
00:07:45,880 --> 00:07:47,560
خبر مرگ مادرم رو شنیدی؟
98
00:07:50,320 --> 00:07:51,320
البته
99
00:07:53,280 --> 00:07:55,280
و با اینکه قلبم شکسته…
100
00:07:56,480 --> 00:08:01,080
حضور تو اینجا مرهمی
برای این ماتم بیپایانه
101
00:08:01,920 --> 00:08:03,670
هنوز هیچی نشده پدرم تجدید فراش کرده
102
00:08:04,360 --> 00:08:05,880
ملکۀ جدید بارداره
103
00:08:08,080 --> 00:08:10,880
احتمالاً پسر میشه،
تخم و ترکۀ پدرت پُرباره
104
00:08:10,960 --> 00:08:14,080
و اگه تو رو تهدیدی
برای جانشینیش ببینه،
105
00:08:14,160 --> 00:08:16,160
اونوقت جونت به خطر میافته
106
00:08:16,240 --> 00:08:18,880
بزرگترین ترسم به وقوع میپیونده
107
00:08:19,800 --> 00:08:21,600
فکر… فکر نکنم بهم صدمهای بزنه
108
00:08:21,680 --> 00:08:24,840
پادشاه میتونه خیلی بیرحم باشه
109
00:08:25,720 --> 00:08:28,280
البته، در سختترین لحظاتم،
110
00:08:28,360 --> 00:08:32,040
تصور میکنم مادرت به دستور اون کُشته شده
111
00:08:32,120 --> 00:08:33,960
نه، کار دانمارکیها بود
112
00:08:34,880 --> 00:08:39,320
پدرم شاید به اندازۀ ما اون رو دوست نداشت؛
اما… چنین کاری نمیکرد
113
00:08:41,400 --> 00:08:44,760
البته. مطمئنم درست میگی
114
00:08:45,760 --> 00:08:49,760
اما منبعد تمام کارهامون
احترام به امید و آرزوهاش برای توئه
115
00:08:49,840 --> 00:08:51,160
به من ملحق میشی؟
116
00:08:51,240 --> 00:08:54,480
همیشه. از صمیم قلب
117
00:09:02,600 --> 00:09:04,000
و پدر بندیکت
118
00:09:06,160 --> 00:09:07,680
به ببنبرگ خوش اومدی!
119
00:09:09,000 --> 00:09:11,480
بابت آوردن این پسر
ازت تاابد ممنونم
120
00:09:14,520 --> 00:09:17,400
دِینت رو به من ادا کردی
121
00:09:21,920 --> 00:09:22,920
دو برابر
122
00:09:29,680 --> 00:09:33,240
بیا، امشب اومدنت رو جشن میگیریم
123
00:09:38,360 --> 00:09:40,640
خوب عیش و نوش کنید، همین
124
00:09:41,920 --> 00:09:44,920
برای اتفاقات پیشرو
به انرژی زیادی نیاز داریم
125
00:09:45,600 --> 00:09:46,600
بخورید!
126
00:09:55,240 --> 00:09:56,360
برنامه چیه؟
127
00:09:56,840 --> 00:09:58,440
خب، اول…
128
00:10:04,760 --> 00:10:05,760
یک عروسی
129
00:10:07,520 --> 00:10:12,080
پادشاه کنستانتین از اسکاتلند
برای ازدواج با…
130
00:10:13,440 --> 00:10:14,990
بانو الفوین به اینجا سفر میکنه
131
00:10:15,640 --> 00:10:17,960
دختر عموم اومده اینجا؟
میشه ببینمش؟
132
00:10:18,040 --> 00:10:21,120
بهرغم وعدۀ پدربزرگت، هنوز نیومده…
133
00:10:21,200 --> 00:10:24,160
میادش.
فقط داره با آرامش کارهاشو میکنه
134
00:10:24,240 --> 00:10:27,440
اون هم مثل همۀ زنها
کُند اسبسواری میکنه
135
00:10:27,520 --> 00:10:29,870
خودش میخواد با
این پادشاه کنستانتین ازدواج کنه؟
136
00:10:30,255 --> 00:10:31,488
نمیخوام مجبور بشه
137
00:10:31,490 --> 00:10:35,040
خودش متوجه میشه که
این به صلاحه، پسر جان
138
00:10:35,120 --> 00:10:37,960
این اتحادت رو
با پادشاه اسکاتلندی تثبیت میکنه؛
139
00:10:38,040 --> 00:10:40,720
اینطوری دیگه برای حمایت
از شورشمون دلیل داره
140
00:10:40,800 --> 00:10:42,880
پدرت رو به سمت جنگ میکِشونه
141
00:10:44,080 --> 00:10:46,920
جنگ؟ مگه نگفتی
میتونیم بدون خونریزی انجامش بدیم؟
142
00:10:47,000 --> 00:10:48,800
جنگ نه
143
00:10:50,480 --> 00:10:53,680
تقابل؛ که توش پیروز میشیم
144
00:10:53,760 --> 00:10:58,160
شاید خون یه عده بریزه،
چند تا دهکده بسوزه، ولی…
145
00:11:05,360 --> 00:11:08,600
ولی پادشاه میبینه که ما
دست بالاتر رو داریم؛
146
00:11:08,680 --> 00:11:11,280
و شکست رو میپذیره
147
00:11:11,360 --> 00:11:16,840
و در ازای پذیرش شکست،
تو پادشاه آینده میشی
148
00:11:16,920 --> 00:11:18,440
بعدش همه چیز تموم میشه
149
00:11:19,320 --> 00:11:21,200
یا اینکه پدرت کُشته میشه
150
00:11:24,640 --> 00:11:28,880
پدربزرگ، بهم بگو کُشتن پدرم جزو نقشه نیست
و خیالم رو راحت کن
151
00:11:28,960 --> 00:11:31,000
من یه مرد صلحطلبم
152
00:11:32,080 --> 00:11:35,040
هر کاری میکنم به صلاح ساکسونه
153
00:11:35,880 --> 00:11:38,840
ادوارد مستبد شده
154
00:11:39,440 --> 00:11:42,960
اینو به اون دانمارکیهای رومکفا بگو
که به دستورت کُشته شدن
155
00:11:44,120 --> 00:11:49,080
همهشون توی قتل دخترم دست داشتن!
156
00:11:50,240 --> 00:11:52,640
توی این مورد به من شک نکن، بندیکت
157
00:11:53,640 --> 00:12:00,560
بارها ثابت کردم که حرف و عملم بحقه
158
00:12:00,640 --> 00:12:04,040
پس اصلاً دلم نمیخواد چیزی که
ازش وحشت داری به سرت بیاد
159
00:12:10,520 --> 00:12:12,760
میخوام تنها دعا کنم
160
00:12:14,520 --> 00:12:16,280
باید آیاتی رو بخونم
161
00:12:16,360 --> 00:12:18,000
احتمالاً توی کتاب مقدس
162
00:12:18,080 --> 00:12:23,760
کلمات خردمندانهای باشه
که منو توصیف کنه
163
00:12:23,840 --> 00:12:27,680
شاید اونطور که فکر میکنی منو نمیشناسی
164
00:12:55,600 --> 00:12:58,320
اعلیحضرت،
خبری از جنوب به دستمون رسیده
165
00:12:58,400 --> 00:13:01,360
الفورد نه توی وینچستره، نه وسکس
166
00:13:03,160 --> 00:13:04,680
« افرویچ »
167
00:13:04,880 --> 00:13:06,640
به نظرتون رفته اتلهلم؟
168
00:13:06,691 --> 00:13:09,354
« یورک - پادشاهی نورثامبریا »
احتمالش زیاده
169
00:13:09,440 --> 00:13:10,720
اما نمیدونیم کجا
170
00:13:11,840 --> 00:13:13,120
اِی نمکبهحرام
171
00:13:13,800 --> 00:13:16,720
مایۀ ننگه.
چرا این پسر اینقدر ابلهه؟
172
00:13:17,960 --> 00:13:21,760
هنوز در سوگ مادرشه؛
ما هم عجولانه ازدواج کردیم
173
00:13:29,120 --> 00:13:33,880
- سعی نکن آتش خشمم رو فروکِش کنی
- اون یه پسره. بچۀ منم پسر میشه
174
00:13:33,960 --> 00:13:36,310
هیچ مادری نمیخواد ببینه که یه مَرد
پسرش رو دور میاندازه
175
00:13:36,360 --> 00:13:37,920
طبق معمول منطقی صحبت میکنی
176
00:13:39,000 --> 00:13:40,760
خیانتش قلبم رو به درد آورده
177
00:13:40,840 --> 00:13:43,160
باید هم همینطور باشه.
خطای بزرگیه
178
00:13:43,240 --> 00:13:48,080
خیال میکردم همه چیز تحت کنترلمه؛
ولی الان میبینم که باز هم دارم
179
00:13:48,160 --> 00:13:51,610
به تحریک اتلهلم واکنش نشون میدم؛
و نمیتونم ابتکار عمل رو به دست بگیرم
180
00:13:52,280 --> 00:13:54,200
همهش فقط دنبالشم و میافتم تو تلهش
181
00:13:54,280 --> 00:13:56,350
ابتکار عمل باعث شد افرویچ رو به دست بیاری
182
00:13:56,401 --> 00:14:00,321
و جسارتت در مقابل سیگتریگر پادشاهیای رو
برات به ارمغان آورد که به دست پدرت نیفتاد
183
00:14:00,371 --> 00:14:02,760
کی ترتیبش رو داد؟ اتلهلم
184
00:14:03,640 --> 00:14:07,560
- طعنۀ آزاردهندهایه؛ آره، ولی…
- متأسفانه بیشتر از اینه
185
00:14:09,480 --> 00:14:11,920
این یعنی چی؟
186
00:14:14,080 --> 00:14:17,240
چرا… این اتفاقها میافته؟
187
00:14:18,520 --> 00:14:21,760
من به طرز عجولانهای
مرسیا و افرویچ رو به دست آوردم
188
00:14:22,720 --> 00:14:25,400
دو فتحی که نصیب پادشاهانی
بزرگتر از من نشد…
189
00:14:25,480 --> 00:14:27,080
- لیاقتش رو داری
- جداً؟
190
00:14:28,200 --> 00:14:29,640
شاید خدا امتحانم میکنه
191
00:14:31,040 --> 00:14:33,710
یا شاید شیطان وسوسهم میکنه تا
با غرور بیجا به اشتباه بیفتم
192
00:14:33,760 --> 00:14:36,880
این حقارت…
193
00:14:37,640 --> 00:14:42,880
خیانت پسرم به من…
194
00:14:48,960 --> 00:14:52,400
لحظهایه که غرورم رو به چالش میکِشه؛
باید درست فکر کنم
195
00:15:00,040 --> 00:15:01,320
الفورد رو از دست دادم
196
00:15:02,600 --> 00:15:05,280
اگر پیداش کنیم،
تلاش میکنم تا به این خاطر ببخشمش
197
00:15:05,360 --> 00:15:07,960
ولی بعید میدونم بتونم فرارش از کاخ
198
00:15:08,040 --> 00:15:12,040
و اتحادش با مَردی که به من و وسکس
این همه جفا کرده رو ببخشم
199
00:15:18,760 --> 00:15:20,480
یه پسر دیگه تو شکمته
200
00:15:26,120 --> 00:15:29,480
شاید بهتره قبول کنم که
الفورد از دست رفته
201
00:15:29,560 --> 00:15:32,480
و بذارم عین یه فراری
به اتلهلم ملحق بشه
202
00:15:43,880 --> 00:15:45,760
که یعنی اون همیشه یه تهدید برای ماست
203
00:15:45,840 --> 00:15:48,800
یه تهدید بهتره دور از وینچستر باشه
تا توی کاخ
204
00:15:48,880 --> 00:15:51,600
خب، چشمپوشی از همچین خطایی
قدرت بالایی رو میطلبه
205
00:15:51,680 --> 00:15:55,720
میدونم، و باهاش گلاویزم؛
ولی قلبم بهم میگه
206
00:15:55,800 --> 00:15:59,440
که دوباره توی دامی که اتلهلم
برام پهن کرده نیفتم
207
00:16:03,800 --> 00:16:07,840
به تحریکش اعتنا نکنم؛
اونقدر خودم رو تقویت کنم که پسشون بزنم؛
208
00:16:07,920 --> 00:16:10,880
و تا تلهشون اونها رو تعقیب نکنم
209
00:16:11,480 --> 00:16:15,000
من احمقم؟ این مسیر شیطانه؟
210
00:16:18,680 --> 00:16:19,680
خب، من…
211
00:16:21,560 --> 00:16:24,120
من هیچوقت سعی نمیکنم
فکر شیطان رو بخونم
212
00:16:26,160 --> 00:16:30,720
و ایضاً هیچوقت هم بهت توصیه نمیکنم
که بهخاطر پسر من از پسرت دست بکِشی
213
00:16:31,920 --> 00:16:34,400
ولی بهعنوان مشاورت، میگم که
214
00:16:34,480 --> 00:16:37,640
اکتفا به این دستاوردها رویکرد عاقلانهایه
215
00:16:39,160 --> 00:16:41,840
اختیار ۳ تا از ۴ پادشاهی دست توئه
216
00:16:43,080 --> 00:16:46,120
پسرمون به وقتش میتونه برای آخری بجنگه
217
00:16:47,360 --> 00:16:51,120
اگه با قلبی پاک این راه رو در پیش بگیری
موجب شرمساریت نمیشه
218
00:16:51,200 --> 00:16:54,280
اگه من واکنشی نشون ندم،
اتلهلم نمیتونه پیروز بشه
219
00:16:56,120 --> 00:16:58,040
اونوقت اون به ساز من میرقصه
220
00:16:59,480 --> 00:17:00,480
و من پیروز میشم
221
00:17:04,840 --> 00:17:06,680
بعد از پایان جنگ…
222
00:17:08,840 --> 00:17:10,880
سر آتشبس که توافق کردیم،
223
00:17:12,480 --> 00:17:14,319
یه کاخ جدید میسازیم…
224
00:17:16,880 --> 00:17:18,079
توی لندن
225
00:17:19,640 --> 00:17:23,440
بین مرسیا و وسکسه.
برای تجارت جای خوبیه
226
00:17:23,520 --> 00:17:26,240
باید در مرکز پادشاهی جدیدت باشه
227
00:17:28,240 --> 00:17:30,240
خیلی جاهطلبانهست، پدربزرگ
228
00:17:31,200 --> 00:17:33,119
فقط امیدوارم لایق اطمینانت باشم
229
00:17:33,200 --> 00:17:36,800
فقط اطمینان نیست! خونِته!
230
00:17:38,280 --> 00:17:40,240
با توصیۀ درست…
231
00:17:40,800 --> 00:17:46,360
مردمت با لقب
«الفورد کبیر» ازت تعریف میکنن
232
00:17:46,440 --> 00:17:52,200
ارج و منزلتِ سلطنتت
در حد شارلمان میشه
233
00:17:54,640 --> 00:17:59,440
ما هم یه کلیسایبزرگ
به افتخار مادر عزیزت میسازیم
234
00:18:00,560 --> 00:18:06,440
تحت فرمانروایی تو، دیگه هیچ کافری
به مردممون صدمه نمیزنه
235
00:18:08,120 --> 00:18:11,600
هرگز پسری مثل تو
مادرش رو از دست نمیده
236
00:18:16,520 --> 00:18:20,120
- مسته؟
- آبجو نخورده
237
00:18:20,200 --> 00:18:25,680
گمونم واقعاً فکر میکنه میتونه
پادشاه ساکسون رو سرنگون کنه
238
00:18:27,160 --> 00:18:30,280
شاید الان وقت خایهمالیه؟
239
00:18:30,360 --> 00:18:33,360
من اهل اصول و اخلاق نیستم
240
00:18:33,440 --> 00:18:37,000
ترجیح میدم بهت بگم واقعگرا
241
00:18:39,440 --> 00:18:43,040
با این همه خودم رو کوچک نمیکنم
تا لطف اون…
242
00:18:43,120 --> 00:18:44,800
…وسکسِ لاشی شامل حالم بشه
243
00:18:52,440 --> 00:18:56,000
شک دارم میزبانمون
از جاهطلبیت استقبال کنه
244
00:18:58,360 --> 00:19:03,360
حالیش میشه وقتی تو روی
امثال ما وایسه چی به روزش میاد
245
00:19:07,680 --> 00:19:09,000
آهای! پسر!
246
00:19:09,080 --> 00:19:12,720
- واسهم آبجو بیار! برای پادشاهت آبجو بیار
- چـ… چشم، سرورم
247
00:19:22,400 --> 00:19:25,320
مراقب سُمِ عقبش باش، خستهست
248
00:19:26,760 --> 00:19:28,360
من از مرامش سواستفاده کردم
249
00:19:34,880 --> 00:19:35,880
اوترد
250
00:19:39,400 --> 00:19:40,960
نتونست منو بکُشه
251
00:19:43,440 --> 00:19:45,640
خیلی خوشحالم که
میبینم حالت خوبه، پیرلیگ
252
00:19:48,840 --> 00:19:52,240
- پیداش کردی؟
- آره، پیداش کردم
253
00:19:52,880 --> 00:19:53,880
الان کجاست؟
254
00:19:55,120 --> 00:19:56,480
پیش خدایانه
255
00:19:56,560 --> 00:19:58,280
- تصمیم گرفتی بکُشیش؟
- نه
256
00:19:58,360 --> 00:20:01,880
حق با تو بود. ولی…
257
00:20:05,840 --> 00:20:06,840
براتون تعریف میکنم
258
00:20:07,760 --> 00:20:12,040
فعلاً میخوام بری پیش خواهرت.
خودش رو توی جنگل منزوی کرده
259
00:20:12,120 --> 00:20:17,280
میخوام پیداش کنی، باهاش صحبت کنی
وادارش کنی بیاد رومکفا
260
00:20:18,360 --> 00:20:19,920
چرا رفته تو جنگل؟
261
00:20:20,000 --> 00:20:22,920
فکر میکنه جایی براش نیست؛
ولی در اشتباهه
262
00:20:23,000 --> 00:20:24,560
اون خیلی زجر کِشیده، اوترد
263
00:20:25,040 --> 00:20:27,680
شاید به صلاح باشه جای امر و نهی
بذاریمش به حال خودش
264
00:20:27,760 --> 00:20:30,000
نه، دیگه ترکش نمیکنم
265
00:20:30,080 --> 00:20:32,640
ثابت میکنم که توی رومکفا
جایی برای اون هست
266
00:20:33,960 --> 00:20:36,040
که میتونم یه پدر واقعی باشم
267
00:20:36,120 --> 00:20:41,280
پدر، این احساسات واقعاً شرافتمندانهست،
ولی استیورا ملکه بوده
268
00:20:42,240 --> 00:20:44,520
نمیتونه عین زن یه تاجر
توی رومکفا زندگی کنه
269
00:20:45,160 --> 00:20:48,710
تازه، اونجا اونقدر اتفاق تلخ به خودش دیده
که نمیتونه مأمنمون باشه
270
00:20:50,040 --> 00:20:52,160
با این حال، فقط همین رو داریم
271
00:20:58,800 --> 00:20:59,800
سرورم!
272
00:21:03,279 --> 00:21:04,080
زندهای
273
00:21:04,160 --> 00:21:05,160
آره
274
00:21:05,600 --> 00:21:06,760
بریدا چی؟
275
00:21:07,640 --> 00:21:09,120
نه
276
00:21:10,400 --> 00:21:14,320
میدونم کاری رو که میتونستی کردی.
حداقل دیگه قضیه تموم شده، آره؟
277
00:21:16,680 --> 00:21:19,480
میدونیم راه درست رو
در پیش میگیری، اوترد
278
00:21:20,240 --> 00:21:23,040
باید یه مدت به خودت استراحت بدی
279
00:21:23,720 --> 00:21:24,720
البته
280
00:21:25,600 --> 00:21:30,680
تو این فکر بودم که وقتشه
برگردیم به صلح رومکفا
281
00:21:31,840 --> 00:21:34,120
قول دادم شما رو
برگردونم پیش خانوادههاتون
282
00:21:34,200 --> 00:21:36,600
دیگه خطر رفع شده.
دیگه نمیخواد به وسکس کمک کنیم؛
283
00:21:36,680 --> 00:21:39,180
با گرفتن گذر باج رود تجاری
یه پولی به جیب میزنیم؛
284
00:21:40,160 --> 00:21:43,520
با راهزنها میجنگیم؛
به روال سابق برمیگردیم
285
00:21:45,960 --> 00:21:48,240
نه، سرورم
286
00:21:48,320 --> 00:21:50,680
خانوادههامون به وسکس فرار کردن، سرورم
287
00:21:50,760 --> 00:21:52,880
اونجا مستقر شدن.
منتظر ما هستن
288
00:21:52,960 --> 00:21:57,160
زندگیمون توی رومکفا از بین رفته.
بذاریم مُردهها در آرامش باشن، مگه نه؟
289
00:21:58,040 --> 00:22:03,160
ولی میتونه یه خونه باشه؛ یه خونۀ واقعی
برای خودمون، برای خانوادههامون
290
00:22:04,720 --> 00:22:06,720
- اتلستن، تو عاشق اونجا بودی
- بودم
291
00:22:08,640 --> 00:22:11,176
- میخوام کنار تو باشم…
- من میخوام بری اونجا
292
00:22:11,200 --> 00:22:12,990
میخوام به پدرم هم خدمت کنم
293
00:22:15,617 --> 00:22:17,230
اون به وفاداری نیاز داره.
من هم به…
294
00:22:17,240 --> 00:22:19,920
متوجهم.
میای بهمون سر میزنی، مطمئنم
295
00:22:20,800 --> 00:22:21,800
سرورم
296
00:22:22,880 --> 00:22:26,840
اوترد، ما تا ابد برادرهای هم هستیم،
توی سختی و آسونی
297
00:22:26,920 --> 00:22:29,080
ما باهات به دلِ مرگ میزنیم.
خودت هم میدونی
298
00:22:29,160 --> 00:22:32,840
این انتخاب درستی نیست، سرورم.
دوران ما توی رومکفا به سر رسیده
299
00:22:32,920 --> 00:22:36,200
اونجا یه عالمه چیز هست که
از دست رفتههامونو به یادمون میاره
300
00:22:36,280 --> 00:22:37,730
ولی نمیتونیم تاابد ول بگردیم
301
00:22:38,680 --> 00:22:42,080
باید یه جایی برای
آسایش بچههامون مهیا کنیم
302
00:22:42,160 --> 00:22:43,800
اوترد، بس کن!
303
00:22:43,880 --> 00:22:46,440
تا وقتی نتونم به استیورا
امید بدم، اونو از دست دادم
304
00:22:48,440 --> 00:22:49,560
میخوام قبول کنین
305
00:22:54,920 --> 00:22:57,170
اگه رومکفا تحت امر تو باشه،
ازت پیروی میکنیم
306
00:22:58,051 --> 00:23:01,688
ولی یه سؤال: راه دیگهای نداریم؟
307
00:23:11,040 --> 00:23:12,440
دروازۀ جلویی رو باز کنید!
308
00:23:21,160 --> 00:23:26,360
عبرت بگیر: با اعتمادبهنفس اقدام کن،
تا تقدیر بهت روی خوش نشون بده
309
00:23:31,480 --> 00:23:33,240
بانو الفوین
310
00:23:35,200 --> 00:23:37,280
از اسبت پیاده میشی؟
311
00:23:38,080 --> 00:23:40,960
- چارۀ دیگهای هم دارم؟
- نترس
312
00:23:41,040 --> 00:23:44,160
قصدم خشونت نیست؛
فقط دنبال صلحم
313
00:23:51,120 --> 00:23:52,360
برسال کجاست؟
314
00:23:52,840 --> 00:23:55,250
.درگیری پیش اومد
اون زنده نموند
315
00:23:55,600 --> 00:23:58,040
متأسفم، سرورم.
میدونم از دوستان صمیمیتون بود
316
00:24:01,720 --> 00:24:04,920
دوستهای واقعی من
به این سادگی نمیمیرن
317
00:24:22,040 --> 00:24:23,920
اعلیحضرت!
318
00:24:32,240 --> 00:24:34,920
یه لحظه
319
00:24:44,480 --> 00:24:46,840
- اعلیحضرت، بانو السویت اومده
- بله
320
00:24:48,520 --> 00:24:50,800
پادشاه من، چی شده؟
321
00:24:50,880 --> 00:24:53,480
برای یه حملۀ جدید آماده شو
322
00:24:55,160 --> 00:24:57,880
- دانمارکیها؟ یا اتلهلم؟
- هیچکدوم
323
00:24:58,720 --> 00:25:00,280
کوتاهتر و وحشیانهتر
324
00:25:02,280 --> 00:25:04,520
پسر عزیزم
325
00:25:04,600 --> 00:25:08,120
مادر، تو که میخواستی الفوین رو مخفیانه
از مرسیا ببری؛ پس چی شد؟
326
00:25:08,200 --> 00:25:12,760
نقشهم بهم خورد؛
خبر بدی رو برات آوردم
327
00:25:12,840 --> 00:25:15,680
- الفوین توی راه دستگیر شد
- توسط کی؟
328
00:25:15,760 --> 00:25:20,680
هنوز مطمئن نیستیم؛ ولی حداقل یکیشون
از خشم من جون سالم به در نبرد
329
00:25:20,760 --> 00:25:22,400
به نظرمون اجیر شده بودن
330
00:25:22,480 --> 00:25:25,240
حدس میزنیم لرد اتلهلم
توی این ماجرا داشته باشه
331
00:25:34,760 --> 00:25:38,760
لرد آلدهلم رو بیدار کن؛ بهش بگو
فوراً برای بحث در این مورد میرم پیشش
332
00:25:38,840 --> 00:25:41,920
یه دسته سرباز بفرست دنبالش بگردن!
333
00:25:42,400 --> 00:25:43,720
چه بحثی میخوای بکنی؟
334
00:25:44,640 --> 00:25:47,400
اون همخونته و توی خطره
335
00:25:48,120 --> 00:25:51,400
حالا ارزشش برای دشمنهات هم بماند
336
00:25:53,440 --> 00:25:55,560
ادوارد، چرا مرددی؟
337
00:25:55,640 --> 00:25:57,120
مردد نیستم!
338
00:25:57,720 --> 00:26:00,400
فقط کورکورانه دست به اقدام نمیزنم
339
00:26:00,480 --> 00:26:02,800
- ادوارد، چرا…
- خواهشاً باهام بحث نکن، مادر
340
00:26:02,880 --> 00:26:06,560
- اون بچۀ اتلفلده!
- خودم از اصل و نسبش خبر دارم
341
00:26:06,640 --> 00:26:08,600
ولی لرد اتلهلم رو هم میشناسم
342
00:26:09,560 --> 00:26:13,390
نه واکنش عجولانهای به این حرکت تحریکآمیزش
نشون میدم، نه کورکورانه میافتم دنبالش
343
00:26:13,440 --> 00:26:14,840
حتی نمیدونیم کجاست؛
344
00:26:14,920 --> 00:26:18,560
پس بذار راهی رو برم
که به نظرم درسته
345
00:26:27,760 --> 00:26:30,160
نشد درست و حسابی با هم آشنا بشید
346
00:26:31,560 --> 00:26:34,080
- مادر، این…
- برام مهم نیست
347
00:26:34,160 --> 00:26:36,200
که تصمیم گرفتی با چه جندهای بخوابی!
348
00:26:36,280 --> 00:26:38,400
میخواستم بگم که این ملکۀ جدیدته
349
00:26:40,160 --> 00:26:41,880
من و یاگفو ازدواج کردیم
350
00:26:41,960 --> 00:26:43,320
اون حاملهست
351
00:26:51,520 --> 00:26:52,600
خب…
352
00:26:53,400 --> 00:26:56,520
بچه… واقعاً برکته
353
00:26:56,600 --> 00:26:57,600
ممنون
354
00:27:01,200 --> 00:27:03,080
نمیخواستم بهت بگم…
355
00:27:04,800 --> 00:27:08,160
اگه میتونستم زانو میزدم، ولی
استخوونهام کوفته شدهن، آخه…
356
00:27:08,240 --> 00:27:10,880
نه، درک میکنم.
شما دیگه جوان نیستین…
357
00:27:10,960 --> 00:27:14,040
آخه دست خالی
دخل یه مرد رو آوردم
358
00:27:16,400 --> 00:27:18,280
یه خرده اغراق کردی
359
00:27:19,440 --> 00:27:21,880
یه چاقو فرو کردم تو گردنش
360
00:27:23,440 --> 00:27:25,160
دستکش هم دستم نبود
361
00:27:33,120 --> 00:27:36,440
شب پرحادثهای بوده
362
00:27:37,640 --> 00:27:40,280
پس الان وقتِ استراحتتونه
363
00:27:42,360 --> 00:27:45,360
مطمئنم میشم که بزرگترین اتاقِ
افرویچ در اخیارتون قرار بگیره
364
00:27:45,440 --> 00:27:47,200
من و پادشاه یه جای دیگه میخوابیم
365
00:27:50,800 --> 00:27:52,800
احترام به شما باعث افتخارمه
366
00:27:53,440 --> 00:27:56,840
،امیدوارم به وقتش
من رو شایستۀ پسرتون بدونین
367
00:28:05,000 --> 00:28:08,000
…برام سؤاله، چه چیزی توی پسرم تغییر کرده
368
00:28:08,640 --> 00:28:11,800
که هیچ اشتیاقی نداره بهخاطر خواهر زادهش
369
00:28:11,880 --> 00:28:13,880
یا بهجز اون با لُرد اتلهلم مبارزه کنه؟
370
00:28:14,960 --> 00:28:16,920
شاید، عروسِ جدیدش؟
371
00:28:17,000 --> 00:28:20,200
نه، فکر نمیکنم
حواسِ شاه به این راحتی پَرت بشه
372
00:28:20,280 --> 00:28:24,200
پس من روشهاش رو درک نمیکنم
373
00:28:26,880 --> 00:28:30,040
بانو السویت، یه احتمالِ دیگه وجود داره
374
00:28:30,840 --> 00:28:34,400
شما پول دارین. میتونین به راحتی
به چند نفر پول بدین تا پیداشون کنن
375
00:28:34,480 --> 00:28:37,760
پول بدم؟
برای افتخارِ نجات دادنِ همخونِ آلفرد؟
376
00:28:37,840 --> 00:28:40,920
…فقط پیشنهاد دادم -
بقیه باید برای داشتنِ این امتیار -
377
00:28:41,000 --> 00:28:43,520
که برای نَوهم بجنگن، به من پول بدن
378
00:28:47,400 --> 00:28:50,680
مثل همیشه، خدا کارسازه
379
00:28:54,680 --> 00:28:56,600
برات یه کاری دارم
380
00:29:09,120 --> 00:29:11,160
لُرد اوترد، ایدیثام
381
00:29:11,720 --> 00:29:12,720
بله؟
382
00:29:17,360 --> 00:29:19,120
فکر کردم رفتی فرانکیا
383
00:29:19,800 --> 00:29:21,960
خدایانِ جورِ دیگهای فکر میکردن
384
00:29:22,480 --> 00:29:24,400
سفر بزرگ و مهمی بوده
385
00:29:25,360 --> 00:29:26,680
خیالم راحت شد دیدمت
386
00:29:26,760 --> 00:29:29,560
عجله نکنین، من فقط دردسر دارم
387
00:29:32,480 --> 00:29:33,880
با افرادتون حرف زدم
388
00:29:34,480 --> 00:29:36,400
میگن دارین برمیگردین رومکفا
389
00:29:37,320 --> 00:29:38,320
همینطوره
390
00:29:39,280 --> 00:29:41,400
،اگر دوست داشته باشی
میتونم همراهمون بیای
391
00:29:42,320 --> 00:29:43,320
لطف دارین؟
392
00:29:45,000 --> 00:29:46,480
از تصمیمتون مطمئنین؟
393
00:29:47,200 --> 00:29:52,400
آره. میدونم افراد در اونجا زیاد زجر کشیدن
394
00:29:52,480 --> 00:29:57,800
ولی باید استیورا رو از افرویچ و همینطور
سرزمینهای که از دست داده رو پَس بگیرم
395
00:30:01,080 --> 00:30:02,360
تاریک در وجودش رخنه کرده
396
00:30:04,280 --> 00:30:05,560
چه بلایی سرشون اومده؟
397
00:30:11,000 --> 00:30:12,320
جلوش رو نگرفتم
398
00:30:18,440 --> 00:30:19,800
ازش محافظت نکردم
399
00:30:22,480 --> 00:30:24,280
خب، شاید بتونم باهاشون صحبت کنم
400
00:30:26,000 --> 00:30:27,800
یه راهی برای درمانِ قلبشون پیدا کنم
401
00:30:29,760 --> 00:30:31,560
میترسم دیر شده باشه
402
00:30:33,760 --> 00:30:36,320
،سالهای زیادی
وقتی که بهم نیاز داشت، کنارش نبودم
403
00:30:36,400 --> 00:30:39,360
زندگیم رو وقفِ وِسِکس و ساکسونها کردم
404
00:30:40,040 --> 00:30:41,600
این حس برام آشناست
405
00:30:44,480 --> 00:30:45,840
بچههام زجر کشیدن
406
00:30:46,600 --> 00:30:50,850
بعد از اینکه مادرشون رو از دست دادن، بهشون
این فرصت رو ندادم تا طعم خانواده رو بِچِشَن
407
00:30:51,240 --> 00:30:55,990
فکر میکردم اگر پیششون نباشم، بچههام رو از خطرهایی
که باهاشون روبرو میشدم دور نگه میدارم ولی
408
00:30:58,520 --> 00:31:02,000
اونجوری که حقشون بود، براشون پدری نکردم
409
00:31:07,760 --> 00:31:11,040
ترس مثل خوره افتاده به جونِ استیورا
410
00:31:12,000 --> 00:31:13,800
قبلاً دیدمش. توی وجودِ بریدا
411
00:31:13,880 --> 00:31:15,330
دیدهم چهکاری از دستش برمیاد
412
00:31:17,040 --> 00:31:20,880
،باید بره یه جایی تا درمان باشه
دوباره بشه خودش
413
00:31:22,600 --> 00:31:24,080
و اون یه جا، رومکفائــه؟
414
00:31:25,120 --> 00:31:28,800
نمیدونم ولی تنها چیزیه که برام مونده
415
00:31:31,040 --> 00:31:37,960
چرا این چیزا رو میپرسی؟ -
اتلهلم، الفوین رو دزدیده -
416
00:31:39,680 --> 00:31:44,520
،پادشاه نمیخوان کاری بکنن
پس برای من و بانو السویت سؤال پیش اومد
417
00:31:44,600 --> 00:31:48,520
…که شاید شما بتونین افرادتون رو جمع کنین -
نه، ایدیث. نمیتونم -
418
00:31:48,600 --> 00:31:51,720
،دخترِ بانو اتلفلد هستن
قسم خوردین ازشون محافظت کنین
419
00:31:51,800 --> 00:31:54,760
،نمیتونم وقتی که دخترم بهم نیاز داره
!خودمو وقفِ بقیه کنم
420
00:32:02,040 --> 00:32:03,800
بانو السویت پول دارن
421
00:32:04,280 --> 00:32:06,950
سعی کردم راضیشون کنم به افرادی
…پول بدن ولی اینکارو نمیکنن. ایشون
422
00:32:07,000 --> 00:32:08,920
پادشاه باید وظیفهش رو انجام بده
423
00:32:09,000 --> 00:32:10,560
نه من، نه تو، بلکه پادشاه
424
00:32:11,320 --> 00:32:13,620
،پادشاه در این مورد
خودشون رو میزنن به اون راه
425
00:32:15,840 --> 00:32:19,040
متأسفم. باید از دخترم مراقبت کنم
426
00:32:24,880 --> 00:32:25,960
پس، من چیکار کنم؟
427
00:32:33,520 --> 00:32:37,600
اوترد، هر چیزی که
برای این جستوجو نیاز داری
428
00:32:37,680 --> 00:32:38,960
مرسیا فراهم میکنه
429
00:32:41,080 --> 00:32:45,280
قرار نیست برم دنبالِ الفوین -
ولی باید اینکارو بکنی -
430
00:32:45,360 --> 00:32:46,600
ادوارد قبول نکرده
431
00:32:47,240 --> 00:32:52,120
،ولی نمیتونم تو اینکار به مرسیا کمک کنم
به وقتش پادشاه سر عقل میان
432
00:32:53,920 --> 00:32:56,120
مطمئن باش دلایل خودم رو دارم -
البته -
433
00:32:56,200 --> 00:33:00,240
ولی لطفاً دربارۀ این موضوع
با پادشاه صحبت کن، به حرفِ من گوش نمیدن
434
00:33:00,320 --> 00:33:03,480
بجز خودشون، به حرفِ تو گوش میدن -
!لُرد آلدهلم -
435
00:33:03,560 --> 00:33:05,080
امروز نه
436
00:33:05,840 --> 00:33:08,200
میشه درخواست کنین با پادشاه صحبت کنم؟
437
00:33:08,280 --> 00:33:11,960
وقتش که برسه، احضارت میکنم -
کارم ضروریــه -
438
00:33:12,040 --> 00:33:17,120
لُرد اتلهلم در حالِ ترتیب دادن شورشــه -
میدونیم. جلوش رو میگیریم -
439
00:33:17,200 --> 00:33:18,320
من خیلی مطمئن نیستم
440
00:33:19,320 --> 00:33:21,520
ارتشِ اسکاتلند همراهشه
441
00:33:22,360 --> 00:33:24,680
با کونستانتین متحد شده
442
00:33:24,760 --> 00:33:27,160
و بانو الفوین رو
برای ازدواج بهش پیشنهاد داده
443
00:33:28,440 --> 00:33:32,560
البته. دارن برای معامله
ازشون سوءاستفاده میکنن
444
00:33:33,160 --> 00:33:34,430
تو این چیزا رو از کجا میدونی؟
445
00:33:34,480 --> 00:33:36,680
از زبونِ خودِ اتلهلم شنیدم
446
00:33:39,880 --> 00:33:43,280
لُرد الفورد رو بردم پیشِ پدر بزرگشون
447
00:33:46,360 --> 00:33:48,920
پس دشمنِ پادشاه هستی -
میدونم -
448
00:33:49,000 --> 00:33:51,200
و هر نوع مجازاتی رو قبول میکنم
449
00:33:53,360 --> 00:33:56,710
ولی تهدیدِ اتلهلم اونقدر بزرگ
بهنظر میرسید، که نمیشد نادیده گرفتش
450
00:33:56,920 --> 00:34:00,200
به جنگ با پادشاه مصممــه
و اسکاتلندیها هم همراهشن
451
00:34:00,280 --> 00:34:05,400
و وقتی که قلمروهای مسیحی رو در روی هم
قرار بگیرن، میترسم همه چیز از بین بره
452
00:34:05,480 --> 00:34:09,440
،باید از اینجا بری. از خودت محافطت کن
پیغامت رو به پادشاه گزارش میدم
453
00:34:14,239 --> 00:34:16,600
لُرد اتلهلم رو کجا میتونیم پیدا کنیم؟
454
00:34:17,080 --> 00:34:20,560
،توی قلعهای در شمالِ اینجا
به اسمِ بِبِنبورگ
455
00:34:21,440 --> 00:34:23,159
مهمانِ لُرد ویتگاره
456
00:34:41,480 --> 00:34:43,320
مطمئنم دیشب خوب خوابیدی
457
00:34:43,960 --> 00:34:45,400
اصلاً نخوابیدم
458
00:34:46,080 --> 00:34:51,480
صدای باد میتونه آرامش افرادی
که به اینجور چیزا عادت ندارن رو بهم بزنه
459
00:34:51,560 --> 00:34:52,560
لطفاً، بخور
460
00:34:52,639 --> 00:34:55,320
میفهمی به این غذا عادت نداری
461
00:34:57,520 --> 00:34:59,040
غذای سرزمینِ منه
462
00:34:59,120 --> 00:35:01,320
و سرزمینت عجب نعمتی رو فراهم میکنه
463
00:35:05,080 --> 00:35:06,560
چرا منو آوردی اینجا؟
464
00:35:06,640 --> 00:35:10,480
برای محافظت از تو بچه، در برابر پادشاه
465
00:35:10,560 --> 00:35:12,960
،هیچوقت به من آسیبی نمیرسونن
من همخونششون هستم
466
00:35:13,440 --> 00:35:16,240
دوباره ازدواج کرده. ملکۀ جدید بارداره
467
00:35:16,320 --> 00:35:18,800
داره یه خط خونیِ جدید بوجود میاره
468
00:35:20,520 --> 00:35:23,440
تاریخ بارها نشون داده
469
00:35:23,520 --> 00:35:27,360
یه رژیمِ جدید دوست داره
از شَرِ بقایای رژیمِ قبلی خلاص بشه
470
00:35:28,800 --> 00:35:32,360
ما خویشاوندیم. نیازی به این مراقبت ندارم
471
00:35:32,440 --> 00:35:35,540
پادشاه، تخت پادشاهیای که
مادرت برات گذاشته بود رو ازت دریغ کرد
472
00:35:35,600 --> 00:35:38,720
اِلدرمنها رو کُشت تا خودش روی تخت بشینه
473
00:35:38,800 --> 00:35:41,840
نادیده گرفتنِ تو
از طرف پادشاه، کاملاً آشکاره
474
00:35:41,920 --> 00:35:45,640
اگر اینجا نبودی، مطمئناً تا حالا کشته بودت
475
00:35:46,880 --> 00:35:51,680
،و برای اینکه خیالمون از بابتِ امنیتت راحت باشه
همونجوری که اگر مادرت بود دوست داشت اینکارو بکنه
476
00:35:52,320 --> 00:35:53,720
برات یه شوهر پیدا کردیم
477
00:35:55,280 --> 00:35:59,080
از قبل با کینلاف از رومکفا نامزد کردهم
478
00:35:59,160 --> 00:36:03,120
یه نفر از رومکفا؟
479
00:36:03,680 --> 00:36:06,720
اصلاً بدردِ نوۀ آلفرد نمیخوره
480
00:36:06,800 --> 00:36:09,200
نه، با یه پادشاه ازدواج میکنی
481
00:36:10,840 --> 00:36:12,040
!اون نه
482
00:36:12,880 --> 00:36:15,920
خویشاوندیِ بیش از حد برای خط خونی بده
483
00:36:17,320 --> 00:36:21,320
افرادِ ضعیف بوجود میاره
و افراد ضعیف، پادشاههای ضعیفی میشن
484
00:36:25,800 --> 00:36:29,000
منظورم کونستانتین از اسکاتلنده
485
00:36:29,520 --> 00:36:33,040
اتحاد با اون باعث
امنیتِ سرزمینهای ساکسون میشه
486
00:36:33,120 --> 00:36:36,080
اصلاً دوست ندارم مثل احشام معامله بشم
487
00:36:36,160 --> 00:36:38,920
هدفِ دیگهای برات متصور نیستم
488
00:36:41,200 --> 00:36:42,440
ملکه نیستی
489
00:36:43,920 --> 00:36:45,480
جنگجو نیستی
490
00:36:45,560 --> 00:36:49,160
بنا بر اعترافِ خودت، یه زنِ سادهای
491
00:36:50,600 --> 00:36:53,800
ازدواجِ خوبیه، باید سپاسگزار باشی
492
00:36:55,960 --> 00:36:58,480
لطفاً، پسر دایی، اگر ذرهای
493
00:36:58,560 --> 00:37:02,680
…از وفاداریت به خانوادهت باقی مونده -
من به خانوادهم وفادار بودم -
494
00:37:03,560 --> 00:37:05,920
خانوادهم به من وفادار نبوده
495
00:37:12,360 --> 00:37:16,240
قبل از ازدواج با این مرد
خودم رو از دیوار میاندازم پائین
496
00:37:16,320 --> 00:37:17,520
پس اینکارو بکن
497
00:37:17,600 --> 00:37:22,400
اینجوری یکی از
مشکلات و نگرانیهام کمتر میشه
498
00:37:25,920 --> 00:37:29,880
،فکرش رو میکردم
قولی نده که نتونی بهش عمل کنی
499
00:37:59,560 --> 00:38:02,160
چی از جونم میخوای؟
500
00:38:02,240 --> 00:38:04,120
با خودت حرف میزنی اوترد؟
501
00:38:05,040 --> 00:38:06,320
یا داری دعا میکنی؟
502
00:38:08,000 --> 00:38:11,600
فکر کنم نفرین شدهم -
پس من رو از بین برندۀ نفرین در نظر بگیر -
503
00:38:14,160 --> 00:38:17,400
بهم بگو کشیشِ پیر و خِرِفت
ولی احساس میکنم مشکل داری
504
00:38:17,480 --> 00:38:20,400
اتلهلم با اسکاتلندیها متحد شده
تا نورثامبریا رو تصرف کنه
505
00:38:20,960 --> 00:38:23,320
شورشش رو از بِبِنبورگ شروع میکنه
506
00:38:27,440 --> 00:38:31,160
این یکی از بازیهای عجیب سرنوشتــه
507
00:38:33,880 --> 00:38:35,600
اصلاً عجیب نیست
508
00:38:38,000 --> 00:38:42,480
خدایان من رو دست میاندازن، وسوسهم میکنن
تا وظیفهم نسب به خانوادهم رو نادیده بگیرم
509
00:38:42,560 --> 00:38:43,760
چرا باید اینکارو بکنن؟
510
00:38:43,840 --> 00:38:45,200
چیکار کردی؟
511
00:38:45,280 --> 00:38:47,160
خب، اینو هیچوقت درک نمیکنم
512
00:38:47,240 --> 00:38:49,030
تنها چیزی که میدونم اینه که بیشتر عمرم
513
00:38:49,080 --> 00:38:52,530
شمشیرم رو در اختیارِ وسکس قرار دادم
و این باعث شد از خانوادهم دور بشم
514
00:38:53,880 --> 00:38:56,160
…استیورا فکر میکنه تصمیمِ خودم بود ولی
515
00:38:57,280 --> 00:38:58,640
خیلی مطمئن نیستم
516
00:39:01,320 --> 00:39:05,200
بعضی وقتا فکر میکنم سرنوشتم اینه که
همیشه سرگردان باشم و هیچوقت به مقصد نرسم
517
00:39:05,280 --> 00:39:07,760
با افتخار به خاندانِ وسکس خدمت کردی
518
00:39:08,840 --> 00:39:11,000
برای جاه طلبیِ آلفرد سخت تلاش کردن، آره
519
00:39:12,080 --> 00:39:13,950
ولی خویشاوندانِ خودم بهخاطرش زجر کشیدن
520
00:39:14,000 --> 00:39:17,720
خب، باعث شد الفلد نصیبت بشه -
و بعدش ازم گرفته شد -
521
00:39:18,760 --> 00:39:20,040
خدایان ظالمان
522
00:39:20,760 --> 00:39:22,110
و حالا این پیشنهاد رو میدن؟
523
00:39:23,360 --> 00:39:28,320
همۀ زندگی یه امتحانــه، درسته ولی
خدای من نمیخواد شکست بخوری
524
00:39:30,440 --> 00:39:32,200
شاید یه نیّتی توی این ماجرا هست
525
00:39:32,280 --> 00:39:34,400
که خیرخواهانهست
526
00:39:34,960 --> 00:39:39,360
پس شاید قرار نباشه بینِ سرنوشتت
و جاه طلبیِ آلفرد یکی رو انتخاب کنی
527
00:39:39,440 --> 00:39:41,280
بینِ بچههات و بچههای اون
528
00:39:41,360 --> 00:39:43,720
شاید قرار بوده به هر دو خدمت کنی
529
00:39:43,800 --> 00:39:45,400
نمیتونم به دو تا ارباب خدمت کنم
530
00:39:46,280 --> 00:39:48,280
ولی اگر فقط یک ارباب وجود داشته باشه چی؟
531
00:39:48,920 --> 00:39:52,920
یک خدا، یک سرنوشت، با شاخههای زیاد -
آره، آره -
532
00:39:53,440 --> 00:39:56,000
یک درخت
فرقِ اعتقاداتمون همینجاست -
533
00:39:56,080 --> 00:39:58,040
و من روی همین اصرار میکنم
534
00:39:59,080 --> 00:40:00,080
دربارهش فکر کن
535
00:40:00,960 --> 00:40:04,640
بِبِنبورگ رو پَس میگیری و مطمئن میشی
نورثامبریا دستِ اسکاتلندیها نمیافته
536
00:40:04,720 --> 00:40:07,720
،توی این راه
برای خطِ خونیِ خودت یه خونه پیدا میکنی
537
00:40:10,920 --> 00:40:15,840
داری میگی که سرنوشتم اینه که
یه کاری بکنم انگلستان مالِ ادوارد بشه؟
538
00:40:18,920 --> 00:40:22,640
اینکه این همه انتظار
برای پَس گرفتنِ بِبِنبورگ برای هدفی بوده؟
539
00:40:22,720 --> 00:40:24,080
شاید
540
00:40:26,040 --> 00:40:27,560
خدای شوخ طبعی داری
541
00:40:28,120 --> 00:40:30,480
بهنظر میرسه همینطوره؟
542
00:40:32,000 --> 00:40:34,800
و این نِدا رو قبول میکنی؟
543
00:40:34,880 --> 00:40:40,240
آره، دلم میخواد قبول کنم
ولی این مسیر سرنوشتــه یا مسیرِ… تکبر؟
544
00:40:40,320 --> 00:40:42,760
دارم وسوسه میشم تا شکست بخورم؟
545
00:40:42,840 --> 00:40:48,400
،شاید نَخهای خدایانِ من بافته شدهن
شاید یه تور ساختن تا منو بهدام بندازن؟
546
00:40:48,480 --> 00:40:52,640
،و وقتی که اولین بار شکست خوردم
نشانهای بود که نادیدهش گرفتم
547
00:40:53,400 --> 00:40:54,960
…وقتی که پدر بیاکا رو دزدیدن
548
00:40:55,040 --> 00:40:57,560
نشانۀ این بود که
بیاکا به مأموریتت ایمان داشت
549
00:40:58,520 --> 00:41:02,040
ولی شاید آماده نبودی -
الان هم به همون اندازه احساسِ آمادگی میکنم -
550
00:41:02,120 --> 00:41:04,400
اگر شکست بخورم چی؟ -
ولی اگر شکست نخوری چی؟ -
551
00:41:06,560 --> 00:41:09,910
اگر شکست بخوری چی؟ اگر در حینِ
انجام اینکار بمیری، چه اتفاقی میافته؟
552
00:41:11,360 --> 00:41:15,120
همۀ آبِروم از بین میره، همۀ
خط خونیِ من بدون محافظت سرگردن میشن
553
00:41:16,920 --> 00:41:18,800
توی والهالا بدجوری شرمنده میشم
554
00:41:19,760 --> 00:41:21,440
ولی توی بهشت شرمندگی معنایی نداره
555
00:41:22,040 --> 00:41:23,320
قشنگیش همینه
556
00:41:24,240 --> 00:41:28,320
پس من توصیه میکنم
باور داشته باشی خدای من طرفِ توئــه
557
00:41:28,400 --> 00:41:30,080
و اینکه تنها نیستی
558
00:41:33,240 --> 00:41:34,880
یک خدا وجود نداره
559
00:41:35,520 --> 00:41:36,720
فقط خدایان وجود دارن
560
00:41:42,120 --> 00:41:43,600
ممنون بابتِ مهربانیت
561
00:41:45,640 --> 00:41:46,760
ممکنه حق با تو باشه
562
00:41:48,480 --> 00:41:49,920
شاید طرفِ منان
563
00:41:55,480 --> 00:41:57,800
خبری از لُرد اتلهلم نشده؟
564
00:41:57,880 --> 00:42:00,040
دخترۀ اهل مرسیا پیششه؟
565
00:42:00,480 --> 00:42:01,720
« اسریبلین »
566
00:42:01,800 --> 00:42:03,200
دیشب شنیدم
567
00:42:03,360 --> 00:42:04,670
« استرلینگ، قلمروی پادشاهیِ اسکاتلند »
568
00:42:04,720 --> 00:42:08,920
،تحت تأثیر قرار گرفتم
فکر میکردم خالیبندی کرده
569
00:42:10,080 --> 00:42:13,640
هنوزم فکر میکنم اعتماد به کسی که
به پادشاهش خیانت کرده، عاقلانه نیست
570
00:42:15,480 --> 00:42:16,480
درسته
571
00:42:17,880 --> 00:42:22,360
،ولی پیشنهاد خوبی داده
پس سربازهامون رو به مَرز نزدیکتر میکنیم
572
00:42:25,480 --> 00:42:28,640
ممکنه طول بکشه. توی کامبرلند سِیل اومده
573
00:42:28,720 --> 00:42:31,240
پس تا وقتی که همۀ نیروهامون جمع نشدن
574
00:42:31,320 --> 00:42:33,840
کاری نمیکنیم که ادوارد
از حضورمون مطلع بشه
575
00:42:34,440 --> 00:42:37,760
،وقتی که ارتشمون کامل شد
باهاش روبرو میشیم
576
00:42:39,560 --> 00:42:41,320
اگر نترسید چی؟
577
00:42:41,400 --> 00:42:44,480
دچار جنگی میشه که توش شکست میخوره
578
00:42:45,080 --> 00:42:49,440
و اگر شکست بخوره، پیشنهاد بهتری بهمون میده
579
00:42:49,520 --> 00:42:51,120
،«منظورتون از «ما
اسکاتلندیهاست؟
580
00:42:52,000 --> 00:42:55,600
،«یا منظورتون از «ما
اتحاد با لُرد اتلهلمــه؟
581
00:42:55,680 --> 00:42:57,760
پای حرفی که زدم میایستم
582
00:42:59,240 --> 00:43:00,920
تا زمانی که لازمه
583
00:43:01,440 --> 00:43:04,720
« بِبِنبورگ »
584
00:43:07,160 --> 00:43:09,400
تا صبح آمادۀ حرکت میشیم
585
00:43:09,480 --> 00:43:11,800
اعلیحضرت -
اخبارِ پدر بندیکت به اطلاعم رسیده -
586
00:43:11,880 --> 00:43:15,360
،ولی نقشۀ من نه
که باعث برگشتِ الفوین و تحویلِ اتلهلم میشه
587
00:43:15,440 --> 00:43:18,430
،و همونجوری که قبلاً به مادرم گفتم
در این شرایط باید خویشتنداری کنیم
588
00:43:18,480 --> 00:43:20,428
برمیگردیم وسکس -
به حرفم گوش بدین -
589
00:43:20,430 --> 00:43:23,218
میدونم چطور میشه این ماجرا رو تموم کرد
590
00:43:24,280 --> 00:43:26,640
این ماجرا هیچ پایانِ خوشایندی نداره
591
00:43:27,200 --> 00:43:30,800
اتلهلم انتظار داره با ارتش
برم به جنگش، مطمئناً این یه تَلهست
592
00:43:30,880 --> 00:43:32,880
میدونم ولی ما دستِ بالا رو داریم
593
00:43:32,960 --> 00:43:34,880
پدر بندیکت نقشهشون رو بهمون گفت
594
00:43:34,960 --> 00:43:37,600
میتونیم تا وقتی که
آماده نیستن بهشون حمله کنیم
595
00:43:37,680 --> 00:43:41,480
عدم استفاده از این فرصت، احمقانهست -
میتونم بهت اطمینان بدم من احمق نیستم -
596
00:43:41,560 --> 00:43:44,010
فقط دلم نمیخواد
جوری رفتار کنه که دشمنانم میخوان
597
00:43:44,560 --> 00:43:47,560
،پس این دشمنان رو تقسیم میکنیم
همین الان میرم
598
00:43:47,640 --> 00:43:50,440
جلوی رسیدنِ کونستانتین
به بِبِنبورگ رو میگیریم
599
00:43:50,520 --> 00:43:52,990
اگر بتونم مانعش بشم
…و جلوی این حمله رو بگیرم، اونوقت
600
00:43:53,040 --> 00:43:55,440
اتلهلم هیچ متحدی در بِبِنبورگ نخواهد داشت
601
00:43:55,520 --> 00:43:57,801
شاید یه تعدادِ محدود
نگهبانِ خانگی داشته باشه ولی اونا حریفِ
602
00:43:57,840 --> 00:44:00,800
ارتش مرسیا نمیشن. نفوذ به قلعه آسون نیست
603
00:44:00,880 --> 00:44:03,360
ولی اگر با تمامِ قوا حمله کنیم، امکانش هست
604
00:44:03,440 --> 00:44:06,360
نیروهای وسکس رو میبرم
و اسکاتلندیها رو به عقب میرونم
605
00:44:06,440 --> 00:44:09,256
در همین حین، اتلهلم مجبور مشیه تسلیم بشه
و الفوین هم برمیگرده
606
00:44:09,280 --> 00:44:13,180
ولی چه چیزی باعث میشه در سالهای پیش رو
کونستانتین دوباره فکر حمله به سرش نزنه؟
607
00:44:13,640 --> 00:44:16,990
سرزمینهای شمالِ بِبِنبورگ رو تقویت میکنین
و من ازشون محافظت میکنم
608
00:44:23,400 --> 00:44:26,480
،اوترد، لُردِ بِبِنبورگ
همونجوری که همیشه میخواستی
609
00:44:27,080 --> 00:44:29,240
و به تنهایی ازش محافظت میکنی؟ -
تنها نه -
610
00:44:30,400 --> 00:44:33,280
ظاهراً قرار نیست بری رومکفا لُرد
611
00:44:34,000 --> 00:44:37,336
از بانو السویت شنیدیم که ممکنه
توی یه کاری به کمکمون احتیاج داشته باشی
612
00:44:37,360 --> 00:44:42,280
میبینم که افرادی که برای برگردوندنِ الفوین
خواسته بودم و تو قبول نکردی رو پیدا کردی، درسته؟
613
00:44:42,360 --> 00:44:44,520
آره، از این بابت خیلی ممنونم
614
00:44:45,920 --> 00:44:48,920
،خب پس، وقتی که مُردی
بعد از تو چه کسی از شمال محافظت میکنه؟
615
00:44:50,240 --> 00:44:52,800
پسر خواجهت یا بچۀ استیورای دانمارکی؟
616
00:44:53,600 --> 00:44:55,070
نمیتونم از طرفِ دخترم صحبت کنم
617
00:44:55,120 --> 00:44:56,120
نه، نمیتونی
618
00:44:57,800 --> 00:45:00,160
نقشۀ اوترد خوبه
619
00:45:00,240 --> 00:45:02,280
ولی راه درست نیست
620
00:45:02,360 --> 00:45:05,080
!میخوای اجازه بدی
ازدواج انجام بشه؟ ادوارد
621
00:45:05,160 --> 00:45:08,760
میخوام در ازای سرِ اتلهلم
به کونستانتین یه پیشنهادی بدم
622
00:45:09,400 --> 00:45:11,650
،برای پادشاهیمون
کونستانتین تهدید بزرگتریــه
623
00:45:13,160 --> 00:45:16,550
نورثامبریا سرزمینی هست که بینِ ما و
اسکاتلندیها بحثهای زیادی دربارهش وجود داره
624
00:45:16,600 --> 00:45:20,800
تا زمانی که توافقی صورت نگیره
صلح برقرار نمیشه و کسایی که آسیب میبینن
625
00:45:20,880 --> 00:45:23,680
توی این اتاق نیستن
بلکه کشاورزها، ماهیگیرها و خانوادههان
626
00:45:23,760 --> 00:45:27,160
،من پادشاه تمام ساکسونها هستم
نه پادشاه یه نفر
627
00:45:27,240 --> 00:45:30,000
و اگر چه به اون مرد
یه بدهی دارم، نمیتونم اون بدهی
628
00:45:30,080 --> 00:45:32,720
یا جاه طلبیِ اون مرد رو
مهمتر از جونِ مردمم بدونم
629
00:45:35,760 --> 00:45:38,240
منهای هر چیزی، شُهرتِ کونستانتین اینه که
630
00:45:38,320 --> 00:45:40,840
برای محاظت از اسکاتلند حاضره هر کاری بکنه
631
00:45:41,640 --> 00:45:44,600
پس باهاش به توافق میرسم
632
00:45:46,160 --> 00:45:49,440
بجای ازدواج الفوین
و منزوی کردنِ لُرد اتلهلم
633
00:45:50,040 --> 00:45:51,870
نورثامبریا رو به ۲ قسمت تقسیم میکنیم
634
00:45:51,920 --> 00:45:54,880
تا دور تا دورِ مَرزِ اسکاتلند
استحکامات بنا کنیم
635
00:45:54,960 --> 00:45:56,760
!میخواین نورثامبریا رو ۲ قسمت کنین
636
00:45:58,080 --> 00:46:00,990
،اینا سرزمینهایی که اجدادم بهخاطرش مُردن
!سرزمینهای ساکسون
637
00:46:01,040 --> 00:46:03,240
حالا واسه من شدی ساکسون؟
638
00:46:03,320 --> 00:46:05,040
مردمی که به زبانِ شما صحبت میکنن
639
00:46:05,120 --> 00:46:07,720
،یه زمانی ۲ تا پادشاهی بودن
قبلاً اینجوری بوده
640
00:46:08,800 --> 00:46:11,430
زمینهای اطرافِ بِبِنبورگ
به دستِ اسکاتلندیهای میافته
641
00:46:11,480 --> 00:46:13,280
و اتلهلم حذف میشه
642
00:46:13,360 --> 00:46:17,400
و الفوین در کنارش قربانی میشه؟ -
انتخابِ دلپذیری نیست ولی معقولــه -
643
00:46:17,480 --> 00:46:18,920
اگر نورثامبریا تقسیم بشه
644
00:46:19,000 --> 00:46:22,320
فرصتِ ساختن پادشاهیای
که پدرتون آرزوش رو داشت از دست میدین
645
00:46:22,400 --> 00:46:24,390
،آره ولی در ازاش
در سرزمینی بزرگتر و متحدتر
646
00:46:24,440 --> 00:46:27,600
از سرزمینِ اون صلح برقرار میکنم
647
00:46:28,840 --> 00:46:32,120
ظلم و ستمِ جانشینی خونی که
باعث رنجِ مردم میشد رو از بین بردم
648
00:46:32,200 --> 00:46:34,800
حالا تحت محافظت مردی زندگی میکنن
649
00:46:34,880 --> 00:46:36,920
که جونشون براش مهمه
650
00:46:37,000 --> 00:46:40,440
اعلیحضرت، انتخابتون بهدور از شرافتــه -
بهدور از شرافت؟ -
651
00:46:41,040 --> 00:46:45,400
چشم پوشی از این فرصت برای متحد کردنِ
همۀ این سرزمینها بهخاطر مردمم؟
652
00:46:46,160 --> 00:46:50,880
،کنار گذاشتنِ رؤیای پدرم، رؤیای خانوادهم
برای مطمئن شدن از رونق و موفقیت؟
653
00:46:50,960 --> 00:46:52,860
این افتخار و شرافت نیست. این شهادتــه
654
00:46:52,920 --> 00:46:56,520
اگر مردم دوست دارن توی دعاهاشون
برای من هم دعا کنن، این خواستۀ خودشونــه
655
00:46:57,400 --> 00:47:00,670
،جاه طلبی پدرم در نهایت باعث نااُمیدیشون شد
من نمیخوام مثل پدرم شکست بخورم
656
00:47:00,720 --> 00:47:04,880
جاه طلبی نبود. رؤیا بود
رؤیا، چیزی جز یه خواب نیست -
657
00:47:04,960 --> 00:47:06,610
فقط یه احمق میره دنبال همچین چیزی
658
00:47:07,520 --> 00:47:09,400
فکر میکنم میترسین
659
00:47:10,600 --> 00:47:12,280
از جنگ، از مرگ
660
00:47:13,080 --> 00:47:14,080
میترسین
661
00:47:18,440 --> 00:47:20,040
فقط یه احمق از این چیزا نمیترسه
662
00:47:21,960 --> 00:47:23,960
و من احمق نیستم
663
00:47:28,000 --> 00:47:29,000
نه
664
00:47:31,480 --> 00:47:33,200
اعلیحضرت، این عاطفگیــه
665
00:47:33,280 --> 00:47:36,240
نسبت به الفوین
و تمام ساکسونهای نورثامبریا
666
00:47:36,320 --> 00:47:38,400
مرسیا به هر دوشون وفاداره
667
00:47:38,480 --> 00:47:40,800
وقتی که شمال امن باشه، برای مرسیا بهتره
668
00:47:40,880 --> 00:47:42,800
نه به قیمت از دست دادنِ شمال
669
00:47:43,760 --> 00:47:46,240
اتلفلد اگر بود به حرفای اوترد گوش میداد
670
00:47:47,400 --> 00:47:48,710
همونجوری که ما باید گوش بدیم
671
00:47:48,760 --> 00:47:52,440
و من به خواهرتون قول دادم
که از الفوین محافظت میکنم
672
00:47:54,520 --> 00:47:56,520
!مثل شما قربانیشون نمیکنم
673
00:47:59,320 --> 00:48:01,040
ارتش مرسیا هم همینطور
674
00:48:12,520 --> 00:48:15,480
من در کنار اوترد هستم -
خب، تحویل بگیرین -
675
00:48:16,560 --> 00:48:18,720
فقط لُرد اتلهلم نیست که دنبال شورشــه
676
00:48:18,800 --> 00:48:20,680
…با احترام، اعلیحضرت
677
00:48:24,440 --> 00:48:27,240
فقط لُرد آلدهلم نیست
که فکر میکنه اشتباه میکنین
678
00:48:29,280 --> 00:48:32,200
،مردم خوبی در نورثامبریا هستن
مردمِ شما هستن
679
00:48:32,880 --> 00:48:34,360
باید ازشون محافظت کنین
680
00:48:37,120 --> 00:48:38,320
ما در کنارِ اوترد هستیم
681
00:48:41,400 --> 00:48:44,000
موضوع این نیست که اشتباه میکنی پسرم
682
00:48:44,080 --> 00:48:47,520
موضوع اینه که این مورد رو درست متوجه نشدی
683
00:48:49,280 --> 00:48:51,720
…در حالی که استدلالهات در نظر گرفته میشه
684
00:48:52,480 --> 00:48:56,480
بهت اصرار میکنم
نظرِ لُرد اوترد رو قبول کنی
685
00:48:57,400 --> 00:49:01,960
،پدرت به نظر و قضاوتِ اوترد اعتماد داشت
تو هم بهتره همینکارو بکنی
686
00:49:33,280 --> 00:49:37,400
اتلستن، پسرم، نظر تو چیه؟
687
00:49:38,840 --> 00:49:42,280
باید با اسکاتلندیها مبارزه کنیم
و خطر دههها مناقشه رو به جون بخریم
688
00:49:42,840 --> 00:49:48,000
یا دنبال راه حلی باشیم که به نفع هر ۲ طرفــه ولی
باعث میشه اوترد خانۀ اجدادیش رو از دست بده؟
689
00:49:48,080 --> 00:49:51,320
مجبور نیستی جواب بدی اتلستن -
چرا باید جواب بده -
690
00:49:53,200 --> 00:49:55,450
از اونجایی که الفورد
…نشون داده که وفادار نیست
691
00:49:56,200 --> 00:49:59,000
ممکنه پادشاهی که با
اسکاتلندیها روبرو میشه، اتلستان باشه
692
00:50:02,960 --> 00:50:04,360
نظرت چیه اتلستن؟
693
00:50:18,600 --> 00:50:20,960
ایمانمون بهم یاد میده که حقیقت رو بگیم
694
00:50:23,520 --> 00:50:25,170
بهمون یاد میده که دنبال صلح باشیم
695
00:50:27,320 --> 00:50:29,080
و اینکه همۀ مسیحیها باید متحد بشن
696
00:50:39,400 --> 00:50:41,800
ترک کردنِ افرادی که
…در پادشاهیِ آدم زندگی میکنن
697
00:50:43,200 --> 00:50:44,520
…تقسیم کردن سرزمینهاشون
698
00:50:46,400 --> 00:50:47,480
این اتحاد نیست
699
00:50:54,440 --> 00:50:56,040
من در کنارِ لُرد اوترد هستم
700
00:51:03,720 --> 00:51:07,680
مطمئن نیستم
اوضاع بر وفق مُرادتون باشه اعلیحضرت
701
00:51:07,760 --> 00:51:10,720
همونجوری که بهت گفتم اوترد، تنها نیستی
702
00:51:14,400 --> 00:51:16,360
…یه ارتش جمع میکنیم
703
00:51:16,440 --> 00:51:19,280
!هی، هی، هی
704
00:51:22,280 --> 00:51:24,240
دیگه سرپیچی از دستور رو تحمل نمیکنم
705
00:51:28,120 --> 00:51:30,990
من پادشاه عادلی هستم ولی
به کسایی که نابودشون کردم فکر کنین
706
00:51:31,040 --> 00:51:33,680
.به الدرمنها فکر کنین
به سیگتریگر فکر کنین
707
00:51:40,600 --> 00:51:42,640
دروازهها به روی همه بستهست
708
00:51:42,720 --> 00:51:45,160
هر کسی بره به اعدام محکوم میشه
709
00:51:49,760 --> 00:51:52,920
پس به گاردِ مرسیا
دستور داده میشه تا دروازه رو بشکنن
710
00:51:53,400 --> 00:51:56,450
میتونین باهامون مبارزه کنین اعلیحضرت
ولی ما هم مبارزه میکنیم
711
00:51:56,920 --> 00:51:59,670
،اگر تصمیم رو به تأخیر بندازین
دستِ بالا رو از دست میدیم
712
00:52:00,280 --> 00:52:03,470
پس، میتونین به مأموریتمون ملحق بشین
یا همینجا بمونین و بال بال بزنین
713
00:52:03,520 --> 00:52:05,370
ولی تا طلوع خورشید، ما از اینجا رفتیم
714
00:52:07,320 --> 00:52:08,320
!انتخاب کنین
715
00:52:10,000 --> 00:52:16,000
« زیرنویس از علی اکبر دوست دار و مـهـرداد »
:. Ali99 & Mehrdadss .:
716
00:52:16,500 --> 00:52:20,500
▷ Instagram.com/Aliakbar.1999
717
00:52:21,000 --> 00:52:27,000
« بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال »
:.:.: 30Nama.Com :.:.:
718
00:52:27,500 --> 00:52:31,500
« کانال رسمی تیم ترجمهی ۳۰نما »
:. @CinamaSub .: