1 00:00:19,436 --> 00:00:21,438 ‫♪ من مسافرم ♪ 2 00:00:23,064 --> 00:00:25,608 ‫♪ و سواری میکنم و سواری میکنم ♪ 3 00:00:26,526 --> 00:00:30,071 ‫♪ در قسمت‏‎های پشتی شهر سواری میکنم ♪ 4 00:00:30,155 --> 00:00:33,491 ‫♪ می‌بینم که ستاره‏ها از آسمون بیرون میان ♪ 5 00:00:34,075 --> 00:00:37,078 ‫♪ آره، در آسمانی پوچ درخشانن ♪ 6 00:00:37,162 --> 00:00:40,081 ‫♪ میدونی که امشب خیلی به نظر خوب میاد ♪ 7 00:00:48,089 --> 00:00:50,050 ‫♪ من مسافرم ♪ 8 00:00:55,138 --> 00:00:58,641 ‫♪ از پنجره‏ام نگاه میکنم که خیلی روشنه ♪ 9 00:00:58,725 --> 00:01:02,187 ‫♪ می‌بینم که ستاره‏ها امشب بیرون میان ♪ 10 00:01:02,270 --> 00:01:05,857 ‫♪ آسمون درخشان و پوچ رو... ♪ 11 00:01:05,940 --> 00:01:09,569 ‫♪ بر آسمان پاره پاره‌ی شهر می‏بینم ♪ 12 00:01:09,652 --> 00:01:12,947 ‫♪ و همه‎‏چی امشب خوب به نظر میاد ♪ 13 00:01:13,031 --> 00:01:14,491 ‫اوه 14 00:01:15,241 --> 00:01:17,636 ‫- چه کمکی برات از دستم برمیاد، سرکار؟ ‫- میدونی چرا گفتم بزنی کنار؟ 15 00:01:17,660 --> 00:01:19,996 ‫بله، به اندازه کافی به جاده توجه نمیکردم 16 00:01:20,080 --> 00:01:22,040 ‫و معذرت میخوام. ‫ذهنم خیلی درگیره 17 00:01:22,123 --> 00:01:23,458 ‫این... 18 00:01:23,541 --> 00:01:24,876 ‫آخرین شبم تو لس آنجلس هستش 19 00:01:24,959 --> 00:01:26,252 ‫صبر کن 20 00:01:28,171 --> 00:01:29,172 ‫من میشناسمت 21 00:01:29,255 --> 00:01:32,008 ‫احتمال داره. ‫قبلا واسه اداره پلیس لس آنجلس کار میکردم 22 00:01:32,092 --> 00:01:32,926 ‫واقعا؟ 23 00:01:33,009 --> 00:01:37,222 ‫اوه، بله. شیطان جنایت حل کن. ‫خیلی حال میداد، ولی دیگه تموم شده 24 00:01:37,305 --> 00:01:39,349 ‫- از زمان جنگ ‫- تو جعبه‌شنی بودی؟ ‫ به معنی تو تعطیلات بودی 25 00:01:39,432 --> 00:01:42,060 ‫بیشتر یه استادیوم فوتبال بود. ‫یه ماه پیش 26 00:01:42,143 --> 00:01:45,522 ‫با برادرم و و لشکر فرشتگانش ‫واسه تخت پادشاهی بهشت جنگیدم 27 00:01:45,605 --> 00:01:47,273 ‫- همش خیلی مقدسانه بود ‫- برنده شدی؟ 28 00:01:47,357 --> 00:01:49,901 ‫خب، من بُردم، ولی نه بدون اینکه مجبور نشم ‫به شهر نقره‏ای پرواز کنم 29 00:01:49,984 --> 00:01:51,611 ‫تا دوست دخترم رو نجات بدم، ‫بسوزم 30 00:01:51,694 --> 00:01:54,072 ‫ثابت کنم که ارزشش رو دارم، ‫دیگه نسوزم و... 31 00:01:54,155 --> 00:01:57,075 ‫آره بگذریم، خلاصه اینکه ‫الان من اصل کاری‌ام 32 00:01:58,701 --> 00:02:00,829 ‫پس، یعنی من الان گفتم ‫خدا بزنه کنار؟ 33 00:02:00,912 --> 00:02:04,457 ‫خب، نه دقیقا. هنوزم باید به شهر نقره‏‎ای برم ‫و روی تخت پادشاهی بشینم 34 00:02:04,541 --> 00:02:05,708 ‫فردا این کارو میکنم 35 00:02:06,334 --> 00:02:08,002 ‫یه دقیقه صبر کن 36 00:02:08,503 --> 00:02:13,091 ‫تو رو میشناسم. تو افسری هستی که دوست داره ‫با آژیر روشن با سرعت رانندگی کنه 37 00:02:13,174 --> 00:02:16,219 ‫آره، میترسیدم که یه‏وقت منو نشناسی 38 00:02:16,302 --> 00:02:20,306 ‫هوهوهو! مَرد، خیلی خوشحالم که دوباره بهت برخورد کردم! ‫باید ازت تشکر کنم 39 00:02:20,390 --> 00:02:23,190 ‫خب، امیدوارم با پولی که بهت دادم ‫چیزه خوشگلی واسه خودت خریده باشی 40 00:02:23,226 --> 00:02:24,686 ‫اوه، معلومه که خریدم 41 00:02:24,769 --> 00:02:27,480 ‫اون دم روباهه جیگر رو واسه آنتن موتورم گرفتم 42 00:02:27,564 --> 00:02:31,276 ‫اونو گرفتم و کلی کوکائین 43 00:02:31,359 --> 00:02:32,193 ‫اوه 44 00:02:32,277 --> 00:02:35,488 ‫آره. اوه مَرد، رهایی بخشه 45 00:02:35,572 --> 00:02:37,824 ‫اونطوری دنبال کردن آرزوهام ‫زندگیم رو عوض کرده 46 00:02:37,907 --> 00:02:39,909 ‫خیلی هم عالی. ‫خب، اینجور خصوصیت‏هاست... 47 00:02:39,993 --> 00:02:42,120 ‫که امیدوارم به عنوان فرمانروای عالم ‫بالا ببرمش 48 00:02:42,203 --> 00:02:43,203 ‫آره 49 00:02:45,165 --> 00:02:46,958 ‫خب، اونقدرهام خوب بود 50 00:02:47,041 --> 00:02:49,252 ‫میدونی، سر کار خیلی تو دردسر افتادم 51 00:02:49,335 --> 00:02:52,589 ‫پس تا آخر دوره شغلیم ‫قراره اون موتور رو برونم 52 00:02:53,298 --> 00:02:54,340 ‫و زنم منو ترک کرد 53 00:02:55,258 --> 00:02:57,051 ‫خونه رو ازم گرفت 54 00:02:57,635 --> 00:03:00,346 ‫میدونی؟ ‫ولی خونه جدیدم یه قایقه! آره 55 00:03:00,430 --> 00:03:03,224 ‫محوطه بندری کلی آدم‌های عالی‏ای داره. ‫هـو! 56 00:03:03,308 --> 00:03:05,310 ‫مَرد، خیلی مشروب‏خورن 57 00:03:05,393 --> 00:03:06,644 ‫واقعا؟ 58 00:03:06,728 --> 00:03:09,355 ‫بگذریم، خیلی خوشحالم که ‫تونستم ازت تشکر کنم 59 00:03:09,439 --> 00:03:11,816 ‫خب، قابلت رو نداشت 60 00:03:12,734 --> 00:03:14,068 ‫هی 61 00:03:16,196 --> 00:03:18,323 ‫مثل دفعه قبل، بازم از اون پول‏ها داری؟ 62 00:03:20,783 --> 00:03:27,784 « بیاتوموویز؛ مرجع دانلود فیلم و سریال بدون سانسور با دوبله و زیرنویس فارسی » :.: Bia2Movies.bid :.: 63 00:03:27,785 --> 00:03:34,785 « دانلود اپلیکیشن با قابلیت پخش آنلاین » :.: WwW.Bia2Movies.App :.: 64 00:03:34,809 --> 00:03:41,809 « تـرجمه از تورج پاکاری و سیروس فخری » HITM@N & Stef@n 65 00:03:42,722 --> 00:03:45,767 ‫خب... ‫سلام، کلویی 66 00:03:45,850 --> 00:03:48,853 ‫هنوزم عادت ندارم ‫اینطوری صدام کنی 67 00:03:49,437 --> 00:03:51,272 ‫- خب، خوشت نمیاد؟ ‫- نه، دوست دارم 68 00:03:51,356 --> 00:03:53,650 ‫بریم؟ 69 00:03:53,733 --> 00:03:54,733 ‫آره 70 00:03:55,235 --> 00:03:56,986 ‫بدجور مشتاقم اینو نشونت بدم 71 00:03:57,070 --> 00:03:58,905 ‫منم بدجور مشتاقم ببینمش 72 00:04:01,906 --> 00:04:03,289 ‫ [نابغه‌‌ی فرار] 73 00:04:13,461 --> 00:04:17,674 ‫باورت بشه یا نه، این تنها کلاب خصوصی ‫واسه شعبده بازهاست 74 00:04:17,757 --> 00:04:20,260 ‫به جزء اونی که با راسپوتین شروعش کردم 75 00:04:20,343 --> 00:04:22,220 ‫رومانوف‌ها بدجور عصبانی بودن 76 00:04:22,303 --> 00:04:23,304 ‫آره، دای ورنون ‫[شعبده‌باز] 77 00:04:23,388 --> 00:04:25,068 ‫- میدونی دای ورنون کیه؟ ‫- اوهوم 78 00:04:25,139 --> 00:04:27,058 ‫- پروفسور. مهم نیست ‫- هوم 79 00:04:27,141 --> 00:04:29,435 ‫دای ورنون یه دیوید کاپرفیلد جوون ‫رو به مشروب‏ خوردن... 80 00:04:29,519 --> 00:04:32,397 ‫تو اون بار به چالش کشید 81 00:04:35,066 --> 00:04:37,360 ‫سال 1971. ‫من داوریش کردم 82 00:04:37,443 --> 00:04:39,362 ‫واقعا؟ کی بُرد؟ 83 00:04:39,445 --> 00:04:41,364 ‫خب، معلومه دیگه من. ‫دست خودم نبود 84 00:04:41,447 --> 00:04:43,533 ‫اوه، خدای من. ‫باورم نمیشه 85 00:04:43,616 --> 00:04:46,160 ‫- ببین، اونجا سر کنج ‫- هوم 86 00:04:46,244 --> 00:04:50,331 ‫اون جان آرمسترانگه، یکی از بزرگ‏ترین ‫شعبده‏بازهای ورق در دنیا 87 00:04:50,873 --> 00:04:51,958 ‫- اوه ‫- از این طرف 88 00:04:52,917 --> 00:04:56,838 ‫اوه! دنبال گذرگاه‏های مخفی بگرد 89 00:04:56,921 --> 00:04:58,881 ‫هیس! 90 00:04:58,965 --> 00:05:01,134 ‫میدونی، همیشه میخواستم بیام اینجا 91 00:05:01,217 --> 00:05:03,261 ‫- و تو هم معرکه شدی ‫- مرسی 92 00:05:03,344 --> 00:05:05,179 ‫میدونی، جادو واسه شب آخرمون؟ 93 00:05:05,263 --> 00:05:07,473 ‫خب، چی میتونه از خود جادو ‫جادویی‏تر باشه؟ 94 00:05:07,557 --> 00:05:09,851 ‫نمیدونم. ‫مگه شعبده یکم مسخره نیست؟ 95 00:05:09,934 --> 00:05:13,813 ‫مسخره؟ مهارته، حیله‌گری و فریب بدون اینکه دروغ بگی. ‫چیش رو نمیشه دوست نداشت؟ 96 00:05:13,896 --> 00:05:17,025 ‫- دارم رد میشم ‫- اوه، سلام 97 00:05:17,108 --> 00:05:19,485 ‫پس هرجا که نگاه میکنی، ‫معمایی واسه حل کردن هست 98 00:05:19,569 --> 00:05:21,612 ‫- نه، ما چیزی رو حل نمیکنیم ‫- اوه! 99 00:05:21,696 --> 00:05:24,949 ‫وقتی بدونی حقه‏ها چطور کار میکنن، ‫همه‏چی خراب میشه. ممنون، اسکلت 100 00:05:25,033 --> 00:05:27,011 ‫وزن کم کردی؟ 101 00:05:27,035 --> 00:05:28,328 ‫- بریم؟ ‫- آره 102 00:05:28,411 --> 00:05:30,038 ‫یعنی لوسیفر، واقعا ازم انتظار داری... 103 00:05:30,121 --> 00:05:32,081 ‫کل شب رو اینجا بگذرونم ‫که دور تا دورم رو معماها گرفته 104 00:05:32,165 --> 00:05:34,292 ‫و سعی نکنم بفهمم همه‏چی ‫چطور کار میکنه؟ 105 00:05:34,375 --> 00:05:38,171 ‫کلویی، تو یه حقیقت‌جویی. ‫همینم تو رو یه کارآگاه عالی کرد 106 00:05:38,254 --> 00:05:40,089 ‫ولی من، یه شگفت‏جو ام 107 00:05:40,173 --> 00:05:41,632 ‫دنبال شگفتی؟ 108 00:05:41,716 --> 00:05:45,386 ‫خب، همینطورم مواد، عیاشی و الان ‫بعضی از ویسکی‏هایی که دیگه وجود ندارن ولی بله، 109 00:05:45,470 --> 00:05:48,348 ‫پس امشب فقط باید همراه من ‫از شگفتی لذت ببری. به سلامتی 110 00:05:48,431 --> 00:05:49,891 ‫هوم. اوه 111 00:05:50,516 --> 00:05:53,227 ‫- خب اینطور که فهمیدم، فردا... ‫- هوم 112 00:05:53,895 --> 00:05:57,565 ‫تو خدا میشی و بعد میدونی ‫همه‏چی چطور کار میکنه، درسته؟ 113 00:05:59,776 --> 00:06:02,070 ‫نه، به نظرم خیلی حرکت شیرینیه... 114 00:06:02,153 --> 00:06:06,157 ‫که میخوای آخرین شبت از شگفتی ‫رو با من بگذرونی 115 00:06:06,240 --> 00:06:08,409 ‫درسته، بله. ‫در اون مورد 116 00:06:08,493 --> 00:06:10,453 ‫تو راه اینجا داشتم فکر میکردم، 117 00:06:10,536 --> 00:06:12,872 ‫واقعا باید از فردا شروع کنیم؟ 118 00:06:12,955 --> 00:06:15,124 ‫یعنی، خیلی داره بهمون خوش میگذره 119 00:06:15,208 --> 00:06:17,627 ‫از وقتی مامان‌بزرگ پنلوپه با تریکسی ‫وقت میگذرونه... 120 00:06:17,710 --> 00:06:19,253 ‫قلبش سه‎برابر شده 121 00:06:19,337 --> 00:06:21,464 ‫چطوره تعطیلات‏مون رو یکم طولانی‏ترش کنیم؟ 122 00:06:21,547 --> 00:06:25,301 ‫خب یعنی، آره ‫داره بهمون خوش میگذره و عالی بوده 123 00:06:25,385 --> 00:06:27,303 ‫ولی تو همین الانشم تاج گذاری ‫رو یه دفعه عقب انداختی 124 00:06:27,387 --> 00:06:29,514 ‫و یعنی، نباید بریم اون بالا؟ 125 00:06:29,597 --> 00:06:34,352 ‫خب، بالاخره که آره. آسمون که قرار نیست خود به خود ‫سقوط کنه یا همچین چیزی 126 00:06:34,435 --> 00:06:35,675 ‫مطمئنی؟ 127 00:06:35,728 --> 00:06:37,730 ‫- چون حس میکنم اگه ما... ‫- هوم! اوهوم 128 00:06:37,814 --> 00:06:39,440 ‫فعلا بیخیال شو. ‫داره شروع میشه 129 00:06:39,524 --> 00:06:41,776 ‫بیا 130 00:06:42,360 --> 00:06:44,612 ‫ما واسه این امشب اومدیم اینجا 131 00:06:44,695 --> 00:06:47,657 ‫آخرین نمایش مگناره باشکوه 132 00:06:47,740 --> 00:06:49,992 ‫این یارو. ‫نمایشش انگار واسه صد سال پیشه 133 00:06:50,076 --> 00:06:52,036 ‫اگه بخوایم دقیق بگیم، ‫صد و بیست سال پیش 134 00:06:52,120 --> 00:06:55,289 ‫اولین مگنار یکی از بی‌‍‌نقص‎ترین اجراهای ‫کل دوران شعبده رو بوجود آورد 135 00:06:55,373 --> 00:06:57,173 ‫بعد شنل رو به شاگردش داد 136 00:06:57,250 --> 00:07:00,503 ‫و از موقع داره دست به دست میشه، ‫و امشب تو یه نمایش خیلی انحصاری... 137 00:07:00,586 --> 00:07:03,005 ‫قراره دوباره دست به دست بشه 138 00:07:03,089 --> 00:07:05,299 ‫اصلا دست خودت نیست، نه؟ 139 00:07:05,383 --> 00:07:07,260 ‫آقای مورنینگ‌استار! 140 00:07:07,343 --> 00:07:08,594 ‫از این طرف 141 00:07:09,387 --> 00:07:11,472 ‫اوه. بدجور مشتاقم 142 00:07:11,556 --> 00:07:12,556 ‫مرسی 143 00:07:13,224 --> 00:07:14,725 ‫و واسه این... 144 00:07:16,436 --> 00:07:21,357 ‫آخرین اجرام بروی صحنه... 145 00:07:26,654 --> 00:07:29,073 ‫بع معنای واقعی مرگ رو شکست میدم... 146 00:07:29,866 --> 00:07:33,870 ‫و دوباره زنده میشم! 147 00:07:47,884 --> 00:07:49,635 ‫- درش رو قفل کرد ‫- هوم 148 00:07:56,767 --> 00:07:59,187 ‫اوه! 149 00:08:05,985 --> 00:08:09,322 ‫پس مشخصا، باید مکانیزمی ‫تو جعبه باشه تا... 150 00:08:09,405 --> 00:08:13,326 ‫کلویی، لطفا! ‫امشب قرار نیست معمایی حل کنیم 151 00:08:14,619 --> 00:08:17,538 ‫اوه! 152 00:08:26,005 --> 00:08:27,632 ‫رستاخیز! 153 00:08:35,723 --> 00:08:38,684 ‫اوه! 154 00:08:38,768 --> 00:08:40,311 ‫کارش خوبه، مگه نه؟ 155 00:08:53,658 --> 00:08:57,828 ‫خیلی‏خب، همگی ‫فقط آروم باشین و به چیزی دست نزنین 156 00:08:57,912 --> 00:09:01,207 ‫این یه صحنه جرم فعاله. ‫ما همه‏چی رو تحت کنترل داریم 157 00:09:01,290 --> 00:09:02,542 ‫مگنار بیچاره 158 00:09:03,334 --> 00:09:07,046 ‫بازم، حداقل با این دانش مُرد که ‫وهم اون هیچوقت فاش نشد 159 00:09:07,588 --> 00:09:09,215 ‫صدا رو میشنوی؟ 160 00:09:09,298 --> 00:09:11,050 ‫صدا داره از داخل جعبه میاد؟ 161 00:09:12,426 --> 00:09:14,011 ‫تو گفتی به چیزی دست نزنیم 162 00:09:14,095 --> 00:09:15,972 ‫چی؟ ‫نه، بازش کن 163 00:09:23,813 --> 00:09:26,774 ‫قضیه چیه؟ 164 00:09:26,857 --> 00:09:29,360 ‫مگنار! اون دوباره انجامش داد! 165 00:09:29,443 --> 00:09:31,779 ‫اریکا، چطور تونستی به موقع ‫کارت رو انجام ندی؟ 166 00:09:31,862 --> 00:09:34,949 ‫ولی اگه اون اونجا زنده‏ست، ‫پس اون کیه؟ 167 00:09:38,035 --> 00:09:39,370 ‫اوه، خدایا 168 00:09:41,706 --> 00:09:43,249 ‫جارد هالبروک 169 00:09:45,876 --> 00:09:47,003 ‫شاگردم 170 00:09:47,086 --> 00:09:49,839 ‫پس، حقه اینطوری اجراء میشه؟ 171 00:09:49,922 --> 00:09:53,467 ‫تو توی جعبه قایم میشی، ‫و بعد اون با لباس تو پدید میاد... 172 00:09:53,551 --> 00:09:54,552 ‫و جلوی حضار تعظیم میکنه؟ 173 00:09:54,635 --> 00:09:57,555 ‫بله، اون کل مدت اونجا مخفی شده 174 00:09:57,638 --> 00:09:59,700 ‫ما به حضار نشون میدیم که خالیه 175 00:09:59,724 --> 00:10:05,104 ‫فضای داخلی درواقع طوری رنگ شده ‫تا حس عُمقیِ دروغینی بوجود بیاره 176 00:10:06,314 --> 00:10:07,815 ‫حالت خوبه، پسرم؟ 177 00:10:07,898 --> 00:10:10,484 ‫اون فقط دوست نداره بشنوه که ‫حقه‏ها چطور اجراء میشن 178 00:10:10,568 --> 00:10:12,236 ‫نه، اصلا دوست ندارم بشنوم 179 00:10:12,320 --> 00:10:15,865 ‫ولی مطئنم بازم جزئیاتی هست که ‫خوشبختانه ازشون بی‏خبر می‌مونم 180 00:10:16,449 --> 00:10:18,242 ‫- نه، تقریباً همینه ‫- اوه 181 00:10:18,326 --> 00:10:20,786 ‫پس کسی رو میشناسی که ‫بخواد به جارد صدمه بزنه 182 00:10:20,870 --> 00:10:22,830 ‫- یا کسی که از دستش عصبانی بوده؟ ‫- اوه! 183 00:10:23,497 --> 00:10:25,207 ‫چیزه دیگه‌ای نگو، بابا 184 00:10:25,291 --> 00:10:28,127 ‫من یه وکلیم. پدرم مجبور نیست ‫به این سوال‏ها جواب بده 185 00:10:28,210 --> 00:10:30,421 ‫آلن، تو یه وکیل سرگرمی هستی 186 00:10:31,422 --> 00:10:32,422 ‫الان نه، بابا 187 00:10:32,465 --> 00:10:36,636 ‫خب، جای نگرانی‏ای نیست ‫چون ما درواقع پلیس نیستیم، درسته کلویی؟ 188 00:10:38,304 --> 00:10:40,681 ‫نه. درحال حاضر نه، نیستیم 189 00:10:41,807 --> 00:10:44,685 ‫خب، پس ممنون میشم ‫تا وقتی که پلیس‏‎ها میان... 190 00:10:44,769 --> 00:10:46,354 ‫پدرم رو با این سوالات اذیت نکنین 191 00:10:46,437 --> 00:10:49,732 ‫باورم نمیشه! 192 00:10:49,815 --> 00:10:52,818 ‫6 هفته بدون لوسیفر و کلویی... 193 00:10:52,902 --> 00:10:55,988 ‫رفتم سر صحنه‌های جنایت ‫و حالا، بوم! 194 00:10:56,072 --> 00:11:00,368 ‫شماها شاهدین. اوه، این حرف نداره! ‫یعنی، هوم... 195 00:11:00,451 --> 00:11:02,745 ‫قرارتون ناجور تموم شده و میدونین... 196 00:11:02,828 --> 00:11:06,207 ‫واسه خدا بیامرز هم ناجوره، ‫ولی واسه من که ناجور نیست 197 00:11:06,290 --> 00:11:08,125 ‫یا حرفم خیلی ناجوره؟ 198 00:11:08,209 --> 00:11:09,919 ‫ازت دیدنت خوشحالم، خانوم لوپز 199 00:11:10,002 --> 00:11:13,964 ‫آخی، حتما خیلی عجیبه که واسه یه‏بارم شده ‫اون طرف وضعیت باشین، ها؟ 200 00:11:14,048 --> 00:11:16,300 ‫- هوم ‫- یکم طول میکشه تا بهش عادت کنیم 201 00:11:16,384 --> 00:11:17,885 ‫آره، شکی درش نیست 202 00:11:17,968 --> 00:11:19,637 ‫پس اوضاع با کارول چطوره؟ 203 00:11:19,720 --> 00:11:22,431 ‫خوبه. یعنی، شما نمیشه ولی... 204 00:11:22,515 --> 00:11:26,185 ‫خانوم دکر، آقای مورنینگ‏استار، ‫جالبه که شما رو اینجا می‌بینم 205 00:11:26,268 --> 00:11:29,522 ‫منم از دیدنت خوشحالم ‫و نیازی نیست اینقدر رسمی باشی 206 00:11:29,605 --> 00:11:31,524 ‫هر کدوم از دوست‏های دن... 207 00:11:32,149 --> 00:11:33,067 ‫میدونی 208 00:11:33,150 --> 00:11:36,404 ‫خوشحالم که تونستی به اینجا منتقل بشی. ‫اداره دست خوب آدمیه 209 00:11:36,487 --> 00:11:39,824 ‫آره، یعنی باید جای آدم‏های بزرگی رو پر کنم، ‫دن و تو 210 00:11:39,907 --> 00:11:43,369 ‫ولی ممنون که صحنه جرم رو ایمن کردین، ‫همه رو آروم نگه داشتین 211 00:11:43,452 --> 00:11:46,706 ‫مطمئن نیستم که باید روی این پرونده کار کنم یا نه، ‫حالا که تو و الا باهم اینجایین 212 00:11:46,789 --> 00:11:48,791 ‫از شانش خوب ما باید روش کار کنی 213 00:11:48,874 --> 00:11:51,168 ‫که یعنی کلویی دیگه نیازی نیست ‫کارآگاه باشه 214 00:11:51,252 --> 00:11:53,713 ‫منم دیگه نیازی نیست تا آخر عمرم ‫شعبده‏ها برام لو بره، 215 00:11:53,796 --> 00:11:56,841 ‫و هنوزم میتونیم به نمایش ساعت 8:30 توی سالن برسیم، ‫پس اگه ما رو ببخشید... 216 00:11:56,924 --> 00:11:59,760 ‫میدونی، شرط میبندم که ‫احتمالا باید اینجا بمونیم 217 00:11:59,844 --> 00:12:02,513 ‫چون ما شاهد قتل بودیم، درسته کارول؟ 218 00:12:02,596 --> 00:12:05,057 ‫آره، متاسفانه حق با اونه 219 00:12:05,141 --> 00:12:07,768 ‫قبل از اینکه بتونین برین ‫باید ازتون بیانیه بگیرم 220 00:12:08,352 --> 00:12:09,895 ‫چه خبر فوق‏العاده‏ای 221 00:12:13,566 --> 00:12:17,987 ‫♪ لیوان بعد از لیوان مواد الکلی ♪ 222 00:12:18,070 --> 00:12:22,324 ‫خیلی‎‏خب، کی میخواد توسط سبیل‏های شیطان ‫قلقلک داده بشه؟ 223 00:12:22,408 --> 00:12:23,701 ‫اووه! 224 00:12:23,784 --> 00:12:26,579 ‫کوکتلی با تِم "ملکه‎ی جهنم" نبود 225 00:12:26,662 --> 00:12:27,997 ‫نمیتونستم جناس درستی پیدا کنم 226 00:12:28,080 --> 00:12:31,542 ‫اشکال نداره. ‫قبلا اون سبیل‏ها قلقلکم دادن 227 00:12:31,625 --> 00:12:32,501 ‫منم همینطور 228 00:12:35,004 --> 00:12:36,964 ‫خب، شما دو نفر واقعا واسه همدیگه ‫ساخته شدین، مگه نه؟ 229 00:12:37,047 --> 00:12:39,383 ‫اوه، آره. ‫به سلامتی، بچه‏ها 230 00:12:39,467 --> 00:12:41,427 ‫- اوه ‫- سر سلامتی 231 00:12:41,510 --> 00:12:43,971 ‫عجب، واقعا خیلی مایه گذاشتی، لیندا 232 00:12:44,054 --> 00:12:48,267 ‫آره خب، هر روز نیست که ‫رفیق صمیمیم و دوست دخترش... 233 00:12:48,350 --> 00:12:50,936 ‫- این سطح فانی رو ترک کنن تا برن بر جهنم فرمانروایی کنن ‫- هوم 234 00:12:51,520 --> 00:12:54,023 ‫پس حوا، تو تا حالا اونجا بودی؟ 235 00:12:54,106 --> 00:12:55,608 ‫نبودم 236 00:12:55,691 --> 00:12:59,028 ‫ولی چه ماجراجوییه معرکه‏ای بشه، ها؟ 237 00:12:59,111 --> 00:13:04,909 ‫از بهشت به جهنم ‫و همه‌جا در مابین 238 00:13:04,992 --> 00:13:08,621 ‫و این دفعه، بهترین شریک رو باهم دارم 239 00:13:11,248 --> 00:13:13,042 ‫پس شما خانوم‏ها حاضرین که فردا برین؟ 240 00:13:13,125 --> 00:13:17,171 ‫یعنی، بعد از تاج گذاری لوسیفر ‫وقت دارم پرواز کنم و شما رو برسونم 241 00:13:17,254 --> 00:13:19,173 ‫معلومه که حاضرم 242 00:13:19,256 --> 00:13:21,884 ‫ملکه میز من قراره بر اون تخت فرمانروایی کنه 243 00:13:22,635 --> 00:13:24,386 ‫مفتخرت میکنم 244 00:13:24,470 --> 00:13:25,971 ‫کثافت‏ها رو مطیع میکنم، 245 00:13:26,055 --> 00:13:29,058 ‫خواهر و برادرهام رو زیر پام له میکنم 246 00:13:31,936 --> 00:13:34,563 ‫پس حوا، اصلا فکر کردی که... 247 00:13:34,647 --> 00:13:37,775 ‫وقتی میز داره فرمانروایی میکنه ‫تو چیکار کنی؟ 248 00:13:37,858 --> 00:13:41,821 ‫از عشقم تو تمام کارهاش حمایت میکنم 249 00:13:41,904 --> 00:13:45,616 ‫اون بهترین ملکه میشه 250 00:13:47,284 --> 00:13:50,120 ‫عالیه، ولی این درواقع برات چه‏جوریه؟ 251 00:13:50,204 --> 00:13:53,749 ‫تو هم "کثافت‏ها رو مطیع میکنی"؟ 252 00:13:55,626 --> 00:13:59,129 ‫نمیدونم، یعنی... 253 00:13:59,213 --> 00:14:01,799 ‫وقتی رسیدیم اونجا ‫یه فکرش براش میکنم 254 00:14:01,882 --> 00:14:02,882 ‫آره 255 00:14:03,300 --> 00:14:05,803 ‫ها. باشه 256 00:14:05,886 --> 00:14:09,932 ‫باشه خب، وقت پیش غذاهاست. ‫تخم‏مرغ شیطانی درست کردم 257 00:14:10,015 --> 00:14:12,351 ‫- اووه، آره! ‫- بریم تو کار اونا 258 00:14:20,442 --> 00:14:23,404 ‫خانوم لوپز، به نظرت کِی تموم میشه؟ 259 00:14:24,029 --> 00:14:26,031 ‫مطمئن نیستم 260 00:14:26,115 --> 00:14:27,449 ‫با مگنار حرف زدم، 261 00:14:27,533 --> 00:14:30,953 ‫و اون توضیح داد که واسه این وهم، 262 00:14:31,036 --> 00:14:33,956 ‫فقط یکی از شمشیرهای دوئل تیزن، 263 00:14:34,039 --> 00:14:36,584 ‫همونی که باهاش سر صحنه ‫سیب رو نصف میکنن 264 00:14:36,667 --> 00:14:39,336 ‫ولی این یکی هم تیز بوده 265 00:14:39,420 --> 00:14:42,798 ‫که یعنی قاتل اونو آماده‎اش کرده، ‫کاملا عمدی بوده 266 00:14:42,882 --> 00:14:47,303 ‫اوه درسته، شرمنده، عادت کردم. ‫دیگه مشکل تو نیست 267 00:14:47,386 --> 00:14:50,472 ‫نه، حالا مشکل من اینه که ‫درمورد شمشیرهای دوئل قلابی میدونم 268 00:14:50,556 --> 00:14:52,617 ‫فقط میخوام تا جایی که ممکنه ‫سریع این تموم بشه بره... 269 00:14:52,641 --> 00:14:54,977 ‫تا من و کلویی بتونیم ‫به قرار شگفت‌جویی‌مون ادامه بدیم 270 00:14:56,353 --> 00:14:58,981 ‫شماها خیلی نازین 271 00:15:00,107 --> 00:15:01,358 ‫واقعا دلم براتون تنگ شده 272 00:15:02,234 --> 00:15:04,111 ‫کسب و کار خانوادگی، می‌فهمم 273 00:15:04,695 --> 00:15:06,030 ‫برات دعا میکنم 274 00:15:07,406 --> 00:15:09,450 ‫حالا هر ارزشی که داره 275 00:15:10,242 --> 00:15:12,077 ‫منظورت چیه، حالا هر ارزشی که داره؟ 276 00:15:12,161 --> 00:15:14,622 ‫فکر میکردم این برات ‫خیلی ارزش داشت، خانوم لوپز 277 00:15:14,705 --> 00:15:16,415 ‫دوباره دچار بحران ایمان شدی؟ 278 00:15:17,041 --> 00:15:19,501 ‫اوه نه، اون واسه دو سال پیش بود 279 00:15:19,585 --> 00:15:22,046 ‫بدون شک هنوز باور دارم 280 00:15:22,129 --> 00:15:23,297 ‫فقط اینه که... 281 00:15:25,883 --> 00:15:29,637 ‫خیلی‏خب، این ممکنه بدجور ‫به نظر دیوونگی بیاد 282 00:15:29,720 --> 00:15:34,725 ‫ولی اخیراَ، خیلی دعا میکنم 283 00:15:35,726 --> 00:15:38,812 ‫و حس میکنم که هیچکس گوش نمیده 284 00:15:39,396 --> 00:15:43,359 ‫انگار اصل کاری اونجا نیست ‫یا همچین چیزی 285 00:15:44,985 --> 00:15:46,695 ‫میدونم. خیلی احمقانه‏ست 286 00:15:46,779 --> 00:15:49,949 ‫یعنی، نه همچین چیزی ممکنه، درسته؟ ‫امکان نداره! 287 00:15:50,032 --> 00:15:53,327 ‫بله. احمقانه‏ میشه 288 00:15:55,162 --> 00:15:58,791 ‫پس اجراء یه مرغ و یه پروانه زنده داره 289 00:15:58,874 --> 00:16:00,960 ‫همه اینا خیلی مفیده 290 00:16:06,131 --> 00:16:08,717 ‫هی، تو رو قبلا این‏ورا ندیدم 291 00:16:08,801 --> 00:16:10,344 ‫من کیتن کال‌ام 292 00:16:11,220 --> 00:16:14,181 ‫احتمالا منو از اکانت اینستاگرامم میشناسی، شعبده‌دادا69 293 00:16:14,890 --> 00:16:17,643 ‫- نمی‏شناسم ‫- خب، چهار میلیون آدم دیگه میشناسن 294 00:16:17,726 --> 00:16:20,688 ‫هی، اگه میخوای آینده شعبده رو ببینی، ‫پروفایلم رو ببین 295 00:16:21,271 --> 00:16:22,189 ‫- باشه ‫- هوم 296 00:16:22,272 --> 00:16:24,066 ‫آره، بدون شک این کارو میکنم 297 00:16:24,149 --> 00:16:27,277 ‫میدونی، اگه مگنار منو داشت ‫شاید شاگردش هنوز زنده بود 298 00:16:29,113 --> 00:16:31,490 ‫نمیگم کار من جون آدما ‫رو نجات میده، ولی... 299 00:16:31,573 --> 00:16:32,992 ‫پس تو مگنار رو میشناسی؟ 300 00:16:33,075 --> 00:16:34,618 ‫- هوم ‫- ها؟ 301 00:16:34,702 --> 00:16:36,412 ‫من قبل از جارد شاگردش بودم 302 00:16:37,079 --> 00:16:38,079 ‫آره 303 00:16:38,622 --> 00:16:39,498 ‫لعنت، جارد 304 00:16:39,581 --> 00:16:43,210 ‫ممکن بود من جاش شمشیر بخورم، ‫اگه رسانه‌های اجتماعی رو کشف نکرده بودم 305 00:16:44,003 --> 00:16:46,422 ‫مشکل من اینه که من یه مبتکرم. ‫آینده رو می‌بینم 306 00:16:46,505 --> 00:16:48,625 ‫تمام این آدمای سنتی، ‫تو گذشته گیر کردن 307 00:16:48,674 --> 00:16:52,386 ‫در همین حال، گوشی من هی زنگ میخوره. ‫مسابقه استعداد یابی آمریکا، وگاس 308 00:16:52,469 --> 00:16:55,639 ‫مگار داره تو تابوت بالا میره. ‫من رو یه موشکم. آره 309 00:16:55,723 --> 00:16:58,559 ‫عجب، حتما مگنار خیلی به موفقیت‌هات حسودیش میشه 310 00:16:58,642 --> 00:17:02,896 ‫تو میذاری میری و بدجور مشهور میشی ‫اونم یه اجرا کننده کوچیک داخلی می‏مونه 311 00:17:02,980 --> 00:17:05,149 ‫مگنار، نه. اون... 312 00:17:05,232 --> 00:17:08,318 ‫ببین، خیلی‏‎‌ها بهم حسودی میکنن، معلومه خب 313 00:17:08,402 --> 00:17:10,029 ‫شوخیت گرفته؟ 314 00:17:10,112 --> 00:17:12,239 ‫مگنار نه. ‫مگنار پیرمرد مهربونیه 315 00:17:12,322 --> 00:17:13,991 ‫- من و اون هنوزم باهم جوریم ‫- هوم 316 00:17:14,074 --> 00:17:16,118 ‫تو تشریفات قبل از نمایش امشبش، 317 00:17:16,201 --> 00:17:18,954 ‫با هم مگنار مای‌تای همیشگی خوردیم 318 00:17:19,038 --> 00:17:20,497 ‫اوه 319 00:17:20,581 --> 00:17:22,041 ‫پس رسیدنش رو دیدی؟ 320 00:17:22,624 --> 00:17:25,127 ‫چقدر مونده به نمایش ‫اون نوشیدنی رو میخوره؟ 321 00:17:25,210 --> 00:17:30,591 ‫از ماشین میره روی چهارپایه بار می‌شینه ‫بعدش میره سمت پرده نمایش 322 00:17:31,550 --> 00:17:32,468 ‫همیشه همینطور بوده 323 00:17:32,551 --> 00:17:34,845 ‫هی، واقعا خوشم میاد که ‫چقدر داری با حرف زدن باهام حال میکنی 324 00:17:34,928 --> 00:17:37,389 ‫یه‏جورایی حس میکنم که همین الانشم ‫داریم باهم قرار میذاریم 325 00:17:37,473 --> 00:17:39,516 ‫یعنی، همین الانشم چیزهای تزئینی‏مون سِته 326 00:17:39,600 --> 00:17:40,600 ‫چی؟ 327 00:17:48,108 --> 00:17:49,359 ‫شب خوبی داشته باشی 328 00:17:49,443 --> 00:17:51,111 ‫- ممنون ‫- مرسی 329 00:17:51,195 --> 00:17:53,238 ‫- میشه یه لحظه باهات حرف بزنم؟ ‫- حتما، بله 330 00:17:53,322 --> 00:17:54,990 ‫میشه یه لحظه منو ببخشید؟ 331 00:17:55,741 --> 00:17:57,117 ‫چه خبره؟ همه‏چی روبراهه؟ 332 00:17:57,201 --> 00:18:00,746 ‫آره، آره، فکر کنم واسه مگنار یه دلیل موجه دارم. ‫از موقعی که اون رسیده اینجا... 333 00:18:00,829 --> 00:18:03,207 ‫تا شروع نمایش یه شعبده‏باز دیگه ‫پیشش بوده 334 00:18:03,290 --> 00:18:05,050 ‫پس واقعا باید باهاش حرف بزنی ‫و ببینی که... 335 00:18:06,877 --> 00:18:08,295 ‫باهاش حرف زدی؟ 336 00:18:08,879 --> 00:18:11,673 ‫خیلی متاسفم. ‫تو کارآگاه خوبی هستی، فقط منو نادیده بگیر 337 00:18:11,757 --> 00:18:12,925 ‫- کارم بدک نیست ‫- اوهوم 338 00:18:13,008 --> 00:18:16,178 ‫گوش کن، از کمکت ممنونم. ‫واقعا میگم 339 00:18:16,261 --> 00:18:19,014 ‫ولی مجبور نیستی بمونی. ‫باشه؟ 340 00:18:19,098 --> 00:18:21,600 ‫نذار این شبتون رو خراب کنه. ‫همه‏چی تحت کنترله 341 00:18:21,683 --> 00:18:25,062 ‫این خبر خوبیه. ‫مطمئنم دست آدم توانایی هستش، کارآگاه... 342 00:18:25,145 --> 00:18:26,230 ‫تو 343 00:18:26,313 --> 00:18:28,774 ‫پس بریم، کلویی؟ 344 00:18:28,857 --> 00:18:30,234 ‫- آره ‫- صبر کنین 345 00:18:30,317 --> 00:18:33,445 ‫تازه تایید شد. ‫جارد طی دو ساعت اخیر کشته شده 346 00:18:35,280 --> 00:18:38,117 ‫و از اون موقع کسی از اینجا نرفته. ‫پس باید همچنان همه رو نگه داری 347 00:18:38,200 --> 00:18:41,160 ‫- و اون در تنها راه خروجه ‫- خب، گذرگاه‏های مخفی هم هست 348 00:18:41,203 --> 00:18:43,455 ‫نه، اون یه افسانه‌ست. ‫با همه حرف زدیم 349 00:18:43,539 --> 00:18:46,250 ‫که یعنی قاتل هنوزم تو ساختمونه 350 00:18:46,333 --> 00:18:48,502 ‫معمای درون اتاق محصور شده، بچه‏ها 351 00:18:49,253 --> 00:18:52,256 ‫خب، کی پایه یه شب تا صبحه؟ 352 00:19:02,850 --> 00:19:04,977 ‫تا اونجایی که اطلاع دارم، ‫جارد قرار بود به ارث ببره 353 00:19:05,060 --> 00:19:07,813 ‫که نقش خیلی افسانه‏ای تو دنیای شعبده هستش 354 00:19:07,896 --> 00:19:09,439 ‫این حسادتی بوجود آورد؟ 355 00:19:10,274 --> 00:19:11,567 ‫حسادت؟ 356 00:19:11,650 --> 00:19:15,279 ‫چی، به جارد؟ شوخی میکنی؟ ‫از اون آدم مهربون‏تری نبود 357 00:19:16,363 --> 00:19:20,742 ‫و رابطه تو باهاش، ‫بحث و مجادله نداشت؟ 358 00:19:20,826 --> 00:19:23,871 ‫هوم. همکار عالی‌ای بود 359 00:19:23,954 --> 00:19:26,915 ‫داشت میگفت که بهم کمک کنه ‫نمایش صحنه‏ای خودم رو ردیف کنم 360 00:19:26,999 --> 00:19:29,668 ‫شنیدم جارد یه آدم "محبوب" توصیف میشه. ‫تو موافقی؟ 361 00:19:29,751 --> 00:19:32,379 ‫جارد فقط محبوب نبود، ‫آدم محترمی بود 362 00:19:32,462 --> 00:19:34,631 ‫حتی منم نمیتونم انکار کنم ‫که اون خیلی با استعداد بود 363 00:19:34,715 --> 00:19:39,553 ‫شنیده بودم که قرار بود سر یه سریال بزرگ نتفلیکس ‫درمورد مگنار خوب پول به جیب بزنه 364 00:19:39,636 --> 00:19:41,430 ‫و این اولین باره که میاین اینجا؟ 365 00:19:41,513 --> 00:19:43,223 ‫اولین دفعه‏ست. ‫بله، بله 366 00:19:44,016 --> 00:19:46,101 ‫صبر کن. ‫آدم جدید دیگه‌ای هم اینجا هست؟ 367 00:19:46,185 --> 00:19:47,019 ‫این یه سرنخه؟ 368 00:19:47,102 --> 00:19:51,273 ‫نه، جایگاه من نیست که ‫دیگه سوال بپرسم، ولی هست؟ 369 00:19:51,356 --> 00:19:56,195 ‫پس بیاین فقط با این شروع کنیم که ‫قبل از همایش امشب چیکار میکردین؟ 370 00:19:56,278 --> 00:19:57,321 ‫اوه، این راحته 371 00:19:57,404 --> 00:19:59,573 ‫داشتم به یه پلیس موتوری رشوه میدادم 372 00:20:00,532 --> 00:20:02,034 ‫داشتین به یه افسر پلیس رشوه میدادین؟ 373 00:20:02,117 --> 00:20:03,827 ‫البته. اولین بار هم نیست 374 00:20:03,911 --> 00:20:07,372 ‫اگه ازش سوال کنین، مطمئنم که همکاری میکنه. ‫اون یکم زود سفره دلش رو خالی میکنه 375 00:20:07,456 --> 00:20:11,001 ‫و تا همین اواخر، مشاور اداره پلیس ‫لس آنجلس بودین؟ 376 00:20:11,084 --> 00:20:13,212 ‫- اوهوم ‫- همینطورم ادعا میکنین که شما شیطانین؟ 377 00:20:13,295 --> 00:20:14,296 ‫شیطان بودم 378 00:20:14,379 --> 00:20:16,215 ‫الان خدام. ‫خب، چیزی نمونده بشم 379 00:20:16,298 --> 00:20:19,426 ‫همایش امشب خیلی خودمونی بود. ‫چطور دعوت شدین؟ 380 00:20:19,509 --> 00:20:21,749 ‫من از اولین باری که اینجا باز شد ‫عضوش بودم 381 00:20:21,803 --> 00:20:22,803 ‫در سال 1963 382 00:20:23,305 --> 00:20:24,305 ‫به نظر درست میاد 383 00:20:24,348 --> 00:20:26,016 ‫و میشه دوباره بگین چند سالتونه؟ 384 00:20:26,099 --> 00:20:29,019 ‫خب، تو جهنم زمان خیلی متفاوت ‫سپری میشه، پس... 385 00:20:29,686 --> 00:20:31,188 ‫پس باید بگم بی‌نهایت 386 00:20:31,271 --> 00:20:34,358 ‫اون فقط سر سنش حساسه. ‫حتی منم نمیدونم دقیقا چند سالشه 387 00:20:34,441 --> 00:20:38,445 ‫و فقط از سر کنجکاوی، ‫کارت با شمشیرها چطوره؟ 388 00:20:38,528 --> 00:20:40,197 ‫اوه، مدتی میشه که تمرین نداشتم 389 00:20:40,280 --> 00:20:43,575 ‫ولی اخیراً یه رئیس یاکوزا ‫رو تو یه دوئل شکست دادم 390 00:20:43,659 --> 00:20:46,036 ‫و یه‌بار فرو کردم تو قلب یه نفر 391 00:20:46,119 --> 00:20:47,788 ‫خب، عجب تصادفی 392 00:20:47,871 --> 00:20:49,873 ‫چون جارد هم دقیقا همینطوری کشته شده 393 00:20:49,957 --> 00:20:51,250 ‫جالبه 394 00:20:51,333 --> 00:20:53,377 ‫ولی من از یه خنجر اهریمنی استفاده کردم، ‫این یه شمشیر بوده 395 00:20:53,460 --> 00:20:55,212 ‫پس به گمونم بهم مربوط نمیشن 396 00:20:56,380 --> 00:20:58,048 ‫خیلی پیچیده بود 397 00:20:58,924 --> 00:21:00,008 ‫بهتره درموردش حرف نزنیم 398 00:21:00,092 --> 00:21:02,594 ‫♪ شیطان درونم رو آشکار میکنه ♪ 399 00:21:02,678 --> 00:21:04,763 ‫هی. اونجا چی گفتی؟ 400 00:21:05,764 --> 00:21:07,975 ‫حقیقت. ‫همیشه حقیقت رو به همه میگم 401 00:21:08,058 --> 00:21:09,434 ‫میدونم و بابت همین دوستت دارم 402 00:21:09,518 --> 00:21:12,598 ‫ولی فکر کنم بخاطر حرفی که به کارول زدی، ‫الان مظنون اول اونی 403 00:21:12,646 --> 00:21:14,064 ‫چی؟ ‫این مسخره‏ست 404 00:21:14,147 --> 00:21:16,066 ‫من هیچوقت یه شعبده‏‎باز رو نمی‌کُشم 405 00:21:16,149 --> 00:21:19,152 ‫یعنی، یه منتالیست شاید ‫ولی نه یه هنرمندی مثل جارد 406 00:21:19,236 --> 00:21:20,737 ‫خب من اینو میدونم، ‫و تو هم میدونی 407 00:21:20,821 --> 00:21:22,281 ‫ولی کارول، اون طبق قوانین پیش میره 408 00:21:22,364 --> 00:21:24,084 ‫فقط بر اساس حرف من ‫نمیذاره بری 409 00:21:24,116 --> 00:21:26,410 ‫پس واقعا به نظرم فقط یه کار ازمون برمیاد 410 00:21:27,327 --> 00:21:31,164 ‫بریم خونه، سکس کنیم، خواب‌مون ببره ‫و دیگه هیچوقت به اون فکر نکنیم؟ 411 00:21:31,248 --> 00:21:34,167 ‫نه، خودمون این پرونده رو حل کنیم 412 00:21:34,876 --> 00:21:35,876 ‫چی؟ 413 00:21:36,545 --> 00:21:38,005 ‫دلیل موجهت بررسی شد 414 00:21:38,588 --> 00:21:42,092 ‫آره، پلیس موتوری تماس گرفت ‫و داستانت رو تایید کرد 415 00:21:42,175 --> 00:21:43,343 ‫آه 416 00:21:43,427 --> 00:21:44,970 ‫- واقعا؟ ‫- آره 417 00:21:45,053 --> 00:21:47,889 ‫یعنی، الان معلق شده ‫ولی تو دیگه مظنون نیستی 418 00:21:47,973 --> 00:21:50,934 ‫خب، این عالیه 419 00:21:52,185 --> 00:21:54,855 ‫کارول، الان شایعه تُپلی گیرم اومده 420 00:21:54,938 --> 00:21:56,690 ‫- خب، درواقع یه سرنخه ‫- هوم 421 00:21:56,773 --> 00:21:59,818 ‫خدایا، خیلی جالب نیست که اصلا مهم نیست ‫صنعت چی باشه 422 00:21:59,901 --> 00:22:01,111 ‫همیشه توش پر از بحث و جداله؟ 423 00:22:01,194 --> 00:22:05,032 ‫- حتی صنعت اسباب‏بازی، جاسوس دارن ‫- صنعت اسباب‏بازی. یه لحظه بهمون وقت بدین، لطفا 424 00:22:05,115 --> 00:22:06,783 ‫- الا. سرنخ چیه؟ ‫- اوه 425 00:22:06,867 --> 00:22:08,493 ‫درسته، پس... 426 00:22:08,577 --> 00:22:11,830 ‫کلاب تو هتل‏شون برای شعبده‏باز‏ها واسه موقعی که ‫برای اجرا میان اتاق رزرو میکنه 427 00:22:11,913 --> 00:22:12,748 ‫درسته 428 00:22:12,831 --> 00:22:16,168 ‫ولی دستیار اریکا اتاقی واسه خودش رزرو نشده 429 00:22:16,251 --> 00:22:17,085 ‫- و... ‫- واقعا؟ 430 00:22:17,169 --> 00:22:21,340 ‫وقتی مقتول جارد خدمات اتاق سفارش داده، ‫به حساب اریکا بوده... 431 00:22:21,423 --> 00:22:23,050 ‫- کارت بانکی اون ‫- کارت بانکی 432 00:22:23,133 --> 00:22:26,094 ‫پس اونا باهم رابطه مخفی دارن ‫و اون درموردش بهم چیزی نگفت 433 00:22:26,178 --> 00:22:28,347 شاید وقشته یه‌بار دیگه باهاش حرف بزنیم - فکر کنم - 434 00:22:28,430 --> 00:22:29,765 مرسی - خواهش می‌کنم - 435 00:22:33,477 --> 00:22:34,477 وای 436 00:22:35,604 --> 00:22:37,522 خیلی محشره 437 00:22:37,606 --> 00:22:40,525 خدایی نگاش کن، چقدر دقیق و پرجزئیاته 438 00:22:40,609 --> 00:22:45,072 و باعث شد یه فکری به سرم بزنه 439 00:22:45,155 --> 00:22:47,783 می‌خوام اینکارو بکنه 440 00:22:47,866 --> 00:22:50,994 چیکار؟ می‌خوای دنبال جناس غذاها بگردی؟ 441 00:22:51,078 --> 00:22:53,288 نه. مهمونی‌های شام 442 00:22:53,372 --> 00:22:57,584 همه‌جور مهمونی می‌دونی، مثل همونی که توی شهر نقره‌ای برپا می‌کردیم 443 00:22:57,667 --> 00:23:00,796 تو می‌تونی توی جهنم حکمرانی کنی و کار تقویم اجتماعی هم با من 444 00:23:00,879 --> 00:23:03,757 ...می‌تونم همه رو ببینم، و می‌دونی، می‌تونم 445 00:23:03,840 --> 00:23:06,343 اون همه لحظات خوب و شاد رو 446 00:23:06,426 --> 00:23:08,303 به ارمغان بیارم 447 00:23:08,387 --> 00:23:12,933 می‌دونی - مطمئنا این چیزا توی جهنم بکار میان - 448 00:23:13,016 --> 00:23:13,850 آره - آره - 449 00:23:13,934 --> 00:23:17,187 عزیزم، می‌خوای واسه کی شادی و خوشی بیاری؟ 450 00:23:17,270 --> 00:23:19,606 ارواح نفرین و شکنجه شده؟ 451 00:23:19,689 --> 00:23:20,899 آره 452 00:23:21,942 --> 00:23:24,611 خوب، اونجا که فقط ارواح نفرین و شکنجه‌شده که نیست، درسته؟ 453 00:23:24,694 --> 00:23:26,613 خواهر و برادراتم هستن، میز 454 00:23:26,696 --> 00:23:29,157 درسته درسته، مرسی لیندا 455 00:23:29,241 --> 00:23:32,202 می‌تونم با خانواده‌ات وقت بگذرونم چه عالی 456 00:23:32,285 --> 00:23:35,705 آره. نمیشه. حرف و عمل اون آشغالا یکی نیست تا جای ممکن از اونا دور نگه‌ات می‌دارم 457 00:23:39,668 --> 00:23:40,668 ...پس 458 00:23:41,753 --> 00:23:46,258 فقط محض شفاف‌سازی، تصور کردی من دقیقا قراره چیکار کنم؟ 459 00:23:46,341 --> 00:23:49,261 فقط واسه تو نظافت و آشپزی کنم؟ 460 00:23:49,344 --> 00:23:52,597 چون بنظر بدجور تنها میشم، میز 461 00:23:52,681 --> 00:23:54,349 یعنی میگی من واست کافی نیستم؟ 462 00:23:54,433 --> 00:23:58,270 اصلا و ابدا. حرفو عوض نکن همیشه موقع عصبانیت اینکارو باهام می‌کنی 463 00:23:58,353 --> 00:24:02,065 داری میگی باعث میشم احساس تنهایی بکنی کجاش دارم حرف رو عوض می‌کنم؟ 464 00:24:02,149 --> 00:24:03,650 دارم به اداره پلیس ملحق میشم 465 00:24:05,569 --> 00:24:07,028 چی؟ - آره - 466 00:24:07,112 --> 00:24:10,991 یه‌مدتیه توی دانشکده پلیس هستم و اوضاع خوب داره پیش میره 467 00:24:11,074 --> 00:24:13,410 هدیه خداحافظی دَن بود از طرف من درخواست فرستاده 468 00:24:13,493 --> 00:24:15,620 عالیه ...ولی بهتره برگردیم پیش میز 469 00:24:15,704 --> 00:24:17,414 چرا بهم نگفتی؟ 470 00:24:17,497 --> 00:24:20,041 ...گمونم اول می‌خواستم ببینم که 471 00:24:20,125 --> 00:24:22,169 می‌دونی، اول ببینم اوضاع چطور پیش میره 472 00:24:22,252 --> 00:24:25,964 و...و حقیقتش فکر کردم تو مسخره‌ام می‌کنی 473 00:24:26,047 --> 00:24:27,048 اوه، من که حتما می‌کنم 474 00:24:27,132 --> 00:24:30,135 این بزرگ‌ترین هدیه‌ایه که بهم دادی 475 00:24:30,218 --> 00:24:31,218 مرسی 476 00:24:31,261 --> 00:24:32,471 خواهش می‌کنم 477 00:24:33,180 --> 00:24:35,474 تبریک میگم. خیلی واست خوشحالم 478 00:24:35,557 --> 00:24:37,726 زودباش. واسه‌موت از دانشکده تعریف کن 479 00:24:37,809 --> 00:24:40,312 هممم - ...اوه، خوب - 480 00:24:44,357 --> 00:24:46,067 اِریکا، یکم گیج شدم 481 00:24:46,860 --> 00:24:50,030 تو بهم نگفتی که با قربانی وارد رابطه شدی 482 00:24:50,614 --> 00:24:54,326 خوب، گیج شدن نداره نگفتم چون باعث میشد خودمو بد جلوه بدم 483 00:24:54,409 --> 00:24:57,787 چرا باید باعث بشه خودتو بد جلوه بدی؟ همه‌ی اونایی که باهاشون حرف زدم، عشق جرد بودن 484 00:24:57,871 --> 00:24:59,706 آره، درسته 485 00:24:59,789 --> 00:25:00,957 آقای محبوب؟ 486 00:25:01,041 --> 00:25:02,501 شاید بین مَردها آره 487 00:25:03,084 --> 00:25:06,546 نمی‌دونم اینو می‌دونی یا نه، ولی شعبده‌بازی یه دنیای پسرونه‌اس 488 00:25:07,130 --> 00:25:08,882 واقعا فکر کردم جرد فرق داره 489 00:25:09,758 --> 00:25:11,134 فکر کردم استعداد منو می‌بینه 490 00:25:11,218 --> 00:25:12,498 بهت وعده وعید داد، نه؟ 491 00:25:13,053 --> 00:25:16,097 جرد گفت نمایش تکیم رو تولید می‌کنه 492 00:25:16,181 --> 00:25:18,808 ولی همینکه مگناره تصمیم به بازنشستگی گرفت 493 00:25:19,601 --> 00:25:22,145 یهویی جرد دیگه حرفی از کار من نزد 494 00:25:22,229 --> 00:25:24,648 واسه همین فکر کردی باعث میشه خودتو بد جلوه بدی 495 00:25:24,731 --> 00:25:29,194 همین که به جایی رسید، معشوقه‌ عصبانی رو دور انداخت 496 00:25:29,778 --> 00:25:32,030 می‌خوای بگی اینا جلوه‌ی بدی نداره؟ 497 00:25:35,909 --> 00:25:38,161 چیکار می‌کنی؟ 498 00:25:38,787 --> 00:25:39,913 فکر می‌کنه کار اونه 499 00:25:39,996 --> 00:25:42,374 اُمیدوارم همینطور باشه تا بالاخره بتونیم به قرار کوفتی‌مون برسیم 500 00:25:42,457 --> 00:25:45,252 نه، یه‌چیزی درست درنمیاد قشنگ از ته‌دل حسش می‌کنم 501 00:25:45,335 --> 00:25:47,671 خوب، شاید ایمیل‌ها به اون ته‌دلت نمی‌رسه 502 00:25:47,754 --> 00:25:50,215 ولی ایمیل میگه تو دیگه بازنشست شدی این دیگه کار کاروله 503 00:25:50,298 --> 00:25:51,174 کارول 504 00:25:51,258 --> 00:25:52,300 چیه؟ - کارول - 505 00:25:52,384 --> 00:25:53,927 خدایش؟ 506 00:25:54,010 --> 00:25:55,679 لوسیفر، اون شخص اشتباهی رو گرفته 507 00:25:55,762 --> 00:25:58,598 ،باید اینو حل کنیم وگرنه ممکنه یه زن بیگناه به زندان بره 508 00:26:00,725 --> 00:26:01,725 اوه 509 00:26:05,855 --> 00:26:08,733 اِلا، ما مدرک فیزیکی از جسد برداشتیم؟ 510 00:26:08,817 --> 00:26:11,820 اوه، راستش...نمی‌تونم الان بهش اشاره کنم 511 00:26:11,903 --> 00:26:14,906 ،دِکر، واقعا منو ناراحت می‌کنه ولی تو دیگه جزو تیم نیستی 512 00:26:14,990 --> 00:26:16,700 خانم لوپز به نکته خوبی اشاره کردن 513 00:26:16,783 --> 00:26:20,704 ما اینجا به دنبال شگفتی اومدیم، نه حقیقت یادته؟ 514 00:26:20,787 --> 00:26:24,332 ببین، اون مَرد از ناکجاآباد یه کارت بیرون کشید به این میگن کار خارق‌العاده 515 00:26:24,416 --> 00:26:26,167 اوه، لباس‌های مقتول رو واسه پیدا کردن 516 00:26:26,251 --> 00:26:28,295 جیب‌های مخفی و این چیزا بررسی کردی؟ 517 00:26:28,378 --> 00:26:32,173 درسته، چون اینا وسایل جسد یه آدم معمولی نیست 518 00:26:32,257 --> 00:26:34,843 اینا وسایل یه جسد شعبده‌بازه 519 00:26:34,926 --> 00:26:38,763 ،وای پسر، می‌تونمی توی مناظره بعدی قشنگ ازش استفاده کنم. عالی شد 520 00:26:38,847 --> 00:26:40,181 عالی شد 521 00:26:40,265 --> 00:26:42,535 واقعا داری به تحقیقات کمک می‌کنی، مگه نه؟ 522 00:26:42,559 --> 00:26:44,936 خوب، دقیقا همونطوره که گفتی من حقیقت‌جو هستم 523 00:26:45,020 --> 00:26:47,564 کلویی، می‌دونم دلت واسه کاراگاه‌بازی تنگ شده 524 00:26:47,647 --> 00:26:49,649 ولی ما الان دیگه در صحنه دیگه‌ای از زندگی‌مون هستیم 525 00:26:49,733 --> 00:26:53,445 خوب، مطمئنی؟ چون همین الان بهم گفتی که دوباره صحنه بعدی زندگیت رو به تاخیر انداختی 526 00:26:54,070 --> 00:26:55,739 ببین، واسه منم آسون نیست 527 00:26:56,698 --> 00:27:00,827 قراره یه کار جدید رو توی بهشت شروع کنم و هر روز تنهایی رفت و آمد داشته باشم 528 00:27:00,910 --> 00:27:01,786 گرفتم 529 00:27:01,870 --> 00:27:03,997 ...صحیح، و دارم سعی می‌کنم بگم که 530 00:27:04,080 --> 00:27:07,375 بنظرم دلایل عمیق‌تری پشت این بهونه‌هات هست 531 00:27:07,459 --> 00:27:09,419 و بهتره درباره‌شون حرف بزنیم 532 00:27:09,502 --> 00:27:12,047 چون نمی‌تونی تا قیامت اینطوری رفتار کنی - بینگو - 533 00:27:12,631 --> 00:27:13,631 یجورایی 534 00:27:13,673 --> 00:27:14,591 یه مهره پیدا کردم 535 00:27:14,674 --> 00:27:18,637 همونطور که گفتی، بالای آستینشیه جیب مخفی پیدا کردم 536 00:27:18,720 --> 00:27:21,765 ولی لباس مگنار هیچ مهره‌ای روش نداره 537 00:27:21,848 --> 00:27:23,767 پس ممکنه این بخشی از شعبده‌بازی باشه؟ 538 00:27:24,517 --> 00:27:28,313 نه. نیست. بهش میگن کار تیمی و خوب پلیسی فکر کنم قفل پرونده رو باز کردیم 539 00:27:28,897 --> 00:27:33,151 می‌خوای به یک پلیس واقعی بگی منظورت چیه؟ 540 00:27:33,234 --> 00:27:34,861 نه؟ ایول 541 00:27:34,944 --> 00:27:36,321 هان؟ 542 00:27:38,782 --> 00:27:39,866 خانم لوپز، یه سوال دارم 543 00:27:39,949 --> 00:27:42,452 اصلا روی کارول کراش ندارم بنظرم اصلا بانمک نیست 544 00:27:42,535 --> 00:27:43,953 سوالم این نبود - اوه - 545 00:27:44,037 --> 00:27:47,582 ...وقتی گفتی دیگه حضور خدا رو حس نمی‌کنی 546 00:27:47,666 --> 00:27:49,501 یعنی، این چیز بدیه؟ 547 00:27:49,584 --> 00:27:51,336 آره، رفیق 548 00:27:51,419 --> 00:27:53,963 خدا بودن با حضور تمام و کمال معنی پیدا می‌کنه 549 00:27:54,047 --> 00:27:57,133 همیشه حاضر بودنشه که باعث میشه خدا، خدا بشه 550 00:27:57,217 --> 00:27:58,343 چون همیشه پیشته 551 00:27:58,426 --> 00:28:00,586 صحیح، ولی مطمئنا همیشه نمی‌تونه پیشت باشه 552 00:28:00,637 --> 00:28:03,682 منظورم اینه، مگه خدا هم کارهای شخصی نداره؟ 553 00:28:03,765 --> 00:28:07,352 مثلا گلف‌بازی بره یا با عزیزانش وقت بگذرونه؟ 554 00:28:07,435 --> 00:28:10,188 بهترین قسمتش اینه خدا مثل من و تو نیست 555 00:28:10,271 --> 00:28:12,691 ما همه عزیزان خدا هستیم 556 00:28:13,274 --> 00:28:14,693 ،و مهم نیست اون سرش به چی گرم باشه 557 00:28:14,776 --> 00:28:21,408 و تنهاترین چیز، تنهاترین چیزی که خدا بهش اهمیت میده، ما هستیم 558 00:28:21,491 --> 00:28:23,910 تنهاترین چیز نیست هم خوشش میاد NCIS از سریال 559 00:28:23,993 --> 00:28:26,246 مهم نیست کی هستی یا چیکار کردی 560 00:28:26,329 --> 00:28:30,458 مهم نیست آقای راجرز باشی یا یه ترول‌کننده مسخره اینترنتی 561 00:28:31,167 --> 00:28:32,836 اون در کنار همه‌اس 562 00:28:34,921 --> 00:28:36,881 یا حداقل، اینطور باید باشه 563 00:28:36,965 --> 00:28:39,008 صحیح 564 00:28:39,092 --> 00:28:41,136 دستبند‌مون یکیه 565 00:28:41,219 --> 00:28:42,762 اون چیه روی مُچت؟ 566 00:28:44,139 --> 00:28:46,558 آره، روی مچت چیه؟ 567 00:28:50,186 --> 00:28:52,814 ما مهره یکی از دستبند‌هاتو روی جسد جرد پیدا کردیم 568 00:28:52,897 --> 00:28:55,859 دستبند واقعیت رو میگم نه اون دستبند ارزون و پلاستیکیت 569 00:28:55,942 --> 00:28:57,152 چی داری میگی؟ 570 00:28:57,736 --> 00:28:59,988 شاید موقع گلاویز شدن گُمش کردی؟ 571 00:29:00,071 --> 00:29:03,241 تند نرو، نانسی درو چرا باید به جرد آسیب برسونم؟ 572 00:29:03,324 --> 00:29:05,201 قبلا که گفتم، نمی‌خوام مگنار باشم 573 00:29:05,285 --> 00:29:07,203 عالی شد. میشه لطف کنی؟ 574 00:29:08,204 --> 00:29:09,706 مرسی 575 00:29:09,789 --> 00:29:12,792 خوب، بگو ببینم آقای دران دران 576 00:29:14,753 --> 00:29:16,796 خواسته‌ی حقیقیت چیه؟ 577 00:29:18,465 --> 00:29:19,591 ....من 578 00:29:19,674 --> 00:29:21,092 می‌خوام مگنار باشم 579 00:29:21,843 --> 00:29:22,927 واقعا؟ 580 00:29:23,511 --> 00:29:25,054 ...اوه 581 00:29:26,347 --> 00:29:29,517 باشه، قبول ...همیشه دلم می‌خواست مگنار باشم، ولی 582 00:29:29,601 --> 00:29:33,229 ولی حقیقت اینکه صحنه جای من نیست 583 00:29:33,313 --> 00:29:36,775 اصلا می‌دونین چندتا زاویه رو باید از دید مخفی کنین؟ 584 00:29:36,858 --> 00:29:38,568 اینستاگرام، پسر خیلی راحت‌تره 585 00:29:38,651 --> 00:29:40,695 دوربین رو با یه زاویه درست می‌ذاری 586 00:29:40,779 --> 00:29:43,239 ،هرچقدر عشقت می‌کشه شعبده‌بازی کن بذار لایک بارون بشی 587 00:29:43,323 --> 00:29:46,534 اوه، پس فهمیدم. اونقدری شعبده‌باز خوبی نبودی که بتونی مثل مگنار بشی 588 00:29:46,618 --> 00:29:48,661 ...هی، هی، من شعبده‌باز عالی هستم 589 00:29:50,205 --> 00:29:51,664 توی اینستاگرام 590 00:29:55,210 --> 00:29:56,210 می‌دونی چیه؟ 591 00:29:57,420 --> 00:29:59,547 اشکال نداره 592 00:29:59,631 --> 00:30:02,634 می‌دونی چیه؟ بهتر بود قبل کُشتن جرد بهش فکر می‌کردی 593 00:30:02,717 --> 00:30:04,517 برگرد تو بازداشتی. برگرد 594 00:30:04,594 --> 00:30:05,637 خانم دکر 595 00:30:09,140 --> 00:30:10,600 میشه یه لحظه حرف بزنیم؟ 596 00:30:12,393 --> 00:30:15,063 و اینطوری شد که عمو هانجابیدیل، فرشته‌ی بخشش 597 00:30:15,146 --> 00:30:18,525 یه صورتحساب لوله‌کشی چهار هزار دلاری برامون جا گذاشت 598 00:30:18,608 --> 00:30:20,944 خدای من 599 00:30:21,027 --> 00:30:22,946 خوب، وقتی یه خانواده آسمانی با صدها عضو باشی 600 00:30:23,029 --> 00:30:25,990 از این اتفاقات هم پیش میاد دیگه 601 00:30:27,992 --> 00:30:31,871 .اوه، متاسفم حوا نمی‌خواستم موضوع ناراحت‌کننده‌ای پیش بکشم 602 00:30:33,039 --> 00:30:36,960 می‌دونم که اوضاع بین تو و خانواده میز چقدر پیچیده‌اس 603 00:30:37,043 --> 00:30:40,755 وقتی آدما خانواده شریک‌شون رو می‌بینن به اندازه کافی پیچیده میشه 604 00:30:40,839 --> 00:30:44,092 ولی وقتی پای خانواده آسمانی وسط بیاد، خیلی پیچیده‌تر میشه 605 00:30:45,510 --> 00:30:49,389 واقعا اذیت میشم که تو نمی‌خوای با خانواده‌ات وقت بگذرونم 606 00:30:52,016 --> 00:30:54,185 میز، حرف زدن درباره این چیزا خیلی مهمه 607 00:30:54,269 --> 00:30:57,397 و خیلی مهمه که قبل ذوب شدن این کیک بستنی بیچاره ، بخوریمش 608 00:30:57,480 --> 00:31:00,525 نمی‌خوام درباره جهنم حرف بزنم 609 00:31:01,401 --> 00:31:02,902 میز - لیندا - 610 00:31:02,986 --> 00:31:04,070 آمندیل 611 00:31:04,153 --> 00:31:05,321 لیندا - وایسا - 612 00:31:05,405 --> 00:31:08,032 نمی‌خوام ازش حرف بزنم چون نمی‌خوام برم 613 00:31:12,620 --> 00:31:15,039 نمی‌خوای به جهنم بری؟ 614 00:31:15,123 --> 00:31:17,083 ببین، دوست ندارم مایوست کنم 615 00:31:17,166 --> 00:31:21,796 ،می‌دونم چقدر از ملکه شدن من هیجان‌زده‌ای ولی اینجا رو بیشتر دوست دارم 616 00:31:26,092 --> 00:31:28,928 دیگه نمی‌خوام به جهنم برم 617 00:31:30,013 --> 00:31:32,724 فکر کردم رفتن به خونه باعث خوشحالیت میشه 618 00:31:32,807 --> 00:31:35,101 واسه خوشحال بودن، نیازی نیست به خونه برم 619 00:31:35,184 --> 00:31:36,644 تو جهنم منی 620 00:31:37,312 --> 00:31:39,272 جایزه‌بگیر بودن در اینجا رو دوست دارم 621 00:31:39,355 --> 00:31:41,608 وقتی جایزه‌هام زنده باشن، خیلی بهتره، می‌دونی 622 00:31:41,691 --> 00:31:43,211 می‌تونی واقعا ترس رو حس کنی 623 00:31:43,276 --> 00:31:45,695 ترس! می‌دونم اون...منم عاشق اون بخشش هستم 624 00:31:45,778 --> 00:31:48,740 و تازه بیشتر عاشق کاری هستم که بعدش انجام می‌دیم 625 00:31:48,823 --> 00:31:50,050 آره 626 00:31:50,074 --> 00:31:53,119 آره. عاشقتم. عاشق زندگی‌مونم تا ابد می‌تونم اینکارو بکنم 627 00:31:53,703 --> 00:31:55,503 تا ابد؟ - آره. می‌تونم همین فردا باهات ازدواج کنم - 628 00:31:55,580 --> 00:31:56,580 باشه 629 00:31:58,374 --> 00:32:02,211 ...یعنی فردا که نه، ولی 630 00:32:02,837 --> 00:32:06,007 آره، ایول، آره 631 00:32:06,090 --> 00:32:08,134 ما نامزد کردیم؟ 632 00:32:10,637 --> 00:32:13,932 اوه، خدای من 633 00:32:16,559 --> 00:32:19,312 اوه، خدای من 634 00:32:19,395 --> 00:32:21,981 اوه، خدای من. دوستت دارم - مرسی - 635 00:32:25,401 --> 00:32:26,778 اوخ 636 00:32:39,791 --> 00:32:42,585 ،خانم دکر، با کمال احترام 637 00:32:42,669 --> 00:32:45,129 نمی‌تونم دیگه تحمل کنم توی این بازجویی دخالت کنی 638 00:32:45,213 --> 00:32:48,967 ،و با کمال احترام کاراگاه فکر کنم قاتلت رو پیدا کردم 639 00:32:49,050 --> 00:32:51,135 ...انگیزه و فرصتش رو داشت - و یه عذر موجه - 640 00:32:51,219 --> 00:32:55,765 در زمان وقوع جرم، داشت برای چندین زن برنامه شعبده‌بازی اجرا می‌کرد 641 00:32:55,848 --> 00:32:58,309 و همه‌شون واسه اثبات حرفشون، دستبند دارن 642 00:32:59,519 --> 00:33:01,813 صحیح. خوب، فکر نکنم کار اِریکا باشه 643 00:33:01,896 --> 00:33:04,565 موقع بازجویی، زبان بدنش رو دیدم 644 00:33:04,649 --> 00:33:07,068 ناراحت و درمونده بود، ولی عصبانی نبود 645 00:33:07,151 --> 00:33:10,113 موافقم. همینطور یه دستبند داشت 646 00:33:10,196 --> 00:33:12,448 خانم دکر. کلویی 647 00:33:13,449 --> 00:33:15,284 توی موقعیت بدی هستم 648 00:33:15,868 --> 00:33:18,705 من و تو، هر دو می‌دونیم که قاتل هنوز توی این اتاقه 649 00:33:18,788 --> 00:33:20,873 ولی هیچ سرنخی ندارم هیچ فکری ندارم 650 00:33:20,957 --> 00:33:24,794 و بیشتر از این نمی‌تونم همه رو فقط بخاطر سوءظن اینجا نگه دارم 651 00:33:25,420 --> 00:33:28,339 با اینکه از انجام بازجویی‌های همزمان شما برای کل عصر 652 00:33:28,423 --> 00:33:30,633 ...اصلا خوشنود نیستم 653 00:33:32,635 --> 00:33:35,346 ولی الان ممنون میشم نظرتون رو بدونم 654 00:33:36,222 --> 00:33:39,225 ...اوه، البته. من 655 00:33:40,518 --> 00:33:43,604 پس اگه کیتون قاتل نیست، یعنی مهره اونجا گذاشته شده 656 00:33:43,688 --> 00:33:46,528 ،قاتل باید می‌دونسته مهره درست رو بذاره نه از اون مهره‌های پلاستیکی ارزون قیمت 657 00:33:46,566 --> 00:33:49,193 پس از عمد بوده. پاپوش دوخته - درسته - 658 00:33:49,277 --> 00:33:51,463 که به این معنیه قاتل می‌خواسته مگنار فعلی 659 00:33:51,487 --> 00:33:54,198 و شاگرد سابقش رو حذف کنه، ولی سوال اینکه چرا؟ 660 00:33:55,867 --> 00:33:58,202 عنوان مگنار، کلی پول توشه 661 00:33:58,286 --> 00:34:01,539 کلی زمزمه از معامله رسانه‌ها شنیدم 662 00:34:01,622 --> 00:34:03,892 ،ولی وقتی از مگنار درباره‌اش پرسیدم گفت هرگز نمی‌فروشه 663 00:34:03,916 --> 00:34:05,710 گفت جرد هم هرگز اینکارو نمی‌کنه 664 00:34:05,793 --> 00:34:07,712 صبر کن، اگه مگنار نمی‌خواد بفروشه 665 00:34:07,795 --> 00:34:09,714 ...و همینطور جرد - درسته - 666 00:34:09,797 --> 00:34:12,759 چطور این معامله می‌تونه به انجام برسه؟ منظورم اینه، کی نفع می‌بره؟ 667 00:34:15,011 --> 00:34:18,264 صبر کن، گفتی پسره چجور قانونی رو داشت مطالعه می‌کرد؟ 668 00:34:18,347 --> 00:34:20,433 نه، برگرد عقب، رفیق 669 00:34:27,440 --> 00:34:29,108 خوب، همگی 670 00:34:30,568 --> 00:34:31,652 بهتره خونسرد باشیم 671 00:34:31,736 --> 00:34:33,613 اوه، خونسرد باشیم؟ می‌دونی چی باحال‌تره؟ (cool به معنی خونسرد و باحال و خوب) 672 00:34:33,696 --> 00:34:35,656 یه مجموعه چند میلیارد دلاری باحال‌تره 673 00:34:35,740 --> 00:34:37,867 ولی نه ولی شعبده‌بازی خوب نیست. هنره، مگه نه، پدر؟ 674 00:34:37,950 --> 00:34:39,744 همش بخاطر اینه؟ بخاطر پول؟ 675 00:34:39,827 --> 00:34:43,456 بخاطر میراث تو بود می‌خواستم کمکت کنم به تمام خونه‌های دنیا ببریش 676 00:34:43,539 --> 00:34:46,084 ولی درعوض، بخاطر سنت‌های مضخرفت 677 00:34:46,167 --> 00:34:47,967 منو کنار گذاشتی و جرد رو منسوب کردی 678 00:34:48,044 --> 00:34:50,022 پس با جرد سر این اختلاف داشتی؟ - اوهوم - 679 00:34:50,046 --> 00:34:51,756 با معامله‌ات با رسانه‌ها تن نمی‌داد؟ 680 00:34:51,839 --> 00:34:52,882 اوه، معامله تموم شده بود 681 00:34:52,965 --> 00:34:56,010 جرد فقط کافی بود امضاء کنه و چک‌هاشو نقد کنه ولی جرد اینکاره نبود 682 00:34:56,094 --> 00:34:58,846 اونم اندازه مگنار آخری یه‌دنده بود 683 00:34:58,930 --> 00:35:01,349 صبر کن. پس تو شمشیری که قرار بود کُند باشه رو تیز کردی 684 00:35:01,432 --> 00:35:04,393 و برای کیتون پاپوش دوختی چون می‌دونستی نفر بعدی اونه؟ 685 00:35:04,477 --> 00:35:07,605 و بخاطر زبردستیش توی رسانه، می‌دونستی که خودش می‌تونه معامله رو انجام بده؟ 686 00:35:11,859 --> 00:35:13,236 همش تقصیر توئه 687 00:35:14,445 --> 00:35:15,988 تک تکش تقصیر توئه 688 00:35:16,072 --> 00:35:17,323 تقصیر تو و خودخواهیت 689 00:35:17,406 --> 00:35:18,825 خودخواهی؟ 690 00:35:19,450 --> 00:35:22,829 توی تمام زندگیت فقط به حرس و طمع خودت اهمیت دادی 691 00:35:22,912 --> 00:35:25,039 توئی که خودخواهی 692 00:35:25,123 --> 00:35:28,626 اون به عواقبش اهمیتی نمیده و ببین چیکار کردی 693 00:35:28,709 --> 00:35:31,420 تو لیاقت میراث پدرت رو نداری 694 00:35:31,504 --> 00:35:33,089 بهش فکر کن، آلن 695 00:35:33,172 --> 00:35:35,842 فقط چاقو رو بنداز می‌دونی که راه فراری از اینجا نیست 696 00:35:38,219 --> 00:35:40,179 اشتباهت همینجاس 697 00:35:41,389 --> 00:35:43,182 ...من شاید شعبده‌باز نباشم 698 00:35:44,600 --> 00:35:45,643 ولی اینجا بزرگ شدم 699 00:35:46,561 --> 00:35:48,312 نه! نه 700 00:35:48,396 --> 00:35:49,981 لعنتی - نه! نه - 701 00:35:50,064 --> 00:35:53,734 یکی یه اهرم واسه باز کردن دَرب پیدا کنه - اوه! عجله کن - 702 00:36:01,951 --> 00:36:02,951 کلویی 703 00:36:08,708 --> 00:36:09,708 کلویی 704 00:36:14,172 --> 00:36:15,172 کلویی 705 00:36:17,717 --> 00:36:21,512 ،اگه یه مو از سرش کَم بشه ...قسم می‌خورم که تک تک 706 00:36:25,183 --> 00:36:27,560 ...چی 707 00:36:36,944 --> 00:36:38,404 گردنبند آمندیل 708 00:36:39,071 --> 00:36:40,406 نگه‌اش داشتی 709 00:36:40,489 --> 00:36:42,533 توی جنگ فرشته‌ها و شیاطین کمکم کرد زنده بمونم 710 00:36:42,617 --> 00:36:45,286 پس گفتم شاید یه روز باز به کارم بیاد 711 00:36:45,369 --> 00:36:48,789 پس محض شفاف‌سازی، تو هیچوقت توی خطر نبودی 712 00:36:48,873 --> 00:36:50,791 و هر لحظه می‌تونستی ازدستش خلاص بشی 713 00:36:51,918 --> 00:36:54,420 خوب، باید اعتراف می‌گرفتیم 714 00:37:01,594 --> 00:37:05,973 یه‌بار که کاراگاه بشی، تا آخر کاراگاه می‌مونی 715 00:37:07,016 --> 00:37:08,016 آره 716 00:37:10,895 --> 00:37:12,605 به‌سلامتی حق 717 00:37:12,688 --> 00:37:14,273 بخاطر حل کردن پرونده‌ام؟ 718 00:37:14,357 --> 00:37:16,817 نه، بخاطر اینکه درباره گذرگاه‏های مخفی درست می‌گفتم 719 00:37:21,906 --> 00:37:23,991 خوب، اگه اشتباه می‌کنم بگو 720 00:37:24,075 --> 00:37:28,204 ولی فکر کردم اینو به همراه شمشیر عزرائیل توی گاوصندوقم گذاشتم 721 00:37:29,455 --> 00:37:31,791 آره. گذاشتی 722 00:37:33,125 --> 00:37:34,460 نباید برش می‌داشتم 723 00:37:34,543 --> 00:37:35,670 چرا برداشتی 724 00:37:36,671 --> 00:37:39,131 یجورایی توضیحش سخته 725 00:37:39,215 --> 00:37:44,387 بعد این همه سال پلیس بودن و هر روز مسلح همه‌جا رفتن 726 00:37:44,470 --> 00:37:49,433 بدون هیچ وسیله دفاعی، احساس کردم انگار که لختم 727 00:37:49,517 --> 00:37:52,061 ولی حق با توئه. متاسفم نباید بدون اجازه تو برش می‌داشتم 728 00:37:52,144 --> 00:37:53,729 می‌تونی پسش بگیری 729 00:37:53,813 --> 00:37:57,942 خوب، با اونکه از تصور لخت راه رفتن تو ...به طرز عجیبی خیلی لذت می‌برم 730 00:37:58,025 --> 00:38:00,194 ولی بهتره نگه‌اش داری 731 00:38:00,736 --> 00:38:03,531 مخصوصا الان که یه‌مدت دیگه باید روی زمین بمونیم 732 00:38:04,490 --> 00:38:07,535 لوسیفر، شنیدم به پسر مگنار چی گفتی 733 00:38:08,577 --> 00:38:11,580 و باید اینو بفهمی که تو شبیه اون نیستی 734 00:38:11,664 --> 00:38:15,167 تو لایق میراث پدرت هستی 735 00:38:15,251 --> 00:38:17,336 مشکل من خیلی ربطی به لایق بودن نداره 736 00:38:17,420 --> 00:38:18,796 ...این 737 00:38:18,879 --> 00:38:21,382 بیشتر از یه‌جور کاره 738 00:38:22,258 --> 00:38:26,262 خدا باید ازخودگذشته باشه باید حواسش به تمام بشریت باشه 739 00:38:28,848 --> 00:38:32,184 تو...تو بخاطر مُردی چی از این بیشتر می‌تونه ازخودگذشتگی باشه؟ 740 00:38:32,268 --> 00:38:34,145 خوب، می‌بینی، قضیه همینه 741 00:38:34,228 --> 00:38:36,355 عاشقتم کلویی دکر 742 00:38:37,356 --> 00:38:38,816 هر کاری واست انجام میدم 743 00:38:40,151 --> 00:38:41,444 بجز دست کشیدن 744 00:38:42,737 --> 00:38:43,737 از خودمون دست‌کشیدن 745 00:38:44,613 --> 00:38:45,614 منظورت چیه؟ 746 00:38:47,074 --> 00:38:52,538 خوب، هرچقدرم ادعا کنم که می‌دونم بعد از خدا شدن چه اتفاقی می‌افته، باز نمی‌دونم 747 00:38:54,498 --> 00:38:55,583 ترسیدم 748 00:38:56,292 --> 00:38:57,376 ...مثل سگ ترسیدم 749 00:38:58,502 --> 00:39:00,212 که ما چی میشیم 750 00:39:02,590 --> 00:39:03,924 خوب، من که نترسیدم 751 00:39:04,967 --> 00:39:07,970 منم عاشقتم، لوسیفر مورنینگ‌استار 752 00:39:08,054 --> 00:39:10,681 و بهت ایمان دارم که یه‌کاریش می‌کنی 753 00:39:10,765 --> 00:39:12,683 واقعا؟ - آره - 754 00:39:26,739 --> 00:39:28,491 ....خوب 755 00:39:29,658 --> 00:39:31,035 قراره درباره‌اش حرف بزنیم؟ 756 00:39:31,118 --> 00:39:33,037 آره، می‌دونم 757 00:39:33,120 --> 00:39:35,498 پنیر جهنمی عجب افتضاحی بود 758 00:39:35,581 --> 00:39:38,000 فکر کنم همه می‌خواستن ادب رو رعایت کنن 759 00:39:38,084 --> 00:39:41,462 ولی دیدم که میز یواشکی توی گلدون انداختش 760 00:39:45,424 --> 00:39:47,968 درباره پنیر حرف نمی‌زنیم، نه؟ - نه - 761 00:39:48,803 --> 00:39:51,972 دارم از اینکه چطور کل شبت رو صرف 762 00:39:52,056 --> 00:39:54,850 حل و فصل رابطه بین میز و حوا کردی، حرف می‌زنم 763 00:39:54,934 --> 00:39:59,146 فقط داشتم تشویق‌شون می‌کردم تا یه‌سری مشکلات حل‌ نشده‌شون رو حل کنن 764 00:39:59,230 --> 00:40:00,940 و چرا اینکارو می‌کردی؟ 765 00:40:01,023 --> 00:40:02,566 چون دوست خوبی هستم 766 00:40:03,359 --> 00:40:05,820 و حتی روان‌پزشک بهتری هم هستم یعنی، خودتم دیدی 767 00:40:05,903 --> 00:40:09,865 سر یه میز شام از نامزدی تا به جدا شدن رسیدن 768 00:40:09,949 --> 00:40:11,492 باید توی وب‌سایتم بنویسمش 769 00:40:11,575 --> 00:40:15,121 لیندا، تو روان‌‌پزشک محشری هستی و بهشون کمک کردی 770 00:40:15,204 --> 00:40:16,204 واقعا کمک کردی 771 00:40:17,039 --> 00:40:22,628 ولی می‌دونی، تو سرم رفته که شاید بخشی از اون بخاطر منفعت شخصی خودتم بوده؟ 772 00:40:24,713 --> 00:40:26,549 ...خوب، شاید 773 00:40:28,217 --> 00:40:30,553 خودم خیلی روان‌پزشک بدی نباشی 774 00:40:30,636 --> 00:40:33,055 باشه، اعتراف می‌کنم 775 00:40:33,139 --> 00:40:36,058 اعتراف می‌کنم، ولی بعد اینکه خود خدا هم روی کاناپه من نشست 776 00:40:36,142 --> 00:40:39,103 خیلی سخته که برگردی سر مشکلات عادی مَردم 777 00:40:39,186 --> 00:40:41,939 مثلا بگن « باشه، خیلی متاسفم که «دوباره با مربی یوگا خوابیدی 778 00:40:42,022 --> 00:40:44,608 ولی به اونا کمک کردم تا دنیا رو نجات بدن 779 00:40:44,692 --> 00:40:46,152 پس گفتی قبل اینکه برگردن سر خونه و زندگی‌شون 780 00:40:46,235 --> 00:40:49,947 فورا یه جلسه روان‌پزشکی آسمانی هم براشون تدارک ببینی؟ 781 00:40:52,408 --> 00:40:53,408 لیندا 782 00:40:56,120 --> 00:40:58,080 ...آره، گوش کن 783 00:40:59,540 --> 00:41:04,587 هیچکس بهتر از من درک نمی‌کنه که مسائل زمینی چقدر بنظر کم‌اهمیت میان 784 00:41:05,379 --> 00:41:08,883 یعنی من یه فرشته جنگجو بودم که برای شهر نقره‌ای می‌جنگیدم 785 00:41:08,966 --> 00:41:12,636 الانم یه آشخور کتک‌خور واسه پلیس‌ها شدم 786 00:41:12,720 --> 00:41:14,513 باشه؟ 787 00:41:15,598 --> 00:41:17,308 ولی می‌خوای بدونی چی یاد گرفتم؟ 788 00:41:17,892 --> 00:41:18,893 چی؟ 789 00:41:19,477 --> 00:41:23,189 مهم نیست چقدر کم‌اهمیت باشه 790 00:41:23,772 --> 00:41:25,566 هر عمل خوبی که توی دنیا بکنی 791 00:41:25,649 --> 00:41:30,112 ...چه اون عمل کمک به یک شخص هم محله‌ای باشه یا 792 00:41:30,946 --> 00:41:35,367 ...چی بگم، برپایی یه شام مجلل واسه دوستات 793 00:41:36,410 --> 00:41:41,207 بازم به همون قدر قهرمان حساب میشی که یه جنگجو برای تاج و تخت بهشت می‌جنگه 794 00:41:41,290 --> 00:41:43,667 هر عملی مهمه 795 00:41:50,591 --> 00:41:52,551 خیلی خردمندانه بود 796 00:41:56,889 --> 00:41:58,891 ولی نمی‌دونم هنوز به اون مرلحه رسیدم 797 00:42:01,352 --> 00:42:02,937 یا اصلا یه روز می‌رسم یا نه 798 00:43:07,334 --> 00:43:08,669 اوه 799 00:43:08,752 --> 00:43:09,752 بیرون بود - شوخیت گرفته؟ - 800 00:43:09,795 --> 00:43:11,189 آره، شوخیم گرفته - کاملا خورد به درونش - 801 00:43:11,213 --> 00:43:13,799 داشتی می‌زدی به سرم - خورد به اونجا - 802 00:43:13,882 --> 00:43:15,134 امتیازها چند چنده؟ 803 00:43:15,217 --> 00:43:17,261 هی، اومدی رفیق، چه خبر؟ 804 00:43:19,513 --> 00:43:20,723 الان وقت چیه؟ 805 00:43:21,932 --> 00:43:25,185 من...متاسفم، دنیل 806 00:43:25,311 --> 00:43:27,730 نمی‌تونم دیگه کار جدیدی بکنم فقط اومدم یه سر بزنم 807 00:43:30,107 --> 00:43:31,734 سر بزنی؟ 808 00:43:31,817 --> 00:43:32,817 به چی؟ 809 00:43:33,485 --> 00:43:34,987 هیچی عوض نشده 810 00:43:35,070 --> 00:43:37,698 هنوز توی جهنمم هنوزم اوضاع داغونه. بلیوس هم کارش داغونه 811 00:43:37,781 --> 00:43:39,742 پینگ‌پنگ بازی اون نیست، رفیق 812 00:43:39,825 --> 00:43:42,494 هی. داره بازیم بهتر میشه 813 00:43:42,578 --> 00:43:45,682 هزار سالی میشه اینجاییم و هنوزم نمی‌تونی درست توپ رو بزنی 814 00:43:45,706 --> 00:43:47,916 دنیل، به اهریمن‌ها دستور دادم که تو رو شکنجه ندن 815 00:43:48,000 --> 00:43:51,712 تو اولین روحی هستی که در این مکان از جهنمی 816 00:43:51,795 --> 00:43:54,298 واست یه زندگی پس از مرگ کاملا جدید درست کردم 817 00:43:54,381 --> 00:43:57,176 پس شرمنده اگه بلیوس هنوز نمی‌تونه درست بازی کنه 818 00:43:57,259 --> 00:43:59,720 بیشتر مشکلم مربوط زدن با پشت راکته 819 00:44:05,100 --> 00:44:07,436 ببین. متاسفم 820 00:44:08,646 --> 00:44:10,564 می‌دونم که تو اینجا گیر افتادی 821 00:44:11,315 --> 00:44:12,775 می‌دونی، تمام درب‌ها رو امتحان کردم 822 00:44:12,858 --> 00:44:16,570 لعنتی، حتی اون دَری که لی ازش وارد شد رو هم امتحان کردم 823 00:44:16,654 --> 00:44:18,614 خوب، دَرب لی یه استعاره برای گناه خودش بود 824 00:44:18,697 --> 00:44:20,366 می‌دونم یه استعاره‌اس، لوسیفر 825 00:44:21,825 --> 00:44:22,910 چه‌خوب 826 00:44:22,993 --> 00:44:25,829 و می‌دونم که همه‌ی ما اینجا بخاطر گناه خودمون شکنجه میشیم 827 00:44:25,913 --> 00:44:29,166 ولی تو هم مثل من می‌دونی که با گناه خودم کنار اومدم 828 00:44:30,918 --> 00:44:32,294 پس چرا هنوز اینجام؟ 829 00:44:33,003 --> 00:44:37,007 چرا اون توسنت به بهشت بره ولی بقیه نتونستن؟ 830 00:44:37,091 --> 00:44:38,091 چرا من نمی‌تونم؟ 831 00:44:40,010 --> 00:44:41,261 نمی‌دونم 832 00:44:41,845 --> 00:44:44,056 خب، بنظر من که خیلی ساده‌اس 833 00:44:44,640 --> 00:44:47,267 با چرخیدن در اینجا وقتت رو تلف نکن و برو تبدیل به خدا بشو 834 00:44:47,351 --> 00:44:49,395 بعدش می‌تونی منو به بهشت ببری 835 00:44:49,478 --> 00:44:52,106 ،دنیل، دنیل، دنیل قبلا درباره‌اش حرف زدیم 836 00:44:52,189 --> 00:44:54,149 اگه برخلاف خواسته‌ی تو عمل کنم 837 00:44:54,233 --> 00:44:57,986 مهم نیست چقدر بهشون ناآگاهی این میشه پایان آزادی اراده تو 838 00:44:58,070 --> 00:45:00,197 و من نمیتونم همچین کاری بکنم 839 00:45:01,949 --> 00:45:03,075 می‌دونی چیه، مَرد؟ 840 00:45:04,868 --> 00:45:07,329 هر بار که این پایین میای، بهم اُمید میدی 841 00:45:08,038 --> 00:45:09,415 ...و هر بار 842 00:45:10,624 --> 00:45:11,834 ناامیدم می‌کنی 843 00:45:12,501 --> 00:45:13,627 مایوسم کردی 844 00:45:15,629 --> 00:45:16,755 می‌دونی این چیه؟ 845 00:45:18,257 --> 00:45:19,258 شکنجه اینه 846 00:45:19,883 --> 00:45:20,883 دنیل 847 00:45:22,636 --> 00:45:25,264 دیگه اینجا برنگرد مگر اینکه یه جواب درست‌حسابی داشته باشی 848 00:45:26,765 --> 00:45:27,850 هر طور بخوای 849 00:45:36,775 --> 00:45:37,775 دیدیش؟ 850 00:45:39,069 --> 00:45:40,738 تاحالا همچین اتفاقی نیفتاده بود 851 00:45:42,030 --> 00:45:43,532 بنظر معنی خاصی دار؟ 852 00:45:44,199 --> 00:45:45,199 شک دارم 853 00:45:49,496 --> 00:45:51,498 اینجا هیچی عوض نمیشه 854 00:46:10,000 --> 00:46:20,000 « تـرجمه از تورج پاکاری و سیروس فخری » HITM@N & Stef@n 855 00:46:20,024 --> 00:50:02,024 « بیاتوموویز؛ مرجع دانلود فیلم و سریال بدون سانسور با دوبله و زیرنویس فارسی » :.: Bia2Movies.bid :.: