1 00:00:11,344 --> 00:00:12,971 ‫دیدی؟ ‫ایناهاشش 2 00:00:13,054 --> 00:00:16,474 ‫اثبات قطعی که قوانین طبعیت دارن ‫زیره پا گذاشته میشن، 3 00:00:16,558 --> 00:00:19,811 ‫و اون زمینی که ما میشناسیم ‫رسما به فنا رفته 4 00:00:24,107 --> 00:00:25,108 ‫درسته 5 00:00:26,276 --> 00:00:29,904 ‫آره، می‌بینم که چطور ممکنه ‫بعضی از این چیزها مشکل‌ساز باشه 6 00:00:29,988 --> 00:00:31,823 ‫افتادن قورباغه‌‎ها از آسمون، 7 00:00:31,906 --> 00:00:34,576 ‫پخش شدن مریضی‌ها، ‫سقوط هواپیماهای تصادفی 8 00:00:34,659 --> 00:00:37,662 ‫ولی کاهش سکسکه ‫و ناپدید شدن پشه‏ها؟ 9 00:00:37,746 --> 00:00:40,081 ‫یعنی، بدون شک دو مورد آخر باید... 10 00:00:40,165 --> 00:00:41,833 ‫جزء موارد آزار دهنده جدا باشن؟ 11 00:00:41,916 --> 00:00:43,126 ‫خیلی‎خب، باشه 12 00:00:43,209 --> 00:00:46,671 ‫شاید هنوز نفهمیدم که ‫سکسکه چه نقشی... 13 00:00:46,755 --> 00:00:51,134 ‫تو آخرین نمایش دنیا داره، ‫ولی کاهش میزان پشه‏ها؟ 14 00:00:51,217 --> 00:00:53,511 ‫اوه، خدای من! 15 00:00:54,012 --> 00:00:56,598 ‫اگه تعداد پشه‌ها به اندازه کافی پایین بیاد، 16 00:00:56,681 --> 00:00:58,391 ‫کل اکوسیستم از کار میوفته 17 00:00:58,475 --> 00:01:00,477 ‫مثل یه بستنی سه طبقه‌ای ‫تو یه روز گرم تابستونی 18 00:01:00,560 --> 00:01:04,689 ‫منظورمون آبزیان‌ـه، پرنده‏ها، ‫همه تحت تاثیرش قرار میگیرن 19 00:01:04,773 --> 00:01:08,985 ‫پشه از دست بدیم... ‫انسان‌ها رو از دست دادیم 20 00:01:09,986 --> 00:01:10,986 ‫اوه 21 00:01:11,404 --> 00:01:13,948 ‫من قرار بود از بشریت محافظت کنم 22 00:01:14,032 --> 00:01:18,119 ‫چطور تونستم متوجه چیزی ‫به این بزرگی نشم؟ 23 00:01:18,203 --> 00:01:21,539 ‫- خب، راستش رو بخوای، هیچ کدوم‌مون متوجه نشدیم ‫- من متوجه شدم. باشه؟ من متوجه شدم 24 00:01:21,623 --> 00:01:23,833 ‫و اگه شماها منو تو جمع آسمانی‌ کوچولوتون راه میدادین 25 00:01:23,917 --> 00:01:28,004 ‫خیلی زودتر بهش پی می‌بردم 26 00:01:28,088 --> 00:01:29,214 ‫ولی نه! 27 00:01:29,297 --> 00:01:32,717 ‫شماها باید مثل بقیه پنهون‌کاری میکردین 28 00:01:32,801 --> 00:01:35,762 ‫تو باید خدا بشی، همین الان 29 00:01:35,845 --> 00:01:37,013 ‫صبر کن 30 00:01:37,097 --> 00:01:39,390 ‫فکر میکردم باباتون خدا بود 31 00:01:40,308 --> 00:01:42,727 ‫پدر فرشتگان، بهترین بغل کننده تو دنیا 32 00:01:42,811 --> 00:01:45,480 ‫چون به معنای واقعی اون بغل رو بوجود آورده 33 00:01:46,064 --> 00:01:47,065 ‫همه‎چی جور در میومد 34 00:01:47,148 --> 00:01:50,568 ‫بابا خدا بود، ولی بعد بازنشست شد ‫و به دنیای مامان رفت 35 00:01:50,652 --> 00:01:52,028 ‫مثل همیشه قطع ارتباط کرده 36 00:01:52,737 --> 00:01:56,157 ‫احتمالا فکر میکنه آخرالزمان ‫یه‌جور لحظه‌ی آموزنده‏ست 37 00:01:56,241 --> 00:02:00,328 ‫پس چی، تو همینطوری خدای جدید میشی؟ 38 00:02:00,411 --> 00:02:02,372 ‫اون همینطوری چیزی نمیشه، الا 39 00:02:03,414 --> 00:02:06,709 ‫کل جنگ فرشتگان سر بدست آوردن اون مقام ‫واسه لوسیفر بود 40 00:02:07,377 --> 00:02:09,295 ‫رمیل براش مُرد 41 00:02:09,379 --> 00:02:10,964 ‫کلویی براش مُرد 42 00:02:11,047 --> 00:02:11,965 ‫تو چی چی؟ 43 00:02:12,048 --> 00:02:14,551 ‫هنوزم یه چیزهایی هست که ‫باید توضیح بدیم 44 00:02:14,634 --> 00:02:18,012 ‫گوش کن، راه طولانی و دردناکی ‫واسه همه‏مون بوده 45 00:02:19,180 --> 00:02:22,392 ‫ولی وقتش رسیده که لوسیفر ‫به تخت فرمانروایی بره 46 00:02:26,146 --> 00:02:27,480 ‫حق با توئه، برادر 47 00:02:29,149 --> 00:02:30,191 ‫وقتشه 48 00:02:38,867 --> 00:02:41,619 ‫دفعه بعدی‏ای که منو می‎بینین، ‫من دیگه خدام 49 00:02:41,703 --> 00:02:44,497 ‫فرمانروای آسمان و زمین 50 00:02:53,965 --> 00:02:54,965 ‫زمین... 51 00:02:55,508 --> 00:02:59,304 ‫چرا داره اینطوری شونه‏هاش رو تکون میده؟ 52 00:02:59,387 --> 00:03:01,097 ‫فقط خیلی عجیبه 53 00:03:01,181 --> 00:03:04,225 ‫میتونم بال‏هام رو داخل حس کنم، ‫ولی اصلا... 54 00:03:04,934 --> 00:03:07,228 ‫نمیخوان بیان بیرون 55 00:03:07,312 --> 00:03:10,607 ‫تا حالا این اتفاق سر نیوفتاده بود. ‫من... 56 00:03:11,357 --> 00:03:13,693 ‫برام فضا ایجاد کنین! ‫یه شروع پرش بهش میدم 57 00:03:14,277 --> 00:03:15,945 ‫- برام فضا ایجاد کنین! ‫- باشه! 58 00:03:19,157 --> 00:03:20,200 ‫لوسیفر... 59 00:03:20,283 --> 00:03:21,784 ‫- یالا! ‫- می‌فهمم! 60 00:03:24,162 --> 00:03:24,996 ‫منو برسون 61 00:03:25,079 --> 00:03:26,414 ‫با توجه به اتفاقی که دفعه پیش افتاد، 62 00:03:26,497 --> 00:03:29,918 ‫به نظرم احتمالا بهتره قبل از اینکه بری بالا ‫هرچی که این هست رو حلش کنی 63 00:03:30,501 --> 00:03:31,419 ‫نکته خوبی بود 64 00:03:31,502 --> 00:03:35,256 ‫لوسیفر، بدنت خودشکوفایی میکنه 65 00:03:35,340 --> 00:03:38,885 ‫پس با جریاناتی که درکاره، ‫اگه بال‏هات به این خاطر بیرون نمیان... 66 00:03:38,968 --> 00:03:41,930 ‫چون حس میکنی که واسه خدا بودن ‫آماده نیستی؟ 67 00:03:42,013 --> 00:03:44,933 ‫- ولی آماده‏ام ‫- گوش کن، ما واسه این وقت نداریم 68 00:03:45,016 --> 00:03:47,769 ‫من به شهر نقره‏ای میرم ‫و سعی میکنم بفهمم قضیه از چه قراره... 69 00:03:47,852 --> 00:03:49,604 ‫و سعی میکنم هر اتفاقی داره میوفته ‫رو معطلش کنم 70 00:03:49,687 --> 00:03:51,147 ‫تو هم، برادر 71 00:03:51,231 --> 00:03:53,650 ‫باید فکرت بیاد سر جاش 72 00:03:53,733 --> 00:03:55,360 ‫شهر نقره‏ای؟ 73 00:04:04,869 --> 00:04:05,870 ‫اوه، خدای من 74 00:04:06,454 --> 00:04:07,747 ‫آمندیل! 75 00:04:07,880 --> 00:04:14,747 « بیاتوموویز؛ مرجع دانلود فیلم و سریال بدون سانسور با دوبله و زیرنویس فارسی » :.: Bia2Movies.bid :.: 76 00:04:14,880 --> 00:04:19,747 « دانلود اپلیکیشن با قابلیت پخش آنلاین » :.: WwW.Bia2Movies.App :.: 77 00:04:24,681 --> 00:04:25,807 ‫اوه 78 00:04:26,474 --> 00:04:28,977 ‫پس باید اینطوری باشه 79 00:04:37,860 --> 00:04:39,404 ‫- یالا! ‫- خیلی‏خب! 80 00:04:40,738 --> 00:04:42,031 ‫خب، حالا چی؟ 81 00:04:42,115 --> 00:04:44,867 ‫خیلی‌خب، اگه باید دست فکر کنی، 82 00:04:45,994 --> 00:04:46,994 ‫پس... 83 00:04:48,246 --> 00:04:49,246 ‫درسته 84 00:04:50,498 --> 00:04:51,498 ‫دکتر! 85 00:04:54,002 --> 00:04:55,295 ‫دکتر! 86 00:04:57,839 --> 00:04:59,841 ‫اوه، ای بابا. ‫دکتر! 87 00:05:02,719 --> 00:05:03,919 ‫- آه! ‫- نگران نباش 88 00:05:03,970 --> 00:05:05,513 ‫چیزی نیست که تا حالا ندیده باشم 89 00:05:05,596 --> 00:05:08,391 ‫ببین، ببخشید که بیدارت کردم ‫ولی یه مورد اضطراریه 90 00:05:09,017 --> 00:05:11,185 ‫اوه. سلام 91 00:05:11,853 --> 00:05:13,771 ‫پیشخدمت توی عروسی 92 00:05:13,855 --> 00:05:15,398 ‫سلیقه عالی‎‏ای داری، مثل همیشه 93 00:05:15,481 --> 00:05:18,359 ‫چه‌جور مسئله اضطراری‏ای، 94 00:05:18,943 --> 00:05:20,737 ‫به جزء پایان دنیا؟ 95 00:05:20,820 --> 00:05:22,572 ‫وقتشه، دکتر 96 00:05:23,323 --> 00:05:24,824 ‫وقت چیه؟ 97 00:05:24,907 --> 00:05:27,535 ‫واسه آخرین جلسه روانکاوی لوسیفر مورنینگ‏استار 98 00:05:29,454 --> 00:05:30,663 ‫این دفعه واقعا میگم 99 00:05:32,051 --> 00:05:42,499 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » Email: tooraj1111@gmail.com 100 00:05:43,051 --> 00:05:47,930 ‫خیلی‏خب، میدونم که باید سریعا ‫به احتمال پایان دنیا رسیدگی بشه 101 00:05:48,014 --> 00:05:52,643 ‫حتی نصف شب، ‫ولی چرا باید به دفترم میومدیم؟ 102 00:05:52,727 --> 00:05:55,521 ‫چون من اینجا بهترین پردازش احساسیم ‫رو انجام میدم 103 00:05:55,605 --> 00:05:56,898 ‫درسته، البته 104 00:05:59,859 --> 00:06:01,152 ‫خیلی‏خب، مشکل چیه؟ 105 00:06:01,235 --> 00:06:03,738 ‫خب، تا روی تخت فرمانروایی بابا نشینم ‫نمیتونم دنیا رو نجات بدم 106 00:06:03,821 --> 00:06:07,033 ‫و نمیتونم برم به تخت فرمانروایی بابا ‫چون بال‏هام کار نمیکنن 107 00:06:07,533 --> 00:06:11,287 ‫- خیلی‏خب، مگه آمندیل نمیتونست ببرتت؟ ‫- خب فرضاً آره 108 00:06:13,122 --> 00:06:15,875 ‫ولی از کجا معلوم که بدنم ‫یه‌جور دیگه خود تخریبی نکنه؟ 109 00:06:15,958 --> 00:06:17,558 ‫یعنی، دوباره ممکنه آتیش بگیرم 110 00:06:17,585 --> 00:06:19,670 ‫و نه از لحاظ، "ایول، من با ارزش‏ام" 111 00:06:21,339 --> 00:06:24,300 ‫لوسیفر، حق با توئه ‫بیشتر مشکلات عملکردی... 112 00:06:24,384 --> 00:06:26,260 ‫ریشه‌شون تو ذهنه 113 00:06:26,344 --> 00:06:27,595 ‫ببخشید 114 00:06:27,678 --> 00:06:31,140 ‫تو دیگه باید بدونی که من هیچوقت ‫مشکل عملکردی نداشتم 115 00:06:32,558 --> 00:06:34,352 ‫- اوه، منظورت بال‏هاست ‫- آره 116 00:06:34,435 --> 00:06:38,189 ‫درسته بله، خب به احتمال زیاد مشکل روانی باشه، ‫به جای اینکه جسمانی باشه 117 00:06:38,773 --> 00:06:42,318 ‫که برای همینم سرنوشت دنیا ‫به معنای واقعی در دستان توانای توئه 118 00:06:42,402 --> 00:06:44,195 ‫پس، یالا 119 00:06:44,862 --> 00:06:45,863 ‫روانکاویم کن 120 00:06:47,698 --> 00:06:48,991 ‫خیلی‌خب، فقط... 121 00:06:50,076 --> 00:06:52,578 ‫فقط یه لحظه بهم وقت بده ‫تا فکر کنم 122 00:06:55,915 --> 00:06:57,291 ‫بذار ببینم... 123 00:07:00,545 --> 00:07:02,213 ‫- اون چیه؟ ‫- هیچی 124 00:07:04,924 --> 00:07:08,177 ‫"دل‌سوزی برای شیطان: ‫زمانم با لوسیفر مورنینگ‎استار" 125 00:07:08,261 --> 00:07:09,846 ‫به نظر من که "هیچی" نمیاد 126 00:07:12,932 --> 00:07:13,932 ‫خیلی‌خب 127 00:07:15,935 --> 00:07:17,395 ‫این اتفاق داره میوفته 128 00:07:18,146 --> 00:07:19,188 ‫ساعت 3 بامداد 129 00:07:20,064 --> 00:07:21,064 ‫بدون سوتین 130 00:07:22,233 --> 00:07:23,693 ‫آم... 131 00:07:26,237 --> 00:07:27,822 ‫من داشتم یه کتاب... 132 00:07:28,948 --> 00:07:30,324 ‫درمورد تو می‌نوشتم 133 00:07:33,494 --> 00:07:34,494 ‫خب... 134 00:07:37,290 --> 00:07:38,499 ‫این... 135 00:07:39,792 --> 00:07:40,918 ‫فوق‌العاده‏ست! 136 00:07:41,627 --> 00:07:45,214 ‫یعنی، ادبیات غربی قرن‌ها منو ‫بصورت وحشتناک به تصویر کشیده 137 00:07:45,298 --> 00:07:48,384 ‫با اون کتاب پر فروش همیشگی شروع کردم ‫که نیازی نیست اسمش رو ببرم 138 00:07:48,468 --> 00:07:49,969 ‫بابت هیچی ممنون، گوتنبرگ ‫[اولین مخترع ماشین چاپ و صنعت چاپ] 139 00:07:50,052 --> 00:07:54,182 ‫آره خب، این پیش‌نویس اوله 140 00:07:54,265 --> 00:07:56,392 ‫درواقع دست‌نویسِ قبل از ‫پیش‌نویس اوله 141 00:07:56,476 --> 00:08:00,021 ‫فقط داشتم مرورش میکردم تا ببینم ‫چیزه مفیدی توش پیدا میشه، میدونی 142 00:08:00,521 --> 00:08:03,232 ‫از یکی از جلسه‌های گذشته‏ات 143 00:08:03,316 --> 00:08:05,693 ‫میدونی، با توجه به اینکه خواب نداشتم 144 00:08:05,776 --> 00:08:07,236 ‫یا قهوه نخوردم 145 00:08:07,320 --> 00:08:09,113 ‫گذشته 146 00:08:09,197 --> 00:08:11,491 ‫- دکتر همینه ‫- چی همینه؟ 147 00:08:11,574 --> 00:08:13,254 ‫اگه تمام کارهایی که ‫طی پنج سال گذشته... 148 00:08:13,284 --> 00:08:15,369 ‫باهم انجام دادیم ‫تو این کتابه، 149 00:08:15,453 --> 00:08:17,955 ‫پس حتما جواب مشکل بال‏ام ‫باید توی این باشه 150 00:08:18,039 --> 00:08:20,666 ‫پس فقط باید پیداش کنیم 151 00:08:20,750 --> 00:08:22,585 ‫اوه، فکر نکنم فکر خوبی باشه، لوسیفر 152 00:08:22,668 --> 00:08:24,148 ‫تو این زمان قرضی، خیلی واسه خوندن زیاده 153 00:08:24,212 --> 00:08:26,047 ‫اون فقط بخش اوله 154 00:08:36,015 --> 00:08:37,391 ‫این کتابه 155 00:08:38,601 --> 00:08:41,687 ‫صحیح. میخواستی از جون مایه بذاری ‫و کلمه‏ای دستمزد بگیری؟ 156 00:08:41,771 --> 00:08:45,316 ‫دشواره، نه؟ که واسه همینم به نظرم ‫باید راه‌حل دیگه‌ای پیدا کنیم 157 00:08:45,399 --> 00:08:48,194 ‫هیپنوتیزم، مصورسازی 158 00:08:48,277 --> 00:08:51,697 ‫یه داروساز تو تارزنا میشناسم ‫که با آیاواسکا معجزه میکنه 159 00:08:51,781 --> 00:08:53,941 ‫خب، با اینکه مواد روان‌گردان خیلی دوست دارم ‫ولی نیازی نیست، دکتر 160 00:08:53,991 --> 00:08:56,591 ‫چون فقط باید هرچی که ‫نوشتی رو بخونیم، 161 00:08:56,661 --> 00:08:59,580 ‫خط به خط، تا به جواب برسیم 162 00:08:59,664 --> 00:09:02,083 ‫یه دفتر بزرگتری نیاز داریم 163 00:09:03,876 --> 00:09:06,637 ‫حالا فکر نکنین که این یعنی ‫هنوزم از دستتون عصبانی نیستم، باشه؟ 164 00:09:06,712 --> 00:09:08,047 ‫چون کاملا عصبانی‏ام 165 00:09:09,006 --> 00:09:10,508 ‫ولی نمیشه بدون دمپایی پشمی... 166 00:09:10,591 --> 00:09:13,427 ‫و ماسک صورت کره‏ای مهمونی پیژامه داشت. ‫اصلا نمیشه 167 00:09:14,428 --> 00:09:16,138 ‫صبر کن. ‫تو که گفتی ما پنج نفریم 168 00:09:17,682 --> 00:09:18,683 ‫اوه 169 00:09:21,102 --> 00:09:22,603 ‫♪ چند قدم دیگه بردار ♪ 170 00:09:25,273 --> 00:09:26,107 ‫چیه؟ 171 00:09:26,190 --> 00:09:29,485 ‫شب عروسی مزاحم یه اهریمن شدین، ‫همینه که هست 172 00:09:30,820 --> 00:09:32,405 ‫♪ چند قدم دیگه بردار ♪ 173 00:09:33,781 --> 00:09:35,658 ‫پس در نتیجه، 174 00:09:35,741 --> 00:09:38,578 ‫اگه کتاب دکتر که بدون شک فوق‌العاده میشه ‫رو تقسیم و بخونیم 175 00:09:38,661 --> 00:09:42,206 ‫اونوقت میتونیم سریعاً ‫مشکل بال‏ام رو حل کنیم 176 00:09:42,290 --> 00:09:44,750 ‫"با نجات شیطان، دنیا رو نجات بدین" ‫بدون اینکه آسیبی ببینه 177 00:09:44,834 --> 00:09:47,420 ‫شاید مشکل لوسیفر اینه که ‫اون قول میده به آدما کمک کنه 178 00:09:47,503 --> 00:09:51,007 ‫- ولی بعد بیخیال‌شون میشه ‫- آره. نکته خوبی بود، دن 179 00:09:51,591 --> 00:09:53,551 ‫دن؟ چی؟ ‫نه... امکان نداره! 180 00:09:53,634 --> 00:09:57,972 ‫دارین میگین که دن اینجاست، ‫یعنی تو این اتاقه؟ 181 00:09:58,055 --> 00:10:00,641 ‫آره، اون یه روحه 182 00:10:01,142 --> 00:10:02,518 ‫انسان‌ها نمیتونن اونو ببینن 183 00:10:03,102 --> 00:10:04,604 ‫اوه! 184 00:10:04,687 --> 00:10:06,439 ‫خب، شاید مشکلت اینه که... 185 00:10:06,522 --> 00:10:08,941 ‫تو همش از آدمایی راز مخفی میکنی 186 00:10:09,025 --> 00:10:10,359 ‫که بهت اهمیت میدن! 187 00:10:11,360 --> 00:10:13,255 ‫- میز، یه پیغام از طرفم به الا برسون ‫- نه! 188 00:10:13,279 --> 00:10:16,866 ‫نه، من شب عروسم راه نیوفتادم ‫بیام اینجا... 189 00:10:16,949 --> 00:10:18,242 ‫که ووپی گلدبرگ تو باشم 190 00:10:18,326 --> 00:10:19,493 ‫هی نگاه کنین، بچه‌ها 191 00:10:19,577 --> 00:10:22,913 ‫اسم همه تو این صفحه هست، ‫پس ممکنه نقطه شروع خوبی باشه 192 00:10:23,998 --> 00:10:27,960 ‫"لوسیفر وارد اداره پلیس شد، ‫به همه دوست‏هاش می‏کرد" 193 00:10:28,044 --> 00:10:30,254 ‫سلام، اداره پلیس! 194 00:10:30,338 --> 00:10:33,758 ‫بله منم، شیطان جنایت حل کنه موردعلاقه‏‎تون 195 00:10:33,841 --> 00:10:35,760 ‫- صبح بخیر، کارآگاه ‫- صبح بخیر 196 00:10:35,843 --> 00:10:37,595 ‫این پرونده‌ست، بسته شد رفت 197 00:10:37,678 --> 00:10:41,641 ‫سرنخ، مظنون، سرنخ جدید، دستگیری. ‫یه قتل دیگه حل شد 198 00:10:42,224 --> 00:10:45,144 ‫دیوونه‏واره که قاتل ‫اولین کسی بود که دیدیم 199 00:10:45,728 --> 00:10:47,980 ‫- مگه چقدر احتمال داره؟ ‫- میدونم! 200 00:10:48,064 --> 00:10:50,232 ‫روز خیلی عالی‏ای نیست؟ 201 00:10:50,316 --> 00:10:52,234 ‫همینطورم، برات اطلاعات دارم 202 00:10:52,318 --> 00:10:53,569 ‫علم، گَک ‫[نوعی ژن] 203 00:10:53,653 --> 00:10:56,447 ‫گَک علمی خیلی جالب 204 00:10:56,530 --> 00:10:58,199 ‫- الان گفتی علم؟ ‫- اوهوم 205 00:10:58,282 --> 00:11:00,868 ‫این منو به فکر میندازه. ‫آره، الان یه قتل دیگه رو حل کردم 206 00:11:00,951 --> 00:11:02,578 ‫- باورم نمیشه ‫- هی، کلویی! 207 00:11:02,662 --> 00:11:05,373 ‫اینم از مدارکی که خواسته بودی 208 00:11:05,456 --> 00:11:06,624 ‫اوه، دن 209 00:11:06,707 --> 00:11:09,043 ‫فکر کنم اشتباه کردی 210 00:11:09,126 --> 00:11:11,587 ‫ولی نگران نباش، من درستش میکنم. ‫دوباره 211 00:11:14,006 --> 00:11:16,425 ‫آره 212 00:11:16,509 --> 00:11:17,426 ‫قابلتون رو نداشت 213 00:11:17,510 --> 00:11:20,179 ‫- رفتی دنبال یه مجرم جایزه‏دار، دو نفر رو گفتی. ایول ‫- دو نفر و نیم 214 00:11:23,641 --> 00:11:25,434 ‫آروم باش، پسر 215 00:11:25,518 --> 00:11:28,312 ‫وقتی پیداش کردم همینطوری بود 216 00:11:28,396 --> 00:11:31,065 ‫دن، چیزی از کیسه مدارک کم شده؟ 217 00:11:34,610 --> 00:11:35,736 ‫آخی 218 00:11:35,820 --> 00:11:36,987 ‫دنیل 219 00:11:41,617 --> 00:11:42,535 ‫اوه 220 00:11:42,618 --> 00:11:45,371 ‫کاکوزا! ‫کل مدت اون زیر بودی؟ 221 00:11:47,748 --> 00:11:50,084 ‫"زیر". ‫منو به فکر میندازه 222 00:11:50,918 --> 00:11:54,171 ‫- الان یه قتل دیگه رو حل کردم ‫- چطور این کارو میکنی، کارآگاه؟ 223 00:11:54,255 --> 00:11:56,716 ‫تو خیلی باهوش و زیبا و بی‌‌نقصی 224 00:11:56,799 --> 00:11:59,593 ‫و ما بهترین همکارهاییم، مگه نه؟ 225 00:11:59,677 --> 00:12:00,761 ‫بله 226 00:12:00,845 --> 00:12:02,304 ‫اوه، این یه چیزی رو یادم انداخت 227 00:12:02,388 --> 00:12:04,574 ‫باید درمورد یه مسئله مهم ‫باهات حرف بزنم 228 00:12:04,598 --> 00:12:06,267 ‫یه چیزی با ذات آسمانی 229 00:12:06,350 --> 00:12:08,686 ‫خانوم لوپز، میشه یه لحظه تنهامون بذاری؟ 230 00:12:08,769 --> 00:12:11,647 ‫بله، بله ‫بازم گَک علمی دوست دارم 231 00:12:11,731 --> 00:12:14,900 ‫حله دکر، چون من خیلی خوشحالم ‫و همه‏چی عالیه! 232 00:12:14,984 --> 00:12:16,527 ‫واقعا همینطوره نه؟ 233 00:12:17,361 --> 00:12:18,988 ‫نیست، یه مشکلی داریم 234 00:12:19,071 --> 00:12:22,241 ‫نه! نه، تو این صفحه خبری از ‫اپیفانی لوسیفر نیست 235 00:12:22,324 --> 00:12:24,535 ‫به گمونم بهتره ازش بگذریم! 236 00:12:24,618 --> 00:12:25,786 ‫خیلی‏خب 237 00:12:30,166 --> 00:12:34,003 ‫گفته بودم که این پیش‌نویس اوله ‫و اصلا ویرایش نشده؟ 238 00:12:34,086 --> 00:12:37,798 ‫که یعنی لوسیفر دقیقا ‫همینو درمورد ما گفته... 239 00:12:37,882 --> 00:12:39,675 ‫از نظر فنی، نه دقیقا 240 00:12:39,759 --> 00:12:42,928 ‫ظاهرا، اون فکر میکنه که ‫من فقط آفتاب و رنگین‌کمون‌ام! 241 00:12:43,512 --> 00:12:46,474 ‫الان که خیلی "آفتاب و رنگین‌کمون" نیستم، مگه نه؟ 242 00:12:46,557 --> 00:12:47,557 ‫خانوم لوپز 243 00:12:47,600 --> 00:12:51,228 ‫به گمونم واقعا منو نمیشناسی ‫همونقدر که من فکر میکردم می‌شناسمت 244 00:12:52,521 --> 00:12:57,109 ‫خب منصفانه باشیم، ‫تو رفتار مثبتی داری 245 00:12:57,193 --> 00:12:58,778 ‫پس به نظرم کتاب تقریبا دقیق هستش 246 00:12:58,861 --> 00:13:02,198 ‫آره، معلومه که تو اینو میگی. ‫یعنی، تو توش فوق‌العاده بودی 247 00:13:02,281 --> 00:13:03,866 ‫خب، به گمونم 248 00:13:03,949 --> 00:13:07,161 ‫نمیدونم والا. ‫فکر کنم لوسیفر با من زد تو خال 249 00:13:07,244 --> 00:13:10,414 ‫سکس، خشونت، لباس خفن 250 00:13:10,498 --> 00:13:12,500 ‫یعنی، آهای! 251 00:13:12,583 --> 00:13:14,960 ‫آره، منو هم دست شرح داده 252 00:13:15,669 --> 00:13:19,131 ‫هیچوقت فکر نمیکردم درمورد یه کتاب اینو بگم، ‫ولی بدجور مشتاقم بخونمش 253 00:13:19,215 --> 00:13:22,051 ‫هوهو! منم همینطور 254 00:13:26,305 --> 00:13:27,305 ‫آه... 255 00:13:27,348 --> 00:13:30,935 ‫دکتر، کم کم دلم داره شک میکنه ‫که باید قبل از اینکه دست‌نویس رو... 256 00:13:31,018 --> 00:13:33,145 ‫با بقیه به اشتراک میذاشتی ‫ویرایش انجام میدادی 257 00:13:34,230 --> 00:13:35,231 ‫نه بابا؟ 258 00:13:46,325 --> 00:13:48,452 ‫ها! 259 00:13:49,370 --> 00:13:51,580 ‫باورم نمیشه اینو ازم مخفی کردی 260 00:13:52,665 --> 00:13:53,707 ‫و این! 261 00:13:54,583 --> 00:13:55,583 ‫و... 262 00:13:57,753 --> 00:14:02,591 ‫من یه پَر فرشته تو دستم گرفتم 263 00:14:02,675 --> 00:14:06,095 ‫و تو گذاشتی باور کنم که پر شترمرغ بوده؟ 264 00:14:06,178 --> 00:14:08,848 ‫اوه خب، من بودم سر این ‫خیلی ناراحت نمیشدم 265 00:14:08,931 --> 00:14:11,326 ‫یعنی، با توجه به اطلاعاتی که ‫اون موقع داشتی 266 00:14:11,350 --> 00:14:14,895 ‫به نظرم "پر شترمرغ" ‫منطقی‌ترین توضیح بود 267 00:14:14,979 --> 00:14:18,190 ‫حالا میشه رو اصل قضیه ‫تمرکز کنیم، لطفا؟ 268 00:14:18,274 --> 00:14:20,109 ‫ها؟ من، بال‏ها... 269 00:14:24,655 --> 00:14:25,781 ‫اسپانیایی نه 270 00:14:33,080 --> 00:14:38,085 ‫میدونی، من عادت دارم که از روند درمانی ‫منحصر به فرد لوسیفر لذت ببرم 271 00:14:38,168 --> 00:14:39,253 ‫ولی... 272 00:14:40,337 --> 00:14:43,007 ‫کم کم دارم حس میکنم که ‫این یه اشتباهه 273 00:14:43,090 --> 00:14:44,675 ‫اوه، خدایا 274 00:14:45,301 --> 00:14:49,930 ‫به نظرت باید دوباره بهشون یادآوری کنم که ‫این فقط یه پیش‌نویس ویرایش نشده‏ست؟ 275 00:14:50,014 --> 00:14:51,390 ‫نمیدونم 276 00:14:51,473 --> 00:14:52,975 ‫حداقل تو رو دارم 277 00:14:53,058 --> 00:14:55,936 ‫کلوییِ منطقی و معقول 278 00:14:56,020 --> 00:14:57,146 ‫همیشه حواسش جَمعه 279 00:14:57,938 --> 00:14:59,648 ‫آره، خودمم 280 00:15:16,916 --> 00:15:20,002 ‫سریع‏تر بخونم یا یواش‌تر؟ 281 00:15:20,085 --> 00:15:21,378 ‫میتونی بخونی، درسته؟ 282 00:15:21,462 --> 00:15:24,256 ‫مهم نیست. ‫تو این سورپرایزی درمورد من وجود نداره 283 00:15:24,340 --> 00:15:27,551 ‫من فقط "پلیس فاسد"، "شخص عوضی" ام. ‫لب کلامش رو گرفتم 284 00:15:27,635 --> 00:15:30,262 ‫تو شخص عوضی‏ای نیستی، دن 285 00:15:30,346 --> 00:15:33,307 ‫تو به معنای واقعی داری درمورد موقعی میخونی ‫که ما یه نفر رو کشتیم، میز 286 00:15:38,812 --> 00:15:42,650 ‫"میز و دن راهیِ مرکز شهر شدن، ‫تشنه عدالت بودن" 287 00:15:57,748 --> 00:15:59,500 ‫همه اینا تقصیر منه 288 00:16:02,127 --> 00:16:05,589 ‫آره دن، همه اینا تقصیر توئه 289 00:16:05,673 --> 00:16:09,259 ‫قاتلی که بابای کلویی رو کشت ‫هنوزم واسه خودش آزاد می‌گرده... 290 00:16:11,220 --> 00:16:12,596 ‫و همش بخاطر منه 291 00:16:14,431 --> 00:16:15,849 ‫باید یه کاری بکنیم 292 00:16:17,643 --> 00:16:18,894 ‫نمیتونیم اونو بکُشیم 293 00:16:19,478 --> 00:16:20,771 ‫حق با توئه، میز 294 00:16:22,147 --> 00:16:23,357 ‫ما نمیتونیم 295 00:16:37,079 --> 00:16:38,079 ‫روس‏ها! 296 00:16:40,249 --> 00:16:42,835 ‫این کاریه که باید بکنیم 297 00:16:44,586 --> 00:16:49,591 ‫ فکر میکنی تو بودی که دادی روس‏ها ‫ اون یارو رو به قتل برسونن؟ 298 00:16:49,675 --> 00:16:52,469 ‫ نه، بیخیال. ‫ داری کامل اشتباه میخونیش 299 00:17:07,276 --> 00:17:08,610 ‫همه اینا تقصیر منه 300 00:17:08,694 --> 00:17:11,822 ‫آره دن، همه اینا تقصیر توئه 301 00:17:11,905 --> 00:17:15,034 ‫قاتلی که بابای کلویی رو کشت ‫هنوزم واسه خودش آزاد می‌گرده... 302 00:17:16,785 --> 00:17:19,621 ‫و همش بخاطر منه 303 00:17:19,705 --> 00:17:21,165 ‫باید یه کاری بکنیم 304 00:17:21,248 --> 00:17:22,916 ‫خب، ما نمیتونیم اونو بکُشیم 305 00:17:23,000 --> 00:17:24,752 ‫آره حق باتوئه، میز. ‫ما نمیتونیم 306 00:17:33,010 --> 00:17:34,178 ‫روس‏ها؟ 307 00:17:35,012 --> 00:17:37,347 ‫این کاریه که باید بکنیم. ‫بیا 308 00:17:39,224 --> 00:17:40,684 ‫خیلی‏خب، خیلی‏خب 309 00:17:41,852 --> 00:17:43,604 ‫تو نسخه خودتو داری. ‫منم نسخه خودمو 310 00:17:44,438 --> 00:17:46,523 ‫درکل، واقعا مهم نیست 311 00:17:46,607 --> 00:17:48,442 ‫کاری که اون موقع کردیم ‫درست نبود 312 00:17:49,109 --> 00:17:52,237 ‫خب؟ ولی من تو این چند هزار سال ‫باهاش کنار اومدم 313 00:17:52,321 --> 00:17:55,908 ‫و فکر نکنم اون منبع گناه من باشه. ‫فقط... 314 00:17:55,991 --> 00:17:58,911 ‫فقط کاش میتونستم بفهمم ‫گناه واقعیم چیه 315 00:17:58,994 --> 00:18:01,497 ‫خب، تو چرخه‌ی جهنمیت چی بود؟ 316 00:18:01,580 --> 00:18:02,706 ‫نمیدونم 317 00:18:03,457 --> 00:18:04,792 ‫بیدار شدم، من... 318 00:18:05,542 --> 00:18:06,919 ‫یکم مرگم رو دوباره تجربه کردم 319 00:18:07,002 --> 00:18:09,202 ‫بعد لوسیفر بهم دست زد ‫تا با بلیوس پینگ پنگ بازی کنم 320 00:18:09,254 --> 00:18:11,131 ‫اوه، خدایا... 321 00:18:11,215 --> 00:18:13,383 ‫صبر کن، این بده؟ 322 00:18:13,467 --> 00:18:15,010 ‫آره، بده 323 00:18:15,094 --> 00:18:17,596 ‫بزرگ‏ترین منبع گناه هر روح معلون ‫هرچی که باشه 324 00:18:17,679 --> 00:18:19,723 ‫همون تو چرخه‎‏ی جهنمیش نشون داده میشه 325 00:18:19,807 --> 00:18:21,683 ‫چرخه‌ی جهنمی نباشه، جوابی هم نمی‎‏گیری 326 00:18:21,767 --> 00:18:25,312 ‫پس، وقتی لوسیفر منو از ‫شکنجه جهنم نجات داد، اون... 327 00:18:25,395 --> 00:18:27,564 ‫کامل درت مالید 328 00:18:28,482 --> 00:18:31,944 ‫هی، ولی نگران نباش. ‫من میتونم درستش کنم 329 00:18:33,570 --> 00:18:34,404 ‫میتونی؟ 330 00:18:34,488 --> 00:18:36,532 ‫عجبا! آره، من یه اهریمن‏ام! 331 00:18:36,615 --> 00:18:38,909 ‫یعنی، من درکل یه تشخیص دهنده‏ی دروغ مُتحرک‏ام 332 00:18:38,992 --> 00:18:40,994 ‫سرخوش باش، پسر 333 00:18:41,078 --> 00:18:43,664 ‫اونقدر شکنجه‌ات میدم که ‫روونه‏ی بهشت بشی 334 00:18:46,583 --> 00:18:49,002 ‫شارلوت ریچاردز یه الهه بوده؟ 335 00:18:50,546 --> 00:18:52,506 ‫فقط بعضی مواقع 336 00:18:55,676 --> 00:18:56,676 ‫ببین... 337 00:18:58,387 --> 00:19:01,306 ‫در دفاع از خودم... 338 00:19:01,932 --> 00:19:03,976 ‫همیشه حقیقت رو بهت گفتم 339 00:19:04,059 --> 00:19:06,228 ‫فکر میکردم نقش بازی میکردی 340 00:19:08,021 --> 00:19:09,731 ‫بهتون حال میداد، 341 00:19:10,649 --> 00:19:13,277 ‫منو ببینین که بی اطلاعم؟ 342 00:19:17,406 --> 00:19:20,117 ‫ببین، راستش رو بخوای، خانوم لوپز 343 00:19:20,200 --> 00:19:24,955 ‫من همیشه به تواناییت بر اینکه بدون مدرک ‫الهی رو می‌پذیرفتی، حسادت میکردم 344 00:19:26,206 --> 00:19:28,625 ‫به گمونم ایمان همینه، نه؟ 345 00:19:29,418 --> 00:19:31,378 ‫من ایمانم رو از دست دادم، لوسیفر 346 00:19:32,796 --> 00:19:35,340 ‫بعد از مرگ شارلوت ایمانم رو از دست دادم 347 00:19:36,341 --> 00:19:37,968 ‫و حتی یکی از شماها... 348 00:19:38,969 --> 00:19:42,097 ‫بهم نگفت که میدونستین ‫اون جای بهتریه 349 00:19:43,348 --> 00:19:47,394 ‫بهم نگفتین که اصل کاری هنوزم اون بالاست، ‫که هنوزم اهمیت میداد 350 00:19:49,521 --> 00:19:52,608 ‫تک رد پای تو شن... 351 00:19:54,318 --> 00:19:56,236 ‫من بودم 352 00:19:56,320 --> 00:19:57,946 ‫تنها راه میرفتم 353 00:19:58,030 --> 00:20:00,908 ‫ولی تو تنها نبودی 354 00:20:00,991 --> 00:20:03,619 ‫یعنی، ممکنه بهت نگفته بودیم 355 00:20:03,702 --> 00:20:06,705 ‫ولی همه‏مون اونجا کنارت بودیم، ‫تو کل مسیر 356 00:20:07,289 --> 00:20:08,957 ‫تو کل مسیر 357 00:20:10,042 --> 00:20:13,503 ‫تازه نگم که طی سال‌های اخیر... 358 00:20:13,587 --> 00:20:15,631 ‫تو چه دوست عالی‏ای ‫واسه ما آسمانی‏ها بودی 359 00:20:16,632 --> 00:20:19,718 ‫حتی قبل از اینکه با بقیه ماها آشنا بشی ‫با فرشته‏ی مرگ می‏گشتی 360 00:20:19,801 --> 00:20:22,596 ‫تو و عزرائیل عملا رفیق‌های صمیمی‎‏این 361 00:20:24,973 --> 00:20:26,266 ‫صبر کن، چی؟ 362 00:20:29,353 --> 00:20:32,105 ‫اوه، هنوز به اون قسمت کتاب نرسیدی. ‫بیا 363 00:20:32,689 --> 00:20:36,818 ‫ری‌ری فرشته‏ی مرگه؟ 364 00:20:37,611 --> 00:20:38,654 ‫آه... 365 00:20:43,033 --> 00:20:47,663 ‫این بدترین ایده‏ایه که ‫دکتر تا به حال داشته 366 00:20:56,797 --> 00:20:57,798 ‫تا حالا فکر کردی... 367 00:20:58,674 --> 00:21:01,969 ‫که اگه چرخه‏ی جهنمی داشته باشی ‫چه شکلی میشه؟ 368 00:21:02,886 --> 00:21:03,886 ‫هوم 369 00:21:07,599 --> 00:21:09,393 ‫مال من میشه... 370 00:21:10,435 --> 00:21:12,312 ‫یه اتاق پر از دوست‏هام... 371 00:21:13,313 --> 00:21:15,482 ‫که دارن پیش‌نویس اول... 372 00:21:15,565 --> 00:21:18,986 ‫بزرگ‏ترین دستاورد حرفه‌ای ‫که تا به حال داشتم رو میخونن... 373 00:21:20,070 --> 00:21:22,155 ‫و اونقدر ازش بدشون میاد 374 00:21:23,156 --> 00:21:25,492 ‫که حاضرن به جای نجات دادن دنیا 375 00:21:26,451 --> 00:21:28,161 ‫بخاطرش گِله کنن 376 00:21:29,246 --> 00:21:31,957 ‫لطفا بگو که چیزی پیدا کردی 377 00:21:33,000 --> 00:21:36,503 ‫هرچی، هر فهمی که باشه 378 00:21:39,464 --> 00:21:41,341 ‫آره، فکر کنم یه چیزی پیدا کردم 379 00:21:57,274 --> 00:21:58,775 ‫لوسیفر 380 00:22:00,944 --> 00:22:03,113 ‫- صبر. داری میری؟ ‫- آره، بعداً بهت زنگ میزنم 381 00:22:03,196 --> 00:22:04,197 ‫صبر کن! 382 00:22:04,281 --> 00:22:05,615 ‫تو فقط همینجا بمون! 383 00:22:07,075 --> 00:22:08,285 ‫امروز تولدمه 384 00:22:09,077 --> 00:22:10,329 ‫باید برگردم 385 00:22:10,412 --> 00:22:12,289 ‫نرو 386 00:22:12,372 --> 00:22:13,457 ‫خداحافظ 387 00:22:17,753 --> 00:22:20,047 ‫- هی، اوه خدای من، حالت خوبه؟ ‫- لوسیفر رو ندیدی؟ 388 00:22:20,130 --> 00:22:21,506 ‫نه، شرمنده 389 00:22:22,090 --> 00:22:23,383 ‫اون کجاست؟ 390 00:22:23,467 --> 00:22:26,720 ‫تو در بستر مرگِتی و اون اونجا نیست 391 00:22:26,803 --> 00:22:27,971 ‫اون هیچوقت نیست 392 00:22:31,725 --> 00:22:32,768 ‫اوه، خدا جون 393 00:22:49,201 --> 00:22:50,911 ‫شارلوت ریچاردز 394 00:22:51,495 --> 00:22:54,206 ‫آره، اون بخاطر تو مُرده 395 00:22:55,290 --> 00:22:58,710 ‫بهت تکیه کرد که ازش محافظت کنی، ‫و تو ناامیدش کردی 396 00:23:02,923 --> 00:23:04,758 ‫آره، این نیست 397 00:23:05,801 --> 00:23:09,888 ‫یعنی، یه مدت بخاطرش خودم رو سرزنش میکردم ‫ولی مرگ شارلوت تقصیر من نبود 398 00:23:09,971 --> 00:23:13,100 ‫و راستش رو بخوای، یه‌جورایی آرامش‏بخشه ‫که میدونم حداقل اون تو بهشته 399 00:23:13,183 --> 00:23:15,477 ‫خب، والدینت چی؟ هوم؟ 400 00:23:15,560 --> 00:23:17,521 ‫احتمالا خیلی ازت سرافکنده شدن 401 00:23:18,105 --> 00:23:19,356 ‫یعنی، خودتو ببین 402 00:23:19,940 --> 00:23:23,527 ‫بخاطر مسائل چِرت غمگینانه‏ات ‫از روی دل‏شکستگی مُردی 403 00:23:24,403 --> 00:23:28,365 ‫راستش، والدینم خیلی بهم افتخار میکنن ‫و خیلی هم زنده‏ان 404 00:23:28,448 --> 00:23:31,368 ‫درواقع قراره به یاد من ‫اسپانسر یه گروه بداهه بشن 405 00:23:31,451 --> 00:23:35,455 ‫بامزه‏های دنیمال 406 00:23:38,208 --> 00:23:39,709 ‫خواهر و برادر چی؟ 407 00:23:40,252 --> 00:23:43,755 ‫من تک فرزنده‏ام، میز. ‫خدایی چطور این چیزا رو نمیدونی؟ 408 00:23:52,472 --> 00:23:55,767 ‫ولی یکی رو داری که در حد ‫یه خواهر بهش اهمیت میدی 409 00:23:58,478 --> 00:23:59,478 ‫چی؟ 410 00:24:00,313 --> 00:24:02,274 ‫- من هیچوقت به الا آسیب نمیرسونم ‫- نه 411 00:24:02,357 --> 00:24:04,359 ‫ولی بهش کمک هم نکردی، مگه نه؟ 412 00:24:05,110 --> 00:24:09,197 ‫اگه حقیقت رو زودتر بهش میگفتی، ‫میتونستی ازش حمایت کنی 413 00:24:09,739 --> 00:24:11,032 ‫کنارش می‌بودی 414 00:24:12,451 --> 00:24:14,161 ‫موقعی که هنوز زنده بودی 415 00:24:15,370 --> 00:24:17,038 ‫آره، دیوونه نیستی 416 00:24:17,122 --> 00:24:21,501 ‫نه، نه، تو... ‫فقط با یه فرشته دوست بودی 417 00:24:21,585 --> 00:24:24,337 ‫فرشته‎ی مرگ 418 00:24:24,421 --> 00:24:27,716 ‫که کاملا عادیه 419 00:24:27,799 --> 00:24:31,595 ‫آره، درست مثل رفیق روحِت دن، 420 00:24:31,678 --> 00:24:34,931 ‫که نه میتونی ببینیش ‫و نه باهاش حرف بزنی 421 00:24:35,015 --> 00:24:37,976 ‫آه، دن میخواد باهات حرف بزنه 422 00:24:41,188 --> 00:24:42,772 ‫اوه، آه... 423 00:24:43,565 --> 00:24:45,400 ‫وای. خیلی‏خب، خوبه 424 00:24:46,943 --> 00:24:48,778 ‫سلام، دن 425 00:24:49,696 --> 00:24:51,281 ‫آم... 426 00:24:51,990 --> 00:24:57,412 ‫خیلی عذر میخوام که زودتر اینو نگفتم، ‫ولی واقعا خیلی دلم برات تنگ شده 427 00:24:57,496 --> 00:25:00,415 ‫و حتی اسمت رو روی یه قورباغه گذاشتم 428 00:25:00,499 --> 00:25:03,668 ‫بهش بگو قورباغه دن رو دیدم 429 00:25:04,461 --> 00:25:08,381 ‫و خوشحال هم شدم، ‫و بهش بگو که واقعا دلم براش تنگ شده 430 00:25:08,465 --> 00:25:10,634 ‫همینطورم بهش بگو که بـِشِر موردعلاقه‎اش... 431 00:25:10,717 --> 00:25:12,636 ‫هفته پیش قِل خورد ‫رفت پشت کمد بایگانی 432 00:25:12,719 --> 00:25:15,514 ‫- داشت دنبالش می‌گشت ‫- گفت، "هی" 433 00:25:16,223 --> 00:25:18,642 ‫- یعنی، چی؟ ‫- دارم خلاصه‏اش میکنم 434 00:25:20,060 --> 00:25:22,437 ‫فقط برگه رو نشونش بده، ‫باشه لطفا؟ 435 00:25:23,021 --> 00:25:24,814 ‫دن میخواد اینو بخونی 436 00:25:26,441 --> 00:25:28,693 ‫اوه، باشه 437 00:25:30,612 --> 00:25:32,864 ‫بچه‏ها، این خیلی عجیبه 438 00:25:32,948 --> 00:25:36,409 ‫پس فرقه‌ای که توسط کشیش قاتل رهبری میشده ‫دست به خودکشی جمعی میزنن 439 00:25:36,493 --> 00:25:37,994 ‫- حالا، اینو می‌فهمم ‫- هوم 440 00:25:38,078 --> 00:25:42,040 ‫یعنی، واقعا ازش سر در نمیارم، ‫ولی فرقه، خودکشی، جور در میاد 441 00:25:42,123 --> 00:25:46,419 ‫حالا، اینو نمی‌فهمم که بعضی از ‫این جسدها کبودن 442 00:25:46,503 --> 00:25:50,632 ‫آره، آره، فکر کنم به کارهای ‫خیلی عجیبی علاقه داشتن 443 00:25:50,715 --> 00:25:53,510 ‫آره، به نظرم کارهای خیلی شیطانی‏ای بوده 444 00:25:54,094 --> 00:25:55,303 ‫نمیدونم والا 445 00:25:55,387 --> 00:26:00,183 ‫انگار بعضی از این اجساد دو بار مُردن 446 00:26:00,767 --> 00:26:02,811 ‫دو بار؟ ‫چی... 447 00:26:02,894 --> 00:26:05,230 ‫دو بار؟ ‫این غیرممکنه، درسته لوسیفر؟ 448 00:26:05,313 --> 00:26:07,107 ‫یعنی... 449 00:26:09,359 --> 00:26:11,778 ‫آره، آره، این... 450 00:26:11,861 --> 00:26:14,656 ‫حتما امروز دارم گیج میزنم 451 00:26:15,323 --> 00:26:17,951 ‫فقط این بخش رو تو گزارش قید نمیکنم 452 00:26:18,034 --> 00:26:20,495 ‫آره. خدایا 453 00:26:22,581 --> 00:26:23,873 ‫اوه! 454 00:26:25,041 --> 00:26:26,668 ‫اوه باشه، می‎فهمم 455 00:26:26,751 --> 00:26:30,755 ‫پس من فقط یه گول‏خوره خیلی خنگم... 456 00:26:30,839 --> 00:26:34,634 ‫که سال‌هاست نابکاری‌های آسمانی شما ‫رو لاپوشونی میکرده 457 00:26:34,718 --> 00:26:38,346 ‫الا، همدست ناخواسته، ‫دوباره دست به کار میشه! 458 00:26:38,430 --> 00:26:41,474 ‫دن میخواد به خوندن ادامه بدی 459 00:26:44,394 --> 00:26:45,895 ‫لطفا 460 00:26:50,150 --> 00:26:53,028 ‫ما بدون الا چیکار میکردیم، ها؟ 461 00:26:53,111 --> 00:26:56,031 ‫خب، اول اینکه ‫یه برادر زاده‏ی نیمه‌فرشته کم داشتم 462 00:26:56,114 --> 00:26:58,116 ‫فقط کاش می‌تونستیم حقیقت رو بهش بگیم 463 00:26:58,199 --> 00:27:02,037 ‫خب منم دلم میخواد، ولی همونطور که ثابت شده ‫وقتی انسان‌ها بفهمن که... 464 00:27:02,120 --> 00:27:05,665 ‫فرشته‏ها و اهریمن‏ها در بین‏شون هستن ‫خوب واکنش نشون نمیدن 465 00:27:06,333 --> 00:27:08,918 ‫حتی اگه از قبل تو دل‌شون ‫حقیقت رو بدونن 466 00:27:12,130 --> 00:27:13,298 ‫آره، باشه 467 00:27:14,090 --> 00:27:16,718 ‫پس بعد از اینکه چارلی دزدیده شد ‫کمک کردم نجات پیدا کنه 468 00:27:16,801 --> 00:27:18,970 ‫این به معنای واقعی شغل منه 469 00:27:19,721 --> 00:27:22,015 ‫میدونی، کل این مدت 470 00:27:22,807 --> 00:27:25,435 ‫واقعا فکر میکردم من جزئی از ‫دایره داخلی‏‎ام ‫ [جمع خودمونی] 471 00:27:27,520 --> 00:27:28,688 ‫ولی نبودم 472 00:27:29,230 --> 00:27:32,609 ‫فقط یه خط مماس تنها بودم 473 00:27:36,488 --> 00:27:38,531 ‫آره... 474 00:27:39,491 --> 00:27:43,995 ‫دن میگه که، درحالی که شاید ‫جزئیات رو نمیدونستی 475 00:27:45,038 --> 00:27:47,832 ‫همه کسایی که اینجان همیشه تو رو ‫دوست و بهت اعتماد داشتن، الا 476 00:27:49,959 --> 00:27:51,461 ‫نه، اینو نمیگم 477 00:27:57,300 --> 00:28:00,679 ‫دن میگه تو خودت دایره داخلی هستی 478 00:28:05,100 --> 00:28:09,145 ‫اگه شماها واقعا بهم اعتماد داشتین، ‫حقیقت رو بهم می‌گفتین 479 00:28:13,316 --> 00:28:14,316 ‫الا... 480 00:28:19,239 --> 00:28:20,239 ‫کلویی! 481 00:28:22,200 --> 00:28:23,618 ‫من اینجام 482 00:28:27,622 --> 00:28:28,748 ‫چی شده؟ 483 00:28:31,209 --> 00:28:32,209 ‫خب، آه... 484 00:28:34,379 --> 00:28:37,173 ‫تو کتاب، تو منو فوق‌العاده... 485 00:28:37,924 --> 00:28:39,008 ‫جلوه میدی 486 00:28:40,760 --> 00:28:43,722 ‫بله، مشخصه که این چطور ‫ممکنه ناراحت کننده باشه 487 00:28:46,182 --> 00:28:50,729 ‫اگه به این بخاطر فکر میکنی که ‫من باهوش و زیبا... 488 00:28:50,812 --> 00:28:52,355 ‫و "بی‌نقص‌ام" 489 00:28:53,606 --> 00:28:57,193 ‫چون هیچوقت به اندازه کافی پیشم نموندی ‫که بدترین روی منو ببینی؟ 490 00:28:57,277 --> 00:28:59,612 ‫اوه خب، حالا داری از خودت ‫اراجیف می‌بافی 491 00:29:03,199 --> 00:29:06,828 ‫وقتی روری گفت که در بستر مرگم کنارم نبودی، 492 00:29:07,829 --> 00:29:09,706 ‫میدونی، فکر کردم 493 00:29:10,457 --> 00:29:11,666 ‫"این غیرممکنه" 494 00:29:12,500 --> 00:29:15,545 ‫"لوسیفر هیچوقت تنهام نمیذاره" 495 00:29:16,129 --> 00:29:17,797 ‫ولی اینو که میخونم، می‌فهمم... 496 00:29:17,881 --> 00:29:19,549 ‫معلومه که این کارو میکنی 497 00:29:19,632 --> 00:29:21,843 ‫تا الان بارها این کارو کردی 498 00:29:23,052 --> 00:29:24,721 ‫- واقعا؟ ‫- بله! 499 00:29:24,804 --> 00:29:27,515 ‫هر دفعه که پیشرفت احساسی‏‎ای داشتیم، 500 00:29:27,599 --> 00:29:30,560 ‫تو فوراً رفتی و غیبت زده 501 00:29:30,643 --> 00:29:33,480 ‫اوه بیخیال، ‫ممکن نیست این حقیقت داشته باشه 502 00:29:33,563 --> 00:29:34,773 ‫نه، گوش بده 503 00:29:35,940 --> 00:29:37,192 ‫و الان... 504 00:29:38,026 --> 00:29:39,527 ‫تو بهم گفتی که دوستم داری 505 00:29:39,611 --> 00:29:43,490 ‫این بزرگ‏ترین پیشرفتیه که ‫تا حالا داشتیم 506 00:29:44,657 --> 00:29:48,119 ‫پس فقط تو فکرم که از کجا بدونم... 507 00:29:50,205 --> 00:29:52,332 ‫که با بزرگ‌ترین ناپدیدیم ‫همون کار رو ادامه‏اش نمیدم 508 00:29:55,210 --> 00:29:56,669 ‫کلویی... 509 00:29:59,214 --> 00:30:02,342 ‫من هیچوقت به خواست خودم ‫تنهات نمیذارم 510 00:30:03,092 --> 00:30:05,345 ‫- ولی نمیتونی اینو بدونی ‫- چرا، میتونم 511 00:30:06,179 --> 00:30:07,722 ‫چون انتخاب خودمه 512 00:30:10,600 --> 00:30:11,684 ‫خیلی‏خب... 513 00:30:12,727 --> 00:30:17,190 ‫همونطوری که انتخاب خودته ‫که الان بال‌هات رو در بیاری؟ 514 00:30:18,566 --> 00:30:21,361 ‫همونطور که انتخابش با خودته که ‫منو توی دلت راه بدی یا نه؟ 515 00:30:33,081 --> 00:30:34,081 ‫لوسیفر 516 00:30:36,501 --> 00:30:38,044 ‫چه اتفاقی داره برام میوفته؟ 517 00:30:45,635 --> 00:30:47,637 ‫میدونی، من خیلی سال اینو پوشیدم 518 00:30:47,720 --> 00:30:52,600 ‫چون ثابت میکرد که تو خواستی ‫کنار من آسیب‎پذیر باشی ولی... 519 00:30:54,352 --> 00:30:57,730 ‫ولی الان تو نبودی که اون تصمیم رو گرفتی، ‫ناخودآگاه توئه 520 00:30:57,814 --> 00:31:02,110 ‫ناخودآگاه تو خواست که ‫یه صورت شیطانی داشته باشه... 521 00:31:02,193 --> 00:31:04,571 ‫یا اینکه بال‏هات رو بیاره بیرون 522 00:31:04,654 --> 00:31:07,740 ‫و حالا که همه اینا رو میخونم، ‫یعنی، همه‏چی رو کنار هم می‌بینم 523 00:31:08,324 --> 00:31:09,325 ‫فقط تو فکرم... 524 00:31:11,452 --> 00:31:14,205 ‫ناخودآگاهت شاید نخواد که بمونه 525 00:31:15,665 --> 00:31:16,665 ‫نه 526 00:31:19,002 --> 00:31:21,337 ‫نه متاسفم، ولی اینو قبول ندارم 527 00:31:22,672 --> 00:31:23,548 ‫من عوض شدم 528 00:31:23,631 --> 00:31:27,594 ‫بزرگ شدم. ‫یعنی، همش تو این هست، مگه نه؟ 529 00:31:27,677 --> 00:31:28,677 ‫این... 530 00:31:31,431 --> 00:31:32,431 ‫چیه؟ 531 00:31:33,391 --> 00:31:34,475 ‫چیه؟ 532 00:31:37,270 --> 00:31:39,063 ‫این کتاب یه مشکلی داره 533 00:31:45,028 --> 00:31:46,738 ‫جمع بشین، ملت 534 00:31:47,822 --> 00:31:49,699 ‫دکتر همه‌مون رو فریب داده 535 00:31:49,782 --> 00:31:52,869 ‫دست نویسی که اون آورده ‫وسط جمله تموم میشه 536 00:31:53,536 --> 00:31:57,165 ‫چون تو آخر کتاب رو با خودت نیاوردی، مگه نه؟ 537 00:31:57,874 --> 00:31:58,875 ‫میدونین چیه؟ 538 00:31:59,792 --> 00:32:00,792 ‫حقیقت داره 539 00:32:01,294 --> 00:32:03,254 ‫آخر کتاب رو توی دفترم نگه داشتم 540 00:32:04,255 --> 00:32:06,758 ‫ولی اگه این کتاب یه موردپژوهی بروی لوسیفره، 541 00:32:06,841 --> 00:32:08,718 ‫همه بینش‌های مهم روانشناختی... 542 00:32:08,801 --> 00:32:10,553 ‫تو بخش آخرن، درسته؟ 543 00:32:10,637 --> 00:32:12,305 ‫پس داری مخفیش میکنی؟ 544 00:32:12,388 --> 00:32:14,933 ‫شغل من اینه که بیمارهام ‫رو در مسیرشون راهنمایی کنم 545 00:32:15,016 --> 00:32:16,851 ‫نه اینکه جواب رو بهشون بدم 546 00:32:16,935 --> 00:32:19,520 ‫یه لحظه صبر کنین، ‫دنیا داره به اتمام میرسه 547 00:32:19,604 --> 00:32:22,440 ‫اونوقت شماها هنوزم دارین ‫از همدیگه راز مخفی می‌کنین؟ 548 00:32:22,523 --> 00:32:24,859 ‫- شماها چتونه؟ ‫- نه 549 00:32:24,943 --> 00:32:27,695 ‫هیچ کدوم از اینا ایده من نبود 550 00:32:27,779 --> 00:32:30,031 ‫هیچکس قرار نبود دست نویس منو بخونه 551 00:32:30,114 --> 00:32:32,909 ‫بیماری که روش مطالعه میکردم ‫که دیگه اصلا 552 00:32:32,992 --> 00:32:34,744 ‫چون پیش‌نویس اوله 553 00:32:35,328 --> 00:32:38,039 ‫شاید سال‎‏ها دیگه که کتاب منتشر شد... 554 00:32:38,122 --> 00:32:40,416 ‫میخواد منتشرش کنه؟ ‫والدین‏ام اینو می‌بینن! 555 00:32:40,500 --> 00:32:42,620 ‫خفه شو دنیل، این به تو مربوط نیست! ‫درمورد منه 556 00:32:48,383 --> 00:32:50,969 ‫تو آخر کتاب رو پیش خودت نگه داشتی... 557 00:32:51,970 --> 00:32:54,514 ‫چون فکر میکنی من موفق نمیشم، مگه نه؟ 558 00:32:56,057 --> 00:32:58,851 ‫روانکاو خودم باور نداره که ‫من خدا میشم 559 00:33:11,447 --> 00:33:14,784 ‫- به گمونم مهمونی تموم شد، ها؟ ‫- آره 560 00:33:16,744 --> 00:33:20,707 ‫پسر، خدایی این افسرده کننده‎ترین چیزیه ‫که تا حالا دیدم 561 00:33:20,790 --> 00:33:23,126 ‫کاشف به عمل اومد که ‫جای دیگه‌ای واسه رفتن نداشتم 562 00:33:23,209 --> 00:33:24,419 ‫آره خب، من که دارم 563 00:33:25,211 --> 00:33:26,212 ‫آره 564 00:33:32,844 --> 00:33:33,845 ‫خیلی‏خب 565 00:33:34,846 --> 00:33:38,057 ‫پس بیا مقدمه‏‎چینی رو بیخیال بشیم ‫و یه‏راست بریم سر اصل قضیه 566 00:33:38,683 --> 00:33:39,683 ‫باشه؟ 567 00:33:40,143 --> 00:33:44,355 ‫اگه تو لحظه‌ی مرگت رو تو جهنم دیدی، 568 00:33:44,439 --> 00:33:45,523 ‫اون کلیده 569 00:33:45,606 --> 00:33:48,651 ‫مرگت رو دوباره تجربه میکنی، ‫گناهت رو پیدا میکنی 570 00:33:48,735 --> 00:33:51,070 ‫آره، اونجا بودم، انجامش دادم 571 00:33:51,154 --> 00:33:53,448 ‫- هیچی یاد نگرفتم ‫- اوهوم 572 00:33:54,490 --> 00:33:57,535 ‫اون ترسِ سرد و دل‌شوره‌‎آوره ‫توی دلت... 573 00:33:58,870 --> 00:33:59,870 ‫حسش میکنی؟ 574 00:34:00,872 --> 00:34:01,872 ‫آره 575 00:34:01,914 --> 00:34:03,207 ‫اون گناه توئه 576 00:34:04,625 --> 00:34:08,921 ‫حالا میتونی عین یه آدم ضعیف ‫هزار سال آینده رو ازش فرار کنی، 577 00:34:10,798 --> 00:34:12,175 ‫یا میتونی درونت رو بشکافی... 578 00:34:13,301 --> 00:34:15,553 ‫و عین یه اهریمن بوش رو دنبال کنی! 579 00:34:38,576 --> 00:34:39,952 ‫میز، فکر کنم قفلش رو باز کردی 580 00:34:41,746 --> 00:34:43,539 ‫میدونم که باید چیکار کنم 581 00:34:50,588 --> 00:34:52,131 ‫اوه، هی 582 00:34:52,215 --> 00:34:55,676 ‫حتی نمیدونم که چرا دکتر داره به خودش زحمت میده ‫که بقیه کتاب رو بیاره 583 00:34:56,803 --> 00:34:58,805 ‫من توانایی تغییر واقعی رو ندارم 584 00:34:59,931 --> 00:35:02,058 ‫- لوسیفر، این حقیقت نداره ‫- واقعا نداره؟ 585 00:35:03,226 --> 00:35:05,436 ‫یعنی، حداقل من فکر نمیکنم که ‫حقیقت داشته باشه 586 00:35:07,271 --> 00:35:09,899 ‫اینو میدونم که از وقتی که دیدمت ‫چقدر اصلاح شدی 587 00:35:09,982 --> 00:35:11,192 ‫ولی کافی نیست 588 00:35:12,401 --> 00:35:15,780 ‫راستش، نمیدونم کافیه یا نه 589 00:35:16,781 --> 00:35:20,118 ‫حرفی که اونجا زدم، ترسیده بودم 590 00:35:20,201 --> 00:35:21,577 ‫میدونی، ترسیدم 591 00:35:23,579 --> 00:35:27,291 ‫میدونم فکر نمیکنی که غیبت میزنه ‫و میخوام اینو باور کنم 592 00:35:27,375 --> 00:35:28,709 ‫ولی اگه اشتباه میکنی 593 00:35:29,460 --> 00:35:32,088 ‫و من قراره مامان دو تا دختر باشم 594 00:35:32,713 --> 00:35:34,257 ‫تو اداره پلیس هم کار میکنم 595 00:35:34,340 --> 00:35:38,302 ‫میخوای به نیروی پلیس برگردی؟ 596 00:35:40,054 --> 00:35:41,054 ‫میدونم 597 00:35:41,889 --> 00:35:45,351 ‫میدونم برنامه‏مون نبود، ‫و اگه ناراحتی درک میکنم 598 00:35:46,519 --> 00:35:47,519 ‫نه 599 00:35:48,563 --> 00:35:49,897 ‫نه، درک میکنم 600 00:35:52,108 --> 00:35:55,945 ‫یعنی، ذاتت همینه، مگه نه؟ ‫هوم؟ 601 00:35:57,613 --> 00:35:59,365 ‫کارآگاه من 602 00:35:59,448 --> 00:36:01,993 ‫هیچوقت نمیتونم سر این ‫از دستت ناراحت باشم 603 00:36:04,162 --> 00:36:07,748 ‫و با اینکه احتمال کمی وجود داره که... 604 00:36:07,832 --> 00:36:12,962 ‫شاید من زیادی تو رو تحسین میکنم 605 00:36:13,045 --> 00:36:15,047 ‫اینو میدونم که تو مادر فوق‌العاده‎ای هستی 606 00:36:17,216 --> 00:36:19,510 ‫واسه روری که مادر فوق‌العاده‌ای نبودم 607 00:36:20,094 --> 00:36:22,847 ‫- منظورت چیه؟ ‫- فقط بال‌هاش رو ببین، لوسیفر 608 00:36:22,930 --> 00:36:24,015 ‫یعنی... 609 00:36:25,349 --> 00:36:27,518 ‫فقط فکر میکنم، به اندازه کافی ‫ازش محافظت نکردم؟ 610 00:36:27,602 --> 00:36:29,187 ‫باعث نشدم که احساس امنیت کنه؟ 611 00:36:29,270 --> 00:36:30,813 ‫اینکه چقدر بد گند زدم... 612 00:36:30,897 --> 00:36:33,608 ‫که باعث شدم دخترمون ‫خودش رو یه سلاح بدونه؟ 613 00:36:33,691 --> 00:36:34,942 ‫اوه درسته، بله 614 00:36:35,026 --> 00:36:38,112 ‫واقعا موندم حس آزار پنداریِ روری به کی رفته 615 00:36:38,196 --> 00:36:42,325 ‫بدون شک از فرشته‏ای نیست که به معنای واقعی ‫سرکشی نووجون‌ها رو بوجود آورده 616 00:36:42,408 --> 00:36:45,328 ‫بال‌های خنجری؟ ‫صورت شیطانی؟ 617 00:36:45,411 --> 00:36:47,538 ‫همه‏‎‌اش یه جوره، مگه نه؟ 618 00:36:47,622 --> 00:36:48,956 ‫نه، نیست 619 00:36:52,251 --> 00:36:53,294 ‫روری 620 00:36:53,961 --> 00:36:55,004 ‫روری! 621 00:36:55,630 --> 00:36:57,757 ‫- آه... ‫- سلام! 622 00:36:57,840 --> 00:37:01,469 ‫- تو اینجا چیکار میکنی؟ ‫- مامان گفت که شماها دارین دنیا رو نجات میدین 623 00:37:01,552 --> 00:37:04,180 ‫با خودم گفتم یه سر بیام ‫ببینم چطور پیش میره 624 00:37:04,263 --> 00:37:06,515 ‫باید بگم، یه‏جورایی آرزو میکردم ‫کاش نمیومدم 625 00:37:06,599 --> 00:37:08,309 ‫گرایش گذشته‌نگارانه خیلی ضدحاله، ها؟ 626 00:37:08,392 --> 00:37:11,145 ‫- روری ‫- صبر کن روری، وایسا 627 00:37:12,230 --> 00:37:16,359 ‫من فکر میکنم... ما فکر میکنیم ‫که بال‏های تو حرف ندارن 628 00:37:16,943 --> 00:37:18,903 ‫فقط... امیدوارم که... 629 00:37:19,695 --> 00:37:22,823 ‫وقتی سنت کمتر بوده؛ نیاز نبوده که ‫احساس کنی که باید... 630 00:37:22,907 --> 00:37:24,325 ‫مبارزه کنی یا از خودت محافظت کنی 631 00:37:25,493 --> 00:37:29,497 ‫به عنوان مامانت، امیدوارم که همیشه ‫باعث شده باشم که احساس امنیت کنی 632 00:37:31,374 --> 00:37:35,044 ‫من بال‌هام بخاطر این نیست که ‫تو کار اشتباهی کردی 633 00:37:36,504 --> 00:37:39,257 ‫بخاطر اینه که تو یه کاری ‫رو درست انجام دادی 634 00:37:40,466 --> 00:37:42,176 ‫یعنی، کل زندگیم 635 00:37:42,260 --> 00:37:44,845 ‫تو رو تماشا کردم که واسه عدالت ‫ایستادگی میکردی 636 00:37:45,554 --> 00:37:48,099 ‫من عاشق این بال‏های خفنم 637 00:37:48,182 --> 00:37:52,103 ‫چون اونا منو یاد شخصی میندازن ‫که از همه بیشتر تحسین میکنم 638 00:37:53,729 --> 00:37:54,730 ‫مامانم 639 00:37:55,940 --> 00:37:57,900 ‫واقعا؟ 640 00:37:58,484 --> 00:37:59,484 ‫واقعا؟ 641 00:38:00,569 --> 00:38:04,115 ‫این بال‌ها یکی از میلیون‌ها... 642 00:38:04,198 --> 00:38:07,243 ‫چیزهای فوق‌العاده و قدرتمندی هستن ‫که بهم دادی 643 00:38:08,744 --> 00:38:10,288 ‫برخلاف اون 644 00:38:11,038 --> 00:38:14,834 ‫خب، بابای فرشته‏ات احتمالا ‫تأثیری توی بال‌هات داشته 645 00:38:14,917 --> 00:38:17,420 ‫- درسته ‫- لوسیفر هر دومون رو ترک کرد 646 00:38:18,212 --> 00:38:20,089 ‫چطور هنوز میتونی ازش دفاع کنی؟ 647 00:38:21,007 --> 00:38:24,385 ‫خب روری، یعنی... ‫بابای تو نقص داره 648 00:38:24,468 --> 00:38:25,678 ‫همه‌مون نقص داریم و... 649 00:38:27,013 --> 00:38:30,516 ‫یعنی با اینکه نگران آینده هستم، ‫من... 650 00:38:31,017 --> 00:38:34,103 ‫به گمونم، در اعماق وجود ‫واقعا بهش اعتماد دارم 651 00:38:34,186 --> 00:38:38,107 ‫چرا؟ اون خودش به خودش اعتماد نداره. ‫احساسات خودش رو نمی‌فهمه 652 00:38:38,190 --> 00:38:41,694 ‫باید گلوله میخورد تا بفهمه که ‫بهت اهمیت میداده 653 00:38:41,777 --> 00:38:43,904 ‫آره، حرف‏هاتون رو شنیدم 654 00:38:43,988 --> 00:38:46,449 ‫- این لزوماً منصفانه نیست ‫- نه 655 00:38:47,158 --> 00:38:49,535 ‫حق با اونه 656 00:38:50,286 --> 00:38:52,997 ‫حق با اونه 657 00:38:57,251 --> 00:38:59,503 ‫لوسیفر، چیکار میکنی؟ 658 00:39:03,341 --> 00:39:04,592 ‫این مثلا قراره چی باشه؟ 659 00:39:06,510 --> 00:39:10,014 ‫میدونم که چه حسی درمورد تو دارم، ‫و میخوام ثابتش کنم، خانوم جوون 660 00:39:10,097 --> 00:39:14,477 ‫همینجا، همین الان خودم رو آسیب‌پذیر میکنم ‫واسه تو 661 00:39:14,560 --> 00:39:16,395 ‫پس یالا، بهم شلیک کن 662 00:39:16,979 --> 00:39:19,899 ‫خیلی‏خب، ما تو این خانواده ‫به کسی شلیک نمیکنیم 663 00:39:19,982 --> 00:39:22,443 ‫والا نمیدونم، مامان. ‫به نظرم ثابت شده که این کارو میکنیم 664 00:39:22,526 --> 00:39:25,321 ‫فکر کنم با این حرف خوب جوابت رو داد. ‫برو کنار، لطفا 665 00:39:25,404 --> 00:39:28,949 ‫من پدرتم و دارم بهت میگم که ‫بهم شلیک کنی! 666 00:39:29,033 --> 00:39:31,577 ‫روری، به حرفش گوش نده. ‫فقط اسلحه رو بذار زمین 667 00:39:31,660 --> 00:39:34,288 ‫آآآآ! ‫فقط اینطوری حرفم رو باور میکنه 668 00:39:34,372 --> 00:39:35,623 ‫یالا، روری 669 00:39:35,706 --> 00:39:37,875 ‫از وقتی که رسیدی اینجا ‫میخوای بهم صدمه بزنی 670 00:39:37,958 --> 00:39:39,835 ‫حالا فرصتش رو داری. ‫ماشه رو بکِش 671 00:39:42,171 --> 00:39:43,714 ‫یالا 672 00:39:43,798 --> 00:39:46,675 ‫بزن، بهم شلیک کن! 673 00:39:54,308 --> 00:39:55,976 ‫میدونستم که این توانایی رو نداره 674 00:40:10,616 --> 00:40:11,784 ‫لوسیفر 675 00:40:17,957 --> 00:40:22,211 ‫شما دو نفر دیگه هیچوقت ‫همچین کاری نکنین 676 00:40:22,795 --> 00:40:24,296 ‫قول میدم 677 00:40:25,214 --> 00:40:27,550 ‫- جواب داد ‫- معلومه که جواب داد 678 00:40:28,467 --> 00:40:29,718 ‫تو دخترمی 679 00:40:30,428 --> 00:40:31,554 ‫و من دوستت دارم 680 00:40:34,515 --> 00:40:37,309 ‫خودت خواستی؟ ‫خب، آوردمش! 681 00:40:37,977 --> 00:40:38,977 ‫لوسیفر 682 00:40:40,521 --> 00:40:41,689 ‫خون‏ریزی داری؟ 683 00:40:41,772 --> 00:40:44,233 ‫بله، همینطوره! 684 00:40:44,316 --> 00:40:45,693 ‫ولی نگرانش نباش 685 00:40:46,444 --> 00:40:47,486 ‫بدش بیاد 686 00:40:48,237 --> 00:40:50,865 ‫وقتشه ببینیم این داستان ‫واقعا چطور تموم میشه 687 00:41:12,511 --> 00:41:14,430 ‫ممنون، دکتر لیندا 688 00:41:16,515 --> 00:41:18,350 ‫طی پنج سالی که باهم کار کردیم، 689 00:41:18,434 --> 00:41:21,604 ‫تو بودی که بهم بینش، خِردی دادی 690 00:41:22,188 --> 00:41:23,731 ‫که به تخت فرمانروایی بهشت برسم 691 00:41:25,774 --> 00:41:29,487 ‫بعضی‌ها ممکنه بگن تو رحمت خدایی 692 00:41:55,804 --> 00:41:59,517 ‫من، لوسیفر مورنینگ‎استار، ‫شیطان 693 00:42:00,518 --> 00:42:04,897 ‫به بهشت برگشتم تا به عنوان ‫خدای متعال فرمانروایی کنم 694 00:42:06,732 --> 00:42:08,901 ‫و همش به لطف یه زنه 695 00:42:10,319 --> 00:42:12,404 ‫زنی که ذهن نابغه‏ای داره، 696 00:42:13,280 --> 00:42:14,990 ‫صبر یه قدیس رو داره 697 00:42:16,408 --> 00:42:20,162 ‫زنی که با تمام وجودم ‫اونو ستایش میکنم 698 00:42:21,914 --> 00:42:26,168 ‫بهترین روان‌کاوی که دنیا به خودش دیده 699 00:42:26,252 --> 00:42:29,380 ‫دکتر لیندا مارتین، دکترای پزشکی 700 00:42:29,463 --> 00:42:35,219 ‫دکترای روانشناسی، دکترا علوم، ‫کارشناسی ارشد، ام‌فیل 701 00:42:35,302 --> 00:42:38,389 ‫کارشناسی ارشد علوم، ‫کارشناسی ارشد فناوری 702 00:42:38,472 --> 00:42:40,140 ‫استاد جهان، خانوم... 703 00:42:40,849 --> 00:42:43,477 ‫ این مسخره‏ست 704 00:42:43,561 --> 00:42:45,854 ‫یعنی، صندل با جوراب؟ 705 00:42:45,938 --> 00:42:47,565 ‫چیه؟ بابات که می‌پوشید 706 00:42:47,648 --> 00:42:50,484 ‫ولی لیندا، واقعا فکر میکنی ‫این اتفاقیه که میوفته؟ 707 00:42:51,110 --> 00:42:53,320 ‫من نمیدونم چه اتفاقی قراره بیوفته 708 00:42:53,904 --> 00:42:56,865 ‫و طی پنج سال اخیر ‫روان‌پزشک شیطان بودم 709 00:42:56,949 --> 00:42:58,784 ‫و هنوزم نتونستم واسه خدا بودن ‫آماده‏اش کنم 710 00:42:59,535 --> 00:43:02,705 ‫من یه شکست‏ام 711 00:43:02,788 --> 00:43:05,583 ‫پس یه پایان الکی نوشتم ‫تا حالم رو بهتر کنم 712 00:43:05,666 --> 00:43:08,294 ‫خیلی‏خب، خدایی میگم ‫چرا خون‏ریزی داری؟ 713 00:43:08,377 --> 00:43:10,129 ‫اوه، دخترم بهم شلیک کرد 714 00:43:10,212 --> 00:43:11,338 ‫چی؟ 715 00:43:11,422 --> 00:43:13,799 ‫نه، نگران نباش. ‫کاملا توافقی بود 716 00:43:13,882 --> 00:43:16,385 ‫من آسیب‎‏پذیریم رو عملی کردم ‫تا چیزی رو ثابت کنم 717 00:43:18,762 --> 00:43:19,763 ‫لوسیفر... 718 00:43:21,015 --> 00:43:23,225 ‫ذهن خودآگاه و ناخودآگاه تو... 719 00:43:23,934 --> 00:43:25,728 ‫بالاخره دارن هماهنگ کار میکنن 720 00:43:27,229 --> 00:43:28,522 ‫میدونی این یعنی چی؟ 721 00:43:29,982 --> 00:43:30,982 ‫که... 722 00:43:31,650 --> 00:43:35,988 ‫دیگه نیازی نیست اجازه بدم بال‌هام ‫تصمیم بگیرن که من خدا میشم یا نه 723 00:43:50,502 --> 00:43:51,545 ‫پس... 724 00:43:53,672 --> 00:43:55,591 ‫بالاخره واسه خدا بودن آماده‏‎ای 725 00:43:57,426 --> 00:43:58,426 ‫آره 726 00:43:59,928 --> 00:44:02,723 ‫آماده‏ام که خدا باشم 727 00:44:09,938 --> 00:44:11,440 ‫ولی انتخاب میکنم که نباشم 728 00:44:13,192 --> 00:44:14,276 ‫چی؟ 729 00:44:14,360 --> 00:44:17,237 ‫خوندن پایان مسخره دکتر، 730 00:44:17,321 --> 00:44:21,033 ‫زنده کردن یاد تمام چیزهایی که ‫روی زمین گذروندیم، 731 00:44:21,700 --> 00:44:26,163 ‫اینکه دیدم تو چقدر نسبت به کسی که هستی، ‫چیزی که هستی مطمئنی... 732 00:44:26,872 --> 00:44:28,624 ‫باعث شدم بفهمم که... 733 00:44:29,541 --> 00:44:31,460 ‫نمیخوام خدا باشم 734 00:44:33,045 --> 00:44:34,672 ‫پس نمیشم 735 00:44:35,714 --> 00:44:38,384 ‫یعنی فکر کن، در عمق وجود 736 00:44:39,134 --> 00:44:41,845 ‫همیشه میدونستم که اون ‫واقعا ندای من نیست 737 00:44:42,429 --> 00:44:43,429 ‫من... من... 738 00:44:43,972 --> 00:44:46,141 ‫نمیدونم ندای من چیه، 739 00:44:46,225 --> 00:44:48,352 ‫ولی میدونم که خدا شدنم نیست 740 00:44:50,020 --> 00:44:52,189 ‫امیدوارم که خیلی بخاطرش ‫ناامید نشده باشی 741 00:44:52,272 --> 00:44:54,358 ‫نه، ناامید نشدم 742 00:44:55,984 --> 00:44:58,487 ‫هیچوقت نمیتونم بخاطر ‫کسی که هستی ناامید بشم 743 00:44:59,571 --> 00:45:00,989 ‫بهت که گفتم، بهت اعتماد دارم 744 00:45:02,908 --> 00:45:07,246 ‫واقعا نمیدونم چرا همیشه ‫اینقدر بهم ایمان داری 745 00:45:12,000 --> 00:45:13,000 ‫من میدونم 746 00:45:18,048 --> 00:45:23,095 ‫یعنی، کل زندگیم به مامان گوش کردم که میگفت ‫چقدر تو رو دوست داشت 747 00:45:25,055 --> 00:45:28,183 ‫راستش رو بخوای، یه‏جورایی دلم براش می‏سوخت 748 00:45:29,643 --> 00:45:34,481 ‫ولی اینو که میخونم، ‫میتونم اون‏ور تصویر رو ببینم 749 00:45:35,149 --> 00:45:37,359 ‫کلویی 750 00:45:37,443 --> 00:45:38,861 ‫نمیخوام بمیرم 751 00:45:38,944 --> 00:45:40,070 ‫نمیذارم بمیری 752 00:45:43,157 --> 00:45:48,036 ‫اگه اون بالایی، ‫فقط میخوام از کلویی محافظت کنی 753 00:45:55,127 --> 00:45:56,920 ‫کارآگاه! نه! 754 00:45:59,089 --> 00:46:00,382 ‫چیزیت نشده 755 00:46:10,434 --> 00:46:14,813 ‫ ♪ چه چیزی در سوراخ داخل زمین بگذارم؟ ♪ 756 00:46:16,690 --> 00:46:18,984 ‫ ♪ اوه، دارم از ارتفاع بلندتری میوفتم ♪ 757 00:46:21,320 --> 00:46:23,572 ‫ ♪ عمیق‏تر پرواز میکنم ♪ 758 00:46:23,655 --> 00:46:26,658 ‫ ♪ اوه، عشقی که پیدا کردم ♪ 759 00:46:30,120 --> 00:46:35,000 ‫ ♪ با این لبخندی که تو دهنم گیر کرده چیکار کنم؟ ♪ 760 00:46:38,128 --> 00:46:42,883 ‫ ♪ چطور ثابت کنم که این دفعه یه روح هست؟ ♪ 761 00:46:44,343 --> 00:46:47,054 ‫ ♪ عین آتیش گرفتن می‏مونه ♪ 762 00:46:48,680 --> 00:46:51,350 ‫ ♪ راه رفتن روی آب ♪ 763 00:46:51,433 --> 00:46:55,270 ‫ ♪ اوه، عشقی که پیدا کردم ♪ 764 00:46:57,731 --> 00:47:02,611 ‫ ♪ فقط لب تر کن، منم همش رو می‌سوزونم ♪ 765 00:47:05,781 --> 00:47:10,369 ‫ ♪ آکورد رو بنواز، منم بیشتر خون میریزم ♪ 766 00:47:13,705 --> 00:47:17,209 ‫تو رو انتخاب میکنم، کلویی 767 00:47:19,461 --> 00:47:21,755 ‫چون دوستت دارم 768 00:47:24,883 --> 00:47:27,970 ‫خوب شد که فهمیدم ‫اون دوستت داشته... 769 00:47:29,388 --> 00:47:31,348 ‫اونم دوستت داره 770 00:47:31,932 --> 00:47:34,768 ‫روری، امیدوارم که الان بدونی... 771 00:47:34,852 --> 00:47:38,063 ‫که اونم دقیقا همین حس ‫رو نسبت به تو داره 772 00:47:41,233 --> 00:47:43,068 ‫آره، فکر کنم بدونم 773 00:47:43,819 --> 00:47:49,199 ‫پیشرفت احساسی‎‏ای که اینجا دارین میکنین ‫واقعا خیلی زیباست 774 00:47:49,283 --> 00:47:51,159 ‫ولی میدونین، تقریبا باعث میشه... 775 00:47:51,243 --> 00:47:53,412 ‫وضعیت پایان دنیا رو یادم بره 776 00:47:53,495 --> 00:47:56,957 ‫اوه درسته، اون. ‫دکتر ضد حال 777 00:47:57,040 --> 00:47:58,584 ‫خب، نگران نباش 778 00:47:58,667 --> 00:48:02,546 ‫مطمئنم که آمندیل ‫یه فکری براش میکنه 779 00:48:02,629 --> 00:48:03,714 ‫اون همیشه حلش میکنه 780 00:48:11,054 --> 00:48:12,890 ‫- سلام ‫- سلام 781 00:48:17,227 --> 00:48:18,228 ‫خب... 782 00:48:22,524 --> 00:48:24,026 ‫ممنون که اومدی دنبالم 783 00:48:25,736 --> 00:48:26,736 ‫خواهش 784 00:48:28,614 --> 00:48:29,615 ‫ببخشید 785 00:48:30,574 --> 00:48:32,784 ‫یه‌جورایی تو عروسی قالت گذاشتم 786 00:48:34,703 --> 00:48:36,163 ‫مورد اضطراری بزرگی پیش اومد 787 00:48:38,707 --> 00:48:42,502 ‫تا حالا یکی از اون دوست‌هایی داشتی که ‫هر دفعه مشکلی دارن... 788 00:48:42,586 --> 00:48:43,837 ‫آخر میشه... 789 00:48:43,921 --> 00:48:45,297 ‫پایان دنیا؟ 790 00:48:45,380 --> 00:48:48,342 ‫آره خب، واقعا خوشحالم که می‌فهمی 791 00:48:48,425 --> 00:48:52,804 ‫چون من پنج‌تا از اونا دارم 792 00:48:54,932 --> 00:48:56,892 ‫به گمونم، 6 تان 793 00:48:58,435 --> 00:49:00,395 ‫فقط واسه اینکه بدونی 794 00:49:01,063 --> 00:49:02,063 ‫باشه 795 00:49:03,857 --> 00:49:05,400 ‫خب چی شد؟ 796 00:49:05,484 --> 00:49:08,195 ‫بحران جلوگیری شد یا...؟ 797 00:49:08,278 --> 00:49:09,488 ‫هنوز نه 798 00:49:11,823 --> 00:49:14,534 ‫ولی میدونی، با توجه به چیزهایی که ‫پشت سر گذاشتیم، 799 00:49:14,618 --> 00:49:18,413 ‫میتونم بگم که محتاطانه خوشبین‏ام 800 00:49:19,831 --> 00:49:21,291 ‫خوبه 801 00:49:22,751 --> 00:49:24,628 ‫خیلی متاسفم، میدونم... 802 00:49:25,963 --> 00:49:29,466 ‫میدونم این مثل این می‌‎مونه که ‫"به شهر مبهم خوش اومدی، جمعیت فقط تو" 803 00:49:30,842 --> 00:49:34,596 ‫کارول، واقعا کاش میتونستم ‫بیشتر بهت بگم 804 00:49:34,680 --> 00:49:36,139 ‫واقعا میگم، ولی... 805 00:49:38,809 --> 00:49:40,978 ‫این راز من نیست که به دیگران بگم 806 00:49:41,061 --> 00:49:42,562 ‫الا... 807 00:49:45,107 --> 00:49:46,358 ‫عیب نداره 808 00:49:47,150 --> 00:49:48,360 ‫من میدونم تو کی هستی 809 00:49:49,152 --> 00:49:52,656 ‫و به رابطه‏مون اعتماد دارم، ‫پس نیازی نیست... 810 00:49:54,366 --> 00:49:56,451 ‫نیازی نیست نگرانش باشی. ‫مشکلی نداریم 811 00:49:58,495 --> 00:50:04,042 ‫گوش کن، تا موقعی که قلب یکی رو میشناسی ‫نیازی نیست... 812 00:50:04,126 --> 00:50:07,629 ‫تک تک جزئیات رو درموردش بدونی 813 00:50:09,047 --> 00:50:10,048 ‫درسته 814 00:50:11,049 --> 00:50:12,050 ‫درسته 815 00:50:29,109 --> 00:50:30,610 ‫نتونستم دنیا رو نجات بدم 816 00:50:34,031 --> 00:50:36,950 ‫حتی نفهمیدم که مراجعه کننده ‫پنج ساله‏ام... 817 00:50:37,034 --> 00:50:39,077 ‫نمیخواست خدا بشه 818 00:50:40,287 --> 00:50:42,414 ‫بهترین روان‏پزشک دنیا، ‫آره جون خودم 819 00:50:42,497 --> 00:50:47,919 ‫- بیشتر میخوره "بزرگ‏ترین شیاد دنیا" باشم ‫- دکتر، بشین 820 00:50:50,005 --> 00:50:53,508 ‫حالا، ممکنه بهم کمک نکرده باشی که ‫تخت فرمانروایی بهشت رو بگیرم 821 00:50:54,009 --> 00:50:55,177 ‫ولی کمک کردی 822 00:50:57,012 --> 00:50:58,472 ‫- واقعا؟ ‫- بله 823 00:50:59,765 --> 00:51:04,269 ‫بهم کمک کردی که یاد بگیرم ‫بقیه رو اولویت قرار بدم 824 00:51:05,645 --> 00:51:09,066 ‫کمکم کردی رابطه‎هایی رو ترمیم کنم که ‫درهم شکسته بودن از زمان... 825 00:51:09,649 --> 00:51:11,818 ‫خب، هزاران سال پیش 826 00:51:13,195 --> 00:51:17,240 ‫کمکم کردی که واقعا بتونم با عشق زندگیم ‫ارتباط برقرار کنم 827 00:51:19,993 --> 00:51:22,079 ‫دکتر لیندا مارتین، 828 00:51:23,830 --> 00:51:27,042 ‫دکترا دار و اینا 829 00:51:27,626 --> 00:51:29,252 ‫در زمانی که باهم داشتیم، 830 00:51:29,336 --> 00:51:32,839 ‫تونستی کاری رو بکنی که حتی خدای متعال ‫هم نمیتونست انجام بده 831 00:51:35,050 --> 00:51:36,802 ‫تو منو مَرد بهتری کردی 832 00:51:44,142 --> 00:51:45,769 ‫ممنون، لوسیفر 833 00:51:48,897 --> 00:51:51,983 ‫این بهترین تعریفی هستش که ‫یه روان‏پزشک میتونه دریافت کنه 834 00:52:01,243 --> 00:52:03,829 ‫هوم 835 00:52:05,372 --> 00:52:06,498 ‫دکتر 836 00:52:07,666 --> 00:52:11,419 ‫- دکتر! ‫- ببخشید. اوه. معذر... 837 00:52:13,630 --> 00:52:16,883 ‫- فقط روز خیلی طولانی‏ای بوده ‫- واقعا بوده، نه؟ 838 00:52:16,967 --> 00:52:18,343 ‫پس اگه منو ببخشی، 839 00:52:18,426 --> 00:52:22,556 ‫یه قرار خیلی مهم ‫با یه تختِ گرم و نرم دارم 840 00:52:23,640 --> 00:52:24,933 ‫یه استراحتی که واقعا مستحقش هستی 841 00:52:48,165 --> 00:52:49,082 ‫ ♪ من... ♪ 842 00:52:51,543 --> 00:52:53,503 ‫ ♪ فقط میخوام ازت تشکر کنم ♪ 843 00:52:55,046 --> 00:53:00,218 ‫ ♪ بابت این احساسی که دارم ♪ 844 00:53:01,887 --> 00:53:04,181 ‫ ♪ من... ♪ 845 00:53:05,265 --> 00:53:07,726 ‫ ♪ فقط میخوام ازت تشکر کنم ♪ 846 00:53:15,400 --> 00:53:17,861 ‫ ♪ فقط میخوام ازت تشکر کنم ♪ 847 00:53:18,862 --> 00:53:20,780 ‫میدونم چرا دنیا داره به پایان میرسه 848 00:53:22,115 --> 00:53:23,408 ‫باید حرف بزنیم 849 00:53:25,535 --> 00:53:27,621 ‫اوه، گندش بزنن 850 00:53:27,632 --> 00:53:32,621 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » Email: tooraj1111@gmail.com 851 00:53:32,632 --> 00:53:37,621 « ارائه‌ای از وب‌سایت بیاتوموویز » :.: Bia2Movies.bid :.: