1 00:00:00,000 --> 00:00:10,000 ‫رسانه‌ی تصویری نایت‌مووی تقدیم می‌کند ‫NightMovie.CO 2 00:00:10,001 --> 00:00:14,001 ‫فصل چهارم، قسمت پایانی ‫«پادشاه جدید جهنم کیه؟» 3 00:00:15,002 --> 00:00:23,002 ‫ترجمه از «رضا حضرتی و حسین رضایی» ‫HosseinTL , DeathStroke 5 00:00:30,739 --> 00:00:33,159 ‫دو تا شدین که! 6 00:01:52,487 --> 00:01:54,007 ‫صبح بخیر کارآگاه 7 00:01:54,405 --> 00:01:55,985 ‫خیلی شنگولی! 8 00:01:56,074 --> 00:01:59,494 ‫خب، دنیا نابود نمیشه ‫بخاطر اینکه خودم رو بخشیدم 9 00:01:59,577 --> 00:02:03,577 ‫پس میگم که واقعا توی این موضوع برای من و همه‌ی ‫انسان‌ها روز خوبیه 10 00:02:03,665 --> 00:02:05,075 ‫پس «خواهش می‌کنم» 11 00:02:05,583 --> 00:02:07,463 ‫خب...همش... 12 00:02:07,877 --> 00:02:08,877 ‫کاملا از بین رفته؟ 13 00:02:09,629 --> 00:02:13,799 ‫پوست قرمز، بالهای شیطان ‫دیگه آمپر نمیزنی بالا؟ 14 00:02:14,801 --> 00:02:16,431 ‫اینکه هموروئید نیست، کارآگاه 15 00:02:16,511 --> 00:02:21,471 ‫خب، آره، عذر میخوام فقط هنوز نمیدونم ‫که اینجور چیزا چجوری هستن، ولی... 16 00:02:22,350 --> 00:02:23,270 ‫ 17 00:02:23,351 --> 00:02:26,811 ‫شاید بهتر باشه یه چند وقتی مرخصی بگیری ‫یه مقدار استراحت کنی، تا دوباره مثل قبل بشی 18 00:02:27,605 --> 00:02:30,015 ‫این کار لازم نیست ‫هیچوقت حالم بهتر از الان نبوده 19 00:02:30,608 --> 00:02:32,688 ‫تازه، «کینلی» هنوز آزاده 20 00:02:32,777 --> 00:02:34,697 ‫خب، الان دیگه مارشال‌های ایالتی ‫مسئولیت جستجو رو بر عهده دارن 21 00:02:34,779 --> 00:02:36,199 ‫پس هیچ کاری از دست ما بر نمیاد 22 00:02:36,281 --> 00:02:39,241 ‫پس یه پرونده چطور؟ حتما باید یه پرونده‌ی قتل باحال ‫وجود داشته باشه که حلش کنیم 23 00:02:39,325 --> 00:02:40,325 ‫نه، نه 24 00:02:40,410 --> 00:02:43,500 ‫خب همونطور که گفتم شاید بهتر باشه ‫یه مقدار وقت بگذاری، بهبود پیدا کنی 25 00:02:44,122 --> 00:02:45,832 ‫میدونی، خیلی سختی کشیدی 26 00:02:46,166 --> 00:02:46,996 ‫باشه 27 00:02:47,083 --> 00:02:49,213 ‫خب، اگه پرونده‌ای بالا اومد بهم زنگ بزن 28 00:02:49,419 --> 00:02:51,209 ‫یا ترجیحا اگه پایین اومد 29 00:02:51,296 --> 00:02:53,456 ‫باشه، آره. حتما این کار رو میکنم ‫ولی خودم جات رو پر میکنم 30 00:02:53,840 --> 00:02:55,630 ‫- خوبه ‫- آره، همه چیز خوبه 31 00:03:01,890 --> 00:03:04,890 ‫ 32 00:03:04,976 --> 00:03:06,346 ‫ 33 00:03:07,061 --> 00:03:09,441 ‫«حوا» میزاری بیام داخل؟ 34 00:03:12,859 --> 00:03:13,899 ‫«میز» هستی؟ 35 00:03:13,985 --> 00:03:16,945 ‫- اینجا چیکار میکنی؟ ‫- خب، من اینجا زندگی می‌کنم 36 00:03:18,281 --> 00:03:19,121 ‫درسته 37 00:03:19,199 --> 00:03:21,619 ‫چیکار می‌کنی؟ ‫میتونی در رو باز کنی؟ 38 00:03:21,701 --> 00:03:25,331 ‫باید «کینلی» رو برگردونم زندان ‫آزاد کردنش یه اشتباه بود 39 00:03:26,497 --> 00:03:28,287 ‫در لعنتی رو باز کن، «حوا» 40 00:03:28,666 --> 00:03:30,166 ‫ 41 00:03:30,960 --> 00:03:31,960 ‫سلام 42 00:03:32,754 --> 00:03:33,754 ‫چه خبرا؟ 43 00:03:34,130 --> 00:03:34,960 ‫«کینلی» کجاست؟ 44 00:03:35,048 --> 00:03:36,048 ‫اوه 45 00:03:37,050 --> 00:03:38,430 ‫خب، اون رفتش 46 00:03:38,509 --> 00:03:39,509 ‫چی شد؟ 47 00:03:40,970 --> 00:03:42,260 ‫بهم حمله کرد 48 00:03:42,764 --> 00:03:43,764 ‫خیلی ترسناک بود 49 00:03:44,307 --> 00:03:46,307 ‫اون یه آدم گنده، ترسناک... 50 00:03:46,976 --> 00:03:48,896 ‫ریشو و کشیش ـه 51 00:03:49,479 --> 00:03:50,479 ‫من ... 52 00:03:50,772 --> 00:03:54,232 ‫رفتم پایین تا زنجیراش رو باز کنم، ‫تا بتونه بره به دستشویی 53 00:03:54,317 --> 00:03:56,237 ‫و اون سعی کرد خفه‌م کنه 54 00:03:56,319 --> 00:03:57,529 ‫ببین، میبینی؟ 55 00:04:00,448 --> 00:04:01,618 ‫- میرم بگیرمش ‫- نه! 56 00:04:03,201 --> 00:04:04,041 ‫چرا نه؟ 57 00:04:04,118 --> 00:04:07,868 ‫خب، بخاطر اینکه فهمیدم دیگه بهش نیازی ندارم 58 00:04:08,456 --> 00:04:10,576 ‫میدونی، درباره‌ی چیزی که گفتی فکر کردم 59 00:04:10,750 --> 00:04:13,040 ‫باید قبول کنم که... 60 00:04:14,295 --> 00:04:16,375 ‫«لوسیفر» هیچ احساسی نسبت به من نداره 61 00:04:17,757 --> 00:04:18,757 ‫خب، خوش به حال تو 62 00:04:21,886 --> 00:04:22,886 ‫صبر کن 63 00:04:23,513 --> 00:04:24,513 ‫حالت خوبه؟ 64 00:04:26,057 --> 00:04:28,307 ‫فکر کردم تو طرف من هستی 65 00:04:32,188 --> 00:04:33,188 ‫بودم! 66 00:04:37,277 --> 00:04:38,277 ‫ 67 00:04:46,995 --> 00:04:49,745 ‫حالا فقط... ‫باید مواظب سرش باشی 68 00:04:50,957 --> 00:04:53,287 ‫بیا به عمو «لوسی» سلام کن 69 00:04:54,085 --> 00:04:55,085 ‫آره 70 00:04:56,212 --> 00:04:58,212 ‫ 71 00:04:59,590 --> 00:05:03,850 ‫خیییلی خب! 72 00:05:04,762 --> 00:05:07,182 ‫دیگه میرم «لیندا» رو ببینم 73 00:05:08,599 --> 00:05:09,599 ‫صبر کن صبر کن صبر کن 74 00:05:10,310 --> 00:05:11,310 ‫هی، من ... 75 00:05:12,270 --> 00:05:15,520 ‫- میخواستم درباره‌ی یه چیزی باهات صحبت کنم ‫-اوه... بله؟ 76 00:05:17,025 --> 00:05:19,935 ‫خیلی خب ببین، جدیدا من یه تصمیمی درباره‌ی ‫پسرم گرفتم 77 00:05:21,237 --> 00:05:23,197 ‫و با وجود اینکه تو قلبم... 78 00:05:23,531 --> 00:05:24,701 ‫باور دارم که درسته... 79 00:05:25,825 --> 00:05:27,285 ‫میدونم که دردناک ـه 80 00:05:27,869 --> 00:05:29,289 ‫اوه، درسته، اون رو میگی 81 00:05:29,954 --> 00:05:33,424 ‫خب، %79 پسرهای آمریکایی ختنه میشن 82 00:05:33,499 --> 00:05:35,129 ‫پس اگه این کار رو بکنی جزو اکثریت‌ها قرار میگیره 83 00:05:35,209 --> 00:05:38,919 ‫اگرچه غریضه‌ش حدود %32.8 درصد کم میشه 84 00:05:39,005 --> 00:05:40,085 ‫طبق چیزی که دکتر «آز» گفته! 85 00:05:40,715 --> 00:05:42,375 ‫ولی فقط... سبک و سنگین کن 86 00:05:42,467 --> 00:05:44,677 ‫چه بخوای بچینیش، چه بخوای بذاری باشه ‫مطمئنم که خوش‌تیپ میشه 87 00:05:47,680 --> 00:05:48,680 ‫«لوسی»... 88 00:05:51,267 --> 00:05:52,267 ‫خدانگهدار 89 00:05:52,769 --> 00:05:53,979 ‫آره، میبینمت 90 00:05:54,228 --> 00:05:55,228 ‫ 91 00:05:57,148 --> 00:05:58,148 ‫ 92 00:05:58,858 --> 00:06:01,188 ‫«شهر نقره‌ای» ما داریم میایم 93 00:06:01,986 --> 00:06:03,856 ‫ 94 00:06:05,782 --> 00:06:08,532 ‫اوه، نه، نه ‫این کار رو با پسرم نمیکنی! 95 00:06:08,618 --> 00:06:10,618 ‫خب، ببخشید ولی این ضروریه 96 00:06:10,703 --> 00:06:12,873 ‫هر نوزاد تازه به دنیا اومده‌ای یه ‫«ردیاب نوزادی» بهش وصل میشه 97 00:06:12,955 --> 00:06:15,075 ‫- ببخشید، چی؟ ‫- یه دستگاه امنیتی ـه 98 00:06:15,166 --> 00:06:18,916 ‫یه پابند کوچولو ـه که هروقت یه نفر از جاش ‫برش داره، شروع به سر و صدا میکنه 99 00:06:19,003 --> 00:06:23,133 ‫اونوقت تو میتونی با خیال راحت استراحت کنی ‫که فرشته کوچولوت صحیح و سالمه 100 00:06:23,216 --> 00:06:24,796 ‫بیا 101 00:06:25,426 --> 00:06:27,596 ‫سلام، مشکلی نداره 102 00:06:28,262 --> 00:06:29,262 ‫«لوسیفر» 103 00:06:30,640 --> 00:06:31,970 ‫این کارا چیه آخه؟ 104 00:06:33,184 --> 00:06:34,234 ‫ولی ممنونم 105 00:06:36,187 --> 00:06:37,517 ‫مطمئنم که «چارلی»... 106 00:06:39,774 --> 00:06:41,574 ‫- ...دوستش خواهد داشت ‫- این برای بچه نیست 107 00:06:41,651 --> 00:06:42,651 ‫نه، برای توئه 108 00:06:43,319 --> 00:06:45,489 ‫دفترچه خاطرات شخصی «سیگموند فروید» ـه 109 00:06:45,905 --> 00:06:49,155 ‫فقط یه یادگاری کوچولو برای جشن گرفتن ‫پایان دوره‌ی درمانی منه 110 00:06:50,326 --> 00:06:51,326 ‫صبر کن چی؟ 111 00:06:51,452 --> 00:06:52,832 ‫ببخشید، بی‌مقدمه شروع کردم 112 00:06:53,121 --> 00:06:54,911 ‫من درمان شدم! ‫این فوق العاده نیست؟ 113 00:06:56,624 --> 00:06:59,174 ‫- آهان! ‫- آره، میبینی؟ من خودم رو بخشیدم 114 00:06:59,794 --> 00:07:02,344 ‫و میدونی؟ از اونجایی که تو توی این قضیه ‫دست داشتی... 115 00:07:02,422 --> 00:07:05,132 ‫با خودم فکر کردم که حتی اگه خودت نخوای ‫باید ازت تقدیر کنم. ممنونم، دکتر 116 00:07:05,842 --> 00:07:08,262 ‫و از کجا میگی که درمان شدی؟ 117 00:07:09,929 --> 00:07:13,559 ‫خب، بخاطر اینکه همه‌ی بخش‌های شیطانیم رو ‫دوباره تحت کنترلم گرفتم 118 00:07:13,641 --> 00:07:15,771 ‫میبینی؟ سر تا پام سفید رنگه! 119 00:07:16,853 --> 00:07:18,773 ‫«کلویی» درباره‌ی این جریان چی فکر میکنه؟ 120 00:07:19,647 --> 00:07:21,767 ‫فکر میکنه که شاید به یه ذره استراحت و آرامش ‫نیاز داشته باشم 121 00:07:21,858 --> 00:07:24,278 ‫ولی در کل میشه گفت، اونم به اندازه‌ی من خوشحاله 122 00:07:24,652 --> 00:07:26,902 ‫بگذریم! فکر کنم دیگه این آخرشه 123 00:07:27,071 --> 00:07:28,071 ‫ 124 00:07:28,114 --> 00:07:30,244 ‫اوه، با بچه‌ت خوش باشی 125 00:07:30,408 --> 00:07:32,728 ‫وقتی که به اندازه‌ی کافی بزرگ شد تا بتونه ‫کلوپ لختی بیاد، بهش بگو بهم زنگ بزنه 126 00:07:33,411 --> 00:07:35,001 ‫باید یه چیزی رو بهت بگم 127 00:07:35,371 --> 00:07:36,581 ‫بخشیدن خودت... 128 00:07:37,957 --> 00:07:39,537 ‫به اون آسونی که فکر میکنی نیست 129 00:07:39,792 --> 00:07:41,292 ‫یه شبه اتفاق نمیوفته 130 00:07:41,377 --> 00:07:43,707 ‫اگه هنوزم روانپزشک من بودی ‫ممکن بود به حرفت گوش کنم 131 00:07:43,963 --> 00:07:46,223 ‫- نه نمیکردی! ‫- ولی از اونجایی که نیستی... 132 00:07:46,299 --> 00:07:47,379 ‫بای بای! 133 00:07:49,051 --> 00:07:50,051 ‫ 134 00:07:51,971 --> 00:07:54,971 ‫خیلی خب، گوش کنین ‫حاجی‌تون «هالا بی» هستم! زنده اجرا میکنم 135 00:07:55,057 --> 00:07:57,387 ‫و قرار پشمای همتون رو بریزونم 136 00:07:57,477 --> 00:07:59,687 ‫یه مهمون دارم که داره به استودیو میاد 137 00:08:00,229 --> 00:08:01,229 ‫شما میشناسیدش 138 00:08:01,856 --> 00:08:03,066 ‫و ازش متنفرین 139 00:08:03,900 --> 00:08:05,690 ‫ 140 00:08:05,818 --> 00:08:09,278 ‫نه، شوخی میکنم، شوخی میکنم ‫همتون دوستش دارین 141 00:08:09,363 --> 00:08:10,363 ‫من قبلا ازش متنفر بودم 142 00:08:11,073 --> 00:08:13,135 ‫ولی قراره برای تورم که فردا شب توی «مایان» ‫اجرا میشه... 143 00:08:13,159 --> 00:08:16,749 ‫بیانیه‌ای داشته باشیم ‫و همه‌ی این اختلافات رو تموم کنیم 144 00:08:16,829 --> 00:08:20,119 ‫من و این رفیقمون توی گذشته با هم واقعا ‫مشکل داشتیم 145 00:08:20,374 --> 00:08:23,634 ‫ولی قراره همه‌ی این مشکلات رو تمومش کنیم ‫دیگه غرغر نکنیم 146 00:08:24,253 --> 00:08:27,513 ‫و کم کم شروع کنیم تا پول در بیاریم 147 00:08:30,927 --> 00:08:32,217 ‫برای عشق آماده‌این؟ 148 00:08:37,517 --> 00:08:38,887 ‫وحشتناکه، مگه نه؟ 149 00:08:39,101 --> 00:08:40,271 ‫خب، حالا بدن «هالو» کجاست؟ 150 00:08:40,353 --> 00:08:42,403 ‫نمیدونم. حتما قاتل بردتش 151 00:08:42,480 --> 00:08:44,520 ‫به این جای کفش‌های قدیمی خونی نگاه کنین 152 00:08:44,607 --> 00:08:46,897 ‫- کلی خونه! ‫- تقریبا 2.5 لیتر خون 153 00:08:46,984 --> 00:08:49,364 ‫دوست من این یه خونریزی درجه‌ی چهاره! 154 00:08:49,445 --> 00:08:51,855 ‫پس «هالا» هرجا که باشه، اون مُرده 155 00:08:51,948 --> 00:08:52,948 ‫میدونم کی این کار رو کرده 156 00:08:53,658 --> 00:08:54,778 ‫- میدونی؟ ‫- آره 157 00:08:55,034 --> 00:08:56,794 ‫بر اساس چیزی که «هالا» توی این ویدیو گفت 158 00:08:56,869 --> 00:08:58,829 ‫اون یارو که داشت میومد ‫قطعا باید یه... 159 00:08:58,913 --> 00:09:01,293 ‫- «موناپولایز» باشه ‫- دقیقا «موناپولایز» 160 00:09:01,874 --> 00:09:02,884 ‫اون کیه؟ 161 00:09:03,334 --> 00:09:05,254 ‫تا حالا اسم «مو-هالا-اسکوالا» رو نشنیدی؟ 162 00:09:05,711 --> 00:09:07,261 ‫خب، اون یه رپره 163 00:09:08,089 --> 00:09:09,589 ‫- موناپولایز! ‫- آره 164 00:09:09,840 --> 00:09:11,840 ‫♪ مو ، موناپولایز! ♪ 165 00:09:11,926 --> 00:09:13,716 ‫♪ عذرخواهی نکن ♪ 166 00:09:13,803 --> 00:09:15,563 ‫♪ مو ، موناپولایز! ♪ 167 00:09:15,638 --> 00:09:17,178 ‫♪ اندازه‌ی من رو نپرس ♪ 168 00:09:17,265 --> 00:09:21,055 ‫♪ وقتی که توی **** مادرت باشم ♪ ‫♪ ازم تشکر میکنی ♪ 169 00:09:21,143 --> 00:09:22,813 ‫- یادم نیومد نه؟ ‫- من هیچوقت... نه! 170 00:09:22,895 --> 00:09:26,565 ‫اون رو به اینکه بهترین دوستش رو کشته، متهم کرد 171 00:09:26,649 --> 00:09:30,819 ‫هنوز چیزی ثابت نشده ولی با این وجود بزرگترین کینه‌ ‫بوده که بعد از «بیگی» و «توپاک» وجود داشته 172 00:09:31,737 --> 00:09:32,737 ‫اوه 173 00:09:33,155 --> 00:09:34,525 ‫آره 174 00:09:34,615 --> 00:09:37,195 ‫کارآگاه! کارآگاه! 175 00:09:38,035 --> 00:09:39,325 ‫چرا بهم زنگ نزدی؟ 176 00:09:39,912 --> 00:09:43,792 ‫- بهت گفتم که باید استراحت کنی ‫- منم بهت گفتم همه چیز تحت کنترله 177 00:09:44,083 --> 00:09:46,713 ‫فعلا اینطوریه ‫ولی از کجا میدونی که برنمیگرده؟ 178 00:09:46,794 --> 00:09:48,924 ‫برنمیگرده. بهم اعتماد کن 179 00:09:49,213 --> 00:09:50,303 ‫ببین، بهت قول میدم... 180 00:09:50,715 --> 00:09:53,465 ‫هیچوقت لازم نیست که دوباره ‫یه چیز هیولایی ببینی 181 00:09:54,468 --> 00:09:55,468 ‫باشه 182 00:10:13,946 --> 00:10:15,106 ‫ 183 00:10:15,990 --> 00:10:16,990 ‫ 184 00:10:21,912 --> 00:10:24,122 ‫شیوه‌ی زندگی پولداران بی‌سلیقه! 185 00:10:24,832 --> 00:10:26,882 ‫انگار «لیبراس» حیاطش رو گذاشته برای فروش 186 00:10:27,627 --> 00:10:30,667 ‫آره، خب مدیر کارهای «مو» ‫یعنی «آیزک» اینجا زندگی میکنه 187 00:10:30,755 --> 00:10:32,585 ‫به نظر میاد که خونه باشه ‫شاید «مو» هم اینجا باشه 188 00:10:32,673 --> 00:10:33,763 ‫چیکار میکنی؟ 189 00:10:34,842 --> 00:10:37,392 ‫نگران نباش، کارآگاه ‫حالا که همه چیز راست و ریس شده 190 00:10:37,470 --> 00:10:39,760 ‫من همه‌ی شیطنت‌هام رو بدون اینکه روم تاثیری ‫داشته باشه، میتونم استفاده کنم 191 00:10:39,847 --> 00:10:42,477 ‫پس خیالت راحت باشه ‫هیچ چیز شیطانی‌ای خارج نمیشه 192 00:10:42,558 --> 00:10:43,478 ‫ 193 00:10:43,559 --> 00:10:44,979 ‫ 194 00:10:45,061 --> 00:10:47,231 ‫لعنت! 195 00:10:47,730 --> 00:10:48,940 ‫پلیس لس آنجلس! 196 00:10:49,523 --> 00:10:50,523 ‫دست نگه دار! 197 00:10:50,566 --> 00:10:51,566 ‫پلیس لس آنجلس؟ 198 00:10:52,860 --> 00:10:54,240 ‫چرا نگفتی؟ 199 00:10:54,320 --> 00:10:57,070 ‫آره، قبل از اینکه دروازه‌ی لامصب من رو بشکونین 200 00:10:58,783 --> 00:11:01,293 ‫بخاطر شلیک به سمتتون عذر میخوام ‫جدی میگم 201 00:11:02,036 --> 00:11:03,326 ‫من مرد خشنی نیستم 202 00:11:03,412 --> 00:11:07,212 ‫خب، اون جهنمی که الان به ما نشون دادین ‫چیز دیگه‌ای میگه 203 00:11:08,292 --> 00:11:09,212 ‫ساندویچ؟ 204 00:11:09,293 --> 00:11:10,293 ‫اوه، نه ممنونم 205 00:11:10,711 --> 00:11:14,131 ‫ببین، «هالا» و من با هم مشکل داشتیم 206 00:11:14,215 --> 00:11:17,175 ‫ولی داشتیم کینه‌هامون رو از بین میبردیم ‫قرار بود امروز صبح با هم ملاقات کنیم 207 00:11:17,259 --> 00:11:19,969 ‫که اعلام کنیم قراره یه آلبوم مشترک و تور بدیم 208 00:11:20,054 --> 00:11:21,974 ‫درعوض اون کسی بود که تور نهاییش رو داد 209 00:11:22,807 --> 00:11:25,097 ‫بدو «مو»... ‫باید همونی که به من گفتی رو بهشون بگی 210 00:11:25,184 --> 00:11:26,314 ‫حقیقت رو بگو، داداش 211 00:11:27,395 --> 00:11:30,055 ‫ببخشید، ببینید، این شاید احمقانه به نظر بیاد 212 00:11:30,272 --> 00:11:32,322 ‫ولی «هالا» واقعا نمرده 213 00:11:32,400 --> 00:11:34,530 ‫خب، این غیر ممکنه ‫پزشکی قانونی میگه اون مُرده 214 00:11:34,610 --> 00:11:36,780 ‫نه، من اهمیتی نمیدم اونا چی میگن ‫دارم بهت میگم 215 00:11:36,862 --> 00:11:38,322 ‫داشتم میرفتم توی استودیو... 216 00:11:38,406 --> 00:11:40,656 ‫و یه مرد رو توی درگاه در دیدم که ‫لباس چرمی داشت 217 00:11:40,741 --> 00:11:43,331 ‫دیدم که دستاش پر خونه ‫پس سریع برگشتم 218 00:11:43,411 --> 00:11:45,501 ‫بعدش یه چند ثانیه بعد، ‫«هالا» اومد بیرون 219 00:11:45,579 --> 00:11:48,329 ‫پر خون بود و یه چاقو هم داخل سینه‌ش بود 220 00:11:48,541 --> 00:11:50,961 ‫- مثل گوسفند شاد بود! ‫- مثل خر! 221 00:11:51,043 --> 00:11:52,173 ‫باید بگی مثل خر، داداش 222 00:11:52,253 --> 00:11:55,463 ‫اونکه در مورد ماشین بهم گفتی هم بگو ‫اونم خیلی مهمه، مگه نه؟ 223 00:11:55,548 --> 00:11:58,628 ‫مگه نگفتی که سوار یه ماشین تحویل پیتزا یا ‫یه چیز تو این مایه‌ها شدن؟ 224 00:11:58,718 --> 00:12:01,138 ‫آره آره ‫پیتزای «پازو پاپولو» 225 00:12:01,220 --> 00:12:03,720 ‫درسته ‫قبل از اینکه بری یه ذره از اینا کشیده بودی؟ 226 00:12:05,266 --> 00:12:07,886 ‫یه ذره! ‫ولی قسم میخورم دروغ نمیگم 227 00:12:08,352 --> 00:12:11,652 ‫ازت میخوایم که بیای به ایستگاه تا ‫داستانت رو تایید کنیم 228 00:12:11,731 --> 00:12:13,191 ‫با کمال میل ‫از اینجا که امن‌تره 229 00:12:13,649 --> 00:12:16,529 ‫ 230 00:12:20,781 --> 00:12:21,781 ‫هی بچه‌ها 231 00:12:22,283 --> 00:12:25,163 ‫خب من شبکه‌های اجتماعی رو دنبال میکردم ‫که ببینم اشاره‌ای به «هالا» شده یا نه 232 00:12:25,244 --> 00:12:27,044 ‫و یه طرفدار همین الان این رو پست کرد 233 00:12:27,204 --> 00:12:28,204 ‫ببینش... 234 00:12:28,831 --> 00:12:30,921 ‫به نظر میاد «موناپولایز» داشت راستش رو میگفت 235 00:12:31,000 --> 00:12:32,380 ‫آره. ببین... 236 00:12:32,460 --> 00:12:35,460 ‫زدن «هشتگ مرگ الکی» ‫«هشتگ بدلکاری نمایشی» 237 00:12:35,588 --> 00:12:37,838 ‫چی؟ پس کل این جریان یه مسخره بازیه؟ ‫هیچ مرگی در کار نیست؟ 238 00:12:38,424 --> 00:12:40,054 ‫پس این یعنی پرونده بسته میشه؟ 239 00:12:40,134 --> 00:12:41,934 ‫خب، بازم باید «هالا» رو پیدا کنیم 240 00:12:42,011 --> 00:12:43,891 ‫- یه سری چیزها رو باید توضیح بده ‫- نه آره! 241 00:12:44,680 --> 00:12:46,180 ‫آره، درسته ‫پرونده بسته میشه 242 00:12:46,265 --> 00:12:48,725 ‫پس میدونی؟ بهتره بری خونه «لوسیفر» 243 00:12:48,809 --> 00:12:50,599 ‫بخاطر اینکه اگه هیچ قربانی‌ای نباشه ‫پرونده‌ای هم نیست 244 00:12:50,686 --> 00:12:53,856 ‫اوه خیلی خب ‫به گمانم فردا یه قتل دیگه صورت بگیره 245 00:12:53,939 --> 00:12:54,939 ‫ایشالا! 246 00:13:06,744 --> 00:13:09,754 ‫ 247 00:13:13,459 --> 00:13:14,459 ‫«هالا»؟ 248 00:13:15,211 --> 00:13:16,211 ‫«هالا بی»؟ 249 00:13:18,547 --> 00:13:19,547 ‫پدر «کینلی»؟ 250 00:13:20,549 --> 00:13:21,629 ‫ 251 00:13:43,072 --> 00:13:44,072 ‫ 252 00:13:44,782 --> 00:13:45,782 ‫ 253 00:13:52,623 --> 00:13:53,543 ‫ 254 00:13:53,624 --> 00:13:54,794 ‫- «کلویی» ‫- «میز» 255 00:13:55,042 --> 00:13:56,542 ‫اینجا چیکار میکنی؟ 256 00:13:56,752 --> 00:13:58,132 ‫داشتم دنبال «کینلی» میگشتم 257 00:13:58,212 --> 00:14:00,972 ‫مطمئن بودم که اینجائه ‫ولی الان دیگه اثری ازش نیست 258 00:14:01,173 --> 00:14:02,173 ‫حالا تو بگو 259 00:14:03,217 --> 00:14:04,217 ‫من دارم روی یه پرونده کار میکنم 260 00:14:04,802 --> 00:14:06,012 ‫یه رپر مُرده 261 00:14:06,095 --> 00:14:08,305 ‫خب، الان به نظر میاد که دیگه نمرده 262 00:14:08,389 --> 00:14:10,809 ‫ولی یه شاهد وجود داره که بهمون ‫یه داستان عجیب گفت 263 00:14:10,891 --> 00:14:13,061 ‫که اون دیده که چاقو توی سینه‌‎ی قربانی بوده 264 00:14:13,143 --> 00:14:15,023 ‫- اصلا نمیدونم چه خبره! ‫- صبر کن... 265 00:14:15,104 --> 00:14:16,524 ‫مُرده ولی نمرده؟ 266 00:14:17,982 --> 00:14:18,982 ‫فکر کنم من بدونم 267 00:14:20,985 --> 00:14:24,855 ‫ 268 00:14:25,614 --> 00:14:26,744 ‫«لوسیفر» 269 00:14:28,659 --> 00:14:29,659 ‫«لوسیفر» 270 00:14:30,619 --> 00:14:31,619 ‫«لوسیفر»! 271 00:14:32,037 --> 00:14:33,037 ‫«لوسیفر» 272 00:14:33,914 --> 00:14:35,124 ‫ 273 00:14:35,207 --> 00:14:37,537 ‫«لوسیفر» اوه 274 00:14:37,793 --> 00:14:38,793 ‫اوه 275 00:14:39,628 --> 00:14:41,708 ‫خیلی دلمون واست تنگ شده بود 276 00:14:44,341 --> 00:14:45,841 ‫ 277 00:14:45,926 --> 00:14:47,086 ‫ولم کن! 278 00:14:48,679 --> 00:14:50,719 ‫من رو ببخش، پادشاه من! 279 00:14:51,849 --> 00:14:52,849 ‫هی... 280 00:14:53,517 --> 00:14:55,307 ‫واقعا خیلی خوبه که میبینمت 281 00:15:02,026 --> 00:15:03,356 ‫«دروموس»؟ 282 00:15:05,988 --> 00:15:08,988 ‫دیدی «اسکویی»؟ ‫بهت که گفتم من رو یادش میاد 283 00:15:09,491 --> 00:15:10,491 ‫ولی... 284 00:15:11,201 --> 00:15:12,411 ‫اینجا چیکار میکنین؟ 285 00:15:13,162 --> 00:15:14,662 ‫خب معلومه، برای تو اومدیم اینجا 286 00:15:15,164 --> 00:15:16,504 ‫که کمکت کنیم برگردی خونه 287 00:15:19,335 --> 00:15:20,335 ‫ 288 00:15:22,338 --> 00:15:27,758 ‫پس داری میگی که دوتا اهریمن آدم‌کش ‫توی «لس آنجلس» آزاد هستن؟ 289 00:15:27,968 --> 00:15:30,718 ‫آره، و به نظر میاد یکیشون به بدن «کینلی» ‫وارد شده باشه 290 00:15:31,305 --> 00:15:33,015 ‫و اونا، یا تو... 291 00:15:33,933 --> 00:15:36,313 ‫هروقت که بخواین میتونین توی بدن یه انسان ‫بپرین؟ 292 00:15:36,644 --> 00:15:37,644 ‫نه 293 00:15:38,228 --> 00:15:41,728 ‫بدن باید متعلق به یه روح نفرین شده‌ی مرده باشه 294 00:15:41,815 --> 00:15:45,355 ‫وگرنه یه اهریمن نمیتونه بفهمه که کِی و کجا ‫یه بدن با ظرفیت خالی بوجود میاد 295 00:15:45,527 --> 00:15:46,817 ‫پس یه نفر «کینلی» رو کشته 296 00:15:47,196 --> 00:15:49,756 ‫حداقل نباید نگران این باشم که اون به «لوسیفر» ‫صدمه‌ای بزنه 297 00:15:49,949 --> 00:15:50,949 ‫نه 298 00:15:51,075 --> 00:15:54,035 ‫ولی هر اهریمنی که بدن اون رو گرفته ‫باید نگران باشه 299 00:15:54,453 --> 00:15:57,793 ‫«لوسیفر» خیلی از این موضوع عصبی میشه ‫اون تسخیر کردن رو سال‌ها پیش ممنوع کرد 300 00:15:59,541 --> 00:16:01,291 ‫خب، مشخصه یه چیزی تغییر کرده 301 00:16:01,543 --> 00:16:04,213 ‫خب من اونجا... توی جهنم دارم میچرخم 302 00:16:05,005 --> 00:16:07,675 ‫مثل هر سه شنبه دارم چشم‌ها رو از حدقه در میارم 303 00:16:07,758 --> 00:16:08,758 ‫که ناگهان یه کشیش... 304 00:16:09,343 --> 00:16:11,433 ‫یهویی دم دفترم پیداش میشه 305 00:16:11,512 --> 00:16:14,432 ‫این یکی از اون جوک‌هاست که توش ‫کشیش وارد بار میشه؟ من عاشقشونم! 306 00:16:14,640 --> 00:16:16,850 ‫اون یارو خسته کننده بود 307 00:16:16,934 --> 00:16:20,854 ‫منظورم اینه که، همش میگفت، ‫این پیشگویی... اون پیشگویی... 308 00:16:20,938 --> 00:16:24,228 ‫عجب لهجه‌ی احمقانه‌ای دارم ‫من رو شبیه به یه دزد دریایی میکنه! 309 00:16:24,316 --> 00:16:25,316 ‫ 310 00:16:25,651 --> 00:16:29,451 ‫بگذریم... اون گفت که برای برگردوندن تو ‫به جهنم کمک نیاز داره، پس... 311 00:16:30,197 --> 00:16:31,197 ‫البته ... 312 00:16:31,365 --> 00:16:33,365 ‫من، «دروموس» همیشه وفادار 313 00:16:33,993 --> 00:16:35,043 ‫هیچ تعللی نکردم 314 00:16:35,494 --> 00:16:37,584 ‫بخاطر تماسی که گرفتی مستقیم اومدم اینجا 315 00:16:38,038 --> 00:16:39,538 ‫ 316 00:16:39,623 --> 00:16:40,623 ‫البته! 317 00:16:41,250 --> 00:16:43,460 ‫این تلاش دقیقه‌نودی «کینلی» ـه 318 00:16:43,544 --> 00:16:48,424 ‫تلاش آخرش برای جلوگیری از وقوع پیشگویی، ‫بوسیله‌ی برگردوندن من! 319 00:16:48,507 --> 00:16:50,837 ‫اونم داوطلبانه! 320 00:16:51,552 --> 00:16:54,392 ‫‌خب این نقشه‌ی تحسین برانگیزیه ‫ولی لزومی نداشت که اینقدر زحمت بکشه 321 00:16:54,471 --> 00:16:56,471 ‫به تازگی خودم پیشگویی رو از بین بردم 322 00:16:57,307 --> 00:16:58,307 ‫تازه... 323 00:16:59,059 --> 00:17:00,939 ‫عمرا اگه من من برگردم به... 324 00:17:01,687 --> 00:17:03,107 ‫خب، میدونی؟... 325 00:17:03,856 --> 00:17:04,856 ‫«لوسیفر» 326 00:17:05,733 --> 00:17:07,743 ‫خیلی وقته که توی تعطیلات بودی 327 00:17:09,153 --> 00:17:10,903 ‫نه نامه نوشتی، نه تماس گرفتی! 328 00:17:11,572 --> 00:17:14,532 ‫حتی یه «قربانی سوخته» هم نفرستادی ‫اهریمن‌های جهنم... 329 00:17:15,868 --> 00:17:17,158 ‫اونا به یه پادشاه نیاز دارن 330 00:17:18,203 --> 00:17:19,203 ‫خیلی خب 331 00:17:20,414 --> 00:17:21,874 ‫«دروموس» اهل لیلیم 332 00:17:22,458 --> 00:17:25,088 ‫با قدرتی که به «جمجمه خاکستری» ‫و فلان و فلان و فلان و فلان داده شده 333 00:17:25,169 --> 00:17:27,499 ‫بدینوسیله تو را به عنوان پادشاه جهنم ‫نامگذاری میکنم 334 00:17:27,588 --> 00:17:29,128 ‫بفرمایین ‫تاج و تخت واسه شماست 335 00:17:30,090 --> 00:17:32,550 ‫آره، این واقعا خیلی خنده داره 336 00:17:33,302 --> 00:17:35,142 ‫ولی هممون میدونیم که پادشاه... 337 00:17:35,929 --> 00:17:37,139 ‫باید یه فرشته باشه 338 00:17:39,058 --> 00:17:40,478 ‫نکته‌ی خوبی بود، آره! 339 00:17:40,559 --> 00:17:41,559 ‫«لوسیفر» 340 00:17:42,436 --> 00:17:45,556 ‫از زمانی‌که رفتی، جهنم خیلی بد بوده 341 00:17:46,315 --> 00:17:49,775 ‫اوه، واقعا حیف شد ‫بخاطر اینکه قبلا یه پایگاه گردشگری بود! 342 00:17:50,861 --> 00:17:52,701 ‫حالا چیِ این زمین اینقدر خوبه؟ 343 00:17:52,780 --> 00:17:55,530 ‫خب توهین نباشه ولی همنشینی‌ها ‫به شدت بهتر هستن 344 00:17:55,616 --> 00:17:59,036 ‫کار، جالب‌تره... ‫و مشروب واقعا بهتره 345 00:17:59,286 --> 00:18:00,286 ‫ 346 00:18:00,954 --> 00:18:04,214 ‫و اینکه به تازگی عمو شدم و یه نفر باید باشه ‫تا به برادر زاده‌م درباره‌ی سکس یاد بده 347 00:18:04,291 --> 00:18:06,591 ‫بخاطر اینکه... ‫قطعا برادرم قادر به این کار نیست 348 00:18:07,586 --> 00:18:08,586 ‫پس، 349 00:18:09,088 --> 00:18:10,758 ‫به نظر میاد خودت باید برگردی به جهنم 350 00:18:11,840 --> 00:18:13,930 ‫اون چشم‌ها که خودشون از حدقه در نمیان 351 00:18:16,845 --> 00:18:17,925 ‫باشه 352 00:18:18,430 --> 00:18:20,390 ‫فکر کنم یه ذره دیگه بمونیم 353 00:18:21,391 --> 00:18:22,561 ‫هیچوقت یه دونه... 354 00:18:23,060 --> 00:18:24,060 ‫زنده‌شون رو شکنجه نکردم 355 00:18:25,854 --> 00:18:27,234 ‫ 356 00:18:27,314 --> 00:18:30,154 ‫دست روی کسی بلند نمیکنی 357 00:18:30,859 --> 00:18:33,699 ‫خوش‌شانسی که همین الانشم برای سرپیچی ‫از دستوراتم نسوزوندمت 358 00:18:33,779 --> 00:18:35,949 ‫گفتم دیگه کسی تسخیر انجام نده 359 00:18:37,908 --> 00:18:40,038 ‫وقتشه که همه‌ی اهریمن‌های خوب... 360 00:18:40,536 --> 00:18:41,616 ‫برن خونه 361 00:18:42,746 --> 00:18:43,746 ‫همین الان 362 00:18:47,668 --> 00:18:48,668 ‫باشه... 363 00:18:49,461 --> 00:18:50,591 ‫سرورم 364 00:18:58,345 --> 00:19:04,935 ‫ 365 00:19:05,769 --> 00:19:06,849 ‫این چیه؟ 366 00:19:08,063 --> 00:19:09,823 ‫ملودی یک وال گوژپشت 367 00:19:10,232 --> 00:19:11,232 ‫فوق العاده نیست؟ 368 00:19:12,025 --> 00:19:14,105 ‫و برای یه حموم خوب و آرامش‌بخش، عالیه 369 00:19:14,194 --> 00:19:17,114 ‫که همین الان قرعه به نام تو در اومد، پس... 370 00:19:17,906 --> 00:19:20,526 ‫اگه از نظر تو مشکلی نباشه و اون ‫«چارلی» کوچولو رو بدی به من... 371 00:19:20,659 --> 00:19:22,539 ‫میدونی؟ من خوبم... ولی ممنونم ازت 372 00:19:23,370 --> 00:19:24,370 ‫خیلی خب 373 00:19:27,124 --> 00:19:30,344 ‫«لیندا» بالاخره یه موقع باید بزاریش زمین ‫دستات ضعف میکنن 374 00:19:30,419 --> 00:19:31,589 ‫گمونم درست میگی 375 00:19:32,880 --> 00:19:34,170 ‫واقعا چرت لازمم! 376 00:19:37,009 --> 00:19:38,719 ‫یا شاید دوباره باید بهش شیر بدم؟! 377 00:19:40,137 --> 00:19:42,097 ‫یا یه ملافه‌ی دیگه روش بکشم؟! 378 00:19:42,514 --> 00:19:43,684 ‫یا این ملافه رو بردارم؟! 379 00:19:43,765 --> 00:19:46,685 ‫وقتی بچه‌ها نمیتونن حرف بزنن، از کجا باید بدونی ‫که چه دمایی رو دوست دارن؟ 380 00:19:47,978 --> 00:19:50,978 ‫باشه، اعتراف میکنم که یه ذره دارم... 381 00:19:51,690 --> 00:19:53,900 ‫سخت‌گیری میکنم، ولی فقط... 382 00:19:53,984 --> 00:19:54,984 ‫ 383 00:19:56,361 --> 00:19:58,991 ‫فقط خیلی دوستش دارم 384 00:20:00,115 --> 00:20:01,115 ‫ 385 00:20:01,909 --> 00:20:04,999 ‫خیلی وقته که نگرانم 386 00:20:06,955 --> 00:20:08,075 ‫ولی تو درست میگفتی 387 00:20:09,416 --> 00:20:10,416 ‫ما از پس اینکار بر میایم 388 00:20:11,752 --> 00:20:14,342 ‫و قراره بهش زندگی زیبایی رو بدیم ‫مگه نه؟ 389 00:20:16,256 --> 00:20:17,256 ‫آره 390 00:20:18,634 --> 00:20:20,474 ‫ 391 00:20:23,805 --> 00:20:25,175 ‫بیا بگیرم، بابایی 392 00:20:29,436 --> 00:20:30,476 ‫خیلی خب 393 00:20:31,563 --> 00:20:33,443 ‫اوه، میدونی چیه؟ داشت یادم میرفت 394 00:20:33,523 --> 00:20:35,073 ‫یه پرستار شب استخدام کردم 395 00:20:35,651 --> 00:20:38,571 ‫اسمش «کیم» ـه و هر لحظه ممکنه برسه 396 00:20:39,738 --> 00:20:41,988 ‫اونموقع جفتمون میتونیم یه ذره استراحت کنیم 397 00:20:43,283 --> 00:20:45,163 ‫آره، بیا بابایی 398 00:20:46,370 --> 00:20:47,370 ‫ 399 00:21:04,263 --> 00:21:05,103 ‫«لوسیفر» 400 00:21:05,180 --> 00:21:07,600 ‫ 401 00:21:08,308 --> 00:21:09,308 ‫دارم خواب میبینم؟ 402 00:21:09,643 --> 00:21:11,313 ‫نه نمیبینم چون جفتتون لباس پوشیدین 403 00:21:11,395 --> 00:21:14,725 ‫یه وضعیتی پیش اومده ‫اهریمن‌ها دارن روی زمین ول میچرخن 404 00:21:14,982 --> 00:21:16,232 ‫اوه، همین؟ 405 00:21:17,025 --> 00:21:18,935 ‫خب، من خودم میدونستم ‫همین چند ساعت پیش دیدمشون 406 00:21:19,027 --> 00:21:22,357 ‫به نظر میاد «کینلی» احضارشون کرده ‫تا من رو به جهنم برگردونن 407 00:21:22,698 --> 00:21:25,158 ‫آخرین تلاشش برای نابود کردن پیشگویی 408 00:21:25,242 --> 00:21:28,332 ‫ولی نگران نباشین، بحران تموم شد ‫فرستادمشون برن 409 00:21:29,037 --> 00:21:32,417 ‫تازه، اهریمن‌های سوال پرس، یعنی «دروموس» ‫و «اسکویی»... 410 00:21:32,499 --> 00:21:35,789 ‫خودشون هم توی آتیش جهنم ‫خیلی حرفشون برو نداره 411 00:21:36,044 --> 00:21:37,844 ‫از اون دوتا متنفرم ‫مخصوصا «اسکویی» 412 00:21:37,921 --> 00:21:39,421 ‫خب، همه از «اسکویی» متنفرن 413 00:21:39,840 --> 00:21:41,380 ‫بگذریم، من میرم چاقوهام رو بردارم 414 00:21:41,717 --> 00:21:44,717 ‫محض احتیاط اگه یه موقع اون دوتا احمق ‫راه خونه‌شون رو گم کنن 415 00:21:44,803 --> 00:21:45,803 ‫همین‌کار رو بکن 416 00:21:46,763 --> 00:21:49,143 ‫«لوسیفر» اگه ما اشتباه میکنیم چی؟ 417 00:21:50,058 --> 00:21:53,768 ‫اگه ما در مورد پیشگویی اشتباه میکنیم و ‫«شرارت آزاد خواهد گشت»... 418 00:21:53,854 --> 00:21:56,274 ‫در واقع یعنی اهریمن‌ها قراره هی بیان و برن؟ 419 00:21:56,356 --> 00:21:57,356 ‫میدونی؟ شاید... 420 00:21:58,358 --> 00:22:01,108 ‫شاید باید از شهر خارج بشی ‫تا بفهمیم چیکار باید بکنیم 421 00:22:01,570 --> 00:22:04,160 ‫ضمانت میکنم که نیازی نیست ‫من از شهر فرار کنم و ... 422 00:22:05,073 --> 00:22:08,993 ‫- اصلا «میز» چطوری پای تو رو توی این قضیه وارد کرد؟ ‫- یه جورایی اتفاقی بهش برخوردم 423 00:22:09,953 --> 00:22:11,293 ‫داشتم یه سرنخ درباره‌ی «کینلی» رو دنبال میکردم 424 00:22:12,331 --> 00:22:13,331 ‫بدون من؟ 425 00:22:16,001 --> 00:22:17,671 ‫آره. میترسیدم 426 00:22:19,129 --> 00:22:20,589 ‫که اون ممکنه چی رو توی تو بیدار کنه؟! 427 00:22:21,590 --> 00:22:23,970 ‫میترسیدی که اون ممکنه من رو دوباره ‫به یه هیولا تبدیل کنه! 428 00:22:24,384 --> 00:22:25,384 ‫آره 429 00:22:26,094 --> 00:22:26,934 ‫ولی نه... 430 00:22:27,012 --> 00:22:29,102 ‫نیازی نیست توضیح بدی ‫خودم متوجهم 431 00:22:30,265 --> 00:22:32,095 ‫شاید بهتر باشی برید، کارآگاه 432 00:22:32,934 --> 00:22:35,194 ‫منظورم اینه که آدم هیچوقت نمیتونه مطمئن بشه ‫که چه چیزی توش بیدار میشه!؟ 433 00:22:35,270 --> 00:22:36,440 ‫ 434 00:22:36,521 --> 00:22:37,521 ‫ 435 00:22:37,647 --> 00:22:39,607 ‫باید بریم خونه‌ی «لیندا» ‫همین حالا 436 00:22:39,691 --> 00:22:42,241 ‫ 437 00:22:42,319 --> 00:22:43,319 ‫«لیندا» 438 00:22:48,784 --> 00:22:50,084 ‫ 439 00:22:50,202 --> 00:22:51,202 ‫چی شد؟ 440 00:22:56,208 --> 00:22:57,128 ‫«چارلی»... 441 00:22:57,209 --> 00:22:58,209 ‫ 442 00:22:58,251 --> 00:22:59,961 ‫اون... 443 00:23:01,880 --> 00:23:02,960 ‫اون نیستش 444 00:23:05,092 --> 00:23:07,302 ‫ 445 00:23:10,097 --> 00:23:12,617 ‫همین الان از «کیم فیشر»، پرستار شبی که «لیندا» ‫منتظرش بود، بازجویی کردم 446 00:23:12,641 --> 00:23:14,311 ‫مشخص شد که اون هیچوقت اصلا به خونه نرسیده 447 00:23:14,393 --> 00:23:16,773 ‫آژانسشون زنگ زده و گفته که خانواده آخرین دقیقه ‫برنامه رو لغو کرده 448 00:23:16,853 --> 00:23:19,023 ‫و هنوز هیچ‌کس خبری از «آمندیل» نداره؟ 449 00:23:19,648 --> 00:23:22,778 ‫ولی هنوز هیچ دلیلی مبنی بر اینکه بچه ‫همراه اون نیست، وجود نداره، درسته؟ 450 00:23:22,859 --> 00:23:25,359 ‫آره، مطمئنم که یه دلیل کاملا منطقی وجود داره 451 00:23:25,445 --> 00:23:28,525 ‫که چرا اون چندین ساعت گذاشته رفته، ‫بدون اینکه تلفنش رو جواب بده 452 00:23:28,740 --> 00:23:30,200 ‫الان به «کلویی» زنگ میزنم 453 00:23:33,578 --> 00:23:35,748 ‫نه من به آژانس زنگی نزدم ‫پس این یعنی... 454 00:23:35,831 --> 00:23:37,541 ‫- احتمالا «آمندیل» این کار رو کرده ‫- آره 455 00:23:37,958 --> 00:23:40,038 ‫آره، مطمئنم که «آمندیل» پرستار رو کنسل کرده 456 00:23:40,127 --> 00:23:44,627 ‫بخاطر اینکه میخواسته ‫زمان بیشتری رو با بچه بگذرونه 457 00:23:44,923 --> 00:23:46,173 ‫و بعدش «چارلی»... 458 00:23:46,967 --> 00:23:48,757 ‫احتمالا شروع کرده به غر زدن و ... 459 00:23:49,136 --> 00:23:51,346 ‫و...و نمیخواسته من رو بیدار کنه 460 00:23:52,347 --> 00:23:53,347 ‫و... 461 00:23:54,057 --> 00:23:56,935 ‫احتمالاً بردتش با ماشین ‫یه دوری بزنه 462 00:24:00,313 --> 00:24:02,732 ‫مطمئنم صحیح و سالمن، نه؟ 463 00:24:03,483 --> 00:24:04,483 ‫آره حتماً 464 00:24:05,402 --> 00:24:06,402 ‫لیندا... 465 00:24:07,195 --> 00:24:09,573 ‫یه چیزی هست که ‫فکر کنم باید بهت بگم 466 00:24:09,948 --> 00:24:14,536 ‫خبر خوب اینه که فکر کنم درست میگی، ‫بنظرم بچه جاش پیش آمندیل امنه 467 00:24:15,203 --> 00:24:17,956 ‫خبر بد اینه که بردتش ‫جایی که اصلاً ازش خوشم نمیاد 468 00:24:18,832 --> 00:24:19,832 ‫بهشت 469 00:24:23,962 --> 00:24:26,256 ‫منظورت اینه که چارلی... 470 00:24:26,339 --> 00:24:28,884 ‫عه، نه! نه نه. اصلاً 471 00:24:29,009 --> 00:24:30,260 ‫اون بچه نیمه‌فرشته‌ست 472 00:24:30,343 --> 00:24:33,096 ‫میتونه آزادانه بره بهشت و بیاد. فقط... 473 00:24:33,180 --> 00:24:34,514 ‫یکی رو لازم داره که بیاردش 474 00:24:37,309 --> 00:24:40,187 ‫پس آمندیل بچه‌مون رو ازم گرفته؟ 475 00:24:42,689 --> 00:24:43,689 ‫که بره بهشت زندگی کنه؟ 476 00:24:43,940 --> 00:24:44,940 ‫می‌کشمش 477 00:24:45,400 --> 00:24:46,776 ‫خیلی عذر میخوام لیندا 478 00:24:46,860 --> 00:24:49,279 ‫باید زودتر میفهمم چی تو سر آمندیل ـه 479 00:24:49,362 --> 00:24:50,762 ‫فکر کنم تو بیمارستان میخواست بهم بگه 480 00:24:50,822 --> 00:24:54,409 ‫ولی من فکر کردم میخواد درباره ‫بهتر بودن یقه گرد یا یقه اسکی حرف بزنه ‫(اشاره به ختنه!) 481 00:24:54,493 --> 00:24:56,036 ‫ولی اگه آرومت میکنه 482 00:24:56,119 --> 00:24:59,456 ‫بگم که واقعاً فکر میکنم آمندیل ‫فقط میخواد چارلی رو در امان نگه داره 483 00:25:03,251 --> 00:25:04,251 ‫سلام 484 00:25:05,337 --> 00:25:07,297 ‫چطور تونستی؟ 485 00:25:07,881 --> 00:25:09,216 ‫برگرد برو بیارش! 486 00:25:09,508 --> 00:25:10,508 ‫برگرد! 487 00:25:10,717 --> 00:25:13,470 ‫- چی میگی؟ من که چارلی رو جایی... ‫- شنیدی چی گفتم. زودباش! 488 00:25:13,553 --> 00:25:14,553 ‫وایسا ببینم 489 00:25:15,847 --> 00:25:17,849 ‫- صبر کن ببینم. اینجا نیست؟ ‫- نه 490 00:25:17,933 --> 00:25:20,977 ‫- چون تو بردیش بهشت ‫- نه لیندا، قسم میخورم نبردم 491 00:25:22,729 --> 00:25:24,898 ‫ببین، میخواستم ببرم 492 00:25:24,981 --> 00:25:25,982 ‫ولی بعد... 493 00:25:26,149 --> 00:25:27,149 ‫دلم نیومد 494 00:25:27,192 --> 00:25:29,736 ‫حرفی که قبل خواب بهم زدی 495 00:25:30,487 --> 00:25:34,491 ‫خیلی گیجم کرد، منم خواستم ‫ذهنم رو آروم کنم واسه همین... 496 00:25:35,534 --> 00:25:37,202 ‫گفتم برم یه مدت قدم بزنم 497 00:25:37,285 --> 00:25:39,287 ‫ولی چارلی رو دادم پرستار شبونه 498 00:25:39,371 --> 00:25:41,957 ‫پرستار خونه نیومده آمندیل 499 00:25:42,541 --> 00:25:43,625 ‫چی؟ 500 00:25:44,125 --> 00:25:47,963 ‫چرا. چرا، اومد. وقتی رفتم داشت ‫چارلی رو میخوابوند 501 00:25:50,674 --> 00:25:52,884 ‫چارلی رو دادی به این خانم؟ 502 00:25:55,053 --> 00:25:56,053 ‫نه 503 00:25:56,555 --> 00:25:57,764 ‫نه، این نبود 504 00:26:05,397 --> 00:26:07,649 ‫هی، کلویی. ‫رد تماسی که با آژانس گرفتن رو زدیم 505 00:26:07,732 --> 00:26:10,777 ‫- همونی که زنگ زده پرستار رو کنسل کرده ‫- خط به نام کسیه به اسم لایلا کلیبورن 506 00:26:10,902 --> 00:26:12,445 ‫نیروی ویژه الان داره میره خونه‌ش 507 00:26:12,529 --> 00:26:13,363 ‫ باشه 508 00:26:13,446 --> 00:26:14,739 ‫میشه یه عکس از لایلا بفرستی؟ 509 00:26:14,823 --> 00:26:17,742 ‫میخوام ببینم آمندیل بچه ‫رو داده به اون یا نه 510 00:26:17,826 --> 00:26:18,660 ‫حتماً 511 00:26:18,743 --> 00:26:20,787 ‫کلویی، میشه به لیندا ‫و آمندیل بگی 512 00:26:20,870 --> 00:26:24,124 ‫که اینجا همه دارن دعاشون... ‫چیزه، تلاششون رو میکنن 513 00:26:25,166 --> 00:26:26,251 ‫باشه ممنون 514 00:26:31,840 --> 00:26:32,840 ‫الا، حالت خوبه؟ 515 00:26:34,926 --> 00:26:37,387 ‫هی... امیدوارم بدونی که من پیشتم 516 00:26:37,762 --> 00:26:38,762 ‫تنها نیستی 517 00:26:39,180 --> 00:26:42,475 ‫مسئله دقیقاً همینه. ‫من هیچوقت حس تنهایی نمیکردم 518 00:26:44,144 --> 00:26:45,895 ‫چون همیشه اوستا کریم رو داشتم 519 00:26:47,272 --> 00:26:48,690 ‫خیلی دلم براش تنگ شده 520 00:26:49,065 --> 00:26:51,192 ‫خیلی عصبانی بودم 521 00:26:52,736 --> 00:26:54,029 ‫خیلی عصبی بودم بعد از... 522 00:26:54,404 --> 00:26:56,197 ‫میدونی، شارلوت 523 00:26:57,407 --> 00:26:58,491 ‫منم عصبانی بودم 524 00:27:00,201 --> 00:27:01,286 ‫خیلی عصبانی 525 00:27:01,953 --> 00:27:03,413 ‫آخه خیلی سخته 526 00:27:04,331 --> 00:27:06,124 ‫- آره ‫- ولی فکر نکنم درست باشه که 527 00:27:06,207 --> 00:27:08,585 ‫اساس اعتقاداتم ‫این باشه که همه‌چی... 528 00:27:09,169 --> 00:27:12,088 ‫خوب و گل و بلبل و بستنی ـه 529 00:27:13,256 --> 00:27:16,259 ‫فکر نکنم کار خدا این باشه ‫که جلوی بدی‌ها رو بگیره 530 00:27:18,845 --> 00:27:19,929 ‫اتفاقاً فکر میکنم... 531 00:27:21,181 --> 00:27:23,850 ‫اون هست که برای گذروندن ‫بدی‌ها بهمون قدرت بده 532 00:27:35,528 --> 00:27:36,528 ‫آمندیل... 533 00:27:38,865 --> 00:27:39,865 ‫خودشه 534 00:27:43,745 --> 00:27:45,830 ‫این لایلا ـه؟ ‫این چارلی رو برده؟ 535 00:27:46,414 --> 00:27:48,416 ‫کاراگاه، دیشب تو لاکس دیدمش 536 00:27:49,918 --> 00:27:51,544 ‫فکر کنم بدونم بچه دست کیه 537 00:27:56,549 --> 00:27:57,967 ‫هیس 538 00:27:59,719 --> 00:28:02,013 ‫چه گوگولی هستی تو 539 00:28:02,097 --> 00:28:05,016 ‫خیلی چیزا قراره یادت بدم 540 00:28:05,225 --> 00:28:06,225 ‫بله 541 00:28:06,476 --> 00:28:07,936 ‫هر چی که بلدم یادت میدم 542 00:28:08,144 --> 00:28:09,145 ‫هیس 543 00:28:12,273 --> 00:28:14,192 ‫آره فرشته کوچولوی من 544 00:28:15,735 --> 00:28:18,780 ‫پادشاه جدید جهنم کیه؟ 545 00:28:18,988 --> 00:28:20,240 ‫آره، خودتی 546 00:28:20,865 --> 00:28:22,867 ‫خود خودتی 547 00:28:23,451 --> 00:28:24,577 ‫میتونی بگی... 548 00:28:25,370 --> 00:28:26,871 ‫« لوسیفر چی چی؟» 549 00:28:28,623 --> 00:28:31,251 ‫لوسیفر چی چی؟ هیس 550 00:28:35,088 --> 00:28:37,215 ‫نیروی ویژه خونه‌ی لایلا رو بررسی کرد 551 00:28:37,298 --> 00:28:38,216 ‫لایلا چی شد؟ 552 00:28:38,299 --> 00:28:41,469 ‫اونم اونجا نیست. ولی ‫اتاق خوابش شده استخر خون 553 00:28:42,929 --> 00:28:44,389 ‫یه استخر خون دیگه بدون جسد 554 00:28:44,472 --> 00:28:48,268 ‫هنوز نتونستم ارتباطی بین کینلی، ‫هالا بی و لایلا کلیبورن پیدا کنم 555 00:28:48,351 --> 00:28:50,061 ‫شاید کینلی دو تای دیگه رو ‫شستشوی مغزی داده 556 00:28:50,145 --> 00:28:51,688 ‫مثل اون گروه لوس اکس، یادتونه؟ 557 00:28:51,771 --> 00:28:55,984 ‫خیلی خیلی عجیبه که اونا رو بعنوان ‫نوچه‌های جدیدش انتخاب کرده ولی آره، شاید 558 00:28:56,151 --> 00:28:58,570 ‫و شاید دستور بازداشتی که ‫صادر کردیم یه نتیجه‌ای بده 559 00:28:58,945 --> 00:29:01,030 ‫کاراگاه... میشه خصوصی صحبت کنیم؟ 560 00:29:01,823 --> 00:29:02,823 ‫ببخشید 561 00:29:08,204 --> 00:29:11,040 ‫کاراگاه، یه استخر خون دیگه ‫بدون جسد یعنی یه اهریمن دیگه اومده 562 00:29:11,124 --> 00:29:14,169 ‫آره. میشه حقیقت رو به دن و الا بگیم 563 00:29:14,252 --> 00:29:16,671 ‫درباره اینکه این آدمرباها دقیقاً ‫کی یا چی‌ان؟ 564 00:29:16,755 --> 00:29:20,175 ‫هر چی یارهامون بیشتر ‫اصل قضیه رو بدونن بهتره، نه؟ 565 00:29:20,258 --> 00:29:23,178 ‫نه. حرفمون رو باور نمیکنن 566 00:29:23,511 --> 00:29:25,305 ‫البته مگه اینکه نشونشون بدم 567 00:29:25,388 --> 00:29:29,434 ‫و تو یکی خوب میدونی چقدر طول میکشه ‫که هضمش کنی، یا اصلاً نکنی 568 00:29:30,018 --> 00:29:34,272 ‫آره. تو پنت‌هاوس میخواستم بهت بگم که... 569 00:29:34,355 --> 00:29:35,916 ‫کاراگاه، باورم نمیشه دارم اینو میگم 570 00:29:35,940 --> 00:29:38,060 ‫ولی الان مسائل مهمتر از من داریم 571 00:29:38,651 --> 00:29:39,527 ‫باشه 572 00:29:39,611 --> 00:29:40,987 ‫خیلی‌خب پس باید بفهمیم 573 00:29:41,070 --> 00:29:44,240 ‫که چرا اهریمن کینلی و گروهش ‫چارلی رو دزدیدن 574 00:29:44,991 --> 00:29:48,077 ‫خب، معلومه که بخاطر منه. ‫بهشون دستور دادم برن خونه 575 00:29:48,161 --> 00:29:50,622 ‫اونا هم عصبانی شدن و ‫دارن این کارا رو برای تلافی میکنن 576 00:29:50,705 --> 00:29:52,832 ‫چجوری سه تا اهریمن و یه بچه رو پیدا کنیم؟ 577 00:29:52,957 --> 00:29:56,419 ‫سه تا اهریمن و یه بچه؟ ‫یکی از فیلمای موردعلاقه منه 578 00:29:56,503 --> 00:29:59,547 ‫- البته نه به اندازه اصلش ‫- آی گفتی، آی گفتی 579 00:30:00,215 --> 00:30:03,343 ‫چطوره برگردیم پنت‌هاوسم و ‫راحت نقشه بکشیم؟ 580 00:30:03,426 --> 00:30:04,426 ‫آره آره 581 00:30:04,803 --> 00:30:05,803 ‫آره 582 00:30:12,143 --> 00:30:14,103 ‫دروموس، اینجا چیکار میکنی؟ 583 00:30:15,772 --> 00:30:17,148 ‫لوسیفر رو پیدا کردی؟ 584 00:30:17,941 --> 00:30:20,652 ‫راضیش کردی که برگرده جهنم؟ 585 00:30:21,528 --> 00:30:22,987 ‫تو چطوری پیدام کردی؟ 586 00:30:23,446 --> 00:30:24,948 ‫از برنامه «گوشیم رو پیدا کن» استفاده کردم 587 00:30:25,532 --> 00:30:27,200 ‫چون گوشی من هنوز دست توئه 588 00:30:27,283 --> 00:30:30,620 ‫یادته؟ همونی که بهت دادم ‫که باهاش منو در جریان بذاری 589 00:30:30,703 --> 00:30:32,580 ‫همونی که جواب نمیدی 590 00:30:32,664 --> 00:30:35,959 ‫آها. آره، منطقیه. ‫شراب میزنی؟ 591 00:30:36,459 --> 00:30:37,459 ‫نه! 592 00:30:37,752 --> 00:30:38,878 ‫شراب نمیخوام 593 00:30:39,128 --> 00:30:41,172 ‫میخوام بدونم چی تو سرته 594 00:30:41,923 --> 00:30:44,676 ‫- اصلاً با لوسیفر حرف زدی؟ ‫- آره 595 00:30:45,426 --> 00:30:46,553 ‫خوب پیش نرفت 596 00:30:49,430 --> 00:30:52,976 ‫خب، آره بعضی وقتا کله‌شق میشه 597 00:30:54,352 --> 00:30:57,230 ‫- شاید بتونیم با هم باهاش حرف بزنیم ‫- نه 598 00:30:57,981 --> 00:30:58,981 ‫برنامه عوض شد 599 00:31:00,149 --> 00:31:01,149 ‫دروموس... 600 00:31:02,235 --> 00:31:03,486 ‫فکر کنم دیگه برامون کافیه 601 00:31:04,696 --> 00:31:07,282 ‫- برای مایان حاضریم ‫- تو کی هستی؟ 602 00:31:14,122 --> 00:31:16,499 ‫دروموس، این موجود مسخره خفه نمیشه 603 00:31:17,000 --> 00:31:18,459 ‫میشه زبونش رو ببرم؟ 604 00:31:18,543 --> 00:31:20,545 ‫نه. نمیتونی 605 00:31:20,628 --> 00:31:21,628 ‫چه خبره؟ 606 00:31:22,130 --> 00:31:23,214 ‫همونطور که گفتم 607 00:31:23,965 --> 00:31:24,965 ‫برنامه عوض شد 608 00:31:25,425 --> 00:31:28,761 ‫ببین، من اینجا احضارت کردم ‫که لوسیفر رو ببری 609 00:31:28,845 --> 00:31:32,640 ‫نه اینکه یه بچه معصوم و بیچاره رو بترسونی 610 00:31:32,724 --> 00:31:33,724 ‫گوش کن چی میگم 611 00:31:34,601 --> 00:31:35,601 ‫من... 612 00:31:36,436 --> 00:31:37,604 ‫بهت دستور میدم 613 00:31:37,687 --> 00:31:39,314 ‫انقدر زر نزن! 614 00:31:48,072 --> 00:31:50,658 ‫من از تو دستور نمیگیرم 615 00:31:51,993 --> 00:31:55,622 ‫تو پادشاه ما نیستی 616 00:31:58,166 --> 00:32:00,835 ‫حالا که صحبتش شد، ‫دیگه به لوسیفرم نیاز نداریم 617 00:32:02,337 --> 00:32:04,255 ‫و همینطور تو 618 00:32:13,431 --> 00:32:16,351 ‫خبری از برادرم یا میز نیست. ‫شاید بهتره اونا رو هم خبر کنم بیان 619 00:32:18,478 --> 00:32:20,146 ‫لوسیفر! 620 00:32:21,189 --> 00:32:22,398 ‫کار اوناست 621 00:32:22,815 --> 00:32:26,444 ‫اهریمن‌های پست میخوان با ‫خرابی بی‌هدف سرم تلافی کنن 622 00:32:26,527 --> 00:32:27,737 ‫بی‌هدف نبوده 623 00:32:28,571 --> 00:32:29,948 ‫دنبال یه چیزی میگشتن 624 00:32:31,866 --> 00:32:32,992 ‫کاراگاه، گاوصندوقم بازه 625 00:32:33,910 --> 00:32:35,662 ‫چی؟ چیزی گم شده؟ 626 00:32:35,745 --> 00:32:37,205 ‫اینطور بنظر میاد 627 00:32:37,747 --> 00:32:39,082 ‫پولا همه هستن 628 00:32:40,458 --> 00:32:41,459 ‫وای نه 629 00:32:42,961 --> 00:32:44,170 ‫شیشه نیست 630 00:32:45,880 --> 00:32:46,965 ‫شیشه کینلی؟ 631 00:32:47,382 --> 00:32:48,257 ‫نگهش داشته بودی؟ 632 00:32:48,341 --> 00:32:51,094 ‫فکر نمیکردم چیزی باشه که ‫بتونم بریزم تو چاه فاضلاب 633 00:32:52,053 --> 00:32:55,056 ‫میخواستم با باتری‌های خالی ‫بندازمش دور 634 00:32:55,598 --> 00:32:57,350 ‫میخوان باهاش چیکار کنن؟ 635 00:32:59,852 --> 00:33:01,354 ‫نمیخوان سرم تلافی کنن 636 00:33:01,854 --> 00:33:03,314 ‫میخوان جایگزینم کنن 637 00:33:05,650 --> 00:33:07,151 ‫چجوری میتونن همچین کاری بکنن؟ 638 00:33:07,402 --> 00:33:11,114 ‫جهنم ساخته شده که هیچ اهریمنی ‫نتونه صاحب تخت پادشاهی بشه 639 00:33:11,197 --> 00:33:12,323 ‫فقط یه موجود الهی میتونه فرمانروایی کنه 640 00:33:12,949 --> 00:33:14,033 ‫یه فرشته. ولی... 641 00:33:14,784 --> 00:33:16,494 ‫گمونم نیمه‌فرشته هم کفایت میکنه 642 00:33:17,245 --> 00:33:18,246 ‫چارلی 643 00:33:19,330 --> 00:33:20,707 ‫چون من قبول نکردم برگردم 644 00:33:20,790 --> 00:33:23,251 ‫بنظر میاد میخوان پادشاه ‫خودشون رو بزرگ کنن 645 00:33:24,293 --> 00:33:26,754 ‫لوس، خدا رو شکر اینجایی. ‫یه اتفاق خیلی بد... 646 00:33:26,838 --> 00:33:29,173 ‫الان وقتش نیست حوا! ‫خودمون بدبختی داریم الان 647 00:33:29,257 --> 00:33:30,633 ‫درباره کینلی ـه 648 00:33:31,718 --> 00:33:35,346 ‫یا حداقل بدنی که قبلاً اسمش کینلی بود 649 00:33:35,430 --> 00:33:37,015 ‫چی میدونی ازش؟ 650 00:33:37,932 --> 00:33:40,393 ‫من بودم که فراریش دادم. آره 651 00:33:40,935 --> 00:33:43,312 ‫بعدشم بهم حمله کرد 652 00:33:44,230 --> 00:33:45,773 ‫منم، خب... 653 00:33:46,733 --> 00:33:47,942 ‫کشتمش 654 00:33:49,360 --> 00:33:53,114 ‫و بعد یه جورایی، یه نمه... 655 00:33:53,656 --> 00:33:56,701 ‫یه اهریمن رو از جهنم ‫به بدنش احضار کردم 656 00:33:58,453 --> 00:33:59,328 ‫چی؟ 657 00:33:59,412 --> 00:34:01,664 ‫اون موقع فکر خوبی بنظر میومد 658 00:34:02,832 --> 00:34:06,169 ‫گفتم شاید بتونه قانعت کنه ‫که پیشگویی چرت و پرته 659 00:34:07,128 --> 00:34:09,797 ‫ولی تکون نمیخورد، ‫بعدم این فکرو تو سرم انداخت 660 00:34:09,881 --> 00:34:12,800 ‫که شاید اگه از اینجا ببرمت جهنم 661 00:34:12,884 --> 00:34:14,719 ‫اون موقع همه‌چی دوباره درست بشه 662 00:34:15,636 --> 00:34:17,513 ‫نمیخواستم کسی آسیب ببینه 663 00:34:18,139 --> 00:34:21,476 ‫- بخصوص اون طفلکی ‫- اون برادرزاده منه حوا 664 00:34:21,559 --> 00:34:23,269 ‫حوا، چجوری تونستی اینکارو بکنی؟ 665 00:34:23,352 --> 00:34:26,856 ‫چجوری تونستی انقدر خودخواه باشی؟ ‫انقدر ساده‌لوح باشی؟ 666 00:34:26,939 --> 00:34:28,608 ‫الان بچه کجاست حوا؟ 667 00:34:29,901 --> 00:34:31,110 ‫نمیدونم 668 00:34:31,444 --> 00:34:35,239 ‫نمیدونم. تو کلیسا بودن و ‫منو بیهوش کردن 669 00:34:35,323 --> 00:34:37,992 ‫و وقتی به هوش اومدم، اونجا نبودن 670 00:34:42,872 --> 00:34:43,872 ‫خیلی‌خب 671 00:34:44,082 --> 00:34:45,666 ‫خیلی‌خب، اگه اون شیشه رو بردن 672 00:34:45,750 --> 00:34:48,795 ‫احتمالاً میخوان همون تشریفاتی رو اجرا کنن... 673 00:34:49,170 --> 00:34:51,172 ‫- که کینلی میخواست روی... ‫- روی من اجرا کنه؟ 674 00:34:51,255 --> 00:34:53,382 ‫- آره ‫- خب یالا بگو کاراگاه 675 00:34:53,841 --> 00:34:56,010 ‫قرار بود وقتی این مسکن ‫مقدس و تدهین شده رو به خوردم دادی 676 00:34:56,094 --> 00:34:59,597 ‫برای انجام تشریفات بری کجا؟ ‫اون موقع که میخواستی منو بندازی جهنم 677 00:35:00,723 --> 00:35:01,974 ‫خب همونطور که میدونی 678 00:35:02,475 --> 00:35:03,893 ‫کامل انجامش ندادم 679 00:35:05,019 --> 00:35:06,646 ‫فقط میدونم یه کلیسا رو گفت 680 00:35:07,188 --> 00:35:10,441 ‫عالیه. فقط هم دو سه هزار تا ‫کلیسا تو لس‌آنجلس هست دیگه؟ 681 00:35:12,360 --> 00:35:16,572 ‫گفت که حتماً باید مکان عبادت باشه 682 00:35:16,656 --> 00:35:18,282 ‫و همچنین لانه‌ی گناه 683 00:35:18,783 --> 00:35:22,745 ‫یکی از اهریمن‌ها یه چیزی ‫درباره یکی از تمدن‌های قدیم گفت 684 00:35:24,580 --> 00:35:26,916 ‫آزتک؟ یا اینکا؟ 685 00:35:26,999 --> 00:35:30,628 ‫بنظرتون احتمالش هست بخوان ‫برن یه معبد باستانی 686 00:35:30,711 --> 00:35:32,922 ‫که توش انسان قربانی میکردن؟ 687 00:35:33,506 --> 00:35:34,423 ‫- عاشقشم ‫- گوش کنین 688 00:35:34,507 --> 00:35:35,507 ‫قبلاً نمیخواستم سر به تنش باشه 689 00:35:35,925 --> 00:35:38,511 ‫ولی فردا درباره شروع تورم ‫یه خبر رو اعلام میکنم 690 00:35:38,594 --> 00:35:39,887 ‫فردا شب تو مایان 691 00:35:40,138 --> 00:35:41,139 ‫مایان، خودشه! 692 00:35:41,222 --> 00:35:44,392 ‫خیلی‌خب، یه تالاره. ‫برای برگزاری کنسرت کرایه‌ش میدن ولی... 693 00:35:44,642 --> 00:35:45,852 ‫فکر کنم گروه کلیسایی هم دارن 694 00:35:45,935 --> 00:35:47,645 ‫سکس، مواد، راک اند رول و بابام 695 00:35:47,728 --> 00:35:49,856 ‫بنظر همون تالار تضادآمیزیه ‫که دنبالشیم 696 00:35:49,939 --> 00:35:51,649 ‫الان خالی و در دسترسم هست 697 00:35:51,732 --> 00:35:54,277 ‫بخصوص الان که هالا هم اجرا نداره 698 00:35:56,362 --> 00:35:57,446 ‫تو اینجا بمون 699 00:35:57,947 --> 00:35:58,948 ‫به قدر کافی گند زدی 700 00:35:59,699 --> 00:36:00,699 ‫ولی... 701 00:36:18,384 --> 00:36:20,887 ‫اگه میخواستم صدای جیغ ‫و داد بشنوم همون جهنم میموندم 702 00:36:21,512 --> 00:36:23,472 ‫پسره گشنشه خب 703 00:36:28,060 --> 00:36:29,228 ‫احمق 704 00:36:29,312 --> 00:36:31,189 ‫زیادی داغه 705 00:36:32,231 --> 00:36:35,735 ‫نمیخوایم پادشاه جدید ‫و گوگولی‌مون رو بسوزونیم 706 00:36:36,485 --> 00:36:37,695 ‫بذار سرد بشه 707 00:36:40,531 --> 00:36:42,283 ‫به گرماش عادت نداره 708 00:36:44,160 --> 00:36:44,994 ‫البته هنوز 709 00:36:47,496 --> 00:36:48,539 ‫آره 710 00:36:51,042 --> 00:36:52,042 ‫هیس 711 00:36:55,922 --> 00:36:58,466 ‫برای مبارزه با اهریمن‌ها ‫چیزی هست که باید بدونم؟ 712 00:36:58,549 --> 00:37:01,719 ‫نه زیاد. فقط اینکه خیلی قوی، ‫ترسناک و بدجنسن 713 00:37:01,802 --> 00:37:02,802 ‫مثل میز 714 00:37:02,845 --> 00:37:05,806 ‫با این تفاوت که درد رو حس نمیکنن ‫چون بدنشون قرضیه 715 00:37:05,890 --> 00:37:07,058 ‫- بله ‫- خبر خوب اینه که 716 00:37:07,475 --> 00:37:09,769 ‫قابل کشتن هستن. ‫فقط یه مقدار نیروی بیشتر میطلبه 717 00:37:09,852 --> 00:37:12,813 ‫ولی لازم نیست به فکر این چیزا باشی ‫چون قرار نیست بیای تو 718 00:37:13,189 --> 00:37:14,190 ‫چرا، قراره بیام 719 00:37:14,565 --> 00:37:17,902 ‫اهریمن و غیراهریمن نداره، ‫راه نداره کمک نکنم 720 00:37:17,985 --> 00:37:21,572 ‫بذار بهت یادآوری کنم کاراگاه، ‫بودنت کارمون رو سخت‌ترم میکنه 721 00:37:21,781 --> 00:37:23,449 ‫باعث میشی من آسیب‌پذیر بشم، یادته؟ 722 00:37:24,659 --> 00:37:25,701 ‫ولی من نه 723 00:37:26,452 --> 00:37:27,452 ‫حوا 724 00:37:28,120 --> 00:37:30,206 ‫- قرار بود تو پنت‌هاوس بمونی ‫- آره 725 00:37:31,165 --> 00:37:34,627 ‫ولی باید عذرخواهی میکردم... ‫بابت همه‌چی 726 00:37:35,836 --> 00:37:38,130 ‫و هر مشکلی که برات درست کردم 727 00:37:40,174 --> 00:37:45,179 ‫ولی فهمیدم تو اون مرد بی‌نقصی ‫نیستی که تصورش رو داشتم 728 00:37:45,263 --> 00:37:46,722 ‫عذرخواهی هم بلد نیستی 729 00:37:48,266 --> 00:37:49,308 ‫منظورم اینه که... 730 00:37:51,811 --> 00:37:54,272 ‫فکر میکردم خودت رو میخوام 731 00:37:54,563 --> 00:37:56,565 ‫ولی متوجه شدم که... 732 00:37:57,733 --> 00:38:00,945 ‫فقط دلم برای کسی که ‫پیش تو بودم تنگ شده بود 733 00:38:02,905 --> 00:38:06,534 ‫خب امیدوارم چیزی که میخوای رو پیدا کنی حوا، ‫ولی ای کاش قبل از اینکه 734 00:38:06,617 --> 00:38:08,953 ‫اهریمن‌ها رو تو لس‌آنجلس ول کنی ‫دچار این تحول شده بودی 735 00:38:09,370 --> 00:38:10,830 ‫خودمم همین نظرو دارم 736 00:38:10,997 --> 00:38:12,456 ‫ببین، من متوجهم که... 737 00:38:13,374 --> 00:38:16,085 ‫هیچ کاری نمیتونم برای ‫جبران خطام بکنم 738 00:38:17,295 --> 00:38:19,171 ‫ولی باید سعیم رو بکنم واسه همین... 739 00:38:19,839 --> 00:38:22,800 ‫بخاطر همینم هیچ جوره نمیتونی ‫جلوم رو بگیری که نیام داخل 740 00:38:25,886 --> 00:38:26,886 ‫بسیارخب 741 00:38:27,555 --> 00:38:30,391 ‫فقط باید منتظر باشیم که ‫برادرم و میز برسن اینجا 742 00:38:33,561 --> 00:38:34,854 ‫تو اینجا چیکار میکنی؟ 743 00:38:35,438 --> 00:38:37,898 ‫آره، لوسیفر بهمون گفت چیکار کردی 744 00:38:37,982 --> 00:38:39,900 ‫الان شاخ و شونه نکشین. ‫وقت این کارا رو نداریم 745 00:38:40,943 --> 00:38:42,611 ‫کمک هر چی بیشتر باشه بهتره 746 00:38:55,666 --> 00:38:56,667 ‫ 747 00:39:01,505 --> 00:39:03,841 ‫خود خودشه 748 00:39:24,737 --> 00:39:25,737 ‫دروموس! 749 00:39:27,281 --> 00:39:29,992 ‫حتماً شنیدی شیر مادر بهتره 750 00:39:35,289 --> 00:39:36,289 ‫ببین... 751 00:39:36,665 --> 00:39:37,665 ‫مسئله اینه که... 752 00:39:38,834 --> 00:39:41,003 ‫دیگه از تو دستور نمیگیرم 753 00:39:42,338 --> 00:39:45,549 ‫از وقتی که کناره‌گیری کردی 754 00:39:46,133 --> 00:39:47,133 ‫پس... 755 00:39:47,551 --> 00:39:49,387 ‫زنده باد پادشاه چارلی 756 00:39:51,263 --> 00:39:53,015 ‫آخرت فرمانروا میشه 757 00:39:54,350 --> 00:39:55,350 ‫ایهام داشت 758 00:39:56,560 --> 00:40:01,816 ‫چون میخوام دقیقاً همونی ‫رو ازش بسازم که میخوام 759 00:40:02,316 --> 00:40:05,653 ‫میدونی، اقرار کن که ‫یه مقدار پادشاه خودخواهی بودی 760 00:40:06,362 --> 00:40:08,572 ‫که زمین رو فقط واسه خودت میخوای 761 00:40:08,656 --> 00:40:10,157 ‫پسرم رو بهم بده! 762 00:40:10,491 --> 00:40:11,659 ‫مگه از رو جنازه‌ام رد شی 763 00:40:12,618 --> 00:40:16,080 ‫آها، حواسم نبود. همینجوری ‫هم جنازه‌ام پس... 764 00:40:16,956 --> 00:40:18,624 ‫باید یکم خلاقیت به خرج بدین 765 00:40:40,729 --> 00:40:41,897 ‫بیا پادشاه من 766 00:40:54,452 --> 00:40:57,371 ‫اگه جات بودم جلوتر نمیومدم 767 00:41:01,542 --> 00:41:03,169 ‫تقاص پس میدی دروموس 768 00:41:04,170 --> 00:41:05,087 ‫جدی؟ 769 00:41:05,171 --> 00:41:06,338 ‫من که میگم خودم پیروزم 770 00:41:10,634 --> 00:41:11,677 ‫داری دل‌رحم میشی 771 00:41:12,761 --> 00:41:15,306 ‫پیش انسان‌ها داری احساساتی میشی 772 00:41:15,514 --> 00:41:16,932 ‫حال‌بهم‌زنه 773 00:41:24,982 --> 00:41:27,067 ‫این روزا خوب میزنی تو تخم ملت 774 00:41:29,111 --> 00:41:30,529 ‫برو. فرار کن. فرار کن! 775 00:41:50,382 --> 00:41:51,926 ‫بدو! 776 00:42:11,320 --> 00:42:13,322 ‫هیس، هیس 777 00:42:59,493 --> 00:43:00,703 ‫کارت حرف نداشت 778 00:43:12,089 --> 00:43:13,215 ‫ردیفش کردم 779 00:43:30,774 --> 00:43:33,068 ‫دیگه کسی نمونده دروموس 780 00:43:33,652 --> 00:43:34,652 ‫مهمونی تمومه 781 00:43:35,738 --> 00:43:37,448 ‫بنظرم وقتشه که بری خونه 782 00:43:39,617 --> 00:43:40,617 ‫مجبورم کن 783 00:43:43,329 --> 00:43:44,329 ‫بسیارخب 784 00:43:53,422 --> 00:43:55,090 ‫عه، ببین کی اومده 785 00:43:58,218 --> 00:43:59,218 ‫لعنتی 786 00:44:02,181 --> 00:44:04,266 ‫کاراگاه، داری چیکار میکنی؟ 787 00:44:04,350 --> 00:44:05,851 ‫ببخشید، میدونم... 788 00:44:06,268 --> 00:44:07,186 ‫باید... 789 00:44:07,269 --> 00:44:09,914 ‫بنظر میرسید همه‌چی روبراهه. ‫فقط میخوام مطمئن شم حالت خوبه. حالت خوبه؟ 790 00:44:09,938 --> 00:44:11,857 ‫باید بری کاراگاه 791 00:44:12,316 --> 00:44:14,735 ‫میدونم... باعث میشم آسیب‌پذیر بشی 792 00:44:15,361 --> 00:44:16,570 ‫نه، مسئله این نیست 793 00:44:17,237 --> 00:44:19,114 ‫نمیخوام منو اینجوری ببینی 794 00:44:20,407 --> 00:44:21,492 ‫میدونم میترسوندت 795 00:44:21,784 --> 00:44:24,912 ‫نه میخواستم همینو بهت بگم. دیگه... 796 00:44:25,913 --> 00:44:27,164 ‫دیگه ازت نمیترسم 797 00:44:27,748 --> 00:44:28,748 ‫نمیترسی؟ 798 00:44:30,042 --> 00:44:33,462 ‫می‌بینی؟ همینو میگم. انقدر ‫قشنگ و رمانتیکه که میخوام بالا بیارم 799 00:44:34,546 --> 00:44:36,382 ‫پس چرا انقدر نگران بودی؟ 800 00:44:36,507 --> 00:44:39,593 ‫نگران صورتم، ‫نگران برگشتن ظاهر قبلیم 801 00:44:39,760 --> 00:44:41,011 ‫از خودت نمی‌ترسیدم 802 00:44:42,554 --> 00:44:43,931 ‫از این می‌ترسیدم که از دستت بدم 803 00:44:45,265 --> 00:44:48,644 ‫از اینکه وقتی مثل قبلت بشی ‫اینجا رو یادت بره و... 804 00:44:50,813 --> 00:44:52,398 ‫و منو از یاد ببری 805 00:44:54,400 --> 00:44:55,400 ‫لوسیفر... 806 00:44:56,151 --> 00:44:57,152 ‫من... 807 00:45:01,824 --> 00:45:05,536 ‫باورت نمیشه از یه اعتراف کلیسایی ساده 808 00:45:05,619 --> 00:45:07,705 ‫میشه به چند تا روح اهریمنی بدن رسوند 809 00:45:07,788 --> 00:45:09,998 ‫کمک! 810 00:45:15,838 --> 00:45:16,964 ‫لوسیفر! 811 00:45:17,965 --> 00:45:20,092 ‫نه! 812 00:45:22,344 --> 00:45:26,807 ‫بسه! 813 00:45:40,988 --> 00:45:42,531 ‫تعظیم کنید... 814 00:45:43,991 --> 00:45:45,409 ‫به پادشاهتون 815 00:45:53,125 --> 00:45:55,627 ‫شما به اینجا تعلق ندارین 816 00:45:57,838 --> 00:45:59,506 ‫برگردید خونه! 817 00:46:35,793 --> 00:46:36,793 ‫حوا! 818 00:46:40,047 --> 00:46:41,924 ‫پسرم 819 00:46:43,050 --> 00:46:44,092 ‫خیلی عذر میخوام 820 00:46:52,351 --> 00:46:53,351 ‫حالت خوبه؟ 821 00:46:54,645 --> 00:46:56,021 ‫نه اینکه برام مهم باشه‌ها 822 00:47:00,943 --> 00:47:02,110 ‫میدونم اینطور نیست 823 00:47:04,863 --> 00:47:06,281 ‫بنظرم خیلی هم برات مهمه 824 00:47:07,282 --> 00:47:08,282 ‫ولی... 825 00:47:08,992 --> 00:47:10,410 ‫کور بودم و نمی‌دیدم 826 00:47:11,453 --> 00:47:14,248 ‫آره، منم فکر میکردم یه ‫چیزایی بینمون هست ولی... 827 00:47:15,499 --> 00:47:16,499 ‫میز... 828 00:47:18,794 --> 00:47:20,921 ‫توهم نزدی 829 00:47:21,713 --> 00:47:23,090 ‫یه حسی بینمون وجود داره 830 00:47:24,174 --> 00:47:27,427 ‫ولی فهمیدم این رفتاری ‫که با لوسیفر داشتم 831 00:47:27,511 --> 00:47:30,472 ‫دقیقاً همون رفتاریه که با آدم داشتم 832 00:47:31,265 --> 00:47:32,432 ‫میدونی، همش... 833 00:47:33,016 --> 00:47:34,768 ‫سعی میکنم خودمو عوض کنم 834 00:47:35,644 --> 00:47:37,980 ‫که کسی باشم که فکر میکنم اونا میخوان 835 00:47:38,063 --> 00:47:40,274 ‫من هیچوقت نمیخوام خودتو عوض کنی حوا 836 00:47:41,441 --> 00:47:43,610 ‫من خودت رو دوست دارم 837 00:47:46,363 --> 00:47:48,365 ‫آخه هنوز خودم خودمو نمی‌شناسم 838 00:47:51,285 --> 00:47:52,619 ‫باید بفهمم کی‌ام 839 00:47:56,331 --> 00:47:58,292 ‫بایدم تنها برم دنبالش 840 00:48:12,431 --> 00:48:14,850 ‫ 841 00:48:16,059 --> 00:48:20,939 ‫ 842 00:48:21,023 --> 00:48:23,775 ‫ 843 00:48:24,818 --> 00:48:29,531 ‫ 844 00:48:31,116 --> 00:48:38,081 ‫ 845 00:48:39,625 --> 00:48:46,590 ‫ 846 00:49:18,664 --> 00:49:19,664 ‫حق با تو بود 847 00:49:20,165 --> 00:49:22,084 ‫اینجا جاش امن نیست 848 00:49:25,337 --> 00:49:27,089 ‫باید ببریش 849 00:49:29,967 --> 00:49:30,967 ‫نه 850 00:49:33,261 --> 00:49:35,305 ‫هیچکس حاضر نیست اونجوری ‫برای فداکاری کنه 851 00:49:35,389 --> 00:49:37,224 ‫که الان تو میخواستی 852 00:49:40,560 --> 00:49:42,437 ‫هیچکس مثل ما ازش محافظت نمیکنه 853 00:49:58,203 --> 00:50:01,790 ‫خب، چارلی برگشت پیش لیندا و آمندیل 854 00:50:02,541 --> 00:50:03,541 ‫پس... 855 00:50:03,959 --> 00:50:05,377 ‫میدونی، دیگه تموم شد 856 00:50:13,010 --> 00:50:15,095 ‫نشد؟ تموم شده؟ 857 00:50:15,637 --> 00:50:18,932 ‫میخواستم بگم آره کاراگاه، ‫ولی دروغه و... 858 00:50:20,058 --> 00:50:21,685 ‫جفتمون میدونیم من دروغ نمیگم 859 00:50:24,312 --> 00:50:27,858 ‫امشب ما پیروز شدیم ولی فقط ‫یه سوراخ یه قایق سست رو پر کردیم 860 00:50:28,859 --> 00:50:31,486 ‫حالا که اهریمن‌ها میدونن ‫من قصد برگشتن ندارم 861 00:50:32,612 --> 00:50:34,031 ‫به جنگ باهام ادامه میدن 862 00:50:34,740 --> 00:50:37,075 ‫دیر یا زود دوباره میان رو زمین 863 00:50:37,159 --> 00:50:38,493 ‫کی میدونه مقصد بعدیشون کجاست؟ 864 00:50:39,036 --> 00:50:41,496 ‫یا شایدم برگردن دنبال چارلی یا... 865 00:50:44,166 --> 00:50:45,166 ‫شاید تو 866 00:50:47,627 --> 00:50:48,712 ‫متوجهم. حالا... 867 00:50:49,421 --> 00:50:50,422 ‫منظورت چیه؟ 868 00:50:55,177 --> 00:50:56,428 ‫باید برگردم 869 00:50:59,765 --> 00:51:01,600 ‫خب چند وقت؟ مثلاً دو... 870 00:51:02,934 --> 00:51:04,895 ‫دو هفته یا ماه یا... 871 00:51:08,148 --> 00:51:09,191 ‫حق با تو بود 872 00:51:10,358 --> 00:51:12,694 ‫درباره پیشگویی. اشتباه ازش ‫برداشت کرده بودیم 873 00:51:13,904 --> 00:51:15,697 ‫منظورش اومدنِ جهنم روی زمینه 874 00:51:15,781 --> 00:51:18,408 ‫و شاید الان جلوش رو گرفته باشیم، ‫ولی چقدر میخواد دووم بیاره؟ 875 00:51:19,576 --> 00:51:23,246 ‫باید سر جاشون نگهشون دارم. ‫باید یه پادشاه داشته باشن 876 00:51:24,331 --> 00:51:25,331 ‫نه 877 00:51:25,791 --> 00:51:27,084 ‫نه نه 878 00:51:29,836 --> 00:51:31,755 ‫نه، ببین، منظورم... 879 00:51:33,131 --> 00:51:35,467 ‫منظورم همین بود لوسیفر، وقتی گفتم... 880 00:51:35,967 --> 00:51:37,427 ‫نباید منو تنها بذاری 881 00:51:40,806 --> 00:51:42,307 ‫ببین، خیلی عذر میخوام که... 882 00:51:42,724 --> 00:51:44,935 ‫وقتی صورتت رو دیدم اونجوری ‫رفتار کردم... 883 00:51:46,269 --> 00:51:47,687 ‫احمقانه بود و... 884 00:51:48,897 --> 00:51:49,897 ‫خواهش میکنم 885 00:51:50,774 --> 00:51:51,942 ‫خواهش میکنم نرو. من... 886 00:51:54,861 --> 00:51:55,862 ‫من دوستت دارم 887 00:51:59,658 --> 00:52:03,161 ‫دوستت دارم. خواهش میکنم نرو 888 00:52:08,792 --> 00:52:09,793 ‫ببین... 889 00:52:10,377 --> 00:52:12,754 ‫یه چیز دیگه‌ی پیشگویی ‫رو اشتباه گرفته بودیم 890 00:52:16,258 --> 00:52:17,926 ‫عشق اول من حوا نبود 891 00:52:22,139 --> 00:52:23,265 ‫تو بودی کلویی 892 00:52:25,058 --> 00:52:26,351 ‫همیشه تو بودی 893 00:52:39,239 --> 00:52:40,239 ‫خواهش میکنم 894 00:52:41,616 --> 00:52:42,616 ‫نرو 895 00:52:43,702 --> 00:52:44,702 ‫خداحافظ 896 00:53:01,094 --> 00:53:02,094 ‫خداحافظ 897 00:53:20,095 --> 00:53:28,095 ‫ترجمه از «رضا حضرتی و حسین رضایی» ‫HosseinTL , DeathStroke 898 00:54:10,596 --> 00:54:20,096 ‫دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم ‫NightMovie.CO