1 00:00:00,047 --> 00:00:01,330 : آنچه گذشت 2 00:00:01,415 --> 00:00:05,666 . ـ در حالِ گذراندنِ "دومين ماهِ عسل" در اسکاتلند بوديم . ـ تا حالا همچين الگويي نديدم 3 00:00:05,752 --> 00:00:09,672 . خطِ ازدواج ، تقسيم شده . خطِ زندگي ، دو مسيرِ مجزاست 4 00:00:09,756 --> 00:00:14,343 ـ کجا بايد اين نمايشِ شگفت انگيز رو ببينيم ؟ . "ـ جايي به اسمِ "کِرِي نادون 5 00:00:14,428 --> 00:00:17,496 . افرادِ محلي در اونجا مراسم برگزار مي کنن 6 00:00:24,938 --> 00:00:27,740 ـ تو "فرانک" نيستي ؟ . ـ نه خانم ، نيستم 7 00:00:29,993 --> 00:00:33,362 ـ اسمت چيه ؟ . ـ "کلير بيچَمپ" ، يه پرستارم 8 00:00:34,965 --> 00:00:37,116 . "ممنونم ، "اَجنبي 9 00:00:37,200 --> 00:00:40,202 ... هرچند استدلالِ ذهنيم ، با اين ايده مخالف بود 10 00:00:40,287 --> 00:00:44,206 ولي از تهِ قلب مي دونستم که ديگه . در قرنِ بيستم نيستم 11 00:00:45,207 --> 00:00:52,207 اَجنبي" ـ فصل 1 قسمت 2" مترجم : ع.ف جاويد 12 00:02:48,498 --> 00:02:52,051 آخرين بار ، خيلي راحت . من و "فرانک" با ماشين به اينجا اومديم 13 00:02:52,085 --> 00:02:56,422 ولي بعد از دو روز و دو شب ... تکون خوردن رويِ اسب 14 00:02:56,506 --> 00:02:59,425 ... مي دونستم ديگه هرگز راهِ برگشت رو پيدا نمي کنم 15 00:02:59,476 --> 00:03:02,595 مگر اينکه اين آدمها رو يه جوري متقاعد کنم . که کمکم کنن 16 00:03:02,679 --> 00:03:06,098 . دوگول" ، چقدر زود اومدي" . فکر کرديم تا قبل از جلسه بر نمي گردي 17 00:03:06,183 --> 00:03:10,653 . آره ، برامون يه اتفاقايي افتاد . هم خوب ، هم بد 18 00:03:10,737 --> 00:03:14,440 روپِرت" ، اي خِپلِ حرومزاده" چه بلايي سرِ اسبم "پِگي" آوردي ؟ 19 00:03:14,491 --> 00:03:18,494 ـ مگه نگفتم زينِش رو محکم ببند ؟ . ـ وِلِمون کن پيرِ خِرِفت 20 00:03:18,578 --> 00:03:21,363 . تمامِ شب تويِ راه بودم . تو ديگه رويِ اعصابم نرو 21 00:03:21,448 --> 00:03:25,611 اصلاً به سُمِش نگاه کردي ؟ ... وقتي هيکلِ جنازه ات رو روش مي ندازي 22 00:03:25,702 --> 00:03:29,338 بايد از پاهاي اين زبون بسته . هم مراقبت کني 23 00:03:29,423 --> 00:03:33,674 . ـ مثلِ يه فيل مي مونه که سوارِ مورچه شده . ـ ببند گاله رو 24 00:03:41,935 --> 00:03:46,138 . روپِرت" عزيزم . چقدر خوشحالم مي بينمت" 25 00:03:46,223 --> 00:03:50,359 . عزيزم 26 00:03:51,812 --> 00:03:55,314 . فکر کنم هيچکدومتون صبحونه نخورديد 27 00:03:55,365 --> 00:03:59,485 . تويِ آشپزخونه ، کُلي غذاست . بريد داخل و از خودتون پذيرايي کنيد 28 00:04:03,824 --> 00:04:09,879 مورتا" ، ريخت و قيافه ات ، شبيه موشيه که" . از وسطِ پِشگِلِ گوسفندها رَد شده 29 00:04:09,963 --> 00:04:12,381 . پس بيا يه بوس بده 30 00:04:21,475 --> 00:04:24,343 و اين شازده خانوم ، کي باشن ؟ 31 00:04:30,934 --> 00:04:34,353 . "کلير بيچَمپ" و ايشون هم خانمِ "فيتز گيبِنز" 32 00:04:37,858 --> 00:04:44,196 مورتا" پيداش کرد و "دوگول" گفت با خودمون" بياريمش . متوجه شدي ؟ 33 00:04:44,247 --> 00:04:45,914 . آره 34 00:04:46,833 --> 00:04:48,667 ... اسمش 35 00:04:50,370 --> 00:04:52,337 . کلير"ـه" 36 00:04:57,010 --> 00:05:00,095 . بيا بريم ... يه چيزي بايد بخوري 37 00:05:00,180 --> 00:05:03,215 . يه چيزي هم بپوشي 38 00:05:03,266 --> 00:05:06,685 . يه لباسِ گرمتر 39 00:05:06,720 --> 00:05:11,106 ـ اون پسره چي ؟ . ـ من از پسِ خودم بر ميام 40 00:05:11,191 --> 00:05:14,360 . نه ، تو صدمه ديدي . ديروز گلوله خورد 41 00:05:14,394 --> 00:05:17,279 . ـ حالم خوبه . ـ نه نيست 42 00:05:17,364 --> 00:05:21,483 شونه اش رو بستم ولي نتونستم زخمش . رو خوب پانسمان کنم 43 00:05:21,568 --> 00:05:24,736 . بايد قبل از اينکه عفونت کنه ، اين کار رو بکنم 44 00:05:26,373 --> 00:05:28,908 . منظورم مُلتهب بود 45 00:05:28,959 --> 00:05:32,411 . يعني وَرَم کنه ، تب کنه 46 00:05:32,462 --> 00:05:34,580 . اوهوم 47 00:05:34,664 --> 00:05:36,782 . فهميدم چي گفتي 48 00:05:38,301 --> 00:05:42,421 منظورت اينه که بَلَدي يه کاريش کني ؟ 49 00:05:44,341 --> 00:05:47,259 پس يه جادوگري ؟ 50 00:05:47,310 --> 00:05:50,479 از خاندانِ "بيتِن" هستي ؟ 51 00:05:50,564 --> 00:05:52,531 . يه همچين چيزي 52 00:05:53,733 --> 00:05:55,734 . "جِمي" 53 00:05:55,769 --> 00:05:58,938 . شنيدي که خانم چي گفت . بايد مُداوا شي 54 00:05:59,022 --> 00:06:00,940 . از اين طرف 55 00:06:04,027 --> 00:06:06,612 . بريم تا بارون نيومده 56 00:06:23,664 --> 00:06:27,549 همونطور که خواسته بودي ، معجونِ سير . و برگِ پيچک براي جوشوندنِ پارچه آماده اس 57 00:06:27,634 --> 00:06:31,637 براي دردش هم گُلِ گاو زبون و پوستِ درختِ . گيلاس آوردم 58 00:06:31,688 --> 00:06:33,338 . عاليه 59 00:06:34,524 --> 00:06:36,958 . اگه چيزِ ديگه اي نياز داشتي ، خبرم کن 60 00:06:39,946 --> 00:06:42,781 . "حتماً . ممنونم خانمِ "فيتزگيبِنز 61 00:06:42,816 --> 00:06:45,868 . همه منو خانمِ "فيتز" صدا مي کنن 62 00:06:45,952 --> 00:06:49,238 . شما هم همينو بگو 63 00:07:16,182 --> 00:07:18,166 . کارِ "کُت قرمز" هاست 64 00:07:19,819 --> 00:07:23,439 . هفته اي دوبار ، شلاقم مي زدن 65 00:07:23,523 --> 00:07:28,243 اگر مطمئن مي شدن نمي ميرم ، گمونم . روزي دوبار اين کار رو مي کردن 66 00:07:28,328 --> 00:07:30,829 . تازيانه زدن به مُرده که لذتي نداره 67 00:07:33,116 --> 00:07:36,785 . ـ فکر نمي کردم اين کار ، باعثِ لذتِ کسي بشه ... ـ خوب 68 00:07:36,870 --> 00:07:42,374 ، اگر اين کارِ "رَندال" به خاطرِ لذتش نبوده . پس حداقل از سرِ غرور و بي رحمي بوده 69 00:07:42,459 --> 00:07:45,377 . از دستم افتاد . دوباره بايد بجوشونم 70 00:07:52,802 --> 00:07:54,753 چرا شلاقت زدن ؟ 71 00:07:56,306 --> 00:08:00,642 . اولين بار به خاطرِ فرار از قلعه ي "ويليام" بود 72 00:08:00,727 --> 00:08:03,529 . دوميش هم براي دزدي 73 00:08:03,563 --> 00:08:06,899 . حداقل ، اينطور در موردم قضاوت کردن 74 00:08:06,950 --> 00:08:09,485 چرا فرار کردي ؟ 75 00:08:10,954 --> 00:08:13,489 . منو زنداني کرده بودن 76 00:08:13,573 --> 00:08:16,742 . اينو که خودم هم فهميدم 77 00:08:16,826 --> 00:08:21,330 چرا ؟ به چه جُرمي ؟ 78 00:08:21,414 --> 00:08:26,585 . فکر کنم به جُرمِ نافرماني 79 00:08:26,669 --> 00:08:28,420 نافرماني ؟ از چي ؟ 80 00:08:28,471 --> 00:08:33,258 . ـ به نظر نمياد جُرمِ سنگيني باشه ... ـ خوب 81 00:08:33,309 --> 00:08:36,428 . گمونم براي انگليسي ها سنگين باشه 82 00:08:39,933 --> 00:08:44,153 . آره ، حدودِ چهار سال پيش بود 83 00:08:47,574 --> 00:08:50,909 ... اونا براي زمينداران ، ماليات وضع کردن 84 00:08:50,944 --> 00:08:54,530 ... گروهي از سربازان رو مي فرستادن 85 00:08:54,614 --> 00:08:58,800 تا آذوغه ، اسب هاي باربري و همچين چيزايي . رو به عنوانِ ماليات جمع کنن 86 00:08:59,919 --> 00:09:04,673 يک روز در ماهِ اُکتبر ، کاپيتان "رَندال" به . مزرعه ي ما اومد 87 00:09:06,626 --> 00:09:10,729 . پدرم برايِ مراسمِ خاکسپاري ، بيرون رفته بود 88 00:09:13,550 --> 00:09:16,468 . بالايِ مزرعه بودم که صداي فرياد شنيدم 89 00:09:16,553 --> 00:09:18,137 . نه 90 00:09:18,221 --> 00:09:20,639 . نه ، نه 91 00:09:24,144 --> 00:09:26,061 . "جِني" 92 00:09:26,863 --> 00:09:28,480 . جِني" ، فرار کن" 93 00:09:37,657 --> 00:09:39,158 . مراقبِ رفتارت باش 94 00:09:52,255 --> 00:09:53,639 . من تسليمم ، قربان 95 00:09:56,843 --> 00:09:59,978 . حالا بذار خواهرم بره 96 00:10:00,013 --> 00:10:03,015 خواهرت ؟ 97 00:10:03,099 --> 00:10:05,818 . چه جالب 98 00:10:15,328 --> 00:10:17,029 . هيس 99 00:10:17,113 --> 00:10:21,416 . خيلي خوشگله 100 00:10:21,501 --> 00:10:23,718 . بذار يه نگاهِ دقيقتري بندازم 101 00:10:26,172 --> 00:10:27,339 . نه 102 00:10:27,373 --> 00:10:30,709 . نه 103 00:10:30,760 --> 00:10:35,097 . نه 104 00:10:35,181 --> 00:10:37,683 . سرش رو بگير بالا 105 00:10:44,224 --> 00:10:46,892 . خواست يه پيامي بهم بده 106 00:10:46,976 --> 00:10:51,280 خواست بگه اين سِزاي آدميه که . مقابلِ انگليسي ها بايسته 107 00:11:27,016 --> 00:11:31,103 دوست داري بيشتر ببيني ؟ يا اينکه ترجيح ميدي بريم داخلِ خونه و يه کم منو سرگرم کني ؟ 108 00:11:31,154 --> 00:11:33,772 ... دنبالش نرو 109 00:11:33,823 --> 00:11:37,409 . حتي اگه جلويِ چشمهات ، سَرَم رو جدا کنن 110 00:11:50,256 --> 00:11:53,458 ... بعدش 111 00:11:53,509 --> 00:11:56,261 . خواهرم باهاش رفت 112 00:11:58,381 --> 00:12:00,799 ... فکر مي کرد منو مي کُشه 113 00:12:00,883 --> 00:12:03,802 . شايد حق با اون بود 114 00:12:03,886 --> 00:12:06,972 . بعدش ، نفهميدم چي شد 115 00:12:07,023 --> 00:12:12,144 وقتي بيدار شدم ، منو تويِ يک گاري ، قاطيِ مرغها . بسته بودن و در راهِ قلعه ي "ويليام" بودم 116 00:12:12,228 --> 00:12:16,114 . متاسفم . بايد خيلي بهت سخت گذشته باشه 117 00:12:16,149 --> 00:12:20,319 . اوه ، آره . مرغها همسفرِ خوبي نيستن 118 00:12:24,324 --> 00:12:28,660 . اين کار رو نکن . مي خوام دستت رو با پارچه ببندم 119 00:12:30,880 --> 00:12:32,831 . تکونش نده 120 00:12:41,808 --> 00:12:47,229 . زنِ خوب و مهربوني هستي 121 00:12:50,900 --> 00:12:53,851 . شوهرت خيلي خوش شانسه که تو زنشي 122 00:13:02,195 --> 00:13:04,196 ... شوهرم 123 00:13:04,247 --> 00:13:07,949 فرانک" الان در چه حاله ؟" 124 00:13:08,034 --> 00:13:14,706 زنش بدونِ هيچ نشان ، حرف يا توضيحي . ناپديد شده 125 00:13:14,757 --> 00:13:17,209 . احتمالاً ترسيده 126 00:13:17,260 --> 00:13:20,679 . شايد منو دزديدن ، شايد هم مُردم 127 00:13:20,713 --> 00:13:21,880 . "کلير" 128 00:13:21,964 --> 00:13:25,684 ، شايد از همه بدتر . به خاطرِ يه مَردِ ديگه ، رهاش کرده باشم 129 00:13:25,718 --> 00:13:28,854 خانمِ "رَندال" ؟ 130 00:13:28,888 --> 00:13:30,471 . "کلير" 131 00:13:33,443 --> 00:13:35,861 خانم ؟ 132 00:13:35,895 --> 00:13:39,698 خانمِ "بيچَمپ" ؟ چي شده ؟ 133 00:13:41,200 --> 00:13:43,735 . چيزي نيست 134 00:13:45,905 --> 00:13:49,991 . داشتم به شوهرم فکر مي کردم 135 00:13:50,076 --> 00:13:51,576 . اوه 136 00:13:53,046 --> 00:13:56,415 ... دخترِ بيچاره 137 00:13:56,466 --> 00:13:59,418 شوهرت زنده نيست ؟ 138 00:14:02,972 --> 00:14:06,058 . راستش ، نه 139 00:14:06,092 --> 00:14:10,095 . زنده نيست 140 00:14:18,771 --> 00:14:21,440 . گريه نکن 141 00:14:40,760 --> 00:14:43,678 . ببخشيد . منظوري نداشتم 142 00:14:50,219 --> 00:14:53,221 . نيازي نيست ازم بترسي 143 00:14:53,306 --> 00:14:58,477 . تا وقتي کنارتم ، از هيچکس نترس 144 00:15:00,146 --> 00:15:02,446 چه کاري از دستت بر مياد ؟ 145 00:15:04,484 --> 00:15:10,238 فراموش نکن درجايي هستي که . مردمانش با انگليسي ها خوب نيستن 146 00:15:15,745 --> 00:15:20,412 . ـ ممنونم ، فراموش نمي کنم . ـ مراقبِ خودت باش 147 00:15:23,803 --> 00:15:28,337 . حالا يه کمي استراحت کن . خيلي خسته شدي 148 00:15:30,393 --> 00:15:34,445 . بايد زود بيدار شي . يه نفر هست که احتمالاً مي خواد تو رو ببينه 149 00:15:36,065 --> 00:15:38,767 . حق با توئه 150 00:15:55,768 --> 00:15:59,204 . بيدار شو . زود باش 151 00:15:59,255 --> 00:16:00,589 . هنوز که خوابي 152 00:16:04,877 --> 00:16:07,846 . تمامِ روز رو خوابيدي . ساعت 5 شده 153 00:16:13,219 --> 00:16:16,188 . رويِ اُجاق ، برات سوپِ داغ گذاشتم 154 00:16:19,892 --> 00:16:22,861 . از تخت بيا پايين 155 00:16:29,402 --> 00:16:31,203 . ممنونم 156 00:16:45,835 --> 00:16:47,519 . پاشو بيا 157 00:16:53,926 --> 00:16:58,597 اين ديگه چه کُرسِتيه ؟ 158 00:16:58,648 --> 00:17:00,765 . بهش ميگن سوتين 159 00:17:02,768 --> 00:17:04,636 . ساختِ فرانسه اس 160 00:17:27,376 --> 00:17:29,143 . خوب و مُحکمه 161 00:17:54,954 --> 00:17:56,571 . حالا شد 162 00:17:56,656 --> 00:17:59,658 . وقتشه بري پيشش 163 00:18:21,897 --> 00:18:26,735 اگر مي خواستم دوام بيارم ، بايد خودم رو . زودتر با زندگي جديد وِفق مي دادم 164 00:18:26,819 --> 00:18:30,855 مي دونستم کجا هستم ولي زمانِ دقيقش . رو نمي دونستم 165 00:18:30,906 --> 00:18:35,524 از رويِ لباسها و اسلحه ها مي شد فهميد . که در قرنِ هجدهمم 166 00:18:41,450 --> 00:18:43,702 . سالِ 1743 167 00:18:43,753 --> 00:18:46,538 . يقيناً اسکاتلند ، بخشي از بريتانيايِ کبيره 168 00:18:46,589 --> 00:18:51,126 . مي بينم با بعضي از دوستانم آشنا شدي 169 00:18:51,210 --> 00:18:53,345 . کنجکاوي منو ببخشيد 170 00:19:05,558 --> 00:19:08,192 ... بعضي هاشون از دوستانِ قديمي ان 171 00:19:08,644 --> 00:19:10,695 ... بعضي هم جديدن 172 00:19:10,730 --> 00:19:13,815 ... هنوز دارن اسرارشون رو برام فاش مي کنن 173 00:19:13,899 --> 00:19:16,701 . با اينحال ، همه شون مثلِ دوست مي مونن 174 00:19:16,736 --> 00:19:22,707 . بهتون خوشامد ميگم ، خانم . اسمم "کالوم بَن کَمپِل مَکِنزي"ـه 175 00:19:22,742 --> 00:19:25,627 . صاحبِ اين قصرم 176 00:19:25,711 --> 00:19:27,445 . لطفاً بشينيد 177 00:19:32,418 --> 00:19:37,255 سالِ 1743 ، يعني دَه سال قبل از . انقلابِ آمريکا 178 00:19:37,306 --> 00:19:39,808 . دوباره انگليس و فرانسه در حالِ جنگ هستن 179 00:19:39,892 --> 00:19:45,680 . يکي از پادشاهانِ "هانووِر" حُکمراني ميکنه ولي کدومش ؟ 180 00:19:48,484 --> 00:19:55,907 متوجه شدم که برادرم و افرادش . ظاهراً شما رو در موقعيتِ ناگواري پيدا کردن 181 00:19:55,941 --> 00:19:58,326 ظاهراً ؟ 182 00:19:58,411 --> 00:20:04,165 به من حمله شد و چيزي نمونده بود توسطِ يکي . از سربازانِ پادشاه "جُرج‌ دوم" بهم تجاوز بشه 183 00:20:05,251 --> 00:20:08,920 ... غير از اون اتفاق 184 00:20:08,954 --> 00:20:13,174 ـ کسي ديگه اي هم شما رو اذيت کرد ؟ . ـ نه 185 00:20:13,259 --> 00:20:17,462 لطفاً از جانبِ من ، بابتِ همراهي دلسوزانه ي . برادرتون ، ازشون تشکر کنيد 186 00:20:21,684 --> 00:20:28,585 البته تقاضا دارم ترتيبي داده بشه که . هر چي سريعتر به "اينوِرنِس" برگردم 187 00:20:28,641 --> 00:20:31,226 . حتماً ترتيبش داده ميشه 188 00:20:31,310 --> 00:20:34,446 ... ولي خيلي دوست دارم بدونم 189 00:20:34,480 --> 00:20:38,149 ... چطور ممکنه خانمي مثلِ شما 190 00:20:38,200 --> 00:20:42,821 درحالي که فقط يه زير پيراهني به تن داره تويِ جنگل سرگردون باشه ؟ 191 00:20:43,672 --> 00:20:47,826 ، به عنوانِ بخشي از آموزشهايِ افسري . يک دوره ي مقاومت در برابرِ بازجويي گذروندم 192 00:20:47,877 --> 00:20:52,330 قانونِ اصليش اين بود که تا حدِ امکان ... بايد حقيقت گفته بشه 193 00:20:52,381 --> 00:20:54,833 . و فقط مسائلِ سِرّي تغيير ميکنه 194 00:20:54,884 --> 00:20:58,002 . "من يه بيوه ام ، اهلِ "آکسفوردشاير 195 00:20:58,053 --> 00:21:02,891 با خدمتکارم ، براي ديدنِ چند تا از اقوامِ دور ... به سمتِ فرانسه مي رفتم 196 00:21:02,975 --> 00:21:05,560 . تا اينکه با راهزنان برخورد کرديم 197 00:21:05,644 --> 00:21:11,222 براي فرار کردن ، مجبور شدم اسب و . وسايلم رو رها کنم 198 00:21:11,317 --> 00:21:17,689 ، وقتي در جنگل سرگردان بودم . کاپيتان "جَک رَندال" بهم حمله کرد 199 00:21:17,740 --> 00:21:20,658 . مطمئنم شما اونو مي شناسيد 200 00:21:22,578 --> 00:21:29,617 در اين برخوردِ ناخوشايند ، لباسهام . از تنم دَريده شد 201 00:21:30,753 --> 00:21:33,922 ... "درسته که کاپيتان "رَندال 202 00:21:34,006 --> 00:21:37,509 ... آدمِ معروفيه 203 00:21:37,543 --> 00:21:40,295 . ولي يه افسره ، يه اصيل زاده 204 00:21:42,381 --> 00:21:46,267 يعني ميگي مَردي که حاملِ ... دستوراتِ پادشاهه 205 00:21:46,352 --> 00:21:52,223 تصميم مي گيره بدونِ هيچ دليلي به يک زنِ بي پناه در جنگل ، تجاوز کنه ؟ 206 00:21:53,776 --> 00:22:00,565 مگه تجاوز کردن ، دليلِ خاصي نياز داره جنابِ "مَکِنزي" ؟ 207 00:22:00,616 --> 00:22:04,869 . ازتون عذر مي خوام ، خانم 208 00:22:04,904 --> 00:22:08,206 . متاسفانه سئوالاتم يه مقدار شخصي شد 209 00:22:09,792 --> 00:22:12,327 . اشکالي نداره 210 00:22:12,411 --> 00:22:18,132 "يادمه درباره ي بازگشتم به "اينوِرنِس . صحبت کرديم 211 00:22:18,217 --> 00:22:20,418 . آره 212 00:22:20,469 --> 00:22:26,424 ، "يه تعميرکار به نامِ "شون پيتري . شنبه ي آينده به اينجا مياد 213 00:22:26,475 --> 00:22:31,229 "ماهي يکبار ، هنگامِ بازگشت به "اينوِرنِس . در "ليو" توقف مي کنه 214 00:22:31,263 --> 00:22:34,432 . معمولاً براي يک يا دو مسافر ، جا داره 215 00:22:36,735 --> 00:22:39,571 شنبه ي آينده ؟ يعني کِي ؟ 216 00:22:39,605 --> 00:22:42,357 . اين اتفاقات ، ذهنم و بدجوري بهم ريخته 217 00:22:42,441 --> 00:22:45,443 . اشکالي نداره . ميشه پنج روز ديگه 218 00:22:50,199 --> 00:22:52,250 ... تا اون موقع 219 00:22:55,704 --> 00:22:58,706 . در اينجا از شما پذيرايي ميشه 220 00:23:00,843 --> 00:23:03,711 . ممنونم 221 00:23:07,850 --> 00:23:09,300 . پنج روز 222 00:23:09,351 --> 00:23:15,223 "پنج روز ديگه ، در راهِ بازگشت به "اينوِرنِس ... خواهم بود . بعدش به اميدِ بازگشت به خونه 223 00:23:15,307 --> 00:23:18,610 . پيشِ سنگهايِ "کِرِي نادون" بر مي گردم 224 00:23:19,862 --> 00:23:22,614 . از اين دوره ، کمي شناخت داشتم 225 00:23:22,648 --> 00:23:25,483 . از سياست ، مردمان و نوعِ لباسهاشون 226 00:23:25,567 --> 00:23:30,655 حتي بعضي از رسوم و اصطلاحاتشون . برام آشنا بود 227 00:23:30,706 --> 00:23:36,828 ولي همه ي اين اطلاعات رو به صورتِ غيرِ مستقيم . از کتابها ، موزه ها و نقاشي ها بدست آورده بودم 228 00:23:36,912 --> 00:23:41,749 شبيه فرود اومدن بر دنياي بيگانه اي بود . که قبلاً فقط با تسلکوپ ديده بوديش 229 00:23:46,755 --> 00:23:48,806 . هي بچه ها 230 00:23:48,841 --> 00:23:51,726 . دو نفر به يه نفر ؟ اين عادلانه نيست 231 00:23:51,810 --> 00:23:55,344 دو به دو چطوره ؟ پس کجا مي ريد ؟ 232 00:23:55,431 --> 00:23:58,850 . "تو چطور ؟ بيا تک به تک ، "هِيميش . ببينم چکاره اي 233 00:23:58,934 --> 00:24:01,903 . عالي بود ، پسر . خيلي خوبه 234 00:24:01,987 --> 00:24:05,073 . تو خيلي فِرزي . آفرين 235 00:24:05,157 --> 00:24:09,160 . نه ، نه ، نبايد يه مَردِ بي سلاح رو بکُشي ، نه 236 00:24:09,194 --> 00:24:13,498 . ولي من که نمُردم . گرفتمت . گرفتمت شيطون 237 00:24:14,583 --> 00:24:21,005 ولي ممکنه با تعجب به خودت بگي ، زندگي در اين . دنيايِ بيگانه ، تفاوتِ چنداني با دنياي خودت نداره 238 00:25:46,625 --> 00:25:48,292 . خودم مي ريزم 239 00:25:54,466 --> 00:25:57,852 . ممنونم 240 00:26:03,192 --> 00:26:05,359 . همسرم "لِتيشا" رو بهت معرفي مي کنم 241 00:26:05,444 --> 00:26:10,064 ، "لِتيشا" ، ايشون خانمِ "کلير بيچَمپ" . يک بانويِ انگليسي از "آکسفورشاير" هستن 242 00:26:10,149 --> 00:26:13,151 . ـ از آشنائيتون خوشوقتم . ـ منم همينطور 243 00:26:13,202 --> 00:26:17,405 آيا خانمِ "فيتز گيبِنز" محيطِ راحتي براتون فراهم کرده ؟ 244 00:26:17,489 --> 00:26:19,824 . البته . اون فوق العاده اس 245 00:26:19,908 --> 00:26:25,746 فوق العاده اين کلوچه هاست که با . اون اجاقِ داغونِ آشپزخونه مي پزه 246 00:26:39,178 --> 00:26:41,045 چرا "بيچ اَمپ" ؟ 247 00:26:42,181 --> 00:26:44,348 متوجه نشدم ؟ 248 00:26:44,433 --> 00:26:49,353 تعجب مي کنم چرا اسمت رو . کلير بيچَمپ" گذاشتي" 249 00:26:49,438 --> 00:26:51,355 . خوب ، اسمه ديگه 250 00:26:51,440 --> 00:26:54,609 ... آره ، ولي اگر خانواده ات اهلِ فرانسه هستن 251 00:26:54,693 --> 00:27:00,415 بهتر نبود نامِ "بوشام" رو انتخاب مي کردن ؟ 252 00:27:01,500 --> 00:27:03,117 ... خوب 253 00:27:03,202 --> 00:27:08,422 . اجدادِ دورِ ما فرانسوي بودن . يعني چندين نسل قبل 254 00:27:08,507 --> 00:27:14,679 گمون کنم در اين بين ، يک نسل تصميم مي گيره . به شيوه انگليسي زندگي کنه 255 00:27:14,713 --> 00:27:18,599 اقوامِ شما ، کدوم قسمتِ فرانسه ساکنن ؟ 256 00:27:20,686 --> 00:27:24,639 . "اونا اهلِ شمال هستن ، نزديکِ "کُمپي يِن 257 00:27:24,723 --> 00:27:26,724 . "کُمپي يِن" 258 00:27:32,231 --> 00:27:34,949 آقاي "مک تاويش" حالشون بهتر شده ؟ 259 00:27:35,033 --> 00:27:37,484 ـ "مک تاويش" ؟ . ـ منظورش "جِمي"ـه 260 00:27:37,536 --> 00:27:40,955 جِمي" ؟ چطور مگه ؟" اون پسر ، چِش شده ؟ 261 00:27:41,039 --> 00:27:43,457 . فقط يه خراشِ کوچيکه ، عزيزم 262 00:27:43,642 --> 00:27:48,796 ـ الان کجاست ، "دوگول" ؟ . ـ فرستادمش اِسطبل تا به "اَلِک" کمک کنه 263 00:27:48,881 --> 00:27:52,917 ـ اِسطبل ؟ . ـ با اين وضعيت ، اونجا براش بهتره 264 00:27:52,968 --> 00:27:55,970 . نمي خواستم داخلِ قلعه باشه 265 00:27:59,174 --> 00:28:04,345 . ولي به شما بستگي داره . اگه با تصميمم مخالفي بگو 266 00:28:06,815 --> 00:28:09,517 . به نظرم همونجا بمونه براش بهتره 267 00:28:09,601 --> 00:28:12,520 . برامون يه بطري "رِنيش" بياريد 268 00:28:17,025 --> 00:28:21,112 "از اينا نمي توني توي "آکسفوردشاير . گير بياري 269 00:28:28,787 --> 00:28:33,040 ـ پس عازمِ "کُمپي يِن" هستي ، درسته ؟ . "ـ بله ، "کُمپي يِن 270 00:28:38,130 --> 00:28:41,382 شهرِ خيلي قشنگيه . اينطور نيست ؟ 271 00:28:43,635 --> 00:28:48,105 . راستش ... نمي دونم . خودم تاحالا اونجا نرفتم 272 00:28:48,140 --> 00:28:50,858 اولين باره ؟ 273 00:28:50,943 --> 00:28:54,478 . آره 274 00:28:54,529 --> 00:28:58,482 مي خواي پيشِ اقوامت بموني ؟ 275 00:28:58,533 --> 00:29:00,484 . البته اقوامِ دور 276 00:29:00,569 --> 00:29:02,653 تاحالا اونا رو نديدي ؟ 277 00:29:04,706 --> 00:29:07,658 . نه ، ولي پيداشون مي کنم 278 00:29:07,743 --> 00:29:10,378 . گمونم خيلي هيجان انگيز باشه 279 00:29:12,331 --> 00:29:14,665 . اميدوارم همينطور باشه 280 00:29:22,507 --> 00:29:24,058 . سلام 281 00:29:24,142 --> 00:29:27,812 . اسمم "کلير"ـه 282 00:29:27,846 --> 00:29:30,815 . زودباش . اسمت رو بگو 283 00:29:30,849 --> 00:29:32,483 . "هِيميش" 284 00:29:32,517 --> 00:29:37,855 . "از ديدارت خوشوقتم ، "هِيميش . امروز ديدم تويِ حياط با پدرت بازي مي کردي 285 00:29:37,906 --> 00:29:39,607 با پدرم ؟ 286 00:29:39,691 --> 00:29:44,528 دوگول" ، مطمئنم يادت مياد که داشتي" . اونو تاب مي دادي و بغل مي کردي 287 00:29:57,009 --> 00:30:02,046 . ببخشيد ... ظاهراً من اشتباه کردم 288 00:30:02,097 --> 00:30:05,966 . ـ من ، پسر و وارثِ "کالوم مَکِنزي" هستم . ـ البته که هستي 289 00:30:16,194 --> 00:30:21,150 متاسفانه خستگي چند روزِ گذشته . روم تاثير گذاشته 290 00:30:23,235 --> 00:30:26,153 ... اگر اجازه بديد 291 00:30:26,238 --> 00:30:29,123 . امشب زودتر از حضورتون مرخص بشم 292 00:30:32,794 --> 00:30:36,747 ... شبِ خوبي داشته باشيد 293 00:30:36,832 --> 00:30:39,750 . "خانمِ "بيچَمپ 294 00:30:55,100 --> 00:30:59,437 اگه "فرانک" اينجا بود ، به خاطرِ اينکه گرفتارِ . ساده ترين حُقه ي بشري شدم ، مي خنديد 295 00:30:59,521 --> 00:31:04,575 اينکه بخواي با ترفندِ آب و غذا ، از طرفِ مقابل . بازجويي کني و حرف بِکِشي 296 00:31:04,609 --> 00:31:09,714 ، اگه مي خواستم تا پنج روزِ آينده زنده بمونم . بايد بيشتر دقت مي کردم 297 00:31:29,267 --> 00:31:31,652 . صبحونه رو از دست دادي 298 00:31:34,022 --> 00:31:36,356 . هنوز يه کمي فِرني مونده 299 00:31:37,576 --> 00:31:40,411 ـ برات گرم کنم ؟ . ـ نه 300 00:31:40,495 --> 00:31:46,667 نه ، داشتم فکر مي کردم بايد پانسمانِ . آقايِ "مک تاويش" رو عوض کنم 301 00:31:46,701 --> 00:31:48,452 . "جِمي" 302 00:31:51,039 --> 00:31:53,457 اسطبل کجاست ؟ 303 00:31:53,542 --> 00:31:56,177 . بالايِ چمنزار 304 00:31:56,211 --> 00:31:58,879 . سمتِ شرق 305 00:32:31,746 --> 00:32:33,080 . خوبه 306 00:33:03,778 --> 00:33:05,946 . متاسفم 307 00:33:12,037 --> 00:33:14,955 . دخترِ مغروريه 308 00:33:17,259 --> 00:33:19,476 . غرور ، خصوصيتِ خوبيه 309 00:33:20,879 --> 00:33:25,766 ـ چه کمکي از دستم ساخته اس ، خانمِ "بيچَمپ" ؟ . ـ از شما هيچي 310 00:33:25,800 --> 00:33:28,068 . بانداژِ تازه و کمي غذا آوردم 311 00:33:30,472 --> 00:33:32,189 . خوبه 312 00:33:38,563 --> 00:33:40,814 . چه اشتهايي 313 00:33:40,865 --> 00:33:43,484 ، گمونم اگه غذا نمي آوردم . علف ها رو مي خوردي 314 00:33:43,535 --> 00:33:45,903 . درسته 315 00:33:45,987 --> 00:33:49,188 مزه ي علف بد نيست ، ولي گرسنگي . رو برطرف نمي کنه 316 00:33:49,491 --> 00:33:51,625 واقعاً علف مي خوردي ؟ 317 00:33:55,664 --> 00:33:57,715 ... زمستونِ 318 00:33:57,799 --> 00:33:59,667 . دو سال پيش بود 319 00:33:59,718 --> 00:34:04,305 زندگي سختي داشتم . با گروهي از پسرها . به دامها حمله مي کرديم 320 00:34:04,339 --> 00:34:10,928 ، بعد از يک هفته بدشانسي در شکار . ديگه غذايي برامون نمونده بود 321 00:34:13,682 --> 00:34:19,603 سئوال اينجاست که چرا به جاي کار در مزرعه ي خودتون ، مثلِ دزدها به دامها حمله مي کرديد ؟ 322 00:34:23,658 --> 00:34:28,529 دَه پوند سکه ي نقره ، براي سَرَم . جايزه گذاشته بودن 323 00:34:28,613 --> 00:34:31,564 . يعني درآمدِ ساليانه ي يک کشاورز ، در اين منطقه 324 00:34:35,370 --> 00:34:38,605 . گمونم مبلغِ گزافي برايِ يه زنداني فراري باشه 325 00:34:39,924 --> 00:34:44,294 . برايِ فرار نبود . به خاطرِ قتل بود 326 00:34:46,047 --> 00:34:50,634 به خاطرِ قتل ، تحتِ تعقيب بودم ولي در واقع . من اونو نکُشتم 327 00:34:50,719 --> 00:34:53,721 . "مَردِ مرموزي هستي ، آقايِ "مک تاويش 328 00:34:54,973 --> 00:34:57,391 . نه 329 00:34:57,442 --> 00:34:59,693 . داستانش خيلي ساده اس 330 00:35:01,613 --> 00:35:04,797 . بهت گفتم در قلعه ي "ويليام" به من چي گذشت 331 00:35:05,734 --> 00:35:10,371 ، دفعه ي دوم که بهم شلاق زدن . تا يکي دو روز ، به سختي تکون مي خوردم 332 00:35:10,405 --> 00:35:12,906 . به خاطرِ زخمهام ، تب کردم 333 00:35:12,991 --> 00:35:16,543 ... وقتي دوباره تونستم رويِ پاهام وايسم 334 00:35:16,578 --> 00:35:19,913 بعضي از دوستام ، منو با ترفند از اردوگاه . خارج کردن 335 00:35:19,998 --> 00:35:23,300 . بهتره چگونگيش رو توضيح ندم 336 00:35:24,919 --> 00:35:31,475 ، وقتي داشتيم اونجا رو ترک مي کرديم . شورش شد و يک "کُت قرمز" تير خورد 337 00:35:34,012 --> 00:35:36,263 تو که نکُشتيش ؟ 338 00:35:36,314 --> 00:35:41,318 راستش رو بخواي ، اونقدر ضعيف بودم که . نمي تونستم خودم رو رويِ اسب نگه دارم 339 00:35:43,021 --> 00:35:44,938 ... قضيه مالِ چهار سال پيش بود 340 00:35:45,023 --> 00:35:48,409 ... بيشتر شبيه يه خوابِ قديميه 341 00:35:48,443 --> 00:35:50,543 . ولي حقيقت داره 342 00:35:55,033 --> 00:36:00,671 . ـ فهميدم اسمِ واقعي تو "مک تاويش" نيست . ـ نه 343 00:36:01,956 --> 00:36:04,208 . نه ، نيست 344 00:36:04,292 --> 00:36:06,009 . اسمِ مستعارته 345 00:36:07,545 --> 00:36:10,130 . يه همچين چيزي 346 00:36:12,383 --> 00:36:15,185 . چيزي که از من مي دوني خيلي با ارزشه 347 00:36:16,771 --> 00:36:19,356 ... راستش 348 00:36:19,441 --> 00:36:23,610 شک دارم تويِ قلعه ، خبرچين باشه ... ولي ممکنه بعضي از روستايي ها 349 00:36:23,645 --> 00:36:32,653 اگه بفهمن تحت تعقيبم ، خوشحال بشن به خاطرِ . چند پِني ، مکانم رو به انگليسي ها لو بدن 350 00:36:35,457 --> 00:36:38,792 ـ "کالوم" مي دونه ؟ ـ اينکه من يه ياغي ام ؟ 351 00:36:40,662 --> 00:36:44,498 . آره ، "کالوم" مي دونه 352 00:36:44,549 --> 00:36:46,633 . "همينطور "دوگول 353 00:36:46,668 --> 00:36:49,636 . ولي اونا دايي هاي من هستن 354 00:36:51,673 --> 00:36:53,673 . حالا منم مي دونم 355 00:36:54,759 --> 00:36:58,011 چرا بهم گفتي ؟ 356 00:36:58,096 --> 00:37:00,163 . ازم پرسيدي 357 00:37:02,267 --> 00:37:04,902 . جوابِ قانع کننده اي نيست 358 00:37:04,986 --> 00:37:09,323 ، مي تونستي دروغ تحويلم بدي . يا بگي به من مربوط نيست 359 00:37:09,357 --> 00:37:13,410 . خوب ، حق با توئه . اون موقع به ذهنم نيومد 360 00:37:13,495 --> 00:37:16,196 . در عوض تصميم گرفتم بهت اعتماد کنم 361 00:37:17,866 --> 00:37:22,369 اسبها رَم کردن ، اونوقت تو داري اينجا مي لُمبوني ؟ اون اسب قرار نيست رام بشه ؟ 362 00:37:22,420 --> 00:37:25,622 . نه تا وقتي که گُرسنه باشم 363 00:37:31,262 --> 00:37:34,381 . بهتره برگردم سرِ کار 364 00:37:34,465 --> 00:37:37,885 . بابتِ غذا و مُداوا ممنونم 365 00:37:37,936 --> 00:37:42,806 . فقط سعي کن امروز نه شلاق بخوري و نه چاقو . اين برام بهترين تشکره 366 00:37:42,891 --> 00:37:45,225 . "قول نميدم ، "اَجنبي 367 00:38:00,742 --> 00:38:03,544 داري تعقيبم مي کني ؟ 368 00:38:03,578 --> 00:38:05,546 چرا تعقيبم مي کني ؟ 369 00:38:10,752 --> 00:38:14,338 . حداقل يه چيزي ميگفتي بفهمم زبون داري 370 00:38:14,422 --> 00:38:17,891 ـ "کالوم" گفته تعقيبم کني ؟ . ـ نه 371 00:38:17,926 --> 00:38:19,927 پس "دوگول" گفته ؟ 372 00:38:19,978 --> 00:38:22,763 . به عنوانِ يه زن ، خيلي سئوال مي پرسي 373 00:38:22,814 --> 00:38:25,933 . ـ جوابم رو بده . ـ جوابي برات ندارم 374 00:38:25,984 --> 00:38:30,571 فقط به "دوگول" خبر مي رسونم ، دليل ازش ... نمي پرسم . بذار يه هشداري بهت بدم خانم 375 00:38:30,605 --> 00:38:37,527 چشمهام رو نمي تونم ازت بردارم مگر اينکه . از بالاتر بهم دستور بدن 376 00:38:40,615 --> 00:38:47,754 مي تونه بدتر از اينم بشه . با "اَنگِس" وظيفه داريم . مراقبت باشيم ولي اون مثلِ من جذاب نيست 377 00:38:47,789 --> 00:38:50,340 . فقط به مشروب خوري فکر مي کنه 378 00:38:50,425 --> 00:38:55,545 يه آدمِ زن بازه که اگر هيچ زني گير نياره . خويِ وحشيگريش گُل مي کنه 379 00:38:55,630 --> 00:38:58,265 ... پس پيشنهاد مي کنم قدرِ منو بدوني 380 00:38:58,299 --> 00:39:04,271 چون وقتي نفسِ بوگندوي اون مَرد به گردنت . بخوره ، آرزو مي کني کاش من مراقبت بودم 381 00:39:04,305 --> 00:39:05,606 . چه جالب 382 00:39:05,640 --> 00:39:10,394 خوش شانسي چون اون به زنهايي علاقه داره . که بويِ علوفه ي مزرعه ميدن 383 00:39:10,478 --> 00:39:15,565 . ـ پس يادم باشه مرتب حموم برم . ـ آره ، اينم يه حرفيه 384 00:39:17,452 --> 00:39:20,654 پس معلومه به من شک داريد وگرنه برام . مراقب نمي گذاشتيد 385 00:39:20,705 --> 00:39:24,841 شايد بتونيد يه لطفي کنيد و توضيح بديد چرا به من ... مظنونيد البته اگر زياده خواهي نباشه 386 00:39:27,912 --> 00:39:31,581 مظنونم به اينکه ممکنه يه جاسوسِ . انگليسي باشي 387 00:39:31,666 --> 00:39:34,584 جاسوس ؟ من ؟ 388 00:39:34,669 --> 00:39:40,507 در موردِ اينکه کي هستي و از کجا اومدي . حقيقت رو نگفتي . از اين بابت مطمئنم 389 00:39:40,591 --> 00:39:45,595 تا وقتي که ازت مطمئن نشم ، شبانه روز . مراقبت خواهم بود 390 00:39:45,680 --> 00:39:49,266 . ـ حالا افکارم رو فهميدي . ـ خيلي خوب 391 00:39:49,350 --> 00:39:53,937 ولي فکر کنم تا چهار روزِ آينده . هيچ چيزِ جالبي از من گيرت نمياد 392 00:39:54,022 --> 00:39:59,693 . ـ اميدوارم جاسوس هات ، گزارشِ کامل بهت بدن ـ چهار روزِ آينده ؟ 393 00:39:59,777 --> 00:40:01,495 . آره 394 00:40:01,529 --> 00:40:04,448 . قراره شنبه با آقايِ "پيتري" از اينجا برم 395 00:40:04,532 --> 00:40:08,832 . منو ببخش . فکر کردم برادرت بهت گفته 396 00:40:08,870 --> 00:40:11,838 . احتمالاً از افکارش خبر نداري 397 00:40:19,263 --> 00:40:23,967 ، براي چند روزِ آينده ... تصميم گرفتم يک رِوالِ ساده رو دنبال کنم 398 00:40:24,052 --> 00:40:27,888 هم ذهنم رو از انتظار کشيدن برايِ تعميرکار ... دور کنم 399 00:40:27,939 --> 00:40:32,726 و هم به آدمهايِ "دوگول"سوژه اي برايِ . گزارش ندم 400 00:40:40,568 --> 00:40:44,371 خانمِ "فيتز" اجازه داد تا در تهيه ي موادِ غذايي . آشپزخانه کمکش کنم 401 00:40:45,656 --> 00:40:50,911 دوباره لذتِ لمسِ گياهان رو ... احساس کردم 402 00:40:50,962 --> 00:40:53,313 . لذتِ کمک به شکوفائيشون 403 00:40:55,967 --> 00:40:57,800 . اونا سَمي ان 404 00:41:01,756 --> 00:41:04,725 . ببخشيد ، نمي خواستم بخندم 405 00:41:04,759 --> 00:41:08,678 . فکر کنم منم بودم مي خنديدم 406 00:41:08,763 --> 00:41:12,933 ممنونم که هشدار دادي ولي مي دونم . اون قارچها سَميه 407 00:41:13,017 --> 00:41:16,820 ، قصد داري با اين قارچها از دستِ کي راحت شي ؟ شايد شوهرت ؟ 408 00:41:16,904 --> 00:41:19,823 . اگه تاثير داره ، بگو منم امتحان کنم 409 00:41:23,778 --> 00:41:27,781 ... راستش ، درسته اين قارچها سَميه 410 00:41:27,865 --> 00:41:31,284 . ولي ميشه ازشون يه پودر درست کني 411 00:41:31,335 --> 00:41:35,539 پودري که خاصيتِ دارويي داره و . در بند آوردنِ خونريزي ، خيلي موثره 412 00:41:35,623 --> 00:41:37,290 . عجيبه 413 00:41:38,676 --> 00:41:43,630 . "ـ اسمم "گيليس"ـه ، "گيليس دانکِن ... ـ ببخشيد بايد خودم رو معرفي مي کردم . اسمم 414 00:41:43,681 --> 00:41:45,632 . "مي دونم کي هستي ، "کلير 415 00:41:45,716 --> 00:41:49,252 از وقتي به قلعه اومدي ، مردم يکسره . از تو حرف ميزنن 416 00:41:51,639 --> 00:41:56,309 ـ در موردم چي ميگن ؟ . ـ اينکه شايد يه جاسوسِ انگليسي باشي 417 00:42:08,990 --> 00:42:16,296 مي دوني ، اون گياه باعثِ خونريزي رَحِم ميشه . و آدم رو از دستِ بچه ي ناخواسته خلاص ميکنه 418 00:42:16,330 --> 00:42:19,919 . شکم رَوي مياره . البته به شرطي که زود ازش استفاده کني 419 00:42:20,001 --> 00:42:25,586 اگه دير بشه ، مي تونه هم تو رو بکُشه . و هم بچه رو 420 00:42:25,673 --> 00:42:31,225 دخترايِ دهکده ، بعضي مواقع برايِ اين چيزها . ميان پيشم 421 00:42:31,312 --> 00:42:34,097 . اونا ميگن يه ساحره ام 422 00:42:34,182 --> 00:42:37,484 ـ هستي ؟ . ـ نه به اون صورت 423 00:42:39,270 --> 00:42:46,076 ولي مي دونم سُنبلِ باتلاقي ، مي تونه . وزغ رو به کبوتر تبديل کنه 424 00:42:51,115 --> 00:42:54,868 مي توني بعضي وقتها براي ديدنم . به پايينِ دهکده بياي 425 00:42:54,952 --> 00:43:00,207 يه کابينت پُر از معجون و دارو دارم که مي تونه . برات جالب باشه 426 00:43:00,258 --> 00:43:04,544 . ـ ولي اميدوارم امشب تويِ تالار ببينمت ـ تالار ؟ 427 00:43:13,137 --> 00:43:17,941 ، "بعد از يک هفته از اولين ملاقاتم با "کالوم . تشخيص دادم بيماري "تولوس لوترِک" داره 428 00:43:21,028 --> 00:43:25,729 نامش از معروفترين کسي گرفته شده که . مبتلا به اين بيماري بود و الان وجود نداشت 429 00:43:25,867 --> 00:43:29,902 . بيماري بدخيمِ بافتِ استخوانها و مفاصل بود 430 00:43:37,245 --> 00:43:39,379 . لوترِک" در 38 سالگي در گذشت" 431 00:43:39,413 --> 00:43:42,632 و با توجه به پيشرفتِ علمِ پزشکي ... در قرنِ هجدهم 432 00:43:42,717 --> 00:43:46,217 . کالوم مَکِنزي" در آستانه ي مرگ قرار داشت" 433 00:43:49,307 --> 00:43:55,228 "آقايان "ويليام تولبات" و "فينگِل دانکِن ميشه تشريف بياريد جلو ؟ 434 00:44:01,435 --> 00:44:06,439 . از همسايه هاي اينجان . سرِ يه گاو ، دعوا دارن 435 00:44:06,490 --> 00:44:08,157 يه گاو ؟ 436 00:44:21,255 --> 00:44:23,456 اون ميگه ... چطوري بگم ؟ 437 00:44:23,541 --> 00:44:27,786 . مي دونم . بعضي چيزا رو نميشه ترجمه کرد 438 00:44:27,787 --> 00:44:31,047 . کايل فِرگوسن" بيا جلو و خودت رو معرفي کن" 439 00:44:40,608 --> 00:44:43,009 . سرِ املاک ، با هم اختلاف دارن 440 00:45:05,466 --> 00:45:08,501 . پدرش اونو متهم به بي اخلاقي کرده 441 00:45:15,593 --> 00:45:19,679 از "مَکِنزي" مي خواد دخترش رو به خاطرِ . نافرماني ، مجازات کنه 442 00:45:45,206 --> 00:45:46,373 . نه 443 00:46:16,237 --> 00:46:20,573 . ـ داره پيشنهاد ميده به جايِ دختره مجازات بشه ـ چي ؟ 444 00:46:20,658 --> 00:46:23,275 . ولي هنوز جراحتش خوب نشده 445 00:46:28,749 --> 00:46:31,383 . دارن در موردش بحث مي کنن 446 00:46:54,325 --> 00:46:56,493 . اجازه داد 447 00:47:06,754 --> 00:47:10,123 . ـ مُشت خوردن رو انتخاب کرد ـ مُشت بخوره ؟ 448 00:47:10,174 --> 00:47:12,625 . به جايِ شلاق 449 00:47:14,962 --> 00:47:18,047 اگه کُتک رو انتخاب مي کردي ، مي تونستم . کمکت کنم 450 00:47:18,132 --> 00:47:19,516 ... آره ، ولي 451 00:47:19,600 --> 00:47:21,301 . ممکن بود آسيبِ جدي بهم بزني 452 00:47:21,352 --> 00:47:25,270 . مراقبِ خودت باش ، پسر . داييت يه نقشه اي برات ريخته 453 00:48:21,408 --> 00:48:25,077 ـ چقدر بايد ادامه پيدا کنه ؟ . ـ تا وقتي ازش خون بياد 454 00:48:25,161 --> 00:48:27,879 . معمولاً تا وقتي که دماغش بشکنه 455 00:48:35,638 --> 00:48:37,639 . وحشيانه اس 456 00:49:21,384 --> 00:49:23,685 . "همينجا بمون ، "کلير 457 00:50:22,412 --> 00:50:26,214 اينجوري سريع تموم ميشه و مردم . شايعه پراکني نمي کنن 458 00:50:32,422 --> 00:50:33,839 . بيا 459 00:50:36,292 --> 00:50:41,046 چرا اين کار رو کردي ؟ چرا بجايِ دختره مجازات شدي ؟ 460 00:50:41,130 --> 00:50:43,348 مي شناسيش ؟ 461 00:50:46,302 --> 00:50:48,303 . مي دونم کيه 462 00:50:49,188 --> 00:50:52,140 . ولي تا حالا باهاش حرف نزدم 463 00:50:52,191 --> 00:50:54,442 پس دليلش چي بود ؟ 464 00:50:56,529 --> 00:51:02,284 اگه دختره جلويِ دوست و آشناهاش . کتک مي خورد ، تحقير مي شد 465 00:51:02,318 --> 00:51:04,486 . و تا مدتها روش تاثير ميذاشت 466 00:51:04,537 --> 00:51:11,493 ، براي من راحت تر بود . جراحت دارم . ولي آسيبِ چنداني نديدم 467 00:51:11,578 --> 00:51:15,414 . چند روزه اثرش خوب ميشه 468 00:51:15,498 --> 00:51:17,499 . بيا پسر 469 00:51:17,550 --> 00:51:20,302 . دهنت رو با اين بشور 470 00:51:20,336 --> 00:51:22,921 . جراحت رو خوب مي کنه و درد رو تسکين ميده 471 00:51:23,006 --> 00:51:26,308 جوشونده ي پوستِ درختِ بيد با کمي . ريشه ي زنبقِ زرد 472 00:51:26,342 --> 00:51:29,595 . آسيابش کردم 473 00:51:29,679 --> 00:51:31,396 . حرف نداره 474 00:51:31,481 --> 00:51:34,316 . کارِت واقعاً دلسوزانه بود ، پسر 475 00:51:36,936 --> 00:51:38,320 . ليو دير" نوه ي منه" 476 00:51:49,282 --> 00:51:53,335 . دو روز ديگه ، بانداژِ دستت رو در بيار 477 00:51:53,369 --> 00:51:57,956 ـ بهتر نيست خودت برام در بياري ؟ . ـ آره ، ولي تا اونوقت اينجا نيستم 478 00:51:58,041 --> 00:52:01,209 . فردا با آقايِ "پيتري" از اينجا ميرم 479 00:52:05,014 --> 00:52:06,781 . پس اينطور 480 00:52:09,686 --> 00:52:11,436 ... خوب 481 00:52:13,473 --> 00:52:16,725 . پس لحظه ي خداحافظي رسيد 482 00:52:17,894 --> 00:52:20,479 . آره 483 00:52:24,067 --> 00:52:27,402 فکر کنم يه نفر دوست داره باهات . تنها صحبت کنه 484 00:52:27,487 --> 00:52:28,954 . آره 485 00:52:31,991 --> 00:52:35,410 . "خدانگهدار ، "جِمي 486 00:52:35,461 --> 00:52:38,463 . "سفر به سلامت ، "کلير 487 00:52:59,719 --> 00:53:03,271 کلوچه ها يکي دو روزه تموم ميشه ولي . پنير تا يک هفته برات مي مونه 488 00:53:03,322 --> 00:53:06,274 . "خيلي محبت کردي خانمِ "فيتز گيبِنز 489 00:53:06,359 --> 00:53:10,492 . ـ نمي دونم با چه زبوني تشکر کنم . ـ حرفش هم نزن ، دختر 490 00:53:12,949 --> 00:53:15,083 . سفر به سلامت 491 00:53:21,174 --> 00:53:24,960 . ـ "کالوم" مي خواد تو رو ببينه ـ چرا ؟ 492 00:53:25,044 --> 00:53:27,763 . دليلش مهم نيست 493 00:53:28,631 --> 00:53:31,466 . خيلي خوب 494 00:53:31,551 --> 00:53:33,968 . چند لحظه ي ديگه بر مي گردم 495 00:53:52,238 --> 00:53:54,372 . زود باش 496 00:53:54,457 --> 00:53:56,992 . سه ، دو ، يک 497 00:53:57,043 --> 00:53:59,995 چيزي شده ؟ 498 00:54:00,046 --> 00:54:01,413 . نه 499 00:54:35,615 --> 00:54:38,200 . "ـ روز بخير ، خانمِ "بيچَمپ . ـ همچنين 500 00:54:38,251 --> 00:54:43,171 شما هيچ ارتباطي با خاندانِ "بيتِن" نداري ؟ 501 00:54:43,206 --> 00:54:46,007 . بيتِن" ها ؟ نه" 502 00:54:46,042 --> 00:54:49,094 "داروهاي شفابخشِ خاندانِ "بيتِن . در شمال ، خيلي معروفه 503 00:54:49,178 --> 00:54:55,050 ، يکي از "بيتِن"ها اينجا بود تا اينکه در اثرِ تب . ظرفِ يک هفته از دنيا رفت 504 00:54:55,134 --> 00:54:58,103 . اسمش "دِيوي بيتِن" بود 505 00:54:58,187 --> 00:55:01,389 . طبقِ گفته ي خودش ، اينجا اتاقِ جراحيش بود 506 00:55:01,474 --> 00:55:04,359 واقعاً ؟ 507 00:55:07,697 --> 00:55:12,567 جايي اين اندازه خلوت باشه و نتوني با کسي باشي ؟ 508 00:55:22,295 --> 00:55:26,081 . مي دونم که مهارتِ زيادي در طبابت داري 509 00:55:26,165 --> 00:55:28,850 . بله ، علاقه ي زيادي بهش دارم 510 00:55:31,003 --> 00:55:36,975 ـ کاربردِ اين معجون ها و داروها رو مي دوني ؟ . ـ بعضي هاش رو 511 00:55:37,059 --> 00:55:41,313 . اين چيزا واقعاً جالبه . ممنونم که نشونم دادي 512 00:55:41,397 --> 00:55:42,931 . ولي بايد برم 513 00:55:43,015 --> 00:55:47,936 از اونجا که بعد از مرگِ "دِيوي" ، هيچ ... طبيبي اينجا نداشتيم 514 00:55:48,020 --> 00:55:50,939 . مي خوام تو اين کار رو بعهده بگيري 515 00:55:51,023 --> 00:55:53,608 . ولي من دارم ميرم 516 00:55:53,693 --> 00:55:56,695 . نه ، همينجا مي موني 517 00:56:00,783 --> 00:56:06,421 دوگول" چي بهت گفته ؟" يکي از اراذل ، در موردم دروغ گفته ؟ 518 00:56:06,455 --> 00:56:09,257 . نظرِ برادرم به خودش مربوطه 519 00:56:09,292 --> 00:56:12,093 . اين تصميمِ منه 520 00:56:12,128 --> 00:56:14,713 چرا بايد اينجا بمونم ؟ 521 00:56:14,797 --> 00:56:18,967 . ـ چون دوست دارم که اينجا باشي . ـ چون فکر مي کني من يه جاسوسم 522 00:56:19,018 --> 00:56:22,637 . نبايد اين چرنديات رو باور کني 523 00:56:22,688 --> 00:56:26,474 . "باورم اينه که تو يه راز داري ، "کلير 524 00:56:26,559 --> 00:56:30,028 ... شايد رازت مثلِ بقيه ي زنها باشه 525 00:56:30,112 --> 00:56:34,866 "و هيچ تهديدي براي من ، قلعه ي "ليو ... يا خاندانِ "مَکِنزي" به حساب نياد 526 00:56:34,951 --> 00:56:37,152 ... ولي تا وقتي مطمئن نشم 527 00:56:37,236 --> 00:56:41,323 ... به عنوانِ مهمان 528 00:56:41,374 --> 00:56:43,408 . همينجا مي موني 529 00:56:50,132 --> 00:56:53,418 منظورت به عنوانِ زنداني بود ؟ 530 00:56:59,175 --> 00:57:02,176 . فقط در صورتي که قصدِ فرار داشته باشي 531 00:57:56,000 --> 00:58:02,000 مترجم : ع.ف جاويد