1 00:00:40,074 --> 00:00:41,146 …آنچه گذشت 2 00:00:41,170 --> 00:00:42,242 اومدیم به جرم قتل ِ 3 00:00:42,243 --> 00:00:44,078 مَلوا کریستی دستگیرش کنیم 4 00:00:44,079 --> 00:00:45,578 بذارین جفت‌شون رو دستگیر کنن 5 00:00:45,579 --> 00:00:46,713 من همراه‌شون میرم 6 00:00:46,714 --> 00:00:48,047 !اعدامش کنین 7 00:00:49,317 --> 00:00:50,944 !این عدالت نیست 8 00:00:50,945 --> 00:00:52,585 دلم می‌خواد وقتم رو با تو و جِمی بگذرونم 9 00:00:52,586 --> 00:00:53,753 خودمون ۳ تا 10 00:00:53,754 --> 00:00:55,514 خب، در اصل، خودمون ۴ تا 11 00:00:56,056 --> 00:00:57,256 واقعاً؟ 12 00:00:59,693 --> 00:01:02,061 !جیمی - !کلیر - 13 00:01:02,062 --> 00:01:03,563 جیمی رو دارین کجا می‌برین؟ 14 00:01:03,564 --> 00:01:05,231 به تو ربطی نداره 15 00:01:05,232 --> 00:01:07,434 اگر بخوام به صورت رسمی واعظ بشم چی؟ 16 00:01:07,435 --> 00:01:09,702 شنیدم که یه شورای پروتستان توی شهر ادنتون وجود داره 17 00:01:09,703 --> 00:01:12,472 از فردا شروع به جمع کردن وسایل‌مون می‌کنیم و در اسرع وقت از اینجا میریم 18 00:01:12,473 --> 00:01:13,706 شوهرت زنده‌ست 19 00:01:13,707 --> 00:01:15,742 به خدا اعتماد داشته باش 20 00:01:15,743 --> 00:01:18,244 خدا آدمای درستکار رو از خطر نجات میده 21 00:01:18,245 --> 00:01:19,746 به‌نظرت من درستکارم؟ 22 00:01:19,747 --> 00:01:21,381 من از اینجا نمیرم 23 00:02:17,838 --> 00:02:19,038 دایی جیمی؟ 24 00:02:22,510 --> 00:02:23,710 دایی جیمی؟ 25 00:02:24,809 --> 00:02:27,547 نمی‌توانم اجازه بدم تاریک‌ترین ترس‌هام منو از پا بندازن 26 00:02:27,548 --> 00:02:30,149 …هم‌خون ِ من، عزیز من 27 00:02:30,150 --> 00:02:32,886 تا آخر عمرمون، روحم رو به تو هدیه دادم 28 00:02:32,887 --> 00:02:35,639 و واسۀ همینه که می‌دونم هنوز زنده‌ای 29 00:02:36,323 --> 00:02:37,625 اگر مُرده بودی، احساس می‌کردم 30 00:02:38,459 --> 00:02:39,659 زنده‌ای 31 00:02:39,660 --> 00:02:42,537 با تک تک سلول‌های بدنم می‌دونم که زنده‌ای و پیدات می‌کنم 32 00:02:43,631 --> 00:02:45,665 به اسب‌ها آب دادم، دایی جیمی 33 00:02:45,666 --> 00:02:48,234 همونجوری که خواستین جان کوئینسی و چروکی 34 00:02:48,235 --> 00:02:50,796 برگشتن به تپه تا ببینن همه‌چی روبراهه یا نه 35 00:02:51,472 --> 00:02:52,992 و حق با شماست 36 00:02:52,993 --> 00:02:55,229 اینجوری توی شهر کم‌تر جلب توجه می‌کنیم 37 00:02:56,644 --> 00:02:57,844 دایی جیمی؟ 38 00:02:58,868 --> 00:03:00,446 بریم دنبال زنم 39 00:04:27,400 --> 00:04:37,400 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 40 00:04:37,400 --> 00:04:47,400 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMoviez 41 00:04:47,400 --> 00:04:57,400 ‫« ترجمه از مهرداد و کیارش نعمت گرگانی » ‫ .:: Mehrdadss & Kiarash Ng ::. 42 00:05:08,533 --> 00:05:11,135 ببخشید. نمی… نمی‌خواستم بیدارت کنم 43 00:05:11,136 --> 00:05:12,579 نیازی به عذرخواهی نیست 44 00:05:13,538 --> 00:05:15,239 بهتون پول داد؟ 45 00:05:15,240 --> 00:05:17,708 آره، یکم 46 00:05:17,709 --> 00:05:18,809 خب، اون زنیکه رو صدا کن 47 00:05:18,810 --> 00:05:20,811 واسه‌ت یه مقدار پارچه بیاره، هان؟ 48 00:05:20,812 --> 00:05:22,012 کی؟ 49 00:05:22,927 --> 00:05:24,127 خانم تالیور؟ 50 00:05:24,949 --> 00:05:26,150 !خانم تالیور 51 00:05:26,151 --> 00:05:28,385 …جدی میگم، خانم فرگوسن 52 00:05:28,386 --> 00:05:31,155 همیشه مزاحم و رومُخی 53 00:05:31,156 --> 00:05:32,756 بهرحال داشتم میومدم یه سر 54 00:05:32,757 --> 00:05:35,426 به خانم فریزر بزنم و بهشون ادای احترام کنم 55 00:05:35,427 --> 00:05:38,362 خانم فریزر، من خانم تالیور هستم 56 00:05:38,363 --> 00:05:40,498 خانم تالیور - من اینجام تا رفاه شما رو تأمین کنم - 57 00:05:40,499 --> 00:05:42,666 و شما رو با رسم و رسوم‌مون آشنا کنم 58 00:05:42,667 --> 00:05:45,402 هر روز یه وعدۀ غذایی بهتون داده میشه 59 00:05:45,403 --> 00:05:47,705 البته می‌تونین به هزینۀ خودتون 60 00:05:47,706 --> 00:05:49,306 وعده‌های بیشتری غذا بخورین 61 00:05:49,307 --> 00:05:52,343 روزی یه بار واسۀ شست‌وشو و حمام لگن میارم 62 00:05:52,344 --> 00:05:54,311 آب کثیف بعد از حمام‌تون رو خودتون باید ببرین بیرون 63 00:05:54,312 --> 00:05:56,814 ریدم تو رسم و رسومت، میسی. پول داره 64 00:05:56,815 --> 00:05:58,749 واسه‌مون یه بطری عرق بیار. آفرین دختر 65 00:05:58,750 --> 00:06:01,152 ،بعدش اگر نیاز بود می‌تونی رسم و رسوم رو واسه‌ش توضیح بدی 66 00:06:03,889 --> 00:06:05,089 یه شیلینگ میشه 67 00:06:07,225 --> 00:06:09,881 به شام نرسیدین …ولی از اونجایی که تازه رسیدین 68 00:06:09,882 --> 00:06:13,081 باهاتون راه میام و یه چیزی واسه‌تون میارم 69 00:06:13,565 --> 00:06:15,332 ممنون. خیلی گرسنمه 70 00:06:15,333 --> 00:06:17,401 من شام نمی‌خوام. ممنون 71 00:06:17,402 --> 00:06:18,602 همون عرق رو بیار 72 00:06:19,123 --> 00:06:21,673 میشه لطفاً به خانواده‌م خبر بدین؟ 73 00:06:22,207 --> 00:06:23,774 نمی‌تونم اینکارو انجام بدم. ببخشید 74 00:06:24,548 --> 00:06:26,116 گفت… فریزر 75 00:06:26,628 --> 00:06:27,909 …تو که اون 76 00:06:27,910 --> 00:06:29,246 قاتل نیستی؟ 77 00:06:29,247 --> 00:06:31,248 دلم نمی‌خواد دربارۀ این موضوع صحبت کنم 78 00:06:31,249 --> 00:06:32,550 هر جور راحتی 79 00:06:32,551 --> 00:06:34,485 به خونۀ جدیدت خوش اومدی 80 00:06:34,486 --> 00:06:36,421 میگن… اینجا قبلاً کشتارگاه بوده 81 00:06:37,582 --> 00:06:39,217 درست به‌نظر می‌رسه 82 00:06:39,218 --> 00:06:41,559 اینجا حرف ندازه، جدی میگم 83 00:06:41,560 --> 00:06:43,761 بشین، بشین 84 00:06:43,762 --> 00:06:45,663 لابُد نا نداری 85 00:06:45,664 --> 00:06:47,974 راستی، من سِیدی‌ام 86 00:06:49,900 --> 00:06:52,008 اسم منم کلیره - …تو - 87 00:06:52,009 --> 00:06:54,477 ورق‌بازی بلدی، کلیر؟ 88 00:06:54,478 --> 00:06:55,867 بازی بِلُف رو بلدی؟ 89 00:06:56,974 --> 00:06:58,174 بذار حدس بزنم 90 00:06:58,643 --> 00:07:00,344 به‌خاطر تقلب کردن توی ورق دستگیرت کردن 91 00:07:00,345 --> 00:07:01,779 تقلب کردن؟ 92 00:07:01,780 --> 00:07:03,480 اونم سِیدی فرگوسن؟ 93 00:07:03,481 --> 00:07:04,905 به هیچ وجه 94 00:07:06,404 --> 00:07:07,604 به‌خاطر جعل دستگیرم کردن 95 00:07:11,662 --> 00:07:14,558 باشه، ولی سر پول بازی نمی‌کنم 96 00:07:14,559 --> 00:07:15,759 هوم 97 00:07:16,475 --> 00:07:18,310 پس سر لوبیا بازی کنیم، هان؟ 98 00:07:19,331 --> 00:07:21,432 از کِی اینجایی؟ 99 00:07:21,433 --> 00:07:22,984 تقریباً، ۱ ماهه 100 00:07:23,668 --> 00:07:25,936 طب آخرین شمارشم، ۲۹ روزه 101 00:07:25,937 --> 00:07:27,638 هنوز دادگاهت برگزار نشده؟ 102 00:07:27,639 --> 00:07:29,282 نه، شکر خدا 103 00:07:29,874 --> 00:07:32,643 ،توی ۲ ماه گذشته دادگاه کسی تشکیل نشده 104 00:07:32,644 --> 00:07:35,279 میسی میگه دادگاه تعطیل شده 105 00:07:35,280 --> 00:07:37,046 همۀ قاضی‌ها مخفی شده‌ن 106 00:07:37,047 --> 00:07:38,382 اینجا هم همینطوره، هان؟ 107 00:07:38,383 --> 00:07:40,250 ،خب، من اگر جای تو بودم عجله نمی‌کردم، عزیزم 108 00:07:40,251 --> 00:07:42,653 ،اگر دادگاهت تشکیل نشده باشه نمی‌تونن اعدامت کنن 109 00:07:42,654 --> 00:07:44,882 من بیگناهم - البته که همینطوره - 110 00:07:44,883 --> 00:07:46,290 همه‌ش همین رو بگو 111 00:07:46,291 --> 00:07:47,524 نذار با ضرب و زور مجبورت کنن 112 00:07:47,525 --> 00:07:48,725 اعترافی چیزی بکنی 113 00:07:50,729 --> 00:07:51,929 حتماً 114 00:07:53,498 --> 00:07:55,766 اما دلمم نمی‌خواد توی زندان بمونم 115 00:07:55,767 --> 00:07:57,334 …با تعطیل بودن دادگاه‌ها 116 00:07:57,335 --> 00:07:59,738 کسی که باید نگران اعدام باشه، کلانتره 117 00:08:00,405 --> 00:08:02,973 اونجوری که من شنیدم، اگر حواسش جمع نباشه 118 00:08:02,974 --> 00:08:04,742 ممکنه یه گروه از ارازل و اوباش بیان و اعدامش کنن 119 00:08:04,743 --> 00:08:07,270 اگر متوجه نشدین، توی خیابونا مشکل وجود داره 120 00:08:07,271 --> 00:08:10,448 شورشی‌ها اوضاع رو واسۀ افراد وفادار به پادشاه سخت کرده‌ن 121 00:08:14,432 --> 00:08:15,900 مشکل شما چیه، بانو؟ 122 00:08:16,588 --> 00:08:18,689 نمی‌تونستم بهش بگم مشکلم چیه 123 00:08:18,690 --> 00:08:20,290 نمی‌تونستم بهش بگم که می‌دونم 124 00:08:20,291 --> 00:08:22,026 جنگ چقدر طول می‌کشه 125 00:08:22,027 --> 00:08:23,894 و اینکه دادگاه‌ها تا چند سال دیگه 126 00:08:23,895 --> 00:08:25,462 همچنان تعطیل باقی می‌مونن 127 00:08:25,463 --> 00:08:27,665 و بدون اینکه کسی نجات‌مون بده باید توی زندان بمونیم 128 00:08:41,613 --> 00:08:44,081 انگار دارم می‌اندازمت جلوی گُرگ‌ها 129 00:08:44,082 --> 00:08:46,670 فکر می‌کنم بیشتر بهشون میگن همسر تا گُرگ 130 00:08:47,318 --> 00:08:48,552 فرقی نداره 131 00:08:51,576 --> 00:08:54,142 ،حالا که قراره پیش کشیش مک‌میلان باشی مشکلی پیش نمیاد؟ 132 00:08:54,726 --> 00:08:57,328 بدون شک از پس کمک به چند تا سرباز برمیام 133 00:08:58,596 --> 00:09:01,735 الان میشه گفت خودم یه جورایی یه کهنه سربازم 134 00:09:02,701 --> 00:09:03,901 و آدم سرسختی‌ام 135 00:09:04,969 --> 00:09:06,593 توی دورۀ جَوونی خودسر و شیطون بودم 136 00:09:07,405 --> 00:09:09,916 سیگار می‌کشیدم، آبجو می‌خوردم 137 00:09:09,917 --> 00:09:11,008 عجب 138 00:09:11,009 --> 00:09:13,283 خوشگلا رو از توی ادارۀ پُست قُر می‌زدم 139 00:09:13,284 --> 00:09:15,622 یه مدت واسۀ خودم جنایتکاری بودم 140 00:09:16,514 --> 00:09:18,449 مایۀ وحشت اینورنس بودی 141 00:09:18,450 --> 00:09:20,068 پسر یه واعظ بودم 142 00:09:20,652 --> 00:09:22,052 ،با اینحال فکر می‌کنم کشیش مک‌میکلان می‌خواد 143 00:09:22,053 --> 00:09:23,253 استعدادم رو امتحان کنه 144 00:09:23,888 --> 00:09:25,389 تا مطمئن بشه که من بیش از حد 145 00:09:25,390 --> 00:09:28,385 روی بخش‌های عالی و فکری آموزه‌هام متمرکز نیستم 146 00:09:30,140 --> 00:09:31,340 چیه؟ 147 00:09:31,896 --> 00:09:34,132 از قیافه‌ت معلومه یه چیزی می‌خوای بگی 148 00:09:35,133 --> 00:09:37,034 به یه واعظ چی باید گفت؟ 149 00:09:37,035 --> 00:09:39,062 بترکونی» درست به‌نظر نمی‌رسه» 150 00:09:40,323 --> 00:09:41,691 دست خدا همراهت»؟» 151 00:09:44,448 --> 00:09:45,749 روزتون بخیر 152 00:09:46,578 --> 00:09:48,112 …خانم مکنزی، ممنون 153 00:09:48,113 --> 00:09:50,681 به‌خاطر تمایل‌تون برای کمک به انفاق 154 00:09:50,682 --> 00:09:53,451 به خصوص که قراره شما واسۀ مدت کوتاهی یعنی چند هفته همراه‌مون باشین 155 00:09:54,486 --> 00:09:55,686 البته 156 00:09:56,494 --> 00:09:58,489 آماده‌این، آقای مکنزی؟ 157 00:09:58,490 --> 00:10:00,023 سربازهایی که قراره …امروز باهاشون روبرو بشیم 158 00:10:00,024 --> 00:10:02,419 دارن واسۀ رفتن به شمال جمع میشن 159 00:10:03,461 --> 00:10:06,423 این وظیفۀ ما نیست که قضاوت کنیم 160 00:10:07,098 --> 00:10:09,634 تصمیم گرفتن واسۀ کدوم طرف بجنگن 161 00:10:10,602 --> 00:10:14,138 اما این رو بدونین که اونا به دعا و نیایش 162 00:10:14,139 --> 00:10:15,640 نیاز مبرمی دارن 163 00:10:49,140 --> 00:10:50,340 روز بخیر، جَوون‌ها 164 00:10:51,142 --> 00:10:53,043 می‌خواین بوسیلۀ کلام خدا 165 00:10:53,044 --> 00:10:54,912 آرامش رو بهتون هدیه بدیم؟ 166 00:10:54,913 --> 00:10:59,216 آقای مکنزی که قراره خیلی زود به عنوان کشیش معرفی بشن، توی نبرد آلامانس حضور داشتن 167 00:10:59,217 --> 00:11:00,999 دقیقاً چیکار می‌کرده؟ 168 00:11:01,619 --> 00:11:03,555 پرچم سفید تسلیم رو حمل می‌کرده؟ 169 00:11:05,824 --> 00:11:07,525 آیه‌های انجیل بهمون کمکی نمی‌کنه 170 00:11:07,859 --> 00:11:10,461 نحوۀ دست گرفتن چاقو یا استفاده از مُشت‌هامون، حالا شاید 171 00:11:10,929 --> 00:11:13,131 توی کتاب مقدس‌تون دربارۀ این مسائل چیزی گفته نشده 172 00:11:15,667 --> 00:11:18,235 این ۲ تا فراری از دست شیطان می‌خوان چه نصیحتی به ما بکنن؟ 173 00:11:26,945 --> 00:11:28,938 مثل یه پروانه شناور باشین» 174 00:11:29,613 --> 00:11:30,847 مثل یه زنبور نیش بزنین 175 00:11:32,244 --> 00:11:35,485 «و بدون شک خداوند در کنار شما خواهد بود 176 00:11:35,486 --> 00:11:36,672 علی 177 00:11:49,393 --> 00:11:50,593 چی گفتی؟ 178 00:11:51,255 --> 00:11:52,455 محمد علی 179 00:11:53,972 --> 00:11:56,621 تو هم مثل من یه مسافری، مگه نه؟ 180 00:11:57,475 --> 00:11:58,675 باید کمکم کنی 181 00:12:00,455 --> 00:12:01,656 تو کی هستی؟ 182 00:12:01,657 --> 00:12:03,061 وِندیگو دانِر 183 00:12:04,115 --> 00:12:05,716 تو یکی از افراد لایونل براون بودی 184 00:12:05,717 --> 00:12:07,084 …کلیر فریزر بهم گفت که 185 00:12:07,085 --> 00:12:08,985 من هیچ آسیبی بهش نرسوندم، باشه؟ قسم می‌خورم 186 00:12:09,468 --> 00:12:10,794 می‌خواستم کمکش کنم فرار کنه 187 00:12:10,795 --> 00:12:11,995 بهت نگفت؟ 188 00:12:13,791 --> 00:12:15,559 واسۀ چی باید می‌خواستم بهش آسیب برسونم؟ 189 00:12:15,560 --> 00:12:17,342 اونم مثل ماست، مگه نه؟ 190 00:12:20,181 --> 00:12:22,633 توی زندان بودم ولی دزد نبودم، باشه؟ 191 00:12:22,634 --> 00:12:24,969 یه سنگ قیمتی نیاز داشتم تا به زمان خودم برگردم 192 00:12:25,737 --> 00:12:27,754 هنوز دارمش ولی اینجا گیر افتادم 193 00:12:29,140 --> 00:12:31,340 …برگشتم تا به سُرخ‌پوست‌ها کمک کنم، ولی 194 00:12:32,410 --> 00:12:34,011 خب، کلیر این موضوع رو بهم گفته بود 195 00:12:35,413 --> 00:12:37,048 نقشه‌مون بهم خورد 196 00:12:38,595 --> 00:12:41,051 ‫۵ نفرمون خودمون رو به سنگ‌های اوکراکوک رسوندیم 197 00:12:41,052 --> 00:12:42,686 ،ولی بعد از رَد شدن از سنگ‌ها از هم جُدا شدیم 198 00:12:42,687 --> 00:12:44,154 نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد 199 00:12:44,155 --> 00:12:45,647 دیگه هیچ‌وقت ندیدم‌شون 200 00:12:47,659 --> 00:12:50,101 حتی نتونستم به جایی که باید می‌رفتم هم برسم 201 00:12:51,422 --> 00:12:53,157 ببین، من نمی‌خوام به کسی آسیب برسونم 202 00:12:54,866 --> 00:12:56,199 فقط می‌خوام برم خونه 203 00:12:58,269 --> 00:12:59,703 می‌فهمی، مگه نه؟ 204 00:13:02,893 --> 00:13:04,063 …لطفاً 205 00:13:05,309 --> 00:13:06,362 کمکم کن 206 00:13:22,700 --> 00:13:25,896 خورشید داره طلوع می‌کنه اون‌وقت وضعیت تالی رو ببینین 207 00:13:25,897 --> 00:13:29,751 و ما کَلۀ سحر داریم جون می‌کَنیم 208 00:13:31,416 --> 00:13:33,129 خب، خوب نفس می‌کشه 209 00:13:33,871 --> 00:13:35,840 البته که یه لیوان آب ضرری نداره 210 00:13:36,314 --> 00:13:39,343 فکر نمی‌کنم اگر عرق توش نباشه بخورتش - در رو باز کن - 211 00:13:41,112 --> 00:13:43,532 یا خدا. همین رو کم داشتیم، مارگیت 212 00:13:43,533 --> 00:13:44,634 این دیگه کیه؟ 213 00:13:48,019 --> 00:13:49,319 طبیب کدوم یکی از شماست؟ 214 00:13:51,380 --> 00:13:52,901 منم 215 00:13:53,887 --> 00:13:55,292 چه اتهامی داره؟ 216 00:13:55,293 --> 00:13:56,994 خب، یکی‌شون جاعله 217 00:13:56,995 --> 00:13:58,218 چند تاشون دزدن 218 00:13:58,219 --> 00:13:59,696 و یکی‌شون قاتله 219 00:13:59,697 --> 00:14:01,832 فِلِچِر، فرگوسن… یه همچین چیزی 220 00:14:01,833 --> 00:14:04,113 …اما اینکه بدونم اتهام هر کدوم‌شون چیه 221 00:14:04,114 --> 00:14:06,069 یعنی نمی‌دونی؟ 222 00:14:06,070 --> 00:14:08,305 بهم پول میدن مراقب‌شون باشم نه اینکه باهاشون معاشرت کنم 223 00:14:08,306 --> 00:14:10,715 من قاتل‌ام - سِیدی - 224 00:14:11,843 --> 00:14:12,976 بسیارخب 225 00:14:12,977 --> 00:14:14,177 همراهم بیاین 226 00:14:16,367 --> 00:14:18,443 خب، قراره کجا بریم؟ 227 00:14:18,444 --> 00:14:20,684 متأسفانه عجله داریم، خانم 228 00:14:52,684 --> 00:14:54,117 !آقای کریستی 229 00:14:54,118 --> 00:14:55,385 خوشحالم که سر قولت موندی 230 00:14:55,386 --> 00:14:57,396 کلیر کجاست؟ - رفته - 231 00:14:58,423 --> 00:15:00,090 !قرار بود حواست بهش باشه 232 00:15:00,091 --> 00:15:02,225 نگهبان‌ها نمی‌ذاشتن همۀ شب رو اینجا بمونم 233 00:15:02,226 --> 00:15:04,693 ،وقتی که امروز صبح برگشتم اینجا کار از کار گذشته بود 234 00:15:04,694 --> 00:15:06,363 هر کاری از دستم برمیومد انجام دادم 235 00:15:06,364 --> 00:15:09,133 کلانتر بهم قول داد که خوب باهاش رفتار می‌کنن 236 00:15:18,476 --> 00:15:21,005 میگن زندایی کلیر رو بُردن 237 00:15:21,006 --> 00:15:22,598 کار اون حرومزاده براون بوده؟ 238 00:15:22,599 --> 00:15:25,158 نه، نه، سربازا دنبال یه طبیب می‌گشتن و زندایی رو بُردن 239 00:15:26,384 --> 00:15:27,919 کلیر رو کجا بُردن؟ 240 00:15:28,252 --> 00:15:29,754 نتونستن بهم بگن 241 00:15:30,721 --> 00:15:32,139 نتونستن یا نخواستن؟ 242 00:15:32,590 --> 00:15:34,426 عرق دارین، آقا؟ 243 00:15:34,959 --> 00:15:36,926 یا چند تا سکه واسۀ خریدن عرق؟ 244 00:15:38,129 --> 00:15:40,795 تا بتونم یه چیزی بریزم تَه ِ حلقم 245 00:15:49,807 --> 00:15:51,007 هر چیزی می‌دونی بهم بگو 246 00:15:52,723 --> 00:15:54,277 اگر یه شیلینگ دیگه بهم بدی می‌تونیم 247 00:15:54,278 --> 00:15:56,537 عرق بخریم بخوریم و دربارۀ این قضیه صحبت کنیم، چطوره؟ 248 00:15:56,948 --> 00:15:58,335 خانم خوبی بود 249 00:15:58,336 --> 00:15:59,929 همۀ تلاشم رو کردم تا بهش کمک کنم 250 00:16:00,384 --> 00:16:03,405 در واقع باید ازم تشکر کنین 251 00:16:03,406 --> 00:16:05,155 …اگر واقعاً می‌خوای کمک کنی 252 00:16:05,156 --> 00:16:06,990 لطفاً هر چیزی می‌دونی بهم بگو 253 00:16:06,991 --> 00:16:09,292 بهشون گفت همسرت جاعله 254 00:16:09,293 --> 00:16:11,995 و سعی کرد خودش رو بجای قاتل جا بزنه 255 00:16:11,996 --> 00:16:14,965 اوه، واسۀ جعل هیچ عفوی امکان‌پذیر نیست 256 00:16:14,966 --> 00:16:16,500 جُرم و گناه کبیره‌ست 257 00:16:16,501 --> 00:16:18,461 …اما در مورد قتل 258 00:16:19,237 --> 00:16:22,139 احتمالاً فکر می‌کنه …می‌تونه دست به دامن انجیل بشه 259 00:16:22,140 --> 00:16:24,174 از گناه‌هاش توبه کنه و هیچ عذابی متوجه‌ش نشه 260 00:16:24,175 --> 00:16:25,509 احمق نباش 261 00:16:25,510 --> 00:16:26,898 اگر فکر می‌کنی می‌تونم از این جرم قسر دربرم 262 00:16:26,899 --> 00:16:28,145 توی یه دنیای خیالی زندگی می‌کنی 263 00:16:28,146 --> 00:16:30,092 داشتم سعی می‌کردم کمکش کنم 264 00:16:30,093 --> 00:16:31,314 کافیه 265 00:16:31,315 --> 00:16:33,016 بهتره خدا رو شکر کنی که اون نگهبان حواسش به ماست 266 00:16:33,017 --> 00:16:35,085 بگو ببینم! همسرم رو کجا بُردن؟ 267 00:16:35,086 --> 00:16:36,799 من از کجا باید بدونم 268 00:16:36,800 --> 00:16:38,356 باید از تالی بپرسی 269 00:16:38,357 --> 00:16:40,596 خانوم تالیور همسر کلانتره 270 00:16:41,798 --> 00:16:44,161 وقتی که سربازا اومدن تالی بدجوری مَست بود 271 00:16:44,162 --> 00:16:46,396 اصلاً مطمئن نیستم سرباز بودن یا نه 272 00:16:46,397 --> 00:16:48,465 چه شکلی بودن؟ 273 00:16:48,466 --> 00:16:49,933 من از کجا بدونم؟ 274 00:16:49,934 --> 00:16:51,631 واسۀ من همه‌شون مثل همدیگه‌ن 275 00:16:54,405 --> 00:16:55,939 اینجا چه خبر شده؟ 276 00:16:55,940 --> 00:16:57,374 شما خانم تالیور هستین؟ 277 00:16:57,375 --> 00:16:59,000 من جیمز فریزر هستم 278 00:16:59,555 --> 00:17:01,524 می‌خوام بدونم همسرم رو کجا بُردن 279 00:17:02,313 --> 00:17:05,480 فقط می‌دونم که به دستور شوهرم بُردنش 280 00:17:05,481 --> 00:17:07,150 طبق وظیفه‌ای که نسبت به سلطنت داره 281 00:17:07,151 --> 00:17:09,051 همسرتون، کجاست؟ 282 00:17:10,254 --> 00:17:13,056 فکر می‌کنی فقط به این دلیل که همسرشم 283 00:17:13,057 --> 00:17:14,659 یه همچین اطلاعاتی دارم؟ 284 00:17:16,260 --> 00:17:18,734 …رفته بود یه سری از اغتشاشات رو سرکوب کنه 285 00:17:18,735 --> 00:17:20,330 شورشی‌ها دارن میرن 286 00:17:20,331 --> 00:17:22,532 قلعۀ جانستون رو تصرف کنن 287 00:17:22,533 --> 00:17:26,031 احتمالاً داره عرق می‌خوره !تا غم‌هاش رو از یاد ببره 288 00:17:26,818 --> 00:17:28,038 !لطفاً از اینجا برین 289 00:17:56,033 --> 00:17:57,100 بیا داخل 290 00:18:02,493 --> 00:18:03,974 این دیگه کیه؟ 291 00:18:03,975 --> 00:18:06,376 طبیبه، خانم. ماماست 292 00:18:06,377 --> 00:18:07,944 اسمش خانم فریزره 293 00:18:07,945 --> 00:18:10,146 بهم گفتن توی کل شهرستان 294 00:18:10,147 --> 00:18:11,948 حتی یه دونه ماما هم پیدا نمیشه 295 00:18:11,949 --> 00:18:13,250 از کجا پیداش کردی؟ 296 00:18:13,251 --> 00:18:15,348 کارگاه یا زندان محلی؟ 297 00:18:16,167 --> 00:18:18,222 راستش، از زندان 298 00:18:20,124 --> 00:18:22,926 اما… از اونجایی که جراح کشتی 299 00:18:22,927 --> 00:18:27,464 ظاهراً توی قلعۀ جانستونه و داره به سربازها رسیدگی می‌کنه 300 00:18:27,465 --> 00:18:28,965 متأسفانه کسی بهتر از من گیرتون نمیاد 301 00:18:28,966 --> 00:18:30,233 وای خدا 302 00:18:30,234 --> 00:18:32,435 هنوز اونقدر بدبخت نشدیم، نه؟ 303 00:18:32,436 --> 00:18:34,013 یه نفر که از زندان آوردنش 304 00:18:35,072 --> 00:18:39,912 فرمانداری رو تصور کن که از کاخش بیرونش کردن 305 00:18:39,913 --> 00:18:42,045 و مجبوره فرار کنه تا زنده بمونه 306 00:18:42,046 --> 00:18:46,950 گروه‌هایی از افراد شوهرم دارن تعقیبش می‌کنن 307 00:18:46,951 --> 00:18:49,052 روی این کشتی گیر افتاده 308 00:18:49,053 --> 00:18:51,104 در حالی که همه‌چی داره از هم می‌پاشه 309 00:18:52,549 --> 00:18:55,743 متأسفم که توی شرایط بهتری با همدیگه آشنا نشدیم 310 00:18:56,694 --> 00:18:59,205 ولی از اونجایی که شوهرتون …فرستادن دنبال من 311 00:19:00,264 --> 00:19:01,722 میشه معاینه‌تون کنم؟ 312 00:19:03,100 --> 00:19:05,753 می‌تونم کمک کنم. قول میدم 313 00:19:15,446 --> 00:19:19,349 گرفتگی، خونریزی یا درد متناوب 314 00:19:19,350 --> 00:19:21,135 توی کَمَرتون نداشتین؟ 315 00:19:21,136 --> 00:19:22,585 نه 316 00:19:22,586 --> 00:19:25,055 و از کِی اینطوری شدین؟ 317 00:19:25,056 --> 00:19:26,623 از دیشب دارم استفراغ می‌کنم 318 00:19:26,624 --> 00:19:29,559 و خیلی عرق کردم 319 00:19:29,560 --> 00:19:32,154 اوه، قیافه‌م خیلی زشت شده 320 00:19:33,164 --> 00:19:35,283 شاید بهتر باشه یکی از عُصاره‌هام رو بخورم 321 00:19:36,652 --> 00:19:39,536 همۀ این عصاره‌ها رو هم‌زمان مصرف می‌کنین، خانم مارتین؟ 322 00:19:39,537 --> 00:19:41,785 یکی رو موقع صبحانه، یکی رو بعد از ناهار 323 00:19:41,786 --> 00:19:43,039 و وقتی که تَب کردم 324 00:19:43,040 --> 00:19:45,751 عصارۀ چاولموگرای هند شرقی رو می‌خورم 325 00:19:47,144 --> 00:19:48,712 شاید بتونیم چیز 326 00:19:48,713 --> 00:19:50,481 مناسب‌تری واسه‌تون پیدا کنیم 327 00:19:51,082 --> 00:19:53,049 اگر بیماریم تَب ِ مالاریا باشه چی؟ 328 00:19:53,050 --> 00:19:54,885 نیست 329 00:19:55,472 --> 00:19:57,940 بهتر نیست خونم رو بیرون بکشی؟ 330 00:19:57,941 --> 00:20:00,156 چاقوی جراحی و بشقاب اونجان 331 00:20:00,157 --> 00:20:01,357 …مگر اینکه 332 00:20:02,526 --> 00:20:04,080 وای خدا، حقیقت داره؟ 333 00:20:04,081 --> 00:20:05,508 …تو همونی هستی که 334 00:20:06,329 --> 00:20:09,668 همونی هستی که معشوقۀ شوهرش رو به قتل رسوند 335 00:20:09,669 --> 00:20:11,880 و بچه‌ش رو از رحمش آورد بیرون؟ 336 00:20:11,881 --> 00:20:14,404 خودتی، مگه نه؟ 337 00:20:14,405 --> 00:20:16,382 اون معشوقۀ شوهرم نبود 338 00:20:17,141 --> 00:20:18,740 و من نکشتمش 339 00:20:18,741 --> 00:20:20,310 …و بقیۀ چیزهایی که گفتین 340 00:20:20,311 --> 00:20:22,371 شوهرم خبر نداره، مگه نه؟ 341 00:20:23,613 --> 00:20:25,581 فکر نمی‌کنم خبر داشته باشن 342 00:20:25,582 --> 00:20:27,083 شما از کجا شنیدین؟ 343 00:20:27,084 --> 00:20:29,586 اوه، همه داستان تو رو می‌دونن 344 00:20:29,587 --> 00:20:31,688 همۀ مردم شهر دربارۀ تو صحبت می‌کنن 345 00:20:31,689 --> 00:20:35,125 البته که شوهر من وقت واسۀ شایعات نداره 346 00:20:35,126 --> 00:20:37,803 و مثل من اسامی خوب یادش نمی‌مونن 347 00:20:38,763 --> 00:20:41,331 تا حالا قاتل از نزدیک ندیده بودم 348 00:20:41,332 --> 00:20:43,400 من قاتل نیستم 349 00:20:43,401 --> 00:20:45,602 خب، البته که خودت باید هم این رو بگی 350 00:20:45,603 --> 00:20:47,480 آدم بدی به‌نظر نمی‌رسی 351 00:20:48,406 --> 00:20:52,193 البته باید بگم که آدم محترمی هم به‌نظر نمی‌رسی 352 00:20:54,478 --> 00:20:55,931 چای زنجبیله 353 00:20:55,932 --> 00:20:57,567 حالت تهوع رو از بین می‌بره 354 00:20:58,783 --> 00:21:01,237 تا وقتی که قسم نخوری به بچه‌م آسیبی نمی‌رسونی، نمی‌خورم 355 00:21:01,238 --> 00:21:03,086 باید قسم بخوری 356 00:21:03,087 --> 00:21:06,415 خانم مارتین… البته 357 00:21:07,458 --> 00:21:10,326 همسرت منو آورده اینجا چون من یه طبیب‌ام 358 00:21:10,327 --> 00:21:12,429 آسیب رسوندن به بقیه 359 00:21:12,430 --> 00:21:14,498 با طبیب بودن هم‌راستا نیست، مگه نه؟ 360 00:21:15,366 --> 00:21:17,300 بدن‌تون به مایعات احتیاج داره 361 00:21:17,301 --> 00:21:19,777 هم به‌خاطر خودتون و هم به‌خاطر بچه 362 00:21:29,680 --> 00:21:31,653 من تا حالا ۶ تا بچه بدنیا آورده‌م 363 00:21:32,216 --> 00:21:34,073 و ۳ تاشون رو از دست دادم 364 00:21:34,652 --> 00:21:36,453 ترجیح میدم بمیرم تا اینکه یه بچۀ دیگه رو از دست بدم 365 00:21:36,454 --> 00:21:38,488 و قلب شوهرم رو بشکنم 366 00:21:38,489 --> 00:21:39,789 نمی‌تونه این قضیه رو تحمل کنه 367 00:21:39,790 --> 00:21:41,890 همچین خطری شما رو تهدید نمی‌کنه 368 00:21:42,560 --> 00:21:44,494 به‌نظرم یه چیزی خوردین 369 00:21:44,495 --> 00:21:46,048 که بهتون نمی‌سازه 370 00:21:46,049 --> 00:21:47,249 همین 371 00:21:49,200 --> 00:21:51,040 منم یه مادرم 372 00:21:53,471 --> 00:21:56,111 بهتره برین توی اتاق‌تون استراحت کنین 373 00:21:56,774 --> 00:21:58,994 منم میرم از شوهرتن درخواست می‌کنم 374 00:21:58,995 --> 00:22:01,244 کسی رو بفرستن دنبال تعدادی دارو 375 00:22:01,245 --> 00:22:02,854 ممنون 376 00:22:04,882 --> 00:22:08,179 اگر خودت نگی، چیزی دربارۀ اتهامت نمیگم 377 00:22:13,524 --> 00:22:14,724 درسته 378 00:22:15,159 --> 00:22:16,806 بعداً می‌بینم‌تون 379 00:22:17,661 --> 00:22:18,728 خداحافظ 380 00:22:18,729 --> 00:22:20,423 اینا دیگه چی‌ان؟ 381 00:22:21,465 --> 00:22:24,168 وای خدا، غذای کافی واسۀ ۳ روز رو گذاشتی این تو 382 00:22:25,436 --> 00:22:27,437 قراره از پیشم بری؟ 383 00:22:27,438 --> 00:22:29,506 چیزی خاصی نیستن. تنقلاتن 384 00:22:29,507 --> 00:22:31,584 و چَکُش یه نَعل‌بند؟ 385 00:22:33,544 --> 00:22:36,513 قراره بری جزوه‌های الهیات پخش کنی 386 00:22:36,514 --> 00:22:38,181 نمی‌دونستم نعل کردن اسب‌ها هم 387 00:22:38,182 --> 00:22:39,716 بخشی از کارته 388 00:22:39,717 --> 00:22:42,219 قراره به حیوانات هم رسیدگی کنی؟ 389 00:22:45,756 --> 00:22:47,458 واسۀ وِندیگو دانِره، مگه نه؟ 390 00:22:49,460 --> 00:22:51,295 می‌خوای کمکش کنی فرار کنه؟ 391 00:22:51,924 --> 00:22:53,530 راجر، می‌خوای چیکار کنی؟ 392 00:22:53,531 --> 00:22:55,498 می‌خوای به تنهایی از وسط ارتش ردش کنی؟ 393 00:22:55,499 --> 00:22:57,117 …ساکت 394 00:22:57,118 --> 00:22:59,636 تو استیو مک‌کوئین بازیگر ِ فیلم ِ فرار بزرگ نیستی که 395 00:22:59,637 --> 00:23:01,604 !محض رضای خدا! تو داری درس می‌خونی کشیش بشی 396 00:23:01,605 --> 00:23:03,180 می‌دونم 397 00:23:03,181 --> 00:23:04,540 …فقط 398 00:23:05,476 --> 00:23:07,491 با خودم گفتم شاید بتونم سفارش رو 399 00:23:07,492 --> 00:23:11,540 به افسرا بکنم یا… یه همچین چیزی 400 00:23:11,541 --> 00:23:14,384 بعد از کاری که کرد؟ - موضوع دقیقاً همینه - 401 00:23:14,385 --> 00:23:16,151 طبق حرفایی که کلیر زد، اون هیچ کاری نکرده 402 00:23:16,152 --> 00:23:17,520 صحیح 403 00:23:17,521 --> 00:23:20,490 اما کنار ایستاد و دست رو دست گذاشت 404 00:23:20,491 --> 00:23:22,659 در حالی که مادرم داشت به صورت وحشیانه مورد حمله قرار می‌گرفت 405 00:23:22,660 --> 00:23:26,254 و بعدش مثل ترسوها فرار کرد و قایم شد 406 00:23:26,769 --> 00:23:29,899 چه کاری از دستش برمیومد بدون اینکه خودش کشته بشه؟ 407 00:23:29,900 --> 00:23:31,814 تو… تو ندیدیش، بری 408 00:23:31,815 --> 00:23:34,663 اون… اون مستأصله، ترسیده 409 00:23:35,533 --> 00:23:37,740 فقط می‌خواد بره خونه 410 00:23:37,741 --> 00:23:40,343 اون… اون برگشت اینجا تا به هم‌وطن‌های سُرخ‌پوستش کمک کنه 411 00:23:40,344 --> 00:23:42,087 ولی همه‌چی بهم ریخت 412 00:23:42,880 --> 00:23:44,865 فقط داشت تلاش می‌کرد زنده بمونه 413 00:23:45,950 --> 00:23:47,517 وقتی که من از سنگ‌ها رَد شدم 414 00:23:47,518 --> 00:23:49,819 سر از خدمۀ بانِت درآوردم 415 00:23:51,087 --> 00:23:52,923 کاری رو انجام دادم که مجبور بودم 416 00:23:54,258 --> 00:23:57,427 و حاضر بودم هر کاری انجام بدم تا تو رو پیدا کنم 417 00:23:57,428 --> 00:23:58,514 هر کاری 418 00:23:58,515 --> 00:24:00,883 نه. نه 419 00:24:00,884 --> 00:24:04,000 تو هیچ‌وقت دست رو دست نمی‌ذاشتی 420 00:24:04,001 --> 00:24:05,833 تا یه زن آسیب ببینه 421 00:24:05,834 --> 00:24:07,403 مثل کاری که اون مَردا 422 00:24:07,404 --> 00:24:09,339 اون شب توی اون مِیخونه انجام دادن شبی که من برگشتم 423 00:24:09,340 --> 00:24:11,850 مثل کاری که وِندیگو در قبال مامانم انجام دادم 424 00:24:15,346 --> 00:24:17,102 …وایسادم و تماشا کردم 425 00:24:18,082 --> 00:24:21,818 …که بانِت یه بچه رو انداخت توی دریا 426 00:24:23,821 --> 00:24:25,989 و بعدش مادرش دنبالش پرید توی آب 427 00:24:29,244 --> 00:24:32,249 و با اینکه لَه لَه می‌زدم تا دخالت کنم، خشکم زده بود 428 00:24:32,896 --> 00:24:35,277 می‌خواستم نجات‌شون بدم اما نتونستم 429 00:24:36,934 --> 00:24:40,009 باید با تک تک غریزه‌های وجودیم …مبارزه می‌کردم 430 00:24:40,010 --> 00:24:43,232 واسۀ اینکه باید زنده می‌موندم تا تو رو پیدا کنم 431 00:24:44,675 --> 00:24:46,385 تنها بودم 432 00:24:46,944 --> 00:24:48,946 بانِت و خدمه‌ش منو می‌کشتن 433 00:24:49,712 --> 00:24:51,824 واسۀ وِندیگو هم شرایط همینطوری بوده 434 00:24:53,350 --> 00:24:56,052 پس چطور می‌تونم محکومش کنم 435 00:24:56,053 --> 00:24:59,288 به عنوان یه انسان، به عنوان یه کشیش؟ 436 00:25:03,327 --> 00:25:05,685 …آره، راجر - بری - 437 00:25:17,007 --> 00:25:18,641 آماده میشیم، ستوان تِیت 438 00:25:18,642 --> 00:25:21,611 ،وقتی باد آروم شد، شروع به حرکت کنین به طرف تنگۀ وحشت حرکت کنین 439 00:25:21,612 --> 00:25:25,615 نیروها رو بفرستین ساحل و قلعۀ جانستون رو پَس بگیرین 440 00:25:25,616 --> 00:25:27,784 …با نهایت احترام، عالیجناب، باید بگم که 441 00:25:27,785 --> 00:25:29,852 ،اگر اجازه بدین رُک و راست صحبت کنم …باید بگم که 442 00:25:29,853 --> 00:25:32,689 توی این مِه نمیشه حمله کرد 443 00:25:32,690 --> 00:25:34,691 این کشتی بدرد حمله نمی‌خوره 444 00:25:34,692 --> 00:25:37,026 …و ناخدا میگه که - باید یه کاری بکنیم، تِیت - 445 00:25:37,027 --> 00:25:39,762 می‌دونی اگر این مستعمره رو از دست بدم 446 00:25:39,763 --> 00:25:41,664 چه سرنوشتی در انتظارمه؟ 447 00:25:41,665 --> 00:25:43,240 قبل از شورشی‌ها، سربازهای بریتانیایی 448 00:25:43,241 --> 00:25:44,767 اعدامم می‌کنن 449 00:25:44,768 --> 00:25:47,003 خیلی زود اخباری بدست‌مون می‌رسه 450 00:25:47,004 --> 00:25:49,038 اما تعداد شورشی‌ها خیلی زیاده 451 00:25:49,039 --> 00:25:51,374 و از اون چیزی که انتظار داشتیم امکانات بهتری دارن 452 00:25:51,375 --> 00:25:53,943 و قربان، اگر کنترل قلعۀ جانستون در اختیارشونه 453 00:25:53,944 --> 00:25:56,979 …پس به‌خاطر خودتون و به‌خاطر خانواده‌تون 454 00:25:56,980 --> 00:25:59,349 شاید بهتر باشه به رفتن به سمت شمال فکر کنین 455 00:26:01,297 --> 00:26:02,881 …ببخشین 456 00:26:04,514 --> 00:26:07,123 ،ولی بدون شک جای شما همینجاست، فرماندار مارتین 457 00:26:07,124 --> 00:26:09,759 همونجوری که جای شما اتاق جراحه 458 00:26:09,760 --> 00:26:11,739 و وظیفه‌تون رسیدگی به همسرمه 459 00:26:13,107 --> 00:26:14,950 خب، شرایط‌شون خیلی بهتر شده 460 00:26:14,951 --> 00:26:18,468 می‌خواستم ازتون بپرسم امکانش هست برم ویلمینگتون 461 00:26:18,469 --> 00:26:21,073 و یه سری وسایل واسه‌شون بیارم 462 00:26:21,074 --> 00:26:22,405 از کشتی برین؟ 463 00:26:22,406 --> 00:26:24,607 می‌دونین آوردن شما به اینجا چه کار سختی بود؟ 464 00:26:24,608 --> 00:26:26,210 البته که نه 465 00:26:26,211 --> 00:26:29,645 اما ادامۀ سلامتی همسرتون ممکنه به این قضیه بستگی داشته باشه 466 00:26:29,646 --> 00:26:31,387 سلام 467 00:26:31,388 --> 00:26:33,116 …به نام ارتش پادشاه جورج 468 00:26:33,117 --> 00:26:34,617 سوار کشتی میشیم 469 00:26:34,618 --> 00:26:35,955 خواهش می‌کنم، عالیجناب 470 00:26:35,956 --> 00:26:36,986 …من 471 00:26:36,987 --> 00:26:39,689 باید یه سری وسایل اضافه با خودم بیارم 472 00:26:39,690 --> 00:26:41,724 یه لیست آماده کنین، یه پیک می‌فرستیم 473 00:26:41,725 --> 00:26:44,005 تا بره و قبل از حرکت‌مون هر چیزی که احتیاج دارین رو بیاره 474 00:26:44,006 --> 00:26:45,268 ‫عجله کن. 475 00:26:45,269 --> 00:26:47,396 ‫هر اتفاقی هم که بیفته، ‫گمون نکنم قرار باشه… 476 00:26:47,397 --> 00:26:48,875 ‫زیاد تو این ناحیه آبی بمونیم. 477 00:26:50,000 --> 00:26:52,294 ‫ولی کی قراره به خشکی برگردم؟ 478 00:26:52,295 --> 00:26:54,504 ‫حتما خودت متوجه شدی… 479 00:26:54,505 --> 00:26:56,739 ‫که همسرم بارداره. 480 00:26:56,740 --> 00:26:58,574 ‫باید کمکش کنی. 481 00:26:58,575 --> 00:26:59,776 ‫تا اتمام سفرمون… 482 00:26:59,777 --> 00:27:01,077 ‫تو کشتیمون می‌مونی. 483 00:27:01,078 --> 00:27:03,079 ‫فرض کن داری به کشورت خدمت می‌کنی. 484 00:27:03,080 --> 00:27:05,081 ‫ستوان تیت همین الان نامه‌ات رو ‫به خشکی می‌رسونه. 485 00:27:05,082 --> 00:27:06,415 ‫زیاد طول نمی‌کشه. 486 00:27:06,416 --> 00:27:08,252 ‫چه خبری دستگیرت شده سرگرد مک‌دونالد؟ 487 00:27:09,853 --> 00:27:11,697 ‫فورت جانستون رو از دست دادیم قربان. 488 00:27:12,790 --> 00:27:14,616 ‫پس خبرش قطعیه؟ 489 00:27:17,046 --> 00:27:18,748 ‫چه خوب که اینجا دیدمتون. 490 00:27:19,930 --> 00:27:21,130 ‫می‌شناسیش؟ 491 00:27:21,565 --> 00:27:22,832 ‫قبلا همدیگه رو دیدیم. 492 00:27:22,833 --> 00:27:24,074 ‫قطعا همین‌طوره. 493 00:27:24,075 --> 00:27:25,906 ‫البته آخرین بار شنیده بودم… 494 00:27:25,907 --> 00:27:28,538 ‫کاملا مصمم هستم ‫بیگناهیم رو ثابت کنم. 495 00:27:28,539 --> 00:27:30,606 ‫ممنون سرگرد. 496 00:27:30,607 --> 00:27:33,407 ‫خب، می‌شه قبل از دیدار دوباره‌تون، 497 00:27:33,408 --> 00:27:34,710 ‫بعد از تحویل نامه به تیت، 498 00:27:34,711 --> 00:27:35,878 ‫چیزی برام بیاری… 499 00:27:35,879 --> 00:27:37,614 ‫که معده‌دردم رو تسکین بده؟ 500 00:27:38,515 --> 00:27:40,717 ‫بد نیست مقداری برندی هم توش بریزی. 501 00:27:46,723 --> 00:27:48,805 ‫کت‌قرمزها رفتن فاحشه‌خونه. 502 00:27:48,806 --> 00:27:50,404 ‫شاید بتونیم چیزی از زیر زبونشون بکشیم. 503 00:27:50,405 --> 00:27:52,829 ‫درسته. شاید بدونن کلانتر کجاست… 504 00:27:52,830 --> 00:27:54,598 ‫یا خاله کلر رو کجا برده. 505 00:28:07,845 --> 00:28:10,614 ‫می‌تونیم وفادارماندگان رو جمع کنیم، ‫تعداد افرادمون رو افزایش بدیم. 506 00:28:12,149 --> 00:28:13,349 ‫در خدمتتونم خانم. 507 00:28:16,253 --> 00:28:18,153 ‫وقتی شنیدم به اتهام قتل بازداشت شدین، 508 00:28:18,154 --> 00:28:20,123 ‫اصلا باورم نمی‌شد، 509 00:28:20,944 --> 00:28:23,125 ‫حتی شنیده بودم پدر دختره ‫همراهتون اومده ویلمینگتن… 510 00:28:23,126 --> 00:28:25,842 ‫و گفته می‌خواد شاهد اعدامتون باشه. 511 00:28:28,031 --> 00:28:31,267 ‫صرفا می‌‎خواست اطمینان حاصل کنه ‫دادگاه منصفانه‌ای برام برگزار می‌کنن. 512 00:28:31,268 --> 00:28:33,202 ‫معلومه. 513 00:28:33,203 --> 00:28:36,105 ‫حالا که الان کنار چنین فرد برجسته‌ای هستین، 514 00:28:36,106 --> 00:28:39,242 ‫مطمئنم همه‌چی مرتبه. 515 00:28:39,243 --> 00:28:41,510 ‫با این اوصاف، گمون کنم شوهرتون ‫بالاخره سر عقل اومده… 516 00:28:41,511 --> 00:28:46,082 ‫و بالاخره با دربار بیعت کرده خانم فریزر؟ 517 00:28:46,083 --> 00:28:48,618 ‫به وفاداری این آدم شک داری سرگرد؟ 518 00:28:48,619 --> 00:28:52,021 ‫خب، صرفا فرض کردم ‫چون شوهر این بانو… 519 00:28:52,022 --> 00:28:53,956 ‫از رسیدگی به امور سرخ‌پوستان… 520 00:28:53,957 --> 00:28:56,259 ‫و مسائل دیگه‌ای کنار کشیده، اِم… 521 00:28:56,260 --> 00:28:58,594 ‫چطور مؤدبانه بگم… 522 00:28:58,595 --> 00:29:01,823 ‫شوهرتون جیمز فریزر ‫اهل فریزرز ریجه؟ 523 00:29:02,566 --> 00:29:04,800 ‫آره. آره، خودشه. 524 00:29:04,801 --> 00:29:06,836 ‫مسلما به شدت امیدوارم… 525 00:29:06,837 --> 00:29:08,604 ‫بتونیم و حمایت آقای فریزر… 526 00:29:08,605 --> 00:29:10,692 ‫از اقداماتمون حساب کنیم، 527 00:29:10,693 --> 00:29:12,708 ‫ولی مسلما درک می‌کنین… 528 00:29:12,709 --> 00:29:15,978 ‫که مقداری به وفاداری ایشون… 529 00:29:15,979 --> 00:29:17,146 ‫- شک وارده. ‫- خجالت نمی‌کشی؟ 530 00:29:17,147 --> 00:29:18,915 ‫می‌شه تنهامون بذاری سرگرد؟ 531 00:29:18,916 --> 00:29:20,283 ‫حتما عالیجناب. 532 00:29:31,161 --> 00:29:33,378 ‫ای حرومزاده دغل‌کار. 533 00:29:48,658 --> 00:29:51,314 ‫- آقای توماس کریستی شمایین؟ ‫- بله؟ 534 00:29:51,315 --> 00:29:52,915 ‫خانمی به نام کلر فریزر… 535 00:29:52,916 --> 00:29:55,652 ‫می‌خوان سریعا کمکشون کنین. 536 00:29:56,765 --> 00:30:00,189 ‫بهمون اطمینان دادن شما مناسب‌ترین گزینه ‫برای کمک به ایشون هستین. 537 00:30:00,190 --> 00:30:03,577 ‫ولی اصلا نباید به کسی چیزی بگین. 538 00:30:05,549 --> 00:30:08,384 ‫می‌تونین اقلام لازمه رو ‫جور کنین آقای کریستی؟ 539 00:30:09,099 --> 00:30:10,299 ‫اجناس؟ 540 00:30:11,307 --> 00:30:13,369 ‫آره، معلومه. 541 00:30:13,370 --> 00:30:15,204 ‫معلومه، آره. 542 00:30:15,205 --> 00:30:18,859 ‫واسه بیمارش که سوار ‫اچ‌ام‌اس کروزره جورشون می‌کنم. 543 00:30:19,710 --> 00:30:21,711 ‫هم به خانم فریزر، 544 00:30:21,712 --> 00:30:23,846 ‫هم به دربار… 545 00:30:23,847 --> 00:30:26,215 ‫با کمال میل کمک می‌کنم. 546 00:30:26,216 --> 00:30:27,683 ‫خب، خودتون فهرست اجناس… 547 00:30:27,684 --> 00:30:29,318 ‫مورد نیازش رو خوندین. 548 00:30:29,319 --> 00:30:31,253 ‫خب، لطفا همه‌شون در اسرع وقت… 549 00:30:31,254 --> 00:30:33,488 ‫به بندر برسونین. 550 00:30:33,489 --> 00:30:36,292 ‫کشتیشون دم بندره؟ 551 00:30:36,293 --> 00:30:38,160 ‫نه جناب. 552 00:30:38,161 --> 00:30:40,763 ‫ولی من اونجا منتظرتونم ‫و هرچی بیارین رو با قایق… 553 00:30:40,764 --> 00:30:42,264 ‫به کشتیشون برمی‌گردونم. 554 00:30:42,265 --> 00:30:44,000 ‫ولی لطفا عجله کنین. 555 00:30:44,001 --> 00:30:46,397 ‫توقف کروزر زیاد طول نمی‌کشه. 556 00:30:50,309 --> 00:30:55,504 « شوهرم » 557 00:30:57,647 --> 00:30:58,847 ‫«شوهرم…» 558 00:31:13,543 --> 00:31:15,898 ‫کلانتر تالیور حضورم ‫تو این کشتی رو ترتیب داد، 559 00:31:15,899 --> 00:31:18,367 ‫واسه همین گمون می‌کردم ‫از اتهامم خبر دارین… 560 00:31:18,368 --> 00:31:19,835 ‫و نادیده‌اش گرفتین. 561 00:31:19,836 --> 00:31:21,437 ‫خانم مارتین که نادیده گرفته بودن. 562 00:31:21,438 --> 00:31:23,239 ‫من درگیر تلاش جهت حکمرانی… 563 00:31:23,240 --> 00:31:24,974 ‫به یکی از مستعمره‌های دربار… 564 00:31:24,975 --> 00:31:26,709 ‫از درون سیاهچالی… 565 00:31:26,710 --> 00:31:28,490 ‫وسط آبم. 566 00:31:28,491 --> 00:31:31,113 ‫خدمه بهم گفت طبیبی ‫و از زندان میای. 567 00:31:31,114 --> 00:31:33,015 ‫نه فرصت داشتم، ‫نه مایل بودم… 568 00:31:33,016 --> 00:31:35,785 ‫جزئیات ناخوش‌آیندش رو بپرسم. 569 00:31:35,786 --> 00:31:37,186 ‫منظورم دقیقا همینه. 570 00:31:37,187 --> 00:31:40,122 ‫وقتی افرادتون رو سراغم فرستادین، ‫اتهامم براتون مهم نبود. 571 00:31:40,123 --> 00:31:42,301 ‫به کمکم نیاز داشتین، ‫من هم کمکتون کردم. 572 00:31:42,302 --> 00:31:44,240 ‫ولی قاتل بودنت باورنکردنیه. 573 00:31:44,241 --> 00:31:47,572 ‫به جون خودتون قسم می‌خورم بیگناهم. 574 00:31:48,432 --> 00:31:51,523 ‫وقتی خانمه رو پیدا کرده بودم، ‫خودش مرده بود. 575 00:31:51,524 --> 00:31:52,735 ‫ولی باردار بود، واسه همین… 576 00:31:52,736 --> 00:31:54,236 ‫یا خدای بزرگ، هی داره بدتر می‌شه. 577 00:31:54,237 --> 00:31:56,972 ‫همسر بیچاره‌‎ام ‫از این روایت غم‌انگیز خبر داره؟ 578 00:31:56,973 --> 00:31:58,340 ‫شما متوجه نیستین. 579 00:31:58,341 --> 00:32:01,503 ‫تمام تلاشم رو کردم ‫که بچه تو شکمش رو نجات بدم. 580 00:32:02,379 --> 00:32:06,158 ‫واسه همسر و بچه‌تون ‫هم تمام تلاشم رو می‌کنم. 581 00:32:09,820 --> 00:32:12,388 ‫همسرتون بهم گفتن… 582 00:32:12,389 --> 00:32:15,257 ‫جفتتون فقدان‌های وحشتناکی رو ‫تجربه کردین. 583 00:32:15,258 --> 00:32:17,843 ‫خودم درد از دست رفتن بچه رو درک می‌کنم. 584 00:32:18,962 --> 00:32:20,609 ‫بدترین عذاب دنیاست. 585 00:32:20,610 --> 00:32:23,221 ‫توصیف‌ناپذیره. 586 00:32:24,801 --> 00:32:28,326 ‫سه پسر قشنگم. 587 00:32:30,173 --> 00:32:32,301 ‫سم، کوچک‌ترین پسرم… 588 00:32:33,410 --> 00:32:36,713 ‫گاهی اوقات خیال می‌کنم ‫دویدنش رو از گوشه چشمم می‌بینم. 589 00:32:38,281 --> 00:32:40,296 ‫هشت سال بیشتر نداشت. 590 00:32:40,884 --> 00:32:42,689 ‫خیلی تسلیت می‌گم. 591 00:32:44,154 --> 00:32:45,754 ‫آره، شاید بهتر باشه شرمنده باشی، 592 00:32:45,755 --> 00:32:47,957 ‫خودت و شوهرت باید شرمنده باشین، 593 00:32:47,958 --> 00:32:51,494 ‫آخه تنها چیزی که از درگذشت ‫سه پسرم دردناک‌تره، 594 00:32:51,495 --> 00:32:53,429 ‫علم به بزرگ شدن سه دخترم… 595 00:32:53,430 --> 00:32:55,197 ‫تو دنیایی بدون اون‌هاست، 596 00:32:55,198 --> 00:32:57,399 ‫تو دنیایی بدون مرد شدن برادرهاشونه، 597 00:32:57,400 --> 00:32:59,034 ‫اگه زنده بودن، ‫ازشون مقابل افرادی که دنبال… 598 00:32:59,035 --> 00:33:01,237 ‫خشونت، خون‌ریزی، بی‌نظمی و هرج و مرجن… 599 00:33:01,238 --> 00:33:03,692 ‫و از نظم و قانون فراری‌ان، ‫حاضرن به کشورشون خیانت کرده… 600 00:33:03,693 --> 00:33:06,375 ‫و جنگ رو برگزینن، دفاع کنن. 601 00:33:06,376 --> 00:33:10,513 ‫ولی مسلما هیچ‌کس، ‫هر عقیده‌ای هم داشته باشه، 602 00:33:10,514 --> 00:33:12,823 ‫عامدانه جنگ به راه نمی‌اندازه. 603 00:33:12,824 --> 00:33:15,217 ‫خب، خودت و شوهرت ‫دقیقا چه اعتفادی دارین… 604 00:33:15,218 --> 00:33:16,592 ‫خانم فریزر؟ 605 00:33:16,593 --> 00:33:20,256 ‫بحث اتهام قتل جداست، 606 00:33:20,257 --> 00:33:24,980 ‫بحث اتهام خیانت هم جداست. 607 00:33:28,939 --> 00:33:30,933 ‫ناامیدکننده بود. 608 00:33:30,934 --> 00:33:33,103 ‫شاید تو الد بل بیشتر شانس بیاریم. 609 00:33:36,285 --> 00:33:37,928 ‫آقای فریزر. 610 00:33:38,680 --> 00:33:40,109 ‫این دفعه چی شده آقای کریستی؟ 611 00:33:40,110 --> 00:33:41,911 ‫می‌دونم خانم فریزر کجاست. 612 00:33:46,816 --> 00:33:48,016 ‫بخونش. 613 00:33:48,673 --> 00:33:50,286 ‫سوار کشتی کروزره. 614 00:33:50,287 --> 00:33:52,454 ‫می‌خواد برین پیشش. 615 00:33:52,455 --> 00:33:55,124 ‫«ویر میوس» یعنی «شوهرم». 616 00:33:55,125 --> 00:33:56,458 ‫شما رو می‌خواد. 617 00:34:16,246 --> 00:34:17,313 ‫سلام ستوان تیت. 618 00:34:17,314 --> 00:34:18,847 ‫لطفا برگردین پایین خانم. 619 00:34:18,848 --> 00:34:21,050 ‫فقط اومدم چند پتوی دیگه ‫واسه خانم مارتین ببرم. 620 00:34:25,374 --> 00:34:27,156 ‫آروم پارو بزن قایق. 621 00:34:37,934 --> 00:34:39,425 ‫می‌خواین سوار بشین جناب؟ 622 00:34:39,426 --> 00:34:40,636 ‫آره، می‌خوام سوار بشم. 623 00:34:40,637 --> 00:34:42,338 ‫با اجازه کی سوار بشین؟ 624 00:34:42,339 --> 00:34:44,373 ‫من قبلا تحت فرمان فرماندار، 625 00:34:44,374 --> 00:34:45,847 ‫مسئول رسیدگی به امور ‫سرخ‌پوستان بودم… 626 00:34:45,848 --> 00:34:48,277 ‫و از آشنایان… 627 00:34:50,211 --> 00:34:51,966 ‫لرد جان گری هستم. 628 00:34:58,255 --> 00:34:59,989 ‫ساکسون. 629 00:35:09,786 --> 00:35:11,301 ‫عذر می‌خوام. 630 00:35:11,935 --> 00:35:13,737 ‫چنین کاری مجاز نیست. 631 00:35:16,373 --> 00:35:18,058 ‫می‌خوام با فرماندار صحبت کنم. 632 00:35:18,059 --> 00:35:20,342 ‫بنده جیمز فریزر اهل فریزرز ریج هستم. 633 00:35:20,343 --> 00:35:22,511 ‫اومدم دنبال همسرم. 634 00:35:22,512 --> 00:35:25,535 ‫خاشعانه ازتون می‌خوام بذارین ببرمش خونه. 635 00:35:25,536 --> 00:35:27,035 ‫جناب، متأسفانه باید به اطلاعت برسونم… 636 00:35:27,036 --> 00:35:29,919 ‫که همسرت زندانی درباره، 637 00:35:30,527 --> 00:35:32,462 ‫البته احتمالا خودت خبر داشتی. 638 00:35:34,324 --> 00:35:37,059 ‫درست شنیدم که تو مستعمره کارولینای شمالی… 639 00:35:37,060 --> 00:35:40,362 ‫حکومت نظامی اعلام کردین، مگه نه؟ 640 00:35:40,363 --> 00:35:41,430 ‫درسته. 641 00:35:41,431 --> 00:35:43,065 ‫پس آزادی کل زندانیان… 642 00:35:43,066 --> 00:35:45,602 ‫به عهده شخص خودتونه. 643 00:35:46,369 --> 00:35:47,970 ‫همسرم زندانی خود شماست. 644 00:35:47,971 --> 00:35:49,538 ‫اختیار آزاد کردنش دست شماست. 645 00:35:49,539 --> 00:35:52,727 ‫زنتون به جرم به شدت شنیعی… 646 00:35:52,728 --> 00:35:54,076 ‫متهم شده. 647 00:35:54,077 --> 00:35:55,862 ‫اتهامش بی‌اعتباره. 648 00:36:00,684 --> 00:36:03,452 ‫مسلما خودتون که کنارش بودین، 649 00:36:03,453 --> 00:36:05,655 ‫به نتایجی راجع به شخصیتش رسیدین. 650 00:36:05,656 --> 00:36:08,436 ‫خب، راجع به شخصیت خودت ‫باید به چه نتیجه‌ای برسم؟ 651 00:36:08,437 --> 00:36:10,059 ‫لرد جان گری بهم اطمینان داده بود… 652 00:36:10,060 --> 00:36:11,593 ‫که می‌شه روت حساب کرد، 653 00:36:11,594 --> 00:36:13,880 ‫- ولی سرگرد مک‌دونالد گفته… ‫- سرگرد مک‌دونابد؟ 654 00:36:14,464 --> 00:36:16,166 ‫کناره‌گیریم از رسیدگی ‫به اموز سرخ‌پوستان رو می‌گین؟ 655 00:36:18,301 --> 00:36:19,735 ‫مسلما دیگه اون جریانات رو ‫پشت‌سر گذاشتیم. 656 00:36:19,736 --> 00:36:22,137 ‫همین که دلت نمی‌خواد ‫بیشتر از این مسئله تعریف کنی، 657 00:36:22,138 --> 00:36:24,165 ‫خیلی چیزها رو مشخص می‌کنه جناب. 658 00:36:29,412 --> 00:36:32,526 ‫من احتیاطتون رو درک می‌کنم عالیجناب. 659 00:36:34,718 --> 00:36:37,019 ‫شاید بتونم خیالتون رو تا حدی راحت کنم. 660 00:36:37,020 --> 00:36:39,543 ‫خجالت نمی‌کشی به من پیشنهاد رشوه می‌دی؟ 661 00:36:39,544 --> 00:36:41,557 ‫چنین قصدی نداشتم قربان. 662 00:36:41,558 --> 00:36:44,660 ‫می‌خوام بابت غیبت همسرم ‫در دادگاه وثیقه بذارم. 663 00:36:44,661 --> 00:36:47,596 ‫نه‌خیر جناب، واسه همسرت وثیقه قبول نمی‌کنم. 664 00:36:47,597 --> 00:36:49,398 ‫بهتره جفتتون رو به دار آویخته… 665 00:36:49,399 --> 00:36:50,999 ‫و اجسادتون رو از بازوی کشتی آویزان کنم. 666 00:36:51,000 --> 00:36:52,591 ‫عالیجناب، خواهش می‌کنم. 667 00:36:59,743 --> 00:37:01,410 ‫من منطقی‌ام. 668 00:37:01,411 --> 00:37:03,145 ‫بهت پیشنهادی می‌دم. 669 00:37:03,146 --> 00:37:06,081 ‫به مناطق دورافتاده برگرد ‫و هرچقدر می‌تونی نیرو جمع کن. 670 00:37:06,082 --> 00:37:10,586 ‫بعدش به سرگرد مک‌دونالد خبر بده ‫و افرادت رو به خدمتش دربیار. 671 00:37:10,587 --> 00:37:14,590 ‫وقتی بهم خبر بده که مثلا ‫دویست نفر در اختیارش قرار دادی، 672 00:37:14,591 --> 00:37:17,526 ‫بعدش همسرت رو بهت تحویل می‌دم جناب. 673 00:37:23,166 --> 00:37:24,366 ‫خیلی‌خب. 674 00:37:35,414 --> 00:37:36,712 ‫همین‌جا بمون عزیزم. 675 00:37:38,615 --> 00:37:40,416 ‫ناامید نباش. 676 00:37:40,417 --> 00:37:42,217 ‫صبح می‌بینمت. 677 00:38:16,719 --> 00:38:18,121 ‫عذر می‌خوام خانم. 678 00:38:19,189 --> 00:38:21,223 ‫یه لحظه وقت دارین راجع به کسی… 679 00:38:21,224 --> 00:38:24,903 ‫که خیلی دوستتون داره صحبت کنیم؟ 680 00:38:25,829 --> 00:38:28,130 ‫امروز فرصت صحبت راجع به خدا رو ندارم. 681 00:38:28,131 --> 00:38:29,516 ‫ولی مرسی. 682 00:38:31,234 --> 00:38:33,518 ‫داشتم شوهرتون رو می‌گفتم. 683 00:38:34,504 --> 00:38:36,391 ‫واسه ایشون فرصت دارین؟ 684 00:38:37,279 --> 00:38:38,479 ‫همیشه دارم. 685 00:38:39,957 --> 00:38:44,146 ‫ولی سرش شلوغه و داره نیاز ‫سربازان رو تأمین می‌کنه. 686 00:38:44,147 --> 00:38:46,281 ‫خودش هم قراره منصوب بشه. 687 00:38:46,282 --> 00:38:47,482 ‫- واقعا؟ ‫- هوم. 688 00:38:48,117 --> 00:38:50,171 ‫خب، منصوب شدنش چطور پیش می‌ره؟ 689 00:38:51,888 --> 00:38:54,682 ‫حتما خیلی خوشحال می‌شین ‫که بفهمین به سرباز وظیفه خاصی… 690 00:38:54,683 --> 00:38:57,297 ‫در فرارش کمک نکرده. 691 00:39:10,173 --> 00:39:12,667 ‫ولی واقعا می‌خوام کاری در حقش بکنم بری. 692 00:39:14,911 --> 00:39:16,411 ‫تو به حرف دل خودت گوش کن. 693 00:39:16,412 --> 00:39:18,202 ‫من هم باید بتونم ‫به حرف دل خودم گوش کنم. 694 00:39:19,068 --> 00:39:20,858 ‫واسه همین با دعا کردن برای وندیگو، 695 00:39:21,618 --> 00:39:23,511 ‫کمکش می‌کنم. 696 00:39:28,558 --> 00:39:29,758 ‫خب، بکن دیگه. 697 00:39:30,593 --> 00:39:32,529 ‫اگه حالت بهتر می‌شه، ‫همین الان دعا کن. 698 00:39:44,774 --> 00:39:48,343 ‫خدایا، می‌گن اگه بنده یه قدم برداره، 699 00:39:48,344 --> 00:39:50,479 ‫خدا ده قدم به سمتش برمی‌داره. 700 00:39:50,480 --> 00:39:52,755 ‫همیشه با شنیدن این حرف گیج می‌شدم. 701 00:39:53,643 --> 00:39:57,653 ‫مثلا کسی که یه قدم به سمت ‫برداشتن آخرین برش کیک برمی‌داره… 702 00:39:57,654 --> 00:39:58,854 ‫یا… 703 00:40:05,662 --> 00:40:08,290 ‫خدایا، خواهش می‌کنم ‫به وندیگو دانر کمک کن… 704 00:40:09,799 --> 00:40:13,741 ‫یا حداقل کمکش کن ‫قدمی برداره. 705 00:40:19,475 --> 00:40:21,343 ‫کاهن خیلی خوبی می‌شی. 706 00:40:27,364 --> 00:40:29,952 ‫اصلا نمی‌تونی تعداد مد نظرشون رو جمع کنی. 707 00:40:29,953 --> 00:40:31,698 ‫کسی رو جمع نمی‌کنم. 708 00:40:32,288 --> 00:40:34,018 ‫ولی به اون کشتی برمی‌گردم. 709 00:40:34,624 --> 00:40:35,958 ‫چیکار می‌کنی دایی؟ 710 00:40:37,360 --> 00:40:38,794 ‫هر کاری لازم باشه می‌کنم. 711 00:40:43,572 --> 00:40:45,601 ‫بهتره برگردی ریج. 712 00:40:45,602 --> 00:40:47,002 ‫نمی‌خوام تو نقشی داشته باشی. 713 00:40:47,003 --> 00:40:48,236 ‫منظورت چیه؟ 714 00:40:48,237 --> 00:40:49,437 ‫سلام فریزر. 715 00:40:52,321 --> 00:40:53,521 ‫سلام تام. 716 00:40:54,556 --> 00:40:55,858 ‫دستت ویسکیه؟ 717 00:40:58,247 --> 00:41:01,192 ‫من با کشمش‌های ذهنیم گلاویز شدم. 718 00:41:02,251 --> 00:41:03,451 ‫ولی خودتی. 719 00:41:04,320 --> 00:41:05,520 ‫همیشه خودتی. 720 00:41:07,256 --> 00:41:09,658 ‫راه‌حل کل آرزوهام خودتی. 721 00:41:09,659 --> 00:41:11,911 ‫چقدر مشروب خوردی؟ 722 00:41:12,729 --> 00:41:14,247 ‫باید کمکم کنی. 723 00:41:15,698 --> 00:41:16,898 ‫التماست می‌کنم. 724 00:41:18,301 --> 00:41:20,287 ‫باید کاری بکنم. 725 00:41:27,276 --> 00:41:29,137 ‫کمی هوا بخور که حواست سر جاش بیاد. 726 00:41:29,646 --> 00:41:30,999 ‫بهش عادت نداری. 727 00:41:31,000 --> 00:41:32,434 ‫ویسکی عقلت رو خدشه‌دار کرده. 728 00:41:43,993 --> 00:41:45,894 ‫من طی سال‌های اخیر ‫شاهد درخواست کمک… 729 00:41:45,895 --> 00:41:47,668 ‫افراد متعددی از تو بودم. 730 00:41:48,517 --> 00:41:50,193 ‫اصلا روشون رو زمین نمی‌اندازی. 731 00:41:50,932 --> 00:41:52,668 ‫الان روی من رو زمین می‌اندازی؟ 732 00:41:52,669 --> 00:41:54,417 ‫بذار برم سمت کروزر. 733 00:41:55,264 --> 00:41:57,400 ‫بذار به فرماندار بگم چیکار کردم. 734 00:41:58,641 --> 00:42:00,542 ‫بذار واسه آخرین بار ‫تو روی خانم فریزر نگاه کرده… 735 00:42:00,543 --> 00:42:03,838 ‫و اعتراف کنم. 736 00:42:08,017 --> 00:42:09,527 ‫روز عروسیمون… 737 00:42:10,278 --> 00:42:12,989 ‫جلوی کلر سوگند خوردم خودم، طایفه‌ام، 738 00:42:13,723 --> 00:42:16,583 ‫خاندانم و جسم خودم… 739 00:42:17,313 --> 00:42:18,994 ‫همیشه… 740 00:42:18,995 --> 00:42:20,883 ‫محافظش باشن. 741 00:42:22,999 --> 00:42:25,188 ‫به قولم عمل می‌کنم. 742 00:42:26,069 --> 00:42:27,796 ‫به کمک تو نیازی ندارم. 743 00:42:29,692 --> 00:42:33,542 ‫من باور دارم اگه بذاری برم پیشش، 744 00:42:33,543 --> 00:42:35,911 ‫باز هم به قولت عمل کردی، 745 00:42:35,912 --> 00:42:37,546 ‫همون‌طور که به قولت… 746 00:42:37,547 --> 00:42:39,791 ‫به مایی که زندانی آرزومیر بودیم، عمل کردی. 747 00:42:43,886 --> 00:42:45,794 ‫آوازه من… 748 00:42:46,522 --> 00:42:48,590 ‫تو این دنیا ارزشی نداره. 749 00:42:50,093 --> 00:42:51,693 ‫خانواده‌ام از هم پاشیده. 750 00:42:52,962 --> 00:42:54,796 ‫طایفه‌ای ندارم. 751 00:42:57,867 --> 00:42:59,801 ‫بذار این کار رو بکنم. 752 00:43:09,579 --> 00:43:11,905 ‫هیچ‌جوره نمی‌تونم منصرفت کنم؟ 753 00:43:13,783 --> 00:43:14,983 ‫نه. 754 00:43:32,928 --> 00:43:34,654 ‫کلر رو بفرست برگرده پیشم. 755 00:43:46,115 --> 00:43:48,096 ‫همون روز شوم… 756 00:43:49,725 --> 00:43:51,987 ‫خانم فریزر بهمون گفت… 757 00:43:51,988 --> 00:43:55,118 ‫اگه تو ختم مَلوا حضور می‌داشت، ‫راجع بهش چی می‌گفت. 758 00:43:57,727 --> 00:43:59,127 ‫کسی واسه من مدیجه‌سرایی نمی‌کنه… 759 00:43:59,128 --> 00:44:01,563 ‫و نمی‌دونم مراسم ختمم چه شکلی می‌شه. 760 00:44:01,564 --> 00:44:02,764 ‫ولی… 761 00:44:05,001 --> 00:44:07,808 ‫دلم می‌خواد بدونم خودت در اون صورت ‫راجع بهم چی می‌گفتی. 762 00:44:08,571 --> 00:44:09,771 ‫- تام… ‫- خواهش می‌کنم. 763 00:44:23,842 --> 00:44:25,472 ‫در اون صورت، می‌گفتم توماس کریستی… 764 00:44:25,473 --> 00:44:27,164 ‫اسکاتلندی شریفی بود، 765 00:44:28,925 --> 00:44:30,476 ‫به طریقی… 766 00:44:31,561 --> 00:44:33,023 ‫رهبر گروه قابل توجهی بود، 767 00:44:34,163 --> 00:44:37,591 ‫ولی رهبری مناسب رو بلد نبود. 768 00:44:42,151 --> 00:44:43,752 ‫عین قاطر کله‌شق بود، 769 00:44:45,675 --> 00:44:48,675 ‫ولی علی‌رغم اختلافاتمون، 770 00:44:50,079 --> 00:44:52,043 ‫براش احترام قائل بودم… 771 00:44:53,182 --> 00:44:55,884 ‫و امیدوارم اون هم ‫برام احترام قائل بوده باشه. 772 00:45:05,728 --> 00:45:07,162 ‫آهای قایق! 773 00:45:24,213 --> 00:45:26,182 ‫جیمی گفت برمی‌گرده. 774 00:45:26,816 --> 00:45:28,332 ‫به زودی می‌بینیش. 775 00:45:28,333 --> 00:45:30,218 ‫تو ویلمینگتن منتظرته. 776 00:45:30,219 --> 00:45:31,753 ‫جریان چیه؟ 777 00:45:37,793 --> 00:45:40,129 ‫اومدم به قتل دخترم اعتراف کنم. 778 00:45:41,130 --> 00:45:42,330 ‫نه. 779 00:45:42,832 --> 00:45:44,165 ‫نه، امکان نداره کار خودت باشه. 780 00:45:44,166 --> 00:45:47,002 ‫می‌بینم که هنوز هم مخالفت می‌کنی. 781 00:45:47,003 --> 00:45:49,390 ‫- مگه دیوانه‌ای؟ ‫- راست می‌گم. 782 00:45:49,391 --> 00:45:51,874 ‫به کتاب مقدس سوگند می‌خورم. 783 00:45:53,776 --> 00:45:54,974 ‫مـ… 784 00:45:58,180 --> 00:46:00,093 ‫متوجه نمی‌شم. 785 00:46:02,685 --> 00:46:04,440 ‫یادته یه بار… 786 00:46:05,121 --> 00:46:07,133 ‫ازم پرسیده بودی ‫به نظرم جادوگری یا نه؟ 787 00:46:08,057 --> 00:46:09,958 ‫گفته بودی به نظرت جادوگر نیستم. 788 00:46:09,959 --> 00:46:12,211 ‫نه. ولی قبلا می‌شناختمشون. 789 00:46:12,995 --> 00:46:15,172 ‫دختره جادوگر بود. ‫مادرش هم جادوگر بود. 790 00:46:17,199 --> 00:46:20,971 ‫اون «دختره» دختر خودت، مَلوا، بود. 791 00:46:23,906 --> 00:46:25,576 ‫اصلا دختر من نبود. 792 00:46:26,242 --> 00:46:28,644 ‫- آقای کریستی… ‫- دختر برادرم بود. 793 00:46:31,193 --> 00:46:32,393 ‫ادگار رو می‌گم. 794 00:46:35,617 --> 00:46:38,029 ‫قیام که آغاز شد، من… 795 00:46:39,121 --> 00:46:40,990 ‫طرف استوارت رو گرفتم. 796 00:46:41,991 --> 00:46:44,866 ‫اصلا قبول نکرد، ‫گفت کار احمقانه‌ایه. الـ… 797 00:46:45,828 --> 00:46:47,679 ‫التماسم کرد نرم. 798 00:46:49,765 --> 00:46:51,906 ‫ازش خواستم مراقب همسرم و آلن بیچاره باشه. 799 00:46:51,907 --> 00:46:54,020 ‫اون هم مراقبشون بود. 800 00:46:54,804 --> 00:46:56,004 ‫خیلی مراقبشون بود. 801 00:46:58,941 --> 00:47:00,141 ‫که این‌طور. 802 00:47:00,910 --> 00:47:02,243 ‫تقصیر خودش نبود. 803 00:47:02,244 --> 00:47:04,156 ‫مونا جادوگر بود، 804 00:47:05,114 --> 00:47:06,814 ‫ساحر بود. 805 00:47:06,815 --> 00:47:08,768 ‫اون هم تسلیمش شد. 806 00:47:09,860 --> 00:47:12,687 ‫می‌دونم حرفم رو باور نمی‌کنی، ‫ولی حقیقت از همین قراره. 807 00:47:12,688 --> 00:47:14,956 ‫چندین بار مچش رو گرفته بودم، 808 00:47:14,957 --> 00:47:18,413 ‫داشت طلسم می‌کرد، ‫به ستاره‌ها زل می‌زد… 809 00:47:18,414 --> 00:47:22,535 ‫و موهاش تو هوا معلق می‌شدن. 810 00:47:23,833 --> 00:47:26,267 ‫موهاش عین من بود، مگه نه؟ 811 00:47:26,268 --> 00:47:27,651 ‫ولش کن. 812 00:47:31,914 --> 00:47:35,744 ‫سعی کردم با دعا و به لطف خدا نجاتش بدم. 813 00:47:35,745 --> 00:47:37,379 ‫نتونستم. 814 00:47:37,380 --> 00:47:40,483 ‫در نهایت به جرم قتل برادرم دارش زدن. 815 00:47:41,751 --> 00:47:44,019 ‫واسه همین گفتی آلن و مَلوا رو بیارن پیشت. 816 00:47:44,020 --> 00:47:46,354 ‫تا بخوان مَلوا رو بیارن پیشم، ‫اون هم همون‌جوری شده بود، 817 00:47:46,355 --> 00:47:47,989 ‫همون‌طور دغل‌کار شده بود، ‫طلسم می‌کرد… 818 00:47:47,990 --> 00:47:53,035 ‫و روحش عین مادرش شوم شده بود. 819 00:47:53,996 --> 00:47:57,766 ‫سعی کردم نذارم سر بقیه رو گول بزنه. 820 00:47:57,767 --> 00:48:00,987 ‫جفتشون دچار نفرین لیلیت شده بودن. 821 00:48:02,438 --> 00:48:03,972 ‫باردار بود. 822 00:48:03,973 --> 00:48:05,273 ‫به نظرم جلوگیری از ورود… 823 00:48:05,274 --> 00:48:09,110 ‫جادوگر دیگه‌ای به این دنیا ‫کار اشتباهی نیست. 824 00:48:09,111 --> 00:48:11,079 ‫می‌دونی سعی کرده بود ‫خودت رو بکشه؟ 825 00:48:11,080 --> 00:48:12,781 ‫می‌خواست من و تو رو بکشه. 826 00:48:12,782 --> 00:48:14,315 ‫تو که مطمئن نیستی. 827 00:48:14,316 --> 00:48:16,217 ‫خودت گفته بودی بیماری جفتمون… 828 00:48:16,218 --> 00:48:18,386 ‫در حین سیل ریج یکسان بود. 829 00:48:18,387 --> 00:48:20,455 ‫خودت از اون موجودات نامرئی بهش گفته بودی، 830 00:48:20,456 --> 00:48:22,149 ‫از میکروب‌ها بهش گفته بودی. 831 00:48:22,765 --> 00:48:24,159 ‫وقتی مچش رو با استخون‌های… 832 00:48:24,160 --> 00:48:26,261 ‫گناه‌خوار گرفتم، اعتراف کرد. 833 00:48:26,262 --> 00:48:28,639 ‫گوشتابه‌ای درست کرده بود ‫که باهاش مسموممون کنه. 834 00:48:31,700 --> 00:48:33,369 ‫طلسم عشق بود. 835 00:48:34,937 --> 00:48:37,172 ‫جیمی رو می‌خواست. 836 00:48:37,173 --> 00:48:39,141 ‫شهوت ثروت… 837 00:48:40,392 --> 00:48:41,719 ‫و مقام داشت. 838 00:48:43,212 --> 00:48:45,513 ‫شاید هم به نظرش ‫اون‌جوری آزاد می‌شد. 839 00:48:47,316 --> 00:48:50,715 ‫واقعا می‌دونی پدر بچه‌اش کی بود؟ 840 00:48:54,223 --> 00:48:56,714 ‫نمی‌تونستم بذارم ‫زندگی اون همه آدم رو نابود کنه، 841 00:48:56,715 --> 00:48:59,042 ‫آخه جادوگر بود. ‫اشتباه نکن. قبل از اتمام کارش… 842 00:48:59,043 --> 00:49:01,105 ‫جون یکی رو می‌گرفت. 843 00:49:01,997 --> 00:49:05,092 ‫واسه همین تصمیم گرفتی ‫خودت به جاش جون یکی رو بگیری؟ 844 00:49:06,335 --> 00:49:07,902 ‫دختر تنی من نبود، 845 00:49:07,903 --> 00:49:09,905 ‫ولی به هر حال دخترم بود، 846 00:49:10,785 --> 00:49:12,207 ‫از نسل خودم بود. 847 00:49:12,208 --> 00:49:14,080 ‫مسئولیتش با منه. 848 00:49:17,480 --> 00:49:19,515 ‫حرفت رو باور نمی‌کنم تام. 849 00:49:24,920 --> 00:49:29,124 ‫من کل عمرم صبر کردم… 850 00:49:29,125 --> 00:49:30,450 ‫و در جست‌وجوی… 851 00:49:30,451 --> 00:49:34,762 ‫نه، امیدوار بودم به چیزی برسم… 852 00:49:34,763 --> 00:49:37,098 ‫که اسمش رو نمی‌دونم، ‫ولی از وجودش اطمینان داشتم. 853 00:49:40,202 --> 00:49:42,956 ‫قانع شده بودم دنبال خدا بودم، 854 00:49:43,973 --> 00:49:46,794 ‫ولی عشق خدا به تنهایی ‫توانمندم نمی‌کرد. 855 00:49:47,730 --> 00:49:48,930 ‫نه. 856 00:49:50,813 --> 00:49:52,013 ‫حالا فهمیدم… 857 00:49:52,882 --> 00:49:54,082 ‫که عـ… 858 00:49:56,731 --> 00:49:57,931 ‫عاشق توئم. 859 00:50:12,847 --> 00:50:14,047 ‫بیا… 860 00:50:15,911 --> 00:50:19,280 ‫اعتراف‌نامه‌ام رو نوشتم. 861 00:50:22,184 --> 00:50:25,480 ‫سوگند خوردم که دخترم رو به‌خاطر… 862 00:50:25,481 --> 00:50:29,055 ‫بردن آبروم با بی‌عفتیش کشتم. 863 00:50:31,987 --> 00:50:34,022 ‫- نه. ‫- نسخه دیگه‌ای از همین اعتراف‌نامه نوشتم… 864 00:50:34,023 --> 00:50:36,090 ‫و از قبل در اختیار روزنامه‌ای… 865 00:50:36,091 --> 00:50:38,160 ‫تو ویلمینگتن قرار دادم. 866 00:50:39,528 --> 00:50:42,534 ‫چاپش می‌کنن ‫و تو آزاد می‌شی. 867 00:50:45,466 --> 00:50:49,430 ‫همیشه آرزوی… 868 00:50:49,431 --> 00:50:51,423 ‫عشق دوطرفه داشتم. 869 00:50:52,007 --> 00:50:56,044 ‫کل عمرم رو صرف عشق ورزیدن… 870 00:50:56,045 --> 00:50:58,122 ‫به افراد نالایق کردم. 871 00:51:00,815 --> 00:51:02,015 ‫بهم اجازه بده… 872 00:51:04,807 --> 00:51:09,090 ‫جونم رو فدای کسی که لایقشه بکنم. 873 00:51:12,161 --> 00:51:15,390 ‫جون تو ارزشمنده. 874 00:51:16,198 --> 00:51:18,725 ‫نباید این شکلی ازش دل بکنی. 875 00:51:21,275 --> 00:51:22,475 ‫خودم می‌دونم. 876 00:51:29,671 --> 00:51:33,257 ‫اگه نمی‌دونستم، ‫کارم اهمیتی نداشت. 877 00:51:34,083 --> 00:51:35,509 ‫برو پیش شوهرت. 878 00:51:39,421 --> 00:51:41,256 ‫حتما کاری از دستمون برمیاد. 879 00:51:41,257 --> 00:51:42,457 ‫ستوان تیت… 880 00:51:43,259 --> 00:51:44,559 ‫دیگه آماده‌ام. 881 00:52:46,555 --> 00:52:48,999 ‫تو تام رو مجبور کردی اعتراف کنه؟ 882 00:52:50,993 --> 00:52:52,193 ‫نه. 883 00:52:53,462 --> 00:52:56,364 ‫نه، خودش بهم گفت ‫می‌خواد اعتراف کنه، 884 00:52:56,365 --> 00:52:58,200 ‫من هم بهش گفتم نکنه. 885 00:53:00,796 --> 00:53:03,438 ‫بهش گفتم می‌تونم به طریق دیگه‌ای… 886 00:53:03,439 --> 00:53:06,208 ‫برگردونمت، ولی خودش اصرار کرد. 887 00:53:08,724 --> 00:53:11,213 ‫یعنی به نظر تو هم ‫کار خودش نبود؟ 888 00:53:13,214 --> 00:53:15,642 ‫صرفا گفت تا وقتی احتمال ‫برگزاری دادگاه و تبرئه شدنت… 889 00:53:15,643 --> 00:53:17,378 ‫وجود داشت، سکوت کرده بود، 890 00:53:17,753 --> 00:53:18,953 ‫ولی… 891 00:53:22,157 --> 00:53:24,125 ‫اگه واقعا جونت به خطر می‌افتاد، 892 00:53:24,126 --> 00:53:26,227 ‫سریعا اعتراف می‌کرد. 893 00:53:26,228 --> 00:53:28,764 ‫واسه همین اصرار داشت ‫باهامون به ویلمینگتن بیاد. 894 00:53:29,658 --> 00:53:31,792 ‫ولی اصلا منطقی نیست. 895 00:53:32,707 --> 00:53:35,703 ‫واسه چی جلوی براون اعتراف کرد؟ 896 00:53:35,704 --> 00:53:38,172 ‫احتمال می‌دادم خود براون… 897 00:53:38,173 --> 00:53:39,526 ‫مَلوا رو کشته باشه، 898 00:53:39,527 --> 00:53:42,719 ‫ولی فکر می‌کردم ‫دنبال انتقام بوده باشه. 899 00:53:43,698 --> 00:53:44,898 ‫ممکنه. 900 00:53:48,649 --> 00:53:50,517 ‫آخه اصلا باورم نمی‌شه ‫کار تام بوده باشه. 901 00:53:50,518 --> 00:53:53,522 ‫بگو که به‌خاطر من اعتراف نکرده بود. 902 00:54:00,229 --> 00:54:01,429 ‫اون عاشقته. 903 00:54:03,198 --> 00:54:05,066 ‫کاملا مشخصه ساکسون. 904 00:54:07,369 --> 00:54:09,085 ‫من هم اگه جاش بودم ‫همین کار رو می‌کردم، 905 00:54:10,606 --> 00:54:15,276 ‫اگه مرگم موجب نجاتت می‌شد، ‫جون می‌دادم. 906 00:54:18,213 --> 00:54:21,166 ‫ولی چطور می‌تونم بذارم ‫خودش رو برام فدا کنه؟ 907 00:54:24,086 --> 00:54:26,187 ‫قراره دارش بزنن جیمی. 908 00:54:26,188 --> 00:54:27,775 ‫اگه حسش عین من باشه، 909 00:54:27,776 --> 00:54:29,544 ‫هیچ کار بدی در حقش نکردی… 910 00:54:30,626 --> 00:54:33,379 ‫که بخواد جونش رو بده. 911 00:54:35,164 --> 00:54:36,459 ‫خواست خودش بود. 912 00:54:41,437 --> 00:54:43,704 ‫حالا استراحت کن قلبم. 913 00:55:07,400 --> 00:55:22,400 ‫« ترجمه از مهرداد و کیارش نعمت گرگانی » ‫ .:: Mehrdadss & Kiarash Ng ::. 914 00:55:47,494 --> 00:55:48,803 ‫اسبت رو دیدم. 915 00:55:50,041 --> 00:55:51,772 ‫اسبت رو راحت تشخیص می‌دم. 916 00:55:51,773 --> 00:55:55,209 ‫سیصد و بیست کیلومتر ‫به کونش زل زده بودم. 917 00:55:58,847 --> 00:56:00,047 ‫خب… 918 00:56:01,550 --> 00:56:03,190 ‫پس دلت نمی‌خواست… 919 00:56:03,191 --> 00:56:07,988 ‫سری به اسکاتلند زیبا بزنی، ‫مگه نه آقای فریزر؟ 920 00:56:13,462 --> 00:56:14,662 ‫نه. 921 00:56:19,535 --> 00:56:20,935 ‫نه، ممنون. 922 00:56:21,642 --> 00:56:23,964 ‫ترجیح می‌دم بعدش برم. 923 00:56:26,742 --> 00:56:27,942 ‫«بعدش»؟ 924 00:56:30,945 --> 00:56:32,145 ‫ناراحت نباش. 925 00:56:33,715 --> 00:56:36,018 ‫خودت می‌دونی ‫اگه یه مو از سرم کم کنی، 926 00:56:37,653 --> 00:56:40,354 ‫خاندانم می‌افتن دنبالت… 927 00:56:40,355 --> 00:56:42,883 ‫و کل عزیزانت رو می‌کشن. 928 00:56:43,692 --> 00:56:45,493 ‫خودم زحمتشون رو کم کردم. 929 00:56:49,331 --> 00:56:51,283 ‫فعلا خواهرزاده‌ام، 930 00:56:52,668 --> 00:56:54,661 ‫همون سرخ‌پوستی که عذابش می‌أادی، 931 00:56:55,604 --> 00:56:57,981 ‫سری به افرادت زده. 932 00:56:59,408 --> 00:57:01,409 ‫آشنایان چروکیش هم… 933 00:57:01,410 --> 00:57:02,777 ‫کمکش می‌کنن. 934 00:57:03,700 --> 00:57:10,700 ‫ارائه‌ای از وبسایت دیجی موویز ‫.:: DigiMoviez.Com ::. 935 00:57:10,900 --> 00:57:17,900 ‫جهت اطلاع از جدیدترین آدرس سایت ‫دیجی موویز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید ‫@DigiMoviez 936 00:57:19,100 --> 00:57:21,104 ‫دیگه اذیتمون نمی‌کنن. 937 00:57:28,737 --> 00:57:30,722 ‫تو آدم خوبی هستی. 938 00:57:32,908 --> 00:57:35,185 ‫آدم اخلاق‌مداری هستی. 939 00:57:36,277 --> 00:57:38,215 ‫آدم خشنی هم هستم. 940 00:57:40,115 --> 00:57:43,710 ‫اگه خصوصیت نیکویی داشته باشم، ‫از صدقه‌سری همسرمه. 941 00:57:45,954 --> 00:57:47,742 ‫تو سعی کردی ازم بگیریش. 942 00:57:49,891 --> 00:57:51,885 ‫تو که من رو نمی‌کشی. 943 00:57:53,962 --> 00:57:55,664 ‫من رو بی‌دفاع نمی‌کشی. 944 00:57:58,433 --> 00:58:00,501 ‫جرئتش رو نداری. 945 00:58:00,502 --> 00:58:02,938 ‫اگه لازمه، از خدا طلب بخشش کن… 946 00:58:04,617 --> 00:58:05,799 ‫آقای براون.