1 00:00:00,520 --> 00:00:01,990 ... آنچه گذشت 2 00:00:01,990 --> 00:00:05,190 يه زماني اين شهر مال من بود , ميخوام برش گردونم 3 00:00:05,190 --> 00:00:05,760 بنوش 4 00:00:05,760 --> 00:00:07,890 اين تنها راهي هستش که ميتونم چيزايي که لازم هست ببيني رو بهت نشون بدم 5 00:00:07,890 --> 00:00:10,110 کلاوس" تنها از يه نفر به طور واقعي تا حالا ترسيده" 6 00:00:10,110 --> 00:00:10,860 "اونم پدرمه , "مايکل 7 00:00:10,860 --> 00:00:12,780 ما ازت ميخوايم که "مايکل" رو پيداش کني - حتما - 8 00:00:12,780 --> 00:00:14,550 لازم بود که قضيه رو ببيني 9 00:00:14,550 --> 00:00:17,490 و الانم ميتوني انتقامتو بگيري 10 00:00:22,310 --> 00:00:24,330 برو , با سرعت هر چه تمام تر بريد 11 00:00:24,330 --> 00:00:26,650 متأسفم که بهتون بگم که شما ها گير افتاديد 12 00:00:27,540 --> 00:00:28,800 افسون حد و مرز 13 00:00:28,800 --> 00:00:30,730 اصيل ها ميتونن وارد بشن ولي نميتونن خارج بشن 14 00:00:30,730 --> 00:00:34,530 ربکا" قدر نفس هايي که توي ريه ت داري بدون" 15 00:00:34,530 --> 00:00:36,600 چون نفس هاي آخرته 16 00:00:56,220 --> 00:00:59,070 آروم باش , اين فقط يه طوفانه 17 00:00:59,820 --> 00:01:03,750 نترس , نميزارم بهت آسيبي بزنه 18 00:01:06,880 --> 00:01:09,030 نيک" نرو" 19 00:01:17,150 --> 00:01:19,070 من اينو براي پدر کنده کاري کردمش 20 00:01:20,510 --> 00:01:22,610 يه شواليه شجاع هستش 21 00:01:23,860 --> 00:01:26,110 حالا تو هم ميتوني شجاع باشي 22 00:01:28,370 --> 00:01:31,820 تا وقتي که طوفان تموم شه با من وايميستي 23 00:01:35,040 --> 00:01:38,020 "من هميشه با تو ميمونم , "ربکا 24 00:01:38,090 --> 00:01:39,780 هر چي که بشه 25 00:01:46,000 --> 00:01:47,810 !"ربــــــکــــا" 26 00:01:49,680 --> 00:01:50,850 برو کنار 27 00:01:50,850 --> 00:01:52,780 تکون نخور 28 00:01:52,780 --> 00:01:53,640 ما رو الان ترک کن 29 00:01:53,640 --> 00:01:55,950 نميتونم , اينجا گير افتادم 30 00:01:58,410 --> 00:02:00,370 الايژا" , اون چوب بلوط سفيد رو داره" 31 00:02:00,380 --> 00:02:02,500 خواهر , من براي تو آوردمش 32 00:02:02,500 --> 00:02:03,540 از جلو چشاش برو 33 00:02:03,540 --> 00:02:06,030 حضور تو فقط باعث عصباني شدن ميشه 34 00:02:06,030 --> 00:02:08,100 الان بسپارش به من 35 00:02:14,910 --> 00:02:17,240 من دارم برادرانه از ميخوام که 36 00:02:18,750 --> 00:02:20,670 اين کاراي بي معني رو الان تموم کنيم 37 00:02:20,670 --> 00:02:22,330 تو طرف اون خيانت کار هستي 38 00:02:22,330 --> 00:02:23,400 من طرف کسي رو نگرفتم 39 00:02:23,400 --> 00:02:27,040 ولي نميزارم که به خواهرمون صدمه اي وارد کني 40 00:02:29,550 --> 00:02:33,030 "ما نميتونيم از اين قبرستون بريم بيرون "الايژا 41 00:02:33,990 --> 00:02:36,620 فک ميکني چقدر ميتوني ازش محافظت کني 42 00:02:40,520 --> 00:02:42,300 ... هر چقدر که طول بکشه 43 00:02:43,870 --> 00:02:45,980 و با هرکاري که لازم باشه 44 00:02:47,011 --> 00:02:51,981 'ARIAMOVIE TEAM PROUDLY PRESENT' 'BY:ALI HUNTER' 'www.ali-hunter.blogfa.com' 45 00:02:53,790 --> 00:02:55,420 هر کاري ميخواي بکن , فقط زنده بمون 46 00:02:55,420 --> 00:02:57,020 بهت قول ميدم , از اونجا ميارمت بيرون 47 00:02:57,020 --> 00:02:58,740 تا حالا "کلاوس" رو اينجوري نديده بودم 48 00:02:58,740 --> 00:03:00,070 خشمش باعث شده که مغز از سرش بپره 49 00:03:00,070 --> 00:03:03,960 کُل شب رو دارهپشت سر هم سخنراني هاي تند و شديد الحني ميکنه 50 00:03:04,500 --> 00:03:05,830 اون ميخواد منو بکشه 51 00:03:05,840 --> 00:03:07,690 خيلي خوب , تا جايي که ميتوني ازش دور بمون 52 00:03:07,690 --> 00:03:08,730 اين يه استراتژي فوق العادس 53 00:03:08,730 --> 00:03:10,300 ولي , بخاطر اون هرزه ي "سلست" که مرده 54 00:03:10,310 --> 00:03:12,640 , و ما رو تا طلوع ماه اينجا گير انداخته 55 00:03:12,640 --> 00:03:14,110 انتخاب هاي من يه جورايي محدوده 56 00:03:14,110 --> 00:03:15,490 من نميزارم اونجا بموني 57 00:03:15,490 --> 00:03:17,640 داوينا" يه راه گريزي پيدا ميکنه , و زودي بيرونت مياره" 58 00:03:17,640 --> 00:03:19,050 . و بعدش ميتونيم همه با هم باشيم 59 00:03:19,050 --> 00:03:20,000 , اگه "کلاوس" دنبالمون اومد 60 00:03:20,000 --> 00:03:21,880 ما اونو به يه گردش ميبريم 61 00:03:21,880 --> 00:03:24,840 من قرن هاس دارم با اينکه همش هواسم به پشتم باشه زندگي ميکنم 62 00:03:24,870 --> 00:03:26,230 آماده شم که در لحظه اي که متوجه بشم فرار کنم 63 00:03:26,230 --> 00:03:28,340 ميخوام دوباره به اون وضع برگردم 64 00:03:28,350 --> 00:03:29,190 بعدا نگران اون بشو 65 00:03:29,190 --> 00:03:30,820 الان , فقط يکم بهم فرصت بده 66 00:03:30,820 --> 00:03:33,220 بهت قول ميدم که ميارمت بيرون 67 00:03:37,410 --> 00:03:39,400 سلام , "داوينا" , حالت چطوره 68 00:03:39,440 --> 00:03:41,200 براي چند تا چيز آوردم 69 00:03:41,220 --> 00:03:44,690 , سوپ ارگانيک و شمع خوشبو 70 00:03:44,690 --> 00:03:46,500 يکم بُخور 71 00:03:47,470 --> 00:03:50,460 , فقط دارم تلاش ميکنم تا کمکت کنم به حال بيارمت , ميدوني 72 00:03:50,460 --> 00:03:51,740 به حال خودت 73 00:03:58,950 --> 00:04:01,690 خبر که الان توي خيابون هاس اينه که جادوگرا دارن جشن ميگيرن 74 00:04:01,910 --> 00:04:05,150 سه تا از چهار تا دختري که توي مراسم "برداشت" قرباني شده بودن برگشتن به دنيا 75 00:04:05,150 --> 00:04:06,790 اولش , دوستت "مونيک" بود 76 00:04:06,790 --> 00:04:09,340 و بعدش اون دختره ديگه و الانم تو 77 00:04:09,830 --> 00:04:11,680 چيزي که از بقيه شنيدم و دارن ميگم اينه که نياکان هم 78 00:04:11,680 --> 00:04:14,120 ... با اونا بودن زماني که 79 00:04:14,570 --> 00:04:15,500 ميدوني , مرده بوديد 80 00:04:15,500 --> 00:04:17,160 . باهاشون صحبت ميکردن , آموزششون ميدادن 81 00:04:17,160 --> 00:04:19,310 ميگن که اونا از هميشه قويتر شدن 82 00:04:21,480 --> 00:04:23,180 براي تو هم همينجوري بود 83 00:04:24,430 --> 00:04:26,050 نه 84 00:04:26,430 --> 00:04:28,000 هيچي نبود 85 00:04:28,770 --> 00:04:32,440 سرد و خالي و تاريک فقط بود 86 00:04:32,870 --> 00:04:34,750 و همش هم همين بود 87 00:04:39,210 --> 00:04:40,350 "متأسفم "دي 88 00:04:40,350 --> 00:04:42,650 نميخوام که دربارش صحبت کنم 89 00:04:42,870 --> 00:04:46,840 لطفا , "مارسل" , مجبورم نکن 90 00:04:49,560 --> 00:04:51,710 چند ساعته اينجايي 91 00:04:51,720 --> 00:04:52,910 که آخرش چي بشه 92 00:04:52,910 --> 00:04:56,240 نيکلاوس" , من ميشناسمت , و با دعوا کردن با تو بزرگ شدم" 93 00:04:56,700 --> 00:04:59,600 نه شکست ميخورم و نه ميتوني وادارم بکني 94 00:04:59,980 --> 00:05:01,420 نميتوني از من رَد بشي 95 00:05:01,420 --> 00:05:03,100 ميتونم ازت رَد بشم 96 00:05:03,100 --> 00:05:06,040 هر چند که شايد از روي جنازت رَد بشم 97 00:05:06,180 --> 00:05:07,700 تو با اون شمشير بهم خنجر زدي 98 00:05:07,700 --> 00:05:11,210 منو مجبور کردي تا براي ساعت ها درد غير قابل گفتني رو تحمل کنم 99 00:05:12,400 --> 00:05:15,790 شايدم من بايد خشممو به سمت تو روانه کنم 100 00:05:15,790 --> 00:05:17,470 بايد خودتو ببيني 101 00:05:17,470 --> 00:05:21,350 تجلي کشنده اي , حالت خود درست پنداري داري 102 00:05:22,040 --> 00:05:24,060 تو دقيقا مثل پدر هستي 103 00:05:27,220 --> 00:05:28,870 من اون نيستم 104 00:05:29,620 --> 00:05:31,780 خيانت "ربکا" توجيه کننده خشم منه 105 00:05:31,790 --> 00:05:33,580 اون آدم بده و ديوونه بوده 106 00:05:33,580 --> 00:05:35,970 هيچکدمتون ظلم وستم اون رو دريافت نکرديد 107 00:05:35,970 --> 00:05:38,150 , "هيچکدمتون ... نه "کول" , نه "فين 108 00:05:38,150 --> 00:05:39,820 ! هيچکدمتون 109 00:05:41,740 --> 00:05:45,160 فک کنم شما ها شکل واقعي اون رو فراموش کردين 110 00:05:45,160 --> 00:05:46,610 نه 111 00:05:47,790 --> 00:05:49,680 فراموش نکردم 112 00:05:52,290 --> 00:05:53,800 بيحرکت وايسا 113 00:05:53,850 --> 00:05:55,680 نفس عميق بکش 114 00:05:56,120 --> 00:05:58,530 نگه دار , حالا بزن 115 00:06:01,540 --> 00:06:03,280 هدف گيريت داره پيشرفت ميکنه 116 00:06:03,840 --> 00:06:05,370 ايشالله دفعه بعد 117 00:06:05,380 --> 00:06:07,620 " داري تشويقش ميکني "الايژا 118 00:06:08,860 --> 00:06:10,970 ولي اون هر روز داره رقت انگيز تر ميشه 119 00:06:10,970 --> 00:06:11,690 من رقت انگيز نيستم 120 00:06:11,690 --> 00:06:14,150 جواب منو نده 121 00:06:14,730 --> 00:06:16,320 مرد ميخواد که ابن سلاح رو دستش بگيره 122 00:06:16,320 --> 00:06:17,430 , اکه نميتوني شکار کني 123 00:06:17,450 --> 00:06:18,630 تو هيچي جز يه سَربار نيستي 124 00:06:18,970 --> 00:06:19,810 متأسفم 125 00:06:20,060 --> 00:06:23,240 باعث شرمه که نميتونيم با اون چشم هاي غم انگيزت که عذر خواهي ميکني رو قبول کنيم 126 00:06:23,240 --> 00:06:24,880 اين تنها استعداد تويه 127 00:06:25,520 --> 00:06:26,540 پدر , بس کن 128 00:06:26,630 --> 00:06:29,000 عقب وايسا , وگرنه نفر بعدي تويي 129 00:06:29,900 --> 00:06:31,730 پسر بايد قوي بشه 130 00:06:49,000 --> 00:06:50,600 نيکلاوس" , من عصبانيتت رو درک ميکنم" 131 00:06:51,340 --> 00:06:54,440 ولي , ازت درخواست دارم که , بهتر از اون باشي 132 00:06:54,440 --> 00:06:55,570 کارايي که اون نميتونه بکنه رو بکن 133 00:06:58,210 --> 00:07:01,420 نشون دادن مرحمت با بخشش بهتر از اين ظلم غير قابل ملاحظت هستش 134 00:07:01,420 --> 00:07:04,260 تو ازم ميخواي تا به کسي مرحمت کنم که در حقم ناروا کرده 135 00:07:06,360 --> 00:07:09,540 اصلا منو نميشناسي , ميشناسي , داداش 136 00:07:10,070 --> 00:07:10,970 کافيه 137 00:07:12,450 --> 00:07:13,810 هر کارِ ناروايي که من کردم 138 00:07:13,960 --> 00:07:17,100 گناهِ من اصلا با گناهِ تو قابل مقايسه نيست 139 00:07:18,740 --> 00:07:19,950 تو انتقام ميخواي 140 00:07:19,950 --> 00:07:22,090 , باشه , ولي قبل از اينکه داشته باشيش 141 00:07:22,090 --> 00:07:23,420 من توي چشمات نگاه ميکنم و بهت ميگم که 142 00:07:23,420 --> 00:07:26,850 چرا اين ظلم و کينه ي تو بودش 143 00:07:27,620 --> 00:07:28,830 که باعث شد ما اينکارا رو بکنيم 144 00:07:29,920 --> 00:07:30,890 ادامه بده , پس 145 00:07:32,270 --> 00:07:33,620 , حرفاتو بزن 146 00:07:34,650 --> 00:07:36,590 و وقتي که حرفات تموم شد , من بهت 147 00:07:36,590 --> 00:07:38,310 , مجازاتي ميدم که لايقشي 148 00:07:39,990 --> 00:07:42,760 حتي اگه براي اين کار مجبور بشم از سدِّ "الايژا" بگذرم 149 00:07:57,500 --> 00:07:58,320 ... "داوينا" 150 00:08:08,930 --> 00:08:10,630 مارسل" گفت که تو اين بالايي" 151 00:08:11,260 --> 00:08:12,790 ميخواي بهم بگي که چه اتفاقي برات افتاد 152 00:08:16,020 --> 00:08:17,070 ... من مُردم 153 00:08:19,290 --> 00:08:20,750 و اولش من تنها بودم 154 00:08:22,480 --> 00:08:23,830 و بعدش صداهايي که با من زمزمه 155 00:08:26,000 --> 00:08:27,930 ميکردن رو شنيدم 156 00:08:28,700 --> 00:08:29,510 کيا ؟ 157 00:08:30,010 --> 00:08:31,240 نياکان 158 00:08:32,590 --> 00:08:35,040 از دستِ من خيلي عصباني بودن 159 00:08:36,400 --> 00:08:38,320 من از قدرتم عليه هم نوعام استفاده کردم 160 00:08:39,370 --> 00:08:43,100 و گفتن که اگه دوباره ي از جادوم سوءاستفاده کنم 161 00:08:43,100 --> 00:08:45,040 کاراي وحشتناکي عليه من ميکنن 162 00:08:46,780 --> 00:08:50,020 پس يه قرن پيش , تو به "کلاوس" خيانت کردي 163 00:08:50,020 --> 00:08:52,040 , به خطرناک ترين خون آشام تاريخ 164 00:08:52,040 --> 00:08:53,640 و تنها نفري که ميتونه نجاتت بده 165 00:08:53,640 --> 00:08:57,190 همون دختري هستش که توي شيرووني من زندانيش کردي 166 00:08:57,190 --> 00:08:58,750 ولي اونم که از کار افتادس 167 00:08:58,750 --> 00:09:01,270 پس واقعا ,تنها اُميدت خواهر زاده ي منه 168 00:09:01,270 --> 00:09:04,200 تا جادوگر نوجوون رو روانکاوي کنه تا احيا بشه 169 00:09:04,200 --> 00:09:05,500 خلاصش همين بود 170 00:09:05,500 --> 00:09:08,040 تو بعنوان کسي که جادوگرا سحرش کردن خيلي خودراضي هستي 171 00:09:08,930 --> 00:09:10,980 جادوي "داوينا" تنها شانستو براي درمانه 172 00:09:13,710 --> 00:09:16,190 بيا درباره ي چيزايي که مشخصه صحبت نکنيم 173 00:09:16,190 --> 00:09:18,360 اين سحر باعث کشتن من ميشه 174 00:09:19,190 --> 00:09:20,580 هر افسوني يه راه گريزي داره 175 00:09:21,170 --> 00:09:23,240 تو از بقيه مردم بايد بيشتر ايمان داشته باشي 176 00:09:25,980 --> 00:09:28,040 من وقتي که "شان" مُرد ايمانمو از دست دادم 177 00:09:30,460 --> 00:09:32,940 "وقتي برگشتم به "نيو اولنز 178 00:09:32,940 --> 00:09:34,960 هيچي بجز اميد اينکه از يه جنگ 179 00:09:34,960 --> 00:09:36,950 بين خون آشام ها و جادوگرها جلوگيري کنم نداشتم 180 00:09:36,950 --> 00:09:38,520 و الانم که جادوگرا از کنترل خارج شدن 181 00:09:38,520 --> 00:09:41,580 و تو هم اجازه دادي که يه خون آشام اصيل 182 00:09:41,660 --> 00:09:44,290 کنترل منطقه رو در دست بگيره 183 00:09:44,660 --> 00:09:47,060 ... نه , هيچ اميدي نيست 184 00:09:47,220 --> 00:09:48,730 , نه براي تو , نه براي شهر 185 00:09:48,730 --> 00:09:50,330 و قطعا هم براي من هم اميدي نيست 186 00:09:50,880 --> 00:09:53,860 من "داوينا" رو برگردوندم , اون يه راهي پيدا ميکنه که کلاوس" رو شکستش بده" 187 00:09:53,860 --> 00:09:56,700 نه , "کلاوس" از تله اي که توشِ بيرون مياد 188 00:09:56,870 --> 00:09:59,000 و وقتي اومد بيرون , مياد و تو رو پيدا ميکنه 189 00:09:59,480 --> 00:10:01,710 و تو رو تکه پارت ميکنه 190 00:10:03,970 --> 00:10:05,530 "هر چي کاشتي رو حالا برداشت ميکني , "مارسل 191 00:10:07,070 --> 00:10:08,020 ... بزاريد شروع کنيم 192 00:10:08,930 --> 00:10:12,300 محاکمه ي "ربکا مايکلسون " رو 193 00:10:12,740 --> 00:10:14,710 چه عرض حالي , دوباره منيتش برگشته 194 00:10:15,110 --> 00:10:16,410 فقط داره حقايق تو رو ميگه 195 00:10:17,650 --> 00:10:19,790 من مطمئن ميسازم که رفتاره خودش رو ميکنه 196 00:10:20,390 --> 00:10:22,790 تو به جرم خيانت کردن به هم خونِ خودت متهم هستي 197 00:10:23,660 --> 00:10:24,760 چگونه از خودت دفاع ميکني 198 00:10:25,040 --> 00:10:27,230 من ادعا ميکنم که خفه شي و گوش کني 199 00:10:27,380 --> 00:10:28,720 تو پدرمون رو فراخوندي 200 00:10:28,720 --> 00:10:30,060 به خونمون آورديش 201 00:10:30,100 --> 00:10:32,100 چه دفاعي ميتونه از خودت داشته باشي 202 00:10:32,100 --> 00:10:33,890 من ميدونستم که پدرمون تنها چيزي بود که تو ازش ميترسيدي 203 00:10:33,900 --> 00:10:35,430 و ميخواستم که تو فرار کني 204 00:10:35,510 --> 00:10:36,660 چون تو ازم متنفري 205 00:10:36,830 --> 00:10:37,940 چون تو تنفر انگيز هستي 206 00:10:37,940 --> 00:10:39,590 تو منو از آزادي در عشق منع کردي 207 00:10:39,880 --> 00:10:41,260 اوه , پس اين دفاعته 208 00:10:43,110 --> 00:10:45,310 ,تو "مايکل" رو فراخوندي ... نابودگر 209 00:10:45,310 --> 00:10:47,880 , ... شکارچي خون آشام ها اونم بخاطر اينکه من تو رو از 210 00:10:47,880 --> 00:10:50,200 دنبال کردن يه خواستگار کودن بازداشتم 211 00:10:50,200 --> 00:10:51,190 تو ظالم بودي 212 00:10:51,700 --> 00:10:53,760 و کنترل ميکردي و گول ميزدي 213 00:10:53,760 --> 00:10:55,800 من داشتم ازت محافظت ميکردم 214 00:10:56,430 --> 00:10:59,200 , از دستِ کودن ها و زالو صفت ها 215 00:10:59,220 --> 00:11:01,490 البته اشاره اي به قضاوت بدي که نسبت به خودت داري نکنم 216 00:11:01,490 --> 00:11:04,290 و اوني که انقدر دوسش داشتي که بهش ميگي دوست پس چي 217 00:11:05,420 --> 00:11:07,350 چرا من رو از دوست داشتن "مارسل" منع کردي 218 00:11:07,850 --> 00:11:09,470 اسمشو نميخواد بياري 219 00:11:10,380 --> 00:11:11,670 چه اتفاقي برات افتاد 220 00:11:13,580 --> 00:11:16,670 من اون پسره نازي که منو ميخندون و 221 00:11:17,190 --> 00:11:18,440 بهم هديه ميداد رو يادمه 222 00:11:20,380 --> 00:11:22,400 همون پسري که عاشق هنر و موسيقي بود 223 00:11:23,880 --> 00:11:25,720 من ميخواستم که دقيقا مثل تو باشم 224 00:11:28,500 --> 00:11:30,520 چطور تونستي رو به زوال بري تا الان 225 00:11:33,940 --> 00:11:38,720 تو ميگي "ربکا" رو بخاطر خيانتش خوار شمردي 226 00:11:38,890 --> 00:11:43,340 و هنوز هم هيچکي براي خيلي وقته که کنارت واينستاده 227 00:11:43,340 --> 00:11:44,580 حتي خود من 228 00:11:45,040 --> 00:11:46,640 شايد اين تويي که فراموش کردي 229 00:11:48,550 --> 00:11:49,850 من اون روزي که پدر 230 00:11:49,850 --> 00:11:52,950 تو رو با چاقوي شکارش گيرت انداخت 231 00:11:54,030 --> 00:11:57,580 اون تو رو بيرحمانه براي مدت زيادي کتکت زد 232 00:11:58,650 --> 00:12:00,360 راستش من براي از دست دادن جونت ترسيدم 233 00:12:01,390 --> 00:12:02,100 پدر 234 00:12:02,830 --> 00:12:04,270 نه , لطفا 235 00:12:05,300 --> 00:12:07,610 ولش کن , ولش کن 236 00:12:10,790 --> 00:12:12,680 من نميزارم ديگه بيشتر از اين بهش آسيب بزني 237 00:12:14,130 --> 00:12:16,690 تو در برابر من براي اون 238 00:12:18,080 --> 00:12:18,870 مي ايستي 239 00:12:32,920 --> 00:12:36,570 خوب ميخواي که اونو به عنوان خواهر وفادار جلوه بدي 240 00:12:37,180 --> 00:12:39,820 ولي اون بخاطرت هوسش نسبت به "مارسل" به من خيانت کرد 241 00:12:41,700 --> 00:12:43,270 ... شايد براي همين اينکارو کردي 242 00:12:44,260 --> 00:12:45,090 براي عشق 243 00:12:46,290 --> 00:12:47,950 شايد من خشممو کم کنم 244 00:12:47,950 --> 00:12:49,470 اگه "ربکا" بپذيره که اون قرباني 245 00:12:49,480 --> 00:12:52,540 "حماقتِ خودش شده , و عاشق بزرگش "مارسل 246 00:12:52,540 --> 00:12:56,820 ازش استفاده کرده تا اين خانواده رو از هم دور کنه و شهرِ منو بگيره 247 00:12:56,920 --> 00:12:58,800 مارسل" منو گول نزد" 248 00:13:01,370 --> 00:13:05,170 ,تو ازش دفاع ميکني , و هنوز هم شک داري , ولي فک کن 249 00:13:05,680 --> 00:13:07,120 چي ميشه اگه حق با من باشه 250 00:13:07,530 --> 00:13:08,730 ما عاشق همديگه بوديم 251 00:13:09,790 --> 00:13:12,400 اين امتناع تو از عشقمون بود که منجر به نابودي تو شد 252 00:13:12,400 --> 00:13:14,160 پس چرا بعد از اينکه از "نيو اولنز" فرار کردي 253 00:13:14,160 --> 00:13:15,820 دنبالت نيومد 254 00:13:16,150 --> 00:13:17,650 آره , درسته 255 00:13:17,650 --> 00:13:20,030 اون اينجا بود و چيزايي که من ساخته بودم رو ميدزديد 256 00:13:20,030 --> 00:13:21,930 , تو ميخواي من "مارسل" متهم و سرزنش 257 00:13:22,910 --> 00:13:25,470 و براي بخشش تو التماس کنم 258 00:13:26,880 --> 00:13:27,810 اينکارو نميکنم 259 00:13:28,360 --> 00:13:31,920 مارسل" مقصر نيست , من "مايکل" رو فراخوندم" 260 00:13:32,940 --> 00:13:33,480 ... ربکا" تو بايد" 261 00:13:33,480 --> 00:13:35,100 "من بودم که اونو آورد به "نيو اولنز 262 00:13:35,100 --> 00:13:37,040 اونم بخاطر تبهکاري و شرارتِ تو 263 00:13:38,400 --> 00:13:40,140 من عشق و خوشحالي رو ميخواستم 264 00:13:40,140 --> 00:13:42,440 و تو منو از داشتن هر دوشون منع کردي 265 00:13:43,030 --> 00:13:46,780 , بله , من از پدرمون متنفرم بود و ازشم ميترسيدم 266 00:13:47,250 --> 00:13:49,150 ولي اون نسبت به تو کمتر شرور بود 267 00:13:49,640 --> 00:13:52,050 برادر حروم زاده م که خودشو نگرانم نشون ميداد 268 00:13:52,050 --> 00:13:53,690 مثل الان تهديدم ميکرد 269 00:13:54,760 --> 00:13:56,000 ميخواستم از شَرِّت خلاص شم 270 00:13:57,500 --> 00:14:00,770 و اگه دوباره هم فرصتش رو داشته باشم اينکارو ميکنم 271 00:14:13,210 --> 00:14:14,260 خواهر , تنهامون بزار 272 00:14:15,000 --> 00:14:17,660 ... نميرم - گفتم , لطفا تنهامون بزار - 273 00:14:22,660 --> 00:14:23,650 تو به حرف هاش گوش نميدادي 274 00:14:26,200 --> 00:14:27,730 پس حالا بايد با من سر و کار داشته باشي 275 00:14:39,070 --> 00:14:41,710 من اثرات سوء استفاده و آسيب روحي رو خوندم 276 00:14:42,330 --> 00:14:44,170 اون جادوگرايي که مجبورت کردن بري به اون مراسم 277 00:14:44,170 --> 00:14:45,590 اونايي که بهت دروغ گفتن . بهت صدمه زدن 278 00:14:45,590 --> 00:14:46,530 ... "کمي" 279 00:14:47,330 --> 00:14:50,130 هيچ چيزي تو اون کتاب هايي که خوندي نيستش که بتونه کمکم کنه 280 00:14:50,750 --> 00:14:54,230 باشه , کتاب ها رو بيخيال 281 00:14:55,420 --> 00:14:57,960 بزار چيزايي که از تجربياتم ميدونم بهت بگم 282 00:14:58,350 --> 00:15:00,810 وقتي برادرم مُرد , اصلا فک نميکردم که دوباره حالم خوب بشه 283 00:15:02,410 --> 00:15:03,960 هفته ها گريه کردم , خودمو شرزنش کردم 284 00:15:03,960 --> 00:15:05,900 اونو سرزنش کردم , و بعدش فهميدم 285 00:15:05,900 --> 00:15:10,510 همه ي اون ناراحتي که درون من رو فرا گرفتن 286 00:15:10,510 --> 00:15:12,950 و تصميمي گرفتم که ديگه نزارم بهم آسيبي بزنن 287 00:15:14,580 --> 00:15:16,490 " تو هم ميتوني اينو انتخاب کني "داوينا 288 00:15:18,700 --> 00:15:21,080 , جوري ميگي که انگار خيلي آسونه 289 00:15:22,240 --> 00:15:24,590 ولي جادوگرا منو وِل نخواهن کرد 290 00:15:24,700 --> 00:15:26,210 کارشون با من تموم نشده 291 00:15:26,390 --> 00:15:29,290 هيچکسي نميتونه تو رو بدون اجازه خودت کنترلت کنه 292 00:15:29,290 --> 00:15:31,250 اصلا از کجا بدونم که به کي اعتماد کنم 293 00:15:31,890 --> 00:15:33,510 بايد به "مارسل" اعتماد کنم 294 00:15:35,580 --> 00:15:37,430 اولين کاري که بعد از برگشت من کرد 295 00:15:37,430 --> 00:15:39,910 اين بود که ميخواست از من استفاده کنه تا "ربکا" رو کمک کنه 296 00:15:41,950 --> 00:15:43,340 "رو راست باش , "کمي 297 00:15:44,750 --> 00:15:46,770 تو هم چيزي ميخواي 298 00:15:48,640 --> 00:15:50,970 آره , داييم مريضه 299 00:15:50,970 --> 00:15:52,340 فک کردم که بتوني بهش کمک کني 300 00:15:55,980 --> 00:15:57,390 اما من براي اين کار اينجا نيستم 301 00:15:57,810 --> 00:16:01,140 تو برام مهمي , و ميخوام کمکت کنم 302 00:16:01,140 --> 00:16:02,160 چيکار ميتوني بکني 303 00:16:02,600 --> 00:16:04,750 , وقتي من برگشتم , صداهايي شنيدم 304 00:16:04,750 --> 00:16:06,170 که ميگفت تنها کسايي که ميتونن کمکم کنن 305 00:16:06,170 --> 00:16:09,070 , جادوگرا هستن , ولي بعد از کاري که من باهاشون کردم 306 00:16:09,080 --> 00:16:10,540 اونا ازم متنفرن 307 00:16:11,390 --> 00:16:14,370 پس چجوري من برگردم پيششون و ازشون کمک بخوام 308 00:16:24,620 --> 00:16:26,010 چه احمقي من هستم 309 00:16:27,090 --> 00:16:30,150 من واقعا فک کردم که "داوينا" براي نجاتمون مياد 310 00:16:30,280 --> 00:16:31,410 يکي ديگه رو پيدا ميکنم 311 00:16:31,410 --> 00:16:32,820 توي شهر جادوگر ريخته 312 00:16:32,820 --> 00:16:34,310 همشونم ازت متنفرن 313 00:16:34,310 --> 00:16:35,310 يه کاريش ميکنم 314 00:16:35,310 --> 00:16:36,680 در ضمن اعصاب "کلاوس" رو 315 00:16:36,680 --> 00:16:38,160 بيشتر از ايني که هست بهم نريز 316 00:16:38,160 --> 00:16:39,690 ديگه دير شده 317 00:16:39,690 --> 00:16:41,860 شايد من عصبانيت رو شديدتر کرده باشم 318 00:16:42,390 --> 00:16:44,360 ولي بعدش , زياد اتهام هاش رو جدي نگرفتم 319 00:16:44,360 --> 00:16:46,720 هموني که تو منو گول زدي تا "مايکل" رو برگردونم 320 00:16:46,720 --> 00:16:49,320 وايسا , من هيچوقت اينکارو نميکنم 321 00:16:53,830 --> 00:16:55,020 . ما تقريبا فرار کرديم 322 00:16:56,040 --> 00:16:56,980 , اگر هميمطوري ادامه بديم 323 00:16:56,980 --> 00:16:59,370 ميتونيم هر جايِ دنيا الان باشيم 324 00:17:01,580 --> 00:17:03,290 شايد "کلاوس" پيدامون بکنه و بکشتمون 325 00:17:03,290 --> 00:17:05,110 ولي بهر حال اون مارو ميکشه 326 00:17:05,160 --> 00:17:07,900 بهتر نيست که قبلش يکم خوشحالي داشته باشيم 327 00:17:07,900 --> 00:17:10,550 اون تو رور نميکشه , تو خواهرشي 328 00:17:10,550 --> 00:17:11,790 و تو هم دودا مثل پسر واسش ميموندي 329 00:17:11,790 --> 00:17:13,890 و باورم کن , واقعا ميخواد يکشتت 330 00:17:18,360 --> 00:17:21,080 ميدوني , تا حالا درباره ش نشده بود فک کنم 331 00:17:22,500 --> 00:17:24,790 يکي از ويژگي هاي خوب جاودانه بودنه فک کنم 332 00:17:27,360 --> 00:17:30,910 چه قدر چيزه عجبيه که يه لحظه اينجا باشي 333 00:17:30,910 --> 00:17:32,390 ... و لحظه بعدي ديگه نباشي 334 00:17:34,780 --> 00:17:36,190 نسبتا وحشتناکه 335 00:17:39,060 --> 00:17:39,880 ... "ربکا" 336 00:17:39,880 --> 00:17:42,010 "تو لازمه که فرار کني , "مارسل 337 00:17:43,020 --> 00:17:44,470 وقتي ماه به نقطه ي بالايي خودش برسه 338 00:17:44,470 --> 00:17:45,920 کلاوس" آزاد ميشه و همون کاري که با من ميخواد بکنه رو" 339 00:17:45,920 --> 00:17:48,210 روي تو هم ميکنه , فقط بدترش 340 00:17:49,540 --> 00:17:53,310 الان فرار کن و پست سرتم نگاه نکن 341 00:17:57,530 --> 00:17:58,790 خوب حالا چي ميشه 342 00:17:59,080 --> 00:18:01,110 تو هر دو سلاح رو در دست گرفتي 343 00:18:01,300 --> 00:18:02,940 ,شمشير "تونده" منو زمينگير کرد 344 00:18:02,940 --> 00:18:05,560 ولي چوب ميتونه کاره منو يکسره بکنه 345 00:18:05,900 --> 00:18:08,720 خوب .. بر عکس تو داداش , من علاقه اي به برادرکُشي ندارم 346 00:18:09,140 --> 00:18:11,720 من فقط اينو براي اينکه دستِ تو نباشه گرفتمش 347 00:18:13,970 --> 00:18:15,190 اينم فقط براي محکم کاريه 348 00:18:15,190 --> 00:18:17,640 چرا تو بايد ازش دفاع کني 349 00:18:18,650 --> 00:18:20,630 ربکا" به تو هم خيانت کرده" 350 00:18:20,630 --> 00:18:22,170 وقتي که "مايکل" رو اينجا آورد 351 00:18:22,170 --> 00:18:23,770 چون اون خواهرمونه 352 00:18:24,300 --> 00:18:26,260 و بخاطر اينکه اونجوري که بوده رو ميخوام بيادش بيارم 353 00:18:26,260 --> 00:18:29,050 قبل از اينکه تبديل به چيزي که الان هستيم بشيم 354 00:18:30,350 --> 00:18:31,770 اون يه دختر معصوم بودش 355 00:18:32,430 --> 00:18:34,700 سريع به خنده ميافتاد , و پُر از زندگي بود 356 00:18:37,100 --> 00:18:40,590 حافظه ي من باعث شده که خبانتِ اون رو دردناک تر بشن 357 00:18:41,120 --> 00:18:44,190 ميشه يکمي از تصير ها رو خوت به گردن بگيري 358 00:18:44,950 --> 00:18:46,770 بعد از همه اينا , "نيکلاوس" , اين ظلم و ستم خودت بوده 359 00:18:46,770 --> 00:18:48,320 که منجر شده که اون کاري که کرده رو بکنه 360 00:18:48,320 --> 00:18:49,230 "نميبيني "الايژا 361 00:18:49,230 --> 00:18:50,910 اون دلش نميخواسته که من رو فراري بده 362 00:18:50,910 --> 00:18:52,120 بلکه ميخواسته بميرم 363 00:18:52,120 --> 00:18:53,060 در اشتباهي 364 00:18:54,800 --> 00:18:56,320 اون هميشه ازم متنفر بوده 365 00:18:56,780 --> 00:18:58,230 خودت ميدوني که درسته 366 00:18:58,770 --> 00:19:00,900 تو روحتم خبر نداره , داره ؟ 367 00:19:01,910 --> 00:19:04,930 تو روحتم خبر نداره که اون حاضر بوده چکارايي برات بکنه 368 00:19:06,570 --> 00:19:08,840 وقتي خواهرمون چيزي رو ميبينه که به نظرش 369 00:19:08,840 --> 00:19:11,110 يه بي عدالتيه , اون به يه خود سَره 370 00:19:11,110 --> 00:19:14,610 بي پروا , و در زماني هم ميتونه خطر ناک بشه 371 00:19:15,390 --> 00:19:16,570 و هيچوقت هم از اون شبي که 372 00:19:16,570 --> 00:19:19,130 سعي کرد پدرمون رو بکشه 373 00:19:19,490 --> 00:19:20,450 اين چيه ديگه ؟ 374 00:19:21,380 --> 00:19:25,420 يه جور داستان درامتيک که طراحي کردي که احساسات من رو جمع کني؟ 375 00:19:25,420 --> 00:19:27,440 اين حقيقته 376 00:19:29,360 --> 00:19:30,180 ... من اونجا بودم 377 00:19:32,950 --> 00:19:34,270 و کارش رو ميکرد 378 00:19:34,850 --> 00:19:38,990 اگه من جلوشو نگرفته بودم و همش براي محافظت از تو بود 379 00:19:43,400 --> 00:19:46,130 من اغلب آرزو ميکردم که ميتونستم دوباره اون لحظه توي 380 00:19:46,790 --> 00:19:48,670 اون لحظه باشم , و کارو خودم تموم کنم 381 00:19:49,230 --> 00:19:51,480 چرا اينا رو الان بهم ميگي 382 00:19:52,760 --> 00:19:55,650 نيکلاوس" , بعضي وقتا خواهرمون کارايي بدون فکر کردن ميکنه" 383 00:19:56,080 --> 00:19:57,020 اون زود خشم و جوشي هستش 384 00:19:57,020 --> 00:20:00,310 اون سريع عاشق ميشه , ولي اون عاشقه توئه 385 00:20:01,700 --> 00:20:04,760 ولي رفتار بدخواهانت باعث شکسته شدن قلبش شده 386 00:20:05,460 --> 00:20:08,140 خوب , آره , اونم با فراخوندن پدرمون جوابتو داده 387 00:20:08,140 --> 00:20:10,010 آره , اون يه اشتباه بود 388 00:20:11,230 --> 00:20:13,560 من کاملا مطمئن نيستم که بتونم اون رو مقصر بدونم 389 00:20:18,040 --> 00:20:19,290 من ميتونم 390 00:20:24,580 --> 00:20:25,780 ... نيکلاوس" پس کمکم کن" 391 00:20:25,780 --> 00:20:27,830 واقعا ميخواي در برابر من بايستي 392 00:20:27,880 --> 00:20:29,540 و نه با اون خنجر رقت انگيرت که 393 00:20:29,540 --> 00:20:31,420 يه روزي مجبور ميشي از بدنم بياريش بيرون 394 00:20:31,690 --> 00:20:34,070 و بعدش همونقدري که الان از اون متنفرم از تو متنفر ميشم 395 00:20:34,280 --> 00:20:36,440 , اگه ميخواي از "ربکا" محافظت کني 396 00:20:37,050 --> 00:20:39,750 لازمت ميشه که از چوب بلوط سفيد استفاده کمي 397 00:20:39,980 --> 00:20:41,960 من مجبور نيستم که اين چرت و پرت ها رو گوش کنم 398 00:20:41,970 --> 00:20:44,490 يه جوري تظاهر نکن که اصلا دربارش فکر نکردي 399 00:20:44,990 --> 00:20:46,390 وقتي تو منو ميبيني , همه چيز هايي 400 00:20:46,390 --> 00:20:48,400 که تو ازشون متنفر هستي در چشم هاي من ميبيني 401 00:20:49,100 --> 00:20:52,710 حتما , توبا اين لباس هاي شيک و پيکي که ميپوشي 402 00:20:52,710 --> 00:20:54,500 و دستمال گردن هم ميندازي 403 00:20:54,660 --> 00:20:59,660 , تو با اون نقابي از نجابت و فصاحت کلامت مخفي ميشي 404 00:20:59,660 --> 00:21:02,240 اما تو هم به اندازه ي من موجود پليد و زشتي هستي 405 00:21:02,760 --> 00:21:04,020 يا شايدم از من بدتري 406 00:21:04,550 --> 00:21:08,350 ادامه بده , "الايژا" , ادامه بده 407 00:21:09,400 --> 00:21:11,480 از چوب بلوط سفيد استفاده کن 408 00:21:17,080 --> 00:21:20,190 ,"من اونقدر بزدل نيستم گه مجبور بشم تو رو بُکُشم "نيکلاوس 409 00:21:21,110 --> 00:21:24,200 ,ولي اگه مجبور بشم که براي محافظت از "ربکا" زجرت بدم 410 00:21:24,200 --> 00:21:26,310 اين کاري خواهد بود که ميکنم 411 00:21:28,890 --> 00:21:29,890 ميبيني 412 00:21:31,020 --> 00:21:32,700 ميدونستم که نميتوني انجامش بدي 413 00:21:32,930 --> 00:21:36,480 تو هنوزم به اون اُميدي که بتوني منو به رهايي و نجات بدي چسبيدي 414 00:21:36,480 --> 00:21:39,670 , و اگه حرومزاده بتونه نجات پيدا کنه 415 00:21:40,660 --> 00:21:42,430 بعدش شايد يه اميدي هم براي تو باشه 416 00:21:46,280 --> 00:21:47,110 بگير 417 00:21:48,240 --> 00:21:50,080 حالا ميفهمي که چه حسي داره 418 00:21:57,160 --> 00:21:59,070 اين قرار بود که صحبتِ من باشه 419 00:22:02,110 --> 00:22:03,470 الانم من اينو دارم 420 00:22:04,710 --> 00:22:07,700 پس من تصميم ميگيرم که کي زنده بمونه و کي بميره 421 00:22:17,510 --> 00:22:19,110 من اون شمشير رو بيرون ميارمش 422 00:22:19,140 --> 00:22:20,830 بايد اول منو بکشي 423 00:22:20,830 --> 00:22:22,400 و حالا چيزي که لازمه رو هم داري 424 00:22:22,400 --> 00:22:25,320 پس چرا کاري که يه قرن پيش شروع کردي رو تموم نميکني 425 00:22:25,320 --> 00:22:28,440 . نميخواستم که بميره ميخواستم فرار کني 426 00:22:28,440 --> 00:22:31,030 دروغگو ! تو انتقام ميخواستي 427 00:22:31,030 --> 00:22:32,980 تو تحريکم کردي تا بهت خيانت کنم 428 00:22:32,980 --> 00:22:34,290 و حالا هم ميخواي بپيچونيش 429 00:22:34,300 --> 00:22:35,620 و بدترش کني تا بتوني کُشتن منو به جاي 430 00:22:35,630 --> 00:22:38,260 قبول کردن اشتباه خودت توجيح کني 431 00:22:38,860 --> 00:22:40,580 همه کاري که من کردم اين بود که عاشق دوستِت بودم 432 00:22:41,370 --> 00:22:43,590 , تو ميتونستي برامون خوشحال باشي 433 00:22:44,390 --> 00:22:47,250 , ولي بجاش در بدگماني ذهنت 434 00:22:47,250 --> 00:22:49,180 ,ترسِ از دستت دادن جفتمون رو داشتي 435 00:22:49,800 --> 00:22:51,530 , و بخاطر همين کاري که کردي 436 00:22:53,890 --> 00:22:56,500 هيچکي به جز خودت نيست که 437 00:22:57,350 --> 00:22:58,350 "مقصرش بدوني , "نيک 438 00:23:00,260 --> 00:23:03,120 الان "مارسل" کجاست 439 00:23:03,910 --> 00:23:05,610 فک کردم که عاشقته 440 00:23:06,500 --> 00:23:10,110 و هنوزم اون تو رو اينجا ول کرده و گذاشته با من باشي 441 00:23:12,750 --> 00:23:16,070 مشکل جادوگراي اين شهر اينه که راهشون رو نميدونم 442 00:23:16,150 --> 00:23:19,620 ... خوشبختانه , محفل ما يه رهبر جديد پيدا کرده 443 00:23:20,220 --> 00:23:21,120 من 444 00:23:21,650 --> 00:23:23,040 از من درخواست لطف داري 445 00:23:23,300 --> 00:23:25,130 تا افسون حد و مرز "سلست" رو بردارم 446 00:23:25,370 --> 00:23:27,640 ولي تو ديگه جادوگرا رو کنترل نميکني 447 00:23:27,640 --> 00:23:28,820 ميخواي به مردمت کمک کني 448 00:23:28,830 --> 00:23:30,380 پس لازمه که واسطه ي صلح بشي 449 00:23:30,810 --> 00:23:32,460 و با خون آشام ها معاهده بکني 450 00:23:33,040 --> 00:23:33,890 من ميتونم کمکت کنم 451 00:23:33,900 --> 00:23:36,030 آخرين باري که من براي مذاکره اومدم 452 00:23:36,030 --> 00:23:37,450 تو تلاش کردي تا منو بکشي 453 00:23:37,450 --> 00:23:38,660 ... من ديگه فهميده شدم 454 00:23:38,810 --> 00:23:40,410 اگه نميتوني شکستشون بدي , بهشون پيشنهاد بده 455 00:23:40,410 --> 00:23:41,520 پس قرارمون اينه 456 00:23:41,520 --> 00:23:44,660 ... تو الان بهم کمک ميکني ... بهت قول ميدم 457 00:23:44,880 --> 00:23:46,940 که خون آشام ها از منطقتون بيرون ميمونن 458 00:23:47,640 --> 00:23:49,100 ديگه خبري از اعدام نخواهد بود 459 00:23:49,190 --> 00:23:53,150 شروع خوبي بود , ولي اگه از من ميخواي تا اون افسون رو بردارم 460 00:23:53,160 --> 00:23:55,370 تو مجبوري که "داوينا کلير" رو به ما بدي 461 00:23:58,980 --> 00:24:01,290 بسّه تون نيست که اين همه بلا سر اين دختر آوردين 462 00:24:01,330 --> 00:24:03,940 بايد بدوني که تقصير تو بود که اون توي مرگش زجر ديده 463 00:24:04,540 --> 00:24:05,740 اون توسط نياکان بدليل اينکه 464 00:24:05,740 --> 00:24:07,710 با شما هم پيمان شده طردش کردن 465 00:24:08,530 --> 00:24:09,820 ولي ديگه اون قضيه تموم شده 466 00:24:09,880 --> 00:24:11,440 الان ميتونيم پذيراي اون به خونش باشيم 467 00:24:11,640 --> 00:24:13,690 اون توسط مردمش با احترام برخورد خواهد شد 468 00:24:14,190 --> 00:24:16,290 و منم بهش ياد ميدم که چطوري قدرتِشو کنترل کنه 469 00:24:17,040 --> 00:24:18,900 و يه خونه ي بهش ميدم که درش در امان باشه 470 00:24:19,270 --> 00:24:21,270 نه اينکه جايي که خون آشام ها محاصرش کردن 471 00:24:22,780 --> 00:24:24,380 داوينا" برامون بيار" 472 00:24:25,010 --> 00:24:27,260 و منم راهي براي شکست افسون "سلست" پيدا ميکنم 473 00:24:28,040 --> 00:24:31,280 اگه نياري , خوب , بزار بگم که 474 00:24:31,280 --> 00:24:33,440 که من يکي براي "ربکا" سوگواري نميکنم 475 00:24:35,630 --> 00:24:36,910 تو در برابر من 476 00:24:37,140 --> 00:24:38,380 به زور يه دعواي منصفانه س , هستش ؟ 477 00:24:38,380 --> 00:24:40,040 , ميگم , شايد اگه "مارسل" اينجا بود 478 00:24:40,040 --> 00:24:43,070 شايد يه کور سو اميدي داشتي , ولي من انتظار دارم که 479 00:24:43,070 --> 00:24:45,340 اون تا الانش يه دخترِ ديگه پيدا کرده 480 00:24:45,650 --> 00:24:48,350 بي شک يکي که هم جوون تر و خوشگل تر باشه 481 00:24:48,350 --> 00:24:49,940 , تو از درد و رنج ديگران لذت ميبري 482 00:24:49,940 --> 00:24:51,620 و بعدش در عجبي که چرا ازت متنفرم 483 00:24:51,620 --> 00:24:54,980 آره , و اون تنفرت منجر شد که کاري که کردي رو بکني 484 00:24:55,300 --> 00:24:56,690 واقعيت رو قبول کن 485 00:24:57,000 --> 00:24:58,690 قبول کن که منو مُرده مبخواستي 486 00:24:58,690 --> 00:25:01,090 .. با وجود توهمي که تو داري 487 00:25:01,090 --> 00:25:02,440 .. من ميخواستم که فقط تو فرار کني ... همش همين 488 00:25:02,440 --> 00:25:04,120 , الايژا" دراز کشيده و داره درد ميکشه" 489 00:25:04,120 --> 00:25:05,980 و منم ميزارم که کمکش کني 490 00:25:05,990 --> 00:25:07,990 همه ي کاري که بايد براي اين کار بکني اينه که قبول کني 491 00:25:07,990 --> 00:25:10,470 تو ديوونه اي - آره , آره - 492 00:25:10,470 --> 00:25:12,780 , من يه هيولاي بي احساس بد طينتم 493 00:25:12,780 --> 00:25:14,440 و بعدش تو هم "مايکل" رو فراخوندي تا منو بکشه 494 00:25:14,440 --> 00:25:15,890 قبول کن - اين حقيقت نداره - 495 00:25:15,890 --> 00:25:17,300 خوب ميدوني که چيکار کردي 496 00:25:17,300 --> 00:25:18,340 قبول کن - من اينکارو نکردم - 497 00:25:18,340 --> 00:25:20,480 تو منو ميخواستي بکشي 498 00:25:21,430 --> 00:25:22,530 قبول کن 499 00:25:33,390 --> 00:25:34,660 شايدم خواستم 500 00:25:43,930 --> 00:25:44,830 .. "نيک" 501 00:26:22,420 --> 00:26:23,900 قلبمو اشتباهي نشونه گرفتي 502 00:26:25,710 --> 00:26:27,110 .. شايدم همين کارو کردم 503 00:26:30,500 --> 00:26:32,870 و يا شايدم اصلا نخواستم که بکشمت 504 00:26:33,500 --> 00:26:35,760 شايدم فقط ميخواستم که يک از اون احساسِ 505 00:26:35,770 --> 00:26:39,130 ترسي که وقتي پدر اومده بود سراغم رو داشته باشي 506 00:26:40,810 --> 00:26:43,090 تو خودت حقيقت رو که ميدوني ؟ 507 00:26:43,240 --> 00:26:44,390 من اينو ميدونم که 508 00:26:44,760 --> 00:26:47,170 , تو منو متهم به شيطان بودن کردي 509 00:26:47,170 --> 00:26:49,590 و هنوز هم اون توئي که نقشه ميکشي 510 00:26:49,600 --> 00:26:51,320 تا همخونِ خودت رو بِکُشي 511 00:26:51,860 --> 00:26:53,890 . تو زندگبمون رو مثل جهنم کردي 512 00:26:54,660 --> 00:26:56,220 زجر و عذابمون دادي 513 00:26:56,220 --> 00:26:58,650 ... من عاشق خانوادمم 514 00:26:58,840 --> 00:27:02,700 "تو , "الايژا 515 00:27:05,100 --> 00:27:06,470 همتون رو دوست دارم 516 00:27:15,920 --> 00:27:17,760 ميدونم که خودمو سخت گير کردم 517 00:27:18,600 --> 00:27:21,220 ولي خودم که خودمو اينجوري نکردم 518 00:27:23,850 --> 00:27:26,130 مايکل"باعث نابودي من شد" 519 00:27:27,200 --> 00:27:29,060 اون من رو هم نابود کرد 520 00:27:30,570 --> 00:27:32,100 اين جيزي که تو فراموش کردي 521 00:27:34,730 --> 00:27:36,950 قرن ها بعد 522 00:27:36,950 --> 00:27:38,930 ... هممون از درونمون شکسته شديم 523 00:27:39,860 --> 00:27:42,580 , تو با خشم و بدگمانيت 524 00:27:44,240 --> 00:27:48,290 .. من با ترس از رها شدن 525 00:27:50,830 --> 00:27:52,660 ... و "الايژا" بيچاره هم 526 00:27:55,000 --> 00:27:58,870 اون خودشو وقف همه بجز خودش کرد 527 00:28:01,970 --> 00:28:04,530 ما قويترين موجودات روي زمينيم 528 00:28:05,000 --> 00:28:07,120 و هنوزم ما بالاتر از درست شدن صدمه ديديم 529 00:28:08,880 --> 00:28:10,710 , ما بدون اُميد زندگي ميکنيم 530 00:28:12,370 --> 00:28:14,270 ولي هرگز هم نميميريم 531 00:28:17,310 --> 00:28:20,150 ... ما معناي واقعي کلمه ي "طلسم شده" هستيم 532 00:28:22,080 --> 00:28:24,690 هميشه و تا ابد 533 00:28:33,800 --> 00:28:34,730 حالش چطوره 534 00:28:35,460 --> 00:28:36,680 افسردس 535 00:28:37,010 --> 00:28:38,410 اون به يه کمک اساسي نياز داره 536 00:28:38,410 --> 00:28:40,090 شايد توي يه جايي که بتونه 537 00:28:40,090 --> 00:28:41,560 به طور مداوم درمان و دارو بشه بمونه 538 00:28:41,560 --> 00:28:43,330 نه , نه , نه , اگه چنين جايي بمونه 539 00:28:43,330 --> 00:28:44,370 هيچوقت ديگه بيرون نمياد 540 00:28:44,370 --> 00:28:45,580 تو نظر بهتري داري 541 00:28:49,750 --> 00:28:51,550 ميتونم به جمع مردمش بَرِش گردونم 542 00:28:53,380 --> 00:28:54,190 چي ؟ 543 00:28:54,460 --> 00:28:56,820 "چيزايِ بزرگتري در اينجا در حال اتفاق افتادنه "کمي 544 00:28:56,820 --> 00:28:58,390 اين تنها شانسي هستش که اون داره 545 00:28:58,390 --> 00:28:59,500 ما بايد دربارش صحبت کنيم 546 00:28:59,510 --> 00:29:00,980 من ازت اجازه که نخواستم 547 00:29:28,640 --> 00:29:29,890 حالا مساوي شديم 548 00:29:43,500 --> 00:29:44,770 پس ما يه قراري داريم 549 00:29:44,970 --> 00:29:45,780 داوينا" خوابيده" 550 00:29:45,780 --> 00:29:47,860 وقتي از خواب بلند همه چيز رو براش توضيح ميدم 551 00:29:47,860 --> 00:29:48,960 بعدشم ميارمش اينجا 552 00:29:48,960 --> 00:29:50,850 در عين حال , ما لازمه که اون حصار و مانع رو برداريم 553 00:29:50,850 --> 00:29:52,800 سلست" يه افسون قدرتمندي گذاشته" 554 00:29:53,980 --> 00:29:56,050 از شانس خوبت , اون مُرده 555 00:29:56,170 --> 00:29:58,370 و قدرتش دوباره به زمين برگشته 556 00:30:01,010 --> 00:30:03,590 و الانه که من ميتونم ست پيدا کنم و دستکاريش کنم 557 00:30:04,650 --> 00:30:05,530 يه کم زمان ميبره 558 00:30:05,530 --> 00:30:07,300 ولي بعدش , من تويِ کاري که ميکنم خيلي وارِدَم 559 00:30:07,830 --> 00:30:08,720 يه چيزه ديگه 560 00:30:09,050 --> 00:30:10,610 من از ميخوام که کشيش رو هم درستش کني 561 00:30:12,150 --> 00:30:12,960 شرمندم 562 00:30:14,200 --> 00:30:16,670 , طلسمي که اون داره اگه زمانشو داشته باشه تا ريشه بگيره 563 00:30:16,700 --> 00:30:17,920 ديگه نميشه کاريش کرد 564 00:30:19,040 --> 00:30:21,450 باشه , همون "ربکا" رو بيار بيرون 565 00:30:22,210 --> 00:30:24,110 من بايد تمام افسون رو بردارم 566 00:30:25,010 --> 00:30:26,000 نميشه بدون اينکه همشون رو آزاد کنيم 567 00:30:26,000 --> 00:30:27,200 يکيشون رو آزاد کنيم 568 00:30:27,200 --> 00:30:29,490 , مهم نيس, و صرفا جهت اطلاعت 569 00:30:30,060 --> 00:30:32,800 اگه "کلاوس" هم آزاد بشه , اگه تو به .. هر طريقي به "داوينا" آسيب بزني 570 00:30:32,800 --> 00:30:36,830 مارسل" , ديگه تموم شده , تو شکست خوردي" 571 00:30:37,700 --> 00:30:39,440 سعي کن حداقل يکم وقار براي خودت داشته باشي 572 00:30:43,570 --> 00:30:44,980 ما هنوز اينجا گير افتاديم 573 00:30:46,370 --> 00:30:48,820 هر کاري که ميخواي بکني , رو الان بکن 574 00:30:50,680 --> 00:30:52,730 ... تو گفتي که پدرمون ما رو نابود و تباهمون کرد 575 00:30:56,220 --> 00:30:58,440 و نميتونم به اين موضوع فک نکنم که 576 00:30:59,800 --> 00:31:01,700 شايد پدرش اون رو هم نابود و تباه کرده 577 00:31:10,030 --> 00:31:11,260 حصار از بين رفت 578 00:31:13,860 --> 00:31:16,560 ميدونم که ازم متنفري , ولي چيزي که شده ديگه ديگه شده 579 00:31:16,560 --> 00:31:18,140 چيزي که شده هرگز نشده 580 00:31:19,180 --> 00:31:20,630 با ما ميمونه 581 00:31:21,190 --> 00:31:23,340 داستاني که ما به خودمون ميگيم 582 00:31:23,690 --> 00:31:25,220 .. که بدونيم که کي هستيم 583 00:31:26,550 --> 00:31:27,890 يه پدر بد طينت 584 00:31:29,920 --> 00:31:31,120 يه پسر حرومزاده 585 00:31:33,290 --> 00:31:34,240 و خواهري که 586 00:31:35,680 --> 00:31:37,050 بهش خيانت کرده 587 00:31:39,970 --> 00:31:42,130 شايد زمان يه داستان جديد فرا رسيده 588 00:31:48,660 --> 00:31:50,420 چي ميخواي تو "ربکا"؟ 589 00:31:50,590 --> 00:31:53,260 همون چيزايي که از زمان بچگيم ميخواستم 590 00:31:55,440 --> 00:31:58,960 يه خونه , و يه خونواده 591 00:31:59,820 --> 00:32:01,360 , و يه نفري که عاشقم باشه 592 00:32:03,600 --> 00:32:04,780 و ميخوام که زندگي کنم 593 00:32:08,650 --> 00:32:09,650 پس برو 594 00:32:11,910 --> 00:32:14,820 برو به دور دست ها و هرگز هم برنگرد 595 00:32:16,250 --> 00:32:18,750 ما ديگه خيلي آسيب ديده ايم که با هم بمونيم 596 00:32:19,680 --> 00:32:20,640 ما کمتر از يه خانواده الان هستيم 597 00:32:20,640 --> 00:32:23,160 کمتر از ذرات بخار شدني 598 00:32:25,350 --> 00:32:26,900 نيو اولنز " مال من خواهد بود" 599 00:32:28,190 --> 00:32:29,960 من بچمو اينجا بزرگ خواهم کرد 600 00:32:30,380 --> 00:32:32,110 در شهري که تو ازم گرفتيش 601 00:32:33,050 --> 00:32:35,480 شکي نيس , که "الايژا" انتخاب ميکنه که بمونه 602 00:32:36,760 --> 00:32:40,390 ولي تو , خواهر 603 00:32:42,270 --> 00:32:43,430 تو آزادي 604 00:33:36,650 --> 00:33:38,100 فکر ميکردم که تو رو اينجا پيدات ميکنم 605 00:33:39,080 --> 00:33:40,810 اومدم تنها چيزايي که دارم و 606 00:33:40,810 --> 00:33:42,430 خاکستر نشدن رو بردارم 607 00:33:42,770 --> 00:33:44,090 به زودي ميرم 608 00:33:45,000 --> 00:33:47,340 گمان نميکنم که تو هيچ علاقه داشتي باشي که با من بياي 609 00:33:51,310 --> 00:33:53,530 من اميدوارم که هر چيزي که دنبالشي رو پيدا کني 610 00:33:58,760 --> 00:34:00,190 الايژا" , وقتي من "مايکل" رو آوردم" 611 00:34:00,310 --> 00:34:02,380 حتي يه لحظه هم فکر صدمه زدن به تو رو نداشتم 612 00:34:05,300 --> 00:34:06,240 ميدونم 613 00:34:09,020 --> 00:34:11,370 مطمئن بودم که "کلاوس" ميخواست منو بکشه 614 00:34:12,550 --> 00:34:14,230 شايدم اصلا نميخواسته که منو بکشه 615 00:34:14,400 --> 00:34:15,860 ... يا نظرشو بلاخره عوض کرده 616 00:34:18,450 --> 00:34:20,180 شايد يه جايي اون پايين مايينا 617 00:34:21,560 --> 00:34:23,440 هنوز اون همون برادري هستش که يه زماني ميشناختيم هس 618 00:34:24,190 --> 00:34:25,760 .. خيلي پايين , ولي 619 00:34:29,570 --> 00:34:30,810 هنوز هست 620 00:34:42,390 --> 00:34:43,900 کمکش کن راهشو پيدا کنه 621 00:34:57,660 --> 00:35:00,560 دليلي هستش که شما ها توي خونه ي من وِل ميگرديد 622 00:35:00,560 --> 00:35:02,000 من ازشون خواستم تا بيان 623 00:35:02,920 --> 00:35:04,420 من و تو لازم بود که اين قضيه رو 624 00:35:04,600 --> 00:35:05,660 توي جمع حل کنيم 625 00:35:08,150 --> 00:35:09,680 فک ميکردم که تا الان فِلنگ رو بَستي و دَر رفتي 626 00:35:09,680 --> 00:35:11,900 خوب , آره , اين شهر منه 627 00:35:12,310 --> 00:35:13,850 شايد بخواي که من ازت طلب بخشش کنم 628 00:35:13,850 --> 00:35:15,610 ولي من متأسف نيستم 629 00:35:17,230 --> 00:35:18,190 من شايد نتونم تو رو شکستت بدم 630 00:35:18,190 --> 00:35:19,750 ولي من اومدم تا رو در رو باهات بشم 631 00:35:20,080 --> 00:35:23,040 و جلوي مردمم اين قضيه رو تمومش کنم 632 00:35:26,330 --> 00:35:27,760 اگه ميخواي براي اين کار منو بِکُشي 633 00:35:28,910 --> 00:35:30,050 پس کارتو بکن 634 00:35:55,320 --> 00:35:56,290 عصر بخير 635 00:35:57,730 --> 00:36:00,670 مطمئنم که نيازي به مرفي کردن خودم ندارم 636 00:36:00,670 --> 00:36:04,040 بعد از همه ي اينا , اينجا يه زماني خونه ي خانوادگي من بوده 637 00:36:05,640 --> 00:36:08,990 و امشب من پَسِش ميگيرم 638 00:36:10,810 --> 00:36:12,390 امتياز هاي که اينجا داشتي ديگه از بين رفتن 639 00:36:12,390 --> 00:36:14,790 مارسلوس" بخاطر حرمت خواهرم" 640 00:36:14,790 --> 00:36:17,460 من اين بخشش رو بهت اعطا ميکنم 641 00:36:17,470 --> 00:36:20,610 بهت اجازه ميدم که همچنان زنده بموني 642 00:36:21,020 --> 00:36:23,900 هر چند , تو بدين وسيله تبعيدي 643 00:36:24,100 --> 00:36:27,910 , اگه من ردِ پايي از تو در منطقه ي فرانسوي ها پيدا کنم 644 00:36:27,920 --> 00:36:29,820 پايان خوشي براي تو نخواهد داشت 645 00:36:29,950 --> 00:36:31,030 ميفهمي 646 00:36:35,590 --> 00:36:36,580 همش همين بود و تموم شد 647 00:36:38,670 --> 00:36:39,510 حالا دَر بريد 648 00:36:50,170 --> 00:36:51,650 کاره زيبايي بود , داداش 649 00:36:53,510 --> 00:36:55,420 داري کَم کَم مثل من ميشي 650 00:36:56,270 --> 00:36:57,510 تحت تأثير قرار گرفتم 651 00:37:05,990 --> 00:37:07,120 داشتم فکر ميکردم که 652 00:37:07,990 --> 00:37:11,080 مادرم همينجا تقديس و دفن شده بود 653 00:37:12,510 --> 00:37:14,810 براي همينه اسير اين زمينه 654 00:37:15,620 --> 00:37:16,710 ولي من نه 655 00:37:19,680 --> 00:37:21,360 من بلاخره آزادم 656 00:37:25,550 --> 00:37:26,470 و تو 657 00:37:28,870 --> 00:37:31,330 برادرات جوري به اين شهر اومدن که انگار شهر رو خريدن 658 00:37:32,980 --> 00:37:36,360 , مثل اينکه منو خريدن , خونمو 659 00:37:37,560 --> 00:37:41,090 مردممو , همه چيزمو , ازم گرفتن 660 00:37:43,510 --> 00:37:44,940 نميتونم فرار کنم 661 00:37:46,220 --> 00:37:47,870 ازت نميخوام که فرار کني 662 00:37:49,870 --> 00:37:51,050 احمق که نيستم 663 00:37:53,900 --> 00:37:56,000 ميبينم که چقدر اين شهر رو دوست داري 664 00:37:57,590 --> 00:38:00,420 منم از اون جور دخترا نيستم که بخوام با کسي تقسيمت کنم 665 00:38:15,490 --> 00:38:18,280 اميدوارم که تو ساختن خونمون رو تموم کرده باشي 666 00:38:20,950 --> 00:38:23,050 اگه چه من هرگز پامو توش نميزارم 667 00:38:24,680 --> 00:38:27,680 خيلي خوب ميشد که يه چيزي زيبا ميبود 668 00:38:27,680 --> 00:38:30,260 که بعد از اين همه قضايا ايستاده بود 669 00:38:49,160 --> 00:38:51,050 "خداحافظ "مارسل جرارد 670 00:38:54,530 --> 00:38:56,040 سعي کن زنده بموني 671 00:39:15,380 --> 00:39:18,730 ربکا" اينجا چيکار ميکني ؟" 672 00:39:21,430 --> 00:39:22,620 اومدم خداحافظي باهات بکنم 673 00:39:23,910 --> 00:39:25,930 پس سَر اون حرفي که ما دخترا بايد هواي همو داشته باشيم چي اومد ؟ 674 00:39:26,520 --> 00:39:30,610 خوب , من و "نيک" به يه جور قرارِ "همه چي يا هيچي" رسيديم 675 00:39:30,740 --> 00:39:32,920 بهم اجازه داد تا براي هميشه از شهر برم 676 00:39:34,240 --> 00:39:35,540 نميتونم از خير اين بگذرم 677 00:39:37,290 --> 00:39:38,520 هزار ساله که با "کلاوس" هستي 678 00:39:38,520 --> 00:39:40,840 فک کنم حقّته يه چند رو آسوده باشي 679 00:39:41,040 --> 00:39:43,810 گوش کن , درباره ي "نيک" , اون يه هيولاس 680 00:39:44,660 --> 00:39:46,110 هيچوقت بهش نارو نزن 681 00:39:46,860 --> 00:39:48,030 ولي اون چيزايِ بيشتري از 682 00:39:48,040 --> 00:39:50,190 ترسوندن از زندگي ميخواد 683 00:39:50,620 --> 00:39:52,630 اون خيلي شکسته شده که بتونه خودشو پيدا کنه 684 00:39:53,650 --> 00:39:55,580 ولي بر اين باورم که هنوز اُميدي با 685 00:39:56,780 --> 00:39:58,240 بچه اي که توي شکمت داري براش هستش 686 00:40:00,650 --> 00:40:02,240 , و صحبت از بچه ي تو شُد 687 00:40:02,410 --> 00:40:04,680 خانواده ي ما دشمن زياد داره 688 00:40:05,100 --> 00:40:06,650 و همه اين ها به اون هم ميرسه 689 00:40:07,310 --> 00:40:09,300 پس لطفا , مراقب باش 690 00:40:14,210 --> 00:40:16,290 ميدوني که هميشه ميتوني برگردي و ملاقاتمون کني 691 00:40:16,300 --> 00:40:19,170 من ميتونم يه دو تا راز از "کلاوس" مخفي کنم 692 00:40:20,210 --> 00:40:21,480 خوب , اگه من نتونستم 693 00:40:22,020 --> 00:40:23,450 مطمئن شو که به دختر کوچولوت 694 00:40:23,450 --> 00:40:25,880 داستان عمه ي ديوونش "ربکا" رو بگي 695 00:40:26,460 --> 00:40:29,910 و بهش بگو , با وجود غيبتم 696 00:40:30,170 --> 00:40:32,010 خيلي دوسش دارم 697 00:41:00,011 --> 00:41:33,011 'ARIAMOVIE TEAM' 'BY:ALI HUNTER' 'www.ali-hunter.blogfa.com' 698 00:41:34,012 --> 00:42:00,012 خبرگزاري آريافيلم به روزترين اخبار دنياي فيلم و سريال www.ariamovie.ir www.warez-ir.info با همکاري