1 00:00:01,720 --> 00:00:04,115 من و خواهر برادرانم اولين خون آشام هاي 2 00:00:04,150 --> 00:00:06,510 .تاريخ هستيم .*خانواده ي *اصيــــــــل 3 00:00:06,740 --> 00:00:09,770 .سه قرن پيش،ما شهري به نام "نيواورلين" رو کمک به ساخت کرديم 4 00:00:10,650 --> 00:00:13,950 .اينجاخوشحال بوديم.يه خانواده بوديم 5 00:00:14,220 --> 00:00:17,690 .اخيراً،يک محفل از جادوگرا برادر من رو با فريب به اين شهر برگردوندن 6 00:00:17,725 --> 00:00:19,730 .با استفاده اي بچه ي به دنيا نيومده ش 7 00:00:20,640 --> 00:00:23,250 ،من سعي کردم کمکش کنم ولي اون من رو تسليم دشمنش 8 00:00:23,285 --> 00:00:24,770 .مارسل" خون آشام کرد" 9 00:00:25,450 --> 00:00:28,260 .بعد از اون،من زنداني يه جادوگر قدرت مند بودم 10 00:00:29,520 --> 00:00:33,000 برادرم سعي مي کرد تا با .بازيچه قرار دادن ديگران من رو آزاد کنه 11 00:00:35,020 --> 00:00:36,480 .ولي من نقشه ي خودمو داشتم 12 00:00:36,710 --> 00:00:38,550 .اگه ثابت بشه که اين جادوگر دشمنه 13 00:00:39,040 --> 00:00:42,200 .هر جوري که شده جلوشو مي گيرم 14 00:00:56,420 --> 00:00:58,330 .تو کسي هستي که اونها بهش مي گن انسان شريف 15 00:01:08,390 --> 00:01:09,420 .بله 16 00:01:10,150 --> 00:01:11,580 .اينجوري صدام مي کنن 17 00:01:12,830 --> 00:01:15,135 و من همراه برادرم اومدم 18 00:01:15,170 --> 00:01:17,440 .اينجابه "نيواورلين" تا در جنگ حضور داشته باشم 19 00:01:18,410 --> 00:01:22,480 ،پس ازت مي پرسم 20 00:01:24,580 --> 00:01:27,660 اين بنظرت شرافت مندانه ست؟ 21 00:01:28,610 --> 00:01:29,810 .حالت خوش نيست 22 00:01:30,750 --> 00:01:31,465 خب،همين امروز صبح 23 00:01:31,500 --> 00:01:33,885 .يه خنجر اسرارآميز تو سينه ام بود 24 00:01:33,920 --> 00:01:36,690 .خب من ميگم خيلي خوب خودمو جمع و جور کردم 25 00:01:37,580 --> 00:01:42,850 داوينا"،من باور درم که" من و تو قدرت اينو 26 00:01:42,885 --> 00:01:44,800 داريم که جلوي جنگ بين خون آشام ها و جادوگرا رو قبل از اينکه 27 00:01:44,835 --> 00:01:46,195 .واقعا شروع بشه،بگيريم 28 00:01:46,230 --> 00:01:48,525 .من نميذارم برادرم از حدو حدودش فراتر بره 29 00:01:48,560 --> 00:01:50,820 .و تو با رفتار کردن مثل خوده واقعيت 30 00:01:50,830 --> 00:01:54,240 . نه مثل وسيله اي براي "مارسل" و جادوگرا 31 00:01:56,540 --> 00:01:57,970 چرا بايد بهت اعتماد کنم؟ 32 00:01:58,250 --> 00:02:01,110 ،خب،بخاطر يه چيز علارقم گرسنگي خيلي زيادم 33 00:02:01,145 --> 00:02:02,830 .من هيچ تلاشي براي خوردن خون تو نکردم 34 00:02:03,000 --> 00:02:05,260 .چرا نکردي؟ من تنها کسي هستم که اينجاست 35 00:02:06,860 --> 00:02:09,245 حتي در شرايط حاضرم 36 00:02:09,280 --> 00:02:11,630 .از يه بچه تغذيه نمي کنم 36 00:03:02,280 --> 00:03:06,630 .:. پرشين مووي و جهان زيرنويس تقديم مي کنند.:. PersianMovie & WorldSubtitle 36 00:03:07,280 --> 00:03:10,630 مترجمين: *پريسا*روژان*علي پاکباز* Parisa_Spark _ Rojan _ Ali_Pakbaz 37 00:03:27,820 --> 00:03:28,840 .ما يه معامله اي باهم کرديم 38 00:03:28,930 --> 00:03:30,325 .تو از بچه ي تو راه من محافظت کني 39 00:03:30,360 --> 00:03:31,720 .منم ارتش "مارسل" رو به خاک و خون مي کشم 40 00:03:32,080 --> 00:03:35,250 .و وقتي که من مشغول انجام بخش خودم از معامله بودم 41 00:03:35,340 --> 00:03:37,055 تو اجازه دادي که به "هيلي" حمله بشه 42 00:03:37,090 --> 00:03:39,710 .و نزديک بود توسط يه دسته از جادوگراي ديوانه کشته بشه 43 00:03:39,860 --> 00:03:42,050 .من ربطي به اين قضيه نداشتم .قسم ميخورم 44 00:03:42,200 --> 00:03:44,210 من و "هيلي" بهم متصل شديم.يادت مياد؟ 45 00:03:44,245 --> 00:03:45,657 .اگه اون بميره.من مي ميرم 46 00:03:45,692 --> 00:03:47,035 پس اونها کي بودن؟ 47 00:03:47,070 --> 00:03:49,170 .کار يه گروه افراطي بوده 48 00:03:49,330 --> 00:03:50,660 سابين" احمق به اونها" 49 00:03:50,670 --> 00:03:52,740 .راجب الهاماتي که راجب بچه ديده بود گفته بود 50 00:03:52,750 --> 00:03:53,755 چه جور الهاماتي؟ 51 00:03:53,790 --> 00:03:55,035 .هميشه از اونا مي بينه 52 00:03:55,070 --> 00:03:56,865 .هميشه کاملا ترجمه ش مي کنن 53 00:03:56,900 --> 00:03:58,660 .فکر کنم در اين باره اشتباه کرده بود 54 00:03:58,720 --> 00:04:00,155 .خب،چجوري،ممکنه بپرسم 55 00:04:00,190 --> 00:04:02,350 آيا اين الهامات ترجمه شدن؟ 56 00:04:04,120 --> 00:04:07,280 .احتمالا اينکه بچه ي شما همه ي جادوگرا رو از بين مي بره 57 00:04:07,315 --> 00:04:10,980 .خب،از همين الان خيلي علاقم به اين بچه بيشتر شد 58 00:04:11,040 --> 00:04:11,885 ."ببين "سوفي 59 00:04:11,920 --> 00:04:14,760 من به "الايژا" قول دادم که از 60 00:04:14,795 --> 00:04:16,035 بچه ي اسراز آميز خانواده ي مايکلسون 61 00:04:16,070 --> 00:04:18,820 .وقتي اون در تلاشه تا وفاداري جادوگرتون "داوينا" رو بدست بياره .محافظت کنم 62 00:04:18,880 --> 00:04:22,030 چرا بهم نگفتي که تا اين دسته راه چقد دوره؟ 63 00:04:22,650 --> 00:04:24,290 الايژا" داره با "داوينا" صحبت مي کنه؟" 64 00:04:24,460 --> 00:04:26,570 .آره،الان که داريم حرف ميزنم.فکر کنم 65 00:04:27,530 --> 00:04:30,950 .فکر کنم اون چيزاي زيادي درمورد اون جمعيت براي گفتن داشته باشه 66 00:04:31,760 --> 00:04:32,620 .بگو 67 00:04:34,960 --> 00:04:38,090 .من هيچ وقت هميشه حامي و طرفدار جادوگرا نبودم 68 00:04:44,390 --> 00:04:45,670 !همگي بنوشيد 69 00:04:46,090 --> 00:04:48,290 .اينجوري تو "ريو" جشن مي گيرن 70 00:04:50,790 --> 00:04:53,010 .خواهرمون هم مثل پدر مادرمون وقف شده بود 71 00:04:53,020 --> 00:04:54,890 .و خيلي سخت گيرانه تربيت شده بوديم 72 00:04:55,140 --> 00:04:56,260 .که باعث شد من ديوونه بشم 73 00:04:57,090 --> 00:04:58,245 .لحظه اي که 21 سالم شد 74 00:04:58,280 --> 00:05:02,580 .من محله رو براي سفر و تفريح ترک کردم 75 00:05:03,470 --> 00:05:05,020 .ولي مي خواستم يه سر آشپز باشم 76 00:05:05,055 --> 00:05:06,570 ."پس برگشتم پيش "روزو 77 00:05:14,610 --> 00:05:18,865 ."جين ان" 78 00:05:18,900 --> 00:05:21,910 !من نبودم سلام 79 00:05:23,430 --> 00:05:25,005 ."به خونه خوش اومدي "سوفي 80 00:05:25,040 --> 00:05:26,690 ميشه بريم يجا صحبت کنيم؟ 81 00:05:27,330 --> 00:05:28,430 .فقط بهم بگو 82 00:05:29,010 --> 00:05:30,690 .بزرگترا راي گيري کردن 83 00:05:30,780 --> 00:05:32,910 .داريم ميرم به خرمن 84 00:05:33,880 --> 00:05:34,830 چي؟ 85 00:05:35,100 --> 00:05:36,775 خرمن ديگه چه کوفتيه؟ 86 00:05:36,810 --> 00:05:39,525 .يه مراسميه که محفل ما هر 3 قرن انجام ميده 87 00:05:39,560 --> 00:05:42,320 .که پيمان بين نيروي ما و اجدادمون احيا بشه 88 00:05:42,355 --> 00:05:43,835 .ما اجدادمون رو آروم مي کنيم 89 00:05:43,870 --> 00:05:45,960 .و اونها نيروي اجدادي ما رو در جريان نگه ميدارن 90 00:05:45,995 --> 00:05:47,605 و چرا من چيزي در اين باره نشنيدم؟ 91 00:05:47,640 --> 00:05:50,130 .چون خرمن هميشه مثل يه افسانه به نظر مي رسيده 92 00:05:50,165 --> 00:05:52,105 يه داستاني که نسل به نسل نقل شده 93 00:05:52,140 --> 00:05:55,710 .مثل کشتي نوح و راه رفتن بودا روي آب 94 00:05:55,740 --> 00:05:57,630 بعضي از مردم بارو دارن 95 00:05:57,640 --> 00:05:59,220 .و بعضي باور ندارن 96 00:05:59,880 --> 00:06:04,020 .براي تولدي دوباره،بايد فداکاري کنيم 97 00:06:04,120 --> 00:06:07,460 .براي تولدي دوباره،بايد فداکاري کنيم 98 00:06:07,495 --> 00:06:10,800 .براي تولدي دوباره،بايد ايمان داشته باشيم 99 00:06:11,310 --> 00:06:13,890 .براي تولدي دوباره بايد ايمان داشته باشيم 100 00:06:14,060 --> 00:06:16,960 تو به خرمن ايمان داري؟ 101 00:06:17,250 --> 00:06:18,830 .صبر کنيد 102 00:06:20,080 --> 00:06:21,700 ."سوفي" 103 00:06:22,070 --> 00:06:23,215 چيکار مي کني؟ 104 00:06:23,250 --> 00:06:25,580 .جامعه اي رو که تو سرزنش مي کني رو داريم حفظ مي کنيم 105 00:06:25,710 --> 00:06:27,740 .همه تو احمق ايد 106 00:06:27,775 --> 00:06:29,770 مونيک؟ واقعا؟ 107 00:06:29,930 --> 00:06:31,620 .مامان گفته بايد اينکارو بکنم 108 00:06:32,550 --> 00:06:35,100 .آره.خب.مامانت و من بايد باهم حرف بزنيم 109 00:06:40,290 --> 00:06:43,240 اونها دخترا رو چند ماهي بود که داشتن آماده مي کردن 110 00:06:43,275 --> 00:06:45,412 .4 تاشون رو براي مراسم انتخاب مي کردن 111 00:06:45,447 --> 00:06:47,550 .اونها گفتن که اين يه افتخاره 112 00:06:47,560 --> 00:06:49,030 .ما خاص هستيم 113 00:06:49,065 --> 00:06:50,500 .فکر مي کردم يه افسانه ست 114 00:06:50,760 --> 00:06:52,030 افسانه بود؟ 115 00:06:57,440 --> 00:07:01,610 مارسل"،يکم صبحي زود نيست براي تو؟" 116 00:07:01,645 --> 00:07:03,392 ميدونم.کارها رو راحت کردم 117 00:07:03,427 --> 00:07:05,140 .ولي من يه فرمانروايي دارم که بايد بچرخونمش 118 00:07:05,150 --> 00:07:06,415 .بله نسبتا اينجوره 119 00:07:06,450 --> 00:07:09,020 .همه ي مسئوليت هاش کسل کننده ان 120 00:07:09,030 --> 00:07:10,295 .خب،اين ممکنه اوضاع رو بهتر بکنه 121 00:07:10,330 --> 00:07:13,430 شنيدم که يه مشت جادوگر مُرده ريخته کنار رودخونه 122 00:07:13,440 --> 00:07:15,260 .جراحاتشون مثل اينکه کار يه گرگينه ست 123 00:07:15,295 --> 00:07:16,805 .فقط اينکه ماه کامل نيست 124 00:07:16,840 --> 00:07:18,470 .يه جاسوس دارم اون بيرون که بايد ببينمش 125 00:07:18,480 --> 00:07:20,520 .و خيلي دوست دارم که توام با من بياي 126 00:07:20,555 --> 00:07:22,560 .جسد جادوگرا کنار رودخونه 127 00:07:22,590 --> 00:07:23,755 بيشتر شبيه بهانه اي براي جشن گرفتنه 128 00:07:23,790 --> 00:07:25,750 .تا اينکه مشکل باشه 129 00:07:25,785 --> 00:07:27,402 خب،يه چيزي اونا رو کشته 130 00:07:27,437 --> 00:07:28,985 ،و شايد هنوز اونجا باشه 131 00:07:29,020 --> 00:07:32,220 ،و از اونجايي که خون تو تنها راه درمان گاز گرگينه ست 132 00:07:32,230 --> 00:07:34,490 .خيلي دوست دارم که تو همراهيم کني 133 00:07:34,540 --> 00:07:35,575 خب،چرا که نه؟ 134 00:07:35,610 --> 00:07:37,590 .سال هاست که کنار رودخونه نرفتم 135 00:07:37,990 --> 00:07:39,160 .تو راهم 136 00:07:39,220 --> 00:07:40,590 .خدافظ داش 137 00:07:41,960 --> 00:07:43,210 .اينه 138 00:07:43,410 --> 00:07:44,775 .تو نمي توني الان بري بيرون 139 00:07:44,810 --> 00:07:47,230 .بايد جادوگرا رو جمع کنم و متبرک شون کنم 140 00:07:47,265 --> 00:07:48,910 .اگه قبل از غروب خورشيد نرسم بهشون 141 00:07:48,945 --> 00:07:50,590 .ارتباط جادويي مون رو باهاشون از دست ميديم 142 00:07:50,600 --> 00:07:53,600 .اون جادوگرا سعي کردن "هيلي" رو بکشن 143 00:07:53,610 --> 00:07:55,800 ترجيح ميدم که جاسوس "مارسل" چيزي که 144 00:07:55,835 --> 00:07:57,637 .ربطي به ما داشته باشه رو پيدا نکنه 145 00:07:57,672 --> 00:07:59,440 .به اون،يا به ميدوني اون 146 00:07:59,620 --> 00:08:01,650 .چقد مودب ايد آخه 147 00:08:01,730 --> 00:08:05,290 بشين و ادامه ي داستان رو نگهدار واسه .وقتي که برگشتم 148 00:08:11,330 --> 00:08:12,720 .ببين کي برگشته 149 00:08:13,420 --> 00:08:15,610 اومدي به زندونيت سر بزني؟ 150 00:08:15,645 --> 00:08:16,755 .ول کن بابا 151 00:08:16,790 --> 00:08:19,160 .اون که زندوني من نيست.امشبم مي برمش 152 00:08:19,195 --> 00:08:20,965 .ديگه خيلي ها ميدونن اون اينجاست 153 00:08:21,000 --> 00:08:22,770 شنيدم که وقتي من بيرون از شهر بودم 154 00:08:22,805 --> 00:08:24,145 .چيکارا مي کردي 155 00:08:24,180 --> 00:08:27,100 از اون دختر استفاده کردي تا نذاري جادوگرا جادو کنن؟ 156 00:08:27,160 --> 00:08:28,925 ."با تموم احترام پدر "کي 157 00:08:28,960 --> 00:08:31,140 ،اگه ميخواي از حقوق جادوگرا دفاع کني 158 00:08:31,280 --> 00:08:32,960 .حرفي واسه گفتن نداريم 159 00:08:42,840 --> 00:08:43,930 ساز مي زني؟ 160 00:08:44,730 --> 00:08:47,460 .مال من نيست 161 00:08:59,040 --> 00:09:00,500 .خبراي خوبي دارم عزيزم 162 00:09:00,620 --> 00:09:02,250 .دارم از اين خراب شده مي برمت 163 00:09:02,285 --> 00:09:03,660 واقعا؟ کي؟ 164 00:09:03,695 --> 00:09:04,545 .امشـــــــــب 165 00:09:04,580 --> 00:09:06,660 .فقط بايد مقدماتش رو فراهم کنم 166 00:09:06,800 --> 00:09:08,020 اصيــــل مون چطوره؟ 167 00:09:08,560 --> 00:09:10,610 .مزاحمش نشو 168 00:09:10,810 --> 00:09:12,350 .يه جادو دارم روش مي کنم 169 00:09:13,770 --> 00:09:14,905 .مطمئناً 170 00:09:14,940 --> 00:09:16,005 .وسايلت رو جمع کن 171 00:09:16,040 --> 00:09:17,230 .فقط چيزايي که احتياج داري رو بردار 172 00:09:17,240 --> 00:09:18,860 .هرچيز ديگه اي لازم داشته باشي برات مي خرم 173 00:09:18,895 --> 00:09:20,110 .اوکي 174 00:09:31,530 --> 00:09:33,440 .بهش نگفتي که من بيدارم 175 00:09:34,260 --> 00:09:35,840 .هنوز حرفامون تموم نشده 176 00:09:39,050 --> 00:09:40,930 .تو و "مارسل" انگار خيلي بهم نزديک ايد 177 00:09:41,740 --> 00:09:43,260 .مارسل" خونواده ي منه" 178 00:09:43,660 --> 00:09:47,030 .و "مارسل" کسيه که از اذيت کردن جادوگرا لذت مي بره 179 00:09:47,900 --> 00:09:51,670 .اون مردم.فکر مي کردم اونها خونواده ي توئن 180 00:09:51,930 --> 00:09:53,320 اذيتت نمي کنه؟ 181 00:09:53,680 --> 00:09:56,270 .نه،مستحقش بودن 182 00:09:57,880 --> 00:09:59,045 چرا اين حرفو مي زني؟ 183 00:09:59,080 --> 00:10:02,040 .چون اونها دروغ گوان.همه شون 184 00:10:02,540 --> 00:10:05,790 .اونها من و دوستام رو مجبور کردن اين مراسم خرمن رو اينجام بديم 185 00:10:09,310 --> 00:10:10,890 اونها گفتن که مشارکت ما 186 00:10:10,900 --> 00:10:12,730 براي خانواده مون قدرت 187 00:10:13,430 --> 00:10:14,600 .سلامت....مياره 188 00:10:21,070 --> 00:10:22,660 که از ما هميشه به عنوان 189 00:10:22,695 --> 00:10:24,250 .نجات دهنده ي هاي جامعه تجليل ميشه 190 00:10:25,360 --> 00:10:27,530 .ولي همه ي چيزي که اونها ميخواستن قدرت بيشتر بود 191 00:10:28,160 --> 00:10:30,120 .منم قبل از اينکه بهش برسن رفتم 192 00:10:30,350 --> 00:10:32,070 ،و الان داره وقت شون تموم ميشه 193 00:10:32,260 --> 00:10:34,500 .چون موقع برداشت محصول فرا مي رسه 194 00:10:34,535 --> 00:10:35,590 .و اگه اونها خرمن رو کامل نکنن 195 00:10:35,625 --> 00:10:37,210 .درو و برداتسي درکار نخواهد بود 196 00:10:37,730 --> 00:10:39,200 به زودي.همه ي جادوگراي اين محل 197 00:10:39,210 --> 00:10:41,390 .قدرتشون رو از دست ميدن 198 00:10:42,830 --> 00:10:45,390 .احتمالا،ديگه جادوگر نيستن 199 00:10:46,120 --> 00:10:48,580 خب چه چيزي لازمه تا خرمن کامل بشه؟ 200 00:10:51,580 --> 00:10:52,770 .من بايد بميرم 201 00:11:16,410 --> 00:11:18,635 هي،چيه؟ 202 00:11:18,670 --> 00:11:20,980 !داري ميري بيرون ،نه 203 00:11:21,300 --> 00:11:22,540 .ميخوام باهات بيام 204 00:11:22,550 --> 00:11:23,375 .نه.مرسي 205 00:11:23,410 --> 00:11:24,980 .امروز صبح "کلاوس" اومده بود بالا سرم 206 00:11:25,015 --> 00:11:25,990 .نميخوام تکرار بشه 207 00:11:26,000 --> 00:11:29,410 اگه کسي که مسئول مرگ اون جادوگراست 208 00:11:29,445 --> 00:11:30,475 هنوز اون بيرون باشه چي؟ 209 00:11:30,510 --> 00:11:32,960 قبلا به اين نتيجه رسيديم که .اون از من خوشش مياد و از جادوگرا بدش مياد 210 00:11:32,970 --> 00:11:34,730 !پس با من تو امنيتي 211 00:11:35,190 --> 00:11:37,770 !متاسفم.من باورم نميشه که يهويي نگرانم شدي 212 00:11:39,900 --> 00:11:40,605 .گوش کن 213 00:11:40,640 --> 00:11:42,465 تنها دليلي که من به اين شهر مزخرف اومدم 214 00:11:42,500 --> 00:11:45,030 .اين بود که درمورد خانواده م اطلاعاتي بدست بيارم 215 00:11:45,065 --> 00:11:46,305 خواهر تو کسي بود که ب من گفت 216 00:11:46,340 --> 00:11:48,920 مارسل" گرگينه ها رو از محله فراري داده" .و رفتن به رود خونه 217 00:11:48,955 --> 00:11:49,765 ،و ديشب 218 00:11:49,800 --> 00:11:52,830 کاملا مطمئنم که يه فرشته ي نجات گرگينه اي .جون منو نجات داد 219 00:11:52,865 --> 00:11:54,045 .پس من باتو ميام 220 00:11:54,080 --> 00:11:56,800 .شما دوتا نمي تونيد از اين احمق تر باشيد 221 00:11:59,760 --> 00:12:01,610 دو تايي مي تونيد بازي کنيد،ميدونيد؟ 222 00:12:01,750 --> 00:12:02,445 .شنيديد "کلاوس" چي گفت 223 00:12:02,480 --> 00:12:04,335 .اون و"مارسل" درست دارن ميرن جايي که شما داريد ميريد 224 00:12:04,370 --> 00:12:08,380 ،پس دست به سرشون کن مگر اينکه بخواي حامله ي هورموني تون رو 225 00:12:08,415 --> 00:12:10,430 .تو قبر زندوني کني 226 00:12:10,465 --> 00:12:11,110 .من باهات ميام 227 00:12:11,290 --> 00:12:13,420 و "الايژا" هم از شنيدن اينکه 228 00:12:13,455 --> 00:12:15,550 من و بچه م از خفه گي مرديم ناراحت نميشه.؟ 229 00:12:20,740 --> 00:12:21,625 موضوع چيه "ربکا"؟ 230 00:12:21,660 --> 00:12:23,725 عصباني که دوست پسر سابقت بيرون رفتم؟ 231 00:12:23,760 --> 00:12:26,310 چيش انقد ترسناکه که مرد جنگلي عياش تو نهانگاهه؟ 232 00:12:26,345 --> 00:12:28,010 .به گفته ي نشانه هاي ترسناک 233 00:12:28,045 --> 00:12:30,035 .بيگ آگيز" بار رود خونه" 234 00:12:30,070 --> 00:12:31,915 خب،يکم بهونه بيار 235 00:12:31,950 --> 00:12:34,470 .و از جادوگراي مُرده دوري کن 236 00:12:34,505 --> 00:12:36,057 .جادوگره دار حال انجام مراسم دفين ـنه 237 00:12:36,092 --> 00:12:37,575 .مادر ني ني تم،داره از ارواح بازجويي مي کنه 238 00:12:37,610 --> 00:12:39,740 .و منم دارم به قولي که به "الايژا" دادم ازش محافظت کنم عمل مي کنم 239 00:12:39,775 --> 00:12:42,290 .پس بپيچونش لطفا 240 00:12:55,630 --> 00:12:56,745 همه چي مرتبه؟ 241 00:12:56,780 --> 00:13:00,190 فقط طبق معمول با خواهر دمدمي مزاجه درگيريم 242 00:13:01,540 --> 00:13:03,085 پس خبرکشت کو؟ 243 00:13:03,120 --> 00:13:05,095 توماسو ميگي؟ داره همين دور و بر ميپلکه 244 00:13:05,130 --> 00:13:07,200 يه نوشيدني بگير حالا بعد ميريم دنبالش 245 00:13:07,430 --> 00:13:11,000 خوب،پس من فکر ميکنم يه فرصت خوب پيش اومده که درمورد چيزاي ديگه حرف بزنيم 246 00:13:11,630 --> 00:13:13,800 مثل چرا جنالبعالي هنوز الاِيژا رو پس ندادي 247 00:13:14,050 --> 00:13:15,545 مثل اينکه جادوگر کوچولوت 248 00:13:15,580 --> 00:13:17,850 حسابي از گپ و گفت و گو باهاش لذت ميبره 249 00:13:18,900 --> 00:13:21,110 حتما خيلي بايد حوصله اش سررفته باشه 250 00:13:23,050 --> 00:13:25,050 تو دست از سر کچل ما برنميداري نه؟ 251 00:13:25,085 --> 00:13:27,015 توام هيچوقت جواب منو نميدي نه؟ 252 00:13:27,050 --> 00:13:28,565 چرا انقدر درمورد داوينا کنجکاوي؟ 253 00:13:28,600 --> 00:13:32,610 اگه منم يه جادوگر 16 ساله در اختيار تام خودم داشتم 254 00:13:32,700 --> 00:13:34,640 توام دوست داشتي درموردش بدوني 255 00:13:35,930 --> 00:13:37,550 هيچ وقت دستت بهش نميرسه 256 00:13:37,560 --> 00:13:40,360 باشه بابا باشه 257 00:13:41,360 --> 00:13:43,820 پس سوالاي بي آزار ميپرسم باشه؟ 258 00:13:44,250 --> 00:13:45,570 چه جوري باهاش آشنا شدي 259 00:13:48,800 --> 00:13:50,450 حتما با شنيدنش سورپرايز ميشي 260 00:13:50,910 --> 00:13:52,650 داستان مال 8 ماه پيشه 261 00:13:52,760 --> 00:13:55,320 قبل از اينکه جادوگرا رو از جادو جنبل کردن محروم کنم 262 00:13:55,640 --> 00:13:58,880 اسم روابطي که بين خون آشاما و جادوگرا بود رو 263 00:13:58,915 --> 00:14:00,822 نميشد دوستانه گذاشت 264 00:14:00,857 --> 00:14:03,273 از هر لحاظ که بهش نگاه کني ما باهم دعوا داشتيم اما يه جورايي ميشه گفت 265 00:14:03,308 --> 00:14:05,690 ما باهم اختلاف عقيده داشتيم 266 00:14:05,920 --> 00:14:09,080 درواقع،يه سري از ما فقط سعي مي کرديم باهاشون بسازيم 267 00:14:24,670 --> 00:14:26,215 واي،چه وضعي بوده پس 268 00:14:26,250 --> 00:14:29,005 من دارم با يه مشت جادوگر ستيزه جوي کله خراب سر و کله ميزنما 269 00:14:29,040 --> 00:14:31,725 هي،شما جادوگرا همه تون يه ذره خل مي زنينا 270 00:14:31,760 --> 00:14:35,410 آره،و خواهرم اين دفعه ديگه حسابي جوگير شده 271 00:14:35,445 --> 00:14:37,800 "آره بابا.رو تمام بدن جين آن نوشته "من به درد شهادت ميخورم 272 00:14:37,835 --> 00:14:38,715 يقينا همينطوره 273 00:14:38,750 --> 00:14:40,605 اونا هر دختر 16 ساله اي که 274 00:14:40,640 --> 00:14:42,980 براي بودن تو اين مراسم عبادت ديوونه کننده 275 00:14:43,015 --> 00:14:44,950 جونشم ميداد براي خودشون ميگرفتن 276 00:14:46,040 --> 00:14:47,600 کاري از دست من برمياد؟ 277 00:14:47,930 --> 00:14:50,270 نه خير.به اندازه ي کافي براشون دردسر درست کردي 278 00:14:50,305 --> 00:14:51,740 چي،من کوچولوي پيرو ميگي؟ 279 00:14:53,580 --> 00:14:54,655 خاک تو سرت کنن 280 00:14:54,690 --> 00:14:56,730 تو هميشه جادوگرا رو تحريک مي کني 281 00:14:57,050 --> 00:15:00,270 و به خاطر همينم 282 00:15:03,180 --> 00:15:04,950 يه مانعي بين ما هست 283 00:15:08,000 --> 00:15:09,800 تو و سوفي؟ 284 00:15:09,835 --> 00:15:11,600 اي متظاهر 285 00:15:13,780 --> 00:15:15,955 تو اون جادوگرا رو شکنجه مي کني تا يه فرصت گيرت بياد و 286 00:15:15,990 --> 00:15:18,540 بتوني با سوفي دوروو يه "رومئو و ژوليت" حسابي راه بندازي 287 00:15:18,575 --> 00:15:20,375 اووه کي ميره اين همه راهو 288 00:15:20,410 --> 00:15:23,360 مثلا يه اتحاد دوطرفه ي راضي کننده بود 289 00:15:26,010 --> 00:15:28,075 خوب اگه سوفي دوروو وقتي نياز داشت 290 00:15:28,110 --> 00:15:32,090 به تو،عاشق خون آشام مخفيش رو نياورد 291 00:15:32,960 --> 00:15:34,190 پس چيکار کرد؟ 292 00:15:34,360 --> 00:15:36,250 اون هرکاري که معمولا يه دختر خوب انجام ميده انجام داد 293 00:15:37,350 --> 00:15:38,690 رفت پيش پدر روحانيش 294 00:15:39,120 --> 00:15:42,020 تو هيچوقت به مسائل جادوگري اهميت ندادي سوفي 295 00:15:42,210 --> 00:15:43,870 و حالام که انقدر پررو شدي که ميري 296 00:15:43,905 --> 00:15:45,530 تمام جزئيات کارامونو به يه غريبه ميگي 297 00:15:45,565 --> 00:15:47,017 تو بايد يه راه ديگه پيدا کني 298 00:15:47,052 --> 00:15:48,435 تو فکر مي کني قراره اين کارو با ملايمت انجام بديم؟ 299 00:15:48,470 --> 00:15:50,640 حضور خون آشاما توي محله هي داره قوي و قوي تر ميشه 300 00:15:50,675 --> 00:15:52,777 ما براي مبارزه باهاشون به نيروي بيشتري نياز داريم 301 00:15:52,812 --> 00:15:54,845 براي کاراي خشن بايد خشونت به کار برد 302 00:15:54,880 --> 00:15:57,520 ما ديگه کارمون از خشونت و اينا گذشته ديگه باستيانا 303 00:15:57,555 --> 00:16:00,160 تو متوجه نيستي چون اين موضوع رو باور نداري 304 00:16:00,220 --> 00:16:01,845 تو هيچ وقت باور نداشتي 305 00:16:01,880 --> 00:16:05,420 اما باور من به اندازه اي بود که همه چيزمو به خاطر 306 00:16:05,455 --> 00:16:07,510 انتخاب شدن تو اين برنامه بدم 307 00:16:07,550 --> 00:16:08,725 اين يه افتخاره 308 00:16:08,760 --> 00:16:11,105 اين يه افسانه است،جين آن 309 00:16:11,140 --> 00:16:14,020 کاري که تو قصد داري بکني فقط يه اشتباه نيست 310 00:16:14,055 --> 00:16:15,965 تو شهر من غير قانوني محسوب ميشه 311 00:16:16,000 --> 00:16:18,085 آهان همون شهرتون که پراز خون آشامه؟ 312 00:16:18,120 --> 00:16:21,090 دار و دسته ي انسان ها و خون آشاما باهم يه قراري گذاشتن 313 00:16:21,125 --> 00:16:23,265 مثل قراري که ما با همه ي شما گذاشتيم 314 00:16:23,300 --> 00:16:25,690 از افراد محله و خونه هامون محافظت کنيم 315 00:16:25,725 --> 00:16:27,415 اگه از يه لحاظ ديگه بهش نگاه کنيم 316 00:16:27,450 --> 00:16:30,045 کاري که شما قراره بکنين با قول و قرارامون خيلي فاصله داره 317 00:16:30,080 --> 00:16:32,640 ما خيلي راحت داريم چيزي که ميخوايم ميگيريم 318 00:16:33,110 --> 00:16:36,100 ارتباط ما با اجدادمون با مرور زمان ضعيف ميشه 319 00:16:36,135 --> 00:16:37,375 هرچي بکاري همونو برداشت مي کني 320 00:16:37,410 --> 00:16:38,980 معمولا کار درو اينجوريه 321 00:16:38,990 --> 00:16:43,600 من تنها پشتيباني هستم که شما جادوگرا تو اين شهر دارين 322 00:16:43,620 --> 00:16:46,920 تو واقعا ميخواي بدون من با مارسل روبرو بشي؟ 323 00:16:46,930 --> 00:16:48,460 چون اگه درگير درو اينجور چيزا بشي 324 00:16:48,495 --> 00:16:50,430 اين چيزيه که باهاش روبرو ميشي 325 00:16:50,590 --> 00:16:52,600 "همه چيز خوبه اينجا،عمو "کيارن؟ 326 00:16:53,380 --> 00:16:54,980 ديگه داشتيم جمع و جور ميکرديم شان 327 00:16:56,030 --> 00:16:57,080 مگه نه؟ 328 00:16:58,320 --> 00:17:00,350 فکر مي کنم اصل مطلبو ادا کردم 329 00:17:00,370 --> 00:17:02,400 ما اين مشکلو به بزرگامون واگذار مي کنيم 330 00:17:07,750 --> 00:17:09,295 برگرد سر درست شان 331 00:17:09,330 --> 00:17:12,370 عموت يه سرمشق عاليه 332 00:17:18,010 --> 00:17:20,155 جادوگرا از دست کيارن عصباني بودن 333 00:17:20,190 --> 00:17:23,700 سوفي بهم گفت که اونا يه جادويي روي شان گذاشتن که 334 00:17:23,735 --> 00:17:25,980 انگار پسره به مرور زمان داره مغزشو از دست ميده 335 00:17:26,015 --> 00:17:27,445 که مثلا يه جوري وقتي اونا داشتن واسه نتيجه کارشون 336 00:17:27,480 --> 00:17:29,680 برنامه ريزي مي کردن حواس کيارن و پرت کرده باشن 337 00:17:31,280 --> 00:17:33,525 پس به برادر زاده ي کيارن حمله کردن 338 00:17:33,560 --> 00:17:36,820 آره..اون بچه ديگه مثل اولش نشد 339 00:17:36,855 --> 00:17:38,285 آخرشم که واقعا مخش قاط زد و 340 00:17:38,320 --> 00:17:40,330 همه ي همکلاسيا ي علوم ديني شو کشت 341 00:17:40,365 --> 00:17:42,940 همه شونو بعدشم خودشو کشت 342 00:17:43,900 --> 00:17:45,770 فکر کنم اين داستانو قبلا يه جايي خونده بودم 343 00:17:46,660 --> 00:17:48,935 اون پسره يه دوقلو رو کشت 344 00:17:48,970 --> 00:17:51,920 يا چه ميدونم خودش دوقلو بود يه چيزي تو همين مايه ها 345 00:17:51,930 --> 00:17:54,360 نه نه..اونا گفتن که اون يه خواهر دوقلو داشته 346 00:18:03,840 --> 00:18:05,185 پس منو روشن کن 347 00:18:05,220 --> 00:18:07,460 منظورت چي بود وقت گفتي بايد ميمردي؟ 348 00:18:07,495 --> 00:18:09,020 کارا اينجوري نتيجه ميداد 349 00:18:10,180 --> 00:18:12,460 اونا گفتن ما چهار تا دختر رو...خوب 350 00:18:12,495 --> 00:18:14,800 به عنوان بخشي از برنامه شون ميفرستن به يه آرامش ابدي 351 00:18:14,870 --> 00:18:16,840 و بعد که موقع برداشت محصول شد 352 00:18:16,875 --> 00:18:18,810 ما به هوش ميايم و دوباره از نو متولد ميشيم 353 00:18:18,900 --> 00:18:21,350 من ديگه تا قسمت آرامش و اينا پيش نرفتم 354 00:18:21,385 --> 00:18:23,800 که يعني درو هنوز کامل نشده 355 00:18:24,260 --> 00:18:26,330 پس واسه همين جادوگرا دارن ديوونه ميشن 356 00:18:26,420 --> 00:18:28,055 تا برداشت محصول ديگه چيزي نمونده 357 00:18:28,090 --> 00:18:31,020 و اگه اونا تا زمان معين تمومش نکنن...کارشون تمومه 358 00:18:32,430 --> 00:18:34,230 تنها کاري که بايد بکنم اينه که منتظر بمونم 359 00:18:34,340 --> 00:18:35,490 و بعدش چي؟ 360 00:18:35,780 --> 00:18:38,380 اونا تنبيه ميشن،و من آزاد ميشم 361 00:18:40,210 --> 00:18:41,470 از دست مارسل؟ 362 00:18:42,320 --> 00:18:43,490 از دست جادو 363 00:18:45,080 --> 00:18:46,920 تمام قدرتمون تخليه ميشه 364 00:18:49,110 --> 00:18:50,270 و منم ميشم يه آدم معمولي 365 00:18:50,960 --> 00:18:53,880 و اين چيزيه که تو ميخواي؟ يه آدم معمولي بودن؟ 366 00:18:55,760 --> 00:18:58,000 من فقط جوري که هستم رو دوست ندارم 367 00:19:00,390 --> 00:19:05,070 بعضي مواقع اين جادوي لعنتي رو نميتونم کنترل کنم 368 00:19:06,910 --> 00:19:10,220 من...وقتي حتي قصد اينکارم ندارم 369 00:19:10,780 --> 00:19:12,390 به مردم صدمه ميزنم 370 00:19:13,370 --> 00:19:15,080 ميگم چه طوره درمورد دوستات يه ذره تعريف کني 371 00:19:17,360 --> 00:19:18,540 حتما بايد دلت براشون تنگ شده باشه 372 00:19:20,770 --> 00:19:21,940 اسم يکي شون تيمه 373 00:19:22,370 --> 00:19:24,010 هيچي از اين کاراي جادوگري و اينا نميدونه 374 00:19:24,045 --> 00:19:25,310 يه آدم معموليه 375 00:19:25,930 --> 00:19:28,960 بهترين دوستم مونيک 376 00:19:32,940 --> 00:19:34,730 اونم يه قسمتي از اين درو لعنتي بود 377 00:19:36,790 --> 00:19:37,910 اون خوش شانسه 378 00:19:38,670 --> 00:19:41,460 هيچ کس به من اهميت نميداد اما يکي براي اون مبارزه کرد 379 00:19:43,320 --> 00:19:44,225 تنها کسي که مخالف شديد 380 00:19:44,260 --> 00:19:46,290 اين درو بود خاله ي مونيک بود 381 00:19:47,560 --> 00:19:48,810 و اون ديگه کيه؟ 382 00:19:51,290 --> 00:19:52,510 سوفي دوروو 383 00:20:06,580 --> 00:20:08,150 خوب اين قضيه ي درو که ميگي 384 00:20:08,185 --> 00:20:09,400 درموردش بيشتر برام بگو 385 00:20:09,530 --> 00:20:10,775 کلاوس گفت منتظرش بمونيم 386 00:20:10,810 --> 00:20:12,945 آره.ناگفته نماند که اون گفته بود از مرداب دور بمونيم 387 00:20:12,980 --> 00:20:17,030 و ما الان بين يه مشت جک و جونوور چندش گير افتاديم 388 00:20:17,730 --> 00:20:19,020 ديگه رسيديم 389 00:20:32,120 --> 00:20:33,510 وااي 390 00:20:43,120 --> 00:20:44,740 ببينم اونا ردپاي يه گرگه؟ 391 00:20:46,880 --> 00:20:48,180 کي اونجاست؟ 392 00:20:50,340 --> 00:20:51,710 اين ديگه يعني چي؟ 393 00:20:52,920 --> 00:20:54,140 يه اصيل؟ 394 00:20:56,840 --> 00:20:58,025 بذار ببينم درست گرفتم يا نه 395 00:20:58,060 --> 00:21:00,155 شما بدون توجه به چيزي که عقل حکم مي کنه پاشديد رفتيد کنار مرداب 396 00:21:00,190 --> 00:21:03,010 و اونجا با کسي که ممکنه خبرچين مارسل باشه برخورد کرديد 397 00:21:03,045 --> 00:21:04,195 و بعدم يارو رو گمش کرديد 398 00:21:04,230 --> 00:21:06,085 آفرين بر تو و الان کاملا اين موضوع ثابت شد که 399 00:21:06,120 --> 00:21:09,850 من نه ميتونم يه دوست نه يه خواهر نه يه اصيل درست حسابي باشم 400 00:21:09,885 --> 00:21:11,020 پس بهتره بدوني اون ديگه الان تو راهه 401 00:21:11,055 --> 00:21:12,750 که بره پيش مارسل و حسابي چغلي منو بکنه 402 00:21:12,785 --> 00:21:14,062 يه نفله ي لاغر مردني که همچين عجله داره 403 00:21:14,097 --> 00:21:15,305 که انگار روح ديده؟ 404 00:21:15,340 --> 00:21:18,080 خودم درستش ميکنم الان بايد برم يه ذره تفريح کنم 405 00:21:18,880 --> 00:21:20,190 صبرکن اومدم 406 00:21:23,430 --> 00:21:24,775 باز خواهرت بود؟ 407 00:21:24,810 --> 00:21:27,635 اون ميميره واسه جلب توجه پس ولش کن 408 00:21:27,670 --> 00:21:29,860 تازه داشتيم به جاهاي جذاب داستان ميرسيديم 409 00:21:29,970 --> 00:21:31,850 من نميتونم در مورد اين موضوع خالي ببندم 410 00:21:32,410 --> 00:21:33,565 هرکاري تو بگي من کردم 411 00:21:33,600 --> 00:21:35,585 اما من به بچه ها کاري ندارم 412 00:21:35,620 --> 00:21:38,220 هيچکس به جز سوفي جرئت نکرد در برابر مراسم درو ايستادگي کنه 413 00:21:38,970 --> 00:21:40,680 حتي مادر خود من 414 00:21:40,860 --> 00:21:42,215 پس منم حق اعتراض نداشتم 415 00:21:42,250 --> 00:21:44,080 ما فکر مي کرديم که واي چه افتخاري نصيبمون شده 416 00:21:44,320 --> 00:21:47,880 ما حسابي ايمان داشتيم يه مشت احمق بوديم 417 00:21:48,220 --> 00:21:49,900 شروع مراسم چه جوري بود؟ 418 00:21:52,080 --> 00:21:53,930 مثل پرنسسا راه ميرفتيم 419 00:21:56,780 --> 00:21:58,560 مادرم خيلي بهم افتخار مي کرد 420 00:21:58,595 --> 00:22:01,070 قدرت جادوي ما همانطور که ارتباطمون 421 00:22:01,210 --> 00:22:05,250 به مرور زمان با اجدادمون ضعيف ميشه کمرنگ شده 422 00:22:05,460 --> 00:22:08,320 ما بهشون التماس مي کنيم که اين مراسم پيشکشي رو 423 00:22:08,355 --> 00:22:10,980 به عنوان نشانه ي وفاداري قوي ما قبول کنند 424 00:22:11,970 --> 00:22:13,515 باستيانا که يکي از بزرگان بود 425 00:22:13,550 --> 00:22:15,330 چهار عنصر طبيعت رو صدا زد تا 426 00:22:15,365 --> 00:22:17,657 قدرت جادويي گذشته و آينده ي مارو بهم متصل کنن 427 00:22:17,692 --> 00:22:19,950 زمين،تا مارو به اجدادمون متصل کنه 428 00:22:20,140 --> 00:22:22,200 آب،تا جامعه رو بهبود ببخشه 429 00:22:23,270 --> 00:22:25,850 باد،تا مارو پيش اجدادمون ببره و برگردونه 430 00:22:29,110 --> 00:22:30,990 آتش،براي تطهير کردن 431 00:22:36,610 --> 00:22:38,075 بعد از اون همه مقدمه چيني 432 00:22:38,110 --> 00:22:40,570 خودمون خوب ميدونستيم چي در انتظارمونه 433 00:22:40,610 --> 00:22:41,540 براي هفته ها بهمون گفته بودن 434 00:22:41,550 --> 00:22:43,820 اون جادو تو چاقويي که باهاش کف دستمونو ميبرن 435 00:22:43,855 --> 00:22:45,305 مارو به خواب عميقي فرو ميبره 436 00:22:45,340 --> 00:22:48,910 و بعد از انجام مراسم برداشت ما دوباره زنده ميشيم 437 00:22:48,945 --> 00:22:51,610 اونا گفتن ما دوباره همراه هم بيدار ميشيم 438 00:22:51,645 --> 00:22:53,530 درحالي که قدرتمون از هميشه بيشتره 439 00:22:54,200 --> 00:22:56,075 و انگار تمام اين چيزاي روي مغزاي ما هک شده بود 440 00:22:56,110 --> 00:22:58,250 و به خاطر اون خوني که ما اهدا مي کنيم 441 00:22:58,285 --> 00:23:00,390 يه زخم کوچيک روي دستمون ميمونه 442 00:23:03,830 --> 00:23:06,005 نه نکن باستيانا صبر کن 443 00:23:06,040 --> 00:23:08,640 بايد تمومش کني باستيانا تو نبايد اين کارو بکني 444 00:23:09,500 --> 00:23:11,210 حتي بعد از اون همه سعي و تلاشي که سوفي براي متوقف کردن مراسم کرد 445 00:23:11,245 --> 00:23:13,992 ما به هيچي شک نکرديم 446 00:23:14,027 --> 00:23:16,740 براي متولد شدن تو بايد قرباني بشي 447 00:23:16,775 --> 00:23:18,680 به اين موضوع ايمان داري؟ 448 00:23:19,460 --> 00:23:21,250 !!اونا ميخوان شما رو بکشن 449 00:23:32,140 --> 00:23:35,190 هرکي که توي اين مراسم حضور داشت 450 00:23:35,600 --> 00:23:37,040 ميدونست اين اتفاق قراره بيوفته 451 00:23:37,075 --> 00:23:39,000 همه جز ما چهارتا 452 00:23:40,020 --> 00:23:41,510 قرار نبود اونا مارو بخوابونن 453 00:23:41,545 --> 00:23:43,240 ميخواستن مارو سلاخي کنن 454 00:23:43,275 --> 00:23:46,740 !!نه بس کن نه نه 455 00:23:46,890 --> 00:23:48,510 مونيک دوروو 456 00:23:48,545 --> 00:23:49,955 نه نه 457 00:23:49,990 --> 00:23:52,350 مونيک نروووو 458 00:23:53,690 --> 00:23:55,195 به همه التماس مي کردم يه کمکي بکنن 459 00:23:55,230 --> 00:23:57,490 مادر خودم ازم رو برگردوند 460 00:23:58,300 --> 00:24:00,490 سوفي مدام جيغ ميزد سرخواهرش جيغ ميزد 461 00:24:00,525 --> 00:24:02,360 ...شايد کسي يه کاري بکنه 462 00:24:02,940 --> 00:24:04,950 آخه شماها چتونه؟ 463 00:24:06,080 --> 00:24:07,650 ولي هيچ کس هيچ کاري نکرد 464 00:24:08,630 --> 00:24:10,340 اما بازم تو جون سالم به در بردي 465 00:24:11,350 --> 00:24:13,870 بالاخره يه چيزي يا يه کسي بايد مداخله کرده باشه 466 00:24:15,290 --> 00:24:16,560 آره 467 00:24:17,310 --> 00:24:18,890 يکي بالاخره يه کاري کرد 468 00:24:19,140 --> 00:24:22,220 مونيک !فرار کن،فرار کن 469 00:24:31,270 --> 00:24:32,520 مارسل 470 00:24:34,220 --> 00:24:36,200 تو بودي که مراسمو بهم زدي 471 00:24:36,730 --> 00:24:39,130 کيارن همه جزئياتو درمورد مراسم از سوفي شنيده بود 472 00:24:39,770 --> 00:24:41,970 بعد از اون قتل عام برادر زاده اش توي کليسا 473 00:24:42,005 --> 00:24:43,060 حسابي قاطي کرده بود 474 00:24:43,220 --> 00:24:45,255 اون درست قبل از مراسم درو شهرو ترک کرده بود 475 00:24:45,290 --> 00:24:47,390 ولي قبل از رفتنش،يه سر اومد پيش من 476 00:24:47,425 --> 00:24:49,455 و ازم خواهش کرد که مراسمو بهم بزنم 477 00:24:49,490 --> 00:24:52,020 اون خوب ميدونست که من دوست ندارم قدرت جادوگرا بيشتر بشه 478 00:24:53,170 --> 00:24:56,185 و من حسابي با کسايي که بچه هارو اذيت مي کنن پدرکشتگي دارم 479 00:24:56,220 --> 00:24:59,200 پس درخواستشو انجام دادم اما حيف که خيلي دير رسيدم 480 00:25:09,680 --> 00:25:10,780 !!اي واي مونيک!! 481 00:25:10,815 --> 00:25:12,420 اوه..نه 482 00:25:16,890 --> 00:25:18,925 ولم کن ببينم 483 00:25:18,960 --> 00:25:21,990 بس کنين..بذارين برم بس کن ديگه 484 00:25:22,030 --> 00:25:23,460 بس کن ديگه 485 00:25:28,250 --> 00:25:29,460 من اينجام 486 00:25:29,920 --> 00:25:32,600 اين تلاش "داوينا" يه حس خاصي بهم ميداد 487 00:25:34,140 --> 00:25:36,580 نذاشت به راحتي قربونيش کنن،ميدوني که؟ 488 00:25:37,730 --> 00:25:39,050 ميدونم 489 00:25:40,230 --> 00:25:41,700 "مارسلوس" 490 00:25:45,510 --> 00:25:47,230 احساس ما دوتا عين هم بود 491 00:25:47,810 --> 00:25:49,680 انگار باهم نسبت دور فاميلي داشتيم 492 00:26:17,860 --> 00:26:18,875 هر دختري که کشته شد 493 00:26:18,910 --> 00:26:21,260 قدرت خودشو به نسل بعد انتقال ميداد 494 00:26:21,295 --> 00:26:22,265 تا زمانيکه شدم آخرين نفر 495 00:26:22,300 --> 00:26:24,435 يهو همه قدرت به من رسيد 496 00:26:24,470 --> 00:26:26,360 که قرار بود دوباره به زمين برسه 497 00:26:26,395 --> 00:26:28,255 واسه دلجويي از اجدادمون 498 00:26:28,290 --> 00:26:30,850 پس با اين حساب برداشت داشت جواب ميداد 499 00:26:30,885 --> 00:26:32,960 ديگه اتفاق افتاده بود 500 00:26:33,260 --> 00:26:34,730 و منم ميدونستم که قراره کشته بشم 501 00:26:34,765 --> 00:26:36,392 تا برداشت تکميل بشه 502 00:26:36,427 --> 00:26:38,020 همه مون دوباره زنده ميشيم 503 00:26:38,340 --> 00:26:41,740 ولي درباره روش کشتن بهمون دروغ گفته بودن 504 00:26:42,800 --> 00:26:45,920 از کجا بايد ميفهميدم که يه کاسه اي زير نيم کاسه دارن..؟ 505 00:26:48,270 --> 00:26:51,530 ولي بيشتر از همه من نميخواستم ميرم 506 00:26:52,250 --> 00:26:56,720 واسه همين گذاشتم منو نجات بده زندگيمو "مارسل" نجات داد 507 00:27:07,010 --> 00:27:09,430 پس واسش حکم يه شواليه قهرمان رو داري ديگه 508 00:27:09,940 --> 00:27:12,020 گرچه که الان "داوينا" اينو خوب ميدونه 509 00:27:12,055 --> 00:27:13,910 هردوتون به يه اندازه بهم مديونين 510 00:27:14,530 --> 00:27:15,980 هرگز نميتونستي جادوگرا رو کنترل کني 511 00:27:16,015 --> 00:27:18,070 اونم فقط با استفاده از سحر و جادو و بدون اون 512 00:27:18,220 --> 00:27:20,470 دقيقاً اونم همين احساس منو نسبته به جادوگرا داشت 513 00:27:20,610 --> 00:27:21,935 منم ازش محافظت ميکنم 514 00:27:21,970 --> 00:27:23,430 خيلي تلاش ميکردن تا يجوري گيرش بيارن 515 00:27:23,465 --> 00:27:25,465 تا با کشتنش همه چي تموم بشه 516 00:27:25,500 --> 00:27:27,660 اگه اينکارو نميکردن بقيه دخترا ميمُردن 517 00:27:27,695 --> 00:27:28,945 و قدرتشونم از دست ميدادن 518 00:27:28,980 --> 00:27:31,070 که اگه بکنن ديگه هيچي واست نمي مونه 519 00:27:31,105 --> 00:27:32,840 بعدشم "داوينا" کشته ميشه 520 00:27:33,310 --> 00:27:35,250 مي بينم که ياد گذشته تون افتادين؟ 521 00:27:35,950 --> 00:27:38,020 حتماً الانم تا خرخره خوردين ديگه؟ 522 00:27:38,055 --> 00:27:40,090 ديگه چيزي نمونده بريم فضا 523 00:27:41,160 --> 00:27:42,780 من ميرم بشاشم 524 00:27:43,410 --> 00:27:44,910 زود برميگردم 525 00:27:47,840 --> 00:27:50,570 خيلي وقت بود که سياه مست نديده بودمت 526 00:27:50,600 --> 00:27:52,240 پس اومدي با خودت ببريش خونه ديگه؟ 527 00:27:54,450 --> 00:27:55,860 نه پس فکر کردي واسه چي الان اينجام؟ 528 00:27:55,895 --> 00:27:56,995 نميدونم 529 00:27:57,030 --> 00:27:59,335 شايد اومدي که خيالت از همه چي راحت باشه 530 00:27:59,370 --> 00:28:01,640 که نکنه يه وقت مست و پاتيل بشم و بعدشم همه چيو بريزم وسط 531 00:28:01,675 --> 00:28:03,040 اسرار بين خودمونو فاش کنم 532 00:28:06,380 --> 00:28:07,970 نترس خودم ميدونم 533 00:28:08,730 --> 00:28:10,160 اميدوارم 534 00:28:10,570 --> 00:28:13,110 چون مطمئنم که نميخواي اون روي سگمو بالا بياري و عصبانيم کني 535 00:28:13,145 --> 00:28:15,980 "اوه.."ربکا مايکلسون 536 00:28:16,530 --> 00:28:20,510 اين تويي خانوم که نميخواي منو شاکي کني و بعدشم بشي دشمن من 537 00:28:28,420 --> 00:28:29,745 به نظرم بايد "توماس" باشي 538 00:28:29,780 --> 00:28:31,835 مارسل" خواسته که ته و توي يه چيزيو دربيارم" 539 00:28:31,870 --> 00:28:33,875 درباره جادوگراي مُرده چي ميدوني 540 00:28:33,910 --> 00:28:37,310 ميگن که دارن دنبال يه گرگينه حامله ميگردن 541 00:28:37,345 --> 00:28:39,640 کار احمقانه اي کرده که تک و تنها اومده بوده بيرون 542 00:28:39,675 --> 00:28:41,445 آره،دقيقاً حق با توئه 543 00:28:41,480 --> 00:28:43,470 خداييش آدم تعجب ميکنه که بعضيا چرا اينقدر احمقن 544 00:28:43,505 --> 00:28:44,680 آره 545 00:28:55,430 --> 00:28:57,990 حالا ميتوني ديگه بدي به صاحب اصليش 546 00:28:58,025 --> 00:28:59,460 درستش کردم 547 00:29:08,510 --> 00:29:10,730 زياد مطمئن نيستم که بتونم دوباره ببينمش 548 00:29:26,050 --> 00:29:29,050 "اين نيرويي که الان تو داري "داوينا 549 00:29:29,080 --> 00:29:30,370 از همون دوستاي مُرده ـت بهت رسيده 550 00:29:30,405 --> 00:29:32,050 تاب و توانت خيلي پايينه 551 00:29:32,310 --> 00:29:33,465 بايد يجوري کنترلش کني 552 00:29:33,500 --> 00:29:36,300 واسه اينکارم نياز به تمرين و مطالعه داري 553 00:29:37,760 --> 00:29:39,970 مامانم يه جادوگر قدرتمندي بود 554 00:29:41,060 --> 00:29:42,565 ازش يه سري کتاب مربوط به طلسم بجا مونده 555 00:29:42,600 --> 00:29:44,935 کلي کتاب درباره طلسم و جادو 556 00:29:44,970 --> 00:29:47,235 راهکاراي زيادي ميتوني 557 00:29:47,270 --> 00:29:50,040 واسه کنترل کردن قدرتت تو اين کتابا پيدا کني 558 00:29:51,440 --> 00:29:53,100 اگه آزادم کني 559 00:29:54,460 --> 00:29:56,130 منم کلي راهکار بهت ميدم 560 00:29:57,670 --> 00:29:59,370 در هر صورت اگه با "مارسل" ازينجا بري 561 00:29:59,405 --> 00:30:01,020 ديگه هيچوقت همديگه رو نمي بينيم 562 00:30:02,150 --> 00:30:05,610 منم نميتونم پيدات کنم و بهت کمک کنم 563 00:30:07,810 --> 00:30:09,850 جادوگرا سرم کلاه گذاشتن 564 00:30:10,830 --> 00:30:12,740 خودتم بهتر از من آخرشو ميدوني 565 00:30:13,030 --> 00:30:14,840 منم نميخوام درت بمالم 566 00:30:15,940 --> 00:30:18,720 دارم يه چيزي ميگيرم بجاش يه چيزي بهت ميدم 567 00:30:21,150 --> 00:30:22,880 دارم باهات معامله ميکنم 568 00:30:34,480 --> 00:30:36,530 "خيلي زود شروع کردي "ربکا 569 00:30:36,690 --> 00:30:37,725 ميدوني "مارسل" کجاست 570 00:30:37,760 --> 00:30:39,450 اونجا داره خط لب ميکشه 571 00:30:39,485 --> 00:30:40,985 سليقه من خيلي بهتره 572 00:30:41,020 --> 00:30:43,880 خيلي چرک و کثيفه حالا کجا رفته؟ 573 00:30:45,090 --> 00:30:46,930 مگه بهت نگفت که داره ميره..؟ 574 00:30:48,270 --> 00:30:49,630 نه 575 00:30:50,210 --> 00:30:52,090 فکر ميکني بو برده که داريم سرشو گرم ميکنيم؟ 576 00:30:52,125 --> 00:30:53,540 نه 577 00:30:56,470 --> 00:31:00,000 مگه اينکه اون سر مارو گرم کرده باشه 578 00:31:01,900 --> 00:31:03,710 خيله خب،ديگه وقتشه 579 00:31:04,590 --> 00:31:06,435 آماده اي بري يا نه..؟ 580 00:31:06,470 --> 00:31:08,280 از خدامه که بريم خيله خب 581 00:31:10,980 --> 00:31:13,050 بعنوان هديه رفتن ميذاريم "الايژا" اينجا بمونه 582 00:31:13,085 --> 00:31:14,425 حداقل شايد اينجوري منو ببخشه 583 00:31:14,460 --> 00:31:16,650 که سر خواهر برادرش شيره ماليدم 584 00:31:16,960 --> 00:31:18,260 بريم ديگه 585 00:31:37,070 --> 00:31:38,440 چي شده..؟ 586 00:31:40,150 --> 00:31:41,005 اتفاقي افتاده..؟ 587 00:31:41,040 --> 00:31:44,700 خودمم نميدونم يه چيزي درست نيست 588 00:31:51,420 --> 00:31:55,020 مارسل"،يه چيز خطرناک اون بيرونه" 589 00:31:56,690 --> 00:31:58,080 منو برگردون 590 00:32:01,780 --> 00:32:03,050 لعنتي 591 00:32:50,870 --> 00:32:52,860 اينجا کسي پيدات نميکنه 592 00:32:54,670 --> 00:32:56,370 مدت زيادي اينجا نمي موني 593 00:32:56,840 --> 00:32:59,240 فقط تا وقتي که يه جاي امن خارج شهر پيدا کنم 594 00:33:00,800 --> 00:33:03,480 هرچي خواسته باشي واست رديف ميکنم 595 00:33:03,880 --> 00:33:05,310 حالا دوست داري چيکار کني..؟ 596 00:33:07,410 --> 00:33:08,690 نقاشي کنم 597 00:33:08,840 --> 00:33:11,850 اوه،پس هنرمندي؟ عاليه..خيله خب 598 00:33:11,950 --> 00:33:13,920 منم ميتونم واست کلي لوازم نقاشي بگيرم 599 00:33:13,955 --> 00:33:15,790 شايد پرده هم گرفتم 600 00:33:15,825 --> 00:33:17,150 "مارسل" 601 00:33:19,370 --> 00:33:21,060 ميدوني واقعاً چي ميخوام..؟ 602 00:33:24,310 --> 00:33:25,920 ميخوام همشون تاوان کارشونو پس بدن 603 00:33:36,650 --> 00:33:37,970 "الايژا" 604 00:33:42,740 --> 00:33:44,490 خوشحالم که نرفتي 605 00:33:45,450 --> 00:33:47,970 تو هم هنوز سر حرفت هستي که اون کتابارو بدي ديگه آره؟ 606 00:33:48,005 --> 00:33:49,270 مطمئناً 607 00:33:51,980 --> 00:33:53,265 ميدوني،فارغ از همه مشکلات 608 00:33:53,300 --> 00:33:55,620 واسه من خونواده از همه چي مهمتره 609 00:33:56,880 --> 00:33:59,610 ازينکه خونواده ـت نااميدت کردن متأسفم 610 00:34:01,070 --> 00:34:03,740 برادرت "کلاوس" تو رو با تابوت تحويل اينا داد 611 00:34:03,775 --> 00:34:05,750 با اين حال هنوزم هواشو داري 612 00:34:06,280 --> 00:34:08,380 خب من ديگه به نااميدشدن فکر نميکنم 613 00:34:11,570 --> 00:34:13,050 خيلي عذاب آوره 614 00:34:15,210 --> 00:34:18,440 بخاطر خونواده ـم تا آخرين لحظه ميجنگم 615 00:34:18,970 --> 00:34:21,150 و همينطور من که با جادوگرا ميجنگم 616 00:34:25,940 --> 00:34:27,200 الان چيه ديگه.؟ 617 00:34:27,820 --> 00:34:29,940 ولش کردي به امون خدا تا يکي پيداش کنه؟ 618 00:34:29,975 --> 00:34:31,935 "سر به سرم نذار "کيارن 619 00:34:31,970 --> 00:34:34,870 مثلاً قرار بود آخر کار از نيواورلئانز خارجش کني 620 00:34:34,905 --> 00:34:37,160 ما سه تا دخترو از دست داديم درحاليکه "داوينا" زنده موند 621 00:34:37,195 --> 00:34:38,950 اصلاً دليل اومدنم به اينجا همين بود ديگه 622 00:34:38,985 --> 00:34:40,300 نقشه مون همين بود ديگه 623 00:34:40,335 --> 00:34:41,715 نقشه هام تغيير ميکنن 624 00:34:41,750 --> 00:34:44,240 مخصوصاً وقتي بو بردي که "داوينا" چقدر قدرت داره 625 00:34:46,000 --> 00:34:47,565 پس بذار خوب روشنت کنم 626 00:34:47,600 --> 00:34:49,095 جنابالي 8 ماه اينجا تشريف نداشتين و 627 00:34:49,130 --> 00:34:51,105 منم اين شهرو مرتب و منظم داشتم کنترل ميکردم 628 00:34:51,140 --> 00:34:53,630 لازمم نيست اينقدر تو کار من فضولي کني و سرک بکشي 629 00:34:53,665 --> 00:34:57,180 من هرکاري که دوست داشته باشم انجام ميدم افتاد..؟ 630 00:34:57,490 --> 00:35:01,410 ميخواي رئيس باشي..؟ ميخواي همه کاره خودت باشي..؟ 631 00:35:01,445 --> 00:35:05,330 خيله خب،ولي مسائل مربوط به همه آدما با منه 632 00:35:10,990 --> 00:35:13,170 و مطمئنم که نميخواي بري قاطي دشمناي من ديگه 633 00:35:13,900 --> 00:35:16,800 پس بذار يه نصيحتي بهت بکنم 634 00:35:17,140 --> 00:35:18,780 دوروبر خواهرزاده من نپلک ديگه 635 00:35:19,660 --> 00:35:21,910 باشه،خواهرزاده تو کدوم احمقيه ديگه 636 00:35:22,270 --> 00:35:23,040 "کمي" 637 00:35:42,910 --> 00:35:46,380 اون همه آدم با اين همه اتفاق فقط بخاطر تصوريه که از بچه م دارم 638 00:35:46,415 --> 00:35:47,500 که ميگي واقعيت نداره 639 00:35:48,450 --> 00:35:52,070 ببين،من "سابين" رو دوست دارم 640 00:35:52,220 --> 00:35:54,500 ولي اين يعني درست کردن جادوگر عاشق و دلباخته 641 00:35:55,100 --> 00:35:58,400 هميشه حواسم به هرچي که مي بينه و ميگه بوده 642 00:35:59,070 --> 00:36:01,180 فقط اگه جلوي دهنشو گرفته بود تموم بود 643 00:36:01,570 --> 00:36:02,840 مراسم برداشت 644 00:36:04,010 --> 00:36:05,700 مگه خودت نگفتي که هيچ اعتقادي نداري 645 00:36:07,410 --> 00:36:08,290 راست ميگي؟ 646 00:36:09,210 --> 00:36:09,960 نه 647 00:36:11,030 --> 00:36:12,690 خودم با همين دوتا چشمام ديدم 648 00:36:13,080 --> 00:36:16,630 کار ميکرد واقعي بود 649 00:36:19,440 --> 00:36:22,580 پس واسه چي ميگي اوني که "سابين" ديده واقعي نيست؟ 650 00:36:38,080 --> 00:36:40,620 منو ميبري گردش تا سرمو گرم کني آره 651 00:36:40,910 --> 00:36:42,525 خيلي تابلويي 652 00:36:42,560 --> 00:36:43,900 بهتر ازينا يادت داده بودم 653 00:36:43,910 --> 00:36:45,760 اينم ياد دادي که چجوري از چيزي مال منه مراقبت کنم 654 00:36:46,520 --> 00:36:49,450 نميتوني "داوينا" رو ازم جدا کني تموم 655 00:36:49,670 --> 00:36:51,535 "يه قانون طبيعت هيچوقت عوض نميشه "مارسل 656 00:36:51,570 --> 00:36:53,400 که هميشه قوي بر ضعيف غلبه ميکنه 657 00:36:53,435 --> 00:36:55,120 اوه،اگه زورت از من بيشتر بود که 658 00:36:55,130 --> 00:36:57,165 عين بچه ننه ها از 659 00:36:57,200 --> 00:36:59,200 نيواورلئانز" نميذاشتي بري" 660 00:37:02,280 --> 00:37:05,470 به يه مشت بچه دستور ميدي فکر کردي شاه شدي ديگه 661 00:37:05,840 --> 00:37:09,230 "فکر نکن منم عين اون بچه قرتياي ولگردتم "مارسل 662 00:37:09,320 --> 00:37:11,290 هر وقت بخوام "داوينا" رو با خودم ميبرم 663 00:37:16,130 --> 00:37:17,240 664 00:37:18,330 --> 00:37:19,630 "منو ببخش "مارسل 665 00:37:20,360 --> 00:37:24,980 اون کسي که بايد به داداش جونم چيزي ياد بده منم 666 00:37:35,010 --> 00:37:36,700 فکر کنم لازمه که يه افسار بندازم گردنت 667 00:37:36,810 --> 00:37:38,550 بار آخرت باشه که پاتو ميذاري سمت رودخونه 668 00:37:38,780 --> 00:37:40,540 ببينم حالا داستان تو با اين گرگينه ها چيه؟ 669 00:37:41,460 --> 00:37:42,970 احساس ميکنم يجورايي بهمديگه مرتبطيم 670 00:37:45,280 --> 00:37:46,140 نميدونم 671 00:37:47,290 --> 00:37:49,640 شايد در حد يه رؤيا باشه تصور ميکنم 672 00:37:49,650 --> 00:37:52,055 که ميتونم يه خونواده درست و حسابي داشته باشم 673 00:37:52,090 --> 00:37:55,980 ولي اون وقتايي که احساس ميکنم تو اين دنيا هيچکسو ندارم 674 00:37:56,550 --> 00:37:57,630 کمک ميکنه تا بازم تلاش کنم 675 00:38:00,120 --> 00:38:01,180 اوه،يادم نبود 676 00:38:03,840 --> 00:38:06,365 راستش،اگه نظر منو بخواي 677 00:38:06,400 --> 00:38:08,710 خونواده جز دردسر چيزي نداره 678 00:38:08,745 --> 00:38:11,020 ولي در مورد تنهايي و بي کس بودنت 679 00:38:11,070 --> 00:38:12,100 چجوري جرأت کردي بگي؟ 680 00:38:13,000 --> 00:38:15,290 منم بخاطر هرکس و ناکسي با يه جفت پوتين مارک دار 681 00:38:15,325 --> 00:38:17,580 راه نميفتم برم کنار رودخونه تا فاتحه شونو بخونم 682 00:38:24,500 --> 00:38:26,380 نيک"..چه عجب" 683 00:38:34,110 --> 00:38:40,080 اوه،"الايژا"..حالت خوبه 684 00:38:47,230 --> 00:38:48,380 پس حالا که برگشتي 685 00:38:48,460 --> 00:38:50,440 اول از همه بايد يه حالي به "نيکلاوس" بدي 686 00:38:50,790 --> 00:38:53,330 منو ببخش..فقط يه لحظه 687 00:38:58,540 --> 00:38:59,410 کجا داره ميره..؟ 688 00:39:22,480 --> 00:39:23,630 بالاخره برگشتي 689 00:39:24,900 --> 00:39:26,390 برگشتم 690 00:39:40,010 --> 00:39:42,000 وقتي نميتوني سر قولت بموني بيخود وعده سر خرمن نده 691 00:39:45,260 --> 00:39:46,130 خوش اومدي 692 00:39:53,300 --> 00:39:55,680 کل اون چيزايي که باعث شدن بيام اينجا يه دروغ محض بود 693 00:39:56,100 --> 00:39:58,580 اين چيزيه که "سوفي" خودش سرهم کرده 694 00:39:58,630 --> 00:40:01,595 تا يجوري منطقه فرانسويها رو کنترل کنه 695 00:40:01,630 --> 00:40:05,090 جنگ بين خون آشام جماعت و جادوگرا سر ملک و قلمرو نبوده 696 00:40:05,125 --> 00:40:06,380 بخاطر "داوينا" بوده 697 00:40:06,980 --> 00:40:11,430 قسم ميخورم که روحمم ازين قضيه خبر نداشت واقعي بوده 698 00:40:11,540 --> 00:40:14,300 ولي از يه چيز مطمئن بودي که اشتباه ميکنم 699 00:40:14,710 --> 00:40:17,350 و زندگي "مونيک" رو بيخود و بي جهت به خطر ميندازم 700 00:40:17,760 --> 00:40:19,700 الان ديگه دخترم مرده 701 00:40:22,620 --> 00:40:24,420 خواهش ميکنم بگو چجوري درستش کنم 702 00:40:25,660 --> 00:40:27,295 الان که "مارسل"،"داوينا" رو اسير کرده 703 00:40:27,330 --> 00:40:29,020 چجوري ميتونيم پيداش کنيم..؟ 704 00:40:29,590 --> 00:40:31,225 اگه نتونيم مراسم برداشت رو کامل کنيم 705 00:40:31,260 --> 00:40:34,080 هم "مونيک" ميميره هم اون دوتا دختر 706 00:40:37,460 --> 00:40:38,280 ببين چي ميگم 707 00:40:41,130 --> 00:40:44,800 من و تو يه راهي پيدا ميکنيم تا برگردونيمش 708 00:40:45,940 --> 00:40:47,220 اين رازم فقط بين من و تو مي مونه 709 00:40:48,120 --> 00:40:49,320 باهمديگه اينکارو انجامش ميديم 710 00:40:49,780 --> 00:40:52,030 رفت و آمد خون آشاما رو به قبرستون کنترل ميکنيم 711 00:40:52,480 --> 00:40:55,120 داوينا" رو پيداش ميکنيم..جلوي "مارسل" رو هم ميگيريم" 712 00:40:55,210 --> 00:40:56,990 و اينبار واسه هميشه قال اين مراسم رو ميکنيم 713 00:40:58,100 --> 00:41:00,430 حتي اگه مجبور بشم سر "داوينا" رو هم ببرم اينکارو ميکنم 714 00:41:05,660 --> 00:41:08,145 "حدود 8 ماه قبل "سوفي دورو 715 00:41:08,180 --> 00:41:10,910 و خواهرش "جين آن" همه چيشونو از دست دادن 716 00:41:11,750 --> 00:41:14,390 حالا 4 ماه بعد ازون جريان يه دختر حامله 717 00:41:14,425 --> 00:41:15,880 بدون مقدمه وارد رستورانشون ميشه 718 00:41:16,360 --> 00:41:17,960 همين دوباره اميدوارشون ميکنه 719 00:41:18,170 --> 00:41:20,260 جين آن" خودشو قرباني کرد" 720 00:41:20,270 --> 00:41:23,070 تا اينجوري خواهرش بتونه از طريق تو "داوينا" رو پيدا کنه 721 00:41:23,850 --> 00:41:26,560 اگه "سوفي" دستش به "داوينا" برسه 722 00:41:27,140 --> 00:41:29,600 ميتونه دختر "جين آن" رو دوباره زنده کنه 723 00:41:30,540 --> 00:41:32,520 خيال ميکرديم که ميايم اينجا تا فقط سر قدرت بجنگيم 724 00:41:33,950 --> 00:41:35,080 که مربوط به خونواده ميشه 725 00:41:37,830 --> 00:41:39,570 سوفي دورو" حاضره بخاطر زنده کردن اون دختر" 726 00:41:39,605 --> 00:41:41,310 دست به هرکاري بزنه 727 00:41:43,460 --> 00:41:45,230 که همينم "سوفي" رو از هرکس ديگه اي خطرناکتر ميکنه 36 00:41:46,280 --> 00:41:48,630 .:. پرشين مووي و جهان زيرنويس تقديم مي کنند.:. PersianMovie & WorldSubtitle 36 00:41:48,880 --> 00:41:53,630 مترجمين: *پريسا*روژان*علي پاکباز* Parisa_Spark _ Rojan _ Ali_Pakbaz