1
00:00:00,010 --> 00:00:01,350
...تا اطلاع بعدي
2
00:00:01,400 --> 00:00:07,150
با خارجيها ارتباط برقرار نميکني-
پسر من با هر زني که بخواد، توي اين شهر قدم ميزنه-
3
00:00:07,200 --> 00:00:11,260
براي پسرت سخت خواهد بود که با وجود يه گلوله
توي هر زانوش، بخواد هر جايي قدم بزنه
4
00:00:12,900 --> 00:00:16,000
تو گفتي که ميخواي توی شهر خودمون، صلح برقرار باشه-
حالا ما در حالت تهاجمي قرار ميگيريم-
5
00:00:17,600 --> 00:00:19,250
شما زني ثروتمند و باوقار هستيد
6
00:00:19,300 --> 00:00:21,950
من از زنهاي زيادي نگارگري کردم
براي شما هزينهاي نخواهد داشت
7
00:00:22,000 --> 00:00:24,950
اسمي که من شنيدم، «بخش دي» بوده
8
00:00:25,000 --> 00:00:26,950
اعضاي پارلمان، افسرهاي ارتش
9
00:00:27,000 --> 00:00:29,950
،تمام کاري که ما داريم ميکنيم
نجات کشور از وقوع يه انقلابـه
10
00:00:30,000 --> 00:00:31,950
اين، براي کشتن اون جاسوسـه
11
00:00:32,000 --> 00:00:33,950
و خدمات بعدياي
که در آينده انجام خواهيد داد
12
00:00:34,000 --> 00:00:36,950
...همسرت ميدونه که اون ياقوت کبودي که انداخته گردنش
13
00:00:37,000 --> 00:00:37,950
توسط يه کولي، نفرين شده؟
14
00:00:38,000 --> 00:00:39,950
هيچ چيزي باعث نميشه
که من مجبور بشم اون رو بندازم گردن خودم
15
00:00:40,000 --> 00:00:41,540
بهخاطر آنجل
16
00:00:55,000 --> 00:00:56,950
17
00:00:57,000 --> 00:01:00,950
18
00:01:01,000 --> 00:01:05,950
19
00:01:06,000 --> 00:01:09,950
20
00:01:10,000 --> 00:01:12,950
21
00:01:13,000 --> 00:01:14,950
22
00:01:15,000 --> 00:01:21,000
23
00:01:26,000 --> 00:01:29,950
24
00:01:30,000 --> 00:01:35,000
25
00:02:11,000 --> 00:02:12,540
اون برگشت
26
00:02:13,000 --> 00:02:15,950
تمام شب رو اونبيرون بود؟
27
00:02:16,000 --> 00:02:17,950
هر شب، از زمان خاکسپاري
28
00:02:18,000 --> 00:02:20,950
صبحها برميگرده تا چارلي رو ببينه
و به اسبها غذا بده
29
00:02:21,000 --> 00:02:23,950
و دوباره که هوا تاريک ميشه
برميگرده همونجا
30
00:02:24,000 --> 00:02:27,950
وقتي بچه بود، عادت داشت بيرون بخوابه
31
00:02:28,000 --> 00:02:30,870
کرلي» اون رو توي بوتهزار پيدا ميکرد»
32
00:02:32,000 --> 00:02:33,800
بچه چطوره؟
33
00:02:35,000 --> 00:02:37,600
شب که ميشه، سراغ مامانش رو ميگيره
34
00:02:39,000 --> 00:02:41,950
تامي يه ليست درست کرده
ميخواد که اول، شما دوتا ببينينش
35
00:02:42,000 --> 00:02:44,470
جان و آرتور چي؟
36
00:03:04,000 --> 00:03:06,000
حسابکتابها چطوره؟
37
00:03:09,000 --> 00:03:10,950
مثل هميشه
38
00:03:11,000 --> 00:03:12,670
رو به رشد
39
00:03:15,000 --> 00:03:17,950
يه رشد سهبرابر هم
...توي اهداييهايي
40
00:03:18,000 --> 00:03:20,950
که به «بنياد خيريهي شلبي» بوده، داشتيم
41
00:03:21,000 --> 00:03:22,950
شورا پيشنهاد کردن
...که يه مدرسهي جديد
42
00:03:23,000 --> 00:03:25,470
به نام «موسسهي گريس شلبي» نامگذاري بشه
43
00:03:32,000 --> 00:03:33,950
... «به شورا بگو که اسم «موسسهي گريس شلبي
44
00:03:34,000 --> 00:03:36,070
مورد قبول ماست
45
00:03:42,000 --> 00:03:45,700
اين ليسـتِ چيزهاي ديگهاي هست
که ميخوام انجام بشن
46
00:03:46,000 --> 00:03:47,600
همين
47
00:03:53,000 --> 00:03:57,000
تامي-
همين بود، پال-
48
00:04:07,000 --> 00:04:09,470
و هر دوي شما، کارـتون خوب بود
49
00:04:18,000 --> 00:04:19,950
خيليخب، بريم
50
00:04:20,000 --> 00:04:22,540
ما اون رو ديديم
51
00:04:26,000 --> 00:04:29,000
اون ميخواست که اشخاص رو
با ترتيب خاصي ببينه
52
00:04:31,000 --> 00:04:34,950
معمولاً ميتونم بفهمم توي سرش، چي ميگذره
ولي الان، سخت ميشه اون رو فهميد
53
00:04:35,000 --> 00:04:36,940
...پس، مراقب باشيد
54
00:04:37,000 --> 00:04:39,950
فکر کردم که اين يه جلسهي خونوادگي باشه-
آره-
55
00:04:40,000 --> 00:04:40,950
فکر کردم، همهمون با هم
56
00:04:41,000 --> 00:04:42,950
جان، اون عزاداره
57
00:04:43,000 --> 00:04:44,950
ديدن همه با هم، ممکنه براش مشکل باشه
58
00:04:45,000 --> 00:04:48,000
آره، خيليخب
يالا، جان
59
00:04:50,000 --> 00:04:52,950
آرتور، ما نياز داريم که اون برگرده
60
00:04:53,000 --> 00:04:56,950
«سابيني» و «سالامونز»
دستهگل و نامهي تسليت فرستادن
61
00:04:57,000 --> 00:05:00,950
پس خيلي طول نميکشه
که مثل گرگها، شروع کنن به يکهتازي
62
00:05:01,000 --> 00:05:03,470
عجله کنين، وقت نيست
63
00:05:06,000 --> 00:05:07,950
فقط خبرهاي خوب بهش بدين
64
00:05:08,000 --> 00:05:10,950
فقط هم خبر خوب هست، پالي
65
00:05:11,000 --> 00:05:12,950
بالاخره اومدن
66
00:05:13,000 --> 00:05:16,000
ايناهاش
67
00:05:18,000 --> 00:05:19,950
خوبي تام؟
68
00:05:20,000 --> 00:05:21,950
حالـتون خوبه، بچهها؟
69
00:05:22,000 --> 00:05:23,540
...ما
70
00:05:24,000 --> 00:05:26,950
،بعد از مراسم خاکسپاري
وقت نشد که تو رو ببينيم
71
00:05:27,000 --> 00:05:30,000
...خب، تو ناپديد شدي، ولي
72
00:05:30,950 --> 00:05:31,950
خب، من و جان
...ميخواستيم بگيم که
73
00:05:32,000 --> 00:05:34,740
آرتور، خفه شو-
باشه-
74
00:05:35,000 --> 00:05:37,950
بسيار خب، حالا حرف بزنين
75
00:05:38,000 --> 00:05:39,950
ما رفتيم سراغ آنجل
توي بيمارستان
76
00:05:40,000 --> 00:05:44,000
جايي که دراز کشيده بود، گلوش رو بُريديم
اون ديگه مُرده
77
00:05:45,000 --> 00:05:46,950
...توي خارج شهر هم
78
00:05:47,000 --> 00:05:47,950
حساب بقيهي ايتالياييها رو رسيديم
79
00:05:48,000 --> 00:05:49,950
اونا اکثراً به «بلککانتري» رفتن
[ ناحيهاي در نزديکي شهر بيرمنگهام ]
80
00:05:50,000 --> 00:05:51,950
ولي به «بتي کيتچن» گفتيم
کاري کنه که اونا در حرکت بمونن
81
00:05:52,000 --> 00:05:54,950
و بتي هم گفت که بهت تسليت بگيم-
اون پيرمرد چي؟-
82
00:05:55,000 --> 00:05:56,950
از افرادش بازجويي کرديم
83
00:05:57,000 --> 00:05:58,950
آره، اون رفته به ليورپول
84
00:05:59,000 --> 00:06:01,950
منتظر يه کشتيـه که به نيويورک ميره-
کِي؟-
85
00:06:02,000 --> 00:06:04,400
اولين کشتياي که شنبه حرکت ميکنه
86
00:06:05,000 --> 00:06:06,950
خيليخب
87
00:06:07,000 --> 00:06:09,950
من در ليورپول، توي «کونارد» آشناهايي دارم
[ نام يک شرکت کشتيراني در انگلستان ]
88
00:06:10,000 --> 00:06:11,950
اونا ليست مسافرين رو دارن
89
00:06:12,000 --> 00:06:13,950
ميتونن شما رو به محل حرکت ببرن
90
00:06:14,000 --> 00:06:15,950
اون رو بگيرين و بيارينش پيش من
91
00:06:16,000 --> 00:06:17,950
کي همراهش سفر ميکنه؟
92
00:06:18,000 --> 00:06:19,950
زنـش
93
00:06:20,000 --> 00:06:20,950
چي؟
94
00:06:21,000 --> 00:06:22,950
زنـش
95
00:06:23,000 --> 00:06:25,870
خب، به زنـش شليک کنين
و خودش رو بيارين پيش من
96
00:06:30,000 --> 00:06:33,950
تامي؟ خانم چنگرتا توي مدرسهي ما، معلم بود
97
00:06:34,000 --> 00:06:37,000
اون زن خوبيـه، تام
زن خوبيـه
98
00:06:42,000 --> 00:06:45,000
خيليخب، اگه زن خوبيـه
پس ميره بهشت، درسته آرتور؟
99
00:06:47,000 --> 00:06:49,950
فقط کاري که توي ليست نوشتم رو انجام بدين
ديگه هيچي، بعد هم کاغذ رو بسوزونين
100
00:06:50,000 --> 00:06:55,000
و پشت تلفن هم صحبت نکنيد
سرويس مخفي» شنود ميکنه»
[ سازمان اطلاعاتيجاسوسي بريتانيا ]
101
00:06:57,000 --> 00:06:58,950
و اون پيرمرد رو زنده ميخوام
102
00:06:59,000 --> 00:07:01,270
ميخوام خودم بکشمش
103
00:07:08,000 --> 00:07:10,600
بسيار خب، همين
ميتونيد بريد
104
00:07:14,950 --> 00:07:15,950
بيا، جان
105
00:07:16,000 --> 00:07:18,950
...تامي، اگه تو اينجا نباشي
106
00:07:19,000 --> 00:07:20,950
بايد يهچيزي بهمون بگي
107
00:07:21,000 --> 00:07:23,950
از پالي بپرس
108
00:07:24,000 --> 00:07:25,950
مايکل نه؟
109
00:07:26,000 --> 00:07:26,950
چي؟
110
00:07:27,000 --> 00:07:28,950
مايکل نه، ها؟
111
00:07:29,000 --> 00:07:29,950
نه، مايکل نه
112
00:07:30,000 --> 00:07:32,950
چون مايکل با کسب و کار قانوني
سر و کار داره
113
00:07:33,000 --> 00:07:33,950
با اون، قبل از ما
ملاقات کردي
114
00:07:34,000 --> 00:07:36,950
جان، الان نه
115
00:07:37,000 --> 00:07:38,950
صبر کن، چي گفتي؟
116
00:07:39,000 --> 00:07:41,950
با مايکل، قبل از ما
ملاقات کردي
117
00:07:42,000 --> 00:07:44,200
محض رضاي خدا، جان
118
00:07:45,000 --> 00:07:49,000
چون کسب و کار قانوني
در اولويت قرار داره، جان
119
00:07:50,000 --> 00:07:52,950
...کسب و کار قانوني-
از کي تا حالا؟-
120
00:07:53,000 --> 00:07:58,000
از وقتي که زن لعنتيـم
بهخاطر من، گلوله خورد
121
00:08:03,000 --> 00:08:06,950
آره، باشه. همهچي دربارهي «سرويس مخفي» شده
سرويس مخفي» لعنتي»
122
00:08:07,000 --> 00:08:09,950
چرت و پرت، ولي تو ما رو
در جريان هيچ کوفتي نميذاري
123
00:08:10,000 --> 00:08:13,950
شديم دو تا سرباز اسباببازي
اينکار رو بکن، جان
124
00:08:14,000 --> 00:08:17,000
اونکار رو بکن، جان
معلم لعنتيـت رو بُکش، جان
125
00:08:27,000 --> 00:08:29,600
حالا ديگه اوضاع، اينطوري شده؟
126
00:08:30,950 --> 00:08:31,950
خيليخب، گوش کنين
127
00:08:32,000 --> 00:08:33,950
قراره يه جنگ کوچيک اتفاق بيفته
128
00:08:34,000 --> 00:08:36,950
،توي يه جاي کوچيک
که هيچکس براش مهم نيست
129
00:08:37,000 --> 00:08:40,950
،و اونطرف از اين جنگ که قراره ببازن
به يهمقدار کمک نياز دارن
130
00:08:41,000 --> 00:08:42,950
و هزينهشو هم ميپردازن
131
00:08:43,000 --> 00:08:47,950
وقتي اونکار تموم شد
ديگه اولويتـمون با کسب و کار قانوني ميشه
132
00:08:48,000 --> 00:08:51,000
حالا، کاري که توي ليست نوشتم رو
انجام بدين و گُم شين
133
00:09:05,000 --> 00:09:07,950
و کي قراره برگردي، ها؟
[ کي قراره از اين وضعي که توش هستي، در بياي؟ ]
134
00:09:08,000 --> 00:09:09,940
برگشتم، آرتور
135
00:09:23,000 --> 00:09:25,950
جالب اينجاست که همهمون
از روي غريزه، ميايم اينجا
136
00:09:26,000 --> 00:09:26,950
جايي که پيشخدمتها غذا ميخورن
137
00:09:27,000 --> 00:09:28,950
ربطي به سياست نداره، آيدا
138
00:09:29,000 --> 00:09:30,950
توي اون اتاق بزرگ لعنتي، خيلي سرده
139
00:09:31,000 --> 00:09:32,950
جان، جلوي کارل حواسـت
به حرفزدنـت باشه
140
00:09:33,000 --> 00:09:34,950
آيدا، ما توي اتاق پيشخدمتها هستيم
141
00:09:35,000 --> 00:09:37,950
چون مشروبهاي کوفتي رو اينجا نگه ميدارن
142
00:09:38,000 --> 00:09:39,950
آرتور، از کلمات بهتري استفاده کن
143
00:09:40,000 --> 00:09:41,950
هي پال، فحشدادن به زبون کوليها هم
حساب ميشه؟
144
00:09:42,000 --> 00:09:43,950
...دليلي نداره که ما
145
00:09:44,000 --> 00:09:46,950
به زبان ايرلندي يا رومانيايي صحبت کنيم
146
00:09:47,000 --> 00:09:49,950
هي، ميگم نيازي نيست
147
00:09:50,000 --> 00:09:51,950
زنـم وقتي مست ميشه
ديگه نميتونه بهزبون لعنتي انگليسي، صحبت کنه
148
00:09:52,000 --> 00:09:54,340
جان-
کاملاً درسته-
149
00:09:57,950 --> 00:09:58,950
راست و ريستـش کردي؟
150
00:09:59,000 --> 00:10:01,950
انگيزه دادم، تهديد نکردم
151
00:10:02,000 --> 00:10:03,950
...عواقب ضمني رو بدون اشارهي خاصي
152
00:10:04,000 --> 00:10:04,950
به صدمهي فيزيکي
توضيح دادم
153
00:10:05,000 --> 00:10:08,950
بهخاطر همينـه که مايکل جوون، رئيس شده
154
00:10:09,000 --> 00:10:11,950
کلمههاي بهتري بلده
درسته، پال؟
155
00:10:12,000 --> 00:10:13,950
از کي تا حالا من شدم رئيس تو، آرتور؟
156
00:10:14,000 --> 00:10:16,950
اول ملاقات مربوط به رئيسها
بعد ملاقات مربوط به کارگرها، ها؟
157
00:10:17,000 --> 00:10:18,950
کِي شده که شما دو نفر
يه روز کار کرده باشيد؟
158
00:10:19,000 --> 00:10:21,950
...فين، قبلاً اينجوري بود که
159
00:10:22,000 --> 00:10:24,950
...توي جلسههاي خونوادگي، همه بوديم
160
00:10:25,000 --> 00:10:27,870
با هم-
آرتور، خفه شو-
161
00:10:32,000 --> 00:10:34,000
...حالا، من و جان
162
00:10:35,000 --> 00:10:37,670
شديم مثل دو تا رُفتگر لعنتي
163
00:10:38,000 --> 00:10:41,000
که بايد از دستورات، اطلاعت کنن
164
00:10:43,000 --> 00:10:44,140
ها؟
165
00:10:48,000 --> 00:10:49,800
خانم چنگرتا
166
00:10:53,000 --> 00:10:54,400
آرتور
167
00:10:55,000 --> 00:10:56,950
خفه شو
168
00:10:57,000 --> 00:10:58,950
فين، برو سيگارهاي اون رو بيار
169
00:10:59,000 --> 00:11:01,950
خب، تمام شب رو بايد چيکار کنيم، ها؟
170
00:11:02,000 --> 00:11:02,950
از درختهاي لعنتي بريم بالا؟
171
00:11:03,000 --> 00:11:04,950
جان، اينقدر جلوي بچهها
حرف زشت نزن
172
00:11:05,000 --> 00:11:06,950
آره و کي گفته که شما
قراره شب رو اينجا بمونين؟
173
00:11:07,000 --> 00:11:08,950
ميدونم چيکار ميتونيم بکنيم
174
00:11:09,000 --> 00:11:10,950
اسلحهها رو مياريم بيرون، جان
175
00:11:11,000 --> 00:11:14,000
ميريم بيرون و به چندتا قرقاول لعنتي
شليک ميکنيم
176
00:11:17,000 --> 00:11:18,950
رئيسها از اينکارها ميکنن، مگه نه؟
177
00:11:19,000 --> 00:11:21,000
...خفه شو، آرتور
178
00:11:22,000 --> 00:11:24,740
الان چه گُهي خوردي؟
179
00:11:26,000 --> 00:11:29,000
من درخواست ملاقاتهاي جداگانه رو ندادم، باشه؟
180
00:11:31,000 --> 00:11:33,950
الان چه گُهي خوردي؟
181
00:11:34,000 --> 00:11:36,800
چون درست نشنيدم
182
00:11:37,000 --> 00:11:41,950
من درخواست ملاقاتهاي جداگانه رو ندادم، باشه؟
183
00:11:42,000 --> 00:11:43,950
قرقاول لعنتي
184
00:11:44,000 --> 00:11:49,950
کارل، تو نبايد اينجوري حرف بزني-
ببينيد چيکار کرديد-
185
00:11:52,000 --> 00:11:56,950
خيليخب برادرها
اين حرفها بهخاطر ويسکيايـه که خورديم
186
00:11:57,000 --> 00:11:58,950
من نخواستم که ازم محافظت بشه، خب؟
187
00:11:59,000 --> 00:12:00,950
باشه، خفهشين ديگه
جفتتون
188
00:12:01,000 --> 00:12:02,470
بشينيد
189
00:12:03,950 --> 00:12:04,950
بشينيد
190
00:12:05,000 --> 00:12:06,950
...آره آره آره
191
00:12:07,000 --> 00:12:08,950
يه نگاه به اطرافـتون بندازين
192
00:12:09,000 --> 00:12:10,950
يه نگاه به اين خونه بندازين
193
00:12:11,000 --> 00:12:12,950
ببينيد کجا هستيم
194
00:12:13,000 --> 00:12:14,950
ببينيد به کجا رسيديم
195
00:12:15,000 --> 00:12:17,950
...فکر کنم وقتش شده که همهمون
196
00:12:18,000 --> 00:12:21,100
يهجوري رفتار کنيم
که مناسب جايگاهـمون باشه
197
00:12:22,000 --> 00:12:25,000
...ما ديگه يهمشت رُفتگر نيستيم، آرتور
198
00:12:26,000 --> 00:12:28,540
تامي به همهمون نياز داره
199
00:12:29,000 --> 00:12:31,540
ميخوام يه سلامتي بگم
200
00:12:39,000 --> 00:12:43,000
با اتحاد خونوادگي ـه که آدم
هرگز شکست نمیخوره
201
00:12:46,000 --> 00:12:49,000
تامي رفت، به خدا قسم
همراه «جاني داگز» نشسته توي يه کالسکه
202
00:12:51,950 --> 00:12:52,950
لعنتي
203
00:12:53,000 --> 00:12:55,340
حالا ديگه از اينکارها ميکنه
204
00:13:03,000 --> 00:13:04,950
تامي، صبر کن
205
00:13:05,000 --> 00:13:06,950
آرتور-
تامي-
206
00:13:07,000 --> 00:13:07,950
آرتور، بذار بره
207
00:13:08,000 --> 00:13:12,000
تامي، تامي، تامي
208
00:13:18,000 --> 00:13:19,940
حرکت کن، حرکت کن
209
00:13:21,000 --> 00:13:22,950
تامي؟
حرکت کن
210
00:13:23,000 --> 00:13:24,950
اونا اومدن بيرون، توي جاده
211
00:13:25,000 --> 00:13:27,950
نميخواي بهشون بگي؟-
چي رو بهشون بگم؟-
212
00:13:28,000 --> 00:13:29,950
«که داريم ميريم به کشور «ولز
213
00:13:30,000 --> 00:13:31,740
يه يادداشت گذاشتم
214
00:13:33,000 --> 00:13:35,950
براشون نوشتي که چرا داريم به «ولز» ميريم؟-
نه-
215
00:13:36,000 --> 00:13:37,950
بالاخره ميخواي به من بگي
که چرا داريم به «ولز» ميريم؟
216
00:13:38,000 --> 00:13:40,950
آره، وقتي رسيديم اونجا
217
00:13:41,000 --> 00:13:41,950
حرکت کن
218
00:13:42,000 --> 00:13:43,950
بايد حداقل يه زن
همراه خودمون ميآورديم، تامي
219
00:13:44,000 --> 00:13:46,950
جاني، قراره بريم يه زن رو ببينيم
220
00:13:47,000 --> 00:13:48,950
برو پسر، حرکت کن-
باشه-
221
00:13:49,000 --> 00:13:50,470
حرکت کن
222
00:13:53,000 --> 00:13:56,950
گفته سه روز ديگه برميگرده به بيرمنگام
223
00:13:57,000 --> 00:13:58,600
بذار بره
224
00:13:59,000 --> 00:14:00,950
نکتهي مهم اينـه
...که اگه گفته برميگرده
225
00:14:01,000 --> 00:14:02,950
پس برميگرده
226
00:14:03,000 --> 00:14:05,950
يالا، بياين بريم توي اون اتاق بزرگ
يه آتيش روشن کنيم
227
00:14:06,000 --> 00:14:08,950
بريم ويسکي بنوشيم
228
00:14:09,000 --> 00:14:10,600
با آب
229
00:14:20,950 --> 00:14:21,950
برو به اسبها يه سري بزن، جاني
230
00:14:22,000 --> 00:14:23,600
باشه، تام
231
00:14:39,000 --> 00:14:43,000
«خب، از راه «مريديان» ميريم به «رشته کوههاي سياه
[ مريديان: دهکدهاي در انگلستان ]
[ رشته کوههاي سياه: واقع در کشور ولز ]
232
00:14:45,950 --> 00:14:46,950
آره
233
00:14:47,000 --> 00:14:50,000
بيا، يهکم هم به من بده
پسر خوب
234
00:14:53,000 --> 00:14:54,670
خوبه
235
00:14:58,000 --> 00:15:02,000
حالا، ديشب رو يادته
که سراغ مامان رو گرفتي؟
236
00:15:04,000 --> 00:15:05,950
اون ديگه رفته، چارلي
...ولي يهسري چيزها هست
237
00:15:06,000 --> 00:15:08,950
که بايد حلـشون کنيم
238
00:15:09,000 --> 00:15:12,000
عکسهاي اون هست
لباسهاش هست
239
00:15:16,000 --> 00:15:19,000
وسايل رو همونطوري که هستن
توي اتاق، نگه ميداريم
240
00:15:21,000 --> 00:15:25,000
دقیقاً همونطوري که هستن
نگه ميداريم
241
00:15:30,000 --> 00:15:32,000
بگيرش
242
00:15:34,000 --> 00:15:36,000
بيا، بگير
243
00:15:37,000 --> 00:15:39,470
من خيلي خوب نيستم، چارلي
244
00:15:41,000 --> 00:15:44,100
و اونا بهزودي خواهند فهميد
245
00:15:46,000 --> 00:15:49,000
ولي مامانت ديگه برنميگرده
پس فقط من و تو هستيم
246
00:15:51,000 --> 00:15:53,950
ولي هميشه توي قلبـمون
باقي ميمونه
247
00:15:54,000 --> 00:15:55,950
چون عاشقش هستيم
248
00:15:56,000 --> 00:15:56,950
تامي؟-
بله؟-
249
00:15:57,000 --> 00:15:59,950
اين اسب لعنتيـت پيش من نمياد، يالا-
خيليخب-
250
00:16:00,000 --> 00:16:02,950
خيليخب، الان ميام
خيليخب
251
00:16:03,000 --> 00:16:06,950
اون، اسب مورد علاقهي مامانت بود، چارلي
252
00:16:07,000 --> 00:16:10,950
و از وقتي که مامانت رفته
ديگه يهجا بند نميشه
253
00:16:11,000 --> 00:16:11,950
تام؟-
باشه، حواسـت بهش باشه-
254
00:16:12,000 --> 00:16:15,000
باشه، آره، ها؟
255
00:16:26,000 --> 00:16:27,950
خيليخب
256
00:16:28,000 --> 00:16:30,600
،حالا، با انگشت شست
اون رو آمادهي شليک کن
257
00:16:37,000 --> 00:16:38,950
آفرين
258
00:16:39,000 --> 00:16:40,950
حالا، آمادهي شليک شده
259
00:16:41,000 --> 00:16:42,950
توي دست تو، زندهست
260
00:16:43,000 --> 00:16:44,950
وقتي ماشه رو ميکشي
مثل اينـه که يه دختر رو بيدار کردي
261
00:16:45,000 --> 00:16:45,950
آره
262
00:16:46,000 --> 00:16:52,000
:با اون چشمهای خمارش بلند میشه میگه
«. . . مایکل . . . مایکل»
263
00:16:55,000 --> 00:16:57,950
« میخوای مجبورم کنی چی کار کنم، مایکل؟ »
264
00:16:58,000 --> 00:17:00,670
شما پسرا عقل ندارین، پسر
265
00:17:01,000 --> 00:17:03,950
آره. ولی حسـش میکنی، درسته؟
266
00:17:04,000 --> 00:17:04,950
حسـش میکنی
267
00:17:05,000 --> 00:17:07,950
آره. میتونی قدرت رو حس کنی
268
00:17:08,000 --> 00:17:09,950
... حالا
269
00:17:10,000 --> 00:17:11,600
ماشه رو بچکون
270
00:17:17,000 --> 00:17:18,950
. . . اه، تـُف
271
00:17:19,000 --> 00:17:20,950
واموندهی بیعرضه
272
00:17:21,000 --> 00:17:21,950
گمشو، جان
273
00:17:22,000 --> 00:17:26,950
مایکل، چرا یه نفر که کار دفتری میکنه
و تمام روز از جاش بلند نمیشه
274
00:17:27,000 --> 00:17:30,000
دلش میخواد با اسلحه، شلیک کنه؟ هم؟ هان؟
275
00:17:31,000 --> 00:17:33,000
دوباره آمادهی شلکیـش کن
276
00:17:34,000 --> 00:17:35,950
!دوباره آمادهی شلکیـش کن
277
00:17:36,000 --> 00:17:38,600
دوباره آمادهی شلکیـش کن -
دور دوم -
278
00:17:40,000 --> 00:17:41,950
اوه
279
00:17:42,000 --> 00:17:44,950
اون قیافهی وامونده رو ببین، جان
280
00:17:45,000 --> 00:17:47,950
اون قیافه رو ببین
281
00:17:48,000 --> 00:17:49,870
حالا حسـش میکنه
282
00:17:50,000 --> 00:17:52,950
ولی تا با اون، یه آدم رو نشونه نگیری
283
00:17:53,000 --> 00:17:58,000
هیچی احساس نمیکنی
284
00:18:00,000 --> 00:18:02,000
پس انجامـش بده
285
00:18:10,000 --> 00:18:12,340
بفرما، رئیس جوان
286
00:18:14,000 --> 00:18:16,950
بفرما
حالا احساسـش میکنی
287
00:18:17,000 --> 00:18:19,950
حالا چیزی که ما حس میکنیم رو حس میکنی
288
00:18:20,000 --> 00:18:22,270
این حس رو داره
289
00:18:24,000 --> 00:18:27,950
مایکل، اون یه وبله ـست
هفتتیر وبله، هفتتیر رایج نیروهای مسلح ]
[ امپراطوری بریتانیا بود
290
00:18:28,000 --> 00:18:29,950
خودبهخود شلیک میکنه
291
00:18:30,000 --> 00:18:32,670
چه حسی داره، مایکل، هان؟
292
00:18:33,000 --> 00:18:35,950
بهتر از حسی ـه که یه قلم بگیری دست ـت، نه؟
293
00:18:36,000 --> 00:18:40,950
بیشتر حس اینو داره که آلت ـتو بگیری دست ـت. آره
294
00:18:41,000 --> 00:18:42,950
آره، همینطوره
295
00:18:43,000 --> 00:18:43,950
آره
296
00:18:44,000 --> 00:18:46,000
. . . یه فشار
297
00:18:49,000 --> 00:18:50,670
و من مرده ـم
298
00:18:51,950 --> 00:18:52,950
میشم یه جسد
299
00:18:53,000 --> 00:18:56,950
مایکل، حواست به اون وبلهی وامونده باشه
خودبهخود شلیک نکنه
300
00:18:57,000 --> 00:19:00,950
وقتی اون ماشهی وامونده رو کشیدی
301
00:19:01,000 --> 00:19:06,000
و جسد اون یارو میپیچه دور قوزک پاهات
302
00:19:08,000 --> 00:19:09,740
جنازهها روی هم تلنبار میشن
303
00:19:11,000 --> 00:19:14,950
به جایی میرسه که نمیتونی بدون یه اسلحهی پر
304
00:19:15,000 --> 00:19:18,000
وارد یه اتاق بشی
305
00:19:23,000 --> 00:19:24,870
چه خبر شده؟
306
00:19:32,950 --> 00:19:33,950
چه خبر شده؟
307
00:19:34,000 --> 00:19:41,000
پالی، ما داریم به این رئیس ـمون که اینجاست
نحوهی کسب و کارـمون رو آموزش میدیم
308
00:19:44,000 --> 00:19:47,000
. . . مایکل، برو داخل خونه
309
00:20:04,000 --> 00:20:06,950
من دیگه بچه نیستم
310
00:20:24,000 --> 00:20:25,950
♪ Holding hands
311
00:20:26,000 --> 00:20:27,950
♪ Skipping like a stone
312
00:20:28,000 --> 00:20:31,950
♪ On our way to see what we have done
313
00:20:32,000 --> 00:20:35,950
♪ The first to speak is the first to lie
314
00:20:36,000 --> 00:20:40,950
♪ The children cross their
hearts and hope to die
315
00:20:41,000 --> 00:20:43,950
♪ Bite your tongue
316
00:20:44,000 --> 00:20:50,000
♪ Swear to keep your mouth shut
317
00:21:04,000 --> 00:21:07,950
♪ Burn the witch Burn to ash and bone
318
00:21:08,000 --> 00:21:11,950
♪ Burn the witch Burn to ash and bone
319
00:21:12,000 --> 00:21:15,000
♪ ...Burn the witch Burn to ash and bone♪
320
00:21:34,000 --> 00:21:36,950
اومدین بهم بگین لغو شده -
نه. چرا باید لغو بشه؟ -
321
00:21:37,000 --> 00:21:38,950
برگهها رو خوندم -
این کسب و کارـه -
322
00:21:39,000 --> 00:21:40,950
جواب نمیده
323
00:21:41,000 --> 00:21:42,950
به برادرتون گفتم
324
00:21:43,000 --> 00:21:43,950
کل این نقشهی وامونده، جواب نمیده
325
00:21:44,000 --> 00:21:45,950
و اگه تامی میخواد این قضیه یه راز
باقی بمونه
326
00:21:46,000 --> 00:21:48,950
بهش بگو یه زن با لباس خزدار، توی روز روشن
327
00:21:49,000 --> 00:21:50,950
داشت مثل ملکهی سبا، اینجا قدم میزد
328
00:21:51,000 --> 00:21:51,950
در مورد ماشینهای زرهپوش، پرسوجـو میکرد
ماشینهایی که پوشش فلزی سختی دارند ]
و در مقابل شلیک گلوله و یا توپ، از خود مقاومت
[ نشان میدهند
329
00:21:52,000 --> 00:21:55,950
در حین دورهی عزاداری
میشد در مورد بعضی مسائل، اشتباه بشه
330
00:21:56,000 --> 00:21:59,950
ما اون زن رو میشناسیم
خودمون بهش رسیدگی میکنیم
331
00:22:00,000 --> 00:22:02,950
حالا، یه نگاه به این لیست بنداز
332
00:22:03,000 --> 00:22:05,950
این لیست تمام افرادی ـه که شیفت شب
کار میکنن
333
00:22:06,000 --> 00:22:07,950
که عضو حزب کمونیست جنوب بیرمنگام ـن
334
00:22:08,000 --> 00:22:10,950
شش هفته وقت داری
335
00:22:11,000 --> 00:22:12,740
همه ـشونو اخراج کن
336
00:22:23,000 --> 00:22:24,950
عقل کوفتی ـتونو از دست دادین؟
337
00:22:25,000 --> 00:22:26,950
اون آره
338
00:22:27,000 --> 00:22:27,950
آره
339
00:22:28,000 --> 00:22:29,950
. . . تمام کارخونههای شهر، اعتصاب میکنن
340
00:22:30,000 --> 00:22:31,950
خب؟
341
00:22:32,000 --> 00:22:33,940
دلیل پیدا کن
342
00:22:35,000 --> 00:22:36,870
براشون پاپوش درست کن
343
00:22:37,950 --> 00:22:38,950
اخراج ـشون کن
344
00:22:39,000 --> 00:22:40,950
دوباره به لیست نگاه کن
345
00:22:41,000 --> 00:22:44,000
کمونیستی توی شیفت ـت هست که
اسمـش توی این لیست نباشه؟
346
00:22:46,000 --> 00:22:47,140
نه
347
00:22:49,000 --> 00:22:50,950
لطفاً بهمون دروغ نگو
348
00:22:51,000 --> 00:22:51,950
کی رو جا انداختیم؟
349
00:22:52,000 --> 00:22:53,740
نمیدونم
350
00:22:57,000 --> 00:22:58,870
امانوئل هانتر
351
00:23:00,000 --> 00:23:01,140
هم؟
352
00:23:03,000 --> 00:23:04,470
گردآورنده
شخصی که افراد را برای یک جلسه و یا یک دیدار ]
[ دور یکدیگر جمع میکند
353
00:23:05,000 --> 00:23:08,950
معاون گنجور حزب کمونیست اسپارک
354
00:23:09,000 --> 00:23:10,950
متصدی ماشینتراش تو
355
00:23:11,000 --> 00:23:12,950
نمیدونستم اون یه کمونیست ـه
356
00:23:13,000 --> 00:23:16,950
ما از قصد اون اسم رو نیاوردیم توی لیست
357
00:23:17,000 --> 00:23:19,670
تا ببینیم میشه به تو اعتماد کرد یا نه
358
00:23:21,000 --> 00:23:22,950
و نمیشه بهت اعتماد کرد
359
00:23:23,000 --> 00:23:24,950
ببینید، من فقط یه کارگرـم
360
00:23:25,000 --> 00:23:27,670
تو رو تحت نظر میگیریم
361
00:23:28,000 --> 00:23:29,950
خونهی وامونده ـتو تحت نظر میگیریم -
من بچه دارم -
362
00:23:30,000 --> 00:23:31,140
هوم
363
00:23:33,000 --> 00:23:34,740
ادنا و جان
364
00:23:39,000 --> 00:23:41,140
فقط اونا رو اخراج کن
365
00:23:42,000 --> 00:23:43,950
به همون ترتیبی که توی لیست ـه
366
00:23:44,000 --> 00:23:45,950
هفتهای دو نفر
367
00:23:46,000 --> 00:23:49,200
اولین نفر هم کمتر از یک ساعت دیگه
368
00:23:51,000 --> 00:23:53,200
این یعنی آره یا نه؟
369
00:23:54,000 --> 00:23:56,070
آره -
ممنون -
370
00:24:13,000 --> 00:24:15,000
خوبه
خوبه
371
00:24:28,000 --> 00:24:29,950
به نظرت اون برمیگرده
372
00:24:30,000 --> 00:24:31,340
تامی؟
373
00:24:35,000 --> 00:24:37,340
اون همیشه برمیگرده
374
00:24:39,000 --> 00:24:40,950
وقتی در مورد [ . . . ] حرف میزنی، طرز حرف زدنـت -
تغییر میکنه
آره، ترجیح میدم در مورد -
375
00:24:41,000 --> 00:24:42,950
چیزهای دیگه، صحبت کنم
376
00:24:43,000 --> 00:24:44,950
بذار ببینم
377
00:24:45,000 --> 00:24:48,950
چه کتابی رو دوست داری؟
378
00:24:49,000 --> 00:24:51,950
سواری؟ طبقهبندی گل؟ گلدوزی؟
379
00:24:52,000 --> 00:24:55,000
از چیزهایی که من میدونم، شگفتزده میشی
380
00:24:58,000 --> 00:25:00,950
ولی همچنین از چیزهایی که نمیدونم هم
شگفتزده میشی
381
00:25:01,000 --> 00:25:03,950
چه چیزی رو ممکنه ندونی؟
382
00:25:04,000 --> 00:25:06,070
. . . من اصلاً
383
00:25:11,950 --> 00:25:12,950
تحصیل نکردم
384
00:25:13,000 --> 00:25:15,800
دیگه چه چیزی برای یاد گرفتن مونده؟
385
00:25:23,000 --> 00:25:24,470
خدایا
386
00:25:26,000 --> 00:25:29,000
معذرت میخوام. حتماً به استراحت نیاز داری
387
00:25:41,000 --> 00:25:44,000
به دوستات میگی که از یه گنگستر
نگارگری میکنی؟
388
00:25:46,000 --> 00:25:48,950
تمام کـِیف این قضیه به همینه؟
389
00:25:49,000 --> 00:25:51,940
در حقیقت، من هیچ دوستی ندارم
390
00:25:52,000 --> 00:25:54,740
من همه رو بهواسطهی همسرم، میشناختم
391
00:25:56,000 --> 00:25:58,000
. . . وقتی فوت شد
392
00:26:02,000 --> 00:26:03,400
. . . خب
393
00:26:07,000 --> 00:26:12,000
ببین، پالی، انگیزهی من برای انجام این کار
مضاعفـه
394
00:26:13,000 --> 00:26:18,950
اولاً، تو چهرهی پر تناقضی داری
395
00:26:19,000 --> 00:26:22,950
و یک چالش ـه که همهشو در یک تصویر، مجسم کرد
396
00:26:23,000 --> 00:26:25,270
اون عرضهی فروشـه
در مهارتهای فروش، یک عرضه یا ارائه، صحبتی ـست ]
برای سعی در متقاعد کردن یک شخص برای آغاز کردن
[ و به اتمام رساندن یک معامله
397
00:26:26,000 --> 00:26:28,950
دومین محرک، اینه که
398
00:26:29,000 --> 00:26:32,950
من برنامه دارم، عاقبت، تو رو اغوا کنم
399
00:26:33,000 --> 00:26:35,950
و دلم میخواد، خدایا، باهات سکس کنم
400
00:26:36,000 --> 00:26:37,950
اونطوری چطور خدا خشنود میشه؟
401
00:26:38,000 --> 00:26:39,540
من خشنود میشم
402
00:27:17,000 --> 00:27:18,470
و نگه دار
403
00:27:23,000 --> 00:27:25,950
و نگفت که چی میخواد؟
404
00:27:26,000 --> 00:27:27,950
«وقتی مست بود، گفت: «آمرزش
405
00:27:28,000 --> 00:27:30,340
به غیر از اون، هیچی
406
00:27:51,000 --> 00:27:53,950
ممنون از وقتی که گذاشتید، خانم بازول
407
00:27:54,000 --> 00:27:56,670
شنیدم یک نفر به همسرت شلیک کرده
408
00:28:01,000 --> 00:28:03,950
اگه دنبال سرباز هستی
تمام افرادمون رفتن به اپلبی
اپلبی: شهرکی در بخش كامبريا در شمال انگليس ]
[ و هممرز اسكاتلند
409
00:28:04,000 --> 00:28:08,000
من نیازی به سرباز ندارم
به این دلیل نیومدم اینجا
410
00:28:20,950 --> 00:28:21,950
نظرت چیه؟
411
00:28:22,000 --> 00:28:22,950
میفروشیـش؟
412
00:28:23,000 --> 00:28:24,400
اهدا میکنمـش
413
00:28:26,000 --> 00:28:28,540
چرا؟ -
قبولـش میکنی؟ -
414
00:28:30,000 --> 00:28:31,670
قبولـش میکنم
415
00:28:32,000 --> 00:28:33,950
میندازی گردنـت؟ -
چرا نباید بندازم؟ -
416
00:28:34,000 --> 00:28:36,000
سؤال منم همینه
417
00:28:42,000 --> 00:28:45,000
همسرم شبی که بهش شلیک شد
اینو انداخته بود گردنـش
418
00:28:48,000 --> 00:28:49,950
. . . و
419
00:28:50,000 --> 00:28:51,950
من اون شب بیدار موندم
420
00:28:52,000 --> 00:28:56,000
تا چهار صبح، و خودم رو برای مرگـش مقصر دونستم
421
00:28:58,000 --> 00:29:00,600
به یه سری از افراد
خیلی فشار آوردم
422
00:29:01,000 --> 00:29:04,000
میخوای بهت بگم که این جواهر، طلسم شده یا نه
423
00:29:06,000 --> 00:29:09,400
و در اونصورت، مرگـش تماماً تقصیر تو نیست
424
00:29:16,000 --> 00:29:18,950
اگه به کشیشها اعتقاد داشتم
425
00:29:19,000 --> 00:29:22,950
پیشـشون اعتراف میکردم و طلب بخشش میکردم
426
00:29:23,000 --> 00:29:26,000
ولی فقط تو رو دارم، خانم بازول
427
00:29:27,000 --> 00:29:28,740
من یه پسر دارم
428
00:29:31,000 --> 00:29:32,950
یه کسب و کار دارم
429
00:29:33,000 --> 00:29:35,340
باید یه مقدار بخوابم
430
00:29:38,000 --> 00:29:40,000
طلسم شده ـست
431
00:29:42,000 --> 00:29:45,000
طلسم ـشو از طریق سوزونده شدن دست ـم، حس میکنم
432
00:29:52,000 --> 00:29:54,340
خدا حفظت کنه، تامی شلبی
433
00:29:55,000 --> 00:29:56,950
از حالا به بعد، بخت خوبی خواهی داشت
434
00:29:57,000 --> 00:30:00,950
کار، تموم شد؟ -
تموم شد -
435
00:30:01,000 --> 00:30:03,950
نمیخوای هیچی در مورد اینکه
اون قضیه در مورد چی بود، بهم بگی؟
436
00:30:04,000 --> 00:30:07,950
کل مذهب، یه جواب احمقانه به یه سؤال احمقانه ـست
437
00:30:08,000 --> 00:30:08,950
یعنی چی؟
438
00:30:09,000 --> 00:30:10,950
میریم و چارلی رو از اردوگاه برمیداریم
439
00:30:11,000 --> 00:30:13,950
تا حالا باید به قدر کافی، عادتهای بد، یاد گرفته باشه
440
00:30:14,000 --> 00:30:16,950
بعدش میتونی ما رو برسونی به ایستگاه قطار
441
00:30:17,000 --> 00:30:22,950
و، جانی، اگه من جای تو بودم
امشب برمیگشتم اینجا
442
00:30:23,000 --> 00:30:25,000
. . . چون از این پس
443
00:30:26,000 --> 00:30:29,000
قراره مهمونی خفنی راه بیوفته
444
00:30:32,000 --> 00:30:35,950
تاریخ روی بلیطـتون رو چک کنید
445
00:30:36,000 --> 00:30:40,950
اگه سواد خوندن ندارید
یه نفر رو پیدا کنید که براتون بخونه
446
00:30:41,000 --> 00:30:43,950
بلیطهایی به غیر از بلیطهای حرکت با کشتی
از بین میرن
447
00:30:44,000 --> 00:30:46,950
اون در سرتاسر لنگرگاه، آدم داره
448
00:30:47,000 --> 00:30:48,950
اگه قراره انجام بشه
همین الان انجام میشه
449
00:30:49,000 --> 00:30:49,950
مشکلی برامون پیش نمیاد
450
00:30:50,000 --> 00:30:52,950
چرا این ایرلندیها بلیطـشون رو از قبل، چک نمیکنن؟
451
00:30:53,000 --> 00:30:54,950
به خیابون مـات، فکر کن
452
00:30:55,000 --> 00:30:58,000
اون کافه. بوی قهوه
452
00:30:58,000 --> 00:31:01,000
پروردگارا، لطفاً اجازهی گذشتن رو به ما بده
453
00:31:45,000 --> 00:31:48,000
!پلیس! کمک! پلیس
454
00:31:51,000 --> 00:31:53,950
سرکار، چندتا مرد هستن
قصد دارن به ما آسیب بزنن
455
00:31:54,000 --> 00:31:58,000
ما اینجا در خطرـیم
میتونی ما رو تا لنگرگاه، همراهی کنی؟
456
00:31:59,950 --> 00:32:00,950
خواهش میکنم
457
00:32:01,000 --> 00:32:02,800
. . . با من بیاید
458
00:32:04,000 --> 00:32:07,100
ببخشید، برادر، کبریت داری؟
459
00:32:55,000 --> 00:32:57,950
ممنون، سرکار
تمومه
460
00:32:58,000 --> 00:32:59,950
جان شلبی
461
00:33:00,000 --> 00:33:02,950
این همون پسریه که قبلاً بهش درس میدادم؟
462
00:33:03,000 --> 00:33:05,800
جان شلبی، من تو رو کتک میزدم
463
00:33:06,000 --> 00:33:07,600
ولش کن
464
00:33:09,000 --> 00:33:10,950
خواهش میکنم . . . خواهش میکنم، ولش کنید
465
00:33:11,000 --> 00:33:13,950
آرتور، چند بار به خاطر اون لبخند قشنگت
466
00:33:14,000 --> 00:33:15,950
بیخیالـت شدم؟
467
00:33:16,000 --> 00:33:19,000
گفتم ولش کن
اون همراه ما میاد
468
00:33:20,000 --> 00:33:22,800
نه تا زمانیکه مطمئن بشم همسرم در امنیتـه
469
00:33:23,950 --> 00:33:24,950
اون در امنیتـه
470
00:33:25,000 --> 00:33:26,950
قرار نیست بهش آسیب بزنیم
471
00:33:27,000 --> 00:33:28,950
فقط بیا بریم
472
00:33:29,000 --> 00:33:32,000
ببین، ما حتی با حرف زدن با شما
داریم از فرمان تامی، سرپیچی میکنیم
473
00:33:33,950 --> 00:33:34,950
مقاومت نکنید
474
00:33:35,000 --> 00:33:38,950
لطفاً، با ما بیا
ولش کن
475
00:33:39,000 --> 00:33:41,950
شما هم اونو ول کنید
بگید کارشو تموم کردید
476
00:33:42,000 --> 00:33:42,950
بگید اون توی لنگرگاه ـه
477
00:33:43,000 --> 00:33:44,950
اون از نیویورک نمیتونه ضرری بهتون برسونه
478
00:33:45,000 --> 00:33:47,950
نمیتونم اینکارو بکنم، خانم چنگرتا
479
00:33:48,000 --> 00:33:50,950
نمیتونم اینکارو بکنم، متأسفم -
خیلیخب. چیزی نیست، آدری. گوش کن -
480
00:33:51,000 --> 00:33:53,200
!نه -
!گوش کن چی میگم -
481
00:33:54,000 --> 00:33:55,950
برو به اون کافه توی خیابون مـات
482
00:33:56,000 --> 00:33:57,950
بنیتو ازت مراقبت میکنه
483
00:33:58,000 --> 00:34:01,950
!ولـش کنید! اون یه پیرمرد ـه
484
00:34:02,000 --> 00:34:02,950
من بهتون کیک و شیرینی دادم
485
00:34:03,000 --> 00:34:05,950
خانم چنگرتا، قوانینی وجود داره
486
00:34:06,000 --> 00:34:08,600
شوهرتون، قوانین رو میدونه
487
00:34:09,000 --> 00:34:11,400
بیا بریم، پیرمرد -
!نه -
488
00:34:12,000 --> 00:34:13,340
متأسفم
489
00:34:15,000 --> 00:34:17,950
!ما اینجا داریم از دستورات، سرپیچی میکنیم
490
00:34:18,000 --> 00:34:20,000
!اون وامونده رو ول کن
491
00:34:23,000 --> 00:34:25,950
ده ثانیه فرصت داری
وگرنه دستور تامی، اجرا میشه
492
00:34:26,000 --> 00:34:27,950
دستوراتـش اجرا میشه
493
00:34:28,000 --> 00:34:29,950
. . . یک، دو
494
00:34:30,000 --> 00:34:31,400
!خواهش میکنم
495
00:34:34,000 --> 00:34:35,600
. . . سه
496
00:34:38,950 --> 00:34:39,950
!تا ابد، عاشق ـتم
497
00:34:40,000 --> 00:34:41,540
. . . چهار
498
00:34:52,000 --> 00:34:54,950
!نه! نه! نه
499
00:34:55,000 --> 00:34:57,950
امریکا. یه زندگی نو
500
00:34:58,000 --> 00:35:00,950
نه. نه. نه
501
00:35:01,000 --> 00:35:02,600
یه زندگی نو
502
00:35:05,000 --> 00:35:06,740
♪ Look yonder
503
00:35:08,000 --> 00:35:12,000
♪ Look yonder A big, black cloud come
504
00:35:14,000 --> 00:35:16,340
♪ A big, black cloud come
505
00:35:18,000 --> 00:35:19,950
♪ Here come to Tupelo.
506
00:35:20,000 --> 00:35:22,000
♪ Come to Tupelo
507
00:35:24,000 --> 00:35:28,950
♪ Yonder on the horizon
Yonder on the horizon
508
00:35:29,000 --> 00:35:30,950
♪ Stopped at the mighty river
509
00:35:31,000 --> 00:35:32,950
♪ And sucked the damn thing dry
510
00:35:33,000 --> 00:35:36,950
♪ Distant thunder rumble
Distant thunder rumble
511
00:35:37,000 --> 00:35:39,950
♪ Rumble hungry like the Beast
512
00:35:40,000 --> 00:35:43,950
♪ The Beast, it cometh, cometh down
♪ The Beast, it cometh, cometh down
513
00:35:44,000 --> 00:35:45,950
♪ The Beast, it cometh, cometh down
514
00:35:46,000 --> 00:35:52,950
♪ Oh, Tupelo bound Tupelo
515
00:35:53,000 --> 00:35:56,950
♪ Yeah, the black rain come
down The black rain come down
516
00:35:57,000 --> 00:35:58,950
♪ Water, water everywhere
517
00:35:59,000 --> 00:36:00,950
♪ Where no bird can fly no fish can swim
518
00:36:01,000 --> 00:36:02,950
♪ No fish can swim
519
00:36:03,000 --> 00:36:04,950
♪ Until the king is born
Until the king is born
520
00:36:05,000 --> 00:36:10,000
♪ Tupelo! ♪
521
00:36:35,000 --> 00:36:38,000
میدونی ساعت چنده، پیرمرد؟
522
00:36:41,000 --> 00:36:42,740
من بهت میگم
523
00:36:47,000 --> 00:36:49,740
ساعت هفت بعد از ظهرـه
524
00:36:52,000 --> 00:36:57,000
و میخوام تا وقتی که هوا روشن میشه
.زنده نگه ـت دارم
525
00:37:02,000 --> 00:37:04,800
ضربه آخر رو بهت نمیزنم
526
00:37:06,000 --> 00:37:09,000
تا وقتی که جفتمون صدای
.توکا رو از بیرون بشنویم
527
00:37:15,000 --> 00:37:17,270
.صدای قشنگی داره
528
00:37:20,000 --> 00:37:23,950
.که زنم دیگه این صدا رو نمیتونه بشنوه
529
00:37:37,000 --> 00:37:44,950
حالا ازت میخوام با دقت انتخاب کنی
که اول میخوای
530
00:37:45,000 --> 00:37:46,940
.کدوم عضوت رو ببُرم
531
00:37:50,000 --> 00:37:51,800
.چشمهات رو بازکن
532
00:37:53,000 --> 00:37:57,000
چشمهات رو باز کن
.یا اول پلکهات رو از جا درمیارم
533
00:38:01,000 --> 00:38:03,950
.منو نگاه کن
534
00:38:04,000 --> 00:38:05,600
.منو نگاه کن
535
00:38:08,000 --> 00:38:09,870
.این آخر خطه
536
00:38:11,000 --> 00:38:12,870
.آخر خطه
537
00:38:20,000 --> 00:38:23,000
.با همین زبون، اون دستور رو دادی
538
00:38:26,000 --> 00:38:28,540
.اول زبونت رو از جا درمیارم
539
00:38:31,000 --> 00:38:33,340
.بعدش نوبت گوشهات میرسه
540
00:38:35,000 --> 00:38:37,950
بعد انگشتهات رو میبرم
541
00:38:38,000 --> 00:38:40,200
.و انگشتهای پای بی صاحابت
542
00:38:42,000 --> 00:38:44,950
اول تخمهات رو از جا درمیارم
.تا خیلی سریع خون بدن ـت، خالی بشه
543
00:38:45,000 --> 00:38:47,070
.مثل همون کاری که شما انجام میدین
544
00:38:49,000 --> 00:38:51,140
.فکر کنم اول زبون بهتر باشه
545
00:38:57,000 --> 00:38:58,740
.اول زبون
546
00:39:05,000 --> 00:39:08,950
.اگه اول زبونت رو بکنم که نمیتونی توضیح بدی
547
00:39:09,000 --> 00:39:11,950
.میخوام برام توضیح بدی
548
00:39:12,000 --> 00:39:14,600
.میخوام برام توضیح بدی لعنتی
549
00:39:47,000 --> 00:39:48,800
.آروم باش تامی
550
00:39:50,000 --> 00:39:52,000
.یادم رفته کی هستم
551
00:39:53,000 --> 00:39:55,950
.یادم رفته کی هستم
552
00:39:56,000 --> 00:39:56,950
.من یک "بلایندر" هستم
553
00:39:57,000 --> 00:39:59,870
.اول چشمهات رو درمیارم
554
00:40:06,000 --> 00:40:08,470
.من صدای توکا رو شنیدم
555
00:40:21,000 --> 00:40:24,950
و ما اجازه دادیم که زنش با کشتی
.به نیویورک مهاجرت کنه
556
00:40:25,000 --> 00:40:27,600
.خانم چنگرتا رو نکشتیم
557
00:40:29,000 --> 00:40:31,000
.امشب
558
00:40:34,000 --> 00:40:36,540
.ما از اون مدل آدمها نیستیم
559
00:40:47,000 --> 00:40:52,000
560
00:40:54,000 --> 00:40:56,340
561
00:41:00,000 --> 00:41:06,950
562
00:41:07,000 --> 00:41:09,600
.شر جسد رو از سرمون کم کن جان
563
00:41:11,000 --> 00:41:12,950
.و از شر اونها هم خلاص شو
564
00:41:13,000 --> 00:41:14,950
.برای همیشه
565
00:41:15,000 --> 00:41:17,540
566
00:41:19,000 --> 00:41:22,000
567
00:41:24,000 --> 00:41:31,000
568
00:41:34,000 --> 00:41:37,000
569
00:41:38,000 --> 00:41:40,400
570
00:41:44,000 --> 00:41:48,000
571
00:41:53,000 --> 00:41:55,070
572
00:41:57,000 --> 00:42:00,000
573
00:42:03,000 --> 00:42:08,950
574
00:42:09,000 --> 00:42:14,950
575
00:42:15,000 --> 00:42:20,000
576
00:42:23,000 --> 00:42:29,000
577
00:42:53,000 --> 00:42:55,950
کاری که توی لیست بود رو انجام دادی آیدا؟
578
00:42:56,000 --> 00:42:57,950
.از دست تو و اون لیستِ کوفتی
579
00:42:58,000 --> 00:42:59,470
انجام دادی؟
580
00:43:02,000 --> 00:43:04,950
.با یکی از دوستهای قدیمی فردی صحبت کردم
581
00:43:05,000 --> 00:43:07,950
.اون از کاندیدهای حذب کمونیست "بالسل هیث" ـه
[ https://en.wikipedia.org/wiki/Balsall_Heath ]
582
00:43:08,000 --> 00:43:08,950
ازش دربارهی سندیکای ملی
583
00:43:09,000 --> 00:43:12,950
.بیرمنگام پرسیدم
584
00:43:13,000 --> 00:43:14,950
گفت که از بقیه شنیده که از طرف سفارت شوروی
585
00:43:15,000 --> 00:43:16,950
.اومدن و دارن اطلاعات کسب میکنن
586
00:43:17,000 --> 00:43:20,000
و اسمی هم بهت گفت؟
587
00:43:21,000 --> 00:43:22,200
.آره
588
00:43:25,000 --> 00:43:26,950
فقط بهم قول بده که
.کسی کشته نمیشه
589
00:43:27,000 --> 00:43:31,950
،آیدا؛ اگه اون اسم رو بهم نگی
من یا جان یا آرتور
590
00:43:32,000 --> 00:43:33,950
.کشته میشیم
591
00:43:34,000 --> 00:43:37,000
.یکی دنبال ماست و من باید دلیلش رو بدونم
592
00:43:39,000 --> 00:43:41,000
.جیمز مانکلند
593
00:43:42,000 --> 00:43:44,950
.اون بیمهگر لویده. توی خیابون کورزون دفتر داره
[ https://en.wikipedia.org/wiki/Lloyd's_of_London ]
594
00:43:45,000 --> 00:43:47,950
تامی، بهم بگو کی دنبالتونه؟
595
00:43:48,000 --> 00:43:49,950
.میدونستم که میتونم روت حساب کنم آیدا
596
00:43:50,000 --> 00:43:53,000
.نه، نمیتونی و من فقط ازت یک سوال پرسیدم
597
00:43:58,000 --> 00:44:01,000
و منم متوجه شدم که تو دوباره داری
.رژ لب میزنی
598
00:44:03,000 --> 00:44:05,000
که چی؟
599
00:44:08,950 --> 00:44:09,950
...خسته شدم
600
00:44:10,000 --> 00:44:14,000
کاری که میکنی رو میشه عوض کرد
.ولی چیزی که میخوای رو نمیشه
601
00:44:16,000 --> 00:44:18,470
و من چی میخوام؟
602
00:44:25,000 --> 00:44:30,000
.توی شرکت شلبی قراره یک جا خالی بشه
603
00:44:34,000 --> 00:44:35,950
.دفتر بوستون
604
00:44:36,000 --> 00:44:37,870
بوستون؛ آمریکا؟
605
00:44:39,000 --> 00:44:41,600
رژ لب، لباسهای پاریسی
606
00:44:43,000 --> 00:44:45,340
.همه چیز قانونیه و خبری از هفتتیر نیست
607
00:44:46,000 --> 00:44:49,400
فقط یک اشاره بکن
.تا کار گذرنامه رو عملی کنم
608
00:44:52,000 --> 00:44:56,950
609
00:44:57,000 --> 00:44:58,950
610
00:44:59,000 --> 00:45:01,200
جیمز ماکلند دیگه؟
611
00:45:04,000 --> 00:45:05,950
.شب بخیر آیدا
612
00:45:06,000 --> 00:45:10,000
613
00:45:13,000 --> 00:45:16,950
614
00:45:17,000 --> 00:45:21,000
.جیمز ماکلند -
.مالِ شماست قربان -
615
00:45:47,000 --> 00:45:49,950
تو دیگه کدوم خری هستی؟
616
00:45:50,000 --> 00:45:50,950
با من چیکار داری؟
617
00:45:51,000 --> 00:45:53,950
تو دربارهی یک دزدی از کارخونهی لنچستر توی اسپارکبروک
618
00:45:54,000 --> 00:45:56,950
.داشتی اطلاعات جمع میکردی
619
00:45:57,000 --> 00:45:59,950
...تو
620
00:46:00,000 --> 00:46:00,950
تامی شلبی هستی؟
621
00:46:01,000 --> 00:46:03,950
اسم کسی که از داخل سازمان داره بهت
622
00:46:04,000 --> 00:46:06,600
.اطلاعات میده رو لازم دارم
623
00:46:08,000 --> 00:46:10,000
کدوم سازمان؟
624
00:46:11,000 --> 00:46:13,950
اتحادیهی اقتصادی؛ کمیتهی حراست شهروندان
.اون رفقای عجیبمون
625
00:46:14,000 --> 00:46:15,950
«بخش دي»
626
00:46:16,000 --> 00:46:16,950
.اسم زیاد دارن
627
00:46:17,000 --> 00:46:18,950
...لعنتی، لعنت بهش
628
00:46:19,000 --> 00:46:21,870
.اسم مخبر رو بهم بگو
629
00:46:28,000 --> 00:46:30,000
.آقای شلبی
630
00:46:32,000 --> 00:46:33,950
.اونها آدمهای خیلی خطرناکی هستند
631
00:46:34,000 --> 00:46:36,000
!اوه! اوه
632
00:46:39,000 --> 00:46:42,000
.خب، متأسفانه ما هم خطرناکیم
633
00:46:44,000 --> 00:46:46,950
.باید انتخاب کنی که از کی بیشتر میترسی
634
00:46:47,000 --> 00:46:48,950
پیکی بلایندرز، در ساعت 11:43 دقیقه
635
00:46:49,000 --> 00:46:54,000
.یا «بخش دي» در هر زمانی در آینده
636
00:46:58,000 --> 00:47:01,000
اگه اشتباه انتخاب کنی دیگه
.برات ساعت 11:44 وجود نداره
637
00:47:03,000 --> 00:47:05,950
واقعا هر شب لازمـه پیگیریها رو انجام بدن آرتور؟
638
00:47:06,000 --> 00:47:09,950
.خب میدونی، روند تولید داره آهسته میشه
639
00:47:10,000 --> 00:47:11,540
.ممنونم
640
00:47:15,000 --> 00:47:16,540
.ممنونم
641
00:47:29,000 --> 00:47:31,950
.کارهای شبانه رو باید تموم کنین
642
00:47:32,000 --> 00:47:33,950
.تموم میشه
643
00:47:34,000 --> 00:47:36,870
.ما خودمون شبها کار داریم
644
00:47:42,000 --> 00:47:43,270
.آره
645
00:47:45,000 --> 00:47:47,000
.آره میدونم
646
00:47:48,000 --> 00:47:49,950
.ما دربارش صحبت کردیم
647
00:47:50,000 --> 00:47:51,950
.میخواستم تا وقتی که چای نخوردی صبرکنم
648
00:47:52,000 --> 00:47:53,950
.بیا بریم پس
649
00:47:54,000 --> 00:47:57,500
.ولی خب... ما قراره بچهدار شیم آرتور
650
00:48:12,000 --> 00:48:13,950
حاملهای؟
651
00:48:14,000 --> 00:48:15,270
.آره
652
00:48:18,000 --> 00:48:20,950
.گفتی شبها رو همش به این مسئله فکر میکنی
653
00:48:21,000 --> 00:48:22,800
.منم همینطور
654
00:48:23,000 --> 00:48:26,000
.این شب کاریها رو باید تموم کنی
655
00:48:33,950 --> 00:48:34,950
قراره بچهدار شیم؟
656
00:48:35,000 --> 00:48:36,200
.آره
657
00:48:47,000 --> 00:48:50,000
.اوه! عجب خبر معرکهای
658
00:48:55,000 --> 00:48:59,000
.خب بیا بریم چای بخوریم
659
00:49:00,000 --> 00:49:01,470
.بیا
660
00:49:10,000 --> 00:49:12,600
.بیا بریم چای بخوریم
661
00:49:18,950 --> 00:49:19,950
خدا لعنتت کنه آرتور، چی شده؟
662
00:49:20,000 --> 00:49:23,000
.نه. منتظر تامی بمونین
663
00:49:25,000 --> 00:49:27,950
من یک مجسمه دزدیده شده برام اومده
که خایههاش آویزونه
664
00:49:28,000 --> 00:49:29,950
.و منتظر اینه که ذوبش کنیم
665
00:49:30,000 --> 00:49:31,950
...به ما بگو. بعدا به تامی میگی
666
00:49:32,000 --> 00:49:35,950
.آره، اون اینجا نیست
.نمیاد؛ من که رفتم
667
00:49:36,000 --> 00:49:37,950
.صبرکنین -
.بیاین بریم -
668
00:49:38,000 --> 00:49:38,950
.اوناهاش -
خب، چی شده؟ -
669
00:49:39,000 --> 00:49:40,950
.ما رو مچل خودش کرده
670
00:49:41,000 --> 00:49:43,600
.بیا، بیا
671
00:49:46,000 --> 00:49:47,950
.آرتور، روی چوبپنبه ـش، سیم داره
.بده من
672
00:49:48,000 --> 00:49:49,950
!حرومزاده
673
00:49:50,000 --> 00:49:52,000
!خب، آقایون
674
00:49:58,000 --> 00:49:59,470
... لیندا
675
00:50:01,000 --> 00:50:03,950
.شکمش بالا اومده، من قراره بابا بشم
676
00:50:04,000 --> 00:50:05,470
!گم شو
677
00:50:07,000 --> 00:50:08,470
!آره رفیق
678
00:50:10,000 --> 00:50:12,800
.آرتور، میدونستم از پسش برمیای
679
00:50:13,950 --> 00:50:14,950
.میدونستم از پسش برمیاد
680
00:50:15,000 --> 00:50:18,950
از سپتامبر حامله ـست. سینههاش
.داره تغییر حالت میده
681
00:50:19,000 --> 00:50:20,950
.فقط همین یه مورد قرار نیست تغییر پیدا کنه داداش
682
00:50:21,000 --> 00:50:22,950
.گاییده شده مرتیکه
683
00:50:23,000 --> 00:50:24,950
!گاییده! قشنگ بگا رفتی
684
00:50:25,000 --> 00:50:27,940
.نه، چیزی عوض نمیشه جان
685
00:50:29,000 --> 00:50:30,870
.خدافظ آرتور
686
00:50:32,000 --> 00:50:33,950
.باید به قرار ملاقاتم برسم
687
00:50:34,000 --> 00:50:37,000
.آره! باید به اون برسی
688
00:50:41,000 --> 00:50:43,000
...آره. تو
689
00:50:44,000 --> 00:50:46,270
.به همون قرار ملاقاتت برو
690
00:50:47,000 --> 00:50:48,950
.تبریک میگم
691
00:50:49,000 --> 00:50:51,940
.قراره بابا بشم -
.بهت افتخار میکنم -
692
00:51:30,000 --> 00:51:32,740
.اعلیحضرت؛ آقای توماس شلبی
693
00:51:37,000 --> 00:51:41,950
،خوش آمدید آقای شلبی
فکر میکنم به جز همسرم با بقیهی
694
00:51:42,000 --> 00:51:43,950
.افراد آشنایی قبلی دارید
695
00:51:44,000 --> 00:51:46,740
.دوشس اعظم ایزابلا پترونا
696
00:51:48,000 --> 00:51:50,070
.خواهش میکنم بشینید
697
00:51:55,000 --> 00:51:58,950
قبل از اینکه شروع کنی آقای شلبی
تسلیت صمیمانهی ما رو
698
00:51:59,000 --> 00:52:01,870
...بخاطر فقدانت پذیرا باش
699
00:52:02,000 --> 00:52:04,600
.که برخی از ما شاهدش بودیم
700
00:52:08,000 --> 00:52:10,940
شما رانندگی میکنید آقای شلبی؟ -
.بله -
701
00:52:16,000 --> 00:52:18,950
.میگن که حرفهی خاصی توی ماشین دارید -
.بله همینطوره -
702
00:52:19,000 --> 00:52:23,950
کنجکاو شدم که حرفهی پدرتون چی بوده؟ -
...خب اون -
703
00:52:24,000 --> 00:52:25,950
.اون آینده رو پیشبینی میکرده و اسب میفروخته
704
00:52:26,000 --> 00:52:28,950
برخی اوقات به بقیه میگفت که اسبشون دزدیده میشه
705
00:52:29,000 --> 00:52:33,000
و وقتی اینطور میشه ملت
.از قدرتی که توی پیشبینی داشته تعجب میکردن
706
00:52:38,000 --> 00:52:40,940
قبل از غذا خوردن میشه دعا بکنیم؟
707
00:52:45,000 --> 00:52:47,950
برای چیزی که قراره به ما برسه
708
00:52:48,000 --> 00:52:51,950
.باشد که ما صادقانه از خدا سپاسگزار باشیم
709
00:52:52,000 --> 00:52:55,950
.آمین -
.من برای غذا خوردن به اینجا نیومدم، برای کار اومدم -
710
00:52:56,000 --> 00:52:58,950
.قبل از غذا خوردن هم میشه حرفم رو بزنم
711
00:52:59,000 --> 00:53:00,950
.بعدش همه ـتون رو تنها میذارم
712
00:53:01,000 --> 00:53:06,950
دوشس اعظم، من بابت رفتار ناشایست
.هم وطنم از شما عذرخواهی میکنم
713
00:53:07,000 --> 00:53:09,950
فقط میخوام از وضعیت
.پیشرفت ماموریت بهتون اطلاع رسانی کنم
714
00:53:10,000 --> 00:53:13,000
.محض اطمینان فقط یک نسخه تهیه کردم
715
00:53:14,000 --> 00:53:15,950
اینو باید به کی بدم؟
716
00:53:16,000 --> 00:53:18,950
.همسرم مسئول این ماموریته
717
00:53:19,000 --> 00:53:23,950
اما از اونجایی که بدون شک
بعدا قراره ودکا بخورین
718
00:53:24,000 --> 00:53:27,800
.شاید بهتر باشه اونو به من بدی تا ازش مراقبت کنم
719
00:53:29,000 --> 00:53:32,000
.تا ما داریم غذا میخوریم حرفت رو بزن آقای شلبی
720
00:53:36,000 --> 00:53:38,950
پنج کارخونهای که حقوقشون رو ما پرداخت میکنیم
721
00:53:39,000 --> 00:53:41,950
در برابر پنج کارخونهی کمونیستی در اطراف بیرمنگام
722
00:53:42,000 --> 00:53:43,950
.وارد مبارزه شدن
723
00:53:44,000 --> 00:53:46,950
.خشم کارگرها زیاد میشه ولی کنترلش میکنیم
724
00:53:47,000 --> 00:53:50,950
شب 21 ژوئن، یک اعتصاب کلی به تمام شهر
725
00:53:51,000 --> 00:53:51,950
.خبر داده میشه
726
00:53:52,000 --> 00:53:55,950
.معترضان شروع به آشوب کردن میکنن
727
00:53:56,000 --> 00:53:59,950
و پلیسهایی که تحت کنترل ما نیستند هم
.مشغول کار دیگهای هستند
728
00:54:00,000 --> 00:54:02,950
.شهر قراره فلج بشه -
قطار رو قراره چطور به حرکت بندازی؟ -
729
00:54:03,000 --> 00:54:06,950
دوتا لوکوموتیوران داریم که مسئول این هستند که
قطار باری نیمه شب
730
00:54:07,000 --> 00:54:08,950
.به سمت لندن رو برونن
731
00:54:09,000 --> 00:54:10,950
ماشینهای زرهی هم روی
.بارگیر کامیون منتظر هستند
732
00:54:11,000 --> 00:54:12,950
و مهمات؟ -
...مهمات -
733
00:54:13,000 --> 00:54:16,000
.باید بگم که این سوپ معرکه ـست
734
00:54:19,000 --> 00:54:21,950
.واقعا خوشمزه ـست
735
00:54:22,000 --> 00:54:24,950
مهمات و آتشزاها همین الان هم از استانبول
736
00:54:25,000 --> 00:54:26,950
.بارگیری شدن و آمادهی ارسال هستند
737
00:54:27,000 --> 00:54:29,950
و کی به لندن میرسن؟
738
00:54:30,000 --> 00:54:30,950
.قرار نیست به لندن برسن
739
00:54:31,000 --> 00:54:33,950
همهی جنسها در یک زمین ذغال سنگ
740
00:54:34,000 --> 00:54:36,950
در "سنت آلبانس" تخلیه میشن و
.وارد کامیونهای شرکت شلبی میشن
741
00:54:37,000 --> 00:54:38,950
.و از اونجا مستقیما به سمت اسکلهها میرن
742
00:54:39,000 --> 00:54:41,950
اعلیحضرت، اگه شما مشکلی با لهجهی اون دارین
743
00:54:42,000 --> 00:54:45,950
.من میتونم بعدا بصورت کامل براتون توضیح بدم
744
00:54:46,000 --> 00:54:47,950
اگه برای آدمهای من کشتی حاضر نشده باشه
745
00:54:48,000 --> 00:54:51,950
تمام جنسها قبل از اولین روشنایی صبح
.توی دریا ریخته میشن
746
00:54:52,000 --> 00:54:53,950
وقتی متوجه بشن که
ماشینهای مسلح گم شدن چی میشه؟
747
00:54:54,000 --> 00:54:57,950
.در حین آشوب، کارخونهی لنچستر منفجر میشه
748
00:54:58,000 --> 00:55:00,950
یکی از آشناهای من که آهن قراضه میفروشه
749
00:55:01,000 --> 00:55:02,950
بهمون اعلام میکنه که
ماشینهای زرهی ـمون، لاشه شدن
750
00:55:03,000 --> 00:55:04,950
.و باید به فکر بازیافت کردنشون باشیم
751
00:55:05,000 --> 00:55:07,950
.کسی خبردار نمیشه که اونها جزء دارایی شماست
752
00:55:08,000 --> 00:55:11,000
ما وقتی که همدیگه رو توی بیرمنگام دیدیم
.این برنامه رو بهطور دقیق، مشخص کردیم
753
00:55:12,000 --> 00:55:15,000
.مطمئنم که از چیزی چشم پوشی نشده
754
00:55:17,000 --> 00:55:18,950
...خب
755
00:55:19,000 --> 00:55:21,950
این هزینهی اضافی هست که
756
00:55:22,000 --> 00:55:23,950
من بابت کامیون و سوخت
757
00:55:24,000 --> 00:55:26,140
.باید خرج کنم
758
00:55:27,000 --> 00:55:29,800
.مطمئنم که جواب درست رو براش دارین
759
00:55:30,000 --> 00:55:32,340
.البته آقای شلبی
760
00:55:35,000 --> 00:55:40,950
قبل از اینکه برم، دوست دارم بدونین که
761
00:55:41,000 --> 00:55:45,000
توی اتاقی که این کشیش با من نشسته
غذا از گلوم پایین نمیره
762
00:55:49,000 --> 00:55:51,000
.عصربخیر
763
00:55:59,000 --> 00:56:02,950
.تاتیانا. آقای شلبی رو تا ماشین همراهی کن
764
00:56:03,000 --> 00:56:04,200
.بله
764
00:56:13,000 --> 00:56:15,000
ببین چی برای گفتن داره
765
00:56:32,000 --> 00:56:33,740
.با من بیا
766
00:56:57,000 --> 00:56:58,950
اون کشیش داره اطلاعات سرقت رو
767
00:56:59,000 --> 00:57:00,950
.به یکی از بیمهگذارهای لوید به اسم مانکلند خبرمیده
768
00:57:01,000 --> 00:57:04,950
و اون هم داره این اطلاعات رو
.به سفارت شوروی اطلاع رسانی میکنه
769
00:57:05,000 --> 00:57:08,000
.اگه میخوای اون بمیره، من بدون هیچ مشکلی اونو میکشم
770
00:57:09,000 --> 00:57:12,000
چرا کشیش میخواد اطلاعات رو با دشمنمون درمیون بذاره؟
771
00:57:18,000 --> 00:57:22,950
به من پول دادن تا مثل یک سرباز
.رفتار و مشاهده کنم
772
00:57:23,000 --> 00:57:25,950
.پیچیدگیها، کار توئه
773
00:57:26,000 --> 00:57:29,000
.برو و با ایزابلا حرف بزن
.من به تصمیم اون اعتماد دارم
774
00:57:33,000 --> 00:57:34,950
بعد از اتفاقی که افتاده تو هنوز هم میتونی
775
00:57:35,000 --> 00:57:37,340
.به تجارتت ادامه بدی
776
00:57:38,000 --> 00:57:40,540
.شاید اونو دوست نداشتی
777
00:57:48,000 --> 00:57:49,600
.اون اینجاست
778
00:57:50,000 --> 00:57:51,600
.کنار من
779
00:57:53,000 --> 00:57:56,000
"و بهم میگه "به این افراد اعتماد نکن
780
00:58:00,000 --> 00:58:04,000
.حالا، اجازهی کشتن اون کشیش رو برام بگیر
781
00:58:28,000 --> 00:58:30,950
782
00:58:31,000 --> 00:58:32,950
783
00:58:33,000 --> 00:58:34,950
784
00:58:35,000 --> 00:58:37,000
785
00:00:50,000 --> 00:01:00,000
تـي وـي وُرلـد » با افـتـخـار تـقـديـم مـيکـنـد »
[ TvWorld.iNFO ]
786
00:01:00,448 --> 00:01:10,448
دنـيـاي فـيـلـم و سـريـال، بـا يـک کـلـيـک
:.:.: TvWorld.iNFO :.:.:
787
00:01:28,548 --> 00:01:38,100
تــرجــمــه از: هــومــن، ارســلـان، جــواد
Jimmy Darmody & Arsalan.H & Raylan Givens
788
00:58:06,000 --> 00:55:12,500
ترجمه و زيرنويس از
Jimmy Darmody & Arsalan.H & Raylan Givens
:.:.: TvWorld.iNFO :.:.: