1 00:00:00,010 --> 00:00:01,350 ...تا اطلاع بعدي 2 00:00:01,400 --> 00:00:07,150 با خارجي‌ها ارتباط برقرار نمي‌کني- پسر من با هر زني که بخواد، توي اين شهر قدم مي‌زنه- 3 00:00:07,200 --> 00:00:11,260 براي پسرت سخت خواهد بود که با وجود يه ‌گلوله توي هر زانوش، بخواد هر جايي قدم بزنه 4 00:00:12,900 --> 00:00:16,000 تو گفتي که مي‌خواي توی شهر خودمون، صلح برقرار باشه- حالا ما در حالت تهاجمي قرار مي‌گيريم- 5 00:00:17,600 --> 00:00:19,250 شما زني ثروتمند و باوقار هستيد 6 00:00:19,300 --> 00:00:21,950 من از زن‌هاي زيادي نگارگري کردم براي شما هزينه‌اي نخواهد داشت 7 00:00:22,000 --> 00:00:24,950 اسمي که من شنيدم، «بخش دي» بوده 8 00:00:25,000 --> 00:00:26,950 اعضاي پارلمان، افسرهاي ارتش 9 00:00:27,000 --> 00:00:29,950 ،تمام کاري که ما داريم مي‌کنيم نجات کشور از وقوع يه انقلاب‌ـه 10 00:00:30,000 --> 00:00:31,950 اين، براي کشتن اون جاسوس‌ـه 11 00:00:32,000 --> 00:00:33,950 و خدمات بعدي‌اي که در آينده انجام خواهيد داد 12 00:00:34,000 --> 00:00:36,950 ...همسرت مي‌دونه که اون ياقوت کبودي که انداخته گردنش 13 00:00:37,000 --> 00:00:37,950 توسط يه کولي، نفرين شده؟ 14 00:00:38,000 --> 00:00:39,950 هيچ چيزي باعث نميشه که من مجبور بشم اون رو بندازم گردن خودم 15 00:00:40,000 --> 00:00:41,540 به‌خاطر آنجل 16 00:00:55,000 --> 00:00:56,950 17 00:00:57,000 --> 00:01:00,950 18 00:01:01,000 --> 00:01:05,950 19 00:01:06,000 --> 00:01:09,950 20 00:01:10,000 --> 00:01:12,950 21 00:01:13,000 --> 00:01:14,950 22 00:01:15,000 --> 00:01:21,000 23 00:01:26,000 --> 00:01:29,950 24 00:01:30,000 --> 00:01:35,000 25 00:02:11,000 --> 00:02:12,540 اون برگشت 26 00:02:13,000 --> 00:02:15,950 تمام ‌شب رو اون‌بيرون بود؟ 27 00:02:16,000 --> 00:02:17,950 هر شب، از زمان خاکسپاري 28 00:02:18,000 --> 00:02:20,950 صبح‌ها برمي‌گرده تا چارلي رو ببينه و به اسب‌ها غذا بده 29 00:02:21,000 --> 00:02:23,950 و دوباره که هوا تاريک ميشه برمي‌گرده همون‌جا 30 00:02:24,000 --> 00:02:27,950 وقتي بچه بود، عادت داشت بيرون بخوابه 31 00:02:28,000 --> 00:02:30,870 کرلي» اون رو توي بوته‌زار پيدا مي‌کرد» 32 00:02:32,000 --> 00:02:33,800 بچه چطوره؟ 33 00:02:35,000 --> 00:02:37,600 شب که ميشه، سراغ مامانش رو مي‌گيره 34 00:02:39,000 --> 00:02:41,950 تامي يه ليست درست کرده مي‌خواد که اول، شما دوتا ببينينش 35 00:02:42,000 --> 00:02:44,470 جان و آرتور چي؟ 36 00:03:04,000 --> 00:03:06,000 حساب‌کتاب‌ها چطوره؟ 37 00:03:09,000 --> 00:03:10,950 مثل هميشه 38 00:03:11,000 --> 00:03:12,670 رو به رشد 39 00:03:15,000 --> 00:03:17,950 يه رشد سه‌برابر هم ...توي اهدايي‌هايي 40 00:03:18,000 --> 00:03:20,950 که به «بنياد خيريه‌ي شلبي» بوده، داشتيم 41 00:03:21,000 --> 00:03:22,950 شورا پيشنهاد کردن ...که يه مدرسه‌ي جديد 42 00:03:23,000 --> 00:03:25,470 به نام «موسسه‌ي گريس شلبي» نام‌گذاري بشه 43 00:03:32,000 --> 00:03:33,950 ... «به شورا بگو که اسم «موسسه‌ي گريس شلبي 44 00:03:34,000 --> 00:03:36,070 مورد قبول ماست 45 00:03:42,000 --> 00:03:45,700 اين ليسـتِ چيزهاي ديگه‌اي هست که مي‌خوام انجام بشن 46 00:03:46,000 --> 00:03:47,600 همين 47 00:03:53,000 --> 00:03:57,000 تامي- همين بود، پال- 48 00:04:07,000 --> 00:04:09,470 و هر دوي شما، کارـتون خوب بود 49 00:04:18,000 --> 00:04:19,950 خيلي‌خب، بريم 50 00:04:20,000 --> 00:04:22,540 ما اون رو ديديم 51 00:04:26,000 --> 00:04:29,000 اون مي‌خواست که اشخاص رو با ترتيب خاصي ببينه 52 00:04:31,000 --> 00:04:34,950 معمولاً مي‌تونم بفهمم توي سرش، چي مي‌گذره ولي الان، سخت ميشه اون رو فهميد 53 00:04:35,000 --> 00:04:36,940 ...پس، مراقب باشيد 54 00:04:37,000 --> 00:04:39,950 فکر کردم که اين يه جلسه‌ي خونوادگي باشه- آره- 55 00:04:40,000 --> 00:04:40,950 فکر کردم، همه‌مون با هم 56 00:04:41,000 --> 00:04:42,950 جان، اون عزاداره 57 00:04:43,000 --> 00:04:44,950 ديدن همه با هم، ممکنه براش مشکل باشه 58 00:04:45,000 --> 00:04:48,000 آره، خيلي‌خب يالا، جان 59 00:04:50,000 --> 00:04:52,950 آرتور، ما نياز داريم که اون برگرده 60 00:04:53,000 --> 00:04:56,950 «سابيني» و «سالامونز» دسته‌گل و نامه‌ي تسليت فرستادن 61 00:04:57,000 --> 00:05:00,950 پس خيلي طول نمي‌کشه که مثل گرگ‌ها، شروع کنن به يکه‌تازي 62 00:05:01,000 --> 00:05:03,470 عجله کنين، وقت نيست 63 00:05:06,000 --> 00:05:07,950 فقط خبرهاي خوب بهش بدين 64 00:05:08,000 --> 00:05:10,950 فقط هم خبر خوب هست، پالي 65 00:05:11,000 --> 00:05:12,950 بالاخره اومدن 66 00:05:13,000 --> 00:05:16,000 ايناهاش 67 00:05:18,000 --> 00:05:19,950 خوبي تام؟ 68 00:05:20,000 --> 00:05:21,950 حال‌ـتون خوبه، بچه‌ها؟ 69 00:05:22,000 --> 00:05:23,540 ...ما 70 00:05:24,000 --> 00:05:26,950 ،بعد از مراسم خاکسپاري وقت نشد که تو رو ببينيم 71 00:05:27,000 --> 00:05:30,000 ...خب، تو ناپديد شدي، ولي 72 00:05:30,950 --> 00:05:31,950 خب، من و جان ...مي‌خواستيم بگيم که 73 00:05:32,000 --> 00:05:34,740 آرتور، خفه شو- باشه- 74 00:05:35,000 --> 00:05:37,950 بسيار خب، حالا حرف بزنين 75 00:05:38,000 --> 00:05:39,950 ما رفتيم سراغ آنجل توي بيمارستان 76 00:05:40,000 --> 00:05:44,000 جايي‌ که دراز کشيده بود، گلوش رو بُريديم اون ديگه مُرده 77 00:05:45,000 --> 00:05:46,950 ...توي خارج شهر هم 78 00:05:47,000 --> 00:05:47,950 حساب بقيه‌ي ايتاليايي‌ها رو رسيديم 79 00:05:48,000 --> 00:05:49,950 اونا اکثراً به «بلک‌کانتري» رفتن [ ناحيه‌اي در نزديکي شهر بيرمنگهام ] 80 00:05:50,000 --> 00:05:51,950 ولي به «بتي کيتچن» گفتيم کاري کنه که اونا در حرکت بمونن 81 00:05:52,000 --> 00:05:54,950 و بتي هم گفت که بهت تسليت بگيم- اون پيرمرد چي؟- 82 00:05:55,000 --> 00:05:56,950 از افرادش بازجويي کرديم 83 00:05:57,000 --> 00:05:58,950 آره، اون رفته به ليورپول 84 00:05:59,000 --> 00:06:01,950 منتظر يه کشتي‌ـه که به نيويورک ميره- کِي؟- 85 00:06:02,000 --> 00:06:04,400 اولين کشتي‌اي که شنبه حرکت مي‌کنه 86 00:06:05,000 --> 00:06:06,950 خيلي‌خب 87 00:06:07,000 --> 00:06:09,950 من در ليورپول، توي «کونارد» آشناهايي دارم [ نام يک شرکت کشتي‌راني در انگلستان ] 88 00:06:10,000 --> 00:06:11,950 اونا ليست مسافرين رو دارن 89 00:06:12,000 --> 00:06:13,950 مي‌تونن شما رو به محل حرکت ببرن 90 00:06:14,000 --> 00:06:15,950 اون رو بگيرين و بيارينش پيش من 91 00:06:16,000 --> 00:06:17,950 کي همراهش سفر مي‌کنه؟ 92 00:06:18,000 --> 00:06:19,950 زن‌ـش 93 00:06:20,000 --> 00:06:20,950 چي؟ 94 00:06:21,000 --> 00:06:22,950 زن‌ـش 95 00:06:23,000 --> 00:06:25,870 خب، به زن‌ـش شليک کنين و خودش رو بيارين پيش من 96 00:06:30,000 --> 00:06:33,950 تامي؟ خانم چنگرتا توي مدرسه‌ي ما، معلم بود 97 00:06:34,000 --> 00:06:37,000 اون زن خوبي‌ـه، تام زن خوبي‌ـه 98 00:06:42,000 --> 00:06:45,000 خيلي‌خب، اگه زن خوبي‌ـه پس ميره بهشت، درسته آرتور؟ 99 00:06:47,000 --> 00:06:49,950 فقط کاري که توي ليست نوشتم رو انجام بدين ديگه هيچي، بعد هم کاغذ رو بسوزونين 100 00:06:50,000 --> 00:06:55,000 و پشت تلفن هم صحبت نکنيد سرويس مخفي» شنود مي‌کنه» [ سازمان اطلاعاتي‌جاسوسي بريتانيا ] 101 00:06:57,000 --> 00:06:58,950 و اون پيرمرد رو زنده مي‌خوام 102 00:06:59,000 --> 00:07:01,270 مي‌خوام خودم بکشمش 103 00:07:08,000 --> 00:07:10,600 بسيار خب، همين مي‌تونيد بريد 104 00:07:14,950 --> 00:07:15,950 بيا، جان 105 00:07:16,000 --> 00:07:18,950 ...تامي، اگه تو اينجا نباشي 106 00:07:19,000 --> 00:07:20,950 بايد يه‌چيزي بهمون بگي 107 00:07:21,000 --> 00:07:23,950 از پالي بپرس 108 00:07:24,000 --> 00:07:25,950 مايکل نه؟ 109 00:07:26,000 --> 00:07:26,950 چي؟ 110 00:07:27,000 --> 00:07:28,950 مايکل نه، ها؟ 111 00:07:29,000 --> 00:07:29,950 نه، مايکل نه 112 00:07:30,000 --> 00:07:32,950 چون مايکل با کسب و کار قانوني سر و کار داره 113 00:07:33,000 --> 00:07:33,950 با اون، قبل از ما ملاقات کردي 114 00:07:34,000 --> 00:07:36,950 جان، الان نه 115 00:07:37,000 --> 00:07:38,950 صبر کن، چي گفتي؟ 116 00:07:39,000 --> 00:07:41,950 با مايکل، قبل از ما ملاقات کردي 117 00:07:42,000 --> 00:07:44,200 محض رضاي خدا، جان 118 00:07:45,000 --> 00:07:49,000 چون کسب و کار قانوني در اولويت قرار داره، جان 119 00:07:50,000 --> 00:07:52,950 ...کسب و کار قانوني- از کي تا حالا؟- 120 00:07:53,000 --> 00:07:58,000 از وقتي که زن لعنتي‌ـم به‌خاطر من، گلوله خورد 121 00:08:03,000 --> 00:08:06,950 آره، باشه. همه‌چي درباره‌ي «سرويس مخفي» شده سرويس مخفي» لعنتي» 122 00:08:07,000 --> 00:08:09,950 چرت و پرت، ولي تو ما رو در جريان هيچ کوفتي نمي‌ذاري 123 00:08:10,000 --> 00:08:13,950 شديم دو تا سرباز اسباب‌بازي اين‌کار رو بکن، جان 124 00:08:14,000 --> 00:08:17,000 اون‌کار رو بکن، جان معلم لعنتي‌ـت رو بُکش، جان 125 00:08:27,000 --> 00:08:29,600 حالا ديگه اوضاع، اين‌طوري شده؟ 126 00:08:30,950 --> 00:08:31,950 خيلي‌خب، گوش کنين 127 00:08:32,000 --> 00:08:33,950 قراره يه جنگ کوچيک اتفاق بيفته 128 00:08:34,000 --> 00:08:36,950 ،توي يه جاي کوچيک که هيچکس براش مهم نيست 129 00:08:37,000 --> 00:08:40,950 ،و اون‌طرف از اين جنگ که قراره ببازن به يه‌مقدار کمک نياز دارن 130 00:08:41,000 --> 00:08:42,950 و هزينه‌شو هم مي‌پردازن 131 00:08:43,000 --> 00:08:47,950 وقتي اون‌کار تموم شد ديگه اولويت‌ـمون با کسب و کار قانوني ميشه 132 00:08:48,000 --> 00:08:51,000 حالا، کاري که توي ليست نوشتم رو انجام بدين و گُم شين 133 00:09:05,000 --> 00:09:07,950 و کي قراره برگردي، ها؟ [ کي قراره از اين وضعي که توش هستي، در بياي؟ ] 134 00:09:08,000 --> 00:09:09,940 برگشتم، آرتور 135 00:09:23,000 --> 00:09:25,950 جالب اينجاست که همه‌مون از روي غريزه، ميايم اينجا 136 00:09:26,000 --> 00:09:26,950 جايي که پيش‌خدمت‌ها غذا مي‌خورن 137 00:09:27,000 --> 00:09:28,950 ربطي به سياست نداره، آيدا 138 00:09:29,000 --> 00:09:30,950 توي اون اتاق بزرگ لعنتي، خيلي سرده 139 00:09:31,000 --> 00:09:32,950 جان، جلوي کارل حواس‌ـت به حرف‌زدن‌ـت باشه 140 00:09:33,000 --> 00:09:34,950 آيدا، ما توي اتاق پيش‌خدمت‌ها هستيم 141 00:09:35,000 --> 00:09:37,950 چون مشروب‌هاي کوفتي رو اينجا نگه مي‌دارن 142 00:09:38,000 --> 00:09:39,950 آرتور، از کلمات بهتري استفاده کن 143 00:09:40,000 --> 00:09:41,950 هي پال، فحش‌دادن به زبون کولي‌ها هم حساب ميشه؟ 144 00:09:42,000 --> 00:09:43,950 ...دليلي نداره که ما 145 00:09:44,000 --> 00:09:46,950 به زبان ايرلندي يا رومانيايي صحبت کنيم 146 00:09:47,000 --> 00:09:49,950 هي، ميگم نيازي نيست 147 00:09:50,000 --> 00:09:51,950 زن‌ـم وقتي مست ميشه ديگه نمي‌تونه به‌زبون لعنتي انگليسي، صحبت کنه 148 00:09:52,000 --> 00:09:54,340 جان- کاملاً درسته- 149 00:09:57,950 --> 00:09:58,950 راست و ريست‌ـش کردي؟ 150 00:09:59,000 --> 00:10:01,950 انگيزه دادم، تهديد نکردم 151 00:10:02,000 --> 00:10:03,950 ...عواقب ضمني رو بدون اشاره‌ي خاصي 152 00:10:04,000 --> 00:10:04,950 به صدمه‌ي فيزيکي توضيح دادم 153 00:10:05,000 --> 00:10:08,950 به‌خاطر همين‌ـه که مايکل جوون، رئيس شده 154 00:10:09,000 --> 00:10:11,950 کلمه‌هاي بهتري بلده درسته، پال؟ 155 00:10:12,000 --> 00:10:13,950 از کي تا حالا من شدم رئيس تو، آرتور؟ 156 00:10:14,000 --> 00:10:16,950 اول ملاقات مربوط به رئيس‌ها بعد ملاقات مربوط به کارگرها، ها؟ 157 00:10:17,000 --> 00:10:18,950 کِي شده که شما دو نفر يه روز کار کرده باشيد؟ 158 00:10:19,000 --> 00:10:21,950 ...فين، قبلاً اين‌جوري بود که 159 00:10:22,000 --> 00:10:24,950 ...توي جلسه‌هاي خونوادگي، همه بوديم 160 00:10:25,000 --> 00:10:27,870 با هم- آرتور، خفه شو- 161 00:10:32,000 --> 00:10:34,000 ...حالا، من و جان 162 00:10:35,000 --> 00:10:37,670 شديم مثل دو تا رُفتگر لعنتي 163 00:10:38,000 --> 00:10:41,000 که بايد از دستورات، اطلاعت کنن 164 00:10:43,000 --> 00:10:44,140 ها؟ 165 00:10:48,000 --> 00:10:49,800 خانم چنگرتا 166 00:10:53,000 --> 00:10:54,400 آرتور 167 00:10:55,000 --> 00:10:56,950 خفه شو 168 00:10:57,000 --> 00:10:58,950 فين، برو سيگارهاي اون رو بيار 169 00:10:59,000 --> 00:11:01,950 خب، تمام شب رو بايد چي‌کار کنيم، ها؟ 170 00:11:02,000 --> 00:11:02,950 از درخت‌هاي لعنتي بريم بالا؟ 171 00:11:03,000 --> 00:11:04,950 جان، اين‌قدر جلوي بچه‌ها حرف زشت نزن 172 00:11:05,000 --> 00:11:06,950 آره و کي گفته که شما قراره شب رو اينجا بمونين؟ 173 00:11:07,000 --> 00:11:08,950 مي‌دونم چي‌کار مي‌تونيم بکنيم 174 00:11:09,000 --> 00:11:10,950 اسلحه‌ها رو مياريم بيرون، جان 175 00:11:11,000 --> 00:11:14,000 ميريم بيرون و به چندتا قرقاول لعنتي شليک مي‌کنيم 176 00:11:17,000 --> 00:11:18,950 رئيس‌ها از اين‌کارها مي‌کنن، مگه نه؟ 177 00:11:19,000 --> 00:11:21,000 ...خفه شو، آرتور 178 00:11:22,000 --> 00:11:24,740 الان چه گُهي خوردي؟ 179 00:11:26,000 --> 00:11:29,000 من درخواست ملاقات‌هاي جداگانه رو ندادم، باشه؟ 180 00:11:31,000 --> 00:11:33,950 الان چه گُهي خوردي؟ 181 00:11:34,000 --> 00:11:36,800 چون درست نشنيدم 182 00:11:37,000 --> 00:11:41,950 من درخواست ملاقات‌هاي جداگانه رو ندادم، باشه؟ 183 00:11:42,000 --> 00:11:43,950 قرقاول لعنتي 184 00:11:44,000 --> 00:11:49,950 کارل، تو نبايد اين‌جوري حرف بزني- ببينيد چي‌کار کرديد- 185 00:11:52,000 --> 00:11:56,950 خيلي‌خب برادرها اين حرف‌ها به‌خاطر ويسکي‌اي‌ـه که خورديم 186 00:11:57,000 --> 00:11:58,950 من نخواستم که ازم محافظت بشه، خب؟ 187 00:11:59,000 --> 00:12:00,950 باشه، خفه‌شين ديگه جفت‌تون 188 00:12:01,000 --> 00:12:02,470 بشينيد 189 00:12:03,950 --> 00:12:04,950 بشينيد 190 00:12:05,000 --> 00:12:06,950 ...آره آره آره 191 00:12:07,000 --> 00:12:08,950 يه نگاه به اطراف‌ـتون بندازين 192 00:12:09,000 --> 00:12:10,950 يه نگاه به اين خونه بندازين 193 00:12:11,000 --> 00:12:12,950 ببينيد کجا هستيم 194 00:12:13,000 --> 00:12:14,950 ببينيد به کجا رسيديم 195 00:12:15,000 --> 00:12:17,950 ...فکر کنم وقتش شده که همه‌مون 196 00:12:18,000 --> 00:12:21,100 يه‌جوري رفتار کنيم که مناسب جايگاه‌ـمون باشه 197 00:12:22,000 --> 00:12:25,000 ...ما ديگه يه‌مشت رُفتگر نيستيم، آرتور 198 00:12:26,000 --> 00:12:28,540 تامي به همه‌مون نياز داره 199 00:12:29,000 --> 00:12:31,540 مي‌خوام يه‌ سلامتي بگم 200 00:12:39,000 --> 00:12:43,000 با اتحاد خونوادگي ـه که آدم هرگز شکست نمی‌خوره 201 00:12:46,000 --> 00:12:49,000 تامي رفت، به خدا قسم همراه «جاني داگز» نشسته توي يه کالسکه 202 00:12:51,950 --> 00:12:52,950 لعنتي 203 00:12:53,000 --> 00:12:55,340 حالا ديگه از اين‌کارها مي‌کنه 204 00:13:03,000 --> 00:13:04,950 تامي، صبر کن 205 00:13:05,000 --> 00:13:06,950 آرتور- تامي- 206 00:13:07,000 --> 00:13:07,950 آرتور، بذار بره 207 00:13:08,000 --> 00:13:12,000 تامي، تامي، تامي 208 00:13:18,000 --> 00:13:19,940 حرکت کن، حرکت کن 209 00:13:21,000 --> 00:13:22,950 تامي؟ حرکت کن 210 00:13:23,000 --> 00:13:24,950 اونا اومدن بيرون، توي جاده 211 00:13:25,000 --> 00:13:27,950 نمي‌خواي بهشون بگي؟- چي رو بهشون بگم؟- 212 00:13:28,000 --> 00:13:29,950 «که داريم ميريم به کشور «ولز 213 00:13:30,000 --> 00:13:31,740 يه يادداشت گذاشتم 214 00:13:33,000 --> 00:13:35,950 براشون نوشتي که چرا داريم به «ولز» ميريم؟- نه- 215 00:13:36,000 --> 00:13:37,950 بالاخره مي‌خواي به من بگي که چرا داريم به «ولز» ميريم؟ 216 00:13:38,000 --> 00:13:40,950 آره، وقتي رسيديم اونجا 217 00:13:41,000 --> 00:13:41,950 حرکت کن 218 00:13:42,000 --> 00:13:43,950 بايد حداقل يه زن همراه‌ خودمون مي‌آورديم، تامي 219 00:13:44,000 --> 00:13:46,950 جاني، قراره بريم يه زن رو ببينيم 220 00:13:47,000 --> 00:13:48,950 برو پسر، حرکت کن- باشه- 221 00:13:49,000 --> 00:13:50,470 حرکت کن 222 00:13:53,000 --> 00:13:56,950 گفته سه‌ روز ديگه برمي‌گرده به بيرمنگام 223 00:13:57,000 --> 00:13:58,600 بذار بره 224 00:13:59,000 --> 00:14:00,950 نکته‌ي مهم اين‌ـه ...که اگه گفته برمي‌گرده 225 00:14:01,000 --> 00:14:02,950 پس برمي‌گرده 226 00:14:03,000 --> 00:14:05,950 يالا، بياين بريم توي اون اتاق بزرگ يه آتيش روشن کنيم 227 00:14:06,000 --> 00:14:08,950 بريم ويسکي بنوشيم 228 00:14:09,000 --> 00:14:10,600 با آب 229 00:14:20,950 --> 00:14:21,950 برو به اسب‌ها يه سري بزن، جاني 230 00:14:22,000 --> 00:14:23,600 باشه، تام 231 00:14:39,000 --> 00:14:43,000 «خب، از راه «مريديان» ميريم به «رشته ‌کوه‌هاي سياه [ مريديان: دهکده‌اي در انگلستان ] [ رشته کوه‌هاي سياه: واقع در کشور ولز ] 232 00:14:45,950 --> 00:14:46,950 آره 233 00:14:47,000 --> 00:14:50,000 بيا، يه‌کم هم به من بده پسر خوب 234 00:14:53,000 --> 00:14:54,670 خوبه 235 00:14:58,000 --> 00:15:02,000 حالا، ديشب رو يادته که سراغ مامان رو گرفتي؟ 236 00:15:04,000 --> 00:15:05,950 اون ديگه رفته، چارلي ...ولي يه‌سري چيزها هست 237 00:15:06,000 --> 00:15:08,950 که بايد حل‌ـشون کنيم 238 00:15:09,000 --> 00:15:12,000 عکس‌هاي اون هست لباس‌هاش هست 239 00:15:16,000 --> 00:15:19,000 وسايل رو همون‌طوري که هستن توي اتاق، نگه مي‌داريم 240 00:15:21,000 --> 00:15:25,000 دقیقاً همون‌طوري که هستن نگه مي‌داريم 241 00:15:30,000 --> 00:15:32,000 بگيرش 242 00:15:34,000 --> 00:15:36,000 بيا، بگير 243 00:15:37,000 --> 00:15:39,470 من خيلي خوب نيستم، چارلي 244 00:15:41,000 --> 00:15:44,100 و اونا به‌زودي خواهند فهميد 245 00:15:46,000 --> 00:15:49,000 ولي مامانت ديگه برنمي‌گرده پس فقط من و تو هستيم 246 00:15:51,000 --> 00:15:53,950 ولي هميشه توي قلب‌‌ـمون باقي مي‌مونه 247 00:15:54,000 --> 00:15:55,950 چون عاشقش هستيم 248 00:15:56,000 --> 00:15:56,950 تامي؟- بله؟- 249 00:15:57,000 --> 00:15:59,950 اين اسب لعنتي‌ـت پيش من نمياد، يالا- خيلي‌خب- 250 00:16:00,000 --> 00:16:02,950 خيلي‌خب، الان ميام خيلي‌خب 251 00:16:03,000 --> 00:16:06,950 اون، اسب مورد علاقه‌ي مامانت بود، چارلي 252 00:16:07,000 --> 00:16:10,950 و از وقتي که مامانت رفته ديگه يه‌جا بند نميشه 253 00:16:11,000 --> 00:16:11,950 تام؟- باشه، حواس‌ـت بهش باشه- 254 00:16:12,000 --> 00:16:15,000 باشه، آره، ها؟ 255 00:16:26,000 --> 00:16:27,950 خيلي‌خب 256 00:16:28,000 --> 00:16:30,600 ،حالا، با انگشت شست‌ اون رو آماده‌ي شليک کن 257 00:16:37,000 --> 00:16:38,950 آفرين 258 00:16:39,000 --> 00:16:40,950 حالا، آماده‌ي شليک شده 259 00:16:41,000 --> 00:16:42,950 توي دست تو، زنده‌ست 260 00:16:43,000 --> 00:16:44,950 وقتي ماشه رو مي‌کشي مثل اين‌ـه که يه دختر رو بيدار کردي 261 00:16:45,000 --> 00:16:45,950 آره 262 00:16:46,000 --> 00:16:52,000 :با اون چشم‌های خمارش بلند میشه میگه «. . . مایکل . . . مایکل» 263 00:16:55,000 --> 00:16:57,950 « می‌خوای مجبورم کنی چی کار کنم، مایکل؟ » 264 00:16:58,000 --> 00:17:00,670 شما پسرا عقل ندارین، پسر 265 00:17:01,000 --> 00:17:03,950 آره. ولی حسـش می‌کنی، درسته؟ 266 00:17:04,000 --> 00:17:04,950 حسـش می‌کنی 267 00:17:05,000 --> 00:17:07,950 آره. می‌تونی قدرت رو حس کنی 268 00:17:08,000 --> 00:17:09,950 ... حالا 269 00:17:10,000 --> 00:17:11,600 ماشه رو بچکون 270 00:17:17,000 --> 00:17:18,950 . . . اه، تـُف 271 00:17:19,000 --> 00:17:20,950 وامونده‌ی بی‌عرضه 272 00:17:21,000 --> 00:17:21,950 گمشو، جان 273 00:17:22,000 --> 00:17:26,950 مایکل، چرا یه نفر که کار دفتری می‌کنه و تمام روز از جاش بلند نمیشه 274 00:17:27,000 --> 00:17:30,000 دلش می‌خواد با اسلحه، شلیک کنه؟ هم؟ هان؟ 275 00:17:31,000 --> 00:17:33,000 دوباره آماده‌ی شلکیـش کن 276 00:17:34,000 --> 00:17:35,950 !دوباره آماده‌ی شلکیـش کن 277 00:17:36,000 --> 00:17:38,600 دوباره آماده‌ی شلکیـش کن - دور دوم - 278 00:17:40,000 --> 00:17:41,950 اوه 279 00:17:42,000 --> 00:17:44,950 اون قیافه‌ی وامونده رو ببین، جان 280 00:17:45,000 --> 00:17:47,950 اون قیافه رو ببین 281 00:17:48,000 --> 00:17:49,870 حالا حسـش می‌کنه 282 00:17:50,000 --> 00:17:52,950 ولی تا با اون، یه آدم رو نشونه نگیری 283 00:17:53,000 --> 00:17:58,000 هیچی احساس نمی‌کنی 284 00:18:00,000 --> 00:18:02,000 پس انجامـش بده 285 00:18:10,000 --> 00:18:12,340 بفرما، رئیس جوان 286 00:18:14,000 --> 00:18:16,950 بفرما حالا احساسـش می‌کنی 287 00:18:17,000 --> 00:18:19,950 حالا چیزی که ما حس می‌کنیم رو حس می‌کنی 288 00:18:20,000 --> 00:18:22,270 این حس رو داره 289 00:18:24,000 --> 00:18:27,950 مایکل، اون یه وبله ـست هفت‌تیر وبله، هفت‌تیر رایج نیروهای مسلح ] [ امپراطوری بریتانیا بود 290 00:18:28,000 --> 00:18:29,950 خودبه‌خود شلیک می‌کنه 291 00:18:30,000 --> 00:18:32,670 چه حسی داره، مایکل، هان؟ 292 00:18:33,000 --> 00:18:35,950 بهتر از حسی ـه که یه قلم بگیری دست ـت، نه؟ 293 00:18:36,000 --> 00:18:40,950 بیشتر حس اینو داره که آلت ـتو بگیری دست ـت. آره 294 00:18:41,000 --> 00:18:42,950 آره، همینطوره 295 00:18:43,000 --> 00:18:43,950 آره 296 00:18:44,000 --> 00:18:46,000 . . . یه فشار 297 00:18:49,000 --> 00:18:50,670 و من مرده ـم 298 00:18:51,950 --> 00:18:52,950 میشم یه جسد 299 00:18:53,000 --> 00:18:56,950 مایکل، حواست به اون وبله‌ی وامونده باشه خودبه‌خود شلیک نکنه 300 00:18:57,000 --> 00:19:00,950 وقتی اون ماشه‌ی وامونده رو کشیدی 301 00:19:01,000 --> 00:19:06,000 و جسد اون یارو می‌پیچه دور قوزک پاهات 302 00:19:08,000 --> 00:19:09,740 جنازه‌ها روی هم تلنبار میشن 303 00:19:11,000 --> 00:19:14,950 به جایی می‌رسه که نمی‌تونی بدون یه اسلحه‌ی پر 304 00:19:15,000 --> 00:19:18,000 وارد یه اتاق بشی 305 00:19:23,000 --> 00:19:24,870 چه خبر شده؟ 306 00:19:32,950 --> 00:19:33,950 چه خبر شده؟ 307 00:19:34,000 --> 00:19:41,000 پالی، ما داریم به این رئیس ـمون که اینجاست نحوه‌ی کسب و کارـمون رو آموزش می‌دیم 308 00:19:44,000 --> 00:19:47,000 . . . مایکل، برو داخل خونه 309 00:20:04,000 --> 00:20:06,950 من دیگه بچه نیستم 310 00:20:24,000 --> 00:20:25,950 ♪ Holding hands 311 00:20:26,000 --> 00:20:27,950 ♪ Skipping like a stone 312 00:20:28,000 --> 00:20:31,950 ♪ On our way to see what we have done 313 00:20:32,000 --> 00:20:35,950 ♪ The first to speak is the first to lie 314 00:20:36,000 --> 00:20:40,950 ♪ The children cross their hearts and hope to die 315 00:20:41,000 --> 00:20:43,950 ♪ Bite your tongue 316 00:20:44,000 --> 00:20:50,000 ♪ Swear to keep your mouth shut 317 00:21:04,000 --> 00:21:07,950 ♪ Burn the witch Burn to ash and bone 318 00:21:08,000 --> 00:21:11,950 ♪ Burn the witch Burn to ash and bone 319 00:21:12,000 --> 00:21:15,000 ♪ ...Burn the witch Burn to ash and bone♪ 320 00:21:34,000 --> 00:21:36,950 اومدین بهم بگین لغو شده - نه. چرا باید لغو بشه؟ - 321 00:21:37,000 --> 00:21:38,950 برگه‌ها رو خوندم - این کسب و کارـه - 322 00:21:39,000 --> 00:21:40,950 جواب نمیده 323 00:21:41,000 --> 00:21:42,950 به برادرتون گفتم 324 00:21:43,000 --> 00:21:43,950 کل این نقشه‌ی وامونده، جواب نمیده 325 00:21:44,000 --> 00:21:45,950 و اگه تامی می‌خواد این قضیه یه راز باقی بمونه 326 00:21:46,000 --> 00:21:48,950 بهش بگو یه زن با لباس خزدار، توی روز روشن 327 00:21:49,000 --> 00:21:50,950 داشت مثل ملکه‌ی سبا، اینجا قدم می‌زد 328 00:21:51,000 --> 00:21:51,950 در مورد ماشین‌های زره‌پوش، پرس‌وجـو می‌کرد ماشین‌هایی که پوشش فلزی سختی دارند ] و در مقابل شلیک گلوله و یا توپ، از خود مقاومت [ نشان می‌دهند 329 00:21:52,000 --> 00:21:55,950 در حین دوره‌ی عزاداری میشد در مورد بعضی مسائل، اشتباه بشه 330 00:21:56,000 --> 00:21:59,950 ما اون زن رو می‌شناسیم خودمون بهش رسیدگی می‌کنیم 331 00:22:00,000 --> 00:22:02,950 حالا، یه نگاه به این لیست بنداز 332 00:22:03,000 --> 00:22:05,950 این لیست تمام افرادی ـه که شیفت شب کار می‌کنن 333 00:22:06,000 --> 00:22:07,950 که عضو حزب کمونیست جنوب بیرمنگام ـن 334 00:22:08,000 --> 00:22:10,950 شش هفته وقت داری 335 00:22:11,000 --> 00:22:12,740 همه ـشونو اخراج کن 336 00:22:23,000 --> 00:22:24,950 عقل کوفتی ـتونو از دست دادین؟ 337 00:22:25,000 --> 00:22:26,950 اون آره 338 00:22:27,000 --> 00:22:27,950 آره 339 00:22:28,000 --> 00:22:29,950 . . . تمام کارخونه‌های شهر، اعتصاب می‌کنن 340 00:22:30,000 --> 00:22:31,950 خب؟ 341 00:22:32,000 --> 00:22:33,940 دلیل پیدا کن 342 00:22:35,000 --> 00:22:36,870 براشون پاپوش درست کن 343 00:22:37,950 --> 00:22:38,950 اخراج ـشون کن 344 00:22:39,000 --> 00:22:40,950 دوباره به لیست نگاه کن 345 00:22:41,000 --> 00:22:44,000 کمونیستی توی شیفت ـت هست که اسمـش توی این لیست نباشه؟ 346 00:22:46,000 --> 00:22:47,140 نه 347 00:22:49,000 --> 00:22:50,950 لطفاً بهمون دروغ نگو 348 00:22:51,000 --> 00:22:51,950 کی رو جا انداختیم؟ 349 00:22:52,000 --> 00:22:53,740 نمی‌دونم 350 00:22:57,000 --> 00:22:58,870 امانوئل هانتر 351 00:23:00,000 --> 00:23:01,140 هم؟ 352 00:23:03,000 --> 00:23:04,470 گردآورنده شخصی که افراد را برای یک جلسه و یا یک دیدار ] [ دور یکدیگر جمع می‌کند 353 00:23:05,000 --> 00:23:08,950 معاون گنجور حزب کمونیست اسپارک 354 00:23:09,000 --> 00:23:10,950 متصدی ماشین‌تراش تو 355 00:23:11,000 --> 00:23:12,950 نمی‌دونستم اون یه کمونیست ـه 356 00:23:13,000 --> 00:23:16,950 ما از قصد اون اسم رو نیاوردیم توی لیست 357 00:23:17,000 --> 00:23:19,670 تا ببینیم میشه به تو اعتماد کرد یا نه 358 00:23:21,000 --> 00:23:22,950 و نمیشه بهت اعتماد کرد 359 00:23:23,000 --> 00:23:24,950 ببینید، من فقط یه کارگرـم 360 00:23:25,000 --> 00:23:27,670 تو رو تحت نظر می‌گیریم 361 00:23:28,000 --> 00:23:29,950 خونه‌ی وامونده ـتو تحت نظر می‌گیریم - من بچه دارم - 362 00:23:30,000 --> 00:23:31,140 هوم 363 00:23:33,000 --> 00:23:34,740 ادنا و جان 364 00:23:39,000 --> 00:23:41,140 فقط اونا رو اخراج کن 365 00:23:42,000 --> 00:23:43,950 به همون ترتیبی که توی لیست ـه 366 00:23:44,000 --> 00:23:45,950 هفته‌ای دو نفر 367 00:23:46,000 --> 00:23:49,200 اولین نفر هم کمتر از یک ساعت دیگه 368 00:23:51,000 --> 00:23:53,200 این یعنی آره یا نه؟ 369 00:23:54,000 --> 00:23:56,070 آره - ممنون - 370 00:24:13,000 --> 00:24:15,000 خوبه خوبه 371 00:24:28,000 --> 00:24:29,950 به نظرت اون برمی‌گرده 372 00:24:30,000 --> 00:24:31,340 تامی؟ 373 00:24:35,000 --> 00:24:37,340 اون همیشه برمی‌گرده 374 00:24:39,000 --> 00:24:40,950 وقتی در مورد [ . . . ] حرف می‌زنی، طرز حرف زدنـت - تغییر می‌کنه آره، ترجیح میدم در مورد - 375 00:24:41,000 --> 00:24:42,950 چیزهای دیگه، صحبت کنم 376 00:24:43,000 --> 00:24:44,950 بذار ببینم 377 00:24:45,000 --> 00:24:48,950 چه کتابی رو دوست داری؟ 378 00:24:49,000 --> 00:24:51,950 سواری؟ طبقه‌بندی گل؟ گلدوزی؟ 379 00:24:52,000 --> 00:24:55,000 از چیزهایی که من می‌دونم، شگفت‌زده میشی 380 00:24:58,000 --> 00:25:00,950 ولی همچنین از چیزهایی که نمی‌دونم هم شگفت‌زده میشی 381 00:25:01,000 --> 00:25:03,950 چه چیزی رو ممکنه ندونی؟ 382 00:25:04,000 --> 00:25:06,070 . . . من اصلاً 383 00:25:11,950 --> 00:25:12,950 تحصیل نکردم 384 00:25:13,000 --> 00:25:15,800 دیگه چه چیزی برای یاد گرفتن مونده؟ 385 00:25:23,000 --> 00:25:24,470 خدایا 386 00:25:26,000 --> 00:25:29,000 معذرت می‌خوام. حتماً به استراحت نیاز داری 387 00:25:41,000 --> 00:25:44,000 به دوستات میگی که از یه گنگستر نگارگری می‌کنی؟ 388 00:25:46,000 --> 00:25:48,950 تمام کـِیف این قضیه به همینه؟ 389 00:25:49,000 --> 00:25:51,940 در حقیقت، من هیچ دوستی ندارم 390 00:25:52,000 --> 00:25:54,740 من همه رو به‌واسطه‌ی همسرم، می‌شناختم 391 00:25:56,000 --> 00:25:58,000 . . . وقتی فوت شد 392 00:26:02,000 --> 00:26:03,400 . . . خب 393 00:26:07,000 --> 00:26:12,000 ببین، پالی، انگیزه‌ی من برای انجام این کار مضاعفـه 394 00:26:13,000 --> 00:26:18,950 اولاً، تو چهره‌ی پر تناقضی داری 395 00:26:19,000 --> 00:26:22,950 و یک چالش ـه که همه‌شو در یک تصویر، مجسم کرد 396 00:26:23,000 --> 00:26:25,270 اون عرضه‌ی فروشـه در مهارت‌های فروش، یک عرضه یا ارائه، صحبتی ـست ] برای سعی در متقاعد کردن یک شخص برای آغاز کردن [ و به اتمام رساندن یک معامله 397 00:26:26,000 --> 00:26:28,950 دومین محرک، اینه که 398 00:26:29,000 --> 00:26:32,950 من برنامه دارم، عاقبت، تو رو اغوا کنم 399 00:26:33,000 --> 00:26:35,950 و دلم می‌خواد، خدایا، باهات سکس کنم 400 00:26:36,000 --> 00:26:37,950 اونطوری چطور خدا خشنود میشه؟ 401 00:26:38,000 --> 00:26:39,540 من خشنود میشم 402 00:27:17,000 --> 00:27:18,470 و نگه دار 403 00:27:23,000 --> 00:27:25,950 و نگفت که چی می‌خواد؟ 404 00:27:26,000 --> 00:27:27,950 «وقتی مست بود، گفت: «آمرزش 405 00:27:28,000 --> 00:27:30,340 به غیر از اون، هیچی 406 00:27:51,000 --> 00:27:53,950 ممنون از وقتی که گذاشتید، خانم بازول 407 00:27:54,000 --> 00:27:56,670 شنیدم یک نفر به همسرت شلیک کرده 408 00:28:01,000 --> 00:28:03,950 اگه دنبال سرباز هستی تمام افرادمون رفتن به اپلبی اپلبی: شهرکی در بخش كامبريا در شمال انگليس ] [ و هم‌مرز اسكاتلند 409 00:28:04,000 --> 00:28:08,000 من نیازی به سرباز ندارم به این دلیل نیومدم اینجا 410 00:28:20,950 --> 00:28:21,950 نظرت چیه؟ 411 00:28:22,000 --> 00:28:22,950 می‌فروشیـش؟ 412 00:28:23,000 --> 00:28:24,400 اهدا می‌کنمـش 413 00:28:26,000 --> 00:28:28,540 چرا؟ - قبولـش می‌کنی؟ - 414 00:28:30,000 --> 00:28:31,670 قبولـش می‌کنم 415 00:28:32,000 --> 00:28:33,950 می‌ندازی گردنـت؟ - چرا نباید بندازم؟ - 416 00:28:34,000 --> 00:28:36,000 سؤال منم همینه 417 00:28:42,000 --> 00:28:45,000 همسرم شبی که بهش شلیک شد اینو انداخته بود گردنـش 418 00:28:48,000 --> 00:28:49,950 . . . و 419 00:28:50,000 --> 00:28:51,950 من اون شب بیدار موندم 420 00:28:52,000 --> 00:28:56,000 تا چهار صبح، و خودم رو برای مرگـش مقصر دونستم 421 00:28:58,000 --> 00:29:00,600 به یه سری از افراد خیلی فشار آوردم 422 00:29:01,000 --> 00:29:04,000 می‌خوای بهت بگم که این جواهر، طلسم شده یا نه 423 00:29:06,000 --> 00:29:09,400 و در اونصورت، مرگـش تماماً تقصیر تو نیست 424 00:29:16,000 --> 00:29:18,950 اگه به کشیش‌ها اعتقاد داشتم 425 00:29:19,000 --> 00:29:22,950 پیشـشون اعتراف می‌کردم و طلب بخشش می‌کردم 426 00:29:23,000 --> 00:29:26,000 ولی فقط تو رو دارم، خانم بازول 427 00:29:27,000 --> 00:29:28,740 من یه پسر دارم 428 00:29:31,000 --> 00:29:32,950 یه کسب و کار دارم 429 00:29:33,000 --> 00:29:35,340 باید یه مقدار بخوابم 430 00:29:38,000 --> 00:29:40,000 طلسم شده ـست 431 00:29:42,000 --> 00:29:45,000 طلسم ـشو از طریق سوزونده شدن دست ـم، حس می‌کنم 432 00:29:52,000 --> 00:29:54,340 خدا حفظت کنه، تامی شلبی 433 00:29:55,000 --> 00:29:56,950 از حالا به بعد، بخت خوبی خواهی داشت 434 00:29:57,000 --> 00:30:00,950 کار، تموم شد؟ - تموم شد - 435 00:30:01,000 --> 00:30:03,950 نمی‌خوای هیچی در مورد اینکه اون قضیه در مورد چی بود، بهم بگی؟ 436 00:30:04,000 --> 00:30:07,950 کل مذهب‌، یه جواب احمقانه به یه سؤال احمقانه ـست 437 00:30:08,000 --> 00:30:08,950 یعنی چی؟ 438 00:30:09,000 --> 00:30:10,950 میریم و چارلی رو از اردوگاه برمی‌داریم 439 00:30:11,000 --> 00:30:13,950 تا حالا باید به قدر کافی، عادت‌های بد، یاد گرفته باشه 440 00:30:14,000 --> 00:30:16,950 بعدش می‌تونی ما رو برسونی به ایستگاه قطار 441 00:30:17,000 --> 00:30:22,950 و، جانی، اگه من جای تو بودم امشب برمی‌گشتم اینجا 442 00:30:23,000 --> 00:30:25,000 . . . چون از این پس 443 00:30:26,000 --> 00:30:29,000 قراره مهمونی خفنی راه بیوفته 444 00:30:32,000 --> 00:30:35,950 تاریخ روی بلیطـتون رو چک کنید 445 00:30:36,000 --> 00:30:40,950 اگه سواد خوندن ندارید یه نفر رو پیدا کنید که براتون بخونه 446 00:30:41,000 --> 00:30:43,950 بلیط‌هایی به غیر از بلیط‌های حرکت با کشتی از بین میرن 447 00:30:44,000 --> 00:30:46,950 اون در سرتاسر لنگرگاه، آدم داره 448 00:30:47,000 --> 00:30:48,950 اگه قراره انجام بشه همین الان انجام میشه 449 00:30:49,000 --> 00:30:49,950 مشکلی برامون پیش نمیاد 450 00:30:50,000 --> 00:30:52,950 چرا این ایرلندی‌ها بلیطـشون رو از قبل، چک نمی‌‍کنن؟ 451 00:30:53,000 --> 00:30:54,950 به خیابون مـات، فکر کن 452 00:30:55,000 --> 00:30:58,000 اون کافه. بوی قهوه 452 00:30:58,000 --> 00:31:01,000 پروردگارا، لطفاً اجازه‌ی گذشتن رو به ما بده 453 00:31:45,000 --> 00:31:48,000 !پلیس! کمک! پلیس 454 00:31:51,000 --> 00:31:53,950 سرکار، چندتا مرد هستن قصد دارن به ما آسیب بزنن 455 00:31:54,000 --> 00:31:58,000 ما اینجا در خطرـیم می‌تونی ما رو تا لنگرگاه، همراهی کنی؟ 456 00:31:59,950 --> 00:32:00,950 خواهش می‌کنم 457 00:32:01,000 --> 00:32:02,800 . . . با من بیاید 458 00:32:04,000 --> 00:32:07,100 ببخشید، برادر، کبریت داری؟ 459 00:32:55,000 --> 00:32:57,950 ممنون، سرکار تمومه 460 00:32:58,000 --> 00:32:59,950 جان شلبی 461 00:33:00,000 --> 00:33:02,950 این همون پسریه که قبلاً بهش درس می‌دادم؟ 462 00:33:03,000 --> 00:33:05,800 جان شلبی، من تو رو کتک می‌زدم 463 00:33:06,000 --> 00:33:07,600 ولش کن 464 00:33:09,000 --> 00:33:10,950 خواهش می‌کنم . . . خواهش می‌کنم، ولش کنید 465 00:33:11,000 --> 00:33:13,950 آرتور، چند بار به خاطر اون لبخند قشنگت 466 00:33:14,000 --> 00:33:15,950 بیخیالـت شدم؟ 467 00:33:16,000 --> 00:33:19,000 گفتم ولش کن اون همراه ما میاد 468 00:33:20,000 --> 00:33:22,800 نه تا زمانی‌که مطمئن بشم همسرم در امنیتـه 469 00:33:23,950 --> 00:33:24,950 اون در امنیتـه 470 00:33:25,000 --> 00:33:26,950 قرار نیست بهش آسیب بزنیم 471 00:33:27,000 --> 00:33:28,950 فقط بیا بریم 472 00:33:29,000 --> 00:33:32,000 ببین، ما حتی با حرف زدن با شما داریم از فرمان تامی، سرپیچی می‌کنیم 473 00:33:33,950 --> 00:33:34,950 مقاومت نکنید 474 00:33:35,000 --> 00:33:38,950 لطفاً، با ما بیا ولش کن 475 00:33:39,000 --> 00:33:41,950 شما هم اونو ول کنید بگید کارشو تموم کردید 476 00:33:42,000 --> 00:33:42,950 بگید اون توی لنگرگاه ـه 477 00:33:43,000 --> 00:33:44,950 اون از نیویورک نمی‌تونه ضرری بهتون برسونه 478 00:33:45,000 --> 00:33:47,950 نمی‌تونم این‌کارو بکنم، خانم چنگرتا 479 00:33:48,000 --> 00:33:50,950 نمی‌تونم این‌کارو بکنم، متأسفم - خیلی‌خب. چیزی نیست، آدری. گوش کن - 480 00:33:51,000 --> 00:33:53,200 !نه - !گوش کن چی میگم - 481 00:33:54,000 --> 00:33:55,950 برو به اون کافه توی خیابون مـات 482 00:33:56,000 --> 00:33:57,950 بنیتو ازت مراقبت می‌کنه 483 00:33:58,000 --> 00:34:01,950 !ولـش کنید! اون یه پیرمرد ـه 484 00:34:02,000 --> 00:34:02,950 من بهتون کیک و شیرینی دادم 485 00:34:03,000 --> 00:34:05,950 خانم چنگرتا، قوانینی وجود داره 486 00:34:06,000 --> 00:34:08,600 شوهرتون، قوانین رو می‌دونه 487 00:34:09,000 --> 00:34:11,400 بیا بریم، پیرمرد - !نه - 488 00:34:12,000 --> 00:34:13,340 متأسفم 489 00:34:15,000 --> 00:34:17,950 !ما اینجا داریم از دستورات، سرپیچی می‌کنیم 490 00:34:18,000 --> 00:34:20,000 !اون وامونده رو ول کن 491 00:34:23,000 --> 00:34:25,950 ده ثانیه فرصت داری وگرنه دستور تامی، اجرا میشه 492 00:34:26,000 --> 00:34:27,950 دستوراتـش اجرا میشه 493 00:34:28,000 --> 00:34:29,950 . . . یک، دو 494 00:34:30,000 --> 00:34:31,400 !خواهش می‌کنم 495 00:34:34,000 --> 00:34:35,600 . . . سه 496 00:34:38,950 --> 00:34:39,950 !تا ابد، عاشق ـتم 497 00:34:40,000 --> 00:34:41,540 . . . چهار 498 00:34:52,000 --> 00:34:54,950 !نه! نه! نه 499 00:34:55,000 --> 00:34:57,950 امریکا. یه زندگی نو 500 00:34:58,000 --> 00:35:00,950 نه. نه. نه 501 00:35:01,000 --> 00:35:02,600 یه زندگی نو 502 00:35:05,000 --> 00:35:06,740 ♪ Look yonder 503 00:35:08,000 --> 00:35:12,000 ♪ Look yonder A big, black cloud come 504 00:35:14,000 --> 00:35:16,340 ♪ A big, black cloud come 505 00:35:18,000 --> 00:35:19,950 ♪ Here come to Tupelo. 506 00:35:20,000 --> 00:35:22,000 ♪ Come to Tupelo 507 00:35:24,000 --> 00:35:28,950 ♪ Yonder on the horizon Yonder on the horizon 508 00:35:29,000 --> 00:35:30,950 ♪ Stopped at the mighty river 509 00:35:31,000 --> 00:35:32,950 ♪ And sucked the damn thing dry 510 00:35:33,000 --> 00:35:36,950 ♪ Distant thunder rumble Distant thunder rumble 511 00:35:37,000 --> 00:35:39,950 ♪ Rumble hungry like the Beast 512 00:35:40,000 --> 00:35:43,950 ♪ The Beast, it cometh, cometh down ♪ The Beast, it cometh, cometh down 513 00:35:44,000 --> 00:35:45,950 ♪ The Beast, it cometh, cometh down 514 00:35:46,000 --> 00:35:52,950 ♪ Oh, Tupelo bound Tupelo 515 00:35:53,000 --> 00:35:56,950 ♪ Yeah, the black rain come down The black rain come down 516 00:35:57,000 --> 00:35:58,950 ♪ Water, water everywhere 517 00:35:59,000 --> 00:36:00,950 ♪ Where no bird can fly no fish can swim 518 00:36:01,000 --> 00:36:02,950 ♪ No fish can swim 519 00:36:03,000 --> 00:36:04,950 ♪ Until the king is born Until the king is born 520 00:36:05,000 --> 00:36:10,000 ♪ Tupelo! ♪ 521 00:36:35,000 --> 00:36:38,000 می‌دونی ساعت چنده، پیرمرد؟ 522 00:36:41,000 --> 00:36:42,740 من بهت میگم 523 00:36:47,000 --> 00:36:49,740 ساعت هفت بعد از ظهرـه 524 00:36:52,000 --> 00:36:57,000 و میخوام تا وقتی که هوا روشن میشه .زنده نگه ـت دارم 525 00:37:02,000 --> 00:37:04,800 ضربه آخر رو بهت نمیزنم 526 00:37:06,000 --> 00:37:09,000 تا وقتی که جفتمون صدای .توکا رو از بیرون بشنویم 527 00:37:15,000 --> 00:37:17,270 .صدای قشنگی داره 528 00:37:20,000 --> 00:37:23,950 .که زنم دیگه این صدا رو نمیتونه بشنوه 529 00:37:37,000 --> 00:37:44,950 حالا ازت میخوام با دقت انتخاب کنی که اول میخوای 530 00:37:45,000 --> 00:37:46,940 .کدوم عضوت رو ببُرم 531 00:37:50,000 --> 00:37:51,800 .چشمهات رو بازکن 532 00:37:53,000 --> 00:37:57,000 چشمهات رو باز کن .یا اول پلک‌هات رو از جا درمیارم 533 00:38:01,000 --> 00:38:03,950 .منو نگاه کن 534 00:38:04,000 --> 00:38:05,600 .منو نگاه کن 535 00:38:08,000 --> 00:38:09,870 .این آخر خطه 536 00:38:11,000 --> 00:38:12,870 .آخر خطه 537 00:38:20,000 --> 00:38:23,000 .با همین زبون، اون دستور رو دادی 538 00:38:26,000 --> 00:38:28,540 .اول زبونت رو از جا درمیارم 539 00:38:31,000 --> 00:38:33,340 .بعدش نوبت گوشهات میرسه 540 00:38:35,000 --> 00:38:37,950 بعد انگشت‌هات رو میبرم 541 00:38:38,000 --> 00:38:40,200 .و انگشت‌های پای بی صاحابت 542 00:38:42,000 --> 00:38:44,950 اول تخم‌هات رو از جا درمیارم .تا خیلی سریع خون بدن ـت، خالی بشه 543 00:38:45,000 --> 00:38:47,070 .مثل همون کاری که شما انجام میدین 544 00:38:49,000 --> 00:38:51,140 .فکر کنم اول زبون بهتر باشه 545 00:38:57,000 --> 00:38:58,740 .اول زبون 546 00:39:05,000 --> 00:39:08,950 .اگه اول زبونت رو بکنم که نمیتونی توضیح بدی 547 00:39:09,000 --> 00:39:11,950 .میخوام برام توضیح بدی 548 00:39:12,000 --> 00:39:14,600 .میخوام برام توضیح بدی لعنتی 549 00:39:47,000 --> 00:39:48,800 .آروم باش تامی 550 00:39:50,000 --> 00:39:52,000 .یادم رفته کی هستم 551 00:39:53,000 --> 00:39:55,950 .یادم رفته کی هستم 552 00:39:56,000 --> 00:39:56,950 .من یک "بلایندر" هستم 553 00:39:57,000 --> 00:39:59,870 .اول چشمهات رو درمیارم 554 00:40:06,000 --> 00:40:08,470 .من صدای توکا رو شنیدم 555 00:40:21,000 --> 00:40:24,950 و ما اجازه دادیم که زنش با کشتی .به نیویورک مهاجرت کنه 556 00:40:25,000 --> 00:40:27,600 .خانم چنگرتا رو نکشتیم 557 00:40:29,000 --> 00:40:31,000 .امشب 558 00:40:34,000 --> 00:40:36,540 .ما از اون مدل آدم‌ها نیستیم 559 00:40:47,000 --> 00:40:52,000 560 00:40:54,000 --> 00:40:56,340 561 00:41:00,000 --> 00:41:06,950 562 00:41:07,000 --> 00:41:09,600 .شر جسد رو از سرمون کم کن جان 563 00:41:11,000 --> 00:41:12,950 .و از شر اونها هم خلاص شو 564 00:41:13,000 --> 00:41:14,950 .برای همیشه 565 00:41:15,000 --> 00:41:17,540 566 00:41:19,000 --> 00:41:22,000 567 00:41:24,000 --> 00:41:31,000 568 00:41:34,000 --> 00:41:37,000 569 00:41:38,000 --> 00:41:40,400 570 00:41:44,000 --> 00:41:48,000 571 00:41:53,000 --> 00:41:55,070 572 00:41:57,000 --> 00:42:00,000 573 00:42:03,000 --> 00:42:08,950 574 00:42:09,000 --> 00:42:14,950 575 00:42:15,000 --> 00:42:20,000 576 00:42:23,000 --> 00:42:29,000 577 00:42:53,000 --> 00:42:55,950 کاری که توی لیست بود رو انجام دادی آیدا؟ 578 00:42:56,000 --> 00:42:57,950 .از دست تو و اون لیستِ کوفتی 579 00:42:58,000 --> 00:42:59,470 انجام دادی؟ 580 00:43:02,000 --> 00:43:04,950 .با یکی از دوستهای قدیمی فردی صحبت کردم 581 00:43:05,000 --> 00:43:07,950 .اون از کاندیدهای حذب کمونیست "بالسل هیث" ـه [ https://en.wikipedia.org/wiki/Balsall_Heath ] 582 00:43:08,000 --> 00:43:08,950 ازش درباره‌ی سندیکای ملی 583 00:43:09,000 --> 00:43:12,950 .بیرمنگام پرسیدم 584 00:43:13,000 --> 00:43:14,950 گفت که از بقیه شنیده که از طرف سفارت شوروی 585 00:43:15,000 --> 00:43:16,950 .اومدن و دارن اطلاعات کسب میکنن 586 00:43:17,000 --> 00:43:20,000 و اسمی هم بهت گفت؟ 587 00:43:21,000 --> 00:43:22,200 .آره 588 00:43:25,000 --> 00:43:26,950 فقط بهم قول بده که .کسی کشته نمیشه 589 00:43:27,000 --> 00:43:31,950 ،آیدا؛ اگه اون اسم رو بهم نگی من یا جان یا آرتور 590 00:43:32,000 --> 00:43:33,950 .کشته میشیم 591 00:43:34,000 --> 00:43:37,000 .یکی دنبال ماست و من باید دلیلش رو بدونم 592 00:43:39,000 --> 00:43:41,000 .جیمز مانکلند 593 00:43:42,000 --> 00:43:44,950 .اون بیمه‌گر لویده. توی خیابون کورزون دفتر داره [ https://en.wikipedia.org/wiki/Lloyd's_of_London ] 594 00:43:45,000 --> 00:43:47,950 تامی، بهم بگو کی دنبالتونه؟ 595 00:43:48,000 --> 00:43:49,950 .میدونستم که میتونم روت حساب کنم آیدا 596 00:43:50,000 --> 00:43:53,000 .نه، نمیتونی و من فقط ازت یک سوال پرسیدم 597 00:43:58,000 --> 00:44:01,000 و منم متوجه شدم که تو دوباره داری .رژ لب میزنی 598 00:44:03,000 --> 00:44:05,000 که چی؟ 599 00:44:08,950 --> 00:44:09,950 ...خسته شدم 600 00:44:10,000 --> 00:44:14,000 کاری که میکنی رو میشه عوض کرد .ولی چیزی که میخوای رو نمیشه 601 00:44:16,000 --> 00:44:18,470 و من چی میخوام؟ 602 00:44:25,000 --> 00:44:30,000 .توی شرکت شلبی قراره یک جا خالی بشه 603 00:44:34,000 --> 00:44:35,950 .دفتر بوستون 604 00:44:36,000 --> 00:44:37,870 بوستون؛ آمریکا؟ 605 00:44:39,000 --> 00:44:41,600 رژ لب، لباس‌های پاریسی 606 00:44:43,000 --> 00:44:45,340 .همه چیز قانونیه و خبری از هفت‌تیر نیست 607 00:44:46,000 --> 00:44:49,400 فقط یک اشاره بکن .تا کار گذرنامه رو عملی کنم 608 00:44:52,000 --> 00:44:56,950 609 00:44:57,000 --> 00:44:58,950 610 00:44:59,000 --> 00:45:01,200 جیمز ماکلند دیگه؟ 611 00:45:04,000 --> 00:45:05,950 .شب بخیر آیدا 612 00:45:06,000 --> 00:45:10,000 613 00:45:13,000 --> 00:45:16,950 614 00:45:17,000 --> 00:45:21,000 .جیمز ماکلند - .مالِ شماست قربان - 615 00:45:47,000 --> 00:45:49,950 تو دیگه کدوم خری هستی؟ 616 00:45:50,000 --> 00:45:50,950 با من چیکار داری؟ 617 00:45:51,000 --> 00:45:53,950 تو درباره‌ی یک دزدی از کارخونه‌ی لنچستر توی اسپارک‌بروک 618 00:45:54,000 --> 00:45:56,950 .داشتی اطلاعات جمع میکردی 619 00:45:57,000 --> 00:45:59,950 ...تو 620 00:46:00,000 --> 00:46:00,950 تامی شلبی هستی؟ 621 00:46:01,000 --> 00:46:03,950 اسم کسی که از داخل سازمان داره بهت 622 00:46:04,000 --> 00:46:06,600 .اطلاعات میده رو لازم دارم 623 00:46:08,000 --> 00:46:10,000 کدوم سازمان؟ 624 00:46:11,000 --> 00:46:13,950 اتحادیه‌ی اقتصادی؛ کمیته‌ی حراست شهروندان .اون رفقای عجیبمون 625 00:46:14,000 --> 00:46:15,950 «بخش دي» 626 00:46:16,000 --> 00:46:16,950 .اسم زیاد دارن 627 00:46:17,000 --> 00:46:18,950 ...لعنتی، لعنت بهش 628 00:46:19,000 --> 00:46:21,870 .اسم مخبر رو بهم بگو 629 00:46:28,000 --> 00:46:30,000 .آقای شلبی 630 00:46:32,000 --> 00:46:33,950 .اونها آدم‌های خیلی خطرناکی هستند 631 00:46:34,000 --> 00:46:36,000 !اوه! اوه 632 00:46:39,000 --> 00:46:42,000 .خب، متأسفانه ما هم خطرناکیم 633 00:46:44,000 --> 00:46:46,950 .باید انتخاب کنی که از کی بیشتر میترسی 634 00:46:47,000 --> 00:46:48,950 پیکی بلایندرز، در ساعت 11:43 دقیقه 635 00:46:49,000 --> 00:46:54,000 .یا «بخش دي» در هر زمانی در آینده 636 00:46:58,000 --> 00:47:01,000 اگه اشتباه انتخاب کنی دیگه .برات ساعت 11:44 وجود نداره 637 00:47:03,000 --> 00:47:05,950 واقعا هر شب لازمـه پیگیری‌ها رو انجام بدن آرتور؟ 638 00:47:06,000 --> 00:47:09,950 .خب میدونی، روند تولید داره آهسته میشه 639 00:47:10,000 --> 00:47:11,540 .ممنونم 640 00:47:15,000 --> 00:47:16,540 .ممنونم 641 00:47:29,000 --> 00:47:31,950 .کارهای شبانه رو باید تموم کنین 642 00:47:32,000 --> 00:47:33,950 .تموم میشه 643 00:47:34,000 --> 00:47:36,870 .ما خودمون شب‌ها کار داریم 644 00:47:42,000 --> 00:47:43,270 .آره 645 00:47:45,000 --> 00:47:47,000 .آره میدونم 646 00:47:48,000 --> 00:47:49,950 .ما دربارش صحبت کردیم 647 00:47:50,000 --> 00:47:51,950 .میخواستم تا وقتی که چای نخوردی صبرکنم 648 00:47:52,000 --> 00:47:53,950 .بیا بریم پس 649 00:47:54,000 --> 00:47:57,500 .ولی خب... ما قراره بچه‌دار شیم آرتور 650 00:48:12,000 --> 00:48:13,950 حامله‌ای؟ 651 00:48:14,000 --> 00:48:15,270 .آره 652 00:48:18,000 --> 00:48:20,950 .گفتی شب‌ها رو همش به این مسئله فکر میکنی 653 00:48:21,000 --> 00:48:22,800 .منم همینطور 654 00:48:23,000 --> 00:48:26,000 .این شب کاری‌ها رو باید تموم کنی 655 00:48:33,950 --> 00:48:34,950 قراره بچه‌دار شیم؟ 656 00:48:35,000 --> 00:48:36,200 .آره 657 00:48:47,000 --> 00:48:50,000 .اوه! عجب خبر معرکه‌ای 658 00:48:55,000 --> 00:48:59,000 .خب بیا بریم چای بخوریم 659 00:49:00,000 --> 00:49:01,470 .بیا 660 00:49:10,000 --> 00:49:12,600 .بیا بریم چای بخوریم 661 00:49:18,950 --> 00:49:19,950 خدا لعنتت کنه آرتور، چی شده؟ 662 00:49:20,000 --> 00:49:23,000 .نه. منتظر تامی بمونین 663 00:49:25,000 --> 00:49:27,950 من یک مجسمه دزدیده شده برام اومده که خایه‌هاش آویزونه 664 00:49:28,000 --> 00:49:29,950 .و منتظر اینه که ذوبش کنیم 665 00:49:30,000 --> 00:49:31,950 ...به ما بگو. بعدا به تامی میگی 666 00:49:32,000 --> 00:49:35,950 .آره، اون اینجا نیست .نمیاد؛ من که رفتم 667 00:49:36,000 --> 00:49:37,950 .صبرکنین - .بیاین بریم - 668 00:49:38,000 --> 00:49:38,950 .اوناهاش - خب، چی شده؟ - 669 00:49:39,000 --> 00:49:40,950 .ما رو مچل خودش کرده 670 00:49:41,000 --> 00:49:43,600 .بیا، بیا 671 00:49:46,000 --> 00:49:47,950 .آرتور، روی چوب‌پنبه ـش، سیم داره .بده من 672 00:49:48,000 --> 00:49:49,950 !حرومزاده‌ 673 00:49:50,000 --> 00:49:52,000 !خب، آقایون 674 00:49:58,000 --> 00:49:59,470 ... لیندا 675 00:50:01,000 --> 00:50:03,950 .شکمش بالا اومده، من قراره بابا بشم 676 00:50:04,000 --> 00:50:05,470 !گم شو 677 00:50:07,000 --> 00:50:08,470 !آره رفیق 678 00:50:10,000 --> 00:50:12,800 .آرتور، میدونستم از پسش برمیای 679 00:50:13,950 --> 00:50:14,950 .میدونستم از پسش برمیاد 680 00:50:15,000 --> 00:50:18,950 از سپتامبر حامله ـست. سینه‌هاش .داره تغییر حالت میده 681 00:50:19,000 --> 00:50:20,950 .فقط همین یه مورد قرار نیست تغییر پیدا کنه داداش 682 00:50:21,000 --> 00:50:22,950 .گاییده شده مرتیکه 683 00:50:23,000 --> 00:50:24,950 !گاییده! قشنگ بگا رفتی 684 00:50:25,000 --> 00:50:27,940 .نه، چیزی عوض نمیشه جان 685 00:50:29,000 --> 00:50:30,870 .خدافظ آرتور 686 00:50:32,000 --> 00:50:33,950 .باید به قرار ملاقاتم برسم 687 00:50:34,000 --> 00:50:37,000 .آره! باید به اون برسی 688 00:50:41,000 --> 00:50:43,000 ...آره. تو 689 00:50:44,000 --> 00:50:46,270 .به همون قرار ملاقاتت برو 690 00:50:47,000 --> 00:50:48,950 .تبریک میگم 691 00:50:49,000 --> 00:50:51,940 .قراره بابا بشم - .بهت افتخار میکنم - 692 00:51:30,000 --> 00:51:32,740 .اعلیحضرت؛ آقای توماس شلبی 693 00:51:37,000 --> 00:51:41,950 ،خوش آمدید آقای شلبی فکر میکنم به جز همسرم با بقیه‌ی 694 00:51:42,000 --> 00:51:43,950 .افراد آشنایی قبلی دارید 695 00:51:44,000 --> 00:51:46,740 .دوشس اعظم ایزابلا پترونا 696 00:51:48,000 --> 00:51:50,070 .خواهش میکنم بشینید 697 00:51:55,000 --> 00:51:58,950 قبل از اینکه شروع کنی آقای شلبی تسلیت صمیمانه‌ی ما رو 698 00:51:59,000 --> 00:52:01,870 ...بخاطر فقدانت پذیرا باش 699 00:52:02,000 --> 00:52:04,600 .که برخی از ما شاهدش بودیم 700 00:52:08,000 --> 00:52:10,940 شما رانندگی میکنید آقای شلبی؟ - .بله - 701 00:52:16,000 --> 00:52:18,950 .میگن که حرفه‌ی خاصی توی ماشین دارید - .بله همینطوره - 702 00:52:19,000 --> 00:52:23,950 کنجکاو شدم که حرفه‌ی پدرتون چی بوده؟ - ...خب اون - 703 00:52:24,000 --> 00:52:25,950 .اون آینده رو پیش‌بینی میکرده و اسب میفروخته 704 00:52:26,000 --> 00:52:28,950 برخی اوقات به بقیه میگفت که اسبشون دزدیده میشه 705 00:52:29,000 --> 00:52:33,000 و وقتی اینطور میشه ملت .از قدرتی که توی پیش‌بینی داشته تعجب میکردن 706 00:52:38,000 --> 00:52:40,940 قبل از غذا خوردن میشه دعا بکنیم؟ 707 00:52:45,000 --> 00:52:47,950 برای چیزی که قراره به ما برسه 708 00:52:48,000 --> 00:52:51,950 .باشد که ما صادقانه از خدا سپاسگزار باشیم 709 00:52:52,000 --> 00:52:55,950 .آمین - .من برای غذا خوردن به اینجا نیومدم، برای کار اومدم - 710 00:52:56,000 --> 00:52:58,950 .قبل از غذا خوردن هم میشه حرفم رو بزنم 711 00:52:59,000 --> 00:53:00,950 .بعدش همه ـتون رو تنها میذارم 712 00:53:01,000 --> 00:53:06,950 دوشس اعظم، من بابت رفتار ناشایست .هم وطنم از شما عذرخواهی میکنم 713 00:53:07,000 --> 00:53:09,950 فقط میخوام از وضعیت .پیشرفت ماموریت بهتون اطلاع رسانی کنم 714 00:53:10,000 --> 00:53:13,000 .محض اطمینان فقط یک نسخه تهیه کردم 715 00:53:14,000 --> 00:53:15,950 اینو باید به کی بدم؟ 716 00:53:16,000 --> 00:53:18,950 .همسرم مسئول این ماموریته 717 00:53:19,000 --> 00:53:23,950 اما از اونجایی که بدون شک بعدا قراره ودکا بخورین 718 00:53:24,000 --> 00:53:27,800 .شاید بهتر باشه اونو به من بدی تا ازش مراقبت کنم 719 00:53:29,000 --> 00:53:32,000 .تا ما داریم غذا میخوریم حرفت رو بزن آقای شلبی 720 00:53:36,000 --> 00:53:38,950 پنج کارخونه‌ای که حقوقشون رو ما پرداخت میکنیم 721 00:53:39,000 --> 00:53:41,950 در برابر پنج کارخونه‌ی کمونیستی در اطراف بیرمنگام 722 00:53:42,000 --> 00:53:43,950 .وارد مبارزه شدن 723 00:53:44,000 --> 00:53:46,950 .خشم کارگرها زیاد میشه ولی کنترلش میکنیم 724 00:53:47,000 --> 00:53:50,950 شب 21 ژوئن، یک اعتصاب کلی به تمام شهر 725 00:53:51,000 --> 00:53:51,950 .خبر داده میشه 726 00:53:52,000 --> 00:53:55,950 .معترضان شروع به آشوب کردن میکنن 727 00:53:56,000 --> 00:53:59,950 و پلیس‌هایی که تحت کنترل ما نیستند هم .مشغول کار دیگه‌ای هستند 728 00:54:00,000 --> 00:54:02,950 .شهر قراره فلج بشه - قطار رو قراره چطور به حرکت بندازی؟ - 729 00:54:03,000 --> 00:54:06,950 دوتا لوکوموتیوران داریم که مسئول این هستند که قطار باری نیمه شب 730 00:54:07,000 --> 00:54:08,950 .به سمت لندن رو برونن 731 00:54:09,000 --> 00:54:10,950 ماشین‌های زرهی هم روی .بارگیر کامیون منتظر هستند 732 00:54:11,000 --> 00:54:12,950 و مهمات؟ - ...مهمات - 733 00:54:13,000 --> 00:54:16,000 .باید بگم که این سوپ معرکه ـست 734 00:54:19,000 --> 00:54:21,950 .واقعا خوشمزه ـست 735 00:54:22,000 --> 00:54:24,950 مهمات و آتشزاها همین الان هم از استانبول 736 00:54:25,000 --> 00:54:26,950 .بارگیری شدن و آماده‌ی ارسال هستند‎ 737 00:54:27,000 --> 00:54:29,950 و کی به لندن میرسن؟ 738 00:54:30,000 --> 00:54:30,950 .قرار نیست به لندن برسن 739 00:54:31,000 --> 00:54:33,950 همه‌ی جنس‌ها در یک زمین ذغال سنگ 740 00:54:34,000 --> 00:54:36,950 در "سنت آلبانس" تخلیه میشن و .وارد کامیون‌های شرکت شلبی میشن 741 00:54:37,000 --> 00:54:38,950 .و از اونجا مستقیما به سمت اسکله‌ها میرن 742 00:54:39,000 --> 00:54:41,950 اعلیحضرت، اگه شما مشکلی با لهجه‌ی اون دارین 743 00:54:42,000 --> 00:54:45,950 .من میتونم بعدا بصورت کامل براتون توضیح بدم 744 00:54:46,000 --> 00:54:47,950 اگه برای آدم‌های من کشتی حاضر نشده باشه 745 00:54:48,000 --> 00:54:51,950 تمام جنس‌ها قبل از اولین روشنایی صبح .توی دریا ریخته میشن 746 00:54:52,000 --> 00:54:53,950 وقتی متوجه بشن که ماشین‌های مسلح گم شدن چی میشه؟ 747 00:54:54,000 --> 00:54:57,950 .در حین آشوب، کارخونه‌ی لنچستر منفجر میشه‎‌ 748 00:54:58,000 --> 00:55:00,950 یکی از آشناهای من که آهن قراضه میفروشه 749 00:55:01,000 --> 00:55:02,950 بهمون اعلام میکنه که ماشین‌های زرهی ـمون، لاشه شدن 750 00:55:03,000 --> 00:55:04,950 .و باید به فکر بازیافت کردنشون باشیم 751 00:55:05,000 --> 00:55:07,950 .کسی خبردار نمیشه که اونها جزء دارایی شماست 752 00:55:08,000 --> 00:55:11,000 ما وقتی که همدیگه رو توی بیرمنگام دیدیم .این برنامه رو به‌طور دقیق، مشخص کردیم 753 00:55:12,000 --> 00:55:15,000 .مطمئنم که از چیزی چشم پوشی نشده 754 00:55:17,000 --> 00:55:18,950 ...خب 755 00:55:19,000 --> 00:55:21,950 این هزینه‌ی اضافی هست که 756 00:55:22,000 --> 00:55:23,950 من بابت کامیون و سوخت 757 00:55:24,000 --> 00:55:26,140 .باید خرج کنم 758 00:55:27,000 --> 00:55:29,800 .مطمئنم که جواب درست رو براش دارین 759 00:55:30,000 --> 00:55:32,340 .البته آقای شلبی 760 00:55:35,000 --> 00:55:40,950 قبل از اینکه برم، دوست دارم بدونین که 761 00:55:41,000 --> 00:55:45,000 توی اتاقی که این کشیش با من نشسته غذا از گلوم پایین نمیره 762 00:55:49,000 --> 00:55:51,000 .عصربخیر 763 00:55:59,000 --> 00:56:02,950 .تاتیانا. آقای شلبی رو تا ماشین همراهی کن 764 00:56:03,000 --> 00:56:04,200 .بله 764 00:56:13,000 --> 00:56:15,000 ببین چی برای گفتن داره 765 00:56:32,000 --> 00:56:33,740 .با من بیا 766 00:56:57,000 --> 00:56:58,950 اون کشیش داره اطلاعات سرقت رو 767 00:56:59,000 --> 00:57:00,950 .به یکی از بیمه‌گذارهای لوید به اسم مانکلند خبرمیده 768 00:57:01,000 --> 00:57:04,950 و اون هم داره این اطلاعات رو .به سفارت شوروی اطلاع رسانی میکنه 769 00:57:05,000 --> 00:57:08,000 .اگه میخوای اون بمیره، من بدون هیچ مشکلی اونو میکشم 770 00:57:09,000 --> 00:57:12,000 چرا کشیش میخواد اطلاعات رو با دشمنمون درمیون بذاره؟ 771 00:57:18,000 --> 00:57:22,950 به من پول دادن تا مثل یک سرباز .رفتار و مشاهده کنم 772 00:57:23,000 --> 00:57:25,950 .پیچیدگی‌ها، کار توئه 773 00:57:26,000 --> 00:57:29,000 .برو و با ایزابلا حرف بزن .من به تصمیم اون اعتماد دارم 774 00:57:33,000 --> 00:57:34,950 بعد از اتفاقی که افتاده تو هنوز هم میتونی 775 00:57:35,000 --> 00:57:37,340 .به تجارتت ادامه بدی 776 00:57:38,000 --> 00:57:40,540 .شاید اونو دوست نداشتی 777 00:57:48,000 --> 00:57:49,600 .اون اینجاست 778 00:57:50,000 --> 00:57:51,600 .کنار من 779 00:57:53,000 --> 00:57:56,000 "و بهم میگه "به این افراد اعتماد نکن 780 00:58:00,000 --> 00:58:04,000 .حالا، اجازه‌ی کشتن اون کشیش رو برام بگیر 781 00:58:28,000 --> 00:58:30,950 782 00:58:31,000 --> 00:58:32,950 783 00:58:33,000 --> 00:58:34,950 784 00:58:35,000 --> 00:58:37,000 785 00:00:50,000 --> 00:01:00,000 تـي وـي وُرلـد » با افـتـخـار تـقـديـم مـي‌کـنـد » [ TvWorld.iNFO ] 786 00:01:00,448 --> 00:01:10,448 دنـيـاي فـيـلـم و سـريـال، بـا يـک کـلـيـک :.:.: TvWorld.iNFO :.:.: 787 00:01:28,548 --> 00:01:38,100 تــرجــمــه از: هــومــن، ارســلـان، جــواد Jimmy Darmody & Arsalan.H & Raylan Givens 788 00:58:06,000 --> 00:55:12,500 ترجمه و زيرنويس از Jimmy Darmody & Arsalan.H & Raylan Givens :.:.: TvWorld.iNFO :.:.: