1 00:00:00,000 --> 00:00:30,000 این زیرنویس شامل 8 عدد کلمه نامناسب و الفاظ +18 میباشد رسانۀ اینترنتی نایت‌مووی با افتخار تقدیم می‌کند NightMovie.Co 2 00:01:00,240 --> 00:01:20,740 :ترجمه از امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 1 00:01:34,594 --> 00:01:35,845 ‫باهاش تاریخچه‌ای داشتی؟ 2 00:01:40,433 --> 00:01:42,811 ‫تاریخ. زیست شناسی 3 00:01:49,484 --> 00:01:51,244 ‫ایوا نگفت قراره پس بفرستنت 4 00:01:51,277 --> 00:01:52,837 ‫الان اون بچه‌ها قراره چیکار کنن؟ 5 00:01:52,862 --> 00:01:55,365 ‫ترتیبشو دادم. با هاپر می‌مونن 6 00:01:55,448 --> 00:01:57,700 ‫عجب خری هستی 7 00:01:57,784 --> 00:01:59,369 ‫الان چی صدام زدی عوضی؟ 8 00:02:05,166 --> 00:02:06,292 ‫این احمقانه است 9 00:02:06,376 --> 00:02:09,504 ‫همین فکرو می‌کردم. یادت نره ‫من هنوز مادرتم لعنتی 10 00:02:13,800 --> 00:02:15,593 ‫بقیه کجان؟ 11 00:02:15,677 --> 00:02:18,680 ‫رد زیاد حالش خوب نیست، به همین دلیل ‫لیتواک گفت می‌تونیم زودتر برگردونیمش. 12 00:02:18,763 --> 00:02:22,433 ‫باشه. فقط نذار روی چیزی سرفه کنه ‫کینگ تازه اولین سرماخوردگیش بهتر شده 13 00:02:22,517 --> 00:02:24,644 ‫و منم به اون محدوده برنمی‌گردم. 14 00:02:24,727 --> 00:02:27,772 ‫به معنای واقعی آب بینیش می‌رفت تو دهن ما 15 00:02:28,356 --> 00:02:31,568 ‫ما دوستش داریم، ولی حال به هم زن ـه. 16 00:02:31,651 --> 00:02:32,861 ‫- دستمال ضدعفونی کننده ‫- ممنون 17 00:02:38,658 --> 00:02:41,578 ‫یالا. دستتو بده من. بدش من 18 00:02:42,203 --> 00:02:47,000 ‫یالا. خیلی خب، اونجا چه اتفاقی افتاد؟ 19 00:02:47,083 --> 00:02:48,501 ‫چرا داخل فریزر بودی؟ 20 00:02:49,085 --> 00:02:53,298 ‫من... داشتم دنبال چیزی می‌گشتم. 21 00:02:53,381 --> 00:02:56,759 ‫- راهروی شمال غربی؟ ‫- نه، زیاد اونجا نبودم 22 00:02:56,843 --> 00:03:00,054 ‫رد، من نگرانم که... 23 00:03:01,306 --> 00:03:03,933 ‫یه چیزی... یه مشکلی داشته باشی. 24 00:03:05,393 --> 00:03:10,106 ‫غافلگیر شدم که اصلا متوجه رفتنم شدی. ‫مشغول فتح کردن کلئوپاترا بودی ‫(آخرین فرعون مصر) 25 00:03:11,024 --> 00:03:13,026 ‫آره... متوجه خیلی چیزا میشم. 26 00:03:15,445 --> 00:03:16,779 ‫می‌تونیم درمورد این صحبت کنیم؟ 27 00:03:33,463 --> 00:03:37,675 ‫ببخشید. داشتم به غر زدن مشتری‌ها گوش می‌دادم 28 00:03:37,759 --> 00:03:42,347 ‫که می‌خواستن بیرون «اومسک» ‫ماهی تازه بخرن. ‫(واقع در روسیه) 29 00:03:43,514 --> 00:03:45,016 ‫و حالا من دارم به شما غر می‌زنم. 30 00:03:45,516 --> 00:03:46,935 ‫چیو از دست دادم؟ 31 00:03:47,685 --> 00:03:51,022 ‫میخاییل با وارد کننده صرب ارتباط داره 32 00:03:51,105 --> 00:03:52,815 ‫الیا باهاش میره 33 00:03:53,691 --> 00:03:55,860 ‫ببینه می‌تونه چی از زیر زبونش بکشه 34 00:03:57,862 --> 00:03:59,155 ‫فکر می‌کنم وقت رفتن ـه 35 00:04:01,282 --> 00:04:02,992 ‫ولی تجارت جدید چی میشه؟ 36 00:04:03,076 --> 00:04:04,494 ‫می‌تونیم یه روز دیگه درموردش بحث کنیم 37 00:04:04,577 --> 00:04:05,912 ‫دوباره با اولگا صحبت کردم 38 00:04:05,995 --> 00:04:09,624 ‫اون گفت که مناطق مسکونی جمعیت ‫بازنشسته‌ها قراره افزایش پیدا کنه. 39 00:04:09,707 --> 00:04:13,544 ‫- اگه ما به اولش ورود پیدا کنیم... ‫- حتما حتما. دفعه بعد 40 00:04:13,628 --> 00:04:16,756 ‫و شاید یکمم از اون کیک‌های وانیلی ‫بخوریم... برای دفعه بعد 41 00:04:20,718 --> 00:04:23,805 ‫اونا نمی‌تونن 5 دقیقه صبر کنن؟ ‫دارم پیشنهاد معدن طلا میدم 42 00:04:24,430 --> 00:04:26,140 ‫و حتی غیرقانونی هم نیست. 43 00:04:26,224 --> 00:04:28,024 ‫بالاخره وقتی شنیدن، هیجان زده میشن 44 00:04:28,101 --> 00:04:30,979 ‫هر بار فراموش می‌کنن که اونی ‫که ایده‌های خوب داره منم 45 00:04:31,562 --> 00:04:33,648 ‫قرارداد زندان؟ ایده من بود 46 00:04:34,649 --> 00:04:38,820 ‫اونا ایده‌های منو برمی‌دارن و جای ‫ایده‌های خودشون جا می‌زنن. 47 00:04:45,285 --> 00:04:50,039 ‫خب، ملاقات با صرب‌ها؟ ‫براش آماده‌ای؟ 48 00:04:55,545 --> 00:04:58,006 ‫فکر می‌کنی خیلی دیره که با ‫سونیا چکووا ازدواج کنم؟ 49 00:04:58,631 --> 00:05:05,192 ‫- مادرم فکر می‌کنه پدرش می‌تونه در ‫انجمن جواهرسازی منو به جایی برسونه ‫- دلت نمی‌خواد در «زیلس» یه جواهرساز باشی 50 00:05:05,471 --> 00:05:09,183 ‫و نباید دلت بخواد بغل مادرت زندگی کنی. 51 00:05:09,267 --> 00:05:13,021 ‫فقط به همین دلیل‌ـه که «لودا» با اون ‫دختر احمق خوب رفتار میکنه. 52 00:05:13,521 --> 00:05:17,150 ‫می‌تونی دختری بهتر از سونیا چکووا پیدا ‫کنی، با اون دندون سیم کشی شده‌اش! 53 00:05:19,610 --> 00:05:22,864 ‫آخرین باری که رفته بودیم بیرون ‫یارو کاملا نمرده بود. 54 00:05:24,032 --> 00:05:28,161 ‫- «ولد» مجبور شد با آچار لاستیک کارشو تموم کنه ‫- دلم نمی‌خواد درمورد این چیزا بدونم 55 00:05:29,412 --> 00:05:32,123 ‫چشمش مثل فنر اسباب بازی از سرش زده بود بیرون 56 00:05:33,207 --> 00:05:35,460 ‫شاید یه شغل دیگه داشته باشن که بتونی ‫انجام بدی؟ می‌تونم بپرسم ازشون 57 00:05:35,543 --> 00:05:38,713 ‫نه من خوبم. می‌تونم از پسش بر بیام. ‫نمی‌دونم چرا دارم گلایه می‌کنم 58 00:05:42,550 --> 00:05:44,385 ‫هرکس شب بیداری بکشه، چیزای خوب گیرش میاد. 59 00:05:47,430 --> 00:05:49,349 ‫با من کار دارن 60 00:05:49,432 --> 00:05:50,992 ‫مادرت می‌تونه صبر کنه. شیرینی‌تو ببر 61 00:05:51,017 --> 00:05:52,894 ‫سرم داد می‌زنه. ارزششو نداره 62 00:05:56,564 --> 00:05:57,564 ‫شب بخیر 63 00:06:05,782 --> 00:06:10,787 ‫یه الهه‌ی شکارچی، باید همیشه دست به اسلحه باشه. 64 00:06:10,870 --> 00:06:12,789 ‫این اولین درس عقب نشینی ـه 65 00:06:13,706 --> 00:06:16,834 ‫اگه مفهوم تغییر رو قبول نکنم، چشم اندازش ‫رو قبول می‌کنم. 66 00:06:16,918 --> 00:06:19,212 ‫وقتی «کیکی» سند اون خونه غیرقابل ‫استردادش رو وثیقه گذاشت 67 00:06:19,796 --> 00:06:21,631 ‫می‌دونستم این یه اتفاق خوشایند ـه 68 00:06:21,714 --> 00:06:25,718 ‫من فکر کردم " اگه آخرالزمان هسته‌ای بشه، ‫چه کسی در زندگی من اول از همه می‌میره؟" 69 00:06:25,802 --> 00:06:26,803 ‫- همه ‫- پایپر! 70 00:06:26,886 --> 00:06:31,015 ‫چون تو حس درونی جهت‌یابیت رو از دست دادی ‫و مهارت‌های استفاده از چاقوت فوق العاده هستن 71 00:06:32,433 --> 00:06:35,436 ‫مطمئن نیستم چطوری این دو تا قضیه به هم ربط دارن 72 00:06:36,562 --> 00:06:39,190 ‫ولی خوبه که فرصتش هست تا تمرکزم ‫رو بذارم رو یه چیز دیگه. 73 00:06:39,482 --> 00:06:41,484 ‫چند روز قبل نامطلوب بودن. 74 00:06:41,567 --> 00:06:44,237 ‫من نمی‌تونم با غریبه‌ها سکس کنم. 75 00:06:44,862 --> 00:06:46,906 ‫خب، شاید غریبه غریبه نباشن. 76 00:06:46,989 --> 00:06:51,869 ‫نظرت درمورد دوست ِیه دوست چیه؟ ‫از غریبه آشنا تر ـه 77 00:06:52,120 --> 00:06:55,915 ‫فکر کردم اومدیم اینجا تا قدرتمون رو بازیابی کنیم 78 00:06:55,998 --> 00:06:58,292 ‫به عنوان شکارچیان و فراهم کنندگان مواد غذایی. 79 00:06:58,376 --> 00:07:03,464 ‫بله، ولی باید حواسمون به هدایایی که مادر زمین ‫برامون فراهم می‌کنه باشه 80 00:07:03,548 --> 00:07:04,882 ‫چه شکار باشه، چه همسر. 81 00:07:16,310 --> 00:07:18,390 ‫پایپر، مایا رو یادت میاد؟ ‫از گروه بچه؟ 82 00:07:18,438 --> 00:07:20,481 ‫البته. خوشحالم می‌بینمت 83 00:07:20,565 --> 00:07:23,860 ‫نگران نباش، درمورد قضیه اتهام هیچی نمیگم 84 00:07:24,444 --> 00:07:25,695 ‫ممنونم 85 00:07:25,778 --> 00:07:29,532 ‫این آخر هفته قراره خیلی ابتدایی باشه! 86 00:07:29,615 --> 00:07:34,495 ‫خیلی خب، از همه می‌خوام یه دقیقه ‫وقت بذارن و چشماشونو ببندن. 87 00:07:37,165 --> 00:07:40,918 ‫به پرنده‌ها گوش بدید، به باد 88 00:07:41,210 --> 00:07:44,422 ‫صدای طبیعت که اطراف می‌پیچه. 89 00:07:46,507 --> 00:07:52,138 ‫به ندای روح راهنما گوش کنید که بهتون میگه 90 00:07:52,221 --> 00:07:57,643 ‫به بدنتون استراحت بدید و بهترین رخت خواب ‫رو برای خودتون بردارید. 91 00:07:58,561 --> 00:08:03,357 ‫بازنده! من بهترین رخت خواب رو گرفتم! 92 00:08:04,317 --> 00:08:09,572 ‫امشب ستاره می‌چینم! 93 00:08:26,756 --> 00:08:28,216 ‫بالا می‌خوابی یا پایین؟ 94 00:08:29,133 --> 00:08:31,511 ‫هرجایی که حس خونه داشته باشه 95 00:08:31,594 --> 00:08:34,805 ‫- هی، زلدا، سلام ‫- سلام 96 00:08:34,889 --> 00:08:39,352 ‫عاشق پایپر میشه ‫اون به تخت خواب دوتایی عادت داره 97 00:08:46,150 --> 00:08:48,653 ‫- گفتیم ساعت 6 ‫- می‌دونم. شمارش بگا رفت 98 00:08:48,736 --> 00:08:50,279 ‫مجبور شدن سه باره انجامش بدن 99 00:08:50,947 --> 00:08:54,283 ‫خوبه. فکر کردم نمیای به خاطر... 100 00:08:55,785 --> 00:08:56,994 ‫دارمش. 101 00:08:59,956 --> 00:09:04,794 ‫متاسفم، می‌دونی... درمورد... بوسیدنت 102 00:09:05,461 --> 00:09:10,007 ‫نمی‌دونم چرا، فقط... احمقانه بود، درسته؟ 103 00:09:10,091 --> 00:09:12,134 ‫بله، بی جا بود. 104 00:09:13,094 --> 00:09:16,013 ‫فقط... فکر کردم هردومون حسی داریم... 105 00:09:16,097 --> 00:09:17,265 ‫من نداشتم 106 00:09:17,765 --> 00:09:18,766 ‫من متاهل هستم 107 00:09:20,560 --> 00:09:24,230 ‫سعی ندارم یه زندانی رو مجبور کنم ‫باهام روابط جنسی داشته باشه. 108 00:09:24,313 --> 00:09:27,692 ‫مجبورم می‌کنی کالای قاچاق بفروشم ‫پس شبیه یه سراشیبی لغزنده است 109 00:09:28,276 --> 00:09:29,610 ‫تو ازم کمک خواستی 110 00:09:29,694 --> 00:09:32,822 ‫تا از دست هلمن لعنتی خلاص بشم ‫نه اینکه بارکش تو بشم. 111 00:09:32,905 --> 00:09:36,284 ‫از دست یه تبهکار عوضی نجاتت دادم. ‫بهت شغل و پول دادم. 112 00:09:36,367 --> 00:09:39,787 ‫عالیه. ولی اگه گیر بیوفتم، ‫به دوران محکومیتم اضافه میشه 113 00:09:39,870 --> 00:09:42,123 ‫شارژر گوشی، ایده تو بود. 114 00:09:42,623 --> 00:09:44,500 ‫چون بهتر از هروئین ـه 115 00:09:47,628 --> 00:09:49,422 ‫پس گمونم عوضی منم. 116 00:09:51,716 --> 00:09:52,800 ‫می‌تونم برم؟ 117 00:09:53,884 --> 00:09:55,094 ‫دوباره دیر نکن 118 00:10:00,808 --> 00:10:02,226 ‫وایستا، نمی‌تونم... 119 00:10:03,686 --> 00:10:07,607 ‫بالاخره به «نشست اصلاح» در ‫جزایر کیمن دعوت شدم. 120 00:10:07,690 --> 00:10:10,401 ‫مجبور شدم زود برگردم تا یه گندکاری رو جمع کنم 121 00:10:11,861 --> 00:10:14,196 ‫مجبور شدم قبل اجرای «مایکل بولتون» ‫اونجا رو ترک کنم. 122 00:10:14,989 --> 00:10:17,199 ‫با اون زمان کمی که بهم دادی ‫بهترین تلاشم رو کردم 123 00:10:17,283 --> 00:10:19,577 ‫و اون گوینده اخبار که می‌خواست منو گیر بندازه... 124 00:10:19,660 --> 00:10:21,829 ‫فقط باید به اصل مطالب تکیه می‌کردی 125 00:10:21,912 --> 00:10:24,373 ‫به همین دلیل اصل مطالب رو چاپ کردم 126 00:10:24,457 --> 00:10:27,835 ‫هیچ جاش گفته نشده که ما برای مرغ‌ها 127 00:10:27,918 --> 00:10:29,170 ‫بودجه تخصیص میدیم! 128 00:10:30,212 --> 00:10:31,380 ‫باید یه چیزی بهش می‌دادم. 129 00:10:31,464 --> 00:10:33,442 ‫پس باید قبل از اینکه بره رو آنتن ‫باید به من خبر می‌دادی 130 00:10:33,466 --> 00:10:36,135 ‫به جاش، باید اونجا می‌نشستم و تماشا می‌کردم چطوری 131 00:10:36,218 --> 00:10:37,928 ‫خرابش می‌کنی، اونم در اتاقی پر از همکارای مرد. 132 00:10:38,012 --> 00:10:40,431 ‫و باید نگاهی که توی چهره‌ی آفتاب ‫سوخته جک بود می‌دیدی 133 00:10:40,514 --> 00:10:42,558 ‫وقتی سود سهامش رو به گای سگ دادی 134 00:10:42,642 --> 00:10:45,478 ‫مثل «ریکی جی». خدا رحمتش کنه. ‫(هنرپیشه و نویسنده) 135 00:10:49,190 --> 00:10:50,190 ‫باشه... 136 00:10:52,943 --> 00:10:54,820 ‫ببین، می‌دونم که این شغل سختیه 137 00:10:57,865 --> 00:10:59,625 ‫ولی می‌خوام بدونی که من برات جنگیدم 138 00:10:59,659 --> 00:11:01,452 ‫هیچکس دیگه اینجا نمی‌خواستت 139 00:11:01,535 --> 00:11:03,095 ‫می‌دونستم انتخاب تو خارج از توقع ـه 140 00:11:03,162 --> 00:11:04,997 ‫ولی فکر کردم چیز خاصی درونت دیدم 141 00:11:05,081 --> 00:11:08,084 ‫پس باور کن وقتی میگم حرفام از روی باور ـه 142 00:11:09,043 --> 00:11:11,545 ‫داری رسماً این فرصت طلایی رو کیر میزنی بهش 143 00:11:14,173 --> 00:11:19,470 ‫اگه بشنوم پول صرف برنامه‌ها کردی، می‌بندیمشون 144 00:11:19,553 --> 00:11:21,681 ‫پس نه؛ نمی‌تونی آموزگار مخصوص ‫برای آموزش ویژه داشته باشی 145 00:11:21,764 --> 00:11:23,683 ‫یا یه سیلوی حبوبات برای تغذیه مرغ‌ها. 146 00:11:25,393 --> 00:11:28,187 ‫کاری بیشتر از اون چیزی که ازت ‫خواسته شده نکن، باشه؟ 147 00:11:31,482 --> 00:11:32,482 ‫باشه 148 00:11:47,206 --> 00:11:51,043 ‫یکم قهوه می‌خوای؟ چایی؟ شیرکاکائو؟ 149 00:11:51,127 --> 00:11:55,506 ‫نه... نشنیدم داری میای داخل 150 00:11:56,424 --> 00:11:58,592 ‫خبری از وکیلت شد؟ 151 00:11:58,676 --> 00:12:00,177 ‫پرونده رو براش فرستادم 152 00:12:00,261 --> 00:12:02,555 ‫گفت افرادش یه نگاه بهش میندازن، پس... 153 00:12:07,810 --> 00:12:08,936 ‫تو خوبی؟ 154 00:12:10,563 --> 00:12:11,563 ‫آم... 155 00:12:12,189 --> 00:12:16,652 ‫فکر می‌کنی دارم گند می‌زنم؟ 156 00:12:20,239 --> 00:12:21,323 ‫از زاویه دید من 157 00:12:22,700 --> 00:12:24,493 ‫نه، اینطور نیست. 158 00:12:24,577 --> 00:12:28,998 ‫در واقع؛ تو اولین رئیس زندانی هستی که ‫سعی داری وضع اینجا رو بهتر کنی. 159 00:12:29,081 --> 00:12:33,627 ‫پولی در کار نیست. چطور می‌تونم به کارای خوب ‫ادامه بدم وقتی برنامه‌ها دارن تعطیل میشن؟ 160 00:12:33,711 --> 00:12:36,630 ‫چندتا داوطلب گیر بیار. اونا هزینه‌ای ‫ندارن جز چندتا تشکر 161 00:12:37,047 --> 00:12:38,591 ‫گوش کن 162 00:12:38,674 --> 00:12:41,093 ‫- تو به آموزگار برای تدریس نیاز داری درسته؟ ‫- آره 163 00:12:41,177 --> 00:12:44,472 ‫چرا از اونایی که به خاطر جرایم مالی ‫زندان افتادن استفاده نمی‌کنی؟ 164 00:12:44,555 --> 00:12:48,100 ‫اونا تعدادشون کمه. و اونقدر پول ‫دارن بهترین وکیلا رو بگیرن. 165 00:12:48,184 --> 00:12:50,102 ‫تو چطور، تیستی؟؟ 166 00:12:50,186 --> 00:12:52,521 ‫من یه شغل دارم. حسابی سرمو شلوغ می‌کنه... 167 00:12:52,605 --> 00:12:56,192 ‫ولی این یه شغل نیست. داوطلبانه است ‫یادت میاد؟ 168 00:12:56,275 --> 00:12:57,109 ‫وقت ندارم... 169 00:12:57,193 --> 00:13:00,154 ‫باشه، می‌تونم اخراجت کنم و... ‫اون موقع یه عالمه وقت خواهی داشت 170 00:13:01,572 --> 00:13:05,284 ‫باشه. وقت جور می‌کنم ‫وقت جور می‌کنم 171 00:13:05,367 --> 00:13:07,495 ‫ممنونم 172 00:13:10,080 --> 00:13:11,707 ‫- سوال ‫- چی؟ 173 00:13:11,791 --> 00:13:13,083 ‫«ریکی جی» کیه؟ 174 00:13:13,417 --> 00:13:14,710 ‫مایکل بولتون کیه!؟ 175 00:13:16,003 --> 00:13:18,964 ‫روزتون خوش، خانوم کلاکادو! 176 00:13:19,882 --> 00:13:22,593 ‫میشه جعبه آشیانه‌تون رو بازرسی کنم؟ 177 00:13:26,806 --> 00:13:28,516 ‫تخم مرغ یه معجزه کوچیکه، مگه نه؟ 178 00:13:28,599 --> 00:13:32,394 ‫هم زندگی‌ـه و هم تغذیه ‫هر دو باهم 179 00:13:32,478 --> 00:13:34,480 ‫خیلی خب، چرا اینقدر خوشحالی؟ 180 00:13:34,980 --> 00:13:38,359 ‫داروهای جدید گرفتی؟ ‫چون منم یکم می‌خوام 181 00:13:38,442 --> 00:13:40,921 ‫مگه اینکه تحریکت کنه، چون ‫من به قدر کافی حشری هستم. 182 00:13:40,945 --> 00:13:43,656 ‫نه، چیزی که داری می‌بینی، نشاط ‫احساسات یه شخصه 183 00:13:43,739 --> 00:13:48,202 ‫وقتی به تنهایی با قدرت کلماتش 184 00:13:48,285 --> 00:13:50,830 ‫می‌تونه مسیر زندگی یه شخص دیگه رو تغییر بده 185 00:13:52,748 --> 00:13:55,876 ‫ببین ببین 186 00:13:57,962 --> 00:14:00,381 ‫" سوزان عزیز؛ ممنون که..." 187 00:14:00,464 --> 00:14:04,426 ‫" یه کله خر نفهم تو کون نروی عوضی بودی! " 188 00:14:04,510 --> 00:14:07,471 ‫" فکر می‌کنم این کتاب واقعا کمک کنه 189 00:14:07,555 --> 00:14:10,057 ‫پس می‌فرستمش به وکیلم" ؟ 190 00:14:12,059 --> 00:14:14,019 ‫"متاسفم که اولش بهت شک کردم" 191 00:14:14,103 --> 00:14:16,021 ‫"دوستت..." 192 00:14:16,730 --> 00:14:17,730 ‫هان؟ 193 00:14:18,524 --> 00:14:20,025 ‫- "تیستی" ‫- واو 194 00:14:22,278 --> 00:14:24,363 ‫خیلی باحاله 195 00:14:25,030 --> 00:14:26,615 ‫آره، مشخص شد من کارچاق کن هستم 196 00:14:26,907 --> 00:14:29,994 ‫مثل «اولیویا پوپ» یا «وودوارد» یا «برنستین بیر» ‫(شخصیت خیالی در سریال 'رسوایی') ‫(شرکت حقوقی) ‫(نام یک انیمیشن) 197 00:14:30,870 --> 00:14:33,789 ‫حرکت کن مرغ، مرغ تکون بخور 198 00:14:34,957 --> 00:14:38,210 ‫فقط سه تا؟ درحالی که 12 تا مرغ داریم 199 00:14:38,294 --> 00:14:40,754 ‫پس منطقاً باید نزدیک به 12 تا تخم مرغ داشته باشیم 200 00:14:41,255 --> 00:14:43,799 ‫بده یا بگیر. خانوما، جمع بشید 201 00:14:43,883 --> 00:14:46,886 ‫به نظر میاد اولین بحران مرغی رو داریم 202 00:14:46,969 --> 00:14:48,012 ‫یه مرغ بیمار؟ 203 00:14:48,095 --> 00:14:49,096 ‫ 204 00:14:50,389 --> 00:14:54,852 ‫اجازه‌شو میدم. حالا، چرا مرغامون ‫تخم مرغ تولید نمی‌کنن؟ 205 00:14:54,935 --> 00:14:56,812 ‫ممکنه تخم مرغا داخل کونشون گیر کرده باشه 206 00:14:56,896 --> 00:14:58,898 ‫می‌تونیم بریم داخل و تخم مرغا رو در بیاریم 207 00:14:58,981 --> 00:15:02,234 ‫شاید مرغا دارن تخم مرغ خودشون رو می‌خورن! 208 00:15:02,318 --> 00:15:04,528 ‫مرغای همجنس خوار هستن. ‫میدونی، این اتفاق می‌افته 209 00:15:04,612 --> 00:15:07,573 ‫درسته. ولی اگه اینطوری بود مدرکی ‫از این کار بدشون می‌دیدیم 210 00:15:07,656 --> 00:15:09,742 ‫هیچ تخم مرغ شکسته‌ای نمی‌بینم 211 00:15:09,825 --> 00:15:11,994 ‫خانوم وارن، نظر شما چیه؟ 212 00:15:12,786 --> 00:15:15,664 ‫- اونا به نور خورشید نیاز دارن ‫- مرغا هم یائسه میشن!؟ ‫(تمام شدن دوران پریود در خانوما) 213 00:15:16,081 --> 00:15:17,851 ‫چون می‌تونیم از هورمون‌هاشون آزمایش بگیریم... 214 00:15:17,875 --> 00:15:20,961 ‫قفس خیلی تاریکه ‫و حیاط هم پوشونده شده 215 00:15:21,045 --> 00:15:23,213 ‫اونا به اون اشعه‌های مضر نیاز دارن 216 00:15:23,297 --> 00:15:27,468 ‫- ویتامین D برای تولید تخم مرغ حیاتی ـه ‫- اوهوم آره. سقف رو باید بردارید 217 00:15:27,551 --> 00:15:29,386 ‫باعث میشه در مقابل شکارچی‌ها آسیب پذیر باشن 218 00:15:29,470 --> 00:15:32,264 ‫ما در زندان هستیم 219 00:15:33,015 --> 00:15:35,351 ‫اون حصار رو می‌بینی که بالاش سیم خاردار هست؟ 220 00:15:35,434 --> 00:15:37,269 ‫- هیچ چیز نمیاد داخل ‫- اژدهاها! 221 00:15:37,686 --> 00:15:40,230 ‫نه. و قبل اینکه بپرسی 222 00:15:40,314 --> 00:15:43,317 ‫اونا نمی‌تونن فرار کنن، چون ‫مرغا نمی‌تونن پرواز کنن 223 00:15:43,400 --> 00:15:45,569 ‫اونا می‌خوان این فکرو کنی 224 00:15:46,362 --> 00:15:48,447 ‫کی موافقه حیاط رو باز کنیم؟ 225 00:15:50,783 --> 00:15:54,286 ‫خب، این رای اکثریت نیست، ولی از اونجا ‫که تنها راه حل عملی‌ـه که پیشنهاد شده... 226 00:15:55,287 --> 00:15:56,287 ‫دیدی؟ 227 00:15:56,872 --> 00:15:58,165 ‫باشه باشه باشه 228 00:15:58,248 --> 00:16:00,584 ‫- من یه دلالم! یه دلال! ‫- تو یه کارچاق کن هستی 229 00:16:10,719 --> 00:16:11,971 ‫قراره بغلم کنی یا چی؟ 230 00:16:14,431 --> 00:16:18,227 ‫هنوز دارم سعی می‌کنم بفهمم باید بغلت کنم یا بزنمت 231 00:16:18,477 --> 00:16:20,396 ‫آره خب، شاید هر دو؛ ولی... 232 00:16:22,106 --> 00:16:24,358 ‫اوه، رفیق 233 00:16:28,904 --> 00:16:30,447 ‫هی، اصلا دلم می‌خواد بدونم؟ 234 00:16:30,531 --> 00:16:32,658 ‫یعنی، من گند زدم. دلیل بازداشتم اون نبود. 235 00:16:32,741 --> 00:16:35,327 ‫نه. فقط خوشحال باش که دخترات بزرگ شدن 236 00:16:36,662 --> 00:16:38,163 ‫خب؛ بزرگ شدن باعث نمیشه اشتباه کنن 237 00:16:40,833 --> 00:16:41,833 ‫دایا بهت نیاز داره 238 00:16:42,084 --> 00:16:46,380 ‫یه عالمه مواد داخل اینجاست و اون ‫شدیدا درگیرش شده. نتونستم جلوشو بگیرم. 239 00:16:46,463 --> 00:16:49,925 ‫- آره، باید ببینم چیکار می‌کنم ‫- افراد آشپزخانه، به خط شید! 240 00:16:50,551 --> 00:16:51,885 ‫خب، با من کار دارن 241 00:16:52,386 --> 00:16:53,429 ‫خداحافظ، دختر 242 00:17:30,799 --> 00:17:32,301 ‫نمی‌خوای معرفیم کنی؟ 243 00:17:35,345 --> 00:17:37,806 ‫این «الیدا»ـه. الیدا اینا برو بکس هستن 244 00:17:37,890 --> 00:17:40,225 ‫حالا یه بکس داری؟ 245 00:17:40,726 --> 00:17:42,728 ‫آخرین باری که یه بکس داشتی یادم میاد 246 00:17:43,062 --> 00:17:46,731 ‫تابحال درمورد اولین باری که یه بکس ‫راه انداخت بهتون گفته؟ اسمش چی بود...؟ 247 00:17:46,857 --> 00:17:49,193 ‫آره. «ریریتی ها» ‫(به معنی کمیاب‌ها) 248 00:17:49,276 --> 00:17:52,780 ‫چون اون عاشق اسب‌های عروسکی پا کوتاه ‫خوشگلی بود که پشتشون خالکوبی داشتن 249 00:17:52,863 --> 00:17:54,907 ‫و اون اسم اسب مورد علاقه‌اش بود؛ ریریتی. 250 00:17:54,990 --> 00:17:58,160 ‫ولی اون زیاد کمیاب نبود، چون می‌تونستی ‫از فروشگاه «کیمارت» بخریش 251 00:17:58,243 --> 00:17:59,578 ‫«استارلایت گلیمر» اسب مورد علاقه من بود 252 00:17:59,661 --> 00:18:02,664 ‫ولی بعدش بهم التماس کرد که برای گردش ببرمش پارک 253 00:18:02,748 --> 00:18:05,167 ‫و وقتی اینکارو کردم فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟ 254 00:18:05,250 --> 00:18:07,961 ‫حساسیت داشت! مثل یه لاستیک «میشلن» منفجر شد ‫(یک شرکت تولید کننده تایر و لاستیک) 255 00:18:08,837 --> 00:18:13,092 ‫تصورشو بکنید؛ چشماش زده بود بیرون... 256 00:18:13,175 --> 00:18:14,843 ‫می‌تونم یه لحظه باهات حرف بزنم؟ 257 00:18:14,927 --> 00:18:16,637 ‫چیه؟ نمی‌تونم با اسبا شوخی کنم؟ 258 00:18:18,000 --> 00:18:21,475 ‫- جناس پایین ترین سطح شوخی ـه ‫- نمی‌تونی اینطوری باهام حرف بزنی 259 00:18:21,934 --> 00:18:24,520 ‫چطور؟ اینطوری که دختر کوچولوی ‫منی که بزرگ شده؟ 260 00:18:25,312 --> 00:18:26,647 ‫این محدوده رو من مدیریت می‌کنم 261 00:18:27,272 --> 00:18:30,192 ‫بدون اجازه من آبی خورده نمیشه ‫پس یکم احترام بذار 262 00:18:30,818 --> 00:18:35,072 ‫آروم باش عزیزم. دیگه مجبور نیستی ‫سرسخت رفتار کنی. چون من برگشتم 263 00:18:35,155 --> 00:18:37,825 ‫برو چرت بزن، یا هرکاری که قبلا می‌کردی 264 00:18:38,117 --> 00:18:42,996 ‫- برو نقاشی بکش یا هرچی ‫- نه نه، باید طبق قواعد پیش بری 265 00:18:43,080 --> 00:18:44,373 ‫مثل بقیه 266 00:18:45,791 --> 00:18:46,875 ‫می‌خوای گریه کنی؟ 267 00:18:47,835 --> 00:18:51,004 ‫یا چشمات به این خاطر این همه قرمز ‫هستن که یه معتاد لعنتی هستی؟ 268 00:18:51,463 --> 00:18:55,509 ‫چون نمی‌‌تونم اجازه بدم یه معتاد ‫عوضی جنس‌ها رو مصرف کنه 269 00:18:56,969 --> 00:18:58,637 ‫سود رو کمتر می‌کنه 270 00:19:03,433 --> 00:19:05,811 ‫خب؛ کی اینجا مواد می‌فروشه؟ 271 00:19:05,894 --> 00:19:07,396 ‫این قضیه به عهده دیاز ـه 272 00:19:07,479 --> 00:19:10,649 ‫عزیزم، متوجه نیستی ‫دایا برای من کار می‌کنه 273 00:19:10,732 --> 00:19:12,943 ‫همه شما به خاطر من وارد این کار شدید 274 00:19:13,026 --> 00:19:15,988 ‫پس، به اصطلاح ساختار تجارتی... 275 00:19:20,993 --> 00:19:23,162 ‫من اینجام، این بالا 276 00:19:38,385 --> 00:19:40,095 ‫- اون دوست دخترته؟ ‫- چی؟ 277 00:19:42,723 --> 00:19:44,975 ‫گمونم بهش گفتی "فلفل تند ِمن"؟ 278 00:19:46,310 --> 00:19:47,144 ‫تموم شده 279 00:19:47,227 --> 00:19:49,164 ‫زودتر رفتی تا بری جواهرفروشی «کِی» 280 00:19:49,188 --> 00:19:50,564 ‫چیه، تعقیبم می‌کنی؟ 281 00:19:50,647 --> 00:19:54,026 ‫هر دومون می‌دونیم رابطه بین نگهبانا ‫و زندانیا خارج از خط قرمز ـه 282 00:19:54,109 --> 00:19:56,445 ‫- غیرقانونی ـه ‫- همچنین یه جرم قابل پیگیری ـه 283 00:19:56,528 --> 00:19:59,364 ‫پس آره، هیچی بین من و الیدا در جریان نیست 284 00:19:59,907 --> 00:20:01,491 ‫زندانی دیاز... 285 00:20:03,243 --> 00:20:06,371 ‫آروم باش. "قضاوت نکن تا ‫مورد قضاوت قرار نگیری" 286 00:20:06,455 --> 00:20:08,123 ‫- می‌دونی این حرف از کیه؟ ‫- مسیح 287 00:20:08,207 --> 00:20:10,209 ‫تونی رابینز. داخل یه سمینار شنیدم 288 00:20:10,834 --> 00:20:14,296 ‫در واقع، ماه بعد یه سمینار دیگه در ویلمینگتون هست 289 00:20:14,379 --> 00:20:16,965 ‫ولی اگه بخوام برم باید چند روزی مرخصی بگیرم 290 00:20:20,093 --> 00:20:21,803 ‫فکر می‌کنی این مشکلی به وجود بیاره؟ 291 00:20:25,807 --> 00:20:28,810 ‫نه نه، هیچ مشکلی نداره 292 00:20:29,811 --> 00:20:31,230 ‫اینکه یه الهه شکارچی واقعی باشید 293 00:20:31,313 --> 00:20:34,191 ‫معنیش اینه که نه تنها باید در هنر ردیابی ‫و تعقیب و بدست آوردن استاد باشید 294 00:20:34,274 --> 00:20:37,486 ‫و آماده کردن غذاتون؛ بلکه انجام اینکارا با قدردانی 295 00:20:37,569 --> 00:20:40,989 ‫و درک کردن نقش ما در دایره گسترده جهان است. 296 00:20:41,490 --> 00:20:42,950 ‫لحظاتی با این کمان ور برید 297 00:20:43,200 --> 00:20:47,287 ‫قدرتش رو هم به عنوان یه قاضی مرگ ‫و هم مهیا کننده زندگی درک کنید. 298 00:20:47,537 --> 00:20:50,999 ‫این جمع گرایی رو درک کنید که داخل همه‌تون وجود داره 299 00:20:51,083 --> 00:20:54,002 ‫بهش افتخار کنید. درموردش هوشیار باشید 300 00:20:54,336 --> 00:20:56,463 ‫یک به یک، ازتون می‌خوام بیاید جلو 301 00:20:56,546 --> 00:21:00,342 ‫به اون هدف نشونه بگیرید، و چیزی ‫رو که مانع شما شده بود رو رها کنید 302 00:21:00,717 --> 00:21:05,264 ‫این واجبه که به هدفمون تمرکز کنیم ‫و ذهنمون رو خالی کنیم 303 00:21:05,347 --> 00:21:10,352 ‫از هرچیزی که ما رو از یه شکار سالم ‫و شرافتمندانه دور می‌کنه. 304 00:21:15,357 --> 00:21:19,194 ‫من دارم احساس گناه اینکه از مادرم در ‫برابر پدر متجاوزم حفاظت نکردم رها می‌کنم. 305 00:21:28,120 --> 00:21:30,122 ‫مجبورم علت‌مون رو بلند بگیم؟ 306 00:21:30,706 --> 00:21:31,707 ‫اگه خودت بخوای 307 00:21:31,790 --> 00:21:33,542 ‫حس می‌کنم اگه بلند نگیش 308 00:21:33,625 --> 00:21:36,753 ‫اینم یه شکل دیگه‌ای از مانع شدن هستش. 309 00:21:39,840 --> 00:21:42,092 ‫گاهی اوقات وقتی تحت تاثیر مواد ‫هستم به بچه شیر میدم 310 00:21:45,220 --> 00:21:47,931 ‫در طول سال گذشته وانمود کردم به لذت جنسی رسیدم 311 00:21:48,432 --> 00:21:51,393 ‫حس یه مادر رو ندارم ‫فقط من و یه بچه 312 00:21:54,479 --> 00:21:57,607 ‫با «چارلی رز» و «مت لاور» سکس داشتم 313 00:22:00,485 --> 00:22:01,820 ‫با رضایت دو طرف بود :/ 314 00:22:03,780 --> 00:22:06,241 ‫اجازه داری یه اسلحه رو نگه داری، درسته؟ 315 00:22:22,424 --> 00:22:23,800 ‫باید دوباره امتحان کنم؛ درسته؟ 316 00:22:23,884 --> 00:22:26,303 ‫راستش این باید هرچیزی که لازمه ‫بدونی بهت گفته باشه 317 00:22:31,433 --> 00:22:32,726 ‫حالا همگی بیاید جفت بشیم 318 00:22:32,809 --> 00:22:35,062 ‫بریم سمت جنگل برای اولین شکارمون! 319 00:22:36,480 --> 00:22:38,899 ‫فقط اونایی که مجوز شکارشون رو بدست آوردن 320 00:22:38,982 --> 00:22:40,484 ‫و آزمون «شکار ایمن» رو قبول شدن، شکار خواهند کرد 321 00:22:40,567 --> 00:22:43,945 ‫بقیه‌تون بهتره یه جایی رو داخل طبیعت ‫پیدا کنید و از مناظر لذت ببرید 322 00:22:44,196 --> 00:22:47,032 ‫تمرین کنید که اینقدر بی حرکت باشید ‫که اگه یه آهو اومد رد شد 323 00:22:47,115 --> 00:22:49,284 ‫متوجه نشه که شما اونجا هستید 324 00:22:50,035 --> 00:22:51,661 ‫چرا با زلدا نمیری؟ 325 00:22:52,245 --> 00:22:54,581 ‫به نظر باحال میاد نه؟ ‫برید باهم باشید 326 00:22:54,664 --> 00:22:55,874 ‫چیکار داری می‌کنی؟ 327 00:22:55,957 --> 00:22:58,585 ‫فکر می‌کردم قراره این یه فرار مسالمت آمیز باشه 328 00:22:58,668 --> 00:23:00,128 ‫می‌دونی چی مسالمت آمیزـه؟ 329 00:23:00,212 --> 00:23:05,133 ‫درحالی که در آغوش معشوقت هستی، ‫به طلوع آفتاب خیره بشی 330 00:23:05,884 --> 00:23:06,968 ‫بعد از اینکه در حالت 69 سکس داشتی! 331 00:23:08,720 --> 00:23:10,806 ‫به این نمیگن تمرین بی حرکت بودن 332 00:23:14,059 --> 00:23:16,186 ‫گمونم دوباره ما جفت موندیم 333 00:23:17,312 --> 00:23:18,480 ‫رفقا، سریع تر 334 00:23:20,565 --> 00:23:24,194 ‫فهمیدم با عینک آفتابی اون عوضی که ‫مردم رو دیپورت می‌کنه چیکار کنم 335 00:23:24,277 --> 00:23:27,364 ‫قراره اسمشو بذاریم «عملیات آدم برفی زشت» 336 00:23:28,407 --> 00:23:30,784 ‫چون اون یه هیولای «یخی» ـه ‫(مخفف قوانین مهاجرتی میشه آیس که ‫به معنی یخ هستش) 337 00:23:30,867 --> 00:23:32,327 ‫- کاری که اول قراره بکنیم... ‫- نه 338 00:23:32,411 --> 00:23:34,579 ‫- قراره جرش بدیم ‫- بس کن. جدی گفتم 339 00:23:34,663 --> 00:23:37,290 ‫قرار نیست یه کار احمقانه بکنم ‫سر به سر یه مامور مهاجرت بذارم 340 00:23:37,374 --> 00:23:38,625 ‫من به زودی قراره از اینجا برم بیرون 341 00:23:38,708 --> 00:23:40,877 ‫و قرار نیست مثل الیدای احمق برگردم اینجا 342 00:23:41,336 --> 00:23:42,462 ‫شاید خوابش برده؟ 343 00:23:42,546 --> 00:23:45,340 ‫درسته شاید داره از صبحانه اشرافی لذت می‌بره 344 00:23:47,300 --> 00:23:49,719 ‫خدایا، رد، باعث شدی هزارتا ‫فکر بد به سرم بزنه 345 00:23:49,803 --> 00:23:52,097 ‫البته نه فکرای سکسی. خوب خوابیدی؟ 346 00:23:52,180 --> 00:23:55,225 ‫من خوبم. داری از کاه کوه می‌سازی 347 00:23:56,101 --> 00:23:57,519 ‫آره، ولی دیروز... 348 00:23:57,602 --> 00:23:58,979 ‫الان خوبم 349 00:24:02,649 --> 00:24:04,234 ‫باید اینو برام پستش کنی 350 00:24:09,823 --> 00:24:12,451 ‫- هیچ آدرسی روش نیست ‫- می‌دونم 351 00:24:12,534 --> 00:24:17,164 ‫به همین دلیل به تو میدمش. تو یه تلفن داری ‫آدرس رو پیدا کن 352 00:24:17,247 --> 00:24:18,247 ‫ 353 00:24:19,708 --> 00:24:21,084 ‫این یکی از دوستاته؟ 354 00:24:21,460 --> 00:24:22,794 ‫این به تو ربطی نداره 355 00:24:22,878 --> 00:24:24,878 ‫هی، فقط سعی دارم سر صحبت رو باز کنم 356 00:24:24,921 --> 00:24:26,756 ‫قبل اینکه احتمالا یه نامه آلوده به سیاه زخم ارسال کنم 357 00:24:26,840 --> 00:24:29,759 ‫اگه به پرسیدن سوالای بیهوده ادامه بدی ‫از یکی دیگه درخواست می‌کنم 358 00:24:30,218 --> 00:24:31,553 ‫یه لحظه بهم مهلت بده 359 00:24:31,636 --> 00:24:33,763 ‫دیروز منو زهره ترک کردی 360 00:24:33,847 --> 00:24:35,640 ‫باشه، دیروز، بله... 361 00:24:37,350 --> 00:24:42,022 ‫سردرگم شدم. خسته بودم. ولی الان خوبم. واقعا 362 00:24:43,982 --> 00:24:46,276 ‫فرستادن این نامه کمکم می‌کنه 363 00:24:47,486 --> 00:24:49,779 ‫لازمه از یکی دیگه بخوام؟ 364 00:24:52,240 --> 00:24:55,452 ‫نه نه، می‌تونم انجامش بدم. دارمت 365 00:24:57,204 --> 00:24:58,997 ‫دختر خوب خودمی 366 00:25:05,170 --> 00:25:08,215 ‫به محض اینکه میخایل علامت بده ایلیا می‌رونه 367 00:25:09,090 --> 00:25:12,052 ‫شاید بهتر باشه میخایل رو با اون تازه کار نفرستیم 368 00:25:12,594 --> 00:25:14,304 ‫اون راه ارتباطمون با صرب هاست 369 00:25:15,013 --> 00:25:18,225 ‫خیلی رو مخم رفتی. بسه دیگه 370 00:25:18,308 --> 00:25:19,976 ‫اصلا قراره اجازه بدی من حرف بزنم؟ 371 00:25:21,394 --> 00:25:24,022 ‫عزیزم، لازم نیست تو به من یاد بدی ‫چطوری کار رو اداره کنم 372 00:25:24,105 --> 00:25:30,487 ‫پس اگه به نظر من نیاز ندارید، چرا سر این میز نشستم؟ 373 00:25:30,570 --> 00:25:33,490 ‫بهتر نیست وقتی دارید حرف می‌زنید ‫منم مثل بقیه داخل فریزر صبر کنم 374 00:25:33,573 --> 00:25:36,743 ‫اگه نمی‌خواید وقتی اشتباهی رو متوجه شدم حرف بزنم. 375 00:25:47,629 --> 00:25:50,924 ‫دارم گوش میدم. روشنم کن 376 00:25:52,842 --> 00:25:54,761 ‫نباید فردا ایلیا رو ببریم 377 00:25:54,844 --> 00:25:58,557 ‫اون خیلی خوبه، هنوز یه پسرـه 378 00:25:58,640 --> 00:26:00,767 ‫فکر می‌کنی بهتره ولش کنیم بره؟ 379 00:26:00,850 --> 00:26:02,477 ‫نه، اون زیادی می‌دونه 380 00:26:02,561 --> 00:26:04,163 ‫زیر دستت نگهش دار ‫بذار پیغام ببره بیاره 381 00:26:04,187 --> 00:26:05,605 ‫برای اشتباه کردن خیلی دیره 382 00:26:05,689 --> 00:26:09,109 ‫بله، ولی تغییر آخرین لحظه‌ای بهتر از شکست خوردنه 383 00:26:09,192 --> 00:26:11,570 ‫دانیلا یا کنستانتین رو بفرستید 384 00:26:11,653 --> 00:26:15,282 ‫اونا مشتاق هستن که خودشون رو ثابت کنن ‫و تی‌تیش مامانی نیستن 385 00:26:15,991 --> 00:26:17,909 ‫ایلیا تی‌تیش مامانی نیست 386 00:26:19,578 --> 00:26:22,372 ‫من یه مادرم. یه تی‌تیش مامانی رو می‌شناسم. 387 00:26:29,170 --> 00:26:31,423 ‫- دیابلو رو پیدا کردم ‫- جدی؟ 388 00:26:31,506 --> 00:26:32,632 ‫کجاست؟ 389 00:26:32,716 --> 00:26:35,385 ‫در یه مرکز بازداشت در جورجیا 390 00:26:35,468 --> 00:26:36,761 ‫وای خدای من 391 00:26:39,973 --> 00:26:41,850 ‫باشه خب، حداقل داخل کشور ـه 392 00:26:42,267 --> 00:26:45,103 ‫گوش کن، شماره خارجیش رو گیر آوردم ‫ولی آسون نبود 393 00:26:45,186 --> 00:26:48,898 ‫داخل پایگاه داده اسمشو اشتباهی به ‫جای «داریو» زدن «داریا» 394 00:26:48,982 --> 00:26:52,360 ‫از پشت سر، متوجه هستم که چطور ممکنه ‫این اشتباه رو بکنن. اون مرد تنومندی ـه 395 00:26:53,570 --> 00:26:56,239 ‫ای کاش بیشتر می‌دونستم 396 00:26:56,573 --> 00:27:00,368 ‫نه. حداقل الان می‌تونم براش بنویسم. ممنونم 397 00:27:14,007 --> 00:27:15,634 ‫فریزر دور دوم؟ 398 00:27:15,717 --> 00:27:20,805 ‫جای دیگه‌ای هست؟ اون جا رفتن برای من عادی شده 399 00:27:21,264 --> 00:27:25,143 ‫یعنی به ندرت اینو میگم؛ ولی آره ‫تو حس و حالش نیستم 400 00:27:25,226 --> 00:27:27,562 ‫اون چیه؟ دوست دختر داری؟ 401 00:27:27,937 --> 00:27:30,023 ‫نه، رد ازم خواست اینو براش بفرستم 402 00:27:30,732 --> 00:27:34,653 ‫و مطمئن نیستی که باید قبل ‫از فرستادنش بخونیش یا نه 403 00:27:34,736 --> 00:27:39,866 ‫نه، به عنوان یه قانون، نامه ‫سر بسته مردم رو نمی‌خونم 404 00:27:41,368 --> 00:27:43,662 ‫حتما... ولی... 405 00:27:45,455 --> 00:27:46,455 ‫چیه؟ 406 00:27:47,791 --> 00:27:49,501 ‫وقتی مادربزرگم مریض شد 407 00:27:50,460 --> 00:27:53,254 ‫تماس‌های تلفنی آخر شب وحشتناکی می‌گرفت 408 00:27:53,338 --> 00:27:55,340 ‫به برادرش گفته بود که فرزند نامشروع ـه 409 00:27:55,840 --> 00:27:59,094 ‫اصلا نمی‌دونست چی باید بگه و چی نگه 410 00:28:01,137 --> 00:28:03,765 ‫متوجه شدیم که داره عقلشو از دست میده 411 00:28:03,848 --> 00:28:05,809 ‫رد عقلشو از دست نمیده، خب؟ 412 00:28:05,892 --> 00:28:07,394 ‫امروز صبح باهاش حرف زدم 413 00:28:07,477 --> 00:28:11,439 ‫گفت یکم سردرگم شده بوده ‫الان حالش خوبه 414 00:28:11,523 --> 00:28:15,610 ‫طبق تجربه من، این اوضاع ‫می‌تونه به سرعت بد بشه 415 00:28:15,694 --> 00:28:17,779 ‫بعضی روزا، مادربزرگم حالش خوب بود 416 00:28:17,862 --> 00:28:20,323 ‫و روزای دیگه؛ اصلا منو نمی‌شناخت 417 00:28:22,409 --> 00:28:26,287 ‫تو رد رو نمی‌شناسی. وفاداری همه چیزـه ‫کاری که بهت گفته شده انجام میدی 418 00:28:26,371 --> 00:28:29,374 ‫پس این نامه رو می‌فرستم، چون اون ازم خواسته 419 00:28:29,666 --> 00:28:30,750 ‫متوجهم 420 00:28:31,918 --> 00:28:34,045 ‫تو دوستش داری. نمی‌خوای ببینیش 421 00:28:34,129 --> 00:28:35,964 ‫و من فقط به این دلیل می‌تونم ببینمش... 422 00:28:37,006 --> 00:28:38,425 ‫چون من برات اهمیت قائلم 423 00:28:40,844 --> 00:28:42,804 ‫همه‌مون نقاط کور داریم 424 00:28:46,224 --> 00:28:49,561 ‫از یک تا ده عدد بگو 425 00:28:50,562 --> 00:28:51,980 ‫که چقدر تو نخ من هستی؟ 426 00:28:53,398 --> 00:28:54,774 ‫11 ! 427 00:28:56,943 --> 00:28:58,945 ‫خب، میرم اینی که گفتی میزنم گوگل 428 00:29:04,826 --> 00:29:06,035 ‫تو اینجا چیکار می‌کنی؟ 429 00:29:07,078 --> 00:29:08,955 ‫سورپرایز! من معلم تو هستم 430 00:29:10,373 --> 00:29:11,373 ‫چی؟ 431 00:29:11,916 --> 00:29:15,754 ‫آقای فانتیزو بهم گفت قراره یکی رو ‫بفرستن که شایسته تر باشه 432 00:29:15,837 --> 00:29:19,007 ‫من از دبیرستان فارغ التحصیل شدم ‫این با شایسته بودن برابری میکنه 433 00:29:21,217 --> 00:29:23,595 ‫باشه خب، معلم خصوصی واقعی کِی قراره بیاد؟ 434 00:29:23,678 --> 00:29:26,347 ‫ببین، من اینجام، باشه؟ 435 00:29:26,431 --> 00:29:28,683 ‫و هیچکس دیگه از اون در نمیاد داخل 436 00:29:28,767 --> 00:29:30,852 ‫پس کمک می‌خوای یا نه؟ 437 00:29:33,438 --> 00:29:38,610 ‫خیلی خب، برای اولی، ‫این بند رو می‌خونی 438 00:29:38,693 --> 00:29:41,863 ‫و انتخاب می‌کنی که کدوم جمله با بقیه جور نیست 439 00:29:43,615 --> 00:29:45,200 ‫بخونمش؟ باشه 440 00:29:45,617 --> 00:29:50,330 ‫"فکر کردم تُستر «توماس جفرسون» ‫برای لوازم خانگی گران قیمت 441 00:29:50,413 --> 00:29:52,916 ‫و شراب قاچا... 442 00:29:53,708 --> 00:29:56,336 ‫قاچاق شده به... 443 00:29:57,295 --> 00:30:00,548 ‫به جای... به سمت! به سمت! " ‫(داره غلط می‌خونه) 444 00:30:01,216 --> 00:30:02,383 ‫چیه؟ 445 00:30:02,467 --> 00:30:03,885 ‫داری وانمود می‌کنی 446 00:30:03,968 --> 00:30:08,139 ‫دیدم که 20 دقیقه درمورد 447 00:30:08,223 --> 00:30:09,974 ‫همجنسبازی سخنرانی می‌کنی 448 00:30:10,058 --> 00:30:11,601 ‫یعنی... دیدم که از بر می‌خونی 449 00:30:11,684 --> 00:30:15,563 ‫مثل تمام انجیل رو از حفظ کلمه به کلمه می‌خوندی... 450 00:30:16,147 --> 00:30:19,067 ‫خب، چون خدا داشت از داخلم حرف می‌زد 451 00:30:19,359 --> 00:30:20,193 ‫باشه 452 00:30:20,276 --> 00:30:23,112 ‫و چیزایی که از «آنیتا براینت» حفظ کردم 453 00:30:23,192 --> 00:30:27,659 ‫اینکه وانمود کنی احمقی، شاید روی ‫بعضی از معلم‌هات جواب می‌داده 454 00:30:27,742 --> 00:30:29,077 ‫ولی من می‌دونم که تو یه مغز داری 455 00:30:29,160 --> 00:30:31,996 ‫اگه می‌خوای قبول بشی، باید سعی کنی 456 00:30:32,080 --> 00:30:35,375 ‫مغز دارم. فقط ساختارش یکم فرق داره 457 00:30:35,667 --> 00:30:40,197 ‫به همین دلیل درخواست یه معلم مخصوص کردم ‫یعنی، متوجه همه چیزایی که میگی میشم 458 00:30:40,172 --> 00:30:42,858 ‫فقط مساله اینه که وقتی به این صفحه نگاه می‌کنم 459 00:30:42,882 --> 00:30:45,927 ‫به نظر واضح نمیاد... 460 00:30:45,020 --> 00:30:50,181 ‫و آقای فانتیزو گفت که در بخش ‫پهن مغزم یه دگرگونی دارم 461 00:30:52,475 --> 00:30:53,475 ‫ 462 00:30:53,977 --> 00:30:57,981 ‫اینو نمی‌دونستم. باشه... 463 00:30:58,898 --> 00:31:02,151 ‫پس، باید با الفبا شروع کنیم... 464 00:31:02,235 --> 00:31:03,236 ‫نه! 465 00:31:04,070 --> 00:31:06,739 ‫دیدی؟ نه! من می‌تونم بخونم، احمق! 466 00:31:07,115 --> 00:31:09,367 ‫فقط سعی دارم بفهمم سطحت چقدره ‫فقط همین 467 00:31:09,450 --> 00:31:11,035 ‫خب؛ سردرگم نشدم 468 00:31:12,203 --> 00:31:13,079 ‫متوجه شدی؟ 469 00:31:13,162 --> 00:31:15,039 ‫دیدی که چطوری از کل کلمه استفاده نکردم، درسته؟ 470 00:31:15,123 --> 00:31:17,292 ‫چون اون موقع بی ادبانه بود و منم بی ادب نیستم 471 00:31:17,375 --> 00:31:20,169 ‫راستش به مردم احترام میذارم. ‫در خلاف آدمایی که می‌شناسم 472 00:31:52,076 --> 00:31:53,516 ‫هی، اون چه کوفتی بود زندانی؟ 473 00:31:53,953 --> 00:31:55,663 ‫فکر می‌کنی اونو ندیدم خانوم مونیوز؟ 474 00:31:58,917 --> 00:32:00,251 ‫لعنتی 475 00:32:00,752 --> 00:32:03,421 ‫من به کمک پزشکی در سلول C106 نیاز دارم 476 00:32:03,504 --> 00:32:06,633 ‫سیگار؟ اونا می‌کشنت 477 00:32:16,184 --> 00:32:17,226 ‫خب... 478 00:32:18,227 --> 00:32:20,813 ‫همیشه می‌خواستی برای غذا و چرم حیوون بکشی؟ 479 00:32:20,897 --> 00:32:26,945 ‫نمیگم «نیری» گمراهم کرد، ولی به ‫پیوند خواهری تاکید کرد 480 00:32:27,028 --> 00:32:30,031 ‫وجه دیدگاهی که در این مورد گسترش پیدا کرده... 481 00:32:30,114 --> 00:32:31,240 ‫- قتل؟ ‫- بله 482 00:32:32,116 --> 00:32:33,451 ‫توام برای قتل اینجایی؟ 483 00:32:33,534 --> 00:32:36,746 ‫قطعا. منحصراً 484 00:32:36,829 --> 00:32:39,207 ‫نه اصلا به این دلیل که می‌خواستم یه آخر هفته 485 00:32:39,290 --> 00:32:41,751 ‫رو جایی بگذرونم که نگران نباشم ‫به همسر سابقم یا یکی از 486 00:32:41,834 --> 00:32:44,671 ‫معشوقه‌های جدیدش در قطار F بربخورم. 487 00:32:44,754 --> 00:32:48,800 ‫وای خدای من، الان شنیدم دوباره. قطار F 488 00:32:48,883 --> 00:32:52,845 ‫ببین، می‌دونم که سکس معمولی لحظه‌اش الان رخ داده 489 00:32:52,929 --> 00:32:55,139 ‫ولی من قرار نیست با تو سکس داشته باشم 490 00:32:58,685 --> 00:32:59,811 ‫خوب شد فهمیدم 491 00:33:00,436 --> 00:33:01,938 ‫خیلی متاسفم 492 00:33:02,271 --> 00:33:03,356 ‫اوه! 493 00:33:03,439 --> 00:33:07,235 ‫«نیری» وسواس داره که من حیطه ‫فعالیت جنسیم رو افزایش بدم 494 00:33:07,318 --> 00:33:09,404 ‫و مدام به من و تو اشاره می‌کنه 495 00:33:09,487 --> 00:33:12,240 ‫پس فکر کردم اینو می‌دونی 496 00:33:12,323 --> 00:33:14,075 ‫من نیری رو فقط یه بار دیدم 497 00:33:14,158 --> 00:33:16,911 ‫در مراسم هدیه بچه مایا 498 00:33:16,995 --> 00:33:21,416 ‫یه بازی انجام دادیم که وانمود می‌کردیم ‫«اسنیکر» ذوب شده، گوه هستش! ‫(نوعی شکلات پر طرفدار) 499 00:33:21,499 --> 00:33:26,212 ‫باید بدونی که من یک سال و نیم عجیبی داشتم 500 00:33:26,587 --> 00:33:27,587 ‫همم؟ 501 00:33:29,507 --> 00:33:30,883 ‫توی ایستگاه فضایی بودی؟ 502 00:33:30,967 --> 00:33:36,055 ‫نه، بیشتر انگار داخل یه فرقه بودم و ‫دارم یاد می‌گیرم چطوری دوباره وارد جامعه بشم 503 00:33:36,139 --> 00:33:38,933 ‫یه فرقه‌ی جنسی بود؟ به همین دلیل ‫اینقدر عجیب غریب رفتار می‌کنی؟ 504 00:33:39,017 --> 00:33:41,144 ‫نه، به معنای واقعی داخل یه فرقه نبودم 505 00:33:46,774 --> 00:33:52,734 ‫از تو درخواست می‌کنیم، ای خالق زمین ‫ما را ببخش که جان این حیوان بی آزار را گرفتیم 506 00:33:53,114 --> 00:33:54,782 ‫من سُم دیدم و صدای خر خر شنیدم 507 00:33:54,866 --> 00:33:57,368 ‫حتما از یه مزرعه این نزدیکی فرار کرده 508 00:34:01,789 --> 00:34:03,583 ‫چیکار کنیم؟ 509 00:34:07,295 --> 00:34:08,337 ‫ 510 00:34:14,844 --> 00:34:17,889 ‫ 511 00:34:19,474 --> 00:34:20,725 ‫باید درمورد کار صحبت کنیم 512 00:34:20,808 --> 00:34:22,448 ‫اصلا نمی‌خوام درموردش بشنوم 513 00:34:22,477 --> 00:34:24,729 ‫خب، بچه‌های من باید غذا بخورن، منم ‫از این راه براشون فراهم می‌کنم 514 00:34:25,063 --> 00:34:26,147 ‫اینو می‌بینی؟ 515 00:34:26,230 --> 00:34:28,524 ‫دکتر زندان میگه به خاطر استرسه که القا شده 516 00:34:28,608 --> 00:34:30,568 ‫درمورد چی استرس گرفتی؟ 517 00:34:31,027 --> 00:34:32,028 ‫نمیدونم، شاید... 518 00:34:32,111 --> 00:34:35,823 ‫شاید معاملات هفتگی‌ت با دوست سابقت یکم ترسناکه 519 00:34:37,241 --> 00:34:39,160 ‫خودم به تنهایی دارم 4 تا بچه بزرگ می‌کنم 520 00:34:39,243 --> 00:34:41,204 ‫یا این حقیقت که اگه کسی درمورد ما بفهمه 521 00:34:41,287 --> 00:34:42,622 ‫به زندان فدرال میرم. 522 00:34:42,705 --> 00:34:43,873 ‫همین الانم توی زندان فدرال هستی 523 00:34:43,956 --> 00:34:45,291 ‫این شوخی نیست 524 00:34:46,250 --> 00:34:51,214 ‫قلبم داره بدون تو می‌شکنه ‫متنفرم که این داخل اینطوری می‌بینمت 525 00:34:51,506 --> 00:34:53,007 ‫باید خونسرد باشی 526 00:34:53,091 --> 00:34:56,427 ‫آره ایده آل نیست ‫ولی حالا که این داخل هستم 527 00:34:56,969 --> 00:34:58,429 ‫می‌تونیم تغییرات بدیم 528 00:34:58,513 --> 00:35:03,059 ‫تجارت رو ساده و موثر می‌کنیم ‫تا اون احمق بتونه سم زدایی کنه 529 00:35:03,142 --> 00:35:05,937 ‫به علاوه، می‌تونیم زمان بیشتری باهم تنها باشیم 530 00:35:06,312 --> 00:35:07,855 ‫منم دلم برات تنگ شده 531 00:35:10,316 --> 00:35:11,400 ‫جدی؟ 532 00:35:11,484 --> 00:35:13,903 ‫حالا که مثل گذشته دستات همه جام نیست 533 00:35:13,986 --> 00:35:17,115 ‫نمی‌تونم بهشون فکر نکنم 534 00:35:17,198 --> 00:35:23,913 ‫آررره. یادت میاد بیرون پارکینگ «دنی»؟ 535 00:35:27,542 --> 00:35:31,003 ‫بعدش سه بشقاب «ژامبون و پنیر» ‫خوردم؛ یادت میاد؟ 536 00:35:33,005 --> 00:35:34,005 ‫هی 537 00:35:35,174 --> 00:35:38,302 ‫تو کمدهای اینجا رو می‌شناسی ‫می‌تونن دو نفر رو داخل خودشون جا بدن؟ 538 00:35:41,639 --> 00:35:46,435 ‫خوبه. چون قراره لازممون بشه 539 00:35:49,939 --> 00:35:51,065 ‫دوست دارم 540 00:36:12,670 --> 00:36:14,547 ‫هی، این زن... یه روحه، میدونی 541 00:36:14,630 --> 00:36:16,430 ‫توی اینستاگرام نیست ‫توی فیس بوک هم نیست 542 00:36:16,507 --> 00:36:18,843 ‫داخل رسانه‌های اجتماعی پیداش نمی‌کنی ‫سنش بالاست 543 00:36:18,926 --> 00:36:21,387 ‫باید داخل «وایت پیجز» یا «اسپوکیو» بگردی 544 00:36:22,847 --> 00:36:26,601 ‫خب تو و این دختره شانی، به نظر میاد ‫باهم صمیمی هستید نه؟ 545 00:36:29,270 --> 00:36:30,710 ‫باید بهت بگم، من بهش اعتماد ندارم 546 00:36:30,771 --> 00:36:33,208 ‫اگه حاضر بوده با شکستن قانون بیاد به این کشور 547 00:36:33,232 --> 00:36:34,918 ‫اگه برای همیشه اینجا باشه چیکار می‌کنه؟ 548 00:36:34,942 --> 00:36:37,528 ‫دور و برت رو ببین. همه ما ‫قانون رو شکستیم 549 00:36:37,612 --> 00:36:38,529 ‫ولی این فرق داره 550 00:36:38,613 --> 00:36:41,699 ‫وقتی یه شهروند باشی، حق توـه ‫اون این حقو به دست نیاورده 551 00:36:42,074 --> 00:36:45,828 ‫شرط می‌بندم به خاطر گرین کارت می‌خواد باهات ‫ازدواج کنه. مثل همون یارو فرانسوی دماغ گنده 552 00:36:45,912 --> 00:36:49,081 ‫واقعا باید برگردم به جستجوی یه زن پیر روسی 553 00:36:49,165 --> 00:36:52,585 ‫با هیچ ردپای دیجیتالی... ‫پس اگه قرار نیست کمکم کنی... 554 00:36:53,085 --> 00:36:56,380 ‫هی صبر کن، مونث، 58 ساله، لعنتی 555 00:36:57,340 --> 00:36:58,591 ‫این باید خودش باشه 556 00:37:01,719 --> 00:37:04,055 ‫- باید بابت ارسال به آدرس پول بدیم؟ ‫- نه اینکارو نکن 557 00:37:04,138 --> 00:37:06,849 ‫فقط به اون شماره تلفن زنگ بزن ‫بگو از شرکت تمیزکاری «پابلیشرز» هستی 558 00:37:06,933 --> 00:37:09,493 ‫و اون برنده یه جایزه بزرگ شده ‫و می‌خوای مطمئن بشی که وقتی 559 00:37:09,560 --> 00:37:11,205 ‫دوربین‌ها و چک جایزه می‌رسه، اون خونه باشه 560 00:37:11,229 --> 00:37:12,647 ‫پس باید آدرس رو تایید کنید 561 00:37:12,730 --> 00:37:15,399 ‫میشه آدرس رو برام تکرار کنید؟ ‫خیلی ممنونم 562 00:37:16,359 --> 00:37:19,278 ‫اگه میشد برای همیشه مغزت رو مهار کرد... 563 00:37:25,743 --> 00:37:27,411 ‫فکر کردی یه بچه آهو ـه؟ 564 00:37:27,703 --> 00:37:29,583 ‫چون قرار هم نیست «بمبی» رو بکشیم ‫(شخصیت انیمیشن) 565 00:37:29,622 --> 00:37:32,375 ‫برچسب اسمش از ذهنم بیرون نمیره 566 00:37:32,458 --> 00:37:35,169 ‫تمام هدف این آخر هفته، این نبود که چیزی رو بکشیم؟ 567 00:37:35,253 --> 00:37:37,713 ‫یه آهو آره. این یه حیوون خونگی اهلی ـه 568 00:37:37,797 --> 00:37:39,590 ‫پس تابحال گوشت برّه نخوردی؟ 569 00:37:39,674 --> 00:37:42,385 ‫می‌دونید، فکر می‌کنم همه اینجا سعی دارن پیشرفت کنن 570 00:37:42,468 --> 00:37:45,554 ‫الهه‌ها، مشخصاً نیری به خاطر اشتباهش ناراحته 571 00:37:45,638 --> 00:37:47,765 ‫قضاوت کردن خودش یا کاراش به دردمون نمی‌خوره 572 00:37:47,848 --> 00:37:50,601 ‫تحمیل کردن حس گناه یا شرم باعث ‫نمیشه گذشته به طور جادویی تغییر کنه 573 00:37:50,685 --> 00:37:54,063 ‫مسیر به سمت خوشحالی، از دارندگی هرگونه دردی 574 00:37:54,146 --> 00:37:57,608 ‫که باعثش شدید یا هر ضربه‌ای ‫که وارد کردید هستش. 575 00:37:58,526 --> 00:38:00,486 ‫نیری، لطفا بعد من تکرار کن 576 00:38:01,821 --> 00:38:03,114 ‫"من یه گوسفند رو کشتم " 577 00:38:05,283 --> 00:38:06,826 ‫من یه گوسفند رو کشتم 578 00:38:07,660 --> 00:38:09,912 ‫ادامه بده تا وقتی که کلماتت رو کنترل کنی 579 00:38:13,541 --> 00:38:14,917 ‫من یه گوسفند رو کشتم 580 00:38:16,794 --> 00:38:18,337 ‫من یه گوسفند رو کشتم 581 00:38:21,716 --> 00:38:23,009 ‫من یه گوسفند رو کشتم 582 00:38:27,138 --> 00:38:30,433 ‫من یه گوسفند رو ... کشتم 583 00:38:33,686 --> 00:38:34,770 ‫بله همینطوره 584 00:38:35,813 --> 00:38:38,024 ‫حالا بیاید درمورد هنر قصابی حرف بزنیم! 585 00:38:38,107 --> 00:38:42,320 ‫وقتی آمریکایی‌های بومی شکار می‌کردن ‫از تمام قسمت‌های بدنش استفاده می‌کردن 586 00:38:42,403 --> 00:38:44,697 ‫از گوشت گرفته تا پوست و مفصل 587 00:38:44,780 --> 00:38:47,450 ‫که ماهیچه رو به استخون وصل می‌کنه. ‫با مفصل طناب‌های خوبی میشه ساخت 588 00:38:47,533 --> 00:38:49,660 ‫من 12 درصد آمریکایی بومی هستم 589 00:38:54,123 --> 00:38:56,459 ‫حتی یه خالش هم نباید هدر بره 590 00:38:56,542 --> 00:38:59,628 ‫مرگش هدف خواهد داشت که ما از همه‌اش استفاده کنیم 591 00:38:59,712 --> 00:39:01,255 ‫هنگامی که ما این حیوان رو قصابی می‌کنیم 592 00:39:01,339 --> 00:39:05,259 ‫ازتون می‌خوام به تمام بخش‌های ‫خودتون ادای احترام کنید 593 00:39:05,843 --> 00:39:09,805 ‫وقتی بخش‌هایی از خودمون رو خوب در ‫نظر می‌گیریم، و بخش‌های دیگه رو بد 594 00:39:09,889 --> 00:39:12,975 ‫فقط داریم خودمون رو رو ناراحت می‌کنیم 595 00:39:13,642 --> 00:39:16,896 ‫پس پذیرای نور و تاریکی باشید 596 00:39:16,979 --> 00:39:19,690 ‫بهش میگن خود-پذیرش ریشه ای 597 00:39:19,774 --> 00:39:23,444 ‫و معنیش پذیرفتن تمام بخش‌های ‫شخصیت و وجود شماست 598 00:39:39,210 --> 00:39:42,380 ‫اون یه جنین ـه؟ 599 00:39:44,173 --> 00:39:46,493 ‫بیشتر از بخش‌هایی که انتظار داشتیم ‫طبیعت بهمون یه جایزه داده 600 00:39:47,843 --> 00:39:50,763 ‫مجبور نیستیم که اونو بخوریم، مگه نه؟ 601 00:40:03,776 --> 00:40:05,069 ‫می‌خوام دوباره امتحان کنم 602 00:40:06,445 --> 00:40:07,571 ‫تو هم بی احترامی کردی 603 00:40:07,655 --> 00:40:10,074 ‫میدونم، و متاسفم، باشه؟ 604 00:40:10,157 --> 00:40:13,702 ‫برای این کار معلمی تازه واردم و دارم یاد می‌گیرم 605 00:40:13,786 --> 00:40:18,207 ‫پس، داشتم مطالعه می‌کردم تا از راه درست کمکت کنم 606 00:40:21,252 --> 00:40:24,422 ‫داشتم یه کتاب دستور عملیات می‌خوندم ‫و مشخص شد که خیلی باحاله 607 00:40:24,797 --> 00:40:25,797 ‫- جدی؟ ‫- آره 608 00:40:25,840 --> 00:40:29,218 ‫مشخص شد که انواع مختلف خوندن هست 609 00:40:29,301 --> 00:40:31,554 ‫حتی یه چیزی هست که بهش میگن گوش خوانی 610 00:40:31,637 --> 00:40:35,474 ‫که اولش فکر می‌کردم تقلب کردنه ‫ولی مشخص شد، کاملا مشروعه 611 00:40:35,558 --> 00:40:37,678 ‫آره هرچی. هرگز اون امتحان ‫مسخره رو قبول نمیشم 612 00:40:40,729 --> 00:40:41,730 ‫اینو برات آوردم 613 00:40:42,148 --> 00:40:43,315 ‫من دیگه مواد شیمیایی رو بو نمی‌کنم 614 00:40:43,399 --> 00:40:46,902 ‫کتاب میگه که کمکت می‌کنه کلماتی که ‫خوندی رو برجسته کنی. 615 00:40:47,278 --> 00:40:50,990 ‫اینطوری، می‌دونی چی رو قبلا خوندی ‫و گم نمیشی 616 00:40:53,742 --> 00:40:56,829 ‫ببین، سوزان از من نا امید نشد 617 00:40:57,496 --> 00:41:00,875 ‫و منم می‌خوام جبرانش کنم ‫و از تو نا امید نشم 618 00:41:02,251 --> 00:41:04,462 ‫خوش شانسی که روحیه بخشندگی دارم 619 00:41:09,967 --> 00:41:11,510 ‫هی 620 00:41:12,845 --> 00:41:14,346 ‫اطلاعاتت درست از آب در اومد 621 00:41:14,430 --> 00:41:17,308 ‫پس چیزی که لازم داشتم به دست آوردم ‫و حالا تو چیزی که لازم داری به دست میاری 622 00:41:17,766 --> 00:41:19,768 ‫یه چیزی از انبار خصوصیم آوردم 623 00:41:20,060 --> 00:41:24,482 ‫تصمیم گرفتم ارتقاء بدمت، چون می‌دونی ‫من در این حد سخاوتمند هستم 624 00:41:24,565 --> 00:41:26,775 ‫پس، اینو می‌گیری 625 00:41:26,859 --> 00:41:30,905 ‫به آرومی می‌میری 626 00:41:31,697 --> 00:41:33,449 ‫نه مثل بابایی 627 00:41:35,659 --> 00:41:37,828 ‫بعدا می‌بینمت 628 00:41:48,714 --> 00:41:52,885 ‫10 تا تخم مرغ. 233 درصد میزان پیشرفت 629 00:41:53,594 --> 00:41:57,014 ‫باید بگم ظاهرا فرضیه نور خورشید پا داشته ‫(یعنی درست بوده) 630 00:41:57,097 --> 00:41:58,891 ‫یا باید بگم تخم داشته ؟! 631 00:41:59,391 --> 00:42:01,018 ‫اجازه‌شو میدم 632 00:42:01,101 --> 00:42:02,811 ‫گمونم منظور هردوتون ران مرغ بود 633 00:42:02,895 --> 00:42:05,314 ‫به هر حال، به لطف شما، بحران مرغی برطرف شد 634 00:42:05,397 --> 00:42:06,941 ‫ممنون ممنون ‫چی می‌تونم بگم؟ 635 00:42:07,024 --> 00:42:10,069 ‫من وقتی به صورت این مرغا نگاه می‌کنم ‫درکشون می‌کنم 636 00:42:10,152 --> 00:42:11,992 ‫فکر می‌کنم به این دلیله که اونا رو مثل مردم فرض می‌کنم 637 00:42:12,029 --> 00:42:14,490 ‫راستش مرغا ذاتاً بهتر از مردم می‌بینن 638 00:42:14,573 --> 00:42:15,866 ‫دوتا رنگدانه اضافی دارن 639 00:42:15,950 --> 00:42:17,630 ‫اونا می‌تونن رنگ هایی رو ببینن که ‫ما حتی نمی‌تونیم خوابشو ببینیم 640 00:42:17,701 --> 00:42:20,037 ‫از اونجا که یکی از اصول مزرعه درمانی 641 00:42:20,120 --> 00:42:24,500 ‫اینه که مسئولیت دیگر موجودات به غیر از ‫خودتون رو به عهده بگیرید و بهش قدرت بدید 642 00:42:24,583 --> 00:42:30,130 ‫خانوم وارن، شما به مقام شهرداری ‫«نیوکلاک سیتی» دست پیدا کردید ‫(به معنی شهر مرغ ها) 643 00:42:30,214 --> 00:42:31,549 ‫چی!؟ 644 00:42:31,882 --> 00:42:35,594 ‫به یه جایگاه مخصوص نیاز دارم و دو تا پرچم ‫که همیشه در حال احتزاز باشن 645 00:42:35,678 --> 00:42:37,096 ‫نیوکلاک سیتی 646 00:42:37,179 --> 00:42:38,264 ‫باید من می‌شدم 647 00:42:39,181 --> 00:42:41,475 ‫ممنون. ممنون بابت خدماتتون 648 00:42:42,184 --> 00:42:43,227 ‫ممنونم 649 00:42:44,186 --> 00:42:46,188 ‫ 650 00:42:46,272 --> 00:42:50,526 ‫همه چیز... همه چیز تغییر کرده. ‫مسئولیت... 651 00:42:50,609 --> 00:42:52,861 ‫ببینید، قبلا... زندگی من... 652 00:42:57,783 --> 00:43:01,829 ‫و حالا زندگی من... من شهردارم 653 00:43:03,455 --> 00:43:06,041 ‫من قول میدم که این خانه‌ی مرغی از هم ‫گسیخته را کنار هم جمع کنم 654 00:43:06,125 --> 00:43:07,793 ‫قول میدم براتون بجنگم! 655 00:43:08,377 --> 00:43:11,171 ‫و برای هر شهروندی که داخل این مرغدونی هست 656 00:43:11,255 --> 00:43:13,608 ‫- قول میدم که مطمئن بشم... ‫- وایستا وایستا وایستا. میشه من... 657 00:43:13,632 --> 00:43:15,467 ‫میشه لطفا من دستیارت باشم؟ 658 00:43:18,929 --> 00:43:21,849 ‫بله، می‌تونی 659 00:43:21,932 --> 00:43:24,143 ‫- واقعا؟ ‫- بله ! 660 00:43:24,226 --> 00:43:25,906 ‫- بله میتونی! ‫- بله میتونم! بله ! 661 00:43:31,609 --> 00:43:33,986 ‫درسته که قصد نداشتی حین شورش ‫به اون نگهبان شلیک کنی؟ 662 00:43:34,069 --> 00:43:37,489 ‫- البته که قصد داشتم، کی این حرفو زده؟ ‫- الیدا گفت یه تصادف بوده 663 00:43:38,240 --> 00:43:40,560 ‫من طرف توام ‫ولی بقیه شروع کردن به سوال پرسیدن 664 00:43:40,701 --> 00:43:42,036 ‫الیدا اصلا اونجا نبود 665 00:43:44,580 --> 00:43:45,998 ‫قراره بشینی یا قراره کمک کنی؟ 666 00:43:49,752 --> 00:43:52,713 ‫کاملا قصد داشتم بهش شلیک کنم ‫ولی مردنش تصادفی بود 667 00:43:52,796 --> 00:43:54,381 ‫پس نصف تصادفی بوده 668 00:43:54,965 --> 00:43:57,319 ‫الیدا گفت اگه اون جات بود، به خایه‌ها ‫و سرش شلیک می‌کرد! 669 00:43:57,343 --> 00:43:58,802 ‫به سبک وحشیانه 670 00:43:59,553 --> 00:44:00,638 ‫کون لق الیدا 671 00:44:00,721 --> 00:44:03,515 ‫طوری رفتار می‌کنه انگار لایق یه مقام بالاست 672 00:44:03,599 --> 00:44:04,599 ‫درحالی که من به دستش آوردم 673 00:44:07,853 --> 00:44:09,229 ‫- با کمک تو ‫- آره 674 00:44:09,313 --> 00:44:10,939 ‫طوری داره رفتار می‌کنه که انگار مستحقش هست 675 00:44:11,523 --> 00:44:14,943 ‫هرچی. شاید اولش دلربا باشه 676 00:44:15,486 --> 00:44:18,166 ‫ولی فقط بلده عهد شکنی کنه و گنده گوزی 677 00:44:23,827 --> 00:44:25,412 ‫نه، یه وان ـه 678 00:44:27,206 --> 00:44:28,582 ‫داخل این کیسه نیست 679 00:44:29,958 --> 00:44:31,669 ‫مامانت قراره بابت این سرزنشمون کنه؟ 680 00:44:32,503 --> 00:44:34,213 ‫اون جنده عوضی! 681 00:44:34,296 --> 00:44:36,590 ‫اون اینکارو کرد. منابع‌مون رو ازمون گرفت 682 00:44:41,970 --> 00:44:43,555 ‫شنیدم می‌تونی افراد رو پیدا کنی 683 00:44:43,639 --> 00:44:45,516 ‫باید خواهرمو پیدا کنم 684 00:44:46,934 --> 00:44:49,645 ‫نه نه نه، اون فقط یه بار بود، اونم برای یه دوست 685 00:44:49,728 --> 00:44:52,147 ‫خواهش می‌کنم. کس دیگه‌ای رو ندارم که ازش بخوام 686 00:44:56,652 --> 00:44:59,113 ‫- ببینم چیکار می‌تونم بکنم ‫- ممنونم 687 00:45:05,077 --> 00:45:06,537 ‫خدا بهت برکت بده 688 00:45:10,499 --> 00:45:11,499 ‫ 689 00:45:25,806 --> 00:45:27,474 ‫خانوما، وقت هوا خوری تموم شده 690 00:45:27,558 --> 00:45:30,728 ‫به طور منظم جلوی دیوار به خط بشید 691 00:45:34,148 --> 00:45:36,483 ‫جلوی دیوار! همین الان! 692 00:45:46,245 --> 00:45:51,915 ‫- با خودت چی فکر کردی؟ ‫- خدای من متاسفم. گمونم دستگیره‌اش گیر کرده بود 693 00:45:52,332 --> 00:45:53,917 ‫گمونم خراب شده 694 00:45:54,001 --> 00:45:56,086 ‫بریم! 695 00:45:58,297 --> 00:46:01,467 ‫- چی شد یهویی؟ ‫- کنار بایست، زندانی 696 00:46:01,550 --> 00:46:02,926 ‫یواش رفیق، من با مسالمت اومدم 697 00:46:15,981 --> 00:46:16,982 ‫لودا رو پیدا کردم 698 00:46:18,025 --> 00:46:19,985 ‫خوبه 699 00:46:20,819 --> 00:46:28,865 ‫- فرستادیش. دختر خوب ‫- نتونستم آدرسش رو پیدا کنم. مجبور ‫شدم بهش زنگ بزنم 700 00:46:30,245 --> 00:46:31,580 ‫باهاش حرف زدم 701 00:46:33,040 --> 00:46:36,084 ‫خب؟ چی گفتی؟ 702 00:46:39,713 --> 00:46:41,340 ‫ازم خواست نامه رو براش بخونم 703 00:46:43,884 --> 00:46:44,884 ‫و؟ 704 00:46:46,386 --> 00:46:52,643 ‫و گفت که قبلا اون نامه رو ده سال پیش براش فرستادی 705 00:46:52,726 --> 00:46:54,061 ‫همون عذرخواهی 706 00:46:54,144 --> 00:46:58,816 ‫گفت اون موقع نبخشیدت و الانم ‫آماده نیست که ببخشتت 707 00:47:02,694 --> 00:47:04,780 ‫درمورد اتفاقی که برای پسرش افتاد 708 00:47:05,531 --> 00:47:06,532 ‫من هرگز... 709 00:47:08,408 --> 00:47:12,329 ‫من هرگز نامه ای براش نفرستاده بودم 710 00:47:16,083 --> 00:47:20,712 ‫ببین، من... فکر می‌کنم شاید فرستاده باشی 711 00:47:20,796 --> 00:47:23,632 ‫و می‌دونی... فراموش کرده باشی 712 00:47:23,715 --> 00:47:26,176 ‫می‌دونی، مثلا فراموش کرده بودی که ‫چرا داخل فریزر بودی 713 00:47:26,260 --> 00:47:29,930 ‫بهت که گفتم. سردرگمی بود. الان خوبم 714 00:47:30,013 --> 00:47:33,767 ‫فکر می‌کنم باید بریم پیش یه دکتر 715 00:47:34,351 --> 00:47:38,313 ‫اینطور فکر می‌کنی؟ برای چی؟ 716 00:47:38,397 --> 00:47:39,857 ‫تا بتونن بهم قلاده بزنن 717 00:47:39,940 --> 00:47:42,359 ‫و تا آخر عمرم با یه لوله بهم غذا بدن؟ 718 00:47:42,442 --> 00:47:45,445 ‫می‌تونن بعد مرگم از داخل این آشپزخونه بکشنم بیرون 719 00:47:45,529 --> 00:47:49,741 ‫فقط اینو میگم، چون دوستت دارم، مامان 720 00:47:49,825 --> 00:47:54,580 ‫حق نداشتی اون نامه رو بخونی 721 00:47:54,663 --> 00:47:57,875 ‫- من بهت اعتماد کردم و تو بهم خیانت کردی ‫- نه 722 00:47:57,958 --> 00:48:00,210 ‫ازم کمک خواستی 723 00:48:00,294 --> 00:48:02,880 ‫- و منم همینکارو کردم ‫- کارمون با هم تمومه! 724 00:48:07,634 --> 00:48:11,430 ‫پسرا توی مغازه جلینا هستن ‫می‌تونیم باهم بریم 725 00:48:11,513 --> 00:48:15,113 ‫چطوره بشینیم برنامه «کی میخواد میلیونر بشه» رو ‫ببینیم. می‌خوای ببینی اون دانشجو برنده میشه یا نه؟ 726 00:48:15,517 --> 00:48:17,853 ‫اون یه میلیون دلار رو برای چی لازم داره؟ 727 00:48:17,936 --> 00:48:20,564 ‫اونا همیشه فکر می‌کنن می‌دونن و حدس می‌زنن و... 728 00:48:20,647 --> 00:48:21,899 ‫هیچ وقت بیخیال نمیشن 729 00:48:24,610 --> 00:48:26,778 ‫همه به اندازه گالینای من باهوش نیستن 730 00:48:34,036 --> 00:48:36,246 ‫کارت خوب بود. نا امیدمون نکردی 731 00:48:36,330 --> 00:48:38,916 ‫ثابت کردی که آماده ای 732 00:48:40,584 --> 00:48:42,044 ‫نه، درموردش حرف زدیم 733 00:48:42,127 --> 00:48:44,046 ‫بازرس‌ها سرزده میان 734 00:48:44,129 --> 00:48:47,132 ‫نگران نباش، ما فردا میایم ‫و ترتیب همه چیز رو میدیم 735 00:48:48,216 --> 00:48:50,510 ‫گالینا، بابت توصیه‌ات خیلی ممنون 736 00:48:50,761 --> 00:48:55,182 ‫ایلیا واقعا یه تی‌تیش مامانی بود ‫نمی‌تونستیم ازش استفاده کنیم 737 00:49:06,234 --> 00:49:07,319 ‫گالیــ... 738 00:49:38,767 --> 00:49:42,187 ‫12 تا پرنده‌مون شمرده و آماده ‫هستن، شهردار وارن؟ 739 00:49:42,270 --> 00:49:43,563 ‫نگران نباش. دارم ترتیبشونو میدم 740 00:49:43,897 --> 00:49:45,273 ‫2 دقیقه وقت داری 741 00:49:45,357 --> 00:49:49,069 ‫دستیار، من مرغا رو کیش می‌کنم اون طرف ‫تو هم بشمرشون 742 00:49:49,152 --> 00:49:52,114 ‫- و اجازه نده برگردن سمت من ‫- باشه، دارمش 743 00:49:52,197 --> 00:49:56,201 ‫1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 744 00:49:58,829 --> 00:50:02,833 ‫ 745 00:50:03,792 --> 00:50:06,294 ‫شهردار، فکر می‌کنی وقتی گفت 746 00:50:06,378 --> 00:50:07,546 ‫"ده دوازده تا مرغ هست" 747 00:50:07,629 --> 00:50:10,382 ‫یعنی دقیقا 12 تا؟ 13 نمیشه؟ 748 00:50:10,465 --> 00:50:13,802 ‫نه نه نه. داری اشتباه می‌شمری ‫باید از صدا استفاده کنی 749 00:50:14,636 --> 00:50:18,724 ‫یکی هست، یه مرغ! 750 00:50:20,058 --> 00:50:22,728 ‫دو، دو تا مرغ! 751 00:50:23,353 --> 00:50:27,315 ‫سه، تا پرنده نجیب! 752 00:50:27,399 --> 00:50:30,944 ‫چهار... باشه صبر کن. ‫1 2 3 4 ... 753 00:50:31,028 --> 00:50:33,572 ‫- من اعلام جنگ انگشتی می‌کنم ‫- 5 6 7 8 9 ... 754 00:50:33,655 --> 00:50:36,825 ‫- تاکتیک قشون‌کشی قدیمی حکومت ‫- 9 10 11 12 13 755 00:50:36,908 --> 00:50:37,909 ‫وایستا، یکی زیاد اومد 756 00:50:37,993 --> 00:50:40,996 ‫آره، می‌دونستم که اون قضیه "نمی‌تونن پرواز ‫کنن" یه دروغ بزرگه 757 00:50:41,580 --> 00:50:42,998 ‫نه، یه مرغ خارجی ـه 758 00:50:43,081 --> 00:50:45,167 ‫ببین، همه این مرغا شبیه هم هستن 759 00:50:45,250 --> 00:50:47,085 ‫شاید از اولش 13 تا مرغ بوده 760 00:50:47,169 --> 00:50:49,796 ‫نه، همه مرغای قهوه‌ای شبیه هم نیستن 761 00:50:49,880 --> 00:50:52,883 ‫این مرغ نقاط سفید داره، با نوک سیاه 762 00:50:52,966 --> 00:50:54,593 ‫این... وایستا 763 00:50:56,887 --> 00:50:57,888 ‫اینو دیدم... 764 00:50:59,431 --> 00:51:01,099 ‫این مرغ رو قبل دیدم 765 00:51:01,183 --> 00:51:05,812 ‫شاید مثل «ال چاپو» تونل زده اومده داخل ‫یعنی این خودش میشه یه معما ‫(مافیا و قاچاقچی مواد مخدر) 766 00:51:05,896 --> 00:51:10,817 ‫نه نه نه. این یه مرغ خاصه ‫این یه مرغ جادویی ـه 767 00:51:13,361 --> 00:51:14,821 ‫باشه. من میرم به آلوارز بگم 768 00:51:14,905 --> 00:51:18,283 ‫چی؟ نه! شهردار منم. ‫این قلمرو قدرت منه 769 00:51:19,326 --> 00:51:21,244 ‫حالا، اگه شهردار بود چیکار می‌کرد؟ 770 00:51:22,454 --> 00:51:25,248 ‫یه اقدام شهردارانه می‌کرد ‫اعلام می‌کنم که این مرغ می‌تونه بمونه 771 00:51:26,625 --> 00:51:28,543 ‫این مرغ لایقش هست که اینجا بمونه 772 00:51:29,461 --> 00:51:32,631 ‫درمورد نور خورشید حق با من بود ‫درمورد اینم حق با منه 773 00:51:32,714 --> 00:51:34,132 ‫من اصلا قانع نشدم 774 00:51:34,216 --> 00:51:35,777 ‫- تموم شد کارتون؟ ‫- نه، نباید بهش بگیم 775 00:51:35,801 --> 00:51:36,861 ‫- 13 تا مرغ داری! ‫- بهش نمی‌گیم 776 00:51:36,885 --> 00:51:39,429 ‫چون به خاطر مرغ جادویی منو سرزنش می‌کنه 777 00:51:39,513 --> 00:51:43,558 ‫به خاطر اینکه به طرز جادویی اومده اینجا ‫و منو از اختیاراتم منع می‌کنه 778 00:51:45,227 --> 00:51:46,227 ‫و تو هم از اختیارت خودت 779 00:51:46,478 --> 00:51:51,983 ‫من توطئه‌ها رو افشا می‌کنم ‫من در توطئه‌ها شریک نمیشم 780 00:51:52,067 --> 00:51:54,736 ‫12 تا هستن؟ هاپر بالاخره ‫منو به نوشیدنی دعوت کرد 781 00:51:54,820 --> 00:51:56,820 ‫نمی‌خوام دیرتر از 15 دقیقه زودتر برسم اونجا 782 00:51:56,863 --> 00:51:59,366 ‫بله، مطلقا ما... 783 00:52:02,119 --> 00:52:03,578 ‫- 12 تا داریم ‫- 13 تا 784 00:52:06,832 --> 00:52:11,211 ‫13 یه عدد خیلی خیلی بدیمن ـه 785 00:52:11,878 --> 00:52:14,089 ‫باید مواظب فال بدشون باشی! 783 00:53:14,608 --> 00:53:18,320 ‫ پیامک به پایپر می‌خوام یه چیزی بهت بگم‬ 786 00:53:25,535 --> 00:53:26,661 ‫تو «کریچ» نیستی 787 00:53:26,745 --> 00:53:29,831 ‫اون هنوز داخل درمانگاه ـه. به من گفتن ‫اتاق رو بگردم تا جنس قاچاق پیدا کنم 788 00:53:35,378 --> 00:53:36,378 ‫من... 789 00:53:37,214 --> 00:53:38,256 ‫متاسفم 790 00:53:39,007 --> 00:53:40,884 ‫اونقدر درگیر کارای خودم بودم 791 00:53:40,967 --> 00:53:43,345 ‫متوجه نشدم که چقدر تو رو به خطر میندازم 792 00:53:43,428 --> 00:53:45,055 ‫به زندگی ارباب مواد مخدر خوش اومدی 793 00:53:50,685 --> 00:53:53,063 ‫می‌دونی برام 4 سال طول کشید تا این شغل رو بدست بیارم 794 00:53:53,480 --> 00:53:56,608 ‫همه ادعا می‌کنن می‌خوان به سربازایی ‫که میان خونه کمک کنن 795 00:53:56,691 --> 00:53:57,901 ‫"ممنون بابت خدمت‌تون" 796 00:53:57,984 --> 00:54:00,946 ‫ولی هیچکس حاضر نیست واقعیتی ‫که همراهش میاد رو ببینه. 797 00:54:01,029 --> 00:54:04,824 ‫نمی‌تونم مزاجم رو کنترل کنم ‫در آتش شهوت می‌سوزم 798 00:54:04,908 --> 00:54:07,661 ‫از وقتی برگشتم خونه، سر ‫8 تا شغل رفتم 799 00:54:07,744 --> 00:54:12,624 ‫عصبانی شدم و سر یه بچه داد زدم بعد ‫از بستنی زنجیره‌ای «دیری کویین» اخراج شدم 800 00:54:12,707 --> 00:54:17,254 ‫بعدش «والمارت» اخراجم کرد چون ‫سر یه بچه دیگه داد زدم ‫(شرکت خرده فروشی) 801 00:54:18,004 --> 00:54:19,284 ‫فکرشم نمی‌تونی بکنی وقتی 802 00:54:19,339 --> 00:54:22,634 ‫لباس پری دریایی رو برای مهمونی ‫بچه‌ها پوشیدم، چه اتفاقی افتاد 803 00:54:23,260 --> 00:54:26,460 ‫حدس می‌زنم به خاطر یه مرد بیخیال صدات نشدی ‫و بعدش با شادی زندگی کردی 804 00:54:28,682 --> 00:54:31,268 ‫اولش، کارت اعتباری برمی‌داشتم تا ‫خوار و بار بخرم 805 00:54:31,351 --> 00:54:36,398 ‫بعدش وام گرفتم تا اجاره خونه رو بدم ‫بلافاصله رفتم زیر بدهی 806 00:54:36,773 --> 00:54:38,566 ‫نمی‌تونم این شغل رو از دست بدم 807 00:54:38,650 --> 00:54:44,406 ‫در غیر این صورت، وقتی توی اون شورش ‫منو گروگان گرفتید، استعفا می‌دادم. 808 00:54:46,032 --> 00:54:47,742 ‫آره، اون بهترین لحظه‌مون نبود 809 00:54:52,789 --> 00:54:55,583 ‫نمی‌خوام مجبورت کنم کاری کنی 810 00:54:56,835 --> 00:54:59,045 ‫اگه می‌خوای تمومش کنی، می‌تونی تمومش کنی 811 00:55:00,046 --> 00:55:01,923 ‫یه چندتا شارژر این داخل هستن 812 00:55:02,007 --> 00:55:06,594 ‫به عنوان تشکر یا عذرخواهی... 813 00:55:17,022 --> 00:55:19,816 ‫شرط می‌بندم وقتی موهاتو باز می‌کنی ‫شبیه پری دریایی میشی 814 00:55:50,805 --> 00:55:53,016 ‫فکر می‌کنی وقتی بفهمن ما اینو برداشتیم 815 00:55:53,099 --> 00:55:54,642 ‫چقدر عصبانی بشن؟ 816 00:55:54,726 --> 00:55:58,104 ‫هنوز داریم از همه قسمت‌ها استفاده می‌کنیم ‫این کود درختی ـه 817 00:55:58,188 --> 00:56:02,984 ‫آره، همینطور محترم شمردن همه قسمت‌هاست 818 00:56:03,068 --> 00:56:05,820 ‫یعنی، فکر نمی‌کنم به صورت ‫عادی بتونم فرض کنم 819 00:56:05,904 --> 00:56:10,200 ‫که گوسفنده ترجیح بده چرم بچه‌اش ‫تبدیل نشه به یه کیف پول 820 00:56:15,413 --> 00:56:17,749 ‫- یا یه دستکش کوچولو ‫- اوخی! 821 00:56:23,421 --> 00:56:25,048 ‫چند کلمه‌ای بگیم؟ 822 00:56:34,933 --> 00:56:37,185 ‫فرکلز بزرگ عزیز... 823 00:56:39,104 --> 00:56:41,106 ‫متاسفم که هرگز نتونستی زندگی کنی 824 00:56:41,689 --> 00:56:43,358 ‫حداقل هرگز مجبور نشدی نفقه بدی 825 00:56:43,441 --> 00:56:45,777 ‫قطع ارتباط سختی داشتی، هان؟ 826 00:56:45,860 --> 00:56:47,487 ‫می‌دونی رقت انگیزترین بخشش کجاست؟ 827 00:56:47,570 --> 00:56:49,948 ‫رابطه‌مون 7 ماه پیش تموم شد 828 00:56:50,031 --> 00:56:54,702 ‫شاید مجبور بشم دوباره برنامه ‫تمرینی ریو رو شروع کنم 829 00:56:56,913 --> 00:56:57,914 ‫منم همینطور 830 00:57:00,625 --> 00:57:02,419 ‫باید از زندان آزاد بشم 831 00:57:05,672 --> 00:57:08,007 ‫اخیرا از زندان فدرال بیرون اومدم 832 00:57:08,091 --> 00:57:10,260 ‫من خطرناک نیستم، ولی... 833 00:57:13,096 --> 00:57:16,724 ‫یه بخشی از منه، و قایمش کردم و باید ‫قبولش کنم. 834 00:57:23,481 --> 00:57:27,902 ‫داشتم یه کیسه پول مواد حمل می‌کردم ‫و غیرقانونی بود 835 00:57:27,986 --> 00:57:30,071 ‫و مجرم شناخته شدم، و رفتم به زندان 836 00:57:30,155 --> 00:57:34,242 ‫و بخشی‌هایی از خودم رو دیدم که در داخلم در تکاپو بودن 837 00:57:34,325 --> 00:57:36,244 ‫و اصلا نمی‌دونستم وجود دارن 838 00:57:40,123 --> 00:57:41,374 ‫و مثل ... 839 00:57:43,418 --> 00:57:45,086 ‫4 درصد زندگیم بود 840 00:57:50,925 --> 00:57:56,014 ‫ولی اونقدری کافی بود که مطلقاً همه چیز رو تغییر بده 841 00:58:04,689 --> 00:58:07,400 ‫و الان اصلا نمی‌دونم چه کسی هستم 842 00:58:22,040 --> 00:58:24,083 ‫باید بریم. مطمئن نیستم... 843 00:58:25,877 --> 00:58:29,088 ‫دفن کردن غیرقانونی جنین یه گوسفند، ‫عفو مشروطم رو باطل می‌کنه یا نه 844 00:58:29,506 --> 00:58:32,842 ‫یا فقط می‌تونیم یه چند لحظه اینجا بمونیم 844 00:58:33,506 --> 00:58:42,842 :کاری از امـیـر سـتـارزاده Am1Я H1tmaN 886 00:58:42,887 --> 00:58:55,787 مرجع دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم NightMovie.Co