1 00:00:01,280 --> 00:00:09,280 ارائه‌ای از تیم ترجمه‌ی دیباموویز 2 00:00:09,520 --> 00:00:17,520 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 3 00:01:03,160 --> 00:01:10,160 ترجمه از ناصر اسماعیلی 4 00:01:11,494 --> 00:01:12,912 ‫شاه هارالد! 5 00:01:15,331 --> 00:01:17,249 به یورک که رفتین به یادتون خواهم بود 6 00:01:18,918 --> 00:01:21,504 ‫افراد خوبی رو در اونجا باقی گذاشتم 7 00:01:22,505 --> 00:01:24,673 ‫مشتاق دیدارشون هستم 8 00:01:25,299 --> 00:01:28,552 ‫ولی یورک برای ما تنها یک پایگاه نظامی خواهد بود 9 00:01:30,387 --> 00:01:31,388 ‫خوبه 10 00:01:32,315 --> 00:01:34,975 ‫هنوز هم اونجا رو بخشی از قلمرو جدیدم می‌دونم 11 00:01:35,768 --> 00:01:38,519 ‫فکر میکنم رفتنم از اینجا اتفاق خوبیه 12 00:01:38,521 --> 00:01:41,232 ‫بله موافقم. فکر میکنم اتفاق خوبیه 13 00:01:42,024 --> 00:01:43,609 ‫ولی نگران نباش 14 00:01:44,610 --> 00:01:47,930 ‫با کشتی‌هام که پر از گنجینه و برده‌ست، 15 00:01:48,614 --> 00:01:49,740 ‫برمی‌گردم. 16 00:01:51,075 --> 00:01:52,201 ‫نوش 17 00:01:53,452 --> 00:01:54,537 ‫نوش 18 00:02:08,008 --> 00:02:11,095 ‫مشکلت چیه، ها داداش کوچولو؟ 19 00:02:11,345 --> 00:02:12,930 ‫من داداش کوچولوی تو نیستم! 20 00:02:13,305 --> 00:02:15,766 ‫و خوب می‌دونی مشکلم چیه 21 00:02:16,016 --> 00:02:17,643 ‫مارگارت مُرده! 22 00:02:18,727 --> 00:02:20,144 ‫می‌دونم 23 00:02:20,146 --> 00:02:22,565 ‫آره که می‌دونی! تو گفتی بکشنش! 24 00:02:24,483 --> 00:02:26,352 ‫چرا باید همچین کاری بکنم؟ 25 00:02:28,070 --> 00:02:31,628 ‫چون اون می‌دونست که تو ‫هیچوقت نمی‌تونی یه زن رو حامله کنی 26 00:02:37,246 --> 00:02:39,748 ‫ولی این همچینم درست نیست 27 00:02:40,457 --> 00:02:41,625 ‫هست عزیزم؟ 28 00:02:42,376 --> 00:02:43,419 ‫نه 29 00:02:45,963 --> 00:02:47,089 ‫بهشون بگو چرا 30 00:02:48,215 --> 00:02:49,341 ‫چون که من باردارم 31 00:02:53,095 --> 00:02:54,513 ‫اون بچه‌ی منو بارداره! 32 00:02:57,683 --> 00:02:58,767 ‫و، در هر حال، 33 00:02:59,727 --> 00:03:01,312 ‫اون یه زن دیوونه بود 34 00:03:08,235 --> 00:03:09,612 ‫ازش خوشم میومد 35 00:03:11,572 --> 00:03:14,031 ‫از همون اول درباره‌ت درست می‌گفت آیوار 36 00:03:14,033 --> 00:03:16,450 ‫مراقب باش چه حرفایی درباره‌م میگی ایتسرک 37 00:03:16,452 --> 00:03:18,662 ‫چرا؟ بعدش منو میکشی؟ 38 00:03:22,124 --> 00:03:25,375 ‫فقط یادت باشه، منم پسر رگنار لاثبروک هستم 39 00:03:25,377 --> 00:03:27,546 ‫مردم کتگات دوستت ندارن آیوار! 40 00:03:28,464 --> 00:03:32,280 ‫فکر میکنی حتی اگه یه مو ‫از سر من کم بشه، چیکار میکنن؟ 41 00:03:35,221 --> 00:03:36,922 ‫خب، یه فکری، 42 00:03:37,139 --> 00:03:40,017 ‫چرا با شاه هارالد به انگلستان برنمی‌گردی، همم؟ 43 00:03:42,228 --> 00:03:44,146 ‫من متعلق به اینجا و در کنارت هستم آیوار 44 00:03:45,731 --> 00:03:46,732 ‫اینو می‌دونی 45 00:03:47,733 --> 00:03:49,235 ‫من سمت تو رو انتخاب کردم 46 00:03:50,486 --> 00:03:52,571 ‫و الان، هر چی که باشه، 47 00:03:54,114 --> 00:03:55,824 ‫بیخ گلوت گیر کردم 48 00:04:11,257 --> 00:04:13,131 ‫اسقف کاثرد مُرده! 49 00:04:13,133 --> 00:04:15,844 ‫- چی؟ ‫- کاثرد مُرده. کشته شده! 50 00:04:16,095 --> 00:04:17,761 ‫کشته شده؟ کی کشتش؟ 51 00:04:17,763 --> 00:04:19,346 ‫لرد هگموند 52 00:04:19,348 --> 00:04:20,557 ‫تو کلیسای جامع 53 00:04:21,725 --> 00:04:24,895 ‫- هگموند الان کجاست؟ ‫- اینجا. تو کلیسا 54 00:04:31,360 --> 00:04:32,693 ‫بذارید تنها باهاش صحبت کنم 55 00:04:32,695 --> 00:04:33,946 ‫- ولی اون... ‫- تنها! 56 00:04:40,786 --> 00:04:41,787 ‫هگموند! 57 00:04:43,956 --> 00:04:45,749 ‫- چطور جرئت میکنی! ‫- عالی‌جناب 58 00:04:46,500 --> 00:04:48,375 ‫تو تمام این دنیا، هیچ توجیهی 59 00:04:48,377 --> 00:04:51,422 ‫برای کشتن به خدمتگزار خدا ‫در خونه‌ی خدا وجود نداره! 60 00:04:51,964 --> 00:04:53,797 ‫و الان، که هنوز آغشته به خون شهید هستی، 61 00:04:53,799 --> 00:04:55,759 ‫میای و این مکان مقدس رو هم نجس میکنی! 62 00:04:56,176 --> 00:04:59,021 ‫مطمئناً نمی‌خوای سعی کنی ‫و از خودت دفاع کنی که؟ 63 00:04:59,805 --> 00:05:04,334 ‫من کاثرد رو کشتم، چون اون و بقیه‌ی اسقف‌ها، 64 00:05:04,852 --> 00:05:07,730 ‫روحانیون، و چندین نفر از ریش‌سفیدان شما، 65 00:05:08,105 --> 00:05:10,215 ‫توطئه چیده بودن تا شما رو سرنگون کنن، 66 00:05:11,191 --> 00:05:12,276 ‫و بعدش... 67 00:05:12,985 --> 00:05:14,353 ‫شما رو به قتل برسونن. 68 00:05:15,212 --> 00:05:18,106 ‫بخاطر حملات‌تون به قدرت و امتیاز ویژه‌ی کلیسا، 69 00:05:18,907 --> 00:05:21,035 ‫که عقیده دارن تازه فقط شروع شده 70 00:05:21,744 --> 00:05:26,079 ‫بخاطر پیشنهاد دوستی‌تون به کفار و ضعف شما. 71 00:05:26,582 --> 00:05:28,534 ‫حس کردم چاره‌ای جز عمل ندارم، 72 00:05:29,793 --> 00:05:31,337 ‫تا هم تاج و تخت شما رو... 73 00:05:33,047 --> 00:05:34,423 ‫و هم جونتون رو نجات بدم 74 00:05:37,051 --> 00:05:40,551 ‫بهت گفت که چه کسان دیگه‌ای هم ‫در این توطئه دست داشتن؟ 75 00:05:40,554 --> 00:05:43,039 ‫کدوم اسقفان؟ ریش‌سفیدان؟ 76 00:05:43,349 --> 00:05:45,809 ‫نه. فقط می‌دونم کاثرد نفر اصلی بوده 77 00:05:46,185 --> 00:05:48,878 ‫و بهم گفت که اگه الان ‫اونو به اسقفی شربورن برگردونم، 78 00:05:48,896 --> 00:05:50,606 ‫بعدش به راحتی می‌تونه بقیه رو شناسایی کنه 79 00:05:50,939 --> 00:05:53,106 ‫ولی اگه بخواین مقام هگموند رو بهش برگردونید، 80 00:05:53,108 --> 00:05:55,525 ‫باعث بزرگ‌ترین بی‌حرمتی و رنجش، 81 00:05:55,527 --> 00:05:56,860 ‫مخصوصاً نسبت به کلیسا میشه. 82 00:05:56,862 --> 00:06:00,596 ‫با اینحال مادر، هگموند احتمالاً ‫نشون داده که بزرگ‌ترین حامی منه 83 00:06:00,616 --> 00:06:01,784 ‫درسته 84 00:06:02,460 --> 00:06:05,369 ‫باید بگم برادر، که شگفت‌زده و خشمگین شدم، 85 00:06:05,371 --> 00:06:08,779 ‫که درباره‌ی پناه دادن به یه قاتل که اعتراف کرده فکر میکنی 86 00:06:08,791 --> 00:06:10,334 ‫ترفیع که بماند! 87 00:06:11,043 --> 00:06:12,211 ‫در عوض، 88 00:06:12,320 --> 00:06:15,005 ‫هگموند باید بخاطر جنایت شنیعش مجازات بشه! 89 00:06:15,047 --> 00:06:16,799 ‫این تصمیم با تو نیست برادر 90 00:06:18,092 --> 00:06:21,541 ‫چرا که شاه منم، و من به تنهایی ‫این تصمیم رو می‌گیرم 91 00:06:49,456 --> 00:06:51,081 ‫ما مطمئن نیستیم چه اتفاقی افتاده 92 00:06:51,083 --> 00:06:52,251 ‫هیچکس بهمون نگفته 93 00:06:53,252 --> 00:06:54,711 ‫ولی می‌بینم که زندانی شدین 94 00:06:55,170 --> 00:06:57,447 ‫من مردی که بعنوان اسقف ‫جایگزین من شده بود رو کشتم 95 00:06:57,548 --> 00:06:59,842 ‫- چرا؟ ‫- درباره‌ی رابطه‌ی ما فهمید 96 00:07:00,217 --> 00:07:01,927 ‫درباره‌ش به شاه آلفرد میگفت 97 00:07:02,928 --> 00:07:04,888 ‫و هیچوقت نمی‌تونستم به جایگاه سابقم برگردم 98 00:07:05,514 --> 00:07:06,557 ‫پس، الان... 99 00:07:07,850 --> 00:07:10,185 ‫همه چی به پادشاه بستگی داره 100 00:07:10,769 --> 00:07:11,770 ‫بله 101 00:07:12,771 --> 00:07:13,772 ‫همه چیز 102 00:07:14,606 --> 00:07:17,397 ‫اگه اون اعتقاد داشته باشه که ما ازش ‫در برابر دشمنانش محافظت می‌کنیم 103 00:07:17,499 --> 00:07:18,994 همه اعتقاد پیدا میکنن 104 00:07:20,446 --> 00:07:22,906 ‫مطمئن نیستم چه فکری درباره‌ت بکنم 105 00:07:23,407 --> 00:07:24,950 ‫میخوام کار درست رو انجام بدم 106 00:07:26,160 --> 00:07:29,421 ‫کار درست برای ما و وسکس 107 00:07:31,498 --> 00:07:34,192 ‫ولی فعلاً که زندانی هستی 108 00:07:48,682 --> 00:07:49,741 ‫پدربزرگ... 109 00:07:51,810 --> 00:07:55,739 ‫بار سنگینی رو بر دوش من گذاشتی 110 00:07:58,775 --> 00:08:02,204 ‫مطمئن نیستم انتخابت هوشمندانه بوده باشه 111 00:08:04,990 --> 00:08:07,159 ‫زمزمه میکنن که من ضعیفم، 112 00:08:10,662 --> 00:08:12,247 ‫می‌ترسم حق با اونا باشه 113 00:08:19,004 --> 00:08:20,005 ‫پدربزرگ، 114 00:08:21,423 --> 00:08:22,674 ‫بهم قدرت بده 115 00:08:27,221 --> 00:08:29,181 ‫شاه آلفرد تو دردسر افتاده 116 00:08:29,848 --> 00:08:33,668 ‫کسانی اینجا هستن که میخوان سرنگونش کنن 117 00:08:34,228 --> 00:08:35,479 ‫فکر میکنن ضعیفه 118 00:08:36,355 --> 00:08:39,416 ‫از این واقعیت خوششون نمیاد که ‫بهمون اجازه داده اینجا زندگی کنیم 119 00:08:40,609 --> 00:08:42,817 ‫ولی اسقف هگموند گفت ازمون حفاظت میکنه 120 00:08:42,819 --> 00:08:44,444 ‫اون به جرم قتل زندانی شده، 121 00:08:44,446 --> 00:08:46,740 ‫و توان محافظت از هیچکس رو نداره 122 00:08:49,743 --> 00:08:51,409 ‫شاید بهتر بود هیچوقت اینجا نمیومدیم 123 00:08:51,411 --> 00:08:54,665 ‫توروی، اگه تو نروژ می‌موندیم، ‫هممون تا الان مُرده بودیم 124 00:08:55,374 --> 00:08:59,407 ‫بنظر ما خودمون رو به دست ‫شرایطی سپردیم که کاملاً از دستمون خارجه 125 00:08:59,753 --> 00:09:04,111 ‫باید به درگاه خدایان دعا کنیم ‫که شاه بر دشمنانش غلبه کنه 126 00:09:04,299 --> 00:09:05,590 ‫دعا؟ 127 00:09:05,592 --> 00:09:07,008 ‫فقط اینکارو می‌تونیم بکنیم؟ 128 00:09:07,010 --> 00:09:08,420 ‫- دعا؟ ‫- نه 129 00:09:11,056 --> 00:09:12,891 ‫کار دیگه‌ای هم هست که می‌تونیم بکنیم 130 00:09:17,271 --> 00:09:20,495 ‫شاه ازمون خواسته تا با غسل تعمید ‫به دین مسیحیت روی بیاریم 131 00:09:21,608 --> 00:09:23,360 ‫اینطوری می‌تونه دشمنانش رو آروم کنه 132 00:09:23,860 --> 00:09:26,651 ‫اون دیگه از کفار حمایت نمی‌کنه و بهشون پناه نمیده 133 00:09:27,155 --> 00:09:28,824 ‫ولی ما دوستان مسیحیش خواهیم بود 134 00:09:29,241 --> 00:09:30,834 ‫اینو شخصاً ازت خواست؟ 135 00:09:31,410 --> 00:09:32,411 ‫بله 136 00:09:32,495 --> 00:09:35,794 ‫و بهش گفتی که راهی نداره ‫که خدایان خودمون رو انکار کنی؟ 137 00:09:36,498 --> 00:09:37,541 ‫گفتی؟ 138 00:09:38,083 --> 00:09:39,585 ‫پدر ما در والهالا ست 139 00:09:41,003 --> 00:09:42,627 ‫در کنار اودین نشسته 140 00:09:42,629 --> 00:09:44,129 ‫روبروی ثور نشسته 141 00:09:44,131 --> 00:09:46,673 ‫در کنار هم مشروب می‌خورن و با هم خوشحالن 142 00:09:46,675 --> 00:09:48,341 ‫داری بهم میگی که بهش باور نداری؟ 143 00:09:48,343 --> 00:09:50,784 ‫- فکر میکنم منظور اوبه اینه که... ‫- بذار اوبه خودش حرف بزنه! 144 00:09:52,264 --> 00:09:53,724 ‫چی میگی اوبه؟ 145 00:09:54,516 --> 00:09:55,926 ‫پدرمون ایمانش رو از دست داد 146 00:09:59,354 --> 00:10:00,939 ‫شاه آلفرد اینم بهت گفت؟ 147 00:10:04,318 --> 00:10:05,811 ‫واقعاً حرفش رو باور کردی؟ 148 00:10:10,449 --> 00:10:13,035 ‫بعضی وقتا شک میکنم که اصلاً پسر رگنار باشی! 149 00:11:38,463 --> 00:11:39,589 دیدیشون؟ 150 00:11:40,757 --> 00:11:43,010 ‫- نه ‫- شاید نمیخوان بیان 151 00:11:44,761 --> 00:11:45,762 ‫میان 152 00:12:02,279 --> 00:12:03,321 ‫پسر 153 00:12:04,781 --> 00:12:05,991 ‫پدر 154 00:12:08,201 --> 00:12:11,121 ‫خب فلوکی، چی میخوای بگی؟ 155 00:12:11,788 --> 00:12:12,789 ‫هممون اینجاییم 156 00:12:15,292 --> 00:12:17,210 ‫من از مرگ برگشتم 157 00:12:19,796 --> 00:12:21,048 ‫درست مثل اودین 158 00:12:22,049 --> 00:12:23,050 ‫من مُردم... 159 00:12:24,551 --> 00:12:25,886 ‫و بعد دوباره متولد شدم، 160 00:12:27,095 --> 00:12:28,180 ‫اینجا در این جزیره، 161 00:12:29,765 --> 00:12:30,807 ‫در بین خدایان 162 00:12:33,602 --> 00:12:35,145 ‫ولی من نگران خودم نیستم 163 00:12:38,315 --> 00:12:40,192 ‫نگران همتون هستم 164 00:12:40,734 --> 00:12:42,861 ‫میخوام در صلح و صفا کنار هم زندگی کنید 165 00:12:45,280 --> 00:12:47,991 ‫ما غم از دست دادن دو تن از فرزندانمون رو کشیدیم، 166 00:12:49,242 --> 00:12:50,327 ‫بول... 167 00:12:52,120 --> 00:12:53,205 ‫و ثورگریم 168 00:12:56,124 --> 00:12:58,210 ‫می‌دونم از دست دادن بچه چه شکلیه 169 00:13:00,545 --> 00:13:02,422 ‫روزهای پیش رو سخت خواهند بود 170 00:13:05,383 --> 00:13:06,384 ‫و امید واقعی ما، 171 00:13:07,511 --> 00:13:11,169 ‫در بچه‌ای هست که ثورون دختر کتیل، ‫در شکمش حمل میکنه. 172 00:13:11,932 --> 00:13:13,566 ‫در قتل پسر ایویند، 173 00:13:14,017 --> 00:13:15,802 ‫هلگی هم دست داشت! 174 00:13:21,775 --> 00:13:23,902 ‫پس الان، برای آخرین بار از همتون استدعا میکنم 175 00:13:24,945 --> 00:13:26,530 ‫که جنگ رو تموم کنید 176 00:13:36,506 --> 00:13:37,674 ‫فلوکی درست میگه 177 00:13:43,235 --> 00:13:44,408 من با فلوکی 178 00:13:45,133 --> 00:13:46,583 بد رفتار کردم 179 00:13:49,310 --> 00:13:51,243 درسته که به نیت‌هایی که داشت شک داشتم 180 00:13:54,108 --> 00:13:55,585 ولی فهمیدم اشتباه می‌کردم 181 00:13:59,699 --> 00:14:01,046 باور دارم که فلوکی 182 00:14:01,943 --> 00:14:03,496 روح والایی داره 183 00:14:06,292 --> 00:14:07,949 ،مرگ پسرم بول 184 00:14:09,261 --> 00:14:10,607 ،غم بزرگی رو 185 00:14:12,091 --> 00:14:13,127 . به خانواده‌م آورد 186 00:14:14,818 --> 00:14:16,855 ،ولی الان می‌بینم که مرگ ثورگریم هم 187 00:14:18,304 --> 00:14:21,169 .چنین دردی رو برای کتیل و خانواده‌ش به ارمغان آورده 188 00:14:26,726 --> 00:14:27,727 ..پس 189 00:14:30,869 --> 00:14:32,422 ،بیاین بعنوان یه جامعه 190 00:14:35,563 --> 00:14:36,875 ،آینده رو بنگریم 191 00:14:38,946 --> 00:14:39,946 ،و تولد 192 00:14:40,948 --> 00:14:42,018 یه بچه‌ی جدید رو 193 00:14:46,746 --> 00:14:48,162 بیاید به سلامتی بچه‌ی جدید بنوشیم 194 00:14:55,747 --> 00:14:56,873 ‫نوش! 195 00:14:57,165 --> 00:14:58,333 ‫نوش! 196 00:15:33,451 --> 00:15:35,036 ‫شاهدخت الثویث، 197 00:15:36,371 --> 00:15:39,090 ‫بنده نه بهتون ابراز علاقه‌ای کردم ‫نه باهاتون رابطه‌ای برقرار کردم 198 00:15:39,541 --> 00:15:42,090 ‫اگه بهم می‌گفتید که دیگه ‫میلی برای ازدواج باهام ندارید، 199 00:15:42,794 --> 00:15:46,919 ‫من هم درک می‌کردم و خیلی راحت شما رو، ‫از هر قراری به اسم من رها می‌کردم. 200 00:15:47,424 --> 00:15:48,425 ‫اگرچه، 201 00:15:49,434 --> 00:15:53,276 ‫اگر احیاناً هنوز مشتاق به ‫ازدواج با من بودید، 202 00:15:55,640 --> 00:15:57,892 ‫پس بذارید بهتون بگم چه چیزی ‫در انتظارتون خواهد بود. 203 00:15:59,019 --> 00:16:01,896 ‫شما ملکه‌ی کشوری درگیر جنگ خواهید بود 204 00:16:02,480 --> 00:16:04,607 ‫که به احتمال قوی دوباره مورد حمله قرار خواهد گرفت 205 00:16:05,275 --> 00:16:07,817 ‫شما زن پادشاهی خواهید شد که الانش هم خطر، 206 00:16:07,819 --> 00:16:10,772 ‫سرنگونی و کشته شدن تهدیدش میکنه. 207 00:16:11,456 --> 00:16:15,390 ‫من رو ببخشید بانوی من، ولی نمی‌تونم ‫چشم‌اندازش رو جذاب‌تر از این بکنم 208 00:16:16,536 --> 00:16:17,679 ‫ممنونم 209 00:16:19,414 --> 00:16:22,417 ‫من چیزی برای برگشت ندارم، ‫و علاقه‌ای هم بر این کار ندارم. 210 00:16:23,043 --> 00:16:24,327 ‫اگه من همسر شما بودم، 211 00:16:25,420 --> 00:16:28,671 ‫با خوشحالی در خطرات و مِحنَت‌های شما شریک میشم، 212 00:16:28,673 --> 00:16:32,582 ‫و کمکتون میکنم بار سنگینی که سرنوشت، ‫به دوشتون گذاشته رو حمل کنید. 213 00:16:34,679 --> 00:16:38,246 ‫انتظار نداشتم این گفتگو اینطور مودبانه پیش بره 214 00:16:38,348 --> 00:16:39,784 خوبه 215 00:16:40,977 --> 00:16:43,555 ‫تا ابد ازتون متنفر میشم که فکر کنید ‫آدم قابل‌پیش‌بینی‌ای هستم 216 00:17:01,748 --> 00:17:02,999 ‫سروران من، 217 00:17:03,708 --> 00:17:07,128 ‫یک بار دیگر شما رو به اینجا فرا خوندم چرا که، ‫بعد از دعا و تفکر زیاد، 218 00:17:07,128 --> 00:17:08,880 ‫تصمیم مهمی گرفته‌ام. 219 00:17:09,506 --> 00:17:13,205 ‫تصمیم گرفته‌ام تا عالی‌جناب اسقف هگموند رو ‫به اسقفی شربورن برگردونم 220 00:17:17,263 --> 00:17:18,807 ‫نه! 221 00:17:21,893 --> 00:17:23,478 ‫ولی اون چطوری می‌تونه به خدا خدمت کنه؟ 222 00:17:25,355 --> 00:17:28,376 ‫قتل لرد کاثرد باید تا ابد در وجدانش سنگینی کنه 223 00:17:28,400 --> 00:17:30,652 ‫و باید در پیشگاه خدا از خودش دفاع کنه 224 00:17:31,736 --> 00:17:33,363 ‫ولی ما، سروران من، 225 00:17:33,738 --> 00:17:35,738 ‫در این روزهای تاریک و غیرقطعی، 226 00:17:35,740 --> 00:17:38,616 ‫وقتی که وسکس جوری که ‫در تاریخش نبوده در حال تهدیده، 227 00:17:38,618 --> 00:17:43,073 ‫ما نمی‌تونیم، و من نخواهم تونست، بدون خدمات ‫مردی که جنگجوی ماست، 228 00:17:43,081 --> 00:17:45,208 ‫بزرگ‌ترین جنگجوی مسیح در این کشور، موفق بشم. 229 00:17:57,929 --> 00:18:01,646 ‫همینطور میخوام ازدواجم با شاهدخت الثویث ‫از نورثامبریا رو اعلام کنم 230 00:18:02,308 --> 00:18:04,436 ‫چقدر دوست‌داشتنی! 231 00:18:05,103 --> 00:18:06,271 ‫امیدوارم یک وارث بیاورید! 232 00:18:07,480 --> 00:18:09,524 ‫یه موضوع دیگه هم هست! 233 00:18:14,696 --> 00:18:16,946 ‫اوبه، پسر رگنار لاثبروک، 234 00:18:16,948 --> 00:18:18,614 ‫و زنش توروی، 235 00:18:18,616 --> 00:18:21,286 ‫قبول کردن که با غسل تعمید به دین مسیحیت روی بیارن 236 00:18:26,207 --> 00:18:27,876 ‫سرورانم، خواهش میکنم! 237 00:18:33,506 --> 00:18:35,715 ‫بخاطر خدا، از همتون می‌خوام، 238 00:18:35,717 --> 00:18:38,595 ‫تا فرمایشاتم رو اَرج بنهید و گرامی بدارید 239 00:18:40,638 --> 00:18:42,599 ‫نقطه‌ی عطفی شروع چیزی بسیار مهمه 240 00:18:42,932 --> 00:18:44,599 ‫بدون کمک این آدما، 241 00:18:44,601 --> 00:18:45,933 ‫که زمانی دشمن ما بودن، 242 00:18:45,935 --> 00:18:48,605 ‫وسکس نمی‌تونه و نخواهد تونست باقی بمونه 243 00:19:01,868 --> 00:19:03,242 ‫نباید اینکارو می‌کرد! 244 00:19:03,244 --> 00:19:06,777 ‫هیچوقت نباید یه قاتل رو به چنین مقام بالایی ‫در کلیسای مقدس ما منصوب می‌کرد! 245 00:19:06,831 --> 00:19:09,634 ‫آلفرد داره کاری رو که از نظرش ‫برای وسکس بهتره انجام میده 246 00:19:09,959 --> 00:19:12,462 ‫و باید ازش حمایت کنیم، اینطور نیست؟ 247 00:19:14,589 --> 00:19:16,966 ‫اون برادر منه. البته، ازش حمایت میکنم 248 00:19:17,217 --> 00:19:18,426 ‫خوبه 249 00:19:18,843 --> 00:19:20,760 ‫حداقل برنامه‌ی ازدواجش چیده شده 250 00:19:20,762 --> 00:19:22,563 ‫حالا، وقتشه برنامه‌ی ازدواج تو رو بچینیم 251 00:19:22,639 --> 00:19:25,058 ‫لازم نیست تو این دنیا برنامه‌ی چیزی رو بریزی 252 00:19:26,226 --> 00:19:28,603 ‫و، راستش، من خودم عروسم رو انتخاب کردم 253 00:19:30,188 --> 00:19:31,606 ‫می‌تونم اسمش رو بدونم؟ 254 00:19:32,690 --> 00:19:33,942 ‫اثلفلد 255 00:19:35,485 --> 00:19:36,778 ‫می‌شناسمش؟ 256 00:19:37,445 --> 00:19:38,530 ‫فکر نمی‌کنم 257 00:19:40,365 --> 00:19:41,699 ‫اون دختر کاثرد هست 258 00:19:51,853 --> 00:19:53,563 ‫دروازه رو باز کنید! 259 00:20:08,036 --> 00:20:10,121 ‫پادشاه! بازگشت‌تون رو خوش‌آمد میگم 260 00:20:11,122 --> 00:20:13,333 ‫اون خونه‌ست! خوش اومدید شاه هارالد! 261 00:20:14,459 --> 00:20:16,086 ‫پادشاه! هارالد! 262 00:20:41,569 --> 00:20:44,610 ‫قبل اینکه خدمتگزار کلیسای مقدس خدا بشوید، 263 00:20:44,781 --> 00:20:47,283 ‫می‌بایست از گناهان گذشته‌ی خویش تبری بجویید 264 00:20:49,077 --> 00:20:54,020 ‫من ایمانم به اودین و سایر خدایان کفار رو انکار میکنم 265 00:20:54,999 --> 00:20:58,966 ‫من ایمانم به اودین و سایر خدایان کفار رو انکار میکنم 266 00:21:08,596 --> 00:21:10,140 ‫با نفس خودم، 267 00:21:10,557 --> 00:21:13,810 ‫این ارواح شیطانی که ‫در شما ساکن هستند رو اخراج میکنم 268 00:21:31,244 --> 00:21:32,452 ‫آمین 269 00:21:32,454 --> 00:21:33,580 ‫آمین 270 00:22:08,490 --> 00:22:10,283 ‫شاه هارالد فاینهیر 271 00:22:11,201 --> 00:22:12,619 ‫به یورک خوش اومدید 272 00:22:13,328 --> 00:22:14,913 ‫من یارل اولاوسون هستم 273 00:22:15,455 --> 00:22:17,707 ‫آیوار بی‌استخون منو مسئول اینجا کرد 274 00:22:18,666 --> 00:22:21,626 ‫از دیدنت خوشحالم یارل اولاوسون 275 00:22:21,628 --> 00:22:24,968 ‫ولی انتظار نداشته باش برای مدت زیادی مسئول اینجا باشی 276 00:22:31,971 --> 00:22:34,140 ‫به ما وعده‌ی زندگی ابدی داده شده 277 00:22:34,891 --> 00:22:37,058 من که حس متفاوتی ندارم 278 00:22:37,060 --> 00:22:38,061 تو داری؟ 279 00:22:39,062 --> 00:22:40,063 ‫همم؟ 280 00:22:42,690 --> 00:22:44,984 ‫ولی الان باید این صلیب‌ها رو بندازیم 281 00:22:48,571 --> 00:22:52,548 ‫میگن که خدای جدیدمون ‫بخاطر گناهان ما بر روی صلیب مُرده 282 00:22:54,702 --> 00:22:55,787 ‫چه گناهانی؟ 283 00:22:56,746 --> 00:22:58,414 ‫خب... 284 00:23:21,896 --> 00:23:23,857 ‫حالا حس متفاوتی دارم 285 00:23:26,442 --> 00:23:27,694 ‫خب، همیشه می‌تونی بپوشیش 286 00:23:38,121 --> 00:23:40,164 ‫آیا شما آلفرد، پسر اثلولف، 287 00:23:40,832 --> 00:23:42,832 ‫در برابر تمام این شهودی که در اینجا گرد آمده‌اند، 288 00:23:42,834 --> 00:23:44,961 ‫این زن، الثویث را، 289 00:23:45,261 --> 00:23:48,423 ‫بعنوان همسر قانونی خویش برمی‌گزینی، ‫که در کنارش باشی و مراقبش باشی، 290 00:23:48,765 --> 00:23:51,549 ‫از این لحظه تا زمان مرگ؟ 291 00:23:51,551 --> 00:23:52,635 ‫بله 292 00:23:53,495 --> 00:23:54,746 ‫و آیا شما الثویث، 293 00:23:55,079 --> 00:23:57,121 ‫در برابر تمام این شهودی که در اینجا گرد آمده‌اند، 294 00:23:57,223 --> 00:24:00,268 ‫این مرد آلفرد رو می‌پذیری، ‫که در کنارش باشی و مراقبش باشی، 295 00:24:00,685 --> 00:24:04,022 ‫بقیه را فراموش کنی، ‫بهش خدمت و اطاعت کنی، 296 00:24:04,898 --> 00:24:06,149 ‫تا زمان مرگ؟ 297 00:24:06,399 --> 00:24:07,400 ‫بله 298 00:24:16,326 --> 00:24:17,575 ‫آمین 299 00:24:17,577 --> 00:24:18,661 ‫آمین 300 00:24:20,413 --> 00:24:23,499 ‫در پیشگاه تمام این شهود، 301 00:24:23,833 --> 00:24:25,543 ‫و در پیشگاه خدا، 302 00:24:25,960 --> 00:24:27,211 ‫اکنون شما را، 303 00:24:28,254 --> 00:24:31,174 ‫زن و شوهر اعلام میکنم 304 00:24:54,280 --> 00:24:55,448 ‫بیورن رویین‌تن؟ 305 00:24:56,324 --> 00:24:57,615 ‫بله؟ 306 00:24:57,617 --> 00:25:00,244 ‫من و تو اشتراکات زیادی داریم 307 00:25:03,831 --> 00:25:04,874 ‫چطور؟ 308 00:25:06,125 --> 00:25:07,377 ‫پدر مشترکی داریم 309 00:25:12,799 --> 00:25:14,217 ‫اسم من مگنوس هست 310 00:25:14,926 --> 00:25:16,467 ‫من پسر رگنار از ملکه کویینتریث هستم 311 00:25:16,469 --> 00:25:18,721 ‫من همراه با آلفرد، اینجا در عمارت سلطنتی بزرگ شدم 312 00:25:19,180 --> 00:25:21,305 ‫اون دوست بچگیم بود 313 00:25:21,307 --> 00:25:26,841 ‫ولی در پایان، کمی بعد از اینکه رگنار ‫در اینجا زندانی شد، من هم اخراج شدم 314 00:25:29,857 --> 00:25:32,235 ‫خانواده‌ی آلفرد من رو جلوی گرگ‌ها انداختن 315 00:25:35,571 --> 00:25:38,364 ‫شنیده بودیم رگنار پسری در وسکس داشت 316 00:25:38,366 --> 00:25:40,243 ‫بله. تونستم زنده بمونم 317 00:25:40,910 --> 00:25:42,952 ‫البته، نمی‌دونن که زنده موندم 318 00:25:42,954 --> 00:25:44,664 ‫حتی نمی‌دونن کی هستم 319 00:25:45,373 --> 00:25:46,872 ‫شنیدم اومدین اینجا 320 00:25:46,874 --> 00:25:49,836 برادران ناتنیم، باید می‌دیدمتون 321 00:25:52,005 --> 00:25:53,289 ‫خب، این شگفت‌انگیزه 322 00:25:53,339 --> 00:25:55,967 ‫اصلاً نمی‌دونی این چقدر برام خبر خوبیه 323 00:25:58,011 --> 00:26:00,596 ‫بعد از این همه سال گم شدن 324 00:26:06,394 --> 00:26:08,187 ‫خب، الان برادر من، 325 00:26:09,355 --> 00:26:10,523 ‫تو پیدا شدی 326 00:27:08,541 --> 00:27:09,584 ‫آمین 327 00:27:10,835 --> 00:27:11,878 ‫دروازه! 328 00:27:21,721 --> 00:27:23,431 ‫اومدم اینجا تا به وسکس حمله کنم 329 00:27:26,059 --> 00:27:27,568 ‫دفاعیات اون‌ها... 330 00:27:29,020 --> 00:27:32,240 ‫توسط ارتش بزرگ ما تضعیف شده، 331 00:27:32,941 --> 00:27:36,890 ‫ولی وقتی اونجا بودم، فهمیدم که هنوز، ‫جاهای زیادی برای غارت کردن هست 332 00:27:37,654 --> 00:27:38,988 ‫و من میخوام پولدار بشم 333 00:27:39,614 --> 00:27:41,533 ‫چرا که آرزوهای بزرگی دارم 334 00:27:42,992 --> 00:27:44,659 ‫شاید برات جالب باشه که بدونی، 335 00:27:44,661 --> 00:27:46,661 ‫وسکس پادشاه جدیدی داره 336 00:27:47,263 --> 00:27:48,848 ‫کی؟ 337 00:27:48,873 --> 00:27:49,916 ‫یه پسر 338 00:27:50,250 --> 00:27:51,960 ‫نوه‌ی اکبرت، آلفرد 339 00:27:53,878 --> 00:27:55,847 ‫پس از اونی هم که فکر می‌کردم ضعیف‌تر شدن 340 00:27:57,340 --> 00:28:01,436 ‫چرا گفتین که برای مدت زیادی مسئول نمی‌مونم؟ 341 00:28:01,594 --> 00:28:04,677 ‫تا جایی که می‌دونم، ‫شما و آیوار بی‌استخون متحد هستید 342 00:28:06,432 --> 00:28:09,269 ‫نمی‌خواستم بهت جسارتی بکنم 343 00:28:11,187 --> 00:28:12,730 ‫میخوام ازت دعوت کنم، 344 00:28:13,690 --> 00:28:15,550 ‫تا با من به وسکس حمله کنی 345 00:28:16,401 --> 00:28:18,651 ‫می‌تونیم از میوه‌ی پیروزی لذت ببریم، 346 00:28:18,653 --> 00:28:20,361 ‫و بعد می‌تونیم نقشه‌های جدید بکشیم 347 00:28:20,363 --> 00:28:21,422 ‫نقشه‌های جدید؟ 348 00:28:22,240 --> 00:28:23,324 ‫بله 349 00:28:24,033 --> 00:28:29,942 ‫می‌خوای تمام عمرت همین‌جا در یورک بمونی، ‫و اونو برای آیوار حفظ کنی؟ 350 00:28:32,083 --> 00:28:33,168 ‫نه 351 00:28:34,335 --> 00:28:37,130 ‫درسته، همیشه آرزوهای بزرگ‌تری داشتم 352 00:28:37,672 --> 00:28:38,965 ‫تو یه وایکینگی! 353 00:28:39,757 --> 00:28:40,967 ‫البته که داشتی 354 00:28:41,593 --> 00:28:42,594 ...خب 355 00:28:44,929 --> 00:28:48,308 ‫بعد اینکه من و تو وسکس رو غارت کردیم، 356 00:28:48,683 --> 00:28:53,062 ‫با همدیگه، با این پیروزی به کتگات برمی‌گردیم 357 00:28:53,188 --> 00:28:55,039 ‫تا غنائم‌مون رو با پادشاهش به اشتراک بذاریم؟ 358 00:28:56,274 --> 00:28:57,358 ‫نه 359 00:28:58,568 --> 00:29:00,361 ‫شاهش رو سرنگون می‌کنیم 360 00:29:06,492 --> 00:29:09,787 ‫به نظرم میاد که تو پسر رگنار لاثبروک نباشی 361 00:29:10,288 --> 00:29:11,539 ‫منم همینطور 362 00:29:12,081 --> 00:29:14,334 ‫ولی پسران رگنار لاثبروک، 363 00:29:14,709 --> 00:29:17,629 ‫مشهورترین انسان‌های دنیا هستن 364 00:29:18,004 --> 00:29:21,130 ‫و مطمئن نیستم که بخوام در برابرشون بجنگم 365 00:29:21,132 --> 00:29:22,217 ‫هیچکدومشون 366 00:29:22,592 --> 00:29:24,385 معروف بودن چه فایده‌ای داره؟ 367 00:29:24,886 --> 00:29:26,260 ‫هیچی! 368 00:29:26,262 --> 00:29:30,629 ‫در آینده، هیچکس رگنار لاثبروک ‫و پسرانش رو به یاد نمیاره! 369 00:29:30,642 --> 00:29:32,477 ‫کاملاً فراموش میشن 370 00:29:33,645 --> 00:29:36,531 ‫حتی الان هم به زحمت اسمش یادم میاد 371 00:29:37,273 --> 00:29:39,150 ‫شاید حق با تو باشه 372 00:29:40,068 --> 00:29:41,234 ‫ولی در این صورت، 373 00:29:41,236 --> 00:29:43,571 ‫دنیا چه جای ناچیزتری میشد 374 00:29:44,822 --> 00:29:47,659 ‫همیشه باید رگنار لاثبروک رو به یاد داشته باشیم، 375 00:29:48,409 --> 00:29:50,036 ‫حتی اگه نمی‌شناختیمش، 376 00:29:50,536 --> 00:29:53,553 ‫حتی اگه فقط اسمش رو شنیده بودیم ‫و می‌دونین چرا؟ 377 00:29:54,249 --> 00:29:57,752 ‫چون هممون پسران رگنار لاثبروک هستیم! 378 00:29:58,086 --> 00:29:59,520 ‫هممون 379 00:30:00,964 --> 00:30:01,923 ‫همم 380 00:30:04,259 --> 00:30:06,928 ‫بهش فکر کن یارل اولاوسون 381 00:30:10,265 --> 00:30:12,850 ‫پادشاه بالاخره شجاعتش رو نشون داد 382 00:30:14,936 --> 00:30:16,229 ‫درسته 383 00:30:16,688 --> 00:30:18,523 ‫بیشتر از چیزی که انتظار داشتم 384 00:30:18,940 --> 00:30:20,608 ‫الان چی میشه؟ 385 00:30:22,610 --> 00:30:27,126 ‫باید کسانی که علیه اون و ما توطئه چیدن رو، ‫از سر راه بردارم. 386 00:30:28,074 --> 00:30:31,452 ‫آلفرد علی‌رغم شجاعتش در امان نیست 387 00:30:33,037 --> 00:30:34,996 ‫اگه کاثرد زمانی رهبر اون‌ها بود، 388 00:30:34,998 --> 00:30:36,457 ‫الان رهبرشون کیه؟ 389 00:30:36,749 --> 00:30:38,209 ‫نمی‌دونم 390 00:30:39,127 --> 00:30:40,293 ‫ولی تقریباً مطمئنم، 391 00:30:40,295 --> 00:30:42,714 ‫که میخوان اثلرد رو جایگزین آلفرد کنن 392 00:30:43,506 --> 00:30:46,426 ‫ولی اثلرد بخشی از دسیسه‌شون هست یا نه، 393 00:30:46,884 --> 00:30:48,803 ‫من باید اینو بفهمم 394 00:30:57,478 --> 00:30:59,314 ‫ایکاش می‌تونستم کمک کنم 395 00:31:01,524 --> 00:31:05,870 ‫حتی الان هم، نیروهای شیطان ‫در حال یکی شدن برای حمله هستن 396 00:31:10,450 --> 00:31:12,327 ‫تو برای همین اینجایی 397 00:31:15,747 --> 00:31:18,166 ‫تا کمکم کنی در برابر شیطان بجنگم 398 00:31:30,511 --> 00:31:32,263 ‫شاهزاده اثلرد 399 00:32:11,788 --> 00:32:13,913 ‫می‌خواستی با من صحبت کنی برادر؟ 400 00:32:13,915 --> 00:32:15,658 ‫بله برادر 401 00:32:16,459 --> 00:32:19,002 ‫بیا، بشین. بنوش! ‫اخبار فوق‌العاده‌ای دارم 402 00:32:19,004 --> 00:32:20,422 ‫اخبار عالی 403 00:32:20,672 --> 00:32:22,714 ‫اینطور نیست عزیز دلم؟ 404 00:32:22,716 --> 00:32:25,135 ‫بله. اخبار شگفت‌انگیز 405 00:32:25,969 --> 00:32:27,637 ‫بجنب! بشین! 406 00:32:29,681 --> 00:32:30,974 ‫بشین! 407 00:32:32,934 --> 00:32:36,270 ‫خب، اخبار فوق‌العاده چیه؟ ‫دوست دارم همچین اخباری بشنوم 408 00:32:39,232 --> 00:32:40,734 ‫از کجا شروع کنم؟ 409 00:32:42,444 --> 00:32:44,444 ‫می‌دونی که همه‌ی خانواده‌ی ما، 410 00:32:44,446 --> 00:32:46,821 ‫از نسل اودین هست؟ 411 00:32:46,823 --> 00:32:47,905 ‫بله 412 00:32:47,907 --> 00:32:49,949 ‫بله، یعنی تو. یعنی منم همینطور 413 00:32:49,951 --> 00:32:52,754 ‫من و تو از نسل اودین هستیم 414 00:32:52,871 --> 00:32:54,247 ‫همه اینو می‌دونن 415 00:32:55,290 --> 00:32:57,917 ‫همینطور یادت باشه، وقتی بچه بودیم، 416 00:32:58,501 --> 00:33:00,501 ‫تو و برادرات همیشه 417 00:33:00,503 --> 00:33:04,331 ‫چون من فرق داشتم، منو مسخره می‌کردین 418 00:33:04,507 --> 00:33:06,549 ‫یادم نمیاد تو رو مسخره کرده باشم آیوار 419 00:33:06,551 --> 00:33:10,246 ‫نه، ولی دلت به حالم می‌سوخت. ‫و خجالت می‌کشیدم. 420 00:33:10,930 --> 00:33:12,849 ‫از فلج بودن متنفر بودم 421 00:33:13,767 --> 00:33:15,769 ‫همیشه استخونام می‌شکست 422 00:33:16,311 --> 00:33:17,937 ‫یه درد همیشگی 423 00:33:19,064 --> 00:33:21,983 ‫همیشه عصبانی بودم ایتسرک 424 00:33:22,567 --> 00:33:23,775 ‫و از خودم پرسیدم، 425 00:33:23,777 --> 00:33:27,655 ‫چرا خدایان انقدر ازم متنفرن؟ 426 00:33:30,617 --> 00:33:31,826 ‫چرا من؟ 427 00:33:34,871 --> 00:33:37,622 ‫و بعد فریدیس یه چیزی رو برام توضیح داد 428 00:33:37,624 --> 00:33:40,710 ‫بهم گفت که ناقص دنیا اومدن، 429 00:33:41,336 --> 00:33:43,838 ‫یه نشانه‌ی قطعی از لطف خدایانه 430 00:33:44,547 --> 00:33:47,173 ‫که منو بعنوان شخصی بسیار خاص علامت‌گذاری کرده 431 00:33:47,175 --> 00:33:49,468 ‫بهرحال برام یه نشان ننگ نبود 432 00:33:50,053 --> 00:33:51,471 ‫یه نفرین نبود، 433 00:33:52,389 --> 00:33:53,640 ‫بلکه یه موهبت بود. 434 00:33:54,265 --> 00:33:56,967 ‫درسته. می‌دونستم! 435 00:33:57,060 --> 00:33:58,768 ‫چرا داری اینو بهم میگی آیوار؟ 436 00:33:58,770 --> 00:33:59,811 ‫اینو بهت میگم، 437 00:33:59,813 --> 00:34:02,397 ‫چون این شخص بسیار خاص، 438 00:34:02,399 --> 00:34:06,150 ‫چیز خارق‌العاده‌ای و حیرت‌انگیزی رو، 439 00:34:06,152 --> 00:34:10,365 ‫درباره‌ی خودش فهمیده و این خیلی مشخصه. 440 00:34:10,740 --> 00:34:12,242 ‫چی رو فهمیدی؟ 441 00:34:12,784 --> 00:34:16,661 ‫فهمیدم که من فقط از نسل خدایان نیستم 442 00:34:16,663 --> 00:34:18,081 ‫نه 443 00:34:19,332 --> 00:34:22,710 ‫نکته اینجاست که ایتسرک، ‫آیوار بی‌استخون، 444 00:34:23,628 --> 00:34:24,921 ‫یه خداست. 445 00:34:27,465 --> 00:34:29,951 ‫اون یه خداست 446 00:34:30,385 --> 00:34:33,146 ‫و من دارم بچه‌ی خدایی اون رو حمل میکنم 447 00:34:35,932 --> 00:34:37,431 ‫تو دیوونه‌ای آیوار 448 00:34:37,434 --> 00:34:39,436 ‫دیوونه نیستم. نیستم 449 00:34:40,645 --> 00:34:42,854 ‫این اشتباه توئه. من کار غیرممکن رو کردم 450 00:34:42,856 --> 00:34:44,524 ‫من قراره یه پدر بشم 451 00:34:47,360 --> 00:34:48,778 ‫من خدایی هستم 452 00:34:49,821 --> 00:34:52,288 ‫و برای جشن گرفتنش، ما بزمی برپا می‌کنیم، 453 00:34:52,290 --> 00:34:54,782 ‫و همه‌ی مردم کتگات رو دعوت می‌کنیم! 454 00:34:54,784 --> 00:34:57,019 ‫و برای خدایان هم‌نشین من، 455 00:34:57,078 --> 00:34:58,703 ‫قربانی می‌کنیم، 456 00:34:58,705 --> 00:35:01,124 ‫و ورود منو به خانواده‌ی «آسیر» خوش‌آمد میگیم! 457 00:35:02,459 --> 00:35:04,208 ‫ولی باید قربانی مهمی باشه 458 00:35:04,210 --> 00:35:06,627 ‫باید کسی باشه که خدایان اسمش رو شنیده باشن 459 00:35:06,629 --> 00:35:08,713 ‫کسی که همه‌ی مردم اسمش رو شنیده باشن 460 00:35:08,715 --> 00:35:09,799 ‫کسی... 461 00:35:11,134 --> 00:35:12,302 ‫کسی. 462 00:35:26,900 --> 00:35:28,902 ‫نمی‌دونی داری چی میگی برادر 463 00:36:05,021 --> 00:36:06,022 ‫خب... 464 00:36:07,232 --> 00:36:08,691 ‫تصمیم تو چیه؟ 465 00:36:11,528 --> 00:36:13,696 ‫من با تو به وسکس حمله میکنم 466 00:36:15,532 --> 00:36:16,658 ‫خوبه 467 00:36:18,284 --> 00:36:19,410 ‫خوبه 468 00:36:19,869 --> 00:36:22,455 ‫و قدرتت در اینجا چی؟ 469 00:36:23,581 --> 00:36:26,290 ‫شما رو بعنوان پادشاه یورک می‌پذیرم، 470 00:36:26,292 --> 00:36:29,737 ‫و دیگه خودم رو مقّید به خدمت به آیوار نمی‌دونم 471 00:36:30,505 --> 00:36:33,758 ‫در این صورت، با من میای تا اونو سرنگون کنیم؟ 472 00:36:34,551 --> 00:36:37,270 ‫اگرچه پسر رگناره؟ 473 00:36:40,890 --> 00:36:42,809 ‫مچ‌بندت رو بهم نشون بده 474 00:36:48,606 --> 00:36:50,400 ‫این جواب کافیه؟ 475 00:37:09,247 --> 00:37:10,457 ‫ثورون! 476 00:37:39,726 --> 00:37:40,977 ‫اون رفته! 477 00:37:44,439 --> 00:37:46,689 ‫- اون رفته! ‫- منظورت چیه رفته؟ 478 00:37:46,691 --> 00:37:48,024 ‫ثورون. ناپدید شده 479 00:37:48,026 --> 00:37:50,067 ‫نمی‌فهمم. نمی‌تونه ناپدید شده باشه که 480 00:37:50,069 --> 00:37:52,613 ‫مادر بهم گفت رفته تا کنار آبشار دعا کنه 481 00:37:53,072 --> 00:37:54,655 ‫حس کرد زمان وضع حملش نزدیکه 482 00:37:54,657 --> 00:37:56,991 ‫می‌خواست از فریا بخواد ‫تا بچه‌ش رو سالم به دنیا بیاره 483 00:37:56,993 --> 00:37:57,994 ‫اونجا نبود 484 00:37:58,244 --> 00:38:00,163 ‫داد زدم. دنبالش گشتم 485 00:38:00,496 --> 00:38:01,789 ‫ناپدید شده 486 00:38:06,627 --> 00:38:07,879 ‫- بجنب فرودی ‫- بله پدر 487 00:38:09,464 --> 00:38:12,633 ‫نه. خواهش میکنم، خواهش میکنم 488 00:38:13,426 --> 00:38:15,720 ‫خواهرت نه! ثورون نه! 489 00:38:32,487 --> 00:38:35,196 ‫تمام زندگیت در سایه زندگی کردی 490 00:38:35,198 --> 00:38:37,239 ‫خب، چرا خودت رو، هویت واقعیت رو، 491 00:38:37,241 --> 00:38:39,160 ‫به آلفرد نشون نمیدی؟ 492 00:38:40,495 --> 00:38:42,495 ‫اون همراه دوران بچگیت بود 493 00:38:42,497 --> 00:38:44,080 ‫مطمئنم تو رو به یاد میاره 494 00:38:44,082 --> 00:38:46,918 ‫نه، پدرش منو از ویلا اخراج کرد 495 00:38:47,752 --> 00:38:50,836 ‫آلفرد هیچوقت سعی نکرد بفهمه چی سرم اومده 496 00:38:50,838 --> 00:38:51,881 ‫همم؟ 497 00:38:52,457 --> 00:38:55,343 ‫اگه هویت خودم رو افشا کنم، ‫مطمئنم که منو می‌کشن 498 00:38:56,761 --> 00:38:58,636 ‫شاه اکبرت و خانواده‌ش، 499 00:38:58,638 --> 00:39:01,432 ‫همونطور که به پدرمون خیانت کردن به منم کردن 500 00:39:05,686 --> 00:39:09,107 ‫و میگن که شما اینجایین ‫تا از شاه آلفرد حمایت کنین 501 00:39:10,691 --> 00:39:12,235 ‫ولی چطوری می‌تونین اینکارو کنین؟ 502 00:39:12,985 --> 00:39:14,904 ‫ما تحت لطف آلفرد هستیم 503 00:39:15,013 --> 00:39:17,532 ‫اون باید تحت لطف شما باشه! 504 00:39:18,049 --> 00:39:20,699 ‫آلفرد هم درست به اندازه‌ی پدرش، 505 00:39:20,701 --> 00:39:23,871 ‫و پدربزرگش، بابت مرگ پدرمون گناهکاره. 506 00:39:40,805 --> 00:39:42,348 ‫درود بر آیوار خدا! 507 00:39:42,849 --> 00:39:44,723 ‫درود بر آیوار خدا! 508 00:39:44,725 --> 00:39:46,559 ‫درود بر آیوار خدا! 509 00:39:46,561 --> 00:39:48,229 ‫درود بر آیوار خدا! 510 00:39:48,646 --> 00:39:50,523 ‫درود بر آیوار خدا! 511 00:39:58,865 --> 00:40:00,491 ‫حرکت کن! برو! 512 00:40:04,662 --> 00:40:05,746 ‫حرکت کنید! 513 00:41:00,718 --> 00:41:02,970 ‫در برابر آیوار خدا زانو بزنید! 514 00:41:03,763 --> 00:41:05,097 ‫زانو بزنید! 515 00:41:06,807 --> 00:41:08,392 ‫تعظیم کنید! 516 00:41:08,935 --> 00:41:10,394 ‫روی زانوهاتون! 517 00:41:10,978 --> 00:41:12,396 ‫به آیوار خدا تعظیم کنید! 518 00:42:32,852 --> 00:42:35,062 ‫قربانی رو بیارید! 519 00:42:39,233 --> 00:42:40,901 ‫آیوار! 520 00:42:45,656 --> 00:42:46,824 ‫آیوار! 521 00:42:56,417 --> 00:42:57,668 ‫آیوار! 522 00:43:01,547 --> 00:43:02,840 ‫آیوار! 523 00:43:12,558 --> 00:43:14,018 ‫درود بر آیوار! 524 00:43:35,120 --> 00:43:42,120 ترجمه از ناصر اسماعیلی 525 00:43:42,244 --> 00:43:49,244 دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم www.DibaMoviez.Com 526 00:43:49,268 --> 00:43:54,268 کانال تلگرام تیم ترجمه‌ی دیباموویز @DibaSub