1 00:00:16,380 --> 00:00:26,130 ‫‌سی نما تقدیم میکند [30nama.com] 2 00:00:26,380 --> 00:00:36,520 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » telegram: Tooraj_pk 3 00:00:37,700 --> 00:00:41,200 ‫برای همه نان و داروی مجانی خواهیم داشت، 4 00:00:41,200 --> 00:00:43,870 ‫تدریس و هنر برای همه 5 00:00:43,870 --> 00:00:47,880 ‫قلب تمام روس‌ها سرشار از خوشی خواهد بود 6 00:00:47,880 --> 00:00:51,210 ‫معده‌شون پر از غذا 7 00:00:51,210 --> 00:00:54,800 ‫و ذهن‌شون پر از ایده 8 00:00:54,800 --> 00:00:56,680 ‫اینجا روسیه‌ست 9 00:00:56,680 --> 00:00:58,640 ‫خب، منظورت چیه؟ 10 00:00:58,640 --> 00:01:00,760 ‫باید باور پذیر باشه 11 00:01:01,600 --> 00:01:03,520 ‫باید جاه‌طلب باشیم 12 00:01:03,520 --> 00:01:05,140 ‫نه، حق با اونه 13 00:01:05,140 --> 00:01:07,060 ‫"هیچکس بهتون تجاوز نمیکنه ‫یا نمیکُشتتون 14 00:01:07,060 --> 00:01:09,650 ‫و گهگداری هم مقدار نان گیرتون میاد" ‫همین کافیه 15 00:01:09,650 --> 00:01:13,610 ‫اوه، تا الان، یه رساله 74 صفحه‌ای نوشتم 16 00:01:13,610 --> 00:01:16,150 ‫فکر کردم شاید یکم مثل مونتنی بنویسم ‫[نویسنده و فیلسوف معروف] 17 00:01:16,150 --> 00:01:18,410 ‫رو حرف ماکیاولی گیر کردم ‫[شاعر مشهور ایتالیایی] 18 00:01:18,410 --> 00:01:23,370 ‫تو ترجمه به فرانسوی، ‫میگه طرز کار برای دستیابی به هدف توجیه کننده‌ست 19 00:01:23,370 --> 00:01:27,170 ‫ولی تو متن اصلی ایتالیایی، ‫فقط درخواست میکنه 20 00:01:27,170 --> 00:01:29,710 ‫اوه، ببخشید! 21 00:01:29,710 --> 00:01:32,460 ‫سینی دستم بود 22 00:01:32,460 --> 00:01:35,840 ‫و بعد با گوش دادن به حرف‌های شما دو نفر خوابم برد 23 00:01:35,840 --> 00:01:39,180 ‫این یه کودتاست یا کلاب کتاب‌خونی؟ 24 00:01:40,680 --> 00:01:43,270 ‫بلینی باید سبک‌تر باشه، ‫با یه ذره، یه ذره... 25 00:01:43,270 --> 00:01:45,350 ‫از رزماری، نه کلش ‫رزماری باشه 26 00:01:45,350 --> 00:01:47,190 ‫به نظرم این درسته 27 00:01:47,190 --> 00:01:49,100 ‫تند بودن خوبه 28 00:01:49,100 --> 00:01:51,520 ‫شاید حق با تو باشه، لویی. ‫بذار دوباره امتحان کنم 29 00:01:58,280 --> 00:01:59,910 ‫معلوم شد که نه 30 00:02:01,240 --> 00:02:05,160 ‫این واسه سخنرانیت چطوره؟ ‫یه چیزی مثل این: 31 00:02:05,160 --> 00:02:09,540 ‫"پدرم، پیتر کبیر، ‫رهبری بود که همتا نداشت 32 00:02:09,540 --> 00:02:13,170 ‫که روسیه رو تا به امروز ‫به عظمتی رسوند 33 00:02:13,170 --> 00:02:14,710 ‫که تا به حال مثلش دیده نشده 34 00:02:14,710 --> 00:02:18,930 ‫بدون متوازی، یه مَرد ‫که همچون غولی بر زمین پا گذاشت... 35 00:02:18,930 --> 00:02:20,300 ‫اوه خفه شو، آرکیدی 36 00:02:21,470 --> 00:02:22,800 ‫خوشت نیومد؟ 37 00:02:23,510 --> 00:02:26,390 ‫قانون جدید رو یادم نمیاد که ‫باید واسه اینکه بهت میگم خفه شو دلیل بیارم 38 00:02:26,390 --> 00:02:28,060 ‫تو یادت میاد؟ 39 00:02:35,230 --> 00:02:37,530 ‫- از این لاشیا متنفرم ‫- کیا؟ 40 00:02:37,530 --> 00:02:39,910 ‫ژنرال‌ها، رفیق‌های پدرت 41 00:02:39,910 --> 00:02:42,660 ‫وقتی بچه بودیم، ‫چه عوضی‌هایی بودن 42 00:02:42,660 --> 00:02:45,790 ‫نه. نه، مَردهای معرکه‌ای بودن، ‫و باید روز عالی‌ای داشته باشن 43 00:02:45,790 --> 00:02:47,500 ‫روز باشکوهی میشه 44 00:02:47,500 --> 00:02:49,500 ‫که یاد پدرت رو گرامی میداره ‫و شکوه تو رو نشون میده 45 00:02:49,500 --> 00:02:51,460 ‫اگه بیلینی تخمی رو درستش کنیم، ‫اون‌وقت میشه 46 00:02:51,460 --> 00:02:53,340 ‫لئو ورونسکی 47 00:02:53,340 --> 00:02:55,050 ‫اوه. کلاً اونو یادم رفته بود 48 00:02:55,050 --> 00:02:57,010 ‫امپراطور، باعث افتخاره 49 00:02:57,010 --> 00:02:58,470 ‫معلومه که همینطوره 50 00:03:00,430 --> 00:03:02,510 ‫کیرت رو بهمون نشون بده 51 00:03:04,180 --> 00:03:05,560 ‫البته 52 00:03:12,560 --> 00:03:13,730 ‫معرکه‌ست 53 00:03:14,440 --> 00:03:16,730 ‫- جرج؟ ‫- بدون شک 54 00:03:16,730 --> 00:03:17,990 ‫پسرا؟ 55 00:03:18,860 --> 00:03:22,070 ‫خیلی هم عالی 56 00:03:22,070 --> 00:03:23,660 ‫بیا 57 00:03:26,490 --> 00:03:28,290 ‫هوم 58 00:03:31,670 --> 00:03:33,790 ‫چرا نمیزنیم نمیکُشیمش 59 00:03:33,790 --> 00:03:37,250 ‫دفعه بعدی که اومد نزدیکت، ‫با چاقو بزن تو صورتش 60 00:03:37,250 --> 00:03:40,920 ‫منم میزنم تو کمرش، ارلو گلوش رو میبره ‫و بعدش تو میشی ملکه 61 00:03:40,920 --> 00:03:42,630 ‫و منم میشم بانو ماریال 62 00:03:42,630 --> 00:03:43,760 ‫پایان 63 00:03:43,760 --> 00:03:45,760 ‫ولی اینقدر ساده نیست 64 00:03:45,760 --> 00:03:48,520 ‫میخوایم کلیسا اونو ‫بعد از خطابه... 65 00:03:48,520 --> 00:03:51,190 ‫برای کل روسیه تصویب کنه، ‫پس اونا باید ازش پشتیبانی کنن 66 00:03:51,190 --> 00:03:54,020 ‫و اگه آیون زنده باشه 67 00:03:54,020 --> 00:03:55,610 ‫یه ارتش دل‌سوز میخوایم، 68 00:03:55,610 --> 00:03:57,770 ‫چرا که اگه بدون داشتنش ‫اونو بکشیم 69 00:03:57,770 --> 00:04:00,490 ‫اون‌وقت ارتش و بقیه ‫ممکنه پشت آیون بشن 70 00:04:00,490 --> 00:04:02,240 ‫و طی این‌کار کاترین رو سر نگون کنن 71 00:04:02,240 --> 00:04:03,820 ‫هیچکس اصلا نمیدونه آیون کجاست 72 00:04:03,820 --> 00:04:07,160 ‫- آیون کیه؟ ‫- آیون برادر ناتنیه پیتره 73 00:04:07,160 --> 00:04:09,870 ‫پسر حرومزاده پیتر کبیر 74 00:04:09,870 --> 00:04:12,960 ‫موقعی که تازه پیتر به قدرت رسید ‫حامی‌هاش سعی کردن تاج و تخت رو تصاحب کنن 75 00:04:13,670 --> 00:04:15,580 ‫من ته‌توش رو در میارم که اون کجاست 76 00:04:15,580 --> 00:04:17,170 ‫چطوری؟ 77 00:04:18,670 --> 00:04:20,010 ‫زیرکانه 78 00:04:21,010 --> 00:04:24,430 ‫یه نظرم یه سال وقت میخوایم ‫که رساله‌هامون رو ردیفِ ردیف کنیم 79 00:04:24,430 --> 00:04:26,390 ‫تعجبی هم نداره که ‫هیچوقت کسی رو نمیکُنی 80 00:04:26,390 --> 00:04:28,640 ‫تو نمیتونی اینطوری باهام حرف بزنی 81 00:04:28,640 --> 00:04:30,430 ‫چون من فقط یه کنیزم؟ 82 00:04:30,430 --> 00:04:32,060 ‫چون بی‌ادبیه 83 00:04:36,480 --> 00:04:38,230 ‫چطور جرئت میکنی 84 00:04:38,230 --> 00:04:39,940 ‫همینطوری قدم‌زنون میای تو اتاقم، آقا 85 00:04:40,730 --> 00:04:42,150 ‫خودمم میخواستم قدم‌زنون نیام 86 00:04:42,150 --> 00:04:45,360 ‫- ولی اسبم از پله‌ها نمیتونه بالا بیاد ‫- ملکه؟ 87 00:04:45,360 --> 00:04:47,320 ‫ارلو، تو اینجا چیکار میکنی؟ 88 00:04:47,320 --> 00:04:49,370 ‫- آه... ‫- برام کتاب آورد 89 00:04:49,370 --> 00:04:51,950 ‫فکر کردم ملکه ممکنه خوششون بیاد 90 00:04:51,950 --> 00:04:54,000 ‫- اوه خدا، چقدر خنگی. بزن به چاک ‫- قربان 91 00:04:58,290 --> 00:05:01,050 ‫برات یه هدیه آوردم. ‫قول یه معشوقه رو بهت داده بودم 92 00:05:02,170 --> 00:05:03,300 ‫یه معشوقه؟ 93 00:05:03,300 --> 00:05:06,220 ‫قبول دارم، ملاحضگیم رو میرسونه. ‫این لئو هستش 94 00:05:06,220 --> 00:05:08,390 ‫پدرش، سرگی ‫یه مَرد مشهور خانوم‌باز بود 95 00:05:08,390 --> 00:05:10,720 ‫لئو باهوشه، کتاب میخونه، ‫غل تلاوت میکنه 96 00:05:10,720 --> 00:05:13,230 ‫شکارش حرف نداره، ‫از شراب خوب و احشا خوشش میاد 97 00:05:13,230 --> 00:05:15,020 ‫و کیر گنده‌ای هم داره 98 00:05:15,020 --> 00:05:18,810 ‫تو بچگی اوریون داشته، ‫بنابراین عقیمه. مرحبا 99 00:05:18,810 --> 00:05:20,190 ‫امیدوارم ازش خوشت بیاد 100 00:05:20,190 --> 00:05:22,150 ‫خوشحالش کن، ‫یا حالا چیزه دیگه 101 00:05:22,150 --> 00:05:23,940 ‫باید برم. ‫روز بزرگیه 102 00:05:27,660 --> 00:05:29,370 ‫میتونی بری، آقا 103 00:05:30,950 --> 00:05:33,160 ‫ترجیح میدم نرم 104 00:05:33,160 --> 00:05:34,790 ‫برام مهم نیست. ‫گفتم میتونی بری 105 00:05:34,790 --> 00:05:38,250 ‫ترجیح میدم یکم بمونم، ‫تا حداقل فکر کنه خوب پیش رفته 106 00:05:38,250 --> 00:05:39,500 ‫اگه از نظرتون اشکالی نداشته باشه 107 00:05:39,500 --> 00:05:41,960 ‫و اگه مجبورم کنین الان برم، ‫صمیمانه به اعدامم دعوتتون میکنم 108 00:05:41,960 --> 00:05:44,050 ‫و میگیم کاش همدیگه ‫رو بهتر میشناختیم 109 00:05:46,180 --> 00:05:47,970 ‫باشه 110 00:05:47,970 --> 00:05:49,340 ‫فقط... 111 00:05:50,100 --> 00:05:51,600 ‫اونجا بشین 112 00:05:53,640 --> 00:05:55,020 ‫ممنونم 113 00:06:00,020 --> 00:06:02,400 ‫داشتیم گوش میکردیم. ‫اون معشوقه‌ت بود؟ 114 00:06:02,400 --> 00:06:05,280 ‫- ظاهراً ‫- هوم، خیلی خوش قیافه‌ست 115 00:06:05,280 --> 00:06:06,990 ‫- متوجه نشدم ‫- هوم 116 00:06:06,990 --> 00:06:09,700 ‫حال بهم‌زنه که ‫همینطوری بهم یه معشوقه بده 117 00:06:09,700 --> 00:06:11,450 ‫انگار من یه حیوونم ‫که بهش سرویس داده بشه 118 00:06:11,450 --> 00:06:13,160 ‫خب، خوبم بهت سرویس داده میشه 119 00:06:13,160 --> 00:06:16,000 ‫اون از خانواده ورونسکیه، ‫اونا معشوقه‌های معروفی‌ هستن 120 00:06:16,790 --> 00:06:19,880 ‫- واقعا؟ ‫- پدرش افسانه‌ بود 121 00:06:20,420 --> 00:06:21,630 ‫لعنتی 122 00:06:22,670 --> 00:06:24,760 ‫همون هفته‌ای که ‫ما ماجرامون رو شروع میکنیم 123 00:06:24,760 --> 00:06:26,800 ‫پیتر این مَرد رو بهت هدیه میده 124 00:06:26,800 --> 00:06:29,180 ‫اون کارش تو وارد کردن ‫جاسوس تو اینجور موقعیت‌ها عالیه 125 00:06:29,180 --> 00:06:32,220 ‫قبلا دیدم این‌کارو کرده. ‫اوه گندش بزنن. شاید خبر داره 126 00:06:32,220 --> 00:06:34,350 ‫و منم اونجا بودم ‫و رساله‌هامون همه‌جا ریخته بودن. خدایا 127 00:06:34,350 --> 00:06:36,850 ‫- خدایا... ‫- ارلو، آروم باش 128 00:06:36,850 --> 00:06:38,100 ‫پیتر خبر نداره 129 00:06:38,100 --> 00:06:39,520 ‫ممکن نیست 130 00:06:39,520 --> 00:06:40,940 ‫اونو پسش میدم 131 00:06:40,940 --> 00:06:43,270 ‫چطور؟ ‫اون هدیه پیتره 132 00:06:45,230 --> 00:06:46,780 ‫زیرکانه 133 00:06:47,820 --> 00:06:50,740 ‫ملکه، میخواستین موقعی که ‫لباس‌های مراسم چای‌خوری میرسن بهتون اطلاع بدم 134 00:06:52,570 --> 00:06:54,790 ‫اوه، عالیه 135 00:06:54,790 --> 00:06:56,910 ‫خیلی قشنگه 136 00:06:57,660 --> 00:06:59,160 ‫هوم 137 00:07:02,330 --> 00:07:04,210 ‫اوه 138 00:07:05,880 --> 00:07:08,130 ‫ملکه، خوشتون میاد؟ 139 00:07:08,130 --> 00:07:10,680 ‫هوم. بی‌نظیره 140 00:07:10,680 --> 00:07:12,300 ‫تو چشم میای 141 00:07:12,300 --> 00:07:13,890 ‫مثل همیشه 142 00:07:15,810 --> 00:07:17,140 ‫بیا 143 00:07:25,610 --> 00:07:28,490 ‫خیلی بزرگه. ‫باید اینقدر بزرگ باشه؟ 144 00:07:28,490 --> 00:07:31,950 ‫معلومه. ‫پدرت مَرد استثنایی‌ای بود 145 00:07:32,820 --> 00:07:36,450 ‫یادمه وقتی 17 سالم بود ‫و موقع شام بهم نگاه کرد 146 00:07:36,450 --> 00:07:38,750 ‫انگار هوای اطرافم ‫رقیق شد 147 00:07:38,750 --> 00:07:40,750 ‫و نمیتونستم نفس بکشم 148 00:07:40,750 --> 00:07:43,830 ‫یه روز، اومد تو اتاقی که ‫من توش بودم و... 149 00:07:43,830 --> 00:07:46,500 ‫زل زد تو چشم‌هام ‫و میدونستم 150 00:07:46,500 --> 00:07:48,960 ‫و منم لباسم رو بالا زدم ‫و او میز خم شدم 151 00:07:48,960 --> 00:07:51,050 ‫و اونم اومد و منو کَرد 152 00:07:52,760 --> 00:07:54,850 ‫اولین بارم 153 00:07:55,510 --> 00:07:56,970 ‫خدا 154 00:07:56,970 --> 00:07:59,060 ‫فکرشم منو خیس میکنه 155 00:08:01,350 --> 00:08:03,730 ‫شاید نیازی نباشه ‫تو این داستان رو بشنوی 156 00:08:03,730 --> 00:08:06,020 ‫میدونستم چطوری شد. ‫خودم اونجا بودم 157 00:08:06,020 --> 00:08:07,520 ‫چی؟ 158 00:08:07,520 --> 00:08:08,730 ‫تو اتاق 159 00:08:08,730 --> 00:08:11,240 ‫- گوشه اتاق سرباز بازی میکردم ‫- واقعا؟ 160 00:08:11,240 --> 00:08:13,780 ‫چه عجیب 161 00:08:13,780 --> 00:08:15,530 ‫لباس تخمی زیادی تنگه 162 00:08:15,530 --> 00:08:18,330 ‫تو هم رهبر بزرگی میشی 163 00:08:20,330 --> 00:08:21,910 ‫اون اینطور فکر نمیکرد 164 00:08:21,910 --> 00:08:24,420 ‫اون تو رو به چالش کشید، ‫فقط همین 165 00:08:24,420 --> 00:08:26,250 ‫بپذیرش 166 00:08:29,250 --> 00:08:31,050 ‫زیادی بزرگه 167 00:08:31,630 --> 00:08:33,090 ‫چیزه مسخره 168 00:08:39,060 --> 00:08:42,680 ‫درمورد این معشوقه‌ای که ‫امپراطور به کاترین داده چیزی میدونین؟ 169 00:08:42,680 --> 00:08:44,690 ‫چی؟ معشوقه؟ 170 00:08:44,690 --> 00:08:47,650 ‫این هم غیر اخلاقی ‫و هم منزجر کننده‌ست 171 00:08:47,650 --> 00:08:48,980 ‫بچه‌ی بیچاره 172 00:08:49,440 --> 00:08:51,240 ‫پس خبر نداشتین؟ 173 00:08:51,240 --> 00:08:53,950 ‫یه‌جور راه‌کار زیرکانه نیست؟ 174 00:08:53,950 --> 00:08:56,160 ‫که جاسوسی اون رو بکنه؟ 175 00:08:56,160 --> 00:08:58,200 ‫امپراطور! ‫ملکه! 176 00:09:00,950 --> 00:09:03,710 ‫- ممنون بابت هدیه ‫- هنوزش امتحانش نکردی؟ 177 00:09:03,710 --> 00:09:06,460 ‫خیلی مهربونانه‌ست، ‫ولی من نیازی به معشوقه ندارم 178 00:09:06,460 --> 00:09:07,540 ‫تو رو دارم 179 00:09:07,540 --> 00:09:10,130 ‫سکس ما به اندازه جویدن چوب یه سگ آبی ‫مسخره و بی‌هیجانه 180 00:09:10,130 --> 00:09:11,920 ‫تو نیاز به یه معشوقه داری. ‫سر حالت میاره 181 00:09:11,920 --> 00:09:14,170 ‫گریگور، کردن زن تو چقدر ‫منو خوشحال میکنه؟ 182 00:09:14,170 --> 00:09:16,260 ‫به نظر میاد سرشار از خوشی میشین 183 00:09:16,260 --> 00:09:18,140 ‫و دقیقا همینو واسه تو میخوام 184 00:09:19,100 --> 00:09:21,310 ‫دارن میان. ‫خفه شو 185 00:09:21,310 --> 00:09:23,930 ‫- چندتا از مدال‌هات رو بده بهم ‫- چی؟ 186 00:09:23,930 --> 00:09:25,730 ‫چندتا از مدال‌های کیریت ‫رو بده بهم 187 00:09:36,740 --> 00:09:38,490 ‫به خونه خوش اومدین 188 00:09:38,490 --> 00:09:42,740 ‫مَردان مبارز روس ‫که در دنیا بهترینن 189 00:09:42,740 --> 00:09:45,040 ‫من یه بلینیِ رزماری، 190 00:09:45,040 --> 00:09:46,670 ‫پر شده از قلب مرغ درست کردم 191 00:09:46,670 --> 00:09:49,500 ‫نمادگر اون سوئدی‌های بلوند ‫شرور لاشی 192 00:09:49,500 --> 00:09:51,550 ‫ما قلب‌های خوشمزه‌شون میجوئیم 193 00:09:51,550 --> 00:09:53,590 ‫- مرحبا! ‫- و بعد، 194 00:09:53,590 --> 00:09:56,880 ‫با وودکای فلفی تیره، ‫که پدرم دوست داشت قورتش میدیم 195 00:09:56,880 --> 00:09:58,890 ‫همونطور که همه شما رو دوست داشت 196 00:09:58,890 --> 00:10:02,260 ‫مرحبا. ‫به سلامتی پیتر کبیر 197 00:10:06,690 --> 00:10:09,060 ‫به سلامتی من. ‫پیتر... 198 00:10:11,230 --> 00:10:12,520 ‫من! 199 00:10:12,520 --> 00:10:14,740 ‫مرحبا! 200 00:10:14,740 --> 00:10:18,110 ‫آقایون، درحالی که سوئدی‌ها ‫یکی دو روز تا اینکه... 201 00:10:18,110 --> 00:10:20,070 ‫کامل لهشون کنیم ‫به زخمی‌هاشون میرسن 202 00:10:20,070 --> 00:10:23,450 ‫ما میخوریم و می‌آشامیم، ‫و عظمت‌مون رو جشن میگیریم 203 00:10:23,450 --> 00:10:26,370 ‫- مرحبا ‫- مرحبا! 204 00:10:28,790 --> 00:10:31,590 ‫- خوب پیش رفت، اینطور فکر نمیکنی، گریگور؟ ‫- موفقیت آمیز بود 205 00:10:31,590 --> 00:10:34,510 ‫اگه اجازه بدین جزئیات ارتش ‫رو به اطلاع‌تون برسونم، قربان 206 00:10:34,510 --> 00:10:37,130 ‫من همچون پدرم یه نابغه غریزیِ ارتشی هستم 207 00:10:37,130 --> 00:10:38,760 ‫نیازی به مطلع‌سازی ندارم 208 00:10:38,760 --> 00:10:40,260 ‫بله، البته 209 00:10:40,260 --> 00:10:43,260 ‫متوجه شدم که شما... 210 00:10:43,260 --> 00:10:46,140 ‫معشوقه‌ای به ملکه هدیه دادین، قربان 211 00:10:46,140 --> 00:10:49,560 ‫میخوام در این رابطه ‫خدمتت رو پیشنهاد بدم 212 00:10:49,560 --> 00:10:53,270 ‫و این یکی جواب نداد ‫و نیاز به فرد جایگذین بود 213 00:10:56,440 --> 00:10:58,240 ‫- گریگور، شنـ... ‫- شنیدم 214 00:11:03,910 --> 00:11:06,910 ‫- حرف نداشت، ولمنتوو ‫- اوه باریکلا، جناب 215 00:11:06,910 --> 00:11:09,000 ‫- حس میکنم، آه... ‫- میتونی تصور کنی؟ 216 00:11:09,000 --> 00:11:11,380 ‫این گراز با کیر کوچولوش... 217 00:11:11,380 --> 00:11:14,130 ‫که فقط وودکا میپاشه روی... 218 00:11:19,050 --> 00:11:22,340 ‫بدون شوخی سرحالم آوردی. ‫باریکلا 219 00:11:22,340 --> 00:11:25,430 ‫البته. ‫یه شوخی معرکه از من 220 00:11:33,400 --> 00:11:35,020 ‫خاله الیزابت 221 00:11:35,020 --> 00:11:37,320 ‫کاترین عزیز 222 00:11:37,320 --> 00:11:39,820 ‫- لبخندت رو ببین ‫- هوم 223 00:11:39,820 --> 00:11:41,610 ‫ناجی‌ایه، نه؟ 224 00:11:41,610 --> 00:11:43,410 ‫بدون شک 225 00:11:43,410 --> 00:11:45,160 ‫این ماهی‌ها رو ببین 226 00:11:46,540 --> 00:11:49,580 ‫قبلا نگاهشون میکردم، ‫فکر میکردم خوشنودن 227 00:11:49,580 --> 00:11:52,920 ‫حالا متوجه شدم ‫که کلا زده به سرشون 228 00:11:54,630 --> 00:11:55,840 ‫آیون کیه؟ 229 00:11:57,670 --> 00:11:59,090 ‫کی اسم آیون عزیز رو آورده؟ 230 00:12:00,090 --> 00:12:03,890 ‫شنیدم یکی میگفت. ‫نمیدونم کی بود 231 00:12:03,890 --> 00:12:07,310 ‫من هنوز تازه‌واردم، ‫و یکم تو یادگیری اسم‌ها کُندم 232 00:12:08,270 --> 00:12:11,310 ‫ولی به نظر میومد تا حدی ‫معمای هیجان‌انگیزی هستش 233 00:12:19,030 --> 00:12:20,780 ‫آزاد 234 00:12:31,540 --> 00:12:33,580 ‫تنها کلید دست منه 235 00:12:40,880 --> 00:12:43,510 ‫- آیون! ‫- لیزی! 236 00:12:43,510 --> 00:12:45,840 ‫کیک! 237 00:12:46,720 --> 00:12:48,510 ‫اوه! 238 00:12:49,850 --> 00:12:53,060 ‫- این کاترینه ‫- ملکه 239 00:12:54,310 --> 00:12:55,690 ‫از دیدنت خوشحالم 240 00:12:57,770 --> 00:13:00,230 ‫از نقاشی‌هام خوشت میاد؟ 241 00:13:12,580 --> 00:13:14,410 ‫بی‌نظیرن 242 00:13:20,670 --> 00:13:23,010 ‫خیلی داری بزرگ میشی 243 00:13:25,010 --> 00:13:27,180 ‫دیگه باید بریم 244 00:13:27,180 --> 00:13:29,180 ‫پیتر میاد دیدنم؟ 245 00:13:30,140 --> 00:13:33,180 ‫- اون خیلی سرش شلوغه ‫- میخوام با چاقو بزنمش 246 00:13:33,810 --> 00:13:36,730 ‫حتی یه چاقویی هم ‫جایی قایم کردم 247 00:13:37,440 --> 00:13:40,570 ‫معلومه که این‌کارو نکردی. ‫تو زیادی مهربونی 248 00:13:40,980 --> 00:13:42,320 ‫مادرم؟ 249 00:13:43,360 --> 00:13:44,780 ‫هنوزم خارج از کشوره 250 00:13:44,780 --> 00:13:48,320 ‫کاترین، دوباره بیا دیدنم 251 00:13:48,320 --> 00:13:49,780 ‫حتما 252 00:13:49,780 --> 00:13:51,410 ‫تخمی قول بده! 253 00:13:51,410 --> 00:13:54,250 ‫عزیزم! عزیزم! ‫بی‌ادبی بود 254 00:13:54,250 --> 00:13:58,920 ‫ببخشید. ‫فقط یکی رو میخوام که باهاش بازی کنم 255 00:13:58,920 --> 00:14:01,380 ‫معلومه که میخوای، عزیزم 256 00:14:01,380 --> 00:14:03,210 ‫بعداً بر میگردم 257 00:14:14,180 --> 00:14:17,310 ‫اون برامون خطرناکه 258 00:14:17,310 --> 00:14:18,730 ‫به نظرم باید بکشیمش، 259 00:14:18,730 --> 00:14:20,940 ‫ولی یه جورایی عضوء خانواده‌مونه، ‫و ما احساساتی هستیم 260 00:14:21,690 --> 00:14:24,320 ‫ولی حالا تو هستی، ‫به زودی وارث به دنیا میاری 261 00:14:25,070 --> 00:14:26,400 ‫ممنون که بهم نشون دادی 262 00:14:26,400 --> 00:14:29,110 ‫اوه، تو خانواده مایی. ‫همه‌چیز رو بهت نشون میدم 263 00:14:29,110 --> 00:14:31,160 ‫از جمله اینکه چطور ‫اینجا به خوشبختی برسی 264 00:14:31,160 --> 00:14:34,200 ‫و برامون وارث میاری ‫و جبهه ما رو قوی میکنی 265 00:14:34,200 --> 00:14:37,080 ‫ولی بایدم بدونی کجا خطر قرار داره 266 00:14:38,790 --> 00:14:39,960 ‫اوه 267 00:14:40,500 --> 00:14:44,000 ‫اگه دیدی کی درموردش حرف میزنه، ‫بهم بگو 268 00:14:44,000 --> 00:14:45,670 ‫بدون شک 269 00:14:47,010 --> 00:14:49,130 ‫مرحبا! 270 00:14:49,130 --> 00:14:52,680 ‫آقایون، بیاین شروع کنیم 271 00:14:52,680 --> 00:14:55,520 ‫سوئدی‌ها... ‫اول، یه سر سلامتی 272 00:14:55,520 --> 00:14:57,350 ‫به سلامتی دوستان و رهبرمون 273 00:14:57,350 --> 00:14:59,520 ‫پدر امپراطور، پیتر کبیر 274 00:14:59,520 --> 00:15:01,230 ‫مرحبا! 275 00:15:02,730 --> 00:15:05,780 ‫من یه جدیدش رو دارم، ‫به افتخار اون 276 00:15:06,820 --> 00:15:08,780 ‫بویا! بویا! 277 00:15:08,780 --> 00:15:13,450 ‫همینطورم دماغ سوئدی‌ که ‫زخمیم کرد رو قطع کردم و تو یه کیسه آوردم! 278 00:15:13,450 --> 00:15:15,740 ‫بویا! بویا! 279 00:15:15,740 --> 00:15:18,410 ‫به سلامتی مَردان جنگجوی روسیِ گردان من 280 00:15:18,410 --> 00:15:20,460 ‫که نبرد زمینی رو پیروز شدن 281 00:15:20,460 --> 00:15:23,170 ‫و شانس پیروزی کامل رو رقم زدن! 282 00:15:23,170 --> 00:15:25,420 ‫نه، اگه ما... 283 00:15:25,420 --> 00:15:27,920 ‫گردان من، ‫که تعداشون دوبرابر کمتر بود 284 00:15:27,920 --> 00:15:30,720 ‫کاری کردن اون لاشیا به سمت دره فراری بشن 285 00:15:30,720 --> 00:15:32,890 ‫و بعد چند روز بالای سرشون ‫منتظر موندیم 286 00:15:32,890 --> 00:15:35,430 ‫تا اینکه لاشیا زد به سرشون ‫و به خودشون شلیک کردن 287 00:15:43,440 --> 00:15:45,570 ‫میشه شروع کنیم؟ 288 00:15:47,650 --> 00:15:48,740 ‫البته 289 00:15:49,860 --> 00:15:52,740 ‫تمرکز کنین. ‫سوئدی‌ها اینجان 290 00:15:52,740 --> 00:15:54,950 ‫اینجا و اینجا 291 00:15:54,950 --> 00:15:57,830 ‫- حالا، توصیه میکنم... ‫- اینو بده به من 292 00:15:58,660 --> 00:16:01,920 ‫وقتی این جنگ رو علیه سوئد شروع کردم، ‫بخاطر این بود که... 293 00:16:03,710 --> 00:16:06,340 ‫خب، پدرم شکستشون داده بود و... 294 00:16:07,420 --> 00:16:11,380 ‫و سوئدی‌ها همونطور که شناخته شدن ‫یا مشت حیوون لاشیَن 295 00:16:11,380 --> 00:16:15,220 ‫بلوندهای لاشیه حیوون‌کُنِ، ‫سیاه‌دار خوره بی‌مزاح 296 00:16:15,220 --> 00:16:17,560 ‫با یه بندری که به نفع‌مونه داشته باشیم 297 00:16:17,560 --> 00:16:21,310 ‫ولی بعد، به جای پیروزی ‫اجازه دادین عقب رونده بشیم 298 00:16:21,310 --> 00:16:23,690 ‫پس الان اونا تو خود روسیه‌ان 299 00:16:23,690 --> 00:16:26,150 ‫خلاصه بگم، ‫وضع ریدمانیه 300 00:16:26,150 --> 00:16:28,820 ‫پس من یه نقشه دارم 301 00:16:31,280 --> 00:16:33,700 ‫من میگم... 302 00:16:35,320 --> 00:16:38,290 ‫از اینجا بریم، ‫از اینجا رد بشیم 303 00:16:38,290 --> 00:16:40,950 ‫یه‌باره کل نیروهامون ‫رو چهار گروه کنیم 304 00:16:40,950 --> 00:16:43,040 ‫احتمالا تو شب، ‫تا نتونن ببینن‌مون 305 00:16:43,040 --> 00:16:44,460 ‫شاید اسب هم داشته باشیم 306 00:16:44,460 --> 00:16:46,790 ‫ولی اونا زیاد سر و صدا میکنن، ‫پس شاید تا اونجا بدوئیم 307 00:16:46,790 --> 00:16:48,630 ‫بعد موقع سحر، ‫وقتی دارن صبحونه میخورن 308 00:16:48,630 --> 00:16:50,420 ‫که یه دستشون به کیرشونه ‫و یه دست دیگه‌شون نون بریوشه 309 00:16:50,420 --> 00:16:53,630 ‫حمله و نابودشون میکنیم، ‫تو یه صبح جنگ رو پیروز میشیم 310 00:16:53,630 --> 00:16:56,050 ‫مرحبا! 311 00:16:58,890 --> 00:17:00,270 ‫فکر جالبیه 312 00:17:00,270 --> 00:17:02,980 ‫نبوغانه‌ست. ‫اگه میتونی ایراد بگیر، چاقال کیری 313 00:17:02,980 --> 00:17:05,190 ‫ها. بویا! 314 00:17:05,190 --> 00:17:06,650 ‫خب... 315 00:17:08,440 --> 00:17:11,150 ‫قربان، این یه رودخونه 11 فیتیه 316 00:17:11,150 --> 00:17:14,320 ‫که میخواین افرادمون ازش رد بشن 317 00:17:18,370 --> 00:17:19,490 ‫قایق 318 00:17:22,330 --> 00:17:24,160 ‫قایق‌های نفر بر؟ 319 00:17:24,160 --> 00:17:27,380 ‫- بله ‫- ممکنه تا حدی سرعت‌مون رو بگیره، قربان 320 00:17:27,380 --> 00:17:29,750 ‫برای حمله ما رو مستعد پذیر کنه 321 00:17:29,750 --> 00:17:33,510 ‫بعلاوه، اینم دشت بازیه 322 00:17:33,510 --> 00:17:36,390 ‫نمیشه بدون دیده نشدن رفت 323 00:17:39,810 --> 00:17:42,470 ‫شب میریم، با لباس مشکی 324 00:17:42,470 --> 00:17:44,890 ‫یا هم لباس سبز، ‫اگه علف‌ها بلند باشن 325 00:17:51,110 --> 00:17:54,570 ‫امپراطور خیلی بهمون غذا داده ‫که بتونیم فکر کنیم 326 00:17:56,530 --> 00:17:59,490 ‫من نقشه‌ام رو میکشم ‫و ترکیبش میکنم... 327 00:17:59,490 --> 00:18:02,540 ‫با مقداری از افکار عالیه امپراطور 328 00:18:05,250 --> 00:18:06,290 ‫مرحبا 329 00:18:06,750 --> 00:18:08,330 ‫مرحبا! 330 00:18:12,380 --> 00:18:14,420 ‫فقط بلند تلفظ کن 331 00:18:14,420 --> 00:18:16,970 ‫بب...رها؟ 332 00:18:16,970 --> 00:18:18,340 ‫ببرها... 333 00:18:18,340 --> 00:18:19,970 ‫بله 334 00:18:19,970 --> 00:18:23,350 ‫دوست دارن بخورن... ‫آدم‌ها رو 335 00:18:23,350 --> 00:18:25,270 ‫بله! 336 00:18:25,270 --> 00:18:26,600 ‫ممنون 337 00:18:40,870 --> 00:18:44,660 ‫حداقل میتونی قبل از اینکه بفرستیش بره ‫کاغذ کادوش رو باز کنی 338 00:18:47,040 --> 00:18:49,790 ‫من کارهای خیلی مهم‌تری دارم 339 00:18:49,790 --> 00:18:52,290 ‫ملکه بودن سر تو حیف شده 340 00:18:54,420 --> 00:18:56,470 ‫- آیون رو دیدم ‫- یا پنج تن 341 00:18:58,010 --> 00:19:00,430 ‫- کجا؟ ‫- تو قصر 342 00:19:00,430 --> 00:19:02,720 ‫زندونی شده و بدجور ازش محافظت میشه 343 00:19:02,720 --> 00:19:04,430 ‫پس به ارتش نیاز داریم 344 00:19:04,430 --> 00:19:08,810 ‫درواقع، چرا خود ولمنتوو نباشه، ‫رهبر ارتش؟ 345 00:19:09,520 --> 00:19:11,360 ‫به نظرم تو نخمه 346 00:19:11,360 --> 00:19:13,230 ‫فکر کنم از هَوَلیش معلومه 347 00:19:13,230 --> 00:19:16,400 ‫باید به ارلو بگیم. ‫اونم باید روشون کار کنه 348 00:19:35,210 --> 00:19:38,380 ‫اوه. سلام 349 00:19:38,380 --> 00:19:40,300 ‫شوهرم بهت چی گفت؟ 350 00:19:40,300 --> 00:19:42,590 ‫گفت باید شما رو خوشحال کنم 351 00:19:42,590 --> 00:19:44,300 ‫گفت براشون مهمه 352 00:19:44,300 --> 00:19:46,390 ‫- و همش همین؟ ‫- بازم بود 353 00:19:46,390 --> 00:19:49,520 ‫گفت اگه تو سکس کردن‌مون ‫ابرازی ازت صورت بگیره... 354 00:19:49,520 --> 00:19:51,440 ‫صدایی در بیاری، لبت رو گاز بگیری ‫نفس نفس بکشی 355 00:19:51,440 --> 00:19:53,270 ‫بهم هزار روبل میده 356 00:19:53,270 --> 00:19:56,400 ‫از آلتم مجسمه برنز میسازه ‫و واسه نمایش تو یه موزه میذاره 357 00:19:57,280 --> 00:19:59,240 ‫و تو چی جواب دادی؟ 358 00:19:59,240 --> 00:20:02,530 ‫گفتم اگه روسیه موزه داشت خوب میشد 359 00:20:05,780 --> 00:20:07,580 ‫که اینطور 360 00:20:07,580 --> 00:20:09,410 ‫و چرا تو رو انتخاب کرد؟ 361 00:20:09,410 --> 00:20:10,960 ‫حدس میزنم باهم دوستین 362 00:20:10,960 --> 00:20:13,000 ‫دوبار تا حالا دیدمش، ‫از طریق پدرم 363 00:20:13,000 --> 00:20:14,670 ‫معشوقه معروف 364 00:20:14,670 --> 00:20:17,000 ‫اونو کم‌ارزش جلوه دادن. ‫اون مَرد بی‌نظیری بود 365 00:20:17,000 --> 00:20:19,420 ‫که زن‌ها، موسیقی، شراب دوست داشت 366 00:20:19,420 --> 00:20:23,550 ‫و همینطورم دوست داشت همراه پسرش موقع غروب ‫تو دشت بشینه و حرکت پرندگان سار رو تماشا کنه 367 00:20:23,550 --> 00:20:26,600 ‫ولی به نظر میاد ‫خانوم‌باز روش موند 368 00:20:26,600 --> 00:20:28,720 ‫پس، تو هم یه معشوقه حرفه‌ای هستی 369 00:20:30,770 --> 00:20:32,350 ‫بهم نخند 370 00:20:32,350 --> 00:20:34,650 ‫جوک رو بهت میگم ‫و بعد باهم میخندیم 371 00:20:34,650 --> 00:20:39,320 ‫چون تو معشوقه نمیخوای، ‫رازم رو بهت میگم 372 00:20:39,320 --> 00:20:41,900 ‫من فقط یه بار سکس کردم 373 00:20:41,900 --> 00:20:43,740 ‫با دختر عموی مَست و مهربون 374 00:20:43,740 --> 00:20:46,330 ‫و چاقم که به زور ‫خودش رو انداخت روم 375 00:20:46,330 --> 00:20:47,830 ‫به گمونم ناخوش نبود 376 00:20:47,830 --> 00:20:50,450 ‫ولی اصلا نمیدونستم دارم چیکار میکنم 377 00:20:50,450 --> 00:20:53,370 ‫- بابات بهت یاد نداد؟ ‫- نه والا 378 00:20:53,370 --> 00:20:56,630 ‫اون بدجور به اکتشاف ‫و ماجراجویی باور داشت 379 00:20:56,630 --> 00:20:58,750 ‫و گفت منو از هیچ کدوم‌شون ‫محروم نمیکنه 380 00:21:00,050 --> 00:21:02,010 ‫میخوای دل منو ببری؟ 381 00:21:02,010 --> 00:21:04,050 ‫معلومه دلم نمیخواد کشته بشم 382 00:21:04,050 --> 00:21:05,470 ‫ولی نمیتونم حدس بزنم چی دلت رو میبره 383 00:21:05,470 --> 00:21:07,100 ‫همونطور که نمیتونم حدس بزنم ‫چی منو نجات میده 384 00:21:07,100 --> 00:21:09,350 ‫آدم باید فقط زندگی کنه ‫و امیدوار باشه خوب پیش میره 385 00:21:09,350 --> 00:21:10,640 ‫و موقع این‌کارش ‫خوش میگذره 386 00:21:11,850 --> 00:21:13,940 ‫مگه اینکه باید سعی کنم ‫دلت رو ببرم 387 00:21:16,150 --> 00:21:17,650 ‫راستش، سعیم رو میکنم 388 00:21:17,650 --> 00:21:20,820 ‫خوش میگذره، ‫گرچه اگه اشتباه پیش بره ممکنه مرگبار باشه 389 00:21:21,740 --> 00:21:25,320 ‫میدونم، یه معشوقه ‫بدون شک باید هدیه‌ای بیاره 390 00:21:25,320 --> 00:21:27,280 ‫ولی تو نداری 391 00:21:27,280 --> 00:21:28,950 ‫چرا آوردم 392 00:21:33,000 --> 00:21:34,500 ‫تو یه اشتباهی کردی 393 00:21:34,500 --> 00:21:37,130 ‫این هدیه نیست. ‫یه هلوئه 394 00:21:37,790 --> 00:21:39,960 ‫وقتی میخوریش، ‫باید بذاریش تو دهنت 395 00:21:39,960 --> 00:21:42,420 ‫یه بار گازش بزنی، ‫سرت رو بدی عقب 396 00:21:42,420 --> 00:21:45,470 ‫و بذاری آبش تو گلوت جریان پیدا کنه 397 00:21:47,340 --> 00:21:49,010 ‫خودم بلدم چطوری هلو بخورم 398 00:21:49,680 --> 00:21:51,890 ‫دیگه هرگز دست کمت نمیگیرم 399 00:22:05,030 --> 00:22:06,860 ‫هوم! 400 00:22:06,860 --> 00:22:08,620 ‫خارق‌العاده‌ست 401 00:22:08,620 --> 00:22:12,040 ‫آبش جریان پیدا میکنه ‫و تو گلو جمع میشه 402 00:22:12,040 --> 00:22:15,500 ‫و یهو فواره میکنه به پایین، ‫مثل یه آبشار لذیذ 403 00:22:25,670 --> 00:22:27,680 ‫میتونی شب رو بمونی 404 00:22:29,800 --> 00:22:31,810 ‫رو کاناپه میخوابی 405 00:22:31,810 --> 00:22:33,680 ‫بعد صبح، میرم پیش پیتر 406 00:22:33,680 --> 00:22:35,850 ‫بخاطر تو ازش تشکر میکنم، ‫میگم خوشحال‌کننده بودی 407 00:22:35,850 --> 00:22:37,480 ‫در امان خواهی بود، ‫و کارمون باهم تموم میشه 408 00:22:38,150 --> 00:22:39,230 ‫عالیه 409 00:22:45,530 --> 00:22:47,070 ‫یالا! 410 00:22:50,990 --> 00:22:54,200 ‫- پس اون رفت؟ جاسوس؟ ‫- آره، گفتم میفرستمش بره 411 00:22:54,700 --> 00:22:58,250 ‫از این بگذریم، باید با ارتش ‫پیشرفت کنیم 412 00:22:58,250 --> 00:23:02,210 ‫یهو قضیه رو نگیم، ‫بلکه زمینه‌ش رو فراهم کنیم 413 00:23:02,210 --> 00:23:04,000 ‫بالاخره یه اقدام 414 00:23:04,000 --> 00:23:06,050 ‫الان بهترین موقعه‌ست؟ ‫آه... 415 00:23:06,880 --> 00:23:09,010 ‫در وینو ویتا، ارلو ‫[موقع مَستی حقیقت گفته میشه] 416 00:23:09,010 --> 00:23:10,430 ‫کارت رو شروع کن 417 00:23:25,280 --> 00:23:26,780 ‫لاشیا 418 00:23:26,780 --> 00:23:30,910 ‫و کی دریاچه رو سبز رنگ میکنه؟ ‫هوم؟ کی این‌کارو میکنه؟ 419 00:23:30,910 --> 00:23:33,580 ‫آبی، اصولاً رنگشون آبیه 420 00:23:33,580 --> 00:23:36,330 ‫چرا موسیقی پخش نکنیم؟ 421 00:23:36,330 --> 00:23:37,960 ‫یه اسمم نیاز دارم 422 00:23:38,960 --> 00:23:40,370 ‫پیترِ... 423 00:23:42,420 --> 00:23:44,960 ‫- چی میتونم باشم؟ ‫- آه... 424 00:23:44,960 --> 00:23:46,380 ‫پیترِ باحال 425 00:23:46,380 --> 00:23:48,260 ‫پیترِ استاد 426 00:23:48,260 --> 00:23:51,090 ‫آه، پیترِ وحشتناک 427 00:23:51,090 --> 00:23:53,300 ‫یه چیزه الهام‌بخش میخوام، آرکیدی 428 00:23:53,300 --> 00:23:56,010 ‫اینم الهام‌‍بخشه. ‫ترس رو الهام میده 429 00:23:56,010 --> 00:23:59,810 ‫و تاریخ غنی‌ای هم داره، ‫همه وحشتناک‌ها رو دوست دارن 430 00:23:59,810 --> 00:24:01,770 ‫فقط گم‌شین، همتون 431 00:24:01,770 --> 00:24:03,310 ‫باید فردا سخنرانی کنم 432 00:24:27,880 --> 00:24:29,880 ‫اوه. ولمنتوو 433 00:24:31,010 --> 00:24:32,800 ‫فکر میکردم اینجا کتاب‌خونه‌ست 434 00:24:32,800 --> 00:24:35,180 ‫کاملا تو این قصر گم شدم 435 00:24:35,760 --> 00:24:38,850 ‫ملکه، باعث افتخاره 436 00:24:39,430 --> 00:24:42,770 ‫شاید سرنوشته. ‫میخواستم باهاتون حرف بزنم 437 00:24:42,770 --> 00:24:45,110 ‫و منم همینطور. ‫یا خدا 438 00:24:45,110 --> 00:24:46,820 ‫شما درخشانین، 439 00:24:46,820 --> 00:24:50,610 ‫درخشان، با درخشانیت 440 00:24:50,610 --> 00:24:52,320 ‫خب، ممنون 441 00:24:52,320 --> 00:24:55,910 ‫- شما منو یاد پدرم میندازین ‫- من، آه... 442 00:24:55,910 --> 00:24:59,120 ‫مطمئنم جوون‌ترم و... 443 00:24:59,120 --> 00:25:02,040 ‫تو زمان تازه مردانگی هستم 444 00:25:03,580 --> 00:25:05,710 ‫نوشیدنی؟ 445 00:25:07,920 --> 00:25:09,550 ‫‌ 446 00:25:09,550 --> 00:25:12,550 ‫اون مَرد جدیه ارتشی بود 447 00:25:12,550 --> 00:25:16,890 ‫اغلب از دست رهبرهای این کشور ‫ناامید بود 448 00:25:16,890 --> 00:25:20,600 ‫البته. ‫پس شبیه هم هستیم 449 00:25:20,600 --> 00:25:24,940 ‫دقیقاً. یه مَرد ارتشی خوب ‫با کمال میل خون انسان رو میریزه 450 00:25:24,940 --> 00:25:27,310 ‫ول خون کسی رو تلف نمیکنه 451 00:25:27,310 --> 00:25:28,980 ‫اشتباه درموردتون فکر کردم؟ 452 00:25:28,980 --> 00:25:31,490 ‫شما الهام هستین 453 00:25:35,320 --> 00:25:37,990 ‫پوستتون... 454 00:25:41,290 --> 00:25:43,910 ‫- داری گریه میکنی؟ ‫- یکم، آره 455 00:25:44,750 --> 00:25:47,040 ‫زیبایی‌تون دردناکه 456 00:25:47,920 --> 00:25:49,880 ‫- صحیح ‫- من... 457 00:25:49,880 --> 00:25:53,470 ‫اگه یه فلسفه داشتیم، ‫یه معیار برای اقدام 458 00:25:53,470 --> 00:25:56,130 ‫فقط تو فکرم چه تغییری ایجاد میکرد 459 00:25:56,130 --> 00:25:59,260 ‫- هوم ‫- با تو احساس خویشی میکنم 460 00:25:59,260 --> 00:26:01,390 ‫- منم همینطور ‫- اووه! 461 00:26:01,390 --> 00:26:04,480 ‫آه! بلند شو! 462 00:26:04,480 --> 00:26:08,110 ‫ملکه، من عضوم رو بی‌حیا میکنم 463 00:26:08,110 --> 00:26:11,280 ‫اوه، خدا. ‫باید از روم بلند بشی 464 00:26:19,200 --> 00:26:22,490 ‫این چیه... خیسه؟ 465 00:26:22,490 --> 00:26:26,290 ‫- تو شلوارم شاشیدم ‫- اَخ! اَخ! 466 00:26:26,290 --> 00:26:29,460 ‫بذار یکم اینجا دراز بکشم ‫و انرژیم رو بدست بیارم 467 00:26:29,460 --> 00:26:34,380 ‫قبل از اینکه توفانی از شهوت رو آزاد کنم! 468 00:26:34,380 --> 00:26:36,300 ‫- لاشی! ‫- اوه! 469 00:26:45,890 --> 00:26:48,810 ‫اونا رو بیارین پایین! 470 00:27:14,920 --> 00:27:17,760 ‫آنتون. چطور میگذره؟ 471 00:27:17,760 --> 00:27:20,640 ‫- فاجعه‌بار ‫- جلسه چطور بود؟ 472 00:27:20,640 --> 00:27:22,510 ‫شنیدم جالبه 473 00:27:22,510 --> 00:27:24,520 ‫- یارو خیلی خنگه ‫- هیس 474 00:27:24,520 --> 00:27:26,430 ‫تو مَستی 475 00:27:29,310 --> 00:27:31,060 ‫تو ملکه جدید رو دیدی؟ 476 00:27:31,060 --> 00:27:33,480 ‫- شندیم پتیاره‌ست ‫- نه، نه، نه. اصلا 477 00:27:33,480 --> 00:27:36,360 ‫ردخور نداره 478 00:27:36,360 --> 00:27:38,200 ‫بهم آشناتون میکنم 479 00:28:03,180 --> 00:28:07,020 ‫واسه خواب لباس تنت کنم ‫یا فقط چربت کنم؟ 480 00:28:09,020 --> 00:28:11,650 ‫- شبت چطور بود؟ ‫- از تجاوز دوری کردم 481 00:28:11,650 --> 00:28:14,020 ‫- تو؟ ‫- همینطور 482 00:28:14,650 --> 00:28:17,320 ‫اگه کسی یه وقت چیزی ‫از دکمه راحت‌تر اختراع کنه 483 00:28:17,320 --> 00:28:19,190 ‫همه‌مون تو دردسر میوفتیم 484 00:28:23,320 --> 00:28:25,120 ‫میتونی بری 485 00:28:44,340 --> 00:28:47,850 ‫ولی اگه اقامتگاه رو نزدیک رودخونه قرار بدیم 486 00:28:47,850 --> 00:28:51,310 ‫میتونیم فقط دراز بکشیم ‫و تماشا کنیم 487 00:28:51,310 --> 00:28:55,270 ‫و بعد ازش بپریم پایین، ‫لخت توی آب خُنک 488 00:28:55,270 --> 00:28:56,650 ‫شاعرانه‌ست 489 00:28:57,480 --> 00:28:59,320 ‫میخواستم ازش بخوام 490 00:28:59,320 --> 00:29:01,650 ‫ماه دیگه بذاره ‫واسه چند هفته بریم اونجا 491 00:29:01,650 --> 00:29:04,320 ‫- اجازه نمیده ‫- میتونیم ازش بخوایم 492 00:29:05,120 --> 00:29:06,660 ‫البته 493 00:29:13,620 --> 00:29:14,960 ‫هی 494 00:29:14,960 --> 00:29:16,840 ‫بیدارین. خوبه 495 00:29:18,130 --> 00:29:19,300 ‫آه... 496 00:29:28,180 --> 00:29:30,390 ‫- حالت خوبه؟ ‫- معلومه 497 00:29:31,140 --> 00:29:32,890 ‫میخوای حرف بزنیم؟ 498 00:29:33,640 --> 00:29:35,270 ‫فقط میخوابم 499 00:29:41,650 --> 00:29:43,200 ‫لاشیا 500 00:30:04,550 --> 00:30:07,140 ‫آه، گریگور عزیزم، ‫اینجایی 501 00:30:07,890 --> 00:30:10,560 ‫نمیخواستیم بیدارت کنیم 502 00:30:11,100 --> 00:30:12,890 ‫خوبی‌تون رو میرسونه 503 00:30:14,350 --> 00:30:16,060 ‫راستش، یه موی دماغت زده بیرون 504 00:30:17,600 --> 00:30:19,310 ‫آخ. چه بی‌رحمانه 505 00:30:19,310 --> 00:30:21,190 ‫معذرت میخوام، ولی روز بزرگیه 506 00:30:21,190 --> 00:30:23,650 ‫بله همینطوره. ‫حس خوبی دارم 507 00:30:23,650 --> 00:30:26,820 ‫شما دوستان عزیز منین. ‫بیاین بغلم 508 00:30:42,380 --> 00:30:45,970 ‫من و گیگور فکر میکردم ‫ممکنه بریم به حومه شهر 509 00:30:45,970 --> 00:30:47,930 ‫واسه یه ماه بریم به ملک‌مون 510 00:30:47,930 --> 00:30:50,350 ‫- درسته ‫- باید به خونه سر بزنیم 511 00:30:50,350 --> 00:30:53,430 ‫و میخواستیم اولین بِه فصل ‫رو برات بیاریم 512 00:30:53,430 --> 00:30:55,810 ‫باشه. حتما 513 00:31:00,150 --> 00:31:02,070 ‫چی مینویسی؟ 514 00:31:02,730 --> 00:31:05,690 ‫هیچی. فقط یه نامه 515 00:31:06,990 --> 00:31:08,410 ‫حتما دلت واسه خونه تنگ شده 516 00:31:10,620 --> 00:31:13,240 ‫آره. همینطوره 517 00:31:13,240 --> 00:31:15,250 ‫چای، آقا 518 00:31:15,250 --> 00:31:16,790 ‫ممنون، ولد 519 00:31:16,790 --> 00:31:19,040 ‫ولد مخف ولادمیره ‫یا کلمه بلنده ولا هستش؟ 520 00:31:19,040 --> 00:31:21,250 ‫- اوه! آه! ‫- آها 521 00:31:21,250 --> 00:31:22,790 ‫اوه 522 00:31:22,790 --> 00:31:26,630 ‫- خیلی متاسفم ‫- نمیتونیم تو رو بخاطر جاذبه سرزنش کنیم، ولد 523 00:31:26,630 --> 00:31:28,720 ‫واسه...؟ ‫چی... 524 00:31:28,720 --> 00:31:31,010 ‫این جاذبه‌ست، ولد 525 00:31:32,600 --> 00:31:34,970 ‫همه‌چی میاد پایین، ولد 526 00:31:34,970 --> 00:31:36,850 ‫نیروهای دیده نشده 527 00:31:36,850 --> 00:31:39,480 ‫یه بشقاب چی؟ 528 00:31:39,480 --> 00:31:41,190 ‫جاذبه 529 00:31:41,190 --> 00:31:42,480 ‫یا یه پَر؟ 530 00:31:42,480 --> 00:31:45,150 ‫اوه اونا خوب مقابله میکنن 531 00:31:45,150 --> 00:31:46,690 ‫ولی بازم... 532 00:31:48,780 --> 00:31:50,360 ‫- ولد؟ ‫- جاذبه 533 00:31:51,280 --> 00:31:53,530 ‫اوه 534 00:31:56,870 --> 00:31:59,710 ‫میرم به صرف صبحونه ‫و با پیتر صحبت میکنم 535 00:32:00,500 --> 00:32:02,460 ‫و بعدش میتونی بری 536 00:32:03,340 --> 00:32:07,090 ‫ممکنه توصیه کنیم یه نمایش کوتاه اجرا کنیم، ‫یا به حرفتون کمک کنه؟ 537 00:32:07,090 --> 00:32:10,430 ‫- یه نمایش کوتاه؟ ‫- تا متقاعدش کنین خوب پیش رفته 538 00:32:10,430 --> 00:32:14,220 ‫- تو دربار از هرچی تظاهره بدم میاد ‫- باید فکر کنی یه بازی احمقانه‌ست 539 00:32:14,220 --> 00:32:16,720 ‫بیننده شکار شماست ‫و وقتی متقاعد شدن 540 00:32:16,720 --> 00:32:18,850 ‫شما بردین و اونا رو خر کردین 541 00:32:18,850 --> 00:32:20,730 ‫این براتون یه پیروزیه 542 00:32:20,730 --> 00:32:23,310 ‫احتمالا کمک میکنه 543 00:32:24,480 --> 00:32:25,520 ‫هوم 544 00:32:37,490 --> 00:32:39,330 ‫یه قهقهه خوبه 545 00:32:39,330 --> 00:32:40,660 ‫قهقهه؟ 546 00:32:40,660 --> 00:32:42,210 ‫شاداب و خوشه 547 00:32:42,210 --> 00:32:44,250 ‫من 6 سالم که نیست. ‫قهقهه نمیزنم 548 00:32:44,250 --> 00:32:48,710 ‫پس من قهقهه میزنم 549 00:32:49,380 --> 00:32:50,880 ‫چه صدای مضحکی 550 00:32:50,880 --> 00:32:53,680 ‫لئو، تو راهرو بشین. ‫به زودی باهات دیدار میکنم 551 00:33:02,940 --> 00:33:04,940 ‫پس به نظر میاد خوشحالت کرده؟ 552 00:33:05,440 --> 00:33:07,150 ‫بدون شک 553 00:33:08,730 --> 00:33:10,030 ‫خب؟ 554 00:33:10,900 --> 00:33:11,860 ‫ممنون 555 00:33:12,950 --> 00:33:14,110 ‫لئو؟ 556 00:33:16,700 --> 00:33:18,790 ‫تو ملکه رو خوشحال کردی 557 00:33:18,790 --> 00:33:20,790 ‫کارت خوب بود 558 00:33:20,790 --> 00:33:24,040 ‫این واسه کردن زنم بود. ‫ولی کارت عالی بود. باریکلا 559 00:33:25,670 --> 00:33:27,880 ‫تموم شد، پس میتونه دیگه بره 560 00:33:27,880 --> 00:33:29,760 ‫چی؟ 561 00:33:29,760 --> 00:33:32,260 ‫یه شب دل‌نشین رو سپری کردیم، 562 00:33:32,260 --> 00:33:35,430 ‫و بابت هدیه عمیقاً ازت تشکر میکنم 563 00:33:35,430 --> 00:33:37,220 ‫پس، اون میتونه بره 564 00:33:37,640 --> 00:33:40,390 ‫اوه، پس اونقدر خوشحالت نکرده ‫که میخوای بره 565 00:33:40,390 --> 00:33:42,140 ‫یه شب دل‌نشین؟ 566 00:33:42,140 --> 00:33:45,980 ‫یه شب دل‌نشین دیگه چه عنیه؟ ‫و حالا میخوای بره؟ 567 00:33:45,980 --> 00:33:48,230 ‫این یه ریدن کامله. ‫لئو! 568 00:33:49,020 --> 00:33:51,650 ‫خیلی ازت ناامید شدم، ‫همونطور که پدرتم الان ناامید شده 569 00:33:51,650 --> 00:33:53,990 ‫خیلی معذرت میخوام، قربان 570 00:33:56,620 --> 00:33:59,120 ‫بس کن! ‫نمیدونستم میتونم نگهش دارم 571 00:33:59,120 --> 00:34:03,000 ‫- چی؟ ‫- فکر کردم یه هدیه بود، واسه یه شب 572 00:34:03,620 --> 00:34:07,290 ‫نمیفهمیدم میتونه ادامه داشته باشه 573 00:34:07,290 --> 00:34:11,460 ‫اوه، معرکه‌ست که نگهش دارم 574 00:34:11,460 --> 00:34:14,760 ‫مرحبا. ‫ممنون، شوهرم 575 00:34:14,760 --> 00:34:17,260 ‫صحیح. ‫خیلی‌خب 576 00:34:23,060 --> 00:34:25,520 ‫کارت رو خوب انجام بده ‫وگرنه کیر بی‌نقصت رو میبرم، 577 00:34:25,520 --> 00:34:28,400 ‫که انگار یه چیزه زائده ‫اگه نتونی باهاش خوشی به ارمغان بیاری 578 00:34:30,770 --> 00:34:33,650 ‫رئوس! ‫بیا 579 00:34:38,990 --> 00:34:40,740 ‫- حالت خوبه؟ ‫- خوبم 580 00:34:43,290 --> 00:34:46,000 ‫اوه. ممنون 581 00:34:57,090 --> 00:34:59,430 ‫خدایا، چه خوشمزه‌ست 582 00:34:59,430 --> 00:35:01,050 ‫خب، بقیه روزت از چه قراره؟ 583 00:35:02,180 --> 00:35:03,970 ‫چطور میتونی اینقدر خوش‌طبع باشی؟ 584 00:35:03,970 --> 00:35:06,310 ‫نمیخوای کله‌ش رو خرد کنی؟ 585 00:35:06,310 --> 00:35:08,850 ‫نه، میخوام از صبحونه‌ام لذت ببرم ‫که همین‌کارو هم دارم میکنم 586 00:35:08,850 --> 00:35:10,310 ‫میشه برام قهوه بیاری، لطفا؟ 587 00:35:10,310 --> 00:35:12,320 ‫تازه کتکت زد 588 00:35:12,320 --> 00:35:14,360 ‫چند دقیقه پیش بود 589 00:35:15,240 --> 00:35:18,410 ‫- داری چرت میگی ‫- راستی ممنون که جونم رو نجات دادی 590 00:35:18,410 --> 00:35:19,910 ‫نیازی نیست این‌کارو کنی 591 00:35:19,910 --> 00:35:21,870 ‫حقیقت اینه که، ‫هرکاری بخواد با من میکنه... 592 00:35:21,870 --> 00:35:25,500 ‫دارم بزنه، پوستم رو بکنه ‫یا ببرتم شکار و منو ناهار خوبی کنه 593 00:35:25,500 --> 00:35:27,330 ‫آدم نباید با این ترس زندگی کنه 594 00:35:27,330 --> 00:35:29,170 ‫میتونه با لگد منو بزنه، 595 00:35:29,170 --> 00:35:32,210 ‫ولی نمیذارم اون لذت این تخم‌مرغ 596 00:35:32,210 --> 00:35:34,710 ‫این قهوه و این روز رو ازم بگیره 597 00:35:36,130 --> 00:35:38,840 ‫نمیذارم ترس زندگیم رو ازم بگیره 598 00:35:39,930 --> 00:35:41,390 ‫کاملا میفهمم 599 00:35:41,390 --> 00:35:43,430 ‫مراسم به زودی شروع میشه 600 00:35:43,430 --> 00:35:46,180 ‫غیر قابل توضیحانه میخوای بری؟ 601 00:35:46,180 --> 00:35:49,270 ‫البته، میخوام. ‫و تو هم باید باهام بیای 602 00:35:49,270 --> 00:35:52,020 ‫- اوه، ترجیح میدم نیام ‫- و منم ترجیح میدم بیای 603 00:35:53,770 --> 00:35:55,980 ‫لئو، تو هم احتمالا باید بیای 604 00:35:55,980 --> 00:35:58,650 ‫نزدیکم باشی، محض اینکه ‫بخواد بدونه چرا پیشم نیستی 605 00:36:13,040 --> 00:36:14,630 ‫هوم 606 00:36:27,930 --> 00:36:31,270 ‫بانو اسونسکا 607 00:36:31,270 --> 00:36:34,060 ‫- آه... ‫- چه بی‌نظیر شدین 608 00:36:37,900 --> 00:36:39,030 ‫من... 609 00:36:40,950 --> 00:36:43,950 ‫میبینی که اون عاشق روسیه‌ست 610 00:36:43,950 --> 00:36:46,290 ‫و ذهنی تازه که الهام‌بخشه 611 00:36:46,290 --> 00:36:49,120 ‫خیلی‌خب. ‫آنتونیا 612 00:36:49,120 --> 00:36:50,660 ‫عزیزم، چی شده؟ 613 00:36:50,660 --> 00:36:53,420 ‫کار اون ملکه جنده‌ست 614 00:36:54,710 --> 00:36:56,500 ‫بی‌‌پروانه بود، عزیزم 615 00:36:56,500 --> 00:36:58,880 ‫استثنایی، ولی بی‌پروانه 616 00:37:03,050 --> 00:37:05,890 ‫خب، تا حالا اینقدر ‫از یه مهمونی چای خونه زنونه لذت نبرده بودم 617 00:37:06,850 --> 00:37:08,270 ‫ممنون 618 00:37:20,070 --> 00:37:21,490 ‫نمیتونیم حرف بزنیم 619 00:37:21,490 --> 00:37:24,990 ‫- میتونیم ‫- آه! 620 00:37:24,990 --> 00:37:26,280 ‫مشکلی نیست 621 00:37:26,280 --> 00:37:28,660 ‫اوه، خدای من ‫فکر کردم از شرش خلاص شدی! 622 00:37:28,660 --> 00:37:30,330 ‫نمیتونیم بهش اعتماد کنیم 623 00:37:30,330 --> 00:37:32,580 ‫سعی کردم. ‫پیتر میکشتش 624 00:37:32,580 --> 00:37:34,790 ‫و اگه اون جاسوس باشه، ‫پیتر ما رو میکشه 625 00:37:34,790 --> 00:37:37,420 ‫حاضری بذارم اون بمیره؟ 626 00:37:37,420 --> 00:37:40,090 ‫ما داریم سعی میکنیم جلوی خون‌ریزی الکی ‫تو روسیه رو بگیریم 627 00:37:40,090 --> 00:37:42,590 ‫اگه بین ما و اون باشه، ‫آره حاضرم 628 00:37:42,590 --> 00:37:44,380 ‫یعنی، این اون‌جور تصمیم‌گیری‌ایه... 629 00:37:44,380 --> 00:37:47,350 ‫که اگه بخوایم این‌کارو بکنیم ‫مجبوری انجام بدی. گفته ماکیاولی 630 00:37:47,350 --> 00:37:49,640 ‫بهت که گفتم، ‫با اون ترجمه موافق نیستم 631 00:37:49,640 --> 00:37:52,020 ‫فکر نکنم جاسوس باشه، ‫زیادی خوش قیافه‌ست 632 00:37:52,020 --> 00:37:54,310 ‫خب، ببخشید ‫تو و غرایز سیاسی خانواده‌ت 633 00:37:54,310 --> 00:37:55,690 ‫چیزی نیست که بهش احترام بذارم 634 00:37:55,690 --> 00:37:57,860 ‫گور پدرت، مرتیکه لاشیه ترسوی باکره! 635 00:37:57,860 --> 00:38:01,110 ‫بسه! ماریال 636 00:38:01,110 --> 00:38:04,910 ‫سرهنگ اسونسکا ‫میتونست متحد ما باشه 637 00:38:04,910 --> 00:38:07,700 ‫ولی الان هم اون و هم ‫نصف بانوها رو از دست دادیم 638 00:38:07,700 --> 00:38:09,240 ‫- ارزشش رو داشت ‫- موافقم 639 00:38:09,240 --> 00:38:12,120 ‫میدونی، یکم در نظر بگیر ‫که فکر کنی بجای یه قدم، دو قدم جلوتر بودن 640 00:38:12,120 --> 00:38:13,830 ‫- برامون مفیده ‫- متوجه بودم 641 00:38:13,830 --> 00:38:16,250 ‫یه پارچه لباس واسه مراسم پیدا کردم 642 00:38:16,250 --> 00:38:19,920 ‫و دادم کل اتاق رو با اون پارچه ‫از نو تزئین کنن، ارلو. این دو قدم جلوتر بودنه 643 00:38:19,920 --> 00:38:23,260 ‫من این بی پرواییت رو درک نمیکنم 644 00:38:23,260 --> 00:38:27,140 ‫بهش میگن جرئت، ارلو. ‫تو راه تو هم بدستش میاری 645 00:38:30,100 --> 00:38:31,390 ‫ارلو! 646 00:38:40,070 --> 00:38:41,530 ‫چطوره؟ 647 00:38:42,280 --> 00:38:43,860 ‫ملکه بودن؟ 648 00:38:45,740 --> 00:38:47,660 ‫تا حالا کسی اینو ازم نپرسیده 649 00:38:49,580 --> 00:38:51,290 ‫این... 650 00:38:52,160 --> 00:38:53,620 ‫پیچیده‌ست 651 00:38:56,620 --> 00:38:59,710 ‫- میشه آزادانه حرف بزنم؟ ‫- به گمونم 652 00:39:01,250 --> 00:39:04,090 ‫اسمش رو میذارم، ‫"برداشت من از ملکه" 653 00:39:05,800 --> 00:39:07,550 ‫تو از پیتر خوشت نمیاد 654 00:39:08,510 --> 00:39:09,800 ‫از اینجا خوشت نمیاد 655 00:39:10,850 --> 00:39:13,640 ‫یه غمی تو وجودت داری، ‫و بدتر از همه 656 00:39:13,640 --> 00:39:16,230 ‫به نظر میاد نمیدونی ‫چطور خوش بگذرونی 657 00:39:16,940 --> 00:39:19,270 ‫خوشی یه انتخاب نیست 658 00:39:20,940 --> 00:39:23,860 ‫دوباره به حومه شهر اشاره کرد 659 00:39:23,860 --> 00:39:25,530 ‫پیتر ممکنه واسه یه مدتش بیاد 660 00:39:26,400 --> 00:39:27,950 ‫یعنی کل مدت رو میاد؟ 661 00:39:29,910 --> 00:39:32,410 ‫دیدی ملکه با آنتونیا چیکار کرد؟ 662 00:39:32,410 --> 00:39:36,210 ‫سطح پتیاره‌ای هستش که ‫به ندرت به تور آدم میخوره، یه‌جورایی باهوشانه بود 663 00:39:36,210 --> 00:39:38,710 ‫- به نظر من که خنده‌دار بود ‫- خب، من اینطور فکر نمیکنم 664 00:39:38,710 --> 00:39:41,790 ‫و راحت باش که تا آخر ماه ‫خودت کیرت رو بخوری، آرکیری 665 00:39:41,790 --> 00:39:44,670 ‫باید درسی بهش داده بشه 666 00:39:44,670 --> 00:39:47,930 ‫شاید آنتونیا باید درسی رو یاد بگیره. ‫اون ملکه نیست 667 00:39:47,930 --> 00:39:50,050 ‫ما قلب‌های باز داشتیم 668 00:39:50,050 --> 00:39:53,260 ‫الان دیگه بسته شدن. ‫یاد میگیره 669 00:39:58,270 --> 00:40:00,770 ‫تظاهر کن، تظاهر کن ‫تظاهر کن 670 00:40:11,990 --> 00:40:14,160 ‫نیازی نبود اون‌کارو با لئو بکنی 671 00:40:14,160 --> 00:40:17,160 ‫به گمونم. ‫داره خون بالا میاره؟ 672 00:40:17,700 --> 00:40:19,330 ‫- نه ‫- پس حالش خوبه 673 00:40:19,330 --> 00:40:21,500 ‫خون بالا دادن در اصل نشونه مشکله 674 00:40:24,340 --> 00:40:25,710 ‫تو حالت خوبه؟ 675 00:40:25,710 --> 00:40:27,710 ‫اوهوم 676 00:40:27,710 --> 00:40:29,720 ‫بخاطره سخنرانی کردن مضطربی 677 00:40:29,720 --> 00:40:32,220 ‫نه. آره 678 00:40:32,220 --> 00:40:33,470 ‫تف توش 679 00:40:40,770 --> 00:40:42,900 ‫اون همه این چیزها هست؟ 680 00:40:42,900 --> 00:40:45,940 ‫یا شاید نیست، ‫و بخاطر همین مضطربی 681 00:40:45,940 --> 00:40:49,280 ‫همه این چیزها بود. ‫اون... 682 00:40:49,280 --> 00:40:50,570 ‫فوق‌العاده بود 683 00:40:50,570 --> 00:40:52,450 ‫پس مشکل چیه؟ 684 00:40:52,450 --> 00:40:54,870 ‫وقتی درموردش حرف میزنم، ‫که این‌کارو نمیکنم 685 00:40:54,870 --> 00:40:58,080 ‫چون وقتی ازش حرف میزنم، ‫اشکم در میاد 686 00:40:58,910 --> 00:41:01,870 ‫ضعیفانه و ریدمانه ‫جلوی این بویا کن‌ها 687 00:41:02,960 --> 00:41:04,540 ‫دلت براش تنگ شده 688 00:41:07,960 --> 00:41:09,670 ‫امپراطور؟ 689 00:41:17,430 --> 00:41:19,310 ‫شرمی توش نیست 690 00:41:19,310 --> 00:41:21,810 ‫- نه، به نظر... ‫- یه جمله هست که میگه 691 00:41:21,810 --> 00:41:24,900 ‫"حرفی که از قلب میاد، ‫به قلب رخنه میکنه" 692 00:41:24,900 --> 00:41:28,860 ‫اونو دوست داشتن، ‫و اینکه تو اینو نشون بدی کار خوبیه 693 00:41:30,240 --> 00:41:33,070 ‫- من گریه نمیکنم ‫- البته 694 00:41:33,070 --> 00:41:36,030 ‫چون من مَردی با اراده آهنین ‫و دارای کنترلم 695 00:41:42,370 --> 00:41:45,920 ‫اون مرد عمل بود، ‫مرد مردم‌دار 696 00:41:46,670 --> 00:41:49,710 ‫همه دوستش داشتن، ‫بهش احترام میذاشتن 697 00:41:49,710 --> 00:41:51,880 ‫در نبردها پیروز میشد 698 00:41:52,380 --> 00:41:55,510 ‫یه‌بار نشست و کمکم کرد ‫با روبل شیر درست کنم 699 00:41:57,010 --> 00:41:59,810 ‫- ولی خشمگینانه، اون... ‫- بچه ننه 700 00:41:59,810 --> 00:42:01,560 ‫شنیدم 701 00:42:03,310 --> 00:42:05,350 ‫هر کی که بود، ‫بیا جلو 702 00:42:06,270 --> 00:42:08,820 ‫مرد به مرد، بیا مبارزه کنین 703 00:42:09,860 --> 00:42:12,610 ‫بدون اتهام، ‫بدون تلافی 704 00:42:12,610 --> 00:42:14,450 ‫به افتخار پدرم، دو مَرد 705 00:42:14,450 --> 00:42:16,570 ‫و مُشت‌هاشون، ‫همونطور که اونم بود میخواست 706 00:42:16,570 --> 00:42:18,370 ‫باعث افتخاره 707 00:42:30,090 --> 00:42:33,590 ‫استراتژی. ‫استراتژی، لاشی‌های احمق! 708 00:42:33,590 --> 00:42:37,220 ‫شجاعت بی‌فکرانه بویایی شما ‫جنگ رو برامون پیروز نمیکنه 709 00:42:40,310 --> 00:42:43,930 ‫من پسر پیترِ کبیرم. ‫بلدم چطور پیروز بشم 710 00:42:43,930 --> 00:42:46,230 ‫با نقشی ارتشی من پیش میریم. ‫سمت رودخونه، 711 00:42:46,230 --> 00:42:48,400 ‫واسه صبحونه قلب‌شون رو در میاریم. ‫بله؟ 712 00:42:49,690 --> 00:42:50,610 ‫بله؟ 713 00:42:50,610 --> 00:42:52,360 ‫مرحبا 714 00:42:53,070 --> 00:42:54,360 ‫حالا کجا بودم؟ 715 00:42:56,240 --> 00:43:00,740 ‫پدرم. این مجسمه رو برای ‫یاد خاطر ایشون به نمایش در میارم. مرحبا 716 00:43:00,740 --> 00:43:04,960 ‫بیاین روسیه رو بزرگ و پیروز کنیم ‫علیه اون سوئدی‌های بلوند شرور لاشی 717 00:43:04,960 --> 00:43:06,870 ‫مرحبا! 718 00:43:06,870 --> 00:43:09,880 ‫به نظرم مهمونی‌ای قراره برگذار بشه. ‫بیاین لذت ببریم 719 00:43:24,020 --> 00:43:26,850 ‫چه معرکه بود وقتی تو ‫اون مرد رو سوراخ سوراخ کردی 720 00:43:26,850 --> 00:43:28,770 ‫حق با تو بود که باید ‫با قلبم راستین باشم 721 00:43:28,770 --> 00:43:31,820 ‫حالا همه منو دوست میدارن ‫و ازم میترسن 722 00:43:32,980 --> 00:43:34,780 ‫شاید امروز به لئو سخت گرفتم 723 00:43:34,780 --> 00:43:36,570 ‫وقتی پشت سر هم با لگد زدیش؟ 724 00:43:36,570 --> 00:43:38,320 ‫بله. اشاره‌ام به همینه 725 00:43:38,320 --> 00:43:40,700 ‫خب، این نشون میده ‫چقدر به خوشحالیم اهمیت میدی 726 00:43:40,700 --> 00:43:44,200 ‫بدون شک. اگه نمیخوایش، ‫میتونی معشوقه خودت رو انتخاب کنی 727 00:43:44,200 --> 00:43:46,960 ‫- ولمنتوو خدمتش رو پیشنهاد داده ‫- اصلا بامزه نبود 728 00:43:51,040 --> 00:43:52,960 ‫- تصورش رو بکن ‫- ترجیح میدم نکنم 729 00:43:54,630 --> 00:43:56,220 ‫خدایی، یه لحظه 730 00:43:56,220 --> 00:43:59,260 ‫تصور میکنم اونو کیرش رو گذاشته تو کونت ‫درحالی که به میز تکیه دادی 731 00:43:59,260 --> 00:44:02,140 ‫بعد وزنش میز رو میشکونه ‫و تو رو زیرش له میکنه 732 00:44:02,140 --> 00:44:04,390 ‫تصور تو چی بود؟ 733 00:44:04,390 --> 00:44:07,230 ‫اینکه وقتی میخواست بیاد روم ‫روی من شاشید 734 00:44:07,230 --> 00:44:10,350 ‫از نظر تصور کردن باهوشانه بود، ‫ولی مال من بهتر بود 735 00:44:10,350 --> 00:44:12,480 ‫اگه لئو رو نمیخوای، ‫خودت یکی دیگه رو انتخاب کن 736 00:44:12,480 --> 00:44:14,900 ‫و من تایید میکنم یا هم نمیکنم 737 00:44:14,900 --> 00:44:18,450 ‫- و لئو؟ ‫- اوه. میتونه برگرده به خونه‌ش 738 00:44:18,450 --> 00:44:20,030 ‫اوه. پس میتونه بره؟ 739 00:44:20,030 --> 00:44:21,990 ‫- بله، البته ‫- درسته 740 00:44:21,990 --> 00:44:24,620 ‫میتونه بره گم بشه یا تو دربار بمونه، ‫برام مهم نیست 741 00:44:24,620 --> 00:44:27,500 ‫تا وقتی که تو خوشحالی ‫و یه پتیاره بی‌اعصاب بدبخت نیستی 742 00:44:27,500 --> 00:44:30,750 ‫که نیستی. ‫این فقط یه مثال با جزئیاتی از چیزی بود که نمیخوام 743 00:44:30,750 --> 00:44:32,420 ‫- البته ‫- بهش میگم 744 00:44:32,420 --> 00:44:34,460 ‫- نه. بذار خودم بگم ‫- هوم 745 00:44:40,010 --> 00:44:42,590 ‫و بابت تلاش‌هام واسه خوشحالیت ‫خوشحال و قدردان هستی؟ 746 00:44:43,010 --> 00:44:45,010 ‫در دربار پیتر همه‌چی خوش و خرمه 747 00:44:45,010 --> 00:44:47,720 ‫- بدون شک همینطوره. مرحبا! ‫- مرحبا! 748 00:44:47,720 --> 00:44:50,390 ‫باید بنوازم. ‫یه ویولن‌زن معرکه‌ام 749 00:44:50,390 --> 00:44:52,310 ‫اینو بده به من. ‫برو گمشو 750 00:45:09,450 --> 00:45:10,910 ‫باریکلا! 751 00:45:22,380 --> 00:45:24,050 ‫باریکلا! 752 00:45:36,230 --> 00:45:38,320 ‫پیتر آزادت نکرده 753 00:45:39,990 --> 00:45:42,910 ‫- مطمئنم سعیت رو کردی ‫- آره 754 00:45:42,910 --> 00:45:45,450 ‫پس باید به بازی‌مون ادامه بدیم 755 00:45:46,530 --> 00:45:49,040 ‫به طور عجیب ناامید نشدم 756 00:45:51,290 --> 00:45:55,210 ‫مشخصه، میتونیم با این قرار ‫هرکاری میخوایم بکنیم 757 00:45:57,710 --> 00:46:00,050 ‫برای مثال، 758 00:46:00,050 --> 00:46:02,760 ‫تو میتونی جواب بوسم رو بدی 759 00:46:02,760 --> 00:46:04,970 ‫ولی میتونی هم ندی 760 00:46:07,050 --> 00:46:08,390 ‫واسه اینکه جواب بوست رو بدم، ‫تو باید... 761 00:46:26,200 --> 00:46:28,200 ‫اوه! 762 00:46:39,960 --> 00:46:41,670 ‫هوم، هوم 763 00:46:42,880 --> 00:46:45,180 ‫ما کمک نیاز داریم 764 00:46:51,350 --> 00:46:53,520 ‫از اینجا به بعدش احتمالا ‫خودت بتونی؟ 765 00:46:53,520 --> 00:46:55,190 ‫ممنون، ماریال 766 00:47:33,810 --> 00:47:35,770 ‫چیکار... ‫چیکار... 767 00:47:45,400 --> 00:47:47,030 ‫خیلی خوبه 768 00:47:48,740 --> 00:47:52,030 ‫تیکه‌ای درمورد زندگی بدون تظاهر... 769 00:47:52,030 --> 00:47:54,120 ‫طنین عمیقی خواهد داشت 770 00:47:54,120 --> 00:47:57,080 ‫لئو میمونه. ‫اون معشوقه منه 771 00:47:57,080 --> 00:47:59,370 ‫ولی هرگز از نقشه‌هامون با خبر نمیشه 772 00:48:00,000 --> 00:48:01,790 ‫بهت قول میدم 773 00:48:04,300 --> 00:48:05,960 ‫چیکار... ‫چیکار میکنی؟ 774 00:48:07,010 --> 00:48:08,930 ‫سوگند خونی من 775 00:48:14,220 --> 00:48:17,100 ‫یعنی، تو دوست داری ‫خطرناک زندگی کنی 776 00:48:17,100 --> 00:48:19,060 ‫فقط دوست دارم زندگی کنم 777 00:48:19,900 --> 00:48:23,190 ‫و دوست دارم همه ‫این فرصت رو داشته باشن 778 00:48:23,190 --> 00:48:25,440 ‫خطر هم جزئی ازشه 779 00:48:25,440 --> 00:48:27,740 ‫باید اینو بفهمی 780 00:48:27,740 --> 00:48:30,490 ‫من تو کل زندگیم ازش دوری کردم 781 00:48:31,030 --> 00:48:32,490 ‫نمیتونیم این‌کارو کنیم 782 00:48:37,120 --> 00:48:39,580 ‫وقتی فکر کردی سرهنگ اسونسکا... 783 00:48:39,580 --> 00:48:42,080 ‫رو متحدمون کردی ‫قلبت مثل درام تند نمیزد؟ 784 00:48:44,250 --> 00:48:47,130 ‫حالا، تو باید دستت رو ببری 785 00:48:49,010 --> 00:48:51,640 ‫- واقعا نمیخوام این‌کارو بکنم ‫- میدونم 786 00:48:53,930 --> 00:48:56,430 ‫امروز صبح نیازی به لباس نیست 787 00:48:56,430 --> 00:48:58,600 ‫- ماریال؟ ‫- دکمه‌ها؟ 788 00:48:59,600 --> 00:49:01,350 ‫دکمه‌ها 789 00:49:01,360 --> 00:49:09,350 « Stef@n | تــرجمه از تـورج پاکاری » telegram: Tooraj_pk 790 00:49:09,360 --> 00:49:17,350 سی نما، مرجع دانلود فيلم و سريال [30nama.com]