1 00:00:22,387 --> 00:00:25,091 می‌خوام یه عکس خوب بگیرم 2 00:00:26,763 --> 00:00:29,381 چند تا‌‌ عکس بیشتر 3 00:00:33,513 --> 00:00:36,545 این اتاق «کری» هست. تختخوابش 4 00:00:37,430 --> 00:00:43,757 این هم تشک دختری که تولدشه و چیزهای دیگه 5 00:00:43,804 --> 00:00:45,178 حتی یه تلویزیون هم داره 6 00:00:45,220 --> 00:00:46,499 تو اتاقش 7 00:00:46,553 --> 00:00:47,832 خوش‌ شانس نیست؟ 8 00:00:49,012 --> 00:00:51,132 خـواهر منه دیگه 9 00:00:53,928 --> 00:00:55,552 دختری که تولدشه 10 00:00:56,430 --> 00:00:58,467 خوشگل نیست؟ 11 00:00:59,012 --> 00:01:01,843 .. و اینجا برادرش رو داریم 12 00:01:01,885 --> 00:01:03,295 «نیک» 13 00:01:10,846 --> 00:01:14,846 در سال ۱۹۹۴ ٬ «نیکلاس بارکلی» ۱۳ ساله ٬ در شهر «سن‌آنتونیو» ٬ ایالت «تگزاس» ناپدید شد 14 00:01:17,636 --> 00:01:21,416 ‫فکر اینکه چه بلایی کسی .. ‫ تونسته سرش بیاره 15 00:01:23,179 --> 00:01:24,837 برات کابوس واره 16 00:01:27,137 --> 00:01:28,675 واقعا اینطوره 17 00:01:33,678 --> 00:01:36,592 ناپدید شدنش هیچوقت خبرساز نشد 18 00:01:36,885 --> 00:01:38,711 از نظر اون‌ها «خبر» نبود 19 00:01:41,262 --> 00:01:43,466 فقط برای ما خبر بود 20 00:01:52,678 --> 00:01:57,961 به جایی می‌رسه که٬می‌دونید دیگه نمی‌خواید اونو زنده پیدا کنید 21 00:01:58,010 --> 00:02:01,257 اما فقط می‌خواید بفهمید که چه اتفاقی براش افتاده 22 00:02:05,310 --> 00:02:09,310 سه سال و چهار ماه بعد از ناپدید‌ شدن 23 00:02:13,120 --> 00:02:15,120 لینارس٬اسپانیا. ۷ اکتبر سال ۱۹۹۷ 24 00:02:17,400 --> 00:02:19,400 ادارهٔ پلیس. بفرمایید 25 00:02:21,240 --> 00:02:23,240 من و همسرم اینجا توریست هستیم 26 00:02:26,106 --> 00:02:28,106 ما یه بچه پیدا کردیم 27 00:02:30,100 --> 00:02:32,100 تقریباً ۱۴ ٬ ۱۵ ساله 28 00:02:34,080 --> 00:02:36,080 هیچ سند یا مدرکی همراهش نیست 29 00:02:41,600 --> 00:02:43,600 .. بسیار ترسیده 30 00:02:49,344 --> 00:02:52,756 اون‌ها با محل کارم تماس گرفتند زمانی که اونجا نبودم 31 00:02:52,802 --> 00:02:58,798 : و یه پیام برام گذاشتند که می‌گفت «نیکلاس پیش یه نفر تو اسپانیاست» 32 00:02:59,550 --> 00:03:01,671 او می‌خواد بیاد خونه 33 00:03:01,717 --> 00:03:03,043 ‫مادرم باهام تماس گرفت 34 00:03:03,091 --> 00:03:04,917 من سرکار بودم 35 00:03:04,967 --> 00:03:06,211 وگفت: «می‌شینی؟ 36 00:03:06,259 --> 00:03:07,800 «حرفمو باور نمی‌کنی ----------- «کری گیبسون» ٬خواهر «نیکلاس» 37 00:03:07,843 --> 00:03:11,042 خب معلومه.. مبهم بود 38 00:03:11,092 --> 00:03:13,415 هیجان‌انگیز بود 39 00:03:13,509 --> 00:03:14,917 نگران‌کننده بود 40 00:03:14,967 --> 00:03:18,334 .. مخلوطی از احساسات بود٬می‌دونید -------------------- «برایان گیبیون» ٬ شوهر خواهر «نیکلاس» 41 00:03:18,385 --> 00:03:20,043 وجدآور 42 00:03:20,093 --> 00:03:21,835 سردرگم شده 43 00:03:21,885 --> 00:03:23,046 ! می‌دونید٬اسپانیا 44 00:03:23,093 --> 00:03:24,797 به نظر نمیاد در بین ایالت‌های .. کشور باشه 45 00:03:24,841 --> 00:03:27,127 چطور اونجا رفته؟ 46 00:03:27,174 --> 00:03:30,257 شما شاید صدها‌ و هزاران سوال دارید 47 00:03:30,342 --> 00:03:32,082 که می‌خواید بلافاصله جواب داده بشه 48 00:03:32,174 --> 00:03:34,924 احساسم فوق‌العاده بود 49 00:03:36,383 --> 00:03:38,541 می‌دونید٬هیجان‌زده --------- «بورلی دالرهاید» ٬ مادر «نیکلاس» 50 00:03:39,010 --> 00:03:42,836 .. می‌خواید ببینیدش٬لمسش کنید می‌دونید منظورم چیه؟ 51 00:03:42,883 --> 00:03:45,916 و شما می‌خواید که همهٔ اینا همین الان اتفاق بیافته 52 00:03:55,082 --> 00:04:00,082 ترجمه و زیرنویس از: حمـید عـبدالهی hamid.abdollahi86@gmail.com 53 00:04:05,600 --> 00:04:08,600 لینارس٬اسپانیا. ۷ اکتبر سال ۱۹۹۷ 54 00:04:11,653 --> 00:04:13,653 ادارهٔ پلیس. بفرمایید 55 00:04:15,677 --> 00:04:17,677 من و همسرم اینجا توریست هستیم 56 00:04:19,001 --> 00:04:21,001 ما یه بچه پیدا کردیم 57 00:04:28,800 --> 00:04:30,800 تقریباً ۱۴ ٬ ۱۵ ساله 58 00:04:31,824 --> 00:04:33,824 هیچ سند یا مدرکی همراهش نیست 59 00:04:36,000 --> 00:04:38,000 خیلی جوان به نظر می‌رسه 60 00:04:39,000 --> 00:04:41,000 .. خیلی ترسیده 61 00:04:41,600 --> 00:04:43,600 سعی کردیم بهش مقداری غذا بدیم ولی او نمی‌خواست 62 00:04:46,000 --> 00:04:48,000 فکر می‌کنم باید بیاید و کمکش کنید 63 00:04:51,000 --> 00:04:53,000 بسیار خب. یه ماشین گشت می‌فرستیم 64 00:04:56,000 --> 00:04:58,000 می‌دونید چقدر براتون زمان می‌بره؟ 65 00:04:58,700 --> 00:05:00,700 حدود ۱۰ دقیقه 66 00:05:05,966 --> 00:05:10,088 تا اونجایی که به یاد میارم همیشه می‌خواستم شخص دیگری باشم 67 00:05:11,464 --> 00:05:13,620 شخصی که پذیرفتنی و قابل قبول باشه 68 00:05:26,797 --> 00:05:30,743 مهم‌ترین چیز برای من و چیزی که خیلی زود یاد گرفتم «متقاعد کننده‌بودن» بود 69 00:05:36,548 --> 00:05:38,088 وقتی که پلیس رسید 70 00:05:38,130 --> 00:05:40,205 من باید فورا در ذهنشون .. اینو قرار می‌دادم که 71 00:05:40,256 --> 00:05:42,625 .. در جلوشون یک بچه قرار گرفته نه یک فرد بزرگسال 72 00:05:42,672 --> 00:05:45,706 بنابراین برام خیلی مهم بود که اونطور رفتار کنم 73 00:06:09,672 --> 00:06:13,619 .. اون‌ها منو می‌دیدند با در یک کت بزرگ با لباس‌های مخصوص نوجوانان 74 00:06:14,006 --> 00:06:18,379 و یه بچه رو می‌دیدند با یه کلاه که چهرش خیلی کم مشخصه 75 00:06:18,422 --> 00:06:19,700 نمی‌تونستند چشمهای منو ببینند 76 00:06:25,338 --> 00:06:28,088 می‌خواستم در اون‌ها احساس گناه رو .. تحریک کنم 77 00:06:32,547 --> 00:06:37,003 بزرگسال بودن و نزدیک شدن به کودکی که تا حد مرگ ترسیده 78 00:06:38,087 --> 00:06:41,455 وقتی یک بچه رو می‌بینید که واکنشِ (غیرارادیِ) عصبی نشون می‌ده 79 00:06:41,506 --> 00:06:44,337 که تو نمی‌تونی لمسش کنی تو نمی‌تونی بهش نزدیک بشی 80 00:06:44,380 --> 00:06:47,792 .. بعد می‌فهمی که یه چیزی اشکال داره 81 00:07:04,463 --> 00:07:08,159 من کسی نبودم که به اون‌ها گفت من مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بودم 82 00:07:08,212 --> 00:07:11,460 با رفتارم باعث این در اون‌ها شدم که اینو بپرسن 83 00:07:11,504 --> 00:07:13,376 با روشم در انجام دادن چیز‌ها 84 00:07:13,421 --> 00:07:16,668 اون‌ها کسانی بودن که در موردش فکر می‌کردند و این به من قدرت می‌داد 85 00:07:19,900 --> 00:07:21,900 اسمت چیه؟ 86 00:07:24,759 --> 00:07:26,759 اسمت رو به ما بگو 87 00:07:29,000 --> 00:07:31,000 کجا زندگی می‌کنی؟ 88 00:07:34,300 --> 00:07:36,300 با والدینت زندگی می‌کنی؟ 89 00:07:38,045 --> 00:07:39,787 من زیاد صحبت نکردم 90 00:07:43,836 --> 00:07:50,033 بعضی وقت‌ها خیلی سخته بچه‌ای رو بفهمی که یک کلمه هم صحبت نمی‌کنه 91 00:07:59,420 --> 00:08:02,086 .. اگر یک پلیس ندونه یک بچه کی هست و اینکه اهل کجاست 92 00:08:02,127 --> 00:08:04,414 واقعا نمی‌تونه در اداره پلیس نگهش داره 93 00:08:06,044 --> 00:08:10,786 و من می‌دونستم که سرانجام اون‌ها باید منو در یک پرورشگاه بگذارند 94 00:08:12,629 --> 00:08:15,375 و این همه چیزی بود که می‌خواستم 95 00:08:33,753 --> 00:08:36,039 هیچکس هیچوقت اهمیتی به من نداد 96 00:08:36,086 --> 00:08:40,742 و دونستن اینکه اگر من هویتم رو .. عوض کنم 97 00:08:40,793 --> 00:08:43,365 نتیجش ٬سرانجام؛ قرار گرفتن در یک جایگاهه 98 00:08:43,420 --> 00:08:45,788 .. جایی که در حقیقت اون‌ها واقعا اهمیت میدن به من 99 00:08:46,334 --> 00:08:49,831 . پس٬آرره منظورم اینه که٬من یکباره دیگه متولد شدم 100 00:08:49,876 --> 00:08:51,867 منظورم اینه.. من دوباره متولد شدم 101 00:08:56,126 --> 00:08:57,668 هیچکس به من دوران کودکی نداد 102 00:08:57,711 --> 00:09:01,158 .. چونکه برای دادن دوران کودکی به یک بچه نیاز هست که به اون بچه عشق بورزی 103 00:09:08,169 --> 00:09:10,160 من یه جورایی احساس می‌کردم که به اونجا تعلق دارم 104 00:09:17,083 --> 00:09:21,706 اون‌ها نمی‌دونستند که من ۲۳ ساله‌ام 105 00:09:23,876 --> 00:09:26,283 من مثل یکی از خودشون در نظر گرفته شده بودم 106 00:09:33,200 --> 00:09:36,200 سن‌آنتونیو٬ ایالت تگزاس 107 00:09:45,251 --> 00:09:47,158 بهش گفتم وقت شام خونه باشه 108 00:09:47,209 --> 00:09:50,788 و بهش ۵ دلار برای بسکتبال بازی کردن دادم 109 00:09:50,833 --> 00:09:52,990 . و.. رفت 110 00:09:55,751 --> 00:09:59,330 با خونه تماس گرفته و خواسته که با ماشین بریم دنبالش 111 00:09:59,376 --> 00:10:01,165 .. که احتمالا این طور بوده من دقیقاً نمی‌دونم 112 00:10:01,209 --> 00:10:03,661 او در فاصله چند مایلی از خونه‌اش بوده 113 00:10:03,708 --> 00:10:08,580 و مادرش تا دیروقت کار می‌کرده و در طول روز می‌خوابیده 114 00:10:08,625 --> 00:10:13,994 برادر بزرگترش «جیسون» جواب تلفن رو داده 115 00:10:14,042 --> 00:10:20,038 وقتی که بیدار شدم «جیسون» اونجا بود و گفت که او تماس گرفته و خواسته با ماشین بریم دنبالش 116 00:10:20,083 --> 00:10:22,239 اما «جیسون» نخواسته منو بیدار کنه 117 00:10:23,208 --> 00:10:25,615 بنابراین بهش گفته بایستی تا خونه پیاده بیای 118 00:10:27,709 --> 00:10:33,871 .. و این.. روزی بود که آخرین زمانی که ما ازش خبر داشتیم 119 00:10:36,417 --> 00:10:41,571 .. شما ۲۴ ساعت شبانه روز رو گریه می‌کنی بیمار هستی ٬نگرانی 120 00:10:42,457 --> 00:10:45,290 بعد عصبانی میشی٬بعد می‌ترسی 121 00:10:45,374 --> 00:10:48,158 و بعد سعی می‌کنی انرژیت رو بدست بیاری می‌دونید٬خب؛ چیکار می‌تونیم انجام بدیم؟ 122 00:10:48,207 --> 00:10:50,281 .. باید آگهی بدیم٬باید این کارو انجام بدیم.. باید 123 00:10:50,374 --> 00:10:51,702 .. می‌دونید٬پس بجای 124 00:10:51,749 --> 00:10:57,035 گریه نمی‌کنی و کاری مثبت انجام میدی 125 00:10:57,083 --> 00:11:00,578 .. و سعی می‌کنی کارو رو به جلو ببری راه حلی برای پیدا کردنش 126 00:11:03,209 --> 00:11:07,071 فکر کردم که کسی بهش پیشنهاد داده که برسونتش و او سوار ماشین شده 127 00:11:09,915 --> 00:11:13,577 نمی‌دونم٬فکر می‌کنم سوار ماشین شده ماشین کسی که نمی‌شناختش 128 00:11:20,456 --> 00:11:22,579 «به چی نگاه می‌کنی؟» 129 00:11:23,875 --> 00:11:27,488 می‌تونستم نگرانی و دردی که اون‌ها می‌کشیدند رو ببینم 130 00:11:27,540 --> 00:11:31,403 .. پس من همیشه می‌گفتم٬می‌دونید «.. او بیرون همینجاست» 131 00:11:31,457 --> 00:11:33,164 «.. دوباره پیداش میشه» می‌دونید 132 00:11:48,163 --> 00:11:54,446 متاسفانه برای من٬اون مکان یکی از مکانهای نادر در اسپانیا بود 133 00:11:54,540 --> 00:11:59,030 جایی که واقعا نمی‌تونستند پای داشتن یک کودک بدون کارت شناسایی بایستند 134 00:11:59,080 --> 00:12:01,238 مدرکی از اینکه اون کیه نیست 135 00:12:08,247 --> 00:12:12,157 اون‌ها می‌خواستند کاملا بدونند من کی‌ام٬ اهل کجام 136 00:12:12,206 --> 00:12:14,824 یک آگاهی دقیق می‌خواستند 137 00:12:19,121 --> 00:12:22,370 اگر به ما چیزی نگی٬اگر به ما ثابت» .. نکنی چه کسی هستی 138 00:12:22,415 --> 00:12:25,198 می‌خوام که ازت انگشت نگاری بشه «و عکست گرفته بشه 139 00:12:26,955 --> 00:12:29,111 نمی‌تونستم اجازه بدم اون اتفاق بیافته 140 00:12:29,163 --> 00:12:31,699 بایستی یه راه حل پیدا می‌کردم 141 00:12:31,747 --> 00:12:34,994 .. پس تنها راه‌هایی که باقی مونده بود 142 00:12:35,039 --> 00:12:37,194 یک: رفتن به زندان 143 00:12:37,454 --> 00:12:41,580 دو: ثابت کردن به اون‌ها که من کسی هستم 144 00:12:51,372 --> 00:12:53,527 گفتم که آمریکایی‌ام 145 00:12:54,372 --> 00:13:00,203 که.. فرار کردم و حاضرم به خاطر اون‌ها با خانوادم تماس بگیرم 146 00:13:00,247 --> 00:13:02,487 اما می‌خوام که این کارو خودم انجام بدم 147 00:13:05,413 --> 00:13:08,993 من نمی‌خوام خانوادم از طرف پلیس یا آزاردهنده‌ها (کسانی که منو ربودند) تماس داشته باشند 148 00:13:09,038 --> 00:13:10,744 یا از دادستانی اسپانیا 149 00:13:10,788 --> 00:13:12,245 می‌خوام خودم انجامش بدم 150 00:13:13,163 --> 00:13:15,911 و گفتم می‌خوام که برای شب در اداره باشم 151 00:13:15,954 --> 00:13:17,447 چونکه من در آمریکا زندگی می‌کنم 152 00:13:17,496 --> 00:13:21,193 در آمریکا.. می‌دونید ساعت زمانی متفاوته 153 00:13:21,246 --> 00:13:24,612 پس فقط بزارید در اداره بمونم 154 00:13:24,662 --> 00:13:26,654 و فردا همه چیزی که می‌خواید بدست میارید 155 00:13:47,414 --> 00:13:49,569 تو این اداره هیچکس نمی‌تونست صدای منو بشنوه 156 00:13:51,454 --> 00:13:55,114 می‌دونستم که می‌تونم پشت تلفن خودمو به جای هر کسی معرفی کنم 157 00:13:55,161 --> 00:13:56,786 می‌تونستم هر کسی رو متقاعد کنم 158 00:14:08,870 --> 00:14:10,742 پس با پلیس آمریکا تماس گرفتم 159 00:14:12,286 --> 00:14:14,075 «بخش جنوبی٬بازرس «فاولر 160 00:14:14,119 --> 00:14:15,197 پلیس نیویورک 161 00:14:17,121 --> 00:14:18,578 «دفتر ستوان «کاجاک 162 00:14:18,954 --> 00:14:21,405 ادارات پلیس مختلف در آمریکا 163 00:14:21,744 --> 00:14:23,569 دابی» صحبت می‌کنه» - لطفا بگید کی هستید؟ - 164 00:14:23,620 --> 00:14:26,287 هر دفعه بهشون گفتم که من یک پلیسم از اسپانیا 165 00:14:26,370 --> 00:14:28,574 «با نام «جاناتان دوریان 166 00:14:28,620 --> 00:14:30,410 اینکه ما یک کودک پیدا کردیم 167 00:14:31,244 --> 00:14:34,444 ما مطمئنیم او اهل آمریکاست اما نمی‌دونیم کجای امریکا 168 00:14:34,494 --> 00:14:35,691 این مسئله برای چند وقته پیشه؟ 169 00:14:35,744 --> 00:14:40,366 او احتمالا برای چند سالی هست که گم شده باید کسی باشه که دنبالش باشه 170 00:14:41,453 --> 00:14:43,989 پس پلیس میگه٬خب٬می‌دونید 171 00:14:44,036 --> 00:14:47,367 ما صد‌ها پوستر از اشخاص گمشده به به روی دیوار داریم 172 00:14:47,412 --> 00:14:49,697 و ما نمی‌تونیم مروری بر تک تک اون‌ها داشته باشیم 173 00:14:49,745 --> 00:14:51,486 اما کاری که ما می‌تونیم برای شما انجام بدیم 174 00:14:51,536 --> 00:14:55,364 اینه که شماره تلفن مرکز کودکان گمشده و استثمارشده» رو بدیم» 175 00:14:55,411 --> 00:14:56,951 «در «آرلینگتون» ٬ «ویرجینیا 176 00:15:04,285 --> 00:15:08,196 . مرکز کودکان گم و اسثمارشده لارین» صحبت می‌کنه. چطور می‌تونم کمکتون کنم؟» 177 00:15:10,160 --> 00:15:14,108 ما کودکی در یک یتیم خانه‌ داریم مطمئناً آمریکایی هست 178 00:15:14,162 --> 00:15:16,152 تقریبا ۱۴یا ۱۵ ساله است 179 00:15:16,203 --> 00:15:18,607 .. اما مشکل اینه که ما نمی‌دونیم او کی هست 180 00:15:18,660 --> 00:15:20,070 من خودمو توصیف کردم 181 00:15:20,119 --> 00:15:23,780 هر جزئیاتی که می‌دادم جزئیاتی بود که می‌دونستم می‌تونم بر اون‌ها احاطه داشته باشم 182 00:15:24,452 --> 00:15:28,113 می‌خواستم به اندازه کافی براش مبهم و سربسته باشم تا در موارد مختلف جستجو داشته باشه 183 00:15:28,160 --> 00:15:30,730 می‌خواستم که او احتمالات زیادی رو در برابرش داشته باشه 184 00:15:30,784 --> 00:15:32,063 اجازه بده فقط یه نگاه کوچک بکنم 185 00:15:32,117 --> 00:15:34,026 گفت: «احتمالا یه چیزی پیدا کردم 186 00:15:34,077 --> 00:15:38,236 شاید٬می‌دونید٬ ما یه کودک از سن‌آنتونیو داریم 187 00:15:38,285 --> 00:15:41,484 گمشده از روز ۱۳ ٬ماه ژوئن ٬سال ۱۹۹۴ 188 00:15:41,534 --> 00:15:43,823 «اسمش هست نیکلاس بارکلی 189 00:15:43,869 --> 00:15:47,031 گفتم: «امکانش هست که تصویری ازش برای «من فکس کنید 190 00:15:48,826 --> 00:15:54,029 در ذهنم ٬من تنها یک افسر پلیس بودم با «نیکلاس» که در کنار من نشسته 191 00:15:54,076 --> 00:15:58,864 و سعی می‌کنه هویت اونو تایید کنه مثل هر پلیس دیگه‌ای که اینکارو انجام میده 192 00:16:01,450 --> 00:16:03,655 . بزارید ببینم که اونه 193 00:16:04,993 --> 00:16:07,030 فکر کردم٬بزارید ببینم که اونه 194 00:16:15,409 --> 00:16:19,153 به عکس نگاه کردم. عکس سیاه و سفید یه عکس قدیمی 195 00:16:20,660 --> 00:16:23,859 .. خب؛ گمشده برای سه یا چهار سال 196 00:16:23,909 --> 00:16:27,109 یک چیز رو تضمین می‌کرد در فرد گمشده ٬تغییر وجود خواهد داشت 197 00:16:28,034 --> 00:16:29,940 اگر تغییر وجود داشته باشه٬شک وجود خواهد داشت 198 00:16:29,991 --> 00:16:32,563 اگر شک بوجود بیاد٬پس من یه شانس دارم 199 00:16:34,949 --> 00:16:41,114 چیزی توی سرم تصمیم گرفت من می‌تونم انجامش بدم؛ بایستی امتحان کنم 200 00:16:47,158 --> 00:16:52,112 تلفن رو برداشتم و بهش گفتم که این «نیکلاس» هست 201 00:16:52,159 --> 00:16:54,065 . ما داریمش. خودشه 202 00:16:54,116 --> 00:16:56,154 . باورنکردنیه. خودشه 203 00:17:10,243 --> 00:17:13,193 مادرم باهام تماس گرفت و گفت: «می‌شینی؟ 204 00:17:13,241 --> 00:17:15,278 «.. باور نمی‌کنی چی شده 205 00:17:15,366 --> 00:17:18,529 «و گفتم: «چی شده مامان؟ گفت: «اداره پلیس با من تماس گرفت 206 00:17:18,574 --> 00:17:21,738 و اون‌ها فکر می‌کنند که نیکلاس «در لینارس هست 207 00:17:21,783 --> 00:17:24,900 : یه جورایی اینطور گفتم که «کجای تگزاس هست لینارس؟» 208 00:17:24,949 --> 00:17:27,153 چونکه «تگزاس» شهرهای کوچک زیادی داره 209 00:17:27,365 --> 00:17:29,236 «و بعد او گفت: «نه؛ اسپانیا 210 00:17:29,281 --> 00:17:30,609 «اسپانیا؟» 211 00:17:34,074 --> 00:17:36,230 اوه؛ خدا٬چطور میشه احساسات اون وقت رو توصیف کرد 212 00:17:37,073 --> 00:17:40,690 مثل همه اینجور احساسات هست از هیجان تا سردرگمی 213 00:17:40,742 --> 00:17:42,695 تا اینکه چیکار می‌تونیم بکنیم؟ 214 00:17:42,740 --> 00:17:46,686 قدم بعدی چیه؟ چطور می‌تونیم بگیریمش؟ کی می‌تونیم باهاش صحبت کنیم؟ 215 00:17:48,991 --> 00:17:51,942 من می‌دونستم بعد از اون ٬ اون‌ها با من تماس می‌گیرند 216 00:17:51,992 --> 00:17:56,611 اون‌ها سعی می‌کنند تحقیق کنند٬تماس بگیرند ببینند.. واقعیت داره؟ واقعیت نداره؟ 217 00:17:56,656 --> 00:17:58,896 می‌دونید ٬ «کری» ٬خانواده و همه اون‌ها 218 00:18:08,950 --> 00:18:12,029 خب؛ زمانیکه ابتدا با پرورشگاه تماس گرفتم 219 00:18:12,073 --> 00:18:15,154 اون‌ها تماس من رو با «جاناتان دوریان» برقرار کردند 220 00:18:15,199 --> 00:18:18,280 کسی که می‌گفت برای پرورشگاه کار می‌کنه 221 00:18:18,366 --> 00:18:21,861 و اینکه او کسی بوده که با «نیکلاس» صحبت کرده 222 00:18:21,907 --> 00:18:25,602 و اطلاعاتی در مورد «نیکلاس» و اینکه اون واقعا کیه٬داشت 223 00:18:28,698 --> 00:18:32,609 وقتی که او تماس گرفت٬گفتم که «نیکلاس» کنار من نشسته 224 00:18:32,657 --> 00:18:36,187 اما خیلی ترسیده٬ و از نظر روانی بسیار اذیت شده 225 00:18:36,240 --> 00:18:37,982 و او نمی‌خواد با هیچکس صحبت کنه 226 00:18:38,032 --> 00:18:40,697 او خیلی قابل اعتماد به نظر می‌رسید؛ خیلی دلسوز 227 00:18:40,739 --> 00:18:44,435 او ادعا می‌کنه که مورد سوءاستفاده قرار گرفته مورد آزار بوده 228 00:18:44,489 --> 00:18:47,736 اینکه.. او مطمئنا‌ً بزور ربوده شده بوده 229 00:18:47,781 --> 00:18:51,561 یه جورایی فکر کردم او مثل یه جور مددکار اجتماعیه 230 00:18:51,615 --> 00:18:54,185 بسیار قابل اطمینان 231 00:18:54,572 --> 00:18:56,777 گفت: «چیزی هم میگه؟ 232 00:18:56,823 --> 00:18:59,027 «در مورد ما صحبت می‌کنه؟ به یاد میاره؟ 233 00:18:59,073 --> 00:19:02,519 خب؛ راستش٬فکر می‌کنم تقریبا همه چیز رو فراموش کرده 234 00:19:02,571 --> 00:19:04,443 خیلی چیزی رو به یاد نمیاره 235 00:19:04,488 --> 00:19:06,777 او شما رو یادش میاد اما نه خیلی زیاد 236 00:19:06,824 --> 00:19:12,190 به ما گفته شد او بوسیله یه جور از دسته‌های برده‌داریه جنسی نگه داشته میشده 237 00:19:12,238 --> 00:19:17,820 و اینکه او از اونجا فرار کرده و در خیابان سرگردان پیدا شده 238 00:19:17,864 --> 00:19:20,981 او دل‌آزرده اما در عین حال خیلی خوشحال بود 239 00:19:21,031 --> 00:19:22,688 خواستم صداشو بشنوم 240 00:19:22,739 --> 00:19:24,111 ! نه 241 00:19:24,154 --> 00:19:28,777 مطلقا٬هیچ راهی وجود نداشت که با وانمود‌کردن به اینکه من «نیکلاسم» باهاش صحبت کنم 242 00:19:28,822 --> 00:19:32,483 چونکه من «نیکلاس» نبودم٬ و او خواهرش بود 243 00:19:32,529 --> 00:19:36,027 این یه ریسک بود 244 00:19:36,073 --> 00:19:37,944 یه ریسک خیلی بزرگ برای من 245 00:19:37,990 --> 00:19:39,860 .. اما چند کلمه‌ای گفتم 246 00:19:41,071 --> 00:19:44,069 «گفت: «سلام؛ نیکلاس. صدای منو می‌شنوی؛ نیکلاس؟ 247 00:19:46,613 --> 00:19:48,687 . هیـچی 248 00:19:49,238 --> 00:19:52,437 من دوست دارم؛ نیکلاس» می‌خوام با خودم برگردونمت خونه 249 00:19:52,488 --> 00:19:53,766 می‌خوام بیام ببرمت؛ عزیزم 250 00:19:53,820 --> 00:19:55,896 «.. می‌خوام بیام و بگیرمت و 251 00:19:58,696 --> 00:20:03,685 «و شاید می‌شنوی که میگه «دوست دارم شاید هم چیزی شبیه به اون 252 00:20:04,197 --> 00:20:05,738 .. خیلی دور 253 00:20:05,780 --> 00:20:07,734 «و بعد او میگه: «خودش بود؟ 254 00:20:07,779 --> 00:20:09,650 «گفتم: «آره. گفت دوست دارم 255 00:20:09,946 --> 00:20:12,067 و بعد شروع کرد به گریه‌کردن پشت تلفن 256 00:20:13,404 --> 00:20:18,026 گریه می‌کنی٬بهش میگی ما می‌خوایم بیایم بگیریمت ٬بیاریمت خونه 257 00:20:18,071 --> 00:20:21,483 می‌ایم اونجا٬قصد داریم بیاریمت خونه و منم تو رو دوست دارم 258 00:20:24,487 --> 00:20:27,188 مغـزش رو شستشو دادم 259 00:20:43,237 --> 00:20:47,693 من متوقف نشدم چونکه به متوقف شدن اصلا فکر نمی‌کردم 260 00:20:48,986 --> 00:20:52,980 من خودمو تو آینه نگاه نکردم که بگم٬چه غلطی داری می‌کنی؟ 261 00:20:53,028 --> 00:20:55,102 سریع تمومش کن 262 00:21:03,904 --> 00:21:07,766 من فهمیدم که خط رو رد کردم 263 00:21:09,486 --> 00:21:14,820 دیگه نیاز نبود برای داشتن یه هویت دیگه . وانمود کنم. یکی دزدیدم 264 00:21:30,277 --> 00:21:34,023 من یه تماس داشتم: ممکنه لطفا با کری گیبسون تماس بگیرید 265 00:21:36,445 --> 00:21:38,683 خب؛ چیزی که «کری» به من گفت٬ منو متحیر کرد 266 00:21:40,985 --> 00:21:44,646 بنابراین یکی از اولین چیزهایی که بهش گفتم .. این بود که 267 00:21:44,693 --> 00:21:49,231 «وقتی که «اف‌بی‌ای و وزارت امور خارجه آمریکا به کارِت رسیدگی کردند 268 00:21:49,275 --> 00:21:54,692 خودت و برادرت برگردین اینجا؛ باید سریعا باهاش مصاحبه کنم --------------------------- «نانسی فیشر» ٬مامور ویژهٔ سابق «اف‌بی‌ای» 269 00:22:01,904 --> 00:22:04,568 وقتی که آسایش یک کودک 270 00:22:04,610 --> 00:22:06,232 .. در مخاطره هست 271 00:22:06,735 --> 00:22:09,354 واکنش ما می‌بایستی خیلی سریع باشه 272 00:22:09,402 --> 00:22:11,025 بسیار مسئولانه 273 00:22:11,068 --> 00:22:12,312 ما باید خودمونو رو بزاریم 274 00:22:12,360 --> 00:22:13,603 جای کودک 275 00:22:13,651 --> 00:22:15,725 یا پدر و مادر یا والدین کودک --------- فیلیپ فرنچ» ٬ سرکُنسول سابق آمریکا در اسپانیا» 276 00:22:16,402 --> 00:22:19,683 به طور کلی زمانیکه کودکی برای سال‌ها گمشده است 277 00:22:19,733 --> 00:22:24,937 یا کودک مرده یا کودک پیدا نشده 278 00:22:24,985 --> 00:22:29,938 و پیدا شدن اون کودک در کشوری دیگر بسیار نادر است 279 00:22:30,402 --> 00:22:33,517 همین قضیه ما رو بیشتر نیازمند کرد 280 00:22:33,567 --> 00:22:37,396 برای اینکه مطمئن بشیم که ما همه چیز رو درست .. انجام دادیم در ارتباط با 281 00:22:37,442 --> 00:22:40,607 فهمیدن اینکه او کی بوده و برگردوندنش به خانوادش 282 00:22:40,652 --> 00:22:42,606 اولویت اصلی برای من برگردوندنش بود 283 00:22:42,650 --> 00:22:46,348 بنابراین نقش من می‌تونست شروع بشه .. تحقیق و بازرسی می‌تونست شروع بشه 284 00:22:46,484 --> 00:22:48,890 ما می‌تونستیم بفهمیم چه بر سر این کودک اومده 285 00:22:48,943 --> 00:22:51,098 در سریع‌ترین زمان ممکن شخصی رو فرستادم اونجا 286 00:23:01,859 --> 00:23:04,429 .. روز بعد روز بعد٬خارج از کنترل من شد 287 00:23:06,400 --> 00:23:09,931 مرکز «کودکان گمشده» برام یه آگهی فرستاد 288 00:23:10,735 --> 00:23:14,098 عکسی از «نیکلاس» بود در سن و سال ناپدید شدنش 289 00:23:18,150 --> 00:23:22,772 و من دیدم که «نیکلاس» واقعا چه شکلیه با رنگ و همه چیز 290 00:23:25,774 --> 00:23:28,015 خیلی بور بود.. خیلی 291 00:23:28,067 --> 00:23:30,391 چشمهای آبی داشت 292 00:23:30,443 --> 00:23:32,480 ! هیچی از چهرش مثل من نبود 293 00:23:33,024 --> 00:23:34,222 ! هیچی 294 00:23:34,275 --> 00:23:37,392 می‌دونید٬تنها چیزیش که با من مشترک بود 295 00:23:37,442 --> 00:23:39,812 این بود که پنج انگشت در هر دستش داشت 296 00:23:41,566 --> 00:23:43,889 پس من گفتم٬لعنت٬بزار خودمو بسوزونم 297 00:23:44,732 --> 00:23:46,638 می‌دونید٬آگهی رو سوزوندم 298 00:23:46,689 --> 00:23:48,847 اگر می‌تونستم هویتی که ازش گفته بودم هم می‌سوزوندم 299 00:23:48,899 --> 00:23:51,648 و هر حرفی که تو چند روز گذشته از دهانم بیرون اومد 300 00:23:51,690 --> 00:23:53,432 ! اون‌ها رو هم می‌سوزوندم 301 00:24:00,274 --> 00:24:04,267 وقتیکه همه به من می‌گفتن که از سفارت آمریکا دارند میان 302 00:24:04,315 --> 00:24:07,018 .. همه٬مـی‌دونید 303 00:24:07,066 --> 00:24:09,637 «نگران نباش «نیکلاس ما ازت مراقبت می‌کنیم 304 00:24:09,691 --> 00:24:14,927 خب٬آره٬باشه می‌دونید٬من.. من نمی‌تونستم کاری کنم 305 00:24:15,398 --> 00:24:16,725 تنها کاری که می‌تونستم کنم 306 00:24:16,774 --> 00:24:20,055 .. فکر کردن به اینکه حبس بودن چطوره جایی که قرار بود باشم 307 00:24:29,857 --> 00:24:31,230 نمی‌دونستم چیکار کنم 308 00:24:31,273 --> 00:24:33,310 واقعا نمی‌دونستم چیکار کنم 309 00:24:34,731 --> 00:24:37,516 در ابتدا وقتی که کنسول یار به «لینارس» رسید 310 00:24:37,565 --> 00:24:40,647 «وارد مرکز شد و متوجه شد که «نیکلاس بارکلی ناپدید شده 311 00:24:46,939 --> 00:24:48,514 گفتم باید پیداش کنی 312 00:24:50,149 --> 00:24:54,224 «پس او ضرورتا با شخصی از مرکز «لینارس 313 00:24:54,273 --> 00:24:56,394 رفتند تا اون اطراف دنبالش بگردند 314 00:24:57,525 --> 00:25:01,897 اولویت ما سلامتش بود و اینکه مطمئن بشیم دوباره به خانوادش می‌رسه 315 00:25:05,816 --> 00:25:09,311 من سعی کردم فرار کنم مثل کاری که هر جای دیگه می‌کردم 316 00:25:15,647 --> 00:25:17,105 نیکلاس بارکلی»؟» 317 00:25:17,897 --> 00:25:19,971 خدا نمی‌خواست که این مکان رو ترک کنم 318 00:25:20,439 --> 00:25:24,516 من با کنسول یار صحبت کردم و ازش درباره تعاملش با «نیکلاس» پرسیدم 319 00:25:24,565 --> 00:25:28,558 او در اون موقع گزارش کرد که او انگلیسی صحبت کرده 320 00:25:29,106 --> 00:25:33,929 اینکه او٬او حداقل در اون موقع 321 00:25:33,981 --> 00:25:35,722 ثابت کرده که او یک آمریکایی‌ هست 322 00:25:44,314 --> 00:25:47,264 وقتیکه صبح رو بعد بیدار شدم همه چیز عادی بود 323 00:25:52,397 --> 00:25:55,562 بعدش رئیس پرورشگاه رو دیدم که گفت 324 00:25:55,607 --> 00:25:59,052 «باید خوشحال باشی٬خواهرت تو راهه» 325 00:25:59,646 --> 00:26:02,017 «بعد من گفتم: «منظورت چیه؟ 326 00:26:02,063 --> 00:26:06,555 گفت: «خب٬خواهرت٬میدونی٬از سن‌آنتونیو 327 00:26:06,605 --> 00:26:09,140 «تو هواپیماست. داره میاد بگیرتت 328 00:26:12,020 --> 00:26:13,514 ! لعنت! می‌دونید. لعنت! لعنت 329 00:26:14,813 --> 00:26:16,435 من هرگز کشور رو ترک نکرده بودم 330 00:26:16,479 --> 00:26:19,050 من حتی نمی‌دونستم برای خروج چی نیاز هست 331 00:26:23,814 --> 00:26:25,602 می‌دونستم مامان نمی‌تونه پرواز رو تحمل کنه 332 00:26:25,646 --> 00:26:27,139 نمی‌تونست٬نمیتونست اینکارو کنه 333 00:26:27,188 --> 00:26:28,597 من باید اینکارو می‌کردم 334 00:26:28,646 --> 00:26:31,929 فقط می‌رفتم می‌گرفتمش و برش می‌گردوندم اینجا جایی که او امنه 335 00:26:35,438 --> 00:26:37,309 من باید به صحنه‌هایی که پیش می‌اومد فکر می‌کردم 336 00:26:38,521 --> 00:26:40,806 من باید به صحنه‌ها و پی‌آمد‌ها فکر می‌کردم 337 00:26:40,852 --> 00:26:42,927 اگه اینکارو کنی٬برای یه ثانیه تصور کن 338 00:26:42,978 --> 00:26:47,517 که تو پدر بچه‌ای هستی که برای سه سال و چهار ماه گم شده بوده 339 00:26:47,562 --> 00:26:50,976 و بعد اونو در «کلمبیا» پیدا می‌کنند چیکار می‌کردی؟ 340 00:26:51,105 --> 00:26:53,012 اولین کاری که انجام میدی چیه؟ 341 00:26:53,521 --> 00:26:55,595 می‌پرم روی یک هواپیمای لعنتی 342 00:26:58,188 --> 00:27:01,268 تا دو روز قبل از سوار شدن در هواپیما نخوابیدم 343 00:27:01,312 --> 00:27:04,428 ترس٬اما همینطور انتظار 344 00:27:04,812 --> 00:27:06,518 چونکه تو می‌خوای بری اونجا 345 00:27:06,562 --> 00:27:10,307 می‌خوای ببینیش٬بغلش کنی٬بوش کنی فقط برسی اونجا 346 00:27:11,020 --> 00:27:15,723 شما نمی‌تونید برای بازی کردن نقش کسی که نمی‌شناسید آماده شید 347 00:27:17,103 --> 00:27:20,766 من نمی‌تونستم «نیکلاس بارکلی» باشم چون «نیکلاس بارکلی» رو نمی‌شناختم 348 00:27:21,438 --> 00:27:24,469 حتی من در اون موقع نمی‌دونستم که او راست دست بوده یا چپ دست 349 00:27:25,104 --> 00:27:28,135 بنابراین؛ این یک مشکل بـود 350 00:27:28,894 --> 00:27:32,426 سوار هواپیما شدم و سعی کردم بخوام 351 00:27:32,478 --> 00:27:34,184 جواب نداد 352 00:27:56,187 --> 00:27:58,260 .. کارگردان 353 00:28:01,686 --> 00:28:04,304 این «نیک» هست 354 00:28:10,769 --> 00:28:12,426 فکر می‌کرد یه بزرگساله 355 00:28:12,476 --> 00:28:15,594 «ما بهش می‌گفتیم «۱۳به روی ۳۰ رفته 356 00:28:16,435 --> 00:28:18,889 تربیت کردنش خیلی سخت بود 357 00:28:19,686 --> 00:28:22,933 اگر در ذهنش انجام دادن کاری رو شکل می‌داد 358 00:28:22,978 --> 00:28:26,057 تقریبا دیگه شما کاری نمی‌تونستید بکنید 359 00:28:27,477 --> 00:28:29,551 فندک رو بزار کنار 360 00:28:30,936 --> 00:28:33,850 قبلا برای یک یا دو شب فرار کرده بود از دست مامان عصبانی شده بود 361 00:28:33,894 --> 00:28:36,298 من از اینجا می‌رم٬یه مامان دیگه پیدا می‌کنم٬یه خونه دیگه» 362 00:28:36,392 --> 00:28:38,135 کونم رو ببوس..» ٬این جور چیزا 363 00:28:38,185 --> 00:28:42,095 و می‌دونید٬او می‌رفت و مادر می‌رفت جستجوش 364 00:28:42,143 --> 00:28:45,258 و می‌فهمید که کجاست و روز بعد پیداش میشه 365 00:28:46,269 --> 00:28:52,300 او نبود٬می‌دونید٬از این بچه‌های .. معصوم شیرین کامل نبود 366 00:28:52,393 --> 00:28:55,889 یه پسر شهری «اجتماع دیده» بود 367 00:28:59,018 --> 00:29:04,090 از ملاقات با شما خوشبختم. من کارگردانم - در اینجا؛ نیـک - 368 00:29:04,143 --> 00:29:06,215 می‌بینید٬خوشگل نیستم؟ 369 00:29:06,601 --> 00:29:09,267 آره. موهای بور زیبایی داشت 370 00:29:09,309 --> 00:29:12,092 یه جورایی شبیه٬یه پری کوچولو 371 00:29:12,642 --> 00:29:15,890 موهای بلند و چشمهای آبی داشت و یه شکاف کوچیک بین دندونهاش 372 00:29:15,936 --> 00:29:18,008 وقتی که لبخند میزد٬میتونستید ببینید 373 00:29:42,558 --> 00:29:46,471 بالاخره روی زمینم کی؟ دنبال کی باید باشم؟ 374 00:29:46,519 --> 00:29:48,471 .. اون‌ها چه تیپی‌اند؟ باید در لباس رسمی باشند 375 00:29:48,517 --> 00:29:50,472 اینجا میشه سیگار کشید. خدا رو شکر 376 00:29:52,724 --> 00:29:54,052 هوا یه بوی دیگه میده 377 00:29:54,100 --> 00:29:57,265 جمعیت خیلی کمتر از اونه که فکر می‌کردم 378 00:30:07,266 --> 00:30:11,508 من هر کاری که می‌تونستم برای اینکه به خودم یه شانس بدم٬انجام دادم 379 00:30:15,643 --> 00:30:19,883 یه چیزی برای بلوند کردن کامل موهام خریدم 380 00:30:22,933 --> 00:30:25,055 چند مرد و یه خانم در مورد آدرس راهنماییم کردند 381 00:30:25,100 --> 00:30:27,470 چونکه من مطمئن نبودم کجا برم 382 00:30:27,516 --> 00:30:30,087 و ما مستقیم رفتیم داخل یه ماشین و رانندگی شروع شد 383 00:30:35,390 --> 00:30:39,087 در آگهی‌ها گفته شده بود که «نیکلاس بارکلی» سه تا خالکوبی داشت 384 00:30:41,890 --> 00:30:46,264 توی پرورشگاه یه دختری بود که خالکوبی‌های .. کوچیک می‌کرد. همینجوری کار می‌کرد 385 00:30:46,308 --> 00:30:48,298 حرفه‌ای نبود. فقط یه بچه بود 386 00:30:48,557 --> 00:30:50,465 و من ازش خواستم که اون خالکوبی‌هایی 387 00:30:50,516 --> 00:30:52,423 . که در آگهی‌ها بودن رو٬روی دستم بزاره 388 00:31:00,972 --> 00:31:05,761 من ساکت بودم و اون موقع بود که خانمه شروع کرد به حرف زدن باهام 389 00:31:07,724 --> 00:31:12,299 او ذهنم رو مشغول نگه داشت با توضیح دادن در مورد حومهٔ شهر 390 00:31:12,391 --> 00:31:14,465 طی تموم راه رانندگی 391 00:31:18,389 --> 00:31:24,885 یه عینک بزرگ گرفتم. یه کلاه. یه شال. یه دستکش 392 00:31:25,391 --> 00:31:27,179 فکر می‌کردم که اگه نتونه منو ببینه 393 00:31:27,223 --> 00:31:30,005 در نتیجه قادر نخواهد بود که بگه من برادرش نیستم 394 00:31:31,931 --> 00:31:35,262 برای خوردن نوشابه‌ ‌(کوکاکولا) توقف کردیم .. که فکر کردم واقعا خوب بود 395 00:31:35,306 --> 00:31:39,928 اونا اونجا «کوکاکولا» داشتن و اضطراب برای من وجود داشت در مورد اینکه این توقف چقدر طول می‌کشه 396 00:31:41,640 --> 00:31:46,924 دقایقی قبل از اینکه بیاد٬متقاعد شده بودم که دیگه همه چی تموم شده 397 00:31:47,181 --> 00:31:50,462 که دستگیر میشم و تازه شاید ضرب و شتم هم بشم 398 00:31:50,514 --> 00:31:52,754 چونکه بعد از فهمیدن قضیه ٬خوشحال نخواهند بود 399 00:31:54,265 --> 00:31:56,800 یادم میاد رفتم به جایی شبیه به مکان انتظار 400 00:31:57,140 --> 00:32:02,010 با چند تا از افرادی که در اونجا بودن صحبت می‌کردم و اونا می‌گفتن که او در اتاقشه 401 00:32:02,055 --> 00:32:04,887 . طی تموم روز تو اتاقش بوده در حالی که در اتاق هم قفله به هیچکس هم اجازه داخل شدن نمیده 402 00:32:04,929 --> 00:32:08,377 بالاخره شنیدم که یکی در می‌زنه و میگه 403 00:32:08,429 --> 00:32:12,674 نیکلاس٬خواهرت طبقه پایینه» 404 00:32:12,723 --> 00:32:14,926 «. منتظرته٬اونجاست 405 00:32:16,555 --> 00:32:18,878 رفتم طبقه پایین و بعد یه جایی مثل حیاط 406 00:32:18,930 --> 00:32:21,764 اونجا چند تا بچه داشتن بازی می‌کردن «یه بازی مثل «توپ به دیوار 407 00:32:21,805 --> 00:32:24,969 .. و بالا به سمت پنجره نگاه کردم و بهش گفتم 408 00:32:25,014 --> 00:32:27,964 «من اینجام. بیا پایین. می‌خوام ببینمت. می‌خوام بغلت کنم» 409 00:32:28,013 --> 00:32:31,674 یادم میاد می‌دیدمش که داشت از پنجره بیرون رو نگاه می‌کرد 410 00:32:32,554 --> 00:32:36,714 مطمئن بودم که به محض اینکه خواهره منو ببینه 411 00:32:37,014 --> 00:32:40,095 «میگه: «این دیگه کدوم خریه؟ 412 00:32:40,139 --> 00:32:42,213 این نیست.. این «نیکلاس» نیست 413 00:32:47,138 --> 00:32:49,129 شاید ۱۰ دقیقه‌ای صبر کردم 414 00:32:51,054 --> 00:32:52,761 می‌دونستم که تقریبا دارم همه چیز رو از دست میدم 415 00:32:53,304 --> 00:32:55,130 می‌دونستم که نمی‌تونم بیشتر از این صبر کنم 416 00:32:55,180 --> 00:32:56,672 که نمی‌تونم بزنم به چاک 417 00:32:56,721 --> 00:32:58,592 نمی‌تونم ناپدید بشم 418 00:32:58,637 --> 00:33:01,008 پس درو باز کردم و رفتم پایین 419 00:33:05,929 --> 00:33:09,676 واقعا حسی از ‌‌نهایت آرامش و آسودگی بود 420 00:33:10,639 --> 00:33:14,880 فقط دیدنش٬لمس کردنش٬بوسیدنش و در آغوش گرفتنش 421 00:33:16,262 --> 00:33:18,300 «گفتم: «چـی شـد؟؟ 422 00:33:18,388 --> 00:33:21,171 او اینجاست. ما اینجاییم. من دارمش 423 00:33:21,680 --> 00:33:25,092 حتی یک یا دو ثانیه هم صبر نکرد 424 00:33:25,138 --> 00:33:27,377 پرید روی من٬پرید روی من 425 00:33:27,429 --> 00:33:29,052 منو تو دستاش گرفت 426 00:33:29,095 --> 00:33:33,466 .. و گفت که: «اوه نیکلاس. می‌ترسیدی نشناسمت 427 00:33:33,510 --> 00:33:35,383 «من این بینی رو به یاد میارم 428 00:33:35,427 --> 00:33:40,051 من فقط.. یادم میاد که بینیش رو لمس .. می‌کردم و می‌گفتم 429 00:33:40,096 --> 00:33:43,507 این بینی رو یادم میاد. تو یه جورایی شبیه دایی «پت» هستی 430 00:33:44,219 --> 00:33:48,925 گفت: «نگران نباش» همونطور که همیشه میگه همه چی درست میشه» 431 00:33:48,970 --> 00:33:50,796 همه چی عالی میشه 432 00:33:50,846 --> 00:33:52,753 «می‌دونم که این تویی 433 00:33:53,428 --> 00:33:56,176 او فقط همش بهم می‌گفت که دوست دارم 434 00:33:56,219 --> 00:34:01,209 و چیز زیادی نگفت تا اینکه همه کسانی که اونجا بودند٬رفتند 435 00:34:03,845 --> 00:34:06,879 فقط خدا می‌دونه چرا اونطور رفتار کرد 436 00:34:06,928 --> 00:34:14,749 اما من از دونستن یه چیز مطمئن بودم و اون این بود که راه دیگه‌ای وجود نداشت 437 00:34:14,802 --> 00:34:17,506 او واسه من اومد و او می‌خواست که منو برگردونه 438 00:34:20,010 --> 00:34:25,840 رفتیم به اتاق ملاقات و او تعداد زیادی عکس نشونم داد 439 00:34:26,594 --> 00:34:28,667 عکس٬عکس٬عکس 440 00:34:29,303 --> 00:34:33,248 یادت میاد؛ این با مامانه تو خونه‌ای که توش زندگی می‌کردیم 441 00:34:33,303 --> 00:34:35,296 قبل از اینکه تو گم بشی 442 00:34:35,388 --> 00:34:39,001 اینو یادت میاد؛ زمانی که داشتی با «اسکاتی» بازی می‌کـردی 443 00:34:39,053 --> 00:34:41,127 .. اینو یادت میاد 444 00:34:42,719 --> 00:34:47,092 می‌گفت: «جیسون» به نظر تغییر نکرده. «کودی» خیلی بزرگ شده؛‌ها؟ 445 00:34:47,302 --> 00:34:50,964 . مامان؛ خدایا٬مامان دقیقا مثل قبله اضـافه وزن داشته؟ 446 00:34:52,094 --> 00:34:54,582 می‌خواست بدونه که آیا پدربزرگ هنوز هم یه عوضیه 447 00:34:54,636 --> 00:34:58,001 بهم می‌گفت که چقدر مادربزرگ رو دوست داره و دلش براش تنگ شده 448 00:34:59,384 --> 00:35:02,418 دیدن خالکوبیش رو یادم میاد صلیب ما بین٬ِمی‌دونید 449 00:35:02,468 --> 00:35:03,843 درست اینجا روی دستش 450 00:35:03,885 --> 00:35:07,049 من فقط مدام فکر می‌کردم که چقدر او شبیه دایی «پت» هست 451 00:35:07,094 --> 00:35:10,423 و چقدر مامان تعجب بکنه از اینکه چقدر قدبلند شده 452 00:35:13,093 --> 00:35:15,713 او گفت که ظاهرش خیلی فرق کرده 453 00:35:15,760 --> 00:35:17,881 .. که٬می‌دونید٬رشد کرده 454 00:35:19,677 --> 00:35:22,129 .. و 455 00:35:22,176 --> 00:35:27,959 او خیلی ساکته. می‌دونید٬یه جورایی گوشه‌گیر 456 00:35:28,009 --> 00:35:30,841 با یه لهجه جالب صحبت می‌کرد 457 00:35:30,884 --> 00:35:34,962 اما همیشه خیلی آرام و ساکت صحبت می‌کرد مثل اینکه از چیزی خودشو مخفی می‌کرد 458 00:35:38,884 --> 00:35:41,288 یعنی میگم٬خدایا٬ببین چی بهش گذشته 459 00:35:41,425 --> 00:35:43,500 او آدم قبلی نبود 460 00:35:43,552 --> 00:35:46,549 نیکلاسی» نبود که چهار سال قبل گم شد» 461 00:35:46,593 --> 00:35:49,709 او تحت کنترل و شکنجه بوده و خدا می‌دونه دیگه چی سرش اومده 462 00:35:49,759 --> 00:35:51,832 او همون آدم قبلی نبود 463 00:35:58,259 --> 00:36:02,917 دادستانیِ «لینارس» می‌خواست مطمئن بشه که .. واقعا زمینه‌های قانونی وجود داره 464 00:36:02,968 --> 00:36:08,039 در مورد «نیکلاس» ٬که ادعا می‌کنه برادر گمشده «کری گیبسون» هست 465 00:36:08,385 --> 00:36:15,673 خب حالا مسئله این بود که اون‌ها خواهر و مقام .. رسمی سفارت رو داشتند 466 00:36:15,718 --> 00:36:18,750 که قسم می‌خوردند که من «نیکلاس بارکلی» هستم 467 00:36:18,800 --> 00:36:21,882 و از طرف دیگه پلیس و بازپرس 468 00:36:21,925 --> 00:36:24,875 و دادستان بودند که ابدا قانع نشده بودند 469 00:36:24,925 --> 00:36:27,295 دادستان تاکید داشت به انجام مصاحبه‌های اختصاصی 470 00:36:27,341 --> 00:36:34,666 و بخشی از مدارکی که در اون مصاحبه وجود داشت یک آلبوم عکس خانوادگی بود 471 00:36:36,132 --> 00:36:39,380 دادستان گفت: «گوش کن٬تنها راه برای اینکه ثابت کنی 472 00:36:39,423 --> 00:36:42,542 که تو واقعا «نیکلاس» هستی اینه که ما اینجا عکسهایی داریم 473 00:36:42,592 --> 00:36:44,463 که تو هرگز قبلا ندیدی 474 00:36:47,758 --> 00:36:49,831 «می‌خوام پنج تا از اونارو نشونت بدم 475 00:36:51,216 --> 00:36:53,290 اولی؛ درسته 476 00:36:53,799 --> 00:36:55,457 دومی؛ درسته 477 00:36:55,507 --> 00:36:57,130 سومی؛ درسته 478 00:36:57,174 --> 00:36:58,879 چهارمی؛ درسته 479 00:36:58,923 --> 00:37:00,334 روی پنجمی اشتباه کردم 480 00:37:03,258 --> 00:37:04,631 اما دیگه دیر شده بود 481 00:37:04,673 --> 00:37:07,044 قبل از این قانع شده بود که من «نیکلاس بارکلی» هستم 482 00:37:13,842 --> 00:37:19,588 در اون زمان ٬هیچ راهی نمی‌دیدم که چطور می‌تونم اونو به عنوان یک شهروند آمریکایی ثبت نکنم 483 00:37:24,173 --> 00:37:29,330 هیچ کاری نمی‌تونستم بکنم اگه «کری» اون عکس‌ها رو نشونم نمی‌داد 484 00:37:31,591 --> 00:37:35,749 اونا ازم عکس گرفتند بدون کلاه٬بدون هیچی 485 00:37:36,006 --> 00:37:38,542 که بود٬می‌دونید٬اونا چشمهام رو دیدند 486 00:37:39,465 --> 00:37:44,206 قانون اساسی ایالات متحده برای یک شهروند آمریکایی بودن ٬قسم خوردم 487 00:37:45,132 --> 00:37:47,915 می‌دونید٬واقعی نبود اما من انجام دادم 488 00:38:12,756 --> 00:38:17,163 شب قبل از سوار شدن تو هواپیما حرف زیادی با هم نزدیم 489 00:38:18,214 --> 00:38:22,159 نه که ناخوشایند باشه؛ اما فقط سکوت و تقریبا مثل یه سکوت مسالمت‌آمیز بود 490 00:38:26,004 --> 00:38:31,706 می‌دونید٬میتونستم نفس‌ کشیدنش رو بشنوم و واقعا بسیار احساس آرامش می‌کردم 491 00:38:39,006 --> 00:38:42,502 حتی قبل از اینکه باهاش ملاقات کنم در مورد فرار کردن فکر کرده بودم 492 00:38:49,547 --> 00:38:54,667 همه کاری که باید می‌کردم این بود که یه تاکسی بگیرم و برم به ایستگاه قطار 493 00:38:54,713 --> 00:38:56,622 و برای خودم یک بلیط واسه خارج از «اسپانیا» بگیرم 494 00:38:58,132 --> 00:39:00,252 می‌تونستم ظرف چند دقیقه انجامش بدم 495 00:39:01,130 --> 00:39:03,582 هیچ چیز متوقفم نمی‌کرد. هیچ چیز 496 00:39:03,629 --> 00:39:06,298 چند باری رفتم به تالار ورودی 497 00:39:06,340 --> 00:39:10,746 همش تردید داشتم که آیا دارم کار درست رو انجام میدم؟ کار غلط رو انجام میدم؟ 498 00:39:14,339 --> 00:39:17,123 باید برم.. نباید برم باید برم.. نباید برم؟ 499 00:39:26,297 --> 00:39:31,415 وقتی بدنیا اومدم فکر نمی‌کنم که عشق زیادی در اونجا وجود داشت 500 00:39:33,962 --> 00:39:39,035 مادرم در اون موقع خیلی خیلی جوان بود و او فقط ۱۷ سالش بود 501 00:39:39,089 --> 00:39:44,158 مرد سن بالاتر٬که پدرم بود «اهل «الجزایر 502 00:39:46,670 --> 00:39:50,166 پدربزرگم یه شخص بسیار نژادپرست بود 503 00:39:50,212 --> 00:39:54,836 و دونستن اینکه مردی که مادرم شب‌ها رو باهاش می‌گذرونه؛ یک «الجزاریه‌ای» هست 504 00:39:54,881 --> 00:39:58,459 او خواسته که مادرم حتما یک سقط جنین داشته باشه 505 00:39:58,505 --> 00:40:01,667 برای خلاص شدن از من ٬قبل از اینکه بدنیا بیام 506 00:40:04,004 --> 00:40:07,832 از نظر او یه عرب حتما با سلاح هسته‌ای سروکار داره 507 00:40:07,879 --> 00:40:09,952 و یه سیاه پوست ٬ میمونه 508 00:40:11,128 --> 00:40:14,458 قبل از اینکه بدنیا بیام٬کاملا هویتی اشتباه داشتم 509 00:40:14,711 --> 00:40:20,494 از قبل نمی‌دونستم.. از قبل اینطور ساخته شده بودم که نمی‌دونستم واقعا کی هستم 510 00:40:24,005 --> 00:40:28,577 یک هویت جدید با یک پاسپورت واقعی یه پاسپورت آمریکایی 511 00:40:28,628 --> 00:40:30,831 می‌تونستم برم آمریکا؛ اونجا برم مدرسه 512 00:40:31,545 --> 00:40:35,124 با اون خانواده زندگی کنم و واقعا کسی باشم 513 00:40:35,170 --> 00:40:39,910 و دیگه هیچوقت نگرانیه شناخته‌ شدنم رو نداشته باشم 514 00:40:41,045 --> 00:40:43,119 من فرصت رو دیدم 515 00:40:45,211 --> 00:40:51,705 زنی که می‌تونه راههای زیادی رو رفته باشه تا منو با خودش به خانواده‌ای برگردونه 516 00:40:51,752 --> 00:40:55,913 .. که بچه داشتند؛ که به نظر میاد یه خانواده عاشقانه هستند 517 00:40:56,628 --> 00:40:58,582 .. باید آدم خوبی باشه 518 00:40:59,752 --> 00:41:03,201 می‌دونید٬من اَحکام متناقصی توی سرم داشتم 519 00:41:30,501 --> 00:41:33,619 کری» می‌خواست من «نیکلاس» باشم اما» در مورد بقیه چی؟ 520 00:41:33,669 --> 00:41:35,707 آیا اونا هم می‌خوان که من «نیکلاس» باشم 521 00:41:37,835 --> 00:41:44,791 .. نمی‌فهمیدم چرا او خیلی یجورایی٬عصبی بود. می‌دونید منظورم چیه؟ 522 00:41:44,835 --> 00:41:48,331 او مثل٬ِمی‌دونید دائما در حال جنبش و در توالت 523 00:41:48,418 --> 00:41:49,910 و مشغول نگاه‌کردن مردم 524 00:41:49,959 --> 00:41:52,284 نگاه‌کردن من. دائم منو نگاه می‌کرد 525 00:41:52,545 --> 00:41:54,619 او همش منو نگاه می‌کرد 526 00:41:55,793 --> 00:41:58,329 من اینطور برداشت کردم که خب اون فقط ترسیده باشه 527 00:41:58,418 --> 00:42:00,410 داره به خونه برمیگرده 528 00:42:01,085 --> 00:42:03,573 و ما نمی‌دونیم چی به سرش اومده 529 00:42:03,626 --> 00:42:05,534 چطور ذهنش کار می‌کنه 530 00:42:05,585 --> 00:42:07,871 .. اما او فقط شاید ترسیده بود 531 00:42:07,918 --> 00:42:12,042 اینکه بقیه نشناسنش یا مامان دیگه دوستش نداشته باشه 532 00:42:13,417 --> 00:42:15,289 دوست داشتم که بمیرم 533 00:42:15,334 --> 00:42:17,040 .. و می‌خوام 534 00:42:17,084 --> 00:42:19,835 و با خودم میگم٬ خب٬ بهتره هواپیما سقوط کنه 535 00:42:19,877 --> 00:42:25,327 وقتی که اونا گفتن زمان سوار شدنه زدم بهش و گفتم 536 00:42:25,417 --> 00:42:28,415 «آماده‌ای؟ آماده‌ای که بری خونه؟» گفت: «آماد‌ه‌ام که برم خونه 537 00:42:28,458 --> 00:42:31,660 «بیا از اینجای لعنتی بریم. بریم خونه 538 00:42:32,042 --> 00:42:34,116 و ما سوار هواپیما شدیم 539 00:42:54,041 --> 00:42:59,909 . من واقعا عصبی بودم منتظر و واقعاً خوشحال 540 00:43:01,042 --> 00:43:04,538 می‌دونید٬ما موفق شدیم یه چیز خانوادگی بود. داشتیم همه کنار هم جمع میشدیم 541 00:43:09,958 --> 00:43:12,577 اون شب رو یادم میاد. دقیقه به دقیقه 542 00:43:13,582 --> 00:43:15,573 من بودم. مادربزرگم 543 00:43:15,624 --> 00:43:17,996 فکر می‌کنم٬خواهرم و پدرم 544 00:43:18,044 --> 00:43:20,163 همه سوار ماشین «لینکلن» من شده بودیم 545 00:43:20,209 --> 00:43:21,867 تا بریم مادرم و «نیکلاس» رو بگیریم --------- «کودی گیبسون» ٬خواهرزادهٔ «نیکلاس» 546 00:43:25,541 --> 00:43:29,156 یک انتظار و دیدن بود اما همه هیجان‌زده بودند 547 00:43:29,208 --> 00:43:31,283 ما نمی‌دونستیم چی انتظار داریم 548 00:43:42,832 --> 00:43:44,906 نمی‌خواستم از هواپیما خارج بشم 549 00:43:45,915 --> 00:43:47,245 می‌خواستم صبر کنم 550 00:43:47,293 --> 00:43:48,749 می‌خواستم خودم رو آماده کنم 551 00:44:02,040 --> 00:44:04,743 هیچ برنامه‌ای نداشتم هیچ استراتژی‌ای نداشتم 552 00:44:05,207 --> 00:44:07,280 می‌دونستم هیچ راه خروجی نیست 553 00:44:07,956 --> 00:44:09,829 نمی‌تونستم برگردم 554 00:44:18,624 --> 00:44:24,572 ما هیچ فکری در مورد اینکه٬ کسی که داریم میریم سراغش چه نوع شخصیه٬نداشتیم 555 00:44:48,415 --> 00:44:51,034 می‌خواستم بدوم٬بگیرم و بغلش کنم اما او نذاشت و مانع شد 556 00:44:51,207 --> 00:44:56,160 پس من برگشتم و دستش رو گرفتم و بغلش کردم و گفتم بهش دلم براش تنگ شده بود 557 00:45:08,912 --> 00:45:10,490 خیلی تغییر کرده بود 558 00:45:11,079 --> 00:45:13,117 «یه جورایی «بی‌احساس 559 00:45:14,082 --> 00:45:15,491 بعد فهمیدم٬می‌دونید 560 00:45:15,540 --> 00:45:18,869 به خودت میگی٬خب٬او چیزهای وحشتناکی رو گذرونده 561 00:45:18,914 --> 00:45:22,030 پس قطعا متفاوت میشه 562 00:45:24,289 --> 00:45:29,029 فقط بچه‌هام رو به یاد میارم و مادرم و.. ٬شوهرم 563 00:45:29,080 --> 00:45:31,118 و واقعا٬خدایا٬ما خیلی خوشحال بودیم 564 00:45:35,163 --> 00:45:37,652 او کلاً پوشانیده شده بود 565 00:45:37,705 --> 00:45:42,658 ترسیدم٬با خودم فکر می‌کردم که این بچه واقعا آشفته هست 566 00:45:44,581 --> 00:45:46,655 فقط با توجه به ظاهرش 567 00:45:53,122 --> 00:45:59,236 او خیلی ساکت بود و گوشه گیر و غیرصمیمی 568 00:46:04,746 --> 00:46:06,820 هیچوقت دوست نداشتم دیگران لمسم کنند 569 00:46:07,787 --> 00:46:09,861 و من نمی‌تونستم تغییرش بدم 570 00:46:09,912 --> 00:46:12,663 پس وقتیکه او دستهاش رو به دورم می‌گیره 571 00:46:12,706 --> 00:46:16,697 باید اینطور احساس می‌کرد که من ابداً از اینکار خوشم نمیاد 572 00:46:21,706 --> 00:46:25,864 من خیلی سرد بودم٬خیلی بسته با مردم صحبت نمی‌کردم 573 00:46:27,871 --> 00:46:34,151 هر چقدر که خوشحال بودم٬ اونو نشون نمی‌دادم 574 00:46:42,330 --> 00:46:45,908 در جلوم یک مرز داشتم 575 00:46:45,954 --> 00:46:47,659 نمی‌خواستم زیاده‌روی کنم 576 00:46:53,662 --> 00:47:01,909 البته که٬با آغوش باز پذیرفته شد و بهش می‌گیم که بیا ببریمت خـونه 577 00:47:03,494 --> 00:47:06,825 صحبت در مورد بقیه چیز‌ها باشه برای بعد فقط بیا بریم خونه 578 00:47:24,162 --> 00:47:26,993 تموم مسیر تا خونه٬ توی ماشین ٬ فقط داشتم بهش نگاه می‌کردم 579 00:47:27,078 --> 00:47:28,983 و اینطور حساب می‌کنی که او راحت نیست 580 00:47:29,703 --> 00:47:34,490 پس ما ضبط ماشین رو روشن کردیم تا تلاش کنیم تا حد ممکن احساس راحتی کنه 581 00:47:34,535 --> 00:47:36,940 ♫ THE DOOBIE BROTHERS: Listen To The Music 582 00:47:43,494 --> 00:47:46,408 .. می‌دونید٬یه «مسیر تا خونه‌ٔ ساکت» بود 583 00:47:46,452 --> 00:47:50,399 و همه٬می‌دونید٬ساکت اما همچنان هیجان‌زده بودن 584 00:47:50,453 --> 00:47:54,280 ♪ Don't you feel it growin', day by day 585 00:47:54,911 --> 00:47:57,695 ♪ People gettin' ready for the news 586 00:47:57,744 --> 00:48:02,235 واقعا در اون لحظات نمی‌تونستم لبخند رو از صورتم بردارم 587 00:48:02,952 --> 00:48:05,736 تموم راه خونه فقط پوزخند داشتم 588 00:48:05,785 --> 00:48:10,076 ♪ Oh, oh, listen to the music 589 00:48:10,829 --> 00:48:14,690 ♪ Oh, oh, listen to the music 590 00:48:16,076 --> 00:48:20,534 .. فقط یه احساس خوب خوشحالی بود از اینکه 591 00:48:21,243 --> 00:48:25,190 نیکلاس» مدت‌ها گمشدمون ٬خونه بود» 592 00:48:28,658 --> 00:48:30,318 من یه خانواده داشتم و حتی بیشتر 593 00:48:30,409 --> 00:48:33,027 من هرگز.. هرگز رویایی چنین چیز زیادی رو نداشتم 594 00:48:33,618 --> 00:48:40,493 هرگز خیال نمی‌کردم که نه تنها بتونم در جاییکه دوستش دارم بمونم 595 00:48:40,535 --> 00:48:42,608 بلکه حتی واقعا یه خانواده داشته باشم 596 00:49:05,993 --> 00:49:10,034 .. وقتی که در ایالت «تگزاس» بیدار شدم 597 00:49:11,908 --> 00:49:15,239 چیزی که دیدم ٬چیزیکه انتظارش رو داشتم که ببینم٬نبود 598 00:49:22,242 --> 00:49:28,275 ایالات آمریکا در تصورم یه شهر بزرگ بود٬با ساختمانهای بلند و مردمی که هر جا هستند 599 00:49:30,449 --> 00:49:34,360 اولین چیز بعد از باز کردن چشم‌ها ٬ «تثبیت هویت» هست 600 00:49:34,407 --> 00:49:36,530 «اسم تو هست «نیکلاس پاتریک بارکلی 601 00:49:36,576 --> 00:49:39,064 اینکه در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۸۰ متولد شدی 602 00:49:39,616 --> 00:49:42,235 و اینکه همه اعضای خانواده منو «صدا می‌کنند «نیکلاس 603 00:49:42,282 --> 00:49:45,199 «و نه اینکه «نیکلاس؛ اما اسم واقعیت چیه؟ 604 00:49:45,242 --> 00:49:47,317 . نه! نیکلاس 605 00:49:47,368 --> 00:49:49,902 «باشه. ما می‌خوایم بریم خرید؛ نیکلاس» 606 00:49:56,574 --> 00:49:58,648 اون‌ها منو دور و اطراف می‌گردوندند 607 00:49:59,033 --> 00:50:02,113 و می‌دونید٬میدونستم می‌بایستی چیزی رو بشناسم 608 00:50:02,157 --> 00:50:06,614 پس.. و همینطور می‌دونستم که نمی‌تونم برای اینکه من هرگز قبلا اونجا نبودم 609 00:50:07,867 --> 00:50:09,655 «سلام کیرک؛ چطوری؟» 610 00:50:09,699 --> 00:50:13,111 ما افرادی رو دیدیم که «نیکلاس» رو از قبل از ناپدید شدنش می‌شناختن 611 00:50:13,156 --> 00:50:17,530 بهشون می‌گفتم به یاد نمیارمشون. یه چیزهایی هست اما به یاد نمیارمشون 612 00:50:17,574 --> 00:50:20,737 مثل اینکه حافظم رو از دست داده باشم چیزیه که به اون‌ها گفتم 613 00:50:22,657 --> 00:50:24,730 از نظر روانی آسیب دیده بود 614 00:50:25,116 --> 00:50:27,106 دلیل اینکه هیچ چیز رو به یاد نمی‌آورد همین بود 615 00:50:27,157 --> 00:50:30,771 بخاطر همه چیزهایی که براش اتفاق افتاده بود 616 00:50:33,033 --> 00:50:34,609 یه علامت رو به یاد می‌آوردم 617 00:50:34,658 --> 00:50:40,071 در عکسی «نیکلاس» رو دیدم که با دستاش .. اینکار رو کرده؛ می‌دونید 618 00:50:40,114 --> 00:50:42,188 روشش برای «سلام» گفتن؛ می‌دونید 619 00:50:42,614 --> 00:50:44,690 وقتی که با اون‌ها بودم ٬ چند باری اینکارو کردم 620 00:50:44,990 --> 00:50:48,154 وقتیکه اونجا بودم. این از تنها چیزهایی بود می‌دونستم چیکار کنم 621 00:50:50,449 --> 00:50:52,154 با خودم فکر می‌کردم 622 00:50:52,197 --> 00:50:55,529 که «نیکلاس بارکلی» می‌تونه هر روزی به خونش برگرده 623 00:50:56,239 --> 00:50:57,862 این اولین نگرانیم بود 624 00:50:57,906 --> 00:50:59,980 واقعا در موردش نگران بودم 625 00:51:00,906 --> 00:51:03,858 نمی‌تونستم کاریش کنم می‌گفتم؛ پسر٬اگه پیداش شه چی؟ 626 00:51:04,199 --> 00:51:06,569 چی میشه اگه تو درو باز کنی و «بگی: «سلام؛ من برگشتم 627 00:51:06,616 --> 00:51:08,155 می‌دونید 628 00:51:10,156 --> 00:51:14,943 ما فکر کردیم بهترین چیز برای او فقط داشتن یه زندگی روزمرهٔ عادیه 629 00:51:15,741 --> 00:51:18,856 بیدار میشی٬صبحانه می‌خوری اینکارو انجام میدی٬ناهار می‌خوری 630 00:51:18,906 --> 00:51:23,113 شام می‌خوری٬یه فیلم می‌بینیم فقط فضای یک خانواده عادی 631 00:51:23,364 --> 00:51:25,438 من و او با هم وقت می‌گذروندیم 632 00:51:26,197 --> 00:51:30,060 می‌بردمش برای رانندگی و صحبت کردن باهاش ... و صدای موسیقی رو بالا می‌بردم و 633 00:51:31,032 --> 00:51:33,105 ♪ I listen to the wind 634 00:51:33,157 --> 00:51:35,444 ♪ To the wind of my soul 635 00:51:35,490 --> 00:51:37,479 او با «کودی» و دوستاش ارتباط داشت 636 00:51:37,531 --> 00:51:40,647 و بعد از مدرسه اون‌ها به پارک می‌رفتند و بازی می‌کردند 637 00:51:40,697 --> 00:51:43,613 و منظورم اینه٬اون‌ها کاری رو می‌کردند که نوجوان‌ها می‌کردند 638 00:51:43,906 --> 00:51:47,354 او واقعا یه جورایی علاقمندشده بود به دختری «که در همسایگی‌مون بود؛ «امی 639 00:51:47,905 --> 00:51:49,529 با هم ارتباط داشتند٬تلفنی صحبت می‌کردند 640 00:51:49,573 --> 00:51:52,605 و وقتی که ما در مورد «امی» صحبت می‌کردیم یه جورایی سرخ میشد 641 00:51:54,195 --> 00:51:57,774 تنها کسی که در خانواده «بارکلی» ندیده بودمش 642 00:51:58,500 --> 00:52:02,500 «جیسون» ‌بود. برادر دیگر «نیکلاس» و «کری» 643 00:52:02,991 --> 00:52:05,559 و بالاخره اومد تا منو ببینه 644 00:52:05,613 --> 00:52:11,314 او منو جوری که «نیکلاس» هستم نگاه نمی‌کرد و با دیدنش وانمود نمی‌کرد که من «نیکلاس» هستم 645 00:52:11,364 --> 00:52:14,896 و به من موفق باشی گفت و رفت 646 00:52:15,655 --> 00:52:19,316 ♪ I swam upon the Devil's lake 647 00:52:20,196 --> 00:52:23,443 ♪ But never, never never never... 648 00:52:23,488 --> 00:52:26,900 ما حتی در مورد اینکه چه اتفاقاتی در اونجا براش افتاد٬صحبت نکردیم 649 00:52:27,779 --> 00:52:32,437 چونکه یجورایی احساس کردیم وقتی که زمانش برسه خودش به ما میگه 650 00:52:36,987 --> 00:52:41,277 من هیچ تماس تلفنی از طرف خانواده دریافت نکردم 651 00:52:41,321 --> 00:52:44,235 که بگن ٬می‌دونید٬نیکلاس برگشته 652 00:52:44,279 --> 00:52:46,685 لطفا بیاید و با ما صحبت کنید. ما نیاز به کمک داریم 653 00:52:47,738 --> 00:52:49,609 و من یجورایی احساس کردم ضروریه 654 00:52:49,654 --> 00:52:51,063 که سریعا با او مصاحبه بشه 655 00:52:52,903 --> 00:52:57,644 پس من با ملاقات «نیکلاس» در مرکز «کودکان گمشده سن آنتونیو» موافقت کردم 656 00:52:57,695 --> 00:52:59,568 برای انجام اولین مصاحبمون با او 657 00:53:00,447 --> 00:53:04,060 خودمو به «نیکلاس» معرفی کردم و بعد بهش دلیل اینکه چرا اونجا هستم رو گفتم 658 00:53:04,112 --> 00:53:09,149 و اینکه هدف از مصاحبه دریافت شرح او از ربودنش 659 00:53:09,196 --> 00:53:12,277 و با همکاری او پیدا کردن مکان ربایندگانش بود 660 00:53:13,695 --> 00:53:14,940 همه چیزیکه من درباره «نیکلاس» می‌دونستم 661 00:53:14,988 --> 00:53:17,771 چیزی بود که بر روی پوسترهای مربوط به گم‌شدن او خونده بودم 662 00:53:18,820 --> 00:53:21,604 نه اینکه یک انسان نمی‌تونه در سه سال تغییری پیدا کنه 663 00:53:21,653 --> 00:53:24,983 اما این شخص به طور کلی ظاهر یک فرد ۱۶ ساله رو نداشت 664 00:53:25,944 --> 00:53:29,359 او ته ریش داشت. یه ریش تیره 665 00:53:29,613 --> 00:53:34,944 که من بعید می‌دونم که «نیکلاس» در ۱۶ سالگی یه ته ریش تیره رنگ داشته باشه 666 00:53:34,986 --> 00:53:36,812 از اونجاییکه که او موهای بوری داشت 667 00:53:36,862 --> 00:53:38,983 به نظر می‌رسید کاملا عصبی بود 668 00:53:39,028 --> 00:53:43,188 و واقعا به نظر بسیار ناراحت بود در تمام اون مدت 669 00:53:48,444 --> 00:53:53,942 من به اون‌ها گفتم که ٬توسط نیروهای نظامی خارج از کشور گرفته شدم 670 00:53:53,984 --> 00:53:56,310 و ربوده و در یه اتومبیل «وَن» قرار گرفتم 671 00:53:56,362 --> 00:53:59,941 بعد پرواز به سمت جاهایی که هرگز نمی‌دونستم کجا بودند 672 00:54:00,696 --> 00:54:05,564 اینکه٬ما همراه کودکان مختلف در یک اتاق نگه داشته میشدیم 673 00:54:05,610 --> 00:54:06,808 اون‌ها با ماده «کلروفرم» بیهوش میشدند 674 00:54:06,861 --> 00:54:10,227 .. و بیدار میشدند و اون‌ها 675 00:54:10,278 --> 00:54:14,057 می‌دونید٬در جاییکه اون‌ها نمی‌دونستند در کجا هستند 676 00:54:14,527 --> 00:54:21,898 اون‌ها متحمل سوء‌استفاده جنسی توسط مقانات عالی‌رتبه نظامی میشدند 677 00:54:22,319 --> 00:54:25,318 هر شب همه بچه‌ها توسط مردان٬مورد تجاوز و آزار جنسی قرار می‌گرفتند 678 00:54:25,695 --> 00:54:28,314 این مرد‌ها آمریکایی٬مکزیکی و اروپایی بودند 679 00:54:28,362 --> 00:54:34,026 اون‌ها دستهای منو شکستند؛ مخصوصا دست راستم رو با یه چوب بیسبال 680 00:54:34,069 --> 00:54:36,901 مُدام می‌سوزوندنش و برای خوردن به او حشرات می‌دادند 681 00:54:36,944 --> 00:54:39,148 ما شکنجه میشدیم - اون‌ها انگشتهاش رو شکستند - 682 00:54:39,194 --> 00:54:42,062 پای چپش با یک اهرم شکسته شده - به من تجاوز شد - 683 00:54:42,111 --> 00:54:47,775 اون‌ها بوسیله «تاکتیکهای هراساندن نظامی» ٬کودکان رو مطیع نگه می‌داشتند 684 00:54:47,819 --> 00:54:49,192 .. ما آزمایش میشدیم روی 685 00:54:49,235 --> 00:54:51,475 اون‌ها در چشماش با سوزن تزریق می‌کردند 686 00:54:51,527 --> 00:54:56,860 هدفونهایی در گوششون با صداهای جیغ و فریاد؛ زبانهای مختلف 687 00:54:56,902 --> 00:55:01,061 اسپانیولی داشت مُدام و مُدام پخش میشد «و یه صدایی که همش می‌گفت: «تو خودت نیستی 688 00:55:01,110 --> 00:55:03,148 اگه انگلیسی صحبت می‌کرد٬کتک می‌خورد 689 00:55:03,193 --> 00:55:07,436 اون‌ها بچه‌ها رو با هواپیماهای نظامی به اطراف می‌بردند 690 00:55:07,484 --> 00:55:09,522 ما هرگز ندیدیم که کجا می‌رفتیم 691 00:55:09,568 --> 00:55:13,182 هویت پسر‌ها عوض میشدند؛ یا از طریق رنگ موهاشون 692 00:55:13,234 --> 00:55:15,521 رنگ چشم‌ها یا راههای دیگه 693 00:55:15,567 --> 00:55:16,977 اون‌ها همیشه یونیفرم به تن داشتند 694 00:55:17,026 --> 00:55:18,768 محلولی تزریق شده در چشمهاش 695 00:55:18,818 --> 00:55:20,808 اون‌ها او رو برای سکس ٬ برای پول معامله می‌کنند 696 00:55:20,859 --> 00:55:24,688 به خاطر استفاده از این محلول رنگ چشمهاش از آبی به قهوه‌ای تغییر کرد 697 00:55:24,735 --> 00:55:27,687 در بسته نشد و من از طریق اون در خارج شدم 698 00:55:27,735 --> 00:55:30,814 دویدم به سمت تالار ورودی و اونجا در دیگه‌ای بود 699 00:55:31,733 --> 00:55:33,725 به هر صورت موفق شدم بیرون برم 700 00:55:33,776 --> 00:55:36,146 و در بیرون ٬دویدم٬دویدم٬دویدم 701 00:55:36,193 --> 00:55:40,269 و ساعت‌ها بعد فهمیدم که در «اسپانیا» هستم 702 00:56:12,233 --> 00:56:15,764 ما اینجا یه بچه داریم که تقریبا ۱۵٬۱۴ ساله هست 703 00:56:15,816 --> 00:56:17,190 هیچ نوع کارت شناسایی نداره 704 00:56:17,232 --> 00:56:20,183 هیچ مدرکی باهاش نیست اما شما می‌تونید ببینید که او خیلی جوانه 705 00:56:20,232 --> 00:56:22,225 و بسیار ترسیده 706 00:56:26,440 --> 00:56:30,897 او حرفه‌ای بود اما شما می‌تونستید ببینید که وحشت زده شده 707 00:56:31,567 --> 00:56:36,023 این یک مصاحبه وحشت آور بود و وقتی که رفتم٬منو تحت تاثیر قرار داده بود 708 00:56:36,066 --> 00:56:40,012 چونکه همه جور ترس و عوارض احساسی همراه داشت 709 00:56:40,066 --> 00:56:42,554 در پیِ گوش‌کردن به همچین داستانی 710 00:56:42,607 --> 00:56:46,222 او در مورد این نوع فعالیت‌ها آگاهی داشت 711 00:56:46,274 --> 00:56:49,639 منظورم اینه٬یه فرد عادی نمی‌شینه با یه داستان 712 00:56:49,691 --> 00:56:51,765 .. و سرهم کردن ترس و وحشت 713 00:56:52,316 --> 00:56:53,938 این چیزی نیست که در موردش دروغ بگید 714 00:56:53,982 --> 00:56:58,769 شما به سمت دادن جزییات در مورد شکنجه . و کشتن بچه‌ها یا چیزهایی دیگه نمیرید 715 00:56:58,815 --> 00:57:00,095 هیچ کدام از اونا عادی به نظر نمی‌رسید 716 00:57:00,149 --> 00:57:01,890 او شکنجه شده بود 717 00:57:01,940 --> 00:57:03,730 .. منظورم اینه٬او آثار شکنجه رو در همه جای بدنش 718 00:57:03,773 --> 00:57:08,230 او یه دست شکسته داشت که هرگز بهش رسیدگی نشده بود 719 00:57:08,273 --> 00:57:09,931 او با لنگیدن راه می‌رفت 720 00:57:09,981 --> 00:57:16,096 از پشت سرش تا قوزک پاهاش آثار سوختگی با سیگار داشت 721 00:57:16,148 --> 00:57:21,351 این آدم یا خودش یه قربانی بوده 722 00:57:21,441 --> 00:57:25,054 یا اینکه او یک بازیگر فوق‌العاده بود 723 00:57:25,106 --> 00:57:28,139 و من نمی‌دونستم که کدوم یک از این عناوین رو برای او به کار ببرم 724 00:57:29,691 --> 00:57:32,688 خواستم بدونند که من بسیار متاسفم از آنچه اتفاق افتاده 725 00:57:32,731 --> 00:57:35,266 و ما بدنبال این هستیم تا افرادی که این اعمال رو انجام دادند رو مکان‌یابی کنیم 726 00:57:35,314 --> 00:57:38,266 و یک پایان قرار بدیم به آسیب‌های روحی که او از سر گذرانده 727 00:57:42,856 --> 00:57:45,309 این آخرین حد بود 728 00:57:45,773 --> 00:57:48,475 .. مثل اینه که 729 00:57:48,524 --> 00:57:50,977 من بردم. می‌دونید؛ بازی تمومه 730 00:57:52,441 --> 00:57:56,136 من پاسپورت داشتم؛ همه افراد خانواده میگن که من «نیکلاس بارکلی» هستم 731 00:57:56,689 --> 00:57:58,764 هیچکس بازجوییم نمی‌کرد 732 00:58:00,064 --> 00:58:02,813 هیچکس مشکوک نبود که من می‌دونم 733 00:58:06,189 --> 00:58:08,559 جـان! خوشحال بودم 734 00:58:08,605 --> 00:58:11,225 .. من ٬می‌دونید نمی‌تونستم شانسم رو باور کنم 735 00:58:17,731 --> 00:58:20,813 اسم من «چارلی پارکر» هست من یک کاراگاه خصوصی هستم 736 00:58:20,857 --> 00:58:22,977 سلام؛ چطوری؟» 737 00:58:23,021 --> 00:58:25,593 .. میگم؛ می‌خواستم شما «می‌خواستم شما برام یه کاری انجام بدید 738 00:58:26,937 --> 00:58:30,932 ♪ I know dark clouds are gonna gather around me 739 00:58:30,980 --> 00:58:35,223 ♪ I know my way'll be rough and steep 740 00:58:35,272 --> 00:58:39,099 ♪ Yet beautiful fields lie just before me... 741 00:58:39,146 --> 00:58:45,854 من یه تماس تلفنی داشتم در ماه نوامبر از یه تهیه‌کننده‌ تلویزیونی ٬ برنامهٔ «Hard Copy» 742 00:58:45,897 --> 00:58:47,971 و او گفت پسری که 743 00:58:48,023 --> 00:58:52,061 که قبلا برای ۴ سال گمشده بوده پیداش شده 744 00:58:52,104 --> 00:58:56,015 و ازم خواست که بدنبالش باشم در نتیجه اونا می‌تونند یه مصاحبه باهاش داشته باشند 745 00:58:57,773 --> 00:59:01,303 ابتدا می‌بایستی می‌فهمیدم که مادرش کجا زندگی می‌کرد 746 00:59:01,356 --> 00:59:07,138 پیداش می‌کردیم و بعد می‌‌بردیمشون به شمال «سن آنتونیو» برای انجام مصاحبه 747 00:59:13,770 --> 00:59:18,228 من مکرراً ازش خواستم که لطفا با رسانه‌ها تماس نداشته باشید 748 00:59:18,272 --> 00:59:21,303 اگر هر آنچه که «نیکلاس» به ما گفته بود درست بود 749 00:59:21,353 --> 00:59:23,474 اگر هر کدوم از اونا ذره‌ای صحّت داشت 750 00:59:23,520 --> 00:59:26,603 و اگر هر افسر نظامی بود که احتمالا با قضیه ارتباط داشت 751 00:59:26,646 --> 00:59:29,217 .. آخرین چیزیکه که می‌خواستیم قرار گرفتن 752 00:59:29,271 --> 00:59:31,938 بر روی صفحه اول روزنامه‌ها یا در تلویزیون بود 753 00:59:31,979 --> 00:59:35,759 در نتیجه آدم‌ربا‌ها در مورد تحقیقات ما اطلاع پیدا می‌کردند 754 00:59:38,146 --> 00:59:40,432 این برنامهٔ «شاهد عینیِ» اخبار ساعت ۱۰ است 755 00:59:41,019 --> 00:59:43,722 او سه سال قبل بدون هیچ ردی٬ناپدید شد 756 00:59:43,770 --> 00:59:46,226 امشب یک پسر «سن آنتونیونی» به خونش برگشته 757 00:59:46,272 --> 00:59:48,973 نیکلاس بارکلی» حالا ۱۶ سالشه» 758 00:59:49,022 --> 00:59:50,596 او وقتیکه ۱۳ ساله بود٬ناپدید شد 759 00:59:50,645 --> 00:59:52,101 نیکلاس» میگه او ربوده شده بود» 760 00:59:52,145 --> 00:59:53,342 «و برده شده به «اسپانیا 761 00:59:53,437 --> 00:59:56,932 او میگه برای ۳ سال به صورت مداوم تحت مواد مخدر٬ضرب و شتم و تجاوز بوده 762 00:59:56,979 --> 01:00:00,889 همه بخشی از یک دستگاه برده‌داری جنسی که شامل تعداد زیادی از کودکان گمشده٬میشه 763 01:00:00,937 --> 01:00:03,768 .. خب باب٬ «اف‌بی‌آی» این پرونده رو سَبُک قلمداد نمی‌کنه 764 01:00:03,811 --> 01:00:04,889 علت؟ 765 01:00:04,936 --> 01:00:07,602 «به طریقی یک پسر ۱۳ ساله از «سن آنتونیو 766 01:00:07,643 --> 01:00:10,677 سرانجام رسیده به «اسپانیا» بدون پاسپورت 767 01:00:10,727 --> 01:00:14,640 در ۱۹‌ ژوئن سال ۱۹۹۴ نیکلاس» درگیر یک جدال میشه با خانوادش» 768 01:00:14,688 --> 01:00:17,638 «بعد او میاد اینجا در پایگاه «سام هیوستون برای بسکتبال بازی کردن 769 01:00:17,687 --> 01:00:20,174 دو پسر جوان همراهش بودند اون‌ها مشغول حرف‌زدن شدند 770 01:00:20,228 --> 01:00:24,269 چیز بعدی که می‌دونه٬پارچه‌ای بوده بر روی دهانش و «نیکلاس» بیهوش میشه 771 01:00:25,478 --> 01:00:27,516 او ادعا می‌کنه ربایندگانش ظاهرش رو تغییر دادند 772 01:00:27,562 --> 01:00:29,350 تا او غیرقابل شناسایی بشه 773 01:00:29,435 --> 01:00:31,722 او بعد مدتی اجازه انگلیسی صحبت کردن٬ نداشته 774 01:00:31,769 --> 01:00:33,843 آیا اون‌ها هر شب بهت تجاوز می‌کردند؟ 775 01:00:34,686 --> 01:00:36,060 .. من؟ نه 776 01:00:36,102 --> 01:00:39,681 چونکه.. اون‌ها هر شب بهم تجاوز نمی‌کردند 777 01:00:39,727 --> 01:00:41,883 تعداد دیگه‌ای بودن٬ که اون‌ها بیشتر خوششون می‌ومد 778 01:00:41,935 --> 01:00:43,478 تعدادی از کودکان بودند که اون‌ها بیشتر خوششون می‌ومد 779 01:00:43,521 --> 01:00:47,726 اون‌ها معمولا هفته‌ای ۲ تا ۳ بار بهشون تجاوز می‌کردند 780 01:00:47,936 --> 01:00:52,926 من توجه رسانه‌ها رو می‌خواستم تا در نتیجه نیکلاس» رو حتی بیشتر واقعی کنم» 781 01:00:52,978 --> 01:00:56,508 «تا مردم واقعا باور کنند که من «نیکلاسم 782 01:00:57,185 --> 01:01:00,136 و در نتیجه اون‌ها منو حتی بیشتر از این دوست می‌داشتند 783 01:01:01,811 --> 01:01:05,755 اون‌ها آمادش کردند؛ یه میکروفون بهش وصل کردند و دوربین‌ها رو در برابرش گذاشتند 784 01:01:05,809 --> 01:01:08,677 و من رفتم به قسمت عقب یک اتاقک 785 01:01:08,726 --> 01:01:10,800 و این تقریبا سرنوشت بود 786 01:01:11,185 --> 01:01:13,971 پشت او اتاقک یک عکس بود 787 01:01:14,019 --> 01:01:16,093 از «نیکلاس بارکلیِ» واقعی 788 01:01:16,811 --> 01:01:20,934 و من می‌تونستم همزمان به اون عکس نگاه کنم و او رو ببینم 789 01:01:21,226 --> 01:01:26,216 و همونطور که به عکس نگاه می‌کردم٬متوجه شدم پسره چشمهای آبی مایل به خاکستری رنگ٬ داشته 790 01:01:26,268 --> 01:01:28,259 و این مرد چشمهای قهوه‌ای داشت 791 01:01:30,435 --> 01:01:33,432 و اینجا لحظه‌ای بود که مو‌ها بر پشت .. گردن شما سیخ میشه 792 01:01:33,475 --> 01:01:36,510 و.. واقعا یه چیزی در مورد این قضیه اشکال داشت 793 01:01:36,975 --> 01:01:39,096 من کاری رو کردم که اونا ازم می‌خواستم 794 01:01:39,142 --> 01:01:42,556 .. یه چیزی اشکال داشت گفتم: «می‌تونید یه عکس از گوشهاش بهم بدید؟ 795 01:01:42,602 --> 01:01:44,308 «.. من نیاز دارم که داشته باشمش 796 01:01:44,352 --> 01:01:51,509 و من خونده بودم که «اسکاتلندیارد» از این روش .. برای ردیابی مردی استفاده کرده 797 01:01:51,977 --> 01:01:55,009 جیمز ارل ری» کسی که» مارتین لو‌تر کینگ» رو کشته بود» 798 01:01:55,059 --> 01:01:58,472 اون‌ها در فرودگاه «هیترو» گرفتنش با استفاده از شناسایی گوشهاش 799 01:01:58,517 --> 01:02:05,047 و من می‌دونستم که گوش‌ها یه مبنای تشخیص هویت‌اند٬تقریبا مثل اثر انگشت 800 01:02:07,100 --> 01:02:09,554 عکس رو گذاشتم تو جیبم و از اونجا خارج شدم 801 01:02:11,436 --> 01:02:12,810 وقتی که برگشتم به دفتر 802 01:02:12,852 --> 01:02:15,256 عکس‌ها رو تو برنامه «فتوشاپ» گذاشتم 803 01:02:24,350 --> 01:02:26,057 اون‌ها گوشهای متفاوتی بودند 804 01:02:26,101 --> 01:02:27,758 .. پس فوراً فهمیدم که 805 01:02:27,808 --> 01:02:31,304 قطعاً او «نیکلاس بارکلی» نبود 806 01:02:32,434 --> 01:02:34,803 فکر کردم که با یه جاسوس طرفم 807 01:02:34,849 --> 01:02:37,468 خدا شاهده فکر کردم که یه جاسوس واقعی دارم 808 01:02:37,891 --> 01:02:42,764 چه دلیلی دیگه‌ای داره که یکی بیاد اینجا و جای شخص دیگه‌ای‌ رو بگیره؟ 809 01:02:42,809 --> 01:02:44,183 چه قصدی داره؟ 810 01:02:46,599 --> 01:02:48,673 با «نانسی فیشر» تماس گرفتم 811 01:02:49,517 --> 01:02:52,384 «گفتم: «این ادم جعلیه. این٬اون نیست 812 01:02:52,433 --> 01:02:54,092 «گفتم: «گوش‌ها یکی نیستند 813 01:02:54,142 --> 01:02:55,682 و نظرم بهش این بود که 814 01:02:57,558 --> 01:02:58,837 لازمه بسیار مراقب باشید» 815 01:02:58,891 --> 01:03:01,427 «که در تحقیقات فدرال دخالتی نکنید 816 01:03:01,724 --> 01:03:05,090 مردم عادت ندارند بشنوند که شما در مورد گوش کسی صحبت می‌کنید 817 01:03:05,141 --> 01:03:08,637 و من فکر می‌کنم او حرفای منو رد کرد او نمی‌دونست در مورد چی صحبت می‌کردم 818 01:03:08,684 --> 01:03:11,302 فکر کردم حقی برای سوال کردن نداشتم 819 01:03:11,350 --> 01:03:14,181 می‌دونید٬وضعیت اون‌ها اینکه اون عضوی از خانوادشون بود 820 01:03:14,224 --> 01:03:17,175 چونکه٬چطور می‌تونستند در اشتباه باشند؟ 821 01:03:17,224 --> 01:03:19,926 منظورم اینه که٬هیچکس در مورد همچین چیزی اشتباه نمی‌کنه 822 01:03:19,974 --> 01:03:23,553 اون‌ها چی می‌خواستند؟ من از قبل این مدرک رو داشتم که او گوشهای مشابهی نداره 823 01:03:24,016 --> 01:03:27,298 اصلاً چرا شما بخواید یه غربیه رو بپذیرید؟ 824 01:03:27,349 --> 01:03:29,339 اونم نه یه غریبه از این کشور 825 01:03:29,390 --> 01:03:32,886 بلکه یه غریبه از کشور دیگه‌ای که با یه لهجه فرانسوی صحبت می‌کنه 826 01:03:32,931 --> 01:03:35,088 این باید «نیکلاس بارکلی» باشه 827 01:03:37,475 --> 01:03:39,881 این یه چیز ظالمانه بود 828 01:03:40,642 --> 01:03:44,929 من نمی‌تونم با هرکسی که در مورد این قضیه نخونده باشه ٬ صحبت کنم 829 01:03:44,973 --> 01:03:50,388 که میگه: «صبر کن ببینم. من بچه خودم رو می‌شناسم من پسر خودم رو می‌شناسم 830 01:03:50,474 --> 01:03:52,594 «.. می‌تونم به چشمهاش نگاه کنم و اینو بگم 831 01:03:52,639 --> 01:03:56,681 مثل اینه که شما به یک «کلاس تجدید دیدار» برید 832 01:03:56,723 --> 01:03:59,508 و شما بچه‌هایی رو .. می‌بینید که باهاشون به مدرسه رفتید در ۱۹ 833 01:04:10,474 --> 01:04:12,546 ♫ DAVID BOWIE: Queen Bitch 834 01:04:20,849 --> 01:04:25,055 رویای آمریکایی ٬واقعا برام شروع شد وقتی که سوار اون اتوبوس بزرگ زرد شدم 835 01:04:25,099 --> 01:04:28,427 برای رفتن به مدرسه همرا با بقیه٬با بقیه دانش‌آموز‌ها 836 01:04:28,472 --> 01:04:33,011 ♪ I'm up on the 11th floor and I'm watching the cruisers below 837 01:04:34,348 --> 01:04:39,586 چند تا آدم بالغ فرانسوی به مدارس .. آمریکایی میرند 838 01:04:39,640 --> 01:04:40,966 .. با یه اتوبوس زرد رنگ 839 01:04:42,598 --> 01:04:44,635 ♪ My heart's in the basement 840 01:04:44,681 --> 01:04:48,046 ♪ My weekend's at an all-time low 841 01:04:48,097 --> 01:04:51,925 این غیرممکن بود. اینو می‌تونید در یه فیلم .. انجام بدید٬میتونید در یه 842 01:04:51,972 --> 01:04:53,631 اما نمی‌تونید این کار رو در واقعیت انجام بدید 843 01:04:53,930 --> 01:04:55,423 ♪ Letting him go 844 01:04:55,472 --> 01:04:56,965 ♪ Walk out of her heart 845 01:04:57,014 --> 01:04:58,671 ♪ Walk out of her mind... 846 01:05:01,388 --> 01:05:05,963 من بالاخره موفق شدم دوباره یه بچه بشم؛ رسماً؛ با یه پاسپورت 847 01:05:06,014 --> 01:05:07,555 .. با داشتن یه فرصت دوباره 848 01:05:07,597 --> 01:05:11,638 که این دفعه می‌تونم به مدرسه برم و به موفقیت برسم 849 01:05:13,680 --> 01:05:15,754 ♪ Oh, yeah 850 01:05:17,389 --> 01:05:19,462 ♪ She's an old-time ambassador 851 01:05:19,513 --> 01:05:22,262 ♪ Of sweet-talking, night-walking games 852 01:05:24,930 --> 01:05:27,465 خب؛ او شروع کرد برگرده به دبیرستان 853 01:05:27,513 --> 01:05:28,674 من واقعا نگران بودم 854 01:05:28,721 --> 01:05:31,256 نمی‌دونستم او قصد داره چیکار کنه 855 01:05:31,304 --> 01:05:33,925 این یه پرونده بود. منظورم اینه که٬ یه پرونده واقعی 856 01:05:34,723 --> 01:05:37,803 این آدم داشت دروغ می‌گفت در مورد شخصی که می‌گفت او بوده 857 01:05:37,847 --> 01:05:39,920 و از طرف دیگه خانواده‌ای که او رو پذیرفته بود 858 01:05:39,971 --> 01:05:44,132 هر روز انتظار اینو داشتم که جایی رو در پایگاه هوایی منفجر کنه 859 01:05:44,181 --> 01:05:46,633 یا در پایگاه نظامی کاری کنه 860 01:05:49,762 --> 01:05:53,591 من بسیار سخت در تلاش برای بررسی این بودم که چه کسی «نیکلاس» رو دزدیده بود 861 01:05:53,637 --> 01:05:55,960 کی٬کجا و تحت چه شرایطی 862 01:05:56,762 --> 01:05:58,717 من تقریبا هیچ اطلاعاتی نداشتم 863 01:05:58,762 --> 01:06:02,010 چونکه همه اطلاعاتی که او به ما داده بود خیلی خیلی کلی بود 864 01:06:02,055 --> 01:06:04,508 او نمی‌تونست به ما اسم بده. نمی‌تونست به ما مکان‌ها رو بده 865 01:06:04,555 --> 01:06:06,924 نمی‌تونست زمان‌ها رو بده. او نمی‌تونست هیچ چیزی به ما بده 866 01:06:08,470 --> 01:06:12,927 به خانواده گفته شد دلیلی که ما «نیکلاس» رو به «هوستون» می‌بریم 867 01:06:12,970 --> 01:06:14,878 این بود که ٬ او تحت آسیب‌های روحی بوده 868 01:06:14,929 --> 01:06:19,302 پس حقش هست که برای مقابله با این آسیب‌ها یک متخصص پزشکی قانونی رو ببینه 869 01:06:24,137 --> 01:06:28,379 در ابتدا فکر کردم این میره که یه مصاحبه باشه 870 01:06:28,428 --> 01:06:32,470 به منظور پیدا کردن اطلاعات بیشتری 871 01:06:32,513 --> 01:06:34,468 درباره کسانی که او رو ربودند -------- «دکتر «بروس پری» ٬بیمارستان اطفال «تگزاس 872 01:06:38,011 --> 01:06:44,754 اینجا این بچه سفید رنگ پریده رو داشتیم و من خودم رو معرفی کردم 873 01:06:44,803 --> 01:06:49,127 و تا شروع به صحبت کرد بلافاصله 874 01:06:49,177 --> 01:06:51,417 چیزی در درونم گفت که؛ این درست نیست 875 01:06:51,469 --> 01:06:53,045 یه چیزی اینجا اشکال داره 876 01:06:53,095 --> 01:06:55,334 مدت زیادی باهاش صحبت کردم 877 01:06:55,386 --> 01:06:59,249 ازم خواست که دوباره همه داستانهایی که به همه گفته بودم رو بگم 878 01:06:59,302 --> 01:07:02,669 یادم میاد کسانی منو گرفتند و گذاشتند در یک وَن 879 01:07:02,720 --> 01:07:07,340 من به خواب رفتم و در یه اتاق بیدار شدم ... بچه‌های دیگه‌ای هم بودند 880 01:07:07,385 --> 01:07:10,586 من تغییرات فیزیولوژیکى مشخص رو در او نمی‌دیدم 881 01:07:10,636 --> 01:07:17,592 در حالت بدنش در اندازهٔ مردمک چشمش؛ در ضربان قلبش 882 01:07:17,635 --> 01:07:19,093 که من معمولا مشابهش رو می‌بینم 883 01:07:19,136 --> 01:07:22,252 در کسی که داره از تجربه آسیب‌زایی که گذرونده٬ صحبت می‌کنه 884 01:07:27,593 --> 01:07:31,718 او نمی‌تونست بدون لهجه انگلیسی صحبت کنه 885 01:07:31,761 --> 01:07:36,714 با توجه به چیزی که من می‌دونم در مورد .. تکامل ذهنش و تکامل زبان 886 01:07:38,845 --> 01:07:44,260 واقعا نمیشه که در شش٬هفت سال اول زندگیت 887 01:07:44,302 --> 01:07:48,674 در یک خانه انگلیسی زبان رشد کرده باشی 888 01:07:48,719 --> 01:07:53,292 و بعد از آن٬می‌دونید٬هشت یا نُه سال بعد 889 01:07:53,343 --> 01:07:56,295 حتی ده سال بعد 890 01:07:56,343 --> 01:07:59,010 قادر نباشی که بدون لهجه انگلیسی صحبت کنی 891 01:08:01,469 --> 01:08:06,752 من می‌تونم به شما تضمین کنم که این بچه در خانه انگلیسی زبان رشد نکرده 892 01:08:08,468 --> 01:08:11,880 می‌دونید٬من نمی‌دونم او کی هست اما کسی که.. داشتم باهاش مصاحبه می‌کردم 893 01:08:11,926 --> 01:08:14,046 نمی‌تونست «نیکلاس بارکلی» بوده باشه 894 01:08:16,383 --> 01:08:20,044 بسیار خب٬ بد‌ترین روی سناریو الان معلوم شد و من ازش خوشم نمی‌ا‌ومد 895 01:08:21,385 --> 01:08:23,789 این بازجویی یه چرخش ۹۰ درجه‌ای کرد 896 01:08:23,843 --> 01:08:27,459 حالا از یک جایگاه رفت و کاملا به جایی دیگر رسید 897 01:08:28,051 --> 01:08:30,919 فوراً با «کری گیبسون» تماس گرفتم وبهش گفتم 898 01:08:30,968 --> 01:08:35,092 کری؛ دکتر پری همین الان اظهار کرد که» این شخص نمی‌تونه برادر تو باشه 899 01:08:35,133 --> 01:08:37,623 با این وجه مسلم که او نمی‌تونه یه آمریکایی باشه 900 01:08:39,009 --> 01:08:41,675 «این می‌تونه یه شخص بسیار خطرناک باشه 901 01:08:43,426 --> 01:08:48,415 او داد زد یا جیغ کشید «و گفت: «اوه؛ خدای من 902 01:08:50,675 --> 01:08:53,045 .. بعد گفتم: «توی فرودگاه نباش» می‌دونید 903 01:08:53,092 --> 01:08:55,925 خودم رسیدگی می‌کنم. خودم شخصا در این مورد» «اقدام می‌کنم 904 01:08:55,967 --> 01:08:58,372 و اینکه نبایست او رو به خونه ببره 905 01:08:58,425 --> 01:09:00,546 می‌دونید٬برگرداندن او به خونش برای زندگی با اون‌ها 906 01:09:00,592 --> 01:09:02,997 «و او گفت: «باشه٬باشه 907 01:09:07,884 --> 01:09:14,294 ما با پرواز برگشتیم به «سن آنتونیو» و اونجا «کری» هست که ایستاده 908 01:09:15,717 --> 01:09:16,795 چی شد؟ 909 01:09:21,091 --> 01:09:23,957 طوری رفتار کرد که انگار ما اصلا اون گفتگو رو با هم نداشتیم 910 01:09:24,007 --> 01:09:28,251 و او خودشو هیجان‌زده از دیدنش .. نشون داد. ازش پرسید سفرش چطور بود 911 01:09:29,135 --> 01:09:31,289 فکر کنم یه دقیقه فقط خیره شده .. بودم به اون‌ها 912 01:09:32,674 --> 01:09:35,957 و تماس گرفتم با دفتر دادستانی آمریکا؛ همون موقع و همون جا 913 01:09:36,008 --> 01:09:37,999 «و گفتم: «چیکار کنم؟ 914 01:09:39,174 --> 01:09:44,294 و معاونت دادستانی آمریکا «گفت: «بزار موقتاً برگرده پیشش 915 01:09:45,799 --> 01:09:49,081 او طوری از این شخص برای رفتن به خونه استقبال کرد٬درست مثل اینکه برادرش بود 916 01:09:49,132 --> 01:09:53,077 من هیچ دلیلی نداشتم در مورد اینکه چرا او به این صورت برخورد کرد 917 01:09:53,465 --> 01:09:55,754 چونکه در گفتگوم با او 918 01:09:55,800 --> 01:09:58,548 گفته بودم «این شخص برادر تو نیست» 919 01:09:59,550 --> 01:10:03,542 فکر نمی‌کنم.. به یاد نمیارم که او دقیقاً این کلمات رو بیان کرده باشه 920 01:10:03,590 --> 01:10:07,039 خب شاید هم اون‌ها شدیداً و سخت می‌خواستند که او پسرشان باشه 921 01:10:07,091 --> 01:10:08,879 از اونجا که گفتند او پسرشان بوده 922 01:10:08,923 --> 01:10:11,626 اما دیگه قضیه داشت مسخره میشد 923 01:10:15,799 --> 01:10:19,495 نمی‌تونستم رهاش کنم. هیچ جوری نمی‌توستم ولش کنم 924 01:10:21,173 --> 01:10:23,580 شروع کردم به سرزدن به خونه‌های مجاور اون‌ها 925 01:10:23,633 --> 01:10:25,706 و یافتن اطلاعات در مورد «نیکلاس بارکلی» واقعی 926 01:10:25,757 --> 01:10:27,464 مصاحبه کردن با همسایه‌ها 927 01:10:27,507 --> 01:10:30,873 تلاش برای اینکه ببینم چی می‌تونم بدست بیارم در مورد اون پسر 928 01:10:30,924 --> 01:10:32,665 و در مورد اون خانواده 929 01:10:32,714 --> 01:10:34,541 و چطور اتقاق افتاد؟ 930 01:10:34,591 --> 01:10:36,794 می‌دونید٬چرا «نیکلاس» خونه رو ترک می‌کنه؟ 931 01:10:36,840 --> 01:10:39,838 عادت شده بود که پلیس معمولا بیاد 932 01:10:39,881 --> 01:10:44,373 شاید مثلا دو تا سه بار در ماه 933 01:10:45,798 --> 01:10:47,455 موضوع یا بحث و جدل با بچه‌هاشون بود 934 01:10:47,506 --> 01:10:50,835 .. یا با دوست‌پسرهاشون یا پسر دیگشون و 935 01:10:50,880 --> 01:10:57,757 من با همه صحبت کردم و همه اون‌ها گفتند که «نیکلاس» مشکل ایجاد کرده بود 936 01:10:57,799 --> 01:10:59,587 شب‌ها دیروقت به خونه می‌اومد 937 01:10:59,630 --> 01:11:01,954 ما همه در خانوادمون بحث و جدل داشته‌ایم 938 01:11:02,006 --> 01:11:03,879 اما این نادِره که با پلیس تماس بگیریم 939 01:11:03,923 --> 01:11:06,044 یعنی کار به جایی برسه که اون‌ها باید بیان 940 01:11:06,797 --> 01:11:09,666 اینا باعث شد به این فکر کنم که اونجا 941 01:11:09,715 --> 01:11:11,919 چیزهایی بیشتر از اینکه به چشم بیان اتفاق افته. البته که اتفاق افتاده 942 01:11:17,297 --> 01:11:21,126 من می‌دونستم که نمونه‌های «دی‌ان‌ای» ثابت می‌کنه که او «نیکلاس بارکلی» نیست 943 01:11:26,048 --> 01:11:28,417 خانم «دالرهاید» گفت: «این پسر منه 944 01:11:28,463 --> 01:11:31,664 من مجبور نیستم بخاطر دی‌ان‌ای به شما «نمونه خون بدم 945 01:11:31,714 --> 01:11:33,337 و روی زمین دراز کشید 946 01:11:33,380 --> 01:11:35,455 دقیقاً روی زمین دراز کشید 947 01:11:36,130 --> 01:11:38,915 و گفت: «نه. شما نمی‌تونید منو ببرید «و شما نمی‌تونید مجبورم کنید 948 01:11:39,338 --> 01:11:44,624 من نمی‌خواستم هیج جا با «اف‌بی‌ای» برم اما امتناع کردن رو به یاد نمیارم 949 01:11:45,129 --> 01:11:47,582 من خُشکم زده بود قبلا اصلا با همچین واکنشی برخورد نداشتم 950 01:11:47,629 --> 01:11:50,119 رفتارش نه تنها خالی از احساس٬بلکه خصومت‌آمیز هم بود 951 01:11:51,923 --> 01:11:56,625 صادقانه بخوام به شما بگم؛ من واقعا نمی‌دونم در اون موقع چی فکر می‌کردم 952 01:11:56,670 --> 01:12:01,375 هدف اصلی من در زندگی «فکر نکردن» نیست 953 01:12:03,755 --> 01:12:06,670 ما نیاز نداشتیم که ثابت بشه او کیه ما می‌دونستیم او کیه 954 01:12:09,504 --> 01:12:14,920 دیگه نگاهم به اون‌ها به عنوان یه خانواده غُصه‌دار یه خانواده قربانی‌شده ٬نبود 955 01:12:14,963 --> 01:12:17,959 من اون‌ها رو به عنوان یه خانواده بسیار مشکوک می‌دیدم 956 01:12:18,504 --> 01:12:23,292 هیچ دلیلی برای اون‌ها وجود نداشت که بپذیرند یک غریبه رو وارد زندگیشون کنند 957 01:12:24,755 --> 01:12:27,041 مگر اینکه چیزی برای مخفی کردن ... بوده باشه 958 01:12:27,088 --> 01:12:28,913 این می‌تونست تنها دلیل باشه 959 01:12:28,963 --> 01:12:32,045 چیزی در حال مخفی‌شدن بود و من نمی‌دونستم که اون چیه 960 01:12:41,712 --> 01:12:45,373 وقتی «بورلی» از دادن نمونه خونش امتناع کرد 961 01:12:45,420 --> 01:12:48,503 کم‌کم مشکوک شدم 962 01:12:48,546 --> 01:12:51,497 اون‌ها می‌دونستند که من «نیکلاس» نبودم!؟ 963 01:12:53,337 --> 01:12:55,457 هر چیزی که بهشون گفته بودم 964 01:12:57,628 --> 01:12:59,583 یک کلمه‌اش رو هم باور نکردند 965 01:12:59,630 --> 01:13:01,418 اما در آشکار نکردن٬خوب بودند 966 01:13:03,504 --> 01:13:07,664 منظورم اینه٬کیه که متوجه نشد؟ 967 01:13:09,962 --> 01:13:12,959 .. این واسه حدود ۴ یا ۵ سال پیش از الانه 968 01:13:13,045 --> 01:13:16,540 یادم میاد در «اسپانیا»؛ «کری» همه کار برای من کرد 969 01:13:18,920 --> 01:13:20,828 وقتی که من چیزی نمی‌دونستم٬او به من گفت 970 01:13:22,045 --> 01:13:24,793 تو همه چیز رو فراموش کردی اما الان میری» «که همه چیز رو به یاد میاری 971 01:13:24,835 --> 01:13:29,991 و٬می‌دونید٬این مامانه در جایی که داریم زندگی می‌کنیم با... یادت میاد؟ 972 01:13:30,044 --> 01:13:34,452 این «شانتا» هست. «شانتا» رو یادت میاد خواهرزادته؛ دخترِ من 973 01:13:34,503 --> 01:13:37,832 اینو یادت میاد؟ اینو یادت میاد؟ اینو یادت میاد؟ 974 01:13:37,877 --> 01:13:39,785 مُدام و مُدام و مُدام دوباره 975 01:13:41,087 --> 01:13:43,834 می‌خواست که توی سرم جا کنه 976 01:13:43,876 --> 01:13:46,746 می‌خواست توی سرم جاشون کنه تا هرگز فراموشم نشه 977 01:13:47,837 --> 01:13:50,917 او واقعا نمی‌تونست بگه که این «نیکلاس» نیست 978 01:13:50,961 --> 01:13:52,868 آیا باور کرد یا نه؟ 979 01:13:52,919 --> 01:13:54,247 اگه از من بپرسید؛ میگم که نه 980 01:13:54,294 --> 01:13:56,960 نه حتی برای یک ثانیه هم باور نکرد که من برادرش هستم 981 01:13:58,045 --> 01:14:00,284 او تصمیم گرفت که من برادرش باشم 982 01:14:02,044 --> 01:14:04,367 .. مثل اینه که من در جایی بیدار شدم 983 01:14:06,003 --> 01:14:08,324 که دروغ‌ها حتی بزرگ‌تر بودند از کاری که من کردم 984 01:14:08,376 --> 01:14:09,953 .. می‌دونید 985 01:14:10,793 --> 01:14:15,701 اون‌ها وانمود کردند به همون اندازه که من کردم و حتی بیشتر 986 01:14:23,876 --> 01:14:27,243 «همچنان به اون پسر فکر می‌کردم؛ «نیکلاس بارکلی 987 01:14:37,710 --> 01:14:39,120 در زمان ناپدید شدنش 988 01:14:39,169 --> 01:14:42,663 او با «بورلی» زندگی می‌کرد «در خانه‌ای در خیابان «سوالو 989 01:14:42,709 --> 01:14:45,744 و برادرش «جیسون» هم اونجا زندگی می‌کرد 990 01:14:52,042 --> 01:14:53,369 «جیسون»؛ برادر بزرگ «نیکلاس» 991 01:14:53,417 --> 01:14:55,124 وقتی او اومد به خونهٔ اون‌ها 992 01:14:55,168 --> 01:14:56,412 اون خونه تغییر کرد 993 01:14:56,459 --> 01:14:57,833 چونکه قبل از اینکه او بیاد اونجا 994 01:14:57,876 --> 01:14:59,119 نیک» و مادرش» 995 01:14:59,167 --> 01:15:00,910 به نظر می‌رسید بسیار نزدیک به من هستند ----------- «کوین هندریکس» ٬دوست دوران کودکی «نیکلاس» 996 01:15:02,251 --> 01:15:03,875 مادرش تا حد مرگ دوستش داشت 997 01:15:03,919 --> 01:15:08,704 یعنی٬او دوستش داشت می‌تونستی بگی.. «نیکلاس» نور زندگیش بود 998 01:15:09,709 --> 01:15:13,156 این آدم اومد. یه ولگرد بود٬یه معتاد به مواد 999 01:15:13,250 --> 01:15:14,792 و فقط به فکر خودش بود 1000 01:15:14,876 --> 01:15:18,573 و وقتی او به اون خونه اومد فقط باعث شد اوضاع بسیار بد‌تر بشه 1001 01:15:18,626 --> 01:15:22,785 در حقیقت٬من فکر می‌کنم حتی مادرش رو مجبور کرد به سمت مصرف مواد 1002 01:15:22,834 --> 01:15:24,457 وقتی که او اومد به اون خونه 1003 01:15:24,500 --> 01:15:27,617 اون خونه به کلی یک وضعیت خطرناک پیدا کرد 1004 01:15:31,459 --> 01:15:33,082 من از پرونده‌های پلیس پی بردم 1005 01:15:33,126 --> 01:15:35,695 که چند ماه بعد از ناپدید شدن 1006 01:15:36,291 --> 01:15:38,662 جیسون» تماس گرفته بوده با پلیس» 1007 01:15:38,708 --> 01:15:42,455 و گفته برادرش تلاش کرده به نحوی وارد خونه بشه 1008 01:15:45,667 --> 01:15:47,954 خب ما همیشه با این جور چیز‌ها برخورد داشتیم 1009 01:15:48,001 --> 01:15:51,246 .. افراد اغلب این جور کار‌ها رو انجام میدند 1010 01:15:51,290 --> 01:15:54,538 تا باعث بشه بقیه فکر کنند که اون شخص ربوده شده ٬زنده است 1011 01:15:58,041 --> 01:15:59,617 شروع کردم به کنار هم قرار دادن اطلاعات تا به یک راه حل برسم 1012 01:15:59,665 --> 01:16:02,618 و فکر کردم که چیزی اتفاق افتاده در اون خونه و برای اون پسر 1013 01:16:10,539 --> 01:16:13,576 نیازی نبود «ستوان کُلُمبو» باشم تا همه قطعات رو کنار هم قرار بدم 1014 01:16:15,834 --> 01:16:17,907 اون‌ها کُشتنش 1015 01:16:18,582 --> 01:16:22,576 بعضی‌هاشون این کار رو کردند٬بعضی‌هاشون از قضیه آگاه بودند و بعضی‌هاشون ترجیح دادند که نادیده بگیرنش 1016 01:16:29,332 --> 01:16:32,081 دیگه نگران برگشتن «نیکلاس» نبودم 1017 01:16:36,290 --> 01:16:39,655 نه «نیکلاس بارکلی» و نه مادرش همکاری نمی‌کردند 1018 01:16:39,706 --> 01:16:43,038 پس ما تصمیم گرفتیم برای گرفتن حکم .. بازرسی٬مراحل رو پیگیری کنیم 1019 01:16:43,083 --> 01:16:45,749 به منظور بدست آوردن اون نمونه‌های خون 1020 01:16:47,707 --> 01:16:52,282 دیگه نمی‌تونستم وانمود کنم که «نیکلاس» باشم و مثل «نیکلاس» رفتار کنم 1021 01:16:53,541 --> 01:16:56,987 به همراه دو یا سه مامور دیگه رفتم برای گرفتنش 1022 01:16:58,624 --> 01:17:04,820 بنابراین از درونم٬می‌دونید٬بیشتر و بیشتر روحیهٔ تهاجمی پیدا کردم 1023 01:17:05,415 --> 01:17:06,693 غیرعادی 1024 01:17:07,206 --> 01:17:08,829 نمی‌تونستم ادامه بدم 1025 01:17:09,624 --> 01:17:12,539 ما اثر انگشت‌ها و اثر کف دست‌ها رو گرفتیم 1026 01:17:12,582 --> 01:17:16,444 در عرض چند هفته٬ اون‌ها رو به پلیس بین‌الملل٬ به سفارتخانه‌ها ٬فرستادیم 1027 01:17:16,497 --> 01:17:18,453 تا ببینیم آیا هیچکدام از این اثر‌انگشت‌ها 1028 01:17:18,498 --> 01:17:21,366 با چیزی در بایگانی‌ اون‌ها مطابقت می‌کنه 1029 01:17:21,415 --> 01:17:23,204 سعی می‌کردم یه راه فرار پیدا کنم 1030 01:17:23,291 --> 01:17:26,287 «نه فقط راه فرار از «سن آنتونیو - تگزاس 1031 01:17:26,331 --> 01:17:28,535 بلکه یه راه فرار برای خروج از ذهنم 1032 01:17:29,082 --> 01:17:32,446 نیکلاس» خیلی بیشتر تحریک» و عصبانی میشد 1033 01:17:32,497 --> 01:17:35,329 و من واقعا یه جورایی احساس کردم که قصد داره فرار کنه 1034 01:17:35,372 --> 01:17:38,490 و اگه فرار کنه ممکنه ما زمان زیادی رو صرف پیدا کردنش کنیم 1035 01:17:39,333 --> 01:17:41,998 شروع کردم به تعقیب کردنش٬شروع کردم به دنبال کردنش 1036 01:17:42,039 --> 01:17:45,569 شروع کردم به مراقب ایستادن در خونهٔ «بورلی» ٬ جایی که زندگی می‌کرد 1037 01:17:45,621 --> 01:17:49,781 و نوشتن شمارهٔ پلاک ماشین‌هایی که می‌اومدند سراغش برای دیدنش 1038 01:17:51,706 --> 01:17:55,781 پس یه تیغ ریش تراش برداشتم و صورتم رو شکافتم 1039 01:17:55,830 --> 01:17:58,994 هر چی قضیه جلوتر می‌رفت ابعادش بزرگتر (و خطرناکتر میشد و کنترلش سختتر (مثل پایین اومدن یه گلولهٔ برفی 1040 01:17:59,039 --> 01:18:02,699 .. نشونشون دادم که 1041 01:18:02,746 --> 01:18:05,282 تحت فشار زیادی بودم 1042 01:18:05,330 --> 01:18:07,367 در سوم مارس سال ۱۹۹۸ 1043 01:18:07,412 --> 01:18:11,159 نماینده‌ای در مادرید٬اسپانیا باهام تماس گرفت 1044 01:18:11,206 --> 01:18:13,990 «و گفت: «همین الان او رو شناسایی کردیم 1045 01:18:14,039 --> 01:18:15,532 «و من گفتم: «شوخی می‌کنید؟ 1046 01:18:15,580 --> 01:18:20,700 می‌دونستم که ظرف چند هفته همه چیز معلوم میشه 1047 01:18:20,747 --> 01:18:25,700 گفت: «کاری که من می‌خوام الان «انجام بدم اینه که مدارکی که دارم رو برات فکس کنم 1048 01:18:27,706 --> 01:18:29,363 قبول کرد که باهام ملاقات کنه 1049 01:18:29,413 --> 01:18:31,285 ما «هات کیک» سفارش دادیم 1050 01:18:31,745 --> 01:18:34,032 و شروع کردیم به خوردن 1051 01:18:34,079 --> 01:18:35,986 .. و گفت 1052 01:18:36,037 --> 01:18:38,409 «من گفتم: «تو واقعا مادرت رو عصبانی کردی 1053 01:18:38,456 --> 01:18:41,571 و او گفت: «اون مادر من نیست و تو اینو «می‌دونی 1054 01:18:42,539 --> 01:18:44,363 و من با خودم گفتم٬دارم از تعجب شاخ در میارم 1055 01:18:44,746 --> 01:18:46,987 و خب ایستاده بودم پای دستگاه فکس 1056 01:18:48,746 --> 01:18:51,281 در انتظارِ مدارک٬ مطمئناً٬تا برسند 1057 01:18:51,329 --> 01:18:53,568 از اونجا که من در حال جیغ کشیدن و بالا و پایین پریدن بودم 1058 01:18:55,746 --> 01:18:57,737 واقعا گفتم از حرفت شاخ درآوردم 1059 01:18:57,788 --> 01:19:00,276 «بالاخره به من میگی که کی هستی؟» 1060 01:19:02,537 --> 01:19:06,780 من یه جورایی داشتم می‌رقصیدم و همه در حال خوشحالی کردن بودند 1061 01:19:06,829 --> 01:19:10,326 مثل این بود که٬می‌دونید٬٬ما بالاخره می‌فهمیم که این شخص کیه 1062 01:19:12,537 --> 01:19:16,910 و قلبم تند می‌زد٬ درست مثل الان که دارم بهش فکر می‌کنم 1063 01:19:16,953 --> 01:19:20,366 «و گفتم: «تو کی هستی؟ 1064 01:19:20,412 --> 01:19:23,575 گفت: «من فردریک بوردین هستم و «تحت تعقیب پلیس بین‌المللم 1065 01:19:26,536 --> 01:19:28,326 مدارک اثرانگشت نشون می‌داد 1066 01:19:28,370 --> 01:19:31,701 که او نه ۱۶ ساله٬بلکه ۲۳ ساله بود 1067 01:19:32,327 --> 01:19:34,735 اینکه او آمریکایی نبود٬فرانسوی بود 1068 01:19:34,996 --> 01:19:37,994 اینکه او «نیکلاس بارکلی» نبود فردریک بوردین» بود» 1069 01:19:38,704 --> 01:19:41,653 ما که در آمریکا بزرگ شدیم .. در مورد «پلیس بین‌الملل» اینطور فکر می‌کنیم 1070 01:19:41,702 --> 01:19:45,283 . که یه جورایی خدای پلیس‌هاست متوجه منظورم می‌شید؟ 1071 01:19:45,328 --> 01:19:47,899 بالا‌ترین مقامی که می‌تونید در قلمرو پلیس‌ها بدست بیارید 1072 01:19:47,953 --> 01:19:50,157 .. و من فکردم٬ یا مسیح 1073 01:19:50,203 --> 01:19:53,569 . اگه او تحت تعقیب پلیس بین‌الملله .. چی کار کرده؟ می‌دونید 1074 01:19:53,620 --> 01:19:55,609 هیچ حدی نمیشد برای کاری که کرده در نظر بگیری 1075 01:19:55,661 --> 01:19:57,202 بنابراین شروع کرد به گفتن برام 1076 01:20:00,661 --> 01:20:02,780 .. فردریک بوردین» یک بزهکاره» 1077 01:20:02,826 --> 01:20:04,902 .. فعالیت‌ها و شیوهٔ کار 1078 01:20:06,850 --> 01:20:09,850 [در سابقه‌اش نمونه‌های مشابهی از هویت‌های نادرست وجود دارد] 1079 01:20:12,000 --> 01:20:13,700 [خودش را به عنوان یک نوجوان جا زده است] 1080 01:20:13,787 --> 01:20:15,445 .. او به سراسر اروپا سفر کرده است 1081 01:20:15,495 --> 01:20:16,987 .. حضور در پرورشگاه‌های مخصوص کودکان 1082 01:20:17,036 --> 01:20:18,493 تحت نام‌های فرضیِ مختلف 1083 01:20:19,327 --> 01:20:21,118 فردریک بِرد» ٬اسپانیا٬ ۱۹۹۲» 1084 01:20:21,800 --> 01:20:24,122 بنجامین دیاناسون» ٬اسپانیا٬سپتامبر ۱۹۹۳» 1085 01:20:25,800 --> 01:20:27,800 جیمی پیتر منفرد» ٬ لوکزامبورگ٬ ۱۹۹۲» 1086 01:20:28,993 --> 01:20:30,023 .. بارسلونا 1087 01:20:30,076 --> 01:20:33,194 اظهار کرده که از منزل... پدر و مادرخوانده‌اش فرار کرده 1088 01:20:33,287 --> 01:20:35,360 بروکسل (بلژیک) ٬ ۱۹۹۵ 1089 01:20:37,619 --> 01:20:39,409 ... (پیرنه (آندورا 1090 01:20:39,453 --> 01:20:41,443 میلان٬ ۱۹۹۳ 1091 01:20:42,743 --> 01:20:43,940 .. (گلاسگو (اسکاتلند 1092 01:20:43,993 --> 01:20:46,909 نشسته بودم اونجا. به سختی می‌تونستم بخورم. به سختی می‌تونستم غذام رو قورت بدم 1093 01:20:52,703 --> 01:20:53,863 .. او همیشه عینک به چشم داشته 1094 01:21:04,800 --> 01:21:07,800 [داستان‌های ساختگی از ربودن و سوءاستفادهٔ جنسی] 1095 01:21:17,800 --> 01:21:19,800 [تمایل به خودکشی... ایجاد شرایط جسمی و روانی احتمالاً لازم است... فوری یا مراقبت حرفه‌ای] 1096 01:21:20,283 --> 01:21:22,653 امکان داره که او احتمالا به کمک روانپزشکی نیاز داشته باشه 1097 01:21:27,450 --> 01:21:28,777 امشب رو تا انتها با ما باشید 1098 01:21:28,825 --> 01:21:30,783 چون که می‌خوایم داستانی رو برای شما پخش کنیم 1099 01:21:30,827 --> 01:21:32,403 که بسیار عجیب و غریبه 1100 01:21:32,451 --> 01:21:34,526 سخت هست که باور کنید واقعیه 1101 01:21:34,577 --> 01:21:37,112 این داستان یک شیاد خبره است 1102 01:21:37,159 --> 01:21:40,525 کسی‌ که موفق شده با دروغ گفتن ٬در جریان پیشرویش به ایالت متحده برسه 1103 01:21:40,576 --> 01:21:43,942 و آسیب‌پذیر‌ترین افراد رو مورد طعمه خودش قرار بده 1104 01:21:43,993 --> 01:21:46,067 او تابحال تنها کسیِ هست که در تاریخ ایالت متحده 1105 01:21:46,118 --> 01:21:49,649 هویت پسری گمشده را تظاهر کرده 1106 01:21:49,867 --> 01:21:52,652 او حتی مادر کودک گمشده رو هم فریب داده 1107 01:21:52,700 --> 01:21:55,401 سخته که تصور کنی چطور او تونسته قِسِر در بره 1108 01:22:18,365 --> 01:22:22,312 ما می‌دونستیم قضیه .. میره که بشه٬می‌دونید٬ دردناک‌ و 1109 01:22:23,616 --> 01:22:24,778 ... می‌دونید 1110 01:22:24,824 --> 01:22:26,814 اما ما هرگر فکر نکردیم این اون نباشه 1111 01:22:27,658 --> 01:22:30,028 می‌دونید٬چرا اصلا این فکر رو کنید؟ 1112 01:22:30,075 --> 01:22:32,315 احساس اولیه ناراحتیِ کامل بود 1113 01:22:32,534 --> 01:22:35,022 چونکه این «نیکلاس» نبود 1114 01:22:35,075 --> 01:22:37,065 که ما رو برگردوند به خونهٔ اول 1115 01:22:37,116 --> 01:22:39,440 نیکلاس» کجاست؟» 1116 01:22:39,492 --> 01:22:41,566 اون اولی بود 1117 01:22:43,158 --> 01:22:45,941 .. احساس دوم این بود که 1118 01:22:48,742 --> 01:22:51,573 چطور می‌تونستم اینقدر احمق باشم؟ 1119 01:22:51,615 --> 01:22:53,439 یعنی.. جداً میگم 1120 01:22:57,407 --> 01:23:01,105 تماس گرفتم با «ادارهٔ پلیس سن آنتونیو» 1121 01:23:01,158 --> 01:23:05,316 و بهشون گفتم٬تصمیم گرفتم که بهشون بگم که٬ آهای.. اون‌ها کُشتنش 1122 01:23:09,283 --> 01:23:11,772 «براساس اظهارات «فردریک بوردین 1123 01:23:12,573 --> 01:23:16,153 یک پرونده بررسیِ قتل باز شد 1124 01:23:16,199 --> 01:23:19,895 و اظهارات علیه اعضای اون خانواده بود 1125 01:23:19,948 --> 01:23:24,486 به عنوان.. مشارکت در ناپدیدشدن اون کودک 1126 01:23:24,530 --> 01:23:29,024 .. موضوع نسبت داده شد به ما در حالیکه «فردریک» در زندان بود 1127 01:23:29,074 --> 01:23:31,776 اینکه او گفته مادرم به او اعتراف کرده 1128 01:23:31,824 --> 01:23:34,774 «که خودش و «جیسون نیکلاس» رو کُشتند و جسد رو مخفی کردند» 1129 01:23:36,990 --> 01:23:38,532 اون‌ها اول منو متهم کردند 1130 01:23:40,949 --> 01:23:43,022 و این کاملاً منو عصبانی کرد 1131 01:23:44,698 --> 01:23:50,065 چونکه من... دیوونه میشدم اما خشونت هرگز 1132 01:23:52,323 --> 01:23:56,946 این خیابونیه که اون پسر در اون زندگی می‌کرده٬وقتی که گم شد 1133 01:24:03,781 --> 01:24:05,855 اون خونه درست اینجاست 1134 01:24:09,948 --> 01:24:11,854 من فکر می‌کنم اون پسر اینجا دفن شده 1135 01:24:14,406 --> 01:24:17,487 می‌خوام با «داریل» داخل خونه صحبت کنم 1136 01:24:17,530 --> 01:24:23,941 او اجازهٔ کَندَن زمین رو بهم داد و ببینیم که آیا «نیکلاس بارکلی» اینجاست 1137 01:24:26,157 --> 01:24:28,940 اگر «بورلی» می‌دونست که این شخص پسرش نبوده 1138 01:24:28,989 --> 01:24:31,821 پس او می‌بایست چند نوع انگیزهٔ پنهان داشته باشه 1139 01:24:31,864 --> 01:24:35,857 و بایست چیز خیلی ترسناکی بوده .. باشه 1140 01:24:35,906 --> 01:24:39,603 برای او٬ قبول کردن یک غربیه به درون خانهٔ خودش 1141 01:24:39,656 --> 01:24:41,113 به عنوان پسر خودش 1142 01:24:41,155 --> 01:24:43,276 من با گرفتن آزمایش دستگاه دروغ‌سنج موافقت کردم 1143 01:24:44,489 --> 01:24:46,562 او در آزمایش دروغ‌سنج قبول شد 1144 01:24:47,530 --> 01:24:50,729 .. و من به مسئول دستگاه گفتم که 1145 01:24:50,779 --> 01:24:52,438 من متوجه نمیشم 1146 01:24:52,487 --> 01:24:55,192 ابداً متوجه نمی‌شم. امکان دوباره روی او آزمایش کنید؟ 1147 01:25:02,155 --> 01:25:05,567 پس او دوباره آزمایش شد و قبول شد 1148 01:25:05,613 --> 01:25:08,647 گفتم٬نه. یه چیزی اینجا مشکل داره 1149 01:25:11,071 --> 01:25:13,145 سومین باری که او مورد آزمایش قرار گرفت 1150 01:25:14,365 --> 01:25:15,689 در جواب همهٔ سوال‌ها رد شد 1151 01:25:15,737 --> 01:25:17,111 منظورم اینه که٬با بد‌ترین میزان‌ در جواب‌ها 1152 01:25:17,153 --> 01:25:21,017 مسئول دستگاه گفت که دستگاه دروغ‌سنج تقربیاً داشت از روی میز می‌افتاد 1153 01:25:21,821 --> 01:25:25,602 جوابهاش در همهٔ موارد نادرست به نظر می‌رسید 1154 01:25:29,280 --> 01:25:30,902 .. و مسئول به او میگه که 1155 01:25:30,945 --> 01:25:35,354 خانم دالرهاید. به نظر می‌یاد که شما» می‌دونید پسرتون کجاست 1156 01:25:35,405 --> 01:25:39,729 به نظر می‌یاد که شما می‌دونید چه اتفاقی براش افتاده» و چند سوال دیگه 1157 01:25:39,987 --> 01:25:43,070 و این زمانی بود که او بسیار خمشگین و تحریک میشه 1158 01:25:43,113 --> 01:25:44,937 بلند میشه و از اونجا میره در حالی که جیغ می‌کشیده 1159 01:25:48,278 --> 01:25:52,522 من در موردِ «ممانعت در روند بازرسی » پرونده دروغ گفتم 1160 01:25:54,696 --> 01:25:57,694 و من.. بنابراین این دلیل رد شدنم بود 1161 01:25:58,529 --> 01:26:02,107 من در مورد چیزهایی که مربوط به «نیکلاس» میشد دروغ نگفتم 1162 01:26:02,153 --> 01:26:04,061 .. سوالهای دیگه بود 1163 01:26:05,487 --> 01:26:07,359 داریل»؟ «چارلی پارکر» هستم» - «آقای پارکر» - 1164 01:26:07,404 --> 01:26:09,476 حالتون چطوره؟ 1165 01:26:09,945 --> 01:26:11,142 خوبه که اینجام 1166 01:26:11,195 --> 01:26:12,654 پس این همون خونه است.‌ها؟ 1167 01:26:12,696 --> 01:26:14,069 بله٬آقا 1168 01:26:14,111 --> 01:26:19,444 دستگاه دروغ‌سنج باعث شد .. که قبول کنیم که او اطلاعاتی داشته 1169 01:26:21,570 --> 01:26:25,695 .. که او می‌تونسته شرایط رو فراهم کرده باشه؛که او سرباز زده و ما احساس کردیم «جیسون» اطلاعات داشته 1170 01:26:26,362 --> 01:26:30,935 اگر «جیسون» کاری با «نیکلاس» کرده باشه من در موردش نمی‌دونستم 1171 01:26:30,986 --> 01:26:35,691 و من نمی‌تونم حتی تصور کنم که «جیسون» این کار رو کنه 1172 01:26:35,737 --> 01:26:38,105 واقعاً در مَرامش نبود 1173 01:26:41,279 --> 01:26:44,144 اما.. نمی‌دونم 1174 01:26:45,111 --> 01:26:52,021 من می‌دونم برادرم یا مادرم «نیکلاس» رو نکشتند. چه تصادفی.. چه عمداً 1175 01:26:52,070 --> 01:26:54,606 هر چیزی که «فردریک» گفته٬ هرگز اتفاق نیافتاده 1176 01:26:55,403 --> 01:27:00,143 اولا که سگم رو گرفته بودم٬همیشه در اون گوشهٔ .. پشتی مشغول کَندن میشد. اونجا 1177 01:27:00,194 --> 01:27:01,568 جایی که اون درخت هست 1178 01:27:01,611 --> 01:27:06,352 و یک روز در حال چمن زنی .. بودم٬و دیدم٬تکه‌هایی از.. چیزی مثل پلاستیک 1179 01:27:06,403 --> 01:27:08,808 تا حدودی مثل یه مادهٔ برزنت مانند - درسته - 1180 01:27:08,861 --> 01:27:11,728 از زمین زده بیرون سعی کردم با کشیدن از زمین دَرش بیارم 1181 01:27:11,776 --> 01:27:14,690 ولی همش تکه تکه میشد انگار که گیر کرده باشه توی زمین 1182 01:27:14,734 --> 01:27:17,306 بنابراین هرگز بهش توجه نکردم یا اینکه بهش فکر کنم 1183 01:27:17,360 --> 01:27:19,767 تا دیشب که با هم تلفنی صحبت کردیم 1184 01:27:20,819 --> 01:27:23,023 و درخت مدتیه که اونجا بوده 1185 01:27:26,110 --> 01:27:30,152 من در ابتدا تلاش کرده بودم تا گفتگویی «با «جیسون» داشته باشم؛ قبل از دستگیری «فردریک 1186 01:27:30,193 --> 01:27:31,437 و نتونستم 1187 01:27:32,527 --> 01:27:35,442 و بعد وقتی که بالاخره باهاش گفتگو کردم 1188 01:27:35,486 --> 01:27:38,152 در مورد ناپدید شدن برادرش ازش پرسیدم 1189 01:27:39,111 --> 01:27:44,346 او واقعا به نظر می‌رسید کاملاً بی‌تفاوته نسبت به ناپدید‌ شدن برادر کوچکترش 1190 01:27:44,400 --> 01:27:45,774 بشدت بی‌تفاوت 1191 01:27:45,817 --> 01:27:49,020 و براش اهمیت نداشت که او برگشته بود 1192 01:27:49,070 --> 01:27:50,396 اما وقتی که او رو دید 1193 01:27:50,444 --> 01:27:52,066 نه٬اون برادرش نبود 1194 01:27:52,110 --> 01:27:54,978 اما به نظر نمی‌رسیده اونقدر‌ها علاقمند و هیجان‌زده باشه 1195 01:27:55,027 --> 01:27:58,024 تا به مادر و خواهرش بگه که٬ این برادر من نیست 1196 01:27:58,068 --> 01:28:00,687 نه. نه. اون‌ها فقط خواستند که باور کنند 1197 01:28:01,275 --> 01:28:03,978 .. آره. جای خوبیه. بیا ببینیم 1198 01:28:04,026 --> 01:28:06,100 .. به فرض اگه اول اینجا رهاش کرده باشه 1199 01:28:07,776 --> 01:28:10,608 .. و بعد٬اگه گَشته باشه 1200 01:28:12,150 --> 01:28:15,017 آره. آره. اینجا خوبه 1201 01:28:15,066 --> 01:28:18,932 رفتارش بسیار خصومت‌آمیز بود. در هیچ حالتی حاضر به همکاری نشد 1202 01:28:18,985 --> 01:28:22,978 و بعد از مدتی هم «مرکز ترک اعتیاد» رو ترک می‌کنه 1203 01:28:23,026 --> 01:28:26,520 و در حالی پیدا میشه که بخاطر اووردوز (مصرف بیش از حد مواد) ٬مُرده 1204 01:28:26,942 --> 01:28:30,805 خب فکر می‌کنم که «جیسون» یک قربانیِ عالی شده٬چون‌ که اینجا نیست 1205 01:28:32,026 --> 01:28:34,644 او مُرد 1206 01:28:34,692 --> 01:28:39,728 پس نمی‌تونه مورد سوال قرار بگیره یا٬می‌دونید٬هر چیزی 1207 01:28:41,899 --> 01:28:44,814 منظورم اینه که٬او حتی نمی‌تونه از خودش دفاع کنه 1208 01:28:53,940 --> 01:28:57,059 یه جورایی مثل یه کابوسه 1209 01:28:57,358 --> 01:29:02,514 همهٔ این حرف‌های احمقانه به سمت تو میان و هیچکدومش درست نیست اما هیچکس هم باورت نمی‌کنه 1210 01:29:02,567 --> 01:29:05,268 یا اینطور فکر می‌کنند که تو نقشی در قضیه داشتی 1211 01:29:06,442 --> 01:29:11,264 و این مثل اینه که برای کاری که نکردی تو دردسر بیافتی 1212 01:29:13,815 --> 01:29:17,811 می‌دونید٬وقتی بچه‌ها به شما میگن «من او کار رو نکردم» 1213 01:29:17,859 --> 01:29:19,933 «شما میگید: «آره. درست میگی 1214 01:29:22,191 --> 01:29:24,265 اما من اون کار رو نکردم 1215 01:29:26,858 --> 01:29:30,554 من واقعا اینطور احساس می‌کنم که اون خانواده از مکان تقریبی «نیکلاس بارکلی» اطلاع دارند 1216 01:29:30,607 --> 01:29:34,767 «فکر می‌کنم که «بورلی دالرهاید» و «جیسون دالرهاید .. همزمان می‌دانستند که 1217 01:29:34,816 --> 01:29:37,304 چه اتفاقی برای «نیکلاس بارکلی» افتاده 1218 01:29:37,357 --> 01:29:39,063 فقط یک قطعه مدرک به من نشون بدید 1219 01:29:39,107 --> 01:29:42,768 یه چیز به من نشون بدید که باعث بشه یه کدوم از اعضای خانوادهٔ ما در این قضیه گیر بیافته 1220 01:29:42,815 --> 01:29:46,596 فقط یک تکه مدرک واقعی 1221 01:29:46,733 --> 01:29:48,854 عقب اینجا. بیا بریم سراغ عقب اینجا 1222 01:29:53,606 --> 01:29:56,974 .. بزرگترین٬مسخره‌ترین چیز برای من٬ مضحک‌ترین 1223 01:29:57,524 --> 01:30:00,307 اینه که ما رفتیم و یک آدم کاملاً غریبه رو برداشتیم و آوردیم 1224 01:30:00,356 --> 01:30:03,390 برای مخفی کردن این حقیقت که ما «نیکلاس» رو کشتیم 1225 01:30:03,440 --> 01:30:06,010 یا یکی در خانوادهٔ ما او رو کشته 1226 01:30:06,064 --> 01:30:09,311 وقتی‌که طی چهار .. سالی که «نیکلاس» ناپدید شد 1227 01:30:09,356 --> 01:30:11,642 ما تنها کسانی بودیم که دنبال .. او می‌گشتیم 1228 01:30:11,689 --> 01:30:17,142 چرا بریم یک غریبه رو بیاریم برای مخفی‌کردن چیزی‌که نیازی نبوده مخفی باشه؟ 1229 01:30:26,856 --> 01:30:28,930 فقط یکی دیگه از دروغهاش 1230 01:30:32,523 --> 01:30:34,064 حتی پشت میله‌‌های زندان 1231 01:30:34,107 --> 01:30:37,472 او به دروغ گفتن به خانواده‌های کودکان گمشدهٔ دیگر ادامه داد 1232 01:30:38,355 --> 01:30:40,096 از طریق این تلفن (از نوع پرداخت با گیرنده) در سلول خودش 1233 01:30:40,146 --> 01:30:42,137 بوردین» صد‌ها تماس تلفنی گرفته» 1234 01:30:42,188 --> 01:30:45,223 با این ادعا که در مورد کودکان گمشده اطلاعات داره 1235 01:30:45,856 --> 01:30:47,397 .. او حتی گفته می‌تونه برای حل 1236 01:30:47,440 --> 01:30:50,141 پروندهٔ بسیار معروف «سابرینا آیزنبرگ» کمک کنه 1237 01:30:50,189 --> 01:30:53,934 طفلی که از خونه‌ٔ خودش ربوده شد. در «تامپا» ٬ «فلوریدا» ٬ در سال قبل 1238 01:30:54,900 --> 01:30:57,400 چرا اونکارو کردی؟ تو هیچ اطلاعاتی نداشتی؛ داشتی؟ 1239 01:30:57,688 --> 01:30:59,762 نه 1240 01:30:59,786 --> 01:31:04,286 اما تو میای پای این تلفن و با همه جای دنیا تماس می‌گیری 1241 01:31:04,397 --> 01:31:05,806 بله 1242 01:31:06,700 --> 01:31:09,700 داری چیکار می‌کنی؟ 1243 01:31:11,356 --> 01:31:12,897 او یه معتاد به دروغ هست 1244 01:31:12,939 --> 01:31:14,682 .. و این منو بُهت‌زده می‌کنه که 1245 01:31:14,732 --> 01:31:20,679 همه هر چیزی که او از دهانش میگه رو به عنوان حقیقت برداشت می‌کنند 1246 01:31:24,439 --> 01:31:26,808 چی؟ این بچه میاد و میگه که او «نیکلاس» هست 1247 01:31:26,855 --> 01:31:28,182 .. و بعد بر‌میگرده و میگه 1248 01:31:28,230 --> 01:31:31,182 شما.. این آدما که مراقبم بودن» «او رو کشتن 1249 01:31:31,230 --> 01:31:33,896 با این نتیجه‌گیری چطور برخورد می‌کنید؟ 1250 01:31:33,938 --> 01:31:36,473 او تا حالا هم برای ما به اندازهٔ کافی ناراحتی درست کرده 1251 01:31:36,521 --> 01:31:40,300 و بعد با همهٔ این کار‌ها .. در حالی که برای کارهاش در زندانه 1252 01:31:40,355 --> 01:31:42,559 باعث میشه درد بیشتری برای خانوادهٔ .. ما ایجاد کنه 1253 01:31:43,565 --> 01:31:44,807 ... 1254 01:31:46,439 --> 01:31:48,511 ♫ 16 HORSEPOWER: Wayfaring Stranger 1255 01:31:49,697 --> 01:31:54,697 بازرسی قتل مربوط به ناپدید شدن «نیکلاس بارکلی» بدلیل عدم وجود شواهد٬بسته شد 1256 01:32:01,796 --> 01:32:04,296 فردریک بوردین» مجرم شد به شهادت کذب و گرفتن پاسپورت با فریبکاری» 1257 01:32:04,764 --> 01:32:06,764 او محکوم به ۶ سال در زندان شد 1258 01:32:08,103 --> 01:32:12,347 برای من پشیزی اهمیت نداشت که بقیه افراد چی فکر می‌کردند٬یا چطور احساس می‌کردند 1259 01:32:12,397 --> 01:32:15,560 من فقط به خودم فکر می‌کردم٬فقط خودم 1260 01:32:17,812 --> 01:32:20,136 ... و گور بابای بقیه چیز‌ها 1261 01:32:22,450 --> 01:32:24,950 بوردین» در اُکتبر ۲۰۰۳ به «فرانسه» دیپورت شد» 1262 01:32:25,394 --> 01:32:28,894 سه ماه بعد اقدام به دزدیدن هویت گمشده‌ای ۱۴ ساله به نام «لئو بالی» کرد 1263 01:32:37,533 --> 01:32:39,533 او اکنون در «فرانسه» زندگی می‌کند - 1264 01:32:39,534 --> 01:32:43,534 او اکنون در «فرانسه» زندگی می‌کند همسر و سه فرزند دارد 1265 01:33:17,080 --> 01:33:21,080 نیکلاس بارکلی» هنوز به عنوان یک فرد گمشده محسوب می‌شود» 1266 01:33:23,944 --> 01:33:27,644 ترجمه و زیرنویس از: حمـید عـبدالهی hamid.abdollahi86@gmail.com 1267 01:33:27,687 --> 01:33:31,726 ♪ Yet beautiful fields lie just before me 1268 01:33:31,935 --> 01:33:35,763 ♪ Where God's redeemed their vigils keep 1269 01:33:36,186 --> 01:33:40,559 ♪ I'm goin' there to see my loved ones 1270 01:33:40,770 --> 01:33:44,596 ♪ Gone before me one by one 1271 01:33:44,852 --> 01:33:49,059 ♪ I'm only goin' over Jordan 1272 01:33:49,353 --> 01:33:53,346 ♪ I'm only goin' over home 1273 01:33:57,894 --> 01:34:02,431 ♪ I'll soon be free from earthly trials 1274 01:34:02,601 --> 01:34:06,549 ♪ This body rest in the old churchyard 1275 01:34:06,770 --> 01:34:10,977 ♪ I'll drop this cross of self-denial 1276 01:34:11,185 --> 01:34:15,428 ♪ And go singing home to God 1277 01:34:15,643 --> 01:34:19,886 ♪ I'm goin' there to see my saviour 1278 01:34:19,935 --> 01:34:24,225 ♪ To dwell with Him، no more to roam 1279 01:34:24,310 --> 01:34:28,598 ♪ I'm only goin' over Jordan 1280 01:34:28,642 --> 01:34:32,634 ♪ I'm only goin' over home 1281 01:34:33,059 --> 01:34:37,303 ♪ I'm only goin' over home 1282 01:34:53,476 --> 01:34:55,681 ♫ JIMMY DRIFTWOOD: He Had A Long Chain On 1283 01:35:01,059 --> 01:35:04,093 ♪ One night as I lay on my pillow 1284 01:35:05,393 --> 01:35:08,095 ♪ Moonlight as bright as the dawn 1285 01:35:09,475 --> 01:35:12,307 ♪ I saw a man a-walkin' 1286 01:35:13,475 --> 01:35:16,391 ♪ He had a long chain on 1287 01:35:17,391 --> 01:35:20,059 ♪ I heard his chain a-clankin' 1288 01:35:21,641 --> 01:35:24,510 ♪ It made a mournful sound 1289 01:35:25,516 --> 01:35:28,182 ♪ Welded around his body 1290 01:35:29,432 --> 01:35:32,348 ♪ Dragging along on the ground 1291 01:35:33,559 --> 01:35:36,343 ♪ He had a long chain on 1292 01:35:37,434 --> 01:35:40,134 ♪ He had a long chain on 1293 01:35:41,598 --> 01:35:44,467 ♪ He had a long chain on 1294 01:35:53,434 --> 01:35:56,098 ♪ He stood beside my window 1295 01:35:57,474 --> 01:36:00,044 ♪ He looked at me and he said 1296 01:36:01,015 --> 01:36:04,049 ♪ "I am so tired and hungry 1297 01:36:05,350 --> 01:36:07,755 ♪ Give me a bite of your bread" 1298 01:36:09,306 --> 01:36:11,795 ♪ He didn't look like a robber 1299 01:36:13,224 --> 01:36:16,092 ♪ He didn't look like a thief 1300 01:36:16,850 --> 01:36:19,799 ♪ His voice was as soft as the moonlight 1301 01:36:20,974 --> 01:36:24,220 ♪ His face full of sorrow and grief 1302 01:36:24,931 --> 01:36:27,799 ♪ He had a long chain on 1303 01:36:29,015 --> 01:36:31,766 ♪ He had a long chain on 1304 01:36:32,974 --> 01:36:36,387 ♪ He had a long chain on 1305 01:36:37,099 --> 01:36:39,668 ♪ He had a long chain on 1306 01:36:40,890 --> 01:36:44,172 ♪ He had a long chain on 1307 01:36:45,140 --> 01:36:47,807 ♪ He had a long chain on