1 00:00:12,702 --> 00:00:14,672 وصله براي استخوان ها 2 00:00:16,439 --> 00:00:18,439 چيزي براي باورکردن وجود نداره 3 00:00:18,541 --> 00:00:20,981 نخ براي دوختن ماهيچه ها 4 00:00:21,077 --> 00:00:22,547 وقتي بميري، ميپوسي 5 00:00:22,645 --> 00:00:25,675 و رنگ براي پوست 6 00:00:25,782 --> 00:00:27,682 همش داستانه دروغ و حقه بازي 7 00:00:27,784 --> 00:00:31,424 اما بدتر از همه اينه که مارها وجود خارجي دارن 8 00:00:31,521 --> 00:00:33,691 سکه ام رو بهم بده زن مُرده 9 00:00:35,024 --> 00:00:38,464 عشق بود؟ - فکرکنم الان (عشق)هست - 10 00:00:38,561 --> 00:00:40,481 من دستم رو ميکنم زير اون دنده هات 11 00:00:40,563 --> 00:00:43,033 و اون سکه رو مثل توت از درخت ميچينم و ميکشم بيرون 12 00:00:43,132 --> 00:00:44,632 مارو به کنتاکي ببر 13 00:00:44,734 --> 00:00:46,644 بهت ميگم کجا جن ـت رو پيدا کني 14 00:00:46,736 --> 00:00:48,581 بهت ميگم کجا يک سري خداي مرگ رو پيدا کني 15 00:00:48,605 --> 00:00:50,965 نيمه خدا و غيره تک تک اون لعنتي هارو 16 00:00:55,966 --> 00:01:51,966 کانال تلگرام طرفداران سريال خدايان آمريکايي t.me/american_godss 17 00:02:13,967 --> 00:02:22,967 : ترجمه و زيرنويس Ali «EmJay» Hossein «HMR007» 18 00:02:42,151 --> 00:02:44,051 حرارت سرخ داغ را روشن کن 19 00:02:44,153 --> 00:02:46,523 و غم هات رو بسوزون 20 00:02:46,589 --> 00:02:51,159 بيا و طلسم شو 21 00:02:51,260 --> 00:02:53,260 حرارت داغ سرخ را روشن کن" 22 00:02:53,530 --> 00:02:55,700 بيا به تعطيلات بريم 23 00:02:55,798 --> 00:03:00,838 بلند شو و از لاک ـت بيرون بيا 24 00:03:01,270 --> 00:03:05,940 اگه زندگي برات پر مشقت شده 25 00:03:06,042 --> 00:03:09,412 آبجوي ايرلندي 26 00:03:09,546 --> 00:03:12,146 درست شبيه کار راهبان فرانسيس مقدس 27 00:03:12,248 --> 00:03:14,948 در سال 1231 در "کيلکني" تخمير شده 28 00:03:15,051 --> 00:03:20,661 آب چاه سمي بود و همين آبجو کلي زندگي مردم نجات داد 29 00:03:21,223 --> 00:03:22,733 از ساعت 6 گذشته 30 00:03:22,825 --> 00:03:25,825 بايد هنوز روي گونه و لب هاش کار کنم 31 00:03:25,928 --> 00:03:27,798 خب، اون که تا بعد از ظهر نمياد 32 00:03:27,897 --> 00:03:31,127 ميز رو لازم داريم هنوز دو تا جسد ديگه صبح برامون مياد 33 00:03:31,233 --> 00:03:33,343 يک زن و يک زن بسيار جوانتر 34 00:03:33,570 --> 00:03:34,470 هنوز تماسي نداشتيم 35 00:03:34,571 --> 00:03:36,841 در يک ساعت ميميرن 36 00:03:36,939 --> 00:03:39,579 دعواي دوتا معشوق - مصرف بيش از حد دارو - 37 00:03:39,642 --> 00:03:42,752 اين روزها زياد برامون مورد اختلاف و دعواي معشوقه ها نمياد 38 00:03:42,845 --> 00:03:44,175 کمک ميخواي؟ 39 00:03:44,280 --> 00:03:46,750 تو بايد يک داستاني رو به قلم در بياري 40 00:03:46,849 --> 00:03:48,619 آره؟ 41 00:03:50,620 --> 00:03:52,620 اره از انگشتات ميتونم بفهمم 42 00:04:32,829 --> 00:04:35,769 اين يک افسانه ي فاخر هست که آمريکا... 43 00:04:35,865 --> 00:04:37,825 رو مهاجرين و زوار کشف کردن 44 00:04:37,934 --> 00:04:40,644 که در جستجوي آزادي بودن که خواستار و معتقدش بودن 45 00:04:40,670 --> 00:04:42,500 که به آمريکا اومدن 46 00:04:42,639 --> 00:04:45,739 پراکنده شدن ، زاد و ولد کردن و سرزمين خالي را پُر کردند 47 00:04:45,842 --> 00:04:49,482 در حقيقت، مستعمره هاي آمريکايي 48 00:04:49,646 --> 00:04:51,976 همان اندازه که يک زمين آشغال داني و يک مکان براي فرار بود 49 00:04:52,081 --> 00:04:53,151 يک مکان در حال فراموشي نيز بود 50 00:04:55,852 --> 00:04:59,092 دعواي عاشق و معشوق جواب بدم؟ 51 00:04:59,188 --> 00:05:00,758 بسپرش به من کارت رو کن 52 00:05:03,059 --> 00:05:06,499 ايبيس و جکيل دو زن؟ 53 00:05:06,663 --> 00:05:08,063 در روزهايي که ممکن بود 54 00:05:08,164 --> 00:05:11,534 به جرم دزدي 12 پِني در زندان لندن دار بزننت 55 00:05:11,668 --> 00:05:15,138 آمريکا تبديل به نماد عفو و آمرزش شد 56 00:05:17,273 --> 00:05:20,683 اسمش "تبعيد" بود (تبعيد از طريق حمل و نقلي کشتي) 57 00:05:22,244 --> 00:05:25,684 براي 5 سال، براي 10 سال و يا شايد هم براي ابد 58 00:05:25,782 --> 00:05:28,282 شمارو به يک ناخدا ميفروختن و مجبور بودي 59 00:05:28,384 --> 00:05:30,894 به عنوان يک برده در ميان يک جمعيت انبوه، سوار کِشتيش بشي 60 00:05:32,889 --> 00:05:36,129 و بعد از پياده شدن از کِشتي تو رو به عنوان مستخدم قراردادي ميفروختن 61 00:05:36,225 --> 00:05:38,225 به کساني که به ازاي پولي که دادن از تمام توانت 62 00:05:38,260 --> 00:05:39,800 کار ميکشيدن 63 00:05:39,896 --> 00:05:42,696 اما حداقل لازم نبود منتظر اعدام شدن 64 00:05:42,799 --> 00:05:44,869 تو يک زندان انگليسي باشي 65 00:05:50,907 --> 00:05:53,777 و وقتي سال هاي قراردادي خدمتت به پايان ميرسيد 66 00:05:53,876 --> 00:05:57,146 آزاد ميشدي تا از دنياي جديد که واردش ميشي بهترين زندگي رو بسازي 67 00:05:57,246 --> 00:05:59,716 از اين دنياي جديد 68 00:06:12,729 --> 00:06:15,099 اِسي مک گوان؟ 69 00:06:24,741 --> 00:06:28,751 من ياد زندگي "اِسي مک گوان" افتادم 70 00:06:28,845 --> 00:06:32,175 داره ميره 71 00:06:32,281 --> 00:06:34,751 يک فرشته در چشمانم 72 00:06:34,817 --> 00:06:38,017 به عنوان يک دختر بچه جوون آدم سخت کار کُني نبود 73 00:06:38,120 --> 00:06:40,590 هميشه به اينور و آنور ميرفت 74 00:06:40,757 --> 00:06:42,617 تا به داستان ها و افسانه ها گوش فرا دهد 75 00:06:42,759 --> 00:06:46,759 داستان هاي گروه هاي جن و پري و شبح هاي تغيير شکل دهنده ي پوکاس 76 00:06:46,863 --> 00:06:48,603 که شب هاي صداي ناله از خود در مياوردند 77 00:06:48,765 --> 00:06:50,625 و پيشگويي يک مرگ را ميکردند 78 00:06:50,767 --> 00:06:54,767 و از همه بهتر، داستان هايي از لپرکان ها ميگفتند ( نوعي موجود خيالي جن مانند در اساطير ايرلندي) 79 00:06:54,837 --> 00:06:56,567 فکرکنم که قدمي بزنم 80 00:06:56,773 --> 00:06:59,783 اون داره ميره 81 00:06:59,809 --> 00:07:02,109 و شايد بتونيم باهم حرف بزنيم 82 00:07:02,211 --> 00:07:05,351 من بهش ميگم 83 00:07:05,447 --> 00:07:10,087 خيلي دوستش دارم 84 00:07:10,186 --> 00:07:14,286 خيلي دوستش دارم 85 00:07:16,125 --> 00:07:19,395 منتظري کِشتي پدرت بياد.آره؟ 86 00:07:19,495 --> 00:07:24,125 خب، اون به زودي برميگرده 87 00:07:24,233 --> 00:07:27,143 شايدم يک پري دريايي پولک دار توي تور شکارش،گير افتاده 88 00:07:27,236 --> 00:07:31,136 و اون (پدرت) هم پري رو متقاعد کرده که غنيمت هايي که از لاشه کِشتي ها برداشته رو بده 89 00:07:32,909 --> 00:07:37,809 خيلي گنج و ثروت مخفي اي احتمالا به بالاي (موج) دريا آورده.نه؟ 90 00:07:38,380 --> 00:07:40,420 اون تپه رو ميبيني 91 00:07:40,516 --> 00:07:43,016 يک تپه افسانه ايه 92 00:07:43,119 --> 00:07:46,119 دري به دنياي اِيسشي (يک نسل از موجودات افسانه اي در اساطير ايرلند) 93 00:07:46,222 --> 00:07:49,832 و اگه خوش شانس باشي ، شايد بشه نگاهت به اون کوتوله ها (جن) بيفته 94 00:07:49,892 --> 00:07:53,132 که در سپيدم دم از اونجا رد ميشن 95 00:07:53,229 --> 00:07:56,429 اونها آدم هاي شاد دِل و خوش مشرب و موسيقي دوستي هستن 96 00:07:56,532 --> 00:07:58,702 البته به جز لپرکان ها 97 00:07:58,901 --> 00:08:01,871 لپرکان ها 98 00:08:01,971 --> 00:08:05,711 اونا اونقدر مشغول محافظت از طلاهاشون هستن 99 00:08:05,842 --> 00:08:08,952 که وقتي براي هيچ کاري ندارن 100 00:08:09,045 --> 00:08:10,905 چرا پس براشون هديه ميذاريم؟ 101 00:08:13,082 --> 00:08:16,192 چونکه ميخوايم دعاي خيرشون همراهمون باشه پس بهتره اينکارو کنيم 102 00:08:26,929 --> 00:08:29,499 و وقتي ديگه يک دختر بچه نبود 103 00:08:29,598 --> 00:08:33,698 پر جست و خيز و خروشان مثل امواج بزرگ درياي سبز 104 00:08:33,870 --> 00:08:36,710 او بود که آن رسم قديمي را زنده نگه داشت 105 00:08:36,873 --> 00:08:39,113 و داستان تعريف ميکرد 106 00:08:39,208 --> 00:08:40,488 ما يک وعده غذا براي موجودات خيالي ميذاريم 107 00:08:40,542 --> 00:08:41,622 اگه بخوايم دعاي خير و برکت شون همراهمون باشه 108 00:08:41,878 --> 00:08:43,978 در اين مورد هم نبايد خسيس بازي در بياريم 109 00:08:44,080 --> 00:08:47,780 خامه ي شير نرم ترين قرص ناني که داري 110 00:08:47,884 --> 00:08:51,754 چون در يک طرف سکه نيکي و لطف ـه و در طرف ديگر شر و خشم 111 00:08:51,888 --> 00:08:54,518 ولي با "بليباگ" ها نميشه حرف حساب زد (نوعي موجود جنِ مانند افسانه اي) 112 00:08:54,623 --> 00:08:59,163 لپرکان ها که اصلا يک داستان ديگه اي هستن 113 00:08:59,261 --> 00:09:01,731 يک روز تو مشکلات کمکت ميکنن 114 00:09:01,898 --> 00:09:03,468 و روز بعد چشماتو از کاسه در ميارن 115 00:09:03,565 --> 00:09:06,195 حقيقت داره ..يک شب 116 00:09:06,302 --> 00:09:09,512 سرمايي بود که به استخوان هاي آدم رخنه ميکرد 117 00:09:09,605 --> 00:09:11,005 و من داشتم به سوي فانوس دريايي ميرفتم 118 00:09:11,107 --> 00:09:13,037 تا براي پدرم نان و گوشت کبوتر ببرم 119 00:09:13,142 --> 00:09:15,282 : و اون موقع بود که شنيدم 120 00:09:15,377 --> 00:09:16,407 !بووم 121 00:09:17,646 --> 00:09:18,476 !بوووم 122 00:09:18,580 --> 00:09:20,020 مثل يک چخماق 123 00:09:20,116 --> 00:09:22,046 پرسيدم : "کي اونجاست"؟ 124 00:09:22,151 --> 00:09:23,921 جوابي نيومد 125 00:09:23,986 --> 00:09:26,116 داشتم فکرميکردم که برگردم 126 00:09:26,222 --> 00:09:28,562 و بعد کنجکاويم بهم غلبه کرد 127 00:09:28,657 --> 00:09:29,987 و به سمت صدا پيش رفتم 128 00:09:30,092 --> 00:09:31,932 نزديکتر که ميشدم 129 00:09:31,961 --> 00:09:34,261 صدا از من دورتر ميشد 130 00:09:34,363 --> 00:09:36,033 بالاخره ، برگشتم 131 00:09:36,132 --> 00:09:38,532 و در دشت پرسه زدم و جلو رفتم 132 00:09:38,634 --> 00:09:41,074 طوري که نميتونستم ديگه راه برگشتنم رو پيدا کنم 133 00:09:41,170 --> 00:09:43,940 سه ساعت گذشت و در تاريکي سرگردان بودم 134 00:09:44,040 --> 00:09:45,940 و هيچ چيز برام آشنا نبود 135 00:09:46,042 --> 00:09:49,312 اما سپس يادم اومد که مادربزرگم بهم 136 00:09:49,411 --> 00:09:50,911 در مورد لپرکان ها چي گفته بود 137 00:09:51,013 --> 00:09:54,983 پس، گرسنگيم رو کنار گذاشتم و نان رو برداشتم 138 00:09:55,084 --> 00:09:56,794 و روي يک سنگ خزه گرفته گذاشتم 139 00:09:56,885 --> 00:10:00,055 و بعد دراز کشيدم و کنارش خوابيدم 140 00:10:00,156 --> 00:10:01,956 و اينو عمراً باور کنين 141 00:10:02,058 --> 00:10:04,658 وقتي بلند شدم نان ـه ديگه نبود 142 00:10:04,760 --> 00:10:07,960 و اون فانوس دريايي بود که دنبالش ميگشتم 143 00:10:08,064 --> 00:10:10,134 فقط يک ذره فاصله داشت 144 00:10:10,232 --> 00:10:13,402 پس ميبينين، جماعت جِن و افسانه اي شايد کوچولو باشن 145 00:10:13,502 --> 00:10:15,802 اما نذارين اين موضوع گولتون بزنه 146 00:10:15,904 --> 00:10:19,184 اونا ميتونن بي توجه دردسر بسازن 147 00:10:39,461 --> 00:10:43,601 هوش و ذکاوت هرگز يک چيز غيرمعمول در بين زنان نبوده 148 00:10:43,699 --> 00:10:48,199 و همه در سن 17 سالگي زيبايي داشتن 149 00:10:48,304 --> 00:10:53,244 اما "اِسي" بهره ي نادري از جاه طلبي داشت 150 00:11:02,084 --> 00:11:04,194 اون توجه زياد به داستان ها کرده بود 151 00:11:04,286 --> 00:11:07,116 اون ميدونست در اون لحظه چي ميخواد 152 00:11:19,168 --> 00:11:22,138 اون تنها پولي بود که تو دنيا داشت 153 00:11:22,238 --> 00:11:25,038 اون علاقه ي زيادي به ابريشم و توري داشت 154 00:11:25,141 --> 00:11:26,581 .. و اون هيچوقت 155 00:11:26,675 --> 00:11:28,405 دستانش پر از نان سفيد و سيلابوب(نوعي نوشيدني) نبوده 156 00:11:28,510 --> 00:11:32,050 اما اون ميدونست که نميشه بدون لطف و بخشش کمي طلا 157 00:11:32,081 --> 00:11:34,521 از يک لپرکان درخواست لطف و کمک کنه 158 00:11:53,302 --> 00:11:56,742 شبي مثل اين 159 00:11:56,838 --> 00:11:59,738 براي عشق بوجود اومده بود 160 00:11:59,841 --> 00:12:01,941 بوسه اي بر گونه 161 00:12:02,144 --> 00:12:05,684 براي يک دختر و پسر 162 00:12:18,594 --> 00:12:21,104 براي گرفتن دستانت 163 00:12:21,197 --> 00:12:24,497 و درک ـت 164 00:12:24,600 --> 00:12:26,570 بهت نياز دارم 165 00:12:26,668 --> 00:12:29,568 تحت فرمان تو هستم 166 00:12:31,140 --> 00:12:33,110 براي هردوشون دفعه اول بود 167 00:12:33,175 --> 00:12:35,335 که به اين حقيقت که فکرنميکردند ارزش گفتن رو داره، پي برده بودند 168 00:12:35,444 --> 00:12:38,214 و اين شور و هيجان براي دوتاشون جديد بود 169 00:12:43,185 --> 00:12:48,185 بايد از اين به بعد عاشق هم باشيم 170 00:12:49,125 --> 00:12:52,025 و تو کشف ميکني 171 00:12:52,128 --> 00:12:54,728 فراموشم ميکني نه؟ 172 00:12:54,830 --> 00:12:57,130 به آکسفورد ميري (شهر و دانشگاهي در انگليس) 173 00:12:57,166 --> 00:13:00,466 با يک زن شهري آشنا ميشي 174 00:13:02,138 --> 00:13:03,608 منو کاملا فرامو 175 00:13:12,914 --> 00:13:15,684 اون يک هديه از پدربزرگش به مادربزرگش بود 176 00:13:15,784 --> 00:13:17,324 .. که در زمان خواستگاري 177 00:13:17,419 --> 00:13:20,019 و در کنار اِنجيل "بارتالامه" در دستانش گذاشت (اِنجيل يکي از حواري حضرت عيسي) 178 00:13:20,156 --> 00:13:25,186 با اين وعده که بعد از بازگشتش در کريسمس با اون (مادربزرگ) ازدواج کنه 179 00:13:26,728 --> 00:13:28,158 .. اما همونطور که اِسي هشدار داد 180 00:13:28,230 --> 00:13:31,630 جن جماعت خيلي بدقول هستن 181 00:13:46,182 --> 00:13:47,652 پدرم به پري دريايي گفت 182 00:13:47,749 --> 00:13:49,619 که پوست پولک دارش رو بهم پس نميده 183 00:13:49,718 --> 00:13:51,496 تا وقتي که با وجود موج ها اون رو به خشکي ميرسونه 184 00:13:51,520 --> 00:13:53,220 و بهش نشون ميده گنج رو کجا مخفي کرده 185 00:13:53,322 --> 00:13:55,492 براي بانوي خانه خيلي راحت تر بود 186 00:13:55,591 --> 00:13:58,491 که باور کنه اِسي ممکنه دزد باشه 187 00:13:58,594 --> 00:14:01,734 تا اينکه باور کنه تونسته احساسات پسرش رو به خودش جلب کنه 188 00:14:05,201 --> 00:14:06,741 "تو خودت اختياري اين رو بهش دادي؟" 189 00:14:06,835 --> 00:14:08,465 مادرش ازش پرسيد 190 00:14:08,570 --> 00:14:12,240 جواب موردنظرش از نحوه ي سوال پرسيدنش معلوم بود 191 00:14:22,651 --> 00:14:25,421 قاضي به دختر گفت : تو بايد براي اين کارت اعدام بشي 192 00:14:25,521 --> 00:14:29,931 البته با مشاهده ي سن و چشمانش کمي مکث کرد 193 00:14:30,025 --> 00:14:33,325 : و گفت "نيکي، نيکي مياره" 194 00:14:33,429 --> 00:14:35,659 "و يک گزينه ي دوم بهت پيشنهاد ميدم" 195 00:14:47,309 --> 00:14:51,349 اِسي محکوم به هفت سال تبعيد شد (تبعيد از طريق جا به جايي در کِشتي) 196 00:14:51,447 --> 00:14:54,677 اون در کِشتي به نام نپتون 197 00:14:54,783 --> 00:14:57,353 تحت فرماندهي ناخدا کلارک جا به جا ميشد 198 00:14:58,720 --> 00:14:59,960 که سمت کارولينا ميرفت 199 00:15:00,055 --> 00:15:02,255 که در اونجا حکمش اجرا ميشه 200 00:15:09,465 --> 00:15:12,725 اگرچه فشار گرسنگي باعث شده بود که دو دستي به شکمش بچسبه 201 00:15:12,834 --> 00:15:16,104 هرگز از گذاشتن يک تيکه کوچک غذا 202 00:15:16,272 --> 00:15:18,272 براي لپرکان ها غافل نميشد 203 00:15:40,429 --> 00:15:43,499 .. چنانچه شانس بهش رو کرد 204 00:15:43,599 --> 00:15:46,129 و اِسي با ناخدا وصلت کرد 205 00:15:46,302 --> 00:15:50,742 و ترغيبش کرد تا با خودش اون رو به لندن ببره 206 00:15:50,839 --> 00:15:51,839 جايي که هيچکس اون رو نميشناخت 207 00:15:54,310 --> 00:15:56,140 در سفر بازگشت .. که کالاي انساني 208 00:15:56,312 --> 00:15:58,412 با توباکو مبادله و معاوضه شده بود 209 00:15:58,514 --> 00:16:00,484 براي معشوقه هاي اين سفر دريايي زمان خوشي بود 210 00:16:00,582 --> 00:16:03,422 که انگار وصلت شان مثل وصلت پروانه ها بود 211 00:16:03,519 --> 00:16:07,619 و هميشه باهم بر سر اينکه کدام يک بيشتر قدردان هست، بحث دائم داشتند 212 00:16:08,990 --> 00:16:13,500 و هرکدام اصرار داشت که طرف ديگر زندگي ـش را نجات داده بود 213 00:16:19,801 --> 00:16:22,971 بعد از بازگشت ـشان به لندن ناخدا به عروسش 214 00:16:23,071 --> 00:16:26,711 خانه اش را نشان داد 215 00:16:36,051 --> 00:16:38,421 هشت هفته بعد کشتي نپتون 216 00:16:38,520 --> 00:16:42,460 و کالاي انساني اش تجديد قوي کردند و آماده ي سفر مجدد شده بود 217 00:16:42,558 --> 00:16:46,258 ناخدا قسم خورد که سخت بکوشد و در مقابل باد تاب بياورد 218 00:16:46,362 --> 00:16:48,532 و سريعتر از هرکسي که تا به حال پا به اقيانوس گذاشته بود 219 00:16:48,630 --> 00:16:51,600 به آغوش اِسي برگردد 220 00:17:00,075 --> 00:17:01,905 اين داستان منه 221 00:17:02,010 --> 00:17:04,550 غمناکه ولي واقعيه 222 00:17:04,646 --> 00:17:09,486 در مورد دختريه که يک زماني ميشناختم 223 00:17:10,552 --> 00:17:13,292 قلبم (عشق) گرفت 224 00:17:13,389 --> 00:17:16,459 بعد باهاش رفت اينور اونور 225 00:17:16,558 --> 00:17:21,398 با تک تک آدم هاي تو شهر بود 226 00:17:22,964 --> 00:17:33,844 : نام اهنگ Dion - Runaround Sue 227 00:17:40,882 --> 00:17:43,992 دنيا، اون "اِسي مک گوان" رو به عنوان يک دزد ميشناخت 228 00:17:45,621 --> 00:17:49,531 پس اونم دزد شد 229 00:17:49,625 --> 00:17:52,425 منو با يک قلب شکسته گذاشت... 230 00:17:52,528 --> 00:17:54,928 حالا گوش بدين مردم چي دارم بهتون ميگم 231 00:17:55,030 --> 00:17:58,130 از "سو" طفره رو ، دوري کنين 232 00:17:58,233 --> 00:18:00,943 شايد دلم براي لب هاش و لبخند روي صورتش تنگ بشه 233 00:18:01,036 --> 00:18:03,806 شايد دلم براي لمس دستاش و آغوش گرم اون دختر تنگ بشه 234 00:18:03,905 --> 00:18:07,335 پس اگه نميخواين مثل من به گريه بيفتين 235 00:18:07,443 --> 00:18:09,883 از "سو" طفره رو ، دوري کنين (طفره رو يا بي بندوبار) 236 00:18:22,458 --> 00:18:24,058 اون داره سفر کنه 237 00:18:24,159 --> 00:18:27,699 اره اون دوستت داره و از پا درت مياره 238 00:18:27,796 --> 00:18:30,726 حالا مردم بذارين بهتون يک نصيحت کنم 239 00:18:30,832 --> 00:18:33,942 اين "سو" با مردهاي ديگه هم بيرون ميره 240 00:18:34,035 --> 00:18:36,065 اينم نتيجه اخلاصي داستان ـمون هست 241 00:18:36,171 --> 00:18:38,711 "تاتانکا اِسکا" .. يک بوفالوي سفيد 242 00:18:38,807 --> 00:18:40,577 که افراد قيبله "لاکوتا" اون رو مقدس مي پنداشتند 243 00:18:40,676 --> 00:18:43,106 و در مزرعه ي "درک آرنولد جونيور" متولد شده بود 244 00:18:43,211 --> 00:18:45,481 در 10 ژوئن 2008 245 00:18:45,547 --> 00:18:48,477 هزاران نفر به زيارتگاه ميومدن تا اون رو ببينن 246 00:18:48,550 --> 00:18:50,620 .. متاسفانه، "درک" و گاو 247 00:18:50,719 --> 00:18:52,089 توسط يک صاعقه کشته شدن 248 00:18:52,187 --> 00:18:53,687 درست يک سال بعد از تولدش 249 00:18:53,789 --> 00:18:56,019 وقتي يک خدا (بوفالو) رو توي باغ وحش ميذاري، همين ميشه 250 00:18:56,124 --> 00:18:57,264 چرا توقف کرديم؟ 251 00:18:57,493 --> 00:18:58,833 بايد نماز بخونم 252 00:18:58,927 --> 00:19:00,097 تازه که نماز خوندي! 253 00:19:00,195 --> 00:19:03,095 مگه چندبار در روز ميخوني؟ 254 00:19:03,198 --> 00:19:04,928 نگو که همه اش رو ميخوني 255 00:19:05,033 --> 00:19:06,033 همينطوره 256 00:19:06,134 --> 00:19:07,644 پنج بار در روز نماز ميخونم 257 00:19:07,736 --> 00:19:11,606 خدا بزرگ ـه من ميرم بشاشم! 258 00:19:16,512 --> 00:19:17,882 اگه ميخواي ميتوني بهم ملحق بشي 259 00:19:17,979 --> 00:19:19,009 ميتونم بهت ياد بدم 260 00:19:19,114 --> 00:19:20,784 من فقط نگاه ميکنم 261 00:19:20,882 --> 00:19:22,352 خب خدارو دوست داري؟ 262 00:19:22,518 --> 00:19:24,648 يا واقعا عاشقش هستي؟ 263 00:19:24,753 --> 00:19:26,123 همم 264 00:19:26,221 --> 00:19:27,461 از اين منظر بهش فکر نکرده بودم 265 00:19:27,589 --> 00:19:29,889 آره، فکرکنم همينطوره 266 00:19:29,991 --> 00:19:31,531 واقعا خدام رو دوست دارم 267 00:19:55,851 --> 00:19:57,091 ! برو گمشو 268 00:19:58,954 --> 00:20:00,894 ميگيرم ميخورمت ! 269 00:20:00,989 --> 00:20:03,219 دارم طبق قرارمون به ويسکانسن ميرم 270 00:20:03,324 --> 00:20:04,894 که سر قولم بودم 271 00:20:06,094 --> 00:20:07,604 خوشش نمياد؟ 272 00:20:07,696 --> 00:20:09,696 .. به اون تک چشم بيخود ميگي 273 00:20:09,798 --> 00:20:12,828 .. بهش ميگي که 274 00:20:12,934 --> 00:20:14,574 !کون لقت 275 00:20:14,670 --> 00:20:16,710 اينو بهش بگو 276 00:20:18,640 --> 00:20:19,810 با پرنده ها حرف ميزني؟ 277 00:20:19,908 --> 00:20:21,408 !خداي من 278 00:20:21,509 --> 00:20:23,509 آدم نميتونه يک دقيقه با کيرش خلوت کنه؟ 279 00:20:23,612 --> 00:20:24,656 فکرکنم بهتره بذاريم سليم بره 280 00:20:24,680 --> 00:20:26,410 نه، نبايد بذاريم 281 00:20:26,514 --> 00:20:27,559 ميتونيم از اينجا ، خودمون مسيرمون رو بريم 282 00:20:27,583 --> 00:20:28,723 از "اينجا" منظورت ناکجا آباد ـه؟ 283 00:20:28,817 --> 00:20:30,547 من بعد انجام کار تو خودم يک کار ديگه دارم 284 00:20:30,652 --> 00:20:32,992 قاليچه ات رو جمع کن بذار تو ماشين هنوز خيلي راه مونده بايد بريم 285 00:20:33,088 --> 00:20:34,599 ما به اندازه کافي نزديک شديم بهش ديگه نياز نداريم 286 00:20:34,623 --> 00:20:36,423 من فقط به خاطر تو دارم از اين مسير و جاده انحرافي ميرم 287 00:20:36,524 --> 00:20:38,264 تو و اون سکه داخل شکمت 288 00:20:38,359 --> 00:20:40,905 تها دليل اينه که من مستفيم سمت "خانه سنگي" نرفتم (يک مکان توريستي بين راهي) 289 00:20:40,929 --> 00:20:42,629 يا پيغمبر 290 00:20:42,731 --> 00:20:44,601 دختره واسه رسيدن به رستاخيزش 291 00:20:44,666 --> 00:20:46,866 دوست داره هرکاري انجام بده اونم با عجله 292 00:20:46,968 --> 00:20:49,098 نه نه نه 293 00:20:52,240 --> 00:20:53,710 "خانه سنگي" ويسکانسين (يک مکان توريستي در ايالت ويسکانسين که در سال 1959 باز شد) 294 00:20:53,809 --> 00:20:55,439 اونجا جايه که ميريم 295 00:20:55,611 --> 00:20:56,411 جايه که همه ميخوان 296 00:20:56,612 --> 00:20:58,082 چرا اينکارو ميکني؟ 297 00:20:58,179 --> 00:21:00,449 دارم مرخصش ميکنه بره تو از قراردادت رها ميشي 298 00:21:00,616 --> 00:21:02,616 بزن به چاک برو مردت رو پيدا کن 299 00:21:02,718 --> 00:21:04,018 خدايت، همون جن 300 00:21:08,690 --> 00:21:12,630 تو يک موجود چندشي 301 00:21:38,053 --> 00:21:39,663 سلااام؟ 302 00:21:39,721 --> 00:21:40,965 ميتونم تو چيزي کمکتون کنم خانم؟ 303 00:21:40,989 --> 00:21:43,289 آره، من هميشه ميخواستم که يه ماشين بدزدم 304 00:21:43,391 --> 00:21:44,831 پس ميخوام ماشين تو رو بدزدم 305 00:21:44,926 --> 00:21:48,696 اه، خوب، مال من نيست مال رئيسمه 306 00:21:48,797 --> 00:21:50,527 خيلي خوب، پس من ماشين اونو ميدزدم 307 00:21:50,666 --> 00:21:53,066 نميدونم چقدر اينجا هست ولي بگيرش 308 00:21:53,168 --> 00:21:55,868 به رئيست بگو که بهت دستبرد زدن که همينم هست 309 00:21:55,971 --> 00:21:58,671 رئيسم اگه اين قيافمو ببينه اصلا باور نميکنه 310 00:21:58,707 --> 00:22:01,007 نه بابا، قيافت خيلي هم خوبه 311 00:22:01,109 --> 00:22:02,654 نه، منظورش بدون داشتن حتي يک ذره کتک کاري 312 00:22:02,678 --> 00:22:03,708 اون از من ميخواد مُشت بزنمش 313 00:22:03,812 --> 00:22:06,552 واوو، تو من رو به کشتن ميدي اون زنه ميتونه؟ 314 00:22:06,682 --> 00:22:10,152 باور کن، اصلا دلت نمي خواد که اون کتکت بزنه 315 00:22:15,190 --> 00:22:19,800 يک سوءقصد کننده در ظاهري زيبا به راحتي ميتونه بعد ارتکاب جرم فرارکنه 316 00:22:19,895 --> 00:22:22,925 اسي مک گوان، هيچ تمايلي به قتل نداشت 317 00:22:23,031 --> 00:22:26,771 ولي مدت زيادي ميشه که ديگه دزدي رو به ديد گناه نگاه نمي کرد 318 00:22:49,858 --> 00:22:54,058 در طي اين سالها اسي يه دزد تمام عيار شده بود 319 00:22:54,162 --> 00:22:57,172 دامن گشادش ميتونست 320 00:22:57,265 --> 00:22:59,165 بسياري از گناهان رو مخفي کنه 321 00:23:11,747 --> 00:23:13,747 اگرچه کارش (دزدي) کار صادقانه و درستي نبود 322 00:23:13,782 --> 00:23:15,422 ولي با زحمت و کار خودش خرج زندگيش رو در مي آورد 323 00:23:15,516 --> 00:23:17,986 و به هيچ مردي متکي نبود 324 00:23:20,822 --> 00:23:22,822 اون سپاسگزاري هايش رو براي مخلوقاتي کنار گذاشته بود 325 00:23:22,924 --> 00:23:24,834 که در بچگي براش تعريف شده بود 326 00:23:24,926 --> 00:23:27,656 که مطمئن بود .. نفوذ و تاثيرشون 327 00:23:27,763 --> 00:23:30,203 تا لندن رسيده بود 328 00:24:08,870 --> 00:24:12,410 متاسفانه هر چي نعمت بيشتر باشه 329 00:24:12,507 --> 00:24:14,937 بيشتر عبادت کردن رو فراموش ميکنيم 330 00:24:46,107 --> 00:24:48,907 شما متهم به بازگشت از تبعيد 331 00:24:49,010 --> 00:24:52,050 و همچنين متهم به دزدي هستيد 332 00:24:58,920 --> 00:25:01,490 اسي رو به زندان "نيوگيت" بردن 333 00:25:01,589 --> 00:25:03,929 و فقط بحث دير يا زود بودن 334 00:25:04,025 --> 00:25:07,425 رسيدنش به پاي چوبه دار مطرح بود 335 00:25:35,156 --> 00:25:36,956 چيزي که تو کاسه هست رو نخور 336 00:25:37,058 --> 00:25:39,188 مگه اينکه بخواي حالت بهم بخوره و بريني (مسموم بشي) 337 00:25:39,294 --> 00:25:40,904 بچسب به نون 338 00:25:43,098 --> 00:25:45,198 دختر خوشگلي مثل تو يه اينجا تعلق نداره 339 00:25:46,935 --> 00:25:48,935 چجوري ميدوني من چه شکلي هستم 340 00:25:49,037 --> 00:25:52,067 مي تونم يک صدايي که با جيغ همراه نشده رو بشنوم 341 00:25:52,173 --> 00:25:56,313 خوب، منم قطعا به اينجا تعلق ندارم 342 00:25:57,979 --> 00:26:00,749 من توي ميخونه واسه يک فنجون آبجو بودم 343 00:26:00,916 --> 00:26:03,986 جوون خوبيم. من حتي ميخواستم پول نوشيدني هم پرداخت کنم 344 00:26:04,085 --> 00:26:06,545 وقتي که يک يارويي راهمو بست 345 00:26:06,654 --> 00:26:08,264 انگار شاه جورج کوفتي ـه 346 00:26:08,356 --> 00:26:11,256 منم هلش دادم فقط يک هشدار 347 00:26:11,359 --> 00:26:13,929 و بعد اونم با صورت خورد به يک بطري شکسته 348 00:26:14,029 --> 00:26:16,029 چشمش رو از دست داد چيزي که بهم گفتن 349 00:26:16,131 --> 00:26:19,971 خيلي از اين عوضيا با يک چشم هم ميتونن زندگي کنن 350 00:26:20,068 --> 00:26:22,468 تو چي خانم؟ تو هم چشم کور کردي؟ 351 00:26:22,570 --> 00:26:24,440 توري (لباس) 352 00:26:24,539 --> 00:26:26,169 خيلي نيست 353 00:26:26,274 --> 00:26:28,344 دليلي که اميدوار باشي تبعيد کنن 354 00:26:28,443 --> 00:26:29,583 من اون اميد رو از دست دادم 355 00:26:29,677 --> 00:26:31,477 فرصتم رو داشتم 356 00:26:33,348 --> 00:26:36,578 درست و عادلانه نيست بايد بيشتر از يک فرصت بهم بدن 357 00:26:36,684 --> 00:26:38,754 خب دنيا بر اساس عدالت کار نميکنه 358 00:26:38,987 --> 00:26:41,087 خب اين درست نيست 359 00:26:41,189 --> 00:26:43,619 گور پدر خودشون و چوبه دارشون 360 00:26:43,724 --> 00:26:46,134 يه شاش خوب و طولاني بهشون بده وقتي اويزونت کردن 361 00:26:46,227 --> 00:26:48,497 يه کثافتکاري به جا بزار تا پاکش کنن 362 00:26:48,596 --> 00:26:50,396 اينجوري خيلي راحت هم نمي ري 363 00:26:52,033 --> 00:26:55,103 خوب پس تو قبلا با کشتي رفتي 364 00:26:55,203 --> 00:26:56,743 تا کارولينا 365 00:26:56,972 --> 00:26:59,342 !موشا! آمريکا (جزيره اي در نزديکي باهاما) 366 00:26:59,440 --> 00:27:01,440 چطور بود؟ 367 00:27:01,542 --> 00:27:04,082 نميدونم، زياد اونجا توقف نکردم تا همه چي رو 368 00:27:04,179 --> 00:27:05,809 قبل اينکه به لندن برگردم ببينم 369 00:27:05,981 --> 00:27:07,151 شانس رو نداشتم 370 00:27:07,248 --> 00:27:10,018 خجالت اوره. شنيدم يه شانسي هست 371 00:27:10,118 --> 00:27:12,218 مي توني رشوه رو امتحان کني 372 00:27:12,320 --> 00:27:15,820 نگهبان زندان تورو از ته قلب با مقداري طلا آزاد ميکنه 373 00:27:15,991 --> 00:27:18,061 فقط فرار کردن 374 00:27:18,159 --> 00:27:20,199 ميتونم يه خورده از مال خودم بهت بدم 375 00:27:20,295 --> 00:27:22,255 طلاي داري؟ 376 00:27:22,363 --> 00:27:24,803 داشتم. يه مقداري 377 00:27:25,000 --> 00:27:27,000 نگهش داشته بودم 378 00:27:27,068 --> 00:27:32,208 سهم خودم رو بالا کشيدم اما به وقتش باقيمانده رو به جايي که بايد، تحويل دادم 379 00:27:32,307 --> 00:27:33,567 به کي؟ 380 00:27:33,674 --> 00:27:35,484 پادشاه 381 00:27:36,744 --> 00:27:38,854 ما تو زندان هستيم عشقم 382 00:27:39,014 --> 00:27:41,224 کل کاري که ميتونيم کنيم داستان گفتنه 383 00:27:41,316 --> 00:27:43,446 شرط ميبندم تو هم داستان خودت رو داري 384 00:27:46,787 --> 00:27:50,027 من يک زن سرخ پوست رو اونجا ديدم 385 00:27:50,091 --> 00:27:51,431 تو آمريکا 386 00:27:52,660 --> 00:27:54,560 يک سبد سيب داشت 387 00:27:54,662 --> 00:27:56,562 مثل يک کيک پوند توي صبح (يک کيک کره اي قهوه اي متداول در انگلستان ) 388 00:27:56,664 --> 00:27:58,934 پوستش مثل آجر بود 389 00:27:59,034 --> 00:28:03,044 اسمش رو پرسيدم و گفت: سوزان 390 00:28:03,071 --> 00:28:05,071 يه زني مثل اون اسمش سوزان باشه؟ 391 00:28:05,173 --> 00:28:07,183 بهش گفتم اسمت وقتي به دنيا اومدي چي بود؟ 392 00:28:07,275 --> 00:28:12,045 و اون فقط گفت: من الان سوزان هستم 393 00:28:12,147 --> 00:28:15,447 تو آمريکا هر کسي هر چيزي که دوست داره مي تونه باشه 394 00:28:16,451 --> 00:28:19,691 اسم جديد، زندگي جديد 395 00:28:19,787 --> 00:28:22,517 جاييه که جسم آدم ميتونه شاد باشه 396 00:28:22,623 --> 00:28:24,333 شادي چي هست اصلا؟ 397 00:28:24,425 --> 00:28:26,085 به خدا اگه منم بدونم 398 00:28:28,463 --> 00:28:31,073 فکر کنم وقتي دختر بچه بودم مي دونستم 399 00:28:31,132 --> 00:28:35,202 نشستن و انتظار براي برگشت قايق پدرم از دريا 400 00:28:35,303 --> 00:28:38,173 حالا به همينکه از زندگيم راضيم قانعم 401 00:28:39,440 --> 00:28:43,940 يک خونه، يک درخت 402 00:28:44,079 --> 00:28:47,649 کسي که به اندازه کافي با من خوب باشه 403 00:28:47,748 --> 00:28:49,948 نه خيلي خوب 404 00:28:50,085 --> 00:28:52,515 من تو چکمه هام و خارج از جيبم زندگي ميکنم 405 00:28:52,620 --> 00:28:56,090 تا جايي که يادم مياد 406 00:28:56,157 --> 00:28:57,827 ميتوني خوش شانس باشي 407 00:28:58,093 --> 00:28:59,193 تو هر کاري ميکني 408 00:28:59,294 --> 00:29:01,534 من تو آمريکا چه غلطي بايد بکنم؟ 409 00:29:01,629 --> 00:29:04,099 رسوندن طلا به پاداشاهش 410 00:29:04,199 --> 00:29:06,329 اونا پادشاه ندارن 411 00:29:06,434 --> 00:29:08,704 هنوز نه 412 00:29:08,803 --> 00:29:11,243 هر کسي نياز به شاه داره 413 00:29:48,143 --> 00:29:50,313 اينجا هر شب اينقدر سرده؟ 414 00:30:03,090 --> 00:30:05,630 محکوم هيچ وقت نميدونه کي جلاد مياد 415 00:30:05,726 --> 00:30:07,556 تا طناب دارش رو بياره 416 00:30:16,804 --> 00:30:20,444 من، اه 417 00:30:20,541 --> 00:30:24,081 اين غدا رو خودم از آشپزخونه گرفتم 418 00:30:24,179 --> 00:30:27,279 نون تازه و ميوه تازه 419 00:30:27,382 --> 00:30:28,622 کيک گوشت 420 00:30:32,853 --> 00:30:37,493 جاي شرم داره که ميزارن پاي چوبه دار تلف بشي 421 00:30:37,592 --> 00:30:41,462 سپس زندان بان نيوگيت سه تا ادعاي واقعي بيان کرد 422 00:30:41,562 --> 00:30:45,232 که ميتونست قبل رسيدگي به پروندش دوازده هفته خوب رو براش رقم بزنه 423 00:30:45,333 --> 00:30:48,743 و اون به نظرش (زندان بان) چيز خوشگلي بود 424 00:30:48,836 --> 00:30:53,106 و ممکن بود راهي باشه که به لطف اون لبخند شانسش 425 00:30:53,208 --> 00:30:55,538 بتونه از پاي چوبه دار فرار کنه 426 00:31:10,758 --> 00:31:13,328 وقتي نوبتش رسيد، اِسي باعث تعجب کسي نشد 427 00:31:13,428 --> 00:31:15,428 وقتي با اشاره به شکمش در دادگاه از خودش دفاع کرد 428 00:31:15,530 --> 00:31:17,700 زنان شوهرداري که چنين ادعايي ميکردن 429 00:31:17,798 --> 00:31:20,538 که معمولا ساختگي هست همه رو شگفت زده ميکرد 430 00:31:20,635 --> 00:31:22,265 و مجبور به قبول کردن اين حقيقت ميشدن که.. 431 00:31:22,370 --> 00:31:25,410 يکي مثل "اِسي" حامله هست 432 00:31:30,311 --> 00:31:33,311 حکم اعدام اون يک بار ديگه به 433 00:31:33,414 --> 00:31:37,154 تبعيد ، کاهش پيدا کرد اين بار براي هميشه 434 00:31:37,252 --> 00:31:39,892 در تمام روزهاي بعدش کابوس مي ديد 435 00:31:39,987 --> 00:31:41,687 که وقتش رو باهاشون مي گذروند 436 00:32:09,317 --> 00:32:11,917 دوشيزه دريا در نورفولوک ويرجيانا فرود آمد (يک پري دريايي بر اساس افسانه اسکاتلندي) 437 00:32:12,019 --> 00:32:15,189 و سند خدمتکاري "اِسي" به يک کشاورز تنباکو 438 00:32:15,290 --> 00:32:17,960 به نام جان ريچاردسون فروخته شد که همسرش چند هفته قبل 439 00:32:18,058 --> 00:32:20,088 بعد از به دنيا اوردن دخترش 440 00:32:20,295 --> 00:32:22,355 به علت تب درگذشت 441 00:32:22,463 --> 00:32:24,973 و اون يه يک خدمتکار و دايه نياز داشت 442 00:32:25,065 --> 00:32:27,765 که از همه کارهاي کوچش بر بياد 443 00:32:46,987 --> 00:32:50,787 و با شير اون بچه ها بزرگ شدن 444 00:32:50,891 --> 00:32:53,761 و داستان هاي اسي رو چشيدن 445 00:32:58,433 --> 00:33:01,343 اما مرد بيدي 446 00:33:01,402 --> 00:33:05,642 ميره قدم زني 447 00:33:05,740 --> 00:33:09,680 قدم زني 448 00:33:09,777 --> 00:33:11,377 تا تو بيرون باشي 449 00:33:34,369 --> 00:33:36,869 نکن اون کارو ، بچه نيني 450 00:33:36,971 --> 00:33:38,471 همه ما مثل تو گوشت اويزون نيستيم (اشاره به مُرده بودن و بي حس بودن لارا) 451 00:33:54,088 --> 00:33:55,518 ميخوري 452 00:33:55,623 --> 00:33:57,000 با توجه به اينکه معده من دوخته شده 453 00:33:57,024 --> 00:33:58,794 و به دستگاه گوارشم وصل نيست 454 00:33:58,893 --> 00:34:00,463 فکرکنم بايد درخواستت رو رد کنم 455 00:34:00,561 --> 00:34:01,605 تو بزودي ميتوني بخوري 456 00:34:01,629 --> 00:34:03,399 اگه اون طرف رستاخيزگرت از پسش بر بياد 457 00:34:03,498 --> 00:34:05,768 ميتونه و انجام ميده به شرط يک لطفي 458 00:34:05,866 --> 00:34:07,666 نه واسه طلا 459 00:34:12,407 --> 00:34:14,237 تو چه قدر طلا داري؟ 460 00:34:14,409 --> 00:34:16,039 چقد توي خزانه هست؟ 461 00:34:16,143 --> 00:34:17,553 خزانه ديگه چه کوفتيه؟ 462 00:34:17,645 --> 00:34:19,945 و چرا تو يکيش رو داري؟ 463 00:34:20,047 --> 00:34:21,617 زماني واسه خودم پادشاه بودم 464 00:34:21,716 --> 00:34:23,476 اره جون عمت 465 00:34:23,584 --> 00:34:24,584 به جان خودم 466 00:34:24,619 --> 00:34:26,919 بعد منو تبديل به پرنده کردن 467 00:34:27,021 --> 00:34:29,521 بعد کليساي مادر اومد و همه مارو به قديسه 468 00:34:29,624 --> 00:34:31,864 و غول (ترول) و جن و پري تبديل کرد 469 00:34:31,959 --> 00:34:33,429 جنرال ميلز هم بقيشو انجام داد (يک شرکت مواد غذايي امريکايي تاسيس شده در سال 1866) 470 00:34:33,528 --> 00:34:34,858 خوب حالا نکته اش چيه؟ 471 00:34:34,962 --> 00:34:37,502 چهارشنبه چي داره که بخواد تو اين ضيافت خدايان عرضه کنه؟ 472 00:34:37,598 --> 00:34:39,528 که تو بايد يک بليت براش تهيه کني؟ 473 00:34:41,001 --> 00:34:42,841 جنگ 474 00:34:47,442 --> 00:34:49,882 من يکبار به جنگ رفتم 475 00:34:49,977 --> 00:34:52,247 يا شايدم قرار بود برم 476 00:34:52,480 --> 00:34:55,580 خيلي وقت پيش 477 00:34:55,683 --> 00:34:59,493 در اوايل نبرد، من به اتيش نگاه ميکردم 478 00:35:01,456 --> 00:35:04,986 و مرگ خودم رو مي ديدم با قاطعيت 479 00:35:05,092 --> 00:35:06,892 ديدم 480 00:35:23,210 --> 00:35:25,680 مي دونستم اگه بمونم همون روز مي ميرم 481 00:35:31,552 --> 00:35:33,852 چکمه هامو پوشيدم 482 00:35:33,954 --> 00:35:36,764 شمشيرم رو انداختم 483 00:35:36,857 --> 00:35:39,487 و فرار کردم 484 00:35:44,565 --> 00:35:46,665 من يک نبرد بدهکارم 485 00:35:49,604 --> 00:35:52,174 تو دنبال چهارشنبه راه افتادي تا بتوني تو جنگش مبارزه کني 486 00:35:52,272 --> 00:35:55,542 و بميري و به خاطرش فرمان هاش رو اجرا ميکني؟ 487 00:35:57,612 --> 00:36:01,322 من کاراي بدتر از اينم کردم 488 00:36:01,516 --> 00:36:03,516 مردن که واسه من کارساز بود 489 00:36:03,584 --> 00:36:06,024 هرکسي بايد يه بار تجربه اش کنه 490 00:36:06,120 --> 00:36:08,031 به نظر ميرسه يه چندصد سالي هست داري روي زمين راه ميري 491 00:36:08,055 --> 00:36:10,655 با همون چکمه هات ! پس فکرکنم تو تجربه اش کردي 492 00:37:24,932 --> 00:37:28,202 شب سوون (سوون يک جشن قديمي برداشت محصول است که تاثير زيادي در جشن فعلي هاووين گذاشته. در اين روز ارواح مردگان به ديدار زندگان مي آيند) 493 00:37:28,302 --> 00:37:29,802 ارواح ميتونن آزادانه به دنياي ما بيان 494 00:37:29,904 --> 00:37:33,774 اما اگه شما لباس مبدل مثل اين بپوشيد 495 00:37:33,874 --> 00:37:35,814 اونا شمارو يکي مثل خودشون ميدونن 496 00:37:35,910 --> 00:37:36,710 اسب ها اومدن 497 00:37:36,811 --> 00:37:38,911 اره، باباتون خونست 498 00:37:39,013 --> 00:37:41,883 ولي ما بايد حواسمون به کي باشه؟ 499 00:37:41,982 --> 00:37:43,882 ...لپر 500 00:37:43,984 --> 00:37:45,054 کان... 501 00:37:45,152 --> 00:37:46,952 لپرکان، درسته (نوعي پري خيالي کوتوله در اساطير ايرلندي با کلاه و وريش) 502 00:37:47,054 --> 00:37:50,634 پس ما مقدار کمي از برداشتمون رو بر جا ميزاريم 503 00:37:50,725 --> 00:37:52,725 به خاطر اينکه اگه بخوان 504 00:37:52,827 --> 00:37:55,697 ميتونن هزاران قدم شمارو از مسيري که رفتين ، دور کنن 505 00:37:58,432 --> 00:38:01,442 اون همه اين چيز ها رو بهشون مي گفت و اونا هم باور ميکردن 506 00:38:01,636 --> 00:38:04,806 به خاطر اينکه خودش باور کرده بود 507 00:38:19,654 --> 00:38:21,094 ببخشيد 508 00:38:21,188 --> 00:38:22,788 تاز تموم کردم ، قربان 509 00:38:25,893 --> 00:38:28,833 بسيار خوب، شب بخير ارباب ريچاردسون 510 00:38:28,929 --> 00:38:29,929 صبر کن 511 00:38:36,737 --> 00:38:38,667 ارباب ريچاردسون 512 00:38:41,275 --> 00:38:43,305 ...من هرگز متوجه 513 00:38:43,410 --> 00:38:45,080 ...نشدم که شما من رو براي 514 00:38:45,179 --> 00:38:47,919 اسي بهش گفت که چجوري شوکه و اذيت شده 515 00:38:48,015 --> 00:38:50,985 که يک بيوه بيچاره که ازش خواسته بشه تن خودش رو بفروشه 516 00:38:51,085 --> 00:38:53,085 به يک مردي که تا به حال احترام زيادي براش قائل بوده 517 00:38:53,187 --> 00:38:55,757 يک خدمتکار نميتونست ازدواج کنه 518 00:38:55,856 --> 00:38:57,986 پس اينکه اون (مرد) چجوري ميتونست به 519 00:38:58,092 --> 00:39:00,192 به عذاب دادن يک دختر بدبخت تبعيدي فکر کنه 520 00:39:00,294 --> 00:39:02,004 براي اون زن قابل درک نبود 521 00:39:02,096 --> 00:39:06,696 يه دختر بدبخت تبعيدي که به شما احساس داره 522 00:39:10,004 --> 00:39:12,714 احساساتي که شما نميتوني پاسخگوي اونا باشي 523 00:39:14,174 --> 00:39:15,814 ...اسي 524 00:39:15,910 --> 00:39:19,880 جان ريچاردسون خودش رو زانو زد 525 00:39:19,980 --> 00:39:23,720 و درخواست دادن پيشنهاد خاتمه دادن قرارداد بردگي ـش کرد 526 00:39:23,818 --> 00:39:26,618 * تو عشق مني * 527 00:39:26,721 --> 00:39:29,261 * تو فرشته مني * 528 00:39:29,356 --> 00:39:31,156 * ...تو دختر مني * 529 00:39:31,258 --> 00:39:34,088 تا اينکه دستش رو براي ازدواج گرفته بود 530 00:39:34,194 --> 00:39:37,834 اسي تاحالا ارباب ريچاردسون رو حتي نبوسيده بود 531 00:39:37,932 --> 00:39:41,842 ولي وقتي بوسيدش اونم بوسيدش 532 00:39:41,936 --> 00:39:45,336 و از اون روز به بعد اونو جان صدا کرد 533 00:39:45,439 --> 00:39:48,079 * بابا به خونه برگشته* 534 00:39:50,244 --> 00:39:52,714 * بابا به خونه برگشته* 535 00:39:52,813 --> 00:39:55,453 * واسه موندن * 536 00:39:55,549 --> 00:39:58,019 اونا اسم پسرشون رو همون نام (جان) گذاشتن (بچه جفتشون بود) 537 00:40:01,722 --> 00:40:04,592 وقتي بچه ها به مدرسه مي رفتند تا حروف رو ياد بگيرن 538 00:40:04,691 --> 00:40:06,661 اسي مطمئن مي شد که هر کدومشون 539 00:40:06,761 --> 00:40:08,701 مقداري نمک توي جيبشون ببرن 540 00:40:08,796 --> 00:40:10,626 و مقداري نون در اون يکي جيب 541 00:40:10,731 --> 00:40:15,171 که خيالش راحت باشه اونا يه بار ديگه به سلامتي به خونه برگردند 542 00:40:15,269 --> 00:40:17,599 هميشه بر ميگشتند 543 00:40:17,704 --> 00:40:19,644 * ...اشک چشمات * 544 00:40:19,740 --> 00:40:22,780 جان ريچاردسون اونو خيلي دوست داشت 545 00:40:25,312 --> 00:40:28,382 يک دهه بود از ازدواج اونها گذشته بود و اون موقع بود که "اِسي" قسم خورد 546 00:40:28,482 --> 00:40:31,752 صداي يک "بنشي" رو در شب شنيده بود (اسطوره اي ايرلندي : روح زني که از دنياي ديگر پيام مي آورد و طالع مرگ است) (غالبا به شکل زني عزادار ظاهر مي شود) 547 00:40:31,852 --> 00:40:35,822 يک هفته بعد، تب اون رو از پا دراورد 548 00:40:41,295 --> 00:40:45,195 * اينجور نبود؟ * 549 00:40:45,299 --> 00:40:48,639 * در يک يکشنبه * 550 00:40:48,803 --> 00:40:51,973 * دوشنبه و سه شنبه نبود؟ * 551 00:40:52,072 --> 00:40:58,012 * در يک بعد ظهر سه شنبه نبود؟ * 552 00:40:58,112 --> 00:41:02,722 * تنها کاري که ميتوانستم بکنم گريه بود * 553 00:41:02,817 --> 00:41:06,347 * ولي يک عهدي بستم * 554 00:41:06,453 --> 00:41:10,123 * که تو ارزشمندي * 555 00:41:10,224 --> 00:41:13,164 روز هاي خوب و بدي بودند 556 00:41:13,260 --> 00:41:17,230 به نسبت يکسان ولي زياد بودن 557 00:41:17,331 --> 00:41:20,841 * براي تو * 558 00:41:20,901 --> 00:41:25,911 * چقدر براي اين لحظه صبر کردم * 559 00:41:27,842 --> 00:41:30,342 * که پيش" تو باشم * 560 00:41:33,113 --> 00:41:35,853 * بهترين دوستت نوشت و به من گفت * 561 00:41:35,950 --> 00:41:40,860 * اشک در چمشانت جاري شده؟ * 562 00:41:43,257 --> 00:41:46,987 مزرعه زير نظر بيوه ريچاردسون رونق گرفت 563 00:41:47,094 --> 00:41:50,204 تا زماني که به اسم "مامان" شناخته مي شد 564 00:41:50,297 --> 00:41:52,467 "يا در اين زمان، "مادربزرگ 565 00:41:52,566 --> 00:41:54,866 اوه، ممنون عزيزم 566 00:41:57,504 --> 00:42:00,914 البته، شما نبايد هرگز توسط يک رود به خواب بريد 567 00:42:01,008 --> 00:42:06,708 نه، واسه اينکه "آلپ-لوکرا" ممکنه وارد دهانتون شه (افسانه ايرلندي: يک پري نا مرئي که نصف غذاي طرف رو ميخوره) 568 00:42:06,881 --> 00:42:09,381 و داخل شکمتون خونه ميسازه 569 00:42:09,483 --> 00:42:13,493 و غذاهايي که ميخوريد رو با شما شريک ميشه 570 00:42:13,587 --> 00:42:15,957 پس مهم نيست چقدر مي خوريد 571 00:42:16,056 --> 00:42:20,256 بعدش، هيچ وقت احساس سيري نمي کنيد 572 00:42:20,360 --> 00:42:23,000 هيچ وقت هيچ وقت 573 00:42:23,097 --> 00:42:24,227 هيچ وقت 574 00:42:25,332 --> 00:42:26,532 اوه، اوه 575 00:42:26,633 --> 00:42:28,373 مامان، کافيه 576 00:42:34,108 --> 00:42:37,008 به نظر مي رسيد هيچ جايي ديگه واسه ارواح قديمي 577 00:42:37,111 --> 00:42:41,921 در ويرجيانا نيست پس "اسي" ديگه افسانه هاش رو تعريف نکرد 578 00:42:41,949 --> 00:42:44,019 اونا رو در قلبش نگه داشت 579 00:42:44,118 --> 00:42:47,018 جايي که اونا رو مثل تاس کباب پدرش گرم مي کرد 580 00:42:47,121 --> 00:42:51,191 در يک شب سرد خليج بنتري، در خيلي وقت ها پيش (شهري در ايرلند) 581 00:43:16,951 --> 00:43:18,451 اسي مک گوان؟ 582 00:43:53,287 --> 00:43:56,317 اوه... اه 583 00:43:57,424 --> 00:43:59,294 اه 584 00:44:02,429 --> 00:44:04,229 اوه 585 00:45:22,076 --> 00:45:23,836 بهش بگو 586 00:45:24,078 --> 00:45:25,608 بهش بگو کار انجام شد 587 00:45:57,111 --> 00:46:00,211 به اندازه کافي چرت و پرت هات رو باورنکردم؟ (به ايرلندي) 588 00:46:00,314 --> 00:46:03,224 به اندازه کافي زجر نکشيدم؟ (به ايرلندي) 589 00:46:03,317 --> 00:46:07,887 اين کافي نيست؟ من آدم شيطاني نيستم (به ايرلندي) 590 00:46:08,122 --> 00:46:11,132 !نيستم 591 00:46:14,794 --> 00:46:16,534 لعنتي 592 00:46:44,158 --> 00:46:45,328 ...اوه، لع 593 00:46:48,462 --> 00:46:49,562 لعنتي 594 00:46:52,432 --> 00:46:53,502 نگاه نکن 595 00:46:57,704 --> 00:46:59,174 --- 596 00:47:15,389 --> 00:47:16,519 بيا 597 00:47:20,660 --> 00:47:21,660 بجنب 598 00:48:03,703 --> 00:48:04,603 اسي مک گوان 599 00:48:04,704 --> 00:48:06,474 من شمارو ميشناسم؟ 600 00:48:08,608 --> 00:48:10,608 ممکنه بگي که منو ميشناسي 601 00:48:10,710 --> 00:48:13,480 اوه، تو يک ايرلندي هستي 602 00:48:13,580 --> 00:48:15,750 بله خودمم 603 00:48:15,849 --> 00:48:17,879 مرد تپه ها - اه - 604 00:48:17,984 --> 00:48:21,394 يا حداقل ، قبلا بودم 605 00:48:21,488 --> 00:48:25,088 ولي الان اينجام تو اين جهان جديد 606 00:48:25,259 --> 00:48:29,259 جايي که هيچکس يه آب جو يا شير به رفيق صادقش نميده 607 00:48:29,363 --> 00:48:31,303 يا يک قرص نان در زمان برداشت محصول 608 00:48:34,901 --> 00:48:38,141 اگه تو هموني هستي که من فکرش رو ميکنم 609 00:48:38,272 --> 00:48:41,282 باهات هيچ مشکلي ندارم 610 00:48:41,308 --> 00:48:43,708 منم ندارم 611 00:48:43,810 --> 00:48:45,880 اگرچه به خاطر تو بود که من به اينجا کشونده شدم 612 00:48:45,979 --> 00:48:48,349 تو و تعدادي ديگه مثل تو 613 00:48:48,448 --> 00:48:51,148 به اين سرزمين زماني واسه جادو نمونده 614 00:48:51,285 --> 00:48:53,115 جايي واسه جن و پري و امثال اون نمونده 615 00:48:53,287 --> 00:48:57,687 من... تو براي من خيلي خوبي کردي 616 00:48:58,292 --> 00:49:01,162 خوب و بد 617 00:49:01,295 --> 00:49:05,295 ما مثل باديم به هر دو طرف مي وزيم 618 00:49:06,300 --> 00:49:07,530 موافقم 619 00:49:18,712 --> 00:49:19,712 ...اوه 620 00:49:23,082 --> 00:49:27,422 دست منو ميگيري ، اسي مک گوان؟ 621 00:49:39,833 --> 00:49:43,173 وقتي پيداش کردن اون هنوز گرم بود 622 00:49:43,269 --> 00:49:45,669 اگرچه زندگي از جسم او گريخته بود 623 00:49:45,772 --> 00:49:49,382 و تنها نيمي از سيب ، پوست کنده شده بود 624 00:50:09,383 --> 00:50:19,383 : ترجمه و زيرنويس Ali «EmJay» Hossein «HMR007» 625 00:50:19,384 --> 00:50:30,384 : کانال طرفداران سريال خدايان آمريکايي Telegram@American_Godss