1
00:00:00,031 --> 00:00:01,913
...آنچه در روزي روزگاري گذشت
2
00:00:01,938 --> 00:00:03,819
چيزيکه ديدي بخش کوچکي
3
00:00:03,844 --> 00:00:05,717
از پايان داستان توئه
ميميري
4
00:00:05,742 --> 00:00:07,543
اين کار ميتونه پايان ملکهي شيطاني باشه
5
00:00:07,577 --> 00:00:08,911
ميخوام يه داستان جديد رو شروع کنم
6
00:00:08,945 --> 00:00:10,112
...و اين داستان
7
00:00:10,146 --> 00:00:11,780
از داستان قبليم پايان بهتري خواهد داشت
8
00:00:11,815 --> 00:00:13,882
تو بخشي از خودت رو بيرون دريدي
9
00:00:13,917 --> 00:00:15,451
!که بيشتر شبيه من بود
10
00:00:15,485 --> 00:00:16,819
بيا يه نوشيدني بنوشيم، خواهر
11
00:00:16,853 --> 00:00:18,921
وقت کمي خوش و بش خواهرانه رسيده
12
00:00:18,945 --> 00:00:20,689
تايني موويز شما را به ديدن دنيايي اسرارآميز و
...شخصيتهاي شيرين داستاني دعوت ميکند
http://3tinyz.com/
13
00:00:20,690 --> 00:00:24,259
،با يه نوشيدني موافقت کردم
نه تور خصوصي از قبرستان
14
00:00:24,294 --> 00:00:25,561
داريم کجا ميريم؟
15
00:00:25,595 --> 00:00:27,696
ميبيني
16
00:00:28,865 --> 00:00:32,401
نه، به هيچ وجه
نميتونم اجازه بدم داخل اونجا بشي
17
00:00:33,042 --> 00:00:36,739
اگه رجينا دلش نميخواست
،دست من به اون مواد اوليه برسه
18
00:00:36,773 --> 00:00:39,274
سردابه رو با جادوي خوني قفل نميکرد
19
00:00:46,049 --> 00:00:48,117
از کجا ميدوني دربارهي اين
20
00:00:48,151 --> 00:00:49,485
گردش کوچيکمون بهش چيزي نميگم؟
21
00:00:49,519 --> 00:00:52,788
چون اگه ميخواستي بگي تا الان گفته بودي
22
00:00:52,822 --> 00:00:54,089
چرا به اون همه جادو احتياج داري؟
23
00:00:54,124 --> 00:00:56,859
چون قبلا از هرچيزي که
اژدها توي مغازهش داشت
24
00:00:56,893 --> 00:01:00,133
براي رسيدن به اين شهر
کوچيک رقت انگيز استفاده کردم
25
00:01:00,158 --> 00:01:02,025
چه بلايي سر خودش اومد؟
26
00:01:03,900 --> 00:01:06,769
بذار بگم، بايد بهتر ميدونست
27
00:01:07,076 --> 00:01:08,251
نبايد سر راه من قرار بگيره
28
00:01:09,639 --> 00:01:11,940
به در ميگي ديوار بشنوه، نه؟
29
00:01:11,975 --> 00:01:16,512
نگراني نکنه به نيمهي خوبم صدمه بزنم، نه؟
30
00:01:16,546 --> 00:01:18,981
بايد صبر کرد و تماشا کرد کدوم نيمه بهتره
31
00:01:20,039 --> 00:01:20,987
آروم باش
32
00:01:21,012 --> 00:01:25,116
فقط ميخوام از اي استفاده کنم
...تا به رجينا يه درس عبرت بدم
33
00:01:25,188 --> 00:01:27,956
تا بفهمه هرگز نميتونه از خود واقعيش فرار کنه
34
00:01:27,991 --> 00:01:29,725
اونوقت اين وسط چي نصيب من ميشه؟
35
00:01:29,759 --> 00:01:32,795
يه خواهر که... قدردان
36
00:01:32,820 --> 00:01:35,955
تمام صفات نابکارانهي دلپذير توئه
37
00:01:36,757 --> 00:01:39,383
يه خواهر درست مثل خودت
38
00:01:47,229 --> 00:01:52,229
«روزي روزگاري»
قـسـمـت دو از فـصـل ششم
«نوشيدني تلخ»
39
00:01:52,253 --> 00:01:57,505
مترجم: شيرين
Shirin DC
40
00:01:58,181 --> 00:02:00,189
خيليخب، مامان
آمادهاي؟
41
00:02:01,382 --> 00:02:03,592
آره
42
00:02:03,626 --> 00:02:05,727
...همه قبلا به حرفم گوش ميدادن
43
00:02:06,183 --> 00:02:09,085
چون ملکهي شيطاني بودم
44
00:02:09,169 --> 00:02:10,165
حالا ميخوام نشونشون بدم
45
00:02:10,200 --> 00:02:12,696
که بدون اون همونقدر قدرتمند هستم
46
00:02:12,721 --> 00:02:13,888
...اسم عمليات يادت بمونه
47
00:02:14,070 --> 00:02:16,004
عمليات کبري، بخش دوم
48
00:02:16,695 --> 00:02:18,106
بخش دوم؟
49
00:02:18,567 --> 00:02:19,408
آره
50
00:02:19,442 --> 00:02:20,876
اين بار، تو قهرمان هستي
51
00:02:25,248 --> 00:02:27,282
من که متوجه نميشم
52
00:02:27,751 --> 00:02:31,920
!خيلي خب
کليد اتاقها روي پيشخوان قرار داره
53
00:02:31,955 --> 00:02:34,056
لباس هاي تميز کنار جوت باکس هستن
54
00:02:34,090 --> 00:02:35,224
جوت باکس ديگه چيه؟
55
00:02:35,798 --> 00:02:37,226
نهار کنار در ورودي سرو ميشه
56
00:02:38,431 --> 00:02:40,138
عليا حضرت، قدم رنجه فرمودي
57
00:02:40,163 --> 00:02:42,731
مردم بيقرار شدن
58
00:02:48,617 --> 00:02:50,285
به عنوان شهردار، مايلم
59
00:02:50,310 --> 00:02:53,108
رسما ورودتون به استوريبروک رو خوشامد بگم
60
00:02:53,142 --> 00:02:56,812
شما به سرزمين داستانهاي ناگفته فرار کردين
61
00:02:56,846 --> 00:03:00,883
چون ميترسيدين هر داستاني
...که توي اين کتاب هست
62
00:03:00,917 --> 00:03:03,151
قراره رخ بده
63
00:03:03,186 --> 00:03:07,589
،ولي حالا که اينجا هستين
مطمئنم ترسيدين که اتفاق بيوفته
64
00:03:07,624 --> 00:03:10,859
...ولي چيزي که متوجه نميشيد اينه که
65
00:03:13,429 --> 00:03:15,597
منم درست مثل شما هستم
66
00:03:16,412 --> 00:03:19,968
،من هم شروعي دوباره بدست آوردم
67
00:03:20,003 --> 00:03:22,337
و مثل شما نميدونم در آينده چي در انتظارمه
68
00:03:22,372 --> 00:03:26,008
ولي يه چيز رو خوب ميدونم
69
00:03:26,042 --> 00:03:28,143
لازم نيست از چيزي بترسيم
70
00:03:28,759 --> 00:03:31,079
،چون هر اتفاقي همکه بيوفته
71
00:03:31,114 --> 00:03:33,849
قراره همگي باهم باهاش روبرو بشيم
72
00:03:41,124 --> 00:03:42,858
...سلام، کسي
...کسي ميدونه
73
00:03:42,892 --> 00:03:44,259
بل
74
00:03:44,681 --> 00:03:47,482
!اينجا هستي و بيداري
75
00:03:47,709 --> 00:03:50,332
آره، و به يه مکان براي موندن احتياج دارم
76
00:03:50,366 --> 00:03:51,935
پس کروکديل چي ميشه؟
77
00:03:51,960 --> 00:03:53,455
...ما
78
00:03:53,480 --> 00:03:55,505
در حال حاضر با هم رابطهاي نداريم
79
00:03:55,530 --> 00:03:58,132
بخاطر همين، فکر کردم شايد
مادربزرگه يه اتاق اضافي داشته باشه
80
00:03:58,235 --> 00:04:00,902
اون تشک رو براي بدترين
دشمنم هم آرزو نميکنم
81
00:04:00,927 --> 00:04:02,027
برات يه جاي بهتر پيدا ميکنيم
82
00:04:02,052 --> 00:04:04,820
درسته. يه جاي مناسب ميشناسم
83
00:04:04,846 --> 00:04:06,205
نظرت چيه، سوان؟
84
00:04:06,231 --> 00:04:07,823
...من
85
00:04:07,871 --> 00:04:09,872
يه قرار مشاوره با آرچي دارم
86
00:04:09,906 --> 00:04:12,375
هنوزم پيش جيرجيرک ميري؟
87
00:04:12,409 --> 00:04:13,735
تحت تاثير قرار گرفتم
88
00:04:13,774 --> 00:04:15,976
فکر کردي پا پس ميکشم؟
89
00:04:16,010 --> 00:04:17,511
خب، ميدوني
90
00:04:17,545 --> 00:04:19,913
آسيب پذير بودن با تو نميسازه
91
00:04:20,269 --> 00:04:21,982
حق با توئه
92
00:04:22,324 --> 00:04:24,317
خيلي چيزها رو پشت سر گذاشتيم
93
00:04:24,532 --> 00:04:26,760
صحبت کردن در موردشون ضرري نداره
94
00:04:26,916 --> 00:04:28,750
خوشحالم که اينو ميشنوم، عشقم
95
00:04:29,366 --> 00:04:30,169
درسته
96
00:04:30,194 --> 00:04:32,132
بايد براي اين بانو يه محل اقامت پيدا کنيم
97
00:04:32,157 --> 00:04:33,858
از اين طرف
98
00:04:40,067 --> 00:04:41,371
کي هستي؟
99
00:04:41,406 --> 00:04:42,372
متوجه نشدم
100
00:04:42,407 --> 00:04:43,224
اسمت چيه؟
101
00:04:43,249 --> 00:04:44,389
،اگه بتونم داستانت رو پيدا کنم
102
00:04:44,414 --> 00:04:45,876
اونوقت شايد بتونيم بفهميم
103
00:04:45,910 --> 00:04:47,460
چطور ميتوني زندگيتو ادامه بدي
104
00:04:47,468 --> 00:04:49,603
منو توي اون کتاب پيدا نميکني، پسرم
105
00:04:49,637 --> 00:04:51,206
آدم چندان مهمي نيستم که داستاني مجزا داشته باشم
106
00:04:51,667 --> 00:04:52,643
اين حرفو نزن
107
00:04:52,668 --> 00:04:54,169
بذار ببينم ميتونم پيدات کنم
108
00:05:03,842 --> 00:05:06,964
شما را صميمانه به ضيافتي در ملک ويلمور دعوت ميکنيم
بزم غروب آفتاب شامگاه نيمهي تابستان بيمعطلي شروع خواهد شد
109
00:05:20,034 --> 00:05:21,433
،خانمها و آقايون
110
00:05:21,458 --> 00:05:23,488
...ميزبان اين جشن رو بهتون معرفي ميکنم
111
00:05:23,603 --> 00:05:26,171
کنت مونت کريستو
112
00:05:27,616 --> 00:05:29,384
خوش آمدين، مهمانهاي گرامي
113
00:05:29,418 --> 00:05:30,524
ممنونم در غروبي که مطمئنم
114
00:05:30,549 --> 00:05:32,821
براي همه بياد موندني خواهد شد به من پيوستيد
115
00:05:32,855 --> 00:05:34,442
ما بايد از شما تشکر کنيم
116
00:05:34,467 --> 00:05:36,724
گذشته از همه چيز، اين شماييد که اين جشن رو برگزار کردين
117
00:05:36,759 --> 00:05:38,321
اين چه حرفيه، بارون
118
00:05:38,346 --> 00:05:40,969
اگه تو نبودي اين جشن هرگز ممکن نميشد
119
00:05:41,253 --> 00:05:42,186
!به سلامتي بارون
120
00:05:42,820 --> 00:05:44,432
!بعه سلامتي بارون
121
00:05:46,394 --> 00:05:48,616
اين افتخار به چه علتي نصيبم شده؟
122
00:05:51,921 --> 00:05:54,311
واقعا منو نميشناسي؟
123
00:05:54,632 --> 00:05:58,335
بخاطر چيه... لباسهام، طلا
124
00:05:58,369 --> 00:06:00,337
شايد بخاطر خراش بالاي چشمم باشه؟
125
00:06:01,092 --> 00:06:02,598
اِدموند دانتس
126
00:06:02,623 --> 00:06:05,154
احسنت. ميدونستم بلاخره ميفهمي
127
00:06:05,179 --> 00:06:07,580
نه، ادموند دانتس در زندانه
128
00:06:07,778 --> 00:06:09,312
خودم اونجا انداختمش
129
00:06:09,347 --> 00:06:11,414
براستي که اينکارو کردي
130
00:06:11,449 --> 00:06:13,519
درست بعد از اينکه خونهش رو سوزوندي
131
00:06:13,544 --> 00:06:17,180
،ثروتش رو حيف و ميل کردي
و نامزدش رو به قتل رسوندي
132
00:06:19,444 --> 00:06:21,923
ولي از اون سياهچال فرار کرد
133
00:06:22,073 --> 00:06:25,127
قطعه به قطعه ثروتش رو دوباره بدست آورد
134
00:06:25,162 --> 00:06:27,497
،ممکنه بيشتر از يک دهه طول کشيده باشه
135
00:06:27,742 --> 00:06:31,311
ولي تبديل به مردي شد که روبروت ميبيني
136
00:06:31,346 --> 00:06:33,046
همه و همه به خاطر يک دليل
137
00:06:35,757 --> 00:06:36,924
تو اونقدر زيرک نيستي
138
00:06:36,958 --> 00:06:38,826
که به تنهايي زندگيم رو نابود کرده باشي
139
00:06:38,860 --> 00:06:40,120
کي بهت کمک کرد؟
140
00:06:40,145 --> 00:06:42,180
کارتو بکن، منو بکش
141
00:06:42,463 --> 00:06:46,433
اما اين نمايش برات عدالت به ارمغان نمياره
142
00:06:46,467 --> 00:06:51,104
...اما من دنبال چيزي بسيار بسيار لذتبخش تر هستم
143
00:06:54,209 --> 00:06:56,143
انتقام
144
00:07:07,747 --> 00:07:11,323
هيچي مثل اولين قتل نميشه
145
00:07:11,348 --> 00:07:12,915
کي هستي؟
146
00:07:14,452 --> 00:07:19,155
،منو يکي از طرفداران خودت بدون
147
00:07:19,180 --> 00:07:21,544
واقعا يک دهه از عمر خودت رو صرف
148
00:07:21,569 --> 00:07:22,669
مهيا کردن اين موقعيت کردي؟
149
00:07:22,732 --> 00:07:23,999
با وجود انتقامجويياي که در دلم زبانه ميکشيد
150
00:07:24,033 --> 00:07:25,700
به اندازهي يک چشم بر هم زدن گذشت
151
00:07:25,735 --> 00:07:30,472
پيدا کردن همچين تعهدي واقعا سخته
152
00:07:30,506 --> 00:07:32,957
حيف شد که بارون اسمي به زبون نياورد
153
00:07:34,210 --> 00:07:37,246
نميتونم تصور کنم چقدر طول ميکشه
154
00:07:37,271 --> 00:07:40,907
تا قرباني بعدياي رو که مستحق انتقامت هست رو پيدا کني
155
00:07:41,183 --> 00:07:44,280
من آمادهم تا تمام زندگيم رو صرف گرفتن انتقام عشقم کنم
156
00:07:44,334 --> 00:07:47,636
ولي فرض کن اگه مجبور نباشي چي ميشه
157
00:07:48,755 --> 00:07:50,321
...اسامي
158
00:07:51,861 --> 00:07:55,838
تمام کساني که در حق تو و
159
00:07:55,863 --> 00:07:57,964
نامزدت بدي کردن
160
00:07:58,401 --> 00:08:00,316
به نظر آدم خيرخواهي نمياي
161
00:08:00,341 --> 00:08:01,858
در عوض چي ميخواي؟
162
00:08:01,974 --> 00:08:05,831
...کمي کمک ميخوام تا
163
00:08:05,949 --> 00:08:08,150
انتقام خودمو بگيرم
164
00:08:10,402 --> 00:08:13,059
سفيدبرفي
و
پرنس چارمينگ
165
00:08:13,197 --> 00:08:15,330
گفتي اينو همينجوري روي پيشخوان گذاشت؟
166
00:08:15,557 --> 00:08:17,634
بعد غيبش زد
167
00:08:17,861 --> 00:08:19,807
به نظرت ممکنه مرد نامرئي باشه؟
168
00:08:19,832 --> 00:08:21,401
يا شايد يه خون آشام
169
00:08:21,433 --> 00:08:22,888
اگه دراکولا باشه چي؟
170
00:08:22,943 --> 00:08:24,215
صبر کن ببينم. الان که روزه
171
00:08:24,240 --> 00:08:26,371
يه کنت ديگهست
مونت کريستو؟
172
00:08:26,405 --> 00:08:28,239
شرمنده. توي منوي غذامون نيست
173
00:08:28,274 --> 00:08:30,008
هرگز از اون نون تخم مرغي خوشم نيومد
174
00:08:30,042 --> 00:08:31,476
نه، مادر بزرگه
يه جور مکانه
175
00:08:31,510 --> 00:08:35,413
و کنت اونجا شهرت زيادي داره
176
00:08:35,447 --> 00:08:37,081
چرا بايد بخواد با ما ملاقات داشته باشه؟
177
00:08:37,394 --> 00:08:39,417
نميخواد
178
00:08:39,724 --> 00:08:40,925
ميخواد شما رو بکشه
179
00:08:42,377 --> 00:08:43,655
،ميخواد انتقامشو بگيره
180
00:08:43,689 --> 00:08:46,024
و اين تنها راهيه که ميتونه انتقامش رو بگيره
181
00:08:46,058 --> 00:08:47,992
با منطق جور در نمياد
ما تباحال هرگز نديديمش
182
00:08:48,183 --> 00:08:49,661
چرا بايد بخواد ما رو بکشه؟
183
00:08:50,829 --> 00:08:53,084
چون من براي اينکار استخدامش کردم
184
00:09:02,791 --> 00:09:06,560
اِما، اينجا يه مکان امنه
ميتوني بهم اعتماد کني
185
00:09:08,265 --> 00:09:10,052
،رعشه ها
...با يه سري الهامات شروع ميشن
186
00:09:10,077 --> 00:09:12,010
يا بهتر بگم، يک الهام
187
00:09:12,035 --> 00:09:13,369
راستش رو بگم فقط يک الهامه
188
00:09:13,404 --> 00:09:14,871
توي اين الهام چي ميبيني
189
00:09:17,827 --> 00:09:20,176
...خيلي خب
190
00:09:22,288 --> 00:09:23,246
توي خيابون مين هستم
191
00:09:23,271 --> 00:09:26,447
...هنري، خانوادهم و هوک
اونجا کنارم هستن
192
00:09:26,463 --> 00:09:27,663
دارم نبرد ميکنم
193
00:09:27,698 --> 00:09:28,831
در برابر کي؟
194
00:09:28,866 --> 00:09:30,099
نميتونم تشخيص بدم
195
00:09:30,133 --> 00:09:31,566
قدرتمنده. خيلي قدرتمند
196
00:09:31,591 --> 00:09:33,726
دارم تمام تلاشمو ميکنم
197
00:09:34,513 --> 00:09:36,339
نزديکه برنده بشم
198
00:09:38,075 --> 00:09:40,977
ولي بعد دستم شروع ميکنه به لرزيدن
199
00:09:41,979 --> 00:09:43,579
بعدش چه اتفاقي ميوفته، اِما؟
200
00:09:48,886 --> 00:09:50,152
ميميرم
201
00:09:52,050 --> 00:09:54,357
اين اولين باريه که بلند ميگم
202
00:09:55,516 --> 00:09:57,958
خب، به نظرم
هرچه بيشتر در موردش حرف بزني
203
00:09:57,983 --> 00:09:59,785
کمتر اذيتت ميکنه
204
00:10:01,388 --> 00:10:03,389
به نظرت بايد به خانوادهم بگم؟
205
00:10:04,033 --> 00:10:05,697
...خب
206
00:10:05,722 --> 00:10:07,823
سوال اينه که، چرا تا الان نگفتي؟
207
00:10:08,249 --> 00:10:10,050
چون ميدونم دقيقا چيکار ميکنن
208
00:10:10,075 --> 00:10:11,742
بهم ميگن هر کاري دارم رها کنم
209
00:10:11,767 --> 00:10:12,967
تا اونها بتونن منو نجات بدن
210
00:10:12,998 --> 00:10:14,786
مگه چه اشکالي داره بخوان ازت محافظت کنن؟
211
00:10:14,803 --> 00:10:16,671
چون من ناجي هستم
212
00:10:16,705 --> 00:10:18,653
ناجي نميتونه يه روز مرخصي داشته باشه؟
213
00:10:18,678 --> 00:10:20,412
اگه به مردم کمک نکنم، اونوقت کي هستم؟
214
00:10:20,579 --> 00:10:21,458
خب، نميدونم اِما
215
00:10:21,483 --> 00:10:23,518
...منطورم اينه که
216
00:10:25,322 --> 00:10:26,922
اين سواليه که بايد از خودت بپرسي
217
00:10:27,546 --> 00:10:29,850
خيلي خب، من بخاطر بحران هويت به اينجا نيومدم
218
00:10:30,264 --> 00:10:33,248
فقط ميخوام کمکم کني چطور اين جنگ رو برنده بشم
219
00:10:33,273 --> 00:10:34,773
و از کساني که دوستشون دارم محافظت کنم
220
00:10:35,088 --> 00:10:36,772
به نظرم اومدي اينجا
221
00:10:36,797 --> 00:10:39,058
تا بهت کمک کنم با هرچيزي که اذيتت ميکنه مقابله کني
222
00:10:39,083 --> 00:10:40,667
و...و... اگه مشکلت يه جور بحران هويت باشه
223
00:10:40,692 --> 00:10:42,614
خيلي خب، اومدنم يه اشتباه بود-
اِما-
224
00:10:59,529 --> 00:11:01,163
مطمئنا اينجا بوده
225
00:11:03,679 --> 00:11:06,614
انگار خطاطي تنها سرگرميش نيست
226
00:11:07,681 --> 00:11:09,298
چرا بهمون نگفتي؟
227
00:11:09,323 --> 00:11:11,758
خبر نداشتم توي استوري بروکه
228
00:11:11,952 --> 00:11:13,129
واقعا دلتون ميخواد دربارهي
229
00:11:13,154 --> 00:11:14,663
هر دفعهاي که سعي کردم
شما رو به قتل برسونم بشنويد؟
230
00:11:14,688 --> 00:11:15,922
آره
231
00:11:15,956 --> 00:11:17,824
...ببخشيد. من
232
00:11:18,759 --> 00:11:21,360
خودتون که ميدونيد دارم سعي ميکنم
گذشته رو پشت سر بذارم
233
00:11:21,385 --> 00:11:23,580
واضحه که کنت هنوز از اين موضوع خبر نداره
234
00:11:23,628 --> 00:11:24,528
شايد مشکل همينه
235
00:11:24,562 --> 00:11:26,063
خودت استخدامش کردي. خودت اخراجش کن
236
00:11:26,097 --> 00:11:28,499
دقيقا ميخوام همينکارو انجام بدم
237
00:11:28,533 --> 00:11:30,833
توي دعوتنامه نوشته بود تا يک ساعت
ديگه کنار کشتي هوايي به ديدنش برم
238
00:11:30,858 --> 00:11:32,626
ما هم همراهت ميايم-
نه-
239
00:11:33,104 --> 00:11:36,940
اين خرابکاري خودم. خودم هم درستش ميکنم
240
00:11:36,975 --> 00:11:38,628
و جدا ميگم، اگه شما اونجا نباشيد تا ازتون
241
00:11:38,653 --> 00:11:40,587
به عنوان جا سوزني استفاده کنه، اوضاع بهتر پيش ميره
242
00:11:40,637 --> 00:11:43,205
واقعا فکر ميکني بايد بابت اين يارو نگران باشيم؟
243
00:11:43,239 --> 00:11:44,339
به اندازهي دو تا نفرين و
244
00:11:44,374 --> 00:11:47,109
يه توقف کوتاه توي سرزمين داستانهاي ناگفته
طول کشيد تا ما رو پيدا کنه
245
00:11:47,143 --> 00:11:49,177
خب، راستش اين حرف حقيقت نداره
246
00:12:11,099 --> 00:12:12,750
خيلي دير کرديم
247
00:12:12,767 --> 00:12:14,797
دوباره يادم بيار، دقيقا بخاطر چي
از کشتن ملکهي شيطاني چشم پوشي کرديم؟
248
00:12:14,822 --> 00:12:15,955
فکر کرديم باعث ميشه تغيير کنه
249
00:12:15,980 --> 00:12:17,480
خيلي هم خوب تغييرش داد
250
00:12:17,515 --> 00:12:18,760
ديگه بجاي اينکه روستا ها رو غارت کنه
251
00:12:18,785 --> 00:12:21,282
با خاک يکسانشون ميکنه
252
00:12:22,219 --> 00:12:24,420
برفي، اين طرف
253
00:12:27,807 --> 00:12:29,775
خيلي خب. حالت خوبه
254
00:12:30,955 --> 00:12:32,086
اومديم کمک کنيم
255
00:12:32,111 --> 00:12:34,246
طوري نيست. در اماني
256
00:12:34,465 --> 00:12:36,266
اسمت چيه، دوست من؟-
اِدموند-
257
00:12:36,985 --> 00:12:38,968
مي فروش اينجا بودم
258
00:12:39,360 --> 00:12:42,338
به محض حملهي سربازهاي ملکه
همه فرار کردن
259
00:12:42,373 --> 00:12:43,625
من موندم تا آتيش رو خاموش کنم
260
00:12:43,650 --> 00:12:44,783
چيزي نيست، ادموند
261
00:12:44,808 --> 00:12:46,109
!شارلوت
262
00:12:46,143 --> 00:12:47,176
اينجا
263
00:12:49,046 --> 00:12:50,513
شارلوت خدمتکار منه
264
00:12:50,548 --> 00:12:52,112
به لطف اين جنگ تموم نشدني
265
00:12:52,137 --> 00:12:54,005
پرستار با مهارتي شده
266
00:12:56,066 --> 00:12:57,925
بذار ببينم
267
00:13:00,400 --> 00:13:01,711
سوختگي شديد نيست
268
00:13:01,736 --> 00:13:04,533
کمي مرهم دوباره دستتو مثل قبل ميکنه
269
00:13:06,674 --> 00:13:07,524
مشکلي پيش اومده؟
270
00:13:07,549 --> 00:13:08,703
نه
271
00:13:10,401 --> 00:13:11,838
چشمهات
272
00:13:11,863 --> 00:13:13,497
چهشونه؟
273
00:13:13,571 --> 00:13:15,641
از کمکت ممنونم
274
00:13:15,727 --> 00:13:18,741
بايد ملکه رو پيدا کنيم
و کاري کنيم تقاص پس بده
275
00:13:18,776 --> 00:13:21,376
اونوقت ما با ملکه فرقي نداريم
276
00:13:21,401 --> 00:13:23,904
بهترين روش براي انتقام گرفتن
اينه که به ملکه نشون بديم
277
00:13:23,929 --> 00:13:27,577
مهم نيست چيکار ميکنه
ما خوشبختيمون رو بدست مياريم
278
00:13:27,602 --> 00:13:29,637
اون روستام، باغ انگور
279
00:13:29,662 --> 00:13:31,256
و هرچيزي که دارم رو نابود کرد-
درسته-
280
00:13:31,623 --> 00:13:34,124
خب، شايد اينجا نتوني خوشبختيت رو پيدا کني
281
00:13:34,355 --> 00:13:36,823
ولي شايد در قلعه ما بتوني
282
00:13:36,857 --> 00:13:38,998
يه مباشر شراب به دردمون ميخوره
283
00:13:39,022 --> 00:13:40,522
نظرت چيه، ادموند؟
284
00:13:41,924 --> 00:13:43,892
چيزي نيست که بيشتر از اين خوشحالم کنه
285
00:13:57,041 --> 00:13:59,475
متاسفانه تو توي ليست مهمونها نيستي
286
00:13:59,510 --> 00:14:01,778
دارم معاملهمون رو فسخ ميکنم، کنت
287
00:14:03,347 --> 00:14:04,747
چي شد؟
288
00:14:04,782 --> 00:14:06,084
بلاخره قانعت کردن که
289
00:14:06,109 --> 00:14:08,686
پيدا کردن خوشبختيت بهترين انتقامه؟
290
00:14:08,711 --> 00:14:10,311
در واقع، آره
291
00:14:10,588 --> 00:14:14,223
...يکم زمان برد، ولي
292
00:14:14,258 --> 00:14:16,001
حق با اونهاست
293
00:14:16,071 --> 00:14:18,239
ولي هيچي رو تغيير نميده
294
00:14:18,609 --> 00:14:20,428
بذار کمکت کنم
295
00:14:22,054 --> 00:14:23,351
تو به انتقام نيازي نداري
296
00:14:23,376 --> 00:14:25,778
تا با اتفاقي که براي کسي که عاشقش بودي افتاد، کنار بياي
297
00:14:26,859 --> 00:14:30,985
،اگه من ميتونم اينو ياد بگيرم
پس هر کسي ميتونه
298
00:14:31,019 --> 00:14:34,221
ممکنه تو منو وارد اين مسير کرده باشي
299
00:14:34,256 --> 00:14:37,558
ولي حالا حتي تو هم نميتوني منصرفم کني
300
00:14:49,793 --> 00:14:50,493
باشه
301
00:14:50,972 --> 00:14:52,326
چي شد؟
302
00:14:52,351 --> 00:14:54,653
اصغر قاتل حاضر نيست کوتاه بياد
303
00:15:01,446 --> 00:15:02,713
داري ما رو کجا ميبري؟
304
00:15:02,748 --> 00:15:04,682
به رجينا گفتم شما رو يه جاي امن ميبرم
305
00:15:05,046 --> 00:15:06,406
اِما، نه
ما شهرو ترک نميکنيم
306
00:15:06,431 --> 00:15:08,799
ما از دست مباشر شرابمون فرار نميکنيم
307
00:15:16,993 --> 00:15:18,694
اون ديگه چه کوفتي بود؟
308
00:15:19,638 --> 00:15:22,283
به نظر ميرسه کنت هم نميخواد شما فرار کنيد
309
00:15:26,713 --> 00:15:28,985
چي؟ ميخواي اينجا بمونم؟
310
00:15:29,010 --> 00:15:30,344
توي جولي راجر؟
311
00:15:30,369 --> 00:15:32,938
ببخشيد ولي نميتونم اينجا بمونم
312
00:15:32,963 --> 00:15:34,664
...اگه چروکين بفهمه تو منو قايم کردي
313
00:15:34,689 --> 00:15:36,478
خشمش ميشه جايزهي من
314
00:15:36,704 --> 00:15:37,518
متوجه نميشم
315
00:15:37,543 --> 00:15:39,677
چرا حاضري جونت رو بخاطر من به خطر بندازي؟
316
00:15:42,313 --> 00:15:45,600
...سالها پيش، من
317
00:15:45,634 --> 00:15:47,832
يکبار توي قصر ملکه سعي کردم تو رو بکشم
318
00:15:47,857 --> 00:15:49,327
موفق نشدم
319
00:15:50,365 --> 00:15:53,351
...ولي موقع انجامش، کاري کردم که
320
00:15:54,590 --> 00:15:55,924
ديگه نميتونم باهاش کنار بيام
321
00:15:56,271 --> 00:15:57,805
دستمو روي تو بلند کردم
[قسمت نه از فصل دوم]
322
00:16:00,041 --> 00:16:02,774
يکبار هم که کنار مرز شهر بهت شليک کردم
[قسمت يازده از فصل دوم]
323
00:16:02,799 --> 00:16:05,688
آره، خب
از اون موقع خيلي تغيير کردي
324
00:16:05,817 --> 00:16:07,718
شايد
325
00:16:08,085 --> 00:16:09,150
راه درازي دارم تا بلاخره بتونم
326
00:16:09,166 --> 00:16:11,078
شخصي باشم که بهش افتخار کنم
327
00:16:11,103 --> 00:16:14,339
،با وجود بخشش بقيه
328
00:16:15,429 --> 00:16:17,771
،بايد خودمو ببخشم
ولي هنوز نميتونم
329
00:16:17,920 --> 00:16:19,498
خب، پس قبول ميکنم
330
00:16:19,607 --> 00:16:20,424
تو تنها کسي نيستي که
331
00:16:20,449 --> 00:16:22,584
سعي ميکنه اشتباهات گذشتهش رو جبران کنه
332
00:16:22,655 --> 00:16:25,637
مدت بسيار زيادي سعي کردم
رابطهم با چروکين رو درست کنم
333
00:16:25,662 --> 00:16:28,531
فقط چون اينطور دلم ميخواست
334
00:16:29,155 --> 00:16:32,033
ولي حالا بايد به صلاح پسرم فکر کنم
335
00:16:34,445 --> 00:16:37,714
فکر نکنم کنت باعث تصادف شد
336
00:16:39,250 --> 00:16:40,559
طلسم محافظت کننده؟
337
00:16:40,584 --> 00:16:41,277
درست مثل همون طلسمي که
338
00:16:41,302 --> 00:16:43,269
موقع نفرين باهاش مردم رو اينجا نگه ميداشتي
339
00:16:44,104 --> 00:16:45,732
نه، شبيهش نيست
340
00:16:46,624 --> 00:16:48,390
دقيقا همون طلسمه
341
00:16:48,422 --> 00:16:49,647
خب، تنها روش چنين کاري
342
00:16:49,672 --> 00:16:51,673
اينه که از مواد اوليهي سردابهم استفاده کني
343
00:16:51,993 --> 00:16:54,191
و من اونجا رو با طلسم خوني قفل کردم
344
00:16:54,216 --> 00:16:55,049
...من
345
00:16:55,199 --> 00:16:56,845
رجينا
پيامت رو دريافت کردم
346
00:16:56,870 --> 00:16:58,270
همهچيز روبراهه؟
347
00:16:58,369 --> 00:16:59,304
ميدوني، هرگز نميفهمم چرا
348
00:16:59,329 --> 00:17:01,006
بجاي اينکه با جادو خودتون اطراف شهر ظاهر کنيد
349
00:17:01,031 --> 00:17:03,065
سوار اين قوطي حلبيها ميشين
350
00:17:03,100 --> 00:17:03,899
چه اتفاقي افتاد؟
351
00:17:03,924 --> 00:17:07,546
خب، يکي يه طلسم محافظت کننده روي مرز شهر گذاشته
352
00:17:08,543 --> 00:17:09,672
جدا؟
353
00:17:09,706 --> 00:17:12,208
آخه کي يه همچين کاري ميکنه؟
354
00:17:12,242 --> 00:17:14,543
ميخواستم همين سوال رو از تو بپرسم
355
00:17:14,578 --> 00:17:16,752
داري منو به اينکار متهم ميکني؟
356
00:17:16,776 --> 00:17:18,611
بيخيال، زلينا
به غير از من
357
00:17:18,645 --> 00:17:21,113
تو تنها کسي هستي که ميتونه قفل سردابهي منو باز کنه
358
00:17:21,147 --> 00:17:22,815
!حقيقت نداره-
واقعا؟-
359
00:17:24,684 --> 00:17:28,654
،خب اگه کار من نبوده
...و کار تو هم نبوده
360
00:17:28,688 --> 00:17:30,189
پس کار کيه؟
361
00:17:30,223 --> 00:17:31,786
اصلا خبر ندارم، خواهر
362
00:17:32,194 --> 00:17:34,562
ولي دارم از اين تفتيش زله ميشم
363
00:17:37,964 --> 00:17:39,384
کم کم دارم به اين نتيجه ميرسم
364
00:17:39,409 --> 00:17:42,228
کنت تنها کسي نيست که بايد نگرانش باشيم
365
00:17:57,266 --> 00:17:59,233
تحسين برانگيزه، علياحضرت
366
00:17:59,954 --> 00:18:01,384
خب، چي ميتونم بگم؟
367
00:18:01,409 --> 00:18:02,543
تو الهام بخشم بودي
368
00:18:06,241 --> 00:18:10,678
شايد بتوني بهم يکي دو تا
369
00:18:10,713 --> 00:18:12,046
درس بدي
370
00:18:13,816 --> 00:18:15,677
با اينکه باعث مسرتمه، ولي نميتونم براي
371
00:18:15,702 --> 00:18:19,772
اولين وعدهي غذاييم کنار
سفيدبرفي و پرنس چارمينگ دير کنم
372
00:18:19,989 --> 00:18:22,013
پس حرفتو باور کردن
373
00:18:23,299 --> 00:18:25,329
ميدونستم مهربونيت غيرقابل تحملشون
374
00:18:25,354 --> 00:18:26,798
باعث شکستشون ميشه
375
00:18:30,299 --> 00:18:34,535
زهر مار آگرابا
376
00:18:34,570 --> 00:18:39,841
...يه نوشيدني تلخ
آروم و دردناک
377
00:18:41,146 --> 00:18:44,215
مشکلي پيش اومده، کنت؟
378
00:18:44,250 --> 00:18:46,818
چيکار کردن که مستحق اين هستن؟
379
00:18:46,852 --> 00:18:50,455
اونها هيچي بجز خوبي بهم نشون ندادن
380
00:18:50,489 --> 00:18:54,058
بهم نگو يهويي وجدانت بيدار شده
381
00:18:54,093 --> 00:18:56,160
اسمش رو بذار کنجکاوي حرفهاي
382
00:18:56,195 --> 00:18:59,421
کاري که اونها کردن اهميتي نداره
383
00:18:59,666 --> 00:19:03,135
...الان فقط بايد يه چيز توي ذهنت باشه
384
00:19:03,169 --> 00:19:08,206
چقدر سخت دلت ميخواد انتقام بگيري؟
385
00:19:13,040 --> 00:19:15,074
همين فکرو ميکردم
386
00:19:29,328 --> 00:19:31,182
خب، خيلي نااميد کنندهست
387
00:19:31,198 --> 00:19:33,800
سالها صرف آموزش دادن تو نکردم که
388
00:19:33,834 --> 00:19:35,602
که روزهاتو با شمشير زني بگذروني
389
00:19:35,636 --> 00:19:37,502
و بقيه رو مجبور کني کارهاي کثيفتو انجام بدن
390
00:19:37,527 --> 00:19:40,996
خودت دقيقا ميدوني چرا دارم اينکارو ميکنم
391
00:19:41,522 --> 00:19:46,155
تو يه طلسم روي برفي و چارمينگ گذاشتيپ
تا نتونم بهشون صدمه بزنم
[قسمت ده از فصل دوم]
392
00:19:46,180 --> 00:19:47,796
آره
393
00:19:47,821 --> 00:19:49,388
و بعد بهت نفرين سياه رو دادم
394
00:19:49,413 --> 00:19:51,672
تا بتوني اونها رو به جايي ببري که بتوني بهشون صدمه بزني
395
00:19:51,697 --> 00:19:52,797
برام مهم نيست
396
00:19:54,461 --> 00:19:56,356
،به چيزي که بخوام ميرسم
397
00:19:56,390 --> 00:19:58,124
و بدون کمک تو بدستش ميارم
398
00:19:59,778 --> 00:20:02,411
مطمئني؟
399
00:20:03,574 --> 00:20:09,119
اگه فکر ميکني ميتوني جلوي کنت رو بگيري، بيشتر فکر کن
400
00:20:09,154 --> 00:20:10,373
اين يه تهديد بود؟
401
00:20:10,397 --> 00:20:12,498
يه حقيقته
402
00:20:12,791 --> 00:20:17,394
اون طلسم محافظت کننده که
...روي خانوادهي چارمينگ گذاشتي
403
00:20:17,429 --> 00:20:20,329
دقيقا همون افسون رو روي کنت گذاشتم
404
00:20:20,353 --> 00:20:23,455
تا اونو از دست تو محافظت کنم
405
00:20:26,358 --> 00:20:29,227
به نظر ميرسه دانش آموز بلاخره از معلم جلو زده
406
00:20:31,030 --> 00:20:33,231
بوس بهت
407
00:20:33,265 --> 00:20:35,133
خواهيم ديد، عزيز جان
408
00:21:04,606 --> 00:21:06,574
،وقتي شنيدم رجينا چيکار کرده
409
00:21:06,608 --> 00:21:10,294
با خودم گفتم، نه بابا، ما از اين شانسا نداريم
410
00:21:10,319 --> 00:21:13,445
دروغ نگو
خوشحالي که برگشتم
411
00:21:15,651 --> 00:21:18,307
من بودم از کلمهي "خوشحال" استفاده نميکردم
412
00:21:20,408 --> 00:21:21,882
خب، حالا کجاست؟
413
00:21:29,574 --> 00:21:31,845
واقعا فکر کردي ميتوني از من دزدي کني؟
414
00:21:31,870 --> 00:21:34,505
فقط يه تيکه حلبه
415
00:21:34,564 --> 00:21:36,298
و با اينحال، ارزشش بيشتره
416
00:21:37,253 --> 00:21:39,835
يه معامله ميخواي؟
417
00:21:39,870 --> 00:21:44,373
،اگه اين ماسماسک رو ميخواي
شرايط من سادهست
418
00:21:44,408 --> 00:21:47,309
،هر نقشهاي که براي اين شهر داري
419
00:21:47,344 --> 00:21:51,514
پاي بل و بچهي متولد نشدهم رو وسط نکش
420
00:21:53,466 --> 00:21:54,943
سکه رو ميخواي يا نه؟
421
00:21:55,485 --> 00:21:56,940
خيلي خب
422
00:21:56,965 --> 00:21:58,199
بهشون صدمه نميزنم
423
00:22:01,837 --> 00:22:03,610
...ولي
424
00:22:03,635 --> 00:22:08,272
مطمئني در عوض فقط همونو ميخواي؟
425
00:22:10,564 --> 00:22:12,298
ديگه چي توي فکرته؟
426
00:22:12,816 --> 00:22:14,480
چميدونم والا
427
00:22:16,785 --> 00:22:19,821
حکايتهاي سرزمين داستانهاي ناگفته
428
00:22:20,262 --> 00:22:23,061
تنها داستانهايي نيستن که هرگز رخ ندادن
429
00:22:25,483 --> 00:22:27,811
چي باعث شده فکر کني کوچکترين علاقهاي
430
00:22:27,836 --> 00:22:29,703
به ديدن ادامهي اين داستان دارم؟
431
00:22:30,171 --> 00:22:35,085
سرآخر از انتظار کشيدن براي اون خرخون خسته ميشي
432
00:22:35,110 --> 00:22:37,044
تا تو رو بخاطر هموني که هستي قبول کنه
433
00:22:37,633 --> 00:22:40,068
...و وقتي که خسته شدي
434
00:22:44,355 --> 00:22:47,023
همون موقعست که خوشي واقعي شروع ميشه
435
00:23:26,342 --> 00:23:28,097
ادموند، صبر کن-
مشکلي پيش امده؟-
436
00:23:28,122 --> 00:23:29,011
نه، فقط به
437
00:23:29,036 --> 00:23:30,303
جام هاي بيشتري نياز داريم
438
00:23:30,655 --> 00:23:32,589
ببخشيد دير کردم
439
00:23:34,436 --> 00:23:36,304
امشب، با شارلوت خداحافظي ميکنيم
440
00:23:36,338 --> 00:23:38,239
متاسفانه فردا ما رو ترک ميکنه
441
00:23:38,274 --> 00:23:39,707
مادرم مريض شده
442
00:23:39,742 --> 00:23:43,050
بخاطر همين ميرم خونه تا به
خانوادهم کمک کنم ازش مراقبت کنيم
443
00:23:43,075 --> 00:23:45,410
خب، اين خانواده وقتي بري دلشون برات تنگ ميشه
444
00:23:46,378 --> 00:23:47,711
شراب بريز، ادموند
445
00:23:47,736 --> 00:23:50,838
امشب به سلامتيدوستان قديمي مينوشيم
446
00:23:59,154 --> 00:24:00,221
ممنونم
447
00:24:04,202 --> 00:24:06,022
ادموند، چي شده؟
448
00:24:06,047 --> 00:24:07,448
دوباره چشماته
449
00:24:08,092 --> 00:24:10,262
خيلي ...ممنون. لطف داري
450
00:24:13,880 --> 00:24:17,015
خب، ممنون شارلوت
451
00:24:17,854 --> 00:24:18,987
به سلامتي شارلوت
452
00:24:20,603 --> 00:24:23,605
به اميد اينکه روزهاي خوشي پيش رو داشته باشه
453
00:24:32,088 --> 00:24:33,522
!صبر کنيد
454
00:24:33,556 --> 00:24:34,556
چي شده؟
455
00:24:34,591 --> 00:24:36,584
همه چيز روبراهه؟
456
00:24:36,609 --> 00:24:37,942
...آره، خب
457
00:24:38,424 --> 00:24:39,558
در چنين مناسبتي
458
00:24:39,583 --> 00:24:40,818
بايد شرابي خاص نوشيد
459
00:24:40,843 --> 00:24:43,845
يه شراب مناسب توي انبار دارم
460
00:24:43,870 --> 00:24:46,038
عذر ميخوام، بانو
461
00:24:51,637 --> 00:24:53,640
ميدونم فکر ميکني تقصير توئه، مامان
462
00:24:53,665 --> 00:24:55,632
قضيه اين نيست، هنري
463
00:24:55,734 --> 00:24:56,922
من توي غذاخوري گرني ايستادم
464
00:24:56,947 --> 00:24:59,359
و به همهي اهالي سرزمين داستانهاي ناگفته گفتم
465
00:24:59,384 --> 00:25:00,851
نبايد بترسن
466
00:25:01,398 --> 00:25:03,265
از اومدنشون فقط يک روز ميگذره
467
00:25:03,394 --> 00:25:05,116
نميتونم اجازه بدم اولين داستان اينجوري رخ بده
468
00:25:05,141 --> 00:25:06,742
اونم وقتي من کسي هستم که همه چيزو شروع کرده
469
00:25:08,420 --> 00:25:09,299
مامان
470
00:25:13,571 --> 00:25:18,341
کنت اونو با زهري که من بهش دادم مسموم کرده
471
00:25:22,746 --> 00:25:23,663
مامان، حالت خوبه؟
472
00:25:23,688 --> 00:25:25,044
اون ديگه چه کوفتي بود؟
473
00:25:25,069 --> 00:25:27,216
چه خبر شده؟
474
00:25:27,250 --> 00:25:28,407
داستان خدمتکار
475
00:25:28,432 --> 00:25:30,373
بلاخره به سراغش اومده
476
00:25:32,420 --> 00:25:36,225
درست همونطور که داستان تو داره سر وقتت مياد
477
00:25:36,443 --> 00:25:38,327
دلت برام تنگ شده بود؟
478
00:25:38,617 --> 00:25:40,229
سلم، عسلم
479
00:25:40,481 --> 00:25:42,122
ماماني برگشته
480
00:25:42,147 --> 00:25:43,548
نه
481
00:25:45,094 --> 00:25:46,461
من کشتمت
482
00:25:46,488 --> 00:25:48,856
واقعا فکر کردي به همين آسونيه؟
483
00:25:48,890 --> 00:25:51,027
مامان-
پشت من بمون، هنري-
484
00:25:51,159 --> 00:25:54,195
،بعد از تمام کارايي که برات انجام دادم
485
00:25:54,478 --> 00:25:58,733
،بعد از تمام کارايي که با هم به انجام رسونديم
486
00:25:58,767 --> 00:26:02,903
منو طوري دور ريختي که انگار هرگز وجود نداشتم
487
00:26:02,938 --> 00:26:07,174
نه، تو رو دور انداختم چون وجود داشتي
488
00:26:09,041 --> 00:26:11,178
اين ديگه چه کوفتيه؟
489
00:26:11,525 --> 00:26:15,816
شنل اون دختر رو به طلسم تعديل جادو آغشته کردم
490
00:26:15,851 --> 00:26:17,474
بايد ميدونستم
491
00:26:17,499 --> 00:26:20,300
تمام اين مدت کنت رو کنترل ميکردي
492
00:26:21,642 --> 00:26:23,991
خب، معلومه که ميکردم
493
00:26:25,360 --> 00:26:28,108
من هيچي رو به دست شانس نميسپرم
494
00:26:29,016 --> 00:26:31,151
بخاطر همين کمکم رو نخواست
495
00:26:31,495 --> 00:26:34,721
بخاطر همين گفت نميتونم جلوشو بگيرم
496
00:26:35,053 --> 00:26:36,590
تو سالها پيش به کنت دستور دادي
497
00:26:36,624 --> 00:26:39,666
تا سفيدبرفي و پرنس چارمينگ رو بکشه
498
00:26:39,691 --> 00:26:41,425
...پس حالا
499
00:26:42,253 --> 00:26:45,132
دقيقا همينکارو انجام ميده
500
00:26:47,756 --> 00:26:49,703
بايد ازم تشکر کني
501
00:27:03,450 --> 00:27:04,583
ادموند
502
00:27:05,817 --> 00:27:06,569
ادموند، بيخيال
503
00:27:06,594 --> 00:27:08,453
اينا همهش يه سو تعبير بزرگه
504
00:27:10,708 --> 00:27:12,492
نميتوني فکرشم بکني
505
00:27:21,544 --> 00:27:24,345
ادموند، ميتونيم همه چيز رو توضيح بديم
506
00:27:24,380 --> 00:27:26,481
ملکه دوست ماست
تغيير کرده
507
00:27:26,515 --> 00:27:28,149
نميخواد اينکارو انجام بدي
508
00:27:28,184 --> 00:27:30,552
دقيقا همينجا اشتباه ميکنيد
ميخواد
509
00:27:37,875 --> 00:27:38,914
پس چرا اينکارو ميکني؟
510
00:27:40,097 --> 00:27:41,570
!چون قلبم دست اونه
511
00:27:50,439 --> 00:27:51,559
کي، ادموند؟
512
00:27:51,584 --> 00:27:52,751
قلبت دست کيه؟
513
00:27:53,262 --> 00:27:54,558
ملکهي شيطاني
514
00:27:59,361 --> 00:28:01,095
امکان نداره
515
00:28:01,129 --> 00:28:03,898
آره، خب
به نظر ميرسه که زنده مونده
516
00:28:07,993 --> 00:28:09,162
اما فرقي نميکنه
517
00:28:09,187 --> 00:28:10,788
يه راهي براي متوقف کردنش پيدا ميکنيم
518
00:28:14,599 --> 00:28:16,183
هميشه پيدا ميکنيم
519
00:28:18,032 --> 00:28:19,233
...اميدوارم
520
00:28:26,825 --> 00:28:30,394
چون اين پاياني نيست که براي ما در نظر داشتم
521
00:28:42,260 --> 00:28:44,829
دو دل شدي؟
522
00:28:47,873 --> 00:28:49,474
نيازي به اون نيست، عزيز جان
523
00:28:51,043 --> 00:28:53,416
...بگو ببينم
چرا سفيدبرفي و پرنس چارمينگ رو
524
00:28:53,441 --> 00:28:55,430
مسموم نکردي؟
525
00:28:55,455 --> 00:28:58,157
....آماده بودم تا مسمومشون کنم، ولي
526
00:28:58,579 --> 00:29:00,633
...شارلوت رو ديدم و اون منو ياد
527
00:29:00,658 --> 00:29:01,892
نامزدت انداخت؟
528
00:29:02,094 --> 00:29:05,164
آره، متوجهم
529
00:29:05,290 --> 00:29:07,929
منظورم وقتيه که هنوز تبديل به
يه جسد پوسيده نشده بود
530
00:29:07,954 --> 00:29:09,936
عشقت... و خدمتکار
531
00:29:09,961 --> 00:29:12,429
هردو به شکل غيرقابل توضيحي شبيه هم هستن، مگه نه؟
[به فرانسوي]
532
00:29:13,975 --> 00:29:16,030
شارلوت مستحق مردن نبود
533
00:29:16,070 --> 00:29:17,846
،و اگه براي انتقام گيري ميکشتمش
534
00:29:17,933 --> 00:29:19,691
با دشمنانم فرقي نداشتم-
آره، آره-
535
00:29:19,716 --> 00:29:21,884
ولي سفيد برفي و پرنس چارمينگ خوش مشرب چي؟
536
00:29:21,909 --> 00:29:23,677
دوباره سعي ميکني بکشيشون؟
537
00:29:24,936 --> 00:29:26,179
نه
538
00:29:26,573 --> 00:29:28,607
اونها هم مستحق مرگ نيستن
539
00:29:33,483 --> 00:29:34,817
اون چي بود؟
540
00:29:34,870 --> 00:29:36,805
بيمه نامهي من
541
00:29:36,909 --> 00:29:39,911
بذار بگم، براي شکل گرفتن نقشهم
542
00:29:40,094 --> 00:29:43,066
نياز دارم سفيدبرفي و پرنس چارمينگ
543
00:29:43,091 --> 00:29:47,324
زنده باشن و بچه دنيا بيارن
544
00:29:47,576 --> 00:29:50,221
،شرمنده که گنگ حرف ميزنم
ولي چه کنم بايد اينطور باشه
545
00:29:50,246 --> 00:29:53,482
پس يعني، بايد مطمئن بشم
546
00:29:53,659 --> 00:29:57,829
تو هرگز وسوسه نميشي اونا رو بکشي
547
00:29:58,764 --> 00:30:00,265
!بوپ
548
00:30:07,746 --> 00:30:08,823
شارلوت؟
549
00:30:10,015 --> 00:30:11,349
چرا؟
550
00:30:11,383 --> 00:30:14,419
!اگه ميخواي اونا رو نکشم، منو بکش
چرا اونو به اين روز انداختي؟
551
00:30:14,453 --> 00:30:15,980
اگه ميتونستم همينکارو ميکردم، عزيز جان
552
00:30:17,754 --> 00:30:18,778
پادزهر کجاست؟
553
00:30:18,803 --> 00:30:21,250
پادزهر؟
پادزهري وجود نداره
554
00:30:21,298 --> 00:30:23,066
براي اين سم پادزهري وجود نداره
555
00:30:24,535 --> 00:30:27,603
نه، نه، نه
556
00:30:27,848 --> 00:30:30,149
ولي ميشه متوقفش کرد
557
00:30:31,568 --> 00:30:32,288
يه کليد؟
558
00:30:32,313 --> 00:30:34,314
اين هر کليدي نيست
559
00:30:34,678 --> 00:30:37,778
اين کليد سرزمينيه که توش تمام داستانها
560
00:30:37,803 --> 00:30:42,540
دچار وقفه ميشن
داستان شارلوت هم مستثنا نيست
561
00:30:42,753 --> 00:30:44,002
...خودت که ميدوني، همون که
562
00:30:44,027 --> 00:30:46,020
سم داره به قلبش ميرسه
563
00:30:51,329 --> 00:30:52,729
اگه از اون در رد شم، زنده ميمونه؟
564
00:30:52,764 --> 00:30:53,730
!صد البته
565
00:30:53,765 --> 00:30:55,299
البته تا زماني که اونجا بموني
566
00:30:55,753 --> 00:30:57,134
اگه روزي اونجا رو ترک کني
567
00:30:57,168 --> 00:31:01,171
داستانش و سم ادامه پيدا ميکنن
568
00:31:01,432 --> 00:31:04,174
اصلا دوست ندارم آخر استان رو لو بدم
569
00:31:04,209 --> 00:31:07,211
ولي واقعا تراژديک ميشه
570
00:31:11,115 --> 00:31:13,383
پس حل و فصل شد
571
00:31:24,487 --> 00:31:26,237
متاسفم
572
00:31:26,262 --> 00:31:28,663
تنها چيزي که ميخواستم شروعي دوباره بود
573
00:31:30,630 --> 00:31:32,497
هنوزم ميتوني بدستش بياري
574
00:31:35,548 --> 00:31:37,816
گوش کن، ميدونم قلبت دست ملکهي شيطانيه
575
00:31:38,107 --> 00:31:39,675
ولي ميتوني باهاش مبارزه کني
576
00:31:42,021 --> 00:31:43,874
خيلي خب، اين يه شروعه
577
00:31:43,899 --> 00:31:45,800
!سعي کردم باهاش مبارزه کنم
578
00:31:45,936 --> 00:31:47,069
!نميتونم
579
00:31:57,603 --> 00:31:59,338
داستانت لازم نيست اينجوري تموم شه
580
00:31:59,372 --> 00:32:01,778
داستان من دقيقا همون موقع تموم شد
581
00:32:01,803 --> 00:32:03,704
!که هايد ما رو از سرزمين داستانهاي ناگفته به اينجا آورد
582
00:32:07,371 --> 00:32:08,680
منظورت شارلوته؟
583
00:32:08,715 --> 00:32:09,548
متاسفم
584
00:32:09,965 --> 00:32:11,750
دير رسيدم
585
00:32:11,784 --> 00:32:13,552
پس سم بلاخره جونش رو گرفت
586
00:32:16,652 --> 00:32:18,620
شايد نتونسته باشم اونو نجات بدم
587
00:32:18,645 --> 00:32:21,680
ولي تو رو نجات ميدم
588
00:32:30,770 --> 00:32:33,004
!هنري، به اِما زنگ بزن
589
00:32:33,029 --> 00:32:35,196
!الان کمي از جادوش به دردم ميخوره
590
00:32:36,891 --> 00:32:39,893
!نميتونم! کار ملکهست
591
00:32:39,928 --> 00:32:41,061
يه کاري کرده
592
00:32:51,373 --> 00:32:52,841
!صبر کن
593
00:32:52,866 --> 00:32:53,899
خواهش ميکنم
594
00:32:56,369 --> 00:32:57,970
اين تنها راهه
595
00:33:14,917 --> 00:33:15,850
!نه
596
00:33:18,983 --> 00:33:21,022
مامان، مامان
حالت خوبه؟
597
00:33:21,056 --> 00:33:22,659
خيلي متاسفم
598
00:33:22,684 --> 00:33:23,818
مامان-
هنري-
599
00:33:24,059 --> 00:33:25,760
مامان
600
00:33:25,794 --> 00:33:27,528
کاري رو انجام دادي که مجبور به انجامش بودي
601
00:33:31,461 --> 00:33:32,495
ادموند
602
00:33:33,507 --> 00:33:35,642
نه
603
00:33:37,028 --> 00:33:38,828
چاره اي نداشتم
604
00:33:38,989 --> 00:33:41,991
نه، حقيقت نداره
605
00:33:46,173 --> 00:33:47,340
پس برگشته
606
00:33:47,375 --> 00:33:50,844
نميتونستم بايستم و تماشا کنم
که کنت دوستانم رو ميکشه
607
00:33:50,878 --> 00:33:53,713
فکر ميکردم قهرمانها هميشه
...يه راه سوم پيدا ميکنن
608
00:33:54,315 --> 00:33:59,721
مگه اينکه به معناي اين باشه که، تو يه قهرمان نيستي
609
00:34:02,166 --> 00:34:03,633
!قلبتو از سينهت ميکشم بيرون
610
00:34:03,821 --> 00:34:06,556
!خودشه
دقيقا همين رجينا رو به خاطر دارم
611
00:34:07,152 --> 00:34:11,222
ما از خشن خوشمون مياد، مگه نه؟
612
00:34:13,200 --> 00:34:16,255
تو نميخواستي کنت برفي و ديويد زو بکشه
613
00:34:16,280 --> 00:34:18,093
ميخواستي من کنت رو بکشم
614
00:34:18,118 --> 00:34:20,362
خب، اين تنها راه بود تا بهت نشون بدم
615
00:34:20,401 --> 00:34:22,803
...هرکري هم که بکني
616
00:34:22,837 --> 00:34:26,306
تاريکي هميشه توي وجودته
617
00:34:26,794 --> 00:34:31,411
و اون تاريکي کوچولو موچولو
618
00:34:31,446 --> 00:34:33,547
که امروز بيدار کردم
619
00:34:33,572 --> 00:34:35,573
هر روز بزرگتر و بزرگتر ميشه
620
00:34:35,616 --> 00:34:37,484
بهش گوش نده، رجينا
621
00:34:37,518 --> 00:34:40,371
سفيد... برفي
622
00:34:40,396 --> 00:34:42,163
برفي-
نه، ازش نميترسم-
623
00:34:42,369 --> 00:34:44,246
قبلا شکستت داديم
دوباره از پسش برميايم
624
00:34:44,271 --> 00:34:47,400
...من کسي نيستم که خوشبختي شما رو
625
00:34:47,425 --> 00:34:49,960
نابود ميکنه
626
00:34:50,331 --> 00:34:51,898
اين بار نه
627
00:34:51,923 --> 00:34:53,157
پس کي؟
628
00:34:53,571 --> 00:34:55,391
تو
629
00:34:55,416 --> 00:35:00,820
تو قراره خوشبختي همه رو نابود کني
630
00:35:01,692 --> 00:35:03,488
نميتوني اين خانواده رو از هم جدا کني
631
00:35:03,523 --> 00:35:04,723
لازم نيست اينکارو بکنم
632
00:35:04,831 --> 00:35:07,948
مردم سرزمين داستتانهاي ناگفته
633
00:35:08,160 --> 00:35:11,763
تنها کساني نيستن که داستانهايي دارن که نميخوان بازگو بشه
634
00:35:12,136 --> 00:35:17,002
و وقتي که داستانهاتون بلاخره رخ بده
635
00:35:20,419 --> 00:35:25,525
من فقط يه گوشه لم ميدم و تماشاتون ميکنم
636
00:35:25,550 --> 00:35:28,852
که همديگه رو پاره پاره ميکنيد
637
00:35:46,029 --> 00:35:47,996
رجينا، تقصير تو نيست
638
00:35:48,250 --> 00:35:49,548
!آره، تو که راست ميگي
639
00:35:49,573 --> 00:35:51,604
تو رو گير انداخت
چاره اي نداشتي
640
00:35:51,629 --> 00:35:53,430
معلومه که چاره داشتم
641
00:35:54,173 --> 00:35:55,868
،ميتونستم شيطانيت رو داخل خودم نگه دارم
642
00:35:55,893 --> 00:35:57,161
اونجا فقط مشکل من بود
643
00:35:57,186 --> 00:35:59,821
نه، اون دقيقا همينو ميخواد
644
00:35:59,911 --> 00:36:01,488
ميخواد که به خودت شک کني
645
00:36:01,512 --> 00:36:02,727
کارشو خوب بلده
646
00:36:02,752 --> 00:36:06,127
ببين، رجينا
ممکنه اين اوضاع براي تو جديد باشه
647
00:36:06,152 --> 00:36:08,159
ولي من قبلا با ملکه شيطاني مقابله کردم
648
00:36:08,184 --> 00:36:10,519
و هرگز از دستش فرار نکردم
649
00:36:10,553 --> 00:36:13,418
باشه؟ بايد مستقيم با خودش روبرو بشيم
از نقشههاش يه قدم جلوتر باشيم
650
00:36:13,443 --> 00:36:14,845
چطور اينکارو بکنيم؟
651
00:36:14,870 --> 00:36:16,362
نميدونم
652
00:36:16,394 --> 00:36:18,829
اين تنها باريه که ازت ميخوايم
653
00:36:18,863 --> 00:36:21,641
لطفا مثل ملکهي شيطاني فکر کن
654
00:36:21,666 --> 00:36:22,774
وقتي گفت همهمون داستانهايي داريم که نميخوايم بازگو بشه
655
00:36:22,799 --> 00:36:25,234
منظورش چي بود؟
656
00:36:29,807 --> 00:36:30,541
اِما
657
00:36:31,846 --> 00:36:33,108
حالت خوبه؟
658
00:36:33,133 --> 00:36:34,667
آره، خوبم
659
00:36:39,286 --> 00:36:41,888
داستان کنت نبايد اينجوري تموم ميشد
660
00:36:42,152 --> 00:36:43,982
بايد ميدونستم که عمليات کبري: بخش دوم
661
00:36:44,007 --> 00:36:45,599
به اون آسوني که فکر ميکردم نيست
662
00:36:45,624 --> 00:36:47,343
چرا اينو ميگي؟-
،چون دنبالهي داستانه
663
00:36:47,368 --> 00:36:49,770
و دنبالهي داستانها هميشه
نسبت به قسمت اول تحول پيدا کردن
664
00:36:50,188 --> 00:36:53,857
شرمنده، رفيق
متوجه نميشم
665
00:36:53,892 --> 00:36:55,691
"امپراطوري ضربه ميزند؟"
[قسمت دوم جنگ ستارگان]
666
00:36:55,723 --> 00:36:56,807
پدرخوانده: قسمت دوم؟
667
00:36:56,832 --> 00:36:58,899
چي؟ چي؟-
اينديانا جونز و معبد مرگ؟-
668
00:36:59,066 --> 00:37:00,466
بهترين فيلمهاي دنباله دار؟
669
00:37:02,034 --> 00:37:03,897
مطمدنا وقتش شده بشينيم فيلم تماشا کنيم
670
00:37:03,931 --> 00:37:05,857
وقتي مامانم به همه موقع نفرين اول کمک کرد
671
00:37:05,882 --> 00:37:06,882
همه چيز ساده بود
672
00:37:07,101 --> 00:37:08,797
،اون آدمها از داستانهايي جدا شده بودن
673
00:37:08,822 --> 00:37:10,656
که دلشون ميخواست اتفاق بيوفته
674
00:37:10,685 --> 00:37:13,153
و اين مردم به يه دليلي از داستانهاشون فرار کردن
675
00:37:13,188 --> 00:37:14,762
قبل از اينکه بتونيم کمکشون کنيم
676
00:37:14,787 --> 00:37:16,254
بايد بفهميم چرا فرار کردن
677
00:37:17,202 --> 00:37:18,550
خيلي خب. به خوندن ادامه بده
678
00:37:18,575 --> 00:37:20,877
درسته. بريم سراغ کار
679
00:37:34,210 --> 00:37:36,143
حالت خوبه، رفيق؟
680
00:37:36,398 --> 00:37:37,476
آره
681
00:37:37,501 --> 00:37:39,135
فقط ميخوام کمي هوا بخورم
682
00:37:48,888 --> 00:37:50,255
از هديهت خوشت اومد؟
683
00:37:51,746 --> 00:37:53,358
بايد ميدونستم از طرف توئه
684
00:37:55,165 --> 00:37:57,161
چرا اينو به من دادي؟
685
00:37:57,519 --> 00:37:58,672
سادهست
686
00:38:00,098 --> 00:38:02,043
،همونطور که گفتم
687
00:38:02,128 --> 00:38:05,931
ما همه داستانهاي ناگفتهاي داريم که منتظرن اتفاق بيوفتن
688
00:38:06,238 --> 00:38:09,125
...دلم نميخواد بزنم تو ذوقت
ولي اين يکي داستان قبلا گفته شده
689
00:38:09,150 --> 00:38:10,951
،ميبيني
اين يه نماد خوش شانسي بود
690
00:38:10,976 --> 00:38:13,778
که وقتي پدرم داشت از مزرعهمون ميرفت دور بازوش بستم
691
00:38:14,293 --> 00:38:17,887
منظورت همون مسافرتيه که توش بي موقع مرد؟
692
00:38:17,912 --> 00:38:19,812
نميتوني باهام بازي کني
693
00:38:20,109 --> 00:38:22,911
اتفاقي که افتاد رو فراموش کردم
694
00:38:23,055 --> 00:38:24,582
پدرم تسليم ضعفش شد
695
00:38:24,607 --> 00:38:26,074
مست کرد
696
00:38:26,099 --> 00:38:28,565
بخاطر همين توي يه تصادف ارابه از دنيا رفت
697
00:38:28,590 --> 00:38:31,650
بخاطر مشکلاتت با بابا جونت اينجا نيومدم
698
00:38:33,510 --> 00:38:38,379
اومدم ازت يه سوال بپرسم
699
00:38:44,489 --> 00:38:48,792
مطمئني که يه تصادف بود؟
700
00:38:58,841 --> 00:39:01,114
!هيس
701
00:39:01,139 --> 00:39:03,807
ماماني داره مياد، لوبيا شيرين من
702
00:39:09,380 --> 00:39:12,616
از اين جغجغه خوشت مياد، مگه نه کوچولو؟
703
00:39:12,832 --> 00:39:15,018
مامانم براي آروم کردن من ازش استفاده ميکرد
704
00:39:19,566 --> 00:39:22,019
مادرمون با اون تو رو آروم ميکرد؟
705
00:39:22,161 --> 00:39:23,928
آره
706
00:39:23,994 --> 00:39:27,130
و حالا مال توئه
707
00:39:29,075 --> 00:39:31,376
اينو يه هديه در نظر بگير
708
00:39:31,442 --> 00:39:32,542
بخاطر چي؟
709
00:39:34,779 --> 00:39:39,516
به رجينا در مورد رفتنمون به سردابه چيزي نگفتي
710
00:39:39,550 --> 00:39:43,479
حتي بهش نگفتي من توي شهر هستم
711
00:39:43,570 --> 00:39:48,607
خودت که ميدوني توانايي
نگه داشتن راز رو چقدر تحسين ميکنم
712
00:39:50,423 --> 00:39:52,725
پس يه آزمون بود
713
00:39:52,759 --> 00:39:54,727
اونوقت منو بگو که فکر ميکردم تو با رجينا فرق داري
714
00:39:54,761 --> 00:39:59,865
فرق ميکنم چون برعکس اون، ديگه هرگز بهت شک نميکنم
715
00:40:02,388 --> 00:40:05,404
پس، وقتي که گفتي
....خواهرم رو پس ميگيرم
716
00:40:05,429 --> 00:40:08,368
منظورت رجينا نبود، مگه نه؟
717
00:40:08,393 --> 00:40:11,271
من خواهري هستم که تو ميخواي، زلينا
718
00:40:11,544 --> 00:40:14,413
....اينو ميدونم چون
719
00:40:14,447 --> 00:40:16,638
....تو درست مثل مني
720
00:40:16,662 --> 00:40:20,412
هرگز به کمتر راضي نميشي
721
00:40:20,437 --> 00:40:24,242
...و رجينا به معناي دقيق کلمه
722
00:40:26,300 --> 00:40:28,335
نسخهي حقيرتر دو تا شرورـه
723
00:40:33,123 --> 00:40:34,090
آرچي
724
00:40:34,124 --> 00:40:36,627
معذرت ميخوام که امروز صبح بدرفتار کردم
725
00:40:36,652 --> 00:40:37,320
به نظرم حق با توئه
726
00:40:37,345 --> 00:40:39,228
به نظرم شايد بهتره که به خانوادهم
727
00:40:39,299 --> 00:40:41,767
در مورد الهامم، رويام يا هرچي که هست بگم
728
00:40:41,864 --> 00:40:42,597
خب، خوشحالم که اينو ميشنوم
729
00:40:42,631 --> 00:40:45,834
ولي نميتونم. حداقل الان نميتونم
730
00:40:46,977 --> 00:40:50,672
اين حرف ربطي به رقيبت، ملکهي شيطاني داره؟
731
00:40:50,706 --> 00:40:52,007
پس خبرو شنيدي؟
آره-
732
00:40:52,032 --> 00:40:53,351
ساعت چهار با خجالتي مشاوره داشتم
733
00:40:53,376 --> 00:40:56,111
اونم دوست داره قبل از صحبت از خودش
در مورد اتفاقات روزمره صحبت کنه
734
00:40:56,145 --> 00:40:58,146
گفت ميخواد ما رو از هم جدا کنه
735
00:40:58,180 --> 00:41:01,149
سعي کرده روح رجينا رو سياه کنه
736
00:41:01,183 --> 00:41:03,852
نگراني نکنه موفق بشه؟
737
00:41:03,886 --> 00:41:09,782
نگران کي پشت اون شنله
738
00:41:09,807 --> 00:41:12,742
توي رويام، نگرانم که کي منو ميکشه
739
00:41:12,995 --> 00:41:15,797
کي، اِما؟
کـ... کي تو رو ميکشه؟
740
00:41:17,600 --> 00:41:20,802
...تنها کسي که توي الهام کنار خانوادهم نيست
741
00:41:22,597 --> 00:41:24,047
رجينا
742
00:41:25,212 --> 00:41:29,448
نگران رجينا هستي يا ملکهي شيطاني؟
743
00:41:32,114 --> 00:41:33,982
نميدونم
744
00:41:34,006 --> 00:41:36,006
با ما در ارتباط باشيد
https://telegram.me/ONCEpersian
Facebook.com/ONCEpersian