1
00:00:01,784 --> 00:00:08,784
تيم ترجمه فري آفلاين شما را به ديدن
...دنيايي اسرارآميز و شخصيتهاي شيرين داستاني دعوت ميکند
2
00:00:41,190 --> 00:00:44,990
.اين...امکان نداره
3
00:00:48,290 --> 00:00:50,190
.اينا نبايد اينجا باشن
4
00:01:00,370 --> 00:01:01,810
.اين درست نيست
5
00:01:01,810 --> 00:01:04,810
.حق با توئه
6
00:01:04,810 --> 00:01:07,280
يه شاهزاده خانم بالغ که همچنان
توي اتاق خواب بچگيهاش زندگي ميکنه؟
7
00:01:07,280 --> 00:01:09,410
.حتي غرور و مباهات مناسبي هم ندارم
8
00:01:09,420 --> 00:01:11,020
...اِما"، تو"
9
00:01:11,020 --> 00:01:14,150
اينجا چي کار ميکني؟
10
00:01:14,150 --> 00:01:16,590
.دنبال يه جايي براي تمرين بودم
11
00:01:16,590 --> 00:01:19,220
.يه ذره بابت امشب اضطراب دارم
12
00:01:19,230 --> 00:01:20,860
امشب؟ امشب مگه چه خبره؟
13
00:01:20,860 --> 00:01:22,860
.مراسم رقص
14
00:01:22,860 --> 00:01:24,960
ميدوني که تابحال توي
.هيچ مراسم رقصي شرکت نکردم
15
00:01:24,960 --> 00:01:28,130
.حتي بلد نيستم چطوري برقصم
16
00:01:29,840 --> 00:01:30,900
.بهم ياد بده
17
00:01:42,910 --> 00:01:44,920
.مثل مادرت ذاتاً خوب بلدي برقصي
18
00:01:46,520 --> 00:01:49,850
...تو هم بهترين مربي هستي که
19
00:01:49,860 --> 00:01:51,460
.يه دختر ميتونه اميدوار باشه پيدا کنه
20
00:01:55,930 --> 00:02:00,130
اِما"، اين تمام چيزيه که"
.هميشه برات اميدوار بودم
21
00:02:00,130 --> 00:02:02,870
.منم همينطور
.حيف که هيچوقت نصيبم نشد
22
00:02:04,970 --> 00:02:06,570
منظورت چيه؟
23
00:02:06,570 --> 00:02:08,240
.من واقعاً اينجا نيستم
24
00:02:08,240 --> 00:02:09,910
.هيچوقت اينجا نبودم
25
00:02:09,910 --> 00:02:13,910
،بايد ميبودم ولي نيستم
...همش به يک دليل
26
00:02:16,480 --> 00:02:17,620
.تو نااميدم کردي
27
00:02:34,970 --> 00:02:36,570
!خداحافظ، پدر
28
00:02:36,570 --> 00:02:38,640
!اِما"، متأسفم"
!من نجاتت ميدم
29
00:02:38,640 --> 00:02:40,640
!نه! نميتوني نجاتم بدي
!تو نااميدم کردي
30
00:02:40,640 --> 00:02:42,640
!کاري از دستت برنمياد -
!"نه، "اِما -
31
00:02:43,940 --> 00:02:45,980
.بچه بعديت رو نااميد نکن
32
00:02:49,010 --> 00:02:50,280
"اِما"
33
00:02:51,420 --> 00:02:54,120
...بچه بعديت رو نااميد نکن
34
00:03:02,490 --> 00:03:04,600
سفيدبرفي"؟"
35
00:03:04,600 --> 00:03:07,200
.ببين کي بيدار شده
36
00:03:13,610 --> 00:03:15,610
."بيا اين منظره رو ببين، "دلربا
37
00:03:15,610 --> 00:03:18,040
.فراموش کرده بودم که اينجا چقدر زيباست
38
00:03:19,480 --> 00:03:22,050
.حالت خيلي خوبه
39
00:03:23,580 --> 00:03:25,350
.همينطوره
40
00:03:28,290 --> 00:03:31,990
.خبرهاي خيلي خوبي دارم
41
00:03:33,290 --> 00:03:36,490
.من حاملهام
42
00:03:36,500 --> 00:03:37,730
جدي؟
43
00:03:37,730 --> 00:03:41,330
خوشحال نيستي؟ -
.نه، نه، نيستم -
44
00:03:42,730 --> 00:03:44,740
.توي پوست خودم نميگنجم
45
00:03:46,550 --> 00:03:53,550
با افتخار تقديم ميکند «King-AmirK» اميرمهدي عاطفي نيا
46
00:04:02,050 --> 00:04:06,190
«روزي روزگاري»
قـسـمـت چـهـاردهـم از فـصـل سـوم
«برج»
تاريخ پخش و ترجمه: 93/01/04
47
00:04:06,390 --> 00:04:10,400
،حالا که ميدونيم با کي طرف هستيم
چطوري اين جادوگر شرور رو پيدا کنيم؟
48
00:04:10,400 --> 00:04:12,730
ميشه پيشنهاد کنم که
با پرسيدن از بقيه که زني
49
00:04:12,730 --> 00:04:14,330
با پوست سبز رو ديدن يا نه شروع کنيم؟
50
00:04:14,330 --> 00:04:17,500
.ما توي "استوري بروک" طلسم شديم
.اون هم مثل بقيه ماهاست
51
00:04:17,500 --> 00:04:19,300
پس از جايي شروع کنيم که
...ميدونيم اونجا بوده
52
00:04:19,310 --> 00:04:21,610
."دفتر "رجينا -
.من قبلاً اونجا رو حسابي گشتم -
53
00:04:21,610 --> 00:04:23,370
.هيچ اثري از خودش بجا نذاشته -
.ولي تو دنبال جادو بودي -
54
00:04:23,380 --> 00:04:25,680
ممکنه مدرکي فيزيکي باشه که
.از قلم انداخته باشه
55
00:04:25,680 --> 00:04:27,000
.فکر خوبيه. ما دنبالش ميگرديم
56
00:04:27,000 --> 00:04:30,050
اگه ميخواين وقت خودتون رو
.با کارآگاه بازي تلف کنين، مشکلي نيست
57
00:04:30,050 --> 00:04:33,350
ولي نميتونيم به "هنري" اجازه بديم که
تنهايي اين اطراف بچرخه
58
00:04:33,350 --> 00:04:36,200
.وقتي اون جادوگر و ميمونهاي بالدارش اون بيرون هستن
59
00:04:36,200 --> 00:04:39,220
خب، مخصوصاً وقتي که يکي از اون
.ميمونهاي بالدار ممکنه پدرش از آب دربياد
60
00:04:39,230 --> 00:04:42,960
هنوز خبري از "نيل" نشده؟ -
.نه -
61
00:04:42,960 --> 00:04:46,600
کلام آخر، يکي بايد
.از "هنري" مراقبت کنه
62
00:04:46,600 --> 00:04:48,500
.اون حتي نميدونه جريان چيه
63
00:04:48,500 --> 00:04:49,730
خودت داوطلب اين کار هستي؟
64
00:04:49,740 --> 00:04:51,300
،اگه چيزي پيدا کردين
.با من تماس بگيرين
65
00:04:51,300 --> 00:04:53,070
فقط يادت باشه که اون فکر ميکنه
ما اينجا هستيم
66
00:04:53,070 --> 00:04:54,470
.چون من دارم روي يه پرونده کار ميکنم
67
00:04:54,470 --> 00:04:56,210
.خب، ببين کي دروغگوي خوبي شده
68
00:04:56,210 --> 00:04:57,640
.نذار کسي حرفي از دهنش بپره
69
00:04:57,640 --> 00:04:59,080
،تا جايي که "هنري" ميدونه
70
00:04:59,080 --> 00:05:01,480
.تو فقط خانم شهردار هستي و بس
71
00:05:01,480 --> 00:05:03,710
کاملاً مطلع هستم که
.هنري" چه فکري درباره من ميکنه"
72
00:05:06,580 --> 00:05:08,550
.زمان داره از دست ميره
73
00:05:08,550 --> 00:05:10,490
.يه چيز شرورانه توي شهر شماست
74
00:05:10,490 --> 00:05:12,490
به نظرتون دنبال چي بگرديم؟
75
00:05:26,500 --> 00:05:28,570
از اسباب بازيت لذت ميبري؟
76
00:05:28,570 --> 00:05:31,410
،نخريسي باعث آزاد شدن ذهن ميشه
.به روح آرامش ميبخشه
77
00:05:31,410 --> 00:05:33,410
،باعث آزاد شدن ذهن ميشه
.به روح آرامش ميبخشه
78
00:05:33,410 --> 00:05:35,180
،باعث آزاد شدن ذهن ميشه
.به روح آرامش ميبخشه
79
00:05:36,620 --> 00:05:38,480
.خيلي داغون به نظر مياي
80
00:05:42,790 --> 00:05:44,350
چيه؟
81
00:05:44,360 --> 00:05:46,790
با زندانت حال نميکني؟
82
00:05:46,790 --> 00:05:50,560
از زندانبان خودت تشکر نميکني؟
83
00:05:50,560 --> 00:05:52,400
.نه
84
00:05:52,400 --> 00:05:54,870
.انگار ميخواي بهم صدمه بزني
85
00:05:54,870 --> 00:05:56,100
.زود باش
86
00:05:56,100 --> 00:05:58,600
.يه کاري بکن
87
00:05:58,600 --> 00:06:00,440
،دوست دارم تلاش کردنت رو ببينم
88
00:06:00,440 --> 00:06:03,170
مخصوصاً وقتي هر دوتامون ميدونيم که
،نميتوني همچين کاري بکني
89
00:06:03,180 --> 00:06:04,640
.نه تا وقتي که من اين رو دارم
90
00:06:04,640 --> 00:06:07,880
.تو برده اين هستي
.همينطور برده من
91
00:06:07,880 --> 00:06:11,750
...نااميدي ميتونه خيلي حال بده
92
00:06:11,750 --> 00:06:13,450
.به بقيه
93
00:06:13,450 --> 00:06:17,150
.فقط من اينجا ميتونم صدمهاي بزنم
94
00:06:17,160 --> 00:06:20,720
پس چرا مثل يه پسر خوب
برنميگردي سر جات بشيني؟
95
00:06:26,900 --> 00:06:28,230
خب؟
96
00:06:28,230 --> 00:06:30,200
منتظر چي هستي؟
97
00:06:30,200 --> 00:06:33,170
.نذار جلوت رو بگيرم
98
00:06:36,840 --> 00:06:40,140
...تمام صداهاي توي سرم
99
00:06:40,150 --> 00:06:42,450
...ساکت ميشن وقتي که من
100
00:06:42,450 --> 00:06:43,810
.بميرم
101
00:06:47,690 --> 00:06:50,290
."من نيومدم اينجا که تو رو بُکشم، "چروکين
102
00:06:50,290 --> 00:06:53,260
.ولي بايد ظاهر خودت رو حفظ کني
103
00:06:53,260 --> 00:06:56,730
ظاهر؟ ظاهر؟
براي چي؟ براي چي؟
104
00:06:56,730 --> 00:06:59,630
...بذار بريسم
105
00:06:59,630 --> 00:07:01,770
.ديوانگي رو با ريسيدن دور کنم
106
00:07:01,770 --> 00:07:03,800
...ديوانگي رو با ريسيدن دور کنم
107
00:07:03,800 --> 00:07:04,740
.نه
108
00:07:07,340 --> 00:07:10,470
.به نظرم ريسيدن خودش ديوانگي مياره
109
00:07:13,910 --> 00:07:17,510
...تکون نخور
110
00:07:17,520 --> 00:07:21,590
.تو که نميخواي صورت زيبات رو ببُرم
111
00:07:23,290 --> 00:07:26,260
احتمالاً برات عجيبه که از کجا بلدم
112
00:07:26,260 --> 00:07:28,390
.اين کار رو بکنم
113
00:07:28,390 --> 00:07:31,760
تابحال درباره پدرم بهت گفتم؟
114
00:07:31,760 --> 00:07:33,700
دستهاش ميلرزيد
115
00:07:33,700 --> 00:07:35,670
...به خاطر شرابخواري
116
00:07:35,670 --> 00:07:37,200
.يا چيزي بدتر
117
00:07:37,200 --> 00:07:39,370
.چيزي ازش نپرسيدم
118
00:07:39,370 --> 00:07:45,710
اون هم چيزي به من نگفت. ولي يه روز هم نميتونست
...صورتش رو نتراشه، واسه همين
119
00:07:45,710 --> 00:07:48,610
مجبور شدم تراشيدن صورت رو
.به خاطر اون ياد بگيرم
120
00:07:48,610 --> 00:07:53,450
قبلاً ميگفت که
،مهم نيست چه حسي درون خودمون داريم
121
00:07:53,450 --> 00:07:56,390
.بايد هميشه ظاهر خوبي داشته باشيم
122
00:07:57,520 --> 00:07:58,760
،توي سرزمين خودمون
123
00:07:58,760 --> 00:08:02,790
من و تو هيچوقت همچين گزينهاي نداشتيم، درسته؟
124
00:08:02,800 --> 00:08:05,760
،مهم نبود چي کار ميکرديم
125
00:08:05,760 --> 00:08:08,670
...ظاهر ما دقيقاً نشوندهنده
126
00:08:08,670 --> 00:08:14,470
چيزي بود که درون ما
.در حال پوسيدن بود
127
00:08:14,470 --> 00:08:16,770
...ولي
128
00:08:16,780 --> 00:08:20,610
الان توي سرزمين جديدي هستيم، درسته؟
129
00:08:20,610 --> 00:08:24,680
،سرزميني پُر از فرصت
130
00:08:24,680 --> 00:08:29,020
فرصتهايي که کمترين اون
.به دنبال منافع خودمون بودنه
131
00:08:32,020 --> 00:08:34,960
.خيلي ببخشيد
132
00:08:34,960 --> 00:08:37,360
سوخت؟
133
00:08:39,430 --> 00:08:41,970
.بفرما
134
00:08:41,970 --> 00:08:43,570
.مثل هميشه خوشقيافه شدي
135
00:08:45,040 --> 00:08:47,000
.ظاهر
136
00:08:47,010 --> 00:08:49,710
.تو اهميتي به ظاهر نميدي
137
00:08:49,710 --> 00:08:52,980
،اگه ظاهر برات مهم بود
.لباسم رو عوض ميکردي
138
00:08:54,680 --> 00:08:56,480
دقيقاً دنبال چي هستي؟
139
00:08:56,480 --> 00:08:58,980
...چروکين"، چيزي که من دنبالش هستم"
140
00:09:00,490 --> 00:09:03,950
...تو يه عمر به دنبالش بودي
141
00:09:03,960 --> 00:09:07,620
...چيزي که برخلاف ذات تو هستش
142
00:09:07,630 --> 00:09:11,330
...چيزي که نميتونم به خاطرش
143
00:09:11,330 --> 00:09:13,860
.انقدر صبر کنم
144
00:09:17,840 --> 00:09:20,400
.خوشبختانه مجبور نيستم
145
00:09:27,850 --> 00:09:30,650
.سلام
146
00:09:30,650 --> 00:09:33,020
من...کمکي از دستم برمياد؟
147
00:09:33,020 --> 00:09:35,750
.شما بايد خانم "گلد" باشين
148
00:09:35,750 --> 00:09:36,750
...نه، من
149
00:09:36,760 --> 00:09:38,460
.نيستم
150
00:09:38,460 --> 00:09:40,560
آقاي "گلد" اينجا هستن؟
151
00:09:40,560 --> 00:09:41,930
.ايشون...نه، اينجا نيستن
152
00:09:43,700 --> 00:09:44,960
...ايشون
153
00:09:47,000 --> 00:09:48,030
.ايشون مُردن
154
00:09:48,030 --> 00:09:51,400
.خيلي متأسفم براتون
155
00:09:51,400 --> 00:09:52,400
"بل"
156
00:09:52,400 --> 00:09:54,500
"بل"
157
00:09:54,510 --> 00:09:56,570
.چه اسم قشنگي
158
00:09:56,580 --> 00:09:58,710
...ببين، من
159
00:09:58,710 --> 00:10:00,540
،خيلي متأسفم که مزاحمت شدم
160
00:10:00,550 --> 00:10:02,810
ولي ميخواستم يه کادوي نوزاد بگيرم
161
00:10:02,820 --> 00:10:05,520
براي زني دوستداشتني که
.توي رستوران "مادربزرگ" باهاش آشنا شدم
162
00:10:05,520 --> 00:10:08,850
.شايد اون رو بشناسي
.اسمش در اينجا "مري مارگارت" هستش
163
00:10:08,850 --> 00:10:12,360
ببين، من دارم توي
...بارداري بهش کمک ميکنم و
164
00:10:12,360 --> 00:10:13,860
.امروز اولين روز کاري من هستش
165
00:10:13,860 --> 00:10:16,730
،ميدوني، چه طلسم باشه چه نباشه
166
00:10:16,730 --> 00:10:18,400
.يه دختر بايد کار کنه
167
00:10:19,770 --> 00:10:21,400
"مري مارگارت"
168
00:10:21,400 --> 00:10:22,770
خب، چرا اين رو نگفتي؟
169
00:10:22,770 --> 00:10:25,770
فکر کنم يه چيزي داشته باشم که
.بدردت بخوره
170
00:10:25,770 --> 00:10:26,800
.خدا خيرت بده
171
00:10:26,810 --> 00:10:28,810
.فقط يه لحظه صبر کن
172
00:11:22,090 --> 00:11:24,690
.فکر کنم يه ردپاي جزيي پيدا کردم
173
00:11:24,700 --> 00:11:26,430
شما چيزي پيدا نکردين؟
174
00:11:26,430 --> 00:11:29,100
.به جز طراحي تند و تلخ، هيچي
175
00:11:29,100 --> 00:11:30,600
اون خون ـه؟
176
00:11:34,470 --> 00:11:36,510
.توت ـه
177
00:11:36,510 --> 00:11:38,180
مثل يه ميوه؟
178
00:11:38,180 --> 00:11:41,950
.نه، مثل درخت راج
.توي بوتهها به بار ميان
179
00:11:41,950 --> 00:11:45,120
توي اين زندگي يه جورايي
گياهشناس شدي، رفيق؟
180
00:11:45,120 --> 00:11:46,720
،من توي پناهگاه حيوانات کار کردم
181
00:11:46,720 --> 00:11:48,820
.سگها رو ديدم که هميشه دنبالشون هستن
182
00:11:48,820 --> 00:11:50,550
.بوتهها توي جنگل سبز ميشن
183
00:11:50,560 --> 00:11:52,160
ميدوني کجا؟ -
...آره -
184
00:11:52,160 --> 00:11:54,220
،سمت شمال غربي
.زياد از پل ناقوس دور نيست
185
00:12:00,200 --> 00:12:02,200
همه چي روبراهه؟
186
00:12:02,200 --> 00:12:05,140
.مري مارگارت" ازم ميخواد که به خونه برگردم"
187
00:12:05,140 --> 00:12:06,540
،ميخوايم يه قابله بياريم
188
00:12:06,540 --> 00:12:08,770
.ميخواد با هر دوي ما آشنا بشه
189
00:12:08,770 --> 00:12:10,770
يه ذره پُر توقع تشريف داره، مگه نه؟
190
00:12:12,740 --> 00:12:14,110
.منظورم اون قابلهست
191
00:12:15,110 --> 00:12:16,850
.اشکالي نداره. برو
192
00:12:16,850 --> 00:12:18,920
.نه...ما تازه يه ردي اينجا پيدا کرديم
...منظورم اينه که
193
00:12:18,920 --> 00:12:20,150
.خودم بهش رسيدگي ميکنم
194
00:12:20,150 --> 00:12:22,020
.اون بهت احتياج داره
195
00:12:22,580 --> 00:12:24,250
.وقتي کارت تموم شد بيا پيش ما
196
00:12:28,260 --> 00:12:30,860
.خيليخب
197
00:12:46,610 --> 00:12:51,980
منم قبلاً يه بطري
.توي تيردان خودم مخفي ميکردم
198
00:12:51,980 --> 00:12:54,120
...من
199
00:12:56,650 --> 00:12:59,260
اونا تيرهاي نوک طلايي هستن؟
200
00:12:59,260 --> 00:13:03,060
دستمزد کمک کردن به ملکه
.براي ورود به قلعهاش هستن
201
00:13:03,060 --> 00:13:05,300
هيچوقت فکر نميکردم براي
.ورود به جايي دستمزد بگيرم
202
00:13:05,300 --> 00:13:08,630
.يه جورايي...حس خوبي نداره
203
00:13:08,630 --> 00:13:10,770
.خيلي سخاوتمندانهست
.ملکه حتماً ازت خوشش مياد
204
00:13:10,770 --> 00:13:12,840
من که فکر ميکنم دلش ميخواد هر چه زودتر
205
00:13:12,840 --> 00:13:14,240
...من رو از قلعهاش بيرون کنه ولي
206
00:13:14,240 --> 00:13:15,970
فعلاً بهترين جا براي
.پسرم همينجاست
207
00:13:15,970 --> 00:13:17,810
،با وجود يه شرور
208
00:13:17,810 --> 00:13:20,680
.اولين اوليت من مراقبت از خونوادمه
209
00:13:20,680 --> 00:13:24,150
.مطمئنم که حرفم رو درک ميکني
210
00:13:24,150 --> 00:13:25,550
.همينطوره
211
00:13:27,220 --> 00:13:29,720
،اگه از حرفم ناراحت نميشي
به جاي مشروب خوردن
212
00:13:29,720 --> 00:13:31,320
.بهتره يه ذره استراحت کني
213
00:13:31,320 --> 00:13:32,920
.اگه ميتونستم همين کار رو ميکردم
214
00:13:35,160 --> 00:13:37,130
.آره، منم توي اين شرايط بودم
215
00:13:41,670 --> 00:13:46,170
...چيزي هست که
بخواي دربارش صحبت کني يا صحبت نکني؟
216
00:13:46,170 --> 00:13:48,970
...فقط
217
00:13:48,970 --> 00:13:52,180
من هميشه معتقد بودم که
.همه چيز ختم به خير ميشه
218
00:13:52,180 --> 00:13:54,340
،آخرين باري که توي جنگل سحرآميز بودم
219
00:13:54,350 --> 00:13:56,980
با يه شواليه سياهپوش جنگيدم
تا نوزادم رو
220
00:13:56,980 --> 00:13:59,250
براي فرار از طلسم
،توي کمدي جادويي بذارم
221
00:13:59,250 --> 00:14:01,650
.هيچوقت هم اعتمادم متزلزل نشده بود
222
00:14:02,650 --> 00:14:04,290
پس چي عوض شده؟
223
00:14:04,290 --> 00:14:06,760
.همين ديگه. نميدونم
224
00:14:06,760 --> 00:14:10,330
...انگار نميتونم از اين ترس
225
00:14:10,330 --> 00:14:11,830
.خلاص بشم
226
00:14:11,830 --> 00:14:15,130
،الان بايد تکيهگاه "سفيدبرفي" باشم
227
00:14:15,130 --> 00:14:17,200
...نبايد حواسم به خاطر اين ترس
228
00:14:20,000 --> 00:14:21,140
.پرت بشه
229
00:14:21,140 --> 00:14:23,240
.خب حواست رو پرت نکن
230
00:14:23,240 --> 00:14:25,240
.به حرف آسونه
231
00:14:27,280 --> 00:14:29,280
،بعد از مُردن همسرم
232
00:14:29,280 --> 00:14:32,280
راهب صومعه درباره چيزي به من گفت که
233
00:14:32,280 --> 00:14:35,290
به آدم کمک ميکنه تا
.به هر ترسي غلبه کنه
234
00:14:38,160 --> 00:14:39,620
کجا پيداش کنم؟
235
00:14:39,630 --> 00:14:41,630
خب، ميگن زير خزه سفيد
236
00:14:41,630 --> 00:14:44,060
،در مرز جنگل "شروود" رشد ميکنه
.دقيقاً جنوب اينجا
237
00:14:44,060 --> 00:14:45,800
خزه سفيد. ديگه چي؟
238
00:14:45,800 --> 00:14:48,030
.رگههاي بلوري درون خودش داره
239
00:14:48,030 --> 00:14:49,300
.مثل ستارهها هستش
240
00:14:49,300 --> 00:14:52,140
.ستارهها -
.واسه همين بهش ميگن ريشه شب -
241
00:14:52,140 --> 00:14:53,700
به خودت کمک کرد؟
242
00:14:53,710 --> 00:14:56,210
،من علاقهاي به جادو ندارم
.مگراينکه مجبور بشم
243
00:14:56,210 --> 00:14:58,240
خب، من ممکنه انقدري
.دست و دلباز نباشم
244
00:14:58,240 --> 00:15:00,140
...بايد بدوني که ميگن
245
00:15:00,150 --> 00:15:02,950
اون قسمت از جنگل
.در اختيار ارواح هستش
246
00:15:02,950 --> 00:15:06,380
در اختيار ارواح؟ -
ممکنه به ريشه شب براي جلوگيري از -
247
00:15:06,390 --> 00:15:08,280
.ترس سفرت احتياج داشته باشي
248
00:15:08,290 --> 00:15:10,220
.شايد اون قمقمه فکر خوبي بوده
249
00:15:10,220 --> 00:15:12,120
،من از ارواح نميترسم
250
00:15:12,120 --> 00:15:14,220
.وقتي خونوادهام در خطر هستن
251
00:15:14,230 --> 00:15:15,390
.ممنونم
252
00:15:19,430 --> 00:15:22,900
نه! تو رو توي تور انداخت؟
253
00:15:22,900 --> 00:15:24,970
!خب، من تازه به کالسکه اون دستبرد زده بودم
254
00:15:24,970 --> 00:15:26,240
...خداي من
255
00:15:26,240 --> 00:15:28,240
.شما دوتا چه داستان عاشقانهاي داشتين
256
00:15:29,370 --> 00:15:31,210
.خب، صحبت از آدم خوشتيپ شد
257
00:15:31,210 --> 00:15:32,710
.زيلينا"، اين "ديويد"ـه"
258
00:15:32,710 --> 00:15:34,980
.آقاي "نولان"، خيلي از ملاقات شما خوشبختم
259
00:15:34,980 --> 00:15:36,950
...خب
260
00:15:36,950 --> 00:15:39,680
.من اينجام
261
00:15:39,690 --> 00:15:41,380
ميشه شروع کنيم؟
262
00:15:41,390 --> 00:15:44,450
بيشتر به نظر مياد که
"ميشه تمومش کنيم؟"
263
00:15:44,460 --> 00:15:46,920
.نه، نه! من...اينجام
264
00:15:46,930 --> 00:15:48,790
.شروع کنيم
265
00:15:48,790 --> 00:15:51,090
،قبل از اينکه شروع کني
.برم يه فنجون چاي براي خودمون بيارم
266
00:15:51,100 --> 00:15:54,030
.نه، نه، نه. بذارين من براتون چاي درست کنم
267
00:15:54,030 --> 00:15:56,000
...به هر حال من براي همين اينجا هستم
268
00:15:56,000 --> 00:15:58,900
.زندگي رو تا حد ممکن براتون آسون کنم
269
00:16:02,870 --> 00:16:06,310
دختر بينظيري نيست؟
270
00:16:06,310 --> 00:16:07,910
.آره، به نظر عالي مياد
271
00:16:07,910 --> 00:16:09,450
ولي ميتونيم بهش اعتماد کنيم؟
.ما حتي اون رو نميشناسيم
272
00:16:09,450 --> 00:16:13,250
کاملاً احتمالش هست که توي اين
.يک سال از دست رفته با هم دوست بوديم
273
00:16:13,250 --> 00:16:15,290
.ممکن هم هست که نبوديم
274
00:16:17,290 --> 00:16:19,320
ببين. فقط ايکاش
.بيشتر اون رو ميشناختيم
275
00:16:19,320 --> 00:16:22,360
نميتونيم به خاطر اين يک سال از دست رفته
.ازش توضيح و تفسير بخوايم
276
00:16:23,400 --> 00:16:25,400
.اون "جوهانا" رو ميشناخته
277
00:16:27,060 --> 00:16:28,870
پرستار بچگيهاي خودت؟
278
00:16:28,870 --> 00:16:31,900
.آره! با هم دوست بودن
279
00:16:31,900 --> 00:16:33,900
.دنياي کوچيکي هستش
280
00:16:33,910 --> 00:16:35,970
..."ديويد"
281
00:16:35,970 --> 00:16:38,240
اگه هر بخشي از اين کار
282
00:16:38,240 --> 00:16:40,110
،به نظر تو يا هر کدوم از ما اشتباه اومد
283
00:16:40,110 --> 00:16:42,380
.هميشه ميتونيم نظرمون رو عوض کنيم
284
00:16:42,380 --> 00:16:44,780
پس بذار حرفهاش رو بشنويم، باشه؟
285
00:16:57,530 --> 00:16:59,000
.بفرماييد
286
00:17:00,160 --> 00:17:02,000
.اميدوارم بابونه دوست داشته باشين
287
00:17:02,000 --> 00:17:04,230
.فهميدم که براي اعصاب خيلي خوب هستش
288
00:17:04,240 --> 00:17:06,170
.چه عالي
289
00:17:38,370 --> 00:17:40,200
.دقيقاً مثل ستارهها
290
00:17:41,570 --> 00:17:43,470
.ريشه شب
291
00:17:43,480 --> 00:17:46,410
!کمک! لطفاً کمکم کنين
292
00:17:57,560 --> 00:18:00,090
!اين بالا! خواهش ميکنم
293
00:19:16,330 --> 00:19:17,930
...تو
294
00:19:17,940 --> 00:19:19,770
تو اولين کسي هستي که
.بعد از مدتها ميبينم
295
00:19:23,410 --> 00:19:26,240
چند وقته اين بالايي؟
296
00:19:26,240 --> 00:19:28,540
.حساب سالهاش از دستم در رفته
297
00:19:28,550 --> 00:19:30,680
تو يه شاهزادهاي؟
298
00:19:32,050 --> 00:19:34,350
.آره
299
00:19:34,350 --> 00:19:37,150
.ميتوني "ديويد" صدام کني
300
00:19:37,160 --> 00:19:39,220
.تاج پادشاهي
301
00:19:39,220 --> 00:19:40,990
تو يه شاهزاده خانمي؟
302
00:19:40,990 --> 00:19:45,060
.آره. ولي ميتوني "راپونزل" صدام کني
303
00:19:48,130 --> 00:19:51,270
پدر و مادرم پادشاه و ملکه
.سرزمين من هستن
304
00:19:51,270 --> 00:19:53,270
اونا رهبراني بزرگ و
.مردم عاشق اونا هستن
305
00:19:53,270 --> 00:19:54,700
چرا سرزمين خودت رو رها کردي؟
306
00:19:54,710 --> 00:19:57,240
.به همون دليلي که تو اين کار رو کردي
307
00:19:57,240 --> 00:19:59,540
.ديدم که داشتي زمين رو ميکندي
308
00:19:59,540 --> 00:20:01,540
براي ريشه شب اومدي؟
309
00:20:01,550 --> 00:20:03,550
.آره
310
00:20:03,550 --> 00:20:07,280
.وفتي بزرگتر شدم، فهميدم
311
00:20:07,290 --> 00:20:10,190
ميدونستم که هيچوقت نميتونم
.مثل پدر و مادرم رهبري کنم
312
00:20:10,190 --> 00:20:12,290
.ولي حداقل يه برادر بزرگتر داشتم
313
00:20:12,290 --> 00:20:14,320
.اون نفر بعدي توي خونواده بود
314
00:20:14,330 --> 00:20:17,960
.ولي بعدش...يه اتفاقي افتاد
315
00:20:17,960 --> 00:20:19,430
.اتفاقي وحشتناک
316
00:20:19,430 --> 00:20:20,660
.متأسفم
317
00:20:20,670 --> 00:20:22,700
.اتفاق خيلي خيلي وحشتناکي بود
318
00:20:22,700 --> 00:20:24,670
...بعد از مرگش
319
00:20:24,670 --> 00:20:28,140
.ترس بر من غلبه کرد
320
00:20:28,140 --> 00:20:29,970
...وقتي چشمانم رو ميبستم
321
00:20:29,980 --> 00:20:32,010
.کابوسها شروع ميشدن
322
00:20:32,010 --> 00:20:33,340
.خواب رو ازم گرفته بودن
323
00:20:33,350 --> 00:20:36,580
ريشه شب رو خوردي؟ -
.آره -
324
00:20:36,580 --> 00:20:41,580
فايده نداشت. بزرگترين اشتباه زندگيم
.اين بود که اومدم دنبالش
325
00:20:41,590 --> 00:20:44,350
پس چطور هنوز اينجايي؟
326
00:20:44,360 --> 00:20:46,560
قبل از اينکه بتونم
،به سرزمين خودمون برگردم
327
00:20:46,560 --> 00:20:49,690
،يه جادوگر ظاهر شد
.صورتش زير ردا مخفي بود
328
00:20:49,690 --> 00:20:53,300
،به من حمله کرد
.تا اين قلعه دنبالم کرد
329
00:20:53,300 --> 00:20:56,070
خب، ديگه نيازي نيست
.نگران اون باشي
330
00:20:56,070 --> 00:20:57,570
.تو رو از اينجا ميبرم بيرون
331
00:20:57,570 --> 00:20:59,470
.تو متوجه نيستي
.اون اجازه نميده
332
00:20:59,470 --> 00:21:00,700
...هر وقت سعي کردم از اينجا برم، اون
333
00:21:02,370 --> 00:21:04,240
.نه
334
00:21:15,750 --> 00:21:17,320
.ديگه خيلي دير شده
335
00:21:26,700 --> 00:21:28,160
.حتماً فهميده که تو اينجايي
336
00:21:30,630 --> 00:21:32,770
،شما يک بار درد زايمان رو تجربه کردين
337
00:21:32,770 --> 00:21:34,570
پس حداقل ميدونين که
.بايد انتظار چه چيزي رو داشته باشين
338
00:21:34,570 --> 00:21:36,610
.آره. هر دومون ميدونيم
339
00:21:36,610 --> 00:21:38,510
فکر نميکنم دستت به خاطر
.اون فشارهايي که دادم خوب شده باشه
340
00:21:38,510 --> 00:21:40,510
.خب، اون مال 30 سال پيش بود
.مطمئنم خوب ميشه
341
00:21:40,510 --> 00:21:42,510
خب، فراموش نکنين که
342
00:21:42,510 --> 00:21:44,810
زايمان دوم ميتونه
.خيلي سريعتر از اولي انجام بشه
343
00:21:44,820 --> 00:21:46,380
.خب، خيالم راحت شد
344
00:21:46,380 --> 00:21:48,320
دوران بارداري من انگار
345
00:21:48,320 --> 00:21:51,420
.توي يه چشم بهم زدن گذشت
346
00:21:52,430 --> 00:21:54,900
پدر ما چطوره؟
347
00:21:56,130 --> 00:21:59,400
.من؟ من...خوبم. خيلي خوبم
348
00:21:59,400 --> 00:22:02,300
خب، "مري مارگارت" به من گفت که
349
00:22:02,300 --> 00:22:05,370
...چه اتفاقي توي طلسم اول رخ داد و
350
00:22:05,370 --> 00:22:07,400
...از دست دادن دخترتون
351
00:22:07,410 --> 00:22:09,310
.خيلي غمانگيزه
352
00:22:09,310 --> 00:22:12,210
،ببينيد...من نميخوام فضولي کنم
353
00:22:12,210 --> 00:22:16,110
ولي اون يه مقدار
.بابت اين اتفاقات اضطراب داره
354
00:22:16,110 --> 00:22:18,480
جدي؟
355
00:22:18,480 --> 00:22:21,350
ديويد"، ما يک سال از خاطراتمون"
356
00:22:21,350 --> 00:22:23,290
.در جنگل سحرآميز رو از دست داديم
357
00:22:23,290 --> 00:22:26,090
ما يه دفعه ديديم که
توي "استوري بروک" هستيم و
358
00:22:26,090 --> 00:22:28,290
...داريم بچهدار ميشيم؟ اين
359
00:22:28,290 --> 00:22:29,630
.يه ذره آدم رو دلواپس ميکنه
360
00:22:29,630 --> 00:22:33,030
به نظرم بهتره که اين اضطرابها رو
.بيرون از خونه از بين ببرين
361
00:22:33,030 --> 00:22:36,530
احساسات، مخصوصاً اونايي که
،سرکوبشون ميکنيم
362
00:22:36,530 --> 00:22:40,270
مثل رژيم غذايي و ورزش
.ميتونه روي بارداري تأثير بذاره
363
00:22:40,270 --> 00:22:43,310
...ببينيد، منظور حرف من اينه که
364
00:22:43,310 --> 00:22:46,410
اگه بابت اين اتفاقات
،دچار ترس شدين
365
00:22:46,410 --> 00:22:48,410
بهتره که اون رو در بيرون از خونه
366
00:22:48,410 --> 00:22:50,650
.از بين ببرين -
.من اينطوري نيستم -
367
00:22:50,650 --> 00:22:54,250
،هر اتفاقي بيفته
.ما اون رو پشت سر ميذاريم
368
00:22:56,420 --> 00:22:58,420
.خب، پس به افتخارش
369
00:23:06,300 --> 00:23:08,430
تو خيلي خوششانسي که
370
00:23:08,430 --> 00:23:10,870
.همچين شوهر شجاعي داري
371
00:23:10,870 --> 00:23:12,740
.انقدر نترس
372
00:23:12,740 --> 00:23:15,400
،حالا که صحبتش شد
مري مارگارت" اشاره کرد که"
373
00:23:15,410 --> 00:23:17,640
.شما رو از يه سري کارهاي مهم شهري انداختيم
374
00:23:17,640 --> 00:23:19,910
.ميدونين، به نظرم براي امروز کافيه
375
00:23:19,910 --> 00:23:22,280
.بهتره بذاريم شما به کارتون برسين
376
00:23:24,820 --> 00:23:27,250
."خيلي از آشناييتون خوشبخت شدم، آقاي "نولان
377
00:23:27,250 --> 00:23:28,920
."ديويد"
."منم خيلي خوشبخت شدم، "زيلينا
378
00:23:28,920 --> 00:23:31,520
.افتخاري براي من بود
379
00:23:34,521 --> 00:23:39,521
:مــتـرجــم
«King-AmirK» امـيـرمـهـدي
380
00:24:11,930 --> 00:24:13,760
بستني خوبه؟
381
00:24:13,770 --> 00:24:15,970
خوشمزهست. مامانم قبلاً من رو
382
00:24:15,970 --> 00:24:19,270
براي گرفتن بستني به
.مغازه "ايتالياي کوچک" ميبرد
383
00:24:19,270 --> 00:24:21,370
.ولي اين هم مثل اون خوشمزهست
384
00:24:21,370 --> 00:24:24,910
،خب، "استوري بروک" هم جاذبههاي خودش رو داره
385
00:24:24,910 --> 00:24:29,680
هر چند ميدونم که
.به پاي شهرهاي بزرگ نميرسه
386
00:24:29,680 --> 00:24:32,480
.راستش اينجا خيلي خوبه
387
00:24:32,480 --> 00:24:34,650
نيويورک" شهر بزرگيه"
،ولي مردم زيادي اونجا هستن
388
00:24:34,650 --> 00:24:35,750
...باعث ميشه احساس کني
389
00:24:35,750 --> 00:24:37,850
.تنهايي
390
00:24:37,860 --> 00:24:39,460
.آره
391
00:24:39,460 --> 00:24:42,590
آره. اين بهترين نکته
.شهرهاي کوچيک هستش
392
00:24:42,590 --> 00:24:47,360
...همه همديگه رو ميشناسن. انگار
393
00:24:47,370 --> 00:24:49,600
.مثل يه خونواده بزرگ هستش
394
00:24:50,770 --> 00:24:52,900
ميشه يه چيزي بهت بگم؟
395
00:24:52,900 --> 00:24:54,800
.حتماً -
فکر نميکنم مامانم فقط -
396
00:24:54,810 --> 00:24:57,410
.به خاطر پرونده به "استوري بروک" اومده باشه
397
00:24:57,410 --> 00:24:59,910
منظورت چيه؟
398
00:24:59,910 --> 00:25:03,010
به نظرم ميخواست يه مدتي
.از "نيويورک" دور باشه
399
00:25:03,980 --> 00:25:06,950
چرا همچين فکري ميکني؟
400
00:25:06,950 --> 00:25:10,850
...دوست پسر مامانم
.اسمش "والش" بود
401
00:25:10,860 --> 00:25:12,620
.ازش خواستگاري کرد
402
00:25:14,930 --> 00:25:16,860
،دو روز بعدش
"من رو به خاطر کاري در ايالت "مين
403
00:25:16,860 --> 00:25:18,290
.از مدرسه کشيد بيرون
404
00:25:18,300 --> 00:25:20,000
اون کار در "کويينز" رو قبول نميکرد
405
00:25:20,000 --> 00:25:22,030
.اگه باعث مدرسه نرفتن من ميشد
406
00:25:22,030 --> 00:25:24,030
فکر ميکني چه اتفاقي افتاده؟
407
00:25:24,040 --> 00:25:26,870
.نميدونم
408
00:25:26,870 --> 00:25:29,040
،ولي اگه جواب مثبت ميداد
.بعيد ميدونم به اينجا مياومديم
409
00:25:30,740 --> 00:25:33,580
تو چه حسي در اين مورد داري؟
410
00:25:33,580 --> 00:25:36,350
...ازش خوشت مياومد؟ اين
411
00:25:36,350 --> 00:25:37,680
والش"؟"
412
00:25:37,680 --> 00:25:39,650
خوشم مياومد که
.مادرم رو خوشحال ميکرد
413
00:25:39,650 --> 00:25:43,850
تازه خيلي حال ميداد که
.دوتا جا براي گذروندن تعطيلات داشتيم
414
00:25:43,860 --> 00:25:46,390
به نظرم يه روزي
انقدر خونوادهات بزرگ ميشه که
415
00:25:46,390 --> 00:25:48,590
.خودت نميدوني باهاشون چي کار کني
416
00:25:48,590 --> 00:25:50,660
همچين فکري ميکني؟
417
00:25:50,660 --> 00:25:52,760
.واقعاً همينطوره
418
00:25:57,870 --> 00:26:00,470
دنبال بهونهاي براي
استفاده از اون وسيله هستي، درسته؟
419
00:26:00,470 --> 00:26:02,940
.حداقل ميدونيم که جاي درستي اومديم
حالا چي؟
420
00:26:02,940 --> 00:26:05,340
.حالا شروع ميکنيم به جستوجو
421
00:26:05,340 --> 00:26:07,040
يه چيزي رو ميدوني، "سوان"؟
422
00:26:07,050 --> 00:26:09,050
،هر وقت کنارم هستي
به طرز اجتنابناپذيري خودم رو
423
00:26:09,050 --> 00:26:11,880
،در حال سفر از بين جنگل و بيشه ميبينم
424
00:26:11,880 --> 00:26:13,880
.به دنبال خطر
425
00:26:13,890 --> 00:26:15,820
بفرما. فکر ميکردم
،تو از چيزي نميترسي
426
00:26:15,820 --> 00:26:17,350
.هميشه به دنبال ماجراجويي بعدي هستي
427
00:26:17,360 --> 00:26:18,820
همچين فکر ميکني؟ -
اينطور نيست؟ -
428
00:26:18,820 --> 00:26:20,890
پس سال گذشته رو تنهايي
روي اون کشتي
429
00:26:20,890 --> 00:26:21,920
چه غلطي ميکردي؟
430
00:26:21,930 --> 00:26:23,360
به نظرم مدام
431
00:26:23,360 --> 00:26:25,430
...داستانهاي شجاعانه داشتي
432
00:26:25,430 --> 00:26:28,460
تا اينکه تصميم گرفتي
برگردي و نجاتم بدي؟
433
00:26:28,470 --> 00:26:30,430
.دقيقاً
434
00:26:32,370 --> 00:26:33,570
.داري دروغ ميگي
435
00:26:33,570 --> 00:26:35,710
ببخشيد؟ -
اونجا چه اتفاقي افتاد؟ -
436
00:26:35,710 --> 00:26:37,470
چي رو به من نميگي؟ -
.هيچي -
437
00:26:37,480 --> 00:26:39,080
اين داستان منه و
.ازش دست نميکشم
438
00:26:39,080 --> 00:26:40,810
.هنوزم حرفت رو باور نميکنم
439
00:26:40,810 --> 00:26:42,910
خب، بهتره فراموشش کنيم و
.تو هم ميتوني از من تشکر کني
440
00:26:42,910 --> 00:26:45,110
به خاطر حافظهام؟
.من که قبلاً تشکر کردم
441
00:26:45,120 --> 00:26:47,120
خب، به خاطر نجات دادن تو
.از يه ازدواج بيعشق
442
00:26:47,120 --> 00:26:48,950
فکر ميکني داري همچين کاري ميکني؟
443
00:26:48,950 --> 00:26:51,750
.اون يه ميمون بالدار بود -
.من که نميدونستم -
444
00:26:53,120 --> 00:26:56,530
به خواستگاريش...فکر کردي؟
445
00:26:56,530 --> 00:26:57,890
اهميتي داره؟
446
00:26:57,900 --> 00:26:58,990
.بخندونم
447
00:26:59,000 --> 00:27:00,630
آره، خوب شد؟
448
00:27:00,630 --> 00:27:02,900
من عاشق بودم، واسه همين
.معلومه که بهش فکر کردم
449
00:27:02,900 --> 00:27:04,900
،طبق معمول اون کسي نبود که خودش ميگفت
450
00:27:04,900 --> 00:27:07,600
.منم دلم شکست
به اندازه کافي خندهدار بود برات؟
451
00:27:09,640 --> 00:27:11,970
،از حرفم بد برداشت نکن
.ولي خوشحالم که اين رو ميشنوم
452
00:27:11,980 --> 00:27:15,380
خوشحالي که دلم شکست؟
453
00:27:15,380 --> 00:27:17,850
...اگه ميتونه بشکنه
454
00:27:17,850 --> 00:27:19,920
.يعني هنوزم کار ميکنه
455
00:27:42,840 --> 00:27:45,840
.يه خونه رعيتي
456
00:27:45,840 --> 00:27:48,480
.بايد قدردان اين نکته خندهدار باشي
457
00:28:45,570 --> 00:28:47,900
"شما با موبايل "اِما سوان
.از شرکت وثيقهگذاري سيب بزرگ تماس گرفتين
458
00:28:47,910 --> 00:28:49,940
،پيغام خودتون رو بذاريد
.من باهاتون تماس ميگيرم
459
00:28:49,940 --> 00:28:51,940
."اِما"، منم "ديويد"
460
00:28:51,940 --> 00:28:55,640
.من دارم رد رو دنبال ميکنم
.به نظرم پيداش کردم...جادوگر شرور
461
00:28:55,650 --> 00:28:56,880
.ميخوام برم دنبالش
462
00:29:12,000 --> 00:29:14,960
.نبايد هيچوقت صدات ميکردم
!اون من رو ميخواد
463
00:29:14,970 --> 00:29:18,050
!اگه همين الان بري، شايد بهت رحم کنه -
.نه، از اين خبرا نيست -
464
00:29:18,050 --> 00:29:19,970
!تو رو پيش خونوادهات برميگردونم -
!خواهش ميکنم! اون تو رو ميکُشه -
465
00:29:19,970 --> 00:29:23,710
.تو نميتوني نجاتم بدي
.کاري از دستت برنمياد
466
00:29:26,080 --> 00:29:27,610
.نه
467
00:29:27,610 --> 00:29:30,550
...من ميتونم نجاتت بدم
.اين کار رو هم ميکنم
468
00:30:47,720 --> 00:30:49,590
.قطعاً يکي اينجا زندگي ميکنه
469
00:30:49,590 --> 00:30:52,600
.هر چند الان به نظر خالي مياد
470
00:30:52,600 --> 00:30:54,730
چرا داريم آروم حرف ميزنيم؟
471
00:30:54,730 --> 00:30:58,030
چون مخفيگاههاي خوب
.هميشه به نظر خالي ميان
472
00:30:58,040 --> 00:30:59,700
باور کن. زمان زيادي رو
473
00:30:59,700 --> 00:31:02,070
دنبال آدمايي بودم که
.نميخواستن کسي پيداشون کنه
474
00:31:02,070 --> 00:31:04,610
.ميدونم مخفي شدن چطوريه
475
00:31:15,320 --> 00:31:17,250
.پناهگاه طوفان
476
00:31:31,230 --> 00:31:32,800
.صبر کن. صبر کن
477
00:31:32,800 --> 00:31:35,400
.چرخيدن اطراف يه خونه رعيتي متروکه خيلي فرق ميکنه
478
00:31:35,410 --> 00:31:37,770
اين پايين رفتن به سردابي هستش که
479
00:31:37,780 --> 00:31:38,810
.هيچ راه خروجي نداره
480
00:31:38,810 --> 00:31:40,780
ترسيدي؟
481
00:31:40,780 --> 00:31:44,250
.ترس و استراتژي با هم فرق ميکنن
482
00:31:44,250 --> 00:31:46,320
.ميدونيم که اون هيولاهاي بالدار داره
483
00:31:46,320 --> 00:31:47,820
.خدا ميدونه اون پايين چيه
484
00:31:47,820 --> 00:31:49,890
اگه اين شرور به اندازهاي که
،ما فکر ميکنيم قوي باشه
485
00:31:49,890 --> 00:31:51,420
،بهتره يه مقدار از پشتيباني جادو استفاده کنيم
486
00:31:51,420 --> 00:31:53,920
"مگراينکه توي "نيويورک
.تمرين جادو کرده باشي
487
00:31:53,920 --> 00:31:57,130
.باشه. به "رجينا" زنگ ميزنم
.بهش ميگم "هنري" رو رستوران "مادربزرگ" بذاره
488
00:31:57,130 --> 00:32:00,100
دوست دارم ببينم که اون هيولاهاي بالدار
489
00:32:00,100 --> 00:32:01,400
.چطوري ميخوان از کمان اون رد بشن
490
00:32:01,400 --> 00:32:03,930
.همينطور غذاهاي خوشمزهاش -
.ديويد"ـه" -
491
00:32:03,930 --> 00:32:06,270
."اِما"، منم "ديويد"
.دارم رد رو دنبال ميکنم
492
00:32:06,270 --> 00:32:08,400
...به نظرم پيداش کردم
.جادوگر شرور
493
00:32:08,410 --> 00:32:10,210
.ميخوام برم دنبالش
494
00:32:10,511 --> 00:32:15,511
ارائــه از سـايــت
فـري آفــلايــن
(FREE-OFFLINE.ORG)
495
00:32:50,750 --> 00:32:52,750
!بهش نزديک نشو
496
00:32:53,750 --> 00:32:55,320
!من خودشم
497
00:33:03,890 --> 00:33:05,090
تو چي هستي؟
498
00:33:06,860 --> 00:33:08,960
.من خود تو هستم
499
00:33:17,170 --> 00:33:20,080
.راپونزل"، اون جادوگر نيست"
.خود تويي
500
00:33:20,080 --> 00:33:22,480
خودت گفتي که بعد از
.خوردن ريشه شب ظاهر شد
501
00:33:22,480 --> 00:33:24,450
فکر کردي فايدهاي نداشت
.ولي اينطور نيست
502
00:33:24,450 --> 00:33:28,450
ريشه بهت اجازه ميده با ترسهات
.روبرو بشي تا بهشون غلبه کني
503
00:33:28,450 --> 00:33:30,820
.من نميتونم. خواهش ميکنم کمکم کن
504
00:33:30,820 --> 00:33:32,250
!اون ترس توئه
505
00:33:32,260 --> 00:33:34,120
!فقط خودت ميتوني اون رو شکست بدي
506
00:33:35,260 --> 00:33:37,190
.تو نميتوني من رو شکست بدي
507
00:33:37,190 --> 00:33:40,130
.ميتونم ترست رو احساس کنم
...بوي تعفن ميده
508
00:33:40,130 --> 00:33:42,460
بوي تعفن يه پسر چوپان که
509
00:33:42,470 --> 00:33:45,000
.زيادي از مزرعه خودش دور شده
510
00:33:45,000 --> 00:33:46,870
.من از چيزي نميترسم
511
00:33:53,310 --> 00:33:55,280
،اگه اين حقيقت داشت
.من الان اينجا نبودم
512
00:34:04,520 --> 00:34:07,360
!"بايد باهاش روبرو بشي، "راپونزل
!بايد
513
00:34:07,360 --> 00:34:08,920
.نه. من نميتونم
514
00:34:23,440 --> 00:34:24,970
!گوش کن ببين چي ميگم
515
00:34:24,980 --> 00:34:26,810
ترست از اين بود که
هيچوقت نتوني
516
00:34:26,810 --> 00:34:28,580
،مثل پدر و مادرت
!مثل برادرت رهبري کني
517
00:34:29,910 --> 00:34:32,150
،بهش اقرار کن
.اونوقت ميتوني
518
00:34:32,150 --> 00:34:33,980
!نه، من نميتونم -
.چرا، تو ميتوني -
519
00:34:33,980 --> 00:34:35,480
!جداش کن. بذار بره
520
00:34:35,490 --> 00:34:38,490
،اگه اين کار رو بکني
.بالأخره به چيزي که ميخواي ميرسي
521
00:34:38,490 --> 00:34:41,260
!ميتوني از اين برج بري -
!من نميخوام برم -
522
00:34:42,430 --> 00:34:45,160
.درکت ميکنم
.باور کن
523
00:34:45,160 --> 00:34:48,000
.که از آيندهاي نامعلوم بترسي
524
00:34:48,000 --> 00:34:49,570
،ممکنه اينجا احساس امنيت کني
525
00:34:49,570 --> 00:34:52,970
،"ولي اگه با آينده روبرو نشي "راپونزل
526
00:34:52,970 --> 00:34:56,070
!همينجا ميميري، تنها
527
00:34:56,070 --> 00:34:57,310
همچين چيزي رو ميخواي؟
528
00:34:57,310 --> 00:35:00,240
.نه -
.ميدوني بايد چي کار کني -
529
00:35:00,240 --> 00:35:01,540
!انجامش بده
530
00:35:25,240 --> 00:35:27,340
...من
531
00:35:27,340 --> 00:35:28,440
!موفق شدم
532
00:35:36,480 --> 00:35:39,250
.نميفهمي؟ ترست باعث ضعيف شدن تو ميشه
533
00:35:39,250 --> 00:35:41,480
.نه. من نميترسم
534
00:35:41,490 --> 00:35:43,620
.به زبون آوردنش فايدهاي نداره
535
00:35:43,620 --> 00:35:45,990
من براي محافظت از خونوادهام
.جون خودم رو ميدم
536
00:35:45,990 --> 00:35:47,160
،اين باعث نميشه شجاع بشي
537
00:35:47,160 --> 00:35:49,490
.حتي اگه اين موضوع ثابت شده باشه
538
00:35:53,460 --> 00:35:56,530
.تسليم شو. راحتتره
539
00:36:05,510 --> 00:36:06,680
،من ميترسم
540
00:36:06,680 --> 00:36:10,610
.ميترسم...از اينکه پدر خوبي نشم
541
00:36:10,610 --> 00:36:15,220
!ولي اجازه نميدم الان مانع من بشه
542
00:36:47,480 --> 00:36:49,690
ديويد"، حالت خوبه؟"
543
00:36:51,390 --> 00:36:53,960
خب، اون کجاست؟
544
00:36:53,960 --> 00:36:57,530
.اون نبود -
.پس کي بود؟ رنگت مثل گچ ديوار شده -
545
00:36:57,530 --> 00:37:00,300
.خودم بود -
چي گفتي؟ -
546
00:37:00,300 --> 00:37:03,530
.کار جادوگره
.داره ما رو بازي ميده
547
00:37:03,530 --> 00:37:05,600
فهميدين که اون کجا
ممکنه مخفي شده باشه؟
548
00:37:05,600 --> 00:37:08,670
.يه خونه رعيتي. فکر ميکنيم مال اونه
549
00:37:08,670 --> 00:37:10,240
.پس بريم تمومش کنيم
550
00:37:10,240 --> 00:37:12,640
.بريم اون جادوگر رو به "آز" برگردونيم
551
00:37:32,330 --> 00:37:34,200
،داشتم توي رودخونه شنا ميکردم
552
00:37:34,200 --> 00:37:36,700
،جايي که نبايد ميرفتم
553
00:37:36,700 --> 00:37:40,470
جايي که پدر و مادرم هميشه
.به ما هشدار ميدادن که نبايد بريم
554
00:37:40,470 --> 00:37:43,040
.جريان آب تند شد
555
00:37:43,040 --> 00:37:45,210
.برادرم پريد توي آب که نجاتم بده
556
00:37:45,210 --> 00:37:48,080
.اون...جونم رو نجات داد
557
00:37:48,080 --> 00:37:50,180
...ولي
558
00:37:50,180 --> 00:37:51,380
.نتونست خودش رو نجات بده
559
00:37:53,080 --> 00:37:55,550
.متأسفم -
.تاج و تخت مال اون بود -
560
00:37:55,550 --> 00:37:57,750
.نميدونستم که ميتونم ملکه بشم يا نه
561
00:37:57,760 --> 00:38:01,320
،اگه خودم نميدونستم
پدر و مادرم چطور ميتونستن به من اعتقاد داشته باشن؟
562
00:38:01,330 --> 00:38:04,160
.شخصيت تو همينه
563
00:38:04,160 --> 00:38:07,160
.نميتوني تا ابد از اون يا بقيه مخفي بشي
564
00:38:07,160 --> 00:38:09,660
تو واقعاً فکر ميکني که
.اونا من رو ميبخشن
565
00:38:09,670 --> 00:38:11,530
.تو بچه اونايي
566
00:38:11,540 --> 00:38:14,670
.معلومه که تو رو ميبخشن
567
00:38:21,080 --> 00:38:24,350
مادر؟ پدر؟
568
00:38:28,220 --> 00:38:30,220
.عزيزم -
.دخترم -
569
00:38:34,190 --> 00:38:37,830
نميخواي بهم بگي که
چرا کل شب رو توي جنگل بودي؟
570
00:38:37,830 --> 00:38:40,230
...اونجا بودم چون
571
00:38:42,330 --> 00:38:44,070
.ميترسيدم
572
00:38:46,170 --> 00:38:47,340
ميترسيدي؟
573
00:38:52,180 --> 00:38:54,710
.چون "اِما" رو از دست داديم -
.دوبار -
574
00:38:54,710 --> 00:38:58,250
،يه بار وقتي نوزاد بود
...يه بار هم وقتي که
575
00:38:58,250 --> 00:39:00,680
مجبور شديم بدون اون به
.جنگل سحرآميز برگرديم
576
00:39:00,680 --> 00:39:03,090
.نه، هيچکدوم تقصير تو نبود -
.ميدونم -
577
00:39:03,090 --> 00:39:07,360
،ولي چون اون رو از دست داديم
.هيچوقت براش پدري نکردم
578
00:39:07,360 --> 00:39:10,330
.تو پدر خيلي خوبي بودي
579
00:39:10,330 --> 00:39:14,100
.الان براش هستم
.ولي من بزرگش نکردم
580
00:39:15,730 --> 00:39:18,830
...اين بچه، اين يکي
581
00:39:19,870 --> 00:39:24,340
،نميدونم. تابحال همچين کاري نکردم
.نميدونم از پسش برميام يا نه
582
00:39:24,340 --> 00:39:27,510
.مجبور نيستي
583
00:39:27,510 --> 00:39:31,250
...اين کار رو مثل هميشه انجام ميديم
584
00:39:31,250 --> 00:39:32,780
.با همديگه
585
00:39:35,120 --> 00:39:36,720
چطور اين موضوع رو فراموش کردم؟
586
00:39:38,290 --> 00:39:43,130
بجنب. بايد بريم
.اتاق بچه رو درست کنيم
587
00:39:51,270 --> 00:39:54,100
دليل خاصي داره که اون
هيولايي به شکل تو رو فرستاده؟
588
00:39:54,100 --> 00:39:57,240
،نميدونم. يه دفعه اونجا بود. چهره من رو داشت
.به عميقترين ترسهاي من چنگ ميانداخت
589
00:39:57,240 --> 00:40:00,210
از عميقترين ترسهاي تو خبر داشت؟
590
00:40:00,210 --> 00:40:02,810
آره...چيزايي که هيچوقت
."به کسي نگفتم، حتي "مري مارگارت
591
00:40:02,810 --> 00:40:06,180
،همينجوري بود تا به ترسهام اقرار کردم
بعدش تونستم
592
00:40:06,180 --> 00:40:08,280
.با فرو کردن دسته شمشيرم توي اون شکستش بدم
593
00:40:08,290 --> 00:40:10,190
اون...شمشيرت...الان کجاست؟
594
00:40:10,190 --> 00:40:11,750
.قسمت عجيبش همينجاست
595
00:40:11,760 --> 00:40:14,860
.بعد از اينکه کُشتمش، دسته شمشير...ناپديد شد
596
00:40:14,860 --> 00:40:17,290
خب، اين چه معنايي داره؟
597
00:40:17,290 --> 00:40:20,360
،وقتي با عميقترين ترسهاي خودمون روبرو ميشيم
.شجاعت واقعي ما پديدار ميشه
598
00:40:20,360 --> 00:40:24,770
وقتي از دسته شمشيرت براي
،شکست ترسهات استفاده کردي
599
00:40:24,770 --> 00:40:26,940
.شجاعت خودت رو به اون منتقل کردي
600
00:40:26,940 --> 00:40:28,540
پس چرا ناپديد شد؟
601
00:40:28,540 --> 00:40:32,210
.ناپديد نشده. اون گرفتش
602
00:40:32,210 --> 00:40:35,210
صبر کن ببينم. جادوگر شرور
شجاعت اون رو دزديده؟
603
00:40:35,210 --> 00:40:36,510
.خب، حداقل يه نمادي از اون رو
604
00:40:36,510 --> 00:40:39,510
نمادها هم ميتونن
.محافظان قدرتمندي باشن
605
00:40:47,290 --> 00:40:49,590
.خيلي خوشحالم که اومدي
606
00:40:49,590 --> 00:40:53,300
.خواهش ميکنم
.خيلي از آشنايي با شما خوشحال شدم
607
00:40:53,300 --> 00:40:56,930
باز هم از "ديويد" براي
.ملاقات با من تشکر کن
608
00:40:56,930 --> 00:40:58,770
ميدوني، داستانهاي زيادي رو
609
00:40:58,770 --> 00:41:00,800
...درباره شاهزاده شجاع تو شنيدم، فقط
610
00:41:00,800 --> 00:41:03,510
احساس ميکنم که خيلي خوششانسم که
.با هر دوي شما آشنا شدم
611
00:41:03,510 --> 00:41:04,970
.ما خيلي خوششانس هستيم
612
00:41:04,980 --> 00:41:08,210
،با وجود اين طلسم
،وقت آمادگي براي نوزاد رو نداشتم
613
00:41:08,210 --> 00:41:10,750
...بعدش يه دفعه احساس کردم که
.ميتونم مانع اين ترس بشم
614
00:41:10,750 --> 00:41:12,510
.معلومه که ميتوني
615
00:41:12,520 --> 00:41:14,780
.دليلي براي ترسيدن وجود نداره
616
00:41:14,790 --> 00:41:16,790
.واسه همين من اينجام
617
00:41:22,460 --> 00:41:26,360
.اون قفل...قبلاً سالم بود
618
00:41:29,730 --> 00:41:30,930
آمادهاي؟
619
00:41:37,010 --> 00:41:38,640
.تا الان که خوب پيش رفته
620
00:41:38,640 --> 00:41:41,410
.همه حواستون جمع باشه
.بياين
621
00:41:44,280 --> 00:41:46,450
.قطعاً جادوي سياه در اينجاست
622
00:41:52,660 --> 00:41:54,760
ميتونين احساسش کنين؟
623
00:41:54,760 --> 00:41:58,260
نميدونم. شايد چيزي که
.دارم احساس ميکنم خوب نباشه
624
00:41:59,460 --> 00:42:04,400
جادوگر شرور توي اين قفس
چي نگه ميداشته؟ ميمون؟
625
00:42:04,400 --> 00:42:06,600
.نه، ميمون نبودن
626
00:42:13,010 --> 00:42:16,040
چند نفر رو ميشناسيم که
627
00:42:16,050 --> 00:42:18,050
ميتونن کاه رو به طلا تبديل کنن؟
628
00:42:18,050 --> 00:42:20,280
"پوست چروکين"
629
00:42:21,281 --> 00:42:26,281
:تــرجــمـه و تـنــظيـم
«King-AmirK» امـيــرمـهــدي عـاطـفــي نــيــا
(kingamirk@gmail.com)
630
00:42:26,782 --> 00:42:31,782
:.:.:http://forum.free-offline.org:.:.: