1 00:00:01,914 --> 00:00:04,375 ...آنچه گذشت 2 00:00:04,406 --> 00:00:06,163 تو کي هستي؟ - ."پيتر پن" - 3 00:00:06,194 --> 00:00:08,461 .اين "زنگوله بندزن" به ما کمک نمي‌کنه 4 00:00:08,496 --> 00:00:10,363 .تو مي‌دوني "پن" کجاست - .البته که مي‌دونم - 5 00:00:10,398 --> 00:00:12,865 .تير يه زخم سطحي ايجاد کرد مي‌دوني چقدر وقت دارم؟ 6 00:00:12,900 --> 00:00:14,634 .چند روز. در نهايت چند هفته 7 00:00:14,669 --> 00:00:16,035 .من به اينجا تعلق ندارم 8 00:00:16,070 --> 00:00:18,471 تو بنا به دليلي خلق شدي و .من مي‌تونم بهت کمک کنم اون دليل رو پيدا کني 9 00:00:19,773 --> 00:00:22,575 !نه! بابا! نه 10 00:00:22,609 --> 00:00:24,210 برنمي‌گردي، مگه نه؟ 11 00:00:24,244 --> 00:00:26,245 من بايد اين کار رو .به احترام "بلفاير" انجام بدم 12 00:00:26,279 --> 00:00:27,479 .مي‌دونم چه جوري ميشه به "سرزمين عدم" رفت 13 00:00:27,480 --> 00:00:31,584 ."به خونه خوش اومدي، "بلفاير 14 00:00:32,865 --> 00:00:37,065 تيم ترجمه فري آفلاين شما را به ديدن ...داستان شهري اسرارآميز و شخصيت هاي شيرين داستاني دعوت مي‌کند 15 00:00:37,623 --> 00:00:39,390 انگار همين ديروز بود که 16 00:00:39,425 --> 00:00:42,227 ورودت رو براي اولين بار ."به "سرزمين عدم" خوشامد گفتم، "بلفاير 17 00:00:44,230 --> 00:00:48,366 بايد بگم که اميدوار بودم .ديگه هيچوقت نبينمت 18 00:00:48,400 --> 00:00:50,335 پس اونوقت "پن" نبايد .پسرم رو زنداني مي‌کرد 19 00:00:50,369 --> 00:00:54,571 شايد خيلي بهتر بود که .تو اينجا رو رها نمي‌کردي 20 00:00:54,606 --> 00:00:56,106 .مي‌خوام اون رو پس بگيرم 21 00:00:56,140 --> 00:00:58,141 تو واقعاً به اين اعتقاد داري؟ 22 00:00:58,175 --> 00:00:59,976 .تو يه پسر گمشده بودي 23 00:01:00,010 --> 00:01:02,613 "مي‌دوني که "پيتر پن .الکي وقت خودش رو تلف نمي‌کنه 24 00:01:02,647 --> 00:01:04,881 مي‌دوني که چندوقت بود دنبال 25 00:01:04,915 --> 00:01:07,183 .قلب راسخ‌ترين معتقد مي‌گشت 26 00:01:07,218 --> 00:01:10,419 ...واقعاً معتقدي اون به راحتي 27 00:01:10,454 --> 00:01:11,621 ازش دست مي‌کشه؟ 28 00:01:11,655 --> 00:01:14,123 .شايد، اگه من محترمانه ازش درخواست کنم 29 00:01:15,359 --> 00:01:18,160 ..."تو ممکنه بزرگ شده باشي، "بلفاير 30 00:01:18,194 --> 00:01:21,163 .ولي ظاهراً يه احمق بار اومدي 31 00:01:21,197 --> 00:01:22,598 .من بزرگ شدم 32 00:01:22,633 --> 00:01:24,166 ،نمي‌دونم احمقم يا نه 33 00:01:24,200 --> 00:01:26,534 .ولي بلدم چه جوري دست يه نفر رو ببندم 34 00:01:30,706 --> 00:01:33,074 ."من ديگه يه پسر بچه نيستم، "فيليکس 35 00:01:33,108 --> 00:01:35,109 .مطمئناً ديگه گمشده هم نيستم 36 00:01:38,780 --> 00:01:46,008 «روزي روزگاري» قسمت چهارم از فصل سوم «عادت‌هاي ناخوشايند» تاريخ پخش و ترجمه: 92/07/29 37 00:01:46,513 --> 00:01:51,513 با افتخار تقديم مي‌کند «King-AmirK» اميرمهدي عاطفي نيا 38 00:01:52,126 --> 00:01:53,294 "بي" 39 00:01:55,697 --> 00:01:57,863 .يه کادو 40 00:01:57,898 --> 00:01:59,766 يه چيزي که زغال خودت رو .باهاش تيز کني 41 00:02:01,669 --> 00:02:04,170 از کجا پيداش کردي؟ 42 00:02:04,204 --> 00:02:06,105 .از مردي که ديگه بهش احتياج نداشت 43 00:02:06,139 --> 00:02:08,341 منظورت اينه از مردي گرفتي که .نمي‌تونست پولش رو بهت بده 44 00:02:08,375 --> 00:02:09,942 ..."بي" 45 00:02:09,976 --> 00:02:11,344 ،بابا بهت که گفتم 46 00:02:11,378 --> 00:02:13,312 من ديگه نمي‌خوام از مردمي که ترسونديشون .براي من کادو بگيري 47 00:02:14,547 --> 00:02:16,648 پس چي مي‌خواي؟ 48 00:02:16,683 --> 00:02:18,517 .به من بگو، پسرم 49 00:02:18,551 --> 00:02:20,485 چه چيزي تو رو خوشحال مي‌کنه؟ 50 00:02:20,520 --> 00:02:22,487 .از اينجا رفتن 51 00:02:22,522 --> 00:02:24,756 من خسته شدم از بس .توي اين کلبه موندم 52 00:02:24,791 --> 00:02:27,559 .خب، حل کردن اين مشکل کاري نداره 53 00:02:27,593 --> 00:02:29,860 نظرت درباره يه قلعه چيه، هان؟ 54 00:02:29,894 --> 00:02:32,463 مي‌تونم قصري چنان باشکوه برات بسازم که 55 00:02:32,497 --> 00:02:35,032 .سايه‌اش تا حومه شهر رو بپوشونه 56 00:02:35,066 --> 00:02:37,267 .منظور من همچين چيزي نيست 57 00:02:37,302 --> 00:02:39,870 ،مي‌خوام برم بيرون، دوست پيدا کنم 58 00:02:39,904 --> 00:02:41,905 .دنياي پشت اين چهارديواري رو ببينم 59 00:02:41,940 --> 00:02:43,907 بابا، چرا نمي‌توني توي اين کار به من اعتماد کني؟ 60 00:02:43,942 --> 00:02:45,642 ...من بهت اعتماد دارم، "بي". اين 61 00:02:45,676 --> 00:02:47,777 .مشکل از بقيه‌ست که نمي‌تونم 62 00:02:47,812 --> 00:02:52,114 .ببين، من دشمنان زيادي پشت اون در دارم 63 00:02:52,149 --> 00:02:55,885 ،وقتي از اينجا بري بيرون .اونا مي‌تونن بهت صدمه بزنن 64 00:02:55,919 --> 00:02:57,454 مطمئني دليلش فقط همينه؟ 65 00:02:57,488 --> 00:02:59,823 شايد چيزي که واقعاً نگرانش هستي اينه که 66 00:02:59,857 --> 00:03:02,257 ،اگه من از اينجا برم .ممکنه ديگه برنگردم 67 00:03:03,693 --> 00:03:04,827 ...نه، نه. من 68 00:03:04,861 --> 00:03:06,962 .من...نگران امنيت تو هستم 69 00:03:06,996 --> 00:03:09,931 .اينجا بهترين مکان براي توئه 70 00:03:09,966 --> 00:03:14,803 ،اگه از دستت بدم .نمي‌دونم چي کار بايد بکنم 71 00:03:35,089 --> 00:03:39,426 هميشه پشت يه نقاب .احساس راحتي بيشتري مي‌کني 72 00:03:39,460 --> 00:03:44,364 تو تنها کسي بودي که ،تونستي اين نقاب رو کنار بزني 73 00:03:44,399 --> 00:03:47,066 .نقاب يه هيولا رو کنار بزني 74 00:03:47,101 --> 00:03:50,703 پس چرا الان دوباره اون نقاب رو مي‌زني؟ 75 00:03:50,737 --> 00:03:53,238 ."من بايد هيولا باشم، "بل 76 00:03:53,273 --> 00:03:55,274 .فقط اينجوري مي‌تونم نجاتش بدم 77 00:03:55,308 --> 00:03:57,510 .اين تصميمي هستش که گرفتم .مي‌خوام "هنري" رو نجات بدم 78 00:03:57,544 --> 00:04:02,080 "پيشگويي ميگه که "هنري .تو رو خنثي مي‌کنه 79 00:04:02,115 --> 00:04:04,884 ،با نجات دادن اون .مرگ خودت رو حتمي مي‌کني 80 00:04:04,918 --> 00:04:07,752 فکر مي‌کني نمي‌تونم اين کار رو انجام بدم؟ 81 00:04:07,787 --> 00:04:10,722 .من فکر مي‌کنم که قصد و غرض تو خيره 82 00:04:10,756 --> 00:04:13,224 ولي يک عمر به عنوان آدمي ترسو و خودخواه زندگي کردن 83 00:04:13,258 --> 00:04:15,393 يه عادت ناخوشاينده که 84 00:04:15,428 --> 00:04:18,129 .تو هيچوقت نتونستي اين عادت رو کنار بذاري 85 00:04:18,163 --> 00:04:20,298 .الان شرايط فرق مي‌کنه 86 00:04:20,332 --> 00:04:24,000 چطوري؟ چه...فرقي مي‌کنه؟ 87 00:04:26,704 --> 00:04:28,872 چون من چيزي ندارم که .به خاطرش زندگي کنم 88 00:04:31,509 --> 00:04:34,878 پس من چي؟ 89 00:04:34,913 --> 00:04:37,680 .تو واقعي نيستي 90 00:04:37,714 --> 00:04:39,682 .فقط يه خيال و تصوري 91 00:04:39,716 --> 00:04:42,117 "ولي من...توي "استوري بروک 92 00:04:42,152 --> 00:04:43,486 .منتظر تو هستم 93 00:04:43,520 --> 00:04:46,121 .نبايد باشي 94 00:04:46,156 --> 00:04:48,491 ..."وقتي باهات خداحافظي کردم، "بل 95 00:04:48,525 --> 00:04:50,860 .هر دومون مي‌دونيم که براي هميشه بود 96 00:04:50,894 --> 00:04:53,795 .خب، شايد فکر مي‌کنم تو برمي‌گردي 97 00:04:53,830 --> 00:04:56,164 ،حتي اگه برگردم در نهايت من رو ترک مي‌کني 98 00:04:56,198 --> 00:04:59,534 .چون مي‌توني شخصيت واقعي من رو ببيني 99 00:04:59,569 --> 00:05:01,169 تو فکر مي‌کني مرد خوبي هستم 100 00:05:01,203 --> 00:05:04,372 .ولي به موقعش يه هيولا ميشم 101 00:05:04,406 --> 00:05:07,008 .پسرم مُرده 102 00:05:07,042 --> 00:05:08,844 تنها راهي که مي‌تونم خودم رو رها کنم اينه که 103 00:05:08,878 --> 00:05:11,579 پسرش رو نجات بدم و 104 00:05:11,613 --> 00:05:14,682 .جونم رو فدا کنم 105 00:05:14,716 --> 00:05:16,517 ،اونا "هنري" رو اينجا نگه مي‌دارن 106 00:05:16,551 --> 00:05:17,885 ."اردوگاه "پن 107 00:05:17,919 --> 00:05:19,386 ...براساس گفته‌هاي 108 00:05:19,420 --> 00:05:20,554 ."زنگوله بندزن" 109 00:05:20,589 --> 00:05:22,022 .آره، مي‌دونم .هنوز بيان اين کلمه برام عجيبه 110 00:05:22,056 --> 00:05:23,190 .همون "زنگوله" کفايت مي‌کنه 111 00:05:23,224 --> 00:05:24,658 .مطمئن نيستم فرقي بکنه 112 00:05:24,693 --> 00:05:27,660 بگذريم، اون ميگه که نگهباناني در جلوي اردوگاه 113 00:05:27,695 --> 00:05:29,629 وجود دارن، واسه همين قراره 114 00:05:29,663 --> 00:05:31,931 .از ورودي پشتي وارد بشيم که اينجاست 115 00:05:31,966 --> 00:05:33,399 .اون با حرف زدن وارد ميشه 116 00:05:33,433 --> 00:05:34,994 ،وقتي مطمئن شد که خطري وجود نداره 117 00:05:35,002 --> 00:05:37,036 .اونوقت ما قراره يواشکي وارد بشيم 118 00:05:37,070 --> 00:05:38,437 ،وقتي وارد شدين هنوز هم بايد 119 00:05:38,472 --> 00:05:39,806 .با پسران گمشده روبرو بشين 120 00:05:39,840 --> 00:05:42,941 فکر کنم بتونيم از پس چندتا .بچه با چوب تيز بربيايم 121 00:05:42,976 --> 00:05:45,010 .نيازي نيست نگران چوب‌ها باشين 122 00:05:45,044 --> 00:05:47,746 مهم اون سمّي هستش که .اون چوب‌ها رو توش زدن 123 00:05:47,780 --> 00:05:49,314 .سايه رويايي .هوک" دربارش به ما هشدار داد" 124 00:05:49,348 --> 00:05:52,551 ،خوبه. چون اگه يه خراش کوچيک بردارين ...اونوقت آخرين روزاي 125 00:05:52,585 --> 00:05:54,152 .چوب‌هاي سمّي برابر با مرگ هستن .متوجه شديم 126 00:05:54,186 --> 00:05:56,955 حالا کِي مي‌تونيم اين عمليات نجات رو اجرا کنيم؟ 127 00:05:56,990 --> 00:05:58,288 ،من آماده رفتن هستم 128 00:05:58,323 --> 00:06:01,358 فقط وقتي که نقشه خودتون .براي خروج رو به من بگيد 129 00:06:04,162 --> 00:06:07,231 شما نقشه فرار هم داريد ديگه، مگه نه؟ 130 00:06:07,265 --> 00:06:10,167 .سفر ما...دقيقه نود جور شد 131 00:06:11,436 --> 00:06:12,703 ،اگه راهي براي خروج از اين جزيره نداشته باشين 132 00:06:12,738 --> 00:06:13,870 .هيچکدوم از اين کارا فايده‌اي نداره 133 00:06:13,905 --> 00:06:15,138 .يه راهي براش پيدا مي‌کنيم 134 00:06:15,172 --> 00:06:17,173 يه راهي براش پيدا مي‌کنين؟ 135 00:06:17,207 --> 00:06:20,243 هيچکس به اينجا رفت و آمد نداره .مگراينکه اون اجازه بده 136 00:06:20,277 --> 00:06:22,045 .اين کار وقت تلف کردنه 137 00:06:22,079 --> 00:06:23,847 ،وقتي پاي خانواده مياد وسط .ما هميشه يه راهي پيدا مي‌کنيم 138 00:06:23,881 --> 00:06:25,649 .شما متوجه نيستين 139 00:06:25,683 --> 00:06:27,617 .بياين. بذارين يه چيزي رو به شما نشون بدم 140 00:06:27,652 --> 00:06:29,085 مي‌دونين اين چيه؟ 141 00:06:29,119 --> 00:06:32,154 من اين رو از افرادي گرفتم که .پسر شما رو براي "پن" به اينجا آوردن 142 00:06:32,188 --> 00:06:33,956 گريگ" و "تامارا"؟ اونا کجان؟" چرا اين رو به تو دادن؟ 143 00:06:33,990 --> 00:06:35,724 .من اين رو از بدن دختره جدا کردم 144 00:06:35,759 --> 00:06:38,561 يه نصف شب وقت برد تا .خون روش رو پاک کردم 145 00:06:38,595 --> 00:06:40,262 ...اون يکي هم 146 00:06:40,296 --> 00:06:41,630 خب، چيزي زيادي ازش نمونده بود که 147 00:06:41,665 --> 00:06:44,533 .بشه چيز مفيدي ازش پيدا کرد 148 00:06:44,568 --> 00:06:46,500 پن" همچين کاري انجام ميده" .با افرادي که استخدام مي‌کنه 149 00:06:46,535 --> 00:06:48,436 فکر مي‌کنين چه بلايي سر شما مياره؟ 150 00:06:48,470 --> 00:06:50,038 من که بدون راه خروج از جزيره حاضر نيستم 151 00:06:50,072 --> 00:06:51,906 .با "پن" در بيوفتم 152 00:06:51,941 --> 00:06:54,475 ،وقتي يه راهي براش پيدا کردين .مي‌دونين که محل زندگي من کجاست 153 00:06:54,509 --> 00:06:56,242 اون داره کجا ميره؟ - .من ميرم دنبالش، برمي‌گردونمش - 154 00:06:56,277 --> 00:06:58,445 .نرو. حق با اونه 155 00:06:58,479 --> 00:06:59,746 اگه يه چيز باشه که ياد گرفته باشم اينه که 156 00:06:59,781 --> 00:07:02,082 هيچوقت وارد جايي نشم .مگراينکه راه خروجي از اونجا داشته باشم 157 00:07:02,116 --> 00:07:04,317 اونوقت اين نکته رو کجا ياد گرفتي؟ توي مدرسه وثيقه گذاران؟ 158 00:07:04,351 --> 00:07:06,419 .نيل" اين رو يادم داد" 159 00:07:07,889 --> 00:07:11,391 نظر تو چيه، "هوک"؟ .تو قبلاً اين جزيره رو ترک کردي 160 00:07:11,425 --> 00:07:13,693 آره، سوار بر کشتي خودم که 161 00:07:13,727 --> 00:07:16,361 ،يه مقدار جادو براي ايجاد دروازه لازم داره 162 00:07:16,396 --> 00:07:18,330 ...که 163 00:07:18,364 --> 00:07:19,599 من توي معامله‌اي از "پن" گرفتم و 164 00:07:19,633 --> 00:07:22,868 فکر نمي‌کنم الان حاضر باشه .همچين کاري رو تکرار کنه 165 00:07:22,903 --> 00:07:25,471 "پس هيچکس تابحال بدون اجازه "پن .اين جزيره رو ترک نکرده 166 00:07:25,505 --> 00:07:28,073 .يک نفر 167 00:07:28,107 --> 00:07:29,874 ."شريک جرمش "نيل 168 00:07:29,909 --> 00:07:31,676 چطوري؟ 169 00:07:34,013 --> 00:07:35,847 .شايد بتونيم ازش سر در بياريم 170 00:08:04,708 --> 00:08:07,476 !به فرمان "پن" بايست 171 00:08:09,947 --> 00:08:12,281 .من از کسي دستور نمي‌گيرم 172 00:08:29,365 --> 00:08:31,199 بي"؟" 173 00:08:39,806 --> 00:08:41,873 .تو واقعي نيستي 174 00:08:41,908 --> 00:08:43,142 .تو مُردي 175 00:08:43,176 --> 00:08:45,676 .چي؟ معلومه که واقعي هستم اينجا چه خبره؟ 176 00:08:45,710 --> 00:08:49,447 ."تو يه خيالي، مثل "بل 177 00:08:49,481 --> 00:08:51,849 .نه. نه 178 00:08:51,883 --> 00:08:53,751 .گوش کن به حرفم .منم 179 00:08:53,785 --> 00:08:55,920 تير خورده بودم. فهميدي؟ 180 00:08:55,955 --> 00:08:57,822 ولي زنده موندم. مي‌بيني؟ 181 00:08:57,856 --> 00:08:59,824 .من زنده‌ام - !پسر من مُرده - 182 00:08:59,858 --> 00:09:01,258 تو فقط اينجايي که .شکستم رو به من يادآوري کني 183 00:09:01,292 --> 00:09:02,359 .من به اين خاطر نيومدم اينجا 184 00:09:02,393 --> 00:09:03,827 .نقطه ضعف من - .نيزه رو بذار زمين - 185 00:09:03,861 --> 00:09:05,862 تو اينجايي که تصميم من رو .زير سؤال ببري 186 00:09:05,896 --> 00:09:07,630 .ولي موفق نميشي 187 00:09:07,665 --> 00:09:10,367 .من جونم رو به خاطر "هنري" فدا مي‌کنم 188 00:09:10,401 --> 00:09:11,969 !هيچ چيز هم نمي‌تونه سر راهم قرار بگيره 189 00:09:12,003 --> 00:09:13,070 .خواهش مي‌کنم، بابا 190 00:09:18,342 --> 00:09:21,344 بي"؟" 191 00:09:21,378 --> 00:09:24,913 واقعاً خودتي؟ 192 00:09:24,948 --> 00:09:26,115 .آره 193 00:09:31,588 --> 00:09:34,522 .فکر کردم واسه هميشه از دستت دادم 194 00:09:36,892 --> 00:09:40,628 ...فکر مي‌کردم 195 00:09:40,662 --> 00:09:43,931 فقط يه پادشاه بايد .توي قلعه زندگي کنه 196 00:09:43,966 --> 00:09:47,602 پس چرا اين رو امتحان نمي‌کني ببينيم اندازه‌ست يا نه؟ 197 00:09:48,971 --> 00:09:50,471 بي"؟" 198 00:09:54,175 --> 00:09:55,442 .خيلي‌خب، گوش کنين 199 00:09:55,477 --> 00:09:58,445 .ما از همين الان گروه‌هاي جستجو رو تشکيل ميديم 200 00:09:58,480 --> 00:09:59,841 فکر مي‌کني مي‌توني اون رو از من مخفي کني؟ 201 00:10:01,483 --> 00:10:03,984 اون کجاست؟ 202 00:10:04,019 --> 00:10:05,584 پسرم کجاست؟ 203 00:10:07,521 --> 00:10:09,722 .اون اينجا نيست، سياهپوش !قسم مي‌خورم 204 00:10:09,756 --> 00:10:11,991 !به من دروغ نگو 205 00:10:12,026 --> 00:10:15,361 جادو من رو به اين !زباله‌دوني شهر کشونده 206 00:10:15,396 --> 00:10:18,531 ."ردش اينجا تموم ميشه، توي "هملين (شهري در شمال آلمان) 207 00:10:20,034 --> 00:10:22,100 .مي‌دونم که دارين اون رو از من مخفي مي‌کنين 208 00:10:22,135 --> 00:10:24,569 .نه. نه، اينطور نيست 209 00:10:24,603 --> 00:10:27,339 ،خيلي از بچه‌هاي ما ديشب گم شدن 210 00:10:27,373 --> 00:10:31,109 با يه سري موسيقي‌هاي نامقدس .از تخت خواب‌هاشون بيرون کشيده شدن 211 00:10:31,144 --> 00:10:32,610 چه جور موسيقي؟ 212 00:10:32,645 --> 00:10:35,880 .موسيقي فلوت زن .فقط بچه‌ها مي‌تونن اون رو بشنون 213 00:10:35,915 --> 00:10:37,314 بعضي از اونا سعي کردن ،به پدر و مادرشون بگن 214 00:10:37,349 --> 00:10:39,450 .ولي هيچکس حرفشون رو باور نکرد 215 00:10:39,484 --> 00:10:41,718 .اونا رو به تخت خواب‌هاشون برگردوندن 216 00:10:41,753 --> 00:10:45,122 .امروز صبح همشون گم شدن 217 00:10:45,157 --> 00:10:48,659 کي داشته اون آهنگ رو مي‌زده؟ 218 00:10:48,693 --> 00:10:50,794 .هيچکس صورتش رو نديده 219 00:10:50,828 --> 00:10:52,463 فقط يه شمايل 220 00:10:52,497 --> 00:10:55,598 ،با يک شنل که وصله‌هاي رنگارنگي داشته 221 00:10:55,632 --> 00:10:59,569 بچه‌ها رو از خونه‌هاشون بيرون کشيده و .به جنگل برده 222 00:10:59,603 --> 00:11:01,471 ...متوجه نيستي؟ اين 223 00:11:01,505 --> 00:11:04,374 اين بايد همون شخصي باشه که .پسرت رو برده 224 00:11:06,009 --> 00:11:10,212 ،پس اين فلوت زن رنگارنگ هر کسي که هست 225 00:11:10,246 --> 00:11:15,317 .قراره آخرين آهنگش رو بنوازه 226 00:11:15,351 --> 00:11:17,119 چطور ممکنه؟ 227 00:11:17,153 --> 00:11:18,620 .يه جورايي داستانش طولانيه بهتره اينجوري بگم که 228 00:11:18,654 --> 00:11:20,956 .ديگه "رابين هود" بهت مديون نيست 229 00:11:20,990 --> 00:11:22,257 تو به سرزمين خودمون برگشته بودي؟ 230 00:11:22,292 --> 00:11:24,759 .آره ولي اومدم اينجا 231 00:11:24,794 --> 00:11:27,661 تنها چيزي که الان اهميت داره اينه که .به "اِما" کمک کنيم "هنري" رو نجات بده 232 00:11:27,696 --> 00:11:29,029 اون کجاست؟ 233 00:11:29,064 --> 00:11:30,764 .اون و بقيه گروه رو توي کشتي "هوک" رها کردم 234 00:11:30,799 --> 00:11:32,800 ،قصد و نيت اونا هر چقدر هم که باشکوه باشه 235 00:11:32,834 --> 00:11:35,269 تحمل انجام کارهايي که .بايد انجام بشه رو ندارن 236 00:11:35,304 --> 00:11:37,972 مثل کاري که تو با اين پسرا کردي؟ 237 00:11:38,006 --> 00:11:40,908 ...اونا 238 00:11:40,942 --> 00:11:42,375 .نه، اونا فقط خوابيدن 239 00:11:42,410 --> 00:11:43,543 .فعلاً 240 00:11:43,578 --> 00:11:45,245 بذار همونجوري بمونه، باشه؟ 241 00:11:48,483 --> 00:11:50,217 .تو هم تحملش رو نداري 242 00:11:50,251 --> 00:11:53,453 .من هر کاري لازم باشه انجام ميدم 243 00:11:53,488 --> 00:11:55,989 ولي کُشتن پسران گمشده؟ .نيازي نيست اين کار رو بکنيم 244 00:11:57,924 --> 00:11:59,558 .خواهيم ديد 245 00:11:59,593 --> 00:12:02,428 اين يعني که نقشه‌اي داري؟ 246 00:12:02,462 --> 00:12:03,996 "کل اون قضيه "فدا کردن جونت 247 00:12:04,030 --> 00:12:05,431 .فقط يه نمايش بود 248 00:12:05,465 --> 00:12:06,898 .خب، اين تنها راهه 249 00:12:06,933 --> 00:12:08,834 .پن" خيلي قدرتمنده" 250 00:12:08,868 --> 00:12:12,104 فقط وقتي آرزوي مرگ داشته باشي ،مي‌توني شکستش بدي 251 00:12:12,139 --> 00:12:14,139 .که منم همچين آرزويي دارم 252 00:12:15,874 --> 00:12:18,176 اگه بهت بگم راه ديگه‌اي هم وجود داره چي؟ 253 00:12:27,386 --> 00:12:29,919 دقيقاً نقشه تو چيه؟ 254 00:12:31,756 --> 00:12:33,557 مي‌دوني که وقتي يه صدف رو مي‌گيري نزديک گوشت 255 00:12:33,591 --> 00:12:34,758 مي‌توني صداي اقيانوس رو بشنوي؟ 256 00:12:37,395 --> 00:12:39,630 ،با صدف‌هاي معين 257 00:12:39,664 --> 00:12:42,633 .اقيانوس هم مي‌تونه صدات رو بشنوه 258 00:12:42,667 --> 00:12:46,001 چرا بايد بخوايم که اقيانوس صداي ما رو بشنوه؟ 259 00:12:55,979 --> 00:12:57,112 تو چي کار کردي؟ 260 00:13:00,116 --> 00:13:01,949 .اون نيزه رو بده من 261 00:13:27,875 --> 00:13:29,743 يه هشت پا؟ 262 00:13:29,777 --> 00:13:31,245 .درسته 263 00:13:31,279 --> 00:13:32,513 به نظرم بلدي که چطوري جوهر يکي از اين 264 00:13:32,547 --> 00:13:34,080 .پسران بد رو بيرون بکشي 265 00:13:34,114 --> 00:13:36,316 .جوهر هشت پا 266 00:13:36,350 --> 00:13:37,650 پس نقشه تو اينه؟ 267 00:13:37,685 --> 00:13:40,320 مي‌تونه اغلب موجودات سحرآميز رو .از حرکت بندازه 268 00:13:41,988 --> 00:13:43,122 ."حتي "پن 269 00:13:43,156 --> 00:13:44,990 .من يه سري تجربيات باهاش دارم 270 00:13:45,025 --> 00:13:46,392 مي‌توني اون رو بکشي بيرون؟ 271 00:13:46,427 --> 00:13:48,595 .البته 272 00:13:50,162 --> 00:13:52,631 ولي چطوري مي‌خواي براي استفاده ازش به اندازه کافي نزديک بشي؟ 273 00:13:52,665 --> 00:13:55,200 .نيازي نيست نزديک بشم 274 00:13:58,971 --> 00:14:01,940 فقط بايد يه تيراندازي دقيق انجام بدم تا .هنري" رو برگردونيم" 275 00:14:05,644 --> 00:14:07,311 .خب، اون رو بسپرش به من 276 00:14:22,316 --> 00:14:24,183 اين يعني چي؟ 277 00:14:24,217 --> 00:14:27,219 چي؟ "نيل" با يه درخت مو از "سرزمين عدم" خارج شده؟ 278 00:14:27,254 --> 00:14:30,723 خب، اگه يه نفر لطف کنه ...به من کمک کنه 279 00:14:30,758 --> 00:14:32,291 نظرت چيه، ناجي؟ 280 00:14:32,325 --> 00:14:33,659 .من انجامش ميدم 281 00:14:36,763 --> 00:14:38,229 .زياد جذاب به نظر نمياي، رفيق 282 00:14:38,264 --> 00:14:39,398 توي اين جنگل لعنتي 283 00:14:39,432 --> 00:14:40,666 .هواي خيلي گرمه 284 00:14:40,700 --> 00:14:42,901 .در ضمن من خيلي هم جذابم 285 00:14:46,339 --> 00:14:54,339 .اول خانوم‌ها 286 00:14:55,046 --> 00:14:57,080 به نظرت تا کِي مي‌توني اين موضوع رو مخفي نگه داري؟ 287 00:14:57,115 --> 00:14:58,349 به نظرت خانواده‌ات حق ندارن بدونن که 288 00:14:58,383 --> 00:14:59,817 تو داري مي‌ميري؟ - چه اهميتي براي تو داره؟ - 289 00:14:59,851 --> 00:15:01,151 چرا نميگي؟ 290 00:15:01,186 --> 00:15:03,120 گفتن اين موضوع چه فايده‌اي داره 291 00:15:03,154 --> 00:15:04,954 ،وقتي هيچ جوره نمي‌تونم جلوي سم رو بگيرم 292 00:15:04,988 --> 00:15:06,456 وقتي هيچ اميدي نيست؟ 293 00:15:06,490 --> 00:15:09,025 خب، اگه يه چيز باشه که از دلاوراني مثل تو ياد گرفته باشم اينه که 294 00:15:09,059 --> 00:15:10,327 .هميشه اميدي هست 295 00:15:13,163 --> 00:15:16,633 چيزي هست که به من نميگي، رفيق؟ 296 00:15:18,536 --> 00:15:21,403 افسوس که اميد و واقعيت .اغلب اوقات جدا از هم هستن 297 00:15:21,438 --> 00:15:23,706 .من حقيقت رو بهت گفتم 298 00:15:23,740 --> 00:15:26,007 .تو هيچوقت زنده از اين جزيره بيرون نميري 299 00:15:26,042 --> 00:15:27,142 ...خب 300 00:15:27,176 --> 00:15:29,712 .پس اين موضوع بين ما مي‌مونه 301 00:15:29,746 --> 00:15:33,181 اونا فقط بايد نگران نجات دادن 302 00:15:33,216 --> 00:15:34,983 .هنري" باشن" 303 00:15:41,923 --> 00:15:43,190 !"هوک" 304 00:15:43,225 --> 00:15:46,861 اينجا کجاست؟ ما اينجا چي کار مي‌کنيم؟ 305 00:16:04,979 --> 00:16:06,480 "نيل" 306 00:16:06,514 --> 00:16:08,414 .اون قبلاً اينجا زندگي مي‌کرده 307 00:16:08,448 --> 00:16:09,582 .آره 308 00:16:10,784 --> 00:16:12,951 ،بلفاير" وقتي يه پسر بچه بود" .يه مدت رو توي "سرزمين عدم" گذروند 309 00:16:12,986 --> 00:16:15,621 .اينجا خونه اون بود 310 00:16:15,655 --> 00:16:18,156 فکر مي‌کني اون ممکنه سرنخي از 311 00:16:18,191 --> 00:16:19,658 طريقه فرار کردنش از اينجا باقي گذاشته باشه؟ 312 00:16:19,693 --> 00:16:21,794 خب، بهتره اميدوار باشيم 313 00:16:21,828 --> 00:16:24,662 .وگرنه ما هم مثل اون گم ميشيم 314 00:17:28,257 --> 00:17:29,723 !"بي" 315 00:17:29,758 --> 00:17:32,326 !"بي" 316 00:17:42,804 --> 00:17:44,771 !"بي" 317 00:17:58,619 --> 00:18:02,220 پسرم کجاست، فلوت زن؟ 318 00:18:02,254 --> 00:18:03,589 همچين اسمي روي من گذاشتن؟ 319 00:18:04,924 --> 00:18:07,526 هر دوي ما مي‌دونيم که .من واقعاً کي هستم 320 00:18:09,428 --> 00:18:12,364 .خيلي وقت بود نديده بودمت، پسرجون 321 00:18:12,398 --> 00:18:14,232 خوشحالم که تونستي .همچين نمايشي راه بندازي 322 00:18:25,235 --> 00:18:27,403 از ديدن من غافلگير شدي، "پوست چروکين"؟ 323 00:18:27,438 --> 00:18:30,773 .تو رو مقصر نمي‌دونم .من خودم يه ذره غافلگير شدم 324 00:18:30,807 --> 00:18:33,076 ببين چقدر بزرگ شدي و !تبديل به سياهپوش شدي 325 00:18:33,110 --> 00:18:34,343 .خوش به حالت 326 00:18:34,378 --> 00:18:35,478 اينجا چي کار مي‌کني؟ 327 00:18:35,512 --> 00:18:37,380 .توي "سرزمين عدم" خيلي تنهام 328 00:18:37,414 --> 00:18:38,548 تنها دوستاني که دارم 329 00:18:38,582 --> 00:18:41,016 بچه‌هايي هستن که توي خواب .اونا رو مي‌بينم 330 00:18:41,051 --> 00:18:42,317 .ولي نمي‌تونن اونجا بمونن 331 00:18:42,351 --> 00:18:45,019 پسراني که به خواست خودم .اونا رو برمي‌گردونم 332 00:18:45,054 --> 00:18:47,822 .تو به خاطر پسرم اومدي اينجا 333 00:18:47,856 --> 00:18:49,191 .همينطوره 334 00:18:49,225 --> 00:18:51,693 خيلي بيشتر از يه فلوت جادويي براي گرفتن پسرم 335 00:18:51,727 --> 00:18:53,027 .لازم داري 336 00:18:53,062 --> 00:18:55,230 تنها مورد جادويي اين فلوت اينه که 337 00:18:55,264 --> 00:18:57,498 ...فقط پسراني معين مي‌تونن صداش رو بشنون 338 00:18:57,532 --> 00:19:00,601 ،پسراني که احساس مي‌کنن کسي دوستشون نداره .پسراني که احساس گمشدگي مي‌کنن 339 00:19:00,635 --> 00:19:05,038 فکر کنم واسه همين مي‌توني صداش رو بشنوي "پوست چروکين"، مگه نه؟ 340 00:19:05,073 --> 00:19:09,577 .وانمود نکن که من رو مي‌شناسي .اينطور نيست. ديگه نمي‌شناسي 341 00:19:09,611 --> 00:19:11,145 .به نظرم مي‌شناسمت 342 00:19:11,179 --> 00:19:12,613 ،زير اون همه قدرت 343 00:19:12,647 --> 00:19:16,249 تو چيزي نيستي بيشتر از يه پسربچه .تنها و گمشده که کسي دوستش نداره 344 00:19:18,119 --> 00:19:19,519 .از اسمش خوشم مياد 345 00:19:19,553 --> 00:19:21,721 من همچين اسمي روي .گروه جديد دوستانم گذاشتم 346 00:19:21,755 --> 00:19:23,689 .پسران گمشده 347 00:19:23,724 --> 00:19:24,857 گروه قشنگي ميشه، مگه نه؟ 348 00:19:24,891 --> 00:19:27,427 .مي‌توني هر اسمي دوست داري روشون بذاري 349 00:19:27,461 --> 00:19:30,028 .بلفاير" جزيي از اون گروه نيست" 350 00:19:30,062 --> 00:19:32,164 .اون تا الان جزيي از اين گروه شده 351 00:19:32,198 --> 00:19:33,565 سؤال اصلي اينجاست که 352 00:19:33,600 --> 00:19:35,867 تو براي برگردوندن اون حاضري چي کار کني؟ 353 00:19:35,901 --> 00:19:39,304 کاري مي‌کنم که حتي .از پرسيدن اين سؤال هم پشيمون بشي 354 00:19:39,339 --> 00:19:41,573 .درک مي‌کنم که ناراحتي 355 00:19:41,608 --> 00:19:42,741 بيشترين ترس والدين اينه که 356 00:19:42,775 --> 00:19:44,809 .بچه‌هاشون رو ازشون بگيرن 357 00:19:44,844 --> 00:19:47,145 ولي تو همچين ترسي نداري، مگه نه "پوست چروکين"؟ 358 00:19:47,179 --> 00:19:48,646 .نه 359 00:19:48,680 --> 00:19:51,982 تو نگران اين نيستي که .بلفاير" رو ازت بگيرن" 360 00:19:52,017 --> 00:19:54,218 .نگران ايني که تو رو تنها بذاره 361 00:19:54,253 --> 00:19:57,888 بالأخره توي تنها موندن مهارت خوبي داري، مگه نه؟ 362 00:19:57,922 --> 00:19:59,990 با هر کسي که تابحال آشنا شدي تو رو تنها گذاشت، مگه نه؟ 363 00:20:00,025 --> 00:20:02,659 ."مثل "ميلاه" مادر "بلفاير 364 00:20:02,693 --> 00:20:05,228 .نيازي نيست به پدر خودت اشاره کنم 365 00:20:05,263 --> 00:20:07,830 چرا "بلفاير" بايد فرق کنه؟ 366 00:20:07,865 --> 00:20:09,166 .تو در اشتباهي 367 00:20:09,200 --> 00:20:11,134 جدي؟ خب، خواهيم ديد، باشه؟ 368 00:20:11,169 --> 00:20:12,735 خودت از "بلفاير" بپرس که 369 00:20:12,770 --> 00:20:14,571 مي‌خواد با من به "سرزمين عدم" بياد 370 00:20:14,605 --> 00:20:16,273 .يا اينجا پيش تو بمونه 371 00:20:16,307 --> 00:20:19,875 ،اگه خواست اينجا بمونه .من ميرم و ديگه هيچوقت برنمي‌گردم 372 00:20:19,909 --> 00:20:22,044 قبوله؟ 373 00:20:23,380 --> 00:20:25,113 .من نيازي نيست هيچ قول و قراري با تو بذارم 374 00:20:25,148 --> 00:20:27,983 ،ولي چرا اين کار رو نمي‌کني 375 00:20:28,017 --> 00:20:32,621 اگه انقدر مطمئني که اينجا مي‌مونه؟ 376 00:20:36,375 --> 00:20:41,375 :مــتـرجــم «King-AmirK» امـيـرمـهـدي 377 00:20:48,504 --> 00:20:50,937 نمي‌خواي به جشن ملحق بشي، "هنري"؟ 378 00:20:50,971 --> 00:20:52,105 .چيزي براي جشن گرفتن وجود نداره 379 00:20:52,139 --> 00:20:53,707 چيزي براي جشن گرفتن وجود نداره؟ 380 00:20:55,042 --> 00:20:57,344 .هنري"، تمام اين جشن به خاطر توئه" 381 00:20:57,378 --> 00:20:59,213 من؟ چرا؟ 382 00:20:59,247 --> 00:21:01,007 .چون تو اومدي که جادو رو نجات بدي 383 00:21:02,417 --> 00:21:04,251 خود من به شخصه دليل بهتري 384 00:21:04,285 --> 00:21:06,552 .براي جشن گرفتن نمي‌بينم 385 00:21:06,587 --> 00:21:07,753 .فقط يه نگاه بهشون بنداز 386 00:21:11,024 --> 00:21:13,626 .من مثل اونا نيستم .يا مثل تو 387 00:21:13,660 --> 00:21:15,060 .البته که هستي 388 00:21:15,095 --> 00:21:16,829 .تو هنوز يه پسر بچه‌اي 389 00:21:16,863 --> 00:21:20,366 شايد يه آهنگ باعث بشه .از جات بلند بشي 390 00:21:25,003 --> 00:21:26,771 .متأسفم. من...چيزي نمي‌شنوم 391 00:21:28,708 --> 00:21:31,075 .جالبه 392 00:21:31,110 --> 00:21:33,044 .ببين "هنري"، اين فلوت سحرآميزه 393 00:21:33,078 --> 00:21:35,046 فقط بچه‌هاي معيني مي‌تونن .صداش رو بشنون 394 00:21:35,080 --> 00:21:37,048 مثلاً کي؟ 395 00:21:42,354 --> 00:21:45,723 .به زودي مي‌فهمي، بهت قول ميدم 396 00:21:45,757 --> 00:21:47,924 چيه؟ 397 00:21:47,959 --> 00:21:50,461 .اين قيافه رو مي‌شناسم چي شده؟ 398 00:21:50,495 --> 00:21:51,895 "بلفاير" 399 00:21:51,929 --> 00:21:53,263 .متأسفانه فرار کرد 400 00:21:53,297 --> 00:21:54,817 خب، چرا اون رو برنگردوندي؟ 401 00:21:54,831 --> 00:21:56,633 .سعي کردم 402 00:21:56,667 --> 00:21:57,933 ردش رو دنبال کردم و 403 00:21:57,968 --> 00:22:00,770 دوتا از نگهبانان خودمون رو ...بيهوش پيدا کردم 404 00:22:00,804 --> 00:22:03,105 .توسط طلسم خواب 405 00:22:05,942 --> 00:22:07,109 .سياهپوش 406 00:22:08,679 --> 00:22:11,246 .پس پدر و پسر دوباره به هم ملحق شدن 407 00:22:12,682 --> 00:22:14,383 .اونا دنبال اون پسره ميان 408 00:22:14,417 --> 00:22:16,084 .بايد اون رو به جاي امني ببريم 409 00:22:16,118 --> 00:22:17,386 ."نه، نه. "فيليکس 410 00:22:17,420 --> 00:22:19,854 حس ماجراجويي تو کجا رفته؟ 411 00:22:19,889 --> 00:22:23,692 ما نمي‌تونيم جشن رو تموم کنيم .وقتي که سرگرمي اصلي تازه داره شروع ميشه 412 00:22:33,835 --> 00:22:35,436 چيز مهمي پيدا نکردي؟ 413 00:22:35,470 --> 00:22:38,339 .هنوز نمي‌تونم چيزي بگم 414 00:22:38,373 --> 00:22:40,207 .نمي‌دونستم از نقاشي کشيدن خوشش مياد 415 00:22:40,241 --> 00:22:41,974 .اين رو از مادرش به ارث برده 416 00:22:45,780 --> 00:22:48,014 اميدوارم "نيل" چيز مفيدي 417 00:22:48,048 --> 00:22:49,416 .با جزئيات کافي باقي گذاشته باشه 418 00:22:49,450 --> 00:22:50,883 مثل يه نقشه؟ 419 00:22:50,918 --> 00:22:52,952 .يه جور سرنخ 420 00:22:52,986 --> 00:22:54,921 .اون شمع رو بده من 421 00:22:56,557 --> 00:22:59,191 تو چي؟ چيزي پيدا نکردي؟ 422 00:22:59,225 --> 00:23:00,892 هيچ گياه لوبيايي يا 423 00:23:00,927 --> 00:23:02,561 ،گرداب چرخاني زير فرش پيدا نکردم 424 00:23:02,595 --> 00:23:04,563 .البته اگه منظورت اينه 425 00:23:04,597 --> 00:23:06,298 .ممکنه هيچ فرشي در کار نباشه 426 00:23:06,333 --> 00:23:08,434 نقاشي‌هاي ديگه‌اي روي اون يکي ديوار هم هست 427 00:23:08,468 --> 00:23:10,736 ،ولي تا جايي که فهميدم .فقط نقاشي هستن 428 00:23:10,770 --> 00:23:14,739 شايد اينجوري فقط زمانش رو مي‌گذرونده و .خودش رو سرگرم نگه مي‌داشته 429 00:23:16,375 --> 00:23:18,275 تو اون رو خيلي خوب مي‌شناختي، مگه نه؟ 430 00:23:19,578 --> 00:23:21,379 .زماني با همديگه بوديم 431 00:23:24,750 --> 00:23:26,384 تو حالت خوبه، "سوان"؟ 432 00:23:26,418 --> 00:23:28,720 .من خوبم 433 00:23:28,754 --> 00:23:30,554 .فکر کنم حق با تو باشه 434 00:23:30,588 --> 00:23:32,522 .اينا فقط يه مشت نقاشي هستن 435 00:23:34,058 --> 00:23:35,659 اينا چي هستن؟ 436 00:23:35,693 --> 00:23:37,661 يه سري کاسه و پياله که اون 437 00:23:37,695 --> 00:23:39,295 از چيزايي که اينجا پيدا کرده .اونا رو ساخته 438 00:23:39,330 --> 00:23:41,331 نمي‌دونم اين نارگيل .چقدر مي‌تونه پياله خوبي باشه 439 00:23:41,366 --> 00:23:42,499 .همه جاش سوراخه 440 00:23:42,533 --> 00:23:45,268 .شايد يه کفگير کوچيکه 441 00:23:45,302 --> 00:23:48,604 آره، چون "بلفاير" نوجوان .احتمالاً ماکاروني زياد درست مي‌کرده 442 00:23:48,638 --> 00:23:49,938 .صبر کنين 443 00:23:49,973 --> 00:23:53,476 .هوک"، اون مشعل رو خاموش کن" 444 00:23:59,048 --> 00:24:01,289 بايد تحت تأثير قرار بگيرم که يه چراغ خواب درست کرده؟ 445 00:24:05,320 --> 00:24:07,221 .بالا رو نگاه کنين 446 00:24:14,630 --> 00:24:16,230 .ستاره‌ها 447 00:24:16,265 --> 00:24:18,331 .اين يه نقشه‌ست 448 00:24:18,366 --> 00:24:20,166 به کجا؟ 449 00:24:20,201 --> 00:24:22,536 .خونه 450 00:24:39,920 --> 00:24:41,821 !مهمون داريم 451 00:24:41,855 --> 00:24:45,324 شکي نيست که يه نفر مي‌دونه .چقدر حدس زدن رو دوست دارم 452 00:24:45,358 --> 00:24:48,528 کي مي‌تونه باشه؟ 453 00:24:48,562 --> 00:24:49,928 ...حدس مي‌زنم 454 00:24:53,566 --> 00:24:55,867 .سياهپوش باشه 455 00:24:57,737 --> 00:25:01,005 اومدي "هنري" رو نجات بدي، مگه نه پسرجون؟ 456 00:25:01,040 --> 00:25:02,674 .چقدر هيجان انگيز 457 00:25:02,708 --> 00:25:05,876 سياهپوش حاضره جونش رو .فداي خانواده‌اش بکنه 458 00:25:05,911 --> 00:25:09,480 ...صحبت از خانواده شد 459 00:25:10,715 --> 00:25:12,683 ."مي‌توني بياي بيرون، "بلفاير 460 00:25:15,520 --> 00:25:16,954 .الان اسمم "نيل"ـه 461 00:25:16,988 --> 00:25:19,924 .اسم جديد ولي همون حقه‌هاي قديمي 462 00:25:19,958 --> 00:25:22,759 ديدن همکاري پدر و پسر ،به آدم قوت قلب ميده 463 00:25:22,793 --> 00:25:26,362 مخصوصاً بعد از اينکه ."اون رو رها کردي، "پوست چروکين 464 00:25:26,396 --> 00:25:28,932 .اين يه اجتماع خانوادگي واقعيه 465 00:25:28,966 --> 00:25:30,700 منتظر چي هستي؟ 466 00:25:30,734 --> 00:25:31,901 .دارمش 467 00:25:34,237 --> 00:25:36,038 .زرنگ 468 00:25:36,073 --> 00:25:38,740 ولي ما اين چيزا رو ."قبلاً پشت سر گذاشتيم، "بلفاير 469 00:25:38,775 --> 00:25:40,075 هيچي يادت نمياد؟ 470 00:25:40,109 --> 00:25:41,777 .خيلي چيزا رو به ياد دارم 471 00:25:43,312 --> 00:25:45,948 .واسه همين چيزي به نوک تير نزدم 472 00:25:47,617 --> 00:25:48,884 .هنري" رو بردار" 473 00:25:51,588 --> 00:25:52,721 خب، اين چطوره؟ 474 00:25:52,755 --> 00:25:54,856 .تحت تأثير قرار گرفتم 475 00:25:54,890 --> 00:25:57,792 ولي مطمئني که داري نجاتش ميدي، "بي"؟ 476 00:25:57,826 --> 00:25:59,660 چه چيزي مي‌تونه بدتر از اين باشه که اون رو اينجا پيش تو بذارم؟ 477 00:25:59,695 --> 00:26:01,529 چرا از پدرت نمي‌پرسي؟ 478 00:26:03,699 --> 00:26:05,800 بعضي وقتا بايد از کساني بيشتر از همه بترسيم که 479 00:26:05,834 --> 00:26:07,468 .نزديک‌ترين افراد به ما هستن 480 00:26:07,503 --> 00:26:09,403 اون چي داره ميگه؟ - .به حرفاش گوش نکن - 481 00:26:09,437 --> 00:26:10,804 يعني بهش نگفتي؟ 482 00:26:10,838 --> 00:26:12,338 چي رو به من نگفتي؟ 483 00:26:12,373 --> 00:26:14,207 .درباره پيشگويي 484 00:26:14,241 --> 00:26:15,976 کدوم پيشگويي؟ منظورش چيه؟ 485 00:26:16,010 --> 00:26:17,844 .پيشگويي که ميگه فريب خوردي 486 00:26:19,914 --> 00:26:24,718 .پدرت نيومده اينجا که پسرت رو نجات بده 487 00:26:24,752 --> 00:26:26,552 .اومده اون رو به قتل برسونه 488 00:26:37,819 --> 00:26:39,854 اون چي داشت مي‌گفت؟ 489 00:26:39,888 --> 00:26:40,955 .بهش فکر نکن 490 00:26:40,989 --> 00:26:42,122 اون گفت تو مي‌خواستي !هنري" رو بُکشي" 491 00:26:42,157 --> 00:26:44,324 .اون بازي درمياره .بازي‌هاي ذهني 492 00:26:44,359 --> 00:26:47,895 .مهم اينه که اون پسر رو گيرآورديم و فرار کرديم 493 00:26:47,930 --> 00:26:49,129 ما کجاييم؟ 494 00:26:49,164 --> 00:26:51,130 .اون طرف جزيره 495 00:26:51,165 --> 00:26:53,667 .يه مدتي اينجا در امان هستيم 496 00:26:53,701 --> 00:26:56,069 .هنري". منم" 497 00:26:56,103 --> 00:26:57,437 .پدرتم - .نه، اون...نمي‌تونه صدات رو بشنوه - 498 00:26:57,471 --> 00:26:58,638 .پس بيدارش کن 499 00:26:58,673 --> 00:27:00,373 بيرون کشيدن اون از طلسم .مي‌تونه خطرناک باشه 500 00:27:00,407 --> 00:27:03,076 .تا چند ساعت ديگه به صورت طبيعي بيدار ميشه .مشکلي براش پيش نمياد 501 00:27:03,110 --> 00:27:05,411 .خيلي‌خب 502 00:27:05,446 --> 00:27:08,146 پس مي‌توني بهم توضيح بدي که .منظور "پن" چي بود 503 00:27:08,181 --> 00:27:09,815 ،اين پيشگويي که اون ازش حرف مي‌زد 504 00:27:09,849 --> 00:27:11,750 چرا گفت که تو مي‌خواستي هنري" رو بُکشي؟" 505 00:27:11,785 --> 00:27:12,918 .نمي‌دونم، مي‌خواسته بين ما اختلاف بندازه 506 00:27:12,953 --> 00:27:14,787 .اين انکار کردن نيست 507 00:27:16,255 --> 00:27:18,791 نه، حتماً يه ربطي به اون زماني که .پيدات کردم داره 508 00:27:18,825 --> 00:27:20,392 .تو فکر کردي من يه توهم هستم 509 00:27:20,426 --> 00:27:22,894 گفتي که بايد کار درست رو انجام بدي و !هنري" رو نجات بدي" 510 00:27:22,928 --> 00:27:24,062 اون حرفت واقعاً چه معنايي داشت؟ 511 00:27:24,096 --> 00:27:25,964 ..."بلفاير" - !اسم من "نيل"ـه - 512 00:27:25,998 --> 00:27:29,133 حالا دست از طفره رفتن بردار و !به من بگو که جريان چيه 513 00:27:36,709 --> 00:27:40,343 ،يه غيبگويي بود 514 00:27:40,377 --> 00:27:42,012 ...يه پيشگويي برام کرد 515 00:27:42,046 --> 00:27:46,817 .پسري کمک مي‌کنه دوباره به تو برسم 516 00:27:46,851 --> 00:27:50,587 ...همون پسر 517 00:27:50,622 --> 00:27:52,422 .خنثي‌کننده من خواهد بود 518 00:27:55,358 --> 00:27:56,492 "هنري" 519 00:27:56,526 --> 00:27:59,194 ،نمي‌دونستم قراره نوه خودم باشه 520 00:27:59,229 --> 00:28:00,429 تا اينکه توي نيويورک پيدات کردم و 521 00:28:00,463 --> 00:28:02,031 .فهميدم که تو پدرش هستي 522 00:28:03,767 --> 00:28:06,201 ،نقشه داشتي که از شرش خلاص بشي 523 00:28:06,236 --> 00:28:08,070 حالا هر کسي که مي‌خواست باشه، مگه نه؟ 524 00:28:08,105 --> 00:28:10,839 سعي کني سرنوشت رو فريب بدي؟ پيشگويي رو دور بزني؟ 525 00:28:10,873 --> 00:28:14,009 .اي حرومزاده‌ي بي‌عاطفه 526 00:28:15,878 --> 00:28:19,114 .تو مي‌خواستي اون رو بُکشي 527 00:28:19,148 --> 00:28:20,414 .آره 528 00:28:22,484 --> 00:28:25,086 .برو عقب 529 00:28:25,121 --> 00:28:26,453 !به اون نزديک نميشي - بعد از اون بود که - 530 00:28:26,487 --> 00:28:27,721 .همه چيز عوض شد 531 00:28:27,756 --> 00:28:29,489 من...نيومدم به "سرزمين عدم" که .به "هنري" صدمه‌اي بزنم 532 00:28:29,524 --> 00:28:30,958 .اومدم که نجاتش بدم 533 00:28:30,992 --> 00:28:32,559 ،بعد از اين چيزي که به من گفتي بايد حرفت رو باور کنم؟ 534 00:28:32,593 --> 00:28:34,628 ."من به تو دروغ نميگم، "بي 535 00:28:34,663 --> 00:28:36,764 حفظ جون خودم عادت بدي بود که 536 00:28:36,798 --> 00:28:39,099 ،تمام عمرم گرفتارش بودم ،ولي اومدم اينجا که کنارش بذارم 537 00:28:39,134 --> 00:28:41,434 تا کار درست رو انجام بدم و .پسرت رو نجات بدم 538 00:28:41,469 --> 00:28:43,703 .حتي اگه به معناي فدا کردن جون خودم باشه 539 00:28:45,472 --> 00:28:48,307 .بايد به من اعتماد کني 540 00:28:48,341 --> 00:28:50,943 چطور مي‌تونم؟ 541 00:28:59,185 --> 00:29:01,853 تو حتي نمي‌توني اون رو تشخيص بدي، مگه نه "پوست چروکين"؟ 542 00:29:01,888 --> 00:29:03,588 خب، چطور مي‌تونم وقتي نقاب زده؟ 543 00:29:03,622 --> 00:29:04,756 خب، اون ممکنه نقاب زده باشه 544 00:29:04,791 --> 00:29:06,024 .ولي دليلش اين نيست 545 00:29:07,493 --> 00:29:08,827 ...نگاش کن 546 00:29:11,731 --> 00:29:14,198 ،داره با پسرا بازي مي‌کنه .توي دنياي بيرون 547 00:29:14,232 --> 00:29:16,000 ."اون شاد و خوشحاله، "پوست چروکين 548 00:29:16,034 --> 00:29:17,868 .واسه همين اون رو تشخيص نميدي 549 00:29:17,903 --> 00:29:19,536 "بي" 550 00:29:21,039 --> 00:29:23,240 بلفاير". تو حالت خوبه؟" 551 00:29:23,274 --> 00:29:25,876 خوبم. واسه چي اومدي اينجا؟ 552 00:29:25,911 --> 00:29:28,179 پسرم، مي‌دونم که فکر مي‌کني من .اهميتي بهت نميدم ولي اينطور نيست 553 00:29:28,213 --> 00:29:29,413 .اومدم اينجا که بهت ثابت کنم 554 00:29:29,447 --> 00:29:31,414 چطوري؟ 555 00:29:31,448 --> 00:29:33,516 ."بهش بگو، "پوست چروکين 556 00:29:36,754 --> 00:29:38,554 !بابا 557 00:29:38,589 --> 00:29:40,023 چي کار داري مي‌کني؟ - .دارم ازت محافظت مي‌کنم - 558 00:29:41,358 --> 00:29:44,360 از وفا نکردن به قول و قرار من ."پشيمون ميشي، "پوست چروکين 559 00:29:45,929 --> 00:29:48,797 !به من دست نزن! برو گمشو - ."الان ديگه مشکلي وجود نداره، "بي - 560 00:29:48,832 --> 00:29:51,600 .تو در اماني - !امان؟ من هيچوقت در خطر نبودم. فلوت زن دوست من بود - 561 00:29:51,634 --> 00:29:53,435 .اون مي‌خواست که تو اينجوري فکر کني 562 00:29:53,469 --> 00:29:56,038 .ولي بايد حرفم رو باور کني .اون بهت صدمه مي‌زد 563 00:29:56,072 --> 00:29:58,306 چرا؟ اون کيه؟ 564 00:29:58,341 --> 00:30:01,509 يکي ديگه از افرادي که تو با قدرتت ازش سوءاستفاده کردي؟ 565 00:30:02,911 --> 00:30:05,146 .اسم اون "پيتر پن"ـه 566 00:30:05,180 --> 00:30:07,115 ،از وقتي بچه بودم .اون رو مي‌شناختم 567 00:30:07,149 --> 00:30:11,518 ،با هم بزرگ شديم .خيلي صميمي بوديم 568 00:30:11,553 --> 00:30:13,320 .پس داري ميگي که اون هم جاودانه‌ست 569 00:30:13,355 --> 00:30:15,656 .هميشه اينطوري نبود 570 00:30:17,992 --> 00:30:20,526 ."اون به من خيانت کرد، "بي 571 00:30:20,561 --> 00:30:22,028 .نميشه بهش اعتماد کرد 572 00:30:22,063 --> 00:30:23,396 چه اتفاقي افتاد؟ 573 00:30:23,430 --> 00:30:27,234 مهم اينه که مدت‌ها من رو فريب داد 574 00:30:27,268 --> 00:30:29,502 ،تا اينکه بالأخره ذات واقعي اون رو ديدم 575 00:30:29,536 --> 00:30:32,172 ذات اون سياه‌تر و زننده‌تر از اينه که 576 00:30:32,206 --> 00:30:33,406 !بخواي پيشش باشي 577 00:30:33,440 --> 00:30:35,440 .اون نمي‌تونه بدتر از تو باشه 578 00:30:36,810 --> 00:30:40,479 ."من بايد ازت محافظت مي‌کردم، "بي .چاره‌اي نداشتم 579 00:30:40,513 --> 00:30:44,250 انقدر دروغ نگو چون !مي‌دونم که راه ديگه‌اي داشتي 580 00:30:44,284 --> 00:30:46,886 .از قراري که "پن" بهت پيشنهاد داد خبر دارم 581 00:30:46,920 --> 00:30:50,388 اون بهت گفت که فقط بايد .ازم بپرسي که مي‌خوام به خونه بيام يا نه 582 00:30:50,422 --> 00:30:52,390 اون بهت گفت؟ 583 00:30:52,424 --> 00:30:55,760 گفت که اينجوري مي‌تونم بفهمم که ،واقعاً به من اعتماد داري يا نه 584 00:30:55,795 --> 00:30:57,528 .واقعاً به من اهميت ميدي يا نه 585 00:30:57,562 --> 00:30:58,897 ."خواهش مي‌کنم، "بي 586 00:30:58,931 --> 00:31:01,032 .نيازي به اين کارا نبود .اومدن به خونه رو انتخاب مي‌کردم 587 00:31:01,066 --> 00:31:05,469 !تو رو انتخاب مي‌کردم 588 00:31:05,504 --> 00:31:07,805 .اگه فقط از خودم مي‌پرسيدي 589 00:31:07,839 --> 00:31:11,208 شايد مي‌تونستيم يه راهي پيدا کنيم که .دوباره مثل يه خانواده بشيم 590 00:31:11,242 --> 00:31:12,810 .ما مي‌تونيم 591 00:31:12,844 --> 00:31:14,644 "بي" 592 00:31:14,679 --> 00:31:17,214 !"بي" 593 00:31:25,388 --> 00:31:28,624 بگو چي کار بايد بکنم تا ،اعتمادت جلب بشه 594 00:31:28,658 --> 00:31:29,658 .همون کار رو انجام ميدم 595 00:31:29,693 --> 00:31:33,429 .خنجر سياهپوش رو بده من 596 00:31:34,798 --> 00:31:36,532 .من تو رو مي‌شناسم 597 00:31:36,566 --> 00:31:39,500 "مي‌دونم که اين همه راه رو تا "سرزمين عدم .بدون اون نيومدي 598 00:31:39,535 --> 00:31:40,869 .اون تنها چيزيه که مي‌تونه تو رو کنترل کنه 599 00:31:40,903 --> 00:31:43,271 .تنها چيزيه که مي‌تونه تو رو متوقف کنه 600 00:31:43,306 --> 00:31:45,673 .بدون اون هيچ کاري نمي‌کني 601 00:31:45,708 --> 00:31:47,809 .دست من نيست - چرا دروغ ميگي؟ - 602 00:31:47,844 --> 00:31:49,311 ."من به تو دروغ نميگم، "بي 603 00:31:49,345 --> 00:31:51,313 ،مخفيش کردم تا "پن" نتونه پيداش کنه 604 00:31:51,347 --> 00:31:52,814 .تا نتونه جلوي من رو بگيره 605 00:31:52,849 --> 00:31:53,981 !خب از مخفي بودن درش بيار 606 00:31:54,015 --> 00:31:55,149 .سايه من اون رو برد 607 00:31:56,584 --> 00:31:57,952 .سايه تو 608 00:31:57,986 --> 00:32:00,654 تو براي همه چيز يه جوابي داري، مگه نه؟ 609 00:32:00,688 --> 00:32:02,756 .دارم حقيقت رو بهت ميگم، قسم مي‌خورم 610 00:32:02,790 --> 00:32:04,325 .مي‌دوني، شايد مخفيش کرده باشي 611 00:32:04,359 --> 00:32:05,592 .شايد بخواي کار درست رو انجام بدي 612 00:32:05,626 --> 00:32:06,760 .ولي اين فقط مال امروزه 613 00:32:06,794 --> 00:32:07,995 فردا چي؟ 614 00:32:08,029 --> 00:32:09,296 .من عوض شدم 615 00:32:09,331 --> 00:32:10,563 جدي؟ - .آره - 616 00:32:10,597 --> 00:32:12,098 .اون پيشگويي هنوز سر جاشه 617 00:32:12,132 --> 00:32:15,134 ،اون رو نجات بدي .همچنان خنثي‌کننده تو باقي مي‌مونه 618 00:32:15,169 --> 00:32:17,871 .هنوزم دوست دارم به خاطرش جونم رو بدم 619 00:32:17,905 --> 00:32:22,008 اگه برگرديم و 620 00:32:22,042 --> 00:32:23,910 تو دوباره به "بل" برسي و 621 00:32:23,944 --> 00:32:26,345 بفهمي که تنها مانع بين 622 00:32:26,379 --> 00:32:28,780 تو و پايان خوشت پسر منه چي؟ 623 00:32:28,814 --> 00:32:32,751 "يه دفعه "خنثي‌کننده .چيز زياد خوبي به نظر نمياد 624 00:32:35,421 --> 00:32:38,423 .پايان خوش من تويي 625 00:32:38,457 --> 00:32:41,126 پايان خوش من همينه 626 00:32:41,160 --> 00:32:43,761 .چون رستگاري منه 627 00:32:45,764 --> 00:32:49,066 پسرم، من مي‌تونم قوي باشم 628 00:32:49,101 --> 00:32:52,003 .اگه تو به من ايمان داشته باشي 629 00:33:00,912 --> 00:33:02,379 مي‌دوني، وقتي اينجا زندگي مي‌کردم و 630 00:33:02,413 --> 00:33:04,514 ،توي غار مي‌خوابيدم 631 00:33:04,548 --> 00:33:07,817 .خواب مي‌ديدم که تو مياي و نجاتم ميدي 632 00:33:09,553 --> 00:33:10,686 ولي بعدش بيدار مي‌شدم و 633 00:33:10,721 --> 00:33:13,489 .يادم مي‌اومد که چطوري رهام کردي 634 00:33:15,458 --> 00:33:18,527 تو پسر خودت رو به خاطر .قدرت اون خنجر رها کردي 635 00:33:18,561 --> 00:33:19,694 چطور مي‌تونم فکر کنم که 636 00:33:19,729 --> 00:33:21,330 شرايط فرقي کرده باشه؟ 637 00:33:29,505 --> 00:33:32,873 "نيل" 638 00:33:32,908 --> 00:33:34,608 چي کار داري مي‌کني؟ 639 00:33:36,412 --> 00:33:38,379 مي‌خوام "اِما" و بقيه رو پيدا کنم و 640 00:33:38,414 --> 00:33:40,248 .از اين جزيره لعنتي خارج بشم 641 00:33:40,282 --> 00:33:43,217 بعدش مي‌خوام خونواده‌ام رو .به خونه برگردونم 642 00:33:43,252 --> 00:33:45,320 .تو نمي‌توني تنهايي وارد اون جنگل بشي 643 00:33:45,354 --> 00:33:49,856 ،بدون قدرت من که ازت محافظت کنه !پن" هر دوتاتون رو دستگير مي‌کنه" 644 00:33:52,760 --> 00:33:54,761 .متأسفم، چاره ديگه‌اي ندارم 645 00:33:56,297 --> 00:33:58,465 .ما بدون تو بيشتر در امانيم 646 00:33:59,968 --> 00:34:01,968 .خداحافظ، بابا 647 00:34:03,833 --> 00:34:08,833 ارائــه از سـايــت فـري آفــلايــن (Free-offlinE.orG) 648 00:34:22,779 --> 00:34:25,247 چطور مي‌توني انقدر مطمئن باشي که اين يه نقشه‌ست؟ 649 00:34:27,049 --> 00:34:28,149 مدت کوتاهي توي "سرزمين عدم" بود که 650 00:34:28,183 --> 00:34:31,486 .بلفاير" روي کشتي من کار مي‌کرد" 651 00:34:32,488 --> 00:34:34,989 بهش ياد دادم که به کمک ستاره‌ها .مسيرش رو پيدا کنه 652 00:34:35,023 --> 00:34:38,493 .شما دارين به حاصل زحمات من نگاه مي‌کنين 653 00:34:38,527 --> 00:34:39,661 .پس مي‌توني اون رو بخوني 654 00:34:39,695 --> 00:34:41,995 .متأسفانه نه 655 00:34:42,029 --> 00:34:43,430 فکر کردم همين الان گفتي که .اين کار رو تو بهش ياد دادي 656 00:34:43,465 --> 00:34:45,145 آره ولي يه چيز ديگه هم .به "نيل" ياد دادم 657 00:34:45,166 --> 00:34:48,969 .کليد دزد دريايي بودن...محرمانه بودن 658 00:34:49,003 --> 00:34:52,239 بهترين ناخداها نقشه‌هاي خودشون رو .رمزي نگه مي‌داشتن 659 00:34:52,273 --> 00:34:55,275 .اون شاگرد زرنگي بود 660 00:34:55,309 --> 00:34:58,277 يعني داري ميگي که فقط خود "نيل" مي‌تونه اين نقشه رو بخونه؟ 661 00:34:59,780 --> 00:35:04,116 اين يعني تنها کسي که مي‌تونه .اين رو بخونه مُرده 662 00:35:08,455 --> 00:35:11,257 !اِما"، صبر کن" 663 00:35:11,291 --> 00:35:12,892 .الان وقتش نيست 664 00:35:12,926 --> 00:35:16,127 من حتي نمي‌تونم ذره‌اي .از ناراحتي تو رو تصور کنم 665 00:35:16,161 --> 00:35:19,130 .من ناراحت نيستم .عصباني هستم 666 00:35:19,164 --> 00:35:21,633 آره، "نيل" به تازگي مُرده 667 00:35:21,667 --> 00:35:24,736 .ولي من سال‌ها پيش اون رو از دست دادم 668 00:35:24,771 --> 00:35:27,906 تمام اون مدتي که ،فکر مي‌کردم اون عاشقم نبوده 669 00:35:27,940 --> 00:35:30,040 وقتي فهميدم عاشقم بوده که .ديگه خيلي دير شده بود 670 00:35:30,074 --> 00:35:33,477 نمي‌تونم حتي بهش بگم که ،اين موضوع چقدر عصبانيم مي‌کنه 671 00:35:33,512 --> 00:35:35,780 يا چقدر برام دردناک بود ،وقتي که تنهام گذاشت 672 00:35:35,814 --> 00:35:39,750 يا چقدر ترسيده بودم .وقتي که اون برگشت 673 00:35:39,785 --> 00:35:43,020 ،از همون لحظه‌اي که ديدمش مي‌دونستم 674 00:35:43,054 --> 00:35:45,122 ...من هيچوقت 675 00:35:45,156 --> 00:35:48,558 .دست از عشق اون نکشيدم 676 00:35:48,592 --> 00:35:50,092 .حالش خوب ميشه 677 00:35:50,127 --> 00:35:52,161 واقعاً؟ - .ما هر کاري مي‌تونستيم انجام داديم - 678 00:35:52,195 --> 00:35:54,163 .ولي مشکل همينه 679 00:35:54,197 --> 00:35:57,266 .من اصلاً نمي‌دونم چطوري دختر خودم رو آروم کنم 680 00:35:57,301 --> 00:35:58,868 اين اولين چيزيه که يه مادر ياد مي‌گيره 681 00:35:58,903 --> 00:36:00,036 .ولي من بويي ازش نبردم 682 00:36:00,070 --> 00:36:02,337 .مي‌دونم. منم همين حس رو دارم 683 00:36:02,371 --> 00:36:05,373 ...ولي اون خيلي ناراحته، ما بايد - چطور مي‌تونيم اون رو مقصر بدونيم؟ - 684 00:36:05,408 --> 00:36:09,545 .اگه تو بميري، من نمي‌تونم به زندگيم ادامه بدم 685 00:36:09,579 --> 00:36:10,712 .بايد ادامه بدي 686 00:36:10,747 --> 00:36:12,748 .همينجوري دارم ميگم 687 00:36:12,782 --> 00:36:14,783 ،هر روزي که اينجا هستيم .ممکنه اتفاق بدي بيفته 688 00:36:14,818 --> 00:36:16,819 ،اگه اتفاقي براي من افتاد 689 00:36:16,853 --> 00:36:19,086 ،ازت مي‌خوام که به زندگيت ادامه بدي 690 00:36:19,120 --> 00:36:20,287 .فراموش کني، شاد و خوشحال باشي 691 00:36:23,191 --> 00:36:24,459 حرفت خيلي قشنگه 692 00:36:24,493 --> 00:36:27,462 ،ولي هيچ اتفاقي برات نمي‌افته 693 00:36:27,496 --> 00:36:29,664 .نه تا وقتي که من اينجام 694 00:36:49,649 --> 00:36:51,817 "اِما" 695 00:36:53,152 --> 00:36:55,688 .خيلي به پيدا کردنش نزديک بودي 696 00:36:56,857 --> 00:36:58,524 .نااميدم کردي 697 00:36:58,558 --> 00:37:00,025 .فکر مي‌کردم بهتر بهت آموزش دادم 698 00:37:00,059 --> 00:37:03,496 هيچوقت وارد جايي نشو که .راه خروجي ازش نمي‌دوني 699 00:37:03,530 --> 00:37:05,163 .دفعه بعد يادم مي‌مونه 700 00:37:05,198 --> 00:37:06,865 .خب، دفعه بعدي در کار نخواهد بود 701 00:37:06,899 --> 00:37:09,400 .ولي خودت رو مقصر ندون 702 00:37:09,434 --> 00:37:12,670 پدرت مطمئناً مي‌تونست .اينجا ازت محافظت کنه 703 00:37:12,705 --> 00:37:15,740 ولي اونوقت کي مي‌خواست از "هنري" در مقابل اون محافظت کنه؟ 704 00:37:18,777 --> 00:37:20,344 .منظورم يه جاي امن و امانه 705 00:37:20,379 --> 00:37:23,446 ،من پسرم رو پس مي‌گيرم .مهم نيست به چه قيمتي 706 00:37:23,481 --> 00:37:26,016 .همچين فرصتي نصيبت نميشه 707 00:37:26,050 --> 00:37:27,918 .مشکل اين نيست 708 00:37:27,952 --> 00:37:30,554 .تو اون رو بردي .من پسش گرفتم 709 00:37:30,588 --> 00:37:32,455 .اين يه بازيه 710 00:37:32,490 --> 00:37:35,959 نه پسرم، مشکل اصلي تو اينه که 711 00:37:35,994 --> 00:37:39,194 .هرچ راه فراري از "سرزمين عدم" وجود نداره 712 00:37:39,229 --> 00:37:42,932 هيچکس بدون اجازه من .از اين جزيره خارج نميشه 713 00:37:42,966 --> 00:37:44,534 .من قبلاً اين کار رو انجام دادم 714 00:37:44,568 --> 00:37:46,569 جدي؟ 715 00:37:48,805 --> 00:37:50,940 .ببين الان کجايي 716 00:37:50,974 --> 00:37:53,575 .انگار هيچوقت از اينجا نرفتي 717 00:37:54,877 --> 00:37:56,444 يعني داري ميگي تو اجازه دادي من برم؟ 718 00:37:56,478 --> 00:37:59,948 منظورم اينه که همه .اون جايي هستن که من مي‌خوام 719 00:38:01,784 --> 00:38:03,718 .روش فکر کن 720 00:38:03,753 --> 00:38:05,687 .مي‌دوني کجا ببريش 721 00:38:06,923 --> 00:38:08,089 !"نه! "هنري 722 00:38:08,123 --> 00:38:10,323 .نگران نباش .زياد طول نمي‌کشه 723 00:38:10,358 --> 00:38:12,392 !من زنده‌ام - .تا وقتي من بازي رو از اول شروع کنم - 724 00:38:12,427 --> 00:38:14,094 .بازي در حال عوض شدنه 725 00:38:14,128 --> 00:38:17,464 !"اميدت رو از دست نده، "هنري !من ميام دنبالت 726 00:38:17,498 --> 00:38:18,666 !بهت قول ميدم 727 00:38:30,578 --> 00:38:34,213 ."خيلي متأسفم، "پوست چروکين 728 00:38:34,247 --> 00:38:36,883 .نيل" بايد بهت اعتماد مي‌کرد" 729 00:38:39,186 --> 00:38:41,187 چطور مي‌تونست؟ 730 00:38:43,222 --> 00:38:46,391 بعد از تمام کارايي که انجام دادم؟ 731 00:38:46,425 --> 00:38:48,326 ...خب 732 00:38:48,360 --> 00:38:52,598 اون ممکنه ندونه توي فلب تو چي مي‌گذره .ولي من مي‌دونم 733 00:38:52,632 --> 00:38:55,300 .تو از "هنري" محافظت مي‌کردي 734 00:38:55,334 --> 00:38:57,702 تو حتي جونت رو فدا مي‌کردي تا 735 00:38:57,736 --> 00:38:59,737 .به "نيل" نشون بدي که عوض شدي 736 00:39:02,407 --> 00:39:05,375 داري از من مي‌پرسي يا 737 00:39:05,410 --> 00:39:07,979 واقعاً به اين حرفت اعتقاد داري؟ 738 00:39:09,881 --> 00:39:12,549 .با تمام وجودم اين رو مي‌دونم 739 00:39:14,518 --> 00:39:19,222 چيزي که نمي‌دونم اينه که .چرا الان انقدر ناراحتي 740 00:39:19,256 --> 00:39:23,426 پوست چروکين"، منظورم اينه که" ."اون زنده‌ست. "بلفاير 741 00:39:23,460 --> 00:39:26,863 .تو چيزي داري که به خاطرش زنده بموني 742 00:39:28,766 --> 00:39:30,927 .ولي پيشگويي سر جاشه 743 00:39:33,866 --> 00:39:36,470 .هنري" همچنان خنثي‌کننده منه" 744 00:39:37,541 --> 00:39:39,649 .واسه همين ناراحتي 745 00:39:39,673 --> 00:39:42,210 کاملاً مصمم بودي که ،جونت رو به خاطر اون پسر بدي 746 00:39:42,211 --> 00:39:43,979 ولي الان؟ 747 00:39:44,014 --> 00:39:45,480 داشتن چيزي که به خاطرش زنده بموني 748 00:39:45,515 --> 00:39:48,549 عادت ناخوشايند حفظ جون خودت رو برگردونده، مگه نه؟ 749 00:39:51,120 --> 00:39:53,320 ..."پوست چروکين" 750 00:39:53,355 --> 00:39:57,859 عادت‌ها رو ميشه کنار گذاشت، مگه نه؟ 751 00:40:02,096 --> 00:40:04,097 ."از اينجا برو، "بل 752 00:40:05,900 --> 00:40:08,401 .نمي‌خوام الان حرف بزنم 753 00:40:24,951 --> 00:40:27,252 چي شد؟ 754 00:40:27,287 --> 00:40:28,921 .خوابت برد 755 00:40:28,955 --> 00:40:30,255 جدي؟ 756 00:40:30,290 --> 00:40:31,590 .نه، نگران نباش 757 00:40:31,624 --> 00:40:33,525 .فقط يه چرت کوتاه زدي 758 00:40:33,560 --> 00:40:34,759 .تازه سر شبه 759 00:40:42,201 --> 00:40:44,903 .صبر کن ببينم. من...يه چيزي رو به ياد ميارم 760 00:40:44,937 --> 00:40:46,938 .پدرم 761 00:40:46,972 --> 00:40:48,206 ...وقتي خواب بودم، من 762 00:40:48,240 --> 00:40:49,960 مي‌تونم قسم بخورم که .اسمم رو صدا زد 763 00:40:49,974 --> 00:40:51,474 واقعاً؟ 764 00:40:51,509 --> 00:40:53,410 .حتماً خواب ديدم 765 00:40:53,444 --> 00:40:55,412 خب، از کجا انقدر مطمئني؟ 766 00:40:55,446 --> 00:40:58,916 .چون...پدرم مُرده 767 00:41:00,952 --> 00:41:02,953 ."متأسفم، "هنري 768 00:41:02,987 --> 00:41:06,388 منطقي هستش که خواب ،چيزايي که از دست داديم رو ببينيم 769 00:41:06,423 --> 00:41:08,224 ،چيزايي که بهشون اميدواريم 770 00:41:08,258 --> 00:41:10,526 مثل زنده بودن پدرت و 771 00:41:10,560 --> 00:41:12,328 .اينکه مادرت مياد و پيدات مي‌کنه 772 00:41:12,362 --> 00:41:14,430 ولي در نهايت 773 00:41:14,464 --> 00:41:16,632 چيزاي جديدي پيدا مي‌کني که .خوابشون رو ببيني 774 00:41:16,666 --> 00:41:19,001 ،وقتي پيدا کني 775 00:41:19,036 --> 00:41:21,770 .اونوقت به حقيقت مي‌پيوندن 776 00:41:21,804 --> 00:41:24,339 تو از کجا مي‌دوني؟ 777 00:41:24,373 --> 00:41:26,507 .چون منم همين کار رو کردم 778 00:41:26,542 --> 00:41:28,777 .تو هم حالا اينجايي 779 00:41:28,811 --> 00:41:32,247 سرزمين عدم" قبلاً جايي بود که" .روياهاي جديد متولد مي‌شدن 780 00:41:32,281 --> 00:41:35,851 ."تو مي‌توني اون جادو رو برگردوني، "هنري 781 00:41:35,885 --> 00:41:39,519 .ما هم مي‌تونيم خانواده تو باشيم 782 00:41:44,226 --> 00:41:47,828 ،مي‌خوام يه آهنگ بزنم 783 00:41:47,863 --> 00:41:54,267 ."آهنگي براي مهمان افتخاري ما..."هنري 784 00:42:22,195 --> 00:42:24,263 الان مي‌توني صداي آهنگ رو بشنوي، مگه نه "هنري"؟ 785 00:42:24,297 --> 00:42:26,330 !آره 786 00:42:27,435 --> 00:42:32,435 :تــرجــمـه و تـنــظيـم «King-AmirK» امـيــرمـهــدي عـاطـفــي نــيــا (kingamirk@gmail.com) 787 00:42:32,935 --> 00:42:37,935 :.:.:http://forum.free-offline.org:.:.: