1
00:00:00,100 --> 00:00:02,600
تيم ترجمه ناين مووي شما را به ديدن
...داستان پرفسوري عجيب و غريب دعوت مي کند
2
00:00:03,158 --> 00:00:06,630
.توي خيابون پيداش کرديم، کارت شناسايي نداره
...يه جورايي چرت و پرت ميگه
3
00:00:06,631 --> 00:00:09,266
ميگه سازمان سيا چندين آدمکش
.براي به قتل رسوندن اون فرستاده
4
00:00:09,267 --> 00:00:12,102
...تصورات پارانويايي، توهمات
.ممنونم
5
00:00:12,103 --> 00:00:13,452
يه شب جمعه ديگه ست، نه؟
6
00:00:13,453 --> 00:00:15,737
سلام رفيق. اسمت چيه؟
7
00:00:15,738 --> 00:00:17,549
.نميتونم بهت بگم
.خيلي خطرناکه
8
00:00:17,550 --> 00:00:19,432
،براي تو، براي من
.براي هر کسي که توي اين ساختمون ـه
9
00:00:19,433 --> 00:00:21,978
،اگه ميخواين يه اسمي داشته باشم
.دن" صدام کنين"
10
00:00:21,979 --> 00:00:24,253
."باشه، "دن
11
00:00:24,254 --> 00:00:26,821
تو...آدامس ميخواي؟
12
00:00:26,822 --> 00:00:30,754
.هميشه من رو آروم ميکنه -
.و باعث پوسيدگي دندونات ميشه. نه -
13
00:00:30,755 --> 00:00:33,358
.به تيمارستان "جرسي ويل" خوش اومدي
14
00:00:33,359 --> 00:00:36,148
الان ميخوايم تو رو به اتاقت ببريم، باشه؟
15
00:00:36,373 --> 00:00:40,373
با افتخار تقديم مي کند «King-AmirK» امـيـرمـهـدي عـاطـفـي نـيـا
هماهنگ شده توسط
Albalo.Ops
16
00:00:41,600 --> 00:00:45,202
«ادراک»
قـسـمـت هشتم از فـصــل دوم
«تيمارستان»
تاريخ پخش و ترجمه: 92/05/21
17
00:00:45,692 --> 00:00:48,150
...دوازده ساعت قبل
18
00:00:50,714 --> 00:00:53,876
...زندگي ميتونه بسيار ترسناک باشه
19
00:00:53,877 --> 00:00:56,051
...مرگ، ماليات
20
00:00:56,052 --> 00:00:58,818
کوبايي هايي که تا ماه اوت
.از درگيري خارج ميشن
21
00:00:58,819 --> 00:01:01,235
.تمام اينا اجتناب ناپذيره
22
00:01:01,236 --> 00:01:03,237
.جز اينکه ما اميد داريم
23
00:01:03,238 --> 00:01:08,038
پس مغز ميتونه
.احتمالات رو تصور کنه
24
00:01:08,243 --> 00:01:11,707
...بشريت...سکس خفن
25
00:01:11,708 --> 00:01:13,616
..."مسابقات جهاني بيسبال در "ريگلي
26
00:01:13,617 --> 00:01:16,328
.ديگه دارم پررو ميشم
.شايدم اون داره پررو ميشه
27
00:01:16,329 --> 00:01:19,873
،ولي اميد در دنياي عصب درماني محدود ميشه
28
00:01:19,874 --> 00:01:22,818
...به لطف سلول هاي بنيادين مغز که
29
00:01:22,819 --> 00:01:25,819
.به اسم ياخته هاي بنيادين عصبي شناخته ميشن
30
00:01:27,164 --> 00:01:31,391
اين معجزات کوچيک بعد از سکته
.در ناحيه بين دو شکمچه مغز تشکيل ميشن
31
00:01:31,392 --> 00:01:35,302
سپس به بافت آسيب ديده منتقل ميشن و
.اون رو ترميم ميکنن
32
00:01:35,303 --> 00:01:36,936
.بي نظيره
33
00:01:36,937 --> 00:01:40,302
.مغز براي خودش کمک راننده داره
34
00:01:40,303 --> 00:01:44,077
تحقيق درباره ياخته هاي بنيادين عصبي
.همچنان علم نوپايي هستش
35
00:01:44,078 --> 00:01:46,827
ولي جناب "لويکي" آخر اين هفته
با چندتا از دوستان فارغ التحصيل شده خودش
36
00:01:46,828 --> 00:01:50,601
آن آربور" دور هم جمع ميشن تا"
.درباره احتمالاتش بحث کنن
37
00:01:50,602 --> 00:01:52,000
...بهش فکر کنين
38
00:01:52,001 --> 00:01:57,049
روزي ميرسه که به جاي
...تباه کردن مغز با دارو
39
00:01:57,050 --> 00:02:00,887
.شايد قادر باشيم به مغز کمک کنيم تا خودش رو درمان کنه
40
00:02:00,888 --> 00:02:03,547
.يه سخنرانيِ خوش بينانه
41
00:02:03,548 --> 00:02:06,133
خدايا، همين باعث ميشه
.دلم بخواد به دانشگاه برگردم
42
00:02:06,134 --> 00:02:08,525
،شب هاي بي پايان در خوابگاه
43
00:02:08,526 --> 00:02:11,873
،خوردن يه عالمه ساندويچ فرانسوي
...انقدر سنگين مي شديم که به سختي مي تونستيم
44
00:02:11,874 --> 00:02:14,961
روبين"، مطمئنم براي اين نيومدي اينجا که"
.خاطرات جووني تلف شده ات رو زنده کني
45
00:02:14,962 --> 00:02:16,945
.حق با توئه. به کمکت احتياج دارم
46
00:02:16,946 --> 00:02:20,018
."اين بيمار منه، "اِريکا بيچر
47
00:02:20,019 --> 00:02:23,310
.اون توي تيمارستان "جرسي ويل" بستري شده
48
00:02:23,311 --> 00:02:26,513
ظاهراً با يه نامه باز کن به
.يه پرستار حمله کرده و اون رو کُشته
49
00:02:26,514 --> 00:02:30,093
.تيمارستان "جرسي ويل" خيلي مزخرفه
...وقتي دانشگاه ميرفتم دولت دوبار اونجا رو بَست
50
00:02:30,094 --> 00:02:33,525
.به خاطر شرايط غيربهداشتي و بدرفتاري با بيماران
انگيزه اش همين بوده؟
51
00:02:33,526 --> 00:02:36,604
.نميدونم. اون با من حرف نميزنه
.اجازه نميده سوابق روانيش رو ببينم
52
00:02:36,605 --> 00:02:39,148
چرا؟ -
اون از نظر رواني بيماره؟ -
53
00:02:39,149 --> 00:02:43,265
احتمالاً بتونم محکوميتش رو با
،بستري شدن به عنوان بيمار رواني عوض کنم
54
00:02:43,266 --> 00:02:45,665
ولي بدون معاينه يه متخصص
.نميتونم سراغ قاضي برم
55
00:02:45,666 --> 00:02:48,529
خب، من معاينه اش ميکنم ولي اگه
با تو حرف نزده، از کجا ميدوني که
56
00:02:48,530 --> 00:02:51,522
اون واقعاً گناهکاره يا
حتي از نظر رواني بيماره؟
57
00:02:51,523 --> 00:02:54,181
اون رو در حالي پيدا کردن که
.دستاش به خون پرستار آغشته بوده
58
00:02:54,182 --> 00:02:59,342
.فکر کنم جواب سؤال دومت توي اين باشه
59
00:03:01,763 --> 00:03:05,012
.اون آلت قتاله رو قورت داده
60
00:03:05,013 --> 00:03:07,544
ازت ميخوام که هر چيزي فروختي
.توي دفتر ثبت کني
61
00:03:07,545 --> 00:03:10,211
پيت" ميتونه از پس کارهاي جانبي بربياد به جز"
.اضافه کردن چاشني به غذا
62
00:03:10,212 --> 00:03:12,013
.اون بچه هيچ توجهي به جزئيات نداره
63
00:03:12,014 --> 00:03:13,849
.مشکلي پيش نمياد
لباس شنا برداشتي؟
64
00:03:13,850 --> 00:03:16,979
.خونه عمه "شيلا" استخر داره -
.من شنا نميکنم -
65
00:03:16,980 --> 00:03:20,802
چرا؟ چون اون ازت انتظار داره که
تموم آخر هفته رو مراقبش باشي؟
66
00:03:20,803 --> 00:03:23,558
.پدر، اون استخوان لگنش شکسته
.قرار نيست بميره
67
00:03:23,559 --> 00:03:26,427
.در ضمن تو داري به شهر آفتابي "فونيکس" ميري
.بايد لباس شنا برداري
68
00:03:26,428 --> 00:03:28,062
.به روي چشم
69
00:03:28,063 --> 00:03:29,940
.حالا يه بار برام توضيح بده
70
00:03:29,941 --> 00:03:32,733
شوخيت گرفته؟ چندتا تابستون اينجا کار کردم؟
71
00:03:32,734 --> 00:03:34,834
.اون مال سال ها قبل بود، بچه جون
72
00:03:34,835 --> 00:03:37,967
،باشه...رسيد رو چاپ کن
،فروش رو بررسي کن
73
00:03:37,968 --> 00:03:40,151
،پول نقد رو بشمار، رسيد کارت هاي اعتباري رو اضافه کن
74
00:03:40,152 --> 00:03:41,921
.تمام رسيدهاي چاپ شده رو بررسي کن
75
00:03:41,922 --> 00:03:44,212
.رسيدها و پول نقد رو توي گاوصندوق بذار
76
00:03:44,213 --> 00:03:47,403
رمزش هنوز تاريخ تولدمه؟
77
00:03:47,404 --> 00:03:50,072
...جواب سؤالت پنج تا تابستون بود
78
00:03:50,073 --> 00:03:52,479
.بهترين دوران زندگيم
79
00:03:52,480 --> 00:03:54,992
من رو به ياد مياري، "اِريکا"؟
80
00:03:54,993 --> 00:03:56,747
.من "روبين باور" وکيل تو هستم
81
00:03:56,748 --> 00:03:59,293
دوستم دکتر "پيرس" رو آوردم اينجا که
.باهات حرف بزنه
82
00:03:59,294 --> 00:04:00,962
.اسم من..."دنيل"ـه
83
00:04:00,963 --> 00:04:04,139
گلوت چطوره؟ هنوزم بعد از جراحي درد ميکنه؟
84
00:04:04,140 --> 00:04:05,970
.بهش عادت ميکني
85
00:04:05,971 --> 00:04:08,813
.تو قبلاً اشياي تيز رو قورت دادي
86
00:04:08,814 --> 00:04:11,985
مداد و خودکار براي من
.مثل نون و پنير ميمونن
87
00:04:11,986 --> 00:04:14,909
...ميخ هم قورت دادم
88
00:04:14,910 --> 00:04:16,335
.چندتا هم چنگال
89
00:04:16,336 --> 00:04:19,217
ميدوني چرا اين کار رو ميکني؟
90
00:04:19,218 --> 00:04:23,170
.فکرش ميوفته توي سرم و دست بردار نيست
91
00:04:23,171 --> 00:04:26,977
.يه بار آنتن يه ماشين رو کندم و قورتش دادم
92
00:04:26,978 --> 00:04:30,998
.انگار چاره اي ندارم
93
00:04:32,064 --> 00:04:34,507
.منم مثل تو بودم
94
00:04:34,508 --> 00:04:36,807
.دونستن اينکه به کي اعتماد کني سخته
95
00:04:36,808 --> 00:04:39,233
.ما طرف تو هستيم
.ميخوايم تو رو از اينجا خارج کنيم
96
00:04:39,234 --> 00:04:45,134
ولي بايد به ما بگي که
.چه اتفاقي با اون نامه بازکن افتاد
97
00:04:46,176 --> 00:04:48,576
.من دزديدمش
98
00:04:48,607 --> 00:04:50,954
.ولي من پرستار "لوري" رو نکُشتم
99
00:04:50,955 --> 00:04:52,964
.قسم ميخورم
100
00:04:52,965 --> 00:04:56,547
.توي دفتر دکتر "پول" در حال معالجه بودم
101
00:04:56,548 --> 00:04:58,860
.اون گفت که وضعم داره بهتر ميشه
102
00:04:58,861 --> 00:05:03,625
.بعدش متوجه نامه بازکن روي ميزش شدم
103
00:05:03,626 --> 00:05:07,946
.نمي تونستم از فکرش بيام بيرون
104
00:05:08,486 --> 00:05:10,131
.بعدش سر و کله پرستار "لوري" پيدا شد
105
00:05:10,132 --> 00:05:13,792
.گفت که يه مشکلي پيش اومده
106
00:05:14,670 --> 00:05:19,470
.وقتي رفتن بيرون، برداشتمش
107
00:05:19,609 --> 00:05:22,531
نميدونم پرستار "لوري" ديد که برداشتمش يا نه
ولي حتماً ديده بود که
108
00:05:22,532 --> 00:05:26,773
،زير تشک خودم مخفيش کردم
...چون اون شب اومد اتاقم و
109
00:05:26,774 --> 00:05:27,922
.اون رو با خودش بُرد
110
00:05:27,923 --> 00:05:30,585
ولي تو حتماً بايد اون
.نامه بازکن رو پس مي گرفتي
111
00:05:30,586 --> 00:05:32,320
.نمي تونستم بخوابم
112
00:05:32,321 --> 00:05:35,973
مدام به اين فکر ميکردم که وقتي اون پرستار
.بهش بگه که چي کار کردم چقدر نااميد ميشه
113
00:05:35,974 --> 00:05:41,596
فقط ميخواستم ازش درخواست کنم که
.خودم براي دکتر توضيح بدم
114
00:05:41,597 --> 00:05:44,717
.بعدش پيداش کردم
115
00:05:45,239 --> 00:05:47,661
...اون غرق در خون
116
00:05:47,662 --> 00:05:50,362
.روي زمين افتاده بود
117
00:05:50,405 --> 00:05:55,445
.نامه بازکن توي سينه اش فرو رفته بود
118
00:05:56,912 --> 00:06:01,899
بايد درخواست کمک ميکردم ولي
.فکرش توي سرم بود و دست بردار نبود
119
00:06:01,900 --> 00:06:04,496
دقيقاً چه فکري بود؟
120
00:06:04,497 --> 00:06:10,397
.اگه اون نامه بازکن رو قورت نميدادم، ميمُردم
121
00:06:16,398 --> 00:06:18,444
"اِريکا"، تو گفتي که پرستار "لوري"
122
00:06:18,445 --> 00:06:21,569
.اون روز صبح يه مشکلي با دکتر "پول" داشت
123
00:06:21,570 --> 00:06:22,804
به ياد داري چي بود؟
124
00:06:22,805 --> 00:06:24,451
...نه...منظورم اينه که داشتن جر و بحث ميکردن ولي
125
00:06:24,452 --> 00:06:26,587
...به نظرت موضوع شخصي بود يا
126
00:06:26,588 --> 00:06:30,848
دنيل"، ميتونم يه لحظه باهات صحبت کنم؟"
127
00:06:31,258 --> 00:06:32,989
."من اِف.بي.آي نيستم، "دنيل
128
00:06:32,990 --> 00:06:35,924
ازت ميخوام که معاينه اش کني
.نه اينکه کارآگاه بازي دربياري
129
00:06:35,925 --> 00:06:38,386
.خب، معاينه اون نشون ميده که بي گناهه
130
00:06:38,387 --> 00:06:41,780
نامه بازکن رو قورت داده چون
.ناهنجاري شديد وسواس اجباري داره
131
00:06:41,781 --> 00:06:44,480
چي؟ مثل کسي که دستاش رو بارها و بارها ميشوره؟
132
00:06:44,481 --> 00:06:47,894
"آره، به غير از اينکه "اِريکا
.اشياي تيز رو قورت ميده. اين يه جور وسواس ـه
133
00:06:47,895 --> 00:06:50,707
اين کار رو به عنوان نقشه اي هوشيارانه
.براي مخفي کردن قتل انجام نداده
134
00:06:50,708 --> 00:06:51,866
.اتهاماتش ساختگي ـه
135
00:06:51,867 --> 00:06:54,719
ببين، ما ميدونيم که "اِريکا" عصباني شده
136
00:06:54,720 --> 00:06:57,249
وقتي که اون پرستار نامه بازکن رو
.با خودش بُرده و اون هم کُشتش
137
00:06:57,250 --> 00:06:59,786
.بعدش وسواس اجباريش زده بالا و اون جسم رو قورت داده
138
00:06:59,787 --> 00:07:01,921
.فکر نميکنم...همچين اتفاقي افتاده باشه
139
00:07:01,922 --> 00:07:06,216
آره ولي هر دادستان تازه کاري ميتونه
.هيئت منصفه رو متقاعد کنه که همچين اتفاقي افتاده
140
00:07:06,217 --> 00:07:07,888
.ببين، من نميتونم همچين ريسکي بکنم
141
00:07:07,889 --> 00:07:11,820
،اگه توي دادگاه شکست بخوريم
.اِريکا" ديگه هيچ شانسي براي تحت مراقبت قرار گرفتن نخواهد داشت"
142
00:07:11,821 --> 00:07:12,855
...ولي اگه ادعا کنيم که گناهکاره
143
00:07:12,856 --> 00:07:15,464
اونوقت بقيه ي عمرش رو
توي تيمارستان سپري ميکنه
144
00:07:15,465 --> 00:07:17,572
.وقتي امکانش هست که درمان بشه
145
00:07:17,573 --> 00:07:20,080
.درمان؟ "دنيل"، واقع بين باش
146
00:07:20,081 --> 00:07:22,997
.يه روشي توي بيمارستان شيکاگو دارن به اسم چاقوي گامايي
147
00:07:22,998 --> 00:07:26,233
بحث و جدل سرش زياده ولي ميتونه
.تأثيرات وسواس اجباري رو بهبود ببخشه
148
00:07:26,234 --> 00:07:29,771
،اگه بتونيم اتهام قتلش رو برطرف کنيم
.اِريکا" فرصت يه زندگي عادي رو خواهد داشت"
149
00:07:29,772 --> 00:07:31,677
...ما يه ادعاي منطقي و معقولانه لازم داريم
150
00:07:31,678 --> 00:07:33,940
.فرضيه ديگه اي براي اين قتل
151
00:07:33,941 --> 00:07:36,593
.پس بذار تحقيقات رو شروع کنيم -
چطوري؟ -
152
00:07:36,594 --> 00:07:38,585
هيچ تيمارستاني که يه قتل روي دستش داره
153
00:07:38,586 --> 00:07:40,557
.با آغوش باز از يه وکيل مدافع استقبال نميکنه
154
00:07:40,558 --> 00:07:43,222
،با آغوش باز از اِف.بي.آي استقبال ميکنن
.من همين الان با "کيت" تماس ميگيرم
155
00:07:43,223 --> 00:07:46,187
.ببين، ميدونم که اون دوست توئه
156
00:07:46,188 --> 00:07:50,133
.ولي اِف.بي.آي با دادستان ها کار ميکنه نه وکيل مدافع ها
157
00:07:50,134 --> 00:07:53,674
.ما يه راه ديگه براي وارد شدن لازم داريم
158
00:07:54,918 --> 00:07:58,633
ببين، منظور حرفم بهش اينه که
...اگه ميتونم برنامه هاي خونگيش رو تماشا کنم
159
00:07:58,634 --> 00:08:03,504
اون هم موقعي که دارم بيسبال نگاه ميکنم
.ميتونه لباس هاي تحريک کننده بپوشه
160
00:08:03,505 --> 00:08:06,950
...ببين، هيچ چيز شهوت انگيزي -
!کمکم کنين! خواهش ميکنم! خواهش ميکنم -
161
00:08:06,951 --> 00:08:09,177
.خواهش ميکنم، بايد بهم کمک کنين
.اونا ميخوان من رو بُکشن
162
00:08:09,178 --> 00:08:11,262
.خيلي خب، آروم باشين
کي ميخواد شما رو بُکشه؟
163
00:08:11,263 --> 00:08:13,924
سازمان سيا. اونا...چندين هفته ست که
.چندتا آدمکش دنبالم فرستادن
164
00:08:13,925 --> 00:08:17,452
.من تازه از دست دوتاشون خارج از شهر فرار کردم
.ولي دير يا زود پيدام ميکنن. خداي من
165
00:08:17,453 --> 00:08:19,421
.باشه، فقط آروم باشين
166
00:08:19,422 --> 00:08:25,322
.شما رو به يه جاي امن مي بريم -
.باشه. ممنونم. ممنونم -
167
00:08:38,762 --> 00:08:40,321
!"کيت"
168
00:08:40,322 --> 00:08:42,321
سلام! شغل دوم پيدا کردي؟
169
00:08:42,322 --> 00:08:44,720
.آره، فقط براي آخرهفته ولي نيازي نيست مخفي بشي
170
00:08:44,721 --> 00:08:46,413
.پدرم رفته خارج از شهر
171
00:08:46,414 --> 00:08:49,837
هنوزم به خونم تشنه ست؟ -
آره. مشروب ميخواي؟ -
172
00:08:49,838 --> 00:08:54,087
.يه پارچ از ماه آبي -
.الان ميارم برات -
173
00:08:54,088 --> 00:08:56,615
...چندتا آدم مهم از واشنگتن اومدن که همراهيشون ميکنم
174
00:08:56,616 --> 00:08:58,865
.اونا عاشق اينجان
175
00:09:00,058 --> 00:09:04,371
،حالا که حرف از بدقولي شد
.روبين باور" رو توي دادگاه ديدم"
176
00:09:04,372 --> 00:09:05,953
همين باعث تغيير نظرت شد؟
177
00:09:05,954 --> 00:09:09,296
اون به من گفت که
.از "پيرس" توي يکي از پرونده هاش کمک گرفته
178
00:09:09,297 --> 00:09:12,026
دنيل" نميدونه که بهتره براي يه وکيل مدافع کار نکنه؟"
179
00:09:12,027 --> 00:09:14,584
.دنيل" ميتونه هر کاري بخواد انجام بده"
.انقدر دردسر درست نکن
180
00:09:14,585 --> 00:09:16,630
.بيخيال. "باور" دشمن ماست
181
00:09:16,631 --> 00:09:18,198
.بايد يه ذره ناراحتت کنه
182
00:09:18,199 --> 00:09:19,278
.نميدونم
183
00:09:19,279 --> 00:09:22,000
،اگه شوهرم با بهترين دوستم مي خوابيد
184
00:09:22,001 --> 00:09:27,901
شايد ناراحت ميشدم ولي در غير اين صورت
.سعي ميکنم سر مسائل کوچيک حساس نشم
185
00:09:32,543 --> 00:09:34,617
."از اين نقشه خوشم نمياد، "دنيل
186
00:09:34,618 --> 00:09:36,972
ديويد روزنهان" رو توي سال 1970 به ياد داري؟"
187
00:09:36,973 --> 00:09:39,649
،روانشناسي که خودش رو به مؤسسه رواني تحويل داد
188
00:09:39,650 --> 00:09:40,997
.وانمود کرد که جنون جواني داره
189
00:09:40,998 --> 00:09:42,737
بعدش دو ماه گير افتاد
190
00:09:42,738 --> 00:09:44,534
.چون باور نميکردن که داشته نقش بازي ميکرده
191
00:09:44,535 --> 00:09:45,733
.همچين اتفاقي نميوفته
192
00:09:45,734 --> 00:09:48,544
.روبين" قراره دوشنبه آزادم کنه"
...ميدوني، اين موضوع فقط
193
00:09:48,545 --> 00:09:52,285
.مال همين آخر هفته ست
.خواهش ميکنم سعي کن آروم باشي
194
00:09:52,286 --> 00:09:54,955
قشنگ تر از اون چيزيه که انتظار داشتي، مگه نه؟
.حتماً بازسازيش کردن
195
00:09:54,956 --> 00:09:56,472
.باز هم "جرسي ويل"ـه
196
00:09:56,473 --> 00:09:59,167
تو هم توي اين بخش با قاتلي هستي که
.نميتوني شناساييش کني
197
00:09:59,168 --> 00:10:01,163
.بدتر از همه اينکه روال عادي زندگيت بهم ريخته
198
00:10:01,164 --> 00:10:04,218
.من دارم سعي ميکنم به "اِريکا" کمک کنم
199
00:10:04,219 --> 00:10:06,421
چطوره به جاي اين کارا يه ذره کمکم کني
200
00:10:06,422 --> 00:10:11,102
قاتل اون پرستار رو پيدا کنم؟
201
00:10:14,403 --> 00:10:18,183
."صبح بخير، "دن
.ايشون "لکس" هستن
202
00:10:18,195 --> 00:10:20,950
.تو در تيمارستان "جرسي ويل" هستي
203
00:10:20,951 --> 00:10:23,418
به ياد داري چه جوري اومدي اينجا؟
204
00:10:23,419 --> 00:10:25,397
.با پليس -
.درسته -
205
00:10:25,398 --> 00:10:28,081
.ديشب يه ذره سردرگم بودي
206
00:10:28,082 --> 00:10:29,890
.ديشب خيلي بد بود
207
00:10:29,891 --> 00:10:31,612
ميخواي اسم کامل خودت رو به ما بگي يا
208
00:10:31,613 --> 00:10:33,661
دوست داري برات با کسي تماس بگيريم؟
209
00:10:33,662 --> 00:10:36,149
.نه. نه. نه. خيلي خطرناکه
210
00:10:36,150 --> 00:10:38,608
.متوجه ام. باشه
211
00:10:38,609 --> 00:10:43,104
امروز صبح صداهايي نشنيدي يا
چيزي غيرعادي نديدي؟
212
00:10:43,105 --> 00:10:45,477
.اون غيرعادي ـه
213
00:10:45,478 --> 00:10:47,483
.لکس" يکي از پرستاران ماست"
214
00:10:47,484 --> 00:10:53,384
،اون داروهات رو بهت ميده
.بعدش تو رو به گروه درماني ميبره
215
00:11:04,792 --> 00:11:06,392
."تو خيلي آرومي، "لکس
216
00:11:06,393 --> 00:11:08,782
تابحال به عنوان مأمور
در کشور دشمن خدمت کردي؟
217
00:11:08,783 --> 00:11:11,723
.نه. من فقط همينجوري آروم هستم
218
00:11:12,499 --> 00:11:15,501
حتي سه هفته پيش که
يکي از همکارات به قتل رسيد؟
219
00:11:15,502 --> 00:11:17,299
کي اين رو بهت گفته؟ -
.بيخيال -
220
00:11:17,300 --> 00:11:19,139
هر دوي ما ميدونيم که
.اين بالاتر از اختيارات توئه
221
00:11:19,140 --> 00:11:21,708
.نه. نه. فردا نه...امروز
222
00:11:21,709 --> 00:11:24,311
.نمودارهاتون رو تصحيح کنين
223
00:11:24,312 --> 00:11:26,193
.بازپرس ساعت 10 مياد
224
00:11:26,194 --> 00:11:27,994
.برو
225
00:11:28,189 --> 00:11:30,131
.اون دکتر "پول"ـه
226
00:11:30,132 --> 00:11:35,068
.اگه باهاش خوب باشي مشکلي برات پيش نمياد
227
00:11:35,069 --> 00:11:37,046
."توي جلسه چيزي از تو نشنيديم، "دن
228
00:11:37,047 --> 00:11:39,259
.به ما بگو چي تو رو به اينجا کشونده
229
00:11:39,260 --> 00:11:40,888
.محرمانه ست
230
00:11:40,889 --> 00:11:44,002
.دروغگو -
.زويي". اولين روز "دن"ـه" -
231
00:11:44,003 --> 00:11:46,199
.شايد هنوز احساس امنيت نميکنه
232
00:11:46,200 --> 00:11:49,138
.يا فقط داره دروغ ميگه
233
00:11:49,139 --> 00:11:50,871
فکر ميکني بهتر از بقيه هستي؟
234
00:11:50,872 --> 00:11:52,873
.اين کار فايده اي نداره
235
00:11:52,874 --> 00:11:55,976
.درمان قرار بود انفرادي باشه نه گروهي
236
00:11:55,977 --> 00:11:58,178
تو کي هستي؟ "زيگموند فرويد"؟
(پدر علم روانکاوي)
237
00:11:58,179 --> 00:12:00,747
نه، فقط يه آدم ديوونه ام که
.با مزخرفات تو حال نميکنم
238
00:12:00,748 --> 00:12:03,861
حالا يکي از اعضا تصميم ميگيره که
زيرآب مديريت رو بزنه و
239
00:12:03,862 --> 00:12:05,385
.همه چيز به آشوب کشيده ميشه
240
00:12:07,126 --> 00:12:12,286
."يه نگاه به ساعت بنداز، "دنيل
نبايد جايي بري؟
241
00:12:12,726 --> 00:12:15,906
...حقيقت اينه که
242
00:12:15,924 --> 00:12:17,328
.من احساس امنيت نميکنم
243
00:12:17,329 --> 00:12:18,680
."خوبه، "دن
.دربارش صحبت کن
244
00:12:18,681 --> 00:12:21,015
من ميدونم که چند هفته پيش يه پرستار
245
00:12:21,016 --> 00:12:23,503
توي بيمارستان به قتل رسيده و
.قاتل هنوز دستگير نشده
246
00:12:23,504 --> 00:12:26,053
زياد تازه کار نيست، مگه نه دکتر "پول"؟
247
00:12:26,054 --> 00:12:27,540
."خيلي خب، "ويرجيل
248
00:12:27,541 --> 00:12:29,409
دن"، نميدونم چي شنيدي يا"
249
00:12:29,410 --> 00:12:32,062
کي اين حرف رو بهت زده
.ولي هيچکس آزادانه واسه خودش نميگرده
250
00:12:32,063 --> 00:12:34,680
"شما واقعاً فکر ميکنين که "اِريکا
پرستار "لوري" رو کُشته؟
251
00:12:34,681 --> 00:12:36,837
..."زويي" -
.اون همچين آدمي نيست -
252
00:12:36,838 --> 00:12:38,785
.اون دوست منه
253
00:12:38,786 --> 00:12:41,047
."بياين درباره تمايلات شما حرف بزنيم، دکتر "پول
254
00:12:41,048 --> 00:12:42,249
.زويي"، کافيه"
255
00:12:42,250 --> 00:12:44,318
.شما فاشيست هستين -
."حرف بزن، "دنيل -
256
00:12:44,319 --> 00:12:46,259
.به نظرم داريم به هدف نزديک ميشيم
257
00:12:46,260 --> 00:12:47,894
...من
258
00:12:47,895 --> 00:12:52,465
.فکر ميکنم که قاتل واقعي توي بيمارستان ـه
259
00:12:52,466 --> 00:12:55,766
.شايد حتي توي اين اتاق
260
00:12:56,830 --> 00:13:00,430
."شايد کار خود شما بوده، دکتر "پول
261
00:13:01,175 --> 00:13:05,195
!"آنتوني". "آنتوني"! "آنتوني"
!بگير بشين
262
00:13:09,099 --> 00:13:14,139
!کمک! کمک
.بيماران دارن به دکتر "پول" حمله ميکنن
263
00:13:27,192 --> 00:13:28,369
.سلام
264
00:13:28,370 --> 00:13:30,530
...دکتر "پول" توي جلسه گروه درماني گير افتاده ولي
265
00:13:30,531 --> 00:13:33,613
،ميدونست که ساعت 10 با شما قرار داره
...واسه همين من رو فرستاد. من
266
00:13:33,614 --> 00:13:35,777
...دکتر "لويکي" هستم -
.کوين رينولدز" از هيئت مديره" -
267
00:13:35,778 --> 00:13:38,126
من چند هفته پيش به کارکنان اينجا ملحق شدم ولي
268
00:13:38,127 --> 00:13:41,494
دکتر "پول" توي مصاحبه
.اشاره اي به تحقيقات نکردن
269
00:13:41,495 --> 00:13:43,816
جاي نگراني نيست، درسته؟
270
00:13:43,817 --> 00:13:47,017
من نميتونم پيش از تحويل دادن يافته هام به هيئت مديره
...دربارشون حرفي بزنم. اين کار
271
00:13:47,018 --> 00:13:49,155
...نه، نه. البته که نمي تونين. من فقط
272
00:13:49,156 --> 00:13:51,691
.زنم آخر هفته عاشق يه خونه اي شده
273
00:13:51,692 --> 00:13:55,217
...ميخواستم قبل از اينکه پيشنهادي بديم بدونم که
.متوجه هستين که چي ميگم
274
00:13:55,218 --> 00:13:56,462
.شما اينجا هستين
275
00:13:56,463 --> 00:13:58,966
.جنا"، آقاي "رينولدز" رو به اتاق کنفرانس ببر"
276
00:13:58,967 --> 00:14:03,568
،يه چند دقيقه اي با اين دکتر خوب کار دارم
.بعدش خودم ميام پيش شما
277
00:14:03,569 --> 00:14:05,505
."بايد با هم حرف بزنيم، "دن
278
00:14:05,506 --> 00:14:10,186
يا ترجيح ميدي دکتر "پيرس" صدات کنم؟
279
00:14:19,937 --> 00:14:23,477
.از همون لحظه اول شناختمت
280
00:14:24,371 --> 00:14:29,530
.دليل اصلي اينکه اسمت رو به بقيه نميگي هم ميدونم
281
00:14:29,531 --> 00:14:32,220
با وجود بيماري روانيت ولي حرفه بي نظيري داري
282
00:14:32,221 --> 00:14:34,922
ولي حالا به وضع قبليت برگشتي و
نگران شهرت و آبروت هستي
283
00:14:34,923 --> 00:14:36,849
.اگه مردم بفهمن که اينجايي
284
00:14:36,850 --> 00:14:40,650
من نگران جونم هستم اگه
.سازمان سيا بفهمه که اينجام
285
00:14:40,651 --> 00:14:42,855
.اين يه توهم پارانويايي ـه
286
00:14:42,856 --> 00:14:45,398
ذهنت داره از شخصيت واقعيت جدا ميشه و
287
00:14:45,399 --> 00:14:48,391
.فشار واقعي که باهاش روبرو هستي همينه
288
00:14:48,392 --> 00:14:50,632
،"مطمئنم بار سنگيني به دوش ميکشي دکتر "پيرس
289
00:14:50,633 --> 00:14:52,908
.ولي من نميتونم تو رو متفاوت با بقيه درمان کنم
290
00:14:52,909 --> 00:14:55,813
،اگه قوانين رو زير پا بذاري
.عواقبي در پي خواهد داشت
291
00:14:55,814 --> 00:14:58,532
،من مطمئن بودم که اين ساختمون امنه
292
00:14:58,533 --> 00:15:00,950
بعدش اين بازپرس هيئت مديره قدم زنان
293
00:15:00,951 --> 00:15:02,827
وارد اينجا شد انگار اومده بقالي خريد؟
294
00:15:02,828 --> 00:15:04,095
اين يارو اصلاً بازرسي شده؟
295
00:15:04,096 --> 00:15:07,086
.دنيل"، من از بازپرس خواستم که بياد"
296
00:15:07,087 --> 00:15:09,355
چرا همچين کاري کردي؟
297
00:15:09,356 --> 00:15:13,265
اين بيمارستان هنوز زير سايه
.شهرت 30 سال پيش خودش کار ميکنه
298
00:15:13,266 --> 00:15:14,837
.مطمئنم که تاريخ رو ميدوني
299
00:15:14,838 --> 00:15:17,424
معتقدم که اين موضوع روي
،بودجه دريافتي از طرف دولت تأثير ميذاره
300
00:15:17,425 --> 00:15:20,606
واسه همين رفتم سراغ کميسيون پزشکي
.تا بفهمن که ما چيزي براي مخفي کردن نداريم
301
00:15:20,607 --> 00:15:23,821
."به جز حقيقت درباره کُشته شدن پرستار "لوري
302
00:15:23,822 --> 00:15:27,306
.اتفاقي که براي پرستار "لوري" افتاد وحشتناک بود
303
00:15:27,307 --> 00:15:30,032
.طبيعي هستش که مردم دربارش احساس ترديد کنن
304
00:15:30,033 --> 00:15:35,673
ولي پليس تحقيقاتش رو انجام داده و
.پرونده مختومه شده
305
00:15:37,126 --> 00:15:39,099
تو به دکتر خوب اعتماد نداري؟
306
00:15:39,100 --> 00:15:41,516
چرا بايد داشته باشم؟
.اون خونسرد و بداخلاق ـه
307
00:15:41,517 --> 00:15:43,208
خيلي شبيه پدرت، نه؟
308
00:15:43,209 --> 00:15:46,105
جدي؟ مشکل پدر؟
نميتونستي يه چيزي پيدا کني که ابتکارش بيشتر باشه؟
309
00:15:46,106 --> 00:15:48,292
پس دنبال ابتکار عمل هستي؟
310
00:15:48,293 --> 00:15:51,212
.خب، متأسفانه کارت که همچين چيزي رو نشون نميده
311
00:15:51,213 --> 00:15:54,367
...کمبود مشخص پيکرنگاري و
312
00:15:54,368 --> 00:15:56,985
.به اون خورشيد بزرگ نگاه کن
313
00:15:56,986 --> 00:15:59,644
.مشخصه که نمايانگر مادرت ـه
314
00:15:59,645 --> 00:16:02,316
.خدايا، داري اذيتم ميکني
.بيخود نيست توي دانشگاه ازت متنفر بودم
315
00:16:02,317 --> 00:16:05,917
."سلام "دن
دوستت کيه؟
316
00:16:06,163 --> 00:16:09,048
هموني که مدام باهات حرف ميزنه؟
317
00:16:09,049 --> 00:16:11,984
.توي جمع ديوونه ها هستي، رفيق
.اتفاق ميوفته
318
00:16:11,985 --> 00:16:14,925
.زيگموند فرويد"ـه"
319
00:16:15,062 --> 00:16:17,115
.خفه شو
320
00:16:17,116 --> 00:16:18,757
باز داري دروغ ميگي؟
321
00:16:18,758 --> 00:16:22,238
.داره نقاشي من رو تحليل ميکنه
322
00:16:22,358 --> 00:16:23,946
چي داره ميگه؟
323
00:16:23,947 --> 00:16:25,930
.همون مزخرفات هميشگي "فرويد"ـي
324
00:16:25,931 --> 00:16:28,168
.به نظرم "فرويد" نابغه بوده
325
00:16:28,169 --> 00:16:30,029
.علم روانشناسي
326
00:16:30,030 --> 00:16:34,530
به نظرت يه نگاهي به نقاشي من ميندازه؟
327
00:16:34,713 --> 00:16:37,833
.فکر نميکنم مشکلي داشته باشه
328
00:16:44,843 --> 00:16:48,483
."اين زن به شدت مشکل داره، "دنيل
329
00:16:48,484 --> 00:16:49,822
چي داره ميگه؟
330
00:16:49,823 --> 00:16:53,063
.ميگه قشنگه
331
00:16:54,670 --> 00:16:56,590
زويي"؟"
332
00:16:58,225 --> 00:16:59,024
زويي"؟"
333
00:16:59,025 --> 00:17:04,545
.توهمات اون خيلي تاريک هستن
.شايد بهش غلبه ميکنن
334
00:17:08,608 --> 00:17:12,044
تو هم الان...چيزي ديدي؟
335
00:17:12,045 --> 00:17:13,558
.من چيزي نمي بينم
336
00:17:13,559 --> 00:17:16,515
.صداهايي مي شنوم
.فرق ميکنن
337
00:17:16,516 --> 00:17:19,385
صداها ازت ميخوان که کاراي بدي بکني؟
338
00:17:19,386 --> 00:17:22,354
.اين ششمين باره که اينجا بستري شدم
339
00:17:22,355 --> 00:17:25,235
خودت چي فکر ميکني؟
340
00:17:37,999 --> 00:17:40,434
پارچ من کجاست؟ -
.الان ميارم -
341
00:17:40,435 --> 00:17:42,469
.خيلي خب. بفرمايين
342
00:17:42,470 --> 00:17:44,206
.ببخشيد! اين "داکوري"ـه
(مشروب مخلوط از شراب و آب پرتقال و شكر)
343
00:17:44,207 --> 00:17:46,516
.من "پينا کلادا" سفارش دادم -
.ببخشيد -
344
00:17:46,517 --> 00:17:52,417
.ما که نيومديم سر قرار، عزيزم
.نبايد تموم شب من رو منتظر بذاري
345
00:17:54,932 --> 00:17:58,253
.حالا هم آبجوش تموم شده
.عالي شد
346
00:17:58,254 --> 00:18:00,718
!آره، منم ديگه داره صبرم تموم ميشه
347
00:18:00,719 --> 00:18:03,624
!پس بهتره خفه خون بگيري
348
00:18:03,625 --> 00:18:05,745
باور کن رفيق به نفعت نيست
.با اين خرس در بيوفتي
349
00:18:05,746 --> 00:18:07,098
داني"، چي کار داري ميکني؟"
350
00:18:07,099 --> 00:18:09,273
خب، اومدم از تخفيف دوستان و خانواده استفاده کنم
351
00:18:09,274 --> 00:18:12,255
ولي به نظر مياد بهتره دست به کار بشم و
.به جاش "کلادا" درست کنم
352
00:18:12,256 --> 00:18:14,773
.باور کن خودم رديفش ميکنم، تو برو
353
00:18:15,932 --> 00:18:19,779
.کيت"، بيا اينجا"
.بسپرش به من. بسپرش به من
354
00:18:19,780 --> 00:18:22,607
.تو برو "اپل تيني" اون خانوم رو درست کن
355
00:18:22,608 --> 00:18:26,010
.بجنب. مثل قديما
356
00:18:26,011 --> 00:18:27,955
.خيلي خب ولي فقط تا وقتي که سرم شلوغه
357
00:18:27,956 --> 00:18:30,236
.حتماً
358
00:18:30,431 --> 00:18:32,951
.بگيرش
359
00:18:44,214 --> 00:18:46,831
...رنگ آبي روي نقاشيت
360
00:18:46,832 --> 00:18:52,732
فقط به خاطر خراب کردن کارت بود يا
منظور ديگه اي داشت؟
361
00:18:54,233 --> 00:19:00,133
فقط ميخواستي کارت رو خراب کني يا
منظوري ازش داشتي؟
362
00:19:03,212 --> 00:19:05,792
.اداي پرستار "رينا" رو دربيار
363
00:19:08,328 --> 00:19:11,194
آنتوني"، امشب چه حسي داري؟"
364
00:19:11,195 --> 00:19:14,182
واسه شام خوراک جوجه خوردي؟
365
00:19:14,183 --> 00:19:17,040
.وقت خوردن داروهات ـه
366
00:19:17,041 --> 00:19:19,861
.اداي دکتر "پول" رو دربيار
367
00:19:20,377 --> 00:19:22,597
..."شانون"
368
00:19:22,799 --> 00:19:26,581
خوراک امشب باعث شد...چه حسي بهت دست بده؟
369
00:19:26,582 --> 00:19:29,042
.سکسي؟ دارم مي بينم
370
00:19:29,534 --> 00:19:32,318
...نکته ويژه اي که خوراک برات داشت
371
00:19:32,319 --> 00:19:34,779
سکسي بود؟
372
00:19:35,694 --> 00:19:37,515
.ممنونم. ممنونم
.ممنونم. ممنونم
373
00:19:37,516 --> 00:19:39,437
!"کريک"! "کريک"! "کريک" -
!آره -
374
00:19:39,438 --> 00:19:42,245
.نه، نه، نه
.يکي ديگه رو انتخاب کن
375
00:19:42,246 --> 00:19:46,277
.تمومش کنين! من اداي "کريک" رو درنميارم
.بيخيالش بشين
376
00:19:46,278 --> 00:19:48,171
.فراموشش کنين
377
00:19:48,172 --> 00:19:51,186
کريک" کيه؟" -
.گفتم فراموشش کن -
378
00:19:51,187 --> 00:19:53,453
.من بهت ميگم "کريک" کيه
379
00:19:53,454 --> 00:19:56,043
.آنتوني"، چراغ ها رو خاموش کن"
380
00:19:56,044 --> 00:19:59,704
ميتوني يه چراغ قوه بهم بدي؟
381
00:20:03,583 --> 00:20:07,419
،اون قديما که بهش دوران تاريک اينجا ميگفتن
...منظورم سال 1980 ـه
382
00:20:07,420 --> 00:20:10,567
اونا روشي خاص براي درمان
.بيماراني داشتن که همکاري نميکردن
383
00:20:10,568 --> 00:20:14,071
...اتاقي اون طرف بيمارستان بود
384
00:20:14,072 --> 00:20:18,512
.اتاق "کريک"...جايي که اون مته خودش رو نگه ميداشت
385
00:20:19,530 --> 00:20:24,630
مته براي چي؟ -
.سوراخ کردن مغز -
386
00:20:25,178 --> 00:20:29,631
.سوراخ ميکردن تا افکار بد از مغزت خارج بشه
387
00:20:29,632 --> 00:20:33,352
.ولي "کريک" روح آدم رو هم تصاحب ميکرد
388
00:20:33,533 --> 00:20:36,737
.جيغ زنان وارد اونجا ميشدي
.وقتي خارج ميشدي از درون مُرده بودي
389
00:20:36,738 --> 00:20:41,525
،البته وقتي که دولت اومد و همه چيز رو تعطيل کرد
.کريک" ناپديد شد"
390
00:20:41,526 --> 00:20:44,177
.بعضيا ميگن که اون مُرده
391
00:20:44,178 --> 00:20:46,904
.ولي اين دروغه. دروغه
392
00:20:46,905 --> 00:20:48,009
پس اون کجاست؟
393
00:20:48,010 --> 00:20:52,112
خب، ميگن که اون مته خودش رو بُرده و
.توي زيرزمين يه فروشگاه راه انداخته
394
00:20:52,113 --> 00:20:54,845
.از اون موقع به بعد هم اونجاست
395
00:20:54,846 --> 00:20:57,472
ولي ميدوني من چه فکري ميکنم؟ -
."فکرت براي هيچکس اهميتي نداره، "ويرجيل -
396
00:20:57,473 --> 00:20:59,899
.داستانت رو گفتي
.حالا خفه خون بگير
397
00:20:59,900 --> 00:21:03,082
.کريک" همين پايين ـه"
398
00:21:03,083 --> 00:21:05,955
.ولي اون انسان نيست
399
00:21:05,956 --> 00:21:07,796
.يه موجود ماوراالطبيعه ست
400
00:21:07,797 --> 00:21:12,015
...ماوراالطبيعي ـه چون همه چيز رو ميدونه
401
00:21:12,016 --> 00:21:14,328
.چه فکري ميکني، چي کار ميکني
402
00:21:14,329 --> 00:21:20,229
،وقتي پات رو از گليمت درازتر کني
!تا شب صبر ميکنه. وقتي که همه جا تاريک ميشه
403
00:21:21,394 --> 00:21:23,443
...بعدش مياد و
404
00:21:23,444 --> 00:21:25,664
!تو رو ميگيره
405
00:21:28,708 --> 00:21:30,938
.آنتوني"، کار قشنگي نبود"
406
00:21:30,939 --> 00:21:32,950
.اتفاقي شد
407
00:21:32,951 --> 00:21:36,371
.همتون عوضي هستين
408
00:21:38,906 --> 00:21:41,246
."زويي". "زويي"
409
00:21:41,393 --> 00:21:44,862
.زويي"، اشکالي نداره"
.من درکت ميکنم
410
00:21:44,863 --> 00:21:48,715
بعضي وقتا ذهن ما ميتونه حتي
.يه داستان ترسناک احمقانه رو واقعي جلوه بده
411
00:21:48,716 --> 00:21:51,203
.اين يه داستان نيست
412
00:21:51,204 --> 00:21:52,870
.کريک" واقعيه"
413
00:21:52,871 --> 00:21:54,125
...فقط
414
00:21:54,126 --> 00:21:59,141
فقط داروهات رو بخور و عادي رفتار کن تا
.بتوني از اينجا خارج بشي
415
00:21:59,142 --> 00:22:00,614
.قبل از اينکه سراغ تو هم بياد
416
00:22:00,615 --> 00:22:03,500
!اتاق رو خلوت کنين -
منظورت چيه؟ سراغ تو اومده؟ -
417
00:22:03,501 --> 00:22:05,828
!به من دست نزن
418
00:22:05,829 --> 00:22:08,649
!به من نزديک نشين
419
00:22:21,678 --> 00:22:24,146
.نه، نه، نه -
.نه، بگيرش -
420
00:22:24,147 --> 00:22:29,301
.امشب بدون تو نميتونستم از پسش بربيام
.جدي ميگم، سهمت رو بردار
421
00:22:29,302 --> 00:22:32,054
محض اطلاعت بايد بگم اين تو بودي که
.تموم شب هوام رو داشتي
422
00:22:32,055 --> 00:22:34,757
.آره، فکر کنم مثل قديما شده بود
423
00:22:34,758 --> 00:22:37,577
من هيچوقت خيالاتي نداشتم که
.چه کسي متصدي بار بهتري بود
424
00:22:37,578 --> 00:22:39,562
.آره، هميشه ميگفتي خودت بهتري
425
00:22:41,317 --> 00:22:43,051
.همچين حرفي ميزدم
426
00:22:43,052 --> 00:22:46,777
ولي از همون شب اولي که باهم کار کرديم
.ميدونستم که کارت حرف نداره
427
00:22:46,778 --> 00:22:49,485
.من فقط داشتم وانمود ميکردم
428
00:22:49,486 --> 00:22:54,209
آره و تمام مشتري ها انقدر محو
.جذابيت تو ميشدن که حتي متوجه نميشدن
429
00:22:54,210 --> 00:22:56,908
.من که چيزي دربارش نميدونم
430
00:22:56,909 --> 00:22:58,889
.من ميدونم
431
00:23:06,984 --> 00:23:09,081
.تيم خيلي خوبي پشت بار ساخته بوديم
432
00:23:26,034 --> 00:23:28,503
.ميدونم داري به چي فکر ميکني
433
00:23:28,504 --> 00:23:33,784
،پشت بار، جلوي بار
...روي بار
434
00:23:34,920 --> 00:23:36,557
.به اين فکر نميکردم
435
00:23:38,070 --> 00:23:42,210
.شايد تو به اين فکر ميکردي
436
00:23:43,719 --> 00:23:46,779
...من داشتم فکر ميکردم که
437
00:23:47,137 --> 00:23:49,837
.دير وقت ـه
438
00:23:50,766 --> 00:23:53,766
.تو هم بايد بري
439
00:24:05,981 --> 00:24:09,574
الان 24 ساعته اينجام و بيشترين
سرنخي که پيدا کردم يه زن
440
00:24:09,575 --> 00:24:13,914
با جنون جواني هستش که اعتقاد داره
.يه هيولا توي زيرزمين زندگي ميکنه
441
00:24:13,915 --> 00:24:18,033
به اين فکر کردي که اون هيولا
ممکنه خيال و توهم نباشه؟
442
00:24:18,034 --> 00:24:20,982
چي؟ تو هم فکر ميکني "کريک" واقعيه؟ -
.نه -
443
00:24:20,983 --> 00:24:23,395
..."ولي اعتقاد "زويي
444
00:24:23,396 --> 00:24:26,398
.ميتونه زاييده خيالات اون باشه تا جنونش
445
00:24:26,399 --> 00:24:28,835
که براساس اعتقادات تو
ميتونه اقدامي ناخودآگاه
446
00:24:28,836 --> 00:24:30,941
.براي رفع تعارضي در گذشته اونه
447
00:24:30,942 --> 00:24:33,455
.يا تعارضي دروني
448
00:24:33,456 --> 00:24:38,174
شايد "زويي" اعتقاد داره که
...اون هيولا واقعيه
449
00:24:38,175 --> 00:24:40,534
.چون هيولا خود اونه
450
00:24:40,535 --> 00:24:42,454
داري ميگي که اون هيولا خودشه؟
451
00:24:42,455 --> 00:24:46,410
کريک" ممکنه نمايانگر"
...بخش تاريک شخصيت اونه
452
00:24:46,411 --> 00:24:49,518
.بخشي که خودش نميتونه باهاش روبرو بشه
453
00:24:49,519 --> 00:24:54,619
تو بايد سعي کني
."اون بيمار رو به حرف بياري، "دنيل
454
00:25:12,232 --> 00:25:14,576
دوست داري نگاه کني؟ -
چي؟ -
455
00:25:14,577 --> 00:25:16,677
.نه. نه
456
00:25:17,725 --> 00:25:19,352
.درباره قاتل اون پرستار راست ميگفتي
457
00:25:19,353 --> 00:25:23,091
.کار اون دختره که چاقو قورت ميده نبود
.کار "کريک" بود
458
00:25:23,092 --> 00:25:24,791
.البته که همينطوره
459
00:25:24,792 --> 00:25:30,012
."هيچوقت تمام پارانويا اشتباه نيست، "دنيل
460
00:25:32,428 --> 00:25:34,432
چرا "کريک" به يه پرستار حمله کرده؟
...فکر کردم که
461
00:25:34,433 --> 00:25:36,285
.اون فقط بيماران سرکش رو مجازات ميکنه
462
00:25:36,286 --> 00:25:37,171
.همينطوره
463
00:25:37,172 --> 00:25:39,453
ولي اگه يه بيمار سرکش
ميخواسته خودش رو بُکشه و
464
00:25:39,454 --> 00:25:42,035
پرستار "لوري" مانعش شده باشه چي؟
465
00:25:42,036 --> 00:25:43,613
دقيقاً داريم درباره کي حرف ميزنيم؟
466
00:25:43,614 --> 00:25:45,715
."زويي" -
زويي" سعي کرده خودش رو بُکشه؟" -
467
00:25:45,716 --> 00:25:50,680
"شايعه شده که "کريک
.اون رو تا سر حد مرگ ترسونده
468
00:25:50,681 --> 00:25:52,531
لوري" جلوش رو گرفته؟"
469
00:25:52,532 --> 00:25:54,950
.بعدش هم مُرد
470
00:25:54,951 --> 00:25:58,739
به نظرم "کريک" دوست نداشته که
.کسي توي کارش دخالت کنه
471
00:25:58,740 --> 00:26:02,393
تو اين چيزا رو از کجا ميدوني، "ويرجيل"؟ -
.من زياد نمي خوابم -
472
00:26:02,394 --> 00:26:06,402
.بهم فرصت ميده از چيزاي بيشتري مطلع بشم
473
00:26:06,403 --> 00:26:08,141
...پس چرا
474
00:26:08,142 --> 00:26:11,040
چرا "کريک" رفته سراغ "زويي"؟
اون چي کار کرده؟ کار اشتباهي کرده؟
475
00:26:11,041 --> 00:26:14,088
.شايد باور نداشته که اون واقعيه
476
00:26:14,089 --> 00:26:17,389
.هر چند الان باور داره
477
00:26:21,645 --> 00:26:24,525
.ويرجيل" يه احمقه"
478
00:26:24,619 --> 00:26:27,990
شبا توي راهروها پرسه ميزنه و
.به گپ زدن پرستارها گوش ميده
479
00:26:27,991 --> 00:26:29,355
.انگار اونا از همه چيز خبر دارن
480
00:26:29,356 --> 00:26:33,318
خب، اون درباره "کريک" صحبت کرد و
...اينکه تو سعي داري خودت رو بُکشي
481
00:26:33,319 --> 00:26:37,579
تو کي هستي که همچين سؤالي ازم مي پرسي؟
482
00:26:42,148 --> 00:26:44,071
.اسم من "دنيل پيرس"ـه
483
00:26:44,072 --> 00:26:45,890
.با وکيل "اِريکا" همکاري ميکنم
484
00:26:45,891 --> 00:26:49,781
ما معتقديم که اون به اشتباه
.متهم به قتل پرستار "لوري" شده
485
00:26:49,782 --> 00:26:52,782
.من اومدم اينجا که از حقيقت سر دربيارم
486
00:26:52,783 --> 00:26:54,743
.حتماً همينطوره
487
00:26:54,744 --> 00:26:58,685
،کارآگاهِ مبتلا به جنون جواني و همراهش
."زيگموند فرويد"
488
00:26:58,686 --> 00:27:01,753
.من درکت ميکنم اگه حرفم رو باور نکني
489
00:27:01,754 --> 00:27:03,809
.ولي من حرفت رو باور ميکنم
490
00:27:03,810 --> 00:27:06,041
.باور دارم که "کريک" واقعيه
491
00:27:06,042 --> 00:27:09,854
باور دارم که چنان بلاي وحشتناکي
.سرت آورده که خواستي بميري
492
00:27:09,855 --> 00:27:12,588
،حالا اگه دربارش به من بگي
.شايد بتونم کمکت کنم
493
00:27:12,589 --> 00:27:14,997
.پرستار "لوري" هم همين حرف رو ميزد
494
00:27:14,998 --> 00:27:16,803
.در نهايت مُرد -
.درسته -
495
00:27:16,804 --> 00:27:19,898
.اِريکا" هم ممکنه به خاطر اين موضوع بيوفته زندان"
496
00:27:19,899 --> 00:27:21,165
.اون نميتونه اونجا دوام بياره
497
00:27:21,166 --> 00:27:25,246
.زويي"، تو گفتي که اون دوستت بوده"
498
00:27:26,781 --> 00:27:30,150
.يکي اومد توي اتاقم
499
00:27:30,151 --> 00:27:33,387
...نميتونستم صورتش رو ببينم، فقط
500
00:27:33,388 --> 00:27:35,668
...يه دستکش
501
00:27:35,736 --> 00:27:38,082
...و يه سرنگ با
502
00:27:38,083 --> 00:27:40,029
.مايع آبي رنگ
503
00:27:40,030 --> 00:27:42,456
...من بيهوش شدم و
504
00:27:42,457 --> 00:27:46,539
...توي اين اتاق پيش بقيه بهوش اومدم
505
00:27:46,540 --> 00:27:50,380
.اشيا و رنگ ها تغيير شکل ميدادن
506
00:27:51,473 --> 00:27:54,233
.نمي تونستم تکون بخورم
507
00:27:55,042 --> 00:27:56,376
.کريک" اونجا بود"
508
00:27:56,377 --> 00:27:59,955
چه شکلي بود؟ -
.نميدونم -
509
00:27:59,956 --> 00:28:01,551
...اون
510
00:28:01,552 --> 00:28:03,917
.يه لباس کاملاً مشکي به تن داشت
511
00:28:03,918 --> 00:28:06,378
...نفسش
512
00:28:06,846 --> 00:28:09,556
...بوي بدي ميداد
513
00:28:09,557 --> 00:28:11,537
.مثل بوي مرگ
514
00:28:13,194 --> 00:28:16,398
مته اش رو گرفته بود دستش و
...مدام ميگفت
515
00:28:16,399 --> 00:28:20,066
بايد چيزي که اون شب ديدم رو فراموش کنم
.وگرنه خودش مياد حافظه ام رو پاک ميکنه
516
00:28:20,067 --> 00:28:24,328
تو چي ديدي؟ -
.چيزي نديدم -
517
00:28:24,329 --> 00:28:27,174
.ولي "کريک" ميگفت دروغ ميگم
518
00:28:27,175 --> 00:28:30,135
گفت حتي فکرشم نکنم که چيزي به بقيه بگم
519
00:28:30,136 --> 00:28:33,676
.وگرنه دوباره مياد سراغم
520
00:28:34,602 --> 00:28:39,019
...فقط نمي تونستم از ذهنم خارج کنم که
521
00:28:39,020 --> 00:28:42,511
.هيچوقت از دستش خلاص نميشم
522
00:28:42,512 --> 00:28:44,732
...من فقط
523
00:28:46,693 --> 00:28:49,393
.احساس نااميدي ميکردم
524
00:28:49,452 --> 00:28:54,034
.واسه همين سعي کردي خودت رو دار بزني
525
00:28:54,035 --> 00:28:57,085
پرستار "لوري" قبل از اينکه
.کارم رو انجام بدم وارد اتاق شد
526
00:28:57,086 --> 00:29:00,746
درباره "کريک" بهش گفتي؟
527
00:29:02,210 --> 00:29:04,910
.اون حرفم رو باور کرد
528
00:29:06,414 --> 00:29:12,314
گفت ميدونه چي کار بايد بکنه و
.ديگه نيازي نيست نگران "کريک" باشم
529
00:29:13,609 --> 00:29:18,049
.اين آخرين چيزي بود که به من گفت
530
00:29:19,794 --> 00:29:21,407
.اين يه شکنجه ي رواني ـه
531
00:29:21,408 --> 00:29:23,455
اونا دارن از افسانه قديمي بيمارستان
درباره يه هيولا استفاده ميکنن
532
00:29:23,456 --> 00:29:25,077
.تا بيماراني که همکاري نميکنن رو مجازات کنن
533
00:29:25,078 --> 00:29:27,559
پرستار "لوري" در اين مورد با خبر شده و
.واسه همين به قتل رسيده
534
00:29:27,560 --> 00:29:29,720
توسط کي به قتل رسيده، "دنيل"؟
.اين موضوع يه جورايي مهمه
535
00:29:29,721 --> 00:29:32,388
...هنوز نميدونم، من
.ولي يه چندتا سرنخ دارم
536
00:29:32,389 --> 00:29:34,396
زويي" گفت يه مايع آبي بهش تزريق کردن"
537
00:29:34,397 --> 00:29:36,106
.قبل از اينکه "کريک" اون رو ببره زيرزمين
538
00:29:36,107 --> 00:29:38,242
.به نظرم اون مايع آبي، "پرينادرول" بوده
539
00:29:38,243 --> 00:29:41,203
احتمالاً داروي بيهوشي مخصوص تجاوز بوده که
.با مواد روانگردان يا چيزي مخلوط کردن
540
00:29:41,204 --> 00:29:44,274
.مواد روانگردان؟ "دنيل"، حرفات اصلاً منطقي نيست
.آروم باش
541
00:29:44,275 --> 00:29:47,059
."اونا دارن از بيماران سوءاستفاده ميکنن، "روبين
مي فهمي؟
542
00:29:47,060 --> 00:29:48,899
.ديدين؟ موبايل رو از توي کيف پولم دزديد
543
00:29:48,900 --> 00:29:51,262
دنيل"، چه خبر شده؟" -
.فقط يه مقدار زمان بيشتري لازم دارم -
544
00:29:51,263 --> 00:29:54,512
مگه قرار نبود همکاري کني، "دنيل"؟
.بهت هشدار دادم که عواقبي در پي داره
545
00:29:54,513 --> 00:29:58,293
!نه! نه! سوزن نه -
!"دنيل" -
546
00:29:58,666 --> 00:30:01,165
.يه لحظه صبر کن ببينم
داري ميگي که اجازه دادي
547
00:30:01,166 --> 00:30:04,438
تک و تنها خودش رو به تيمارستان تحويل بده؟
548
00:30:04,439 --> 00:30:07,631
.خيلي خب، بعداً ميتوني دهنم رو سرويس کني
.الان "دنيل" به کمک ما احتياج داره
549
00:30:07,632 --> 00:30:09,631
.گفتم شايد بتونيم بريم اونجا
550
00:30:09,632 --> 00:30:11,074
...بعدش -
."نه، "روبين -
551
00:30:11,075 --> 00:30:16,595
.مايي وجود نداره
.به اندازه کافي فرصت داشتي
552
00:30:24,346 --> 00:30:26,660
."اتاق آرومي ـه، "دنيل
553
00:30:26,661 --> 00:30:29,301
.يه ذره بخواب
554
00:30:56,105 --> 00:30:59,108
.بايد "دنيل پيرس" رو ببينم. همين الان
555
00:30:59,109 --> 00:31:01,819
متأسفانه ما نميتونيم نظري درباره
...بيماراني بديم که ممکنه
556
00:31:01,820 --> 00:31:03,770
..."دکتر "پيرس
557
00:31:03,771 --> 00:31:05,061
.يه بيمار واقعي نيست
558
00:31:05,062 --> 00:31:06,824
اون عمداً خودش رو بستري کرده تا
559
00:31:06,825 --> 00:31:10,002
.بتونه درباره قتل "لوري ميسون" تحقيق کنه
560
00:31:10,003 --> 00:31:12,764
اون براي اِف.بي.آي کار ميکنه؟ -
.بله، همينطوره -
561
00:31:12,765 --> 00:31:16,130
اِف.بي.آي هم خيلي عصباني ميشه
562
00:31:16,131 --> 00:31:21,951
اگه از ساعت 1 نصفه شب بگذره و
.کارشون راه نيوفته
563
00:31:25,146 --> 00:31:30,146
ارائــه از سـايــت
نـايـن مــووي
(9MovIe.TV)
564
00:31:31,987 --> 00:31:34,898
.دوباره داري يه ذره تکون ميخوري
565
00:31:34,899 --> 00:31:38,199
."انگشتم رو دنبال کن، "دنيل
566
00:31:44,665 --> 00:31:47,321
.اثر "پرينادرول" از بين رفته
567
00:31:47,322 --> 00:31:50,622
.اثر مواد روانگردان ممکنه يه ذره ديرتر برطرف بشه
568
00:31:53,502 --> 00:31:56,682
ميدوني من کي هستم؟
569
00:31:56,949 --> 00:31:58,932
.تو..."کريک" هستي
570
00:31:58,933 --> 00:32:00,693
.ولي واقعي نيستي
571
00:32:00,694 --> 00:32:02,494
نيستم؟
572
00:32:05,271 --> 00:32:06,773
.اون بايد اينجا باشه
573
00:32:06,774 --> 00:32:09,609
باشه. پس يا يکي از اينجا بردش
.يا آزادش کرده
574
00:32:09,610 --> 00:32:11,611
تمام کارکنان شما سر کار حضور دارن؟
575
00:32:11,612 --> 00:32:14,014
."يکي از پرستارها گفت که بيماره..."لکس
576
00:32:14,015 --> 00:32:17,029
.باشه، خب اطلاعاتش رو ميخوام
دکتر "پول" رو خبر کردين؟
577
00:32:17,030 --> 00:32:19,325
.توي راهه -
.خيلي خب -
578
00:32:19,326 --> 00:32:22,502
.دن" رو "کريک" برد" -
."زويي" -
579
00:32:22,503 --> 00:32:23,886
کريک" کيه؟"
580
00:32:23,887 --> 00:32:26,336
.يه هيولاي خيالي که توي زيرزمين زندگي ميکنه
581
00:32:26,337 --> 00:32:28,403
اين يه داستان ترسناکه که
.اونا براي همديگه تعريف ميکنن
582
00:32:28,404 --> 00:32:31,190
!کريک" فقط يه داستان نيست"
583
00:32:31,191 --> 00:32:34,431
.بيشتر درباره "کريک" توضيح بده
584
00:32:34,432 --> 00:32:39,006
...تو داشتي اتهاماتي به بيمارستان من نسبت ميدادي
585
00:32:39,007 --> 00:32:40,573
...بدرفتاري
586
00:32:40,574 --> 00:32:42,813
.داروي آبي
587
00:32:42,814 --> 00:32:46,474
.وقتش رسيده که فراموش کني
588
00:32:46,969 --> 00:32:48,769
.نه
589
00:32:49,083 --> 00:32:50,905
.نه، اين کار رو نميکنم
590
00:32:50,906 --> 00:32:53,928
.پس من کاري ميکنم که فراموش کني
591
00:32:53,929 --> 00:32:55,858
...اين
592
00:32:55,859 --> 00:32:58,284
.امکان نداره
593
00:32:58,285 --> 00:33:01,061
.اين يه روش کاملاً ناقص ـه
594
00:33:01,062 --> 00:33:06,762
...ممکنه خاطرات ديگه خودت رو هم از دست بدي
...خانواده ات، شايد
595
00:33:07,860 --> 00:33:10,020
.خودت
596
00:33:11,274 --> 00:33:14,042
...البته بعدش
597
00:33:14,043 --> 00:33:16,863
.درد خواهي کشيد
598
00:33:19,116 --> 00:33:21,214
."ماسک رو بردار، "دنيل
599
00:33:21,215 --> 00:33:22,950
چه جوري اين کار رو بکنم؟
600
00:33:22,951 --> 00:33:25,729
.با شناسايي کردنش
601
00:33:25,730 --> 00:33:29,270
.قدرتش اون نقاب ـه
.بايد برداريش
602
00:33:29,271 --> 00:33:31,091
.ولي فقط فکر کن
603
00:33:31,092 --> 00:33:33,339
اون کيه؟
604
00:33:33,340 --> 00:33:35,680
اون کيه؟
605
00:33:48,700 --> 00:33:50,613
مأمور "مورتي"؟
606
00:33:50,614 --> 00:33:53,347
شما کي هستين؟ -
.من دکتر "ميشل پول" هستم -
607
00:33:53,348 --> 00:33:55,434
.ببخشيد که انقدر طول کشيد برسم اينجا
چه کمکي از من ساخته ست؟
608
00:33:55,435 --> 00:33:58,869
زويي" درباره يه اتاقي"
.با کوره و لوله هايي در سقف ميگفت
609
00:33:58,870 --> 00:33:59,890
ميشه کمکم کنين پيداش کنم؟
610
00:33:59,891 --> 00:34:05,791
خيلي از اتاق هاي اينجا همچين مشخصاتي داره
.ولي ميتونيم يه نگاهي بندازيم
611
00:34:06,049 --> 00:34:08,449
.آخرين فرصت ـه
612
00:34:08,729 --> 00:34:12,497
.بگو چيزي که فکر ميکني ميدوني رو فراموش ميکني
613
00:34:12,498 --> 00:34:14,627
اون کيه، "دنيل"؟
614
00:34:14,628 --> 00:34:16,118
.پازل رو حل کن
615
00:34:16,119 --> 00:34:18,985
!من نميتونم -
!جواب درستي نيست -
616
00:34:18,986 --> 00:34:21,695
.بايد اين کار رو بکني
."تو جنون جواني داري، "دنيل
617
00:34:21,696 --> 00:34:24,368
.ذهنت فقط ميتونه مدت زيادي مقاومت کنه
618
00:34:24,369 --> 00:34:27,708
کجا رو بايد سوراخ کنم؟
619
00:34:27,709 --> 00:34:30,278
احساسش ميکني؟
620
00:34:30,279 --> 00:34:32,119
...نه، ولي من
621
00:34:32,120 --> 00:34:33,946
.مي شنومش
622
00:34:33,947 --> 00:34:35,659
...احساس متقارن
623
00:34:35,660 --> 00:34:38,022
.اين يه تجربه عادي با مواد روانگردان ـه
624
00:34:38,023 --> 00:34:40,793
.مغزت داره احساساتت رو قاطي ميکنه
625
00:34:40,794 --> 00:34:43,997
.تو داري حس لامسه رو مي شنوي
626
00:34:43,998 --> 00:34:46,818
.حس بويايي رو مي بينم
627
00:34:48,212 --> 00:34:50,451
!وقتش رسيده که فراموش کني
628
00:34:50,452 --> 00:34:52,101
.به نظر داغ مياد
629
00:34:52,102 --> 00:34:53,806
.به نظر داغ مياد
630
00:34:53,807 --> 00:34:57,000
.به نظر...تند مياد
631
00:34:57,001 --> 00:34:59,350
.آره -
...من...من -
632
00:34:59,351 --> 00:35:02,351
.دارم مزه دارچين رو مي بينم
633
00:35:05,763 --> 00:35:07,590
...حالا
634
00:35:07,591 --> 00:35:09,398
.براي جونت التماس کن
635
00:35:09,399 --> 00:35:12,488
.تو "کريک" نيستي
.مارک" هستي"
636
00:35:12,489 --> 00:35:14,243
چي گفتي؟
637
00:35:14,244 --> 00:35:17,230
تونستي "زويي" رو بترسوني تا حرفت رو باور کنه
.ولي من اينطوري نيستم
638
00:35:17,231 --> 00:35:20,072
.تو همچين کاري نميکني
639
00:35:20,073 --> 00:35:23,853
.اونا ميفهمن که کار تو بوده
640
00:35:23,971 --> 00:35:25,831
!لعنتي
641
00:35:25,832 --> 00:35:27,992
!لعنتي
642
00:35:28,820 --> 00:35:30,796
!لعنتي
643
00:35:30,797 --> 00:35:33,416
"زويي" گفت که نفس "کريک"
.بوي مرگ ميداده
644
00:35:33,417 --> 00:35:36,416
.واسه همين آدامس ميجوي...تا جلوي بوش رو بگيري
645
00:35:36,417 --> 00:35:38,438
اون به "لوري" گفت و
.لوري" هم فهميد که کار تو بوده"
646
00:35:38,439 --> 00:35:40,975
.باهات روبرو شد
647
00:35:40,976 --> 00:35:43,136
!لعنتي
648
00:35:45,226 --> 00:35:48,499
نامه بازکن دستش بود و
.تو هم با اون کُشتيش
649
00:35:48,500 --> 00:35:51,380
.اِريکا" دستگير شد"
650
00:35:51,886 --> 00:35:54,989
.فهميدي که مي توني ازش قِسِر در بري
651
00:35:54,990 --> 00:35:58,290
.ازش قِسِر در رفتم
652
00:36:03,407 --> 00:36:07,007
نکن...چي کار داري ميکني؟
653
00:36:07,682 --> 00:36:10,378
.از اين يکي هم قِسِر در ميرم
654
00:36:10,379 --> 00:36:12,152
.اين کار رو نکن
655
00:36:12,153 --> 00:36:16,201
يه ديوونه که از اتاقش فرار ميکنه و
.خودش رو دار ميزنه
656
00:36:16,202 --> 00:36:18,592
.هميشه اتفاق ميوفته
657
00:36:18,593 --> 00:36:22,606
.مردم ميگن که تو هم مثل "زويي" هستي
658
00:36:22,607 --> 00:36:26,627
.به جز اينکه کسي اينجا نيست نجاتت بده
659
00:36:28,761 --> 00:36:30,801
!"دنيل"
660
00:36:49,273 --> 00:36:52,964
مارک ليتون"، خدمتکار بيمارستان"
.رسماً اعتراف به قتل کرد
661
00:36:52,965 --> 00:36:54,872
.دوست دخترش رو هم توي مراحل لو داد
662
00:36:54,873 --> 00:36:59,107
ظاهراً پرستار "رينا" بهش کمک کرده که
.روي همه چيز سرپوش بذاره
663
00:36:59,108 --> 00:37:00,835
.پس اتهامي به "اِريکا" وارد نيست -
.آره -
664
00:37:00,836 --> 00:37:04,275
.امروز از زندان آزاد ميشه
665
00:37:04,276 --> 00:37:07,235
.تو از همه چيز سر در آوردي
666
00:37:07,236 --> 00:37:09,510
.به جز اينکه "مارک" چرا "زويي" رو شکنجه کرده
667
00:37:09,511 --> 00:37:11,157
.گفت که ديده اون دارو مي دزده
668
00:37:11,158 --> 00:37:12,883
از داروخانه بيمارستان؟
669
00:37:12,884 --> 00:37:16,687
گفت که از اتاق خارج شده و
.دختره اونجا ايستاده بوده و بهش زل زده
670
00:37:16,688 --> 00:37:21,692
واسه همين خودش رو شبيه "کريک" کرده و
.اون رو ترسونده تا به کسي نگه
671
00:37:21,693 --> 00:37:25,930
.جالب اينجاست که دختره اصلاً نديدش
672
00:37:25,931 --> 00:37:28,993
،وقتي "زويي" صداهايي ميشنوه
به معناي واقعي کلمه
673
00:37:28,994 --> 00:37:31,753
آگاهيش رو نسبت به چيزايي که
.جلوي روش اتفاق ميوفته از دست ميده
674
00:37:31,754 --> 00:37:37,321
ولي براي اون جوري بوده که
.انگار بهش زل زده
675
00:37:37,322 --> 00:37:40,423
.خب، اين کار "مارک" رو توضيح ميده
676
00:37:40,424 --> 00:37:41,980
.بيا در مورد خودت صحبت کنيم
677
00:37:41,981 --> 00:37:44,355
.کيت"، ببخشيد که بهت نگفتم چي کار دارم ميکنم"
678
00:37:44,356 --> 00:37:48,362
...ولي اگه -
...من جلوت رو مي گرفتم -
679
00:37:48,363 --> 00:37:54,183
چون اين احمقانه ترين فکري بود که
.تابحال به ذهنت رسيده
680
00:37:56,896 --> 00:38:00,556
.ممنونم که جونم رو نجات دادي
681
00:38:02,808 --> 00:38:06,708
.فقط ديگه کاري نکن که باز هم نجاتت بدم
682
00:38:16,515 --> 00:38:19,983
تابحال يه قاتل زنجيره اي رو مورد پيگرد قرار دادي؟
683
00:38:21,376 --> 00:38:24,923
.هيجانش انقدري نيست که احتمالاً فکر ميکني
684
00:38:24,924 --> 00:38:28,559
.داري شکسته نفسي ميکني
.هر چند جذابه
685
00:38:28,560 --> 00:38:30,498
.بذار يه نوشيدني مهمونت کنم
686
00:38:30,499 --> 00:38:33,233
.شرط ميبندم ميتونم به حرفت بيارم
687
00:38:33,234 --> 00:38:35,754
.شرمنده. نمي تونم
688
00:38:36,474 --> 00:38:38,696
پشت بار من چه غلطي ميکني؟
689
00:38:38,697 --> 00:38:41,703
."سلام "جو
.يه مورد اضطراري براي "کيت" پيش اومد
690
00:38:41,704 --> 00:38:43,241
.ازم خواست که جاش وايستادم
691
00:38:43,242 --> 00:38:44,904
حالش خوبه؟ -
.آره، يه موضوع کاري بود -
692
00:38:44,905 --> 00:38:48,085
.جاي نگراني نيست
693
00:38:49,539 --> 00:38:53,417
لاس زدن با مشتري هاي خانوم؟
اين هم بخشي از توافق شماست؟
694
00:38:53,418 --> 00:38:56,221
.من باهاش لاس نميزدم
.داشتم مؤدبانه برخورد ميکردم
695
00:38:56,222 --> 00:39:00,010
آره خب، تو سابقه خوبي
.توي مؤدبانه رفتار کردن داري
696
00:39:00,011 --> 00:39:02,481
..."جو" -
...ببين -
697
00:39:02,482 --> 00:39:08,382
نميدونم اون چرا از تو کمک خواسته
.ولي از اينجا به بعد رو بسپار به خودم
698
00:39:13,748 --> 00:39:17,888
.هر فکري دربارم بکني حقم ـه
699
00:39:18,479 --> 00:39:23,639
ولي اين حقيقت رو عوض نميکنه که
.من عاشق "کيت" هستم
700
00:39:26,010 --> 00:39:27,730
.خب، بنده خدا داره راست ميگه
701
00:39:27,731 --> 00:39:30,421
.تمام آخر هفته داشتم روي مخش کار ميکردم
702
00:39:30,422 --> 00:39:33,902
.نتونستم مخش رو بزنم
703
00:39:40,190 --> 00:39:42,967
...خب...بذارين حدس بزنم
704
00:39:42,968 --> 00:39:44,941
.دارم به يه بيمارستان جديد منتقل ميشم
705
00:39:44,942 --> 00:39:47,906
،راستش بيمارستان شيکاگو
.البته اگه خودت مشکلي نداشته باشه
706
00:39:47,907 --> 00:39:49,741
.وقتي 12 سالم بود مشکل داشتم
707
00:39:49,742 --> 00:39:53,264
خب، اونا الان يه عمل جراحي دارن که
.به افراد مبتلا به وسواس اجباري کمک ميکنه
708
00:39:53,265 --> 00:39:58,635
."شايد بتونن وسواس اجباري تو رو از بين ببرن، "اِريکا
709
00:39:58,636 --> 00:40:01,156
از بين ببرن؟
710
00:40:03,195 --> 00:40:05,301
.زندگي در انتظاره
711
00:40:05,302 --> 00:40:10,426
،دوستي هاي معنادار، کار الهام بخش
...استقلال، جايگاه شما در دنيا
712
00:40:10,427 --> 00:40:14,629
.همشون بيرون اتاق منتظر شما هستن
713
00:40:14,630 --> 00:40:17,568
.حالا تصور کنين که اون در قفل بود
714
00:40:17,569 --> 00:40:19,811
...بدون هيچ کليد و در ديگه اي
715
00:40:19,812 --> 00:40:24,095
.شما با بقيه اينجا گير ميوفتادين
716
00:40:24,096 --> 00:40:29,976
.رشد کردن با بيماري رواني هم اينجوريه
717
00:40:30,081 --> 00:40:32,853
در صورتي که جراحي چاقوي گامايي ميتونه
718
00:40:32,854 --> 00:40:36,934
مدار عصب شناختي و منشأ وسواس اجباري
.اين بيمار رو غيرفعال کنه
719
00:40:36,935 --> 00:40:40,835
.نميتونه گذشته رو جبران کنه
720
00:40:41,030 --> 00:40:46,610
جراحي نميتونه به ما ياد بده که
...چطوري از خودمون مراقبت کنيم
721
00:40:47,508 --> 00:40:52,277
...يا چه جوري عشق يا غم يا احتمالات رو
722
00:40:52,278 --> 00:40:54,772
.احساس کنيم
723
00:40:54,773 --> 00:40:59,010
همه ي ما بايد بفهميم که
.پشت بيماري هاي خودمون چه شخصيتي داريم
724
00:40:59,011 --> 00:41:01,063
.اين يه روند طولاني ـه
725
00:41:01,064 --> 00:41:06,306
سرآغازش با اينه که چطوري
.دوباره به ذهن خودمون اعتماد کنيم
726
00:41:06,307 --> 00:41:07,145
...البته
727
00:41:07,146 --> 00:41:09,971
بيماري هاي رواني زيادي هستن که
.با جراحي درمان نميشن
728
00:41:09,972 --> 00:41:15,815
"ولي حتماً همونطور که جناب "لويکي
...توي گردهمايي آخرهفته خودش متوجه شده
729
00:41:15,816 --> 00:41:19,656
...روانشناسان يه مشت آدم ديوانه هستن
730
00:41:20,091 --> 00:41:22,827
...به قدري ديوانه که باور دارن
731
00:41:22,828 --> 00:41:26,916
اگه يه درمان ماندني براي
...يه بيماري کشف بشه
732
00:41:26,917 --> 00:41:32,175
.پس در نهايت براي بيماري ديگه هم کشف ميشه
733
00:41:32,176 --> 00:41:34,696
...که اين يعني
734
00:41:34,746 --> 00:41:38,315
.همه ي ما بايد اميدوار باشيم
735
00:41:38,990 --> 00:41:43,990
:ترجمـه و تنـظـيـم
«King-AmirK» امــيــرمــهــدي عــاطـفــي نـيــا
(kingamirk@gmail.com)
736
00:41:44,490 --> 00:41:49,490
هماهنگ شده توسط
Albalo.Ops
albaloops@gmail.com