1 00:00:02,805 --> 00:00:04,538 ‫اوه، میچل، بیداری؟ 2 00:00:04,606 --> 00:00:06,473 ‫آره، فکر کنم زن طبقه بالا الآن جیغ کشید. 3 00:00:06,575 --> 00:00:08,708 ‫- نریم بهش سر بزنیم؟ ‫- نه، من بودم. 4 00:00:08,744 --> 00:00:10,744 ‫همین‌الآن یه اتفاق وحشتناک زیر دوش افتاد. 5 00:00:10,813 --> 00:00:12,379 ‫اوه، خدا. ‫سعی کردی موی کجات رو بزنی؟ 6 00:00:12,447 --> 00:00:15,615 ‫نه، شعر ‫«خدا رو شکر، من یه پسر دهاتی هستم.» رو فراموش کردم. 7 00:00:15,684 --> 00:00:18,819 .‫خیلی‌خب، دو دقیقه پیش با "دنیل کریگ" ‫روی اسنومبیل بودم [بازیگر آمریکایی] 8 00:00:18,887 --> 00:00:21,054 ‫میچل، من اون آهنگ رو تمام بچگیم خوندم. 9 00:00:21,156 --> 00:00:22,856 ‫اگه متنش رو یادم نیاد 10 00:00:22,925 --> 00:00:25,091 ‫یعنی تمام ریشه‌ام رو فراموش کردم. 11 00:00:25,160 --> 00:00:26,893 ‫چطور تونستم بذارم این اتفاق بیوفته. 12 00:00:26,962 --> 00:00:28,495 ‫اینقدر به خودت سخت نگیر. 13 00:00:28,564 --> 00:00:30,230 ‫نمی‌گیرم. اینا همش تقصیر توئه. 14 00:00:30,299 --> 00:00:31,798 ‫باید انتظارش رو میکشیدم. 15 00:00:31,867 --> 00:00:33,233 ‫تو خجالت می‌کشی که من یه پسر دهاتی باشم. 16 00:00:33,302 --> 00:00:36,036 ‫وقتی میگم "همه" یا "آماده بشین" ‫چشم غُره میری. 17 00:00:36,104 --> 00:00:37,571 ‫و حتی مجبورم کردی طناب لباسا رو جمع کنم. 18 00:00:37,639 --> 00:00:39,539 ‫فقط ازت خواستم که اونو ‫تو حیاط پشتی بذاریم. 19 00:00:39,575 --> 00:00:40,574 ‫می‌دونی مجبورم چیکار کنم. 20 00:00:40,642 --> 00:00:41,908 ‫دوباره متن رو یاد بگیری؟ 21 00:00:42,010 --> 00:00:43,543 ‫یه مرغ می‌گیرم. 22 00:00:43,645 --> 00:00:45,846 ‫خب، ظاهراً هیچ دلیل قانونی وجود نداره 23 00:00:45,914 --> 00:00:47,614 ،‫که ما نتونیم یه مرغ تو حیاط پشتی‌مون داشته باشیم 24 00:00:47,683 --> 00:00:50,083 .و من بررسی عمیقی دراینباره انجام دادم 25 00:00:50,152 --> 00:00:54,554 ‫خب، اینجا آشپزخونه‌اس، ‫که جدیداً تغییرش دادیم. 26 00:00:55,192 --> 00:00:57,157 ‫به اون عادت کن. 27 00:00:57,259 --> 00:00:59,993 ‫خیلی‌خب، اینجا اتاق نشیمنه. 28 00:01:00,103 --> 00:01:07,103 :.: ‫:.: ترجمه از عرفان مرادی و رضا بلالی ‫Reza_potter7@yahoo.com 29 00:01:07,104 --> 00:01:11,104 ‫مرجع دانلود فیلم سریال با لینک مستقیم ‫NightMovie.Co 30 00:01:13,785 --> 00:01:17,510 ‫خیلی‌خب، تو و مامان روی صندلی می‌شینید. 31 00:01:17,613 --> 00:01:20,280 ‫من، هیلی و لوک روی مبل می‌شینیم. 32 00:01:20,382 --> 00:01:22,849 ‫و مصاحبه کننده روی این می‌شینه. 33 00:01:22,951 --> 00:01:25,518 ‫الکس می‌خواد استخدام یه شغل دولتی خیلی خوب بشه 34 00:01:25,621 --> 00:01:28,021 ‫و واسه این کار ‫نیاز به یه مصاحبه خانوادگی داره. 35 00:01:28,123 --> 00:01:30,023 ‫در صورتی که یکی از اون آدما ،بخوان حافظه‌ی ما رو تست کنن 36 00:01:30,125 --> 00:01:32,025 ‫تمام اطلاعات لازم رو روی دستم یادداشت کردم، 37 00:01:32,127 --> 00:01:33,460 ‫شماره رمز، و غیره ... 38 00:01:33,562 --> 00:01:35,128 ‫اوه، عزیزم، تو که فکر نمی‌کنی اونا بخوان ... 39 00:01:35,230 --> 00:01:36,630 ‫اوه، نگران نباش خانوم کوچولو. 40 00:01:36,732 --> 00:01:38,698 ‫هوای تو رو هم دارم. ‫[کلیر=همسرمه] 41 00:01:38,800 --> 00:01:40,700 ‫اگه واقعاً می‌خوای مصاحبه کننده رو تحت تأثیر قرار بدی 42 00:01:40,802 --> 00:01:42,869 ‫بهتر نیست جدول کامل شده‌ی نیویورک تایمزی 43 00:01:42,971 --> 00:01:45,538 ‫که توی باشگاه پیدا کردم رو 44 00:01:45,641 --> 00:01:47,340 ‫روی میز بذاری؟ 45 00:01:47,442 --> 00:01:49,676 ‫چرا واسه مبارزه‌ی اسلحه از چاقو استفاده کنیم؟ 46 00:01:49,778 --> 00:01:51,978 ‫چطوره برم میراث خانوادگی‌مونو بیارم؟ 47 00:01:52,080 --> 00:01:54,981 ‫1931 ‫جدم، تد دانفی 48 00:01:55,083 --> 00:01:57,984 ‫در یک غروب مه‌آلود از شهر مودستو به جنوب میرفت. 49 00:01:58,086 --> 00:02:01,521 یه آدمی رو که بنزین تموم کرده سوار میکنه و تا پمپ بنزین میرسونه 50 00:02:01,590 --> 00:02:04,824 ‫ولی اون مرد پول نداره ‫پس تد پول بنزینش رو میده. 51 00:02:04,927 --> 00:02:07,494 ‫مرد با نقاشی کردن ‫روی یه دستمال ازش تشکر می‌کنه. 52 00:02:07,596 --> 00:02:10,864 ‫و محض اطلاعتون، اون مرد، والت دیزنی بوده. 53 00:02:10,933 --> 00:02:15,168 ‫و این رفیق آشنامون، میکی موسه. 54 00:02:15,270 --> 00:02:17,837 ‫آره، نه، خبری از جدول و میراث خانوادگی نیست. 55 00:02:17,940 --> 00:02:19,839 ‫بیاین ساده‌اش بگیریم، باشه؟ 56 00:02:19,942 --> 00:02:22,509 ‫عزیزم، آروم باش. تو فوق‌العاده‌ای. 57 00:02:22,611 --> 00:02:23,843 ‫همچی عالی پیش میره. 58 00:02:23,946 --> 00:02:26,346 به شرطی که ‫این صندلی رو 59 00:02:26,448 --> 00:02:29,015 ‫به همون جایی برگردونیم ‫که از روز اول تو این خونه زندگی کردیم. 60 00:02:29,117 --> 00:02:31,885 ‫مامان، خواهش می‌کنم، ‫میشه دست از مرتب کردن همه چیز برداری؟ 61 00:02:31,954 --> 00:02:33,353 ،مثل برداشتن کلکسیون کلاهای من 62 00:02:33,455 --> 00:02:34,854 از کمد، که یه وقت مصاحبه‌گر نیاد 63 00:02:34,957 --> 00:02:36,056 اونجارو بگرده؟ 64 00:02:36,158 --> 00:02:37,390 ‫عزیزم، تو هیچوقت اون کلاه‌ها رو نمی‌‎پوشیدی 65 00:02:37,492 --> 00:02:39,359 ‫و خیریه خوشحال میشد که اونا رو بهشون بدیم. 66 00:02:39,461 --> 00:02:41,061 ‫پس شاید بهتر بود رویای منم اهدا می‌کردی 67 00:02:41,129 --> 00:02:43,196 ‫که دوست دارم یه روز به مسابقات اسب‌دوانی کنتاکی ‫یا عید پاک در کلیسای سیاهپوستان برم. ‫[پوشیدن کلاه در هردو مکان اجباریست] 68 00:02:43,298 --> 00:02:46,066 ‫هی الکس. یه حقه کوچولو می‌خوای. ‫کُل مصاحبه لبخند بزن. 69 00:02:46,168 --> 00:02:48,401 ‫من دارم تمام شخصیت‌های مختلف رو 70 00:02:48,503 --> 00:02:51,338 ‫از توی کتاب روان‌شناسیم می‌خونم، ‫و تو از اون آدمایی هستی 71 00:02:51,440 --> 00:02:52,839 ‫که تماماً باهوش هستن ولی احساس ندارن. 72 00:02:52,941 --> 00:02:56,509 ‫می‌دونی لوک، ما خیلی افتخار می‌کنیم ‫که داری اینقدر تلاش می‌کنی 73 00:02:56,611 --> 00:02:58,678 ‫ولی دوست دارم بصیرتت رو ... 74 00:02:58,780 --> 00:03:00,380 ‫بعد از خوندن فصل دو بشنوم. 75 00:03:00,482 --> 00:03:03,550 ‫ولی فعلا، شاید بهتر باشه کتاب رو بذاری کنار. 76 00:03:03,652 --> 00:03:05,185 ‫جای شوک نداره که اینو میگی. 77 00:03:05,287 --> 00:03:07,020 ‫کنترل کردن، وسواس ... 78 00:03:07,122 --> 00:03:09,189 ‫از اون «شخصیت‌های دستور دادن به همه» رو داری. 79 00:03:09,291 --> 00:03:10,757 !‫اوه، بسوز 80 00:03:10,859 --> 00:03:12,459 ‫اوه، بزرگ شو، هیلی. 81 00:03:12,561 --> 00:03:13,593 ‫متأسفانه، نمی‌تونه. 82 00:03:13,695 --> 00:03:16,262 .اون توی شخصیت «پیتر پن» گیر کرده 83 00:03:16,365 --> 00:03:18,264 ‫داری میگی هیلی از بزرگ شدن خودداری می‌کنه؟ 84 00:03:18,367 --> 00:03:19,599 ‫اینو باور نمی‌کنم. 85 00:03:19,701 --> 00:03:22,102 ‫که ما رو به یه شخصیت دیگه می‌رسونه، ‫آدمای خیالباف. 86 00:03:22,204 --> 00:03:25,438 ‫اونا ساده، زود باور و خیال‌باف هستن. 87 00:03:25,540 --> 00:03:27,640 ‫عاشق اینم که الآن باهوش شدی. 88 00:03:28,313 --> 00:03:30,143 ‫این صبحونه‌ی روز ورزش‌ته. 89 00:03:30,245 --> 00:03:31,845 ‫کربوهیدرات، فیبر و پروتئین. 90 00:03:31,913 --> 00:03:33,480 ‫که اگه به یه پیک مشروب قاطیش کنی 91 00:03:33,582 --> 00:03:35,048 ‫می‌تونی توی دمای منجمد هم بازی کنی. 92 00:03:35,150 --> 00:03:38,551 ‫من چغندر نمی‌خورم. ‫تا حالا نخوردم و نخواهم خورد. 93 00:03:38,653 --> 00:03:41,054 ‫وقتی دو سالت بود سکه و پروانه می‌خوردی. 94 00:03:41,156 --> 00:03:42,322 ‫حالا واسه ما کلاس میذاری؟ 95 00:03:42,424 --> 00:03:44,157 ‫می‌تونه توی ماشین یه شکلات پروتئینی بخوره. 96 00:03:44,259 --> 00:03:47,427 ‫باید بریم دنبال چندتا بازیکن ‫که یکم از اینجا دورن. 97 00:03:47,529 --> 00:03:48,928 ‫گلوریا، این خوب نیست. 98 00:03:49,031 --> 00:03:49,929 ‫قانونیه. 99 00:03:50,032 --> 00:03:51,965 ‫اونا توی این محله یه صندق پُستی دارن. 100 00:03:52,034 --> 00:03:54,434 ‫در ضمن، همه قوانین رو زیر پا میذارن. 101 00:03:54,536 --> 00:03:56,770 ‫قسم می‌خورم که دروازه‌بان اون یکی تیم 102 00:03:56,872 --> 00:03:58,438 ‫راننده تاکسی من بوده. 103 00:03:58,540 --> 00:04:00,273 ‫گلوریا، سعی دارم بچه رو مجبور کنم 104 00:04:00,375 --> 00:04:02,742 ‫که سبزیجات بخوره. ‫باید یکم ازم حمایت کنی. 105 00:04:02,844 --> 00:04:03,843 ‫چرا لباس نپوشیدی؟ 106 00:04:03,945 --> 00:04:06,179 ‫باید دو بازی رو امروز قضاوت کنی. 107 00:04:06,281 --> 00:04:07,847 ‫بهت گفتم نمی‌خوام اینکارو بکنم! 108 00:04:07,949 --> 00:04:09,516 ‫امشب مسابقات بوکس داره. 109 00:04:09,618 --> 00:04:11,751 ‫در ضمن لباس داورای اونجا خیلی مضحکه. 110 00:04:11,853 --> 00:04:13,253 ‫بس کن. چیزیت نمیشه. 111 00:04:13,355 --> 00:04:16,589 ‫- پاشو، جو. ‫- نمی‌شنوی چی میگم؟ 112 00:04:18,080 --> 00:04:20,960 ‫خب هیلی، تو در مورد الکس بهمون بگو. 113 00:04:21,063 --> 00:04:23,630 ‫خب، آسون نبود که با یا نابغه اتاقت رو مشترک کنی. 114 00:04:23,732 --> 00:04:26,299 ‫اون همیشه در حال محاسبه و خوندن بود 115 00:04:26,401 --> 00:04:28,201 ‫ولی باعث الهام من می‌شد. 116 00:04:28,303 --> 00:04:29,469 ‫وقتی 21 سالم شد، گفتم ... 117 00:04:29,571 --> 00:04:32,305 ‫"هیلی، وقتشه که روی پای خودت بایستی." 118 00:04:32,407 --> 00:04:33,807 ‫و رفتم توی زیرزمین. 119 00:04:33,875 --> 00:04:35,875 ‫ببخشید، نمی‌خوام وسط حرف‌تون بپرم 120 00:04:35,977 --> 00:04:38,044 ‫ولی همش 121 00:04:38,146 --> 00:04:40,847 ‫جوابم در مورد سوال استایل مادرانه‌تون، بررسی می‌کنم. 122 00:04:40,916 --> 00:04:42,482 ‫اوه، فکر بدی در موردش نکنین. 123 00:04:42,584 --> 00:04:46,019 ‫ولی وقتی بهتون گفتم می‌خواستم فرار کنم و برنگردم، شوخی کردم. 124 00:04:46,121 --> 00:04:47,587 ‫- آره، البته. ‫- می‌دونم. 125 00:04:47,656 --> 00:04:49,089 ‫فقط یه جوری نوشتینش که ... 126 00:04:49,157 --> 00:04:50,857 ‫- مامان، بیخیال شو. ‫- باشه. 127 00:04:50,926 --> 00:04:54,294 ‫خب الکس، متوجه شدم که .تابستونت رو توی هندوراس گذروندی 128 00:04:54,362 --> 00:04:57,530 ‫سفر دیگه‌ای هست که باعث الهام ... 129 00:04:57,599 --> 00:04:58,731 ‫خانوم دانفی؟ 130 00:04:58,800 --> 00:05:01,501 ‫اگه میشه جلوی جمله‌ی من بنویسین "شوخی کرده" 131 00:05:01,570 --> 00:05:04,003 ‫که کاملاً رفع ابهام بشه. 132 00:05:04,139 --> 00:05:05,805 ‫استرالیا، کمپ تفریحی به کاستاریکا 133 00:05:05,874 --> 00:05:07,907 ‫- و یه ماه تو اروپا. ‫- عالیه. 134 00:05:07,976 --> 00:05:10,510 .خب راستش میل به سفر در اون خیلی زیاده 135 00:05:10,579 --> 00:05:12,445 ‫بچه‌ها از سفر دوره‌ی دبیرستانِ من ... 136 00:05:12,514 --> 00:05:14,647 ‫به اتحاد جماهیر شوروی خبر دارن. 137 00:05:14,716 --> 00:05:16,416 ‫آره، ولی لازم نیست اون بشنوه. 138 00:05:16,518 --> 00:05:18,718 ‫- نه، خواهش می‌کنم، ادامه بدین. ‫- در اواسط دوران جنگ سرد ... 139 00:05:18,787 --> 00:05:20,954 ‫تیم رقص من ‫جزو تبادل فرهنگ بین‌کشوری بود. 140 00:05:21,022 --> 00:05:23,089 ‫من با یه رقصنده روسی به اسم سرگی دوست شدم 141 00:05:23,158 --> 00:05:25,358 .‫کسی که می‌خواست تماماً از آمریکا بشنوه 142 00:05:25,460 --> 00:05:27,594 ‫اون ازم خواست وقتی رفتم خونه ‫واسش عکس بفرستم 143 00:05:27,662 --> 00:05:29,195 ‫و نه فقط چیزای توریستی. 144 00:05:29,264 --> 00:05:30,964 ...‫سرگی به چیزای معمولی هم علاقه‌مند بود 145 00:05:31,066 --> 00:05:34,234 ‫فرودگاها، نیروگاه‌ها، ایستگاهای‌ قطار. 146 00:05:34,336 --> 00:05:36,202 ‫خانواده‌اش تو کار فنس بودن. 147 00:05:36,271 --> 00:05:40,607 ‫اون گفت ارتش ما ‫بهترین فنس توی دنیا رو داره. 148 00:05:40,675 --> 00:05:45,011 ‫احتمالا 50تا عکس از محوطه‌ی «کمپ پِندنلتون» واسش فرستاده باشم. [پایگاهی نظامی در کالیفرنیا] 149 00:05:45,814 --> 00:05:48,681 ‫بگذریم، ما نمی‌خوایم کُل روز شما رو بگیریم. 150 00:05:48,750 --> 00:05:50,483 ‫و شما وقت کافی واسه نوشتن گزارش‌تون نخواهید داشت 151 00:05:50,585 --> 00:05:52,452 :که می‌تونین عنوانش رو اینجوری بنویسین الکس دانفی" 152 00:05:52,521 --> 00:05:55,421 ‫سیبی که خیلی از درختش دور شده." 153 00:05:55,457 --> 00:05:57,357 ‫- از همگی ممنونم. باهاتون تماس می‌گیرم. ‫- ممنون. 154 00:05:57,425 --> 00:05:58,324 ‫خیلی‌خب، خداحافظ. 155 00:05:58,426 --> 00:05:59,792 ‫- خداحافظ. ‫- صحبت خوبی بود. 156 00:05:59,895 --> 00:06:03,429 ‫می‌دونین چیه؟ ما دانفی‌ها وقتی می‌خوایم ‫خیلی خوب نقش بازی می‌کنیم، مگه نه؟ 157 00:06:03,532 --> 00:06:05,064 !‫شوخیت گرفته؟ 158 00:06:05,133 --> 00:06:08,701 ‫مامان، واقعاً مجبور بودی ‫تمام مدت جای دفترش رو تکون بدی؟ 159 00:06:08,803 --> 00:06:12,705 ‫و تو، داری پز اینو میدی که تو 30 سالگی ‫اینجا زندگی می‌کنی؟ 160 00:06:12,807 --> 00:06:15,375 !‫و بابا، دمت گرم 161 00:06:15,443 --> 00:06:17,210 ‫هیچی مثل این یه شغل دولتی رو ردیف نمی‌کنه 162 00:06:17,279 --> 00:06:19,245 ‫که بدونن بابای طرف جاسوس روس‌ها بوده! 163 00:06:19,347 --> 00:06:20,914 ‫لوک در مورد همه‌تون راست می‌گفت. 164 00:06:21,016 --> 00:06:23,416 !دستور دهنده، پیتر پن، خیالباف 165 00:06:23,518 --> 00:06:27,053 ‫ممنون، الکساندرا. ‫آسون نیست که باهوش این خانواده باشی. 166 00:06:27,155 --> 00:06:28,888 ‫ما رو باهم مقایسه نکن! 167 00:06:28,990 --> 00:06:30,557 ‫آخرین برگه امتحان دستور زبان انگلیسی تو ... 168 00:06:30,659 --> 00:06:33,526 ‫با یه استیکر گارفیلد اومد که روش نوشته بود ‫"کُلی کار داری!" 169 00:06:33,628 --> 00:06:36,029 ‫اون دومین استیکر خوبی هست ‫که بهمون میده! 170 00:06:41,108 --> 00:06:43,775 ‫یه دونه تخم تازه‌ی دیگه، "‫حسن نیت "پرنسس لیر. 171 00:06:43,844 --> 00:06:44,910 ‫یه اسم جدید دیگه؟ 172 00:06:44,979 --> 00:06:47,212 ‫تا الآن "رایان تخم مرغی" و "نیکی مرغه" هم بوده. 173 00:06:47,281 --> 00:06:49,147 ‫می‌دونم داشتن یه مرغ رویای تو نبوده. 174 00:06:49,249 --> 00:06:51,083 ‫اما اگه حالت رو بهتر می‌کنه، 175 00:06:51,151 --> 00:06:52,951 ‫بنظرم دوباره خودمو پیدا کردم. 176 00:06:53,053 --> 00:06:55,687 ‫آدمی که از مرغ متنفره! 177 00:06:55,756 --> 00:06:59,224 ‫اونا کثیف و فوق احمقن. 178 00:06:59,293 --> 00:07:01,627 ‫به محض اینکه رِسیدش رو پیدا کنم ‫مرغ رو پس میدم. 179 00:07:01,695 --> 00:07:02,761 ‫اما نمیذارم میچل بفهمه 180 00:07:02,796 --> 00:07:05,564 ‫چون مثل خرابکاری مرغ، یه اشتباه بزرگ کردم. 181 00:07:05,633 --> 00:07:08,634 ‫اوه. بازم غذای مرغ‌مون تموم شد. 182 00:07:08,702 --> 00:07:11,570 ‫من امروز به هیئت مدیره مدرسه جلسه دارم. 183 00:07:11,605 --> 00:07:12,671 ‫اگه رأی گیری درست باشه 184 00:07:12,740 --> 00:07:14,272 ‫ملکه جدیدمون روی ویلچره 185 00:07:14,375 --> 00:07:18,377 ‫و ما تا الآن بودجه‌مون رو صرف ‫بالا کردن بادکنک‌های زیاد، خرج کردیم. پس میشه ... 186 00:07:18,445 --> 00:07:21,113 ‫کم، این سومین دفعه‌اس که تو این هفته ‫به فروشگاه "علوفه و جو" میرم. 187 00:07:21,181 --> 00:07:26,084 ‫ما باهم قرار گذاشتیم که تو از اون ‫چیز بد مراقبت می‌کنی. 188 00:07:26,153 --> 00:07:28,820 ‫هیچوقت احساس نکردم که با حیوانات رابطه‌ی دارم. 189 00:07:28,889 --> 00:07:31,289 ‫ولی یه چیز خاص در مورد اون مرغ وجود داره. 190 00:07:31,358 --> 00:07:33,892 ‫چشمای پر احساسش، حرکاتش از روی ترس 191 00:07:33,961 --> 00:07:36,628 ‫و اون کاکول خوشگل و قرمزش که روی سرشه. 192 00:07:36,730 --> 00:07:38,230 ‫اون خیلی دوست داشتنیه. 193 00:07:38,298 --> 00:07:40,332 ‫در ضمن، من عاشق اینم که به اون فروشگاه علوفه برم. 194 00:07:40,401 --> 00:07:43,101 ‫به محض اینکه وارد اونجا شدم، ‫با همشون گرم گرفتم. 195 00:07:45,072 --> 00:07:46,805 ‫- سلام، بابی. ‫- سلام. 196 00:07:46,874 --> 00:07:47,773 ‫بوی بارون میاد. 197 00:07:47,841 --> 00:07:49,241 ‫چرا اینقدر زود برگشتی؟ 198 00:07:49,343 --> 00:07:51,610 ‫آره، بهت گفتم که یه بسته غذا مرغ .کافی نیست 199 00:07:51,679 --> 00:07:53,245 ‫نه، زحمتی نیست. 200 00:07:53,313 --> 00:07:55,514 ‫نه، خوبه که از مزرعه فاصله بگیرم 201 00:07:55,582 --> 00:07:57,783 ‫و از مرغ...‌ها دور بشم. 202 00:07:58,986 --> 00:08:00,152 ‫عصر بخیر. 203 00:08:01,722 --> 00:08:03,255 ‫مشکل اینجاس که نمی‌تونم بذارم کم بفهمه 204 00:08:03,323 --> 00:08:05,991 که من دارم از زندگی جدیدم .به عنوان مرد کشاورز لذت می‌برم 205 00:08:06,060 --> 00:08:07,926 ‫من کل رابطه‌مون 206 00:08:07,995 --> 00:08:10,529 ‫سعی کردم اونو از این مسائل دور کنم. 207 00:08:10,597 --> 00:08:12,130 ‫آه، اون همه تشویقم کرد 208 00:08:12,199 --> 00:08:15,500 ‫که به میزوری برگردیم ‫و یه مزرعه بزرگ راه بندازیم. 209 00:08:15,602 --> 00:08:17,373 ‫می‌دونم که اشتباه کردم. 210 00:08:19,473 --> 00:08:22,507 ‫درش رو باز گذاشتم؟ ‫اوه، خدای من. 211 00:08:22,576 --> 00:08:25,844 ‫هنیفر؟ ‫هنیفر؟ 212 00:08:26,984 --> 00:08:29,448 ‫هی، تو ریدلی هستی؟ ‫من بازی ساعت 1 رو قضاوت می‌کنم. 213 00:08:29,550 --> 00:08:32,451 ‫هی، قبل یا بعد از بازی ‫می‌تونم بن خرید هات داگ رو بگیرم؟ 214 00:08:32,519 --> 00:08:34,753 ‫اوه... هی، سوت داری؟ 215 00:08:34,822 --> 00:08:36,221 ‫اوه، لعنت. فراموش کردم. 216 00:08:36,290 --> 00:08:39,224 ‫دیر کردی و سوت هم نیاوردی؟ ‫چرا به این بازی احترام نمیذاری؟ 217 00:08:39,259 --> 00:08:40,525 ‫واسه یه فوتبال آمریکایی درست و حسابی احترام قاعلم. 218 00:08:40,594 --> 00:08:42,728 ‫- هی، نظرت چیه مال تو رو قرض بگیرم؟ ‫- شوخیت گرفته؟ 219 00:08:42,796 --> 00:08:44,196 .تازگی به خاطر آنفلونزا شش هفته مدرسه غایب بودم 220 00:08:44,264 --> 00:08:45,263 ‫تو تو زمین 4 هستی. 221 00:08:47,306 --> 00:08:49,201 ‫خیلی‌خب. بیاین تمومش کنیم. 222 00:08:49,269 --> 00:08:50,969 ‫تو داور بازی من هستی؟ 223 00:08:51,071 --> 00:08:52,437 ‫تو که هیچی در مورد فوتبال نمی‌دونی. 224 00:08:52,506 --> 00:08:54,740 ‫اینو به همون خانومی بگو ‫که منو مجبور به این کار کرد. 225 00:08:55,547 --> 00:08:56,641 ‫خیلی‌خب، بنفش‌ها، بزن بریم! 226 00:08:56,744 --> 00:08:58,443 ‫جو، فین، برین جلو! 227 00:08:58,545 --> 00:09:00,245 ‫لوکاس، دیلن، چد، برین عقب! 228 00:09:00,347 --> 00:09:02,247 ‫و استفانی تو دروازه وایستا! 229 00:09:02,282 --> 00:09:05,383 ‫فکر کنم استفانی همونی کسی که خارج از منطقه ما زندگی می‌کنه؟ 230 00:09:05,486 --> 00:09:07,419 ‫پاهاش از من بیشتر مو داره. 231 00:09:07,488 --> 00:09:09,488 ‫و بنظرم یه حلقه ازدواج دستش بود. 232 00:09:09,556 --> 00:09:12,991 ‫بیا بازی رو شروع کنیم، تازه کار. 233 00:09:14,975 --> 00:09:18,096 ‫خیلی‌خب، تا وقتی که سوت نداشته باشی ‫بازی رو نمی‌تونی شروع کنی. 234 00:09:18,198 --> 00:09:20,966 ‫سوت! ‫سوت! 235 00:09:21,068 --> 00:09:24,136 ‫کلاید، جلوت بازه! ‫آره! 236 00:09:24,171 --> 00:09:27,272 ‫سوت! گل نیست! ‫آفساید بنفشه! 237 00:09:27,341 --> 00:09:29,040 ‫آفساید؟ ‫مگه کوری؟ 238 00:09:29,143 --> 00:09:31,977 ‫حق با اونه. ‫همونجایی که توپ هست، یه ضربه آزاد به نفع قرمزها. 239 00:09:32,079 --> 00:09:34,579 ‫آره، از همونجایی که توپ هست ‫یه ضربه آزاد به نفع قرمزها. 240 00:09:34,681 --> 00:09:36,515 ‫و... سوت. 241 00:09:37,751 --> 00:09:40,418 ‫بعد از مدت‌ها ‫گلوریا مجبور بود به حرف من گوش بده. 242 00:09:40,487 --> 00:09:43,054 ‫من رئیس بودم. ‫ریدلی اینو میگه. 243 00:09:44,217 --> 00:09:45,357 ‫گل، آره! 244 00:09:45,425 --> 00:09:47,325 ‫مربی، شما گل زیادی زدین. 245 00:09:47,394 --> 00:09:48,960 ‫باید یکی از بازیکن‌های ضعیف‌تون رو بیارین تو. 246 00:09:49,029 --> 00:09:51,196 ‫اون پسره با بالشت گردن چیه؟ ‫معمولاً فقط یه نشونه‌اس. 247 00:09:51,265 --> 00:09:53,498 ‫من گل زیادی نزدم. ‫دارم بازی رو می‌برم. 248 00:09:53,534 --> 00:09:56,368 ‫یا اینکارو می‌کنین ‫یا از زمین من میرین بیرون. 249 00:09:56,436 --> 00:09:58,103 ‫- پفف. ‫- همینه. سوت! 250 00:09:58,205 --> 00:09:59,070 ‫تو اخراجی! 251 00:10:01,375 --> 00:10:02,307 ‫منو نمی‌ترسونه؟ 252 00:10:05,412 --> 00:10:06,778 ‫اون چطور؟ 253 00:10:06,880 --> 00:10:07,879 ‫یکم. 254 00:10:10,551 --> 00:10:11,950 ‫اوه، هیلی، چه خبر؟ 255 00:10:12,019 --> 00:10:13,785 ‫راستش یه جورایی از دست خانواده‌م عصبانیم. 256 00:10:13,821 --> 00:10:16,321 ‫همش بهم میگن ‫من شخصیت پیتر پن دارم. 257 00:10:16,390 --> 00:10:17,789 ‫پس، نقشه‌مون عوض شد. 258 00:10:17,858 --> 00:10:19,191 ‫ما میریم تئاتر نه سیرک. 259 00:10:19,293 --> 00:10:20,225 ‫صبرکن، چی؟ 260 00:10:20,294 --> 00:10:21,459 ‫دیلن، زیادی گنده‌اش نکن. 261 00:10:21,562 --> 00:10:24,129 ‫فیل‌ها یادشون نمی‌مونه ‫که تو بهشون قول دادی سال بعد به دیدنشون بیای. 262 00:10:24,164 --> 00:10:27,465 ‫نه، هیلی. صداتو نمی‌شنوم. ‫آنتن ندارم. 263 00:10:27,568 --> 00:10:28,633 ‫بذار تکون بخورم. 264 00:10:32,573 --> 00:10:33,805 ‫حق با الکس بود؟ 265 00:10:33,841 --> 00:10:37,175 آیا من یک جاسوسِ... یه جاسوس ناخواسته بودم؟ 266 00:10:37,244 --> 00:10:39,811 حتی رفتم مقاله‌ی قدیمی‌ای رو که وقتی اونجا بودم 267 00:10:39,880 --> 00:10:41,580 .دربارم نوشتن رو درآوردم 268 00:10:41,648 --> 00:10:43,381 ،سِرگِی بهم گفت که تیتر اینه 269 00:10:43,417 --> 00:10:45,672 "ماموریت دوستیِ رقاص جوان" 270 00:10:45,752 --> 00:10:48,353 ...یک اسکن فوری با گوگل ترنسلیت حقیقت رو برملا کرد 271 00:10:48,422 --> 00:10:52,090 ".رقاص مشهور غرب را انکار میکند" 272 00:10:52,159 --> 00:10:53,725 .یکم هوای تازه میخواستم 273 00:10:53,760 --> 00:10:55,293 واقعا تا این حد توی مدرسه ساده‌لوح بودم؟ 274 00:10:55,362 --> 00:10:58,163 اگه آره، پس چرا نخواستن تا دوباره ازم استفاده کنن؟ 275 00:11:07,262 --> 00:11:08,440 !هی! آقای دی 276 00:11:08,542 --> 00:11:11,977 هی، هی! چه خبرا رفیق؟ 277 00:11:18,218 --> 00:11:20,385 دیوونه‌ت میکنه، مگه نه فرمانده؟ 278 00:11:20,487 --> 00:11:21,620 .نخیر 279 00:11:21,688 --> 00:11:24,256 یعنی نمیخواستی این صندلی رو مرتب کنی؟ 280 00:11:24,291 --> 00:11:26,625 ،چونکه اگه تمام دنیا منظم نباشه 281 00:11:26,693 --> 00:11:28,493 احساس میکنی که آتیشت زدن؟ 282 00:11:28,562 --> 00:11:30,896 .این نوع روانشناسی رو همه بلدن 283 00:11:30,998 --> 00:11:34,266 .لوک، برچسبی که روی من زدی درسته .من خیالباف هستم 284 00:11:34,334 --> 00:11:36,034 نه، حتی بدتر... یه فریب خورده هستم 285 00:11:36,103 --> 00:11:37,502 !یه احمق به تمام معنا 286 00:11:37,571 --> 00:11:39,738 .فیل، آروم باش، تو ساده‌لوح نیستی 287 00:11:39,840 --> 00:11:41,473 .بگیر بشین 288 00:11:41,541 --> 00:11:42,474 .غم انگیزه 289 00:11:42,509 --> 00:11:44,743 .سلام بچه‌ها - .سلام دیلن. کلاه قشنگیه - 290 00:11:44,811 --> 00:11:46,378 چند خریدی؟ - .مجانی - 291 00:11:46,446 --> 00:11:49,297 یه نفر چندتا ازاینا رو انداخته بود .توی آشغالای اونطرف خیابون 292 00:11:49,332 --> 00:11:50,682 .خب، آه، هیلی پایین منتظرته 293 00:11:50,751 --> 00:11:52,484 .میتونی بری - ...صبرکن. قبلا یه کلاه پانامایی شبیه این داشتم - 294 00:11:52,586 --> 00:11:53,985 !و کلاه نمدیِ من 295 00:11:54,021 --> 00:11:56,221 ،منو گول زدی که داریم اونارو به خیریه اهدا میکنیم 296 00:11:56,290 --> 00:11:58,189 !ولی میخواستی اونارو بندازی دور 297 00:11:58,258 --> 00:11:59,958 .ولی این فقط منو ناراحت نمیکنه، کلر 298 00:12:00,027 --> 00:12:01,426 ...اون مردم بیچاره توی موسسه‌ی 299 00:12:01,495 --> 00:12:04,462 آمریکایی‌های طاسِ حساس به آفتاب چی؟ 300 00:12:04,564 --> 00:12:05,931 .متاسفم. خیلی ببخشید، فیل 301 00:12:05,999 --> 00:12:07,732 ...آخه اون زنه داشت میومد و مصاحبه و 302 00:12:07,801 --> 00:12:09,334 ...اون همه بهم ریختگی هم بود و 303 00:12:09,436 --> 00:12:11,836 .من بیمارم. بهم بگو لوک 304 00:12:11,872 --> 00:12:13,738 .برای خودت نگهش دار کلر .تو هم مثل بقیه درباره‌ی من فکر میکنی 305 00:12:13,807 --> 00:12:16,308 .من یه دهاتی هستم، یه ترسو، یه آدم خام 306 00:12:16,376 --> 00:12:18,910 .خیله خب دیلن .بیا ظاهرت رو عوض کنیم و کلاه رو برداریم 307 00:12:19,012 --> 00:12:21,846 ،جایی که ظهرمون رو میخوایم بگذرونیم .مسدود کردن دید اطرافیان مودبانه نیست 308 00:12:21,949 --> 00:12:24,115 .در یک سالن تئاتر بزرگسالان 309 00:12:24,217 --> 00:12:25,917 310 00:12:26,019 --> 00:12:28,853 یعنی، هممون میدونستیم که قراره سه تا باشه، نه؟ 311 00:12:28,922 --> 00:12:30,121 !من نمیدونستم - .خیله خب - 312 00:12:32,641 --> 00:12:35,075 .حتما قفل رو باز گذاشتم - .احتمالا - 313 00:12:35,110 --> 00:12:37,495 .میدونم اون مرغ چقدر برات ارزشمنده 314 00:12:37,597 --> 00:12:38,830 .خیلی 315 00:12:38,899 --> 00:12:40,131 ...و با همچنین اتفاق دردناکی 316 00:12:40,200 --> 00:12:43,535 .فکر نمیکنم دیگه بتونم مرغی داشته باشم، هرگز 317 00:12:43,637 --> 00:12:45,570 .صبرکن، دوربین مداربسته 318 00:12:45,639 --> 00:12:47,672 .میتونیم بفهمیم دقیقا چی شده 319 00:12:47,741 --> 00:12:49,474 ،آه، آره .اونو یادم رفته بود 320 00:12:49,576 --> 00:12:51,643 .میچل، میچل، صبرکن 321 00:12:51,678 --> 00:12:53,445 تو با واقعیات بیرحمانه‌ی .زندگی در مزرعه آشنا نیستی 322 00:12:53,480 --> 00:12:55,513 ...همه‌ی این حیوونا... به نظر مهربون میان 323 00:12:55,582 --> 00:12:58,016 ،ولی با اولین نشونه از ضعف ،حموم خون به راه میوفته 324 00:12:58,085 --> 00:13:01,086 مثل شام خوردن با دوستامون .که یهو یکی از سر میز پا میشه 325 00:13:01,154 --> 00:13:02,420 ...اوه خدای من. خب... تو نگاه کن 326 00:13:02,456 --> 00:13:04,289 .و بهم بگو چی شده - .خیله خب - 327 00:13:04,653 --> 00:13:07,110 و بعدا هم بهم بگو .وقتی از سر میز پا میشم، پشت سرم چی میگن 328 00:13:07,145 --> 00:13:10,228 .خیله خب، هنوز اتفاقی نیوفتاده 329 00:13:10,330 --> 00:13:11,262 .خیله خب، میخوام ببینم 330 00:13:11,331 --> 00:13:13,665 .نه، نه، نه، نه، نکن 331 00:13:13,998 --> 00:13:15,333 !وای نه 332 00:13:15,435 --> 00:13:17,335 .یه چیزی وارد حیاط شده - چیه؟ - 333 00:13:17,437 --> 00:13:18,737 .فکر کنم یه راکون باشه 334 00:13:18,839 --> 00:13:22,741 !وای... چه وحشتناک - !اوه خدای من - 335 00:13:22,843 --> 00:13:24,409 .نه، نه، داره میجنگه 336 00:13:24,511 --> 00:13:26,077 ،داره میجنگه، میچل ...با تمام روحیه‌ی 337 00:13:26,179 --> 00:13:28,146 .رام نشدنی که توی وجودشه - .درسته - 338 00:13:28,812 --> 00:13:30,648 .و تموم شد. آه خدایا 339 00:13:30,751 --> 00:13:32,484 ،بعد از دیدن نمایش "اوکلاهاما" در یک رستوران 340 00:13:32,586 --> 00:13:33,985 .این بدترین بلای مربوط به مزرعه بود که میبینم 341 00:13:34,087 --> 00:13:35,987 ."اونم با بازی "کریم عبدول جبار [بسکتبالیست آمریکایی] 342 00:13:36,089 --> 00:13:37,489 .پاک کردم 343 00:13:38,117 --> 00:13:38,957 جسدش کجاست؟ 344 00:13:39,059 --> 00:13:41,026 .کشوندش و برد 345 00:13:41,128 --> 00:13:42,394 !پس شاید هنوز زنده باشه 346 00:13:42,462 --> 00:13:43,595 .باید دنبالش بگردیم 347 00:13:43,697 --> 00:13:45,830 .اسباب بازی مورد علاقه‌ش رو بردار 348 00:13:45,932 --> 00:13:46,931 خیله خب، کدومشونه؟ 349 00:13:47,034 --> 00:13:48,892 سنجاب تمپل" یا "شیر دیکاپریو"؟" [بازی با اسامی بازیگران] 350 00:13:48,927 --> 00:13:50,598 .انگار اصلا نمیشناسیش 351 00:13:51,496 --> 00:13:55,409 ...دائم‌الخمرهای به بن بست رسیده" "...زندگی‌های درهم‌شکسته، رویاهای درهم‌شکسته 352 00:13:55,511 --> 00:13:57,377 .نخیر، چیزی از مردعنکبوتی ننوشته 353 00:13:57,446 --> 00:13:59,313 .حتما یک مردیخی‌ دیگه‌ای میخواد وارد بشه 354 00:13:59,415 --> 00:14:01,448 .عیبی نداره. شاید خوب باشه 355 00:14:01,550 --> 00:14:05,219 .ولی دیلن، نباید اینقدر به شهربازی اونجا نگاه کنی 356 00:14:05,287 --> 00:14:07,821 ،ببخشید ...ولی شاید لذت بردن از 357 00:14:07,890 --> 00:14:10,724 ،این نگاه بیرحم به جامه‌ی زندگی راحتتر میشد 358 00:14:10,826 --> 00:14:12,359 ،اگر میدانستم که بعدش 359 00:14:12,461 --> 00:14:15,662 میخواهیم تا آنجا قدم بزنیم .و سوار ماشین برقی بشویم 360 00:14:15,731 --> 00:14:17,798 ...من واقعا ازت درخواست دارم که 361 00:14:17,833 --> 00:14:19,266 چهار و نیم ساعت؟ 362 00:14:19,368 --> 00:14:22,035 ببین، میدونم میخوای ثابت کنی که ،ما آدمای بالغی هستیم 363 00:14:22,104 --> 00:14:23,470 .ولی این صف رو نگاه کن 364 00:14:23,572 --> 00:14:25,606 .ما بین اینا جوون هستیم 365 00:14:25,708 --> 00:14:26,774 ...در حالیکه 366 00:14:26,876 --> 00:14:28,609 ...توی شهربازی، ما 367 00:14:28,644 --> 00:14:30,677 مسن‌ترین آدمای اونجاییم؟ 368 00:14:30,746 --> 00:14:32,446 ...میشه یادآوری کنم آخرین باری که 369 00:14:32,515 --> 00:14:34,248 ،از استخر توپ بیرونمون کردن بهمون چی گفتن؟ 370 00:14:34,316 --> 00:14:37,584 ...ببخشید، ولی این بازی برای" 371 00:14:37,653 --> 00:14:39,186 ".افراد بالغ نیست 372 00:14:39,288 --> 00:14:42,623 .بانویِ من - .دیلنِ من - 373 00:14:44,026 --> 00:14:45,392 .خیله خب، باید حرف بزنیم 374 00:14:45,461 --> 00:14:46,927 .معلومه که باید حرف بزنیم 375 00:14:46,962 --> 00:14:48,662 کنترلم رو از دست دادم .و از بازی اخراجت کردم 376 00:14:48,697 --> 00:14:50,898 .معلومه که کنترلت رو از دست داده بودی 377 00:14:50,966 --> 00:14:52,499 .ولی همش تقصیر من بود، جی 378 00:14:52,568 --> 00:14:54,768 ...معلومه که همش تقصیر من بود، جی 379 00:14:54,837 --> 00:14:56,804 .منو گول نزن 380 00:14:56,839 --> 00:14:59,373 .باشه. خب هردومون دوست داریم رییس باشیم 381 00:14:59,408 --> 00:15:01,608 ،ولی وقتی سرِ جو باشه میتونیم باهم هماهنگ باشیم؟ 382 00:15:01,677 --> 00:15:03,243 ...مثلا امروز صبح که میخواستم 383 00:15:03,312 --> 00:15:06,213 .سبزیجات به خوردش بدم؟ ازم پشتیبانی کن 384 00:15:06,282 --> 00:15:08,315 !میدونستم که باید اون چغندرها رو دور بریزم 385 00:15:08,384 --> 00:15:09,950 حرکت احمقانه‌ای بود. مگه چهار سالمه؟ 386 00:15:10,019 --> 00:15:13,387 .فکر میکنم الگوی خیلی خوبی براش نیستیم 387 00:15:13,455 --> 00:15:17,191 ،دقیقا! وقتی به همدیگه نه میگیم .فکر میکنه میتونه به ما نه بگه 388 00:15:17,259 --> 00:15:18,959 ...مثل انجام تکالیفش، وقت خوابیدنش 389 00:15:19,028 --> 00:15:20,894 یا یه چیز مهمی مثل ...خوردن اون چغندرهای مغزی 390 00:15:22,798 --> 00:15:24,264 !سوت - !سوت - 391 00:15:25,951 --> 00:15:26,900 .فیل، ببین 392 00:15:26,936 --> 00:15:28,936 .واقعا ببخشید که درباره کلاه‌ها بهت دروغ گفتم 393 00:15:29,038 --> 00:15:30,804 ،ولی برای رعایت عدالت ...تو عادت داری که 394 00:15:30,906 --> 00:15:32,906 بازم این؟ اینکه نمیتونم چیزی رو دور بندازم؟ 395 00:15:32,975 --> 00:15:36,510 ما صد قسمت از سریال "هوردرز" رو ضبط شده داریم 396 00:15:36,545 --> 00:15:38,111 .برای اینکه شاید دلت خواست دوباره ببینیشون 397 00:15:38,147 --> 00:15:39,213 .این مسئله به اون مربوط نمیشه 398 00:15:39,281 --> 00:15:41,982 .این مربوط به پیرویِ کورکورانه‌ی من از حرف مردمه 399 00:15:42,051 --> 00:15:44,418 .خیلی داری به خودت سخت میگیری 400 00:15:44,486 --> 00:15:46,186 .همیشه میخوای خوبی‌های آدما رو ببینی 401 00:15:46,288 --> 00:15:48,255 .به این معنی نیست که هرچیزی رو باور کنی 402 00:15:48,324 --> 00:15:50,657 واقعا؟ پس میراث خانوادگی عزیزمون چی؟ 403 00:15:50,759 --> 00:15:52,059 کلر؟ 404 00:15:52,094 --> 00:15:55,062 این واقعیه یا من نسل چهارم از دانفی‌های کودن هستم؟ 405 00:15:55,130 --> 00:15:59,600 ،خب، آه .شونه‌های میکی یکم عضلانی‌تره 406 00:15:59,668 --> 00:16:02,169 ولی شاید والت دیزنی تغییرش داده 407 00:16:02,271 --> 00:16:04,471 ،به خاطر جد تو ...چونکه اون 408 00:16:04,540 --> 00:16:05,706 کارگر بارانداز بود؟ 409 00:16:05,808 --> 00:16:07,507 .کلاه زنونه میفروخت - .آره - 410 00:16:07,576 --> 00:16:09,776 مامان، میشه کارت بانکی بابا رو ...یواشکی بذاری توی کیفش قبل از اینکه 411 00:16:09,879 --> 00:16:11,578 .اوه، سلام خوشتیپ 412 00:16:11,647 --> 00:16:13,347 ...یه مدرک دیگه از اینکه به چشم شما چجوریم 413 00:16:13,415 --> 00:16:15,048 !یک آدم ساده‌لوح و زودباور 414 00:16:15,150 --> 00:16:17,017 .نه - .پس از تو میپرسم - 415 00:16:17,086 --> 00:16:20,587 آیا باور میکنی که والت دیزنی اینو کشیده؟ 416 00:16:20,689 --> 00:16:22,222 ...آه 417 00:16:22,291 --> 00:16:23,924 .الکس، بیا اینجا 418 00:16:23,993 --> 00:16:25,559 !الکس - .نه عزیزم، میدونی که چی میگه - 419 00:16:25,628 --> 00:16:27,527 ...دکتر چشمش حتی نمیذاره لنز بذاره 420 00:16:27,563 --> 00:16:30,330 .به خاطر چشم چرخوندن‌های زیادش... سلام 421 00:16:30,432 --> 00:16:31,535 .باید حقیقت رو بدونم 422 00:16:32,201 --> 00:16:35,035 الکس، این واقعیه یا ساختگی؟ 423 00:16:36,243 --> 00:16:37,037 .واقعی 424 00:16:37,106 --> 00:16:39,439 ...آره، یکم دقیق نیست، ولی مگه نگفتی که 425 00:16:39,541 --> 00:16:41,408 پشت یک وانت اینو کشیده؟ 426 00:16:41,477 --> 00:16:43,043 ...و کدوم مسافری با خودش 427 00:16:43,112 --> 00:16:44,811 یک مداد نقاشی میبره 428 00:16:44,914 --> 00:16:46,380 اگر که یک انیماتور نباشه؟ 429 00:16:46,886 --> 00:16:50,717 ...و کی کنار جاده بنزین تموم میکنه، به جز یک 430 00:16:50,819 --> 00:16:53,587 رویاپردازِ خوش‌خیال که اونجا رو زیباترین مکان روی زمین خیالبافی میکنه؟ 431 00:16:53,656 --> 00:16:56,156 .پس... واقعیه 432 00:16:56,225 --> 00:16:57,491 .همچنین، کار رو گرفتم 433 00:16:57,593 --> 00:16:58,992 چی؟ - !هی - 434 00:16:59,094 --> 00:17:01,061 .آره، الان زنگ زدن .خودمم هنوز توی شوک هستم 435 00:17:01,130 --> 00:17:02,696 !عزیزم خیلی بهت افتخار میکنم 436 00:17:02,798 --> 00:17:04,331 .بذار یکم شامپاین بیارم 437 00:17:04,433 --> 00:17:05,666 .لوک، کمکم کن لیوان بیارم 438 00:17:05,734 --> 00:17:08,502 .الکس، خیلی عالیه .میدونستم که از پسش برمیای 439 00:17:08,604 --> 00:17:09,736 .تو اینو درباره همه‌چی میگی 440 00:17:09,838 --> 00:17:12,406 ...خب، میدونم ولی - .نه، ممنونم - 441 00:17:12,508 --> 00:17:16,209 ،دوچرخه سواری، اولین کنسرت ویولون سِلِ من 442 00:17:16,245 --> 00:17:18,946 ،سال اول توی رشته‌ی شیمی ...این کار 443 00:17:19,014 --> 00:17:21,682 ،هرباری که مطمئن بودم نمیتونم کاری رو انجام بدم 444 00:17:21,784 --> 00:17:22,983 .منو قانع میکردی که میتونم 445 00:17:23,919 --> 00:17:27,520 .خوبه که توی خونه کسی رو داشته باشی که بهت ایمان داره 446 00:17:34,496 --> 00:17:36,229 .هیچجا نمیبینمش 447 00:17:36,265 --> 00:17:38,365 خیله خب، برو اونطرف و اونجا رو بگردیم؟ 448 00:17:38,400 --> 00:17:40,300 ،میچل چرا یه مرغ باید از خیابون رد بشه؟ 449 00:17:40,402 --> 00:17:42,769 .هیچوقت اون مرغ رو پیدا نمیکردیم 450 00:17:42,838 --> 00:17:45,038 ...بعد از یک تقلای ناخوشایند که بعد از 451 00:17:45,107 --> 00:17:47,474 ،چندین خراش روی دستم در اون پیروز شدم 452 00:17:47,543 --> 00:17:48,942 ،گذاشتمش صندلی عقب ماشینم 453 00:17:49,011 --> 00:17:52,179 بردمش مزرعه تخم‌مرغ .و از روی حصار ردش کردم اونور 454 00:17:52,247 --> 00:17:54,081 .یکمم میتونن پرواز کنن 455 00:17:54,149 --> 00:17:56,383 روی دستت جای چنگه، چی شده؟ 456 00:17:56,452 --> 00:17:58,185 احتمالا مال وقتیه که میخواستم 457 00:17:58,253 --> 00:18:00,620 .دعوای بین پرنده‌ها رو تموم کنم 458 00:18:00,689 --> 00:18:02,255 .اوه خدایا 459 00:18:02,560 --> 00:18:03,390 .آه، پسر 460 00:18:03,492 --> 00:18:05,792 .یهو خیلی احساس خستگی کردم 461 00:18:05,828 --> 00:18:07,361 .میخوای من رانندگی کنم - .نه، چیزی نیست - 462 00:18:07,463 --> 00:18:08,328 !کم، بپا - !اوه خدای من - 463 00:18:12,501 --> 00:18:14,034 .تو هنیفر رو رد کردی رفت 464 00:18:15,632 --> 00:18:16,703 .باشه، اعتراف میکنم 465 00:18:16,739 --> 00:18:18,572 از اون مرغ متنفر بودم، و خجالت میکشیدم 466 00:18:18,640 --> 00:18:20,841 ...که چیزی بگم چونکه همش به تو میگفتم 467 00:18:20,943 --> 00:18:22,642 .که بخش روستایی منو همش مسخره میکنی 468 00:18:22,711 --> 00:18:23,643 .ببخشید 469 00:18:23,746 --> 00:18:25,078 .منم یه اعترافی دارم 470 00:18:25,147 --> 00:18:27,247 .من عاشق اون مرغم - واقعا؟ - 471 00:18:27,282 --> 00:18:29,483 ،نمیخواستم اعتراف کنم ...چونکه دوست دارم خودمو همیشه 472 00:18:29,585 --> 00:18:31,952 .یک شهرنشین پیشرفته بدونم 473 00:18:32,350 --> 00:18:33,587 ...ولی فکر کنم تو 474 00:18:33,655 --> 00:18:35,022 .تو منو یکم روستایی بار آوردی 475 00:18:35,090 --> 00:18:37,157 .خب تو هم منو شهری کردی 476 00:18:37,259 --> 00:18:39,126 .آه، خیلی شیرینه - .همینطوره - 477 00:18:39,194 --> 00:18:40,594 حالا باید فعالیتی رو پیدا کنیم که 478 00:18:40,662 --> 00:18:43,697 ،هم پسر روستایی درونِ تو رو راضی کنه 479 00:18:43,799 --> 00:18:46,933 .هم شخصیت اهلِ خریدِ بین‌المللی درون منو راضی کنه 480 00:18:48,837 --> 00:18:51,038 .یکم برو بالاتر جاده 481 00:18:51,625 --> 00:18:53,640 این شامپوی اسب، به گربه آسیب میزنه؟ 482 00:18:53,742 --> 00:18:55,108 .چونکه عاشق بوی اون شدم 483 00:18:55,998 --> 00:18:57,511 یقه بالا یا پایین باشه؟ 484 00:18:57,546 --> 00:18:58,678 .آه، پایین 485 00:18:58,781 --> 00:19:00,580 .آره 486 00:19:03,412 --> 00:19:05,052 !تقاصشو پس میدی 487 00:19:06,488 --> 00:19:08,355 !اوه خدای من! اوه خدایا 488 00:19:08,457 --> 00:19:10,357 !وقت استراحت !همین الان قیافه خودمو دیدم 489 00:19:10,426 --> 00:19:13,026 .گفتم که اون شیرینی رژلبم رو پاک میکنه 490 00:19:13,128 --> 00:19:14,995 !وقت استراحت تموم 491 00:19:15,097 --> 00:19:16,496 !اوه خدای من 492 00:19:16,598 --> 00:19:18,799 !دیلن، رژلبم رفت توی دماغم 493 00:19:18,867 --> 00:19:20,667 !اون بالا گیر کرده 494 00:19:20,769 --> 00:19:23,804 .اوه، خیله خب، تکون نخور هیلی 495 00:19:23,906 --> 00:19:25,772 !از اونطرف میزنم بهت 496 00:19:27,489 --> 00:19:30,077 چیکار میکنی؟ 497 00:19:32,381 --> 00:19:35,182 اومدم خبر بدم که .ایکس‌ری نشون داد که دماغتون نشکسته 498 00:19:35,284 --> 00:19:37,484 فکر کنم فهمیدین که داشتیم .یکم کودکانه رفتار میکردیم 499 00:19:37,586 --> 00:19:39,052 تا وقتی جوونین ازش لذت ببرین، نه؟ 500 00:19:39,154 --> 00:19:42,055 آره. کی گفت باید مسابقه بدیم تا بالغ بشیم؟ 501 00:19:42,157 --> 00:19:43,723 چرا نباید تا وقتی که میتونی 502 00:19:43,826 --> 00:19:45,025 با بیخیالی از زندگی لذت ببری؟ 503 00:19:45,127 --> 00:19:46,393 .حداقل تا وقتی که بچه بدنیا بیاد 504 00:19:46,495 --> 00:19:48,175 .آه، سال‌ها مونده تا بچه، مطمئن باش 505 00:19:48,831 --> 00:19:51,731 .راستش ما همیشه قبل از بیهوشی آزمایش خون میگیریم 506 00:19:51,834 --> 00:19:52,999 .شما حامله هستین 507 00:19:58,736 --> 00:20:02,304 .میتونیم تمام شب رو اینجا بمونیم 508 00:20:02,407 --> 00:20:03,606 .من نمیتونستم 509 00:20:03,708 --> 00:20:05,741 .برای دیدن مبارزه توی خونه شورتی دیرم شده بود 510 00:20:05,843 --> 00:20:08,077 ،تا وقتی من برسم اونجا ..."سوسیس لهستانی" 511 00:20:08,146 --> 00:20:10,913 .جلوی اون چروک خورده‌ها شکست خورده بود 512 00:20:15,720 --> 00:20:17,520 .گوش کن، من تا نصفش رو میخورم 513 00:20:17,588 --> 00:20:18,821 ،وقتی حواس مادرت نیست 514 00:20:18,923 --> 00:20:20,823 .تو یه چغندر بخور، منم یکی میخورم 515 00:20:20,925 --> 00:20:22,091 قبوله؟ 516 00:20:24,195 --> 00:20:26,328 عزیزم، میشه یکم دیگه شراب بیاری؟ 517 00:20:27,865 --> 00:20:29,598 .پدرِ اِستفان بود 518 00:20:29,700 --> 00:20:31,767 .گرین گابلین‌ها" میخوان اونو به خدمت بگیرن" 519 00:20:31,869 --> 00:20:35,104 .باید دَمِ یه عابربانک وایسم و بعد برم خونه‌ش 520 00:20:35,206 --> 00:20:38,681 ،وقتی حواس بابات نیست بیا چغندرها رو نصف کنیم، باشه؟ 521 00:20:42,914 --> 00:20:45,481 ،باشه، آماده‌ام تا اینارو بخورم 522 00:20:45,583 --> 00:20:46,816 ولی میشه چراغا رو خاموش کنیم 523 00:20:46,918 --> 00:20:48,984 تا نبینم که چقدر چندش‌آور هستن؟ 524 00:20:49,086 --> 00:20:50,486 .منطقیه - .فکر خوبیه - 525 00:20:53,739 --> 00:20:56,592 !آفرین عزیزم - !پسر خودمه - 526 00:20:59,867 --> 00:21:01,889 :.: ‫:.: ترجمه از عرفان مرادی و رضا بلالی ‫Reza_potter7@yahoo.com