1
00:00:02,113 --> 00:00:03,614
پيش از اين در
"The Vampire Diaries"
2
00:00:03,630 --> 00:00:06,035
تنها چيزي که از ميلت به خون قويتره
3
00:00:06,075 --> 00:00:07,676
عشقت به اين دختره
4
00:00:07,700 --> 00:00:09,746
انسانيتت داره تو رو ميکشه
5
00:00:09,769 --> 00:00:11,939
خاموشش کن
6
00:00:11,959 --> 00:00:13,593
نه
7
00:00:13,849 --> 00:00:15,249
خاموشش کـــن
8
00:00:15,301 --> 00:00:17,085
چيکار کردي؟ -
درستش کردم -
9
00:00:17,153 --> 00:00:18,503
بهخاطرش بجنگ
يه حسي پيدا کن
10
00:00:18,571 --> 00:00:19,771
هر حسي استفن
11
00:00:19,855 --> 00:00:21,723
چون اگه نکني
براي هميشه منو از دست ميدي
12
00:00:21,774 --> 00:00:23,266
اون گردبند يه طلسم
13
00:00:23,297 --> 00:00:24,759
از خود اون جادوگر اصيله
14
00:00:24,810 --> 00:00:27,666
اون جادوگر قديمي ميتونه بهخاطر طلسمش
از اينطرف قدرت بگيره
15
00:00:27,698 --> 00:00:29,030
باني بايد نابودش کنه
16
00:00:31,701 --> 00:00:32,701
اونا دارن دنبال مايکل ميگردن
17
00:00:32,768 --> 00:00:34,736
خونآشامي که خونآشامهاي ديگه رو شکار ميکنه
18
00:00:34,787 --> 00:00:36,788
شما نميخواين بيدارش کنين
اون همتونو ميکشه
19
00:00:36,872 --> 00:00:38,790
فکر کردم شايد بدوني
چطوره ميشه کلاوس رو کشت
20
00:00:38,874 --> 00:00:41,292
من ميتونم کلاوس رو بکشم و ميکشمش
21
00:00:41,377 --> 00:00:43,244
يه افسانه قديمي توي خونواده لاکوود
در موردش هست که ميگه
22
00:00:43,295 --> 00:00:45,080
يه سلاحي هست که ميشه باهاش
يه خونآشام اصيل رو کشت
23
00:00:45,131 --> 00:00:47,716
مثل بقيه رازهاشون
اونو هم دفن کرده بودن
24
00:00:47,783 --> 00:00:49,117
يه چيزي پيدا کردم -
چيه؟ -
25
00:00:49,168 --> 00:00:50,769
نميدونم
26
00:00:58,761 --> 00:01:00,628
پس خود لاکوودها
جداً نميدونن که
27
00:01:00,679 --> 00:01:02,814
اين تونلها زير ملکشون قرار داره؟
28
00:01:02,898 --> 00:01:05,266
آره . مواظب باش که
اون نور به کدوم طرف ميگيري
29
00:01:05,317 --> 00:01:06,985
خفاشها از نور متنفرن
30
00:01:08,654 --> 00:01:09,571
صبر کن ، چي؟
31
00:01:09,638 --> 00:01:11,106
الينا
32
00:01:13,308 --> 00:01:14,776
خدايا ، ديمن
33
00:01:14,827 --> 00:01:15,777
گربه ترسو
34
00:01:15,828 --> 00:01:16,694
فقط اونو ناديده بگير
35
00:01:16,779 --> 00:01:17,996
اين همون کاريه که منم ميکنم
36
00:01:19,448 --> 00:01:20,782
پس جداً نميتوني بياي تو؟
37
00:01:21,658 --> 00:01:22,500
نه
38
00:01:22,585 --> 00:01:24,169
به نظر مياد حتي اجداد لاکوودها هم
39
00:01:24,253 --> 00:01:25,453
ضد خونآشامها بودن
40
00:01:27,506 --> 00:01:29,290
منظورت از اجداد چيه؟
41
00:01:29,341 --> 00:01:31,042
خودت ببين
42
00:01:32,344 --> 00:01:34,327
تا اينجا ميتونم برم
43
00:01:45,841 --> 00:01:47,692
اينا چيه؟
44
00:01:47,777 --> 00:01:49,227
خب ، تا جايي که ميتونم بگم يه داستانه
45
00:01:49,311 --> 00:01:51,563
با اطلاعات ساده باستانشناسي که دارم
46
00:01:51,647 --> 00:01:54,015
اين يه داستان خيلي خيلي قديميه
47
00:01:55,184 --> 00:01:57,786
اوني که اونجاس
يه چرخه ماهه
48
00:01:58,687 --> 00:02:01,239
يه انسان ، يه گرگ
49
00:02:01,323 --> 00:02:02,373
يه گرگينه
50
00:02:02,458 --> 00:02:04,409
آره . اين خاطرات لاکوودـه
51
00:02:04,856 --> 00:02:05,722
سبک تصويري
52
00:02:05,774 --> 00:02:06,774
نميفهمم
53
00:02:06,858 --> 00:02:09,076
فکر ميکردم لاکوودها در دهه 1860
54
00:02:09,161 --> 00:02:11,829
با خانوادههاي مؤسسان اومدن اينجا
55
00:02:11,896 --> 00:02:13,747
شايد لاکوودها اينطور بوده باشن
56
00:02:13,832 --> 00:02:16,083
ولي بر طبق اين ديوار
57
00:02:16,168 --> 00:02:19,069
اين گرگينهها خيلي قبلتر از
اون دوره اينجا بودن
58
00:02:19,120 --> 00:02:20,838
چقدر قبلتر؟
59
00:02:20,905 --> 00:02:21,956
خيلي
60
00:02:22,023 --> 00:02:23,340
بهترم ميشه
نشونش بده ريک
61
00:02:25,510 --> 00:02:27,962
اسامي...اونا بومي نبودن
62
00:02:28,046 --> 00:02:31,015
به زبون رمزي نوشته شده
خط وايکينگها
63
00:02:31,082 --> 00:02:32,850
وايکينگها؟
64
00:02:32,917 --> 00:02:34,084
اين اسمي که اينجاست
65
00:02:34,135 --> 00:02:36,686
...بعد از ترجمه خونده ميشه
66
00:02:37,589 --> 00:02:38,739
نيکلاوس
67
00:02:40,091 --> 00:02:41,258
کلاوس
68
00:02:43,313 --> 00:02:45,262
و آلايژا
69
00:02:46,097 --> 00:02:48,732
و ربکا
70
00:02:56,208 --> 00:02:59,126
ربکا ، بذار من بنويسم
71
00:02:59,211 --> 00:03:00,777
ساکت باش نيکلاوس
72
00:03:00,829 --> 00:03:01,829
بايد تمرکز کامل داشته باشم
73
00:03:01,913 --> 00:03:03,547
اگه نميخوام يکي از انگشتهام قطع بشه
74
00:03:03,615 --> 00:03:05,916
پدر از اين خوشش نمياد
که يه چاقوي تيز رو دست گرفته باشي
75
00:03:07,094 --> 00:03:08,803
اگه دلم بخواد يه چاقو داشته باشم
76
00:03:08,832 --> 00:03:10,249
بايد يه چاقو داشته باشم
77
00:03:10,972 --> 00:03:12,089
نيازي نيست که پدر بفهمه
78
00:03:12,140 --> 00:03:14,091
اون ميفهمه
هميشه ميفهمه
79
00:03:14,142 --> 00:03:17,728
بهخاطر اينه که
هميشه تو بهش ميگي
80
00:03:17,795 --> 00:03:19,096
نميتونم کاريش کنم
81
00:03:19,147 --> 00:03:21,098
اون منو ميترسونه
82
00:03:22,517 --> 00:03:23,800
اون هممونو ميترسونه
83
00:03:23,852 --> 00:03:25,603
بهخاطر اينه که هميشه
84
00:03:25,654 --> 00:03:27,988
باهم هستيم . هميشه و هميشه
85
00:03:29,881 --> 00:03:31,575
درست ميگم خائن؟
86
00:03:32,611 --> 00:03:34,411
درسته
87
00:03:34,479 --> 00:03:35,479
بگير . تو تمومش کن
88
00:03:35,530 --> 00:03:36,677
من بايد در پخت غذا
به مادر کمک کنم
89
00:03:36,711 --> 00:03:38,921
بله . برو ترتيب شام رو بده
90
00:03:39,034 --> 00:03:42,336
چاقو رو به مردا بسپار خواهر کوچولو
91
00:03:44,039 --> 00:03:45,322
بکا
92
00:03:45,373 --> 00:03:47,124
فقط يه ذره خونه ديگه
93
00:03:47,831 --> 00:03:49,993
مرد باش
94
00:03:57,185 --> 00:03:59,720
اينا اسمهاي خونواده اصيلهاست؟
95
00:03:59,804 --> 00:04:01,272
توي غاري حک شده که
96
00:04:01,338 --> 00:04:04,674
خيلي قبلتر از تأسيس شدن ميستيکفالز
97
00:04:04,726 --> 00:04:07,361
يا حتي کل دنياي جديد
وجود داشته
98
00:04:07,445 --> 00:04:10,013
باشه . اين بايد يکي ديگه
از حقههاي کلاوس باشه
99
00:04:10,065 --> 00:04:11,515
منم همينو گفتم
100
00:04:11,566 --> 00:04:12,849
ممکنه حرف تو درست باشه
101
00:04:12,862 --> 00:04:16,282
ولي آخرين اسمي که اينجا نوشته شده
باعث ميشه که من برعکس تو فکر کنم
102
00:04:18,039 --> 00:04:19,657
چه اسميه؟
103
00:04:20,875 --> 00:04:22,042
مايکل
104
00:04:22,877 --> 00:04:23,827
مايکل
105
00:04:23,878 --> 00:04:26,547
مايکل يعني همون شکارچي خونآشامي که
106
00:04:26,631 --> 00:04:28,082
ميدونه چطوري بايد کلاوس رو بکشه؟
107
00:04:28,166 --> 00:04:29,405
آره
108
00:04:30,735 --> 00:04:33,589
از اين به بعد
بابا اصيل" صداش ميکنم"
109
00:04:35,200 --> 00:04:36,200
ارائهاي از تيم ترجمه سايت
.::www.9movie.co::.
110
00:04:37,200 --> 00:04:44,800
"The Vampire Diشries"
فصل 3
قسمت 8 : مردم عادي
111
00:04:45,800 --> 00:04:46,800
ترجمه و زيرنويس : عماد
112
00:04:56,194 --> 00:04:58,829
اين تصاوير يه داستاني رو ميگه
113
00:04:58,848 --> 00:05:01,517
که براي ياد گرفتن اون داستان
بايد اين تصاوير رو رمزگشايي کني
114
00:05:02,363 --> 00:05:03,233
حواس پرت
115
00:05:03,284 --> 00:05:04,735
خفهشو . من تازه کارم
116
00:05:04,786 --> 00:05:07,070
روح کريسمس پارسال مِيسون لاکوود
117
00:05:07,122 --> 00:05:09,673
ميگفت اون غار ميتونه ما رو
به سلاحي برسونه که باهاش ميشه کلاوس رو کشت
118
00:05:09,741 --> 00:05:11,905
آره ولي مايکل خودش سلاحي نداره؟
119
00:05:12,377 --> 00:05:15,012
چرا که احتمالاً اين يعني که
ديوار ما رو به مايکل ميرسونه
120
00:05:15,079 --> 00:05:18,015
که خودمون قبلاً يه بار
پيداش کرديم و گمش کرديم
121
00:05:19,365 --> 00:05:21,333
بنگ...تو مُردي
122
00:05:21,490 --> 00:05:23,441
حداقل اين تصاوير
123
00:05:23,456 --> 00:05:25,323
ممکنه به ما بگن
که اون سلاح چيه
124
00:05:25,640 --> 00:05:28,726
پس تنها کاري که بايد بکنيم
اينه که معناي اونا رو بفهميم
125
00:05:28,777 --> 00:05:30,978
خب ، باشه . قبول
126
00:05:31,062 --> 00:05:32,433
منم دارم به طرز آزاردهندهاي
127
00:05:32,460 --> 00:05:34,339
مثل شما 2تا خوشبين ميشم
128
00:05:34,932 --> 00:05:37,735
حالا چطوري بايد اينکار رو بکنيم؟
129
00:05:37,786 --> 00:05:41,538
خب ، اگه اين داستان در مورد
خونواده اصيلي باشه که اينجا زندگي ميکنه
130
00:05:41,606 --> 00:05:43,940
بايد مستقيم بريم سراغ منبع
131
00:05:56,137 --> 00:05:57,504
تو
132
00:05:57,589 --> 00:05:58,505
خوشگل خانم
133
00:05:58,590 --> 00:05:59,988
اميدوار بودم که بتونيم باهم صحبت کنيم
134
00:06:00,027 --> 00:06:01,804
در مورد چي؟ استفن؟
135
00:06:02,202 --> 00:06:04,928
نگران نباش . ديگه بيخيالشم
تا وقتي که با من بهتر رفتار کنه
136
00:06:04,979 --> 00:06:07,474
در اصل تو هم بايد يهکم از من ياد بگيري
137
00:06:07,508 --> 00:06:08,522
دارم صادقانه ميگم
138
00:06:08,559 --> 00:06:10,793
راستش ترجيح ميدم در مورد اين صحبت کنم
139
00:06:12,187 --> 00:06:13,470
کنجکاو شدم که بدونم
چرا تو و کلاوس
140
00:06:13,521 --> 00:06:16,306
هزار ساله که دارين
از پدرتون فرار ميکنين
141
00:06:19,143 --> 00:06:20,828
بايد برگردم پيش دخترا
142
00:06:20,912 --> 00:06:22,863
اولين مسابقه فوتبال فصل
چند روز ديگهست
143
00:06:22,947 --> 00:06:25,315
خب ، شايدم وقتي مايکل
رو بيدار کرديم از خودش بپرسم
144
00:06:30,088 --> 00:06:32,005
داري بلوف ميکني
145
00:06:32,090 --> 00:06:34,159
نميدوني اون کجاست
هيچکس نميدونه
146
00:06:34,200 --> 00:06:36,748
پس کيه که توي اون قبرستون قديمي
توي "شارلوت" داره ميپوسه؟
147
00:06:38,346 --> 00:06:41,098
اگه مايکل رو بيدار کني
هممون به فنا ميريم
148
00:06:41,165 --> 00:06:43,517
پس خودت بهم بگو -
واسه چي ميخواي بدوني؟ -
149
00:06:43,554 --> 00:06:45,489
چرا نميخواي من بيدارش کنم؟
150
00:06:48,172 --> 00:06:50,274
بايد برگردم پيش دخترا
151
00:06:59,183 --> 00:07:00,818
"زودباش "هنريک
152
00:07:00,869 --> 00:07:02,703
برادرامون دوباره دارن ميجنگن
153
00:07:07,792 --> 00:07:10,043
ببين ، خواهر اومده تا
154
00:07:10,128 --> 00:07:12,045
پيروي تند و سريع منو شاهد باشه
155
00:07:12,130 --> 00:07:14,698
کاملاً برعکس آلايژا
156
00:07:22,640 --> 00:07:24,708
اومده که بهت بخنده
157
00:07:27,643 --> 00:07:29,930
آروم باش مايکل
158
00:07:30,014 --> 00:07:33,066
نيکلاوس قصد خيري داره
159
00:07:33,151 --> 00:07:35,886
مشکل منم دقيقاً همينه
160
00:07:44,112 --> 00:07:46,062
...پس
161
00:07:49,450 --> 00:07:53,337
چرا اون حقه رو به من
ياد نميدي مبارز جوان؟
162
00:07:54,906 --> 00:07:56,790
پدر ، فقط داشتم خوش ميگذرونديم
163
00:07:56,875 --> 00:07:58,625
ما براي بقا ميجنگيم
164
00:07:58,710 --> 00:08:00,627
اونوقت تو واسه خوشگذروني ميجنگي؟
165
00:08:00,712 --> 00:08:04,047
منم ميخوام خوش بگذرونم
يادم بده . زودباش
166
00:08:04,098 --> 00:08:05,516
پدر ، چيز خاصي نبود
167
00:08:12,909 --> 00:08:17,761
تو يه آدم نادان و بيفکري پسرم
168
00:08:18,455 --> 00:08:19,813
چي شد؟
169
00:08:19,898 --> 00:08:21,260
ديگه خندهدار نيست؟
170
00:08:21,310 --> 00:08:23,305
منظورتو رسوندي مايکل
171
00:08:27,739 --> 00:08:31,819
بعضي روزا فقط معجزه ميشه
که بازم زنده ميموني
172
00:08:33,378 --> 00:08:34,545
پسر
173
00:09:17,154 --> 00:09:18,989
اون بهم ميگه
174
00:09:19,040 --> 00:09:21,675
اون ازش ترسيده ديمن
قيافهشو ديدم
175
00:09:21,759 --> 00:09:24,544
فقط اول بايد يهکم از
قدرت بدجنسي دخترونش بجنگم
176
00:09:24,629 --> 00:09:27,265
مواظب باش جنگيدن با قدرت
دخترونش تا آخر عمر تو رو روي يه ويلچير نندازه
177
00:09:27,610 --> 00:09:29,421
حواسم هست ديمن
178
00:09:29,578 --> 00:09:31,268
اگه بتونيم يه راهي واسه کشتن کلاوس پيدا کنيم
179
00:09:31,335 --> 00:09:33,303
استفن از اين اجبار ذهني آزاد ميشه
180
00:09:34,889 --> 00:09:36,723
وضعش چجوريه؟
181
00:09:41,741 --> 00:09:43,614
شل و ول و اخمو
182
00:09:44,283 --> 00:09:46,084
بايد اين دوره رو بگذرونه
183
00:09:46,287 --> 00:09:47,537
بعداً بهم زنگ بزن
184
00:09:51,739 --> 00:09:52,856
ربکا مياد سراغمون
185
00:09:52,907 --> 00:09:54,091
مطمئني؟
186
00:09:54,809 --> 00:09:56,860
منظورم اينه که مطمئناً
يه خونآشام هزار ساله
187
00:09:55,300 --> 00:09:57,300
" بيا باهم يه گپي بزنيم "
" ربکا "
188
00:09:56,911 --> 00:09:58,161
هنر صبر کردن رو ياد گرفته
189
00:09:58,212 --> 00:09:59,496
اون يه خونآشام هزار سالهست
190
00:09:59,547 --> 00:10:01,798
که به گروه تشويق کنندهها ملحق شده
191
00:10:01,866 --> 00:10:04,801
قوانين اين بازي
کاملاً فرق ميکنه ريک
192
00:10:04,869 --> 00:10:05,869
خودم حواسم هست
193
00:10:12,196 --> 00:10:14,030
ميدوني ، اگه شما 2تا
194
00:10:14,084 --> 00:10:17,230
قراره تا ده سال آينده
منو اينجا زنداني نگه دارين
195
00:10:17,315 --> 00:10:19,483
فکر کنم بتونيم اين
ملاقاتهاي روتين رو بيخيال بشيم
196
00:10:19,550 --> 00:10:21,885
ميدوني که من خيلي طرفدار
197
00:10:21,936 --> 00:10:23,870
اين نقشههاي بازپروري لکسي نيستم
198
00:10:23,938 --> 00:10:25,822
ولي الينا فکر ميکنه که اينجا
199
00:10:25,890 --> 00:10:28,527
ضعيفت ميکنه . خوردت ميکنه
200
00:10:28,558 --> 00:10:29,983
و دوباره باعث ميشه که احساس پيدا کني
201
00:10:30,014 --> 00:10:31,695
بايد به حرف الينا گوش کنيم . درسته؟
202
00:10:32,214 --> 00:10:35,583
منظورم اينه که نقشههاش
هميشه خيلي خوب عملي ميشن . نه؟
203
00:10:38,402 --> 00:10:39,336
واسه چي اومدي اينجا؟
204
00:10:39,403 --> 00:10:40,253
چي داري ميگي؟
205
00:10:40,338 --> 00:10:41,672
توي مرکز بازپروري خونآشامها
امروز روز ملاقات خونوادگيه
206
00:10:41,739 --> 00:10:44,027
اومدم يه سر به داداش کوچيکم بزن
207
00:10:44,062 --> 00:10:45,025
برو گمشو
208
00:10:45,054 --> 00:10:47,732
نه . فکر کنم بتونيم باهم کنار بيايم
209
00:10:47,845 --> 00:10:50,013
داداش کوچيکه زنداني شده
210
00:10:51,382 --> 00:10:53,416
حالت چطوره استفن؟ هان؟
211
00:10:54,581 --> 00:10:58,755
ميدوني ، شايد کلاوس بخواد
الينا رو زنده نگه داره
212
00:10:58,806 --> 00:11:03,860
ولي معنيش اين نيست
که جاي اون پيش ربکا امنه
213
00:11:03,928 --> 00:11:06,697
دروغگو دشمن خداست داداشي
214
00:11:06,764 --> 00:11:08,648
کلاوس مجبورت کرده
که از الينا محافظت کني
215
00:11:08,733 --> 00:11:11,535
و اگه حتي واسه يه لحظه
فکر ميکردي که اون در خطره
216
00:11:11,602 --> 00:11:13,537
خيلي بيشتر از اينا تلاش ميکردي
217
00:11:13,557 --> 00:11:14,491
مچمو گرفتي -
آره -
218
00:11:14,605 --> 00:11:17,273
مچمو گرفتي
خيلي پيشرفت کردي
219
00:11:17,325 --> 00:11:18,875
تبريک ميگم
220
00:11:18,943 --> 00:11:20,460
ديگه ميتوني بري
221
00:11:25,183 --> 00:11:26,967
واقعاً ديگه تسليم شدي
222
00:11:28,803 --> 00:11:32,756
راستش اين چهره خندان منه
223
00:11:45,303 --> 00:11:47,237
چيکار داري ميکني؟
224
00:11:47,304 --> 00:11:49,439
کون لق اين نقشه لکسي
225
00:11:50,691 --> 00:11:53,076
فکر کنم جفتمون بتونيم
يه مشروبي بزنيم تو رگ
226
00:12:01,536 --> 00:12:03,086
سلام ، چه خبر؟
227
00:12:03,955 --> 00:12:06,840
دعوتم کردي که باهم حرف بزنيم
228
00:12:06,924 --> 00:12:07,841
بسيارخب دخترا
229
00:12:07,925 --> 00:12:09,793
بياين ببينم
230
00:12:12,163 --> 00:12:14,097
باشه . حالا بچرخين لطفاً
231
00:12:17,635 --> 00:12:20,437
واسه خودت يه نمايشگاه مُد راه انداختي؟
232
00:12:20,504 --> 00:12:22,355
يه لباس واسه مهموني بعد از فوتبال لازم دارم
233
00:12:22,440 --> 00:12:24,307
نظرت چيه؟
يکيشو انتخاب کن
234
00:12:25,074 --> 00:12:26,810
نيومدم اينجا تا توي خريد کردن کمکت کنم
235
00:12:27,352 --> 00:12:28,636
اومدم در مورد اين حرف بزنم
236
00:12:28,655 --> 00:12:31,023
که چرا نميخواي من
مايکل رو بيدار کنم
237
00:12:34,402 --> 00:12:36,570
گفتم يکيشو انتخاب کن الينا
238
00:12:38,102 --> 00:12:39,319
اون قرمزه
239
00:12:40,191 --> 00:12:43,960
سخت که نبود . بود؟
240
00:12:45,246 --> 00:12:46,863
برين گمشين
241
00:12:46,914 --> 00:12:48,531
هيچي يادتون نميمونه
242
00:12:59,217 --> 00:13:00,894
منو تهديد نميکني
243
00:13:00,978 --> 00:13:04,514
چيزي رو ميفهمي که من بهت اجازه ميدم بفهمي
شيرفهم شد؟
244
00:13:18,959 --> 00:13:20,483
سلام -
باني ، بيا تو -
245
00:13:20,604 --> 00:13:21,537
پيغامتو گرفتم
246
00:13:21,987 --> 00:13:23,162
آره . عاليه
247
00:13:23,334 --> 00:13:25,202
ببخشيد که اينجا انقدر به هم ريختهست
248
00:13:25,253 --> 00:13:26,943
غرق کار شدم
249
00:13:27,498 --> 00:13:29,573
واست گردنبندي رو آوردم
که نابود نميشه
250
00:13:29,624 --> 00:13:31,625
عاليه
251
00:13:35,730 --> 00:13:37,214
حالت خوبه؟
252
00:13:38,433 --> 00:13:39,716
قبلاً بهتر بودم
253
00:13:39,767 --> 00:13:43,420
گوش کن ، جرمي يه احمقه
254
00:13:43,488 --> 00:13:45,222
و من اينو با اطمينان ميدونم
255
00:13:45,273 --> 00:13:47,057
چون خودم قبلاً عين جرمي بودم
256
00:13:47,618 --> 00:13:50,927
به من اعتماد کن
يهويي سر عقل ميايم
257
00:13:55,340 --> 00:13:57,701
خب ، من تمام روز به
اين عکس خيره شده بودم
258
00:13:57,720 --> 00:13:59,986
داشتم به اين فکر ميکردم
که چرا انقدر به نظرم آشناس
259
00:14:01,615 --> 00:14:02,815
و درست هم فکر ميکردم
260
00:14:02,861 --> 00:14:04,041
طراحيشون يکيه
261
00:14:04,429 --> 00:14:06,140
پس مادربزرگت گفت که اين گردنبند
262
00:14:06,165 --> 00:14:09,451
متعلق به جادوگري بوده که نفرين
دورگهاي رو روي کلاوس گذاشته . درسته؟
263
00:14:09,747 --> 00:14:12,282
اين نماد در تمام ديوار
مرتباً تکرار شده
264
00:14:12,333 --> 00:14:15,169
و خيلي سعي کردم که
بفهمم معنيش چي ميشه
265
00:14:15,929 --> 00:14:17,129
حالا ميدونم
266
00:14:20,500 --> 00:14:22,800
" جادوگر "
267
00:14:25,756 --> 00:14:28,174
چه حالي ميده
268
00:14:29,400 --> 00:14:31,401
ما نبايد اينجا باشيم
269
00:14:31,469 --> 00:14:32,853
معلومه که بايد باشيم
270
00:14:32,937 --> 00:14:35,405
بيخيال ، تظاهر نکن که انگار
هيچوقت نميواست يواشکي بياي اينجا
271
00:14:35,833 --> 00:14:37,200
زيرشلواريهاي کوتاه
272
00:14:37,276 --> 00:14:39,610
اين يکي از تغييراتيه که
از قرن بيستم به بعد حاصل شده
273
00:14:40,445 --> 00:14:42,045
ميخواي تمام شب
وسايلشو زير و رو کني
274
00:14:42,113 --> 00:14:43,864
يا ميخواي بالاخره داستانتو واسم بگي؟
275
00:14:43,940 --> 00:14:45,923
اصلاً نميشه با تو خوش گذروند
276
00:14:47,409 --> 00:14:49,369
چي ميخواي بدوني؟
277
00:14:49,454 --> 00:14:52,422
خب ، آلايژا ميگفت که پدرتون
يکي از املاکدارهاي اروپا بوده
278
00:14:52,490 --> 00:14:54,404
چجوري سر از اينجا درآوردين؟
279
00:14:55,126 --> 00:14:57,678
پدر و مادر من تازه
يه خونواده تشکيل داده بودن
280
00:14:57,762 --> 00:14:59,680
وقتي که يه بيماري
سرزمين مادريشونو از بين برد
281
00:14:59,764 --> 00:15:01,265
يکي از بچههاشونو هم از دست دادن
282
00:15:01,332 --> 00:15:02,705
ميخواستن فرار کنن
283
00:15:02,752 --> 00:15:05,541
و از خونواده آيندهشون
در مقابل تقدير مشابه محافظت کنن
284
00:15:05,626 --> 00:15:07,020
خب ، چجوري سر از اينجا درآوردين؟
285
00:15:07,105 --> 00:15:08,188
اين قسمت از دنيا
286
00:15:08,273 --> 00:15:09,616
حتي هنوز کشف هم نشده بود
287
00:15:09,882 --> 00:15:12,276
نه به وسيله کسايي
که توي کتابهاي تاريختون نوشته شده
288
00:15:12,343 --> 00:15:14,361
ولي مادر من
جادوگر "آيانا" رو ميشناخت
289
00:15:14,445 --> 00:15:17,197
که از ارواح يه سرزمين مرموز شنيده بود
290
00:15:17,282 --> 00:15:18,682
جايي هست که همه سلامت هستن
291
00:15:19,784 --> 00:15:23,320
و از نعمات سرعت و قدرت بهرهمند هستن
292
00:15:23,371 --> 00:15:25,239
اين خونواده منو به اينجا هدايت کرد
293
00:15:25,323 --> 00:15:27,190
جايي که مجبور شديم
بين اون آدما زندگي کنيم
294
00:15:28,844 --> 00:15:29,708
گرگينهها؟
295
00:15:29,734 --> 00:15:31,652
به چشم ما اونا فقط
همسايههامون بودن
296
00:15:32,322 --> 00:15:34,871
خونواده من بيشتر از 20 سال
در کمال صلح کنار اونا زندگي کرد
297
00:15:34,926 --> 00:15:38,629
توي همون دورهاي که خونواده من
داشت صاحب فرزندان بيشتري ميشد
298
00:15:39,220 --> 00:15:40,387
از جمله خود من
299
00:15:40,471 --> 00:15:42,639
جوري ميگي انگار خيلي معموليه
300
00:15:43,474 --> 00:15:45,058
بود
301
00:15:48,896 --> 00:15:52,649
ماهي يکبار خونواده من به غاري ميرفتن
که زير دهکدهمون قرار داشت
302
00:15:52,717 --> 00:15:55,185
گرگها شب ميومدن بيرون
303
00:15:55,236 --> 00:15:57,104
و تا صبح ما برميگشتيم خونه
304
00:16:01,351 --> 00:16:03,186
آيانا" ، منو سوزوندي"
305
00:16:03,394 --> 00:16:05,292
اين مال تو نيست که بخواي بهش دست بزني
306
00:16:05,331 --> 00:16:06,749
مادر
307
00:16:07,365 --> 00:16:08,676
صداي کلاوس ـه؟
308
00:16:08,728 --> 00:16:10,262
يه اتفاقي افتاده
309
00:16:12,170 --> 00:16:14,588
"هنريک" -
مادر -
310
00:16:14,678 --> 00:16:17,680
در يک ماه کامل کلاوس
"و کوچکترين برادرم "هنريک
311
00:16:17,693 --> 00:16:20,411
يواشکي رفتن بيرون تا تبديل شدن
انسانها به هيولاها رو تماشا کنن
312
00:16:20,588 --> 00:16:21,754
اينکار ممنوع بود
313
00:16:23,298 --> 00:16:24,247
هنريک تاوانشو داد
314
00:16:24,299 --> 00:16:25,849
هنريک ، نه
315
00:16:25,916 --> 00:16:27,601
نه . چه اتفاقي افتاد؟
316
00:16:27,685 --> 00:16:29,219
گرگها
317
00:16:29,796 --> 00:16:30,887
متأسفم
318
00:16:30,938 --> 00:16:32,193
خيلي متأسفم
319
00:16:32,257 --> 00:16:33,507
بايد نجاتش بديم
320
00:16:33,725 --> 00:16:35,925
خواهش ميکنم
بايد يه راهي وجود داشته باشه
321
00:16:39,758 --> 00:16:41,810
ارواح به ما
"راهي رو نشون نميدن "استر
322
00:16:44,035 --> 00:16:45,474
پسرت ديگه رفته
323
00:16:48,122 --> 00:16:51,607
نه ، نه
324
00:16:51,643 --> 00:16:54,996
و اين آغازِ پايانِ صلح ما
با همسايههامون بود
325
00:16:59,807 --> 00:17:03,002
و يکي از آخرين لحظاتي که خونواده من
به عنوان انسان دور هم جمع بودن
326
00:17:10,978 --> 00:17:12,145
بهتره که جوابشو بدي
327
00:17:12,230 --> 00:17:15,379
بايد ديمن باشه
که ميخواد تو رو بررسي کنه
328
00:17:15,900 --> 00:17:16,984
الو؟
329
00:17:17,005 --> 00:17:18,172
سلام
330
00:17:18,436 --> 00:17:19,436
ديمن ، کجايي؟
331
00:17:19,487 --> 00:17:23,657
نميدونم ولي انگار الکي تيپ زدم
332
00:17:23,741 --> 00:17:24,691
گوشي دستته؟
333
00:17:25,592 --> 00:17:28,028
آره . من خوبم ولي الان
نميتونم حرف بزنم
334
00:17:28,112 --> 00:17:29,863
من ميرم بار
335
00:17:30,782 --> 00:17:32,032
صداي استفن بود؟
336
00:17:32,116 --> 00:17:33,667
آره . يهجورايي خارج از برنامه عمل کردم
337
00:17:33,766 --> 00:17:35,557
ولي نگران نباش
ميدونم دارم چيکار ميکنم
338
00:17:35,583 --> 00:17:37,008
ديمن ، چطوري تونستي بذاري بياد بيرون؟
339
00:17:37,020 --> 00:17:38,854
حواسم هست الينا
340
00:17:41,793 --> 00:17:43,126
چي بخوريم؟
341
00:17:43,177 --> 00:17:46,096
فکر کنم يه چيز گرمتر
342
00:17:46,163 --> 00:17:48,131
و يهکم بلوندتر
343
00:17:50,031 --> 00:17:51,151
سلام
344
00:17:51,469 --> 00:17:52,936
سلام -
سلام -
345
00:17:53,003 --> 00:17:53,791
"کَلي"
346
00:17:53,852 --> 00:17:55,521
من يه شات از بهترين
ويسکي اينجا ميخوام
347
00:17:55,543 --> 00:17:59,080
و برادرم هم يه شات از خودت ميخواد
348
00:18:05,389 --> 00:18:06,817
منظورت چيه ديمن؟
349
00:18:06,868 --> 00:18:08,068
منظوري ندارم داداش
350
00:18:08,152 --> 00:18:11,020
بخور . مهمون من
351
00:18:19,297 --> 00:18:20,964
"سلام "کَلي
352
00:18:29,299 --> 00:18:31,467
بخور داداش
353
00:18:32,206 --> 00:18:35,021
ميشه يه شيشه ديگه از اين برامون بياري؟
354
00:18:38,537 --> 00:18:42,257
حدود 50 سال
رژيم خرگوشي داشتي
355
00:18:42,344 --> 00:18:46,047
پس چطوري يه دفعه
اين استفن مقدس
356
00:18:46,099 --> 00:18:47,582
دوباره توي بازيهاي خون خوردن
همه فن حريف ميشه؟
357
00:18:47,634 --> 00:18:49,968
خب ، اون رژيم خرگوشي بهم
وقت زيادي داد تا تمرين کنم
358
00:18:51,104 --> 00:18:52,670
غوطهور در نااميدي
359
00:18:53,058 --> 00:18:54,975
غرق در عذاب وجدان
360
00:18:55,155 --> 00:18:57,088
پشيمان از وجود داشتن
361
00:18:58,945 --> 00:19:02,097
اين يه تولد کامل
از يه افسردگي فجيعه
362
00:19:02,148 --> 00:19:03,172
بخور داداش
363
00:19:03,459 --> 00:19:06,468
اون همه خودمو جر دادم تا
بهت بفهمونم حوصله آدمو سر ميبري
364
00:19:06,504 --> 00:19:08,555
اونوقت بالاخره
الان باهام همنظر شدي؟
365
00:19:08,981 --> 00:19:12,183
ديمن ، تو بدتر از الينايي
366
00:19:12,596 --> 00:19:15,264
منو مست ميکني
برادرانه باهام گپ ميزني
367
00:19:15,481 --> 00:19:17,714
چيه؟ فکر کردي قراره پام ليز بخوره
368
00:19:17,780 --> 00:19:19,256
و تو منو از افتادن
توي پرتگاه نجات بدي؟
369
00:19:19,292 --> 00:19:20,052
همينه؟
370
00:19:20,083 --> 00:19:21,899
اتفاقاً من از پرتگاه خوشم مياد استفن
371
00:19:21,968 --> 00:19:23,923
مشکل تو اينه که نميتوني
372
00:19:23,934 --> 00:19:25,509
مقاومت کني تا توي پرتگاه نيفتي
373
00:19:27,123 --> 00:19:28,859
يا رومي رومي
يا زنگي زنگي
374
00:19:28,952 --> 00:19:31,580
نميشه که فقط وجود داشته باشي
375
00:19:33,312 --> 00:19:34,262
البته
376
00:19:34,313 --> 00:19:36,377
من کيم که بخوام نظر بدم؟
377
00:19:38,449 --> 00:19:39,927
بخور داداش
378
00:19:45,352 --> 00:19:47,259
فضوليهات تموم نشد؟
379
00:19:47,326 --> 00:19:49,112
ميشه برگرديم به داستانمون؟
380
00:19:57,503 --> 00:19:59,705
راستش من نميتونم شما 2تا
رو به عنوان يه زوج قبول کنم
381
00:19:59,789 --> 00:20:00,681
چرا بايد بتوني؟
382
00:20:00,758 --> 00:20:03,844
تو اصلاً نميدوني که
اون واقعاً کيه
383
00:20:09,048 --> 00:20:10,932
من دقيقاً ميدونم اون کيه
384
00:20:11,000 --> 00:20:12,535
اون يه خونآشامه
385
00:20:12,734 --> 00:20:14,847
ما از يک نوع گونه درنده هستيم
386
00:20:16,337 --> 00:20:18,306
وقتي اهميت دادن به انسانها
387
00:20:18,357 --> 00:20:20,058
و زندگيهاي کوچيک احمقانشون رو نداريم
388
00:20:20,951 --> 00:20:24,029
بهخاطر همين اون نمايشگاه مُد رو راه انداخته بودي؟
389
00:20:25,198 --> 00:20:27,983
يعني به مجلس رقص
بعد از مسابقه فوتبال هم اهميت نميدي؟
390
00:20:30,369 --> 00:20:31,653
ميدوني چيه؟
391
00:20:31,738 --> 00:20:33,238
فقط ميخوام برم
392
00:20:33,322 --> 00:20:35,574
حتي نصف داستان رو هم نشنيدي
393
00:20:35,658 --> 00:20:37,647
و تو هم نميخواي بگي
394
00:20:37,678 --> 00:20:39,963
تو فقط حوصلهات سر رفته و دنبال
يه چيزي ميگردي که يه تکوني بهت بده
395
00:20:40,329 --> 00:20:41,863
يکي ديگه رو پيدا کن که باهاش بازي کني
396
00:20:41,914 --> 00:20:44,633
شايد بتوني به ذهن يه نفر
نفوذ کني تا دوستت باشه
397
00:20:44,700 --> 00:20:47,202
گردنبند مال استفن نبود
که بخواد اونو به کسي بده
398
00:20:49,741 --> 00:20:51,759
اون متعلق به جادوگر اصيل بود
399
00:20:53,176 --> 00:20:55,060
هموني که نفرين دورگهاي رو روي کلاوس گذاشت؟
400
00:20:55,081 --> 00:20:56,899
فقط نفرين دورگهاي نبود
401
00:20:57,919 --> 00:20:59,983
اون کسي بود که
ما رو تبديل به خونآشام کرد
402
00:20:59,998 --> 00:21:02,816
"خواهش ميکنم "آيانا
ازت تمنا ميکنم
403
00:21:02,836 --> 00:21:05,388
بايد قبل از ماه کامل بعدي
با ارواح ارتباط برقرار کني
404
00:21:05,439 --> 00:21:07,908
نميکنم . اين يه جنايت بر ضد طبيعته
405
00:21:07,967 --> 00:21:10,284
آيانا ، به قدر کافي از دست داديم
406
00:21:10,610 --> 00:21:12,277
ديگه چيزي واسه از دست دادن نداريم
407
00:21:13,091 --> 00:21:17,232
ارواح ميتونن کمکمون کنن
تا يه راحي واسه محافظت از فرزندانمون پيدا کنيم
408
00:21:19,285 --> 00:21:21,265
من تشنمه
نوشيدني ميخوري؟
409
00:21:27,076 --> 00:21:29,540
پس خونآشام شدن
يهجور محافظت بود؟
410
00:21:29,728 --> 00:21:31,345
چي ميتونست باشه؟
411
00:21:31,498 --> 00:21:32,448
يه نفرين
412
00:21:32,452 --> 00:21:33,736
پدر و مادرم اين روش رو
413
00:21:33,763 --> 00:21:35,964
تنها راه براي زنده نگه داشتن
فرزاندانشون ديدن
414
00:21:36,205 --> 00:21:38,369
آره ولي واسه چي اونجا موندين؟
415
00:21:38,387 --> 00:21:39,963
اگه انقدر از گرگينهها ميترسيدين
416
00:21:39,999 --> 00:21:41,950
چرا اونجا رو ترک نکردين؟
417
00:21:43,059 --> 00:21:44,277
غرور
418
00:21:45,278 --> 00:21:47,652
پدرم ديگه نميخواست فرار کنه
419
00:21:47,779 --> 00:21:50,531
اون ميخواست بجنگه
و برتر از گرگها باشه
420
00:21:52,111 --> 00:21:54,029
اگه اونا گاز ميگفتن
ما بايد محکمتر گاز ميگرفتيم
421
00:21:54,079 --> 00:21:56,381
اگه اون سريع بودن
ما بايد سريعتر ميبوديم
422
00:21:56,448 --> 00:22:00,451
چالاکي ، قدرت ، احساسات
423
00:22:00,503 --> 00:22:03,004
همه چيز ميتونه تشديد بشه
424
00:22:03,088 --> 00:22:05,623
خونواده ما ميتونه تا ابد زنده بمونه
425
00:22:05,674 --> 00:22:07,291
به چه قيمتي؟
426
00:22:07,343 --> 00:22:10,328
جادويي که شما ازش صحبت ميکنن
عواقبي داره
427
00:22:10,930 --> 00:22:13,898
"اين مثل ساختن يه طاعون ميمونه "استر
428
00:22:14,800 --> 00:22:15,967
ارواح بر ضد شما ميشن
429
00:22:16,423 --> 00:22:18,601
خواهش ميکنم آيانا
430
00:22:19,939 --> 00:22:22,200
من توي اينکار دخالتي نميکنم
431
00:22:30,950 --> 00:22:33,201
اگه اون از خونوادهمون محافظت نکنه
432
00:22:35,394 --> 00:22:38,046
پس همهش توي دستاي
خودته عشق من
433
00:22:38,663 --> 00:22:40,592
توي دستاي اون؟
434
00:22:40,659 --> 00:22:42,260
اون چطور ميتونست کاري بکنه؟
435
00:22:42,327 --> 00:22:44,629
آخه مادرم هم يه جادوگر بود
436
00:22:44,680 --> 00:22:45,713
چي؟
437
00:22:46,252 --> 00:22:48,600
جادوگر خانواده اصيل
438
00:22:49,403 --> 00:22:51,219
جادوگر اصيل
439
00:23:00,392 --> 00:23:02,259
بهترين شرابشونو کجا نگه ميدارن؟
440
00:23:02,580 --> 00:23:04,131
ولي اگه مادرت
...يه جادوگر بوده پس
441
00:23:04,215 --> 00:23:05,082
منم هستم؟ نه
442
00:23:05,133 --> 00:23:08,135
يه جادوگر خدمتگذار طبيعته
443
00:23:08,219 --> 00:23:11,055
يه خونآشام مايه تنفر طبيعته
444
00:23:11,122 --> 00:23:13,390
يا بايد اين باشي يا اون
445
00:23:14,286 --> 00:23:15,363
نميتوني جفتشون باشي
446
00:23:17,626 --> 00:23:19,146
مادرم اينکار رو بهخاطر ما کرد
447
00:23:19,886 --> 00:23:21,587
خودش تبديل نشد
448
00:23:24,019 --> 00:23:25,152
شما چطوري تبديل شدين؟
449
00:23:26,212 --> 00:23:28,805
اون از خورشيد
طلبِ زندگي کرد
450
00:23:28,857 --> 00:23:31,211
و از درخت قديمي بلوط سفيد
451
00:23:31,709 --> 00:23:34,888
يکي از اشياء جاودانه طبيعت
طلب جاودانگي کرد
452
00:23:37,782 --> 00:23:42,369
اون شب پدرم به ما شرابي رو داد
که خون قاطيش بود
453
00:23:46,675 --> 00:23:49,659
و بعد شمشيرشو
توي قلب ماها فرو کرد
454
00:23:50,512 --> 00:23:52,112
اون شما رو کشت
455
00:23:54,182 --> 00:23:57,300
و حتي يه ذره هم ناراحت نبود
456
00:24:11,116 --> 00:24:12,591
ربکا
457
00:24:13,118 --> 00:24:14,735
خون...چه اتفاقي افتاده؟
458
00:24:17,072 --> 00:24:18,522
درست ميشه
459
00:24:18,573 --> 00:24:20,374
هممون خوب ميشيم
460
00:24:22,193 --> 00:24:23,693
چيکار داري ميکني؟
461
00:24:23,745 --> 00:24:25,879
بايد کاري که شروع کرديم
رو تموم کنيم
462
00:24:26,524 --> 00:24:28,916
اگه ميخواين زنده بمونين
بايد بخورين
463
00:24:31,548 --> 00:24:35,339
بايد خون بيشتري ميخورديم
تا اون آيين کامل بشه
464
00:24:38,543 --> 00:24:39,893
بخور
465
00:24:43,206 --> 00:24:44,982
بخور
466
00:24:45,316 --> 00:24:47,651
بخور
467
00:24:52,824 --> 00:24:55,109
واقعاً ارضا کننده بود
468
00:24:55,193 --> 00:24:59,780
اون احساس قدرت
غيرقابل وصف بود
469
00:25:00,782 --> 00:25:02,199
ولي جادوگر آيانا
470
00:25:02,250 --> 00:25:04,201
در مورد عواقب درست ميگفت
471
00:25:05,903 --> 00:25:07,087
ارواح بر ضد ما شدن
472
00:25:07,172 --> 00:25:09,923
و طبيعت هم شروع به جنگ با ما کرد
473
00:25:10,247 --> 00:25:12,459
براي هر قدرتي
بايد يه نقطه ضعف وجود داشته باشه
474
00:25:13,545 --> 00:25:16,746
خورشيد تبديل به دشمن ما شد
475
00:25:16,798 --> 00:25:19,160
مجبورمون کرد که
هفتهها توي خونه بمونيم
476
00:25:20,909 --> 00:25:23,243
و بعد مادرم
يه راهحل پيدا کرد
477
00:25:26,645 --> 00:25:28,655
مشکلات ديگهاي هم داشتيم
478
00:25:30,028 --> 00:25:30,853
برو تو
479
00:25:30,899 --> 00:25:33,966
همسايههايي که در خونههاشونو
به روي ما باز کرده بودن
480
00:25:34,011 --> 00:25:35,594
حالا ميخواستن ما رو بيرون نگه دارن
481
00:25:42,073 --> 00:25:45,159
گلهاي کنار درخت بلوط سفيد
ما رو ميسوزوندن
482
00:25:45,243 --> 00:25:47,878
و جلوي نفوذ ذهني ما رو ميگرفتن
483
00:25:49,113 --> 00:25:50,631
و اون افسون جوري حکم کرد
484
00:25:51,746 --> 00:25:53,442
که درختي که به ما زندگي داد
485
00:25:53,511 --> 00:25:55,345
ميتونست همينطور اونو از ما بگيره
486
00:25:57,121 --> 00:25:59,256
بهخاطر همين اونو سوزونديم
487
00:26:15,496 --> 00:26:18,475
ولي تاريکترين عواقب
488
00:26:18,526 --> 00:26:21,695
چيزي بود که پدر و مادرم
هيچوقت پيشبيني نکرده بودن
489
00:26:24,148 --> 00:26:25,482
گرسنگي
490
00:26:25,533 --> 00:26:28,752
خون ما رو دوباره متولد کرده بود
491
00:26:28,819 --> 00:26:33,490
و خون بود که ما بيشتر
از هر چيزي بهش اشتياق داشتيم
492
00:26:34,478 --> 00:26:37,230
نميتونستيم کنترلش کنيم
493
00:26:44,052 --> 00:26:46,170
...و اينجوري بود که
494
00:26:46,237 --> 00:26:49,389
گونه درنده متولد شد
495
00:27:06,741 --> 00:27:08,858
اينجا چيزي واسه ديدن وجود نداره
496
00:27:08,910 --> 00:27:10,577
فقط راهتو برو
497
00:27:10,662 --> 00:27:12,195
باشه؟
498
00:27:12,247 --> 00:27:14,748
هي ، هي ، هي
آروم...آروم باش
499
00:27:14,832 --> 00:27:17,867
اون داره بهمون تخفيف کارمندي ميده
500
00:27:20,755 --> 00:27:23,223
حالا ديگه برو
501
00:27:33,518 --> 00:27:35,051
خب ، وقت اعترافه
502
00:27:35,103 --> 00:27:36,886
چرا منو آزاد کردي؟
503
00:27:38,606 --> 00:27:40,890
فکر کردم ازم تشکر ميکني
504
00:27:40,942 --> 00:27:42,526
بيخيال ديمن ، خودت ميدوني که الينا
505
00:27:42,577 --> 00:27:44,227
بهخاطر آزاد کردن من
ازت متنفر ميشه
506
00:27:44,279 --> 00:27:47,614
و جفتمون ميدونيم که تو واست مهمه
که الينا چي فکر ميکنه
507
00:27:47,699 --> 00:27:49,950
شايد ميخواستم يادت بندازم
که آزادي چجوري بوده
508
00:27:50,034 --> 00:27:51,234
قبل از اينکه کلاوس
اونو ازت بگيره
509
00:27:51,286 --> 00:27:53,003
تا وقتي که کلاوس زندهست
510
00:27:53,070 --> 00:27:54,705
هر کاري که بگه رو بايد بکنم
511
00:27:54,756 --> 00:27:56,072
منظور منم همينه استفن
512
00:27:56,124 --> 00:27:57,291
تو تسليم شدي
513
00:27:57,375 --> 00:27:59,543
حالا ميتوني يه گوشه بشيني
و جنده کوچولوي اون باشي
514
00:27:59,594 --> 00:28:00,877
يا اينکه ميتوني
به قدر کافي عصباني بشي
515
00:28:00,929 --> 00:28:02,179
و بتوني يه کاريش بکني
516
00:28:02,246 --> 00:28:04,748
ديمن ، نميشه اونو کشت
517
00:28:05,193 --> 00:28:07,537
شايد من بتونم يه کاري بکنم
518
00:28:11,255 --> 00:28:14,424
پسران سالواتور
519
00:28:19,263 --> 00:28:20,897
مايکل
520
00:28:26,446 --> 00:28:28,764
چرا مايکل شروع کرد
به شکار کردن کلاوس؟
521
00:28:32,148 --> 00:28:35,232
وقتي نيکلاوس
اولين انسانش رو کشت
522
00:28:35,276 --> 00:28:36,943
ژن گرگينهايش رو هم فعال کرد
523
00:28:38,462 --> 00:28:41,528
با اينکار اون تبديل به
بزرگترين سرافکندگي پدرم شد
524
00:28:41,804 --> 00:28:45,190
آره . آلايژا اين قسمت
از داستان رو واسم گفته بود
525
00:28:45,283 --> 00:28:48,302
مادرت با يکي از گرگينههاي اون دهکده
رابطه داشته
526
00:28:48,346 --> 00:28:49,913
کلاوس پسر اون نبوده
527
00:28:50,554 --> 00:28:52,474
مادرم سعي کرد که درستش کنه
528
00:28:53,207 --> 00:28:56,101
نفرين دورگهاي رو روي نيک گذاشت
تا جنبه گرگينهايش رو سرکوب کنه
529
00:28:56,197 --> 00:28:58,415
و بعد مادرم بهش پشت کرد
530
00:28:59,748 --> 00:29:04,670
ولي بزرگترين نقطه ضعف مايکل
به عنوان يک انسان غرورش بود
531
00:29:05,326 --> 00:29:07,787
به عنوان يه خونآشام
تشديد شده بود
532
00:29:09,803 --> 00:29:12,725
اون وحشي شد و نصف دهکده رو قتلعام کرد
533
00:29:14,361 --> 00:29:16,746
و بعد اومد خونه و مادرم رو کشت
534
00:29:18,448 --> 00:29:20,232
مايکل مادرت رو کشت؟
535
00:29:23,504 --> 00:29:27,373
گفت که اون قلبش رو شکسته
پس اونم بايد قلبش رو بشکنه
536
00:29:29,092 --> 00:29:32,044
قلبش رو از سينهاش درآورد
و نيک هم داشت تماشا ميکرد
537
00:29:33,011 --> 00:29:36,599
بعد از اون پدرم ديوونه شد
538
00:29:36,683 --> 00:29:39,435
و بقيه خونواده از هم پاشيدن
539
00:29:39,520 --> 00:29:42,271
نيک موند تا بتونه کمکم کنه
که مادرم رو دفن کنم
540
00:29:42,935 --> 00:29:45,257
اون ميدونست که بايد
با مادرم خداحافظي کنم
541
00:29:47,158 --> 00:29:50,494
ميدونم که فکر ميکني اون ازت متنفر بود
نيکلاوس ولي نبود
542
00:29:54,223 --> 00:29:56,391
اون فقط ترسيده بود
543
00:30:00,456 --> 00:30:02,491
متأسفم که به تو پشت کرد
544
00:30:02,506 --> 00:30:04,003
من هرگز اينکار رو نميکنم
545
00:30:06,285 --> 00:30:07,652
منم همينطور
546
00:30:15,222 --> 00:30:17,289
هميشه باهم خواهيم بود
547
00:30:19,292 --> 00:30:22,210
هميشه و هميشه
548
00:30:38,678 --> 00:30:40,296
هميشه و هميشه
549
00:30:40,924 --> 00:30:43,392
حتي با وجود اينکه 90 سال
تو رو توي يه تابوت حبس کرده بود
550
00:30:43,435 --> 00:30:44,830
ما خونآشاميم
551
00:30:45,018 --> 00:30:47,269
احساسات ما تشديد شدهست
552
00:30:47,337 --> 00:30:49,338
من کلهشقم
553
00:30:49,389 --> 00:30:50,971
آلايژا با اخلاقه
554
00:30:50,975 --> 00:30:52,824
...و نيک
555
00:30:55,458 --> 00:30:58,127
نيک هيچ تحملي در برابر کسايي
که نااميدش کردن نداره
556
00:30:58,727 --> 00:31:00,828
بيش از هزار ساله که يه خونوادهايم
557
00:31:00,855 --> 00:31:03,757
و هممون حداقل يکبار
اين اشتباهو مرتکب شديم
558
00:31:06,289 --> 00:31:08,190
من بارها اين اشتباهو کردم
559
00:31:08,909 --> 00:31:10,393
ولي هنوزم عاشقشي؟
560
00:31:13,213 --> 00:31:14,652
اون برادرمه
561
00:31:16,216 --> 00:31:17,750
و من جاودانهام
562
00:31:19,750 --> 00:31:22,538
بايد به جاش تا ابد تنها بمونم؟
563
00:31:30,445 --> 00:31:32,315
داستانو شنيدي ديگه
وقت رفتنه
564
00:31:33,600 --> 00:31:35,230
گفتم برو الينا
565
00:31:35,613 --> 00:31:36,891
نميدونم ميخواي چيکار کني
566
00:31:36,922 --> 00:31:38,237
ولي من ديگه نميخوام به اين بازي ادامه بدم
567
00:31:38,321 --> 00:31:40,222
من فقط دنبال يه دليل ميگردم
568
00:31:40,273 --> 00:31:41,378
که چرا نبايد مايکل رو بيدار کنيم
569
00:31:41,396 --> 00:31:42,563
منم هزاران دليل واست آوردم
570
00:31:42,993 --> 00:31:44,610
ولي در هر صورت اينکار رو ميکني
571
00:31:44,694 --> 00:31:46,245
ميدونم که ميخواي اون کمکت کنه
572
00:31:46,329 --> 00:31:47,663
تا برادر منو بکشي
من احمق نيستم
573
00:31:47,730 --> 00:31:49,686
چيز محرمانهاي نيست
که من بخوام کلاوس بميره
574
00:31:50,044 --> 00:31:53,914
اون يه مانع بر سر راه
زندگي استفن و منه
575
00:31:54,254 --> 00:31:55,933
هر کاري که دوست داري بکن
576
00:31:56,794 --> 00:31:59,175
خطرشو قبول کن و
خودت مايکل رو بيدار کن
577
00:31:59,242 --> 00:32:00,827
ولي اشتباه نکن
578
00:32:00,937 --> 00:32:02,888
اگه بخواي دنبال برادرم بياي
579
00:32:02,938 --> 00:32:05,780
تيکه پارهت ميکنم
580
00:32:07,104 --> 00:32:10,144
من خشمم رو از پدرم به ارث بردم
581
00:32:10,714 --> 00:32:12,269
حالا ديگه برو
582
00:32:17,786 --> 00:32:19,670
کلاوس وارد کشور شده؟
583
00:32:20,008 --> 00:32:21,005
نميتونم بهت بگم
584
00:32:21,073 --> 00:32:22,840
از وقتي که رفته باهات حرف زده؟
585
00:32:23,828 --> 00:32:25,259
نميتونم بهت بگم
586
00:32:25,327 --> 00:32:26,544
بسيارخب
587
00:32:27,010 --> 00:32:30,758
ميتوني بهم بگي آخرين باري
که با کلاوس حرف زدي کي بود؟
588
00:32:32,718 --> 00:32:35,603
من اين اجبار رو دارم
که هر کاري که کلاوس ميگه رو بکنم
589
00:32:35,670 --> 00:32:38,327
و اون ميگه که
دهن گشادمو بسته نگه دارم
590
00:32:38,344 --> 00:32:42,213
واقعاً اميدوارم که اين 20 سؤاليها
سلاح مخفيت نباشه
591
00:32:43,345 --> 00:32:45,895
ميدوني ديمن
592
00:32:46,418 --> 00:32:49,951
من خيلي بيشتر از سن تو
شکارچي خونآشامها بودم
593
00:32:50,018 --> 00:32:52,474
بهخاطر همينه که اينجا پيداتون کردم
594
00:32:52,871 --> 00:32:54,739
بهخاطر همينه که
ميخوام نيکلاوس رو پيدا کنم
595
00:32:54,784 --> 00:32:57,209
خب ، کلاوس نزديک هزار ساله
که داره فرار ميکنه
596
00:32:57,224 --> 00:32:59,526
پس اگه فکر ميکني
...اين دور و بر ميتوني چيزي
597
00:32:59,578 --> 00:33:03,795
مواظب باش استفن
تکون بخوري قلبشو درميارم
598
00:33:03,835 --> 00:33:05,800
...حالا
599
00:33:05,867 --> 00:33:07,752
کلاوس کجاست؟
600
00:33:10,038 --> 00:33:11,806
زودباش
601
00:33:11,873 --> 00:33:13,758
ديگه چجوري بپرسم استفن؟
602
00:33:15,260 --> 00:33:16,543
يه حرکت اشتباه
اون ميميره
603
00:33:16,595 --> 00:33:17,895
مگر اينکه واست مهم نباشه
604
00:33:17,980 --> 00:33:20,898
احساسات اون از بين رفته
نميتونه اهميت بده
605
00:33:21,742 --> 00:33:22,767
واقعاً؟
606
00:33:22,851 --> 00:33:25,019
ارتباطش با کلاوس انقدر قويه که
607
00:33:25,070 --> 00:33:27,776
اجازه ميده تنها برادرش بميره؟
608
00:33:29,823 --> 00:33:31,525
نظري نداري؟
609
00:33:31,576 --> 00:33:32,943
فکر کن استفن
610
00:33:36,865 --> 00:33:38,532
فکر کنم حق با توئه
611
00:33:38,583 --> 00:33:40,034
اون توي يه بنبسته
612
00:33:42,547 --> 00:33:44,357
تو هم همينطور ديمن
613
00:33:44,639 --> 00:33:45,589
صبر کن
614
00:33:47,909 --> 00:33:48,876
ميتونم برگردونمـش
615
00:33:49,332 --> 00:33:52,117
ميتونم واسش يه طعمه بذارم
که برگرده به ميستيکفالز
616
00:33:57,655 --> 00:34:00,137
اينم از روزنه فرار ما
617
00:34:01,390 --> 00:34:04,141
مجبور بودم يهکم اذيتش کنم ديگه
618
00:34:05,444 --> 00:34:08,192
کلاوس رو به ميستيکفالز برگردون
619
00:34:09,338 --> 00:34:11,982
و من با کمال ميل يه تيکه چوب
توي قلبش فرو ميکنم
620
00:34:12,067 --> 00:34:13,217
...اگه نتوني
621
00:34:15,345 --> 00:34:17,363
يه تيکه چوب توي قلب خودت فرو ميکنم
622
00:34:30,805 --> 00:34:33,512
آره . تا جايي که ميشد رو رمزگشايي کرديم
623
00:34:33,894 --> 00:34:35,592
خونآشام
624
00:34:35,917 --> 00:34:37,555
گرگينه
625
00:34:38,146 --> 00:34:39,399
قتلعام
626
00:34:39,641 --> 00:34:41,643
ضرب و شتم و غيره و غيره
627
00:34:41,863 --> 00:34:42,994
اين درخت بلوط سفيده
628
00:34:45,025 --> 00:34:48,144
که يعني وقتي که اون درخت رو نابود کردن
629
00:34:48,729 --> 00:34:50,863
تنها راهي که ممکن بود
به وسيلهش کشته بشن رو از بين بردن
630
00:34:50,930 --> 00:34:54,867
باشه پس يهجورايي درخت
همون سلاحه
631
00:34:54,934 --> 00:34:56,152
ولي اينو که قبلاً هم ميدونستيم
632
00:34:56,236 --> 00:34:58,254
چيزي که در موردش مطمئن نيستيم اينه
633
00:34:58,322 --> 00:34:59,855
نماد جادوگر رو داريم
634
00:34:59,923 --> 00:35:02,431
و چيزي که شبيه قلبيه
که داره ازش خون ميچکه
635
00:35:02,868 --> 00:35:06,545
اونم برعکس که يهجورايي
نشانگر علامت مرگه
636
00:35:08,461 --> 00:35:10,727
مايکل با درآوردن قلب
اون جادوگر از سينه اونو کشت
637
00:35:13,633 --> 00:35:16,783
ولي چرا اون يکي به
مرگ جادوگر متصله؟
638
00:35:16,862 --> 00:35:19,313
نميدونم . هنوز تا اينجاهاشو پيش نرفتيم
639
00:35:21,912 --> 00:35:23,612
خداي من
640
00:35:24,077 --> 00:35:26,283
ربکا داستان اصلي رو نميدونه
641
00:35:32,629 --> 00:35:35,747
فکر کنم دوباره بهت گفتم که بري
642
00:35:36,009 --> 00:35:38,144
از کجا ميدوني که مايکل
مادرت رو کشته؟
643
00:35:39,629 --> 00:35:41,630
نيک اونجا بود
خودش بهم گفت
644
00:35:44,379 --> 00:35:45,801
بهت دروغ گفته
645
00:35:45,853 --> 00:35:46,969
اونوقت تو از کجا ميدوني؟
646
00:35:47,020 --> 00:35:50,023
غاري که اسامي خونوادهتون رو
توش حک کردين
647
00:35:50,120 --> 00:35:51,537
پر از نمادهاي مختلفه
648
00:35:51,808 --> 00:35:52,976
داستان خونواده شما
649
00:35:52,988 --> 00:35:54,714
اينکه چطور پدر و مادرتون اومدن
650
00:35:55,177 --> 00:35:57,345
که چجوري صلح کردن
651
00:35:57,998 --> 00:35:59,913
افسوني که اونا رو تبديل به خونآشام کرد
652
00:36:00,044 --> 00:36:03,394
و اين...اين نماد دورگههاست
653
00:36:03,448 --> 00:36:06,706
اين ترکيب نماد گرگينه و خونآشامه
654
00:36:07,976 --> 00:36:09,833
و اينم مال مادرته
655
00:36:11,436 --> 00:36:13,121
گردنبندش
656
00:36:13,830 --> 00:36:15,831
و اين داستان مرگشه
657
00:36:20,170 --> 00:36:23,172
دورگه جادوگر اصيل رو کشت
658
00:36:23,936 --> 00:36:26,442
مايکل نه ، کلاوس
659
00:36:27,677 --> 00:36:28,611
نه
660
00:36:29,454 --> 00:36:30,546
نه . اون همچين کاري نميکنه
661
00:36:30,597 --> 00:36:31,547
مادرت اون نفرين رو روي اون گذاشت
662
00:36:31,598 --> 00:36:33,216
باعث شد که اون تنها کسي باشه
663
00:36:33,267 --> 00:36:35,184
که اون ژن رو داره و بعد
اونو پس زد
664
00:36:35,964 --> 00:36:39,560
پرخاشگري و خشونت
همراه با ژن گرگينهاي ايجاد ميشه
665
00:36:39,583 --> 00:36:42,440
وقتي که اون تبديل شد
همه اونا تشديد شدن
666
00:36:42,507 --> 00:36:43,782
اون مادرتو کشت ربکا
667
00:36:43,894 --> 00:36:45,478
و بعد اين دروغ رو در مورد پدرت
668
00:36:45,595 --> 00:36:48,264
از خودش ساخت تا تو رو از دست نده
669
00:36:50,567 --> 00:36:51,530
اين هيچ معنايي نداره
670
00:36:51,585 --> 00:36:53,202
اينا فقط چندتا نقاشي احمقانهست
671
00:36:53,270 --> 00:36:56,789
يه سري آدم احمق که اصلاً نميدونستن
خونواده من کين اينا رو کشيدن
672
00:36:57,658 --> 00:36:59,542
پس چرا انقدر به هم ريختي؟
673
00:36:59,554 --> 00:37:01,489
چرا داري اينکار رو با من ميکني؟
674
00:37:01,611 --> 00:37:03,129
من هيچ کاري باهات نکردم
675
00:37:03,173 --> 00:37:04,740
کلاوس مادرتو کشت
676
00:37:04,832 --> 00:37:06,999
اون مانع من شده
مانع تو و همه آدماي ديگه
677
00:37:07,044 --> 00:37:08,377
هزار ساله که داره اينکار رو ميکنه
678
00:37:08,398 --> 00:37:09,714
بايد جلوشو بگيريم
679
00:37:09,743 --> 00:37:11,026
خفهشو . فقط خفهشو
680
00:37:11,038 --> 00:37:12,959
ديگه حرف نزن
هيچي نگو
681
00:37:54,965 --> 00:37:57,216
خب ، 10 امتياز بهخاطر حس بوياييت بهت ميدم
682
00:37:57,301 --> 00:37:58,634
حداقل الان ميدونيم که کلاوس
683
00:37:58,685 --> 00:37:59,769
و آلايژا حقههاشونو
از کجا ياد گرفتن
684
00:37:59,836 --> 00:38:02,004
البته فکر نميکنم که مجبور بوده باشي
تا آخرين لحظه صبر کني
685
00:38:02,101 --> 00:38:03,185
تا بالاخره دخالت کني
686
00:38:04,107 --> 00:38:05,975
من دخالت نکردم ديمن
687
00:38:06,026 --> 00:38:08,728
برادرم داره ميميره"
688
00:38:08,812 --> 00:38:11,324
و من بايد براي بار تريليارديوم
"زندگيشو نجات ميدادم
689
00:38:11,392 --> 00:38:13,827
مواظب باش استفن
انسانيتت داره خودشو نشون ميده
690
00:38:14,684 --> 00:38:17,119
راستش ميدوني چيه؟
حق با توئه ديمن
691
00:38:17,187 --> 00:38:19,572
حق با توئه
يادم انداختي که
692
00:38:19,656 --> 00:38:21,190
آزادي چه حسي داره
693
00:38:21,241 --> 00:38:23,125
و وقتي که کلاوس رو بکشيم
694
00:38:23,193 --> 00:38:24,493
من آزاد ميشم
695
00:38:24,545 --> 00:38:26,078
آزاد ميشم که برم
696
00:38:26,803 --> 00:38:29,165
ميبيني ، من اينکار رو بهخاطر تو نکردم ديمن
697
00:38:29,216 --> 00:38:30,883
بهخاطر خودم کردم
698
00:38:31,647 --> 00:38:32,947
البته استفن
699
00:38:33,203 --> 00:38:34,722
هر چي که تو بگي
700
00:38:35,687 --> 00:38:37,109
چرا داري اينکار رو ميکني؟
701
00:38:37,186 --> 00:38:38,366
از من چي ميخواي؟
702
00:38:38,413 --> 00:38:39,875
چرا همه ميخوان منو نجات بدن؟
703
00:38:39,927 --> 00:38:41,594
چون مجبورم استفن
704
00:38:42,035 --> 00:38:43,712
چون تو با کلاوس در افتادي
705
00:38:43,764 --> 00:38:45,214
تا جون منو نجات بدي
706
00:38:45,265 --> 00:38:46,816
چون بهت مديونم
707
00:38:48,218 --> 00:38:50,436
و نميتونم همينجوري توي يه
سلول ولت کنم تا بپوسي
708
00:38:54,107 --> 00:38:55,691
بهتره که مواظب باشي داداش
709
00:38:57,242 --> 00:38:59,115
انسانيتت داره خودشو نشون ميده
710
00:39:40,037 --> 00:39:42,154
ديمن ، جداً؟
711
00:39:42,222 --> 00:39:43,539
مايکل رو پيدا کرديم
712
00:39:43,607 --> 00:39:44,540
چي؟
713
00:39:44,607 --> 00:39:45,400
چطوري؟
714
00:39:45,443 --> 00:39:47,150
نميدونم . فکر کنم کاترين پيداش کرده بوده
715
00:39:47,725 --> 00:39:49,643
نقشهمون داره عملي ميشه
716
00:39:50,680 --> 00:39:53,266
ميبيني؟ خودم حواسم هست
717
00:39:54,874 --> 00:39:56,353
شروع کن ، لگد بزن . غر بزن . جيغ بکش
718
00:39:56,386 --> 00:39:58,681
مطمئنم که کل روز رو داشتي
برنامهريزي ميکردي که الان چي غرغر کني
719
00:39:58,736 --> 00:39:59,672
نميخوام سرت غر بزنم
720
00:39:59,756 --> 00:40:00,673
چرا نميخواي؟
721
00:40:00,757 --> 00:40:02,725
من بهت نامردي کردم
استفن رو آزاد کردم
722
00:40:02,792 --> 00:40:04,126
و ميدوني چيه؟
نتيجه معکوس داد
723
00:40:04,177 --> 00:40:05,811
اون از هميشه عوضيتر شده
724
00:40:05,825 --> 00:40:08,539
فقط الان عوضيايه که طرف مائه
725
00:40:08,565 --> 00:40:09,565
من عصباني نيستم
726
00:40:09,633 --> 00:40:11,752
خستم . فقط ميخوام بخوابم
727
00:40:12,564 --> 00:40:14,679
نه . فکر ميکنم سلاح
مايکل يه تيکه چوب باشه
728
00:40:14,702 --> 00:40:15,905
آخه يه چيزايي در موردش گفت
729
00:40:15,972 --> 00:40:17,239
خب پس احتمالاً بايد يه تيکه چوب
730
00:40:17,307 --> 00:40:19,241
از درخت بلوط سفيد باشه
قبل از اينکه بسوزوننش
731
00:40:19,309 --> 00:40:20,476
پس حق با من بود
732
00:40:22,488 --> 00:40:25,820
بعد از همه اونکارا ديوار
ما رو به مايکل رسوند
733
00:40:26,148 --> 00:40:27,950
ما رو به خيلي بيشتر از اون رسوند
734
00:40:28,404 --> 00:40:30,486
فکر کنم ربکا هم الان طرف مائه
735
00:40:30,537 --> 00:40:31,537
واقعاً؟
736
00:40:31,621 --> 00:40:33,172
از اون چي ميشه فهميد آخه؟
737
00:40:33,256 --> 00:40:35,259
ازش فهميدم که اون فقط يه دختره
738
00:40:35,842 --> 00:40:39,211
که وقتي خيلي بچه بوده
مادرشو از دست داده
739
00:40:39,296 --> 00:40:41,887
و بهطور کورکورانه
و بيملاحظهاي هم عاشقه
740
00:40:41,914 --> 00:40:43,909
حتي اگه اونو از پا دربياره
741
00:40:55,345 --> 00:40:57,672
ميدوني بعد از همه حرفا و کارا
742
00:40:58,281 --> 00:41:00,849
هيچي مهمتر از کانون خانواده نيست
743
00:41:04,538 --> 00:41:06,872
اينو بايد به داداشم بگي
744
00:41:11,197 --> 00:41:14,046
از دستت عصباني نيستم
که اونو آزاد کردي ديمن
745
00:41:18,218 --> 00:41:21,454
فکر کنم تو بايد اون کسي باشي
که اونو از دست خودش نجات ميده
746
00:41:23,490 --> 00:41:26,308
من نميتونم چون عاشق منه
747
00:41:28,711 --> 00:41:30,980
ولي تو ميتوني چون عاشق توئه
748
00:41:38,023 --> 00:41:40,489
ميشه بقيهشو فردا واست بگم؟
749
00:41:43,893 --> 00:41:45,478
حتماً
750
00:41:52,200 --> 00:41:53,200
ترجمه و زيرنويس : عماد
751
00:41:54,200 --> 00:41:55,200
ارائهاي از تيم ترجمه سايت
.::www.9movie.co::.