1 00:00:17,502 --> 00:00:20,002 ‫[ روسیه، 1اُم اکتبر 1989] 2 00:00:29,002 --> 00:00:35,002 ‫«:: مــتـرجـم: مرتضی ::»|^| GodBless |^| 3 00:02:22,225 --> 00:02:26,229 ‫در ساعت دوازده روز اول اکتبر 1989، 4 00:02:26,312 --> 00:02:29,232 ‫43 زن در سراسر .دنیا زایمان کردند 5 00:02:29,315 --> 00:02:31,192 ‫نکته‌ی غیرعادی درمورد ...این واقعیت اینه 6 00:02:31,276 --> 00:02:35,155 ‫که هیچکدام از این زنان در ‫شروع روز باردار نبودند. 7 00:02:36,573 --> 00:02:40,994 ‫سر « رجینالد هارگریوس»، ،میلیاردر ماجراجو و عجیب 8 00:02:41,077 --> 00:02:44,914 تصمیم گرفت تا هرتعداد بچه‌ای که‫ ‫ می‌تونه پیدا و به فرزندخوندگی بپذیره. 9 00:02:44,998 --> 00:02:46,332 ‫شگفت‌آوره! 10 00:02:51,129 --> 00:02:52,380 ‫بابتش چقدر می‌خوای؟ 11 00:02:56,381 --> 00:03:01,381 ‫[ هفت بچه به فرزندخوندگی پذیرفت ] 12 00:03:35,225 --> 00:03:37,225 ‫[ زمان حال ] 13 00:04:48,000 --> 00:04:50,000 ‫[ ایستگاه ماه ] 14 00:04:50,225 --> 00:04:53,225 ‫[ شماره‌ی 1: لوتر ] 15 00:05:10,026 --> 00:05:12,562 ‫جای گاوصندوق رو نشونم بده، ‫وگرنه خانواده‌ت می‌میرن! 16 00:05:13,062 --> 00:05:14,731 ‫گاوصندوق کجاست؟ 17 00:05:14,814 --> 00:05:16,399 ‫فقط ما رو تنها بذار! 18 00:05:16,482 --> 00:05:20,653 ‫آخر هفته احتمال بارش هست. 19 00:05:24,654 --> 00:05:26,654 ‫[ شماره‌ی 2: دیگو ] 20 00:05:27,869 --> 00:05:29,120 ‫این یارو کیه؟ 21 00:05:48,139 --> 00:05:49,599 ‫این طرف، این طرف! 22 00:05:49,600 --> 00:05:51,600 ‫[ شماره‌‌ی 3: الیسون ] 23 00:05:59,942 --> 00:06:01,736 ‫اینم محبوب ما، «الیسون»! 24 00:06:10,661 --> 00:06:11,788 ‫آه! تو بی‌نظیری! 25 00:06:17,789 --> 00:06:20,389 ‫[ شماره‌ی 4: کلاوس ] 26 00:06:20,421 --> 00:06:22,507 ‫هی تو، قوی بمون. 27 00:06:22,590 --> 00:06:24,217 ‫بهت اطمینان دارم، باشه؟ 28 00:06:24,300 --> 00:06:25,468 ‫تو، زیاد نه. 29 00:06:27,220 --> 00:06:28,304 ‫خداحافظ، «کلاوس» 30 00:06:31,000 --> 00:06:33,000 [ توانبخشی ] 31 00:06:35,103 --> 00:06:36,562 ‫زود می‌بینیمت، «کلاوس». 32 00:06:38,000 --> 00:06:39,000 [ سی روز پاکی ] 33 00:06:40,066 --> 00:06:42,360 چیزی مصرف نکن 34 00:07:08,928 --> 00:07:11,848 ‫تماس ورودی. 35 00:07:34,829 --> 00:07:36,706 ‫خانواده‌ت الان در امان هستن. 36 00:07:43,254 --> 00:07:46,007 ‫هم‌اکنون پخش زنده‌ی .یک خبر فوری رو داریم 37 00:07:48,217 --> 00:07:50,178 ‫- یکی دیگه! ‫- الیسون، اینجا! 38 00:07:53,097 --> 00:07:54,932 ‫الیسون، الیسون! 39 00:07:55,433 --> 00:07:57,810 ‫- الیسون! ‫- الیسون! اخبارُ شنیدی؟ 40 00:07:58,019 --> 00:08:00,062 ‫آخرین بار پدرت رو کی دیدی؟ 41 00:08:00,146 --> 00:08:02,190 ‫خبری از برادرهات نداری؟ 42 00:08:03,983 --> 00:08:06,194 ‫الیسون، تو مراسم ختم لباس ولنتینو می‌پوشی؟ 43 00:08:39,000 --> 00:08:40,300 ‫[ خداحافظ ] 44 00:08:45,000 --> 00:08:46,300 ‫[ خبر فوری ] 45 00:08:48,569 --> 00:08:49,570 ‫لحظاتی پیش، 46 00:08:49,654 --> 00:08:51,656 ‫پلیس خبر فوت عجیب‌ترین و منزوی‌ترین 47 00:08:51,739 --> 00:08:53,157 ‫میلیاردر جهان را گزارش داد. 48 00:09:17,158 --> 00:09:20,158 ‫[ شماره‌ی 7: وانیا ] 49 00:09:40,000 --> 00:09:42,600 ‫[ سِر رجینالد هارگریوس فوت کرده است ] 50 00:09:42,999 --> 00:09:44,041 ‫بابا... 51 00:11:30,000 --> 00:11:32,000 « آکادمی آمبرلا » 52 00:11:54,338 --> 00:11:55,338 ‫سلام، مامان. 53 00:11:59,969 --> 00:12:00,969 ‫مامان؟ 54 00:12:04,265 --> 00:12:05,391 ‫وانیا؟ 55 00:12:06,142 --> 00:12:07,810 ‫واقعاً اینجایی. 56 00:12:10,312 --> 00:12:12,231 ‫- سلام، الیسون. ‫- سلام، خواهر. 57 00:12:23,075 --> 00:12:25,077 ‫آه، اون اینجا چیکار می‌کنه؟ 58 00:12:25,494 --> 00:12:27,705 ‫تو اینجا جایی نداری. ‫نه بعد از کاری که کردی. 59 00:12:27,788 --> 00:12:29,999 ‫واقعاً می‌خوای امروز این بحث رو پیش بکشی؟ 60 00:12:31,667 --> 00:12:33,687 ‫چقدر هم مناسب .موقعیت لباس پوشیدی 61 00:12:33,711 --> 00:12:35,421 ‫حداقل من سیاه پوشیدم. 62 00:12:37,339 --> 00:12:39,216 ‫می‌دونی چیه؟ .من... شاید راست میگه 63 00:12:39,300 --> 00:12:41,260 ‫- و شاید من نباید... ‫- اونُ فراموش کن. 64 00:12:42,344 --> 00:12:43,554 ‫خوشحالم اینجایی. 65 00:13:21,467 --> 00:13:22,787 ‫می‌تونم برات خلاصه‌ش کنم. 66 00:13:23,803 --> 00:13:24,970 ‫تمام‌شون قفلن. 67 00:13:25,554 --> 00:13:28,616 ‫اثری از ورود به زور یا درگیری نیست. 68 00:13:29,016 --> 00:13:30,434 ‫هیچ چیز غیرعادی نیست. 69 00:13:33,395 --> 00:13:36,565 ‫آه، خیلی بزرگ شدی، «لوتر». 70 00:13:38,651 --> 00:13:40,903 ‫رازش چیه، ها؟ پروتئین می‌زنی؟ 71 00:13:41,445 --> 00:13:42,445 ‫کربوهیدرات کم؟ 72 00:13:42,655 --> 00:13:43,655 ‫چی می‌خوای؟ 73 00:13:48,327 --> 00:13:49,537 ‫گزارش کالبدشکافی. 74 00:13:51,497 --> 00:13:52,497 آه 75 00:13:55,709 --> 00:13:56,877 ‫و چرا دست توئه؟ 76 00:13:57,211 --> 00:14:00,965 ‫خب، چون من... .به زور وارد دفتر پزشک‌ قانونى‌ شدم 77 00:14:01,048 --> 00:14:04,802 ‫و چه غافلگیری‌ای، .مرگ بابا طبیعی بود 78 00:14:05,928 --> 00:14:07,888 ‫فقط یه سکته‌ی قلبی ساده. 79 00:14:09,598 --> 00:14:10,599 ‫آره، خب؟ 80 00:14:10,683 --> 00:14:12,434 ‫خب، برای چی اینجایی. 81 00:14:13,310 --> 00:14:14,878 ‫همه‌ی پنجره‌ها رو بررسی می‌کنی؟ 82 00:14:14,937 --> 00:14:17,606 ‫- تو اول از همه سرصحنه بودی؟ ‫- «پوگو» پیداش کرد. 83 00:14:17,898 --> 00:14:21,485 ‫آره با پوگو حرف زدم. گفت نتونست عینک یه چشمی ‫بابا رو پیدا کنه. 84 00:14:21,569 --> 00:14:23,153 ‫و منظورت چیه؟ 85 00:14:23,237 --> 00:14:26,517 یه بارم به ذهنت میاد دیده باشی ‫بابا اون عینک رو به چشم نزده باشه؟ 86 00:14:27,449 --> 00:14:29,660 ‫نه. که یعنی یه نفر .اون رو برداشته 87 00:14:29,743 --> 00:14:32,204 ‫که یعنی وقتی مُرد .احتمالاً تنها نبوده 88 00:14:32,621 --> 00:14:35,708 ‫هیچ رازی اینجا نیست. .هیچی برای انتقام گرفتن نیست 89 00:14:35,791 --> 00:14:37,826 ‫چیزی برای حل کردن نیست، ‫ .هیچ چیزِ اینجوری‌ای 90 00:14:37,918 --> 00:14:40,921 ‫فقط یه پیرمرد غمگین ...که تو یه خونه‌ی 91 00:14:41,005 --> 00:14:43,048 ‫خالی و بزرگ، .نفس آخر رو کشیده 92 00:14:43,507 --> 00:14:45,885 ‫همونطور که سزاوارش بود. 93 00:14:46,343 --> 00:14:47,343 ‫بهتره بری. 94 00:14:48,721 --> 00:14:51,098 ‫هرچی تو بگی، ‫برادر. 95 00:15:15,800 --> 00:15:19,800 [ مصاحبه‌ی اختصاصی با آکادمی آمبرلا ] [ بچه‌های شگفت‌انگیز ] 96 00:15:27,000 --> 00:15:30,000 [ زندگی غیرعادی من بعنوان شماره‌ی هفت ] [ وانیا هارگریوس ] 97 00:15:41,000 --> 00:15:44,000 [ بابا، با خودم گفتم، چرا که نه؟ ] 98 00:15:48,238 --> 00:15:50,282 ‫به خونه خوش آمدی، خانم «وانیا». 99 00:15:50,658 --> 00:15:51,658 ‫پوگو 100 00:16:00,417 --> 00:16:02,753 ‫خیلی از دیدنت خوشحالم. 101 00:16:05,339 --> 00:16:07,758 ‫آه، بله، خود زندگی‌نامه‌‌ـت. 102 00:16:08,217 --> 00:16:09,259 ‫می‌دونی... 103 00:16:12,221 --> 00:16:13,347 ‫اصلاً خوندش؟ 104 00:16:13,931 --> 00:16:14,931 ‫همم... 105 00:16:16,016 --> 00:16:17,685 ‫ تا جایی که می‌دونم نه. 106 00:16:24,024 --> 00:16:26,610 ‫از وقتی "پنج" ناپدید شده چقدر می‌گذره؟ 107 00:16:27,861 --> 00:16:31,615 ‫16 سال و 4 ماه و 14 روز. 108 00:16:33,659 --> 00:16:35,786 ‫پدرت اصرار داشت .حساب‌ـش دستم باشه 109 00:16:37,287 --> 00:16:38,956 ‫می‌خوای یه چیز احمقانه بشنوی؟ 110 00:16:39,665 --> 00:16:42,001 ‫همیشه لامپ‌ها رو .براش روشن میذاشتم 111 00:16:43,168 --> 00:16:45,337 ‫می‌ترسیدم برگرده، 112 00:16:46,088 --> 00:16:48,048 ‫و دیروقت باشه و خونه تاریک باشه 113 00:16:48,132 --> 00:16:50,801 ‫و نتونه ما رو پیدا کنه، .و دوباره بذاره بره 114 00:16:51,385 --> 00:16:53,887 ‫منم هر شب یکم خوراکی آماده می‌کردم 115 00:16:53,971 --> 00:16:56,140 ‫و مطمئن می‌شدم همه‌ی .چراغ‌ها روشن باشه 116 00:16:56,223 --> 00:16:57,766 ‫اوه، خوراکی‌هات .رو یادم میاد 117 00:16:58,392 --> 00:17:01,145 ‫و مطمئنم نصف اون ‌کره‌ی بادوم‌زمینی 118 00:17:01,228 --> 00:17:03,088 ‫و ساندویچ مارشملوها رو خوردم. 119 00:17:06,900 --> 00:17:10,738 ‫پدرت همیشه باور داشت 120 00:17:10,821 --> 00:17:13,490 ‫شماره‌ی پنج هنوز .یه جایی اون بیرونه 121 00:17:13,991 --> 00:17:15,367 ‫هیچوقت امیدش رو از دست نداد. 122 00:17:16,201 --> 00:17:17,745 ‫و ببین به کجا کشیده شد. 123 00:17:34,428 --> 00:17:37,765 ‫بچه‌ها آماده‌ی خواب هستن، قربان. ‫می‌خوان شب بخیر بگن. 124 00:17:56,533 --> 00:17:59,745 ‫خیلی‌خب! وقت خوابه، بچه‌ها. .بریم دیگه 125 00:18:00,537 --> 00:18:01,622 ‫بریم دیگه. 126 00:18:03,457 --> 00:18:05,793 ‫زودباش بیا، الیسون، .پدرت کار داره 127 00:18:05,876 --> 00:18:07,503 ‫اون همیشه کار داره. 128 00:18:12,132 --> 00:18:15,594 ‫پول‌ نقد کجاست، بابا؟ 129 00:18:19,515 --> 00:18:20,974 ‫پول‌ نقد کجاست؟ 130 00:18:24,812 --> 00:18:26,688 ‫کلاوس؟ اینجا چیکار داری؟ 131 00:18:26,772 --> 00:18:28,982 ‫آه! الیسون! 132 00:18:29,525 --> 00:18:31,443 ‫وای، خودتی؟ 133 00:18:32,736 --> 00:18:34,696 ‫هی، بیا بغلم. 134 00:18:34,780 --> 00:18:35,906 ‫خیلی وقته ندیدمت. 135 00:18:36,365 --> 00:18:39,618 ‫خیلی زیاد. هی راستش .امیدوار بودم ببینمت 136 00:18:39,701 --> 00:18:42,704 ‫چون می‌خواستم امضات رو بگیرم. 137 00:18:42,788 --> 00:18:44,706 ‫و به کلکسیونم اضافه کنم! 138 00:18:46,375 --> 00:18:49,419 ‫- تازه از توانبخشی اومدی؟ ‫- نه، نه، نه، نه، نه. 139 00:18:49,503 --> 00:18:52,089 ‫نه. دیگه اونجاها نمیرم. 140 00:18:52,172 --> 00:18:54,333 ‫فقط اومدم تا به خودم ثابت کنم 141 00:18:54,550 --> 00:18:57,636 ‫که پیرمرد واقعاً مُرده. 142 00:18:59,263 --> 00:19:02,683 ‫و همینطوره! اون مُرده. آره! 143 00:19:02,766 --> 00:19:05,144 ‫می‌دونی از کجا می‌دونم؟ ،چون اگه زنده بود 144 00:19:05,227 --> 00:19:09,731 ‫به هیچکدوم از ما اجازه ‫نمی‌داد وارد اتاقش بشیم. 145 00:19:10,774 --> 00:19:12,734 ‫اون همیشه اینجا بود، ،تمام بچگی‌مون 146 00:19:12,818 --> 00:19:15,863 ‫عذاب بعدی‌ـش رو برنامه‌ریزی می‌کرد، نه؟ 147 00:19:15,946 --> 00:19:19,199 ‫یادته چطور بهمون نگاه می‌کرد؟ ‫اون اخم‌هاش؟ 148 00:19:19,867 --> 00:19:21,994 ‫خدا رو شکر بابای واقعی ما نیست 149 00:19:22,077 --> 00:19:24,955 ‫وگرنه اون چشمای مُرده و بی‌روح رو ‫به ارث می‌بردیم! 150 00:19:27,332 --> 00:19:30,352 ‫- شماره‌ی 3! ‫- از رو صندلی‌ـش بلند شو. 151 00:19:31,420 --> 00:19:33,380 ‫آه وای، لوتر! 152 00:19:33,463 --> 00:19:34,506 ‫وای، تو واقعاً، آه... 153 00:19:35,457 --> 00:19:37,609 ‫واقعاً تو این چند سال‌ عضله به هم زدی، ها؟ 154 00:19:37,693 --> 00:19:40,737 ‫- کلاوس. ‫- نمی‌خواد بگی. داشتم می‌رفتم. 155 00:19:41,638 --> 00:19:46,059 ‫شما می‌تونین حرفاتونُ بزنین. 156 00:19:46,518 --> 00:19:48,187 ‫- بندازش. ‫- ببخشید؟ ‫[ بچلونم] 157 00:19:48,854 --> 00:19:50,397 ‫زودباش. الان. 158 00:19:53,775 --> 00:19:55,819 ‫باشه. باشه. 159 00:19:56,320 --> 00:20:00,574 ‫فقط یه پیش‌پرداخت !از ارثیه‌مون بود 160 00:20:01,033 --> 00:20:02,284 ‫همه‌ش همینه. 161 00:20:04,036 --> 00:20:06,705 .لازم نیست جوش بیاری 162 00:20:20,093 --> 00:20:22,721 آه 163 00:20:23,013 --> 00:20:26,308 ‫خب، کلاوس هنوز کلاوسِ، ‫اگه می‌خواستی بدونی. 164 00:20:26,642 --> 00:20:29,895 ‫می‌دونی بعد از تمام این سال‌ها، ‫به طرز عجیبی مایه‌ی آرامشم شد. 165 00:20:30,896 --> 00:20:32,272 ‫دیگو رو ندیدی؟ 166 00:20:32,564 --> 00:20:34,483 ‫- با اون لباس احمقانه‌ش؟ ‫- اوه، می‌دونم. 167 00:20:34,566 --> 00:20:36,610 ‫به نظرت تو حموم هم اینُ می‌پوشه؟ 168 00:20:36,693 --> 00:20:38,362 ‫- یعنی زیر دوش؟ ‫- آره. 169 00:20:38,445 --> 00:20:39,821 ‫آره، معلومه! 170 00:20:46,495 --> 00:20:49,289 ‫من، آه... مطمئن نبودم بیای. 171 00:20:51,541 --> 00:20:52,668 ‫منم همینطور. 172 00:20:53,794 --> 00:20:54,794 ‫عالی به نظر می‌رسی. 173 00:20:58,257 --> 00:20:59,258 ‫ممنون. 174 00:21:00,384 --> 00:21:02,511 ‫پاتریک و کلیر کجان؟ 175 00:21:02,594 --> 00:21:05,514 ‫پاتریک هشت ماه پیش .تقاضای طلاق کرد 176 00:21:09,184 --> 00:21:11,728 ‫البته تو نمی‌دونی تو رفته بودی. 177 00:21:12,813 --> 00:21:14,022 ‫کلیر چطور؟ 178 00:21:19,278 --> 00:21:20,845 پاتریک حضانت رو گرفت 179 00:21:22,072 --> 00:21:23,156 ‫لعنتی. 180 00:21:27,202 --> 00:21:28,202 ‫خب... 181 00:21:28,829 --> 00:21:31,465 ‫همیشه می‌تونی ...آه، می‌دونی 182 00:21:32,908 --> 00:21:34,408 ‫ اون توانایی شایعه‌ـت .رو انجام بدی 183 00:21:34,418 --> 00:21:36,044 ‫آره، از اون کارها دیگه نمی‌کنم. 184 00:21:37,045 --> 00:21:39,715 ‫- چه اتفاقی افتاد؟ ‫- همونی که همیشه اتفاق می‌افته. 185 00:21:40,424 --> 00:21:43,135 ‫یه آرزو کردم و برآورده شد، و ‫نتونستم پسش بگیرم. 186 00:21:57,399 --> 00:21:58,399 ‫آم... 187 00:21:58,817 --> 00:22:01,361 ‫فکر کنم بهتره شروع کنیم. 188 00:22:01,445 --> 00:22:04,072 ‫خب، با خودم گفتم می‌تونیم یه جور مراسم یادبود بگیریم 189 00:22:04,156 --> 00:22:05,365 ‫تو حیاط دم غروب. 190 00:22:05,949 --> 00:22:08,327 ‫چند کلمه بگیم، تو جای .مورد علاقه‌ی بابا 191 00:22:08,410 --> 00:22:10,704 ‫- بابا جای مورد علاقه داشت؟ ‫- می‌دونی زیر درخت بلوط. 192 00:22:11,997 --> 00:22:14,058 ‫همیشه اونجا می‌نشست. ‫هیچکدوم نرفتین اونجا؟ 193 00:22:14,082 --> 00:22:15,292 پذیرایی هم داره؟ 194 00:22:16,335 --> 00:22:19,529 ‫چایی؟ کیک؟ ‫ساندویچ خیار .همیشه مشتری داره 195 00:22:19,613 --> 00:22:22,632 ‫چی؟ نه. اونو خاموش کن. ‫می‌دونی بابا .سیگار کشیدن رو اینجا ممنوع کرد 196 00:22:22,716 --> 00:22:24,760 ‫- اون دامنه منه؟ ‫- چی؟ 197 00:22:24,843 --> 00:22:27,637 ‫اوه، آره، این. .تو اتاقت پیداش کردم 198 00:22:27,721 --> 00:22:32,309 ‫یکم قدیمی‌ـه ولی این .زیر هوا میرسه 199 00:22:32,392 --> 00:22:36,396 ‫گوش کنین، هنوز چیزهای مهمی ‫هست که باید حرف بزنیم، باشه؟ 200 00:22:36,480 --> 00:22:38,315 ‫- مثل چی؟ ‫- مثلاً چطور مُرد. 201 00:22:38,690 --> 00:22:39,775 ‫و شروع شد 202 00:22:39,858 --> 00:22:42,244 نمی‌فهمم. گمونم گفتن .حمله‌ی قلبی بوده 203 00:22:42,327 --> 00:22:43,713 ‫آره، پزشک قانونی این رو گفته. 204 00:22:43,737 --> 00:22:45,457 ‫- خب اونا بهتر نمی‌دونن؟ ‫- از نظر تئوری. 205 00:22:45,530 --> 00:22:46,365 ‫تئوری؟ 206 00:22:46,448 --> 00:22:48,992 ‫فقط دارم میگم، .حداقل، یه اتفاقی افتاده 207 00:22:49,576 --> 00:22:52,120 ‫بار آخری که با بابا حرف زدم ‫به نظر عجیب می‌اومد. 208 00:22:52,204 --> 00:22:54,164 ‫آه، غافلگیر شدم. 209 00:22:54,623 --> 00:22:55,457 ‫چطور عجیب؟ 210 00:22:55,540 --> 00:22:58,944 ‫دلواپس به نظر می‌رسید. بهم ‌گفت ‫مراقب باشم به کی اعتماد می‌کنم. 211 00:22:59,027 --> 00:23:01,380 ‫لوتر، اون یه پیرمرد شکاک و اوقات تلخ بود 212 00:23:01,463 --> 00:23:03,790 که داشت کم‌کم همین یه ذره عقلی که داشت رو از دست می‌داد 213 00:23:03,873 --> 00:23:06,042 ‫نه. حتماً می‌دونسته .قراره اتفاقی بی‌افته 214 00:23:06,593 --> 00:23:08,345 ‫ببین، می‌دونم دوست ،ندارین انجامش بدین 215 00:23:08,428 --> 00:23:09,930 ‫ولی می‌خوام با بابا حرف بزنین. 216 00:23:11,848 --> 00:23:16,436 ‫من که نمی‌تونم همینجوری بابا رو از اون دنیا ‫صدا بزنم و بگم، "بابا، می‌شه فقط... 217 00:23:16,978 --> 00:23:20,148 ‫ یه لحظه با هیتلر تنیس بازی نکنی ‫و یه زنگ بزنی؟" 218 00:23:20,232 --> 00:23:21,525 ‫از کی؟ این توانایی توئه. 219 00:23:21,608 --> 00:23:23,693 ‫من خب تمرکز درست ندارم. 220 00:23:23,777 --> 00:23:25,862 ‫- نئشه‌ای؟ ‫- آره! آره! 221 00:23:25,946 --> 00:23:28,782 ‫یعنی، چرا شما نیستین، ‫این مزخرفات رو گوش می‌کنین؟ 222 00:23:28,865 --> 00:23:30,325 ‫خب سرحال شو، این مهمه. 223 00:23:30,409 --> 00:23:31,636 ‫بعد مشکل عینک 224 00:23:31,660 --> 00:23:34,413 ‫ - گم شده هم هست ‫- کی به یه عینک تک چشمی اهمیت میده؟ 225 00:23:34,496 --> 00:23:35,496 ‫دقیقاً 226 00:23:35,956 --> 00:23:36,956 ‫ارزشی نداره. 227 00:23:36,998 --> 00:23:39,126 ،پس هرکی اون رو برداشته .فکر می‌کنم شخصی بوده 228 00:23:39,543 --> 00:23:41,503 ‫کسی که بهش نزدیک بوده. ‫کسی که ازش کینه داشته. 229 00:23:41,586 --> 00:23:44,548 ‫- می‌خوای چی بگی؟ ‫- آه، مشخص نیست کلاوس؟ 230 00:23:44,631 --> 00:23:46,425 ‫فکر می‌کنه یکی از .ما بابا رو کشتیم 231 00:23:50,762 --> 00:23:51,972 ‫خدایی؟ 232 00:23:52,055 --> 00:23:53,140 ‫چطور همچین فکری می‌کنی؟ 233 00:23:54,141 --> 00:23:57,102 ‫کارت حرف نداره، لوتر. ‫رهبری عالی بودی. 234 00:23:57,561 --> 00:24:00,564 ‫- منظورم این نیست. ‫- دیوونه‌ای، مرد. دیوونه. 235 00:24:00,939 --> 00:24:02,419 ‫- دیوونه ‫- حرفم تموم نشده. 236 00:24:02,482 --> 00:24:04,168 ‫ ببخشید، میرم مامان رو بکشم. 237 00:24:04,192 --> 00:24:06,072 ‫- زود برمی‌گردم. ‫- منظور من این نیست. 238 00:24:06,111 --> 00:24:07,487 ‫نمی‌خواستم... 239 00:24:09,573 --> 00:24:11,616 ‫الیسون. خدایا... 240 00:24:12,534 --> 00:24:14,369 ‫خوب پیش رفت. 241 00:24:14,995 --> 00:24:17,873 ‫و پنج، چهار، سه، دو... 242 00:24:18,206 --> 00:24:20,509 ‫ «جیم هلرمن» هستم، از اخبار شبکه‌ی دو ‫[ 17سال قبل ] 243 00:24:20,592 --> 00:24:23,828 ‫به صورت زنده بیرون از بانک کپیتال‌وست .در تقاطع خیابون مین و 6‌اُم گزارش می‌دم 244 00:24:23,879 --> 00:24:26,882 ‫یک گروه به شدت مسلح سه ساعت پیش ‫به بانک حمله کردند... 245 00:24:26,965 --> 00:24:29,092 ‫و تعداد نامشخصی گروگان گرفتند. 246 00:24:29,176 --> 00:24:31,436 ‫هی، ببرشون پشت پیشخوان! 247 00:24:31,520 --> 00:24:33,113 ‫حالا من رو تو موقعیتی ...گذاشتی که 248 00:24:33,196 --> 00:24:36,741 ‫مجبورم کاری رو که نمی‌خوام بکنم. همم؟ 249 00:24:36,933 --> 00:24:37,933 ‫لعنت! 250 00:24:39,436 --> 00:24:41,646 ‫هی، برگرد پیش بقیه. 251 00:24:41,980 --> 00:24:43,732 ‫من یه شایعه شنیدم. 252 00:24:43,815 --> 00:24:45,066 ‫چی؟ چی گفتی؟ 253 00:24:47,235 --> 00:24:51,114 ‫یه شایعه شنیدم که به ‫پای .دوستت شلیک می‌کنی 254 00:24:54,284 --> 00:24:56,119 ‫هی، رفیق. 255 00:24:56,703 --> 00:24:58,788 ‫چه مرگته؟ 256 00:25:01,958 --> 00:25:04,336 ‫صدای شلیک از داخل بانک اومد. 257 00:25:04,419 --> 00:25:06,671 ‫مشخص نیست گروگان‌ها .آسیبی دیدن یا نه 258 00:25:06,755 --> 00:25:07,755 ‫اون بالا! 259 00:25:08,215 --> 00:25:11,301 ‫روی پشت بوم تحرکاتی هست. ‫احتمالاً نیروهای پلیسن. 260 00:25:17,474 --> 00:25:21,186 ‫به نظر یکی از سارقین مسلح ‫از بانک پرت شد بیرون. 261 00:25:21,269 --> 00:25:23,980 ‫اسلحه مال سوسول‌هاست. ‫مردای واقعی چاقو پرت می‌کنن. 262 00:25:27,275 --> 00:25:29,361 ‫من تو شرایط گروگانگیری ،زیادی مثل این بودم 263 00:25:29,444 --> 00:25:30,946 ‫و خیلی زود متشنج میشن. 264 00:25:31,029 --> 00:25:32,439 برگردین عقب، عجیب‌الخلقه‌ها 265 00:25:32,522 --> 00:25:34,342 ‫- هی، اون بالا مراقب باش، رفیق. ‫- برگردین! 266 00:25:34,366 --> 00:25:36,660 ‫- نمی‌خوایم آسیب ببینی ‫- وگرنه چیکار می‌کنی؟ 267 00:25:41,581 --> 00:25:45,794 ‫آه! چه منگنه‌ی خفنی! 268 00:25:49,714 --> 00:25:51,567 ‫گرچه چند دقیقه‌ست ،اتفاقی نیوفتاده 269 00:25:51,591 --> 00:25:54,278 ‫همچنان زنده و مستقیم اینجا هستیم ‫تا مطمئن بشیم از این 270 00:25:54,302 --> 00:25:56,471 ‫گروگان‌گیری بانک کپیتال‌وست ‫همه چیز رو پخش می‌کنیم. 271 00:25:57,264 --> 00:25:58,848 ‫واقعاً باید این‌کارو بکنم؟ 272 00:25:58,932 --> 00:26:01,726 ‫زودباش، «بن». ‫تو گاوصندوق بیشتر هستن. 273 00:26:02,435 --> 00:26:04,896 ‫برای این نیومده بودم. 274 00:26:05,272 --> 00:26:08,441 ‫حالا گروگان‌ها رو می‌بینیم. .اون‌ها آزادن 275 00:26:08,525 --> 00:26:11,403 ‫ مشخصه ترسیدن، ولی به ‫نظر میاد آسیبی ندیدن. 276 00:26:27,043 --> 00:26:29,838 ‫الان می‌تونیم بریم خونه؟ 277 00:26:29,921 --> 00:26:32,966 ‫الان یه عده دارن بیرون میان. ‫گروگان‌گیرهای مسلح نیستن. 278 00:26:33,049 --> 00:26:37,262 ‫این‌ها بچه‌های مدرسه‌ایِ یونیفورم‌پوش ‫با ماسک روی صورت‌شون هستن. 279 00:26:37,345 --> 00:26:39,931 ‫- سلاحاتون رو بندازین زمین! ‫- جیمی هلرمن، از شبکه‌ی 2. 280 00:26:40,015 --> 00:26:42,618 ‫- چطور رفتین تو بانک؟ ‫- داخل چه اتفاقی افتاد؟ 281 00:26:42,642 --> 00:26:44,853 ‫چرا نمی‌تونم با بقیه بازی کنم؟ 282 00:26:45,228 --> 00:26:47,606 ‫قبلاً درموردش حرف .زدیم شماره‌ی 7 283 00:26:49,941 --> 00:26:52,569 ‫متأسفانه هیچ قابلیت خاصی نداری. 284 00:26:56,364 --> 00:26:57,364 آه 285 00:26:58,992 --> 00:27:01,369 ‫دنیای ما در حال تغییرـه. 286 00:27:01,453 --> 00:27:02,787 ‫تغییر کرده. 287 00:27:03,163 --> 00:27:05,206 ‫کسانی در میان ما هستند 288 00:27:05,290 --> 00:27:09,085 ‫با توانایی‌هایی فراتر از تصور. 289 00:27:09,919 --> 00:27:13,556 من 6 تا از چنین بچه‌هایی رو به فرزندخوندگی گرفتم 290 00:27:13,590 --> 00:27:15,717 ...نخستین کلاس 291 00:27:16,676 --> 00:27:18,386 ‫از آکادمی آمبرلا .رو معرفی می‌کنم 292 00:27:18,470 --> 00:27:20,439 ‫آقای «هارگریوس»! ‫آقای «هارگریوس» اخبار شبکه‌ی 9. 293 00:27:20,522 --> 00:27:22,015 ‫چه اتفاقی برای والدین‌شون افتاد؟ 294 00:27:22,098 --> 00:27:23,850 ‫به اون‌ها مبالغ مناسبی پرداخت شد. 295 00:27:23,933 --> 00:27:26,102 ‫شما نگران رفاه بچه‌ها هستید؟ 296 00:27:26,186 --> 00:27:27,186 ‫البته 297 00:27:27,604 --> 00:27:29,856 ‫همونطور که نگران .سرنوشت دنیا هستم 298 00:27:33,693 --> 00:27:34,944 ‫گوش کن، پیرمرد. 299 00:27:35,028 --> 00:27:37,364 ‫می‌دونی. اگه من به قتل رسیده ...بودم و اگه یکی از پسرهام 300 00:27:37,447 --> 00:27:39,658 ‫پسرهای فرزندخونده... اتفاقاً بتونه 301 00:27:39,741 --> 00:27:42,077 ‫با مُردگان صحبت کنه، ،ممکن بود درمورد 302 00:27:42,160 --> 00:27:44,621 ‫نمی‌دونم، نمی‌دونم، 303 00:27:44,704 --> 00:27:46,114 !ظاهر شدن فکر کنم 304 00:27:46,206 --> 00:27:49,075 ‫از اون سخنرانی‌های عصبانی .روحی انجام می‌دادم 305 00:27:49,125 --> 00:27:53,672 ‫به همه می‌گفتم کی من رو کشته، .و آرامش ابدی پیدا می‌کردم 306 00:27:53,963 --> 00:27:56,466 ‫آرامش ابدی رو احتمالاً .زیادی بزرگش کردن 307 00:28:10,188 --> 00:28:11,481 ‫زودباش، رجی. 308 00:28:13,024 --> 00:28:14,192 ‫هروقت خواستی. 309 00:28:16,569 --> 00:28:18,488 ‫جون من. 310 00:28:18,571 --> 00:28:20,031 ‫فقط باید سرحال بشم! 311 00:28:22,117 --> 00:28:23,676 ‫افکارم رو پاک کنم. 312 00:28:27,706 --> 00:28:30,750 ‫زودباش! زودباش! بجنب! 313 00:28:30,834 --> 00:28:33,545 ‫تو همیشه یه عوضی لجباز بودی! 314 00:28:33,628 --> 00:28:36,965 ‫تو رو نمی‌دونم. ولی .من نوشیدنی می‌خوام 315 00:28:41,177 --> 00:28:42,177 ‫آه! 316 00:29:36,983 --> 00:29:39,986 ‫آه. سه تا؟ باشه! 317 00:32:54,639 --> 00:32:56,349 ‫آه! بابایی؟ 318 00:33:00,520 --> 00:33:03,606 آه 319 00:33:06,359 --> 00:33:08,479 ‫- این چیه؟ ‫- نزدیکش نشو! 320 00:33:08,528 --> 00:33:09,696 ‫آره، نه بابا. 321 00:33:09,779 --> 00:33:12,331 ‫به نظر یه جور ناهنجاری زمانی‌ـه. 322 00:33:13,032 --> 00:33:15,535 ‫یا اون یا یه سیاهچاله‌ی خیلی کوچیک‌ـه. ‫یکی از این دوتا. 323 00:33:15,618 --> 00:33:18,329 ‫- فرق خیلی عمده‌ای دارن، «پاول بانیان» ‫- برین کنار! 324 00:33:18,746 --> 00:33:19,746 ‫چیکار می... 325 00:33:23,584 --> 00:33:25,712 ‫- اون واسه چی بود؟ ‫- چمیدونم. 326 00:33:25,795 --> 00:33:27,130 ‫شما فکر بهتری دارین؟ 327 00:33:27,880 --> 00:33:30,008 .هی، هی، هی 328 00:33:30,091 --> 00:33:32,802 ‫- همه برین پشت سرم ‫- آره، پشت ما. 329 00:33:32,885 --> 00:33:35,221 ‫من میگم فرار کنیم، زودباشین! 330 00:33:55,116 --> 00:33:56,743 ‫کسی دیگه اینجا... 331 00:33:57,452 --> 00:34:00,371 ‫شماره‌ی 5 کوچیک رو می‌بینه، یا فقط منم؟ 332 00:34:01,372 --> 00:34:04,372 ‫[ شماره‌ی 5: شماره‌ی پنج ] 333 00:34:05,168 --> 00:34:06,168 ‫گندش بزنن. 334 00:34:09,464 --> 00:34:12,091 ‫چه تاریخی‌ـه؟ .تاریخ دقیق 335 00:34:12,175 --> 00:34:13,301 ‫24اُم 336 00:34:13,384 --> 00:34:14,635 ‫- چه ماهی؟ ‫- مارس 337 00:34:15,678 --> 00:34:16,512 ‫خوبه 338 00:34:16,596 --> 00:34:19,098 ‫خب، قراره درمورد اتفاقی که الان افتاد حرف بزنیم؟ 339 00:34:24,395 --> 00:34:26,022 ‫17 سال گذشته. 340 00:34:26,355 --> 00:34:28,858 ‫خیلی بیشتر از این گذشته. 341 00:34:30,268 --> 00:34:31,652 ‫دلم واسه اون حرکت تنگ نشده بود. 342 00:34:31,736 --> 00:34:32,570 ‫کجا بودی؟ 343 00:34:32,653 --> 00:34:35,198 ‫آینده، به گند کشیده شده. 344 00:34:35,281 --> 00:34:36,281 ‫من گفته بودم. 345 00:34:36,532 --> 00:34:38,701 ‫باید به پیرمرده گوش می‌کردم. 346 00:34:39,077 --> 00:34:41,704 ‫می‌دونی، پرش در ،مسافت یه چیزه 347 00:34:42,121 --> 00:34:44,248 ‫پرش تو زمان مثل تاس انداختنه. 348 00:34:46,834 --> 00:34:47,668 ‫لباسِ قشنگی‌ـه. 349 00:34:47,752 --> 00:34:49,337 ‫اوه، خب، تشکر! 350 00:34:49,420 --> 00:34:50,755 ‫چطور برگشتی؟ 351 00:34:50,838 --> 00:34:53,007 ‫آخرش مجبور شدم ...ضمیر ناخودآگاهمُ به 352 00:34:53,091 --> 00:34:55,760 ‫به سمت نسخه‌ی کوانتومی ...معلق از خودم 353 00:34:55,843 --> 00:34:58,262 ‫ که در هر حالت ‫احتمالیِ .زمان وجود داره انتقال بدم 354 00:34:58,846 --> 00:34:59,889 ‫با عقل جور درنمیاد. 355 00:34:59,972 --> 00:35:01,972 خب اگه باهوش‌تر بودی .جور درمی‌اومد 356 00:35:02,225 --> 00:35:05,436 ‫- چند وقت اونجا بودی؟ ‫- 45 سال، کم و بیش. 357 00:35:08,022 --> 00:35:10,991 ‫پس چی داری میگی؟ اینکه 58 سالته؟ 358 00:35:11,067 --> 00:35:13,820 ‫نه، ضمیر ناخودآگاهم 58 سالشه. 359 00:35:14,612 --> 00:35:16,656 ‫به نظر بدنم دوباره 13 سالشه. 360 00:35:16,739 --> 00:35:18,491 ‫وایسا، این اصلاً چطور ممکنه؟ 361 00:35:18,574 --> 00:35:21,410 ‫«دلورس» مدام می‌گفت .معادلات نمی‌خوره 362 00:35:22,245 --> 00:35:23,454 ‫ولی الان داره می‌خنده. 363 00:35:23,538 --> 00:35:24,538 ‫دلورس؟ 364 00:35:25,373 --> 00:35:26,374 ‫همم 365 00:35:26,666 --> 00:35:28,852 ‫- انگار به مراسم خاکسپاری نرسیدم ‫- از کجا می‌دونی؟ 366 00:35:28,876 --> 00:35:30,711 ‫کدوم بخش از آینده رو نفهمیدی؟ 367 00:35:31,379 --> 00:35:32,255 ‫سکته‌ی قلبی، ها؟ 368 00:35:32,338 --> 00:35:33,464 ‫- آره ‫- نه 369 00:35:34,173 --> 00:35:35,173 ‫همم 370 00:35:35,466 --> 00:35:37,426 ‫خوبه که چیزی تغییر نکرده. 371 00:35:38,052 --> 00:35:40,471 ‫آه، همین؟ فقط همینو داری بگی؟ 372 00:35:40,555 --> 00:35:43,516 ‫دیگه چی باید بگم؟ .چرخه‌ی حیات‌ـه 373 00:35:46,310 --> 00:35:47,310 ‫خب... 374 00:35:48,980 --> 00:35:49,981 ‫جالب بود. 375 00:35:58,906 --> 00:36:00,366 ‫لعنتی 376 00:36:07,248 --> 00:36:09,000 ‫خوبه بابا منو فراموش نکرد. 377 00:36:10,751 --> 00:36:12,128 ‫راستی، کتابت رو خوندم. 378 00:36:13,713 --> 00:36:15,756 ‫تو کتابخونه پیداش کردم ‫هنوز سرپا بود. 379 00:36:19,302 --> 00:36:22,655 ‫در مجموع، به نظرم خیلی خوب بود، 380 00:36:23,389 --> 00:36:24,807 ‫آره، قطعاً جسورانه بود، 381 00:36:25,308 --> 00:36:27,101 ‫رازهای خانوادگی رو لو دادن. 382 00:36:29,395 --> 00:36:30,730 ‫مطمئنم خوب پیش رفت. 383 00:36:31,147 --> 00:36:31,981 ‫از من متنفرن. 384 00:36:32,064 --> 00:36:34,108 ‫آه، چیزهای بدتر از .اینم ممکنه اتفاق بی‌افته 385 00:36:34,525 --> 00:36:36,319 ‫منظورت اتفاقی‌ـه که واسه «بن» افتاد؟ 386 00:36:38,237 --> 00:36:39,237 ‫بد بود؟ 387 00:36:45,000 --> 00:36:50,000 « بن هارگریوس » باشد که تاریکی درونت ] [ در روشنایی آرامش را بیابد 388 00:37:13,940 --> 00:37:15,066 ‫اتفاقی افتاده؟ 389 00:37:17,652 --> 00:37:20,238 ‫بابا مرد، یادته؟ 390 00:37:20,446 --> 00:37:22,657 ‫اوه، آره، معلومه 391 00:37:24,033 --> 00:37:25,033 ‫مامان خوبه؟ 392 00:37:25,243 --> 00:37:27,119 ‫آره، آره، خوبه. 393 00:37:27,662 --> 00:37:30,623 ‫فقط باید استراحت کنه ‫می‌دونی، شارژ بشه. 394 00:37:35,211 --> 00:37:36,945 ‫هر وقت آماده بودی، پسر عزیز. 395 00:37:58,442 --> 00:38:01,112 ‫احتمالاً یکم باد می‌اومد بهتر میشد. 396 00:38:02,947 --> 00:38:05,032 ‫کسی می‌خواد صحبت کنه؟ 397 00:38:10,162 --> 00:38:11,289 ‫خیلی‌خب. 398 00:38:14,792 --> 00:38:16,544 ‫با این وجود، 399 00:38:17,044 --> 00:38:21,716 ‫سر رجینالد هارگریوس این .چیزی که هستم رو ازم ساخت 400 00:38:23,968 --> 00:38:27,555 ‫فقط به این خاطر، .تا ابد مدیون ایشون هستم 401 00:38:29,098 --> 00:38:30,808 ‫اون استاد من... 402 00:38:32,643 --> 00:38:33,978 ‫و دوست من بود، 403 00:38:35,771 --> 00:38:37,773 ‫و خیلی دلم براش تنگ میشه. 404 00:38:42,945 --> 00:38:45,489 ‫او یه میراث پیچیده از ...خودش به جا گذاشت 405 00:38:45,573 --> 00:38:46,949 ‫اون یه هیولا بود. 406 00:38:48,826 --> 00:38:51,370 ‫اون یه آدم بد و پدرِ بدتری بود. 407 00:38:52,955 --> 00:38:54,832 ‫- دنیا بدون اون جای بهتری‌ـه. ‫- دیگو. 408 00:38:54,915 --> 00:38:56,709 ‫اسم من شماره‌ی دوئه. 409 00:38:57,376 --> 00:38:58,461 ‫می‌دونی چرا؟ 410 00:38:59,170 --> 00:39:02,590 ‫چون پدر ما به خودش زحمت نداد روی ما ‫اسم واقعی بذاره. 411 00:39:03,099 --> 00:39:04,592 ‫از مامان خواست این‌کارو بکنه. 412 00:39:04,675 --> 00:39:06,344 ‫کسی چیزی برای خوردن می‌خواد؟ 413 00:39:06,427 --> 00:39:08,020 ‫نه، میل نداریم، مامان. 414 00:39:08,095 --> 00:39:10,014 ‫آه، باشه 415 00:39:11,098 --> 00:39:13,100 ‫ببینید، می‌خواین ادای احترام کنین؟ 416 00:39:15,436 --> 00:39:16,436 ‫اشکالی نداره. 417 00:39:17,605 --> 00:39:19,645 ‫ولی درمورد مردی .که بود صادق باشین 418 00:39:19,940 --> 00:39:21,150 ‫بهتره دیگه حرف نزنی. 419 00:39:23,027 --> 00:39:26,280 ‫می‌دونی، تو یکی دیگه باید با من ‫هم نظر باشی، شماره‌ی یک. 420 00:39:26,364 --> 00:39:27,281 ‫بهت هشدار میدم. 421 00:39:27,365 --> 00:39:29,325 ‫بعد از کارهایی که با تو کرد؟ 422 00:39:30,117 --> 00:39:32,703 ‫تو رو میلیون‌ها مایل .از اینجا دور کرد 423 00:39:32,787 --> 00:39:34,246 ‫دیگو حرف نزن. 424 00:39:34,330 --> 00:39:37,500 ‫تا این حد چشم دیدن !تو رو نداشت 425 00:39:41,545 --> 00:39:43,297 ‫پسرها، فوراً تمومش کنین! 426 00:39:45,341 --> 00:39:46,926 ‫زودباش، گنده‌بک! 427 00:39:50,513 --> 00:39:51,514 ‫بس کنین! 428 00:39:51,597 --> 00:39:53,474 ‫بزنش! بزنش! 429 00:40:05,069 --> 00:40:06,904 ‫ولم کن! 430 00:40:12,743 --> 00:40:14,245 ‫واسه این چیزا وقت ندارم. 431 00:40:15,329 --> 00:40:16,414 ‫بیا اینجا، گنده‌بک! 432 00:40:21,502 --> 00:40:23,379 ‫آه... 433 00:40:23,629 --> 00:40:25,339 ‫و اینم از مجسمه‌ی «بن». 434 00:40:29,677 --> 00:40:31,303 ‫دیگو، نه! 435 00:40:49,155 --> 00:40:51,031 ‫هیچوقت نمی‌دونی کی بس کنی، مگه نه؟ 436 00:40:54,410 --> 00:40:56,579 مطلب کافی برای نسخه‌ی بعدی کتاب‌ـت گیر آوردی؟ 437 00:40:59,457 --> 00:41:01,000 ‫اون پدر من هم بود. 438 00:41:13,637 --> 00:41:14,637 ‫مامان. 439 00:41:15,890 --> 00:41:17,016 ‫بیا بریم داخل. 440 00:41:17,766 --> 00:41:19,226 ‫بیا. باشه؟ بیا. 441 00:41:39,205 --> 00:41:41,999 ‫شرط می‌بندم داری لذت می‌بری، همم؟ 442 00:41:43,542 --> 00:41:45,961 ‫تیم در بهترین حالتشه. 443 00:41:47,922 --> 00:41:50,090 ‫درست مثل قدیما. 444 00:41:58,307 --> 00:42:01,185 ‫بهترین مراسم ختم. 445 00:42:01,936 --> 00:42:03,687 ‫نیچه یه زمانی گفته، 446 00:42:03,771 --> 00:42:05,397 ‫" انسان مثل یک طناب 447 00:42:05,481 --> 00:42:08,692 ‫بین حیوان و ابرانسان کشیده می‌شود. 448 00:42:09,193 --> 00:42:11,278 ‫یک طناب روی .یک شکاف‌ ژرف 449 00:42:11,362 --> 00:42:13,239 ‫عبوری خطرناک، 450 00:42:13,322 --> 00:42:17,701 ‫نگاه به عقبی خطرناک، ‫یک لرزش و مکثی خطرناک است." 451 00:42:19,328 --> 00:42:22,039 ‫برای رسیدن به سعادت شخصی ‫تلاش و کوشش لازم است، 452 00:42:22,122 --> 00:42:23,541 ‫و کوشش باید کرد، 453 00:42:23,624 --> 00:42:25,960 ‫چرا که به خودیِ خود ...اتفاق نمی‌افتد 454 00:42:26,877 --> 00:42:28,379 ‫همینطور باید بخاطر داشته باشید 455 00:42:28,462 --> 00:42:31,298 ‫هیچ شخصی قوی‌تر از .جمع وجود نداره 456 00:42:32,758 --> 00:42:34,398 ‫منصفانه نیست، پنج داره تقلب می‌کنه! 457 00:42:34,468 --> 00:42:35,678 ‫خودش رو وفق داد. 458 00:42:37,721 --> 00:42:39,807 ‫آن بندی که شما رو ...بهم متصل می‌کند 459 00:42:39,890 --> 00:42:42,601 ‫و شما رو به تنهایی قدرتمندتر می‌کند. 460 00:42:47,147 --> 00:42:48,816 ‫اون‌ها شما رو در برابر سختی‌ها 461 00:42:48,899 --> 00:42:52,361 ‫و رنج‌هایی که دنیا مقابل‌تان ‫قرار می‌دهد نفوذناپذیر می‌کنند. 462 00:42:53,612 --> 00:42:55,197 ‫و حرف من رو باور کنید، 463 00:42:56,240 --> 00:42:57,866 ‫زندگی سخت خواهد بود. 464 00:42:59,201 --> 00:43:00,661 ‫دردناک خواهد بود. 465 00:43:22,516 --> 00:43:24,560 ‫به هرچیزی خواهیم رسید 466 00:43:24,643 --> 00:43:27,980 ‫وقتی مسئولیت‌ها رو با هم بپذیریم. 467 00:43:28,981 --> 00:43:31,942 ‫این چیزیه که اعتماد می‌سازه. 468 00:44:00,387 --> 00:44:03,432 ‫درکنار هم، دربرابر حکومت .شیطان خواهید ایستاد 469 00:44:19,782 --> 00:44:21,325 ‫وقت‌ـت رو تلف نکن. 470 00:44:22,076 --> 00:44:23,994 ‫دیگو راست می‌گفت، .نباید می‌اومدم 471 00:44:24,078 --> 00:44:27,206 ‫این خونه‌ی توئه .و همیشه خواهد بود 472 00:44:28,707 --> 00:44:30,084 ‫برات تاکسی بگیرم؟ 473 00:44:30,167 --> 00:44:32,169 ‫یکی گرفتم، ولی ممنون. 474 00:44:33,295 --> 00:44:34,880 ‫اومد 475 00:44:35,547 --> 00:44:37,091 ‫امیدوارم بدونی 476 00:44:37,174 --> 00:44:40,010 ‫پدرت خیلی زیاد دوستت داشت. 477 00:44:41,428 --> 00:44:42,596 ‫به روش خودش. 478 00:44:44,890 --> 00:44:46,810 ‫آره خب، مشکل یجورایی همینه، مگه نه؟ 479 00:44:46,892 --> 00:44:48,060 ‫مراقب خودت باش. 480 00:44:48,435 --> 00:44:50,062 ‫شما هم همینطور، خانم وانیا. 481 00:45:19,550 --> 00:45:20,676 ‫وانیا کجاست؟ 482 00:45:21,385 --> 00:45:23,387 ‫آه، رفتش. 483 00:45:24,430 --> 00:45:25,950 ‫- حیف شد ‫- آره 484 00:45:26,974 --> 00:45:30,185 ‫کل این ساختمون، 42 اتاق‌ خواب ،و 19 دستشویی 485 00:45:30,269 --> 00:45:32,479 ‫ولی یه قطره قهوه هم نداره. 486 00:45:32,563 --> 00:45:33,605 ‫بابا از کافئین متنفر بود. 487 00:45:33,689 --> 00:45:37,943 ‫خب، از بچه‌ها هم متنفر بود ‫ولی یه عالمه از ما رو داشت. 488 00:45:39,862 --> 00:45:40,904 ‫ماشینُ می‌برم. 489 00:45:41,822 --> 00:45:43,282 ‫کجا میری؟ 490 00:45:45,000 --> 00:45:46,869 ‫تا یه فنجون قهوه درست .حسابی گیر بیارم 491 00:45:46,952 --> 00:45:48,537 ‫اصلاً رانندگی بلدی؟ 492 00:45:48,996 --> 00:45:50,539 ‫من هرکاریُ بلدم. 493 00:45:51,999 --> 00:45:54,710 ‫حس می‌کنم باید جلوشُ بگیریم، 494 00:45:54,793 --> 00:45:58,297 ‫ولی راستش می‌خوام .ببینم چی میشه 495 00:46:04,303 --> 00:46:07,097 ‫خیلی‌خب، گمونم بعداً می‌بینم‌تون، بچه‌ها، ‫تا ده سال دیگه؟ 496 00:46:07,181 --> 00:46:08,599 ‫وقتی پوگو بمیره؟ 497 00:46:08,682 --> 00:46:11,477 ‫- نه اگه تو اول بمیری. ‫- آره منم دوستت دارم، آبجی. 498 00:46:11,560 --> 00:46:13,020 ‫تو فیلم بعدی‌ـت موفق باشی. 499 00:46:13,604 --> 00:46:15,939 ‫امیدوارم از ازدواج‌ـت بهتر بشه، ها؟ 500 00:46:21,403 --> 00:46:23,781 ‫- ما داریم میریم؟ ‫- نه من میرم، خودم تنها. 501 00:46:23,864 --> 00:46:25,908 ‫آه، عالی شد! .میرم وسایلم رو بردارم 502 00:46:36,585 --> 00:46:38,504 ‫هی دیگو. 503 00:46:38,587 --> 00:46:41,799 ‫می‌دونی، هر بار که ،چشمام رو می‌بندم 504 00:46:41,882 --> 00:46:45,010 ‫یه اسب آبی اسهالی می‌بینم چیزی نمونده برینه روی صورتم 505 00:46:45,636 --> 00:46:46,887 ‫خیلی وحشتناکه! 506 00:46:47,262 --> 00:46:48,262 ‫عالی‌ـه. 507 00:46:50,891 --> 00:46:52,810 ‫نه! نه 508 00:46:52,893 --> 00:46:55,103 ‫تکیه بده. 509 00:48:55,682 --> 00:48:58,602 ‫ببخشید، سینک گرفته بود. 510 00:48:58,810 --> 00:49:00,437 ‫خب، چی می‌خواین؟ 511 00:49:00,854 --> 00:49:03,690 ‫- یه نون خامه‌ای شکلاتی بدین. ‫- اهم، البته. 512 00:49:04,650 --> 00:49:07,653 ‫برای بچه هم شیری چیزی بیارم؟ 513 00:49:08,278 --> 00:49:11,865 ‫بچه قهوه می‌خواد. تلخ. 514 00:49:13,742 --> 00:49:15,118 ‫بچه‌ی نازی‌ـه. 515 00:49:20,999 --> 00:49:22,000 ‫باشه 516 00:49:32,010 --> 00:49:34,471 ‫یادم نمیاد اینجا اینقدر .درب و داغون باشه 517 00:49:34,972 --> 00:49:36,431 ‫وقتی بچه بودم می‌اومدم اینجا. 518 00:49:36,515 --> 00:49:38,600 ‫قبلاً با خواهر و برادرهام ‫یواشکی می‌زدیم بیرون 519 00:49:38,684 --> 00:49:40,894 ‫و اینقدر دونات می‌خوردیم ‫تا بالا بیاریم. 520 00:49:42,145 --> 00:49:43,480 ‫دوران ساده‌تری بود، نه؟ 521 00:49:43,855 --> 00:49:44,855 آه 522 00:49:45,482 --> 00:49:46,650 ‫فکر کنم 523 00:49:49,236 --> 00:49:51,238 بیا 524 00:49:54,533 --> 00:49:56,133 .مال اونم حساب کن 525 00:49:56,743 --> 00:49:57,743 ‫تشکر. 526 00:50:00,100 --> 00:50:01,700 « خدمات 24 ساعته‌ی یدک‌کشی » 527 00:50:02,249 --> 00:50:03,810 ‫حتماً شهر رو خوب می‌شناسی. 528 00:50:05,168 --> 00:50:07,504 ‫امیدوارم، 20 ساله رانندگی می‌کنم. 529 00:50:07,838 --> 00:50:09,840 ‫خوبه. آدرس لازم دارم. 530 00:50:32,320 --> 00:50:34,614 ‫همم، سریع بود. 531 00:50:34,790 --> 00:50:37,367 ‫فکر کردم قبل از اینکه ‫پیدام .کنن وقت بیشتری دارم 532 00:50:37,451 --> 00:50:38,451 ‫خیلی‌خب. 533 00:50:38,618 --> 00:50:40,996 ‫پس بیا همگی حرفه‌ای باشیم، باشه؟ 534 00:50:41,538 --> 00:50:44,166 ‫بلند شو و با ما بیا. ‫می‌خوان حرف بزنن. 535 00:50:44,708 --> 00:50:46,043 ‫حرفی برای گفتن ندارم. 536 00:50:47,210 --> 00:50:49,171 ‫نیازی نیست اینطوری بشه. 537 00:50:49,838 --> 00:50:53,341 ‫فکر می‌کنی می‌خوام به یه بچه شلیک کنم؟ ‫با سنگینی بار رو وجدانم برم خونه؟ 538 00:50:55,427 --> 00:50:57,304 ‫خب، من بودم نگرانش نمی‌شدم. 539 00:50:58,263 --> 00:50:59,306 ‫قرار نیست بری خونه. 540 00:51:09,649 --> 00:51:10,649 ‫هی عوضی‌ها! 541 00:53:13,565 --> 00:53:15,567 ‫تا حالا یه بارم یادت میاد... 542 00:53:15,650 --> 00:53:18,052 ‫بابا عینک تک چشمی‌ـ‌ش رو نزده باشه؟ 543 00:53:25,535 --> 00:53:27,454 ‫یوهو، دیگو؟ 544 00:53:28,205 --> 00:53:32,000 ‫اصلاً دلم نمی‌خواد مزاحم هرگونه ‫لحظه‌ی .تو فکر فرو رفتنی که ممکنه درش باشی بشم 545 00:53:32,083 --> 00:53:34,044 ‫ولی بی‌خیال، مرد، گشنه‌ایم! 546 00:53:43,637 --> 00:53:45,972 ...من دلم 547 00:53:46,389 --> 00:53:47,390 ‫تخم مرغ کشیده. 548 00:53:47,474 --> 00:53:48,725 ‫نه! 549 00:53:49,559 --> 00:53:51,561 ‫واسه تخم مرغ دیروقته! 550 00:53:52,145 --> 00:53:54,064 ‫وافل، ها؟ 551 00:53:54,481 --> 00:53:55,815 ‫وافل دوست داری، نه؟ 552 00:53:56,566 --> 00:53:58,568 ‫آه. معلومه دوست داری. 553 00:53:59,986 --> 00:54:01,905 ‫همه وافل دوست دارن. 554 00:54:10,497 --> 00:54:12,999 ‫گزارش تیراندازی در بلوک 400... 555 00:54:13,083 --> 00:54:15,126 ‫در خیابون میلتون، در .رستوران گیدی داده شده 556 00:54:18,713 --> 00:54:20,548 ‫دیگو ممنون که اومدی پیش ما، 557 00:54:20,632 --> 00:54:23,969 ‫تصمیم گرفتیم، طبل رو بزن، وافل بخوریم. 558 00:54:24,052 --> 00:54:27,305 ‫می‌خوام برسونمت دم ایستگاه اتوبوس. ‫باید برگردم سر کار. 559 00:54:30,058 --> 00:54:33,478 ‫چیه، استخون بشکنی و جمجمه خرد کنی؟ 560 00:54:33,561 --> 00:54:35,730 ‫جون چند نفر رو .نجات بدم، جیگر 561 00:54:35,897 --> 00:54:38,858 ‫خب، انگار بازم وافل .یخ‌زده باید بخوریم 562 00:54:38,859 --> 00:54:41,259 ‫[ شماره‌ی 6: بن ] 563 00:54:41,260 --> 00:54:44,260 ‫[ شماره‌‌ی 6: بن ] ‫[ فوت کرده] 564 00:54:47,867 --> 00:54:49,828 ‫آره، همون تخم مرغ و بیکن خوبه، 565 00:54:49,911 --> 00:54:52,831 ‫می‌خوام کمتر گوشت خوک بخورم. 566 00:55:25,071 --> 00:55:26,114 ‫خدای من! 567 00:55:26,197 --> 00:55:28,033 ‫باید روی پنجره‌هات قفل بذاری. 568 00:55:28,450 --> 00:55:30,035 ‫من طبقه‌ی دوم می‌شینم. 569 00:55:30,118 --> 00:55:32,186 ‫متجاوزها بلدن بالا بیان. 570 00:55:32,454 --> 00:55:33,580 ‫خیلی عجیبی. 571 00:55:43,965 --> 00:55:44,965 ‫اون خون‌ـه؟ 572 00:55:47,135 --> 00:55:48,135 ‫چیزی نیست. 573 00:55:50,638 --> 00:55:51,638 ‫چرا اینجایی؟ 574 00:55:53,433 --> 00:55:55,977 ‫به این نتیجه رسیدم فقط میشه ‫به تو اعتماد کرد. 575 00:55:56,436 --> 00:55:57,436 ‫چرا من؟ 576 00:55:57,687 --> 00:55:58,688 ‫چون تو عادی هستی. 577 00:56:01,316 --> 00:56:02,317 ‫چون گوش می‌کنی. 578 00:56:04,652 --> 00:56:05,652 ‫باشه. 579 00:56:25,090 --> 00:56:27,592 ‫وقتی به سمت آینده پرش ،کردم و تو آینده گیر افتادم 580 00:56:28,510 --> 00:56:29,552 ‫می‌دونی چی پیدا کردم؟ 581 00:56:29,969 --> 00:56:31,930 ‫- نه ‫- هیچی. 582 00:56:34,682 --> 00:56:36,309 ‫اصلاً هیچی. 583 00:56:38,228 --> 00:56:41,606 ‫تا جایی که فهمیدم، من ‫تنها انسان زنده بودم. 584 00:56:42,440 --> 00:56:45,235 ‫هیچوقت نفهمیدم نژاد بشر ...رو چی از بین برده، ولی 585 00:56:46,486 --> 00:56:48,146 ‫یه چیز دیگه پیدا کردم. 586 00:56:50,448 --> 00:56:52,341 ‫تاریخی که اتفاق می‌افته. 587 00:57:03,753 --> 00:57:05,905 ‫دنیا هشت روز دیگه ،به پایان می‌رسه 588 00:57:05,964 --> 00:57:08,082 ‫و اصلاً نمی‌دونم چطور .جلوش رو بگیرم 589 00:57:16,724 --> 00:57:18,476 .یه كتری قهوه می‌ذارم