1 00:00:03,190 --> 00:00:06,690 ‫برای همین به اینجا علاقه‌مند شدین؟ 2 00:00:06,690 --> 00:00:10,690 ‫کجاشو دیدی. تازه هنوز فرصت نشده چندتا از ساکه‌های اینجا رو امتحان کنم. 3 00:00:10,690 --> 00:00:14,220 ‫گذشته از اون، به‌قدری گرم صحبت‌ درمورد کار و بارمون بودیم... 4 00:00:14,220 --> 00:00:17,780 ‫که وقت نکردیم راجع‌به مسائل دیگه حرف بزنیم. 5 00:00:17,780 --> 00:00:19,490 ‫خب، خوشا به حال من. 6 00:00:19,490 --> 00:00:23,860 ‫گفت‌وگوی خودمونی با شما، ‫حکم یه ضیافت تمام‌وکمال رو برای مبتدی‌ای مثل من داره. 7 00:00:23,860 --> 00:00:27,290 ‫قبل از اینکه توی کلیسا همو ملاقات کنیم، ‫طی سفرت از چه مناطقی عبور کردی؟ 8 00:00:27,290 --> 00:00:31,010 ‫من از شمال رووین‌هایگن به جنوب اومدم. 9 00:00:31,010 --> 00:00:36,130 ‫اون منطقه با شروع لشگرکشی بزرگ شمالی، خیلی خطرناک می‌شه... 10 00:02:07,430 --> 00:02:11,530 ‫گفت‌وگوی دلچسبی بود! ‫هرموقع خواستین، بازم خبرم کنین. 11 00:02:11,530 --> 00:02:13,250 ‫آره،‌ تا بعد. 12 00:02:11,530 --> 00:02:14,070 ‫منتظرتون می‌مونم، جناب! 13 00:02:14,780 --> 00:02:17,420 ‫از ظاهرِ زرن، مطمئن شدم. 14 00:02:17,420 --> 00:02:20,530 ‫به افرادم می‌گم آمارشو دربیارن. 15 00:02:20,530 --> 00:02:21,490 ‫دستتون درد نکنه. 16 00:02:21,490 --> 00:02:25,040 ‫امیدوارم منبعِ معضلی که عرض کردید رو پیدا کنیم. 17 00:02:25,420 --> 00:02:30,120 ‫اما راستشو بخواید، باورم نمی‌شه ‫همه‌ی این قضایا فقط ظرف یه روز اتفاق افتاد. 18 00:02:30,610 --> 00:02:32,460 ‫پیش‌تر مشکوک شده بودیم، 19 00:02:32,460 --> 00:02:35,210 ‫اما این یه مورد کلاه‌برداری ساده به‌نظر نمیاد. 20 00:02:35,480 --> 00:02:37,220 ‫اون با تاجرها گرم می‌گیره، 21 00:02:37,220 --> 00:02:40,340 ‫و ادعا می‌کنه ارزش سکه‌ی نقره‌ بالا می‌ره، ‫تا مجبور بشن همه‌ی سکه‌ها رو بخرن و جمع‌آوری کنن. 22 00:02:40,340 --> 00:02:43,720 ‫اما، درواقع، ارزش سکه پایین میاد. 23 00:02:44,020 --> 00:02:48,680 ‫قصد دارن تمام سکه‌های تاجرهایی رو که ‫بی‌معطلی می‌خوان بفروشن‌شون، بخرن، 24 00:02:48,680 --> 00:02:51,350 ‫و از ضررشون، سود کنن. 25 00:02:51,350 --> 00:02:55,270 ‫مغز متفکر، سود هنگفتی می‌کنه. 26 00:02:56,340 --> 00:02:57,980 ‫تاجرهایی که رودست خوردن، 27 00:02:57,980 --> 00:03:01,290 ‫لام تا کام درمورد خسارت‌شون حرف نمی‌زنن، ‫چون‌که وجهه‌شون رو خدشه‌دار می‌کنه. 28 00:03:01,290 --> 00:03:03,370 ‫داستان سکه‌ی نقره علنی نمی‌شه، 29 00:03:03,370 --> 00:03:06,210 ‫و مغز متفکر می‌تونه بدون اطلاع کسی، 30 00:03:06,210 --> 00:03:09,410 ‫مقدار بسیار زیادی سکه‌ی نقره جمع کنه. 31 00:03:09,410 --> 00:03:13,970 ‫من همین‌طور کنجکاوم بدونم ‫یارو می‌خواد با اون‌همه نقره چیکار کنه. 32 00:03:13,970 --> 00:03:17,110 ‫این مسئله رو با بالادستی‌های تجارت‌خانه درمیون می‌ذارم. 33 00:03:17,110 --> 00:03:18,530 ‫خیلی ممنونم. 34 00:03:19,550 --> 00:03:23,800 ‫تهش تجربه‌ست که حرف اولو می‌زنه. ‫درست مثل بوی اون خزهای سمور. 35 00:03:27,930 --> 00:03:29,850 ‫به‌نظرت به‌موقع قال قضیه رو می‌کنن؟ 36 00:03:32,230 --> 00:03:34,480 ‫حتی اگه حدسیات تو درست باشن، 37 00:03:34,480 --> 00:03:38,150 ‫درصورتی که تجارت‌خانه‌ی میلونه سریعاً ‫دست به کار نشه، هیچ سودی نمی‌کنیم. 38 00:03:38,450 --> 00:03:41,360 ‫به‌نظرم، مشکلی پیش نمیاد. 39 00:03:41,640 --> 00:03:44,500 ‫تجارت‌خانه‌ی میلونه در سرزمین خارجی، به رونق رسید. 40 00:03:44,500 --> 00:03:46,790 ‫مطمئناً در زمینه‌ی غنیمت شمردن فرصت‌ها، رودست‌شون نیست. 41 00:03:50,200 --> 00:03:51,210 ‫چی شده؟ 42 00:03:51,640 --> 00:03:57,040 ‫یه‌لحظه... یاد گذشته‌ها افتادم. 43 00:03:57,450 --> 00:03:58,550 ‫با نگاه کردن به من؟ 44 00:03:58,880 --> 00:04:04,170 ‫خب، اون هم مثل تو روی صندلی تاب می‌خورد و ‫دست آخر به‌طرز فجیعی کله پا می‌شد. 45 00:04:05,010 --> 00:04:07,910 ‫خنگ و درعین‌ حال سرشار از شور و اشتیاق بود. 46 00:04:08,690 --> 00:04:12,300 ‫اصلاً از حالت گرگم متعجب نشد. 47 00:04:12,300 --> 00:04:15,520 ‫واقعاً عجیب‌وغریب بود، اما مرد خوبی بود. 48 00:04:17,390 --> 00:04:19,140 ‫حتماً اهل دهکده‌ی پاسلو بود. 49 00:04:19,140 --> 00:04:21,570 ‫همون کسی‌که ازت خواست محصولات گندم انبوهی به بار بیاری... 50 00:04:21,570 --> 00:04:26,120 ‫درسته. بین من و بقیه فرق نمی‌ذاشت. 51 00:04:26,120 --> 00:04:29,830 ‫آره، اون اولین دوستم بود. 52 00:04:30,820 --> 00:04:35,490 ‫یه احمق تمام‌عیار بود. مات‌ومبهوتم می‌کرد. 53 00:04:49,230 --> 00:04:50,130 ‫چیه؟ 54 00:04:50,130 --> 00:04:52,730 ‫باید یه‌چیزی بهت می‌گفتم. 55 00:04:52,730 --> 00:04:56,140 ‫یا حدأقل این‌طور فکر می‌کنم، ‫ولی یادم نمیاد. 56 00:04:56,140 --> 00:04:59,440 ‫مطمئنم موضوع مهمی بود... 57 00:04:59,440 --> 00:05:02,530 ‫اگه واقعاً مهم باشه، مطمئنم بالأخره یادت میاد. 58 00:05:02,530 --> 00:05:04,580 ‫حق با توــه. 59 00:05:10,020 --> 00:05:11,580 ‫دوست، ها؟ 60 00:05:26,340 --> 00:05:29,760 ‫بنده مدیر این شعبه، ریکتن مارل‌هایت هستم. 61 00:05:30,060 --> 00:05:33,810 ‫ما این معامله رو قبول می‌کنیم. 62 00:05:33,810 --> 00:05:37,600 ‫پس، فهمیدین کی زرن رو اجیر کرده؟ 63 00:05:37,600 --> 00:05:41,940 ‫بله. بازرگانی مدیو ازش پشتیبانی می‌کنه. 64 00:05:41,940 --> 00:05:45,480 ‫تاجایی که یادمه، اون‌ها بانفوذترین ‫فروشنده‌ی محصولات زراعی توی پتزیو هستن، 65 00:05:45,480 --> 00:05:47,950 ‫و همین‌طور کشتی‌های تجاری زیادی دارن... 66 00:05:47,950 --> 00:05:53,330 ‫هرچند، امکان نداره اون‌ها به‌تنهایی بتونن ‫قضیه‌ای که بهش مشکوکید رو عملی کنن. 67 00:05:53,940 --> 00:05:57,330 ‫به عقیده‌ی من، یه نجیب‌زاده ازشون حمایت می‌کنه. 68 00:05:57,330 --> 00:05:59,830 ‫گرچه هنوز به هویت اون شخص پی نبردیم، 69 00:05:59,830 --> 00:06:05,050 ‫اما اگر ما قبل از اون‌ها وارد عمل بشیم، مشکلی ایجاد نمی‌کنه. 70 00:06:05,510 --> 00:06:09,420 ‫پس، بیاین درخصوص سهم‌مون صحبت کنیم. 71 00:06:12,290 --> 00:06:14,490 ‫امروز، بهترین روز زندگی‌مه. 72 00:06:14,490 --> 00:06:16,100 ‫به‌نظر حسابی سرحال و قبراق میای. 73 00:06:16,100 --> 00:06:18,130 ‫کم کمش 200,000 سکه‌ی نقره‌ی ترنی... 74 00:06:18,130 --> 00:06:21,620 ‫نه، اگه همه‌چیز طبق برنامه پیش بره، ‫400,000 سکه‌ی نقره‌ی ترنی جابه‌جا می‌شه. 75 00:06:21,620 --> 00:06:25,580 ‫درصورتی که تجارت‌خانه ده درصد از سود ‫عایدش شه، من پنجاه درصد نصیبم می‌شه. 76 00:06:26,230 --> 00:06:28,030 ‫می‌شه 2,000 سکه‌ی نقره! 77 00:06:28,030 --> 00:06:32,370 ‫با این‌مقدار پول، می‌تونم یه مغازه توی شهر برای خودم باز کنم! 78 00:06:32,660 --> 00:06:35,930 ‫خب، خوش‌حالم که اوضاع به‌نظر داره وفق مرادت پیش می‌ره... 79 00:06:39,520 --> 00:06:41,900 ‫گفتم اگه خماریت نپریده، توی مهمان‌سرا بمون و استراحت کن. 80 00:06:42,450 --> 00:06:46,460 ‫نگران بودم یه‌وقت کلاه سرت بذارن. 81 00:06:46,460 --> 00:06:47,930 ‫منظورت چیه؟ 82 00:06:47,930 --> 00:06:49,850 ‫منظورمو واضح بیان کردم. 83 00:06:51,890 --> 00:06:55,620 ‫بیا، یکم تحمل کن. مهمان‌سرا همین حوالی‌ــه. 84 00:06:59,100 --> 00:06:59,820 ‫باشه. 85 00:07:18,710 --> 00:07:19,960 ‫داری طرح مغازه‌ت رو می‌کشی؟ 86 00:07:20,820 --> 00:07:22,440 ‫کِی بیدار شدی؟ 87 00:07:22,440 --> 00:07:24,980 ‫تخت خوابیدم و دیگه حالم خوب شده. 88 00:07:24,980 --> 00:07:26,740 ‫ماشالا بااستعدادی‌ ها. 89 00:07:26,740 --> 00:07:28,090 ‫نه زیاد... 90 00:07:28,440 --> 00:07:31,760 ‫این مغازه‌ی توــه؟ ‫می‌خوای توی کدوم شهر جاگیر شی؟ 91 00:07:31,760 --> 00:07:35,860 ‫هنوز تصمیم نگرفتم. این مغازه‌ی ایده‌آلم توی شهر ایده‌آلمه. 92 00:07:36,550 --> 00:07:41,310 ‫تمام تاجرهای دوره‌گرد رویای صاحب‌مغازه شدن رو ‫در سر می‌پرورونن، من هم از این قاعده مستثنی نیستم. 93 00:07:41,650 --> 00:07:46,650 ‫اما اگه معامله‌م با تجارت‌خانه‌ی میلونه نتیجه‌بخش باشه، ‫رویام به حقیقت می‌پیونده. 94 00:07:48,490 --> 00:07:51,490 ‫صاحب مغازه شدن در این حد خوبه؟ 95 00:07:51,760 --> 00:07:53,850 ‫تاجرهای دوره‌گرد دائم بین شهرها در رفت‌وآمدن، 96 00:07:53,850 --> 00:07:56,520 ‫و برای امرار معاش، هیچ‌وقت یه‌جا بند نمی‌شن. 97 00:07:56,520 --> 00:07:59,490 ‫برای همین، من بیشتر عمرم رو توی ارابه‌م سپری کردم. 98 00:07:59,970 --> 00:08:03,210 ‫این تو رو از نعمت داشتنِ دوست‌های صمیمی محروم می‌کنه. 99 00:08:03,210 --> 00:08:05,580 ‫من در بهترین حالت، جاهایی‌ که ‫دادوستد می‌کنم، چندتا آشنا دارم. 100 00:08:06,340 --> 00:08:09,250 ‫اگه یه مغازه باز کنم، جزئی از یه شهر می‌شم. 101 00:08:09,250 --> 00:08:12,970 ‫می‌تونم رفاقت‌هامو پایدار کنم و با خیال راحت دنبال یه همسر مناسب بگردم. 102 00:08:14,330 --> 00:08:16,960 ‫درسته. باید این موضوع رو با یاره درمیون بذارم. 103 00:08:16,960 --> 00:08:18,920 ‫مطمئنم برام خوشحال می‌شه. 104 00:08:18,920 --> 00:08:21,060 ‫شاید بتونم بازم باهاش دادوستد کنم... 105 00:08:21,950 --> 00:08:24,610 ‫من یه‌خرده سردرگم می‌شم... 106 00:08:24,610 --> 00:08:25,560 ‫برای چی؟ 107 00:08:25,560 --> 00:08:29,780 ‫اگه یه مغازه باز کنی، دیگه جایی نمی‌ری. 108 00:08:29,780 --> 00:08:34,200 ‫مجبور می‌شم تنهایی سفر کنم یا یه همسفر دیگه پیدا کنم. 109 00:08:34,200 --> 00:08:36,250 ‫تو هولو گرگ خردمندی. 110 00:08:36,250 --> 00:08:38,330 ‫پولی که از خزهای سمور به‌دست آوردی هم هست. 111 00:08:38,730 --> 00:08:40,450 ‫می‌تونی تنهایی بدون‌ دردسر سفر کنی. 112 00:08:43,100 --> 00:08:44,870 ‫من از تنهایی خسته شدم. 113 00:08:50,190 --> 00:08:54,420 ‫خب، تاوقتی برگردی به خونه‌ت، می‌تونم باهات سفر کنم. 114 00:08:58,660 --> 00:09:02,560 ‫حتی اگه پول دستم بیاد، هنوز آمادگی باز کردن یه مغازه رو ندارم. 115 00:09:03,340 --> 00:09:04,690 ‫جدی؟ 116 00:09:05,740 --> 00:09:07,400 ‫برای چی باید دروغ بگم؟ 117 00:09:08,690 --> 00:09:10,350 ‫خب، پس... 118 00:09:11,490 --> 00:09:13,530 ‫اون قیافه رو نگیر. 119 00:09:15,630 --> 00:09:16,380 ‫باشه. 120 00:09:44,200 --> 00:09:45,790 ‫به این حس‌وحال‌ـت عادت ندارم. 121 00:09:46,820 --> 00:09:49,920 ‫من همیشه یه رویا رو می‌بینم. 122 00:09:49,920 --> 00:09:50,770 ‫رویا؟ 123 00:09:51,100 --> 00:09:54,800 ‫وقتی‌که بیدار می‌شم، تک‌وتنهام. 124 00:09:54,800 --> 00:09:57,040 ‫یوئه، اینتی... 125 00:09:57,040 --> 00:10:00,370 ‫هم پارو و هم میوری. همه‌شون رفتن. 126 00:10:00,720 --> 00:10:02,980 ‫من می‌تونم صدها سال زندگی کنم. 127 00:10:02,980 --> 00:10:06,140 ‫برای همین بود که تصمیم گرفتم سفر کنم. 128 00:10:06,140 --> 00:10:12,500 ‫مطمئن بودم دوباره می‌بینمشون، ‫اما هیچ‌کدوم‌شون معلوم نیست کجان. 129 00:10:14,380 --> 00:10:18,340 ‫دیگه دلم نمی‌خواد بیدار شم و کسی رو کنارم نبینم. 130 00:10:19,190 --> 00:10:21,280 ‫از تنها بودن خسته شدم. 131 00:10:21,280 --> 00:10:23,220 ‫تنها بودن، سرده. 132 00:10:23,220 --> 00:10:26,350 ‫تنها بودن، دلتنگی‌آوره. 133 00:10:31,230 --> 00:10:34,610 ‫تاجرهای دوره‌گرد هم گرفتار رویایی شبیه به اینن. 134 00:10:38,690 --> 00:10:40,160 ‫خجالت‌آوره. 135 00:10:41,570 --> 00:10:45,120 ‫اشک‌هات صورتت رو چسبناک کردن. یه‌لحظه وایسا. 136 00:10:49,930 --> 00:10:51,540 ‫ولی این... 137 00:10:51,540 --> 00:10:53,400 ‫می‌کشمشون و می‌ندازمشون دور. 138 00:10:53,400 --> 00:10:55,960 ‫و نتیجه‌ی معامله هنوز مشخص نشده. 139 00:10:56,300 --> 00:10:58,010 ‫جوجه رو باید آخر پائیز بشمرم. 140 00:11:04,930 --> 00:11:08,290 ‫بازم حسابی زیر دینت رفتم. 141 00:11:08,980 --> 00:11:10,220 ‫هنوز خوابم میاد. 142 00:11:10,220 --> 00:11:11,900 ‫تو نمی‌خوابی؟ 143 00:11:11,900 --> 00:11:13,530 ‫یکم دیگه می‌خوابم. 144 00:11:13,530 --> 00:11:15,340 ‫برای اون شمع هزینه کردم، هدر می‌ره. 145 00:11:15,340 --> 00:11:17,490 ‫چه طرز فکر تاجرگونه‌ای. 146 00:11:36,730 --> 00:11:37,460 ‫چیکار می‌کنی؟! 147 00:11:37,460 --> 00:11:39,800 ‫انقدر دست‌وپاچلفتی نباش. 148 00:11:46,900 --> 00:11:48,540 ‫نمی‌تونم نفس بکشم. 149 00:11:51,170 --> 00:11:53,270 ‫چشم‌هات به تاریکی عادت کردن؟ 150 00:11:54,450 --> 00:11:55,290 ‫منظورت... 151 00:11:55,290 --> 00:11:58,150 ‫موضوع مهمی که باید بهت می‌گفتم، یادم اومد. 152 00:11:58,590 --> 00:12:01,980 ‫تو داری سعی می‌کنی درگیر یه نقشه‌ی بزرگ بشی. 153 00:12:01,980 --> 00:12:03,960 ‫مطمئنم که دشمن هم محتاط عمل می‌کنه. 154 00:12:03,960 --> 00:12:05,490 ‫سه نفر کنار درن. 155 00:12:05,910 --> 00:12:08,360 ‫مطمئناً از اون مدل‌های محترم نیستن. 156 00:12:08,360 --> 00:12:10,210 ‫ممکنه کار بازرگانی مدیو باشه؟ 157 00:12:10,750 --> 00:12:13,090 ‫خوشبختانه، خارج از ساختمون کسی نیست. 158 00:12:13,090 --> 00:12:14,830 ‫آماده‌ای؟ 159 00:12:20,790 --> 00:12:25,430 ‫لطفاً خوب به بدنم زیر نور مهتاب نگاه کن! 160 00:12:42,980 --> 00:12:45,240 ‫باید بیخیال ارابه بشیم. 161 00:12:45,240 --> 00:12:47,940 ‫چیزی از کشتن اسبت گیر اونا نمیاد. 162 00:12:48,490 --> 00:12:50,750 ‫بعد از اینکه آب‌ها از آسیاب افتاد می‌تونیم بیایم سراغش. 163 00:13:04,830 --> 00:13:05,860 ‫بدو! 164 00:13:06,310 --> 00:13:07,130 ‫باشه! 165 00:13:15,530 --> 00:13:16,940 ‫محض احتیاط. 166 00:13:16,940 --> 00:13:19,210 ‫بهتره یکم گندم داشته باشی. 167 00:13:24,270 --> 00:13:25,240 ‫داغن. 168 00:13:25,240 --> 00:13:27,610 ‫چون من درون اون گندم‌ها هستم! 169 00:13:29,010 --> 00:13:31,220 ‫دارن به سمت تجارت‌خانه‌ی میلونه میرن! 170 00:13:31,220 --> 00:13:32,620 ‫نذارید فرار کنن! 171 00:13:45,580 --> 00:13:48,300 ‫هولو، وقتی این قضیه ختم به خیر شد بیا بریم خرید. 172 00:13:48,300 --> 00:13:50,050 ‫الان یهویی چی داری می‌گی؟ 173 00:13:50,050 --> 00:13:52,260 ‫برات شونه و کلاه‌ و چیزهای دیگه می‌خرم! 174 00:13:52,260 --> 00:13:53,930 ‫چی تو سرته؟ 175 00:13:53,930 --> 00:13:56,780 ‫هیچی. فقط واسه اینه که تو همچین موهای قشنگی داری. 176 00:13:59,050 --> 00:14:02,290 ‫ترجیح می‌دم یه شونه برای دمم داشته باشم. 177 00:14:02,290 --> 00:14:04,360 ‫باشه! برات می‌خرم. 178 00:14:04,360 --> 00:14:05,690 ‫قول دادیا. 179 00:14:05,690 --> 00:14:06,740 ‫آره! 180 00:14:11,820 --> 00:14:14,050 ‫خیلی‌خب، تقریباً رسیدیم به تجارت‌خانه‌ی میلونه! 181 00:14:20,130 --> 00:14:21,720 ‫قطعاً از اینجا عبور می‌کنن! 182 00:14:21,720 --> 00:14:22,600 ‫نذارید فرار کنن! 183 00:14:22,600 --> 00:14:23,880 ‫نیروهای کمکی کم‌کم می‌رسن اینجا. 184 00:14:23,880 --> 00:14:25,690 ‫همه‌ی سوراخ سنبه‌ها رو می‌گردیم! 185 00:14:23,880 --> 00:14:26,080 ‫اوضاع واسه ما خیطه. 186 00:14:26,080 --> 00:14:27,520 ‫بهتر نیست جدا شیم؟ 187 00:14:27,520 --> 00:14:30,890 ‫فکر خوبی‌ـه، ولی من یه بهترش رو دارم. 188 00:14:30,890 --> 00:14:32,090 ‫چه فکری؟ 189 00:14:32,090 --> 00:14:35,330 ‫من می‌رم به خیابون اصلی و توجهشون رو جلب می‌کنم. 190 00:14:35,330 --> 00:14:37,440 ‫تو همین فرصت، تو برو سراغ میلونه... 191 00:14:37,440 --> 00:14:39,260 ‫وایسا ببینم. من نمی‌تونم اینکارو کنم! 192 00:14:39,260 --> 00:14:39,940 ‫خوب گوش کن. 193 00:14:39,940 --> 00:14:43,370 ‫حتی اگر جدا بشیم هم، اونا زود می‌گیرنت. 194 00:14:43,370 --> 00:14:46,620 ‫من هولو گرگ خردمندم. نمی‌تونن راحت گیرم بندازن. 195 00:14:46,620 --> 00:14:51,490 ‫ولی، اگه تو گیر بیفتی کی با تجارت‌خانه‌ی میلونه مذاکره کنه؟ 196 00:14:51,490 --> 00:14:54,820 ‫تو همین الانش هم نقشه‌ت رو بهشون لو دادی. 197 00:14:54,820 --> 00:14:56,950 ‫برای اینکه از ما دست نکشن، 198 00:14:56,950 --> 00:15:00,940 ‫باید تهدیدشون کنی که در غیر این صورت ممکنه ‫بهشون خیانت کنی. 199 00:15:00,940 --> 00:15:01,880 ‫نمی‌شه! 200 00:15:01,880 --> 00:15:06,830 ‫اگه بازرگانی مدیو گوش‌ها و دمت رو ببینه میبرتت کلیسا! 201 00:15:07,340 --> 00:15:09,470 ‫پس فقط گیر نمیفتم. 202 00:15:09,890 --> 00:15:14,500 ‫و تازه اگه گیر بیفتم هم، احتمالاً بتونم تا یکی دو روز گوش‌ها و دمم رو مخفی کنم. 203 00:15:14,500 --> 00:15:16,640 ‫فقط به موقع بیا نجاتم بده. 204 00:15:16,640 --> 00:15:17,450 ‫تو! 205 00:15:17,450 --> 00:15:21,490 ‫تو آرزو داری با پولی که در میاری یه مغازه باز کنی. 206 00:15:21,490 --> 00:15:25,360 ‫و منم بهت گفتم حسابی بهت مدیونم. 207 00:15:25,750 --> 00:15:28,900 ‫می‌خوای از من یه گرگ ناسپاس بسازی؟ 208 00:15:29,180 --> 00:15:31,820 ‫مسخره بازی درنیار! اگه بگیرنت میکشنت! 209 00:15:31,820 --> 00:15:33,270 ‫امکان نداره این با بدهی‌ت برابر باشه! 210 00:15:36,620 --> 00:15:38,660 ‫آخر مرض تنهایی، مرگه. 211 00:15:39,630 --> 00:15:41,040 ‫به‌اندازه کافی برابرن. 212 00:15:46,120 --> 00:15:47,530 ‫من بهت باور دارم. 213 00:15:48,010 --> 00:15:50,260 ‫تو حتماً میای دنبالم. 214 00:15:53,970 --> 00:15:54,880 ‫پیداشون کردم! 215 00:15:54,880 --> 00:15:55,840 ‫خیابون روئینو! 216 00:15:55,840 --> 00:15:56,820 ‫تنهاس؟ 217 00:15:56,820 --> 00:15:59,130 ‫باید دو نفر باشن! پیداشون کنید! 218 00:16:01,340 --> 00:16:02,460 ‫اوناهاش! 219 00:16:11,010 --> 00:16:12,170 ‫تاجر بعد از ظهری، لارنس هستم! 220 00:16:12,170 --> 00:16:14,080 ‫کمک‌مون کنید! به ما حمله کردن! 221 00:16:14,080 --> 00:16:15,090 ‫اوناهاش! 222 00:16:21,210 --> 00:16:25,110 ‫وایسا! هوی، اون مردک رو تحویل ما بده! 223 00:16:25,830 --> 00:16:27,000 ‫حروم‌زاده‌ها! 224 00:16:27,380 --> 00:16:30,500 ‫اینجا تجارت‌خانه‌ی میلونه، متعلق به مارکیز میلونه‌ی کبیره، 225 00:16:30,500 --> 00:16:36,390 ‫مورد تایید سی‌وسومین دوک اعظم روندیو از دوک‌نشین روندیو! 226 00:16:36,390 --> 00:16:39,050 ‫اون حصار متعلق به مارکیزه، 227 00:16:39,050 --> 00:16:41,820 ‫و هرکس که در این ملک باشه مهمان ایشونه. 228 00:16:41,820 --> 00:16:46,770 ‫و تمام مهمانان مارکیز تحت حفاظت دوک اعظم روندیو هستن! 229 00:16:47,250 --> 00:16:48,320 ‫خوب گوش بدید! 230 00:16:48,320 --> 00:16:50,650 ‫آسیب زدن به این مکان با اون چوب، 231 00:16:50,650 --> 00:16:54,070 ‫مصداق آسیب به پیکرهٔ عالی‌جناب دوک اعظمه. 232 00:17:00,410 --> 00:17:01,340 ‫عقب نشینی کنید! 233 00:17:03,610 --> 00:17:05,750 ‫نصف شبی عجب الم‌شنگه‌ای بود. 234 00:17:05,750 --> 00:17:07,890 ‫دقیقاً چی شده؟ 235 00:17:07,890 --> 00:17:09,540 ‫بابت بی‌ادبیم عذر می‌خوام. 236 00:17:09,540 --> 00:17:11,990 ‫از اون مهم‌تر، ممنونم که نجاتم دادین. 237 00:17:12,340 --> 00:17:15,630 ‫اگه می‌خوای تشکر کنی، ببرش پیش مارکیز میلونه که از اینجا دوره. 238 00:17:16,060 --> 00:17:18,510 ‫بگذریم، اونا کی بودن؟ 239 00:17:22,730 --> 00:17:25,940 ‫مطمئنم افراد بازرگانی مدیو بودن. 240 00:17:25,940 --> 00:17:27,530 ‫نظر منم همینطوره. 241 00:17:27,530 --> 00:17:30,940 ‫فکر می‌کنم اونا از معامله من با شما بو بردن. 242 00:17:30,940 --> 00:17:32,820 ‫احتمالاً در تلاش برای متوقف کردن ما بودن. 243 00:17:32,820 --> 00:17:34,900 ‫متوقف کردن ما؟ 244 00:17:34,900 --> 00:17:38,600 ‫همراه من ممکنه اسیر شده باشه. 245 00:17:38,600 --> 00:17:41,030 ‫ممکنه از قدرت تجارت‌خانه‌تون برای برگردوندنش استفاده کنید؟ 246 00:17:41,030 --> 00:17:44,610 ‫یکی از افراد ما بعد از جار و جنجال اون‌ها رو تعقیب کرد 247 00:17:44,610 --> 00:17:50,000 ‫و دیده که دختر جوانی رو با زور می‌برن. 248 00:17:50,000 --> 00:17:53,050 ‫اون احتمالاً همراه من، هولو بوده. 249 00:17:53,650 --> 00:17:56,900 ‫اون خودش رو طعمه کرد تا من بتونم به اینجا بیام... 250 00:17:56,900 --> 00:17:58,260 ‫که‌ اینطور. 251 00:17:58,260 --> 00:18:02,390 ‫ولی، فکر می‌کنید اونا به چه دلیلی خانم هولو رو دستگیر کردن؟ 252 00:18:02,390 --> 00:18:03,460 ‫گفتم که! 253 00:18:03,460 --> 00:18:07,690 ‫می‌خواستن جلوی کار کردن ما با شما رو بگیرن، و راه بازرگانی مدیو رو بستن. 254 00:18:09,740 --> 00:18:12,480 ‫این یکم عجیب نیست؟ 255 00:18:12,480 --> 00:18:13,730 ‫کجاش عجیبه؟! 256 00:18:13,730 --> 00:18:15,250 ‫لطفاً آروم باشید. 257 00:18:15,250 --> 00:18:18,210 ‫یه چیزی عجیبه. قطعاً عجیبه. 258 00:18:18,210 --> 00:18:19,410 ‫چطور؟! 259 00:18:19,410 --> 00:18:24,160 ‫بهش فکر کنید. ما همین الان هم در حال جمع‌آوری سکه‌ها هستیم. 260 00:18:24,490 --> 00:18:30,050 ‫آیا اونا می‌تونن با گروگان گرفتن شما دو نفر چیزی رو متوقف کنن؟ 261 00:18:30,050 --> 00:18:30,540 ‫ها؟ 262 00:18:30,940 --> 00:18:33,930 ‫ما همین الان هم در حال جمع‌آوری سکه‌های نقره ترنی هستیم، 263 00:18:33,930 --> 00:18:39,260 ‫که یعنی الان هم واضح می‌دونیم چه معامله‌ای در پشت پرده در حال انجامه. 264 00:18:39,710 --> 00:18:42,650 ‫اگر شما به ما نگفته بودید که این چه نوع طرح پول‌سازی‌ایه، 265 00:18:42,650 --> 00:18:46,250 ‫و فقط می‌گفتید که سکه‌های نقره ترنی جمع کنیم، 266 00:18:46,250 --> 00:18:49,270 ‫ممکن بود گروگان گرفتن همراهتون فایده‌ای داشته باشه. 267 00:18:49,910 --> 00:18:54,340 ‫با این‌ حال، تجارت‌خانه‌ی ما هرگز در چنین موقعیتی وارد عمل نمی‌شه. 268 00:18:54,340 --> 00:18:55,280 ‫یعنی... 269 00:18:55,280 --> 00:18:56,200 ‫بله. 270 00:18:56,200 --> 00:18:59,740 ‫از اونجایی که ما تمام اطلاعاتی که نیاز داریم رو در اختیار داریم، 271 00:18:59,740 --> 00:19:03,280 ‫مهم نیست که سر شما دو نفر چی اومده. 272 00:19:03,280 --> 00:19:06,500 ‫ما همین الان هم پول زیادی در این معامله گذاشتیم. 273 00:19:06,500 --> 00:19:11,570 ‫اگر میزان سود هنگفتی که در خطره رو... 274 00:19:11,570 --> 00:19:13,790 ‫با کینه‌ی شخصی شما نسبت به خودمون مقایسه کنیم... 275 00:19:15,750 --> 00:19:20,510 ‫واقعاً از گفتن این حرف متنفرم، اما انتخاب من سود تجارت‌خانه‌ی خودمونه. 276 00:19:20,510 --> 00:19:22,760 ‫باورم نمی‌شه! 277 00:19:45,810 --> 00:19:48,990 ‫به همین خاطره که دلیل اقدامات اونها رو متوجه نمی‌شم. 278 00:19:50,770 --> 00:19:52,170 ‫لطفاً صبر کنید! 279 00:19:53,330 --> 00:19:56,340 ‫متوجه هستم که همراه شما خیلی براتون عزیزه. 280 00:19:56,340 --> 00:20:00,470 ‫اما اگر افکار شما به‌خاطر اون پریشان بشه، نشان از رفتار ناشیانه‌تون داره. 281 00:20:02,930 --> 00:20:04,090 ‫معذرت می‌خوام. 282 00:20:04,490 --> 00:20:11,350 ‫نفرمایید، اگر همسر من هم در این شرایط بود، من هم نمی‌تونستم ‫آرامشم رو حفظ کنم. 283 00:20:11,930 --> 00:20:14,100 ‫با در نظر گرفتن همه جوانب، هنوز هم عجیبه. 284 00:20:14,550 --> 00:20:20,010 ‫بازرگانی مدیو می‌دونسته که ما همچین تصمیمی می‌گیریم. 285 00:20:20,010 --> 00:20:23,100 ‫با این وجود، اونا شما رو هدف قرار دادن. 286 00:20:23,100 --> 00:20:28,740 ‫این یعنی شما باید نوعی اهرم فشار در مقابل ما داشته باشید. 287 00:20:28,740 --> 00:20:31,690 ‫چیزی به ذهنتون می‌رسه؟ 288 00:20:34,170 --> 00:20:38,000 ‫سودی که در مقابل ما قرار داره عظیمه. 289 00:20:38,000 --> 00:20:40,450 ‫مهم نیست چقدر جزئی باشه، لطفاً با من در میون بذارید. 290 00:20:40,450 --> 00:20:41,210 ‫نکنه؟ 291 00:20:41,210 --> 00:20:44,970 ‫جناب لارنس، فکری به ذهنتون رسیده، مگه نه؟ 292 00:20:50,060 --> 00:20:51,440 ‫با‌اجازه. 293 00:20:51,440 --> 00:20:52,270 ‫چی شده؟ 294 00:20:52,270 --> 00:20:55,020 ‫نامه‌ای رو در محوطه‌ی ما انداختن. 295 00:20:55,020 --> 00:20:57,500 ‫گمون می‌کنم مربوط به وقایع جاری‌ـه. 296 00:20:58,510 --> 00:21:01,480 ‫«به گرگ و بیشه‌ای که در آن زندگی می‌کند»؟ 297 00:21:03,890 --> 00:21:07,570 ‫معذرت می‌خوام. ممکنه من اول بخونمش؟ 298 00:21:10,380 --> 00:21:11,580 ‫بفرمایید. 299 00:21:20,040 --> 00:21:24,890 ‫«گرگ در اختیار ماست. درهای کلیسا همیشه باز هستند. 300 00:21:25,270 --> 00:21:29,990 ‫درها را به همراه اهالی خانه ببندید تا از ورود گرگ جلوگیری کنید.» 301 00:21:37,220 --> 00:21:39,500 ‫شکل انسانی گرگی‌ـه که محصولات پربار به همراهش میاره! 302 00:21:40,620 --> 00:21:44,030 303 00:23:40,410 --> 00:23:41,660 ‫تو... 304 00:23:45,540 --> 00:23:49,550 ‫قسمت بعد: شکل انسانی گرگ و بره‌ی رام. 305 00:00:00,000 --> 00:00:06,360 CWTHIERRY & LOCA AnimeList Translation Team 306 00:00:38,470 --> 00:00:42,690 ادویه و گرگ 307 00:00:42,690 --> 00:00:43,810 ادویه و گرگ 308 00:00:43,810 --> 00:00:49,150 ادویه و گرگ 309 00:23:45,020 --> 00:23:50,030 قسمت پنجم 310 00:23:45,020 --> 00:23:50,030 شکل انسانی گرگ و بره‌ی رام