1 00:00:28,670 --> 00:00:30,640 ‫ظاهراً خوب خوابیدی. 2 00:00:30,640 --> 00:00:34,430 ‫اوهوم. این خزها خیلی گرم و نرمن. 3 00:00:40,970 --> 00:00:42,280 ‫کک داشت. 4 00:00:42,280 --> 00:00:44,890 ‫خب آخه، اعلاءترین خز رو داری. 5 00:00:44,890 --> 00:00:46,440 ‫بهترین محیط زندگی برای کک‌هاست. 6 00:00:47,500 --> 00:00:51,900 ‫انتظار نداشتم متوجه مرغوبیت این دم بشی! بزنم به تخته تیزبینی! 7 00:00:53,110 --> 00:00:55,610 ‫خب، تا حدی درسته. 8 00:00:57,570 --> 00:01:01,240 ‫دم نوک سفید من، مایه‌ی مباهاته. 9 00:01:01,530 --> 00:01:04,160 ‫و همین‌طور گوش‌های نوک‌تیزم. 10 00:01:04,160 --> 00:01:08,450 ‫گوش‌هام می‌تونن صدای پای حوادث رو ‫بشنون و انواع دروغ‌ها رو تشخیص بدن. 11 00:01:08,450 --> 00:01:11,130 ‫دوستان زیادی رو از خطر نجات دادن! 12 00:01:12,260 --> 00:01:18,110 ‫هولو گرگ خردمندِ یوئیتسو کسی نیست جز این‌جانب! 13 00:01:20,680 --> 00:01:23,500 ‫و اون بینی که انقدر بهش می‌نازی چی می‌گه؟ 14 00:01:24,410 --> 00:01:26,370 ‫بهتره عجله کنی. 15 00:01:26,370 --> 00:01:27,220 ‫چه مشکلی پیش اومده؟ 16 00:01:28,170 --> 00:01:29,810 ‫به‌زودی بارون می‌گیره. 17 00:03:11,370 --> 00:03:13,490 ‫سپاس خداوند بابت بخشندگی‌اش. 18 00:03:13,890 --> 00:03:15,210 ‫ایشون همراه‌تون هستن؟ 19 00:03:17,380 --> 00:03:18,650 ‫همسرم هستن. 20 00:03:18,650 --> 00:03:21,670 ‫روی صورتش چندتا جای سوختگی هست، ‫برای همین در ملاءعام می‌پوشونتش. 21 00:03:22,090 --> 00:03:23,490 ‫که اینطور... 22 00:03:26,760 --> 00:03:29,610 ‫پس، من به اجناس‌مون سروسامون می‌دم و بعدش میام اتاق‌مون. 23 00:03:47,490 --> 00:03:50,870 ‫بارون خنک، درد سوختگی‌هامو کمتر کرده. 24 00:03:53,670 --> 00:03:55,630 ‫خزها روبه‌راه بودن دیگه، نه؟ 25 00:03:55,630 --> 00:03:58,250 ‫اون خزها از بهترین سمورها به‌دست میان. 26 00:03:58,250 --> 00:04:00,330 ‫شاید موجود دیگه‌ای شبیه به من باشه که... 27 00:04:00,330 --> 00:04:03,770 ‫به کوهستانی که در اون زندگی می‌کنه، برکت و رزق و روزی میاره. 28 00:04:03,770 --> 00:04:04,610 ‫به قیمتِ... 29 00:04:05,890 --> 00:04:07,170 ‫به قیمت خوبی فروش می‌ره؟ 30 00:04:07,170 --> 00:04:08,720 ‫این رو نمی‌دونم. 31 00:04:09,110 --> 00:04:11,880 ‫من که تاجر خز نیستم. 32 00:04:11,880 --> 00:04:12,560 ‫درسته. 33 00:04:12,560 --> 00:04:14,240 ‫اون گندم رو چیکار کنم؟ 34 00:04:14,240 --> 00:04:16,050 ‫منظورت چیه چیکار کنی؟ 35 00:04:16,050 --> 00:04:20,060 ‫می‌گم که، پوستشو بگیرم؟ یا همین‌طوری نگه‌ش دارم؟ 36 00:04:20,060 --> 00:04:24,150 ‫خب، البته اگه واقعاً توی اون گندم زندگی می‌کنی. 37 00:04:24,150 --> 00:04:29,540 ‫تاوقتی که زنده‌م، اون گندم هیچ‌وقت نه خراب می‌شه و نه خشک. 38 00:04:29,540 --> 00:04:37,000 ‫اگه خورده، سوخته، دفن و با خاک قاطی بشه، ممکنه ناپدید بشم، 39 00:04:37,330 --> 00:04:40,100 ‫ولی پوست‌گیری و نگه‌داری‌ش نباید مشکلی ایجاد کنه. 40 00:04:40,100 --> 00:04:43,700 ‫پس بعداً پوستشو می‌گیرم و غلاتشو توی یه کیسه نگه می‌دارم. 41 00:04:44,140 --> 00:04:45,900 ‫نمی‌خوای پیش خودت نگه‌ش داری؟ 42 00:04:45,900 --> 00:04:49,390 ‫خوشحال می‌شم. اگه بتونم دور گردنم ‫بندازمش که نور علی نور می‌شه. 43 00:04:49,390 --> 00:04:52,490 ‫اشکالی نداره کمی از گندم رو نگه داریم؟ 44 00:04:52,490 --> 00:04:54,520 ‫می‌خوام به یه منطقه‌ی دیگه بفروشمش. 45 00:04:54,520 --> 00:04:59,370 ‫اکثر محصولات زراعی فقط توی منطقه‌ی خودشون رشد خوبی دارن. 46 00:04:59,370 --> 00:05:03,940 ‫فوراً خشک می‌شه. ارزششو نداره بابتش حتی به جاده بزنی. 47 00:05:06,280 --> 00:05:09,160 ‫حتی بعد از خیس‌آب شدن زیر بارون هم بوی بدی می‌دی! 48 00:05:11,710 --> 00:05:14,170 ‫به‌نظرم مرد جذابی هستی. 49 00:05:14,170 --> 00:05:16,420 ‫باید بیشتر به خودت برسی. 50 00:05:16,420 --> 00:05:20,520 ‫حدأقل انقدری به خودم می‌رسم که تأثیر بدی روی کارم نذاره. 51 00:05:20,520 --> 00:05:23,860 ‫خب، به‌نظرم ریش بهت میاد. 52 00:05:24,300 --> 00:05:27,470 ‫که اینطور؟ پس، تو هم متوجه جذابیت‌شون می‌شی؟ 53 00:05:27,470 --> 00:05:31,810 ‫البته، ترجیح می‌دادم یکم بلندتر باشه. 54 00:05:32,930 --> 00:05:33,860 ‫این‌طوری... 55 00:05:41,320 --> 00:05:43,840 ‫لباس‌هامونو باید توی اتاق نشیمن خشک کنیم. 56 00:05:43,840 --> 00:05:45,900 ‫گمونم اونجا گرمه. 57 00:05:47,260 --> 00:05:49,850 ‫کسای دیگه‌ای هم جلوی آتیش جمع شدن. 58 00:05:49,850 --> 00:05:50,990 ‫حواست باشه به هویتت پی نبرن. 59 00:05:50,990 --> 00:05:53,040 ‫من هولو گرگ خردمندم! 60 00:05:53,040 --> 00:05:55,720 ‫سال‌ها پیش، فقط با این حالت سفر می‌کردم. 61 00:05:55,720 --> 00:05:57,250 ‫خیالت تخت. 62 00:05:57,810 --> 00:06:00,600 ‫ولی عمراً به ذهنم می‌رسید. 63 00:06:00,600 --> 00:06:03,420 ‫پنهون کردن «جای سوختگی‌های» روی صورتم از مردم. 64 00:06:04,460 --> 00:06:06,050 ‫خب، نظرت راجع‌بهش چیه؟ 65 00:06:06,050 --> 00:06:09,040 ‫همچین سوختگی‌، بخشی از هویت واقعی‌م می‌شه. 66 00:06:09,040 --> 00:06:12,170 ‫درست مثل گوش‌ها و دمم، چیزی می‌شه ‫که فقط و فقط متعلق به منه. 67 00:06:17,630 --> 00:06:19,060 ‫که اینطور. 68 00:06:20,590 --> 00:06:24,100 ‫اوه. پس، از یورنز میاین؟ 69 00:06:24,100 --> 00:06:28,410 ‫بله، اونجا نمک گیر آوردم و به یه دهکده‌ی دیگه بردمش. 70 00:06:28,410 --> 00:06:31,290 ‫اهالی دهکده درعوض بهم پوست سمور دادن. 71 00:06:31,290 --> 00:06:36,120 ‫سخت نیست از اینجا به یورنز برگردین؟ 72 00:06:36,120 --> 00:06:38,130 ‫اینجاست که پختگی یه تاجر مفید واقع می‌شه. 73 00:06:38,130 --> 00:06:39,460 ‫نیازی نیست برگردیم. 74 00:06:39,460 --> 00:06:41,330 ‫چه جالب! 75 00:06:41,620 --> 00:06:46,300 ‫من در یورنز، توی تجارت‌خانه‌ای که نمک‌ها ‫رو خریدم، هیچ پولی پرداخت نکردم. 76 00:06:46,300 --> 00:06:48,930 ‫به این دلیل که توی یکی از شعبه‌های ‫همون تجارت‌خانه در شهر دیگه‌ای، 77 00:06:48,930 --> 00:06:51,510 ‫مقدار برابری گندم بهشون فروختم. 78 00:06:51,810 --> 00:06:55,980 ‫از اونجایی که پولی بابت گندم دریافت نکردم، ‫پولی هم بابت نمک پرداخت نکردم. 79 00:06:55,980 --> 00:07:00,000 ‫به عبارتی، بدون نیاز به تبادل پول، دو قرارداد فروش بستم. 80 00:07:00,000 --> 00:07:03,520 ‫اوه. چه پر رمز و راز! 81 00:07:03,970 --> 00:07:06,380 ‫این معامله‌ی نرخ ارز نامیده می‌شه، 82 00:07:06,380 --> 00:07:10,890 ‫و توسط تاجران، برای معامله کردن با مردمِ جاهای مختلف ابداع شده. 83 00:07:11,290 --> 00:07:14,940 ‫من توی شهری به‌نام پِرِنزو یه تاکستان دارم، 84 00:07:14,940 --> 00:07:18,730 ‫ولی تاحالا کسی به همچین روش غیرمعمولی،‌ باهام تسویه حساب نکرده. 85 00:07:19,120 --> 00:07:21,370 ‫به‌نظرت باید همچین روشی رو یاد بگیرم؟ 86 00:07:21,370 --> 00:07:23,010 ‫نه، نیازی نیست. 87 00:07:23,010 --> 00:07:25,340 ‫به‌عنوان اربابی که صاحب یه تاکستانه، 88 00:07:25,340 --> 00:07:28,520 ‫همین‌که حواستون باشه یه تاجر موقع چونه زدن سرتون کلاه نذاره، کافیه. 89 00:07:28,520 --> 00:07:31,530 ‫هرساله سر این جروبحث راه میفته. 90 00:07:32,420 --> 00:07:34,390 ‫گفتید اسمتون لارنسه؟ 91 00:07:35,200 --> 00:07:40,230 ‫اگه یه‌وقت به پرنزو اومدین، لطفاً یه سر به‌ خونه‌م بزنین. 92 00:07:40,230 --> 00:07:41,960 ‫قدم‌تون روی چشم ما جا داره. 93 00:07:41,960 --> 00:07:43,810 ‫چشم، خوشحال می‌شم. 94 00:07:44,140 --> 00:07:47,180 ‫خب، گمونم همسرم یکم خسته‌ست... 95 00:07:48,420 --> 00:07:50,010 ‫از حضورتون مرخص می‌شیم. 96 00:07:50,780 --> 00:07:55,350 ‫ الهی دوباره سر راه هم قرار بگیریم. 97 00:08:01,090 --> 00:08:04,340 ‫جناب، شما خیلی کاردرستید. 98 00:08:04,340 --> 00:08:06,320 ‫من صرفاً یه تاجر معمولی‌ام. 99 00:08:06,320 --> 00:08:10,500 ‫نه، نه! من خودمم اون زوج رو نشونه گرفته بودم، 100 00:08:10,500 --> 00:08:12,800 ‫ولی نتونستم فرصتی به‌دست بیارم. 101 00:08:12,800 --> 00:08:15,550 ‫ولی شما به راحتی تمام از پسش براومدید! 102 00:08:15,900 --> 00:08:19,780 ‫منم وقتی تازه شروع به کار کرده بودم، بقیه‌ی ‫تاجرها برام مثل هیولا به‌نظر می‌رسیدن. 103 00:08:20,190 --> 00:08:23,690 ‫حتی الانم، بیشتر از نصف‌شون هنوز هیولان. ‫فقط باید تمام سعی‌تو بکنی. 104 00:08:23,690 --> 00:08:26,590 ‫خب، این‌ باعث می‌شه خیالم راحت‌تر بشه. 105 00:08:28,540 --> 00:08:31,600 ‫اسم من زِرِن ــه. 106 00:08:31,600 --> 00:08:33,820 ‫یه تاجر تازه‌کارم. 107 00:08:37,820 --> 00:08:39,050 ‫لارنس هستم. 108 00:08:40,730 --> 00:08:43,510 ‫ایشون همراه‌تون هستن؟ 109 00:08:45,950 --> 00:08:47,580 ‫همسرم، هولو هستن. 110 00:08:48,590 --> 00:08:50,460 ‫همراه خانوم‌تون سفر می‌کنید؟ 111 00:08:50,460 --> 00:08:55,470 ‫باتوجه به اینکه چهره‌شونو کاملاً پوشوندین، ‫حتماً احترام زیادی براشون قائلید. 112 00:08:55,470 --> 00:08:58,050 ‫مطمئنم خدا بابت این رویارویی، ما رو سر راه هم قرار داده. 113 00:08:58,050 --> 00:09:01,470 ‫اجازه می‌دید یه نگاهی کنم؟ 114 00:09:01,470 --> 00:09:02,160 ‫نه... 115 00:09:02,160 --> 00:09:05,200 ‫یه سفر، قبل از راهی شدن فرد، لذت‌بخش‌ترین چیز دنیاست. 116 00:09:05,200 --> 00:09:08,460 ‫ترسناک‌ترین ویژگی یه سگ، پارس کردنشه. 117 00:09:08,460 --> 00:09:12,440 ‫و زیباترین حالت زنان، زمانیه که از پشت نگاهشون کنی. 118 00:09:12,440 --> 00:09:16,660 ‫از سر برداشتن یه کلاه به این سادگی، ‫ممکنه وهم و خیال رو به راحتی از بین ببره. 119 00:09:16,660 --> 00:09:19,740 ‫هرگز نمی‌تونم همچین کاری در حق‌تون بکنم. 120 00:09:21,370 --> 00:09:23,980 ‫آه، خانوم‌تون حرف نداره. 121 00:09:23,980 --> 00:09:26,890 ‫من تموم زورمو می‌زنم که صرفاً ‫تحت‌ سلطه‌ش قرار نگیرم. 122 00:09:28,170 --> 00:09:31,970 ‫مطمئناً‌ خدا منو به سمت شما هدایت کرده. 123 00:09:31,970 --> 00:09:33,590 ‫چطوره، جناب؟ 124 00:09:33,590 --> 00:09:37,700 ‫می‌شه لطفاً به حرفی که می‌خوام بزنم گوش بدین؟ 125 00:09:44,750 --> 00:09:46,520 ‫چه بوی خوبی داره! 126 00:09:46,850 --> 00:09:49,480 ‫پنیر بز روی سیب‌زمینی پخته؟! 127 00:09:50,140 --> 00:09:51,220 ‫وایسا. 128 00:09:54,160 --> 00:09:55,400 ‫گندم؟ 129 00:09:55,400 --> 00:09:58,990 ‫یه ریسمان چرمی دورش بستم که بتونی دور گردنت بندازیش. 130 00:09:59,420 --> 00:10:01,490 ‫هوم، ممنونم. 131 00:10:04,230 --> 00:10:05,530 ‫ولی... 132 00:10:07,540 --> 00:10:08,960 ‫این الان مهم‌تره! 133 00:10:08,960 --> 00:10:10,250 ‫وایسا! 134 00:10:10,620 --> 00:10:11,960 ‫بازم؟! 135 00:10:12,490 --> 00:10:14,350 ‫ریسمان چرمی و کیسه‌ی گندم. 136 00:10:14,780 --> 00:10:16,980 ‫حتی پنیر بز روی سیب‌زمینی هم مهمونت کردم. 137 00:10:16,980 --> 00:10:19,300 ‫بابت همه‌ی این‌ها، باید پول زیادی پرداخت می‌کردم. 138 00:10:19,300 --> 00:10:21,970 ‫مهم‌تر از همه، بهترین لباسم! 139 00:10:21,970 --> 00:10:24,010 ‫باید همه‌شو جبران کنی! 140 00:10:26,580 --> 00:10:28,170 ‫فقط همین؟ 141 00:10:28,170 --> 00:10:29,010 ‫آره. 142 00:10:31,910 --> 00:10:35,350 ‫طعم سبزیجاتی که انسان‌ها پرورش می‌دن، ‫خیلی بهتر از آجیلی‌ـه که به‌زور پیدا می‌کنم. 143 00:10:36,030 --> 00:10:39,570 ‫عاشق اینم که توی آتیش می‌پزنشون. 144 00:10:49,040 --> 00:10:51,860 ‫گلوی آدم‌ها خیلی باریکه. 145 00:10:51,860 --> 00:10:53,300 ‫چه بد! 146 00:10:53,300 --> 00:10:55,340 ‫خب، گرگ‌ها غذاشون رو بدون جویدن می‌بلعن. 147 00:10:56,900 --> 00:10:58,340 ‫البته که این‌طوره. 148 00:10:59,470 --> 00:11:01,090 ‫ما فضای گونه نداریم. 149 00:11:01,420 --> 00:11:03,620 ‫نمی‌تونم وقت صرف جویدن بکنم. 150 00:11:05,060 --> 00:11:08,940 ‫هرچند، قبلاً شده سیب‌زمینی بپره تو گلوم. 151 00:11:08,940 --> 00:11:10,990 ‫ممکنه زیاد با من سازگار نباشن. 152 00:11:18,580 --> 00:11:22,770 ‫الان یادم افتاد، مگه تو نگفته بودی وقتی بقیه دروغ می‌گن می‌تونی تشخیص بدی؟ 153 00:11:24,740 --> 00:11:26,240 ‫آره، کم‌وبیش. 154 00:11:26,550 --> 00:11:27,770 ‫دقیقاً تا چه حدی؟ 155 00:11:31,140 --> 00:11:33,780 ‫خب، تا حدی که بتونم تشخیص بدم. 156 00:11:33,780 --> 00:11:37,340 ‫تو دمم رو تحسین کردی، درصورتی که ته دلت به این باور نبودی. 157 00:11:38,670 --> 00:11:41,520 ‫من همیشه راست نمی‌گم. 158 00:11:41,520 --> 00:11:46,210 ‫به‌هرحال، به‌تو بستگی داره که باورم کنی یا نه. 159 00:11:47,640 --> 00:11:49,400 ‫پس، بذار یه سؤال ازت بپرسم. 160 00:11:49,400 --> 00:11:51,730 ‫نظرت راجع‌به اون بچه چیه؟ 161 00:11:51,730 --> 00:11:53,140 ‫بچه؟ 162 00:11:53,140 --> 00:11:56,100 ‫اونی که روبه‌روی شومینه باهامون حرف زد. 163 00:11:56,100 --> 00:11:57,190 ‫عااا! 164 00:11:58,180 --> 00:12:00,940 ‫هردوی شما به چشم من بچه‌اید. 165 00:12:03,110 --> 00:12:06,240 ‫اگرچه تو فقط یه کوچولو بالغ‌تری. 166 00:12:07,860 --> 00:12:10,230 ‫اون بچه چی بهمون گفت؟ 167 00:12:12,540 --> 00:12:14,180 ‫راستش، جناب، 168 00:12:14,180 --> 00:12:18,380 ‫بین مردم پیچیده که سکه‌ی نقره‌ای که در حال حاضر داره دست به دست می‌شه، 169 00:12:18,380 --> 00:12:21,260 ‫به‌زودی با سکه‌های نقره‌ای با درصد خلوص بالاتر جایگزین می‌شه. 170 00:12:21,560 --> 00:12:22,300 ‫اوه؟ 171 00:12:22,300 --> 00:12:28,470 ‫ارزش سکه‌های نقرهٔ جدید با سکه‌های قدیمی یکی می‌مونه، 172 00:12:28,470 --> 00:12:34,090 ‫اما سکه‌های جدید در مبادله با ارز رایج کشورهای دیگه ارزش بالاتری پیدا می‌کنن. 173 00:12:34,090 --> 00:12:35,380 ‫به‌عبارت دیگه... 174 00:12:36,570 --> 00:12:39,330 ،‫اگر ما مقدار زیادی از سکه‌های رایج رو جمع کنیم 175 00:12:39,330 --> 00:12:42,730 ‫و اون‌ها رو با سکه‌های جدید، زمانی که در دسترس قرار گرفتن، مبادله کنیم، 176 00:12:42,730 --> 00:12:45,740 ‫می‌تونیم از تفاوت‌شون کلی سود ببریم. 177 00:12:45,740 --> 00:12:48,580 ‫همون‌طور که انتظار داشتم! خیلی سریع می‌گیرین چی می‌گم! 178 00:12:48,580 --> 00:12:54,460 ‫چی‌ می‌گین؟ من می‌تونم بهتون بگم سکه از کدوم نوعه. 179 00:12:54,460 --> 00:12:58,460 ‫در عوض، چطوره زمانی که یه سود حسابی کردین منم سهیم کنین؟ 180 00:13:05,460 --> 00:13:08,430 ‫من فکر می‌کنم اون دروغ می‌گه. 181 00:13:08,850 --> 00:13:12,150 ‫هرچند نمی‌دونم دقیقاً راجع‌به کدوم بخش ممکنه دروغ گفته باشه. 182 00:13:12,730 --> 00:13:13,640 ‫که اینطور. 183 00:13:14,140 --> 00:13:18,610 ‫گمانه‌زنی ارز به خودی خود چیز غریبی نیست، ولی... 184 00:13:18,610 --> 00:13:21,490 ‫تو نمی‌دونی اون چرا باید راجع‌به همچین‌چیزی دروغ بگه. 185 00:13:21,490 --> 00:13:22,320 ‫درست می‌گم؟ 186 00:13:24,220 --> 00:13:30,930 ‫وقتی کسی دروغ می‌گه، دلیلی که پشت دروغش داره از خود دروغ مهم‌تره. 187 00:13:32,380 --> 00:13:33,540 ‫حق با تو‌ـه. 188 00:13:34,250 --> 00:13:37,030 ‫خیلی طول کشید تا اینو متوجه بشم. 189 00:13:39,630 --> 00:13:41,680 ‫نیازی نیست با همچین چیزی خودت رو اذیت کنی. 190 00:13:41,680 --> 00:13:45,340 ‫هرچی باشه، تو هنوزم به چشم من یه بچه‌ای. 191 00:13:48,380 --> 00:13:53,020 ‫اگر من اینجا نبودم چیکار می‌کردی؟ 192 00:13:53,020 --> 00:13:54,430 ‫اگر تنها بودم؟ 193 00:13:58,130 --> 00:14:00,660 ‫اینکه اطلاعات درسته یا غلط رو کنار می‌ذاشتم. 194 00:14:01,170 --> 00:14:04,110 ‫و جوری رفتار می‌کردم انگار به پیشنهاد زرن علاقه‌مندم. 195 00:14:04,110 --> 00:14:06,110 ‫و چرا این‌کارو می‌کردی؟ 196 00:14:06,110 --> 00:14:09,490 ‫اگر درست باشه من سود می‌برم. 197 00:14:09,490 --> 00:14:13,020 ‫اگه غلط باشه، به این معنی‌ـه که یه‌نفر نقشه‌ای زیر سر داره. 198 00:14:13,020 --> 00:14:18,590 ‫اگر به دقت بررسیش کنم، معمولاً به یه جور طرح پول‌سازی می‌رسه. 199 00:14:19,830 --> 00:14:23,880 ‫حالا که من بهت گفتم دروغ بوده چی؟ 200 00:14:24,200 --> 00:14:25,170 ‫خب... 201 00:14:27,820 --> 00:14:31,340 ‫از همون اولم چیزی برای تردید وجود نداشت. 202 00:14:31,340 --> 00:14:34,640 ‫تو به‌ هر حال می‌خوای جوری رفتار کنی که انگار علاقه‌مند شدی. 203 00:14:37,270 --> 00:14:39,700 ‫انگاری این سیب‌زمینی‌های اضافه برای منن. 204 00:14:44,940 --> 00:14:47,250 ‫بالأخره من هولو گرگ خردمندم. 205 00:14:47,250 --> 00:14:49,940 ‫فکر کردی چندتا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم؟ 206 00:15:38,590 --> 00:15:40,660 ‫باشد که همسر عزیزم... 207 00:15:40,660 --> 00:15:43,210 ‫شهامت بیشتری داشته باشد! 208 00:15:49,880 --> 00:15:51,040 ‫خدایا. 209 00:15:51,040 --> 00:15:52,890 ‫صبح اول صبحی داشتی چیکار می‌کردی؟ 210 00:15:52,890 --> 00:15:57,010 ‫زود بیدار شدم، واسه همین به خطبه‌هاشون گوش دادم. 211 00:15:57,010 --> 00:15:59,060 ‫همچین چیزی نظرتو جلب کرد؟ 212 00:15:59,060 --> 00:16:01,740 ‫گاه‌ و بی‌گاه گوش دادنش جالبه. 213 00:16:03,700 --> 00:16:07,620 ‫در هر حال، به‌نظر میاد اهمیت بیشتری پیدا کردن. 214 00:16:07,620 --> 00:16:09,900 ‫کلیسا همیشه مهم بوده. 215 00:16:10,370 --> 00:16:11,980 ‫نه خیلی. 216 00:16:11,980 --> 00:16:16,020 ‫اوایل که من از شمال به اینجا اومدم انقدر مهم نبود. 217 00:16:16,490 --> 00:16:17,740 ‫لااقل، 218 00:16:17,740 --> 00:16:22,060 ‫اونا چیزهای اغراق‌آمیزی مثل «خدای یگانه جهان رو خلق کرد»، 219 00:16:22,060 --> 00:16:24,830 ‫و ما صرفاً اون رو «قرض گرفتیم» نمی‌گفتن. 220 00:16:25,460 --> 00:16:28,930 ‫طبیعت نمی‌تونه توسط کسی خلق شده باشه. 221 00:16:28,930 --> 00:16:34,550 ‫زمانی که کلیسا دست به اجرای همچین نمایش‌های طنزی زد، تعجب کردم. 222 00:16:36,990 --> 00:16:39,630 ‫این هم باید یکی از تغییرات دوره و زمونه باشه. 223 00:16:40,330 --> 00:16:42,890 ‫انگار دنیا خیلی تغییر کرده. 224 00:16:45,270 --> 00:16:47,250 ‫تو تغییر نکردی؟ 225 00:16:51,330 --> 00:16:54,030 ‫پس مطمئنم زادگاهت هم تغییری نکرده. 226 00:16:59,250 --> 00:17:02,750 ‫دلداری کردن تو مایه‌ی ننگ گرگ خردمنده. 227 00:17:10,910 --> 00:17:11,970 ‫هی! 228 00:17:12,590 --> 00:17:15,890 ‫بجنب‌ بیا! چیکار داری می‌کنی؟! 229 00:17:23,570 --> 00:17:27,620 ‫جدی؟! هستی؟‍! 230 00:17:27,620 --> 00:17:29,610 ‫هرچند، نمی‌تونم جلو جلو پرداخت کنم. 231 00:17:29,990 --> 00:17:33,360 ‫تا زمانی که خزهام رو با پول تاخت نزدم، سرمایه‌ای ندارم. 232 00:17:33,360 --> 00:17:39,870 ‫پس، بیاید در بندرگاه پاتزیو همدیگه رو ملاقات کنیم و ‫یه قرارداد رسمی تنظیم کنیم! 233 00:17:40,250 --> 00:17:43,900 ‫زمانی که به پاتزیو رسیدین، لطفا بیاید به باری به اسم یورِند. 234 00:17:43,900 --> 00:17:46,040 ‫اونجا می‌تونید با من تماس بگیرید. 235 00:17:46,040 --> 00:17:47,330 ‫یورِند؟ 236 00:17:47,330 --> 00:17:49,580 ‫بله، پس من اول می‌رم. 237 00:17:49,930 --> 00:17:52,840 ‫سفر به سلامت، جناب! 238 00:17:53,300 --> 00:17:55,130 ‫باهم سفر نمی‌کنیم؟ 239 00:17:55,130 --> 00:17:56,960 ‫جاده‌ها گل‌آلود هستن. 240 00:17:56,960 --> 00:17:59,390 ‫اینجوری راه رفتن از سفر با گاری خیلی سریع‌تره. 241 00:17:59,390 --> 00:18:02,450 ‫نیازی نیست مجبورش کنیم یه گاری کند رو دنبال کنه. 242 00:18:03,100 --> 00:18:06,660 ‫درسته. تاجرها نسبت به وقت‌شون خسیسن. 243 00:18:07,770 --> 00:18:10,230 ‫وقت طلاست. 244 00:18:11,430 --> 00:18:13,110 ‫چه جمله‌ٔ جالبی. 245 00:18:13,590 --> 00:18:15,860 ‫وقت طلاست، ها؟ 246 00:18:16,380 --> 00:18:21,070 ‫کشاورزهایی که صدها سال مراقب‌شون بودی هم نسبت به زمان‌شون حساسن. 247 00:18:21,070 --> 00:18:23,200 ‫حواست به چیه؟ 248 00:18:23,620 --> 00:18:25,680 ‫اونا نسبت به زمان‌شون حساس نیستن. 249 00:18:25,680 --> 00:18:27,620 ‫نسبت به حس کردن حساسن. 250 00:18:29,510 --> 00:18:30,750 ‫متوجه نمی‌شم. 251 00:18:31,140 --> 00:18:32,210 ‫مثلاً... 252 00:18:32,690 --> 00:18:35,380 ‫وقتی سپیده‌دم رو احساس می‌کنن بیدار می‌شن، 253 00:18:35,380 --> 00:18:37,670 ‫و زمانی که احساس می‌کنن ظهر شده علف‌های هرز رو می‌کنن. 254 00:18:38,270 --> 00:18:40,650 ‫زمانی که بهار رو احساس می‌کنن جوانه‌های تازه‌سبزشده رو می‌کارن، 255 00:18:40,650 --> 00:18:43,260 ‫با احساس کردن تابستان از رشد محصولات لذت می‌برن، 256 00:18:43,750 --> 00:18:46,250 ‫با احساس پاییز برداشت رو جشن می‌گیرن، 257 00:18:46,250 --> 00:18:49,100 ‫و زمانی که زمستان رو احساس می‌کنن به انتظار بهار می‌شینن. 258 00:18:49,100 --> 00:18:51,800 ‫اونا به زمان اهمیتی نمی‌دن. 259 00:18:51,800 --> 00:18:53,230 ‫برای منم همینطوره. 260 00:18:53,830 --> 00:18:57,690 ‫کله‌ات خوب کار می‌کنه، ولی تو تجربه لنگ می‌زنی. 261 00:19:04,230 --> 00:19:09,440 ‫به عبارت دیگه، همینطور که سنت می‌ره بالا جا‌افتاده‌تر‌ می‌شی. 262 00:19:09,440 --> 00:19:11,460 ‫منظورت دقیقاً چند صد ساله؟ 263 00:19:13,470 --> 00:19:16,040 ‫مشخصه مغزت خوب کار می‌کنه. 264 00:19:16,040 --> 00:19:19,920 ‫شاید واسه تو انقدر قدیمی شده که دیگه کم‌کم داره از کار میفته. 265 00:19:21,620 --> 00:19:25,470 ‫می‌دونی چرا ما گرگا به آدما حمله می‌کنیم؟ 266 00:19:26,660 --> 00:19:27,390 ‫نه. 267 00:19:28,190 --> 00:19:34,110 ‫به‌خاطر اینه که می‌خوایم کله‌هاشونو بخوریم تا قدرت‌شون رو به‌دست بیاریم. 268 00:19:35,570 --> 00:19:38,220 ‫تو به چشم من جوجه‌ای بیش نیستی. 269 00:19:38,220 --> 00:19:40,530 ‫به گرد پام هم نمی‌رسی. 270 00:19:43,520 --> 00:19:47,020 ‫تاحالا شده گرگی بهت حمله کنه؟ 271 00:19:47,020 --> 00:19:47,700 ‫شده. 272 00:19:48,170 --> 00:19:49,260 ‫حدوداً هشت بار. 273 00:19:52,410 --> 00:19:53,900 ‫هولناک بودن، مگه نه؟ 274 00:19:53,900 --> 00:19:54,670 ‫آره. 275 00:19:55,740 --> 00:19:59,530 ‫از دسته‌های سگ‌های وحشی قسر در رفتم، ولی گرگ‌ها... 276 00:20:01,510 --> 00:20:02,520 ‫واقعاً ترسناکن. 277 00:20:03,180 --> 00:20:07,680 ‫واسه اینه که آدم‌های زیادی رو خوردن و قدرت‌شون روـــــــ 278 00:20:07,680 --> 00:20:08,720 ‫بس ‌کن! 279 00:20:10,420 --> 00:20:12,620 ‫معذرت می‌خوام که گفتم مغزت داره از کار میفته. 280 00:20:13,330 --> 00:20:14,170 ‫پس، 281 00:20:15,270 --> 00:20:16,520 ‫لطفاً دیگه بس کن. 282 00:20:32,030 --> 00:20:33,340 ‫معذرت می‌خوام... 283 00:20:46,290 --> 00:20:47,640 ‫عصبانی شدی؟ 284 00:20:47,640 --> 00:20:48,870 ‫شدم. 285 00:20:49,450 --> 00:20:51,680 ‫برای همین دیگه راجع‌به همچین چیزی شوخی نکن. 286 00:21:03,790 --> 00:21:06,290 ‫بیا امشب نزدیکی اون منطقه بخوابیم. 287 00:21:07,540 --> 00:21:12,910 ‫گرگ‌ها فقط در بیشه‌زار زندگی کردن، درحالی که سگ‌های وحشی ‫در گذشته کنار آدم‌ها بودن. 288 00:21:14,110 --> 00:21:17,740 ‫این تفاوت بین دشواری گرگ‌ها و سگ‌هاست. 289 00:21:18,170 --> 00:21:21,380 ‫گرگ‌ها تنها توسط انسان‌ها شکار شدن. 290 00:21:21,820 --> 00:21:24,010 ‫انسان‌ها برای ما منشاء ترس هستن. 291 00:21:24,010 --> 00:21:25,490 ‫برای همین زمانی که وارد بیشه‌زارهامون می‌شن، 292 00:21:25,940 --> 00:21:29,770 ‫به این فکر می‌کنیم که چطور شکست‌شون بدیم. 293 00:21:33,940 --> 00:21:35,230 ‫این یعنی تو هم... 294 00:21:35,770 --> 00:21:39,980 ‫چیزهایی هستن که حتی منم قبول نمی‌کنم بهشون جواب بدم. 295 00:21:42,180 --> 00:21:43,260 ‫متأسفم. 296 00:21:43,990 --> 00:21:45,940 ‫حالا مساوی شدیم. 297 00:22:02,590 --> 00:22:07,050 ‫تو و من در دو دنیای کاملاً متفاوتی زندگی کردیم. 298 00:23:45,820 --> 00:23:49,220 ‫قسمت بعدی: «بندرگاه و اغواگری شیرین.» 299 00:01:36,360 --> 00:01:40,580 چاشنی و گرگ 300 00:01:40,580 --> 00:01:41,700 چاشنی و گرگ 301 00:01:41,700 --> 00:01:47,040 چاشنی و گرگ 302 00:23:45,020 --> 00:23:50,030 قسمت سوم 303 00:23:45,020 --> 00:23:50,030 بندرگاه و اغواگری شیرین